خبر / رادیو کوچه
متن کامل ویراست دوم منشور جنبش سبز، که به امضای میرحسین موسوی و مهدی کروبی رسیده است، منتشر شد.
نسخهی اولیهی این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزهاهی مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسیهای خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.
اکنون این شورا، متن کامل منشور را برای انتشار در اختیار کلمه و سحام نیوز قرار داده است.
به گزارش کلمه این منشور که متن اولیه و پیشنهادی آن در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ و به همراه بیانیه شماره ۱۸ منتشر شد، حاوی ریشهها و اهداف، راهکارهای بنیادین، تعریف هویت سبز و معرفی ارزشهای جنبش است.
موسوی در همان زمان، تدوین نسخهی اولیهی منشور جنبش سبز را قدم اول دانسته و ابراز امیدواری کرده بود که جنبش سبز در مسیر تکاملی خود، متن کاملتر و زیباتری بیافریند. منشور جنبش سبز، آنطور که تاکید میکند، قرار است به هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز بینجامد.
از آن زمان تاکنون، این متن علاوه بر نقد در عرصهی عمومی، از سوی دهها تن از چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی و فکری نیز مورد بررسی و اظهارنظر قرار گرفته و در نهایت، با اصلاحات و ویرایش چند مرحلهای، به شکلگیری متن جدیدی برای منشور جنبش سبز انجامیده است متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
منشور جنبش سبز (ویراست جدید)
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز سخن
با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، جرقه ای در قلب مردم ایران زده شد که به جنبشی فراگیر و بیسابقه و عظیم انجامید. جنبشی برای احیای مفهوم ملت و احقاق حقوق از دست رفته ملت. جنبش راه سبز امید اینگونه شکل گرفت. از آن زمان، ضرورت تدوین و انتشار میثاقی ملی که آرمانهای عمومی جنبش را تعریف کند و فعالان جنبش سبز بر محور آن به فعالیت بپردازند، احساس میشد. انتقاداتی که درباره روشن نبودن اهداف، ارزشها، مبانی و راهکارهای جنبش سبز به عنوان جنبش اعتراضی مسالمتآمیزی که خواستار اصلاح وضعیت کنونی و برون رفت از بحرانهای جامعه ایران از طریق سازوکارهای مدنی است، بیان میشد، گویای صحت و اهمیت آن احساس بود.
نیز عدم شفافیت و صراحت مرزهای جنبش با حرکتهای انتقام گیرنده و براندازانهای که برای رسیدن به اهداف خود، استفاده از هر وسیله و روش را، حتا به قیمت مغایرت با معیارهای صریح اخلاقی، مجاز میشمرند، خود برهان قاطعی بر ضرورت تدوین و تنویر چارچوب و اسکلت معرفتی و اخلاقی جنبش سبز شمرده میشد. از بخت خوش، پس از چندی و با همت جمعی از فعالان جنبش و شور و تامل چهرههای شاخص آن، منشور جنبش سبز انتشار یافت. مهمترین ثمرات انتشار منشور این بود که حدود و چارچوب مطالبات مردم را مشخص کرد، به گسترش و عمق جنبش سبز یاری رساند و بر بطلان این ادعا گواهی داد که نه تنها جنبش نمرده یا بیاثر نشده، بلکه از پیش زندهتر است و میتواند اصول، اهداف، هویت، چشماندازها و راهکارهای خود را برای مخاطبین و همراهانش روشن کند.
همان کلمات ساده و صمیمی کافی بود تا نشان دهد که میزان صحت و سقم ادعاهایی که با برنامهای حساب شده و با مضمون واحد مرگ یا خاموشی جنبش سبز، از جانب دو جبهه مشخص کودتاگران انتخاباتی و وابستگان به سلطه جویان بیگانه از منافع ملی مردم ایران مطرح میشود، تا چه میزان است. حتا دامنه اظهار نظرها درباره منشور نشان داد که جنبش سبز تا کجا ریشه دوانده و با گذشت زمان، گستره آن به مناطق جغرافیایی متنوعتر و اقشار اجتماعی بیشتری کشیده شده است. تلاش عاشقانه، خالصانه و داوطلبانه نوجوانان و جوانانی که در فقدان امنیت، آسایش، آزادی بیان، توقیف مکرر مطبوعات و سانسور شدید اخبار و تحلیلهای واقعی کشور، پیام جنبش را در سراسر ایران به آحاد مردم میرسانند و باز با اعلام هر از گاه مرگ آن حرکت ملی در طول سال گذشته مواجه بودهاند، شاهدی گویا و مانا بر سرسبزی، سرزندگی و بالندگی فزاینده جنبش سبز ملت ایران است.
همانگونه که در اولین منشور جنبش راه سبز امید مطرح شد، گفتوگوی مستمر درباره این متن و نقد و اصلاح آن، ضرورتی انکارناپذیر است. به همین منظور، پس از انتشار متن و در پاسخ به نیاز مذکور، پرسشنامهای برای تعداد کثیری از صاحبنظران، فعالان سیاسی، هنری، اجتماعی و حقوقی، اساتید حوزه و دانشگاه و شخصیتهای فرهنگی و مذهبی ارسال و نظرات آنان گردآوری و دسته بندی شد. البته بدیهی است که اگر شرایط مطلوب و مناسب برای این گفتوگوها در فضایی مدنی و آزاد فراهم میشد، دایره این نظرخواهی گسترش مییافت و غنای آن را فراتر میبرد. اما متاسفانه به علت امنیتی بودن فضای اجتماعی و عدم امکان تشکیل جلسات بحث و گفتوگو، تلاش در این مرحله به انجام نظرخواهی محدود ماند. آنچه در پی میآید، ویراست دوم منشور جنبش سبز است که با لحاظ کردن نظرات ارسالی تهیه شده است. امید آن که نسخههای پسین، نظرات طیفی وسیعتر را در بر گیرد و با بهرهگیری از خرد جمعی و خواست ملی، اصول منشور کاملتر بیان شده و نقایص آن مرتفع شود و سرانجام، همه ما بتوانیم سازنده تر و سرزندهتر در راه نیل به آزادی و عدالت و احقاق حقوق ملت گام برداریم.
الف) تولد جنبش سبز
جنبش سبز مردم ایران، نهضتی است که اهداف خود را در بستر میلاد خود تعریف کرده است. این جنبش در اعتراض به ظهور و تداوم کژرویها و انحرافاتی شکل گرفت و در دل خود اهدافی را پرورد که اینک به نمادهای معنادار آن تبدیل شده است. انحرافاتی که به تدریج پدید آمد و از اتفاق به استمرار رسید. از آن جمله:
وجود و بروز اختلافات سیاسی و تلقیهای گوناگون از اهداف و پیدایش موانع سازمان یافته تدریجی در مسیر تحقق اهداف و آرمانهایی چون عدالت، استقلال، آزادی و پیشرفت که مردم ایران برای دستیابی به آنها، جان بر سر انقلاب اسلامی خود نهادند و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی را با رای خود تایید کردند.
ظهور گرایشهای تمامیت خواهانه واستبدادی و انحصارطلبانه در میان برخی از مسوولین حکومتی.
نقض حقوق بنیادین و قانونی شهروندان و بیحرمتی به کرامت انسانی متجلی در اصول مسلم حقوق بشر.
سو مدیریت و کاهش شدید کارآمدی نظام، ترویج دروغسالاری و کاهش چشمگیر اعتماد ملت به مسوولان.
افزایش فاصله طبقاتی و محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی.
سواستفاده و قانونگریزی برخی مجریان قانون و فسادگسترده اقتصادی و دستاندازی بیمهابا و قانونستیزانه به بیتالمال و ثروتهای ملی ونابودی دستگاههای برنامهریزی و نظارتی.
نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجوییهای عوامفریبانه در تعاملات بینالمللی همراه با سواستفاده از اعتقادات استقلالطلبانه و ضدسلطه جهانی در میان اقشار گوناگون.
فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت وتحریف دیانت با بهکارگیری تهمت و دروغ و خرافه درراه رسیدن به قدرت و حفظ آن.
افزایش سرکوب، انسداد و اختناق در فضای مدنی وغصب رسانه ملی و سایر امکانات ارتباطاتی و فضای مجازی.
اینهمه از جمله عواملی است که بویژه در سالیان اخیر، به شکلگیری نگرشهای اعتراضی در میان دل سوختگان و قاطبه مردم ایران انجامید که جنبش سبز مردم ایران، بروز بارز قدرتمند آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و رخدادهای پس از آن بود.
ب – اهداف جنبش
جنبش سبز با پای بندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی، دینی و ایرانی که در فرهنگ این سرزمین ریشه تنیدهاند، خود را منتقد و پالایشگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از انقلاب میداند و بر این اساس، حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.
جنبش سبز برآمده از مردم و مولود یک نهضت ملی است. حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهههایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی، خود را جلوهگر ساخته است.
بازخوانی تجربه معاصر در جهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتوگوی اجتماعی، ارتقا سطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، زمینهسازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی-سیاسی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود و مواجهه صادقانه با مردم و محرم دانستن ملت و پای فشاری بر تحقق آرمانهای ملی، میتوان اهداف جنبش سبز را عملی کرد. این امر مستلزم توافق و تاکید بر مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که به رغم داشن هویت مستقل، با پذیرش تعدد و تنوع درون جنبش، زیر چتر ملی فراگیر جنبش سبز ایران در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
پ) چشماندازهای بنیادین
۱٫ جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی است که هرگز خود را مبری از خطا نمیانگارد و با نفی صادقانه هرگونه مطلقنگری، بر گسترش فضای نقد و گفتوگو در درون و بیرون جنبش، پای میفشرد. دیده بانی حقوق ملت و طرح راهکار برای نظارت و هدایت عملی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و بویژه صاحبان اندیشه و تجربه، امری حیاتی است که میتواند مانع از لغزش جنبش به ورطه تمامیتخواهی و فساد شود.
۲٫ در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران خواهان ایرانی آزاد، آباد و سرافراز هستند. جنبش سبز موافق به رسمیت شناختن تعدد و تنوع و مخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینهورزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه، جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتوگو و تعامل با رقیبان و مخالفان در فضایی سالم، و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش، وظیفه همه افرادی است که خود را در زمره مشارکتکنندگان جنبش سبز میدانند. ما، با هر باور و ایمان دینی که بدان معتقدیم، به هر قوم و قبیله و تیره و مرامی که تعلق داریم و با هر سلیقه و سبکی که با آن زندگی میکنیم، همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست.
۳٫ گسترش و فعالسازی شبکههای اجتماعی واقعی و مجازی و تعمیق فضای گفتوگو و تعامل از طریق اتخاذ روشهای مداراجویانه و احترامآمیز متقابل بین طرفهای گفتوگو بر سر اهداف و بنیانهای هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه کلیه فعالان سبز است.
۴٫ جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای وابسته به قدرتهای بیگانه سلطهجو، نه انزواطلب و نه دیگرستیز است. برعکس، جنبش سبز با صراحت و شجاعت و نه در خفا و خلوت، به دنبال توسعه رابطه با تمام کشورهای جهان از طریق اعتمادسازی متقابل ملتهاست.
۵٫ عدالت، آزادی، صداقت، استقلال، کرامت انسانی و معنویت، ارزشهایی جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کردهاند و نیز استقبال و استفاده از نقد و نظر مشفقانه همه آزادیخواهان و صلحطلبانی که برای رهایی نوع بشر و ارتقای کرامت انسانها تلاش میکنند، از دیگر راهکارهای جنبش است.
ت) هویت سبز
گنجینه اسلامی، ایرانی
۱٫ جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش، بر استمرار حضور ایمان سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزشهای دینی را در جامعه، تحکیم وجه اخلاقی، بینش و کنش پیروان همه ادیان توحیدی کشور میداند.
۲٫ تحکیم پیوند میراث دینی، ملی و پرهیز از اجبار مردم به پایبندی به مرام، مسلک، رویه و سلیقهای خاص، مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی از حکومت، از جمله مهمترین راههای حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه هویت آن جای میگیرد.
۳، رمز بقای تمدن اسلامی، ایرانی ما، همانا همزیستی و همگرایی ارزشهای اسلامی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزشهای والای فرهنگ ایرانی و سرمایههای غنی انباشته شده در رسوم و مناسبتهای ملی و آیینهای مردمی تاکید میورزد و در این راه، تقدسزدایی از تعصبات نابهجا و آگاهی بخشی درباره ویژگیهای هویتآفرین آیینهای مذهبی و ملی را وجه همت خویش قرار میدهد.
۴، ملت ایران در تاریخ مبارزات خود برای کسب آزادی، عدالت و استقلال، بارها خودباوری و همبستگی بر سر اصول را به رخ مستبدان و دشمنان آزادی کشیده است. جنبش سبز مردم ایران با اتکا به این میراث مشترک گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی، دستیابی به اجماعی آگاهانه، مبتنی بر خصیصههای هویتآفرین و مصالح عمومی و کنار گذاشتن عناصر تشتتزا را مدنظر دارد.
حق حاکمیت مردم
احترام به حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشهناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات، به عنوان یکی از عمدهترین راههای تحقق آن، اهمیت مییابد. بر این اساس، جنبش سبز تلاشهای خود را برای صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت آن کاملن قابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد. رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز، اعمال هرگونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با حق الهی کرامت و آزادی انسان، قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم توسط خود و حقوق بنیادین آنها میداند.
دستیابی به آزادی و عدالت بدون توجه به منافع ملی و استقلال میسر نیست. جنبش سبز با آگاهی به این امر، با هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مخالف است.
ث) ارزشهای جنبش سبز
احترام به کرامت انسانها و پرهیز از خشونت
دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستآوردهای تاریخ و حاصل خرد جمعی همه انسانها، مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیچ فرمانروا، دولت، مجلس، محکمه یا قدرتی نمیتواند تحت هیچ شرایطی یا بهانهای آن را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری همگان در برابر قانون، مدارا با مخالفان، گفتوگوی همگانی و منصفانه، حل مسالمتآمیز مناقشات ملی، منطقهای و صلحطلبی جهانی و مقاومت جدی در برابر تبعیضات قومی، جنسیتی، طبقاتی و مذهبی است که خود در پرتو ایجاد زمینههای لازم برای فعالیت آزاد احزاب، رسانههای مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق فضای مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانه تشکلها و شبکههای اجتماعی غیردولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکانپذیر است.
جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین فعالیت مدنی را سرلوحه خویش قرار داده است. این جنبش با اعتقاد به این که کرامت انسانی مردم اصلیترین قربانی خشونت در فضای تقابلهای نابرابر اجتماعی خواهد بود، ضمن تاکید ورزیدن بر گفتوگوی احترامآمیز متقابل، فعالیت مسالمتآمیز و توسل به راههای غیرخشونتآمیز را ارزشی خدشهناپذیر میداند. توسل به روشهای غیرخشونتآمیز به معنای تسلیم یا کرنش در برابر ظلم و یا سکوت در برابر آن نیست بلکه به معنای توانایی مبارزه و اعتراض بر مبنای حرمت انسان و شخصیت والای اوست. جنبش سبز با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای فعالیت مسالمتآمیز استفاده خواهد کرد.
عدالت، آزادی و برابری
شان عدالت در میان ارزشها و آرمانهای جنبش سبز مرتبه اولی و اصیلی است. توزیع عادلانه امکانات و فرصتها، چه در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی، از جمله اهداف خدشهناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاشهای ممکن انجام پذیرد. گسترش عدالت در جامعه در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم با پرهیز از انحصارطلبی و قیممآبی و با اتکا بر خواست ملت و منافع ملی، در عرصه داخلی و بینالمللی، کاملن مستقل و فارغ از وابستگی به نهادهای غیرمردمی و قدرتهای اقتصادی و سیاسی و طبقاتی عمل کند و مقید باشد که به اصل برابری انسانها در بهرهمندی از کلیه حقوق انسانی، مواهب طبیعی و تولیدات اجتماعی احترام بگذارد.
جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواستها و مطالبات به حق تمامی اقشار اجتماع، بر پیوند، حمایت و جلب پشتیبانی همه نیروهای مولد جسمی و فکری جامعه و صیانت از آنان در برابر رانت خواران، دلالان، مافیای قدرت و ثروت و مداخلات مخرب حکومت تاکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب آزادیهای اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تاکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، اصلی ترین راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش در تمامی ابعاد میداند.
برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ است. پوشیده نیست که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن اهداف والا تاکید دارد. نفی هرگونه انحصارطلبی فکری، رسانهای و سیاسی و نیز مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد، یکهسالاری و انحصارطلبی)، سلطه اجتماعی (تبعیض و نابرابریهای اجتماعی) و سلطه فرهنگی (وابستگی و انقیاد فکری) تلاش شود. بر همین اساس جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هرگونه تبعیض جنسیتی و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مختلف ایرانی تاکید ویژه دارد.
جنبش سبز بر این باور است که امنیت حکومت تنها از طریق حفظ امنیت یکایک شهروندان دست یافتنی است بهگونهای که مردم رها از ترس و تسلیم و تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی و اقتصادی، هرگونه دخالت افراد غیرمسوول در امور انتظامی، و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی و سلب استقلال قضات، مخل امنیت دولت و ملت و در مخالفت بین و صریح با اهداف عالیه اسلام، آرمانهای انقلاب اسلامی و قانون اساسی است.
اجرای بدون تنازل تمامی اصول قانون اساسی و بهویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم)، هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش است.
آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیتهای غیرقانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها، و جنبشهای اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، و مانند آن، و نیز محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب و تخلف در انتخابات، شکنجه و قتل معترضان به نتیجه انتخابات، نقد آزادانه نظریهپردازان، و افشاء و محاکمه حامیان خشونت در لایههای مختلف فکری و نظری حکومت، از جمله واضحاتی است که در جهت اجرای عدالت باید مورد توجه قرار گیرد.
ج) راهکارها
۱٫ جنبش سبز را نه میتوان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعهای از افراد سازمان نایافته و بیهدف. جنبش سبز، قطرات به هم پیوسته مردم معترضی است که برای احقاق حق خود به دریا بدل شدهاند. مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان میدهد که آنها در پرتگاههای تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک بالای خود را نشان داده و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، صعبالعبورترین راهها را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته و زیر پا نهادهاند. جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با استفاده از سازماندهی افقی و همسو در قالب شبکههای اجتماعی واقعی و مجازی، بر فهم، اندیشه و نوآوریهای ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمانهایی چون آزادی و عدالت را منوط به شکوفایی این خلاقیتها میداند. این توانایی میتواند شعار «هر ایرانی یک ستاد» را به شعار «هر ایرانی یک جنبش» تبدیل کند. جنبشی که برخلاف پندار مخالفان آن، در قلب ایرانیان جای گرفته و چون جان، در تن میتپد و راه خود میجوید.
۲٫ جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمانهای همیشگی مردم ایران و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب اسلامی، بهویژه در عرصه روابط ملت و دولت، بر پایه میثاق مشترک مردم ایران، یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آیندهای روشن برای ملت ایران است.
۳٫ در این راستا، تلاش برای ایجاد زمینه اجرای بدون تنازل قانون اساسی برخاسته از رای مردم، از راهکارهای اصلی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون، الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، میتوان از بحرانهای مختلفی که دامنگیر کشور شده و فشار خود را بر گرده مردم محروم ایران تحمیل میکند، رهایی یافت و در راه ترقی و توسعه میهن گام برداشت.
۴٫ جنبش سبز در عین حال از این مسئله مهم آگاه است که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونتهای ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان که مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز هست نشود و خشونت، بیعدالتی و تبعیض صورت قانونی به خود نگیرد.
۵٫ قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی، متونی همیشگی و تغییرناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را دارد که با بازخوانی تجربه خود و تصحیح سیر حرکت خویش، به اصلاح قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی واقعی و مورد پذیرش است که در فضایی امن و آزاد و در فرایند مذاکره و گفتوگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.
۶٫ تلاش برای گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی از طریق تشویق مردم به مشارکت در تعیین سرنوشت خود با حضور در تشکلهای صنفی و غیردولتی و احزاب و … در زمره راهکارهای اساسی جنبش سبز است.
۷٫ این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف جنبش و کاهش بیاعتمادی بحرانزای کنونی بین ملت و حکومت، مستلزم گفتوگو میان نمایندگان گروههای مختلف فکری و سیاسی با یکدیگر و نیز با حاکمیت و با مردم است و در این راستا، از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتوگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال میکند.
۸٫ جنبش سبز به منظور قدرت بخشی به اقتصاد کشور از راه تأمین حقوق مادی کارگران، کشاورزان و کارکنان خدماتی از روش های مبتنی بر عدالت اجتماعی در چارچوب قانون، افزایش بهره وری انسانی، کاهش هزینههای تولید کالا و خدمات، و ترمیم حداقل دستمزد با نظارت واقعی نمایندگان نیروی کار در عرصههای مختلف، بهره میگیرد.
۹٫ توجه به اقشار محروم از طریق تقوبت اقتصاد ملی از اصول تعطیل ناپذیر جنبش سبز است. از همین رو، دستگیری از نیازمندان از طریق ایجاد شبکههای همیاری و تکفل و توانمندسازی آنان و نیز حمایت از فعالان عرصه اقتصاد ملی در مقابل واردات بیرویه کالاهای خارجی، از برنامههای عملی جنیش سبز خواهد بود.
۱۰٫ حضور موثر زنان در جنبش سبز را باید فرصتی برای برداشتن گامهایی بلندتر در جهت رفع تبعیضهای جنسیتی و تحقق مطالبات برحق آنان شمرد. جنبش سبز حمایت همه جانبه و همراهی با جنبش زنان را در زمره اولویتهای بنیادین خویش میداند و معتقد به این ضرورت تاریخ اجتماع ایران است که زنان علاوه بر ایفای نقش مهم خود در خانواده، بهعنوان هویتی مستقل، جایگاه بایسته خویش را در جامعه بازیابند.
۱۱. تلاش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقلیتهای دینی و مذهبی و قومی از طریق زمینهسازی برای مشارکت فعال و نهادمند آنان در فرایندهای تصمیم گیری سیاسی در کشور، با تکیه بر هویت مشترک ایرانی و به رسمیت شناختن تنوع و تعدد فرهنگی، یکی از فعالیتهای عمده جنبش سبز است.
۱۲٫ و سرانجام، جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزت مند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقا شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است. ملتی که بسیار بیش از این شایسته احترام و تکریم در تمام جهان است. طرد خشونت، ترور، مداخله سلطه جویانه در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت برای همه ملتها، نیازمند تغییر بنیادین نگرشها در رابطه با امنیت ملی، منطقهای و جهانی است که راه را بروی گسترش همکاری و تعامل بین ملتها باز کند. جنبش سبز از اقدامی که در این جهت انجام شود استقبال میکند.
باور داریم که اینهمه جز با باور به حقانیت ملت و التزام به کسب مشروعیت از او و در نظرگیری مصالح ملی و منافع ملت، میسر نخواهد بود.
میرحسین موسوی مهدی کروبی
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
داشتم فکر میکردم، که چقدر برای ما ایرانیها مسایل فرسایشی زیاد است. و این روزها صفحات فیسبوک و ایمیل و بهطور کلی دنیای مجازی ما شده میدان جنگ، و چیزی که باز بیشتر باعث آزار ماست و فکر میکنم همه هم به آن فکر میکنیم، این است که ما داریم با یک هموطن میجنگیم. هموطنان به قول معروف ارزشی، اسمی که خودشان برای خودشان انتخاب کردند. بگذریم، برنامه من سیاسی نیست و نمیخواهم در این برنامه وارد این حوزه بشوم، ولی داشتم فکر میکردم که چقدر گاهی ناامید و خستهام که یکهو یاد دونفر افتادم که هرگز نامیدی راهی در وجود این دونفر نداشت، و خوشبینی جز جداییناپذیر اینها بود، حتا اگر خانهای را منفجر میکردند، بازهم وقتی همهچیز را له و لورده میکردند و به هوا میفرستادند، امیدوار بودند که درستش میکنند. دونفری که اگر بر اثر گیج و منگ بازیهامون در زندگی روزمره به ما نام آنها را لقب میدادند، ناراحت که نمیشدیم، ذوق هم میکردیم. «پت و مت». این دو جادوگر امید بودند. پس شاید ما در دنیای فانتزی نیستیم که مثل آنها باشیم ولی هروقت همهچیز روبه فنا رفت، فکر میکنیم و راهی پیدا میکنیم و بگوییم همینه.
این دو کاراکتر نخست در سال ۱۹۷۶ میلادی در فیلم کوتاهی بهنام The Tinkers ظاهر شدند و بعد ٬ این دو در فیلمهای کوتاه بیشتری ظاهرشدند و سریالهای تلویزیونی خود را به نام And that’s it ساختند. این دو شخصیت در سال ۱۹۸۹ میلادی پت و مت نامیده شدند و این برنامه نیز به نام آنان نامیده شد. این مجموعه کمکم بین تمامی گروههای سنی محبوب شد. هرچند که در چکسلواکی سابق ٬ ۳۵ قسمت اولیه این مجموعه تنها برای کودکان و در فرمتهای ۷ دقیقهای تولید شده بود. این مجموعه در سراسر دنیا محبوب شد و در کشورهای سوئد٬ لهستان٬ یوگوسلاوی٬ ایسلند٬ آلمان٬ سوییس٬ برزیل٬ فنلاند٬ هلند٬ کرواسی٬ نروژ ایران٬ مجارستان و چند کشور دیگر آن را نمایش دادند.
سازندهی این دو مرد عروسکی پت (Pat) و مت (Mat) مردی است به نام «لوبومیر بنس» (Lubomir Banes) او کار ساخت این انیمیشن را به تنهایی آغاز کرد، سری اول این انیمیشن را با نام تعمیرکاران ساخت و کارش مورد توجه بسیار قرار گرفت. پس از آن، بسیاری او را یاری کردند تا این کار را گسترش دهد، و تاکنون سه سری از آن به نامهای Thats it، Pat and Mat و Pat and Mat return ساخته شده است. این انیمیشن معروفترین مجموعههای انیمیشن بنس است که Brati V triku ساخته شده است. این استودیو از قدیمیترین و بزرگترین استودیوهای تهیه انیمیشین به سبکها و روشهای مختلف است و بسیاری از نوابغ این رشته در آنجا مشغولند. نس در این استودیو قدمبهقدم با انیمیشن آشنا شد و سال ۱۹۶۷ با مشارکت «جی ترنکا» بنیانگذار استودی ذکرشده، اولین انیمیشن خود را ساخت.
بنس سال ۱۹۹۵ به همراه چند انیماتور دیگر استودیوی خود را بنا نهاد اما فرصت زیادی برای کار در این استودیو نیافت. وی در نهم دسامبر ۱۹۹۵ در پراگ بدرود حیات گفت. انیمیشن «همینه» یا «پت و مت» بارها در کشور ما به نمایش درآمده، به خصوص سری Thats it آن، و بسیار هم مورد توجه واقع شده است. ژاپن هم ازجمله کشورهایی است که این انیمیشن را بارها به نمایش گذاشته.
برخلاف ما شرقیها، غربیها از این انیمیشن خیلی استقبال نکردهاند. این نکته دلیل روشنی ندارد ولی شاید بتوان علت همذات پنداری ما ایرانیها را با این انیمیشن حدس زد ما ایرانیها دربارهی هر مسئله تئوری نظر میدهیم در عمل هم فراموش میکنیم که در هر رشتهای تخصص نداریم. بهطور مثال اگر یکی از لوازم منزلمان دچار مشکل شود، قبل از هر اقدامی یا خبر کردن یک تعمیرکار، خودمان دست به کار میشویم و وقتی کار حسابی خراب شد تازه به فکر میافتیم که از یک متخصص کمک بگیریم درست مثل پت و مت!
علاوه بر شخصیت جذابی که برای پت و مت ساخته شده و گویی از نمونهای واقعی الگوبرداری شدهاند، ساخت عروسکها هم بسیار بادقت انجام شده است. سادهلوحی دوستداشتنی آنها در چهره عروسکیشان بهطور کامل پیداست. در ساخت و طراحی دکور و فضایی که برای زندگی این دو عروسک خلق شده، جزییات بهطور کامل رعایت شده است. رنگ، شکل، و ابعاد این دکور بسیار دلنشین است و برای مخاطب علاوه بر حس بصری، نشانههایی از شخصیتهای انیمیشن نیز به همراه دارد.
در کارگردانی این اثر هم نهایت دقت صورت گرفته است، آنها که کمی با رشتهی انیمیشنسازی آشنا باشند میدانند که چنین انیمیشنی تکفریم ـ تکفریم فیلمبرداری میشود و درنهایت ۲۴ فریم برای یک ثانیه. با این وجود، و بهطور کامل واضح است که این انیمیشن را با دقت و حوصله فراوان ساختهاند، چون حرکات عروسکها بسیار طبیعی و کامل است. در کارگردانی شیوه راه رفتن، دست دادن، و سایر حرکاتشان به شخصیت عروسکها هم توجه شده، و این ریزهکاریها هم در کارگردانی و هم در فیلمبرداری این انیمیشن بهطور کامل مور توجه بوده است.
«همینه» همانطور که گفته شد، در بسیاری مواقع برای ما جای صفت را میگیرد و دست و پا چلفتی و بیعرضگی را القا میکند. به این دلیل که تلقی ما از این لغت چنین است. همین است دیگر، چه میشود کرد، این کلمه در ذهن ما بار ارزشی منفی دارد در حالی که «همینه» یا Thats it بار ارزشی کاملن مثبت دارد و به این معناست، «آره درسته… خودشه… همینه! » از چهار سری این مجموعه، در کشور ما بیشتر همین سری Thats it به نمایش گذاشته شده و اگر خوب به کارهای پت و مت دقت کنید، میبینید که چهگونه بعد از سمبل کردن هر کدام از خرابکاریهایشان پیروزمندانه و خوشحال به معنای «درسته، خودشه، همینه» با هم دست میدهند. اگر تا به حال به همه این موارد دقت نکردهاید یک بار دیگر «همینه» را با دقت ببینید. این انیمیشن ارزش چندین بار دیدن را دارد.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
در یکی دو روز گذشته و در فضای مجازی اخبار فراوانی دیدم، از فتاوی مراجع تقلید قم و نجف دربارهی رای به جایز بودن راهپیمایی مردم، جهت اعتراض به حکومت و یا تقبیه نصفه و نیمه کشتار و شکنجه و آزار مردم معترض و غیرشرعی خواندن آن. راستش از شما چه پنهان مشاهدهی پیگیری و گسترش چنین نظریاتی از سوی مردم و به خصوص نسل جوان، مرا کمی به آیندهی جنبش و دستآوردهایش نامید و بدبین کرد.
در فرصتطلبی تاریخی روحانیون و رفتار مزورانه و دوگانهی آنان هیچگونه تردیدی نیست. نمونهی بارز آن انقلاب 57 است که آقایان بدون هیچ تلاشی یک شبه همه چیزش را به نام خود مصادره کردند. مراجع شیعه در طول تاریخ نشان دادهاند که همیشه از واقعیتهای علمی و اجتماعی زمان خود عقبترند و فقط هنگامی به آن میپیوندند که پای آبرو و یا منافع مادی و صنفیشان در میان باشد. نمونهی آشکار آن واکنشهای آقایان در برابر مظاهر جهان مدرن و یافتههای علمی است. کافی است که به فتواهای اولیهی مراجع در برابر پدیدههایی همچون حمام عمومی، رادیو و تلویزیون، انتقال خون، بارداری آزمایشگاهی و هزاران نمونهی دیگر نگاهی گذرا کنیم تا همهچیز دستگیرمان شود. هرگاه پای سیاست به میان آمده، البته آقایان فرصتطلبیشان آشکارتر بوده است و همواره مترصد نشستهاند، تا ببینند، قرار است دعوا به نفع کدام طرف ماجرا رقم بخورد و آنگاه به دفاع از همان طرف وارد صحنه شوند.
در این یک سال و نیمی که از پیدایش جنبش سبز میگذرد، همواره گمان میکردم که برای قشر جوان، تحصیلکرده و روشنفکر ما که میداندار این حرکت هستند، تجربههایی چون نهضتمشروطیت و انقلاباسلامی در اثبات توانایی مذهب برای به انحراف کشیدن و به بیراهه بردن مبارزات مردم کافی است. مذهب و در راس آن مراجع به واسطهی ذات ابهامآمیز متون به اصطلاح مقدس، این توانایی را دارند تا با بیرون آوردن نظریات به ظاهر آزادیخواهانه از دل کتاب و سنت و به دست گرفتن رهبری قیامها، پس از پیروزی و در زمان لازم و با چرخشهای زیرکانه، اینبار از درون همان منابع، روایات و احادیث و آیاتی را بیرون بکشند، که بتوانند اهداف سکولار این نهضتها را که بر مبنای حقوقبشر و ورای احکام بسته و دگم مذاهب بنا شده است، را تصاحب کرده و با رنگ و بوی دینی دادن به آن، محوریت جامعه را دوباره در دست بگیرند.
جنبش سبز نباید به دام این اندیشهی ابزارانگارانه گرفتار بیافتد، که میتواند با بهره از توانایی مذهب در تحریک تودهها شمار فراوانی از مردم را با خود همراه کند و سپس دوباره آن را به سمت حرکتی سکولار هدایت کند. یادمان نرود که چنین اشتباهی در سال 57 هم به وقوع پیوست و احزاب چپ و در راس آن حزب توده و فداییان خلق، با تن دادن به رهبری مذهبی روحاله خمینی، سبب شدند تا همهچیز از دست نیروهای روشنفکر و غیرمذهبی خارج شود و بشود آن چیزی که نباید میشد.
چند وقتی است که جسته و گریخته صدای مخالفتهای ملایمی با رژیم ولایتفقیه، از آقایان مراجع به گوش میرسد. این زمزمهها بدون شک نه از سر دردمندی و نه به جهت آزادیخواهی آنان و آگاهی از رنجی که به مردم میرود ابراز میشود، بلکه از سرفرصتطلبی و احساس خطر است و دلیل آشکار بر آن این است که اگر آقایان واقعن چنین چیزی را در وجود خود داشتند، نمیگویم در سه دههی گذشته، حداقل چرا در یک سال و نیم اخیر که میزان ظلم حاکمیت بر علیه مردم به نهایت رسیده است، لب به اعتراض نگشودهاند؟ اکنون شاخکهای روحانیت که همواره در طول تاریخ نشان داده است، که خوب کار میکند و به همهچیز حساس است، دریافته که این حکومت با عدم مشروعیت جدی روبهرو و دیر یا زود رفتنی است، و به قول معروف این تو بمیری از آن توبمیریها نیست. پس به این فکر افتاده است تا با بیان برخی فتاوی ملایم و میانه، حداقل از حذف کامل صنف خود در آیندهی ایران آزاد پیشگیری کند.
اینجا است که باید از جوانان و روشنفکران پرسید، آیا حقوق اولیهیاجتماعی همچون اعتراض به نالیاقتی، فساد، ظلم و خشونت یک حکومت و تلاش برای تغییر آن، نیازمند فتوای آخوندهاست؟ چرا برای اعلام حکم غیرشرعی بودن شکنجه از سوی دو مرجع، چنین ذوق زده شده و از خود بیخود میشوید، مگر آقایان مراجع باید اعلام کنند که این رفتارها غیرانسانی است، تا شما و ما به زشتی آن آگاه شویم؟
دوستان عزیز اگر به فرض محال هنوز باور دارند که با جامعهای به شدت مذهبی و سنتی طرف هستند، که هنوز گوش به فرمان رای چند تا آخوند بیسواد است، چرا تلاش میکنند تا کشور را به سمت انقلاب و دگرگونی بزرگ ببرند، مگر ندیدند که انقلاب قبل از آگاهی چه فاجعهای به بار میآورد؟ اینجانب بر این باورم که اگر قشر روشنفکر ما حقیقتن چنین برداشتی و شناختی از جامعهی خود دارد، پس بهتر است به سراغ اصلاح فرهنگی جامعه برود، چون با در پیش گرفتن این روش و با میانداری مذهبیها، نتیجهی این جنبش نیز بدون شک چیزی بهتر از انقلاب 57 نخواهد بود.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
مسوولان نهادهای امنیتی در افغانستان میگویند، آنان برای دفع حملات بهاری طالبان آمادگی کامل دارند. از چندی به این سو فرماندهان نظامی افغان و قوای بینالمللی بهار سال آینده خورشیدی را خونین پیشبینی میکنند، اما در این اواخر و پیش از فرا رسیدن بهار حملات طالبان افزایش یافته است.
جنرال محمدظاهر عظیمی سخنگوی وزارت دفاع افغانستان گفت طالبان در بهار سال آینده برای تثبیت موقعیتشان تلاش میکنند مناطقی را که از دست دادهاند دوباره پس بگیرند، اما موفق نمیشوند.
وی افزود نیروهای ارتش ملی از نگاه کمیت و کیفیت رشد یافته و به حملات طالبان پاسخهای جدی خواهند داد.
به گفته جنرال عظیمی در سال روان نیروهای امنیتی افغان به همکاری قوای بینالمللی برخی از مناطقی را در جنوب که از نگاه سوق و اداره برای مخالفان با اهمیت بود تصرف کردهاند و شورشیان در این مناطق به عملیات دست خواهند زد.
همچنان زمری بشری سخنگوی وزارت داخله افغانستان گفت: «برای پاسخگویی به حملات طالبان در بهار سال آینده و تامین امنیت محلات که در جنوب و شمال کشور در سال روان پاکسازی شده تدابیر خاص وجود دارد.»
وی افزود: «برای تامین امنیت مناطقی که در سال روان از وجود مخالفان تصفیه شده بر علاوه نیروهای پلیس ملی پلیس محلی نیز وجود خواهد داشت.»
در مورد حملات اخیر طالبان که مناطق غیرنظامی را هدف قرار میدهند سخنگوی وزارت داخله گفت تلاش میشود تا کمربندهای امنیتی تقویه شود و برنامههای نیز در نظر است تا از آن جلوگیری شود.
در یک ماه اخیر مخالفان دولت افغانستان در یک سلسله حملات زنجیرهی دو فروشگاه در کابل، یک هوتل در ولایت جنوب شرقی کندهار، نمایندگی کابل بانک در ولایت شرقی ننگرهار و روز گذشته یک مکان یک دولتی را در ولایت شمال شرقی کندز مورد هدف قرار داده و دهها تن را کشته و صدها تن دیگر را زخمی نمودند.
وزارت داخله این گونه حملات را برنامهی تبلیغاتی مخالفان عنوان میکند، اما حملات پی در پی در شهرهای بزرگ زنگ خطری را برای مسوولان نهادهای امنیتی در دیگر شهرها به صدا در آورده است.
جنرال عبدالروف احمدی سخنگوی فرماندهی پلیس در زون غرب افغانستان گفت برای تروریستان مهم نیست که در کجا عملیات انجام میدهند، بلکه آنان در هر جای که مزدحم باشد عملیات میکنند.
وی افزود در مکانهای عامه مانند بانکها و محلات مزدحم که تصور میشود هدف مخالفان باشد، نیروهای بیشتر پلیس توظیف شده و از جانب مسوولان نهادهای امنیتی به قطعات پلیس وظیفه سپرده شده تا با دقت بیشتر وظیفه اجرا کنند.
همچنان عبدالروف تاج آمر امنیت فرماندهی پلیس ولایت بلخ در شمال افغانستان گفت بر اساس تدابیر امنیتی برای نمایندگیهای بانکها ساحه باز ایجاد گردیده تا در صورت حمله مخالفان محافظان آن بتوانند از خود دفاع کنند و از جانب دیگر پلیس نیز آماده کمک میباشد.
عبدال هادی خالد معین پیشین وزارت داخله و تحلیلگر نظامی گفت مخالفان در این اواخر برای نشان دادن فعالیتشان اهداف نرم و مکانهای را که مزدحم باشد و سر و صدا بلند کند مورد حمله قرار میدهند.
وی افزود مخالفان میخواهند با این اقدام فعالیتشان را رسانهای کرده و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کنند.
این در حالی است که قرار است تا یک ماه دیگر روند سپردن مسوولیت امنیت از نیروهای خارجی به نیروهای افغانی آغاز شود.
خبر / رادیو کوچه
سیدعلی حسیندوست طالشانی (حنیف) از اعضای فعال ستاد میرحسین موسوی در سمنان با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش هرانا، این فعال سیاسی در اولین محاکمه خود توسط دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است که حکم مذکور در هفدهم خرداد ماه به وی ابلاغ و در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شده است.
این در حالی است که مجدد شعبه اول دادگاه انقلاب سمنان وی را به اتهام توهین به رهبری و اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به دو سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در تمامی تاریخ مذهبی کشورمان، شاید هیچ حاکمی تا حد رضا شاه با روحانیون به ستیز برنخاست، او آنچنان جدی و محکم، به مقابله با تمامی تجلیات مذهبی به مخالفت نهان و آشکار پرداخت که توانست آنان را که در کل زوایای زندگی عادی مردم و دربار در زمان قاجار نفوذ کرده بودند، کاملن به حاشیه براند، چند حکایت جالب برگرفته از کتاب «ماجرای پایانناپذیر کشف حجاب» نوشته «محمد بهمنی» را برایتان نقل میکنم:
بعد از ماجرای کشف حجاب، حوزه نوپا و در عین حال سرکوب شده قم، قدرت هیچ نوع واکنشی نداشت. فضلای آن زمان حوزه و در راس آنها، روحاله موسوی، به رییس حوزه علمیه، آیتاله حائری گفتند که در هر صورت، باید چارهای اندیشید و دستکم با تلگرافی اعتراضآمیز، با این دستور شاه مخالفت شود. آیتاله شیخ عبدالکریم حائری در تلگرافی مختصر به این مضمون برای شاه نوشت: حجاب، از مسلمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد .
چند روز از این تلگراف گذشت، حاج شیخ عبدالکریم و چند تن از یارانش در منزل نشسته بودند که در خانه را زدند. خادم خانه، برای باز کردن در رفت و چند لحظه بعد، با حالتی آشفته و سراسیمه برگشت و گفت: رضاشاه آمده است، حرفهای «آقاعلی» خادم منزل شیخ تمام نشده بود که رضا شاه با حالتی خشمگین، در حالی که یک اسلحه کمری در دست داشت، بیسلام و تعارف وارد اتاق شد و خطاب به حاج شیخ عبدالکریم گفت: «میدانی من چه کسی هستم؟» حاج شیخ جواب داد «بله، رضاشاه هستید.» رضا شاه گفت: «شما کی هستید؟» و مرحوم حائری جواب داد: «عبدالکریم حائری مسوول حوزه علمیه.» رضا خان گفت: «نه من یزیدبن معاویه هستم و نه شما امام حسین، رفتارتان را عوض کنید، وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم، کشور مجاور ما «ترکیه آتاترک» کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شده، ما نیز باید این کار را بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمیشود.» او پس از گفتن این سخنان، بیآنکه منتظر پاسخ بماند، غضبناک از آنجا رفت.
در کتابهای تاریخ مدرسهای نظام جمهوری اسلامی ایران این واقعه بدین صورت تصویر گشتهاست که مردم در اعتراض به کشف حجاب شوریدهاند در صورتی که این اعتراض نه به خاطر اجباری شدن بر سر کردن کلاه شاپو بوده، این در حالی است که فرمان کشف حجاب مدتی پس از واقعه مسجد گوهرشاد صادر میشود و در زمان روی دادن این واقعه، هنوز کشف حجاب در هیچ جای ایران اجباری نشده بود
پس از ماجرای کشف حجاب، یکی از روحانیون، نزد مرحوم شیخ عبدالکریم رفته و درباره اوضاع پیش آمده، پرسش میکند، مرحوم حائری برای او ماجرای گفتوگوی زهرا دختر محمد پیامبر اسلام و علی امام اول شیعیان را نقل میکند که: روزی زهرا به علی میگوید: «چرا برای گرفتن حقت قیام نمیکنی؟» در این لحظه صدای اللهاکبر موذن بلند میشود، علی میگوید: «اگر بخواهیم این ندا خاموش نشود، باید ساکت باشیم.» حائری در حالی که گریه میکرد، ادامه داد من اگر حرفی بزنم، این مرد «رضاخان» با پوتین وارد این صحن و مدرسه میشود و همهچیز را خراب میکند.
بعد از آنکه شاه و همسرش نسبت به حریم حضرت معصومه بیاحترامی کردند محمدتقی بافقی نسبت به این کار اعتراض شدیدی کرد. رضاخان او را هم در وسط حرم حضرت معصومه فلک کرد و شیخ هم فقط فریاد میزد «یاصاحب الزمان، یا صاحب الزمان.»
البته در کتابهای تاریخ مدرسهای نظام جمهوری اسلامی ایران این واقعه بدین صورت تصویر گشتهاست که مردم در اعتراض به کشف حجاب شوریدهاند در صورتی که این اعتراض نه به خاطر اجباری شدن بر سر کردن کلاه شاپو بوده، این در حالی است که فرمان کشف حجاب مدتی پس از واقعه مسجد گوهرشاد صادر میشود و در زمان روی دادن این واقعه، هنوز کشف حجاب در هیچ جای ایران اجباری نشده بود.
رضا شاه، تا پیش از پادشاهی، تظاهرات مذهبی شدیدی داشت. او در دستههای عزاداری امام حسین و همچنین در تکایا و حسینیهها بهطور فعالی شرکت میکرد. لیکن در همان دوره وزارت جنگ نیز اعتقاد عمیق به جدایی دین و سیاست داشت. او در سفرنامه خوزستان «که در اواخر دوران رییسالوزرا بودنش به رشته تحریر درآورده است»، به سختی از شاه اسماعیل صفوی به خاطر تکیه بر گروه شیعیان و احساسات شیعی انتقاد میکند. او همچنین پس از رسیدن به پادشاهی و در سال 1305 در سفرنامه مازندران شاه عباس را بهخاطر اختلاط مذهب و سیاست مورد انتقاد قرار دادهاست.
تحقیق محمد فغفوری درباره رابطه علما – دولت بین 1921 و 1941 نشان میدهد که رضاخان از هویت قومی/دینی برای دستیابی به اهداف سیاسیاش استفاده کرده بود. او تلاش کرد تا رقبا و شریکاش، سید ضیاالدین طباطبایی را با استفاده از روابطش با گروههای غیرمسلمان، به خصوص ارامنه حذف کند. رضاخان با تشکیل یک جبهه متشکل از ارامنه، بریتانیاییها و سید ضیا موفق شد حمایت علما را برای دور کردن رقبایش به دست آورد.
بیسبب نیست که او روابط مناسبی با روحانیون معاصرش نداشت. او با تصویب قانون مدنی و تربیت قضات، دست روحانیون را از محاکم سنتی کوتاه کرد. با طرح کشف حجاب و لباس متحدالشکل مردان و محدود نمودن روحانیون «به غیر از علمای تراز اول» از پوشش سنتی، روحانیون را علنن به مبارزه طلبید و در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد «1314» که چندین ماه پیش از تصویب قانون منع حجاب روی داد، با کشتار و سرکوب بستنشستگان در مسجد، این مبارزه را با قوه قهریه به پیش برد.
اگرچه حکومت رضاشاه برای غیرمسلمین آسودگی آورد. ولی با این وجود تغییر شدید ایدئولوژیک به فارسیزاسیون سفت و سخت، آنان را از منفعتهای کوچکشان، بیبهره ساخت. مثلن آبراهامیان ذکر میکند که در 1938، ارمنیها اجازه مدارسشان را از دست دادند.
گرچه در دوره رضاشاه به ارامنه خودمختاری فرهنگی و دینی اعطا شد، و حق داشتند یک نماینده اضافه در مجلس داشته باشند، اما رضاشاه مدارسشان را در سالهای 1938-1939 بست و خودمختاری درونیشان را در خطر انداخت. مشاغل دولتی به ارامنه داده نشد. طی آن زمان، تهمتها و انتقادها در رسانههای در کنترل دولت علیه جامعه مسیحی عمدتن متوجه ارامنه و آشوریان بود. درحالی که بریتانیاییها این مسئله را بخشی از گرایش طرفدار ناسیونال سوسیالیسم طراحی شده به منظور تحریک بخشهای متعصب مذهبی جامعه میدیدند، بیشتر ارامنه آن را ناشی از ارتباط و تحسین شخصی رضاشاه از کمال آتاتورک ترکیه میدانستند. دیگران، این را بخشی از نقشه بزرگ فعالیتهای پانایرانیستی در کشور دیدهاند. روستاهای بسیاری در آذربایجان ایران تا 1930 که رضا شاه نامهایشان را فارسی کرد، نامهای ارمنی داشتند. بستن مدارس اقلیتهای مذهبی و تغییر نام دهات، شهرها، خیابانها و.. بخشی از چارچوب سیاست کلی رضا شاه برای استحکام دولت و کاهش وابستگی به خارج بود.
او در ناسازگاری با قوانین وضع شده توسط روحانیون و مذهبیون و تا حدود در لجبازی با آنها قوانینی که به مردان تا آن زمان اجازه حکومت بر زنان را میداد، را لغو کرد و اگرچه اقدامات رضا شاه نتوانست اصلاحات اساسی برای احقاق حقوق زنان انجام دهد، ولی او این حقوق را از راههای دیگری همچون گسترش سیستم آموزشی و دعوت از زنان برای ساختن ایران به کمک زنان تحصیلکرده و کار در شغلهایی چون معلمی بهبود داد، کف سن ازدواج دختران که تا پیش از آن محدودیتی نداشت به 15 سال تمام رسید. همچنین مردان مکلف شدند که ازدواج خود را در یک دفتر ازدواج ثبت و رسمی کنند. در سال 1317 قانونی مترقیتر، مردان را مجبور به ارایه گواهی پزشکی «عمدتن برای جلوگیری از سرایت بیماریهای مقاربتی از مرد به همسرش» هنگام عقد نمود.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، پس از بازداشت رامتین مقدادی جوانترین زندانی عضو ستاد میرحسین موسوی در مازندران، وی در آستانه محرومیت از تحصیل قرار گرفته است.
به گزارش دانشجونیوز مسوولان اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل اقدام به تعلیق پرونده این نوجوان زندانی که در حوادث ۲۵ بهمن در بابل بازداشت شده، کردهاند.
یک منبع مطلع گزارش میدهد که این فعال هفده ساله، دانش آموز کلاس سوم دبیرستان و عضو ستاد جوانان ستاد موسوی در بابل بوده که در حوادث ۲۵ بهمن به دست نهادهای امنیتی دستگیر شده و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
طی چند روز اخیر مقامات دادستانی شهرستان بابل هیچگونه پاسخی مبنی بر نوع اتهام و مکان نگهداری این فعال نوجوان به خانوادهاش ندادهاند.
رامتین مقدادی که در حوادث عاشورای سال گذشته در بابل دستگیر شده بود از سوی نهادهای امنیتی و مقامات حراست آموزش و پرورش شهرستان بابل هشدار داده شده بود که در صورت ادامه فعالیت، وی را از مدرسه اخراج خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت عضو ستاد جوانان میرحسین موسوی در بابل»
خبر / رادیو کوچه
به دنبال بالا گرفتن انتقادها از دیدار گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان با محمود احمدینژاد در جریان سفرش به تهران در مطبوعات و محافل سیاسی آلمان، وی اعلام کرده است، به تنهایی تصمیم به دیدار با احمدینژاد گرفته و صدراعظم آلمان از انجام این دیدار خبر نداشته است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، این در حالی است که اشتفن زایبرت، سخنگوی دولت آلمان، در گفتوگوی خود با خبرنگاران در برلین از ارایه هرگونه توضیحی در این باره خودداری کرده است.
وی در عین حال با اعلام این که صدر اعظم آلمان از انجام سفر گیدو وستروله به ایران اطلاع داشته است، تاکید کرد، خانم مرکل از نتیجه این سفر که منجر به آزادی دو خبرنگار آلمانی بازداشت شده در ایران شد، نیز «بسیار خرسند» شده است.
همچنین گیدو وستروله نیز در واکنش به انتقادهای احزاب مخالف و مطبوعات این کشور به دفاع از سفرش به ایران پرداخته و گفته است: «کسانی که از انجام این سفر انتقاد میکنند، باید این را به دو خبرنگاری بگویند که هم اکنون در آلمان هستند.»
در این میان آقای وستروله با اشاره به این که صدر اعظم آلمان از تصمیم وی برای دیدار با محمود احمدینژاد اطلاع نداشته گفته است: «ما درباره جزییات برنامه این سفر با هم تبادل نظر نکردیم. من با مسوولیت شخصی خودم تصمیمگیری کردم، شرایطی وجود دارد که باید فوری تصمیم گرفت.»
وزیر امور خارجه آلمان، روز شنبه به ایران سفر کرد و علاوه بر دیدار با علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با محمود احمدینژاد نیز دیدار کرد.
آقای وستروله نخستین وزیر امور خارجه آلمان است که از سال ۲۰۰۳ به ایران سفر میکند و نخستین مقام عالیرتبه غربی است که با محمود احمدینژاد، که با انتقادهای بسیاری در داخل و خارج از ایران روبهرو است، دیدار کرده است.
بیشتر بخوانید:
«آزادی دو خبرنگارآلمانی بازداشت شده در ایران»
سهشنبه 3 اسفند 89/ 22 فوریه 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیدهی اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
پسنشینی تند- «جنبش سبز و لزوم گذار از اندیشهی دینی»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
روز نگاشت- «جوانترین استاد دانشگاه جهان»- محبوبه
گزارش روز کابل- «آمادگی کامل برای دفع حملات بهاری طالبان وجود دارد»- آرین
مجله جاماندگان- «او روحانی اعظم را به گریه انداخت»- شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
دایرهی شکسته- «درسته، خودشه، همینه»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
گزارشهای رسیده از ایران حاکی از آن است که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با ورود به منزل مهدی کروبی، از رهبران معترضان به دولت، تعداد زیادی از کتابها و اسناد وی را با خود بردهاند. این در حالی است که از وضعیت وی و همسرش اطلاعی در دست نیست.
به گزارش سحام نیوز، شامگاه دوشنبه، ماموران امنیتی خانم کروبی و آقای کروبی را در اطاقهای مجزا محبوس و سپس اقدام به جستوجو در منزل و تعویض کلیه قفلها کردند.
مجتبی واحدی، سخنگوی آقای کروبی در خارج از کشور نیز در فیسبوک خود نوشته است: «دیشب ماموران وزارت اطلاعات با لشکرکشی بیسابقه و گسترده به منزل کروبی، اسناد و مدارک تاریخی از جمله احکام صادره توسط آیتاله خمینی برای او و برخی مدارک مهم دیگر را با خود بردهاند.»
وی افزوده است که «رفتار ماموران، بسیار زشت و غیراخلاقی بوده است.»
سخنگوی مهدی کروبی اظهار داشت: «عبارات به کار گرفته شده توسط ماموران، دقیقن شبیه همان عربدههایی بوده است که در چند ماه گذشته در نیمه شبها به منزل کروبی حمله میکردند و خود را امت حزبالهی خود جوش مینامیدند.»
گزارش دیگری حاکی است که ماموران امنیتی همچنین به منزل علی کروبی، پسر این رهبر مخالفان دولت، حمله کرده و وی را به اتفاق همسرش، نفیسه پناهی، بازداشت کردند.
به گفته سایت سحام نیوز، «نفیسه پناهی که خواهر سه شهید است ساعاتی بعد در نیمه شب آزاد شد، اما از سرنوشت علی کروبی هیچگونه خبری در دست نیست.»
لازم به ذکر است علی کروبی در ۲۲ بهمن سال ۸۸ نیز از سوی نیروهای لباس شخصی بازداشت شده بود.
بیشتر بخوانید:
«تعرض به منزل کروبی همراه با نارنجک صوتی»
خبر / رادیو کوچه
اداره مهاجرت مالزی روز سهشنبه، اعلام کرد از ورود ایرانیان به این کشور ممانعت نخواهد کرد اگر چه ایرانیانی که به این کشور میآیند به طور متناوب با قاچاق مواد مخدر به مالزی در ارتباط هستند.
به گزارش برناما، ژنرال الیاس احمد، رییس اداره مهاجرت مالزی اظهار داشت ایرانیها بدون ویزا میتوانند در این کشور به مدت سه ماه اقامت داشته باشند هرچند که رابطهی آنها در این مدت با مواد مخدر زیاد بوده است.
طبق آمار اداره مهاجرت تا ژانویه سال جاری میلادی نزدیک به یازده هزار و پانصد ایرانی به این کشور وارد شدهاند.
ژنرال احمد در این خصوص گفت: «ما موظفیم به سیاستهای کشور مالزی احترام بگذاریم و افرادی را که از ایران به اینجا میآیند با ویزای سه ماهه آنها موافقت کنیم. حتا با وجود نگرانی از همراه داشتن مواد مخدر، به دلیل برخورداری از مدارک و اسناد کافی برای ورود به این کشور به آنها به عنوان گردشگر و بازدیدکننده مالزی، نگاه میکنیم.»
این در حالی است که طبق آمار سالیانهای که وزارت کشور مالزی ارایه داده است، تعداد بازداشتهای متهم به قاچاق مواد مخدر که تابعیت ایرانی داشتهاند در سال 2010، 138 مورد بوده که در مقایسه با سال قبل از آن که 16 مورد گزارش شده، با رشد قابل توجهی مواجه بوده است.
همچنین در بازداشتیهای سال 2010، تنها 121 نفر از قاچاقچیان جز بوده و باقی آنها از اعضای باندهای تولیدکننده مواد مخدر هستند.
فرهنگ ایران
یک منبع آگاه گفت، ناو هواپیمابر آمریکایی اینترپرایز، در دهانه کانال سوئز راه را بر ناوچه موشکانداز ایرانی الوند و ناوچه تدارکاتی خارگ بست و از عبور این دو کشتی از کانال سوئز به سوی دریای مدیترانه جلوگیری کرد.
جمعه گذشته گفته شد این دو ناو ایرانی، پروانه عبور از کانال سوئز را به دست آورده بودند، مقامات وزارت دفاع و وزارت امور خارجه مصر، علیرغم مخالفتهای اسراییل و آمریکا، با درخواست جمهوری اسلامی برای عبور این دو کشتی جنگی بهسوی دریای مدیترانه به مقصد بنادر سوریه موافقت کرده بودند.
خبرهای محرمانه حاکی از این است که از هفته پیش، پنج کشتی جنگی آمریکایی، کانال سوئز را زیر کنترل دارند. پنجشنبه پیش، هفدهم فوریه، ناو هواپیمابر اینترپرایز، که از سوی ناو موشکانداز (لیت گلف) و کشتی تدارکاتی تندروی (آرکتیک) اسکورت میشد، بهسوی جنوب کانال سوئز رفت تا بتواند راه را بر دو کشتی ایرانی که قصد داشتند از ورودی جنوبی دریای سرخ وارد کانال سوئز شوند، ببندند. ناوهای هواپیما بر آمریکایی ژرژ واشنگتن و وینسون، پیشتر به خلیج عدن فرستاده شدهاند. ناو وینسون به تازگی از اقیانوس آرام به این منطقه فرستاده شده است.
روز یکشنبه بیستم فوریه، هم زمان با تظاهرات مردم علیه رژیم در ایران، تلویزیون عرب زبان العالم، وابسته به جمهوری اسلامی، اعلام کرد که دو ناوچه ایرانی در حال عبور از کانال سوئز میباشند، این خبر دروغ که به هدف تحتالشعاع قرار دادن تظاهرات مردم پخش شده بود از سوی مقامات کانال سوئز تکذیب شد و گفته شد که زمان عبور کشتیهای ایرانی تا 48 ساعت دیگر تمدید شده است.
پس از عبور دو ناوچه ایرانی به مقصد بندر جده در عربستان، هفته پیش ناو هواپیمابر، آبراهام لینکلن، از ناوگان پنجم آمریکا از پایگاه خود در بحرین به دهانه خلیج فارس حرکت و روبهروی سواحل ایران موضعگیری کرد.
مقامات دولت اسراییل میگویند، ناوهای ایرانی، حامل سلاح و موشکهای دوربرد برای گروه حزباله در لبنان میباشند، ولی جمهوری اسلامی به مقامات کانال سوئز اعلام کرده است که محموله این کشتیها سلاح و مواد شیمیایی نمیباشد و گفتهاند که این ناوها در اجرای یک برنامه آموزشی برای تمرین دانشجویان نیروی دریایی در مقابله با دزدان دریایی سومالی در خلیج عدن، به سوریه فرستاده میشوند.
با این ترتیب راه پس و پیش دو ناوچه الوند و خارگ بسته شد، پرسش در این است آیا آمریکا میتواند و مایل است که از این دو کشتی ایرانی بازرسی نماید، تا ادعاهای هر دو کشور ایران و اسراییل، روشن شود.
دوم اسفند- 21 فوریه 2011
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق، جمهوری اسلامی را به دست داشتن در اعتراضات استان سلیمانیه متهم کرده است.
به گزارش روزنامه الریاض، روز دوشنبه نیروهای امنیتی کردستان عراق تظاهرات صدها تن از دانشجویان را که در اعتراض به کمبود خدمات و سرکوب آزادیها در مرکز شهر سلیمانیه برگزار شده بود با حضور گسترده نیروهای امنیتی متفرق کردند.
بر اساس این گزارش نیروهای ضد شورش وابسته به دو حزب دمکرات و اتحاد میهنی کردستان عراق برای متفرق کردن دانشجویان به سوی آنها تیراندازی کردند.
دانشجویان در تظاهرات خود خواهان محاکمه مسوول شاخه چهارم حزب دموکرات کردستان عراق شدند.
آنها این شاخه حزب دمکرات را به تیراندازی به سوی تظاهرات روز پنجشنبه گذشته که در آن 5 نفر کشته و 40 تن دیگر زخمی شدند متهم کردند.
رسانههای وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی، نوشیروان مصطفی، رییس «جنبش تغییر کردستان عراق» و نیز دولت جمهوری اسلامی را به دست داشتن در این تظاهرات و اعتراضات در سلیمانیه متهم کردند.
در نتیجه این حوادث، تا کنون 58 تن کشته و زخمی شدهاند.
گفتنی است که در درگیری روز دوشنبه تظاهرکنندگان با نیروهای امنیتی در سلیمانیه عراق یک نوجوان 17ساله کشته شد و 48 نفر زخمی شدند.
بیشتر بخوانید:
«سه کشتە و چند زخمی در نتیجە تظاهرات اعتراضی»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش منابع دانشجویی، علی منصوری دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه فردوسی و محمد هرمززاده دانشجوی رشتهی مدیریت بازرگانی این دانشگاه بعدازظهر یکم اسفند بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
به گزارش جرس، منصوری از فعالان نشریاتی و عضو شورای سردبیری هفتهنامهی «شب تاب» بوده و بارها به دلایل مختلف به کمیتهی انضباطی و ادارهی اطلاعات احضار شده بود.
هرمززاده نیز مدیرمسوول نشریات منتقد «ژاژ» و «ریشه» بود که نیمسال گذشتهی تحصیلی را با حکم کمیتهی انضباطی دانشگاه در تعلیق به سر برده بود. پیش از این نیز به طور قریب به اتفاق اعضای تحریریهی این نشریه به طور جداگانه با احکام انضباطی و دادگاه انقلاب روبهرو بودهاند.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: دیگربان
محمدحسین صفارهرندی مشاور فرمانده سپاه پاسداران از جدی بودن مسئله حذف اکبر هاشمی رفسنجانی از مجلس خبرگان رهبری خبر داد.
آقای صفارهرندی روز یکشنبه یکم اسفند در نشست جامعه اسلامی دانشجویان گفته که «حذف هاشمی رفسنجانی در دوره جدید مجلس خبرگان رهبری جدی است.»
حامیان آیتاله علی خامنهای ماههاست تلاش برای کنار گذاشتن هاشمی رفسنجانی از مجلس خبرگان را آغاز کردهاند.
از آیتاله مهدویکنی و مصباح یزدی به عنوان دو گزینه مطلوب حامیان خامنهای برای تصدی پست ریاست مجلس خبرگان رهبری نام برده میشود.
فشارها بر هاشمی رفسنجانی و خانواده وی در یک هفته اخیر افزایش چشمگیری داشته، به طوری که روز یکشنبه، ماموران امنیتی فائزه هاشمی را برای چندمین بار طی ۱۹ ماه گذشته بازداشت موقت کردند.
حامیان خامنهای همچنین خواستار محاکمه مهدی هاشمی دیگر فرزند آقای هاشمی هستند که در حال حاضر در لندن بهسر میبرد.
حملات محافظهکاران علیه هاشمی رفسنجانی پس از آنکه وی حاضر نشد «صحت» نتیجه انتخابات را تایید کند و با رهبر جمهوری در برخورد با اعتراضهای مردمی همسو شود آغاز شد.
این حملات و اتهامها ۱۸ ماه ادامه داشت تا اینکه روز ۲۵ بهمن معترضان باردیگر در خیابانها حاضر شده و شعارهای تندی علیه علی خامنهای سر دادند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
مهرداد نصرتی (مهرشاعر)
در نظر بگیرید کسی به ادارهای مراجعه مینماید اما در این میانه یک مسوول با ندانمکاری موجب میشود تا در کار فرد گره بیافتد. آن ارباب رجوع، به مقام فرادستی آن مسوول مراجعه مینماید، اما مسوول مافوق با وجود آنکه خطاکار بودن کارمند خود را تشخیص داده است از او حمایت میکند. آن ارباب رجوع مراتب اداری بالاتری را برای عرض شکایت خود طی میکند و اما هربار با پدیده دفاع بیجا روبهروست. در مرحلههای ابتدایی ارباب رجوع مذکور تنها نسبت به عملکرد یک فرد اعتراض داشت ولی با این دفاعهای بیمورد، فرد به کل آن سیستم معترض میشود چرا که در واقع مفرجی برای گره گشایی امر خود نمییابد. این نمونه در مورد مسوول مورد اعتراض بود و اما این مثال عینن در مورد سطح خواسته آن ارباب رجوع نیز مصداق دارد. فرد در ابتدا ممکن بود خواستار برخورد با آن کارمند ساده خاطی شود، لیکن حال که میبیند یک سیستم از آن عملکرد خطا پشتیبانی میکند مشغول برخورد با کل آن سیستم میشود. بدتر از همه آن است که به ارباب رجوع مورد مثال ما، حتا اجازه بیان اعتراض داده نشود آنوقت فرد که در درون آن سیستم جایی برای ابراز اعتراض خود نمیبیند به ناچار به دنبال گوش شنوایی میگردد تا درد دل او را بشنود. در این صورت اصلن دور از انتظار نیبست که آن فرد شکایت خود را نزد کسانی ببرد که اصلن توقع نداریم. سوال: چرا اجازه اعتراض را از ارباب رجوع خود بگیریم و موجب افزایش سطح توقع و حتا خروج او از درون سیستم را شویم؟
آیا اساسن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کسی حق دارد معترض باشد یا خیر؟ یعنی اصلن ما جایگاهی را برای کسی که نسبت به امری معترض است در نظر گرفتهایم؟ یا نه
اعتراض، حقی مسلم
یک سوال مهم دیگر این است که: آیا اساسن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کسی حق دارد معترض باشد یا خیر؟ یعنی اصلن ما جایگاهی را برای کسی که نسبت به امری معترض است در نظر گرفتهایم؟ یا نه، همه باید الاوباله مدیحهسرای عملکرد ما باشند؟ اگر معتقدیم که اعمال ما کامل نیستند و همواره احتمال خطا (سهوا یا تعمدا) در بخشی از بخشهای گسترده نظام ما وجود دارد و در نتیجه کسی معترض میشود. فلذا اعتراض میکند و این اعتراض موجب میشود تا ما به نقطه ضعف خود پیبرده، رفع نقص نموده و بدینسان تعالی یابیم و به سوی کمال گام بزنیم، سوال بعدی مطرح میشود: این اعتراض به چه نحوی باید صورت یابد و با چه وسیلهای به سمع و نظر مسوولان مربوطه برسد؟ از طریق مقالهها؟ پس چرا باید روزنامه معترضین توقیف گردد؟ از طریق صدا و سیما؟ پس چرا باید به انحصار درآید؟ از طریق سخنرانی در مراکز علمی-پژوهشی؟ پس چرا سخنران باید بازداشت شود؟ شما بفرمایید معترض یا معترضین، اعتراض خود را چگونه به ما ابلاغ نمایند که مورد برخورد ما قرار نگیرد؟
قلت معترضان، نشانه عملکرد صحیح
اگر ما مدعی هستیم که عملکرد ما در مجموع قابل قبول بوده، عده معترضین بسیار کم است و قریب به اتفاق افراد جامعه از شرایط کنونی راضی هستند، چرا اجازه نمیدهیم که این عده اندک با مجوز و حتا حمایت ما و در معیت و نظارت نیروهای انتظامی ما به صحنه آمده، اعتراض خود را بیان نموده و یکبار برای همیشه اندک بودن خود و صحت عملکرد ما را به همگان اثبات نمایند؟ یا نکند نگران آن هستیم که خودمان هم باور کنیم که عملکرد ما صحیح نبوده است و موجب شدهایم تا اکثریت قریب به اتفاق از عملکرد ما ناراضی و نسبت به ما معترض باشند؟
فتنه یا اعتراض و راه تشخیص
بارها و بارها شنیدهایم که مسوولین گفتهاند عملکرد ما درست بوده است و این عده که در نقش معترض به میدان آمدهاند در واقع نه معترض، بلکه فتنهجو هستند. بارها و بارها شنیدهایم که معترضان به همدستی با بیگانگان و مزدوری دشمنان و نیز بیکفایتی در درک درست حقایق متهم شدهاند. اتهامی که در صورت تبیین موجب خواهد شد تا عموم مردم از آنان برای همیشه منزجر شده، خود موجبات حصر واقعی را برای ایشان فراهم آورند. بسیار خوب. در اینصورت آیا شایبسته نیست تا مانند آنچه در ابتدای انقلاب شاهد بودیم، از نظریهپردازان مخالفان و معترضان دعوت شود تا در مقابل مسوولین و اندیشمندان نظام به مناظره آزاد بنشینند و در برابر انظار عمومی طعم شکست در طرح مبانی اعتراضیشان را بچشند؟ در ضمن، قضاوت را به هم به همان مردمی واگذاریم که ما مدعی هستیم به بلوغ سیاسی، فرهنگی و …. رسیدهاند و اهل بصیرت و قادر به تشخیص سره از ناسره هستند. مردمی که سی و چند سال پیش با تشخیص درست خود، بهترین گزینه، یعنی جمهوری اسلامی را برگزیدند و طی این سی و دو سال گذشته نیز به صورت روز افزون بر روشنبینیشان افزوده گشته است. بهراستی اگر ما اینچنین در جایگاه حق هستیم، چه علتی میتواند موجب شود تا اینگونه قلمهای آنها را بشکنیم، روزنامههای آنها را تعطیل کنیم و در یک کلام زبان آنها را ببندیم؟ آیا نه اینکه ما برای تمام سوالات آنها پاسخ مقتضی و دندانشکن داریم و مدعی هستیم که اعتراضات آنها بیمورد و عملکرد ما صحیح بوده است؟
تهدید به محاکمه و رسوایی فتنهگر مدعی اعتراض
کجا به کسی زندانی افکار عمومی میگویند، حال آنکه اطراف خانه او را با نیروهای محسوس و نامحسوس مینگذاری کنند تا مانع از دیدار او باشند و اما باز مردم، دل به دریا بزنند و بهسوی او بشتابند و حوائج و گلایات خود را نزد او ببرند و با او نوای اعتراض سر دهند
از سویی اگر ما میتوانیم اثبات کنیم که اعتراضها در واقع پوششی است برای فتنهگری و معترضین را تهدید به محاکمه میکنیم تا در انظار عمومی کوس رسوایی آنان را بر بامها بیاندازیم، چگونه است که از محاکمه آنها و اثبات حقانیت خود گریزانیم؟ اگر ما مدعی هستیم که آنها درک درستی از حقایق نظام ندارند و دعوی آنها بهخاطر برداشت نادرست از واقعیات موجود است چرا به آنها اجازه نمیدهیم تا از مدعیات خود که علل اصلی اعتراضات آنهاست دفاع کنند و ما نیز در مقابل، و در برابر قضاوت مردم با بصیرتمان واقعیات سیستم و عملکرد صحیحی که موجب شده آنان به اشتباه خود را محق اعتراض بدانند را به آنها توضیح نمیدهیم تا دیگر برای اینگونه ادعاها جایی باقی نماند و مردم نیز از صحت عملکرد ما مطمئن شوند؟ مهدی کروبی و میرحسین موسوی هر دو سابقهای طولانی در نظام جمهوری اسلامی ایران دارند. از ابتدای پیروزی انقلاب در بیست و دوم بهمن ماه سال پنجاه و هفت تا چندی پیش، بلکه تاکنون (برای مثال عضویت آقای موسوی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی) این دو، همواره صاحب عناوین مهمی چون نخست وزیری، ریاست قوه مقننه و …. بودهاند. آنان همواره بخشی از این حاکمیت بودهاند به گونهای که مراجعه به تاریخ نظام بدون برخوردهای مکرر با این دو نام محال است. حال سوال اینجاست که آیا این افراد هم از واقعیات عملکرد ما بیاطلاع هستند؟ با این وجود اگر هنوز مدعی هستیم آنها نسبت به عملکرد صحیح ما به اشتباه اعتراض دارند و درواقع قصد فتنهگری دارند چرا برای ممانعت از دسترسی مردم، آنها را به حصر کشیدهایم؟ چرا نمیگذاریم آنان دلایل اعتراض خود را آشکارا بیان کنند تا مردم روشن، آگاه و بابصیرت پاسخ منطقی و عقلایی را به آنها بدهند؟ اصلن چه شده است که آن دو داوطلبانه درخواست محاکمه علنی خود را میدهند و حتا برای تشویق قدرتمداران به محاکمه، از جملات تحریکآمیز استفاده میکنند و لیکن حاکمیت محاکمه علنی آنها را به صلاح نمیبیند؟ آیا مگر نه اینگونه است که متهم باید از محاکمه شدن گریزان باشد و قضات، آماده به محاکمه و تبیین حقیقت؟ پس چه علتی وجود دارد که قضاوت کننده از محاکمه خودداری میکند و متهم قاضی را به محکمه علنی تحت نظارت مردم دعوت میکند؟
معترض دروغین، بازنده به افکار عمومی
تا آنجا که میدانیم، زندانی افکار عمومی به کسی میگویند که نزد مردم منفور باشد و هر کجا میرود مردمان نسبت به او بیتوجهی کنند ولو آنکه او دریوزه توجه مردم باشد. اگر پشت تریبون قرار گرفت، حاضران جلسه را ترک کنند، اگر در روزنامهها مطلبی نوشت، مطالعه نکنند، اگر در تلویزیون و رادیو آمد، کانال را عوض کنند و امثال این. اما تا بهحال ندیده بودیم به کسی زندانی افکار عمومی بگویند که مردم مشتاق بیان اعتراضات او باشند. کجا به کسی زندانی افکار عمومی میگویند، حال آنکه اطراف خانه او را با نیروهای محسوس و نامحسوس مینگذاری کنند تا مانع از دیدار او باشند و اما باز مردم، دل به دریا بزنند و بهسوی او بشتابند و حوائج و گلایات خود را نزد او ببرند و با او نوای اعتراض سر دهند؟ اگر کسانی مدعی هستند که فردی خاص زندانی افکار عمومی است و قصد دارند تا صدق گفتار خود را بر همگان آشکار کنند، کافی است تا این ادعا به محک آزمون گذارده شود و البته برای چنین آزمونی شیوههای آسان و فروانی هست.
القصه:
اگر قدر معترضین را ندانیم به ناچار با همانان به عنوان مخالفین و معاندینی خشمگین روبهرو خواهیم بود. والسلام
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستودوم فوریه برابر با زادروز «عالیه صبور» ریاضیدان آمریکایی و در حال حاضر جوانترین استاد دانشگاه در جهان است. او که زاده سال 1989 میلادی است هنوز سه روز به تولد نوزده سالگیش باقی مانده بود و توانست نام خود را در لیست رکورد جهانی «گینس» به عنوان جوانترین استاد دانشگاه تمام وقت ثبت کند.
عالیه صبور در بیستودوم فوریه سال 1989 در نیویورک زاده شد. نبوغ عالیه از دوران کودکی آشکار شد. او خواندن را از هشت ماهگی آغاز کرد و هم زمان با به پایان رساندن سال چهارم دبستان، دیپلم دبیرستان خود را نیز دریافت کرد و در ده سالگی به دانشگاه «استونی بروک» نیویورک راه یافت.
عالیه همچنین یک نابغه موسیقی هم است زیرا او توانسته در سن یازده سالگی نوازنده تک کنسرتو موتزارت باشد. علاوه بر این، وی به ورزشهای رزمی علاقه دارد و در سن نه سالگی موفق به دریافت کمربند سیاه در «تکواندو» شده است.
Click here to view the embedded video.
او در سن چهارده سالگی توانست با بالاترین جایگاه ممکن دانشگاهی در رشته ریاضیات کاربری فارغ التحصیل شود و وارد دانشگاه «درکسل» بشود و در این دانشگاه توانست دکترای خود را در رشته متالورژی گرفته و زمانی که سه روز به تولد نوزده سالگیش باقیمانده بود، به عنوان استاد دانشگاه به استخدام دانشگاهی در «کره جنوبی» درآمد.
نام عالیه صبور در تاریخ نوزدهم فوریه سال ۲۰۰۸ در لیست رکوردهای جهانی «گینس» نوشته شد و عالیه با این رکورد توانست پس از ۲۹۱ سال رکورد «کولین مکلورین» رکورددار پیشین، یعنی شاگرد فیزیکدان مشهور اسحاق نیوتن را بشکند. بیانیه مطبوعاتی کتاب رکوردهای گینس حاکی از این است عالیه صبور، جوانترین استاد تمام وقت دانشگاه است که تاریخ، تاکنون به خود دیده است.
عالیه صبور که ایرانی تبار است در مصاحبهای گفته: «ملیت پدر و مادر من، امری شخصی است و نیازی به نشان دادن آنها نمیبینم. من متولد شهر نیویورک هستم و خودم را دانشمندی متعلق به همه جهان میدانم. او همچنین افزود: دانایی، توانایی است بهویژه هنگامی که دانستههای خود را با دیگران شریک میشوی.
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، عبدالکریم سروش، متفکر دینی و از منتقدان دولت جمهوری اسلامی، طی نامه شدیدالحنی گفته است ماموران امنیتی داماد او را بهدلیل نسبت خانوادگی تحت شکنجه قرار دادهاند.
آقای سروش در این بیانیه گفته است مسوولان امنیتی حامد (داماد او) را از ده ماه پیش مورد آزار و اذیت قرار دادند.
وی نوشته است: «باغ وحش ولایت، طعمه میخواست. دیوان با داغ و درفش به سراغش آمدند و وحشتها به جانش افکندند. و دست آخر دو راههایی پیش پای او نهادند: که یا دست از جان بشوی و یا به صدا و سیما بیا و هر چه ما میخواهیم بگوی.»
به نوشته آقای سروش آنها از دامادش که اکنون در خارج از کشور بهسر میبرد، میخواستند در جلوی دوربین بگوید که همسرش «هرزه و هرجایی است و لذا شایسته طلاق» و پدر همسرش، عبدالکریم سروش، هم وابسته به خارج و دشمن دین است.
عبدالکریم سروش مینویسد هنگامیکه داماد او حاضر به همکاری نشد مورد شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت: «کمترینش آنکه یکشب تا صبح، برهنه در سردخانهایی، او را لرزاندند و ترساندند و ..»
عبدالکریم سروش در بیانیه اخیر خود نوشته هنگامیکه برای دلداری به داماد خود گفته «خدا از آنان نگذرد،» داماد او گفته است: «اسم خدا را نبرید، خدا نیست، نیست، نیست.»
او نوشته است: «دین همچون شراب است. آنچنان را آن چنانتر میکند. حیوانها را حیوانتر و انسان ها را انسانتر» و سپس مسوولان جمهوری اسلامی را متهم کرده که «قتل و غصب و تجاوز را تکلیف خود میدانند و برای آن حجت شرعی دارند و همین آنانرا خطرناکتر میکند.»
آقای سروش بهدنبال خشونتهای پس از انتخابات سال گذشته انتقادات زیادی از دولت و مقامهای جمهوری اسلامی کرده است.
بیشتر بخوانید:
«آیا صدای خدا را نمیشنوید»
ایرانیان مقیم اتاوا با تجمع در مقابل پارلمان کانادا یاد و خاطره محمد مختاری و صانع ژاله را گرامی داشتند.
در این مراسم که به دعوت «راه سبز اتاوا» برگزار شده بود، حاضران که تصاویر شهیدان مختاری و ژاله را در دست داشتند با روشن کردن شمع به بزرگداشت این دو شهید عزیز و دیگر شهدای جنبش سبز پرداختند.
تجمعکنندگان همچنین با خواندن سرودهای «ای ایران و یار دبستانی من» همراهی خود را با حرکتهای اعتراضی داخل ایران اعلام کردند.
رادیو کوچه
1387 خورشیدی- دراویش گنابادی در سوم اسفند سال 1387 مقابل مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان تهران برای اعتراض به تخریب محل اجتماعشان در اصفهان (و آرامگاه درویش ناصرعلی) و سرکوب و بازداشت تعدادی از ایشان توسط نیروهای انتظامی، تحصن کردند و این روز «روز درویش» نامگذاری شده است. دراویش گنابادی به یاد این واقعه در سالگرد این روز 121 ثانیه سکوت کردند.
1900میلادی- لوئیس بونوئل، (Luis Buñuel) کارگردان و فیلمساز اسپانیایی به دنیا آمد. هرچند بونوئل به اعتبار محل تولدش فیلمساز اسپانیایی نامیده میشود، اما نخستین فیلماش، «سگ اندلسی» (Un Chien Andalou)، را به همراه «سالوادور دالی» در فرانسه ساخت و بیشترین فیلمهایش را نیز در مکزیک و فرانسه ساخته است. او در خلال جنگ دوم جهانی و پس از آن ملیت آمریکایی را برگزید.
او در میان سالی به عنوان روزنامهنگاری چپگرا با جمهوریخواهان اسپانیا برعلیه «ژنرال فرانسیسکو فرانکو» فعالیت میکرد.
هر چند نخستین فیلم خود را در قبل از سی سالگی ساخت اما بزرگترین و مشهورترین فیلمهایش را از شصت سالگی به بعد کارگردانی کرد. وقتی بونوئل در جوانی به فرانسه رفت سوررآلیستها تاثیر فراوانی بر او گذاشتند. در اکثر فیلمهای او مرز بین واقعیت و رویا آنچنان مخدوش است که نمیتوان به روشنی نماهایی واقعی و رویایی را از هم جدا کرد. او را برخی از منتقدان «پدر سینمای فراواقعگرا» خواندهاند.
1299 خورشیدی- کودتای نظامی سوم اسفند توسط «سیدضیاالدین طباطبایی» (موسس روزنامه رعد) و «رضا خان میرپنج» (بعدها رضاشاه پهلوی) با برنامهریزی انگلیس (توسط آیرون ساید) اجرا شد که زمینه را برای تشکیل سلسله پهلوی فراهم آورد.
در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده بین سیدضیاالدین طباطبایی و رضاخان، در چنین روزی، قوای قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. تیپ قزاق نمایندگان احمدشاه را که برای مذاکره با رضاخان و انصراف تیپ از ورود به تهران به شاهآباد رفته بودند، بازداشت کردند.
نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. در نتیجهی این کودتا، سیدضیاالدین رییسالوزرا و رضاخان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا شد.
1788 میلادی- امروز زادروز «آرتور شوپنهاور» (Arthur Schopenhauer) فیلسوف آلمانی است. وی همچنین فیلسوف پرنفوذ تاریخ در حوزه اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی جدید به شمار میرود.
شوپنهاور با گوته نویسنده آلمانی و هگل فلیسوف مشهور رابطه داشت و چندی بعد به وسیله یک هندو از عقاید بوداییان آگاهی یافت. قسمتی از فلسفه شرق را وارد فلسفه غرب کرد. درباره بودیسم و هندوییسم مطالعه کرده بود. شوپنهاور پیرامون اراده، عقیده، خواست و واقعیت محض کتاب نوشته و در ردیف فلاسفه کلاسیک آلمان به شمار میرود. معروفترین تالیف او «جهان از منظر خواست، آرزو، اراده، توصیف و بازتاب» نام دارد.
او در 21 سپتامبر 1860 در فرانکفورت درگذشت.
1362 خورشیدی- «حمید باکری» از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ایران و عراق بود که در «عملیات خیبر» در چنین روزی کشته شد. جسدش در میدان جنگ باقی ماند و به کشور بازگردانده نشد. وی برادر «مهدی باکری» از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
حمید باکری در سال ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه به دنیا آمد. در دوران جوانی در شهر تبریز با برادرش مهدی و یکی از دوستان او هم اتاق شد و به فعالیت سیاسی و خودسازی پرداخت. در سال ۱۳۵۵ به ترکیه و از آنجا به سوریه رفت تا یک دوره چریکی ببیند. بعد از آن به آلمان رفت تا درس بخواند اما با عزیمت آیتاله خمینی به پاریس وی هم عازم فرانسه شد.
با آغاز جنگ ایران و عراق، حمید باکری به جبهه رفت و فرماندهی خط مقدم ایستگاه هفت آبادان را عهدهدار شد.
1958 میلادی- «جمهوری متحد عربی» نام رسمی اتحادی است که در این روز بین «جمال عبدالناصر» و «شکری القواتلی» (Shukri al-Quwatli) به عنوان روسای جمهوری مصر و سوریه برای اتحاد این دو کشور برقرار شد. این اتحاد آغازی برای تعبیر رویای جمال عبدالناصر جهت وحدت همه کشورهای عربی به شمار میرفت. پس از اتحاد و تشکیل حمهوری متحد عربی، جمال عبدالناصر بهعنوان رییس جمهوری و «قاهره» به عنوان پایتخت این جمهوری نوپا برگزیده شدند.
در سال ۱۹۶۰ پارلمانهای دو کشور تحت نام مجلس امت در قاهره درهم ادغام شدند و وزارتخانههای محلی به نفع وزارتخانههای سراسری و ملی منحل شدند. این اتحاد در تاریخ سپتامبر ۱۹۶۱ پس از کودتای نظامی در سوریه، از هم پاشید و نام سوریه به جمهوری عربی سوریه تغییر یافت لیکن مصر تا سال ۱۹۷۱ نام جمهوری متحد عربی را حفظ کرد و آنگاه به جمهوری عربی مصر تغییر نام یافت.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1828 میلادی- امضای قرارداد ترکمانچای.
1825 میلادی- روسیه و انگلستان مرز آلاسکا و کانادا را تعیین کردند.
خبر / رادیو کوچه
محمدرضا ملکیان، از اعضای اتاق بازرگانی استان مازندران و آقای صدری استاد دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) در روز 25 بهمنماه توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند.
به گزارش جرس، دکتر محمدرضا ملکیان از اعضای شورای مرکزی ستاد میرحسین موسوی در شهرستان آمل بوده و در استان مازندران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
بر اساس این گزارش، هنوز از علت بازداشت و اتهام ملکیان خبری در دست نیست.
همزمان آقای صدری، استاد و عضو هیت علمی دانشکده معدن و متالورژی دانشگاه امیرکبیر، در تجمعات روز 25 بهمن بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
این در حالی است که ریاست و مسوولان دانشکده اظهار داشته که وی برای یک کنفرانس علمی به خارج از کشور سفر کرده است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: صراط
موضوع دانشگاه آزاد و وقف اموال 250 هزار میلیاردی آن از حدود سه سال قبل به یکی از مهمترین سوژههای خبری کشور تبدیل شده بود. این موضوع در کش و قوس حرکت اصلاحی شورای عالی انقلاب فرهنگی از یک سو و تلاش هیت امنای دانشگاه آزاد برای حفظ وضعیت موجودش از سوی دیگر در حالی به یکی از مهمترین موضوعات کشور تبدیل شد که روز تصویب طرح جنجالی آن در مجلس، یکشنبه سیاه نام گرفت.
براساس مصوبه مجلس که هیت رییسه مجلس از طرف کمیسیون اصل 90 در تصویب آن مقصر شناخته شد، اموال عمومی دانشگاه آزاد به بهانه وقف، تبدیل به اموال خصوصی میشد و رنگ قانونی میگرفت. این مصوبه البته با مقاومت اکثریت نمایندگان انقلابی پس از دو روز، خنثی و همین موضوع باعث شد تا هیت امنای دانشگاه آزاد به یکباره اعلام کند اموال دانشگاه را وقف کرده و صیغه آن را هم جاری کرده است.
در برابر این اقدام، شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مصوبه قانونی خود اصرار ورزید و تا یک قدمی تغییر رییس دانشگاه آزاد پیش رفت. بحث ناتمام میان هیت امنا و شورای عالی انقلاب فرهنگی کار را به آنجا رساند که رهبری انقلاب مجبور به مداخله و تعیین یک هیت کارشناسی فقهی توسط قوه قضاییه برای بررسی موضوع شد. هیت کارشناسی مربوطه نیز پس از بررسی موضوع به این نتیجه رسید وقف دانشگاه آزاد، غیرشرعی و غیرقانونی است و از طرف دیگر هم اعلام کرد اصلاحیه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ماده 5 و 10 اشکالاتی دارد که باید تغییر کند. هفته گذشته، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی موارد اصلاحی را اعلام کرد و اکنون هیت موسس این دانشگاه دو هفته فرصت دارد تا افراد پیشنهادی خود را برای عضویت در هیت امنا معرفی کند.
در این بین، هفتهنامه 9 دی که پیگیر این موضوع بود و قصد داشت در مصاحبه با برخی از اعضای موثر در هیت امنا، این موضوع را پیگیری کند به سندی دست یافت که مشروح مذاکرات یکی از جلسات هیت امنای دانشگاه آزاد را نشان میدهد. اهمیت این سند از آن روست که با مرور آن میتوان به ریشه بسیاری از مواضع اتخاذ شده و یا سکوت برخی از خواص در حوادث اخیر رسید.
در ادامه، ابتدا خلاصهای از این جلسه و سپس به دلیل اهمیت مطالب طرح شده، عین مذاکرات طرح شده آورده میشود:
هیت امنای سابق دانشگاه آزاد در جلسه تاریخ 7 اسفند 87 در خصوص موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد و تغییر اساسنامه آن تشکیل جلسه میدهد. در این جلسه، هاشمی رفسنجانی ابتدا در خصوص ارسال اساسنامه پیشنهادی در دست بررسی خودشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین ارسال کامل یا ناقص آن برای مقام معظم رهبری، از اعضا نظرخواهی میکند و هریک از اعضا نظر خود را عنوان میکنند. میرحسین موسوی در بین حاضرین بیش از دیگران نگران موضوع وقف دانشگاه آزاد است، برای همین پیشنهاد میکند وقف اموال، در اساسنامه نیاید، بلکه اول وقف شود و بعدن اساسنامه پیشنهادی برای رهبری ارسال شود تا وی در برابر عمل انجام شده قرار گیرد. برخی از اعضا در مذاکرات خود از این که سازمان اوقاف بتواند نسبت به این وقف، اشرافی پیدا کند احساس نگرانی میکنند و حتا یکی از اعضا خطاب به هاشمی میگوید: «شما باید با آقا صحبت کنید حتمن تولیت دانشگاه آزاد مثل خیلی چیزهای کوچکتر از این، زیر نظر ولی فقیه باشد و نفرات آن را هم مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان و… یعنی افراد هیت موسس را هم ولی فقیه زمان مشخص کنند، در این صورت از شمول کار هم بیرون میاد.» به مذاکرات توجه فرمایید:
در این بین هاشمی پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود (در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای موسس در یک زمان، ولی فقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود) رد کرده و میگوید: «ولی فقیه خوب است، ولی اشکالش این است که بعدن اگر نظام ما ولی فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولی فقیه، ممکن است نظام ما ولی فقیه نداشته باشد… تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
هاشمی: «نه من با این موافق نیستم، اگر بدهیم به اختیار ولایت فقیه، خیلی آسان مثل بقیه جاها در مسیرهایی میافتد که نمیخواهیم. مثل بنیاد مستضعفان و تبصره 82 میشود؛ آنها هم اموالشان کمتر از دانشگاه آزاد نیست. آن وقت آدم نمیداند چه اتفاقی ممکن است بیفتد.»
میرحسین موسوی: «بله میتوانیم با این قید بیاوریم که وقف با هیت موسسان خواهد بود و هرکدام از ما هم هرزمان فوت کردیم، چه کسی جایگزین شود و حتا نفرات بعد از آن را هم میتوانیم مشخص کنیم.»
هاشمی: «بله من هم میگویم همین طور تغییر کند. چون وقتی برود زیر نظر رهبری، رهبری یک سری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست در دانشگاهها بتوانیم آن را اعمال کنیم. مثل اینکه چه کسی را نصب بکنیم و چه کسی را نصب نکنیم. اصلن مسوولیت لوث میشود.»
جاسبی: «من هم موافق آقای هاشمی هستم… ما قبل از اینکه وقف کنیم، بدهیم آقای خامنهای نگاه کنند، نظر بدهند و آنجاهایی که ما نظر داریم، ایشان تایید بکنند که مثلن بعدن شورای عالی دبه در نیاورند و دستکاری نکنند. بعد اینجا بیاوریدش و صیغه را بخوانیم و صلوات بفرستیم تا دیگر آنها نتوانند آن قسمت را دست بزنند، چون با آن نیتی که واقف، وقف میکند، هیچکس نمیتواند دستکاری کند.»
هاشمی: «من هنوز نگران این هستم که حتا با این فرض، اینها در اساسنامهای که اصلاح میکنند، بندی را بگنجانند که به نحوی دست اوقاف را به یک جای آن بند کنند تا یک شری درست کنند.»
هاشمی سپس ادامه میدهد: «در اساسنامه و وقفنامه بیاوریم این اعضای هیت موسس که موجودند تا زمانی که هستند، خوب است و کسی نمیتواند عزلشان کند و برای جایگزینی اینها هیت موسس، خودش باید افرادی را انتخاب کند و بعد از ما هم همینطور باشد. چون ما افرادی را معرفی میکنیم که قبولشان داریم. یعنی همیشه، هیت موسس برای جایگزینی افراد، خودش تصمیم میگیرد که بنابراین تولیت آن یک تولیت ممتد و براساس تفکر همین جمع خواهد بود… یعنی باید راه ورود را ببندیم.»
موسوی: «باید به جای اعضای هیت موسس در اساسنامه، نام این 9 نفر را با عنوان بیاوریم که اینها وقف کنندگان هستند تا اگر موسس تغییر کرد، وقف برنگردد.»
در این بین هاشمی پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود (در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای موسس در یک زمان، ولی فقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود) رد کرده و میگوید: «ولی فقیه خوب است، ولی اشکالش این است که بعدن اگر نظام ما ولی فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولی فقیه، ممکن است نظام ما ولی فقیه نداشته باشد… تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
یکی از اعضا میگوید: «پس مرجعیت شیعه را جایگزین کنیم.»
هاشمی: «نخیر، همان که گفتم… برای اینکه دستمان بسته نباشد، عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق، توسعه کشور، توسعه علم را در وقف نامه بیاورید که بعدن متولی وقف، مصادیق آن را تشخیص میدهد. عناوینی بگویید که همه چیز را شامل بشود.»
هاشمی در پایان در حالی که در ابتدای جلسه اعلام کرده بود در دیدار خصوصی با رهبر انقلاب، ایشان به هاشمی فرمودهاند شورای عالی انقلاب فرهنگی در جریان جلسه فوق قرار گیرد، بدون توجه به آن توصیه میگوید: «ما خبر این جلسه را نباید منتشر کنیم چون من به آقای خامنهای گفتهام ما در این جلسه میخواهیم تصمیماتی بگیریم و بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم. اگر خبر این جلسه را منتشر کنیم و مصوبات را به شورا ندهیم، خوب نیست، بنابراین خبر این جلسه را ندهید.»
اکنون چند سوال جدی مطرح است که آقای هاشمی به عنوان رییس مجلس خبرگان باید به آنها پاسخ دهد:
در قسمتی از این جلسه هاشمی میگوید برای این که دستمان در وقف اموال دانشگاه، باز باشد، باید از عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق و توسعه کشور در وقف نامه استفاده کنیم. دقت کنید این دقیقن همان کاری است که در طرح برخی از نمایندگان وابسته به دانشگاه آزاد در مجلس صورت گرفت و مشهور شد به مصوبه یکشنبه سیاه. بنابراین بر خلاف آنچه طراحان مصوبه یکشنبه سیاه ادعا میکردند، این طرح از ابتدا برای نجات دانشگاه آزاد بوده است.
اما مهمترین نکته در این مذاکرات این است که هاشمی رفسنجانی در حالی که در راس مجلس خبرگان قرار دارد و باید مدافع اصلی اصل ولایت فقیه باشد، چگونه احتمال میدهد شاید روزی نظام ما ولی فقیه نداشته باشد؟ آیا اساسن نظام، بدون ولایت فقیه، اسلامی و مشروع خواهد بود؟ چگونه است هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد را همیشگی میداند ولی ولایت فقیه را نه؟ کدام نظام مدنظر هاشمی است که ولی فقیه ندارد؟
شاید گفته شود این ادبیات هاشمی سهولسان بوده و نه اعتقاد قلبی هاشمی؛ این احتمال، هرچند ممکن است اما با بررسی مواضع هاشمی قبل از فتنه سبز تا امروز به همگان ثابت میکند که این، سهولسان نیست بلکه نشان از تغییر نگاه هاشمی به این مقوله دارد. با این حساب باید پرسید در این صورت آیا واقعن هاشمی رفسنجانی باز هم باید بر صندلی ریاست خبرگان تکیه بزند؟ سستی در اعتقاد به ولایت فقیه چگونه با چنین جایگاهی تطابق دارد؟
در قسمتی از جلسه، هاشمی دلیل مخالفت خود با پررنگ شدن نقش رهبری در سرنوشت دانشگاه آزاد را اینگونه اعلام میکند که در این صورت، دانشگاه میآفتد در مسیری که ما نمیخواهیم، ایشان باید توضیح دهد این چه مسیری است که رهبر انقلاب میخواهد و هاشمی نمیخواهد؟ هاشمی در بخش دیگری میگوید رهبری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست ما بتوانیم اعمال کنیم، مانند عزل و نصب روسای دانشگاهها، مگر روسای دانشگاه آزاد قرار است چه کسانی باشد که تغییر آنها غیرممکن نشان داده میشود؟ به دنبال چه افرادی هستند که مخالفت ولی فقیه را در پی خواهد داشت؟
چرا هاشمی رفسنجانی از اعضای جلسه میخواهد مشروح مذاکرات این جلسه منتشر نشود؟ خود او در ابتدا نظر رهبری را مبنی بر لزوم اطلاع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان میدارد و در پایان، بر خلاف آن دستور میدهد. چرا طراحی مشترک ایشان با آقای جاسبی و موسوی منجر به تحت فشار قرار دادن رهبری میشود؟
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
1) به صورت آزمایشی، قطار شهری مشهد مقدس افتتاح شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=55399
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، بهرهبرداری آزمایشی قطار شهری مشهد از ساعت هشت و 30 دقیقه صبح دیروز، آغاز شد. شهردار مشهد در افتتاحیه این مراسم گفت: «در آغازین روزهای بهرهبرداری خط یک قطارشهری مشهد تعداد واگنهای خط یک محدود است.» سیدمحمد پژمان با اشاره به اینکه برای خط یک قطار شهری مشهد 60 واگن در نظر گرفته شده است اظهار داشت: «بهرهبرداری خط یک قطار شهری مشهد با 9 واگن صورت میگیرد که در نهایت واگنها پس از تولید به تدریج به مشهد انتقال داده میشوند.»
2) گسترش اعتراضات به تمام جهان عرب قطعی است
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=55396
یک روزنامه آلمانی با تاکید بر اینکه انقلابهای مصر و تونس به جامعه عرب یاد داد که سرکوبگری و بهرهکشی به آینده آنها تعلق ندارد نوشت: «ملتهای عرب تازه قدرت خود را کشف کردهاند و روند اعتراضات مردمی به زودی تمام جهان عرب را در خواهد نوردید.»
خراسان
1) رییس جمهوری بودجه 539 هزارمیلیارد تومانی سال 90 را به مجلس تقدیم کرد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=12&day=3&id=610464
لایحه بودجه ۵۳۹ هزار میلیارد تومانی سال ۹۰ پس از تاخیر فراوان سرانجام روز یکشنبه توسط احمدینژاد به مجلس ارایه شد که رقم کل بودجه نسبت به سال ۸۹، ۴۶ درصد افزایش دارد. بودجه انبساطی سال ۹۰ که با دلار۱۰۵۰ تومان و پیشبینی قیمت نفت ۸۵ دلاری همراه است با ۵۳ درصد رشد در بودجه عمرانی، ۴۸ درصد رشد در بودجه جاری و ۴۴ درصد رشد بودجه شرکتهای دولتی روبهرو است.
2) کلید حل مشکلات مسلمانان در جمع شدن بساط آمریکا در منطقه نهفته است
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=12&day=3&id=610428
صبح روز گذشته رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسوولان و کارگزاران نظام، سفیران کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم، ابراز بیزاری از حضور مستکبران را، از اولین نتایج بیداری برخی ملتهای مسلمان منطقه خواندند و خاطرنشان کردند: «آمریکاییها تلاش فراوانی میکنند خود را از تیررس این حرکت عظیم دور نگه دارند اما ناکام خواهند ماند چرا که ملتها فهمیدهاند: «سیاستهای آمریکا و عواملش»، عامل اصلی تحقیر و اختلاف و دو دستگی در میان ملتها است. بنابراین کلید حل مشکلات مسلمانان در جمع شدن بساط آمریکا در منطقه نهفته است.»
کیهان
2) بعد از مبارک و بن علی، قذافی هم فرار کرد
http://www.kayhannews.ir/891203/16.htm#other1603
در پی گسترش ناآرامیهای ضددولتی و پیوستن تعدادی از فرماندهان ارتش لیبی به مردم، قذافی هم بعد از بن علی و مبارک فرار کرد و رژیم بحرین نیز در آستانه سقوط قرار گرفته است.
منابع خبری از فرار دیکتاتور لیبی به همراه همسر و دخترش از این کشور خبر دادند.
2) رییس قوه قضاییه: «سران فتنه را محاکمه و مجازات میکنیم»
http://www.kayhannews.ir/891203/2.htm#other203
رییس قوه قضاییه ضرورت رعایت ضوابط قانونی و مصالح نظام در برخورد قاطع با فتنهگران را مورد تاکید قرار داد و افزود: «فتنهگران باید بدانند که علاوه بر حرکتها و پاسخهای مردمی و به تعبیر برخی محاکمه مردمی، قوه قضاییه مسوولیت خودش را دارد و در چارچوب قانون و برحسب موازین و با لحاظ مصالح کلی نظام انشاالله با قاطعیت برخورد خواهد کرد و بدانند که این صبر و تحمل نظام حتمن حدی دارد و لذا از حد که گذشت پاسخ روشن است.»
تهران امروز
1) صفارهرندی: «هاشمی از ریاست خبرگان حذف میشود»
http://tehrooz.com/1389/12/3/TehranEmrooz/558/Page/6/
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار تعریف طیفی از جریان اصولگرا شد تا افراد حتا با کمترین اشتراک هم درون این دایره قرار بگیرند. وی معتقد است: «آقای هاشمی مرحله به مرحله از دور مسوولیتهایی که داشته خارج میشود و در انتخابات هیت رییسه مجلس خبرگان هم شاهد خواهیم بود که هاشمی حذف خواهد شد و این همان چیزی است که اطرافیان هاشمی از آن ترس دارند و میخواهند نگذارند این اتفاق رخ بدهد.»
2) قهرمانی دوباره ایران در جامجهانی کشتی فرنگی
http://tehrooz.com/1389/12/3/TehranEmrooz/558/Page/1/
تیم ملی کشتی فرنگی ایران با پیروزی بر فرنگیکاران روس عنوان قهرمانی سال گذشته خود را حفظ کرد تا محمد بنا سرمربی این تیم بار دیگر شاهکار تازهای خلق کرده باشد. تماشاگران اندک ایرانی حاضر در سالن کشتی شهر مینسک شریک شادی یکی از جذابترین قهرمانیهای فرنگیکاران تیم ملی در بلاروس بودند.
آفرینش
1) سفر چند ساعته وزیر خارجه آلمان به تهران
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=78096
وزیر خارجه آلمان در سفری برنامهریزی نشده چند ساعته به تهران با محمود احمدینژاد رییس جمهوری و علیاکبر صالحی وزیر امورخارجه دیدار و بامداد روز یکشنبه به همراه دو شهروند آلمانی بازداشت شده در ایران به کشورش بازگشت. به گزارش عصر ایران، «گیدو وستروله» وزیر امور خارجه آلمان ساعت 22 شنبه شب وارد تهران شد و بلافاصله برای دیدار با رییس جمهوری ایران به پاستور رفت. وزیر خارجه آلمان که با تمایل و درخواست خود و بدون برنامهریزی قبلی به تهران سفر کرده بود، در ساعت 23 و 30 دقیقه شنبهشب نیز با علیاکبر صالحی همتای ایرانی خود در محل وزارت خارجه ایران دیدار کرد تا در ساعت 30 دقیقه بامداد (12 و 30 دقیقه شب)، کنفرانس مطبوعاتی مشترک این دو وزیر خارجه برگزار شود.
2) شرایط توقف تعقیب انتظامی قضات مشخص شد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13973#78095
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با گذراندن مصوبهای شرایط توقف تعقیب انتظامی قضات را مشخص کردند. به گزارش خبرنگار آفرینش، نمایندگان در جلسه علنی روز یکشنبه خود در ادامه بررسی جزییات لایحه نظارت بر رفتار قضات موادی از آن را بررسی و تصویب کردند. براساس یکی از مواد مصوب این لایحه، در صورتی که موضوع پرونده انتظامی قضات قبلن رسیدگی شده باشد یا موضوع پرونده انتظامی مشمول مرور زمان شده باشد و قاضی که تخلف به وی منسوب است، فوت شده یا بازنشسته، بازخرید، مستعفی و یا به هر نحو دیگر از خدمت قضایی بهطور دایم منفک شده باشد از تعقیب انتظامی موقوف میشود. همچنین مقرر شد، قضات دادسرا در جهت انجام وظایف میتوانند اطلاعات، اسناد و اوراق مورد نیاز را از مراجع قضایی، وزارتخانهها، موسسات، شرکتها و موسسات عمومی غیردولتی مطالبه کنند.
همشهری
1) آخرین خبرها از لیبی، طرابلس سقوط کرد
http://www.hamshahri.net/news-128858.aspx
به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، مردم لیبی کنترل شهر طرابلس پایتخت این کشور را در دست گرفتند و اکنون کمیتههای مردم مسوولیت تامین امنیت در طرابلس را برعهده گرفتند.
نیروهای امنیتی لیبی از شهر طرابلس پایتخت این کشور عقبنشینی کردند. بسیاری از افسران پلیس در طرابلس به مردم پیوستند و مراکز پلیس تعطیل شده است، ساختمانهای دولتی در مرکز طرابلس پس از حمله مردم به آنها در حال سوختن است. این شبکه همچنین از آتش گرفتن ساختمان اصلی کمیتههای انقلابی لیبی در طرابلس خبر داد.
2) واکنشها به برنامه دولت در مورد دستمزد کارگران
http://www.hamshahri.net/news-128856.aspx
اظهارات اخیر وزیر اقتصاد مبنی بر گسترش پوشش حمایتی تامین اجتماعی کارگران به جای افزایش حقوق در سال آینده، با استقبال جامعه کارگری مواجه نشده است.
به گزارش همشهری، علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر معتقد است که حقوق کارگران در سال آینده قطعن افزایش مییابد. به گزارش مهر، وی خبر عدمافزایش حقوق کارگران را نادرست خواند و گفت: «پیشنهاد ما بهعنوان خانه کارگر به وزارت کار افزایش قابل توجه حقوق کارگران در سال آینده بود که موافقان و مخالفان در رابطه با آن نظر دادند.» وی تاکید کرد: «تصمیمگیری نهایی درباره حقوق کارگران در جلسهای با حضور نمایندگانی از سوی کارگران، دولت و کارفرمایان اتخاذ خواهد شد بنابراین دولت بهصورت یکجانبه خود نمیتواند در رابطه با این موضوع نظر نهایی بدهد.»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز سهشنبه، ساختمان مجلس و وزارت کشور لیبی توسط معترضان به دولت این کشور به آتش کشیده شده است. ساختمان رادیو و تلویزیون نیز تخریب شده و به غارت رفته است. فرزند معمر قذافی مردم را تهدید به کشتار کرد و گفت اگر لازم باشد حکومت تا آخرین نفر میجنگد.
به گزارش الجزیره، همچنین صبح دوشنبه مشاهده شده که شمار زیادی از پاسگاههای پلیس پایتخت در آتش میسوزند. بیمارستانها اعلام کردهاند که از شامگاه یکشنبه تا صبح دوشنبه، فقط در طرابلس ۶۰ نفر کشته شدهاند.
صبح روز سهشنبه ساکنان پایتخت شاهد برخاستن دود آتش از ساختمان وزارت کشور بودهاند. پیش از آن ساختمان مجلس طعمهی حریق شده بود.
بر اساس گزارشهای تایید نشده، نیروهای پلیس از بسیاری شهرها عقبنشینی کردهاند. در پی شورشی که از روز چهارشنبه آغاز شده است، شماری از شهرها زیر کنترل مردم درآمدهاند.
همچنین در مناطق شرقی کشور باندهای جنایتکار از خلا قدرت سود جسته و دست به غارتگری زدهاند.
بیشتر بخوانید:
«خروج احتمالی رهبر لیبی از کشور»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر