-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 02/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دو روز بعد از اعتراض های شدید خیابانی در یک هفته، اپوزیسیون ایرانی جنبش سبز روز دوشنبه گفت که با دقت به حرکت بعدی و به ادامه اعتراض های خیابانی فکر می کند.(مطابق اظهارت درج شده در وب سایت این اپوزیسیون)

اطلاعات جدیدی درباره اعتراض های ضددولتی اعلام نشده است هر چند حامیان در صفحه فیس بوک اپوزیسیون منتشر کرده اند که احتمال دارد اعتراض ها، این سه شنبه یا چهارشنبه باشد.

بیشتر از یک هفته است که رهبران اپوزیسیون، میر حسین موسوی و مهدی کروبی، تحت بازداشت خانگی قرار دارند و ارتباط کمی با دنیای خارج دارند. ولی به نظر می رسد که غیبت آنها تاثیر کمی بر تشکیلات سازماندهی جنبش و یا توانایی آن برای بسیج مردم داشته است.

مطابق اظهارات وب سایت اپوزیسیون، اردشیر امیرارجمند، یکی از اعضای کمیته و سخنگوی خارج از کشور آقای موسوی گفت: «دیکتاتورها باید بدانند که نبرد ما به پایان نمی رسد. انشاالله، با شجاعت، هماهنگی و استقامت گام های بعدی ما استوارتر و محکم تر خواهد بود.»

تیمی از مشاوران و فعالان که اکثرشان در خارج از کشور هستند، گروهی را با عنوان «شورای هماهنگی راه سبز امید» راه اندازی کرده اند و حالا متصدی امور شده اند.

گروهی از جوانان فعال داخل ایران به فعالان ایرانی در ایالات متحده و اروپا پیوسته اند و به اداره صفحات فیس بوکی کمک می کنند که برای هر روز از اعتراض راه اندازی شده تا راهی برای پخش اخبار باشد حتی وقتی که ارتباطات اینترنتی در داخل ایران با محدودیت شدید مواجه است.

فعالان ایرانی می گویند موج قیام در خاورمیانه از بحرین تا لیبی، کمکی برای دلگرمی و روحیه مردم است و باعث رشد این حرکت می شود. یک فعال داخل ایران گفت ایرانی ها یک حسی دارند که نمی خواهند پشت سر چیزی بمانند که او «عبور قطار تاریخی دمکراسی از منطقه ما» توصیفش کرد.

در روز یکشنبه، یکبار دیگر معترضان در سرتاسر ایران فوران کردند بطوری که ده ها هزار نفر به خیابان ها ریختند و علیه دولت شعار دادند و خواستار عزل رهبر عظما، آیت الله علی خامنه ای، شدند. اپوزیسیون بعد از رکود یکساله، مردم را در روز دوشنبه هفته گذشته به خیابان ها کشاند.

دولت با تعداد فوق العاده زیادی ماموران امنیتی، مردم را سرکوب کرد. شاهدان می گویند ماموران امنیتی مردم را با باتوم های فلزی و زنجیر مورد ضرب و شتم قرار می دادند و حتی به روی جمعیت تیراندازی کردند. مرگ سه نفر در درگیری های روز یکشنبه گزارش شده است؛ هویت یک نفر از آنها حمید نورمحمدی اعلام شده است. وی دانشجوی دانشگاه شیراز بود که وب سایت اپوزیسیون گفت وقتی که ماموران امنیتی او را از پل به پایین پرتاب کردند، کشته شده است.

خبرگزاری نیمه رسمی فارس، وابسته به سپاه پاسداران، گفت که آقای نورمحمدی روز دوشنبه در تصادف با یک ماشین کشته است. خبرگزاری های دولتی تظاهرات های روز دوشنبه را ناچیز دانستند و گفتند که شهرها در آرامش بوده اند.

به نظر می رسد که برگشت قوی اپوزیسیون برغم یک سال دستگیری، اعدام و ظلم و فشار باعث تعجب و غافلگیری حامیان محافظه کار دولت شده است. بعضی ها علنا به این نتیجه رسیدند که سرکوب های سنگین و خشن، نتیجه معکوس داشته است و خواسته های عمومی را رادیکال تر کرده است بطوری که از خواسته برگزاری انتخابات جدید بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، به خواسته سرنگونی رژیم در این هفته رسیده است.

فواد صادقی، مقاله نویس محافظه کار نزدیک به سپاه، در وب سایت آینده نیوز نوشت: «واقعیت این است که بعد از ۱۰ ماه سرکوب بحران های بعد از انتخابات، کشور هم اکنون شاهد یک آشوب بزرگ است.» «این نشان می دهد که شیوه های دولت برای برخورد با آشوب، از به همراه داشتن نتیجه ناتوان مانده است.»

روزنامه نگارها از پوشش خبری تظاهرات های اخیر ممنوع شده بودند و وزارت اطلاعات نامه ای به دفاتر رسانه های خارجی در تهران فرستاده بود و به آنها هشدار داده بود؛ اگر «مقالات منفی» حول و حوش تظاهرات های اپوزیسیون بنویسند، دفاترشان بسته خواه شد و گزارشگران شان از ایران اخراج می شوند.

* از: فرناز فصیحی / در: وال استریت جورنال

عکس از:Associated Press


 


آیا ایران هم شاهد تغییر صلح آمیز مانند مصر خواهد بود یا این که بحث ایران کاملا و از پایه متفاوت و جداست؟ مصر در زمان دولت مبارک، شاهد دیکتاتوری سکولار بود. هرچند رژیم حاکم بر ایران دیکتاتوری نظامی است، اما نه سکولار است و خود را به عنوان دموکراسی دینی جا می زند. چیزی که به گفته ملاهای حاکم بر ایران، دینی است که برپایه دولت مشروع و عدالت اجتماعی بنا شده است!

مصر در دوران مبارک شاهد اقتصاد فلاکت باری بود نرخ رشد در سی سال گذشته از ۲۵ فراتر نرفته بود و فقر و بدبختی گسترده ای مردم را گرفتار کرده بود. هرچند موفقیت های اقتصادی ایران فقط اندکی از مصر بهتر است اما هنوز امروز وضعیت اقتصادی یک شهروند طبقه متوسط در ایران، در مقایسه با یک شهروند از همان طبقه در مصر بهتر است. که البته ریشه گسترده ای در منابع غنی و ثروتمند نفت و گاز ایران دارد.

انقلاب مردم مصر، به طور گسترده ای ریشه در وضعیت اقتصادی داشت و فساد گسترده و امید به آینده باعث شد مردم به پاخیزند. اما برعکس آن در سال ۱۹۷۹ و در جریان انقلاب ایران، مخالفان نظام حاکم وقت در ایران، به وضعیت نامساعد اقتصادی و تبعیض طبقاتی ایراد می گرفتند و حکومت را به دلایل روابط خارجی اش، به ویژه با آمریکا مورد انتقاد قرار می دادند. انقلاب مصر حتی با نوای دینی هم شروع نشد. اما امروز وضعیت مصر بسیار نزدیک به وضعیت ایران است و ایرانی ها با دشواری های اقتصادی روبرو شده اند که تا به حال به خود ندیده بودند. فارغ التحصیلان جوان دانشگاه راه خارج را در پیش می گیرند چرا که امیدی به آینده نمی بینند. دیگر خیلی از ایرانی ها با آمریکا مشکلی ندارند و حتی از روابط خوب و مناسب میان تهران و واشینگتن استقبال می کنند.

بدون شک عوامل زیادی در انقلاب مصر هست که ریشه در سوابق اجتماعی و اقتصادی دارد اما مهم تر از همه، نقش نیروهای نظامی مصر است. نیروی نظامی مصر ماموریت خود را در صلح و ثبات می بیند و گفته بود اعتراض های مردم مشروع را به رسمیت می شناسد. هرچند نیروهای نظامی مصری، منافع اقتصادی گسترده ای دارند اما بیشتر این کمک ها را از آمریکا می گیرند و از زمان امضای پیمان صلح مصر و اسرائیل، نیروهای نظامی مصر کمک های زیادی از آمریکا دریافت می کنند. همین راه ارتباط باعث شد آمریکا بتواند برای حل صلح آمیز کنار رفتن مبارک، گفت وگوهای خود را دنبال کند.

اما نیروهای نظامی ایران وضعیت متفاوتی دارند. نیروهای نظامی که بخش اعظم آن را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل می دهد، ماموریتی دیگر برای خود تعریف کرده و خود را محافظ رژیم می نامد. اگر نظام به خطر بیافتد، سپاه خود را در خطر می بیند و وارد عمل می شود. در مصر اما چنین مسئله ای مطرح نبود. مهم ترین عامل این است که منافع اقتصادی سپاه پاسداران بسیار متفاوت از منافع اقتصادی نیروهای نظامی در مصر است. در مقایسه با مصر، سپاه پاسداران منافع ریشه ای و گسترده تری دارد: نه تنها سپاه مالک اقتصاد ایران است، که بزرگ ترین پیمانکاری هایی که به نام شرکت های خصوصی داده می شود را به چنگ آورده و در منابع نفت وگاز در خلیج فارس خود را به زور وارد کرده است.

در همین راستا، سپاه پاسداران منافع خود را در حفظ روحانیت حاکم بر ایران می بیند. اگر رژیم در ایران ساقط شود، سپاه پاسداران هم به زیر کشیده شده و منافع اقتصادی گسترده خود را از دست می دهد. مصر اما منافع اقتصادی مستقیم به نیروهای نظامی نمی داد و با تغییر نظام، وضعیت به طور فاحش برای آن ها عوض نمی شود.

به دلیل تفاوت شدید و ریشه ای نیروهای نظامی میان دو دیکتاتوری مصر و ایران، بعید است ناآرامی های ایران، راهی که اعتراض های مصر رفت را برود. مردم مصر با نیروهای نظامی مشکلی نداشتند و اول با تقاضای کنار رفتن مبارک پیش آمدند و بعد خواهان کنار رفتن حسنی مبارک و دار و دسته اش شدند. در ایران، مردم خواهان فروافتادن رژیم هستند. یعنی کنار رفتن رهبر، سران نیروهای نظامی و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اش. به عقیده تظاهرکنندگان، این تنها راهی است که تغییر واقعی را به ایران خواهد آورد. اگر تظاهرکنندگان در ایران موفق شوند، قانون اساسی باید بازنویسی شده ولایت فقیه از آن بیرون گذاشته شده و اراده مردم در آن گنجانده شود.

به همین دلایل است که سپاه پاسداران وحشیانه وارد عمل شده و دست به کشتار شهروندان ایران می زند. نیروهای نظامی مصر حاضر نشدند دست به چنین فجایعی بزنند. تغییر واقعی در ایران، با تمرکز و اراده گسترده و البته خونریزی های بسیار بیشتر از مصر همراه خواهد بود. چقدر خونریزی؟ به نظر من نظام جمهوری اسلامی حاضر است در حتی یک اعتراض مردمی به کشتار هزار تن دست بزند و یا حتی پنج هزار تن. ولی ده هزار تن چطور؟ به نظرم شاید نه. به زبان دیگر، سپاه پاسداران دست به کشتار هزاران تن می زند اما اگر در مقابل صدها هزار تن تظاهرکننده باشد، دیگر نیروهای نظامی می فهمند که نه تنها کشتار مردم راه به جایی نمی برد که هرگونه نظامی پس از این همه کشتار نه مقبولیت دارد و نه مشروعیت و در نتیجه دیگر هیچ پایه ای نخواهد داشت.

اما آمریکا و دیگر کشورهای غربی چطور می توانند در این کشمکش کمک کنند؟

اول از همه آمریکا دیگر نباید حالت دفاعی به خود بگیرد. به جای آن، آمریکا باید از گذار به دموکراسی در مصر حمایت کند ولی هیچ چیز در مورد تغییر سریع تر در دیگر کشورها از مراکش گرفته تا افغانستان و عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس بر زبان نیاورد. هرگونه اقدام مشابه و هرکاری که مقابل روند دموکراسی در این کشورها مانع ایجاد کند، ایالات متحده را از جهان اسلام بیگانه خواهد کرد.

دوم، آمریکا به جای تمرکز بر برنامه اتمی جمهوری اسلامی، بر وضعیت حقوق بشر و حقوق اساسی و اصلی اجتماعی و اقتصادی مردم ایران تاکید کند.

سوم، و البته خیلی در سکوت و آرام، آمریکا باید فشارهای اقتصادی بر نظام جمهوری اسلامی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی و دیگر نهادهای مالی را افزایش داده و سیاست های ثبات پولی ایران را به هم بریزد. با این کار معترضان بیشتری به مردم می پیوندند و تجارت و بازرگانی هم دست به اعتصاب خواهد زد.

اگر ایالات متحده امریکا دست به اجرای این سیاست ها بزند، مردم ایران رمق بیشتری خواهند گرفت و تعداد معترضان بیشتر خواهد شد و حتی فداکاری بیشتری خواهند کرد تا به آزادی برسند و دولتی را برسرکار آورند که تامین کننده آینده، افق و منافع آن ها باشد.

* از: حسین عسکری / در: نشنال اینترست


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته