-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 02/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سرزمین من دیار قصّه‌ها ست


سر زمین من
دیار قصّه ها ست
دیار اسطوره‌ها
دیار افسانه‌ها ست

زندگی در دیار من
حضور خداست
در شکوفه و باران و برف و خاک
و تمام فصل‌های بودن و شدن
حضور مطلقی
که زنده گی‌ها ز اوست
خرد در دیار من
کشف حضور اوست
غبار دل را
زدودن است
نقاب رخ یار
گشودن است
جان را به کف نهادن
شتافتن
در کوی زندگی‌است

در قصه‌هایی در این دیار
مردم سر گشته درجلوه‌های خدا
حکومت جا بران را
چون سا‌یه‌های خدا دیده‌اند
و رنج زندگی را
به جان خریده‌اند

و در قصه‌هایی
که در روحمان نشسته است
تفکر و عقل و فلسفه
تصویر مغشوشی از جبر زندگیست
تصویری از ماورالطبیعه است
ماورای زندگی‌است

مردم دیار من
با قصّه و اسطوره و افسانه
زندگی را بسر می‌کنند

مردم دیار من
آتشکده‌های زندگی را
با هیمۀ‌های جان گرم می‌کنند


 


نوید خانجانی  به دوازده سال زندان محکوم شد

 

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر،«نوید خانجانی» دانشجوی محروم از تحصیل و یکی از فعالین حقوق بشر سنگین‌ترین حکم را در میان فعالین حقوق بشر زندانی دریافت کرده‌است. سال گذشته و در اسفند ماه نوید خانجانی ، در شهر اصفهان بازداشت و به مدت شصت و پنج روز در بازداشت موقت در بند دو الف سپاه  به سر برد که بیست و پنج روز آن در سلول انفرادی سپری شد. وی در اردیبهشت ماه  جاری با قید وثیقه  صد میلیون تومانی آزاد شد. 

جلسه این فعال حقوق بشر در بیست و نهم آذر ماه جاری برگزار و بر پایه این دادگاه حکم  سنگین دوازده سال زندان برای  این فعال حقوق بشر به اتهام  « نشر اکاذیب»، «تشویش اذهان و تبلیغ علیه نظام به واسطه‌ی انتشار اخبار و گزارش‌ها و انجام مصاحبه با تلویزیون و رادیوهای بیگانه»، «عضویت در شورای مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر» و همچنین «تشکیل گروه محرومین از تحصیل» عنوان شد.

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی با اعلام این خبر نوشته است که این حکم در روز یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۹، به وکیل وی خانم شیما قوشه در طی چهار صفحه ابلاغ شده است. این حکم، بالاترین میزان محکومیت در بین فعالین حقوق بشر بوده است.

 


 


جنبشی که بعد از بیست ماه سرکوب همچنان بدنبال مجوزه که از اینترنت بیاد بیرون

 

جنبشی که  بعد از  بیست ماه  سرکوب همچنان بدنبال مجوزه که از اینترنت بیاد بیرون

 جنبشی که
کارش شده ذوق زده شدن  از خبر پیروزی جنبش های  تونس، مصر و....

 جنبشی که  کارش شده تبلیغ سی‌دی‌های سریال  سفارشی  یک کمدین صداوسیما

 جنبشی که  یکی از رهبرانش از الان دنبال شرکت در انتخابات فرمایشی قلابی سال بعده

 جنبشی که به دورغ میگن  حامی‌اش یک کوسه شده

 جنبشی که
در گذشته سیر می‌کنه  و هنوز نتونسته  از نوستالژی رای من کجاست عبور کنه و بدنبال براندازی استبداد باشه

 جنبشی که
هدفش شده کلیک کردن روی بیانیه های میرش تا اینکه تا بیانیه  ماه بعد ارضا بشن 

 جنبشی که یادش رفته برای رسیدن به ازادی و دمکراسی باید از جمهوری اسلامی گذر کنه

جنبشی که
رهبرش که میرحسین باشه به جای محکوم کردن اعدام یک همرزم جنبش میاد بیانیه میده و قیافه می‌گیره که دوسال پیش ۳ میلیون امدن بیرون

جنبشی که رهبرش که در کشتار و اعدام دهه شصت [سکوت کرده] و اعدام و نسل کشی برایش نهادینه شده و با اعدام چند نفر تحریک نمیشه وهیچی موضع قاطی در خصوص اعدام‌های فله ای جمهوری اسلامی نمی‌گیره

 

جنبشی که  رهبرش  فراخوان میده برای حفظ جان و مال و ناموس بیرون نروید ولی عرضه نداره جلوی اعدام همرزمان جنبش سبز را از دوستان سابقش بگیره

جنبشی که
  فقط تو اینترنت وجود داره و هوادارن رهبرش یک ماه منتظرند رهبر جنبش بیانیه و یادداشت بده تا لینک کنند و امتیاز بالای ۴۰۰ در سوابق کاربریشون باشه .
 
جنبشی که 
خبر اعدام یک همرزمش هیچ حسی بین هوادرانش ایجاد نمی کنه ولی نقد رهبرش باعث میشه رگ گردن ذوب شده‌ها در رهبر بزنه بیرون

 


جنبشی که .....


 


جنبش سبز به سرخی می‌گراید

کشورهای منطقه خاورمیانه به‌مانند مناطق دیگر جهان از یکدیگر تأثیر پذیری متقابل دارند، بدین معنی هنگامی که در کشوری رویدادی رخ می‌دهد به دلیل شباهت فرهنگی اقتصادی اجتماعی و صد البته سیاسی به کشورهای دیگر آن منطقه تسری می‌یابد.

 

انقلاب ۵۷ ایران و جنبش سبز ۸۸ به مانند سیاه مشقی در برابر دیگر کشورهای همیشه ساکت عربی قرار داشت تا آن هنگام که جرقه را کبریت دستفروش تونسی کشید و ملتی را مشتعل ساخت در یک هفته بنیان فاسد ۲۳ ساله را واژگون کرد همانند انقلاب ۵۷ ایران انقلاب کردند و مانند جنبش سبز بعد از پیروزی محتاط و دموکرات شدند و میدان را حتی بعد از انقلاب خالی نکردند و رهبر مذهبی‌شان بارها از خمینی تبری جسته است تا اطمینان دهد داستان ایران قابل تکرار نیست، وضعیت مصر نیز مشابه است و دامنه به یمن و عربستان و اردن و... رسیده است، اما این بار شاگرد اول انقلاب منطقه، ایران، به نظاره نشسته است و این بار به جای درس دادن، خود در حال آموختن از مردمان دیگر است.

اینکه می‌توان انقلابی بود و دموکرات ماند و می‌توان نظامی فساد را اسقاط کرد و با هم و در کنار هم طرحی نو درانداخت. ایرانیان با قلب سبزشان عزمی سرخ را در فکر دارند و دیگر جواب کلوخ دشمنان را با سنگ خواهند داد.


 


تفاوت‌های اجتماعی جنبش مصر و جنبش سبز در گفتگو با دکتر کاوه احسانی

در طول روزهای اخیر، بسیاری از گویندگان نزدیک به جنبش سبز، تلاش کرده‌اند رابطه‌ای میان جنبش سبز ایران و جنبش اعتراضی مصر برقرار کنند. میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود، ریشه حرکت مصری‌ها را جنبش سبز خواند. با این حال، این سخن در میان بسیاری از تحلیل‌گران غربی خریداری ندارد. بحث‌های طرح شده در اتاق‌های فکر آنلاین در این باره کم نبوده است. با این حال شباهت‌های تکنولوژیک دو جنبش و تاثیر شبکه‌های اجتماعی آنلاین را نمی‌توان نادیده گرفت.

از سویی، ساختار اجتماعی حرکت اخیر مردم در مصر را با جنبش سبز تفاوت‌هایی دارد. نقش طبقه فرودست در این جنبش بسیار واضح است و میزان فداکاری این طبقه در جنبش‌های اعتراضی را می‌توان به خوبی تشخیص داد.

اعضای خودنویس به همین دلیل،  سلسله گفتگوهایی با اندیشمندان و کارشناسان انجام خواهد داد.

در همین رابطه، با دکتر کاوه احسانی، استاد دانشگاه «دپال» شیکاگو که تحقیقات گسترده‌ای در باره نقش طبقه متوسط ایران در دوره‌های بعد از انقلاب کرده گفتگو کردیم.

 

آقای دکتر احسانی؛ نقش طبقات تهی‌دست و فرودست را در اعتراض‌ها و جنبش‌های اخیر شمال آفریقا را با آنچه در ایران اتفاق افتاد، چگونه مقایسه می‌کنید؟

پاشنه آشیل جنبش سبز و اصلاح‌طلبان ایران این بوده است که یا مساله طبقاتی را نفی می‌کردند و یا با گفتار خاصی، اصلاحات را از طریق بازار  و جهانی شدن ایران را عامل کوچک شدن دولت و محدود کردن قدرت استبدادی دولت معرفی کرده‌اند و در این چارچوب،  مساله فقر و فشاری که روی مردم وارد می‌شود مثل بیکاری، مساله کلافه‌گی  نسل جوان که هیچ آینده‌ای را برای خودش نمی‌بیند، و تنها پاسخ را بر اساس راه‌حل‌های محدود بازار می بینند... این مساله‌ای بود که جنبش سبز به آن نپرداخت و فقط به مساله حکومت قانون و در واقع اصلاحات سیاسی و برای همین نتوانست آن حمایتی را که از اقشار فرودست به‌دست بیاورد، از طریق کارگران و مردم عادی و زحمت‌کش، از دست داد و به‌دست نیاورد. اما جنبش در مصر این حمایت را به‌دست آورد.

تفاوت دیگر این است که در مصر، این جریان از آسمان نیامده. در دو سه سال اخیر، در مصر به خاطر سیاست‌هایی که خود دولت اعمال کرد برای ایجاد سوپاپ‌های اطمینان در مقابل نارضایتی مردم در عین حالی که سرکوب هم می‌کرد، در یک حدی اجازه داد که بعضی رسانه‌ها و بعضی تشکل‌های کارگری پا بگیرند. مثلا در دو سه سال اخیر، ۳۰۰۰ اعتصاب کارگری داشتیم، و حداقل دستمزد هم تا حدی افزایش یافت، و این تشکل‌های مردمی تا یک حدی که بیان کننده نارضایتی عمومی اقشار تهی‌دست بوده‌اند پا گرفته‌اند، اما در ایران به طریق سیستماتیک، این خواست ایجاد اتحادیهم خواست دفاع از حقوق اتحادیه‌ها و مردم تهی‌دست از سوی حکومت سرکوب می‌شد و بدتر از آن، اصلاح‌طلبان در دوره خاتمی و حتی بعد از آن یا سکوت کردند، یا جزو دستگاه حکومتی بودند که منتهی به تضعیف و محدود کردن تشکل‌های مستقل مردم تهی‌دست نقش عمده ایفا کردند، چون همین‌ها به اقتصاد بازار آزاد اعتقاد داشتند. و همین مساله [فاصله میان جنبش و طبقه تهی‌دست] تبدیل به پاشنه آشیل جنبش شد.

مساله نیازها و درخواست‌های طبقاتی را باید جدی گرفت، دلیلی که جنبش مصر و تونس پیگیرتر بوده، به این خاطر است که طبقات تهی‌دست و فرودست وارد ماجرا شده.

 

اگر بر فرض رهبران جنبش با شناخت این نقص، به سمت جبرانش بروند، می‌توانند بروند سمت طبقات فرودست و فضای اجتماعی را به سمت همان روزهای آغازین جنبش ببرند؟

جنبش سیاسی همین است. باید از اشتباهاتی که کرده‌اند درس بگیرند و تبدیل بشوید به سخنگوی اقشار دیگری که می‌خواهید زیر چتر ائتلاف بیاورید. منتهی این نمایندگی اقشار تهی‌دست شدن، همینجوری و در حد صحبت نیست. تا حدی با ایما و اشاره، میرحسین موسوی در میان رهبران جنبش حرفی زد. آقای کروبی و کارگزاران و کسانی که بنیادگرای اقتصاد آزاد هستند آن طرف قرار می‌گیرند. این مسائل باید به طور جدی مورد بحث قرار بگیرد.

به طور مثال الان که بحث یارانه‌ها مطرح شده است، اشاره‌ای به یارانه‌هایی که کاهش نیافته، مثلا یارانه‌های نظامی یا یارانه به بخش‌های نیمه رسمی دولتی را مطرح نمی‌کنند. عکس‌العمل‌های سخنگوها و متفکرین جنبش سبز یا هشدار نسبت به تورم است، یا حرف در مورد اجتناب ناپذیر بودن این راه‌حل‌ها به خاطر اتفاقی است که دارد در همه دنیا می‌افتد. اما اگر به سطح جهانی نگاه کنیم،  بحران اقتصادی عمیقی است تازه آغازش است و به خاطر همین بنیاد‌گرایی بازارگرایانه اتفاق افتاده است.

جنبش سبز می‌تواند با نهادهای کارگری اتصال برقرار کند و مرتبط شود، به شرط اینکه  سخنگوی جدی خواست‌های طبقات فرودست، کارگر، زارع و اقشار زحمتکش باشد، باید گفتار بازارگرای مطلق خود را معلق کند و زیر سوال ببرد و به رسمیت بشناسد که جامعه ایران مثل همه جای دنیا، یک جامعه طبقاتی است. و تنها در صورتی اقشار مختلف فداکاری سیاسی می‌کنند که منافع خودشان هم انعکاسی دارد و جنبش‌های سیاسی هم سخنگوی خواست‌ها و نیازهای آنان باشند.

آیا عدم مشاهده همین فداکاری را می‌توانیم به خاطر  فاصله گفتمانی رهبران جنبش با این طبقات [فرودست و کارگری] بدانیم؟

حتما! من اعتقادی ندارم که مثلا روشنفکران باید نماینده طبقه کارگر باشند، هر قشری باید نماینده‌های خودش را داشته باشد. آقای خاتمی و اصلاح‌طلبانی که هشت سال در قدرت بودند یا پیش از آن آقای هاشمی رفسنجانی در باره آزادی‌های سیاسی حرف می‌زدند، کماکان اتحادیه‌های کارگری که داشته‌ایم، حداکثرش خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار هستند که به همین گروه  اصلاح‌طلبان نزدیک هستند. یعنی یک نهادهای شبه حکومتی که نمایندگی بدنه نیروی کار ایران را که بعد از جنگ آسیب زیادی دیده و بازنده تعدیل  و توسعه اقتصادی بوده بر عهده گرفته‌اند، و این اقشار اجازه راه‌اندازی اتحادیه‌های کارگری خودشان بدون لطمه دیدن را نداشته‌اند و اصلاح‌طلبان از اینها حمایت نکرده‌اند. 

 ما هم در ایران مثل مصر، صدها اکسیون کارگری داریم، چون حقوق کارگران مرتب پرداخت نمی‌شود، فشار روی نیروی کار است، اما نیروهای اصلاح‌طلب دفاع نمی‌کنند و نه به رسمیت می‌شناسند این خواست‌ها را. باید توی دستور کار سیاسی خودشان بیاورند و بپذیرند که این تقاضاها هست. در این صورت می‌توانند بسیج کنند.


 


مصر در تعلیق

 

 

صفحه اینترنتی« we are all Khaled Said»  ساعت پیش اعلام کرد  تمامی خطوط اینترنتی ، ارتباطاتی، تلفن‌ها، خطوط راه آهن و جاده‌ها بسته‌شده است. تمامی پمپ بنزین‌ها  از ارائه سوخت به خودروها پرهیز می‌کنند. از ارسال مواد غذایی به  فروشگاه‌های مواد غذایی ممانعت به عمل آمده ‌است.

پلیس با وجود حضور مردم در میدان « التحریر» و نیز در شهر اسکندریه هنوز بر روی آنها تیراندازی می‌کند. با این وجود دقایقی پیش سرهنگ عالی رتبه ارتش در تلویزیون ملی مصر اعلام کرد  هرگز بر روی  مردم آتش نخواهند گشود و تنها در میان تظاهرات کنندگان برای برقراری امنیت آنها هستند.

«شعله ایرانی» در یکی از صفحات فیس بوک مصری‌ها برایشان طریقه استفاده از فیلتر شکن‌ها و امن‌ترین راه‌ها را معرفی میکند:« دوستان اگر کسی را در مصر می‌شناسید این اطلاعات را در اختیارشان قرار دهید. برای ورود به سایت توییتر از آی پی  شماره‌ای ۱۲۸۲۴۲۲۴۰۵۲، برای ورود به سایت فیس بوک از عدد۶۹۶۳۱۸۹۳۴و... استفاده کنید.

«بوهات» که یکی از بستگانش در زندان « طورا» به سر می‌برد می‌گوید:« تلفنی از داخل زندان داشتم که بیشتر زندانیانش مسلمانان مخالف مبارک هستند آنها قصد دارند تا پای جان بایستند. پلیس زندان آماده حمله به آنها بود و من صدای فریاد و فغان و جیغ‌هایشان را می‌شنیدم.»

 «محمد عمران» مصری نوشته است: « ظاهرا ریئس جمهور هشتاد و دو سساله مصری نمی‌داند  معنی کلمه "ارحل" در عربی چیستو لازم است برایش ترجمه کنیم که ارحل در هر زبانی به معنی  رها کردن و ترک کردن است.» او سپس این کلمه را به تمامی زبان‌های زنده دنیا ترجمه کرده و در صفحه فیس بوک خود گذاشته‌است.

حسین نیز در صفحه فیس‌بوک خود نوشته:« جهان یا به یاری ما می‌آید و نشان می‌دهد دوستدار  دموکراسی است و یا برای همیشه از ذهن مردم مصر پاک می‌شود. » او در ادامه رئیس جمهور  امریکا را مورد خطاب قرار داده و می‌گوید:« مگر تو نگفتی ما می‌توانیم؟ پس تحقق این شعار را هم ببین و تایید کن.»

 

 

 

 


 


جنگ فضاها

 

 

واحد ساختاری فضا

برای بررسی مسائل اجتماعی و یا سیاسی،  واحد های تحلیلی مختلفی بکار می رود ولی برای سلسله شرایط کنونی ایران ما به واحد ی نیاز داریم که علاوه بر ظرفیتش برای تحلیل همه جانبه این شرایط بتوانیم بر اساس آن جامعه را ساختاربندی و سازماندهی کنیم .در حقیقت این واحد در قالب یک نقشه راه به ما می‌گوید که هریک از بازیگران در کجای راهند ، چه عوامل اساسی ای بر شرایط نقش دارند ، نقاط هدف کدامند و چگونه باید به هدف برسیم ؟

در حقیقت تفکیک و هدف گذاری این فضا ها به ما یک نقشه راه می‌دهد که همه می‌توانند ببینند چقدر آمده‌ا‌ند چقدر مانده و در چه جهت‌هایی باید بروند و برای هر مولفه عدم تعادل به صورت یک فضای هدف تعریف می‌شود.

جنگ فضاها، مبارزه را ساختار یافته می‌کند و از پراکندگی فعالیت‌ها به سوی هم‌جهتی و کنترل سرعت و شدت فعالیت ها طبق اقتضا در یک سیستم پیش می رود.

در حقیقت در فضا هاست که اتفاقات رخ می‌دهند و در این جاست که افراد و نهاد ها بر هم اثر می‌گذارند .

نهاد ها در این فضاها بر افراد کنش می‌دهند و افراد در این فضاها واکنش می‌دهند .مجموعه افراد و نهاد ها بازیگران فضاها هستند.فضا ها هم ساختار ها را در بر می‌گیرند و هم کنشگران فردی.به عبارت دیگر فضاها هم ماکروفیزیک‌های قدرت سیاسی و هم میکرو فیزیک های قدرت اجتماعی و ریزبدنه ها را پوشش می‌دهد .

نهادها دراین نقشه راه به طور کلی به دو قسمت حاکمیت و جامعه هوشمند تقسیم می‌شوند.

افراد هم در قالب جامعه هوشمند - جامعه متوسط و بدنه - و عوام کنش و واکنش نشان می‌دهند .

 

 فضای ساختاری،  فضای کمپلکس

فضای کمپلکس جایی است که تمامی فضاها در آن بر هم کنش دارند و نتیجه نهایی این فعل و انفعالات در آنجا نمایان می شود.در اینجا تمامی مولفه‌های سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی شفاهی و مجازی حضور دارند.

فضای کمپلکس مورد نظر ما فضایی است که حاکمیت تعادل کلی خود را از دست می‌دهد چون هریک از این فضاها یک پایه برای نظام هستند و اگر این پایه ها را بزنیم تعادل کلی نظام بر هم می خورد (این در حقیقت بسط تئوری جیو جیتسودر مبارزات بی خشونت است) و این امکان به صورت واضح و عملی ایجاد می شود که بتوان در یک سطح حداقلی به تغییرات اساسی و در یک سطح حداکثری به تغییر نظام رسید. برای دستیابی به این اهداف باید هریک از مولفه های سازنده فضای کمپلکس به سمت مورد نظر ما به اندازه کافی (کمی وکیفی) برسد ، توجه شود که هریک از این مولفه‌ها به تنهایی و جدای از سایرین نمی تواند کل نظام را از تعادل خارج کند.این مقدار کافی می تواند برای هر مولفه تعریف شود تا بتوان بصورت روشن مراحل و روند تغییرات را اندازه گرفت و زمینه های مختلف جنبش را مدیریت کرد.

در فضای کمپلکس تمامی فضاهای دیگر با هم ارتباط دارند و همسازه هم هستند که با مدیریت هر یک علاوه بر تغییر در آن فضا میتوان تغییراتی را در فضای دیگر اعمال کرد.

 

فضای پیشین 

فضایی است که خود سبب ایجاد و یا تسهیل فضای هدف می شود.فضای پیشین مولفه هایی دارد که با تکرار در گذشت زمان باعث رسیدن به فضای هدف می شود.فضای پیشین این خاصیت را دارد که از طرف مقابل آگاهی زدایی و حساسیت زدایی می‌کند و ناگهان اورا در موقعیت ناخواسته قرار می‌دهد ،هر چند گاهی طرف مقابل می‌داند که این فضای پیشین چه عواقبی دارد اما توانایی و یا مشروعیت تخریب این فضای پیشین را ندارد. نمونه این فضا ، فضای روزهای پیش از انتخابات هشتاد و هشت بود که شور و حضور مردم در میادین اصلی تهران و مناظرات خیابانی به تظاهرات خیابانی پس از تقلب منجر شد . نمونه دیگر این فضا برای حاکمیت متصور است یعنی همین فضای کنونی که ما در آن به سر می‌بریم و بدون ایجاد حساسیت مردم عادی و حتی نخبگان کم کم به سمت فضای بسته نهایی حکومت پیش می‌رویم . 

فضای بسته-فضای بی بازگشت

فضای بسته ایده آل حاکمیت برای ثبات و ادامه حیاتش است. فضای بسته فضایی خواهد بود که :

معترضان نزد ناظران بدنه و عوام مشروعیت اعتراض و عمل ندارند ، حاکمیت حق اعمال هر گونه برنامه ای را دارد ، در آنجا از جامعه حساسیت زدایی و آگاهی زدایی شده ، ابزار و محل های کنش فعالین همه تصرف شده ، مردم به صورت توده وار بسیج می‌شوند ، اقتصاد انحصاری شده و تبدیل به ابزاری برای کنترل و هدایت مردم شده و علی الخصوص توسعه نهاد هایی همچون کمیته امداد را خواهیم داشت، سازمان‌های دولتی توسط نیروهای نظامی (سپاه و بسیج) تصرف شده تا هم آنها را متناسب با خواست‌های حاکمیت اداره کنند و هم از عدم ورود نظرات و مدیریت نا هماهنگ به آنها اطمینان حاصل کند در این حالت در برابر این غنائم اهدایی به نیروهای نظامی آنها به عنوان نیروهای قسم خورده از این سازمانها نگاهداری و نگهبانی می‌کنند تا به دست نیروهای مردمی نیافتد و سازماندهی نیروهای نظامی و شبه نظامی متمرکز تر و دخالت آنها در همه شئون زندگی مردم بیشتر می شود، آموزش‌های ایدئولوژیک که پایه نظام ولایی هستند گسترش یافته و از آموزش هرگونه علوم انسانی که پایه غربی و انسانی دارند جلوگیری می‌کنند ، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی لحظه به لحظه تنگ تر و هر انتقادی در هر سطحی رنگ امنیتی به خود می‌گیرد ، ترس از حاکمیت و ترس از همسایه و همکار به عنوان مخبرین حاکمیت فضای اعتمادی و فضای شفاهی را نابود می کند ، مردم به فضای بسته عادت می کنند و آن را امری طبیعی و حتی لازم فرض می‌کنند ، رسانه‌ها و مطبوعات سراسر تملق و تمجید از اوضاع درخشان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی می‌شود، نیروهای غیر دولتی و کنشگران اجتماعی هم توان عمل و هم مشروعیت عمل را از دست می‌دهند ودر صورت استقرار فضای بسته دیگر امکان تولد و رشد جامعه مدنی برای همیشه بی بازگشت خواهد بود.در یک کلام تمام دستاورد های اصلاحات که سنگر به سنگر تصرف شده اند ،سنگر به سنگر به حاکمیت تمامیت خواه باز پس داده می شود و به دوران طلایی دهه 60 برخواهیم گشت وحتی شاید طلایی تر. 

فضای کارناوالی 

این فضا پرده آخر تمام بازیها در تمام فضاهاست. پس از ایجاد عدم تعادل کافی برای حاکمیت در فضاهای مختلف ،در نهایت باید بی تعادلی حاکمیت را به صورت عینی و نمادین نمایش داد. در حقیقت پس از اینکه موریانه های جنبش کم کم پایه های تعادل حاکمیت را خوردند باید ضربه نهایی در فضای کارناوالی بر این پایه های سست وارد شود. فضاهای کارناوالی شرط شورش موقعیت هاست ، این موقعیت ها آماده شعله ور شدن می باشند .

در فضای کارناوالی نمایندگان اکثریت اقشار جامعه به خیابانها می آیند و عدم مشروعیت حاکمیت را اعلام عمومی می کنند . نمونه فضای کارناوالی روزهای انقلاب 57 و روزهای پس از انتخابات 88 در تهران بود.

توجه شود در نقشه راه جدید این تفاوت وجود دارد که فضای کارناوالی در پایان فضا سازی های دیگر و پس از ایجاد عدم تعادل کامل حاکمیت در فضای عمومی رخ می دهد تا امنیت مردمی که به خیابانها می آیند تهدید نشود و آمدن آنها نیز بی فایده نباشد.

 

محافظت از فضا

هر فضایی پیامدهایی دارد که مخصوص و محصول خود آن است. این پیامدها با گذشت زمان به صورت مولفه هایی اساسی در فضاهای بعدی نمود می یابند ، حال بسته به شدت آنها ،تکرار آنها ویا حذف آنها توسط نهادها و کنشگران ، ممکن است شاهد حضور یا غیبت آنها باشیم . معمولا حاکمیت‌های مستبد سعی می‌کنند در فضای ایده آلشان (بسته ) مولفه‌های فضای مخالفان را حذف کنند . آنها رهبران و نیروهای مخالف را حذف یاایزوله ، طرفداران خود را باز سازماندهی می‌کنند ، توده‌ها را در جهت خود بسیج می‌کنند ودر کل جامعه دستاورد های مخالفان را بازپس می‌گیرند یا نابود می‌کنند.


فضای مورد علاقه حاکمیت ایران فضای بازگشت ناپذیر است . این را می توان در مذاکرات هسته‌ی هم مشاهده کرد ، آنها همواره می‌خواهند به نقطه‌ای بروند که رقیب نتواند آن را تصرف کند .

جنبش سبز قطعا دستاورد های بزرگی داشت ، حتی فراتر ازانتظار سازندگان آن . دستاورد هایی همچون :

مشروعیت زدایی از حاکمیت ، مشروعیت زدایی از دین به عنوان متولی امور کشور ، شک و بی اعتمادی به کل کارهای حاکمیت ، ایجاد فضای انتقادی ، شکستن تابوی شخصیتی ولایت فقیه ، ریزش اساسی در میان طرفداران خود حاکمیت وکاهش محسوس پشتوانه نظام چه برای چالش های داخلی و چه چالش های خارجی ، کاهش محسوس اقبال به رسانه حاکمیت ، آگاهی مخالفین از وجود هم و از تعداد همدیگرو از قدرت جمعیشان ایجاد باور امکان تغییر و باور تزلزل پذیری حاکمیت (به عنوان پایه نامرئی حاکمیت)وانجام تمرینی عملی برای مخالفان و رهبرانشان و مشخص شدن نقاط ضعف ونقاطی که در جنبش‌های بعدی باید مورد توجه قرار بگیرد در نهایت از دست رفتن بخش مهمی از فضای روابط خارجی حاکمیت (مانند اتحادیه اروپا،روسیه ، چین ، کره جنوبی ) و دستاورد های دیگر.

فضای اعتراضات خیابانی پیامد یکسری مولفه های خاص و شاید تکرار نشدنی بود،مولفه هایی همچون رقیبانی از درون خود نظام و مشروع و پارلمان های خیابانی در تهران و فضای نسبتا آزاد و باز برای فعالین اصلاح طلب قبل از انتخابات و در نهایت غافلگیری حاکمیت .اما همه اینها براحتی توسط برنامه ریزی مجدد و در غیاب کنشگران فعال ، قابل تغییر و حذف هستند ، مخصوصا که بدنه جامعه نیز در حوادث اخیر بالاخص در شهرستانها هزینه ای نداده اند و رودر رو در گیر مسایل نشده اند و قابلیت بازسازی فضای ذهنی جامعه به نفع حاکمیت در این حالت بسیار بالاست . حال اگر بخواهیم در آینده دوباره شروع به فعالیت کنیم ، چه این جنبش را برنامه ریزی مجدد کنیم و چه جنبش دیگری را شروع کنیم.

نباید از صفر شروع کنیم و باید از آخرین جایی که تمام کرده‌ایم شروع کنیم : فضایی که اعتراضات خیابانی ایجاد کرده‌اند ، در غیر این صورت هم باید مسیر پر هزینه دیگری را از آغاز تا اینجا بپیماییم و همچنین برای شروع ، حاکمیت دیگر چنین فضایی به ما نخواهد داد.به این منظور باید در این شرایط که امکان فعالیت فعلا نیست و تا برنامه ریزی مجدد و سازماندهی ، این فضا را با دستاوردها و مولفه‌هایش به آینده انتقال داد .

در این جهت دو روش وجود دارد : الف . محافظت پویای فضا و دستاوردها ب . انجماد فضا و انتقال آن به آینده

(این موارد در نوشتار های بعدی شرح داده خواهد شد)

فاکتور اساسی در حفاظت فضاهای سبز فاکتور حساسیت است. اگر جامعه حساسیت خود را نسبت به حوادث پیشامده و شرایط پیش رو حفظ کند خودبه خود عوامل دیگرهم حول آن حفظ و حتی بازسازی می شوند.

آن چه حاکمیت می خواهد سترون کردن و حساسیت زدایی از اذهان مردم و فراموشی شیرین خرداد۸۸ است.

همچنین برای حفاظت از فضاهای سبز باید رهبران نمادین جنبش (موسوی و کروبی و نزدیکانشان ) را حفظ کرد.رهبران نمادین از مولفه‌های اساسی فضا سبز هستند ویکی از موتورهای مشروعیت بخشی ، اعتماد بخشی وهماهنگ سازی جنبش هستند. حذف آنها چه بصورت فیزیکی ، چه ارتباطی جنبش را دچار نقص و مشکل اساسی می کند و فضا را به نفع حاکمیت برگشت ناپذیر می کند. این نکته ای است که حاکمیت نیز متوجه آن بوده ولی به دلیل حساسیت جامعه اقدام به دستگیری و محاکمه آنان نکرده است ، اما در مقاطعی اقدام به حساسیت سنجی جامعه کرده است .

 

 

 


 


مهندس ، تلویزیونت روشنه؟

تلویزیون رو تماشا می‌کنی مهندس ؟ تظاهرات مصریها را میبینی؟ میدان استقلال رو می‌بینی؟ میبینی که از میدون خارج نمی‌شن ؟ می‌بینی که تحصن کردن و میگن تا مبارک نره ما هم بیرون نمیریم ؟ یادت میاد تو انقلاب پنجاه و هفت بهشتی و دیگران در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و چه جمعیت عظیمی میومد اونجا هر روز و چقدر به پیروزی انقلاب کمک کرد؟ اصلا انقلاب پنجاه و هفت و تکنیکهاش یادت مونده مهندس ؟ آیا خمینی  و بازرگان و سایر سران انقلاب  منتظر اجازه وزارت کشور میموندند که فرمان تظاهرات و اعتصاب بدهند؟ آیا آنها از مردم می‌خواستند به خانه‌هایشان برگردند مبادا شهید و کشته بدهند؟ و یا می‌گفتند که برای پیروزی انقلاب شهید و کشته هم لازم است و چاره‌ای نیست .

 

تو همین مدتی که شما منتظر اجازه وزارت کشور موندی در دوسال اخیر دیدی در قرقیزستان و تایلند و تونس و حالا مصر مردم چه کار کردن ؟ آیا اونها منتظر اجازه وزارت کشور موندن ؟ آیا اونها به مردم گفتند به خونه‌ها تون برگردین چون ممکنه خون از دماغ کسی جاری بشه ؟ ندیدی در تایلند تظاهرات رو تبدیل به تحصن دراز مدت کردن ؟ یونان رو دیدی که تظاهرات و تحصن کردن و به نتیجه هم رسیدند ؟

 

مهندس اگر انقلاب پنجاهو هفت یادت رفته ، اگر قرقیزستان یادت رفته ، لااقل حالا از آتلیه نقاشیت بیا بیرون ، تلوزیونت رو روشن کن و ببین مردم مصر چه کار می‌کنند . ببین رهبرانشان چه کار می‌کنند . بدون اینکه منتظر اجازه وزارت کشور بشوند یا بخواهند خودشون رو قاطی تظاهرات دولتی کنند از مردم خواسته‌اند فردا در یک تظاهرات ملیونی شرکت کنند . تحصن در میدان استقلال قاهره رو که همون میدون آزادی خودمونه تشویق میکنن و خواستار یک اعتصاب سراسری شدند . مهندس ، چرا اون موقع که سه ملیون مردم در خیابان‌های پایتخت بودند نخواستی ازشون که میدون آزادی رو ترک نکنند و همونجا بمونند؟ اون موقع که مردم داغ و آماده بودند چرا درخواست اعتصاب سراسری نکردی؟ مهندس چه جوابی داری بدی؟ فردا ، فردای تاریخ ، این ملتی که سال هشتادوهشت اینقدر شهید و کشته دادند و هنوز در زندان‌ها زیر شکنجه هستند و اعدام می‌شوند  این سوال‌ها را از شما خواهند پرسید . چه دارید بگویید؟ 


 


مشاور میرحسین موسوی: اجازه دهید مردم دست به تظاهرات مسالمت آمیز بزنند

 

 

مشاور حقوقی میرحسین موسوی«اردشیر امیر ارجمند» در گفتگو با سایت « کلمه»  خواستار برپایی تظاهرات مسالمت آمیز در آستانه بیست و دوم بهمن ماه شد تا مشخص شود  وضعیت حاکمیت در ایران بهتر است یا وضعیت مبارک و بن علی در مصر و تونس. وی گفت: «حرکت دموکراسی‌خواهی و عدالت‌جویانه که از ایران و با جنبش سبز آغاز شده بود، امروز سراسر منطقه از تونس تا مصر را فرا گرفته است. قطعا حرکت‌های اعتراضی در کشورهای مختلف، ویژگی‌های خاص خود را دارند، ولی وجه اشتراک آنها، مبارزه با دیکتاتوری و فساد است.»

 

این استاد دانشگاه و مشاور ارشد میرحسین موسوی در ادامه این گفتگو گفت: «جای آن دارد که اکنون خودکامگان تهران، حتی در کسوت دیکتاتوری، از خود هوش و شعور بیشتری نشان داده و قبل از آنکه کشور را دچار خشونت‌های کور نمایند، به رای مردم گردن بنهند. دیکتاتوری فراعنه ایران و لشکریان امنیتی و نظامی آنها، قطعا از دیکتاتوری بن‌علی و مبارک مخوف‌تر و غیر‌اخلاقی‌تر است، زیرا این دو حداقل برای استیلای دیکتاتوری خود از دین استفاده ابزاری نکرده‌اند.»

 

امیر ارجمند گفت: «این آقایان که مدت‌ها به دنبال ارتقای سطح مناسبات خود با مبارک و بن‌علی بودند و توفیق چندانی نداشتند، مزورانه و مانند دزدی که خود فریاد “آی دزد آی دزد” سر می‌دهد، سرکوب مردم مصر و تونس را محکوم می‌کنند. در حالی که دیکتاتوری، سرکوب و قتل و جنایت است؛ چه در قاهره باشد چه در تهران.»

دکتر امیر ارجمند سپس با ارائه پیشنهادی برای راستی‌آزمایی صداقت حاکمیت در مخالفت با استبداد و دیکتاتوری، گفت: «اگر این آقایان راست می‌گویند و مخالف دیکتاتوری هستنند، به مردم ایران و جنبش سبز در آستانه‌ی انقلاب شکوهمند ۲۲ بهمن اجازه راهپیمایی و تظاهرات مسالمت‌آمیز بدهند تا معلوم شود آیا وضعیت آنها در ایران بهتر از مبارک و بن‌علی در مصر و تونس است یا خیر.»

 این نخستین بار است که در ماه‌های اخیر  از سوی  رهبران جنبش سبز برپایی یک رفراندم ملی درخواست شده‌است تا مشخص شود خواست حقیقی مردم ایران برای اداره کشور و آینده آن چیست.

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته