-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 01/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پرسش از بنی صدر: آیا با حمایت مردم از هاشمی، او می تواند خامنه ای را مهار کند؟(فوری)

فایل صوتی کامل مصاحبه


پرسش: اسفند امسال انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری رژیم برگزار می شود و این امر آقای هاشمی را که چند ماهی سکوت اختیار کرده بود را به تکاپو واداشته است، باندهای رسانه ای او نیز در خارج کشور، هاشمی را پل پیروزی می خوانند و سعی در ترمیم وجهه او در افکار عمومی دارند، در حالیکه همانطور که هاشمی چند روز پیش گفت، در اصول که ولایت فقیه و حفظ رژیم به هر وسیله ایست با آقای خامنه ای اختلافی ندارد و اختلافشان جزیی است. امید اصلاح طلبان هم هاشمی است تا براساس تز "فشار از پایین، چانه زنی در بالا!" برایشان چانه زنی کند، البته عده ای از آنها هم هستند که در محافل خصوصی می گویند هرچه می کشیم از دست این هاشمی است و هر بلایی سرش بیاید حقش است، عده ای حتی از سکولارها بر این باورند که اگر هاشمی ریاست خبرگان را از دست بدهد، رژیم، فاشیسم اسلامی را وسعت بخشیده، حکومت اسلامی را برقرار می کند، پس باید از هاشمی در برابر جناح خواهان گسترش فاشیسم، حمایت کرد.حال پرسش من اینستکه:


- آیا حمایت احتمالی افکار عمومی از هاشمی تاثیری روی انتخاب او به ریاست خبرگان در دوره بعدی دارد؟


- موضع پیشنهادی شما به مردم و فعالین سیاسی داخل کشور در قبال این انتخابات چیست؟


- با توجه به سیر اتفاقات تا به امروز، بنظر شما هاشمی رفسنجانی در پست ریاست خبرگان ابقا خواهد شد؟


 بنی صدر:

اینکه یک ملتی خود را معطل این بکند که "آیا آقای سید علی خامنه ای بیمار هست، اگر بیمار هست، آیا این بیماری او را خواهد کشت، کی خواهد کشت، یا اینکه اگر پشت سر آقای هاشمی رفسنجانی برویم، او می تواند خامنه ای را مهار کند یا نمی تواند؟ بر فرض که بتواند، خود او بلای جان ما نمی شود یا می شود؟"، یعنی مستاصل و ناتوان شده است، اینها سوالهای آدم مستاصل است نه یک ملتی که صاحب حق است و باید حقش را از آن خود کند.

هاشمی رفسنجانی همان کسی که این وضعیت را ساخته است، دستیار اول آقای خمینی در کودتای خرداد 60 است بترتیبی که خودش در کارنامه اش در عبور از بحران نوشته است. در جنگ 8 ساله نیز همه کاره بوده است، به ولایت فقیه باور دارد و آنچه که برایش مطرح است فقط قدرت است آنهم قدرتی که خودش داشته باشد، اگر شما توجه بکنید در رژیم نظیر او کم مانند است که اصلا عقیده و دین برایش مطرح نیست، فقط قدرت برایش مطرح است. شما می خواهید نقشی که به خود می دهید این باشد که این دو طرفی که می خورند و می برند یعنی مافیاهای سنتی و مافیاهای نظامی-مالی با هم گلاویز کنند، شما هم پشت یک طرف را بگیرید بلکه یک مقداری فشار بر شما کم بشود، آخر توجه می کنید که اگر قرار شود این دو طرف با هم تفاهم کنند و بخورند، چه برای شما می ماند؟ این هم شد راه حل، که شما پشت هاشمی بروید که او جلوی خامنه ای بایستد یا نایستند؟

راه حل اینستکه حق خودتان را بخواهید و روی حقتان بایستید.

هرگاه رژیم یعنی مافیاهای نظامی-مالی و بیت رهبر ببینند مرگ خامنه ای نزدیک است و مساله جانشینی آقا مجتبی است و هاشمی مزاحم است او را کنار خواهند گذاشت، اگر نه خامنه ای سلامت باشد و در حال تصدی ولایت مطلقه اش باشد و حتی فکر می کنند از طریق آقای هاشمی می تواند اصلاح طلبان نظام را کنترل کنند سر جایش نگه می دارند، ربطی هم به شما مردم ندارد که پشت آقای هاشمی بیایید یا نیایید، مساله از دید قدرت است که حل می شود، هرگاه شما مردم بودید و توانایی از خود نشان می دادید اصلا مساله بصورت دیگری طرح می شد که این نظام چگونه برود، چگونه نظام دموکراسی که حاکمیت شما مردم است جای آنرا بگیرد، به این بیاندیشید.


 



 


تظاهرات در مصر
 


به امید روزی که دیگر برای امام حسین عزاداری نکنیم!

من هنوز نمی‌توانم بفهمم دلیل اصلی اینکه ما ایرانیان برای امام حسین عزاداری می‌کنیم چیست؟ حالا می‌گوییم عاشورا روزی بوده است که امام حسین کشته شده است ولی اربعین دیگر یعنی چه؟

دردنیای امروز و زندگی شخصی ما بسیاری از عزیزان و نزدیکان ما به دلیل مختلف از دنیا می‌روند و برای‌شان شب هفت و شب چهلم و سال می‌گیریم ولی معمولا پس از یک سال برایمان قضیه حل می‌شود، چون به هرصورت مرگ حقیقتی است که برای همه ما هست ولی دلیل اصلی اینکه برای امام حسینی که ۱۴۰۰ سال پیش از دنیا رفته است عزاداری می‌کنند و بر سر وصورت‌شان می‌کوبند چیست؟ ممکن است گفته شود تا بوده همین بوده. بله این رسمی بسیار قدیمی است ولی فکر نمی‌کنید ۱۴۰۰ سال عزاداری برای امام حسین دیگر کافی باشد؟ چه خوب بود روزی می‌رسید که برای این همه امام و شخصیت مذهبی که داریم این قدر عزا نگیریم. تازه ۲۸ صفر هم در راه است. آن روز هم همه باید به خاطر پیامبر اسلام و امام حسن عزا بگیرند یا ادای عزاداری را دربیاورند. تکلیف کسانی که دراین روزهای به خصوص اصلا عزای‌شان نمی آید چیست؟ مشکل ما دراین است که حتی درخارج ازکشور هم همه جا این عاشورا و اربعین را یادشان هست و مثلا کسی درلس‌آنجلس نمی‌تواند بگوید آقا جان من روز اربعین می‌خواهم موسیقی شاد بنوازم. حتما دراین طرف دنیا هم همه باید ادای عزاداری اربعین را دربیاورند.

یادم هست یکسال درروز عاشورا اتفاق بسیار خنده دار وشادی برایم افتاد و هرکاری می کردم نمی‌توانستم درروز عاشورا جلوی خندیدن خودم را بگیرم. امیدوارم روزی برسد که ایرانیان به جای این همه عزاداری برای این امام و آن امام، روزهای شادی و نشاط و خنده به زندگی شان اضافه کنند.

به امید روزی که دیگر برای امام حسین عزاداری نکنیم!


 


محاسبه ریاضی
 


رای من کجاست؟ این بار لبنان

به گزارش رسانه‌ها، دیشب پس از اعلام نخست وزیری نجیب میقاتی، طرفداران حریری به خیابان‌ها آمده و به دنبال رای خود بودند. در این تظاهرات و درگیری‌ها که چند جاده نیز بسته شده است، کسانی که خود را طرفداران حریری می‌نامیدند با دردست داشتن پلاکاردهای سبز «رای من کجاست؟»، «نه به حزب الله» و «پاسداران خوش نیامدند» اعتراض خود را به رای مجلس نشان دادند.


 


چرا توقع دارید که نباید ببازیم؟! – بخش سوم

 

 بخش اول

 

بخش دوم

 

۳- باشگاه‌های فوتبال؛ در کشوری که بیش از ۹۰ درصد باشگاه‌های آن دولتی هستند و یا با پول صنعت در حال فعالیت هستند، نمی‌توان توقع داشت که مدیر یک باشگاه ورزشی اصولا خودش ورزشکار باشد و عموما انتصابی هستند. این موضوع با انتصاب‌های فامیلی و خویشاوندی در باشگاه‌ها دست به دست هم دادند تا مدیران باشگاه‌ها در بهترین حالت از مدیریت کلان ورزشی در حد جمع آوری کننده‌ی پول قراردادها نزول شأن داشته باشند. بنابراین در جایی که باید در مسایلی مانند انضباط بازیکنان (از قبیل مهمانی‌های شبانه که تقریبا در تمام دنیا برای بازیکنان به جز موارد خاص ممنوع است) ورود کنند و بازیکن را تنبیه و یا جریمه کنند تعلل می‌کنند و درنتیجه فدراسیون فوتبال با تشکیل کمیته‌ی منشور اخلاقی و با بهانه‌ی اینکه «چون پول قرارداد بازیکنان از بودجه ی عمومی است، پس ما حق تنبیه آنها را داریم» وارد ماجرا می‌شود.

 

به جز یکی دو تیم از تیم‌های فوتبال لیگ برتر، تقریبا هیچ‌یک از آنها مدیریت فوتبالی ندارند و دو تیم بزرگ و سابقه دارکشور از مجموعه ی ۵-۶ باشگاه خوب ایران، دارای سرپرست موقت هستند و نه مدیریت. جالب اینجاست که مدیریت ورزش کشور هم اعتقاد دارد که در مدیریت باشگاهی، هیأت مدیره کارایی ندارد و بهتر است که همه‌ی کارها توسط یک نفر انجام شود. مهم‌ترین فعالیت مدیران باشگاه‌ها، افشای قراردادها و بدهی‌های نفر قبلی بوده است و بیانیه دادن بر علیه یکدیگر که جالب توجه‌ترین و جدیدترین آن دعوای تمام نشدنی فتح الله زاده و آشتیانی مدیر فعلی و قبلی استقلال باشد. شاید تنها اقدام مثبت پشتیبانی از کادر فنی تیم، توسط کاشانی سرپرست موقت پرسپولیس انجام شد که درپی آخرین درگیری دایی با کمیته‌ی انضباطی به این کمیته نامه‌ی تندی نوشت و اعلام کرده بود «برای بالارفتن از فوتبال، تیم دیگری را انتخاب کنید!». باشگاه‌های شاهین بوشهر، ملوان و صبا به دلیل عدم پرداخت مدتی را بدون تمرین بازیکنان، عملا تعطیل بودند.

 

تنها باشگاه خصوصی کشور در لیگ فوتبال حرفه ایی، باشگاه استیل آذین، با خرید بازیکنان مطرح در ابتدای فصل توجه همه را به خود جلب کرد. متأسفانه باز هم پیش بینی من صحیح از آب درآمد و زودتر از آنچه که توقع داشتم، این تیم زمین خورد و تبدیل به تیم انتهای جدول شد با هزاران مشکل مدیریتی.

 

یکی دیگر از عوارض حضور مدیران دولتی در مدیریت باشگاه‌ها درانتخابات فدراسیون فوتبال که مدیریت‌های باشگاه‌ها حق رای دارند، نمایان می‌شود.

 

۴- و سازمان بی در و پیکر ورزش و فوتبال؛ فوتبال ایران پس از آنکه یک دوره‌ی تعلیق را گذراند با تلاش صفایی فراهانی که بعد از انتخابات به عنوان «فتنه گر» دستگیر شد (و من اکیدا اعتقاد دارم که لجبازی‌های او در همین دوران با علی آبادی او را به فتنه تبدیل کرد)، دوباره شکل فدراسیون گرفت. اما در همان روزهای اول که قرار بود انتخابات رئیس فدراسیون صورت گیرد، اتفاق خنده‌دار و عجیبی افتاد. معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی پای خود را در یک کفش کرد که کاندیدای ریاست است! این بار مایلی‌کهن، فیروز کریمی و تا حدودی هم برنامه ی ۹۰ از خجالت علی آبادی درامدند. به هرحال فدراسیون با یک انتخابات نیمه فرمایشی به مرد همیشه خندان، کفاشیان رسید و علی‌آبادی هم با بدترین رای ممکن نتوانست از مجلس برای تصدی وزارت نیرو رای بیاورد. کمیته‌ی منشور اخلاقی اختراع شد تا در همه اموری که به هیچکس ارتباطی ندارد، دخالت کند. «ف.ک» معرف حضور همه ی علاقمندان فوتبال شد و تبدیل به متلکی برای بازیکنان درآمد. هرکسی که در فوتبال دستی داشت و «ف.ک» بود درگیر ماجرا شد. نایب رئیس و رئیس فدارسیون گاهی می‌گفتند که این کمیته نمی‌تواند دخالت کند، اما چنین خبری نبود.

 

آشفتگی فدراسیون در انتخاب مربی تیم ملی هم وجود داشت. در شرایطی که همه فکر می‌کردند قرار است قطبی سرمربی تیم ملی شود، علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و بلافاصله بعد از شکست از عربستان در تهران در حضور احمدی‌نژاد، در حالی‌که در دقایق آخر تقریباً تمام امید خود را برای رفتن به جام جهانی از دست داد، برکنار شد. مقاومت دایی بر اینکه در تمامی برنامه‌های زنده ی ورزشی ثابت کند که نه با دستور فدراسیون فوتبال انتخاب شد و نه با دستور آنها اخراج شد، ستودنی است. بعد مایلی‌کهن انتخاب و معرفی شد که در عرض کمتر از 20 روز با مصاحبه‌ها و بیانیه‌هایش، او را مستعفی کردند. بالاخره مجددا به دنبال قطبی رفتند که مانند کف دست کره‌ای‌ها را می‌شناخت ولی او هم نتوانست تیم را جام جهانی ببرد. قطبی تکه کلام جالبی دارد و همیشه آن را تکرار می‌کند، «فوتبال ایران، احساسی است» و او از همین احساسات هم استفاده برد. «می‌بریم»، «می‌رویم»، «دل‌شیر»، «بازیکن تشنه و گشنه‌ی تیم ملی» و سایر تکه کلام‌های او اگرچه طرفی برای تیم نبست، اما روش جنتلمنی او، فرصت را از منتقدان بی‌چاک و دهن او گرفت.

 

مربیان تیم جوانان و نوجوانان ایران که نتایج خوبی بدست آورده بودند، در یک اقدام عجیب و غریب تعویض می‌شوند و فدراسیون شدیدا از نفرات جدید حمایت می‌کند. دو تیم جوانان و نوجوانان در مسابقات خود این بار، در همان مرحله‌ی گروهی و یا یک مسابقه پس از صعود از مرحله‌ی گروهی حذف می‌شوند و قهرمان سری قبل، با سرافکندگی به ایران باز می‌گردد و با کمال تعجب مربیان ابقا می‌شوند. علی دایی به شدت به این موضوع اعتراض می‌کند و رفتار فدراسیون با خود او را با آنها مقایسه کرد. فدراسیون فوتبال مانند بچه‌هایی که لجبازی می‌کند، همین موضوع را بهانه کرد و جنگ دایی- فدراسیون شروع شد. من بهترین نام برای این جنگ را «جنگ فوتبال – فدراسیون» می‌دانم. اوج این دعوا در مصاحبه‌ی کفاشیان با فردوسی‌پور و تماس تلفنی با علی دایی و بالاخره حضور علی دایی در برنامه ۹۰ و نشان دادن اسنادی بود که آب پاکی را بر دستان فدراسیون فوتبال ریخت. در این دعوا ابتدا رئیس کمیته‌ی انضباطی طرف علی دایی را گرفت ولی چند هفته بعد و ظاهرا با فشار مسئولان ورزش در یک اقدام بی‌نظیر دیگر دایی را تا اطلاع ثانوی «ممنوع المصاحبه ی فوتبالی» کردند. حکمی که بسیاری آن را حتی مخالف قانون اساسی می‌دانستند. علی دایی هم برای نشان دادن اعتراض به جمع خبرنگاران می‌رفت و در مورد آب وهوا صحبت می‌کرد. این ماجرا تا چند روزی قبل از بازی‌های جاری ادامه داشت تا اینکه اطلاعیه شدیداللحن پرسپولیس به کمیته‌ی انضباطی که حتی دربان این کمیته هم بیانیه صادر می‌کرد را «خاموش» کرد.

 

تیم ملی اسپانسری داشت که شرکت ایرانول بود. اما این اسپانسر در دوران مربیگری علی دایی، مشخص نشد و در زمان حضور بذرپاش در سایپا که تا ماه پیش عزیزشده‌ی احمدی‌نژاد بود، شرکت سایپا بود. اسپانسری که به گفته ی بسیاری از اهالی ورزش هیچ تأثیری نداشت و فقط اسم بود. جدیدا، دوباره اسپانسر به شرکت ایرانول تبدیل شده است، اما اینکه چگونه در بحث تحریم‌های مالی، یک اسپانسر نفتی قرار است فعالیت اقتصادی تیم ملی را داشته باشد، خود جای سئوال فراوان دارد.

 

برای مسابقات جام جهانی و در حالی که حداقل یک داور وسط و یک کمک داور را می‌توانستیم در جام جهانی داشته باشیم، با اشتباه‌های عجیب و غریب داور وسط منتخب، فقط یک کمک داور به مسابقات اعزام شد. البته این کمک داور هم داستانی برای حضور در جام جهانی داشت. او از فدراسیون گله کرد که یک ریال هم برای او خرج نکرده‌اند و تمامی هزینه‌های سفرهای آمادگی و تمرین‌ها را خود پرداخت کرده است. کمک داور ایرانی در مسابقات، البته گل کاشت و کمی سرافرازمان کرد. در بازگشت هم، بانک ملی و یکی دو نهاد دیگر از او قدردانی کردند که ظاهرا به او برخورده بود. در احمقانه‌ترین این تشویق‌ها، در حالی که به عنوان کمک داور در یک بازی انتخاب شده بود، مسئولان تیم میزبان به او هدیه دادند! رئیس کمیته‌ی داوران هیچگاه در دفترش حضور نداشت و دائم در سفر بود. داوریچها در فوتبال ایران تبدیل به فاجعه شد. آنقدر تعداد اشتباهات داوری بالا رفت که صدای تمام تیم‌ها درآمد. در آخرین اشتباه خنده دار، داور و ناظر داوری به کل قوانین فیفا را در ضربه پنالتی فراموش کرده بودند و بازی ذوب آهن و مس کرمان با حکم فدراسیون فوتبال دوباره برگزار خواهد شد. اما جالب اینجا بود که عنایت، رئیس کمیته‌ی داوران همانند بهبهانی وزیر راه، اعتقاد داشت که این اتفاقات عادی است. عنایت برکنار شد و تا یکی دو روز پیش، کمیته ی داوران بی‌صاحب بود.

 

پیش از جام ملت‌های آسیا چند گل به خودی هم داشتیم. صفایی فراهانی عضو کمیته‌ی اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا بود که با بازداشت او، جای او خالی مانده بود و بالاخره در نامه‌ای بدون ذکرعلت استعفای خود را داد البته بن همام رئیس کنفدراسیون آسیا رسما از مقامات ایرانی خواستار آزادی او شده بود. در انتخابات این کمیته که به نوعی بالاترین مقام اجرایی در فوتبال آسیاست، مرد همیشه خندان فوتبال (که چند روز قبل تر اعلام کرده بود که حتی اگر ایران در دور مقدماتی جام ملت‌های آسیا حذف شود، او استعفا نمی‌دهد و دوروز پیش دوباره نیز این موضوع را تکرار کرد!!) خود را کاندید عضویت کرد. از طرف دیگر نیز، سعیدلو خود را کاندید نایب رئیسی کنفدارسیون کرده بود که عملا یک مقام تشریفاتی است. چند روز قبل تر اعلام شده بود که حضور اعضای بلندپایه ایران در کمیته‌های ورزشی آسیا و بین الملل، برای مقاصد اصولی سیاست کشور مهم است. کلی سفر و رشوه‌های نقدی و غیرنقدی همه بی‌نتیجه ماند. کفاشیان به قول خودش، برای تضمین انتخاب سعیدلو از کاندیدایی استعفا داد (که جنجالی به پاکرد) و سعیدلو هم رای نیاورد، اما تا دلتان بخواهد کشورهایی نماینده پیدا می‌کنند که اگر همین حالا با کره جنوبی یا ژاپن بازی کنند، یک دوجین گل می‌خورند و یا تاریخ استقلال آنها کمتر از ۶۰ سال است.

 

ورزش کشور، امسال پس از تحقیر نام خلیج فارس در بازیهای آسیایی درخشید، اما این درخشش از آنِ مردان نبود. تعداد مدال‌های زنان ایرانی بیشتر از مردان بود. البته برای همین درخشان ظاهر شدن، ائمه ی جمعه هم به زحمات فراوان افتادند. در همان بازی‌های آسیایی، تیم فوتبال امید با سرمربی‌گری سنتی و بازیکنانی که تا دو هفته قبل با یکدیگر بازی نکرده بودند از مراحل مقدماتی بالا آمد و بالاخره مقام چهارم را با حداقل مقام دومی در ۳۰ ثانیه مانده به انتهای دیدار عوض کرد. سرمربی تیم امید، استعفا داد و در حال حاضر هم تیم امید سرمربی ندارد در حالیکه روزشمار بازی‌های مقدماتی المپیک لندن به کار افتاده است. بنابراین، برای این تیم هم نمی‌توان امیدی متصور بود.

 

به هر حال، تیم ایران با باخت از کره جنوبی، همانند سایر تیم‌های غرب آسیا و خلیج فارس از رقابت‌ها حذف شد تا همه بفهمند، مهم تر از بازیکن، مربی و شانس، این سیستم و نظم است که ورزش را به پیش می‌برد. در گذشته‌ای نه چندان دور کشتی آزاد ایران لرزه به اندام حریفان می‌داد و در اعزام تیم ملی کشتی به مسابقات جهانی همیشه رتبه‌ی اول تا سوم برای ایران بود. اما حالا حتی مقام‌های کشتی آزاد را هم یک به یک به دلیل بی‌نظمی از دست داده ایم و می‌دهیم. بی‌نظمی باعث می‌شود که در ورزش‌های گروهی توان رقابت با رقبا را نداشته باشیم و یا موردی این توانایی را بدست می‌آوریم و از دست می‌دهیم. آنچه که استرالیا، ژاپن و کره جنوبی دارند و آنها را به جام جهانی می‌برد، غرور ملی به آنها می‌دهد و جوانان‌شان را تخلیه روحی و هیجان می‌کند، وجود سیستم است. آنها فوتبال خود را در سینماها مانند یک فیلم نمایش می‌دهند و مردم هم در سالن، کسانی که کیلومترها دورتر هستند را تشویق می‌کنند. به زنان هم اجازه می‌دهند که در استادیوم‌ها بیایند و یا در سینماها برای دیدن فوتبال حضور داشته باشند. زنان نیمی از جامعه هستند که لازم است آنها هم هیجان داشته باشند و خود را تخلیه کنند ضمن اینکه با این ترفند، مردها هم رفتار خودشان را در استادیوم‌ها اصلاح می‌کنند. کشورهای یاد شده، اصولا اداره‌ی اماکن نیروی انتظامی ندارند ولی اگر داشتند هم جلوی حضور زنان در سینماها را البته نمی‌گیرد.

 

با تمام این تفاسیر، آیا هنوز معتقدید که باید حرف اول آسیا را بزنیم، به جام جهانی و المپیک راه پیدا کنیم  و در آن مسابقات آبرومندانه فوتبال بازی کنیم؟

 

 


 


جنبش مصر:«حسنی مبارک باید از قدرت کنار بروی!»

 

 

طبق خبری که همینک توسط صفحه فیس بوک« we are all Khaled Said» منتشر شد، در میدان تحریر شهر قاهره که تظاهرات در جریان است گروهی از فعالین و مردم در حال سرو غذای مجانی به تظاهرکنندگان هستند . این صفحه از مردم  با حالتی طنزآمیزدرخواست می‌کند برای غذای مجانی هم که شده به  میدان تحریر بروند.

همچنین این صفحه و مدیریت آن از مردم خواست به تلویزیون و رادیو ملی مصر بروند و  کنترل آن را به دست بگیرند تا اخبار و اطلاعات درست در اختیار مردم قرار بگیرد

این صفحه می‌نویسد:« تلویزیون و رادیو ملی، حتی خبری از تظاهرات امروز را منعکس نکردند و این نشان می‌دهد رئیس جمهور و پلیسش چقدر بزرگ هستند !»

 

حدود چهارهزار و سیصد نفر  از مصری‌ها اخبار مربوط به  این تظاهرات و درگیری‌ها را از طریق سایت تماشا می‌کنند

 http://www.ustream.tv/channel/cairodowntown

بالکن خانه‌های مصر با پرچم‌های این کشور مزین شده و این نماد همراهی  مردم مصر با این تظاهرات است. صدها پرچم مصر امروز به این نشانه به اهتزار در آمده‌اند. با این حال پلیس با استفاده از گاز اشک آور قوی،  حرکت بسیاری از مردم را ازآنها گرفته و بسیاری به حالت اغما فرورفته‌اند.یکی از اعضای این شبکه اجتماعی در این صفحه نوشته‌است:« ما با صلح و آرامش به تظاهرات دست زدیم، هیچ فروشگاه و ماشین و امکانات عمومی از طرف ما لطمه ندید، اما پلیس وحشیانه به مردم حمله کرد و بسیاری زخمی شدند.» تلویزیون الجزیره نیزاعلام کرد هیچ صدمه‌ای از سوی معترصین به اموال عمومی و فروشگاه‌ها نرسیده‌است.

مایا یکی از فعالین این حرکت سیاسی- اجتماعی که در فیس بوک بسیار فعال است مدام از مردم می‌خواد ایستادگی کنند و متفرق نشوند تا به خواست‌های اولیه خود برسند.

فواد مدام از مردم مصر تشکرمی‌کند و می‌گوید:« اشک در چشمانم حلقه زده، مردم مصر دوستتان دارم و به شما مغرورم.».شعارهای مردم " آزادی، عدالت و  تغییر "است و تظاهر کنندگان این سه کلمه را در شعارهای خود تکرار می‌کنند. از تمام کسانی که در منطقه میدان تحریر زندگی می‌کنند خواسته‌شده از  wifi خود را از حالت  قفل شده خارج کرده و عمومی کنند تا دیگران نیز بتوانند  از اینترنت برای پوشش اخبار استفاده کنند.

سلما زین می‌گوید:« ای جهان خواب آلود برخیز و ما معترضین مصری که حمایت کن تا حکومت مصر سقوط کند.»

محمد می‌گوید:« امروز خبرنگار الجزیره از من پرسید آیا مبارک مثل بن علی است و تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود . کدام بدترند شیطان یا شیطان ؟»

شبکه تلویزیونی 24 عربی،  پلیسی را نشان داد که روی دوش مردم حمل می‌شدو علیه حکومت مصر شعار می‌داد. دوازده تظاهر کننده دستگیر شده و با اتوبوسی به صحرای اسماعیلیه در مصر منتقل شدند. این در حالیست که اخبر حاکی از درگیری بیشتر پلیس با تظاهرکننده‌گان است

یکی از صفحات فیس بوک در باره  حسنی مبارک نوشت:«  یاران ما در جده از ما می‌پرسند کی رئیس جمهورتان به عربستان سعودی می‌رسد؟»

 

 

 


 


دهه ۶۰، دهه ۸۰ و قصه طناب دار

 

عجب قصه‌ای قصه‌ی طناب دار. دهه سیاه ۶۰ توی زندان باشی، مجاهد باشی و به هر دلیلی شانسی بیاری یا به قولی خدا بخواد و اعدام نشی. می‌تونم زمزمه‌های زن و مادر و بچه‌ای رو بشنوم که اگر نه هر روز، هر از چند گاهی خدا رو شکری می‌گفتند و نفس عمیقی می‌کشیدند و شاکر و خوشحال بودن که چه خطری از سرشون رفع شده. بعد سال ۸۹، دوباره به همان جرم نکرده قبلی بری به همون زندان قبلی و دوباره زن و بچه و مادر و پدری که پشت در همون زندان به این در و اون در می زنن. خاطرات...هجوم خاطرات، حتما همه را دیوانه خواهد کرد. می‌دونی بدیش چیه؟ بدیش اینکه یه کورسوی امیدی تو دلت هست که این بار هم خطر از سرت رفع می‌شه. بعد یه روز می‌آن و بی خبر می‌برنت پایه چوبه دار...

 

...ترس...ترس...ترس. خاطراتی که از جلوی چشم رد می‌شن و ...طناب دار و ...هنوز باورت نمی‌شه که چه خبره که بازم بی‌خبر، بی‌خیال اعدام می‌شن و برت می‌گردونن به سلولت. زنت بیرون از زندان داره بال بال می‌زنه...بازم بدیش می‌دونی چیه؟ اینه که حالا یه ذره دیگه امیدت بیشتر می‌شه، با اینکه مرگ رو با چشمات دیدی پیش خودت می‌گی این یه بازیه...از خواب پا می‌شم...بازی تموم می‌شه... شب‌هایی پر از خواب طناب دار و...تا دوباره می‌آن و می‌برنت و این‌بار دیگه طناب دار دور گردنت حلقه می‌شه....می‌دونی بدیش چیه؟ بدیش اینه که تا دم چوبه دار بازم فکر کنی شاید این بار هم امیدی باشه...و رقص تو اون بالا پایان این قصه است. بازی تموم می‌شه اما...عجب قسمتی داشتی برادر...

 

دهه۸۰ داره مثل دهه ۶۰ می‌شه و با وجود اینترنت و چه و چه و چه انگار باز هم صداها به جایی نمی‌رسه. به ما نمی‌رسه به مردم نمی‌رسه. شاید هم ...

 

 


 


اولین کشته تظاهرات امروز مصر

 

اگرچه پلیس مصر در حین تظاهرات امروز مردم بارها به حمله به مردم، تیراندازی، پرتاب گاز اشک آور و ضرب و شتم آنان پرداخت اما اولین کشته این تظاهرات جوانی بیست ساله از منطقه سوئز بود که به ضرب گلوله پلیس مصر دقایقی پیش به شهادت رسید.«مصطفی ردا محمود الفتاح» اولین شهید این تظاهرات بود.  این خبر توسط روزنامه المصری الیوم  دقایقی پیش منتشر و در میان فعالین دهان به دهان چرخید. معترضین در پیام‌های خود بر روی صفحه فیس بوک ، ضمن همدردی با خانواده وی، برایش طلب غفران نموده و  در بعضی از پیام‌ها حسنی مبارک با زشت‌ترین کلمات مورد خطاب قرار گرفته‌است. مردم  از وی به عنوان سمبل ادامه این تظاهرات یاد کرده و از پلیس مصر خواستند دست به جنایت دیگری چون کشتن مصطفی نزند.سایت خبری اخبار العرب  در خبری فوری نوشت:« پسر حسنی مبارک و خانواده او به کشور بریتانیا فرار کردند.»

 

سایت بانک معروف HSBCنیز از انتقال مبلغ هنگفتی پول توسط  رجال ثروتمند مصری به  بانک‌های سویسی خبر داد

با گذشت تنها چند ساعت از این تظاهرات، امید  به پایان رساندن   حکومت مصر در میان مردم مصر در حال افزایش است، با این حال  تحلیلگران معتقدند مصر تونس نیست.


 


مصری‌ها به خیابان ریختند، «توییتر» فیلتر شد

 

یازدهم ژانویه سال گذشته، «خالد سعید» جوان بیست و هشت ساله مصری که در حال رفتن به کافی‌نت بود مورد حمله مامورین پلیس قرار گرفت و به قتل رسید. دو مامور پلیس مصری بدون هیچ اجازه رسمی از کسانی که وارد کافی‌نت می‌شدند درخواست کارت شناسایی کردند. خالد سعید، از ارائه کارت شناسایی سر باز زد و اقدام پلیس را غیر قانونی خواند. این مساله با حمله پلیس و به قتل رسیدن وی منجر شد. اتهام او پخش فیلمی در اینترنت درباره فساد پلیس مصر بود. اگر چه دولت مصر علت مرگ وی را بلعیدن  مواد مخدر اعلام کرد، عکس‌های منتشر شده از سردخانه شهر اسکندریه مصر نشان داد وی با ضربات وحشیانه پلیس مصر به قتل رسیده‌است

 

این مساله باعث اتحاد و گردهم‌ایی تعداد زیادی از مردم مصر شد. صفحات بسیاری در فیس‌بوک در حمایت از وی ایجاد گردید. صفحاتی چون«کلنا خالد سعید»  و یا «انا اسمی خالد سعید» یا we are all Khaled Said که نشان دهنده حساسیت مردم مصر به این موضوع و قتل یک شهروند بیگناه مصری بود. گروه‌های مصری  بسیاری دست به تظاهرات زدند. گروه «البرادعی» نیز در حمایت از مردم مصر آمادگی بسیاری از خود نشان داد. بیش از هشت هزار مصری در فیس‌بوک اعلام کردند که درتظاهرات امروز بیست و پنجم ژانویه در دفاع از حقوق انسانی مردم مصر، اعتراض به فساد موجود درآن، فقر، شکنجه و... شرکت خواهند کرد. آنها با طراحی پرچم جدیدی برای مصر، پرچم تونس را در پرچم خود جای دادند تا به مردم  اعلام کنند تنها راه حل مصر، اقدامی جدی چون اقدام مردم تونس است. گستره این تظاهرات به خارج از مرزهای مصر نیز کشید. این در حالی‌است که فعالین مصری در امریکا و اروپا دست به تظاهرات درمقابل سفارتخانه‌های کشور خود و نیز سازمان ملل زدند. با ادامه انقلاب اینترنتی در مصر، و گسترش پیام رسانی و عضو گیری در میان مصری‌ها ، شبکه اجتماعی «توییتر» امروز در مصر فیلتر شد. 

بسیاری از مردم مصر مانند تونسی‌ها برای شرکت در تظاهرات، ابتدا نماز جماعت خواندند و سپس تظاهرات خود را آغاز کردند.


   

 

مردم مصر خواستار تغییر اساسی در سیستم سیاسی و اقتصادی کشور خود هستند و جوانان مصری در پی آنند که با بهره‌گیری از تکنولوژی  و استفاده از تجربیات دیگر  کشورها چون تونس و ایران دامنه این اعتراض‌ها را گسترده‌تر و مردمی‌تر کنند. شریف یکی از جوانان سازمان‌دهنده این تظاهرات در مصر در مصاحبه با خودنویس گفت: «ما از جنبش سبز و استفاده جدی مردم ایران از پدیده جدید شهروند روزنامه‌نگاری بهره بسیار بردیم و در سال اخیر تلاش کردیم با مطالعه و بررسی کاری که ایرانیان در پوشش دادن به اخبار  تظاهرات خود داشتند این روش جدید را در میان مصری‌ها عمومی‌تر کنیم. اینک صفحات فیس‌بوک و توییتر، از هر خبرگزاری و روزنامه‌ای بهتر عمل می‌کنند و ما شاهد آنیم که با همین صفحات مردم را به خیابان‌ها کشیده‌ایم و امیدواریم جنبش مردم مصر به ثمر بنشیند.»

 

 اخبار و اطلاعات مربوط به تظاهرات مردم مصر از طریق صفحات فیس‌بوک با سرعت «به روز» می‌شود. بنا براین اخبار که در صفحات معتبر فیس‌بوک به چشم می‌خورد، حدود بیست هزار نفر در شهر اسکندریه به خیابان ریخته‌اند و تعداد معترضین هر لحظه در حال افزایش است. در حال حاضر، زنان سال‌خورده در شهر اسکندریه، شهر خالد سعید،  لیوان‌هاو قابلمه‌های خود را از پنجره‌ها و بالکن‌های خود به خیابان پرتاب می‌کنند. دقایقی پیش، یکی از این صفحات از تیراندازی پلیس مصر به سوی مردم در قاهره خبر داد. این صفحه از مردم خواست در منطقه «تحریر» به دیگر مصری‌های معترض در قاهره  بپیوندند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته