یکی از فرزندان مهدی کروبی از انتقال قطعی مهدی کروبی و همسرش توسط نیروهای امنیتی به مکانی نامعلوم خبر داد.
فرزند مهدی کروبی با اعلام این خبر به سحام نیوز گفت: «دقايقي قبل توانستیم با يكي از همسايگان که شاهد انتقال پدر و مادرمان به خارج از منزل بوده است صحبت کنیم.وی به ما اطلاع داد که نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نيروهاي امنيتي در مقابل ساختمان و ورودي پاركينگ منزل آقای كروبي بوده كه پس از دقايقي همگي به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترك كرده اند. به گزارش این شاهد عینی پس از آن، ساختمان به طور كامل تخليه و چراغ هاي منزل ايشان خاموش شده است.»
گفتنی است این اتفاق که در روز پنج شنبه رخ داده است، درست هم زمان با همان روزی بوده است که جوی به شدت امنیتی در تهران حاکم بود و از صبح آن روز نیز اعلام شده بود که وزیر اطلاعات در گفتگویی تلویزیونی اطلاعات جدید و مهمی را با مخاطبان درمیان خواهد گذاشت.
محمد برقعی:انقلاب ایران حداقل یکی از سه انقلاب بزرگ تاریخ و مسلما مردمی ترین و توده ای ترین انقلاب بود . جنبش سبز نیز از برای نخستین بار شیوه استفاده از وسایل الکترونیکی برای بسیج مردم را به جهان ارایه کرد . هردوی این رویدادها پوشش خبری استثنایی در جهان گرفتند . از آن سوی آنچه در تونس و سپس در مصر اتفاق افتاد تنها انفجار خشم انباشته فاقد تفکر منسجم ورهبری سیاسی و برنامه حداقلی بود.اما چرا همین خیزش ساده و کم محتوا و شاید بتوان گفت کور چنین موج عظیمی را در منطقه ایجاد کرد وآتش ان هر روز گسترده تر و یکتاتور سوز تر میشود. اما نه انقلاب ایران و نه جنبش سبز با تمام مزایا و قدرتشان منجر به خیزش مردمی و تحول سیاسی در هیچ کشوری نشد ند، هرچند این به آن معنی نیست که بر ذهنیت مردم منطقه و حتی جهان تاثیر نگذاشته است. همه میدانند راه بسیاری است میان تاثیر تا ایجاد حرکت .کوشش من آنستکه که طی سه نوشته به شرح زیر برای این سوال اساسی پاسخی بیابم.
1- ابران کشوری گوشه گیر یا ایزوله در منطقه
2--چرا انقلاب ایران اسلامی شد
3- دور نگری رهبریت
ایران کشوری گوشه گیر و ایزوله در منطقه
هر کشوری خود را متعلق به یک حوزه تمدنی میداند وبر آن است که در آن حوزه با همسایگان خود مشترکات تاریخی و فرهنگی دارد از جمله اروپائیان، آفرقائیان ،اعراب ،حوزه تمدن هندی یا چینی .بهمین سبب هم در میان این کشورها انواع و اقسام اتحادیه ها شکل گرفته و تحول در هر یک از کشورهای این مجموعه به سرعت سبب دگرگونی در دیگر اعضای آن مجموعه میشود اما ایرانیان خود را جدا از همسایگان خود میدانند. از جمله رابطه ما با اعراب خصمانه است و بر آنیم که ما آریایی هستیم و آنان از نژاد سامی . وهیچگاه حمله اعراب به امپراطوری ایران را بر اعراب نبخشیده ایم حتی آگر بخش اصلی آنچه اعراب میخوانیم خود پس از اسلام و پذیرش به اجبار زبان عربی عرب شده باشند از جمله مصر و سوریه واینکه عراق بخشی از امپراتوری ایران بوده و بغداد ادامه همان تیسفونی باشد که پایتخت ساسانیان بوده است
.این قهر و احساس بیگانگی از زمان شیعه شدن ما در حکومت صفویه چنان جا افتاد که روحانیت هم بر همین مبنا رابطه خصمانه با اعراب دارد و با آنکه همیشه نجف بزرگترین حوزه علمیه شیعیان بوده و مراجع تقلید بزرگ ما در آنجا بوده اند، وتقریبا همه هم ایرانی بودند، اما متدینین ما اعراب سنی مذهب را چون سعودیها قاتلین امامان خود میدانند ودر تعزیه ها عرب ها به صورت موجودات وحشی و خونخوار نشان داده میشوند . لذا با آنکه بسیاری از نوشته های روحانیون ما به عربی است اما در دیدار یاسر عرفات و دیگر شخصیت های عرب در روزهای اول انقلاب همه جا علما نیاز به مترجم داشتندو آقای خمینی در طول سالها ی طولانی تبعیدش در عراق با علما و مردم عراق تماسی نداشت .
تا پیش از صفویه شیعیان مثل دیکر مذاهب اسلامی در کنار سنیان میزیستند، با اختلاف با یکدیگر نه نفرت عمیق ودشمنی بسیار. از این روی تا به امروز بحث است که آیا برای مثال سعدی، حافظ یا فردوسی شیعه بوده اند یا سنی و چه بسیار علمای به نام شیعه چون خواجه نصیرالدین طوسی یا علامه حلی در خدمت پادشاهان سنی مذهب بوده اند. امادولت صفویه بنا به مصالح سیاسی شیعه را ایدئولوژی حکومت خود کرد واز این روی تبلیغات وسیعی را علیه سنیان به راه انداخت. از نوشته های علما شیعی در خدمت دربار چون علامه مجلسی تا قلندران کشکول به دست خوش آواز دوره گرد. پس از آن هم این حمله به سنیان از سوی روحانیت و حکومت چنلن در حد وسیعی تبلیغ شد که نفرت از آنها در طی قرون در فرهنگ ما نهادینه شدد وبدینسان ایران شیعی مذهب سنی ستیز از حوزه تمدن اسلامی بیرون رفت همان بلایی که محمد علی جناح با جدا شدن از هند بر سر پاکستان وبنگالادش آورد. این سنی ستیزی چنان در فرهنگ ما نهادینه شده که در این سالها که ایران ادعای رهبری جهان اسلام را دارد حاکمان مانع ساختن مسجد برای اهل تسنن میشوند و از نماز جمعه آنها ممانعت میکنند
اگربدگویی از اعراب به عنوان سنیان غاصب حق اهل بیت نزد دینداران و روحانیون مارایج است نزد متجددین ودانشگاهیان ما ، با باور به برتری نژادآریاییاین دشمنی ، دهها بار بیشتر است. واین زاده حکومت پهلوی است حکومت پهلوی بر آن شد که ایران باستان را بجای اسلام مشخصه اصلی هویت ما کند .این بار دستگاه تبلیغاتی حکومتی با علم کردن برتری نژاد ایرانی بر طبل نفرت از اعراب چنان کوبید که گویی همه مفاخر فرهنگی ما از جمله فردوسی ضد عرب و به نوعی ضد دین تحمیلی اعراب بر ما بودند(1) واین بار سنی ستیزی رنگ عرب ستیزی گرفت کارهای صادق هدایت و کسروی این نفرت از اعراب را به خوبی نشان میدهند .
با اوج گرفتن جنایات و سرکوبهای جمهوری اسلامی این بار نفرت از روحانیون و حکومت اسلامیشان سبب شد که اسلام بشود دین اعراب وروحانیون هم بشوندعرب ولذا حکوم ت جمهوری اسلامی بشود حکومت اعراب بر ایران وخشم بر روحانیت حاکم بر نفرت از اعراب چنان بیفزاید که با آن که از دیر باز همه نیروهای سیاسی ما با هر خط سیاسی با مبارزات مردم فلسطین همدردی داشتند، شعارهایی چنین سر داده شود "نه عزه نه لبنان جانم فدای ایران" . این گونه شعار ها وتبلیغات سرپا غلط و بی پایه به کمک تلویزیون های خارج از کشور فراگیر شد ، و به دلیل آن سوابق تاریخی که گفته شد، این کج فهمی ها سبب چنان نفرت و حس تخقیری در ما نسبت به همسایگان عربمان شده که حتی مصری ها هم از آن مستثنی نیستن ،دمصری هایی که به دلیل زبانشان مشهور به عرب بودن هستند، و با آنکه مصرتنها کشوری بود در دنیا که محمد رضا شاه آواره بی پناه را پناه داد . این نمک نشناسی ما چنان است که حتی سلطنت طلبان رغبتی به دیدن آرامگاه محمد رضا شاه در یک کشور عربی ندارند. در حالیکه اگر مزار او در یک کشور اروپایی یا آمریکای جنوبی یا شمالی و حتی در پاکستان یا ترکیه بود بسیاری از آنان به دیدار آن میرفتند بویژه در این سالها که نوستالژی دوران حکومت پهلوی ها بالا گرفته است.
ما با اعراب نیست که احساس بیگانگی داریم بلکه با افغان ها و تاجیک ها وازبکها ی همزبان وترکمن ها هم چنینیم و خاطرات ما از آنان غارتگری است . و با آنکه بیشتر افتخارات فرهنگی ما متعلق به بخارا ،سمرقند، بلخ ، هرات ودیگر شهرهایی که جزو کشور افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان است می باشد اما چنا ن از بالا به مردم این کشورهای همزبان وهم فرهنگمان نگاه میکنیم که گویی آنان بزرگان ما را از ما میخواهند بدزدند . آخر مگر میشود این بزرگان نه به ملت برتر ایرانی که به این اقوام فرودست وکم فرهنگی که محمود واشرف افغان وتیمور لنگ از آنان است تعلق داشته باشند.این خود محوری و بیگانگی نسبت به این همسایگان ما چنان است که حتی بیشتر تحصیلکردگان ما نمیدانند که کدامین این ملت ها فارس زبان هستند واگر بر اثر تصادف با خبر میشویم که در یکی از این کشورها یکی از بزرگانی را که جزو مفاخر فرهنگی خودمان میدانیم تجلیل کرده اند و مجسمه بزرگانی چون نظامی، فردوسی، مولانا جلال الدین، رودکی را در میادین شهر های خود بر پا کرده اند بر خود می بالیم که این فرهنگ برتر و نابغه پرور ما است که آنان را به تحسین واداشته است (2)
نگاه ما به مردم پاکستان و هندوستان هم بهتر از این نیست ولذا علاقه چندانی هم به وقایع آن کشورها نداریم . عموم ما، حتی مردم کوچه وبازار مان، از آمریکا واروپا و حتی از کشورهای کوچکی که با ما رابطه هم نداشته اند چون سویس وبلژیک بیشترمیدانند تااز هند و پاکستان . زیرا ما خود رابیشترهمردیف کشورهای غربی میدانیم تا کشورهای عقب مانده ای چون پاکستان وهندوستان و بنگلا دش . اگر هم مطالبی پراکنده ای راجع به اینان میدانیم از منابع کشورهای غربی است.و اگر کار یک نویسنده هندی به فارسی ترجمه میشود نویسنده هندی انگلیسی شده، یعنی سلمان رشدی است، جالب آنکه ما در حالیکه از صبح تاشام ازجنایات اعراب در چهارده قرن پیش میگوییم هیچ احساس شرمی از جنایاتی که در هند کرده ایم ،آنهم نه یکبار که بار ها، نداریم .وبا آنکه وامدار فرهنگ با شکوه هند(شامل پاکستان و بنگالادش)، که یکی از پربارترین فرهنگ های جهان است ،هستیم اما با تحقیر در آنان می نگریم . لذا چه کمیاب اند امثال متفکر بزرگ داریوش شایگان وپیگیر راه اورامین جهانبگلو ویا و مرحوم دکتر محمود تفضلی که همان محدود دانسته امان از فرهنگ وتمدن هند ومبارزات سیاسی آنان را وامدار آنان هستیم.
ترکها نیز مشمول همین حکم خود برتر بینی و خود محوری ما هستند واین آتش از زمان صفویه وستیز قدرت با همسایه قدرتمندمان دولت عثمانی شعله کشید ، و با طرخ نژاد برتر آریایی در حکومت پهلوی افروخته تر شد تا بجایی که به غلط ترکان آناطولی را تورانیان دانستیم که یعنی ستیز ایرانی و ترک به پیش از دوران تاریخی و به زمان رستم وافراسیاب بر می گردد .این طرد و تحقیر چنان گسترده شد که از یک سده پیش دامن ایرانیان ترک زبان را هم گرفت. وستیز ورقابت ایران وعثمانی وتشدید آن با سیاست دولت مقتدر مرکزی آریایی کم کم تبدیل به ستیز ترک زبان وفارس زبان، حتی در داخل خاک ایران شد
ترکمن و تاجیک وازبک نیز چنان از ذهن ما فارس ها ،که خود را ایرانیان اصیل میدانیم، بیرون هستند که کمتر ایرانی از رابطه جغرافیاییی ما با آنان اطلاع درستی دارد. و صد البته که پیوستن شدن آنان به اتحاد جماهیر شوروی ،همان پیوند ضعیف را هم در دوران جنگ سرد چنان گسست ،که گویی آنان نه در همسایگی ما، که در گوشه دیگری از این کره خاکی زندگی می کنند
کوتاه کلام آنکه ما خود را متعلق به گوشه ای از جهان که کشورمان در آن واقع شده است نمیدانیم، بلکه تصور میکنیم که در قاره اروپا هستیم یا باید باشیم ،جایی که حق ملت بزرگ و با هوش و لایق ایران است. بهمین سبب هم چندان علاقه ای به شناخت ،چه رسد به رابطه تنگاتنگ، با کشورهای همسایه امان نداریم. از جمله یکی از اساسی ترین سوالات ما ،که فکر عموم روشنفکران ما را به خود مشغول داشته است، مسئله سکولاریزم ،بویژه مورد سیاسی آن یعنی جدایی دین و حکومت است .من سالها ست در مجامع مختلف روشنفکرانمان مطرح کرده ام که چون هر ملتی با این مسئله نا گزیر است که از زاویه فرهنگی خود مواجه شود پس برای ما بیشتر از آنکه بدانیم کشورهای غربی مسیحی چگونه به این سوال پاسخ گفته اند مفید و یاری بخش خواهد بوداگر بدانیم کشورهای مسلمان و همسایگان ما چگونه با آن برخورد کرده اند . اما تجربه نشان داده که بیشتر روشنفکران مخاطب، این خواسته را بی معنی دانسته وبر آن بودند که چرخ را که هر بار که از نواختراع نمیکنند غرب همه این راهها را رفته ودر موردش هم بسیار نوشته است ،کافیست آنها را بیاموزیم . ودر این مورد فرق زیادی میان روشنفکران عرفی با روشنفکران دینیما ن ندیدم .شاهد این مدعی پژوهش هایی است که در این زمینه شده است. همین تجربه را هم با موضوع برخورد سنت و مدرنیته داشتم
بینسان ما در منطقه ایزوله و جدا از همسایگانمان شدیم نه به دلیل مذهب شیعه که توسط صفویان، در اصل سنی،به زوردین رسمی کشورمان شد،بود، و ونه به دلیل تفاوت زبانمان با زبانهای ترکی و عربی.زیرا که زبان فارسی نه تنها زبان منطقه وسیعی شامل ایران و افغانستان وتاجیکستان وازبکستان هست که زبان دیوانی و ادبی امپراطوری عثمان و کشورهند پیش از تسلط انگلستان بود ،و نفوذ ادبی آن تا چین و بخش وسیعی ازآسیای میانه میرفت. ونه تنها حافظ فخر میکرد که از اشعارش در هند استقبال میشود که ابن بطوطه شرح میدهد که چگونه شاهد بوده که مطربان شعر سعدی را بری شاهزاده عاشق ویارش در بلم میخواندند .بلکه همان گونه که به اشارت آمد همه این جداییها در اثر سیاست های نامیمون حکومت هایمان در پنج قرن گذشته بود، که با ابزار کردن یک عامل فرهنگی به یاری تبلیغات حکومتی ایران را از همسایگان خود بیگانه و در هر دو حوزه تمدن اسلامی و تمدن ایرانی گوشه گیر کردند.
از این گوشه گیری و ستیزه خویی با همسایگانمان است که این سخن ورد زبان عالم وعامی ما شده است "هنر نزد ایرانیان است وبس". بر بخش اول این ادعا که " هنر نزد ایرانیان است" ایرادی نیست،زیرا هر ملتی به فرهنگ خود می بالد چه رسد به ما که به حق می توانیم بر خود ببالیم که تمدن ایرانی یکی از کهن ترین و بلکه بر دوامترین تمدنهای جهان است و سهم بزرگی دررشد فرهنگ بشری داشته است .اما آنچه آن را نادرست و بیمارگونه می کند واپسین بخش آن و کلمه "وبس" است .واین خود به روشنی بیانگر ادعای این بخش از این نوشتار است
در بخش دوم سخن بر سر آن خواهد بود که چرا انقلاب ایران ، در کشوری که از همه کشورهای اسلامی فرهنگ اسلامی ضعیف تری دارد،اسلامی شد.وچگونه بر پایی حکومت اسلامی به جدایی بیشتر ما از همسایگانمان انجامید .وچرا انقلاب (خیزش مردمی ) تونس ومصر چنان فراگیر شد ولی نه انقلاب اسلامی ایران دنباله روی یافت و نه جنبش سبزبا همه جاذبه خبری اش و حمایت وسیع غرب در نشرآن موجی را در منطقه ایجاد کرد.
------------------------------------
پا نوشت
1- برای اصلاح کج فهمی ها در مورد فردوسی و باورهای دینی و یا ضد عربیش مراجعه کنید به مقاله "ایران، اسلامف وروشنفکران عامی" نوشته دکتر محمود امید سالار در نشریه بخارا شماره 77و78 مهر-دی 1389
2- دکتر چنگیز پهلوان بسیار در مورد این بیگانگی ما از حوزه تمدن زبان فارسی نوشته است.از جمله کتاب " فرهنگ شناسی" نشر قطره
3- در برای درک درست از سرزمین توران مراجعه شود به
اولين نخست وزير اسلامگراى تركيه در سن ۸۵ سالگى درگذشت.
نجم الدين اربكان تنها يك سال نخست وزير تركيه بود و در سال ۱۹۹۷ با فشار ارتش تركيه مجبور شد از مقام خود كناره گيرى كند.
در سال ۱۹۹۷، ارتش تركيه با ارسال يادداشتى براى نجم الدين اربكان، نخست وزير وقت و رهبر حزب اسلامگراى رفاه، دولت را به وارد كردن گرايش هاى دينى در امور سياسى متهم كرد و خواستار استعفاى نخست وزير شد و آقاى اربكان نيز به اين خواست نظاميان گردن نهاد.
حزب رفاه او در سال ۱۹۹۸ ممنوع اعلام شد و آقاى اربكان به مدت پنج سال به دليل نقض قانون اساسى، از فعاليت در عرصه سياسى تركيه منع شد.
آقاى اربكان اخيرا به عنوان دبيركل حزب اسلامگراى سعادت فعاليت مى كرد.
نجم الدين اربكان در دوران نخست وزیری کوتاه مدت خود، در عرصه سياست خارجى كوشيد به كشورهاى اسلامى نزديك شود و رابطه ايران و تركيه كه از زمان انقلاب در ايران، سرد شده بود، در زمان او رو به شكوفايى نهاد كه قرارداد چند ميليارد دلارى صدور گاز ايران به تركيه بارزترين نمونه آن است.
او در اولين سفر خارجى خود در زمان نخست وزيرى به ايران سفر كرد.
گروه دى هشت، شامل هشت كشور در حال توسعه اسلامى هم به ابتكار آقاى اربكان شكل گرفت.
ايران، تركيه، پاكستان، بنگلادش، اندونزى، مالزى، مصر و نيجريه اعضاى اين گروه هستند.
با انحلال حزب رفاه، گروهى از اعضاى ميانه رو تر حزب، كه به تجددخواهان مشهور شدند، در سال ۲۰۰۱ حزب عدالت و توسعه را با برنامه اى حاوى مبارزه با فساد، پيشبرد دموكراسى، بهبود شرايط اقتصادى و تاكيد بر ارزش هاى معنوى در چارچوب قانون اساسى سكولار تركيه پايه نهادند.
اين حزب در انتخابات پارلمانى سال ۲۰۰۲ توانست حدود ۳۴ درصد آرا را كسب كند و در انتخابات سال ۲۰۰۷، با كسب حدود چهل و هفت درصد آرا به اكثريت مطلق كرسى هاى پارلمان دست يابد و دولت اکنون در اختیار این حزب است.
منبع:بی بی سی
سید باقر اسکویی که بارها برای زندانی شدن دانشجویان و جوانان اعتراض کرده و موضع گیریهای متعدد و شجاعانه ای کرده بود؛ اینک خود قربانی زندان بوده و در شرایطی نامعلوم بسر می برد و حدود دو هفته است کسی از وضعیت سلامتی او اطلاعی ندارد.
به گزارش تحول سبز؛ ۲۵ بهمن ماه، نیروهای امنیتی با یورش به منزل رئیس شاخه جوانان و دانشجویی حزب اعتماد ملی، پس از بازرسی منزلش، وی را بازداشت کردند. باقر اسکویی حدود دو هفته است در بازداشت بسر می برد و در طی این مدت هیچ خبری از او نشده است.
باقر اسکویی از فعالین سابق دفتر تحکیم وحدت است که دبیری انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت، دبیر کمیته دفاع و صیانت از دانشگاهیان و تشکلهای دانشجویی ریاست ستاد جوانان و دانشجویان مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری دهم، رئیس شاخه جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی و مشاور مهدی کروبی در امور جوانان و دانشجویان را در کارنامه خود دارد.
پس از دستگیری باقر اسکویی؛ سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی ، با صدور بیانیه ای بازداشت وی را به شدت محکوم کرد وبا خطاب قرار دادن مقام رهبری خواستار صدور دستور پیگیری و آزادی باقر اسکویی شدند.
در بخشی از بیانیهی سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی که در سایت سحام نیوز منتشر شده بود ؛ آمده است:" سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی بازداشت سید باقر اسکویی،فرزند شهید سید محمد اسکویی از شهدای بزرگوار هشت سال دفاع مقدس را به شدت محکوم نموده و خواهان آزادی هرچه سریعتر وی می باشد، همچنین سازمان جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی از رهبری انقلاب و تمامی مسولینی که هنوز به حرمت خون شهدا و آرمانهای والای آنان اعتقاد راسخ دارند درخواست می نماید دستور پیگیری صادر نموده تا بدین وسیله نیز از خانواده محترم شهدا که بدین شکل مورد هتک حرمت و اتهام ناروا قرار میگیرند نیز دلجویی شده و مورد تفقد قرار گیرند،امید است که درخواست جمعی از جوانان و دانشجویان جهت رهایی بر حق این عزیز بزرگوار از بند، مورد توجه مسولین، نهادها و سازمانهای ذیربط قرار گیرد."
گفتنی است؛ باقر اسکویی پس از برگزاری انتخابات سال ۸۸ که به عنوان رئیس ستاد جوانان و دانشجویان مهدی کروبی در انتخابات فعالیت می کرد، در ۲۵ خرداد ۸۸ بازداشت شده بود.
به گزارش سایتهای خبری؛ باقر اسکویی همچنین چندین بار به دفتر پیگیری امنیت کشور احضار شده بود.
سید باقر اسکویی که بارها برای زندانی شدن دانشجویان و جوانان اعتراض کرده و موضع گیریهای متعدد و شجاعانه ای کرده بود؛ اینک خود قربانی زندان بوده و در شرایطی نامعلوم بسر می برد و کسی از وضعیت سلامتی او اطلاعی ندارد!
سایت صبح امید، نزدیک به اصلاح طلبان شیراز، خبر داد که بیش از ۲۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه شیراز از سوی کمیته انضباطی به محرومیت تحصیلی محکوم شدهاند.
به گزارش کلمه، این سایت خاطرنشان کرده که علت محرومیت دانشجویان، حضور آنها در تجمع اعتراضی چهارشنبه گذشته عنوان شده و حداقل مدت محرومیت صادر شده برای این دانشجویان، دو ترم تحصیلی بوده است.
بر اساس این گزارش، تجمع روز چهارشنبه دانشجویان در محوطهی پردیس ارم دانشگاه شیراز، در اعتراض به کشته شدن حامد نورمحمدی دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز همزمان با تجمع اول اسفندماه، صورت گرفته و در جریان آن، چند تن از دانشجویان هم از سوی نیروهای حراست دستگیر شدهاند.
به نوشتهی صبح امید، صدها تن از دانشجویان با حلقه زدن و تجمع در ورودی پردیس ارم شروع به خواندن یار دبستانی کردند و به احترام یاد حامد نورمحمدی یک دقیقه سکوت کردند و هنگامی که شعار " برادر شهیدم، آزادیت مبارک" سر میدادند با هجوم نیروهای حراست مواجه شدند.
این گزارش حاکی است پس از این تجمع، در اطراف پردیس ارم، میدان علم تا چهارراه ملاصدرا نیز جو شدید امنیتی برقرار بوده است.
در عین حال، ظهر امروز – شنبه ۷ اسفند – نیز گروهی از دانشجویان در ساختمان شمارهی یک دانشکدهی علوم این دانشگاه، گرد هم آمدند تا در هفتمین روز درگذشت حامد نورمحمدی، یاد او را گرامی بدارند.
حامد نورمحمدی، دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز بود که در روز اول اسفندماه و همزمان با تجمع اعتراضی دانشجویان، در یک تصادف رانندگی جان باخت. چگونگی مرگ او و علت سقوط و تصادفش هنوز در ابهام مانده است؛ دانشجویان معتقدند او را لباسشخصیها از بالای پل به پایین انداخته و کشتهاند، اما مسئولان دانشگاه اعلام میکنند که مرگ او ارتباطی با تحمع اول اسفند نداشته است.
در حالی که درگیری میان معترضان و حامیان حکومت لیبی اکنون به خیابان های پایتخت رسیده و بیشتر شهرهای کشور نیز در دست نیروهای مخالف قرار گرفته، خبرگزاری ها گزارش می دهند که کماکان معمر قذافی کنترل طرابلس، پایتخت را دست دارد و طی سخنانی که از تلویزیون دولتی پخش شد، اعلام کرده است که هوادارانش را مسلح خواهد کرد تا اعتراض ها علیه او را بخوابانند.
معمر قذافی، رهبر لیبی، همچنین مدعی شد "با افراد مسلح، می توانیم همه این اغتشاش ها را شکست بدهیم. هر وقت لازم باشد، همه انبارهای اسلحه را باز خواهیم کرد تا لیبی تبدیل به شعله ای سرخ شود."
به گزارش خبرگزاری فرانسه، قذافی در بخشی از سخنرانی، خطاب به حامیان خود گفت: "بخوانید، برقصید و آماده شوید! من خودم در میان مردم هستم. ما باید مبارزه کنیم و آنها را شکست بدهیم."
بر اساس این گزارش، شبه نظامیان طرفدار دولت، غروب روز جمعه (دیروز) بر روی جمعیتی که بعد از نماز جمعه کنترل خیابان ها را در دست گرفته بودند، آتش گشودند، که دست کم هفت نفر در اثر این تیراندازی کشته شدند.
بر اساس گزارش خبرگزاری ها، قذافی روز شنبه گروهی از هواداران خود را در یکی از میدان های مرکزی پایتخت جمع کرد و از آنها خواست با دشمنانش بجنگند.
هم زمان خبرگزاری آلمان گزارش داده است که سیف الاسلام، از پسران معمر قذافی اذعان کرده است که نیروهای دولتی در شهرهای مصراته و زاویه در غرب لیبی دچار مشکل شده اند.
وی به روزنامه نگاران گفت در این شهرها، حملات بیشتری صورت نخواهد گرفت و دولت امیدوار است که بتواند برای برقراری آتش بس، با شورشیان وارد مذاکره شود.
در همین حال، سازمان ملل متحد در حال بررسی اقداماتی علیه لیبی در واکنش به خون ریزی های این کشور است و آمریکا تحریم هایی علیه معمر قذافی و افراد خانواده او اعمال کرده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا گفت دولت معمر قذافی اصول پذیرفته شده بین المللی را زیر پا گذاشته است.
اوباما در همین راستا، دارایی های سرهنگ قذافی، اعضای خانواده او و مقام های بلندپایه دولت لیبی را مسدود کرده و گفته است املاک متعلق به دولت لیبی در آمریکا را نیز مصادره می کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد ممکن است طی روزهای آتی قطعنامه ای با هدف تحریم لیبی تصویب کند.
بان کی – مون، دبیر کل سازمان ملل گفته است جامعه بین الملل باید هر چه سریع تر در این مورد وارد عمل شود.
وی تاکید کرد که موارد آشکار و جدی نقض حقوق بشر در لیبی رخ داده و هشدار داد: "ساعت ها و روزهای آینده برای مردم لیبی سرنوشت ساز خواهد بود."
به گفته او، بیش از هزار نفر طی روزهای اخیر در لیبی کشته شده اند، ۲۲ هزار نفر به تونس فرار کرده و ۱۵ هزار نفر دیگر هم به مصر پناه برده اند.
بنا به گزارش خبرگزاری بی بی سی، اعتراضات در طرابلس زمانی از سر گرفته شد که مخالفان دولت، که در پی سرنگون کردن سرهنگ معمر قذافی هستند، بعد از اقامه نماز جمعه از داخل مساجد این شهر به خیابان ها آمدند.
در روزهای اخیر مساجد پایتخت تحت نظر تدابیر شدید امنیتی بوده است.
تلویزیون دولتی لیبی می گوید منابع دولتی در طرابلس گزارش کشته شدن سه نفر در اعتراضات روز جمعه را انکار کرده اند.
با این حال بخش بزرگی از کشور لیبی در حال حاضر در دست نیروهای ضد دولتی است و در آخرین تحول مربوط به لیبی، محمد السنوسی، ولیعهد پیشین این کشور که از زمان سرنگونی پادشاهی لیبی در تبعید بهسر میبرد با ستودن قهرمانیهای مردم این کشور از جامعه جهانی خواست تا معمر قذافی را از قدرت برکنار کنند.
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، امروز (هفتم اسفند) گزارش مربوط به تخلیه سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر را تایید کرده است.
علی اصغر سلطانیه در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، گفت: خروج سوخت از قلب رآكتور بوشهر با درخواست روسيه انجام می شود.
وی گفت: "براساس درخواست روسيه كه مسئول تكميل نيروگاه اتمی بوشهر است، سوخت داخل قلب رآكتور برای انجام برخی آزمايش ها و اقدامات فنی برای مدتی از قلب خارج می شود."
آقای سلطانیه اضافه کرد که سوخت پس از انجام آزمایش ها مجددا در قلب رآکتور قرار می گیرد.
پیشتر، آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته بود که ایران قصد دارد سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر را تخلیه کند.
به گفته آژانس، مقام های ایران روز چهارشنبه به این سازمان خبر دادند که می خواهند سوخت هسته ای را از قلب رآکتور نیروگاه تخلیه کنند.
آژانس می گوید که با ایران درباره "تدابیر ایمنی" لازم برای تخلیه سوخت رآکتور به توافق دست یافته است.
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته:" ایران همواره ایمنی نیروگاه را با بالاترین استانداردهای جهانی در اولویت و مورد تاکید قرار داده است."
ایران قبلا تایید کرده بود که کرم اینترنتی استاکس نت کامپیوترهای کارکنان راکتور اتمی بوشهر را آلوده کرده، اما تاکید دارد که استاکس نت به سیستم های اصلی نیروگاه صدمه نزده است.
دمیتری روگوزن، نماینده روسیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ماه ژانویه گفته بود استاکس نت ممکن بود فاجعه ای هسته ای مانند چرنوبیل در بوشهر به راه اندازد.
فرآیند سوخت گذاری رآکتور نیروگاه بوشهر در اوایل ماه دسامبر ۲۰۱۰ تکمیل شد و علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران در سفر اخیرش به بوشهر گفته بود: "در راکتور این نیروگاه بسته شده و همه چیز آماده و مهیا است تا در آینده نزدیک برق تولید شود."
تکمیل طرح نیروگاه بوشهر بارها به تعویق افتاده و مشکلات فنی و مالی، دلیل تاخیر در راه اندازی این نیروگاه عنوان شده است.
رضا تقی زاده، کارشناس انرژی و مسائل هسته ای در مورد تخلیه سوخت راکتور نیروگاه هسته ای بوشهر به بخش فارسی بی بی سی گفت: نتیجه خارج کردن سوخت از کوره اصلی رآکتور بوشهر به هر علت فنی، می تواند تاخیر بیشتری در راه اندازی این راکتور باشد و این بایستی به نگرانی هایی که تا به حال باعث عدم راه اندازی و عدم تکمیل این نیروگاه شده، افزوده شود.
سوخت مورد نیاز نیروگاه توسط شرکت روسی طرف قرارداد ایران تامین می شود که در عین حال، مسئول خارج کردن و انتقال پس مانده سوختی اتمی نیز خواهد بود.
آمریکا و کشورهای غربی ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را مغایر تعهدات هسته ای ایران ندانسته اند و از مشارکت روسیه در این طرح حمایت کرده اند.
واکنش به گزارش تازه آژانس
علی اصغر سلطانیه در واکنش به انتشار تازه ترین گزارش آژانس در باره فعالیت های هسته ای ایران گفته است که هیچ گونه فعالیت بازفرآوری در ایران وجود ندارد.
آقای سلطانیه گفت که آژانس بار ديگر بر انحراف نداشتن فعاليت هسته ای ايران به اهداف نظامی تاكيد كرده است.
اما آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازه ترین گزارش خود گفته است اطلاعات جدیدی را از ابعاد نظامی احتمالی برنامه اتمی ایران به دست آورده است.
این آژانس در گزارشی که در اختیار خبرگزاری ها قرار گرفت، نوشته که ایران در رابطه با پاسخگویی به سوال های موجود درباره آزمایش های احتمالی برای ساخت کلاهک اتمی برای برنامه موشکی خود، با این آژانس همکاری نمی کند.
در این گزارش آمده است: از ماه اوت 2008، ایران حاضر نشده است درباره مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای خود با آژانس صحبت کند یا اطلاعات بیشتری در این زمینه در اختیار آژانس قرار دهد یا امکان دسترسی آژانس به اماکن یا افرادی را فراهم کند که بتوانند نگرانی های آژانس را مرتفع کنند.
این گزارش اضافه می کند: بر اساس تحلیل آژانس از اطلاعاتی که از اوت 2008 مورد توجه این آژانس قرار گرفته -از جمله اطلاعاتی که به تازگی دریافت شده - نگرانی های بیشتری نیز وجود دارد که آژانس می خواهد برایش روشن شود.
کشورهای غربی ایران را متهم می کنند که برنامه هسته ای این کشور، دارای مقاصد نظامی است اما ایران ضمن رد این اتهام، تاکید می کند که برنامه هسته ای اش کاملا صلح آمیز و هدف از آن، تولید برق است.
انتقاد از 'بدقولی روس ها'
در همین حال، حمیدرضا کاتوزیان، رییس کمیسیون انرژی مجلس ایران روز جمعه (ششم اسفند) از "بدقولی روس ها" در راه اندازی نیروگاه بوشهر انتقاد کرد.
وی در گفت و گو با خبرگزاری خانه ملت وابسته به مجلس ایران، راه اندازی این نیروگاه مبهم توصیف کرد و گفت: روس ها در پروژه بوشهر یک و نیم برابر بیشتر پول گرفته اند و بدقولی آنان همچنان ادامه دارد."
آقای کاتوزیان گفت که"بدقولی و مسئولیت ناپذیری روس ها در پروژه بوشهر همچنان ادامه دارد."
به گفته رییس کمیسیون انرژی مجلس، "روس ها مرتبا در مورد راه اندازی این نیروگاه مانع تراشی می کنند و سازمان انرژی اتمی در این مورد ضعیف عمل کرده است."
منبع:بی بی سی
فرزند فقیه فقید، در نامه ای به آیتالله خامنهای نسبت به ریزش بیشتر نیروهای متعادل و بالا آمدن نیروهای رادیکال و تندرو هشدار داده و پیشنهاد کرده است که رهبری با آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی که در این سی سال نخستوزیر و رئیس مجلس و رئیس جمهور بودهاند، یک جلسه ۵ نفره تشکیل دهند و به گفتوگوی مستقیم و دوستانه بپردازند.
احمد منتظری ابراز امیدواری کرده که چنین گفتوگویی، بسیاری از مسائل را حل کند و نور امیدی در قلب ملت بیفکند. وی همچنین به مقام رهبری وعده داده که این اقدام قدرت و موقعیت او را بالا میبرد و نظر دیگران را نیز نسبت به یک حاکم اسلامی بسیار مساعدتر میسازد.
در این نامه همچنین آمده است: لابد استحضار دارید که بر اثر برخوردهای ناشایست عدهای که به نام اسلام و جمهوری اسلامی انجام میشود اعتقادات بسیاری از مردم و بخصوص جوانان سست شده و دینگریزی و حتی دینستیزی رو به افزایش است. جنابعالی با یک تصمیم انقلابی یأس و سرخوردگی از اسلام و حاکمیت دینی را تبدیل به امید خواهید نمود.
متن کامل این نامه که در وبسایت آیت الله منتظری منتشر شده، به شرح زیر است:
بسمه تعالی
خدمت حضرت آیت الله آقای خامنهای (زیدعزه) رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
قال الله تبارک وتعالی: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ . وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ»
پس از عرض سلام، در مورد حوادث و جریانات اخیر، اینجانب بنابر احساس وظیفه شرعی بر خود لازم میدانم مواردی را به عرض برسانم:
۱- طبق اصول ۸ و ۹ و۲۳ و ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی که آزادی بیان و آزادی قلم در آن تصریح شده است زندانیان سیاسی هیچگونه گناهی مرتکب نشدهاند تا مستحق زندان و محکومیت باشند. اجازه ندهید و نخواهید که بیش از این آزادی آنان که حقی خدادادی است سلب شود و قضاوت اسلامی زیر سؤال رود. جنابعالی قبول دارید که مسئولین کشور معصوم نیستند و تخلفاتی دارند و اقدامات بسیاری از زندانیان سیاسی، انتقاد از آن تخلفات و پیشنهاد راه برای اصلاح امور بوده و از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است. بدیهی است انتقاداتی که وارد و مقبول هم نباشد از نظر عقل و شرع و قانون پیگرد ندارد.
جنابعالی توجه دارید که در حکومتهای پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) با وجود مخالفان بسیار، زندانی سیاسی وجود نداشت و حضرت علی(ع) حتی با پیشنهاد و اصرار بعضی مبنی بر زندانی نمودن خوارج مخالفت فرمودند.
آزادی همه زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده آنان و تمامی خانوادههایی که عزیزان خود را در جریانات اخیر از دست دادهاند موجب همدلی آحاد ملت خواهد شد.
۲- آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجةالاسلام والمسلمین مهدی کروبی از همفکران و همکاران قدیمی و دوستان واقعی جنابعالی و نظام بوده و هستند. اینکه این آقایان حاضر نیستند برخلاف عقیده خود حرفی بزنند و یا عملی انجام دهند بسیار قابل تقدیر است. این اخلاق و رفتار را با شیوه کسانی مقایسه فرمایید که در ظاهر خود را علاقهمند و مطیع جنابعالی جلوه میدهند ولی در واقع دوست و خیرخواه شما نیستند و فقط منافع خود را در نظر میگیرند. کسانی که حاضرند آسایش خود و خانواده خویش را در جهت عقیده و مرام خود فدا کنند ارزشمند و قابل احترامند. حصر و سلب آزادی و متهم نمودن آنان به مواردی که تاکنون شرعاً و قانوناً ثابت نشده است، در کشوری که اسلامی بودن و پیروی از امام علی(ع) را افتخار خود میداند، علاوه بر این که موجب نارضایتی قشر وسیعی از مردم میشود، قابل توجیه نیست و هیچ کمکی هم به حل مسائل موجود نمیکند.
جنابعالی که اکنون بسط ید دارید، به راحتی میتوانید با یک تصمیم تاریخی این مسأله را حل نمایید و موجب همدلی اقشار مختلف مردم گردید.
آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و حضرتعالی طی این سی سال نخستوزیر و رئیس مجلس و رئیس جمهور بودهاید. تشکیل یک جلسه ۵ نفره و گفتگوی مستقیم و دوستانه بسیاری از مسائل را حل میکند و نور امیدی در قلب همه ملت میافکند. این اقدام قدرت و موقعیت شما را بالا برده و نظر دیگران را نیز نسبت به یک حاکم اسلامی بسیار مساعد تر میسازد. لابد استحضار دارید که بر اثر برخوردهای ناشایست عدهای که به نام اسلام و جمهوری اسلامی انجام میشود اعتقادات بسیاری از مردم و بخصوص جوانان سست شده و دینگریزی و حتی دینستیزی رو به افزایش است. جنابعالی با یک تصمیم انقلابی یأس و سرخوردگی از اسلام و حاکمیت دینی را تبدیل به امید خواهید نمود.
اگر روند کنونی ادامه یابد باعث ریزش بیشتر نیروهای متعادل و بالا آمدن نیروهای رادیکال و تندرو خواهد شد و چه بسا در آینده ابتکار عمل از دست جنابعالی نیز خارج شود.
مرحوم والد (رضوان الله تعالی علیه) همواره نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام نگران بودند و اکنون در فقدان ایشان اینجانب این تقاضا را از شما دارم. امیدوارم با قبول آن، نوروز ۱۳۹۰ را عیدی پر از شادی و امید برای همه ایرانیان گردانید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
۱۳۸۹/۱۲/۷
توطئه حکام نظام اسلامی را برای حذف آقایان موسوی و کروبی خنثی سازیم
بیانیه و هشدار جبهه ملی ایران- آمریکا و اروپا:
توطئه حکام نظام اسلامی را برای
حذف آقایان موسوی و کروبی خنثی سازیم.
هموطنان آزاده،
با ایجاد جو امنيتی، ترس و وحشتی که حکام جمهوری اسلامی بدنبال دستگيری فعالان سياسی، صدور احکام سنگين زندان، سرکوب عريان و اعدام های فراوان ايجاد کرده بودند، میپنداشتند که جنبش سبز را پاک سرکوب کرده اند وبا ضرباتی که بر این جنبش زده اند، مردم ايران نیز سر بلند نخواهند کرد. دژخيمان رژیم چنين می پنداشتند که ميتوانند با ضرباتی که به جنبش زده اند، ميهن ما را به گورستان خاموشی تبديل نمايند و مردم ايران نتوانند دگر بار سر بلند کنند. رهبران حکومت گمان می کردند، فراخوان دعوت به تظاهرات همبستگی با ملل تونس و مصر در ۲۵ بهمن در جو امنيتی که بوجود آورده اند پژواک چندانی نخواهد داشت و آنها خواهند توانست با آرامش خاطر تظاهرات را مديريت کرده و به دنبال آن با اطمینان خاطر نمادهای این جنبش، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی را دستگیر کرده و به گفته خود کار «فتنه» را تمام کنند.
اما در تظاهرات۵ ۲ بهمن و یکم اسفند مردم بازهم در خیابان های تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران حماسه آفریدند و با شعار «مرگ بر دیکتاتور» حاکميت را به لرزه درآوردند و نشان دادند که هر زمان که اراده کنند، توان آن را دارند که فضای سياسی کشور را بسود خود برگردانند.
هم میهنان واکنش حکومت به این شکست آشکار، افزون بر سرکوبها و قتل ها ، حملات وحشیانه به آقایان موسوی و کروبی و حصر خانگی آنها است. این بار آنها تصور میکنند که با آزار و زندانی کردن "سران فتنه" میتوانند کل جنبش را از حرکت باز دارند. نمایش های چندش آور «نمایندگان» رهبر ساخته، سرسپرده و مزدور مجلس اسلامی و اظهارات دستوری کسانی مانند حسن روحانی و محمد قالیباف نشانگر درجه عصبانیت و خشم حکام جمهوری اسلامی است که موجودیت کل نظام را سخت در خطر می بینند و حاضر هستند به جنایاتی بزرگتر از جنايت کهریزک دست بزنند.
جبهه ملی ایران در چنین شرایطی به ملت ایران هشدار میدهد که می بايست با درایت و سنجیدگی تمام از جنبش سبز و جان آقایان موسوی و کروبی که در خطر قرار دارند، دفاع نمود. ما اصولا خواهان جدایی نهاد دین از حکومت و دولت هستیم و درست در این مورد با آقایان موسوی و کرروبی زاویه داریم ولی این دو شخصیت نماد جنبش ضد استبدادی کنونی مردم ميباشند ودفاع ازحقوق شهروندی و دمکراتیک آنها ضروریست.
ملت شریف ایران، جوانان دلاور ایران زمین، رزمگاه تاریخی کنونی وظیفه بزرگ و سنگین ملی را دربرابر شما قرارداده است. ایران، این خانه نیاکان ما، این مهد فرهنگ غنی بشریت، این زادگاه و آوردگاه آرش، کاوه، بابک، فاطمی و هزاران شهيد به خاک آرميده ميهن که هر کدام به سهم خود در حفظ، آزادی، استقلال و سربلندی میهن بر تارک تاریخ میدرخشند، شما را به پایداری در پیکار علیه اهریمنانِ انیرانیِ حاکم فرا میخوانند. مبارزه ما مبارزه ای در راه احقاق حقوق پايمال شده ملی و میهنی خود است. از هر قوم و تباری که هستیم و هر عقیده و نگرشی که داریم باید در حفظ و گسترش ضد استبدادی و دموکراسی خواهی کنونی کوشا باشیم.
پاینده ایران
عبدالله رمضان زاده ششمین شاکی در پرونده ی مشفق و سخنگوی دولت سید محمد خاتمی، روز شنبه هفتم اسفند ماه ٨٩ به زندان بازگشت.
به گزارش کلمه، رمضان زاده، قائم مقام جبهه مشارکت ایران اسلامی، که از هفته ی پیش بارها، تهدید به بازگردانده شدن به اوین شده بود صبح دیروز برای اجرای حکم ۶ ساله ی خود به اوین بازگشت.
بازجویان رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات که از موفق ترین استانداران استان کردستان در بحران ها بوده است، طی هفته گذشته بارها از او درخواست کرده بودند تا با انتشار اطلاعیه ای، نسبت به اطلاعیه های اخیر جبهه مشارکت و همچنین «شورای هماهنگی اصلاح طلبان کُرد» واکنش نشان دهد و ضمن تکذیب این اطلاعیه ها، که در حمایت از تجمعات خیابانی صادر شده بود، تاکید کند که این اطلاعیه ها ساختگی است.
همچنین در آخرین بازجویی نیز، به رمضان زاده ابلاغ شده بود بین بازگشت به زندان و تکذیب اطلاعیه ها یکی را انتخاب کند، که عبدالله رمضان زاده با پافشاری بر مواضع خود، رهسپار زندان شد.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفته ی خود و دوستانش، پس از آزادی از زندان اوین در نوعی بلاتکلیفی به سر می برده و از مدت ها پیش وقتی دوستانش پس از امضای شکایت نامه از سردار مشفق و همکاران کودتاگرش یکی یکی به زندان احضار شدندد، خود را برای بازگشت آماده کرده بود.
گفتنی ست ماموران با خانواده ی رمضان زاده هنگام بدرقه و مشایعت وی در مقابل درب درگیر شده، ابتدا با ضربات مشت و لگد و باتوم برادران وی را مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و سپس هر دو برادر دستگیر کردند .
این دستگیری چند ساعته منجر به صدور قرار وثیقه ی ۱۰ میلیون تومانی برای هر کدام از آن ها شد.
نحوه ی بازگشتن دکتر رمضان زاده به اوین یاد آور روز دستگیری وی در سال ۸۸ می باشد. زمانی که وی و پسرش را در خیابان و بدون ارائه ی حکم همراه با ضرب و شتم بازداشت نموده تا جایی که ماشین وی خون آلود شده بود.
گزارش ها حاکی از آن است که بخشی از کینه ی ماموران امنیتی از رمضان زاده مربوط به حمله ی عده ای لباس شخصی در همان جمعه ی انتخابات به ستاد قیطریه می باشد. به گفته ی شاهدان رمضان زاده آن روز جلوی افراد مسلح که به جوانان ستاد حمله کرده بودند ایستاد و با دست خالی آن ها را بازداشت کرد و تحویل پلیس داد.
دکتر رضا خاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ی مشارکت ایران اسلامی در یادداشتی برای وی می گوید:
به نام خدای عزت بخش و ذلیل کننده
عبدالله رمضان زاده هم به سبز آباد اوین بازگشت. به او گفته بودند یا باید مصاحبه کنی و بیانیه بدهی در محکومیت ٢۵ بهمن و علیه جبهه مشارکت و یا به زندان برگردی و او همان کاری کرد که یک غیور می کند و به رسم معهود همه آزادمردان تن را به زندان جور سپرد اما آزادگی و مردانگی خود را نفروخت.
اما درسوی دیگر در چند روز گذشته شاهد صفی از مرد نمایان بودیم که برای حفظ قدرت و متاع دنیا حاضر شدند حقیقت را لگد مال کنند، شرافت را بفروشند و ابروی خود را پیش ملت از دست بدهند شاید که محبوب قدرت بمانند و لذا چه بسا بر خلاف اعتقادات خود بر مظلو مان تاختند وهیزم آتش ظلم شدند.اینها همان هایی بودند که سالها می گفتند "ان الحیاة عقیدة و جهاد"
اینها کجا و عبدالله رمضان زاده ها کجا؟
هل یستوی الاعمی والبصیر؟ فاعتبروا یا اولی الابصار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر