وبلاگ محمدرضا یزدان پناه: ناتوانی بازجویان و تواب سازان مستقر در زندان اوین در برابر اراده «محمد نوری زاد» آنچنان خشم و عصبانیت مسئولان روزنامه کیهان را به دنبال داشت که به بی سابقه ترین گاف تاریخ این روزنامه منجر شد.
کیهان نشینان که به نظر می آید توان تحمل بغض و کینه خود نسبت به آزادگی و حریت نویسنده سابق این روزنامه را ندارند، در گزارشی از سخنرانی نوری زاد درباره ترور «سعید حجاریان» یک سال و نیم پیش از ترور او خبر دادند!
این روزنامه در گزارشی با عنوان «آقای نوری زاد! شب هفت شهید لاجوردی را به خاطر دارید؟!» که در شماره سه شنبه 11 خرداد منتشر کرده به نقل از نوری زاد نوشته است: «من در اين جا مي خواهم به دو فشنگ و به دو گلوله كه بر جسم دو مسئول امنيتي خودمان نشست اشاره كنم و بگذرم كه يكي بر جسم لاجوردي نشست و ديگري گلوله اي كه به گردن آقاي حجاريان فرو رفت.»
کیهان در متن خبر فوق به صراحت نوشته این سخنان در شب هفت «اسدالله لاجوردی» (بازجو، شکنجه گر و تواب ساز مشهور) در تاریخ اول شهریور 1377 بیان شده در حالیکه اولا «سعید حجاریان» در اواخر اسفند سال 1378 یعنی تقریبا یک سال و نیم بعد از تاریخ مورد اشاره کیهانیان ترور شد! و ثانیا لاجوردی در اول شهریور 1377 به قتل رسیده بود و علی القاعده نوری زاد نمی توانسته آنگونه که کیهان نوشته در همان روزی که لاجوردی به قتل رسید، در مراسم شب هفت او سخنرانی کرده باشد!
سوتی بی سابقه این روزنامه البته منحصر به این موارد نیست. در جای دیگر گزارش فوق به نقل از نوری زاد می خوانیم: «لاجوردي بعد از استعفا به سراغ كاري شرافتمندانه رفت و دست حجاريان بعد از بركناري به سراغ كارهاي مزورانه. همين گونه هست كه به راحتي تاثير دست حجاريان را در طراحي فتنه كوي دانشگاه مي شود مشاهده كرد، فتنه اي كه كاملاً يك سناريوي از پيش تعيين شده بود و آدم هايي مثل تاج زاده و جماعتي از دانشجويان و برخي از وزراء در آن نقش آفريدند و سود اصلي اين فتنه را به جيب وابستگان نهضت آزادي فرو ريختند.»
اگر کیهان نشینان فراموش کرده باشند، عالم و آدم به خاطر دارند که فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 78 رخ داد نه در اول شهریور 77!
«بغض و حسد چشم را کور می کند.» مسئولان کیهان با این گاف تاریخی یک بار دیگر صحت این گزاره عقلی و دینی را تایید کردند.
ضمن اینکه بد نیست حالا که اهالی این روزنامه (شب نامه) خشم بی پایان خود را از اطلاق شایسته لقب «حر» به «محمد نوری زاد» به نمایش گذارده اند، به ایشان یادآوری کنم که حریت دقیقا به معنای آزادی از چنگال تعصب و جهل و پیوستن به اردوگاه آزادی و آزادگی است.
یا آنگونه که احتمالا کیهانیان دوست ندارند بشنوند: «حر کسی بود که از اردوگاه یزید به اردوگاه حسین پیوست.» پر واضح است که با این اوصاف در ایران امروز کسی شایسته تر از «محمد نوری زاد» برای خطاب قرار داده شدن به عنوان «حر» وجود ندارد.
گفتنی است که سایت های خبری جریان حاکم هم این سوتی تاریخی کیهان را با ذوق زدگی بازنشر داده اند.
مترجم: لادن ناصري- جرس: 27 می [6 خرداد] بلومبرگ - محسن کدیور گفت که تشدید تحریم ها علیه ایران توسط سازمان ملل که آمریکا از آن پشتیباني مي کند و بمنظور پایان دادن به برنامه هاي هسته ای این کشور است، به منزوي کردن حاکمان مسلمان شیعه این کشور نمي انجامد.
محسن کدیور، روحاني عالی رتبه و استاد مدعو بخش مطالعات دیني دانشگاه دوک، در مصاحبه تلفني روز 25 مي از دورهام ایالت کارولیناي شمالي، گفت:« تحریم، شمشیر دو دم است؛ حکومت را تضعیف مي کند و به مردم فشار مي آورد. آنها نمي توانند ایران را از طریق تحریم منزوي کنند».
هیلاري کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز 18 مه گفت که اعضاي دائمي شوراي امنیت سازمان ملل- روسیه، چین، آمریکا، انگلستان و فرانسه- و آلمان هفته گذشته پیش نویس قطعنامه که براي فشار آوردن به ایران بمنظور متوقف کردن غني سازي اورانیوم که مي تواند بعنوان ماده اولیه بمب بکار رود را تهیه کرده اند.
فشاري که به رهبري آمریکا براي تشدبد تحریم علیه ایران شکل گرفته است، با توافقنامه ایجاد شده بین ایران و برزیل و ترکیه در هفته گذشته به قوت خود باقي ماند. طبق این توافق ایران نیمي از اورانیوم غني سازي شده اش را به ترکیه مي فرستد و در مقابل سوخت لازم براي استفاده در رآکتور هاي تحقیقات پزشکي در تهران را دریافت مي کند.
آمریکا مي گوید که این توافقنامه موجب کم رنگ شدن مسئله غني سازي اورانیوم توسط ایران مي شود. ایران مي گوید که بعنوان عضو توافقنامه منع تولید سلاح هسته اي، مجاز به انجام دادن آن است.
تحریم "نامشروع"
ایران مي گوید برنامه هاي اتمي اش براي تولید الکتریسیته براي جمعیت رو به افزایش این کشور است. همچنین از دوگانگي توافق نامه هاي اتمي شکایت دارد و مي گوید که مانعي بر سر راه دست یابي اسرائیل به سلاح هسته ای وجود ندارد و تحریم هاي جدید را "نامشروع" نامید.
ایران تا کنون سه بار به دلیل ادامه غني سازي اورانیوم، مشمول تحریم هاي سازمان ملل شده است. تحریم هاي جدید شامل ممنوعیت فروش اسلحه، سختگیري شدید درمورد نقل و انتقال سرمایه و افزایش مجوز هاي قانوني براي متوقف و توقیف کردن محموله هاي ایران است.
کدیور مي گوید که ایران در دفع تحریم ها و پیدا کردن راه حلي براي بدست آوردن تسلیحات در جریان جنگ ایران و عراق در دهه شصت (80 میلادي) تجربه بدست آورده است. در آن دوران، ایران تحت همین نوع محدودیتها بود. او مي گوید که ایران از درآمد نفتي اش براي جبران تحریم استفاده خواهد کرد که به افزایش تورم و آسیب رسیدن به مردم منجر خواهد شد.
این روحاني که در آمریکا زندگي مي کند، رابطه نزدیکي با جنبش سبز دارد که در جریان اعتراض سال گذشته به انتخاباتي که منجر به انتخاب دوباره محمود احمدي نژاد شد، بوجود آمد. کدیور شاگرد آیت الله فقید حسینعلي منتظري روحاني عالیرتبه و مخالف حکومت است که درگذشتش در ماه آذر (دسامبر) گذشته به تظاهرات علیه حکومت دامن زد.
سرکوب دولت
کدیور معتقد است که تشدید تحریم ها به جنبش اعتراضي مردم ایران که در حال حاضر به دلیل سرکوب دولت طي سال گذشته تضعیف شده است، کمکي نمي کند.
کدیور مي گوید:« جنبش سبز از این موضوع سودي نمي برد. با تشدید تحریم ها نارضایتي زیاد مي شود، اما این موضوع الزاما به حامیان جنبش سبز نمي افزاید».
اکثر مخالفان حکومت را قشر متوسط جامعه و تحصیلکرده ها تشکیل مي دهند. این جنبش چندان مورد توجه بخش فقیر جامعه قرار نگرفته است که دریافت کنندگان اصلي درآمد نفتي و سوبسید ها از سوي دولت هستند و به همین دلیل تحریم بر روي آنان اثري ندارد.
کدیور مي گوید:« دولت درآمد نفت را بصورت نامحدود و بدون نظارت مجلس در میان طبقات پایین جامعه تزریق مي کند».
جنبش زنده است
کدیور مي گوید:« حرکت جنبش اگر چه با وجود سرکوب دولت و برخی اختلافات داخلی جنبش، کند شده است؛ اما هنوز خیلی مانده است که نابود شود».
این جنبش که در ماه ژوئن سال گذشته با خواسته بازشماري آرا بوجود آمد، حالا تقاضا هاي دیگري دارد، از پایان دادن به خشونت علیه معترضان تا تغییرات بنیادین در نظام سیاسي دیني. در جریان اعتراضات، دست کم 5 هزار نفر دستگیر شدند که تعداد زیادي از آنها بعدا آزاد شدند و طبق گفته مقامات ایران 34 نفر کشته شدند. دست کم ده نفر به جرم نقش داشتن در آشوب ها به اعدام محکوم شدند.
کدیور مي گوید:« بعضي از معترضین مي گویند که مي توانند جمهوري اسلامي را از درون اصلاح کنند. برخي دیگر مي خواهند کل نظام را تغییر بدهند».
دولت طرفداران جنبش را که توسط میرحسین موسوي، نخست وزیر سابق و مهدي کروبي، رئیس سابق مجلس هدایت مي شود متهم به برپا کردن فتنه و کمک کشورهاي غربي که قصد براندازي نظام اسلامي را دارند، کرده است.
الاکلنگ مقدورات و مطالبات
کدیور مي گوید:« موسوي و کروبي تلاش مي کنند تا با انتخاب شعار هاي معتدل و مطرح کردن خواسته هاي حداقلی، حمایت بیشتر و گسترده تري را جذب کنند. برخي از جوانان مایلند که مطالبات افزایش پیدا کند. اما مثل یک الاکلنگ مي ماند. باید بین فرصت ها، امکانات و مطالبات تعادل برقرار باشد».
کدیور مي گوید که مخالفان باید "گام به گام" پیش روند، باید از پافشاری براي آزادي زندانیان سیاسي، آزادي مطبوعات و آزادي فعالیت احزاب سیاسی، آغاز کنند.
http://www.bloomberg.com/apps/news?pid=newsarchive&sid=a5QWPpjps5wI
گفتار غالب در جنبش سبز، از بدو شكلگيري، خواسته تا خود را به عنوان گفتاري اخلاقي ( با تمركز بر كرامت انساني) و حقمحور ( خاصه زير لواي دفاع از حقوق بشر) تعريف كند. اين درست كه بخشي از اين جهتگيري به مشي افراد و گروههايي بر ميگردد كه دست كم به لحاظ كمي در بدنهي اين جنبش دست بالا را دارند، منتها ناديده نبايد گرفت كه اساساً بروز و فراگيري اين جهتگيري ناشي از شرايط و بستر سياسي-اجتماعياي است كه جنبش سبز از بطن آن سر برآورده است. سالهاي سال تجربهي انواع نابرابريها، ظلم و سركوب حداقل مطالبات مردم، سلب حقوقشان و سهل است، اساساً انكار چيزي به نام حق مردم و بياعتنايي مطلق به هر اصل اوليهي اخلاقي از سوي حاكمان براي به زانو در آوردن هر مخالف يا معترضي و بسياري موارد ديگر، جملگي سبب شده تا دفاع از حقوق انسانها و قيام عليه جور نه فقط استراتژي يا مطالبهاي مقطعي كه جزو ذاتي جنبش سبز باشد. تا آنجا كه جنبش ما، به دليل همين خصلت ذاتي، نه ميتواند خود را به مبارزهاي براي تغيير شكل حكومت (مثلا براندازي شكل حكومت فعلي در ايران و استقرار دموكراسي صوري)خلاصه كند و نه ميتواند شعارها و ارزشهاي شكلدهندهي خويش را تا حد مطالبات صرفا ملي فرو كاسته و شعاع ديد و عمل خود را به مرزهاي جغرافيايي سرزمين ما ايران فرو كاهد. بگذريم عجالتاً از اين واقعيت كه اين قسم حد و مرز گذاري جغرافيايي، نژادي، ملي، جنسي و ... اصلاً منافي ذاتي هر جنبشيست كه داعيهي رهاييبخشي دارد. نميدانم چگونه ميشود از ستم و حقكشي غاصبان در ايران شكوه كرد و براي جمع كردن بساط جور در اينجا از جان مايه گذاشت، و در برابر جنايت غاصبان در جاي ديگر بيتفاوت بود و با آنها كه جانشان به لب رسيده همصدا نشد. اگر همين فقط صحبت از منافع باشد و اين كه گلو دريدن براي آن ور دنيا چه ربطي به ما دارد، كه اين درست همان منطقيست كه دولتهاي كاسبكار غربي را با احمدينژاد و امثال او پاي ميز معامله مينشاند و ديگر چه جاي گله از آنها كه اگر جمهوري اسلامي بيشتر هواي منافع شان را داشته باشد، براحتي قادر اند فجايعي بارها بدتر از فجايع اين يك سال گذشته در ايران را زير سبيلي در كنند. جاي دور نرويم، تاريخ همين دههي گذشته پر است از اين معاملهها.
بيتفاوتي و يا «نه» گفتن به غزه حتا به لحاظ راهبردي هم درست همان چيزيست كه خامنهاي و دستگاه او ميخواهند. شگرد تازهاي نيست كه ظالمان براي سركوب مظلومان، سرنوشت آنها را به ظالم ديگري گره بزنند تا حقانيت فريادشان را بستانند. جمهوري اسلامي كه تمام همّ تبليغاتيش ترسيم سيماي خويش به عنوان حامي مظلومان «عالم» است و گردنكشي در برابر ظالمان، طبيعيست كه اولين قدمش براي سرپوش گذاشتن بر ماهيت حقيقي خويش و سركوب آنها كه بر او شوريدهاند، قرار دادنشان در برابر مظلومان «معروف» و در نتيجه همدست نشان دادن ايشان با ظالمان «شناخته شده» در دنيا باشد تا با ارائهي يك چنين تصويري دست كم در افكار عمومي زمينه را براي قلع و قمع آنها فراهم آورد. سالهاست كه اين مهمترين حربهي سركوب جمهوري اسلاميست. از اين حيث، درست مثل روز قدس كه در شكل ظاهري و به عنوان حربهي تبليغاتي و قدرتنمايي حكومت از دست او درآمد، جنبش سبز ميبايست در محتوا هم اين حربه را از دست حكومت در آورده و به سمت خود آن نشانه بگيرد، كه حالا ديگر به تجربه نيك دريافتهايم كاريترين حربههايمان همانهايند كه از چنگ اين دستگاه درميآوريم و عليه خود او به كار ميگيريم.پيشنهاد ميرحسين، «هم غزه، هم ايران»، از اين نظر براي جنبش سبز هم اهميت ماهوي دارد و هم ارزش راهبردي.
براي آنهايي كه در خارج از ايران و خاصه در غرب همراه جنبش سبزاند، اين دو جنبه اولاً عميقاً در هم تنيدهاند و در ثاني، به خاطر فضاي ناشي از حضور پرشمار اعراب تهيدست در سرتاسر غرب و در عين حال جولان همهجانبهي اسرائيل از يك سو و تقلاي تبليغاتي حكومت جمهوري اسلامي از سوي ديگر، بمراتب ملموستر اند. به گونهاي كه در اين مدت همهي ما ناباورانه شاهد بودهايم كه دستگاه عوامفريبي خامنهاي-احمدينژاد چگونه ملتهاي عرب و بويژه طبقات فرودست اعراب مهاجر را به نام دفاع از حقشان در برابر ستم بي حد و حصر اسرائيل فريفته تا آنجا كه آنها حتا حاضر نيستند باور كنند تصاوير فجايعي را كه از ايران ميبينند، و همه را يكسر به حساب همدستي صاحبان زر و زور در غرب و دولت اسرائيل ميگذارند. تازه اعراب در اين اعتقاد تنها نيستند و اي بسا مردمان فرودست و بلكه بخشهايي از فعالان چپ در غرب كه بر همين خيالاند.
از اين نظر، جنبش سبز براي اين كه صداي حقخواهي خود را در غرب واضحتر از اين به گوش دنيا برساند و نشان دهد كه جنبشيست عليه ظلم، و نيز نشان دهد كه به خلاف تمام نمايشهاي تبليغاتي احمدينژاد و خامنهاي منش آنها در عمل همان منش شارون و ناتانيياهو است، بايد در كنار همين اعراب و به نام غزه به خيابانهاي پاريس و لندن و برلين و ... بيايد تا يادآوري كند كه دادخواهي او فرقي با دادخواهي مردم فلسطين كه از اين همه ظلم به ستوه آمدهاند، ندارد. همصدايي سبزها با مردم فلسطين روشن خواهد كرد كه نيت واقعي حكومت ايران و همدستانش در منطقه چيزي غير از دفاع از مردم ستمديده در ايران، فلسطين، ونزوئلا يا هر جاي ديگريست، و از طرفي ثابت خواهد كرد به خس و خاشاك غرب كه جنبش سبز نه توطئهاي ديگر از سوي حكومتهاي غربي و اسرائيل در خاور ميانه، كه جنبشي از جنس خودشان است.
نوروز: جبهه مشارکت ایران اسلامی به صدور اطلاعیه حمله نظامیان رژیم نامشروع صهیونیستی به کشتی حامل کمک های بشردوستانه به مردم بی دفاع غزه را محکوم کرد.
به گزارش نوروز متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
جنایت هولناک رژیم نامشروع صهیونیستی در قتل دهها انسان مدافع حقوق بشر، برگ دیگری برسیاهه ننگین کارنامه این رژیم غاصب افزود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با انزجار از این جنایت، توجه همه آزاد اندیشان و صلح طلبان و مدافعان حقوق بشر را به این نکته جلب می کند که اصولا از رژیمی که ماهیت آن بر پایه تجاوز و غصب استوار است نباید انتظار مروت و انسان دوستی و رعایت حقوق بشر را داشت و طبعا مسئولیت این جنایات مستقیم و غیر مستقیم بر عهده دولتها و نهادهایی است که با حمایت غیر مشروط خود از این عامل بی ثباتی در منطقه و جهان دست او را برای ادامه جنایت باز می گذارند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با ابراز همدردی با بازماندگان این فاجعه ،بخصوص ملت و دولت ترکیه آمادگی خود را برای همراهی با کاروان غزه آزاد در برنامه های این جنبش مردمی و بین المللی اعلام می دارد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
یازدهم خرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت
در خبرها آمده بود که حکم شلاق و سه سال و نیم حبس محمد نوری زاد که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب انقلاب صادر شده بود ،در شعبه ۵۴ تجدید نظر عینا تایید شد
محمد نوری زاد جهاد گر، نویسنده و مستند ساز به دلیل نوشتن سه نامه سرگشاده خطاب به رهبری و یادداشتی با عنوان «سقوط قاضیالقضات شهر» در اعتراض به رئیس قوه قضائیه، دستگیر و به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر، رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهور و امام جمعه مشهد به زندان و شلاق محکوم شده است.
خبرنگار “کلمه” در باره تایید جکم نوری زاد با فاطمه ملکی همسر وی مصاحبه کوتاهی انجام داده است که می خوانید .
خانم نوری زاد آیا شما تصور می کردید که حکم آقای نوری زاد عینا تایید شود؟
با توجه به لایحه ای که وکیل ایشان نوشته بودند و ما هم مطالعه کردیم بنظر میرسید که به متن لایحه توجه کنند. اما متاسفانه بنظر میرسد که اینگونه نبوده و متن لایحه را مطالعه نکرده اندو حداکثر مجازات را برای ایشان در نظر گرفته اند. من شخصا انتظار داشتم حکم تعدیل بشود ولی اگر آقایان چنین تشخیص داده اند ما هم حرفی نداریم.
به نظرتان چرا کوچکترین تخفیفی به نوری زاد داده نشده است و حتی حکم شلاق او را نیز تایید کرده اند.آیا فکر می کنید آنها واقعا یک سینماگر و روزنامه نگار را می خواهند شلاق بزنند؟
چرا شلاق نزنند .اتفاقا باید نوری زاد را شلاق زد. باید فریاد بزنند که ده ضربه شلاق برای بسیجی بودنت. ده ضربه برای وقف کردن خودت در مناطق محروم.ده ضربه برای راوی فتح بودنت . ده ضربه برای تعهدت و ده ضربه برای اندیشه ی مهار نشدنی ات و خودشان خواهند فهمید که جایی برای توهین و آقای علم الهدی نخواهد ماند.
آیا بعد از تایید حکم با آقای نوری زاد صحبتی کرده اید؟واکنش و نظر ایشان در این باره چیست؟
خیر هنوز صحبت نکرده ایم
ایا تحمل دارید همسرتان همه این سه سال و نیم را در زندان باشد و حتی شلاق بخورد؟
هر حکمی که این قضات صادر میکنند اگر واقعا کمک میکند به جاری شدن صداقت ، حقیقت و پاکی در جامعه که مبارک آنها و مبارک ما باشد. اما اگر اینطور نباشد که نیست خدا ناظر است و چه قاضی ای بهتر از خدا.در مورد تحمل هم , ما را ز سر بریده می ترسانید .ما هم مثل خانواده ی دیگر زندانیان .
اقدام بعدی شما و آقای نوری زاد برای پیگیری های بیشتر حقوقی چیست؟
دادستان به ما گفته بودند که بگذارید آزاد شود ،بعد از آن پنج نفر که نوری زاد را در زندان کتک زده بودند ،شکایت کنید و قول داده بودند که آزاد میشود که متاسفانه ما با بدقولی مواجه شدیم. اما حالا ما پیگیر شکایت مان از آن افراد که ایشان را در زندان مورد ضرب و شتم قرار داده بودند هستیم.
و سخن آخر
ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی…آن روز همایون که به عالم قفسی نیست
آخرین گزارشهای رسمی منتشر شده بانک مرکزی نشان میدهد که میزان جذب سرمایهخارجی در پایان سال ۸۷ منفی ۴۲٫۹ درصد کاهش یافته، این درحالی است که وزارت اقتصاد اعلام میکند که جذب سرمایه خارجی در کشور روند صعودی داشته است.
به گزارش ایلنا، ورود سرمایه خارجی پس از تصویب قانون تشویق و حمایت از سرمایهگذاری خارجی در کنار قانون برنامه سوم به اجرا درآمد. پیش از این قوانین کشور اجازه ورود هیچ نوع سرمایه خارجی به کشور نمیداد و آنچه در گذشته تحت عنوان سرمایه خارجی وارد کشور شده بود، مربوط به دولت سازندگی و تحت عنوان وام از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول صورت گرفته بود.
در آغاز برنامه سوم توسعه و به دنبال کاهش درآمدهای نفتی دولت سید محمد خاتمی برآن شد تا برای تکمیل پروژههای نیمهتمام باقی مانده از دولت قبل و انجام عملیات عمرانی منطبق بر برنامه دوم توسعه لایحه تشویق و حمایت از سرمایهگذاری خارجی را روانه مجلس کند. با تصویب این قانون دولت اجازه یافت تا سرمایهگذاران خارجی را به کشور دعوت کند که بسیاری از پروژههای عمرانی بخش نفت از جمله پارس جنوبی پس از ابلاغ این قانون جذب شد.
گزارشهای بانک مرکزی از میزان جذب سرمایه خارجی نشان میدهد که در پس از ابلاغ قانون در نیمه دوم سال ۷۹، حدود ۲۹ میلیون دلار سرمایه خارجی وارد کشور شد. روند رشد جذب سرمایه خارجی به دنبال سیاست تنشزدایی دولت موجب تسریع در جذب سرمایه خارجی به کشور شد. به طوری که سرمایه خارجی جذب شده در سالهای ۸۱،۸۲ و ۸۳ به ترتیب۱۱۱،۳۹۸ و ۳۰۸میلیون دلار افزایش یافت. جذب سرمایه خارجی در آخرین سال دولت هشتم یعنی در سال ۸۴ براساس آمار به بالاترین رقم خود یعنی ۹۳۳ میلیون دلار رسید. با تغییر دولت، جذب سرمایه خارجی هم تحت شعاع برنامههای دولت قرار گرفت به طوری که نرخ رشد سرمایه خارجی در سالهای ۸۵ به منفی ۴۳٫۲ درصد و در سال ۸۷ به منفی ۴۲٫۹ درصد به ثبت رسیده است.
گزارش های بانک مرکزی از سرمایه گذاری به شیوه BOT حاکی است که در سال ۸۳ به میزان ۱۰۳ میلیون دلار و در سال ۸۴ به میزان ۱۲۹ میلیون دلار پروژه به شیوه BOT جذب شده است که این نوع از سرمایه گذاری در سالهای ۸۵،۸۶ و ۸۷ با روند کاهشی به ترتیب با منفی۶۸،۹۲ و ۶۶ درصد مواجه شده است.
نرخ رشد سرمایه گذاری به روش فاینانس در سال ۸۷ به میزان منفی ۴۲ درصد کاهش یافته است. گزارش بانک مرکزی میافزاید؛ در فاینانس خودگردان نرخ رشد ثبت شده منفی ۵۲٫۲ درصد ثبت شده است. سرمایهگذاری از طریق ابزارهای بدهی یا از طریق شبکه بانکی نرخ رشد ثبت شده برای سال ۸۷ به میزان منفی ۲۳٫۶درصد بوده که این میزان در بخش اعتبارات اسنادی با نرخ رشد منفی ۲۲٫۱ درصد ثبت شده است. بانک مرکزی همچنین اعلام کرده که مجموع کل سرمایه گذاری خارجی در پایان سال ۸۷ منفی ۱۸٫۴ درصد کاهش داشته است درحالی که نرخ رشد جذب سرمایه خارجی در سال ۸۰ به میزان ۴۳ درصد، در سال ۸۱ به میزان ۲۴٫۸درصد، در سال ۸۲ به میزان ۴۲٫۲ درصد ، در سال ۸۳ به میزان ۴۹٫۵درصد به ثبت رسیده این درحالی است که در سال ۸۵ نرخ رشد سرمایه گذاری خارجی به منفی ۱۶ درصد، در سال ۸۶ به میزان ۴٫۷ درصد و در سال ۸۷ به میزان منفی ۱۸٫۴ درصد ثبت شده است.
بر اساس تصمیم ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور سهمیه بنزین خودروهای شخصی در سه ماه دوم امسال ماهیانه ۶۰ لیتر (جمعا ۱۸۰ لیتر) تعیین شد.
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور امروز (سه شنبه ۱۱ خرداد) در نشست خبری با اعلام این خبر افزود: بر اساس تصمیمات اتخاذ شده سهمیه بنزین خودروهای شخصی نسبت به سه ماهه اول امسال در فصل تابستان تغییری نکرده و همان ۱۸۰ لیتر به کارت دارندگان خودروها واریز میشود.
سردار محمد رویانیان با بیان این که سهمیه تابستان از ساعت ۲۴ روز اول تیر ماه در کارت سوخت خودروها شارژ میشود، گفت: سهمیه بنزین موتورسیکلتها نیز در فصل تابستان به ازای سه ماه تابستان ۷۵ لیتر (ماهیانه ۲۵ لیتر) در کارت آنها شارژ میشود.
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور تصریح کرد: سهمیه بنزین خودروهای عمومی از جمله، وانت بارها، تاکسیها و آژانس ها نیز را برای فصل تابستان بدون تغییر نسبت به فصل بهار تصویب شده است. به گفته وی سهمیه بنزین نیمه یارانه ای آزاد نیز ماهانه ۵۰۰ لیتر تعیین شده است. قیمت بنزین سهمیهای نیز بدون تغییر و برای نوع معمولی ۱۰۰۰ ریال، و سوپر ۱۵۰۰ ریال خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سعید کلانکی، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، صبح امروز سه شنبه یازدهم خرداد ماه ۸۹، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جرس، در این دادگاه که به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد، سعید کلانکی بعنوان عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، به "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به رهبری" متهم شد که نامبرده صریحا اتهامات وارده را رد کرده و و فعالیت کمیته مذکور را "نه در جهت تبلیغ علیه نظام"، بلکه "در راستای دفاع و احقاق حقوق بشر در ایران" اعلام نمود.
این گزارش خاطرنشان کرد بعد از اظهارات کلانکی، محمد شریف و افروز مغزی، وکلای مدافع وی به دفاع پرداختند و در پایان نیز، لایحه دفاعیه توسط وکلا به قاضی پیرعباسی ارائه گردید.
رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران قرار است ظرف مدت ده روز حکم دادگاه را ابلاغ نماید.
لازم به ذکر است سعید کلانکی در تاریخ نهم آذر ماه گذشته، در محل کار خود دستگیر و بعد از تفتیش و بازرسی منزل، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
وی به مدت صد روز در بند ۲۰۹ و در وضعیت بلاتکلیف نگهداری و بازجویی شد و سپس با قرار وثیقه سنگین موقتا آزاد گردید.
این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، در سال ۸۳ نیز، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی"، به سه سال حبس که به مدت پنج سال تعلیق شد، محکوم گردیده بود.
این فعال حقوق بشر، در سالهای ۸۱ و ۸۲ نیز، بدلیل عضویت در کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و دبیریِ آن مجموعه، ماهها در حبس به سر برده بود.
در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، هفت تن از اعضای کمیته گزارشگران بازداشت شدند که هم اکنون شیوا نظرآهاری و کوهیار گودرزی، کماکان در زندان اوین و وضعیت بلاتکلیف به سر می برند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در پی اقدام وحشیانه و غیرانسانی رژیم صهیونیستی در حمله به کشتی حامل کمکهای بشردوستانه به مردم غزه بیانیهای در محکومیت این اقدام صادر کرد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن این بیانیه بدین شرح است:
ملت شریف ایران
رژیم غاصب اسراییل بار دیگر با اقدامی جنایتکارانه و جنون آمیز ، ماهیت پلید و غیر انسانی خود را در برابر دیدگان حیرت زدة جهانیان آشکارتر ساخت. سربازان رژیم صهیونیستی روز گذشته به کشتی غزه آزاد که حامل زنان و مردان عضو تعدادی از سازمان های مردمی حامی حقوق بشر از کشورهای مختلف جهان بود و با خود آذوقه و مواد دارویی و لوازم پزشکی برای توزیع در میان مردم محاصره شده غزه حمل می کرد، یورش بردند و در اقدامی وحشیانه ده ها تن از این زنان و مردان بیگناه را به شهادت رسانده و زخمی کردند.
این اقدام ددمنشانه اسراییل غاصب بسیار فراتر از جنایت های پیشین آن در کشتار انسان های بی دفاع بوده و سند دیگری بر پرونده قطور این رژیم در جنایت علیه بشریت افزود. بی هیچ تردیدی ، حمله سربازان سفاک اسراییلی به افرادی که تنها بر اساس اصول انسانی و برای دفاع از مردمی که 3 سال سپری شده را در محاصرة كامل اسراییل بسر برده اند و به قتل رساندن این غیر نظامیان بر روی یک کشتی غیر نظامی و آن هم در آبهای بین المللی ، در تاریخ جهان جنایتی بی نظیر بود و اصرار شگفت آور دولت نامشروع اسراییل برای ثبت انواع جنایت های نوین و منحصر بفرد و بی سابقه در طول تاریخ را بنام خود نشان می دهد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن محکومیت شدید این اقدام وحشیانه رژیم صهیونیستی، شهادت ده ها تن از انسان های پاک و بیگناه مدافع حقوق انسانی را به خانواده های آنان و تمامی انسان های شریفی که در سراسر جهان برای عدالت و آزادی و دفاع از حقوق مردم تلاش می کنند تسلیت گفته و از سازمان های بین اللملی و دولت های جهان می خواهد با محکومیت این جنایت جدید و مجازات رژیم مزبور، از تکرار چنین فجایعی توسط رژیم سرطانی اسراییل که پتانسیل عظیم خود را در تحقق جنایت های بی سابقه اثبات کرده است جلوگیری نمایند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
11/3/89
خانواده مهدی بوترابی خبر از آن دادند که از اوین برای گذاشتن وثیقه جهت آزادی او تماس گرفتهاند.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در حالی درخواست سپردن وثیقه از سوی مسئولان برای آزادی مهدی بوترابی مطرح شده است که پیش از این بوترابی جهت پرونده دیگری مجبور به سپردن دو سند به عنوان وثیقه کرده بود و هماکنون خانواده او سند دیگری برای سپردن به عنوان وثیقه در اختیار ندارند.
یک منبع نزدیک به رئیس دفتر بازرسی ویژه مقام معظم رهبری انتشار برخی اخبار در باره دیدارها و گفتگوهای منتسب به حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری را نوعی دسیسه در فضای فعلی جامعه خواند.
این منبع آگاه در گفتگو با مهر افزود: اخیرا اخباری مبنی بر دیدار یا احیانا گفتگوی تلفنی آقای ناطق نوری با برخی افراد و شخصیت ها در رسانه ها منتشر شده است که اساسا ماهیتی دگرگون شده داشته و اهدافی خاص را دنبال می کند.
وی گفت: رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی بر اساس منش و روش معمول توصیه شده از سوی بزرگان دین اسلام ، شریعت نبوی و سیره علوی ؛ و همچنین وظایفی که بر عهده دارند ارتباطات گسترده ای با افراد ، فارغ از سلایق و دیدگاه های سیاسی دارند و لذا دیدار و گفتگوهای احتمالی با چهره های شناخته شده هیچگونه قابلیت بهره برداری سیاسی له یا علیه جریانی را ندارد.
وی بر همین اساس از رسانه ها خواست فعالیتهای سیاسی و رسمی رئیس دفتر بازرسی ویژه مقام معظم رهبری را صرفا از طریق دفتر وی پیگیری کنند تا در گمانه زنی و تحلیل از حقیقت و مسیر تقوی خارج نشوند.
این منبع آگاه در پاسخ به سوال مهر در باره وضعیت عمل جراحی اخیر حجت الاسلام ناطق نوری هم توضیح داد: ایشان به صورت مداوم ورزش می کنند که اخیرا مینسک و تاندون پای ایشان آسیب دید که طی یک روز مورد عمل جراحی قرار گرفت و پس از یک هفته استراحت پزشکی نیز هم اکنون در دفتر خود مشغول کار است.
زهرا شمس دانشجوی حقوق دانشگاه فردوسی مشهد میباشد، پس از نزدیک به ۲۴ روز بازداشت غیر قانونی، امروز آزاد شد.
زهرا شمس خواهر فاطمه شمس همسر محمدرضا جلایی پور میباشد که به دلایل نامشخصی در بازداشت بود.
جمعی از فعالان سیاسی و دانشجویی گیلان با انتشار اطلاعیه ای برنامه طرفداران جنبش سبز در گیلان را اعلام نمودند
متن این بیانیه به شرح زیر میباشد :
22 خرداد روزی بود که ما ایرانیان به امید تغییر در وضعیت کشور به پای صندوقهای رای رفتیم ، اما چه زود امیدهای ما با کودتایی نرم بر علیه ملت به یاس تبدیل شد و جواب اعتراض ما مردمان صبور گلوله و زندان شد.
اکنون بعد از گذشت حدود یکسال از آن کودتای نرم ،ما جمعی از فعالان سیاسی و دانشجویی گیلان تصمیم داریم تا در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری تجمعی آرام و به دور از هرگونه خشونت را در رشت و مقابل دانشگاه علوم پایه برگزار کنیم تا بار دیگر حمایت خود را از رهبران جنبش آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی و نیز اهداف سبزشان بیان کنیم و این تجمع را طبق اصل 27 قانون اساسی حق مسلم خود میدانیم زیرا که در این قانون صراحتا بیان شده برگزاری تجمعات اگر بدون سلاح و مخالف مبانی اسلام نباشد آزاد است.
در همین راستا از مردم آگاه استان سبز مان گیلان دعوت میکنیم تا با حضور خود در این تجمع ما را یاری کنند و از نیروی انتظامی نیز تقاضا داریم تا امنیت این تجمع را تامین کرده و از ما در مقابل بعضی اراذل و اوباش سازمان یافته که بعضا تجمعات را به خشونت میکشند محافظت کنند
وعده دیدار : رشت ، دانشگاه علوم پایه ،راس ساعت 6
برگرفته از وب نوشت جنبش سبز گیلان
http://jsguilan.wordpress.com
منوچهر متکی وزیر امور خارجه دولت دهم با ارسال مقاله ای برای روزنامه فرانسوی لوموند خواستار انتشار آن شد که تحریریه روزنامه لوموند به دلیل لحن و ادبیات غیر دیپلماتیک و بشدت ایدئولوژیک و تهاجمی وزیر خارجه ایران از انتشار آن امتناع ورزیدند.
معمولا وزرای خارجه و یا حتی رؤسای جمهور کشورها طبق یک رسم قدیمی برای روزنامه ها مهم و کثیر الانتشار اروپایی و آمریکایی مقاله می نویسند و در آن تحلیل و مواضع خود را بصورت منطقی و معقول تشریح می نمایند. در دوره اصلاحات کمال خرازی بارها در روزنامه های اروپا و آمریکا مقاله نوشت و لوموند نیز به انتشار مقالات مقامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی اقدام می نمود اما برای اولین بار مقاله وزیر خارجه ایران بدلیل لحن نامناسب غیر قابل انتشار تشخیص داده شد.
تحریریه روزنامه لوموند از وزیر خارجه ایران خواستند که در صورت تمایل یک مصاحبه اختصاصی با ایشان داشته باشند و مطالب مندرج در مقاله مذکور را به بحث و گفتگو بگذارند که آقای متکی با این موضوع مخالفت نمود.
لازم به ذکر است وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای روزنامه نگاران روزنامه لوموند پس از انتخابات سال گذشته ویزای مطبوعاتی صادر نمی کند.
با درود بر تمامی عزیزان و حامیان سبز همچنین مردم خوب اهواز و شهرستانهای استان خوزستان
طبق نظر سنجی که در حدود یک هفته گذشته برگزار گردید و جمع آوری اطلاعات از اهواز,زمان و مکانهای در نظر
گرفته شده را اعلام و سپس به نوع عملکرد و راهکارها می پردازیم.
زمان تعیین شده برای 22 خرداد ساعت 19 بعدازظهر خواهد بود که از همه عزیزان خواهشمند هستیم
که به زمان توجه بسیاری داشته باشند چرا که زمان سنجی یک برتری برای ما محسوب می شود.
مکان های در نظر گرفته شده: پل چهارم و فلکه شهداء به سمت خیابان نادری می باشد.
توضیحات: ممکن است بعضیأ تعدادی این سوال را داشته باشند چرا این ساعت و این مکانها در نظر گرفته شده
و نوع عملکرد به چه صورتی خواهد بود،ساعت 19 به علت گرمای بیش از حد شهر با یکساعت اختلاف نسبت
به راهپیمائی شهر های دیگر در نظر گرفته شده و خیابان نادری نیز به جهت مرکزیت در شهر و وجود بازار و
اینکه همیشه پرتردد بوده و امکان کنترل آن به سختی میسر میگردد و حتی در نظر سنجی انجام شده اکثر
بچه ها با این منطقه موافق بودند و تاکید داشتند چنانچه آخر هفته و یا روز تعطیل بود نقاطی همچون کارمندی
و کیانپارس مناسب تر بوده و نکته دیگر اینکه تصمیم بر یک تظاهرات پراکنده اما در عین حال متمرکز داریم
بنابراین خیابان نادری یک مکان مرکزی و کوچه های حاشیه خیابان نادری مکانهای تعیین شده و پراکنده ما می
باشد که کنترل را شدیدا برای نیروهای حکومتی مشکل خواهد کرد. توجه داشته باشید که باید تمامی سعی
خود را انجام دهیم و تظاهرات را در نادری انجام دهیم از پل چهارم و فلکه شهداء به سمت ابتدای نادری و
خیابان نادری تا چهارراه نادری. تاکید می کنیم به سمت چهار راه نادری.
آغاز تجمع در ابتدای فلکه شهداء و یا پل چهارم (پل نادری) باید به گونه باشد که نیروهای سرکوب گر
را به این سو آن سو کشاند تا کنترل را به دست خود گیریم. ایجاد تراکم جمعین بدون شعار می تواند مرکز
تجمع را به دیگران نشان دهد که کاری بسیار موثر برای هدایت جمعیت خواهد بود. میتوان ابتداء با سکوت
اما تجمع شروع کرد تا توجه بقیه همشهری ها به مرکزیت تجمع جلب شود و پس از تجمع شعارها و جرکت را
شروع کرد.در صورت برخورد نیروهای امنیتی میتوان از کوچه های باز بین نادری و خمینی استفاده نمود و با
توجه به بسته بودن کوچه ها به دلیل وجود بازار مرکزی اهواز برای تردد ماشین و بعضا موتور بهترین مکان برای
پراکنده شدن و خسته کردن نیروهای سرکوبگر به دلیل پیاده بودنشان است.
عزیزانی که در شهرهای اطراف اهواز هستند نیز میتوانند با آمدن به اهواز و پیوستن به دوستان خود در کنار
هموطنان خود قرار بگیرند.
یادتان نرود اخبار را به گروه انتقال دهید و از همه عزیزان خواستار اطلاع رسانی هستیم چرا که خود بهتر میدانید
تنها رسانه روز 22 خرداد فقط شمائید // ما بیشماریم
22 خرداد، 7 بعدازظهر ، پل چهارم – ابتدای نادری / فلکه شهداء – به سمت نادری
ahvaz.greenrevolution.group@gmail.com
گروه انقلاب سبز اهواز
علی رغم تمهیدات امنیتی گسترده ی حکومت با هدف سرکوب اعتراضات و عدم برگزاری تجمّع دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت، مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهادت مهندس کیانوش آسا (دانشجوی ترم آخر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت و از جان باختگان حوادث پس از انتخابات که در جریان تظاهرات مسالمت آمیز میلیونی 25 خرداد با شلیک گلوله به شهادت رسید) ، این تجمّع امروز سه شنبه 11 خرداد 1389 با استقبال گسترده و پرشور دانشجویان سبز این دانشگاه همراه شد.
مسئولین حراست دانشگاه علم و صنعت و مأموران وزارت اطلاعات (با همکاری کامل هم) از روزهای ابتدایی هفته اقدام به احضار گسترده ی فعالین دانشگاه به اداره ی حراست دانشگاه و کمیته ی پیگیری وزارت اطلاعات طی تماس با خانواده ی دانشجویان کرده بودند و در بازجویی های صورت گرفته، تهدید و ارعاب دانشجویان برای عدم برگزاری مراسم امروز را در پیش گرفته بودند. همچنین آن ها جلسه ای نیز دیروز دوشنبه با حضور رؤسای دانشکده ها و مسئولین بلند پایه ی دانشگاه برگزار کرده بودند که در آن از حضور پلیس امنیّت در اطراف دانشگاه و ورود بسیجی های لباس شخصی به دانشگاه و استقرار در درب های ورود و خروج دانشجویان و سرکوب هرگونه تجمّع و اعتراضی، صدور حکم 3 ترم تعلیق برای هر دانشجویی که در این مراسم شرکت داشته باشد و نیز بازداشت دانشجویان، پرده برداشته شده داده شده بود.
همچنین مسئولین دانشگاه در اقداماتی سرکوبگرانه در خرداد ماه ورود مهمان به خوابگاه های دانشجویی را ممنوع کرده و دانشجویان مجازی دانشگاه که تعداد قابل توجهی از دانشجویان را تشکیل می دادند، به دانشگاه ممنوع الورود کردند. آن ها همچنین دو نشریه ی دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت را اخیرا توقیف کرده و با ایجاد جو امنیتی در دانشگاه می خواستند مانع از شنیده شدن هر گونه دای اعتراضی در خرداد ماه در دانشگاه بشوند.
صبح روز سه شنبه 11 خرداد دانشگاه علم و صنعت شاهد حضور محسوس نیروهای انتظامی و پلیس امنیت و لباس شخصی های بسیجی در اطراف دانشگاه یود و نیز تعداد زیادی از بسیجی ها به داخل دانشگاه آورده شده و به هر کدام از آن ها دوربین های عکس برداری و فیلم برداری حرفه ای داده شده بود تا از چهره ی دانشجویان تصاویری برای شناسایی آن ها ثبت و ضبط کنند اما دانشجویان بدون توجه به حضور آن ها به سر دادن شعارهای اعتراضی خود و راهپیمایی در سرتاسر دانشگاه ادامه دادند. البته ذکر این نکه را هم نباید فراموش بکنیم که جو امنیتی و خفقان حاکم و تهدیدهای حراست دانشگاه و فیلم برداری ده ها نفر از چهره ی دانشجویان و نیز ممنوع الورود کردن دانشجویان مجازی از تعداد تظاهرکنندگان نسبت به مراسم قبلی قدری کاسته بود.
مراسم طبق قرار قبلی و بیانیه ای دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت صادر کرده بودند، ساعت 12 ظهر با تجمع دانشجویان سبز روبروی دانشکده ی مهندسی شیمی (دانشکده ی محل تحصیل شهید کیانوش آسا) آغاز شد. دانشجویان در حالی که با خواندن سرود یار دبستانی حرکت به سمت پارک آسا را آغاز کرده بودند، با فریادها و تهدیدهای حراست دانشگاه متوقف شده و آقای "بیات" از طرف مسئولین حراست دانشگاه دانشجویان را تهدید کرد که هر کدام از دانشجویان که در این تجمع "غیرقانونی" شرکت کند با احکام سنگین انضباطی مواجه شده و مسئولیت باز شدن درب های دانشگاه به روی لباس شخصی ها به مانند 8 دی و ورود آن ها به دانشگاه به عهده ی خود دانشجویان است و ما هیچ حفاظتی از شما نخواهیم کرد! قصد داشت مانع از به راه افتادن جمعیت شود که در این لحظه شاهد بودیم دانشجویان با سر دادن شعار "الله اکبر" بی اعتنا به تهدیدهای صورت گرفته به تظاهرات خود ادامه دادند.
دانشجویان در حالی که پوسترهای شهید آسا و چهار دانشجوی اخراجی دانشگاه علم و صنعت (به نام های آقایان حمیدرضا صحرائی، علی اسداللهی، پویا شریفی و سجاد درویش) را با خود حمل می کردند، با نمادهای سبز و لباس های مشکی در مراسم حاضر شده و دست نوشته هایی در گرامی داشت یاد و خاطره ی کیانوش آسا و جنبش سبز در دست داشتند، به سمت پارک شهید آسا حرکت کردند.
اما این در حالی بود که مسئولین دانشگاه علم و صنعت اقدام با نیت قبلی اقدام به برگزاری جلسه ی مباحثه ای در فضای باز پیرامون "غزه" کرده بودند و با محاصره ی کامل پارک شهید آسا با بسیجی هایی که از بیرون به داخل دانشگاه آورده شده بودند، مانع از ورود دانشجویان سبز به این محوطه شده و دانشجویان برای جلوگیری از بروز درگیری های احتمالی که طرف مقابل به شدت در پی آن بود مسیر خود را عوض کرده و به سمت سلف دانشگاه حرکت کردند.
در حالی که در طول مسیر حضور نیروهای بسیج، لباس شخصی هایی که از بیرون دانشگاه آمده بودند و حراست دانشگاه محسوس بود و ده ها نفر از آن ها به دوربین های حرفه ای اقدام به فیلم برداری و شناسایی دانشجویان می کردند، دانشجویان بدون ترس از حضور آن ها به سر دادن شعارهای اعتراضی خود ادامه دادند. برخی از شعارهای دانشجویان: "الله اکبر"، "یا حسین میرحسین"، "کیانوش عزیزم راهت ادامه دارد"، "دانشجوی باغیرت حمایت حمایت"، "وای بر علم و صنعت اگر ذلت پذیرد"، "کیانوش عزیزم خونتو پس می گیرم"، "کیانوشیم نداییم ما همه یک صداییم"، "برادر شهیدم حقتو پس می گیرم"، "ایران شده بازداشتگاه اوین شده دانشگاه" و ...
دانشجویان پس از محاصره ی سردر دانشگاه توسط 40-50 نفر از بسیجی های بیرون و داخل دانشگاه برای جلوگیری از بروز درگیری به طرف آمفی تئاتر روباز دانشگاه حرکت کرده و با توقف و حلقه زدن در این محل در حالی که سرود یار دبستانی را همصدا می خواندند، پس از نثار گل به یاد این شهید راه آزادی به تجمع خود پایان داده و قصد متفرق شدن داشتند که در این هنگام بسیجی ها به سمت دانشجویان آمده و با شعارهای "حیدر حیدر" و نزدیک شدن به دانشجویان قصد ایجاد درگیری با آن ها را داشتند که خوشبختانه با خونسردی دانشجویان موفق به نیل به هدف خود نشدند. اما با متفرق شدن دانشجویان بسیجی ها به سمت چند تن از دانشجویان حمله ور شده و آن ها را بازداشت نمودند.
بسیجی ها با همکاری کامل حراست دانشگاه دانشجویان را به مدت چند ساعت در بازداشت خود نگه داشته و به تهدید آن ها پرداختند و بعد از چند ساعت در حالی که وسایل شخصی و موبایل آن ها و نیز کارت ای دانشجویی شان را ضبط کرده بودند، آن ها را آزاد نمودند.
انتشار اخیر اسناد بسیار محرمانه دولت بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین آمریکا نشان می دهد او در تابستان 1999 طی پیامی کتبی به محمد خاتمی همتای ایرانی خود سپاه پاسداران ایران را مسئول انفجارهای الخبر در عربستان سعودی دانسته و خواستار استرداد متهمین این حادثه بوده است.
به گزارش بی بی سی ، این اسناد که توسط آرشیو امنیت ملی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا منتشر شده حاوی پیام هایی است که بین روسای جمهور وقت ایران و آمریکا مبادله شده است.
بر اساس این مدارک سازمان های اطلاعاتی آمریکا پس از دو سال مقاومت عربستان سعودی سرانجام به شواهد مربوط به بمب گذاری در پایگاه الخبر که منجر به کشته شدن 19 نظامی آمریکایی و زخمی شدن 400 تن دیگر شد دست پیدا می کنند.
بر اساس مدارک آرشیو امنیت ملی بیل کلینتون پس از "قطعی شدن" مسئولیت ایران در اندیشه حمله تلافی جویانه به این کشور بوده، اما چون به تازگی محمد خاتمی بعنوان یک چهره اصلاح طلب به قدرت رسیده بوده، از این اقدام صرفنظر می کند و در عوض پیامی از طریق سلطان نشین عمان به او ارسال می کند.
آقای کلینتون در این پیام می گوید "مدارک موثقی" دال بر "دخالت مستقیم" برخی اعضای سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و عربستان سعودی در طراحی و اجرای این عملیات در دست است.
وی می افزاید: "دولت ایالات متحده این نکته را مد نظر دارد که این بمبگذاری پیش از انتخاب شما رخ داده است."
رئیس جمهور وقت آمریکا همچنین بر "گام های مثبت" دولت خاتمی در مبارزه علیه فساد، تروریسم داخلی و فعالیت های جنایی بین المللی تاکید می کند و خواستار "اجرای عدالت در مورد افراد مسئول در این بمبگذاری که در ایران هستند و یا استردادشان به عربستان سعودی" می شود.
او از دولت ایران می خواهد متعهد شود به هر گونه "اقدام تروریستی" در جهان و بخصوص علیه شهروندان آمریکا پایان دهد.
بیل کلینتون این دو موضوع را مبنای بهبود روابط با ایران عنوان و تاکید می کند دولتش هیچ خصومتی با ایران ندارد و بدنبال بهبود روابط با دولت خاتمی است.
پاسخ خاتمی
چند هفته بعد در ژوئیه 1999 محمد خاتمی با وزیر خارجه وقت عمان ملاقات و پاسخ دولت ایران را به او می دهد.
بر اساس این پیام که توسط آرشیو امنیت ملی از طبقه بندی محرمانه خارج شده دولت وقت ایران اتهام های آمریکا را "نادرست و غیر قابل پذیرش" می خواند و تاکید می کند هیچ سازمان وابسته به جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه دخالتی در طراحی، پشتیبانی و یا اجرای این بمبگذاری نداشته است.
در پیام خاتمی گفته می شود دولت آمریکا خود به جای تعقیب و استرداد شهروندان آمریکایی که مسئول سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران بودند، به آنها مدال افتخار می دهد و اکنون بدنبال محاکمه و استرداد افراد مجهولی است که هیچ ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارند.
محمد خاتمی از بیل کلینتون می خواهد "مانع از ادامه حمایت برخی سازمان ها و موسسات دولتی آمریکا از عناصر و گروه های تروریستی" علیه ایران شود.
در پیام محمد خاتمی متقابلا تاکید شده است: "جمهوری اسلامی ایران هیچ نیات خصومت آمیزی علیه آمریکایی ها ندارد و مردم ایران نه فقط دشمنی ندارند بلکه برای مردم بزرگ آمریکا احترام قائلند."
اما افزوده مردم ایران باید از استقلال و حاکمیت ارضی خود در مقابل هر تهدیدی هوشمندانه دفاع کنند.
حالا تورا برده اند ؛نمي دانم از ان ساعتي كه مجيد گريه كنان زنگ زد كه تورا برده اند تا الان كه سپيده سر زده انگار برايم هزار سال گذشته. راستي الان كجايي ؟ كدام سلول بردنت
اصلا هنوز رسيده اي انجا از ان در بزرگ رد شدي بالاخره ؟ زنداني سياسي شدي اخر دختر!
شايد برده باشندت 34 شايد 25 شايد هم 15 نمي دانم هر كجايش رفتي، خوب چشم بگردان نوشته اسمي و نشانی ز دلتنگی بر گوشه اي بگرد و بخوان سرت را گرم مي كند.آخ عزيزم !
صبح كه افتاب از پنجره تابيد اولش دلش مي گيرد كه چرا بايد افتاب را از لاي نرده ببيني بعد با خودت مي گويي باشد همين هم خوب است همين نور يعني زندگي هست ،من هستم .
مي دانم اما بعدش فکر و خیال رهایت نمی کند میایی بیرون و خودت را با عجله میر سانی به خانه به مادرت فكر مي كني و به بابا به مجيد و مصطفي كه الان چه مي كنند و بعد ....
می دانم بعد می گویی یعنی بچه ها فهمیدند؟بعد سعی می کنی قیافه همه را یکبار مرور کنی...می دانم ..خوب می دانم .
اما عزیز دل نترس خيالت راحت ما هستيم، مگر چندتا خواهر مثل اعظم داريم ...
می دانی دلم از همين الان برايت تنگ شده به خدا ،برای صدا کردن هایت ،برای اسمت که می افتاد روی صفحه گوشی و برای چراغ سبزت که حالا خاموش است .
راستی مقنعه و مانتوي سورمه ايت را هم داده اند ؟چادر چه رويش گل هاي سفيد دارد نه ؟ان دمپايي ها ابي كه برايت مي گفتم را حالا مي بيني ؟ می دانی با همه انها دوست شو با شانه ات با دمپایی ها با مسواکت با خمیردندان حتی با ان چشم بند لعنتی با همه مثل من که هرشب با همه اشان حرف می زدم .
قران هم گرفتی؟! حتما بگیر از خانم زندانبان ، که پروازت می دهد کلام خدا و از ان دریچه توری کوچک بالای سلول می بردت بیرون و ازاد می شوی ، رهای رها ...
می دانم حالا هر روز گوشت را به در مي چسباني كه صدايي آشنا بشنوي ومنتظر که گاه به گاه آن در سبز رنگ با یک دریچه راه راه باز شود كه ..
می دانم همه این ها را می دانم حتی می دانم که روزی در بهت و حیرت در اهنی بزرگ به رویت باز می شود و بر می گردی هرچند دستانت را کمی جوهری می کنند...؛ اما اعظم خانم جانم هرچه می کنم باورم نمی شود ،وای رفتنت چه کردبا ما...
حالا چشم که می بندم می بینمت نشسته ای گوشه سلول و...به چه فکر می کنی دختر ..
دلم تنگ خنده هایت است ...
ملیحه صدر، فرزند امام موسی صدر، در آستانه ۱۴ خرداد، هشتاد و دومین سالگرد ولادت پدر، دلنوشته ای خطاب به او و برای سایت یاران صدر نوشته است که در زیر می خوانید:
- مادر جان … بیدار شوید… وقت دکتر دیر می شود!!
- بگذار بخوابم… کاش بیدارم نکرده بودی… با بابات بودم… چه خواب خوبی بود… خیلی وقت بود که خوابشان را ندیده بودم
- انشاءالله خیر است مادر جان. انشاءالله خبر خوب میشنویم.
انشاءالله مادر انشاءالله …
روز چهارشنبه بود، خواب مادر نسبت به همیشه سنگینتر بود. حالشان من را نگران کرده بود. آخه مدت هاست که فشارشان بالا و پایین میرود.
خواب شما را میدیدند بابا!
نمیدانم چقدر خوب ست که این صحبتها را بشنوید، آخه نمیخواهم بر فشارهای شما بیفزایم.
مادر از آن وقت ها تعریف میکردند، میگفتند که بعد از ازدواج با شما هیچ وقت احساس تنهایی نکردند، میگفتند که شما شریک واقعی زندگیشان بودهاید،
“بابات مادرم را که اسمشون ملیحه بود خیلی دوست داشتند، من مادرم را خیلی زود از دست دادم، چند ماه پس از ازدواجمان.
اما زندگی با بابات سبب شد که احساس تنهایی نکنم.
آخر نمیگذاشتند که من احساس تنهایی کنم.
مثلا اول زندگیمان رفتیم نجف. وقتی که میخواستند بروند درس، صدری را بغل میکردند و ما را میبردند خانه پسرعمویشان سید محمد باقر صدر، پیش خواهرشان فاطمه خانم و بانو بنت الهدى. میدانستند که ایشان پر مهر و محبتند و مواظب من هستند. حتی بانو بنتالهدى سعی کردند و به سرعت فارسی یاد گرفتند که با من هم صحبت باشند.
من آن وقت احساس تنهایی نکردم!!
رفتیم ایران، مدتی بعد آمدیم لبنان. در صور. کارهایشان بیشتر شده بود. روزها وشب ها با مردم بودند. از ام باقر و ام نزار میخواستند که من را تنها نگذارند.
من احساس تنهایی نکردم!!
مجلس اعلی شیعیان تشکیل شد، منتقل شدیم به بیروت.
بعد جنگ شروع شد. ساعتها در بالکن منتظرشان میشدم. راه ها خطرناک شده بود و ایشان این طرف و آن طرف میرفتند، نزد همة گروه های درگیر تا بلکه اوضاع آرام شود.
ترس .. ناآرامی.. ولی با آن همه، حتى آن وقت هم احساس تنهایی نکردم.
آخ ملیحه جان.. آن کسی که آنقدر آقا موسى مواظبش بود، الان ۳۲ سال است که احساس تنهائی میکند.
الان کجاست؟ چکار میکند؟ لباسش کم نیست؟ فشارشان چطوره؟…..
من لباسشان را تهیه میکردم، میگشتم تا خوب وخنک باشد… بابات همیشه فشارشان پائین بود ولباسهایشان از شدت ضعف خیس عرق میشد،
دست هایشان درد میکرد، چون همیشه مردم میکشیدند که ببوسند، ولى بابات خوششان نمیآمد ودستشون را از دست مردم میکشیدند.
از هرجا که بودند، برایم نامه مینوشتند، و مرا در جریان کارهایشان میگذاشتند. درسته که سفرهایشان بعضی وقت ها طولانی بود ولی این دفعه فرق داشت…
این دفعه نامه ننوشتند، به من خبر از اوضاع واحوالشان ندادند، من را در جریان برنامههایشان نگذاشتند.
آخ من ایندفعه احساس تنهائی میکنم، من ۳۲ سال است احساس تنهائی می کنم”
پدر جان
شما رفتید و مادر را با خود بردید
درست است که جسم ایشان با ماست ولی روحشان با شماست.
تا وقتی که قدرت داشتند، سخت و مسئولانه ایستادند و ما را تربیت کردند و به مردم صبر کردن را آموختند. ولی الان دیگر خسته و تسلیم شدهاند. به زندگی خود مینگرند ودر تلاطم افکار خود غرق هستند، چشمهایشان منتظر شماست. منتظر شما که روزی از در درآئید و باز هم برایشان مثل همیشه از کارهایتان بگوئید.
مادر احساس تنهایی میکند پدر جان!
باز گردید تا شاید مادر به ما برگردد، من دیگر تحمل دوری او را ندارم.
پدر جان! مادر با ماست ولی با ما نیست؛ دقیقاً مثل شما که با ما هستید و با ما نیستید!
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تاکید کرد که هنوز ابلاغیهای در خصوص شکایت دولت از او به دستش نرسیده است.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، الیاس نادران در بخش از گفتگوی خود با تهران امروز، اظهار داشت:« اگر ابلاغ کنند من آمادگی پاسخ دادن را دارم. قبلا هم دولت از من شکایت کرده بود که به مسئله مدرک تحصیلی آقای رحیمی مربوط بود. من برای توضیح در مورد این پرونده رفتم اما بعد مشخص شد که این شکایت بلاوجه و حق با من بوده است.»
وی افزود:«اکنون هم مشکلی ندارم. این بار هم اگر چیزی به من ابلاغ شود، میروم و مسائل ایشان را مطرح می کنم اما هنوز چیزی به من ابلاغ نشده است. مسائلی هست که اگر جلسه بگذارند آنها را بیان میکنم و همه متوجه آن خواهند شد. »
نادران در مورد توقف شکایت او و رحیمی از یکدیگر در کمیسیون اصل 90 تصریح کرد:« این پرونده متوقف نشده و در جریان است. من نه پس گرفتم و نه منصرف شدم.»
وی خاطر نشان کرد:« من به صورت جدی شكایت خود از آقای رحیمی را پیگیری میكنم و متوقف شدن پرونده شكایت را به دلیل عدم پیگیری تكذیب مینمایم چرا كه سرانجام این شكایتها باید مشخص شود.»
یك عضو ارشد شورای مركزی مجمع روحانیون مبارز گفت: هركس كه راه امام را بشناسد، قبول داشته باشد و به آن عمل كند، پیرو راستین امام(ره) خواهد بود.
حجتالاسلام و المسلمین علیاكبر محتشمیپور در گفتگو با ایسنا، تاكید كرد: مردم، ویژگیهای اصلی راه امام و پیروان راستین امام(ره) را میدانند و میشناسند.
وی با بیان اینكه " وقتی افراد به راه امام عمل كنند، پیروان واقعی این راه خواهند بود" درباره برخی از مهمترین ویژگیهای راه امام گفت: یكی از مهمترین ویژگیهای راه امام، صداقت، پرهیز از دروغ، افترا، تهمت و غیبت است.
دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ابران، گفت: وحشی گری اخیر رژیم صهیونیستی از یك سو موجب عیان شدن هر چه بیشتر مظلومیت مردم فلسطین شد و از سوی دیگر موجب سرافكندگی حامیان پلید رژیم غاصب اسرائیل است.
محمد سلامتی در گفتگو با کمیته رسانه های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با اشاره به حملة رژیم صهیونیستی به كشتی های حامل كمك دوستانه مردم كشورهای مختلف جهت مردم محاصره شده غزه، بیان داشت: این حملة بی شرمانة جنایتی وصف ناشدنی است،که موجب كشته و مجروح شدن ده ها تن از سرنشینان آن كشتی شده است،
وی تصریح کرد: این حرکات، جنایتی علنی علیه همة معیارهای انسانی و بشری است.
سلامتی این وحشی گری رژیم صهیونیستی را، از یك سو موجب عیان شدن هر چه بیشتر مظلومیت مردم فلسطین بیان داشت و از سوی دیگر موجب سرافكندگی حامیان پلید رژیم غاصب اسرائیل ارزیابی کرد.
دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با بیان این مطلب که اینگونه جنایت، لزوم حمایت جدی تر دنیا از مردم مظلوم فلسطینی را محرز ساخته است، خاطرنشان کرد: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن محکومیت چنین اعمالی، اعلام می دارد مجامع بین المللی از این پس هیچ توجیهی برای رفتارهای محافظه كارانه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی نخواهند داشت.
وی در پایان تصریح کرد: سازمان بر این باور است که این مجامع می بایست بلادرنگ برای محكومیت و مجازات رژیم سفاك صهیونیستی اقدام كنند و از همگان درخواست داریم، به صورت بسیار جدی پیگیر مجازات رژیم مزبور در مجامع بین المللی باشند.
مجید دری دانشجوی دربند که به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است براساس حکم دادگاه تجدید نظردر تاریخ ۱۸ تیر ماه به زندان ایذه تبعید خواهد شد .
به گزارش خبرنگار کلمه مجید دری روز هجدهم تیرماه سال گذشته بازداشت وهمچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . وی در دادگاه اولیه به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد اما در دادگاه تجدید نظر حکمش به شش سال حبس قطعی کاهش یافت. حکمی که قرار است پنج سال از آن به دلیل اتهام اقدام علیه امنیت ملی در زندان ایذه اجرا شود .
با توجه به اینکه یک سال از زندان این فعال دانشجویی به زودی به پایان می رسد و حکم تبعید اش به زندان ایذه نیز هفته گذشته به وی ابلاغ شده است بیم آن می رود که به زودی این حکم اجرا شود .
خانواده مجید دری حکم پنج سال حبس در تبعید را بسیار سنگین می دانند و به آن معترض اند . حکمی که به عقیده آنان به شدت ناعادلانه است.
مجید هم نسبت به این حکم و تبعید در زندان ایذه معترض است و به همین خاطر تاکنون چهار بار به صورت کتبی تقاضای ملاقات با دادستان تهران را در زندان اوین داده است اما تاکنون دادستان واکنشی به درخواست او نشان نداده است . او حتی در دیدار هفته گذشته خود با نماینده دادستان در زندان اوین بار دیگر این در خواست خود را اعلام کرده است .
مجید دری و خانواده اش از دادستان تهران می خواهند که ضمن ملاقات با مجید به حرفهای او گوش دهد و از تبعید وی به زندان ایذه خودداری کند.
” مجید دری یکی از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل برای دانشجویان بوده است . این دانشجویان محروم از تحصیل به عنوان دانشجوی ستاره دار در جامعه شناحته شده اند آنها در روزهای قبل از انتخابات، اعتراض های گستردهای را علیه محمود احمدینژاد، انجام دادند. احمدینژاد در مناظرهها ی انتخاباتی اش ادعا کرده بود که هیچ دانشجوی ستارهداری در دورهی او وجود نداشته است.
شیوا نظر آهاری ، مجید دری، و ضیا الدین نبوی، دانشجویان محروم از تحصیلی هستند که همچنان در زندان اوین هستند.
علیرضا بهشتی شیرازی دیروز پس از تحمل چند ماه حبس در بند امنیتی وزارت اطلاعات پس از ملاقات با دادستان تهران به اندرزگاه هفت اوین منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه بهشتی شیرازی هفته گذشته درخواست کرده بود با جعفری دولت آبادی دیدار کند. وی به تداوم بازداشت خود در بند امنیتی پس از چند ماه انفرادی و اتمام بازجویی ها اعتراض داشت. در همین حال دادستان تهران پس از دیدار با بهشتی شیرازی دستور داد تا وی به بند عمومی منتقل شود. بهشتی شیرازی هم اکنون به بند هفت اوین فرستاده شده است. در بند هفت اوین تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ازجمله محمد نوری زاد و محسن میردامادی نیز نگه داری می شوند.
سید علیرضا بهشتی شیرازی مشاور ارشد مهندس موسوی و سر دبیر روزنامه کلمه سبز به همراه جمع دیگری از مشاوران مهندس در ۷ دی ماه بازداشت شد و پس ازماهها بلاتکلیفی و بدون آنکه هیچ گونه دلیلی برای باز داشت به او یا وکیلش اعلام شود در زندان است.
به گزارش کلمه،اما تمدید قرار بازداشت علیرضا بهشتی شیرازی پس از آن صورت گرفته که بر اساس گزارشات رسیده به کلمه مشاوران دربند مهندس موسوی به دلیل ملاقات خانواده هایشان با مراجع قم و دادخواهی از آنان برای عزیزان دربندشان از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی به شدت تحت فشار قرار گرفته اند و با برخوردهای تند آنان مواجه شده اند.
بر اساس اخبار رسیده علیرضا بهشتی شیرازی در طول دوران بازداشت به شدت برای اعتراف از سوی بازجویان تحت فشار بوده است .اما وی به خواسته های بازجوها تن نداده است.
اقدام دادستان تهران در بهبود وضعیت این زندانی حرکتی مثبت در جهت اعمال درست قانون تلقی می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
حمله ددمنشانه رژیم غاصب صهیونستی به ناوگان صلح حامل کمک های بشردوستانه که منجر به کشته و زخمی شدن دهها تن گردید، تالم و تاثر جهانیان را بر انگیخته است. هر چند این برخوردهای خشونت بار و ضد حقوق بشری برای نخستین بار نیست که از سوی این رژیم غاصب صورت می پذیرد، اما این بار هجومی چنین وحشیانه در آبهای آزاد برخلاف قوانین بین المللی بوده و از هر جهت وخیم تر و ضد انسانی تر از اعمال گذشته این رژیم به شمار می رود.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم این جنایت وحشیانه را محکوم می نماید و انتظار می رود تمامی کشورهای آزادیخواه جهان نیز ضمن محکوم کردن رژیم صهیونیستی با تمام توان در برابر این تهاجم بایستند و به دفاع از مردم فلسطین برخیزند.
والسلام
11 / 3 / 89
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
بهمن احمدی امویی ، روزنامه نگار پس از ۷۲ روز آزادی موقت ، نهم خرداد ماه امسال دوباره به زندان اوین بازگشت .بهمن احمدی امویی در شامگاه ۳۰ خرداد ماه سال گذشته در منزل شان بازداشت و راهی زندان اوین شد . این روزنامه نگار در دادگاه اولیه ای که برایش تشکیل شد به هفت سال و چها ر ماه زندان محکوم شد . اما سپس در دادگاه تجدید نظر حکمش به پنج سال حبس قطعی تبدیل شد . او در ۲۷ اسفند ماه سال گذشته با تودیع وثیقه پانصد میلیونی بهطور موقت ازاد شد
به گزارش کلمه ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار در یادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کرده ،بازگشت دوباره همسرش را به اوین روایت کرده است که به این شرح است
بهمن عزیزم دیروز ساعت پنج عصر به اوین بازگشت .با روحیه ای قوی و محکم
بازگشت بهمن به اوین داستانی دارد ساده ، به سادگی خودش ،به سادگی و شفافیت قلب پرمهرش .به قول خودش به سادگی یک مرد لر
داستان این جوری شروع شد : هستم خردادماه ،مردی که خودش را ازماموران دادسرای اوین معرفی می کرد در یک تماس تلفنی به بهمن گفت :” باید امروز به اوین بازگردی و تا به حال هم دیر کرده ای .”
وقتی تلفن همراهش زنگ خورد در راه دندانپزشکی بود .بهمن آخرین بار که دو سه –هفته پیش بوده برای پیگیری وضعیتش به دادستانی تهران رفته و پرسیده بود چه وقت باید به زندان بازگردد؟ که آنها گفته بودند هروقت زمانش برسد خودمان به تو زنگ می زنیم ،لازم نیست شما مراجعه کنید. و حالا آقای مامور دادستانی به بهمن زنگ می زند و می گوید همین حالا باید به اوین بازگردی و تا حالا هم دیر کرده ای !با خودم می گویم آن مامور که کاره ای نیست اما تصمیم گیران با خودشان چه فکری می کنند که حاضر نیستند مثلا یک هفته یا حتی دو- سه روز زودتر به یک زندانی خبر بدهند که مرخصی ات در فلان تاریخ تمام می شود .
البته چینن اتفاقی معمولا در باره زندانی های سیاسی می افتد و نه مثلا زندانی مواد مخدر و یا سرقت و یا اختلاس .
زندانیان غیر سیاسی می دانند که چه روزی به مرخصی می روند و چه روزی مرخصی شان تمام می شود .فقط این زندانی های سیاسی هستند که لابد از نظر دست اندرکاران ، زندگی و خانواده و برنامه ای ندارند .
آپارتمان کوچک ما مدتی بود که دچار مشکلات لوله کشی و نشت آب شده بود و به همین دلیل کف پوش خانه هم آسیب دیده بود .چند روز پیش وضعیت به گونه ای شد که تصمیم گرفتیم تعمیرات ضروری ساختمانی را انجام بدهیم.وقتی خانه را برای تعمیرات به هم ریختیم ،بهمن به این فکر افتاد که دیوارها را هم با صرف هزینه اندک کاغذ دیواری کند تا به قول خودش زندگی در آپارتمانی که خیلی کوچک است ،قدری دلپذیرتر شود
حالا فکرش را بکنید درست در روزهایی که خانه ما به هم ریخته است و کارگران مشغول کار، به بهمن زنگ می زنند که باید همین امروز به زندان بازگردی .در همین حال فردای همان روز من باید در دادگاه حاضر می شدم.بهمن تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که به مامور اوین بگوید من امروز نمی آیم و فردا می ایم.چرا که تصمیم گرفته بود که هرجور شده هم تا دادگاه مرا همراهی کند و هم به قول خودش وضع به هم ریخته خانه را خیلی سریع سر و سامان بدهد. به همین خاطر شب تا صبح روزی که باید به زندان بازمی گشت کار کرد و از کارگران ساختمانی خواست که فردا بیایند و با سرعت کار کنند تا بتواند قبل از عصر–نهم خردادماه –در حالی که خانه مرتب شده به زندان بازگردد.خیلی تلاش کرد اما متاسفانه موفق نشد.
بسیاری از دوستان تماس می گرفتند که به این دلیل برای خداحافظی به منزل تان نمی آییم که می خواهیم این ساعتهای باقی مانده را تنها باشید،چون معلوم نیست بهمن دوباره چه وقت بازگردد.من تشکر می کردم بی اینکه به آنها بگویم که در ساعتهای باقی مانده بهمن از این سو به آن سو می رود تا بنایی تمام شود ،ا زاین سو به آن سو می رود تا تند و تند وسایل خانه را جابجا کند ،که پرده ها را بزند ،که کارتن های کتاب را از این سو به آن سو می کشد که شاید قبل از رفتن بتواند در کتابخانه بچیند و خیلی کار های دیگر.
عرق می ریزد و در همان حال بارها به ساعتش نگاه می کند که نکند به موقع به زندان بازنگردد .چون به مامور دادستانی گفته ساعت شش نهم خردادماه بازمی گردم ،می خواهد قبل از اینکه عقربه ها از ساعت شش عبور کندمقابل در بزرگ اوین باشد.
آنقدر ساعت را نگاه می کند که نکند دیر شود که امیر کوچولو که برای خداحافظی با دایی بهمن اش آمده می گوید :”دایی بهمن زندان رفتن که این همه عجله ندارد .”
همه تلاش های بهمن برای سامان دادن خانه کوچک مان بی نتیجه می ماند و می گوید :”ژیلا جان !واقعا می بخشی که من می روم زندان و تو باید اینجا این همه زحمت بکشی ”
و من می مانم که چه جوابی به بهمن بدهم .بگویم که جوری پوزش می خواهی که انگار به گردش و تفریح می روی و من را با این همه کار تنها می گذاری؟!یا انگار خودت خواسته ای که من را تنها بگذاری.
می دانم که هیچ کدام از این حرفها قانعش نمی کند .فقط می گویم نگران نباش !اتفاقا انجام اینطور کارها این روزها سرگرمم می کند و تحمل نبودنت را راحت تر می کند.
در روز یکشنبه 9/3/89 همزمان با گذشت 6 ماه از بازداشت میلاد اسدی دانشجوی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و همچنین تداوم بازداشت علی پرویز و سهیل محمدی، برخی از همکلاسی های وی در پاسخ به فراخوان روزه سیاسی که از طرف دانشجویان این دانشگاه اعلام گردیده بود، روزه گرفتند و مراسم افطار خود را به یاد دوستانشان میلاد اسدی، سهیل محمدی و علی پرویز در جلوی زندان اوین برگزار نمودند. دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در این مدت طولانی که همچنان همکلاسی هایشان در زندان اوین به سر می برند، بارها به ادامه بازداشت ها و احضار ها دست به اعتراض با روش های مختلف زده اند و خواستار آزادی همه ی دانشجویان دربند بالاخص هم دانشگاهیانشان شده اند.
این بار نیز در حرکتی خود جوش و به منظور نشان دادن حمایت همیشگی از یاران دربندشان با در دست داشتن عکس هایی از این سه آذر اهورایی و همچنین دست نوشته های همکلاسی هایمان را آزاد کنید، ما همه میلاد، علی و سهیل هستیم و... در جلوی درب اصلی زندان اوین گرد هم آمدند و سپس روزه خود را افطار نمودند.
دانشجویان این دانشگاه در فراخوان روزه سیاسی خود اعلام نموده اند که تا آزادی بی قید وشرط دوستانشان دست از انجام اعتراضات برنخواهند داشت و حتی وارد فاز جدیدی از اعتراضات خواهند شد و همه این ها را نتیجه رفتار ناعادلانه و غیر منطقی با دانشجویان دانسته اند.
آیت الله موسوی اردبیلی با بيان اينكه اخيرا در خصوص بنیانگذار جمهوری اسلامی و زحماتي كه در دوره ايشان كشيده شده، گاهي كم لطفي ميشود، گفت: امام (ره) شخصيتي استثنايي بود كه تكرار او بسيار بعيد به نظر ميرسد. درست است كه امام در ميان مردم و هميشه با آنان همراه بود و مردم صحبتهاي ايشان را از رسانهها ميشنيدند اما بسياري از جلوههاي شخصيتي ايشان بر مردم پوشيده مانده است.
به گزارش ايلنا، آيت الله موسوي اردبيلي در پايان درس خارج فقه خود، به مناسبت فرا رسيدن ايام سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره) با ذكر خاطرهاي از امام (ره) گفت:يادم هست يكي از بزرگان كه آقاي بسيار محترمي بود و امام هم به ايشان خيلي احترام ميكرد، اوايل انقلاب با لحني تند و گزنده نامهاي خطاب به امام نوشت. برخي افراد به اين فكر بودند كه بايد با ايشان برخورد شود ولي من مخالف بودم. نهايتا رفتم پيش امام و گفتم: نامه فلان آقا را شما ديدهايد؟ گفتند: ديدهام. گفتم: نظرتان چيست؟ فرمود: منظورتان چيست؟ ميخواهيد با ايشان برخورد كنيد؟ گفتم: من چنين عرضي نكردم، ميخواستم ببينم نظر شما چيست؟ گفتند: مراقب باشيد كوچكترين برخوردي با ايشان صورت نگيرد. بعد صحبتها و مسايل ديگري بود كه لازم بود با ايشان در ميان بگذارم و در مورد آنها نظر ايشان را جويا شدم. بعد از اتمام جلسه كه از خدمت ايشان خارج شده بودم دوباره مرا خواستند و فرمودند؛ مراقب باشيد مبادا به آن آقا جسارتي شود. اين از نادر مواردي بود كه امام اين طور روي مطلبي تاكيد و اصرار ميكردند.
وي با ذكر مطلبي ديگر از مرحوم امام (ره) عنوان كرد: روزي در خدمت ايشان در مورد برخي اشخاص صحبت شد. ايشان گفتند ”برخي از اينها تا آنجا كه من ميشناسم آدمهاي خوب و متديني هستند“. يكي از آقايان گفت اينها شما را قبول ندارند. امام فرمود قبول نداشته باشند، مگر من اصول دين هستم، من هم فردي هستم مانند افراد ديگر، ممكن است كسي مرا قبول كند كس ديگر هم قبول نكند. من در زمان حيات امام نيز اين مطلب را در نماز جمعه گفتم.»
آيت الله موسوي اردبيلي خاطرنشان كرد: متاسفانه زمانه به گونهاي شده كه جوانهاي ما كه امام را درك نكردهاند تحت تاثير تبليغات سوء مغرضين و يا حتي برخي دوستان نادان قرار ميگيرند و شخصيت امام به گونهاي براي آنان ترسيم ميشود كه با واقعيت منطبق نيست. اكنون برخي مطرح ميكنند كه چرا زمان امام فلان مساله پيش آمد يا فلان قضيه رخ داد، اينها نميدانند كه مسايلي را كه در آن زمان پيش آمد كرده بايد با در نظر گرفتن شرايط همان زمان بررسي كرد و نميتوان يك مساله تاريخي را بدون توجه به شرايط زمان و مكان آن مورد نقد قرار داد.
وي ادامه داد: مساله جنگ در زمان مرحوم امام مساله بسيار مهمي بود كه تمام امور كشور از خرد و كلان تحت تاثير آن بود. مسايل زيادي در زمان امام اتفاق افتاده كه مردم جزئيات آن را نميدانند و شايد به صلاح هم نباشد كه فعلا بازگو شود، ولي اجحافي كه اكنون نسبت به امام صورت ميگيرد اين است كه تمام ابعاد وجودي ايشان به ديد مردم گذاشته نميشود و گروههاي سياسي براي پيشبرد اهداف خودشان هر يك آن جلوهاي را كه خود تمايل دارند بزرگنمايي ميكنند. اگر قرار بر بازگو كردن جريانات زمان امام باشد، بايد تمامي آن جريانات بدون كم و كاست و بدون گزينش و تفسير به راي، به مردم گفته شود.
اين مرجع تقليد در پايان گفت: توصيه من به تمامي علاقمندان انقلاب و امام اين است كه در رفتار و عملكرد خود دقت نمايند و بدانند كه اگر خداي نكرده به خاطر عملكرد آنان در ذهن جوانان شك و ترديدي نسبت به امام و اصالت اين انقلاب كه با خون شهيدان بسياري آبياري شده است، پيدا شود، ضايعهاي جبرانناپذير خواهد بود و يقينا در پيشگاه حق تعالي مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز تهران، مدعی شد "دوم خردادی ها و میرحسین موسوی تلاش میکنند تا قدرت را بگیرند، چون میدانند اگر در رأس قدرت باشند میتوانند بسیاری از چیزها را قلع و قمع کرده و صفحه را برگردانند." وی همچنین ادعا کرد "الان اتاق فرمان و فکر فتنه تلاش میکند تا موسوی و کروبی دستگیر و تا مدتها تبدیل به سوژه شوند."
بین خانواده و خویشان هم جایگاهی ندارند
احمد سالک، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز تهران، طی مصاحبه با روزنامه جوان، با بیان اینکه "زمین برای موسوی و کروبی تنگ شده و هر جا هم میروند حزباللهیها جلوی در خانهشان شعار مینویسند"، ادعا کرد "این دو نفر دیگر در خانهشان و بین قوم و خویشانشان هم جایی ندارند. خودشان هم علاقهمندند دستگیر شده تا قهرمان شوند ولی سیاست جمهوری اسلامی این است که اینها لاشه سیاسی شوند، یا فرار کنند یا همین طور توی این لجنها دست و پا بزنند. الا اینکه خودشان را بکشند بالا، توبه کنند و بیایند بگویند جرمهایی که کردهایم قوه قضائیه بیاید رسیدگی کند، آن وقت مردم یا اینها را میبخشند یا مجازات میکنند."
مجبورند بچه های پراکنده را جمع کنند
این روحانی حامی دولت همچنین مدعی شد " الان اتاق فرمان و فکر فتنه، تلاش میکند تا موسوی و کروبی دستگیر و تا مدتها تبدیل به سوژه شوند و بچههایی که از دوروبرشان پراکنده شدهاند دوباره جمع شوند."
سالک بدون استناد به شواهد و اسناد، و صرفا بر اساس اغراض سیاسیِ خود ادعاکرد گفت: "در فتنه بعد از انتخابات اینها چند هدف را دنبال میکردند خودشان هم به آن اذعان داشتند. یکی اینکه بهزاد نبوی گفته بود ما یکبار کمر رهبری را در تیرماه 78 شکستیم، این بار هم باید این کار را بکنیم و یا اینکه موسوی خوئینیها گفته بود باید خامنهای را از تخت پایین بکشیم یا محمد خاتمی که گفته بود سقوط احمدی نژاد سقوط رهبری است و امثال اینها که زیاد است. البته عوامل خارجی هم در فتنه اخیر دخیل بودند مثل جین شارپ و دیگران که به نوعی تأثیرگذار بودند."
وی ادامه داد: "وقتی موسوی از چند بمبگذار حمایت و آنها را تأیید میکند یعنی این که حبلالله المتین را رها کرده و ته چاه سقوط کرده است. اینها دیگر تمام شدهاند و در آن ته چاه دارند دست و پا میزنند."
انتقاد از اصولگرایان منتقد دولت
سخنگوی جامعه روحانیت همچنین ادامه داد: "من با برخی از این آقایان(اصولگرا) جلسه گذاشته و گفتهام که این چه مواضعی است که شما میگیرید. یکی از این آقایان در جواب به من گفت من دیگر کاری به سیاست ندارم، میروم به گوشهای و سرم در کار خودم است.
خب این شد جواب. آقا(رهبری) امروز تنهاست شما باید بروی و دفاع کنی . چطور میشود که آدم این طور میشود؟
آنچه بچه حزب اللهی ها می خواهند
سالک در ادامه گفت: "همینهایی که به عنوان پشتوانه انقلاب بودند، چگونه فرزندانشان به جان بیتالمال افتادند. مبارزه با مفاسد اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی عامل دیگری است تا فتنه شکل بگیرد. اینها هر کدام عوامل مختلفی است که میدان عمل دارد. چرا جریان دوم خرداد و موسوی تلاش میکند تا قدرت را بگیرد چون میدانند اگر در رأس قدرت باشند میتوانند بسیاری از چیزها را قلع و قمع کنند و صفحه را برگردانند. چرا بچههای حزباللهی و ولایتی میخواهند که رئیس جمهور بیاید و دور آقا باشد برای اینکه میدانند اگر این کلید قدرت دست نامرد بیفتد چه اتفاقی خواهد افتاد. بیداری و بصیرت چگونه محقق میشود؟"
این روحانی اصولگرا، چندی پیش نیز مدعی شده بود "با رجوع به عملکرد موسوی شاهد هستیم که وی در فتنه های پس از انتخابات، سردمدار فتنه گران بوده و در این زمینه برنامه های دیکته شده خارج از کشور را اجرا می کند."
محمد صادق جوادی حصار آزاد شد.
به گزارش تحول سبز، محمد صادق جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و رئیس شاخه خراسان که از تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۸۸ در بازداشت بود، از زندان آزاد شد.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از ظهر امروز به مناسبت بزرگداشت شهادت کیانوش آسا دانشجوی این دانشگاه تجمع کردند.
به گزارش دانشجونیوز این تجمع در پی فراخوان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از ساعت 12 ظهر امروز در مقابل دانشکده مهندسی شیمی آغاز شد.
بیش از 400 دانشجوی دانشگاه علم و صنعت با سردادن شعارهایی یاد و خاطره کیانوش آسا دانشجوی این دانشگاه را گرامی داشتند.
در این تجمع حراست دانشگاه علم و صنعت با همکاری تعدادی از بسیجی های این دانشگاه اقدام به فیلمبردای از دانشجویان و تهدید آنان کردند.
کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت در روز 25 خرداد سال گذشته توسط شلیک نیروهای نظامی جان سپرد. جسد وی پس از مدتها در اختیار خانواده اش قرار گرفت.
در شگفتم از سازمان های مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است می بینند و جنایتکاران را به محاکمه نمی کشانند و علیه آنان اقدام نمی کنند.
سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از بانوان فرهنگی و دانشگاهی در آستانه سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا ضمن تبریک این روز به حضار، جنایت اخیر رژیم صهیونیستی را محکوم و خواستار توجه بیشتر مجامع بین المللی شد و بار دیگر بر راهکار پیشنهادی خود به سران سازمان کنفرانس اسلامی در دوحه یعنی رفراندوم با حضور همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و نیز انبوه آوارگان فلسطینی در سراسر دنیا تأکید کرد.
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در پی می آید:
در آغاز لازم می دانم از زبان خودم و از زبان شما زنان فرهیخته و همه زنان و مردان آزاده ایران عزیز مراتب انزجار خود را از فاجعه ننگینی که در آبهای بین المللی نزدیکی غزه رخ داد اعلام کنم.
رژیم صهیونیستی که علاوه بر قتل عام و سرکوب هر روزه مردم مظلوم فلسطین مدتها است که با محاصره غزه قهرمان می کوشد چهره تروریسم دولتی را با کشتار تدریجی این ملت مظلوم نشان دهد، حال که عده ای از خیرخواهان را از ملیت های مختلف که به قصد رساندن کمک های ابتدایی به غزه با دستهای تهی به آن سو حرکت کردند آنان را با قساوت قتل عام می کند و به خاک و خون می کشد.
در شگفتم از شورای امنیت سازمان ملل که به سادگی کشورهایی مستقل که می خواهند از حق قانونی و شرعی خود با رعایت مقررات بین المللی استفاده کنند مورد تحریم و تهدید قرار می دهد، ولی در برابر جنایاتی اینچنین بزرگ ساکت می نشینند یا بعض حرکت های صوری آن با مخالفت و وتوی قدرت های بزرگ روبرو می شود و جنایت کار را گستاخ تر می کند.
در شگفتم از سازمان های مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است می بینند و جنایتکاران را به محاکمه نمی کشانند و علیه آنان اقدام نمی کنند.
و شگفتی بزرگ تر از کشورهای اسلامی و عربی است که چرا از توهم چندین ساله خود بیرون نمی آیند و در کنار ملت فلسطین و آرمان آن قرار نمی گیرند. در نتیجه هم جنایتکار به جنایات خود ادامه می دهد و هم متوهمان را تحقیر می کند. مطمئن هستم که اگر این کشورها به خواست ملتهاشان قاطعانه در کنار آرمان فلسطین قرار گیرند متجاوز و حامیان او را بر سر جای خود خواهند نشاند.
راه کار اساسی نیز همان است که در اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در دوحه پیشنهاد دادم و مورد استقبال قرار گرفت: رفراندوم با حضور همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و نیز انبوه آوارگان فلسطینی در سراسر دنیا. راه کار دموکراتیک که منجر به اجرای عدالت و نیز برقراری ثبات و صلحی واقعی و پایدار خواهد شد.
ضمن همدردی با همه قربانیان و آسیب دیدگان این جنایت بزرگ رفتار جانیان و حامیان آنان را شدیداً محکوم می کنیم و مطمئن هستم که ملتهای جهان فریاد خود را رساتر از گذشته علیه اسرائیل جنایتکار خواهند زد.
پیشاپیش ولادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به شما زنان فرهیخته تبریک عرض می کنم.
تقارن سالروز میلاد حضرت زهرا با زادروز تولد حضرت امام را نشانه ای می دانیم از ارتباط معنوی و فکری انقلاب اسلامی با شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر رایج درباره حضرت فاطمه سیده نساء العالمین (سرور زنان جهان) است. ولی تعبیر دیگر به روایت شیعه و سنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که عظمت حضرت زهرا را از اینکه فقط سالار زنان عالم باشد بالاتر می برد و آن اینکه خدا به خشم فاطمه خشمگین و به خشنودی او خشنود می شود.
نمی گوید فاطمه به خشم و خشنودی خدا خشمگین و خشنود می شود، بلکه ملاک خشنودی و خشم خداوند فاطمه است و این یعنی فاطمه معیار انسانیت است، چرا که کمال انسانی در این است که خشنودی و خشم او خشنودی و خشم خدا باشد.
همین جمله کافی است تا اولا عظمت آن حضرت را نشان دهد. ثانیاً جایگاه زن را در بینش اصیل اسلامی که زنی چون فاطمه را معیار و ملاک انسانیت شناخته است مشخص کند و فاصله این بینش را با بینش های تنگ و تاریک تاریخی درباره زن چه به نام اسلام و چه به نامهای دیگر نشان می دهد. البته طبیعی است که این بینش روشن و والا اگر باشد نتایج حقوقی، فقهی، اخلاقی و اجتماعی بزرگی هم درباره زن و جایگاه و حقوق او خواهد داشت.
زنان در جریان انقلاب اسلامی نقش ممتازی داشتند. اگر نهضت مشروطیت بیشتر، نهضتی مردانه بود و به همین جهت آنگونه که شاید و باید حقوق و منزلت زن در آن مورد توجه قرار نگرفت، از جمله حق رأی زنان، انصاف این است که در انقلاب اسلامی حضور زنان چشم گیر و در بعضی از موارد از حضور و تأثیر مردان پررنگ تر و مؤثرتر بود. البته نباید نظرات روشنگر و متفاوت حضرت امام هم در پویایی حرکت زنان و دستیابی ایشان به بخش مهمی از حقوقشان را نادیده گرفت. گرچه معتقدم که هنوز واقعاً حق زنان آنطور که باید و شاید و شایسته زمان است ادا نشده است.
در جریانات اخیر هم باز حضور آرام، موقر و محکم زنان را که حق اساسی خود و دیگران را که مورد تأیید انقلاب و قانون اساسی بود می طلبیدند می بینیم و باز هم باید انصاف داد که مدنی بودن جنبش و اعتراص مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت که نشانه رشد جامعه است تا حد زیادی مدیون حضور متین و موقر زنان بود و هست. گرچه با کمال تأسف پاسخ این حضور مسالمت آمیز برخورد خشونت آمیز بود و در نتیجه آنچه می توانست موجب تقویت نظام و پایدارتر شدن وحدت ملی گردد سبب ایجاد نگار خاطرها و نگرانی ها و کدورتها شد و بیشترین آسیب را به خود نظام و چهره آن زد و به راه اندازی امواج اتهام های ناروا و دروغ پردازی ها و جنگ های روانی نیز بر زشتی ماجرا افزود.
صرف نظر از اینکه آنچه رخ داد با معیارهای قانون اساسی و راه راستین امام و موازین مورد تأیید انقلاب و مردم ناسازگار بود امروز عده ای از زنان خوش سابقه، فرهیخته و فعال از قشرهای مختلف تحت بازداشت و فشار قرار دارند و حتی در میان قربانیان این حوادث هم زنان را می بینیم. چه خوب بود که ما شاهد آزادی همه زندانیان و رفع فشارها باشیم و مناسب تر این که این گام با آزادی زنان و جبران خسارتهای روحی و معنوی که به آنان وارد آمده است به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها برداشته شود.
زن در چه موقعیتی قرار دارد؟
جایگاه زن مسلمان ایرانی چیست؟ البته زنان اعم از مسلمان و غیرمسلمان محترم اند و همه زنان نیز باید از حق و منزلت شایسته برخوردار باشند، ولی من اگر از زن مسلمان سخن می گویم به لحاظ اکثریت است.
زن یکی از دو رکن انسانیت و برخوردار از همه قوا و استعدادهایی است که انسان را انسان می کند و دارای اختیار و مسؤولیت اخلاقی و اجتماعی برای بارور کردن آنها.
البته پاره ای از کارکردها و نقش ها را آفرینش و طبیعت به عهده زن گذاشته است که به تناسب آن نیز باید از حقوق و تکالیف ویژه صحبت کرد. ولی اینها مربوط به عوارض هستی انسان است نه جوهر آن و به هیچ وجه لطمه ای به تساوی حقوق زن و مرد در گوهر انسانی و برخورداری از حقوق و تکالیف متناسب با آن نمی زند.
باید آن دیدگاه که زن را برای مرد می خواست و ملاک انسانیت را مرد به حساب می آورد به بایگانی تاریخ سپرد، ولی این را از یاد نبریم که زن زن است و مرد مرد و هر دو انسانهای مستحق کمال و نیز مسؤول مشارکت در پیشبرد امور جامعه رو به رشد.
اما ”زن مسلمان“ در اینجا نیز باید جان و جوهر اسلام را از آنچه در تاریخ تحقق یافته و آمیخته به انواع گرایش های زمانی – مکانی و تعصبات ناروا است تفکیک کرد. طبیعی است که نقش اجتهادی که زمان و مکان در آن دو عامل تعیین کننده اند و پاسخگوی پرسش ها و نیازهای انسان این روزگار است در عرضه چنین اسلامی نقشی مهم است و بسته به بینش اساسی و پیش فرضهایی که مجتهد و پژوهشگر دارد دریافتهای نهایی او متفاوت خواهد بود.
نقطه حرکت ما مسلمات است از جمله اینکه زن انسان است با همه معنی و مفهوم آن. زن و مرد برای هم آفریده شده اند تا با هم جامعه کامل را بسازند. اسلام زن را موقر خواسته است و بر عفاف تکیه جدی دارد. البته از یاد نبریم که عفاف امری است که هم به زن و هم به مرد مربوط می شود.
نکته دیگر این که رشد امری اجتماعی است. زن هم چون مرد اگر بخواهد رشد کند در فرایند حیات اجتماعی نه تنها باید حضور، بلکه نقش و مسؤولیت داشته باشد و این حق او است.
امروز زن ایرانی در عین حال که برای به دست آوردن جایگاه شایسته خود در عرصه حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و احقاق حقوق شایسته خود تلاش می کند، باید بکوشد تا الگوی مناسب را برای زنان و حتی انسان های روزگار نشان دهد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکند و البته هزینه های آن را نیز بپردازد.
آنچه اهمیت دارد تأکید و تکیه بر حقوق اساسی است که زن و مرد در آن شریک اند.
آرش صابونچی و بهرام چگینی پس از قریب به سه هفته بازداشت آزاد شدند.
آرش صابونچی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد خمین وبهرام چگینی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت واحد اراک می باشند .که طی مدت نزدیک به بیست روز بازداشت تحت فشار های فراوان جهت اعتراف به خواسته های بازجویان قرار داشتند و سرانجام با قرار کفالت آزاد گردیده اند.شنیده ها حاکی از آن می باشد که چندین تن دیگر از فعالین دانشجویی در استان مرکزی نیز طی روزهای اخیر به اداره اطلاعات شهر های مختلف فرا خوانده شده اند
در تحریریه روزنامه ها و سایت ها مجال و فرصتی برای نام بردن از همکاران نیست. وقت نمی کنی که نام ببری. من مردان را «برادر» خطاب می کردم و زنان را «خواهر». غالبا اینگونه بود البته.
وقتی در مطبوعه ای می نویسی، بیشتر از آنکه در کنار خانواده حقیقیت باشی در کنار همکارانت هستی. گاهی یک شبانه روز تمام. در شادی و غم همدیگر شریکید. با هم می خندید، با هم گریه می کنید. با هم غذا می خورید. با هم دعوا می کنید. با هم بحث می کنید. با هم «زندگی» می کنید. در تحریریه روزنامه ها شما یک خانواده اید.
در میان تمام خواهرانم اما دختری بود که انگار نه انگار نسبتش با من «سببی» است. خواهریش برایم «نسبی» بود و واقعی. چه در هم میهن، چه در کارگزاران، چه در یاس نو و چه در هر لحظه دیگری از این «زندگی».
«اعظم ویسمه» را می گویم. خبرنگاری که در حوزه «پارلمان» می نوشت و بی گمان بهترین بود. او شاید در روزنامه ها برای «برادران» و «خواهران» دیگر یک همکار بود یا عضوی از یک خانواده پرشمار. اما برای من او یک «خواهر» واقعی بود. کمی از محبت و رفاقت نمی گذاشت با آن دل مهربان و سینه سنگ صبورش.
پس از دستگیریم باز خواهری را در حق من تمام کرد و خواهر همسرم نیز شد. برایم به این در و آن در زد و به داد بی دادم رسید.
اعظم در یک سال اخیر فراوان اذیت شد. 24 ساعته آزارش می دادند لامذهب ها. دم به دم احضارش می کردند و سین جیمش. روزی به پارلمانی که سالها خبرهایش را منتشر کرده بود راهش ندادند. او در درون خرد شد اما همچنان مقاوم بود و با روحیه. تحت فشارش گذاشتند که بشکند و در تمام ناملایمات چون کوه ایستاد و ذره ای عقب نرفت. ایمانش و صلابتش برایم عجیب بود …
او اکنون در جایی است که نمی دانم کجاست. زیر دستان کثیف نامردمانی است که هیچ بویی از شرف و انسانیت نبرده اند. دورش را دیوارهای داغ خرداد ماه تهران فراگرفته اند. در سلولی است که نمی دانم پنجره ای رو به آسمان دارد یا نه.
جای «اعظم ویسمه» اینجا نیست آی نامردمان. او دختر پاک و شریف این سرزمین است. هبچکس به جز خوبی و پاکی از او چیزی ندیده. حرف من و امثال من که باورتان نمی شود لااقل از خبرنگاران پارلمانی «فارس» و «رجانیوز» و «ایران» بپرسید. اتهامات و جرائمی که می گویید اعظم مرتکب شده را به آنها بگویید و با چشمان خود ببینید که آنها هم به شما می خندند.
«اعظم ویسمه» یگانه «خواهر» واقعی من است. دستم از دار دنیا کوتاه است و نمی دانم چگونه می توانم محبت هایش را تلافی کنم. آخ که لال می شدم و آن روز پس از آزادی با خنده بهش نمی گفتم «نوبت تو که شد جبران می کنم».
خواهرم! من اشتباه کردم! باور کن الان به جز اشک ریختن کاری از دستم ساخته نیست. من توان جبران محبت های بی پایانت را ندارم. من اشتباه کردم و پشیمانم. زودتر آزاد شو …
محبوبه خوانساري ، روزنامه نگار و وبلاگ نويس دستگير شد.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» ماموران نيمه شب دهم خرداد، ساعت 11 پس از مراجعه به خانه محبوبه خوانساري ، اتاق كار او را تفتيش كرده و پس از ضبط موبايل ، كامپيوتر و برخي اموال شخصي ، او را با خود برده اند.
ماموران هنگام مراجعه به خانه اين روزنامه نگار درباره دليل دستگيري و اينكه او به كجا منتقل مي شود، توضيحي نداده و تنها به خانواده او گفته اند 48 ساعت بعد با آنها تماس مي گيرند و براي پيگري مي توانند به دادسراي انقلاب در خيابان معلم مراجعه كنند.
دستگيري محبوبه خوانساري، در آستانه سالروز انتخابات 22 خرداد در حالي است كه اين روزنامه نگار بيش از يك سال است كه هيچ فعاليت مطبوعاتي و رسانه اي نداشته و در اين مدت مشغول انجام فعاليت هاي پژوهشي و تحقيقاتي و نيز نگارش پايان نامه دانشگاهش در رشته مترجمي خبر بوده است.
خوانساري از خبرنگاران فعال در حوزه شهري است كه بيش از 10 سال در اين حوزه و در ارتباط با رسانه هاي مختلف از جمله خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان و نيز گزارشگر روزنامه هاي سرمايه ، كارگزاران ،خبرگزاري ميراث فرهنگي و هفته نامه ها و ماهنامه هاي تخصصي در حوزه شهري فعاليت داشته است. او پيش از اين در آستانه فعاليت شوراي شهر تهران در دوره سوم به عنوان خبرنگار برگزيده شوراي شهر تهران مورد تقدير قرار گرفت و آنچه در كارنامه حرفه اي او ديده مي شود عمدتا فعاليت هاي غير سياسي و تخصصي در حوزه شهري است.
وبلاگ تخصصي او در حوزه شهري كه بخش عمده مطالب آن درباره رويدادهاي مربوط به حوزه شهرسازي و معماري است ، چند ماه پيش به دلايل نامشخصي فيلتر شده بود.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت:حفظ اتحاد همه نيروهاي سياسي و مردم در شرايط فعلي كشور، مهمترين نياز كشور است.
به گزارش ايلنا،آيتالله اكبر هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از اعضاي شوراي مركزي جامعه اسلامي دندانپزشكان كشور همدلي در عرصه داخلي و تعامل در حوزه سياست خارجي را دو عنصر مهم در رفع تهديدها عليه نظام جمهوري اسلامي و كشور ايران عنوان كرد.
وي با اشاره به گستاخي رژيم صهيونيستي در حمله به شناورهاي حامل كمكهاي انساندوستانه براي مردم مظلوم تحت محاصره غزه و كشتار بيرحمانه و مجروح كردن جمع زيادي از انسانهاي بشردوست، از كشورهاي اسلامي و مدعيان حقوق بشر خواست كه اين گستاخي نظاميان اسرائيلي را بيجواب نگذارند و براي نجات مردم مظلوم فلسطين و بهخصوص غزه، اقدام مؤثري انجام دهند.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: حفظ اتحاد همه نيروهاي سياسي و مردم در شرايط فعلي كشور، مهمترين نياز است و حركت در اين مسير ميتواند مانع از رسيدن دشمنان به اهدافشان شود.
هاشمي رفسنجاني؛ آگاهي مردم ايران از شرايط داخلي و خارجي را مهم ارزيابي كرد و افزود: حضور مردم در صحنهها هميشه در ناكام گذاشتن دشمنان داخلي و خارجي در اهدافشان نقش تعيينكننده داشته است كه نمونههاي آن را در پيروزي انقلاب اسلامي و دوران جنگ تحميلي شاهد بوديم.
گفتني است در ابتداي اين ديدار دكتر آخوندي دبير شوراي مركزي و دكتر آشفته دبير سياسي جامعه اسلامي دندانپزشكان با ارائه تحليلي از شرايط داخلي و خارجي، مطالبي را در خصوص مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور بيان كردند.
به دنبال جنایت ضد بشری رژیم اشغالگر قدس د رحمله به کشتی های امدادی حامل مواد غذایی به غزه میرحسین موسوی در پیامی این اقدام را به شدت محکوم کرد.
به گزارش خبرنگار “کلمه” متن این پیام به شرح زیر است:
بار دیگر رژیم اشغالگر قدس در تجاوزی تازه کاروان شناورهای غیر نظامی حامل مواد امدادی برای مردم مسلمان غزه را هدف قرار داد تا خوی خشونت جوی خود را به نمایش گذارد. این حمله که منجر به کشته و زخمی شدن جمع کثیری شد، نقض فاحش مقرارات بین المللی و حقوق اولیه انسانی است. اینجانب همراه با جنبش حق جوی سبز در سراسر جهان همصدا با همه آزادی خواهان، این جنایت بین المللی را محکوم و ضمن اعلام همدردی با مردم مظلوم فلسطین و تسلیت به مردم ترکیه به خاطر از دست دادن عده ای از هموطنانشان از جامعه بین المللی خواستار برخورد جدی با عاملین این عمل غیر انسانی و متجاوزین به کرامت انسانی می باشم.
با گذشت بیش از ۱۶۰ روز از بازداشت کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و عضو کمیتهی گزارشگران حقوق بشر هنوز هیچگونه رسیدگی در مورد پرونده وی به عمل نیامده است. وی در روزهای اخیر به علت اعتراض به انتقالش به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زده بود. کمیته گزارشگران حقوق بشر در مورد اخرین وضعیت کوهیار گودرزی با وکیل وی مینا جعفری به گفتوگویی کرده است:
لطفا در مورد آخرین وضعیت کوهیار توضیح دهید و بگویید عدم دسترسی وکیل به پرونده چه توجیه قانونی میتواند داشته باشد؟
متاسفانه با وجود مراجعات مکرر به دادسرای اوین، به دلیل خروج این دادسرا از دسترس عموم ملت و از جمله وکلا که آشکارا مخالف اصل ۳۴ قانون است، نتوانسته ام در مرحله دادسرا اعلام وکالت نمایم. از آنجا که مرجع رسیدگی کننده به پرونده اعتراض موکلم به قرار بازداشت، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب بوده است، بارها به شعبه مزبور مراجعه کردم که ریاست شعبه اعلام کردند پرونده صرفا برای بررسی اعتراض به قرار بازداشت به دادگاه رفته و متاسفانه امروز متوجه شدم پرونده موکلم به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ارجاع شده است. همچنین روز چهارشنبه جهت تشکیل دادگاه مقرر شده است. از جمله اشکالاتی که دادسرای اوین برای وکلا ایجاد کرده بی خبر ماندن از وضعیت پرونده و عدم اطلاع دقیق از شعبه رسیدگی کننده و تضییع حق دفاع موکل است که در مورد آقای گودرزی شاهد آن هستیم.
چرا با وجود تعیین وثیقه وی آزاد نشد؟
همانطور که مستحضر هستید به دلیل عدم پذیرش وکلا در دادسرای اوین ، امکان اطلاع از قرار های صادره برای موکل نیز وجود ندارد مگر آنکه بازجو و یا بازپرس، صدور قرار وثیقه را به متهم اعلام نماید . به رغم اعلام صدور قرار وثیقه از سوی آقای گودرزی به خانواده و دشواری و مرارتی که مادر ایشان برای تهیه وثیقه متحمل شدند و مراجعههای مکرر به زندان و دادگاه انقلاب، هیچ فردی پاسخگوی صدور این قرار نبوده و به نظر میرسد با وجود صدور چنین قراری، موکل در بازداشت غیرقانونی به سر میبرد.
چرا کوهیار گودرزی پس از مدتی دوباره به سلول انفرادی منتقل شد؟
بر اساس شنیدهها، موکل، اعتراض خود در رسیدگی به وضعیت پروندهاش را به گوش مسوولان زندان می رساند و پس از این امر وی به انفرادی منتقل میشود. به دلیل عدم ملاقات مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده تا زمان مطالعه پرونده، امکان پاسخ به این سوال به طور کامل و واقعی میسر نخواهد بود.
با توجه به طولانی شدن مدت بازداشت گودرزی چه درخواستی از مسئولان قضایی دارید؟
امیدوارم مقامات رسیدگی کننده به پروندههای سیاسی، اصل انصاف و بیطرفی را که اولین و مهمترین ویژگی یک قاضی دادگستری است رعایت نمایند تا حقوق شهروندی ملت دچار خدشه نگردد. بار دیگر از مسوولان قضایی خواهشمندم که با تعطیل کردن دادسرای اوین و یا دست کم ایجاد امکان تردد برای وکلا و خانوادههای بازداشت شدگان، اصول قانون اساسی را رعایت کنند.
پس از اینکه وعده آزادی محمد نوری زاد عملی نشد خانواده محمد نوری زاد در نامه سرگشاده ای گلایه های خود را با دادستان تهران مطرح کردند. خانواده نوری زاد در این نامه با اعتراض به عملی نشدن وعده آقای دادستان مبنی بر آزادی محمد نوری زاد نوشته اند آیا حق داریم شاکی پنجنفری باشیم که به طرز وحشیانه به همسرم حمله کرده و بعد از صد و پنجاه روز روزهداری، روزهی او را به افطار ضرب و شتم گشودند؟ و آیا حق داریم بگوییم که اعتماد ما از شما و دستگاه قضایی سلب شده وهیچگونه اطمینانی به قولهای شما نداریم؟
متن نامه سرگشاده خانواده محمد نوری زاد که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم تهران
ما یک هفته سکوت کردیم. بنا به قول و قرارمان در روز شنبه ۱ خرداد. تا شما هم بتوانید در آرامش برنامهی خود را پیش ببرید. یک هفته ما و خانواده چشم انتظار تماس شما بودیم. خبری نشد. شنبهی بعد یعنی ۸خرداد به دادستانی آمدیم حدود پنج ساعت در انتظار ملاقات شما نشستیم خبری نشد و نهایتاً ما را به حضور نپذیرفتید.
حالا حق داریم که بگوییم شما ما را فریب دادید؟
خواهش کردید تا از آقای نوریزاد بخواهیم اعتصاب غذای خود را بشکند تا به دور از جنجال رسانهای زمینهی آزادی او را فراهم آورید.
آیا حق داریم بگوییم شما حتی از حضور پدر و مادر پیر آقای نوریزاد هم شرم نکردید. آنها را امیدوار کردید و چشمانتظار گذاشتید.
حق داریم بگوییم شما بیشتر از آنکه از خشم خداوند و نفرین زنان و مادران و بیتابی کودکان هراس کنید از جنجالهای بینالمللی و رسانهای میهراسید؟
حق داریم بگوییم جوانمردانه رفتار کنید و اگر نمیخواهید کسی را آزاد کنید با صدای بلند و رسا و با جسارت فریاد بزنید که دوست نداریم نوریزاد را آزاد کنیم. چرا با وعده و وعید با احساسات او و خانوادهاش بازی میکنید؟ ما عروسک خیمهشببازی نیستیم.
آیا حق د اریم بگوییم که شما حق ندارید همسر بنده و هر دربند دیگری را بنا به فرمودهی رهبری در فاصلهی دو حکم بدوی و قطعی در بازداشت نگه دارید؟
آیا حق داریم شاکی پنجنفری باشیم که به طرز وحشیانه به همسرم حمله کرده و بعد از صد و پنجاه روز روزهداری، روزهی او را به افطار ضرب و شتم گشودند؟
آیا حق داریم بگوییم که اعتماد ما از شما و دستگاه قضایی سلب شده وهیچگونه اطمینانی به قولهای شما نداریم؟
آقای دادستان استقلال و عدالت دو رکن اساسی قضاوتند. بر این دو رکن تکیه کنید.
و باز حق داریم و دوست داریم بگوییم که میخواهیم شما را دادستان خود بدانیم و ببینیم روزی را که عدالت برای شما کف میزند.
در انتها با تمام وجود فریاد میزنیم که آزادی حق تمام زندانیان دربندیست که بیگناهند.
هنگامی که هنگامه ی انتخابات فرار رسید از بازگشت به دورانی نورانی سخن گفت. در زمان تنظیم بیانیه ورود به انتخابات برخی به میرحسین گفتند ازادبیاتی مانوس تر با نسل جوان استفاده کند. نسل جوان دوران امام را به خاطر نمی آورد یا از راه معوج رسانه رسمی می شناسد. اما پاسخ این بود که میرحسین موسوی با هویت خود به صحنه خواهد امد و هویت او جدا از توجه به واژه هایی چون عدالت خواهی ،کرامت انسانی ، مستضعفان و بازگشت به راه امام نیست. او هویت خود را پنهان نخواهد کرد و نسل جوان حقیقت را خواهد شنید .
و آن روزها فراموش نخواهند شد که نسل جوان با شور می خواست رای خود را به نخست وزیر امام بدهد و فریاد می زد «رای ما یک کلام، نخست وزیر امام» وهنگامی که می خواستند از جفای بر رایشان سخن بگویند باز امام راخطاب می کردند که “خمینی کجایی موسوی تنها شده…”.
میرحسین وقتی در مقابل گلایه برخی افراد قرار می گیرد که ”در باره سال های ابتدایی انقلاب و دوران ۱۰ ساله امام نگاهی احساسی دارد” پاسخ می دهد: « از من نخواهید که دروغ بگویم یا دلبستگی ام به امام را پنهان کنم.
اما به راستی چرا موسوی تقریبا در همه سخنرانی هایش به امام خمینی اشاره می کند؟ نسبت او و جنبش سبز با امام در چیست ؟حاکمیت چه نسبت و سنخیتی با امام دارد و به دنبال چیست ؟ این پرسش ها و همین طورپرسش هایی بیشتر که همزمان با ایام ۱۴ و ۱۵ خرداد در جامعه مطرح است ، « کلمه » را بر آن داشت تا در آستانه بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) گفتگویی صریح با میر حسین موسوی داشته باشد. این گفت و گوی خواندنی را در ادامه مشاهده می کنید:
در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی هستیم . امسال این بزرگداشت در شرایط ویژه ای انجام می شود . از یک سو مخالفان قدیمی امام و انقلاب در خارج و داخل با پشتیبانی برخی از رسانه ها ی خارجی سعی می کنند که دوران ایشان را با وضعیت تاریک امروز مقایسه کنند و از طرف دیگر صدا و سیما و بعضی از رسانه ها ی طرفدار بگیر وببند و سرکوب تلاش می کنند تصویری از شخصیت ایشان ارائه دهند که گویی ایشان اگر بودند طرفدار پروپاقرص خرافه و ظلم امروز باشند. به نظر شما، چرا این گونه اقدامات صورت می گیرد و نتیجه این فرایند چه می تواند باشد ؟
تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید اگر ادامه یابد و جواب داده نشود ، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است ، نخواهد بود . این تصویر با دستکاری مکرر و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش و سالهای امام ندارد . انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت . استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند ، داشت ، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم . به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام روشنگری شود.
کلمه: برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟
شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید ، بلافاصله گرایش مستبدانه و فاسد امروزی در مقابل سوالات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم . توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب یعنی عدالت ، آزادی و معنویت است.
ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروزیاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضزت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقریها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند و در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.
کلمه: شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد ؟
در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد وخوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که ” تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند” ، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.
ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم ، ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند .ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودندند . یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام .
یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود . حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد ، انتخاب می کنند.
آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم .” حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات در حقیقت دو مرحله ای شد. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم ، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است .
من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله ” مجلس در راس امور است” همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد ؟
یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد . جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم . عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد .
کلمه: شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟
مرحوم شریعتی می گفتند” قله دماوند در بلندی ، نیازی به اثبات ندارد .” شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت بر چید . نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد . اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد ، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید .
ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت :” از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد .” همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد ، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند. در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه ، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه در سال ۶۰ شد ، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش ، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی ،دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد .
کلمه: به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟
البته بنده به ضرورت معرفی امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم. بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژ گی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز “دورغ ممنوع است ” بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گونان گون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره ازایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند .
کلمه: شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب در کنار تجربه کردن دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟
من این گونه سوالات را به ویژه بعد از صحبت دادستان تهران زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر