-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

Latest News from Norooz for 02/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سه شنبه ١٢ بهمن ماه

سلام عزیزم

سه شنبه ها از هفته اول کودتا تا کنون برای من روز ارزشمندی بوده است. برای من و برای همه خانواده های زندانیان سیاسی که پس از یک هفته فشار و استرسی که از دوری همسر و فرزند و عزیزشان و بی اخلاقی و بدرفتاری مأموران امنیتی و اطلاعاتی و بعضا مسئولین قضائی با آنان می شود، دور هم جمع می شوند تا با قرائت آیات قرآنی و ادعیه رحمانی آلامشان تسکین یابد و درد و رنج هایشان را با یکدیگر به اشتراک می گذارند تا سبک تر شوند با اطمینان از با هم بودنشان. سه شنبه ها وقتی در دور اول بازداشت غیرقانونی تو روز ثابت ملاقات های ما شد، برایم ارجمندی بیشتری یافت و شد روزهای اصلی زندگی من که شش روز دیگر هفته را به امید رسیدن آن سپری می کردم و یادم هست که برای تو نیز روز زندگی بود و امید و آرامش به سبب دیدار با خانواده ات. پدر و مادر و خواهران و برادر و دخترت، دردانه خوش خلقت که حضورش برایت نشاط بخش بود وقتی همه اندوه های دوری را پشت در اتاق ملاقات به یادگار می گذاشت تا موقع بازگشت دوباره بر وجودش بار شود تا خیابان،‌تا خانه و تا همه جا.

این سه شنبه هم روزی خوب و ارزشمند بود برای من. از سر صبح که یاد تو مرا از خواب پراند و آرزوی برآورده نشده دیدارت به اوینم کشاند و اصرار برای گرفتن خبری از تو موجب شد تا خداوند پیکی را روانه کند به سویم تا خبر سلامتت را بدهد و من با آرزوی نیک وقتی برای تو و سپردنت به حرز و امان الهی،‌ کوی عاشقان دربند را ترک کردم به سمت خانه ای که تا ساعتی دیگر خانه امید همه خانواده های زندانیان سیاسی بود. یاران همدلی که دست ستم اعضای یک خانواده شان کرده و ستمگران از کرده خویش پشیمان نه ولی از اجتماع آنان عجیب به ستوهند! سوره صف تلاوت شد و زیارت رسول الله(ص) و سپس بحثی در باب اسوه بودن او براساس آیات قرآنی. و توصیه به تأسی به صبر و پایداری او که پیامبر صابران است و صبوریش به صبوری عیسی مسیح(ع) می ماند در برابر دشمنان و بدخواهانش و خلق محمدیش کینه توزان را در برابرش به کرنش وامی دارد.

این سه شنبه هرچند مناسبتی بود برای سوگ و اندوه عظیم رحلت خاتم پیامبران و شهادت کریم اهل بیت، اما با خبر آزادی عزیزانمان، نوردیدگان حسین گوهری و پوریا موسوی برایمان مبارک شد و شکرانه را سزاوار گشت اما حسرت دیدار نازنین هم چنان بر دل ما و خانواده ارجمندش ماند. امید که زودتر چشم پدر بیمارش بر رخسار چون ماه فرزند افتد و از این وصال فرخنده، نسیم سلامت بر تنش عارض گردد.

این سه شنبه دوازدهم بهمن هم چنین ما را به سی و دو سال پیش برد. به روز فرشته، روزی که پس از فرار دیو،‌مردی که دل های مردم باند فرودگاهش شده بود،‌به وطن برگشت. روزی که آرزوها برای رویش جوانه عدالت و وزیدن نسیم آزادی شکوفه کرد و عشق ما را به خیابان کشاند برای گلباران مقدم کسی که برایمان نشان آزادی بود. روز فرشته. روزی که از صبح علی الطلوع راهی خیابانی منتهی به فرودگاه مهرآباد شدیم تا در آغازین لحظات ورود او نگاهمان به نگاه مهربانش بیفتد. چه فرق می کند ما آن روز که یکدیگر را هنوز نمی شناختیم در کدام خیابان منتهی به فرودگاه یا بهشت زهرا ایستاده بودیم،‌ مهم آن بود که ما هر دو در یک مسیر بودیم. من و تو و همه کسانی که فریاد مرگ بر شاه شان دیو را فراری داده بود و راه را برای ورود رهبری که مردمی بود و مردم را ولی نعمت و رأیشان را میزان می دانست،‌ گشاده بودند. روز فرشته. روزی که مردم مشتاق دیدار مردی بودند که روزهای خوب را به آنان وعده داده بود. روزهای خوبی که باید آفریده می شد به مدد اجرای قانون اساسی که به آن رأی آری دادند. سی و دو سال از آن روز گذشت و ما حالا در حسرت روزهای خوب و سبز که قانون فصل الخطاب باشد و آزادی دربند نباشد و نامحرمان نااهل حاکم بر سرنوشت انقلاب نباشند و نظامیان در پادگان و مصلحان به خدمتگزاری مشغول باشند، مانده ایم هنوز!
این سه شنبه تلفیقی از احساسات امروز و دیروز ما بود مهربانم. من به قدر سی و دو سال افسوس خوردم شکستن حرمت آزادی و تحریم عدالت را و تحدید حق و حقوق شهروندان را و تهدید آزادی خواهان عدالت طلب را و ناگهان دلم به قدر سی دو سال برای ارزش ها و آرمان هایمان و به قدر سی سال برای تو تنگ شددلبندم، برای تو که منادی آزادی و عدالتی. می گویند دلتنگی ناشکری است. من ناشکری نمی کنم و همین که خبر سلامتت را می شنوم خدای را شاکرم اما همه بی عدالتی ها در حق خودت و خودم،‌خودمان را واژه واژه فریاد می کنم برگزیده من! شاید تا سه شنبه دیگر فرجی برسد و گشایشی دست دهد. شاید تا آن روز تاریخ ملاقات ما معلوم شود. خدا را چه دیدی! شاید دردانه ات که شب و روز در انتظار شنیدن صدای توست پس از نزدیک هفت ماه بتواند روی ماه پدر را بار دیگر بوسه زند. دخترک رنج دیده چشم به واقعیت های تلخ کودتا باز کرده دشمن شناس شده ات! شاید تو آن روز به چشم خود ببینی که دخترمان چقدر بزرگ شده و قد کشیده به سان همه سروهای سهی دیار سبزمان.
برقرار باشی و همیشه استوار
همسرت فخری
 


 


میرحسین موسوی و مهدی کروبی در آستانه دهه فجر با هم دیدار کردند و در مورد مسایل مهم کشور و منطقه صجبت کردند. در این دیدار گفته شد اگر در ایران نيز به معترضین پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شود مشخص خواهد شد کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است .
به گزارش تغییر پیش از ظهر روز دوشنبه یازدهم بهمن ماه، در آستانه سالروز ورود آیت الله خمینی به ایران و آغاز دهه فجر، مهندس میرحسین موسوی، به صورت سر زده به دیدار حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی رفت. در این دیدار که در منزل مهدی کروبی انجام شد، آیت الله بیات زنجانی از مراجع تقلید که پيشتر با ممانعت نیروهای اطلاعاتی، موفق به دیدار و بازدید مهدی کروبی نشده بود، نیز حضور داشت.
در این دیدار، آقایان موسوی و مهدی کروبی و آیت لله بیات زنجانی، پیرامون مسائل مختلف از جمله تحولات کشورهای عربی و رخدادهای اخیر در ایران بحث و تبادل نظر کردند.
مشروح مذاکرات این دیدار به شرح زیر است:
در ابتدای این دیدار میرحسین موسوی و مهدی کروبی ضمن تبریک فرا رسیدن ایام دهه فجر، بزرگترین دستاورد انقلاب را تحقق «جمهوری اسلامی» برشمردند که برخاسته از خواست و اراده مردم و ماحصل رهبری آیت الله خمینی و ایثارگری ها و جانبازی های ملت بزرگ ایران بوده است.
ایشان «جمهوری اسلامی» را نظامی مبتنی و استوار بر آراء مردمی دانسته و اعلام کردند متاسفانه برخی با سوءاستفاده از قدرت و جایگاهشان نه تنها ارزشی برای مردم قائل نیستند بلکه برای حفظ موقعیت و قدرت چند صباح خود، مردم را به ستوه آوردند و انقلاب را به انحراف كشيدند. همچنین ایشان رحلت جانگداز پیامبر رحمت و مهربانی و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به حضور حضرت ولی عصر و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت گفتند.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی نسبت به تعداد زياد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام اعدام، بدون طی كامل مراحل دادرسی و قانونی در کشور اعتراض کرده و آنرا ناشی از بی تدبیری حاکمان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه قلمداد کردند. آن دو ابراز کردند: " فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی یا نادرستی این اتهامات، حق قانونی و شرعی هر انسانی است که با طی كامل مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود."
كروبي و موسوي متذکر شدند:«اعدام قریب به 300 تن طی یکسال گذشته، آیا جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردي برای اذهان عمومی کشور دارد و نتيجه اي جز انزوای بیشتر ایران در مجامع بین المللی را بهمراه نخواهد داشت؟ آیا اعدام بدون طی شدن مراحل دادرسی و بدون اطلاع خانواده متهم اقدامی انسانی و اسلامی است؟ خودداری از تحویل جسد به خانواده و بستگان دیگر چه صیغه ای است که به تازگی آنرا باب کرده اند!لذا ما به عنوان شهروندان این کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ایران، خواستار توقف این شیوه هستیم و امیدواریم دستگاه قضایی کشور بتواند بطور مستقل و با رعایت حفظ اصل بی طرفی و برخوردار کردن متهمین از حقوق قانونی و شرعی خود و با عنایت به رافت و رحمت اسلامی تدبیری اتخاذ کند تا دیگر شاهد چنین روند ناصوابی در کشور نباشیم.»
موسوی و کروبی در بخش دیگری از سخنان خود، حوادث اخير کشورهای عربی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها ضمن ابراز خوشحالی از قیام مردم آزادیخواه مصر تاکید کردند:« امروز حتی در کشورهای عربی هم شاهد بالندگی سیاسی و رشد مردم سالاری هستیم. هیچ قدرتی نمی تواند بر خواست و اراده مردم مسلط شود. دیر یا زود قدرتهای دیکتاتوری و مستبد محکوم به فنا هستند. امروز دیگر ملتها آگاه شده اند و یکی پس از دیگری بر سرنوشت خویش مسلط می گردند و این اراده ملتهاست که لرزه را به تن مستبدین انداخته است. هر چند در مصر شاهدیم حسنی مبارک به جای تمکین بر خواست و اراده ملت خود سالهاست تلاش می کند تا با برگزاري انتخابات هاي مهندسي شده و تشكيل مجالس فرمايشي و استفاده از نیروهای اراذل و اوباش مردم را سرکوب کند اما ره به جایی نخواهد برد چنانچه امروز نيز نتوانسته است با سرکوب و ارعاب بر اوضاع مسلط گردد. البته اقدام ارتش مصر در اعلام بي طرفي و مشروع دانستن خواسته هاي مردمي جاي بسي تشکر و قدردانی دارد و گويي ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور مصر، شنیده است.
امیدواریم صدای انقلاب آزادیخواهانه مردم مصر و تونس و یمن به گوش مستبدین و دیکتاتورهای منطقه و جهان برسد تا شاید عبرتی باشد برای بازنگری و بازبینی در اعمال ورفتارشان.امروز در مصر با وجود تنش ها و درگیری ها اجازه راهپیمایی به معترضین داده می شود تا مشخص شود کفه اقبال اجتماعي کدامین جریان سنگین تر است لذا ما معتقدیم اگر در ایران نيز به معترضین پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شود مشخص خواهد شد کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است .
مهندس موسوی و حجت السلام کروبی در بخش پایانی صحبت خود به وضعیت تاسف بار اقتصادی در كشوراشاره کردند و از آسیب رسیدن بیش از حد به اقشار محروم جامعه ابراز نگرانی کردند و گفتند : این روزها ساده ترین فعالیت های اقتصادی مانند نقل وانتقال پول برای فعالین اقتصادی همچون کابوس درآمده است. اکثر بانکهای جهانی برای فعالیت های تجاری در ایران ارزشی قائل نیستند و دولت به جای تصحیح امور، به فرافکنی و سانسور و مماشات روی آورده است. طبق گزارش منابع معتبر خبری هم اکنون تا سقف 40 درصد هزینه های تولید به دلیل تحریم های بین المللی، افزایش پیدا کرده و تبعات مختلف ناشی از آنها نیز باعث به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از کارخانه های کوچک و متوسط در کشور شده است. آنچنانكه طبق گفته دبير خانه كارگر بیش از 600 واحد تولیدی تعطیل شده و باعث اخراج و بی کار شدن هزاران نفر نیروی انسانی شده است. ما دلیل تحمیل چنین شرایطی بر مردم و کشور را تنها در بی کفایتی دولتمردان و اتخاذ سیاست ماجراجویی و جنجال آفرینی در عرصه بین المللی توسط آنان می دانیم. اين درحالي است كه همصدا با فعالین اقتصادی کشور، کارشناسان اقتصادی جهانی نیز اقتصاد ایران را در شرایطی بسیار ضعیف و در آستانه هشدار ارزیابی می کنند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در پایان اين ديدار ابراز امیدواری کردند که به یاری خداوند و با هوشیاری ملت بزرگ همیشه در صحنه،از این بحران نیز با سرافرازی و پیروزی عبور خواهیم کرد.
 


 


مجمع روحانیون مبارز در آستانه سالگردپیروزی انقلاب اسلامی بیانیه ای صادر کرد.در این بیانیه آمده است:انقلاب پیروز شد:تابه هزاران سال استبداد و دهها سال وابستگی خاتمه دهد/ تا خرد به جای خرافه،اخلاق بجای بی ادبی، راستی بجای دروغ و فریب و حرمت نهادن به انسان بجای تباه کردن حقوق او بنشیند/تا صدای بلند آزادی خواهی و استقلال طلبی و عدالت جویی بجای غریو استبداد و تملق و دروغ قرار گیرد/تا خردمندان مؤمن و درست کردار بجای بی خردان ریا کار و دروغ پرداز و ناکاردان به نمایندگی از مردم زمام امور را در عین پذیرش مسؤولیت در برابر خدا و مردم بر عهده بگیرند/تا بر دوران خفت بار عقب ماندگی خط بطلان کشیده شود/تا تعیین کننده سرنوشت، خود مردم و "میزان رأی ملت" باشد و نمایندگان واقعی ایمان و اراده مردم و مدافعان مصالح و منافع ملی سر کار آیند، نه قدرت های چپاولگری که ایران را جزیره امن بسط اقتدار ظالمانه خود در منطقه می خواهند/ تا حوزه های علمیه مستقل، مراجع در اوج امنیت و احترام و عالمان و فرهیختگان دینی آزاد و رها از عوام زدگی مسؤولیت خود را در خدمت به مردم و نشان دادن چهره رحمانی دین خدا و تأمین عدالت و آزادی و پیشرفت به انجام برساند/تا دانشگاه های ما با تأمین آزادی و حرمت استاد و دانشجو و ایجاد فضای امن مراکز عالی و آموزشی و ایجاد فضای امن، کانون جوشش علمی و ابتکار و نظریه پردازی آزادنه و حتی نقد و اعتراض مشفقانه باشد و راهبردهای مدیریت و خدمت نیروهای شایسته را فراهم آورد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم

در بامداد 22 بهمن 1357 که نسیم پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، بهار ایمان، آگاهی، آزادی، عزت و آبادانی را ملت بزرگوار ایران نوید داد، 32 سال می گذرد و همه ساله این واقعه بزرگ، با شور و شکوه از سوی مردم گرامی داشته می شود.
در این دوران، در ایران و جهان حوادث تلخ و شیرین فراوان رخ نموده است ولی ملت شریف ایران راه پر فراز و نشیب را به سوی هدف والائی که بیش از یک سده داشته است همچنان با طمأنینه و وقار ادامه می دهد.
انقلاب اسلامی از حیث مبدء، روش و هدف پدیده ای ممتاز در میان حوادث و وقایع و انقلاب های تاریخی است.
ملت رشید ایران که پیشینه بلند تاریخی دارد، نقش ممتازی در آفرینش و بسط تمدن و فرهنگ بشری ایفاء کرده است و درخشش آفتاب اسلام جان او را نورانی تر و راه او را به سوی صلاح و فلاح هموارتر کرده است. ملت ما، اسلام معرفت، هدایت و آزادی را از مکتب مولی امیر المؤمنین امام علی(ع) و خاندان پاک پیامبر اکرم(ص) آموخت و سرسپرده و دلباخته پیامبر و علی و آل بیت نبی شد و مگر نه این که ایرانیان اعم از شیعه و سنی و حتی پیروان آیین های دیگر به عشق و دلبستگی خود به امام یگانه پرستان و سرور باورمندان امام علی و خاندان پاکیزه پیامبر(ص) افتخار می کنند و آثار این دلباختگی را از جمله در ادای احترام به یاد روزهایی چون عاشورا از سوی همه بخش های جامعه ایرانی می بینیم.
ایرانی، با چنین سابقه و با چنین شور و شعوری در دوران جدید تاریخ نیز پیشتاز معنویت، آزادی خواهی، استقلال طلبی و عدالت جویی بوده است که نمونه بارز آن را در یک قرن اخیر در نهضت مشروطیت می نگریم که فرمان ورود ملت به مرحله جدید تاریخ را برجسته ترین فقیهان و عالمان دینی صادر کردند و طرفه این که اولین منشور جامعه مدنی ایران از سوی فقیهی والا قدر و روشن بین حضرت آیت الله نائینی نگاشته شد.
انقلاب اسلامی با چنین خاستگاه و توسط مردمی با این سابقه درخشان رخ داد و پیروز شد.
انقلاب که بر بستر حضور آگاهانه و مصمم مردم جریان یافت، برخوردار از رهبری بود بزرگوار، عارف، حکیم، فقیه، سیاستمدار و مرجعی والا قدر که هم مظهر ایمان و همت مردم بود و هم نماد عزت و آزادی؛ که مردم، همواره خواسته بودند و از آنان دریغ شده بود.
گرچه امام همه هویت و شخصیت خود را از دیانت ناب محمدی(ص) و از ایمان و دانائی و سلوک بر آمده از تشیع علوی گرفته بود و به همین جهت بیشترین اهتمام و توصیه او به دینداری و پرهیزگاری و پای بندی به آموزه ها و ارزش های اسلامی بود ولی در همین حال مردم امام را می دیدند که آنان را علیه وضع سراسر بیداد و تبعیض و خودکامگی و تحقیر و وابستگی می شوراند و به آزادی و پیشرفت و عدالت و حق و حرمت مردم و حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش فرا می خواند.
امام را می دیدند، از این که رژیمی فاسد، آزادی را به مسلخ برده و زندان ها را پر کرده و خیر خواهان را دربدر یا در بند یا شهید کرده است فریاد بر می آورد:
از این که مقدرات کشور در دست اجانب باشد و حاکمان بجای شناخت و تأمین مصالح و منافع ملی در خدمت سلطه طلبان باشند.
از این که حکومت بجای این که به نمایندگی از ملت ظلم ستیز در کنار مظلومان و محرومان باشد، وابسته به قدرت های سلطه گر و زورگو است ، دست در دست حکومت اشغالگری نهاده است که نه تنها فلسطینیان را در بدر کرده یا تحت فشار قرار داده بلکه کانون فساد در منطقه است.
از این که بجای پیشرفت علمی، فنی، اقتصادی و سیاسی، فساد در همه جا ریشه دوانده و گسترده شده است.
از این که کشور سرشار از سرمایه انسانی و طبیعی دچار عقب افتادگی است و نه آزادی سیاسی وجود دارد و نه برخورداری اقتصادی و از این که عدالت، مظلوم بزرگ در ایران زمان شاه است!
از این که نظام فاسد حاکم، سنگها را بسته و سگها را رها کرده است و اراذل و اوباش و دروغ پردازان بجای مردم و نمایندگان راستین آنان و مدافعان حقوق و حرمت جامعه در همه عرصه ها جولان دهند و صدها مورد دیگر از این دست؛
می دیدند که امام دلیرانه علیه همه این امور اعتراض کرده و مردم را به دگرگون کردن این وضع فلاکت بار و حرکت در جهت تغییر این نظام و جایگزین کردن نظامی با سامان اسلامی و انسانی فرا می خواند. ملت نیز با همه وجود رهبری او را پذیرفت و به صحنه آمد که حاصل آن پیروزی شگفت انگیز انقلاب اسلامی بود؛ انقلابی مردمی و ناب و با هدفی روشن و روشی ممتاز.
این انقلاب شکوهمند، نقطه عطف تاریخی در زندگی نه تنها ایرانیان که همه مسلمانان و حتی منطقه و جهان بود و آنان که نمی توانند عظمت آن را ببینند منکر درخشش آفتابند.
انقلاب پیروز شد تا به هزاران سال استبداد و دهها سال وابستگی خاتمه دهد و راه رهایی و پیشرفت و سربلندی را به روی ملت ایران و همه مسلمانان و آزادگان بگشاید. انقلاب پیروز شد تا حق الهی حاکمیت بر سرنوشت را که از ملتی بزرگ دریغ شده بود به او باز گرداند و بجای حکومت های فاسد، وابسته و جبار، حکومتی را بر قرار کند، برآمده از اراده و اختیار مردم و مسؤول در برابر آنان.
انقلاب پیروز شد تا خرد به جای خرافه، عرفان بجای نادانی، ژرف نگاری و حقیقت نگری بجای ظاهر پرستی و عادت زدگی، اخلاق بجای بی ادبی، راستی بجای دروغ و فریب و حرمت نهادن به انسان بجای تباه کردن حقوق او بنشیند.
انقلاب شد تا صدای بلند آزادی خواهی و استقلال طلبی و عدالت جویی بجای غریو استبداد و تملق و دروغ و سیمای روشن یگانه پرستی، آزادگی، امنیت و حرمت نهادن به همه ارزش های الهی و انسانی بجای چهره شوم تهمت پراکنی و گزافه گویی و فریب قرار گیرد.
انقلاب شد تا خردمندان مؤمن و درست کردار بجای بی خردان ریا کار و دروغ پرداز و ناکاردان به نمایندگی از مردم زمام امور را در عین پذیرش مسؤولیت در برابر خدا و مردم بر عهده بگیرند.
انقلاب شد تا بر دوران خفت بار عقب ماندگی خط بطلان کشیده شود و مسیر پیشرفت همه جانبه توأم با عدالت در عرصه های علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هموار گردد.
انقلاب شد تا تعیین کننده سرنوشت، خود مردم و "میزان رأی ملت" باشد و نمایندگان واقعی ایمان و اراده مردم و مدافعان مصالح و منافع ملی سر کار آیند، نه قدرت های چپاولگری که ایران را جزیره امن بسط اقتدار ظالمانه خود در منطقه می خواهند ، انقلاب شد تا عرفان، آزادی، اخلاق و مسؤولیت پذیری، همکاری و امنیت و برخورداری و درد آشنایی در کنار هم ایران را به نمونه ای از آنچه شایسته انسان بخصوص انسان مسلمان است مبدّل کند.
انقلاب شد تا حوزه های علمیه مستقل، مراجع در اوج امنیت و احترام و عالمان و فرهیختگان دینی آزاد و رها از عوام زدگی از یکسو و تحمیل حکومت از سوی دیگر رسالت بزرگ پاسداری از دین و بسط و نشر معارف اسلامی راه جویی برای راهبردن جامعه با رعایت زمان و مکان و اقتضاءات روز گار را به انجام برسانند و حکومت از نتیجه تلاش آن بزرگواران بهره بگیرد و مسؤولیت خود را در خدمت به مردم و نشان دادن چهره رحمانی دین خدا و تأمین عدالت و آزادی و پیشرفت به انجام برساند.
انقلاب شد تا دانشگاه های ما با تأمین آزادی و حرمت استاد و دانشجو و ایجاد فضای امن مراکز عالی و آموزشی و ایجاد فضای امن، کانون جوشش علمی و ابتکار و نظریه پردازی آزادنه و حتی نقد و اعتراض مشفقانه باشد و راهبردهای مدیریت و خدمت نیروهای شایسته را فراهم آورد.
نظام جایگزین که به خصوص در آستانه پیروزی این انقلاب مطرح شد نیز "جمهوری اسلامی" بود. جمهوری به همان معنی که در جهان امروز هست و اسلامی یعنی حاکمیت ارزش های اسلامی بخصوص اخلاق و عدالت و بالاخص برای حاکمان. ارزشها و احکامی که با رعایت زمان و مکان که دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد اسلامی است، باید بتواند جوابگوی پرسش ها و نیازهای انسان روزگار ما باشد و مصداق حکومت مطلوب و الگوی مورد نظر نیز همان است که در حکومت کوتاه ولی پر افتخار مولی امیر المؤمنین(ع) تجربه شده است.
جمهوری اسلامی حاصل آن انقلاب شکوهمند و خون بهای ملت انقلابی است و قانون اساسی که مورد بررسی نمایندگان خبره مردم قرار گرفت و بعد به همه پرسی گذارده شد میثاق وحدت ملی و پایه نظم مورد نظر است.
امام، هر گونه اعمال قدرت و دخالت در امور کشور را بدون رأی و رضایت مردم فاقد مشروعیت می دانستند. و این در حالی است که دیگر انقلاب ها، یا شبه انقلاب ها تا دهها سال بعد هیچ مبنایی برای اداره جامعه جز رأی انقلابیان (و احیاناً یک نفر) یا صلاحدید کودتاگران نداشتند اما در انقلاب اسلامی قانون اساسی فصل الخطاب در تعیین رابطه میان حکومتگران و مردم و ساز و کار تدبیر جامعه است و سندیّت و اعتبار آن هم ناشی از رأی مستقیم مردم و در واقع پیمانی است معتبر هم برای حکومت و هم مردم و لازم الرعایه از هر دو سو.
امروز از آن انقلاب عظیم و تأسیس جمهوری اسلامی دهها سال گذشته است و ملت و قدرت های بعد از انقلاب دست آوردهای ارزنده ای در زمینه های مختلف داشته اند ولی کاستی ها و اشکالات نیز کم نبوده است و طبیعی است که نمی توان انتظار داشت که در این مدت همه مشکلات حل شده باشد و ملت به همه هدف هایی که انقلاب داشت رسیده باشد.
30 سال در تاریخ بلند یک ملت زمان زیادی نیست ولی آنچه مهم است و در ارزیابی باید مورد اهتمام قرار گیرد حرکت جامعه به سوی هدف های والا است که اگر چنین باشد پیروزی بدست آمده است و اگر خدای ناخواسته در جهاتی از آنها انحرافی رخ داده است باید در صدد اصلاح امور برآییم و انقلابیان راستین کسانی هستند که همواره آن هدف ها را مورد نظر دارند و خواستار اصلاح روش ها و سیاست ها و برنامه برای رسیدن به آنها هستند.
و اینک در سی و دومین سالروز پیروزی انقلاب، جا دارد که با چنین معیارهایی حرکت جامعه انقلابی به خصوص کارنامه مدیریت های مختلف و بالاخص وضیعت کنونی را مورد ارزیابی قرار دهیم تا دریابیم که تا چه حد در سیر به جانب هدف های انقلاب موفق بوده ایم و اگر احیاناً نه، چه عواملی باعث بازماندن و خدای ناخواسته انحراف از مسیر بوده است و در ورای ادعاهایی که غالباً نیز یک جانبه پراکنده می شود، بصیرت واقعی را بدست آوریم و بکار گیریم.
در سالی که گذشت ملت و کشور با پدیده ها و مسائل گوناگونی مواجه بود:
1- فشارهای خارجی، تحریم، تهدید، کارشکنی بین المللی و عزم قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا برای محروم کردن ایران از حقوق مسلم خویش بخصوص در زمینه علمی و فن آوری های نوین طبعاً منشأ مشکلاتی برای دولت و ملت ایران بود. افزون بر این گسترش فعالیت های تخریبی و تروریستی که دست بیگانگان کینه توز را نمی توان در آنها ندید یا دست کم مورد علاقه و بهره برداری دشمنان بیرونی بود، از جمله ترور دانشمندان شریف ایرانی که یاد و نامشان را گرامی می داریم و حوادث مصیبت باری چون آنچه در چابهار رخ داد و به شهادت و زخمی شدن عده زیادی از هم وطنان انجامید از حوادث تلخ بود و انتظار می رفت و می رود تا نیروهایی که مسؤولیت نظم و امنیت را بر عهده دارند و در جای خود تلاش و حتی فداکاری می کنند بجای دشمن سازی و برخورد گسترده با نیروهای داخلی که نوعاً نیز از سرمایه های انقلاب و کشورند همه همت خود را به جلوگیری از این جنایات و شناسایی و برخورد با دشمنان واقعی و عوامل جنایتکار آنان مصروف کنند.
2- فعال شدن مجدد تروریست های باسابقه که دستشان به خون پاک ترین فرزندان این مرز و بوم آلوده است و سابقه همکاری و ایفای نقش ستون پنجم دشمنان قسم خورده انقلاب و مردم از جمله صدام را در کارنامه سیاه خود دارند؛ حمایت و سازماندهی پاره ای از کشورها چون انگلستان و فرانسه و شخصیت های غربی نیز حکایت از توطئه سنگین می کند تا در کنار تحریم ها و تهدید های دیگر از این عامل نیز برای ضربه زدن به کشور و ملت بهره بگیرند. بیرون آوردن آنان از لیست تروریست ها در بعضی از کشورهای اروپایی و فشار به آمریکا برای انجام چنین کاری در کنار حمایت های مالی، لجستیک و تبلیغاتی از این گروههای تروریستی، امری نیست که در خاطره ملت ما که بزرگترین لطمه را از این آدمکشان یاغی خورده است برود. بدیهی است که حامیان آنان را نیز مشمول حکم و نفرتی می دانیم که نسبت به آدمکشان تروریست داریم.
3- در مدیریت کشور نیز هر چند سخت کوشی و تلاش برای اداره کشور کم نبوده است ولی عدم پای بندی به قانون در بسیاری از موارد، ناکاردانی و احیاناً مواضع و بیاناتی که کمکی به حل مسائل نمی کند بلکه بهانه برای فشار بیشتر به کشور و ملت از بیرون فراهم می آورد؛ عدم بهره گیری از نیروهای کاردان و حتی حذف و محدود کردن بسیاری از آنان، کم اهمیتی به نقش و جایگاه مجلس و نهادهای نظارتی و بی اعتنایی به کارشناسی های دقیق سبب شده است که در برابر هزینه هایی که می شود فایده لازم نصیب کشور و مردم نشود و حتی گاه سبب هدر رفتن سرمایه ها و زیان های غیر قابل جبران گردد و در نتیجه سالها ملت و کشور را از رسیدن به اهداف چشم انداز 20 ساله دورتر و حتی آن را ناممکن کند.
4- علاوه بر بسته تر شدن فضای سیاسی و فکری، آنچه رواج یافته و گسترده تر می شود عبارت است از بدبینی، تهمت، دروغ و بازتر شدن میدان حضور هتاکان پر مدعا تا با امنیت و مصونیت، به شخصیت ها و حتی مراجع بزرگوار اهانت کنند و این فضا فرسنگ ها با آنچه مورد نظر انقلاب و امام و ستونهای انقلاب بوده و هست فاصله دارد و تأسف بیشتر این که چه بسا همسویی بسیاری از سیاست ها و رفتارهای نهادهایی که باید پاسدار امنیت و عدالت برای همگان باشند با آنرا مشاهده می کنیم و قوه محترم قضایی نیز بجای برخورد با چنین جریان هایی که سر منشأ بسیاری از فتنه ها هستند فشار خود را متوجه مظلومان می کند چنانچه انبوهی از نیروهای دینی، سیاسی، دانشگاهی و صنوف مختلف دربند بسر می برند و کسی به داد آنان نمی رسد و در بسیاری از موارد دیگر تناسبی مناسب میان جرم و مجازات مشاهده نمی شود.
نفرت پراکنی، ایجاد تفرقه و مرز بندی های کاذب در جامعه و متهم شدن کسانی که اعتراض و انتقادی دارند به هر اتهام ناروا و تلاش برای قطبی کردن جامعه در بخش های خاص و ایجاد بی تفاوتی و حتی دوری روز افزون بخش های بیشتر جامعه از نظام مشکل دیگر است که وجود دارد. در حالی که سیاسیت کلی و روشن و راهبردی اعلام شده از سوی رهبری نظام برای جذب حداکثری و دفع حداقلی و پرهیز دادن از دروغ و تهمت و نکوهش از آن در عمل از سوی غوغاسالاران دروغ پرداز به صورت دفع اکثریت و عین انقلاب و نظام معرفی می شود، اقلیتی که می کوشد امکانات مالی، تبلیغاتی، مدیریتی و حتی تسلیحاتی و امنیتی را نیز به انحصار خود در آورد و در آمده است. و بدتر این که گاه می بینیم این شیوه و رفتار ناپسند مبنای عمل سیاسی، امنیتی و حتی قضایی نیز قرار می گیرد.
5- برنامه هدفمند کردن یارانه ها بالاخره اعلام و عملیات اجرایی آن آغاز شد، کار بزرگی که اگر بدرستی انجام گیرد می تواند بسیاری از گره ها و مشکلات کشور را بگشاید و باید از اصل قضیه و همت اجرایی کردن آن تقدیر کرد.
هدفمند کردن یارانه ها از دیر باز مورد توجه بوده است و حتی تصمیمات جدی برای انجام آن نیز از سوی دولت های قبلی گرفته شده است که متأسفانه به علت همراه نبودن دستگاه های دیگر معوق مانده بود ولی بالاخره با شیوه سنجیده در برنامه چهارم لحاظ شد که البته در کنار آن تقویت مدیریت، کار آفرینی، سرمایه گذاری (اعم از خارجی و داخلی)، تقویت تأمین اجتماعی و پیش بینی رشد اقتصادی مطلوب که تأمین کننده نیازهای رسیدن به اهداف چشم انداز 20 ساله نیز مورد نظر بود و همچنین تمهیداتی اندیشیده شده بود که نه تنها به تولید و کار آفرینی لطمه وارد نیاید بلکه تقویت شود و حتی الامکان فشارهای ناشی از این برنامه را بر جامعه بخصوص گروههای کم درآمد کم کند. و باید پرسید که چرا آن برنامه عملی نشد؟ ولی به هر حال کار خوب را هر وقت انجام دهند باید مورد تقدیر قرار گیرند و همه دستگاهها و آحاد ملت نیز باید همراهی و همکاری کنند ولی هوشیاری و نظارت دقیق برای این که درآمدهای ناشی از این عملیات بهیچ وجه نباید صرف کاستی های بودجه دولت بخصوص مصرف بودجه جاری شود و نیز نباید به تولید لطمه وارد آید و باید همه تلاش ها برای کم تر شدن آسیب به جامعه بخصوص قشرهای کم درآمد بکار گرفته شود لازم است در این امر نظارت دقیق، بخصوص از سوی مجلس شورای اسلامی اعمال گردد.
6- دهه فجر انقلاب اسلامی دهه عزت، آزادی، استقلال و پاکی و راستی است و باید از سوی همه قشرهای ملت، بزرگ داشته شود و نیز لازم است برنامه ریزی ها بصورتی باشد که به هیچ وجه سوء استفاده جناحی و سیاسی از حضور مردم به عمل نیاید تا شکوه بزرگداشت دهه فجر سال روز 22 بهمن به تناسب عظمت انقلاب، متعلق به همه مردم باشد. چرا که بزرگداشت این واقعه عظیم، تجلیل از انقلاب اسلامی و پاس داشت آرمان های والائی است که ملت ما از دیر باز داشته است و در انقلاب اسلامی خود را به آن نزدیکتر دیده است.
مجمع روحانیون مبارز ضمن گرامی داشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی از همگان می خواهد که به فراخور توان و امکان خویش در بزرگداشت این واقعه عظیم کوتاهی نکنند.
7- امروز کشور نیازمند همدلی و همراهی است و همه کسانی که به انقلاب و امام و خواستهای تاریخی ملت ایران احترام می گذارند باید بتوانند در همه عرصه ها، دین خود را اداء کنند. اگر فضای امنیتی و رعب انگیز موجود به فضای امن و آزاد مبدل شود و آزادی های اساسی که در قانون اساسی آمده است رعایت گردد و تشکل ها و نهاد ها و احزاب و گروهها و افراد بتوانند با التزام عملی به قانون اساسی در صحنه حضور داشته باشند مطمئناً مردم انقلابی ما زودتر و کم هزینه تر به مقصد می رسند بخصوص اگر با نگاه به آینده شاهد تدبیر و تمهیدی باشیم که در آن انتخابات آزاد و مطلوب و سازگار با روح قانون اساسی و مردم سالاری انجام گیرد به گونه ای که همه اقشار ملت احساس کنند که نامزدهای مورد نظر خود را در صحنه دارند و ناظران و مجریان با بیطرفی کامل فقط به صیانت از آراء مردم می پردازند و محدودیت هایی که مغایر با ابتدایی ترین مواضع مردم سالاری و نیز لبّ قانون اساسی است مرتفع شود، بدون تردید دلها به هم نزدیک تر و فاصله میان ملت و آرمانهای انقلاب و شوق دفاع از نظامی که در آن همه ارزشهای الهی جایگاه والا دارد و هم حق و حرمت و آزادی مردم محترم است و هم عدالت به معنی واقعی در آن رعایت می شود و راه سوء استفاده و احیاناً ضربه زدن جریانهایی که نه اسلام را می خواهند و نه ایران را بسته خواهد شد.
آزادی زندانیان سیاسی، امن شدن و گسترش فضای تبادل آراء و اندیشه و آزادی بیان و نقد در جامعه می تواند دروازه ای باشد به آینده ای که همگان و پیش و پیش از همه اصل نظام از آن بهره خواهد برد و چنین باد!
مجمع روحانیون مبارز
12 بهمن ماه 1389
 


 


اخیراً منشوری به نام منشور اصول گرایی از سوی بزرگان این نحله منتشر شده است.جوانان عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان یک حزب سراسری و فعال اصلاح طلب، از هر تلاشی برای تعمیق نهادهای مدنی و روشن شدن مواضع و بنیادهای فکری گروهها و احزاب از هر جریانی استقبال می کند و امید آن دارد این اقدام، گامی به پیش در راه شناسنامه دار شدن جریان اصیل محافظه کار و مرزبندی آنها با افراط گرایانی باشد که بی محابا خون و عرض و آبروی شهروندان ایرانی را برخود حلال و برای رسیدن به هدف استفاده از هر وسیله ای را مجاز می دانند.
اما در رابطه با این منشور نکات و سئوالات زیر قابل طرح می باشد که امید است در بازنگری های بعدی مورد توجه محافظه کاران قرار گیرد.
جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ١٢ شاخص را به عنوان اموری كه بیانگر اولویتهای جریان اصولگرایی در مقام عمل و بخصوص در زمان فعلی میباشند، معرفی کرده اند اما بدلیل اجمال و عدم تعریف عملیاتی در باره این شاخص ها ابهام های موجود همچنان در باره این جریان باقی است وحداکثر این تلاش را می توان جمع بندی مطالبی دانست که بارها بصورت شعاری مطرح و تکرار شده است. در حالی که از این دو تشکل روحانی که خود را محور و قطب اصولگرایی می دانند انتظار می رود در اقدامی رو به پیش به رفع این ابهامات بپردازند و بخصوص در شرایط فعلی پاسخگوی انبوه سوالاتی باشند که به خاطر عملکرد اصولگرایان حاکم در ذهن و دل مردم ایران انباشت شده است.
در مورد هر یک از بندها سوالات زیادی مطرح است اما ما جوانان عضو جبهه مشارکت در این خلاصه سعی داریم بعضی از این سوالات مطرح کنیم و انشاالله در صورت اجابت به آنها در فرصتی دیگر و اگر آقایان استقبال کنند در مباحثات و مناظرات رو در رو بخصوص در صدا و سیما به آنها می توان پرداخت.
١-جایگاه جامعتین:
آیا در حالی که این دو جامعه تابحال حاضر به ثبت قانونی خود نشده اند و بدون مجوز قانونی در همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وارد شده اند چگونه می توانند دیگران را به پایبندی به مبانی و ارزشها و پایبندی به قانون دعوت کنند؟
٢-عدم ذکر قانون اساسی:
در 12 شاخص ذکر شده حتی یکبار نامی از قانون اساسی و حتی پایبندی به اجرای آن و حرکت و فعالیت سیاسی درچارچوب قانون نیامده است چه رسد به این که محوریت آن مطرح شده باشد. هر چند در اصول چهارگانه در کنار نام جمهوری اسلامی و در پرانتز، قانون اساسی ذکر شده است ولی سه اصل دیگر به کرات در شاخصها بازگو شده اندو لفظ قانون تنها یکبار به اینصورت " اداره امور بر اساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم؛" آورده شده است .. آیا این بدان معنی است که آقایان در حاق اصولگرایی التزام به ولایت فقیه را کافی می دانند و به عبارت دیگر قانون اساسی و یا اصول دیگر قانون اساسی را زاید و یا حداقل فرعی می دانند؟ و به عبارتی صریحتر آیا ولایت فقیه و شخص ولی فقیه را برترو فراتر از قانون اساسی می دانند بگونه ای که حتی می تواند قانون اساسی را تعطیل کند؟ وآنجا که فصل الخطاب بودن نظر رهبری را اصل می داند ایا در صورت تزاحم نظر رهبری با نص قانون اساسی اولویت با کدام است؟
٣- مبانی و ارزشها :
مبانی انقلاب اسلامی کدامند؟ ارزشهای اسلامی مد نظر حضرات چیست؟ این ارزشها و مبانی توسط چه کسانی بیان می شود؟ آیا مسئله ارزشهای اسلامی را چه کسانی تعیین می کنند؟ آیا در زمانی که برترین ارزشها مانند آبروی مسلمان و خون مسلمان، هتک میشود و هدر می رود وظیفه مسلمانان چیست؟ آیا آقایان مبارزه با "ظلم" را تکلیف مسلمانان می دانند؟ و آیا "افضل الجهاد" یک اصل و ارزش اسلامی نیست؟
آیا در صورت تزاحم نظرات علمادر ارزشها، مقلدین هر مرجع می توانند به نظر خاص آن مرجع عمل کنند؟ یا در اینجا نیز نظر رهبری فصل الخطاب است؟ آیا در مسائل روز به عنوان مثال حجاب که نیروی انتظامی به خشونت رفتار می کند و رئیس دولت برای اهانت به تار موی دختران دل می سوزاند چه باید کرد؟
باز در مورد ارزش های اسلامی آیا به نظر حضرات بیانات و فرموده های امام راحل قبل از پیروزی و در سال پایان عمر شریف ایشان نیز جزو ارزشها هست؟ آیا اصولاً کلام امام را به عنوان فصل الخطاب قبول دارند؟ و اگر تزاحمی بین نظر رهبری و نظر امام بود کدام را باید انتخاب کرد؟
مثلاً نظر صریح امام میزان بودن رای مردم است. آیا نظارت استصوابی این نظر را به طور آشکار نقض نمی کند؟ یا نظر امام عدم دخالت نظامیان در سیاست است. آیا در حالی که فعلاً و صریحاً نظامیان نه فقط در سیاست، بلکه در اقتصاد و فرهنگ و... دخالت دارند چه باید کرد؟
۴-بند ٣و۴:
در مورداین دو بند نکات بسیاری وجود دارد که تنها به گوشه ای از آن اشاره می شود. این دو اصل از اموری است که بسیار در مورد آن صحبت شده است. التزام عملی به ولایت فقیه و احترام و توجه به روحانیت و مرجعیت حداقل از سوی هیچیک از فرزندان انقلاب چه اصلاح طلب و چه محافظه کار رد نشده است بلکه مورد تاکید بوده است. اولی به عنوان پایبندی اعتقادی و یا قانونی و دومی به عنوان اصلی اخلاقی. اما نکته این است که معیار التزام عملی چیست؟ و ترازوی سنجش عیار در دست کیست؟ مثلاً اگر کسی اعتقاد قلبی به ولایت فقیه نداشته باشد اما انسانی متدین، درستکار، امین، عالم و مدیر و دلسوز دین و میهن باشد از نظر آقایان چه جایگاهی در کشور می تواند داشته باشد؟ و در عوض اگر کسی خود را فدائی رهبر معرفی کند اما دروغ بگوید، فساد کند، تقلب کند و... می تواند در مهمترین مسئولیتهای اجرائی کشور قرار گیرد و حتی قوه قضاییه هم نتواند با او برخورد کند!
خوب است آقایان منظور خود از بند ۴ را هم روشن کنند که روحانیت کیست؟ مرجعیت کدام است؟چرا روحانیت را در حد یک صنف پایین آورده اند ونقش حقیقی روحانیت وعلمای دینی را نادیده گرفته اند؟ لابد مستحضر هستند که هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نسبت به مرجعیت و روحانیت جسارت نکرده است و متقابلا نیز از سوی مرجعیت و روحانیت طرد نشده است. خوب است حضرات تکلیف خود و ملت را با این مطرود زودتر روشن کنند.
از سویی دیگر کم و بیش همه ما نظرات و دیدگاههای روحانیت و مراجع را نسبت به اوضاع کشور می دانیم. آیا احترام به مرجعیت بدان معناست که فقط دست بوس آقایان باشیم یا باید به نظرات آنها هم احترام گذاشت؟ اگر جامعتین معتقد به هدایت معنوی روحانیت هستند که جای بحث نیست اما اگر معتقدند دین از سیاست جدا نیست، اگر یک مرجع نتواند تاثیری در سیاست داشته باشد از عامه مومنین چه انتظاری می توان داشت؟
۵-بند ساده زیستی:
در مورد بند پنج یعنی ساده زیستی و دوری از تجمل و توجه به ضعفا پند اخلاقی پسندیده ومورد قبول همگان است اما خوب است عزیزان ما در جامعتین از خود شروع کنند و معلم و مودب مردم به عمل باشند نه حرف. در مورد توجه به ضعفا هم لابد نظر آقایان تقویت کمیته امداد و بهزیستی نیست بلکه اینک که دولت در اختیار اصولگرایان است لابد انتظار می رود با سیاستگذاریهای مدبرانه و عقلانی و قانونی همانگونه که در بند ٩ آمده است، ثروت تولید شودتا در سایه آن توزیع عادلانه صورت گیرد و فقر و فساد و تبعیض از جامعه رخت بربندد و هر انسانی بسته به ظرفیت فکری و جسمی خداداد و پشتکار و تلاش خود از فرصتهای اقتصادی ونعمتهای دنیوی برخوردار شود وگرنه در شرایطی غیر از این و حتی اگر بواقع توزیع عادلانه درآمد خدادای نفت انجام شود جر توزیع عادلانه فقر و عقب افتادگی کشور از قافله رشد و توسعه حاصلی ببار نخواهد آمد بماند که اگر عدالت در همه ابعاد و جوانب مورد توجه و اجرا قرار نگیرد خود ظلمی فاحش است . حال این سوال مطرح است که کدام یک از حضرات حاضر هستند از عملکرد اقتصادی دولت اصولگرا و روند جاری امور کشور دفاع کنند و با تکیه بر شاخص های کمی و کیفی نشان دهد که در عرض شش سال گذشته با درآمد افسانه ای نفت بالغ بر 450 میلیارد دلار اوضاع اقتصادی و معیشت مردم و بخصوص ضعفا بهتر شده است؟آیا بیکاری کم شده است؟ تورم کاهش یافته است ؟ نرخ رشد اقتصادی کشور به پایین ترین رقم نرسیده است ؟ و درآمدوکرامت مردم بیشتر شده است و.....
حال اگر چنین اتفاقی نیفتاده است حضرات تکلیف خود و مردم را روشن کنند که منظور از بند ۷و٨ یعنی عدالت محوری و پیشرفت همه جانبه کشور چیست؟
۶-اعتقاد به آزادی های مشروع و مردمسالاری دینی:
بند ۶ از بندهای بسیار جالب و بحث برانگیز است. بیان اصل اعتقاد و طبعا متعاقب آن التزام به آزادی های مشروع و مردم سالاری دینی از سوی جامعتین مایه خوشحالی است هر چند قبلا هم بارها در شعارها و سخنرانیها عنوان شده است بماند که در اینجا نیز هیچگونه اشاره ای به التزام عملی به اصول قانون اساسی درمورد آزادیها و ایضا اتکای به آراء عمومی دراداره امور کشور نشده است .ولی آنچه مشکل جامعه امروز ماست شعار نیست بلکه عمل است.
حال اگر منظور از آزادیهای مشروع ، آزادیهای مصرح در قانون اساسی باشدکافی است آقایان نگاهی گذرا به قانون اساسی کنند و بخصوص فصل سوم آن یعنی "حقوق ملت" را از نظر بگذرانند. سئوال این است که کدام یک از این اصول در حال حاضر در کشور اجرا می شود؟ آیا همه آنها زیر پا گذاشته نشده است؟ آیا کوچکترین زوایای زندگی شهروندان حتی خود آقایان عضو جامعتین توسط نیروهای امنیتی کنترل و شنود نمی شود؟ آیابا مطبوعات، احزاب، و نهادهای صنفی و مدنی به شدیدترین وجه برخورد نمی شود؟ آیا صدها انسان بی گناه بدون حق دفاع به زندان نمی افتند و محکوم نمی شوند؟آیا اینهاحتی اگر مجرم هم باشند نباید از حقوق مصرح قانونی خود برخوردار باشند؟ایا خانواده زندانیان بی گناه از کمترین حقوق یک شهروندکه همسر یا پدر یا فرزند انها به زندان افتاده است برخوردار هستند؟
واما مردم سالاری دینی، یکی از پرابهام ترین واژه هایی که در چند سال اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته این واژه است. از سوئی عده ای ،مردمسالاری را تحفه لیبرالیسم غربی می دانند و آن را ناسازگار با مبانی دینی ، و از سوی دیگر فشار افکار عمومی داخلی و خارجی و آموزه های انقلاب ضد استبدادی، ضد استعماری ایران مجالی برای رد کامل مردمسالاری باقی نگذاشته است. خوب است کسانی که مدعی مردمسالاری دینی هستند به طور واضح و شفاف بیان کنند که مردم در این نظام خاص مردمسالاری چه حقی دارند؟ آیادر این نظام انتخابات آزاد معنائی دارد؟ آیا احزاب و گروههای مختلف با تفکرات وسلیقه های متفاوت آزادی عمل خواهند داشت؟ آیا احزاب و رسانه های گروهی مستقل، اتحادیه ها و سندیکاها، انجمنها و نهادهای مردمی می توانند بدون دخالت قدرت اعمال اثر کنند؟و آیا الان چنین است یا دستگاههای امنیتی و شبه امنیتی و نظامی و انتظامی بدون کوچکترین مانع و رادعی هر آنچه می خواهند بر سر انها می آورند؟ قوه قضاییه هم و با زبان بی زبانی می گوید در برابر دخالت این نیروها کاری از من بر نمی اید؟
آیا در مردمسالاری دینی چون زمان صدر اسلام یک مسلمان بادیه نشین می تواند در برابر خلیفه قدرتمند وقت بایستد و بگوید اگر کج بروی با شمشیر تو را راست می کنم؟ آیا در مردمسالاری دینی ،قوه قضاییه این قدرت را دارد که چون قاضی منصوب امام علی "ع" در قصه آن یهودی و زره حضرت، به نفع یهودی حکم صادر کند؟
آیا در مردمسالاری دینی مردم اجازه امر به معروف و نهی از منکرونصیحت قدرتمندان حاکم را دارند؟ آیا در مردمسالاری دینی چرخش قدرت و مادام العمر نبودن مناصب و تعیین و عزل همه مسولان از بالا تا پایین با رای مردم جایی دارد؟ آیا در مردمسالاری دینی، همه مردم حقوق مساوی دارند ودر برابر قانون برابر هستندو قانون بر همه سلطه دارد ؟ وایا فرد یاطبقه خاصی از امتیازات ویژه برخوردار است؟ و آیا....
خوب است حضرات جامعتین به روشنی و به صراحت به نوع سوالات فوق پاسخ گویند و تعیین کنند که منظور آنها از مردمسالاری دینی چیست؟ از بیان کلیات اجتناب کنند و چه خوب است یک خط ارتباطی دائمی امن برقرار کنند تا اولا خیل جوانان کشور که از ریا و شعار خسته شده اند بی پروا سوال کنند و ثانیا آقایان بدانند در جامعه چه می گذرد .
نکته آخری که باید بدان اشاره کرد اینکه تدوین کنندگان منشور آورده اند" جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، در این راستا، كوشیدهاند راهكارهای برقراری وحدت میان یاران و وفاداران صادق اسلام، ایران و انقلاب را بررسی كنند" اما در همین مقدمه منشور بخش قابل توجهی از مردم منتقد وضع موجود را اینگونه از این دائره بیرون رانده اند :" از دیگر سو فریبخوردگان داخلی، به ابزار دست بیگانه تبدیل شدهاند و مصالح و منافع ملی را بازیچه خودبینی و لجاجت قرار داده، هویت، افتخارات، تاریخ پربركت انقلاب و آرمانهای امام را با هیاهو و هلهله اجانب، سودا كردهاند. " بدون آنکه بخواهیم وارد درستی یا نادرستی این گزاره و مدعا شویم قطعا اینگونه نگاه و خطاب نه با نگاه پدری روحانیت سازگار است و نه با ادعای ارائه منشوری که می خواهد همه افراد و گروه های جامعه را به زیر چتر اصولگرایی و وحدت فرا خواند و گردهم آورد ، و این همان نگاه سنتی اصولگرایان حاکم در تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی است که همچون سم مهلکی در پی نابودی جمهوری اسلامی ایران است .
آنچه آمد خلاصه ای بسیار کوتاه از خیل سئوالات و ابهاماتی است که پیرامون منشور انتشار یافته اصول گرائی وجود دارد. امید است با حسن نیت و خیرخواهی که در بسیاری از اعضای محترم این دو جامعه وجود دارد تا در حق همه جامعه پدری کنند و پدر خواندگی اقلیتی زورمدار و انحصار طلب را رها کنند و فضائی را آماده کنند تا تمامی نخبگان و فرهیختگان و اصحاب رای و نظر بتواننددر کمال امنیت و بی واهمه زندان و محرومیت های اجتماعی و شغلی در منظر عمومی به تجزیه و تحلیل و نقد مشفقانه نظرات وبرنامه هابپردازند. در این صورت مطمئناً نتیجه کار آن خواهد شد که تمام ملت علیرغم تفاوتهای فراوان در فکر و سلیقه، حول محورهای اساسی چون منافع ملی و وحدت ملی و رقابتی قانونمند متحد خواهند شد و تمام سرمایه های کشوربویژه سرمایه انسانی ارزشمند و توانمند جامعه که هم اینک با ارعاب بر او سکوت و انزوا تحمیل گردیده برای پیشرفت کشور بسیج شده و دراداره امور مشارکت نمایند و با بازگشت امید ونشاط به جامعه بخصوص جوانان وتحصیل کردگان وکار افرینان ، طمع بدخواهان و بداندیشان و بیگانگان که بحق شما نگران طمع ورزی آنان نسبت به نظام و کشور هستید به یاس تبدیل خواهند شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته