حامد فرمند / رادیو کوچه
مهمترین اخبار اقتصادی هفته منتهی به ۲۴ فوریه ۲۰۱۱ ٬ ۶ اسفند ۱۳۸۹
بودجه ۹۰٬ در دستان مجلسیان
بالاخره٬ بودجه سال آینده٬ با ۴۶ درصد افزایش نسبت به سال قبل٬ در اختیار مجلس قرار گرفت. افزایش شدید بودجه٬ با حذف یارانه انرژی و و افزایش قیمت آنها برآورد شده است.
از جمله موادی که احتمالا بحثبرانگیز خواهد بود٬ افزایش بودجه شرکتهای دولتی است که بر خلاف قوانین توسعهای ایران٬ معادل ۵۰درصد رشد داشته است.
همچنین لایحه بودجه امسال دولت٬ ۲۵ هزار میلیارد تومان کسری را از همین ابتدا نشان میدهد.
قیمت بالای نفت در نظر گرفته شده در بودجه٬ یعنی ۸۰ دلار نیز از دیگر نکات بودجه سال آتی است و کارشناسان امیدوارند نمایندگان مجلس٬ در این بخش نیز اصلاحاتی را اعمال کنند.
با این حال٬ هنوز تکلیف فعالیت قانونی موسسات و نهادهای دولتی٬ در آغاز سال آینده معلوم نیست. در حالی که روشن است در صورتی که مجلس قصد رسیدگی کامل به لایحه بودجه را داشته باشد٬ فرصت کافی برای این کار نیست٬ برای دریافت بودجه ماهانه ماههای نخست سال آتی از دولت٬ هنوز اما و اگر وجود دارد.
بخش خصوصی دولتی در صنعت فولاد
با برنده شدن شرکت فولاد مبارکه در مزایده خرید سهام شرکت فولاد هرمزگان٬ باز هم موضوع خصوصیسازی در بازار سرمایه٬ در صدر اخبار قرار گرفت. گرچه عدهای٬ تنها بر انحصاریشدن بخشی از صنعت فولاد٬ به دلیل نوع تولیدات این دو شرکت٬ نسبت به این معامله خدشه وارد میکنند٬ آگاهان اقتصادی٬ بر خصوصی نبودن شرکت فولاد مبارکه تاکید دارند.
کسانی که این شرکت را به عنوان نمایندهای از بخش خصوصی معرفی میکنند٬ بر عرضه سهام آن در قالب سهام عدالت تاکید دارند. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد٬ پخش شدن بخشی از سهام شرکتها٬ بین مردم٬ به عنوان خصوصیسازی مطرح شده است و شرکتهایی که با این عنوان وارد عرصه سرمایهگذاری میشوند٬ نماینده بخش خصوصی معرفی میشوند.
استیضاح یک وزیر دیگر در دستور کار مجلس
استیضاح وزیر نیرو٬ در آخرین ماه سال ۱۳۸۹ ٬ در دستور کار مجلس قرار گرفته است. هر چند محمود احمدینژاد نشان داده است که از چنین اقداماتی٬ نگران نیست و تغییری در سیاستهایش رخ نخواهد داد٬ اما این موضوع٬ نگرانیهای عمومی از ناکارآمدی وزرا و نتایج غیرقابل انتظار حوزههای کاریشان را روشن میسازد.
گرچه کارشناسان٬ بر این باوراند که عمده ایرادات مطرح شده٬ یعنی عملی نشدن وعدهها و انجام نشدن پروژهها٬ بعد از ناتوانیهای عملی و کارشناسی٬ به ناتوانی مالی دولت و ضعف مدیریت عمومی آن باز میگردد.
اصلاح نظام بانکی٬ رفع درد و بیمار با هم
نظام بانکی نیز٬ مانند سایر اصلاحات دوره احمدینژاد٬ به صورت ضربتی در حال اصلاح است. هر چند هنوز از زوایای تغییر و تحولات این بخش٬ اطلاعات درستی در اختیار نیست٬ اما بسته شدن موسسات بانکی در قالب صندوقها و تعاونیها٬ و بیپاسخ گذاشتن مشتریان این موسسات٬ نشان میدهد که باز هم درد و دردمند٬ با هم رفع میشوند.
گرچه این سخن درست است که این موسسات بدون مجوز٬ باید از بازار پولی کشور کنار گذاشته شوند٬ اما بیتوجهی به شرایطی که باعث کشیده شدن مردم به این نهادها شده بود و بیجواب گذاشتن شرایط آنها در حالی که وجوهشان نزد این موسسات باقی مانده است٬ درد اقتصادی را به درد اجتماعی تبدیل میکند.
از سوی دیگر٬ رییس قوه قضاییه هم بر اجرای قانون بانکداری بدون ربا تاکید دارد. هرچند مقامات جمهوری اسلامی اصرار دارند که در حال اجرای این قانون با اندکی مسامحه هستند و تنها تلاش اندکی برای نهایی کردن آن لازم است٬ کارشناسان اقتصادی بر این باورند که نظام بانکی ایران بعد و قبل از انقلاب٬ تنها در نامها و عناوین با یکدیگر متفاوت بودهاند.
خبر / رادیو کوچه
همزمان با انتشار اخبار جدید در ارتباط با بازداشت فعالان سیاسی و دانشجویی در ایران، محمد نوریزاد، فیلمساز بنابر آنچه در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده، پس از سپری کردن یک دوره معالجات برای گذراندن دوره نقاهت و به طور موقت آزاد شده است.
محمد نوریزاد، روزنامهنگار و سینماگر ایرانی، در ماههای بعد از انتخابات خرداد ۸۸ چند نامه سرگشاده خطاب به آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نوشت و از عملکرد وی انتقاد کرد.
سه نامه اول آقای نوریزاد به همراه یکی از یادداشتهای او درباره صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، باعث بازداشت او شد و در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر، رییس قوه قضاییه، رییس جمهوری و امام جمعه مشهد به سه سال و نیم زندان و پنجاه ضربه شلاق محکوم شد.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمانی نوریزاد در زندان»
«ممنوعالملاقات شدن تاجزاده و نوریزاد»
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، مازیار خسروی، دبیر گروه بینالملل روزنامه شرق با صدور قرار کفالت آزاد شده است.
به گزارش کلمه، آقای خسروی در روز ۲۲ بهمن و با مراجعه ماموران امنیتی به دفتر روزنامه شرق بازداشت شده بود.
پیشتر نیز کیوان مهرگان، فرزانه روستایی، ریحانه طباطبایی و احمد غلامی از خبرنگاران و مدیران روزنامه شرق بازداشت شده بودند که همگی پس از مدتی و به قید وثیقه از زندان آزاد شدند.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت مازیار خسروی، روزنامهنگار روزنامه شرق»
«آزادی تعدادی از فعالان سیاسی و دانشجویی»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
باید کاملن به یاد داشته باشیم که روابط آخوندهای هر دینی چه با لباس فرم و چه با کتوشلوار با دینشان یک رابطه دو سویه است، زیرا منظور از آخوند هر کسی است که با هر لباسی از صحبتکردن و تبلیغ دین، خرج زندگی خود را بهدست آورد، اگر آخوندهای هر دینی نبودند آن دین به فاصله زمانی کوتاهی از میان میرفت زیرا مبلغی برای آن وجود نداشت. پس هم آخوند از دین سود برده و مانند هر شغل دیگری زندگیاش را میگذراند و هم دین از وجود آخوند سود میبرد و بقای خود را تثبیت میکند، هر دین و ایدئولوژی نیاز به مبلغ دارد، پس آخوند فرآورده طبیعی هر دین است و دین بدون آخوند وجود خارجی ندارد، آخوندها در تاریخ معاصر ما بیش از هر کسی از «رضاشاه» متضرر شدهاند، زیرا او در تاریخ معاصر ما تنها کسی بوده که با «آخوندیسم» مبارزه کرده و موفق بوده، شاید تنها روحیهای که توان مبارزه با این هموطنانمان را داشته باشد، روحیهی رضا شاهی است، اما «محمدرضاشاه» بر خلاف پدرش، خود درگیر «پارادوکسی» تحقیرآمیز بود، «اسدااله علم» در کتاب خاطراتاش مینویسد که در روز هفتم آبان سال ۱۳۵۰ به خدمت شاه میرود.
در لابهلای گفتوگوهایی که آن روز شاه و علم با هم داشتند شاه به علم میگوید: «امروز روز شهادت حضرت علی است و بهطوری که میبینی کراوات سیاه بستهام نه فقط به منظور رعایت ظواهر امر، بلکه بهدلیل ایمان عمیقی که به خداوند و امامانش دارم، بسیار احساس تسکیندهندهای است، هر چند که نمیتوانم برای تو توضیح بدهم که چرا؟» از نوشتار زیر که در واقع بخشی از خاطرات شاه است میتوان به برخی از اعتقادات مذهبی محمدرضا پی برد:
در لابهلای گفتوگوهایی که آن روز شاه و علم با هم داشتند شاه به علم میگوید: «امروز روز شهادت حضرت علی است و بهطوری که میبینی کراوات سیاه بستهام نه فقط به منظور رعایت ظواهر امر، بلکه بهدلیل ایمان عمیقی که به خداوند و امامانش دارم، بسیار احساس تسکیندهندهای است، هر چند که نمیتوانم برای تو توضیح بدهم که چرا؟»
کمی بعد از تاجگذاری پدرم دچار حصبه شدم و چند هفته با مرگ دست به گریبان بودم و این بیماری موجب ملال و رنجش شدید پدر مهربانم شده بود. در طی این بیماری سخت، پا به «دائره عوالم» روحانی خاصی گذاشتم که تا امروز آن را افشا نکردهام. در یکی از شبهای بحرانی کسالتم مولای متقیان «علی» علیه السلام را به خواب دیدم در حالی که شمشیر معروف خود ذوالفقار را در دامن داشت و در کنار من نشسته بود، در دست مبارکش جامی بود و به من امر کرد که مایعی را که در جام بود بنوشم. من نیز اطاعت کردم و فردای آن روز تبم قطع شد و حالم به سرعت رو به بهبود رفت.
در آن موقع با اینکه بیش از هفت سال نداشتم با خود میاندیشیدم که بین آن رویا و بهبود سریع من ممکن است ارتباطی نباشد. ولی در همان سال، دو واقعهی دیگر برای من رخ داد که در حیات معنوی من تاثیری عمیق برجای نهاد. در دوران کودکی تقریبن هر تابستان همراه خانواده خود به امامزاده داود، که یکی از نقاط منزه و خوش آب و هوای دامنه البرز است، میرفتیم.
برای رسیدن به آن محل، ناچار بودیم که راه پر پیچ و خم و سراشیب را پیاده و با اسب طی کنیم، در یکی از این سفرها که من جلو زین اسب یکی از خویشاوندان خود که سمت افسری داشت، نشسته بودم، ناگهان پای اسب لغزیده و هر دو از اسب به زیر افتادیم. من که سبکتر بودم با سر به شدت بر روی سنگ سخت و ناهمواری پرت شدم و از حال رفتم. هنگامی که به خود آمدم، همراهان من از اینکه هیچگونه صدمهای ندیده بودم، فوقالعاده تعجب میکردند. ناچار برای آنها فاش کردم که در حین فروافتادن از اسب، حضرت ابوالفضل فرزند برومند حضرت علی ظاهر شد و مرا در هنگام سقوط گرفت و از مصدوم شدن مصون داشت. وقتی که این حادثه روی داد، پدرم حضور نداشت ولی هنگامی که ماجرا را برای او نقل کردم، حکایت مرا جدی نگرفت و من نیز با توجه به روحیهی وی نخواستم با او به جدل برخیزم ولی هنوز خود هرگز کوچکترین تردیدی در واقعیت امر رویت حضرت «عباس ابن علی» نداشتم.
سومین واقعهای که توجه مرا به عالم معنی بیش از پیش جلب کرد، روزی روی داد که با مربی خود در کاخ سلطنتی «سعدآباد» در کوچهای که با سنگ مفروش بود قدم میزدم. در آن هنگام ناگهان مردی را با چهرهی ملکوتی دیدم که بر گرد عارضش هالهای از نور مانند صورتی که نقاشان غرب از «عیسیبنمریم» ترسیم میسازند، نمایان بود. در آن حین به من الهام شد که با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم روبهرو هستم. مواجهه من با امام آخر زمان چند لحظه بیشتر به طول نینجامید که از نظر ناپدید شد و مرا در بهت و حیرت گذاشت. در آن موقع مشتاقانه از مربی خود سوال کردم: «او را دیدی؟» مربی متحیرانه جواب داد:« چه کسی را دیدم؟ اینجا کسی نیست« اما من اینقدر به اصالت و حقیقت آنچه که دیده بودم اطمینان داشتم که جواب مربی سالخورده من کوچکترین تاثیری در اعتقاد من نداشت.
امروز که این ماجرا را بیان میکنم، شاید بعضی افراد، خصوصن غربیها تصور کنند که من خیالبافی میکنم، یا آنچه دیدهام، یک حالت ساده روانی بوده است. ولی باید بهخاطر داشت که ایمان به عالم روح و تجلیاتی که به حساب ماده در نمیآید، از خصایص مردم مشرق زمین است و چنانکه بعدها دریافتم، بسیاری از مردم باختر نیز همین ایمان و اعتقاد را دارند. وانگهی، من در آن موقع هیچگونه دلیلی برای جعل این موضوع و بیان آن برای مربی خود نداشتم و امروز نیز انتفاعی از لاف زدن در این قبیل مسایل نمیبرم و جز عدهی معدودی از نزدیکان من، کسی تاکنون از این جریان مستحضر نبوده است و حتا پدرم که همیشه خود را به او بسیار نزدیک و صمیمی میدانستم، هرگز از این موضوع کوچکترین اطلاعی پیدا نکرد.
پس از این واقعه، با وجود اینکه به بیماریهای سخت از قبیل سیاه سرفه، دیفتری و چند مرض شدید دیگر مبتلا شدم، هرگز مکاشفه دیگری برای من پیش نیامد. چنانکه در هشت سالگی مبتلا به بیماری جانفرسای مالاریا شدم و با نبودن وسایل مداوای امروزی، از این بیماری به سختی نجات یافتم ولی در طی هیچیک از این بیماریها، رویایی مانند آنچه نقل کردم، نداشتم… محمدرضا پهلوی در مصاحبه با فالانچی نیز چنین میگوید:
«من بهطور پیوسته احساس پیش از وقوع دارم و آن درست به اندازه غریزهام، قوی است. حتا آن روز که آنها مرا از شش پایی «6 قدمی» هدف گلوله قرار دادند، این غریزهام بود که نجاتم داد. چون وقتی که آن شخص با تفنگ خود به طرف من نشانه رفت، من بهطور غریزی به یک نوع چرخش دورانی به دور خود مبادرت کردم و در یک لحظه قبل از آنکه او قلب مرا هدف قرار دهد، خود را به کناری کشیدم و گلوله به شانهام اصابت کرد. یک معجزه… فقط کار یک معجزه بود که مرا نجات داد… شما باید به معجزه اعتقاد داشته باشید. بر اثر یک معجزه که توسط خداوند و پیغمبران اراده شده بود نجات یافتم. من میبینم که شما دیرباور هستید.»
دکتر آویده مطمئنفر/ رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
«زخم معده» بیماری بسیار رایجی است که میلیونها نفر از بزرگسالان و کودکان را هر سال در سراسر جهان در بر میگیرد. این بیماری عمدتن توسط «هلیکوباکتر پیلوری»، که باعث عفونت معده یک ششم از جمعیت جهان است، ایجاد میشود. زخم معده که زخم «گوارشی» نیز نامیده میشود در واقع یک فرسایش کوچک در دیواره معده است. زخم معده مسری نیست، اما میتواند سرطانی شود. در حالی که زخم دوازدهه یا اثنیعشر تقریبن همیشه خوشخیم است، زخم معده ممکن است بدخیم و سرطانی شود.
زخم معده بهعنوان خوردگی مخاط، برابر یا بزرگتر از نیم سانتی متر از منطقه دستگاه گوارش تعریف شده است. اکثر زخمهای دستگاه گوارش توسط هلیکوباکتر پیلوری ایجاد میشود، اما آنها همچنین میتوانند با داروهایی از قبیل «آسپرین»، «ایبوپروفن» و دیگر داروهای «غیراستروییدی» ضدالتهاب نیز ایجاد و یا بدتر شوند. هلیکوباکتر پیلوری میتواند از فردی به فرد دیگر یا از طریق غذا و آب آلوده منتقل شود. »آنتیبیوتیک» موثرترین درمان برای زخم گوارشی با هلیکوباکتر پیلوری است.
ما از علت دقیق ابتلای کودکان به زخم معده مطمئن نیستیم، اما میدانیم که بر خلاف بزرگسالان، کودکان معمولن دچار زخم معده به دلیل عفونت هلیکوباکتر پیلوری نمیشوند و به نظر میرسد که در کودکان زخم معده نتیجهی استفاده از دارو باشد. زخم معده هنگامی به وجود میآید که دیواره مخاط معده با اسید کلرهیدریک، که بهطور معمول در شیرههای گوارشی معده موجود است، نابود شده باشد. التهاب مزمن ناشی از کلونی هلیکوباکتر پیلوری در مخاط معده مهمترین عامل زخم معده و دوازدهه به نظر میرسد. این باکتری عامل ورم معده مزمن است که بر تولید گسترین معده اثر دارد. گسترین هورمونی است که باعث تحریک ترشح اسید معده توسط سلولهای جدارهی معده میشود. افزایش تولید اسید معده باعث فرسایش مخاط معده و در نتیجه زخم شدن دیواره معده میشود.
آنچه که یک وقت سرطان نادری بوده است، اکنون تقریبن نیمی از همه موارد سرطان «مری» را در کشورهایی مانند «ایالات متحده» و «انگلستان» تشکیل میدهد.
درد در ناحیه فوقالمعدی شایعترین علامت از زخمهای گوارشی است. این درد به زمان غذا مربوط میشود. این درد ممکن است چند دقیقه یا چند ساعت طول بکشد و وقتی که معده خالی است بدتر بشود. درد زخم معده معمولن با خوردن غذا تشدید میشود، در حالی که زخم دوازدهه معمولن با خوردن غذا تسکین مییابد. «نفخ شکم»، «واتر براش» (waterbrash)، «تهوع»، «استفراغ»، «از دستدادن اشتها»، «کاهش وزن» و «هماتمزیس»، علایم دیگر زخم معده بهشمار میروند. علایم زخمهای گوارشی ممکن است با محل زخم و سن بیمار متفاوت باشد. معمولن در کودکان و سالمندان، نشانههای زخمهای گوارشی ظاهر نمیشود، مگر اینکه عوارض اوج گرفته باشد.
دانشمندان به تازگی گروهی از مواد که باعث بلوکه شدن مسیر شیمیایی کلیدی، که هلیکوباکتر پیلوری برای زنده ماندن نیاز دارد، را شناسایی کردهاند. دانشمندان از تحقیقات گذشته میدانستند که با مسدودکردن «فلوودوکسین» (flavodoxin) یعنی پروتیینهای کلیدی که هلیکوباکتر پیلوری برای بقا نیاز دارد، میتوانند طیف محدودی از آنتیبیوتیکها را که بهطور خاص، هلیکوباکتر پیلوری را هدف میگیرد، پیدا کنند. چرا که در حال حاضر، تخمین زده میشود که یک میلیارد نفر در سراسر جهان به دلیل هزینه بالای آنتیبیوتیکهای موجود و ظهور سویههای مقاوم به این آنتیبیوتیکها به این باکتری آلوده هستند. ولی این مهارکنندههای جدید، امید توسعه آنتیبیوتیک خاص جدید علیه هلیکوباکتر پیلوری را بیشتر کردهاند.
در حالی که برخی دانشمندان در حال تلاش برای پیداکردن آنتیبیوتیک جدید برای مقابله با هلیکوباکتر پیلوری هستند، سایر دانشمندان دریافتهاند که افرادی که سویههای هلیکوباکتر پیلوری را که حامل یک ژن بهنام (CagA) است دارند،۵۰ درصد شانس کمتر ابتلا به «آدنوکرسینوم» مری دارند. «فرین کمانگر»، پزشک و دکتر محقق در موسسه ملی سرطان و نویسنده همکار در این مطالعه گفته که گونههای مثبت CagA هلیکوباکتر پیلوری ممکن است با کاهش تولید اسید در معده و در نتیجه، کاهش واکنش اسید به مری، باعث کاهش خطر ابتلا به آدنوکرسینوم مری شوند. او معتقد است که علت این پدیده ممکن است با کاهش تولید «هورمون گرلین» که از معده برای تحریک اشتها ترشح میشود نیز مربوط باشد. کاهش سطح گرلین ممکن است به کم شدن چاقی، که خود عامل مهم برای آدنوکرسینوم است کمک میکند.
به نظر میرسد که با پیشرفت بهداشت و آنتیبیوتیکها، هلیکوباکتر پیلوری کمتر رایج شده است و به تبع آن کاهش بروز سرطان معده و زخم گوارشی نیز مشهود است. ولی با کمتر رایجشدن هلیکوباکتر پیلوری، از جمله CagA مثبت هلیکوباکتر پیلوری، سطح آدنوکرسینوم مری افزایش یافته است. مطالعه نشان میدهد که میزان کاهش هلیکوباکتر پیلوری در جوامع توسعه یافته ممکن است تا حدی مسوول افزایش آدنوکرسینوم مری باشد. آنچه که یک وقت سرطان نادری بوده است، اکنون تقریبن نیمی از همه موارد سرطان مری را در کشورهایی مانند ایالات متحده و انگلستان تشکیل میدهد.
«کمانگر» معتقد است که انسانها ۶۰ هزار سال است که با هلیکوباکتر پیلوری زندگی کردهاند و زمانی، هلیکوباکتر پیلوری در معده هر کسی وجود داشته است. با وجود این که علت بالقوه سرطان معده و زخم معده هلیکوباکتر پیلوری است، سابقهی طولانی هلیکوباکتر پیلوری در همزیستی با انسان نشان میدهد که آنها ممکن است برخی اثرات سودمند، از جمله نقش در کاهش بیماریهای اسهالی و آسم داشته باشد. در این مطالعه، «کمانگر»، از موسسه ملی سرطان و همکار وی، «فرهاد اسلامی» از دانشگاه تهران، نتایج ۱۹ مطالعه چاپ شده در بررسی رابطه هلیکوباکتر پیلوری با آدنوکارسینوم مری و کارسینوم سلول اسکوامس، نوع دیگری از سرطان مری را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده بودند.
Dr. Avideh Motmaen-Far, Osteopath D.O./Radio Koocheh
Stomach ulcer is a common disease that affects millions of adults and children each year around the globe. It is mainly caused by Helicobacter pylori that infects the stomachs of one-sixth of the world’s population. A stomach ulcer also called peptic ulcer is a small erosion in the stomach. An ulcer is not contagious but it can become cancerous. While duodenal ulcers are almost always benign, stomach ulcers may become malignant.
Stomach ulcer is defined as mucosal erosions equal to or greater than 0.5 cm of an area of the gastrointestinal tract. The majority of ulcers are known to be caused by Helicobacter Pylori, a bacterium that lives in the stomach but they can also be caused or worsened by drugs such as aspirin, ibuprofen and all the other Non-steroidal anti-inflammatory drugs. Helicobacter pylori may be transmitted from person to person through contaminated food and water. Antibiotics are the most effective treatment for Helicobacter pylori peptic ulcers.
We are not sure of the exact reason why children develop stomach ulcers but we know that unlike adults, children do not usually develop stomach ulcers because of Helicobacter pylori infections but as a result of medication. Stomach ulcer appears when the gastric mucosal lining of the stomach is destroyed by hydrochloric acid, an acid normally present in the digestive juices of the stomach. The chronic inflammation due to Helicobacter pylori colonizing the mucus of the stomach seems to be the most important factor in gastric and duodenal ulcers. The bacterium cause a chronic gastritis which influence the production of gastrin in the stomach. Gastrin is a hormone that stimulates secretion of gastric acid (HCl) by the parietal cells of the stomach. The increase in gastric acid production ends up with an erosion of the mucosa of the stomach and therefore an ulceration of the lining of the stomach.
What has once been a rare cancer, oesophageal adenocarcinoma now constitute approximately half of all oesophageal cancers cases in countries such as the United States and the United Kingdom.
Abdominal pain in the epigastria area is the most common sign of a peptic ulcers. This pain is related to mealtimes. It may last a few minutes or several hours and it may be worse when the stomach is empty. Gastric ulcers are usually exacerbated by food while the duodenal ulcers are usually relieved by food. Bloating, water brash, nausea, vomiting, loss of appetite, weight loss, hematemesis are other symptoms of stomach ulcer. The symptoms may vary with the location of the ulcer and the patient’s age. Usually, children and the elderly do not develop any symptoms unless complications have arisen.
Scientists have recently identified a group of substances that block a key chemical pathway that the Helicobacter pylori needs for survival. The scientists knew from past research that blocking flavodoxin, a key protein that Helicobacter pylori needs for survival, could be the key to developing narrow-spectrum antibiotics that specifically target Helicobacter pylori. Because an estimated one billion people remain infected worldwide because of the cost of existing antibiotics and the emergence of antibiotic resistant strains of the bacteria. These new inhibitors constitute promising candidates to develop new specific antibiotics against Helicobacter pylori. While some scientists are trying to find new antibiotics to fight the Helicobacter pylori, other scientists have found that people who had H. pylori strains carrying a gene called CagA have 50% less chance to get adenocarcinoma of the oesophagus.
Farin Kamangar, M.D., Ph.D., a research fellow at the National Cancer Institute and co author in this study said that CagA- positive strains of H. pylori may decrease the risk of adenocarcinoma by reducing acid production in the stomach and, therefore, reducing acid reflux to the oesophagus. She believes that it may also work by decreasing the production of the hormone ghrelin, which is secreted from the stomach to stimulate appetite. A reduction in the level of ghrelin may lead to lower rates of obesity, an important risk factor for adenocarcinoma.
It seems that with advancements in sanitation and antibiotics, H. pylori have become less common which have consequently lowered the incidence of stomach cancer and ulcers. However, as H. pylori, including CagA-positive H. pylori, has become less common, oesophageal adenocarcinomas have increased. The study suggests that the declining rates of H. pylori in developed populations may be partly responsible for this increase. What has been once a rare cancer, oesophageal adenocarcinomas now constitute approximately half of all oesophageal cancers cases in countries such as the United States and the United Kingdom.
According to Kamangar, humans had been living with H. pylori for 60,000 years and it has once been present in the stomach of about everyone. Despite of being the potential cause of stomach cancer and ulcers, H. pylori’s long history of co-existence with humans suggests that it also may have some beneficial effects, including possible roles in reducing diarrheal diseases and asthma. In this study, Kamangar and co-author Farhad Islami of the University of Tehran in Iran analyzed results from 19 published studies examining the associations of H. pylori with oesophageal adenocarcinoma and oesophageal squamous cell carcinoma, another type of oesophageal cancer.
علی انجیدنی/ رادیو کوچه
مامور ویژه، من را که از تعجب و ترس دهانم باز مانده بود و رنگ به چهره نداشتم با «ملا محمد عمر» در سوییت دربستهای در زیرزمین خانه یکی از بزرگان بهشت، که احتمالن همان دشمنی بود که نازنین میگفت، تنها گذاشت و رفت. ملا محمد گفت: «خواهر تشریف بیاورید تا صیغه نکاح را بخوانم و انشااله زندگی مشترک را با هم شروع کنیم.» گفتم: «ببخشید قبل از خواندن خطبه میخواستم ببینم این ماجرا عذاب منه یا شما؟ شنیدم که مامور به شما گفت این یکسال بخشی از عذاب شماست.» ملا محمد گفت: «من اینجا یاد گرفتهام که که زیاد دنبال حرفهای بقیه نباشم خواهرم.
حالا عذاب من و شما چه فرقی میکند؟ مهم زندگی مشترک من و شماست که آن هم بهحمداله بهخوبی و خوشی شروع میشه. فقط زودتر خطبه را بخوانم تا خدای ناکرده گناهی از من سر نزند.» گفتم: «ببین حاجی، ملا؟ فکر کنم شما رو خوب توجیه نکردهاند، اولن بنده قصد ازدواج ندارم. دوم اینکه، من تازه تغییر جنسیت پیدا کردهام و هنوز آماده ارتباط نیستم و سوم اینکه گفتهاند این عذاب شماست، نشاندهنده این است که زندگی کردن با من یک جهنم تمام عیار است یعنی جهنم در بهشت. شما بهتر است دنبال این باشید که از امکانات بهشتی بیشتر استفاده کنید تا بودن با من که خودم یک دوزخ بالقوه هستم.»
ملا محمد خندید و گفت: «به قول اون شاعر معروف: «ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است، بگشای زرخ پرده که محتاج لقاییم.» گفتم: «بابا جان، من میگم نره، شما میگی بدوشش؟ آخه من نمیتونم و نمیخوام با حاج آقای دیلاقی مثل شما باشم، مگه زوره؟» ملا محمد جواب داد: «اینجا شما تصمیم نمیگیرید حاج خانم. حتمن یک صلاحی بوده که این تصمیم گرفته شده و من و شما رو برای زندگی کردن با هم نامزد کردهاند.» تا اومدم بگم گوه خورد هر کی نامزد کرد با شما، که ملا من رو مثل پر کاه از جا بلند کرد و روی کاناپه خوابوند و خودش هم روی من نشست و گفت: «استغفراله، ببین میخواستم قبل از خطبه بدنمان با هم تماس نداشته باشد، نذاشتی دیگه، اینقدر حرف زدی مجبورم کردی اینکار رو بکنم.» شروع کرد به خوندن آیه که النکاح سنتی …. صحبتاش رو قطع کردم و گفتم: «نامرد حداقل بذار برم دستشویی تا آماده بشم.»
گفت: «تا جواب خطبه عقد رو ندی از دستشویی خبری نیست، نامرد هم خودتی ضعیفه. حالا خفهخون بگیر تا حرفهام تموم بشه.» ملا محمد خطبه رو خوند ولی من جواب نمیدادم و بالاخره با چند سیلی محکم تو گوشم مجبور شدم بله رو بگم. ملا با خوشحالی گفت: «خوب حالا محرم شدیم پاشو برو دستشویی و خودت رو آماده کن که یه عالمه کار داریم.» بلند شدم و رفتم دستشویی. رنگ به چهره نداشتم. خواستم در دستشویی رو قفل کنم، دیدم که فکر اینجا رو هم کرده بودند و در فقط بسته میشد و قفل نداشت. چند دقیقهای الکی روی توالت فرنگی نشسته بودم و الکی معطل میکردم. ملا محمد پشت در آمد و گفت: «عزیزم بیا بیرون دیر شد.» آهسته گفتم: «عزیز ننهات باش مرتیکه پشم و پیلی.» جواب داد: «ملا فدای اون زبون تلخت بشه، بیا عزیز دل، بیا نمیخواد زیاد به خودت برسی، همین جوری هم تو دل ما جا گرفتی.» داشتم بالا میآوردم. بازم معطل کردم تا اینکه در باز شد و دست ملا من رو لخت از روی دستشویی بلند کرد و بیرون آورد.
جیغ زدم و گفتم: «بی پدر و مادر صبرکن لباسم رو بپوشم، خرس گنده، الاغ.» گوش ملا محمد بدهکار این حرفها نبود و در حالیکه من رو مثل بره دنبال خودش میکشید گفت: «منکه چند ثانیه دیگه میخوام اونا رو در بیارم چرا تو زحمت بکشی بپوشیشون، عزیزم بدقلقی نکن، بیا الان میبرمت تو اتاق خواب، اگه بدونی چه تخت خوشگلی برامون تو اتاق خواب گذاشتهاند، خیلی راحته به جون تو.» من در حالیکه دستوپا میزدم و جیغ میزدم گفتم: «من دکترم میدونی؟ بذار اول معاینهات کنم ببینم بیماری چیزی نداشته باشی؟ اصلن کاندوم داری؟» ملا رگ گردنش زد بیرون و گفت: «گوه زیادی نخور، بعدن سر فرصت معاینهات رو هم انجام بده.» فکری به ذهنم رسید و با خودم گفتم: «بهترین کار اینه که کاری کنم تا مامورین مجازات فوری سر برسند.» شروع کردم به بلند بلند فحشدادن به کلیه عوامل عالم آخرت، از نکیر و منکر شروع کردم و هیچکس رو بینصیب نذاشتم.
چند لحظه بعد در باز شد و شش هفت مامور ریختند داخل خانه و ملا محمد مجبور شد من رو رها کند و خودش گوشهای بایستد. سریع لباسهایم رو پوشیدم و رو به مامورها گفتم: «آقایون، درست تشریف آوردید، بنده گناهکارم و خواهر و مادر تمامی ارکان عالم آخرت را یکجا آباد کردم، لطفن منرا با خودتان به جهنم و یا هر جا دلتان خواست ببرید.» تا مامورها بخواهند من را با خود ببرند، صاحبخانه پیر با لبخند و چهره نورانی به همراه پیشکارش وارد شد و همه مامورها فوری به گوشهای رفتند و تا کمر جلوی او خم شدند.
پیرمرد گفت: «میبینم که تازه عروس گریز پای ما شلوغ کرده و کل بهشت رو به اینجا کشانده است.» رو به پیشکار خودش کرد و گفت: «مگر نگفته بودم کسی حق ندارد وارد این خانه شود؟ اینها، اینجا چه میکنند؟» یکی از مامورها که معلوم بود ارشد بقیه است گفت: «ببخشید قربان، جسارتن ایشان مرتکب گناهان مشهود بیشماری شدهاند و طبق مقررات بهشت به محض ارتکاب چنین گناهانی ما بهصورت خودکار در مکان ارتکاب گناه حضور پیدا میکنیم.
علت حضور ایشان در اینجا برای ما مهم نیست ولی با کمال احترام باید خدمت شما عرض کنم که ما باید ایشان را با خودمان به انتظامات مرکزی بهشت ببریم.» با خوشحالی گفتم: «بله، باید ببرید» رو به پیرمرد کردم و گفتم: «استاد ببخشید فضای خونه شما را گناه آلود کردم، انشااله قسمت بشه جبران کنیم.» پیرمرد در حالیکه لبخند در صورتش دیده نمیشد و بهصورت واضحی عصبانی بود گفت: «شما قبلن به اندازه کافی برای ما جبران کردهاید دکتر عزیز، ما بتونیم کل عالم رو از شر شما راحت کنیم خدمت بزرگی را انجام دادهایم.» رو به مامورها کرد و گفت: «ببریدش بازداشتگاه فقط به رییستان بفرمایید با من تماس بگیرند……( ادامه دارد)
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
اغلب انسانها علاقهمندند در راهی که طی میکنند، گامهایشان را با اطمینان برداشته و در هر مرحله به موفقیت برسند. اما بهطور معمول تعداد افرادی که به هدف میرسند و پیروزمندانه در اوج زندگی میکنند بسیار کمتر از افراد مشتاق رسیدن به پیروزی است.
شاید یکی از مهمترین علتها این باشد که ما بهطور معمول بسیار کمتر ازخواستنمان تلاش میکنیم و یا به بیراهه میرویم.
اما پیروزشدن در زندگی چندان هم دشوار نیست تنها باید عزم جدی داشت و دل به راه داد.
در این برنامه با هم از توصیههای یک فرد موفق بهره میبریم تا ببینیم که تجربیاتی ساده اما تاثیرگذار چگونه میتوانند زندگی را متحول کنند:
«کرایگ هایپر» یک نویسنده، محقق، مقالهنویس و در عین حال مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفهای است. در ۲۵ سال گذشته، او را بهعنوان فردی موفق در حوزههای اجتماعی همچنین در زندگی فردیاش میشناسند.
او به چهل مورد از عادتهای افراد موفق اشاره دارد که میتواند توصیههایی ساده و کاربردی باشد برای تمام افرادی که به واقع دلشان میخواهد زندگی موفقیتآمیزی داشته باشند:
۱) افراد موفق، فرصتهایی را میبینند و پیدا میکنند که دیگران آنها را نمیبینند.
۲) آنها از مشکلات درس میگیرند، در حالیکه دیگران فقط مشکلات را میبینند.
۳) روی راهحلها تمرکز میکنند.
۴) در زمانی که دیگران آرزو میکنند موفقیت به سراغشان آید، هوشیارانه و روشمندانه موفقیتشان را میسازند.
۵) مثل بقیه ترسهایی دارند ولی اجازه نمیدهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
۶) سوالات درستی از خود میپرسند. سوالهایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار میدهد.
۷) به ندرت از چیزی شکایت میکنند و انرژیشان را بهخاطر آن از دست نمیدهند. شکایتکردن فقط فرد را در مسیر منفیبافی و بیثمر بودن قرار میدهد.
8 ) سرزنش نمیکنند (واقعن فایده اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تمامن به عهده میگیرند.
۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتاشان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالابردن ظرفیتشان پیدا میکنند و بیشتر از ظرفیتاشان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده میکنند.
۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامهریزی میکنند و فکر میکنند تا وقتی که کارشان را انجام میدهند استرس کمتری داشته باشند.
۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد میکنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را میدانند.
۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرتانگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب میکنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمیگذارند زندگیشان اتوماتیکوار سپری شود.
۱۳) به وضوح و دقت میدانند که چه چیزی در زندگی میخواهند و چه نمیخواهند. آنها بهترین واقعیت را بهطور دقیق برای خودشان مجسم و طراحی میکنند به جای اینکه تنها تماشاگر زندگی باشند.
۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری میکنند.
۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمیکنند و زندگیاشان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمیدهند.
۱۶) آنها دانشآموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار میکنند. آنها از راههای مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد میگیرند.
۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
۱۸) دقیقن میدانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگیاشان را با از شاخهای به شاخهای دیگر پریدن از دست نمیدهند.
۱۹) ریسکهای حسابشدهای انجام میدهند، ریسکهای مالی، احساسی و شغلی.
۲۰) با مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید سریع و تاثیرگذار روبهرو میشوند و هیچوقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمیکنند. با چالشها روبهرو میشوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره میبرند.
۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمیمانند تا آیندهشان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان میسازند.
۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمیکنند، آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل میکنند.
۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساساتاشان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچگاه برده احساساتاشان نمیشوند.
۲۴) ارتباطگرهای خوبی هستند و روی رابطهها کار میکنند.
۲۵) برای زندگیاشان برنامه دارند و سعی میکنند برنامهاشان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامهریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی میخواهند از رنجکشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کارکردن و بودن در شرایط سخت را میفهمند.
۲۷) ارزشهای زندگیشان معلوم است و زندگیاشان را روی همان ارزشها بنا میکنند.
۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، میدانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها میدانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلیها خیال میکنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافتهاند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کردهاند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را میروند که کمتر کسی میتواند برود، شاد میشوند.
۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی میکنند و چه دارند و چهطور به نظر میرسند، توجهی ندارند.
۳۱) دستودلباز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا به خواستههایشان برسند خوشحال میشوند.
۳۲) متواضع هستند و اشتباهاتاشان را با خوشحالی میپذیرند و به راحتی عذرخواهی میکنند. آنها از تواناییهایشان خاطرجمع هستند ولی به آن مغرور نمیشوند. آنها خوشحال میشوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصیشان لذت میبرند.
۳۳) انعطافپذیر هستند و تغییر را غنیمت میشمارند. وقتی وضعیتی پیش میآید که عادتها و آسایش روزمرهاشان را بر هم میزند از آن استقبال میکنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را میپذیرند.
۳۴) همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه میدارند و میدانند که بدنشان خانهای است که در آن زندگی میکنند و بههمین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار میکنند و تنبلی نمیکنند.
۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمیکنند.
۳۸) وقتاشان و انرژیاشان را روی وضعیتهایی که از کنترلشان خارج است صرف نمیکنند.
۳۹) کلید خاموش روشن دارند. میدانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگیاشان لذت میبرند و سرگرم میشوند.
40) آموختههایشان را تمرین میکنند. درباره تئوریهای عجیب و غریب خیالبافی نمیکنند بلکه واقعبینانه زندگی میکنند.
خبر / رادیو کوچه
حسین جاودانی عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم خراسان و از فعالان سابق دانشجویی، با دستور مسوولان دانشگاه پیام نور مشهد، از تدریس در این دانشگاه محروم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، حسین جاودانی دارای مدرک کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه تهران است که در چند سال اخیر در این دانشگاه مشغول به تدریس بوده است.
گفته میشود این اقدام بنابر دستور حراست دانشگاه و با فشار نهادهای امنیتی رخ داده است.
حراست دانشگاه این اقدام را درخواست اداره اطلاعات مشهد دانسته و علت آن را انتشار مقالات این فعال سیاسی اعلام کرده است.
این اقدام در حالی رخ داده است که هیچ حکم قضایی برای این فعال سیاسی و جود نداشته است.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
بهاییها در تاجیکستان از سال ۱۹۹۲ میلادی به این سو فعالیت رسمی دارند. آنها در شهرهای اساسی تاجیکستان، «خجند»، «دوشنبه»، «کولاب» و «ترسنزاده» مرکزهای خود را بنیاد کردهاند، که پیروانشان به آنجا آمده، از تعلمات «شیخ بهااله» پایهگزار این تعلمات بهرهور میشوند.
مسوولان سازمان بهایی در تاجیکستان خود را از جمله «بندگان قانون» میدانند و تا این مدت نیز، به گفته خود آنها، همیشه از امر و فرمان و قوانین دولت تاجیکستان اطاعت ورزیدهاند. گفته میشود بهاییها تا سالهای نودم قرن گذشته، در دوران «حکومت شوروی» در قلمرو این کشور زندگی و کار کردهاند، ولی آن وقت نهتنها فعالیت رسمی نداشتهاند، بلکه تعداد آنها خیلی کم بوده است.
«قیامالدین ستاری» کارشناس در امور سازمانهای دینی در دوشنبه، میگوید، بهاییان از «عشقآباد» به «سمرقند» و «بخارا» و از اینراه به تاجیکستان آمدهاند. نخستین عبادتگاه مربوط به بهاییها در «عشقآباد» هنوز در سالهای ۱۹۱۳ و ۱۹۱۸ میلادی ساخته شده است. «روسیه» از نخستین کشورهای خارجی بوده است، که کتاب مقدس بهاییها را به زبان روسی انتشار داده است.
حالا بهاییها در قلمرو سابق کشورهای «اتحاد شوروی» حضور بیشتر دارند و تعداد آنها در این قلمرو به دههزار و یا بیشتر از آن میرسد. اما «فروزهشمسی یوا» منشی «محفل روحانی ملی بهاییها در دوشنبه» میگوید: «هنوز تعداد دقیق پیروان بهایی در تاجیکستان حساب نشده است. اگرچه به گفته او پیروان آنها در قیاس به ۲۰ سال پیش افزوده است.»
تا این مدت مرکز بهاییها در تاجیکستان کتابهای مختلف را در باره دیانت بهایی و تعلمات آن به خط «سرلک» و «تاجیکی» به نشر رسانده است، که کتابهای «اقان» و «بهااله و زمان نو» از جمله آنهاست.
وی میگوید: «نمیتوانم حالا به شما شماره دقیق آدمهایی را بگویم، که از مذهب بهایی در تاجیکستان پیروی میکنند. زیرا با همه آدمهایی، که صحبت میکنیم، آنهایی که به تعلمات بهایی باور دارند و آنرا قابل قبول میدانند، را بهایی حساب میکنیم.» بهاییهای تاجیکستان خود را از جمله سازمانهای مبلغی نمیدانند. آنها تنها به پیروان خود و آنهای که خواهش دارند و به مرکز آنها میآیند، کتابهای مربوط به تعلمات «بهااله» را پیشنهاد میکنند.
تا این مدت مرکز بهاییها در تاجیکستان کتابهای مختلف را در باره دیانت بهایی و تعلمات آن به خط «سرلک» و «تاجیکی» به نشر رسانده است، که کتابهای «اقان» و «بهااله و زمان نو» از جمله آنهاست. با اینحال بهاییها در تاجیکستان میگویند: «تا این مدت مناسبت مقامات دولتی با سازمان آنها دوستانه بوده است. هرچند در آغاز سال ۲۰۰۰ در تاجیکستان دو تن از پیروان این دیانت کشته شدند.»
مقامات تفتشاتی تاجیکستان گفتند: «که ایندو نفر به دلیل این که از مذهب بهایی پیروی میکردند، کشته شدند.» هم چنین در سال ۱۹۹۹ یکی دیگر از بهاییها در خانه خود کشته شده است. حالا بر اساس اطلاع غیررسمی در تاجیکستان بیشتر از ۵۰۰ پیرو بهایی به سر میبرند، که قسمت اصلی آنها در «دوشنبه» و «خجند» زندگی و کار میکنند.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، مهدی تحققی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و احمد هاشمی دیگر عضو این سازمان و از مدیران کل وزارت کشور در دوران اصلاحات توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
با بازداشت این دو نفر و دو عضو دیگر شورای مرکزی سازمان عبداله ناصری و علی باقری، در سه هفته اخیر چهار عضو فعال این تشکل سیاسی بازداشت و روانه زندان شدهاند.
این در حالی است که در روزهای پایانی بهمنماه و آغازین اسفند تعدادی از فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دستگیر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت ناصری، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب»
خبر / رادیو کوچه
آزاده شفیق فرزند اشرف پهلوی و خواهر شهریار شفیق که سالها پیش در پاریس ترور شده بود بر اثر بیماری روز پنجشنبه، در سن پنجاه سالگی درگذشته است.
وی همچنین از جمله فعالان مدنی بود که از مخالفان جمهوری اسلامی بهشمار میرفت.
آزاده شفیق پس از انقلاب 57 روزنامهای بهنام ایران آزاد را به همراه بهروز صوراسرافیل، در پاریس منتشر میکرد.
اردوان روزبه / سردبیر/ رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
پس از یک دوره نزدیک به یکسال با بیستوپنجم بهمنماه حرکتی تازه در بین ایرانیان رخ داد. این حرکت نشان از آن بود که دستگیریها، ارعاب و جلوگیری از اطلاع رسانی و پروژههای اعترافگیری و حکمهای سنگین زندان برای فعالان مدنی و کوشندگانی که فقط اعتراض به شرایط موجود داشتند، نه تنها موجب عقبنشینی مردم از خواستههایشان نشده، بلکه به نوعی این آتش زیر خاکستر از جوشش و وسعت بیشتری برخوردار شده است.
چرا که اگرچه مردم در پساز انتخابات حضوری فراگیر در عرصهها داشتند اما در دوره اول اعتراضات موضوع «رای من کو؟» بود. اما امروز بیپروا این مردم با شعار بر ضد عالیترین مقام حاکمیت در واقع به دنبال تغییر نظام هستند. حضور دور دوم مردم پس از بیستوپنجمبهمن ماه نشان داد که مردم الگوهای اعتراضشان تغییر کرده است. وقتی آقای «موسوی» و «کروبی» به حصر خانگی با هدف سرگردانی مردم در تصمیمگیری دچار میشوند، حرکت خود جوش مردمی شکلی تازه به خود میگیرد.
آنها به خیابان میآیند، شعار میدهند، برنامهریزی میکنند و مردممحور سعی در تنظیم حرکتهای بعدی خود دارند. اینبار به نظر میرسد جامعه کاریزما طلب ایرانی، بهدنبال یک رهبر و گرداننده برای حرکت نیست. رهبر بدنه جریان اعتراضی مردم شده است.اما نکته همین است. اگر چه حاکمیت به نوعی از مردم رو دستخورده، اما تلاشهای لازم برای یافتن راهکارهای مناسب که جنبههای تبلیغاتی را هم لحاظ کند را از خاطر نبرده است.
آنها به خیابان میآیند، شعار میدهند، برنامهریزی میکنند و مردممحور سعی در تنظیم حرکتهای بعدی خود دارند. اینبار به نظر میرسد جامعه کاریزما طلب ایرانی، بهدنبال یک رهبر و گرداننده برای حرکت نیست.
ایجاد رعب و وحشت به جای تیراندازی مستقیم به مردم. عدم دستگیری فلهای به روش بعد خرداد سال 88 و بررسی سریع پروندههای دستگیرشدگان که بازداشتهای بلاتکلیف خود میتوانست یک هیجان عمومی راه به همراه بیاورد از سویی و از سوی دیگر پروژه تصاحب کشتهشدگان اعتراض روز بیستوپنجم با برنامههای تلوزیونی و گذر از همه مرزهای اخلاق که تا حد جاسوسنمایی و جعل کارتشناسایی نیز پیش رفت، حکایت از برنامهریزی بلند مدتی داشت که حاکمیت در حرکتی تیمی به آن رسیده بود.
مردم نیز به روش همان ایدههای خودجوش راهکارهای مقابله این حرکت را یافته و پاسخ گفتند. اما به هر روی ایجاد اعتراض بهطور حساب شده در حوزه های علمیه قم، شعار مرگ بر موسوی و کروبی، تظاهرات اکثریت مجلس با شعار اعدام و هم چنین موضعگیری کاملن رسمی بر علیه هاشمی، جریانی تازه بود. این بار کسی که کشته شده بود، منافق نبود، عامل اسراییل نبود، فروشنده مواد مخدر نبود، بلکه جاسوس کیهان بود.
اما موضوع این است که با فرایند جدید بنا هست چه شود. اعلام روزهای آتی اعتراض در رسانههای غیر رسمی یا وبلاگها و همراهی ایرانیان خارج از کشور با برگزاری تجمعهای اعتراضی همه خود به امتیازهای این رقابت سخت کمک میکند، اما راه کار نهایی چیست؟ با توجه به حرکتهای حاکمیت در ایجاد جو بر علیه کاندیداهای معترض و خطر به روشی حساب شده با کشتهشدن افرادی در تصادف مانند شیراز آن هم بهطور کاملن اتفاقی و یا دستگیری دانشجویان، اما اینک مرحله تازهای از پیگیری مردم برای دستیابی به خواستههایشان آغاز گرفته است.
در این مرحله هم زمانی با حوادث دنیای عرب خود جان تازهای بود به این منتظران و آتشهای زیر خاکستر اما نباید فراموش کرد شرایط اعتراضی در ایران به لحاظ ساختار حاکمیت و اقتصاد نفتی با تمامی اتفاقات پر سرعت چند هفته گذشته در تونس، مصر، لیبی، اردن و عربستان و چند زمزمه دیگر متفاوت است. در ایران باید صبر داشت. آرام و بردبار جلو رفت و روزنههای نفوذ در بدنه حاکمیت را یافت. اعتراضها باید شکلی نهادینه بگیرد و به ارکان نظام سرایت کند. آنها باید خود بتوانند در بخش مدیریتهای میانی و فرماندهان نظامی در ارتش و سپاه و حتا بسیج کلاه را قاضی کنند تا این حرکت فراگیر شود.
مردم ایران نباید برای دستیابی به خواستههایشان انتظار هجده روزه داشته باشند. اما پر واضع است که از سویی وقتی کسی در خیابان بیپوشاندن صورت شعار «مرگ بر» را بر علیه عالیترین سطح نظام میدهد، این یعنی تغییری که پیامی نامبارک برای حاکمان یک کشور دارد. راهی که بازگشت ندارد. مردم و رسانههای آزاد و کارمندان و ارکان جامعه باید بدانند هر کدام به فراخور موقعیت به وظیفه خود عمل کنند و این بار سعی کنند هر کدام آن چه را که میتوانند به کار گیرند و نه آن که هر کار ممکن است دم دستشان بیاید، همانی که به حرکت «هیتی» مشهور است. این بار ساختار و سیستمسازی برای حرکت فعال در بدنه اعتراض میتواند رمز موفقیت باشد. حتا اگر دراز مدت حاصل شود.
خبر/ رادیو کوچه
بر اساس اخبار منتشر شده در برخی رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، مسوولان قضایی برای مادر حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، به عنوان «مطلع» حکم جلب صادر کردهاند.
به گزارش هرانا، یکی از نزدیکان حسین رونقی ملکی با بیان اینکه برای زلیخا موسوی مادر این زندانی سیاسی حکم جلب صادر شده است اظهار داشت اتهام وی «اطلاعرسانی در مورد وضعیت فرزندش» عنوان شده است.
حسین رونقی ملکی که از آذرماه سال ۸۸ تاکنون در زندان محبوس است، در وصعیت نامناسب جسمانی بهسر میبرد.
این وبلاگنویس و فعال حقوق بشر، که پیشتر از سوی دادگاه انقلاب با حکمی ۱۵ ساله مواجه شده است، از زمان بازداشت تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است.
وی هم چنین مانند سایر زندانیان محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، از حق برقرای تماس و ملاقات حضوری با خانواده خود نیز محروم است.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمانی رونقی ملکی وبلاگنویس زندانی»
خبر / رادیو کوچه
عبدالعزیز بوتفلیقه، رییس جمهورى الجزایر روز پنجشنبه، در پی ادامه اعتراضها و ناآرامیها در این کشور وضعیت فوقالعاده در الجزایر را لغو کرده است. لغو وضعیت فوق العاده پس از حدود ۱۹ سال در این کشور رخ داد.
آقای بوتفلیقه پیشتر در واکنش به تظاهرات مخالفان و ناآرامی در کشورهای منطقه، لغو این حالت را وعده داده بود.
بر این اساس، ارتش الجزایر دیگر از اختیار دخالت در امور امنیتی داخلی برخوردار نیست.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا از لغو وضعیت فوقالعاده در الجزایر استقبال کرده و آن را نشانه مثبتی دانسته که نشان میدهد حکومت این کشور به نگرانیهای مردم توجه نشان داده است.
این در حالی است که احزاب مخالف و فعالان حقوق بشر در الجزایر بارها خواستار لغو وضعیت اضطراری در این کشور شده بودند.
در این حال، وزیر کشور الجزایر گفت برگزاری تظاهرات در الجزیره، پایتخت، همچنان ممنوع است.
بیشتر بخوانید:
«برخورد شدید پلیس الجزایر با معترضان آزادیخواه»
رادیو کوچه
دیدار حساس سپاهان و استقلال در دقایق وقت تلف شده به تساوی کشیده شد. روز پنجشنبه و در آغاز هفته بیست و چهارم لیگ برتر فوتبال ایران استقلال توانست در وقتهای تلف شده بازی، گل تساوی را بزند و بازی را با نتیجه یک-یک به پایان برساند.
در دیگر بازی همزمان تیم فوتبال ذوب آهن در قم میهمان صبا بود و در حالی که تا دقیقه 90 با یک گل از میزبان خود عقب بود با گلهای جلال رافخایی (90) و فرشید طالبی (91) به پیروزی ۲ بر یک رسید.
در ادامه بازیهای این هفته در روز جمعه تیمهای راه آهن- شاهین بوشهر، مس کرمان- نفت تهران، سایپا- پاس، تراکتورسازی- استیل آذین، نفت آبادان- ملوان و پرسپولیس- فولاد خوزستان به مصاف هم خواهند رفت.
بیشتر بخوانید:
«کسب سه امتیاز حساس پرسپولیس در بوشهر»
جمعه 6 اسفند 1389 / 25 فوریه 2010
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
مهارتها – «راز و رمز انسانهای موفق» - سیمین
روزنگاشت – «من مال خودم هستم» – محبوبه شعاع
طنز در پزشکی -«سهشنبهها با حوری» – (قسمت سیوهفتم) - علی انجیدنی
بخش اول خبرها
رادیو لیچار – ( گزیدهی هفته) – فرورتیش
مجله خبری تاجیکستان – «بهاییها به تاجیکستان چگونه راه یافتند؟» – کیومرث
مجله جاماندگان – «میبینم که شما دیرباور هستید» – شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
کوچه سلامتی – «همزیستی ۶۰ هزار ساله با انسان» – آویده مطمئنفر
مجله خبری کابل – آرین
تحلیل روز – «مهم این است که هر کس به وظیفهاش عمل کند» – اردوان روزبه
خبر / رادیو کوچه
با وقوع درگیری در شهرهای نزدیک به طرابلس، پایتخت لیبی، معمر قذافی برای کنترل مناطق اطراف این شهر سخت در تلاش است. نیروهای حامی به سرهنگ قذافی به مخالفان دولت که شهرهای نزدیک به طرابلس، پایتخت، را تحت کنترل دارند، حمله کردهاند.
این در حالی است که تانکها در اطراف مناطقی که هنوز تحت کنترل نیروهای وفادار به قذافی است، حلقه زدهاند و گفته میشود که یک تیپ نظامی ویژه تحت فرماندهی یکی از پسران معمر قذافی، به نام خمیس، حفاظت از این مناطق را بر عهده دارد.
برای بعد از مراسم نماز جمعه، تجمع های اعتراضی در نظر گرفته شده و مخالفان قرار است در طرابلس راهپیمایی کنند.
شدیدترین درگیریها در غرب لیبی در شهر زاویه رخ داده و به گفته یکی از شاهدان عینی، برای حمله به معترضان در داخل یک مسجد از سلاحهای سنگین استفاده شده است. در این حمله دستکم ده نفر کشته شدهاند.
از نزدیکی میستوره، از شهرهای شرق لیبی، نیز وقوع درگیریهای سنگینی برای کنترل یک فرودگاه گزارش میشود و بنابر گزارشها، نیروهای معمر قذافی از این شهر خارج شدهاند.
لازم به اشاره است با افزایش واکنشهای جهانی علیه خشونتها در لیبی، باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا با رهبران فرانسه، بریتانیا و ایتالیا گفتوگو کرده است.
بیشتر بخوانید:
«برگزاری جشن ملی در شهرهای شرق لیبی»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستوپنجم فوریه برابر با زادروز «جورج هریسون» موسیقیدان و ترانهسرا انگلیسی و عضو گروه افسانهای «بیتلز» است. او که زاده سال 1943 بود بیشتر محبوبیتش را در مقام گیتاریست اصلی گروه «بیتلز» در دهه شصت میلادی به دست آورد و توانست با زدن ساز سیتار در بعضی از ترانههایش نخستین آهنگساز پاپ غرب شود و بر بسیاری از ترانههای گروه بیتلز تاثیر بگذارد. هریسون در نهایت در سال 2001 بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
«جورج هریسون» در بیستوپنجم فوریه سال ۱۹۴۳، در شهر «لیورپول، انگلستان» بهدنیا آمد. پدر او راننده تاکسی و مادرش خانهدار بود. «جورج» پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد موسسه لیورپول شد. او در آغاز در گروهی با نام «کواریمن» کار نوازندگی گیتار را آغاز کرد و پس از اولین آشناییاش در سال 1958 با «پل مککارتنی» که در موسسه لیورپول بود، این آشنایی باعث بهوجود آمدن «گروه بیتلز» شد.
در زمانی که گروه بیتلز در اوج شهرت بود، جورج هریسون را «بیتل خاموش» نامیدند. گفته شده علت اطلاق این لقب به وی رفتار درونگرایانه و علاقه بسیارش به «هندوئیسم» بوده است و اما یکی از نقطه عطفهای زندگی حرفهای هریسون طی توری به آمریکا رخ داد.
او در این سفر توسط دوستش «دیوید کراسی» با موسیقی کلاسیک هنری و آثار «راوی شانکار» استاد سیتار آشنا شد. پس از این آشنایی و علاقه او به این نوع موسیقی به هندوستان سفر کرد تا از شانکار درس سیتار را بگیرد. در بازگشت نیز سیتاری با خود آورد و توانست نخستین آهنگساز پاپ غرب شود که این ساز را در یکی از ترانههایش به نام «جنگل نروژی» بهکار گرفت و با ساز جدیدش بر بسیاری از ترانههای گروه بیتلز تاثیر بگذارد.
هریسون سپس با «اریک کلاپتون» گیتاریست و آهنگساز مشهور راک انگلیسی، دوستی نزدیکی برقرار کرد و یکی از ترانههایش را با همکاری او نوشت. جورج در سال 1991 نیز به همراه کلاپتون توری به ژاپن داشت. هریسون از سال 1988 تا 1990 عضو یک ابرگروه موسیقی به نام «ترولینگ ویلبریز» بوده است.
جورج همچنین از آهنگسازان مدرنی بود که به اجرای کنسرتهای خیریه پرداخته است. او در سال 1971 در آمریکا کنسرتی برای کمک به آوارگان گرسنه جنگ بنگلادش برگزار کرد که حدود چهل هزار نفر برای دیدن آن به نیویورک رفتند و اما سرانجام جورج هریسون در بیستونهم نوامبر سال 2001 در سن 58 سالگی در خانه یکی از دوستانش در لسآنجلس و در کنار همسر و پسر بیستوچهار سالهاش پس از جدال طولانی با سرطان، درگذشت.
جورج هریسون چند سال قبل از مرگش کتاب «من مال خودم هستم» را به چاپ رساند و سپس به جمعآوری برگزیده ترانههای بیتلز مشغول شد. مجله «رولینگ استون» مجلهای آمریکایی که به موسیقی، لیبرالیسم و موضوعات عامهپسند میپردازد، در سال ۲۰۰۳ و در ردهبندی صد گیتاریست برتر تمامی دوران، جورج هریسون را در رتبه بیستویکم قرار داد.
منبعها:
ویکیپدیا
گوگل
گفتگوی هارمونیک
گراند سینما
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
فرمانده عمومی نیروهای آیساف در افغانستان دستور تحقیق در مورد ادعای اخیر مجله «رولنگ استون» را داده است.
در مقاله اخیر مجله رولنگ استون آمریکا آمده است که دفتر جنرال ویلیم کالدویل فرمانده ماموریت تعلیمی ناتو تلاش کرده با استفاده از تبلیغات توجه نمایندگان کنگره آمریکا را جلب کند تا پول و عساکر بیشتر در بخش ماموریت تعلیمی ناتو ارسال شود.
بر اساس مقاله جنرال کالدویل این تلاشها را برای نفوس بر نمایندگان کنگره آمریکا و موفقیت برنامه آموزشی ناتو که خودش مسوولیت آن را دارد انجام داده است.
در یک اعلامیه دفتر مطبوعاتی آیساف در کابل که امروز نشر شده آمده است که جنرال دیوید پترویوس فرمانده عمومی آیساف برای روشن شدن این ادعا دستور تحقیقات را داده است.
مجلهی رولنگ استون سال گذشته نیز مقاله دیگری را در مورد مک کرستال فرمانده اسبق آیساف نوشت و سبب شد تا وی از وظیفهاش استعفا بدهد.
مهدی کروبی که پس از تظاهرات ۲۵ بهمن در حصرکامل خانگی بهسر میبرد و هیچ اطلاعی از او در دست نیست، مقارن ۲۲ بهمن در سخنانی تصریح کرده بود که پیروزی با مردم است و در این راه رنج و مشقتها شیرین است. این فیلم مربوط به پیش از ورود ماموران به خانه کروبی و تعویض قفلها و بازداشت فرزند وی است.
Click here to view the embedded video.
رادیو کوچه
1369 خورشیدی - نخستین همایش بررسی مسایل «مطبوعات ایران» در تهران گشایش یافت. این همایش به همت وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی و دانشگاه «علامه طباطبایی» طی دو روز برگزار شد در آن شرکتکنندگان در زمینه مسایل مربوط به مطبوعات کشور به بحث و تبادلنظر پرداختند. در این همایش حقوق و آزادیهای مطبوعات مورد بحث و تبادل نظر کارشناسان قرار گرفت.
1860 میلادی - زادروز «ویلیام جیمز اشلی» (William James Ashley)مورخ تاریخ اقتصاد است. این مورخ انگلیسی صاحب تحقیقات فراوان در تاریخ اقتصاد و در این زمینه دارای چند فرضیه گفته است که مورخان به عامل اقتصاد در ایحاد تحولات و وقوع رویدادها توجه کافی نکرده و آن را در جایگاه خود قرار نداده و از این بابت کوتاهی کردهاند. اشلی ریشه جنگها، ناآرامیها و انقلابها را اقتصادی میبیند. به باور او، «عامل اقتصاد» باعث تقریبن همه جنگها در سراسر تاریخ بشر بوده است و این جنگها موجب دگرگونیها شدهاند. وی بیش از هر اندیشمند دیگر نقش دستمزدها را در ثبات و یا بیثباتی یک جامعه به دست داده است. تالیف او «مروری بر تاریخ اقتصادی» اثری است مهم و در زمان خود کتاب درسی در دانشگاهها.
1961 میلادی – همه ساله چنین روزی بهعنوان روز «ملی کویت» گرامی داشته میشود. کویت کشوری است در جنوب غربی آسیا، ساحل غربی «خلیج فارس» بین «عراق» و «عربستان». نژاد مردم این کشور عرب است و بیشتر آنها نیز به زبانهای انگلیسی و فارسی صحبت میکنند. عموم مردم این کشور پیرو دین اسلاماند. حکومت این کشور مشروطه «امیرنشین» است که در سال ۱۹۶۱ از انگلستان مستقل شد و در چهاردهم مه سال ۱۹۶۳ به عضویت سازمان ملل متحد در آمد .
1841 میلادی - زادروز «پیر آگوست رنوار» (Pierre Auguste Renoi) نقاش فرانسوی است. او از جوانی نقاشی را آغاز کرد. بعدها به پاریس آمد و در آنجا نقاشخانهای دایر کرد و به ترسیم صورت اشخاص مشغول شد. حیات هنری او نخست تحتتاثیر هنر «چینی» بود. او سپس به سبک نقاشانی همچون «سیسیلی» و «کلود مونه» که از بنیانگذاران مکتب «امپرسیونیسم» در نقاشی بودند، پیوست. این نقاشان در آثار خود سوژههای طبیعی و فضای آزاد را با نور و رنگ طبیعی انتخاب کردند. آثار رنوار به آثار «تابستانی» معروف است و از شفافیت و نور و سایهروشنهای روزهای تابستان برخوردار است. برخی از آثار او عبارت بودند از: «ضیافت در شب»، که از بهترین آثار امپرسیونیسم بهشمار میرود، و همچنین، «تاب»، و «لوژ».
1866 میلادی - زادروز «بندتو کروش» (Benedetto Croce) اندیشمند ایتالیایی است. او را در ردیف فلاسفه «ایدهآلیست» قرار دادهاند. وی که روش تازهای برای نوشتن تاریخ به دست داده، عقیده دارد که تاریخ باید به دست فلاسفه نوشته شود. او همچنین تاریخ را یک فلسفه متحرک خوانده و خواسته است که مخاطبان تاریخ از دید« مکتب تاریخ» به علل وقوع رویدادها و نتایج حاصل از این رویدادها و تغییرات متعاقب آنها بنگرند و راه بهتری برای خود و جامعه انتخاب کنند.
————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1294 خورشیدی - نیروهای روسیه تصرف شهر «کرمانشاه» را پس از عقب راندن ژاندارمهای ایران تکمیل کردند. در پی سقوط کرمانشاه، «عبدالحسین میرزا فرمانفرما» رییسالوزرا وقت به نشانه اعتراض به اقدام روسها از سمت ریاست دولت کنارهگیری کرد.
1933 میلادی – آمریکا نخستین ناو هواپیمابر کامل (فرودگاه روی آب) را وارد خدمت کرد که «رنجر» نام داشت.
1815 میلادی - «ناپلئون بناپارت» که از سوی اتحادیه کشورهای مخالف به جزیره«البا» در مدیترانه تبعید و حکمران این جزیره شده بود قراری را که با آن موافقت کرده بود زیر پا گذارد و در چنین روزی، به فرانسه بازگشت، فرانسویان بار دیگر به وی پیوستند و حکومت صد روزه او آغاز شد.
خبر / رادیو کوچه
پس از حضور حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در برنامه زنده تلویزیونی از صدا و سیمای دولتی ایران در شامگاه پنجشنبه و اظهارات وی درخصوص وقایع اخیر و رهبران معترضان به دولت، مشاور ارشد میرحسین موسوی و سخنگو و مشاور مهدی کروبی، نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادهاند.
به گزارش رادیو فردا، اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میر حسین موسوی، در مورد سخنان وزیر اطلاعات گفت: «آقای مصلحی در لباس پیامبر، روی گوبلز را سفید کرد.»
مشاور میرحسین موسوی افزود: «مدت مدیدی است که نیروهای امنیتی به جای تامین امنیت کشور، به گروههای سیاسی و مخالفان میپردازند و کار آنها، تهیه پروندههای دروغ برای افراد موثر است.»
وی با اشاره به این که سخنان حیدر مصلحی تازگی ندارد و هیچ تعجبی هم ندارد، گفت: «وقتی که فرزند دکتر بهشتی را به همکاری با قاتلان پدر خودش متهم میکنند، هنگامی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را که سالها برای انقلاب زحمت کشیدند، و همچنین افرادی را که هستی خود را فدای انقلاب کردند، متهم به همکاری با خارجیها میکنند، در ارتباط با اتهاماتی که به من زده میشود، چه انتظاری وجود دارد.»
حیدر مصلحی در برنامه تلویزیونی یاد شده درباره اردشیر امیر ارجمند گفت:«این آقا کسی است که ارتباطش با نفاق روشن و بین است. این آقا سال گذشته دستگیر شده، بعد رافت اسلامی شامل حالش شده و از زندان بیرون آمده و با طراحی منافقین از کشور فرار کرده و رفته به فرانسه. در آن جا برادرش که از یکی عناصر جدی منافقین است، مدتی در خانه او را مخفی کرده است. بعد آمده بیرون و از همان جا بیانیهها را او تهیه کرده است.»
مشاور ارشد میر حسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود بحث خط دهی به آقایان موسوی و کروبی را رد کرد و افزود: «آقای موسوی یک چهره و متفکر برجسته سیاسی است و هرگز اجازه نخواهد داد که به او خط بدهد. البته مشاوره کردن، پیرو خرد جمعی بودن و شنیدن حرفهای دیگران نقطه قوت او است.»
آقای مصحلی همچنین گفته است که اردشیر امیر ارجمند، در واقع مشاور میرحسین موسوی بوده «و اصلن بیانیههای او را این (آقای ارجمند) تدوین میکرده و سپس او امضا میکرده است.»
آقای امیر ارجمند همچنین در مورد اتهام های وزیر اطلاعات با اشاره به این که اگر پرونده یا مشکلی داشت، الان باید در زندان میبود، افزود: «آقایان چطور من را آزاد کردند در حالی که در ایران، سر بچهها و جوانانی که هیچ اقدامی به جز شرکت در تظاهرات انجام ندادهاند، را میترکانند یا به آنها تجاوز میکنند و یا شکنجه میدهند.»
وی اضافه کرد: «اگر حرف های وزیر اطلاعات به فرض هم درست باشد که نیست، نشاندهنده ضعف و ناتوانی افرادی مثل آقای مصلحی است.»
مشاور ارشد میر حسین موسوی گفت: «افرادی مانند حیدر مصلحی دارند به کشور خیانت میکنند و این موضوع باید روشن شود.»
اردشیر امیر ارجمند گفت: «ایجاد سابقه برای افراد بسیار ساده است و آقایان میگویند مردم هر چه که در رادیو و تلویزیون زده شود، را باور میکنند، اما مردم هم میدانند که دیگر دوره این نوع تبلیغات مربوط به کشورهای استبدادی است.»
مجتبی واحدی، سخنگوی و مشاور مهدی کروبی، در پاسخ به اتهامات وزیر اطلاعات گفت: «وزیر اطلاعات حرفهای حکومت کودتایی را بیان میکند.»
وی با اشاره به این که صحبتهای حیدر مصلحی، خیال سرویسهای اطلاعاتی کل دنیا را راحت کرد گفت:«آنها مطمئن شدند که یکی از پوشالیترین سیستمهای اطلاعاتی، سیستم اطلاعاتی ایران است.»
سخنگوی مشاور مهدی کروبی همچنین در پاسخ به سخنان وزیر اطلاعات در مورد تظاهرات روز ۲۵ بهمن در تهران و چند شهر دیگر ایران که گفته بود «مخالفان در این روز ریزش نیرو داشتهاند،» به سخنان آیتاله جنتی در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته تهران در مورد لزوم حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی استناد کرد و گفت: «این نشاندهنده آن است که بیانیه آقایان موسوی و کروبی برای روز ۲۵ بهمن، جواب داد و مردم به رغم وحشیگری حکومت، به خیابان آمدند.»
وی ادامه داد: «محدودیتهای بیشتر علیه آقای کروبی نشان داد که تظاهرات ۲۵ بهمن برای حکومت گران آمده است.»
آقای واحدی سپس در واکنش به اتهام های حیدر مصلحی به او در مورد ارتباطات با بیگانگان و سفرهای مکرر به آمریکا و بریتانیا گفت: «این نخستین بار بوده که به آمریکا رفتهام و در عین حال، بودن در آمریکا اشکالی ندارد، کما این که کسی که ۵۰ سال در آمریکا بود، اکنون مشاور محمود احمدینژاد شده است.»
حیدر مصلحی در مورد مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی در برنامه تلویزیونی فوق گفت:«آقای کروبی که یک بحث قابل توجهی است. از تعداد رای و آدمهایی که دور و بر او هستند، مشخص است. یکی از این افراد که با این آدم (مهدی کروبی) همراه است و نقش قابل توجه برای این آدم در ارتباطاتش دارد، فردی است به نام مجتبی واحدی.»
وزیر اطلاعات دولت جمهوری اسلامی اضافه کرد: «این کسی است که مدتها قبل از فتنه رفت و آمد قابل توجهی به انگلیس و آمریکا داشته و به انحا مختلف دنبال این بوده که خودش را تثبیت کند. این آدم (مجتبی واحدی) هنوز با اینها در ارتباط است، خط و جهت میدهد و در ارتباط خود میگوید که چه مواضعی بگیرند و چه حرفی بزنند. چون اینها (موسوی و کروبی) مدیریتی مرکزی روی آنها هست و اینها خودشان نیستند و این مدیریت بخش عمدهاش از بیرون است.»
در همین حال مهدی کروبی و همسرش بیش از دو هفته است حصر کامل را سپری میکنند و هیچ یک از فرزندان و نوههای آنها در این مدت اجازه ملاقات با آنها را نیافتهاند.
دختران میر حسین موسوی و زهرا رهنورد، دو تن از رهبران مخالفان در ایران، میگویند، از غروب ۲۵ بهمن تاکنون از پدر و مادرخود خبر ندارند و تاکنون چند بار به کوچه خانه پدری مراجعه کردهاند اما ماموران مانع از ورود آنها به کوچه شدهاند و در هنگام شب چراغهای خانه خاموش بوده و این «مفهوم خوبی ندارد.»
بیشتر بخوانید:
«اشغال کامل منزل مهدی کروبی توسط ماموران امنیتی»
«موسوی و کروبی مفسد فیالارض شناخته شدند»
خبر / رادیو کوچه
سیدعلی صابری فعال دانشجویی دانشگاه غیرانتفاعی بهار مشهد صبح روز یکشنبه یکم اسفند در پس از مراجعه به آموزش دانش گاه توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
طبق آخرین خبرهای دریافتی چهارشنبه چهارم اسفند جلسه دادگاه وی برگزار شد.
لازم به ذکر است پرونده وی در دادگاه انقلاب در جریان است.
به گزارش دانشجو نیوز سیدعلی صابری از اعضای ستاد میرحسین موسوی در شهر مشهد بود.
شایان ذکر است پیش از این هویت دانشجوی بازداشت شده، سیدعلی صابری، با علی صابری دیگر فعال دانشجویی مشهد ، دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک و عضو سازمان ادوار شعبه خراسان در اخبار منتشره اشتباه شده بود.
در روزهای گذشته تعدادی از فعالان دانشجویی دانشگاههای فردوسی، آزاد، پیام نور و بهار مشهد بازداشت شدهاند.
همچنین گفته می شود دانشجویان دانشگاههای مشهد اعلام کردهاند در صورت ادامه بازداشت فعالان دانشجویی مشهد، در صحن دانشگاههای این شهر تحصن خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت علی رزاقی، از فعالان سیاسی مشهد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر