شراره سعیدی/ رادیو کوچه
از آنجایی که نمیتوان حیوانات را که کلن معانی تعریفشده از هنجارهای انسانی مانند شرافت، نجابت و غیرت را ندارند به هرزهگری و تنوعطلبی و تخطی از قانون تثبیتشده غریزه ناب نامید، باید اعتراف کرد که تعدادی از این موجودات بهصرف اطاعت از الگوی غریزیشان همجنسگرا هستند. ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺎرﻛﻨﺎن در ﺑﺎغ وﺣﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺑﺎغ وﺣﺶ ﺧﻮد اذعان ﻛﺮدهاﻧﺪ، اﻣﺎ وﻗﺖ، ﻫﺰﻳﻨﻪ و ﻓﺮﺻﺖﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﺪی و عمیقی ﺣﻮل ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت در ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺷﺪه ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺑﻮده اﺳﺖ.
و در ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎﻛﻨﻮن ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻫﻢ ﻣﺤﺪودﻧﺪ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ داﻧﺸﻤﻨﺪان و زﻳﺴﺖﺷﻨﺎﺳﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﻮل ﻣﻮﺿﻮع ﺟﻨﺴﻴﺖ در ﻃﺒﻴﻌﺖ و در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ، ادﻋﺎ میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه در ﺑﻴﺶ از 450 ﻧﻮع از ﺣﻴﻮاﻧﺎت، ﺟﺎﻧﻮران و ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن ﺑﺮﺧﻮرد ﻛﺮدهاﻧﺪ و ﻧﺘﻴﺠﻪ میﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ همجنسگرایی ﻳک ﭘﺪﻳﺪه ﺻﺮفن اﻧﺴﺎنی ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ در ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻫﻢ ﻫﺴﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺎ ﻗﺎﻣﻮس ﻃﺒﻴﻌﺖ همخوانی دارد. از ﺟﻤﻠﻪ اﻧﻮاع ﺣﻴﻮاﻧﺎتی ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در آﻧﻬﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪه از اﻳﻦ ﻗﺮارﻧﺪ: «دﻟﻔﻴﻦ»، «ﺷﻤﭙﺎﻧﺰه»، «ﺷﻴﺮ جنگلی»، «ﮔﺮگ»، «ﺧﻮک آبی»، «آﻫﻮ»، بعضی از «ﻣﺮﻏﺎن درﻳﺎیی»، «ﮔﺎو ﻣﻴﺶ ﻛﻮﻫﺎندار آﻣﺮﻳﻜﺎیی» بهنام (Bison) «ﺑﺰ ﻛﻮهی»، «ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن»، «ﺷﺘﺮ ﻣﺮغ»، «ﺑﺎﻗﺮﻗﺮه» (Sage grouse) ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر ﻧﻮعی از ﻣﺎﻛﻴﺎن ﻣﻌﺮوف به (Cock of the rock).
(Bruce Bagemihl) ﻛﻪ یک زﻳﺴﺖﺷﻨﺎس آﻣﺮﻳﻜﺎیی اﺳﺖ، 9 ﺳﺎل ﺗﻤﺎم از وﻗﺖ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﻮلﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﻃﺒﻴﻌﺖ و در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت اﺧﺘﺼﺎص داد. او در ﺳﺎل 1999 ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺧﻮد را در ﻛﺘﺎبی ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻛﺮد ﻛﻪ ﺳﺮ و صدای زﻳﺎدی ﺑﻪ راه اﻧﺪاﺧﺖ. او در ﻛﺘﺎب ﺧﻮد ﻋﻨﻮان میﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ رﻓﺘﺎر جنسی ﻛﻪ در ﺑﻴﻦ اﻧﺴﺎنﻫﺎ راﻳﺞ اﺳﺖ، در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻧﻴﺰ دﻳﺪه میﺷﻮد. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔﺎوت ﻛﻪ ﭼﻮن ﺣﻴﻮاﻧﺎت اﻣﻜﺎن ﺗﻜﻠﻢ ﻧﺪارﻧﺪ و از ﻗﺪرت اﺳﺒﺎبﺳﺎزی ﻣﺤﺮوم ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻣﻜﺎن ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﻮل ﻓﺘﻴﺶﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮعی ﻛﻪ در اﺷﻜﺎل و ﺗﻈﺎﻫﺮ جنسی بعضی اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه میﺷﻮد، ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺖ.
ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺎرﻛﻨﺎن در ﺑﺎغ وﺣﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺑﺎغ وﺣﺶ ﺧﻮد اذعان ﻛﺮدهاﻧﺪ، اﻣﺎ وﻗﺖ، ﻫﺰﻳﻨﻪ و ﻓﺮﺻﺖﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﺪی و عمیقی ﺣﻮل ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت در ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺷﺪه ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺑﻮده اﺳﺖ
بعضی از زﻳﺴﺖﺷﻨﺎﺳﺎن ادﻋﺎ میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ همجنسگرایی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت در ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻳﺎﻓﺖ میشود ﺑﻠﻜﻪ درﺟﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ آن ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﻣﻮارد ﺟﻮاﻣﻊ اﻧﺴﺎنی اﺳﺖ. ﻧﻜﺘﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺗﺎﻛﻨﻮن ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ نشاندهنده آن است ﻛﻪ درﺻﺪ همجنسگرایی، «دوجنسگرایی» «ﺑﺎی ﺳﻜﺸﻮالیتی» و «دﮔﺮجنسگرایی» در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ یکی ﻧﻴﺴﺖ و نسبتن ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل در ﺑﻴﻦ ﺷﺘﺮﻣﺮغﻫﺎ، همجنسگرایی خیلی بیشتر دﻳﺪه میﺷﻮد ﺗﺎ در ﺑﻴﻦ آﻫﻮان ﻛﻪ دوجنسگرایی در ﺑﻴﻦ آنها ﺷﺎﻳﻊتر از همجنسگرایی اﺳﺖ. ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺰدیکتر ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺑﻪ اﻧﺴﺎن یعنی ﺷﺎﻣﭙﺎﻧﺰهﻫﺎ، ﻛلن همجنسگرایی ﻳﺎ دﮔرجنسگرایی ﻣﻄﻠﻖ ﻧﺎدر اﺳﺖ و اﻛﺜﺮن دو جنسگرا ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﻫﺮ دو ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ و ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻞ ﺳﻜﺲ ﻣﺒﺎدرت میورزﻧﺪ.
ﻣﺤﻘﻘﺎن ﺑﺮای اﺛﺒﺎت ﻧﻈﺮ ﺧﻮد، ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻋﺪم دسترسی ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﻳﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت را ﺑﻪ ﺳﻜﺲ ﺑﺎ همجنس ﻛﺸﺎﻧﺪه، ﺗﻌﺪادی از ﻫﻤﺎن ﻧﻮع ﺣﻴﻮان اﻣﺎ ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ را در دسترس آنها ﮔﺬاﺷﺘﻪاﻧﺪ. اﻣﺎ اﻳﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت همجنسگرا ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﻋﺘﻨﺎیی ﻧﻜﺮده و ﺑﻪ ﺟﻔﺖﮔﻴﺮی ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻨﺲ ﺧﻮد اداﻣﻪ دادهاﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪ ﺟﺎﻟﺐﺗﺮ اﻳﻦﻛﻪ ﻋﻤﻮمن ﺣﻴﻮاﻧﺎت در ﻓﺼﻞ ﺧﺎصی از ﺳﺎل ﺑﻪ ﺟﻔﺖﮔﻴﺮی و ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﺜﻞ میﭘﺮدازﻧﺪ و در ﺑﻘﻴﻪ ﻓﺼﻮل نیروی جنسی آنها ﺑﻪ ﺧﻮاب میرود. درﺳﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻟﺖ فصلی ﺑﻮدن ﺗﻤﺎﻳﻞ جنسی در ﺑﻴﻦ ﺣﻴﻮاﻧﺎت همجنسگرا ﻫﻢ ﻣﺸﺎﻫﺪه اﺳﺖ. در ﻣﻮرد درﺻﺪ همجنسگرایی، دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی در ﺣﻴﻮاﻧﺎت (Bruce Bagemihl) در ﻛﺘﺎب ﺧﻮد ﺟﺪولی ارایه میدﻫﺪ ﻛﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺎﻣﻞ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻦ ﺟﺪول ﻧﻮعی از ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺗﺎ ﺻﺪدرﺻﺪ دوجنسگرا ﻫﺴﺘﻨﺪ و همجنسگرایی ﻳﺎ دﮔﺮجنسگرایی ﻣﻄﻠﻖ در آنها اصلن وﺟﻮد ﻧﺪارد ﻳﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎدر اﺳﺖ و با توجه به این تحقیقات باید اعتراف کرد که این پدیده و تمایلات مربوط به آن حالتی خارج از قوانین طبیعی نیست و انسان هم مانند سایر مخلوقات میتواند تمایلات متفاوت جنسی داشته باشد.
«ﻫﻮﻛﺮ» (Evelyn Hooker) در اواسط دهه پنجاه میلادی یکی دﻳﮕﺮ از پیشگاﻣﺎن ﺗﺤﻘﻴﻖ درﺑﺎره ﺗﻤﺎﻳﻼت وﺗﻌﻠﻔﺎت جنسی اﻧﺴﺎنﻫﺎ، ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﺎلبی ﺑﺮای ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ همجنسگرایان و دﮔﺮجنسگراﻳﺎن دﺳﺖ زد. ﻫﺪف او اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ آﻳﺎ از ﻧﻈﺮ ﺗﻮان و ﺗﻄﺒﻴﻖ روانی، اﺧﺘﻼفی ﺑﻴﻦ اﻳﻦ دو ﮔﺮوه ﻫﺴﺖ ﻳﺎ ﻧﻪ. او ﺳﻮژههای ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺧﻮد را ﻧﻪ همجنسگرایان ﺳﺎﻛﻦ خوابگاه ﺑﻴﻤﺎران روانی ﺑﻠﻜﻪ از همجنسگرایان درون ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮد و ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از ﻧﻔﻮذ و تاثیر ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ پیش داوری، ﮔﺮاﻳﺶ جنسی ﺗﻤﺎم ﺳﻮژهﻫﺎ «ﭼﻪ همجنسگرا و ﭼﻪ دﮔﺮجنسگرا» را از همکاران ﺧﻮد مخفی ﻧﮕﻪ داﺷﺖ.
او در ﭘﺎﻳﺎن ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪ ﻛﻪ همجنسگرایی اﺧﺘﻼل روانی ﻧﻴﺴﺖ و ﻫﺮ همجنسگرایی حتمن ﻣﺨﺘﻞ روانی نیست. اﻧﺘﺸﺎر ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﮔﺴﺘﺮده ﻛﻪ همگی ﺑﺮ ﺑﻴﻤﺎری ﻧﺒﻮدن ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی دﻻﻟﺖ داﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻓﻜﺮ داﻣﻦ زد ﻛﻪ اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﺎﺷﺪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت در ﺑﻴﻦ ﺑﻴﻤﺎران روانی ﺑﻪ ﻛﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ و رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎعی ﺗﻌﻤﻴﻢ داده ﺷﻮد و ﻣﺒﻨای ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮد، آنوﻗﺖ دﮔﺮجنسگرایان ﺑﻴﺶ از ﻫﻤﻪ دﭼﺎر ﻣﺸﻜﻞ میﺷﻮﻧﺪ، ﭼﻮن ﺗﻌﺪاد دﮔﺮجنسگراﻳﺎن روانی، ﻗﺎﺗﻞ، ﻣﺘﺠﺎوز، ﺷﻜﻨﺠﻪﮔﺮ و دﻳﻜﺘﺎﺗﻮر ﺑﻴﺶ از ﻫﻤﻪ اﺳﺖ.
ﻫﻤﻴﻦ ﻓﻜﺮ ﺑﻪ اﻣﺮ اﻋﺘﺮاف ﻋﻤﻮمی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق همجنسگرایان کمک ﺷﺎﻳﺎنی کرد. ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺜﺒﺖ ﺻﻮرتﮔﺮﻓﺘﻪ در دﻳﺪﮔﺎه ﻋﻤﻮمی ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺑﺎره ﺳﻜﺲ، ﺟﻨﺴﻴﺖ و همجنسگرایی و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖهای ﺷﺪﻳﺪن ﺳﻴﺎسی ﺷﺪه ﮔﺮوههای ﻣﺨﺘﻠﻒ همجنسگرایان در ﺟﺎﻣﻌﻪ و علنیﺷﺪن ﻫﺮ ﭼﻪ بیشتر اﻓﺮاد همجنسگرا، ﻫﻤﻪ دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻫﻢ دادﻧﺪ و ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻳﺪﮔﺎه و ﻣﻮاﺿﻊ ﺟﺎمعه روانکاوان، روانﭘﺰﺷﻜﺎن و روانﺷﻨﺎﺳﺎن آﻣﺮﻳﻜﺎ درﺑﺎره همجنسگرایی اﻧﺠﺎﻣﻴﺪﻧﺪ. اﻧﺠﻤﻦ روان ﭘﺰﺷﻜﺎن آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻛﻪ ﺗﺎ 1973 همجنسگرایی را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳک ﺑﻴﻤﺎری در ﻟﻴﺴﺖ ﺑﻴﻤﺎریهای ﺧﻮد ﻛﻼﺳﻪ ﻛﺮده ﺑﻮد ﺑﻪ ﺗﺠﺪﻳﺪﻧﻈﺮ ﭘﺮداﺧﺖ و همجنسگرایی را رسمن از ﻟﻴﺴﺖ ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎ ﺣﺬف کرد. ﺑﻪدﻧﺒﺎل آن اﻧﺠﻤﻦ روانﺷﻨﺎﺳﺎن آﻣﺮﻳﻜﺎ و اﻧﺠﻤﻦ ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺧﺪﻣﺎت اﺟﺘﻤﺎعی ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﺒﻌﻴﺖ از اﻧﺠﻤﻦ روانﭘﺰﺷﻜﺎن ﺑﻪ دﻓﺎع از ﭘﺪﻳﺪه همجنسگرایی ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳک ﭘﺪﻳﺪه ﻋﺎدی ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ.
در اول ژاﻧﻮﻳﻪ ﺳﺎل 1993 ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎنی «WHO» ﻫﻢ همجنسگرایی را از ﻟﻴﺴﺖ ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎی ﺧﻮد ﺣﺪف ﻛﺮد و آن را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳک ﭘﺪﻳﺪه و ﮔﺮاﻳﺶ طبیعی ﺑﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﺑﻌﺪ از ﺳﺎل 1973 ﺗﻌﺪاد ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮی از ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺧﻮد را ﺑﺮ اﺳﺎس آﺧﺮﻳﻦ دستآوردﻫﺎی علمی درﺑﺎره ﺟﻨﺴﻴﺖ و همجنسگرایی ﺗﻨﻈﻴﻢ کرده و در اﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﺣﻘﻮق اﺟﺘﻤﺎعی، ﻣﺪنی همجنسگرایان را در ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺧﻮد ﺗﺜﺒﻴﺖ ﻛﺮدﻧﺪ ﺗﺎ ﺟﺎیی ﻛﻪ اﻣﺮوز در ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﻤﺎم ﻛﺸﻮرﻫﺎی اروﭘﺎیی، آﻣﺮﻳﻜﺎ، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ، اﺳﺮاییل، اﻓﺮﻳﻘﺎی ﺟﻨﻮبی در ﻫﻤﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎیی ﻛﻪ دارای دﻣﻜﺮاسی ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺣﻘﻮق همجنسگرایان ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ.
آﺧﺮﻳﻦ ﻛﺸﻮری ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎرﺑﻮدن همجنسگرایان را ﻟﻐﻮ ﻛﺮده و ﺣﻘﻮق آنها را ﺑﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ، ﻛﺸﻮر ﭼﻴﻦ است. ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺣﻘﻮق همجنسگرایان ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻏﺮبی نیست. ﺳﺎلﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ همجنسگرایان ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻏﻴﺮﻏﺮبی از ﺗﺎﻳﻠﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺮﻛﻴﻪ، از ﻣﻜﺰﻳک ﺗﺎ اﻳﺮان و از ﻟﺒﻨﺎن و ﻣﺼﺮ ﺗﺎ ﺑﻮﻟﻴﻮی در ﺗﻼش ﺑﺮای دستیابی ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ و دستآوردﻫﺎی مهمی ﻫﻢ داﺷﺘﻪاﻧﺪ.
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
1. Ronald Bayer. 1987. Homosexuality and American Psychiatry: The politics of Diagnosis.
Princeton University press. Princeton New Jersey.USA
2. Harold I. Kaplan, MD, Benjamin J. Sadock, MD, Jack A. Grebb, MD. 1994. Kaplan and
Sadock’s Synopsis of Psychiary Behavioral Sciences Clinical Psychiatry. 7 th edition. William and
Wilkins. Baltimore, Maryland, US
پویا / رادیو کوچه
ژانویه معمولن یکی از ماههایی است که پیدا کردن فیلم خوب روی پردهی سینما برای سینما دوستان کاری بس دشوار است. ژانویه امسال نیز مستثنا از این موضوع نبوده، و با توجه به نبود فیلمی در خور توجه روی پردههای سینما در حال حاضر، تصمیم گرفتیم تا به معرفی فیلم «قوی سیاه» بپردازیم. قوی سیاه فیلمی است که این روزها در مورد آن زیاد میشنویم. قوی سیاه نامزد 71 جایزهی معتبر سینمایی شده که از میان آنها 21 جایزه را نصیب خود کرده است. این فیلم نامزد 5 اسکار شده است. قوی سیاه قرار است از تاریخ 18 فوریه بر پردهی سینماهای مالزی اکران شود.
قوی سیاه را «دارن آرنوفسکی» (Darren Aronofsky)، کارگردان نامآشنای سینما ساخته است. او که قبلن با فیلم «مرثیهای بر یک رویا» (Requiem for a Dream) هنرنمایی کرده بود، با ساختهی جدید خود، دوباره توجه سینماگران و سینما دوستان را به خود جلب کرد. قوی سیاه ماجرای یک بالرین است به نام «نینا» (با بازی ناتالی پورتمن) که پس از تلاش فراوان و تمرینهای طاقتفرسا در طی رقابتی سخت با بالرینی نوظهور «بس» (Beth) موفق میشود تا نقش اصلی را در بالهی دریاچهی قو نصیب خود کند. در بالهی دریاچهی قو، بالرین باید بتواند نقش قوی سفید و قوی سیاه را بازی کند. نقش قوی سفید مملو از معصومیت و ظرافت است در حالی که قوی سیاه فریبنده و هوسران است. شخصیت نینا به گونهای است که از او فردی ایدهآل برای بازی در نقش قوی سپید میسازد. در عین حال بس شخصیتی ایدهآل برای بازی در نقش قوی سیاه دارد. رقابت این دو، نهایتن منجر به دوستی بین نینا و بس میشود. در جریان این دوستی است که نینا بیش از قبل با قسمت سیاه وجود خود آشنا میشود.
Click here to view the embedded video.
برای حفظ جذابیت فیلم در حال حاضر بیشتر از این به داستان آن نمیپردازیم، و این بررسی را به پس از اکران موکول میکنیم. فیلمنامهی قوی سیاه را «مارک هیمان» (Mark Heyman) و «آنرس هاینز» (Andres Heinz) نوشتهاند. مارک هیمان در نگارش فیلمنامهی فیلم قبلی آرنوفسکی، یعنی کشتیگیر (The Wrestler) نیز با وی همکاری داشته است.
قوی سیاه با بازی تحسینبرانگیز «ناتالی پورتمن» همراه شده است. ناتالی پورتمن به خوبی با بازی خود آنچه که در پشت پردهی باله میگذرد را نمایش میدهد. در قوی سیاه میبینیم که یک بالرین بایستی چه تمرینهای سخت و پر مشقتی را طی کند تا بتواند برای یک اجرای چند ساعته آماده شود. ناتالی پورتمن هفتههای فراوان را به تمرین اختصاص داد تا بتواند از عهدهی ایفای نقشش به بهترین شکل بر بیاید. او توانست جایزهی «گلدن گلوب» (Golden Globe) بهترین بازیگر زن را برای بازی در قوی سیاه نصیب خود کند.
کسب امتیاز 8.6 از 10 در تارنمای IMDB نشانگر موفقیت این فیلم در جلب نظر مخاطبان و سینماگران است. میتوانید منتظر اکران یکی از بهترین فیلمهای سالجاری در این ماه باشید.
حامد فرمند / رادیو کوچه
مهمترین اخبار اقتصادی هفته منتهی به ۱۲ بهمن ۱۳۸۹٬ اول فوریه ۲۰۱۱ از افزایش تدریجی نرخ تورم تا فاصله جدی با اهداف برنامههای ۵ ساله و بیستساله و پیگیری اخبار هفتههای گذشته.
افزایش تدریجی نرخ تورم
گزارش بانک مرکزی از افزایش 2.7 درصدی تورم دیماه نسبت به آذرماه حکایت دارد. با رسیدن نرخ تورم اعلامی دولت به 10.8 درصد٬ کارشناسان باز هم بر نرخ تورم واقعی ۱۹ درصدی تا پایان سال جاری تاکید میکنند.
گرچه از زمان مناظرات پر دامنه انتخاباتی سال گذشته٬ و با تغییر سبد مصرفی مورد استناد و سال پایه برای محاسبه نرخ تورم٬ میزان این نرخ کاهش یافت٬ اما افزایش آن با شیب ملایم٬ یادآور همان نگرانی مورد اشاره کارشناسان از بالارفتن تدریجی نرخ قیمتهاست.
سرمایهگذاری ناچیز خارجی و رویای تبدیل ایران به قدرت اقتصادی جهان
درحالی که شرایط عمومی اقتصاد ایران٬ با آنچه نویسندگان طرحها و برنامههای اقتصادی از جمله برنامه چهارم توسعه و ایران۱۴۲۰٬ فاصله زیادی دارد٬ نایبرییس مجلس شورای اسلامی٬ از تبدیل ایران به قدرت برتر اقتصادی جهان سخن میگوید.
اشاره این مقام مسوول٬ به صرفهجوییهایی است که در جریان آزادسازی یا تعدیل قیمتها بهوقوع خواهد پیوست. شاید اشاره به جذب تنها حدود ۳ میلیارد دلار سرمایه خارجی از ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه مورد نیاز برای رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی پیشبینی شده در برنامه جدید توسعه ایران٬ کافی باشد تا فاصله ایران را با آنچه قدرت اقتصادی دنیا نیاز دارد٬ نشان دهد.
از سوی دیگر٬ آمارهایی نظیر آنچه در استیضاح وزیر راه در خصوص حیف و میل بودجه در اختیار این وزارتخانه٬ ارایه شد٬ نشان میدهد امیدواری چندانی نیز به استفاده درست از سرمایههای ذخیره شده بعد از آزادسازی قیمتها وجود ندارد.
اروپا و آمریکا٬ از تحریمهای تازه علیه ایران سخن میگویند
«مرکل» صدر اعظم آلمان٬ اعضای اتحادیه اروپا و مقامات آمریکایی در اظهار نظرهای جداگانهای٬ از درخواستشان برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران سخن به میان میآورند.
در این میان٬ آمریکا٬ تعدادی از افراد و شرکتهای ایرانی را به بهانه ارتباط با برنامههای هستهای ایران٬ تحریم کرده است.
صحبت از تحریمهای تازه در حالی به میان کشیده میشود که تحریمهای گذشته٬ به گفته کارشناسان٬ تنها بر زندگی مردم عادی اثرگذار بوده و لااقل تاکنون٬ اثر آن بر تصمیمگیریهای کلان مقامات ایرانی٬ چنانچه از نتیجه مذاکرات استانبول برآمد٬ معکوس نیز بوده است.
مطالبات معوق بانکی٬ موضوع بحث برانگیز هفته
در حالی که مقامات دولتی٬ سخن از انجام اصلاحات در نظام بانکی کشور به میان میآورند٬ نمایندگان مجلس٬ در گزارشی٬ مطالبات معوق سیستم بانکی کشور را از جمله مهمترین چالشهای بازار پولی ایران ارزیابی کردهاند.
چنانچه در بخشی از این گزارش نیز آمده است٬ وامهایی که با عنوان حمایت از طرحهای زودبازده٬ به افراد داده شده و همچنین نبود نظام صحیح برای ارزیابی طرحهای اقتصادی از نظر بازدهی و نظارت بر آنها٬ از مهمترین عوامل ایجاد چنین پدیده است که میتواند به ورشکستگی بانکها منجر شود.
نتیجه کوتاهمدت آن نیز٬ کمبود نقدینگی برای اعطای وامهای تازه است.
بورس تهران٬ رکوردشکنی بدون حضور بخش خصوصی
یکی از معاونان سازمان خصوصیسازی٬ ناتوانی بخش خصوصی در سهیمشدن در شرکتهای واگذار شده در بازار سهام که در گزارش کمیسیون اصل ۴۴ در مجلس٬ مطرحشده بود را به ناتوانی خود این بخش نه در ایراد و اشکال در نحوه واگذاریها مربوط میداند. در همین حال٬ مسوولان سازمان بورس اوراق بهادار٬ از رکورد شکنی این بازار سخن میگویند و برتری ارزش روز بازار را درمیان بازارهای مالی دنیا٬ بهعنوان یکی از شاخصهای موفقیت این نهاد مالی مطرح میکنند.
حضور نداشتن جدی بخش خصوصی در اقتصاد ایران و از جمله بازار سرمایه٬ به هر دلیل که باشد٬ نتیجه آن غیر واقعی بودن شاخصهای بازار و قابل اتکا نبودن آن بهعنوان یک شاخص بلند مدت اقتصادی است.
پیگیری اخبار هفتههای قبل
قانون برنامه پنجم توسعه٬ سرانجام ابلاغ شد.
بالاخره٬ قانون برنامه پنجم توسعه ایران٬ توسط رییس دولت٬ برای اجرا٬ ابلاغ شد. این قانون که با اظهارنظر نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ قابلیت اجرا یافته است٬ دهم بهمن ماه٬ به دستگاههای ذیربط ارایه شده است.
انتظار میرود طبق وعدههای پیشین مقامات دولتی٬ به زودی و بعد از حدود ۳ ماه تاخیر٬ بودجه سال آینده کشور٬ به مجلس تسلیم شود.
افشان برزگر/ رادیو کوچه
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه یکمیلیوننفر در جهان در اثر خودکشی جان میدهند که آمار اقدام به خودکشی 10برابر تعداد کشتهشدگان آن است. همچنین در حال حاضر میانگین خودکشی در جهان یک نفر در هر چهل ثانیه یا سه هزار نفر در هر روز است.
در این گزارش عنوان شده است که میانگین خودکشی در 45 سال اخیر تا 60 درصد رشد داشته است و در حال حاضر «روسیه»، «چین» و کشورهای «اسکاندیناوی» با میانگین 13 مورد خودکشی در هر صد هزارنفر، بالاترین آمار را دارند. ضمن اینکه این آمار برای کشورهای «آمریکا»، «مکزیک»، «ایتالیا»، و «اسپانیا» از 6.5 تا 13 نفر در هر صدهزار نفر در نوسان است.
اینها آمارهای نگرانکنندهای است که کشورهای جهان با آن دستبه گریبان هستند، عمق فاجعه هنگامی رخ مینماید که بدانیم برای انجام یک خودکشی موفق و منجر به مرگ، بهطور متوسط 20 خودکشی ناموفق صورت میگیرد و بهدلیل قبیحبودن خودکشی در بسیاری از فرهنگها، خانوادهها از عنوان کردن خودکشی بهعنوان دلیل مرگ سر باز میزنند، بهعنوان مثال در ایران و به گفته مسوولان دولتی 75 درصد از خودکشیها بهعنوان علت مرگ از سوی خانوادهها اعلام نمیشود.
عمق فاجعه هنگامی رخ مینماید که بدانیم برای انجام یک خودکشی موفق و منجر به مرگ، بهطور متوسط 20 خودکشی ناموفق صورت میگیرد و بهدلیل قبیحبودن خودکشی در بسیاری از فرهنگها، خانوادهها از عنوان کردن خودکشی بهعنوان دلیل مرگ سر باز میزنند
دولت ایران نیز مانند خانوادهها رغبتی به اعلام آمار واقعی تعداد خودکشیها ندارد و آمارهای اعلام شده از سوی دولتیها هیچگاه برای کارشناسان قابل اعتماد و استناد نبوده است، البته با مروری بر آمارها در 30 سال گذشته میتوان گفت که در سالهای اولیه انقلاب هیچ آماری از خودکشی در کشور وجود ندارد، در سالهای جنگ و حتا چند سال اولیه بعد از جنگ، با افزایش بسیار اندک و نامحسوس خودکشی مواجه هستیم، ولی نرخ جهشی خودکشی از سال 70 شروع میشود، تا این که در سال 80 و 84 به اوج خود میرسد.
بر اساس آخرین اظهارنظرهای مسوولان دولتی ایران، در حال حاضر نرخ خودکشی در ایران شش نفر در هر 100 هزار نفر است و با این آمار، کشور در رتبه پنجاه و هشتم جهان قرار دارد. البته بر اساس گزارش دفتر سلامت روانی، اجتماعی وزارت بهداشت، 95 درصد افرادی که خودکشی میکنند دچار اختلالات روانی هستند، بهطوری که 80 درصد آنها بیماران افسرده، 10درصد «اسکیزوفرنیها» و پنج درصد افرادی هستند که زوال عقل و حالات هذیانی دارند.
همچنین بر اساس آمارها در ایران، 25 درصد افرادی که وابستگی به الکل دارند، اقدام به خودکشی میکنند و معتادان به هرویین 20 بار بیشتر از جمعیت عادی کشور دست به خودکشی میزنند. در بیماران روانی هم خطر خودکشی سه تا 12 برابر بیشتر از افراد عادی است. آنچه وضعیت خودکشی در ایران را نگرانکننده میکند، سن غالب افرادی است که اقدام به خودکشی میکنند، بهطوری که گروه سنی بین 15 تا 30 سال، بیشترین درصد خودکشی را به خود اختصاص داده است.
اکثر تحقیقات در کشور، سن شروع خودکشی در بین زنان را حدود 15 سالگی و در بین مردان را 19 سالگی ذکر کردهاند که آمار خودکشی بعد از 30 سالگی رو به کاهش میگذارد، در حالی که این آمار در غرب برعکس است و بیشتر افراد مسن و تنها، اقدام به خودکشی میکنند. بر اساس آمارهای رسمی کشور نیز از هر 10 نفری که در ایران اقدام به خودکشی کردهاند، هشت نفر نیت خود را مستقیم و غیرمستقیم و کلامی و غیرکلامی اعلام کردهاند. هرچند دولت ایران اعلام میکند که این کشور به لحاظ نرخ خودکشی در جایگاه پنجاهوهشتم جهان قرار دارد، اما آمار خودکشی در بین زنان ایرانی آن چنان بالاست که در این زمینه پس از کشورهای چین و هند در رده سوم جهان قرار گرفته است.
بر اساس نرم بینالمللی، معمولا زنان سهبرابر مردان دست به خودکشی میزنند، اما مردان سهبرابر زنان در خودکشی موفق میشوند و میمیرند، اما این نسبت در ایران دستخوش تغییراتشده و آمار خودکشی زنان در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است که آمارهای دولتی ایران نیز این موضوع را تایید میکند، بهطوری که طبق اعلام مرکز امور مشارکت زنان ریاستجمهوری ایران میزان خودکشی زنان بین سالهای 1368 تا 1372، دو برابر افزایش یافته است که این روند صعودی همچنان در کشور ادامه دارد.
در حال حاضر در استانهایی مثل «ایلام»، «بوشهر»، «خوزستان»، «کهکیلویه» و «بویر احمد»، «فارس» و «کرمان» نرخ خودکشی زنان بالاتر از مردان است، بهطوری که یکی از مسوولان سازمان بهزیستی اعلام کرده که آمار خودکشی زنان در استانهای ایلام، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، همدان و کهکیلویه و بویر احمد به مرحله هشدار رسیده و در شهرهای درهشهر و ایوان از استان ایلام از مرز بحران هم گذشته است که یکی از دلایل موفق بودن خودکشی زنان در این مناطق از کشور، خودکشی آنها به خشنترین، روش ممکن، یعنی خودسوزی است که درصد مرگ در آن بسیار بالاست.
البته خودکشی زنان در تمام استانهای کشور اتفاق میافتد، بهطور مثال نرخ خودکشی در استانهایی مانند تهران و یا سیستان و بلوچستان کمتر از 10 درصد است، اما آن چه در غرب و جنوب کشور، بهدلیل فرهنگ حاکم بر این منطقه با استفاده از روشهای خشن صورت میگیرد، بیشتر جلب توجه میکند. این مسایل باعث شده که در کل، بالاترین نرخ خودکشی متعلق به استان ایلام و بعد استان کرمانشاه باشد و پس از این دو استان، استانهای لرستان، همدان، گلستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد، آذربایجان غربی، کرمان و کردستان دارای بیشترین موارد خودکشی ثبت شده هستند.
با آنکه تعداد موارد خودکشی ثبتشده در استان تهران نیز بسیار بالاست، اما نسبت به جمعیت چند میلیونی خود در کنار سیستان و بلوچستان در انتهای لیست قرار دارد. نکته مهم دیگری که در رابطه با خودکشی در ایران مطرح است، بالاتر بودن نرخ خودکشی در میان افراد متاهل است. در حالی که در دنیا نرخ خودکشی افراد مجرد و تنها دو برابر افراد متاهل است، اما این روند در ایران برعکس است و متاهلان بیشترین آمار خودکشی را به خود اختصاص دادهاند که شاید بتوان ریشه این موضوع را در ازدواجهای اجباری و ناخواسته جستوجو کرد.
شاید آنچه در زمینه خودکشی باورکردنی نباشد، خودکشی کودکان باشد که به اعتقاد کارشناسان در سالهای اخیر نیز روند نگرانکنندهای به خود گرفته است، بهطوری که آمار اقدام به خودکشی کودکان تنها در بیمارستان لقمان تهران بیش از 50 مورد در سال است که اکثر این افراد را کودکان شش تا 13 ساله تشکیل میدهند.
بهطور متوسط حدود 60 درصد از کودکانی که اقدام به خودکشی کرده اند را پسران و 40 درصد را دختران تشکیل میدهند که اغلب آنها در روزهای آخر هفته، با دارو اقدام به خودکشی کردهاند. اما انگار آمارهای نگرانکننده در ایران پایانی ندارد، چراکه بنا به گفته مشاور وزیر علوم ایران، خودکشی دومین علت اصلی مرگ در بین دانشجویان ایرانی است و طبق اظهار نظر رییس کل حراست وزرات علوم، از هر 28 مورد خودکشی دانشجویی در ایران، هفت مورد مربوط به پسران و 21 مورد مربوط به دختران است.
به گفته کارشناسان و آسیبشناسان، خودکشی افراد تحصیلکرده و نخبه به دلیل فشارهای اجتماعی صورت میگیرد و اقدام به خودکشی در این افراد به قصد مرگ صورت نمیگیرد، بلکه یک راه فرار است. فرار از فشارهای روزافزونی که به آنها وارد میشود و با خودکشی بهدنبال از بین بردن این دردها هستند.شیوههای خودکشی نیز در جوامع مختلف با توجه به نوع فرهنگ و وسایل در دسترس متفاوت است، بهعنوان مثال در آمریکا که دسترسی به اسلحه گرم به آسانی میسر است، نرخ خودکشی با اسلحه گرم بالاست، اما در کشوری مانند چین افراد اغلب با استفاده از سموم آفات نباتی خودکشی میکنند.
اما در ایران شایعترین روشهای موفق در خودکشی، استفاده از قرص و مسمومیتهای عمدی، دار زدن و خودسوزی است. استفاده از اسلحه گرم در خودکشیها در ایران به ندرت اتفاق میافتد. در مناطقی که دسترسی به سموم کشاورزی آسان است، مانند شمال ایران، تعداد زیادی از افراد از سم دفع آفات نباتی و حیوانی استفاده میکنند، اما جدیدترین شیوه، خوردن گچ ساختمانی است که در استان لرستان اتفاق افتاده است.
علل و عواملی که باعث میشود تا فردی تصمیم به خاتمه زندگی خود بگیرد بسیار گسترده و پیچیده و با توجه به منطقه و استانی که خودکشی در آن صورت میگیرد، متفاوت است، اما میتوان گفت که ریشه اصلی این آسیب اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در دنیا، فشارهای اجتماعی و اقتصادی است.
به اعتقاد کارشناسان، فقر اقتصادی، اختلافات خانوادگی، اعتیاد، بیکاری، روشهای خشن تربیتی، سنتهای غلط، بیهویتی، طلاق، ازدواج تحمیلی، حاکمیت فرهنگ مردسالاری، خشونت جنسی، طرد شدگی، مسایل ناموسی، نبود فرصت های برابر، تنهایی، ناامیدی، از دستدادن اعضای خانواده، شکستهای عشقی و عاطفی و ابتلا به بیماریهای صعب العلاج و روانی از جمله عواملی است که فرد را به فکر خودکشی میاندازد.
بسیاری از جامعهشناسان و آسیبشناسان، ریشه اصلی خودکشی افراد را نحوه تربیت کودکان عنوان میکنند، چراکه آنها معتقدند تربیت پادگانی کودکان در خانواده و مدارس، در ذهن کودک و نوجوان خلاهایی را یجاد میکند که به مرور زمان، جامعه را به ورشکستگی روانی و بحران سوق میدهد.
آنومی و بیهنجاری، پریشانی فکر، نابودی نظم منطقی فکری، ضعف هنجارها، درهم ریختگی ارزشی، فقدان حمایتهای مدنی مناسب از فردیت رو به رشد افراد، جداشدن از سنتها و ورود به جهان صنعتی و ایجاد تضاد بین واقعیتها و باورها از دیگر عواملی است که کارشناسان بر آن بهعنوان عوامل افزایش نرخ خودکشی در کشور تاکید دارند.
از آنجا هم که پدیده خودکشی موضوعی چندعاملی است، متخصصان امر معتقدند که برای پیشگیری و به حداقل رساندن آن نیز باید برنامههای چند وجهی اجرا شود، بهطوری که پرداختن به مسایل فرهنگی و آموزشی شامل برنامهریزی در جهت فرهنگسازی برای ایجاد روابط بهتر خانوادگی، آموزش مهارتهای زندگی، مدیریت استرس و ایجاد فضای آرامشبخش و امیدوارکننده به آینده در جهت رفع افسردگی در جامعه، بهبود وضعیت معیشت، حل معضل بیکاری، کاهش نابرابریهای اجتماعی، تشویق زوجهای جوان برای گرفتن مشاورههای قبل از ازدواج، شناسایی افراد در خطر و اقدام سریع برای حل مشکل آنان و ایجاد خطوط بحران و اورژانسهای اجتماعی از جمله این برنامههاست.
همچنین تاسیس و گسترش خانههای سلامت و مراکز شبه خانواده، پیشبینی واحد درسی حقوقی و دانش خانواده در سیستم آموزشی و ارتقای سطح فرهنگ جامعه درباره جایگاه شخصیتی زنان، پیشبینی مجازاتهایی برای مردان همسرآزار، تاسیس سازمانهای مدنی جهت ارایه خدمات کار به افراد آسیبدیده و آسیبپذیر و آگاهسازی جنسی از دیگر راهکارهای ارایهشده از سوی کارشناسان برای کاهش نرخ خودکشی در کشور است.
هرچند آمار دقیق و مشخصی درباره میزان مرگ ناشی از خودکشی در ایران وجود ندارد، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حال حاضر خودکشی به دومین عامل مرگ در کشور پس از بیماریهای قلبی تبدیل شده است که این امر نشان از بحرانی بودن شرایط جامعه در ایجاد زندگی با حداقل امکانات و رضایت دارد، اما در این میان مسوولان دولتی نه تنها اقدام قابل توجهی برای پیشگیری از این آسیب اجتماعی نمیکنند، بلکه با توجه به شرایط فرهنگی و مذهبی جامعه بهدنبال کتمان وجود چنین موضوعی با این وسعت در کشور هستند.
اما مسوولان باید به این موضوع توجه داشته باشند، فردی که به خود در زندگی کارت قرمز نشان میهد و آمار خودکشی در سنتیترین جوامع کشور همچون عشایر به سطح بحرانی رسیده، مانند انبار باروتی است که تنها منتظر جرقهای کوچک است و این افراد به اعتقاد جامعهشناسان علاوه بر خودکشی، قابلیت دگرکشی را نیز دارند، اما انگار هنوز گوش شنوایی برای مرثیه سرایی متخصصان و کارشناسان امر در ایران وجود ندارد.
علی منافی/ رادیو کوچه
کیومرث شد بر جھان کد خدای نخستین به کوه اندرون ساخت جای
«کیومرث» اولین شاه ایران (شاه به معنی برگزیده) در آغاز تاریخ و دوره پیشدادیان است. مردم نخستین در غارھا بهصورت تک خانواده زندگی میکردند که بعدن گردھم آمده قبیله شدند. به دنبال جنگھا، قبیلهھا با یکدیگر برای حفظ آرزوھای مشترک در کنار ھم ساکن شدند و کیومرث نخستین انسانی بود که در این منطقه از جھان شھر ساخت. دو شھر کهن، شھر «دماوند» و شھر «استخر» را کیومرث بنا نھاد.
او به مردم یاد داد که چهطور از پشم و موی حیوانات لباس و زیر انداز و وسایل زندگی بسازند و نخستین کسی بود که از فلاخن سنگ پرتاب کرد و این اسلحه را برای شکار و راندن مزاحمان مورد استفاده قرار داد. کیومرث فرزندی داشت بهنام سیامک.
سیامک بدش نام و فرخنده بود کیومرث را دل بدو زنده بود
در دوران عدل و داد کیومرث ھیچکس با او دشمن نبود مگر اھریمن و شیطان راندهشده از درگاه خداوند که در پنھان با او دشمنی میکرد. اھریمن فرزند بسیار داشت. یکی از فرزندانش چون گرگی بزرگ سخت جنگاور، خونریز و بیباک بود. اھریمن سپاھی گرد آورد و در آرزوی آن شد که اھریمنزاده خود را بر تخت سلطنت بنشاند.
کیومرث که دل با خداوند داشت در ته دلش از عاقبت سیامک خبر پیدا کرد. سیامک به جنگ با فرزند اھریمن رفت و ھمانطور که سروش خجسته، پیامآور ایزدی گفته بود، سیامک کشته شد. کیومرث سالی سوگوار در کنار غار نشست تا خدای بزرگ پیامی برایش فرستاد. سروش خجسته گفت: «پروردگارت سلام میرساند و میفرماید بیش از این زاری مکن. سپاھی بساز و بفرمان من آن دیو بدنھاد و بدکاران را نابود کن.»
سیامک فرزندی داشت بهنام ھوشنگ که نزد کیومرث بسیار عزیز و بهجای وزیر و دستیار او مقامی گرانمایه داشت. ھوشنگ دیو بدکار را ازبین برد و کیومرث بعد از سیسال سلطنت، پادشاھی را به او سپرد.
جھان دار ھوشنگ با رای و داد به جای نیا تاج بر سر نھاد
درستکردن آتش از زدن دو سنگ به یکدیگر و جداکردن آھن از سنگ و ذوب آھن به ھوشنگ نسبت داده شده است. جشن سده که در دھم بهمن ما برگزار میشود یادگار ھوشنگ است. ھوشنگ چھل سال با شادکامی سلطنت کرد. ایرانیان اعتقاد داشتند که پیامبری بر ایشان از سوی خداوند آمده است بهنام «داد» و نخستین پیروان آن رسول را پیشدادیان میگویند. و باز میگویند «ادریس» پیامبر ھمان ھوشنگ بود.
قناتھا را او ساخت و گفتهھای بسیار پیامبرگونه از ھوشنگ و کیومرث بهجا مانده. ھوشنگ در زمان پیری بعد از نصیحتهای زیاد به فرزندش طھمورث اورا بهجای خود نشاند. پسر بد مر او را یکی ھوشمند گران مایه طھمورث دیو بند طھمورث اندیشههای تازه آورد، نخست اینکه به دین و آیین کسی کار نداشت. ھمه در کیش خود آزاد بودند و میبایست پیمان میبستند که از راه راستی پا بیرون ننھند.
در زمان او خشکسالی بزرگی رخ داد ولی دستور داد دارایان به ندارھا کمک کنند. او یعنی طهمورث شھر اصفھان را بنیاد کرد. طھمورث حیوانات را اھلی کرد و دیوان به او حسد کردند و با سپاھی به جنگش آمدند. او دیوان را شکست داد و دیوان اسیر را مجبور کرد که خواندن ونوشتن را به مردم یاد بدھند. طھمورث از خود سرزمینی بهجا گذاشت که زیستن در آن آرزوی ھر انسان نیک بود. چون طھمورث در گذشت جمشید فرزند او بر جای پدر نشست.
گرانمایه جمشید فرزند او کمر بست یکدل پر از پند او
درخت نیکی و دانش که طھمورث کاشته بود در زمان جمشید بهبار نشست و میوهھای گوناگون خوشبختی را برای مردم ببار آورد. جمشید پنجاهسال دست به آھن داشت و آنرا چون موم نرم و بهر سو گردانید و به مردم در عصر شکوفایی آھن، آھنگری آموخت.پنجاهسال دیگر کار جامه تافتن و بافتن به مردم آموخت.
پنجاه سال دیگر دستور داد که کار دین را کاتوزیان سامان دادند، جمشید آنھا را به کوه برد، از مردم جدایشان کرد و گفت: «کارتان پرستش خدا باشد. و بدین ترتیب دین را از حکومت جدا کرد. جنگاوران را بهنام «نیساریان» سازمان داد و گروه دیگر را به سه بخش کرد تا بکارند و خود کشاورزی کرده و خود بدروند.
گروه دیگر صاحبان پیشه که کارشان نه تعطیل بردار و نه تنبلیپذیر بود. سپس دیوان را فرمان داد تا خاک را با آب گل کنند، خشت زنند و با سنگ و گچ دیوار درست کنند. برای اولینبار که انسان در بنا سازی از ھندسه بهره گرفت در دوران جمشید بود. مردمان غارنشین، خانه و گرمابه ساختند و کم کم کاخھای بلند و ایوانھای بیگزند ایجاد کردند.
خداوند جمشید را یاری کرد تا از لابلای سنگ گوھر، سیم و زر استخراج کند و بوی خوش و عطر بسازد. پزشکی و درمان را به مردم آموخت. کشتی ساخت و از کشوری به کشور دیگر از آب گذر کرد. چون بهیاری خدا تمام این کارھا را انجام داد و نبودھا را پدید آورد، خودپسندی بر اوچیره شد و به گیتی جز از خویشتن کس ندید.
این بود که پایش را از گلیم خود فراتر نھاده فرمان داد تختی از زر و گوھر برایش ساختند. ھر زمانکه اراده میکرد بر آن مینشست و دیوھا تخت او را بدوش گرفته و بر آسمان بلند پرواز میکردند.
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، بر اساس گزارشهای منتشر شده در برخی از رسانههای خبری خارجی، در اظهاراتی به نقل از علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن از عدم تمایل وی برای نامزدی در دوره آتی ریاست جمهوری خبر دادهاند.
به گزارش الجزیره، لحظاتی پس از اعلام سقوط دولت اردن توسط پادشاه این کشور، رییس جمهوری یمن در آخرین اظهارت خود تاکید کرده که تمایلی برای تداوم حضور در قدرت ندارد.
بر این اساس، علی عبداله صالح تاکید کرده که در دور آتی انتخابات ریاست جمهوری نامزد نخواهد شد و علاوه بر این در نظر ندارد پسرش را به عنوان جانشین خود معرفی کند.
خاطر نشان میشود، یمن در روزهای اخیر شاهد اعتراضات گستردهای از سوی مردم علیه عبداله صالح بوده و مردم یمن وی را حاکمی همچون بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر میدانند.
بیشتر بخوانید:
«دولت اردن سقوط کرد»
صبر و ظفر
ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا
با ارمغان قول و غزل از سفر بیا
پیک امید باش و پیام آور بهار
همراه بوی گل چو نسیم سحر بیا
زان خرمن شکفتهی جانهای آتشین
برگیر خوشهای و چو گل شعلهور بیا
دوشت به خواب دیدم و گفتم آمدی
ای خوشترین خوش آمده بار دگر بیا
چون شب به سایههای پریشان گریختی
چون آفتاب از همه سو جلوهگر بیا
در خاک و خون تپیدن این پهلوان ببین
سیمرغ را خبر کن و چون زال زر بیا
ما هر دو دوستان قدیمیم ای عزیز
این صبر تا نرفته ز کف چون ظفر بیا
(م.سایه)
در چهارمین برنامه از «پرسهای در دیار غربت» خرسندم که نوشتههای شما بر دل اهالی دیار غربت نشسته و شاهد ابراز آرا و عقیدههای گوناگون در این زمینه هستیم.
در برنامه نخستین مطلبی داشتیم از «هادی خوجینیان»، نویسنده و بلاگر ساکن دیار غربت که یار و همکار خوب ما در رادیو کوچه، «رضا افتخاری»، در نقد آن مطلب و پیرامون موضوع برنامه سخنانی داشتند که در این برنامه با هم میشنویم:
رضا افتخاری هفت سالی است که در کشور نروز زندگی میکند،کشوری که به اعتقاد وی در مقایسه با سایر کشورهای اروبایی از نظر رفتارهای اجتماعی بینظیر است و با وجود این که از نظر سابقه تاریخی و سیاسی بسیار جوان است اما چنان پختگی در رفتار مردم و پایبند بودن به اجرای قانون، وجود دارد که گویی این کشور هزاران سال سابقه تاریخی دارد.
او در زمینه مهاجرت میگوید: «زندگی در دیاری دیگر، لحظه به لحظهاش تجربه جدیدی است که در ابتدا حکم اکتشاف دارد و به تدریج به تجربه میرسد.
میتوان تا زمانی که داستان مهاجرت وجود دارد، راجع به آن حرف زد چراکه آدمها و مکانها تفاوت دارند.»
یک خارجی همواره یک خارجی است
او با اشاره به نگاه منفی و ناامیدوارانه برخی دوستان به کشور خودشان، معتقد است که اگر افرادی اکنون در یک کشور آزاد و دموکراتیک زندگی میکنند این دلیل بر بدبودن جاهای دیگر نیست.
آقای افتخاری با اشاره به محاسن و معایب کشور نروژ، کشوری که در آن زندگی میکند، میگوید: «این کشور از نظر رفاه اجتماعی و حفظ کرامت انسانی و محترم بودن انسانها و برخورد انسانها با یکدیگر با روی گشاده همچنین قوانین مدنی و جزایی و این که از هر نظر هویت انسانی محفوظ است، بسیار مورد توجه است و اینها بسیار خوب و ارزشمند هستند. اما از سوی دیگر یک خارجی همواره یک خارجی است در این کشور هرچندکه اینها خیلی هم دموکرات باشند همچنین درک یک سری از روابط در اینجا برای ما سخت است. چون آدم تا یک حدی میتواند خودش را با شرایط محیطی وفق بدهد و این جور نیست که بتوان به طور کامل این تطبیق را به ویژه در عمل انجام داد.»
او که نفی و انکار را برای گذشته و کشوری که از آن میآئیم بر نمیتابد، میگوید: «من قبول دارم که در جامعه ما خشونت وجود دارد و قوانین ابتدایی است اما باید از مطلقگویی پرهیز کرد. نمیتوان گفت که در جامعه ما هیچ فرد تحصیل کردهای نبوده و همه در فرنگ تحصیل کردهاند. به هر حال در جامعه ما با وجود همهی ضعف فرهنگی و تمام خشونت و تمام زنجیرهایی که از ایدئولوژی و دین و فرهنگ و سنت و خانواده به دست و پای ما هست به هرحال یک نتیجهگیری بوده که این ملت در طی روزگاران به امروز رسیده.
امروز ما در خارج از کشور میبینیم که حاصل خردجمعی در جامعه به نتیجه رسیده پس ما باید به جا آن نفی و انکار جامعه خودمان بیائیم و خردهای جدایی که در جامعه وجود دارد را تبدیل به خرد جمعی کنیم. قضاوت یکسویه انسان را به جایی نمیبرد و کار خطایی است.
به واسطه باز و مدرن بودن یک جامعه نمیتوان گفت که هیچ اشکالی در آن وجود ندارد.
باید دنیا را رنگی دید نه سیاه و سید و ارزشهای یک جامعه را نمیتوان با جامعه دیگر مقایسه کرد.»
او با اشاره به این که البته به جز حقوق بشر که در همه جا یکسان است، یکسری ارزشها را حوزه جغرافیایی مشخص میکند میافزاید: «من از خیلی از دوستان خرده گرفتم به خاطر این که اینها را در نظر نمیگیرند و البته شاید دلسوزانه میخواهند نقد کنند به آنچه در ایران هست اما طریق نقد اشتباه است.
آنچه من در این جامعه باز دیدم، جامعهای که در جهان علم، هنر و ادبیات هیچ چیزی به دنیا تحویل نداده و کشوری مصرفکننده است، این است که این کشور، کشوری محترم است نه به خاطر نفت فراوانی که دارد به خاطر حاکم بودن دموکراسی و عقیده عموم. این صلاح جامعه و حاکمان است و این درسی است که من از اینجا گرفتم. همان چیزی که یک جامعه فقیر را ممکن است ثروتمندترین جامعه دنیا بکند و هر نروژی هرجا برود مورد احترام واقع میشود چرا که در کشور خودش حاکمیت دارد. حالا من باید این حاکمیت را الگوی دید خودم قرار بدهم، این طریقه دید مردم به جامعه و طریقه حکومت مردم بر خودشان را معیار قراربدهم برای این که در آینده بتوانم راهبر باشم نه چماق نفی وانکار به خودمان بزنم. چون بسیاری افراد هستند که معتقدن خلایق هر چه لایق اما این درست نیست نیک این است که تجربیات خوب را و ماحصل آن چه دیگران به کار بردند و نتیجه داده است را که امروز من به عنوان یک مهاجر در این کشور به دست آوردم برای سمت و سو دادن به اعتقاد تاریخی خودمان استفاده کنیم.
من در این کشور خیلی چیزها یاد گرفتم که اگرروزی به ایران باز گردم تلاش میکنم از آنها حداقل در زندگی شخصی خودم استفاده کنم.»
او با تاکید بر این نکته مهم میگوید: «با نفی و انکار مردم یک کشور آن هم توسط مردم خود آن کشور چیزی به سامان نمیشود. شما امکان ندارد یک آلمانی یا فرانسوی یا نروژی را بیابید که نفی فرهنگ خود را بکند. در صورتی که در کشور ما(البته نه در میان همه) اساس این هست که آن چه که بر سر مردم ما رفته حق آن ها بوده است و ما تنها ملیتی هستیم که همه چیز را در حق خودمان میگوئیم و مادامی که این ذهنیت در ما باشد تلاشی برای ارتقای خودمان نمیکنیم.
خیلی اوقات کار به تحقیر میرسد تنها برای اثبات کردن نظر برخی از این افراد. یعنی در واقع هیچ حس مسوولیت و نزدیکی به مردم در این نظر نیست و جالب اینجاست که این افراد با این ذهنیتی که در خود ایجاد میکنند و این هالهای که در اطراف خود تنیدهاند به این جا میرسند که از اینجا رانده و از آنجا مانده. چراکه یک ایرانی حتا اگر سالها در یک کشور دیگر زندگی کند به هر حال یک ایرانی است. زمانی که نفی و انکار میکند وطنش را و اینجا هم جامعه او رابه عنوان یک هموطن نمیپذیرد آن موقع از اینجا مانده و از آنجا رانده میشود. این تضاد و دوگانگی ما را به جایی نمیبرد. پس حداقل در آن چه داریم کوشا باشیم اشتباهاتمان را رفع کنیم، حفرهها را پر کنیم تا کار به سامان شود نه این که چماق نفی و انکار بر سر هر آنچه از خوب و بد هست بزنیم.»
در خلال گفت و گو اشارهای داشتم به افرادی که تنها به زبان مدعی فرهنگ و تمدن چند هزار ساله هستند اما در عمل کمترین نشانی از آن دارند و رضا افتخاری در این باره چنین میگوید: «به قول فردوسی «نخست از خود اندازه باید گرفت» و ما این کار را نکردیم و به قول ایرج میرزا «ترقی معکوس کردیم» و همیشه هم میگوئیم که درست میشود …. »
و در انتهای برنامه با غزلی از م.سایه میهمان رضا افتخاری، میهمان امروز پرسهای در دیار غربت میشویم.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
وزارت مالیه افغانستان میگوید برای حل دایمی مشکل بازرگانی با ایران تفاوهمنامهی تازهای را با دولت آن کشور امضا کرده است.
این تفاوهمنامه در سفر اخیر یک هیت افغانی به ایران به امضا رسیده است.
عمر زاخیلوال وزیر مالیه افغانستان ابراز امیدواری کرده که با امضای این تفاوهم نامه روابط بازرگانی میان دو کشور گسترش یابد.
اما بازرگانان افغانی به عملی شدن این تفاوهمنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران زیاد امیدوار نیستند.
آنان میگویند پیش از این دولت ایران با وجود تفاوهمنامه ترانیزیتی میان دو کشور، صدها تانکر نفت آنان را متوقف کرده و به آنان اجازه عبور نداده است.
خانجان الکوزی معاون اتاق تجارت افغانستان گفته است که به جای گسترش روابط بازرگانی با ایران، روابطشان را با کشورهای آسیای میانه و عراق گسترش خواهند داد.
در پی توقف صدها تانکر نفت بازرگانان افغان از سوی دولت ایران، بازرگانان افغان تصمیم گرفتند روابطشان را با ایران قطع کنند.
این اقدام ایران واکنشهای تندی را در افغانستان بر انگیخت و چندین بار شهروندان افغان دست به راهپیمایی زدند.
بیشتر بخوانید:
«تا یک سال ۱٫۸ میلیون تن نفت از روسیه خریداری میشود»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز سهشنبه، بهاره هدایت، مجید توکلی و مهدیه گلرو، سه فعال دانشجویی، مجدد از زندان به دادگاه انقلاب احضار شده و مورد محاکمه قرار گرفتهاند. این احضاریه در خصوص نوشتهها و بیانیههای منتشر شده از سوی این سه نفر صورت گرفت.
به گزارش دانشجونیوز، این دادگاه به ریاست قاضی مقیسه جهت تکذیب بیانیههای منتشر شده و نوشتههایی که به بیرون از زندان ارسال شده برگزار شده است.
گفته میشود همچنین از این سه فعال دانشجویی خواسته شده تا از سایتها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند.
لازم به ذکر است این جلسه دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و بدون حضور وکیل دانشجویان برگزار شد.
این ٣ فعال دانشجویی همچنین به روند برگزاری این دادگاه و اظهارات قاضی مقیسه اعتراض کردهاند. در پی این اعتراضها، رییس دادگاه مجید توکلی را از دادگاه اخراج کرده است.
لازم به اشاره است بهاره هدایت و مجید توکلی پیش از این نیز در تاریخ ۶ دی ماه امسال در شعبه ۴ بازپرسی دادسرای اوین مجدد مورد بازجویی قرار گرفته بودند.
بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت از تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به حکم سنگین ۹ سال و نیم زندان محکوم شده است.
مجید توکلی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر نیز به ۸ سال زندان و تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شده است. این احکام از جمله سنگینتر احکام حبس صادر شده برای فعالان دانشجویی است.
مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز در تاریخ ١١ آذر ٨٨ بازداشت شد. وی در فروردین سال ٨٩ به اتهام «تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.
بیشتر بخوانید:
«صدور اتهامات جدید علیه مجید توکلی و بهاره هدایت»
«اعتصاب غذای دو دانشجو در اوین»
علی انجیدنی/ رادیو کوچه
گفتم: «جان؟ مگه اینجا آقایان هم پریود میشوند؟» با صدایی آهسته گفت: «آخه منم مثل شما چند وقته مجبور به تغییر جنیسیت شدهام.» گفتم: «ای داد و بیداد. از قرار معلوم این قضیه مخصوص من نبوده و جز مسایل روتین بهشت است، حالا یعنی من هم پریود میشوم؟» پیرمرد بنده خدا گفت: «من از کجا بدونم من اومدم پیش شما ببینم باید چه کار کنم؟ گفتم: «کاری نمیخواد انجام بدهی پدرجان. نه، مادر جان خودش میآید و خودش تمام میشود، هیچ زوری هم نیاز ندارد بزنی، راستی نوار بهداشتی هم گرفتهای؟»
بیچاره رنگ چهرهاش هی قرمز و سفید میشد و با شنیدن جمله آخر من، رنگ از چهرهاش پرید و با سری پایین فوری از اتاق خارج شد. با خود گفتم: «اه اه چرا بیچاره رو معانیه نکردی الاغ؟ شاید مشکل دیگهای داشت. باز گند زدی علی آقا؟ نه، علی خانم.. عالیه خانم. کوفت و زهر مار خانم.» داشتم به خودم فحش میدادم که در باز شد و بیمار دوم وارد شد. یک آقای قد بلند و سبیل کلفت که یقه پیراهنش رو باز گذاشته بود و صدایش مثل شیپور اسرافیل بود هنوز ننشتسه بود گفت: «آبجی ما چطوره؟ کار و بار میزونه؟» گفتم: «ببخشید، هنوز آبجی شما ته سبیلاش نریخته. بدنش هنوز گرمه داداش.» گفت: «ای ول خوشمون اومد، ماشااله. خوب حاضر جوابی آبجی.»
با صدایی که تلاش میکردم شدت و فرکانسش از صدای او کمتر نباشه گفتم: «خوب، حالا فرمایش؟» گفت: «عرض کنیم خدمت با سعادت آبجیجون خودمون، روم به دیفال، چند روزه سیستممون قاطی شده، رومون نمیشه قضیهرو واز کنیم براتون، ولی سربسته خدمتتون میگیم که همچنین بفهمی نفهمی کمر ممر تعطیل شده و رفته پی کارش.» گفتم: «کمر رو که فهمیدم چیه، ولی ممرت کجاست؟» ابروهایش را تو هم انداخت و گفت: «ممر رو بعد نشونتون میدیم آبجی.» سرم رو پایین انداختم و گفتم: «شما هفتهای چندبار تقاضای حوری میکنی پهلوون؟»
گفت: «زیاد نیست آبجی. روزهای زوج صبحها و روزهای فرد عصرها. جمعهها هم برای خودم بسته تشویقی در نظر میگیرم.» گفتم: «خوب اون کمر اگر کمر فیل هم بود دولا میشد زیر این همهکار.. داداش، یک کم یواش. بزار یه کم بدنت استراحت کنه. حالا من این قرصها رو هم کمکی برات مینویسم ولی تو رو خدا مواظب باش یه موقع محرومیت ندی به خودت.» از جا بلند شد و گفت: «عزت زیاد، ایشااله یه جمعهای، وقتی، بیکار بودین در خدمت باشیم.»
با خنده گفتم: «ما هنوز تازهکاریم پهلوان اجازه بده راه بیافتیم انشااله به شما هم میرسیم.» اون روز انواع مریضهای عجیب و غریب آمدند و رفتند و بعدازظهرکه شد من احساس خستگی میکردم و دوست داشتنم هرچه زودتر به اتاقم برگردم و ولو بشم روی تخت و تا صبح بخوابم. با خودم گفتم: «به نظر انرژی جسمانیام هم تحلیل رفته و ضعیفتر شدهام و باید سعی کنم خودم را تقویت کنم.»
شیفت رو تحویل دادم و به طرف مهمانسرا راه افتادم. در لابی مهمانسرا اون نگهبان که به عمهاش فحش داده بودم دیدم. سعی کردم یواشکی از کنارش رد بشوم تا متوجه من نشه، ولی با صدای بلند گفت: «اگر خانم دکتر زنبیل ما رو از توی صف بردارن، عمهمون ناراحت میشهها؟» جوابش رو ندادم و فوری به اتاقم آمدم. چند دقیقهای نگذشته بود که در زدند و من فکر کردم همون نگهبان اومده زنبیلاش رو جابهجا کنه. از چشمی در نگاه کردم و قیافه حوری را دیدم که داره این پا و این پا میکنه. در رو باز کردم و گفتم: «چیه میخوای بری دستشویی؟» گفت: «سلام دختر خوب، خوبی؟ اول احوالپرسی میکنم بعد میروم دستشویی، ایرادی که نداره؟» گفتم: «ایراد نداره ولی دو تا سوال دارم. گفت: «بفرمایید عالیه خانم.» گفتم: «اول اینکه توی بهشت به این درندشتی جای دیگهای نبود مستقیم اومدی اینجا بشاشی به اتاق من؟ دوم، الان که من زن شدهام توی میای اینجا به کجای من برسی؟»
حوری با ناراحتی گفت: «کی بود اون اوایل میگفت: من عاشق صحبتکردن در مورد مرگ و جهان بعد از مرگم، من دوست دارم بشینم با تو در مورد این دنیا و همه چیزهای مربوط به آن صحبت کنم.» من که از خجالت سرم رو انداخته بودم پایین آهسته گفتم: «خیلی خوب بابا، من امروز یه کم عصبی و زود رنجم، تو به دل نگیر. حالا برو تا اتاق رو به گند نکشیدی کارت رو بکن و بیا بشینیم با هم صحبت کنیم.» برای حوری چای آوردم و اولینبار بدون در نظر گرفتن مسایل مربوط به زنانگی و زیبایی او، دوست داشتم برایم در مورد خودش، زندگی در بهشت، مرگ و همه چیزهای دیگه صحبت کنه.
بالاخره تونستم سر صحبت رو با حوری باز کنم. اول از خودش گفت، از مردنش، از زمانیکه اون دنیا وقتی فائزه من بود و من خیلی اذیتش کرده بودم، تصمیم میگیره که دیگه هیچ مردی رو در زندگی خودش راه نده. تصمیماش رو عملی میکنه و تا موقعی که زنده است با هیچ مردی دوست نمیشه. به بهشت که میاد بهخاطر نامه اعمال خوبش به درجه حوری بودن ارتقا پیدا میکنه و روابطش رو با مردها از سر میگیره. من گفتم: «به نظر من که تنزل درجه دادنت. اون دنیا حداقل با یه سری مردهای سروکار داشتی که با توجه به محدودیتهای فردی و اجتماعی سعی میکردند رفتارهای کنترل شدهای داشته باشند، ولی اینجا همه مردها خودشون رو از هفت دولت آزاد میدونند و فقط دنبال لذتبردن و شهوترانی هستند.»
گفت: «اشتباه میکنی عالیهجون. اینجا هم، همهنوع مرد داریم. مردهایی که علیرغم آزادی که بهشون داده شده خودشون رو پابند دوستیهاشون میدونن و مردهایی که همون کارهای اون دنیا رو انجام میدن. این تفاوت مردها در هر سطحی از بهشت حتا در بین مقربین هم دیده میشه. مثلن همون استاد جراحی بیچارهات که اینقدر با تو لج بود. دیدی چهقدر با من مهربون و خوب بود؟ چهقدر هوای من رو داشت؟ یا مثلن خود تو، بیشتر سعی میکردی با حوری عاشقی کنی تا شهوترانی.» از تعریفهای حوری احساس نخوت و غرور میکردم و خودم رو آماده شروع یک سخنرانی غرا میکردم تا از خصوصیات خوب اخلاقیام دفاع کنم که در با صدای مهیبی باز شد و مرد سبیل کلفت و جاهلی که صبح به اورژانس اومده بود در چارچوب آن ظاهر شد در حالیکه صورتش قرمز شده بود و با دهانی کف کرده میگفت: «خوب بیپدر، گفتم کمرم شل شده، این قرصها چی بود دادی که شکم و زیر شکمم با هم شل شد؟ ….. ( ادامه دارد)
خبر / رادیو کوچه
وزارت خزانهداری آمریکا روز سهشنبه و در ادامه اعمال تحریمها علیه ایران اعلام کرد، پنج شرکت و شش نفر را در ایران و ترکیه به علت ارتباط با برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی در لیست تحریمها خود قرار داده است.
به گزارش رویترز، بر اساس اعلام وزارت خزانهداری آمریکا، این شرکتها و افراد مبادلاتی به ارزش بیش از هفت میلیون دلار با سازمان صنایع فضایی جمهوری اسلامی انجام دادهاند، که نظارت بر تمام پروژههای موشکی در ایران را بر عهده دارد.
سه شهروند ایرانی به نامهای محمدجواد جعفری، میلاد جعفری و مانی جعفری هدایت این شبکه تامین تجهیزات و مواد مورد نیاز برنامه موشکی ایران را بر عهده داشتند و علاوه بر این وزارت خزانهداری آمریکا نام دو شهروند ترکیه را نیز در لیست سیاه خود قرار داده است.
همچنین سه شرکت مستقر در استانبول نیز به دلیل ارایه مواد و خدمات به سازمان صنایع فضایی جمهوری اسلامی از سوی ایالات متحده آمریکا تحریم شدهاند.
لازم به اشاره است ایالات متحده آمریکا در اواخر دی ماه سال جاری نیز ۲۴ شرکت «صوری» مرتبط با شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی را در لیست تحریمهای خود قرار داده بود.
بیشتر بخوانید:
«تشدید تحریمها علیه کشتیرانی ایران»
چهارشنبه 13 بهمن 89 / 2 فوریه 2011
اجرا: زهره
استودیو: اعظم
تقویم تاریخ
طنز در پزشکی- «سهشنبهها با حوری» قسمت 34- علی انجیدنی
روزنگاشت – «افتخار به میراث عربی خود» – محبوبه
پرسه- «نخست از خود اندازه باید گرفت…» – سیمین
بخش اول خبرها
چرخش پیرامون شاهنامه – «کیومرث اولین کدخدای جهان» – علی منافی
مجله خبری تاجیکستان – «شهروندان تاجیکستان برای خارجشدن از مصر درخواست نکردهاند» – کیومرث
زخم -«کارت قرمز برای زندگی» – افشان برزگر
مهمترین اخبار اقتصادی هفته – «افزایش تدریجی نرخ تورم» – حامد فرمند
مجله جاماندگان – «انکار طبیعت اصرار به جهل است»- شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
تماشاخانه کوچه – « قوی سیاه» – پویا
مجله خبری کابل – آرین
روزمرگیها – «عشق یعنی … » – مهرزاد موسوی
خبر / رادیو کوچه
بهدنبال تظاهرات روزهای اخیر در چند کشور عربی بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در گفتوگویی اعلام کرد که وضعیت کشور متبوعش با مصر و تونس فرق میکند. وی در عین حال از تصمیم خود برای اجرای اصلاحات سیاسی جدید در این کشور خبر داد.
به گزارش العربیه، رییس جمهوری سوریه در گفتوگو با روزنامه «والاستریت ژورنال» آمریکا که روز سهشنبه منتشر شد، تاکید کرد که «اوضاع در سوریه با ثبات است».
آقای اسد درباره احتمال رسیدن موج اعتراضات تونس و مصر به سوریه گفت: «نارضایتی عمومی در سوریه وجود ندارد علاوه بر این ما در سال جاری به اصلاحات سیاسی از طریق برگزاری انتخابات شوراهای شهر و اعطای اختیارات بیشتر به سازمانهای غیردولتی و نیز تصویب قانون جدید رسانهها اقدام خواهیم کرد.»
رییس جمهوری سوریه درباره روابط کشورش با ایران گفت: «چشمپوشی از ایران غیرممکن است. چرا که به گفته وی ایران همپیمان کلیدی سوریه است.»
گفتنی است که مقامات سوریه از چند روز پیش سایتهای اجتماعی از جمله تویتر و فیسبوک را بهطور کامل در این کشور قطع کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«تا سپتامبر رییس جمهوری باقی میمانم»
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
با وجود ادامه موج اعتراض در مصر شهروندان تاجیکستان برای خروج از این کشور درخواست نکردهاند. دولت تاجیکستان میگوید، فعلن در «قاهره» حدود ۴۰ دانشجو تاجیک قرار دارند، که دولت آنها را برای تحصیل فرستاده است.
«نرزاللاه نظراف» سفیر تاجیکستان در مصر گفته است، وضع شهروندان تاجیکستان تحت نظارت است و هنوز خوفی به آنها تهدید نمیکند.
وی گفته، که سفارت با دانشجویان تاجیک تماس تلفانی دارد و از حال آنها آگاه است.
قبل از اعتراضها گسترده در مصر مقامات تاجیکستان دهها تن از دانشآموزان تاجیک را که در مدرسهها مصر غیرقانونی تحصیل میکردند، به وطن بازپس آورده بود.
ولی آمار غیررسمی از آن حکایت میکند، که هنوز در شهرها مختلف مصر دهها تن از جوانان که از راه خصوصی به آن جا راه یافتهاند، اقامت دارند.
در همین حال، «وزارت امور خارجی تاجیکستان» با پخش یک بیانیه وضع سیاسی در مصر را نگرانکننده خواند و از شهروندان تاجیکستان در مصر خواست، که به خیابانها نبرآیند و به موج اعتراضها نپیوندند.
این وزارت همچنین تاکید کرد، که شهروندان تاجیکستان در حال حاضر از سفر به مصر خودداری ورزند.
…………………………………………….
«نگرانیها از تعقیب خبرنگاران تاجیک»
«سازمان خبرنگاران بدون مرز» از افزایش موردها تعقیب خبرنگاران تاجیک اظهار نگرانی کرده است. هفته گذشته یک مسوول بلندپایه وزارت کشور از بالای خبرنگار نشریه «اسیا پلیوس» شکایت برده و یک ملیون سامانی برابر با ۲۴۰ هزار دالر غرامت خواسته بود.
این مسوول وزارت کشور در شکایتنامه خود گفته است، خبرنگار در نوشتن مطلبی در باره شکنجه در بازداشتگاهها به او تهمت و تحقیر زده است.
وی همچنین خبرنگار «آسیا پلیوس»-را برای دست داشتن در حمله انتهاری «خجند» در سال گذشته متحم کرده است.
این مسوول وزارت کشور گفته است، خبرنگار «آسیا پلیوس» با آن گروه تماس داشت و وقوع این حادسه را از قبل میدانست. این در حالی است، که نشریه میگوید خبرنگار آنها در طول یک هفته سه بار به «دادستانی کل» احضار و مورد بازپرسی قرار گرفته است.
سازمانهای خبرنگاری تاجیکستان هم گفتهاند، «این شکایت دادگاهی نه برای اصلاح وضع و تنتنه عدالت، بلکه برای بستن دهان خبرنگاران تاجیک است.»
آنها باور دارند، که چنین برخورد مقامات با خبرنگاران وضع آزادی بیان در تاجیکستان را خللدار کرده، سانسور میان خبرنگاران را ایجاد خواهد کرد.
…………………………………………….
«کاهش پروازها از دوشنبه به تهران»
مسعولان شرکت «تاجیک آیر» میگویند، تعداد پرواز هواپیماها خود به ایران را کاهش دادهاند.
حالا هواپیماها این شرکت در هفته تنها یک پرواز به تهران انجام میدهند.
مسوولان شرکت دلیل این عمررا به کمبود مسافران وابسته میدانند. قبلن از دوشنبه-پایتخت تاجیکستان، به تهران- مرکز ایران، در هفته دو بار پرواز صورت میگرفت. اما کاهش تعداد پروازها در حالی است، که رییس جمهوری تاجیکستان دستور داده بود، تا میان پایتختها تاجیکستان و ایران پروازها همهروزه هواپیماها راهاندازی شود.
منابع غیررسمی میگویند، در فصل زمستان کمبود مسافران در کلیه خط سیرها یک امر معمولی است. برای مثال هواپیماها «تاجیک آیر» در مسیر دوشنبه تهران در این فصل سال معمولن با ۸۰ یا ۹۰ مسافر پرواز میکنند.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، خلیل بهرامیان، وکیل پایه یک دادگستری و مدافع حقوق بشر با صدور حکمی توسط دادگاه انقلاب تهران به یکسال و نیم حبس محکوم شده است.
به گزارش خبرنگار آژانس خبری موکریان، خلیل بهرامیان وکیل پایه یک دادگستری از سوی قاضی مقیسه رییس شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس قوه قضاییه به تحمل یک سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.
گفتنی است خلیل بهرامیان که عضو کمیته جهانی مقابله با اعدام در پاریس و کشورهای اسکاندیناوی است وکالت شمار زیادی از فعالان سیاسی و اجتماعی از جمله اکبر محمدی، حشمتاله طبرزدی، خالد هردانی، احمد باطبی و همچنین تعداد زیادی از متهمان کرد مانند فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی را به عهده داشته است.
بیشتر بخوانید:
«هفدهم آذر دادگاه خلیل بهرامیان وکیل زندانیان سیاسی»
در روزهای اخیر در شهرهای مختلف دنیا تجمعهای اعتراضی به احکام صادر شده در ایران توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از جمله اعدام و سنگسار ایجاد شده است. برخی از این شهرها عبارتند از: اوتاوا، هانوفر، فرانکفورت، هامبورگ، تورنتو، بوروس سوئد، ونکوور، هرات افغانستان، مزارشریف، استکهلم، لیپزیک، کلن، برمن، برلین، باسنگان فرانسه، زوریخ، لندن، اربیل عراق، کابل، گوتنبرگ، مالمو، اسلو.
Click here to view the embedded video.
انور میرستاری/ ترجمه
جرزی بازک، ریس پارلمان اروپا، اعدام زهرا بهرامی، یک شهروند اروپایی و ایرانی، توسط مقامات ایرانی در صبح روز شنبه را به شدت محکوم کرد.
رییس پارلمان گفت: «اعدام زهرا بهرامی که هلندی و بنابراین یک شهروند اروپایی بود، یک عمل غیرانسانی و ناعادلانه از سوی یک دادگاه بیرحم است.»
وی در ادامه افزود: «اتحادیه اروپا، به طور کلی مجازات اعدام را از اساس مباین و متناقض با کرامت انسانی ارزیابی میکند، اما آنچه در مورد خاص زهرا بهرامی اتفاق افتاد، وحشتناک است. او در تظاهرات اعتراضی علیه انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر ۲۰۰۹ دستگیر شد. اتهامات مطرح شده علیه او خیلی مشکوک بودند.»
آقای بازک تصریح کرد: «از این که نمایندگان هلند در تهران نتوانستند به او دسترسی داشته باشند و به آنان اجازه داده نشد تا امکانات ابتدایی و اولیه خدمات کنسولی را در هنگام مراحل دادگاهی شدن، در اختیارش بگذارند، سیلی محکمی بر قوانین و استانداردهای دیپلماتیک به رسمیت شناخته شده در زمینههای مراحل قضایی است. این دادگاه مشابه به همه چیز، غیر از جلسات دادگاه عادلانه و متعادل بود.»
وی در انتها تاکید کرد: «ایران باید آگاه باشد که ما در برابر موارد نقض آشکار حقوق بشر و آزادیهای اساسی بیتفاوت نخواهیم بود. افزایش چشمگیر احکام اعدام پس از تظاهرات اعتراضی به انتخابات ریاست جمهوری، موجب نگرانی شدید است.»
خبر / رادیو کوچه
برخی منابع خبری روز چهارشنبه، از انحلال دولت اردن به دستور «ملک عبداله دوم» پادشاه این کشور و تعیین نخست وزیر جدید خبر میدهند.
به گزارش القدس العربی صبح امروز در خبری فوری از سقوط دولت اردن خبر داد.
بر این اساس «ملک عبداله دوم» پادشاه اردن پس از مشاهده موج اعتراضات شدید مردمی علیه دولت «الرفاعی» تصمیم گرفت دولت وی را منحل کرده و «معروف البخیت» را مامور تشکیل دولت جدید در اردن کند.
خاطر نشان میشود موج اعتراضات مردمی در اردن نیز از هفتههای گذشته پس از قیام مردم تونس شدت گرفته است.
بیشتر بخوانید:
«ادامه تظاهرات در اعتراض به سیاستهای دولت اردن»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، بر اثر انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در ولایت پیشاور در پاکستان دستکم 10 تن کشته و تعدادی نیز مجروح شدهاند.
به گزارش الجزیره، در این انفجار که سحرگاه امروز در نزدیکی ایستگاه پلیس در ولایت پیشاور در شمال شرق پاکستان رخ داد دست کم 10 تن کشته و نوزده نفر نیز زخمی شدهاند.
به گفته رییس بیمارستانی که کشته و مجروحان را به آن انتقال داده، در میان کشتهشدگان 3 کودک و 2 زن نیز بوده است.
به نقل از پلیس پیشاور هدف این بمبگذاری ایستگاه پلیس بود.
تاکنون هیچ گروهی مسوولیت این عملیات را بر عهده نگرفته اما بر اساس برخی شواهد این بمبگذاری به دست گروه شبه نظامی طالبان انجام شده است.
پیش از این نیز گروه طالبان در برخی از مناطق ولایت پیشاور اقدام به انجام برخی حرکتهای انتحاری کرده بوده است.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
دوم فوریه برابر با زادروز «شکیرا» خواننده «پاپ» و «پاپ راک» اهل کلمبیا است. زبان مادری شکیرا اسپانیایی است. اما به زبانهای انگلیسی، عربی، ایتالیایی، پرتغالی و فرانسه هم آواز خوانده است. اولین آلبوم او به زبان انگلیسی «سرویس لباسشویی » نام داشت، که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. شکیرا زاده سال 1977 است.
«شکیرا ایزابل مبارک ریپل» معروف به «شکیرا» در دوم فوریه سال 1977 در کلمبیا زاده شد. پدرش «ویلیام مبارک» یک آمریکایی لبنانی تبار است و مادرش «نیدیا ریپل» یک کلمبیایی است. شکیرا از همان دوران کودکی به موسیقی و سرودن شعر علاقه زیادی داشت به طوری که در هشت سالگی اولین شعر خود را سرود و در یازده سالگی به خوبی گیتار نواخت.
در سیزده سالگی برای انتشار آلبوم «جادو» که شامل ترانههایی بود که او در سنین هشت تا سیزده سالگی سروده بود قراردادی با شرکت سونی امضا کرد. او پس از فارغالتحصیل شدن از دبیرستان تصمیم گرفت زندگی خود را وقف موسیقی کند به این ترتیب چندی بعد آلبوم دوم خود «خطر» را ضبط کرد.
و پس از این آلبوم «پاهای برهنه» را به بازار عرضه کرد. این آلبوم با فروش چهار میلیون کپی در هشت کشور جهان نام شکیرا را به عنوان یک خواننده و آهنگساز توانای «پاپ راک» بر سر زبانها آورد، که علاوه بر آن طنین عربی در میان کار پاپ او به چشم میآمد. حرکت او زمانی نتیجه داد که آلبوم بعدی او در سال 1998 با نام «دزدها کجا هستند» موفقیت بزرگتری نسبت به آلبوم قبلی برای خود کسب کرد.
زبان مادری شکیرا اسپانیایی است. اما به زبانهای انگلیسی، عربی، ایتالیایی، پرتغالی و فرانسه هم آواز خوانده است. اولین آلبوم شکیرا به زبان انگلیسی به نام «سرویس لباسشویی» است که در سال ۲۰۰۱ به بازار آمد. در ابتدا او خود علاقه زیادی به خواندن به زبان انگلیسی نداشت اگر چه به اندازه کافی به این زبان تسلط داشت اما ترجیح میداد تا اسپانیایی بخواند.
شکیرا در جست و جوی موفقیت «امیلیو استفان» همسر «گلوریا» که یک فرد موفق در موسیقی بود به عنوان مدیر و تهیه کنندهی کارهایش انتخاب کرد. همکاری او با امیلیو و گلوریا باعث شد که او را قانع کنند تا به زبان انگلیسی بخواند و از این رو او اولین ترانه خود را به زبان انگلیسی نوشت که این ترانه با نام «اعتراض» در همین آلبوم جای گرفت.
شکیرا به زودی شروع به نوشتن آلبوم بعدی خود کرد و خیلی زود شصت آهنگ آماده کرده بود که بعضی به زبان انگلیسی و بعضی به زبان اسپانیایی بودند. از این میان بیست آهنگ برای دو آلبوم مختلف انتخاب شدند. که هر دو این آلبومها در سال 2005 منتشر شدند و هر دو جزو دهکار برتر بودند.
گفته شده که شکیرا در مصاحبهای اعلام کرده است، به میراث عربیاش افتخار میکند و از نظراتی که برخی مردم درباره خاورمیانه دارند تاسف میخورد. او در مراسم اهدا «جوایز MTV» پس از دریافت جایزهاش به عنوان بهترین خواننده زن طی مصاحبهای با تلویزیون پرتغال گفت: بسیاری از حرکات من به فرهنگ عرب تعلق دارد ومن به میراث عربی خود افتخار میکنم.
و اما در کنار حاشیههای که در زندگی هنرمندان است، در سال ۲۰۰۱ شایعه نامزدی او و پسر رییس جمهوری «آرژانتین» منتشر شد. همچنین حضور «رافائل نادال» تنیسباز حرفهای اسپانیایی در ویدیوکلیپ شکیرا به نام «جیپسی» در سال ۲۰۰۹ موجب شد تا نشریات عامه پسند خبر علاقهی بین این دو را منتشر کنند. خبری که گفته شده: «با تکذیب هر دو طرف مواجه شد.»
برای مراسم افتتاحیه بازیهای جام جهانی 2010 شکیرا ترانه «واکا واکا» را که به نام «این بار نوبت آفریقاست» است را خواند. که باعث شد بسیاری از شهروندان این کشور از این که ترانه رسمی این بازیهای مهم جهانی در آفریقا توسط یک خواننده غیرآفریقایی اجرا شده ابراز تاسف کنند. البته بسیاری دیگر نیز اهمیتی به این مسئله ندادند.
منبعها:
ویکیپدیا
گوگل
سایت الیمیز
Ardavan Roozbeh /Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
“Navid Khanjani”, is a civil rights activist and one of the founders of ”Combat Against Academic Discrimination” group who was arrested following the mass arrests of human rights activists last year on March first in Ispahan in his residence and released on bail two months later.
Khanjani was charged on 29 of December last year, with spreading lies, disconcerting public opinion, and propaganda against the Islamic Republic through news, reports, and interviews with foreign medias, membership in the Central Council of Human Rights Watchers and the foundation of ”Combat Against Academic Discrimination” group.
On Sunday, January 31 of this year, ”Navid Khanjani” was sentenced to fines and 12 years imprisonment, by a decree issued the Islamic Revolutionary Court, Branch 26, headed by Judge Pir Abas.
He is a follower of the Baha’i faith and he has been already denied attendance at the university because of his beliefs. Probably this is also the reason why the so called Green Movement organizations and other medias have shown such a ”reserve” to denounce the heavy sentence this human rights activist is facing.
He is a follower of the Baha’i faith and he has been already denied attendance at the university because of his beliefs. Probably this is also the reason why the so called Green Movement organizations and other medias have shown such a ”reserve” to denounce the heavy sentence this human rights activist is facing
Regarding this warrant, ”Ardavan Roozbeh” had a dialogue with ”Safora Elyasi”, the spokesman of the ”Combat Against Academic Discrimination” group:
”Navid Khanjani”, one of the Iranian human rights activists, has been sentenced to one of the heaviest sentences of imprisonment and fine. Why might such a sentence be issued for a civil rights activist?
They have issued the highest sentence possible to Mr. Khanjani. We are all shocked why such a heavy sentence is issued for him. Because the record of human rights related convictions was broken. Although, this is not yet the maximum penalty for Mr. Khanjani. Because the judge announced that the sentence has been reduced to 12 years because of Islamic compassion and primarily he wanted to sentence him to 18 years.
You know what has been mentioned in his file and with what Mr. Khanjani has been charged?
Assembly and conspiracy against the system (Islamic Republic), founding of the ”Combat Against Academic Discrimination” group, interviews with foreign medias, membership in the Central Council of Human Rights Watchers. However, for propaganda against the system, spreading lies and disconcerting public opinion, they issued another verdict.
So in this situation, He cannot even leave the country, is that right?
Yes. Even after release, it is stated in his file that he will not be allowed to leave the country and he will not be allowed to continue his education at the university neither. It has been clearly stated that he will be denied attendance at the university.
Does everyone who have any activity in this field face such restrictions?
Other human rights activists have been facing such sentences, but the 12-year sentence of Mr. Khanjani is enormous compared to those who are sentenced to four, five, six and even seven years. We expect leaders of Green movement to react to Mr. Khanjani’s conviction because if they stay silent now, the question of ”insider and outsider” will be brought up, because of religious differences, and they cause the movement to fail right now. We are fighting against discriminations. Mr. Khanjani always believed that we need to fight against all kind of discrimination, either ethnic, national, religious, academic or human rights related. ”Insider or outsider” makes no sense.
All human rights activists and I expect a serious reaction to this matter. Because for a 25 year old person, a 12 year sentence is going to really ruin his life.
The reason for talking about ”insiders and outsiders” is Mr. Khanjani’s religious differences with other activists. He never had any issue with this and never mentioned anything about it. When he founded the ”Combat Against Academic Discrimination” group, he said ”discrimination”, not academic segregation and discrimination against Baha’is but any segregation and discrimination against anyone.
Very often when the activists of green movement want to defend someone, they say that he was not from us or was not an ”insider”, his ethnicity or religion is different from us. Khanjani family have got close to thirty two-year sentence in the past year. Lack of reaction and silence of heads of the Green movement to this matter is disturbing because this could deprive us from the support of a big part of the society.
Farsi
خبر / رادیو کوچه
عظیم آقاجانی، شهروند ایرانی متهم به قاچاق سلاح به نیجریه که روز سهشنبه ۱۲ بهمن در دادگاهی در لاگوس حاضر شده بود، اعلام کرد که بیگناه است. وی پیشتر با سپردن وثیقه بهطور موقت آزاد شده بود.
به گزارش رویترز، او که با سپردن حدود 131 هزار دلار وثیقه به طور موقت از بازداشت آزاد شده است، در اسناد دادگاه به عنوان تاجر و عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران معرفی شده و به همراه سه شهروند نیجریه به وارد کردن سلاح غیرقانونی به این کشور و تلاش برای صادر کردن مجدد آن متهم است.
در ادامه این گزارش منابع دیپلماتیکی که از آنها نام برده نشده، اعلام کردهاند که دو مظنون ایرانی این پرونده عضو نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند.
مسوولان امنیتی نیجریه با دخالت آقای متکی وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی توانستند با یکی از این دو مظنون که آقای آقاجانی بوده است، گفتوگو کنند، اما مظنون دوم مصونیت دیپلماتیک داشت.
محاکمه آقای آقاجانی و سایر متهمان این پرونده قرار بود روز دوشنبه در ابوجا، پایتخت نیجریه برگزار شود، اما محاکمه به تعویق افتاد و در شهر بندری لاگوس برگزار شد تا دادستانها بتوانند در دادگاه از سلاحهای ضبط شده به عنوان مدرک استفاده کنند.
لازم به یادآوری است ماموران امنیتی نیجریه اوایل آبان ماه امسال در جریان بازرسی از یک کشتی تجاری، ۱۳ کانتینر حاوی اسلحه و مواد منفجره را کشف و ضبط کردند که به گفته شرکت کشتیرانی صاحب کشتی، از بندرعباس در جنوب ایران بارگیری شده بود و قرار بود به گامبیا منتقل شود.
بیشتر بخوانید:
«آزادی شهروند ایرانی در نیجریه»
«نیجریه یک عضو سپاه پاسداران ایران متهم کرد»
رادیو کوچه
1882 میلادی- زادروز «جیمز جویس» (James Joyce) نویسنده ایرلندی است. گروهی رمان «اولیس» وی را بزرگترین رمان قرنبیستم خواندهاند. اولین اثرش «دوبلینیها» مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره «دوبلین» (Dublin) و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با مضمونی واحد تلقی میکنند.
1294 خورشیدی- اعضای کمیته «دفاع ملی» که با نزدیکشدن نیروهای «روسیه» به «اراک»، از «قم» و «اصفهان» رهسپار کرمانشاه شده بودند تا با کمک«عثمانی» و «آلمان» در برابر نیروهای انگلستان و روسیه از وطن دفاع کنند وارد کرمانشاه شدند و والی ایالت را بیرون کردند. در همین روز نماینده آلمان با آنان در کرمانشاه ملاقات کرد و از ورود ژنرال «پرسی سایکس» Sykes) Percy) با نیروی تازهنفس از «هند» به «بندرعباس» آگاهشان ساخت. در آن زمان «عراق» قسمتی از امپراتوری عثمانی بود و عثمانی که در کنار آلمان و اتریش با روسیه و انگلستان و فرانسه در جنگ بود در آنجا نیروی نظامی داشت.
1943 میلادی- نبرد «استالینگراد» (Stalingrad)، یکی از مهلکترین و سرنوشتسازترین نبردهای جنگ جهانیدوم و تمام تاریخ بشر بود. در این نبرد ارتش «آلمان نازی» و متحدان آن بهمنظور فتح شهر استالینگراد، به آن یورش بردند که پس از چندین ماه درگیری خونین، در چنین روزی آلمانها شکست خورده و این شهر توسط ژنرال «روکوسوفسکی» (Rokossovsky) آزاد شد و فیلدمارشال «فون پاولوس» (Von Paulus) به اتفاق ۲۵۰۰ افسر عالی رتبه که ۲۴ نفر از آنها را ژنرالها تشکیل میدادند، تسلیم ارتش شوروی شدند. خشونت این درگیری از تمامی منازعات جنگ جهانی اول بیشتر بود و هنگام جنگ، شهر به کشتارگاهی عظیم تبدیل گشت.
1927 میلادی- زادروز «استنلی گتز» (Stan Getz) نوازنده سکسوفون «تنور» و از پیشگامان سبک «کول جاز» و «جاز برزیلی» بود. او در «فیلادلفیا» بهدنیا آمد و در نیویورک بزرگ شد. قبل از اینکه پدرش در سیزدهسالگی او سکسوفونی برایش بخرد با چند ساز دیگر آشنا بود. در شانزدهسالگی به گروه نوازندگان «جک تیگاردن» (jack teagarden) پیوست. اجرای او از آهنگ «ژوبیم» بهنام «دختری از ایپانهما» شهرتی جهانی یافت. از آن زمان به بعد این آهنگ یکی از مشهورترین آهنگهای جاز شده است. همکاری او با ژوبیم و دیگر موسیقیدانان «برزیلی» ریتم «بوسانووا» bossanova)) را بهدنیا شناساند. در دهههای هفتاد و هشتاد کنسرتهای زیادی اجرا کرد. او را یکی از بهترین نوازندگان سکسوفون تنور در موسیقی جاز میدانند.
1326 خورشیدی- روزی که دولت وقت ایران به یادداشت اعتراضیه شدید «اللحن» مسکو پاسخ داد و منکر عقد قرارداد نظامی محرمانه با آمریکا شد و مضاف بر این گله کرد که مقامات مسکو مخالفان تمامیت ارضی ایران از جمله «مصطفا بارزانی» و … را در خاک خود پناه دادهاند. مسکو در یادداشت خود به دولت ایران نوشته بود که همکاری نظامی ایران با آمریکا امنیت شوروی را تهدید خواهد کرد و این دولت را ناچار خواهد ساخت که بر پایه مفاد قرارداد 1921 با آن عملن به مقابله برخیزد.
1901 میلادی- زادروز «یاشا هایفتز» (Jascha Heifetz) یکی از اسطورههای نوازندگی ویولون در قرن بیستم با ملیت آمریکایی و اصلیت لیتوانیایی (روسی) بود. او که برخی او را بزرگترین ویولونیست تاریخ و همپای «پاگانینی» (Paganini) میشناسند، بهخاطر تاویلهای موسیقایی، لحن روان و مهارت تکنیکی خارقالعادهاش زبانزد است. توجه او به تکنیک و وفاداری به اصل اثر همراه با اجرای احساسی او را یکی از مهمترین نوازندگان موسیقی «کلاسیک» در سده بیستم تبدیل کرد.
…………………………………………..
برخی از رویدادهای دیگر
1385 خورشیدی- سالروز درگذشت «پرویز یاحقی» با نام واقعی «پرویز صدیقی» پارسی موسیقیدان ایرانی و نوازندهی ویولون است.
1951 میلادی- سالروز درگذشت «فردیناند پورشه»سازنده فولکس واگن است.
1907 میلادی- سالروز درگذشت «دیمیتری ایوانوویچ مندلیف» دانشمند وشیمیدان روسی است. از آثار مهم مندلیف جدول تناوبی عناصر است که وی دراین جدول فلزات و شبه فلزات شناخته شده تا زمان خودش را درمکانهای معین جای داده بود.
1970 میلادی- سالروز درگذشت «برتراندآرتور ویلیام راسل» فیلسوف و ریاضیدان بریتانیایی است. کتاب معروف «چرا مسیحی نیستم؟»اثر وی است.
پناهجویان ایرانی در اربیل عراق بیش از یکصد روز است که در برابر دفتر سازمان ملل در اربیل عراق دست به تحصن زده و تا کنون پاسخی را از این دفتر دریافت نکرده و پرونده آنها در وضعیت بلاتکلیف به سر میبرد. این در حالی است که در روزهای اخیر جمعی از فعالان حقوق بشر در تورنتو کانادا در اعتراض به وضعیت این پناهجویان دست به تجمع زده و اعتراض خود را ابراز کردهاند.
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه و همزمان با تظاهرات ضددولتی میلیونی در قاهره و شهرهای اصلی مصر، حسنی مبارک، رییس جمهوری این کشور، با حضور در تلویزیون عنوان کرد در پایان دوران ریاست جمهوریاش در انتخابات آینده در ماه سپتامبر شرکت نخواهد کرد.
حسنی مبارک که در تلویزیون دولتی خطاب به مردم صحبت میکرد، گفت: «حسنی مبارکی که امروز با شما صحبت میکند، به دستآوردهای خود طی سالهای خدمت به مصر و مردمش افتخار میکند.»
رییس جمهور مصر افزود:«این کشور من است. جایی که در آن زندگی کردهام، برای سرزمینش جنگیده و از استقلال و منافعش دفاع کردهام و دراین سرزمین خواهم مرد.»
این در حالی است که تظاهرکنندگان خواهان برکناری وی از قدرت شدهاند.
حسنی مبارک در این پیام تلویزیونی همچنین از انجام اصلاحات قضایی، سیاسی و اقتصادی در کشور خبر داد.
لازم به ذکر است این دومین سخنرانی تلویزیونی حسنی مبارک از زمان آغاز اعتراضات گسترده خیابانی در مصر بود. وی در نخستین پیام تلویزیونیاش با تغییر کابینه، قول اصلاحات سیاسی و اقتصادی داد این در حالی است که این وعدهها در کاهش اعتراضات تاثیری نداشته است.
بیشتر بخوانید:
«اولین ضربه ویرانگر به حسنی مبارک»
جهان نظارهگر قیام حقطلبانه و آزادیخواهانه ملتهای خاورمیانه بر ضد حکام مستبد و فاسدشان است. مردم منطقه که از درد مشترک نظامهای دیکتاتوری رنج میبرند، راهکار مشترک اعتراض مسالمتآمیز را در پیش گرفتهاند. نهالی که سال گذشته در ایران به وحشیانهترین شکل ممکن لگدکوب شد، امروز در تونس، مصر، یمن، اردن و… جوانه زده است. خوشبختانه ارتشهای تونس و مصر تاکنون تاحد نسبتن قابل قبولی از جان مردمشان در برابر نیروهای لباسشخصی و پلیس ضدمردمی محافظت کردهاند. امید است ارتش این کشورها با ادامه این رویه همچون سپاه پاسداران و بسیج ایران ننگ ابدی شرکت در سرکوب ملت بیدفاعشان و یا سکوت در برابر آن را برای خود نخرند.
هالی که سال گذشته در ایران به وحشیانهترین شکل ممکن لگدکوب شد، امروز در تونس، مصر، یمن، اردن و… جوانه زده است. خوشبختانه ارتشهای تونس و مصر تاکنون تاحد نسبتن قابل قبولی از جان مردمشان در برابر نیروهای لباسشخصی و پلیس ضدمردمی محافظت کردهاند
دانشجویان، دانشآموختگان، فعالان مدنی و حقوق بشری ایرانی در سرتاسر جهان حرکت شجاعانه مردم تونس و مصر را همدلانه تعقیب و حمایت میکنند. آنچه قلب آزادیخواهان منطقه و جهان را بیشازپیش با این قیامها همبسته ساخته، ماهیت متکثر و ضداستبدادی آنهاست. گروههای متعدد اجتماعی علیرغم اعتقادات مختلفشان، همگی دریافتهاند که زندگی آزادانه و عادلانه جز با احترام به حقوق یکدیگر میسر نخواهد شد. اتحاد در پایبندی به محافظت از این حقوق، کلید دستیابی و حفظ حکومت مردم بر مردم، پس از رهایی از سلطه خودکامگان است. بیتردید رسیدن به دموکراسی نیازمند شکلگیری نظم سیاسی بهگونهای است که امتیاز خاصی به ایدئولوژی و گروه خاصی داده نشود. قطعن تجربه رویدادهای منطقه و بهخصوص آنچه پس از انقلاب اسلامی در ایران گذشت درسهای آموزندهای برای نیروهای خواهان تغییر در جهان عرب دارد. در این میان ایستادگی رهبر معترضان مصری بر پایان دادن به سلطه دیکتاتور، ضمن تاکید بر تکثر اعتقادی آزادیخواهان، برای فعالان ایرانی درسآموز است.
حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز سرنوشتی جز سایر خودکامگان نخواهد داشت. مطالبات مسالمتآمیز مردم ایران برای احترام حکومت به حق انتخاب و اعتراضشان در سال گذشته، پاسخی جز سرکوب وحشیانه، اعدام و زندان نیافت. آخرین فرصتهای حکومت امروز در حالی از دست میرود، که هر روز ایرانیان بیشتری دستیابی به حقوقشان را جز با سرنگونی حاکمان میسر نمیبینند. حبس و اعدام فعالان سیاسی و مدنی، سانسور خبری و سایر اقدامات ظالمانه، تغییری در درک تودههای مردم از فساد و ظلم حکومت نخواهد داشت. بیکاری گسترده جوانان و تنگناهای اقتصادی عاقبتی جز انباشت خشم نخواهد داشت. و هنگامیکه «روزخشم» ملتی فرارسد، با جرقهای کوچک انبوه تودههای مردم، با عقاید مختلف از گروههای متعدد، کاخ دیکتاتوری را به لرزه درآورده و آن را سرنگون میسازند. این سرنوشت محتوم تمام فرعونهای مستبد، در تونس، مصر و ایران است.
گروههای امضا کننده:
آستین برای ایران – شاخه دانشجویی
انجمن دانشجویان ایرانی دموکراسی خواه دانشگاه جورج واشنگتن
پویش راه سبز دانش آموختگان و دانشجویان ایرانی – پرسا
تشکل دانشجویان سبز حامی دمکراسی در ایران – کالیفرنیای جنوب
جنبش سبز دانشجویان ونکوور
دانشجویان سبز دانشگاه تگزاس ایاندام (A & M)
سبز هیوستون
سیگما – دانشگاه ویکتوریا – بریتیش کلمبیا
کمیته همبستگی با خواستهای دموکراتیک مردم ایران – واشنگتن
کمیته همبستگی برای پیشرفت دموکراسی در ایران- نیویورک
نسل آزادیخواه ایران – اتریش
همبستگی با جنبش دموکراتیک ایران – ادمونتون (سیدمی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر