سایت صبح امید، نزدیک به اصلاح طلبان شیراز، خبر داد که بیش از ۲۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه شیراز از سوی کمیته انضباطی به محرومیت تحصیلی محکوم شدهاند.
به گزارش کلمه، این سایت خاطرنشان کرده که علت محرومیت دانشجویان، حضور آنها در تجمع اعتراضی چهارشنبه گذشته عنوان شده و حداقل مدت محرومیت صادر شده برای این دانشجویان، دو ترم تحصیلی بوده است.
بر اساس این گزارش، تجمع روز چهارشنبه دانشجویان در محوطهی پردیس ارم دانشگاه شیراز، در اعتراض به کشته شدن حامد نورمحمدی دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز همزمان با تجمع اول اسفندماه، صورت گرفته و در جریان آن، چند تن از دانشجویان هم از سوی نیروهای حراست دستگیر شدهاند.
به نوشتهی صبح امید، صدها تن از دانشجویان با حلقه زدن و تجمع در ورودی پردیس ارم شروع به خواندن یار دبستانی کردند و به احترام یاد حامد نورمحمدی یک دقیقه سکوت کردند و هنگامی که شعار " برادر شهیدم، آزادیت مبارک" سر میدادند با هجوم نیروهای حراست مواجه شدند.
این گزارش حاکی است پس از این تجمع، در اطراف پردیس ارم، میدان علم تا چهارراه ملاصدرا نیز جو شدید امنیتی برقرار بوده است.
در عین حال، ظهر امروز – شنبه ۷ اسفند – نیز گروهی از دانشجویان در ساختمان شمارهی یک دانشکدهی علوم این دانشگاه، گرد هم آمدند تا در هفتمین روز درگذشت حامد نورمحمدی، یاد او را گرامی بدارند.
حامد نورمحمدی، دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز بود که در روز اول اسفندماه و همزمان با تجمع اعتراضی دانشجویان، در یک تصادف رانندگی جان باخت. چگونگی مرگ او و علت سقوط و تصادفش هنوز در ابهام مانده است؛ دانشجویان معتقدند او را لباسشخصیها از بالای پل به پایین انداخته و کشتهاند، اما مسئولان دانشگاه اعلام میکنند که مرگ او ارتباطی با تحمع اول اسفند نداشته است.
آیت الله بیات زنجانی عصر روز شنبه – ۷ اسفندماه – با دو تن دیگر از مراجع تقلید، حضرات آیات شبیری زنجانی و موسوی اردبیلی، دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش کلمه، در این دیدارها که تصاویر آن در پایگاه اطلاع رسانی دفتر این مرجع تقلید منتشر شده و هر یک بیش از یک ساعت به طول انجامیده، دربارهی مسائل کشور بحث و تبادل نظر شده است.
دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد. به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود. (آیتالله دستغیب)
مدیرکل بینالملل و راهبری امور زیارتی سازمان حج و زیارت خبر داد که صبح امروز بر اثر واژگونی یک اتوبوس حامل زائران ایرانی که در حال عزیمت از شهر حلب به دمشق بود، متاسفانه شش نفر از زائران حاضر در این اتوبوس کشته و ۴۲ نفر از زائران نیز مجروح شدند.
به گزارش پارسینه، مهدی شهسواری با بیان اینکه این کاروان بهصورت آزاد اقدام به سفر زیارتی به سوریه داشته است تصریح کرد: زائران این کاروان که از سیرجان استان کرمان به سوریه سفر کرده بودند، قصد داشتند در ادامه سفر خود برای زیارت عتبات عالیات وارد عراق شوند که دچار این سانحه شدند.
به گفته شهسواری، تیم پزشکی سازمان حج و زیارت به محل این سانحه اعزام شده است.
مادر مهدی محمودیان، روزنامه نگار و عضو در بند جبهه ی مشارکت ایران اسلامی که بیش از یک سال است در زندان رجایی شهر به سر می برد، در نامه ای ۱۲ سوال از دادستان تهران پرسیده است.
وی در باره ی نگارش نامه توضیح می دهد که بنا داشتم این سئوالات را به طور خصوصی از شما از طریق دست نوشته بپرسم که متاسفانه کارمندان شما این دست نوشته را از من نگرفتند و گفتند دادستان قبول نمی کند و ضمناً چنانچه به درخواست های من ترتیب اثر داده نشود سوالات دیگری از شما دارم که بعداً به آن می پردازم.
مهدی محمودیان که ۲۵ شهریور ۸۸ بازداشت شده بود به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. از وی به عنوان افشاگر جنایت کهریزک یاد می شود و گمانه ها حاکی از آن است که فشارهای بی مورد و متوالی بر این روزنامه نگار ناشی از افشاگری موثر وی بوده است.
متن کامل نامه ی مادر مهدی محمودیان که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولت آبادی
دادستان محترم تهران
با سلام
احتراما اینجانب فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان زندانی و اسیر شما که در حال حاضر هفده ماه است، دوران محکومیت خود را حتی بدون استفاده از یک روز مرخصی در زندان رجایی شهر می گذراند ،بعنوان یک مادر و یک هموطن شما و بعنوان یک شهروند در نظام جمهوری اسلامی از شما بعنوان دادستان چند سوال دارم وامیدوارم با توجه به سمت ومسؤلیتی که بر عهده دارید پاسخگو باشید :
۱)آقای دادستان، فرزندم حدود ۹ماه در بند ۲۰۹اوین که تقریبا ۸۰ روز از آنرا در انفرادی بسر برد تحت شدیدترین شکنجه های روحی وروانی قرار گرفت . ده ها بار مورد ضرب وشتم قرار گرفت تا آنچه را که آنها می خواهند بگوید که شرح آنرا پیش از این نیز در طی نامه هایی برای شما نوشتم و هرگز پاسخ اثر گذاری ندیدم . به من بگویید که جرم فرزندم که فرزند ونسل انقلاب است چیست ؟ و چرا باید این روزها را در زندان بگذراند و این چنین مورد ظلم و ستم قرار گیرد؟
۲)آقای دادستان، فرزندم را در بند ۲۰۹ اوین فقط بخاطر اینکه مقررات آنجا مبنی بر هر ۶ ساعت یک بار به دستشویی رفتن را رعایت نکرد زندانبانان شما به شدت کتک زدند و به مدت ۸ ساعت در دمای صفر درجه دی ماه سال ۸۸ بدون لباس و در فضای باز نگه داشتند و منجر به سرما خوردگی شدید و عفونت ریه شد که در حال حاضر یکی از ریه های ایشان به کلی از بین رفته و با اینکه مراتب را بارها و بارها برای شما نوشتم به عنوان دادستان که می بایست داد ستمدیده را بستانید به من بگویید آخر چرا با فرزندم اینگونه رفتار می کنند؟
۳)آقای دادستان، دورانی که فرزندم در بند ۲۰۹ زندان مخوف اوین بود. بازجوها چندین بار با همسرش تماس گرفتند و از او خواستند که مهریه اش را به اجرا بگذارد تا مدت محکومیت مهدی زیادتر شود که البته ایشان از این کار امتناع کرد، آخر به من بگویید در کجای قانون، شریعت و انسانیت چنین روشی قابل قبول است و شما به عنوان دادستان به من بگویید چرا شنیدید و سکوت کردید؟
۴)آقای دادستان، باز جوهای اوین در دوران بازجویی به دفعات فرزندم را مورد ضرب وشتم و قرار دادند که آثار آن براساس تایید کتبی پزشک هنوز در بدنش موجود است و دچار ضایعه مغزی نیز شده و مرتباً بیهوش می شود و کسی پاسخگو نیست و شما به عنوان دادستان بگویید چرا؟
۵)آقای دادستان، بازجوها قبل از تشکیل دادگاه گفته بودند محکومیت فرزندم ۵ سال است و همکاران شما در دادگاه هم بدون توجه به دفاعیات فرزندم همان حکم ۵ سال را اعلام کردند شما بگویید چرا و چگونه بازجوها پیش از دادگاهی شدن از مدت زندانی فرزندم باخبر هستند و قضات شما همان حکمی را صادر کردند که بازها قبلا گفته بودند؟
۶)در دادگاه تجدید نظر به دفاعیات وکلای محترم هیچگونه توجهی نشد و دادگاه تجدید نظر هم همان حکم باز جوها را تایید کرد، شما بگویید چرا با وجودی که همه وکلا مطمئن بودند که حکم فرزندم خواهد شکست هیچ تغییری در آن ایجاد نشد؟
۷)آقای دادستان،فرزندم دارای یک دختر ۸ ساله بنام زینب است که در اثر دوری از پدر دچار اختلالات روحی وعصبی شده است و مرتباً سوال میکند چرا پدرم را زندانی کرده اند و به دلیل دوری از پدر دچار افسردگی شده است و ما برای او جوابی نداریم ،شما بعنوان دادستان که احتمالاً احساس پدری نیز دارید آیا می توانید به نوه ی ما بگویید چرا پدرش زندانی شده است؟
۸)آقای دادستان، در زندان رجایی شهر مدتی است که فرزندم مهدی محمودیان در اثر شکنجه هایی که بر او رفته است دچار بیماری قلبی، عفونت واز بین رفتن یکی از ریه ها و تنگی نفس، بی هوش شدن ناگهانی (که تا کنون اگر کمک سایر زندانیان نبود فقط خدا می داند چه اتفاقی برایش می افتاد) شده است و پزشک قانونی در سه ماه گذشته سه مرحله تایید کرده که باید در خارج از زندان مداوا شود و پزشک متخصص هم اعلام کرده ابتدا می بایست سی تی اسکن از مغز گرفته شود تا بتوان دارو تجویز نماید که تا کنون اینکار انجام نشده است ،شما بعنوان دادستان بگویید چرا؟
۹)آقای دادستان،در آخرین ملاقات کابینی هفته گذشته ،فرزندم گفت: که پس از بیهوشی ناگهانی به مدت چند ساعت در بهداری به حال خود رها شده و در نهایت به ایشان گفته شده دادستان در طی سه مرحله دستور کتبی مبنی بر عدم رسیدگی به وضعیت درمانی شما صادر کرده است که در سوابق بهداری منعکس است،شما بعنوان دادستان و یا یک پدر و یا یک مسؤل عالی رتبه در سیستم قضایی کشور به من بگویید چرا چنین دستوری صادر کرده اید و آیا عقل،شرع و اخلاق اسلامی کار شما را تایید میکند؟
۱۰)آقای دادستان ،بارها وبارها اعلام کرده ام سلامتی فرزندم در خطر است و مسُولیت حفظ جان و سلامتی فرزندم مهدی محمودیان با شخص جنابعالی است و بارها و بارها از شما درخواست کرده ام حالا که فاقد امکانات لازم برای حفظ سلامتی فرزند اسیرم هستید اجازه بدهید با هزینه شخصی که از راه کارگری و مشقت بسیار به دست آورده ایم نسبت به معالجه فرزندم اقدام کنیم که شما ترتیب اثر ندادید ،به ما بگویید چرا ؟
۱۱)آقای دادستان ،وقتی به دفتر شما جهت ستاندن داد از ظالمین مراجعه می کنیم بعضی همکاران شما رفتاری بسیار نا پسند و دور از شأن یک انسان با ما دارند و یا عنوان میکنند موارد گفته شده درباره فرزندمان دروغ است ،در حالیکه خود شما به این قضایا واقف هستید ولی آقای دادستان پنهان کاری تا کی و چرا؟
۱۲)آقای دادستان،فرزند من فرزند انقلاب است . چرا با فرزندان انقلاب و خانواده های آنها این چنین رفتار می شود ؟لطفاً به من و پدر مهدی محمودیان بگویید چرا؟
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی ما رستگار
با احترام – فاطمه الوندی
۲۰/ ۱۱/۱۳۸۹
جاوید قربان اوغلى
در آخرین روز و ساعات بهمن ماه سال جارى، دکتر على اکبر صالحى وزیر امور خارجه کشورمان، میزبان همتاى آلمانى خود آقاى گیدو وستروله بود. وزیر خارجه آلمان در اقامت چند ساعته خود در تهران علاوه بر همتاى ایرانى خود با آقاى احمدی نژاد ملاقات و گفتگو کرد و در اولین ساعات بامداد روز یکشنبه اول اسفند به همراه دو خبرنگار آلمانى روزنامه بیلد تهران را به مقصد برلین ترک کرد.
از زمان ورود آقاى وستروله به برلین، جو سنگینى با انتشار اخبار اهداف این سفر ساخته شد و در حالیکه ایران بر طبل پیروزى در «نقض تصمیم اتحادیه اروپا مبنى بر عدم اعزام وزارى خارجه عضو این اتحادیه به تهران» مىکوفت، در آن طرف مرزها، رسانههاى بینالمللى هدف وستروله از سفر به تهران را صرفاً «آزادى دو خبرنگار» ذکر کردند و حتى پا را از این فراتر گذاشته و دلیل ملاقات وزیر خارجه آلمان با احمدی نژاد را «مشروط کردن آزادى دو خبرنگار از سوی ایران به ملاقات با آقاى احمدینژاد» ذکر کردند. امرى که عصبانیت وزیر آلمانى را در پى داشت. به ادعای این منابع خبری، چهره «درهم فشرده» آقاى وزیر در مقابل «چهره خندان» رئیس جمهور ایران در عکس منتشر شده بدلیل همین شرط و عصبانیت ناشی از ملاقات مذکور بود.
در این یادداشت سعى من بر آن است که با مرورى بر روند اخبار منتشر شده درباره این سفر به رویه ناصوابی که متأسفانه به سیاست حاکم خبرى در مسائل خارجى و البته داخلى کشور تبدیل شده است بپردازم.
ساعت ۱۳: ۱۸ روز سىام بهمن، خبرگزارى فارس در خبرى تحت عنوان وزیر خارجه آلمان امشب به تهران مىآید نوشت: “به گزارش خبرنگار سیاست خارجى خبرگزارى فارس،وستروله وزیر خارجه آلمان به منظور گفتوگو و رایزنى با مقامات کشورمان امشب دوشنبه وارد تهران مىشود. وى در این سفر در خصوص بررسى راههاى توسعه روابط دوجانبه و همچنین تحولات منطقه با مقامات جمهورى اسلامى ایران به بحث و رایزنى خواهد پرداخت”
همین خبرگزارى ساعت ۲۱:۳۰ در خروجی اخبار خود با درج لید خبر «به منظور گفتوگو درخصوص مناسبات تهران – برلین» نوشت: وزیر خارجه آلمان دقایقى پیش وارد تهران شد.
علیرغم این خبر در خصوص سفرآقاى وستروله وزیر خارجه آلمان به تهران، این سفر چند ساعت بیشتر طول نکشید و وزیری که به گفته خبرگزارى فارس حدود ساعت ۳۰: ۲۱ شنبه وارد تهران شده بود، پس از ملاقات با على اکبرصالحى، وزیرخارجه و محمود احمدى نژاد، رئیس جهور، که جهت ملاقات با وزیرخارجه آلمان از جزیره کیش به تهران آمده بود، اوایل بامداد روز یکشنبه تهران را به همراه دو خبرنگار آلمانى که مدت ۴ ماه در ایران در زندان بودند، ترک کرد.
وزراى خارجه ایران و آلمان در مصاحبهاى با اصحاب رسانهها که در اولین ساعات بامداد یکشنبه در محل وزارت خارجه ترتیب یافته بود، شرکت کردند. آقاى وستروله در پاسخ به خبرنگار خبرگزارى فارس که موضع دولت آلمان درخصوص دسترسى ایران به انرژى صلحآمیز هستهاى و چرخه سوخت جویا شده بود، گفت: «موضع ما در این زمینه شناخته شده و در هماهنگى با موضع اروپا و نظام بینالمللى تأکید کرد، من نیامدهام که به جاى ۳+۳ بحث و گفتوگو کنم.» (خبرگزارى فارس- خروجى شماره ۸۹۰۲۰۱۰۰۰۴ مورخ ۱/۱۲/۸۹).
وستروله پس از بازگشت به برلین به همراه دو خبرنگار آزاد شده روزنامه بیلد، در یک کنفرانس خبرى گفت: “سفرمن، در خدمت هدفى کاملاً مشخص بود. این دیدارى نبود که در آن مذاکرات مهمى صورت گرفته باشد”.
در همین حال حسن قشقاوى معاون وزیر خارجه این سفر را «شکستى براى اتحادیه اروپا» قلمداد کرد که وزیران خارجه آن قبلاً تصمیم گرفتهاند به تهران نروند. قشقاوى گفت: دیدار وستروله این تصمیم را شکست. (قشقاوى در مصاحبه با خبرنگار پارلمانى ایرنا یکشنبه ۱/۱۲/۸۹)
در خصوص این سفر و حاشیههای خبری آن چند نکته قابل تامل است:
۱) حالى که جو غالب در اطلاع رسانى منابع رسمى و خبرگزارىهاى ایران، فارس و…. برمحورهایى که نمایانگر «پیروزى ایران در کارزار دیپلماتیک با اتحادیه اروپا» تأکید مىکند، منابع غربى و ازجمله آلمان سفر وستروله را صرفاً براى «آزادى دوخبرنگار» ذکر مىکنند.
۲) رسانههاى خبرى غربی از «اجبار وستروله براى ملاقات با احمدى نژاد» به عنوان شرط آزادى دو خبرنگار خبر دادهاند. موضوعى که سایت عصر ایران نیز بطور کامل آن را به نقل از خبرگزارىهاى دیگر نقل کرده است. آنچه که بر ابهام این ادعا میافزاید سکوت و یا عدم تکذیب این ادعا از سوی مقامهای رسمى ایران است. روزنامه اتریشى «کلاتیه ساتیونگ» با این ادعا و چاپ عکسى از ملاقات وزیر خارجه آلمان با رئیس جمهور ایران نوشته است: آزادى خبرنگاران به دیدار وزیر خارجه با رئیس جمهو احمدى نژاد مشروط شد.
۳) در کنار این، فارغ از این نفى و انکار و ادعاهاى دو طرف سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه:
آقاى احمدى نژاد در زمان حضور آقای وستروله در سفری داخلی در جزیره کیش بود. از نظر تشریفاتی وزیر خارجه آلمان (یا هر کشور دیگر) در صورت تمایل ملاقات با رئیس کشور باید به دیدن او برود، نه اینکه رئیس کشور براى ملاقات با یک وزیر (هر قدرهم که مهم باشد) سفر داخلى خود را نیمه تمام گذاشته و به پایتخت برگردد.
این رویه تشریفاتی در زمان سه رییس جمهور قبلی کشور(آیت الله خامنه ای، آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی) بود و نگارنده شواهد متعددی در هر سه دوره مذکور دارد.
۴) چرا باید معاون وزیر خارجه با بیان مطالبى بیپایه موجب وهن کشور در رسانهها و مقامات کشورهاى دیگر گردد تا جائى که از ملاقات وزیر خارجه آلمان با احمدى نژاد تحت عنوان «جنگ اعصاب وزیر» براى بردن دو خبرنگار یاد شود. عمر این نوع موضع گیری فقط چند ساعت است که با هدف مصرف داخلی ساخته شده و بلافاصله با افشا ماهیت و هدف سفر از طرف دیگر حیثیت کشور خدشه دارمی شود.
۵) چرا برخی رسانههای خبری اینقدر بر خبر یا خبرهایى که بىپایه و اساس هستند تکیه می کنند؟ آیا جواب صریح وزیر خارجه آلمان که گفت: «موضع ما در زمینه مساله هستهاى ایران شناخته شده و هماهنگى با موضع اروپا و نظام بینالمللى است» کافى نبود که به این روند ناصواب پایان داده شود؟
سخن آخر اینکه تردید نباید کرد که اقدام على اکبر صالحى در حل و فصل و آزادى مشکل دو خبرنگارآلمانى، نمایانگر رویکرد جدیدی در رویه دیپلماتیک کشور در پرهیز از ماجراجویی در سیاست خارجی، حل و فصل مسائل جزئى براى تحقق اهداف مهمتر و چالشهاى بزرگتر و غلبه عقلانیت بر هوچیگریهایی است که کشور در پنج سال گذشته گرفتار آن شده بود. به نظرم اقدام وزیر خارجه جدید از عذرخواهى از همتاى اسپانیائى خود در ماجرای توهین به دیپلمات این کشور در ۲۵ بهمن نیز اقدامى درست، عقلانى و در چارچوب لجام زدن بر اقدامات غیرمسولانه در حوزه روابط خارجی بود.
منبع: دیپلماسی ایرانی
در حالی که درگیری میان معترضان و حامیان حکومت لیبی اکنون به خیابان های پایتخت رسیده و بیشتر شهرهای کشور نیز در دست نیروهای مخالف قرار گرفته، خبرگزاری ها گزارش می دهند که کماکان معمر قذافی کنترل طرابلس، پایتخت را دست دارد و طی سخنانی که از تلویزیون دولتی پخش شد، اعلام کرده است که هوادارانش را مسلح خواهد کرد تا اعتراض ها علیه او را بخوابانند.
معمر قذافی، رهبر لیبی، همچنین مدعی شد “با افراد مسلح، می توانیم همه این اغتشاش ها را شکست بدهیم. هر وقت لازم باشد، همه انبارهای اسلحه را باز خواهیم کرد تا لیبی تبدیل به شعله ای سرخ شود.”
به گزارش خبرگزاری فرانسه، قذافی در بخشی از سخنرانی، خطاب به حامیان خود گفت: “بخوانید، برقصید و آماده شوید! من خودم در میان مردم هستم. ما باید مبارزه کنیم و آنها را شکست بدهیم.”
بر اساس این گزارش، شبه نظامیان طرفدار دولت، غروب روز جمعه (دیروز) بر روی جمعیتی که بعد از نماز جمعه کنترل خیابان ها را در دست گرفته بودند، آتش گشودند، که دست کم هفت نفر در اثر این تیراندازی کشته شدند.
بر اساس گزارش خبرگزاری ها، قذافی روز شنبه گروهی از هواداران خود را در یکی از میدان های مرکزی پایتخت جمع کرد و از آنها خواست با دشمنانش بجنگند.
هم زمان خبرگزاری آلمان گزارش داده است که سیف الاسلام، از پسران معمر قذافی اذعان کرده است که نیروهای دولتی در شهرهای مصراته و زاویه در غرب لیبی دچار مشکل شده اند.
وی به روزنامه نگاران گفت در این شهرها، حملات بیشتری صورت نخواهد گرفت و دولت امیدوار است که بتواند برای برقراری آتش بس، با شورشیان وارد مذاکره شود.
در همین حال، سازمان ملل متحد در حال بررسی اقداماتی علیه لیبی در واکنش به خون ریزی های این کشور است و آمریکا تحریم هایی علیه معمر قذافی و افراد خانواده او اعمال کرده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا گفت دولت معمر قذافی اصول پذیرفته شده بین المللی را زیر پا گذاشته است.
اوباما در همین راستا، دارایی های سرهنگ قذافی، اعضای خانواده او و مقام های بلندپایه دولت لیبی را مسدود کرده و گفته است املاک متعلق به دولت لیبی در آمریکا را نیز مصادره می کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد ممکن است طی روزهای آتی قطعنامه ای با هدف تحریم لیبی تصویب کند.
بان کی – مون، دبیر کل سازمان ملل گفته است جامعه بین الملل باید هر چه سریع تر در این مورد وارد عمل شود.
وی تاکید کرد که موارد آشکار و جدی نقض حقوق بشر در لیبی رخ داده و هشدار داد: “ساعت ها و روزهای آینده برای مردم لیبی سرنوشت ساز خواهد بود.”
به گفته او، بیش از هزار نفر طی روزهای اخیر در لیبی کشته شده اند، ۲۲ هزار نفر به تونس فرار کرده و ۱۵ هزار نفر دیگر هم به مصر پناه برده اند.
بنا به گزارش خبرگزاری بی بی سی، اعتراضات در طرابلس زمانی از سر گرفته شد که مخالفان دولت، که در پی سرنگون کردن سرهنگ معمر قذافی هستند، بعد از اقامه نماز جمعه از داخل مساجد این شهر به خیابان ها آمدند.
در روزهای اخیر مساجد پایتخت تحت نظر تدابیر شدید امنیتی بوده است.
تلویزیون دولتی لیبی می گوید منابع دولتی در طرابلس گزارش کشته شدن سه نفر در اعتراضات روز جمعه را انکار کرده اند.
با این حال بخش بزرگی از کشور لیبی در حال حاضر در دست نیروهای ضد دولتی است و در آخرین تحول مربوط به لیبی، محمد السنوسی، ولیعهد پیشین این کشور که از زمان سرنگونی پادشاهی لیبی در تبعید بهسر میبرد با ستودن قهرمانیهای مردم این کشور از جامعه جهانی خواست تا معمر قذافی را از قدرت برکنار کنند.
با گذشت ماهها از وعدۀ روسها در افتتاح و راه اندازیِ نیروگاه اتمی بوشهر و همزمان با انتقاد رییس کمیسیون انرژی مجلس از “بدقولی روسها” در راه اندازی این پروژه، نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بین المللی انرژی اتمی، روزشنبه هفتم اسفند ماه، گزارش مربوط به تخلیه سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر را تایید و اعلام کرد “خروج سوخت از قلب رآکتور بوشهر با درخواست روسیه انجام می شود.”
در روزهای اخیر ، آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرده بود که “ایران قصد دارد سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر را تخلیه کند” و هم زمان جمهوری اسلامی به طور ناگهانی به این سازمان خبر داد که قصد دارد سوخت هسته ای را از قلب رآکتور نیروگاه تخلیه کنند.
به گزارش ایسنا، علی اصغر سلطانیه با بیان اینکه “براساس درخواست روسیه که مسئول تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر است، سوخت داخل قلب رآکتور برای انجام برخی آزمایش ها و اقدامات فنی برای مدتی از قلب خارج می شود”، خاطرنشان کرد “این سوخت پس از انجام آزمایش ها مجددا در قلب رآکتور قرار می گیرد.”
وی به زمانی مشخص برای این انجام و جبران این مسئله اشاره ای نکرد.
بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، آژانس می گوید که با ایران درباره “تدابیر ایمنی” لازم برای تخلیه سوخت رآکتور به توافق دست یافته است.
نماینده ایران در آژانس که قبلا تایید کرده بود “کرم اینترنتی استاکس نت کامپیوترهای کارکنان راکتور اتمی بوشهر را آلوده کرده، اما به سیستم های اصلی نیروگاه صدمه نزده”، امروز همچنین تاکید کرد “ایران همواره ایمنی نیروگاه را با بالاترین استانداردهای جهانی در اولویت و مورد تاکید قرار داده است.”
گفتنی است دمیتری روگوزن، نماینده روسیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ماه ژانویه گفته بود استاکس نت ممکن بود فاجعه ای هسته ای مانند چرنوبیل در بوشهر به راه اندازد.
فرآیند سوخت گذاری رآکتور نیروگاه بوشهر در اوایل ماه دسامبر ۲۰۱۰ تکمیل شد و علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران در سفر اخیرش به بوشهر گفته بود: “در راکتور این نیروگاه بسته شده و همه چیز آماده و مهیا است تا در آینده نزدیک برق تولید شود.”
تکمیل طرح نیروگاه بوشهر بارها به تعویق افتاده و مشکلات فنی و مالی، دلیل تاخیر در راه اندازی این نیروگاه عنوان شده است.
علی اصغر سلطانیه در واکنش به انتشار تازه ترین گزارش آژانس درباره فعالیت های هسته ای ایران گفته است که هیچ گونه فعالیت بازفرآوری در ایران وجود ندارد.
وی گفت که آژانس بار دیگر بر انحراف نداشتن فعالیت هسته ای ایران به اهداف نظامی تاکید کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارنسه، آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازه ترین گزارش خود گفته است اطلاعات جدیدی را از ابعاد نظامی احتمالی برنامه اتمی ایران به دست آورده است.
این آژانس در گزارشی که در اختیار خبرگزاری ها قرار گرفت، نوشته که ایران در رابطه با پاسخگویی به سوال های موجود درباره آزمایش های احتمالی برای ساخت کلاهک اتمی برای برنامه موشکی خود، با این آژانس همکاری نمی کند.
در این گزارش آمده است: از تابستان امسال، جمهوری اسلامی حاضر نشده است درباره مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای خود با آژانس صحبت کند یا اطلاعات بیشتری در این زمینه در اختیار آژانس قرار دهد یا امکان دسترسی آژانس به اماکن یا افرادی را فراهم کند که بتوانند نگرانی های آژانس را مرتفع کنند.
روز گذشته (جمعه ششم اسفندماه)، حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی مجلس گفته بود “روس ها در پروژه بوشهر یک و نیم برابر بیشتر پول گرفته اند و بدقولی آنان همچنان ادامه دارد.”
ایران مردادماه امسال نیز، اقدام به سوخت گیری نیروگاه بوشهر کرد و مقامات دولت خاطرنشان کرده بودند که این نیروگاه در مهرماه سوخت گذاری و در اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی برق تولید خواهد کرد، اما کماکان این موضوع در ابهام قرار دارد.
کیوان صمیمی، روزنامه نگار زندانی مدتهاست که بدون مرخصی و ملاقات حضوری در زندان رجایی شهر نگهداری می شود .
به گزارش خبر نگار کلمه، این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر چند ماه پیش از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد .
خانواده صمیمی تاکنون چندین بار برای وی درخواست مرخصی کرده، اما ماموران وزارت اطلاعات با آن مخالفت کردند، آنها همچنین با ملاقات حضوری این روزنامه نگار نیز مخالفند .این در حالی است که بر اساس آیین نامه سازمان زندان ها هر زندانی حداقل یکبار در ماه حق دارد با خانواده اش به صورت حضوری ملاقات کند اما این حق اکنون از بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله صمیمی سلب شده است.
کیوان صمیمی بهبهانی ، مدیر مسئول ماهنامه توقیفشده نامه و کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه، از جمله فعالان سیاسی است که پس از اعتراضات مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت شد .
وی تنها یک روز پس انتخابات دستگیر و با اتهاماتی همچون زیر سوال بردن سلامت انتخابات و شرکت درتجمعات به شش سال زندان محکوم شد، صمیمی ۶۵ ساله سابقه چهار سال زندان در دوره حکومت شاه را نیز دارد و فقط یک بار آن هم در نوروز سال گذشته چند روزی به مرخصی آمد .
وی هم اکنون به همراه جمعی دیگر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات از جمله احمد زید آبادی، مسعود باستانی، عیسی سحر خیز و …در زندان رجایی شهر به سر می برد، این زندانیان از حق تماس تلفنی با خانواده هایشان هم محرومند .
عبدالرحمن شلقم نماینده فعلی لیبی در سازمان ملل متحد را شاید بتوان اولین سفیری در این سازمان دانست که علیه حکومت کشورش سخن میگوید.
به گزارش فرارو، او که پیش از این برای سالهای زیادی وزیر خارجه لیبی بود و از نزدیکترین افراد به معمر قذافی رهبر لیبی به شمار میرود، طی سخنانی در جلسه شورای امنیت که با لحنی سوزناک بیان شد و با گریه او پایان یافت، از جنایتهای قذافی علیه ملت لیبی سخن گفت.
وی در سخنانش از سایر کشورهای جهان خواست برای جلوگیری از کشتار مردم لیبی واکنش نشان دهند. شلقم خطاب به قذافی نیز گفت: شما بارها از سربلندی صحبت کردید، آیا کشتار مردم و تهدید اینکه لیبی را به آتش میکشید، سربلندی است؟
سخنان او به حدی غم انگیز بود که حاضران هم احساساتی شدند و در پایان به سمت او آمدند و در آغوشش گرفتند. وزیر خارجه سابق لیبی همچنین خطاب به سفرای این کشور در نقاط مختلف دنیا نیز گفت: از سمتهای خود استعفا نکنید، بمانید و علیه حکومت قذافی افشاگری کنید.
پنج سال حبس برای احسان عبده تبریزی از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد.
به گزارش کلمه، احسان عبده تبریزی دانشجوی ایرانی مقیم انگلیس در دادگاه تجدید نظر از اتهام رابطه با بیگانه حکم تبرئه گرفت.
وی پیش از این به هفت سال زندان محکوم شده بود که دو سال از آن مربوط به اتهام ارتباط با بیگانگان بود. شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب در عین حال حکم پنج سال زندان عبده تبریزی، شامل دو سال حبس به اتهام توهین به رهبری و سه سال زندان به اتهام اجتماع و تبانی (از طریق حضور در تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن) را تایید کرد.
این زندانی سیاسی و پژوهشگر اکنون ۱۴ ماه است که در زندان به سر می برد و طی این مدت از حق استفاده از مرخصی محروم مانده است. دستور تبدیل بازداشت وی به وثیقه ۸۰ میلیون تومانی نیز که به وی ابلاغ شده بود، هرگز به مرحله اجرا گذاشته نشد.
گفتنی است، احسان عبده تبریزی طی ۱۸۳ روز بازداشت در سلول انفرادی و سلول های سه یا چهار نفره؛ دو بار اقدام به اعتصاب غذای اعتراضی کرد و در آستانه مرگ قرار گرفت.
این در حالی ست که روسا، استادان و دانشجویان دانشگاه های دورهام و ساسکس با ارسال نامه ها و اعتراضیه های متعدد به مقامات مسوول ایران، بارها خواستار آزادی فوری وی شده اند.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تحرکات علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را غیرمنصفانه و درجهت حذف وی از ریاست مجلس خبرگان دانست. وی پشنهاد کرد که از موسوی و کروبی دعوت شود تا در سیمای جمهوری اسلامی حرفهایشان را بزنند.
علی مطهری در گفتوگو با سلام در پاسخ به این سوال که تحرکات اخیر علیه هاشمی رفسنجانی را تا چه حد با برگزاری اجلاس آینده انتخابات خبرگان مرتبط میدانید، گفت: قاعدتا برخی به دنبال حذف آقای هاشمی هستند اما قدرت این کار را ندارند چون هاشمی میان مردم پایگاه خوبی دارد.
نماینده تهران در پاسخ به اینکه انتقادات اخیر به آقای هاشمی که در اظهارات سیاسیون نیز دیده میشود را تا چه حد منصفانه و عادلانه و بر محور عدالت میدانید؟، گفت: سیاسیون باید در اظهارات خود عدالت و انصاف را در نظر بگیرند آقای هاشمی درخصوص واقعه ۲۵ بهمن موضعگیری کردند و بیقانونی را محکوم کردند اما برخی انتظار دارند ایشان مانند خودشان شعارهای اعدام باید گردد، و فقط ما خوبیم سردهد.
مطهری که اخیرا در نامهای به دبیر شورای نگهبان از اظهارات وی در نماز جمعه گلایه کرده بود گفت: بعضی درخواستها برای محاکمه برخی آقایان باید ریشهیابی شود و باید ریشه این داستان را دید، این ماجرا از زمان مناظرههای انتخاباتی و اتهامزنیها در آن مناظرات شروع شد.
فرزند شهید مطهری تاکید کرد: اگر زمانی بخواهیم عدالت را به درستی اجرا کنیم مقصرین این بحران را باید با نگاه واحد ببینیم و به اتهاماتشان رسیدگی کنیم تا زمانی که این کار را نکنیم مطمئن باشید بحران تمام نمیشود.
این نماینده اصولگرای مجلس تاکید کرد: وقتی مدام عدهای را خطاب قرار میدهند و میگویند شما دیگر هیچ طرفداری ندارید و از صحنه سیاسی خارج شدید و شما مردهاید در واقع آنها را تحریک میکنند که خودی نشان دهند.
وی با بیان اینکه این افراد در به وجود آمدن این وضعیت مقصر هستند، خاطرنشان کرد: بنده هنوز هم معتقد هستم که باید صدای مخالفان و منتقدان را شنید و باید حق راهپیمایی مسالمتآمیز داشته باشند اما انتخاب ۲۵ بهمن برای درخواست راهپیمایی زمان مناسبی نبود.
به گفته مطهری باید از همان ابتدا به معترضان اجازه تجمع میدادند تا حرفشان شنیده میشد و حتی موسوی و کروبی میآمدند در صدا و سیما و حرفشان را میزدند و پاسخ میگرفتند، هنوز هم دیر نشده و معتقدم باید آنها را دعوت کرد تا حرفشان را بزنند.
وی در پایان تاکید کرد: باور دارم که این گونه بهتر میتوان مسأله را تمام کرد، ما خودمان بتسازی میکنیم و مشکلات را بزرگ جلوه میدهیم.
دکتر ابوالقاسم گرجی، مجتهد، استاد دانشگاه و نویسنده، ظهر امروز درگذشت.
به گزارش خبرگزاری فارس، استاد ابوالقاسم گرجی ظهر امروز به علت کهولت سن درگذشت.
بنا بر اعلام روابط عمومی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، دکتر ابوالقاسم گرجی دوم فروردین سال ۱۳۰۰ در تهران متولد شد. وی در سال ۱۳۰۶ به مکتبخانه رفت و در سال ۱۳۱۳ تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و در اوایل سال ۱۳۲۳ برای تحصیل در فقه و اصول به نجف اشرف رفت. از استادان ایشان میتوان به آقایان شیخ محمد حسین بروجردی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ محمد کاظمینی و دیگر موارد نام برد.
وی پس از اینکه در سال ۱۳۳۰ به تهران مراجعت کرد، به تدریس در سطوح عالیه و خارج فقه و اصول مشغول شد. از سال ۱۳۳۲ دکتر گرجی به تحصیل در فقه و مبانی حقوق اسلامی در دانشکده الهیات پرداخت. در سال ۱۳۳۵ تحصیل در دوره دکترای فلسفه و حکمت اسلامی را آغاز کرد و از همان زمان نیز در همان دانشکده به تدریس پرداخت. پس از آن نیز به تدریس دوره دکتری حقوق خصوصی و حقوق جزا در دانشگاه تهران مشغول بود.
علاوه بر تدریس، وی مجری و محقق تعداد زیادی از طرح های پژوهشی دانشگاه تهران بوده است. از وی تاکنون بیش از صد مقاله و بیست عنوان کتاب چاپ شده که از بین آنها دو کتاب به عنوان کتاب سال انتخاب شده است. دکتر گرجی در دوران تدریس به عنوان استاد نمونه، استاد ممتاز، پژوهشگر برجسته دانشگاه و پژوهشگر نمونه کشور شناخته شده و همچنین نشان درجه۱ دانش را دریافت کرد.
از کتابهای او میتوان به «مسایل هامّه من مسائل الخلاف»، تصحیح و تعلیق و تحقیق «ذریعه» سیدمرتضی در علم اصول فقه در دو جلد، تصحیح جلد اول و دوم کتاب «تفسیر جوامع الجامع» طبرسی (برگزیده کتاب سال)، ترجمه و تلخیص کتاب «عدة الاصول»، «حقوق اسلامی»، و «قیاس استنباط» اشاره کرد.
گفتنی است ایشان چهره ماندگار کشور و دارنده نشان درجه یک دانش از رییس جمهور در مراسم مشترک فرهنگستان ها به عنوان برگزیده فرهنگستان علوم ایران و دارنده جایزه جشنواره بین المللی خوارزمی را از آن خود کرده بودند و شاگرد آیت الله عظمی خویی بودند.
پیکر این مرحوم دوشنبه، ۹ اسفند، از مقابل منزلش یا مسجد قباد تشییع و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده میشود.
درلایحه بودجه سال ۹۰ میزان اعتبار در نظر گرفته شده از سوی دولت برای موسسه نشر آثار امام کاهش پیدا کرده است.
به گزارش خبر آنلاین، بر اساس ردیف های مندرج در لایحه بودجه سال ۹۰ ردیف بودجه موسسه نشر آثار امام از زیر مجموعه نهاد ریاست جمهوری خارج و به زیر مجموعه وزارت علوم منتقل شده است و بودجه این موسسه از ۵/۹ میلیارد تومان در سال ۸۹ به ۵٫۳ میلیارد تومان در سال ۹۰ کاهش پیدا کرده است.
قابل ذکر است این موسسه در سال ۱۳۶۷، (در زمان حیات امامخمینی) به پیشنهاد حاجاحمد خمینی، فرزند امام، به منظور جلوگیری از تحریف نوشتهها و ثبت سخنرانیها و نامههای امام تشکیل شد. پس از ارتحال امام، مؤسسه به سرپرستی سیداحمد خمینی با نام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) به کار خود ادامه داد که پس از فوت حاج احمد خمینی نیز تولیت و سرپرستی آن با حاج حسن خمینی و سرپرستی آن برعهده حاج محمدعلی انصاری است. فعالیتهای مؤسسه، نگهداری اسناد امام، انتشار مطالب مختلف در ایام سالگرد ارتحال و تنظیم و چاپ کتابهای امام و مقالات مربوط به ایشان است.
همچنین، چاپ مطلب و یا کتابی درباره امام از سوی هر ناشری باید توسط مؤسسه تأیید شود. فعالیتهای مختلف مؤسسه قبلاً در خانههای اطراف حسینیه جماران انجام میشد، اما از سال۱۳۷۹، ساختمان کنونی خریداری و فعالیتهای مختلف در آنجا متمرکزشد.
در این ساختمان با مساحت بیش از ۱۵۰۰ مترمربع و در ۱۲ طبقه در ۱۰ معاونت، امور فرهنگی، امور بینالملل، امورمالی و اداری، پژوهشی، هنری و … به امور مربوط به حفظ و نشر آثار امام پرداخته میشودتمام آثار مؤسسه در چاپخانه عروج متعلق به این مؤسسه به چاپ میرسد.
تاکنون در این مؤسسه آثار امامخمینی ۴۰ جلد، آثار موضوعی که از دیدگاه امام به آنها پرداختهاند، تبیان ۳۹ جلد، آثاری درباره امامخمینی ۵۷ جلد، آثار شهید مصطفیخمینی ۱۲جلد، نشریات شامل فصلنامههای حضور فرهنگی، هنری، سیاسی اجتماعی و متین، گاهنامه قرار، هفتهنامه دوست کودکان و ماهنامه دوست خردسالان، درباره حاج احمد خمینی (۱۰ جلد) و بیش از ۱۲۰ جلد کتاب با موضوعات مربوط به امامخمینی به چاپ رسیده است. همچنین عکس، آلبوم، نوار سخنرانی، فیلم و سیدی از دیگر محصولات این مؤسسه است.
اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت:" آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند." این عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی همچنین در خصوص بازداشت علی کروبی به خبرنگار ما گفت:"بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند."
گرامی مقدم درمصاحبه با سحام نیوز در خصوص اتفاقات اخیر ضمن غیر قانونی بودن این اقدام نهاد های امنیتی و اطلاعات و همچنین با ذکر جایگاه ویژه آقایان کروبی و موسوی نزد امام ، خاطر نشان شد: "حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد." وی همچنین در بخشی دیگر یادآور شد "من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرش های جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود ."
مشاور مهدی کروبی در بخشی دیگر از سخنان خود با انتقاد از عملکرد حکومت در موضع گیری مقابل مخالفان افزود: "جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد."
سخنگوی حزب اعتماد ملی در پاسخ به این پرسش که چرا اصلاح طلبان و مراجع در برابر این اقدامات سکوت کرده اند گفت:"بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت." ایشان در خصوص راهپیمایی ۲۵بهمن گفتند:"واقعه ی ۲۵ بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است ."
متن کامل این مصاحبه در ذیل آمده است:
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و خانم فاطمه کروبی را چگونه تحلیل می کنید؟
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و همسرش را از دو منظر شکلی و محتوایی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
نخست، اینکه از نظر شکلی این عمل خارج از قاعده ی قانونی شکل گرفته و در حقیقت مسیر دستگاه قضایی را طی نکرده است ،تبعید و یا حبس خانگی و احکامی از این دست بایستی مبنای قانونی داشته باشد یعنی مراحل تفهیم اتهام، تشکیل دادگاه، استفاده متهم از وکیل و نهایتا صدور حکم قضایی را بایستی در بر داشته باشد ، تا کنون هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و حتی یک برگ به عنوان دستور قضایی جهت حبس خانگی صادر نگردیده است. از این رو ادعای دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی که همواره در تلاش بودند اعمال خود را پوشش قانونی بدهند در این مسئله حتی حاضر نبوده اند به این عمل خلاف قانون خود شکل قانونی دهند.
دوم از نظر محتوایی ، مسئله کاملا روشن است که صدور احکام قضایی متاسفانه از تریبون نماز جمعه ی تهران ابلاغ می گردد و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی در صدور اینگونه احکام صرفا مجری دستورالعملهای تریبون نماز جمعه است. بدین معنی که بعد از وقایع انتخابات سال ۸۸، سید احمد خاتمی از دستگاه های زیرربط می خواهد با معترضین بی رحمانه برخورد کنید، آنوقت دیدیم که کهریزک اتفاق افتاد و یا در روز عاشورا آنگونه وحشیانه دست به کشتار مردم زدند، سپس آقای احمد جنتی از تریبون نماز جمعه خواستار افزایش اعدام ها شد، دیدیم که اعدام ها افزایش پیدا کرد، خواستار لغو مرخصی زندانیان شد دستگاه قضایی مرخصی زندانیان را لغو کرد و اخیرا هم بعد از اعتراضات مردم در ۲۵ بهمن ماه او خواستار قطع تلفن و اینترنت و حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی شد، ملاحظه شد که بدون کم و کیف، همین صدور حکم از سوی خطیب نماز جمعه مورد عنایت دستگاه های امنیت و قضایی قرار گرفته است. بنابراین اینکه آقای کروبی می گوید: کسانی که در حاکمیت قرار دارند از پیش جمهوریت و اسلامیت نظام را براندازی کرده اند قابل تامل است، چون یکی از لوازم برقراری جمهوریت در یک نظام التزام به قوانین و اجرای صدور هر حکمی از سوی دستگاه های قضای بایستی بر میزان ترازوی عدالت که مجری آن دستگاه قضایی است استوار باشد. و خبری از اسلامیت نیست چرا که هرگز شرع مقدس به هیچ حاکمی اجازه نداده و نمیدهد که به مظلوم ظلم روا شود ، چرا می گویم آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند. بشریت دو دوره ی حکومت اسلامی را به خوبی تجربه کرده است، تجربه ی اول به دوره ی حاکمیت پیامبر اسلام (ص ) و تجربه ی دوم به پنج ساله ی حکومت امیر المؤمنین علی (ع) اختصاص داشته است. جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از الگوهای اسلامی است کجا سراغ داریم که در حکومت پیامبر اکرم (ص ) و یا حضرت علی (ع) مخالفین که صرفا خواستار اصلاح بوده اند به آنها تجاوز، شکنجه، زندان و سران آنها مورد حمله و تهاجم قرار گیرند.
آیا دستگیری و اتهامات وارده به فرزند ایشان بیشتر جنبه گروگان گیری داشته و یا هدف دیگری از این اقدامات مدنظر است؟
همه میدانند که آقای کروبی چهار فرزند دارند که محمد حسین و محمد تقی هر دو عنصر سیاسی هستند و دوشادوش پدر از یاری او دریغ نکردند. اما دو فرزند دیگر آقای کروبی از جمله علی کروبی که اکنون در بازداشت است اساسا وارد فعالیت سیاسی نشده است و شاید با قاطعیت بتوانم بگویم خودش هم علاقه ای به ورود به مانند برادران بزرگشان در جریانات سیاسی نداشته است ، لذا به نظر می رسد بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.
موضع حزب اعتماد ملی در این باره چیست؟
مسلم است که آقای کروبی دبیرکل حزب است و حزب هم مخالف زندان خانگی آقای کروبی است و ضمن محکومیت این عمل غیر قانونی از مقامات ارشد نظام خواستار لغو زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان هستیم. حزب اعتماد ملی ضمن ابراز نگرانی از سلامت جان آقای کروبی تمامی ارکان نظام را بویژه دستگاه های قضایی و امنیتی را دعوت به رعایت قانون و توجه به خواست مردم و رهبران آنها می نماید.
آیا به نظر شما تمام ارکان نظام در این تصمیم غیر قانونی یعنی حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی یک دل و یک صدا هستند؟
من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود . به هر حال آثار و نتایج یک چنین برخوردی با رهبران جنبش نکات زیر را در بر خواهد داشت :
الف : اینکه گفته می شود انقلاب فرزندان خود را می خورد ، بعد از یک دوره ی نسبتا" طولانی ثبات این نظریه را جمهوری اسلامی ثابت کند نشانه های از هم گسیختگی و نا پایداری در ارکان نظام است و حتما "هزینه های بالایی را پرداخت خواهد کرد.
ب : نزدیکی آقایان کروبی و موسوی به بنیان گذار جمهوری اسلامی آنقدر به هم تنیده است که هرگز نمی توان جدای آنها را از امام و انقلاب را حتی برای خود هواداران حاکمیت نیز توجیه کرد، به هرحال می دانیم آقای کروبی از سال ۴۰ دوشادوش رهبر فقید انقلاب مبارزه کرده، بعد از انقلاب در بین مسئولین جمهوری اسلامی فردی است که بیشترین احکام را از آیت الله خمینی دریافت کرده که این نشانه ی درجه ی بالایی از اعتماد او به مهدی کروبی بوده است. و بعد از وفات حضرت امام (ره ) نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده و نظام نمی تواند فراموش کند رشادت ها، ایثار ها و مدیریت منسجم او را به عنوان رئیس مجلس که در آن زمان مانع جدی ای بود برای ساختار شکنی ، همچنین نظام چگونه می خواهد افکار عمومی را توجیه کند که نخست وزیر امام در زندان خانگی به سر ببرد، مگر به همین سادگی با برچسب فتنه گر می شود ذهن و دل بسیجیان و سپاهیان دوران هشت سال دفاع مقدس را از چهره ی خدوم، مهربان و مصمم میر حسین موسوی مکدر نمود؟ وانگهی بسیجیان و سپاهیان راستین انقلاب علاقه مند به تاریخ اسلام و بویژه آشنای به جریانات دست اندر کار حذف ولایت امیر المومنین (ع )هستند و خوب می دانند که اولین بار واژه ی فتنه گر را دشمنان آن امام همام ، به یاران علی ابن ابیطالب به مانند اباذر غفاری، عمار و مالک اشتر اطلاق می کردند.
پ : جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.
ت : و سخن آخر در این باب همین بس، که حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.
سوال پنجم: بارها شاهد آن بودیم که عده ای موتور سوار و لباس شخصی به منزل آقای کروبی هجوم برده و ضمن فحاشی اقدام به وحشیانه ترین حرکات کردند، پشت سر اینها چه گروه ها و یا اشخاص درون حاکمیت قرار دارند؟
مجددا " باید یادآوری کنم که این سخن آقای کروبی که می گوید اسلامیت براندازی شده ، دور از حقیقت نیست، چرا که طی بیست ماه گذشته شاهد آن بوده ایم که عده ای به نام حمایت از ولایت نه حرمت شبهای قدر ، ایام سوگواری محرم، عاشورا و تاسوعا، ایام ولادت رسول خدا را نه اینکه نگه نداشتند بلکه حرمت این ایام را نیز شکستند. این عده با فریاد های بلند اقدام به رکیک ترین نوع فحاشی در درون خانه ی آقای کروبی کردند. سوال این است که این حامیان حکومت در پایگاه های بسیج و سپاه این فحش های رکیک را آموزش می بینند؟ و با این جنبه ی زشت اخلاقی می خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند ،ما که خاطرمان هست فرماندهان سپاه و بسیج در دوران جنگ اگر بسیجی غیبت برادر دینی اش را می کرد او را پند و اندرز می دادند آموزه های دینی را به بچه های مردم فرا می دادند، آیا نوع آموزش بسیجیان تغییر پیدا کرده است که حتی حرمت لباس روحانی آقای کروبی را رعایت نکردند و ناسزا ترین و نا شایسته ترین فحش های رکیک را که امروزه شاهد منسوخ شدن آنها در همه ی سطوح طبقات اجتماع ایران هستیم نثار آقای کروبی و همسرش کردند. یکی از درسهایی که از حکومت پنج ساله ی علی ابن ابیطالب ما شیعیان فرا گرفته ایم این است که، هدف وسیله را توجیه نمی کند و تاریخ بشریت شاهد آن بود که او برای گرفتن حق ولایت که از جانب خدا بر او روا داشته شده بود وقتی که از سوی یارانش ترغیب به برخورد نظامی شد هرگز نپذیرفت و یارانش را نیز از اقدام نظامی بازداشت، چگونه می شود پذیرفت که عده ای به نام دین و اسلام و تشیع از هر وسیله و ابزاری می خواهد قانونی باشد و یا غیر قانونی برای سرکوب معترضین استفاده می کنند، آن هم معترضینی مانند آقای کروبی و موسوی که بارها اعلام کرده اند که خواستار اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنابراین برمیگردم به پاسخ اولم که عده ای افراطی که هیچ دغدغه ای برای حفظ و شأن جمهوری اسلامی ندارند و گویی قسم یاد کرده اند تا تیشه به ریشه ی نظام و انقلاب بزنند ، امروز یکه تاز تصمیمات غیر عقلانی و افراطی نه تنها علیه معترضین حتی علیه برخی دیگر از ارکان نظام اقدام میکنند.
دلیل سکوت اصلاح طلبان و مراجع چیست؟
هر کسی از نگاه خود به عرصه ی سیاسی ایران، برای این سوال پاسخ های روشنی با توجه به جو سنگین امنیتی و نظامی دارد، حتما خود اصلاح طلبان و مراجع عظام نیز دلایلی برای سکوت خود دارند که خود بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. اما من ناگزیرم تنها به یک نکته در این مسئله اشاره کنم و آن هم این است که مطالعه ی تاریخی نشان داده است که هر جریان و یا جمعیتی که در برابر اقتدار گرایان و زور گویان سکوت را پیشه کرده است سرانجام دامن آنها را نیز گرفته است، این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت و از انتخابات مجلس نهم شاهد حذف اصول گرایان مستقل و حتی نزدیک به رهبری نیز خواهیم بود.
حکومت مدعی آن است که در روز ۲۵ بهمن و یکم اسفند صد الی صد و پنجاه نفر به خیابانها آمده اند و هیچ خبر دیگری نبوده و وزیر اطلاعات نیز بر این نکته تاکید کردند نظر شما در این باره چیست؟
می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب، خب اگر آقایون کروبی و موسوی فقط صد تا دویست نفر هوادار دارند چه واهمه ای از این دو نفر و هواداران آنها وجود دارد که مجلس شاهد عصبانیت و خشم نمایندگان می شود و فریاد مرگ سر می دهد، آقای احمد خاتمی در قم فریاد محاکمه ی کروبی و موسوی را سر می دهد، صدا و سیما همه ی شخصیت های نظام را حتی آنهایی که سالهاست از سیاست فاصله گرفته اند را برای محکومیت این تظاهرات به صحنه می آورد و نهایتا " حاکمیت بطور غیر قانونی رهبران جنبش را در خانه حبس می کنند. همه ی اینها نشانه از وجود طرفداران بی شمار جنبش سبز در میان آحاد ملت دارد.
من فکر می کنم اینک موقع آن فرا رسیده باشد ، تا مسئولین راس نظام از نسخه های برخوردهای نظامی و خشن فاصله بگیرند چرا که جریان های معتقد به برخورد نظامی از اولین روز های اعتراضات همواره متعهد شده بودند که برخورد نظامی تنها راه سرکوب معترضین است و بعد از نهم دیماه تمامی تبلیغات آنها متمرکز بر این نکته بود که جنبش پایان یافته، جنازه ای بیش نیست و این رهبران ، سر لشکران بدون لشکر هستند اما واقعه ی ۲۵ بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .
ادامه ی این اعتراضات و برخورد های خشن توسط حاکمیت چه چشم اندازی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار میدهد؟
فکر می کنم اساسا" بعد از انتخابات که نظام مواجه با اعتراضات مردمی شد و آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، دو گزینه را پیش روی خود داشت: اول برخورد نظامی و امنیتی. دوم برخورد سیاسی. که متاسفانه نسخه ی برخورد نظامی امنیتی از سوی حکومت مبنای مواجهه با این جنبش قرار گرفت و همه ی ارکان حکومت امروز شاهد شکست این شیوه ی برخورد با مردم معترض و رهبران آنها هستند. باید حکومت بعد از این ، راه شکست خورده را تجربه نکند. چقدر یک نظام و یا حکومتی می تواند از قوه ی قهریه بهره بگیرد تا به سقوط کشانیده نشود. به عنوان مثال آخر خشونت می خواهد بیش از خشونت بکار برده شده توسط حکومت حاکم بر لیبی باشد؟! دیدیم که هواپیماهای جنگی هم نتوانست آن ملت را خاموش کند. اینها درسهایی است که بایستی همه ی حاکمان ، مورد توجه و عنایت قرار دهند و چشم و گوش خود را بر حوادث دنیا باز کنند.
اما گزینه ی دوم که برخورد سیاسی بود حکومت می توانست با یک مدیریت هوشمندانه انتخابات را مجددا برگزار کند و هزینه ای که پرداخت می کرد ارزش مادی آن آنقدر ناچیز بود که بخش کوچکی از بودجه ی وزارت کشور را در بر می گرفت و هرگز شاهد پرداخت این همه هزینه های سنگین سیاسی و مادی نبودیم. البته با اعلام سخنگوی شورای نگهبان چند روز پس از انتخابات مبنی بر ابطال ۳٫۵ میلیون رای که یک قلم تخلف آشکار بود، می رفت که برخورد سیاسی و مدیریتی شکل بگیرد اما متاسفانه همان جریان تند و اقتدار گرا مانع آن شدند و همین برخورد غیر سیاسی با معترضین بیشترین آسیب را در عرصه ی اجتماعی و سیاسی تحمیل بر نظام جمهوری اسلامی کرد. و وحدت بین رهبران و مسئولین سی ساله ی جمهوری اسلامی را از بین برد، خاطرمان نرفته است که هرگاه مراسمی به دعوت رهبری در بیت تشکیل می شد همه ی عناصر سیاسی و جریانات مختلف از جمله رهبران اصلاح طلب از کروبی، موسوی، خاتمی گرفته تا اعضای مجمع روحانیون مبارز در کنار دیگر گروه های اصولگرا حضور می یافتند و همه و همه نمایانگر جلوه هایی از وحدت علیرغم کسرت دیدگاه ها ،حول قانون اساسی و رهبر بود، اما متاسفانه اجرای نسخه های نظامی فضای سیاسی ایران را پیچیده، غبار آلود و نظامی امنیتی کرده است. بنابراین در صورت ادامه ی خشونت و برخورد امنیتی سطح مطالبات مردم نیز همچنان که طی شش ماه گذشته شاهد آن بودیم رو به افزایش خواهد یافت.
اسرائیل، شرمندهام! به تو احترام می گذارم.
حداقل تو مردم خودت را نمیکشی
بحرین، تبریک!
تو اسرائیل را شکست دادی.
وضعیت جسمانی منصور اسانلو، زندانی سیاسی و رییس سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه، وخیم گزارش شده است.
به گزارش وب سایت جرس، این فعال سندیکایی که نزدیک به پنج سال است در زندان به سر میبرد اکنون با مشکلات حاد قلبی مواجه شده و به گفته پزشکان باید هرچه سریعتر در خارج از زندان تحت درمان قرار گیرد. به گفته پزشکان زندان، سه رگ قلب اسانلو مسدود شده و وضعیت جسمانی نامناسبی دارد.
گفتنی است هفته گذشته این فعال کارگری به بیمارستانی در کرج با پابند و دستبند منتقل شد، اما بدون هیچگونه درمان یا معالجه ای به زندان برگردانده شد.
منصور اسانلو پیش از این نیز دچار حملات قلبی شده و مجبور به انجام جراحی قلب بوده است، اما با این وجود مسئولین قضایی از دادن مرخصی به وی خودداری می کنند و هیچ دلیل قانع کنندهای برای عدم ارائه مرخصی نگفتهاند.
این فعال سندیکاییِ زندانی، اکنون در زندان رجاییشهر کرج زندانی است و به دلیل عدم امکان استفاده از تلفن، خانواده وی اطلاعی از وی ندارند و این باعث افزایش نگرانیها نسبت به وضعیت وی شده است.
خود ما از حل و فصل حادثههای این یک سال و چند ماه اخیر بر خواهیم آمد. ما را نیازی به آن سوی مرزها و مداخلهی دیگران نیست. حرکتی که با عنایت اجانب به جایی برسد، به یک بیعنایتی اجانب نیز از هم خواهد گسست. (از یادداشت محمد نوریزاد)
آیتالله سید علیمحمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفتهی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناظر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
سید علی محمد دستغیب
۵/ ۱۲ /۸۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر