مسوولان زندان اوین با ابلاغ حکم تازه ای به محمد داوری، روزنامه نگار و زندانی سیاسی خبر دادند که به محکومیت پنج ساله وی، یکسال افزوده شده و به این ترتیب مدت محکومیت وی از پنج سال به شش سال افزایش یافته است
براساس خبرهای رسیده به کلمه، در حالی که محمد داوری در حال گذراندن دوران پنج سال محکومیت خود در بند ۳۵۰ اوین است،در آخرین اعلام وضعیت، یکسال به حبس او افزوده شده است.
این یکسال به دلیل شرکت محمد داوری در تجمع های اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵به دوران محکومیت وی افزوده شده است.داوری که از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بوده، به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال ۸۵ بازداشت و در دادگاهی در سال ۸۶ به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود. هم اکنون به دلیل عدم پرداخت این جریمه، یکسال به حبس وی فزوده شده است.
محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز است. وی پس از نامه ای توسط مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، اقرار کند.
امروز هم پس از نمازجمعه، صدها هزار نفر در شهرهای مختلف سوریه علیه حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند و تلاش نیروهای امنیتی برای سرکوب تظاهرات به کشته شدن دست کم شش نفر منجر شد.
خبرگزاری آلمان گزارش داد که تنها در دو شهر دیرالزور و حماه بیش از یک میلیون نفر در تظاهرات ضد دولتی شرکت داشتند. خبرگزاری رویترز هم گزارش داد که تظاهراتهای گستردهی ضد دولتی در شهرهای حماه، منطقه مدان دمشق، لاذقیه در ساحل دریای مدیترانه، درعا در جنوب و دیر الزور در شرق، و همچنین در شهر حمص برگزار شده است.
بی بی سی هم گزارش داد که امروز در دمشق، پایتخت سوریه، تدابیر امنیتی سختی برقرار بوده است، نیروهای امنیتی از تیراندازی و گاز اشک آور برای سرکوب تظاهرکنندگان استفاده کردهاند و تعدادی از معترضان بازداشت شدهاند.
رویترز هم خاطرنشان کرده که در شهر حمص، تانکها و خودروهای زرهی در خیابانها و معابر مستقر بودهاند و نیروهای امنیتی به سوی تظاهرکنندگان شلیک کردهاند. این گزارش حاکی است برای نخستین بار از آغاز اعتراضات در سوریه، نیروهای امنیتی در منطقه کردنشین و شهر قامیشلی برای متفرق کردن تظاهرکنندگانی که خواهان آزادی سیاسی و همچنین پایان دادن به تبعیض علیه یک میلیون کرد سوریه بودند، از باتوم و گاز اشک اور استفاده کردند.
بیش از چهار ماه از آغاز اعتراضها علیه رژیم بشار اسد در سوریه میگذرد و این اعتراضها روز به روز ابعاد گستردهتری پیدا میکند. در آغاز اعتراض ضد دولتی در سوریه تظاهراتها بیشتر به شهرهای دور افتاده و مناطق روستایی محدود میشد، اما اکنون شهرها بزرگ سوریه صحنه تظاهراتهای ضد دولتی هستند به ویژه شهرهایی مانند حمص و حماه. شهر حمص، از پایگاههای اصلی مخالفان بشار اسد و تحت محاصره نیروهای ارتش سوریه است. شهر حماه نیز در سال ۱۹۸۲ و در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، پدر بشار اسد، صحنه قتل عام معترضان بود.
گروههای حقوق بشر میگویند از آغاز اعتراضات تاکنون دست کم ۱۴۰۰ غیر نظامی به دست نیروهای امنیتی کشتهاند و بیشتر کشته شدگان را اهل تسنن تشکیل میدهد و همین امر باعث شده تا نارضایتی در بین نیروهای رده پایین ارتش سوریه گسترش یابد. فعالان سوری گفتهاند که شماری از نیروهای ارتش سوریه از جمله چند خدمه تانک هفته گذشته در شهر ابو کمال، در منطقه مرزی با عراق، با فرار ازمحل خدمت خود به تظاهر کنندگان پیوستند.
فشار دیپلماتیک بر حکومت بشار اسد نیز در هفته جاری تشدید شده است. قطر، قبلا یکی از حامیان حکومت سوریه به شمار میرفت، سفارت خود در دمشق را تعطیل کرد و اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده است در حال بررسی اعمال تحریمهای شدیدتر علیه دولت سوریه است.
دولت فرانسه نیز امروز به سرکوب تظاهرکنندگان توسط نیروهای امنیتی سوریه در شهر حمص واکنش نشان داد و آن را به شدت محکوم کرد. وزارت خارجه آلمان نیز برخورد بشار اسد با مخالفان را سخت مورد انتقاد قرار داد و نگرانی شدید خود را از روند حوادث ابراز داشت.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، هم روز چهارشنبه نسبت به گسترش خشونت علیه تظاهرات صلحآمیز مردم سوریه هشدار داد و از بشار اسد خواست سریعا دست از سرکوب بردارد.
بنابر گزارشها از هفته گذشته تا کنون در شهر حمص ۵۰ نفر کشته شدهاند که در میان آنها هم مخالفان هستند، هم نیروهای ارتش و شبهنظامی که در جریان درگیری با مخالفان کشته شدهاند.
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس هشتم، مصوبه دولت احمدینژاد درباره افزایش حوزههای انتخابیه و تعداد نمایندگان مجلس را به علت تأخیر دو ساله و ارائه آن در سال انتخابات، غیرقانونی خواند و دولت را متهم کرد که به دنبال مهندسی انتخابات است و “در تلاش است تا طیف حامیان خود را به مجلس نهم وارد کند.”
داریوش قنبری در گفتوگو با خانه ملت، با بیان اینکه “وزارت کشور و دولت در افزایش تعداد نمایندگان، مرتکب تخلف شدهاند” خواستار آن شد که “مجلس با نظارت دقیق بر فعالیت انتخاباتی دولت، اجازه ندهد که مجلس به خانه وکیلالدولهها تبدیل شود.”
تأخیر دو ساله و غیر قانونی در ارائه لایحه افزایش تعداد نمایندگان مجلس
نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی با بیان این که وزارت کشور و دولت باید برای این تخلف بازخواست شوند، افزود: بر اساس قانون اساسی، تعداد نمایندگان مجلس و حوزههای انتخابیه هر ۱۰ سال یکبار بازنگری میشود؛ در حالی که دولت با دو سال تأخیر در تصویب این مصوبه، هماکنون مجلس را با فشار بیشتری برای بررسی آن روبهرو کرده است.
وی ادامه داد: مناسب آن بود که دولت همان دو سال پیش این لایحه را به مجلس میفرستاد تا مجلس هم با حوصله و صرف زمان کافی، این لایحه را بررسی کند، نه این که درست در سال برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس، چنین لایحهای به مجلس فرستاده شود.
تلاش دولت برای وارد کردن حامیانش به مجلس نهم
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با انتقاد از این که در لایحه افزایش تعداد نمایندگان به ضرورتهایی که در قانون اساسی آمده، توجه نشده است، تصریح کرد: دولت صرفا با توجه به نیاز موجود خود و برای پیروزی حامیانش در این انتخابات، افزایش تعداد نمایندگان را تصویب کرده است.
وی با بیان این که میان افزایش تعداد نمایندگان مجلس با افزایش تعداد حوزههای انتخابیه تناسبی وجود ندارد، ادامه داد: در برخی مناطق با جمعیت کمتر، نمایندگان بیشتری به مجلس وارد میشوند؛ در حالی که انتظار آن بود که دستکم در هنگام موافقت با افزایش تعداد نمایندگان، دولت این معضل را برطرف میکرد.
وزارت کشور به دنبال مهندسی انتخابات است
قنبری با بیان این که به نظر میرسد وزارت کشور به دنبال مهندسی انتخابات است، در باره افزایش تعداد حوزههای انتخابیه از ۲۰۷ به ۲۲۳ حوزه یادآور شد: این سئوال به وجود میآید که تعداد حوزههای انتخابیه بر اساس چه معیاری افزایش یافته است.
به گفته وی، در مجموع به نظر میرسد دولت با افزایش تعداد حوزههای انتخابیه وهمچنین تعداد نمایندگان، بهطور گسترده تلاش میکند تا طیف حامی و مورد نظر خود را به مجلس نهم وارد کند.
در این صورت مجلس میشود خانه ی وکیلالدولهها
این نماینده مجلس با تأکید بر این که باید بر نحوه فعالیت انتخاباتی دولت نظارت دقیقی شود، گفت: این که دولت مجلس را بسازد، مغایر قانون اساسی و نظام پارلمانی است و بهطور معمول گفته میشود که دولت باید از دل مجلس بیرون بیاید که در غیر این صورت، مجلس مکانی جز خانه وکیلالدولهها نخواهد بود.
بر اساس اصل ۶۴ قانون اساسی دولت اجازه دارد هر ۱۰ سال یکبار، پیشنهاد افزایش حداکثر ۲۰ نماینده را به تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ارائه کند که به همین منظور چندی پیش، دولت با دو سال تأخیر، لایحهای را به تصویب رساند که بهزودی برای رسیدگی، به مجلس ارائه میشود.
همچنین بر اساس این لایحه تصویب شده در هیئت دولت، وزارت کشور افزایش تعداد حوزههای انتخابیه از ۲۰۷ حوزه به ۲۲۳ حوزه و همچنین افزایش ۲۹۰ نماینده به ۳۱۰ نماینده را برای امسال پیشنهاد داده است.
کلمه- گروه اجتماعی: در هیاهوی جنجال های سیاسی گروه های تمامیت خواه برای باقی ماندن کوتاه مدت خود در قدرت ، زیر پوست جامعه آسیب های اجتماعی چهره زشت خود را بیش از گذشته نمایان می کند. اخبار مربوط به قمه کشی و چاقوکشی، تجاوز و … در ماه های اخیر رو به افزایش گذاشته است. یکی از آخرین این اخبار مربوط به قمه کشی بر روی جوان ۱۹ ساله است.
هفته گذشته و در تعطیلی نیمه شعبان این جوان طلبه که از مراسم این عید برمی گشت وقتی متوجه شد سرنشینان یک خودروی پراید قصد ایجاد مزاحمت برای چند دختر جوان را دارند به این رفتارها اعتراض کرد که یکی از سرنشینان پراید با قمه به شاهرگ گردن این جوان ضربه زد.
مادر این طلبه جوان از وزیر بهداشت شاکی است که چرا به جای رسیدگی به وضعیت بیمارستان ها با دوربین به بیمارستانی که فرزندش در آن بستری است آمده و در برابر خواسته اش که فیلم این دیدار پخش نشود آن را از صدا و سیما پخش کرده اند.
خانم مشتاق فر به خبرگزاری فارس می گوید: وزیر بهداشت وقتی به بیمارستان آمد به تیم همراه وی گفتم: راضی به فیلمبرداری نیستم و حق ندارید این کار را بکنید. سؤال من این است که خانم وزیر، با این فیلم قرار بود چه مشکلی از مردم را حل کنند. با این فیلم مشکل بیمارستانهایتان حل شد یا مشکل پزشکانی که هیچکدام در بیمارستان نبودند؟
او در عین حال می گوید: علی را بیخود بزرگ نکنید. من برای این اجازه ندادم از او فیلمبرداری کنند چون بچه من چیزی نبود که بخواهند آنقدر او را بزرگ کنند چرا که او هم مانند بسیاری دیگر از جوانان این جامعه به وظیفه خود عمل کرد.
از سوی دیگر وی این سوال را مطرح می کند که اگر به جای فرزند طلبه من، این اتفاق برای جوان دیگری رخ میداد آیا وزیر بهداشت، نمایندگان مجلس و سرداران و مسئولان دیگر به عیادت او میآمدند؟
مادر این طلبه جوان تصریح می کند: خودم هم میتوانستم فیلم علی را در اختیار سایتها قرار بدهم اما نمیخواستم فرزندم بیدلیل بزرگ شود و این کار وزیر بهداشت فقط برای لاپوشانی مشکلات و اشتباهات بود.
او همچنین از شکایت از وزیر بهداشت خبر می دهد و می گوید: من فقط از وزارت بهداشت شاکی هستم و به زودی در دادسرای کارکنان دولت از شخص وزیر بهداشت شکایت خواهم کرد چون به قول خود مبنی بر عدم پخش فیلمی که از علی تهیه کرده بودند عمل نکرد.
گویا وزیر بهداشت در مراسم نمایشی که در ملاقات از این طلبه جوان داشته ادعا کرده که خانواده این جوان تنها به ۲ یا ۳ بیمارستان مراجعه کرده اند که از پذیرش آنها سر باز زده اند اما مادر این طلبه با رد این ادعای وزیر بهداشت می گوید: همه دوستان علی با موتورسیکلت به ۲۶ بیمارستان مراجعه کردند و خودم هم با این بیمارستانها تماس گرفتم، حال چرا وزیر بهداشت باید در تلویزیون بگوید فقط ۲ یا ۳ بیمارستان؟ چرا در مصاحبه وزیر بهداشت صحبتهای من حذف شده بود و چرا فقط به صحبتهای وی اکتفا شد؟
مادر این طلبه می گوید: وقتی در پایتخت ما این اتفاقات میافتد و وضعیت اینگونه است، معلوم نیست در شهرهای دورافتاده مردم چه وضعیتی دارند.
وی این پرسش را مطرح می کند که چرا فرزند من باید ۵ ساعت بعد از مجروح شدن، آنهم از ناحیه گردن، به اتاق عمل برود، گفت: وقتی به خود آمدم، دیدم آن بیمارستان وضعیت مناسبی ندارد. به یکی از بستگانم زنگ زدم و او از من خواست فورا به بیمارستانهای طالقانی، شهدای تجریش و دی زنگ بزنم.
مادر این جوان گفت: چرا نباید برای فرد مجروحی که حتی یک ثانیه هم برای او حیاتی است، دسترسی آسان به بیمارستان داشت؟ وقتی من به بیمارستان عرفان آمدم پزشکان به من گفتند داخل رگهای علی آب وارد شده و دیگر کاری نمیتوان کرد. آیا برای خانم وزیر قابل قبول است که چنین مجروحی بعد از ۵ ساعت وارد اتاق عمل شود؟ متخصصان عروق باید به این سؤال پاسخ بدهند که واقعاً برای کسی که از ناحیه شاهرگ مجروح شده، چند دقیقه زمان برای زنده ماندن نیاز است.
مادر علی خلیلی در ادامه صحبتهای خود می گوید: متأسفانه افسر پرونده هم در اقدامی عجیب، شاهدان و متهمان پرونده را رودرروی هم قرار داد که همین کار باعث شد ۲ شاهد حادثه نخواهند و نتوانند از خانه خارج شوند. چرا نباید شاهدان از پشت دیوار شیشهای مخصوص متهمان را شناسایی کنند. من حال آن پدر و مادر را میفهمم و میدانم که هرلحظه نگران حمله به خود و فرزندانشان هستند.
مادر این طلبه جوان با بیان اینکه: “فرزند من آنطور که در مطبوعات آمده، حجت الاسلام ۲۷ ساله نبود “، می گوید: علی طلبه پایه دوم حوزه است که فقط ۱۹ سال سن دارد. او اصلاً آدمی سیاسی نبود و فقط دغدغه نجات همسالان خود از وضعیت نامناسب فرهنگی فعلی در جامعه را داشت.
خانم مشتاقفر درباره حال فعلی فرزند خود اظهار داشت: در حال حاضر وضعیت علی رو به بهبود است ولی قادر به تکلم و حرکت دادن قسمت راست بدن خود نیست، اما دوستان و آشنایان را میشناسد و واکنش نشان میدهد.
وی درباره خواسته خود از مسئولان قضایی می گوید: میدانم وضعیت رسیدگی به پروندهها در دستگاه قضایی چگونه است اما از مسئولان قضایی میخواهم که به این پرونده باسرعت رسیدگی کنند.
در ستایش رستگاری
اینک باد است که فریاد میکند
رستگاری رهایی را
میانه ی برهم زن و اشوبگر
و خدایگان ازادی سر میسایند
بر استان فروتنی اش
چه فروتنانه پرواز میکند
پر گشوده بر گذرگاه تاریخ
وداس بلند مرگ را
به دشنام صبرش ناسزاگو
- – -
پهلوانی ات را میستایم
وقهرمانی ات را
در پلشتی ی زمانه ی بیداد
و اینک ماییم انگشت بر اسمان
نام نو را فاتحه میخوانیم
ورستگاری ات را
به لبخنده ای گریان.
انگشت بر اسمان
فاتحه میخوانیم
تا پیروزی
با دو انگشت رنجورت
چشم فاجعه را اسفندیار کند
- – - -
یادت به خیر خواهد شد
تا مگر صابری دیگر زاده شود
“هم بند”
زندان اوین بند۳۵۰
در حالی که دولت ادعای ایجاد شغل در مقیاس میلیونی را مطرح میکند، دری نجف آبادی به این ادعاها واکنش نشان داد و با متهم کردن ضمنی احمدینژاد و مسئولان دولتی به دروغگویی در ارائه آمار، گفت: اعلام ارقام غیر واقعی اشتغال در کشور، بیکاری موجود در کشور را کمرنگ و این معضل را حل نمی کند.
به گزارش مهر، وی در خطبه های نماز جمعه اراک با بیان اینکه نرخ بیکاری بالای ۱۰ درصد در شان نظام نیست، افزود: شایسته نیست علیرغم حضور این جوانان پرشور و مستعد آنان بیکار بمانند و انرژی انها هدر برود.
دری نجف آبادی همچنین گفت: قرار بود در اجرای اصل ۴۴، تولید به سمت رقابتی شدن پیش برود و روند استفاده از تکنولوژی های جدید در صنعت گسترش یابد نه اینکه صنایع قربت الی الله به عده ای واگذار شود.
وی افزود: ارجاع اصل ۴۴ به گونه ای بوده که گویا با جمع کردن مال خود می توان کارخانه ای را خرید، در حالی که این اصل، اصلی مترقی برای توسعه است که باید درست اجرا شود.
محمد حسین سهرابی راد، عضو ستاد مهدی کروبی که به گذراندن چهار سال حبس محکوم شده بود، پس از ۷۰۷ روز حبس به مرخصی آمد.
به گزارش جرس، این زندانی سیاسی که دو سال گذشته را بدون مرخصی در بند ۳۵۰ زندان اوین گذرانده بود، در یک ماه گذشته، سه بار در بیمارستان بررسی شد. او متهم است که در تهیه فیلمی در مورد جنایتهای رخ داده در بازداشتگاه کهریزک، با محمد داوری سردبیر سایت سحام نیوز همکار کرده است.
مادر وی چند روز پیش در گفتوگویی گفته بود: به ما هشدار می دهند که چرا مصاحبه کردید؟ اما من از همین تریبون می گویم بارها به دادستانی مراجعه کردم و درخواست کردم حتی برای دو دقیقه بتوانم با دادستان صحبت کنم اما کسی پاسخی به من نداد و تا الان نتوانستم دادستان را ملاقات کنم. خوب چاره ای برای ما نمی ماند و مجبوریم از کانالهای دیگر صدایمان را به گوش دادستان برسانیم. الان هم نمی خواستم مصاحبه کنم اما چون شما اصرار کردید و من گفتم شاید دادستان از این تریبون صدایم را بشنوند حاضر به گفتگو شدم.”
انجمن بازیگران سینمای ایران با انتشار بیانیهای به خبر بازداشت پگاه آهنگرانی واکنش نشان داد و از وضعیت پیش آمده، ابراز بیقراری و نگرانی روز افزون کرد.
در بیانیه این تشکل که با این عنوان آغاز شده که “در این ایام شاهدیم که اتفاقهای ناگوار با قید تکرار بر جامعه بازیگری ایران سنگینی میکند” از مسئولان ذیربط خواسته شده است که راهکارهای مناسب و در خوری را برای تسریع و تسهیل در پایان یافتن این وضعیت و موارد مشابه اتخاذ و از این طریق آرامش را به خانواده سینما بازگردانند.
به گزارش خبرآنلاین، متن بیانیه انجمن بازیگران سینمای ایران بدین شرح است:
در این ایام شاهدیم که اتفاقهای ناگوار با قید تکرار بر جامعه بازیگری ایران سنگینی میکند. ابتدا شنیدیم اما به حساب رایج شایعه گذاشتیم و در جواب سیل پرسشهای مردمی که به هیچ تعارف و تردیدی حامیان همیشگی اهالی این وادی بوده و انشاا… خواهند بود، همه را به صبر دعوت کردیم. اما سرانجام اطلاعیه دادستانی محترم کشور را دیدیم که تایید میکرد پگاه آهنگرانی در حبس است.
نه در تخصص ماست و نه در نیت ما که قضاوت کنیم پس این مهم را به اهلش وا میگذاریم و با دوری از هر گونه پیشداوری و پرهیز از هر اقدامی که شائبه دخالت در امور قضایی را موجب شود بدین وسیله ما شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران، به مصداق این بیت:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تنها بیقراری و نگرانی روز افزون خود را از وضعیت پیش آمده اعلام میداریم و از مسئولین ذیربط در هر رده و نام و ردایی که هستند میخواهیم اول به واسطه شان انسانی و سپس به خاطر جایگاه اهل هنر به ویژه وادی بازیگری که دلهای مردم بیواسطه در گرو صحت و سلامت این عزیزان است چون همیشه راهکارهای مناسب و در خوری را برای تسریع و تسهیل در پایان یافتن این وضعیت و موارد مشابه اتخاذ و از این طریق آرامش را به خانواده سینما بازگردانند.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی امروز به طور ضمنی اعتراف کرد که این سازمان در آستانه ورشکستگی قرار دارد و از عهده پرداخت مطالبات معوق مستمریبگیران تامین اجتماعی بر نمیآید.
به گزارش خبرنگار کلمه، رحمت الله حافظی که پنجمین مدیرعامل تامین اجتماعی در شش سال اخیر است، امروز به مناسبت هفته تامین اجتماعی، سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه تهران بود.
اما او در حالی که قصد داشت یک «خبر خوش» به مستمریبگیران این سازمان بدهد، به طور تلویحی اذعان کرد که در آستانه پنجمین ماه از سال ۱۳۹۰ این سازمان هنوز قادر نیست معوقهها و طلب مستمریبگیران را یکجا پرداخت کند.
خبر خوش مدیرعامل تامین اجتماعی این بود که از مرداد ماه و در حالی که شش ماه از آغاز طرح هدفمندی و گرانیهای حاصل از آن میگذرد، حقوق بازنشستگان ۱۰ درصد افزایش خواهد یافت. این افزایش ۱۰ درصدی که باید از آغاز سال ۹۰ اعمال میشد، اکنون در حالی چهار ماه به تاخیر افتاده که طبق آخرین اعلام رسمی، نرخ تورم در ماه گذشته از ۱۵ درصد فراتر رفته است.
رحمتالله حافظی همچنین اعلام کرد که یک میلیون و ۵۵۰ هزار مستمری بگیر و بازنشسته تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی، باید برای دریافت ۱۰ درصد افزایش حقوق ماههای قبل خود نیز تا چهار ماه بعد، یعنی آبان ماه منتظر بمانند! او در توجیه این موضوع، به بار مالی ۶۰۰ میلیارد تومانی این افزایش حقوق برای تامین اجتماعی اشاره کرد و خواستار پرداخت بدهی ۳۵۰۰ میلیارد تومانی کارفرمایان به این سازمان شد، اما اشارهای به بدهی کلان دولت به این سازمان که بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان ارزیابی شده، اشارهای نکرد.
این در حالی است که دو سال قبل و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، این سازمان به دستور احمدینژاد ۵۰۰ میلیون تومان از بانکها وام گرفت تا در روزهای قبل از انتخابات، تمام مطالبات ناشی از افزایش حقوق مستمریبگیران را پرداخت کند.
حافظی که پیشبینی میشود با انحلال وزارت رفاه و تامین اجتماعی و ایجاد وزارتخانه جدید، به زودی مسئولیت خود را به فرد دیگری بسپرد، همچنین ادعا کرد که سازمان تامین اجتماعی درصدد است تا در برنامهریزیهای آینده خود تدبیری بیندیشد که مستمریبگیران مجبور نباشند برای تامین زندگی خود بعد از بازنشستگی مجددا کار کنند.
او این ادعا را در حالی از تریبون نماز جمعه اعلام کرد که سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر سختترین روزهای خود را در زمینه پیشی گرفتن مصارف بر منابع آن میگذراند؛ به طوری که تا پایان خرداد ماه بهرغم همه ادعاهای حاکی از شکوفایی اقتصاد ایران، فقط توانسته است نزدیک به ۷۵درصد بودجه خود را تحصیل کند. این در حالی است که با اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها، هزینههای درمانی و رفاهی حداقل ۳۰ درصد از بودجهی پیشبینیشده بیشتر شده است.
آمارهای اعلام شده از سوی مدیر سازمان تامین اجتماعی نشان میدهد که ۱۰ میلیون نفر بیمه شده اصلی تحت پوشش این سازمان هستند که با افراد تحت تکفل آنان بیش از ۳۰ میلیون نفر یعنی بالغ بر ۴۲ درصد جمعیت کشور هستند؛ به طوری که تنها در یک سال گذشته، بیش از ۵۰ میلیون و ۴۰۷ هزار ویزیت در مراکز سازمان تامین اجتماعی انجام شده است.
در حالی که در ماههای اخیر، وقوع چندین حادثه ناگوار و باورنکردنی از نوع قتل خیابانی، تجاوز دستهجمعی و کودکآزاریهای تکاندهنده در نقاط مختلف کشور افکار عمومی را جریحهدار کرده، امام جمعه تهران ادعا کرد که: ایران اسلامی امنترین کشور جهان است!
به گزارش خبرگزاریها، احمد خاتمی در نمازجمعه امروز تهران بدون اشاره به حوادث تکاندهنده متعدد، به حمله صورت گرفته به یک طلبه در حین امر به معروف اشاره کرد و با بیان اینکه داغ متدینین با شنیدن خبر حمله به یک طلبه غیرتمند تازه میشود، در عین حال اظهار داشت: این حرکات سازماندهی شده نبوده و نباید با دیدن این صحنهها فضایی بسازیم که کشور ناامن شده و هالهای از ناامنی ایجاد کنیم.
وی افزود: واقعیت این است که ایران اسلامی امنترین کشور جهان است و این موارد استثنا است. دستگاه قضایی هم نباید از کنار این حوادث سطحی بگذرد و نخواهد گذشت.
خطیب نماز جمعه این هفته تهران، برای ضاربان این طلبه حکم نیز صادر کرد و عمل آنها را مصداق محاربه دانست و از قوه قضاییه خواست برای حفظ آبروی نظام، در مجازات این اوباش سرعت عمل به خرج دهند.
احمد خاتمی همچنین به رسوایی شنود مکالمات مردم در انگلیس و مرگ خبرنگار افشاکننده این رسوایی اشاره کرد و گفت: گویا آدمکشی برای انگلیسیها به هنجاری نهادینه شده تبدیل شده است. اینها میخی است که بر تابوت لیبرالدموکراسی غرب زده میشود.
وی با اشاره به انتشار فیلمی از قتل یک سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس این کشور که کرایه اتوبوس نداده است، گفت: این سیمای دولت آمریکاست که فریاد حقوق بشرش را گوش فلک را کر کرده اما آنها برای انسانیت سر سوزنی قائل نیستند.
دیکتاتور لیبی در روزهایی که لیبی کمی از حالت جنگی دور شده است خطاب به مخالفان خود که بیشتر در بنغازی تمرکز دارند تاکید کرد: هر چه زودتر از بنغازی فرار کنید هنوز زمان برای گریختن دارید!
به گزارش رویترز، معمر قذافی در یک پیام صوتی که روز گذشته (پنجشنبه) برای هوادارانش در شهر سرت زادگاه وی، پخش میشد هرگونه گفتوگو با مخالفان مسلح را که برای پایان دادن به حکومت ۴۱ ساله وی فعایت میکنند، رد کرد.
وی در این پیام صوتی در اشاره به مخالفان خود اظهار داشت: من هرگز با آنان گفتوگو نمیکنم، هیچ حرفی میان من و آنان تا روز قیامت وجود ندارد، این مردم لیبی هستند که با آنان سخن گفته و پاسخشان را میدهند.
دیکتاتور چهار دهه گذشته لیبی گفت: آنها نمیتوانند ما را شکست دهند و حتما خودشان شکست میخورند. مخالفان من جنگ ناامیدکنندهای را پی گرفتهاند باید به این مسأله اذعان کنند که به جمعی خیانتکار و افرادی بیارزش امید بستهاند، کسانی که کرامت، دین و حس ملیگرایی ندارند.
قذافی افزود: به زودی آزادیخواهان به سوی بنغازی روانه خواند شد تا این شهر را آزاد کنند. فرار کنید که هنوز وقت برای فرار هست!
خاطرنشان میشود هواداران قذافی روز گذشته در شهر سرت تجمع کرده و بر سر و صورت خود شعارهایی در حمایت از قذافی نوشته بودند. این در حالی است که اخیرا زمزمههایی در زمینه توقف جنگ در لیبی در ماه مبارک رمضان و احتمال مذاکره مخالفان با قذافی شنیده شده است.
یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، از عدم پرداخت بهای گندم تضمینی خریداری شده از گندم کاران خبر داد و با اشاره به اینکه سال قلب هم دولت همین کار را کرد و وزیر بازرگانی اعتراف کرد که پول کشاورزان برای طرح هدفمندی یارانهها خرج شده، گفت: کشاورزی که با مشقت فراوان گندم خود را با صرف هزینهای نزدیک به هر کیلو ۵۰۰ تومان تولید میکند و دولت آن را ۳۶۰ تومان میخرد، باید بهایش سر وقت و کامل پرداخت شود.
محمدرضا خباز در گفتوگو با خانه ملت در تشریح تذکرش به رئیس دولت، گفت: متأسفانه بهای گندم تضمینی خریداری شده از کشاورزان از ابتدای سال تا کنون، هنوز پرداخت نشده است.
نماینده کاشمر در مجلس ادامه داد: سال گذشته نیز همین مشکل برای گندم کاران به وجود آمد که با احضار وزیر بازرگانی به کمیسیون کشاورزی مجلس مشخص شد، دولت مبلغ ریالی خرید تضمینی گندم را برای اجرای طرح هدفمندی یارانهها کنار گذاشته است.
وی با انتقاد از این عمل سال گذشته مسئولان دولتی، تصریح کرد: بهای کشاورزان باید به موقع و کامل پرداخت شود.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، قیمت خرید تضمینی گندم را هم مناسب نخواند و افزود: قیمت هر کیلو گندم برای کشاورزان حدود ۵۰۰ تومان تمام میشود؛ در حالی که قیمت خرید تضمینی گندم ۳۶۰ تومان است که ان هم سر وقت به کشاورز پرداخت نمیشود.
محمدرضا خباز به همراه محمدعلی دلاور در نشست علنی روز چهارشنبه ۲۹ تیر مجلس درباره تسریع در پرداخت بهای گندم خریداری شده از کشاورزان شهرستانهای کاشمر، بردسکن و خلیل آباد و درگز به احمدینژاد تذکر کتبی دادند.
معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور دولت اصلاحات، حمایتهای همه جانبه و کورکورانهی اصولگرایان از سیاستهای دولت نهم و دهم را مسبب به هم ریختن نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور ارزیابی کرد و گفت: فضای تهمت و افترا کشور را به جایی نمیبرد و ما شاهد بودیم که برای حمایت از احمدی نژاد این فضا رواج پیدا کرد تا جایی که تهمت و افترا به مراجع و بیت امام هم رسید.
محمود میرلوحی به ایلنا گفت: کشور ما به اندازه کافی از حذفهای غیر عقلانی ضرر کرده است و لازم است این روند خاتمه یابد.
وی خاطرنشان کرد: شرایط تک صدایی در جامعه متکثر ایران نمیتواند به نفع کشور باشد و همه کارشناسان معتقدند مسیری که کشور طی میکند به مقصد مناسبی نمیرسد.
میر لوحی با اشاره به پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان تصریح کرد: عقلانیت، ویژگی اصلی اصلاح طلبی است و این مسئله باعث جذب نخبگان و مردم به سمت این طیف فکری شده است. به همین دلیل جناح حاکم هم به این نتیجه رسیده است که باید اصلاح طلبان را در صحنه سیاسی کشور بپذیرد.
این فعال سیاسی گفت: بسیاری از مرزها، بین عقلای اصولگرایی و اصلاح طلبان برداشته شده و آنها هم پذیرفتهاند که باید از نگاهها و عملکرد غیر کارشناسی خود دست بردارند.
میرلوحی افزود: مسائل هر بخشی باید به اهل آن واگذار شود و چطور ممکن است که عدهای که وظیفه نظارتی دارند، در مسایل اجرایی خاص مثل انتخابات دخالت کنند.
وی با اشاره به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات گذشته گفت: متاسفانه عدهای از اعضای شورای نگهبان در میتینگهای تبلیغاتی و انتخاباتی افراد شرکت میکردند و از وظیفه اصلی خود غافل میشدند.
معاون حقوقی و پارلمانی وزیر کشور دولت اصلاحات درباره شرایط فعلی اصولگرایان گفت: حمایتهای همه جانبه و کورکورانهی اصولگرایان از سیاستهای دولت نهم و دهم باعث به هم ریختن نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور شد و اصولگرایان درخصوص استفاده از رانتهای اقتصادی و امکانات مختلف برخی حامیان دولت خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند.
میرلوحی تصریح کرد: نباید شرایط امروز را به صورت سطحی بررسی کنیم به هر حال ظهور جریان انحرافی نتیجه همین حمایتهای کورکورانه بود و نباید اینگونه استنباط کرد که این طیف طی چند ماه اخیر ظهور کرده است چرا که این جریان از همان ۶ سال پیش فعالیتهای خود را آغاز کرده بود.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: فضای تهمت و افترا کشور را به جایی نمیبرد و ما شاهد بودیم که برای حمایت از احمدی نژاد این فضا رواج پیدا کرد تا جایی که تهمت و افترا به مراجع و بیت امام هم رسید.
نمایندگان مجلس روز چهارشنبه به فوریت طرحی رای مثبت دادند که در صورت تصویب نهایی، راه را برای تاسیس این گونه تلویزیونها هموار میکند. یک فوریت این طرح با ۱۰۳ رای موافق، ۴۹ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع در جلسه دیروز مجلس تصویب و برای بررسی به کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه شد. دو سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس خواستار ارائه مجوز تاسیس به تلویزیونهای خصوصی شده بود.
طرح یک فوریتی «اداره و نظارت بر سازمان صدا و سیما» که روز گذشته از سوی علی مطهری و ۳۴ نماینده دیگر در صحن علنی مجلس مطرح شد، علاوه بر ایجاد ساختارهای جدید برای صدا و سیما، به بخش خصوصی اجازه میدهد «با اجازه سازمان و در چارچوب مقررات مصوب هیات امنا، رادیو یا تلویزیون تاسیس کند.» هیات امنایی که بر اساس این طرح قرار است متشکل از سران سه قوه به همراه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس مجلس خبرگان رهبری باشد.
این طرح که دارای ۱۴ ماده است، به موضوعاتی همچون تشکیل هیات امنای سازمان صدا و سیما، شرایط تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی و واگذاری شرکتها و سازمانهای تابعه صدا و سیما به بخش خصوصی می پردازد. براساس یکی از مواد این طرح رئیس سازمان صدا و سیما موظف است در اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی: الف- تمامی شرکتها و سازمانهای تابع سازمان را به بخش غیردولتی واگذار کند. ب- بخشهای مختلف سازمان غیر از «پخش»، اعم از تولید، راهاندازی و نگهداری را با تصویب هیات مدیره و هیات امنا به بخش غیردولتی واگذار کند.
این طرح همچنین تصریح می کند: «بخش خصوصی میتواند با اجازه سازمان و در چارچوب مقررات مصوب، هیات امنا، رادیو یا تلویزیون تاسیس کند.» براساس تبصرههای این ماده، هیچ یک از بخشهای دولتی و حاکمیتی غیر از سازمان صدا و سیما حق ورود به این عرصه را ندارند؛ بخش خصوصی در چارچوب مصوبات هیات امنا به جز حوزه خبر، با رعایت ضوابط اسلامی و مصالح ملی، در حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتواند برنامه پخش کند؛ اساسنامه شبکه خصوصی رادیویی یا تلویزیونی و صلاحیت موسسین و مدیران مسوول آن باید به تصویب هیات مدیره و هیات امنای سازمان برسد؛ نظارت و رسیدگی به تخلفات اینگونه شبکهها بر اساس ضوابطی است که به تصویب هیات امنا میرسد.
اما مهمترین نقطه ضعف این طرح، در آنجاست که راه را بر تحقق هرگونه تکثر در حوزه خبر میبندد و کار خبررسانی را همچنان در انحصار تشکیلات فعلی صداوسیما نگه میدارد؛ نکتهای که علی شکوهی روزنامهنگار اصولگرا در یادداشتی در وبلاگ خود به آن اشاره کرده است. شکوهی ضمن دفاع از کلیات این طرح و برشمردن برخی جنبههای مثبت آن، به نقد این طرح به لحاظ ابقای انحصار خبری موجود میپردازد.
یادداشت این روزنامهنگار را درباره طرحی که میتوان آن را اولین گام در جهت خروج صداوسیما از حالت انحصاری دانست، به نقل از وبلاگ وی در ادامه بخوانید:
در جلسه دیروز مجلس (۲۹ تیرماه ۹۰) یک فوریت طرحی به تصویب رسید که از سوی ۳۵ تن از نمایندگان ارائه شد و به نحوه مدیریت و نظارت بر عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی مربوط است. این طرح مطابق با اصل ۱۷۵ قانون اساسی ارائه شد که میگوید: « در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد. نصب و عزل رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رییس جمهور و رییس قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین میکند».
مطابق مفاد این اصل قانون اساسی، از میان همه نقشهایی که صدا و سیما میتواند داشته باشد (خبری، آموزشی، تفریحی و …) بر این نکته تاکید شده است که این نهاد باید تامین کننده آزادی بیان و نشر افکار باشد. همچنین جز عزل و نصب رئیس سازمان، رهبری مسئولیتی در صدا و سیما ندارد. نظارت بر صدا و سیما وظیفه شورای نظارت است که از نمایندگان سه قوه تشکیل میشود و مهمتر این که مجلس باید با تصویب قانونی، خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را معین کند. طرح پیشنهادی نمایندگان، ناظر بر این نکته اخیر است.
با مراجعه به محتوای این طرح معلوم میشود که برخی از تحولات مثبت در ذهنیت قانونگذار ایجاد شده است که جای تقدیر دارد. این تحولات مثبت ذهنی را در چند محور زیر میتوان برجسته کرد:
اول – همین که بعد از ۲۲ سال از اجرای قانون اساسی جدید، مجلس به سراغ این اصل قانون اساسی رفت و تصمیم به اصلاح قانون مربوط به صدا و سیما گرفت، یک گام مثبت است. خدا را شکر این اصل، گرفتار سرنوشت اصل مربوط به جرم سیاسی نشد که در قانون اساسی هست اما در ۳۳ سال گذشته اصلا مجلس به سراغش نرفت و اکنون در نبود این قانون، زندانیان سیاسی به عنوان مجرم امنیتی محاکمه میشوند!
دوم – این که مجلس در حیطه مربوط به رهبری وارد شود و از حق خود نگذرد و ضمن رعایت قانون، خواستار نهادسازی برای اداره صدا و سیما شود، یک نقطه مثبت است. در واقع برخی از افراد تحت تاثیر یک بدفهمی رایج از اصل ولایت فقیه، تصور میکنند که هر جا پای ولی فقیه در میان است نباید دیگران مداخله کنند و همه اختیارات را باید به شخص ولی فقیه سپرد در حالی که اداره کشور با تکیه بر اراده فردی نشدنی است و نیاز به نهادسازی و ضابطهمند کردن اعمال اقتدار دارد. اداره صدا و سیما بر طبق قانون مصوب مجلس و تحت نظارت سه قوه و با تصمیم هیئت امنای مصوب، هیچ منافاتی ندارد با این اختیار رهبری که رئیس سازمان صدا و سیما را نصب و عزل کند.
سوم – نکته مهم این است که در طرح پیشنهادی نمایندگان، بحث خصوصیسازی فعالیتهای صدا و سیما مورد توجه قرار گرفته است و علاوه بر خصوصی شدن فعالیتهای شرکتها و سازمانهای تابعه صدا و سیما، اجازه داده شده است که شبکههای خصوصی هم راهاندازی شود. این نکته را مهندس میرحسین موسوی در تبلیغات انتخاباتی خود مورد تاکید قرار داده بود و در همان زمان، برخی با توسل به اصل ۴۴ قانون اساسی و تفسیر شورای نگهبان، مدعی شده بودند که این امر خلاف قانون اساسی است در حالی که در اصل ۴۴ «بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است». معلوم نیست چرا خصوصی کردن همه موارد دیگر از بانکها تا بیمه و سدها و تلفن و … خلاف قانون اساسی نیست اما به صدا و سیما که میرسیم آقایان به یاد اصل ۴۴ میافتند؟
چهارم – در این طرح علاوه بر این که اجازه داده شده است بخش خصوصی با اجازه سازمان و در چارچوب مقررات و مصوبات هیئت امنا، رادیو یا تلویزیون تأسیس کند، تاکید شده است که هیچ یک از بخشهای دولتی و حاکمیتی غیر از سازمان صدا و سیما حق ورود به این عرصه را ندارند. این امر نکته مثبتی است تا به بهانه خصوصی شدن صدا و سیما، دهها شبکه شبهدولتی دیگر راهاندازی نشود و در واقع امکانی است تا بخش خصوصی واقعی وارد صحنه بشود و شبکههای خصوصی را ایجاد کند.
پنجم – در طرح پیشنهادی نمایندگان، در راس صدا و سیما یک هیئت امنا در نظر گرفته شده است که تصویب سیاستها و بودجه و تشکیلات و برنامه صدا و سیما را برعهده دارد. این هیئت همچنین «تصویب مقررات خصوصیسازی و نحوه اداره رادیو و تلویزیون خصوصی» را هم بر عهده دارد. نفس این که به جای یک فرد – اعم از رهبری یا رئیس صدا و سیما – شورا یا هیئتی جایگزین میشود و نظرات گروهی مورد توجه قرار میگیرد، یک گام مثبت است. ما با اجرای شورایی مانند شورای رهبری و شورای عالی قضایی و امثالهم میانه خوبی نداریم و تجارب بشری هم نشان میدهد که مجری باید واحد باشد اما در مقام تصمیمسازی و تصمیمگیری و برنامهریزی، به شدت به کار گروهی اعتقاد داریم و فردی کردن این گونه امور را به زیان جامعه میدانیم.
در عین حال در طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس نکاتی وجود دارد که محل اشکال است و در یک بررسی اولیه به چشم میآید. برخی از این موارد را در زیر میآورم:
۱ – اعضای هیئت امنای صدا و سیما در این طرح را سران سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان تشکیل میدهند. حضور چهار نفر اول کاملا پذیرفتنی است اما وارد کردن رئیس مجلس خبرگان در این ترکیب، اصلا توجیه ندارد. خبرگان نقشی در اداره کشور ندارد و رئیس آن هم به تبع نقش خبرگان، پیگیر وظیفهای مشخص است. ضرورتی ندارد نهادی که مسئولیت آن تنها به حیطه نصب، نظارت و عزل رهبری مربوط است وارد کارهای اجرایی شود. اگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای رئیس مجلس خبرگان قرار گیرد، هم کارشناستر است و هم مرتبط با موضوع صدا و سیما و فعالیتهای فرهنگی و حتما ترکیب متناسبتری شکل خواهد گرفت. در عین حال میتوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس را هم به این ترکیب اضافه کرد و از قوه قضاییه هم یکی از معاونتهای مرتبط را افزود تا ترکیب متناسبی ایجاد شود.
۲ – در این طرح، همه بخشهای سازمان غیر از «پخش» قابل واگذاری به بخش خصوصی معرفی شده است اما یک محدودیت مهم برای بخش خصوصی ایجاد شده است که ناقض فلسفه خصوصیسازی است. در این طرح آمده است: «بخش خصوصی در چارچوب مصوبات هیئت امنا به جز حوزه خبر، با رعایت ضوابط اسلامی و مصالح ملی، در حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتواند برنامه پخش کند». معنای این استثنا کردن «حوزه خبر» چیست؟ اصلیترین جذابیت یک شبکه رادیو و تلویزیونی، استفاده از خبر و تفسیر خبر است و طبعا همین بعد از فعالیتهای رسانهای است که میتواند مخاطب را جذب کرده و در کنار آن، برای فعالیتهای فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی و اقتصادی دیگر، زمینه موفقیت ایجاد کند. حذف حوزه خبر از کار رسانهای آن هم رسانهای مانند رادیو و تلویزیون، ناشدنی است. فرض کنید یک حزب سیاسی برای فعالیتهای خود اقدام به راهاندازی یک شبکه تلویزیونی بکند اما این شبکه حق ندارد اخبار فعالیتهای خود را منتشر کند. این شبکه چگونه میتواند کار کند اگر نتواند هیچ خبری را منتشر کند، نتواند اخبار عمومی کشور را پوشش دهد، نتواند تفسیر خبری داشته باشد، نتواند رخدادهای موجود کشور را نقد و بررسی کند و خلاصه چگونه ممکن است یک شبکه تلویزیونی تاسیس کرد که فعالیت خبری در کنار دیگر فعالیتهای خود نداشته باشد؟
ظاهرا دوستان نماینده که این طرح را آماده کردهاند، تصور کردند میشود خبررسانی یکجانبه و مورد تایید را ادامه داد و دیگران از این حق باید محروم شوند و این امر در انحصار صدا و سیما باقی بماند اما طبیعی است که این امر نه شدنی است و نه مطلوب. ناشدنی است چون با ابزارها و امکانات جدید و رسانههای تازه، نمیتوان اخبار را در انحصار یک منبع خاص قرار داد. مطلوب نیست چون اگر قرار است دولت به مثابه یک کارفرمای بزرگ بر همه مسائل سیطره نداشته باشد و انحصار ایجاد نکند، قطعا حوزه خبر یکی از این موضوعات مهم است که باید از انحصار در آید و مردم با توجه به نیازشان به اخبار و تحلیلهای متفاوت، امکان اتصال به منابع مختلف خبری را داشته باشند. خصوصیسازی به معنای حقیقی کلمه، کم کردن حوزه اقتدار حکومت به نفع مردم است و نمیشود صدا و سیمای خصوصی داشت اما همچنان اقتدار دولتها و حکومتها در مقابل مردم را حفظ و انحصار خبری ایجاد کرد.
علی باقرزاده فاروجی، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سواد آموزی ایران اعلام کرد: «بر اساس آمارگیری صورت گرفته و پالایش اطلاعات، در حال حاضر دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در کشور در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال بیسواد هستند.»
آقای باقرزاده که در جمع خبر نگاران سخن میگفت، افزود: «کار استخراج جمعیت بیسواد از کل جمعیت کشور انجام شده و براساس آن از ۷۱ میلیون نفر جمعیت، اطلاعات مربوط به بیسوادان کشور در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال را در قالب بانک اطلاعات گردآوری کردیم.»
او ادامه داد: «نتایج بررسی در بانک های اطلاعاتی نشان داد که بخش عمده ای از این افراد پیشتر در دوره های مقدماتی نهضت سواد آموزی شرکت و یا تا کلاس سوم ابتدایی در مدارس تحصیل کرده و سپس تحصیل را ترک کرده اند.»
به گفته وی، نهضت سوادآموزی اکنون در مناطق روستایی، مشغول شناسایی و استخراج جمعیت بیسواد است و این کار را با مراجعه حضوری به این افراد و پرسش درباره باسواد بودن آنها، انجام میدهد.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی تاکید کرد: اگر این افراد اعلام کنند پیش از این دورههای تحصیلی را طی کردهاند، باید مدرکی برای اثبات ادعای خود ارائه کنند و در غیر این صورت جزو جمعیت بیسواد کشور محسوب میشوند و برای سوادآموزی آنها اقدامات بعدی انجام خواهد شد.
وی اضافه کرد: در شاخص سواد، کشور ما در بین ۱۳۹ کشور جهان رتبه ۸۷ را دارد که برای ارتقای این شاخص برنامه های ضربتی کوتاه و طولانی مدت تدوین و اجرایی شده است.
دیکتاتور لیبی بار دیگر تاکید کرد که به هیچ وجه با مخالفان مذاکره نمی کند.
به گزارش یورو نیوز، روز پنجشنبه تلویزیون دولتی لیبی تصاویری از گردهمایی طرفداران معمر قذافی در شهر سرت، زادگاه او را پخش کرد.
معمر قذافی، رهبر لیبی، در یک پیام صوتی که برای حاضران پخش شد گفت: «من با مخالفان صحبت نمی کنم. تا روز قیامت هیچ حرفی بین ما رد و بدل نخواهد شد.»
در همین روز ارتش فرانسه با انتشار تصاویری از بمباران شهر بریقه اعلام کرد یک ایست بازرسی و سه خودروی نظامی ارتش لیبی را منهدم کرده است.
بریقه در هفته جاری شاهد تلفات سنگین مخالفان دولت لیبی بوده است هر چند آنها از محاصره این بندر مهم نفتی خبر داده اند.
تصرف بریقه یکی از مهمترین اهداف داوطلبانی است که در بن غازی مهارتهای اولیه نظامی را برای مقابله با ارتش حرفه ای سرهنگ قذافی فرا می گیرند.
فرانسه می گوید، معمر قذافی درصورت ترک قدرت می تواند در لیبی بماند. شورای ملی مخالفان دولت لیبی از این پیشنهاد استقبال کرده است.
امید کوکبی، نخبه جوان ایرانی که دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس است هم اکنون در بند ۳۵۰ در بلاتکلیفی بسر می برد این در حالی است که قرار بود دادگاه وی شنبه گذشته برگزار شود اما برگزاری آن به تعویق افتاد. وی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.
کوکبی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فیزیک و مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند. وی فوق لیسانس خود را در آلمان و دکتری را در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر کسب کرد. این دانشمند جوان از سال گذشته در دانشگاه تگزاس آمریکا در مقطع فوق دکتری مشغول به تحصیل بود.
مادر امید کوکبی در خصوص اتهاماتی که به پسرش وارد کرده اند می گوید: ” امید اصلا هیچ علاقه ای به سیاست نداشت و همیشه با ذوق و شوق در مورد مقالات و موفقیت ها یش در فیزیک صحبت می کرد و همیشه می گفت که “مادر یه کم دیگه تحمل کن، صبر کن درسم تموم بشه و علم روز جهان رو یاد بگیرم ، اون موقع میام ایران و خودم آزمایشگاه میزنم و این علم رو تو ایران گسترش میدم” به جرم رابطه با دولت متخاصم دستگیر شده اصلا برایم قابل قبول نبود.”
چندی پیش جمعی از دانشمندان و اساتید دانشگاه و برندگان جایزه نوبل در نامه ای خطاب به رهبری اعلام کرده اند که امید کوکبی زندانی محبوس در اوین که به زودی به اتهامات کسب در آمد نامشروع و ارتباط با دولت متخاصم محاکمه خواهد شد، مبری از این اتهامات بوده و صرفا به عنوان پژوهشگری جوان در حال تحصیل و دور از فضای سیاست بوده است.
این نخبه جوان کشورمان که هم اکنون نزدیک به شش ماه را در بدترین شرایط در زندان سپری کرده است به ارتباط با دولت متخاصم و کسب درآمد نامشروع متهم شده است، این در حالی است که وی از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی میشود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت.
امید کوکبی، دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی در آستانهٔ تشکیل دادگاه خود در نامهای تکان دهنده به آملی لاریحانی با توصیف شرح “شکنجهها” و |انفرادیها”ی خود درخواست تشکیل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع داده است.
متن کامل گفتگوی “جرس” با خانم صفربی بی حق نظری، مادر امید کوکبی دانشجوی دکتری لیزر از دانشگاه تکزاس در پی می آید:
خانم حق نظری چه مدت بعد از بازداشت امید، توانستید او را در زندان ملاقات کنید؟
در مدت این پنج ماه و نیم که برای من بیشتر از تمام عمرم گذشته، موفق شده ام سه بار امید را ببینم. البته برایم کمی سخت است که فرزند دلبندم رو از پشت کابین ببینم و به همین علت وقتی که در بند ۲۰۹ بود بخاطر شرایط آنجا و اینکه فرزندانم به من گفتند که به تن امید، لباس زندان کرده اند به ملاقاتش نرفتم تا به بند ۳۵۰ منتقل شد و لباس های زشت زندان را از تن نازنینش در آورد آن زمان بود که به دیدنش رفتم.
به شرایط بند ۲۰۹ اشاره کردید، می توانید توضیح دهید چه شرایطی؟
وقتی که شرایط ملاقات در ۲۰۹ را را برایم توصیف کردند که مثل جانی ها با فرزندانم که همگی دانشجو دکتری هستند و برای افتخار این کشور شب و روز دارند تلاش می کنند، رفتار کرده اند تاب آن شرایط را نداشتم و با آنکه از تمام وجود می خواستم که امید را ببینم، منتظر ماندم تا به بند ۳۵۰ منتقل بشود.
چه زمانی از دستگیری امید باخبر شدید؟
در ابتدای امر با توجه به اینکه قضیه دستگیری فرزندم را فقط خودمان می دانستیم(بعد از نزدیک به سه ماه رسانه ای شد) خیلی برایمان “سخت” بود. با توجه به اینکه بنده دارای ۹ فرزند می باشم و همگی آنها دارای تحصیلات عالیه و اکثرا در مقطع دکتری هستند. تمام مردم شهر(گنبدکاوس) در برخوردهای خود از فرزندانم و بخصوص امید که توانسته ازمدارس شهر گنبد خود را به دانشگاه های عالی جهانی برساند می پرسیدند و برای من و همسرم واقعا سخت بود که به خاطر اینکه گفته بودن رسانه ای شدن باعث بدتر شدن وضعیت امید می شود به دوستانمان دروغ بگوییم و بگوییم که امید در تکزاس است و حالش خوب است، در حالیکه اصلا خبری نداشتیم و در تماس های کوتاهی که بعد از دو ماه امید با ما می گرفت ما را مجبور می کردند که به جای ترکمنی با زبان فارسی با فرزندم صحبت بکنم. بعد از رسانه ای شدن هم که هجوم دوستان برای اطلاع از وضعیت امید، شرایط سختی را برای ما رقم زده بود. طبق شنیده هایم به وکیل ایشان هم اجازه ملاقات نداده اند.
می دانید به چه اتهامی امید را بازداشت کردند و صحبتی در این مورد دارید؟
وقتی که خبر را شنیدم واقعا نمی دانستم چه کار کنم، امید که اصلا هیچ علاقه ای به سیاست نداشت و همیشه با ذوق و شوق در مورد مقالات و موفقیت ها یش در فیزیک صحبت می کرد و همیشه می گفت که “مادر یه کم دیگه تحمل کن، صبر کن درسم تموم بشه و علم روز جهان رو یاد بگیرم ، اون موقع میام ایران و خودم آزمایشگاه می زنم و این علم رو تو ایران گسترش می دهم” به جرم رابطه با دولت متخاصم دستگیر شده اصلا برایم قابل قبول نبود. تا مدت خود را مقصر می دانستم که اصرار داشتم که امید هر سال بیاید تا ببینمش، شاید اگر اصرار نمی کردم امید اصلا نمی آمد و دستگیر نمی شد. اما چکار کنیم که اتفاق افتاد و این هم احتمالا یک آزمایش الهی هست که من و همسرم سعی می کنیم که از این آزمایش که فرزند پسرم ارشدمان هست موفق بیرون بیاییم.
آیا نامه ای که امید از زندان نوشته و به شرح آنچه در این مدت بر سر او آورده اند پرداخته را خوانده اید؟
خواندن آن نامه و دانستن این مطلب که امید را به واسطه ی ما تحت فشار قرار داده اند برایم غیر قابل تحمل بود. وقتی که از دوستان امید که آزاد شده اند می شنوم که امید در زندان با آن شرایط مدام مرا یاد می کند، واقعا نمی دانم چه کار کنم؟ کاری جز دعا از دستمان بر نمی آید.
تاریخ برگزاری دادگاه چه زمانی است؟
شنبه قرار بود دادگاهش برگزار شود اما به تعویق افتاد و تاریخ بعدی را هنوز اطلاعی نداریم
الان وضعیت روحی امید چطور است؟
از موقعی که به ۳۵۰ منتقل شده حالش خیلی خوب است و روحیه بالایی دارد. صحبت کردن با افراد بند و کلاس هایی که تو بند دایر هست که امید بخشی از آموزش آنرا به عهده گرفته، خیلی در روحیه اش تاثیر خوب می گذارد. تمامی اخبار بیرون را هم دارد دنبال می کند و از خواندن اخبار خیلی خوشحال است.
کمی از ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی امید برایمان بگویید؟
امید فرزند چهارم ما هست که از همان کودکی در همه ی مسابقاتی که شرکت می کرد همیشه اول می شد. دبیرستان را در مدرسه نمونه گنبد درس خواند و با توجه به علاقه ای که به فیزیک داشت با وجود ی که جزء رتبه های برتر کنکور بود به تحصیل فیزیک پرداخت با اینکه افراد دیگری که رتبه هایی مثل امید داشتند اکثرا برق یا مکانیک شریف می رفتند اما امید گفت که فیزیک را دوست دارم و احساس می کنم که می توانم در رشته ی فیزیک بیشتر به کشورم “خدمت” کنم و شروع به خواندن فیزیک کرد. روزی که امید را در دیدار نخبگان با رهبری نشان دادند یکی از بهترین روزهای من بود بعد از آن هم مصاحبه ای ۱۵ دقیقه ای شبکه خبر با پسرم در مورد فیزیک پزشکی و مشکلات نخبگان که آن موقع امید گفت که مشکلات نخبگان در حال کم شدن است که متاسفانه در این مدت مشکلاتشان کم نشده که هیچ، بیشتر هم شده است.
چه خواسته ای از مسئولین قضایی کشور دارید؟
از مسئولان قضایی کشور خواستارم که به اشک های من رحم کرده و امید را به آغوش من باز گردانند. الان فقط می خواهم که امید را یک بار بغل کنم. چندین بار درخواست ملاقات حضوری کرده ام که نتیجه ای نگرفته ام. از آن ها می خواهم که نگاهی به گذشته و خانواده امید کنند تا بفهند که امید چی کسی است؟ امید به هر کجا که می رفت افتخارش ایرانی و ترکمن بودنش بود.همیشه می گفت که به ایران می آیم و ایران را یک قطب لیزر می کنم و به دوستانش هم می گفت که به ایران برگردند و برای “پیشرفت” ایران تلاش کنند. فرزندانم با تلاش زیاد دارند درس می خوانند تا بتوانند گامی برای پیشرفت ایران بردارند. فرزندانم دکتری بیوتکنولوژی، ارشد باغبانی، دو پسرم پزشکی، مهندسی شیمی و امید که دکتری لیزر می خواند. وقتی می دیدم که فرزندانم در مدت کمی هم که در کنار هم بودند در مورد اینکه چگونه با هم می توانند برای پیشرفت ایران تلاش کنند، بحث می کردند واقعا خوشحال می شدم. من انتظاراتی داشتم اما الان فقط می توانم بگویم:
مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان
من دوست دارم که دوباره همه فرزندانم را “آزاد” در کنار هم ببینم. نه در اوین و یکی در این طرف شیشه و دیگری در آن طرف.
از مسئولان می خواهم که فرزند من را آزاد کنند تا بتواند تحصیلاتش را ادامه دهد و به “افتخار آفرینی”ها برای ایران ادامه بدهد.
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد منهاج از اعضای دفتر امام خمینی و سفیر سابق ایران در کنیا و لیبی در اثر سانحه رانندگی در مسیر مشهد مقدس درگذشت.
پیکر این مرحوم ساعت ۹ صبح روز شنبه اول مرداد ماه از مقابل حسینیه جماران به سوی حرم مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
مراسم یادبود مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد منهاج نیز از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ روز یکشنبه دوم مرداد ماه در مسجد نور واقع در میدان فاطمی برگزار خواهد شد.
شادروان منهاج در طول فعالیت های سیاسی، فرهنگی و مبارزاتی چهره ای شایسته، خدوم و ماندگار در تمامی میدان های حضور، از خویش به نمایش گذارده است.
کلمه: یکی از همکاران حمزه کرمی، در دوران مسئولیت وی به عنوان فرماندار شهرستان ورامین، برای او نامه ای نوشته است . حمزه کرمی که زمانی فرماندار ورامین بود اکنون در حال گذراندن یازده سال محکومیت اش در بند ۳۵۰ زندان اوین است .او که پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شده است، چندی قبل نامه ای را خطاب به دادستان کشور منتشر کرد، نامه ای که خبر از شرح شکنجه هایی می داد که کرمی در حین بازجویی از سر گذرانده است. از آن جا که او سالها مدیرکل سیاسی دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری وی بوده است، هاشمی این نامه را به شخص رهبری نیز رساند.
او در این نامه متذکر شده بود که بازجویان برای گرفتن اعترافات دروغین از وی سر او را بارها در کاسه توالت فرو کرده اند. همکار کرمی ضمن تاسف از این برخوردها با یک مدیر لایق، خطاب به او تاکید می کند که مردم ورامین و پیشوا خدمات او را از یاد نبرده اند و از ظلمی که بر او می رود آگاهند .
کرمی که از متهمان حوادث پس از انتخابات است، به یازده سال حبس قطعی محکوم شده است. وی از سال ۶۸ تا ۷۴ فرماندار ورامین و از سال ۷۴ تا ۸۰ مدیرکل سیاسی دفتر رییس جمهور بوده است. او همچنین در سالهای دفاع مقدس از فرماندهان جنگ بوده است.
متن کامل نامه این همکار سابق حمزه کرمی در فرمانداری ورامین که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است، به همراه عکسهایی از دوران مسئولیت حمزه کرمی در ادامه میآید:
سالهای پس از انقلاب هر فرمانداری به شهر ما می آمد با مسایل جناحی درگیر می شد و شهرستان ما مرتب بدلیل اختلافات جناحی از قافله پیشرفت عقب می ماند تا اینکه فرمانداری در سال ۶۸ به شهرستان ورامین آمد و به مدت شش سال در این شهرستان منشأ خدمات فراوانی شد . او کسی جز “آقای حمزه کرمی” نبود که متأسفانه هم اینک به جرم حمایت از میر حسین موسوی و همکاری نزدیک با هاشمی رفسنجانی و خاتمی در زندان اوین زندانی است .این مطلب را برای او می نویسم در حالی که هیچ وقت نه من و نه مردم شهرستان های ورامین ، پاکدشت و پیشوا که او را می شناسند ایشان را گناهکار نمی دانیم وبه خدمات پر افتخار او که هم اینک نیز به عنوان ” باقیات صالحات” در شهرستان ها باقی است مباهات می کنیم.
ای کاش در این کشور عدالتی بود و خوبیها و خدمات او را در ترازوی عدالت می گذاشتند در آن صورت هیچ گاه نمی توانستند او وگذشتۀ درخشانش را نادیده بگیرند . در این که او گروگان سیاسی جریانهای اقتدارگرا و انحصارطلب است شکی نداریم به همین دلیل او را مظهر “مظلومیت” در این کشور ونظام می دانیم. او دو سال تمام از عمر پربارش را از زمان انتخابات دهم ریاست جمهوری در زندان اوین گذرانده. اینک که این نامه را برای او مینویسم بغض گلویم را فشرده است و چشمانم پر از اشک است . اشک برای عدالتی که در این عصر ذبح شده است و مانند گوشت قربانی توسط اصحاب قدرت پاره پاره شده است.
آقای فرماندار استوار باش و به گذشته خود مباهات کن. تو همان جوانی هستی که در سن ۲۸ سالگی بهترین و دشوارترین پروژه های این شهرستان را اجرا کردی و سه سال پشت سر هم به عنوان فرماندار نمونه کشور انتخاب شدی ، آسوده خاطر و استوار باش که اکنون پروژه های عمرانی ات همه و همه در خدمت مردمند.
یادت هست روزهایی که به شهرستان آمده بودی،شهر ورامین آب نداشت و کمبود آب و تلخی مزه آن همه مردم شهر را آزار می داد و تو با تلاش شبانه روزی ات از ۱۲ کیلومتری شهر ورامین یعنی منظقه جمال آباد آب شیرین را به شهر منتقل کردی ! یادت هست دهها مدرسه اعم از دبستان و راهنمایی و دبیرستان برای نسل جوان که مدارس چند شیفته آنها را عذاب می داد ساختی ! یادت هست بیش از صد روستای شهرستان و بالغ بر ۳۵۰ کیلومتر راه روستایی را زیرسازی، پل سازی و آسفالت کردی؟ بهار دل انگیز محمدآباد عربها ، قلعه بلند ، جوادآباد ،آب باریک ، کریم آباد ، قرمزتپه ، باقر آباد ، خیرآباد ، باغخواص و….را به یاد می آوری؟
هیچ وقت یادم نمی رود وقتی روستای خاوه آب نداشت وتو با مسؤل جهادسازندگی وقت هر هفته از پروژه آب خاوه بازدید می کردی ! با حضور سبز تو بود که روستاییان روستاهای منطقه در دل کویر مهربانی های یک فرماندار دلسوز را لمس کردند. یادت هست کشاورزی شهرستان مشکل آب داشت و تو با طرح استحصال قنوات تهران و انتقال آن به ورامین برای کشاورزی منطقه بیش از ۶ متر مکعب در ثانیه آب را به کشاورزی شهرستان ارزانی داشتی ! یادت هست احداث سد ماملو را پیگیری کردی و کلنگ احداث آنرا با حضور رییس جمهور وقت بر زمین زدی. اینک آن سد یکسالی است به بهره برداری رسیده است اما بر خلاف برنامه تو که حداکثر ظرف پنج سال باید به بهره برداری می رسید! آب آن سد هم اینک در زمین های کشاورزی تشنه این شهرستان جاری است و چون خونی که در رگهای مردم است برای آنها حیات ، اشتغال و رونق کشاورزی را به ارمغان آورده است .
آری آقای فرماندار استوار باش هنوز هم خاطره دوران درخشان خدمت وفعالیتت همچون یک قطعه تاریخی و زیبا و پر تحرک و تمدن آفرین در حافظه مردم باقی است. هیچ گاه رفتار انسانی و احترام آمیز تو که درشکل مؤدبانه ترین رفتار با ارباب رجوع تجلی می یافت را فراموش نمی کنم. کار تو تجلی توجه به کرامت انسانی انسانها بود و برایت فرقی نمی کرد مخاطب و ارباب رجوع ات چه کسی باشد پیر، جوان، روستایی، شهری، پولدار ، بی پول تو مانند باران و نور خورشید برای همه بودی . وبدون هیچ انگیزه دنیایی و سیاسی مردم را با مهربانی و دلسوزی پذیرا می شدی. این رفتارهایت برای همکارانت از جمله من درسهای بزرگ زندگی بودکه از تو آموختیم.
آقای فرماندار محکم و استوار باش وبه خودت مباهات کن زیرا هنوز هم بیمارستانی که در ورودی شهر ورامین ساخته ای بر پاست و به بیماران محروم منطقه خدمات می دهد. دانشگاه پیام نوری که به شهرستان آوردی اینک یک پایگاه علمی شده است. زمینی که به دانشگاه آزاد در پیشوا دادی امروز به بزرگترین دانشگاه شهرستان با حدود ۱۸ هزار دانشجو تبدیل شده است و جوانان این مرز وبوم در آن علم آموزی می کنند.
مجتمع ادارات شهرستان در زمان شما طراحی و مقدمات ساخت آن آغاز شد و اینک به بهره برداری رسیده است و مردم می دانند که چقدر این طرح عاقلانه و دوراندیشانه بوده است که همۀ ادارات را در یک مجموعه جمع آوری کنی و هر ارباب رجوعی به سادگی کارهایش را از ادارات مختلف پیگیری کند.
شهرک های صنعتی که شما به شهرستان آوردی و مبدع آن بودی امروز به رونق رسیده است و کسب وکار در آن جریان دارد. زیباسازی شهرها و روستاهای این منطقه یادگار عملکرد تو و همکارانت است. مردم فراموش نمی کنند که پل ورودی شهر را ظرف چند ماه ساختی و مردم را از شر پل کج و بی قواره ای که از زمان رضا شاه روی ریل راه آهن در کارخانه قند ورامین بود نجات دادی.
آقای فرماندار یادت هست روستای محمد آباد عربها در همجواری شهر پیشوا دچار مهاجرت شدید از روستا به شهر شده بود وتو با طراحی و ساخت مجدد معابر روستا و نجات مردم از نهر خطرناکی که از وسط آن روستا می گذشت و آسفالت معابر و زیباسازی آن و ساخت خانه بهداشت و مخابرات و…… ظرف چند ماه روند مهاجرت از روستا به شهر را معکوس کردی طوری که در مدت کوتاهی جمعیت زیادی به این روستا مجدداً مراجعت کرد و حیات و زندگی دوباره در روستای محمد آباد عربها رونق گرفت .
فراموش نمی کنم که به امور فرهنگی ادبی و هنری شهرستان چه اهمیتی می دادی. راه اندازی خانه تئاتر، احداث چندین کتابخانه و تأسیس بیش از ۱۱ نشریه در شهرستان و دهها طرح فرهنگی و هنری و ادبی دیگر از افتخارات دوران توست. امنیت شهرستان در زمان مسؤلیت شما زبانزد خاص و عام است. حتی سیاستمدارن شهرستان هم نمی توانند توانایی های شما وخدماتت را در این منطقه انکار کنند.
آقای فرماندار متأسفم از اینکه قلم و بیانم توان شرح همه ی خدمات تو به مردم و بیان همۀ احساسم را ندارد. اما در کوتاه سخن باید بگویم؛ اقتدار مدیریتی، برنامه ریزی، دوراندیشی، قدرت اجرایی بالا، چند بعدی بودن، در عین عمرانی بودن فرهنگی عمل کردن و سیاست و امنیت را خوب فهمیدن و اجرا کردن، مردم داری ومردم دوستی، سیاست ورزی، عشق به خدمت وپرکاری(که تا سرحد بیماری قلبی ترا در گیر کرد) لبخند و تبسم مهربانی که همواره در مواجهه با همکاران و مردم از آنها دریغ نمی کردی وروحیۀ متواضع شما در ذهنم اسطوره ای ساخته است که همکاری با دیگران را برایم سخت ودشوار کرده است.
حال پرسش من این است در بند کشیدن چنین مسؤول خدمتگزار و مردمی خدمت به انقلاب است یا خیانت؟
دستگاههای امنیتی وقضایی باید بدانند آنها فقط یک مدیر لایق را از جامعه و مردم گرفته اند و گرنه به بند کشیدن همچو تویی تأثیری در روحیه و علاقه مردم ندارد. گیرم که ترا سالها حبس کنند و صدایت را خفه کنند آیا آنها می توانند پروژه های عمرانی وسیعی که تو در منطقه اجرا کرده ای را نیز محو سازند؟ آنها می توانند به مردم بگویند خدمات تو را نبینند و به خاطر نیاورند؟ من در میان مردم هستم دیدگاههایشان نسبت به تو را می شنوم و می دانم همۀ آنها که تو را می شناسند از برخورد ظالمانه ای که با تو شده است رنجور و عصبانی اند.
آقای فرماندار وقتی رنج نامه ات به رهبری منتشر شد باورم نمی شد فردی که زمانی فرمانده جنگ بوده و زمانی فرماندار نمونه کشور بوده و سالها در عرصه های مختلف مدیریتی کشور صادقانه خدمت کرده؛ اینک بخاطر تسویه حسابهای سیاسی مورد آزار و شکنجه قرار بگیرد؟ من و بسیاری از کسانی که روش ومنش تو را می شناختند برای غربتت اشک ریختیم و بخاطر ظلم بزرگی که به تو شده بود به خدای قاصم الجبارین شکوه بردیم .
آقای فرماندار مظلوم ما
بگذار فرماندار مقتدر و انقلابی و مردمی ما را شکنجه کنند آنها جز عزت و عظمت برای تو و رسوایی خود سرنوشتی را رقم نزده اند.
آقای فرماندار استوار و سربلند باش.
تو را نه من که همکارت بودم بلکه همه مردم شهرها و روستای منطقه چشم در راهند. یادت را با پروژه های عمرانی گوناگونی که اجرا کرده ای و به یادگار گذاشتی گرامی می دارند و برای رهایی ات دست بر دعا دارند. در پایان شعری از حمید مصدق شاعر معاصر را که زبان حال جامعۀ فعلی ماست به تو تقدیم می کنم و به خدا می سپارمت.
دشت ها آلوده است در لجنزار، گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید؟ / فکر نان باید کرد
وهوایی که در آن / نفسی تازه کنیم / ای دریغا که همه مزرعه دلها را / علف هرزۀ کین پوشانده است
وهمه مردم شهر / بانک برداشته اند / که چرا سیمان نیست! / و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست؟
و زمانی شده است که به غیر از انسان / هیچ چیز ارزان نیست !!!
همکارت در دوران مسئولیت فرمانداری شهرستان ورامین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر