-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 02/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



یسنا یاوری/ رادیو کوچه

هوا اون‌قدر سرد و گرم می‌شه که کلافت می‌کنه. صبح زود از خونه که میای بیرون، هوا سرده ولی دم ظهر انگار آخرای تابستون باشه.

واله ما که تکلیفمون و با این هوا نفهمیدیم. عینک آفتابیم کلی خط افتاده روش ولی نگا به جیبم که می‌کنم می‌بینم کلی سوراخ باز هست که باید پر شه دیگه به  این قرتی بازیا و عینک آفتابی نو نمی‌رسه.

نرخ جدید خط «آریا شهر» به «شهران» رو نمی‌دونم. گویا اگر سوار ون بشی ارزون‌تره. خیلی وقته این مسیر و نیومدم.

توی صف ایستادیم و منتظر تاکسی هستیم. تا جایی که یادمه قبلن صفی برا این خط نبود.

ماشین پرایده و هر چارنفر مسافر زنیم. خوش‌حالم چون هممون کلی لباس تنمون کردیم که اگر سوار سمندم بشیم باید بچپیم توی هم این‌طوری حد‌اقل مطمئنی کناریت زنه و خودش و با ذوق بهت نمی‌چسبونه.

صدای رادیو به حدی بلنده که راننده نمی‌شنوه وقتی می‌پرسم: «کرایه نفری چنده؟….»

خانم بغل دستی من می‌زنه به شونش که صدای رادیو رو کم کن.

می‌گم: «شماها که جوونین رادیو مال پیرمرداس»

خانمی که جلو نشسته بر می‌گرده و غضب‌آلود نگام می‌کنه. راننده هیچی نمی‌گه منم ساکت عین دخترای خوب سرمو می‌ندازم پایین. دینگ دینگ زنگ اخبار که بلند می‌شه پسره صداش و زیاد می‌کنه. هندزفری و می‌زارم توی گوشم و صدای آهنگ و زیاد می‌کنم.

توی خونه آنتن تلویزیون نداریم و چند روزی می‌شه که دلم می‌‌خواست موضع‌گیری اخبار ایران و نسبت به اتفاقات تونس و مصر بدونم. دکمه «پاوز» و می‌زنم و گوش می‌دم.

راننده صدای رادیو رو زیاد می‌کنه. گوینده رادیو از خانمی که در خیابونای مصر فریاد «الله اکبر» و «لا الله الی‌الله» سر داده نام می‌بره و باهاش مصاحبه می‌کنه: «دو تا از فرزندانم در راه مبارزه با ظلم کشته شدن و یک فرزند دیگرم در تظاهرات هم‌راه با من شرکت می‌کند. ما تا آخرین قطره‌های خونمان، در راه اسلام مبارزه می‌کنیم…»

راننده شروع می‌کنه به فحش‌دادن که: «بی‌شرفا فکر می‌کنن ما خریم می‌گه با صدای الله اکبر و لا الی الله الی‌الله ولی هیچیش و نمی‌شنویم اینا از خداشون مصر بشه مثل سال 57 که یه سری دیگه انقلاب کنن آقایون بشینن سر قدرت.»

خانم محجبه‌ای که جلو نشسته از سر تا بالای راننده رو نگاه می‌کنه و می‌گه: «شما مگه چند سالته پسرم؟ شما اون روزا رو یادت نمیاد نمی‌دونی چی شده و چه اتفاقی افتاده. همین بچه مسلمونا انقلاب کردن حالا هم شکر خدا اگر همین بی بی سی و اینا بزارن ما داریم زندگی‌مون و می‌کنیم. شماها یادتون نیست. بد قضاوت می‌کنین.»

خانم بغل دستی من که سن و سالش از کسی که جلو نشسته هم بیش‌تره می‌گه: «خانم شما به من بگو اینا رو( به من و راننده اشاره می‌کنه) نه به اینا که سن و سالی ندارن و یادشون نیست.

ولی من و شما یادمونه فقط سرمون و کردیم زیر برف. اون موقع مثل الان بود؟ من فیروزکوه معلم بودم خونه پدرم تهران بود. یه ماه آخر و نمی‌رفتیم سر کار. با معلما درست مثل پیک‌نیک لقمه درست می‌کردیم قرار می‌ذاشتیم می‌رفتیم راه‌پیمایی سر ماهم خدا بیامرز حقوقمون و می‌داد. هار شده بودیم. چارتا چریک و مجاهد ریختن تو خیابون که وای پول نفتمون آی دخالت خارجیا ما هم یه مشت آدم بی‌سواد چه می‌دونستیم این بلا رو سرمون میارن… »

راننده که تا الان فقط شاهد حرفای این دو نفر بود پوزخندی می‌زنه و می‌گه: «بابا ما خودمون خیر سرمون خانواده شهیدیم. داییم تو جنگ شهید شده بابامم جان‌بازه… بابام الان رو ماشین کار می‌کنه. راننده ماشین سنگینه. شیمیایی هم هست. کفش نمی‌تونه پاش کنه باید دمپایی بپوشه. زمان انقلابم تظاهرات چی بوده. الان که خیلی پشیمونه. می‌گه نه این‌که شاه خوب بوده‌ها… به قول خانم اگر خوب بود که مردم این همه نمی‌ریختن تو خیابون… ولی می‌گه ما اگر می‌دونستیم این می‌شه انقلاب نمی‌کردیم.»

هیچ‌کس هیچی نمی‌گه. پشت ترافیک گیر کردیم

خانمی که کنار من نشسته عصبانی می‌شه و پول رو طوری به راننده می‌ده که دستاش می‌لرزه و رو به خانم صندلی جلو می‌کنه و می‌گه: «خانم عزیز شما حزب‌الهیا که براتون بد نشد. مردم عادی و معمولی بدبخت شدن. ماها بدبخت شدیم. شماها که باید انقلاب می‌کردین چون سهم مساوی با مردم داشتین ولی الان دیگه نه …»

فکر می‌کنم الان دیگه باید وارد بحث بشم. می‌گم: «نه دیگه انصاف داشته باشیم. درست اینا با مردم کاری کردن که مردم خونواده پهلوی و پاک و مطهر می‌دونن ولی خوب اگر مقایسه نکنیم اونا هم کم خون مردم و تو شیشه نکردن. ولی الان بله خیلی وضعیت مردم بدتره.»

هیچ‌کس هیچی نمی‌گه. پشت ترافیک گیر کردیم. رادیو روشنه و تحلیل اخبار درباره شرایط مصر. باز راننده صداش و زیاد می‌کنه. عرق کردم و کمی پنجره رو می‌دم پایین. باد می‌خوره توی پیشونیم و حس خوبی بهم دست می‌ده. امروز روز 12 بهمن. دود و ترافیک و سروصدا هیچ نشونه‌ای از خوش‌حالی مردم سی و یک سال قبل نداره. با خودم فکر می‌کنم جز من و راننده، سه نفره دیگه توی فضای قبل از انقلاب نفس کشیدن. فضایی که فعلن توی این ماشین دوجور مختلف ترسیم می‌شه. یکی دفاع می‌کنه و یکی دیگه محکوم.

رادیو می‌گه: «مردم از بی‌اسلامی خسته شدن. مردم وضعیتی رو می‌خوان که همه توش حق حرف زدن داشته باشن و نه فقط خانواده مبارک…»

صدای دعواهای این دو نفر توی گوشم می‌پیچه: «بمب‌گزاریا همه کار ایرانه… اینا می‌خوان همه جا اسلامی بشه تا اسلام و از بین ببرن … تونس با ما فرق داره نباید مقایسش کرد … مبارک مثل شاه بود … روز ورود امامه … مردم راضین … خفه شو زنیکه جیره خور… به گه کشیدین … روز ورود امام … 12 بهمن … امام … مبارک … تونس»

پنجره رو بیش‌تر باز می‌کنم. بوی دود و سرب توی فضا پیچیده. پلیس راهنمایی رانندگی ماسک فیلتر‌دار رو جلوی دهنش گذاشته و با تابلو فرمان حرکت می‌ده. پنج‌شنبه مدارس تعطیل. سگ تونس شرف داشت به… حقشون بود که کشته بشن… ما شهید ندادیم که میرحسین موسوی بیاد روسری از سر زنامون بر داره.. بابا کوتاه بیاین… ندا، ندا نکن برا من …

صدای هندز فری رو زیاد می‌کنم تا نشنوم :

سرخ صورتم از سیلی …

ستار می‌خونه


 


آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه

مجلس نمایندگان افغانستان برای انتخابات رییس، فردا یک بار دیگر به پای صندوق‌های رای می‌روند.

اما این بار نامزدان پیشین نمی‌توانند خود را نامزد کنند، بلکه این چهره‌های جدید خواهد بود که از میان نمایندگان خود را برای پست ریاست مجلس نامزد می‌کنند.

در آغاز این هفته محمدیونس قانونی رییس پیشین مجلس، عبدرب الرسول سیاف، میرویس یاسینی از نمایندگان پیشین مجلس و حاجی محمد ظاهر قدیر یک نماینده جدید برای ریاست مجلس نامزد بودند، اما هیچ کدام رای کافی به دست نیاوردند.

در دور دوم محمد یونس قانونی و عبدرب الرسول سیاف که نسبت به دو نامزد دیگر که رای بیش‌تر گرفته بودند، بار دیگر به رقابت پرداختند، اما این بار نیز آنان نتوانستند، 50+1 رای را به دست آورند.

در آن انتخابات عبدرب الرسول سیاف 119 رای و محمدیونس قانونی 116 رای به دست آورد، در حالی که پنجاه جمع یک رای نظر به نصاب مجلس، 123 رای بود.

آن‌چه که سبب شد این دو نامزد نتوانند به ریاست برسد، استفاده هشت رای سفید از سوی نمایندگان بود.

محمد یونس قانونی رییس پیشین مجلس گفت یگانه راه قانونی اکنون این است تا نامزدان پیشین از رقابت کنار رفته و نامزدان جدید به رقابت بپردازند.

در ماده نهم طرزالعمل اصول وظایف داخلی مجلس گفته شده که اگر نامزدان ریاست مجلس در دور اول موفق نشدند، دور دوم انتخابات برگزار شود.

اما در این طرزالعمل در مورد رفتن انتخابات به دور سوم چیزی گفته نشده است.

برخی از نامزدان با این پیشنهاد مخالف بوده می خواستند تا با تعدیل اصول وظایف داخلی مجلس، دو نامزد پیش‌تاز یعنی قانونی و سیاف برای بار سوم به رقابت بپردازند.

قاضی نذیر احمد حنفی یک نماینده ولایت هرات در مجلس گفت، نمایندگان ولسی جرگه زمانی که می‌توانند بر قانون تعدیل وارد کنند، اصول وظایف داخلی را نیز می‌توانند تعدیل کنند.

وی افزود نمایندگان با تعدیل ماده نهم اصول وظایف داخلی یک بار دیگر به قانونی و سیاف فرصت بدهند تا به رقابت بپردازند.

اما شمار دیگر از نمایندگان با این پیشنهاد وی مخالفت کرده و اعلام کردند که در میان نمایندگان قطع الرجال نبوده و به‌تر است چهره های جدید برای ریاست به رقابت بپردازند.

این پیشنهاد را بیش‌تر نمایندگان حاضر در مجلس تایید کرده و در پایان روز محمد سرور عثمانی رییس موقت مجلس اعلام کرد که فردا نامزدان جدید برای کسب ریاست مجلس به رقابت خواهند پرداخت.

محمد سرور عثمانی رییس موقت مجلس گفت تا‌کنون شریف‌اله کامه وال، سید اسحاق گیلانی، عبدالحفیظ منصور، عبداللطیف پدرام، خلیل‌اله شهید زاده، بکتاش سیاووش، سیدمحمدموسا و عبیداله رامین برای پست ریاست مجلس نامزد شده‌اند.

با این وجود، این فهرست نهایی نبوده و تا فردا احتمال می‌رود برخی از نامزدان از تصمیم‌شان منصرف شده و شاید نمایندگان دیگری نیز نامزد شوند.

تعدد نامزدان برای پست ریاست مجلس سبب نگرانی برخی از نمایندگان شده و آنان به این باور اند که با تقسیم شدن رای میان این نامزدان، احتمالا هیچ یک نتوانند پنجاه به علاوه یک رای را بگیرند.

سید اسحاق گیلانی یک نامزد ریاست مجلس گفت، وجود رای‌های سفید و تعدد نامزدان سبب خواهد شد تا هیچ نامزد در این دور نیز نتواند کرسی ریاست را کسب کند.

این اقدام سبب شده تا شماری از نمایندگان که قصد نامزد شدن به چوکی ریاست را داشتند، این بار نیز خود را نامزد نکنند، تا در صورت برگزار دور دیگر انتخابات آنان نامزد شوند.

اما برخی از نمایندگان خوشبین‌اند تا روز چهارشنبه رییس مجلس انتخاب شود.

عبداللطیف پدرام نماینده ولایت بدخشان موجودیت نامزدان متعدد و عدم موفقیت هیچ نامزد برای ریاست مجلس را جای نگرانی می‌داند، اما وی خوش‌بین است که نمایندگان به زودی رییس‌شان را انتخابات خواهند کرد.

این در حالی‌ است که تحلیل‌گران نیز معتقدند که این بار نیز مجلس نمایندگان موفق نخواهند شد تا رییس‌شان را انتخابات کنند.


 


سارا/ واحد ترجمه/ رادیو کوچه

1.هایتی: بازگشت دیکتاتور بی‌رحم


دیکتاتور سابق «هایتی» «ژان کلود دوالیر» (Jean Claude Duvalier) ملقب به «بی‌بی داک»(Baby Doc) ، پس از 25 سال تبعید به صورت ناگهانی به «پورتو پرینس» (Port-au-Prince) بازگشت. اما خیلی زود به اتهام فساد و اختلاس در دوران سلطنتش دست‌گیر شد. دوران سلطنت وی پس از قیام معروف در سال 1986 به پایان رسید. دوالیر متهم به صادر کردن دستور دزدیدن و به قتل رساندن هزاران مخالف سیاسی در دوران سلطنتش است. البته او طرف‌دارانی هم دارد. بازگشت وی که هم‌زمان با نزاع بر سر نتایج انتخابات رییس‌جمهوری بود، اهداف وی را در پرده‌ای از ابهام قرار داده است. این در حالی‌ است که هایتی هنوز تلاش می‌کند که خسارات وارد آمده از زلزله‌ی سال گذشته را جبران کند.

2.نیجریه: دستور شلیک به اغتشاش‌گران

مسلمانانی که قصد ثبت‌نام برای انتخابات رییس‌جمهوری در ماه آوریل را داشتند مورد حمله‌ی مسیحیان قرار گرفتند. پس از این واقعه ارتش به سربازان اجازه‌ی تیراندازی داد. هم‌چنین به ساکنان شهر «یوس» (Jos) اخطار داد که ارتش اجازه‌ی تیراندازی به اغتشاش‌گران و مخربان مساجد و کلیساها را دارد. منطقه‌ی بین دو شهر «هوسا»(Hausa) و «بروم» (Berom) سال‌هاست که مرکز درگیری‌ها بین مسلمانان و مسیحیان است. بمب‌گذاری‌ها و کشتارها از سال گذشته دست‌کم 100 تفر کشته بر جای گذاشته است. نیجریه، پر‌جمعیت‌ترین کشور آفریقا، مجبور به عقب انداختن ثبت‌نام هفتاد میلیون نفر برای انتخابات ماه آوریل شد.

3.لندن: اطلاعات جدید برای ویکی لیکس

«رادولف المر»(Rudolf Elmer) مدیر سابق بانک سوییس، دو دیسک کامپیوتری به موسس «ویکی لیکس» (WikiLeaks) داد. او گفت این دو دیسک حاوی اطلاعات در مورد بیش از 2000 نفر و  تعدادی از کمپانی‌ها (شامل 40 نفر سیاست‌مدار و ارگان‌های دولتی) است، که از پرداخت مالیات بر درآمد سر باز زده‌اند. نوزدهم ژانویه پلیس سوییس «المر» را به جرم افشا کردن اطلاعات محرمانه‌ی بانکی دستگیر کرد.

4.لبنان: افزایش تنش‌ها بر سر پرونده‌ی حریری

سران دولت از ترکیه، سوریه و قطر در تلاش برای کم کردن تنش در لبنان دیدار کردند. این تنش در پی سخن‌های حزب تندروی شیعه درباره‌ی دولت ائتلافی ایجاد شد. سازمان ملل به اعضای حزب‌اله در رابطه با ترور نخست‌وزیر سابق «رفیق حریری» (Rafiq Hariri) مشکوک است. دادخواستی در این رابطه در هفدهم ژانویه به قاضی داده شد. در صورتی که دادگاه بخواهد این پرونده را بررسی کند حدود هشت هفته طول می‌کشد تا اسامی متهمین اعلام شود.

5.واشینگتن: بازگشت قانون اصلاح نظام پزشکی به مجلس

اکثر جمهوری‌خواهان به لغو قانون اصلاح نظام پزشکی به دلیل پر هزینه بودن آن رای دادند. این قانون سال گذشته تصویب شده بود. یکی از اهداف این قانون تحت پوشش بیمه‌ی بهداشتی قرار دادن بیش از 30 میلیون آمریکایی است که البته به انجام رساندن آن سال‌ها طول می‌کشد. به دلیل هزینه‌ها و سختی کار جمهوری‌خواهان خواستار لغو این قانون هستند. درگیری بر سر این قانون باعث شد که سرانجام دیوان عالی مشروطیت این قانون را بررسی کند.

6.برزیل: باران‌های سیل‌آسا و رانش زمین

بارندگی سیل‌آسا و رانش زمین در جنوب شرقی برزیل یکی از بدترین فجایع طبیعی در تاریخ این کشور بود که بیش از هفت‌صد کشته بر جای گذاشت. امدادگران هنوز در حال پیدا کردن اجساد هستند و مقامات به ساکنان هشدار دادند که رانش زمین ادامه دارد. این فجایع در اثر باران شدید پیش آمد که نداشتن برنامه برای مقابله با آن باعث بدتر شدن اوضاع شد و هزاران نفر را بی خانمان کرد.

7.عراق: سه انفجار بمب

از سه انفجاری که در عراق رخ داد، دو انفجار  نیروهای پلیس عراق را هدف قرار دادند. این حمله‌ها ترس تازه‌ای را ایجاد کردند. به نظر می‌رسد در امتداد عقب‌نشینی نیروهای آمریکا در 31 دسامبر، سنی‌های تندرو قصد تضعیف نیروهای امنیتی را داشتند. در انفجار اول کسی که حامل بمب بود در بین نیروهای پلیس در «تیکریت» (Tikrit) خود را منفجر کرد که دست کم 60 نفر کشته شدند. روز بعد یک آمبولانس که بیرون مرکز آموزش و تمرین در ایالت «دیالا»(Diyala) بود منفجر شد که دست کم 13 نفر جان باختند. در سومین انفجار که یک حمله‌ی بی‌ربط بود، مردی در «دیالا» (Diyala) نزدیک مرکز اداری ایالتی، خود را منفجر کرد که دو نفر در این انفجار کشته شدند.

8.یمن: مبارز تندرو محکوم شد

دادگاه یمن «انور الاولاکی» (Anwar al-Awlaki) را به صورت غیابی به جرم هم‌کاری با گروه تروریستی و تحریک به قتل، به 10 سال زندان محکوم کرد. مقامات در آمریکا و یمن می‌گویند «الاولاکی» که در حال حاضر خود را مخفی کرده‌ است با القائده در ارتباط است و مسلمانان را با خطبه‌های تند اینترنتی خود تحت تاثیر قرار می‌دهد. برخی از یمنی‌ها معتقدند که این حکم هم آمریکا را دعوت به آرامش می‌کند و هم تلاش برای دست‌گیری «الاولاکی» را افزایش می‌دهد. نام او در لیست «سیا»(CIA) قرار دارد.

9.سومالی: بدترین دزدی دریایی

به گزارش مرکز بین‌المللی دریایی، با این‌که کشتی‌های جنگی بین‌المللی در آب‌های اطراف سومالی بودند، حمله‌ی دزدان دریایی به رکورد سال 2010 تبدیل شد. این مرکز 445 حمله را گزارش کرد که اکثر آن‌ها به دزدان دریایی سومالی مرتبط بودند. تعدادی از آن‌ها از کشتی‌های گشتی خارجی در خلیج «عدن» (Aden) فرار کرده و تا اقیانوس هند پیش‌روی می‌کنند. راه‌زنی دریایی 12 بیلیون دلار در سال برای اقتصاد جهانی هزینه دارد.

10.ایتالیا: رسوایی اخلاقی برلوسکنی

مدعیان پرونده‌ی «سیلویو برلوسکنی» (Silvio Berrlusconi) در میلان دلایلی را مبنی بر فساد اخلاقی برلوسکنی و داشتن روابط نامشروع با تعداد کثیری از زنان خیابانی ارایه کردند، که برلوسکنی این ادعا را رد کرد. میلانی‌ها در حال تحقیق و بررسی برای روشن کردن موضوع رابطه‌ی برلوسکنی با دختر مراکشی هستند. گفته شده است که برلوسکنی در مهمانی که در ویلای وی در سال گذشته برگزار شد به یک دختر 17 ساله‌ی مراکشی پول داده است تا با وی رابطه‌ی جنسی داشته باشد. این موضوع موقعیت برلوسکنی را متزلزل‌تر می‌کند.


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

ما می‌توانیم … چرا؟ چون ما بیش‌تریم.

ما می‌توانیم آن‌ها را به سخره بگیریم، بیمار بخوانیم، تحقیر کنیم، در مواردی به زندان و اعدام محکوم کنیم، طردشان کنیم، خلاصه چون بیش‌تریم، توانایی نابودی‌شان را داریم، اصولن از نابودی‌شان به واسطه قدرتی که داریم و می‌توانیم آن را با اقتدار اعمال نماییم لذت برده و به آن مفتخریم .

ما سعی می‌کنیم در «مجله جاماندگان» به گروه‌هایی از هم‌نوعان‌مان که به نوعی مورد بی‌توجهی یا نامهربانی قرار گرفته‌اند بپردازیم  و این‌بار صحبت در مورد اقلیت است، به صورت اختصاصی، این نوشتار در مورد اقلیتی جنسی «کسانی با تمایلات جنسی غیر عام» است، کسانی که مانند ما احساس نمی‌کنند و در مورد ارتباطات جنسی ذائقه متفاوتی دارند، آن‌ها اقلیتند و اکثریت در کشور ما روبه‌رو با آن‌ها قرار گرفته است، و البته که اکثریت توانسته آن‌ها را موجوداتی عجیب و نفرت‌انگیز نمایش دهد، انسان‌هایی حقیر که به علت تفاوت‌شان نماد چندش‌آورترین نوع روابط جنسی هستند.

البته این‌که حال ما از کجا مجوز تعیین تکلیف جنسی برای دیگران را یافته‌ایم خود سخنی دیگر است، اما از آن‌جا که سالیان متمادی‌ست که ما در اندیشه گذار از روش‌های دیکتاتورمابانه و تجویز آن برای دولت‌هایمان هستیم، بد نیست سری هم به تابوهای ذهنی خودمان زده و مرزهای رفتاری‌مان را به‌تر بشناسیم، شاید وقتی توانستیم حداقل‌ فاکتورهای رفتاری انسانی را بشناسیم، گامی هم در جهت تشکیل دولتی دموکرات‌تر برداریم .

هم‌جنس‌گرایان کسانی هستند که ما به راحتی آن‌ها را در صف متجاوزان به کودکان قرار داده و اصلن مرزی بین مجرمین و آن‌ها قرار نمی‌دهیم، البته اﻛﺜﺮ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﻣﺮدم ﻳﺎ ﻛﻠﻤﻪ هم‌جنس‌گرایی را ﻧﺸﻨﻴﺪه‌اﻧﺪ و ﻳﺎ ﺑﺎ آن‌ها روبه‌رو نشده‌اند

هم‌جنس‌گرایان کسانی هستند که ما به راحتی آن‌ها را در صف متجاوزان به کودکان قرار داده و اصلن مرزی بین مجرمین و آن‌ها قرار نمی‌دهیم، البته اﻛﺜﺮ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﻣﺮدم ﻳﺎ ﻛﻠﻤﻪ هم‌جنس‌گرایی را ﻧﺸﻨﻴﺪه‌اﻧﺪ و ﻳﺎ ﺑﺎ آن‌ها روبه‌رو نشده‌اند، اگر هم آشنایی سطحی با آن‌ها داشته‌اند آن‌ها را با الفاظ رکیکی مورد خطاب قرار داده‌اند، الفاظی مانند «ﺷﺎﻫﺪﺑﺎز»، «ﻏﻼم ﺑﺎز»، «ﻏﻼمﺑﺎره‌» و «ﺑﭽﻪﺑﺎز» و حتا ﻛﻠﻤﺎت و اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺗﻮﻫﻴﻦآﻣﻴﺰی ﻫﻤﭽﻮن «ابنه‌ای» و یا« اواﺧﻮاﻫﺮ» «توجه کنید که این واژه تا ﭼﻪ ﺣﺪ ﺑﺎر ﺗﺤﻘﻴﺮ ﺑﺮای زﻧﺎن دارد.» در  ادﺑﻴﺎت و ﻓﺮﻫﻨﮓ و ذﻫﻨﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ‌مان ﺳﺎﺑﻘﻪ‌ای ﻃﻮﻻنی دارﻧﺪ، حتا گاهی که گروهی مورد غضب مردم قرار می‌گرفتند با این واژگان مورد خطاب قرار می‌گرفتند، مانند طلاب در مدارس دینی .

ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺧﻮد اﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺑﻪ‌ﻃﻮر ضمنی ﺑﺮ ﺳﻜﺲ دو هم‌جنس اﺷﺎرت دارﻧﺪ اﻣﺎ این‌ عناوین ﻋﻤﺪتن ﺳﻜﺲ دو ﻣﺬﻛﺮ هم‌جنس را در اذﻫﺎن ﺗﺪاعی و در ﻧﺘﻴﺠﻪ هم‌جنس‌گرایی زﻧﺎن را ازاﻋﻴﺎن دور میﻛﻨﺪ و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ در ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻓﻮق ﺻﺮفن به علت تحقیر، ﺳﻜﺲ ﻓﻴﺰیکی ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ میﺷﻮد و ﻋﺸﻖ، ﻋﺎﻃﻔﻪ، ﻧﻴﺎز و اﺣﺴﺎس ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ دو هم‌جنس را ﻧﺎدﻳﺪه میﮔﻴﺮد.

هم‌چنین ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻣﻮرد اﺷﺎره، ﺑﻴش‌تر ﺑﺮﺳﻜﺲ ﻳک ﻓﺮد ﺑﺎﻟﻎ ﺑﺎ ﭘﺴﺮان ﺟﻮان و ﮔﺎهی ﻧﺎﺑﺎﻟﻎ را در اذﻫﺎن ﺗﺪاعی میﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﺑﺴﻴﺎری از اوﻗﺎت ﻣﺮدم هم‌جنس‌گرایی را ﺑﺎ جرم تجاوز به نوجوانان پسر اشتباه می‌گیرند .

اما اکنون که دﺳﺖ‌آوردﻫﺎی علمی ﺗﺎزه، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان  ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ محکمی ﺑﺮای ﮔﺴﺘﺮش ﺣﻘﻮق اﺟﺘﻤﺎعی ﻋﻤﻞ ﻛﺮده‌اﻧﺪ، اقلیت‌های اﺟﺘﻤﺎعی، از ﺟﻤﻠﻪ هم‌جنس‌گرایان هم حقوق معتبری یافته‌اند و حقیقتن با وجود دست‌آوردهای علمی و تحقیقات گسترده‌ای که اکنون به نفع آن‌ها انجام گرفته، شناخت‌شان برای رفع سوتفاهمات الزامی‌ست.

این سوتفاهمات در ابتدای عصر مدرن توسط روان‌کاوان ایجاد شد، زیرا آن‌ها در ابتدا با پیش‌فرض مسلم اختلالات روانی به این دسته نگریستند، بعضی از روان‌کاوان ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﻫم‌جنس را اﻧﻌﻜﺎسی از ﺗﺮس  ﻧﺰدیکی ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ تلقی ﻛﺮده و آن را ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﻋﻘﺪه اودﻳﭙﻮس ﺗﻮﺿﻴﺢ می‌دادﻧﺪ، اﻣﺎ وﺟﻪ ﺗﺸﺎﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺌﻮریﻫﺎ مبنی بر روانی بودن هم‌جنس‌گراها، ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت و ﻣﺸﺎﻫﺪات ﺑﺎلینی ﺑﻮد. یعنی اﻳﻦ رواﻧ‌ﻜﺎوان اﺳﺎس ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺧﻮد را ﺑﻴﻤﺎران روانی هم‌جنس‌گرا ﻗﺮار داده و ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺣﻮزه هم‌جنس‌گرایان ﻋﺎدی در اﺟﺘﻤﺎع ﮔﺴﺘﺮش نمی‌دادﻧﺪ و اﻳﻦ اصلیﺗﺮﻳﻦ اﻧﺘﻘﺎد ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻈﺮﻳﺎت اﺳﺖ، ﭼﻮن ﺗﻌﺪادی هم‌جنس‌گرای ﺑﺴﺘﺮی ﺷﺪه ﻛﻪ همگی دﭼﺎر اﺧﺘﻼﻻت روانی‌اﻧﺪ، نمی‌ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ و نمیﺑﺎﻳﺴﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎﻳﻨﺪه ﻛﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ هم‌جنس‌گرایان در ﺟﺎﻣﻌﻪ معرفی شوند، ﻟﺬا ﺣﺮﻛﺎت و رﻓﺘﺎر آن‌ها را نمیﺗﻮان ﺑﻪ تمامی افراد این گروه ﺗﻌﻤﻴﻢ داد. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ ﻫﻢ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻗﺪیمی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﻴﻤﺎر ﺑﻮدن هم‌جنس‌گرایان دﻻﻟﺖ دارﻧﺪ، ﺟﺎنب‌داراﻧﻪ و ﺑﺪون اﻋﺘﺒﺎر ﻣﻌﺮفی شده‌اند.

ﻧﻜﺘﻪ دوم اﻳﻦ‌ﻛﻪ ﺳﻄﺢ آﮔﺎهی ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎزل اﺟﺘﻤﺎعی در‌ﺑﺎره ﭘﺪﻳﺪه هم‌جنس‌گرایی و ﺗﻌﺼﺒﺎت ﻋﻤﻮمی و وﺟﻮد هم‌جنس‌گرایی در ﻟﻴﺴﺖ ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎ در آن زﻣﺎن، در ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴریﻫﺎی رواﻧ‌ﻜﺎوان ﺗﺎﺛﻴﺮ‌ﮔﺬار ﺑﻮدﻧﺪ.

و ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﻜﺘﻪ اﻳﻦ‌ﻛﻪ، در آن دوره ﺧﻮد هم‌جنس‌گرایان ﻫﻢ ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻣﺮوزی از اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ و ﭼﻮن ﻓﻜﺮ میﻛﺮدﻧﺪ ﺑﻴﻤﺎر ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺗﻌﺪاد زﻳﺎدی از آن‌ها ﺑﺮای «ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ» از روان‌شناﺳﺎن و روان‌کاوان اﺳﺘﻤﺪاد می‌ﻃﻠﺒﻴﺪﻧﺪ.

البته «ﻓﺮوﻳﺪ» ﻛﻪ یکی از ﺑﻨﻴﺎﮔﺬاران رواﻧ‌ﻜﺎوی اﺳﺖ، ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ هم‌جنس را یکی از اﻧﻮاع ﺗﻤﺎﻳﻼت جنسی اﻧﺴﺎن ﻣﻌﺮفی میﻛﻨﺪ و آن را ﺑﻴﻤﺎری نمی‌داﻧﺪ.

بر پایه تحقیقات محققی آمریکایی به نام «کینسی» در سال 1948 در ﻣﻮرد رﻓﺘﺎر و ﻋﻤﻠ‌ﻜﺮد جنسی اﻓﺮاد ﺑﺎﻟﻎ در ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﺪاد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮجهی از ﺷﺮﻛﺖ‌ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت از ﺳﻜﺲ ﺑﺎ هم‌جنسﺧﻮد ﮔﺰارش داده‌اﻧﺪ. خیلیﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت کینسی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺎزﻛﻨﻨﺪه ﭼﺸﻢﻫﺎ ﺑﺮ ﻣﺴئﻟﻪ ﻫم‌جنس‌خواهی در ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ میﻧﮕﺮﻧﺪ، و ﺑﻌﺪ از آن ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﺗﻌﺪاد و درﺻﺪ هم‌جنس‌گرایان ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻓﺮاﺗﺮ از آن ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺒلن ﺗﺼﻮر میﺷﺪه اﺳﺖ.

ﺑﻌﺪ از تحقیقات کنیسی ﻣﺤﻘﻘﺎن و دﺳﺖ‌اﻧﺪرﻛﺎران ﺟﺎﻣﻌﻪ‌ﺷﻨﺎسی ﺑﻪ زدودن ﺗﻌﺼﺒﺎت و ﻧﮕﺎﻫ‌ﻬﺎی منفی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ هم‌جنس‌گرایی ﻛﻤک زﻳﺎدی ﻛﺮدﻧﺪ. ﻓﻮرد و ﺑﻴﭻ ( Ford -  Beach  ) در ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ هم‌جنس‌گرایی ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ در ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻣﻊ اﻧﺴﺎنی وﺟﻮد دارد ﺑﻠﻜﻪ حتا در ﻣﻴﺎن بخشی از ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻫﻢ رﻓﺘﺎرﻫﺎی هم‌جنس‌گرایانه ﻣﺸﺎﻫﺪه میﺷﻮد، و همین تحقیق‌ها ما را آهسته اما جدی، به سوی شناخت بیش‌تر این گروه جامانده فرا می‌خواند .


 


بهیه جیلانی / ترجمه

خانم لوخبیلر، رییس امور ایران و اروپا در پارلمان اروپا و خانم هایدی هوتلا، رییس کمیسیون فرعی حقوق بشر اروپا طی بیانیه‌ای مطبوعاتی، اعدام خانم زهرا بهرامی شهروند هلندی – ایرانی را به شدت محکوم کرده‌اند.

متن کامل این بیانیه در زیر آمده است:

اعدام خانم زهرا بهرامی، ۴۶ ساله که مادر دو دختر بود، در سحر گاه روز ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱ اجرا شد.

خانم زهرا بهرامی شهروند هلندی – ایرانی، در ژانویه  ۲۰۰۹ برای دیداری از خانواده و فرزندانش به ایران سفر کرده بود‌. در تظاهرات بعد از انتخابات‌، در روز عاشورا، او را دستگیر می‌کنند و سپس وی را تحت شکنجه‌های شدید قرون وسطایی قرار داده و از او به اجبار اقرار می‌گیرند که در شبکه قاچاق مواد مخدر دست داشته است.

خانم ژینوس شریف رازی، وکیل محترم مقتول و خانم زهرا بهرامی به دروغ بودن این اعترافات در زیر شکنجه اعتراض کرده بودند.

ما این حرکت غیر‌انسانی را که خلاف قوانین بین‌المللی حقوق بشر می‌باشد، و نیز ممانعت دیدار وکیل خانم بهرامی با ایشان را محکوم می‌کنیم.

بنا به قوانین بین‌المللی و حقوق اولیه انسانی، هر مجرمی باید به وسیله وکیل خود دفاع شود.

مسوولین قوه قضاییه، دفاعیه وکیل را برای خانم زهرا بهرامی ‌قبول نکرده و بدون اطلاع وکیل او را اعدام کردند. باری دیگر قوه قضاییه حق داشتن وکیل را زیر پا گذاشت.

این بر ما پوشیده نیست که قوه قضاییه ایران همانند قلعه غیر قابل نفودی، به‌شدت سیاسی می‌باشد و خانم زهرا بهرامی اولین و آخرین قربانی این دایره مرگ نیست و نخواهد بود.

همان‌طوری که می‌دانیم از ابتدای سال مسیحی ۲۰۱۱ تا به امروز ۶۶ نفر اعدام شده‌اند، یعنی به طور متوسط بیش از دو اعدامی در روز به چوبه دار بسته شده‌اند. این رفتار ضد بشری و نقض آشکار حقوق بشر توسط گردانندگان حکومت ایران، جامعه بین‌المللی را حیرت زده کرده است.

پارلمان اروپا در قطع‌نامه ۷ سپتامبر ۲۰۱۰ خود آزادی خانم بهرامی را مصرا خواستار شد و اعلام داشت که  لازم است تا او در زمان بازداشت خود بتواند وکیلش را ببیند.

ما تسلیت ویژه خود را به خانواده خانم زهرا بهرامی اعلام می‌کنیم.


 


محمد مصطفایی / وکیل دادگستری

قانون‌گذار جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی، در زمره دلایل اثبات دعاوی حقوقی و کیفری، علم قاضی را در کنار اقرار، سند، شهادت شهود و سوگند به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوا بر شمرده است. در ماده 1335 قانون مدنی مقرر گریده است: «‌توسل به قسم وقتی ممکن است که دعوای مدنی نزد حاکم به موجب اقرار یا شهادت شهود یا علم قاضی بر مبنای اسناد یا امارات ثابت نشده باشد …‌» هر چند در ماده 1285 همین قانون صراحتی بر علم قاضی وجود ندارد اما در مواد متعدد قانونی دیگر می‌توان بر اختیار قاضی در استفاده از علم خود پی برد. در امور کیفری نیز در مواد 120، 128، 199 و بند 4 ماده 231 قانون مجازات اسلامی از علم قاضی به عنوان دلیل اثبات مجرمیت متهمین نام برده شده است. در ماده 120 قانون مجازات اسلامی در قسمت حد لواط (‌ارتباط جنسی دو مرد‌) مقرر می‌گردد: «‌حاکم شرع می‌تواند طبق علم خود که از طریق متعارف حاصل می‌شود، حکم کند.» در ماده 128 همان قانون در باب مساحقه (‌هم‌جنس‌بازی {هم‌جنس‌گرایی} زنان با اندام تناسلی) نیز راه‌های ثبوت دعوا همان راه‌های ثبوت لواط است. در ماده 199 قانون مجازات اسلامی نیز یکی از راه‌های اثبات دعوای سرقت، علم قاضی بر شمرده شده است و در نهایت در بند 4 ماده 231 این قانون یکی از راه‌های ثبوت قتل علم قاضی دانسته شده است.

پیش از انقلاب اسلامی چنین موادی در مجموع قوانین کشور ایران وجود نداشت اما پس از انقلاب موضوع علم قاضی به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوا تاسیس گردید. البته نباید از نظر دور داشت که پس از انقلاب اسلامی مقررات دیگری به مجموع قوانین جمهوری اسلامی وارد شد که در حال حاضر مورد ایراد و اعتراض فعالین حقوق بشرو نهادها و سازمان‌های بین‌المللی قرار گرفته است از جمله اعدام‌های بی‌مورد، غیرضروری و از همه مهم‌تر اطفال زیر 18 سال، قصاص (‌قطع اندام بدن و سلب حیات)، سنگ‌سار و … که در سال‌های گذشته اجرای آن‌ها توسط مقامات قضایی جمهوری اسلامی و بدون در نظر گرفتن اعتراض‌های بین‌المللی با شدت و حدت بیش‌تری صورت می‌گیرد.

وسل به قسم وقتی ممکن است که دعوای مدنی نزد حاکم به موجب اقرار یا شهادت شهود یا علم قاضی بر مبنای اسناد یا امارات ثابت نشده باشد

برخی از اعمال افراد که در کشورهای دیگر جرم نیست در کشور جمهوری اسلامی ایران جرم محسوب می‌گردد از جمله هم‌جنس‌بازی (هم‌جنس‌گرایی) یا حجاب یا نوشیدن مشروبات الکلی و نگه‌داری آن‌ها، یا استعمال حشیش. به عنوان مثال در اکثریت کشورهای جهان داشتن روابط نامشروع و انجام اعمال حرام، نداشتن حجاب جرم نیست در حالی که در جمهوری اسلامی ایران هرگاه زن و مردی که بین آن‌ها علقه زوجیت وجود نداشته باشد، یک‌دیگر را ببوسند، یا در آغوش گیرند به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد و زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا به جرای نقدی محکوم می‌گردند و کسانی که عمل حرام از جمله روزه‌خواری انجام دهند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می گردند.

در برخی از مواقع عملی در بعضی از کشورها جرم به‌حساب می‌آید و قانون‌گذار این کشورها برای آن‌ها مجازات متعادلی تعیین کرده و یا آن عمل صرفن ممنوع اعلام گردیده است اما در کشور ایران‌ برای چنین اعمالی مجازات‌های بسیار سنگینی از جمله اعدام و سنگ‌سار پیش‌بینی شده است. به عنوان مثال اگر مردی و زنی که دارای همسر باشند با یک‌دیگر رابطه جنسی داشته باشند در صورت وجود شرایطی، به سنگ‌سار محکوم شده با به وسیله پرتاب سنگ بر روی سر آن‌ها در حالی که در گودالی قرار گرفته‌اند جانشان گرفته می‌شود یا این‌که اگر دو مرد با یک‌دیگر ارتباط جنسی برقرار کنند اعدام خواهند شد.

وجود دارد بسیاری دیگر از چنین قوانینی که جای بحث در این‌جا نیست.

اما به میان آوردن این قوانین به این منظور بوده است که در مواجهه با چنین مجازات‌هایی چه نوع رفتار قضایی در امور دادرسی می‌بایست صورت گیرد، که حق انسان‌ها – به حق یا به ناحق- ضایع نگردد؟ آیا می‌توان علم قاضی را در اثبات دعاوی اشخاص به خصوص دعاوی کیفری که جان و آزادی انسان‌ها مطرح است به عنوان یک دلیل قانونی مورد استناد قرار داد؟

در حال حاضر با به میان آوردن مجازات‌های ناقص حقوق بشر از یک سو و استفاده از عمل قاضی به عنوان اثبات دعوا و مجرمیت افراد از سویی دیگر و کالبد شکافی آن‌ها با دو گونه رفتار غیر‌اخلاقی و ضد حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران مواجه هستیم. نخست این‌که در جمهوری اسلامی ایران قوانین و مقرراتی به تصویب رسیده است که کاملن با کرامت انسان‌ها مغایرت داشته و اجرای آن‌ها پای‌مال کردن حقوق اولیه و بدیهی بشر است و دیگر این‌که برخی از راه‌های اثبات دعاوی به خصوص دعاوی که در آن‌ها مجازات‌های غیر‌انسانی مقرر شده است کاملن برخلاف عدالت قضایی و کیفری است و این دو در کنار یک‌دیگر در صورتی که گریبان فردی در جمهوری اسلامی را بگیرد فاجعه‌بار و فاجعه‌آفرین است.

مفهوم علم قاضی چیست‌؟

این‌که قاضی می‌بایست نسبت به تمام مقررات جاری کشور علم داشته باشد و نیز از استدلال و استنباط حقوقی کافی و جامع در امر قضا برخوردار باشد بدیهی و طبیعی است. منظور از علم قاضی در ادله اثبات دعوا، عالم بودن به امری است که در خارج از پرونده‌های قضایی رخ می‌دهد و قاضی به خودی خود و به تنهایی به آن آگاه نبوده و با تحقیق و بررسی در امارات و قرائن موجود در پرونده بدون این‌که دلیل محکمه پسند بر اثبات محکومیت وجود داشته باشد، به یک اطمینان قطعی رسیده و یقین به محکومیت یکی از طرفین دعوا حاصل می‌کند. این یقین و اطمینان به محق بودن یکی از اصحاب دعوا توسط قاضی را علم قاضی می‌گویند که بسیاری از فقها «علم قاضی» را به عنوان یکی از ادله اثبات دعوا، به این جهت که  وقتی بینه در مقام قضاوت دارای حجیت بوده، و اعتبار آن به جهت کاشفیت و طریقیت باشد، بدیهی است که علم قاضی به طریق اولی از اعتبار بیش‌تری برخوردار خواهد بود. و بسیاری از حقوق‌دانان «علم قاضی» را حجت نمی‌دانند و عقیده دارند که علم قاضی نسبی است و در مواقعی امکان دارد فرد بی‌گناهی محاکمه شده و بر اساس علم قاضی بدون آن‌که پایه‌های دادرسی عادلانه درست استوار شده باشد محکوم گردد.

علم قاضی یا انتقام وی

امروزه کم‌تر کشوری را می‌توان یافت که در زمره ادله اثبات دعاوی، علم قاضی را به عنوان یک دلیل در کنار دلایل دیگر به کار برده و به قاضی این اختیار را دهد که از علم خود در برائت و یا محکومیت افراد استفاده کند. قاضی می‌بایست در چارچوب دلایلی که در پرونده، به وسیله اصحاب دعوا یا مرجع قضایی گردآوری می‌شود علم خود را به کار گرفته و جدای از دلایل قضایی، حکم به محکومیت یا برائت ندهد.

اما در جمهوری اسلامی وضع به این منوال نیست. هر چند به قاضی در موارد بسیار خاصی این امکان داده شده است تا از علم خود در پرونده های قضایی استفاده کند اما قاضی با استفاده از روح قانون و حکم کلی که در برخی از مواد قانونی آمده است و هم‌چنین رویه قضایی، از علم خود برای اثبات یا رد دعاوی استفاده کرده و به نوعی علم قاضی را به عنوان دلیل، ارجح از دیگر دلایل قضایی می‌دادند. هر چند می‌دانیم که حتا در حال حاضر نمی‌توان به حجت دلایلی از جمله شهادت و یا سوگند اطمینان حاصل نمود چرا که در هر دو غل و غش وجود داشته و هم شاهد و هم سوگند دهنده، به دلایل گوناگون از جمله بی‌بضاعتی مالی و فقر امکان دارد به زیان شخص بی‌گناهی شهادت داده یا سوگند یاد کنند.

در این خصوص رئیس قوه قضاییه در تاریخ 29 دی ماه در سخنرانی خود برای مسئولین حفاطت و اطلاعات قوه قضاییه به موضوع وجود برخی افراد به عنوان «شاهدان پولی» در اطراف دادسراها و دادگاه‌ها اشاره کرد و با تاکید بر لزوم برخورد با چنین پدیده‌ای گفت: «گزارش هایی از افراد موثق و مومن به بنده رسیده است که نشان می‌دهد برخی افراد به راحتی با گرفتن مبالغی شهادت‌های دروغ می‌دهند در حالی‌که شهادت دادن شرایط خاصی دارد که باید از جانب قضات لحاظ شود گرچه تعداد این افراد ممکن است معدود باشد اما این مسئله به صورت جدی از جانب حفاظت و اطلاعات قوه‌قضاییه پی‌گیری و این‌گونه افراد شناسایی و دستگیر شوند.»

یقین و اطمینان به محق بودن یکی از اصحاب دعوا توسط قاضی را علم قاضی می‌گویند که بسیاری از فقها «علم قاضی» را به عنوان یکی از ادله اثبات دعوا، به این جهت که  وقتی بینه در مقام قضاوت دارای حجیت بوده، و اعتبار آن به جهت کاشفیت و طریقیت باشد، بدیهی است که علم قاضی به طریق اولی از اعتبار بیش‌تری برخوردار خواهد بود

ملاحظه می‌فرمایید که در حال حاضر فشارهای اقتصادی بر مردم برسیستم قضایی کشور  نیز رسوخ کرده و افرادی برای کسب در آمد دست به ادای شهادت دروغین می‌زنند چه رسد به این‌که قاضی بخواهد صرفن با علم خود حکم به محکومیت فرد یا افراد بی‌گناهی بر اساس علم خود صادر کند.

اما وجود علم قاضی به عنوان دلیل اثبات دعوا، در سیستم قضایی ایران صرفن با حسن نیت و برای احقاق حق و برقراری عدالت نمی‌تواند باشد چرا که در سیستم قضایی ایران، به دلایلی از جمله نبود قاضی مستقل، عدم داشتن آگاهی های علمی و حقوقی اکثریت قضات، وجود یک نظام دیکتاتوری قضایی به این صورت که رییس قوه قضاییه توسط بالاترین مقام کشور انتخاب می‌شود و وجود دست‌گاه‌های قضایی موازی هم‌چون شوراهای حل اختلاف در امور حقوقی و دخالت وزارت اطلاعات در امور کیفری، پایه‌های صدور پروانه قضاوت به قضات سست و بی‌اساس بوده و سیستم قضایی ناکارآمد و بیمار است.

بنابراین سوال این‌جاست که آیا در چنین شرایطی که قضات بیش از این‌که به فکر قضاوت باشند به فکر انتقام می‌افتند می‌توان بر حجیت علم قاضی به عنوان یکی از دلایل اثبات جرم یقین و اطمینان حاصل کرد آن‌هم در جایی که بسیاری از قوانین کشور جمهوری اسلامی بر خلاف مقررات و معاهدات موافق حقوق بشر بوده و مجازات‌های غیر‌انسانی و ناعادلانه‌ای از جمله سنگ‌سار و قطع اندام و اعدام  به تصویب رسیده است؟ پاسخ سوال مشخص است. مسلمن در جایی که حتا همه پایه‌های رسیدگی به یک دعوای حقوقی به درستی چپیده شده باشد نمی‌توان به علم قاضی استناد نمود چه رسد به این‌که در سیستم‌های بیمار‌گونه هم‌چون سیستم قضایی جمهوری اسلامی از علم قاضی به عنوان دلیل اثبات دعوا استفاه کرد مطمنن با چنین برداشتی شما هم هم عقیده خواهید بود که احکام اعدام و قطع عضو و سنگ‌سارهایی که در جمهوری اسلامی ایران صادر و اجرا می‌گردد، به ناحق و ناعادلانه است. این بی‌عدالتی در پرونده‌های سیاسی و فعالین حقوق اجتماعی با وضوح بیش‌تری به دلیل دخالت دست‌گاه‌های امنیتی و وجود شکنجه در تحقیقات مقدماتی به چشم می‌خورد.


 


نیلوفر دهنی / رادیو کوچه

تاپ درایو که می‌چرخد، لوله‌ها و مته حفاری هم می‌چرخد، صدای کرکننده آن نمی‌گذارد حرف‌ها و صحبت‌های کسی را که برایم درباره ویژگی‌های این دست‌گاه توضیح می‌دهد درست بشنوم.

فقط می‌شنوم که می‌گوید: «تاپ درایو یک تکنولوژی جدید است که در این دست‌گاه حفاری به‌کاررفته است.»

این‌بار برای‌تان از حفاری چاه‌های نفت می‌گوییم. برنامه این هفته و هفته آینده دنیای نفت گزارشی زنده از یک دکل حفاری‌ است. امروز با عملیات حفاری آشنا می‌شوید و هفته آینده برای‌تان از شغلی می‌گوییم که کم‌تر کسی با آن آشنایی دارد.

حفاری چیست؟

کندن چاه و رسیدن به هدف را «حفاری» می‌گویند. حفاری یکی از کارهای پیچیده و گران و طاقت‌فرسا و تخصصی در صنعت نفت به‌شمار می‌رود. هر کاری که قبل از حفاری انجام شود در صورتی که عمل حفاری به‌درستی انجام نگیرد بی‌فایده است.

بنابراین در صنعت نفت به حفاری خیلی اهمیت داده می‌شود. حفاران تا پیش از شروع حفاری فقط با تخیل و فرضیات مختلف لایه‌ها و عمق‌ها را تعیین می‌کنند ولی در حفاری به همه این‌ها دست می‌یابند. زمین‌شناس، مهندس راه و ساختمان، حفار و … همه دست به دست هم می‌دهند تا حفاری به‌طور مداوم انجام شود. چون هزینه دکل و لوازم حفاری خیلی گران است و معمولن اجاره می‌شود بنابراین برای دست‌یابی به نتیجه به‌تر و سریع‌تر حفاری در سه نوبت و  24 ساعته انجام می‌شود.

تعیین محل حفاری نیز مهم است.  به عنوان مثال فاصله آن از مناطق مسکونی، چاه‌های مجاور، فشار قوی برق و ….. که این‌ها همه تخصصی ویژه خود دارند. بعد از تعیین محل، مهندس راه و ساختمان اقدام به نصب کردن وسایل مورد نیاز، اتاق‌ها، جاده و … می‌کند سپس دکل به منطقه آورده می‌شود و عمل به‌طور 24 ساعته انجام می‌شود. مهم‌ترین وسیله برای شروع حفاری دکل حفاری ا‌ست. این دکل ابتدا به‌صورت جدا از هم به محل آورده می‌شود‌. سپس آن را در محل سر هم کرده و آماده حفاری می‌کنند .

این‌جا روی یکی از دست‌گاه‌های حفاری که تازه بازسازی شده و قرار است به زودی به دریا و روی سکو منتقل شود، در فاصله کمی از اسکله ایستاده‌ایم.

از مته‌های در حال چرخیدن فاصله می‌گیریم. راهنمایم توضیح می‌دهد: «با استفاده از این مکانیسم جدید به جای یک مته‌، 3 تا با هم می‌چرخد. پس زمان کار شما به یک سوم تقلیل می‌یابد و سرعت کار 3 برابر می‌شود.»

تاپ درایور بالای لوله‌ها قرار می‌گیرد و لوله‌ها به آن وصل می‌شوند. پایین‌ترین قسمت هم همان جایی است که  مته به آن وصل می‌شود و به وسیله آن دست‌گاه شروع به دوران و کندن زمین می‌کند. طول مته‌ها هم بستگی به عمق چاه دارد. برای آن‌که بتوانند به اعماق پایین‌تر بروند لوله‌های 12 متری را با هم پیچ می‌کنند. قبلن لوله‌ها را یکی یکی باز یا بسته می‌کردند اما الان 3 تا 3 تا به هم می‌بندند و با این کار سرعت حفاری افزایش می‌یابد. این کار قبلن توسط کارگرها انجام می‌شد که اصطلاحن به آن‌ها گردن کلفت‌ها می‌گفتند. چون کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی است. اما اکنون همه این کارها مکانیکال و هیدرولیک است. سرعت و دقت کار بیش‌تر شده و خطر جانی پرسنل هم به حداقل می‌رسد.

بسکت چیست؟

برای رسیدن به جایی که تاپ درایو به مته‌ها پیچ می‌شود 30 تا پله باریک و بدون شیب را طی کرده‌ایم تا به آن‌جا رسیده‌ایم. قبلش هم فاصله 15-20 متری ساحل تا دکل را با بسکت طی می‌کنیم. و آیا می‌دانید بسکت چیست؟

اگر هم نمی‌دانید بسکت چیست حتمن اصطلاح پارک بچه را شنیده‌اید. همان‌هایی که بچه‌ها را وقتی غیر‌قابل کنترل می‌شوند توی آن می‌گذارند. فرق این دو تا با هم در این است که شما توی بسکت سکو به جای داخل آن رفتن باید بیرون از آن بایستید و طناب‌های دورش را محکم در دست بگیرید. بعد با یک جرثقیل از توی ساحل بلند می‌شوید، چند متری از سطح آب فاصله می‌گیرید و روی دکل نشانده می‌شوید. اما راستش را بخواهید از آن بالا دریا و آب و خورشید را تماشا کردن و به دور دست نگریستن خیلی جذاب است.

برگردیم نزدیک مته‌ها، هرچند صدای چرخیدن آن‌ها گوش‌خراش است.

در اصطلاح حفاری به اتاقک سرحفار اصطلاحن «داگ هاوس» می‌گویند. دلیل عجیبی دارد. سر حفار باید آدم جدی و خشکی، البته توی کار باشد تا بتواند روی این کارهای سخت نظارت کند.

همه عملیات حفاری  از اتاق سرحفار کنترل می‌شود. سر حفار، حرف آخر را روی دکل حفاری می‌زند.

به عقیده نفتی‌ها داگ هاوس را آمریکایی‌ها باب کرده‌اند. مربوط به دکل‌های خشکی است و برای این به اتاقک سر حفار چنین نامی داده بودند که سقفش درست شبیه لانه سگ شیب‌‌‌دار بود. خیلی وقت هم هست که دیگر این اصطلاح نه در خشکی و نه توی آب مصطلح نیست. نام درست آن همان (Driller Cabin) یا «اتاق حفار» است.

اتاق سر حفار در واقع محل کنترل حفرچاه است. یعنی هر کاری که برای کندن چاه قرار است انجام شود از آن‌جا کنترل می‌شود. در واقع این‌جا اتاق کنترل حفاری چاه است. کنترل درون چاهی و حفر چاه و تکمیل آن از این‌جا کنترل می‌شود.

در اتاقک حفاری شیفت کاری هر 12 ساعت یک بار عوض می‌شود.

از سر حفار این دکل می‌پرسم: «سخت‌ترین کار در مراحل تولید و استخراج نفت چیست؟»

می‌گوید: «شاید نشود سخت‌ترین کار در صنعت نفت را مشخص کرد. آن‌قدر همه کارها به هم مرتبط هستند که یکی اگر کار نکند بقیه هم دچار مشکل می‌شوند.»

دوباره سراغ همان کسی که داشت در مورد اصطلاح داگ هاوس به کسی می‌گفت می‌روم. از کارکنان حفاری نیست. از او می پرسم باز هم از این اصطلاحات می‌داند که برایم بگوید؟ اشاره می‌کند به سطح شیب‌داری که از آن‌جا تا پایین پله‌ها کشیده شده است: «لوله‌ها‌ی حفاری را از این بالا هل می‌دهند تا پایین بیفتد. لوله‌ای که از توی چاه بیرون کشیده می‌شود تا زمانی که نوبت آن بشود برای این‌که توی چاه برود باید تمیز بشود یا گاهی چاه در حال سیمان کاری شدن است و به این لوله‌ها نیازی نیست. بنابراین لوله‌ای که توی چاه رفته الان مورد احتیاج نیست و برای این‌که از این بالا به جایی دیگر منتقل شود از این سطح شیب‌دار برای فرستادن آن استفاده می‌کنند. خیلی وقت‌ها این لوله‌های سنگین که با سرعت زیاد از بالا پرت می‌شوند باعث کشته‌شدن کارگرها می‌شدند. البته ‌این مربوط به خیلی قبل است. وقتی که ایمنی هنوز زیاد جدی گرفته نمی‌شد. این سطح شیب‌دار که خیلی‌ها با آن کشته می‌شدند را ( widow maker ) یا «بیوه‌ساز» می‌گفتند. کارگرها کشته می‌شدند و زن‌ها بیوه می‌شدند.»

اما باز او برای این سطح هم توضیح دیگری دارد: «به این سطح (V Door) یا اصطلاحن «دروازه وی شکل» می‌گویند.» در واقع یک جورهایی شبیه حرف وی در زبان لاتین است.

« از این‌جا لوله‌ها را بالا می‌آورند و برای حفاری اضافه می‌کنند. طول این لوله‌ها حدود 9 متر و 30 سانتی‌متر است.»

قبل از پایین رفتن از همان 30 پله تنگ و باریک و شیب‌دار یکی که لباس مخصوص حفاری پوشیده و خودش را استاد‌کار دست‌گاه حفاری معرفی می‌کند، برایم از سختی‌های این شغل می‌گوید: «کلن شرایط کار ما سخت است. 14 روز بیرون از خانه در شرایط بسیار سخت کار می‌کنیم. گرما و سرما، برف و باران و رگبار در کار ما نباید خلل ایجاد کند.»

انتخاب واژه‌هایش نشان می‌دهد که اهل جنوب است: «برف بیاید، مته باید تاب بخورد. باران بیاید یا یخ‌بندان شود هم مته حفاری باید تاب بخورد.»

« سبلان، شیراز، تبریز، همه ایران را که بگردید دکل حفاری هست.»

از او هم می‌پرسم: « سخت‌ترین کار در حفاری چیست؟»

«حفاری کار سبکی ندارد. همه کارش سخت است. یعنی وزنه سبکش 75 کیلو است. حالا حساب کنید… .»

گرما و سرما، سکوت و سروصدا در کنار هم  موتورخانه و در کنار آن اتاق برق پایین‌ترین قسمت‌های یک دکل حفاری هستند که البته آن‌ها هم روی پایه‌های آن قرار می‌گیرند.

توی موتورخانه صدا آن‌قدر زیاد است که برای شنیدن صدای یک‌دیگر مجبوریم فریاد بزنیم. البته اگر بشود طاقت آورد و توی آن گرمای وحشت‌ناک ایستاد. توی موتورخانه همیشه یک نفر کار می‌کند و مواظب موتورهای اتوماتیک آن که به‌طور شبانه‌روزی کار می‌کنند، هست. دما در آن‌جا در حالت نرمال 50 درجه است و توی تابستان به 60 درجه هم می‌رسد. توی موتورخانه 5 تا موتور هست که دمای طبیعی هرکدام شان 85 درجه است. این موتورها با هم که کار می‌کنند دمای کلی موتورخانه هم بالا می‌رود.

در عوض اتاق برق خنک و آرام و بی سروصدا است. یکی از مهندس‌های آن‌جا توضیح می‌دهد:  «اتاق برق به ACR Room معروف است. 5 تا ژنراتور دارد. برق 600 ولت از ژنراتورها وارد آن می‌شود و به برق DC تبدیل می‌شود.»

«مهم‌ترین کار در اتاق برق حفاظت از موتورها و سیستم برق دکل است. اصطلاحی هست توی صنعت نفت و حفاری به نام waiting، وقتی هم شرایط برای انجام کار مهیا است و پرسنل هم آماده به کار هستند ولی دست‌گاه به دلایل خاصی از مدار خارج می‌شود. در چنین شرایطی هزینه زیادی به شرکت تحمیل می‌شود به همین دلیل حفاظت از موتورها و سیستم برق آن‌جا از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است.»

«سیستمی که به تازگی برای ما آورده‌اند مبتنی بر طراحی‌های PLC است. قبلن طراحی آن مربوط به یک شرکت انگلیسی بود که تقریبن قدیمی ولی در نوع خود کارا بود. دست‌گاه قبلی که بیش از 30 سال کار کرده بود و کارایی خود را هم از دست داده بود مبتنی بر سیستم Reletechnic بود. اما اکنون سیستم‌های PLC جای‌گزین آن شده‌اند که کارهای حفاظت را بسیار دقیق‌تر انجام می‌دهند.»

از او هم می‌پرسم:  «سخت‌ترین کار توی صنعت حفاری چیست؟»

کار در حفاری همه‌اش سخت است

«کلن کار حفار بسیار سنگین است. کل این مجموعه یک هدف را دنبال می‌کند و آن حفاری و رسیدن به نفت است. بنابراین هرکاری در این‌جا از حساسیت خاصی برخوردار است تا دچار waiting یا معطلی در کار نشویم. هرچند به نظرم کار عملیات از همه مشکل‌تر است. چند وقت پیش یک حادثه‌ای در یکی از دکل‌ها پیش آمد که یکی از چاه‌ها فوران کرد. این نشان می‌دهد که کارعملیات بسیار سنگین و حساس است. البته کار تعمیرات هم در نوع خود بسیار پیچیده است. گاه مشکلاتی پیش می‌آید که سبب می‌شود بچه‌ها چندین شبانه‌روز در همین شرایط بیدار بمانند تا سیستم را راه اندازی مجدد کنند و دست‌گاه از حالت shut down  خارج شود.

با توجه به این‌که ولتاژ تولیدی در واحد برق چیزی حدود 600 ولت است که در ترانس‌ها با 480 تا تبدیل می‌شود و باز با توجه به آن ولتاژ بالا استفاده از وسایل ایمنی بسیار مهم است. هرچند به نظر می‌رسد هوشیاری پرسنل اتاق برق هم بسیار مهم است چون به نظر می‌رسد اگر این ولتاژ بالا با کسی برخورد کند مشکلاتی جدی برای او به وجود می‌آورد.»

موقع رفتن از دکل با همان بسکت‌ها از دکل بان درباره کارش می‌پرسم: «ما آن بالا هستیم. گاهی هم پایین می‌آییم برای کشیدن لوله‌ها، زدن لوله‌ها، وقتی می‌خواهیم حفاری کنیم، هرکاری لازم باشد انجام می‌دهیم. اگر اشکلاتی باشد ما به حفار خبر می‌دهیم و حفار هم دست‌گاه را خاموش می‌کند تا کار را انجام بدهیم. بعد وقتی که درست کردیم اطلاع می‌دهیم تا دست‌گاه را روشن کنند.»

از او هم می‌پرسم:  «سخت‌ترین کار در حفاری چیست؟»

با لهجه کردی پاسخ می‌دهد: «کار در حفاری همه‌اش سخت است.»


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

دیشب فیلم مستندی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده بود درباره‌ی «فریماه فرجامی»، یعنی مصاحبه‌ای بود که «فریدون جیرانی» با این باز‌ی‌گر کرده بود را دیدم. فریماه فرجامی مریض بود، خیلی زیاد. بعد از آبسه‌ی مغزی که داشت و در نهایت خوش‌شانسی از آن جان سالم به در برد. حالا مریض است.

پرت شدم به سال‌ها پیش من مریض بودم و در خانه بستری بودم. سیزده سالم بود و پدر برای این‌که من از این احساس کسالت دربیام مجله فیلمش را به من داد تا تورقی کنم. و من مجله‌ای دیدم با زمینه‌ای سبز رنگ که زنی با چشمان درشت و براق سبز بر آن حک شده بود و مجله درباره پرونده فیلم پرده‌ی آخر بود. و من عاشق سینما شدم. حالا که سال‌ها از آن زمان می‌گذرد من باز هم تک‌تک حرف‌های فریماه فرجامی را حفظم درباره‌ی نقش فوق‌العاده‌ای که در آن فیلم ایفا کرد و سیمرغ بلورین به‌ترین بازی‌گر نقش اول زن را از آن خود کرد. فریماه فرجامی بازی‌گر باسوادی بود از خانواده‌ای فرهنگی، بسیار زیبا بود و توان‌مند در ارایه نقش‌هایش. تاتر خوانده بود و داعیه نوشتن داشت. در آن زمان یعنی در دهه‌ی هفتاد فیلم‌های خوبی در سینمای ایران ساخته شد. و فریماه فرجامی در بسیاری از آن‌ها بود بود که به به‌تر شدنشان کمک کند.

اما اگر در بازی فرجامی ‌فراز و فرودی به چشم می‌خورد به نوعی گریز او از کلیشه شدن‌های معمولی بود

«فریماه فرجامی» در سال 1355 و پس از دریافت لیسانس ادبیات نمایشی از دانش‌کده هنرهای دراماتیک با بازی در نمایش تلویزیونی «آدمک مومی» پا به عرصه بازی‌گری می‌گذارد. به نمایش در نیامدن «گفت هر سه نفرشان» ساخته‌ی «غلام‌علی عرفان» باعث می‌شود تا بازی در «خط قرمز» را اولین حضور جدی فرجامی ‌در سینمای ایران بدانیم. حضور او در سینمای پس از انقلاب، با آن چشم‌هایی که انگار همیشه نگرانند، مانند بسیاری از زنان سینمای ایران در سال‌های ابتدایی دهه 1360 هم‌راه با فراز و نشیب‌هایی است، نگرانی‌هایی که به تحولات موجود در سینما مربوط بود.

اما اگر در بازی فرجامی ‌فراز و فرودی به چشم می‌خورد به نوعی گریز او از کلیشه شدن‌های معمولی بود. حضور کوتاهش در اجاره‌نشین‌ها و بازی در سریال «بخش چهار جراحی» هنگامی‌ که بازی‌گران سینما چندان رغبتی برای کار در تلویزیون نداشتند از اقدام‌های نامتعارف اوست و نشان داد فرجامی ‌یک نقش را به خاطر طولانی بودنش، بازی نمی‌کند، نقش او در «سرب» نیز یک نقش اصلی نیست. ولی در آن فوق‌العاده بازی کرد با این حال فرجامی ‌آن نقش را به یکی از معدود شخصیت‌های زن در سینمای مردانه بدل می‌کند که حرفی برای گفتن دارد. برای درآوردن این نقش ابایی ندارد که به تغییری اساسی در ظاهر خود تن دهد و چهره‌اش به کلی در هم ریخته شود.

فیلم «پرده‌‌ی آخر» نقطه‌ی اوج این بازی‌گر بود، او و فروغ‌الزمان پرده‌ی آخر یکی بودند شاید. هر دو یک زن با همان حساسیت‌ها و چشم‌هایی که همیشه با ترس می‌درخشد، درخشش باب این زن بود. چنان‌که بعد از آن نرگسی در نرگس منتظر زنی درهم شکسته به نام «آفاق» بود که سرنوشتشان در هم تنیده می‌شد و مرگ، مرگی که شاید خود انتخاب می‌کرد، پایان به‌تری باشد برای آفاقی که دزد است، سواد ندارد، تند است ولی زن است و عاشق. فرجامی بازهم خوش درخشید. و بعد از آن افول برای او و سینمای ایران شروع شد. و نقشی دیگر در آب و آتش که او را احیا نکرد و او آفاق و فروغ‌الزمان نشد که نشد. آخرین نقش اولی که بازی کرد در سال 1376 بود در فیلم «ساغر». پس از آن خود ویران‌گری‌های حرفه‌ای و شخصی او وارد مرحله‌ای حاد شد، به‌طوری که فقط موفق شد دو نقش فرعی بازی کند. بعد از مدتی مریض شد و حتا چندین روز در اغما بود. تا دوباره بلند شد ولی این فریماه کجا و فریماه رویاهای ما کجا.

حال من از شما می‌پرسم، زنی که مریض است، به هر دلیلی حال خوشی برای صحبت ندارد، نمی‌خواهم بگویم حواس درستی ندارد، آیا این زن مصاحبه کردن دارد، یادمان است یا دست انداختن یکی از اسطوره‌های سینمای ایران؟ ای کاش این‌طور نمی‌شد و فرجامی دیگر برنمی‌گشت و در کسوت قدیمش می‌ماند. اگر هم او برنگشت ای کاش برش نمی‌گرداندند با این حالت و شکل. ای کاش حال که سینمایی داریم که دارد رو به قهقرا می‌رود اگر روزی از بین رفت‌، بتوانیم بگوییم ما فیلم‌هایی مثل پرده‌ی آخر و نرگس داشتیم و هنرمندی با چشمانی سبز و براق که یدی داشت در بازی‌گری و نامش فریماه بود هم‌چون ماه زیبا.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

همه‌چیز از یک عصر پاییزی گرم شروع شد. عصر بود و داشتیم تو محل با بچه‌ها گل کوچیک بازی می‌کردیم. بازی سر نوشابه بود و همه از دل و جون می‌دویدن، شوخی نبود که، اگه می‌باختیم پول توجیبی یک روزمون، حروم نوشابه‌ی رفقا می‌شد. وسط بازی بود که توپ به من رسید، منم با یه دونه یه‌پا دوپای تمیز یار جلومو رد کردم و با یه کات بیرون پا توپ رو فرستادم طرف دروازه، که تو آخرین لحظه حسن پاشو گذاش جلو توپ و توپ کمونه کرد و رفت رو هوا و افتاد جایی که نباید می‌افتاد، خونه‌ی «آقا کاظم 18چرخ.»

ای بخشکی شانس بیا و درستش کن. «آقا کاظم 18چرخ»، که اسم فامیل واقعیش رو هیچ وقت نفهمیدم، یه کامیون هیجده چرخ داشت، که الان باهاش بار برده بود جنوب. خانمش زهرا خانومم، وقتی اون می‌رفت سفر، راهشو می‌گرفت، می‌رفت خونه ننش، اونا بچه نداشتن، ننم می‌گفت بچشون نمی‌شد، راست و دروغش با خدا. با بچه‌ها رفتیم دم درشون. اومدم در بزنم مجید گفت:

«در نزن خونه نیستن، من دیروز خودم دیدم زهرا خانوم رفت خونه ننش.»

حسن که خیکی بود و از در بالا رفتن و این کارا اصلن ازش بر نمی‌اومد، کار خودم بود. درسته کلاس سوم دبستان بودم، اما هیکلم ریزتر از هم سن و سالای خودم بود. تیز و بز بودم. درو گرفتم و رفتم بالا. بالای دیوار که رسیدم، دور و برو خوب نیگا کردم، خبری نبود، آروم پریدم تو حیاط و شروع کردم به گشتن دنبال توپ دو لایه‌ی قرمز. تو باقچه که نبود، تو پله‌های زیرزمینم خوب نگاه کردم، نه نیست. از پله‌ها رفتم بالا و دیدم توپ افتاده گوشه‌ی ایوون. رفتم برش دارم، ولی جلوی پنجره که رسیدم، دیدم دو نفر تو اتاقن، تو یه لحظه همه‌ی بدنم یخ کرد، نمی‌دونم از ترس بود یا خجالت یا یه چیز دیگه. زهرا خانوم لبه‌ی تخت نشسته بود، یه دامن گل‌گلی پاش بود و یه لباس زیر مشکی تنش. اما مردی که با شورت سفید و سینه‌ی پشمالو کنارش نشسته بود، «کاظم آقا 18چرخ» نبود. یا خدا این که «سیداسمال ساندویچیه.»

پاهام شده بود دو هزار کیلو، نمی‌توستم از جام تکون بخورم. اومدم توپ رو وردارم برم، که زهرا خانوم یهو برگشت و منو دید. یه جیغ کشید و پشت تخت قایم شد. «سیداسمال ساندویچی» هم دست‌پاچه شلوارشو کشید پاش و تند اومد بیرون. اول دست‌شو بلند کرد که منو بزنه، ولی تصمیمش عوض شد و با دست‌پاچگی خندید و گفت:

«تو اسمت مسعود بود نه؟ »

منم جوری که خودمم درست نشنیدم گفتم:

«آره»

ادامه داد: «ببین بچه جون کاظم آقا، خودش وقتی می‌رفت جنوب، به من گفتش، اگه زهرا خانوم کاری داشت، من بیام کمکش، الانم کولر زهرا خانوم خراب شده من اومدم درست کنم.»

بعد کمی فکر کرد و گفت:

«اما تو به کسی چیزی نگی‌ها، باشه پسر خوب »

منم آروم و با ترس و لرز گفتم:

«باشه.»

بعد با لب‌خند گفت:

«تو ساندویچ دوست داری ها؟ فردا که از مدرسه که برمی‌گردی بیا یه سر به مغازه‌ی من بزن باشه؟»

منم گفتم باشه و بعد سید اسمال خم شد و توپو برداشت داد دستم و گفت:

«برو پسر خوب، برو از بالای در برگرد تو کوچه.»

من روزی دو تومن پول توجیبی می‌گرفتم. با این پولا نمی‌شد به راحتی ساندویچ خورد. من همیشه حسرت بچه پول‌دارایی رو می‌خوردم که هر روز میشستن تو ساندویچی و با لذت ساندویچ سوسیس و کالباس می‌خوردن. مغازه‌ی «سیداسمال ساندویچی» سر راه مدرسمون بود. سیداسمال دو جور ساندویچ داشت، «مینی‌ساندویچ» که پنج تومن بود و تو نصف نون بولکی می‌پیچید و ساندویچ‌ معمولی که تو یه نون کامل بود، هشت تومن. جلوی در مغازش که رسیدم، خجالت کشیدم برم تو، وایستادم و یه کم زیر‌چشمی تو مغازشو نیگا کردم. یهو خودش از پشت یخچالش منو دید و با دست اشاره کرد که برم تو. رفتم تو، سلام کردم، سیداسمال با خوش‌رویی جوابمو داد. انگار اون از من خوش‌حال‌تر بود. رو به شاگردش کرد و گفت:

«امیر یه مینی کالباس بزن واسه آقا مسعود.»

وای نمی‌دونین چه حالی داد، خوش‌مزه‌ترین ساندویچی بود که توی همه‌ی عمرم خورده بودم، مفتی و خوش‌مزه.

دیگه شده بود کار هر روزم. مثل یه قرارداد نانوشته بین منو سیداسمال. دیگه کم‌کم روم به شاگردش باز شده بود و ساندویچارو خودم سفارش می‌دادم.

سوسیس بزن داش امیر، پیاز نذاری‌ها، امروز خیاشورشو بیش‌تر بذاری‌ها.

یه روز که رفتم تو ساندویچی دلو زدم به دریا و با صدای لرزون به امیر گفتم:

«داش امیر من امروز خیلی گرسنمه، ساندویچو مینی نزن، بزرگ بزن.»

این‌که از دهنم بیرون اومد انگاری که سیداسمالو آتیش زده باشی از پشت یخچال سرشو آورد بیرون و گفت:

«چیه؟ چی فکر کردی، فکر کردی علی‌آبادم شهریه؟ ساندویچ همون مینی، اونم از سرت زیاده، نمی‌خوای هری.»

چندتا دانش‌آموز دیگه تو مغازه بودن، خیلی بهم برخورد و کلی خجالت کشیدم. شب موقع خواب یه عالمه فکر کردم. فرداش که اومدم مغازه، از راه که رسیدم، گفتم:

«سلام سیداسمال. میدونی دیروز عصر کیو دیدم؟»

سیداسمال که کمی جا خورده بود جواب داد:

«کیو دیدی مثلن؟»

«آقا کاظم 18 چرخو. »

گوشای سیداسمال تیزتر شد.

«خوب؟»

هیچی می‌خواستم بهش بگم که شما چقدر آدم خوبی هستین و وقتی اون می‌ره سفر، شما می‌ری خونش، به زهرا خانوم کمک می‌کنی.

جا خورد، از پشت یخچال اومد بیرون و با صدای مهربون گفت:

«نه مسعود جون، من دوس ندارم دیگران کارای خوبمو بدونن، شمام به بقیه چیزی نگو، باشه؟» و رو کرد به شاگردش و ادامه داد:

«امیر در ضمن از امروز ساندویچ آقا مسعود و کامل بزن، بزرگ شده ماشاله.»

و از فرداش سهم هر روزه‌ی من شد یه ساندویچ بزرگ و کامل. خلاصه خوب دورانی بود، فرمان‌روایی می‌کردم و هر روز دلی از عزا در می‌آوردم.

چند ماهی گذشت تا این‌که یه روز از مادرم که تو خونه داشت با ننه‌ی حسن، غیبت اهالی محلو می‌کرد، شنیدم که میونه‌ی «آقا کاظم 18چرخ» با زنش خراب شده و کارشون به طلاق و طلاق‌کشی افتاده. یه هفته بعد این‌که «آقا کاظم 18چرخ» زهرا خانومو طلاق داد، «سیداسمال ساندویچی» هم زنشو سه طلاقه کرد، بعدشم خونشو فروخت و از اون محل رفت، اما مغازش هنوز همون جای قبلی بود. سیداسمال، پنج شش روزی مغازه نمی‌اومد و من از شاگردش سهمیه ساندویچمو می‌گرفتم. داش امیر بهم گفت، با زن تازش زهرا خانوم رفتن مسافرت شیراز. روز اول که سیداسمال برگشت سرکار، صورتشو سه تیغه کرده بود و عطر ادکلنش تمام مغازرو پرکرده بود. با خوش‌رویی تموم یه ساندویچ ویژه داد خوردم.  یه هفته بعد، مغازشم ازون محل برد، یه جای جدید نزدیک خونش، جایی که من آدرسشو نداشتم. روزگار خوشی من و ساندویچ مفت خوری، تموم شده بود.

پنج، شش ماهی طول کشید تا جای مغازه‌ی تازشو پیدا کردم. وارد مغازه که شدم دیدم پشت دخل نشسته و با صورتی که ته ریشی روش داشت، یه دستو زده بود زیر چونشو با قیافه‌ی اخم کرده و درهم،  به بیرون خیره شده بود. وارد شدم و سلام کردم، جواب نداد. بلندتر سلام کردم، با ابروهای درهم کشیده برگشتو نیگام کرد و گفت:

«علیک»

دودل بودم، اما به عشق ساندویچ مفتی دلمو زدم به دریا و گفتم:

«سیداسمال میشه یه ساندویچ کالباس…»

کالباسش کامل از دهنم در نیومده بود که دیدم دادش رفت هوا و شروع کرد به فریاد کشیدن.

برو گمشو بیرون، تخم‌سگ‌ مفت‌خور، چی فکر کردی؟ فکرکردی من این‌جا خیریه راه انداختم؟ می‌خوای چه گهی بخوری‌ها؟ برو هر غلطی می‌خوای بکن، می‌خوای بری بگی چی؟ از عشق و عاشقی من بگی؟ اگه یه بار دیگم این طرفا پیدات بشه، همه‌ی اون ساندویچای مفت قبلی رم که خوردی، از حلقومت می‌کشم بیرون، حالیت شد.»

بعد انگار که طرف صحبتش یکی دیگه باشه گفت:

«ای بمیری زری، که هر چی می‌کشم، از تو می‌کشم، ایهاالناس، بابا ما یه گهی خوردیم، حالا فهمیدیم، اینم یکی لنگه‌ی اون قبلی‌اس، ای بمیری عاشقی، ای بمیری.»

داشت همین‌جوری هوار می‌کشید که من از مغازه زدم بیرون و دیگه‌ام اون‌طرفا پیدام نشد.


 


اردوان روزبه / رادیو کوچه

«نوید خانجانی» یکی از فعالان مدنی و یکی از بنیان‌گذاران جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی است که در پی دست‌گیری‌های گسترده فعالان حقوق بشر، روز 11 اسفند‌ماه سال گذشته در منزل شخصی خود در اصفهان بازداشت شده بود  که پس از دو ماه  با قرار وثیقه آزاد شد.

وی پیش از این در ۲۹ آذرماه سال جاری به اتهام نشر اکاذیب، تشویش اذهان و تبلیغ علیه نظام به واسطه‌ی انتشار اخبار و گزارش‌ها و انجام مصاحبه با تلویزیون و رادیوهای بیگانه، عضویت در شورای مرکزی کمیته گزارش‌گران حقوق بشر و هم‌چنین تشکیل گروه محرومین از تحصیل مورد محاکمه قرار گرفته بود.

روز یک‌شنبه، با صدور حکمی از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباس، نوید خانجانی، به ۱۲سال حبس تعزیری و جریمه نقدی محکوم شده است.

نوید خانجانی پیش‌تر به دلیل اعتقاد به آیین بهایی دانش‌جوی محروم از تحصیل در دانش‌گاه بوده که شاید همین موضوع دلیلی باشد برای برخورد سرد رسانه‌ای از سوی برخی ارگان‌های خبری منسوب به جنبش سبز

او پیش‌تر به دلیل اعتقاد به آیین بهایی دانش‌جوی محروم از تحصیل در دانش‌گاه بوده که شاید همین موضوع دلیلی باشد برای برخورد سرد رسانه‌ای از سوی برخی ارگان‌های خبری منسوب به جنبش سبز به دنبال اعلام حکم سنگین این فعال حقوق بشر.

در خصوص صدور این حکم اردوان روزبه با «صفورا الیاسی» سخن‌گوی جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی گفت‌و‌گو کرده است.

نوید خانجانی یکی از فعالان حقوق بشر ایرانی به یکی از سنگین‌ترین احکام حبس تعزیری و جریمه نقدی محکوم شده است. چرا  ممکن است چنین حکمی برای فعال مدنی در ایران صادر شود؟

بالاترین حکمی که می‌شد به آقای خانجانی دهند را صادر کردند.  همه ما در شوک هستیم که  چرا چنین حکم سنگینی برای او صادر کردند. چون رکورد محکومان حقوق بشر شکسته شد. هرچند این اشد مجازاتی که برای آقای خانجانی بریدند، نیست. چون قاضی اعلام کرده که با رافت اسلامی این حکم 12 سال شده و می‌خواسته به او 18 سال حکم دهد.

شما می‌دانید در پرونده آقای خانجانی چه مواردی ذکر شده که  در این زمینه محکوم شده است؟

مواردی که در پرونده ایشان ذکر شده تجمع و تبانی برعیله نظام، تشکیل گروه دفاع از تحصیل، مصاحبه با رسانه‌های بیگانه، عضویت در شورای مرکزی کمیته گزارش‌گران حقوق بشر است. البته برای تبلیغ عیله نظام، نشر اکاذیب و تشویش اذهان را با هم یک حکم صادر کردند.

با این شرایط موجود حتا از کشور هم نمی‌توانند خارج شوند. درست است؟

بله. بعد از آزادی در پرونده درج شده که ممنوع‌الخروج هستند و هیچ امکاناتی برای تحصیل ایشان در ایران وجود نداشت. به‌‌طور کامل به ایشان اعلام شده بود که نمی‌توانند در دانش‌گاه تحصیل کنند.

آیا کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کردند در حال حاضر با این برخوردهای شدید مواجه می‌شوند؟

فعالان حقوق بشر دیگری هم داریم که با چنین احکامی روبه‌رو شدند اما محکومیت آقای خانجانی که 12 سال است  به نسبت محکومیت‌های دیگر 4‌، 5، 6 و حتا 7 سال، بسیار زیاد است. ما انتظار داریم سران جنبش سبز بتوانند نسبت به حکم آقای خانجانی واکنش نشان دهند چون اگر الان نسبت به این حکم سکوت کنند، صحبت خودی و غیر‌خودی باشد، تفاوت مذهب را عنوان کنند، باعث می‌شود که همین حالا جنبش شکست بخورد. ما برای رفع تبعیض مبارزه می‌کنیم.  آقای خانجانی همیشه می‌گفت باید کاری کرد که هر نوع تبعیضی مانند قومی، ملیتی، مذهبی، تحصیلی و حقوق بشر برداشته شود. معنایی ندارد که در بین خود صحبت از خودی و ناخودی باشد.

من و همه‌ی فعالان حقوق بشر انتظار داریم که واکنش جدی نسبت به این مسئله نشان داده شود. برای جوانی که در سن 25 سالگی است، محکومیت 12 ساله می‌تواند عمر زیادی از این جوان را تباه کند.

علتی که می‌شود برای خودی و ناخودی گفتن‌ها نام برد، تفاوت مذهب آقای خانجانی با دیگر فعالان است. ایشان زمانی که فعالیت داشتند هیچ‌گاه مسئله خودی و ناخودی را عنوان نمی‌کردند. وقتی جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی را تشکیل دادند، گفتند تبعیض تحصیلی نه تبعیض تحصیلی برای بهاییان و تبعیض تحصیلی برای مسلمان‌ها.

اما در بسیاری از مواقع وقتی می‌خواهند از فردی دفاع کنند می‌گویند او از ما نبوده و قومیت و مذهب او با ما فرق دارد. خانواده خانجانی در این یک سال نزدیک به سی و دو سال حکم داشتند. عدم واکنش سران سبز نسبت به این موضوع نگران‌کننده است چون می‌تواند حمایت بخش بزرگی از جامعه را از ما بگیرد.


 


سه‌شنبه  12 بهمن  89/  1 فوریه 2011

note3اجرا:  اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم‌ تاریخ

note3گزیده‌ی اخبار مطبوعات سه‌شنبه ایران

note3پس‌نشینی تند-  «ساندویچ‌هایم را پس بده»-  اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبرها

note3مجله جاماندگان- «ما نمی‌دانیم، پس تو مقصری»- شراره سعیدی

note3روزنگاشت- «جان فورد هستم، وسترن می‌سازم»- محبوبه

note3دایره‌ی شکسته- «زنی که در چشمه افتاد» – مه‌شب تاجیک

note3بخش دوم خبرها

note3گفت‌وگوی روز- «آیا نوید خانجانی خودی است یا غیر‌خودی»-  اردوان روزبه

note3دنیای نفت- «دکل حفاری و هرچه در اوست»- نیلوفر دهنی

note3مروری بر خبرهای مهم جهان-  «ماه ژانویه از نگاه تایم»

note3گزارش روز- نمایندگان مجلس در افغانستان، «برای سومین بار فردا به پای صندوق‌های رای می‌روند»- آرین

note3روزگفته‌های یک مسافر شهری- «سرخ صورتم از سیلی»- یسنا یاوری

note3بخش سوم خبرها


 


حمید دزیان / ترجمه / رادیو کوچه

منبع: لوس‌آنجلس تایمز

تبعات ناآرامی‌ها در تونس در جای جای جهان عرب مردم را به جنب و جوش واداشته، این آثار در مصر بلافاصله عیان شد ولی در دیگر جوامع عربی هم‌چنان به‌صورت پنهان وجود دارد.

نخست: بارزترین محصول این جریانات توان‌مندسازی شهروندان است. مردمی که پیش‌تر تحت سیطره حکومت‌های مستبد احساس درماندگی می‌کردند حالا دریافته‌اند‌ که قدرت واقعی در دستان خودشان نهفته است، این‌که با خیزش‌های خودجوش و فراگیر، حکومتی سرکوب‌گر و برخوردار از حمایت‌های بی‌شمار بین‌المللی و منطقه‌ای می‌تواند تنها در عرض چند هفته سقوط کند.

دوم: انقلاب یاس مانند اعتراضات مردم مصر ریشه در طیف گسترده‌ای از خواسته‌های اقتصادی-اجتماعی و سیاسی دارد. این انقلاب‌ها توسط یک گروه یا حزب خاص رهبری نشده و به تقلید از الگوهای رایج پیشین دارای رنگ و ایدئولوژی مشخصی نیست. در حقیقت عامل اصلی بیش‌تر مطالبه حقوق اولیه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است تا هواداری و ترجیح یک جریان خاص سیاسی بر دیگری. اکنون این الگو در حال تکثیر است. در حالی‌ که تحرکات گذشته توسط ناسیونالیست‌های عرب یا احزاب اسلام‌گرا صورت می‌گرفت شورش مردم در تونس و مصر فارغ از تمام این گرایشات به‌خاطر به‌دست آوردن ابتدایی‌ترین حقوق بشری به وقوع پیوسته است.

سوم: نا‌آرامی‌های اخیر خط بطلانی بود بر این ادعا که تنها جنبش‌های اسلامی به لحاظ ایدئولوژیک و ساختاری توانایی به چالش کشیدن حکومت‌های مستبد را دارا هستند. قیام غیر‌ایدئولوژیک و فراگیر توده‌ها، کاری که جنبش‌های اسلامی در طی چند دهه از انجام آن ناتوان بودند را در عرض چند روز به انجام رساند. اسلام‌گرایان استدلال می‌کردند که ایمان آن‌ها به خداوند (نصرت خداوندی)، قدرت حکومت را برایشان به ارمغان خواهد آورد حال آن‌که مردم معترض تونس و مصر نشان دادند تکیه به قدرت توده‌ها بسیار موثرتر است. اسلام‌گرایان معتقد بودند تنها شبکه‌های مذهبی و مساجد بستر لازم را برای فعالیت‌های سیاسی  فراهم می‌کنند اما معترضین ثابت کردند با تکیه بر اراده جوامع گسترده مردمی می‌توان افراد بیش‌تری را زیر یک چتر جمع نمود. درست است که کشته‌شدن در جهاد مذهبی تا پیش از این متدوال و ارزش‌مند بوده است اما مردم تونس- و اکنون مصر- نشان می‌دهند مردن در دفاع از حقوق شهروندی نمی‌تواند کم ارزش‌تر از آن باشد.

چهارم: احزاب و گروه‌های سیاسی باید نکات دیگری را هم در معادلات خود لحاظ کنند.‌ اسلام‌گرایان باید بدانند که تکیه بر حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی تاثیر‌گذارتر از اعتقاد صرف به قدرت شریعت است. سکولارها، ناسیونالیست‌ها، احزاب چپ، لیبرال‌ها و دیگر گروهای سیاسی باید به این نکته واقف باشند با این‌که آنان در مدتی را در غفلت و زوال به‌سر برده‌اند، مردم عادی بیدارند. خاک این مزرعه علی‌رغم چند دهه محرومیت از توجه برای کشت سیاست‌های کثرت‌گرایانه مبتنی بر حقوق شهروندی بسیار حاصل‌خیز است.

پیام این تحولات باید به‌طور خاص به گوش اتحادیه‌های کارگری- آن‌ها که تا پیش از این در صف مقدم مبارزات اجتماعی بوده‌اند- برسد. این اتفاقات روشن ساخت مسایل پیرامون اشتغال و عدالت اجتماعی برای انگیزش حرکت‌های مردمی کاراتر از ایدئولوژی‌های رنگارنگ سیاسی است.

پنجم: تحولات تونس سرنوشت مرسوم عناصر حکومتی در حوادث از این دست را تغییر داده است. تجربه نشان داده بود که همه مسافران کشتی زمام‌داری هم‌راه با فرمانده غرق می‌شوند: سقوط صدام حسین با سقوط همه اطرافیانش هم‌راه بود. همه نخبگان و مقامات و اطرافیان شاه ایران هم‌زمان با حذف او از صحنه روزگار محو شدند. نظیر همین سرنوشت برای عمال حکومت‌ها در مصر، سوریه، لیبی و دیگر کشورهای عربی پس از هر کودتا رخ داده بود.

اما روی‌دادهای اخیر عکس این جریان را نشان داد. ارتش دریافت برای بقای خودش به‌جای پیروی از فرمانده باید او را به خارج از گردونه هدایت کند. ‌نهادهای نظامی در دهه‌های گذشته دریافته‌اند که دخالت بیش از حد در سیاست به‌جای قدرت بخشیدن به آنان تضعیفشان می‌کند (مانند  تجربه ارتش ترکیه). باید امیدوار بود که این درس برای نظامیان عرب‌ هم عبرت‌آموز باشد به‌خصوص در مصر.

پنجم:برای فعالان عرصه کسب و کار درس‌های متعددی بعد از این روی‌دادها وجود دارد. رشد روزافزون فاصله بین فقیر و غنی، امنیت پایین اجتماعی و اتکا بر سیاست رخنه به پایین در اقتصاد باوجود رشد نسبی تولید ناخالص ملی به تنهایی برای اکثریت افراد جامعه مقبول نیست. همین‌طور که این وضعیت باعث از بین رفتن مطالبات طبقه متوسط و فقیر در مقابل مرفهین جامعه نمی‌شود. فعالان این عرصه به‌جای کوبیدن بر طبل انحصارگرایی و ایجاد فرصت‌های نابرابر کسب سود باید به تصمیم‌گیرندگان هشدار دهند که پیش‌رفت اقتصادی و گسترش درآمدها‌ تنها در صورت توزیع عادلانه مقبول واقع خواهد شد.

هفتم: باش‌گاه حاکمان عرب به‌طور قطع از بن‌علی به‌خاطر رها کردن کرسی ریاست خشمگین است؛ و به شدت نگران این جریان تازه در جهان عرب. از آن‌ها انتظار می‌رود کمی شهامت برای ایجاد تغییرات مثبت به‌خرج دهند.‌ حاکمان با شتاب‌زدگی سیاست‌های ریاضت اقتصادی را رها کرده‌اند و با توزیع قسمتی از درآمدها در بین مردم امیدوارند جلوی تغییرات عمده سیاسی گرفته شود. ولی همان‌گونه که حوادث مصر نشان می‌دهد برای این قبیل اعمال ناچیز خیلی دیر شده است.

فعالان جامعه مدنی، رسانه‌ها، دانش‌گاه‌ها، احزاب و عناصر روشن‌فکر دورن بدنه دولت و همین‌طور جامعه تجاری باید تلاش خود را در راهی که مردم تونس پیش‌گام آن بوده‌اند متمرکز کنند، تا اطمینان حاصل شود که نتیجه انقلاب یاس به‌جای یک پایان کوتاه و یاس‌آور منجر به ره یافت همه جانبه جامعه عربی به مردم‌سالاری حقیقی و احقاق حقوق شهروندی شود.

و بالاخره: جامعه جهای به‌خصوص غرب باید درک کند که حمایت از رژیم‌های فاسد و سرکوب‌گر علاوه بر این‌که از نظر اخلاقی قابل سرزنش است، در عمل سیاستی است کوته‌بینانه. این رژیم‌ها مدت‌هاست که حمایت شهروندانشان را از دست داده‌اند و حالا بیش از هر زمان دیگری در معرض سقوط قرار گرفته‌اند. جامعه جهانی وظیفه دارد به این مردم  در راه رسیدن به یک دموکراسی تمام‌عیار یاری برساند در غیر این‌صورت به‌جای حفظ این رژیم‌های بیمار بهتر است کنار ایستاده و به عموم مردم عرب اجازه دهد که خودشان درباره آینده تصمیم بگیرند.


 


خبر / رادیو کوچه

نمایندگان مجلس شورای اسلامی با 147 رای موافق رای اعتماد خود را از حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری پس گرفتند.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ادامه جلسه علنی روز سه‌شنبه که به بررسی استیضاح وزیر راه و ترابری اختصاص داشت، عدم اعتماد خود به این وزیر را با 147 رای موافق، 78 رای مخالف و 9 رای ممتنع از مجموع 234 رای ماخوذه از میان 242 نماینده حاضر اعلام کردند.

بر این اساس حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری با این رای نمایندگان از پست وزارت راه و ترابری برکنار شد.

استیضاح حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری در شرایط عدم حضور وی در جلسه، با موافقت هیت رییسه آغاز شده و علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی به‌صراحت اقدام دولت و شخص وزیر را تخلف دانسته بود.

Click here to view the embedded video.

وی گفت این مجلس است که تشخیص می‌دهد نه دولت و در نظام جمهوری اسلامی مجلس قانون‌گذار است.

گفتنی است حمیدرضا بهبهانی وزیر راه و ترابری اولین وزیری است که برای دفاع از خود در جلسه استیضاح در صحن علنی مجلس حضور نیافت.

بیشتر بخوانید:

«مخالفت جمعی از نمایندگان مجلس با استیضاح وزیر راه»


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، به‌دنبال انتشار خبری توسط رسانه فارس، رسانه منسوب به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی مبنی بر این‌که «پای‌گاه اطلاع‌رسانی هاشمی رفسنجانی فاقد هویت و مجوز است»، سایت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام طی مقاله‌ای نوشته است هیچ کس توانایی سلب هویت او را ندارد.

سایت آیت‌اله هاشمی رفسنجانی خطاب به رسانه فارس نوشت که او هویتش را از نیم قرن فعالیت انقلابی کسب کرده است: «بر شما اطمینان می‌دهیم که هویت آیت‌اله هاشمی از هیچ رسانه دیداری، شنیداری مکتوب و مجازی از جمله همین «سایت بی‌هویت» حاصل نیامده که شما بخواهید سلبش کنید.»

خبرگزاری فارس روز دوشنبه به نقل از مهدی صرامی معاون مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد نوشت که پای‌گاه اطلاع‌رسانی آقای رفسنجانی در سامانه ثبت پای‌گاه‌های اینترنتی ایرانی در وزارت ارشاد به ثبت نرسیده است.

آقای صرامی در این مصاحبه افزود: «اگر سایتی ثبت نشده باشد از مزایای حقوقی و مادی و معنوی مربوط در فضای دست‌رسی جمهوری اسلامی محروم خواهد ماند.»

در هفته‌های اخیر مطالب انتشار یافته در پای‌گاه اطلاع‌رسانی آیت‌اله هاشمی رفسنجانی، بازتاب دهنده مواضع رییس مجمع تشخیص مصلحت درباره تحولات کشور بوده و انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های خبری داشته است.

سایت آقای رفسنجانی روز دوشنبه با انتشار مجدد نامه گلایه‌آمیز خود به آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نوشت وقایع اخیر تایید‌کننده هشدارهای او درباره دولت آقای احمدی‌نژاد و «پروژه» ستیز با روحانیت است.

بیشتر بخوانید:

«آیت‌اله هاشمی، از سران فتنه بر مواضع خود اصرار دارد»


 


رادیو کوچه

روز دوشنبه، محمد رحمانیان، نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تاتر، که قرار بود نمایش «هامون‌بازها» را در جشن‌واره‌ تاتر فجر به روی صحنه ببرد، از شرکت در این جشن‌واره صرف‌نظر کرده است.

به گزارش ایسنا، آقای رحمانیان دلیل انصراف خود را «سلاخی دو پنجم متن نمایش» و «حذف کامل یک شخصیت» عنوان کرد و گفت: «با این شکل به هیچ وجه نمی‌توانم نمایشم را اجرا کنم.»

او گفت: «مدتی پیش، دبیر جشن‌واره تاتر فجر از من دعوت کرد تا در این جشن‌واره شرکت کند و من هم متن هامون‌بازها را به آن‌ها ارایه کرد .چند روز بعد دبیر جشن‌واره اعلام کرد متن مشکلی ندارد و تصویب شده و برهمین اساس بود که ما تمرین‌هایمان را آغاز کردیم، اما که حالا که در آستانه برگزاری نمایش هستیم به من گفته‌اند که دو پنجم متنم را حذف کنم، اما من نمی‌توانم این میزان ممیزی را که اعمال شده انجام بدهم.»

به گفته او حذف کامل یک شخصیت و چندین صحنه «چیزی از متن باقی نمی‌گذارد».

لازم به اشاره است پیش‌تر محمد‌علی طالبی کارگردان ایرانی اعلام کرده بود به دلیل برخورد گزینشی پیش از آغاز جشن‌واره فیلم فجر،  فیلم سینمایی «باد و مه» را از این جشن‌واره خارج کرده است.

بیشتر بخوانید:

«انصراف از جشن‌واره فجر به‌دلیل برخورد گزینشی»


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


فرامرز دادرس

به نظر می‌رسد که پرزیدنت باراک اوباما، همان برنامه جیمی کارتر رییس جمهوری پیشین آمریکا را که سی و دو سال پیش به واژگونی حکومت شاه در ایران سرعت بخشید، برای مصر وحسنی مبارک، تکرار می‌کند.

مارکس گفته است: «تاریخ همواره دو بار تکرار می‌شود، نخستین بار یک تراژدی است و دومین بار مانند یک کمدی. ولی به نظر می‌رسد که این بار پس از انقلاب اسلامی در ایران، یک تراژدی دردناک برای ملت بزرگ و تاریخی مصر در حال شکل گرفتن می‌باشد، و بی‌شک در پی آن برای دیگر کشور‌های خاورمیانه نیز پیش بینی می‌شود.

یک تارنمای انگلیسی زبان، نزدیک به سیاست‌های اسراییل، پرده از سفر پنهانی فیلد مارشال محمد حسین تنطاوی، وزیر دفاع مصر به آمریکا برداشت. گفته می‌شود که چهارشنبه 26 ژانویه، حسنی مبارک رییس جمهوری مصر، تنطاوی را برای درخواست پشتیبانی از آمریکا برای مقابله با رخداد‌های اخیر مصر به واشنگتن فرستاده است. چند ساعت پس از این‌که مارشال تنطاوی به واشنگتن رسید، محمد البرادعی رییس پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به مصر بازگشت و قرار شد که نقش میانجی را برای انتقال قدرت در مصر بازی کند.

محمد البرادعی، مدیر کل پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، توانسته است در این چند سال با جانب‌داری از سیاست‌های جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی و نشان دادن چهره ضد آمریکایی از خود، در میان گروه‌های تندروی اسلامی چون اخوان‌المسلمین، محبوبیتی به دست آورد. البته محمد البرادعی در صورت به قدرت رسیدن نیرو های مذهبی و تند رو در مصر سرنوشتی بهتر از سرنوشت سید‌جواد تهرانی، رییس پیشین شورای سلطنت ایران در سال 1357 نخواهد داشت. سید‌جواد تهرانی هنگامی که برای ملاقات آیت‌اله خمینی به پاریس رفت پس از چند دقیقه استعفای خود را به او تقدیم کرد و از همان‌جا راهی سوییس شد. گفته می‌شود که آیت‌اله خمینی عکس‌های نامناسبی از سید‌جواد به او نشان داده بود. سید‌جواد تهرانی دوره مذهبی را به پایان رسانده و دارای اجتهاد بود، ولی ازسال‌ها پیش مکلا  شده بود.

بوی خوشی از سیاست‌های دولت آقای اوباما، در قبال مصر به مشام نمی‌رسد، سیاست ایشان یادآور سیاست جیمی کارتر، رییس جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا در سال 1357 می‌باشد، آقای کارتر یک سال پیش از آن تاریخ در سفری که به ایران داشت، جام شامپاین خود را برای سلامتی شاه و رژیم با ثبات او در خاورمیانه سر کشید. وی در هنگامه شورش‌هایی که منجر به روی کارآمدن آیت‌اله خمینی و حکومت اسلامی شد، ژنرال رابرت هایزر، معاون سرفرماندهی نیرو های پیمان آتلانتیک شمال «ناتو» را پنهانی به ایران فرستاد تا بخش بزرگی از ارتش ایران را که هم‌چنان به شاه وفادار مانده بود، از کار بیاندازد. شاه در خاطراتش به این موضوع اشاره کرده است.

تاریخ بیان‌گر آن است ‌که پس از پایان جنگ ایران و عراق، ‌دولت آمریکا تنها به واژگونی دشمنان جمهوری اسلامی پرداخته است، در آغاز افغانستان طالبان، و سپس عراق صدام حسین، و اکنون مصر حسنی مبارک، و روشن نیست که فردا چه رژیم‌هایی در خاورمیانه به‌سود جمهوری اسلامی به دام تندریان اسلامی خواهند افتاد

هایزر با هر یک از فرماندهان ارشد و افسران برجسته ارتش شاهنشاهی در خلوت دیدار و گفت‌وگو کرد، این گفت‌وگو‌ها در پشت در‌های بسته در ساختمانی هم‌جوار ستاد بزرگ ارتشتاران، یعنی ستاد ارتش شاه، انجام شد. سهم هریک از افسران از این ملاقات بیش از چند دقیقه نبود. یکی از افسران اطلاعاتی ایرانی که  شاهد ملاقات‌های هایزر با افسران ارشد ایرانی بود گفت: «امیران ارتش شاهنشاهی هر یک به درون اتاق می‌رفتند و پس از چند دقیقه گفت‌وگو با هایزر، با تاثر و نگرانی بیرون می‌آمدند، یکی از امیران که درجه سرلشکری داشت و در زمره دوستان نزدیک شاه به‌شمار می‌رفت‌، عرق‌ریزان از اتاق بیرون آمد نمی‌توانست به‌خوبی راه برود، وی در پاسخ  آن افسر ضد اطلاعات، که حالش را جویا شده بود، با کلمات بریده گفت: هیچ، هیچ، کار تمام است.»

دست‌آورد هایزر از این ملاقات‌ها منجر به صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش شد. این فرمانده نزدیک به شاه و بسیاری از امیرانی که با هایزر ملاقات کردند در همان روز‌های نخست انقلاب تیرباران شدند.

شاه در خاطراتش نوشت که ژنرال هایزر، هنگام خروج از ایران به دیدن وی می‌رود، ولی میلی به گفت‌وگو با شاه از خود نشان نمی‌دهد و تنها جویای تاریخ خروج شاه از کشور می‌شود، هایزر مرتب به ساعتش نگاه می‌کرده است. از همان هنگام  فرار سران رژیم شاه و خانواده‌هایشان آغاز شد. چیزی که اکنون در مصر نیز در حال انجام شدن است. گفته شد که همسر آقای مبارک هفته پیش کشور را ترک کرد و دو پسر وی نیز دو روز پیش به لندن رفته‌اند.

بی‌هیچ تردیدی ارتش مصر به مردم خواهد پیوست و آقای حسنی مبارک نیز اگر بتواند به موقع از کشور بگریزد سرنوشتی بهتر از شاه نخواهد داشت، وی سال گذشته برای مداوای بیماری سرطان خود در آلمان بستری شد، آقای مبارک بیش ازهشتاد سال دارد و راه درازی در پیش روی ندارد.

به‌نظر می‌رسد سران آمریکا و اروپا که سال‌ها آقای مبارک را با آغوش باز پذیرا می‌شدند، با وی همان برخوردی را انجام دهند که با شاه ایران انجام دادند. افسران ارتش شاه، روابط بسیار خوبی با هم‌تایان آمریکایی خود داشتند، ولی در پایان روی پشت بام مدرسه رفاه و زندان‌ها به تیر انقلابیون اسلامی گرفتار شدند. افسران مصری نیز روابط خوبی با آمریکایی‌ها دارند‌، تجربه ارتش شاه و انقلاب اسلامی ایران باید سرمشق ارتش مصر باشد.

روز یک‌شنبه نزدیک به صد هزار تن در میدان آزادی قاهره گرد آمدند و خواستار رفتن حسنی مبارک شدند، مسوولین دولت آمریکا به سران مصر اخطار کرده‌اند و از آغاز درگیری‌ها در مصر، پیشاپیش در کنار مردم این کشور قرار گرفتند، سیاستی که در نظر پیروان حقوق بشر، آزادی و مردم‌سالاری، کاری نیکو و پسندیده است، در حالی‌که در تابستان 2009،  بیش از سه میلیون ایرانی از میدان امام حسین تا میدان آزادی صف کشیدند، ولی دولت آقای اوباما به این جمعیتی که سی برابر مصریان بود توجهی نکرد و هم‌چنان به گفت‌وگو‌های اتمی با جمهوری اسلامی ادامه داد و هم‌چنان در این کار اصرار می‌ورزد.

تاریخ بیان‌گر آن است ‌که پس از پایان جنگ ایران و عراق، ‌دولت آمریکا تنها به واژگونی دشمنان جمهوری اسلامی پرداخته است، در آغاز افغانستان طالبان، و سپس عراق صدام حسین، و اکنون مصر حسنی مبارک، و روشن نیست که فردا چه رژیم‌هایی در خاورمیانه به‌سود جمهوری اسلامی به دام تندریان اسلامی خواهند افتاد. آیا باید پذیرفت که آمریکا و جمهوری اسلامی با یک‌دیگر دشمن هستند؟  چگونه است که «شیطان بزرگ» در سی سال گذشته همواره راه‌ حکومت اسلامی را هموار نموده است.

یک رژیم مردم‌سالار، مسوول، با ثبات و سکولار در مصر، می‌تواند به روند صلح میان اعراب و اسراییل در منطقه خاورمیانه یاری رساند. بایستی شرایط سیاسی‌، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی مصر در نظر گرفته شود. وضعیت مصر را نباید با‌ کشوری چون تونس مقایسه کرد. در صورت واژگونی ناگهانی و هم‌راه با خشونت و هرج و مرج رژیم حسنی مبارک در مصر،  بیم آن می‌رود که تندرویان اسلامی بر ناآگاهی توده‌های مردم مسلط شوند و جهان را با بحرانی تازه روبه‌رو نمایند. برخلاف حکومت اسلامی ایران، تونس و مصرکشورهایی هستند که ساختارهای مرد‌م‌سالاری در قانون اساسی آنان پیش‌بینی شده است، بنابراین نیازی به انقلاب، آن هم از نوع انقلاب اسلامی دراین کشورها دیده نمی‌شود.

فایل پی‌دی‌اف را از این‌جا دانلود کنید.


 


Ardavan Roozbeh/ Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Kave

Edited by Avideh Motmaen-Far

In the past days, according to the behaviour of Iran’s Judiciary, it seems that lawyers who defend their clients legally should expect some sort of retaliation from Judiciary system.

These days, there are many attorneys spending some time in prison for no clear reason. And, with a closer look to their cases, we discover that they have been defending the case of people who have been somehow under pressure or charged by The Islamic Republic.

This is exactly the case of people like ”Nasrin Sotudeh” or ”Mohammad Oliai Fard” who are imprisoned and spend time under severe pressure.

Mr. Eslami and Mr. Yadollahi were attorneys representing the ”Nematollahi Dervishe” who were arrested in Kish. Although they were successful in acquitting their clients of charges of ”acting against national security, and disconcerting public opinion”, but they were charged themselves with ”spreading lies and disconcerting public opinion” and sentenced to 6 months imprisonment by branch number 102 of Kish Judiciary department

Another examples of the Judiciary’s retaliations are the case of the 3 attorneys of ''Nematollahi Dervishe”. ”Farshid Yadollahi”, ”Amir Eslami ”, and ”Mostafa Daneshjou” have been charged in different trials, with ”spreading lies and disconcerting public opinion”. The plaintiff in these cases has been The Intelligence Ministry.

Mr. Eslami and Mr. Yadollahi were attorneys representing the ”Nematollahi Dervishe” who were arrested in Kish. Although they were successful in acquitting their clients of charges of ”acting against national security, and disconcerting public opinion”, but they were charged themselves with ”spreading lies and disconcerting public opinion” and sentenced to 6 months imprisonment by branch number 102 of Kish Judiciary department.

”Mostafa Daneshjou " who was also attorney representing 2 ”Gonabadi Dervishe” in the city of Neka, was charged with ”spreading lies” and sentenced to 7 months of imprisonment.

It is worth it to be mentioned that all the 3 lawyers have been pressing charges against Intelligence Ministry because of their ”beyond the law” actions. For more details about these charges we interviewed ”Mostafa Daneshjou”:

Mr. Daneshjou! We have already been informed that 3 lawyers of ”Nematollahi Dervishe” received imprisonment warrant and even lots of pressure was imposed to them. Please explain about these charges and who is the plaintiff?

”The reason is defending the ”Nematollahi Dervishes” in different cities of Iran. The different Intelligence Offices of provinces of Mazandaran, Hormozgan and Kish city has been pressing charges of ”spreading lies for the purpose of disconcerting public opinion'' through interviews with Medias or defending the rights of ”Gonabadi Dervishes” in courts sessions against ”Yadollahi” and ”Eslami”. This resulted in 6 month of imprisonment for them. And in Kish court and appeal court of province of Mazandaran, they sentenced me to 7 months of imprisonment.”

Since all the charges are pressed by Intelligence Ministry, do you think that it was pre-meditated and has a purpose?

Charging an attorney who is defending his client during a legal defence process has definitely a special security purpose and strategy. Although a lawyer has immunity according to our law and international laws during the defence process and a lawyer who is aware of legal aspects of an issue could clarify every dimensions of the case for the judge; that's why an attorney is infringed and assaulted. If a lawyer wants to raise awareness and review the issues more narrowly, it is not tolerable for some Intelligence Centres or Officers.

When an attorney talks about illegal behaviour and delinquencies of officers and asks for their prosecution, he would face different security views, tastes and conflicts. So the lawyer’s stand is to raise awareness about the violations of regulations and standards and his main task would be adjusting the contraventions with laws. This adjustment is not welcomed with some security and Intelligence Officers and the lawyer is extorted and they try to punish him with the pursuit of his right to raise awareness so charging and prosecute his client would become easier.

Considering that a large number of lawyers are either in prison or awaiting sentences, please explain about how the charge of ”disconcerting public  opinion” is defined while defending your client and if charges such as  ”disconcerting public opinion and national security” could be considered as a movement beyond the law?

Mr. Yadollahi and Mr. Eslami and I were charged according to act 698 of Iran’s Islamic Penal Code, and others also are being prosecuted the same way.  And if someone's abuse intention is concerning ”disconcerting public opinion” must be able to defend him. So definitely when a lawyer is defending his client, it cannot be considered as ”disconcerting public opinion” and is mostly about informing rather than disconcerting.

When a lawyer complains about any department either legal, real persons, security or non-security ones it could not be with the purpose of disconcerting public opinion or hurting anyone

So using this act as such seems to be beyond the law and unusual. Moreover it is against the principles laws that have been accepted in Iran and the world such as the act of presumption of innocence in favour of the defendant. When a lawyer complains about any department either legal, real persons, security or non-security ones it could not be with the purpose of disconcerting public opinion or hurting anyone. But in this case against me, I was charged with for 2 reasons: defamation and spreading lies. In the appeal court I proved that I was a lawyer and I did not have any bad intention and was just defending my client so I was acquitted of that charge. So according the same argument that I was a lawyer and defending my client, I must have the purpose of disconcerting public opinion and I was charged for spreading lies. This paradox of ratiocination shows lots of issues that create uncertainties and I do not think that the judiciary officials could be able to give a clear answer.

So do you believe that with these pressures on lawyers they create a situation that no matter what happens, no lawyer could defend a client?

Yes. A lawyer is always defined as a person how clarifies the case for the judge and acts as a spotlight that can put some light on something. The judge is between the 2 sides. When you eliminate the lawyer who clarifies the case, how the judge could go through the case when he is not aware of it? So a fair process would be disoriented and could not be called justice.

Farsi


 


رادیو کوچه

دو دیدار تکراری و معوقه لیگ برتر فوتبال ایران که دوشنبه عصر برگزار شد با پیروزی ذوب آهن مقابل مس کرمان و تساوی صبای قم و سپاهان اصفهان به پایان رسید.

ذوب آهن اصفهان در ورزشگاه فولاد شهر دو بر صفر مس کرمان را برد. با این نتیجه ذوب آهن هم‌چنان صدرنشین جدول باقی ماند و فاصله خود را با تیم دوم به هفت امتیاز رساند. رکورد شکست‌ناپذیری تیم مس هم پس از ۱۶ هفته شکسته شد.

بازی معوقه صبای قم و سپاهان اصفهان هم با نتیجه یک بر یک مساوی به پایان رسید.

بیشتر بخوانید:

«سقوط آزاد استقلال و صعود یک پله‌ای پرسپولیس»


 


محبوبه‌ شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

یکم فوریه برابر با زادروز «جان فورد» یکی از کارگردان‌های صاحب‌نام سینمای آمریکا است. او که زاده سال 1894 بود. به‌خاطر ساختن فیلم‌های وسترنی چون «دلیجان» و «جویندگان» و هم‌چنین به تصویر درآوردن رمان‌های کلاسیک آمریکایی چون «خوشه‌های خشم» اثر «جان اشتاین‌بک» شهرت جهانی یافته‌است. جان‌فورد در سال 1973 درگذشت.

«جان فورد» با نام اصلی «جان مارتین فینی» در یکم فوریه سال ۱۸۹۴ در «کیپ الیزابت، آمریکا» به دنیا آمد. پدر او «جان آگوستین فینی» و مادرش «باربارا کوران» هر دو در سال ۱۸۵۶ در ایرلند به دنیا آمده بودند و در سال ۱۸۷۲ از ایرلند به ایالات متحده مهاجرت کردند. آن دو در سال ۱۸۷۵ با یک‌دیگر ازدواج کردند و سه سال بعد به تابعیت کشور آمریکا در آمدند و به تدریج صاحب یازده فرزند شدند.

جان تا مقطع دیپلم در «دبیرستان پورتلند» درس خواند. که بعدها تالار مرکزی همین دبیرستان به‌خاطر بزرگ‌داشت وی به «تالار جان فورد» تغییر نام یافت. او در سال ۱۹۱۴ و با نام سینمایی «جک فورد» شروع به بازیگری در فیلم‌ها کرد. او علاوه بر فیلم‌هایی که برای بازیگری در آن‌ها مزد دریافت می‌کرد، در بعضی فیلم‌ها به‌صورت افتخاری نیز بازی می‌کرد.

جان فورد در ماه جولای سال ۱۹۲۰ با «ماری مک براید» ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند شد. گفته شده: وی هرگز از همسرش جدا نشد و‌لی به‌مدت پنج سال با «کاترین هیپورن» هنرپیشه معروف سینمای هالیوود رابطه عاشقانه داشت. آشنایی این دو از زمان بازی کاترین در فیلم «ماری ملکه اسکاتلند» که جان کارگردانی آن‌را به‌عهده داشت شروع شده بود.

جان فورد کارگردانی را در سال ۱۹۲۱ آغاز کرد و تا پایان زندگی بیش از صد فیلم ساخت که بیشتر آن‌ها وسترن بودند. او در یک گرده‌همایی انجمن کارگردان‌های آمریکا با یک جمله کوتاه خود را چنین معرفی کرده بود: «نام من جان فورد است، من وسترن می‌سازم» اما در واقع کارنامه هنری فورد نشان می‌دهد که او بیش از یک وسترن ساز معمولی، فیلم سازی بوده که جای‌گاهی خاص را در تاریخ سینما به خود اختصاص داده است.

هنر‌پیشه مورد علاقه او  «جان وین» بود که در طول سی و پنج سال بیش از بیست فیلم برای او بازی کرد که از میان آن‌ها می‌توان به فیلم‌های مشهوری چون «دلیجان»، «جویندگان»، «مرد آرام» و «دختری با روبان زرد» اشاره کرد.

جان‌فورد با کمک فیلم‌برداران هنرمندی که با وی هم‌کاری داشتند، غرب آمریکا و تاریخ آن را در چند صحنه از با شکوه‌ترین صحنه‌هایی که تاکنون در سینما ساخته شده است در فیلم‌هایی چون «جویندگان» و «دختری با روبان زرد» به تصویر درآورده است.

جان فورد در سال‌های 1935، 1940، 1941 و 1952 موفق به کسب جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد و از این لحاظ در میان کارگردان‌های آمریکایی دارای رکورد است. از میان چهار فیلمی که او اسکار بهترین کارگردانی را برای ساختن آن‌ها به‌خود اختصاص داد، فقط یک فیلم موفق به کسب اسکار بهترین فیلم نیز شد.

در سال 1973، «ریچارد نیکسون»، رییس جمهوری وقت آمریکا مدال آزادی ریاست جمهوری را به «فورد» اعطا کرد و در همان سال، انجمن فیلم آمریکا اولین جایزه دست‌ا‌‌ورد سینمایی خود را به او اختصاص داد. سبک فیلم‌سازی این کارگردان بزرگ آن‌چنان تاثیر عمیقی بر سینمای جهان داشته‌ است که بزرگانی چون «اینگمار برگمن» و «اورسن ولز» وی را یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تمام اعصار دانسته‌اند.

جان فورد هم‌چنین پیش‌گام فیلم‌برداری فضای خارج از استودیو و نماهای بسیار باز بود که در آن شخصیت های فیلم در یک محیط طبیعی بسیار بزرگ قرار می‌گرفتند. او الهام بخش کارگردان‌های بزرگ سینما چون «جورج لوکاس»، «مارتین اسکورسیزی»، «آکیرا کوروساوا»، «استیون اسپیلبرگ»، «کلینت ایست وود»، «ویم وندرس»، «دیوید لین»، «پیتر بوگدایوویچ» و «کوئنتین تارانتینو» بوده است.

و اما سرانجام جان فورد در سی‌و‌یکم آگوست سال 1973 و در سن 79 سالگی درگذشت. او به سبب نوع ساخت فیلم‌هایش و هم‌چنین به تصویر درآوردن رمان‌های کلاسیک آمریکایی چون «خوشه‌های خشم» اثر «جان اشتاین‌بک» شهرت جهانی یافته‌ است.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

سایت رشد

فرهنگ و هنر


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه و در هفتمین روز از ناآرامی‌ها مصر، ارتش این کشور طی بیانیه‌ای اظهار داشته که علیه تظاهرکنندگانی که خواستار برکناری رژیم حسنی مبارک هستند به زور متوسل نشود و عنوان کرد به «حقوق مشروع مردم» احترام می‌گذارد.

به گزرش الجزیره، ارتش مصر در بیانیه‌ای که رسانه‌های این کشور منتشر کردند نوشت: «خطاب به مردم بزرگ مصر، نیروهای مسلح شما، با اذعان به حقوق مشروع مردم، علیه مردم مصر از زور استفاده نکرده و نخواهد کرد.»

این بیانیه پیش از تظاهرات بزرگی که برای روز سه‌شنبه برنامه‌ریزی شده است صادر می‌شود. هم‌چنین درخواست اعتصاب عمومی در این روز مطرح شده است.

هم‌زمان عمر سلیمان معاون رییس جمهوری مصر گفت که آقای مبارک از او خواسته است گفت‌وگویی با احزاب سیاسی برای اصلاح قانون اساسی را شروع کند.

پیش‌تر آقای مبارک اصلاح کابینه را برای جلوگیری از اعتراضات تازه اعلام کرده است.

برخی از تحلیل‌گران سیاسی معتقدند که اگر این اعلامیه نمایان‌گر اراده فرماندهان ارشد نظامی باشد، ضربه‌ای ویران‌گر برای آقای مبارک خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

«پلیس به خیابان‌های مصر بازگشت»


 


فریماه فرجامی در برنامه هفت با موضوعیت فرهنگی و سینمایی نظر خود را درباره چند شخصیت زن هنرمند ایران عنوان می‌کند.

Click here to view the embedded video.


 


رادیو کوچه

استقلال تهران با شکست شهرداری یاسوج در نیمه نهایی جام حذفی ایران حریف ملوان بندر انزلی  شده است. بازی تیم‌های استقلال و شهرداری یاسوج در یک چهارم نهایی روز دوشنبه با نتیجه ۲ بر صفر به نفع استقلال به پایان رسید.

گل‌های این دیدار را در دقیقه ۲۰ اسماعیل شریفات و در دقیقه ۶۵ امیرحسین صادقی به ثمر رساندند.

در دیگر بازی مرحله یک چهارم نهایی تیم پرسپولیس باید در تهران با تیم سپاهان بازی کند. برنده این بازی در مرحله نیمه نهایی به مصاف فولاد خوزستان می‌رود.

بیشتر بخوانید:

«آغاز فوتبال در ایران با جام حذفی و استقلال»


 


رادیو کوچه

1814 میلادی- نبرد «روتیر» در محلی به همین نام در نزدیک رود «اوب» (Ob) میان نیروهای متحد شامل کشورهای پروس، اتریش و سوئد در برابر ارتش فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت، اتفاق افتاد. در این جنگ که نیروهای فرانسه چهل هزار تن و قوای متحد چهار برابر بودند، سربازان فرانسه به دلیل نداشتن روحیه و نیز نابرابری نیروهای ‏طرفین، نتوانستند در برابر نیروهای مجهز متحدین مقاومت کنند. بنابراین این جنگ با شکست ناپلئون پایان پذیرفت.

1931 میلادی- «بوریس نیکولایویچ یلتسین»‌(Boris Nikolayevich Yeltsin) ، نخستین رییس جمهوری منتخب روسیه به شیوه دموکراتیک در این روز زاده شد.

او در سال ۱۹۹۱‌، اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به ریاست جمهوری روسیه انتخاب شد. یلتسین در فروپاشی شوروی نقش موثری داشت. او در سال ۱۹۹۳ به تانک‌های ارتشی دستور داد تا پارلمان کشور را که در کنترل کمونیست‌های تندرو بود، مورد حمله قرار دهند.

جانب‌داری بوریس یلتسین از برقراری دموکراسی در روسیه و کمک وی به این روند، از او در میان کشورهای غربی که خواهان فروپاشی شوروی بودند، یک چهره دموکرات ساخت.

یلتسین در سال ۱۹۹۴ دستور لشکرکشی به چچن را صادر کرد. او در سال ۱۹۹۶ برای دومین بار به ریاست جمهوری جمهوری فدراتیو روسیه انتخاب شد و تا سال ۱۹۹۹ در این مقام باقی ماند. او در تاریخ ۳۱ دسامبر سال ۱۹۹۹ میلادی از قدرت کناره‌گیری کرد و اداره امور کشور را به «ولادیمیر پوتین» سپرد. سرانجام در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۰۷ بر اثر بیماری قلبی درگذشت.

1851 میلادی- سال‌روز درگذشت «مری شلی»  (Mary Shelley) از نویسندگان انگلیسی است.

وی از پدری فیلسوف و مادری نویسنده در انگلستان زاده شد. وی را امروزه به واسطه معروف‌ترین اثرش، «فرانکشتاین» می‌شناسند.

فرانکشتاین نخستین بار در سال ۱۸۱۸ منتشر شد. مری شلی پس از بازگشت به انگلستان چندین داستان دیگر نوشت. داستان «والپرگا»  (Valperga) که ماجرایی از زندگی در ایتالیای قرون وسطا را نقل می‌کند، مجموعه‌ی «آخرین نفر» که در یک سه‌گانه داستان علمی-تخیلی دیگری را روایت می‌کند، قرن بیست‌و‌یکم است، بیماری طاعون نسل بشر را از بین برده‌ است و تنها یک نفر باقی مانده‌ است.

مری شلی کتابی را با عنوان «لادور» (Lodore) در سال ۱۸۳۵ نوشت که در حقیقت به بیان زندگی شوهرش و دفاع از او اختصاص دارد. وی هم‌چنین چندین سال از عمرش را صرف بازنویسی و تنظیم مجدد اشعار شوهرش کرد و سرانجام نیز مجموعه آثار وی را به چاپ سپرد.

1944 میلادی- «پیت موندریان»(Piet Mondriaan) نقاش هلندی، در این روز درگذشت. در سال ۱۸۷۲ در آمرسفورت هلند به دنیا آمد. مدتی خودآموزی می‌کرد و در کلاس‌های شبانه‌روزی درس طراحی می‌گرفت. در سال‌های ۱۸۹۲-۱۸۹۴ در آکادمی آمستردام نقاشی یاد گرفت. اولین نمایش‌گاه نقاشی‌اش در آمستردام بود و در همین شهر شروع به کار کرد.

موندریان هنرمندی بود با تعلقات عرفانی که به عنوان یکی از برجستگان انتزاع هندسی – بر هنر و معماری مدرن تاثیر وسیع و عمیقی داشته ‌است. او با طرح نظریه نئوپلاستیسیسم – تحول بزرگی در انتزاع به وجود آورد.

او می‌خواست تصاویر خود را از ساده‌ترین عناصر بسازد یعنی خطوط مستقیم و رنگ‌های خاص. وی دنبال گونه‌ای نقاشی برپایه وضوح و انضباط بود که به شکلی قوانین علمی یا ریاضی جهان را نشان دهد.

موندریان در سال ۱۹۴۴ در نیویورک درگذشت.

1971 میلادی- زادروز «مایکل سی هال» (Michael C. Hall) نامزد جایزه گلدن گلوب و جایزه امی هنرپیشه‌ای آمریکایی که بیش‌تر به‌خاطر نقش‌های خود به عنوان «دوید فیشر» در سریال «شش فوت زیر خاک» و در نقش «دکستر مورگان» در مجموعه «دکستر» شناخته شده است.

——————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1357 خورشیدی-  «آیت‌اله ‌خمینی» پس از 15 سال اقامت اجباری در خارج از کشور و عمدتن در عراق، از پاریس به ایران بازگشت. وی نزدیک به چهار ماه در فرانسه اقامت داشت. با هواپیمای حامل او، یک‌صد و پنجاه روزنامه‌نگار نیز به تهران آمده‌بودند تا شاهد تحولات باشند.

1365 خورشیدی-  بمباران دو مدرسه دخترانه در «میانه» در استان «آذربایجان شرقی» ایران توسط عراق که منجر به کشته‌شدن ۳۳ دانش‌آموز و یک خدمت‌گذار مدرسه شد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، سفر از پیش اعلام شده علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جدید جمهوری اسلامی به اتیوپی لغو شده است. سخن‌گوی وزارت امور خارجه دلیل لغو این سفر را «لزوم حضور آقای صالحی در جلساتی مهم درباره مسایل سیاست خارجی» عنوان کرده است.

به گزارش مهر، یک روز پیش از این و پس از رای اعتماد نمایندگان مجلس به آقای صالحی برای تصدی پست وزارت امور خارجه، رسانه‌های ایران اعلام کرده بودند که وزیر خارجه جدید، به عنوان اولین سفر رسمی در این سمت به اتیوپی سفر می‌کند.

هدف سفر آقای صالحی به اتیوپی، شرکت در شانزدهمین نشست سران اتحادیه آفریقا بود که روز دوشنبه، پایان پذیرفته است.

این در حالی است که ایران از اعضای ناظر اتحادیه آفریقا است و در سال‌های اخیر تلاش کرده بازیگر فعالی در عرصه سیاسی و اقتصادی این قاره باشد.

لغو سفر آقای صالحی به شانزدهمین اجلاس رهبران اتحادیه آفریقا در شرایطی صورت می‌گیرد که معاون حقوقی و بین‌المللی وزارت خارجه در اتیوپی به سر می‌برد و به جای او در اجلاس رهبران اتحادیه آفریقا حاضر شده است.

در اجلاس اتیوپی قرار است تحولات کشورهای تونس، سودان و ساحل عاج بررسی شود.

هرچند مصر به عنوان یکی از کشورهای مهم قاره آفریقا از عضویت در این اتحادیه استعفا داده اما در اجلاس رهبران اتحادیه آفریقا، تحولات و ناآرامی‌هایی این کشور و تاثیر آن بر سایر کشورهای آفریقایی مورد بحث قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید:

«برنامه‌های صالحی یک مشت شعار کلی است»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

1) نمایندگان: «استیضاح هیچ مشکلی را حل نمی‌کند»

http://www.iran-newspaper.com/#

طرح استیضاح وزیر راه و ترابری که به دنبال وقوع سانحه هوایی ارومیه از سوی جمعی از نمایندگان تهیه شد، در حالی امروز در دسـتور کار صحــن علنی قرار دارد که بسیاری از نمایندگان با آن مخالف بوده و عمل‌کرد وزیر را مثبت ارزیابی می‌کنند. از سوی دیگر، تعدادی از طراحان اقدام به بازپس‌گیری امضاهای خود کرده‌اند.

2) واریز 81 هزار تومان یارانه نقدی در همین ماه

http://www.iran-newspaper.com/#

حسینی: «یارانه‌های مرحله دوم (اسفند و فروردین) به میزان 81 هزار تومان در بهمن ماه جاری واریز می‌شود‌. تمام افرادی که در مرحله اول یارانه نقدی دریافت کرده‌اند، مشمول مرحله دوم نیز می‌شوند و افرادی که در مرحله قبل از قلم افتاده‌اند، تحت پوشش قرار می‌گیرند.»

خراسان

1) تدارک مردم مصر برای تظاهرات میلیونی

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=12&id=565635

خبرگزاری‌ها در حالی روز گذشته خبر ورود بال‌گردها و کماندوهای اسراییلی برای سرکوب اعتراضات مردم مصر را منتشر کردند که هزاران تن از تظاهرکنندگان مصری، روز دوشنبه در هفتمین روز از اعتراض‌های ضد‌حکومتی خود، با تجمع در میدان التحریر قاهره، شعارهای ضد مبارک سر دادند. گزارش‌ها هم‌چنین از برگزاری فراخوانی برای برگزاری تظاهرات میلیونی در روز سه‌شنبه حکایت دارد.

2) سخن‌گوی قوه قضاییه: «نامه رییس جمهوری پاسخ حقوقی دارد اما این مباحث نباید به میان مردم کشیده شود»

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=12&id=565454

محسنی‌اژه‌ای سخن‌گوی قوه قضاییه در نشست خبری روز گذشته خود با خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاری که با اشاره به نامه سرگشاده رییس جمهوری که در آن از رییس قوه قضاییه نیز انتقاد شده بود خواست تا موضع این قوه را بیان کند بر جای‌گاه قانونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و تصمیمات آن تاکید کرد و گفت: «نامه رییس جمهوری پاسخ دارد، پاسخ حقوقی هم دارد. اما همه باید تلاش کنیم تا انسجام در کشور تقویت شود و مسایلی که مورد نقد و انتقاد است را در داخل جلسات از جمله جلسه سران سه قوه حل کنیم و مسایلی که به عامه مردم ارتباط ندارد را به میان مردم نکشانیم.»

رسالت

1) روسیه از سیاست‌های آمریکا علیه ایران حمایت نمی‌کند

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=53524

«الگ ماروزوف» معاون اول «دومای» روسیه با بیان این‌که روسیه همواره خواهان گسترش مناسبات و افزایش هم‌کاری‌های مشترک با ایران است، گفت: «مسکو از سیاست‌های واشنگتن علیه تهران حمایت نمی‌کند.»

معاون اول پارلمان روسیه «دوما» روز گذشته در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا گفت: «روسیه همواره خواهان تقویت مناسبات و تحکیم روابط با ایران است.»

2) مبارزه با مفاسد اقتصادی باید با قدرت پی‌گیری شود

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=53537

رییس جمهوری با تاکید بر این‌که «مبارزه با مفاسد اقتصادی باید با اقتدار، قوت و اراده پی‌گیری شود» اظهار کرد: «نباید به کوچک‌ترین فساد اقتصادی رضایت داد و باید با هر کس و در هر جایی که باشد قاطعانه برخورد شود.» وی هدف‌مند کردن یارانه‌ها را «اقدامی بسیار بزرگ با آثار، نتایج و برکات فراوان» دانست.

همشهری

1) رییس‌ جمهوری: «نشاط مردم به خاطر جنس انقلاب اسلامی است»

http://www.hamshahri.net/news-127151.aspx

رییس جمهوری با بیان این‌که 32 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است و ملت ایران هوش‌مندتر، آرمانی‌تر و محکم‌تر در وسط صحنه ایستاده است، گفت: «این هوشیاری و نشاط به خاطر جنس انقلاب و آرمان‌های انقلاب است.»

2) طرح تردد نوبتی خودرو نتیجه عکس دارد

http://www.hamshahri.net/news-127177.aspx

طرح‌های محدود کننده تردد خودروها نظیر طرح تردد زوج یا فرد به اعتقاد کارشناسان در دراز مدت نتیجه عکس دارد.

مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا در این رابطه با انتقاد از گسترش محدوده زوج یا فرد گفت: «آلودگی وسایل نقلیه، ناشی از اگزوز آن‌هاست نه پلاکشان، بنا براین ما باید توجه خود را از پلاک خودروها به میزان تولید آلایندگی آن‌ها معطوف کنیم.» یوسف رشیدی افزود: «همه مسوولان، کارشناسان و مردم، خواهان کاهش آلودگی هوای تهران هستند اما برای رفع این معضل باید منابع آلاینده را کاهش دهیم و اگر قرار است ممنوعیتی در تردد وسایل نقلیه ایجاد کنیم، منطقی آن است که از تردد وسایلی که تولید آلایندگی بسیار بالا دارند، جلوگیری شود.»

کیهان

1) وزیر اطلاعات: «شبکه صهیونیستی «رون آراد» در ایران منهدم شد»

http://www.kayhannews.ir/891112/2.htm#other203

وزیر اطلاعات از شناسایی و دستگیری افراد مرتبط با بنیاد جاسوسی صهیونیستی «رون آراد» خبر داد. حجت‌الاسلام مصلحی در حاشیه جلسه دولت درباره فعالیت‌های سایت رژیم صهیونیستی بنیاد «رون آراد» و اقدامات جاسوسی در این زمینه گفت: «این وزارت‌خانه نه تنها اشراف اطلاعاتی درباره اقدامات مختلف سرویس اطلاعاتی موساد در داخل کشور دارد بلکه در کشورهای همسایه و اسلامی نیز حرکات این سرویس جاسوسی را دنبال می‌کند.»

2) پیام پنهان اوباما به مبارک کاری از ما ساخته نیست

http://www.kayhannews.ir/891112/16.htm#other1603

منابع دیپلماتیک مرتبط با محور مقاومت به کیهان گفتند باراک اوباما با ارسال پیامی پنهان به رییس جمهوری مصر از امکان مقاومت در مقابل خیزش عظیم مردمی ابراز ناامیدی کرده است.

این منابع که به دلایل شغلی با دیپلمات‌های غربی در منطقه ارتباط دارند تاکید کردند دیپلمات‌های غربی از ارسال پیامی از جانب اوباما به مبارک خبر می‌دهند که وی در آن گفته «چاره‌ای جز تغییر در مصر نیست و از دست آمریکا و اسراییل هم برای جلوگیری از آن کاری برنمی آید.»

دنیای اقتصاد

1) آمار جدید جذب سرمایه خارجی

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=242232

بهروز علیشیری، رییس‌کل سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران در تازه‌ترین اظهارات خود از ورود 7.2میلیارد دلار سرمایه خارجی به کشور در 9 ماه ابتدای سال جاری خبر داده و در عین حال، بر نیاز کشور به جذب 500 میلیارد دلار سرمایه خارجی در طول اجرای برنامه پنجم توسعه برای تحقق رشد 8 درصدی تاکید کرده است. وی پیش‌بینی کرد که میزان جذب سرمایه خارجی تا پایان سال به 4 میلیارد دلار افزایش یابد.

2) رییس شورای رقابت، نرخ سود دستوری عامل اصلی معوقات بانکی

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=242207

به دلیل این‌که نرخ سود تسهیلات پرداختی بانک‌ها از نرخ بازار آزاد پایین‌تر است، بسیاری از تسهیلات‌گیرندگان تمایلی به بازپرداخت منابع بانک‌ها از خود نشان نمی‌دهند. بدهکاران بانک‌ها حتا باوجود جریمه‌های دیرکرد بازهم از عدم پرداخت اقساط وام‌های دریافتی سود می‌برند و به همین جهت ترجیح می‌دهند در بنگاه‌های اقتصادی دیگر سرمایه‌گذاری کرده و سود بالاتری ببرند.

جمشید پژویان در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس سیاست‌ها و روش‌های سیستم بانکی را دلیل اصلی ایجاد و افزایش مطالبات معوق عنوان کرد و گفت: «به دلیل این‌که نرخ سود تسهیلات پرداختی بانک‌ها از نرخ بازار آزاد، پایین‌تر است، بسیاری از تسهیلات‌گیرندگان تمایلی به بازپرداخت منابع بانک‌ها از خود نشان نمی‌دهند.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته