در کشاکش مبارزات مدنی مردم ایران علیه استبداد و خودکامگی، تقویت عنصر آگاهی و دانش در سطح جامعه را می توان یکی از کلیدی ترین راهکار های پیش روی جنبش سبز بر شمرد، نگاهی گذرا بر آن چه که در 30 سال اخیر بر اهالی این حوزه رفته است، از حذف فیزیکی روشنفکران و توقیف فله ای مطبوعات و محکومیت صدها روزنامه نگار تا کوچ اجباری هزاران فعال رسانه ای، همه و همه گواهی است بر هراس حاکمیت از دستیابی مردم به اطلاعات آزاد.
در همین راستا و با توجه به شعار محوری رهبران جنبش سبز " هر شهروند یک رسانه " گروهی از پویش گران جنبش سبز در خارج از ایران بر آن شدند که با پرورش یکی از ایده های موجود در شبکه های اجتماعی نقشی نو و مستقیم با هدف عبور از سد سانسور و فیلترینگ در جنبش سبز ایفا کرده و در مواقع ضروری با استفاده از تماس های تلفنی ، اس ام اس و ... آخرین و مهمترین اخبار را مستقیما و بدون واسطه در اختیار مردم ایران قرار دهند.
کمپین تماس سبز ماحصل این خواست گروهی است که از روز 20 بهمن ماه 1389 فعالیت خود را برای پوشش اخبار 25 بهمن و 1 اسفند آغاز نموده و سعی بر ان داشته است که اصول حرفه ای خبر رسانی را رعایت کرده و صرفا اخبار مرتبط و موثق جنبش سبز را منتقل کند. و امید وار است بتواند در آینده نیز این مسیر را تا احقاق کامل حاکمیت ملت بر سرنوشت خود ادامه دهد.
شایان ذکر است
کمپین در راه خود همواره مستقل عمل نموده و هیچ گونه وابستگی به احزاب گروه ها و دولت ها نداشته و ندارد و تا به این لحظه انتساب هر گونه وب سایت یا وبلاگی را به خود رد می کند
فعالین حاضر در کمپین هموراه اصول اخلاقی مبتنی بر عرف جامعه را رعایت کرده و در این میان اعتماد مردم به اخبار کمپین را بزرگترین سرمایه خود دانسته و هر گونه رفتاری خارج از این چارچوب را منتسب به خود نمی دانند.
به امید ایرانی آباد و آزاد
7 اسفند ماه 1389
مصطفی خسروی- صدرا شهاب
روابط عمومی کمپین تماس سبز
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با ادرس اینترنتی زیر مکاتبه نمایید
greencontact.campaign@gmail.com
سخنان به شوخی نزدیک جناب مصلحی همه ابهت رزمناوها و مامور روز را شکست.
اهل نظر، اهل دقت و تامل، در حرکت دو ناو نظامی ایرانی از تنگه هرمز، درست بعد از داستان مصر و ناپدیدی حسنی مبارک، درایتی دیدند که لبخندی حتی به لب منقدان آورد. همین است پاداش دانائی و وقت شناسی. غرور هم آورد که مخالف و منقد را هم به قبول می رساند. اما این لبخند که شهادت بر درایت می تواند بود دیر نماند. پنجشنبه رسید. پنجشنبه را مردم پایتخت با چشمی خندان و با چشمی گریان گذراندند.
به ویژه برای آنان که برانداختن حکومت مقصد و مقصودشان نیست، بل هدفی بالاتر و والاتر دارند. حضور بی خبر هزاران مامور پلیس و تجهیزات موتوری و تفنگ های جدید، از حدود ظهر بحث درانداخت. ابتدا وحشت آورد و بعد انگار مانوری بی آزار بود برای ترساندن کسانی که ممکن است سهولت کار به اغتشاش تشویقشان کند، تا بدانند کار دشوارست. برخی می گفتند این حق حکومت است که مسوولیت حفظ امنیت عموم را در وظیفه دارد. برخی معتقد بودند نشان از نگرانی حکومتگران دارد. کسانی هم با توجه به حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی نگاهشان بدان سو می رفت که این تدارکی است برای انجام کاری که مدت ها بود در سر تندروها بود و مجالش نمی یافتند یا امید داشتند فتنه پایان گیرد. عده ای هم با اشاره به ترافیک اتوبان تهران - قم، و اخباری که از بالاگرفتن اعتراض مراجع و روحانیون بزرگ می رسد، علت را در نزدیکی انتخابات مجلس خبرگان می دیدند.
یکی گفت این مانور نظامی نشان می دهد آن بالاها کسانی هستند که حساب ایران و لیبی را یکی می دانند. از همین رو پیام می فرستند به مردم. به گفته او ورنه چه نیازی بود به چنین لشکرکشی، در چنین موقعی.
اما هر چه بود، راست باید گفت، ترساننده بود. یکی از شدت دلهره قرص آرامش بخش می خواست و دیگر تپش قلب گرفته بود. از پشت پنجره ها و درنگاه کسانی که در اتومبیل نشسته در خیایان گشت می زدند تا خوراکی بیابید برای تحلیل و تفسیر، اوضاع عادی نبود. گمانه زنی ها نیز در خلوت و سکوت به سرعتی چند برابر رشد کردند.
و چنین بود تا غروب که نوبت برنامه ای دیروز امروز فردا رسید که از پیش برایش تبلیغ فراوان شده بود، حضور وزیر اطلاعات در تلویزیون – و کم نبودند کسانی که همدیگر را خبر کردند که به گوش باشند مصلحی حرف ها دارد –. محسوس محوطه شهرک ها خلوت شد. اما چندان که دقایقی از پخش مصاحبه وزیر امنیت دولت گذشت، به جای غرور پریروز و وحشت دیروز، کمدی شد. اول در شهرکی غرب یکی فردا زد بچه ها پائین، بعد همین صدا و به ادبیات مختلف در شهرک های کرج و اسلامشهر و نواب هم جوانان و هم پدرانشان را به کعده های چند نفری رساند و بعد صدای قهقهه از گیشا بلند شد. آن ها که باید می ترسیدند از مانور روز، نه فقط به ترس نرسیدند بلکه پیام کردند که خانه خالی است. پس آن گاه اهل نظر و تامل که گفتم، روی در هم کشیدند که این چه حکایت است، نه به آن درایت و قدرت نمائی، نه به این مضحکه.
برای سالخوردگان درست و درست تکرار شبی بود که ارتشبد ازهاری را مردم دیدند در تلویزیون به عنوان بالاترین مقام نظامی و نخست وزیر نظامی، همان که از دور هیبتش ترساننده بود، چندان که دهان گشود، همه به هم گفتند شاباجی خانم که ترس ندارد فردا سرخیابان تنکابن.
و سر خیابان تنکابن جلو خانه آیت الله طالقانی میعادگاه انقلابیون از هر مرام و دسته و جمعیتی بود.
سخنان به شوخی نزدیک جناب مصلحی همه ابهت رزمناوها و مامور روز را شکست، حتی پیش از توضیح کوتاه دکتر امیرارجمند کسانی به پوچی خیال و خالی بودن دست تهمت زنندگان پی بردند.
در حاشیه هفت حوض بچه رفتند دور هم می گفتند خبری نیست نترسید، توخالی است. آن سال های دور بچه ها در خیابان دم دادند: بازم بگو نواره ... از [...] چهارستاره ... نوار که پا نداره.
ندای سبز آزادی: وزير ارشاد دولت کودتا علاقهمندان به سینما را که در بيستونهمين جشنواره فيلم فجر شرکت کرده و اعتراض خود را نسبت به فیلمهای حکومتی مثل «پایاننامه» بیان کرده بودند، متهم به «اغتشاشگری» و «جنجالآفريني» کرده است.
سيدمحمد حسيني در نشست رؤساي بانوان حزب مؤتلفه اسلامي كه صبح پنجشنبه در دفتر اين حزب برگزار شد، اظهار داشت: برخي كساني كه در برج ميلاد براي تماشاي فيلمهاي دهه فجر حضور پيدا ميكنند پايبندي كافي نداشته و يا آنگونه كه انتظار ميرود نيروهاي علاقهمند به فرهنگ و سينما نيستند.
وي با تأكيد بر اينكه فيلم «پاياننامه» يك فيلم ارزشي و سياسي است، تصريحكرد: برخي تماشاگرنماها با طرح و برنامه قبلي در سالن نمايش فيلم حضور پيدا كرده و از همان ابتدا شروع به هو كردن ميكردند كه در واقع اين نشان ميدهد برخي افراد براي اعمال ديدگاههاي شخصي خود در جشنواره حضور مييافتند.
وزير ارشاد با بيان اينكه اقدام اين افراد در لحظات ابتدايي فيلم تنها به اين دليل است كه كساني كه براي ديدن فيلم آمدهاند آن را نگاه نكنند، يادآورشد: چنين افرادي در ايجاد اغتشاش و جنجال آفريني يد طولايي دارند.
عصبانیت وزیر ارشاد از چیست؟
عصبانیت وزیر ارشاد از اینجا ناشی میشود که نمایش فیلم سینمایی پایاننامه که در واقع نخستین فیلم سینمای ایران درباره رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به شمار میآید، در جشنواره فجر با هو کردن و سوت زدن تماشاگران مواجه شد.
فیلم «پایاننامه» که به رویداد اعتراضات خیابانی جنبش سبز به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته، رسما اعلام شده که به هزینه وزارت ارشاد اسلامی ساخته شده و گفته شده تیم فرهنگی وزارت اطلاعات مشاوران سازندگان آن بودهاند.
یک کارشناس سینمایی نوشته است: «با این رای کارشناسان سینمایی در همراهی با مردم معترض با احترام به نداآقاسلطان رای به ابطال برداشت دولتی از قتل نداآقاسلطان دادهاند.»
این فیلم از سوی سینماگران به عنوان بدترین فیلم سال شناخته شد.
اعتراض اهالی سینما به وضعیت موجود
اما شاید عصبانیت وزیر ارشاد وجه پنهانی داشته باشد و آن هم مربوط به اعتراضاتی است که اهالی سینما در این جشنواره مطرح کردند.
در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر، مسعود کیمیایی در حضور وزیر ارشاد خواهان تجدیدنظر در حکم جعفر پناهی بود.
این موضوع باعث حمله محافظهکاران از جمله سلحشور به کیمیایی شد.
همچنین حامد بهداد وقتی برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی روی صحنه رفت، از اینکه این سیمرغ را به خاطر بازی در فیلمی از مسعود کیمیایی دریافت کرده است ابراز خوشحالی کرد و سخنان خود را با آرزوی «اندکی شادی و آزادی بیشتر» به پایان برد.
در طول جشنواره نیز کارگردانهای بسیاری به روند برگزاری و داوریهای جشنواره اعتراض کرده بودند.
چند کارگردان سرشناس از دبیر جشنواره خواسته اند فیلمشان مورد داوری قرار نگیرد. کمال تبریزی، رضا میرکریمی و مازیار میری از جمله فیلمسازانی اند که از مهدی مسعودشاهی دبیرجشنواره خواسته اند، فیلم هایشان که در بخش مسابقه حضور دارد، داوری نشود.
محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما نیز درباره جشنواره امسال گفته بود: «یك نارضایتی عمومی در برگزاری جشنواره در كشور وجود دارد كه بخشی به سوء مدیریت در جشنوارهها و بخشی دیگر به شرایط غیرطبیعی تولید و پخش در كشور برمیگردد.» همچنین علی عطشانی کارگردان گفته بود: «جشنواره فیلمسازان را به دو بخش خودی و غیر خودی تقسیم کرده؛ یعنی اگر خودی باشی و حتی فیلمت آماده نمایش هم نباشد، باز جایی در بخش مسابقه سینمای ایران داری،اما اگر مشمول این قاعده نباشی جای شما در بخش نوعی نگاه است.»
به نظر میرسد اظهارات وزیر ارشاد، علاوه بر عصبانیت دولت از سینماگران نشانگر شکست سیاستهای دولت در زمینه هنر و سینما است.
ندای سبز آزادی: میرحسین موسوی از زمان تأسیس فرهنگستان هنر در سال 1377 ریاست این فرهنگستان را بر عهده داشت؛ اما سال گذشته و پس از اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات، شورای عالی انقلاب فرهنگی که ریاست آن را احمدینژاد بر عهده دارد، علی معلم دامغانی را جایگزین میرحسین موسوی کرد.
وصله ناجور
این اقدام کینهتوزانهی احمدینژاد، اعتراض هنرمندان را در پی داشت؛ زیرا گماشتن یک شاعر طرفدار دولت در رأس فرهنگستان هنر، نه تنها نشاندهنده سیاسی بودن این اقدام بود، بلکه توهین به اهالی هنر بود.
نه تنها مردم و هنرمندان به این اقدام احمدینژاد اعتراض کردند، بلکه اغلب قریب به اتفاق کارکنان و مدیران این فرهنگستان نیز از این انتصاب ناراضی بودند.
بهمن نامورمطلق، دبیر سابق فرهنگستان هنر، و معاون میرحسین موسوی، چندی بعد از انتصاب علی معلم دامغانی به ریاست فرهنگستان هنر از این سمت استعفا داد، اما استعفای او برای اولین بار رد شد و در نهایت برای دومین بار استعفای خود را ارائه داد که این بار مورد پذیرش واقع شد.
وی در مورد دلایل خود برای ترک دبیری فرهنگستان هنر گفت: «استعفا دادم که به مشغلههای پژوهشی و دانشگاهیام برسم.»
اما مشخص بود که این اظهارات برای دور شدن از حاشیهها صورت گرفته و در واقع نامور مطلق از ریاست جدید ناراضی بود.
این استاد دانشگاه افزود: «وقتی هر مدیری به سمتی میرسد برای خود نظراتی دارد که اگر با آن نظرات همراه نباشم، بودنم برای خودم و آن مجموعه مناسب نیست. فکر میکنم باید جسارت آن را داشته باشیم که اگر متوجه شدیم با مجموعهای همراه نیستیم، مانع هم نباشیم.»
نامورمطلق در مورد جزئیات بیشتر این همراه نبودن، اظهار داشت: «من و ریاست فرهنگستان با یکدیگر اختلافنظرهایی در مورد برنامهها و طرحها داشتیم. من معتقدم بودم یک سری برنامههایی وجود دارد که ما قبلا روی آنها زحمت زیادی کشیده بودیم و برای همین دوست داشتم آنها ادامه پیدا کند .در این زمینه اختلافهایی داشت. ترجیح دادم مانع اجرای برنامههای جدید نشوم.»
ریاست جدید و آشفتگی فرهنگستان
اما ریاست جدید نه تنها برنامههای مدونی برای فرهنگستان هنر نداشت و ندارد، بلکه در اجرای برنامههایی هم که از پیش وجود داشته ناتوان است.
به تازگی قرار بود سومین همایش «هنر و فرهنگ عشایر ایران» برگزار شود که به دلایل نامعلومی این همایش برگزار نشد.
این ناهماهنگی و ناتوانی فرهنگستان حتا صدای رسانههای محافظهکار را هم در آورده است.
سایت جوانآنلاین، یکی از رسانههای سپاه پاسداران، نوشته است: «چندی قبل به دنبال اعلام فراخوان سومین همایش «هنر و فرهنگ عشایر ایران» که از سوی دبیرخانه این همایش منتشر شده بود، هدف این مهم را شناساندن و معرفی هنر عشایر و مستندسازی هنرهای مربوطه، ایجاد ارتباط میان اندیشمندان، پژوهشگران و هنرمندان در حوزه هنر و فرهنگ عشایری و. . . بیان کردند.
پس از اعلام این فراخوان پیشخبرهایی مبنی بر برگزاری این همایش در 18 بهمن ماه سال جاری در تالار ایران فرهنگستان هنر منتشر شد. در متن خبرها به نقل از علی قنبری، دبیر علمی این همایش آمده بود: «به دنبال وظیفه فرهنگستان هنر برای حفظ، احیا و گسترش فرهنگ اصیل کشورمان، گروه هنر و فرهنگ عشایر در این فرهنگستان تشکیل شد و فعالیت خود را آغاز کرد. در پی اهداف این گروه تا به حال دو همایش برگزار شده که نخستین همایش «هنر و فرهنگ عشایر» ویژه عشایر بختیاری و لر بود. دومین همایش نیز به بررسی «عشایر قشقایی و بویراحمد» پرداخت. سومین همایش به عشایر استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان و زنجان اختصاص دارد.
این درحالی است که پس از مدتی خبری مبنی بر تغییر زمان برگزاری این همایش منتشر شد و از برگزاری این همایش در 4 اسفند خبر داد. با تغییری که در زمان برگزاری پیش آمد همگان به این امید بودند که شاید بتوانند شاهد برگزاری همایشی پربارتر و بهتر از سالهای گذشته از سوی فرهنگستان هنر باشند در حالی که در این تاریخ هیچ همایشی برگزار نشد.
روز گذشته که قرار بود تالار ایران فرهنگستان هنر میزبان عشایر استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان و زنجان باشد به دلیل برخی تغییرات که اعلام نشد، برگزاری این همایش بدون خبر قبلی لغو شد.
اگر از هزینهها و مبالغی که برای برگزاری چنین همایشی خرج میشود بگذریم، گویا برنامهریزیها و تدارکاتی که بسیاری از افراد برای شرکت در این همایش انجام داده بودند تا شاید بتوانند برای سومین سال متمادی شاهد حضور فرهنگ و هنرهایی که در حال فراموشی هستند باشند، برای هیچ یک از مسئولان فرهنگستان هنر اهمیت نداشت که حاضر نشدند خبر عدم برگزاری این همایش را اعلام کنند.»
با وجود این بیبرنامگیها و آشفتگیها، آینده فرهنگستان هنر بسیار مبهم به نظر میرسد.
ندای سبز آزادی: هیچ عرصهی فرهنگی و هنری در ایران نیست که از آزار و اذیت و مانعتراشیهای دولت احمدینژاد مصون مانده باشد.
در این میان شاید اهالی تئاتر از همه اقشار فرهنگی و هنری مظلومتر و آسیبپذیرترند. حرفهی تئاتر به خودی خود مشکلات و سختیهای به مراتب بیشتری نسبت به دیگر رشتههای هنری در ایران دارد. با اینحال عدم همراهی و همدلی دولت با هنرمندان این رشته باعث نارضایتی و اعتراض تئاتریها شده است.
قطبالدین صادقی، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر، که در کارنامهي خود نویسندگی و کارگردانی نمایشهایی چون باغ شکرپاره، یادگار زیران، پرومته در زنجیر و نبرد و مدهآ را دارد، اخیرن در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا انتقادهایی را درباره وضعیت و شرایط تئاتر در سالهای اخیر مطرح کرده است.
وی گفته است: «دولت به شدت دلمشغول تأیید خود است و از این بابت نگران است. دائما دنبال این است که چه کسی، چگونه و چقدر او را تایید میکند. یک پایه همه فعالیتهای او تبلیغ است و سهم خودش را میخواهد و دوست دارد مقابل کمکی که میکند، با شعارهای مستقیم یا غیرمستقیم یا اخلاقی یا سیاسی تایید شود. درحالیکه من فکر میکنم این نقطه ضعف وی است و نباید درقبال این کمک که از بیتالمال است و وظیفهاش هم هست، توقعی داشته باشد.»
این کارگردان تئاتر میافزاید: «در تمام دنیا اعم از شرق و غرب همین است؛ دولت برای حمایت از ارزشهای فرهنگی که به خلاقیت هنری، ادبی و فرهنگی میرسد، یارانه میدهد. فقط برای بنزین و گندم و نان و شکر نیست ولی نباید توقع خاصی داشته باشد. آیا اگر یارانه برنج و نان میدهد، توقع دارد مردم بیایند در تظاهرات فلان حزب شرکت کنند و شعار زندهباد بدهند؟! این بدترین نوع دخالت دولت است و به نظر من دولت آنقدر دلمشغولی ترافیک و گندم و سیاست و مرز را دارد که بهتر است وارد فرهنگ و هنر نشود. اینجا عرصهي تخیل و اندیشه و تحلیل است،عرصه ابداع است؛ پس بگذارند هنرمندان کارشان را بکنند.»
صادقی اظهار داشت: «اصلا در عرصه هنر و اندیشه باید تحلیل کرد. انگشت بر کژیها گذاشت. انتقاد کرد. آیا میتوان یک شاهکار بزرگ جهانی نشان داد که انتقادی نباشد و بر انحرافات و کژیها و کم و کسریها انگشت نگذاشته باشد. اصلا یکی از بزرگترین وظایف فرهنگ و هنر همین است. اینها اینجور تلقی می کنند که هنرمندان برانداز هستند و میگویند برای اینکه ثابت کنی برانداز نیستی، پس ما را تایید کن درحالیکه اینگونه نمیشود و با این کار، آن اثر جنبه اصیل و فرهنگی و تحلیلی خود را ازدست میدهد و به بوق تبلیغاتی تبدیل میشود و کار را بیارزش میکند.»
وی درباره نقش یک مدیر دولتی در بهبود وضعیت تئاتر گفت: مدیران و نمایندگان دولت باید احساس مسؤولیت بکنند و حمایت کنند. بودجه، امکانات و سالن بدهند. امکانات را توسعه بدهند. یک شرایط فیزیکی و یک امنیت روانی به وجود بیاورند. این بهترین عملکرد یک مدیر است.
صادقی در پایان افزود: تمام مشکل این است که هنرمندان تکلیف خودشان را نمیدانند و حتی نمیتوانند برای یک فصل برنامهریزی کنند زیرا سیاستهای مدون و درازمدتی وجود ندارد. همه چيز روز به روز است. یعنی گاهی سالن اصلی تئاترشهر خالی است و هیچ برنامهای در آن نیست و گاهی ده نمایش متقاضی دارد.
بلا تکلیفی یک نمایش پس از 4 بار بازبینی
این اظهارات قطبالدین صادقی در حالی بیان میشود که هرازگاهی خبرهای بدی درباره تئاتر ایران منتشر میشود.
آخرین خبر این است که نمایش «تماشاچی محکوم به اعدام» پس از بازبینی چهارم بازهم مجوز اجرای عمومی خود را دریافت نکرد.
متن این نمایشنامه اثر ماتئی ویسنی یک است و روح الله جعفری آن را کارگردانی کرده است.
به گفته جعفری کارگردان این نمایش،«تماشاچی محکوم به اعدام» پس از سه باربازبینی و و ابلاغ 44 مورد اصلاحیه ،مجوز اجرا در روز آخر بیست و نهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر را دریافت کرد، اما این مجوز صرف اجرا در جشنواره بود و سه شنبه شب گذشته برای چهارمین بار، شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی آن رامجددا مورد بازبینی قرارداد، اما هنوز مجوزی برای آن صادر نشده است و گروه اجرایی در بلاتکلیفی به سر میبرند.
داستان این نمایش درباره دادگاهی است که درآن به مسلخ رفتن عدالت و لگدمال شدن ارزشها و قوانین به نمایش درمیآید . فرزین صابونی، سیروس همتی، الهام کردا،مجید رحمتی،نازگل نادریان،هدا ناصح، طوفان مهردادیان،امیر جنانی، رضا بهرامی و شیرین اسماعیلی بازیگران آن هستند. همچنین محمد علی کشاورز بازیگر پیشکسوت ایران نیزکه قرار بود در این اجرا نقش کوچکی ایفا کند که به دلیل بیماری و کهولت نتوانست روی صحنه حاضر شود.
کامران کیانی
آقای مصلحی در یک شوی تلویزیونی در 5 اسفند 1389 ، همه ی توان وداشته های خود را بکار گرفت تا شوک وارد شده ازحضور پرتعداد مردم در 25 بهمن و 1 اسفند را بر پیکره دستگاه های عریض و طویل امنیتی و اطلاعاتی، چه در سطح ستاد مرکزی کودتا و چه در سطح نیروهای عملیاتی وتبلیغاتی کاهش دهد و آب رفته را به جوی برگرداند و روحیه تضعیف شده ی نیروها را برای ادامه همان برنامه ها و سیاستهای قبلی تقویت نماید.
این دستگاه های عریض و طویل امنیتی و اطلاعاتی ظرف یکسال ونیم گذشته هرچه در توان داشتند از همه ی روشهای کاملا غیر مشروع و کاملا خشونت بار، استفاده کردند تا زمینه های حضور مردم را محدود کنند و مردم را به این نتیجه برسانند که جنبش سبز مرده است و به مردم نشان دهند که کاملا بر اوضاع مسلط هستند.
پس از بیانیه شماره 17 مهندس موسوی به مردم ، مبنی بر پرهیز از خشونت و تاکید ایشان بر آگاهی بخشی (چشم اسفندیار نظامهای دیکتاتوری) از طریق شبکه های اجتماعی ، فامیلی و محله ای، که کم رنگ شدن حضور خیابانی را درپی داشت، آنچه اتفاق افتاد کاملا بر عکس بود و ستاد کودتا و حلقه های مکمل آن شامل حلقه های سیاستگذاری و برنامه ریزی (اعضای دفتر رهبری و تعدادی از فرماندهان سپاه) ، تبلیغاتی (صدا وسیما و کیهان وفرقه مصباحیه) ، جنگ روانی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) و اجرایی (فرماندهان بسیج ، فرماندهان شهری و استانی سپاه ، فرمانداریها و بخشداریها ) در دام خودساخته افتادند. آنها باورشان شد که همه چیز پایان یافته است و سیاستگذاری و برنامه ریزی های انجام شده به اهداف خود رسیده است. (البته این مسئله ناشی از اشکال اساسی در دستگاه معرفتی نظام جمهوری اسلامی است که باعث شده است کار آن به اینجا بکشد و تحلیل در این مقال نمی گنجد.)
خوانندگان عزیز، خود مصادیق بسیاری را از سخنرانیهای رهبری(میکروب بودن جنبش سبز) ، تحلیلها و برنامه های صدا وسیما ، سخنرانیهای نمازهای جمعه ، سخنرانیهای اعضای فرقه مصباحیه ، مقالات کیهان و دیگر نشریات وابسته به نظام ، تهدیدهای فرماندهان سپاه و بسیج ، نیروی انتظامی ، دادستان کل و استان تهران و نمایندگان معلوم الحال مجلس (جنازه) را به یاد دارند و برای پرهیز از طولانی شدن از ذکر آنها در می گذرم.
در چنین شرایطی بادعوت مهندس موسوی و آقای کروبی ، راهپیمایی پرتعداد مردم در 25 بهمن و 1 اسفند اتفاق می افتد وضربه مهلکی را بر اقتدار نیروهای سرکوبگر وارد می کند. ضربه آنچنان شدید است که عکس العملهای گسترده، شدید، احساسی و ناپخته و مدیریت نشده رادر اقشار مختلف نیروهای وابسته و در سطوح مختلف ایجاد می کند. تحلیلها و برنامه های صدا وسیما، تظاهرات نمایندگان معلوم الحال مجلس در داخل مجلس، سخنرانی احمد خاتمی در جمع طلبه های وابسته و انتشار مقالات و سخنرانیها در نشریات و محافل وابسته را میتوان نمونه هایی از این اقدامات دانست که در آنها عمدتا بر دستگیری و محاکمه مهندس موسوی و آقای کروبی تاکید می شد.
ستاد کودتا و حلقه های مکمل آن دوباره فعال شد و بدون عبرت و بهره گیری ازعملکرد گذشته خود ، در همان راستای قبلی و همان سیاستها ، مواردی چون زندانی کردن مطلق خانواده های مهندس موسوی و آقای کروبی در خانه های خود ، تقلیل سطح سبز به چند ورشکسته سیاسی شامل منافقین ، سلطنت طلب و ضدانقلاب که از خارج هدایت می شوند، ساماندهی گسترده فضای تبلیغاتی برای ایجاد رعب و وحشت برای مردم و نهایتا وابسته نشان دادن اطرافیان آقایان مهندس موسوی و آقای کروبی را در دستور کار خود قرار داد.
حضور آقای مصلحی در تلویزیون در 5 اسفند 1389، از چند جهت قابل بررسی است :
1- برگرداندن روحیه به نیروهای وابسته که کاملا مشهود است که به تردید افتاده اند و جلوگیری از ریزش آنها.
2- اعلام تسلط و تفوق اطلاعاتی و امنیتی برای ایجاد دلگرمی در اردوگاه نیروهای وابسته از جلوگیری مایوس شدن آنها.
3- تبیین سیاستها و خط مشی های فوق در سطح عمومی.
مصاحبه آقای مصلحی در تلویزیون دارای نکات ظریف و عمده ای بود. ایشان در طول مدت مصاحبه مصنوعی بودن خونسردی خود راکاملا به نمایش گذاشت. ایشان سعی داشت بدون ارائه حتی یک نمونه ، تسلط وتفوق اطلاعاتی و امنیتی دستگاههای ذیربط رادر قالب جملات نخ نما شده، مطرح نماید. ایشان دائما در طول مدت مصاحبه، ارائه مدارک را بر علیه جنبش سبز به آینده احاله می داد.
اما نکته عمده این مصاحبه:
در همه سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی، اطلاعات درسطوح عملیاتی جمع آوری ، بررسی و تحلیل و طبقه بندی شده و نکات استراتژیک آنها استخراج شده و برای بهره برداری به مسئولین ارشد داده میشود. این نکات استراتژیک در برنامه ریزی های اقتصادی - اجتماعی ، سیاسی - امنیتی - نظامی و مذاکرات دیپلماتیک و پیش بینی و مدیریت بحرانها در جهت تامین و افزایش منافع ملی ، مورد استفاده مدیران ارشد قرار میگیرند.
در نظامهای توتالیتر و استبدادی، جریان اطلاعاتی مسیرهای عادی خود را طی نمیکند و به مرور دچار خودسانسوری سازمانی میشود و سطح اطلاعات درست و منطبق با واقعیتها کاهش یافته و جای آنها را سکوت ویا اطلاعات ذهنی میگیرد. در طی این روند دستگاه اطلاعاتی به دستگاه تامین امنیت منافع افراد خاص، ساختارهای خاص و نهادهای خاص تبدیل میشوند و ماموریتهای ذاتی خود را فراموش میکنند. بعد از مدتی این نوع سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی، انگیزه های اصلی خود را از دست میدهند و به تامین کننده ی اصلی اطلاعات و تحلیلهایی تبدیل میشوند که توجیه کننده ی تئوریها ، استراتژیها، سیاستها و برنامه های مسئول اصلی نظام توتالیتر و استبدادی، تبدیل میشوند.
آقای مصلحی در مصاحبه خود در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه رهبری در سخنرانیهای خود ریشه "فتنه" را در خارج از کشور میداند و شما به عنوان وزیر اطلاعات چقدر به این موضوع رسیده اید و اکنون قابل تبیین میدانید، گفت: "بیست درصد" و آن را دو بار نیز تکرار کرد.معنای دیگر این پاسخ این است که ایشان خود و ستاد کودتا را موظف میداند که "هشتاد درصد " بقیه ماجرا و تبیین تئوری رهبری را در آینده و طی پروژه های اعتراف گیری ، اجرا نماید.
این مورد و دهها مورد قبلی مثل قتلهای زنجیره ای (شکنجه های زن سعید اسلامی) و خودکشی سعید اسلامی (برای جلوگیری از عیان شدن موضوع)، دو بار حمله به کوی دانشگاه، دستگیریهای گسترده احزاب،تشکلها، انجمنها و دانشجویان ، پخش تلویزیونی پروژه های مختلف اعتراف گیری و اخیرا دزدی شهدای جنبش سبز، بیان از فساد شدید دستگاه های عریض و طویل امنیتی و اطلاعاتی دارد و اینکه آنها ماموریتهای ذاتی خود را در تامین و حفظ منافع ملی فراموش کرده اند.
امید است که خیزش مردم ایران و تحولات اخیر در منطقه، اثر لازم را در تغییر دیدگاه و سیاستهای مسئولین دستگاه اطلاعاتی و امنیتی داشته باشد، در غیر این صورت نظام باید منتظر زلزله هایی با قدرت بیشتر توسط مردم باشد.
ندای سبز آزادی: نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی اوضاع لیبی و اتخاذ تدابیر احتمالی علیه حکومت قذافی، در نیویورک با سخنان دبیر کل سازمان ملل آغاز شد. او گفت که خشنونت باید متوقف شود و مسئولان عاملان آن مجازات شوند.
به گزارش رادیو فردا دبیر کل سازمان ملل از شورای امنیت خواست تا با تصویب سریع تحریم های پیشنهادی سازمان ملل، رژیم قذافی را مجبور کند به سرکوبی خونین مخالفان پایان دهد. بان کی مون گفت که مطابق گزارش ها بیش از هزار نفر کشته شده اند.
هیات نمایندگی لیبی در سازمان ملل نیز که خود را نماینده مردم اعلام کرد، علیه قذافی سخنرانی کرد.
ندای سبز آزادی: آمریکا اعلام کرد که روابط دیپلماتیکش را با لیبی به تعلیق در آورده و سفارت این کشور در طرابلس بسته شده است.
به گزارش رادیو فردا سخنگوی کاخ سفید گفت که رژیم قذافی با خونریزی، مشروعیتش را در نزد مردمش از دست داده است.
او افزود که آمریکا تحریم های یکجانبه ای علیه لیبی اتخاذ می کند و می کوشد کشورهای دیگر را نیز به برقراری چنین تحریم هایی ترغیب کند.
او همچنین گفت که از موسسات و نهادهای مالی آمریکا خواسته شده است مراقب نقل و انتقال ناگهانی پول و دارایی ها از لیبی باشند.
در چهارمین شب جشنواره موسیقی فجر، حضور سعید حجاریان و تشویق های مداوم حضار، سبب خروج مقامات دولتیِ حاضر در سالن و عدم بازگشت مجدد آنها به سالن اجرای جشنواره شد.
به گزارش جرس شامگاه پنج شنبه ۵ اسفندماه، چهارمین شب جشنواره موسیقی فجر در حالی به پایان رسید که تالار وحدت، میزبان ارکستر ملی بود. ارکستری که پس از دو سال وقفه برای اولین باربه روی صحنه می رفت و اینبار به جای فرهاد فخرالدینی هفتاد و سه ساله، بردیا کیارس سی و یک ساله آنرا رهبری می کرد.
گفتنی است فرهاد فخرالدینی پس از انتخابات پر حاشیه سال گذشته دیگر حاضر به رهبری ارکستر نشد و در این دو سال تنها به سکوت بسنده کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: ارکستر ملی در حالی به روی صحنه رفت که مقامات دولتی چون معاونت هنری وزارت ارشاد "حمید شاه آبادی " به همراه سرپرست دفتر موسیقی "علی ترابی" و"بابک رضایی" مدیر اجرایی جشنواره شخصا در سالن حاضر شدند. اما این حضور به درازا نینجامید، چرا که پس از اجرای نینوا، اثرحسین علیزاده، سعید حجاریان، از جانبازان دوران اصلاحات، با واکر وارد سالن شد و درهمان بدو ورود، حضار بطور یکپارچه با کف زدنهای خود وی را مورد استقبال قرار دادند به نحوی که کلیه صاحب منصبان حکومتی مجبور به ترک سالن شدند و دیگر بازنگشتند.
اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور)
امپراتوری دروغ پس از شهید دزدی به بیانیه نویسی جعلی توسل جسته است.
وبسایت جوان آنلاین وابسته به امنیتی ترین بخش سپاه پاسداران و یکی از ارگانهای رسانه ای امپراتوری دروغ عصر روز جمعه بیانیه ای جعلی را با امضای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه اروپا-آمریکا) انتشار داد. هرچند شکل و محتوای این بیانیه به اندازه کافی بر ساختگی بودن آن و درماندگی حاکمیت اقتدارگرا و واضعان و پیگیران جنگ نرم درمقابله با جنبش سبز و مدنی و حقوق محور مردم کشورمان گواهی می دهد و زندانی بودن اعضای فعال شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جای هیچگونه تردیدی دراین باره باقی نمی گذارد اما تمسک محافل امنیتی به اینگونه بیانیه نویسی جز بازسازی سناریوی شهید دزدی رسوای اخیر و نهایت عجز و درماندگی آنان را در برخورد با فعالان جنبش سبزمی رساند. آنانکه در پی کودتای انتخاباتی با بازداشت فله ای و غیرقانونی فعالان سیاسی از جمله اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تشکیل دادگاههای نمایشی دسته جمعی و صدور احکام سنگین از طریق دادگاههای انقلاب غیرعلنی و برخلاف اصل 168 قانون اساسی تا اعلام حکم دو تشکل ملی و سابقه دار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت پیش رفتند تا اثرگذاری اینها را در روند تحولات سیاسی کشورمان و پیشبرد جنبش سبز مهار وبی اثر سازند و تصور اینرا نمی کردند که ادامه فکر و فعالیت و حیات این تشکل ها تا اقصی دنیا گسترش یافته باشد و حالا که با این واقعیت و تاثیرگذاری بیش از پیش این تشکل ها روبرو شده اند چاره ای جز نعل وارونه زدن و جعل بیانیه بنام سازمان برای تایید حاکمیت کودتایی خود ندیده اند و البته نهایت ناشی گری شان را در ادبیات بکار برده در این بیانیه و تفاوت آشکار آن با دیگر بیانیه های سازمان براحتی می توان دریافت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور) به اطلاع هموطنان عزیز می رساند که انتشار هرگونه بیانیه و مطلبی بنام این تشکل جز از طریق وب سایت رسمی سازمان و امروز نامعتبر و جعلی است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج از کشور)
06/12/1389
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی هشدار شبکه های اجتماعی، تشکلهای سیاسی جنبش سبز و بویژه جوانان پرشور اصلاح طلب به اقتدار گرایان حاکم بر کشور برای رفع حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبزاقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، شورای هماهنگی راه سبز امید در همراهی با این خواست مشروع و قانونی همگان را دعوت می نماید که دراعتراض به ادامه حصر و زندان خانگی رهبران جنبش روز سه شنبه ۱۰ اسفند، که مصادف با شب تولد میر بزرگوار جنبش است، از ساعت ۵ بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی از میدان امام حسین بسوی میدان آزادی با شعارهای «یا حسین، میرحسین» و « یا مهدی، شیخ مهدی» زنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان به گوش حاکمیت برسانند.در شهرستانها تظاهرات در میادین و خیابانهای اصلی برگزار خواهد شد.
در صورتی که صدای اعتراض ما شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد, علاوه بر راه کارهای مناسب دیگر که شورا در اطلاعیه های بعدی خود پیشنهاد خواهد کرد, , از هم اکنون همراهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر کشوردر روز 24 اسفند میکنیم و در همه این ایام از باورمندان به جنبش سبز خواهانیم که به آگاهی بخشی هرچه بیشتر در درون جامعه پرداخته و با صبر و استقامت ودر صفوف هماهنگ در مقابل سختی ها و ناملایمانی که از سوی اصحاب قدرت و کودتا برای تداوم وضعیت نامطلوب کنونی وتحمیل استبداد اعمال می شود راه عبور بسوی آینده و فردای بهتر را برای همه ایرانیان باز نمایند و مطمئن باشند که سنت الهی و تقدیر تاریخ بر پیروزی حق طلبان و عدالت خواهان قرار دارد.
شورای هماهنگی راه سبز امید
05/12/1389
جمعه ۶ اسفند
سلام آرام جان!
اصلا دلم آرام ندارد بی تو. این جا در خانه کوچکمان جای تو بیش از همیشه خالی است. درست از شامگاه چهارشنبه این خانه بی وجود تو سردتر و تاریک تر شده است. نمی دانم چرا؟ اصلا مهم نیست چرایش مهم این است که من از یک کمای چندماهه خارج شده ام و به یاد آورده ام که تو بیش از شش ماه آزگار است که در یک مکانی که می گویند قرنطینه نیست و انفرادی نیست در شرایط قرنطینه و شبه انفرادی و در سختی و تنگی و عسرت نگه داری می شوی در حالی که به گفته آقایان داری حکم ظالمانه ات را می گذرانی. زندان! چقدر عادی شده به زندان افکندن مخالفان. هر روز چند دستگیری جدید با حکم دادستانی که انگار نه انگار کتاب قانون را می شناسد یا خوانده و یا دست کم دیده اش! تو را انداخته اند در یک اتاقی که من نمی دانم کاربری اش چیست و کسی هم نامی برآن نمی گذارد که لااقل تکلیف من در این نوشتارها روشن شود. من نامش را می گذارم قرنطینه بگذار بدنام بماند آن اتاق تا دیگر هیچ بی گناهی را با سرپیچی از قانون نتوانند از دیگران جدا کنند و بیندازند در آن. تا دیروز که نوری زاد عزیز هم اتاقت بود من نمی فهمیدم قرنطینه یعنی چه و این مدت هم که بیچاره اسیری را هم اتاقت کردند تا بگویند در انفرادی نیستی خیلی ملتفت عمق فاجعه نبودم اما از روز چهارشنبه وقتی که ما رسیدیم پشت در اتاق ملاقات و آن مرد آمد و کلید انداخت و درب را گشود تا ما وارد شویم من تازه معنی زندان را فهمیدم عزیز اسیر ستم.
عزیز اسیر ستم من!
آن لحظه گرمای وجود تو و شور دیدارت مرا آن چنان به خلسه برد که فراموش کردم تو فقط در همان سه در چهار که نه، در همان دو در سه مقرر شاید می توانی قدم بزنی و آمدن ما را انتظار بکشی و به دربی که برویت قفل است چشم بدوزی و انتظار بکشی. خدای من مرا چه می شود؟ نکند بی غیرتی و سستی و رخوت مسئولیت و تکلیف و وظیفه ام را مستور کرده باشد و کم رنگ در برابر چشمانم! نکند من، همسر تو، شریک و یارو یاورت فراموش کرده باشم سفارش مرادمان را در آن کوچه تنگ جماران و در آن ایوانک خانه قدیمی و کوچکی که شد بارگاه پیوند مقدسمان. سفارشی که ما، من و تو برای همه زوج های جوان تکرارش کرده ایم: با هم بسازید! حالا من چگونه باید با تو بسازم؟ من که این بیرون دستم از هرگونه اقدامی برای رهاییت کوتاه است و تو که اسیر دست ستمی و راضی به سرنوشتی که سرنوشت همه آزادی خواهان عدالت طلب در طول تاریخ بوده که نخواستند آرمان هایشان را به روزمرگی های زندگی هبه کنند و سر بر آستان ستم بسایند. من که در سوز و گداز دوری و مهجوری ذوب می شوم و تو که در کوره سختی ها و فشارهای کینه توزان دائم تطهیر می شوی و تنزیه می شوی و محبوب می شوی و ...
چتر مهربانی دل پرتمنای من!
من از روز چهارشنبه شده ام همان فخری بعد از ملاقات اولین، پس از آن دوره کودتایی مخوف که بی خبری از تو ما را به دامان گسترده شایعه ها می افکند و شنیدن صدایت معجزه سان ما را به شکرگزاری واداشت و دیدنت با آن وضع نابهنجار ما را به سجده شکر انداخت که زنده ای و از زندان کودتا جان سالم به در برده ای! من امروز حال همان روزها را دارم که نویدم می دادند به رفتار برادرانه با تو و من متحیر مانده بودم کدام برادر به قفل و زنجیر و بند و دیوار و جدایی از یار و جگرگوشه برای برادرش رضا می دهد. و شماتتم می کردند از پیگیری هایی که کرده بودم کارت را و وضعت را و مظلومیتت را و اسارتت را و همه اقدامات غیرقانونی علیه ات. حال و روز من امروز مانند همان روزهاست. با این تفاوت که آن روز نمی دانستم کدام قاضی قرار است بر لبه پرتگاه جهنم قرار بگیرد با محاکمه فرزند مظلوم زهرا(س) و حال خوب می شناسمش آن قاضی طفلکی را که مسئولیتش تنها قرائت حکمی بود که باید می خواند بدون دفاع تو و بدون دفاع وکیلت به همان دلیل همیشگی آشنا که به عدم شمول قانون به همه شهروندان مربوط می شد!
مصطفی جان!
این حس و حال غیرقابل تحمل مانند هوای آلوده فضای خانه ما را مسموم کرده و ما انگار محکوم به تنفس در این هواییم. حالا من بی قرار روزگار سخت تو دیگر توان ادامه زندگی عادی را ندارم. باید یادم بیاید که تو باید بیرون بیایی از آن شرایط ناگواری که بیش از تو بدخواهان کینه توزت را رنج می دهد. کسانی که برای خاموش کردن تو باید دست به هر عمل غیرقانونی بزنند و دوست ندارند که من یا هیچ کس دیگری حتی وکیلت از آن دم بزند تا برای هواداران نادانشان سوال و ابهامی پیش نیاید. برای هواداران نادانی که دور و بر ما زندگی می کنند در حالی که چشم و گوش بر واقعیت های پیرامونشان بسته اند. حس و حال غریبی دارم جان شیرین! مانند حال مسافری که در میان راه به اجبار بازش گردانده اند یا حال آدمی خانه نشین شده یا پرنده ای بازمانده از پرواز یا شناگری منع شده از شنا یا ... حال عجیبی است. حالی توإم با آشوبی درونی و گدازشی مستمر! با این همه من این حال را به آرامش تصنعی و خوشی نمایشی و شادی مصنوعی ترجیح می دهم. این حالت مرا برمی انگیزاند و برمی خیزاند و به حرکت وامی دارد و من فردا را انتظار می کشم تا فردا این حال مرا خوب تهییج می کند. فردا من نخواهم گذاشت مصلحت اندیشی مرا به حزب قاعدین نزدیک کند.
مهربان همه روزگار با هم بودنمان!
من فردا روزم را با نام خدا و یاد تو آغاز خواهم کرد و تو آنی از من دور نخواهی شد. من به تو قول می دهم روزانه هایم هرگز از تو خالی نباشد و شبانه هایم جز با عطر نفس های تو سپری نشود. من به تو قول می دهم پسند تو را و رضایت را که رضای خدا در آن است، جلب کنم. تو هم به من قول بده که در همه لحظه های باشکوه نیایشت مرا یاد کنی و یک گوشه دنج در دلت برایم مهیا کنی که بتوانم شاهد و شنوای مناجات های شبانه ات باشم با خدایت، خدایمان. امروز ما خوب نگذشت. خوب نمی گذرد بدون تو و انتظار آمدنت هر روز با ماست. آمدنت را انتظار می کشیم و به لطف هم او که بهترین نگهبان است و بهترین تقدیر کننده،چشم داریم.
قربانت فخری
یکی از همرزمان شهید باکری در دلنوشته ای که به مناسبت ششم اسفند ماه سالگرد شهادت این بزرگ مرد دفاع مقدس نگاشته است از آنچه این روزها بر خانواده ها و فرزندان شهدا می رود گلایه کرده است. در بخشی از این نامه که به آسیه باکری فرزند این شهید بزرگوار تقدیم شده، آمده است: “آقا حمید غم نویس نیستم فقط گاه و بی گاه آب و هوای دل را مکتوب می کنم … همین ! … حالا اگر آسمان دل همیشه سرخ و کبود و غم گرفته است ، چه کنم !؟ …این سرخی و کبودی آسمان دل را از خاکستری جنس بعضی آدمیان بارها و بارها دوست تر دارم.”
به گزارش تحول سبز متن کامل این دلنوشته در پی می آید:
لطفا برسد بدست فرمانده عزیز آقا حمید باکری
بنام فروزنده ماه و ناهید و مهر!!!
آقا حمید جان هزار مرتبه ارادت
در انتهای ذهن مشوش خود، کلمات را تحت تعقیب قرار می دهم
نه واژه ایی می یابم که شرح حالی باشد،نه جمله ایی که تسکین این دل پاره پاره …
آقا حمید غم نویس نیستم فقط گاه و بی گاه آب و هوای دل را مکتوب می کنم …
همین ! …
حالا اگر آسمان دل همیشه سرخ و کبود و غم گرفته است ، چه کنم !؟ …
این سرخی و کبودی آسمان دل را از خاکستری جنس بعضی آدمیان …. بارها و بارها دوست تر دارم …
با این حال گاه و بـی گاه لال می شوم که نکند دلی بــــــلرزد ….نکند اشکی جاری شود …نکند دلی آزرده شود …نکند به کسی بر بخورد… نکند……
ولــی بانگ هایی که همیشه در درونم در ذهنم، مرا صدا می زنند آیا می دانند ؟
که صاحب این دل پاره پاره برای پرواز ، پــر پــر می زند …
آقا حمید !
در روزگاری که رودهای سرگردان دریا را گم کرده اند. دلها رو به ویرانی اند. آرزوها را باد برده. دلمان کوفه نشین شبهای بی سوز و گداز شده است.کوفه نشینی، شهرمان را از خدا دور کرده و کوفیان کوچه های بی شهید را پرسه می زنند. و هر کس مختار است، سیلی بزند، پهلو بشکند. عطش را به رخ بکشد. به روی فرزند تو دست بلند بکند. دل همسرت بشکنند و دل نشنوند، شاید می خواهند مظلومیت همه گیر بشود، آتش غریبی دل ها را میسوزاند، در کوچه های شهید داده هیچ دلی آسوده نیست. رسم و سنت شبگردی فراموش شده. و عدالت به بیراهه رفته عدالت لابلای خوارج گم شده است.و یارانت را فتنه گر میخوانند.
من برای تو چه بنویسم…
نمی دانم …
شاید ، فقط شاید …
می نویسم
آقا حمید پروازت مبارک ! …
راستی آقا حمید داشتم خلاصه تظاهرات یک سال و نیم اخیر رو تو بخش فرهنگی تلویزیون سوئد می دیدم، پــسر هشت ساله ام پرسید بابا:
چرا داران اونا جوون ها رو با چوب میزنن ؟
مگه کار بدی کردن؟
گفتم نه عزیزم، اینا اتفاقا خیلی جوونای خوبی هم هستن و کار خوبی هم میکنن، اینا دارن بخاطر من و تو کتک میخورن و کشته میشن!
پرسید مگه این جوونا پدر ندارن که بیاد کمکشون،
گفتم چرا بابا اتفاقا چه پدرهایی هم داشتن و دارن، مگه نمیبینی چه قهرمانهایی تربیت کردن؟ اونایی که دارن اینارو میزنن و میکشن، به پدرهای اینها حسودیشون میشه
دخترم گفت اگر ایران بودیم منهم می رفتم بین این جوونا
پسرم پرسید مگه دایی فرزند شهید و برادر شهید نیست ؟ پس چرا بردنش زندان مگه چیکار کرده بود ؟
گفتم اونم مثل بقیه جوونا فقط میخواست بگه ما زیر بار حرف زور نمی ریم .
پرسید بابا اگر بابا بزرگ و دایی که شهید شدن الآن زنده بودن چی کار میکردن؟
گفتم هیچی چی کار می تونستن بکنن .
دخترم گفت بابا:
سنگی که دست فلسطینی بود نشانه مظلومیت شد!
سنگی که دست ایرانی است نشانه شورش است؟؟؟
تفاوت سنگ است یا خون که مظلومیت را تبدیل به شورش کرد!
و من جوابی نداشتم
همسرم از تو آشپزخانه گفت پسرم خوش بحال پدر و برادرم که شهید شدن و این چیزا رو ندیدن و بحث را تمام کنید لطفا !!!
آقا حمید وقتی چشمان گریان همسرم را دیدم . آرزو کردم که کاشکی خودم هم در فاو مرده بودم. و می آمدم پیش شما و حاج داوود و هیچ وقت گریه همسرم و این چیز ها رو نمی دیدم.
آقا حمید
آری …..
ما پشت قلبهایمان سنگر گرفتیم…
پشت قلبهایمان…
ما مردم دل و قلب و عرفان و عشقیم ..
بیادجانبازان شیمیائی شهید
شهیدحاج داوود کریمی، جانبازشهید دانیال ….. وبقیه خوبانی که رفتند و از اون بالا ماهارو میبینند که ما چه میکنیم؟؟
وهمه سوختگان وصل در بیمارسان ساسان که منتظر پروازند.
خدا سلام رساند و :
فرمود به آسمان و زمین که به سوی من بیایید، خواه یا نا خواه. گفتند: آمدیم از سر طوع و رغبت
زیاده بر این تصـدیع نمی دهم.
به امید دیدار
سید امیر
پی نوشت:
آسیه جانم
هزار بار قربانت شوم
دلت باید انار باشد تا بشود چلاندش…
تنها بنایی که اگر بلرزد محکم تر می شود دل است..
دل آدمیزاد.!!!
ان موعدکم الصبح، الیس صبح بقریب….
وعده ما، صبحدم. آیا نزدیک نیست
خدای مهر و رحمت، سرانجام دین و ملت را به خیر کند
نوشتم تا بماند
سبز باشی و آفتابی
تنها دو رو روز پس از آنکه سفیر نیجریه درتهران از وام یک میلیارد دلاری ایران به این کشور خبر داد، وزیر خارجه این کشور قطعنامه تایید تحریم ها علیه ایران را امضا کرد.
به گزارش رویترز وزیر خارجه نیجریه گفت محموله تسلیحاتی که سال گذشته از یک کشتی ایرانی کشف شد غیر قانونی صادر شده است.
اُدئین آجوموگوبیا، وزیر خارجه نیجریه، روز پنجشنبه در این زمینه به خبرگزاری رویترز گفت: «ما جزئی از جامعه بینالملل هستیم و قطعنامهای را امضا کردهایم که تحریمها را تأیید میکند و یکی از این قطعنامهها مربوط است به حملونقل سلاح و مهمات از ایران. مقصد این محموله چه نیجریه بوده باشد، چه گامبیا، و چه هرجای دیگر، فرقی نمیکند و این محموله غیر قانونی بود و به این خاطر ما وظیفه داشتیم بر اساس قانون بینالملل و تعهدمان به سازمان ملل همان کاری را بکنیم که انجام دادیم.»
با این حال، وزیر خارجه نیجریه گفت که نیجریه و ایران هنوز روابط خوبی را حفظ کردهاند و به همکاری نزدیک در زمینه پروژههای اقتصادی بهویژه در حوزه توسعه نیروی برق نیجریه ادامه میدهند. آجوموگوبیا به رویترز گفت: «تا زمانی که این کشور کاری علیه منافع ملی ما نکند ما روابط خود را با این کشور و هر کشوری که خواهان پشتیبانی از ما در جهت منافع مردم نیجریه است حفظ میکنیم.»
جنبش سبز حرکتی در امتداد تلاش یکصد ساله مردم ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی در میهن است که با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی تاکنون طی مسیر کرده است. این جنبش مدنی که با حماسه بی نظیر راهپیمایی سکوت 22 خرداد 88 رخ نمایاند،از ابتدا همواره حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی و ضدخشونت را رعایت کرده است. حماسه ای که با آن اتحاد و روحیه حق طلبی مسالمت آمیز خود جهان را به حیرت واداشت.
همراه بزرگ جنبش سبز میرحسین ،نیز بارها بر ضد خشونت بودن این جنبش تاکید کرده است، مخصوصا آنجا که می گوید :"خشونت چاره ساز نیست. همگی در مسالمت وارد شوید. خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین میزند. درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریکهای مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند، اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجاد نمیکند. ما به اندازهای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوششهایمان نتیجه میگیریم و اگر به سوی تندرویهای بیدلیل بلغزیم چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم."
حال که اقتدارگرایان، با حصر سران جنبش به خیال خود گامی دیگر در راه سرکوب و خاموش کردن اين جنبش عظیم مردمی برداشته اند، ما نیز باردیگر قدرت همدلی و همراهی مان را، این بار به مناسبت سالروز تولد میرحسن موسوی با گلباران کردن خیابان محل زندگی وی و همسرش به نمایش خواهیم گذاشت
ما جمعی از فعالان سبز اندیش از شما هموطنان عزیز دعوت میکنیم سه شنبه، دهم اسفند ماه در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنید.
همچنین از فعالان جنبش سبز دردیگر شهرها نیزدعوت می کنیم که مکانی را برای گذاشتن گل در شهر خود تعیین کنند. ما با گذاشتن گل هایمان در هرگوشه شهر، به مناسبت زادروز میرحسین موسوی ،فضای ایران راعطرآگین خواهیم کرد.
باشد که در این حرکت نمادین ، قدرت همدلی شما هموطنان سرافراز، بار دیگر لرزه بر اندام اقتدارگرایان افکند و حقانیت جنبش مردمی سبز دلهای سیاه شان را به دادگاه وجدان فرخواند.
جمعی از فعالان جنبش سبز
درخواست دانشجویان و دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور از جامعه بین المللی برای اعمال فشار جهت رفع حصر رهبران سبز درایران
حاکمیت ایران با سرکوب بی رحمانه راهپیمایی مسالمت آمیز شهروندان ایرانی در 25بهمن ماه بار دیگر نشان داد که به موازین بین المللی و قانون اساسی ایران پای بند نیست. کشته شدن حداقل سه تن از شهروندان ایرانی و دستگیری اعضای خانواده کشته شدگان و شکنجه آنان برای اعترافات کذب، تنها گویای بخشی از بی رحمی و سبعیت حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی است. در ادامه سرکوب و تجاوز به حقوق شهروندان ایرانی، حاکمیت ایران اخیرا رسما اعلام کرده است رهبران جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی را با اتهام درخواست راهپیمایی مسالمت آمیز که آزادی آن در اصل 27 قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته شده است بدون محاکمه و با نقض آشکار اصل ۳۲ قانون اساسی تحت حصرخانگی قرار داده است. ما به عنوان نمایندگان بخشی از دانشجویان و دانش آموختگان ایرانی خارج از کشور درخواست می کنیم تا با اعمال فشار دیپلماتیک بر دولت ایران موجبات رفع حصر رهبران جنبش دمکراسی خواهی ایران فراهم شود. ملت ایران رفتار جامعه بین المللی در قبال این موضوع را مد نظر قرار خواهد داد و آن را به منزله آزمونی برای وفاداری به اصول دموکراسی و حقوق بشر قلمداد خواهد کرد. مقاومت ملت ایران و اعتراضات گسترده ۲۵ بهمن و اول اسفند نشان داد که اقتدارگرایان در ایران دیر یا زود رفتنی هستند و ملت ایران از هم اکنون دوستان واقعی خود را برای فردای ایران آزاد خواهد شناخت.
پرسا - پویش راه سبز دانش آموختگان و دانشجویان ایرانی
PORSA
http://iranporsa.org
آستین برای ایران – شاخه دانشجویی
Austin for Iran
http://www.austinforiran.org
جنبش راه سبز اتاوا
سبز هیوستون
SabzHouston
http://sabzhouston.org
دانشجویان سبز دانشگاه تگزاس اِی اَند اِم
همبستگیبا جنبش دموکراتیک ایران – ادمونتون
Solidarity with Iran's Democratic Movement – Edmonton
http://sidme.wordpress.com
سیگما - گروه دانشجویان برای حرکت سبز ایران
Students for Iranian Green Movement Association (SIGMA), University of Victoria
http://www.facebook.com/group.php?gid=107726373210
راه سبز مالزی (رسام)
http://www.facebook.com/rasam.malaysia
دانشجویان ایرانی رم
activist4iran – Rome
دانشجویان سبز حامی دمکراسی در ایران – جنوب کالیفرنیا
Green Students for a Democratic Iran - Southern California
http://www.facebook.com/pages/Green-Students-for-a-Democratic-Iran-South...
سبزهای مجارستان
Iran green movement supporters, Budapest, Hungary
http://www.facebook.com/home.php?sk=group_103424263069717&ap=1
انجمن دانشجویان دموکراسی خواه ایرانی واشنگتن
Iranian Democratic student association( IDSA)
ندای سبز آزادی: همسر علی باقری، در نامه ای سرگشاده خطاب به دادستان تهران، ضمن بازگویی خدمات سیاسی و اجتماعی باقری، خواستار آزادی وی شده است.
خانواده علی باقری، از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که پس از احضار در روز ۲۵ بهمن ماه به وزارت اطلاعات، بازداشت شده است در بی خبری کامل از وی به سر می برند.
نامه مژگان اثباتی، همسر این فعال سیاسی بدین شرح است:
دادستان محترم انقلاب اسلامی
جناب آقای جعفری دولت آبادی
با سلام و احترام
بدین وسیله به استحضار می رساند اینجانب مژگان اثباتی همسر آقای محمد علی باقری عدالت که بنا به درخواست وزارت اطلاعات مورخ ۲۴/۱۱/۸۹، در تاریخ ۲۵/۱۱/۸۹ برای انجام پاره ای مذاکرات دوستانه! به محل مزبور احضار شده لیکن پس از دو ساعت گفتگوی به ظاهر ناتمام به اتفاق عده ای از ماموران آن وزارتخانه به منزل آمده و با تفتیش محل، به خصوص کتابخانه شخصی اینجانب، مواردی که تاکنون برای بنده نامعلوم است به استثنای دفاتر تلفن و اسباب بازی دخترم و برخی جزوات درسی مرا با خود ضبط نموده و با برخورد توهین آمیزی یکی از ماموران، همسرم را بی دلیل دستگیر کرده و در مقام پاسخگویی از چرایی موضوع، مرا به دفتر شما ارجاع داده اند.
از آن جا که همسرم دارای عارضه ی قلبی و فشار خون و آلرژ ی هستند و وضعیت نامناسب زندان در این شرایط بر نگرانی ما افزوده است و بی خبری از وی مزید بر علت گشته، حضورا در تاریخ ۲۷/۱۱/۸۹ به دفتر جنابعالی مراجعه نموده و با برخورد ناشایستی مواجه شدم. لذا با تاسف بسیار و ناامیدی این عریضه را می نویسم تا نه تنها ذهن شما را نسبت به گذشته ی فردی از فرزندان صدیق این مرز و بوم آشنا و روشن سازم، بلکه سندی باشد برای آینده ی تاریخ ایران، که ببینند انقلاب چگونه فرزندان خود را می خورد…
جناب آقای دادستان!
علی باقری در بدو پیروزی انقلاب ۱۲ ساله بوده او در یک خانواده ی اصیل و مذهبی رشد کرده است پس طبیعی است که از اولین افرادی بوده که انجمن اسلامی مدرسه ی مفتح امروزی و (خوارزمی سابق) را پایه گذاری کرده و پس از آن تاسیس هیئت مذهبی پسران آن دبیرستان و سپس بسیج دانش آموزی و در سال ۶۲ آهنگ جبهه نموده، در بدو ورود به دانشگاه با تاسیس انجمن اسلامی و بسیج برایش تاریخ تکرار شده و تا پایان جنگ در جبهه حضوری فعال داشته است، بدون اینکه از قبل جنگ غنیمتی اندوخته یا منفعتی طلبیده باشد که همیشه این گونه افراد مورد سرزنش وی بوده اند او که دغدغه ی امام راحل را با گوشت و خون خود لمس کرده است برای اینکه نگذارد انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد بدنبال اسلامی کردن دانشگاه ها از اعضاء مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان بود و پس از اتمام تحصیل در عرصه مطبوعات و سپس در دولت اصلاحات افتخار خدمت در سمت مدیر کل سیاسی و امنیتی استانداریهای قزوین و گیلان را داشت و مدتی سرپرست استانداری گیلان و تا سال ۸۴ مدیرکل سیاسی وزارت کشور به عهده وی بود.
جناب دادستان از شما می پرسم آیا جای علی باقری با این کارنامه قابل قبول به عنوان انسانی انقلابی و مومن که دعوت امام زمان خویش را لبیک گفته و بی وقفه در جهت اهداف بلند آن گام نهاده، گوشه ی زندان مخوف اوین می باشد؟ چگونه می توانید پاسخ ضد انقلاب را بدهید که محرمان انقلاب در سلول های انفرادی سرد و تاریک بازمانده از دوران ستم شاهی به سر می برند، شما که دوست انقلابید، پس چه حاجت به …
آقای جعفری! دختران خردسال من در فقدان پدرشان بسیاری بی تاب هستند مادر پیر و بیمار همسرم تحمل از کف داده است.
و الله ین انصاف نیست که عزیزان و جگرگوشه های امام راحل که سربند یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بر پیشانی بسته و داوطلبانه بدون کمترین چشم داشتی از انقلاب پاسداری نموده اند اینگونه به بند کشیده شوند. آیا این اجر و مزد فرزندان جان بر کف این مرز و بوم است؟ آیا این پاسخ در خور کسانی که به فرمان آن عزیز کمربندهایشان را محکم بستند تا انقلاب اسلامی را جهانی سازند؟
منش علی باقری در ساده زیستی به تاسی از امام علی (ع) زبانزد خاص و عام است آیا زراندوزی کرده که وی را به بند کشیده اید! که زراندوزان آزادترند!…
با این اوصاف، ما خانواده سرباز انقلاب را امام زمان (عج)، علی باقری، آزادی بی قید و شرط وی را از آن مقام مسئول خواهانیم و به عنوان اولین مرحله، درخواست ملاقات فوری با ایشان را داریم. چرا که وضعیت روحی فرزندانش نامناسب است و بیخبری از شرایط نامساعد پدرشان نگران کننده است.
… واجعله اللهم مفزعا لمظلوم عبادک و ناصراً لمن لایجد له ناصر اً غیرک.
… و قرار بده او را ای خدا پناهگاه برای ستمدیدگان بندگانت
با تشکر
مژگان اثباتی
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن اعلام اینکه زهرا رهنورد همراه همیشگی و مهربان خانواده های زندانیان سیاسی در همه بیست ماهه گذشته بوده است، نوشته اند :«ما خانوادههای زندانیان سیاسی، با محکوم کردن شرایط غیرانسانی حاکم بر دکتر رهنورد و مهندس موسوی و مهدی و فاطمه کروبی، خواهان پایان یافتن حصر و بازداشت خانگی آنان هستیم و اعلام میکنیم، ادامه بازداشت این عزیزان، بیشک با پاسخ مناسبی از سوی خانوادههای زندانیان سیاسی مواجه خواهد شد. ما که در طول ۲۰ ماه گذشته هرگز لحظهای در برابر ظلمی که بر عزیزانمان رفت، ساکت نبودهایم، این بار نیز زندانی بودن همراه همیشگی و صدیق مان، دکتر رهنورد، را تحمل نمیکنیم.»
به گزارش کلمه، متن بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی به شرح زیر است:
اکنون بیش از ۲۰ ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ میگذرد، ۲۰ ماه است که هر شب با آرزوی آزادی عزیزانمان سر بر بالین گذاشتهایم و روز را با امید فردای بودن با آنها شب کردهایم. ۲۰ ماه است که چشممان بر چهارچوب در خانه خشک شده است که روزگار اسارات و دوری تمام شود و دوباره خانه مان، رنگ با هم بودن بگیرد. دوباره خانه، خانه شود برایمان.
دریغ.. دریغ.. که در این روزها و شبهای سخت، که درد دوری از عزیزانمان، درد شکنجهها و سختیهایشان، آتش بر جانمان میزد، هیچ مقام مسئولی به نام انسانیت و دین هم که شده، نگاهی بر شرایط ما نیانداخت و حالا دومین بهار از راه میرسد و چشمهای منتظر ما همچنان بیقراری میکند در برابر دیوارهای زندان… باز بهار میآید و خانهی ما از بهار تهی است.
اما این روزها، خبر حبس شدن یکی از همراهانمان بیش از پیش آزارمان میدهد. زنی که در این ۲۰ ماه، یک روز از یادمان غافل نبود. با حضورش، با حرفهایش و با امیدهایش دلهایمان را گرم میکرد و می گفت از پس زمستان طولانی، حتما بهار میآید.
و چه چیز برای خانوادههای زندانیان، با ارزشتر از اینکه بدانند، کسی یا کسانی همواره به یاد روزگار سخت آنها هستند . دکتر زهرا رهنورد، برای خانوادههای زندانیان سیاسی، در ۲۰ ماه گذشته، چنین همراه صدیقی بود. که هر بار قدمهای پر مهرش را به خانههای ما میگذاشت و در نبود عزیزانمان، دلداری مان میداد. او که لحظهای از یاد کسانی که عمرشان را در زندانها سپری میکنند، غافل نبود.
این در حالی بود که خود در این مدت به عنوان خانواده زندانی سیاسی، هرگز از زندانیان خود( شاهپور کاظمی و صالح نقرهکار) سخنی به میان نمیآورد. نوشتن دهها نامه برای زندانیان سیاسی و دعوت آنان به صبر و استقامت و اولویت قرار دادن مساله زندانیان سیاسی از جمله کارهایی بود که در طول ۲۰ ماه گذشته، هرگز در انجام آنان درنگ نکرد و چه بسیار خانوادهها و زندانیانی که با شنیدن پیام او به ادامه راه دلگرم میشدند.وی همچنین در این مدت دهها نامه خطاب به مسوولان قضایی کشور نوشت و بارها از آنها درخواست کرد که همه زندانیان سیاسی بویژه زنان زندانی را فوری آزاد کنند.
امروز دکتر رهنورد، با سابقه سالها مبارزه در راه آزادی، به زندان جهل کسانی گرفتار آمده که حضورش را بیش از بر نمیتابند. امروز دکتر رهنورد، در حصر خانگی، شرایط زندان را تجربه میکند و ما با چشمهایی نگران، بیرون درب خانهاش، روزها را میشماریم برای لحظهای که دوباره پا در خانههایمان بگذارد.
ما خانوادههای زندانیان سیاسی، با محکوم کردن شرایط غیرانسانی حاکم بر دکتر رهنورد و مهندس موسوی و مهدی و فاطمه کروبی، خواهان پایان یافتن حصر و بازداشت خانگی آنان هستیم و اعلام میکنیم، ادامه بازداشت این عزیزان، بیشک با پاسخ مناسبی از سوی خانوادههای زندانیان سیاسی مواجه خواهد شد. ما که در طول ۲۰ ماه گذشته هرگز لحظهای در برابر ظلمی که بر عزیزانمان رفت، ساکت نبودهایم، این بار نیز زندانی بودن همراه همیشگی و صدیق مان، دکتر رهنورد، را تحمل نمیکنیم.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
سفیران لیبی در فرانسه و یونسکو (سازمان فرهنگی - تربیتی ملل متحد) امروز جمعه در اعتراض به سرکوب مردم لیبی توسط حکومت معمر قذافی، از سمت های خود استعفا دادند.
به گزارش رادیو فردا «قذاف الدم» پسرعموی معمر قذافی و عبدالرحمن البار، دادستان کل لیبی نیز در اعتراض به آنچه «جوی خون» در لیبی نامیدند از سمت های خود استعفا دادند و اعلام کردند که به مردم می پیوندند.
قذاف الدم، که سرهنگ ارتش لیبی و پسرعموی قذافی است،یکی از برجسته ترین نزدیکان و مشاوران قذافی بشمار میرفت.
دادستان کل لیبی نیز در نواری که به تلویزیون العربیه فرستاده شده گفت: کشتاری که امروز در لیبی صورت می گیرد در تاریخ این کشور بی سابقه بوده است.
دیپلماتهای غربی میگویند ایالات متحده به آرامی مشغول اعمال نفوذ بر محافل سیاسی است تا زمینههای ایجاد یک گروه ویژه تحقیقات در سازمان ملل در خصوص نقض حقوق بشر در ایران را فراهم کند.
به گزارش رادیو فردا شماری از دیپلماتها و فعالان سیاسی که روز پنجشنبه در این مورد به خبرگزاری رویترز اطلاع دادهاند میگویند که این نخستین بار در دهه اخیر است که هیئت آمریکایی در سازمان ملل اقدام به این کار میکند.
بنا بر این گزارش، هیئت ایالات متحده در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به دنبال جلب حمایت کشورهایی از تمامی نواحی جهان برای تنظیم پیشنویش قطعنامهای است که دولت ایران را به خاطر «پایمالی حقوق بشر» در مرکز توجه بینالمللی قرار خواهد داد.
این در حالی است که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، و همتای ایرانی او علیاکبر صالحی قرار است روز دوشنبه در آغاز نشستهای سههفتهای شورای حقوق بشر سازمان ملل، در جمع ۴۷ کشور عضو این شورا سخنرانی کنند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یکی از اعضای یک هیئت غربی در سازمان ملل میگوید: «آمریکاییها بسیار مصمم هستند تا حکمی را برای انتصاب یک گزارشگر ویژه درخصوص وضعیت حقوق بشر در ایران بهدست آورند. در صورت انجام، این کار نمادی قوی و پیامی سیاسی خطاب به ایران خواهد بود.»
وی افزود که اتحادیه اروپا نیز به خاطر «آزار مدافعان حقوق بشر در ایران و افزایش شدید تعداد اعدامها از آغاز سال جاری» از این اقدام پشتیبانی میکند. اتحادیه اروپا در شورای حقوق بشر سازمان ملل هفت عضو دارد.
به گفته این دیپلمات، انتظار میرود که ایران و همپیمانانی که در میان کشورهای در حال توسعه دارد این قطعنامه را رد کنند و خواستار به رأی گذاشته شدن آن شوند تا با اتفاق آرا به تصویب نرسد.
عضو این هیئت غربی در سازمان ملل افزود که «این قطعنامه باید تصویب شود. انتظار ما این است که حدود یکسوم کشورها به نفع آن و یکسوم هم علیه آن رأی دهند و یکسوم دیگر هم رأی ممتنع بدهند.»
هیئت دیپلماتیک ایالات متحده در ژنو از تأیید این اقدام آمریکا خودداری کرد، اما نگرانی آمریکا را نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز داشت.
یک سخنگوی هیئت آمریکایی در ژنو گفت: «ما در حال صحبت با دیگر اعضای شورا هستیم تا برای حمایت از حقوق بشر در ایران و ابراز همبستگی با مردمی که در ایران به دنبال برخورداری از حقوق بشری خود هستند گامهای مناسب بعدی را برداریم.»
ایران پیش از این از همکاری با مأموریتهای خاص گزارشگران ویژه سازمان ملل خودداری کرده است که این امر باعث نگرانی شورای حقوق بشر شده است.
پیش از این و به دنبال آغاز سرکوب معترضان در ایران فعالان ایرانی حقوق بشر از جمله شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، بارها از سازمان ملل متحد خواستهاند برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران و سرکوب خونین معترضان به نتایج انتخابات گزارشگران ویژهای منصوب کرده و بازرسان خود را به ایران اعزام کند.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه با ستایش از «شجاعت» معترضان ایرانی، سرکوب «وحشیانه» و «سازماندهی شده» آنها از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرد.
در حالیکه رهبر جمهوری اسلامی طی روزهای اخیر پیرامون خیزش حامیان جنبش سبز در ٢۵ بهمن و اول اسفند سکوت اختیار کرده، نمایندگان وی بعنوان خطیبان نماز جمعه ششم اسفند ماه ٨٩، خواستار برخورد شدید با جنبش سبز و رهبران آن شده و همزمان از عزم خود برای "کور کردن چشم فتنه" خبر دادند.
خطیبان نماز جمعه امروز تهران و شهرهای مختلف، همچنین مجددا قیام های ضد استبدادی و آزادیخواهانۀ مردم منطقه را "ناشی از انقلاب اسلامی ایران" ذکر کرده و ضمن حمله به تجمعات و تظاهرات حامیان جنبش سبز در حمایت از آن قیام ها، آنان را گروهی "فتنه گر کم تعداد" و در راستای "اهداف آمریکا و اسراییل" خواندند.
خطیبان نماز جمعه در خطبه های خود ضمن اتمام حجت با دستگاه قضایی برای برخورد با رهبران جنبش، همچنین ادعا کردند که این افراد حتی لایق یك گلوله سربی نیستند و مردم با حضور گسترده خود آنها را محاكمه و زیر پای خود له كرده اند."
تهران، امامی کاشانی: هركس در مقابل انقلاب اسلامی بایستد از بین می رود
محمد امامی كاشانی در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران، گفت "اما گفته بود هركدام از ما در مقابل انقلاب بایستد، از بین می رود و امروز و بعد از فتنه سال گذشته و فتنه ٢۵ بهمن معنی «ما» را می فهمم. "
خطیب نماز جمعه تهران در ادامه سخنان خود، بدون اشاره به جو پادگانی و سرکوب اخیر، گفت: این آقایان دعوت كرده بودند كه مردم در ٢۵ بهمن به خیابان ها بیایند و گروه اندكی آمدند و این در حالی بود كه ملت ایران ٢٢ بهمن آنچنان در سراسر كشور در صحنه حضور یافتند و حماسه آفریدند كه دنیا عبرت گرفت.
وی خطاب به "دسته ای از جوانان كه در ٢۵ بهمن به خیابان ها آمدند" نیز توصیه كرد كه "زیر پرچمی قرار گیرند كه امروز بر دوش حضرت آیت الله خامنه ای است و دیروز بر دوش حضرت امام خمینی قرار داشت. " وی مدعی شد پرچم مقابل بر دوش كارتر؛ ریگان؛ بوش پدر؛ بوش پسر و امروز هم بر دوش اوباما است.
امامی كاشانی افزود: بیشتر مردم این را درك كرده اند اما این شمار اندك از جوانان و نوجوانان هم نباید فریب بخورند و بیایند زیر پرچم اسلام كه بر دوش حضرت آیت الله خامنه ای است و وظیفه خود را درك و عمل كنند؛ امروز ؛ روز تردید نیست.
خطیب نماز جمعه تهران با ادعای اینكه "ولایت همان خط مستقیم است"؛ اظهار عقیده کرد "هرگاه سیاست در دین قرار گرفت؛ سیاست اصیل و درست است؛ نباید اخلاق و دین در سیاست قرار گیرد زیرا در این صورت اخلاق و دین سكولار و بی محتوا می شود و تنها ظاهری از آنها باقی می ماند. "
امام جمعه موقت تهران بدون رویکرد به عمکرد غیر اخلاقی و غیر حرفه ای رسانه های حکومتی و امنیتی در انعکاس حقایق، به "اخلاق رسانه ای" اشاره كرد و با توصیه به ایجاد تشكیلاتی در زمینه اخلاق رسانه ای گفت رسانه ها باید دنیا و كشور ما را ببینند ؛ نه مصالح اندك خود را و آنها باید حق را تبیین كنند و رسانههای علاقمند به انقلاب باید تشكیلاتی ایجاد و اخلاقی را مطرح كنند كه در آن فقه و فكر وجود داشته باشد تا حلال و حرام رعایت شود.
امامی كاشانی گفت: دولت ؛ مجلس ؛ قوه قضائیه و شورای نگهبان كار خود را می كنند؛ حال اگر كسی به عملكرد این دستگاه ها اعتراض دارد ؛ نباید اسلام و خط مستقیم را مورد حمله قراردهد.
اصفهان، رهبر: سران فتنه حتی لایق یك گلوله سربی نیستند
محمد تقی رهبر' در خطبه های نماز جمعه این هفته اصفهان گفت "با قیامهای همگانی ملتهای منطقه، فاتحه ابرقدرتها خوانده شده است.
وی با بیان اینكه ابرقدرتها از اسلام انقلابی می ترسند، به راهبران جنبش سبز حمله و اهانت کرده و گفت "در ایران دو فرد فاسد با همدستی آمریكا، رژیم صهیونیستی، منافقین و مزدوران آنها با صدور اطلاعیه ای درصدد به خیابان كشاندن حدود چند صد نفر اراذل و اوباش بودند تا بگویند كه اگر در تونس و مصر حركتی درجریان دارد، در ایران هم اینگونه است. "
نماینده اصفهان در مجلس افزود: مجلس در فتنه ننگین ٢۵بهمن كه این جنایتكاران آن را حركتی ضد ملی و اسلامی كردند، بیشترین حضور را نشان داد و خواستار محاكمه سران فتنه و مجرمین سیاسی شد.
وی گفت: دستگاه قضایی نیز تاكنون پیگیر این موضوع بوده و قصوری نكرده و هم اكنون نیز به دنبال محاكمه این افراد است. وی اظهارداشت: این افراد حتی لایق یك گلوله سربی نیستند و مردم با حضور گسترده خود آنها را محاكمه و زیر پای خود له كردند.
شیراز، ایمانی: روحانیت چشم فته را کور کند
نماینده رهبری در استان فارس و امام جمعه شیراز گفت: این وظیفه روحانیت است كه با افزایش بصیرت در مردم و آگاه سازی جامعه در مقابل فتنه گران بایستد و چشم فتنه را كور كند.
اسد الله ایمانی در خطبه های نماز جمعه شیراز افزود: روحانیت باید مردم را فتنه شناس بار بیاورد . در جریان فتنه نیز مردم انتظار دارند كه روحانیت به جامعه بصیرت بدهد.
وی ادامه داد : همانطور كه از ابتدای انقلاب روحانیت در خط اول دفاع از انقلاب بوده و بیشترین شهید را به نسبت جمعیت تقدیم كرده است اكنون و در جریان فتنه نیز باید روحانیت به صحنه بیاید وهمانطور كه در حوزه های بزرگ علمیه علما و روحانیون اعتراض خود را به فتنه و فتنه گران اعلام كردند این امر تداوم داشته باشد تا كسی نتواند در انقلاب فتنه انگیزی كند.
نماینده فارس در مجلس خبرگان مدعی شد: كسانی كه فتنه روز ٢۵ بهمن را به راه انداختند برای كمك به انگلیس و آمریكا به صحنه آمدند آنها می خواستند نظام را از بالندگی و رشد بیندازند آنها می خواستند این حرف امریكا و اسراییل را بزنند كه نظامی كه مردم آن در كف خیابانها هستند و گرفتار مشكل است چگونه می تواند دستاوردهایش را صادر كند.
رشت، عربانی: وضعیت حجاب دردناک است
یوسف صدیق عربانی در خطبه های این هفته نماز جمعه رشت اظهار داشت: با به پایان رسیدن فرعونیت آمریكا و قدرت های منطقه، هر روز شاهد به زیر كشیده شدن طاغوت های منطقه یكی پس از دیگری هستیم.
وی در ادامه به مشكل بدحجابی در جامعه و دانشگاه ها اشاره كرد و اظهارداشت: مسوولان دست اندركار به فكر حل این مسئله مهم در دانشگاهها باشید چرا كه در این زمینه كمتر توجه شده است.
خطیب جمعه رشت خاطرنشان كرد: وضع فعلی بدحجابی در خیابان ها در شان یك جامعه اسلامی نیست و متاسفانه این روند در جامعه رو به گسترش بوده و دل خانواده های شهدا و مومنین را به درد می آورد. كشور ایران اسلامی ام القرای جهان اسلام است و باید حجاب در آن رعایت شود و هر جای جهان سخنی از اسلام به میان می آید، كشور ایران به عنوان الگو مطرح است.
وی با تاكید بر اینكه باید همه پشتیبان و در خط ولایت فقیه باشند، ادعا کرد: ولایت فقیه پدیده جدیدی نیست و از زمان غیبت كبری مطرح بوده و علما نیز در زمان غیبت اجازه نمی دهند در دین بدعت ایجاد شود.
مشهد، علم الهدی: امروز مسلمانان جهان بپا خاسته اند
احمد علم الهدی نیز امروز در خطبه های نماز جمعه مشهد گفت "امروز مسلمانان جهان علیه دولت ها و حاكمان وابسته به استكبار در كشورهایشان به پاخاسته و بیدار شده اند. "
نماینده استان خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری گفت : اگرچه به ظاهر در عربستان سعودی، امارات عربی متحده و سایر كشورهای حوزه خلیج فارس كه تحت حاكمیت حاكمان شیطانی وابسته به استكبار زندگی می كنند از درگیری، شهادت و راهپیمایی بر خلاف بحرین و برخی دیگر كشورهای عربی خبری نیست اما این بدان معنا نیست كه همه چیز خوب است بلكه به این دلیل است كه مردم این كشورها زندگی تحت ظلم را پذیرفته اند.
علم الهدی افزود: بر خلاف مردم تحت ستم كشورهای مذكور، مردم برخی دیگر از كشورهای عربی مانند بحرین با نثار خون و جان خویش درمقابل طاغوت و ظلم ایستاده اند و خواستار بر اندازی حاكمان ظالم كشورشان و خارج شدن از زیر بار ظلم و ستم هستند.
تبریز، مجتهد شبستری: بزودی دست آمریکا از مطقه قطع می شود
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز گفت: با بیداری و خیزش ملت های مسلمان به زودی دست آمریكا از امكانات و منابع منطقه شمال افزیقا و خاورمیانه قطع می شود.
محسن مجتهد شبستری در خطبه های این هفته نماز جمعه تبریز افزود: تحولات منطقه منافع آمریكا را كه به واسطه حكام دست نشانده ایجاد شده بود به خطر انداخته و مقامات این كشور را به شدت عصبانی كرده است.
وی اظهار داشت: مصر، بحرین و لیبی مناطق حساس و مهمی برای جهان اسلام و نیز از طرفی پایگاه های نظامی و اطلاعاتی مناسبی برای آمریكا هستند و به همین دلیل آمریكا از تحولات این كشورها و احتمال نابودی حكومت های دست نشانده خود در آنها نگران است.
وی در ادامه سحنانش اهمیت ارائه آموزش های دینی در مدارس را یاد آور شد و افزود: روحانیت باید بیش از پیش درحوزه آموزش و پرورش نقش آفرینی كنند و همزمان باید از تمركز گرایی در شهر قم پرهیز كرده و در مناطقی از كشور كه با كمبود روحانی مواجه هستند خدمت رسانی كنند تا عموم مردم بتوانند از دانسته های آنها استفاده كنند.
به نام خداوندگار زیبایی
سلام بانوی گل و گلاب و آیینه!
سلام به لطافت روحت و صلابت توأمان آن!
سلام بر تو که زاده هنری و زاینده آن!
بارها خواسته ام برایت بنویسم بارها! ولی چگونه نوشتن برای زهرا رهنورد همیشه یک سوال غامض و معماگونه بوده است برایم. حالا در این روزهای حصرت که نمی دانیم بر تو چگونه می گذرد اما گذران این تلخ ترین روزهای عمر بر دخترانت را هم می توانیم تصور کنیم و هم تصویرش را می بینیم و می خوانیم و می سوزیم و می گذازیم، اختیار به دست قلم سپرده ام تا خود بنگارد هرچه نگاشتنی است.
نمی دانم در این حال و هوای مسمومی که ما را احاطه کرده تو را چگونه خطاب کنم که روح هنرپرورت جز هوای پاک را برنمی تابد. جایی گفته بودی روح لطیف هنرمند تاب هوای عفن ندارد و این گونه است که این روزها و ماه ها شاهد پرواز مرغ روح بسیاری از هنرمندان در رشته های مختلف هنری بوده ایم و تو چه سخت مبارزه کردی با این ناپاکی ها که تیرهای مسمومشان هر آن تو را آماج قرار می داد و اما حرکتی حتی برای حفظ جان نمی کردی انگار دام بلا را که گسترده می دیدی تشنه تر و حریص تر می شدی برای افتادن در آن نی تقرب بیشتر به محبوب. تو با ما بودی و ما با تو. تو همه آن روزهایی که رخصت دادی تا نامت در کنار شوی فروتن و آزاده ات، فرزند غیور امام و مردم و نخست وزیر محبوب امام نهاده شود تا جوان نسل امروز معنای زوجیت را نه با فرمانبری و سروری بلکه با مشارکت و همراهی و هم گامی درک کند، همراه ما بودی و با آن روسری گل دار و لباس آبی رنگ که گاه به سبز می زد و گاه به فیروزه ای با چهره ای گشاده و عزمی استوار شدی سمبل زن آگاه و بیدار ایران امروز. شدی الگوی نسل فیروزه ای، الگوی فرزندان ما که رهنوردی تو را در روزهایی که همه با هم انقلابی و برانداز شدیم، مشاهده نکرده بودند و پیام حجاب زن مسلمان تو را نخوانده بودند و نمی دانستند که تو با آزادی کامل حجاب را اختیار کردی و همه راهت را! و چه بسیار دختران انقلابی که با خواندن کتاب تو معنای حجاب را فهمیدند.
بانوی سرزمین مهر و ماه!
پیشینه روشن تو را حتی دشمنان کینه توزت، که بدخواه هر انسان متفکر و آزاده ای هستند از زن و مرد و معمم و مکلا، نمی توانند پاک کنند. نام تو که چون زهره در آسمان فرهنگ و هنر این سرزمین اهورایی می درخشد هنوز از صفحات دائرة المعارف ها پاک نشده و هنوز هنر زن ایرانی یادآور هنرمندی توست و هنوز دانشگاه دخترانه الزهرا نام تو را یدک می کشد و همه خدماتی را که برای دختران ایران کردی تا در همه میدان های مسابقه علمی پیروز باشند، ثبت و ضبط دفترخانه دل الزهرایی هاست و هنوز دانشجویانت نام تو را برفرزندانشان می نهند و هنوز پایگاه اطلاع رسانی حوزه گزارش مراسم بزرگداشت تو را در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی محفوظ داشته است و هنوز نام رهنورد برای نسل اولی های انقلاب فراموش نشده و هنوز فرزندان ما با کنجکاوی منش تو را برای انتخاب کاوش می کنند و هنوز ...
رهنورد راه امام و مردم!
روزهای انق،لاب من زنان اندکی را می شناختم که شهره باشند به نیکی و نام آوری ولی نام تو از آن روزها با من است. و روزهای دانشجویی و روزهای خدمت به زنان کشورم و روزهای انتخاباتی که کودتاگران نگذاشتند شور انتخاباتی با شیرینی سلامت انتخابات توأم شود و نام تو از فردای انتخابات با ما ماند. یعنی همان روز که من و تعدادی دیگر از مادران نگران وحشیانه های هول انگیز در آن اتاق کوچک مردانی را که می آمدند و می رفتند مشاهده کردیم از جمله آن مردی که ادعای شناخت شما را و ارادت به میرما و بانوی هنرمندش را بیش از ما داشت و از مقر ریاستش بر رسانه میلی آمده بود به نوعی عذر تقصیر بخواهد از شما و شما بزرگوارانه فروتنی کردید و ما جسورانه نقدش کردیم و او راهش را گرفت و رفت تا صفحه نمایش را برای ادامه سناریوی کثیف ستاد کودتا مهیا کند!
زهرای مادر!
تو چه خوب مادری کردی برای نسل نو برای فیروزه ای ها وسبزهای جوان. برای همه آنان که معصومانه یک دامان پرمهر طلب می کردند برای تمرین مشارکت و یک ستون محکم می خواستند برای تکیه کردن و ایستادگی در طلب حق و عدالت و آزادی. تو چه خوب مادری کردی برای جوانان در خون خفته وقتی غم مادرانشان شد غم تو و پیام مهرآمیزت شد مرهم دل داغدار این مادران.
زهرای خواهر!
تو چه نیکو خواهری بودی برای ما. برای همه ما که عزیزانمان از آغازین روزهای کودتای انتخاباتی اسیر زندان هایی شدند که قرار بود هرگز اقامتگاه زندانی سیاسی و منتقد و معترض نباشد. تو با ما می آمدی و قرآن می خواندی و می شنیدی دردواژه هایمان را و امید می دادی و بشارت به روزهای سپیدی که در انتظار سبزهاست و آرام می رفتی. می آمدی و سلام می دادی به تک تک دلسوختگان و رنج کشیدگان. به مادران و همسران و خواهران و دختران زندانی ها و گاه آیات قرآنی را شرحی می دادی برای دل های نزدیک و مقرب به نازل کننده کلام وحی.
خواهر مهربان!
حالا ما شرمسار توایم برای همه کم کاری ها و سستی ها که کردیم تا امروز وقتی دیدیم چگونه تیر سهمگین بلا را بسویت نشانه می روند. چه می توانستیم کرد؟ گاه فریادی می کشیدیم اما هیاهوی دجالان دین ستیز که علم مسلمانی شان پیرهن عثمانی بیش نبود، صدایمان را به خاموشی می کشاند. ما آرام منتظر اجرای کید شیطانی شان می ماندیم و هر روز آهنگ جدیدی ساز می شد از جانب حزب پادگانی-طالبانی تا آن جا که همه حریم ها را شکستند و اخلاق را در پای قدرت ذبح کردند و شرم و حیا را پشت سر جا گذاشتند و مدهوش بازیچه های دون دنیا در پی کسب غنائم همه نوع دنائت و وقاحتی را مرتکب شدند در حق شما خانواده مظلوم. آن میر محبوب امام و تو سفیر سلام و فرزندانت که هرگز نخواستید و نخواستند طعم آقازادگی را بچشند از هراس وابستگی هایی که امروز بعضی را این چنین به حق کشی و خونخوارگی معتاد کرده است.
باغبان بوستان آزادگی!
شنیده ام که گل های خانه ات را به نام زندانیان سیاسی نام گذاری کرده ای و شاد بودم که حالا در این حصر ظالمانه از سر عجز کودتاگران و این خانه نشینی اجباری، نیکوتر از همیشه باغبانی می کنی و حفاظت از گل های محصور خانه ات: نسرین و هاله و لیلا و نازنین و هنگامه و بهاره و مهدیه و فریبا و نزهت و شهربانو و همه آن دخترکان گمنام دربند. یادت باشد این گل ها هرچند خود منبع نورند و ساطع کننده آن اما به روشنایی و آب و مهربانی نیاز مبرم دارند. می دانی بانو این مهر سرشار تو که گیاه خشکیده را جان می بخشد، حالا از دخترکانت به ستم دریغ شده است. عزیزانت که هر شامگاه همراه فرزندانشان چشم به روزنه های خانه ات می دوزند که حالا زندان تو و شوی سرافرازت است، باشد که روشنایی چراغی خبر از گرمای وجود شما باشد در خانه. روشنایی را از آنان از گل هایی که باغبانی شان می کنی و از ما دریغ مدار!
همراه تو گام زن سرزمین عشق
فخرالسادات محتشمیپور
ندای سبز آزادی: با گذشت بیش از ده روز از دستگیری مهدی پیلتن فارغ التحصیل دانشگاه تهران خانواده وی در بی خبری مطلق از وضعیت وی به سر می برند.
بر اساس گزارش رسیده به ندای سبز آزادی، مهدی پیلتن فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع این دانشگاه در روز دوشنبه ٢۵ بهمن ماه در حالی که به محل کار خود در خیابان طالقانی مراجعه کرده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردیده است.
شایان ذکر است که در روزهای گذشته و به دنبال اعتراضات دو هفته اخیر در ایران، تعداد زیادی از فعالان دانشجویی، بازداشت شده اند.
در واکنش به وقایع اخیر کشور و تداوم سرکوب حامیان جنبش و حصر خانگی رهبران آن توسط حکومت، گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس تهران، با انتشار بیانیه ای، تهدیدات و سرکوب های دولت در فرونشاندن اعتراضات مردمی را "بی نتیجه" دانسته و همزمان خاطرنشان کرده اند که "امید چندانی به اصلاح روند های موجود به وسیله حاکمان نداریم چرا که نیک آگاه هستیم که رفتارهای غیرانسانی آنها نه ناشی از عقاید ایدئولوژیک و دینی، بلکه ریشه در منافع باد آورده اقتصادی دارد که انحصار قدرت سیاسی برای آنها فراهم آورده است. بنابراین برای ما در این شرایط آنچه اهمیت دارد و آنچه حقیقت دارد عمل تاریخ ساز مردم است."
این دانشجویان همچنین آمادگی خود را برای شرکت در تجمعات اعتراض به حصر رهبران جنبش سبز اعلام کرده اند.
به گزارش جرس، دانشجویان و فعالان دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس، در بیانیه تحلیلی خود، با تاکید بر "داخلی بودن ریشه مبارزات مردم ایران"، همچنین تاکید کرده اند که "باید صبورانه به مبارزات ادامه داد و در دام خشونت کودتاچیان نیفتاد."
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
حضور آرام، پر صلابت و شجاعانه مردم ایران در راهپیمایی اعتراضی ٢۵ بهمن خط بطلانی بود بر بیش از یک سال هجمه سنگین امنیتی و تبلیغاتی حکومت کودتا علیه جنبش سبز مردم ایران. رژیم ظلم و جور عمومی حاکم که تصور می کرد با اعدام های گسترده، تبلیغات سنگین و صرف همه امکانات کشور برای ارعاب معترضان توانسته است به جنبش اعتراضی مردم پایان دهد، با این راهپیمایی در شوک فرو رفت و در واکنشی سراسیمه اقدام به حصر دو رهبر جنبش سبز یعنی آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی نمود.از آن پس رفتارهای هیستریک حکومت کودتا ادامه داشته است؛ از نعره های سبعانه "اعدام باید گردد" نمایندگان مجلس کودتا گرفته تا حملات وحشیانه عمال استبداد به خانه بی دفاع مهدی کروبی.
رژیم ظلم و جور عمومی حاکم بر ایران تصور می کند که می تواند با این اقدامات غیر انسانی جنبش سبز مردم ایران را سرکوب کرده و آب رفته را به جوی بازگرداند. اما زهی خیال باطل! آنچه امروز در ایران می گذرد ریشه در نارضایتی عمیق مردم از روند هایی دارد که در سال های گذشته بر کشور حاکم بوده است: گسترش شکاف طبقاتی و نابرابری علی رغم شعار های عوام فریبانه، انحصار منابع اقتصادی به دست نظامیان، سرکوب گسترده سیاسی ، رواج گسترده دروغ و ریا و استفاده ابزاری از دین. اینها رانه دیالکتیک عمل مردم در مبارزه موجود هستند. البته کودتاچیان حاکم بر ایران برای حفظ انسجام اقلیت هوادار خود، همچنان می کوشند اعتراضات مردم را به تحریکات بیگانگان نسبت داده و ریشه های داخلی نارضایتی از وضع موجود را انکار کنند. اما حقیقت این است که این گونه دروغ پردازی ها دیگر تاثیری در قضاوت مردم ندارد و اکنون برای اکثریت مردم آشکار شده است که رسانه های دروغ پرداز از جمله صدا و سیما جزء ارگانیک استبداد حاکم بر ایران هستند.
ما امید چندانی به اصلاح روند های موجود به وسیله حاکمان نداریم چرا که نیک آگاه هستیم که رفتار های غیر انسانی آنها نه ناشی از عقاید ایدئولوژیک و دینی، بلکه ریشه در منافع باد آورده اقتصادی دارد که انحصار قدرت سیاسی برای آنها فراهم آورده است.بنابراین برای ما در این شرایط آنچه اهمیت دارد و آنچه حقیقت دارد عمل تاریخ ساز مردم است. تا جایی که به مردم مربوط می شود هدف کوتاچیان از یک سو گرفتن امید از مردم نسبت به نتیجه مبارزه و از سوی دیگر به خشونت کشاندن مبارزات است.بنابراین باید صبورانه به مبارزه ادامه داد و تحت هیچ شرایطی به دام خشونت که منش و خواست سرکوبگران حاکم بر ایران است نیفتاد.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس ضمن هشدار به کودتا چیان حاکم نسبت به ادامه روند های موجود، و ضمن گرامیداشت یاد شهیدان به خون خفته جنبش مردمی ، همبستگی خود را با خانواده زندانیان سیاسی و رهبران در حصر جنبش سبز اعلام کردو و با اعتقاد راسخ به این که در شرایط سرکوب افراطی ترین کار سکوت کردن است، آمادگی خود را برای شرکت در تجمع اعتراض به حصر رهبران جنبش سبز اعلام می کنیم.
جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس
پنج شنبه پنجم اسفند ٨٩
مرتضی کاظمیان
morkazemian@gmail.com
سبزها باید تحولات اخیر در لیبی را با دقت مضاعف مورد تأمل قرار دهند. لیبی بهدلایل متعدد و از جهات گوناگون وضعی مشابه ایران دارد؛ چه صاحبان قدرت و چه جامعهی لیبی واجد شباهتهای مهمی با حاکمیت و جامعهی ایران هستند. در زیر برخی از مهمترین مولفههایی که لیبی را به ایران شبیه میکند و، اهمیت پیگیری رویدادهای آن را توسط حامیان جنبش سبز، توضیح میدهد، به اجمال مورد توجه قرار میگیرد.
1. لیبی همچون ایران از یک حاکمیت اقتدارگرا، سرکوبگر، و متکی به شخص که خودکامگی را در پوشش قانون پی گرفته، برخوردار است.
2. دولت در هر دو کشور ویژگیها و شاخصههای «دولت رانتی» را بازتاب میدهند. بیش از 70درصد از درآمد دولت طرابلس متکی به فروش نفت و گاز است. این وابستگی گاه تا 90 درصد رسیده است.
3. هر دو حکومت، بر دین بهمثابهی ایدئولوزی تکیه زدهاند. نهادهای دینی مستقل از دولت در لیبی _که بیش از 97درصد مردم آن مسلمان هستند_ وجود ندارند و از امکان فعالیت آزاد و مستقل از حکومت برخوردار نیستند.
4. صاحبان قدرت در لیبی چون همسانان خود در جمهوری اسلامی بر یک رخداد بزرگ (کودتای بدون خونریزی در لیبی علیه نظام شاهنشاهی، و انقلاب علیه رژیم سلطنتی در ایران) و مطالبات و ابهت و جذابیتهای آن، تکیه میکنند و وضع کنونی خود را به آن رویداد ویژه پیوند میزنند.
5. حاکمان اقتدارگرا در هر دو کشور، مدعی ارائهی «راه سوم» میان غرب و شرق هستند و دولت خود را منحصربهفرد و الگویی جدید در جهان توصیف میکنند.
6. صدا و سیما در هر دو کشور، دراختیار قدرت خودکامه و غیردموکراتیک است. تلویزیون و رادیویی جز رسانهی رسمی حکومت در لیبی وجود ندارد. اختیار پخش برنامههای ماهوارهای در دست وزارت تبلیغات و ارشاد این کشور است.
7. از مطبوعات آزاد و مستقل و مخالف در لیبی _چون ایران_ خبری نیست. سازمان گزارشگران بدون مرز، وضع مطبوعات و روزنامهنگاران را در هر دو کشور، وخیم توصیف میکند. این نهاد ناظر و مستقل، جایگاه ایران را در بین 178 کشور مورد بررسی، 175 ارزیابی کرده و لیبی را در رتبه 160 قرار داده است.
8. لیبی بالاترین نرخ شهرنشینی را در کشورهای منطقه دارد؛ بیش از 86درصد شهروندان لیبی در شهرها زندگی میکنند. چنانکه در ایران نرخ شهرنشینی بهگونهای محسوس بالا رفته و به بیش از 75درصد رسیده است.
9. در هر دو کشور جمعیت جوان درصد قابل اعتنایی را بهخود اختصاص میدهند. بیش از دو سوم جمعیت شش و نیم میلیون نفری لیبی _همچون ایران_ زیر 35 سال سن دارند.
10. میزان مشارکت زنان در مناسبات اجتماعی لیبی به شکل محسوسی _همانند زنان ایران_ درحال افزایش است. این مشارکتجویی، بیشک واجد پیامدهایی خواهد بود که خود را در مطالبات مدرن آنان متبلور میکند. وضع زنان لیبی بهدلیل مدعاهای سوسیالیستی حکومت، از برخی جهات بهتر از همجنسان ایشان در ایران است؛ اما نابرابری جنسیتی در لیبی نیز محسوس است.
11. با وجود اتکای لیبی به درآمد نجومی بادآورده (رانت نفت و گاز)، بیکفایتی و فساد حاکمان در این کشور، نرخ تورمی حدود 10درصد ایجاد کرده و لشکری از بیکاران سامان داده که 30درصد نیروی کار این کشور را دربر میگیرد. وضعی که مشابه حال و روز نرخ تورم و نیز مشکلات نیروی کار جوان و متخصص ایران است.
12. نرخ باسوادی در لیبی به حدود 85 درصد میرسد؛ چنانکه در ایران نیز این نرخ حدود 90درصد گزارش میشود. آشکار است که افزایش باسوادان و بسط آگاهی در جامعه چه تبعاتی دربر خواهد داشت.
13. مبنای نظام قضایی لیبی، شریعت اسلام و احکام دینی آن است؛ البته مذهب اکثریت قریب به اتفاق در لیبی، مالکی است. برداشت صاحبان قدرت از قرآن و سنت، قوانین و احکام قضایی لیبی را شکل داده است.
با این مرور اجمالی، مشابهتهای غریب و قابل توجه لیبی (حکومت و جامعه مدنی آن) با ایران محسوس بهنظر میرسد. این ویژگیهای مشترک، پیگیری تحولات لیبی را برای ناظران و تحلیلگران و نیز حامیان و همراهان جنبش سبز مهمتر از وضع مصر و تونس میسازد. چرا که در این مورد جدید (لیبی) دولت اقتدارگرای رانتی و ایدئولوژیک که متکی بر سلاح و نفت و تزویر و ابزار تبلیغات است در برابر مطالبات دموکراتیک شهروندان، خودکامگی پیشه میکند و به سرکوب بیرحمانه و غیرانسانی رومیآورد. ضمن اینکه با سودجستن از درآمدهای نفتی، لایههایی از شهروندان را بهعنوان حامیان اجتماعی خود، بسیج میکند و با رویکردی پوپولیستی، میکوشد اقتدار نامشروع خود را تداوم بخشد.
اگر معمر قذافی، رهبر خودکامهی لیبی معترضان و مخالفان خود را «حشرات مزاحم و موش» میخواند و از طرفدارانش میخواهد به خيابانها بريزند و «تکليف مزاحمان را روشن کنند»، خودکامگان ایران نیز مخالفان و معترضان را «میکروب» و «خس و خاشاک» توصیف میکنند و مزدوران خویش را برای قلعوقمع شهروندان خویش به خیابانها فرامیخوانند. حاکمان تزویرگر و ماکیاولیستهای هر دو کشور، با در پیش گرفتن شارلاتانیسم سیاسی، حامیان و مردوران خویش را «مردم» میدانند و ادعا میکنند که در برخورد با مخالفان و معترضان هم «خونی از دماغی نریخته است». و باز در کنشی مشابه، تشنگان قدرت در لیبی و ایران، ایالات متحده را بهانهای برای سرکوب قرار دادهاند، مخالفان و معترضان را «وابسته به واشنگتن و دشمن» میخوانند، و مدعی میشوند که در صورت تغییر وضع، آمریکا بیشترین نفع را خواهد برد.
افزون بر اینها، تمامیتخواهان لیبیایی در نشریات همسو با حاکمیت، به معترضان هشدار میدهند که «عبور از خطوط قرمز» (نظام سیاسی لیبی و شخص قذافی) به معنی «بازی با آتش» است؛ همان نقش و لحن و ادبیاتی که فاشیستهای مستقر در کیهان و فارس و جوان، در ایران دارند.
خودکامگان در لیبی _همچون برادرخواندههای ایرانی خود_ در واکنش به اعتراضات و مطالبات شهروندان، از یکسو اینترنت را قطع و مختل میکنند و از سویی، به سرکوب خشن و شلیک گلوله همت میگمارند. این مواجهههای بیرحمانه در هر دو کشور، دور از چشمان ناظران جهانی و نمایندگان افکار عمومی (رسانهها) محقق میشود. دیکتاتوری لیبی چونان ایران، فعالیت روزنامهنگاران و خبرنگاران خارجی را بسیار محدود کرده است؛ وضعی که در مصر وجود نداشت، و معترضان مصری را از حمایت همزمان افکار عمومی جهان برخوردار کرده بود.
در برابر همهی تهدیدها و سرکوبهای بیرحمانه و غیرانسانی دشمنان دموکراسی در لیبی، شهروندان این کشور با جانبازی و شجاعت و سماجت، پیگیر راه سخت و دشوار آزادی هستند؛ چنان که سبزهای ایرانزمین با وجود سپری شدن بیش از 20 ماه از انتخابات 22خرداد88 و بهرغم همهی مشکلات و مصائب، خواستههای مشروع و انسانی خود را فرونگذاشتهاند.
اجمالا آنکه اوضاع سیاسی و اجتماعی در لیبی به شکل بس غریبی مشابه وضع و تحولات کنونی کشور ماست؛ پیروزی و به فرجام رسیدن اعتراض مخالفان دیکتاتور لیبی همانقدر واجد اهمیت و تأمل است، که متوقف ساختن موج اعتراضات و سرکوب موقتی آن توسط دولت رانتی_ایدئولوژیک متکی بر نفت و سلاح و تزویر. درسآموزی سبزها از وضع لیبی میتواند بیشتر از رویدادهای اخیر مصر و تونس باشد، اگر مشابهتهای معنادار و ویژگیهای مشترک را مورد توجه دقیق قرار دهند.
(توضیح: این مطلب در سایت اینترنتی روز، مورخ 5 اسفندماه 1389 منتشر شده است.)
شیرین عبادی، فعال حقوق بشری و برنده جایزه صلح نوبل (٢٠٠٣)، طی نامه ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد و کمیسر عالی حقوق بشر آن سازمان، با برشمردن گوشه ای از فشارها و تهدیدات وارده بر راهبران و فعالان و حامیان جنبش سبز ایران و همچنین حصرخانگی و بیخبری از وضعیت آنان، از این مقامات ارشد بین المللی خواستار تنظیم گزارشی از موارد مذکور،جهت قرائت در شورای حقوق بشر سازمان ملل برای نشست آتی (۱۴ ماه مارس) شد.
به گزارش دفتر شیرین عبادی، این حقوقدان ایرانی هدف از این اقدام را "توانمندی و اشرافِ اعضای شورای حقوق بشر ملل متحد برای تصمیم گیری های خود" ذکر کرد.
متن این نامه به شرح زیر است:
دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
طبق تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دسامبر ۲۰۱۰ جنابعالی مامور شدید که هر سه ماه یک بار، گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران تهیه نمائید و چون در ماه آتی گزارش حضرتعالی در شورای حقوق بشر خوانده خواهد شد، لذا ضروری می دانم که مطالبی را به استحضار برسانم:
۱- در راه پیمائی مسالمت آمیز ۲۵ بهمن ماه متاسفانه دو جوان به اسامی صانع ژاله و محمد مختاری در خیابان های شهر تهران با شلیک گلوله کشته شدند. هم چنین در این روز تعدادی از راه پیمایان در تهران و شهرستان های مختلف در اثر ضربات مامورین حکومتی مجروح شده و بیش از یک هزار نفر در نقاط مختلف ایران دستگیر شدند که هر چند تعداد کثیری از آنان بعد از ۲۴ ساعت آزاد شدند اما مسلما بیش از یک صد نفر از دستگیرشدگان هنوز در زندان هستند.
۲- در راهپیمائی و تجمعات مسالمت آمیز اول اسفند ماه یک دانشجو به نام حامد نور محمدی در شهر شیراز کشته شد. شاهدان عینی گزارش داده اند که مامورین حکومتی وی را از بالای پل به پائین پرتاب کرده و باعث قتل او شده اند. متعاقب اعتراض دانشجویان بیش از بیست نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز دستگیر شدند.
در این روز در سایر شهرهای ایران از قبیل تهران، رشت، سنندج، مریوان و بسیاری دیگر از شهرها تعداد کثیری مضروب و دستگیر شدند که آمار دقیقی از آنان در دست نیست اما طبق اطلاعات واصله از خانواده های بازداشت شدگان می توان با قاطعیت اعلام کرد که تعداد دستگیر شدگان بیش از یک صد و پنجاه نفر است که هنوز در زندان هستند.
۳- از ۲۵ بهمن ماه آقای میر حسین موسوی باتفاق همسرش خانم زهرا رهنورد در منزل خود زندانی شده اند و محل سکونت آنها توسط نرده و درب آهنی محصور شده است. تلفن ها و اینترنت قطع شده و حتی برای دیدن فرزندان و خرید آذوقه اجازه خروج از منزل ندارند و غذای آنها توسط مامورین امنیتی تهیه می شود که این امر نگرانی خانواده آنها را فراهم ساخته است.
همچنین آقای مهدی کروبی نیز در وضعیتی مشابه قرار دارد و باتفاق همسرش در آپارتمان خود زندانی است و ارتباط با ایشان کاملا قطع شده است و یکی از پسران ایشان به نام علی نیز دستگیر و زندانی است.
خواهشمندم دستور فرمایید مراتب فوق به گزارش تنظیمی اضافه شود تا در روز ۱۴ ماه مارس که گزارش شما در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قرائت می گردد، اعضای محترم شورا با اشراف بیشتر بتوانند تصمیم گیری نمایند.
با تقدیم احترام
شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳
۶ اسفند ۱۳۸۹ برابر با ۲۵ فوریه ۲۰۱۱
رونوشت: سرکار خانم پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
رونوشت: گروه کار سازمان ملل در بازداشت های خودسرانه
به گزارش منابع حقوق بشری، سرپرست موقت و انتصابی دانشگاه صنعتی شریف، طی اقدامی غیرقانونی، ۲۰ دانشجوی آن دانشگاه را ممنوع الورود به محیط دانشگاه اعلام کرد و همزمان از ورود ۲۵ تن دیگر به خوابگاه جلوگیری بعمل آورد.
این اقدام بنا به گفته مسئولان دانشگاه، تا روشن شدن وضعیت دانشجویان احضار شده به کمیته انضباطی و صدور حکم محرومیت از تحصیل برای آنان، این حکم باقی خواهد بود.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در پی تجمع ۲۵ بهمن ماه امسال در دانشگاه شریف، دستکم ۱۸ نفر از دانشجویان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند. امین مهدوی، شقایق حیرانی، فرزانه کرمی، پوریا نادری، سامان فرحت، محمد نراقی، محمد سلحشور، عارف بلندنظر و سیاوش جباریان نه نفر از دانشجویان دانشگاه شریف شامگاه ۲۵ بهمن دستگیر شدند. شیما وزوایی، ۲۶ بهمنماه و در پی مراجعه ماموران امنیتی به محل کارش، دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شد.
همچنین در روز ۲۶ بهمن ماه ماموران حراست در هماهنگی کامل با نیروهای امنیتی اقدام به بستن تمامی درهای دانشگاه نموده و دانشجویان را مجبور به خروج از در اصلی نمودند. در پی این اقدام نیروهای امنیتی / شبه نظامی مستقر در جلوی در اصلی اقدام به بازداشت علی اکبر محمد زاده، جواد سوهانکار، امیر هوشنگ نوایی، بهزاد عالیپور و محمد افخمی اعضای انجمن اسلامی دانشگاه، نادر رضایی، عضو شورای صنفی دانشگاه و علی مرشدلو دیگر دانشجوی شریف نمودند. بنابر گزارش شاهدان عینی بازداشت علی اکبر محمدزاده، دبیر و جواد سوهانکار عضو هیٱت رئیسه انجمن اسلامی دانشجویان با اعمال خشونت و ضرب و شتم همراه بوده است. این دو طی ماههای گذشته بارها به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد تهدید واقع شده بودند.
گفتنی است حسین سالمکار دانشجوی ورودی سال ۸۳ دانشگاه خواجه نصیر در رشته مهندسی مکانیک و دانشجوی کارشناسی ارشد ورودی سال ۸۹ دانشگاه صنعتی شریف در رشته هوافضا نیز ۲۶ بهمن ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. از محل نگهداری و وضعیت اتهامات هیچ کدام از دستگیرشدگان اطلاعی در دست نیست.
قابل ذکر است در پی اقدام سرپرست موقت دانشگاه در خصوص ممنوعیت ورود دانشجویان به خوابگاه و دانشگاه شورای صنفی دانشجویان صنعتی شریف طی بیانیهای از این اقدام فراقانونی انتقاد و نسبت به آن اعتراض کرده است.
ندای سبز آزادی: جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه به حصر ناجوانمردانه مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی شدیدا اعتراض کرد.
به گزارش نوروز متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حصر ناجوانمردانه و غیر قانونی رهبران سربلند جنبش سبز، مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام و المسلمین کروبی، کوششی دیگر بر سرپوش گذاشتن برعمق بحرانیست که کودتاگران را احاطه کرده و در خود فرو برده است. آنها با این اقدامات گمان می کنند می توانند جنبش سبز ملت ایران در نفی استبداد و بی قانونی را سرکوب کنند. ملت سربلند ایران که در طول دو سال گذشته اراده مصمم خود را در تغییر مناسبات ظالمانه و استقرار حاکمیت مردمسالارانه واقعی نشان داده اند اینک به حق نگران سلامت رهبران عزیز خود هستند و در صورتی که پاسخ مناسبی به این نگرانی و در جهت رفع آن نبینند حق خود میدانند تا بهرنحو حمایت خود را از رهبران خود، آقایان موسوی و کروبی ابراز دارند وانزجار خود را از رفتار غیر قانونی قوه قضائیه و نهادهای امنیتی وانتظامی عامل اعلام دارند.
در حالی که مردم عزیز همواره کوشیده اند در کمال آرامش و با روشهای مدنی و مسالمت آمیزخواسته های مشروع و قانونی خود را بیان دارند پاسخی جز سرکوب و خشونت نگرفته اند. این بدان معناست که کودتاگران اقتدارگرا تداوم حاکمیت غیر قانونی خود را جز با رادیکال و تند کردن فضای کشور ممکن نمی دانند ، و به همین دلیل مسئولیت رخداد هرگونه حادثه ناگواری خواسته یا ناخواسته بر گردن آنهاست و درکارنامه آنها ثبت می شود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با محکوم کردن حصر و زندان خانگی غیرقانونی آقایان موسوی و کروبی وابراز نگرانی شدید از سلامت آنها و همسران مکرمه شان، مسئولیت همه عواقب این اقدام را متوجه مسئولین اصلی کشور می داند و از حق مردم در ابرازنگرانی از این اقدام در همراهی با شورای هماهنگی راه سبز امید در پی گیری رفع حصر و زندان این عزیزان حمایت می کند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
6/12/89
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر