-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 01/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سازمان دامپزشکی:
1389/11/5

رئیس سازمان دامپزشکی با تاکید بر الزامی بودن صدور مجوز برای ورود حیوانات از سوی دامپزشکی ایران، گفت: «در حال حاضر هدف سازمان دامپزشکی جلوگیری از انتقال بیماری مشمشه به انسانها است.»

سید محسن دستور با بیان اینکه «باغ وحش ارم زیرنظر سازمان دامپزشکی نبوده»، افزود: «هنگامی که ببر سیبری وارد ایران شد، قرار بود که به میان‌کاله منتقل شود اما به باغ وحش ارم فرستاده شد.»

وی در ادامه توضیح داد «از زمانی که به سازمان دامپزشکی اعلام کردند که ببر سیبری تلف شده، نمونه‌ها به آزمایشگاه‌های داخلی و خارجی ارسال شد و پس از تایید بیماری مشمشه، برای جلوگیری از انتقال به انسان‌ها اقداماتی در دستور قرار گرفت.»

به گفته رئیس سازمان دامپزشکی ایران، در حال حاضر گوشت‌خواران در فضایی مجزا تحت مراقبت هستند و باغ وحش ارم با اقداماتی از قبیل شعله پاشی و ضد عفونی از گسترش بیماری توسط سازمان دامپزشکی تحت کنترل است.

آقای دستور با بیان اینکه هیچ یک از دامپزشکانی که در باغ وحش ارم کار میکنند تحت نظر سازمان دامپزشکی نیستند، اعلام کرد: «از تاریخ 10 دی ماه که ببر سیبری تلف شد، سازمان دامپزشکی در جریان امور قرار گرفت و اگر جابه جایی دام یا فرآورده‌های دامی با مجوز سازمان دامپزشکی صورت گیرد می توان ادعا کرد که سازمان دامپزشکی مقصر است.»

رئیس سازمان دامپزشکی در پایان گفت که «تاکنون مشکلی برای انسان‌ها گزارش نشده و گزارشی از شیوع این بیماری به دیگر حیوانات شهری مانند گربه و سگ در دست نیست.»

این در حالی‌ست که پیش از این سازمان حفاظت محیط زیست به علت مرگ ببر نر سیبری، از باغ وحش ارم و سازمان دامپزشکی شکایت کرده بود.

منبع: مهر

پیشینه:

ببر وارداتی از روسيه به دلیل خوردن «گوشت خر» جان سپرد

در پی مرگ ببر سیبری، محیط زیست از باغ وحش و دامپزشکی شکایت کرد

8 قلاده شیر، به علت بیماری‌های قابل انتقال به انسان کشته شدند


 


1389/11/5

تهیه كننده فیلم «پسر آدم، دختر حوا» از برخورد مسئولان سینمایی با این فیلم به دلیل وجود صحنه‌هایی در حمایت از مجمع تشخیص مصلحت نظام انتقاد كرده است.

سعید حاجی میری در گفت‌وگو با خبرگزاری هنر گفت: «آقایان در جشنواره سال گذشته توجهی به فیلم پسر آدم، دختر حوا نكردند و به طور حتم اصلی‌ترین دلیل‌شان نیز وجود صحنه اجتماع مردان و زنان مقابل ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام و نهایتاً شعارهای تحسین‌آمیز زنان برای مسئولین این مجمع بوده.»

وی با بیان این مطلب افزود: «همین امر سبب شد نه تنها در هیچ محفلی اسمی از این فیلم نیاورند بلكه برای اصحاب مطبوعات نیز نمایش داده نشود و در ادامه برای دست‌اندركاران فیلم نشست مطبوعاتی برگزار نكردند.»

حاجی میری در ادامه با اشاره به اینکه «توجیه منطقی این پدیده ناهنجار را باید در ادامه سیاست‌ها جست، نه ادامه سینما» تصریح کرد: «شگفتی آورتر آن كه در هیچ یک از سانس‌های نمایش فیلم صندوق رأی‌گیری مردمی قرار ندادند تا مبادا این فیلم از فیلم مورد نظرشان پیشی گیرد، زیرا می توانستند استقبال چشمگیر مردم را حدس بزنند.»

تهیه كننده فیلم «پسر آدم، دختر حوا» در پایان با بیان اینکه مسأله باز هم همان سیاسی بودن جشنواره است»، خاطرنشان ساخت: «در غیر این صورت مگر می‌شود اثری كه تمامی ماهنامه‌ها و مجلات سینمایی و تخصصی وزین و معمولی و اكثر منتقدان و خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها اعم از راست و چپ از آن تعریف كردند اما در جشنواره دیده نشود؟.»

پسر آدم، دختر حوا به کارگردانی رامبد جوان به زندگی دو وكيل تازه كار میپردازد که براي به دست آوردن يک دفتر وكالت با هم رقابت میکنند، در این فیلم بازیگرانی همچون مهناز افشار، حامد کمیلی و لیلا اوتادی نقش آفرینی میکنند.

منبع: پارس توریسم


 


جوانان جبهه مشارکت:
1389/11/5

جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی‌ با انتشار متنی انتقادی درباره منشور اصولگرایی که به تازگی از سوی محافظه‌کاران منتشرشد، برخی مضامین درج شده در این منشور از جمله کم‌توجهی به قانون اساسی و طرح ابهام‌آمیز موضوع مردمسالاری دینی را زیر سؤال برده‌ و از خودداری جامعه مدرسین و جامعه روحانیت از تن دادن به ثبت قانونی نیز انتقاد کردند.

بخشی از سؤالات طرح شده از این قرار است:

- این دو جامعه تابحال حاضر به ثبت قانونی خود نشده‌اند و بدون مجوز قانونی در همه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی وارد شده‌اند، چگونه می‌توانند دیگران را به پایبندی به مبانی و ارزشها و پایبندی به قانون دعوت کنند؟

- در ۱۲ شاخص ذکر شده حتی یکبار نامی‌از قانون اساسی و حتی پایبندی به اجرای آن و فعالیت سیاسی درچارچوب قانون نیامده، آیا آقایان التزام به ولایت فقیه را کافی و اصول دیگر قانون اساسی را زاید و یا حداقل فرعی می‌دانند؟ آیا ولایت فقیه و شخص ولی فقیه را برتر و فراتر از قانون اساسی می‌دانند بگونه‌ای که حتی می‌تواند قانون اساسی را تعطیل کند؟ وآنجا که فصل‌الخطاب بودن نظر رهبری را اصل می‌داند آیا در صورت تزاحم نظر رهبری با نص قانون اساسی اولویت با کدام است؟

- ارزشهای اسلامی ‌مدنظر حضرات چیست و توسط چه کسانی تعیین می‌شود؟ آیا در زمانی که برترین ارزشها مانند آبروی مسلمان و خون مسلمان، هتک می‌شود و هدر می‌رود وظیفه مسلمانان چیست؟ آیا آقایان مبارزه با «ظلم» را تکلیف مسلمانان می‌دانند؟

- آیا در صورت تزاحم نظرات علما در ارزشها، مقلدین هر مرجع می‌توانند به نظر خاص آن مرجع عمل کنند یا در اینجا نیز نظر رهبری فصل الخطاب است؟ و اگر تزاحمی‌ بین نظر رهبری و نظر امام بود کدام را باید انتخاب کرد؟ مثلاً نظر صریح امام میزان بودن رای مردم است، آیا نظارت استصوابی این نظر را به طور آشکار نقض نمی‌کند؟ یا نظر امام عدم دخالت نظامیان در سیاست است، فعلاً و صریحاً نظامیان نه فقط در سیاست، بلکه در اقتصاد و فرهنگ و… دخالت دارند چه باید کرد؟

- معیار التزام عملی به ولایت فقیه و احترام و توجه به روحانیت و مرجعیت چیست و ترازو در دست کیست؟ اگر کسی خود را فدائی رهبر معرفی کند اما دروغ بگوید، فساد کند، تقلب کند و… می‌تواند در مهمترین مسئولیتهای اجرائی کشور قرار گیرد و حتی قوه قضاییه هم نتواند با او برخورد کند؟ روحانیت کیست و مرجعیت کدام است؟ هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نسبت به مرجعیت و روحانیت جسارت نکرده است، آیا احترام به مرجعیت بدان معناست که فقط دست بوس آقایان باشیم یا باید به نظرات آنها هم احترام گذاشت.

- کدام یک از حضرات حاضرند از عملکرد اقتصادی دولت اصولگرا و روند جاری امور کشور دفاع کنند؟ با درآمد افسانه‌ای نفت بالغ بر ۴۵۰ میلیارد دلار آیا بیکاری کم شده است؟ تورم کاهش یافته است ؟ نرخ رشد اقتصادی کشور به پایین ترین رقم نرسیده است؟

- بیان اصل اعتقاد و طبعا متعاقب آن التزام به آزادی‌های مشروع و مردم‌سالاری دینی از سوی جامعتین مایه خوشحالی است. اگر منظور از آزادی‌های مشروع، آزادی‌های مصرح در قانون اساسی باشد، آیا همه آنها زیر پا گذاشته نشده است؟ آیا کوچکترین زوایای زندگی شهروندان حتی خود آقایان عضو جامعتین توسط نیروهای امنیتی کنترل و شنود نمی‌شود؟ آیا با مطبوعات، احزاب، و نهادهای صنفی و مدنی به شدیدترین وجه برخورد نمی‌شود؟ آیا صدها انسان بی‌گناه بدون حق دفاع به زندان نمی‌افتند و محکوم نمی‌شوند؟

- واما مردم سالاری دینی، آیا در این نظام انتخابات آزاد معنائی دارد؟ آیا احزاب و رسانه‌های مستقل و نهادهای مردمی‌ می‌توانند بدون دخالت قدرت اعمال اثر کنند؟ و آیا الان چنین است یا دستگاه‌های امنیتی و شبه امنیتی و نظامی ‌و انتظامی‌ بدون کوچکترین مانع و رادعی هر آنچه می‌خواهند بر سر آنها می‌آورند؟ قوه قضاییه هم و با زبان بی زبانی می‌گوید در برابر دخالت این نیروها کاری از من بر نمی‌اید؟

- آیا در مردم‌سالاری دینی چرخش قدرت و مادام‌العمر نبودن مناصب و تعیین و عزل همه مسولان از بالا تا پایین با رای مردم جایی دارد؟ آیا در مردمسالاری دینی، همه مردم حقوق مساوی دارند ودر برابر قانون برابر هستند و قانون بر همه سلطه دارد؟ و آیا فرد یاطبقه خاصی از امتیازات ویژه برخوردار است؟

 منبع: نوروز


 


روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت:
1389/11/5

روابط عمومي مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به نامه اعتراضی محمود احمدی‌نژاد، جنجال‌آفريني‌ و «حاشيه‌سازی‌های مغرضانه» طرفداران دولت را توهيني آشكار به رهبري نظام، رئيس مجمع، سران قواي مقننه و قضائيه و ساير اعضاي مجمع دانسته است.

آقای احمدی نژاد در نامه خود مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به «نقض قانون اساسی» متهم کرده بود که تا کنون اعلام موضع شماری از نمایندگان مجلس را در پی داشته است.

این اطلاعیه تصریح کرده است که «پس از ارجاع موارد اختلافي لايحه برنامه پنجم توسعه كشور ميان مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان به مجمع تشخيص مصلحت نظام، حسب دستور صريح آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، كميسيون اقتصاد كلان اين مجمع جلسات فوق‌العاده‌ای با حضور کارشناسان برگزار کرد، مجمع نیز روند بررسي و پيگيري رفع موارد اختلافي را با حضور سران قواي مقننه و قضائيه و اكثريت اعضاء مورد بررسي قرار داد و مصوبات نهايي خود را اعلام داشت.»

این مجمع كه نهادي برگرفته از قانون اساسي‌ست و اعضاي آن مستقيماً توسط رهبري منصوب مي‌شوند، در ادامه نوشته است، «این در حالیست که افراد خاص و رسانه‌هاي حامي دولت مجمع را مورد هجمه و تهمت‌هاي فراوان بي‌پايه و اساس، با هدف تحت‌الشعاع قرار دادن تصميمات آن قرار داده و جنجال‌آفريني‌هاي بي‌مورد خود را به اوج خود رساندند كه البته از اين طيف و رسانه‌هاي آنها انتظاري نيز بيش از اين نبود.»

اطلاعیه مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با ابراز تاسف نسبت به «اظهارنظرهاي كذب و خلاف واقع علی اصغر زارعي، نماينده مردم تهران»، آورده است: «اظهارات ايشان در خصوص بهانه‌جويي برخي اعضاي ذي‌نفوذ مجمع از جمله رئيس مجمع و رئيس مجلس شوراي اسلامي براي جلوگيري از اظهارات دبير مجمع براي اعلام‌نظر رهبري و اصرار آنان بر ناديده گرفتن نظر معظم‌له و تصويب آنچه كه خود مي‌خواستند، توهيني آشكار به رهبري نظام، رئيس مجمع، سران قواي مقننه و قضائيه و ساير اعضاي محترم مجمع است.»

این اطلاعیه اظهارات آقای زارعی را «داستان‌سرايي و خيال‌پردازي‌هائي» خوانده که با هدف تخريب مجمع انجام شده که بلافاصله توسط رسانه‌هاي حامي دولت با ولع و وسواس خاص مورد توجه قرار گرفت.

مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان با تكذيب مطالب خلاف واقع علی اصغر زارعی، نوشته است: «این مجمع در جهت تنوير افكار عمومي و رسانه‌هايي كه بدون حب و بغض‌هاي سياسي، رسالت اطلاع‌رساني شفاف را دنبال مي‌كنند، اعلام میکند که سه جلسه فوق‌العاده اخير بر اساس آيين‌نامه داخلي مجمع تشخيص مصلحت برگزار شده و به شهادت اعضاي محترم كه از طيف‌هاي مختلف سياسي هستند، مباحث كاملاً شفاف بوده و اعضا و ميهمانان جلسه كاملاً آزاد هستند و محدوديتي در اعلام مواضع اعضا و افراد وجود ندارد.»

این اطلاعیه در پی آن صادر شده که محمود احمدی‌نژاد، با انتشار نامه‌ای سرگشاده، موضع مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به ویژه در مورد تصمیمات اخیر در حوزه مجمع عمومی بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی مورد انتقاد شدید قرار داده و آن را «دخالت در قوه مجریه» دانسته بود.

منبع: ایلنا

پیشینه:

احمدی‌نژاد به مجلس و مجمع تشخیص و قوه قضائیه درس قانونمداری می دهد


 


1389/11/5

سازمان عفو بین‌الملل در واکنش به اجرای حکم اعدام دو تن دیگر از زندانیان سیاسی در زندان‌های ایران، با صدور بیانیه‌ای نسبت به تداوم این روند ابراز نگرانی کرده است.

جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی به «محاربه»، «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران» محکوم شده بودند که هردو صبح روز چهارم بهمن ماه در زندان اوین تهران به دارآویخته شدند.

در این بیانیه آمده «اعدام این دو زندانی، آخرین مورد از موج اعدام‌هایی است که طی آن مسئولان جمهوری اسلامی از ابتدای سال جدید میلادی حداقل 71 زندانی را اعدام کرده‌اند. بطور متوسط بیست اعدام در هقته انجام شده است و هزاران نفر نیز در صف اعدام قرار دارند.»

مالکوم اسمارت، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین الملل با بیان این که «مانند بسیاری دیگر از قربانیان، این دو تن نیز از دادرسی عادلانه محروم بوده‌اند» گفته: «ما از اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی، و همینطور از تداوم استفاده از این مجازات شدیدا بی‌رحمانه در ایران وحشت زده هستیم.»

این بیانیه نوشته جعفر کاظمی برای ماه‌ها در زندان اوین توسط بازجویانش و جهت اجبار وی به اعترافات تلویزیونی مورد شکنجه قرار گرفت اما از انجام اعترافات تلویزیونی خودداری کرد.

منبع: عفو بین‌الملل، جرس
 


 


رییس مركزسلامت محیط وزارت بهداشت خبرداد:
1389/11/5

 رییس مركز سلامت محیط و كار وزارت بهداشت با بیان اینكه آلودگی هوا تاثیرات و عوارض ناگواری بر سلامت مردم دارد از ثبت 10 هزار و 600 مرگ سالانه منتسب به آلودگی هوا در كشور خبر داد.

 

کاظم ندافی با برشمردن عوامل موثر بر مرگ و میرهای زودرس تاکید کرد: «كیفیت سوخت مصرفی از اهمیت بالایی برخوردار است، در حالی كه سوخت مصرفی كشور با هیچ یك از استانداردهای یورو سه و پنج منطبق نیست.»

وی در رابطه با تركیب فعلی بنزین تولید شده نیز تصریح كرد: «بخشی از تركیب فعلی بنزین، بنزن است كه به دلیل اینكه با استانداردهای موجود منطبق نیست، در مراحل توزیع، انتقال و مصرف سوخت به هوا وارد می‌شود.»

ندافی اعلام کرد 3640 نفر یعنی یك سوم از این تعداد مرگ و میر به شهر تهران اختصاص دارد، به گونه‌ای كه افراد ضمن داشتن بیماری‌های قلبی و عروقی زمینه بر اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس می‌شوند و با وجود این كه 11 درصد جمعیت كشور در تهران زندگی می‌كنند، اثرات آلودگی هوا بر مرگ و میرهای زودرس در تهران سه برابر متوسط كشور است.

به گفته وی قبل از رسیدن به استانداردهای موجود برای تولید بنزین هم می‌توان از ورود بنزن به هوا جلوگیری كرد، به این نحو كه خودروها باید به كنیستر مجهز شوند تا بتوانند مانع از ورود بخار‌های فرار و بقایای سوخت به هوا شد و از طرفی برای جایگاه سوخت‌گیری هم باید تمهیداتی اندیشیده شود تا در هنگام تخلیه سوخت بنزن به هوا وارد نشود.

منبع: ایسنا


 


1389/11/5

تهمینه میلانی با اعلام این که «من اصلا فرم حضور در جشنواره‌ی فیلم فجر را پر نکرده‌ام» حضور خود در این جشنواره را تکذیب کرد و گفت: «من اصلا متقاضی حضور در جشنواره نبودم و نمی‌دانم چرا اسم فیلمم در میان آن آثار اعلام شده، قرار دارد.»

فیلم آخر میلانی با عنوان «یکی از ما دو نفر» در بخش «نوعی‌نگاه» جشنواره‌ی فیلم فجر انتخاب شده است.

پیشتر برخی از هنرمندان خبر داده بودند که در جشنواره فجر امسال شرکت نمی‌کنند. عزت‌الله انتظامی و فاظمه گودرزی داوری جشنواره فیلم فجر را نپذیرفتند. حسام‌الدین سراج هم با بیان اینکه عنوان جشنواره‌ی فجر یک مناسبت سیاسی است، اعلام کرد: «ترجیح می‌دهم در جشنواره‌ی موسیقی فجر شرکت نکنم.» (+)

تحریم فجر سال گذشته نیز در بحبوحه اعتراضات جنبش سبز اتفاق افتاد و چهره های بین المللی نیز همچون کن لوچ، پیتر بروک، تئو آنجلوپولوس، ایلیا سلیمان و فیلیپ لوره  جشنواره فجر را تحریم کردند(+). تئو آنجلوپولوس کارگردان یونانی، قرار بود با فیلم «غبار زمان» در جشنواره فجر شرکت کند. کن لوچ فیلمساز 73 ساله بریتانیایی نیز قرار بود با تازه‌ترین ساخته خود «در جستجوی اریک» در جشنواره فیلم فجر حضور یابد.

منبع: کلمه
 


 


درون نظام در آینه برون نظام:
1389/11/5

ایمایان

درون نظام:

آقای کامرانی‌فر که همان روز به اوین آمدیم در داخل اوین حالشان بد شد و بعد فهمیدیم که فوت کرده است. همانطور که قبل هم توضیح دادم این سه نفر به صورت فجیع مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند که اگر مدت بازداشت بیشتر می‌شد، تعداد نفراتی که فوت می‌کردند بیشتر هم می‌شد. ( روایت شاهدان عینی کهریزک)

آن‌ها در این مرحله دستان مرا با دستبند آهنی به صندلی بستند و با کابل و سیم مفتول به جانم افتادند. به گونه­‌ای که تا ماه­‌ها آثار کابل و ضربات سیم مفتول بر بازو‌ها و پا‌هایم به جای مانده و مورد تایید هم بندانم نیز هست. بازجو‌ها برای اجبار به اعتراف به کار نکرده، یعنی آتش زدن خودروهای پلیس، به ضرب و شتم با کابل و سیم قناعت نکرده و با بازکردن پاهای من در حالی که دستانم بسته بود، بیضه‌های مرا به شدت فشار می‌­داده و به آن‌ها ضربه می‌­زدند به گونه­ای که فریاد من از درد و ضعف به هوا می‌­رفت و جواب التماس و استغاثه­های من تنها فحش­های ناموسی بود.(غلامحسین عرشی)

ماموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت، هم مرا کتک زده‌اند و هم به ناموس و خانواده‌ام فحش داده‌اند. این رفتار هیولاگون ماموران وزارت اطلاعات، در مورد آقایان سید مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی، حمزه کرمی، محمدرضا رجبی، و بسیاری دیگر نیز صورت پذیرفته‌است. هم کتک زده‌اند، هم فحش‌های ناموسی داده‌اند، و هم کله‌ی بعضی را در کاسه‌ی مستراح فرو برده‌اند.(محمّد نوری‌زاد)

بازجویان علاوه بر تبیه‌های بدنی فحش‌های رکیک و توهین‌های ناموسی و جنسی به من و حتّی خانواده‌ی خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذ بالله) و رهبر و غیره پشت سر هم می‌دادند... مرا در کمد تنگ با حیوانات موذی یا سیاه‌چال و وان حمّام با دست‌بند و پابند و کیسه‌های خفه‌کننده (دقیقاً مانند گوانتانامو و ابوغریب) می‌اندختند و مرا از پا آویزان می‌کردند و با طناب و شلّاق می‌زدند (قسمت کوچکی ازگفته‌های وزیری، اصغری و ملکپور

بخشی از شکنجه‌های اعمال‌شده به علّت خودداری از اعتراف به ارتباط با مجاهدین خلق : ادرار کردن بر سر وصورت ومخصوصا باز نگه داشتن دهان توسّط یکی از بازجویان، پرتاب کردن از ارتفاع ۲ تا ۳ متری به سمت پایین  به نحوی موجب آسیب دیدن تاندون‌های پا شد. وارد کردن ضربات متوالی باتوم به گردن که موجب آسیب دیدن مهرهای گردن شد.(آرش صادقی، فعّال دانشجویی که مادرش را به دلیل سکته‌ی قلبی ناشی از شیوه‌ی یورش مأموران به خانه‌اش از دست داد)

  یکی از اموری که بازجویان می‌خواستند اعتراف بگیرند، اقرار به روابط نامشروع با یکی از بستگان طراز اول رهبران جنبش سبز و دو نفر از بستگان طراز اول یکی از مقامات عالیه بی‌بصیرت بوده است. او بارها امتناع می‌کند، تا اینکه در بار بیستمی که سر او را در توالت فرنگی پر از نجاست فرو می‌کنند و با احساس خفگی به اعتراف به خواست بازجویان تن می‌دهد و آنچه را می‌خواستند می‌نویسد و امضا می‌کند. از دیگر موارد اعتراف تحت شکنجه‌ی وی اختلاس و فساد مالی مهدی هاشمی بوده است. او در نامه‌اش به رهبر می‌نویسد:« هرگاه فریاد "یا زهرا" سر می دادم، به آن حضرت جسارت می کردند! وقتی می‌گفتم: "یا الله"، می‌گفتند: خدایت امروز ماییم که هرکاری بخواهیم با تو می‌کنیم!» (حمزه کرمی

 مرتباً می‌خواستند به روابط و مسائل اخلاقی ناکرده خود نیز اعتراف کنم و وقتی می‌گفتم این سخنان درست نیست و من نمی‌توانم علیه خود به دروغ اعتراف کنم با فحش‌های رکیک و ضرب و شتم و این پاسخ آنها روبرو می‌شدم که "فاحشه‌ای را در دادگاه می‌آوریم تا علیه تو اعتراف کند و بگوید که رابطه نامشروع با تو داشته است"... با فحاشی و الفاظ زشت و زننده از شخصیت‌هایی همچون سید حسن خمینی (به عنوان لپ گلی، بچه مزلّف، و از نظر اخلاقی مساله‌دار و...)، هاشمی رفسنجانی (فاسد و...)، میرحسین موسوی (دجال و...)، مهدی کروبی (فاسد مالی و اخلاقی و...)، سید محمد خاتمی (فاسد اخلاقی و با نام بردن از برخی زنان مسلمان و متدین مدعی رابطه ایشان با آن زنان بودند)، موسوی خوئینی‌ها (مفسد و...) یاد می کردند. در حالی که حتی برخی از این افراد را در طول زندگی خود ندیده بودم،... البته وقتی می پرسیدم که چگونه می توان برای اعتراف گرفتن دست به چنین رفتارهایی زد، پاسخی چنین می‌شنیدم که "به گفته‌ی بنیانگذار انقلاب، حفظ نظام اوجب واجبات است". (عبدالله مؤمنی)

برون نظام:

شما مى‏بینید یک مرد یا یک زن، با ظاهر آراسته و با شکل کاملاً مطلوب، که اگر کسى این مرد را در خیابان یا این زن را در یک فروشگاه ببیند، هیچ‏گونه احساس بدبینى‏یى نسبت به روش اخلاقى آنها ندارد؛ اما همین مرد و همین زن در زندان ابوغریب بغداد به یک گرگ درنده تبدیل مى‏شوند. زیر این ظاهر انسانىِ تمیز، مرتب، ادکلن‌زده و و کراوات و پاپیون بسته، یک سگ وحشى خوابیده است.(گفته‌های رهبر در دیدار با طلاب و اساتید مدرسه‏ى علمیه‏ى آیةاللَّه مجتهدى)

جوان عرب یک نخوتى دارد، یک غرورى دارد؛ این را مى‏آیند جلوى زنش دستبند می‌زنند، او را دمر می‌خوابانند، با چکمه بر پشت او می‌گذارند و می‌کوبند؛ او را شرمنده می‌کنند. اینجور اینها نسبت به حقوق بشر بیگانه‏اند. اینها آن‏وقت می‌گویند حقوق بشر! و حالا از جمله جمهورى اسلامى را، و هر دولت مخالف خودشان را در سطح دنیا متهم می‌کنند به اینکه شما نقض حقوق بشر کردید! خب، این مسخره نیست؟ حالا همین کار مسخره را که یک دشمنى از بیرون می‌کند، گاهى در داخل هم آدم مى‏بیند متأسفانه همان را تکرار می‌کنند و بازتاب می‌دهند؛ همان حرف را اینها هم می‌زنند(سخنان رهبر نظام در دیدار با دانشجویان یزد)

ماجراى زندان «ابو غریب» داغ ننگى بر پیشانى امریکاییها شد؛ و این داغ به این آسانیها پاک نخواهد شد. آن وقت رؤساى امریکایى - رئیس‏جمهور و باند حاکم بر امریکا - مى‏گویند ما خبر نداشتیم؛ عذرخواهى‏شان این است! مى‏گویند ما اطلاع نداشتیم؛ ما درِ شکنجه‏گاه‏هاى صدام را بسته‏ایم. مگر فرق مى‏کند که چه کسى مردم را شکنجه کند؛ صدام یا شما؟! شکنجه، شکنجه است. شما درِ شکنجه‏گاه‏هاى صدام را نبستید؛ شما جاى صدام را گرفته‏اید. این که مى‏گویند ما خبر نداشتیم، اولاً دروغ مى‏گویند؛ چون صلیب سرخ صریحاً اعلام کرد که از مدّتها قبل مسؤولان رده‏ى بالاى ارتش و مسؤولان امریکا را در جریان این کار قرار داده است. معلوم مى‏شود که از مدتها قبل این کار اتفاق افتاده و حالا آشکار شده است؛ بنابراین باید خبر به اینها رسیده باشد و اگر نرسیده، این موضوع، خودش جرم دیگرى است. وانگهى، مگر صدام خودش به سلولها مى‏آمد و شکنجه مى‏کرد؟ صدام هم مأمورینش مى‏کردند، شما هم مأمورینتان دارند مى‏کنند (سخنان رهبر پس از درس خارج فقه)

امروز ماجراى زندان ابوغریب، زندان گوانتاناموى امریکا، رفتار با ملتها به‏وسیله‏ى مسلّحین و چکمه‏پوشان امریکایى و انگلیسى، داستان همیشگى ملتهاست. ممکن است ملتها الان تظاهرى نکنند، اما این وقایع در دلشان تأثیرات عمیقى دارد و یک روز خودش را نشان خواهد داد. (سخنرانی رهبر در دیدار با مردم استان قم به‏ مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی)


 


1389/11/5

فرزاد حبیب‌اللهی

گل دات کام

 

1-چهل و هشت ساعت، زمان مناسبی برای افزایش سطح واقع‌بینی گروه شکست خورده است. شکست‌های مهم، عصبیت و واقع‌گریزی را بالا می‌برد خاصه در کشوری که مردم فوتبال را نه فقط به چشم فوتبال، که به عنوان داروئی برای تسکین تمام کمبودهای مربوط به حقوق اجتماعی و سطح رفاه و تفریح و... خود می‌بینند. در چنین جامعه‌ای دوره نقاهت از یک شکست (هر نوع شکستی) سخت‌تر، طولانی‌تر و دردناک‌تر از کشورهای توسعه‌یافته انجام می‌شود.


2- حتی اغلب مربیان و کارشناسان شناخته‌شده ایران، علت اصلی باخت به کره را ترس قطبی و بازی تدافعی تیمش توصیف کردند. تیتر «ترس برادر مرگ است» همیشه این‌جور مواقع ظاهر می‌شود. آنچه در زمین بازی رخ داد، کاملا عکس این گفته‌هاست. در بیست دقیقه ابتدائی بازی، ایران منطقه پرس خود را نزدیک به محوطه جریمه کره قرار داده بود و با چهار یا پنج نفر در زمین حریف دفاع می‌کرد. این فوتبال دفاعی است یا تهاجمی؟ پس از گذشت نیمی از زمان نیمه اول، به تدریج کره فوتبال خودش را به ایران تحمیل کرد و بازیکنان قطبی «ناخواسته» مجبور به بازی دفاعیِ «بی‌نظم» شدند؛ گرایشی که تقریبا تا زمان ثبت گل کره ادامه پیدا کرد. فوتبال ایران در این بازه  حدودا 80 دقیقه‌ای، بی‌نظم و فاقد طرح هجومی و حتی طرح دفاعی بود. تمام این فکت‌ها خبر از چه می‌دهد؟ «اینکه تمرینات ایران پیش از بازی، براساس ارائه بازی تهاجمی بوده است.» با همین میل تهاجمی، ایران بازی را آغاز کرد اما ازآنجا که این ایده و این طرح منطبق بر واقعیت و مطابق با تفاوت کیفی کره و ایران نبود، بازیکنان قطبی در جریان مسابقه متوجه شدند مجبورند عکس تمرینات انجام شده، عقب بنشینند و برتری کیفی کره را بپذیرند. وقتی پلان و شکل بازی، متفاوت از تمرینات شود، طرح‌های پیاده شده در تمرین نیز دیگر جواب نمی‌دهد. به همین سادگی ایران خالی از ایده هجومی و حتی دفاعی شد.

3- پس موضوع اصلا ترسو بازی کردن نیست. در تحلیل‌های مختلف، کلمه شهامت نیز در مورد بازی ایران و کره، درست به کار گرفته نشده است.  شهامت در این نیست که یک تیم در هر شرایطی، هجومی بازی کند. شهامت یعنی: «درک و پذیرش واقعیت و انتخاب طرح مناسب بسته به شرایط.» پذیرش واقعیت چگونه میسر میشود؟ تنها با  شناخت مناسب از حریف. به دنبال شناخت مناسب، چه چیزی می‌آید؟ تمرین مناسب، ایده بازی مناسب و اجرای درست. تیم ایران از آنجا که واقعیت را (اینکه کره در مجموع تیم بهتری است، به خصوص با توپ) نپذیرفته بود، می‌خواست هجومی بازی کند اما در جریان بازی متوجه شد که راهی جز دفاع پرتعداد ندارد و تازه از اینجا بود که شهامت پیدا کرد و واقعیت را پذیرفت اما دیر شده بود. یعنی این نیز «فهمِ ناقص» بود. چون دیگر «ایجاد» یک طرح دفاعی و هجومی تازه ممکن نبود. این کار باید پیش از بازی و در جلسه تمرین انجام می‌‌شد. حتی این کار برای تیم‌های بزرگ اروپا هم دشوار است،چه برسد به تیمی که استخوان‌بندی‌اش را مهره‌های شاغل در لیگ ایران تشکیل داده است.

4-یک مثال در همین فایل از بالاترین سطح فوتبال جهان: «در فینال لیگ قهرمانان 2009 آلکس فرگوسن می‌خواست فرم تازه‌ای از بازی مقابل بارسا را اجرا کند. او با بازی تهاجمی و پرس پرتعداد از یک‌سوم دفاع حریف می‌خواست بازی سازی بارسا را مختل کند و جام را از این راه ببرد. در دقایق نخست نیز من‌یو چند فرصت خوب داشت اما بارسا خیلی زود بازی را در دست گرفت و گل هم زد و یونایتد با شرایطی مواجه شد که در تمریناتش، تصور و اجرا نشده بود. به همین دلیل نمایشی پر از انفعال از منچستر دیده شد. شاید این یکی از بدترین شب‌های فرگوسن در مربیگری جریان بازی بود که شهامت پذیرش واقعیت را نداشت و با «شهامت اشتباهی» بازی را شروع کرد و تاوانش را هم داد.

5- قطبی خطای بزرگی مرتکب شد اما نه به آن دلیلی که اغلب منتقدان می‌گویند؛ نه به خاطر ترسو بازی کردن، بل‌که چون می‌خواست هجومی بازی کند و در جریان بازی متوجه شد که نمی‌تواند. برای آگاه شدن از این موضوع، می‌توان با چند بازیکن تیم ملی درباره دو جلسه آخر تمرین تیم پیش از بازی با کره گفت‌ و گو کرد. این‌گونه همه چیز از حدس و گمان، تبدیل به واقعیت می‌شود.         

 6- قطبی خطای بزرگی در طراحی و گرایش بازی مرتکب شد اما جالب است که از او انتقاد می‌شود که چرا تیم را دفاعی تنطیم کرده بود. جالب است که او به چپ رفته اما بابت راست رفتن ازوی انتقاد می‌شود. استفاده از سه هافبک میانی که دو تا از آنها (آندو و نوری) در حملات مشارکت دارند، چه جای انتقاد دارد؟ این اصلا مصداق دفاعی تنظیم شدن تیم نیست. یکی از دلایل رویکرد تهاجمی تیم قطبی، صعود ایران با 9 امتیاز بود که تاحدودی موجب «واقع‌گریزی» شخص قطبی و البته رسانه‌های ایران شد. اگر ایران به سختی صعود می‌کرد، راحت‌تر می‌پذیرفت که دفاع «متفکرانه» مقابل کره، ضروری است. با همه اینها هیچ اتفاق عجیبی رخ نداده است. کره‌جنوبی نه تنها از ایران تیم بهتری است بلکه یک کلاس بالاتر از ایران بازی می‌کند. حتی اگر ایران با دفاعی منظم و ضدحملات سریع پیروز می‌‌شد، حقیقت ماجرا تغییر نمی‌کرد.

7- کره جنوبی درحال حاضر فوتبال بسیار بهتری نسبت به ایران دارد. آنها چهار سال پیش در دوران افت خود، ایران را که در اوج پختگی ستاره‌هایش (مثل کریمی و مهدوی‌کیا) و بازگشته از جام جهانی بود، بردند. ایران 2007 به لحاظ تکنیک و میانگین قد(یکی از فاکتورهای آمادگی جسمانی) از کره بهتر بود و در فرم و سرعت تیمی و مسائل تاکتیکی قافیه را باخت. ایران 2011 اما در سرعت تیمی، تجربه بین‌المللی، کیفیت بازیکنان و حتی مسائل مربوط به توان جسمانی پائین‌تر از کره بود. کره 2011 در اوج آمادگی و توان روحی و اعتماد به نفس بین‌المللی است و ایران 2011 در دوران گذر و مشغول ساخت تیمی تازه حول بازیکنانی مثل حاج‌صفی و رضائی و خلعتبری و انصاری‌فرد است. خب باختن این ایران به این کره جای تعجب دارد؟ به تمام این دلایل ایران بهتر بود با دفاعی «دارای ایده» بازی می‌کرد. هرچند شاید در این حالت نیز بازنده می‌شد. همیشه تیم بهتر پیروز نمی‌شود اما در بازی ایران-کره تیم بهتر پیروز شد.

8- فوتبال ایران تشنه نگاه پروسه‌ای و واقع‌بینانه است. باری که روی دوش فوتبال ایران و کارکنان این حوزه است، بیش از فشاری است که فوتبال کره و ژاپن تحمل می‌کنند چه فوتبال در ایران، برای مردم مسکنی است که می‌خواهند با آن جای خیلی کمبودها را پر کنند. آستانه صبر عمومی (شامل سطح تحمل مردم و رسانه‌ها) در چنین جامعه‌ای بسیار پائین است. مطالب انتقادی دو روز اخیر، تیتر روزنامه‌های ورزشی و حتی صحبت‌های مربیان و کارشناسان ایران پس از باخت به کره، می‌تواند محل تحقیقی عمیق شود. 

9- تحقیق؟ تحقیق مهمترین گمشده فوتبال ایران و نه فقط فوتبال ایران است. چگونه می‌توان جامعه را به سمت کار تحقیقی پیش برد؟ کافی است به اعتبار و مجوزی که پاسپورت ایران برای دارنده‌اش ایجاد می‌کند؛ فکر کنیم. اغلب خبرنگاران و روزنامه‌نگاران غیردولتی ایران در حوزه‌های مختلف (با وجود داشتن نقش سفیران تفکر کشور)  سفر خارجی به اروپا -مهمترین عرصه فوتبال و مهمترین در خیلی چیزهای دیگر- نداشته‌اند (از جمله نویسنده این یادداشت). تقصیری هم ندارند چون ارتباط بین‌المللی مردم ایران به واسطه اعتبار پاسپورت ایرانی، ناچیز است. مربیان ایران در مقیاسی دیگر و در حدی دیگر، همین مشکل را دارند.

ایرانِ امروز یک کشور بین‌المللی نیست و همین ضعف، باعث می‌شود فاصله کارشناسان (نمایندگان تفکر) با مردم، در فاز شناخت و تحلیل هر پدیده‌ای کم شود. نکته دیگر: به دلیل رونق نداشتن کار مطبوعات و رسانه‌‌ها و امنیت شغلی و مالی ناچیز کارکنان رسانه، کار تحقیقی نیز در حد استاندارد انجام نمی‌شود. هر وقت دانش کارشناسان هرحوزه در حد نزدیک به مردم بماند،آدرس غلط به مردم داده می‌شود. مطلقا دولتی بودن تلویزیون و از بین رفتن رقابت در عرصه رسانه نیز احتمال آدرس غلط دادن به مردم را افزایش می‌دهد.

تبعات این اتفاق چیست؟ بالا رفتن عصبیت عمومی. چه خشم زیاد، زاده ناآگاهی و گرفتن ادرس غلط است. ما امروز مردمان خشمگینی شده‌ایم. به اغلب چیزها و کسان شک داریم. چون شناخت‌مان، ضریب دقت پائینی دارد و کمتر کسی هم می‌تواند از طریق رسانه‌ها، شناخت‌مان را اصلاح کند. ایران در همه عرصه‌ها از جمله فوتبال نیاز به کمرنگ شدن «مالکیت» و سیطره دولت دارد که از پس آن امنیت شغلی، رفاه، رقابت، تحقیق، کم شدن عصبیت و افزایش شیب پیشرفت و در نهایت، کم شدن «عادت درونی به باخت» از راه می‌رسند. روندی که هم به سود مردم است و هم دولت (دولتی که مثل تمام دولت‌ها تنها از راه بارور کردن آگاهی مردم و جلب اعتماد مردم، موقعیتش تثبیت خواهد شد).  تمام نکات مطروحه در این آیتم، در صورتی که ایران با شش گل کره را می‌برد نیز صادق بود. مگر برد شش بر دو در سال 1996، واقعیت را تغییر داد؟ پس از آن بازی، فوتبال کدام کشور به سمت «توسعه پایدار» پیش رفت؟

10-هرگاه تیم ضعیف‌تر با پشتوانه فکری و اقتصادی و  لجستیک ضعیف‌تر در مسابقه یا تورنمنتی هم پیروز شود، مصداق «رسیدن به برآیندی مناسب، از فرایندی نادرست است». از آنجا که هرگز نمی‌توان در بلندمدت، از فرمول و روشی نادرست، به نتیجه‌ای مناسب رسید، چنین موفقیت‌هائی مثل جرقه می‌ماند و حتی باعث سوء برداشت آن تیم و جامعه‌اش خواهد شد. فوتبال ایران مثل برخی حوزه‌های دیگر،همچنان می‌خواهد از فرآیندی نادرست،به برآیندی مناسب برسد.

 درحالی که راه درست (فرایند مناسب) برای پیشرفت مشخص است: برخی متفکران و جامعه‌شناسان از تئوری «پایان تاریخ» برای القای روشن بودن راه توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یاد می‌کنند. به این مفهوم که تنها راه جوامع درحال توسعه، روی خوش نشان دادن به دموکراسی است که دو رکن اصلی اجرای آن، خصوصی‌سازی و آزادی رسانه‌هاست. در نگاه کلی اینها به فوتبال ربطی ندارند اما فوتبال به عنوان یکی از برش‌های مهم از کیک جامعه، کلیت موجود در جامعه را بازتاب می‌دهد و تنها با اصلاح کلیات است که فرایند پیشرفت هر حوزه،اصلاح می‌شود.

 یک مثال از فرآیند نادرست: کره‌شمالی با حکومتی انحصارطلب در ورزش و خاصه در فوتبال پیشرفت کرده اما چهار بازیکن تیم ملی کره در جریان جام جهانی، از اردوی تیم خود فرار می‌کنند تا از «الگوی پیشرفت نامتناسب» و «پیشرفت موقت از فرآیند نادرست» بگریزند. 

هرگاه دولت ایران به این نتیجه رسید که بخش خصوصی را به طور واقعی توسعه دهد، مقابل تلویزیون خصوصی و فوتبال خصوصی (حداقل نیمه خصوصی) و خصوصی شدن خیلی چیزهای دیگر گارد نداشته باشد، راه توسعه متناسب در این حوزه‌ها خیلی زود پیدا می‌شود و پس از هر ناکامی، جامعه دچار «توهم» نخواهد شد و راحت‌تر و سریع‌تر دوره نقاهت را همراه با دولت و با اعتماد به ساخت دولت-ملت، طی خواهد کرد. توهم امروز جامعه ایران، توهم ناگریزی است که نباید مردم را بابت آن شماتت کرد. تدریجا درمانش باید کرد، آن هم با اصلاح کلیات.

* با ویرایش کلمات خارجی که معادل فازسی شان دم دست است: ریکاوری/ ارنج/ پیک/ کوچینگ


 


1389/11/5

علی اشرف فتحی
تورجان

 

آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی – اربعین ۱۳۸۶

 در این یازده سال که ساکن قم شده‌ایم، ظهر اربعین هر ساله را به مجلس عزای حسینی در بیت آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی رفته‌ام. جز پارسال که گرفتار زندان بودم ولی به رسم سالیان گذشته، زیارت اربعین را در سلول خواندم. شب اربعین که در انفرادی مشغول پر کردن برگه‌های بازجویی بودم، چشمم به مفاتیح الجنان موجود در سلول افتاد. از فرصت استفاده کردم و مقداری از اعمال شب اربعین را انجام دادم. اما روز اربعین، در سلول فقط یک قرآن داشتیم و از زندانبان خواستم که برایمان مفاتیح بیاورد.

هم‌سلولی‌ام زیارت عاشورا خواند و من هم ظهر اربعین به یاد مراسم سالیانه بیت آقای شبیری زنجانی زیارت اربعین خواندم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که دلم تا اینقدر برای خواندن زیارت اربعین تنگ شود. متنی است دوست‌داشتنی و خواستنی. روز اربعین از دستش ندهید. حال و هوای خاصی دارد و کمی با حس و حال زیارت عاشورا متفاوت است. مثل خود اربعین است. چیزی در مایه ضرورت تداوم یک سنت، یک فرهنگ، یک تاریخ.

اربعین را برخی روز عبور کاروان اسرای عاشورایی از کربلا در مسیر بازگشت آنها به مکه می‌دانند. هرچند این نظریه و روایت، مخالفان و موافقان قدرتمندی دارد ولی این، همه خواص اربعین نیست. اربعین پیام و معنای دیگری هم دارد که آن را مستمر و معنادار کرده است. اربعین روز یادآوری است برای مردمی که حافظه تاریخی ندارند و یا از نعمت الهی فراموشی، استفاده‌های غیرمجاز می‌کنند. روز تلنگر است برای آدم‌هایی که در روزمرگی غرق شده و به نفس کشیدن در هوای آلوده ناشی از مسند‌نشینی رجّاله‌ها و دلقک‌ها عادت کرده‌اند. یادشان رفته که همین چند روز پیش، چند ماه پیش، چندسال پیش عده‌ای قطعه قطعه شدند، جوانمرگ شدند، «إربا إربا» شدند، به خاک و خون کشیده شدند تا دیگرانی که به گنداب و لجنزار انس گرفته بودند به یاد آورند که منبر سفیانی با منبر محمدی اشتباه گرفته شده و به جای اصل، بدل را قالب کرده­اند.

اربعین، روز تلنگر است. روز تذکر، روز تداوم یک سنت الهی و یک دستور شرعی که اگر برای بهبود زندگی خویش تلاش نکنید محکوم به زوال و توقف و قهقهرا هستید. حتی اگر هر روز یک بار قرآن را ختم کنید و هر شب هزار رکعت نماز بخوانید!

یادمان باشد که به قول آن نوحه‌سرا: «که تاریخ پر از خون و شهادت، سراسر اربعین در اربعین است…»

پی­نوشت: خواندن شعر «مدارس آیات» دعبل خزاعی و قصیده شیخ عبدالحسین اعسمو شنیدن نوحه­های حسین فخری را در روز اربعین دوست دارم.


 


1389/11/5
مراسم بزرگداشت عليرضا پهلوی، دومين فرزند پسر محمدرضا پهلوی، آخرين شاه ايران، روز يکشنبه در حومه واشينگتن در آمريکا برگزار شد. رضا پهلوی در این مراسم گفت: "در این ۵۰ سالی که از عمر من می‌گذرد، شاید بی‌اغراق باید بگویم که انسانی بی‌آزارتر از برادرم نشناختم و شاید هرگز نخواهم شناخت." او سپس به بیان خاطراتی از دوران کودکی و ایام خوشی که با هم در سواحل دریای خزر، جزیره کیش و مسافرت های خارج از کشور داشتند پرداخت. در ادامه رضا پهلوی، از خصوصیات برادر کوچکترش گفت و او را انسانی شوخ طبع، مثبت و دوست داشتی توصیف کرد. سپس همسر آخرین پادشاه ایران، بدون اعلام قبلی پشت تریبون قرار گرفت و با پاسخگویی به ابراز احساسات حاضران از حضور آنان و کلیه کسانی که از اقصی نقاط جهان به او و خانواده اش تسلیت گفتند قدردانی کرد.


 


1389/11/5
وزارت بهداشت ایران می گوید، طرح پزشک خانواده برای کل این کشور در حال تدوین است. طرحی که به گفته این وزارت خانه کمک می کند نه تنها بیماران درمان شوند، بلکه کمک می کند افراد سالم هم سلامتشان را حفظ کنند.


 


1389/11/5

مراسم بزرگداشت درگذشت عليرضا پهلوی، دومين فرزند پسر محمدرضا پهلوی، آخرين شاه ايران، روز يکشنبه در حومه واشينگتن در آمريکا برگزار شد.

به گزارش رادیو فردا، در اين مراسم که در مرکز «استراثمور موزيکال سنتر» در شمال واشينگتن برگزار شد بيش از يک هزار و هشتصد نفر شرکت کردند.

در مراسم يادبود عليرضا پهلوی، علاوه پخش فيلم های کوتاهی درباره زندگی وی، چند قطعه موسيقی، توسط سارا کمانگر، پيانیست، و سيروس بروخيم، ويولونیست، اجرا شد. ستار، خواننده ايرانی نیز  دو قطعه آواز اجرا کرد.

در اين مراسم يادبود، رحيم شايگان، هم دوره ای عليرضا پهلوی در دانشگاه هاروارد و استاد دانشگاه UCLA سخنرانی کرد.

رحيم شايگان در سخنان خود به مرور روند مطالعاتی عليرضا پهلوی پرداخت و گفت: بی شک گرايش عليرضا پهلوی به مطالعه درباره ايران باستان تحت تاثير رويداد های ايران معاصر قرار گرفته بود.

رحيم شايگان همچنين گفت که عليرضا پهلوی نيز به دنبال «حکمتی خفته» در انديشه متون کهن ايران بود که توان تقويت فرهنگ معاصر را بدارد که با الهام از گذشته، تحرک مثبتی در راه آشتی فرهنگ اسلامی ايران و تمدن باستانی اش به وجود آيد.

اين استاد دانشگاه در پايان با اشاره به روحيه و اخلاق عليرضا پهلوی گفت: چون محمد صالح لاهوری (لاهوری مولف شاه جهان نامه) که خطاب به دارا (الشکوه) گفت وی «گل اولين گلستان شاهی» است.

در اين مراسم همچنين رضا پهلوی سخنرانی کرد و به بيان خاطراتی از برادرش پرداخت. آخرين سخنران اين مراسم نير فرح ديبا آخرین ملکه ایران، مادر عليرضا پهلوی بود که با استقبال حاضران در سالن روبه رو شد.

عليرضا پهلوی صبحگاه چهاردهم دی ماه ۱۳۸۹، چهارم ژانویۀ ۲۰۱۱، در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمريکا به زندگی خود خاتمه داد.

منبع: رادیو فردا

پیشینه:
علیرضا پهلوی به زندگی خود خاتمه داد
«عليرضا پهلوی وصيت کرده‌است خاکستر جسدش به دريای خزر ريخته شود»


 


1389/11/5

دو متهم به نام‌های کامران خاکی و مهران خاکی به اتهام «قتل عمد‌»، «محاربه و افساد فی‌الارض» سحرگاه امروز سه‌شنبه در زندان بجنورد به دار آویخته شدند.

به گزارش خبرگزاری فارس، احکام صادره برای این دو متهم پس از صدور در مهلت قانونی از سوی وکلای آنها مورد اعتراض واقع شد که پس از بررسی در شعبه 31 دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت.

فارس نوشته که دو متهم در آخرین تلاش‌های خود نیز چند بار تقاضای عفو و بخشودگی کردند که مورد قبول واقع نشد و در نهایت حکم اعدام آنها امروز به اجرا گذاشته شد.

در یک ماه اخیر مقام‌های جمهوری اسلامی بیش از 100 حکم اعدام را به اجرا گذاشته‌اند که این اعدام‌ها با واکنش نهاد‌های مدافع حقوق بشر روبرو شده است.

اعدام‌ها در ایران بدون توجه به اعتراض‌های بین‌المللی همچنان ادامه دارد.

منبع: خبرگزاری فارس


 


همراه با ۱۳۰ شخصیت علمی و دانشگاهی جهان
1389/11/5

بیش از ۱۳۰ شخصیت علمی و دانشگاهی جهان با ارسال نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای خواستار «آزادی فوری و بی قید و شرط» ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی و «همه زندانیان عقیدتی در ایران» شدند.

در میان امضاکنندگان این نامه، نام نوآم چامسکی، یورگن هابرماس، ارنستو لاکلو، چانتال مافو، جان اسپوزیتو و شمار زیادی از استادان علوم انسانی و رؤسای نهادهای علمی مختلف به‌ چشم می‌خورد.

در این نامه دستگیری و «بدرفتاری» با فعالان سیاسی «نقض توجیه‌ناپذیر هنجارهای پذیرفته شده بین‌المللی حقوق بشر و قوانین بین‌الملل و حرمت‌شکنی نسبت به تمامی مذاهبی که برپایه اصول عدالت، قانونمندی و مهرورزی بنا شده‌اند» نامیده شده‌ است.

رونوشتی از این نامه برای پنج مقام دیگر ایرانی از جمله علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدی‌نژاد، صادق لاریجانی، علی لاریجانی و محمد خزاعی نیز فرستاده شده است.

در این نامه از ابراهیم یزدی به عنوان «مردی باشرف که بیش از ۶۰ سال از عمر خود را وقف اصلاحات دموکراتیک در ایران و اشاعه احترام به حقوق بشر در سراسر جهان اسلام کرده» یاد شده‌ است.

امضاکنندگان این نامه، همچنین خواستار آزادی نسرین ستوده، محمد نوری‌زاد، مصطفی تاجزاده، عبدالله مؤمنی، مجید توکلی، فرید طاهری، عماد بهاور، بهاره هدایت، جعفر پناهی، لیلا توسلی، مهدیه گلرو، محسن میردامادی، فیض‌الله عرب‌سرخی، عمادالدین باقی، منصور اسانلو، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، احمد زیدآبادی، هدا صابر، نازنین خسروانی، محسن صفایی فراهانی، ریحانه طباطبایی، ساجده کیانوش راد، محسن امین‌زاده، عبدالله رمضان‌زاده، فرزانه روستایی، مهدی محمودیان، ژیلا بنی‌یعقوب، و بهمن احمدی امویی شده‌اند.

منبع: رادیو فردا


 


علیرضا مرندی، نماینده مجلس:
1389/11/5

علیرضا مرندی نماینده مجلس حذف مباحث کنترل جمعیت در دانشگاه‌ها را تصمیمی سلیقه‌ای عنوان کرد و گفت: «قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در زمان امام خمینی» تصویب شد و آیت‌الله خامنه‌ای نیز از این قانون حمایت می‌کند.

وزیر سابق بهداشت و درمان کشور به خبرگزاری خانه ملت گفته که قانون کنترل جمعیت جزوی از سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی است و اگر حمایت‌های رهبری نبود این قانون «دوام» نمی‌آورد.

مرندی افزوده که «ما نمی‌توانیم در یک جا یک قانون داشته باشیم و در جای دیگر بر خلاف آن عمل کنیم، بنابراین زمانی ما می‌توانیم کاری متفاوت از این قانون انجام دهیم که ابتدا آن را لغو کنیم.»

اظهارات علیرضا مرندی در واکنش به تاکیدات محمود احمدی‌نژاد مبنی بر افزایش جمعیت کشور ایراد شده است.

احمدی‌نژاد ماه‌هاست که از سیاست کنترل جمعیت در ایران انتقاد کرده و خواستار افزایش جمعیت است.

وی روز گذشته (دوشنبه) نیز در گیلان گفته که «آنقدر عليه فرمول غلط دو فرزند مي‌گويم تا حساسيت‌ها برانگيخته شود.»

منبع: عصر ایران

پیشینه
مخالفت ۷۳ درصدی مردم با نظر احمدی‌نژاد درباره افزایش جمعیت


 


احمد توکلی:
1389/11/5

در واکنش به نامه محمود احمدی‌نژاد، احمد توکلی این اقدام رئیس دولت دهم را تلاشی برای انحراف افکار عمومی و در جهت پوشاندن مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور اعلام کرد.

احمدی‌نژاد روز گذشته (دوشنبه) در نامه شدید‌اللحنی، مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به نقض قانون اساسی متهم کرده بود.

آقای توکلی در واکنش به این نامه گفته که «به نظر می‌رسد {این حمله} یک بهانه‌جویی برای پوشاندن مشکلات اجتماعی پیش‌رو و فرافکنی ضعف‌های جدی اقتصادی بویژه در بخش تولید است که گرفتاری‌هایش روز به روز بیشتر می‌شود.»

احمد توکلی همچنین وعده داد به صورت مبسوط پاسخ رئیس دولت دهم را خواهد داد.

محمدحسین فرهنگی یکی دیگر از نمایندگان مجلس است که رئیس دولت دهم را به خاطر این نامه و لحن آن سرزنش کرده است.

فرهنگی، با انتقاد از خودداری رئیس دولت از شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت گفت: «لازم است به رئیس جمهور یادآوری شود که عدم حضور وی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام فاقد هر گونه توجیه منطقی است.»

وی افزود: «ایشان {احمدی‌نژاد} به جای مکاتبات اینچنینی می‌تواند با حضور فعال و طرح استدلال حقوقی و قانونی نظر اعضای مجمع را نسبت به یک مصوبه خاص تغییر دهد و مانع تبدیل شدن آن به قانون شود.»

حسین سبحانی‌نیا دیگر نماینده مجلس نیز با انتقاد از لحن نامه احمدی‌نژاد گفته که «مجلس به عنوان یکی از سه قوه اصلی و مهم کشور دارای اختیارات و وظایف قانونی و حقوقی است و کسی نمی‌تواند مجلس را از این حقوق قانونی‌اش منع کند.»

منبع: الف، تابناک و خانه ملت

پیشینه
احمدی‌نژاد به مجلس و مجمع تشخیص و قوه قضائیه درس قانونمداری می دهد


 


1389/11/5

آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به ایران هشدار داد در صورتی که نگرانی قدرت‌های جهانی در ارتباط با برنامه هسته‌ای خود را برطرف نکند، با تحریم‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، خانم مرکل در دیداری با دیپلمات‌های آلمانی گفته است: «مسئله رفع شبهاتی که در مورد برنامه اتمی ایران وجود دارد برعهده ایران است و تهران باید کاری کند که گفتگوها به جهتی مثبت سوق داده شود.»

در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه ۱+۵ با ایران در استانبول، بریتانیا و فرانسه، تهران را مسئول شکست این گفتگوها اعلام کرده‌اند.

هشدار آلمان به افزایش تحریم‌ها، پس از ادامه غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران با وجود اعمال چهار دور تحریم‌های سازمان ملل و تحریم‌های گوناگون مضاعف از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه تهران، مطرح می‌شود.

مقام‌های جمهوری اسلامی مجموعه این تحریم‌ها را «بی‌اثر» دانسته و اعلام کرده‌اند در صورت بروز جنگ نیز همچنان به غنی‌سازی اورانیوم ادامه خواهند داد.

منبع: رویترز و رادیو فردا

پیشینه
آمریکا: به دنبال فرآیندی عملی برای پرداختن به مسائل اصلی برنامه اتمی ایران هستیم
احمدی‌نژاد: با ۱۰۰ هزار قطعنامه هم برنامه هسته‌ای متوقف نمی‌شود
در صورت حمله نظامی نیز غنی‌سازی ادامه خواهد یافت


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته