هزاران تظاهرکننده روز سهشنبه در نقاط مختلف قاهره، پایتخت مصر، با حضور در خیابانها خواستار برکناری حسنی مبارک، رئیس جمهوری دیکتاتور این کشور شدند.
خبرگزاری آلمان تعداد تظاهرکنندگان روز سهشنبه در قاهره را «در حدود ۲۵ هزار نفر» برآورد کردهاست و به گزارش خبرگزاریها ۲۰ تا ۳۰ هزار نیروی پلیس برای متوقف کردن این تظاهرکنندگان در محل حاضر شدند. این نیروها کوشیدند با ماشینهای آبپاش و پرتاب گاز اشکآور، جمعیت معترض را پراکنده کنند که در جریان این اقدامها دستکم ۵ معترض زخمی شده و شمار زیادی از راهپیمایان بازداشت شدند.
بنا بر گزارشها این راهپیماییها در مصر با الهام از تحولات اخیر در تونس انجام شده و تظاهرکنندگان مصری شعارهای «زنده باد تونس آزاد» و «مرگ بر حسنی مبارک» سر دادهاند.
بررسی وضعیت اشتغال زنان در کشور نشان میدهد که تا پایان سال گذشته ۳٫۸میلیون نفر زن در بخشهای مختلف اشتغال داشتهاند که بیشترین تعداد آنها در تهران و کمترین نیز در کهکیلویه و بویراحمد بوده است. به گزارش خبرنگار مهر، بررسی آمار کلی و وضعیت اشتغال زنان در کشور طی سال ۸۸ نشان می دهد که از کل ۲۱ میلیون شاغل کشور در این سال بیش از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آن زن بود. آمار اشتغال مردان در این بخش رقمی بیشتر از ۱۷٫۳میلیون نفر بود.
به گزارش خبرگزاری مهر در حالی که مردان در سال گذشته ۸۷ درصد کل اشتغال کشور را در اختیار داشته اند، زنان توانسته اند ۱۳درصد کل فرصت های شغلی را در کشور به خود اختصاص دهند که خود این موضوع نشان دهنده توزیع نامتوازن فرصت های اشتغالی بین مردان و زنان است.
سهم زنان از اشتغال کشور
هرچند در این رابطه ممکن است برخی مشاغلی هم وجود داشته باشد که انجام آنها بیشتر از زنان، از عهده مردان بر می آید ولی تقریبا در تمام مشاغل مشترک دیگر، این مردان هستند که فرصت ها را در اختیار خود می گیرند و به عبارت دیگر فضای حاکم بر بازار کار کشور، این موضوع را به نفع مردان تمام می کند.
با توجه به این، در سال گذشته اشتغال زنان در هیچ یک از استان های کشور به بالای ۵۰۰ هزار نفر نرسید و بیشترین حضور زنان در استان هایی مانند آذربایجان شرقی، تهران، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، اصفهان، خوزستان و فارس بوده است.
در استان آذربایجان شرقی طی کل سال گذشته اشتغال ۳۲۳ هزار و ۶۶۴ نفر به ثبت رسید در حالی که این تعداد در آذربایجان غربی به تعداد ۲۰۶ هزار و ۹۷ نفر بود. همچنین زنان شاغل استان اصفهان در سال ۸۸ معادل ۲۵۰ هزار و ۶۲۳ نفر و در استان تهران نیز ۴۹۴ هزار و ۳۱۳ نفر بوده است.
استانهای با جمعیت بیشتر زنان شاغل
همچنین تعداد زنان شاغل در استان خراسان رضوی طی سال گذشته ۳۸۴ هزار و ۶۶۳ نفر و برای استان خوزستان نیز ۲۰۹ هزار و ۲۹۶ نفر بود. این تعداد در استان فارس معادل ۲۳۵ هزار و ۵۱۸ نفر بوده است.
۴ استان اردبیل با ۱۱۸هزار و ۳۹۷ نفر شاغل زن، گلستان با ۱۲۰هزار و ۹۹۷ نفر، گیلان با ۱۵۷هزار و ۴۷۴ نفر و در نهایت مازندران نیز با ۱۱۲هزار و ۹۵۵ نفر جزو استان هایی بوده اند که جمعیت زنان شاغل آنان کمتر از ۲۰۰ هزار نفر بوده است.
ایلام با ۳۴ هزار و ۳۴۱ نفر شاغل زن، بوشهر با ۳۶ هزار و ۱۰۸ زن، چهارمحال و بختیاری با ۴۱ هزار و ۴۰۰ نفر، خراسان جنوبی با ۴۹ هزار و ۹۰۱ نفر در کنار خراسان شمالی با ۵۱ هزار و ۶۷۹ نفر جزو استان هایی هستند که اشتغال زنان در آنها از آمار پایینی برخوردار است.
زنجان اشتغال زنان را در سال گذشته ۸۵ هزار و ۴۲۳ نفر ثبت کرد که در این بخش استان سمنان با جمعیت زنان شاغل ۲۴ هزار و ۳۵۶ نفر آمار کمتری را به خود اختصاص داده است. همچنین ۸۶ هزار و ۶۲۲ نفر زن نیز طی سال گذشته در استان سیستان و بلوچستان مشغول به کار بوده اند.
۳۷ هزار و ۴۴۲ زن شاغل نیز در بخش های مختلف استان قزوین طی سال گذشته مشغول به کار بوده اند که این آمار در استان قم عدد ۳۱ هزار و ۷۸۴ نفر را نشان می دهد. کردستان نیز با آمار اشتغال ۷۰هزار و ۲۷ نفری در کنار کرمان با ۷۶ هزار و ۳۵۰ نفر از استان های با اشتغال پایین زنان محسوب می شوند.
استانهای با جمعیت پایین زنان شاغل
کرمانشاه در کل سال گذشته جمعیت زنان شاغل آن به ۹۱ هزار و ۹۰۶ نفر رسید ولی این تعداد در استان کهکیلویه و بویراحمد عدد پایین ۱۰هزار و ۳۵۴ نفر است. زنان شاغل لرستانی نیز طی سال ۸۸ جمعیتی بالغ بر ۷۹ هزار و ۷۳۵ نفر را داشته اند.
برای استان مرکزی در سال گذشته، آمار ۶۱ هزار و ۷۳۹ نفری از زنان شاغل را ثبت شده است در حالی که این تعداد در استان هرمزگان کمتر و معادل ۴۱ هزار و ۸۷۵ نفر بوده است.
همچنین زنان شاغل در استان همدان نیز ۹۸ هزار و ۲۶۶ نفر بودند که این تعداد در استان یزد برابر با ۴۳ هزار و ۳۰۱ نفر بود.
به دلیل تمرکز بسیاری از ادارات و سازمانها در استان تهران، آمار اشتغال زنان پایتخت مانند مردان در سال گذشته بالاترین تعداد در بین استانهای کشور برابر با ۴۹۴ هزار و ۳۱۳ نفر بوده در حالی که کمترین تعداد زنان شاغل نیز در استان کهکیلویه بویراحمد با ۱۰هزار و ۳۵۴ نفر ثبت شده است.
کلمه :احمد کریمی، زندانی سیاسی چندی پیش برای گذراندن پانزده سال دوران محکومیتش از زندان اوین به زندان گنبد کاووس استان گلستان تبعید شد . احمد این روزها در میان زندانیان با جرایم غیر سیاسی روزهای سختی را می گذراند اما با این همه به عقیده خانواده احمد، این خانواده هستند که بیشترین زجر را از تبعید احمد می کشند چرا که با وجود فقر مالی و دوری راه مجبورند برای ملاقات با احمد هر بار ساعتها راه را طی کنند تا فرزندشان را چند دقیقه ای در زندان ببینند. مادر احمد خطاب به مسوولان به ویژه دادستان تهران تاکید می کند :« من به عنوان یک مادر پیر و بیمار نمی توانم هر بار برای ملاقات با پسرم این همه راه را بروم. برای احمد که فرقی ندارد در کجا زندانی باشد بالاخره زندان، زندان است. اما با این تبعیدها فقط و فقط خانواده ها را عذاب می دهند. منِ مادر را دچار عذاب و رنج می کنند . خواهش می کنم صدای ما را بشنوید .»
احمد کریمی ابتدا محکوم به اعدام شد و سپس در دادگاه تجدید نظر حکمش از اعدام به پانزده سال حبس در تبعید تغییر یافت گفتگوی کلمه را با مادر وی می خوانید :
خانم کریمی آخرین باری که احمد را دیدید چه زمانی بود؟ آیا او هنوز در زندان گنبد کاووس نگهداری می شود ؟
احمد هنوز در زندان گنبد کاووس است و دوران پانزده سال زندانش را می گذراند . از دو هفته پیش قانون جدیدی در این زندان گذاشته شده است که تلفن ها یک روز درمیان باشد. آخرین ملاقات مان هم به دو ماه پیش برمی گردد. حقیقتا برایم سخت است که این همه راه را با این وضعیت جسمی و روحی خودم و سردی هوا و نداشتن وسیله نقیله شخصی به ملاقات برویم. از طرفی خود احمد هم خیلی دوست ندارد ما با این شرایط سخت از اسلام شهر تهران تا گنبد را به ملاقاتش برویم بنابراین تاریخ ملاقات های حضوری را به ما نمی گوید و یا اشتباه می گوید. اصرار زیادی دارد که تا در تبعید است به ملاقاتش نرویم. می گوید وقتی شما می آیید و بر می گردید حالم بدتر می شود.چون مدام نگران است که نکند در جاده برای ما اتفاقی بیفتد، تصادف کنیم یا من که بیمارم در راه حالم بد شود . به خاطر همین بیشتر نگران می شود و می گوید به ملاقاتم نیایید .اما بالاخره دل ما هم طاقت نمی آورد و هر یکی دو ماه سری به او می زنیم .
از نظر روحی و جسمی چه وضعیتی دارد ؟شنیده بودیم که مسوولان زندان مدام و به بهانه های مختلف او را از دیگر زندانیان جدا می کنند ؟
بله، اوایل مسوولان زندان خیلی اذیت اش می کردند. مثلا اجازه نمی دادند با کسی در زندان حرف بزند. هیچ کدام از وسایلی را که برایش می فرستادیم تحویل نمی دادند تا مدتها فقط با یک پیراهن و شلوار زندگی می کرد .ما هم که می رفتیم و اعتراض می کردیم که چرا این چنین می کنید و وسایل پسرم را تحویل نمی دهید می گفتند به ما گفته اند هیچ وسیله ای را به این زندانی ندهید . اما این روزها آن طور که خود احمد می گوید اوضاع بهتر شده است یعنی دیگر اجازه دارد با دیگر زندانی ها حرف بزند. اما به هر حال همه ی هم بندی های احمد یا مرتکب قتل شده اند یا قاچاقچی مواد مخدرند و خیلی نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند یعنی حرف خاصی با آنها ندارد اما احمد به هر حال تمام سعی خود را می کند که خود را با محیط انطباق دهد ولی خیلی سخت است .گاهی هم مسوولان زندان با حرکات و حرفهایشان آزارش می دهند .
چه حرفهایی ؟
مثلا پسرم حدود یک ماه پیش به خانه زنگ زد .خیلی ناراحت و غمگین بود .وقتی پرسیدم چه شده، گفت مسوولان زندان صدایش زده اند و گفته اند که تو مواد مصرف می کنی و می خواهیم از تو آزمایش بگیریم. گفتم مادر جان تو که معتاد نیستی اشکال ندارد آزمایش می گیرند و خودشان می فهمند، ناراحت نباش. که به من گفت از این ناراحتم که به من تهمت می زنند و نمی دانم از این حرفها و اعمال چه برنامه ای را دنبال می کنند .البته بعد از آن هم دیگر دنبال ماجرا را نگرفتند ولی خب این طوری روزهای سخت زندان آن هم دور از خانواده و بدون ملاقات را برایش سخت تر می کنند .
در مصاحبه قبلی تان با ما، گفتید که در روز ملاقات ماموران زندان آزارتان می دهند و با اینکه زودتر از همه برای ملاقات در زندان حاضر می شوید آخرین نفر شما را برای ملاقات می فرستند هنوز هم چنین برخوردهایی با شما می کنند ؟
یکشنبه ها ملاقات کابینی خانم ها و سه شنبه ها ملاقات کابینی آقایان است و هر چهارهفته یک بار هم ملاقات حضوری ما چون به خاطر دوری راه نمی توانیم هر هفته به ملاقات برویم ملاقاتهای کابینی را نمی رویم و هر ماه برای ملاقات حضوری می رفتیم که الان هم بخاطر مشکلاتی که برای تان توضیح دادم هر دو ماه یک بار شده است .ما وقتی برای ملاقات حضوری می رویم ، چون صبح خیلی زود می رسیم برای نوبت گرفتن هم خیلی زود در سالن ملاقات حاضر می شویم . اما احمد همیشه آخرین زندانی هست که برای ملاقات آورده می شود. فکر کنید ده ساعت راه را برای یک ملاقات بیست دقیقه ای می رویم اما آنجا هم باید از صبح تا ظهر معطل بمانیم .در حالی که خود احمد هم می گفت اولین نفر او را صدا می کنند اما عمدا پشت در نگه اش می دارند تا همه ملاقات کنند و بعد او بیاید یعنی یک زجر دو طرفه برای ملاقات را تحمل می کنیم و از وقت ملاقات هم کم می شود. چون همیشه گروه آخر کمترین زمان را برای ملاقات دارند چون ماموران می خواهند زود همه چیز را جمع کنند و برای نماز و ناهار بروند . دفعه آخر هم که رفتیم به برادر احمد گفتند قانون جدیدی آمده که آقایان حق ملاقات حضوری ندارند و فقط من و دخترانم را به ملاقات حضوری فرستادند. پسرم این همه راه برای دیدن برادرش آمده بود اما اجازه ندادند حتی پنج دقیقه احمد را ببیند.
فضای ملاقات چگونه است آیا مثل تهران ملاقاتها با حضور ماموران انجام می شود ؟
در سالن ملاقات، مامور مراقب هست. اما زمان ملاقات ما یک مامور اختصاصی بالای سر احمد می ایستد. احمد کلی خواهش کرد مسوولان زندان نامه هایی را که برای مسوولان قوه قضاییه نوشته مهر و امضا کنند تا بتواند بفرستد، اما این کار را نکردند . نامه هایی برای قوه قضاییه، دادستانی و… که بایستی مهر و امضای زندان را داشته باشد اما در اوین این نامه ها امضا می شد .
چرا این نامه ها را امضا نکردند؟
نمی دانم . حتی یک نامه درخواست انتقالی برای دادستان نوشته بود که آنرا بدون مهر و امضای زندان به ما داد تا برای دادستانی ببریم. اما سرباز مامور او را صدا زد و گفت نامه را تحویل ما بده، ما خودمان امضا می کنیم اما این کار را نکردند.
چه در خواستی از مسوولان قضایی به ویژه دادستان تهران دارید ؟
فقط امیدوارم صدای ما به گوش مسوولان برسد و بدانند که من به عنوان یک مادر پیر و بیمار نمی توانم هر بار برای ملاقات با پسرم این همه راه را بروم. برای احمد که فرقی ندارد در کجا زندانی باشد بالاخره زندان، زندان است. اما با این تبعیدها فقط و فقط خانواده ها را عذاب می دهند. منِ پیرزن، من مادر را دچار عذاب و رنج می کنند . خواهش می کنم صدای ما را بشنوندو راهی بیاندیشند .
روزنامه خراسان در گزارشی نوشت:تقریبا روزی نیست که پیامکی به روزنامه نرسد مبنی بر این که طرح تامین آتیه مهر و افتتاح حساب یک میلیون تومانی برای نوزادان هنوز اجرا نشده، متوقف شده است. پدران و مادران بسیاری نیز تماس می گیرند و پیگیر وعده افتتاح این حساب برای نوزادشان هستند و این که در این زمینه هیچ کسی پاسخ گو نیست. دو نماینده مجلس نیز از تعداد زیاد تماس ها و مراجعه های مردمی می گویند که نسبت به محقق نشدن وعده افتتاح حساب یک میلیونی تامین آتیه گلایه مندند و خواستار پی گیری تحقق این وعده.
تامین نشدن اعتبارات موردنیاز
اما واقعیت این است که با گذشت ۶ ماه از وعده رئیس دولت و افتتاح رسمی این حساب در نیمه شعبان، این طرح به دلیل کمبود اعتبار متوقف شده است و یک مقام مطلع در بانک مرکزی و همچنین یک مسئول در بانک ملی که مجری اجرای طرح تامین آتیه و افتتاح حساب های یک میلیون تومانی است، دلیل محقق نشدن این وعده را تامین نشدن اعتبارات موردنیاز طرح ذکر کردند.روز گذشته و روزهای قبل پیامک ها و تماس هایی از سوی مردم توسط روزنامه دریافت شد مبنی بر این که وعده افتتاح حساب یک میلیون تومانی برای نوزادان محقق نشده است. در پیامکی که روز گذشته در ستون حرف مردم درج شد، آمده است چرا حساب یک میلیون تومانی متولدان سال ۱۳۸۹ که مسئولان قاطعانه آن را بیان کرده اند، پرداخت نمی شود؟پدری نیز گفت: چند وقتی است که پی گیر افتتاح حساب برای نوزادمان هستیم که بانک ملی می گوید فعلا افتتاح حساب متوقف شده، هر جا می روم هیچ کس پاسخگو نیست. پدر و مادران دیگری نیز در تماس با روزنامه خراسان خواستار پی گیری دلیل اجرا نشدن این طرح شدند.
یک نماینده :مراجعات مردمی بسیاری داریم
داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی نیز در این باره به خراسان گفت: تماس ها و مراجعات مردمی بسیاری داریم که از محقق نشدن وعده افتتاح حساب یک میلیون تومانی گلایه مندند.وی افزود: پی گیری ها نیز حاکی از این است که هنوز اعتباری برای اجرای طرح در اختیار بانک مرکزی قرار نگرفته است.قنبری گفت: از همان ابتدا بسیاری از نمایندگان این طرح را قابل اجرا نمی دانستند چرا که افتتاح حساب برای نوزادان در هر سال نیاز به اعتبارات کلانی دارد که از توان دولت خارج است.بنا به گفته عضو کمیسیون اجتماعی در حال حاضر اعتباری برای اجرای طرح تامین آتیه اختصاص نیافته است.
دولت توان تامین اعتبارطرح را ندارد
خباز، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز با اشاره به این که طرح تامین آتیه، طرحی غیرکارشناسی و غیرعلمی است به خراسان گفت: از همان ابتدا که دولت پیشنهاد طرح تامین آتیه را مطرح کرد، نمایندگان بسیاری آن را غیرکارشناسی می دانستند که در اجرا با اشکال مواجه می شود.وی افزود: اجرای این طرح نیاز به اعتبار زیادی دارد و دولت توان تامین این اعتبار را ندارد.بنا به گفته عضو کمیسیون اجتماعی این طرح به دلیل تامین نشدن اعتبار آن، اجرایی نشده است.وی افزود: چنین وعده هایی جز ایجاد انتظار و سرگردانی مردم نتیجه ای در بر ندارد. یک مقام مطلع در بانک مرکزی نیز در پاسخ به این که آیا اعتبارات طرح تامین آتیه مهر تامین شده است به خراسان گفت: اعتبار مرحله اول و مورد نیاز اجرای این طرح تامین نشده است. وی درباره اجرای طرح نیز گفت: من از اجرای این طرح بی اطلاعم اما تا اعتبار مورد نیاز تامین نشود طرح نیز اجرا نمی شود.همان زمان که طرح تامین آتیه در نیمه شعبان با حضور رئیس جمهور افتتاح شد بودجه مورد نیاز اجرای آن، ۱۴ هزار میلیارد ریال برآورد و قرار شد در مرحله اول اجرای طرح تامین آتیه ۵ هزار میلیارد ریال اختصاص یابد اما اواسط دی ماه یک مسئول در بانک ملی که کارگزار و مجری این طرح است گفت: اعتبار مورد نیاز اجرای طرح تامین آتیه در سال جاری هنوز تامین نشده است. جمال دامغانیان عضو هیئت مدیره بانک ملی اظهار کرد: اگر صندوق مهر امام رضا (ع) بودجه طرح آتیه مهر را تامین کند، این طرح توسط بانک ملی اجرا خواهد شد.وی افزود: قرار بود ۵ هزار میلیارد ریال از بودجه این طرح در سال جاری از محل فروش سهام تامین شود که متولی انجام آن معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری بود.دامغانیان گفت: برای اجرای کل این طرح در سال جاری ۱۴ هزار میلیارد ریال پیش بینی شده که البته هنوز مبلغی به بانک ملی ارائه نشده است.بنا به گفته وی از ابتدای امسال تاکنون ۹۶۰ هزار نوزاد متولد شده و تا پایان سال پیش بینی می شود که این تعداد به یک میلیون و ۴۰۰ هزار برسد.
اجرای طرح دور از انتظار است
زمانی سخنگوی عضو کمیسیون اجتماعی نیز با اشاره به این که اجرای این طرح به دلیل اعتباراتی که نیاز دارد دور از انتظار است به خراسان گفت: مجلس در این مدت در جریان اجرای این طرح قرار نگرفته و تاکنون نیز گزارشی درباره اجرا شدن یا نشدن این طرح به مجلس ارائه نشده است.وی افزود: اجرای این طرح نیاز به اعتبارات بسیاری دارد که اگر قرار باشد دولت برای ۲۰ سال آینده آن را تامین کند، اولویت های مهمی که در حال حاضر در زمینه ایجاد اشتغال، ازدواج و مسکن جوانان وجود دارد بر زمین می ماند. بنا به گفته زمانی در حال حاضر مشکلات بسیاری در حوزه اشتغال، مسکن و ازدواج جوانان وجود دارد که دولت باید با برنامه ریزی برای رفع آن ها اقدام کند چرا که سن ازدواج افزایش یافته و سن استخدام بسیاری از افراد جویای کار گذشته است. بنابراین نباید اصراری نیز به اجرای این طرح شود.
هشت ماه از بازداشت هانیه فرشی از شهروندان تبریزی می گذرد، اما او همچنان بلاتکلیف در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات نگهداری می شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، او تیرماه سال جاری در شهرتبریز در منزل پدری اش بازداشت و پس از ضبط وسایل شخصی اش به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر تبریز منتقل شد که مدتی بعد، به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافت .او بیش از دو ماه در سلول انفرادی نگه داشته شد و سپس به یک سلول دو نفره منتقل شد.
این زندانی۲۸ ساله که تاکنون سابقه هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته بیشتر در زندان به خاطر فعالیتهای فیس بوکی اش مورد بازجویی قرار گرفته است و بازجویان وزارت اطلاعات نیز اتهامات او را فعالیتهای اینترنتی بویژه در فیس بوک عنوان کرده اند .
مادر میانسال هانیه به شدت نگران اوست و از این بلاتکلیفی طولانی مدت درباره وی اظهار نگرانی می کند.
کلمه: «انسان های معاصر حسین در بالاترین جایگاه های انحراف بودند که با کجروی حکومت آغاز شد و به همه اقشار جامعه سرایت کرد و در نهایت به نفس مردم رسید و وجدان های بیدار را وادار به تسلیم کرد یا آنها را خرید و ذلیلشان کرد. حکومت ملک موروثی شد و حاکمان هر آنچه می خواستند می کردند و جهاد که یکی از دروازه های بهشت است تبدیل به راهی برای ارتزاق شد. اموال عمومی از بیت المال مسلمانان به خانه های حکام منتقل شد. افراد شایسته از مسوولیت ها برکنار شدند و گمراهان به جای آنان نشستند. اگر سلطان برکسی خشم می گرفت هیچ قیمتی برای آزادی و زندگی او وجود نداشت و یا در «مرج العذرا» کشته می شد و یا در «ربذه» تبعید یا اینکه به او افترا می زدند که حامل اندیشه دوران پیشین است. تمامی این حوادث نافرمانی ها منکرات و بدعت ها اتفاق می افتاد و تکرار می شد در حالیکه هیچ مخالف معترض و یا حتی سوال کننده ای در مقابلش وجود نداشت.»
اینها همه تفسیر مردی از فلسفه ی عاشوراست که شاید جایش این روزها در ایران ما بسیار خالی تر از همیشه است. متن و تصویر پیش رو پیام امام موسی صدر به مناسبت عاشورای حسینی به همه ی مردم لبنان اعم از شیعه و سنی و مسیحی است. امام موسی صدر، عالم ایرانی ساکن لبنان بود. وی منادی وحدت در جامعه لبنانی در برابر دشمنان انسانیت است. مسیح لبنان اکنون بیش از ۳۳ سال است که ربوده شده و از وی خبری وجود ندارد. پیام تلوزیونی وی هنوز برای جویندگان راه حق تازگی دارد.
متن سخنان امام که توسط کلمه تنظیم شده به شرح زیر است:
همچون همیشه روی سخنم با همه هموطنان لبنانی است. ای مردم لبنان در چنین ایامی در سال ۶۱ هجری، یعنی ۱۳۳۷ سال پیش، حسین (ع) فرزند علی (ع) و فاطمه (س) و نوه رسول اکرم حضرت محمد (ص) با همه یاران و خانواده اش به خاک و خون کشیده شد و پیکرهایشان بر زمین داغ و سوزان کربلا برجای ماند در حالیکه بادهای سهمگین بر آنها می وزید و زیر تابش سوزان آفتاب و شن های داغ بیابان بود و این در حالی بود که خاندانش خود را برای رفتن به سرزمین دور دست به اسیری آماده می کرد. اما در همان زمان و همان مکان انقلاب عظیمی متولد شد که تخت و تاج طاغوتیان را زیر و رو کرد و اسم و اثر آنان را از روی زمین و تاریخ محو نمود. این انقلاب که از سرزمین کربلا به پا خاست و تمامی انسان ها را در برگرفت و به دورترین نفس ها رسید تنها بخش کوچکی از پیامدهای حادثه شهادت حسین (ع) بود و شعله محدودی از آتش مشعل حسینی است که در نیمه دوم قرن اول هجری برافروخته شد.
صحنه حقیقی نبرد عاشورا صحنه ارزش های انسانی ای است که نمی توان از ایمان جدایشان کرد و آثار آن همواره با انسان است هر کجا که باشد دیوارهای زندان نفسش را خراب می کند و روابطش را با همنوعانش از نو می سازد و وجودی از او می سازد که برتر از چارچوب زمان و مکان و فراتر از همه امکانات و توانمندی هایش است.
شهادت حسین تولد ارزش ها بود. او با مرگش آنها را زنده کرد. و با خون خود آنها را سیراب کرد و بر صورت روزگار حک نمود. وقتی که قلب ها را با فاجعه شهادتش لرزاند و در اعماق قلب ها و مغزها جای گرفت.
انسان های معاصر حسین در بالاترین جایگاه های انحراف بودند که با کجروی حکومت آغاز شد و به همه اقشار جامعه سرایت کرد و در نهایت به نفس مردم رسید و وجدان های بیدار را وادار به تسلیم کرد یا آنها را خرید و ذلیلشان کرد.
حکومت ملک موروثی شد و حاکمان هر آنچه می خواستند می کردند و جهاد که یکی از دروازه های بهشت است تبدیل به راهی برای ارتزاق شد. اموال عمومی از بیت المال مسلمانان به خانه های حکام منتقل شد. افراد شایسته از مسوولیت ها برکنار شدند و گمراهان به جای آنان نشستند. اگر سلطان برکسی خشم می گرفت هیچ قیمتی برای آزادی و زندگی او وجود نداشت و یا در «مرج العذرا» کشته می شد و یا در «ربذه» تبعید یا اینکه به او افترا می زدند که حامل اندیشه دوران پیشین است. تمامی این حوادث، نافرمانی ها، منکرات و بدعت ها اتفاق می افتاد و تکرار می شد در حالیکه هیچ مخالف معترض و یا حتی سوال کننده ای در مقابلش وجود نداشت.
اما امسال و در لبنان این بزرگداشت ابعاد و اهمیت جدیدی دارد که نتیجه طبیعی همراهی تاریخ و جغرافیا در مسایل مربوط به زندگی انسانهاست. در طول بحران و درگیری های داخلی ما ارزش ها به قتلگاه رفتند. این ارزش ها همان هایی بودند که حسین با شهادتش آنها را زنده کرد. حال چگونه می توان با این بزرگداشت و ارزش های آن همراه شد و از آنها بهره برداری کرد اما در مقابل این مساله منفی یک نقطه مثبت هم وجود دارد که علیرغم ابعاد بین المللی اش کاملا لبنانی است.
شهادت حسین (ع) همزمان شده با سالگرد ولادت مسیح(ع) این روزی است که ارزش های والای معنوی را با وجود محدودیت های مادی پیش می برد تا روان ها و وجدان ها را به لرزه در آورد. این روز سرشار از مفاهیم صلح است و در حقیقت «روز صلح» است. اما از جنبه دیگری این دو مناسبت در میان زمان آغاز سال هجری و سال میلادی قرار گرفته که انگار گویی آغاز گر تاریخ نوین لبنان است که با خون و شهادت در آمیخت و به تولد صلح و شادی و عظمت آسمانی منجر شد. و این فضای بدبینی را از ما دور می کند هرچند که شرایط موجود به ما می گوید که علت سقوط ارزش ها در کنار اجساد بیگناهان در این سرزمین عزیز و علت تحولات جدید منطقه همه ناشی از درگیری ابرقدرت ها و تاثیرات جنگ سرد در این بخش از کره زمین است. پس از آن جنگی نابرابر از لحاظ سلاح و مهمات و هماهنگی و فرماندهی که اختلافات داخلی یکی از پیامدهای آن است سراسر جهان عرب را فرا گرفته است تا به برنامه ریزان جنگ سرد فرصت دهد که به هدف هایشان برسند.
ما اکنون در آستانه سالروزی هستیم که انگار هشداری است که از سوی خداوند خالق روزگار و مالک سرنوشت زمین و فرستند پیامبران که به ما در لبنان یاد می دهد چگونه این مصیبت را از بین ببریم و زخمایمان را درمان کنیم و صفوفمان را متحد سازیم تا بتوانیم با رویداد های منطقه به مقابله برخیزیم توجه و لطف خدا برای ما برنامه ای دقیق می ریزد تا در آرا و عقاید و حوادث و حتی منافع شخصی و گروهی از خود گذشت و فداکاری نشان دهیم تا ارزش ها ماندگار بمانند که یکی از آثار آن اتحاد و همبستگی است با پیدایش ارزش ها صلح در آفاق و انفس و آسمان و زمین و میان مردم متولد می شود. صلح و همزیستی سرنوشت تاریخی و حتمی مسیحیان و مسلمانان است.
چون همزیستی میان اسلام و مسیحیت حتمی است خصوصا پس از پیدایش صهیونیسم و این صهیونیسم است که بار دیگر خواستار از بین بردن فرهنگ اسلام و مسیحیت با هم و تاریخ و تمدن و ارزش های آنان است ولی این بار با دفعات قبل یک تفاوت بزرگ دارد. تحریفات و فتنه های (یهود) در طی تاریخ همواره از سوی برخی افراد و نهاد ها صورت می گرفته اما این بار کسی که دست به این کار زده حکومتی است که همه افراد و نهاد ها را در اختیار دارد و از تمامی تجربه ها و دانش پیشینیان بهره می برد
و از گمراهان در سرتاسر جهان که اکثریت انسان های کره زمین هستند کمک می گیرد. بزرگداشت های ما در این سال به خصوص در لبنان این بشارت آسمانی را برایمان به همراه دارد و این آیه های قرآن را برایمان بازگو می کند که مسیحیان نزدیک ترین مردم به مسلمانانند و مشرکان و یهودیان صهیونیست دورترین به آنها.
بزرگداشت های امسال ما را به از خود گذشتگی امر می کند تا صلح و محبت و ارزش ها متولد شوند و به اتحاد و همبستگی امر می کند تا بتوانیم از وطن و جنوب عزیز دفاع کنیم و داشته هایمان را از خطر هایی که اطرافمان را فرا گرفته حفظ کنیم
و همچنین پشتیبان برادرانمان باشیم که می خواهند به صلح عادلانه و شرافتمند دست پیدا کنند نه اینکه به صلح اسراییلی مشکوک گردن نهند و در پایان تا می توانیم از برادرانمان که برای آزادی سرزمین و عدالت می جنگند پشتیبانی کنیم و در چنین روزی از آنان بخواهیم تنها برای آزادی سرزمین و عدالت تلاش کنند. و ما در عوض قطعه قطعه قلب هایمان و اندیشه هایمان و تلاش هایمان و دعای خیرمان را تقدیمشان می کنیم.
پس ای هموطنان لبنانی، پیش بسوی از خودگذشتگی و صلح و همبستگی ملی و ساختن لبنان آزاد و رویارویی با همه آن چیزهایی که مانع دستیابی ما به آنها می شوند و یا آنکه آنها را بدنام می سازند و یا در سرچشمه خفه اشان می کنند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
برای دریافت فایل تصویری اینجا کلیک کنید.
زینب (س) خطاب به یزید: بدان که هرچه تلاش و مکر به کار گیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد. روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد بر میآورد: لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!
عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شرایط مطرح شده از سوی سید محمد خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را “کف خواستههای اصلاحطلبان” دانست و با اشاره به اینکه تاکید او بر اجرای قانون اساسی بود، از “جنجال برخی نیروهای رقیب” ابراز تعجب کرد.
به گزارش ایلنا، احمد حکیمیپور در پاسخ به سوالی درخصوص آخرین فعالیتهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اظهار کرد: در این جلسات ضمن بحث در خصوص مسائل جاری موضوع اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، آثار و نقاط ضعف و قوت آن همواره بررسی میشود و همچنین بحث تعامل اصلاحطلبان درخصوص انتخابات آینده و شروط اعلام شده از سوی برخی شخصیتها توسط گروهها به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد تا به شورای هماهنگی بیاید و به یک تصمیم واحد برسیم.
وی افزود: مسایل مطرح شده برای حضور در انتخابات، کف خواستههای اصلاحطلبان است چرا که تاکید بر اجرای قانون اساسی است لذا جنجال برخی نیروهای رقیب برای ما تعجبآور بود.
حکیمیپور تصریح کرد: امروز اتحاد و همگرایی در اصلاحطلبان به مراتب بیشتر از اصولگرایان است و جریان اصلاحطلب جریانی دائمی است که در چهارچوب قانون عمل میکند و باید دید در ارتباط با عمل سیاسی و عمدتاً انتخابات چه تصمیمی گرفته میشود.
عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در ادامه افزود: در جلسات این شورا همچنین منشور اصولگرایی مورد بحث قرار گرفت و ما تلاش برای ارائه آن را، نشانه شکاف در جریان اصولگرا میدانیم.
وی با اشاره به اینکه دیدار با مراجع و شخصیتهای سیاسی در دستور کار این شورا است خبر داد که دیدار با هاشمیرفسنجانی در اولویت است و پیگیری میشود.
نیره اخوان بیطرف، نماینده اصفهان، با اذعان به اینکه بسیاری از مصوبات استانی دولت در اصفهان اجرا نشده است، از کمبود اعتبارات این استان و “حذف اعتبارها به دلیل جوسازی ها” انتقاد کرد.
به گزارش خانه ملت، نماینده اصفهان در نطق میان دستور خود در جلسه علنی روز دوشنبه ۴ بهمن ماه، با اشاره به این که بودجه عمرانی استان در سال گذشته ۲۲۴ میلیارد تومان بود گفت: این در حالی است که استانی با داشتن ۸۰۰ هزار نفر بودجه عمرانی ۳۰۰ میلیارد تومانی و استانی دیگر ۷۰۰ میلیارد تومان بوده است اما استان اصفهان با وجود جمعیت ۴ میلیونی بودجه عمرانی بسیار پایین دارد.
وی افزود: با این بودجه فقط می توان ۶۰۰ کلاس مورد نیاز استان را ساخت یا ۸۰۰ هزار واحد مسکن مهر را پاسخگو بود.
نماینده اصفهان با بیان این که بسیاری از مصوبات استانی اجرا نشده است، خاطرنشان ساخت: استان اصفهان نمی تواند با این حذف اعتبارها به دلیل جوسازی ها، مصوبات سفر را به سرانجام برساند و مشمولان ذی ربط باید برای جبران این مساله در بودجه سال ۹۰ اقدامات مناسب را اتخاذ کنند.
آنجلا مرکل صدراعظم آلمان به ایران هشدار داد: در صورتی که نگرانی قدرتهای جهانی در ارتباط با برنامه هستهای خود را برطرف نکند، با تحریمهای بیشتری روبهرو خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، خانم مرکل در دیداری با دیپلماتهای آلمانی گفته است: «مسئله رفع شبهاتی که در مورد برنامه اتمی ایران وجود دارد برعهده ایران است و تهران باید کاری کند که گفتگوها به جهتی مثبت سوق داده شود.»
در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه ۱+۵ با ایران در استانبول، بریتانیا و فرانسه، تهران را مسئول شکست این گفتگوها اعلام کردهاند.
هشدار آلمان به افزایش تحریمها، پس از ادامه غنیسازی اورانیوم از سوی ایران با وجود اعمال چهار دور تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای گوناگون مضاعف از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه تهران، مطرح میشود.
مقامهای ایران، مجموعه این تحریمها را «بیاثر» دانسته و اعلام کردهاند در صورت بروز جنگ نیز همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه خواهند داد.
مدیرعامل اتحادیه پنبه کاران با بیان اینکه سطح زیر کشت پنبه برای سال آینده ۱۳۰ تا ۱۳۵ هزار هکتار تخمین زده می شود، از افت شدید سطح زیر کشت پنبه بر اثر سیاستهای وزارت جهاد کشاورزی خبر داد که به گفته وی، در ۸۰ سال اخیر بی سابقه بوده است.
بهرام نظری در گفتگو با مهر افزود: سطح زیر کشت این محصول برای سال ۹۰ در حدود ۱۳۰ تا ۱۳۵ هزار هکتار تخمین زده می شود در حالی که این رقم ۱۰ سال پیش از این ۲۱۵ هزارهکتار بوده است.
وی با بیان اینکه سطح زیر کشت پنبه در سالهای اخیر با کاهش روبرو شده است، گفت: کاهش این مقدار سطح زیر کشت در ۷۰ تا ۸۰ سال اخیر سابقه نداشته است.
وی افزود: در کشورهای پیشرفته از تولید و صادرات پنبه حمایتهای زیادی می شود و بزرگترین صادرکننده پنبه دنیا ارقام زیادی را برای تولید پایدار و حمایت از کشاورزان می پردازد.
مدیرعامل اتحادیه پنبه کاران کشور تعیین تعرفه صفر در زمان برداشت را در سال ۸۷، مهمترین دلیل کاهش تولید پنبه دانست و گفت: پس از بحران تولید در سال ۸۱ اتحادیه پنبه کاران به وجود آمد و توانست سطح زیر کشت این محصول را قدری رونق بخشد اما در سال ۸۴ دوباره به دست وزارت جهاد کشاورزی سپرده شد در صورتیکه برخلاف قوانین جاری کشور تصدیگری نباید به بخش دولتی سپرده شود.
وی با بیان اینکه از سال ۸۵ به بعد دوباره با افت سطح زیر کشت روبرو بوده ایم، افزود: سیاست کنونی وزارت جهاد کشاورزی در جهت تولید پایدار این محصول نیست.
نظری قیمت کنونی افزایش قیمت پنبه در بازارهای جهانی را متاثر از سیل پاکستان دانست و اعلام کرد: قیمت پنبه در بازارهای جهانی حدود ۴ هزار تومان به ازای هر یک کیلوگرم است که نسبت به سا لهای قبل با افزایش مواجه شد.
دو نماینده مجلس از سخنان احمدی نژاد علیه تنظیم خانواده انتقاد کردند. عبدالعزیز جمشیدزهی گفت: در شرایطی که افراد نمی توانند زندگی دو نفره را تأمین کنند، چگونه می شود انتظار داشت که زندگی فرزندان خود را تأمین کنند، و علیرضا مرندی نیز اظهارات رئیس دولت را ایستادگی در برابر قانون دانست.
عبدالعزیز جمشیدزهی، نماینده سراوان، به تابناک گفت: تراکم جمعیت در مناطق کشور متفاوت است، ولی این دلیل نمیشود که جمعیت را افزایش دهیم و با تغییری در این تراکم جمعتی پدید آوریم.
وی با بیان اینکه هدف تعلیم و تربیت است، این پرسش را مطرح کرد، چه برنامه ای برای نسلی که خواهد آمد، داریم؟ اگر برنامه ای وجود نداشته باشد، افزایش جمعیت حتی به اندازه یک نفر هم زیاد است، ولی اگر برنامه ای وجود داشته باشد آن وقت می توان از افزایش جمعیت سخن گفت.
وی افزود: همان گونه که می گوییم، وقت طلاست، در مدیریت منابع انسانی نیز، نیروی انسانی طلاست و هر چه نیروی انسانی بیشتر باشد شرایط بهتر است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: تنظیم خانواده دلایلی دارد. زن نباید زیر هجده سال و بالای ۳۶ سال بچه دار شود، چرا که هم برای مادر و هم برای کودک خطرناک است. فاصله بین دوبارداری نباید کمتر از سه تا چهار سال باشد، چرا که مادر نیاز به تقویت دارد و هم اینکه در این مدت بتواند بچه را شیر دهد. باید فاصله گذاری رعایت شود تا هم سلامت مادر و کودک به خطر نیفتد.
جمشید زهی خاطر نشان کرد: باید دید برای آینده چه برنامه ای داریم؛ برنامه کاری، تربیتی، آموزشی و رفاهی. این طور نیست که به دنبال افزایش جمعیت بود، ولی برنامه ای برای آن نداشته باشیم. حتی پول و درآمدی که بدون برنامه باشد انسان را به فساد می کشاند.
نماینده سراوان در مجلس، درباره وضعیت بیکاری در حوزه انتخابیه خود گفت: ماشاءالله آنچه انبوه مردم تقاضا دارن، کار است. متأسفانه وضعیت اشتغال بسیار نامتناسب است و در این منطقه صنعت و تجارتی وجود ندارد و بسیاری از راه قاچاق مواد سوختی امرار معاش می کنند. از نظر کشاورزی نیز امکاناتی وجود ندارد و در معدود استخدام ها نیز نیروهایی از دیگر شهرها را به کار گرفته اند؛ به رغم اینکه جوانان بسیاری در این منطقه بیکارند.
وی افزود: در شرایطی که افراد نمی توانند زندگی دو نفره را تأمین کنند، چگونه می شود انتظار داشت که زندگی فرزندان خود را تأمین کنند و در فقر و فلاکت نباشند؟
علیرضا مرندی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز حذف مباحث کنترل جمعیت در دانشگاهها را برخلاف قانون و بر اساس تصمیم سلیقهای دانست و به خانه ملت گفت: قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در زمان امام خمینی (ره) و با آگاهی و پذیرش ایشان کارش آغاز شد و در زمان مقام معظم رهبری نیز به شدت مورد حمایت و تایید ایشان قرار گرفت.
وزیر سابق بهداشت و درمان کشور، با تاکید براینکه اگر این حمایت و پشتیبانی رهبر انقلاب نبود، این قانون دوام نمیآورد، افزود: تمام اعضای مجلس شورای اسلامی نیز موضوع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده را تصویب کردن و به آن رای مثبت دادند و حتی به تایید شورای نگهبان نیز رسید و به قانون تبدیل شد به طوری که جزوی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
نماینده تهران تصریح کرد: ما نمیتوانیم در یک جا یک قانون داشته باشیم و در جای دیگر بر خلاف آن عمل کنیم، بنابراین زمانی ما میتوانیم کاری متفاوت از این قانون انجام دهیم که ابتدا آن را لغو کنیم.
مرندی تدریس مباحث کنترل جمعیت در دانشگاهها را همیشگی ندانست و تاکید کرد: قرار نیست که این قانون برای همیشه اجرا شود؛ اما برای تغییر آن نیز باید به طور مرتب کار کارشناسی و جرح و تعدیلهایی در آن صورت بگیرد و مهمتر از همه متناسب با نیازهای روز جامعه باشد.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، معتقد است که نیازهای روز جامعه ما با چند سال گذشته تفاوت چندانی نداشته است و به همین دلیل ما نمیتوانیم یک تحول و کار زیر بنایی انجام دهیم.
وی همچنین به افزایش تعداد جوانان تحصیلکرده و مجرد اشاره کرد و گفت: دخترها و پسرهای جوان زیادی هستند که پتانسیل ازدواج هم دارند؛ اما آیا میترسند، یا توانش را ندارد و یا اینکه امکانات کافی برایشان فراهم نبوده است.
مرندی تاکید کرد: تزریق پول به جامعه برای افزایش جمعیت، هیچ سودی نمیتواند داشته باشد ، البته ممکن است عدهای اندک و ساده لوح تحت تاثیر قرار بگیرند؛ اما این موضوع کمکی به افزایش جمعیت کیفی نمیکند و در واقع این نوع سیاستها نمایشی است و اصالت زیادی ندارد.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با اشاره به تدریس درس شکوه همسرداری که قرار است به جای درس تنظیم خانواده تدریس شود، گفت: من مخالفتی با تدریس این درس ندارم؛ اما ما باید راهکار آن را پیدا کنیم که در تا چه تعداد و در کجای ایران، جمعیت باید افزایش پیدا کند.
وی همچنین در پاسخ به این سئوال که آیا با مجلس در این رابطه هماهنگی صورت گرفته است، تصریح کرد: در کشور ما با خیلیها باید هماهنگ شود، هماهنگی لغتی زیباست؛ اما در کشور ما کاربرد زیادی ندارد و برای استفاده در ادبیات خوب است.
جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی با انتشار متنی انتقادی درباره منشور اصولگرایی که به تازگی از سوی برخی گروههای محافظه کار منتشر شده، برخی مضامین درج شده در این منشور از جمله کم توجهی به قانون اساسی و طرح ابهامآمیز موضوع مردمسالاری دینی را زیر سؤال بردند و از خودداری جامعتین (جامعه مدرسین و جامعه روحانیت) از تن دادن به ثبت قانونی نیز انتقاد کردند.
متن سؤالات جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی از تدوین کنندگان منشور اصولگرایی را به نقل از سایت نوروز، بخوانید:
اخیراً منشوری به نام منشور اصول گرایی از سوی بزرگان این نحله منتشر شده است.جوانان عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان یک حزب سراسری و فعال اصلاح طلب، از هر تلاشی برای تعمیق نهادهای مدنی و روشن شدن مواضع و بنیادهای فکری گروهها و احزاب از هر جریانی استقبال می کند و امید آن دارد این اقدام، گامی به پیش در راه شناسنامه دار شدن جریان اصیل محافظه کار و مرزبندی آنها با افراط گرایانی باشد که بی محابا خون و عرض و آبروی شهروندان ایرانی را برخود حلال و برای رسیدن به هدف استفاده از هر وسیله ای را مجاز می دانند.
اما در رابطه با این منشور نکات و سئوالات زیر قابل طرح می باشد که امید است در بازنگری های بعدی مورد توجه محافظه کاران قرار گیرد.
جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ١٢ شاخص را به عنوان اموری که بیانگر اولویتهای جریان اصولگرایی در مقام عمل و بخصوص در زمان فعلی میباشند، معرفی کرده اند اما بدلیل اجمال و عدم تعریف عملیاتی در باره این شاخص ها ابهام های موجود همچنان در باره این جریان باقی است وحداکثر این تلاش را می توان جمع بندی مطالبی دانست که بارها بصورت شعاری مطرح و تکرار شده است. در حالی که از این دو تشکل روحانی که خود را محور و قطب اصولگرایی می دانند انتظار می رود در اقدامی رو به پیش به رفع این ابهامات بپردازند و بخصوص در شرایط فعلی پاسخگوی انبوه سوالاتی باشند که به خاطر عملکرد اصولگرایان حاکم در ذهن و دل مردم ایران انباشت شده است.
در مورد هر یک از بندها سوالات زیادی مطرح است اما ما جوانان عضو جبهه مشارکت در این خلاصه سعی داریم بعضی از این سوالات مطرح کنیم و انشاالله در صورت اجابت به آنها در فرصتی دیگر و اگر آقایان استقبال کنند در مباحثات و مناظرات رو در رو بخصوص در صدا و سیما به آنها می توان پرداخت.
١-جایگاه جامعتین:
آیا در حالی که این دو جامعه تابحال حاضر به ثبت قانونی خود نشده اند و بدون مجوز قانونی در همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وارد شده اند چگونه می توانند دیگران را به پایبندی به مبانی و ارزشها و پایبندی به قانون دعوت کنند؟
٢-عدم ذکر قانون اساسی:
در ۱۲ شاخص ذکر شده حتی یکبار نامی از قانون اساسی و حتی پایبندی به اجرای آن و حرکت و فعالیت سیاسی درچارچوب قانون نیامده است چه رسد به این که محوریت آن مطرح شده باشد. هر چند در اصول چهارگانه در کنار نام جمهوری اسلامی و در پرانتز، قانون اساسی ذکر شده است ولی سه اصل دیگر به کرات در شاخصها بازگو شده اندو لفظ قانون تنها یکبار به اینصورت ” اداره امور بر اساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم؛” آورده شده است .. آیا این بدان معنی است که آقایان در حاق اصولگرایی التزام به ولایت فقیه را کافی می دانند و به عبارت دیگر قانون اساسی و یا اصول دیگر قانون اساسی را زاید و یا حداقل فرعی می دانند؟ و به عبارتی صریحتر آیا ولایت فقیه و شخص ولی فقیه را برترو فراتر از قانون اساسی می دانند بگونه ای که حتی می تواند قانون اساسی را تعطیل کند؟ وآنجا که فصل الخطاب بودن نظر رهبری را اصل می داند ایا در صورت تزاحم نظر رهبری با نص قانون اساسی اولویت با کدام است؟
٣- مبانی و ارزشها :
مبانی انقلاب اسلامی کدامند؟ ارزشهای اسلامی مد نظر حضرات چیست؟ این ارزشها و مبانی توسط چه کسانی بیان می شود؟ آیا مسئله ارزشهای اسلامی را چه کسانی تعیین می کنند؟ آیا در زمانی که برترین ارزشها مانند آبروی مسلمان و خون مسلمان، هتک میشود و هدر می رود وظیفه مسلمانان چیست؟ آیا آقایان مبارزه با “ظلم” را تکلیف مسلمانان می دانند؟ و آیا “افضل الجهاد” یک اصل و ارزش اسلامی نیست؟
آیا در صورت تزاحم نظرات علمادر ارزشها، مقلدین هر مرجع می توانند به نظر خاص آن مرجع عمل کنند؟ یا در اینجا نیز نظر رهبری فصل الخطاب است؟ آیا در مسائل روز به عنوان مثال حجاب که نیروی انتظامی به خشونت رفتار می کند و رئیس دولت برای اهانت به تار موی دختران دل می سوزاند چه باید کرد؟
باز در مورد ارزش های اسلامی آیا به نظر حضرات بیانات و فرموده های امام راحل قبل از پیروزی و در سال پایان عمر شریف ایشان نیز جزو ارزشها هست؟ آیا اصولاً کلام امام را به عنوان فصل الخطاب قبول دارند؟ و اگر تزاحمی بین نظر رهبری و نظر امام بود کدام را باید انتخاب کرد؟
مثلاً نظر صریح امام میزان بودن رای مردم است. آیا نظارت استصوابی این نظر را به طور آشکار نقض نمی کند؟ یا نظر امام عدم دخالت نظامیان در سیاست است. آیا در حالی که فعلاً و صریحاً نظامیان نه فقط در سیاست، بلکه در اقتصاد و فرهنگ و… دخالت دارند چه باید کرد؟
۴-بند ٣و۴:
در مورداین دو بند نکات بسیاری وجود دارد که تنها به گوشه ای از آن اشاره می شود. این دو اصل از اموری است که بسیار در مورد آن صحبت شده است. التزام عملی به ولایت فقیه و احترام و توجه به روحانیت و مرجعیت حداقل از سوی هیچیک از فرزندان انقلاب چه اصلاح طلب و چه محافظه کار رد نشده است بلکه مورد تاکید بوده است. اولی به عنوان پایبندی اعتقادی و یا قانونی و دومی به عنوان اصلی اخلاقی. اما نکته این است که معیار التزام عملی چیست؟ و ترازوی سنجش عیار در دست کیست؟ مثلاً اگر کسی اعتقاد قلبی به ولایت فقیه نداشته باشد اما انسانی متدین، درستکار، امین، عالم و مدیر و دلسوز دین و میهن باشد از نظر آقایان چه جایگاهی در کشور می تواند داشته باشد؟ و در عوض اگر کسی خود را فدائی رهبر معرفی کند اما دروغ بگوید، فساد کند، تقلب کند و… می تواند در مهمترین مسئولیتهای اجرائی کشور قرار گیرد و حتی قوه قضاییه هم نتواند با او برخورد کند!
خوب است آقایان منظور خود از بند ۴ را هم روشن کنند که روحانیت کیست؟ مرجعیت کدام است؟چرا روحانیت را در حد یک صنف پایین آورده اند ونقش حقیقی روحانیت وعلمای دینی را نادیده گرفته اند؟ لابد مستحضر هستند که هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نسبت به مرجعیت و روحانیت جسارت نکرده است و متقابلا نیز از سوی مرجعیت و روحانیت طرد نشده است. خوب است حضرات تکلیف خود و ملت را با این مطرود زودتر روشن کنند.
از سویی دیگر کم و بیش همه ما نظرات و دیدگاههای روحانیت و مراجع را نسبت به اوضاع کشور می دانیم. آیا احترام به مرجعیت بدان معناست که فقط دست بوس آقایان باشیم یا باید به نظرات آنها هم احترام گذاشت؟ اگر جامعتین معتقد به هدایت معنوی روحانیت هستند که جای بحث نیست اما اگر معتقدند دین از سیاست جدا نیست، اگر یک مرجع نتواند تاثیری در سیاست داشته باشد از عامه مومنین چه انتظاری می توان داشت؟
۵-بند ساده زیستی:
در مورد بند پنج یعنی ساده زیستی و دوری از تجمل و توجه به ضعفا پند اخلاقی پسندیده ومورد قبول همگان است اما خوب است عزیزان ما در جامعتین از خود شروع کنند و معلم و مودب مردم به عمل باشند نه حرف. در مورد توجه به ضعفا هم لابد نظر آقایان تقویت کمیته امداد و بهزیستی نیست بلکه اینک که دولت در اختیار اصولگرایان است لابد انتظار می رود با سیاستگذاریهای مدبرانه و عقلانی و قانونی همانگونه که در بند ٩ آمده است، ثروت تولید شودتا در سایه آن توزیع عادلانه صورت گیرد و فقر و فساد و تبعیض از جامعه رخت بربندد و هر انسانی بسته به ظرفیت فکری و جسمی خداداد و پشتکار و تلاش خود از فرصتهای اقتصادی ونعمتهای دنیوی برخوردار شود وگرنه در شرایطی غیر از این و حتی اگر بواقع توزیع عادلانه درآمد خدادای نفت انجام شود جر توزیع عادلانه فقر و عقب افتادگی کشور از قافله رشد و توسعه حاصلی ببار نخواهد آمد بماند که اگر عدالت در همه ابعاد و جوانب مورد توجه و اجرا قرار نگیرد خود ظلمی فاحش است . حال این سوال مطرح است که کدام یک از حضرات حاضر هستند از عملکرد اقتصادی دولت اصولگرا و روند جاری امور کشور دفاع کنند و با تکیه بر شاخص های کمی و کیفی نشان دهد که در عرض شش سال گذشته با درآمد افسانه ای نفت بالغ بر ۴۵۰ میلیارد دلار اوضاع اقتصادی و معیشت مردم و بخصوص ضعفا بهتر شده است؟آیا بیکاری کم شده است؟ تورم کاهش یافته است ؟ نرخ رشد اقتصادی کشور به پایین ترین رقم نرسیده است ؟ و درآمدوکرامت مردم بیشتر شده است و…..
حال اگر چنین اتفاقی نیفتاده است حضرات تکلیف خود و مردم را روشن کنند که منظور از بند ۷و٨ یعنی عدالت محوری و پیشرفت همه جانبه کشور چیست؟
۶-اعتقاد به آزادی های مشروع و مردمسالاری دینی:
بند ۶ از بندهای بسیار جالب و بحث برانگیز است. بیان اصل اعتقاد و طبعا متعاقب آن التزام به آزادی های مشروع و مردم سالاری دینی از سوی جامعتین مایه خوشحالی است هر چند قبلا هم بارها در شعارها و سخنرانیها عنوان شده است بماند که در اینجا نیز هیچگونه اشاره ای به التزام عملی به اصول قانون اساسی درمورد آزادیها و ایضا اتکای به آراء عمومی دراداره امور کشور نشده است .ولی آنچه مشکل جامعه امروز ماست شعار نیست بلکه عمل است.
حال اگر منظور از آزادیهای مشروع ، آزادیهای مصرح در قانون اساسی باشدکافی است آقایان نگاهی گذرا به قانون اساسی کنند و بخصوص فصل سوم آن یعنی “حقوق ملت” را از نظر بگذرانند. سئوال این است که کدام یک از این اصول در حال حاضر در کشور اجرا می شود؟ آیا همه آنها زیر پا گذاشته نشده است؟ آیا کوچکترین زوایای زندگی شهروندان حتی خود آقایان عضو جامعتین توسط نیروهای امنیتی کنترل و شنود نمی شود؟ آیابا مطبوعات، احزاب، و نهادهای صنفی و مدنی به شدیدترین وجه برخورد نمی شود؟ آیا صدها انسان بی گناه بدون حق دفاع به زندان نمی افتند و محکوم نمی شوند؟آیا اینهاحتی اگر مجرم هم باشند نباید از حقوق مصرح قانونی خود برخوردار باشند؟ایا خانواده زندانیان بی گناه از کمترین حقوق یک شهروندکه همسر یا پدر یا فرزند انها به زندان افتاده است برخوردار هستند؟
واما مردم سالاری دینی، یکی از پرابهام ترین واژه هایی که در چند سال اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته این واژه است. از سوئی عده ای ،مردمسالاری را تحفه لیبرالیسم غربی می دانند و آن را ناسازگار با مبانی دینی ، و از سوی دیگر فشار افکار عمومی داخلی و خارجی و آموزه های انقلاب ضد استبدادی، ضد استعماری ایران مجالی برای رد کامل مردمسالاری باقی نگذاشته است. خوب است کسانی که مدعی مردمسالاری دینی هستند به طور واضح و شفاف بیان کنند که مردم در این نظام خاص مردمسالاری چه حقی دارند؟ آیادر این نظام انتخابات آزاد معنائی دارد؟ آیا احزاب و گروههای مختلف با تفکرات وسلیقه های متفاوت آزادی عمل خواهند داشت؟ آیا احزاب و رسانه های گروهی مستقل، اتحادیه ها و سندیکاها، انجمنها و نهادهای مردمی می توانند بدون دخالت قدرت اعمال اثر کنند؟و آیا الان چنین است یا دستگاههای امنیتی و شبه امنیتی و نظامی و انتظامی بدون کوچکترین مانع و رادعی هر آنچه می خواهند بر سر انها می آورند؟ قوه قضاییه هم و با زبان بی زبانی می گوید در برابر دخالت این نیروها کاری از من بر نمی اید؟
آیا در مردمسالاری دینی چون زمان صدر اسلام یک مسلمان بادیه نشین می تواند در برابر خلیفه قدرتمند وقت بایستد و بگوید اگر کج بروی با شمشیر تو را راست می کنم؟ آیا در مردمسالاری دینی ،قوه قضاییه این قدرت را دارد که چون قاضی منصوب امام علی “ع” در قصه آن یهودی و زره حضرت، به نفع یهودی حکم صادر کند؟
آیا در مردمسالاری دینی مردم اجازه امر به معروف و نهی از منکرونصیحت قدرتمندان حاکم را دارند؟ آیا در مردمسالاری دینی چرخش قدرت و مادام العمر نبودن مناصب و تعیین و عزل همه مسولان از بالا تا پایین با رای مردم جایی دارد؟ آیا در مردمسالاری دینی، همه مردم حقوق مساوی دارند ودر برابر قانون برابر هستندو قانون بر همه سلطه دارد ؟ وایا فرد یاطبقه خاصی از امتیازات ویژه برخوردار است؟ و آیا….
خوب است حضرات جامعتین به روشنی و به صراحت به نوع سوالات فوق پاسخ گویند و تعیین کنند که منظور آنها از مردمسالاری دینی چیست؟ از بیان کلیات اجتناب کنند و چه خوب است یک خط ارتباطی دائمی امن برقرار کنند تا اولا خیل جوانان کشور که از ریا و شعار خسته شده اند بی پروا سوال کنند و ثانیا آقایان بدانند در جامعه چه می گذرد .
نکته آخری که باید بدان اشاره کرد اینکه تدوین کنندگان منشور آورده اند” جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، در این راستا، کوشیدهاند راهکارهای برقراری وحدت میان یاران و وفاداران صادق اسلام، ایران و انقلاب را بررسی کنند” اما در همین مقدمه منشور بخش قابل توجهی از مردم منتقد وضع موجود را اینگونه از این دائره بیرون رانده اند :” از دیگر سو فریبخوردگان داخلی، به ابزار دست بیگانه تبدیل شدهاند و مصالح و منافع ملی را بازیچه خودبینی و لجاجت قرار داده، هویت، افتخارات، تاریخ پربرکت انقلاب و آرمانهای امام را با هیاهو و هلهله اجانب، سودا کردهاند. ” بدون آنکه بخواهیم وارد درستی یا نادرستی این گزاره و مدعا شویم قطعا اینگونه نگاه و خطاب نه با نگاه پدری روحانیت سازگار است و نه با ادعای ارائه منشوری که می خواهد همه افراد و گروه های جامعه را به زیر چتر اصولگرایی و وحدت فرا خواند و گردهم آورد ، و این همان نگاه سنتی اصولگرایان حاکم در تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی است که همچون سم مهلکی در پی نابودی جمهوری اسلامی ایران است .
آنچه آمد خلاصه ای بسیار کوتاه از خیل سئوالات و ابهاماتی است که پیرامون منشور انتشار یافته اصول گرائی وجود دارد. امید است با حسن نیت و خیرخواهی که در بسیاری از اعضای محترم این دو جامعه وجود دارد تا در حق همه جامعه پدری کنند و پدر خواندگی اقلیتی زورمدار و انحصار طلب را رها کنند و فضائی را آماده کنند تا تمامی نخبگان و فرهیختگان و اصحاب رای و نظر بتواننددر کمال امنیت و بی واهمه زندان و محرومیت های اجتماعی و شغلی در منظر عمومی به تجزیه و تحلیل و نقد مشفقانه نظرات وبرنامه هابپردازند. در این صورت مطمئناً نتیجه کار آن خواهد شد که تمام ملت علیرغم تفاوتهای فراوان در فکر و سلیقه، حول محورهای اساسی چون منافع ملی و وحدت ملی و رقابتی قانونمند متحد خواهند شد و تمام سرمایه های کشوربویژه سرمایه انسانی ارزشمند و توانمند جامعه که هم اینک با ارعاب بر او سکوت و انزوا تحمیل گردیده برای پیشرفت کشور بسیج شده و دراداره امور مشارکت نمایند و با بازگشت امید ونشاط به جامعه بخصوص جوانان وتحصیل کردگان وکار افرینان ، طمع بدخواهان و بداندیشان و بیگانگان که بحق شما نگران طمع ورزی آنان نسبت به نظام و کشور هستید به یاس تبدیل خواهند شد.
منابع خبری اعلام کردند که پارلمان لبنان امروز (سهشنبه) نجیب میقاتی را به عنوان نخست وزیر جدید این کشور انتخاب کرد.
ایسنا نوشت: شبکههای خبری عربی اعلام کردند که نمایندگان لبنانی در آخرین روز از رایزنیهای خود برای تعیین تخست وزیر جدید این کشور، با اکثریت آرا نجیب میقاتی، نخست وزیر اسبق لبنان و کاندیدای پیشنهادی گروه ۸ مارس را به عنوان نخست وزیر جدید اعلام کردند.
میقاتی موفق شد ۶۵ رای از میان ۱۲۸ رای نمایندگان پارلمان را به دست آورد.
این در حالی است که شبکه العربیه گزارش داد، صدها تظاهرکننده حامی جریان المستقبل به رهبری سعد الحریری به خیابانهای بیروت آمدهاند و درگیریهای شدیدی میان نیروهای ارتش و این تظاهرکنندگان به وقوع پیوسته است.
در مرکز بیروت نیز صدای تیراندازی و انفجار بمب صوتی شنیده شده است.
براساس این گزارش، تظاهرکنندگان با به آتش کشیدن لاستیک، راهها را بسته و با درخواست ارتش برای متفرق شدن مخالفت کردهاند.
همچنین تظاهرات اعتراض آمیزی در طرابلس در حال برگزاری است.
هاشم خواستار، دبیر بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد که در زندان وکیل آباد شهر مشهد دوران محکومیت خود را میگذراند به بیمارستان امام رضای این شهر منتقل شده و به گفته همسرش او را با زنجیر به تخت بسته اند.
او از یکسال ونیم پیش تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر میبرد و به دلیل تشدید بیماریاش که ناشی از شرایط وخیم زندان است، روز گذشته تحت عمل جراحی قرار گرفت.
روز یکشنبه در پی بستری شدن آقای خواستار در بیمارستان و عمل جراحی وی، خانوادهی این معلم زندانی مجدداً درخواست مرخصی برای او دادهاند، اما تاکنون با این درخواست موافقت نشده است.در خبرها آمده بود که انتقال هاشم خواستار از زندان به بیمارستان امام رضای مشهد با دستبند و پابند صورت گرفته است. این امر با اعتراض خانوادهی هاشم خواستار و نهادهای حقوق بشری مواجه شده است.
مسئولین امنیتی استان خراسان اما نه تنها به این اعتراض توجهی نکردهاند، بلکه هاشم خواستار را در حالی که در بستر بیماری بهسر میبرد با زنجیر به تخت بیمارستان بستهاند.
صدیقه مالکیفر، همسر هاشم خواستار که خود نیز معلم بازنشستهی آموزش و پرورش است دربارهی وضعیت آقای خواستار به «زمانه» میگوید: «آقای خواستار از سال گذشته که در زندان بوده تاکنون مرخصی نداشته است و به دلیل کیفیت بد غذا و نبود میوه و سبزیجات در رژیم غذایی، مشکلات گوارشیشان عود کرده است. این در حالی است که مقامات زندان اجازه نمیدهند از خانه هم هیچ غذایی به زندان فرستاده شود. بالاخره با وضعیت وخیم جسمی ایشان به دستور پزشک زندان به بیمارستان امام رضای مشهد منتقل شدند و مورد عمل جراحی قرار گرفتند. الان هم در بیمارستان بستری هستند. امیدوارم ایشان با این شرایط وخیم جسمی دوباره به زندان بازگردانده نشوند.»
خانم مالکیفر ادامه میدهد: «این معلم بازنشسته را در شرایطی از زندان به بیمارستان منتقل کردهاند که به ایشان دستبند و پابند زدند. ما قبلاً هم به مقامات قضایی و مسئولان زندان اعتراض کرده بودیم ولی در پاسخ به ما گفتند که این طبق مقرارت زندان است. اما سئوال ما اینجاست که آیا بستن ایشان با زنجیر به تخت بیمارستان هم در مقرارت زندان است؟ آقای خواستار در بخشی بستری هستند که بیماران عادی هم حضور دارند و به ما خبر دادند که عمل جراحی ایشان میبایست روز یکشنبه انجام میشد اما به دلیل اینکه کلید قفل زنجیرهایی که با آنها ایشان را به تخت بسته بودند گم شده بود یا در اختیار مسئولی بود که در بیمارستان حضور نداشت، این عمل یک روز به تعویق افتاد.»
به گفته همسر هاشم خواستار، همزمان با بیهوشی این زندانی در اتاق عمل، زنجیرها را از پای او باز کردهاند و پس از انجام عمل جراحی و به هوش آمدن او دوباره پاهایش را با زنجیر به تخت بیمارستان بستهاند.
خانم مالکیفر در زمینهی اتهامات آقای خواستار میگوید: «اینطور که به آقای خواستار گفتهاند چون ایشان پیش از انتخابات ریاست جمهوری، یعنی در سال ۱۳۸۷ دفتر خود را به سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) برای برگزاری جلساتشان دادهاند؛ مکانی هم برای برگزاری جلسات انجمن اسلامی دانشجویان شرق کشور در اختیار آنها گذاشتهاند و همچنین در ایام دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ستاد آقای میرحسین موسوی فعال بودهاند، او را بازداشت کردهاند.»
صدیقه مالکیفر، ضمن آرزوی آزادی همهی فرهنگیان و دانشجویان بازداشتی از کسانی که در این مدت با آنها همراهی کردهاند، سپاسگزاری کرده و میگوید: «امیدوارم مسئولین صدای من را بشنوند و بیش از این با یک فرهنگی بازنشسته ۶۰ ساله که بیگناه در زندان است این گونه رفتار نکنند.»
با گذشت نزدیک به دو ماه از مراسم روز دانشجو و برگزاری تجمعات اعتراضی در چندین دانشگاه کشور، کماکان احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی ادامه دارد و در همین رابطه سی تن از دانشجویان دانشگاه هنر تهران، به کمیته انضباطی آن دانشگاه احضار شده اند.
بر اساس گزارش جرس، رضایی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه (از زیر مجموعه های دفتر تحکیم- طیف علامه) نیز در میان احضار شدگان می باشد.
دلیل این احضارها مربوط به بعد از روز دانشجوی امسال است و در گزارش مذکور همچنین خاطرنشان شده که اسامی کامل و مشخصات احضار شدگان بزودی منتشر خواهد شد.
پیش از این وحید نصرتی، هومن جعفری، سوین شیوا، مجید صادقی، حجت صحرایی و سعیدی را، دانشجویانی بودند که بعد از مراسم روز دانشجو توسط ماموران امنیتی دستگیر و بعد از هفته ها بازداشت، آزاد شده بودند.
شش معاونت وزارت امور خارجه در ساختار جدید سازمانی این وزارتخانه حذف می شود.
وب سایت راهبرد نیوز نوشت : از ۱۱ معاونت کنونی، شش پست معاونت حذف شده و وزیر جدید حداکثر با پنج معاونت کار خود را آغاز خواهد کرد.
وزارت خارجه در میان سایر وزارتخانهها بیشترین تعداد پستهای معاونت را دارد که با این تغییرات، شرح وظایف معاونتها و عناوین آنها نیز دگرگون خواهد شد.
فخرالسادات محتشمی پور در هفتاد و ششمین عریضه خود به دادستان تهران با عطر اربعین نوشت:ما در مکتبی درس آموخته ایم که مقابله با ظلم جزء اصول مسلم آن است و شهروند مسئول خود را مکلف به نقد می داند که در غیر این صورت وظیفه خویش ادا ننموده و باید پاسخ گو باشد!
این عریضه که در وبلاگ محتشمی پور منتشر شده به شرح زیر است:
به: دادستان تهران
از: یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الّاالذین امنو و عملواالصالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.
اشهد انّک امین الله وابن امینه. عشت سعیداً و مضیت حمیدا و متّ فقیداً مظلوماً شهیداً و اشهد انّ الله منجزٌ ما وعدک و مهلک من خذلک و معذّب من قتلک و اشهد انّک وفیت بعهدالله و جاهدت فی سبیله حتی اتیک الیقین.
سلام آقای دادستان!
اربعین حسینی بر شما نیز چون ما تسلیت و تعزیت باد. یک اربعین اشک و اندوه و ماتم. ما که با دل شکسته دعا کردیم و شما که تقریبا در همه دعاهای ما بودید. ما با نگرانی از عاقبت امر شما و فردای شما دعای خیر داشتیم برایتان اما مادر همسرجان را نمی دانم؟ راستش را بخواهید از نفرین او همه هراسانند می گویند نفرین هایش سخت گیراست! خدا به شما رحم کند که ماه ها دوری او از جگرگوشه اش، به نامتان نوشته شده است. من فکر می کنم مادرها وقتی که دلشان به درد بیاید فقط در حق فرزندانشان آهشان نمی گیرد و اتفاقا عشق مادری معمولا مانع از آن است که فرزندان مورد خشم و غضب قرار بگیرند اما کسانی که چتر ستم و بدخواهی برسر عزیزانشان بگسترانند، بدعاقبتی خواهند داشت از آه و ناله و نفرین این مادران! خداوند عاقبت شما و قضاتی که بر لب پرتگاه جهنمند و سایر دست اندکاران دستگاه ظلم را به خیر کند که من خود شاهد نفرین هایی بوده ام که سنگ را متلاشی می کند! پشت درهای زندان، دادگاه و دادسرا و در جلسات دعا و قرآن. جوان تر ها را می شود برحذر داشت ولی مادری را که خود می داند چه گوهری در دامان پاکش پرورش داده و اینک بی گناه پشت میله ها اسیر است، مگر می شود آرام کرد. ما که از عهده اش برنیامدیم مگر خدا خود تدبیری کند.
آقای دادستان!
اربعین حسینی است و ما هم چنان عزادار مصیبت عاشورای جدّمان حسین(ع) هستیم و آماده عزای رحلت رسول الله (ص) و شهادت حسن بن علی (ع) و ثامن الائمه، رضای آل محمد (ع) می شویم و در اوج ندبه و ماتم خویش همه ظلمی را که در این یک سال و هفت ماه بر ما و آزادگان دربندمان رفته جلوی دیدگان می آوریم و به عمه سادات اقتدا می کنیم و می گوییم: «و مارأیت الا جمیلاً» و اجر صبر و پایداری مان را از خدای زینب (س) می طلبیم آن گاه که نه مال و نه فرزند فایده ای برای انسان ندارد و هیچ چیز جز اعمال نیکش به یاری اش نمی آید. ما اجر پایداری خویش از خدایمان می طلبیم و شما را نیز به همان خدای قاهر قادر وامی گذاریم با همه کرده هایتان از نیک و بد! با همه ستم ها و حق کشی ها و اجحاف ها و تعدی ها و تجاوز به حقوق بندگان خوب خدا. از یک سیلی ناحق تا گرفتن جانی و بی آبرو کردن انسانی و صدور حکم نابجایی. و چه خوب که ما از طایفه ستم گران نیستیم تا مجبور به توجیه ستمِ جدا کردن زوج ها از هم و دور کردن فرزندان از والدین و والدین از فرزندان و یاران از یکدیگر باشیم. و توجیه گر اعمال فراقانون و همه بی قانونی ها به اسم اسلام و مسلمانی و ولایت و مصلحت! و خدا را شکر که ما نسبتی با ظالمان نداریم که مجبور باشیم با شرمندگی سرمان را زیر بیندازیم و خود را از آن همه زشتی که به نام دین می شود مبرّا کنیم.
آقای دادستان!
امروز ما در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند مردمی مان به خود می بالیم که در صف مظلومانی قرار داریم که حق طلبی و آزادی خواهی آرمانشان است و در راه حقشان هیچ مصلحتی را برای قربانی کردن آرمان هایشان به رسمیت نمی شناسند. مفتخریم که عزیزانمان در راه سبزی و آبادانی وطن تن به بند گران سپرده اند و گردن های افراشته شان جز در برابر پروردگار متعال خم نمی شود و دل هایشان جز از خوف خدا برای کسی خاشع و متصدع نمی گردد. و به خود مباهات می کنیم که همه هزینه های گرانی که می پردازیم جهت به راه آوردن منحرفین و راست کردن ناراستان است. ما فرزندان اسلام و انقلاب عزم خود را جزم کرده ایم که حالا که مانده ایم زینبی باشیم تا در جرگه یزیدیانمان شماره نکنند. ما اربعین اربعین دشمنان و قاتلان حقیقت را با خطبه های سید ساجدین و زینت عابدین و عقیله اهل بیت، افشا و رسوا کرده ایم. از ما انتظار سکوت و سستی داشتن خطاست. ما زینبی می مانیم و خطبه ها می سراییم از سر وظیفه و تکلیف. ما را از زندان و انفرادی و قرنطینه و ۲۰۹ و ۲۴۰ و بند ۴ رجائی شهر و خانه امن و شکنجه و اعتراف گیری و پرونده سازی هراساندن خطاست! ما در مکتبی درس آموخته ایم که مقابله با ظلم جزء اصول مسلم آن است و شهروند مسئول خود را مکلف به نقد می داند که در غیر این صورت وظیفه خویش ادا ننموده و باید پاسخ گو باشد!
آقای دادستان!
عریضه آخر همسر یک شاکی از یک مقام مسئول دارای مصونیت آهنین قضائی و کودتاگران مصون از محاکمه و مجازات را بخوانید و نفسی به راحتی بکشید که عجالتا روزانه کسی برایتان نمی نگارد و موی دماغ نمی شود در میان این همه گرفتاری که دارید با هجم انبوه حکم های بازداشت و امورات مرتبط با آن! اما این خوش خیالی تان را مداومتی نیست چرا که به عدد زندانیان سیاسی و به عدد خانواده هایشان مخاطب قرار می گیرید و باید پاسخ چراهایشان را بدهید. گیریم از پاسخ چرا قرنطینه و چرا ممنوع الملاقاتی ما قسر در بروید از چراهای خانواده های شکنجه شدگان و اعتراف کنندگان به جبر و کُره چگونه فرار می کنید. آقای دادستان کاش یک اربعین در کار خود اندیشه می کردید و چله نشینی تان با پشمینه پوشی همراه می شد کاش سر به کوه و بیابان می زدید تا مجبور نباشید از دادستانی مظلوم به بستانکاری او تغییر ماهیت و معنا دهید! باری ما یک اربعین دیگر عریضه نوشتیم تا آیندگان بدانند اهل بده بستان و معامله نبوده ایم و زر را به تزویر و عطای راحت دنیا را به لقای رحمت آخرت بخشیده ایم. و اینک این دفتر را نیز به پایان می بریم در حالی که حکایت هم چنان باقی است…
و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون
بیستم صفر ۱۴۳۲ برابر پنجم بهمن ۱۳۸۹
« به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند جهانیان را حمد و سپاس میگویم و بر پیامبر اسلام و خاندان او درود می فرستم. خداوند متعال حقیقت را نیکو بازگو فرمود، آنجا که در قرآن بیان داشت: « کار کسانی که زشتکاری و گناه انجام دادهاند، به جایی رسید که آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
آری؛ کلام خدا راست و عین حقیقت است. یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتهای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشاندهای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداختهای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود مینگری، در حالیکه شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است و مقام و منصبی را که حق ما خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، در دست گرفتهای.
اگر چنین خیال باطلی در تو پیدا شده، لحظهای بیندیش! مگر تو فراموش کردهای کلام خدا را که میفرماید:« آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است. نه تنها به نفعشان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.»
ای فرزندان بردگان آزاد شده! آیا عدالت این است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر خدا را در میان نامحرمان به اسارت بگیری؟ زنان و کنیزان خود را پوشیده نگاه داری، ولی خاندان رسالت را با دشمنانشان در شهرها و آبادیها بگردانی تا بادیه نشینان، خویشان و غریبهها و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی که کسی از مردان آنان همراهشان نیست و سرپرست و حمایت کنندهای ندارند؟
چگونه امید خیر میتوان داشت از فرزند کسی که میخواست با دهان خود جگر پاکان را ببلعد و گوشت و خون او از شهیدان اسلام روییده است؟ چگونه میتوان انتظار کوتاه آمدن از کسی داشت که همواره با بغض و دشمنی و کینه و عداوت به خاندان ما نگریسته است؟
یزید! این جنایات بزرگ را انجام دادهای، آنگاه نشستهای و بی آنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سر میدهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد بر میآوردند و میگفتند: « ای یزید! دست مریزاد»؟ این جمله جسارت آمیز را میگویی، در حالی که با چوبدستی بر دندانهای مبارک سید جوانان بهشتی میکوبی؛
زهی بیشرمی و بیحیایی! چگونه چنین یاوهسرایی نکنی؟
تو بودی که زخمهای گذشته را شکافتی و دست خود را به خون پیامبر آغشته ساختی و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب نسل جدید را خاموش نمودی و اکنون پدران خود (نسل شرک و بت پرستی) را ندا میدهی و گمان داری که با آنان سخن میگویی.
به زودی خودت به جمع آنان ملحق میگردی و در آن جایگاه، عذابی ابدی در انتظار توست که آرزو میکنی ای کاش دستم شکسته و زبانم لال میشد و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمیدادم.
پروردگارا! حق ما را از دشمنان ما بگیر و از آنان که بر ما ظلم کردند، انتقام بکش و آتش غضب را بر کسانی که خون ما و حامیان ما را ریختند، فرو فرست. یزید! بدان که با این جنایت هولناک، پوست خود را شکافتی و با این عمل وحشیانهات، گوشت خود را پاره کردی. به زودی در عرصه محشر به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کشانده خواهی شد در حالی که بار سنگینی از مسئولیت ریختن خون فرزندان او و هتک حرمت خاندان و پارههای تنش را بر دوش داری. آن روز همان روزی است که خداوند همه پراکندهها را یکجا جمع مینماید و حق هر حقداری را به صاحبش باز میگرداند.
« گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگار خود، روزی میخورند.» ای یزید! برای تو همان بس که خدا در کارت داوری کند و پیامبر دشمنت باشد و جبرئیل نیز از او حمایت کند. به زودی آنان که تو را حمایت کردند و بر این جایگاه نشاندند و بر گرده مسلمانان سوار نمودند، درخواهند یافت چه ستمگری را انتخاب نمودند. به زودی درخواهید یافت که کدامیک از شما بدبختتر و پستتر از همگان هستید.
ای فرزند معاویه! اگرچه سختیها و پیشامدها و فشار روزگار، مرا در شرایطی قرار داد که مجبور شدم با تو حرف بزنم، اما تو را کوچکتر از آن مقام ظاهریات می بینم و بسیار توبیخ و سرزنش میکنم. چگونه سرزنش نکنم در حالی که چشمها در فراق دوستان، گریان و دلها در فراق عزیزان، سوزان است.
آه! چه شگفت انگیز است که مردان بزرگ حزب خدا به دست شیطان کشته شوند! دستان جنایتکار شما، به خون ما خاندان پیامبر آغشته شده است و دهانتان از گوشت ما پر و مالامال است. آری! راستی جای شرم نیست که آن بدنای پاک و پاکیزه روی زمین بمانند و گرگهای بیابان به سراغ آنها بروند و تو مغرور و سرمست، بر اریکهی قدرت تکیه زنی و به خود ببالی؟
ای پسر ابوسفیان! اگرچه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمردهای و به آن میبالی، طولی نمیکشد که مجبور میگردی غرامت و تاوان آن را پس دهی. البته در روزی که هیچ نوع اندوخته نیک و مفیدی همراه نداشته باشی و مجبور باشی به تنهایی سزای اعمال خود را بچشی. « و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمیورزد.» ما از بیدادگریهای تو، به پیشگاه او شکایت میبریم؛ و او تنها پناهگاه و امید ماست.
یزید! هر آنچه میخواهی مکر و فریب و سعی خود را به کار گیر، ولی بدان که هر چه تلاش و مکر به کارگیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. هرگز قدرت نداری که وحی ما را نابود و ذکر ما را خاموش سازی و به آرزوی پلید و دیرینه خود نایل شوی. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد.
هرگز! هرگز! آگاه باش که عقل تو بسیار ناتوان، و دوران زندگی و عیشت به سرعت از بینرفتنی و جمع تو رو به زوال و پریشانی است. روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد بر میآورد:« لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!»
اکنون من نیز حمد خدا را میگویم که سر آغاز زندگی دودمان ما را با سعادت و آمرزش قرین ساخت و پایان زندگی ما را با شهادت سرشار از رحمت به پایان برد.
از خداوند متعال میخواهم ثواب و فضل خویش را بر شهیدان تکمیل فرماید و اجر و مزد آنان را افزون سازد و امانتداری و جانشینی ما را از آنان به ترتیب خوب و نیکو قرار دهد؛ زیرا خداوند بخشنده و مهربان است. او تنها پناهگاه و امید ما و نیکوکارترین و بهترین وکیل و مدافع حق ماست.»
منبع: لهوف سید بن طاووس، به نقل از دانشنامه رشد
تهمینه میلانی گفت: من اصلا فرم حضور در جشنوارهی فیلم فجر را پر نکردهام.
این کارگردان که فیلم آخرش «یکی از ما دو نفر» در بخش «نوعینگاه» جشنوارهی فیلم فجر انتخاب شده است، در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: من اصلا متقاضی حضور در جشنواره نبودم و نمیدانم چرا اسم فیلمم در میان آن آثار اعلام شده، قرار دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر