مهسا / رادیو کوچه
سالها پیش در پی طراحی پروژهای به نام «موزه حرکت» تصمیم گرفتم، آن را با استفاده از نور طراحی کنم، موزهای که دیوارهایش همه از نور ساخته شدهاند، آن زمان به پیشنهاد استادی مهربان با آثار معماری آشنا شدم به نام «تادائو آندو» (Tadao Ando) که با وجود خلق آثاری جهانی، کمتر از سایر معماران از او و کارهایش یاد میشود. «مردی که آسمان را قاب میکند.»
پروژهی من با موفقیت به اتمام رسید و مورد تایید اساتید قرار گرفت اما اندیشهام هیچگاه آرام نیافت، همیشه برایم سوال بود که چرا باید آسمان را با وسعتی چنین بیکران در قابی محدود کرد. این روزها که خلوت اتاقم را به هرچه باید و نباید ترجیح میدهم، تازه میفهمم که چرا آن مرد آسمان را قاب میکرد. شاید برای آنانی که این روزها چون من از آسمانشان دور افتادهاند. در این برنامه «کوچه رندان» کمی از او میگویم تا یادی کرده باشم از معماری که کمتر یادش میشود.
«تادائو آندو» در سال 1941 در شهر اوزاکای ژاپن متولد شد. آندو معماری خودآموخته بود و بر خلاف بیشتر معماران تحصیلات دانشگاهی در زمینه معماری نداشت و تنها با مطالعه کتابها و کارهای معمارانی چون: لوکوربوزیه، آلوار آلتو، لوئی کان و فرانک لوید رایت، اصول معماری را آموخت. اما پیش از آنکه با جدیت به معماری روی آورد مدتی در یک کارگاه نجاری به ساخت مدلهای چوبی از جمله مدلهای کشتی و هواپیما پرداخت و مدتی نیز بوکسور بود.
آندو معماری خودآموخته بود و بر خلاف بیشتر معماران تحصیلات دانشگاهی در زمینه معماری نداشت و تنها با مطالعه کتاها و کارهای معمارانی چون: لوکوربوزیه، آلوار آلتو، لوئی کان و فرانک لوید رایت، اصول معماری را آموخت
تادائو آندو در سال 1970 کارگاه شخصی خود را تاسیس کرد و تاکنون بیش از یکصد و پنجاه پروژه معماری را طراحی کرده است که البته بیشتر آنها در ژاپن و بهطور متمرکز در زادگاه خود یعنی اوزاکا قرار دارند. مصالح معماری آندو، بتن کامپوز «بتن عریان، خام»، چوب رنگ نشده، خورشید، آسمان، سایه و آب است یا به عبارت بهتر، فضا. تاکید او بر این نکته است که استفادهکنندگان از بنا باید طبیعت را تجربه و احساس کنند و اینها همه ریشه در سنت منطقهای زیستگاه او «کانزایی» دارد.
عناصر اصلی و متناقص معماری آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انسانی. او در معماری خود، به گونهای متضاد آنها را با هم ارتباط میدهد و میان آنها تفاهمی ایجاد میکند، فرم در برابر فرم، فضای داخل در برابر خارج و طبیعت در برابر هندسه. این مسئله را در شخصیت خود او نیز میتوان مشاهده کرد، قدرت و منطق مردانه از یک سو و مهربانی و احساسات زنانه از سوی دیگر که در وجود او به تفاهم رسیدهاند.
تادائو آندو را نیز میتوان یکی از پیروان مکتب ارگانیک نامید. مکتبی که کسانی مثل فرانک لوئید رایت و سانتیاگو کالاتراوا نیز هر کدام به نوعی پیرو فلسفه آن بودهاند، اما آنچه که تادائو آندو را از آنها جدا میکند نگرش شرقی و مبانی نظری اوست و احترام به انسان و طبیعت پیرامونش.
آندو مخاطب خود را با گذراندن از دیوارهای منحنی شکل و بلند به حوض بزرگی میرساند که راه ورود به اتاق اصلی از دل آن میگذرد. مقصد آخر اتاقی مربع شکل با ستونهای چوبی و قرمز رنگ است.
این روند و مسیر حرکت را میتوان به شیوهای دیگر نیز بررسی کرد: تادائو آندو، انسان تنها را پس از گذراندن از احساسات شخصی «دیوارهایی منحنی» به عقلانیت « اتاق مربع قرمز رنگ» میرساند، عقلانیتی که در سایه تفکر شرقی پیریزی میشود. مسیری که از دل طبیعت شرقی یعنی خاک «در کف زمین» باد «بین دیوارها» آب «حوض وسط» و نور «دریچهای در تالار اصلی» میگذرد.
آندو با آموزههای شرقی خود تعریفی دوباره از انسان، طبیعت و معماری را در دنیای مدرن و صنعتی نشان میدهد.
تادائو آندو آسمان قابشده، نور و سایه ایجاد میکند و به شخص القا میکند تا از معنای طبیعت بپرسد و به او کمک میکند تا عناصر ترکیبی فضا را درک کند. از مهمترین آثار او میتوان به «نمازخانه کوه روکو، کلیسای روی آب، کلیسای نور، معبد آب، مجتمع تجاری تایمز، پروژه ناکانو شیما و موزه نائو شیما» اشاره کرد. او در سالهای 1987 تا 1990 به عنوان استاد دانشگاههای آمریکا، کلمبیا و هاروارد مشغول به تدریس بوده است .
تادائو آندو معماری که میگفت: «میخواهم بناهای قوی و در عین حال آرامی بیافرینم که صدای آفرینندهشان را بتوان شنید» این روزها صدایش در آسمان به قاب کشیده شدهی آثارش طنینانداز است.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در ادامه نقل روایت ورود نام «آخوند» به فرهنگ ایران، از آنجا که منابع مذهبی، خود نشانههای درست و صادقانهای از سرگذشت و چگونگی ورود مردان روحانی به تمامی زوایای زندگی ایرانیان ارایه نمیدهند و به سوالات اساسی مانند این پرسش مهم که اجتهاد و از آن مهمتر تقلید حتا تا زمانهای نه چندان دور گذشته به علت نبود ابزار ارتباطی و دشواری سفر، دسترسی به هرگونه اطلاعاتی را تا حد غیرممکن پیش میبرد، چگونه مرجع تقلیدی میتوانست جز در محدوده اندک اطرافیان و علاقهمندانش وجود موثری داشته باشد؟ و چگونه امری که حتا تا صد سال پیش عمومیت نداشته، اکنون جز واجبات دینمان شده است؟ با این مقدمه برای پیگیری سرگذشت مبهم این افراد، میان کاوشهای انجام گرفته به متنی اختصاری از تحقیقات «مهدی شمشیری» رسیدم که جالب توجه بود، این مطلب به این شرح است:
دو اصل مهم در تشیع عبارتست از اجتهاد و تقلید که تا قبل از زمان قاجار این دو اصل یا وجود نداشته یا خیلی کمرنگ بوده، تا پیش از دوره قاجاریه هیچ شخصی را نمیتوان یافت که خود را مجتهدی معرفی کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که مقلد او باشند و اوامر او را اطاعت کنند، بر طبق مدارک اولینبار در زمان صفویه سر و کله انگلیسیها در ایران پیدا شد.
دو اصل مهم در تشیع عبارتست از اجتهاد و تقلید که تا قبل از زمان قاجار این دو اصل یا وجود نداشته یا خیلی کمرنگ بوده، تا پیش از دوره قاجاریه هیچ شخصی را نمیتوان یافت که خود را مجتهدی معرفی کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که مقلد او باشند و اوامر او را اطاعت کنند، بر طبق مدارک اولینبار در زمان صفویه سر و کله انگلیسیها در ایران پیدا شد
نام برادران «شرلی» برای همه آشناست، برادران شرلی در هنگام عزیمت به ایران مترجم در اختیار داشتند که این نشاندهنده آن است که دولت انگلیس از سالها قبل کشور ایران مردم ایران و روحیات آنها را میشناخته و با قصد و نیت قبلی پا به کشور ایران گذاشته است. در هنگام عزیمت برادران شرلی به ایران یکی از همراهان آنها به اشتباه توسط دولت شاه عباس کشته میشود. شاه عباس از شنیدن این خبر ناراحت میشود و به برادران شرلی میگوید ای کاش به جای این نوکر شما شش ایرانی کشته میشدند ولی هرگز این اتفاق نمیافتاد، برادران شرلی به شاه عباس میگویند زیاد خودتان را ناراحت نکنید این نوکری که کشته شده ایرانی بوده، شاه عباس از شنیدن این خبر خوشحال میشود و میگوید خوب حالا عوض اون نوکر شما هر کدام از نوکرهای مرا خواستید بردارید، چند سال قبل از اعزام برادران شرلی به ایران دولت انگلیس یک هندی را در پوشش یک درویش روانه ایران میکند که نام وی «مقصود علی» بوده است. حدس زده میشود برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی از جامعه ایران به کشور ایران اعزام شده باشند. درویش مقصود علی به زبان فارسی چنان تسلط داشته که حتا شعر فارسی نیز میسروده است. وی اولین ویروس شومی بود که از طرف دولت انگلیس روانه ایران شد .
ورود مقصود علی به ایران به سال نهصد و نود هجری گزارش شده است. در این زمان در ایران خانقاههای زیادی وجود داشت و کسی که مجلس خانقاه را میگرداند به مجلس آرا معروف بود. از آنجا که مقصود علی شغلش درویشی و مجلسآرایی خانقاهها بود به «مجلسی» معروف شد. مقصود علی-هندی پس از آمدن به ایران ساکن اصفهان میشود و با دختر یک درویش لبنانی جبل املی به نام «درویش ملا محمد» ازدواج میکند.
در سال هزار و دو هجری شاه عباس شروع میکند به مبارزه با صوفیان در حالی که پادشاهان صفوی خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بودند. ما در کتاب «مرتضا راوندی» تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم صفحه چهارصد و هشتاد و سه میخوانیم که در دوران شاه عباس مبارزه با متصوفان برای از بین بردن نفوذ آنان به اندازهای شدید بود که در عرض سیسال تمام مهر و علاقه سیصد ساله نسبت به صوفیه جای خود را کینه و انتقام و تعصب کور داد.
مقصود علی هندی وقتی با برخورد شدید شاه عباس با صوفیان روبهرو میشود از ایران فرار میکند. مقصود علی هندی از خود دو پسر در ایران به جا میگذارد، یکی «محمدتقی» و دیگری «محمدصادق» که این محمد صادق همان «علامه مجلسی اول» است.
محمدصادق در هنگام فرار پدرش فردی نابالغ بوده اما بعد وقتی بزرگتر میشود به فرقه صوفیان میپیوندد و بدون ترس از شاه عباس به خانقاهها رفت و آمد میکرده است. پس از مرگ شاه عباس شاه صفی جای وی را میگیرد. قابل ذکر است که بعدها وقتی علامه مجلسی دوم پسر مجلسی اول دستور کشتن صوفیان را میدهد مردم به او معترض میشوند که پدر تو نیز درویش بود پس چرا با صوفیان چنین برخوردی میکنی وی در جواب میگوید که پدر من یک درویش واقعی نبوده و برای رسوخ در صوفیان و کسب اخبار از آنها به لباس درویشی در آمده است. پس از روی کار آمدن شاه صفی سیاست سرکوب دراویش توسط وی ادامه مییابد اما از بخت بد علامه مجلسی اول وی هیچ مدرکی در دست نداشته که ثابت کند واقعن درویش نبوده و وقتی جان خود را در خطر میبیند از ترس جان همانند پدرش به هندوستان میگریزد.
این علامه مجلسی اول هم دو پسر داشته یکی «عبداله» که وی را همراه با خود به هندوستان میبرد و پسر دیگرش به نام «عزیزاله» را در ایران باقی میگذارد. پس از فرار محمدتقی پسرش عزیزاله در ایران به ثروتی بسیار زیاد دست مییابد که البته منبع و ریشه این ثروت مشخص نیست.
یکی از نوادگان عزیزاله الماس گرانبهایی را به حرم علی تقدیم میکند که به خاطر این کار این خاندان به «الماسی» معروف میشوند که هماکنون نیز خاندان الماسی در اصفهان یکی از خانوادههای متمول هستند. بعد از مدتی محمدتقی هندی با یک ماموریت جدید همراه با شخصی به نام «سید مراد هندی» به عراق فرستاده میشود. این اولین برخورد ما با پیشوند «سید» در تاریخ است. اولین بار مقصود علی هندی با توجه به داغی بازار صوفیان خود را «درویش» معرفی میکند اما حال که دراویش بازار خود را از دست دادهاند مراد هندی خود را «سید» معرفی میکند.
سید مراد هندی سه پسر داشته است. یکی «ابوالمعالی» یکی «عبدالکریم» و یکی هم «محمدعلی» نام داشته است. محمدعلی در عراق به شغل طبابت مشغول بوده و به خاطر اطلاعاتی که در زمینه پزشکی داشته به «حکیم» معروف میشود که سر سلسله خاندان حکیم و از نوادگان محمدعلی هستند.
محمدتقی هم در عراق دارای ثروت زیادی بوده و فرزند وی به نام «محمدباقر» در عراق تحصیل میکند. محمدتقی منشیهای زیادی داشته است. وی به همراه تمام منشیهایش و ابوالمعالی و عبدالکریم به ایران مهاجرت میکند که مصادف با پادشاهی «شاه سلیمان» بوده است و با توجه به قدرت مالی فراوانی که در اختیار داشتند مدارس متعددی در ایران به راه میاندازند و طلبههای زیادی را جذب مدارس خود میکنند و آنها را آموزش میدهند.
آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه
نمایندگان مجلس در افغانستان ایجاد دادگاه اختصاصی انتخابات را غیرقانونی خوانده و به لغو آن رای دادند.
این نمایندگان همچنان مصوبهای را تصویب کردند و در آن از رییس جمهوری کرزی خواهان لغو این دادگاه شدند.
در جلسه امروز مجلس نمایندگان محمد سرور عثمانی رییس موقت مجلس گفت دادگاه اختصاصی که همه نمایندگان به غیرقانونی بودن آن توافق دارند، قصد دارد 83 نماینده را با فیصلههای غیرقانونیاش حذف کند.
در مصوبهی مجلس که توسط رییس موقت خوانده شد از رییس جمهوری کرزی خواسته شده تا با لغو دادگاه اختصاصی به این کشمکش خاتمه بدهد.
مجلس نمایندگان در حالی خواهان لغو دادگاه اختصاصی انتخابات شده است که پیش از این رییس جمهوری کرزی و دادگاه عالی افغانستان ایجاد این دادگاه را مطابق قانون و فیصلههای آن را قابل اجرا خوانده بودند.
پیش از گشایش مجلس در یک مصوبه که میان نمایندگان و رییس جمهوری کرزی به خاطر گشایش مجلس توافق شد نمایندگان خواهان لغو دادگاه اختصاصی شده بودند، اما در آن زمان رییس جمهوری کرزی با آن مخالفت کرده و این بند از آن توافقنامه نیز حذف شد.
اما تاکنون ریاست جمهوری افغانستان در مورد تصمیم اخیر مجلس ابراز نظر نکرده است.
در حال حاضر هیت دادگاه اختصاصی به دوازده ولایت سفر کرده تا به شکایات نمایندگان معترض رسیدگی کند.
همچنان حدود دو هفته پیش این دادگاه برای سه تن از نمایندگان مجلس جلب فرستاد تا در دادگاه حاضر شده و در مقابل مدعی از خود دفاع کند.
نمایندگانی که از سوی دادگاه جلب شدهاند میگویند حاضر نیستند به دادگاه اختصاصی که خلاف قانون ایجاد شده است پاسخگو باشند، اما اگر اتهامی علیه آنان وجود داشته باشد، حاضرند در دادگاههای عادی از خود دفاع کنند.
اما صدیقاله حقیق رییس دادگاه اختصاصی در مورد این گفتههای رییس موقت مجلس که گویا این دادگاه خواهان حذف 83 وکیل میباشد گفت آنان تا هنوز هیچ تصمیمی نگرفتهاند.
وی گفت: «تاکنون آنان تنها سه جلب به آدرس نمایندگان مجلس ارسال کردهاند و این سه نماینده نیز در دادگاه حاضر شده و وعده همکاری داده است.»
وی افزود: «این هیت دوسیهها را بررسی کرده و خلاصه آن نیز آماده شده است، اما کمیسیون انتخابات با وجود که وعده پیشین با آنان همکاری نکرده است.»
پیش از این دادگاه اختصاصی اعلام کرده بود 59 نماینده مجلس نزد آنان پرونده دارند، اما نمایندگان مجلس میگویند این دادگاه هیچ اسنادی موثق علیه آنان ندارد و حکومت تنها به خاطر فشار وارد کردن بر آنان این دادگاه را ایجاد کرده است.
این در حالی است که بار دیگر انتخابات نمایندگان برای تعیین رییس مجلس بدون نتیجه به پایان رسید.
بیشتر بخوانید:
«حکومت در تلاش تضعیف مجلس نمایندگان است»
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
بخشی از مبارزه با دولت پهلوی را مبارزه ادبی و فرهنگی تشکیل میداد. شعرا و ترانهسرایان انقلابی دست به تولید آثاری میزدند که یا جنبهی تهییج و تحریک حسانقلابی مردم بر علیه حکومت را داشت و یا سعی میکردند توسط آنها برخی از حرفها را که نمیشد صریح و آشکارا بیان کرد، به زبان کنایه با مردم در میان بگذارند. بسیاری از ترانهها و سرودهها کمکم به وسیلهی آهنگسازان ملودیگذاری شد و تبدیل به آن چیزی شد، که ما امروز از آن به عنوان سرودهای انقلابی یاد میکنیم.
بسیاری از این سرودها در استودیوهای زیرزمینی و با کیفیت پایین اجرا و ضبط و پس از انقلاب دوبارهخوانی شدند. بسیاری از این ترانهها توسط گروههای با گرایشات چپ تهیه و تنظیم شده و شمار فراوانی از آنها به وقایع مشخص سیاسی تاریخی مربوط میشوند. برخی از آهنگها از سرزمینهای دیگر آمده بودند و تا سالها مردم خبر نداشتند که اصل این سرود متعلق به چه کشوری است. بعد از انقلاب و پس از مدت کوتاهی با انحراف انقلاب از مسیر خود و معاند دانسته شدن بسیاری از گروهها، پخش تعداد زیادی از آهنگهایی که ساختهی آنان بود و یا به مبارزات آنها مربوط میشد، ممنوع شد.
این روزها که انگار دوباره فضای مبارزه و انقلاب دنیا را پر کرده است بد نیست نگاهی بیاندازیم به چند تا از آن سرودهای خاطرهانگیز.
بهاران خجسته باد
«بهاران خجسته باد» نام سرودی انقلابی و امیدبخش و جزو معروفترین و نخستین سرودهایی بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷ و پایان نظام شاهنشاهی، در گرامیداشت سالروز کشتهشدن «خسرو گلسرخی» و «کرامتاله دانشیان» بهدست دولت پهلوی از رادیو و تلویزیون پخش شد و هنوز پخش میشود. شعر این سرود از سرودههای «عبداله بهزادی» بود و سرود آن را «کرامتاله دانشیان» با چند بیت از این شعر ساخته بود. قضیه از این قرار بود، که چند هفته پس از کشتهشدن «پاتریس لومومبا» رهبر انقلابی «جنبش ملی کنگو» در آفریقا، شعری با نام «سرود بهار» از دکتر «عبداله بهزادی» از اعضای حزب توده ایران، در سوگ لومومبا و در همدردی و خطاب به همسر او در اسفند ماه سال ۱۳۳۹، در هفتهنامه «سپید و سیاه» بهچاپ میرسد که بخشی از آن چنین است:
این روزها که انگار دوباره فضای مبارزه و انقلاب دنیا را پر کرده است بد نیست نگاهی بیاندازیم به چند تا از آن سرودهای خاطرهانگیز
«به بانوی سوگوار، که در ماتم شهید بنالید و زان نوا، دل عالمی تپید
بهاران خجسته باد!»
سالها پس از آن «کرامت دانشیان» با چند بیت از این شعر سرودی ساخت که خود آن را میخواند. زمانیکه «دانشیان» بار اول بهخاطر فعالیتهای سیاسیاش به زندان افتاد، این سرود را به همراه دیگر رفقا در زندان میخواندند. بعدها با اوجگیری قیام مردمی و آزادی زندانیان سیاسی، این سرود نیز توسط زندانیانی که آن را میشناختند به میان مردم آمد و در یک هفتهی فاصله بین انقلاب بیست و دوم بهمن ۵۷ و سال روز اعدام «دانشیان و گلسرخی»، رفقای «کرامت دانشیان» که خود را آماده برگزاری بزرگداشت این سالروز میکردند، به پیشنهاد «پدرام اکبری»، تصمیم به اجرای آن سرود که به «بهاران خجسته باد» در بین آنان معروف شده بود میگیرند. وظیفه نوشتن نت این سرود به «اسفندیار منفردزاده» آهنگساز معروف، که خود نیز در رابطه با پروندهی «خسرو گلسرخی» توسط ساواک دستگیر و مدتی زندانی بود، سپرده میشود و او به دلیل نبودن امکانات کافی و دسترسی نداشتن به ارکستر، خود به تنهایی تمام سازها را ابتدا تک تک مینوازد و بعد همه را با هم میکس میکند. خوانندگان سرود «علی برفچی»، «عبداله و ابوالفضل قهرمانی»، «فرهاد مافی»، «حسن فخار»، «پدرام اکبری» و خود «منفردزاده» بودند.
برپاخیز
برپاخیز یکی از سرودهای انقلابی معروف دوره انقلاب ایران است، که در سال ۱۳۵۷ ساخته شد. آهنگ این سرود از سرود شیلیایی معروف «خلقمتحد» اقتباس شده و شعر آن از «علی ندیمی» است. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد، ولی پس از چندی به دلیل حال و هوایی کمونیستی دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد.
سرود «خلقمتحد»، «مردم متحد هرگز شکست نخواهند خورد»، در سال ۱۹۷۳ توسط آهنگساز شیلیایی «سرجیواورتگا» ساخته شد. این سرود که به سرعت میان مردم شیلی مشهور شد، اندکی بعد با وقوع کودتای «پینوشه» در شیلی ممنوع شد.
سرود جهاد، «الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله»
یکی از سرودهایی که پس از سالها و با پی بردن به نام خوانندهاش، «هاتف» بیشتر بر سر زبانها افتاد، سرود «جهاد» و یا همان «الله الله» بود. ترانهسرای این سرود «مسعود هوشمند» بود. او سال 1325 در تهران به دنیا آمد. «هوشمند» از سال 1342 سرودن شعر را آغاز کرد و از سال 1347 اشعارش در مطبوعات منتشر شد. وی سال 1349 ترانهسرایی را به صورت حرفهای آغاز کرد و تا سال 1359 جزو پرکارترین ترانهسراهای کشور محسوب میشد. در سالهای آغازین انقلاب، 23 ترانه انقلابی با همکاری دو آهنگساز مطرح آن زمان یعنی «محمد بیگلریپور» و «علی درخشان» تهیه کرد که ازجمله مشهورترین آنها میتوان به سرود «جهاد» با صدای هاتف در سال 1359 اشاره کرد.
«هوشمند» جزو پرکارترین ترانهسراهای پیش از انقلاب در ژانر موسیقی باکلام، در فیلمهای سینمایی محسوب میشد و در این زمینه همکاری تنگاتنگی با «حسین واثقی»، آهنگساز و «عهدیه»، خواننده داشت. هوش مند در 51 فیلم سینمایی به عنوان ترانهسرا حضور داشت. او پس از انقلاب نیز با بسیاری از خوانندگان مشهور خارج و داخل ایران همکاری کرد.
آفتابکاران جنگل
«آفتابکاران جنگل» که به «سراومد زمستون» هم معروف است، نام یکی از سرودهای انقلابی ایران است، که پس از انقلاب ۵۷، در مجموعهای به نام «شرارههای آفتاب» توسط سازمان چریکهای «فدایی خلق ایران» منتشر و از معروفیت فراوانی برخوردار شد. این سرود به واقعه «سیاهکل» اشاره دارد. اصل آهنگ از یک ترانه قدیم ارمنی با نام «sari sirun yar» گرفته شده است. پس از انقلاب، در پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، توسط ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» بازخوانی شد. پس از انتخابات، در اعتراض به سخنان «محمود احمدینژاد» برنده رسمی انتخابات، که معترضان به نتیجه رسمی را «خس و خاشاک» نامید، نسخه جدیدی از آن با نام «نه خارم، نه خاشاک» خوانده شد و در محیط مجازی قرار گرفت.
فرورتیش / رادیو کوچه
lichar@koochehmail.com
از صبح تا شب، هروقت دلتان بخواهد، در اینترنت و رادیوهای دیگر میتوانید مصاحبه با شخصیتهای فرهنگی و هنری و ادبی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ورزشی را گوش بدهید، ولی امروز فضای استودیو و اتاقک آکوستیک و میکروفن حرفهای را کنار بگذارید، چون گفتوگویی با یک شهروند بسیار معمولی را برایتان پخش میکنیم که پر از نویز و صدای اتوبان و گاز و دنده اتومبیل و پارازیت موبایل و هزار کوفت و زهرمار دیگر است، اما ارزش گوش دادن و تفکر دارد.
یک راننده آژانس که در خیابان شریعتی تهران مسافرکشی میکند، از زندگیاش برایم تعریف کرد. چیز عجیبی نگفت، ولی ما فراموش کردیم که هرکسی یک داستان زندگی دارد. فکر میکنیم فقط خودمان حق زندگی کردن داریم و دیگران باید فقط به ما خدماترسانی کنند.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
در این روزهای پرتب و تاب که در تعدادی از کشورهای جهان، بازار انقلاب و تحولات سیاسی حسابی داغ است، دنیای گردشگری نیز دچار تحولاتی ناشی از این ناآرامیها شده است. برخی کشورها دچار رکود و برخی با رونق گردشگری روبهرو بودهاند.
افت درآمد گردشگری تونس
کشور تونس که با وجود داشتن ساحلهای زیبا و آثار باستانی، یکی از قطبهای صنعت گردشگری در شمال آفریقاست و زمانی به عنوان یکی از برترین مقصدهای گردشگری در سال 2010 شناخته شده بود، با سقوط 40 درصدی درآمد خویش از این صنعت روبرو شده است.
هرچند که وزیر جدید توریسم تونس که پست خود را پس از ناآرامیهای اخیر به دست آورده با اشاره به سقوط 40 درصدی درآمد در صنعتی که بیش از 6 درصد از کل درآمد اقتصادی کشور را تامین کرده و برای حدود 400 هزار نفر یا بیش از 4 درصد از جمعیت کشور نیز ایجاد شغل کرده گفته است: «تحولی که این کشور هم اکنون از سر میگذراند همچنان که مردم فوقالعاده این کشور به دنیا نشان دادهاند، فرصتهای تازهای را فراهم میکند.»
او که نسبت به شرایط صنعت توریسم این کشور در درازمدت خوشبین است، نسبت به تامین امنیت و ایجاد فضایی از آزادی برای شهروندان تمامی کشورهایی که برای تعطیلات به تونس رفتهاند، اعلام اطمینان کردهاست.
مصر خالی از گردش گران
و اما در خبرها آمده است که باوجود گشوده شدن جاذبههای گردشگری مصر همچون اهرام جیزه پس از دو هفته آرامی، هنوز نشانی از گردشگر در این کشور دیده نمیشود.
گفته میشود که با وجود این که گنجینههای با ارزش و تاریخی مصر در درگیریهای اخیر این کشور خسارت چندانی ندیدند، اما خروج دهها هزار گردشگر و لغو بسیاری از بستههای مسافرتی، صنعت گردشگری مصر را با رکود مواجه ساخته است.
هر چند که وزارت کشور مصر اعلام کرده است که مهمترین مناطق گردشگری کشور به طور کامل ایمن بوده و آمادگی پذیرایی از گردشگران خارجی را دارند.
حمایت جامعه گردشگری از مصر
این در حالی است که طالب ریفایی، دبیرکل سازمان جهانی جهانگردی اعلام کرد، موقعیت و جایگاه کنونی مصر به دقت توسط این سازمان و دیگر موسسات مرتبط با صنعت گردشگری مورد ارزیابی قرار میگیرد.
او باشاره به اینکه در آغاز نا آرامیها پیشبینی میشد حداقل 100 هزار گردشگر در مصر باقی بمانند گفته است که متاسفانه این آمار با گذشت زمان روز به روز کاهش یافته و از سوی دیگر شمار پروازهای خروجی از این کشور بدون هیج محدودیتی و در هر لحظه از زمان افزایش یافته است.
طالب ریفایی، با بیان این که مصر یکی از مقصدهای اصلی گردشگری جهان در آیندهای نزدیک است و گردشگری کلید اصلی فعالیت اقتصادی این کشور بوده و علاوه بر در اختیار داشتن 11 درصد از سود ناخالص ملی این کشور، عامل تولید میلیونها شغل در مصر است، تصریح میکند که تجربههای پیشین نشان دادند که گردشگری صنعتی باثبات در برابر بحرانها بوده و از اینرو سازمان جهانی جهانگردی نیز امیداور به بازگشت سریع آرامش و ثبات به مصر و از سرگرفته شدن تبادلات گردشگری در آن است.
او با اعلام آمادگی حمایت جامعه جهانی گردشگری از گردشگری مصر بر تلاش حداکثری این جامعه برای تبدیل کردن این صنعت به عنوان کلید اصلی توسعه اقتصادی اجتماعی مصر تاکید کرده است.
رونق توریسم اسپانیا در پی ناآرامیهای مصر و تونس
اما از دیگر سو رکود صنعت گردشگری در کشورهای مصر و تونس، سبب رونق این صنعت در برخی کشورها شده است.
جزایر قناری در اسپانیا، زمستان امسال موفق به جذب 300 هزار توریست از شمال اروپا شد که به دلیل ناآرامیهای سیاسی ازمصر و تونس گریخته بودند.
هردو کشور مصر و تونس در سالهای اخیر به عنوان مقاصد توریستی ارزانتر به رقیبی برای جزایر قناری مبدل شده بودند و توریستهای بسیاری را به دلیل هزینه ارزانتر بخود جذب میکردند. اما حوادث اخیر در هردو کشور سبب قطع این سفرها شده و هر دو کشور طی دو ماه گذشته تعداد زیادی توریست را ازدست دادند.
از سوی دیگر بنا به اعلام «ریکاردو آرماس» فرماندار منطقه قناری، بیش از 300 هزار گردشگر طی ماههای زمستان جاری به جزایر قناری سفر کردهاند که این دوران سفر تا پایان آوریل ادامه مییابد. به گفته وی سرازیر شدن این تعداد بیشمار گردشگر سبب افزایش نرخ اشغال هتلها با 80 تا 85 درصد رشد، شده است.
بنابر این اعلام گردشگرانی که محل اقامت خود را از تونس و مصر به اسپانیا تغییر دادهاند اغلب گردشگرانی از بریتانیا، آلمان و حوزهی اسکاندیناوی هستند و انتظار میرود تعداد زیادی ایتالیایی، فرانسوی، هلندی و روسی نیز دست به این اقدام بزنند.
جزایر قناری در اقیانوس آتلانتیک واقع شده و اسپانیا طبق آمار ارایه شده از سوی سازمان توریسم جهانی، چهارمین کشور توریستی دنیا در جدول جهانی است که پس از فرانسه، امریکا و چین قرار دارد.
سود سرشار گردشگری ترکیه از ناآرامیهای اخیر
و اما ترکیه نیز یکی از کشورهایی است که در پیشبینیهای کارشناسان گردشگری، با ناآرامیهای اخیر در تونس و مصر، سود سرشاری را نصیب خود میکند.
بر این اساس، پیشبینی میشود که بخش بسیار بزرگی از توریستهای اروپایی عازم مدیترانه، تابستان امسال کشور ترکیه را به عنوان مقصد جایگزین انتخاب کنند.
مدیر شورای تجارت توریسم ترکیه و اروپا در این ارتباط گفته است:«اساسن جنگ داخلی و تروریسم بزرگ ترین تهدیدها علیه صنعت توریسم در هر کشور محسوب میشوند و در جریان حوادث اخیر روسای توریسم کشورهای ترکیه و اتحادیه اروپا توافق کردهاند که با توجه به بیثباتی بالقوه که تونس و مصر را همچنان تهدید میکند، ترکیه به عنوان بزرگ ترین رقیب توریسم این دو کشور در منطقه مدیترانه میتواند گردشگران فرانسوی، انگلیسی و آلمانی را وادار کند با تغییر مقصد خود به سوی سواحل جنوبی ترکیه، به این کشور روانه شوند.
به این ترتیب، نرخ اشغال هتلها در ترکیه نیز بهطور مستقیم تحت تاثیر قرار میگیرد.
بر اساس گزارش سازمان توریسم جهانی درباره وضعیت توریسم وتعداد گردشگران در حوزه مدیترانه، کشور اسپانیا با 58 میلیون گردشگر در ردیف اول و ایتالیا با 43 میلیون در ردیف دوم وسپس ترکیه با 29 میلیون در ردیف سوم قرار دارند. کشورهای مصر با 16 میلیون و تونس با 10 میلیون توریست در سال 2010 درردیفهای چهارم و پنجم جدول قرار دارند.
باآرزوی این که روزی صلح، دوستی و آرامش از مهمترین سببهای رونق گردشگری جهان باشند.
منبعها
CHN
CHTN
شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه
shokufeh@koochehmail.com
در پنجمین برنامه از سری برنامههای «خانهبهخانه»، میشنوید از زوجی که، در ترکیه پناهنده هستند و مهمترین دلایلشان برای خروج از ایران، زندگی در محیطی امن و بدون تبعیض، است. آنها که خود را قربانی تبعیض در زمینهی تحصیل، ورزش، کار و حقوق اجتماعی در ایران میدانند، مایلند تا با تغییر محل زندگیشان، از بهوجود آمدن این تبعیضها برای فرزندانشان جلوگیری کنند.
چرا از ایران خارج شدید؟
خانم: ما چند سال است که ازدواج کردیم، و حالا قصد داشتیم که بچهدار بشویم. از آنجایی که محیط ایران برای زندگی ما و وضعیت فرزندانمان مناسب نبود تصمیم گرفتیم که ما بقی زندگیمان را در کشوری که در آن آزادی وجود دارد و افراد بدون تبعیض میتوانند زندگی کنند بگذرانیم.
مگر ایران چه مشکلاتی داشت؟
آقا: در ایران به جز عدم آزادی و امنیت، این مسئلهی مهمی بود که استعدادهای بچهها آنجا شکوفا نمیشد و نمیتوانند افراد در جایگاه اصلی خودشان قرار بگیرند.
آیا برای خود شما هم تبعیض بود؟ فکر میکنید که استعدادی داشتید و فرصتی برای شکوفا کردنش نبود؟
خانم: بله. خوب به علت اینکه ما بهایی بودیم، نمیتوانستیم در مقاطع دانشگاهی و در دانشگاههای رسمی تحصیل کنیم. از یک طرف هم تا کسی مدرک نداشت نمیتوانست کار خوب داشته باشد. در نتیجه وضع اقتصادی هم دچار مشکل میشد. برای همین فکر میکنم اگر تبعیض نبود، به آن چیزهایی که میخواستم میرسیدم.
آقا: بله من هم فوتبال بازی میکردم و میتوانستم پیشرفت کنم اما بهاییها از شرکت در تیمهای ورزشی ملی محروم میشوند. مگر در شرایط خیلی معدود و غیرقابل پیشبینی. برای همین دوست نداشتم بچههای من در این محیط بار بیایند.
از زندگی در اینجا راضی بودید؟
آقا: بله راضی بودیم.
من خودم فکر میکردم شرایط خیلی سخت است. نگران غذا و کار و خرج کردن و … برای شما چطور بود؟
خانم: ما هم اول خیلی حواسمان به خرجها بود و با همان وحشتی که شما گفتید از ایران آمدیم اما بعد از مدتی به شرایط عادت کردیم و خرج و مخارج دستمان آمد. هرچقدر سختتر بگیریم سختتر میشود. باید با این شرایط سازگار شد تا فشار زیادی را متحمل نشویم.
اوقات فراغتتان را در ترکیه چطور گذراندید؟
اوایل که آمده بودم فکر میکردم که باید همهاش بیکار باشم و وقت خیلی زیادی هدر میرود اما بعد از اینکه با دوستی آشنا شدم، او به من کمک کرد تا گروههایی را با نوجوانان ایرانی تشکیل بدهیم و کارهای اجتماعی کنیم
خانم: راستش اوایل که آمده بودم فکر میکردم که باید همهاش بیکار باشم و وقت خیلی زیادی هدر میرود اما بعد از اینکه با دوستی آشنا شدم، او به من کمک کرد تا گروههایی را با نوجوانان ایرانی تشکیل بدهیم و کارهای اجتماعی کنیم. کتاب میخواندیم، فیلم میدیدیم و کارهای مختلف گروهی انجام میدادیم. این باعث شد که من تجربهی خوبی را برای کار با نوجوانان کسب کنم. و البته همسرم هم به من در این زمینه کمک کرد.
پس با توجه به این موضوع شما فرق بین نوجوانهایی که در ایران هستند و کسانی که به اینجا آمدهاند را دیدهاید. مسلمن اینجا آزادترند و خانواده کمتر میتواند تربیتشان را روی بچهها متمرکز کند. با این وجود به نظر خودتان تربیت فرزندان در خارج از ایران سختتر نیست؟
خانم: نوجوانها همان هستند، فقط فرق بین ایران و اینجا این است که آنها همان چیزی که هستند را میتوانند بروز بدهند. برای همین در هر دو صورت یکی است. مسلمن تربیت فرزندان در همه جای دنیا سخت است. اما مسئلهای که باعث شد ما قصد کنیم که در خارج از ایران این کار را انجام دهیم این بود در اینجا بچههای بهایی هم فرصتهایی برابر با سایرین دارند و به خاطر عقیدهشان قربانی محدودیتهای اجتماعی نمیشوند.
آقا: این بستگی به کشوری دارد که افراد برای زندگی انتخاب میکنند. در استرالیا، زندگی راحتتر است. افراد میتوانند با تایم کاری کمتر به زندگی روزمرهشان برسند. البته همه اینها بستگی به تعریف ما از کار و زندگی دارد. اگر ما همهی زندگی را کار و پول درآوردن بدانیم، فرقی نمیکند کجا باشیم، در اینصورت نمیتوانیم به زندگی و فرزندانمان برسیم اما اگر بدانیم که ارزش در کنار هم بودن و طی کردن ساعاتی در کنار هم چقدر باعث رشد زندگی میشود، کمی زندگی را آسانتر میگیریم و در عوض به خانواده و امور آن هم رسیدگی میکنیم.
فکر میکنید یک روز برای زندگی به ایران برگردید؟
خانم: نمیدانم، از الان نمیشود تصمیم گرفت.
آقا: من خیلی دوست دارم برگردم در ایران اما یک سری شرایط سیاسی کشور و وضع اقتصادی خودمان تغییر بکند تا بتوانیم آن زندگی که میخواهیم را در ایران داشته باشیم.
دلتنگ دوستان و خانواده نیستید؟
خانم: من وقتی از ایران آمدم با این فکر آمدم که قرار است بازهم آنها ببینیم و من صرفن یک مسافرت کوتاه آمدهام. سعی کردم به دوری فکر نکنم. البته امیدوارم که یک روزی باز این اتفاق بیفتد.
آقا: به نظر من فاصلهی مسافتها تاثیر در دور و نزدیک شدن روابط ندارد. افراد میتوانند از راه دور هم به هم محبت کنند و با هم دوست بمانند و از حال هم خبردار شوند. بنابراین دیگر جایی برای دلتنگی نمیماند.
ساعاتی قبل اطلاعیهای از قول آن جبهه که اکثریت رهبران آن در زندان هستند، منتشر شد که اعلام میکرد که «بر خلاف مصر، سقوط رژیم، موضوع اجماعى جنبش سبز نیست و «ملت ایران» خواهان اصلاحات براى مصون سازى نظام از سقوط است.» به نظر من به عنوان یکی از حامیان جنبش سبز که بخش وسیعی از طرفداران آن را میشناسم، صدور این اطلاعیه در این زمان، نهایت بیدرایتی و بیسیاستی یک حزب سیاسی است. چرا که:
اول: اگر این اطلاعیه برای آن صادر شده است تا اعضای عزیز و رهبران شجاع آن جبهه که بیش از یک سال است بدون هیچ جرمی در زندان بهسر میبرند، موقعیت بهتری پیدا کنند، و احتمالن آزاد شوند، صدور اطلاعیه دو روز قبل از راهپیمایی 25 بهمن که جنبش دموکراسی ایران نیازمند بیشترین اجماع برای آوردن نیروی اجتماعی به خیابان است، کار غلطی است، چون بخشی از کسانی را که با شما اجماع ندارند، اما این اطلاعیه بر آنان اثر روانی میگذارد، دلسرد میکند. بخش وسیعی از حامیان جنبش سبز خواهان سقوط و برکناری رژیم جمهوری اسلامی هستند و آنها با این اطلاعیه دلسرد میشوند. اگر مقصودتان همین بود که گفتم، میتوانستید محترمانه و عاقلانه، اطلاعیه مذکور را روز 26 بهمن صادر کنید و از فواید آن بهرهمند شوید.
بخش وسیعی از حامیان جنبش سبز خواهان سقوط و برکناری رژیم جمهوری اسلامی هستند و آنها با این اطلاعیه دلسرد میشوند
دوم: چه کسی به شما اجازه داده است که از زبان جنبش سبز سخن بگویید؟ تا آنجا که ما میدانیم جبهه مشارکت فقط یکی از حامیان موسوی در انتخابات بود و بیش از این حق دخالت و اظهارنظر به عنوان جنبش سبز را ندارد. بر اساس سابقهای که ما از جبهه مشارکت و میرحسین موسوی و جناب کروبی داریم، آن دو بزرگوار صاحب صلاحیتتر از جبهه مشارکت برای سخنگویی از جانب جنبش سبزاند. مگر خدای ناکرده موسوی لال است یا کروبی خواب است که شما از طرف جنبش سبز سخن میگویید؟ یک مدرک یا سند یا دلیل یا قولنامه یا توافقنامه نشان بدهید که به شما اجازه داده شده باشد از سوی جنبش سبز حرف بزنید؟
سوم: فرض میکنیم که شما درخواست راهپیمایی کردید و وزارت کشور از شما خواسته است که اگر چنین بیانیهای صادر کنید، برای راهپیمایی 25 بهمن به شما اجازه داده میشود. اگر چنین فرضی درست باشد، که با توجه به مواضع و دیدگاههای وزارت کشور درست بودن آن بعید به نظر میرسد، شما نباید چنین فریبی میخوردید. چرا که تنها انگیزهای که مردم را به خیابان میآورد، یا حمایت از جنبش مصر است، یا تلاش برای تغییر وضع کنونی. در هر دو حال اشتباه شما بسیار واضح و آشکار است. اگر فردا وزارت کشور به استناد گفته شما، مجوز راهپیمایی را صادر کرد، من این بیانیه را هوشمندانه و دقیق میدانم، اما اگر این اتفاق نیافتاد، آن را نشانه بیکفایتی سیاسی مشارکت میشمرم. قضاوت نهایی بماند برای فردا.
چهارم: جنبش سبز تا کنون به یک اجماع حداکثری رسیده که رهبران آن آقایان موسوی و کروبی هستند. خود این افراد گفتهاند که رهبران ما مردم هستند. این هوشمندی از آنجا ناشی میشود که آنان میدانند پذیرش رهبری جنبش در شرایط دیکتاتوری حاضر، عملن آنها را دچار بحرانی میکند که به نفع ادامه جنبش نیست. هوشمندانه و عاقلانه نیست، چنین بیانیهای را صادر کنید، با فرض اینکه هزاران رهبر جنبش سبز، اگر مخالف آن باشند، نمیتوانند اعلام کنند که ما خواستار سرنگونی هستیم، اگر هم موافق آن باشند، نمیتوانند بگویند که ما قصد حفظ نظام را داریم، آن هم در زمانی که آنان اگر میخواستند چنین حرفی بزنند هم شهامتش را داشتند و هم رسانهاش را. شما با این کار آنها را هم تحت فشار قرار میدهید.
پنجم: به آقایانی که به عنوان جبهه مشارکت که اکثر رهبران آن زندانیاند و هر کدام به اندازه کسی که طرفدار براندازی است، حکم زندان گرفتهاند، سفارش میکنم از صدور اطلاعیه بیموقع، حرف زدن بیش از صلاحیت، تا زمان آزادی رهبران مشارکت خودداری کنید. این به نفع خود شماست. لطفن حرف کسی را که اگرچه تجربه سیاسی زیادی ندارد، ولی بیانیه شما نشان میدهد که عاقلتر از شماست بپذیرید.
ششم: این حرفتان درست است که اجماعی برای براندازی در جنبش سبز وجود ندارد. اگر چنین اجماعی نیست، لطفا سکوت را رعایت کنید تا نیروهای جوانی که از این وضع ننگین و نکبت بار خسته شدهاند و عزم جزم دارند که با تمام توان برای تغییر نظام بکوشند، کارشان را بکنند. البته بهتر خواهد بود که بیانیهتان را حذف کنید تا ما هم به روی خودمان نیاوریم که شما چه تخم دو زردهای در آستانه 25 بهمن گذاشتید.
این حرفتان درست است که اجماعی برای براندازی در جنبش سبز وجود ندارد. اگر چنین اجماعی نیست، لطفا سکوت را رعایت کنید تا نیروهای جوانی که از این وضع ننگین و نکبت بار خسته شدهاند و عزم جزم دارند که با تمام توان برای تغییر نظام بکوشند، کارشان را بکنند
هفتم: دفاع از جنبش مصر و تونس، که تمام رهبران حکومت گلوی خودشان را برای آن پاره کردند، نیاز به مجوز ندارد. طبق اصل 27 قانون اساسی راهپیمایی برای چیزی که مخل مبانی اسلام نیست، از جمله دفاع از انقلاب مردمانی علیه ظلم و دیکتاتوری، و مسلحانه هم نیست، حق مردم است. ما از این حق برای یک راهپیمایی فردا استفاده خواهیم کرد.
هشتم: در حالی که بیبیسی فارسی هیچ سخنی از راهپیمایی فردا نمیآورد، در حالی که تمام خبرنگارانش برای نمایش جنبش مردم قاهره از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، با تمام قدرت بیانیه شما را منتشر میکند، این اقدام غیراخلاقی بیبیسی را رفتاری ضد ایرانی و کار شما را رفتاری غیرعقلانی میدانیم.
بخش وسیعی از مردم که با شما اجماع ندارند و با رنگ سبز آزادی پیمان بستهاند، خواهان سقوط حکومتی هستند که جز عقبماندگی و فلاکت برایشان چیزی نیاورده است. اکثر نیروهای آزادیخواه کشور از این راهپیمایی حمایت کردهاند و ما خودمان میدانیم باید با این حکومت چه کنیم. لطفن از مزاحمت خودداری کنید
24 بهمن 1389
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
مادربزرگ آلزایمر که گرفت در زمانی که بود متوقف شد و دیگر با ما نیامد جلو، چشماش رفت جای دوری که دیگر ما نمیدانستیم کجاست. شاید بهتر بود از اینجا، چون دیگر نمیخواست که برگردد هر چقدر هم که ما تلاش کردیم نیامد. پیرزن رفته بود و از ما جدا شده بود. برای ما او دوبار رفت، یکبار زمانی که دیگر نام ما را به زبان نیاورد و دفعهی بعد زمانی که چشمانش را هم بست. پیرزن وقتی که آلزایمر گرفت تمام اطلسیهای خانهاش خشکید چون آنها دست ما را میشناختند و آب نخوردند. نمیدانم شاید خودزنی کردند تا با کسی که عمری زندگی کردهاند، بروند. پیرزن وقتی نگران کفشهایش بود که گم بشود و نتواند برود سرخاک، انگار در دنیایش چیزی مهمتر از آن کفشهای خاکستری و سر خاک عزیزش نبود، برایش چند جفت کفش کنار تختی که رویش نشسته بود گذاشتم تا هروقت که خواست بتواند برود پیش عزیزش و نگران دیر شدن نباشد.
این بیماری بدکوفتی است. یادم باشد خدا را که دیدم یک چشم غره را به او بروم با این مریضی دادنش. برای پیرزن قصه که میگفتم لبخند که میزد من ستارههای آشنایم را پیدا میکردم. همانها را که وقتی کوچک بودم خودش از سر پل تجریش برایم خرید، وقتی میرفتیم امامزاده من توی حیاط با کفترهایی بازی میکردم و او میرفت که یک دل سیر گریه کند و بعد با هم برویم اکبر مشدی بستنی بخوریم. تا روزهای آخر که دیگر چیزی نمیتوانست بخورد باز هم بستنی را میخورد از دست مادرم، بستنی شل بود و نیازی به قورت دادن نداشت. وقتی میخورد باز هم نینی چشمانش آشنا میشد. وقتی که رفت بیشتر خاطرات نوجوانی مرا با خودش برد. ولی من برایش خوشحال بودم چون دیگر ما را فراموش نمیکرد.
پدربزرگ قدبلند بود، با موهایی کمپشت و سفید که زود قامتش خم شد و قامت پدربزرگ را خیلی چیزها با هم خم کرد، شاید مرگ پسرش، شاید بیکار شدنش در این رژیم که از اول میگفت من میشناسم اینها را جیبشان به اندازه قامت یک ملت است، پدربزرگ سیگار میکشید، یواشکی هم نمیکشید بعد از سکتهی اولش فقط یکماه نکشید بعد کشید، همه به او میگفتند که ترا میکشد زودتر از وقتش، من اما کیف میکردم با پکهایش وقتی در بغل بزرگش مینشستم و او میکشید و توی صورت کوچک من میخندید. پدربزرگ هیچوقت اخم نمیکرد . روزی که از خواب بعدازظهرش زد تا به من دوچرخهسواری یاد بدهد، گفت بابا جون مراقب باش به درخت انار نزنی، انار دل نازک است و قهر میکند و من خوردم به درخت انار، نگاهش کردم گفت باباجون درخت انار به جهنم، دست و پایت میشکند، درخت انار آن سال بیشتر از همه وقتی انار داد. پدربزرگ مرا روی دوش بلندش میگذشت تا هرکدام از انارها را که دوست دارم برای خودم بچینم. من خرمالو دوست نداشتم. درخت انار خشک شد. پدربزرگ که رفت دیگر کسی ساعت سفید او را کوک نکرد. یعنی کوک کردند، کار نکرد. پدربزرگ که رفت بیشتر خاطرات کودکی من هم رفت ولی من برایش خوشحالم که رفت چون اگر امروز را میدید دیگر خانهنشین خانهنشین میشد و چندین بار میمرد.
پیرمردی که من فقط هشت سال او را شناختم. ولی وقتی مرد بسیاری از خاطرات جوانی مرا با خود برد. پیرمرد کشاورز سادهدل دریادلی بود که موهای پرپشت سفید مثل خودش داشت، پیرمرد وقتی میخندید یا مرا میبوسید تکتک واژههایش میشدم. مهمانان خانه پیرمرد برایش خدایش بودند، دل و دینش را میداد. پیرمرد را، کمرش را شکسته بودند وقتی همهی زندگیاش را گرفته بودند. ولی قامت پیرمرد غروری داشت که خم نشده بود، پیرمرد که میخندید تمام خانهاش زندگی را حس میکرد همه با او میخندیدند، جیبهای پیرمرد همیشه پر از پول بود که دست بزند نوههایش برقصند و او آنها را شاباش باران کند، پیرمرد دریادلی بود که من کم دیدم. پدربزرگ بود، پیرمرد عاشق نان داغی بود که گرفته بود، که بچههایش را صدا بزند و با هم بخورند و خدا را با لحن ویژهای مورد عنایت و محبت خودش قرار بدهد. پیرمرد را من سالهای کمی بود که میشناختم ولی خطوط دستان لرزانش را میشناختم. مثل پدربزرگ و مادربزرگم. پیرمرد بیماری سختی گرفت یادم باشد خدا را که دیدم چشم غرهای به او بروم بابت پیرمردی که لیاقتش زندگی بود و او به مرگی بیرحمانه دچارش ساخت. پیرمرد ای.ال.اس گرفت عضلات مجاری گوارشیش فلج شد و او هرگز نتوانست نان داغ بخورد. او از غصهی نشستن و سرپا نایستادن دق کرد و مرد. خوب شد که پیرمرد مرد والا از درد نگرفتن نان تازه برای بچههایش چندبار میمرد. پیرمرد که مرد نیمی از خاطرات جوانی مرا با خودش برد.
خاطرات کودکی و بزرگسالی و جوانیم در گذر زمان جا ماندند. نیمشان رفتند و نیمشان هم وقتی میروم سرخاک سردی که آنها دفن شدند کنار آنها دفن شده است. خاطراتم و خاطرات بسیاری از ما در گوشهای جا مانده با کسانی که دوستشان داشتهایم و جاگذاشتیمشان در زمانها.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، جاوید فخریان، فعال دانشجویی و از مدیران «ستاد ملی هشتاد و هشت مجازی»، توسط نیروهای اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش ندای سبز آزادی، جاوید فخریان، پس از دو جلسه احضار به وزارت اطلاعات و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات، روز شنبه پس از حضور در دفتر پیگیری و بازجویی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.
وی آبان ماه سال گذشته نیز در جریان اعتراضات پس از انتخابات بازداشت شده بود.
روز شنبه 23 بهمنماه رضا پهلوی، فرزند محمدرضا پهلوی، در راستای اعلام راهپیمایی 25 بهمن برابر با 14 فوریه در ایران به جهت همراهی با حرکتهای مردمی در مصر و تونس در اعتراض به وضیعیت سیاسی کشورشان، پیامی را ارایه کرده است.
متن پیام به شرح زیر است:
خواھران و برادران عزیز و مبارزم
بینهایت خوشحالم که میبینم موج بزرگی که در سالهای اخیر برای احقاق حقوق و آزادیهای سرکوبشده خویش به راه انداختهاید چنین فراگیر شده و در تونس و مصر به ساحل پیروزی رسیده است. این پیروزیها نشانی تازه و انکارناپذیر دیگر از نیروی لایزال مردم بیسلاح اما آهنین ارادهای است که میتوانـد حاکمان خشونتگر را به عقب راند و به تسلیم وادارد. همین نیروی لایزال است که امروز مردم آزادیخواه جهان را به تحسین و زمامدارانشان را به پشتیانی از تلاش پیگیر اما مسالمتآمیز ملتها در راهآزادی و رهایی کشانده. امروز پیروزی هر جنبش آزادیخواهانهای در تقویت روحیه و استحکام اراده کوشندگان راه آزادی در هرگوشه جهان تاثیری به سزا دارد. یقین دارم که پیروزی درخشان و تاریخی مردم مصر نیز اراده شما برای شرکت در تجمعات و راهپیماییهای روز ۲۵ بهمن و تداوم مبارزات را استوارتر و امیدتان به پیروزی نهایی علیه حاکمان غاصب و ستمگر را بیش از پیش کرده است.
امیدوارم که رژیم بیگانه با آزادی و حق، در مخالفت با راهپیمایی مسالمتآمیز شما برای شرکت در شادکامی مردم آزاده و آزادشده مصر اصرار نورزد. امیدوارم که درس پیروزیهای برق آسا و پیدرپی ستمکشیدگان بر ستمگران بر رهبران غافل و فاسد «جمهوری اسلامی» پنهان نمانده باشد. امیدوارم بدانند که هرچه بیشتر خشونت ورزند و هرچه فضا را بر مردم لب به جان رسیده ایران تنگتر سازند، فنای مسلم حکومت تبهکار خویش را نزدیکتر کردهاند. امیدوارم که نیرویهای انتظامی و نظامی ایران نیز از آنچه در مصر روی داده است درسی بزرگ آموخته باشند و از هر خشونتی علیه خواهران و برادران، همکیشان و هممیهنان بیگناه خود بپرهیزند و بیش از پیش به خیر و صلاح ملت بیاندیشند تا حمایت از حکومت ظالمان، بدانند که پیروزی راه پیمایان حقطلب در نهایت پیروزی آنان خواهد بود.
برای همه شما هممیهنان آزاده و آزادی خواهم در آزمون دیگری که پیش رو دارید آرزوی توفیق دارم و خـود را در کنــار شما میدانم. با هــر فرصت و امکانی که مییابم میکوشم تا ندای رسای آزادیخواهانه شما را به گوش همه آزادگان جهان برسانم. مطمئنم که تلاش پیگیر و قهرمانانه شما در راه آزادی و بهروزی، پیروزی نهایی را بههمراه خواهد داشت.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: فرهنگ ایران
به گفته یک منبع اطلاعاتی، روز دهم ژانویه هنگامی که حسنی مبارک، از تلویزیون دولتی مصر به مردم کشورش پیام میداد، چند تن از افسران مصری سوقصدی علیه معاون وی، ژنرال عمر سلیمان ترتیب دادند. به گفته همین منابع عمر سلیمان از این حادثه جان به در برد، ولی دو تن از محافظین وی در تیراندازی کشته شدند. قرار بود مبارک، اختیارات خود را به عمر سلیمان واگذار نماید، ولی با پیش آمدن این حادثه، فردای آن روز از مقام خود استعفا داد و اختیارات کشور را برخلاف آن چه پیشبینی شده بود به شورای عالی ارتش مصر واگذار کرد. این خبر تا امروز تایید نشده است. این سوقصد پیش از کنار رفتن مبارک، یادآور حادثهای است که در سال 1357 چند هفته پیش از رفتن شاه از ایران اتفاق افتاد، در آن زمان چند تن از درجهداران در پادگان لویزان در شمال تهران، بهسوی افسران و فرماندهان گارد شاه آتش گشودند و شماری کشته و زخمی برجای ماند. بهگفته آگاهان این آخرین اخطار به شاه برای ترک کشور بود.
پیشتر شایعاتی درباره جنگ قدرت در میان فرماندهان نیروهای مسلح مصر شنیده می شد، برخی از منابع آگاه اطلاعاتی، از اختلاف میان سازمان امنیت مصر وارتش آن کشور گفتوگو میکنند. ریاست سازمان اطلاعات و امنیت مصر با ژنرال عمر سلیمان میباشد که به تازگی به معاونت آقای مبارک منصوب شده است، از سوی دیگر فیلد مارشال طنطاوی، وزیر دفاع و ژنرال سامی عنان رییس ستاد ارتش نیز عضو شورای عالی ارتش مصر میباشند که تا انتخابات آینده ریاست جمهوری در مصر، کشور را اداره خواهد کرد.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، زهرا افتخاری و زهرا شریف، دو تن از دانشجویان دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند.
به گزارش ندای سبز آزادی، زهرا افتخاری و زهرا شریف که دو تن از فعالان دانشجویی دختر دانشگاه تهران و از اعضای ستاد میرحسن موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری محسوب میشوند، به طور جداگانه بازداشت شدهاند.
همچنین تاکنون از محل نگهداری این افراد اطلاعی در دست نیست.
یکشنبه 24 بهمن 89 /13 فوریه 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیدهی اخبار مطبوعات یکشنبه ایران
دایرهی شکسته – «آرمیده در گودی دستانشان»- مهشب تاجیک
بخش اول خبرها
میکروفن- «هیچکس بیدلیل اینجا نیست»- شکوفه
این سو آن سو چه خبر- «گردشگری و ناآرامیهای سیاسی»- سیمین
روز نگاشت- «ستایش شجاعت مردم ایران»- محبوبه
رادیو لیچار- «داستان زندگی یک شهروند خیلی معمولی»(قسمت 115)- فرورتیش رضوانیه
بخش دوم خبرها
پسنشینی تند- «ترانههایی برای آزادی»- اکبر ترشیزاد
گزارش روز- «به لغو دادگاه اختصاصی انتخابات رای دادند»- آرین
مجله جاماندگان- «او رهآورد است»- شراره سعیدی
کوچه رندان- «مردی که آسمان را قاب میکرد»- مهسا
بخش سوم خبرها
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: جرس
وزیر ارشاد دولت نهم و مشاور فرمانده سپاه، با حمله به راهبران جنبش سبز و بیان اینکه «تظاهرات کردن در روز ٢۵ بهمن یعنی تزریق مسکن به آمریکای دربند»، مدعی شد «ملت ایران اجازه اینگونه اقدامات را به این گروهها نخواهد داد و روشن است که این افراد در خیالبافیهای بچهگانه و توهم به سر میبرند.»
صفارهرندی ادعا کرد: «کسی که مقابل ٢٢ بهمن، یک چندم بهمن را راه بیندازد، ضدانقلاب است.»
وی همچنین اظهار عقیده کرد «رو در روی حکومت ولیفقیه پرچم زدن، یعنی پرچم آمریکا را سر دست بلند کردن و اینگونه حرکتها ضد انقلابی است و باید سرکوب شود.»
محمدحسین صفارهرندی در نشستی که تحت عنوان «انقلاب اسلامی، جوانهها و آفتها» توسط بسیج دانشجویی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی برگزار شد، با بیان اینکه یکی از آفتهایی که در انقلاب دچار آن بودیم، حالت رخوت و سستی بوده است، گفت: «در این خصوص برخیها از آرمانهای ابتدای انقلاب اسلامی و گفتمان امام فاصله گرفتند و به این نتیجه رسیدند که باید با کشورهای بیگانه همراه شویم.»
صفارهرندی ادعا کرد: «کسی که مقابل ٢٢ بهمن، یک چندم بهمن را راه بیندازد، ضدانقلاب است.»
مشاور فرمانده سپاه اظهار عقیده کرد: «برخی از اینگونه افراد زالوهایی هستند که با حمایت از ارتباط گیری با کشورهای بیگانه منفعت خود را در وابستگی و دریافت پورسانتهای بالا میبییند.»
این وزیر دولت نهم تاکید کرد: «این افراد لاشخورهای اقتصادی هستند که فقط به منافع خود فکر میکنند. اکنون در کنار هیاهویهای سیاسی برخی افراد مدعی هستند که به دنبال تشکیل دولت مطلوب هستند اما در واقع به دنبال منفعت و نشستن بر حوزههای نفوذ اقتصادی هستند.»
صفارهرندی با اشاره به اینکه اینگونه افراد برای اینکه به مقاصد خود وجاهت ببخشند مدعی ایجاد دموکراسی هستند، اظهار داشت: «این گروهها ادعای پیگیری حقوق مردم و ایجاد دموکراسی را دارند اما هنگامی که غبارها فرو مینشیند مشخص میشود که تنها به دنبال ثروتهای نامشروع و بادآورده بودهاند.»
وزیر سابق ارشاد با حمله مجدد به یکی از نزدیکان رییس دولت، افزود برخیها ممکن است شعارهای مذهبی، شرعی و حتا امام زمانی سر دهند اما بر خلاف منویات امام زمان تنها برای انحصار ثروت و حمایت از انسانهای خبیث و فاسد که در داخل و خارج از کشور فعالیت میکنند برنامه ریزیهایی دارند.
این وزیر دولت نهم تاکید کرد: «این گروهها سعی دارند ما را با بحثهای دلآزارده نظری همانند مکتب و جمهوری ایرانی سرگرم کنند تا در پشت صحنه به اقدامات اساسی خود دست بزنند.»
صفارهرندی با تاکید بر اینکه اگر بخواهیم جامعهای پویا و انقلابی داشته باشیم باید هر روز انقلاب کنیم تا از این طریق به پیشرفتهای خود ادامه دهیم، تصریح کرد: «برخیها فهمشان از انقلاب اسلامی معادل ضدانقلابیگری است و فکر کردند انقلاب اسلامی رخ داده تا به دست اراذل و اوباش کوفه بیافتد و پرچم ائمهاطهار را به زیر بکشد.»
این وزیر دولت نهم مدعی شد: «رو در روی حکومت ولیفقیه پرچم زدن یعنی پرچم آمریکا را سر دست بلند کردن و اینگونه حرکتها ضد انقلابی است و باید سرکوب شود.»
صفارهرندی با اشاره به درخواست راهبران جنبش سبز برای برگزاری تظاهرات حمایتی از مردم منطقه، مدعی شد: «کسی که مقابل ٢٢ بهمن یک چندم بهمن را راه بیندازد، ضدانقلاب است. آنان تا سال گذشته شعار «نه غزه، نه لبنان» را سر میدادند اما حالا که انقلابهای منطقه در حال شکلگیری است برای اینکه عقب نمانند و حرکت خود را موجه نشان دهند اعلام میکنند به ما هم اجازه دهید تا از مردم مصر حمایت کنیم.»
وی افزود: «باید به اینگونه افراد گفت همان روزی که همه ملت از مصر حمایت کردند شما هم با ملت شعار سر میدادید، چرا خود را از ملت جدا میدانید.»
وزیر سابق ارشاد خاطرنشان کرد: «ملت ایران علیه دشمنان شعار سر داد و شما هم میتوانستید همصدا با ملت از انقلابهایی که در خاورمیانه در حال شکلگیری است حمایت کنید.»
این وزیر دولت نهم بدون اشاره به تشابه مطالبان معترضین ایرانی با معترضین مصری و تونسی و مردم منطقه، ادعا کرد: «دلیل اینکه اینگونه گروهها با ملت همراه نشدند این است که صدای آنان با صدای ملت قابل انطباق نیست. آنان میخواهند شعار درود بر آمریکا را سر دهند و اگر این شعارها را در درون ملت سر دهند مردم آنان را در درون خود خفه خواهند کرد.»
این وزیر دولت نهم بدون اشاره به تشابه مطالبان معترضین ایرانی با معترضین مصری و تونسی و مردم منطقه، ادعا کرد: «دلیل اینکه اینگونه گروهها با ملت همراه نشدند این است که صدای آنان با صدای ملت قابل انطباق نیست. آنان میخواهند شعار درود بر آمریکا را سر دهند و اگر این شعارها را در درون ملت سر دهند مردم آنان را در درون خود خفه خواهند کرد.»
وی با تاکید بر اینکه کسانی که میخواهند قربان صدقه آمریکا روند مشخص است که در راهپیمایی ٢٢ بهمن شرکت نمیکنند، خاطرنشان کرد: «اینگونه افراد ٢۵ بهمن را انتخاب میکنند چون آن روز، روز آمریکاست نه روز ملت ایران. کسانی که تصمیم گرفتند برای مسایل پیدرپی آمریکا عامل تسکین فراهم کنند روز ٢۵ بهمن را مقابل ٢٢ بهمن علم کردهاند.»
صفارهرندی با ادعای اینکه تظاهرات کردن در روز ٢۵ بهمن یعنی تزریق مسکن به آمریکای دربند و ایران، اظهار عقیده کرد کرد: «طبعن ملت ایران اجازه اینگونه اقدامات را به این گروهها نخواهد داد و روشن است که این افراد در خیالبافیهای بچهگانه و توهم به سر میبرند.»
این وزیر دولت نهم با بیان اینکه مصر با حرکتهای انقلابی خود میخواهد خود را از تحقیر شدن نجات دهد، خاطرنشان کرد: «عصبانیت مردم مصر به این دلیل است که حکومت دیکتاتوری این کشور در جنگ ٢٢ روزه به مردم غزه کمک نکرد و مردم مصر را خوار و خفیف کرد.»
صفارهرندی در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: «آمریکا اکنون سعی دارد در کشور مصر با طراحی کودتای نظامی این کشور را اداره کند. ملت مصر برای تغییر نظام خود ۱٨ روز به میدان آمد اما میبینید که ارتش بیانیههای صادر میکند و مردم را به خانهها فرا میخواند.»
وی با بیان اینکه سیاست جغرافیای جهان با شتاب فراوانی در حال تغییر است و اتفاقات بزرگی در آن رخ خواهد داد، تاکید کرد: «انقلاب اسلامی بر علیه تفکرات بیپایه و اساس شورش کرده و پیروز شد. عدهای معتقدند دموکراسی هنگامی در ایران رخ میدهد که یک همجنسباز همانند یک ولیفقیه فرصت رهبری بر یک کشور را داشته باشد اما در حال حاضر کشورهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که باید حکومتشان به صالحان نزدیکتر باشد.»
صفارهرندی با اشاره به اینکه انقلاب این نوید را میدهد که هر روز انقلابهایی دیگر در کشورهای منطقه رخ خواهد داد، خاطرنشان کرد: «آمریکا در کشور عراق رویاییهای را میپروراند اما اکنون نخستوزیری در این کشور به قدرت رسیده که برای انتخاب کابینه خود از ایران و علما نظریه میگیرد.»
خبر / رادیو کوچه
ایالات متحده بار دیگر از دولت جمهوری اسلامی برای عدم صدور مجوز جهت راهپیمایی معترضان به دولت در روز 25 بهمن در حمایت از مردم مصر و تونس انتقاد کرده است.
به گزارش رویترز، تام دانیلون، مشاور امنیت ملی رییس جمهوری ایالات متحده روز شنبه با صدور بیانیهای از دولت جمهوری اسلامی خواست به مردم این کشور اجازه دهد همانند معترضان مصری از حق جهانی برگزاری اجتماعات مسالمتآمیز، تظاهرات و ارتباطات برخوردار شوند.
آقای دانیلون گفت: «با اعلام این که به مخالفان اجازه تظاهرات نمیدهند، حکومت ایران آن چیزی را برای مردم ایران غیرقانونی اعلام کرده که ادعا میکرد برای مردم مصر شرافتمندانه است.»
پیشتر، یکی از مقامهای وزارت کشور ایران صدور مجوز برای راهپیمایی معترضان در روز 25 بهمن را رد کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«برای 25 بهمن مجوزی صادر نمیشود»
رادیو کوچه
منبع: خبرگزاری الجزیره
در حالی که روز جمعه، 22 بهمن ماه، گروهی از حامیان دولت جمهوری اسلامی برای بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی در خیابانهای شهرهای مختلف حضور داشتند، مخالفان دولت این کشور از برگزاری راهپیمایی در روز دوشنبه خبر دادهاند.
گروههای مخالف دولت از جمله دانشآموزان، دانشجویان، رانندگان وسایل نقلیه و باری و بازاریان این کشور در اطلاعیههای از حمایت و شرکت در این تجمع در تاریخ 25 بهمنماه جهت همراهی با حرکتهای مردمی در تونس و مصر خبر دادهاند.
این تجمع که به عنوان موج سبز (جنبش سبز) در ایران شناخته شده است پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 و اعلام نتایج آن در اعتراض به انتخاب محمود احمدینژاد برای بار دوم بهعنوان رییس جمهوری تشکیل شد.
این فراخوان برای 25 بهمنماه از سوی دو کاندیدای ریاست جمهوری دو سال گذشته میلادی و از رهبران معترضان به نتایج انتخابات یعنی میرحسین موسوی و همچنین مهدی کروبی اعلام شده است.
این در حالی است که دولتهای هر دو کشور تونس و مصر با حضور و اعتراض جنبشهای مردمی در چند هفته اخبر سقوط کردهاند.
از سویی دیگر معترضان در هر دو کشور تونس و مصر از آزادی اعتراضهای خیابانی برخوردار بوده این در حالی است که این مسئله در ایران از هیچگونه تضمینی برخوردار نیست و نیروهای امنیتی در این کشور از برخورد قاطع و محکم با معترضان در روز 25 بهمن خبر دادهاند.
برخی از حامیان جنبش سبز در ایران و خارج از این کشور با تبلیغات و پوشش خبری در رسانهها و شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک سعی دارند تا حامیان بیشتری را در این روز که به عنوان روز «ولنتاین آزادی ایران» به دلیل همزمانی با 14 فوریه روز ولنتاین است برای حضور در خیابان دعوت کنند.
همزمان، مقامهای ارشد جمهوری اسلامی مدعی شدهاند در روز تاریخی 22 بهمن 50 میلیون نفر در راهپیمایی 32امین سال بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی شرکت کردهاند.
این در حالی است که این مقامهای ارشد کنارهگیری حسنی مبارک در این روز را با خروج شاه از ایران و پیروزی انقلاب در 11 فوریه 1979 یکسان میدانند.
از سویی دیگر پس از اعلام راهپیمایی 25 بهمن از سوی رهبران معترضان، تعدادی از فعالان سیاسی و دانشجویی در ایران بازداشت شده و مهدی کروبی نیز در حبس خانگی بهسر میبرد.
براساس گزارشها در میان بازداشتشدگان برخی از حامیان و همکاران میرحسین موسوی نیز بهچشم میخورند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
منبع: حرف حساب
جنبش سبز تاکنون فراز و فرودهایی را تجربه کرده و به سبب طبیعت مردمیاش گاهی ناچار به روش آزمون و خطا روی آورده است و با انتقادهایی هم مواجه شده است. شاید یکی از بزرگترین انتقادها به جنبش سبز این بوده است که از کنشگری کافی برخوردار نبوده و زمانی که ابتکار عمل را به دست داشت این مزیت بزرگ را از دست داد و زمانی هم در سکوت و سکون دیده شد.
چه این انتقادها روا باشند و چه نباشند اکنون پنجره تازهای در برابر مردم ایران گشوده شده است. ماه گذشته، مردم تونس، دیکتاتوری سی ساله بنعلی را پایان دادند و روز گذشته مردم مصر ریاست مادامالعمر حسنی مبارک را. و البته مردم کشورهای اردن و یمن و الجزایر نیز صدا اعتراضشان را بلند کردهاند و هر سه دولت این کشورها نیز بلافاصله به درخواست مردم پاسخ مثبت دادند.
اکنون که رهبران جنبش سبز، مهندس میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی درخواست راهپیمایی برای ۲۵ بهمن کردهاند وقت آن رسیده است که کنشگران جنبش سبز، از اندوختههای خود در این ۱۸ ماه گذشته نهایت استفاده را ببرند و با پاسخگویی میلیونی به این درخواست زحمات ماهها و بلکه سالها تلاش برای آزادیخواهی را با استقامت و شادابی ادامه دهند و به سرانجام برسانند.
فراموش نکنیم که با توجه به شکست راهپیمایی دولتساخته ۲۲ بهمن ماه و موقعیت بسیار مناسبی که برای این راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه فراهم شده است، این واقعه اکنون تبدیل شده است به یک درخواست تاریخی از کسانی که منتقد وضع موجود هستند و چنانچه کسی کوتاهی کند و از این فرصت بزرگ برای تداوم حرکت آزادیخواهانه استفاده نکنند، فردا میباید پاسخگوی سوالات فرزندانش باشد که چرا در چنین روزی که زمانه، زمانهی رفتن دیکتاتورها بود و درسهای فراوانی از دیگران و خود آموخته بودید میدان را خالی گذاشتید؟
خبر / رادیو کوچه
وزارت کشور جمهوری اسلامی درخواست آقایان موسوی و کروبی برای برگزاری راهپیمایی در حمایت از مصر در روز 25 بهمن را «غیرقانونی» اعلام کرده است. این در حالی است که یک عضو کمپین «تماس سبز» عنوان کرده «اطلاعرسانی خوبی برای شرکت در این تجمع صورت گرفته است».
به گزارش فارس، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹، مهدی علیخانیصدر، معاون مدیرکل سیاسی وزارت کشور درباره چرایی غیرقانونی بودن این درخواست اضافه کرده است: «انگیزه سیاسی این بازیها آشکارتر از آن است که بتواند با پوشش «نفاقآمیزی» مانند بهانه حمایت از مصر و تونس پنهان شود.»
از سویی دیگر در روزهای گذشته برخی کاربران شبکههای اجتماعی فارسیزبان همچون فیسبوک و بالاترین از «اخلال در سرعت اینترنت» در پارهای از ساعات شبانهروز خبر دادهاند.
بیشتر بخوانید:
«جنبش سبز به دنبال سقوط نظام نیست»
منبع: کردانه
طی فراخوان انجمن همبستگی فعالان تبعیدی ایرانی در ترکیه در حمایت از حضور مردم در 25 بهمن تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در آنکارا برگزار شد. همچنین در این تجمع به احکام صادر شده از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعتراض و انتقاد شده است.
آغاز این تجمع از مقابل پارک نزدیک سفارت اغاز و با سر دادن شعارهای به حمایت از رهبران جنبش سبز و زندانیان در بند طی یک ساعت با داشتن نمادهای سبز و عکس زندانیان سیاسی از جمله دکتر ابراهیم یزدی، امیر خسرو دلیرثانی، مجید توکلی، ضیا نبوی، حسین رونقی ملکی و مصطفا تاجزاده، مهدی خدایی، حبیباله گلپریپور، حبیباله لطیفی، رضا شریفیبوکانی و … پلاکاردهای از چهرههای اعدامیان اخیر مانند: حسین خضری، زهرا بهرامی، جعفر کاظمی، محمد حاجآقایی، علی صارمی، سیدحبیب حسیندوست و … و با دادن شعارهای این تجمع را ادامه دادند.
در پایان تجمعکنندهگان با قرائت بیانیهای ضمن محکومیت نظام جمهوری اسلامی در قبال مردم ایران از اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا و دولت ترکیه خواستار قطع سریع روابط دیپلماتیک و تشدید فشار بر جمهوری اسلامی شده و نسبت به عدم امنیت رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی و بازداشتهای گسترده اخیر هشدار دادند.
شایان ذکر است این تجمع با همراهی و حضور گروههای مختلف سیاسی و مردمی و حتا حمایت عدهای از مردم ترکیه همراه بوده است.
لازم به ذکر است این تجمع گسترده مردم، مورد توجه رسانههای ترکیه و رسانههای غربی قرار گرفته است.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه و یک روز پس از کنارهگیری حسنی مبارک از ریاست جمهوری مصر، شورای عالی نیروهای مسلح این کشور در بیانیهای از احمد شفیق، نخست وزیر، خواسته شده تا تشکیل دولت جدید وظایف خود را انجام دهد.
این در حالی است که زمانبندی انتقال قدرت و تشکیل دولت جدید هنوز اعلام نشده است.
به گزارش بیبیسی، همچنین به گفته سخنگوی ارتش مصر، این کشور به تمام معاهدههای بینالمللی و منطقهای، از جمله پیمان صلح با اسراییل پایبند خواهد بود و وعده داد قدرت را به غیرنظامیان واگذار کند.
از سویی دیگر ایالات متحده از موضع ارتش مصر استقبال کرده است.
همزمان، منابع خبری در مصر از ممنوعالخروج شدن سه نفر از مقامهای ارشد حکومت خبر دادند.
تلویزیون دولتی مصر اعلام کرد احمد نظیف، نخست وزیر سابق، حبیب عدلی، وزیر کشور پیشین و انس فکی، وزیر اطلاعرسانی فعلی نمیتوانند از کشور خارج شوند.
مقامهای مصر میگویند تحقیقاتی درباره این سه نفر در جریان است اما جزییات آن را مشخص نکردند.
بیشتر بخوانید:
«شاه رفت، حسنی مبارک هم رفت»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
سیزدهم فوریه برابر با زادروز «پیتر گابریل»، آهنگساز، خواننده و موسیقیدان انگلیسی است. او زاده سال 1950 است و در مورد موسیقیاش میتوان گفت که وی چرخهای را شروع کرد که موسیقی راک، پاپ و موسیقی ملل را در بر میگیرد. پیتر گابریل از فعالین مدافع حقوق بشر است و بارها کنسرتهایی در این راه برگزار کرده است.
«پیتر برایان گابریل» در سیزدهم فوریه سال 1950 در «لندن» زاده شد. او در دوران تحصیل در دبیرستان با دوستان خود گروهی را تشکیل داد که نام آن را «جنسیس» Genesis نامیدند و او خواننده اصلی گروه بود و نخستین آهنگ خود را به نام «خورشید خاموش» در سال 1968 به اجرا درآورد.
چند سال بعد پیتر از گروه جدا شد و پس از جدایی به تنهایی فعالیت موسیقی خود را با معرفی موسیقی ملتهای مختلف جهان و تلفیق موسیقیهای ملی با موسیقی مدرن، ادامه داد و به طور مستقل آثارش را به عرضه گذاشت و نخستین آلبوم تکی خود را که طیف وسیعی از سبکهای مختلف موسیقی را در بر میگرفت، را در سال 1977 تولید کرد.
ترانه «Biko» در آلبوم سوم او ترانهای بود در مورد یک مبارز تبعیض نژادی که به یکی از بزرگترین ترانههای اعتراض آمیزدهه 80 تبدیل شد. در سال 1986 آلبوم «So» که یکی از برترین آلبومهای پاپ است را همراه با یک سری کلیپهای ویدیویی ارایه کرد که به دلیل ویژگیهای روشنفکرانه آن، هنوز هم جزو کلیپهای پر طرفدار است.
گابریل در نیمه دهه هشتاد با ترانه «پتک» به موفقیت خیرهکنندهای دست یافت و شش سال بعد، یعنی در سال ۱۹۹۲ آلبوم «ما» را عرضه کرد و ده سال بعد از آن، در سال 2002 آلبوم «برخاستنup » را منتشر ساخت. آنا گابریل، دختر پیتر در سال 2004 فیلمی با عنوان «پرتره خانواده» ساخت که داستان آن در مورد تورهای بزرگ پدرش در نقاط مختلف دنیا است.
پیتر گابریل تا کنون موسیقی چند فیلم را ساخته، که از میان آنها میتوان به «آخرین وسوسه مسیح» ساخته جنجالی «مارتین اسکورسیزی» در سال 1989 اشاره کرد.
پیتر گابریل از فعالین مدافع حقوق بشر است و بارها کنسرتهایی در این راه برگزار کرده است. وی همچنین از حامیان فعال سازمان عفو بینالملل نیز محسوب میشود. پیتر در سن 56 سالگی به خاطر اقداماتش در جهت ترویج حقوق بشر و صلح جهانی مورد تقدیر قرار گرفت و جایزه «مرد صلح» را از بنیاد «میخاییل گورباچف» رهبر سابق شوروی دریافت کرد.
گابریل هم چنین خود دست به تاسیس سازمان نیکوکاری مدافع حقوق بشر زده که نام آن «شاهد» است و جایزه نیکوکاری به شخصیتهایی از عرصههای مختلف هنری، اجتماعی و سیاسی اهدا میشود که در راه حقوق بشر تلاش میکنند.
پیتر گابریل هماکنون در کنار پروژههای موسیقیایی ریز و درشت خود به ساخت آلبوم نیز مشغول است. پرداختن به موسیقی ملل و توزیع موسیقی به اشکال نوین از دیگر مشغولیتهای جدی اوست.
گفته شده: بعد از واکنش و اعلام همبستگی بسیاری از روشنفکران و هنرمندان بینالمللی با جنبش سبز معترضان ایران، پیتر گابریل هم علیه اتفاقات بعد از انتخابات در ایران موضع گرفته و شجاعت مردم ایران را ستایش کرد.
منبعها:
سایت گفتگوی هارمونیک
گوگل
ویکیپدیا
همشهری
محمد قمری طبسی/ نامه وارده
پناهجوی ایرانی در اربیل عراق بیش از یکصد روز است که در برابر دفتر سازمان ملل در اربیل دست به تحصن زده و تاکنون پاسخی را از این دفتر دریافت نکرده و پرونده آنها در وضعیت بلاتکلیف به سر میبرد. همچنین این پناهجویان از وضعیت نامناسب زندگی نیز برخوردارند.
محمد قمری طبسی از تحصنکنندگان در اربیل با ارسال نامهای به رادیو کوچه به شرح گوشهای از وضعیت خود و دیگر تحصنکنندگان پرداخته، که متن آن در زیر آمده است:
با درود به روان پاک تمام جانبختگان راه آزادی و وطن
در تاریخ 4/2/2011 به اتهامات واهی و بدون هیچگونه سند و مدرکی در کمپ پناهجویان متحصن اربیل عراق در برابر دفتر (یواناچسیار) توسط پلیس دستگیر شده وتا تاریخ 9/2/2011 در بازداشت بودم و در نهایت با تلاش دوستان در داخل عراق و خارج از عراق بهصورت موقت آزاد شدم. در فاصله بازداشت مطالبی درباره اینجانب و چند تن از فعالین و دوستان گفته شده که دروغ محض بوده و از آنجایی که خبررسان و هماهنگکننده این کمپ من بودهام عذرخواهی میکنم و امیدوارم که مشکلی در فعالیتهای بشردوستانه آنها ایجاد ننماید و با توجه به اینکه من این اتهامات را مردود میدانم و افرادی که این شکایات را مطرح نمودهاند اهداف دیگری را در سر میپرورانند در این بابت صحبتی نمیکنم و رسیدگی آنرا به عهده مراجع قانونی اقلیم کردستان میگذارم و اما بعد از 135 روز تحصن در گرمای شدید و سرما، باد و طوفان افرادی که این کمپ را حمایت میکردند (که اکثرا این کمکها کمکهای معنوی بود بهجز یک مورد که مبلغ (500$) پانصد دلار که از طریق تلویزیون آقای شمیرانی جمع گردیده و ارسال شد هیچ کمک مالی دررابطه با این کمپ دریافت نشد است.) و همچنین همگان منتظر به بار نشستن و نتیجه گرفتن از این تحصن بودند نتیجهای که نه فقط به خاطر چند خانواده در اربیل بلکه برای مشخص شدن وضعیت تمامی پناهجویان و پناهندگان ایرانی در تمام نقاط جهان که شروع آن از این نقطه در جهان بود. هر چند در روهای اول هدفی را که دنبال میکردیم فقط مربوط به همان چند خانواده بود.
در نهایت فقط جمهوری اسلامی و عواملش را خوشنود کرد این موضوع دلیل بر این نیست که دست از مبارزه برداشت مطمنن وطنپرستان همیشه و همهجا وطنپرست خواهند ماند امیدوارم هموطنانی که این کمپ را حمایت میکردند به حمایت خود از پناهجویان ایرانی آواره در همه نقاط جهان ادامه دهند. همانطور که همگان میدانند در راه مبارزه فراز و نشیبهای زیادی است و تاریخ قضاوت خواهد کرد. چنانکه اینطور بوده است.
عراق اربیل
12/2/2011
ویدئو:
«اعتراض در تورنتو به وضعیت پناهجویان ایرانی در اربیل»
بیشتر بخوانید:
«عدم تمدید اقامت طبسی، پناهجوی متحصن در اربیل»
رادیو کوچه
1833میلادی- «ریچارد واگنر» (Wilhelm Richard Wagner) آهنگساز آلمانی در چنین روزی درگذشت. او که در 22 می 1813 در «لایپزیک» آلمان به دنیا آمده بود، از کودکی به موسیقی علاقه داشت و از 14 سالگی در این فکر بود که اثری در این زمینه پدید آورد تا این که توانست اپرای خود را به نام «پریانها» بنویسد. واگنر در سالهای بعد مورد توجه قرار گرفت و به ریاست ارکستر یکی از تاترهای شهر انتخاب شد. وی در سال 1848 قصد داشت تا یک اپرای بزرگ تهیه کند، اما در جریان انقلاب سال 1848 سیزده سال از وطن دور افتاد. واگنر در سالهای پایانی عمر خود در شهر بایروت آلمان اقامت گزید و ساختمان یک تاتر را ساخت که در آن شاهکارهای خود را اجرا کرد. با وجود نبوغ هنری و آثار جاویدانی که به وجود آورد، از نظر اخلاقی درسطح پایینی قرار داشت و نیمی از عمر خود را به علت بدهیهای ناشی از بیبندوباری و عیاشی، فراری و متواری بود. با این حال، موسیقی واگنر، هنری برگزیده و دارای جنبه جاودانگی بود و طرفداران فراوانی داشت.
1954 میلادی- در چنین روزی در طول جنگ جهانی دوم ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق مناطق بوداپست و مجارستان فعلی را از ارتش آلمان پس گرفت. مجارستان در جنگ جهانی دوم جز متحدان آلمان نازی درآمده بود. در این نبرد، بیش از یکصد و پنجاه و نه هزار نفر جان خود را از دست دادند و بیش از 80 درصد ساختمانها از جمله ساختمان پارلمان مجارستان تخریب شد.
1357 خورشیدی- در چنین روزی احزاب به صدور اعلامیه مبادرت ورزیدند. حزب جمهوریخواه ایران به رهبری دکتر عبدالحسین بقایی کرمانی با صدور اعلامیهای بر ضرورت وجود احزاب آزاد در کشور تاکید کرد. همچنین سازمان مجاهدین خلق نیز باصدور بیانیهای از کلیه طرفداران مجاهدین خلق ایران سراسر کشور دعوت کرد که در آستانه پیروزیهای قاطع جنبش انقلابی خلق قهرمان ایران با تشکل هر چه بیشتر در صفوف مجاهدین به پاسداری از دستآوردهای انقلاب و استمرار حرکت ضد امپریالیستی بپردازند. همچنین نورالدین کیانوری رهبر حزب توده ایران با انتشار بیانیهای در پاریس از رهبران تازه کشور خواست ممنوعیتی را که شاه برای این حزب به وجود آورده بود از میان بردارند. ابوالفضل قاسمی دبیر حزب ایران (از احزاب وابسته به جبهه ملی) هم ضمن تایید دولت بازرگان خواستار فعالیت احزاب در کشور شد. در این روز جاما (جنبش انقلابی اسلامی مردم ایران) و سازمان چریکهای فدایی خلق هم بر جمعآوری سلاحها از میان مردم تاکید کردند.
1945 میلادی- بمباران شهر درسدن (Dresden) آلمان از 13 تا 15 فوریه رخ داد. بمباران شهر درسدن یکی از بحث برانگیزترین عملیات نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم است.
در این بمباران شهر تاریخی درسدن که پایتخت ایالت زاکسن آلمان و معروف به فلورانس به کلی ویران شد و شمار زیادی از مردم غیرنظامی در آن کشته شدند. شمار کشتهشدگان غیرنظامی بین 12 تا 40هزار نفر تخمین زده شدهاست. 5هزار بمبافکن آمریکا و انگلیس در این بمباران شرکت داشتند.
1903 میلادی- «ژورژ سیمنون» (Georges Simenon)، نویسنده و داستاننویس برجسته فرانسوی در شهر «لیژ» بلژیک زاده شد و فعالیت ادبی خود را از روزنامهنگاری در این شهر آغاز کرد. سیمنون سالیانی در آمریکا به سر برد، سپس در فرانسه اقامت گزید و با نامهای مستعار به نشر رمانهای عامهپسند و کارآگاهی پرداخت. این امر باعث شد تا ژرژ سیمنون نزد عامه مردم، به ویژه طبقه کارآگاهان و پلیس جنایى محبوبیت فراوان به دست آورد و او را به ثروت و شهرت رساند. او در سال 1931 داستان «آقای گاله» را منتشر و در آن، شخصیت «کارآگاه مگره» را خلق کرد که در عالم داستانی، شخصیتی جهانی یافت. شخصیت تزلزلناپذیر کارآگاه مگره در کشف جرایم و جنایتها، بیشتر به الهامات، هوش و زیرکی خود او بستگی مییابد تا به روشهای علمی. سیمنون از آن پس بهطور پیاپی داستانهای خود را انتشار داد که «خانه کانال»، «ناشناسان در خانه» و «کرکرههای سبز» و رمانهای دیگر، از آن جمله است.
شخصیتهای داستانهای سیمنون طوری ساخته شدهاند که همه بر حسب عواطف و صفات روحی خود رفتار میکنند، بیآنکه خود نویسنده در ورای چهره آنان پنهان باشد و آنها را راهنمایى کند. سیمنون داستانهای جنایى را با حوادثی واقعی میآمیزد و در لفاف اسراری از زندگی آدمی که رنگی شاعرانه دارد، میپیچد. داستانهای سیمنون علاوه بر دسیسهها، از تجزیه و تحلیل روانی دقیق برخوردار است و از پرخوانندهترین آثار جنایی به شمار میآید که به غالب زبانها ترجمه و از بیشتر آنها فیلم سینمایی ساخته شده است. او سرانجام در سال 1989 درگذشت.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1950 میلادی – زادروز «پیترگابریل» آهنگساز، خواننده و موسیقیدان انگلیسی.
1345 خورشیدی– «فروغ فرخزاد» شاعر ایرانی در 32 سالگی در سانحه تصادف درگذشت.
2006 میلادی – باستانشناسان در دره فراعنه در محل شهرستان «تبس» پایتخت مصر باستان، در کنار رود نیل در 5 متری مقبره توتانخامون(فرعون جوان)مقبره دیگری در زیرزمین کشف کردند که در آنجا تابوتهای حاوی اجساد مومیایی شده مربوط به سلسله هجدهم قرار داده شده است.
خبر / رادیو کوچه
دادگاه ضد تروریسم پاکستان که درباره ترور بینظیر بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان تحقیق میکند، روز شنبه، حکم جلب پرویز مشرف، رییس جمهوری سابق این کشور را صادر کرده است. دادستانان مىگویند وی از طرح طالبان براى ترور خبر داشته اما این اطلاعات را در اختیار مقامات قرار نداده بود.
به گزارش الجزیره، دادستانان همچنین رییس جمهوری سابق پاکستان را متهم مىکنند که امنیت لازم براى خانم بوتو را تامین نکرده بود.
بىنظیر بوتو در دسامبر ۲۰۰۷ در هنگام ترک یک تجمع انتخاباتى در راولپندى کشته شد. خانم بوتو دو دوره نخست وزیر پاکستان بود.
ژنرال مشرف هم اکنون در تبعیدى خود خوانده در لندن به سر مىبرد و این اتهامها را رد کرده است.
سخنگوى حزب آقاى مشرف گفته است که صدور این حکم جلب، با انگیزههاى سیاسى همراه است. او تاکید کرده که آقاى مشرف، به این حکم تمکین نمىکند.
این در حالی است که پاکستان اعلام کرده است اگر آقاى مشرف به این حکم تمکین نکند، به عنوان یک فرارى معرفى مىشود.
منبع: جبهه متحد دانشجویی در کانادا
روز پنجشنبه 10 فوریه دو تجمع به کوشش جبهه متحد دانشجویی در کانادا، در اعتراض به اعدامهای گسترده در ایران و به ویژه حکم اعدام سعید ملکپور، که دارای اقامت دایم کانادا است، در شهر اتاوا پایتخت کانادا برگزار شد. در این دو تجمع با وجود هوای بسیار سرد و برفی دهها نفر از فعالان حقوق بشری و سیاسی حضور داشتند. دکتر زهره افتخاری همسر سعید ملکپور در سخنان خود خواستار اقدام فوری نحست وزیر کانادا برای نجات جان همسرش شد.
در این برنامه همچنین الکس نو (Alex Neve) دبیر کل سازمان عفو بینالمل، دیوید کیلگور (David Kilgour) نماینده سابق مجلس، حسن زارعزاده اردشیر دبیر کل کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، مریم بنییزدی فعال مدنی و مدیر سایت حقوق بشری Persian2English سخنرانی کردند.
تجمع اول از ساعت 1:30 در برابر ساختمان پارلمان کانادا و با هدف درخواست از نخست وزیر کانادا برای انجام اقدام فوری در مورد سعید ملکپور و تجمع دوم در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران و بهمنظور اعتراض به اعدامهای گسترده در ایران برگزار شدند.
پس از آنکه حاضران شعار میدادند «Harper Harper, bring Saeed home» (استفان هارپر سعید را به خانه بازگردان)، حسن زارعزاده اردشیر در جایگاه قرار گرفت و ضمن تشکر از حاضران که در هوای سرد و روز کاری از شهرهای مختلف در اتاوا جمع شده بودند، در سخنانی گفت: «ما نگران آن هستیم که سعید به سرنوشت زهرا بهرامی دچار شود. اگر دولت هلند اقدامانی که الان انجام میدهد پیشتر انجام میداد میتوانست جان زهرا بهرامی را نجات دهد اما آنها کوتاهی کردند.»
اردشیر در ادامه گفت ما از دولت کانادا و شخص نخست وزیر میخواهیم دست به یک اقدام جدی و عملی بزند و سعید ملکپور را به خانهاش بازگرداند. او از همه خواست به هر روشی که میخواهند از دولت کانادا درخواست کنند تا برای نجات سعید از مجازات مرگ تلاش کند.
در ادامه اردشیر خانم زهره افتخاری همسر سعید ملکپور را معرفی کرد و او پس از آنکه در جایگاه قرار گرفت نامهای که به نخست وزیر کانادا نوشته بود را قرائت کرد. او در این نامه به شرح پرونده سعید و رنجهایی که کشیدهاند اشاره کرده و از استفان هارپر خواست که هرچه سریعتر برای بازگرداندن سعید به کانادا اقدام کند.
زهره افتخاری خطاب به نخست وزیر کانادا گفت: «آقای هارپر آیا شما باور دارید همسر من بیگناه است؟ اگر اینطور است پس چرا اقدامی انجام ندادهاید؟ اگر هم مطمئن نیستید ، آیا باور دارید که کسی به دلیل جرایم اینترنتی مستحق مجازات مرگ است که البته قانونی هم برای این نوع جرایم نوشته نشده است؟ من احساس میکنم سکوت دولت کانادا به معنی آن است که باور دارد همسر من دچار خطا شده است.»
پس از آن حاضران با سر دادن شعار، به سمت سفارت جمهوری اسلامی راهپیمایی کردند. الکس نیو دبیر کل سازمان عفو بینالملل که در این راهپیمایی حضور فعال داشت، پس از استقرار در برابر ساختمان سفارت جمهوری اسلامی توسط حسن زارعزاده اردشیر به حاضران معرفی شد.
او در سخنان تندی با اشاره به اینکه هر روز تقریبن دو نفر در ایران اعدام میشوند، گفت ما اینجا جمع شدهایم تا به دولت جمهوری اسلامی بگوییم که ما با خانواده سعید ملکپور اعلام همبستگی میکنیم و حاضر نیستیم این بیعدالتی را در مورد سعید تحمل کنیم.
دبیر کل سازمان عفو بینالملل شاخه کانادا یک روز پیش از این برنامه در نامهای به نخست وزیر کانادا خواستار اقدام فوری او برای پیگیری وضعیت سعید ملکپور شده بود.
در ادامه دیوید کیلگور نماینده سابق پارلمان کانادا توسط مریم بنییزدی به حاضران معرفی شد. او در سخنان گفت باید سعید را به همسرش در کانادا بازگردانیم. وی افزود: «کانادا از حامیان اصلی قطعنامه نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد است و تلاشهایی در مورد نقض مستمر حقوق بشر در ایران انجام داده است.»
در این برنامه جمعیتی که از شهرهای تورنتو، اتاوا ، واترلو و مونترال حضور داشتند، با نظمی خاص و بهدور از خشونت برنامه را دنبال کردند و در انتها پلیس از تظاهرکنندگان بهخاطر حفظ نظم و آرامش تشکر کرد.
این برنامه به دعوت جبهه متحد دانشجویی کانادا برگزار شد و سازمان عفو بینالملل، کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، کمیته بینالمللی اعدام و مرکز بینالمللی حقوق بشر در آن شرکت و حمایت کردند.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
1) وزیر اطلاعات: «انتظار مردم برای محاکمه فتنهگران بهحق است»
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=54549
وزیر اطلاعات با بیان اینکه انتظار مردم برای محاکمه سران فتنه، انتظار بهحقی است افزود: «مهدی هاشمی هم در مسیر فتنهگران قرار دارد.»
حجتالاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در گفتوگو با فارس در پاسخ به سوالی در مورد تاکید راهپیمایان 22 بهمن بر محاکمه سران فتنه اظهار داشت: «مردم به هیچ وجه کسانی که در مقابل انقلاب اسلامی آنها ایستاده و با غربیها همصدا شدهاند را قبول نخواهند کرد.»
2) سال آینده بورس برق در کشور راهاندازی میشود
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=54563
عضو هیت تنظیم بازار برق ایران از راهاندازی نخستین بورس برق در سال آینده با محوریت شهر مشهد خبر داد.
علیرضا خجسته در گفتوگو با خبرنگار فارس در مشهد اظهار داشت: «این بورس با هدف تنظیم هرچه بهتر بازار برق در زمینه خرید و فروش آن راهاندازی میشود.» عضو هیت تنظیم بازار برق ایران گفت: «همچنین این بازار کانون تلفیق محدودیتهای فنی، مهندسی و امنیتی شبکه با ملاحظات اقتصادی است.»
جام جم
1) رحیمی: حجم صادرات کشور افزایش مییابد
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100835645614
معاون اول رییس جمهوری با اشاره به آمار و گزارشات ارایه شده از وضعیت صادرات کشور گفت: «صادرات کشور نسبت به گذشته رشد مطلوبی داشته است اما وجود ظرفیتهای فراوان کشور ایجاب میکند قلههای بلندتری را هدف قرار دهیم.»
2) ریزش تونل خط 3 مترو
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100835659321
به گزارش فارس، عصر دیروز در مسیر خط 3 متروی تهران در اتوبان جوانه به سمت اتوبان نواب، حوالی پادگان قلعهمرغی، بر اثر ریزش زمین، گودالی عمیق ایجاد شد. در این حادثه دو دستگاه خودروی پراید و پژو در گودال ایجاد شده فرو رفتند. این حادثه تلفات جانی نداشته است .
خراسان
1) واکنشهای جهانی به سقوط مبارک، پسلرزههای مصر در الجزایر و یمن
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=24&id=584246
پس از دو هفته بحران سیاسی در مصر که به کنارهگیری حسنی مبارک از سمت ریاست جمهوری در شامگاه جمعه انجامید، در حالی که شادی مردم در قاهره و شهرهای دیگر ادامه دارد، برخی از معترضین هنوز میدان التحریر را ترک نکردهاند. پسلرزههای انقلاب مصر باعث شد تا روز گذشته پایتختهای یمن و الجزایر نیز تبدیل به صحنه درگیری میان نیروهای پلیس و مردم شود.
2) بهبهانی: حضور نیافتنم در مجلس بیاعتنایی به نمایندگان نبود
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=24&id=583947
حمید بهبهانی در مراسم تودیع خود و معارفه سرپرست وزارت راه در خصوص علت حضور نیافتنش در مجلس شورای اسلامی ( روز استیضاح ) عذرخواهی کرد و گفت: «نمایندگان از علت آن مطلع هستند و این به معنای بیاعتنایی به نمایندگان مجلس نبوده است.» محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهوری نیز در این مراسم با بیان اینکه تعداد اندکی در پی عیبها و نواقص وزارت راه و ترابری بودند، گفت: «این عده محاسن و زیباییهای کار دکتر بهبهانی را ندیدند.» وی ادامه داد: «کسی که با معدل 11 و با تغییر رشتههای مختلف به ناحق در جایی مینشیند، ناحق هم میبیند.»
کیهان
1) سخنگوی کاخ سفید کنار رفت
http://www.kayhannews.ir/891124/16.htm#other1610
سخنگوی کاخ سفید از سمت خود کنارهگیری کرد و جای او را احتمالن مدیر روابط عمومی معاون رییس جمهوری آمریکا خواهد گرفت.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، «رابرت گیبس» از سخنگویی کاخ سفید رسمن استعفا کرد. وی ماه گذشته اعلام کرده بود که از سمت خود کنارهگیری میکند و بالاخره جمعه گذشته پس از برگزاری کنفرانس خبری، این جلسه را آخرین کنفرانس خبری خود اعلام کرد.
گیبس در مورد علت استعفای خود چیزی نگفت، اما « باراک اوباما» رییس جمهوری در واکنش به این استعفا گفت: «گیبس نه تنها یک سخنگوی فوقالعاده، بلکه یک دوست بزرگ بود و شما نمیتوانید کسی را بهتر از وی در این سنگر داشته باشید.» اینگونه ابراز رضایت اوباما نشان میدهد که گیبس علیرغم میل رییس جمهوری و احتمالن به خاطر اختلافات داخلی استعفا کرده است.
براساس خبرهای رسیده از واشنگتن، احتمال میرود «جی کارنی»، مدیر روابط عمومی «جو بایدن» معاون اوباما، جای گیبس را بگیرد و سخنگوی کاخ سفید شود.
2) محافل غربی: کشورهای خاورمیانه یک به یک تبدیل به ایران میشود
http://www.kayhannews.ir/891124/2.htm#other202
پیروزی اخیر مردم مصر و بیرون راندن مبارک، آن هم درست در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحلیلگران غربی را بر آن داشته بیش از گذشته مقوله صدور انقلاب از ایران را جدی گرفته و تحولات لبنان، مصر و همراهی سوریه و ترکیه را امری اتفاقی ندانند. این موضوع اما زمانی اهمیتی دوچندان خواهد یافت که دیگر خیزشهای مردمی در خاورمیانه، مورد توجه قرار گرفته و روند اسلامخواهی آنها ارزیابی گردد.
آفرینش
1) ادغام وزارت راه و مسکن منتفی است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=77650
رییس کمیسیون عمران مجلس با اعلام این که احتمال ادغام وزارت راه و ترابری و مسکن در آینده نزدیک منتفی است، از نشست مشترک کمیسیون عمران با سرپرست وزارت راه، درباره اولویتها و برنامههای آینده این وزارتخانه خبر داد.
2) ابراهیمی: سقوط مبارک راه را برای موفقیت دیگر ملتها باز کرد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=77643
نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاثیر سقوط دولت حسنی مبارک را قطع شدن دست نظام سلطه از منطقه عنوان کرد و افزود: «سقوط مبارک راه را برای موفقیت دیگر ملتها باز کرد.» حسین ابراهیمی در گفتوگو با خانه ملت، در خصوص تحولات مصر و سقوط دولت حسنی مبارک، گفت: «با تحولی که در مصر به وجود آمد، دست استکبار از منطقه قطع و مردم منطقه امیدوار شدند که میشود با نظام سلطه و استکبار برخورد کرد.»
ابرار
1) وزیر کشور: استانى شدن انتخابات مجلس باعث راى آورى افراد مشخصى مىشود
http://www.abrarnews.com/politic/1389/891124/html/rooydad.htm#s128238
وزیر کشور گفت: «جلسهاى با اعضاى کمیسیون شوراها و نمایندگان درباره معایب استانى شدن انتخابات مجلس برگزار شد و وزارت کشور نظر تخصصى و کارشناسى خود را در این باره ارایه کرد.» نجار تصریح کرد: «این طرح به دلیل بالا بردن هزینه انتخابات و طولانىتر شدن فرایند به ضرر کشور است. علاوه بر اینکه با اجراى آن به این سمت پیش مىرود که در استانها انتخابات حزبى شده و افراد مشخصى با یک لیست خاص راى بیاورند.»
2) دادگاه پاکستان دستور بازداشت مشرف را صادر کرد
http://www.abrarnews.com/politic/1389/891124/html/akhar.htm#s128478
مقامهاى قضایى پاکستان اعلام کردند که دیروز حکم دستگیرى پرویز مشرف در پرونده ترور بىنظیر بوتو صادر شده است. به گزارش ایسنا، یک دادگاه ضد تروریستى در پاکستان به پرویز مشرف، رییس جمهوری پیشین این کشور دستور داد تا در ۱۹ فوریه(۳۰ بهمن) براى حضور در دادگاه در شهر روالپندى حاضر شود.
خبر / رادیو کوچه
جبهه مشارکت ایران اسلامى، با انتشار بیانیهاى در روز شنبه ۲۳ بهمن اعلام کرد که بر خلاف مصر، سقوط رژیم، موضوع اجماعى جنبش سبز نیست و «ملت ایران» خواهان اصلاحات براى مصونسازى نظام از سقوط است.
در بیانیه جبهه مشارکت نوشته شده است که سبزها خواهان اجراى بدون تنازل قانون اساسى و عدم دخالت نیروهاى امنیتى و نظامى در عرصه سیاست و انتخاباتاند.
در بیانیه این جبهه آمده است: «دیگر دیکتاتورها و نظامیان مداخلهگر در سیاست نمىتوانند بدون توجه به مطالبات بیان شده در کف خیابانها فرد موردنظر خود را از صندوق انتخابات بیرون بیاورند.»
این تشکل اصلاحطلب، گستردگى جنبش مردم مصر را مدیون «تکثر بیکران شبکههاى اجتماعى همچون مساجد، قهوهخانهها، سازمانهاى مدنى، جنبش زنان و دانشجویان» دانسته و گفته است: «دیکتاتورىها نمىتوانند همچون سابق انتخابات را در جایى کاملن دور از حوزه نظارت مردمى و بهویژه نظارت چشمان مسلح به اینترنت برگزار کنند.»
جبهه مشارکت اسلامی با «مشابه خواندن ادبیات روزنامه الاهرام و رسانههاى رسمى مصر» در متهم کردن تحول خواهان به «فتنه جویى» با ادبیات تریبونهاى رسمى مشابه در ایران نظیر «کیهان و صدا و سیما» تشابه دیگر این دو جنبش را «توازن دلانگیز رویاها و آرمانهاى جوانان عرب و ایران» براى مصر فردا و ایران فردا خوانده است.
همزمان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با انتشار بیانیهاى ابراز امیدوارى کرده است که ملت آزادیخواه ایران با شرکت در راهپیمایىهاى مستقل و غیردولتى به جمع حامیان بیدارى اسلامى در سراسر جهان بپیوندند.
در بیانیه مجمع محققین و مدرسین آمده است: «همیشه در آموزههاى اسلامى بر حمایت از مظلومان و اعتراض به ظالمان تاکید شده است.»
پیش از این میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان دولت در ایران، در نامهای به وزیر کشور درخواست کرده بودند روز 25 بهمن مجوز راهپیمایی برای همبستگی با «قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصر برعلیه حکومت استبدادی» صادر شود.
بیشتر بخوانید:
«دولت جمهوری اسلامی از اراده مردم میترسد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر