در کشاکش مبارزات مدنی مردم ایران علیه استبداد و خودکامگی، تقویت عنصر آگاهی و دانش در سطح جامعه را می توان یکی از کلیدی ترین راهکار های پیش روی جنبش سبز بر شمرد، نگاهی گذرا بر آن چه که در 30 سال اخیر بر اهالی این حوزه رفته است، از حذف فیزیکی روشنفکران و توقیف فله ای مطبوعات و محکومیت صدها روزنامه نگار تا کوچ اجباری هزاران فعال رسانه ای، همه و همه گواهی است بر هراس حاکمیت از دستیابی مردم به اطلاعات آزاد.
در همین راستا و با توجه به شعار محوری رهبران جنبش سبز " هر شهروند یک رسانه " گروهی از پویش گران جنبش سبز در خارج از ایران بر آن شدند که با پرورش یکی از ایده های موجود در شبکه های اجتماعی نقشی نو و مستقیم با هدف عبور از سد سانسور و فیلترینگ در جنبش سبز ایفا کرده و در مواقع ضروری با استفاده از تماس های تلفنی ، اس ام اس و ... آخرین و مهمترین اخبار را مستقیما و بدون واسطه در اختیار مردم ایران قرار دهند.
کمپین تماس سبز ماحصل این خواست گروهی است که از روز 20 بهمن ماه 1389 فعالیت خود را برای پوشش اخبار 25 بهمن و 1 اسفند آغاز نموده و سعی بر ان داشته است که اصول حرفه ای خبر رسانی را رعایت کرده و صرفا اخبار مرتبط و موثق جنبش سبز را منتقل کند. و امید وار است بتواند در آینده نیز این مسیر را تا احقاق کامل حاکمیت ملت بر سرنوشت خود ادامه دهد.
شایان ذکر است
کمپین در راه خود همواره مستقل عمل نموده و هیچ گونه وابستگی به احزاب گروه ها و دولت ها نداشته و ندارد و تا به این لحظه انتساب هر گونه وب سایت یا وبلاگی را به خود رد می کند
فعالین حاضر در کمپین هموراه اصول اخلاقی مبتنی بر عرف جامعه را رعایت کرده و در این میان اعتماد مردم به اخبار کمپین را بزرگترین سرمایه خود دانسته و هر گونه رفتاری خارج از این چارچوب را منتسب به خود نمی دانند.
به امید ایرانی آباد و آزاد
7 اسفند ماه 1389
مصطفی خسروی- صدرا شهاب
روابط عمومی کمپین تماس سبز
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با ادرس اینترنتی زیر مکاتبه نمایید
greencontact.campaign@gmail.com
وبسایت جوان انلاین وابسته به امنیتی ترین بخش سپاه پاسداران و یکی از ارگانهای رسانه ای امپراتوری دروغ عصر روز جمعه بیانیه ای جعلی را با امضای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه اروپا-آمریکا) انتشار داد . هرچند شکل و محتوای این بیانیه به اندازه کافی بر ساختگی بودن آن و درماندگی حاکمیت اقتدارگرا و واضعان و پیگیران جنگ نرم درمقابله با جنبش سبز و مدنی و حقوق محور مردم کشورمان گواهی می دهد و زندانی بودن اعضای فعال شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جای هیچگونه تردیدی دراین باره باقی نمی گذارد اما تمسک محافل امنیتی به اینگونه بیانیه نویسی جز بازسازی سناریوی شهید دزدی رسوای اخیر و نهایت عجز و درماندگی آنان را در برخورد با فعالان جنبش سبزمی رساند . آنانکه در پی کودتای انتخاباتی با بازداشت فله ای و غیرقانونی فعالان سیاسی از جمله اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تشکیل دادگاههای نمایشی دسته جمعی و صدور احکام سنگین از طریق دادگاههای انقلاب غیرعلنی و برخلاف اصل 168 قانون اساسی تا اعلام حکم دو تشکل ملی و سابقه دار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت پیش رفتند تا اثرگذاری اینها را در روند تحولات سیاسی کشورمان و پیشبرد جنبش سبز مهار وبی اثر سازند و تصور اینرا نمی کردند که ادامه فکر و فعالیت و حیات این تشکل ها تا اقصی دنیا گسترش یافته باشد و حالا که با این واقعیت و تاثیرگذاری بیش از پیش این تشکل ها روبرو شده اند چاره ای جز نعل وارونه زدن و جعل بیانیه بنام سازمان برای تایید حاکمیت کودتایی خود ندیده اند و البته نهایت ناشی گری شان را در ادبیات بکار برده در این بیانیه و تفاوت آشکار آن با دیگر بیانیه های سازمان براحتی می توان دریافت .
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور) به اطلاع هموطنان عزیز می رساند که انتشار هرگونه بیانیه و مطلبی بنام این تشکل جز از طریق وب سایت رسمی سازمان و امروز نامعتبر و جعلی است .
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور)
06/12/1389
اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور) :
یکی از همرزمان شهید باکری در دلنوشته ای که به مناسبت ششم اسفند ماه سالگرد شهادت این بزرگ مرد دفاع مقدس نگاشته است از آنچه این روزها بر خانواده ها و فرزندان شهدا می رود گلایه کرده است. در بخشی از این نامه که به آسیه باکری فرزند این شهید بزرگوار تقدیم شده، آمده است: "آقا حمید غم نویس نیستم فقط گاه و بی گاه آب و هوای دل را مکتوب می کنم ... همین ! ... حالا اگر آسمان دل همیشه سرخ و کبود و غم گرفته است ، چه کنم !؟ ...این سرخی و کبودی آسمان دل را از خاکستری جنس بعضی آدمیان بارها و بارها دوست تر دارم."
متن کامل این دلنوشته در پی می آید:
لطفا برسد بدست فرمانده عزیز آقا حمید باکری
بنام فروزنده ماه و ناهید و مهر!!!
آقا حمید جان هزار مرتبه ارادت
در انتهای ذهن مشوش خود، کلمات را تحت تعقیب قرار می دهم
نه واژه ایی می یابم که شرح حالی باشد،نه جمله ایی که تسکین این دل پاره پاره ...
آقا حمید غم نویس نیستم فقط گاه و بی گاه آب و هوای دل را مکتوب می کنم ...
همین ! ...
حالا اگر آسمان دل همیشه سرخ و کبود و غم گرفته است ، چه کنم !؟ ...
این سرخی و کبودی آسمان دل را از خاکستری جنس بعضی آدمیان .... بارها و بارها دوست تر دارم ...
با این حال گاه و بـی گاه لال می شوم که نکند دلی بــــــلرزد ....نکند اشکی جاری شود ...نکند دلی آزرده شود ...نکند به کسی بر بخورد... نکند......
ولــی بانگ هایی که همیشه در درونم در ذهنم، مرا صدا می زنند آیا می دانند ؟
که صاحب این دل پاره پاره برای پرواز ، پــر پــر می زند ...
آقا حمید !
در روزگاری که رودهای سرگردان دریا را گم کرده اند. دلها رو به ویرانی اند. آرزوها را باد برده. دلمان کوفه نشین شبهای بی سوز و گداز شده است.کوفه نشینی، شهرمان را از خدا دور کرده و کوفیان کوچه های بی شهید را پرسه می زنند. و هر کس مختار است، سیلی بزند، پهلو بشکند. عطش را به رخ بکشد. به روی فرزند تو دست بلند بکند. دل همسرت بشکنند و دل نشنوند، شاید می خواهند مظلومیت همه گیر بشود، آتش غریبی دل ها را میسوزاند، در کوچه های شهید داده هیچ دلی آسوده نیست. رسم و سنت شبگردی فراموش شده. و عدالت به بیراهه رفته عدالت لابلای خوارج گم شده است.و یارانت را فتنه گر میخوانند.
من برای تو چه بنویسم...
نمی دانم ...
شاید ، فقط شاید ...
می نویسم
آقا حمید پروازت مبارک ! ...
راستی آقا حمید داشتم خلاصه تظاهرات یک سال و نیم اخیر رو تو بخش فرهنگی تلویزیون سوئد می دیدم، پــسر هشت ساله ام پرسید بابا:
چرا داران اونا جوون ها رو با چوب میزنن ؟
مگه کار بدی کردن؟
گفتم نه عزیزم، اینا اتفاقا خیلی جوونای خوبی هم هستن و کار خوبی هم میکنن، اینا دارن بخاطر من و تو کتک میخورن و کشته میشن!
پرسید مگه این جوونا پدر ندارن که بیاد کمکشون،
گفتم چرا بابا اتفاقا چه پدرهایی هم داشتن و دارن، مگه نمیبینی چه قهرمانهایی تربیت کردن؟ اونایی که دارن اینارو میزنن و میکشن، به پدرهای اینها حسودیشون میشه
دخترم گفت اگر ایران بودیم منهم می رفتم بین این جوونا
پسرم پرسید مگه دایی فرزند شهید و برادر شهید نیست ؟ پس چرا بردنش زندان مگه چیکار کرده بود ؟
گفتم اونم مثل بقیه جوونا فقط میخواست بگه ما زیر بار حرف زور نمی ریم .
پرسید بابا اگر بابا بزرگ و دایی که شهید شدن الآن زنده بودن چی کار میکردن؟
گفتم هیچی چی کار می تونستن بکنن .
دخترم گفت بابا:
سنگی که دست فلسطینی بود نشانه مظلومیت شد!
سنگی که دست ایرانی است نشانه شورش است؟؟؟
تفاوت سنگ است یا خون که مظلومیت را تبدیل به شورش کرد!
و من جوابی نداشتم
همسرم از تو آشپزخانه گفت پسرم خوش بحال پدر و برادرم که شهید شدن و این چیزا رو ندیدن و بحث را تمام کنید لطفا !!!
آقا حمید وقتی چشمان گریان همسرم را دیدم . آرزو کردم که کاشکی خودم هم در فاو مرده بودم. و می آمدم پیش شما و حاج داوود و هیچ وقت گریه همسرم و این چیز ها رو نمی دیدم.
آقا حمید
آری .....
ما پشت قلبهایمان سنگر گرفتیم...
پشت قلبهایمان...
ما مردم دل و قلب و عرفان و عشقیم ..
بیادجانبازان شیمیائی شهید
شهیدحاج داوود کریمی، جانبازشهید دانیال ..... وبقیه خوبانی که رفتند و از اون بالا ماهارو میبینند که ما چه میکنیم؟؟
وهمه سوختگان وصل در بیمارسان ساسان که منتظر پروازند.
خدا سلام رساند و :
فرمود به آسمان و زمین که به سوی من بیایید، خواه یا نا خواه. گفتند: آمدیم از سر طوع و رغبت
زیاده بر این تصـدیع نمی دهم.
به امید دیدار
سید امیر
پی نوشت:
آسیه جانم
هزار بار قربانت شوم
دلت باید انار باشد تا بشود چلاندش...
تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر می شود دل است..
دل آدمیزاد.!!!
ان موعدکم الصبح، الیس صبح بقریب....
وعده ما، صبحدم. آیا نزدیک نیست
خدای مهر و رحمت، سرانجام دین و ملت را به خیر کند
نوشتم تا بماند
سبز باشی و آفتابی
۱۳۸۹اسفند
دلنوشته ای به مناسبت سالگرد شهادت حمید باکری
تيمهاي فوتبال صبا و ذوبآهن اصفهان از هفته بيست و چهارم رقابتهاي ليگ برتر از ساعت 16:15 در ورزشگاه يادگار امام قم در حضور هزار تماشاگر به مصاف هم رفتند که اين ديدار با نتيجه 2 بر يک به سود ذوبآهن خاتمه يافت.
رامين رضاييان در دقيقه 84 تک گل شاگردان عبدالله ويسي را به ثمر رساند، اما در ادامه کار جلال رافخایی و محمد قاضي در دقايق 90+2 و 90+3 براي ذوبيها گلزني کردند تا اين تيم با دست پر قم را ترک کند.
مهدي رجبزاده در دقيقه 55 يک ضربه پنالتي را براي ذوبآهن از دست داد.
سعيد مظفريزاده، قضاوت اين ديدار را بر عهده داشت.
ذوب آهن با اين پيروزي ديرهنگام 48 امتيازي شد و صدرنشينياش را تثبيت کرد. صبا نيز با اين شکست 33 امتيازي باقي ماند.
هفته بيست و چهارم ليگ برتر فوتبال
05/12/1389
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی هشدار شبکه های اجتماعی , تشکلهای سیاسی جنبش سبز و بویژه جوانان پرشور اصلاح طلب به اقتدار گرایان حاکم بر کشور برای رفع حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبزاقایان موسوی و کروبی و همسرانشان ، شورای هماهنگی راه سبز امید در همراهی با این خواست مشروع و قانونی همگان را دعوت می نماید که دراعتراض به ادامه حصر و زندان خانگی رهبران جنبش روز سه شنبه 10 اسفند ، که مصادف با شب تولد میر بزرگوار جنبش است ، از ساعت 5 بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی از میدان امام حسین بسوی میدان آزادی با شعارهای «یا حسین ، میرحسین» و « یا مهدی ، شیخ مهدی» زنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان به گوش حاکمیت برسانند.در شهرستانها تظاهرات در میادین و خیابانهای اصلی برگزار خواهد شد.
در صورتی که صدای اعتراض ما شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد, علاوه بر راه کارهای مناسب دیگر که شورا در اطلاعیه های بعدی خود پیشنهاد خواهد کرد, , از هم اکنون همراهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر کشوردر روز 24 اسفند میکنیم و در همه این ایام از باورمندان به جنبش سبز خواهانیم که به آگاهی بخشی هرچه بیشتر در درون جامعه پرداخته و با صبر و استقامت ودر صفوف هماهنگ در مقابل سختی ها و ناملایمانی که از سوی اصحاب قدرت و کودتا برای تداوم وضعیت نامطلوب کنونی وتحمیل استبداد اعمال می شود راه عبور بسوی آینده و فردای بهتر را برای همه ایرانیان باز نمایند و مطمئن باشند که سنت الهی و تقدیر تاریخ بر پیروزی حق طلبان و عدالت خواهان قرار دارد .
بیانیه شماره 4 شورای هماهنگی راه سبز امید
جنبش سبز حرکتی در امتداد تلاش یکصد ساله مردم ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی در میهن است که با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی تاکنون طی مسیر کرده است. این جنبش مدنی که با حماسه بی نظیر راهپیمایی سکوت 22 خرداد 88 رخ نمایاند،از ابتدا همواره حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی و ضدخشونت را رعایت کرده است. حماسه ای که با آن اتحاد و روحیه حق طلبی مسالمت آمیز خود جهان را به حیرت واداشت.
همراه بزرگ جنبش سبز میرحسین ،نیز بارها بر ضد خشونت بودن این جنبش تاکید کرده است، مخصوصا آنجا که می گوید :"خشونت چاره ساز نیست. همگی در مسالمت وارد شوید. خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین میزند. درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریکهای مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند، اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجاد نمیکند. ما به اندازهای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوششهایمان نتیجه میگیریم و اگر به سوی تندرویهای بیدلیل بلغزیم چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم."
حال که اقتدارگرایان، با حصر سران جنبش به خیال خود گامی دیگر در راه سرکوب و خاموش کردن اين جنبش عظیم مردمی برداشته اند، ما نیز باردیگر قدرت همدلی و همراهی مان را، این بار به مناسبت سالروز تولد میرحسن موسوی با گلباران کردن خیابان محل زندگی وی و همسرش به نمایش خواهیم گذاشت
ما جمعی از فعالان سبز اندیش از شما هموطنان عزیز دعوت میکنیم سه شنبه، دهم اسفند ماه در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنید.
همچنین از فعالان جنبش سبز دردیگر شهرها نیزدعوت می کنیم که مکانی را برای گذاشتن گل در شهر خود تعیین کنند. ما با گذاشتن گل هایمان در هرگوشه شهر، به مناسبت زادروز میرحسین موسوی ،فضای ایران راعطرآگین خواهیم کرد.
باشد که در این حرکت نمادین ، قدرت همدلی شما هموطنان سرافراز، بار دیگر لرزه بر اندام اقتدارگرایان افکند و حقانیت جنبش مردمی سبز دلهای سیاه شان را به دادگاه وجدان فرخواند
جمعی از فعالان جنبش سبز
در پی بازداشت علی باقری عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و بی خبری از وضعیت او همسر این زندانی سیاسی نامه ذیل را خطاب به دادستان تهران نوشته است :
دادستان محترم انقلاب اسلامی
جناب آقای جعفری دولت آبادی
با سلام و احترام
بدین وسیله به استحضار می رساند اینجانب مژگان اثباتی همسر آقای محمد علی باقری عدالت که بنا به درخواست وزارت اطلاعات مورخ 24/11/89، در تاریخ 25/11/89 برای انجام پاره ای مذاکرات دوستانه! به محل مزبور احضار شده لیکن پس از دو ساعت گفتگوی به ظاهر ناتمام به اتفاق عده ای از ماموران آن وزارتخانه به منزل آمده و با تفتیش محل، به خصوص کتابخانه شخصی اینجانب، مواردی که تاکنون برای بنده نامعلوم است به استثنای دفاتر تلفن و اسباب بازی دخترم و برخی جزوات درسی مرا با خود ضبط نموده و با برخورد توهین آمیزی یکی از ماموران، همسرم را بی دلیل دستگیر کرده و در مقام پاسخگویی از چرایی موضوع، مرا به دفتر شما ارجاع داده اند.
از آن جا که همسرم دارای عارضه ی قلبی و فشار خون و آلرژ ی هستند و وضعیت نامناسب زندان در این شرایط بر نگرانی ما افزوده است و بی خبری از وی مزید بر علت گشته، حضورا در تاریخ 27/11/89 به دفتر جنابعالی مراجعه نموده و با برخورد ناشایستی مواجه شدم. لذا با تاسف بسیار و ناامیدی این عریضه را می نویسم تا نه تنها ذهن شما را نسبت به گذشته ی فردی از فرزندان صدیق این مرز و بوم آشنا و روشن سازم، بلکه سندی باشد برای آینده ی تاریخ ایران، که ببینند انقلاب چگونه فرزندان خود را می خورد...
جناب آقای دادستان: علی باقری در بدو پیروزی انقلاب 12 ساله بوده او در یک خانواده ی اصیل و مذهبی رشد کرده است پس طبیعی است که از اولین افرادی بوده که انجمن اسلامی مدرسه ی مفتح امروزی و (خوارزمی سابق) را پایه گذاری کرده و پس از آن تاسیس هیئت مذهبی پسران آن دبیرستان و سپس بسیج دانش آموزی و در سال 62 آهنگ جبهه نموده، در بدو ورود به دانشگاه با تاسیس انجمن اسلامی و بسیج برایش تاریخ تکرار شده و تا پایان جنگ در جبهه حضوری فعال داشته است، بدون اینکه از قبل جنگ غنیمتی اندوخته یا منفعتی طلبیده باشد که همیشه این گونه افراد مورد سرزنش وی بوده اند او که دغدغه ی امام راحل را با گوشت و خون خود لمس کرده است برای اینکه نگذارد انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد بدنبال اسلامی کردن دانشگاه ها از اعضاء مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان بود و پس از اتمام تحصیل در عرصه مطبوعات و سپس در دولت اصلاحات افتخار خدمت در سمت مدیر کل سیاسی و امنیتی استانداریهای قزوین و گیلان را داشت و مدتی سرپرست استانداری گیلان و تا سال 84 مدیرکل سیاسی وزارت کشور به عهده وی بود.
جناب دادستان از شما می پرسم آیا جای علی باقری با این کارنامه قابل قبول به عنوان انسانی انقلابی و مومن که دعوت امام زمان خویش را لبیک گفته و بی وقفه در جهت اهداف بلند آن گام نهاده، گوشه ی زندان مخوف اوین می باشد؟ چگونه می توانید پاسخ ضدانقلاب را بدهید که محرمان انقلابتان در سلول های انفرادی سرد و تاریک بازمانده از دوران ستم شاهی بسر می برند، شما که دوست انقلابید، پس چه حاجت به ...
آقای جعفری! دختران خردسال من در فقدان پدرشان بسیاری بی تاب هستند مادر پیر و بیمار همسرم تحمل از کف داده است.
و ا... این انصاف نیست که عزیزان و جگرگوشه های امام راحل که سربند یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بر پیشانی بسته و داوطلبانه بدون کمترین چشم داشتی از انقلاب پاسداری نموده اند اینگونه به بند کشیده شوند. آیا این اجر و مزد فرزندان جان بر کف این مرز و بوم است؟ آیا این پاسخ در خور کسانی که به فرمان آن عزیز کمربندهایشان را محکم بستند تا انقلاب اسلامی را جهانی سازند.
منش علی باقری در ساده زیستی به تاسی از امام علی (ع) زبانزد خاص و عام است آیا زراندوزی کرده که وی را به بند کشیده اید! که زراندوزان آزادترند!...
با این اوصاف، ما خانواده سرباز انقلاب را امام زمان (عج)، علی باقری، آزادی بی قید و شرط وی را از آن مقام مسئول خواهانیم و به عنوان اولین مرحله، درخواست ملاقات فوری با ایشان را داریم. چرا که وضعیت روحی فرزندانش نامناسب است و بیخبری از شرایط نامساعد پدرشان نگران کننده است.
... واجعله اللهم مفزعا لمظلوم عبادک و ناصراً لمن لایجد له ناصر اً غیرک.
... و قرار بده او را ای خدا پناهگاه برای ستمدیدگان بندگانت
با تشکر
مژگان اثباتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر