-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

Latest News from Norooz for 01/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



به: دادستان تهران

از: یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای 89،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین

 

بسم الله الرحمن الرحیم

والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الّاالذین امنو و عملواالصالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.

 

سلام آقای دادستان!

من امروز هم عریضه ام را با سوره عصر آغاز می کنم. سوره عجیبی است این سوره عصر! انگار خداوند تبارک و تعالی این آیات مبارک را درست برای این روزهای ما نازل کرده است. سوگند به عصر که انسان در خسران است. ما هر لحظه باید به خدا پناه ببریم از خسران این عصر و زمان. هر لحظه باید از او مدد بجوییم برای ورود به حصن حصین ایمان و تواصی به حق و صبر آقای دادستان! سال گذشته خیلی سال سختی بود. عده ای از مردم در گرد و غبار آتش پس از کودتا گیج و حیران مانده بودند و چشم ها را بسته و خود را به تمامی به خدا سپرده بودند تا راه را به آنان بنماید. و خدای مظلومان ظلم مضاعف را برای آنان با تخطئه مظلوم توسط صحنه گردانی ظالمان نپسندید و نخواست و پرده ها را به دست خود کودتاگران و از درون خودشان به آرامی کنار زد و اندک اندک حکمت خویش را برای آنان که دست یداللهی اش را نمی دیدند آشکار نمود. امروز برای مردم پر بودن زندان ها از زندانیان سیاسی، هم چنان مانند روزهای قبل از انقلاب امری مذموم و منفور است. مردم مکدّرند از ظلمی که به نام انقلاب و اسلام به فرزندان ایران می رود و منزجرند از رفتارهایی که حتی در زمان طاغوت با مخالفان نمی شد. رفتارهای خشنی که تنها زندانی سیاسی را هدف قرار نداده بلکه خانواده و دایره وسیعی از دوستان و هم فکران او را نیز دربرمی گیرد. من خیلی دوست داشتم قبل از بازگشت مجدد آقای قدیانی به زندان مانند یک شاگرد کوچک در محضرشان حاضر شوم و از ایشان در مورد دو دوره زندانشان در دو رژیم بیشتر بپرسم و می دانم که استاد با حوصله و مهر فراوان مرا پاسخ می گفت ولی حیف که هرگز باورم نمی آمد اجرای حکم او را که تاوان حق گویی و عدالت طلبی اش بود! باورم نمی آمد که شرم نمی کنند و این پیر سپید موی را نیز با آن صلابت مؤمنانه به اجرای حکم فرامی خوانند. حکم هایی که انسان باورش نمی شود تنها با گذشت سی و اندی سال از پیروزی مردم بر نظام ستم شاهی در نظام قضائی ما صادر شده و اجرا می شود. مانند آقای قدیانی در این یک سال و هفت ماه کم نداشته ایم اما این زوج زندانی کشیده زمان شاه برای ما حجتند. حجتی برای تأیید عدول و انحراف از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی مان. حجتی برای باورِ افتادن یک باره انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان.

آقای دادستان!

بهمن که از راه می رسد انبوهی از احساسات متناقض مرا در بر می گیرد. نمی دانم شما چند سال دارید و آن روزها کجا بودید؟ اما من در همان دوره دانش آموزی، روز و شب در خیابان بودم در جمع مردم گم می شدم مستحیل می شدم و مشت های گره کرده من نیز در میان مشت های دیگر هم وطنان، ظلم و ستم را نشانه می رفت و فریادهای از عمق جان گلویم را می خراشید. بهمن برای من یادآور روزهای خشم است. خشمی که به دلیل بی اعتنایی به مردم هر روز بیشتر زبانه می کشید. از خانه های سرد روزهای اعتصاب تا کوچه محله ها و تا خیابان های بزرگ شهر. ما را انکار می کردند آن روزها! شما بودید؟ یادتان هست؟ طعم تلخ انکار را می شناسید آقای دادستان؟ ما آن روزها پوزخند می زدیم و می گفتیم: این ملتم نواره ؟ نوار که پا نداره! همیشه انکار کار دست آدم می دهد. سکوت بهتر از انکار است؟ نمی دانم ولی ما آن روزها لبخند می زدیم و می گفتیم: ما تماشاچی نمی خواهیم به ما ملحق شوید! و مردم دسته دسته از پیاده روها و از داخل مغازه های مسیر راه پیمایی هایمان به ما می پیوستند و ما همه همراه هم با شور و هیجان بر روی تردیدها پا می گذاشتیم و مانند رود جاری می شدیم. این جریان رود برای جوامع بشری یک ضرورت است وگرنه همه آب ها در گنداب و مرداب دیگر مایه فساد می شوند به جای حیات! آقای دادستان شما می دانید چرا کودتاگران اجازه جاری شدن به ما نمی دهند؟ می شود از شهر بیرون رفت به قول همسرجان اجازه یک راهپیمایی در اتوبان تهران کرج را بدهند به سبزها. حالا شهر پر است از آلودگی و برای سلامت مخالفان خوب نیست که در آن هوای عفن تنفس کنند چه اشکال دارد که بروند کمربند سبز را در حومه شهر به نمایش بگذارند. چرا در نگاه آقایان آن چه در روزهای انقلاب شکوه بود و مظهر جلال امروز قبیح است و موجب ضلال؟ همسرجان پیشنهاد دیگری هم داشت: تجمع در کویر لوت. یا هر جای دیگری که حتی پرندگان و چرندگان هم نباشند و فقط ما باشیم و خدایمان که دوربینش هیچ جلوه ویژه وغیر ویژه ای را از نظر دور نمی دارد. دوربین خدا فقط در خیابان های تونس مستقر نیست یا خیابان های منجر به فلان دانشگاه فلان کشور اجنبی که پلیس با خشونت و وحشیانه برخورد می کند با دانشجو. دوربین خدا مانند دوربین سیمای میلی ما فقط همراه رئیس جمهور ایران از این استان به آن استان نمی رود یا فقط در حسینیه هایی خاص و نمازجمعه ها کاشته نمی شود و هیچ دستی توان و قدرت سانسور فیلم های این دوربین را ندارد. دوربین خدا به همه جلسات خصوصی راه دارد به همه جلسات سرّی و فوق سرّی که هویت سازان نیمه پنهان نویس سناریوهای تازه شان را با هم مرور می کنند و دین خدا را ملعبه دستان کثیفشان کرده بندگان خالص خدا را به حساب خود به ورطه نابودی می کشند و به واقع با سرسپردگی محض شیطان خود را به هلاکت می اندازند. دوربین خدا فوق تخصصی است و جان می دهد برای فیلم برداری از کسانی که دستگاه های شنود و جاسوسی شان کم کمک دارد به همه خانه های ایران راه پیدا می کند چرا که آقایان همه مردم را مخالف و دشمن فرض کرده اند. خدایشان شفا دهد!

آری آقای دکتر دوربین خدا همه جا با شماست. شما به آن دوربینی که درون اتاقتان کار گذاشته شده تا بیرون را رصد کنید و حال مظلوم را در هنگام اضطرار و خدای ناکرده خواهش و التماس خوب حس کنید، ننازید و ذوق نکنید که مظلومان را به اندرون شما راه نیست و کسی از اسرار درونتان آگاه نمی شود. ما همه اختیاراتمان را سپرده ایم به آن ذوالجلالی که پرده غیب را تنها تا زمانی که خود بخواهد بر روی اعمال آدم ها می کشد و آن گاه که اراده کند زشت ترین مناظر پشت پرده برای همه ناظران هویدا خواهد شد. ما همه امور را به او سپرده ایم و با طمأنینه ای در دل و جان آرام گرفته ایم و صبر جمیل را که هدیه الهی است با عشق وافر به اعطاکننده اش دریافته ایم و روزها را شماره می کنیم و شب ها را برای عاقبت به خیری و صلاحی که خداوند برایمان تقدیر کرده است. اما این همه مانع از آن نیست که به شما یادآور شویم قانون را مرّ قانون را اجرا کنید نه برای هم مسلکان سفارش شده خودتان بلکه برای مخالفان که به فرمایش مولا علی (ع) خطاب به مالک اشتر برابرند با تو به خلق!

و لله عاقبة الامور
هجدهم صفر 1432 برابر با سوم بهمن ماه 1389


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته