-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 01/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه

پس از یک هفته تنش میان حکومت و مجلس نمایندگان افغانستان رییس جمهوری «حامد کرزی» پذیرفت مجلس روز چهارشنبه گشایش یابد.

حدود دو ماه از اعلام نتیجه انتخابات مجلس نمایندگان افغانستان می‌گذرد، اما ظاهرن به دلیل تقلب گسترده در انتخابات، مجلس نمایندگان تا‌کنون گشایش نیافته است.

اما برخی تحلیل‌گران در افغانستان می‌گویند رییس جمهوری کرزی به خاطر این که هوادارانش کم‌تر به مجلس راه یافته است تلاش دارد تا اگر بتواند با حذف برخی نمایندگان اپوزیسیون، طرف‌دارانش را به مجلس داخل کند.

به باور تحلیل‌گران مداخله دادستانی، دادگاه و ایجاد دادگاه خاص برای رسیدگی به تقلب‌ها را نیز ادامه همین تلاش‌های رییس جمهوری کرزی بود.

اما در هفته اخیر پس از آن‌که حامد کرزی تصمیم گرفت تا گشایش مجلس نمایندگان را تا یک ماه دیگر به تعویق بیندازد، با واکنش تند نمایندگان مجلس و جامعه جهانی مواجه شد.

بر اساس قانون اساسی افغانستان مجلس نمایندگان توسط رییس جمهوری باید گشایش یابد، اما نمایندگان هشدار دادند اگر رییس جمهوری بخواهد گشایش مجلس را به تعویق اندازد آنان بدون حضور وی مجلس به کار آغاز می‌کنند.

«محمدیونس قانونی» رییس مجلس پیشین نمایندگان که این بار نیز به مجلس راه یافته است گفت، بر اساس قانون رییس جمهوری صلاحیت گشایش مجلس را دارد، اما صلاحیت تعویق افتتاح آن را ندارد.

از جانب دیگر جامعه جهانی نیز از این موضوع ابراز نگرانی کرده و خواهان گشایش هرچه زودتر مجلس شد.

«استیفن دی مستورا» نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد در افغانستان در روزهای اخیر بارها با رییس جمهوری کرزی، نمایندگان مجلس و سیاست‌مداران این کشور گفت‌و‌کو کرد.

وی گفت: «بحران به وجود آمده در افغانستان برای جامع جهانی جای نگرانی است و آنان برای حل مسالمت‌آمیز این قضیه با طرف‌های مختلف صحبت کرده است.»

سه روز پیش نمایندگان مجلس با رییس جمهوری کرزی گفت‌و‌گو کردند، اما به نتیجه نرسیدند.

نمایندگان خواهان لغو دادگاه خاص و گشایش مجلس بودند، ولی حامد کرزی ضمن پذیرفتن گشایش مجلس لغو دادگاه خاص را نپذیرفت.

این تنش‌ها سبب نگرانی شهروندان افغان شده و ادامه آن را سبب بحرانی بزرگ در این کشور می‌دانستند.

اما روز گذشته با انعطاف‌پذیری نسبی نمایندگان حامد کرزی با خواست آنان توافق کرد.

در توافق‌نامه میان نمایندگان دو موضوع مورد توافق قرار گرفت، نخست گشایش مجلس به روز چهارشنبه و رسیدگی به جرایم جنایی مطابق به قانون اساسی، قانون انتخابات و سایر قوانین این کشور با در نظرداشت مصوونیت نمایندگان مجلس.

این در حالی است که پیش از این نمایندگان در توافق‌نامه‌شان خواهان لغو دادگاه خاص شده بودند.

«همایون عزیزی» وزیر دولت در امور پارلمانی افغانستان گفت رییس جمهوری با نمایندگان به توافق رسیده است، اما برای تایید این موضوع آن را به محکمه (دادگاه کل) فرستاده است.

اما دادگاه عالی که قبلن خواهان تعویق گشایش مجلس شده بود، با این خواست نمایندگان و رییس جمهوری موافقت کرد و به این اساس قرار است مجلس نمایندگان فردا گشایش یابد.

با آغاز به کار دومین مجلس نمایندگان افغانستان بعد از سقوط طالبان با حضور اکثریت نمایندگان اپوزیسیون، پیش‌بینی می‌شود آقای کرزی سال‌های سختی را پیش رو دارد.

اما برخی از نامزدان معترض و راه نیافته به مجلس در هفته‌های اخیر بارها دست به راه‌پیمایی زده و با گشایش مجلس مخالفت کردند.

این نامزدان حتا یک بار هشدار دادند اگر رییس جمهوری به گشایش مجلس با نمایندگان توافق کند، آنان به کمک مردم مانع خواهند شد.

این در حالی‌ است که امروز قرار است رییس جمهوری کرزی با نمایندگان معترض نیز گفت‌و‌گو کند.


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

هزاران سال از عمر اولین هرم بزرگ فراعنه که به دستور «جوزر» (Djoser)، دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه ساخته شد، می‌گذرد. بنای این اهرام که به عنوان یکی از عظیم‌ترین عجایب هفت‌گانه‌ی‌ قدیم جهان به شمار می‌آیند، تا امروز نیز یکی از شاه‌کارهای تکنیک مهندسی، طراحی و معماری محسوب می‌شوند. که در هاله‌ای از ابهامات بسیار قرار دارد و هنوز در مورد نحوه و شکل ساخت آن بحث‌های فراوانی است. این اهرام از سال‌ها پیش مورد کاوش‌های فراوانی قرار گرفته است و در طول این سال‌ها بسیاری از گنجینه‌های آن به سرقت رفته است. در مورد ساخت بنایی چنین عظیم که ساخت آن پانصد سال به طول انجامید، سوالات بسیاری بی‌جواب مانده است.

مصری‌ها زندگی کوتاه این جهان را فانی و مرگ را آغاز یک حیات نوین و جاویدان در دنیای دیگر می‌شناختند. به همین دلیل منازل خود را با مصالحی مانند خشت و گل و مقابر را از مصالح با دوامی مانند سنگ می‌ساختند. بر اساس اعتقاد و تفکر آنان هر انسان علاوه بر جسم دارای یک روح بنام «بع»، و یک پیکر شبیه بنام «کا» است. «بع» پس از مرگ در زمین مانده و هر شب به جسد باز می‌گردد ولی «کا» می‌تواند مابین دو جهان در حرکت باشد. به اعتقاد آنان، شرط جاودانه بودن زندگانی آن بوده است که بع و کا هر دو بتوانند جسد خود را شناخته و به آن بازگردند. به همین علت برای از بین نرفتن اجساد مردگان آنان را مومیایی کرده و کلیه اشیا و متعلقات آنان را در کنارشان قرار می دادند. هم‌چنین برای محافظت از جسد، مقابر را محکم و غیر‌قابل نفود می‌ساختند تا «کا» بتواند در آن‌جا سکونت کند و از بلاهای طبیعی و سرقت اموال در امان باشد. درهای کاذب در کنار مقابر به منظور ورود و خروج «بع» و «کا» ساخته شده بود تا آن‌ها بتوانند تردد کنند.

بنای این اهرام که به عنوان یکی از عظیم‌ترین عجایب هفت‌گانه‌ی‌ قدیم جهان به شمار می‌آیند، تا امروز نیز یکی از شاه‌کارهای تکنیک مهندسی، طراحی و معماری محسوب می‌شوند.

در «جیزه» گیزا، غرب قاهره‌ی امروزی، سه هرم از فراعنه سلسله چهارم به نام‌های «خوفو» یا «خئوپوس» به معنای کسی که به افق تعلق دارد، خفرع (Khafre) یا خفرن یعنی بزرگ و منکورع (Menkaure) یا موکرینوس به معنای ملکوتی وجود دارد. هرم‌های سه‌گانه، عظیم‌ترین و باشکوه‌ترین بناهای دوره‌ی پادشاهی کهن هستند که جزو عجایب هفت‌گانه جهان باستان نیز محسوب می‌شدند. این هرم‌ها که از حدود سال 2550 پیش از میلاد ساخته شده اند، با رمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده‌اند و نمادهای «حکمت ازلی»، «سرزمین مصر»، «پایداری ابدی» و «فنون جادوگری» بودند. اهرام گیزا نقطه‌ی اوجی در تکامل شیوه‌ی معماری مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است که با ساختن مصطبه‌ها، مقابر اولیه مصریان که بیش‌تر آجری یا سنگی بودند ، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پیش‌رفت کرد.

برای ساخت اهرام، تعدادی شیب راهه‌ی آجر فرش احداث شد و تخته سنگ‌های آهکی را که از معادن آن سوی نیل با قایق به آن‌جا منتقل می‌شدند، به احتمال زیاد با استفاده از غلطک‌های چوبی چون آن زمان هنوز چرخ اختراع نشده بود روی این شیب راهه‌ها به بالا منتقل می‌کردند. در جلوی هر هرم، معبد کوچکی قرار داشت که با گذرگاهی سنگ‌فرش به معبدی دیگر که در دره نیل، در حاشیه مزارع واقع بود، می‌پیوست. ورود به معبد واقع در دره از طریق مجرایی از رود نیل ممکن بود و هنگام جاری شدن سیل، با قایق به آن‌جا رفت‌و‌آمد می‌کردند. در دو سوی اهرام، هرم‌هایی کوچک با طرحی منظم و دقیق وجود داشت که ویژه اعضای خاندان سلطنتی بود و تعدادی مصطبه نیز به مقام‌های بلندپایه درباری اختصاص داشت. جهت هرم‌های سه‌گانه، شمالی – جنوبی است، هرم‌های خوفو و خفرع نیز بر روی محوری مایل در امتداد یک‌دیگر ساخته شده‌اند.

در مورد استفاده از فرم‌های هرمی شکل، «هلن گاردنر» در کتاب «هنر در گذر زمان» چنین نگاشته است.

«وقتی پادشاهان سلسله‌ی سوم، اقامت‌گاه دایمی خود را به ممفیس انتقال دادند، تحت‌تاثیر «هلیوپلیس»، قرار گرفتند. این شهر، مرکز کیش نیرومند «رع»، خدای آفتاب بود که بتش به‌صورت یک سنگ هرمی شکل ساخته شده بود. در دوران سلسله‌ی چهارم، فراعنه‌ی مصر، خود را فرزندان رع نامیدند و به همین علت از آن پس کوشیدند او را بر روی زمین مجسم کنند.

خوفو یا خئوپس، دومین پادشاه سلسله‌ی چهارم بود که از حدود سال 2551 پیش از میلاد به مدت نزدیک به ربع قرن بر مصر حکومت کرد. وی مجموعه گیزا را در چهل کیلومتری شمال داشور، نزدیک قاهره مدرن و شهر تاریخی و کهن ممفیس، پایه‌گذاری کرد. این مجموعه دارای پنج عنصر اصلی است. این بنای یادمانی سنگی بسیار عظیم، به «هرمی که مکان طلوع و غروب خورشید است»، شهرت داشت.

به استثنای اتاقک تدفین، توده‌ی غول پیکری از بنایی با سنگ آهک یا کوهی از سنگ است که مطابق همان اصول ساختمانی هرم پله دار پادشاه زوسر در سقاره ساخته شده است. لازم به ذکر است که تمامی سنگ‌های به‌کار رفته در ساخت اهرام، بدون ملات در کنار یک‌دیگر کار گذاشته شده‌اند.

زاویه شیب پهلوهای هرم خوفو 54 درجه و 54 دقیقه است که ضابطه‌ای برای ساخت هرم‌های بعدی در مصر شد. طول ضلع هر قاعده این هرم 230.364 متر، طول هر یال 217 متر، بلندای اصلی آن حدود 145.75 متر و ‌ارتفاع کنونی آن حدود 137.18 متر است و قاعده‌ی هرم، 5.37 هکتار زمین را فرا گرفته است. در ساخت این بنای عظیم نزدیک 2300000 قطعه سنگ در 210 ردیف سنگ چین به‌کار رفته که هریک وزنی بین 2 تا 15 تن داشته‌اند. برخی منابع که در رابطه با ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد این بنای عظیم منتشر شده است، جرم هرم خئوپس را برابر یک‌صد میلیونیوم کره زمین تخمین زده‌اند.

بنا، مساح، سنگ‌تراش، نجار، ملات‌ساز و سر کارگر از جمله افرادی بودند که در ساخت این بنا شرکت داشتند. سنگ‌های بریده شده پس از شماره‌گذاری توسط سورتمه‌هایی که بر روی الوارهای موازی، شبیه تراورس‌های زیر راه‌آهن حرکت می‌کردند به سمت مکان ساختن هرم حمل می‌شدند. آنان برای روان‌کاری سورتمه‌ها بر روی تراورس‌ها از آب، خاک نرم و روغن استفاده می‌کردند. در اکتشافات جدید بر روی این آثار، حدود 600 مقبره‌ی دیگر از کارگران نزدیک هرم خئوپس کشف شد. مطالعه بر روی اسکلت این افراد، ضایعات بسیاری در ستون فقرات آن‌ها، بریدگی انگشتان دست و پا و نقص عضوهای شدیدتری را که به واسطه حمل سنگ های سنگین در آن‌ها پدید آورده بود نشان می‌داد. بیش‌تر ابزارهای اندازه‌گیری آن زمان مسی یا سنگی و دارای دسته‌ها‌ی چوبی بودند. ابزارهای اندازه‌گیری نیز شامل تراز، شاقول و امثال آن می‌شد. برای بالا بردن سنگ‌ها بر روی هرم از خاک‌ریزهایی با شیب مناسب استفاده می‌شد. پس از پایان کار و نصب آخرین سنگ بر بام هرم، مراسم مذهبی و قربانی کردن حیوانات انجام و خاک‌ریزهای بالای هرم تا نه متر برداشته می‌شد. با استقرار داربست، کار اتمام و مسطح کردن و صیقل دادن سطح خارجی هرم به وسیله سنگ‌تراشان انجام شد. این عملیات تا پایین سطح هرم ادامه پیدا می‌کرد‌. هرم توسط یک راهروی سربسته به رودخانه نیل متصل بود. این راهرو با چندین قسمت مختلف شامل معبد ساحلی، راهروی سربسته، محل دفن کشتی‌های حامل جسد فرعون، معبد مردگان، اهرام جانبی و پرستش‌گاه برای آوردن فرعون به مقبره اصلی در نظر گرفته شده بود.

دانش‌مندان در پی مطالعات و محاسبات گسترده‌ی خود به این نتیجه شگفت‌انگیز دست یافته‌اند که ابعاد هرم گیزا در رابطه‌ا‌ی تنگاتنگ با ابعاد کره زمین است‌. یعنی نه تنها طول پیرامون قاعده هرم برابر طول نیم دقیقه قوس نصف‌النهاری است که از راس هرم گذشته و دلتای رود نیل را نیز در‌بر می‌گیرد. هم‌چنین مدارکی که سطح جنوبی هرم یافت شده است که ثابت می‌کند مصریان از این سطح به وسیله پدیده‌ای که «فلاش» نام گرفته، روزهای تعدیل بهاری و پاییزی را تعیین می‌کرده‌اند‌. افزون بر این نور انقلاب زمستانی نیز توسط گوی زرینی که در دو راس هرم قرار داشته اعلام می‌کردند .


 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، محکومیت شاهین زینعلی، فعال سیاسی و از اعضای حزب پان ایرانیست، از سوی دادگاه تجدید‌نظر استان تهران تایید شده است.

به گزارش هرانا، در همین راستا اخطاریه‌ای از طرف شعبه اجرای احکام، با مهلت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ مبنی بر معرفی شاهین زینعلی به زندان، تسلیم وثیقه‌گذار شده است.

لازم به ذکراست، نام‌برده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به دوسال و۹۱ روزحبس تعزیری محکوم شده بود.

این در حالی است که شاهین زینعلی در مورخه ۱۹ دیماه در منزل شخصی آقای کرمانی در کرج بازداشت و به زندان رجایی‌شهر منتقل شده و اطلاعی از وضعیت ایشان در دست نیست.

بیشتر بخوانید:

«چهارده سال حبس برای سه عضو حزب پان‌ایرانیست»


 


نیلوفر دهنی / رادیو کوچه

هفته گذشته تا آن‌جا گفتیم که انگلیسی‌ها بعد از پایین آمدن فشار چاه‌های نفت کم‌کم به فکر انتقال بساط استخراج نفت از «مسجد سلیمان» به «آبادان» افتادند.

این‌گونه بود که پالایش‌گاه آبادان افتتاح شد و کارگران و کارمندان و مهندسان و متخصصان را از سراسر ایران به کار گرفت.

در ابتدا ظرفیت اولیه آن بسیار کم بود و چیزی در حدود 2500 بشکه در روز بود اما به تدریج توسعه یافت تا جایی که در سال 1330 یعنی سال‌های نزدیک به ملی شدن نفت به حدود 5000 بشکه در روز رسید و پس از قراردادهایی که میان این پالایش‌گاه و شرکت‌های خارجی بسته شد ظرفیت آن به 6000 بشکه در روز رسید و چنین شد که آبادان مرکز عمده صدور فراوردهای نفتی در نیم‌کره شرقی شد.

انتخاب آبادان به عنوان محلی برای ایجاد پالایش‌گاه به این دلیل بود که موقعیت جغرافیایی‌اش برای ایجاد بندرگاهی برخوردار از آب آشامیدنی مناسب بود و نیز جزیره آبادان از آن‌جا که در جوار مناطق نفت‌خیز و نزدیک خلیج فارس و بر کرانه «اروند‌رود» قابل کشتی‌رانی قرار داشت و از موقعیت مناسبی هم برخوردار بود به سرعت به یک شهر بزرگ صنعتی تبدیل شد.

آبادان در تاریخ

شاید ندانید که شهرستان آبادان در جنوب غربی استان خوزستان و در شمال جزیره‌ای به همین نام واقع شده است. این جزیره درگذشته «عبادان» نام داشته است، عده‌ای بر این باورند که این نام برگرفته از نام فردی مشهور و پرهیزگار با نام «عباد» است که در این مکان زندگی می‌کرده است. بخشی از جزیره آبادان در دوره ساسانیان بهمن اردشیر خوانده می‌شده ‌است که نام رود بهمنشیر یادگار آن نام کهن است.  «یاقوت حموی» جزیره بزرگ آبادان را «میان رود» نام داده است. «ناصر خسرو قبادیانی» نیز در سال چهارصد و سی و هشت هجری قمری آبادان را دیده و آن را توصیف کرده است. جهان‌گرد معروف عربی، «ابن بطوطه» نیز در سفر خود از جزیره عبادان دیدن کرد و آن را قریه‌ای بزرگ در دشتی صاف و شور معرفی کرده بود. در قرون اخیر از این جزیره با عنوان جزیره الاخضر نیز یاد کرده‌اند.

انتخاب آبادان به عنوان محلی برای ایجاد پالایش‌گاه به این دلیل بود که موقعیت جغرافیایی‌اش برای ایجاد بندرگاهی برخوردار از آب آشامیدنی مناسب بود و نیز جزیره آبادان از آن‌جا که در جوار مناطق نفت‌خیز و نزدیک خلیج فارس و بر کرانه «اروند‌رود» قابل کشتی‌رانی قرار داشت و از موقعیت مناسبی هم برخوردار بود به سرعت به یک شهر بزرگ صنعتی تبدیل شد

آبادان در دوران عباسیان از حالت ده‌کده خارج و به شهری کوچک تبدیل شد. در طول تاریخ همواره دولت‌های عثمانی و ایران بر سر تصرف این جزیره در ستیز و نزاع بوده‌اند اما بالاخره در سال هزار دویست و پنجاه و سه (1874) میلادی این جزیره به تملک ایران د‌رآمد. بعدها آبادان به دلیل وجود صنعت نفت رونق و گسترش یافت. بعد از احداث پالایش‌گاه نفت در این شهر که  فعالیت خود را با قدرت شروع کرد و بالاخره در سال هزار و سیصد و هفده  پالایش‌گاه آبادان به بزرگ‌ترین پالایش‌گاه نفت جهان تبدیل شد. پس از ایجاد پالایش‌گاه اهمیت اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی این جزیره افزایش یافت. در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی نام عبادان به آبادان تغییر یافت.

مدتی بعد دانش‌کده نفت آبادان به‌عنوان دومین دانش‌کده کشور (پس از دانش‌کده فنی تهران)  برای تربیت نیروی متخصص در پالایش‌گاه آبادان شروع به کار کرد.

بعد از رونق اقتصادی این شهر ساحل زیبای بهمنشیر که در کنار رود آن قرار دارد به یکی از زیباترین مناطق تبدیل شد و آبادان بزرگ‌ترین شهر اقتصادی ایران و یکی از شهرهای توریستی جهان شد.

روزگار رونق آبادان

بیش‌تر مردم این شهر از آغاز ساخت پالایش‌گاه در این شهر از گوشه گوشه ایران و به ویژه از بخش‌های جنوبی، مرکزی و غربی کشور به این شهر کوچ کردند و با هم جامعه و فرهنگ این شهر را ساختند. این اتفاق  در اوایل قرن بیستم رخ داد که از دهه‌ی نخست آن  با شکل‌گیری فعالیت‌های نفتی در منطقه‌ی آبادان مهاجرت مردم از سرتاسر ایران به آن منطقه آغاز شد. تقریبن تمام اقوامی که به آبادان کوچ کردند مساجد و معابد و کلیساها و حسینیه‌هایی برای خود تدارک دیدند که بسیاری از آنان تا به امروز پابرجاست. مانند حسینیه و مسجد لاری‌ها‌، بلوچ‌ها، زنگویی‌ها، بوشهری‌ها، عرب‌ها، اصفهانی‌ها، دوانی‌ها، آذربایجانی‌ها، بهبهانی‌ها و دیگران. بیش‌ترین مردمانی که در شهر آبادان جاگیر شدند از شمال خوزستان و منطقه نفتی مسجدسلیمان بودند. با رونق بیش‌تر این شهر مردم در جستجوی کار از جاهای دورتر به این شهر آمدند. بیش‌ترشان از استان فارس، بوشهر و چهارمحال بختیاری بودند. از آمیزش این مردمان، لهجه آبادانی پدید آمد. چنان‌که لهجه آبادانی آمیزه‌ای از لهجه‌های مردمان همین نقاط است. اشغال ایران در جنگ دوم جهانی بر رونق و اهمیت این شهر استراتژیک افزود. با وقوع انقلاب ایران  و پس از آن جنگ ایران و عراق این شهر رو به ویرانی نهاد و بسیاری از مردمش به شهرهای دیگر و به ویژه به بیرون از کشور کوچیدند و بیش‌تر آنان نیز دیگر بازنگشتند.

اقتصاد  هم که در این شهر بر مدار پالایش‌گاه نفت می‌گردید بعد از وقوع جنگ و تعطیلی پالایش‌گاه از رونق افتاد.

به گواه شاهدان آبادان دیگر هرگز آبادان نشد. اکنون این شهر با وجود این‌که پالایش‌گاه نیمی از آن را اشغال کرده است از مظاهر رونق پیشین فقط خرده ریز آثار و بقایای آن را دارد.  مردمش با این‌که هر صبح صدای سوت پالایش‌گاه که نشانه آغاز شیفت صبح‌گاه آن است را می‌شنوند اما از کم‌ترین امکانات اشغال شهرشان توسط بزرگ‌ترین پالایش‌گاه نفت خاورمیانه محروم هستند.

آبادان امروز

آبادان امروز دیگر آبادان سابق نیست. میدان الفی که زمانی محل تجمع فرهنگیان این شهر بود و روزنامه‌های روز دنیا را مردم این شهر سر موقع از آن‌جا می‌خریدند اکنون به مکانی برای جمع شدن جوانان جویای کار آن تبدیل شده است. سینما نفت دیگر جشن‌ها و مراسم پیشین را ندارد.  آبادان که روزگاری بیش‌ترین تعداد سینمای کشور را داشت حالا یک سینما «تاج» بیش‌تر ندارد و مردمش مجبورند برای تماشای فیلم‌های روز تا اهواز بروند. ساکنان آبادان، قلب تپنده صنعت نفت ایران، از همان سال‌های آغازین پیدایش نفت، به دلیل حضور گروه‌های مختلف مهندسان، تکنسین‌ها و کارگران خارجی که در صنایع نفتی به کار گمارده شده بودند، از سال‌ها قبل از تاسیس وایجاد سالن‌های رسمی سینما، شاهد نمایش فیلم‌های صامتی بودند که در مکان‌های پراکنده مثل توقف‌گاه‌های اتومبیل و باغ‌ها با قیمت نازل برای مردم برگزار می‌شد و حتا کارمندان انگلیسی شرکت نفت آن زمان،‌ گه‌گاه با خودروهای سیار در گوشه و کنار شهر مستقر می‌شدند و به نمایش فیلم‌های کوتاه بهداشتی و تبلیغاتی می‌پرداختند. در آبادان عمر سینما تقریبن برابر عمر پالایش‌گاه عظیم نفت است.

خانه‌های ویلایی زیبای محله‌های بریم و باوارده که با وجود رنگ کهنگی در و دیوارشان هنوز اصالت سال‌های اوج را حفظ کرده را هنوز هم می‌توان دید. حیاط‌های نقلی اما پر دار و درخت این خانه‌ها که با شمشادهایی کم و بیش انبوه از هم جدا شده‌اند و گل‌های کاغذی روی دیوارها یادآور روزگار زیبایی و رونق این شهر هستند، اما به همان اندازه هم خانه‌هایی دیده می‌شود که بر دیوارهایش آثار گلوله‌های جنگ باقی مانده است.

اکنون ویرانی دست‌مزد شهری است که ایران را آباد کرد. آبادان امروز از داشتن لوله‌کشی گاز محروم است و با وجود برخورداری از منابع نفت و گاز و نیز اهمیت استراتژیک این شهر مردمش برای استفاده از گاز در خیابان ها در پی خرید کپسول‌های گاز به قیمتی گزاف هستند.

پروژه گازرسانی به این شهر با وجود ادعاهای مکرر مسوولان آن و وزارت نفت، به صورت قطره‌چکانی انجام می‌شود و مردم رنج کشیده این شهر پس از سال‌ها تحمل جنگ و بمباران و بی‌خانمانی اکنون که از بسیاری از امکانات اولیه محروم هستند، مشکل گاز را هم باید تحمل کنند.

هرچند به نظر می‌رسد که هنوز شهروندان آبادانی با رویای شیرین گذشته و نوشتالژی دیروزی زندگی می‌کنند و پذیرش آبادانی با این چهره و واقعیت‌های تلخ امروزیش برای‌شان قابل پذیرش نیست و درست همین تقابل واقعیت تلخ امروزی آبادان با نوستالژی شیرین دیروز است که روح شهروندانش را می‌آزرد.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، دادگاه غفار فرزدی، مسوول شاخه آذربایجان و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و سه تن دیگر از فعالان سیاسی آذربایجان شرقی روز 16 بهمن برگزار خواهد شد.

به گزارش میزان خبر، فرزدی و دکتر باقر صدری‌نیا، عباس پوراظهری و وحید شیخ بگلو، سال گذشته توسط نیروهای امنیتی استان آذربایجان شرقی بازداشت شده بودند و مدتی را در بازداشت‌گاه وزارت اطلاعات سپری کرده بودند.

غفار فرزدی، مسوول شاخه آذربایجان نهضت آزادی، در سه نوبت پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد.

او دارای مدرک دکترای ریاضی و عضو هیت علمی و استاد دانش‌گاه تبریز است.

گفتنی است فرزدی در سال‌های بعد از انقلاب فرمان‌دار تبریز بوده و مدتی در استان‌داری آذربایجان شرقی معاونت این اداره را برعهده داشته است. او در سال 1380 نیز هنگام دستگیری‌های اعضای نهضت آزادی بازداشت شد و مدت 9 ماه را در بازداشت گذراند.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت ۸ فعال سیاسی تبریز»


 


اردوان طاهری/ رادیو کوچه

a.taheri@koochehmail.com

در لحظاتی از زندگی، آدم انگار که می‌خواهد نقش «جاناتان لیوینگ استون»، مرغ دریایی (Jonathan Livingston Seagull) داستان خلبان و نویسنده‌ی آمریکایی، «ریچارد باخ» (Richard Bach) را بازی کند؛ مرزهای روزمرگی را درشکند و خود را از بند عادت‌ها و بایدهای همیشگی رها کند. لحظاتی است که آدم، زندگی می‌کند تا پرواز کند، نه این که پرواز کند تا زنده بماند. و آن‌گاه که انسان در سرزمین رو به رهایی از ندانستن، دانستن را تجربه می‌کند و خود را به عمق روشنایی آگاهی می‌سپارد، نفس به نفس، خود را با رسالت بازگشت به جهان جهل در نبرد می‌بیند تا شاید دستی دراز کند و یک بندکشیده‌ی دیگر را به رهایی بشارت دهد.

چند شبی که در اردوی ورزشی بودم، مدام شعر «عقاب»، اثر «دکتر پرویز ناتل خانلری» ورد شبانه‌ام بود. دلیلش بماند، که این شاهکار را شنیدن، به از درافتادن به چرایی است.

«گشت غم‌ناک دل و جان عقاب

چو از او دور شد ایام شباب

دید کش دور به انجام رسید

آفتابش به لب بام رسید

باید از هستی دل بر گیرد

ره سوی کشور دیگر گیر

خواست تا چاره‌ی ناچار کند

دارویی جوید و در کار کند

صبح‌گاهی ز پی چاره‌ی کار

گشت بر باد سبک‌سیر سوار

گله که آهنگ چرا داشت به دشت

ناگه از وحشت پر ولوله گشت

و آن شبان بیم زده، دل نگران

شد پی بره‌‌ی نوزاد دوان

کبک در دامن خاری آویخت

مار پیچید و به سوراخ گریخت

آهو استاد و نگه کرد و رمید

دشت را خط غباری بکشید

لیک صیاد سر دیگر داشت

صید را فارغ و آزاد گذاشت

چاره‌ی مرگ نه کاری‌ است حقیر

زنده را دل نشود از جان سیر

صید هر روزه به چنگ آمد زود

مگر آن روز که صیاد نبود

آشیان داشت در آن دامن دشت

زاغکی زشت و بد اندام و پلشت

سنگ‌ها از کف طفلان خورده

جان ز صد گونه بلا در برده

سال‌ها زیسته افزون ز شمار

شکم آکنده ز گند و مردار

بر سر شاخ ورا دید عقاب

ز آسمان سوی زمین شد به شتاب

گفت که ای دیده ز ما بس بی‌داد

با تو امروز مرا کار افتاد

مشکلی دارم اگر بگشایی

بکنم آن‌چه تو می‌‌فرمایی

گفت: ما بنده‌ی درگاه توایم

تا که هستیم هوا‌خواه توایم

بنده آماده بود فرمان چیست؟

جان به راه تو سپارم، جان چیست؟

دل چو در خدمت تو شاد کنم

ننگم آید که زجان یاد کنم

این همه گفت ولی در دل خویش

گفت‌وگویی دگر آورد به پیش

که این ستم‌کار قوی پنجه کنون

از نیاز است چنین زار و زبون

لیک ناگه چو غضب‌ناک شود

زو حساب من و جان پاک شود

دوستی را چو نباشد بنیاد

حزم را بایدت از دست نداد

در دل خویش چو این رای گزید

پر زد و دور ترک جای گزید

زار و افسرده چنین گفت عقاب

که مرا عمر حبابی‌ است بر آب

راست است این که مرا تیز پرست

لیک پرواز زمان تیز تر است

من گذشتم به شتاب از در و دشت

به شتاب ایام از من بگذشت

ار چه از عمر دل سیری نیست

مرگ می‌‌آید و تدبیری نیست

من و این شه‌پر و این شوکت و جاه

عمرم از چیست بدین حد کوتاه؟

تو بدین قامت و بال ناساز

به چه فن یافته‌ای عمر دراز؟

پدرم از پدر خویش شنید

که یکی زاغ سیه روی پلید

با دو صد حیله به هنگام شکار

صد ره از چنگش کرده است فرار

پدرم نیز به تو دست نیافت

تا به منزل‌گه جاوید شتافت

لیک هنگام دم باز پسین

چون تو بر شاخ شدی جای‌‌گزین

از سر حسرت با من فرمود

که این همان زاغ پلید است که بود

عمر من نیز به یغما رفته است

یک گل از صد گل تو نشکفته است

چیست سرمایه‌ی این عمر دراز؟

رازی این‌جاست تو بگشا این راز

زاغ گفت: گر تو در این تدبیری

عهد کن تا سخنم بپذیری

عمرتان گر که پذیرد کم و کاست

دیگران را چه گنه که این ز شماست

ز آسمان هیچ نیایید فرود

آخر از این همه پرواز چه سود؟

پدر من که پس از سیصد و اند

کان اندرز بد و دانش و پند

بارها گفت که بر چرخ اثیر

بادها راست فراوان تأثیر

بادها که از زبر خاک وزند

تن و جان را نرسانند گزند

هر چه از خاک شوی بالاتر

باد را بیش گزند است و ضرر

تا به جایی که بر اوج افلاک

آیت مرگ شود پیک هلاک

ما از آن سال بسی یافته‌ایم

که از بلندی رخ برتافته‌ایم

زاغ را میل کند دل به نشیب

عمر بسیارش از آن گشته نصیب

دیگر این خاصیت مردار است

عمر مردار خوران بسیار است

گند و مردار بهین درمان است

چاره‌ی رنج تو زان آسان است

خیز و از این بیش ره چرخ مپوی

طعمه‌ی خویش بر افلاک مجوی

آسمان جای‌‌گهی سخت نکو است

به از آن کنج حیاط و لب جو است

من که بس نکته‌ی نیکو دانم

راه هر برزن و هر کو دانم

آشیان در پس باغی دارم

و اندر آن باغ سراغی دارم

خوان گسترده‌ی الوانی هست

خوردنی‌‌های فراوانی هست

آن‌چه زان زاغ و را داد سراغ

گندزاری بود اندر پس باغ

بوی بد رفته از آن تا ره دور

معدن پشه، مقام زنبور

نفرتش گشته بلای دل و جان

سوزش و کوری دو دیده از آن

آن دو هم‌راه رسیدند از راه

زاغ بر سفره‌ی خود کرد نگاه

گفت: خوانی که چنین الوان است

لایق حضرت این مهمان است

می‌‌کنم شکر که درویش نی‌‌ام

خجل از ما حضر خویش نی‌ام

گفت و بنشست و بخورد از آن گند

تا بی‌آموزد از او مهمان پند

عمر در اوج فلک برده به سر

دم زده در نفس باد سحر

ابر را دیده به زیر پر خویش

حیوان را همه فرمان‌بر خویش

بارها آمده شادان ز سفر

به رهش بسته فلک طاق ظفر

سینه‌ی کبک و تذرو و تیهو

تازه و گرم شده طعمه‌ی او

اینک افتاده بر این لاشه و گند

باید از زاغ بیاموزد پند؟

بوی گندش دل و جان تافته بود

حال بیماری دق یافته بود

گیج شد، بست دمی دیده‌ی خویش

دلش از نفرت و بی‌زاری ریش

یادش آمد که بر آن اوج سپهر

هست پیروزی و زیبایی و مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است

نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست

دید گردش اثری زین‌ها نیست

آن‌چه بود از همه سو خواری بود

وحشت و نفرت و بیزاری بود

بال بر هم زد و برجست از جا

گفت: که ای یار ببخشای مرا

سال‌ها باش و بدین عیش بناز

تو و مردار تو و عمر دراز

من نی‌ام در خور این مهمانی

گند و مردار تو را ارزانی

گر بر اوج فلکم باید مرد

عمر در گند به سر نتوان برد

شه‌پر شاه هوا اوج گرفت

زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالاتر شد

راست با مهر فلک هم‌سر شد

لحظه‌‌ای چند بر این لوح کبود

نقطه‌ای بود و سپس هیچ نبود»


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، با رای دادگاه انقلاب،سیامک قادری، روزنامه‌نگار، وبلاگ‌نویس و خبرنگار سابق ایرنا، به چهار سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.

به گزارش ندای سبز آزادی، سیامک قادری به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام ، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب به چهار سال زندان و جریمه نقدی محکوم شده است.

گفتنی است سیامک قادری خبرنگار ایرنا در مرداد ماه سال 1389 توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت و روانه زندان شد.

پیش از این ماموران امنیتی شرط آزاد وی را انتشار مقالاتی به نفع رهبری و حاکمیت بر روی وبلاگ خود (ایرنای ما) اعلام کرده بودند.

بیشتر بخوانید:

«روزنامه‌نگار ایرنا بازداشت شد»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

منتقدان می‌گویند سخن از تناقض حتا برای متون ادبی، علمی، سیاسی و تاریخی هم مورد پذیرش نیست، چه رسد به کتاب آسمانی که به واسطه وحی نبوی منزل شده است، این‌جا سخن از متن صریح قرآن، کتاب مقدس مسلمانان است و انتقاد ناقدانی که آن را به تناقض‌گویی متهم کرده‌اند.

شاید شنیدن این موضوع که در قرآن ده‌ها بار تناقض‌گویی شده برای بسیاری از افراد «خصوصن مومنان» شگفت‌انگیز، و پذیرش آن سخت باشد، اما الزامن آن‌ها باید محیا برای پاسخ‌گویی باشند، در این‌جا به چند نمونه از استدلالات منتقدان تناقض‌گویی در قرآن اشاره می‌کنم:

«هر کس از شما که از روی نادانی کار بدی کند، آن‌گاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند که خدا (نسبت به او) آمرزنده و مهربان است.»   سوره انعام آیه 54

آیه 119 سوره نحل نیز همین مضمون را تکرار می‌کند:

«پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به اصلاح آیند، آمرزنده و مهربان است.» آیه 17 سوره نسا نیز با صراحت بیش‌تری، شرط قبولی توبه را جهل به گناه می‌داند:

(قبول) «توبه بر خدا فقط برای کسانی است که بدی «گناه» به نادانی کنند، سپس به زودی توبه کنند. آنانند که خدا بسویشان بازمی‌گردد (و توبه‌شان را می‌پذیرد)…»

طبق آیات فوق، توبه افرادی که با علم به گناه بودن یک عمل، مرتکب آن شده‌اند قبول نمی‌شود

اما آیه 153 سوره نسا می‌گوید:

«اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتابی از آسمان بر آنان فرو آری، همانا از موسی بزرگ‌تر از این خواستند که گفتند: «خدای را آشکارا به ما نشان بده، پس صاعقه آنان را به سبب (گستاخی و) ستم‌شان بگرفت. سپس گوساله را پس از آن‌که نشانه‌های روشن و آشکار (معجزات) برایشان آمده بود (به خدایی) گرفتند و ما (پس از آن‌که توبه کردند) از آن گناه درگذشتیم…»

هر کس از شما که از روی نادانی کار بدی کند، آن‌گاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند که خدا (نسبت به او) آمرزنده و مهربان است

سوال این است که خداوند چگونه توبه بنی‌اسراییل را «با آن‌که عالمانه «و پس از آن‌که حجت بر آن‌ها تمام شده بود» مرتکب شرک شدند، قبول کرد و گناهشان را بخشید؟» آیا این ‌با مفاد آیه 17 سوره نسا در تناقض نیست؟ اکنون به آیات 89ـ86 سوره آل‌عمران بنگرید:

«چگونه خداوند، قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند، ‌هدایت کند؟ با آن‌که شهادت  دادند که این رسول، بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم ستم‌گر را هدایت نمی‌کند، آنان سزای‌شان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر ایشان است، در آن (جهنم) جاودانه بمانند، نه عذاب از آن‌ها کم می‌شود و نه مهلت می‌یابند، مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و درست‌کاری پیشه کردند که خداوند آمرزنده مهربان است.»

طبق این آیات، کسانی که دلایل روشن «بینات» برایشان آمده و به حقانیت رسول خدا پی برده و ایمان آورده‌اند، چنان‌چه دوباره کافر شوند، عذاب ابدی در انتظارشان است، مگر آن‌که توبه کنند و راه درستکاری در پیش گیرند. یعنی توبه چنین افرادی ـ که عالمانه و آگاهانه از ایمان خود دست کشیده‌اند و دوباره کافر شده‌اند ـ نیز مورد قبول واقع می‌شود؟

باز هم تناقضی دیگر حال به آیه 90 همین سوره «آل عمران» نگاه کنید:

«کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، هرگز توبه آن‌ها پذیرفته نخواهد شد، و آنان، خود گم‌راهانند.»

این آیه درست پس از آیات فوق 89ـ86 سوره آل عمران آمده و منتقدان را دچار آشفتگی کرده است.  مطابق آیات قبل، توبه کسانی که ایمان آورده و سپس «با آن‌که برایشان دلایل روشن آمده» دوباره کافر شده‌اند، قبول می‌شود.

و این البته منطقی و هماهنگ با آیات 53 و 54 سوره زمر است که می‌گوید:

«بگو: ای بندگان من (که بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید) از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت خدا همه گناهان را می‌آمرزد، که او آمرزنده مهربان است. و پیش از آنکه شما را عذاب در رسد و دیگر یاری نشوید توبه کنید و به سوی پروردگارتان باز گردید و تسلیم او شوید.»

مطابق این دو آیه، در توبه همواره باز است و هیچ‌گاه بسته نمی‌شود مگر هنگامی که مرگ فرا رسد، چگونه خداوند، قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند، ‌هدایت کند؟ با آن‌که شهادت دادند که این رسول، بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم ستم‌گر را هدایت نمی‌کند، آنان سزای‌شان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر ایشان است، در آن «جهنم» جاودانه بمانند، نه عذاب از آن‌ها کم می‌شود و نه مهلت می‌یابند، مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و درست‌کاری پیشه کردند که خداوند آمرزنده مهربان است.

اما مطابق این آیه (90)، توبه این افراد هرگز پذیرفته نمی‌شود! منتقدان در پاسخ به استدلالی که می‌گوید در آیه 90 قیدی وجود دارد که در آیات 89ـ86 وجود ندارد و آن این است که:

«سپس بر کفر خود افزودند.»

بنابراین در این‌جا تناقض رخ نداده است، چون موضوع دو آیه متفاوت است. در آیات قبل، از کسانی سخن می‌رود که:

«ایمان آورده و سپس کافر شدند» و در این آیه از کسانی که «ایمان آورده و سپس کافر شدند و بر کفر خود افزودند» سخن به میان آمده است.

گفته‌اند، اما معنای چنین توجیهی این است که خداوند می‌خواهد به کسانی که پس از ایمان آوردن، دوباره کافر شده‌اند، بگوید: «اگر میزان کفر شما ثابت بماند، چنان‌چه به اشتباه خود پی‌برده و پشیمان شوید و توبه کنید، توبه شما پذیرفته می‌شود، اما اگر پس از کافر شدن، میزان کفر شما ثابت نماند و چیزی بر آن افزوده شود، دیگر هرگز امید بازگشتی برای شما نیست. یعنی حتا اگر به اشتباه خود پی‌برده و پشیمان شوید و هزار بار توبه کنید، باز هم فایده‌ای ندارد و توبه شما پذیرفته نمی‌شود؟»

اما این، اولن با عدل و رحمت خدا ناسازگار است و دومن در تناقض با مفاد آیه 153 سوره نسا است.

در آن آیه ـ که پیش از این آمد ـ بنی‌اسراییل، پس از آن‌که دوباره کافر شدند و تعالیم موسا را نادیده گرفتند، مجسمه گوساله‌ای را ساخته و آن را پرستیدند، یعنی نه تنها بر کفر خود افزودند، بلکه حتا از مرحله کفر بالاتر رفته و مشرک شدند، به عبارت دیگر مرتکب بزرگ‌ترین ظلم و گناه شدند،‌ اما توبه آن‌ها پذیرفته شد و خداوند گناه‌شان را بخشید. بنابراین توجیه فوق ناتوان از حل تناقضات مطرح شده است…


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، علی شکوری‌راد، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، که به اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب، بازداشت شده بود، آزاد شده است.

به گزارش ندای سبز آزادی، شکوری راد، در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۸۹ به اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.

گفتنی است که علی شکوری‌راد، پیش از این در تاریخ ۲۱ مهرماه سال جاری به علت واکنش به انحلال دو حزب اصلاح‌طلب و رد اظهارات دادستان جمهوری اسلامی آقای محسنی اژه‌ای بازداشت و در تاریخ ۶ آبان با تودیع وثیقه از زندان آزاد شده بود.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت شکوری‌راد به اتهام نشر اکاذیب»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

موج اعدام‌ها در ایران با وقفه‌ای چند روزه، دوباره آغاز گشته است، اما با روشی جدید. پس از اتفاقاتی که در مورد اجرای حکم اعدام «حبیب‌اله ‌لطیفی» رخ داد و منجر به توقف موقت اجرای آن شد. حکومت روش خود را تغییر داده است.

تا پیش از اعدام «علی‌ صارمی»، حکم اعدام متهمان، از یکی دو هفته پیش از آن، به اطلاع وکلا و خانواده‌ی متهم می‌رسید و به‌طور طبیعی از طریق آنان در اختیار رسانه‌های عمومی قرار می‌گرفت. کار و تلاش کنش‌گران حقوق‌بشر و مردم عادی از این‌جا آغاز می‌شد و با استفاده از شبکه‌های اجتماعی سعی می‌کردند تا با اطلاع‌رسانی و آگاه‌کردن افکار عمومی، روشن‌فکران، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و توده‌ی مردم  عادی در ایران و دیگر نقاط جهان، حکومت جمهوری‌اسلامی را تحت فشار قرار داده و جلوی اجرای احکام را بگیرند. این روش در مورد متوقف کردن حکم «حبیب‌اله ‌لطیفی» جواب داد و در دیگر موارد باعث شد تا هزینه‌ی چنین روشی برای حاکمان چنان بالا برود که  تغییری اساسی در روش خود بدهند.

جمهوری‌اسلامی اکنون راه دیگری را در پیش گرفته است و آن اعدام زندانیان بدون هیچ‌گونه اعلام و اطلاع قبلی به وکلا و خانواده متهم است

جمهوری‌اسلامی اکنون راه دیگری را در پیش گرفته است و آن اعدام زندانیان بدون هیچ‌گونه اعلام و اطلاع قبلی به وکلا و خانواده متهم است و در واقع با این کار، همه را در برابر یک عمل انجام شده قرار می‌دهد. این‌کار البته با تمهیداتی نیز هم‌راه است. یکی از آن‌ها اعدام چندین متهم دیگر با جرایم اخلاقی و مواد‌مخدر در کنار محکومین سیاسی است، که اعدام آن‌ها متاسفانه در ایران با اقبال عمومی مواجه می‌شود. این مسئله به‌طور ناخودآگاه، سعی در القای این مفهموم در افکار عمومی را دارد که چنین مجازات‌هایی به تمامی برای حفظ امنیت و ایجاد آرامش در کشور انجام می‌شود. حربه‌ی دیگری که حکومت از آن بهره می‌برد، ارتباط دادن متهمان با سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی است که در میان مردم ایران یا سابقه‌ی خوبی ندارند و یا از محبوبیت بالایی برخوردار نیستند. برای نمونه یکی از اتهامات ثابت تمامی اعدام شدگان یک‌سال اخیر، ارتباط و فعالیت برای «سازمان مجاهدین‌خلق» و «انجمن‌ پادشاهی‌ایران» بوده است.

جمهوری‌اسلامی جهت منحرف کردن افکار عمومی از موضوع اجرای احکام اعدام، در چند هفته‌ی اخیر حربه‌ی دیگری نیز به کار برده است و آن اگر نخواهیم خیلی بدبینانه نگاه کنیم و بگوییم ایجاد، حداقل دامن زدن به دعواهای کودکانه بر سر موضوعات بی‌اهمیت در فضای‌مجازی و شبکه‌های اجتماعی بوده است. یکی از نمونه‌های بسیار خوب، بدون شک مورد جنجال انتشار برنامه‌ی طنز «مهران‌ مدیری» درباره‌ی شبکه‌های لوس‌آنجلسی و بالاگرفتن برخورد و توهین کلامی طرف‌داران و مخالفانش بود. این‌که قطعه‌ای نمایشی که دو سال پیش ساخته و توقیف شده بود، به ناگهان از آرشیو صداوسیمای جمهوری‌اسلامی بیرون می‌آید و به‌طور وسیع میان مردم پخش می‌شود، جای تامل بسیاری دارد و متاسفانه هیچ‌کس به این موضوع و سودی که حکومت از آن می‌برد توجهی نکرد و شمار فراوانی از توده‌ی مردم، روزنامه‌گان، هنرمندان و روشن‌فکران بدون توجه به شرایط موجود وارد بازی «مدیری‌ همایون» شدند که از شروع، بازی باخت باخت بود.

کلام آخر آن‌که نباید از تاثیر عنصر ترس در ایجاد سکوت و بی‌تفاوتی مردم به راحتی گذشت. اعدام‌های بی‌شمار اخیر از یک سو و چنگ و دندان نشان دادن حکومت برای مردم از جمله خبر تشکیل پلیس سایبری برای بررسی و پی‌گیری جرایم در شبکه‌های مجازی از سوی دیگر، از مواردی هستند که بدون شک بر شمار فراوانی از مردم تاثیر خود را گذاشته و می‌گذارد و سبب منفعل شدن آن‌ها می‌شود. گرچه که نباید فراموش کرد که این‌گونه برخوردها به هیچ وجه از میزان مخالفت‌ها با رژیم نخواهد کاست و فقط مطالبات و اعتراضات مردم را درونی و پنهانی خواهد کرد. به هر حال وظیفه‌ی روزنامه‌نگاران، روشن‌فکران و کنش‌گران سیاسی است، که در پی یافتن راه‌های تازه‌ای برای برخورد و متوقف کردن موج جدید اعدام‌ها در ایران باشند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه و در روز اول رایزنی‌های رییس‌جمهوری لبنان با نمایندگان پارلمان، در رای‌گیری‌های انجام شده 59 نفر از میقاتی و 49 نفر از نخست‌وزیری حریری حمایت کرده‌اند.

به گزارش روزنامه السفیر لبنان، رایزنی‌های «میشل سلیمان» رییس‌جمهوری لبنان با نمایندگان پارلمان لبنان نشان از اختلاف زیاد در میان لبنانی‌ها دارد و مشخص کرده که برای جمع کردن و ایجاد وحدت میان آن‌ها تلاش زیادی لازم است.

بر اساس این گزارش روز اول این رایزنی‌ها به صورتی به پایان رسید که می‌توان گفت که این «نجیب میقاتی» است که در رقابت سخت نخست‌وزیری میان هشت مارس و 14 مارس به نفع جریان مقاومت در لبنان پیروز خواهد شد، بر همین اساس وی در روز اول موفق شده است تا حمایت 59 نماینده را به دست آورد، این در حالی است که تنها 49 نفر با نخست‌وزیری سعد حریری موافقت کرده‌اند.

السفیر می‌افزاید که احتمال دارد میزان آرای میقاتی در روز دوم از مرز 68 رای بگذرد.

این در حالی است که با وجود این سران نیروهای 14 مارس هم‌چنان مدعی هستند که میقاتی نمی‌تواند نخست‌وزیر توافقی میان لبنانی‌ها باشد، آن‌ها کاندیداتوری وی را موجب کشانده شدن لبنان به سوی پرت‌گاه دانسته و سعی دارند او را نماینده حزب‌اله لبنان، هشت مارس و سوریه معرفی کنند.

این در حالی است که هشت مارس اعتقاد دارد که آن‌چه در لبنان در حال روی دادن است، در راستا و چارچوب قانون اساسی این کشور قرار دارد و گروه مقابل باید واقعیت جدید را پذیرفته و با آن کنار بیاید.

بیشتر بخوانید:

«عدم حمایت حزب‌اله از دولت حریری»


 


رادیو کوچه

شام‌گاه سه‌شنبه، ژاپن با شکست کره جنوبی راهی فینال پانزدهمین دوره جام ملت‌های آسیا به میزبانی قطر شده است.

دو تیم کره جنوبی و ژاپن در ورزش‌گاه الغرافه برگزارکننده نخستین بازی دور نیمه نهایی بودند. داوری یک‌صدمین بازی میان ژاپن و کره جنوبی را خلیل الغمدی از عربستان با هم‌راهی کامرانی‌فر و سخندان، دست‌یاران ایرانی‌اش بر عهده داشتند.

این دیدار در وقت‌های قانونی به تساوی 2 بر 2 به پایان رسید و در ضربه‌های پنالتی ژاپن با نتیجه 3 بر صفر پیروز شد و در مجموع با حساب 5 بر 2 برنده از میدان خارج شد. به این ترتیب ژاپن برای چهارمین بار به دیدار پایانی جام ملت‌های آسیا راه یافت.

در دیگر دیدار این مرحله نیز استرالیا با شکست ازبکستان، حریف ژاپن در دیدار پایانی جام ملت‌های آسیا شد.

تیم‌های استرالیا و ازبکستان در دومین دیدار نیمه‌نهایی مقابل هم به میدان رفتند که استرالیا با پیروزی 6 بر صفر مقابل ازبکستان به فینال راه یافت تا برای به دست آوردن نخستین عنوان قهرمانی در آسیا با ژاپن روبه‌رو شوند.

دیدار رده‌بندی جام ملت‌های آسیا جمعه و فینال رقابت‌ها شنبه پیش‌رو برگزار خواهند شد.

بیشتر بخوانید:

«باخت ایران از کره جنوبی و خداحافظی با جام»


 


خبر / رادیو کوچه

صدر اعظم آلمان روز دوشنبه به ایران هشدار داد که در صورتی که نگرانی قدرت‌های جهانی در ارتباط با برنامه هسته‌ای خود را برطرف نکند، با تحریم‌های بیش‌تری روبه‌رو خواهد شد.

به گزارش رویترز، خانم مرکل در دیداری با دیپلمات‌های آلمانی ‌با اشاره به این که فقدان پیش‌رفت در مذاکرات هسته‌ای استانبول باعث دل‌سردی او شده،  گفته است: «مسئله رفع شبهاتی که در مورد برنامه اتمی ایران وجود دارد برعهده ایران است و تهران باید کاری کند که گفت‌وگوها به جهتی مثبت سوق داده شود.»

صدر اعظم آلمان در ادامه افزود: «در غیر این‌صورت ادامه کار در مسیر تحریم‌ها خواهد بود.»

مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه به هم‌راه آلمان، کشورهای موسوم به 1+5، در استانبول روز جمعه آغاز شد و روز شنبه به پایان رسید.

در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه 1+5 با ایران در استانبول، بریتانیا و فرانسه نیز تهران را مسوول شکست این گفت‌وگوها دانستند.

روز دوشنبه هم‌چنین خبر رسید که استوارت لوی، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا، که کارگزار اصلی در امر تحریم‌های مالی علیه جمهوری اسلامی بوده ‌است از منصب خود کناره گرفته ‌است.

بیشتر بخوانید:

«پایان بی‌نتیجه مذاکرات ایران و گروه ۱+۵»


 


کیومرث / دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

در انفجاری در فرودگاه «دامادیداوا» شهر مسکو، پایتخت روسیه یک شهروند تاجکستان کشته و ۱۲ تن دگر زخمی شده‌اند.

رییس جمهور تاجیکستان «امام علی رحمان» انفجار در شهر مسکو را محکوم کرده از وزیر امور خارجی کشور خواسته است، که وضع شهروندان در روسیه را تحت نظر بگیرد.

وزارت امور خارجی تاجیکستان می‌گوید فعلن در سفارت این کشور در روسیه بخش ویژه تاسیس یافته از تاجیکانی که زخم برداشته‌اند مراقبت می‌کند.

اکثر پروازها از مسکو به شهرها تاجیکستان، از جمله به دوشنبه  توسط «دامادیداوا» انجام می‌شوند و بیش‌تر از یک ملیون اتباع تاجیکستان در شهرها مختلف روسیه مشغول کارند.

بیشتر بخوانید:

«عاملان و آمران انفجار فرودگاه مسکو را مجازات می‌کنیم»


 


خبر / رادیو کوچه

منابع مطبوعاتی در مصر روز سه‌شنبه به نقل از وزیر کشور مصر اعلام کردند که دست‌گاه امنیتی این کشور 19 نفر را که قصد انجام عملیات انتحاری در مناطق مختلف داشتند پیش از انجام عملیات بازداشت کرده است.

بر اساس این گزارش افراد بازداشت شده پیش از عملیات انتحاری اخیر در یک کلیسا در اسکندریه که 23 کشته برجای گذاشت‌، دستگیر شدند.

به نقل از روزنامه الاهرام، حبیب العادلی وزیر کشور مصر اعلام کرد از افراد بازداشت شده اسلحه‌، مواد منفجره‌، مدارک مرتبط با القاعده و نقشه‌هایی از برخی اماکن دینی کشف شده است.

العادلی تاکید کرد «ارتش اسلام» از تشکل‌های بنیادگرا که در غزه فعالیت می‌کند برای انجام عملیات انتحاری در مصر برنامه‌ریزی کرده بود.

از سوی دیگر دولت مصر به مخالفان هشدار داد در صورت شرکت در تظاهراتی که قرار است امروز به دعوت سازمان‌ها و شخصیت‌های مخالف برگزار شود، بازداشت خواهند شد.

بیشتر بخوانید:

«بیش از بیست کشته مسیحی بر اثر انفجار در مصر»


 


سه‌شنبه  5 بهمن  89/ 25 ژانویه 2011

note3اجرا:  اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم ‌تاریخ

note3پس‌نشینی تند- «این همه جوخه، این همه دار، این همه مرگ، چه باید کرد؟»-  اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبرها

note3مجله جاماندگان- «تردید ممزوج درحصار توبه»- شراره سعیدی

note3روز نگاشت- «ما می‌نویسیم چون مجبوریم که بنویسیم»-  محبوبه

note3کوچه مهتابی- «لحظه‌ای چند بر این لوح کبود»- اردوان طاهری

note3بخش دوم خبرها

note3دنیای نفت- «ویرانی، دست‌مزد شهر آبادگر ایران»- نیلوفر دهنی

note3دایره‌ی شکسته- «مقبره‌هایی برای خدایی کردن»- مه‌شب تاجیک

note3گزارش روز- «قرار است فردا مجلس نمایندگان افغانستان گشایش یابد»- آرین

note3اتوبان- دامون

note3بخش سوم خبرها


 


رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، دکتر داود همدانی ‌پزشک ایرانی مقیم فرانسه که با عنوان «پزشک مستمندان» در فرانسه شناخته می‌شود، درگذشته است.

به گزارش انجمن فرهنگی و هنری ایران و فرانسه، داود همدانی در سنین جوانی ‌عضویت سازمان نظامی ارتش ایران را داشت که پس از مدتی بازداشت و زندانی شد.

پس از آزادی از زندان و پایان‌ یافتن تحصیلات پزشکی در جامعه غیر‌نظامی به خدمت پرداخت.

وی به دلیل تحولات اجتماعی وسیاسی ایران ایران را ترک و در فرانسه به امر پزشکی پرداخت.

آقای همدانی به‌خاطر کمک‌ها و انجام امور انسان‌دوستانه از طرف انجمن فرهنگی فرانسه لقب پزشک مستمندان‌ را دریافت کرد.


 


رادیو کوچه

محمد‌علی طالبی کارگردان ایرانی روز دوشنبه اعلام کرد به دلیل برخی مشکلات پیش از آغاز جشن‌واره فیلم فجر،  فیلم سینمایی «باد و مه» را از این جشن‌واره خارج کرده است.

به گزارش ایسنا، این کارگردان که برای حضور این فیلم در دو بخش مسابقه سینمای ایران و بین‌الملل جشن‌واره بیست و نهم فرم پر کرده بود با اعلام این خبر اظهار داشت: «علی‌رغم این‌که به جشن‌واره همیشه علاقه‌مند بودم، اما امسال ترجیح می‌دهم در این فستیوال حضور نداشته باشم.»

وی در توضیح بیش‌تر درباره خارج کردن فیلمش از جشن‌واره عنوان کرد: «متاسفانه به دلیل عمل‌کرد غیر‌حرفه‌ای هیت انتخاب جشن‌واره طی روزهای گذشته، دیگر علاقه‌ای به نمایش فیلمم در هیچ‌کدام از بخش‌های این فستیوال ندارم.»

محمد‌علی طالبی فیلم‌ساز ایرانی در ادامه افزود: «دوست داشتم با فیلم باد و مه، پیش از حضور در هر فستیوال خارجی در جشن‌واره کشورم شرکت کنم، اما به‌دلیل برخورد گزینشی مسوولان جشن‌واره، تصمیم به خارج نمودن آن از کل جشن‌واره فجر گرفتم تا در کنار دوستان فیلم‌ساز دیگرم گوشه‌ای بنشینم و نظاره‌گر این روزگار باشم.»

فیلم سینمایی «باد و مه» با نام قبلی «دوباره پروازه کن» داستان کودکی را روایت می‌کند که در دوران جنگ تحمیلی بر اثر بمباران مادر خود را از دست داده و بر اثر این انفجار کر و لال شده است‌.

لازم به اشاره است این فیلم چندی قبل در بخش کودک جشن‌واره بین‌المللی برلین با عنوان نماینده ایران پذیرفته شده و قرار است اواخر بهمن در این روی‌داد به نمایش درآید.


 


روز دوشنبه، بر اثر وقوع یک انفجار در فرودگاه بین‌المللی «دوموددوو»، پر رفت ‌و آمدترین فرودگاه در مسکو، پایتخت روسیه 35 تن کشته و 150 زخمی شده‌اند. مقام های روسی اعلام کرده‌‌اند که این انفجار، یک انفجار تروریستی بوده است.

بیشتر بخوانید:

«وقوع یک انفجار در فرودگاه بین‌المللی مسکو»

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.


 


آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: پژواک

شخص بازداشت شده به اتهام تیزاب‌پاشى بر رزاق مامون، ‌اعتراف نموده که وى به منظور مصوونیت  حیات‌ ناموس و فرزندانش، این کار را انجام داده است. این تیزاب‌پاشى، به تاریخ  ٢٨ جدى حوالى ساعت ۶:٣٠ شام ‌در مکروریان سوم، نزدیک منزل ‌مامون صورت گرفت که ۴٨ ساعت بعد از این واقعه، خواجه عبدالرفیع شوهر زهرا موسوى، بازداشت گردید. خواجه عبدالرفیع بتاریخ ۴دلو، در یک مصاحبه اختصاصى به آژانس خبرى پژواک گفت: «اگر این کار (تیزاب پاشى) ‌را نمی‌کردم، زندگى خانم و اطفالم  در خطر بود.» قرار معلومات موصوف، بتاریخ ٢٢جدى زمانی‌که از کمپ «ایگر» (محل وظیفه‌اش) به‌سوى خانه مى‌آمد، در پایکوب نصوار (قلعه فتح‌اله شهر کابل)، یکعراده موتر سرف سیاه سرمه‌یى رنگ، ‌در مقابلش توقف نمود و سه سرنشین آن، برایش گفتند که بالاى مامون تیزاب‌پاشى کند.

رفیع افزود که از جمله این افراد، یکى  به لهجه ایرانى، دومى به شکل هزاره‌گى ایرانى شکل و سومى درى صحبت می‌کرد. به گفت موصوف، سرنشینان سرف (که  وى نمى‌شناسد) در تعقیبش بودند و چند روز  متواتر الى روز تیزاب‌پاشى بالاى مامون، در مسیر منزلش باوى تماس داشتند و مکررن می‌خواستند تا وى بالاى صورت مامون، تیزآب‌بپاشد.

بنابر معلومات رفیع، دو روز قبل از وقوع حادثه، زمانی‌که وى به‌سوى خانه در حرکت بود، افراد مذکور برایش گفته بودند که خانمش در منزل‌ نجیب‌اله کابلى (عضو اسبق ولسى جرگه)  به مهمانى رفته و اطفالش در منزل همسایه‌اش، مى‌باشد.

رفیع در اعترافات خود گفت: «زمانی‌که به خانه رسیدم، دیدم که در خانه کسى نیست و اطفالم در منزل همسایه است  و زمانی‌که به خانمم زنگ زدم، در محلى که افراد ناشناس برایم زنگ زده بودند، مهمان بود.»

رفیع علاوه کرد که بعد از این، افراد یادشده برایش  گفتند: «حالا باور کردى که چیزى که ما می‌گوییم، واقعیت دارد و اگر بر روى مامون تیزاب‌نپاشى، گردن‌ اطفالت‌ را قطع می‌کنیم و بعد خانمت را به قتل می‌رسانیم.»

وى افزود، بعدن به‌خاطر این‌که فامیل خود را نجات داده باشد، به تیزاب‌پاشى دست زد.

خواجه رفیع، در اعترافاتش گفت که در این قضیه، ایران و شمارى از افراد دست دارند و حالا هم ترس دارد که  به وى وفرزندانش آسیبى نرسد.

وى علاوه کرد که مامون، دوست صمیمى خودش و خانمش بود.

رفیع، در مورد این‌که با وجود هشدارهاى مکرر، چرا پولیس را در جریان نگذاشتى؟ گفت: «زمانی‌که معلومات در‌باره فامیلم دادند و گفتند که تو زیر نظر ما استى و اگر این قضیه را با کسى شریک کنى، به ضررت  تمام می‌شود،با پولیس نگفتم.»

رفیع افزود که شاید افراد یادشده، به دستور ایران وى را مجبور به تیزاب‌پاشى می‌کردند؛ زیرا مامون اخیرن کتابى را چاپ نموده (رد پاى فرعون) که در آن تمام دسایس ایران علیه افغانستان، فاش شده است.

رفیع علاوه کرد که وى نیز در دوران مهاجرت، از ایران خاطرات تلخ دارد و چندین بار در این مورد با شمارى از رسانه‌ها درکابل، مصاحبه نموده است.

وى در مورد تیزاب پاشى گفت : «زمانی‌که دیدم موتر مامون به نزدیک بلاک رسید، با عجله بایسکل خود را ایستاد کردم و به‌سوى بلاک در حرکت شدم، زمانی‌که  تیزاب را بالاى رزاق مامون پاشیدم  و خودم از منزل اول پایین شدم، به‌خاطر این‌که کسى بالایم شک نکند، یک مقدار تیزاب را که در تملوط باقى مانده بود، بصورت خود انداختم.»

در صورت رفیع، آثار تیزاب دیده می‌شود و چشمانش تا حدى آسیب دیده است.

قرار معلومات رفیع، خانواده خانمش  فعلن در ایران زندگى می‌کنند و ایرانى‌ها به‌خصوص فردى که نام او را دهقانى (مامور سفارت ایران در کابل) گرفت، نمی‌خواست که زهرا موسوى با رزاق مامون نشست و برخاست نماید؛ از این‌رو آن‌ها دسیسه تیزاب‌پاشى را به راه انداختند.

وى افزود که در این مورد، معلومات بیش‌تر دارد؛ اما از ترس این‌که به خانواده‌اش آسیب نرسد، معلومات را شریک کرده نمى‌تواند.

رزاق مامون نیز بعد از این حادثه، در شفاخانه  سردار محمد داوود‌خان به پژواک گفته بودکه در این حادثه، ایران دخیل است.

سفارت ایران، هرنوع دست داشتن در حمله بر وى را رد کرده است.

در همین روز، زهرا موسوى (خانم رفیع) نیز به  شفاخانه یادشده آمده بود و در کنار بستر مامون ایستاده و گریه میکرد.

اما سمونوال  محمد ظاهر رییس تحقیقات جنایى زون ١٠١ آسمایى کابل، به آژانس خبرى پژواک گفت: «در جریان تحقیقات،کدام مدارک و شواهدى را به دست نیاورده‌ایم تاقناعت ما را حاصل کند که کدام کشور و یا کدام گروه، در تیزاب پاشى دست داشته باشد.»

ظاهر، افزود که آن‌ها ۴٨ ساعت بعد از حادثه، حمله‌کننده را بازداشت نموده و از محل گرفتارى وى، یک بشکه تیزاب، یک تملوط پلاستیکى، عینک، نقاب پلاستیکى، کلاه و یک چاقو  نیز به دست آورده‌اند.

رزاق مامون که در رادیو  بی‌بی‌سی، رادیو آزادی و تلویزیون خصوصی طلوع نیز کار کرده است، در سال‌های اخیر دست کم چهار کتاب منتشر کرد، که آخرین کتاب او «رد پای فرعون»، عمدتن به نقش ایران در تحولات سال‌های جنگ داخلی در افغانستان، می‌پردازد.

رزاق مامون، موسس و صاحب امتیاز آژانس خبرى بست باستان نیز می‌باشد.

مامون حالا براى تداوى، از طرف دولت افغانستان به هندوستان اعزام شده است.


 


محبوبه‌ شعاع / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

بیست و پنجم ژانویه برابر با زادروز «ویلیام سامرست موآم» داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس انگلیسی است. او زاده سال 1874 بود و در سال 1965 درگذشت. او نویسنده‌ای است که خوانندگان کتاب‌هایش او را بیش‌تر به خاطر جملات قصارش می‌شناسند.

«ویلیام سامرست موآم» در بیست و پنجم ژانویه سال 1874 در دورانی که پدرش در سفارت انگلستان در پاریس مشغول به کار بود، زاده شد. وی با کمک معلم سرخانه زبان انگلیسی را فرا گرفت. ویلیام تا سن هشت سالگی در کنار پدر و مادرش زندگی می‌کرد، تا این‌که در سال 1882 مادرش در ششمین زایمان، درگذشت.

ویلیام این حادثه را تا زمان مرگ فراموش نکرد و کنار تخت‌خوابش روی میز کوچکی هم‌واره عکسی از مادرش را می‌گذاشت. دو سال بعد یعنی در ده سالگی پدرش نیز درگذشت و ویلیام پس از مرگ پدر نزد عمویش کشیش «هنری موآم» رفت. او مردی سخت‌گیر، پرهیزگار و غرق در اندیشه‌های خود بود.

کتاب «پیرامون اسارت»، داستان این دوران از زندگی ویلیام بود. که شخصیت‌های کتاب با اسم مستعار راجب به خودش و عمویش است. ویلیام که در روابط اجتماعی‌اش تا آخر عمر به علت لکنت زبان عذاب می کشید، در این کتاب پای کج و کوله پسر، را به ناتوانی گفتاری خود تشبیه کرده است.

او پس از آن، به مدرسه فرستاده شد، اما به دلیل نحیف بودن و آزار و اذیت بچه‌های دیگر، نتوانست در آن‌جا تحصیل کند و به دانش‌کده « هایدل‌برگ» رفت. گرایش ویلیام به فلسفه در سن هفده سالگی آغاز شد.

ویلیام پس از بازگشت به لندن مجبور بود شغلی را برگزیند. ولی به دلیل داشتن لکنت زبان نمی‌توانست. سپس وی به مدت پنج سال در دانش‌کده پزشکی واقع در جنوب لندن وابسته به بیمارستان «سنت توماس» پزشکی خواند.

او در سال ۱۸۹۷ گواهی‌نامه پزشکی خود را دریافت کرد و رمانی به نام «لیزای لمبتی» نوشت. کتابش چنان تصویر راستینی از بینوایی به دست می‌داد که خوانندگان بی اختیار مجذوب آن می‌شدند این کتاب فروش خوبی داشت و ویلیام تصمیم گرفت به جای دنبال کردن پزشکی، نویسنده شود.

او برای نویسنده شدن به آموزش دقیق خویش پرداخت. او برای شناخت بیش‌تر جهان و انسان، به مطالعه علوم و تاریخ روی آورد. از این رو، آثار بیش‌تر رمان نویسان بزرگ را خواند، و به تحلیل طرح داستان، شخصیت پردازی و سبک آن‌ها پرداخت.

ولی طی سالیان دراز نتوانست موفقیتی هم‌سان با موفقیت اولین کتابش به دست آورد. وی تا سال ۱۹۱۴ ده رمان نوشت که هیچ یک آن‌قدر فروش نرفت تا دست‌مزد نویسنده و هزینه چاپ را برگرداند. ویلیام در آن زمان به نمایش‌نامه نویسی روی آورد و پس از شکست شش نمایش‌نامه‌اش، نمایش‌نامه «خانم فردریک» به موفقیت عظیمی دست یافت و در دنیای تاتر مطرح شد و بعد از آن به طور هم‌زمان چهار نمایش نامه کمدی او در تاترهای لندن به نمایش گذاشته شد.

او مانند «همینگوی» با شغل راننده آمبولانس راهی جنگ جهانی اول شد، و سپس مامور مخفی ضد اطلاعات شد. ویلیام در سوییس مبتلا به بیماری سل شد و به امید بازیافتن سلامتی، به آمریکا سفر کرد و مدتی در آن‌جا با گروهی که دو تا از نمایش‌نامه‌هایش را در آمریکا اجرا می‌کرد به هم‌کاری پرداخت.

در سال ۱۹۱۶ با کشتی از «سانفرانسیسکو» به «تاهیتی» رفت و برای تسکین خاطراتی که در ذهنش مانده بود، شروع به نوشتن کتاب «پیرامون اسارت انسان» کرد تا بتواند خاطره‌ها را به دوران سپری شده و آدم‌های دیگر نسبت دهد.

در سال ۱۹۱۷ دولت بریتانیا او را در ماموریتی مخفی و با بودجه‌ای نامحدود، به «سن پترزبورگ» فرستاد. دستور این بود که روسیه را در حالت جنگ نگه‌دارد و با کمک نیروهای دولتی، بلشویک‌ها را از رسیدن به قدرت باز دارد. اما شکست خورد و بلشویک‌ها پیروز شدند. وی باز هم مبتلا به بیماری سل شد و به مدت یک سال در آسایش‌گاهی واقع در «اسکاتلند» به‌سر برد.

ویلیام سامرست موآم از سال 1927 در جنوب فرانسه اقامت گزید و به نویسندگی ادامه داد و سرانجام، در همان جا در شانزدهم دسامبر سال 1965 و در سن 91 سالگی درگذشت.

از دیگر آثار او که شامل نمایش‌نامه، داستان کوتاه و سفر‌نامه است می‌توان به: «بانو کراداک»، «ماه و شش پشیز»، «مرد با عزت»، «لرزش برگ»، «بر پرده‌ای چینی»، «دن فرناندو»، «حاصل عمر»، «شادی‌های زندگی»، «بادبادک»، «لبه تیغ» و «گنج» اشاره کرد. گفته شده: خوانندگان کتاب‌هایش ویلیام را بیشتر به خاطر جملات قصارش می‌شناسند.

منبع‌ها:

گوگل

بانگ سخنان بزرگان

ویکی‌پدیا


 


رادیو کوچه

خبرگزاری بریتانیایی بی‌بی‌سی، با اعلام گزارشی در راستای کاهش بودجه تولید مطالب آنلاین، 200 وب‌سایت خود را تعطیل خواهد کرد.

به گزارش این خبرگزاری این تغییرات، که با هدف ۳۴ میلیون پوند (حدود ۵۴ میلیون دلار)کاهش در بودجه آنلاین بی‌بی‌سی صورت می‌گیرد، به از دست رفتن ۳۶۰ پست طی دو سال آینده منجر خواهد شد.

سایت های Switch و Blast که مخاطبان نوجوان دارند و سایت اجتماعی 606 از جمله سایت‌هایی هستند که فعالیتشان متوقف خواهد شد.

این اقدام‌ها بخشی از تصمیم بی‌بی‌سی برای ۲۰ درصد صرفه‌جویی در بودجه کلی بی‌بی‌سی صورت می‌گیرد.

بر اساس توافق بی‌بی‌سی و دولت بریتانیا، میزان «حق اشتراک استفاده از تلویزیون» که به طور مستقیم برای اداره این خبرگزاری در بریتانیا از شهروندان دریافت می‌شود، برای شش سال آینده تثبیت شده است.

هم‌چنین وب‌سایت RAW که به مهارت‌های زندگی می‌پردازد و وب‌سایت مستند ویدئو نیشن‌Video Nation و شبکه اجتماعی h2g2 نیز در راستای همین تعطیل خواهد شد.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


رادیو کوچه

برگزاری جشن «برسده» در ایران باستان- بنابر نوشته مورخان جشن «برسده» یا «نوسده» پنجم بهمن ماه و پنج روز قبل از جشن سده برگزار می‌شد. جشن سده از جمله جشن‌های بزرگ و عمومی به شمار می‌رفت که مقدماتی جهت برگزاری ایجاد می‌کرد‌. مهم‌ترین این مقدمات که زمان نیز می‌برد‌، گردآوری خار و خاشاک و هیزم و تل کردن آن بود‌، هم‌چنین پشته کردن هیزم در بلندی‌ها و جاهای گوناگون و فراهم آوردن وسایل آتش‌بازی به شیوه متنوع و خوراک و نوشاک.

ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به‌دست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث – پدر نخستین – درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده : شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید.»

برخی علتی برای جشن «نوسده» بیان می‌کنند و می‌گویند چنان‌که در جشن نوروز و مهرگان، ایام پنج روزه بسیار مورد نظر بودند‌. فروردین به شش پنج روز تقسیم می‌شد و پنج روز نخست جشن نوروز بود‌. مهرگان نیز چنین بخش‌بندی را دارا بود‌. همواره جشن‌های اصلی در روز پنجم برگزار می‌شد و روزهای نخست صرف تهیه و تدارک و فراهم آوردن مقدمات می‌گشت.

1301خورشیدی- «قوام‌السلطنه» دو روز پس از انتشار مقاله روزنامه «قیام» که با اهانت به سلطان احمد شاه قاجار به او پرخاش کرده بود که با این همه مخالفت و نارضایی، چرا و به چه دلیل قوام‌السلطنه را از نخست‌وزیری عزل نمی‌کند، کنار‌ه‌گیری کرد. مخالفان قوام‌السلطنه روز افزون شده بودند و ظرف یک هفته چند تن از مخالفان او به انتشار روزنامه دست زده و عرصه را بر او تنگ کرده بودند. مجلس که در انتظار کناره‌گیری قوام بود نسبت به نخست‌وزیری میرزا حسن مستوفی تمایل خود را اعلام داشت. یک هفته بعد هم احمد شاه از تعقیب ناشر روزنامه اقدام صرف نظر کرد.

1881میلادی- «امیل لودویگ» (Emil Ludwig) نویسنده آلمانی در چنین روزی در شهر «برسلاو» (Breslau) آلمان به دنیا آمد. او در آغاز جوانی مدتی به تجارت پرداخت و پس از آن به تحصیل حقوق مشغول شد و وکالت کرد. اما طولی نکشید که شوق و رغبت زیادی به نویسندگی در او پیدا شد و به نوشتن چندین نمایش‏نامه پرداخت. هرچند این آثار موفقیت چندانی برای او به ارمغان نیاوردند اما پای او را به وادی این هنر باز کردند و در سال‏های بعد تبدیل به نویسنده معروفی شد. لودویگ قبل از جنگ جهانی اول، از طرف یکی از روزنامه‏های بزرگ آلمان به خبرنگاری در کشورهای آلمانی زبان اروپا ماموریت یافت. وی در فاصله سال‏های جنگ جهانی اول و دوم، به نوشتن بیوگرافی و زندگی نامه شخصیت‏های برجسته جهان پرداخت و در این راه، به شهرت و افتخار زیادی رسید. به‌طوری که به عنوان پایه‏گذار فن بیوگرافی‏نویسی شهرت یافت. این بیوگرافی‏ها از نظر روان‏شناسی و تجزیه و تحلیل روحی نیز بسیار دقیق بودند. از جمله مهم‏ترین زندگی‏نامه‏ها که توسط او تصنیف شده‏اند عبارتند از: «گوته»، «بتهوون»، «استالین»، «بیسمارک» و «روزولت». امیل لودویگ سرانجام در 17 سپتامبر 1948میلادی در 67 سالگی درگذشت.

1979میلادی- برگزاری کنفرانس «گوادلوپ». روسای  چهار کشور صنعتی جهان‌، «جیمی کارتر» رییس جمهوری وقت آمریکا‌، «والری ژیسکار دستن» (Valéry Giscard d'Estaing)رییس جمهوری وقت فرانسه‌، «جیمز کالاهان» (Leonard James Callaghan)نخست‌وزیر وقت انگلستان و «هلموت اشمیت» (Helmut Heinrich Waldemar Schmidt) صد‌راعظم آلمان‌غربی در یک نشست سری در جزیره  گوادلوپ گرد هم آمدند. جنگ‌ کامبوج‌ و خشونت‌های‌ آفریقای‌ جنوبی، نفوذ روزافزون‌ شوروی‌ در خلیج‌فارس‌، کودتای‌ افغانستان و وضعیت ایران در حال انقلاب از جمله مباحث مطرح شده در این کنفرانس بود‌. در مورد نتایج و مذاکرات دیگر این نشست روایت‌های متفاوت و متناقضی مطرح شده‌ است.

2010 میلادی- «علی‌حسن‌المجید التکریتی» معروف به «علی شیمیایی» از شخصیت‌های مهم حزب بعث عراق و پسر عموی صدام حسین بود و مدتی وزارت دفاع عراق را به عهده داشت. وی به عنوان عضو شورای فرماندهی انقلابی، در تصمیم‌گیری‌های مهم در زمان ریاست جمهوری صدام حسین شرکت داشت و مامور سرکوب شورش‌های منطقه‌ای بود. او در ماه آگوست سال 2003 و در پی اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد.

نخستین‌بار در ژانویه ۲۰۰۷ به عنوان مسوول حمله شیمیایی به روستای کردنشین «حلبچه» که به کشته شدن پنج هزار نفر انجامید، به اعدام محکوم شد. او سپس دو بار دیگر به اتهام سرکوب قیام شیعیان پس از حمله‌ی عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، و نیز به اتهام شرکت در کشتار و آواره کردن شیعیان در سال ۱۹۹۹، به اعدام محکوم شد.  در نهایت در چنین روزی اعدام شد.

1947 میلادی- «ال کاپون» (Al – Capone) خلاف‌کار معروف آمریکایی که درباره‌اش صدها کتاب تالیف و فیلم‌های سینمایی متعدد ساخته شده است در این روز درگذشت. کاپون در شیکاگو یک باند گانگستری تشکیل داده بود و دست به جرایم سازمان‌یافته، باج‌گیری و مراکز تولید مشروبات الکلی قاچاق، کرایه دادن کتک زن و … می‌زد. در دادگاه وقتی از او پرسیده بودند پول‌هایی را که هر روز به بانک واریز می‌کرده از کجا می‌آورده پاسخ داده بود: «از کارگاه‌های لباس‌شویی‌اش «که لباس‌شویی به آن صورت (سکه‌ای) «لاندری» خوانده می‌شود و این مطلب در رسانه‌ها انتشار یافت و از آن پس در سطح جهان، انتقال و تبدیل غیر‌قانونی پول (ارز) را «مانی لاندری» (Money Laundry)  می‌گویند.

——————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1329 خورشیدی- «وثوق الدوله» که در زمان رییس‌الوزرایی خود بادریافت رشوه از انگلستان با امضای قرار‌داد سال 1919 با تحت الحمایه انگلستان شدن ایران موافقت کرده بود و با وجود اعتراف به گرفتن رشوه و پس‌دادن آن بعدن هم دارای مقام دولتی شده بود، در 78 سالگی درگذشت.

1882 میلادی-  «ویرجینیا وولف» داستان‌نویس معروف انگلیسی به دنیا آمد.

1871 میلادی- میکروب بیماری «جذام» را «هانزن» پزشک و محقق آلمانی کشف کرد. این بیماری پوستی به صورت دانه‎هایی خشن در پوست و غشای مخاطی حلق، بینی و چشم ایجاد می‎شود. عامل مولد این بیماری در سلسله اعصاب نیز انباشته می‌شود و سبب از بین رفتن بخش عمده‎ای از حس می‎‏شود. این بیماری بیش‌تر در مناطق حاره بروز می‌کند.


 


خبر / رادیو کوچه

سازمان ملل متحد انتقاد دیده‌بان حقوق بشر از بان‌کی‌مون دبیر کل این سازمان مبنی بر کوتاهی در مواجهه با کشورهای ناقض حقوق بشر را رد کرده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، دیده‌بان حقوق بشر که مقر آن در نیویورک است، در گزارش سالانه خود بان‌کی‌مون را متهم کرده است از اعمال فشار بر دولت‌های ناقض حقوق بشر خودداری می‌کند. هم‌چنین این سازمان از ضعف عمل‌کرد اتحادیه اروپا و آمریکا در زمینه حقوق بشر نیز انتقاد کرده است.

دفتر آقای بان این انتقادات را رد کرده و گفته است دبیر کل سازمان ملل متحد برای تقویت حقوق بشر در جهان هم از دیپلماسی آرام و هم از فشار علنی استفاده کرده است.

اما دیده‌بان حقوق بشر در این گزارش خود گفته است بر خلاف آن‌چه انتظار می‌رفت، آقای بان مدافع پیش‌روی حقوق بشر بوده و در مقابل دولت‌های سرکوبگر ایستادگی نکرده است.

این سازمان اعضای شورای امنیت را نیز متهم کرده از روی «حساب‌گری یا ترس» تنها به گفت‌وگو برای بهبود وضع حقوق بشر اکتفا کرده و اعتنایی به عدم اراده سیاسی کشورها برای مواجهه با نقض موازین انسانی نمی‌کنند.

لازم به اشاره است برخی از تحلیل‌گران معتقدند آقای بان در مقایسه با کوفی عنان، دبیر کل پیشین سازمان ملل متحد، سبک محتاطانه‌تری دارد و ترجیح می‌دهد در پشت صحنه بر روی کشورهای ناقض حقوق بشر فشار بیاورد.


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه دوشنبه، دیمیتری مدودف، رییس جمهوری روسیه با حضور در یک کنفرانس خبری در مسکو اعلام کرد که عاملان و آمران انفجار مرگ‌بار فرودگاه بین‌المللی «دوموددوو» که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از 180 نفر شد را شناسایی و مجازات کند.

بر اساس آخرین گزارش‌ها، بر اثر این انفجار دست‌کم 35 تن کشته و 150 نفر زخمی شده‌اند.

به گزارش الجزیره، مقام‌های روسی اعلام کرده‌اند که این انفجار، یک حمله تروریستی بوده و سه مظنون تحت تعقیب قرار دارند.

تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که انفجار در سالن انتظار پروازهای ورودی توسط یک بمب‌گذار انتحاری رخ داده است.

آقای مدودف با اشاره به حملات مشابه گفت که باید تدابیر امنیتی و مقرراتی که برای پیش‌گیری از این حوادث تنظیم و اجرا شده مورد بررسی مجدد قرار گیرد.

بر اساس برخی گزارش‌ها شبه‌نظامیان منطقه قفقاز به عنوان مظنونان اولیه این انفجار معرفی خواهند شد.

پس از این حادثه، آقای مدودف نشستی اضطراری با مقامات ارشد روسیه داشت و دستور داد تا اقدامات امنیتی بیش‌تری در سراسر مسکو انجام شود.

بیشتر بخوانید:

«وقوع یک انفجار در فرودگاه بین‌المللی مسکو»


 


مهم‌ترین عناوین رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • وزیر کشور مالزی خبر داد: «حداکثر مدت قانونی برای رسیدگی به درخواست ارایه شهروندی یک سال است.»
  • اتحادیه چینی‌تباران ادعای مطرح شده در مورد این‌که بهای آب در جوهور بالاترین است را رد کرد.
  • هفت دزد دریایی که اقدام به ربودن کشتی مالزی در خلیج عدن کرده بودند، دوشنبه آینده برای محاکمه وارد کشور می‌شوند.
  • کمپین‌هایی برای مراقبت و نگه‌داری از کودکان و کمک بیش‌تر به دولت در این راستا در کشور ایجاد می‌شود.
  • سرخ‌پوشان و زرد‌پوشان امروز در بانکوک تظاهرات می‌کنند.
  • اتحادیه چینی‌تباران پیش‌بینی کرد که حزب پیش‌رو در سیزدهمین انتخابات عمومی با اکثریتی قاطع به پیروزی برسد.
  • تهدید شخصی بر ضد نماینده حزب پیش‌رو خلاف اخلاق بوده است.
  • پشتیبانان حزبی خواستار مخدوش نشدن امنیت اجتماعی شدند.
  • محی‌الدین: «مخالفان ناامید شده‌اند و دست به اجرای تاکتیک‌های کثیف می‌زنند.»
  • 60،000 کارگر از مزایای برنامه آموزش سود خواهند برد.
  • دریانوردی پرلیس از توسعه بیش‌تر صنعت قایق سازی اطمینان دارد.
  • ایالت صباح هم‌چنان به ورود گردش‌گر از کوالالامپور برای توسعه بخش توریسم خود نیازمند است.
  • IATA: «سال 2011 سالی سودآور برای هواپیمایی ها خواهد بود ولی به مقدار جزیی.»
  • کره جنوبی برای استفاده تجاری از خودروهای برقی آماده می‌شود.
  • بمب‌گذاری مسکو تلاش‌های کرملین در جهت بهبود شرایط امنیتی را به چالش کشیده است.
  • بیماری فلج اطفال تا سه سال آینده به ‌طور کامل ریشه‌کن خواهد شد.

روزنامه استار

  • اجلاس سلانگور نتوانست اصلاحیه قانونی را تصویب کند.
  • جنبش لیبرال مالزی دو نامزد برای انتخابات عمومی معرفی کرد.
  • مخالفان از دولت پنانگ شکایت کردند.
  • هندی‌تباران بیش‌تری در مشاغل نظامی و دولتی استخدام می‌شوند.
  • تولید سبزیجات در کمرون هایلند به علت شرایط بد جوی 20 درصد کاهش یافته است.
  • ریاست سابق اداره مهاجرت به اتهام اختلاس تحت تعقیب قرار گرفت.
  • ناشران و نویسندگان اکنون می‌توانند علیه کتاب‌های غیر‌قانونی کشف شده شکایت کنند.
  • شاخص جهانی شدن مالزی بالاتر رفت.
  • 15 میلیون رینگیت ارزش مواد مخدر کشف شده در یک خانه لوکس در سنتول از یک ایرانی.
  • زین‌العابدین شاه روز گذشته نامه انتصاب 5 سفیر جدید مالزی را امضا کرد.
  • قطار تومپت به کوالالامپور دچار آتش سوزی شد ولی 600 مسافر آن سالم ماندند.
  • بمب‌گذار انتحاری 35 تن را در بزرگ‌ترین فرودگاه روسیه به قتل رساند.
  • دبیرکل سازمان ملل اظهارات کارشناسان در مورد 11 سپتامبر را محکوم کرد.
  • پرو به جمع کشور‌های شناسایی کننده فلسطین پیوست.

روزنامه نیو استریت تایم

  • انتظار می‌رود که فیلمی درباره فیس‌بوک به نام «دومین شبکه اجتماعی» نامزد جایزه اسکار شود.
  • یک زن در بوینس آیرس پس از سقوط از طبقه بیست و سوم زنده ماند.
  • بورس کوالالامپور با خطر کاهش در فروش مواجه است.

روزنامه مالایی میل

  • سلانگور ممکن است اصلاحات قانونی را به دادگاه تجدید نظر ارجاع دهد.
  • فرودگاه بین‌المللی شماره 2 کوالالامپور، اکتبر 2012 افتتاح می‌شود.
  • سه نفر در ارتباط با نقص قانون حقوق ناشران بازداشت شدند.

 


Ardavan Roozbeh / radio koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

With 2 hours delay, finally the plane left Tehran for Orumieh at 6PM instead of 4. The Watchtower of Orumieh said that they had a communication with the pilot 10 minutes before the crash, ”the weather was bad”, ”the plane was not able to land”, exactly like other reports of plane crashes. The plane flies outside of its destined path and then people from a village close to Orumieh reported that an iron giant has fallen there.

And yes! Once again, a plane tragedy happened in Iran. This plane crash shows once again  that a Boeing727 which is nearly 40 years old could not have a safe or even a low-risk flight. Just like other issues in Iran, it is human life that has become worthless; like instantly decided executions, plane crashes and car accidents, death of drug addicts or those who get shot ”accidentally” in  the streets. The common denominator of all these events is that people lives are worthless in the vast country of ours, Iran.

In his first statement the provincial governor of West Azerbaijan, happily said that nearly 50 passengers came out of the plane all by themselves and others were still getting out too and the Minister of Transportation also stated that ”happily enough”  the crash had very few victims. Behbahani said: "Thanks God! There are few victims in this crash."

Although Masoomi, the head of Iran Department of Urgent Affairs declared that the number of victims were 18, this number is far different from the 72 who was reported to have lost their  lives until now. I can not understand how according to Behbahani, 72 victims among 105 passengers ”is not much”! Is he comparing the death of 72 persons with any other casualties and considers this one not important?

Once again, Officials’ not responding is the Black Box fault! And they promise people to wait until they can decode the Black Box and answer questions about causes of the crash. It is the same old story, it never happened after any other crashes, no one got a report based on other Black Boxes.

Anyways, Iran Air planes also joined the ”flying coffins”. This company have never had a crash before. But it is not the case for many other Iranian airlines. Most of them had crashed so far.

Probably finding the reason of the crash seems not quite depending on decoding the Black Box when a former stewardess in an interview says that flying planes are repaired with parts from inactive older planes. The black fate itself speaks definitely more than the Box.

The crash probably happens because of many reasons and again tens of Iranians die and every thing is as usual due to either bad weather, or pilot’s mistake and the Black Box is not decoded until the atmosphere calms down again. But how long the people must pay for a bunch of fool governors and rulers of a country who do not feel responsible and still not feel secure and comfortable? How long they should pay for those who do not pay themselves and are responsible for this situation?

It is only people of Iran who are paying for the sanctions with these flying coffins.

It is only people of Iran who are paying for the sanctions with these flying coffins

What is important for me in this daily note is a thought about the flight crew, those who are  traveling with these flying coffins every day. Those who are not even counted in the list of victims. How really these flight attendants deal with their job while living on the edge of the blade?

Somayeh Samiezadeh is one of those flight attendants who had flown with these planes countless times. She quit because of hard conditions imposed to them a few years ago. Somayeh Samiezadeh talks about her job difficulties and anxieties. Maybe it is time to keep in mind that they are under heavy pressure in their job.

Please tell us what you felt as a stewardess who have flown before in this very plane that crashed?

”First I could not believe that a crash happened in Iran Air airlines. Because despite the vast sanctions imposed, Iran Air has so skilled pilot that they could manage with dexterity to lead every flight safely to destination. And then when I saw on different websites that it was true and saw the pictures of the crashed plane that I have flown with and walked in so many times I could not believe that it became segmented like this and also could not believe that worse of all, 11 of my colleagues lost their lives in that flight.”

Please explain what are the problems a stewardess would face in Iran?

”It is a common misconception that being a stewardess is a luxurious and high quality job and well paid. But it has so many difficulties that I need to explain in details for you and must tell that stewards of Iran Air are 2 different groups: the contractors and officials ones. Fortunately after I left Iran Air contractor stewards became the Iran Air's official ones but it still has its  problems. I am still connected with my friends and former colleagues and informed about their situations and their differences with official stewards and hear their complains.”

”Being a Steward means that you are not home most of the time and must dwell somewhere outside hometown or in another country and it is hard and not pleasant for a married couple who have children and also it is difficult even for singles who have other kind of problems. Because our country is an ”Islamic” Republic and issues about Hejab (Islamic veil) are more important than the security. The Security is unfortunately the second important thing.”

”Since the Briefing, when stewards and the chief steward are talking about the flight, kind of plane, the number of passengers and security issues, and review every issue relating to the fight until heading to the plane, they always warn us about Hejab issues. Although we are always very careful about it but you know that when they want to emphasis an issue especially when it is stressed by high ranked officials they can put too much pressure on it.”

The question that comes to my mind is that what was the process of maintaining Iran Air planes? Considering that Iran’s aviation industry is under important sanctions, how did they find parts supplies? These are planes that must be checked everyday and their different parts must be replaced.

I am not an expert in these issues. I can just tell you what I have heard. As I was informed by flight engineers and technicians in between flights, some of Iran Air planes are inactive and do not fly because their flying times are completed and are not allowed to fly anymore. So they became inactive. When a problem occurs for an active plane, with regards to sanctions, they take the parts of an inactive plane and replace the used parts of an active plane with them.”

Don't you think that because of the large number of flights and timeworn plane that Iran Air and other airlines have, this job becomes just risking your own life?

”I think the only incentive that exists for the crew is flying, the love of flying and the love of their job and the tasks that they are responsible for so they do not think of other issues. Up to now, the fight attendants were relying on Iran Air's pilots, their skills and dexterity. Still I don't believe in a ”pilot’s mistake” for this crash. Despite what the Minister of Transportations and other officials have said and are used to accuse other people when a crash happens, I don't  believe this and no one could say the truth till the Black Box is not decoded. I hope that our country finds its normal situation again and these sanctions are over and people can fly safely.”

You mentioned mental pressures. Is there any body in Iran Air organization for helping with the emotional problems and work pressure that the staff could undergo?

”There was not such a thing in Iran Air when I have worked there and since I am still connected with my colleagues, no one has informed me about such a thing and this shows that the  officials are not well aware of this industry because regarding the emotional issues of flight attendants which is one of the most important things related to this job, they have done nothing. Not only the officials have not done anything for this issue, on the contrary, they even have imposed more pressures of different kinds.”

It is a common misconception that being a stewardess is a luxurious and high quality job and well paid. But it has so many difficulties

What do you feel when such accidents happen, and people lose their lives? And what your other colleagues feel as a flight attendant when they lose their colleagues and the people? What is their reaction?

”I have to mention that we have never had a crash in Iran Air before. There has been some emergency landings but no one was killed and the landing has always been successful. Crashing for Iran Air has never even been thought of before. But unfortunately today this happened and I, as a flight attendant who hear about a crash from Iran Air or any other airlines, I see myself as one of those who were in the plane, and I feel that it should have been very hard and painful for my colleagues.”

It has been said that 95 passengers were there and the flight attendants are not mentioned usually. Is it due to paying less attention to them? And have you and your colleagues expressed your objection because of your job situation and the pressure of it?

”You mentioned an important issue. Because, must be called passengers whoever sits inside a plane; the pilot, the flight attendants, passengers, and security staff, they are all the plane passengers and this represents unfortunately how low the flight attendants are regarded no matter how hard and important their task is.”

”There has always been objections because of this issue. It has been many cases we have lost  many of our colleagues in other airlines and then we heard in news that just the passengers were mentioned although the flight attendants have faced the problem, they mentioned numbers of victims amongst them separately. This shows that the flight attendants still do not have their real value.

Farsi


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته