پیش از ظهر روز دوشنبه یازدهم بهمن ماه، در آستانه سالروز ورود آیت الله خمینی به ایران و آغاز دهه پیروزی انقلاب، مهندس میرحسین موسوی، به صورت سر زده به دیدار حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی رفت. در این دیدار که در منزل مهدی کروبی انجام شد، آیت الله بیات زنجانی از مراجع تقلید که پیشتر با ممانعت نیروهای اطلاعاتی، موفق به دیدار و بازدید مهدی کروبی نشده بود، نیز حضور داشت.
این دیدار پس از آن میسر شد که به صورت اتفاقی نیروهای امنیتی درمقابل منزل مهدی کروبی حضور نداشتند.
به گزارش خبرنگار سایت تغییر در این دیدار، آقایان موسوی و مهدی کروبی و بیات زنجانی، پیرامون مسائل مختلف از جمله تحولات کشورهای عربی و رخدادهای اخیر در ایران بحث و تبادل نظر کردند.
به گزارش سایت تغییر مشروح مذاکرات این دیدار به شرح زیر است:
بزرگترین دستاورد انقلاب تحقق «جمهوری اسلامی» است
در ابتدای این دیدار میرحسین موسوی و مهدی کروبی ضمن تبریک فرا رسیدن ایام پیروزی انقلاب، بزرگترین دستاورد انقلاب را تحقق «جمهوری اسلامی» برشمردند که برخواسته از خواست و اراده مردم و ماحصل رهبری آیت الله خمینی و ایثارگری ها و جانبازی های ملت بزرگ ایران بوده است.
ایشان «جمهوری اسلامی» را نظامی مبتنی و استوار بر آراء مردمی دانسته و اعلام کردند متاسفانه برخی با سوءاستفاده از قدرت و جایگاهشان نه تنها ارزشی برای مردم قائل نیستند بلکه برای حفظ موقعیت و قدرت چند صباح خود، مردم را به ستوه آوردند و انقلاب را به انحراف کشیدند. همچنین ایشان رحلت جانگداز پیامبر رحمت و مهربانی و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به حضور حضرت ولی عصر و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت گفتند.
ما به عنوان شهروندان این کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ایران، خواستار توقف اعدام های بی رویه و بی حساب و کتاب هستیم
مهدی کروبی و میرحسین موسوی نسبت به تعداد زیاد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام اعدام، بدون طی کامل مراحل دادرسی و قانونی در کشور اعتراض کرده و آنرا ناشی از بی تدبیری حاکمان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه قلمداد کردند. آن دو ابراز کردند: " فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی یا نادرستی این اتهامات، حق قانونی و شرعی هر انسانی است که با طی کامل مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود."
کروبی و موسوی متذکر شدند:«اعدام قریب به ۳۰۰ تن طی یکسال گذشته، آیا جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردی برای اذهان عمومی کشور دارد و نتیجه ای جز انزوای بیشتر ایران در مجامع بین المللی را بهمراه نخواهد داشت؟ آیا اعدام بدون طی شدن مراحل دادرسی و بدون اطلاع خانواده متهم اقدامی انسانی و اسلامی است؟ خودداری از تحویل جسد به خانواده و بستگان دیگر چه صیغه ای است که به تازگی آنرا باب کرده اند! لذا ما به عنوان شهروندان این کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ایران، خواستار توقف این شیوه هستیم و امیدواریم دستگاه قضایی کشور بتواند بطور مستقل و با رعایت حفظ اصل بی طرفی و برخوردار کردن متهمین از حقوق قانونی و شرعی خود و با عنایت به رافت و رحمت اسلامی تدبیری اتخاذ کند تا دیگر شاهد چنین روند ناصوابی در کشور نباشیم.»
دیکتاتورهای منطقه و جهان صدای انقلاب آزادیخواهانه ملت ها را در مصر و تونس و یمن بشنوند و از آن عبرت بگیرند
آخرین نخست وزیر ایران و رئیس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، حوادث اخیر کشورهای عربی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها ضمن ابراز خوشحالی از قیام مردم آزادیخواه مصر تاکید کردند:« امروز حتی در کشورهای عربی هم شاهد بالندگی سیاسی و رشد مردم سالاری هستیم. هیچ قدرتی نمی تواند بر خواست و اراده مردم مسلط شود. دیر یا زود قدرتهای دیکتاتوری و مستبد محکوم به فنا هستند. امروز دیگر ملتها آگاه شده اند و یکی پس از دیگری بر سرنوشت خویش مسلط می گردند و این اراده ملتهاست که لرزه را به تن مستبدین انداخته است. هر چند در مصر شاهدیم حسنی مبارک به جای تمکین بر خواست و اراده ملت خود سالهاست تلاش می کند تا با برگزاری انتخابات های مهندسی شده و تشکیل مجالس فرمایشی و استفاده از نیروهای اراذل و اوباش مردم را سرکوب کند اما ره به جایی نخواهد برد چنانچه امروز نیز نتوانسته است با سرکوب و ارعاب بر اوضاع مسلط گردد. البته اقدام ارتش مصر در اعلام بی طرفی و مشروع دانستن خواسته های مردمی جای بسی تشکر و قدردانی دارد و گویی ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور مصر، شنیده است.
امیدواریم صدای انقلاب آزادیخواهانه مردم مصر و تونس و یمن به گوش مستبدین و دیکتاتورهای منطقه و جهان برسد تا شاید عبرتی باشد برای بازنگری و بازبینی در اعمال و رفتارشان.امروز در مصر با وجود تنش ها و درگیری ها اجازه راهپیمایی به معترضین داده می شود تا مشخص شود کفه اقبال اجتماعی کدامین جریان سنگین تر است لذا ما معتقدیم اگر در ایران نیز به معترضین پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شود مشخص خواهد شد کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است .»
صدها کارخانه تعطیل و هزاران کارگر بی کار شدند و این همه به دلیل بی کفایتی دولتمردان کنونی و ماجراجویی و جنجال آفرینی در عرصه بین المللی است
مهندس موسوی و حجت السلام کروبی در بخش پایانی صحبت خود به وضعیت تاسف بار اقتصادی در کشوراشاره کردند و از آسیب رسیدن بیش از حد به اقشار محروم جامعه ابراز نگرانی کردند و گفتند : این روزها ساده ترین فعالیت های اقتصادی مانند نقل وانتقال پول برای فعالین اقتصادی همچون کابوس درآمده است. اکثر بانکهای جهانی برای فعالیت های تجاری در ایران ارزشی قائل نیستند و دولت به جای تصحیح امور، به فرافکنی و سانسور و مماشات روی آورده است. طبق گزارش منابع معتبر خبری هم اکنون تا سقف ۴۰ درصد هزینه های تولید به دلیل تحریم های بین المللی، افزایش پیدا کرده و تبعات مختلف ناشی از آنها نیز باعث به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از کارخانه های کوچک و متوسط در کشور شده است. آنچنانکه طبق گفته دبیر خانه کارگر بیش از ۶۰۰ واحد تولیدی تعطیل شده و باعث اخراج و بی کار شدن هزاران نفر نیروی انسانی شده است. ما دلیل تحمیل چنین شرایطی بر مردم و کشور را تنها در بی کفایتی دولتمردان و اتخاذ سیاست ماجراجویی و جنجال آفرینی در عرصه بین المللی توسط آنان می دانیم. این درحالی است که همصدا با فعالین اقتصادی کشور، کارشناسان اقتصادی جهانی نیز اقتصاد ایران را در شرایطی بسیار ضعیف و در آستانه هشدار ارزیابی می کنند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در پایان این دیدار ابراز امیدواری کردند که به یاری خداوند و با هوشیاری ملت بزرگ همیشه در صحنه،از این بحران نیز با سرافرازی و پیروزی عبور خواهیم کرد.
میزان: در حالی که حاکمیت اقدام به برگزاری نماز جمعه حکومتی در این شهر سنی نشین تایباد اقدام کرده است، بزرگان اهل سنت با تشریح روند انتخاب امام جمعه در بین اهل سنت به جمهوری اسلامی انذار دادند.
به گزارش منابع خبری اهل سنت، روز جمعه حاکمیت با گسیل نیروهای امنیتی و پر کردن مسجد اعظم تایباد از نیروهای دولتی و تهدید نمازگزاران سعی در ایجاد خفقان داشته است که این امر با واکنش تند نمازگزاران این شهر روبرو شده است.
این منابع خبری در نمازجمعه ابتدا یکی ازعلمای شهرستان سخنرانی نموده، مردم را به آرامش دعوت کرد، سپس نماینده ولی فقیه در اموراهل سنت خراسان حکم مولوی توکلی را قرائت کرد و پس از آن مردم با وجود ممانعت نیروهای انتظامی با فریادهای مرگ بر منافق و الله اکبر مسجد را ترک نمودند و در نهایت مولوی توکلی تنها برای مأموران دولتی نماز جمعه را برگزار کند.
در همین حال مولوی عبدالحمید شیوۀ انتخاب امام جمعه شیعه و سنی را متفاوت دانست و بر این اساس علت شکل گیری اتفاقات هفته گذشته در مراسم نماز جمعه اهل سنت تایباد را عدم توجه به این تفاوتها عنوان کرد.
مولوی عبدالحمید در بخشی از سخنان خود در مراسم نماز جمعه این هفته اهل سنت زاهدان به اتفاقاتی که هفته گذشته در مراسم نماز جمعه اهل سنت تایباد رخ داد اشاره کرد و با بیان اینکه «امیدوارم توضیحات بنده خیرخواهانه و دلسوزانه تلقی شود و کسی آن را مغرضانه نداند» گفت: «در مناطق سنی نشین کسی که مردم به او گرایش بیشتری دارند، به عنوان امام جمعه انتخاب میشود، انتخاب امام جمعه اهل سنت در طول تاریخ همواره بر عهده مردم بوده است، مسئولان نیز همواره کسانی را تائید و حمایت کردهاند که مورد انتخاب مردم بودهاند.»
وی افزود: «بیشتر امامان جمعه در میان اهل سنت کسانی هستند که بانی مساجد جامع هستند. مساجد جامع اهل تشیع را خیرین بنا میکنند و پس از آن یک روحانی به عنوان امام جمعه یا جماعت انتخاب میشود، اما مردم اهل سنت ابتدا یک روحانی انتخاب میکنند و پس از آن از او حمایت میکنند تا مسجدی بنا کند و پس از آن امام آن مسجد شود.»
مولوی عبدالحمید با بیان اینکه «نمازهای جمعه اهل سنت بیش از آنکه سیاسی باشد عبادی است اما نمازهای جمعه اهل تشیع سیاسی بودنش بر عبادی بودنش میچربد» افزود: «بر این اساس عوض کردن امامان جمعه در میان شیعه متداول است؛ این یک فرایند معمول است و مشکل چندانی میان برادران اهل تشیع ایجاد نکرده است. من هیچ گاه به یاد ندارم که مردم اعتراض کنند و بگویند چرا امام جمعه ما عوض شده است، اما در میان اهل سنت وضعیت فرق میکند، امام جمعه آنها یکی از مردم منطقه است و با آنان قرابت و خویشاوندی دارد. ضمن اینکه اغلب امامان جمعه اهل سنت بانی مساجد جامع به حساب میآیند. بر این اساس عوض کردن امام جمعه در میان اهل سنت یک امر بسیار سنگین است.»
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه تاکید کرد: «اعتقاد ما آن است که اگر در تایباد همین ظرافتها مدنظر قرار میگرفت و مسئولان محترم به این نکات توجه میکردند، مشکلی به وجود نمیآمد».
وی با تاکید بر اینکه «امام جمعه باید با تدبیری انتخاب شود که در ادامه شاهد اعتراضات مردمی نباشیم»، گفت: «اگر در کرمان یا در اصفهان، کاشان، تهران و هر جای دیگر که برادران اهل سنت در اقلیت هستند، به ما اجازه اقامه نماز داده نشود ما هرگز نخواهیم پذیرفت و حتماً از این وضعیت گلایه خواهیم کرد.»
عبدالحمید با بیان این که «ما بزرگترین فرقه اسلامی را در جهان تشکیل میدهیم و در تمام کشورهایی که برادران شیعه ما اقلیت هستند ما به اهل سنت توصیه کرده و میکنیم که حقوق آنها را محترم بشمارند و از هر گونه تبعیض در قبال آنها بپرهیزند»، تصریح کرد: «همین طور انتظار داریم که در این کشور حاکمیت و مسئولان محترم حقوق ما را محترم بشمارند و ما را شهروند درجه دوم به حساب نیاورند».
گفتنی است از هفته ی گذشته و با برکناری امام جمعه شهرستان سنی نشین تایباد،مولوی محمد فاضلی موحد، این شهر دستخوش ناآرامی شده است و نیروهای امنیتی به بازداشت گسترده مردم و مولوس فاضلی اقدام کردند.
احسان عزت پور:حسین راضی در نخستین روز های آذر ماه 1307 در تهران بدنیا آمد از عنفوان جوانی با علاقمندی و درک فراوان نسبت به مسائل سیاسی توانست در کنار رجال سرشناس وارد این عرصه شود و پس از اشغال ایران در شهریور 1320توسط نیرو های متفقین و خلع رضا شاه از سلطنت و با باز گشتن فضای سیاسی کشور احزاب و روزنامه ها فعالیت خویش را آزادانه از سر گرفتند.از جمله ی این احزاب می توان به حزب ایران، حزب مردم ایران ، حزب سوسیالیست ایران و حزب زحمتکشان و بعد حزب نیروی سوم اشاره نمود. ، که این خود محرکی بود برای جوانان پاک و فعالی که عاشقانه به میهن خویش مهر می ورزیدند و با شور جوانی وبا هدف بهبود اوضاع نابسامان و مبارزه در جهت جلوگیری از تجزیه ی ایران وارد کارزار مبارزه علیه استعمار و نفوذ خارجی شوند در این میان حزب توده را می توان بسیار فعال ،متشکل و قدرتمند توصیف نمود که این حزب گرایش نسبتا زیادی به شوروی داشت و در حقیقت دست نشانده شوری بود(1). در میهن استبداد زده ی ما ارتجاع و استبداد اجازه ظهور متفکرین سیاسی را نداده بود. رادیو مسکو نیز در این میانه با شعار های فریبنده طبقات محروم جامعه را شیفته ی خود می نمود. در چنین ایامی در تهران نحله های مبارزاتی خود جوشی در میان جوانان شکل گرفت از جمله می توان به تشکیل یک سازمان عقیدتی- فرهنگی با تکیه بر نیرو های داخلی و باور های مردم ایران بوجود آمد که مبتنی بر برداشت های اجتماعی ،عدالت اجتمائی و سیاسی از متون مقدسی همچون قرآن و نهج البلاغه بود برداشت هایی که بیشتر به بینش علمی و منش اخلاقی و سازنده گی دنیایی نظر داشت تا تعصب خشک مذهبی و تحجر قرون وسطایی موسسین این سازمان را در سال ۱۳۲۲ تعدادی از جوانان 16 تا 24 ساله تشکیل می دادند که اغلب دانش آموز و دانشجو بودند (2) که از چهره های برجسته ی آن می توان به آقای حسین راضی و محمد نخشب اشاره نمود این سازمان و از همان روزهای نخست نام نهضت به خود گرفت و نام اصلی آن نهضت خدا پرستان سوسیالیست بود مبارزات این جوانان فعال در ابتدای فعالیت محدود به مبارزه با افکار مخرب وارداتی از یکسو و مبارزه با استحمار توده های محروم از سوی دیگر بود.این جوانان فعال توانستند جنبشی را در ایران پایه گذاری نمایند که زاینده،جاری و ساری بود و توانست شخصیت های برجسته ای همچون دکتر کاظم سامی ،دکتر شریعتی ،دکتر حبیب الله پیمان،دکتر معین الدین مرجایی،دکتر وارسته، مهندس چمران،دکتر ابراهیم یزدی،دکتر محمود نکو روح ،ناصر تولائی ، دکتر علی شریعتمداری،جلال الدین آشتیانی ،علی اکبر نوشین ، احمد سمیعی، محمد هادی جواهری، محمدحسن سالمی ، محمد ایزدی، دکتر صادق مسرت،جواد شرف الدین،هرمز ممیزی و ... معرفی نمایند. نهضت خدا پرستان سوسیالیست را می توان ادامه دهنده ی روشنفکری دینی از مشروطه دانست که اسلام انقلابی و پرسشگر بود(3). از دیگر فعالیت های این حزب ، شرکت در جلسات بحث و انتقاد حزب توده بود که اعضای این نهضت با مطالعه و ممارست توانستند حزب توده را سوال پیچ نمایند تا آنجا که رادیو مسکو به آنان لقب سوسیالیست های تخیلی بدهد. با بهتر شدن اوضاع اقتصادی حزب و فعالیت های بیشتر اعضای نهضت به حزب ایران پیوستند حزب ایران نیز بر پایه ی سوسیالیسمِ اداره می شد که از اشخاص برجسته و تکنوکرات جامعه تشکیل می شد ولی تفکر فلسفی و عقیدتی متناسب با خدا پرستان نداشت .حزب ایران دارای تشکیلات نسبتا گسترده ای بود که می توانست تا حد زیادی با تحرکات و تبلیغات حزب توده مقابله و رقابت نماید . نهضت خداپرستان سوسیالیست نیز توانستند به این فعالیت ها رنگ و بوی تازه ای بدهند و باعث افزایش بیش از پیش این فعالیت ها در برابر حزب توده شوند. در این هنگام روزنامه ی جوانان حزب ایران ، ارگان سازمان جوانان حزب ایران به تبلیغ نقطه نظر های خود در رابطه با دین،مذهب ایدئولوژی،جامعه،تاریخ،فلسفه،تاریخ،اقتصاد و...می پرداخت .در این زمان به دلیل شور جوانی که در برابر اعضای نسبتا مسن تر حزب ایران در بین عده ای از این جوانان مانند محمد نخشب و حسین راضی وجود داشتند ، توانستند با کسب آرای لازم در انتخابات کنگره این حزب وارد شورای مرکزی این حزب شوند .بعد از چندی با بروز اختلافات در شورای مرکزی پنج نفر از این جوانان اخراج شدند که منجر به انشعاب دیگر اعضا نهضت از حزب ایران گردید و تشکیل جمعیت آزادی مردم ایران را دادند(بعد ها حزب مردم ایران تغییر نام داد) و فعالیت خود را گسترش دادند و توانستند در شهر های مختلف از جمله در مشهد شعبات متعددی تاسیس نمایند.در این شهر دکتر کاظم سامی و دکتر علی شریعتی که عضو کانون نشر حقایق اسلامی به سرپرستی محمد تقی شریعتی بودند و در سفر حسین راضی و دکتر محمد نخشب به مشهد به حزب ایران پیوسته بودند نیز به این جمعیت پیوستند .در اوج مبارزات ملی شدن صنعت نفت وارد کارزار شده و در روزهای حساسی همچون 30 تیر و9 اسفند در کنار دکتر مصدق ایستاده بودند و ایشان را تنها نگذاردند. در روزهایی که مصادف با حضور دکتر مصدق در شورای امنیت سازمان ملل برای دفاع از حق ایران بود ، حسین راضی و دیگر همفکرانشان وارد شیراز شدند جایی که حزب برادران که از احزاب تندرو و تا حدی وابسته به کنسول خانه انگلیس بود و سعی در تبلیغ علیه دولت ملی داشت و در راس آنها سید نورالدین که از معممین درباری و پر نفوذ این شهر به حساب می آمد قرار داشت.که البته مانند دیگر روحانیون در ابتدای حرکت مصدق با او همراهی نموده ولی با تنگ تر شدن عرصه و ترس از شکست نهضت ملی آنرا تنها گذارده و به صف مخالفان آن پیوستند سید نورالدین شیرازی آشکارا به حمایت از شاه پرداخت و معتقد بود شاه می تواند با عمل به مشروعیت رنگ باخته از مشروطیت می تواند ضامن اجرای آن باشد و بین فاسق و کافر باید فاسق را انتخاب نمود(4) در شیراز نیز آقای راضی که به نمایندگی از سوی جبهه ملی برای نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش می نمود توانست با استفاده از دانش و تجربیات گرانسنگ به مبارزه علیه ارتجاع و تحجر بپردازد.در کمتر از 48 ساعت بعد از کودتای 28 مرداد ، به پیشنهاد محمد نخشب و همت والای زنده یاد آیه اله سید رضا زنجانی(ره) هسته های اولیه ی مبارزه علیه کودتا شکل گرفت که هسته ی اولیه ی آن را حزب ایران ، حزب مردم ایران ،حزب ملت ایران، حزب سوسیالیست و اصناف بازار تشکیل می دادند و در نخستین روز های کودتا با انتشار بیش از 200 نسخه دست نویس اعلام شد جنبش ادامه دارد.و در اولین نشست این گروه از نمایندگان گروه های مختلف همچون حسین راضی دکتر شاپور بختیار ،دکتر یداّللّه سحابی ،مهندس مهدی بازرگان ، دکتر حجازی ،طاهر احمد زاده ، فتح الله بنی صدر، دکتر خنجی و... حضور داشتند و نام این گروه را نهضت مقاومت ملی نهادند گروه که به دعوت آیه اله سید رضا زنجانی از احزابی مانند حزب ایران،حزب مردم ایران ،حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست به سرعت تشکیل شد و روزنامه راه مصدق را منتشر نمود.(5)فعالیت نهضت مقاومت ملی تا سال 1336 ادامه داشت که با بروز پاره ای اختلافات و مشکلات فعالیتش به سردی گرایید. در سال 1338 جبهه ملی فعالیت خود را از سر گرفت و با دعوت از رهبران احزاب (حزب ایران،حزب مردم ایران ، حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست ) و سایر اشخاص و شخصیت های برجسته همچون آیت اله طالقانی آیت اله حاج سید جوادی و دیگر افراد سرشناس سرانجام در 23 تیر ماه 1339 به دعوت زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی 17 نفر از شخصیت های سیاسی تشکیل جلسه داد و در 30تیر اعلامیه ی تشکیل جبهه ملی دوم در سراسر ایران انتشار یافت. و آقای حسین راضی جز منتخبین در کنگره ی جبهه ملی در دیماه سال 41 بود و توانست نام خود را در کنار دیگر نامداران در شورای 35 نفره ثبت نماید (6). در سال 40 آقای الهیار صالح ،آقای راضی را مامور ساخت تا در خارج از کشور به تشکیل جبهه ملی بپردازند و ایشان نیز توانستند با شخصیت هایی در خارج از کشور از جمله آقایان ساسان فر ، دکتر شریعتی ، دکتر ورجاوند ، دکتر راسخ افشار،دکتر علی شاکری،دکتر خسرو شاکری،دکتر پرویز داور پناه ،دکتر منصور بیات زاده و بسیاری دیگر حوزه ها و تشکل های جبهه ملی را در کشورهای اروپایی همچون فرانسه ،سویس و آلمان منسجم و یکپارچه سازند و مقدمات تشکیل کنفدراسیونی از دانشجویان ایرانی را دهند که تعدادشان به بیش از ده هزار تن می رسید را بدهند(7). و نشریه ی ایران آزاد به سر دبیری خسرو قشقایی منتشر کردند که بعدا به پیشنهاد آقای حسین راضی، دکتر علی شریعتی به سردبیر این نشریه انتخاب شد.و در 2 فوریه 1960 (بهمن ماه 1340 )سازمان های جبهه ملی در آمریکا تشکیل شد که در آن زمان دکتر محمد نخشب که در آمریکا و شهر نیویورک بسر می سازمان جبهه ملی ایران در امریکا پس از ورود دکتر علی شایگان به امریکا شکل گرفت. فعالین در 1960 ( 1340)
بدور دکتر شایگان جمع شدند و هسته جبهه ملی ایران در امریکا را بنیان نهادند.
فعالین آن جمع عبارت بودند از خسرو پارسا، شاهین فاطمی، دکتر محمد نخشب، فرج اردلان، فرامرز فاطمی، دکتر ابراهیم یزدی، احمد لاری زاده،و حیدر رقابی و عده ای دیگر.
در کالیفرنیا: حسن لباسچی و مصطفی چمران.
اینها فعالین اولیه را میساختند. در سالهای بعد ( 1965) گروههای جدیدی از ایران آمدند و فعالین جدید را بتعدادی از فعالین قبلی که فعال مانده بودند یا در نیویورک باقی مانده بودند یا افزوده شده بودند، اضافه کردند:
دکتر خسرو پارسا، محمد نخشب، دکتر فرج اردلان، دکتر محسن قائم مقام، دکتر باقر صمصامی، دکتر حسن آذر بال،
دکتر محمدعلی خونساری، احمد شایگان، مهندس عبدالله طاهری، و عده ای دیگر
در شیکاگو (1965) دکتر هوشمند ممتاز، اسماعیل بنی اسد ، مهندس مرتضی رحیمی، مجید مطفف، هاشمی، دکتر منوچهر مزینی، استاد دانشگاه که با نهایت تآسف در چند سال پیش درگذشت، در سال 1965 در شهر شیکاگو تشکیل شد.
.لازم به ذکر است به دلیل اینکه دکتر نخشب در سازمان ملل کار می کرد نمی توانست در فعالیت های سیاسی شرکت نماید به همین جهت فقط در جلسات شرکت می نمود و دارای سمتی نبود و در تظاهرات و گردهمایی ها در مقابل سازمان ملل که در اعتراض به سیاست های نادرست رژیم شاهنشاهی برگزار میشد با عینک آفتابی شرکت می نمود تا شناخته نشود .سازمان های جبهه ملی در خارج از کشور دارای نشریات متعددی بود از جمله می توان به ایران نامه و اندیشه ی جبهه اشاره نمود که اندیشها ی جبهه با همکاری دکتر نخشب و دوستان شان منتشر میشد.دکتر محمد نخشب در نخستین کنگره جبهه ملی در آمریکا در سال 1966 شرکت فعالی داشت .دکتر محمد نخشب در 17 شهریور سال 1355 در نیویورک دچار حمله ی قلبی شد و درگذشت و پیکر وی در 23 شهریور در تهران به خاک سپرده شد. از آثار بر جای مانده از ایشان می توان به بشر مادی،نزاع کلیسا و ماترالیسم،حزب چیست،ایران در آستانه ی یک انقلاب اجتماعی می توان اشاره نمود .
در سال های پیش از انقلاب، در آستانه انقلاب تشکل یاد شده تحت عنوان سازمان جاما تحت رهبری کاظم سامی در سال 1356 با باز شدن فضای سیاسی به فعالیت پرداخت و توانست در کنار دیگر گروه های سیاسی فعال همچون جبهه ملی ،نهضت آزادی و گروه های دیگر وارد کارزار شود و گرایش دیگر متأثر از این حرکت، جنبش مسلمانان مبارز بود .بعد از تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان با پیروزی انقلاب، سامی به عنوان وزیر بهداری در کابینه مرحوم مهندس بازرگان منصوب شد. دکتر سامی اولین وزیر بهداری بعد از انقلاب بود که ضمن قبول این پست، مسئولیت حدود ۳۰ واحد درمانی دیگر را به عهده گرفت و ضمن ادغام واحدهای مشابه و کاهش بوروکراسی و حذف مخارج زائد، منشاء خدمات ارزندهای گردید. قبل از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ چندین بار استعفای خود را به خاطر نارساییها و کمبودها و دخالتهای بی مورد، تقدیم مهندس بازرگان کرده بود، اما نهایتاً چند روز زودتر از ۱۴ آبان استعفا داد و مورد پذیرش دولت بازرگان قرار گرفت و در ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه ۲ آذر ماه ۱۳۶۷ شخصی که خود را غلام همتی معرفی میکرد، در واپسین ساعات کار طبابت دکتر کاظم سامی وارد مطب وی شده و آن مرد را دشنه به دست و خون آلود در کنار فرق شکافته و پیکر غرق به خون دکتر مشاهده میکند. سامی دو روز بعد با وجود تلاش تمامی تیم جراحی و پزشکان در ساعت ۲۱:۳۰ روز جمعه ۴ آذر ماه ۱۳۶۷ درگذشت(8) .
آقای حسین راضی دبیرکل فقید حزب مردم ایران 9 بار در رژیم پهلوی دستگیر شده بودند و سالها مبارزه و تلاش و فعالیت های بسیار زیادی در راه آزادی و استقلال ایران داشت و از همان ابتدا توانستند با تشکیل نهضت خدا پرستان سوسیالیست افراد برجسته ای را به ایران زمین معرفی نمایند و در نهضت ملی شدن صنعت نفت همان طور که پیشتر اشاره شد نقش موثری را ایفا نمایند. در روزهایی که دولت ملی در کودتای 28 مرداد که همکاری دول خارجی انجام شده بود،ساقط گردید افراد بی باکی همچون آقای حسین راضی توانستند نهضت مقاومت ملی را زنده و استوار نگاه دارند و در تشکیلات آن در کنار دیگر مبارزان فعالیت نمایند و چراغ مبارزه علیه استبداد و استعمار را فروزان نگه دارند .ایشان در جبهه ملی دوم حضور مستمر و موثری داشتند. ایشان در نخستین کنگره ی حزب مردم ایران د 27 فروردین سال 1341 که هفت روز به طول انجامید حضور بسیار تعیین کننده ای در تهیه ی اساسنامه و مرامنامه این حزب داشت و اولین پیام کنگره ی حزب مردم ایران به دکتر محمد مصدق که در احمد آباد در تبعید به سر می برد بود(9).حسین راضی در دهه ی30 از موسسه ی عالی علوم اداری که وابسته به دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران موفق به اخذ سه مدرک کارشناسی در رشته ی حقوق،علوم سیاسی و اقتصاد شدند.آقای حسین راضی در دهه ی 40 در کنار استادان و فارغ التحصیلان دانشکده ی علوم اداری ،کانون علوم اداری را تاسیس نمودند. این کانون نقش بسزایی در ارتقای مدیریت در امور اداری کشور داشت .ایشان در سالهای متمادی در کانون تربیتی به بچه های بی سرپرست کمک می نمودند و مانند پدری فداکار در کنار این بچه ها بودند و به آنها آموزش می دادند و همواره حامی آنها بودند. این مرد بزرگ پس از سالها مبارزه و تلاش برای سربلندی ایران و پس از سالها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در شامگاه 2 بهمن 1389 جان به جان آفرین تسلیم نمود.
روحش شاد و یادش گرامی
منابع و ماخذ
1) ایران بین دو انقلاب نشرنی چاپ پانزدهم سال 1388 ص 347
2) نهضت خداپرستان سوسیالیست انتشارات چاپخش چاپ اول 1377 ص 14و32
3) سیر تاریخی جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران انتشارات و تبلیغات جاما چاپ اول ص 34و35
4) /خاطرات سید منیرالدین حسینی شیرازی انتشارات مرکز نشر انقلاب اسلامی چاب اول 1383 ص105
5) تاریخ 25 ساله از کودتا تا انقلاب انتشارات رسا چاپ اول سال 1371جلد اول ص 93و 105
6) صورت جلسات کنگره جبهه ملی ایران انتشارات گام نو چاپ اول 1388 ص433
7) یادنامه سومین سالگرد دکتر کاظم سامی» (تهران ، چاپخش ، ۱۳۷۰ نخستین مقاله) · یادنامه کاظم سامی، انتشارات چاپخش، فروردین ۱۳۷۰
8) خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، ۲۵ آذر ۱۳۶۷، مصاحبه مطبوعاتی علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور وقت
9) مجموعه آثار دکتر محمد نخشب انتشارات چاپخش چاپ اول 1381 ص 308
نگرانی هایی از سوی برخی دولت ها وجود دارد که ناآرامی های جاری مصر به کشور سودان در جنوب مصر نیز کشیده شود.
یکشنبه هزاران شهروند معترض در خارطوم، پایتخت سودان، با پلیس ضد شورش درگیر شدند.
با رای مردم جنوب سودان برای استقلال در همه پرسی اخیر، این کشور در آستانه تقسیم شدن به دو قسمت است.
بیشتر معترضین، جوانانی بوده اند که گفته اند با وجود خشونت های پلیس و بازداشت های دیروز، باز به خیابان ها خواهند آمد.
معترضان می گویند از عدم وجود آزادی های عمومی و همچنین افزایش هزینه های زندگی عصبانی هستند.
اعتراضات آنها از تظاهرات مردم تونس و مصر الهام گرفته و جوانان از شبکه های اجتماعی در اینترنت، از جمله فیس بوک، برای هماهنگ کردن اعتراضات استفاده می کنند.
تظاهرات اخیر، شرایط را برای عمر البشیر، رییس جمهوری سودان، مشکل تر کرده است.
نتایج اولیه از همه پرسی جنوب سودان نشان می دهد که نزدیک به 99 در صد مردم آن منطقه خواستار استقلال هستند.
در جنگ های داخلی آن کشور میان اقوام عمدتا مسلمان شمال و اقوام عمدتا مسیحی و همچنین افرادی که به ادیان کهن پایبندند در جنوب بیش از دو میلیون نفر جان خود را از دست داده اند.
اکنون که قرار است جنوب سودان، که ذخایر نفت آن کشور را در اختیار دارد، در پی همه پرسی اخیر، در ماه ژوئیه مستقل شود؛ فشار بیشتری بر اقتصاد شمال سودان و عمر البشیر، رئیس جمهوری، وارد خواهد شد.
یک روزنامه نگار و تحلیلگر اقصادی روز دوشنبه یازدهم بهمن ماه برای گذراندن باقیمانده دوران محکومیت خود به زندان اوین بازگشت.
به گزارش جرس، مهدی حسین زاده در دادگاه به اتهام تشویش اذهان عمومی به یکسال حبس محکوم شده بود.
این روزنامه نگار مرداد ماه سال گذشته بازداشت شد و بیش از هفت ماه تحت فشارهای شدید بازجویان برای اقرار به جرایمی مانند جاسوسی و فعالیت علیه نظام قرار داشت.
در شرایطی که ناآرامی و چالشهای بزرگ سیاسی برخی از کشورهای عربی را فراگرفته در سوریه که یک نظام دیکتاتوری و تک حزبی بیش از نیم قرن بر آن حکومت میکند همه چیز در ظاهر بسیار آرام به نظر میرسد. اما در زیر این ظاهر آرام میتوان دید که اکثریت مردم سوریه به شدت تحت تأثیر حوادثی قرار گرفتهاند که در کشورهای همسایه روی میدهد.
خبرگزاری رویترز در گزارشی تحلیلی از وضعیت سوریه در روزهای اخیر مینویسد که دولت سوریه تاکنون در مورد تظاهرات گسترده و بیسابقه مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک هیچ اظهار نظری نکرده است. کنترل شدید دولت سوریه بر رسانههای جمعی باعث شده که مردم این کشور که آنها نیز با مشکلاتی شبیه مصر از جمله فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند تا حد زیادی از اوضاع بیخبر مانده و یا امکان بیان دیدگاههای خود را نداشته باشند.
یک مرد سوری در پاسخ به سؤال خبرنگار رویترز میگوید: «مردم از بیان دیدگاههای خود هراس دارند ولی در خفا همه مبارک را لعنت میکنند.» مرد دیگری میگوید: «دولت منتظر چیست؟ آنها میخواهند آنقدر صبر کنند که بیثباتی دامن سوریه را نیز بگیرد؟ حکومت باید هر چه زودتر فضای سیاسی کشور را بازتر کند.»
خبرگزاری رویترز سپس میافزاید که هیچ نشانهای حاکی از آغاز اصلاحات در سوریه تحت تأثیر حوادث مصر دیده نمیشود. دولت سوریه از یک ماه پیش که ناآرامیها در تونس آغاز شد و سپس به مصر کشیده شد با اقداماتی سریع و همه جانبه سعی کرده است دگراندیشان و منتقدان حکومت را مهار و منفعل سازد.
دولت سوریه یارانه مهم سوخت و بنزین را افزایش داده، کنترل بر شبکه اینترنت را سختتر کرده و همزمان دادگاه ویژه امنیتی کشور یک سیاستمدار با سابقه و چپگرا را به جرم بحث در مورد تغییر در ساختار انحصاری قدرت به هفت سال زندان محکوم کرده است.
با وجودی که حکومتهای سوریه و مصر در مورد مسایل منطقهای همیشه در دو قطب مخالف بوده و هر یک از جناحها و گروههای فلسطینی یا لبنانی رقیب حمایت میکنند اما در هر دو کشور سالهاست که مقررات سختگیرانه «شرایط اضطراری» حاکم است و در هر دو کشور اختلاف طبقاتی بین فقرا و اقشار مرفه بسیار شدید است، بیکاری بیداد میکند و فساد مالی و حکومتی بسیار گسترده است.
سرانه تولید ناخالص ملی سوریه و مصر تقریباً برابر و حدود دو هزار و ۵۰۰ دلار است. هر دو کشور محل عبور رودخانههای بسیار بزرگی هستند اما مدیریت نادرست منابع آب در سوریه مناطق شرقی این کشور در جوار مرز با عراق و ترکیه را به صحراهای خشک بدل کرده است.
بحران آب در مناطق شرقی سوریه که مناطق کشاورزی مهم این کشور قلمداد میشوند طی پنج سال گذشته باعث مهاجرت صدها هزار نفر از روستاییان این مناطق شده است. تظاهرات خشونتآمیز اقلیت کرد ساکن شرق سوریه در سال ۲۰۰۴ به شدت سرکوب شده و شماری کشته برجای گذاشت.
گزارشی که سال گذشته توسط سازمان ملل متحد منتشر شد میگوید که جمعیتی قریب به ۸۰۰ هزار نفر از ساکنان مناطق شرقی سوریه از بحران آب آسیب دیده و در «فقر مطلق» زندگی میکنند. دراین گزارش تأکید میشود که این مردم باید از اقدامات حمایتی بیشتری توسط دولت سوریه برخوردار شوند.
خبرگزاری رویترز یادآوری میکند که همین مناطق فقیر در شرق سوریه در عین حال محل استخراج بخش اعظم نفت خام این کشور هستند. تولید نفت در این مناطق حدود ۶۰۰ هزار بشکه در روز است ولی به عنوان نمادی از فاصله شدید بین فقرا و لایههای مرفه در سوریه میتوان دید که ساکنان این منطقه از این درآمد هنگفت هیچ بهرهای نمیبرند.
یک مهندس بیکار به خبرگزاری رویترز میگوید: «نارضایتی در این کشور بسیار زیاد است. بسیاری از ساکنان مناطق شرقی اکنون تمام زندگی خود را از دست داده و در زاغههای حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند.»
یک وکیل سوری که در اروپا تحصیل کرده میگوید: «نمونه تونس و مصر نشان داد که فساد مالی و حکومتی واقعاً گسترده و مبارزه با آن دشوار است ولی این حوادث نشان داد که وقتی عمر یک رژیم به پایان برد میلیاردها دلاری که این دیکتاتورها و افراد وابسته به آنها دزدیدهاند به آنها هیچ کمکی نخواهد کرد.»
خبرگزاری رویترز سپس خاطر نشان میکند که در سوریه همه طرفدار تغییر نیستند. سوریه کشوری است که جمعیت آن شامل گروههای قومی و دینی بسیار متنوعی است. بسیاری از افراد لایههای تحصیلکرده و متخصص میگویند که به خاطر سطح پایین استانداردهای فرهنگی و آموزشی و تضعیف شدید لایههای متوسط جامعه در دهه اخیر اگر رژیم فعلی سوریه ساقط شود ممکن است هرج و مرج و بیقانونی جای آن را بگیرد.
یک پزشک سوری که مطب آن درمحلات مرفهنشین شهر دمشق است میگوید: «در حال حاضر حداقل ما میدانیم که چه کسی یا چه گروهی بر کشور حکومت میکند. اگر این وضعیت تغییر کند بعید است که طبقه متوسط یا اقشاری که از اینترنت و فیس بوک استفاده میکنند به قدرت برسند. حکومت باید سیستم آموزشی کشور را بازسازی کرده و قوه قضایی را پاکسازی کند. فرصت چندانی برای سوریه باقی نمانده است.»
منبع:رادیو فردا
بابک احمدى نويسنده، مترجم و روشنفکر جامع الاطرافى است که موضوع وضعيت جهان و دموکراسى او را به گفتگو ترغيب مى کند. هايدگر و تاريخ هستى، معماى مدرنيته و کار روشنفکرى از جمله کتاب هاى اوست. بابک احمدى در اين پرسش و پاسخ که به صورت مکتوب انجام شده، درباره دموکراسى، توسعه يافتگى، بنيادگرايى و چند مقوله ديگر سخن گفته است.
ديپلماسى ايرانى: آقاى احمدى، با تحولاتى که به تازگى رخ داده است مى خواستيم ببينيم وضعيت دموکراسى ها را در جهان چگونه مى بينيد؟ آيا همچنان مى توان از آن به عنوان معتبرترين شکل حکومت دارى و اداره مملکت نام برد؟
فکر مىکنم يک شکل ثابت و هميشگى به نام "دموکراسى سياسى" وجود ندارد. دو نکته مهم است:1- ما نه با دموکراسى بلکه با دموکراسىها روبهروييم؛ 2- هريک از شکلهاى دموکراسى به تدريج ساخته مىشوند، به اصطلاح مراحل مختلف دارند، و تابع زندگى اقتصادى و فرهنگى و سنتها و نهادهاى بازمانده از صورتبندىهاى پيشا سرمايهدارى هستند. با توجه به اين نکتهها ما با شکلهاى مختلف دموکراسى (که در يک فراشد کلى تکامل مىيابند) روبروييم.
اينکه آيا معتبرترين شکل حکومتى "دموکراسى ليبرالى مدرن" است، برمىگردد به پيشنهادها و پيشفرضهايى که ما با آنها بحث را آغاز مىکنيم. اما در يک عبارت کوتاه مىگويم: بله، تاکنون کامل ترين شکل حکومتى است که در آن رعايت حقوق شهروندى و حاکميت قانون و تجربههاى تازه در زمينه اداره جامعه ممکن مىشود.
کشورهايى مثل هند و برزيل که رشد شتابانى را پشت سر مى گذارند در حال تبديل شدن به دموکراسى توسعه يافته و ثروتمندى هستند. آيا بايد موفقيت اين کشورها را مرهون دموکراسى و پذيرش قواعد اقتصاد آزاد دانست؟
دموکراسى ليبرالى مدرن وابسته به اقتصاد بازار آزاد است. اين دو از هم جدايىناپذيرند. شکلهاى متنوع و مختلف دموکراسى در جهان امروز به دليل مناسبات توليدى (اقتصادى) متنوع ممکن شدهاند. البته اين يگانه دليل نيست (زندگى فرهنگى، سنتها و... همه درکارند) اما مهم ترين عنصر در تحليل نهايى تعيين کننده است. مثالهايى که آوردهايد يعنى هند و برزيل روشنگرند اما رشد شتابان چين آن را تبديل به "دموکراسى توسعه يافته و ثروتمند" نکرده است. اين نشان مىدهد آنچه در "تحليل نهايى" درست است لزوماً در هر لحظه (پويه) تکامل اجتماعى ديده نمىشود. مهم روال يا فراشد پيشرفت است. به هر حال مىتوان ديد که در گستره تصميمگيرىهاى اصلى اداره امور، چين امروز قابل قياس با چين انقلاب فرهنگى و روزگار استبداد فردى مائو نيست.
همزمان با خواست دموکراسى در جهان، بنيادگرايى و افراط گرايى هاى ناسيوناليستى و دينى نيز شدت گرفته است. همزمانى اين دو در چيست؟ آيا بنيادگرايان به قصد رقابت با دموکراسى و جهانى شدن فعاليت تخريبى مى کنند يا به واقع نگران سنت ها و هويت هاى خود هستند؟
بنيادگرايى در ساحت فلسفى به مفهوم هويت استوار است. بنيادگرا کسى است که براى خود هويت به ارث رسيده از نسلهاى پيش قائل است. تصور مىکند تعريفى ذات باور، بنياد و اصل و ماهيت او را ساخته است. اين تصور را با تفاوت گذاشتن بين خود و ديگرى تصديق مىکند. اين تفاوت را مبناى کنشها و کردارهاى اجتماعى و سياسى مىسازد. چنين تفاوتى وقتى از درکى ذهنى به ساحت کنش اجتماعى کشيده مىشود روشى جز خشونت روزافزون در اختيار ندارد. نکته را مىتوان به شکل ديگرى مطرح کرد: امور واقع را "قدرتهاى فوق صنعتى" مىسازند. آنها تاويل اين امور را هم مىسازند. در برابر اين امور واقع (پيشرفت تکنولوژى، گسترش رسانهها، کوچک شدن فضاى متنوع فرهنگ و اقتدار يافتن اصول اوليه و آکسيوم هاى مدرن) بنيادگرا مىبيند با توفانى روبروست که ارزشهاى اعتقادى او را ويران مىکند، بىارزش مىکند. پس دست به مقاومت مىزند. پس پاسخ به شما اين است: هر دو سوى اين رويداد را ببينيم. نفرت از ديگرى و تزلزل در ارزشهاى خودي.
آيا افزايش تمايلات قوميتى و مليتى و احياگرى هاى دينى نشان دهنده شکست پروسه جهانى شدن است يا اينکه جزئى از عوارض و پديده هاى ذاتى آن به شمار مى رود؟
به گمانم توفانى که در پاسخ قبلى پيش کشيدم، پاسخ اين پرسش را هم فراهم مىآورد. آن توفان که با "گشتل تکنولوژى" (اصطلاح مشهور هايدگر) ساخته مىشود، موجب مقاومت ها مىشود. شايد کسانى در اين مقاومت جنبهاى مثبت ببينند (مىگويند دفاع از چندگانگى در برابر يکتانگرى ويرانگر جهانى شدن است)، اما من به سويه ديگر آن نظر دارم: خشونت؛ خشونتى که امثال ژيژک مدافع آن هستند.
*آيا فشارهاى بين المللى رسمى فرضا از سوى امريکا براى القاى دموکراسى به جهان سوم، موجب تقويت بنيادگرايى شده است؟
بله. نمونه آن ورود غير مشروع، غيرقانونى و توسعه طلبانه به جنگ عراق است. نمونه آن رشد بنيادگرايى طالبانى در منطقه (افغانستان، پاکستان) است. فشار آمريکا براى "القاى دموکراسى" نيست. دموکراسى کالاى وارداتى نيست، کسى نمىتواند آن را القا کند. آيا مىتوان انکار کرد که نظامى کردن "مسأله خاورميانه" به سرعت باور نکردنىاى موجب رشد بنيادگرايى شده است؟
*در کشورهايى که زمينه سنت گرايى، ساختارهاى طايفه اى و تندروى هاى قومى يا دينى دارند، دموکراسى از کجا و توسط چه نهادهايى آغاز مى شود؟
توسعه طبقه متوسط شهرنشين و درگير توليد صنعتي. بر زمينه تحول تاريخى جوامع مىتوان نشان داد که رشد اين طبقه (مبارزهاش با سنتها و نهادهاى مانع رشد طبقه متوسط، مبارزهاش براى بقا، پافشارىاش به آزادسازى مکانيسم توليد اجتماعى، آگاهى طبقاتىاش، توانايىاش در تدوين برنامهاى جامع جهت رشد اقتصادى و اجتماعى و...) به پيدايش و تحکيم نهادهاى سياسى منجر مىشود. البته در کشورهايى که در پرسش خود از آنها ياد کرديد کوچک بودن طبقه متوسط و سهم اندک توليد صنعتى، نويد دموکراسى مدرن نمىدهد. و بهتر است از "دموکراسى قبيلهاى" آنها در حجاب "چندگانگى فرهنگى" دفاع نکنيم.
*آيا جهانى شدن به معناى آن است که تنها يک شکل خاص از دموکراسى حاکم شود؟ يعنى دموکراسى تعاريف و اشکال متنوع و متکثرى نمى تواند داشته باشد؟ شروط اوليه براى پاگيرى دموکراسى چيست؟
در پاسخ به پرسش اول شما به اين مسأله پرداختهام. دموکراسىهاى ليبرالى مدرن شکلهاى متنوع دارند. اگه اصرار داشته باشيم که ذات واحدى را تصور کنيم که به شکلهاى مختلف جلوه مىکند آن ذات (فرضى) رشد پايدار طبقه متوسط، رشد بازار آزاد و کنار رفتن قانونهايى است که مانع اين رشد مىشوند.
*اساسى ترين مشکلاتى که باعث مى شود دموکراسى از اعتبار ساقط شود چيست؟ آيا بديلى براى دموکراسى به وجود آمده يا فکر مى کنيد در آينده پديد بيايد؟
دموکراسىها هرگز در روال تکامل طبيعى پيشرفت نمىکنند. پيشرفتى تک خطى و رو به جلو نداند. دموکراسى در پيکار با بازماندههاى نهادها، سنتها، باورها و قانونهايى که همه به صورت مانع و سد عمل مىکنند ساخته مىشود. من در مورد آن واژه پيکار تأکيد زيادى دارم. مبارزه طولانى است. پيشرفت و پسرفت دارد. چيرگى و شکست دارد. توقف دارد. گاه آتش بس دارد. اما همواره برحق است. بر حق است چون توجيه منطقى و عقلانى دارد. بر حق است چون کامل ترين شکل "حکومت مردم، توسط مردم، براى مردم" است. چون امکان مىدهد نيروهاى مخالفاش شکل گيرند، عمل کنند و تأثير بگذارند.
منبع: دیپلماسی ایرانی
وعده دوبرابر شدن یارانه ها توسط وزیر اقتصاد زیر علامت سئوال رفت؛این وعده رییس دولت در روزهای آغازین این طرح بود که دولت از عدم تحمل مردم بیمناک بود. همچنین دیگر وعده رییس دولت مبنی بر اینکه یارانه های نقدی هر دوماه یکبار پرداخت میشود هم نقض شده ومعلوم نیست قسط دوم یارانه های نقدی کی به دست مردم برسد. این در حالی است که حامیان دولت سخن از "صلابت وشجاعت" دولت در اجرای این قانون میگویند. احمدی نژاد هم در تازه ترین سخن، دوباره وعده داده است که: "دور تازه ارزانی از ابتدای سال آینده میاید."
اما فعلا وزیراقتصاد در این نوبه خبر داده است که : "میزان پرداخت مرحله دوم یارانه ها نیزبرابرمرحله قبل بوده و فعلا تغییری در رقم یارانه های پرداختی انجام نخواهد گرفت." گفته ای که معنای دیگرش این است که وعده احمدی نژاد در خصوص دو برابر کردن یارانه نقدی درست نیست.
محمود احمدینژاد در جمع مردم استان مازندران گفته بود: "ما در حال حاضر در گام اول اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها هستیم و انشاءالله با اجرای کامل طرح، پرداختها به مردم بیش از دو برابر میشود. یعنی مردم حداقل دو برابر این رقم به حسابشان ریخته میشود".
رییس دولت، در شب بیست و هفتم آذرماه همچنین ابراز داشته بود. "یارانه بعدی بهمن ماه به حساب مردم واریز خواهد شد. قبل از اینکه هر دوره به پایان برسد، قسط بعدی را واریز میکنیم و دولت در این زمینه همیشه جلوتر از مردم حرکت خواهد کرد."
اما همشهری نوشت: "با واریز مرحله نخست یارانههای نقدی در آبانماه، مسئولان دولتی اعلام کردند یارانههای پرداختی بهطور علیالحساب خواهد بود و این گمانه تقویت شد که پولهای واریز شده برای ماههای آذر و دی بوده و مرحله دوم یارانههای نقدی به ماههای بهمن و اسفند اختصاص خواهد داشت اما بهنظر میرسد دولت به این دلیل که تغییر قیمت حاملهای انرژی در روزهای پایانی آذرماه (28 آذرماه) کلیدخورده است، آنچه قبلا به حساب مردم واریز شده را مربوط به ماههای دی و بهمن میداند."
در همین راستاست که به گزارش آینده نیوز گفته میشود با توجه به تجربه ماه نخست هدفمندی یارانه ها، امكان تامین یارانه نقدی كافی از منابع حاصل از این طرح با مشكل مواجه شده و دولت تدابیر جدیدی برای تامین ماهیانه 2500 میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی در نظر خواهد گرفت. این میزان از یارانه كه با وعده داده شده از سوی احمدی نژاد در سال آینده افزایش نیز خواهد یافت، باید از محل افزایش قیمت حامل های سوخت تامین شود اما با كاهش مصرف و تعدیل سهمیهها، تامین ماهیانه 5000 میلیارد تومان كه نیمی از آن به صورت نقد به مردم پرداخت شود ممكن نبوده و به همین دلیل دولت ناگزیر به استفاده از منابع تكمیلی برای تامین یارانه نقدی خواهد بود. گویا قرار است بخشی از این منابع از محل حساب ذخیره ارزی كه با توجه به افزایش قیمت نفت در سال اخیر وضعیت مناسبی دارد تامین گردد. بنابر این پیش بینی می شود دولت در لایحه بودجه كه قرار است ظرف دو هفته آینده به مجلس ارائه كند تعدیل های صورت گرفته در طرح هدفمندی یارانه ها را پیش ینی كند.
به دنبال این موضوع روشن شد که باز برخلاف ادعای احمدی نژاد،دولت توان پرداخت دو ماه یکبار یارانه های نقدی را ندارد چراکه 25 دی ماه سخنگوی طرح تحول اقتصادی گفت: "چگونگی واریز یارانه نقدی هم اکنون در دست بررسی است تا در صورت امکان واریز مرحله بعد نیز همانند مرحله اول به صورت دو ماهه باشد. برهمین اساس این امکان وجود دارد که یارانه نقدی اسفند سال جاری و فروردین سال آینده به صورت یکجا پرداخت شود."
این در حالی بود که در دی ماه، مدیرعامل سازمان هدفمندکردن یارانهها از واریز مرحله دوم یارانههای نقدی به حساب سرپرستان خانوار در نیمه دوم بهمن ماه جاری خبر داده بود.
خبر آن لاین در این مورد نوشت: "وعده دولت این بود که هر دوماه یارانه نقدی پرداخت شود و پیش از آغاز پرداخت یارانه های نقدی دولت مدعی بود که منابع کافی برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کرده و به محض افزایش قیمت حاملهای انرژی با تجهیز منابعی که از محل کاهش مصرف و افزایش قیمت صورت می گیرد پرداختهای بعدی نیز تامین خواهد شد. اما به نظر می رسد این پیش بینی ها درست از آب در نیامده و در عمل دولت تلاش دارد با پرداخت یارانه سه ماه در سال 89 این مقطع را پشت سر بگذارد. بر اساس ارقام اعلام شده از سوی دولت در فاز اول پرداخت یارانه ها در آبانماه رقمی معادل 4 هزار و 900 میلیارد تومان پرداخت کرد که در واریز بعدی تحت عنوان یارانه نان معادل 484 میلیارد تومان به آن اضافه شد."
این در حالی است که بر اساس متن صریح قانون هدفمندسازی یارانه ها، دولت تنها می تواند 50 درصد از منابع حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی را به عنوان یارانه نقدی بین خانوارها توزیع کند. بر همین اساس در قانون پیش بینی شده است برای جلوگیری از وارد شدن فشار به اقشار آسیب پذیر، دولت در سال اول اجرا حق دارد با افزایش قیمت حاملهای انرژی رقمی معادل 10 تا 20 هزار میلیارد تومان کسب درآمد کند. از این میزان باید رقمی بین 5 تا 10 هزار میلیارد تومان به صورت یارانه نقدی بین 60 میلیون و500 هزار متقاضی یارانه نقدی توزیع شود.
دولت در اولین فاز توزیع یارانه نقدی مبلغی معادل 5 هزار میلیارد تومان پرداخت کرده و در صورتی که بخواهد بر اساس وعده رئیس دولت مبنی بر واریز دوماهه تا پایان سال عمل کند، باید رقمی معادل 15 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی به حساب مردم واریز شود. حال اگر دولت بخواهد همین میزان یارانه نقدی وعده داده شده را برای سال 90 پرداخت کند، براساس قانون هدفمندسازی یارانه ها باید به قدری قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا کند که درآمد دولت از محل فروش این حاملها به رقمی معادل 60 هزار میلیارد تومان افزایش یابد یعنی رقمی معادل 20 هزار میلیارد تومان بیش از هدف گذاری اولیه طرح هدفمندسازی یارانه ها.مجلس به دلیل نگرانی از افزایش 40 درصدی تورم تاکید کرده بود که در سال نخست اجرای قانون دولت حق دارد از این محل حدود 20 هزار میلیارد تومان تجهیر منابع کند.
در واقع وعده ای که رییس دولت داد و و وزیر اقتصادش آن را فعلا به تعویق انداخت، به این معنی است که دولت قصد دارد طی یک دوره پنج ساله، اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها را از رقم 30 هزار میلیارد تومان به 60 هزار میلیارد تومان افزایش دهد. به عبارت دیگر در سال 93 (اگر بر اساس گفته رئیس جمهور سال 89 را اولین سال اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها بدانیم) دولت باید قیمت حاملهای انرژی را به حدی افزایش دهد که بتواند رقمی معادل 120 هزار میلیارد تومان کسب درآمد کند تا بتواند 50 درصد انرا به عنوان یارانه نقدی به مردم پرداخت نماید.
به قیمت امروز ارز این رقم معادل 120 میلیارد دلار است یعنی برای کسب چنین درآمدی، حداقل باید قیمت بنزین به رقمی معادل هر لیتر 800 تومان افزایش پیدا کند در حالی که قیمت هر لیتر بنزین در سال 87 که قیمت نفت به اوج خود یعنی 140 دلار رسید در خلیج فارس معادل هر لیتر 520 تا 560 تومان بوده است؛این در حالی است که دولت بر اساس قانون هدفمندسازی یارانه ها اجازه دارد قیمت هر لیتر بنزین را به رقمی معادل 90 درصد فوب خلیج فارس برساند و اگر بخواهد قیمت بنزین را بر اساس قانون در همین حدود نگهدارد برای حصول به در امد 120 میلیارد دلاری برای اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها، باید قیمت دیگر حاملهای انرژی از جمله برق و... را بیش از پیش بینی های اولیه افزایش دهد.
منبع:روزآنلاین/اردلان صیامی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر