ندای سبز آزادی: در ادامه جنبش دموکراسی خواهی مردم کشورهای عربی، و در پی پیروزی انقلاب مردم تونس و شعله ور شدن قیام ها در اردن و الجزایر، و همزمان با فراخوان مخالفان در مصر برای برگزاری اعتراض، دولت آن کشور نسبت به برگزاری هر گونه تظاهراتی که "تقلیدی از اعتراضات تونس باشد"، هشدار داد.
به گزارش ایلنا به نقل از رویترز، مخالفان حکومت مصر و جوانان آن کشور، طی فراخوانی که طی روزهای اخیر از طریق اینترنت و شبکه های مجازی اعلام کرده و نام آنرا «روز خشم» نام نهاده اند، قرار است امروز، سهشنبه ٢۵ ژانویه- پنجم ژانویه و همزمان با روز پلیس در مصر تظاهرات گسترده برگزار کنند.
به گزارش رویترز، این تظاهرات آزمونی مهم برای مخالفان بهشمار میرود كه دریابند اینترنت میتواند افكار عمومی را به خیابانها بكشاند یا خیر.
همچنین، «محمد البرادعی»، رقیب انتخاباتی «حسنی مبارک»، رئیسجمهوری مصر گفت كه مردم مصر هم میتوانند مانند تونس در سرنگونی حکومت این کشور موفق شوند.
وی با اشاره به نارضایتی مردم مصر از اوضاع معیشتی خود، بر اهمیت آنچه انقلاب «فقرای مصری» خواند تاکید کرد و افزود: "مردم مصر میتوانند به هدف خود برای سرنگونی حکومت حسنی مبارک برسند."
وی از حسنی مبارک خواست از نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری آینده خودداری کند و اجازه اصلاح قانون اساسی را برای برگزاری انتخابات آزاد بدهد.
البرادعی همچنین بر لزوم لغو حالت فوقالعاده در مصر که از زمان به قدرت رسیدن حسنی مبارک در 39 سال پیش اعلام شد، تاکید کرد.
در همین حال، «اسماعیل شاعر»، مدیر امنیت قاهره گفت: "دستگاه امنیتی با هر گونه تظاهرات خارج از چارچوب قانون برخورد خواهد كرد."
طبق این گزارش، با توجه به آنكه دولت مصر برگزاری تظاهرات را منوط به گرفتن مجوز كرده است و این تظاهرات بدون مجوز برگزار خواهد شد باید انتظار برخورد نیروهای امنیتی با تظاهركنندگان و بازداشتهای گسترده را داشت.
طی روزهای اخیر، بعد از پیروزی اعتراضات مردمی در تونس و سقوط و فرار زین العابدین بی علی (رئیس جمهور مستبد آن کشور)، مردم الجزایر و اردن نیز دست به ادامه اعتراضاتی زدند، که در واکنش به شرایط بد اقتصادی، بیکاری، تورم لجام گسیخته و همچنین فضای سرکوب حاکم، تحقق یافته است.
این نوشته را روز 26 خرداد نوشتم اما روند حوادث بگونه ای پیش رفت که فرصت انتشار آنرا نیافتم ضمن اینکه حال مادرم هم خوب است و حالا پس ازگذشت بیش از هیجده ماه و از کیلومترها دور از مادر و وطن با دلتنگی از هر دو آنرا انتشار می دهم به امید آنکه اراده الهی برآن قرار گیرد که هرچه زودتر ایندو را زیارت نمایم و در مام میهن و کنار مادرم آرامش از دست رفته را باز یابم .
--------------------------------------------------------
صبح روز 20 خرداد برای دعوت دوستان قدیمی به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رای به مهندس موسوی به مارچین محل زادگاهم در اصفهان رفته بودم . همه دوستانی که پیام بدانها رسیده بود آمده بودند وپس از سالها جلسه خوبی داشتیم و حکایت همدلی و همراهی سالهای اول انقلاب و آرمانهای بزرگ و...البته یکی از دوستان هم که مسئول بسیج محل بود آمده بود و طبق معمول سئوال و جواب اما با شناختی که همه از من و او داشتند جای چندانی برای چالش نبود . ساعت نزدیک یک بود که جلسه تمام شد و من بدیدن مادرم نائل آمدم . طبق معمول به من گفت تو که از سالهای قبل از انقلاب تاکنون اینهمه زحمت و آسیب از اینکارهات دیده ای و ما را هم به دردسر انداخته ای و...باز دنبال اینکارها هستی؟ منهم طبق معمول جواب دادم انشاالله با این انتخابات کارها درست می شه . حالا بگو در انتخابات به کی رای می دی؟ گفت به خدا رای می دم . گفتم خدا که نامزد نیست ! گفت من کاری به اینکارا ندارم و به خدارای می دهم . خلاصه تلاش ما باعث شد بگه حالا روز انتخابات یک کاری می کنم و من پس از صرف نهار برای شرکت در تجمع عصر آنروز عازم میدان امام شدم که در باره آن مطلب « موج سبز در اصفهان » را نوشتم .
ظهر روز جمعه ( روز انتخابات ) خواهرم از اصفهان با خانه تماس گرفت و گفت حال مادرم بهم خورده است و توضیح داد که سخت نگران حال شماست و می گوید من دیشب خواب دیده ام انفاق بدی برایش افتاده است و تو باید باهاش حرف بزنی تا مطمئن شود که تو سالمی ، ومن گوشی را گرفتم و باهاش حرف زدم که به سختی جواب می داد و باز اعلام نگرانی راجع به من و اینکه اینروزها مواظب خودت باش !
روز 24 خرداد روز تولد حضرت زهرا و روزمادر به خانه مادرم زنگ زدم تا روز مادر را بهش تبریک بگم اما باز این او بود که با حال نزار از وضعیت من اظهار نگرانی می کرد و هی می گفت مواظب خودت باش! درست مثل اینکه می دانست قرار است اتقاقی برای من بیافتد و صبح روز بعد بود که به خانه ما ریختند و....
اینروزها مادرم در بستر بیماری افتاده است و منهم بناچار نمی توانم آفتابی شوم تا در کنار او باشم اما از سالهای دور که من وارد عالم سیاست و مبارزه با رژیم گذشته شدم و تمام پول توجیبی ام را صرف خرید کتاب و خواندن آنها می کردم به من می گفت اینقدر کتاب نخون چرا که جز دردسر برات حاصلی نداره و بهت بگم هرکی زیاد کتاب بخونه آخرش خر می شه !
ندای سبز آزادی: نامه اخیر احمدی نژاد به سران قوای دیگر که روز دوشنبه چهارم بهمن ماه، متن آن توسط خبرگزاری فارس منتشر شد، نماد و نشانی دیگر از خوی استبدادی دیکتاتور کوچکی است که میانه ای با قانون ندارد و جز تفسیر به رای کردن قوانین، هیچ احترامی برای آنها قائل نیست. رئیس دولت کودتایی در این نامه نمایندگان مجلس ایران، مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس قوه قضائیه را در حالی به "مخدوش کردن روند مدیریت کشور" متهم می کند که تمام ارکان مدیریتی اش در پنج ساله گذشته مخدوش است و تنها چیزی که دولتش ندارد اعتبار و مشروعیتی است که از راه صندوقهای رای بدست می آید و حالا ظاهرا برای گریز از بن بست ناکارآمدی که تمام ایرانیان را دچارش ساخته، نعل وارونه می زند و دیگران را به " مخدوش کردن روند مدیریت کشور " متهم می کند و یادش می رود که در تمام این مدت هرگز دولت کودتایی اش تن به قانون نداده است و نمونه بارز این ادعا، ماجرای عدم پرداخت بودجه مترو تهران علی رغم مصوبه مجلس شورای اسلامی و تائید شورای نگهبان است.
بهانه جویی های یک دیکتاتور
از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری در سال 1384 به زعم بسیاری از کارشناسان امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، نظام مدیریتی کشور دستخوش بحرانی ترین دوره های تاریخی خود طی پنج سال گذشته شده است و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و تمدید دوران ریاست وی در یک فرآیند کودتایی در سال 1388 و اعتراضات مردمی پس از آن را می توان اوج این بحران قلمداد کرد. امری که باعث متلاشی شدن شیرازه مدیریت دولتی در ایران شده است و با وجود خلاء مشروعیتی که دولت کودتایی دهم در آن دست و پا می زند، این بحران روز به روز شدیدتر می شود. چنانکه حتی اعمال شدیدترین سرکوبها علیه مخالفان دولت و برپایی یک نظام مدیریتی شبه نظامی هم نتوانسته کمکی به برون رفت از بحران پیش آمده کند.
با این همه نامشروع بودن دولت کودتایی را نمی توان به تنهایی عامل اصلی فروپاشی نظام مدیریت دولتی در ایران تلقی کرد و به زعم اغلب کارشناسان، بی کفایتی، ناتوانی و فساد گسترده حاکم بر فضای مدیریتی کشور و انتصاب مدیران ناکارآمد که تنها از راه سالوسی و فریبکاری پا به عرصه مدیریت دولتی نهاده اند نیز همچون عاملی مضاعف مانع از اداره امور دولتی در ایران شده است و در این باید با رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم عقیده بود که " این نوع حمله به مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس قوه قضائیه به نظر میرسد یک بهانهجویی برای پوشاندن مشکلات اجتماعی پیش رو و فراافکنی ضعفهای جدی اقتصادی بویژه در بخش تولید باشد که گرفتاریهایش روز به روز بیشتر میشود. "
با این همه نامه اخیر احمدی نژاد که بر خلاف روال قانونی باید ابتدا به رئیس مجلس ارائه می شد نه نمایندگان ( و این نکته کوچک برای نشان دادن خوی دیکتاتوری و قانونگریزی وی کافی است. ) نشانگر روح قانون گریز او همچون تمام دیکتاتورهای بزرگ و کوچک جهان است. کافی است نگاهی مختصر به کارنامه کاری احمدی نژاد چه در مسند شهرداری تهران و چه در مسند ریاست دولت ( ولو کودتایی ) داشته باشیم تا دریابیم که او چگونه قانون را تا آن جا بر می تابد که منافع و مطامعش را تأمین نماید و آنجا که قانون در برابر او می ایستد به راحتی بازی را به هم می زند و با فراری رو به جلو دیگران را متهم به مخدوش کردن قانون می کند.
احمدی نژاد چیزی از قانون نمی داند
برنتابیدن قانون توسط احمدی نژاد به حدی است که حتی صدای موافقان و هوادارنش را هم درآورده و این مصیبتی است که حتی اصلی ترین طرفداران احمدی نژاد در میان اصولگرایان نیز به آن معترفند. چنانکه سید رضا اکرمی نماینده اصولگرای مجلس هشتم در این باره می گوید: " ای کاش احمدی نژاد در دوره ششم مجلس رای می آوردند و یک دوره مجلس را به عنوان دوره قانونگزاری،ارتباط دولت با مجلس، کار آموزی می کرد که واقعا برای او معلوم می شد جایگاه مجلس،قانون گزاری و نگهبانی کشور در روزهای حساس چگونه است اما متاسفانه این آرزوی بنده تحقق نیافت."
این نماینده اصولگرا ادامه می دهد : " طبق قانون اساسی هر شخصی باید چند نهاد را به عنوان مرجعیت بپذیرد. شورای نگهبان برای تفسیر قانون اساسی و تایید قانون گزاری ،مجلس شورای اسلامی برای قانونگزاری و تفسیر قوانین عادی،مجمع تشخیص مصلحت برای حل اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان در تصویب قوانین ... و این اظهار نظرها شاید برای خود این افراد محترم باشد اما برای دیگران خوش آیند نیست.آنها باید قانون اساسی را بررسی کنند نه معنا. " او سپس ادامه می دهد : " مشکل احمدی نژاد این است که مرجعیت این موارد را به طور کامل نپذیرفته است. حتی احمدی نژاد به شورای نگهبان هم ایراد می گیرد. "
نکته دردناک اما اینجاست که با وجود اعترافات عدیده اصولگرایان حامی دولت به قانونگریزیهای رئیس دولت کودتا اما تاکنون هیچ اقدام جدی از سوی آنان برای ایستادن در برابر دیکتاتور کوچک صورت نگرفته است و وقتی از آنها در این باره سئوال می شود، که چرا به رغم قانون گریزیهای پی در پی احمدی نژاد در برابرش سکوت اختیار می کنید، آنها وحدت را بهانه قرار می دهند و اعتراض به قانون گریزیهای دیکتاتور کوچک را خدشه زدن به وحدت اصولگرایان می دانند. با این همه هستند معدود نمایندگانی که این نوع طفره رفتن از عمل به وظیفه قانونی نمایندگان را بی ارتباط با منفعت طلبی آنان نمی دانند. چنانکه در این باره علی مطهری می گوید: " اگر دولت در یک جا قانون گریزی کند و مجلس بگوید به خاطر وحدت سکوت میکنم، درست نیست زیرا این سکوت درجهت حفظ اصول نیست، بلکه نوعی مصلحت سنجی سوداگرانه و بیتوجهی به حقوق مردم است . " البته داریوش قنبری نماینده اصلاح طلب مجلس دلیل زیاده خواهی ها و قانون گریزیهای دولت کودتا را در اغماض های پی در پی مجلس هشتم نسبت به قانون شکنی های دولت کودتا می داند و می گوید: " اصولگرایان به بهانههای مختلف نتوانستند از ابزارهای نظارتی به خوبی استفاده كنند كه این امر باعث گسترش دامنه قانون گریزی شده است كه در نتیجه باید با دولت چانه زنی كند تا قانون را اجرا كند. "
حق السکوت
زیاده خواهی ها و قانون گریزیهای روز افزون رئیس دولت کودتا را می توان باج خواهی و دریافت حق السکوت از جانب او برای نگفتن رازی بزرگ تلقی کرد. رازی که در شب 22 خرداد 1388 اتفاق افتاد و تقلبی که دولت برکشیده رهبری آن را عملیاتی کرد و هر روز که می گذرد مقامات عالی حکومت مجبورند بیشتر از پیش در برابر خوی استبدادی این دیکتاتور کوچک، کرنش به خرج دهند. چه به زعم آنان باید برای عبور از بحران نامشروعیتی که دولت کودتا به آن مبتلاست و همه ارکان نظام را هم دچارش ساخته، به عامل بازی با زمان متوسل شد تا شاید دوره چهار ساله این بختک شوم به سرآید و با ترفندی این مهره سوخته را از سر راه برداشت و در مقابل استبدادیان با حملات پی در پی به اصلی ترین ارکان نظام همچون مجلس و قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت، تلاش می کنند تا ضمن شانه خالی کردن از زیر بار تمام بی کفایتی ها و نادرایتی ها، فرماندهان و آمران کودتا را هم در حرکتی ناگهانی آچمز کنند و با بی اعتبار کردن تمام نهادهای قانونی، عرصه بازی را به نفع خود به هم بزنند و در این راه پروایی از بهم زدن چیدمان سیاسی ایران هم ندارند و همانطور که آیت الله هاشمی رفسنجانی در اظهارات اخیر خود پیش بینی کرده است، مقصد و مقصود نهایی آنها البته همان کسانی است که به ناچار و به عنوان حق السکوت چاره ای جز حمایت از دولت کودتا و نزدیکتر خواندن آن به خود ندارند.
هر ناظر اهل خردی، با دیدن مختصات جغرافیای این روزهای قدرت در ایران، به یاد حرفهای طلایی میرحسین موسوی در مناظره اش با محمود احمدی نژاد می افتد که چه هوشمندانه قانون گریزی و خوی استبدادی دیکتاتور کوچک را پیش بینی کرده بود آنجا که می گفت: " در کشوری که قانون بی مقدار بشود و دولت بطور رسمی در مقابل مجلسی بایستد که همسو با خود اوست و مصوبات همین مجلسی را که همسو با اوست را اجرا نکند، آیا در چنین حالتی نباید ما احساس خطر بکنیم؟" موسوی در مناظره تاریخی اش با احمدی نژاد می گفت: " بنده معتقدم استبداد صغیر به دلیل پشت کردن به قانون پیش آمد. "
اعمال و رفتار دولتیان کودتاچی در این روزها بهترین مثال و شاهد برای نشان دادن درایت و آینده نگری میرحسین موسوی و دیگر اصلاح طلبان است. این روزها بهتر می توان به چرایی کودتای انتخاباتی 22 خرداد 1388 پی برد. ای کاش اندکی شجاعت در میان جماعت حاکم بر ایران یافت می شد تا با اعتراف به اشتباهات تاریخی خود، خطر را از هم اکنون تشخیص دهند و مانع از گسترش سرطان بدخیم استبداد در کشورمان گردند. امری که البته به نظر می رسد با خوی و مرام آلوده به غرور عالی ترین مقامات نظام جمهوری اسلامی غیر ممکن می نماید و زمانی آنان از خواب گران خویش برخواهند خواست که خیلی دیر شده است و بدبختی همین جاست که " چه زود دیر می شود! "
ندای سبز آزادی: مهدی سحرخیز، پسر زندانی سیاسی عیسی سحرخیز، روز گذشته طی نامه ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد، ضمن یادآوری اعدامهای اخیر زندانیان سیاسی و فشارها و آزارهای وارده بر دیگر زندانیان سیاسی، خاطرنشان می کند “شما نماینده ارزش های انسانی هستید. یکی از ارزشمندترین ره آوردهای بشر در تاریخ طولانی خود، عدالت و آزادی بوده است. و شما این بار سنگین را به دوش میکشید که دادستان انسان ها باشید. پس انتظار بی جایی نخواهد بود اگر از شما خواستار باشم که در ایفای وظیفه قانونی خود در برابر نقض سازمان یافته حقوق بشر، مصرتر باشید.”
به گزارش تحول سبز متن کامل این نامه به شرح زیر مباشد:
سلام آقای رییس!
امیدوار هستم که امروز صبح اخبار را چک کرده باشید، و نیم نگاهی هم به اخبار حقوق بشر انداخته باشید و در میان اخبار حقوق بشر، اخبار نقض حقوق بشر در ایران برای تان به قدری عادی و کم اهمیت نبوده باشد که حداقل تیتر خبر مربوط به ایران را نخوانده باشید. آقای رییس واقعیت تلخی است، اما خبر اعدام اگر هر روزه شود، قبحش ریخته میشود. اگر هم اخبار را نخوانده اید، و یا برای تان اخبار ایران اهمیتی نداشته است، اجازه میخواهم تا من به استحضارتان برسانم. امروز صبح به وقت تهران، جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی به همراه سه نفر دیگر امروز صبح اعدام شدند. آقای رییس، کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرده است که از ابتدای سال نوی میلادی تا کنون ۴۷ نفر در ایران اعدام شدهاند، یعنی به طور متوسط هر هشت ساعت یک نفر در ایران اعدام شده است. امیدوارم برای شما جان یک ایرانی با یک شهروند آمریکایی و یا یک یهودی ساکن اسراییل یکسان باشد، چرا که شما نماینده همه ملت ها و همه ابنا بشر هستید!
آقای رییس من فرزند عیسی سحرخیز هستم. اسم او را حتما شنیده اید. او یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج می باشد که حتی اجازه انتقال به بیمارستان را برای مداوای پزشکی نمی دهند. اگر نمی دانید، باید بگویم که تا کنون چند بار در زندان بی هوش شده است. حتی اخبار از فلج شدن او حکایت دارد.
آقای رییس من ایرانی هستم. یعنی جایی که هزاران نفر را به جرم شرکت در یک اعتراض ساده، که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی حکومت فعلی ، حق هر شهروند است، زندانی کرده اند. حتما نام کهریزک را شنیده اید و میدانید که چه فجایعی در آن جا رخ داد. آقای رییس از شما خواهش میکنم، لحظه ای فکر کنید که به جای پدر امیر جوادی فر هستید. پسرتان را به پلیس تحویل میدهید، ولی جنازه وی را تحویل میگیرید! چه حالی خواهید داشت؟ همچینین خواهش میکنیم خود را به جای مادر عبدالله مومنی بگذارید، و خبر دار شوید که سر فرزندتان را برای اعترافات کاذب، در کاسه توالت کرده اند؟ آقای رییس اگر فرزند شما را همچون آرش صادقی مجبور کرده بودند که کاسه توالت را لیس بزند، چه حالی داشتید؟
جناب آقای رییس،
شما نماینده ارزش های انسانی هستید. یکی از ارزشمندترین ره آوردهای بشر در تاریخ طولانی خود، عدالت و آزادی بوده است. و شما این بار سنگین را به دوش میکشید که دادستان انسان ها باشید. پس انتظار بی جایی نخواهد بود اگر از شما خواستار باشم که در ایفای وظیفه قانونی خود در برابر نقض سازمان یافته حقوق بشر، مصرتر باشید.
آقای بان کی مون،
شکنجه، ممانعت از معاینه و مداوا، اعدام در بی خبری وکیل، تجاوز و صدها مورد دیگری که امروز در زندان های جمهوری اسلامی و با آمریت شخص سید علی خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی صورت میگیرد، همگی خلاف منشور حقوق بشر می باشند. منشوری که کشور ایران نیز پایبند به رعایت آن بوده است. اکنون و بر اساس هزاران گزارش توسط سازمان های حقوق بشری، حقوق زندانیان سیاسی در ایران ضایع میشود. از شما تقاضا دارم در جهت ایفای وظیفه و تکلیف قانونی خود، همراه با کمیته حقیقت یاب، حداقل به ایران سفر کنید و از نزدیک مشاهده نمایید که زمانی که شما رییس سازمان ملل بودید، چگونه انسان هایی را در سیاهچاله های قرون وسطی شکنجه میکنند و از کوچکترین حقوق انسانی، همچون حق مداوا تحت پزشک متخصص محروم می نمایند
مهدی سحرخیز
ندای سبز آزادی: عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شرایط مطرح شده از سوی سید محمد خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را “کف خواستههای اصلاحطلبان” دانست و با اشاره به اینکه تاکید او بر اجرای قانون اساسی بود، از “جنجال برخی نیروهای رقیب” ابراز تعجب کرد.
به گزارش ایلنا، احمد حکیمیپور در پاسخ به سوالی درخصوص آخرین فعالیتهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اظهار کرد: در این جلسات ضمن بحث در خصوص مسائل جاری موضوع اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، آثار و نقاط ضعف و قوت آن همواره بررسی میشود و همچنین بحث تعامل اصلاحطلبان درخصوص انتخابات آینده و شروط اعلام شده از سوی برخی شخصیتها توسط گروهها به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد تا به شورای هماهنگی بیاید و به یک تصمیم واحد برسیم.
وی افزود: مسایل مطرح شده برای حضور در انتخابات، کف خواستههای اصلاحطلبان است چرا که تاکید بر اجرای قانون اساسی است لذا جنجال برخی نیروهای رقیب برای ما تعجبآور بود.
حکیمیپور تصریح کرد: امروز اتحاد و همگرایی در اصلاحطلبان به مراتب بیشتر از اصولگرایان است و جریان اصلاحطلب جریانی دائمی است که در چهارچوب قانون عمل میکند و باید دید در ارتباط با عمل سیاسی و عمدتاً انتخابات چه تصمیمی گرفته میشود.
عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در ادامه افزود: در جلسات این شورا همچنین منشور اصولگرایی مورد بحث قرار گرفت و ما تلاش برای ارائه آن را، نشانه شکاف در جریان اصولگرا میدانیم.
وی با اشاره به اینکه دیدار با مراجع و شخصیتهای سیاسی در دستور کار این شورا است خبر داد که دیدار با هاشمیرفسنجانی در اولویت است و پیگیری میشود.
ندای سبز آزادی: آنجلا مرکل صدراعظم آلمان به ایران هشدار داد: در صورتی که نگرانی قدرتهای جهانی در ارتباط با برنامه هستهای خود را برطرف نکند، با تحریمهای بیشتری روبهرو خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، خانم مرکل در دیداری با دیپلماتهای آلمانی گفته است: «مسئله رفع شبهاتی که در مورد برنامه اتمی ایران وجود دارد برعهده ایران است و تهران باید کاری کند که گفتگوها به جهتی مثبت سوق داده شود.»
در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه ۱+۵ با ایران در استانبول، بریتانیا و فرانسه، تهران را مسئول شکست این گفتگوها اعلام کردهاند.
هشدار آلمان به افزایش تحریمها، پس از ادامه غنیسازی اورانیوم از سوی ایران با وجود اعمال چهار دور تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای گوناگون مضاعف از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه تهران، مطرح میشود.
مقامهای ایران، مجموعه این تحریمها را «بیاثر» دانسته و اعلام کردهاند در صورت بروز جنگ نیز همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه خواهند داد.
ندای سبز آزادی: مدیرعامل اتحادیه پنبه کاران با بیان اینکه سطح زیر کشت پنبه برای سال آینده ۱۳۰ تا ۱۳۵ هزار هکتار تخمین زده می شود، از افت شدید سطح زیر کشت پنبه بر اثر سیاستهای وزارت جهاد کشاورزی خبر داد که به گفته وی، در ۸۰ سال اخیر بی سابقه بوده است.
بهرام نظری در گفتگو با مهر افزود: سطح زیر کشت این محصول برای سال ۹۰ در حدود ۱۳۰ تا ۱۳۵ هزار هکتار تخمین زده می شود در حالی که این رقم ۱۰ سال پیش از این ۲۱۵ هزارهکتار بوده است.
وی با بیان اینکه سطح زیر کشت پنبه در سالهای اخیر با کاهش روبرو شده است، گفت: کاهش این مقدار سطح زیر کشت در ۷۰ تا ۸۰ سال اخیر سابقه نداشته است.
وی افزود: در کشورهای پیشرفته از تولید و صادرات پنبه حمایتهای زیادی می شود و بزرگترین صادرکننده پنبه دنیا ارقام زیادی را برای تولید پایدار و حمایت از کشاورزان می پردازد.
مدیرعامل اتحادیه پنبه کاران کشور تعیین تعرفه صفر در زمان برداشت را در سال ۸۷، مهمترین دلیل کاهش تولید پنبه دانست و گفت: پس از بحران تولید در سال ۸۱ اتحادیه پنبه کاران به وجود آمد و توانست سطح زیر کشت این محصول را قدری رونق بخشد اما در سال ۸۴ دوباره به دست وزارت جهاد کشاورزی سپرده شد در صورتیکه برخلاف قوانین جاری کشور تصدیگری نباید به بخش دولتی سپرده شود.
وی با بیان اینکه از سال ۸۵ به بعد دوباره با افت سطح زیر کشت روبرو بوده ایم، افزود: سیاست کنونی وزارت جهاد کشاورزی در جهت تولید پایدار این محصول نیست.
نظری قیمت کنونی افزایش قیمت پنبه در بازارهای جهانی را متاثر از سیل پاکستان دانست و اعلام کرد: قیمت پنبه در بازارهای جهانی حدود ۴ هزار تومان به ازای هر یک کیلوگرم است که نسبت به سا لهای قبل با افزایش مواجه شد.
ندای سبز آزادی: دو نماینده مجلس از سخنان احمدی نژاد علیه تنظیم خانواده انتقاد کردند. عبدالعزیز جمشیدزهی گفت: در شرایطی که افراد نمی توانند زندگی دو نفره را تأمین کنند، چگونه می شود انتظار داشت که زندگی فرزندان خود را تأمین کنند، و علیرضا مرندی نیز اظهارات رئیس دولت را ایستادگی در برابر قانون دانست.
عبدالعزیز جمشیدزهی، نماینده سراوان، به تابناک گفت: تراکم جمعیت در مناطق کشور متفاوت است، ولی این دلیل نمیشود که جمعیت را افزایش دهیم و با تغییری در این تراکم جمعتی پدید آوریم.
وی با بیان اینکه هدف تعلیم و تربیت است، این پرسش را مطرح کرد، چه برنامه ای برای نسلی که خواهد آمد، داریم؟ اگر برنامه ای وجود نداشته باشد، افزایش جمعیت حتی به اندازه یک نفر هم زیاد است، ولی اگر برنامه ای وجود داشته باشد آن وقت می توان از افزایش جمعیت سخن گفت.
وی افزود: همان گونه که می گوییم، وقت طلاست، در مدیریت منابع انسانی نیز، نیروی انسانی طلاست و هر چه نیروی انسانی بیشتر باشد شرایط بهتر است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: تنظیم خانواده دلایلی دارد. زن نباید زیر هجده سال و بالای ۳۶ سال بچه دار شود، چرا که هم برای مادر و هم برای کودک خطرناک است. فاصله بین دوبارداری نباید کمتر از سه تا چهار سال باشد، چرا که مادر نیاز به تقویت دارد و هم اینکه در این مدت بتواند بچه را شیر دهد. باید فاصله گذاری رعایت شود تا هم سلامت مادر و کودک به خطر نیفتد.
جمشید زهی خاطر نشان کرد: باید دید برای آینده چه برنامه ای داریم؛ برنامه کاری، تربیتی، آموزشی و رفاهی. این طور نیست که به دنبال افزایش جمعیت بود، ولی برنامه ای برای آن نداشته باشیم. حتی پول و درآمدی که بدون برنامه باشد انسان را به فساد می کشاند.
نماینده سراوان در مجلس، درباره وضعیت بیکاری در حوزه انتخابیه خود گفت: ماشاءالله آنچه انبوه مردم تقاضا دارن، کار است. متأسفانه وضعیت اشتغال بسیار نامتناسب است و در این منطقه صنعت و تجارتی وجود ندارد و بسیاری از راه قاچاق مواد سوختی امرار معاش می کنند. از نظر کشاورزی نیز امکاناتی وجود ندارد و در معدود استخدام ها نیز نیروهایی از دیگر شهرها را به کار گرفته اند؛ به رغم اینکه جوانان بسیاری در این منطقه بیکارند.
وی افزود: در شرایطی که افراد نمی توانند زندگی دو نفره را تأمین کنند، چگونه می شود انتظار داشت که زندگی فرزندان خود را تأمین کنند و در فقر و فلاکت نباشند؟
علیرضا مرندی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز حذف مباحث کنترل جمعیت در دانشگاهها را برخلاف قانون و بر اساس تصمیم سلیقهای دانست و به خانه ملت گفت: قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در زمان امام خمینی (ره) و با آگاهی و پذیرش ایشان کارش آغاز شد و در زمان مقام معظم رهبری نیز به شدت مورد حمایت و تایید ایشان قرار گرفت.
وزیر سابق بهداشت و درمان کشور، با تاکید براینکه اگر این حمایت و پشتیبانی رهبر انقلاب نبود، این قانون دوام نمیآورد، افزود: تمام اعضای مجلس شورای اسلامی نیز موضوع کنترل جمعیت و تنظیم خانواده را تصویب کردن و به آن رای مثبت دادند و حتی به تایید شورای نگهبان نیز رسید و به قانون تبدیل شد به طوری که جزوی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
نماینده تهران تصریح کرد: ما نمیتوانیم در یک جا یک قانون داشته باشیم و در جای دیگر بر خلاف آن عمل کنیم، بنابراین زمانی ما میتوانیم کاری متفاوت از این قانون انجام دهیم که ابتدا آن را لغو کنیم.
مرندی تدریس مباحث کنترل جمعیت در دانشگاهها را همیشگی ندانست و تاکید کرد: قرار نیست که این قانون برای همیشه اجرا شود؛ اما برای تغییر آن نیز باید به طور مرتب کار کارشناسی و جرح و تعدیلهایی در آن صورت بگیرد و مهمتر از همه متناسب با نیازهای روز جامعه باشد.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، معتقد است که نیازهای روز جامعه ما با چند سال گذشته تفاوت چندانی نداشته است و به همین دلیل ما نمیتوانیم یک تحول و کار زیر بنایی انجام دهیم.
وی همچنین به افزایش تعداد جوانان تحصیلکرده و مجرد اشاره کرد و گفت: دخترها و پسرهای جوان زیادی هستند که پتانسیل ازدواج هم دارند؛ اما آیا میترسند، یا توانش را ندارد و یا اینکه امکانات کافی برایشان فراهم نبوده است.
مرندی تاکید کرد: تزریق پول به جامعه برای افزایش جمعیت، هیچ سودی نمیتواند داشته باشد ، البته ممکن است عدهای اندک و ساده لوح تحت تاثیر قرار بگیرند؛ اما این موضوع کمکی به افزایش جمعیت کیفی نمیکند و در واقع این نوع سیاستها نمایشی است و اصالت زیادی ندارد.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با اشاره به تدریس درس شکوه همسرداری که قرار است به جای درس تنظیم خانواده تدریس شود، گفت: من مخالفتی با تدریس این درس ندارم؛ اما ما باید راهکار آن را پیدا کنیم که در تا چه تعداد و در کجای ایران، جمعیت باید افزایش پیدا کند.
وی همچنین در پاسخ به این سئوال که آیا با مجلس در این رابطه هماهنگی صورت گرفته است، تصریح کرد: در کشور ما با خیلیها باید هماهنگ شود، هماهنگی لغتی زیباست؛ اما در کشور ما کاربرد زیادی ندارد و برای استفاده در ادبیات خوب است.
ندای سبز آزادی: جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی با انتشار متنی انتقادی درباره منشور اصولگرایی که به تازگی از سوی برخی گروههای محافظه کار منتشر شده، برخی مضامین درج شده در این منشور از جمله کم توجهی به قانون اساسی و طرح ابهامآمیز موضوع مردمسالاری دینی را زیر سؤال بردند و از خودداری جامعتین (جامعه مدرسین و جامعه روحانیت) از تن دادن به ثبت قانونی نیز انتقاد کردند.
متن سؤالات جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی از تدوین کنندگان منشور اصولگرایی را به نقل از سایت نوروز، بخوانید:
اخیراً منشوری به نام منشور اصول گرایی از سوی بزرگان این نحله منتشر شده است.جوانان عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان یک حزب سراسری و فعال اصلاح طلب، از هر تلاشی برای تعمیق نهادهای مدنی و روشن شدن مواضع و بنیادهای فکری گروهها و احزاب از هر جریانی استقبال می کند و امید آن دارد این اقدام، گامی به پیش در راه شناسنامه دار شدن جریان اصیل محافظه کار و مرزبندی آنها با افراط گرایانی باشد که بی محابا خون و عرض و آبروی شهروندان ایرانی را برخود حلال و برای رسیدن به هدف استفاده از هر وسیله ای را مجاز می دانند.
اما در رابطه با این منشور نکات و سئوالات زیر قابل طرح می باشد که امید است در بازنگری های بعدی مورد توجه محافظه کاران قرار گیرد.
جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ١٢ شاخص را به عنوان اموری که بیانگر اولویتهای جریان اصولگرایی در مقام عمل و بخصوص در زمان فعلی میباشند، معرفی کرده اند اما بدلیل اجمال و عدم تعریف عملیاتی در باره این شاخص ها ابهام های موجود همچنان در باره این جریان باقی است وحداکثر این تلاش را می توان جمع بندی مطالبی دانست که بارها بصورت شعاری مطرح و تکرار شده است. در حالی که از این دو تشکل روحانی که خود را محور و قطب اصولگرایی می دانند انتظار می رود در اقدامی رو به پیش به رفع این ابهامات بپردازند و بخصوص در شرایط فعلی پاسخگوی انبوه سوالاتی باشند که به خاطر عملکرد اصولگرایان حاکم در ذهن و دل مردم ایران انباشت شده است.
در مورد هر یک از بندها سوالات زیادی مطرح است اما ما جوانان عضو جبهه مشارکت در این خلاصه سعی داریم بعضی از این سوالات مطرح کنیم و انشاالله در صورت اجابت به آنها در فرصتی دیگر و اگر آقایان استقبال کنند در مباحثات و مناظرات رو در رو بخصوص در صدا و سیما به آنها می توان پرداخت.
١-جایگاه جامعتین:
آیا در حالی که این دو جامعه تابحال حاضر به ثبت قانونی خود نشده اند و بدون مجوز قانونی در همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وارد شده اند چگونه می توانند دیگران را به پایبندی به مبانی و ارزشها و پایبندی به قانون دعوت کنند؟
٢-عدم ذکر قانون اساسی:
در ۱۲ شاخص ذکر شده حتی یکبار نامی از قانون اساسی و حتی پایبندی به اجرای آن و حرکت و فعالیت سیاسی درچارچوب قانون نیامده است چه رسد به این که محوریت آن مطرح شده باشد. هر چند در اصول چهارگانه در کنار نام جمهوری اسلامی و در پرانتز، قانون اساسی ذکر شده است ولی سه اصل دیگر به کرات در شاخصها بازگو شده اندو لفظ قانون تنها یکبار به اینصورت ” اداره امور بر اساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم؛” آورده شده است .. آیا این بدان معنی است که آقایان در حاق اصولگرایی التزام به ولایت فقیه را کافی می دانند و به عبارت دیگر قانون اساسی و یا اصول دیگر قانون اساسی را زاید و یا حداقل فرعی می دانند؟ و به عبارتی صریحتر آیا ولایت فقیه و شخص ولی فقیه را برترو فراتر از قانون اساسی می دانند بگونه ای که حتی می تواند قانون اساسی را تعطیل کند؟ وآنجا که فصل الخطاب بودن نظر رهبری را اصل می داند ایا در صورت تزاحم نظر رهبری با نص قانون اساسی اولویت با کدام است؟
٣- مبانی و ارزشها :
مبانی انقلاب اسلامی کدامند؟ ارزشهای اسلامی مد نظر حضرات چیست؟ این ارزشها و مبانی توسط چه کسانی بیان می شود؟ آیا مسئله ارزشهای اسلامی را چه کسانی تعیین می کنند؟ آیا در زمانی که برترین ارزشها مانند آبروی مسلمان و خون مسلمان، هتک میشود و هدر می رود وظیفه مسلمانان چیست؟ آیا آقایان مبارزه با “ظلم” را تکلیف مسلمانان می دانند؟ و آیا “افضل الجهاد” یک اصل و ارزش اسلامی نیست؟
آیا در صورت تزاحم نظرات علمادر ارزشها، مقلدین هر مرجع می توانند به نظر خاص آن مرجع عمل کنند؟ یا در اینجا نیز نظر رهبری فصل الخطاب است؟ آیا در مسائل روز به عنوان مثال حجاب که نیروی انتظامی به خشونت رفتار می کند و رئیس دولت برای اهانت به تار موی دختران دل می سوزاند چه باید کرد؟
باز در مورد ارزش های اسلامی آیا به نظر حضرات بیانات و فرموده های امام راحل قبل از پیروزی و در سال پایان عمر شریف ایشان نیز جزو ارزشها هست؟ آیا اصولاً کلام امام را به عنوان فصل الخطاب قبول دارند؟ و اگر تزاحمی بین نظر رهبری و نظر امام بود کدام را باید انتخاب کرد؟
مثلاً نظر صریح امام میزان بودن رای مردم است. آیا نظارت استصوابی این نظر را به طور آشکار نقض نمی کند؟ یا نظر امام عدم دخالت نظامیان در سیاست است. آیا در حالی که فعلاً و صریحاً نظامیان نه فقط در سیاست، بلکه در اقتصاد و فرهنگ و… دخالت دارند چه باید کرد؟
۴-بند ٣و۴:
در مورداین دو بند نکات بسیاری وجود دارد که تنها به گوشه ای از آن اشاره می شود. این دو اصل از اموری است که بسیار در مورد آن صحبت شده است. التزام عملی به ولایت فقیه و احترام و توجه به روحانیت و مرجعیت حداقل از سوی هیچیک از فرزندان انقلاب چه اصلاح طلب و چه محافظه کار رد نشده است بلکه مورد تاکید بوده است. اولی به عنوان پایبندی اعتقادی و یا قانونی و دومی به عنوان اصلی اخلاقی. اما نکته این است که معیار التزام عملی چیست؟ و ترازوی سنجش عیار در دست کیست؟ مثلاً اگر کسی اعتقاد قلبی به ولایت فقیه نداشته باشد اما انسانی متدین، درستکار، امین، عالم و مدیر و دلسوز دین و میهن باشد از نظر آقایان چه جایگاهی در کشور می تواند داشته باشد؟ و در عوض اگر کسی خود را فدائی رهبر معرفی کند اما دروغ بگوید، فساد کند، تقلب کند و… می تواند در مهمترین مسئولیتهای اجرائی کشور قرار گیرد و حتی قوه قضاییه هم نتواند با او برخورد کند!
خوب است آقایان منظور خود از بند ۴ را هم روشن کنند که روحانیت کیست؟ مرجعیت کدام است؟چرا روحانیت را در حد یک صنف پایین آورده اند ونقش حقیقی روحانیت وعلمای دینی را نادیده گرفته اند؟ لابد مستحضر هستند که هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نسبت به مرجعیت و روحانیت جسارت نکرده است و متقابلا نیز از سوی مرجعیت و روحانیت طرد نشده است. خوب است حضرات تکلیف خود و ملت را با این مطرود زودتر روشن کنند.
از سویی دیگر کم و بیش همه ما نظرات و دیدگاههای روحانیت و مراجع را نسبت به اوضاع کشور می دانیم. آیا احترام به مرجعیت بدان معناست که فقط دست بوس آقایان باشیم یا باید به نظرات آنها هم احترام گذاشت؟ اگر جامعتین معتقد به هدایت معنوی روحانیت هستند که جای بحث نیست اما اگر معتقدند دین از سیاست جدا نیست، اگر یک مرجع نتواند تاثیری در سیاست داشته باشد از عامه مومنین چه انتظاری می توان داشت؟
۵-بند ساده زیستی:
در مورد بند پنج یعنی ساده زیستی و دوری از تجمل و توجه به ضعفا پند اخلاقی پسندیده ومورد قبول همگان است اما خوب است عزیزان ما در جامعتین از خود شروع کنند و معلم و مودب مردم به عمل باشند نه حرف. در مورد توجه به ضعفا هم لابد نظر آقایان تقویت کمیته امداد و بهزیستی نیست بلکه اینک که دولت در اختیار اصولگرایان است لابد انتظار می رود با سیاستگذاریهای مدبرانه و عقلانی و قانونی همانگونه که در بند ٩ آمده است، ثروت تولید شودتا در سایه آن توزیع عادلانه صورت گیرد و فقر و فساد و تبعیض از جامعه رخت بربندد و هر انسانی بسته به ظرفیت فکری و جسمی خداداد و پشتکار و تلاش خود از فرصتهای اقتصادی ونعمتهای دنیوی برخوردار شود وگرنه در شرایطی غیر از این و حتی اگر بواقع توزیع عادلانه درآمد خدادای نفت انجام شود جر توزیع عادلانه فقر و عقب افتادگی کشور از قافله رشد و توسعه حاصلی ببار نخواهد آمد بماند که اگر عدالت در همه ابعاد و جوانب مورد توجه و اجرا قرار نگیرد خود ظلمی فاحش است . حال این سوال مطرح است که کدام یک از حضرات حاضر هستند از عملکرد اقتصادی دولت اصولگرا و روند جاری امور کشور دفاع کنند و با تکیه بر شاخص های کمی و کیفی نشان دهد که در عرض شش سال گذشته با درآمد افسانه ای نفت بالغ بر ۴۵۰ میلیارد دلار اوضاع اقتصادی و معیشت مردم و بخصوص ضعفا بهتر شده است؟آیا بیکاری کم شده است؟ تورم کاهش یافته است ؟ نرخ رشد اقتصادی کشور به پایین ترین رقم نرسیده است ؟ و درآمدوکرامت مردم بیشتر شده است و…..
حال اگر چنین اتفاقی نیفتاده است حضرات تکلیف خود و مردم را روشن کنند که منظور از بند ۷و٨ یعنی عدالت محوری و پیشرفت همه جانبه کشور چیست؟
۶-اعتقاد به آزادی های مشروع و مردمسالاری دینی:
بند ۶ از بندهای بسیار جالب و بحث برانگیز است. بیان اصل اعتقاد و طبعا متعاقب آن التزام به آزادی های مشروع و مردم سالاری دینی از سوی جامعتین مایه خوشحالی است هر چند قبلا هم بارها در شعارها و سخنرانیها عنوان شده است بماند که در اینجا نیز هیچگونه اشاره ای به التزام عملی به اصول قانون اساسی درمورد آزادیها و ایضا اتکای به آراء عمومی دراداره امور کشور نشده است .ولی آنچه مشکل جامعه امروز ماست شعار نیست بلکه عمل است.
حال اگر منظور از آزادیهای مشروع ، آزادیهای مصرح در قانون اساسی باشدکافی است آقایان نگاهی گذرا به قانون اساسی کنند و بخصوص فصل سوم آن یعنی “حقوق ملت” را از نظر بگذرانند. سئوال این است که کدام یک از این اصول در حال حاضر در کشور اجرا می شود؟ آیا همه آنها زیر پا گذاشته نشده است؟ آیا کوچکترین زوایای زندگی شهروندان حتی خود آقایان عضو جامعتین توسط نیروهای امنیتی کنترل و شنود نمی شود؟ آیابا مطبوعات، احزاب، و نهادهای صنفی و مدنی به شدیدترین وجه برخورد نمی شود؟ آیا صدها انسان بی گناه بدون حق دفاع به زندان نمی افتند و محکوم نمی شوند؟آیا اینهاحتی اگر مجرم هم باشند نباید از حقوق مصرح قانونی خود برخوردار باشند؟ایا خانواده زندانیان بی گناه از کمترین حقوق یک شهروندکه همسر یا پدر یا فرزند انها به زندان افتاده است برخوردار هستند؟
واما مردم سالاری دینی، یکی از پرابهام ترین واژه هایی که در چند سال اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته این واژه است. از سوئی عده ای ،مردمسالاری را تحفه لیبرالیسم غربی می دانند و آن را ناسازگار با مبانی دینی ، و از سوی دیگر فشار افکار عمومی داخلی و خارجی و آموزه های انقلاب ضد استبدادی، ضد استعماری ایران مجالی برای رد کامل مردمسالاری باقی نگذاشته است. خوب است کسانی که مدعی مردمسالاری دینی هستند به طور واضح و شفاف بیان کنند که مردم در این نظام خاص مردمسالاری چه حقی دارند؟ آیادر این نظام انتخابات آزاد معنائی دارد؟ آیا احزاب و گروههای مختلف با تفکرات وسلیقه های متفاوت آزادی عمل خواهند داشت؟ آیا احزاب و رسانه های گروهی مستقل، اتحادیه ها و سندیکاها، انجمنها و نهادهای مردمی می توانند بدون دخالت قدرت اعمال اثر کنند؟و آیا الان چنین است یا دستگاههای امنیتی و شبه امنیتی و نظامی و انتظامی بدون کوچکترین مانع و رادعی هر آنچه می خواهند بر سر انها می آورند؟ قوه قضاییه هم و با زبان بی زبانی می گوید در برابر دخالت این نیروها کاری از من بر نمی اید؟
آیا در مردمسالاری دینی چون زمان صدر اسلام یک مسلمان بادیه نشین می تواند در برابر خلیفه قدرتمند وقت بایستد و بگوید اگر کج بروی با شمشیر تو را راست می کنم؟ آیا در مردمسالاری دینی ،قوه قضاییه این قدرت را دارد که چون قاضی منصوب امام علی “ع” در قصه آن یهودی و زره حضرت، به نفع یهودی حکم صادر کند؟
آیا در مردمسالاری دینی مردم اجازه امر به معروف و نهی از منکرونصیحت قدرتمندان حاکم را دارند؟ آیا در مردمسالاری دینی چرخش قدرت و مادام العمر نبودن مناصب و تعیین و عزل همه مسولان از بالا تا پایین با رای مردم جایی دارد؟ آیا در مردمسالاری دینی، همه مردم حقوق مساوی دارند ودر برابر قانون برابر هستندو قانون بر همه سلطه دارد ؟ وایا فرد یاطبقه خاصی از امتیازات ویژه برخوردار است؟ و آیا….
خوب است حضرات جامعتین به روشنی و به صراحت به نوع سوالات فوق پاسخ گویند و تعیین کنند که منظور آنها از مردمسالاری دینی چیست؟ از بیان کلیات اجتناب کنند و چه خوب است یک خط ارتباطی دائمی امن برقرار کنند تا اولا خیل جوانان کشور که از ریا و شعار خسته شده اند بی پروا سوال کنند و ثانیا آقایان بدانند در جامعه چه می گذرد .
نکته آخری که باید بدان اشاره کرد اینکه تدوین کنندگان منشور آورده اند” جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، در این راستا، کوشیدهاند راهکارهای برقراری وحدت میان یاران و وفاداران صادق اسلام، ایران و انقلاب را بررسی کنند” اما در همین مقدمه منشور بخش قابل توجهی از مردم منتقد وضع موجود را اینگونه از این دائره بیرون رانده اند :” از دیگر سو فریبخوردگان داخلی، به ابزار دست بیگانه تبدیل شدهاند و مصالح و منافع ملی را بازیچه خودبینی و لجاجت قرار داده، هویت، افتخارات، تاریخ پربرکت انقلاب و آرمانهای امام را با هیاهو و هلهله اجانب، سودا کردهاند. ” بدون آنکه بخواهیم وارد درستی یا نادرستی این گزاره و مدعا شویم قطعا اینگونه نگاه و خطاب نه با نگاه پدری روحانیت سازگار است و نه با ادعای ارائه منشوری که می خواهد همه افراد و گروه های جامعه را به زیر چتر اصولگرایی و وحدت فرا خواند و گردهم آورد ، و این همان نگاه سنتی اصولگرایان حاکم در تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی است که همچون سم مهلکی در پی نابودی جمهوری اسلامی ایران است .
آنچه آمد خلاصه ای بسیار کوتاه از خیل سئوالات و ابهاماتی است که پیرامون منشور انتشار یافته اصول گرائی وجود دارد. امید است با حسن نیت و خیرخواهی که در بسیاری از اعضای محترم این دو جامعه وجود دارد تا در حق همه جامعه پدری کنند و پدر خواندگی اقلیتی زورمدار و انحصار طلب را رها کنند و فضائی را آماده کنند تا تمامی نخبگان و فرهیختگان و اصحاب رای و نظر بتواننددر کمال امنیت و بی واهمه زندان و محرومیت های اجتماعی و شغلی در منظر عمومی به تجزیه و تحلیل و نقد مشفقانه نظرات وبرنامه هابپردازند. در این صورت مطمئناً نتیجه کار آن خواهد شد که تمام ملت علیرغم تفاوتهای فراوان در فکر و سلیقه، حول محورهای اساسی چون منافع ملی و وحدت ملی و رقابتی قانونمند متحد خواهند شد و تمام سرمایه های کشوربویژه سرمایه انسانی ارزشمند و توانمند جامعه که هم اینک با ارعاب بر او سکوت و انزوا تحمیل گردیده برای پیشرفت کشور بسیج شده و دراداره امور مشارکت نمایند و با بازگشت امید ونشاط به جامعه بخصوص جوانان وتحصیل کردگان وکار افرینان ، طمع بدخواهان و بداندیشان و بیگانگان که بحق شما نگران طمع ورزی آنان نسبت به نظام و کشور هستید به یاس تبدیل خواهند شد.
ندای سبز آزادی: منابع خبری اعلام کردند که پارلمان لبنان امروز (سهشنبه) نجیب میقاتی را به عنوان نخست وزیر جدید این کشور انتخاب کرد.
ایسنا نوشت: شبکههای خبری عربی اعلام کردند که نمایندگان لبنانی در آخرین روز از رایزنیهای خود برای تعیین تخست وزیر جدید این کشور، با اکثریت آرا نجیب میقاتی، نخست وزیر اسبق لبنان و کاندیدای پیشنهادی گروه ۸ مارس را به عنوان نخست وزیر جدید اعلام کردند.
میقاتی موفق شد ۶۵ رای از میان ۱۲۸ رای نمایندگان پارلمان را به دست آورد.
این در حالی است که شبکه العربیه گزارش داد، صدها تظاهرکننده حامی جریان المستقبل به رهبری سعد الحریری به خیابانهای بیروت آمدهاند و درگیریهای شدیدی میان نیروهای ارتش و این تظاهرکنندگان به وقوع پیوسته است.
در مرکز بیروت نیز صدای تیراندازی و انفجار بمب صوتی شنیده شده است.
براساس این گزارش، تظاهرکنندگان با به آتش کشیدن لاستیک، راهها را بسته و با درخواست ارتش برای متفرق شدن مخالفت کردهاند.
همچنین تظاهرات اعتراض آمیزی در طرابلس در حال برگزاری است.
ندای سبز آزادی: هاشم خواستار، دبیر بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد که در زندان وکیل آباد شهر مشهد دوران محکومیت خود را میگذراند به بیمارستان امام رضای این شهر منتقل شده و به گفته همسرش او را با زنجیر به تخت بسته اند.
او از یکسال ونیم پیش تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر میبرد و به دلیل تشدید بیماریاش که ناشی از شرایط وخیم زندان است، روز گذشته تحت عمل جراحی قرار گرفت.
روز یکشنبه در پی بستری شدن آقای خواستار در بیمارستان و عمل جراحی وی، خانوادهی این معلم زندانی مجدداً درخواست مرخصی برای او دادهاند، اما تاکنون با این درخواست موافقت نشده است.در خبرها آمده بود که انتقال هاشم خواستار از زندان به بیمارستان امام رضای مشهد با دستبند و پابند صورت گرفته است. این امر با اعتراض خانوادهی هاشم خواستار و نهادهای حقوق بشری مواجه شده است.
مسئولین امنیتی استان خراسان اما نه تنها به این اعتراض توجهی نکردهاند، بلکه هاشم خواستار را در حالی که در بستر بیماری بهسر میبرد با زنجیر به تخت بیمارستان بستهاند.
صدیقه مالکیفر، همسر هاشم خواستار که خود نیز معلم بازنشستهی آموزش و پرورش است دربارهی وضعیت آقای خواستار به «زمانه» میگوید: «آقای خواستار از سال گذشته که در زندان بوده تاکنون مرخصی نداشته است و به دلیل کیفیت بد غذا و نبود میوه و سبزیجات در رژیم غذایی، مشکلات گوارشیشان عود کرده است. این در حالی است که مقامات زندان اجازه نمیدهند از خانه هم هیچ غذایی به زندان فرستاده شود. بالاخره با وضعیت وخیم جسمی ایشان به دستور پزشک زندان به بیمارستان امام رضای مشهد منتقل شدند و مورد عمل جراحی قرار گرفتند. الان هم در بیمارستان بستری هستند. امیدوارم ایشان با این شرایط وخیم جسمی دوباره به زندان بازگردانده نشوند.»
خانم مالکیفر ادامه میدهد: «این معلم بازنشسته را در شرایطی از زندان به بیمارستان منتقل کردهاند که به ایشان دستبند و پابند زدند. ما قبلاً هم به مقامات قضایی و مسئولان زندان اعتراض کرده بودیم ولی در پاسخ به ما گفتند که این طبق مقرارت زندان است. اما سئوال ما اینجاست که آیا بستن ایشان با زنجیر به تخت بیمارستان هم در مقرارت زندان است؟ آقای خواستار در بخشی بستری هستند که بیماران عادی هم حضور دارند و به ما خبر دادند که عمل جراحی ایشان میبایست روز یکشنبه انجام میشد اما به دلیل اینکه کلید قفل زنجیرهایی که با آنها ایشان را به تخت بسته بودند گم شده بود یا در اختیار مسئولی بود که در بیمارستان حضور نداشت، این عمل یک روز به تعویق افتاد.»
به گفته همسر هاشم خواستار، همزمان با بیهوشی این زندانی در اتاق عمل، زنجیرها را از پای او باز کردهاند و پس از انجام عمل جراحی و به هوش آمدن او دوباره پاهایش را با زنجیر به تخت بیمارستان بستهاند.
خانم مالکیفر در زمینهی اتهامات آقای خواستار میگوید: «اینطور که به آقای خواستار گفتهاند چون ایشان پیش از انتخابات ریاست جمهوری، یعنی در سال ۱۳۸۷ دفتر خود را به سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) برای برگزاری جلساتشان دادهاند؛ مکانی هم برای برگزاری جلسات انجمن اسلامی دانشجویان شرق کشور در اختیار آنها گذاشتهاند و همچنین در ایام دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ستاد آقای میرحسین موسوی فعال بودهاند، او را بازداشت کردهاند.»
صدیقه مالکیفر، ضمن آرزوی آزادی همهی فرهنگیان و دانشجویان بازداشتی از کسانی که در این مدت با آنها همراهی کردهاند، سپاسگزاری کرده و میگوید: «امیدوارم مسئولین صدای من را بشنوند و بیش از این با یک فرهنگی بازنشسته ۶۰ ساله که بیگناه در زندان است این گونه رفتار نکنند.»
ندای سبز آزادی: شش معاونت وزارت امور خارجه در ساختار جدید سازمانی این وزارتخانه حذف می شود.
وب سایت راهبرد نیوز نوشت : از ۱۱ معاونت کنونی، شش پست معاونت حذف شده و وزیر جدید حداکثر با پنج معاونت کار خود را آغاز خواهد کرد.
وزارت خارجه در میان سایر وزارتخانهها بیشترین تعداد پستهای معاونت را دارد که با این تغییرات، شرح وظایف معاونتها و عناوین آنها نیز دگرگون خواهد شد.
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور در هفتاد و ششمین عریضه خود به دادستان تهران با عطر اربعین نوشت:ما در مکتبی درس آموخته ایم که مقابله با ظلم جزء اصول مسلم آن است و شهروند مسئول خود را مکلف به نقد می داند که در غیر این صورت وظیفه خویش ادا ننموده و باید پاسخ گو باشد!
این عریضه که در وبلاگ محتشمی پور منتشر شده به شرح زیر است:
به: دادستان تهران
از: یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الّاالذین امنو و عملواالصالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.
اشهد انّک امین الله وابن امینه. عشت سعیداً و مضیت حمیدا و متّ فقیداً مظلوماً شهیداً و اشهد انّ الله منجزٌ ما وعدک و مهلک من خذلک و معذّب من قتلک و اشهد انّک وفیت بعهدالله و جاهدت فی سبیله حتی اتیک الیقین.
سلام آقای دادستان!
اربعین حسینی بر شما نیز چون ما تسلیت و تعزیت باد. یک اربعین اشک و اندوه و ماتم. ما که با دل شکسته دعا کردیم و شما که تقریبا در همه دعاهای ما بودید. ما با نگرانی از عاقبت امر شما و فردای شما دعای خیر داشتیم برایتان اما مادر همسرجان را نمی دانم؟ راستش را بخواهید از نفرین او همه هراسانند می گویند نفرین هایش سخت گیراست! خدا به شما رحم کند که ماه ها دوری او از جگرگوشه اش، به نامتان نوشته شده است. من فکر می کنم مادرها وقتی که دلشان به درد بیاید فقط در حق فرزندانشان آهشان نمی گیرد و اتفاقا عشق مادری معمولا مانع از آن است که فرزندان مورد خشم و غضب قرار بگیرند اما کسانی که چتر ستم و بدخواهی برسر عزیزانشان بگسترانند، بدعاقبتی خواهند داشت از آه و ناله و نفرین این مادران! خداوند عاقبت شما و قضاتی که بر لب پرتگاه جهنمند و سایر دست اندکاران دستگاه ظلم را به خیر کند که من خود شاهد نفرین هایی بوده ام که سنگ را متلاشی می کند! پشت درهای زندان، دادگاه و دادسرا و در جلسات دعا و قرآن. جوان تر ها را می شود برحذر داشت ولی مادری را که خود می داند چه گوهری در دامان پاکش پرورش داده و اینک بی گناه پشت میله ها اسیر است، مگر می شود آرام کرد. ما که از عهده اش برنیامدیم مگر خدا خود تدبیری کند.
آقای دادستان!
اربعین حسینی است و ما هم چنان عزادار مصیبت عاشورای جدّمان حسین(ع) هستیم و آماده عزای رحلت رسول الله (ص) و شهادت حسن بن علی (ع) و ثامن الائمه، رضای آل محمد (ع) می شویم و در اوج ندبه و ماتم خویش همه ظلمی را که در این یک سال و هفت ماه بر ما و آزادگان دربندمان رفته جلوی دیدگان می آوریم و به عمه سادات اقتدا می کنیم و می گوییم: «و مارأیت الا جمیلاً» و اجر صبر و پایداری مان را از خدای زینب (س) می طلبیم آن گاه که نه مال و نه فرزند فایده ای برای انسان ندارد و هیچ چیز جز اعمال نیکش به یاری اش نمی آید. ما اجر پایداری خویش از خدایمان می طلبیم و شما را نیز به همان خدای قاهر قادر وامی گذاریم با همه کرده هایتان از نیک و بد! با همه ستم ها و حق کشی ها و اجحاف ها و تعدی ها و تجاوز به حقوق بندگان خوب خدا. از یک سیلی ناحق تا گرفتن جانی و بی آبرو کردن انسانی و صدور حکم نابجایی. و چه خوب که ما از طایفه ستم گران نیستیم تا مجبور به توجیه ستمِ جدا کردن زوج ها از هم و دور کردن فرزندان از والدین و والدین از فرزندان و یاران از یکدیگر باشیم. و توجیه گر اعمال فراقانون و همه بی قانونی ها به اسم اسلام و مسلمانی و ولایت و مصلحت! و خدا را شکر که ما نسبتی با ظالمان نداریم که مجبور باشیم با شرمندگی سرمان را زیر بیندازیم و خود را از آن همه زشتی که به نام دین می شود مبرّا کنیم.
آقای دادستان!
امروز ما در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند مردمی مان به خود می بالیم که در صف مظلومانی قرار داریم که حق طلبی و آزادی خواهی آرمانشان است و در راه حقشان هیچ مصلحتی را برای قربانی کردن آرمان هایشان به رسمیت نمی شناسند. مفتخریم که عزیزانمان در راه سبزی و آبادانی وطن تن به بند گران سپرده اند و گردن های افراشته شان جز در برابر پروردگار متعال خم نمی شود و دل هایشان جز از خوف خدا برای کسی خاشع و متصدع نمی گردد. و به خود مباهات می کنیم که همه هزینه های گرانی که می پردازیم جهت به راه آوردن منحرفین و راست کردن ناراستان است. ما فرزندان اسلام و انقلاب عزم خود را جزم کرده ایم که حالا که مانده ایم زینبی باشیم تا در جرگه یزیدیانمان شماره نکنند. ما اربعین اربعین دشمنان و قاتلان حقیقت را با خطبه های سید ساجدین و زینت عابدین و عقیله اهل بیت، افشا و رسوا کرده ایم. از ما انتظار سکوت و سستی داشتن خطاست. ما زینبی می مانیم و خطبه ها می سراییم از سر وظیفه و تکلیف. ما را از زندان و انفرادی و قرنطینه و ۲۰۹ و ۲۴۰ و بند ۴ رجائی شهر و خانه امن و شکنجه و اعتراف گیری و پرونده سازی هراساندن خطاست! ما در مکتبی درس آموخته ایم که مقابله با ظلم جزء اصول مسلم آن است و شهروند مسئول خود را مکلف به نقد می داند که در غیر این صورت وظیفه خویش ادا ننموده و باید پاسخ گو باشد!
آقای دادستان!
عریضه آخر همسر یک شاکی از یک مقام مسئول دارای مصونیت آهنین قضائی و کودتاگران مصون از محاکمه و مجازات را بخوانید و نفسی به راحتی بکشید که عجالتا روزانه کسی برایتان نمی نگارد و موی دماغ نمی شود در میان این همه گرفتاری که دارید با هجم انبوه حکم های بازداشت و امورات مرتبط با آن! اما این خوش خیالی تان را مداومتی نیست چرا که به عدد زندانیان سیاسی و به عدد خانواده هایشان مخاطب قرار می گیرید و باید پاسخ چراهایشان را بدهید. گیریم از پاسخ چرا قرنطینه و چرا ممنوع الملاقاتی ما قسر در بروید از چراهای خانواده های شکنجه شدگان و اعتراف کنندگان به جبر و کُره چگونه فرار می کنید. آقای دادستان کاش یک اربعین در کار خود اندیشه می کردید و چله نشینی تان با پشمینه پوشی همراه می شد کاش سر به کوه و بیابان می زدید تا مجبور نباشید از دادستانی مظلوم به بستانکاری او تغییر ماهیت و معنا دهید! باری ما یک اربعین دیگر عریضه نوشتیم تا آیندگان بدانند اهل بده بستان و معامله نبوده ایم و زر را به تزویر و عطای راحت دنیا را به لقای رحمت آخرت بخشیده ایم. و اینک این دفتر را نیز به پایان می بریم در حالی که حکایت هم چنان باقی است…
و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون
بیستم صفر ۱۴۳۲ برابر پنجم بهمن ۱۳۸۹
ندای سبز آزادی: بنا به گزارش منابع خبری، مادر مهران فرجی روزنامه نگاری که بیش از یک و ماه نیم است در زندان اوین به سر می برد روز یکشنبه به طور اتفاقی توانست پسر خود را ملاقات کند.
به گزارش جرس ، مادر مهران فرجی که روز یکشنبه در ادامه پی گیری هایش برای کسب خبر و ملاقات فرزندش به دادسرای تهران رفته بود تواسنت به طور اتفاقی فرزند خود را ملاقات کند.
در این دیدار کوتاه این روزنامه نگار به مادرش گفته بود که به بند عمومی زندان اوین منتقل شده است .
گفتنی است مهران فرجی که فردا سالرزو تولد او خواهد بود، ۴۶ روز پیش در منزل پدری خود درشهرستان قزوین بازداشت شد.
فرجی، سابقه همکاری با روزنامههای همشهری، اعتماد ملی، کارگزاران و همچنین خبرگزاری ایلنا را دارد و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ستاد مهدی کروبی، نامزد اصلاحطلب فعالیت میکرد.
ندای سبز آزادی: تهمینه میلانی گفت: من اصلا فرم حضور در جشنوارهی فیلم فجر را پر نکردهام.
این کارگردان که فیلم آخرش «یکی از ما دو نفر» در بخش «نوعینگاه» جشنوارهی فیلم فجر انتخاب شده است، در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: من اصلا متقاضی حضور در جشنواره نبودم و نمیدانم چرا اسم فیلمم در میان آن آثار اعلام شده، قرار دارد.
ندای سبز آزادی: جدا سازی جنسیتی در دانشگاه علامه طباطبایی بنا به دستور شریعتی رییس این دانشگاه کلید خورد.
به گزارش کلمه مرحله نخست این جدا سازی شامل حال دانشجویان رشته علوم اجتماعی و ارتباطات شده است.
دختران و پسران دانشجو در برخی از کلاس های عمومی این دو رشته تحصیلی جدا شده اند .
دانشگاه علامه طباطبایی در چند سال اخیر محدودیت ها و محرومیت های فراوانی را هم برای دانشجویان و هم برای اساتید ایجاد کرده است به طوریکه بیشترین اساتیدی که با نام بازنشسته از کار برکنار شده اند از این دانشگاه بوده اند و تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه در ۲ سال اخیر با محرومیت های طولانی مدت از تحصیل نیز روبرو بوده اند.
ندای سبز آزادی: در مراسم اهدای جوایز شهرهای برتر حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ جهان ، شهرهای گوانگژو چین ، لئون مکزیک ، تهران ، نانت فرانسه و لیما پرو به ترتیب مورد تقدیر قرار گرفتند .
به گزارش خبرگزاری ایلنا، شب گذشته مراسم انتخاب جایزه جهانی حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ با حضور بیش از ۵۰۰ تن از مدیران شهری ، شهرداران ، اساتید برجسته دانشگاه های جهان ، کارشناسان ارشد شهری و حمل و نقل در واشنگتن برگزار شد .
شهر تهران به همراه گوانگژو چین ، لیما پرو ، لئون مکزیک و نانت فرانسه به عنوان ۵ شهری که به عنوان برترین شهرداری جهان در حوزه توسعه حمل و نقل پایدار معرفی شده بودند. این شهرها برمبنای اطلاعاتی که ظرف یکسال گذشته از توسعه حمل و نقل پایدار با محورهای مترو، بی آر تی، دوچرخه و تلاش برای حرکت به سمت حمل و نقل پایدار و کارآمد از آنها استخراج شده بود، انتخاب شدند .
در مراسم شب گذشته شهرهای گوانگژو چین، لئون مکزیک، تهران، نانت فرانسه و لیما پرو به ترتیب مورد تقدیر قرار گرفتند.
بر اساس این گزارش در این مراسم ، شهردار گوانژو و مکزیکوسیتی ، سفیر پرو در امریکا ، معاون شهردار نانت و همچنین علیرضا دبیر، عضو هیئت رییسه شورای اسلامی حضور داشتند .
همایش بزرگ جهانی انتخاب برترینهای سالیانه حمل و نقل و توسعه پایدار جهان از سوی هیاتی متشکل از چهار موسسه معتبر جهانی شامل انجمن بینالمللی حمل و نقل عمومی (UITP)، سازمان برنامه محیط زیست سازمان ملل UNEP (یونپ)، موسسه GTZ و دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان مللUNDESA (United Nations Department of Economic and Social Affairs) در شهر همه ساله در واشنگتن آمریکا برگزار می شود.
این همایش بزرگ که از روز یکشنبه گذشته با حضور قریب به ۱ده هزار نفر از اساتید دانشگاه ، کارشناسان همچنین مدیران شهری و اعضای شوراهای شهرهای مختلف جهان در قالب بیش از ۹۰ کارگروه علمی و آموزشی آغاز شده ، روز پنجشنبه هفته جاری به کار خود پایان می دهد.
ندای سبز آزادی: جاوید قربان اوغلى، مدیر کل سابق آفریقای وزارت امور خارجه، معتقد است که علت اصلی شکست مذاکرات ایران و ۱+۵ نبود درک مشترک از موضوع مذاکره است. او میگوید: شکست مذاکرات، تشدید فشارها و افزایش تحریمها را در پی دارد.
این کارشناس سیاست خارجی در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی، تاکید میکند: آقای جلیلی درک درستی از ماموریت خود ندارد. ماموریت ایشان به عنوان سرپرست تیم مذاکره کننده ایران، مذاکره و حل معضل هستهای است که هزینههای سنگینی را به نظام تحمیل کرده است و نه حل مسائل جهان.
وی نبود توافق و درک مشترک از موضوع مذاکره را مهمترین دلیل شکست مذاکرات استانبول میداند و میگوید: خانم کاترین اشتون و تیم ۱+۵ با برنامه ای مشخص به استانبول آمده بودند، یعنی مذاکره درباره پرونده هستهای ایران و مشخصا مبادله سوخت. ولی آقای جلیلی و هیئت مذاکره کننده ایران با برنامه و دیدگاه دیگری به مذاکرات وارد شدند و آن تلاش برای پذیرش حق غنی سازی و لغو تحریم ها بود.
جاوید قربان اوغلى با اشاره به اینکه “سیاست دولت نهم در مساله هستهای، بازگشت پرهزینه پرونده هستهای به نقطه اول بود ولی در استانبول ما از این نقطه هم عقب تر رفته ایم”، تصریح میکند: رویکرد تقابلی ۵ سال گذشته مشکلات مساله هستهای ما را پیچیده تر کرده که حاصل آن ارجاع پرونده به شورای امنیت، تصویب پنج قطعنامه ظالمانه و از دست دادن دوستان و متحدانمان شده است.
مشروح این گفتوگو را بخوانید:
آقای جاوید آن طور که در خبرها آمده، مذاکرات ایران و ۱+۵ که در روزهای گذشته در استانبول انجام شد، به نتیجه و توافقی منتج نشده است. به نظر شما علت اصلی شکست این مذاکرات چه بوده است؟
علت اصلی شکست مذاکرات این بود که چارچوبی برای این مذاکرات تعیین نشده بود. خانم کاترین اشتون و تیم ۱+۵ با برنامه ای مشخص به استانبول آمده بودند، یعنی مذاکره درباره پرونده هستهای ایران و مشخصا مبادله سوخت. ولی آقای جلیلی و هیئت مذاکره کننده ایران با برنامه و دیدگاه دیگری به مذاکرات وارد شدند و آن تلاش برای پذیرش حق غنی سازی و لغو تحریم ها بود. این یعنی عدم توافق و درک مشترک از موضوع مذاکره. طبیعی است که نتیجه چنین مذاکراتی جز شکست نمیتواند باشد. نتیجه شکست مذاکرات هم چیزی جز تشدید فشار و تحریم و صدور قطعنامه جدید نیست. واضح است که این روند به ضرر ماست. اگر آقای جلیلی به تبعیت از آقای احمدی نژاد منکر مسئله ای به نام مسئله هستهای ایران باشد پس از نظر ایشان این مسئله موضوعی پایان یافته است و اصلا چه ضرورتی به مذاکره با ۱+۵ است؟
من تصور میکنم آقای جلیلی درک درستی از ماموریت خود ندارد. ماموریت ایشان به عنوان سرپرست تیم مذاکره کننده ایران، مذاکره و حل معضل هستهای است که هزینههای سنگینی را به نظام تحمیل کرده است و نه حل مسائل جهان. از نظر من تمرکز ما در مذاکرات ما باید برمسئله ای هستهای خودمان باشد.
حتی اگر هدف از طرح مباحث طرح شده در این نشست، تاکتیکی برای مدیریت مذاکرات است، نتیجه این تاکتیک در عمل عمیق تر شدن بحران، تشدید تحریمها و فشارها به ایران است و به یقین کمکی به رفع ابهاماتی که غربی ها در مورد فعالیتهای صلح آمیزهستهای ایران مطرح کرده اند نمیکند.
من فکر میکنم رویکرد تقابلی ۵ سال گذشته مشکلات مساله هستهای ما را پیچیده تر کرده که حاصل آن ارجاع پرونده به شورای امنیت، تصویب پنج قطعنامه ظالمانه و از دست دادن دوستان و متحدانمان شده است.
در حالی که ماموریت خانم اشتون و تیم ۱+۵ در حوزه برنامه هستهای ایران کاملا مشخص است، طی یک سال گذشته ما در مذاکرات از مشارکت در مدیریت جهان و مشکلات کنونی اداره جهان صحبت میکنیم. مگر خانم اشتون مسئولیت دارد (و یا میتواند) مسائل دنیا را حل کند که ما در این مورد با او صحبت میکنیم. اگر ما میخواهیم در مورد مسائل جهانی و مشکلات کنونی جهان صحبت کنیم جای آن ۱+۵ نیست.
ایران به هر حال ایراداتی را به مناسبات کنونی جهان و خصوصا رویکرد کشورها قدرتمند جهان از جمله ۱+۵ دارد و به دنبال ارائه راه حلهایی برای این وضعیت است. اگر ۱+۵ جای طرح این بحثها نیست پس کجا باید مطرح شود؟
مناسباتی که شما به درستی به آن اشاره میکنید مربوط به امروز نیست. فکر میکنم بیشتر کشورهای جهان سوم حتی اگر بر زبان هم جاری نکنند نسبت به آن معترضند؛ ولی سوال این است که چرا ما باید آن را به مشکلات خودمان گره بزنیم و مسائل را بغرنج تر کنیم و رویکرد ماجراجویانه ای که با طرح مساله “محو اسرائیل و هولوکاست” گرفتاریهای پرونده هستهای را بیشتر کرد ادامه دهیم. طرح این مسائل نقش انکارناپذیری در ارجاع پرونده ما به شورای امنیت، اعمال تحریمها و تحمیل هزینههای گزاف و غیر ضروری بر کشور داشت. ما باید این مباحث را از هم تفکیک کنیم.
زمانی که دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰ برای استیفای حقوق ملت در قضیه ملی شدن نفت به شورای امنیت رفت، با وجود نظام ظالمانه حاکم بر جهان در آن زمان، او از بین بردن روابط غیرعادلانه جهان را شرط استیفای حقوق مردم کشورش قرار نداد. تمرکز او بر موضوع اصلی، دفاع حقوقی قاطعانه و به کار گیری ادبیاتی فاخر که شایسته ملت کهن ایران است، رمز موفقیت تاریخی این مرد بزرگ بود.
جایگاه بحث در مورد مدیریت جهان که حرف بسیار خوبی هم هست مذاکرات هستهای ما با ۱+۵ نیست. در دنیا ساز و کارهای بسیار زیادی برای طرح این گونه مباحث هست. مجمع عمومی سازمان ملل که همه ساله آقای احمدی نژاد در آن حضور دارد، جنبش عدم تعهد که ۱۲۵ کشور عضو آن هستند و ایران از کشورهای فعال در این گروه است، بلوک های منطقه ای و یا سازمان کشورهای اسلامی که ما عضو آن هستیم از جاهایی است که این موضوعات میتواند در آنجاها مطرح و تبدیل به مطالباتی جمعی و نیرومند شود.
این که ما موضوعاتی را که به مسئله هستهای ما مربوط نمیشود به این موضوع سنجاق کنیم و موجب پیچیده تر شدن حل آن شویم، خطای فاحشی است.
با این وضعیت آینده مذاکرات ایران با ۱+۵ چه خواهد شد؟
برخلاف نشست ژنو که گفتگوهای استانبول دستاورد مذاکرات ایران با ۱+۵ بود، این بار در استانبول هیچ یک از دو طرف بر ادامه دیدارها اشاره ای نکردند. نتیجه این میشود که ایران به کار خود و غنی سازی ادامه میدهد و طرف دیگر نیز به دنبال تشدید فشارها و تنگ کردن کمندی که به دور ما پیچیده اند میرود. یعنی آنها به دنبال تصویب قطعنامه ای دیگر برای توسعه تحریمها علیه ایران در شورای امنیت خواهند رفت و اگر نتوانستند تحریمهای چندجانبه را اعمال کنند، تلاش خواهند کرد کشورهای بیشتری را به اعمال تحریمهای سخت علیه ایران قانع کنند. پنج شنبه گذشته سوئیس که در جهان و اروپا یک کشور بی طرف است به تحریمهای اروپایی ها پیوست.
بنابراین نتیجه شکست مذاکرات و یک بعدی نگری تیم مذاکره کننده ایران، این خواهد شد که کمندی که از طریق قطعنامهها و تحریم ها به دور ما پیچیده اند، تنگ ترخواهد شد و با این روند هر روز اجماع جهانی علیه ما بیشتر و لاجرم هزینههای کشور بیشتر خواهد شود. مضافا اینکه شرایط حصول توافق از طریق مذاکره را برای ما دشوارتر خواهد کرد.
آنچه مردم از تیم مذاکره کننده میخواهند برطرف کردن ابهامات و حل مشکلات سر راه فعالیت های صلح آمیز هستهای است. بحث مدیریت جهان را آقای احمدی نژاد در سازمان ملل مطرح کنند.
یعنی به نظر شما این مذاکرات بی فایده بوده؟
به نظر من ما در این مذاکرات یک گام به عقب رفتیم. سیاست دولت نهم در مساله هستهای بازگشت پرهزینه پرونده هستهای به نقطه اول بود ولی در استانبول ما از این نقطه هم عقب تر رفته ایم.
در مذاکرات ماه گذشته در ژنو حداقل در مورد ادامه مذاکرات در استانبول توافق شد ولی در حال حاضر هیچ افقی برای مذاکرات آینده ترسیم نشد. یعنی دو طرف به نوعی مذاکرات را رها کردند. به نظر من اروپا و آمریکا همانطور که اعلام کرده اند از مذاکره کناره گیری نخواهند کرد و حداقل ژست آن را برای ادامه اجماع جهان علیه ایران ادامه خواهند داد ولی روز به روز شرایط برای ما سخت تر خواهد شد حتی در مذاکرات آتی.
گفته میشود در مورد برخورد با نماینده ایالات متحده رویکرد ایران در این مذاکرات با مذاکرات قبلی تفاوت داشته است. این تفاوت از چه نظر مطرح میشود؟
در مذاکرات سال گذشته در ژنو آقای ویلیام برنز و آقای جلیلی ۴۵ دقیقه با هم مذاکره کردند. اگرچه این مذاکرات از سوی جناحی از اصولگرایان مورد شماتت قرار گرفت ولی آقای احمدی نژاد به صراحت از این ملاقات و مذاکره حمایت و اعلام کرد: “این ملاقات یک مذاکره بود و اتفاقا مذاکره خوبی هم بود”. اگر آقای جلیلی تابوى ملاقات و مذاکره با آمریکا را شکست، چرا در استانبول که نماینده آمریکا درخواست ملاقات کرده بود آن را اجابت نکرد و بدون اعلام دلیل خاصی آن را رد کرد؟ چه تفاوتی بین خانم اشتون و آقای برنز در این مورد وجود دارد که ما با یکی مذاکره میکنیم و با دیگری نه. ما با هیئت چینی و روسیه که به قطعنامهها رای مثبت دادند و برخی تحریمها را اجرا کردند و دیگر هیئتها مذاکره میکنیم. نماینده آمریکا هم جز تیم مذاکره کننده ۱+۵ است.
اتفاقا موضع آمریکایی ها در مسئله هستهای در حال حاضر از موضع اروپا نرمتر است. از یاد نبرده ایم که موضع خانم کلینتون در پذیرش غنی سازی خشم اروپا را در پی داشت. این رویکرد ما سازنده نیست. هوشمندی سیاسی ایجاب میکند که ما از همه ابزارها برای حل مسئله هستهای مان استفاده کنیم. ملاقات با برنز هم در این راستا قابل تفسیر است. آقای جلیلی با حمایتهایی که پشت سر خود دارد چه باکی از مذاکره دارد؟ اگر تابویی که مانع حتی احوالپرسی آقای خاتمی با کلینتون شد همچنان وجود دارد اساسا چرا دور میزی مینشینیم که نماینده آمریکا هم در آن حضور دارد و اگر دیگر آن تابو نیست چرا از این ظرفیت برای حل مشکل استفاده نکنیم.
ندای سبز آزادی: «ما در تولید برنامههای رادیویی بنا را بر سه محور گذاشتیم، ذائقه مردم، مصحلت مردم و میل و نیاز مردم». این گفته صوفی، معاون صدای صداوسیمای جمهوری اسلامی است.
صوفی در گفتوگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات به بیان دغدغههای مدیریتی در رسانه رادیو پرداخته و از نقش مؤثر صداوسیما در کنترل حوادث پس از انتخابات سخن گفت.
صوفی در این گفتوگو اظهار داشت: مدیریت رسانه یکی از سختترین نوع مدیریتهاست. بنابراین ما باید یک استراتژی برای خودمان فرض کنیم تا بتوانیم هم به ذائقه مخاطب پاسخ دهیم و هم به میل و نیاز مخاطب. این استراتژی نیز بر مبنای اجتهاد رسانهای است. اگر ما اجتهاد رسانهای را تشخیص دهیم و خوب عمل کنیم، شاید آن سختی و فشاری که اشاره میکنید کمتر باشد یا اگر هم زیاد باشد، هم شیرین خواهد بود و هم اینکه نتیجه مطلوبی برای حکومت خواهد داشت.
وی در پاسخ به پرسشی در مورد وجود فشارهایی بر رسانه رادیو برای پخش برنامه یا جلوگیری از پخش برنامه یا موسیقی خاصی گفت: من به جای فشار از واژه الزامات اعتقادی استفاده میکنم، در واقع ما خودمان الزاماتی داریم که این الزامات در مواردی محدودیت ایجاد میکند اما با تشخیص و اجتهاد رسانهای که داریم، محدودیت شدیدی را احساس نمیکنیم.
وی ادامه داد: واقعاً عرض میکنم که گرچه بعضیها ممکن است فکر کنند فشار سختی بر رسانه وارد میآید اما نه، چنین فشاری وجود ندارد. من هم به عنوان مدیر چندساله رسانه و هم به عنوان فرد آشنا با مسائل فرهنگی در کشور میگویم که اساساً فشاری احساس نمیکنیم و این طور نیست که از محافل مختلف روی ما فشار باشد که چیزی را پخش کنیم یا نکنیم. حالا چرا این اتفاق میافتد؟ چون هم اجتهاد رسانهای وجود دارد و هم اینکه برنامهسازان ما میدانند در تمام رسانههای جهان ضوابطی وجود دارد که باید رعایت شود.
صوفی اضافه کرد: صادقانه عرض کنم که بینی و بینالله در این دو سالی که من در این معاونت هستم، هیچ فشاری برای هیچ کدام از شبکهها بر من وارد نشد.
معاون صدای رسانه ملی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات، در پاسخ به این سؤال که چرا رسانه ملی در حوادث پس از انتخابات خواست مردم در اطلاعرسانی دقیق را اجابت نکرد، گفت: ما با توجه به اینکه رسانه ملی هستیم، به چند فاکتور عمده به عنوان اولویتها و سیاستها باید توجه کنیم؛ خصوصاً به وحدت ملی، امنیت ملی و عمومی، آرامشبخشی در جامعه و ایجاد نشاط در مردم. بنابراین باید در دعوت از هر کارشناسی و در تولید و پخش هر برنامهای، نگاهی به امنیت ملی، وحدت ملی و آرامش جامعه داشته باشیم. از سوی دیگر، ۴۰ و چند میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و بیش از ۲۰ میلیون به یک جریان رأی دادند و حالا چند میلیون هم به جریان دیگری که البته در عمل معلوم شد که آن چند میلیون دائماً ریزش داشتند. اگر نظرسنجیهای صداوسیما و سایر مراکز را نگاه کنید، میبینید این ۱۳ میلیون نفر، ۱۳ میلیون نفر ثابتی نبود و خیلی ریزش و کاهش داشت. بنابراین وقتی ما از ذائقه مخاطب میگوییم، باید آن ۲۵ میلیون نفر یا بیشتر از ۴۰ میلیون نفر را در نظر بگیریم.
وی ادامه داد: باید به مسائل انتخابات پایان میدادیم، چرا که کشور باید به فکر سازندگی، توسعه و برنامهریزی باشد. به هر حال ملت میخواهند زندگی کنند. کشور ما کشور انتخابات است و اگر قرار باشد همه امور کشور را به انتخابات گره بزنیم، حتماً التهابات انتخابات مجلس نیز کمتر از انتخابات ریاستجمهوری نیست. ما به عنوان رسانه باید مردم را تشویق کنیم و یکی از وظایف رسانه، مدیریت و هدایت افکار عمومی است. بنابراین پس از انتخابات بنای رسانه بر این بود که بتواند با تولید و پخش برنامههای تفریحی و سرگرمکننده، مسابقه، فیلم و… مردم را هدایت کند تا به دنبال زندگی، سازندگی و توسعه باشند.
صوفی با بیان اینکه «ما همه پیشبینیها را انجام دادیم اما نه اینطور که عدهای بیایند و رأی مردم را بر نتابند»، در مورد اتفاقات پس از انتخابات گفت: اگر پیشبینی «فتنه» میشد، تدابیر دیگری میاندیشیدیم. ما پیشبینی کار شیرینی را میکردیم، اینکه بالاخره مردم میآیند و رأی میدهند و مانند سایر انتخابات از نتایج تمکین میکنند و تمام میشود. کشور خیلی از این قضیه ضرر کرد و من میخواهم بگویم بخش زیادی از ضرری که به کشور وارد شد، از توطئه رسانهای بود. شما نگاه کنید، در ایام انتخابات سوگیری تولید و پخش بیبیسی شدت یافت. صدای آمریکا همینطور و اساساً بیبیسی معترضان و اغتشاشگران را هدایت میکرد که بروید فلان خیابان، عدهای آنجا جمع شدند، درگیری شد. اگر بخواهیم برندگان و بازندگان انتخابات را احصاء کنیم، باید بگوییم برنده رسانه بود و بازنده هم رسانه بود. منتهی برنده رسانه ملی و جمهوری اسلامی بود که توانست با توطئه رسانهای غرب مقابله کرده و آرامشبخشی کند، بازنده رسانههای غربی بودند که با تمام نیرو وارد شدند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند.
متن کامل گفتوگو با صوفی در نهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات- بهمن ماه۸۹- منتشر شده است.
ندای سبز آزادی: سعید حاجی میری تهیه کننده فیلم پسر آدم دختر حوا از برخورد مسئولان سینمایی با این فیلم به خاطر وجود صحنه هایی در حمایت از مجمع تشخیص مصلحت نظام انتقاد کرده است.
به گزارش پارس توریسم، حاجی میری در گفت وگو با خبر گزاری هنر گفته: درست است که آقایان در جشنواره سال گذشته توجهی به فیلم پسر آدم دختر حوا نکردند و به طورحتم اصلی ترین دلیل شان نیز وجود صحنه ی اجتماع مردان و زنان مقابل ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام و نهایتاً شعارهای تحسین آمیز زنان برای مسئولین مجمع بود که سبب شد نه تنها در هیچ محفلی اسمی از این فیلم نیاورند بلکه برای اصحاب مطبوعات نیز نمایش داده نشود و در ادامه برای دست اندرکاران فیلم نشست مطبوعاتی برگزار نکردند و شگفتی آورتر آن که در هیچ یک از سانس های نمایش فیلم صندوق رأی گیری مردمی قرارندادند تا مبادا این فیلم از فیلم مورد نظرشان پیشی گیرد، زیرا می توانستند استقبال چشمگیر مردم را حدس بزنند.
وی افزود: بنابراین باز هم همان مسئله سیاسی بودن جشنواره مطرح می شود. در غیر این صورت مگر می شود اثری که تمامی ماهنامه ها و مجلات سینمایی و تخصصی وزین و معمولی و اکثر منتقدان و خبرگزاری ها و روزنامه ها اعم از راست و چپ از آن تعریف کردند اما در جشنواره دیده نشود؟
به گفته سعید حاجی میری به طورقطع تنها توجیه منطقی این پدیدة ناهنجار نشان از ادامه سیاست ها است نه ادامه سینما.
ندای سبز آزادی: براساس مصوبه شورای فرهنگ عمومی در تقویم سال آینده مناسبتها و روزهای خاصی درج شده است، ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی، میلاد امام محمد باقر(ع) به روایتی و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی کاظم از جمله مناسبتهای جدید هستند .
مریم زارع کارشناس امور نامگذاری شورای فرهنگ عمومی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: تغییرات تقویم براساس مصوبات شورای فرهنگ عمومی در تقویم سال جدید که حاضر منتشر شده و در بازار به فروش می رسد اعمال شده است.
وی افزود: مصوبات شورای تقویم و شورای انقلاب فرهنگی در اختیار ناشران قرار می گیرد تا آنها بر این اساس اقدام به انتشار تقویم کنند، نظارت بر درج صحیح مناسبتها و رعایت تمام مصوبات جدید برعهده بخش امور چاپ غیر کتاب در دفتر امور چاپ اداره کل چاپ و نشر است.
تقویم سال ۹۰ دربرگیرنده تغییرات مختلفی است که در آن میان می توان به گنجانده شدن روز غزه، روز مبارزه با استعمار انگلیس، روز بصیریت و میثاق امت با ولایت، روز بسیج اساتید، روز هنر انقلاب اسلامی و روز مقاومت و پایداری و گنجانده شدن چند مناسبت در ضمیمه تقویم رسمی کشور اشاره کرد.
روز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مصادف با ۴ ربیع الاول ، روز میلاد امام محمد باقر (ع) به روایتی در سوم صفر و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی کاظم در ۴ ذی القعده از جمله این مناسبتها است.
بطور معمول ضوابط چاپ تقویم و مصوبات شورای فرهنگ عمومی به مؤسسات انتشار تقویم اعلام می شود و در فرمی که بعنوان مجوز در اختیار ناشران تقویم قرار می گیرد قید شده است:” متقاضی مسئول و ملزم به رعایت هرگونه تغییراعلام شده از سوی شورای فرهنگ عمومی است.” این جمله بدین معنا است که انتشارت باید فرم را با روزهای تقویم تطابق داده و طبق همان، تقویم سال جدید را منتشر کند.
اداره کل چاپ و نشر مجوز این ناشران را پس از ارائه پنج نمونه تقویم منتشر شده و تطبیق آن در اداره کل چاپ و نشر صادر می کند .
ندای سبز آزادی: رئیس کمیسیون انرژی مجلس میگوید: اولین اقدامی که دولت باید بردارد این است که اشتغال فعلی را حفظ کند، اینکه در آینده میخواهد درباره اشتغال چه کند، موضوع جدایی است.
به گزارش خبرآنلاین حمیدرضا کاتوزیان با اشاره به اینکه مقرر بوده در سال ۸۹، نرخ بیکاری در کشور تک رقمی شود، گفت: الان این رقم ۱۴ درصد است. من فکر میکنم بیش از اینکه دولت برای آینده وعده بدهد باید به قانون و وعدههای قبلیاش توجه کند.
وی با اشاره به اظهارات احمدینژاد درباره نهضت سراسری اشتغال جوانان در سفر اخیر استانی خود به گیلان، ادامه داد: دولت اعلام کرده میخواهند نرخ بیکاری را کاهش دهند و یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل جدید ایجاد کند، اما مسأله این است که مصوبه قانونی در زمینه اشتغال تاکنون از سوی دولت انجام نشده است، حال چطور میخواهند برای آینده برنامهریزی کند.
کاتوزیان با اشاره به مشکلات موجود درراه هدفمندی یارانهها در واحدهای صنعتی، خاطر نشان کرد: هدفمندی یارانهها از یک طرف و مشکلات بانکی صنعتگران و تولید کنندهها از طرف دیگر دست به دست هم داده تا رشد صنعتی کشور دچار مشکل شود.
به گفته وی، در حال حاضر بسیاری کارخانجات در حالت تعطیل یا نیمهتعطیل هستند.
وی با اشاره به مشکلاتی چون تعدیل کارگران یا پرداخت نشدن حقوق آنان بین ۴ تا ۶ ماه در واحدهای صنعتی، تصریح کرد: قبل از هر وعدهای باید این مسائل را حل کرد و و اولین اقدامی که دولت باید بردارد این است که اشتغال فعلی را حفظ کند. اینکه در آینده چه میکند موضوع جدایی است.
ندای سبز آزادی: در پی جلوگیری از سفر شهردار تهران به واشنگتن و مخالفت وزارت خارجه برای صدور روادید محمدباقر قالیباف برای سفر به آمریکا، نمایندگان مجلس تا مرز تذکر به محمود احمدینژاد پیش رفتند.
به گزارش سایت خانه ملت، پس از مخالفت وزارت امور خارجه برای صدور روادید محمدباقر قالیباف برای سفر به آمریکا، برخی به وزارت امور خارجه انتقاد کردند.
مصطفی کواکبیان نماینده سمنان در یک تذکر شفاهی تاکید کرد که باید وزارت خارجه و سخنگوی این وزارتخانه علت مخالفت و عدم صدور اجازه برای شهردار تهران برای شرکت در همایش واشنگتن را بگویند.
به گفته وی، این یک فرصتی بود و ما می توانستیم جزء ۵ شهری باشیم که در بخش حمل و نقل جایزه دریافت می کنند. چه دلیلی دارد که این اجازه صادر نشده است؟
این نماینده اصلاح طلب در یک تذکر کتبی به احمدینژاد نیز خواستار اعلام دلایل عدم صدور اجازه برای سفر شهردار تهران به واشنگتن شد.
گفتنی است وزارت امور خارجه با سفر محمدباقر قالیباف شهردار تهران و هیأت همراهش به واشنگتن برای دریافت جایزه بینالمللی حمل و نقل مخالفت کرده است.
ندای سبز آزادی: یکصد و سی دو (۱۳۲) روشنفکر، نویسنده و استاد دانشگاه از سراسر جهان در نامه ی از آیت الله خامنه ای خواسته اند که برای آزادی فوری و بی قید و شرط دکتر ابراهیم یزدی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران که تنها به جرم اعتراض صلح آمیز بازداشت و زندانی شدند، اقدام کند چرا که ادامه بازداشت این زندانیان عقیدتی نقض آشکار قانون اساسی و تعهدات بین المللی ایران محسوب می شود.
به گزارش تحول سبز، ریچارد فالک، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه حقوق بشر و بسیاری از روشنفکران و اعضای هیات علمی دانشگاه های جهان مانند نوام چامسکی، یورگن هابرماس، رشید خالدی، اسپسیتو، کرنل وست از جمله امضا کنندگان این نامه میباشند.
متن کامل نامه سرگشاده ۱۳۲ روشنفکر، نویسنده و استاد دانشگاه در سراسر جهان خطاب به آیت الله خامنه ای که در اختیار تحول سبز قرار گرفته ، بدین شرح است:
آیت الله سید علی خامنه ای
ما بدین وسیله درخواست تجدید نظر برای آزادی فوری و بی قید و شرط دکتر ابراهیم یزدی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران که تنها جرم آنها اعتراض صلح آمیز در برابر سیاست های دولت شما بوده است را داریم. بازداشت و تجاوز به حقوق آنها نقض غیر قابل توجیه اصول و روابط پذیرفته شده بین المللی ازطرف حقوق بشر و قوانین بین المللی است و قطعا بی حرمتی به همه ادیانی است که بر اساس اصول عدالت، رعایت قوانین، و شفقت هستند. علاوه بر این ، ادامه بازداشت این زندانیان عقیدتی نقض آشکار قانون اساسی وهمچنین تعهدات بین المللی ایران تحت اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است، که هر دو از طرف جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده اند.
ابراهیم یزدی، انسان والایی ست که بیش از ۶۰ سال زندگی خود را به اصلاحات دموکراتیک در ایران و ترویج احترام به حقوق بشر در سراسر جهان اسلام اختصاص داده است. دو دهه قبل از انقلاب، ابراهیم یزدی در تبعید، زندگی خود را وقف افشاگری در مورد حکومت ستمگر سلطنتی پهلوی کرده است. پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ ایشان به عنوان وزیر امور خارجه ایران در کابینه نخست وزیری مهدی بازرگان با عزت و وفاداری فراوان خدمت کردند. در زمان خدمت، این دو رهبر سیاسی، مخالفت اصولی خود را با اعدام های خودسرانه و شتابزده مخالفان رژیم وقت ایران در آن زمان را مطرح کردند.و نهایتا پس از اشغال سفارت ایالات متحده در نوامبر ۱۹۷۹ استعفا خود را اعلام داشتند.
در حال حاضر ابراهیم یزدی دبیر کل حزب نهضت آزادی ایران است. ایشان واعضای حزب نهضت ازادی ایران باور دارند که فعالیت های سیاسی شان بدون قید و شرط در چهارچوب قانون و منش های مسالمت آمیز بوده است. نهضت آزادی و دکتر یزدی در سال ۱۹۸۲ با ادامه جنگ با عراق پس ازخروج نیروهای عراقی از خاک ایران مخالفت خود را ابراز کرد. بعنوان یک فرد که معتقد به آشتی ملی ست او تمام وقت خود را صرف ایجاد شرایط گفتگو و احترام متقابل در میان گروه های مختلف ایران اعم از سیاسی و اجتماعی و دفاع از اصلاحات سیاسی اجتماعی و حقوق اقلیت ها کرده است. بیش از سی سال است که ابراهیم یزدی ، مظهر اعتدال در داخل ایران بوده و پیوسته مخالفت خود را نسبت به اقدامات خشونت آمیز بعضی از دولتمردان که منجر به دشمنی در جامعه ، و نقض کرامت انسانی میگردد را اعلام داشته است. او با شجاعت منتفد اقدامات غیر قانونی دولت و تمرکز قدرت اجرایی در دست عده ای محدود است.
دکتر یزدی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ سه بار در ایران دستگیر شد. دستگیری اخیر ایشان درتاریخ اول اکتبر ۲۰۱۰ درحالی صورت گرفت که او برای انجام مراسم نماز در متزل شخصی یکی از دوستان در شهر اصفهان شرکت کرده بود. نیروهای امنیتی با یورش وحشینانه به منزل، ایشان و جند نفر از مهمانان را به بهانه غیر قانونی بودن مراسم نماز بازداشت کردند. ابراهیم یزدی با داشتن ۸۰ سال سن در شرایط جسمانی وخیم و تاسف باری بسر میبرد. در واقع در سن ۸۰ سالگی، دکتر یزدی مسن ترین زندانی سیاسی در ایران وحتی در جهان است. دولت شما ایشان را به حبس های مکرر و طولانی و همینطور بازجویی های متعدد که باعث ناتوانی جسمانی شان شده، قرار داده است که این شرایط ناگوارقطعا منجربه نیاز ایشان برای عمل جراحی قلب باز شده اشت. ادامه این بازداشت قطعا به وخامت بیشتر سلامتی وی منجر خواهد شد.
احتراما از شما تقاضا داریم دستور آزادی ابراهیم یزدی و کلیه زندانیانی که اعتراضاتشان خشونت آمیزنبوده است از جمله نسرین ستوده، محمد نوری زاد، مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی، مجید توکلی، فرید طاهری، عماد بهاور، بهاره هدایت ، جعفر پناهی، لیلا توسلی، مهدیه گلرو، محسن میردامادی، فیض الله عرب سرخی، عمادالدین باقی، منصور اسانلو ، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، احمد زیدآبادی، هدی صابر، نازنین خسروانی ، محسن صفایی فراهانی، ریحانه طباطبایی، ساجده کیانوش راد، محسن امین زاده ، عبدالله رمضان زاده، فرزانه رستمی، محمودیان مهدی، بهمن احمدی امویی را صادر کنید.
ما از شما درخواست پایان دادن به نادیده گرفته شدن اصول حقوق بشر که در نهایت باعث از بین رفتن اعتماد بین دولت و ملت ایران و مسدود شدن گفتمان ملی و اصلاح از طریق اتکا به نهادها و سازمان های دمکراتیک در جامعه مدنی خواهد شد، را داریم. هر زمان که از فعالیت های عادی سیاسی شهروندان جلوگیری به عمل آید، روش های خشونت امیز اجتناب ناپذیرخواهد بود. رژیم قبلی شاهنشاهی ایران نمونه بارزی از انحطاط استبداد و عاقبت روند فعلی حاکم بر ایران است. در انقلاب ۱۹۷۹ علیرغم تمام مشکلات ، با شجاعت تحسین برانگیز و فداکاری های بسیار، مردم ایران در نهایت موفق شدند که رژیم قدرتمند و سرکوبگر شاه را از پای در آورند. هدف اصلی انقلاب ایران تحقق بخشیدن به آرمان های الهام بخش خود استقلال ، آزادی، و حکومت مبتنی بر قانون اساسی و حاکمیت مردمی بوده است. مجددا ما از شما درخواست آزادی تمامی زندانیان سیاسی عقیدتی در زندان ها و آغاز فصلی نوین در ارتباطات مردمی، برای به تحقق رساندن آرمان های انقلاب و به حقیقت رساندن بینش های جهانی انقلاب اسلامی را خواستاریم. مردم ایران سزاوار چیزی کمتر از این نمی باشند.
ریچارد فالک آلبرت جی
استاد بازنشسته قوانین بین المللی میلبنک، استاد دانشگاه پرینستون تحقیقات، مطالعات جهانی دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا
کپی ارسال شده به :
آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، جمهوری اسلامی ایران
آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
دکتر، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، جمهوری اسلامی ایران
دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس، جمهوری اسلامی ایران
آقای محمد خزاعی، نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد
از جمله امضاکنندگان این نامه:
Noam Chomsky
Institute Professor (retired), MIT, Cambridge MA, USA
نوام چامسکی
استاد (بازنشسته) موسسه ، ام ای تی ، کمریج ماساچوست، ایالات متحده امریکا
Sara Roy
Senior Research Scholar, Center for Middle Eastern Studies, Harvard University
سارا روی
پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد
—————————–
William R. Roff
Professor Emeritus of History, Columbia University, New York
Hon. Professorial Fellow, Islamic & Middle Eastern Studies, University of Edinburgh
ویلیام ار رف
استاد ممتاز تاریخ، دانشگاه کلمبیا، نیویورک
استادیار برگزیده مطالعات اسلامی و خاورمیانه، دانشگاه ادینبورگ
———————————-
Kwame Anthony Appiah
Laurance S Rockefeller University Professor of Philosophy and the University Center for Human Values, Princeton University; President, PEN American Center; Chair, Board of Officers, American Philosophical Association
کوامه انتونی آپپیا
استاد فلسفه دانشگاه لورنس اس راکفلر و مرکز ارزش های انسانی، دانشگاه پرینستون،
رئیس مرکز امریکایی پی ایی ان؛ رئیس هیئت اجرایی انجمن فلسفی امریکائیان
————————————
Robert N. Bellah
Professor of Sociology, Emeritus, University of California, Berkeley
رابرت ان بلا
استاد جامعه شناسی، بازنشسته، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی
————————————–
Ronald Beiner
Professor of Political Science, University of Toronto
رونالد بینر
استاد علوم سیاسی، دانشگاه تورنتو
——————————————
Seyla Benhabib
Eugene Meyer Professor of Political Science and Philosophy Yale University
سیلا بن حبیب
پروفسور یوجین مه یر از علوم سیاسی و فلسفه دانشگاه ییل
—————————————–
Richard Caplan
Professor of International Relations
Director, Centre for International Studies, Department of Politics and International Relations, University of Oxford
ریپارد کپلن
استاد روابط بین الملل
مدیر مرکز مطالعات بین الملل ، گروه سیاست و روابط بین الملل، دانشگاه آکسفورد
Jose Casanova
Professor of Sociology and Senior Fellow Berkley Center for Religion, Peace, and World Affairs, at Georgetown University
خوزه کاسانووا
استاد جامعه شناسی و کارشناس ارشد مرکز برکلی همکاری ادیان، صلح و امور جهانی، در دانشگاه جورج تاون
———————————-
Ariel Dorfman
Author, Distinguished Professor, Duke University
آریل دورفمن
نویسنده، استاد ممتاز، دانشگاه دوک
————————————
Johan Galtung
Founder TRANSCEND, Professor of Peace Studies
جان گالتنگ
موسس و بینانگذار ترنسند، استاد مطالعات صلح
—————————————-
Mirjam Künkler
Assistant Professor in Near Eastern Studies, Princeton University
میرجام کونکلر
استادیار در رشته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون
—————————————-
Ebrahim Moosa
Associate Professor of Islamic Studies, Department of Religion, Duke University
ابراهیم موسی
دانشیار مطالعات اسلامی، بخش ادیان، دانشگاه دوک
—————————————
Philip Pettit
L.S.Rockefeller University Professor of Politics and Human Values, Princeton University
فیلیپ پِتیت
استاد دانشگاه سیاست و ارزش های انسانی ال.ای. راکفکر، دانشگاه پرینستون
——————————————
Philip Pettit
Center for Advanced Study in Behavioral Sciences, Stanford University
فیلیپ پِتیت
مرکز مطالعات پیشرفته در علوم رفتاری، دانشگاه استنفورد
——————————————
Hilary Putnam
University Professor Emeritus, Harvard University
هیلاری پوتنام
استاد ممتاز بازنشسته دانشگاه، دانشگاه هاروارد
——————————
Jeffrey Stout Professor of Religion, Princeton University
جفری استوت
استاد ادیان، دانشگاه پرینستون
Christian Steineck
Professor of Japanese Studies, University of Zürich, Switzerland
استاد مطالعات ژاپن، دانشگاه زوریخ، سوئیس
————————
Christoph Schumann
Professor for Politics and Contemporary History of the Middle East, University of Erlangen, Germany
کریستف اسچومن
استاد سیاست و تاریخ معاصر خاورمیانه ، دانشگاه ارلنگن، آلمان
————————————
Reinhard Schulze
Professor of Islamic Studies, University of Bern, Switzerland
رین هارد ایچولز
استاد مطالعات اسلامی، دانشگاه برن ، سوئیس
————————————
Noah Porter
Professor Emeritus of Philosophical Theology, Yale University, Senior Fellow, Institute for Advanced Studies in Culture, University of Virginia
نوح پورتر
استاد بازنشسته فلسفه الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه ییل، عضو ارشد، مؤسسه مطالعات پیشرفته در فرهنگ، دانشگاه ویرجینیا
لیست کامل امضاکنندگان این نامه :
Douglas Allen
Professor of Philosophy, University of Maine
Alice Amsden
Barton L. Weller Professor of Development Economics, MIT
Abdullahi Ahmed An-Na’im (from Sudan)
Charles Howard Candler Professor of Law, Emory University School of Law
Kwame Anthony Appiah
Laurance S Rockefeller University Professor of Philosophy and the University Center for Human Values, Princeton University; President, PEN American Center; Chair, Board of Officers, American Philosophical Association
Sibylle Appuhn-Radtke
Professor for the History of Arts, University of Erlangen, Germany
Andrew Arato
Professor in Political and Social Theory, New School for Social Research
Stanley Aronowitz
Distinguished Professor of Sociology, CUNY Graduate Center
Talal Asad
Distinguished Professor of Anthropology, Graduate Center, City University of New York
Anthony Barnett
Founder, Open Democracy
Robert N. Bellah
Professor of Sociology, Emeritus, University of California, Berkeley
Ronald Beiner
Professor of Political Science, University of Toronto
Seyla Benhabib
Eugene Meyer Professor of Political Science and Philosophy Yale University
Richard J. Bernstein
Vera List Professor of Philosophy, New School for Social Research
Michael Bérubé
Paterno Family Professor in Literature, Director, Institute for the Arts and Humanities, The Pennsylvania State University
Michael Bordt
President of the Munich School of Philosophy, Germany
Rony Brauman
Professeur at Sciences Po (Paris), former president of MSF ( France)
Stephen Eric Bronner
Distinguished Professor of Political Science, Rutgers University
Rainer Brunner
Directeur de recherche, CNRS, Paris, France
Ian Buruma
Henry R. Luce Professor, at Bard College, New York
Charles E. Butterworth
Emeritus Professor, University of Maryland
Craig Calhoun
University Professor of the Social Sciences, Director, Institute for Public Knowledge, New York University
Craig Campbell
Director and Professor, Public Safety Management Program, St. Edward’s University
Richard Caplan
Professor of International Relations
Director, Centre for International Studies, Department of Politics and International Relations, University of Oxford
Jose Casanova
Professor of Sociology and Senior Fellow Berkley Center for Religion, Peace, and World Affairs, at Georgetown University
Peter Chelkowski
University Professor
Partha Chatterjee
Professor of anthropology, Columbia University, New York
Noam Chomsky
Institute Professor (retired), MIT, Cambridge MA, USA
Simon Critchley
Chair Department of philosophy, New School for Social Research, New York
Fred Dallmayr
Chair and Professor of Philosophy and Political Science, Senior Fellow of the Kroc Institute for International Peace Studies, University of Notre Dame
Joyce Davis,
President of the World Affairs Council of Harrisburg and an independent journalist and media consultant
Ariel Dorfman
Author, Distinguished Professor, Duke University
Shadia Drury
Professor of Philosophy, University of Regina
Martín Espada
Professor of English, University of Massachusetts-Amherst
John L. Esposito
University Professor and Founding Director, Prince Alwaleed Bin Talal Center for Christian-Muslim Understanding, George Town University
Roxanne L. Euben
Ralph Emerson and Alice Freeman Palmer Professor of Political Science, Wellesley College
Michel Feher
Writer
Patrick Franke
Professor of Islamic Studies, University of Bamberg, Germany
Edward Friedman
Professor, Department of Political Science, University of Wisconsin, Madison
Johan Galtung
Founder TRANSCEND, Professor of Peace Studies
Robert Gassmann
Prof. em. of Chinese Studies, University of Zurich, Switzerland
Todd Gitlin
Professor of Journalism and Sociology, Chair, Ph. D. Program in Communications, Columbia University
Jürgen Habermas
Philosopher and Social Thinker
Gerd Haeffner
Professor of Philosophy, Munich School of Philosophy, Germany
Michael Hainz
Institute of Societal Politics, Munich School of Philosophy, Germany
Thomas Harrison
Co-Director, Campaign for Peace and Democracy
W. D. Hart
Professor of Philosophy, University of Illinois at Chicago
Seamus Heaney
Professor, Previously Teaching at Harvard
Sonja Hegasy
Vice-Director of the Center of the Modern Orient, Berlin, Germany
David Held
Graham Wallas Professor of Political Science, LSE, United Kingdom
Dick Howard
Distinguished Professor of Philosophy, SUNY at Stony Brook
Elizabeth Shakman Hurd
Assistant Professor, Department of Political Science, Northwestern University
David B. Ingram
Professor of Philosophy, Loyola University Chicago
Mark Juergensmeyer
Director Orfalea Center for Global and International Studies University of California, Santa Barbara
M.H. Kaldor
Prof. of Global Governance, London School of Economics
Otto Kallscheuer
Political Philosopher, University of Sassari, Italy
John Keane
Professor of Politics at the University of Sydney and the Wissenschaftszentrum Berlin (WZB)
Thomas Keenan
Professor, Bard College
Rashid Khalidi
Edward Said Professor of Arab Studies Department of History, Columbia University
Anke von Kügelgen
Professor of Islamic Studies, University of Bern, Switzerland
Mirjam Künkler
Assistant Professor in Near Eastern Studies, Princeton University
Timur Kuran
Professor of Economics and Political Science and Gorter Family Professor of Islamic Studies, Duke University
Ernesto Laclau
Emeritus Professor at Essex University, UK
Joanne Landy
Co-Director, Campaign for Peace and Democracy
Robert D. Lee
Professor of Political Science, Colorado College
Jesse Lemisch
Professor Emeritus, History, John Jay Coll of Criminal Justice, CUNY
Zachary Lockman
Professor of Middle Eastern and Islamic Studies and of History, New York University
Claudio Lomnitz
Campbell Family Professor of Anthropology, Columbia University
Steven Lukes
Professor of Sociology at New York University
Cecelia Lynch
Professor of Political Science, and Director, Center for Global Peace and Conflict Studies, UC Irvine
Alan Macfarlane, F.B.A.
Professor of Anthropological Science, Emeritus, University of Cambridge
Mahmood Mamdani
Professor and Director, Makerere Institute of Social Research, Makerere University, Kampala, Uganda and Herbert Lehman Professor of Government, Columbia University, New York
Ulrika Mårtensson
Associate professor, Religious studies, The Norwegian University of Science and Technology
Brinkley Messick
Professor of Anthropology, Columbia University
Pankaj Mishra
Writer
Tariq Modood, MBE, AcSS
Professor of Sociology, Politics and Public Policy, Director, University Research Centre for the Study of Ethnicity and Citizenship and Founding Co-editor of Ethnicities (Sage), University of Bristol, UK
Ebrahim Moosa
Associate Professor of Islamic Studies, Department of Religion, Duke University
Rosalind Morris
Professor, Anthropology, Columbia University
Chantal Mouffe
Professor and Director of the Centre for the Study of Democracy, University of Westminster, London
Johannes Müller
Prof. Dr., Institute for Social and Development Studies (Institut für Gesellschaftspolitik) at the Munich School of Philosophy, Germany
Anne Norton
Professor of Political Science, University of Pennsylvania
Claus Offe
Dr. rer. pol. Dr. h. c. Claus Offe, Dipl.-Soz., Professor em. of Political Science
Hertie School of Governance, Berlin, Germany
Friederike Pannewick
Professor of Arab Studies, Center for Near and Middle Eastern Studies, Universität Marburg, Germany
Philip Pettit
L.S.Rockefeller University Professor of Politics and Human Values, Princeton University
Philip Pettit
Center for Advanced Study in Behavioral Sciences, Stanford University
Katha Pollitt
Writer
Noah Porter
Professor Emeritus of Philosophical Theology, Yale University, Senior Fellow, Institute for Advanced Studies in Culture, University of Virginia
Hilary Putnam
University Professor Emeritus, Harvard University
Joanne Rappaport
Professor, Department of Anthropology, Georgetown University
Joseph Raz
Thomas M. Macioce Professor of Law at Columbia Law School
Stefan Reichmuth
Professor of Islamic Studies, University of Bochum, Germany
David Rieff
Writer
Maurus Reinkowski
Professor of Islamic Studies and the History of the Islamic Peoples, University of Basel, Switzerland
Friedo Ricken
Professor em. of Philosophy at Munich School of Philosophy and University of Salzburg
William R. Roff
Professor Emeritus of History, Columbia University, New York
Hon. Professorial Fellow, Islamic & Middle Eastern Studies, University of Edinburgh
Jonathan Rosenbaum
Visiting Professor at Virginia Commonwealth University
Stephan Rosiny
German Institute of Global and Area Studies (GIGA), Institute of Middle East Studies, Hamburg, Germany
Sara Roy
Senior Research Scholar, Center for Middle Eastern Studies, Harvard University
Sharon Stanton Russell, BA, MA, MPA, PHD
Research Affiliate at Center for International Studies, Massachusetts Institute of Technology, and, in 1974-1975 Academic Year, Consultant for Manpower Policy, Planning and Evaluation of the Kavar Village Health Worker Project, from the Department of Community Medicine, Pahlavi University School of Medicine, Shiraz, Iran
Alfred Stepan
Wallace Sayre Professor of Government, Columbia University
Malise Ruthven, Ph.D.,
independent researcher and writer based in London UK
Joe Sacco
Cartoonist
Saskia Sassen
Robert S. Lynd Professor of Sociology, Department of Sociology, Columbia University
Reinhard Schulze
Professor of Islamic Studies, University of Bern, Switzerland
Christoph Schumann
Professor for Politics and Contemporary History of the Middle East, University of Erlangen, Germany
Jillian Schwedler
Associate Professor and Honors Program Director Department of Political Science, University of Massachusetts
Richard Sennett
School Professor of Sociology, emeritus, The London School of Economics
Martin Shaw
Professorial Fellow in International Relations and Human Rights, Roehampton University, London Research Professor of International Relations, Sussex University
Samer S. Shehata
Assistant Professor of Arab Politics, Center for Contemporary Arab Studies
Edmund A. Walsh School of Foreign Service, Georgetown University
David Schweickart
Professor of Philosophy, Loyola University Chicago
Tamara Sonn
Wm. R. Kenan Professor of Humanities, Department of Religious Studies, College of William & Mary
Gayatri Chakravorty Spivak,
University Professor in the Humanities, Columbia University
Christian Steineck
Professor of Japanese Studies, University of Zürich, Switzerland
Alfred Stepan
Wallace Sayre Professor of Government, Columbia University
Jeffrey Stout
Professor of Religion, Princeton University
Charles Taylor
Professor Emeritus of Philosophy at McGill University
Mary Ann Tetreault
Cox Distinguished Professor of International Affairs, Trinity University
Justin Tiwald
Assistant Professor of Philosophy, San Francisco State University
Chris Toensing
Executive Director, Middle East Research and Information Project
Michael J. Thompson
Professor, William Paterson University
Andreas Trampota
Munich School of Philosophy, Germany
Stephen Van Evera
Ford International professor of Political Science, MIT
Johannes Wallacher
Professor for Social Sciences, Economics and Ethics, Munich School of Philosophy, Germany
Michael Walzer
Professor (emeritus) of Social Science at the Institute for Advanced Study, Princeton, co-editor of Dissent magazine
Wolfram Weisse
Director of the Academy of World Religions, University of Hamburg, Germany
Cornell West
Professor of Sociology, Princeton University
Stefan Wild
Professor em. of Semitic Languages and Islamic Studies, University of Bonn, Germany
Nicholas Wolterstorff
Noah Porter Professor Emeritus of Philosophical Theology, Yale University; and Senior Fellow, Institute for Advanced Studies in Culture, University of Virginia
Reinhard Zintl
Professor of Political Studies, University of Bamberg, Germany
Michael Zirinsky
Professor of History, Boise State University
Slavoj Zizek
Co-Director, International Institute for Humanities, Birkbeck School of Law, University of London
Sami Zubaida
Emeritus Professor of Politics and Sociology, Birkbeck, University of London
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر