-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

Latest News from Kaleme for 02/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گروهی از جوانان سوریه‌ای در شبکه اجتماعی «فیس‌بوک» دعوت به «جمعه خشم» در سوریه کردند.

به گزارش ایلنا به نقل از الجزیره، این جوانان با تقلید از «روز خشم» در مصر قرار است علیه آنچه فساد و سلطه‌گری به‌رغم وعده‌های «بشار اسد»، رئیس‌جمهوری» این کشور به اصلاحات سیاسی تظاهرات کنند.

این جوانان تاکنون موفق شدند در شبکه اجتماعی فیس بوک هفت هزار و ۸۰۰ عضو را گرد آورند. در فراخوان جوانان سوریه‌ای آمده است که روز جمعه با شعار «انقلاب پنجم فوریه» تا صبح روز سه‌شنبه تظاهرات برگزار می‌شود.

این گروه در فراخوان خود گفته‌اند که پس از نماز جمعه تظاهرات برگزار شود تا نخستین روز از خشم ملت سوریه و عصیان مدنی در تمام شهرها شود.

این فراخوان از مردم سوریه خواست انتفاضه مسالمت‌آمیز برگزار کنند.

یک گروه دیگر نیز فراخوانی برای تحصن در روز پنج‌شنبه مقابل پارلمان در دمشق در فیس‌بوک منتشر کردند. این تحصن در اعتراض به همبستگی با دانشجویان و بیکاران، بازنشستگان و کارگران فقیر برگزار می‌شود.


 


بهاره هدایت، مجید توکلی و مهدیه گلرو، ۳ فعال دانشجویی، صبح امروز مجددا از زندان به دادگاه انقلاب احضار و محاکمه شدند.

به گزارش دانشجونیوز، با افزایش فشارها بر دانشجویان زندانی برای تکذیب نوشته ها و بیانیه های منتشر شده از سوی ایشان، صبح امروز سه شنبه ١٢ بهمن ماه مجید توکلی، بهاره هدایت و مهدیه گلرو بار دیگر به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه فراخوانده شدند.

قاضی مقیسه که به همکاری با نیروهای امنیتی و عدم رعایت استقلال قضائی شهرت دارد، با حمله به دانشجویان از آنان خواسته است که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته هایی که به بیرون از زندان درج شده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده است که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و پرونده در همین جلسه دادگاه مختومه خواهد شد.

بر اساس این گزارش، جلسه امروز دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و بدون حضور وکیل دانشجویان برگزار شد. در جلسه امروز دادگاه، دانشجویان بار دیگر ضمن رد خواسته قاضی مقیسه اعلام کردند که در دادگاهی که تنها با حضور وکیل برگزار شود از اتهامات خود دفاع خواهند کرد.

این ٣ فعال دانشجویی همچنین روند برگزاری این دادگاه و اظهارات قاضی مقیسه به شدت اعتراض کرده اند. در پی این اعتراض ها، قاضی مقیسه با کار بردن الفاظی توهین آمیز مجید توکلی را از دادگاه اخراج کرده است. قاضی مقیسه اعلام کرده است که با عدم پذیرش درخواست او از سوی دانشجویان، جلسه بعدی دادگاه با معرفی وکلای دانشجویان در آینده ای نزدیک برگزار خواهد گردید.

افزایش فشار بر دانشجویان زندانی برای تکذیب اظهارات و بیانیه های خود و اعلام انزجار از جنبش سبز و اعتراضات سالهای اخیر، در حالی افزایش می یابد که قطع تمامی ملاقات ها و تلفن های ایشان در کنار برگزاری دادگاه های فرمایشی، احضار و بازجویی از خانواده های ایشان و اخذ تعهد از خانواده های زندانیان سیاسی مبنی بر عدم مصاحبه با رسانه ها، تا کنون با مقاومت دانشجویان و رد درخواست های غیرقانونی بی اثر مانده است.

بهاره هدایت و مجید توکلی پیش از این نیز در تاریخ ۶ دی ماه امسال در شعبه ۴ بازپرسی دادسرای اوین مجددا مورد بازجویی قرار گرفته بودند. از این دانشجویان خواسته شده بود تا با موضع گیری علیه رهبران جنبش سبز و سایت های منتشر کننده نوشته های دانشجویان، از خود رفع اتهام نمایند که این موضوع با واکنش شدید آنها روبه رو شده بود.

بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت از تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به حکم سنگین ۹ سال و نیم زندان محکوم شده است. مجید توکلی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر نیز به ۸ سال زندان و تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شده است. این احکام از جمله سنگین‌تر احکام حبس صادر شده برای فعالین دانشجویی است.

مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز در تاریخ ١١ آذر ٨٨ بازداشت شد. وی در فروردین سال ٨٩ به اتهام “تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی”به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.


 


محمدتقی فاضل میبدی

بر اساس روایت امام صادق (ع) (اصول کافی، ج۲، ص ۳۴۸) آخرین سخنرانی پیامبر(ص) در مسجد، در حضور مهاجرین و انصار راجع به چگونه حکومت کردن والیان پس از خود بود. یعنی در آخرین نطق پیامبر(ص) سخن بر سر مسایل فرعی یا کلامی، امثال جبر و اختیار، حدوث و قدم قرآن نبود و سخن بر سر این نیست که چه کسی حکومت کند؛ چرا که بر اساس پاره ای از روایات، و در اعتقاد شیعه این مسئله را بارها در پیش متذکر شده بود.

اما آن چه اهمیت آن بیشتر می نمود این که حاکمان مسلمان با چه شیوه ای باید حکومت نمایند تا راه و رسم جاهلیت قریش دگربار به جامعه اسلامی باز نگردد، مردم گرفتار جهل و جور حاکمان نشوند و کسانی به نام اسلام و به عنوان خلیفه پیامبر و یا امیرالمومنین بساط سلطه و سیطره بر مردم نگسترانند. این از دغدغه های مهم پیامبر اسلام در واپسین لحظات عمر شریفشان بود. رسول اکرم داستان احبار و رهبان در ادیان یهودیت و مسیحیت نیک می دانست که چگونه آنان به نام دین، آدمیان را اسیر و بی اراده ساختندوبندگی خدا را به بندگی قدرت برگرداندند و در نهایت دین خداوند را به نفع طبقه حاکم به تحریف بردند. در هر صورت هنگامی که پیامبر(ص) داستان مرگش برایش حتمی گشت ودر]تش تب می سوخت، لحظاتی احساس آرامش کرد وفرمود: مهاجر و انصار با سلاح برای نماز جمع شوند. مردم در مسجد گرد هم آمدند و حضرت بر فراز منبر قرار گرفت و سخن خود را چنین آغاز کرد: «اذکرالله الوالی من بعدی علی امتی؛ خدا را به یاد آن کس می آورم که پس از من والی مسلمین است»، «الایرحم علی جماعة المسلمین؛ این که –برای حفظ قدرت- بر ملت رحم نیاورد. – و غضبش را بررحمتش چیره سازد. – برای جلوگیری از این بی رحمی می فرماید: « فاجل کبیرهم و رحم ضعیفهم؛ حاکم مسلمین باید بر بزرگان و سالخوردگان حرمت گذارد».- در جامعه برای آنان نگاه و حقوق ویژه منظور بدارد- و نسبت به ناتوانان و درماندگان و کسانی که ضعف فکری و مالی دارند شفقت و مهربانی بورزد. «و وقر عالمهم و لم یضر بهم فیذلهم؛ دانشمندان و خردمندان را مورد کرامت و وقار قرار دهد». – به گونه ای نباشد که به فرموده امام علی(ع): عالمان دهان بسته و جاهلان بر فراز نشسته باشند.

به تعبیر مولوی:

جاهلان سرور شدستند و زبیم
عالمان سرها کشیده در گلیم

یا به قول فردوسی:

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند

شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نبودی سخن جز به راز

یا به قول حافظ:

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

یا به قول عشقی:

به جای این که نشینید مرغهای قشنگ
بر سر شاخه گل، خفته اند بر سر سنگ

و در نهایت به قول سعدی:

نفس خروس بگرفت که تو بتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

دلسوزی پیامبر برای عالمان به گونه ای است که به حاکمان پس از خود هشدار می دهد که مبادا آنان به ذلت و خواری بیفتند و جامعه مسلمین را ترک گفته وبه جای دیگر پناه برند، یا به خاطر استقلال اندیشه آنان را راهی زندان ساخته یا به چوبه دار بسپارند.

«و لم یغفر هم فیکفرهم؛ روش حکومتها به گونه‌ای نباشند تا جامعه را گرفتار فقر و تهیدستی نمایند که نتیجه آن کفر و الحاد خواهد بود.

پیامبر اسلام در جایی دیگر فرمودند: «کاد الفقر ان یکون کفرا؛ زود باشد که فقر، کفر در پی داشته باشد.» بعداً فرمودند: پروردگارا از فقر و کفر به تو پناه می برم. سخن افلاطون این است: دو چیز جامعه را به نابودی می‌کشاند؛ یکی ثروت انباشته و دیگری فقر. زیرا تراکم ثروت باعث فساد است و فقر موجب جهالت. در جوامع استبدادزده همواره دو چیز حکومت می کرده؛ یکی فساد اقلیت و دیگری جهالت اکثریت و مهم ترین عامل جهالت فقر و ناداری مردم است.

حاکمان مستبد تلاش می‌کرده اند تا مهم‌ترین عامل جهالت را، یعنی فقر، برای تداوم سلطه خود حفظ کنند. لهذا این دغدغه پیامبر اسلام است که مبادا والیان پس از او جامعه را در اثر سوء تدبیر یا سودجویی به فقر و تباهی بکشانند. امروز عالمان جرم شناس بر این باورند که درصد بالای جرایم اجتماعی زاییده فقر و ناداری است و عامل عمده آن سوء تدبیر یا سودجویی حاکمان است. علت این که در اجرای حد سرقت گفته اند اگر سرقت در سال قحطی (عام المجاعة) صورت گرفت، نباید اجرای حد شود؛ زیرا گرسنگی و فقر از شدت جرم می‌کاهد. پیامبر اسلام نیک می‌دانست که این فقر چه بلایی به سر جامعه می‌آورد و مسئول آن را حاکمان دانست. لهذا این هشدار فراروی والیان گذاشت و فرمود: حاکم پس ازمن خدا را در نظر داشته باشد تا جامعه را به فقر نکشاند. در ادامه فرمودند: و لم یغلق با به دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم. حاکمان خود را پشت پرده‌های حفاظت نبردند تا مردم به آنان دسترسی نداشته باشند. – ممکن است معنای دیگری مراد باشد؛ یعنی والیان خود را از انتقاد مردم دور ندارند و درهای دارالحکومة را به روی مردم نبدند تا مظلومان و ستمدیدگان سخن خود را به گوش آنان برسانند. نکته مهم واعجازگونه ای که در این سخنان آخرین پیامبر(ص) مورد توجه است، «چگونه حکومت کردن» است که بسیار مهم‌تر است از این که «چه کسی حکومت کند»درفلسفه های سیاسی امروز کمتر بحث چه کسی حکومت کند مطرح است. آنچه مهم است با چه روشی حکومت شود تا جامعه گرفتار استبداد و در نتیجه ظلم نگردد. در باب حکومت کردن معیارها و شیوه‌ها در صدر اهمیت است. پیامبر اسلام این پیش بینی را در حیات خود می‌کرد که اگر اسلام در سطح قدرت – نه درسطح فرهنگ و مذهب – بسط پیدا کند، و شیوه های انسانی و بشری معمول نگردد، بر سر آن قدرت چه جنگها و چه خونریزی‌ها بروز خواهد کرد که تماماً به عنوان دین است. انسان‌های پاک و خدادوست چون ابوذر، حجربن عدی و امثال آنان که محبوب پیامبر بودند، مطرود خواهند شد و کسانی چون طایفه ابی العاص که مطرود پیامبر بودند محبوب حاکمیت خواهند شد. به نظر می‌رسد علت این که پیامبر این سخنان را به عنوان آخرین خطابه‌های خود قرار دادند، برای این که بیشتر در حافظه تاریخ بماند تا این دینی که برای نجات بشریت آمده، به دست حاکمان اشرار – بفرموده امام علی(ع)- طمع قدرت قرار نگیرد و منافع مردم به پای منافع طبقه حاکم قربانی نشود. زیرا اگر حاکمان اسلامی، به عنوان اسلام، استبداد بورزند و تهدید و دروغ و پیمان شکنی و هنجارکشی را وسیله حکومت کردن قرار دهند، – روش معاویه یا ماکیاول – نتیجه آن بازگشت جاهلیت و محو حقیقت اسلام خواهد بود، هرچند شعایر آن بماند.

منبع: وبلاگ نگاشته‌ها


 


سید محمدعلی ایازی

مقدمه

یکی از مباحث مهم در دین شناسی، شناخت جایگاه عقل در دینداری جامعه است. اهمیت این بحث از چند جهت قابل بحث و بررسی است، یکی شناخت علل عقب ماندگی و انحطاط دینی و اخلاقی، و دیگری غیر مدلل شدن دینداری در فضای عمومی و ابتنای دینداری امروز جامعه به ظاهر دینی به امور شعاری و ظاهری و رواج اسف انگیز عقاید انحرافی و بدعتها، و تنگ و بسته شدن جامعه و نقد و انتقاد و رواج تکفیر، تا جایی که دین در بخشی بزرگ از عقاید و رفتارها همراه با خرافات و عقاید وهم آلود می شود. من ابتدا برای اینکه این بحث را مستند به آیات قرآن کریم و روایات کنم. چند آیه ای را می خوانم و روایتی را معنا می کنم و بعد به تحلیل مسئله می پردازم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان درباره جایگاه عقل در قرآن کریم می گوید: «اگر در کتاب الهی، تفحص کامل کرده و در آیاتش دقت شود، شاید بیش از سیصد آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده و یا به پیامبر، استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است. خداوند در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند، حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل ملاکهای آن را درک نمی کند، علت آورده است، اگر چنین است، عقل در فهم کلام خدا نقش اساسی دارد».

تعبیرات ایشان در باره اهمیت عقل و توجه به خرد در دینداری در تفسیر المیزان بسیار فراوان است.[۱] فقط می خواستم اشاره بکنم که در کلیت مسئله. در حالی که آیات فراوانی که در قرآن رسیده است با تعبیری مثلا آمده است که ” کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآْ‏یاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ (البقره/ ۲۱۹). یا آمده است که “کذلک یبین الله لکم آیات لعلکم تعقلون” یا حضرت تعبیر داده که: ” وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ. (النحل/۴۴)

یا در جایی می فرماید: ام لم یدبرالقول، یا می گوید: افلا یتدبرون” یا مثلا این مطالبی که ما می گوییم “ذلک لاولی الباب” با این تعبیرات است کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ. (ص /۲۹). (این) کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا در باره آن بیندیشید، و خردمندان پند گیرند. و به تعبیر مفسرین از اینکه خداونند تعبیر می کند به اینکه کسانی هستند که تفقه نمی کنند یا تفکر نمی کنند یا کسانی هستند که: «إِنَّ شرَّ الدَّوَاب عِندَ اللَّهِ الصمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ(انفال: ۲۲) نمی گوید اینها عقل ندارند، بلکه می گوید که از جنبدگانی هستند که تعقل نمی کنند و عقل خود را بکار نمی گیرند. در واقع قرآن می خواهد بگویند اینها کسانی هستند که از عقل خودشان در فهم معارف دین و چند و چون عقاید استفاده نمی کنند. خداوند این استعداد را به همه داده است، اما کسانی هستند که از این عقل استفاده نمی کند. از امیر مؤمنان علی (ع) رسیده است: « الدینُ لا یُصلِحَهُ إلاّ العقل»؛[۲] دین را چیزی چون عقل نمی آراید. «علی قَدرِ العقلِ یُکونُ الدین»؛[۳] به اندازه خرد دینداری است. «زَینُ الدینِ العقل»[۴]؛ زینت دین به عقل است. یا از امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه در بحث فلسفه بعثت پیامبران آمده: “فبعث الله فیهم رسله لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته” همین طور عبارات ادامه پیدا می کند و می فرماید “لیثیروا دفائن العقول” پیامبران کاری چیزی جدای از عقول انجام نمی دهند پیامبران می آیند آن استعداد های نهفته، آن دفینه های ارضی انسان ها را شکوفا کنند. یعنی شرایط را برای بهرگیری از عقل فراهم می سازد و کاری می کنند که در جامعه آنها عقلشان شکوفا بشود. بتوانند جامعه خودشان عقل مدار و خرد مدار کنند و بتوانند خودشان از عقلشان استفاده بکنند.

یا در وصف عقل و نقش آن در جامعه دینی آمده است: «عَقَلوا الدین عَقلُ وِعایةٍ ورَعایةٍ، لا عقلَ سَماعٍ و روایةٍ، فاِنّ رُواةَ العلم کثیر».[۵]این مسئله در روایات خیلی فراوان رسیده است. تا آنجا که در فرهنگ دوره و قرن چهارم و پنجم به عنوان اصل و پایه معرفت شناسی تلقی کرده و این بحث در میان محدثان بزرگ ما چنان دارای توجه قرار گرفته و مسئله عقل آن چنان دارای اهمیت واقع شده که در گردآوری احادیث اعتقادی کتاب نخست خودشان را عقل بدانند و از روایات عقل و الجهل آغاز کرده اند و مبنای شناخت دین و معارف را خرد انسانی بدانند و به ترتیب منطقی اولویت را در تدوین احادیث از مباحث عقل و بویژه برابر آن جهل بدانند و این چیزی نیست جز آنکه برخلاف مشی سلفین و اهل حدیث و بعدها اخباریین اعتبار ویژه ای به عقل بدهند و حجم انبوه روایات عقل حکایت از تأثیر و اهمیتی در حوزه دینداری تلقی کنند.

به عنوان نمونه مرحوم ثقة السلام کلینی جلد اول کتاب اصول کافی را بر اساس کتاب “العقل و الجهل” تدوین کرده است و مباحث مهم مثل کتاب توحید، ایمان و کفر، کتاب الحجة و مباحث دیگر، را پس از این کتاب بیاورد. گویی از نظر او دینداری و درک مطالب مسیر معینی دارد تا از عقل استفاده نکند، خدا را نمی شناسد، پیامبر را نمی شناسد و عقاید مهم همچون اصل معاد و عالم ورای ماده با درک عقلی به دست می آید و باید از طریق عقل و خرد بگذرد. بحارالانوار مرحوم مجلسی نیز کتاب اول او از عقل و جهل آغاز شده است، مرحوم بحرانی، کتاب عوالم را به همین گونه نوشته، باز هم مرحوم آمدی مولف کتاب غررالحکم یکی از کتابهای بسیار نفیسی که کلمات قصار امیر المؤمنین را گردآوری کرده و الحق زبده های کلمات امام است. بخش عظیمی از این روایات غرر الحکم در حوزه عقل و تأثیر آن در دینداری اختصاص داده و بیش از دیگران کلمات قصار را در باره عقل گردآوری کرده، اتفاقا روایاتی است که در حوزه روش زندگی و فهم دین و دین داری است. این گونه نیست که عقل تحت قیادت شرع است. عقل هویتی مستقل دارد، حتی معارف دین به محک عقل زده می شود، اگر در جایی ظاهر متن آیه و حدیث بر خلاف عقل بود به نفع عقل تفسیر و تأویل می شود و لذا این روایت را نقل می کند “و لله علی الناس حجتان، حجة ظاهره و حجة باطنه” خداوند برای انسان ها دو تا حجت قرار داده، یک حجت ظاهری که پیامبرانند و یک حجت باطنی که در درون انسان ها قرار گرفته است و مبنای انتخاب و درک انسان ها از معارف دین و روش زندگی این دو منبع برای شناخت است و جالب این که هم در آیات قرآن کریم و هم در روایات بیش ترین مباحثی که در حوزه عقل مطرح شده، در حوزه عقل عملی است، چون آنچه که انسان ها را در شیوه و چند و چون زندگی درگیر می کند و باید یک انتخاب درستی داشته باشند، بهره گیری از خرد در مقام عمل است.

اهمیت طرح بحث

هرچند پایه دینداری را خردگرایی تشکیل می دهد و جامعه بدون خرد و بی بهره از خرد جمعی کارهایش دچار افراط و تفریط است و معنویت او همه یکسویه است، اما امروز جامعه دینی ما هرچه بیشتر به باز گشت به خرد جمعی و نقد وضعیت موجود نیازمند است؛ زیرا به شدت از عوام گرایی و غلو و شعارگرایی و تراکم ظنون رنج می برد و مبتلا به انحطاط دینی و فرهنگی شده است. خواب و داستان های عجیب و غریب و نقل کشف و شهود اشخاص، و روایات بدون پشتوانه موثق مرتبه ای بسیار بالاتر از محکمات آیات و منطق و دلیل دارد. در حالی که هیچکدام از آنها برای دینداری و معنویت اخلاقی پایگاه و جایگاهی ندارد، مثلاً همین خواب نما شدن های اهل منبر و مداحان را ببینید که چگونه در برابر محکمات دین ایستاده و غوغا می کند و هیچ دلیل و استناد شرعی ندارد. خواب در صورتی که معصوم ببیند و تفسیر درستی هم شده باشد، چیزی است و گرنه این خوابها که نقل می شود که اصلش پایه ای ندارد و تفسیرش جای دیگر که اگر همه اش درست بود، برای دیگران ارزشی دینی ندارد و در صورتی درست است که به محک عقل و منطق خورده باشد. به همین دلیل ابن عباس روایتی را از امیر مؤمنان علی(ع) نقل می کند که حضرت در اهمیت عقل در فهم دین و محک خوردن همه چیز با عقل می فرماید: «اساسُ الدین بُنیَ عَلیَ العَقل، و فُرِضت الفرائض علی العقل و ربُّنا یُعرَف بالعقل و یَتَوَسَلُ اِلیه بالعقل و العاقل اَقربُ اِلی ربّه مِن جمیعِ المجتهدین بغیر عقلٍ و لِمثقال ذَرة من بِرّ العاقل اَفضل مِن جهادِ الجاهل الفَ عام»؛ بیان دین بر عقل بنا شده است. واجب شدن دستوران الهی متناسب با عقل آمده است. پروردگارمان را با عقل می شناسیم و با عقل به او توسل می جوییم. و عاقل به پروردگارش از تمام مجتهدینی که عقل خود را بکار نمی گیرند، نزدیک تر است. آن ذره ای از عمل صالح که عاقل انجام دهد، ارزشمند تر از جهاد مجاهد در هزار سال است.[۶]

ضرورت بازگشت به خردگرایی وقتی اهمیت بیشتر پیدا می کند که آفات دینداری کج و معوج دیده می شود و در جامعه امروز نه تنها عقل و منطق استفاده نمی شود، که سرکوب هم می شود، مداحان بی سواد بر عالمان ترجیح پیدا می کنند. کار به جایی می رسد که آقایی از اصحاب رسانه ملی شور می گوید: در این شرایط تاریخی دانشمندان، فقیهان در این امتحان (مبارزه سیاسی و اجتماعی مردم، چون رفتار آنها را تأیید نکردند) رفوزه شدند، اما مداحان برنده شدند! این یعنی چه؟ مگر در فهم و درک اجتماعی معیار مداحان هستند؟ و این در حالی است که امام علی می گوید: یَستَدلُّ عَلی ادبار ِالدُّول بِأَربع: تَضییع الأُصول ِوَ التَمسُّک بِالفُروع وَ تَقدیم الأراذِل وَ تأخیر الاَفاضِل.[۷] (نامه: ۵۳). چهار چیز، نشانه انحطاط دولتها است، ضایع کردن اصول؛ چسبیدن به فروع؛ مقدم داشتن افراد فرومایه و پست؛ کنار زدن افراد بافضیلت. این آقایی که این حرف را می زند نشان می دهد که او چون مداحی را مبنای پیروی کار خود و امثالش قرار می دهد و می گوید که مداحان پیروز شدند، اما علما، و دانشمندان در این امتحان شکست خوردند. منظور از ضایع کردن اصول؛ چسبیدن به فروع، چیست؟ نخستین مفهوم آن ترجیح و سرگرم شدن و تکیه بیش از اندازه به ظواهر، شعائر و مسائل غیر بنیادی دین و فراموش کردن ارزشها است. جایگزینی ظاهر شریعت به جای اخلاق و وارستگی ها. تعامل درست مردم به یکدیگر و اهتمام به حقوق. نمونه دیگر تَضییع الأُصول ِوَ التَمسُّک بِالفُروع آن است که در مدیریت و برنامه ریزی به جای تکیه بر کارهای اصلی و بنیادی و رونق تولید در اقتصاد و ایجاد اشتغال و بهروری از نیروی انسانی روی آوردن به طرد افراد جامعه و فرار مغزها و تأکید بر کارهای صوری و ترویج اقتصاد روزمره وتکدی پروی و پول پخش کردن در سفرها که همه این ها تَمسُّک بِفُروع است و به جای حل مشکلات اساسی روی آوردن به مسائلی است که در کوتاه مدت عده ای را ساکت می کند، اما در دراز مدت مشکلی را حل نمی کند. اگر معیار تشخیص جامعه دگرگون شد و به جای عالمان مداحان نشستند، دیگر این کلام دیگر مولا: تَقدیم الأراذِل وَ تأخیر الاَفاضِل صادق خواهد بود.

حال پرسش این است که منظور از: «تَقدیم الأراذِل وَ تأخیر الاَفاضِل»، چیست؟ مقدم داشتن اراذل و اوباش و کنار گذاشتن متخصصان و اهل فن یعنی چه؟ منظور این است که در مقام ارزش گذاری و بکارگیری و استفاده از کارشناسان افراد بی سواد، بی سر و پا و ظاهر بین ترجیح داشته باشند. یعنی کسانی که منطقی ندارند، هر جایی که پول و دنیا باشد، هرکس که باشد، به سمت او می روند و در نتیجه جامعه ای علم گرا و عقل گرا نخواهد بود و رقابت و رشد ارزشی نخواهد داشت. بسیاری برای خود دلیلی نمی بینند که درس بخوانند و زحمت بکشند. افراد می توانند با تملق پله های قدرت را صعود کنند و به ظاهر خود را ارزشی معرفی کنند . فهم این کلام امروز پیچیده نیست و نمونه های آن روشن است و لذا شاید این فراز از کلام امام روشن تر باشد و جمله ای دیگر در توصیف امام بیانگر وجهی یگر از این کلام می باشد که می فرماید: «عالمه مُلجَم و جاهِلُه مُکّرَم»[۸]. در چنین نظام هایی دانشمندان آن محدود و بسته اند، اما جاهلان هم پر ارزش و محترم هستند.

بنابراین، اگر پیروزی از نظر این گروه این است که تابع و پیرو کسانی باشند که آنگونه که می خواهند مطیع باشند، بله موفقیت در سوار شدن به قدرت خواهد بود، اما معیار حقانیت نخواهد بود و حال چنین جامعه ای آن خواهد بود که هر روز بیشتر به عقب و انحطاط بروند. البته این استدلال اختصاصی به امروز ندارد و حتی این وضعیت اختصاصی به الان ندارد در طول تاریخ در نظام های استبدادی شعرا السلاطین، و مداح السلاطین همیشه موفق و پیروز و مؤید بوده اند و علما و صلحا و دانشمندان هیچ وقت آن ها را در این راه کامیاب نگذاشته اند.

دلیل مخالفت با منزلت عقل در حوزه دینداری

مخالفت از سوی اهل حدیث و اخباری مسلکان روشن است. اما در جامعه امروز و از سوی کسانی که دستی ببه رسانه دارند، یا قدرت رسانه ها در اختیار آنان است، مروج فرهنگ مداحی و خواب شده اند و از این که در کارهایی که به نام دین انجام می دهند، چون و چرا کنند، ناراحت می شوند و شناخت معارف برای مردم دلایل مختلف می تواند داشته باشد. در مرحله اول، انگیزه بسیاری از مخالفان دلیل عقلی، ناشی از روحیه سهل گیری و ساده انگاری نسبت به متون دینی و تأکید بر نص گرایی و ظاهرگرایی است، و در مرحله دوم، ناشی از نشناختن درست دین و اهمیت عقل در ثبات و سلامت دینداری است. این مخالفت تا آنجا که می دانیم محدود به دین اسلام نیست. در بسیاری از مذاهب، فِرَق و مِلَل وجود دارد و افرادی با وجود ظاهر منقولات، کندوکاو در معارف دین را جایز می شمارند و می گویند اگر ماچیزی را گفتیم باید بپذیرید و جایی برای چون و چرا و تردید در فهم ظاهری خود را روا نمی دانند. در حالی که فهم دین و فهم متن کلام الهی وابسته به خرد گرایی است. در کلام را جایز نمی شمارند. این گروه فراموش کرده اند که پیامهای الهی در خطاب به انسان بوده، انسانی که از سایر موجودات بوسیله عقل متمایز شده است و معنا ندارد خداوند حکیم سخنی بگوید که بر خلاف عقل باشد.

مرحوم آمدی در کتاب غررالحکم روایات زیادی را در بحث عقل و نسبت آن با دینداری مطرح کرده است. گفتم که محدثین ما و علمای اهل حدیث ما بعد از کلینی هم به تبعیت به روایات عقلی خیلی اهمیت می دادند. یک روایتی که ایشان نقل می کند می گوید: “و مِنَ الدّینِ العَقل” از دین داری عقل گرایی است. آن دین داری که در آن عقل و خرد نباشد آن دین داری دین داری نیست، یا در حوزه اینکه این عقل را باید به کار گرفت می گوید: “اصل العقل التفکر و ثمرته اسلامه” و ثمر این عقل گرایی اندیشیدن و تفکر کردن است که تسلیم عقل جمعی و روش کارشناسی شود و از استبداد به رأی و فرمان آمرانه بپرهیزد و یا در حوزه رفتار اجتماعی، تسلیم عواطف و احساسات نشود. خوب شما می بینید که می گویند عقل اینجوری می گوید، اما احساسات و عواطف ما اینجوری می گوید، خیلی افتخار هم می کند که چنین حرفی را زده و چنین مسئله ای را بیان کرده ، می گوید بله ما تابع عاطفه شده ایم.

نکته دیگری که جالب توجه است روایات زیادی است که از اهل بیت علیهم السلام رسیده که معیار صحت حدیث عرضه به قرآن و عقل است. در باره عرضه به قرآن تردیدی نیست و همه اصولیان در بحث حجیت حدیث سخن گفته اند، اما در باره عرضه به عقل ما قاعده ای داریم که می گوید که اگر ظاهر قرآن با عقل قطعی تعارض شد، ظاهر تأویل می شود. این مسئله در باره حدیث هم صادق است. روایت داریم که امیرالمومنین می فرماید: هر حدیثی را قبول نکنید، هر حدیثی که به شما گفتند نپذیرید. “«عَقَلوا الدین عَقلُ وِعایةٍ ورَعایةٍ، لا عقلَ سَماعٍ و روایةٍ، فاِنّ رُواةَ العلم کثیر».[۹] وقتی یک حدیثی و خبری به شما رسید، نقل نکنید و نگویید امام صادق و امام باقر گفت، ببینید خبر چیست. آری حدیث امام باقر و امام صادق است، اما آیا صحیح است، آیا در چه موقعیتی این سخن را گفته است، این ها همه آن چیزی است که امام می گوید: اعقل الخبر عقل وعایة و رعایة. آقا می گوید من دارم حدیث امام باقر و امام صادق می خوانم. حدیث که می خوانید اگر بر فرض سندش درست باشد و حدیث صحت داشته باشد که در هر جایی درست نیست، مثلاً خبر واحد در عقاید حجت نیست. اگر برفرض هم درست باشد، باید بفهمید که این حدیث چه می خواهد بگوید؟ آقا می آید پشت تلویزیون حدیث می خواند می گوید: بهشتی ها عرب ها هستند، به زبان عربی صحبت می کنند، جهنمی ها عجمی هستند. می گوید حدیث هم میخوانم، من حالا سوال می کنم حالا که این حدیث را تو خواندی حالا فرض کردیم این حدیث را برای مسلمان ها خواندی می خواهم بگویم قبل از اسلام هم بهشت و هم جهنمی برای مردم دیگر از امتهای انبیا بوده یا نبوده است، برای انبیای دیگر بهشت بوده است یا نبوده؟ آیا حضرت موسی که به زبان عبری صحبت می کرد به جهنم می رود؟ چون عرب نبوده و یا به صورت اتوماتیک زبانش عربی می شود و یا این روایت شما مشکل دارد.

خوب معلوم است که این حدیث اصلش محل اشکال هست. می خواهد درستش بکند می آید در فضای میلیونی شنونده مطرح می کند که بهشتیان به عربی سخن می گویند و آثار منفی ای به وجود می آورد که اصلا فضای نژادپرستی را بوجود می آورد ، اصلا بهشت اونجا دیگه زبان عربی و فارسی ندارد، فارسی و عجمی ندارد

خوب چرا به تعبیر امیرالمومنین می فرماید: “اعقلوا الخبر عقل رعایة و درایة لا عقل روایة”[۱۰]

شما وقتی خبری را می شنوید این را نگه دارنده و خویشندارانه و دریافت کننده و فهمیدنش را توجه کنید که چی هست اگه خبر درست باشد صحیح باشد بدون اشکال باشد تازه باید ببینید که این حدیث چه می خواهد بگوید، همین طور ظاهر حدیث را معنا نکنید.

بنابراین وقتی ما در باره فهم و تفسیر قرآن کریم داریم و بیشتر بلکه تمام مفسرین پذیرفته اند و متکلمین ما گفته اند اگر ظاهر آیه برخلاف عقل قطعی بود، وظیفه داریم که از ظاهر تاویلش کنیم، مثل آیات صفات و بویژه صفات خبری خداوند که خداوند دست دارد، وجه دارد، نظر دارد، نگاه دارد، یا می گوید: مکر دارد، خدعه دارد، انتقام دارد، غضب دارد، همه این آیات را متکلمین ما تاویل می کنند تا به مفهوم جسمانیت و تشبیه حضرت حق به انسان نشود وقتی که این قرآن و قطعی الصدور هست، این قصه در باره حدیث به طریق اولی وجود دارد. دلیل چنین نگرشی در تفسیر و فقه الحدیث روشن است، چون قرآن به زبان مردم سخن می گوید: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ (ابراهیم:۴)این چنین وظیفه ای از سوی خدا به پیامبران است که با مردم به زبان خودشان و در سطح مفاهمه و درک آنان سخن بگویند و علت هم دارد چون اگر “بلسان قومه” نباشد، تبلیغ انجام نگرفته و ارتباط برقرار نشده است. لازمه این سخن آن است وقتی خدا با زبان مردم صحبت می کند، همه خصوصیات زبانی مردم در آن توجه شده، یعنی وقتی که با زبان مردم صحبت می کند، گاهی تشبیه دارد، گاهی استعاره دارد، گاهی کنایه و تعریض دارد، مثل همین که مردم دارند. حتی گاهی می تواند مسامحه داشته باشد و یا مطلبی از سطح عالی به سطح نازل معنایی را بیان کند، تا برای شنونده قابل درک باشد. لذا نباید این تعبیراتی که از مفاهیم غیبی می شود که ملائکه بال دارند، شیاطین چندین سر دارند(رؤس الشیاطین) یا در اثر تماس با جن دیوانه می شوند، به ظاهر آن تکیه کرد.مثال می زنم: اگر مردم وقتی که صحبت می کنند می گویند ستاره من آیا منظورش ستاره آسمان است، یا اسم دخترش ستاره است، یا اسم مورد علاقه اش که در شعر از آن به ستاره یاد کرده است که می گوید ستاره من؟

یا می گوید این گل نرگس، آیا منظورش گل نرگس است یا نه تشبیه می کند یا استعاره به کار می برد. این شیوه برگرفته از فرهنگ زمانه در قرآن کریم برای ایجاد جاذبه یا برای فهم بیشتر است. برای ملموس کردن معارف بلند در سطح مخاطبان عادی است. گاهی از این استعاره ها استفاده می شود. به همین دلیل است که ما وظیفه داریم که مباحث دینی، حالا قرآن باشد یا حدیث باشد. این معارف را در دستگاه عقلانی بریزیم.

در حدیثی از پیامبر رسیده با تعبیرات مختلفی هم نقل شده که پیامبران با زبان مردم سخن می گویند و چیزی که نمی دانند با آن زبان سخن نمی گویند، مرحوم مجلسی در جلد دوم بحار این روایات را با تعبیرات گوناگون نقل می کند”إنا معاشرُ الانبیاء أُمرنا أن نُکَلِمَ بقدرِ عُقولِهم”به ما جمعیت پیامبران دستور رسیده است که با عقل و خرد مردم سخن بگوییم.

بنابراین نکته ای را که می خواستم به عنوان مبنای تحلیل عقلانیت دینی اشاره کنم این است که اگر این عقلانیت نباشد، قرآن را درست نمی فهمیم. حدیث را درست نمی فهمیم. معارف دینی معارف در افراط و تفریط قرار می گیرد و دنیداری ما کج و معوج می شود. این دنیداری ما خرافه آلود می شود، این دینداری ما ابزار و بازیچه کسانی قرار می گیرد که می خواهند از دین در جهت مقاصد خودشان استفاده کنند و چون مبنایش همان خواب و خیال شد، به راحتی فریب می خورند. گاهی می بینید که تمام معارف و مسلمات دین، تمام اصول اساسی عقاید دین همه می رود کنار و جایش را می گیرد خواب، اینکه فلان آقایی چنین و چنان گفته است، خوب گفته است که گفته است. ببینید با اصول و مبانی دینی ما آیا سازگار هست یا نیست. ملاحظه کنید این مسائلی که این روزها توسط مداحان معین ترویج می شود، این مباحث چگونه به بنیادهای دینی ما آسیب رسانده و نظام ارزش گذاری و مسئولیت شناسی را تبدیل به عقایدی کرده که شخص هرکاری می خواهد بکند، بکند اما محبت داشته باشد. محبت اهل بیت. محبت امام حسین و یا گریه به امام حسین. که این عقیده با مسلمات دینی ما در تعارض است. آن اصل تکلیف، اصل عمل، اصل مسئولیت، اصل پاداش در برابر عمل را آسیب می زند. می گوید: اگر یک ذره گریه کردی اشک ریختی، اگر گناهانت به اندازه کوه ها باشد، این اشکی که می ریزی همه را پاک می کند! اگر چنین است پس آیه: ” فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (۷) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (الزلزله: ۸)” که می گوید: پس هر که هموزن ذرّه‏اى نیکى کند [نتیجه‏] آن را خواهد دید. (۷) و هر که هموزن ذرّه‏اى بدى کند [نتیجه‏] آن را خواهد دید. (۸چه می شود؟ یعنی آیا تظام پاداش و جزا در اسلام اینجوری است؟ آیا اینکه ما بیاییم نظام تکلیف را نظام حسابرسی را یا به عبارت دیگر دستگاه خدا رو یک جا بگذاریم و امام حسین و حضرت اباالفضل رو مقابل آن قرار بدهیم، فاجعه است. اگر امام حسین هر چیزی داشته باشد آن مسئله در طریق معارف الهی و اراده الهی است نه در ضدیت و تخریب آن معارف. هر رفتاری و هر عملی در نظام الهی حساب و کتاب دارد، خدا می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً (النساء:۴۰). در حقیقت، خدا هم‏وزن ذرّه‏اى ستم نمى‏کند و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مى‏کند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مى‏بخشد.

بنابراین آنچه که می تواند در بحث عزاداری و در بحث توسل و در بحث شفاعت قرار بگیرد و معنای درستی داشته باشد، این که آنان وسیله هدایت و طریق قرار گرفتن ما شوند. محبت به آنان موجب وابستگی و پیروی از آنان شود. اهل بیت الگوی ما در دینداری و راه صحیح باشند. اینکه ما را به راه آن ها و پیروی آن ها نزدیک کند و ما را در مسیر آن ها قرار بدهد، نه اینکه در طول سال هرکار می خواهیم بکنیم، حق مردم را بخوریم، ضایع بکنیم، اذیت و آزار بکنیم، هرکاری انجام بدهیم، بعد هم بگوییم ما عزاداری کردیم و دیگر تمام شد. یا کسی با گریه و محبت بخواهد تضمینی برای رفتار خود درست کند و در طول سال هر کاری بخواهد انجام دهد!! خیر این گونه نیست، این برداشت غیر عقلانی و برخلاف عدالت است که افرادی تلاش کنند با افرادی که کارشان شرکت در این مجلس و آن مجلس باشد و در روز هرکاری بخواهند انجام دهند یکسان باشد.

امروز از این انحراف و از این جریانی که به سمت بی اعتبار کردن دین با نام دین عمل می کند، باید جلوگیری کرد. و آن جریانی که جوانان ما روز به روز از دین فراری می دهد نالید. باید نعره زد که چرا داریم کاری می کنیم که جوانان ما نسبت به دین، معنویت و اخلاق اینقدر بی اعتقاد بشوند. امروز در فرهنگ رسمی کشور از اموری ترویج می شود، که در جایگاه و منزلت دین امور سطحی هستند و به تعبیری آنان سعی می کنند که امور غیر اصلی، به جای امور اصلی جایگزین شود. آن همه اخلاق و حقوق اجتماعی و عدالت (که در روایات در باره عدالت رسیده که: بها تقام به الفرائض)، بی توجهی می شود، ولی در عوض تکیه بر مسائل سطحی دین می شود و گویی تمام دین همین ها هستند، و بدانید کسانی که بازار خواب و کشف و نمی دانم این چیزها را دامن می زنند قبل از اینکه بخواهند برای دیگران چیزی را درست کننند برای قبای خودشان می خواهند چیزی را بدوزند. بدانند که آن دینداری که در جهت رواج خرافات و ضدیت با عقلانیت باشد، آن دینداری ناقص و وارونه شده و منحرف است. امروز ما بیش از هرچیزی به عقلانیت دینی نیاز داریم تا از سطحی نگری، خرافه گیرایی، نجات پیدا کنیم. امروز به اموری نیاز داریم، مانند عدالت، آزادی، اخلاق اموری که دینداری و اخلاق و معنویت ما را به عقب نراند.

هیچ دوره ای از این دوره های اخیر آنچنان که ما امروز نگران نسل جدید و فاصله و شکافی که بین نسل قدیم و جدید بوجود آمده، دوره ای را مشاهده نمی کنیم. مهمترین مسائلی که در این جهت است که ما الگوی انحرافی از دین و دینداری عرضه می کنیم که نسل جوان ما مسئله دار می شود.

من البته به آن جوانان عزیز اگر در این جلسه حضور دارند و یا کسانی که این کارها را به حساب دین می گذارند، عرض می کنم. نباید سوء استفاده هایی که از دین می شود با اصل دین اشتباه بگیرند. در تاریخ حداقل آنچه که ما در این چند هزار ساله خبر داریم می دانیم که سوء استفاده از دین یک سابقه طولانی دارد. قرآن کریم در بحث نظام بین حضرت موسی و فرعون که آیاتی را نقل می کند از قول فرعون نقل می کند که او به بنی اسرائیل و قبطی های شهر مصر خطاب می کند: «إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ» (غافر: ۲۶)” من می ترسم، نگرانم که این موسی دین شما را تغییر بدهد. یا فتنه بکند و در زمین فساد کند. فرعون برای موسی و بنی اسرائیل اظهار نگرانی می کند. فرعونی که خودش مظهر فتنه و فساد و قتل و خونریزی است که قرآن در باره او می گوید: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ (قصص: ۴) پس این طبیعی است که افرادی که کم می آورند از دین مایه بگذارند. این هست که استفاده از دین و به حساب دین گذاشتن سابقه طولانی داشته است. اما جوانان عزیز نباید از دین و اصل دین و آن سوء استفاده هایی که از دین می شود اشتباه بگیرند. من همیشه عرض می کنم، می گویم که امروز جامعه شناسان ما می گویند مهمترین و بزرگ ترین نهاد اجتماعی بعد از خانواده، نهاد دین است، و قوی ترینش دین است، و از این دین خیلی ها استفاده می کنند، دلیل بد بودن ونادرست بودن دین نیست، این به خاطر قدرت و گستردگی دین و تأثیر دین است که افراد طمع می کنند که از دین استفاده کنند. من مثال می زنم و می گویم مگر آن قدرتمداران از علم استفاده نمی برند؟ از علم هم سوء استفاده می شود. آیا کسی هست بگوید چون از علم سوء استفاده می شود باید علم را کنار بگذاریم؟ می گوید علم خوب است، اما کسانی هستند که از علم سوء استفاده کنند. ما هم در باب دین همین مسئله را عرض می کنم. می گوییم اگر کسی از دین سوء استفاده کرد، نگوییم دین بد است، آن سوء استفاده غلط است. راه عقلانی کردن جامعه، رشد فکری جامعه است که آن ها نتوانند از دین سوء استفاده ببرند، اگر جامعه ای بر اساس عقلانیت، منطق، استدلال و آگاهی این دین را گرفت، هرکس نمی تواند به هر وسیله ای از خواب و کشف و شهود استفاده ببرد. برای مقاصدی که می خواهد و تقدس نمایی و توجیه کارها کاری انجام بدهد.

ما واقعا شاهدیم بعضی از جوانان ما گاهی تحت تاثیر این مسائل قرار می گیرند و به خیال خودشان یک واقعیت دینی را پذیرفته اند. تحت تاثیر این نوع تبلیغات قرار می گیرند ناخود آگاه به سمتش می روند. چه می شود کرد جز اینکه عقلانیت جامعه را افزایش بدهیم، فضای نقد و بررسی دینی گسترش پیدا کند و روشن شود که چه چیزهایی دینی و چه چیزهایی مستند به قرآن و سنت هستند، و چه چیزهایی بافتنی و غیر مبنایی است. ما که نمی توانیم از آنان پیشی بگیریم، وقتی اهل بیت در برابر حدیث منقول از خودشان معیار تعیین کرده و گفته اند، عرضه بر قرآن شود، بر منطق و دلیل و عقل شود و بلکه می توان گفته که فهم قرآن هم مبتنی بر عقل اهمیت است، زیرا زبان مشترک همه انسانها عقل است. خدا با عقلا سخن گفته و بر خلاف عقل سخن نگفته است. از این رو، معیار عقل در تفسیر دین سرنوشت ساز و تعیین کننده است تا کسی نتواند برداشت غلط کند، کسی نتواند از آن سوء استفاده ببرد و این جای شگفتی است.

ما در حوزه عقل دو بخش را داریم، یک بخش صورت فردی آن که انسان در کار شخصی خودش در کار خانوادگی خود، در کار اجتماهی خود از عقل استفاده می برد، و تربیت فردی و اجتماعی بسیار مهم است. تمرین کردن برای اندیشیدن و چند و چون کردن و کاری را بدون فکر انجام ندادن مهم است. ولی در حوزه دیگری به عنوان عقل جمعی داریم. عقل جمعی به این معنا که از فکر دیگران استفاده بشود، در حوزه شخصی و در حوزه اجتماعی و مدیریت. ما به لحاظ اعتقادی پیامبر گرامی را عقل کل می دانیم، اما همین عقل کل از سوی خداوند فرمان می رسد می گوید: « فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (آل عمران:۱۵۹). پس به [برکتِ‏] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار [ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مى‏دارد. در این آیه خداوند فرمان می دهد که ای پیامبر اگر می خواهید برای کار مردم، (نه بحث وحی چون آن را از خدا می گیرد، بلکه آنچه برای کار مردم و اداره جامعه است) از دیگران مشورت بخواه و از عقل دیگران استفاده کن. من یک بار دیگر گفته ام در کتاب آزادی در قرآن من ۱۰ مورد از مواردی که پیامبر با مردم مشورت کرد و در سیره پیامبر گرامی آمده و آن را نشان داده ام که در آنجا پیامبر خودش نظری داشته ولی صحابه نظر دیگر داشته اند، پیامبر نظر جمع را به دلیل ارزش مشورت و منطقی که بر مشورت بویژه در حکومت ایجاب می کند که از عقل استفاده بشود و اگر قرار است، رأی و انتخاب مردم است، تشریفات و تعارف و صورت سازی و به تعبیری مقبولیت نیست، خیر استفاده از رأی صحابه و عمل کردن به آن است، هرچند که در مواقعی بعد معلوم شده که نظر خود پیامبر درست تر بوده، حتی اصلاح کردم که در مسئله غزوه احد که بحث این بود دفاعی که می خواهند در برابر یورش مشرکان بکنند آیا این دفاع در خود شهر مدینه باشد یا بیرون مدینه و نظر پیامبر این بود که در داخل خود شهر مدینه باشد، اما اکثریت گفتند نه ما بیرون می رویم، صحابه گفتند اگر شما می فرمایید ما در مدینه باشیم امر شما را عمل کنیم، پیامبر فرمود: نه آن چیزی که شما گفتید همان را عمل می کنم.

ما سه آیه در بحث مشورت و عقل جمعی داریم که یکی از آن خطاب به پیامبر هست، همین آیه ای که در بالا اشاره کردم و یکی در سوره شوری که اصلا این سوره به این نام نامیده شده است و در باب اوصاف مومنین است که می فرماید: “و امرهم شوری بینم” مومنان کسانی هستند، کارهایشان را بین خودشان براساس مشورت و تدبیر و عقل جمعی انجام می دهند عقل جمعی گاهی به این شکل است که عده ای از متخصصان جمع می شوند، تا در باره مسئله ای نظر بدهند و اکثریت به نظری روی می اورند و گاهی آرای عمومی اعم از متخصص و غیر متخصص است. دلیلش آن است که وابسته به انتخاب و تصمیم آنان است. در این آیه می گوید، مومنان کسانی هستند، که از مشورت استفاده می کنند و منظور همان عقل گرایی در جامعه است.

آیه سوم که در سوره بقره در حوزه خانواده آمده و ناظر به یک مرحله خیلی ساده ای خانوادگی است. وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ … فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما. (بقره: ۲۳۳). و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. [این حکم‏] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. … پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر، کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند، گناهى بر آن دو نیست. قرآن در این آیه باز موضوع انتخاب دایه را با اصل مشورت مطرح می کند، یعنی این که زن و شوهر بچه ای دارند که بچه شان را نمی توانند شیر بدهند، باید کسی را انتخاب کنند تا بچه را شیر بدهد. آن زمان مثل حالا شیر خشک و این قبیل مواد خوراکی و تغذیه نبود که جایگزین بشود، آن جا قرآن می فرماید که این کار را با مشورت انجام دهید. با همدیگر شور کنید، یا اگر فردی را انتخاب کردید، با توافق باشد که چه کسی را انتخاب کنند که شیر بدهد.

بنابراین آیات مشورت در راستای خردگرایی دینی و تشویق به اصل عقلایی اهتمام به عقل جمعی در کارهای فردی، اجتماعی حتی می توانم بگویم، مشورت در فهم دین و فتوا و تصمیم های فرهنگی و تبلیغی است. برای اثبات اصل مشورت و نکته ای که از آن برای عقل گرایی استفاده می شود، اختصاصی به قرآن ندارد، در روایات زیادی درباره عقل جمعی رسیده است که من فقط یک روایت از امیرالمومنین را می خوانم تا بحث بعدی اش را که می خواهم به آن گریز بزنم توجه کنید.

“من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء” کسی که استقبال می کند از آراء و نظرات مردم، از نظرات جمعی مردم استفاده می کند، آن کس از خطاها بیشتر مصون است. به تعبیر دیگر هر انسانی در معرض خطا و اشتباه است، اما کسی که از عقل دیگران بیشتر استفاده می کند، از افتادن در اشتباه بیشتر مصون و محفوظ است، زیرا جایی که احتمال خطا باشد و خطا بکند آن ها را بوسیله مشورت و عقل جمعی می شناسد.

در مقابل این دسته از روایات که به اهمیت مشورت اشاره می کند؛ روایاتی است که در مذمت استبداد است، مثلاً روایت رسیده: “مًن استبد برأیه فقد هلک” کسی که استبداد رأی پیدا بکند هلاک می شود. این استبدا گاهی در حوزه شخصی و فردی است و گاهی هم در حوزه اجتماعی و تصمیماتی است که به دیگران مربوط می شود و به نظرات مردم و کارشناسان توجه نمی کند و به تعبیر امام استبداد می کند. در هر حالتی که باشد، امام می گوید: “فقد هلک”. چنین فردی خود را به هلاکت و بدبختی و اذیت می اندازد.

خوب من گریزی که در این قسمت انتخاب کرده ام برخی از کلمات اباعبدالله الحسین (ع) است. معارفی را که ما از اهل بیت در این زمینه داریم فراوان است. درباره اباعبدالله الحسین (ع) هم مطالب در باره روضه ها و گریه ها نیست. مجموها ای چاپ شده به نام کلمات الحسین” که شما وقتی بروید مراجعه کنید در آنجا چه معارف عظیم انسانی بیان شده است که متاسفانه کمتر آن ها خوانده می شود و بیشتر در مجالس همان زدن تو سر است و گویی تا سینه و زنجیر نزنند و یا مداحی روضه نخواند نمی تواند مجلس امام حسین باشد. از سوی دیگر مشکل مجالس ما ای کاش روضه بود و روضه درست و بیان نقل حوادث کربلا بر اساس مستندات تاریخی، خیر حرف هایی زده می شود که احیانا به تعبیر مرحوم مطهری در حماسیه حسینی تحریفات عاشورا است و چیزهایی را نقل می کنند. بنابراین من با نقل روضه درست مخالف نیستم، بلکه هکان طور که بارها گفته ام، بخش عاطفی مجالس استوانه ای از مجالس را تشکیل می دهد، اما این روضه نباید به قیمت فراموش کردن معارف امام حسین شود، آن سخنانی و نکاتی که از بخش های بسیار زیبای اباعبدالله الحسین می باشد، و بیان گر فلسفه حرکت امام حسین و درس حسینی برای نسل ها و عصرهای دیگر است و آن معارف عقلانی و انسانی امام حسین (ع) در همیشه تاریخ مایه مباهات است.

شاید آنچه که امروز من می خواهم تاکید کنم و ان شاءالله در آخر عرایضم از این جلسه از این کلام ویژه بهره برداری می کنم، نکته ای است که مورخین در مقاتل ذکر کرده اند و معمولا شما شنیده اید و کمتر درباره آن تحلیل شده است. آن جمله ای که امام وقتی در گودی قتلگاه قرار گرفتند خطاب به لشکریان عمرسعد فرمودند: “یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فی دنیاکم” ای شیعه و پیروان آل الی سفیان اگر دین ندارید آزاد مرد باشید.

یک عبارتی راجع به “یا شیعة” عرض کنم. امروز وقتی ما می گوییم شیعه یک مفهوم خاصی پیدا می کنیم. یعنی شیعه علی شدن. ولی در فرهنگ و ادبیات آن عصر در حقیقت دوتا شیعه بوده با دو کارکرد، با دو ویژگی و با دو جهت گیری مشخص. بله می تواند کسی شیعه باشد و شیعه آل ابی سفیان باشد. می تواند کسی اسماً شیعه علی باشد، اما رسم و کردارش شیعه ابوسفیان باشد. در روایت رسیده است که می گوید ای شیعه ابوسفیان و شیعه علوی مشخصاتی دارد که به جز شیعه ابوسفیان است. در باره شیعه ابی سفیان و شیعه بنی امیه و شیعه بنی مروان علاماتی در معارف اهل بیت رسیده تا روشن شود که ما چه کسی هستیم. تعبیرات مختلفی اینجا رسیده است که نشان می دهد آنچه اهمیت دارد عمل و کردار است، نه نام و برخی اعمال ظاهری و صوری که نشان بدهد ما محزون هستیم، زیرا عمرسعد هم در کربلا گریه کرد. گریه ای ارزش دارد که به دنبالش اعمال عمر سعدی و شمری نباشد و گرنه چه فرقی دارد. آنچه که می تواند ما را شیعه ابی سفیانی بکند یا شیعه علوی رفتار ابوسفیانی و یزیدی و علوی و حسینی است. شاهد این مثال حدیثی است از امام باقر(ع) این حدیث با تعبیرات مختلف نقل شده، حضرت مرزبندی می کند و می فرماید ما دو نوع تقسیم بندی داریم “اما علمتَ ان اماره بنی امیه کانت بالسیف والجور و ان امامتنا بالرفق و الورع و الاجتهاد”

می فرماید دو نوع حکومت و دو نوع امارت و دو نوع ولایت است، می فرماید ویژگی امارت بین امیه “کانت بالسیف و الرعب و الجور” شیوه حکومت کردن آنان با شمشیر و با ترساندن و با حشونت و زور گفتن است، و اما امارت ما با ورع، احتیاط و اجتهاد و رفق و مدارا و خویشتن داری با مردم است. در حکومت اهل بیت به کسی زور گفته نمی شود، هرچند به حق باشد. مردم را به زور به بهشت نمی برند. آنچه در چنین نظامی دغدغه آن را دارند، با منطق و اقناع انجام می گیرد.

اینکه در این حدیث از کلمه اجتهاد استفاده شده، به این جهت است که تلاش می کند، یعنی تلاش می کند تا بپذیرند، قانع شوند، تا آن ایده تحقق پیدا کند، اگر قرار است مخاطب خودشان را بفهمد، باور کند، تصدیق بکند تا اعتماد پیدا بکند. می گوید، لذا امام می فرماید: ما دو جور دینداری داریم حالا اگر این حدیث را کنار بگذاریم. وقتی می گوید: “یا شیعه آل ابی سفیان” خیلی جمله روشن می شود که “ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فی دنیاکم” این مساله احرار خیلی مسئله مهمی است چون ممکن است کسی بگوید آقا این دینی که شما می گویید قبول ندارم، ممکن است کسی بیاید بگوید شما دین دار نیستید من دیندارم، بالاخره یک ارزش های انسانی هست که مرز مشترک میان همه انسان هاست، همه انسان ها آن ها را قبول می کنند، آیا ظلم کردن خوب است یا خوب نیست؟ آیا شکنجه کردن خوب است یا خوب نیست؟ آیا دروغ گفتن خوب است یا خوب نیست؟ آیا تهمت زدن خوب است یا خوب نیست؟ آیا آبرو بردن خوب است یا خوب نیست؟ اگر کسی بیاید بگوید خوب هست، می گوییم اول بذار سر خودت بیاید ببین چه جوری است، اگر تهمت بزنیم، آبرویت را ببریم خوب است؟ نمی شود که آن آقا بفرمایند که در این جنگ سایبری ما بتوانیم حتی خلاف شرع هم بکنیم، ما دروغ بگوییم، تهمت بزنیم، آبرو ببریم تا طرف خودمان را منکوب کنیم. این کدام دین است؟ کدام انساینت است؟ کدام آزادگی است که انسان چون می خواهد رقیبش منکوب بکند، بگوید شما از این روش ها استفاده کنید، من سوالم از این آقا که در جایگاه دین این سخن را می گوید این است که این فرهنگ با آن فرهنگ مارکسیستی که می گوید: هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدنه به مقصد خودش از هر وسیله ای می خواهد استفاده کند چه فرقی دارد؟ شما بفرمایید اگر دروغ گفتن به شما بد است، دروغ گفتن شما هم برای دیگران بد است. اگر تهمت زدن به شما بد است، تهمت زدن شما به دیگران هم بد است، اگر اذیت و آزار بد است، آزار شما هم برای دیگران بد است. فرقی نمی کند اینجاست که “ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فی دنیاکم” امام حسین می فرماید اگر اعتقادی ندارید، دین ندارید می خواهید من را بکشید هر کاری می خواهید بکنید اما آزاد مرد باشید.

حالا این آزاد مردی در خیلی روایات آمده که متاسفانه فرصت ندارم این قسمت را بگویم ولی چهار محور را من از این روایات انتخاب کرده ام که فهرست وار می خواهم خدمت شما عرض کنم و امیدوارم که ان شاءالله خودمان به عنوان شیعه اباعبدالله الحسین، پیرو اباعبدالله الحسین باشیم. درسی که از این عزاداری می خواهیم امشب بگیریم از خداوند بخواهیم که این صفات عقل گرایی و آزادگی را به ما عنایت بفرماید.

حال ممکن است که کسی بپرسد، آزادگی یعنی چه؟ اولین عنوانی را که می توانم عرض بکنم، فتوت و جوانمردی است، جوانمردی آن کسی که آن حریت را دارد.

دوم صداقت و یک راستی بودن است. صداقت و راستی چیست؟ یعنی کاری انسان می خواهد انجام بدهد بین دوستش و دشمنش در این جهت فرق نگذارد، با دوستش یک رنگ است با دشمنش هم حیله و خدعه نکند.

سوم راستگویی است. صداقت غیر از راستگویی است. صداقت این است که انسان ظاهرش با باطنش فرق نکند، بخواهد کلک بزند خدعه بکند، اما راستگویی این است که انسان بنا را بر این بگذارد که دروغ نگوید.

چهارم استقلال شخصیت است. استقلال شخصیت این است که در روایت می گوید: “لا یسترقنک الطمع وقد جعلک الله حرا” اینکه انسان به خاطر پُست و مقام و به خاطر اینکه از من خوشامد بگویند کاری بکند که طمع و چیزی که می تواند به دنیا و دنیا طلبی باشد این جا داشته باشد. انسان هیچ وقت خودش را نفروشد و به تعبیر علی (ع) “لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا”

برادران و خواهران عزیر بیاییم در این روزهای عزیز تاسوعا و عاشورای حسینی از خدا بخواهیم که چنین عقلانیتی بدهد که معارف دین را درست بفهمیم. بیاییم با معارف آن ها آشنا بشویم. از خداوند بخواهیم که در طریق معارف آن ها قرار بگیریم، توفیق راهنمایی و پیروی از این معارف را پیدا کنیم و از خدا بخواهیم که سعی کنیم این ها را عمل کنیم و در این جهت قرار بگیریم آنچه که می تواند از این عزاداری ها از این مفهوم محبت و علاقه و شفاعت و توسل و امثال این ها مطرح بشود و با نظام عقلانی قابل قبول واستدلال پذیر درست باشد، این است، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

پانوشتها

[۱] .

[۲] -آمدی، غرر الحکم، ج ۳، ص ۲۵۳

[۳] – همان، ج۴، ص ۳۱۳

[۴] – همان ،ص ۱۰۹

[۵] – نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹٫ در حکم نهج البلاغه ( شماره ۹۸) آمده است: اعقوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه، فانّ رواه العلم کثیر و رعاته قلیل. در اخباری که می شنوید، تأمل و وارسی کنید ، خردی تأمّل برانگیز ، نه عقلی که می شنود و نقل می کند، زیرا ناقلان علم چه بسیارند و تأمل کنندگان آن بس اندک.

[۶] – بحارالانوار، ج۱، ص ۹۴

[۷] . نهج البلاغه، نامه ۵۳، خطاب به مالک اشتر.

[۸] . همان،

[۹] – نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹٫ نهج البلاغه ( شماره ۹۸) .

[۱۰] – نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹٫ در حِکَم نهج البلاغه ( شماره ۹۸) آمده است: اعقوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه، فانّ رواه العلم کثیر و رعاته قلیل. در اخباری که می شنوید، تأمل و وارسی کنید ، خردی تأمّل برانگیز ، نه عقلی که می شنود و نقل می کند، زیرا ناقلان علم چه بسیارند و تأمل کنندگان آن بس اندک.

منبع: سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم


 


علی مزروعی

در آستانه سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. هرچند آرزوی امثال من این بود که با پشت سر گذاشتن این انقلاب عصر جدیدی برپایه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در ایران رقم می خورد و هرسال در سایه جشن انقلاب همه توان فکری و مادی خود شهروندان صرف مباحث علمی و کارشناسی برای پیشبرد هرچه بیشتر توسعه وآبادانی و پیشترفت کشور و رفاه مردم و ارائه الگویی موفق از حکومت دینی می شد اما و صد اما که در سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب ما بجای آنکه رو به آینده و افق های تازه داشته باشیم همچنان در میراث گذشته تاریخی مان یعنی استبداد مطلقه و مباحث مرتبط با آن گرفتار مانده ایم و هنوز دستیابی به آرمان «آزادی» ممتنع و تحقق «جمهوری اسلامی» ناممکن می نماید چراکه کارنامه حاکمیت کنونی هیچگونه چشم انداز روشنی را در این باره به نمایش نمی گذارد، و از اینروست که اینروزها بیشتر ازپیش و به ویژه از سوی نسلی که تجربه زندگی در رژیم پهلوی و دوران انقلاب را ندارند این سئوال مطرح می شود که «چرا انقلاب شد؟» و… و سوگمندانه بجای پرداختن به مباحث علمی و کارشناسی برای رشد و توسعه کشور ناچار از پاسخگویی به اینگونه سئوالات هستیم و من دراین مقال تلاش می کنم از دیدگاه خود به این سئوال پاسخ دهم به امید آنکه به درد و درمان وضعیت امروز جامعه ما بخورد و راهی بروی کشور ما برای برون رفت از بحران های دامنگیرش فراهم آورد.

برای اینکه یک «انقلاب» در جامعه ای رخ دهد باید مجموعه ای از عوامل (که در یک تحلیل دقیق شمارش آنها ممکن نیست) فراهم شده و همزمان درکنارهم قرار گیرند تا زمینه ساز «انقلاب» شوند، به عبارتی ابر و باد و مه و خورشید و فلک و… باید دست بدست هم دهند تا جامعه ای آبستن انقلاب شود و انقلابی رخ دهد، و از اینروست که بهیچوجه رخداد «انقلاب» برای هیچکس قابل پیش بینی نیست و بگونه ای همه را غافلگیر می کند، چه حاکمیت استبدادی و دیکتاتوری حاکم را و چه افرادی را که در پی براندازی این حاکمیت و انجام انقلاب بوده اند! نمونه آخرش هم انقلاب تونس، و هم اکنون در مصر، همانند انقلاب اسلامی درایران. پس از انجام انقلاب است که اهل نظر و تحلیگران در پی شناخت و بررسی علل و دلائل این رخداد برمی آیند اما باید توجه داشت که همه این تحلیل ها پسینی است و از زاویه و دیدگاهی خاص به موضوع ورود دارند و بواقع از دیدگاهی پسینی در پی دریافت چرایی رخدادی پیشینی هستند در حالیکه بدلیل گذر زمان و فاصله گرفتن از جغرافیای رخداد هرگز قادر به برشماری همه علل و دلائل آن رخداد و در کنارهم قرار گرفتن همزمان آنها و این قران میمون که انقلاب را زائیده است، نیستند و تنها می توانند حداکثر پنجره ای بروی این رخداد باز نمایند که می تواند عبرت آموز باشد اگر حاکمیت و نسل های بعدی بخواهند از این رخداد عبرت بگیرند!

حال اگر این فرضیه بنیادی علم اقتصاد را که “رفتار اقتصادی انسانها عقلایی است” بر همه عرصه های حیات و رفتارهای آدمی حاکم بدانیم باید دریابیم که مجموعه شرایط و علل و دلائل رخداد یک انقلاب هرچه باشد این مجموعه رفتاری عقلایی را دراکثریتی از افراد جامعه دامن زده است که به میدان خطر و انقلاب بیایند و همه هزینه های مترتب بر آن از قبیل زندان و شکنجه و کشته شدن و… را بپردازند تا اوضاع را تغییر دهند. به عبارت دیگر مردم دیوانه نیستند که انقلاب کنند بلکه اوضاع و احوال حاکم آنگونه می شود که جانشان به لب رسیده واکثریتی از افراد جامعه به این نتیجه می رسند تغییر اوضاع فائده اش از هزینه هایی که برای این تغییر پرداخته می شود حتی اگر بذل جانشان باشد برای جامعه بیشتر و بهتر است و از اینروست که به جریان انقلاب می پیوندند، و به همین دلیل است که حاکمیت های مستبد و دیکتاتور برای جلوگیری از رخداد انقلاب تا آنجا که در توان و امکانشان هست هزینه های انقلاب را بالا می برند تا بدینوسیله بتوانند به تداوم حکومت بپردازند اما با همه این احوال شاهدیم که در اغلب مواقع سد این هزینه ها در جایی شکسته می شود و انقلاب رخ می دهد! بنابراین هرچند رخداد یک انقلاب قابل پیش بینی نیست و حتی پس از رخداد نمی توان شرائط و همه علل و دلائل این رخداد و همزمانی آنها را شمارش و تعلیل و تحلیل کرد و این به ماهیت پیچیده رفتار فردی و جمعی انسانها و شرایط زمانی و مکانی مربوط می شود اما در نهایت «انقلاب» را باید نتیجه یک رفتار عقلایی مبتنی بر محاسبه فائده – هزینه و ناشی از اراده اکثریتی از مردم یک جامعه دانست و از اینرو پاسخ من به این سئوال که در سی و دو پیش در کشور ما «چرا انقلاب شد؟» این است که اکثریت قاطع مردم ما – که منهم یکی از آنها بودم – تشخیص دادند که براندازی رژیم سلطنتی پهلوی و تاسیس نظامی بر پایه شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به نفع آنهاست و با همین محاسبه در میدان مبارزه و انقلاب حاضر شدند وایستادند و هزینه هایی فراتر از آنچه رژیم استبدادی و ظالم پیش بینی می کرد پرداختند و سرانجام رژیم را به تسلیم و سقوط وا داشتند.

این قاعده رفتار عقلایی همانگونه که در برابر آن رژیم عمل کرده طبعا در برابر نظام برآمده از انقلاب نیز عمل کرده و می کند. اگر روزگاری اکثریت قاطع مردم ما در همراهی با حاکمیت برای حفظ نظام به میدان آمدند و در دفاع از کشور صحنه هایی بس حماسی و بی نظیرو شورانگیزآفریدند و سختی ها و هزینه های فراوان را بجان خریدند بر پایه همین قاعده و محاسبه بوده است، و اگر در انتخابات ریاست جمهوری دهم با شعار «تغییر» به پای صندوق های رای آمدند و پس از اعلام نتیجه انتخابات میلیونها نفر با شعار «رای من کو؟» و دراعتراض به تقلب انجام شده و رفتار حاکمیت به خیابانها آمدند نیز بر پایه همین قاعده و رفتار بود. به نظرم این طنز تلخ تاریخ ماست حاکمیتی که میراث بر یک انقلاب بزرگ مردمی است و برخی مقاماتش خود از بازیگران موثر این انقلاب بوده اند و باید به قاعده رفتاری انسانها و تجربه انقلاب متفطن باشند و بیاد آورند چه خطرهایی را برای تغییر اوضاع بجان خریدند چون به این نتیجه رسیده بودند که تغییر اوضاع به دادن این هزینه ها می ارزد امروز از درک و دریافت این رفتار از سوی منتقدان و معترضان به عملکردشان فرو مانده اند؟ و به تکرار همان رفتاری در برابر منتقدان و معترضان وضع موجود روی آورده اند یعنی افزایش هزینه اعتراض از طریق سرکوب و زندان و فضای امنیتی و… که رژیم گذشته انجام داد و فرو شکست!

جنبش سبز مردم ایران حاصل یک رفتار عقلایی نشسته بر مجموعه ای از شرائط و علل و دلائل است که قطعا عملکرد حاکمیت اقتدارگرا در شش سال اخیرثقل آنرا تشکیل می دهد. به خیابان آمدن یا به خانه رفتن افراد این جنبش هم ذیل همین رفتار عقلایی قابل فهم است وقطعا اگر علل و دلائل محدثه این جنبش برجا باشد و یا تشدید شود این جنبش با توان و شدت بیشتری در فرصت مناسب آتی ظهور و بروز خواهد یافت و کار خود را خواهد کرد اما اگر حاکمیت با عبرت آموزی از گذشته و تجربه انقلاب راه برون رفت از این وضعیت را درپیش گیرد و به رفع علل و دلائل محدثه این رخداد همت کند می تواند انتظار حل آنرا داشته باشد. شانس و بخت بزرگی که حاکمیت کنونی دارد این است که تا اینجای کار منتقدان و معترضان وضع موجود با تجربه آموزی از گذشته و انقلاب و تجربیات جهانی در پی براندازی و انقلاب نیستند و به اصلاح امور می اندیشند و این نشانه نهایت عقلانیت در کر جنبش سبز را می رساند و باید امیدوار بود که حاکمیت این شانس و بخت را به فرصتی برای اصلاحات تبدیل نماید و نه آنکه جنبش سبز را تهدید بداند، در غیر اینصورت بعید نیست که در گذر زمان رفتار عقلایی و محاسبه هزینه – فائده گزینه دیگری را پیش روی منتقدان و معترضان گذارد و در نهایت هرکدام از طرفین در این میدان تاریخی پیروز شوند، که قاعده تاریخی و سنت الهی بر پیروزی مردم عدالتخواه وشکست حاکمیت مستبد و ظالم حکم می کند، پیامد ناگزیرش جز سربار کردن هزینه های سنگین بر کشور و مردم و عقب افتادگی بازهم بیشتر کشورمان از قافله رشد و توسعه جهانی نخواهد بود.

منبع: نوروز


 


حسین گوهری و پوریا موسوی، از بازداشت شدگان سیاسی اخیر، از زندان آزاد شدند.

به گزارش خبرنگار کلمه، پوریا موسوی، از فعالان ستاد میرحسین موسوی و دبیر اجرایی مجله آیین بود که ۲۷ دی ماه در منزل پدری بازداشت شد.

حسین جمشیدی گوهری نیز از اعضای کمپین موج سوم و ستاد میر حسین موسوی بود که شامگاه ۲۸ دی ماه ۸۹ از سوی نیروهای لباس شخصی بازداشت شد.


 


دکتر امیر‌ارجمند:‌ خودکامگان تهران که مدت‌ها به‌دنبال رابطه با مبارک و بن‌علی بودند، مزورانه فریاد “آی دزد” سر می‌دهند و سرکوب مردم مصر و تونس را محکوم می‌کنند. در حالی که دیکتاتوری، سرکوب و قتل و جنایت است؛ چه در قاهره باشد، چه در تهران.


 


بارش شدید باران در استان بوشهر موجب ایجاد سیل در این استان به ویژه در شهرستانهای دشتستان و دشتی شده به گونه ای که بسیاری از روستاهای این شهرستانها در محاصره سیل قرار گرفته اند.

به گزارش مهر، هم اکنون شدت سیل در مناطق تنگ ارم و روستاهای سوک، کنار سیاه، تنگ فاریاب، تلخ آب و کفتار در شهرستان دشتستان و روستای های کردلان و بن بیدان بخش شنبه شهرستان دشتی بیشتر از دیگر مناطق گزارش شده است.

طغیان رودخانه های مند و باغان

در همین خصوص بخشدار شنبه و طسوج گفت: شدت بارندگی امروز و طغیان رودخانه های مند و باغان باعث شده بیشتر منازل مسکونی در روستای کردلان دچار آب گرفتگی شود و ارتباط روستاهای کردلان و بن بید هم با مرکز بخش قطع شده است.

غلامحسین محمدی نیا اضافه کرد: یک دستگاه مینی بوس هم در مسیر سنا شنبه به علت طغیان رودخانه فصلی از پل به داخل آب سقوط کرد که ۱۶ نفر از مسافران توسط نیروهای امدادرسان نجات یافتند و چند نفری که مصدوم شدند با مراجعه به مراکز بهداشتی سرپایی مداوا شدند.

شهردار خورموج مرکز شهرستان دشتی نیز گفت: تعدادی از منازل مسکونی واحدهای تجاری و معابر در خورموج و مسیر اصلی آزاد راه خورموج به کنگان نیز دچار خسارت شده اند.

کرامت الله طاهری اضافه کرد: یک میلیارد ریال اعتبار ویژه برای جبران خسارت ها و ترمیم معابر و تاسیسات نیاز است.

سیل باعث مسدود شدن جاده تنگ ارم شد

بخشدار تنگ ارم نیز گفت: امروز در یک ساعت و ۱۵ دقیقه ۲۴ میلی متر باران بارید که موجب جمع شدن آب پشت سدها و طغیان سد دشت تنگ ارم و دره شوری شد.

هاشم زاده افزود: سیل موجب تخریب چاه های کشاورزی، خسارت به مزارع و باغها، قطع ارتباط روستاهای سه تل بنک، خیرک، پشت پر و بسته شدن جاده تنگ ارم سوک و انارستان و راه روستای جمیله به جاده اصلی شده است.

وی اضافه کرد: در بخش بوشکان هم امروز ۵۰ میلی متر باران بارید که موجب خرابی سد دره شوره در روستای طلحه و مزارع و باغ ها و چاه های کشاورزی منطقه و همچنین بسته شدن راه روستای بهمنی به طلحه شد.

تلفات جانی گزارش نشده است

مدیرکل حوادث غیر مترقبه استان بوشهر در همین خصوص گفت: بارندگیهای شدید باعث طغیان رودخانه های فصلی و دائمی و جاری شدن سیلاب و خسارتهای زیاد مالی در شهرستانهای دشتی و دشتستان شده اما تاکنون تلفات جانی گزارش نشده است.

غلامرضا کشتکار با بیان اینکه تمامی دستگاههای برای نجات سیل زدگان بسیج شده اند، اظهار داشت: برای تسریع در کمک رسانی به سیل زدگان نیاز به چرخبال است که دو فروند چرخبال از سپاه و جمعیت هلال احمر استان فارس درخواست شده است.

وی با بیان اینکه هم اکنون حدود پنج روستای استان در محاصره سیل قرار گرفته اند، افزود: فعلا آب، برق و تلفن این روستاها قطع است.

باران تا پنجشنبه ادامه دارد

کارشناس اداره کل هواشناسی استان بوشهر نیز گفت: سامانه بارش زا به صورت بارشهای رگباری تا چهارشنبه در همه نقاط استان فعال خواهد بود و از روز پنج شنبه هم بار دیگر نقاط مختلف استان را در بر خواهد گرفت.

زهرا راستگو با بیان اینکه بارش باران نقاط مختلف استان بوشهر را فرا گرفته، اظهار داشت: پس از مدتها بی بارشی، بارشهای پیاپی خوشحالی مردم و به ویژه کشاورزان را در پی داشته است.

وی اضافه کرد: سامانه باران زایی که از ظهر دوشنبه وارد استان شده است تا کنون بارش ۴۲ میلیمتری در جم، ۱۷ میلیمتری در دیر و ۱۶ میلیمتری در اهرم را در پی داشته است.

راستگو یادآور شد: از ابتدای سال زراعی جاری تاکنون عسلویه در جنوب استان با ۱۰۱ میلیمتر و خارک با ۳۰ میلیمتر بیشترین و کمترین بارش را داشته اند.


 


جلسه استماع دادگاه رسیدگی به درخواست تعدادی از جانبازان ایرانی قربانی سلاحهای شیمیایی علیه فرانس فان آنرات، تبعه هلند که از جمله فروشندگان این مواد به رژیم صدام حسین بوده است، در شهر لاهه هلند برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این جلسه وکیل جانبازان شیمیایی با استناد به آراء قبلی صادره از سوی دادگاه کیفری هلند، درخواست شکات مبنی بر دریافت غرامت از نامبرده را مطرح کرد.

در این جلسه همچنین فیلمی مشتمل بر گوشه‌هایی از جنایات صورت گرفته در مناطق مختلف کشورمان خصوصا سردشت پخش شد.

آنرات در دفاع از خود مدعی شد موادی که به عراق صادر کرده، دارای کاربرد دوگانه بوده و می‌توانسته است در صنایع پارچه‌سازی نیز مورد استفاده قرار گیرد.

وی همچنین مدعی شد دچار افلاس بوده و حتی در صورت محکومیت نیز امکان پرداخت غرامت را ندارد.

در مقابل، وکیل شکات استدلال کرد که قبلا همین ادعا از سوی آنرات در دادگاه کیفری هلند مطرح شده، ولی دادگاه ثابت کرد که مواد شیمیایی که آنرات به عراق صادر کرده برای استفاده در سلاح‌های شیمیایی بوده و وی از این موضوع مطلع بوده است. ضمن اینکه ادعای افلاس وی نیز اثبات نشده و ثروت کلانی که وی از راه تجارت نامشروع خود با دولت عراق تحصیل کرده است، احتمالا هنوز موجود است.

رسیدگی به این پرونده در دادگاه مدنی شهر لاهه ادامه خواهد داشت.

در سال ۲۰۰۵ دادگاهی در شهر لاهه، فرانس فان آنرات تبعه هلند را در ارتباط با همدستی در نقض قوانین و عرفهای جنگی از طریق انتقال مواد شیمیایی برای ساخت بمبهای شیمیایی به عراق مجرم شناخت و نامبرده را محکوم به ۱۵ سال حبس کرد.

در سال ۲۰۰۷ دادگاه تجدیدنظر شهر لاهه هلند نیز با تایید حکم بدوی، آنرات را به دلیل مشارکت در ارتکاب جنایات جنگی توسط صدام حسین و سایر مقامات سابق رژیم بعث عراق از طریق ارائه مواد شیمیایی مجرم تشخیص داد و با لحاظ برخی عوامل مشدده و با هدف پیشگیری از وقوع جرایم مشابه در آینده، مدت حبس وی را به ۱۷ سال افزایش داد.

نامبرده در دوره زمانی ۱۹۸۴-۱۹۸۸ در حدود ۱۱۰۰ تن ماده شیمیایی TDG که در تولید گاز خردل کاربرد دارد را به عراق صادر کرده بود. این حکم در دیوان عالی هلند نیز به تایید رسید.


 


همزمان با تظاهرات در چندین شهر مصر، در میدان تحریر قاهره نیز صدها هزار نفر گرد آمده‌اند تا خواستار کناره‌گیری حسنی مبارک و سرنگونی حکومت او شوند. آنها یکصدا فریاد می‌زنند: الشعب یرید اسقاط النظام!

در ساعات اخیر، خبرگزاری‌های مهم جهان گزارش دادند که با وجود تدابیر شدید امنیتی دولت از جمله تعطیلی راه آهن و بسته بودن راههای سواره و حتی پیاده ورودی به قاهره، جمعیت در این میدان و خیابان‌های اطراف آن در شهر قاهره، از یک میلیون نفر فراتر رفته است. این به معنای تحقق وعده مخالفان مبارک برای جمع کردن یک میلیون نفر در تظاهرات روز سه شنبه است؛ روزی که به «یوم القیامه» نامگذاری شده بود.

جمعیت میلیونی حاضر در میدان تحریر، پرچم‌های مصر را با خود به همراه دارند، سرودهای ملی می‌خوانند و شعارهای ضد مبارک سر می‌دهند. تعداد زنان و کودکان هم به طرز محسوسی افزایش یافته است و گفته می‌شود که کاهش نگرانی‌های عمومی در پی اعلام پرهیز ارتش از خشونت، در این حضور تاثیر داشته است.

بی بی سی گزارش داده که پلیس حضوری در این محل ندارد و سربازان ارتش هم گاهی با معترضان خوش و بش می‌کنند و فضای شادی در میدان تحریر دیده می‌شود. برخی از تجمع کنندگان نیز پلاکاردهایی در دست دارند که بر روی آنها خطاب به حسنی مبارک نوشته شده است: «مزدور برو» و «انتقام خون شهیدان را می‌گیریم.»

همچنین گزارش شده که تعدادی مترجم داوطلب، در محل‌هایی که دسترسی به اینترنت وجود دارد، حضور یافته‌اند. آنها پیام‌های کوتاه شهروندان مصری را از عربی به انگلیسی ترجمه می‌کنند و روی شبکه‌های اجتماعی اینترنتی قرار می‌دهند. گوگل هم امکانات ویژه‌ای را برای انتقال اطلاعات شهروندان مصری به سایت تویتر، در نظر گرفته است.

در شهرهای دیگری از جمله اسکندریه، سوئز، کفرالشیخ، اسماعیلیه، منصوره، دمیاط، دمنهور، عریش، منیا، طنطا و محلة‌الکبرى نیز تجمعات گسترده ضد دولتی گزارش شده است.

به گفته محمد البرادعی، معترضان خواهان آن هستند که حسنی مبارک تا روز جمعه از قدرت کناره گیری کند. او می‌گوید که معترضان، روز جمعه را «یوم الوداع» نامیده‌اند. پیش از این هم نام «یوم الرحیل» برای این روز ذکر شده بود که هر دو به معنای این است که مردم، خواستار رفتن حسنی مبارک تا آخر هفته هستند.

منابع خبری همچنین گزارش داده‌اند که برخی ائمه مساجد حاضر در میدان تحریر می‌گویند در روزهای اخیر، وزارت اوقاف مصر در بخشنامه‌ای از آنها خواسته است در سخنرانی‌های خود از مردم بخواهند در اعتراضات شرکت نکنند و حضور معترضان در خیابان‌ها را مضر به منافع ملی اعلام کنند.

همچنین گزارش شده که برخی از افرادی که در تظاهرات امروز قاهره حاضر شده‌اند، افرادی هستند که در روزهای اخیر دستگیر شده بودند. آثار شکنجه بر بدن و چهره بسیاری از آن ها به وضوح دیده می شود. آن ها همچنان بر ضرورت ادامه اعتراض ها تا رسیدن به آزادی تاکید دارند.

از میدان تحریر گزارش شده که شرایط تظاهرات در امروز متفاوت با روزهای گذشته است، در میدان جای سوزن انداختن نیست و از همه اقشار مردم مصر در این میدان حضور دارند. از کودک سه ماهه تا پیر هشتاد ساله را می‌توان در میدان تحریر قاهره دید و جمعیت لحظه به لحظه در حال افزایش است.

کمیساریای عالی سازمان ملل امروز سه شنبه اعلام کرد شمار کشته شدگان تظاهرات چند روز گذشته مصر به ۳۰۰ نفر می‌رسد. همچنین هزاران نفر زخمی شده‌اند و شمار ناپدیدشدگان هم دست‌کم ۴۵۰ نفر است.

حزب حاکم مصر امروز تلاش کرد در حمایت از مبارک دست به راهپیمایی بزند، اما تنها چند صد نفر در خیابان کورنیش قاهره جمع شدند و حضور آنها هیچ تاثیری بر چهره اعتراضی شهر نداشت.

محمدمهدی عاکف، رهبر سابق اخوان المسلمین، امروز اعلام کرد که این گروه، حساسیت‌های بین‌المللی نسبت به خود را مد نظر قرار داده و به همین جهت است که در هنگام سر دادن شعارها و خواندن اشعار، حضور این گروه چندان محسوس نیست.


 


همزمان با بالا گرفتن اعتراضات علیه دولتهای مستبد در کشورهای عربی، شاه اردن که در چند روز اخیر با اعتراضات مردمی مواجه شده بود، پیش از آنکه دیر شود به خواسته های معترضان تن داد و دولت را برکنار و مجلس را نیز منحل کرد.

به گزارش منابع خبری، ملک عبدالله دوم، شاه اردن، الرفاعی نخست وزیر اردن را که از دسامبر پارسال بر سر کار بود، برکنار و معروف البخیت را به عنوان نخست وزیر جدید، مسؤول تعیین کابینه جدید کرد. وی پارلمان را نیز منحل کرد تا راه برای برگزاری زودهنگام و فوری انتخابات پارلمانی و حرکت به سمت اصلاحات سیاسی مورد نظر معترضان هموار شود.

تظاهرکنندگان اردنی از هفته گذشته با برپایی تظاهرات اعتراض آمیز، خواستار برکناری الرفاعی شده بودند. آنها معتقدند که در انتخابات پارلمانی پیشین اردن، تقلب صورت گرفته است.


 


ارتش مصر نشان داد که برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور، صدای انقلاب مردم را شنیده است

میرحسین موسوی و مهدی کروبی در آستانه سالروز ورود امام خمینی (س) به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی با یکدیگر دیدار کردند. در این دیدار که صبح دیروز با حضور آیت‌الله بیات زنجانی انجام شد، این سه چهره شاخص درباره مسائل مختلف از جمله تحولات کشورهای عربی و رخدادهای اخیر در ایران بحث و تبادل نظر کردند.

به گزارش تغییر، در ابتدای این دیدار میرحسین موسوی و مهدی کروبی ضمن تبریک فرا رسیدن ایام پیروزی انقلاب، بزرگترین دستاورد انقلاب را تحقق «جمهوری اسلامی» برشمردند که برخواسته از خواست و اراده مردم و ماحصل رهبری آیت الله خمینی و ایثارگری ها و جانبازی های ملت بزرگ ایران بوده است.

ایشان «جمهوری اسلامی» را نظامی مبتنی و استوار بر آراء مردمی دانسته و اعلام کردند متاسفانه برخی با سوءاستفاده از قدرت و جایگاهشان نه تنها ارزشی برای مردم قائل نیستند بلکه برای حفظ موقعیت و قدرت چند صباح خود، مردم را به ستوه آوردند و انقلاب را به انحراف کشیدند. همچنین ایشان رحلت جانگداز پیامبر رحمت و مهربانی و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به حضور حضرت ولی عصر و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت گفتند.

اعدام‌های بی‌حساب و کتاب را متوقف کنید

مهدی کروبی و میرحسین موسوی نسبت به تعداد زیاد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام اعدام، بدون طی کامل مراحل دادرسی و قانونی در کشور اعتراض کرده و آنرا ناشی از بی تدبیری حاکمان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه قلمداد کردند. آن دو ابراز کردند: فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی یا نادرستی این اتهامات، حق قانونی و شرعی هر انسانی است که با طی کامل مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود.

کروبی و موسوی متذکر شدند: اعدام قریب به ۳۰۰ تن طی یک سال گذشته، آیا جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردی برای اذهان عمومی کشور دارد و نتیجه ای جز انزوای بیشتر ایران در مجامع بین المللی را به همراه نخواهد داشت. آیا اعدام بدون طی شدن مراحل دادرسی و بدون اطلاع خانواده متهم اقدامی انسانی و اسلامی است؟ خودداری از تحویل جسد به خانواده و بستگان دیگر چه صیغه ای است که به تازگی آنرا باب کرده اند! لذا ما به عنوان شهروندان این کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ایران، خواستار توقف این شیوه هستیم و امیدواریم دستگاه قضایی کشور بتواند بطور مستقل و با رعایت حفظ اصل بی طرفی و برخوردار کردن متهمین از حقوق قانونی و شرعی خود و با عنایت به رافت و رحمت اسلامی تدبیری اتخاذ کند تا دیگر شاهد چنین روند ناصوابی در کشور نباشیم.

دیکتاتورهای منطقه و جهان عبرت بگیرند

آخرین نخست وزیر ایران و رئیس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، حوادث اخیر کشورهای عربی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها ضمن ابراز خوشحالی از قیام مردم آزادیخواه مصر تاکید کردند: امروز حتی در کشورهای عربی هم شاهد بالندگی سیاسی و رشد مردم سالاری هستیم. هیچ قدرتی نمی تواند بر خواست و اراده مردم مسلط شود. دیر یا زود قدرتهای دیکتاتوری و مستبد محکوم به فنا هستند.

آنها تاکید کردند: امروز دیگر ملتها آگاه شده اند و یکی پس از دیگری بر سرنوشت خویش مسلط می گردند و این اراده ملتهاست که لرزه را به تن مستبدین انداخته است.

به عقیده موسوی و کروبی، هر چند در مصر شاهدیم حسنی مبارک به جای تمکین بر خواست و اراده ملت خود سالهاست تلاش می کند تا با برگزاری انتخابات های مهندسی شده و تشکیل مجالس فرمایشی و استفاده از نیروهای اراذل و اوباش مردم را سرکوب کند اما ره به جایی نخواهد برد چنانچه امروز نیز نتوانسته است با سرکوب و ارعاب بر اوضاع مسلط گردد. البته اقدام ارتش مصر در اعلام بی طرفی و مشروع دانستن خواسته های مردمی جای بسی تشکر و قدردانی دارد و گویی ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور مصر، شنیده است.

آنها افزودند: امیدواریم صدای انقلاب آزادیخواهانه مردم مصر و تونس و یمن به گوش مستبدین و دیکتاتورهای منطقه و جهان برسد تا شاید عبرتی باشد برای بازنگری و بازبینی در اعمال و رفتارشان. امروز در مصر با وجود تنش ها و درگیری ها اجازه راهپیمایی به معترضین داده می شود تا مشخص شود کفه اقبال اجتماعی کدامین جریان سنگین تر است. لذا ما معتقدیم اگر در ایران نیز به معترضین پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شود مشخص خواهد شد کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است.

تعطیل کارخانه‌ها و بیکاری کارگران، دلیل بی‌کفایتی دولت

مهندس موسوی و حجت السلام کروبی در بخش پایانی صحبت خود به وضعیت تاسف بار اقتصادی در کشوراشاره کردند و از آسیب رسیدن بیش از حد به اقشار محروم جامعه ابراز نگرانی کردند و گفتند: این روزها ساده ترین فعالیت های اقتصادی مانند نقل وانتقال پول برای فعالین اقتصادی همچون کابوس درآمده است. اکثر بانکهای جهانی برای فعالیت های تجاری در ایران ارزشی قائل نیستند و دولت به جای تصحیح امور، به فرافکنی و سانسور و مماشات روی آورده است. طبق گزارش منابع معتبر خبری هم اکنون تا سقف ۴۰ درصد هزینه های تولید به دلیل تحریم های بین المللی، افزایش پیدا کرده و تبعات مختلف ناشی از آنها نیز باعث به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از کارخانه های کوچک و متوسط در کشور شده است. آنچنان که طبق گفته دبیر خانه کارگر بیش از ۶۰۰ واحد تولیدی تعطیل شده و باعث اخراج و بی کار شدن هزاران نفر نیروی انسانی شده است.

آنها تصریح کردند: ما دلیل تحمیل چنین شرایطی بر مردم و کشور را تنها در بی کفایتی دولتمردان و اتخاذ سیاست ماجراجویی و جنجال آفرینی در عرصه بین المللی توسط آنان می دانیم. این درحالی است که همصدا با فعالین اقتصادی کشور، کارشناسان اقتصادی جهانی نیز اقتصاد ایران را در شرایطی بسیار ضعیف و در آستانه هشدار ارزیابی می کنند.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی در پایان این دیدار ابراز امیدواری کردند که به یاری خداوند و با هوشیاری ملت بزرگ همیشه در صحنه، از این بحران نیز با سرافرازی و پیروزی عبور خواهیم کرد.


 


بازپرس ویژه جرائم قضایی سیستان و بلوچستان گفت: کارمند یکی از اداره‌های دولتی زاهدان به جرم یک میلیارد و ۱۹۰ میلیون ریال اختلاس روانه زندان شد.

به گزارش مهر، محمدرضا نعیمی اظهار داشت: متهم پس از بازجویی و صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و پرونده اختلاس او برای تحقیقات بیشتر و تعیین دقیق میزان اختلاس توسط دادسرای زاهدان در حال رسیدگی است.

وی از مسئولان سیستان و بلوچستان خواست برای کاهش جرائم اقتصادی نظارت بیشتری بر مجموعه مالی اداره‌ها و سازمان‌های خود داشته باشند.

نعیمی گفت: مدیران دستگاه‌های دولتی باید تمام جرائم اقتصادی که در حوزه فعالیتشان رخ می‌دهد را به مراجع قضایی گزارش کنند در غیر این صورت مشکلات دامنگیر خودشان خواهد شد.

پیش از این نیز شش نفر از کارکنان یکی دیگر از دستگاه‌های دولتی به جرم مفسده اقتصادی، اختلاس و ارتشاء دستگیر شده‌ بودند که پرونده این افراد در حال طی مراحل پایانی است و تا پایان سال جاری برای صدور حکم به دادگاه ارسال می‌شود.


 



 


معصومه ابتکار

دیروز
۱۲ بهمن سالروز آمدن مردی است که اعتقاد داشت دینداری برای آزادگی و سرافرازی انسان هاست. او دین را در عزت مردم، یاری مظلومان و ایستادگی در مقابل ظلم می دید. امام خمینی از آن روحانیونی نبود که گوشه ای بنشیند و تقوای گریز و پرهیز پیشه کند. امام نه تنها تبعید رژیم پهلوی را تجربه کرد، بلکه همواره تحت فشار متحجرین قرار داشت و در این جبهه نیز مبارزه می کرد.
دیروز مردی آمد که ره آوردش برای نسل من آزادی و استقلال کشورم بود. کسی که در همراهی اش از دوران سیاه اختناق و وحشت و سرکوب پهلوی گذر کردیم. دیروز رویای فراموش ناشدنی ایام جوانیست؛ روزگاری که از او آموختیم حق گرفتنی است و باطل رفتنی و نیز آموختیم که حفظ آرمان ها و ارزش های والا، دشوار تر از انقلاب است.

امروز
در سی و دومین سالگرد ورود امام، روزهای پر فراز و نشیبی را می گذرانیم و البته همچنان وفادار به آرمان های اصیل انقلاب. حالا دریافته ایم که حفظ آرمان ها بسیار دشوار است و گذر زمان می تواند درکنار اتفاقات و پدیده های پیش بینی نشده، آرمان را خدشه دار سازد. اینک دغدغه و نگرانی ها فراوان است: اینکه انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان نیفتد و وصیت امام به عنوان منشوری برای آیندگان و سرمشقی برای آزادی خواهان و انقلابیون به فراموشی سپرده نشود؛ اینکه امروز عدالت به عنوان مهم ترین شاخصه و میزان جمهوری اسلامی، کماکان بزرگترین امتحان و چالش جامعه ماست.
این روزها همچنین شاهد خیزش در کشورهای عرب هستیم. کشورهایی که دیریست دچار استبداد شده و حالا نوبت بیداری توده هاست. تونس، مصر، یمن، الجزایر و … تحولات بدیعی را پشت سر می گذارند. وقایع منطقه در این سالگرد، درسهای فراوانی دارد؛ اینکه دیکتاتورها با وجود بهره مندی از قدرت مالی و نظامی بالاخره در زمان مناسبش با قهر ملت ها مواجه می شوند. در این حوادث صحنه های زیادی مشابه صحنه های انقلاب ما و نیز دیگر دوران هاست. البته به نظر می رسد این صحنه ها بیش از آنکه متاثر از وقایع ۳۲ سال پیش باشد، تحت تاثیر شرایط معاصر قرار دارد.
به هر حال قضاوت در مورد ماهیت این جنبش ها نیازمند زمان بیشتری بوده و اگر چه عناصر اقتصادی، اجتماعی و آزادی خواهانه در کنار عنصر دینی تجلی یافته، ولی به نظر می رسد گرایش آن به سوی اسلام انقلابی توام با آزادی و نگاهی رو به آینده باشد. در این روند بیشتر الگوهایی مانند ترکیه که طیف های مختلف و گوناگون سیاسی و اجتماعی توان رشد و مشارکت دارند مد نظر است.

فردا
تاریخ عبرت آموز و گواه پیروزی صداقت و حق است. زور و نامردمی و باطل ماندنی نیست و جوانان امروز بیش از هر نسلی آرمان های خویش را در عدالت طلبی و آزادی خواهی می بینند. بر همین اساس بی تردید آینده روشن است.
برای تحقق آرمان های بلند امام و به ثمر نشستن خون شهدا هیچ مسیری جز اجرای کامل قانون اساسی، تضمین آزادی های تصریح شده در آن و اصلاحات دائمی و رو به آینده وجود ندارد. یعنی حفظ اصول و جلوگیری از فروپاشی اخلاقی تنها با اصلاح دائمی سیاست ها و عملکردها امکان پذیر است و یگانه راه تحقق آرمان ها بی شک آزادی بیان، نقد، توجه به خطاها و اصلاحات مستمر است. فردا را باید در این قاب دید.

منبع: وبلاگ ابتکار سبز


 


نماینده کاشمر در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه سال ۹۰، اعلام کرد:‌ با توجه به تاخیر صورت گرفته مجلس حتماً به بررسی این لایحه قبل از پایان سال نمی رسد.

به گزارش خانه ملت، محمدرضا خباز در پایان جلسه علنی امروز سه شنبه مجلس شورای اسلامی با استناد به ماده ۲۶۱ آئین نامه داخلی،‌گفت: تا به امروز لایحه بودجه سال ۹۰ به مجلس تسلیم نشده است.

وی با اشاره به تعطیلی جلسات علنی مجلس در هفته آینده به دلیل سرکشی به حوزه های انتخابیه، خاطرنشان کرد: اگر دولت بخواهد پس از تعطیلی یک هفته ای مجلس بودجه را ۲۴ بهمن ماه به نمایندگان ارائه دهد با توجه به اینکه ۲۵ روز کاری قبل ازتعطیلات عید داریم به بررسی آن نمی رسیم.

خباز یادآور شد: نمایندگان طبق آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی حداقل ۳۵ روز برای بررسی لایحه بودجه وقت لازم دارند.

نماینده مردم کاشمر با خطاب قرار دادن رئیس مجلس، ‌گفت: جناب آقای رئیس خواهش ما از جنابعالی این است که تکلیف ما، مردم و رسانه ها را در خصوص بررسی لایحه بودجه سال آینده باتوجه به تاخیر دولت روشن کنید.

وی در پایان سخنان خود یادآور شد: ‌پس از گذشت ۳۲ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی این برای اولین بار است که مجلس نمی تواند لایحه بودجه سال آینده را تا پایان سال بررسی و تصویب نهایی کند.

علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی هم در پاسخ به وارد دانستن تذکر خباز، گفت: تذکر شما درست است و دولت باید تا ۱۵ آذرماه لایحه بودجه را تقدیم مجلس می کرد.

عصر ایران هم در این باره، در گزارشی نوشت:

طبق قانون ، دولت موظف است تا ۱۵ آذر ماه هر سال لایحه بودجه سال آتی را به مجلس شورای اسلامی تقدیم کند تا مجلس فرصت کافی برای کندوکاو و بررسی بودجه را در اختیار داشته باشد.

این در حالی است که دولت های نهم و دهم در ۶ سال گذشته همواره با تاخیر، لایجه بودجه را به مجلس تقدیم کرده اند به نحوی که زمان لازم برای بحث و بررسی درباره مواد لایحه بودجه برای نمایندگان نمانده است.

اگر تاخیر در ارایه لایجه بودجه به مجلس در یک یا دو سال از فعالیت ۶ سال گذشته دولت محترم بود ، می شد با عینک اغماض به تاخیر دولت نگاه کرد ، اما وقتی دولت از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ لایحه بودجه را با تاخیر یک تا دو ماهه به مجلس ارایه می کند نمی توان آن را سهوی دانست و لذا ظن عمدی بودن تاخیر در ارایه لایحه بودجه به مجلس تقویت می شود.

دولت های آقای احمدی نژاد از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ هر ساله بین ۳۲ تا ۵۶ روز درارایه لایحه بودجه به مجلس تاخیر داشته است.(البته امسال تا به امروز ۵۶ روز تاخیر داشته که رکورد تاخیرها شکسته شده و معلوم نیست آقایان کی لایحه را به مجلس خواهند آورد؟)

به نظر می رسد در تحلیل و ارزیابی دلیل تاخیر دولت در ارایه بودجه به مجلس با توجه به اینکه این رفتار در ۶ سال گذشته تداوم داشته است ، چاره ای جز این نداریم تا آن را اقدامی هدفمند و برای محدودسازی وقت نمایندگان و کمیسیون های مختلف مجلس برای بررسی لایحه بدانیم.

دلایل دولت محترم از این اقدام را می توان تا حدودی درک کرد چرا که به نظر می رسد دولت نمی خواهد نمایندگان وقت زیادی برای دخل و تصرف و تغییر مواد لایحه بودجه در اختیار داشته باشند و نهایتاً مجبور شوند برای بلاتکلیف نماندن مملکت ، آن را تصویب کنند ، اما دلیل اینکه چرا مجلس شورای اسلامی در ۶ سال گذشته در برابر این اقدام خلاف قانون دولت مماشات کرده است ،اصلا قابل توجیه به نظر نمی رسد.

جالب اینجاست که دولت نیز همه ساله ، لایحه بودجه را هنگامی می فرستد که قبل از آن ، مجلسی ها و هیات رئیسه ، مدام از دولت خواهش و تمنا کرده یا خط و نشان کشیده اند که لایحه را بیاورید! همین دیروز نیز یکی از اعضای هیات رئیسه دوباره به رئیس جمهور زنگ زد که “پس چی شد این لایحه؟!”

باید از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ( که امسال آخرین سال فعالیت خود در دوره هشتم مجلس را پشت سر می گذارند ) پرسید که در ۳ سال دوره فعالیت خود در مجلس چه اقدامی عملی برای جلوگیری از این نقض صریح قانون از سوی دولت انجام داده اید تا لااقل از حیثیت ، جایگاه و شان نمایندگی خود دفاع کنید ؟

چرا نتوانسته اید و نمی توانید دولت را موظف و مکلف به ارایه لایحه بودجه با کمترین تاخیر به مجلس کنید و از چه می ترسید ؟ آیا مردمی که شما را بر کرسی های سبز بهارستان نشانده اند به شما رای داده اند تا در برابر قانون شکنی ها مماشات کنید یا اینکه به شما رای داده اند تا قوانین کشور را تصویب کرده و بر اجرای درست و صحیح آن نظارت کنید ؟

شما که نماینده هستید و بابت نمایندگی مردم از کیسه ملت حقوق می گیرید و به اصطلاح تنها مرجع تصویب قوانین در کشور هستید ، چرا در ۶ سال گذشته ( در مجالس هفتم و هشتم ) نسبت به این قانون شکنی آشکار دولت مماشات کرده اید و چشم بر آن بسته اید ؟
اگر در مورد ضمانت اجرایی عدم ارسال به موقع لایحه هم خلا قانونی وجود دارد ، باز هم تقصیر نمایندگان قانونگذار است که فکری برای این معضل همه ساله نکرده اند.

گویا آقایان و خانم های نماینده ملتفت نیستند که لایحه بودجه با همه لوایح دیگر فرق می کند و سرنوشت کشور را حداقل در یک سال آینده در همه حوزه ها تعیین می نماید.

یک نماینده زمانی که می بیند کاری از دستش بر نمی آید اگر وجدان داشته باشد باید استعفا دهد و بیش از این از کیسه ملت حقوق نگیرد ، آیا شما حداقل از انجام این کار کوچک هم ناتوان مانده اید ؟

خطاب این نوشته به نمایندگانی است که می گویند دغدغه مردم و قانون را دارند وگرنه خطاب آن به برخی نمایندگانی که خود به صراحت به وکیل الدوله بودنشان افتخار کرده اند نیست ، چرا که آنها از قبل تکلیف خود را مشخص کرده اند.


 


در حالی که احزاب مخالف یمن تهدید کردند که تظاهراتی را در روز پنجشنبه که بزرگترین تظاهرات یمن محسوب می‌شود برگزار خواهند کرد، رئیس جمهور یمن دست به یک سری اقدامات در برای خاموش کردن اعتراض‌های مخالفان زده است.

به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه القدس العربی – چاپ لندن – احزاب مخالف اصلی یمن اعلام کردند که قصد دارند که بزرگترین تظاهرات خود را در میدان التحریر در پایتخت صنعا و دیگر شهرهای یمن در روز پنجشنبه سوم فوریه برگزار کنند.

این گروه‌ها روز پنجشنبه را “روز خشم” اعلام کردند. آنها خواستار تغییر و پاسخ گویی به خواسته‌هایشان از سوی دولت هستند.

این در حالی است که علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن پیش از رفتن مخالفان به خیابان‌ها دست به یکسری اقدامات در راستای پاسخ گویی به خواسته‌های مخالفان زده است، از جمله اینکه حقوق کارمندان را افزایش داده است.

علی عبدالله صالح همچنین وعده داده است در راستای خدمت رسانی و بهبود وضعیت معیشتی مردم برنامه‌هایی را در نظر گرفته است.


 


آیت الله سید علی محمد دستغیب به مناسبت درگذشت مسئول دفتر آیت الله صانعی اطلاعیه ای صادر کرد.

به گزارش حدیث سرو، متن اطلاعیه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

همزمان با ایام سوگواری اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و رحلت پیامبر عظیم الشان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) و شهادت امام رضا (علیه السلام) خبر ارتحال جناب مستطاب مرحوم شادروان حاج حسین شفیعی (رحمت الله علیه) رئیس دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی موجب کمال تأسف و تأثر گردید.

اینجانب ضایعه ارتحال این فقید بزرگوار را که سالیان متمادی در بیت مرجعیت و فقاهت خدمت نموده بود به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج) و حوزه های علمیه بخصوص مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صانعی و بازماندگان و فرزندان آن مرحوم تسلیت و تعزیت عرض نموده و از خداوند برای آن فقید علو درجات و برای بیت شریف صبر و اجر مسألت دارم.

سیدعلی محمد دستغیب
۱۱/۱۱/۸۹


 


ناآرامی های جاری مصر به کشور سودان در جنوب مصر نیز کشیده شد.

بی بی سی گزارش داد که دیروز (یکشنبه ۳۰ ژانویه) هزاران شهروند معترض در خارطوم، پایتخت سودان، با پلیس ضد شورش درگیر شدند.

بیشتر معترضین، جوانانی بوده اند که گفته اند با وجود خشونت های پلیس و بازداشت های دیروز، باز به خیابان ها خواهند آمد.

معترضان می گویند از عدم وجود آزادی های عمومی و همچنین افزایش هزینه های زندگی عصبانی هستند.

اعتراضات آنها از تظاهرات مردم تونس و مصر الهام گرفته و جوانان از شبکه های اجتماعی در اینترنت، از جمله فیس بوک، برای هماهنگ کردن اعتراضات استفاده می کنند.

تظاهرات اخیر، شرایط را برای عمر البشیر، رییس جمهوری سودان، مشکل تر کرده است.

با رای مردم جنوب سودان برای استقلال در همه پرسی اخیر، این کشور در آستانه تقسیم شدن به دو قسمت است.

نتایج اولیه از همه پرسی جنوب سودان نشان می دهد که نزدیک به ۹۹ در صد مردم آن منطقه خواستار استقلال هستند.

در جنگ های داخلی آن کشور میان اقوام عمدتا مسلمان شمال و اقوام عمدتا مسیحی و همچنین افرادی که به ادیان کهن پایبندند در جنوب بیش از دو میلیون نفر جان خود را از دست داده اند.

اکنون که قرار است جنوب سودان، که ذخایر نفت آن کشور را در اختیار دارد، در پی همه پرسی اخیر، در ماه ژوئیه مستقل شود؛ فشار بیشتری بر اقتصاد شمال سودان و عمر البشیر، رئیس جمهوری، وارد خواهد شد.


 


شیعیان بحرینی که بیش از سه دهه است زیر سلطه حاکمیت اقلیت غیرشیعی این کشور به سر می‌برند، این روزها با تأثیر پذیرفتن از حوادث تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی، قصد دارند به عنوان اولین کشور عربی حوزه خلیج فارس برای دست یافتن به حقوق پایمال شده خود، دست به تظاهرات گسترده‌ای علیه حاکمیت این کشور بزنند.

به گزارش شیعه‌آنلاین، این منبع آگاه بحرینی که مدتی نیز از مسئولان دولتی در این کشور به شمار می‌رفت، در ادامه افزود: این شیعیان قصد دارند با نمونه‌برداری از تظاهرات مصر، ۲۵ بهمن آینده را به نام “روز خشم شیعیان بحرین” قرار داده و تظاهرات گسترده‌ای را علیه رژیم حاکم در این کشور به راه اندازند.

این منبع شیعه بحرینی به نقل از “محمد علی الستری” مشاور شیخ “حمد بن عیسی آل خلیفه” پادشاه بحرین، افزود: خبر “روز خشم شیعیان بحرین” که به گوش پادشاه بحرین رسید، به شدت خشمگین و نگران شده و فوراً دستور تشکیل جلسه اضطراری با حضور مقامات ارشد سازمان اطلاعات و امنیت بحرین، برای بررسی موضوع را داد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته