اعضای تیم پزشکی که مطابق مقررات باید از ابتدای مسابقات در محل حضور داشته باشد، یک روز پس از درگذشت نسرین قیاسی به جزیره قشم آمدهاند!
نسرین قیاسی در آن روز و پس از برگزاری جلسه هماهنگی رقابتها، اعلام ناخوشی میکند. طبق اعلام وکیل خانواده قیاسی، مسئولین فدراسيون توجهی به او نمیكنند.
صبح روز بعد هنگامی که نسرين قياسی در دستشويی بوده حالش بد میشود. صدای او را اعضای تيم میشنوند، اما هنگامی كه به کمک او میروند، متوجه میشوند درب دستشويی خراب است!
سرانجام بعد از مدتی تقلا، خانم داوری سرپرست تيم ايلام با استفاده از چاقو، درب دستشویی را باز میكند و به كمک دو نفر از آقایان حاضر در محل، او را بيرون میآورند و به او تنفس مصنوعی میدهند.
نمایندگان و مسئولین فدراسیون كه بانی رقابتها بودند، همچنین مسئولین و دست اندرکاران اداره کل تربیت بدنی استان هرمزگان، تلاشی در این باره نمیکنند. سرانجام به كمک آن دو نفر و خانم داوری سرپرست تیم ایلام، نسرین قیاسی به درمانگاه قشم منقل میشود.
به دليل كمبود امكانات در درمانگاه، نسرین قیاسی را دو نفر از اعضای ۱۸ و ۱۹ ساله تيم به همراه خانم داوری با قايق به سمت بندرعباس میبرند كه باز هم در اين وضعیت، خبری از مسئولان فدراسيون و اداره کل تربیت بدنی استان نيست.
متاسفانه هنگامی كه آنها به بيمارستان ام ليلای بندرعباس میرسند، نسرين قياسی فوت میكند.
سفر با اعمال شاقه
مسافرت به محل برگزاری رقابتها نیز با مشقتهای فراوانی برای تیم ایلام همراه بوده است.
مسافرتهای داخلی ورزشکاران در ایران، خصوصاً در رشتههای غیر فوتبالی همیشه با این دردسرها مواجه بوده است. نگارنده خود شاهد بوده است که بسیاری از تیمهای ورزشی نوجوانان در داخل ایران، به طور مثال در زمستان با مینیبوسهای کرایهای، به سفرهای بالای ۵۰۰ کیلومتر میروند. هیچ وسیله گرمایشی داخل مینیبوس نیست و راننده برای گرمکردن داخل مینیبوس، گاز پیک نیک روشن میکند! وسیلهای که گویا برای مصارف دیگری داخل مینیبوس آورده شده.
نقص فنی فراوان مینیبوس در طول مسیر و مشکلات ایمنی دیگر، همیشه جان ورزشکاران ایرانی را در جادههای ایران تهدید میکند و تلفات جانی فراوانی نیز در پی داشته است.
در پرونده مرحوم نسرین قیاسی نیز، بخشنامهای از سوی سازمان تربيت بدنی به اداره كل تربيت بدنی ايلام ارسال شده كه اسامی تيمتان را برای حضور در مسابقات قهرمانی نجات غريق كشور كه در قشم برگزار میشود، اعلام كنيد.
ابتدا قرار بوده این ورزشکاران با خودرو، مسافت ايلام تا قشم را طی كنند! مسافتی كه دو هزار كيلومتر طول دارد. اما به گفته پروين آزرم وكيل پرونده که خود از خویشاوندان پروین قیاسی است، برادر ایشان شخصاً بليت تهيه میكند و تيم را به قشم میفرستد.
سکوت رسانهها
این ماجرای تلخ تا ۷۳ روز، هیچ بازتابی در رسانهها نداشته. حدود ۱۵ روزنامه ورزشی در ایران به انضمام صفحات ورزشی روزنامههای سیاسی و برنامههای متعدد ورزشی در شبکههای مختلف صداوسیما، طی این مدت اخبار حاشیههایی مثل درگیریهای شیث رضایی را به طور جامعی پوشش دادند. اما هیچ اشاره به مرگ غمانگیز یک مربی زحمتکش از استان محروم ایلام نشد.
به گفته خانم آزرم، این خانواده هنوز حتی نتوانسته از طريق مراجع قضایی، پرونده را به مرحله نهايی برساند.
او تاکید میکند که محل برگزاری رقابتها، از كوچكترين امكانات پزشكی برخوردار نبوده. مدیران فدراسيون حتی هنگامی كه خویشاوندان نسرین قیاسی برای تحويل گفتن جنازهاش به بندرعباس رفته، آن جا حضور نداشتند.
این فدراسيون در اظهارنامهای به قاضی پرونده گفته است كه قياسی با يدک كشی كه فدراسيون اجاره کرده از قشم به بندرعباس اعزام شده اما وکیل خانواده این اظهارات را غیر واقعی میداند.
اردشير امير ارجمند روز پنجشنبه به وب سايت کلمه گفته است:« جو فوق العاده امنيتی و تبديل تهران به پادگان نظامی که از چند ساعت گذشته از طرف نيروهای امنيتی در شهر حاکم شده است و تکرار اتهامات وقيحانه از رسانه های اقتدارگرايان نسبت به رهبران جنبش سبز علاوه بر اين که نشان از استيصال و ترس اقتدارگرايان است از برنامه های احتمالی و مشکوک آنها نيز خبر می دهد.»
آقای امير ارجمند همچنين تصريح کرده است که «مردم» ايران نسبت به «سرنوشت رهبران خود کاملا حساس بوده و در مقابل هر گونه تعرض جديد نسبت به آنها خاموش نخواهد نشست.»
مشاور ميرحسين موسوی همچنين از مردم خواسته است «تا هوشياری خود را حفظ کنند.»
اين در حالی است که سايتهای نزديک به مخالفان دولت روز پنجشنبه خبر دادند که نيروهای امنيتی در چهار راه وليعصر، خيابان وليعصر، ميدان انقلاب، پارک وی، خيابان عباسآباد، ميدان هفتتير و ميدان صادقيه تجمع کردهاند.
سايت کلمه نزديک به مير حسين موسوی در گزارشی نوشته که نيروهای امنيتی، گارد ويژه و لباسشخصیها در اين اماکن رفت و آمد مردم را زير نظر دارند و به هر فردی مشکوک شوند او را سوار ماشين ون میکنند.
بر اساس اين گزارش، اطراف تئاتر شهر تهران نيز از مأموران امنيتی پر شده است.
يک شاهد عينی نيز در گفتوگو با راديو فردا با تأييد حضور گسترده نيروهای امنيتی در خيابانها و ميادين اصلی تهران گفت که نوع حضور اين افراد شبيه يک مانور بود و مردم دچار شوک شده بودند.
وی از علت تحرکات روز پنجشنبه نيروهای امنيتی در تهران ابراز بیاطلاعی کرد.
سايت کلمه از مرکز تهران خبر داده که از تمام مغازهداران منطقه وليعصر خواسته شده هر چه سريعتر مغازهها را تعطيل و محل کسب خود را ترک کنند.
پارهای گزارشها هم حاکی است که خيابانهای منتهی به ميدان آزادی از جمله خيابان بهبودی پر از نيروهای امنيتی است و به گفته برخی از شهروندان تهرانی اين جو امنيتی سنگين بیسابقه است.
سايت جنبش راه سبز (جرس) که به اصلاحطلبان نزديک است نيز گزارش مشابهی منتشر کرده و از «جو امنيتی- پادگانی» در تهران خبر داده است.
به گزارش اين سايت، «آرايش نيروهای گارد در اطراف صدا و سيما، ونک و ميدان ولیعصر نيز، در حال شدت گرفتن است و هنوز دليل ناامن نشان دادن چهره پايتخت مشخص نشده است.»
از زمان برگزاری اعتراضهای مخالفان دولت در روز ۲۵ بهمن در تهران و برخی شهرهای بزرگ ايران، لحن مقامهای حکومت جمهوری اسلامی و فرماندهان نظامی عليه معترضان شدت گرفته است و تهديد کردهاند که با هرگونه تحرک مخالفان برخورد خواهند کرد.
برگزاری تجمعات اعتراضی در سهشنبهها؛ گام بعدی سبزها برای مقاومت مدنی
همزمان با آنکه شورای هماهنگی راه سبز امید، متشکل از افراد نزدیک به رهبران مخالفان، از احتمال استفاده از راهکارهایی چون تحصن، اعتصاب و مقاومت مدنی در مواجهه با حاکمیت خبر داده است، مشاور مهدی کروبی از تصمیم به حضور خیابانی معترضان در سهشنبههای آخر سال میگوید.
آقای واحدی در یک پیام ویدئویی میگوید که تجمعات سهشنبههای آخر سال، بر اساس پیشنهادی که از داخل ایران به شورای هماهنگی راه سبز امید ارائه شده، طراحی شده است و در صورت استقبال مردم روند جدیدی در اعتراضها آغاز خواهد شد.
سهشنبههای آخر سال مصادف است با دهم اسفند، شب تولد میرحسین موسوی، ۱۷ اسفند، روز جهانی زن، و ۲۴ اسفند، مصادف با شب چهارشنبه سوری که به گفته مشاور مهدی کروبی امکان شرکت مردم در آنها به صورت بالقوه وجود دارد.
آقای واحدی همچنین در مورد دلیل انتخاب سهشنبههای آخر سال برای تجمعات اعتراضی، گفته است که «قرار نیست کاری بکنیم که زندگی روزمره مردم مختل شود و هر روز دعوت به تظاهرات کنیم» و همچنین قرار نیست «فاصلهها زیاد شود که حاکمیت با سوءاستفاده امکان سرکوب راحتتری داشته باشد.»
-- رادیو فردا
تولد من روز آشنايی با شماست.
"ميرحسين موسوی"
در مسير سبزی که آغاز به پيمودن آن کردهايم، فراز و نشيبهای بسيار را پشت سر گذاشته و روز به روز بر وحدت و همدلی مان افزوده شد، و هر روز بر آرمان و ايمانمان استوارتر شديم و هر لحظه اميدمان به پيروزی در راهی که برگزيديم افزون تر شد و می شود.
در کنار هم آموختيم که به قول موسوی عزيز جريان سبز و آرمان های سبزمان را زندگی کنيم و سبز بودن و تفکر سبز را در لايه لايه زندگی خود وارد کنيم و در اين راه صبر و استقامت بورزيم.
آری، ميرحسين عزيز اين سال را سال صبر و استقامت ناميد و ما نيز نشان داديم که به راستی در سختی ها و مشقات و گردنه های دشوار و صعبی که نااميدی را سرسختانه القا می کنند، صبوريم و استقامت و بردباری مان را به رخ کشيديم ، استقامتی که پس از يک سال سکوت و بردباری آگاهانه، بدون هيچ تغييری در آرمان بزرگ ومرام مسالمت آميز و به دور از خشونت مان بار ديگر ما را با همان استواری پيشين به خيابان ها آورد.
در اين مدت عزيزان زيادی را بدرقه زندان ها کرديم و مادران و پدران و فرزندان و همسران بسياری ميهمان بهشت زهرا و گلزارهای شهدا شدند، اما می دانيم و ديديم که با هر قطره خونی که بر زمين ريختند بذر آگاهی را در ضمير ملت ايران بيشتر آبياری کردند. هر چند رنجی فراموش نشدنی بر دلهامان نشست اما استواری و عزممان برای پيمودن راه مقدس آزادی که در آن قربانيان زيادی را نثار کرديم بيشتر و مستحکم تر شد.
۲۵ بهمن و ۱ اسفند باز هم به همگان نشان داد که جنبش سبز ريشه هايی عميق در انديشه مردم ايران دارد و نيز ترس کودتاگران و ديکتاتور ها را از جنبشی که بارها آن را مرده ناميدند نشان داد. جنبشی که اينک جريان های مدنی و مردمی کشورهای منطقه را به خروش آورده و همدلی را در اين بين دامن زده است. همچنين پيام ديگر حضور مردم در ۱ اسفند اين بود که ما از يک قطره از خون های عزيزانمان که به ناحق ريخته اند نمی گذريم و حتی به قيمت نثار جانی ديگر برای دفاع از آن ايستاده ايم. ۱ اسفند به همه نشان داد که قاتلانی که عزم دزديدن شهدا را دارند حتی اگر از همه رسانه های خود دروغ پراکنی کنند و نعل وارونه بزنند باز هم در برابر اراده مردم به هيچ شمرده می شوند.
ما جوانان احزاب اصلاح طلب در اين برهه حساس از تاريخ ايران، همچون شما مردم شريف سبزانديش ايران دغدغه بزرگمان حمايت و حفاظت از رهبران جنبش سرفراز سبز ايران است، رهبرانی که هميشه خود را عضوی کوچک از جنبش بزرگ سبز ايران ناميدند و همواره در سخت ترين شرايط در کنارمان بوده و هستند.
آری، ما همچون شما نگران رهبران و ياوران سبزمان هستيم، نگران ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی هستيم که اينک در حصار کوته انديشی و بی خردی کودتاگران گرفتارند، ما اين ياورانمان را تنها نمی گذاريم و هم اينک از آنان که اين عزيزان را در حصر کرده اند و گمان باطل می کنند که با اين کار جنبشی که حالا نه تنها در ايران که در جهان رسميت و اعتبار دارد را از ادامه حرکت باز خواهند داشت، می خواهيم که اين حصر را پايان دهند و هشدار می دهيم که اين رفتار جز بيشتر کردن فاصله مردم از شما و نيز بحرانی تر کردن کشور چيزی در پی نخواهد داشت.
ما جوانان احزاب اصلاح طلب از هم اکنون اعلام می داريم که در صورت پايان ندادن به اين حصر تا پيش از ۱۱ اسفند، روز تولد مرد اخلاق و شرف و انسانيت و استواری، ميرحسين موسوی، از مردم ايران دعوت خواهيم کرد که به پاسداشت همه بزرگی هايی که اين مرد بزرگ با خود به ارمغان آورده است، به خيابان بيايند، ما با همراهی و همفکری « شورای هماهنگی راه سبز اميد » که اينک در شرايط حصر رهبرانمان و در همراهی با آنان عهده دار هماهنگی حرکت های مردمی جنبش سبز شده است، مسير راه پيمايی را اعلام خواهيم کرد و از مردم می خواهيم که با حضور خود مسير اعلام شده را سبز کنند و اين روز را نيز به روزی ماندگار در تقويم پرافتخار سبز ايران بيافزايند. ما هديه خود، که پيام همدلی و همراهی ماست را به گوش موسوی و رهنورد و کروبی عزيز خواهيم رساند و در اين راه از هيچ مانعی بيم نداريم. آرزو داريم و از خدا می خواهيم که در مسير دستيابی به اهداف جنبش سبز ، که سعادتمندی همه ايرانيان را طالب است ، قطره خونی از دماغ کسی ريخته نشود و جانی قربانی نشود ، و حاکميت در يابد که بجای سرکوب و زور و حصر و حبس معترضان و منتقدان بايد صدای آنها را بشنود و گفتگو و مصالحه و اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مبنای رفتار خود قرار دهد و راه را بر اصلاحات گشوده دارد . تجربه های جاری در کشورهای منطقه بهترين شاهد براين مدعاست که پيمودن هر راهی جز اين از سوی حاکميت، با هر توجيهی، خطاست و هزينه های سهمگينی را برکشور و مردم تحميل می کند و در نهايت سرانجامی جز پيروزی جنبش سبز مردم ايران ندارد.
جوانان احزاب اصلاح طلب
۴/۱۲/۸۹
غروب ۲۵ بهمن آخرين بار صدای مادر را شنيديم، از پشت تلفن . يک خودروی ون کوچه اختر را بسته بود. فکر کرديم موقتی است شايد… فکر کرديم مگر می شود ۱۳ روز پشت دری ايستاد و به انتظارصدايی و اشاره ای که مادر و پدر هنوز هستند، زنده هستند، سالم هستند و دری و درهايی که هيچ وقت گشوده نشوند و چراغ های خانه ای که روشن نشوند ديگر.
يک هفته پيش به سراغشان رفتيم. خودروی ون به شکلی پارک شده بود که از کنارش يک کاغذ هم رد نمی شد. مردانی که از خودرو پياده شدند، نقاب داشتند .آدامس می جويدند و در جواب سوال ما که براساس کدام حکم فرزندانی را ازديدن پدر و مادرشان محروم می کنيد، پرخاش کردند: «به شما چه مربوط که حکم کجاست؟ از کجاست؟ از طرف کيست؟ پرسيديم در خودروی ون چند نفر هستيد؟ باز هم پرخاش که به شما چه مربوط؟ پرسيديم شيشه های خودروی تان چرا سياه است؟ گفتند به شما چه مربوط؟»
واقعا به ما چه مربوط بود که پدر و مادرمان کجا هستند؟! به فاصله تنها ۷۲ ساعت، آنقدر غريبه شده بوديم!
تکيه زديم به ماشين. غروب هم رسيد. مردان نقاب دارمی پاييدند ما را. توی صورتمان زل می زدند و می کاويدند و جوابی هم نمی دادند. تاريکی شب که رسيد چراغی روشن نشد. خانه همچنان تاريک و تاريک تر می شد. هيچ نشانی از زندگی هم نبود. نه صدايی…نه حتی کيسه زباله ای کنار در.
محافظان را هم مرخص کرده بودند. بازگشتيم. چند مرد هم دنبالمان. از بن بست اختر تا فروردين، سر پاستور پشت سر ما می آمدند. با فاصله ای آنقدر اندک که لابد صدای مان را بشنوند.
فردا شب بازگشتيم. اين بار از سر کوچه ی خورشيد، کوچه ی کناری هم راه مان ندادند. در جواب سوال های معمول که هر فرزند نگرانی حق پرسيدن دارد يا سکوت کردند يا پرخاش.
باران می باريد و روشنايی خيابان پاستور فقط برق های دستگاه جوشکاری بود. همان که دری به سياهی اين روزهايمان را سر کوچه اختر جوش می داد. از پياده روی مقابل که رفتيم ببينيم چه می گذرد، دو مرد مانع شدند. توهين کردند. گفتند يک سال شما تاختيد و حال نوبت ماست. بازهم مردان نقاب داشتند. علاوه بر خودروی ون، دری بزرگ و آهنی. بدتر از ميله های زندان سر کوچه جوش می دادند.
می گفتند: حقشان است و ما نمی خواستيم بحث سياسی کنيم. ما تنها فرزندانی نگران بوديم. گفتند اين يک سال هم اگر کشتيم، خوب کرديم که کشتيم. ما کشتيم ، چون آنها را که کشتيم، آدم نبودند. صورت ندا و سهراب و محسن روح الامينی مقابل چشمانمان آمد. و باز صورت و صورت به خون غلتيده ياران ديگر وعلی و خانواده اش.
ناله های مادرانه در گوشمان می پيچيد. و صبر دردمندانه عمه بر پيکر علی و مادران بر مزارها. اين چه کسی بود که می گفت آدم نبودند، آنها را که کشتيم! گفت: «الله اکبر گفتن هايتان هم دروغ است.» گفت و گفت و گفت. اسلحه نشانمان دادند و باز هم راندند ما را.
در جواب اصرار ما برای خواستن دليلی، گفتند «زنگ می زنيم نيروی انتظامی بيايد و همه شما را ببرد.» در آن خيابان بلند، گويی درختان بی برگ فرياد می زدند به کدامين گناه؟ فرياد می زدند که دختران آب و آتش را پدر و مادری از جنس کوه و سرو و گلهای ياس سالهاست که از ترس رهانده اند.
بچه ها بی تابی می کردند. کودک دو ساله می خواست به عادت معهود فاصله کوتاه کوچه خورشيد و اختر را بدود و اسم پدربزرگش را صدا کند و آن لبخند دردمند و بيگناه و آن دستهای گرم و مهربان در آغوشش بگيرد . بهانه می گرفت. آن ديگری، هفت ساله، گوشه ای کز کرده بود و ابراز دلتنگی می کرد و می گريست. دوربين هايشان مدام از اين صحنه ها عکس می گرفت. تا حتی کودکانمان نيز بسان دشمنی در دفترشان برای تهديد و روز مبادا گنجانده شوند!
بازهم چراغی توی خانه روشن نبود.هيچ نشانی که دلگرم مان کند که پدر و مادرمان هنوز توی خانه هستند، اگرچه محصور و به ناحق… و صحبت از حق چه اين روزها دشوار است!
به مامورانی که مانع ورود ما شده بودند گفتيم که می خواهيم تا سر کوچه برويم . گفتند می خواهيد کوچه را ببينيد که چه؟ اصلا کوچه چه مفهومی دارد؟ گفتيم کوچه ی اختر يعنی خانه ی پدر و مادر. خانه ی ما. کوچه يعنی ردپای خسته مادری که به اندازه تمام جهان درد داشت. پدری که دلش برای فرزندان ايران می تپيد. برای ما يعنی تمام لحظات امنيت. يعنی بهشت. يعنی بوی خدا، يعنی عطر ياس های کنار جانماز پدر، يعنی درد مشترک.
آن شب به تلخی و سنگينی گذشت…
آن لحظه نفرين هم نکرديم. به ما گفت بودند نفرين نکنيد که اين جهان آه کشيديم. خدا ناظر بود. ناظر اين ظلم و بی منطقی. ناظر تپيدن دل های مضطرب ما، بی تابی بچه های کوچمکان توی سرمای شبانگاهی زمستان.
دو شب ما که دستمان از همه جا کوتاه بود و نمی دانستيم دادمان را از کدام بی داد گری بخواهيم نيمه شب عازم خيابان پاستور شديم.
دری غول پيکر و سياه سر کوچه گذاشته بودند. با يک محفظه کوچک که آن هم بسته بود و در از بيرون قفل شده بود . از گوشه در می ديدم . سه ماشن توی کوچه پارک شده است بعد از در زدن های طولانی مردی با نقاب از پشت در گفت چه می خواهيد؟
چه می خواستيم جز خبری، نشانی، از بودن پدر و مادر در خانه، از سلامت آنها. از اينکه غذايی می رسد به آنها؟ اگر می رسد سالم است اصلا؟ ما بوديم و تجربه تلخ سالها حوادث نگران کننده.
جوابمان را ندادند. بازهم تهديد کردند که می گوييم پليس بيايد ببرندتان، توهين، قضاوت و سکوت:
پدر و مادر خودتان هم بود، همين داستان بود؟ آنها چه کرده اند؟ جز طلبيدن حق؟ جوابش فحاشی و بی احترامی است؟ جواب هشت سال نشسته خوابيدن پدر در سالهای جنگ، مبارزه درسالهای جوانی و ميانسالی و دلسوزی در پيری اين است؟ چه بی رحم است و فراموشکار اين روزگار! که اين تنها قسمت پدر و مادر ما نيست که سهم مادران و پدران دردمند بسياری است که پاسخ حق جويی خود را چنين ناجوانمردانه دريافته اند. و گلوله ها و تازيانه ها بيش از درد ما راوی اين داستان تاثر برانگيزند.
باری ديگر باز برای سراغ گرفتن و خبری هرچند کوچک از سلامتی پدر و مادرمان به پاستور رفتيم. اين بار حتی منفذ باريک ميان دو لنگه در فلزی را هم با ورقه ای آهنين پوشانده بودند. اصلا از سر خيابان هم راهمان نمی دادند. گفتند دستور اين است که خانواده موسوی حق ندارند وارد پاستور شوند! آی ی ی حق! تو چه واژه مظلومی هستی! مظلومتر از خانوادهای داغدار شهيدان و دل نگران اسيران!
بالاخره با اصرار تا سر کوچه رفتيم و از باريکه نيم سانتی که باز بود با زحمت توی کوچه را نگاه کرديم.پشت اين در سياه فلزی يک در بزرگ آهنين ديگر هم نصب کرده بودند! موازی همان يکی که قبل تر بود . اين همه ترس و پنهان کاری برای چيست؟! اين همه در آهنی و حفاظ و قفل برای چيست؟ اين مردان نقاب پوش بدون حکم به دستور چه کسی پدر و مادری را در پس درهای آهنين پنهان کرده اند؟ آفتاب زندگی ما را ؟ مگر نه اينکه آفتاب طلوع می کند نوازشگر و مهربان تا صبح دل انگيز ظهور؟
آيا ماموران امنيتی با هويت ناشناس در دفتر کوچک کار پدرم سکنی کرده اند؟ دفترش را غصب کرده اند؟ خانه اش را غصب کرده اند؟ نوه ها و فرزندان و دامادها را محروم کرده اند از ديداری و گرفتن خبری.
بدون حکم قضايی، بدون احترام. بدون شفافيت. که مارا صد البته نيازی به احترام کسی که پدر و مادرمان را در حصر کرده است نيست. کسی که مايل است مخوف و پر از پنهان کاری باشد. حصری که در آن حتی حقوق يک شهروند متهم عادی که سلامتش تاييد می شود و سلامت غذا و دارويش نيز مشخص است، در آن رعايت نشده است. شجاعت اين را ندارند که بگويند از کدام مافوق دستور می گيرند؟ شجاعت اين را ندارند که نقاب هايشان را بردارند و با فرزندان اين دومحصور روبرو شوند.
روزی خيابان پاستور. کوچه اختر برای ما خانه اولمان بود. پر از سادگی و صفا و مهربانی و احترام ! ۱۱۰۰ متر نبود! قصر هم نبود! يک خانه دوست داشتنی قديمی با گلها و درختهايی که پدری شاعر و نقاش کاشته بود با عطر پرده کعبه که از لای قرآن جانماز پدر می آمد و خانه ای آکنده از مهر و شور و جنبش مادر . امروز خيابان پاستور، کوچه اختر را با ديوار فلزی حصر کرده اند. حصاری غير قانونی که هيچ از پشت آن اطلاع نداريم.
می دانيم پدر و مادرمان در هيچ محکمه صالحی محاکمه نشده اند. می دانيم پدر و مادرمان اصلا جرمی مرتکب نشده اند. می دانيم وقتی دو در بزرگ فلزی سر خانه نصب کرده اند، معنای خوبی ندارد.می دانيم وقتی چراغی روشن نمی شود مفهوم خوبی ندارد.
دو هفته می گذرد از نديدن شان. هيچ چيز نشنيديم جز فحاشی و توهين و نگاههای سرد و يخی. نمی دانيم اين درد را کجا فرياد بزنيم.
تنها می دانيم که خداوند ياور مظلومان است
می دانيم که نور زخورشيد جو بو که برآيد
دختران رهنورد و موسوی
پنج شنبه پنج اسفندماه ۱۳۸۹
-- کلمه
وی که از منتقدان سیاستهای دولت در جناح محافظه کار است، با اشاره به محکوم کردن "کارهای غیرقانونی" از سوی آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن تاکید کرد: "مواضع وی روشن است و نباید برای وی تعیین تکلیف کرد."
آقای مطهری دیروز هم در مصاحبهای با سایت خبرآنلاین، بسیاری از رسانههای حامی حکومت و از جمله صدا وسیما را متهم کرد که با "به مبارزه طلبیدن" مخالفان دولت پیش از تظاهرات اعتراضی اخیر، باعث "تحریک" آنها شدهاند.
بعد از تظاهرات مخالفان دولت، بسیاری از شخصیتها و رسانههای حامی رهبر جمهوری اسلامی ایران، حملات تبلیغاتی شدیدی را علیه منتقدان دولت و از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی انجام داده و آنها را به همراهی با معترضان خیابانی متهم کردهاند.
علی مطهری دیروز بسیاری از رسانههای حامی حکومت و از جمله صدا وسیما را متهم کرد که با "به مبارزه طلبیدن" مخالفان دولت پیش از تظاهرات اعتراضی اخیر، باعث "تحریک" آنها شدهاند
علی مطهری در اظهارات دیروز خود در مصاحبه با خبر آنلاین، با وجود انتقاد شدید از تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن، گفت: "وقتی صدا و سیمای ما به شکل مداوم عدهای را خطاب قرار میدهد که شما هیچ طرفداری ندارید و از صحنه سیاسی خارج شده و مرده سیاسی هستید، آنها تحریک میشوند تا خودی نشان دهند."
نماینده تهران اظهار داشت: "این داستان از مناظرهها و بعد ادعای تقلب شروع شد. اینکه توجهی به ریشه نداشته باشیم و فکر کنیم طرف مقابل هیچ نقشی در ایجاد زمینه آن حوادث نداشته، تحلیل درستی نیست."
آقای مطهری چند روز پیش نیز خواستار آن شده بود که علاوه بر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران اصلاح طلبان معترض به دولت که تظاهرات ۲۵ بهمن با فراخوان آنها صورت گرفت، محمود احمدینژاد نیز به دلیل "اتهام زنیهای" خود در مناظرههای انتخاباتی و "زمینه سازی فتنه" محاکمه شود.
محمود احمدینژاد در جریان مناظرههای تلویزیونی خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم، تعدادی از سیاستمداران رقیب و از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی را هدف اتهامات شدید قرار داده بود.
علی مطهری در مصاحبه اخیر خود، با تاکید بر لزوم برخورد همزمان با مقصران بروز "بحران" در کشور گفته است: "تا زمانی که این اقدام انجام نشود و مردم احساس عدالت و انصاف نکنند وجدان جامعه آرام نمیگیرد. تا زمانی که یک طرف را حضرت عباس و حضرت علی اکبر بدانیم و طرف دیگر را ابن زیاد و عمر سعد، این بحران ادامه خواهد داشت."
این نماینده جناح اکثریت، همچنین با انتقاد از حملات انجام شده علیه هاشمی رفسنجانی در روزهای بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن گفته است: "در چند روز اخیر اظهار نظرهایی درباره آقای هاشمی شده که برخی از آنها از انصاف به دور است."
به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، دیروز نیروهای لباس شخصی، یکی از دختران اکبر هاشمی رفسنجانی را مورد حمله قرار داده و قصد درگیر شدن با یکی از پسران وی را داشتهاند
اظهارات علی مطهری در حالی منتشر میشود که همزمان با افزایش حملات عدهای از مسئولان حکومتی به اکبر هاشمی رفسنجانی، روزنامه جمهوری اسلامی از حمله فیزیکی نیروهای لباس شخصی به اعضای خانواده رئیس مجلس خبرگان خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، دیروز درحالی که دو تن از فرزندان و تعدادی از اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی برای برگزاری مراسم درگذشت یکی از بستگان خود در "حرم حضرت عبدالعظیم" (واقع در شهر ری) حضور داشتهاند، دو نفر از نیروهای لباس شخصی اعضای این خانواده را "منافق" خطاب کرده و یکی از دختران وی را مورد حمله قرار دادهاند.
این روزنامه افزوده است که در جریان این حمله، مهاجمان دو تن از نوههای اکبر هاشمی رفسنجانی را هدف ضربات "شوکر" (دستگاه شوک دهنده الکتریکی) قرار داده و قصد درگیر شدن با محسن هاشمی، فرزند رئیس مجلس خبرگان را داشتهاند.
-- بی.بی.سی
خانم کلینتون چهارشنبه با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از برخورد خشونت آمیز حکومت ایران با مردم این کشور، "شجاعت" تظاهرکنندگان ایرانی را تحسین کرد.
خانم کلینتون با اشاره به کشته شدن حداقل سه نفر از معترضان در روزهای گذشته گفت: "در ده روز گذشته شاهد شجاعت ده ها هزار ایرانی بودیم که بار دیگر برای کسب حقوق اولیه خود برای برگزاری اجتماعات مسالمت آمیز و آزادی بیان به خیابان ها آمدند."
خانم کلینتون با اشاره به موضع گیری ایران در قبال رخدادهای منطقه گفت: "برای دنیا آشکار است که حکومت ایران شهروندان خود را از همان حقوق اولیه ای منع می کند که به کارگیری آن را در سایر مناطق خاورمیانه تشویق می کند."
خانم کلینتون با اشاره به وضع تحریم های جدید آمریکا علیه دو نفر از مقام های حکومت ایران، از نقض حقوق بشر در این کشور، به خصوص علیه اقلیت های دینی انتقاد کرد.
ایالات متحده روز چهارشنبه محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج و عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران را به نشانه "همبستگی با قربانیان شکنجه، سرکوب و بازداشت های خودسرانه" در ایران تحریم کرد.
وزارتخانه های خارجه و خزانه داری ایالات متحده طی بیانیه ای این دو نفر را متهم کردند که در "نقض جدی حقوق بشر" مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ نقش داشته اند.
هیلاری کلینتون در بیانیه خود گفت: "نیروهای امنیتی تظاهرکنندگان آرام را کتک زده اند، بازداشت کرده اند و در حداقل سه مورد، کشته اند."
خانم کلینتون از بازداشت گسترده مدافعان حقوق بشر، فعالان سیاسی، مقام های سابق دولت و نمایندگان پیشین مجلس، فعالان دانشجویی، استادان، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان به شدت انتقاد کرد.
او با اشاره به نگرانی از نقض حقوق اقلیت ها در ایران گفت: "گزارش ها نشان می دهد تعداد زیادی از ده ها فرد اعدام شده در ایران در سال ۲۰۱۱ از اقلیت های قومی بوده اند که نگران کننده است. همزمان، اقلیت بهایی و سایر اقلیت های دینی کماکان از بازداشت، تعقیب قضایی، مجازات های سنگین و شرایط دشوار زندان رنج می برند."
خانم کلینتون ادامه داد: "از ایران می خواهیم همه زندانیان سیاسی و اقلیت ها را آزاد کند."
هیلاری کلینتون افزود: "دنیا رخدادهای ایران را زیر نطر دارد و مسببان این رفتار (خشونت آمیز) را مسوول خواهد دانست."
-- بی.بی.سی
شبکه خبری الجزیره میگوید که در طبروق خبری از نیروهای امنیتی نیست. برخی از اخبار نیز حاکی از آن است که واحدهای ارتش مستقر در طبروق اعلام کردهاند که دیگر در خدمت حکومت معمر قذافی نخواهند بود.
خبرگزاری رسمی آلمان نیز در این زمینه میافزاید که مخالفان کنترل چندین شهر شرقی دیگر را نیز در دست گرفتهاند.
این اخبار در حالی منتشر شده است که روز گذشته، معمر قذافی، طی سخنانی که از شبکه رسمی لیبی پخش میشد از طرفداران خود خواسته بود از روز چهارشنبه به خیابانها آمده و کشور را از دست «حشرات مضر» نجات دهند.
وی همچنین خود را نه رئیس جمهور، که رهبر لیبی خطاب کرد و گفت تا ابد در این مقام باقی خواهد ماند.
اتحادیه اروپا: سازمان ملل تحقیقات مستقلی را در مورد کشتار مخالفان در لیبی انجام دهد
همچنین اتحادیه اروپا اعلام کرده که کشتار مخالفان در لیبی «میتواند جنایت علیه بشریت تلقی شود» و از سازمان ملل خواسته است تا تحقیقات مستقلی را در این زمینه انجام دهد.
اعضای اتحادیه اروپا در حالی روز چهارشنبه پیشنویس این طرح را تنظیم کردهاند که شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز تصمیم دارد روز جمعه در مورد وضعیت لیبی نشست اضطراری داشته باشد.
اگر این طرح از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل پذیرفته شود، این اولین بار خواهد بود که این شورا برعلیه یکی از ۴۷ عضو این سازمان اقدام کرده است.
لیبی در سال ۲۰۱۰ و علیرغم مخالفت شدید ایالات متحده، اتحادیه اروپا و گروههای حقوق بشری به عضویت شورای حقوق بشر این سازمان در آمد.
اعتراضات مخالفان به حکومت معمر قذافی از همان ابتدا از سوی حکومت سرکوب شده است و روز دوشنبه، معمر قذافی به نیروهای نظامی دستور داده تا معترضان را هدف قرار دهند و حتی هواپیماهای جنگنده هم مردم غیرنظامی را هدف حمله قرار دادهاند.
گروههای حقوق بشری تعداد کشته شدگان ناآرامیهای چند روز گذشته را دستکم ۴۰۰ نفر گزارش کردهاند و این در حالی است که مدیر مرکز بهداشت بنغازی به خبرگزاری رویترز گفته است که تنها در این شهر حدود ۳۲۰ نفر کشته شدهاند.
در این میان وزیر امور خارجه ایتالیا روز چهارشنبه نیز اعلام کرده است که در مدت ناآرامیها حکومت قذافی حدود هزار نفر کشته شدهاند.
همچنین سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا که روابط گسترده و عمیقی با لیبی دارد و در این مدت به دلیل خودداری از اظهار نظر در مورد وضعیت لیبی مورد انتقاد بود، روز چهارشنبه به طور غیر مستقیم واکنش خود را ابراز کرد و و از جهانیان خواست در در مقابل «خشونت غیرموجه» در لیبی و حرکت این کشور به سوی «اسلامگرایی افراطی» جلوگیری کند.
«لبنان اجازه ورود هواپیمای خصوصی نزدیکان قذافی به این کشور را نداده است»
از دیگر سو یکی از مقامات رسمی لبنان روز چهارشنبه اعلام کرد که بیروت در اوایل هفته جاری از صدور اجازه برای فرود آمدن هواپیمای خصوصی خانواده قذافی که حامل همسر یکی از فرزندان وی و مسافران دیگری بود، خودداری کرده است.
این مقام دولتی که نخواست نامش فاش شود افزود که فرودگاه بیروت یکشنبه شب درخواستی را از سوی مقامات لیبی برای کسب اجازه فرود هواپیمای خصوصی خانواده قذافی که همسر لبنانی هانیبال قذافی و چند نفر دیگر، از مسافران آن بودند دریافت کرد، اما این اجازه صادر نشده است.
وی افزود که وزیر موقت حمل و نقل لبنان در جواب این درخواست فهرست کامل مسافران این هواپیما را درخواست کرده بود که مقامات لیبیایی از ارائه آن خودداری کردهاند.
-- رادیو فردا
به گزارش خبرگزاری رويترز، وزارت خزانه داری آمريکا روز چهارشنبه اعلام کرد اين دو در فهرست سياه قرار گرفته و دارايی ها و اموال آنها در آمريکا مسدود خواهد شد.
طبق اين تحريم ها، افراد حقيقی و حقوقی که در حوزه انتقال دارايی با اين افراد باشند هم مورد تحريم قرار خواهند گرفت و وزارت خارجه آمريکا هم بر اساس آن می تواند تحريم هايی در مورد صدور رواديد را عليه اين افراد صادر کند.
هيلاری کلينتون، وزير خارجه آمريکا، پيشتر و پس از سرکوب تظاهرات روز ۲۵ بهمن ماه در تهران که به کشته شدن دو تن و زخمی شدن چند تن ديگر منتهی شد گفته بود: «ما مخالف اعمال خشونت هستيم و حکومت ايران را که يک بار ديگر برای جلوگيری از حق آزادی بيان شهروندانش به خشونت و نيروهای امنيتی متوسل شده، در اين رابطه مسئول میدانيم.»
وی همچنين با تاکيد بر اهميت انجام تغييرات دمکراتيک گفته است: «ما بر اين باوريم که بايد گشايشی در نظام سياسی در ايران صورت گرفته و صدای مخالفان و جامعه مدنی شنيده شود.»
ايالات متحده آمريکا پيشتر هم هشت مقام دولتی ايران از جمله فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند وزير دولت را به دليل نقض حقوق بشر در جريان اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری در ايران در فهرست تحريم ها قرار داده بود.
در بيانيه وزارت خزانه داری آمريکا آن زمان اعلام شد:« اين هشت تن در نقض فاحش حقوق بشر در جريان سرکوب اعتراض های پس از انتخابات رياست جمهوری در ايران مسئول هستند و تمامی دارايی های آنها در ايالات متحده، مسدود می شود.»
اين هشت تن عبارت بودند از: محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صادق محصولی، وزير رفاه دولت دهم و وزير کشور دولت نهم، غلامحسين محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاييه فعلی و وزير سابق اطلاعات دولت نهم، سعيد مرتضوی، دادستان سابق تهران، حيدر مصلحی، وزير اطلاعات دولت دهم، مصطفی محمد نجار، وزير دفاع دولت نهم و وزير کشور دولت دهم، احمد رضا رادان، فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ، حسين طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران و فرمانده نيروی مقاومت بسيج.
کاخ سفيد هم اعلام کرد:« حقوق بشر از مسائلی اساسی و عملی و اخلاقی ايالات متحده است و آمريکا با آن دسته از مردم ايران که صدای آنها سرکوب می شود، خواهد ايستاد.»
هيلاری کلينتون پس از آن تحريم ها در يک کنفرانس خبری گفت: اين نخستين باری است که ايالات متحده به دليل نقض حقوق بشر ، عليه ايران تحريم هايی را اعمال می کند.
هيلاری کلينتون گفته بود: «زير نظر يا فرماندهی اين مقامات، شهروندان ايرانی به طور خودسرانه بازداشت شدند، کتک خوردند، شکنجه و مورد تجاوز قرار گرفتند، تهديد و به قتل رسيدند.»
پيشتر کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران در بيانيه ای و با انتشار نام ۱۵ مقام ارشد در جمهوری اسلامی آنها را «مسئول سرکوب وحشيانه معترضان و مخالفان» دولت دانسته بود.
در اين بيانيه که در آستانه سالگرد انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خردادماه سال گذشته منتشر شده بود، نام حسين طائب، فرمانده نيروهای بسيج، غلامحسين محسنی اژهای، وزير اطلاعات زمان انتخابات و دادستان کل فعلی ايران، و اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده کل نيروی انتظامی ايران، در صدر فهرست «مجريان سرکوب» مردم آمده است.
کمپين بينالمللی حقوق بشر در بيانيه خود از جامعه بينالملل و بهويژه کشورهايی که اين ۱۵ مقام جمهوری اسلامی ممکن است به آنها سفر کنند خواسته است که برای اين افراد حکم ممنوعيت سفر صادر و اموال و دارايیهای آنها را مسدود کنند.
به دنبال آغاز اعتراضات مردم ايران به نتيجه انتخابات که محمود احمدینژاد پيروز آن اعلام شد، نيروهای امنيتی و انتظامی جمهوری اسلامی بهويژه پس از سخنرانی آيتالله خامنهای در اولين نماز جمعه پس از انتخابات دست به سرکوب خشونتآميز مردم زدند.
-- رادیو فردا
برخی از ناشران مذکور از جمله "جيحون" عموماً به انتشار کتابهای درسی در زمينههايی مانند روانشناسی و علوم ارتباطات مشغول بودهاند.
به گزارش پارسينه، در مورد برخی ناشران از جمله "اختران" تنها "مديرمسئول" آن را دليل تعطيلی بنگاه نشر ذکر کردهاند.
با اين حال تعدادی از کتابهای ناشران نامبرده که از قبل منتتظر اخذ مجوز بود، در اداره کتاب وزارت ارشاد در دست بررسی است و در ماههای اخير بعضاً مجوز نشر هم گرفته است.
اين در حالی است که مسئولان اداره کتاب به ناشران يادشده يادآور شدهاند که برای کاهش حجم درخواستها از ارسال کتابهايشان به اين اداره خودداری کنند چرا که حتی در غير اين صورت کتابهای آنها در صف بررسی برای صدور يا عدم صدور مجوز نشر هم قرار نخواهد گرفت.
شايان ذکر است که انتشارات اختران و آگاه(آگه) در طی سال های اخير از برجسته ترين ناشران در حوزه ی انديشه سياسی بودند.
-- خبرگزاری هرانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر