-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی – روز دوم تير 1287 ساختمان مجلس شوراي ملي توسط قزاقان مسلح روس با توپ هدف حمله قرار گرفت و آسيب ديد. اين حادثه در دومين سال سلطنت محمدعلي شاه قاجار و در شرايطي كه مجلس شوراي ملي اولين دوره تجربه قانونگذاري را پشت سر مي‌گذاشت اتفاق افتاد.‌

حادثه به توپ بستن مجلس كه از خشن‌ترين مقاطع حوادث عصر مشروطه بود، نقطه اوج خصومت نظام استبدادي قاجار با مردم بود. اين حادثه در دومين هفته رئيس الوزرائي ميرزا احمدخان مشيرالسلطنه و در شرايطي كه محمدعلي شاه با راهنمايي نظاميان روس نقاط مختلف تهران را به ستاد عملياتي خود عليه مشروطه خواهان تبديل كرده بود، رخ داد.

و اما امروز بعد از گذشت یکصد و دو سال از سالروز به توپ بسته شدن مجلس ملی ، شاهد تهدید دوباره مجلسی هستیم که نه مثال آن زمان ملیست و نه پایگاه ملت ، مجلسی که نمایندگانش از فیلتر های تصفیه شده حکومتی به صندلی های سبز رسیدند.

در یکصد و دو سال پیش محمد علی شاه مایل به هیچگونه سازش و مماشات با رهبران نهضت مشروطه نبود ، وی عملا در برابر مردم ایستاد ، و با کمک لیاخوف «سردار روس» مجلس ملی و خانه ملت را به توپ بست ، امروز یکصد و دو سال پس از آن باز هم مستبدین کودتاچی حاضر نیستند با رهبران جنبش سبز سازش و مماشات کنند و باز هم عملا در برابر مردم ایستاده اند ، امروز دیگر نیازی به لیاخوف نیست بلکه رسایی ها هستند تا جا در پای سرداران روسی بگذارند، امروز از قماش روس هم خبری نیست ، فداییان رهبر هستند تا جای پای آنها خالی نماند ، تنها تفاوتی که کودتاچی امروز با مستبد یکصد سال پیش دارد در این است که محمد علی شاه خانه ملت را به توپ بست و اینها قصد به توپ بستن مجلسی را دارند که نه خانه ملت که خانه نمایندگان از فیلتر عبور کرده خودشان است.

البته باید اضافه کرد مستبدی که با ارتش بیگانه به مردم تاخت تنها یک سال دوام آورد و پس از یک سال به روس ها پناهنده شد ، در آن روزها هم ، سیاسیون را زندانی کردند و روزنامه نگاران به سفارت های خارجی پناهنده شدند ، اما باز هم فقط یک سال استبداد دوام آورد، اما امروز لشگر لیاخوف بیگانه نیستند و حتی مجلس هم ملی نیست ، به توپ بستن مجلس به توپ بستن مردم نیست ، به توپ بستن شکافیست عمیق میان کودتاچیان ، شکافی که هر روز حامیان کودتا در میان آن از نفس میوفتند و خواص بی بصیرت میشوند.

تنها پرسشی که باقی میماند این است که کودتاچی امروز میخواهد به کدام باغ پناهنده شود؟!

 


 


 

 دقایقی پیش به نقل از ویسایت تحول سبز ، خبرآزادی محمد نوری زاد منتشر گردید که بدینوسیله تکذیب میگردد.


 


کلمه :اکبر اجدادی ،از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ،دیروز بعد از تحمل یکسال حبس از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.
اکبر اجدادی ،فروشنده یک مغازه و یکی از معترضان ساده به نتایج انتخابات بود که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.وی اکنون به صورت مشروط آزاد شده است.
به گزارش کلمه ، دادستانی تهران، فروردین ماه امسال به خانواده اکبر اجدادی اعلام کرده بود که فرزندشان با تامین وثیقه دویست میلیون تومانی ، می تواند برای یک هفته به مرخصی بیاید.
خانواده اجدادی که از قشرمحروم جامعه هستند، در جنوب شهر تهران و درخانه اجاره ای زندگی می کنند. پدر اکبر اجدادی یک کارگر ساده است که در واپسین روزهای زمستان سال پیش از کار بیکار شد و نه فقط امکان تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی را نداشت که حتی توان تامین وثیقه ای بسیار کمتر از این را هم نداشت .به همین دلیل اکبر اجدادی در یکسال گذشته نتوانست از امکان مرخصی استفاده کند.
مهدیه ،خواهر یازده ساله اجدادی پیش از این در نامه ای خطاب به دادستان تهران نوشته بود:
“من خواهر اکبر اجدادی هستم که بسیار به برادرم وابسته ام و او را دوست دارم. آقای دادستان برادر من بی گناه است و کاری نکرده. آقای دادستان برادر من کارگر یک مغازه بقالی است .از ساعت ۶ صبح مغازه را باز می کرده و ۱۲ شب می بسته .
آخه این انصافه؟ برادر من هیچ وقت علیه امنیت کشور کاری انجام نمی دهد و بی گناه است. از شما خواهش می کنم برادر من را به آغوش خانواده برگردانید. پدر من بیسواد است و مادرم هم سواد ندارد. پدرم نگهبان پارک بود. سال گذشته او را اخراج کردند. می گفتند کارگرها زیادند. برادر م تنها نان آور ما بود . ”

 


 


سید حسین مرعشی دقایقی پیش به مرخصی آمد.
به گزارش تحول سبز، سید حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران دقایقی پیش به مرخصی یک هفته ای آمد.
وی که چند روز مانده به تحویل سال نو برای گذراندن محکومیت یک ساله عازم زندان شد، در اخرین روزهای سال ۸۸ برای مرخصی و با قید وثیقه ازاد شد و روز ۱۴ فروردین و همزمان با تولد نوه اش مجددا به زندان بازگشت.

 


 


به گزارش کلمه :زندانیان سیاسی بند های هفت و هشت زندان اوین در وضعیت بسیار نامناسبی به سر می برند .بندهایی که به اندرزگاه معروف هستند شرایط نامناسب این بندها موجب گلایه تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی هم شده است .
به گزارش کلمه ، وضعیت بهداشتی این بند ها بسیار نامناسب است و به قدری جمعیت در آن زیاد شده که زندانیان تا دم سلولها نیز بر زمین می خوابند . مادر یکی از زندانیان سیاسی می گوید : الان پسرم پنج ماه است که در اندرزگاه هفت به سر می برد اما چه اکنون که تابستان است و چه در زمستان همیشه از آب سرد برای حمام کردن استفاده کرده است .چون همیشه گاز این بخش از زندان قطع است.
او همچنین از وضعیت بد تغذیه زندانیان این بند گفت و افزود :” پسرم و دیگر زندانیان سیاسی دچار سو تغذیه شده اند . یک روز غذایشان پلوسفید با رب است و روز دیگر برنج سفید وسیب زمینی سرخ کرده آن هم با کیفیت نامناسب . فروشگاه زندان هم یا همیشه تعطیل است یا مواد زیادی برای فروش ندارد و مسولان زندان هم که هیچ خوراکی از ما نمی پذیرند .
خانواده های زندانیان می گویند :حالا که مسوولان زندان حاضر نیستند غذای مناسب و میوه برای فرزندان ما فراهم کنند ،لااقل اجازه بدهند که آنها با پول خودشان خرید کنند .چرا فروشگاه های زندان همیشه خالی از مواد غذایی مناسب و میوه و سبزی است و چرا در فروشگاه زندان گوشت به فروش نمی رسد؟
به گفته زندانیان سیاسی ،فروشگاههای زندان به قدری میوه کم عرضه می کنند که برای فروش آن به ناچار دست به قرعه کشی می زنند .براساس این قرعه کشی ها معمولا سهمیه هر زندانی برای یکماه یک سیب و یا یک گوجه فرنگی تعیین می شود
این در حالی است که زندانیان سیاسی زندان اوین هیچ گونه دسترسی هم به میوه ندارند و این کمبود ویتامین طی ماهها و سالها بیمارشان کرده است . فروشگاه زندان از فروحتن میوه خودداری می کند .این شرایط در بند ۳۵۰ و زندانی رجایی شهر نیز برای زندانیان سیاسی مشابه است.
گاز این بند نیز از مدتها قطع است و تهویه مناسبی نیز در این بندها وجود ندارد بنابراین زندانیان سیاسی به سختی روزگار می گذرانند .
خانواده های زندانیان سیاسی این بند از دادستان تهران تقاضا دارند به این دو بند برود و وضعیت اسف بار رفاهی ، بهداشتی زندانیان را از نزدیک ببیند .
در بند هفت و هشت زندان اوین،عرب مازار از مشاوران میر حسین موسوی و همچنین محسن میردامادی دبیر کل جبهه مشارکت ، حسین مرعشی ،عبدالله مومنی فعال دانشجویی و مهدی مرتضی پور از زندانیان گمنام پس از انتخابات و تعداد دیگری از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند .

 


 


روزنامه سیاست روز نوشت:

برخی از مسافرانی که به کشور تایلند مسافرت می‌کنند هنگام مراجعت به کشور یک نوع دستگاه بسیار کوچک با قابلیت شنود مکالمات تلفنی در فاصله زیاد را با خود به داخل کشور منتقل می‌کنند.

به گفته یک منبع آگاه این دستگاه با نصب در گوشی تلفن‌های همراه یا ثابت و یا جاسازی در داخل خودرو، لباس و هرجای دیگر به محض برقراری ارتباط تلفنی کلیه مکالمات طرفین را دریافت و ذخیره و سپس به گیرنده مورد نظر منتقل می‌کنند. دستگاه شنود مورد بحث به مبلغ 450 هزار ریال در تایلند خریداری و به مبلغ 2 میلیون و 500 هزار ریال در داخل کشور خرید و فروش می‌‌شود.

 


 


حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی ، دبیر کل حزب اعتماد ملی عصر دیروز به دیدار خانواده طبیب سبز دربند ، دکتر علی تاجرنیا رفت.
به گزارش تحول سبز، در این دیدار آقای کروبی ضمن جویا شدن از اخرین وضعیت پرونده این عضو ارشد ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی خواستار آزادی هر چه سریعتر وی شد.
دکتر تاجرنیا رییس کمیته صیانت از آرا استان تهران مهندس موسوی بود که بلافاصله بعد از انتخابات بازداشت شد و پس از گذشت ۶ ماه به قید وثیقه آزاد شد، اما درست ۵روز قبل از برگزاری کنفرانس سالانه بین المللی دندانپزشکی که وی سمت دبیری آن را بعهده داشت و با حضور انبوه میهمانان داخلی و خارجی برگزار شد، بازداشت گردید.
در پایان این دیدار خانواده آقای تاجرنیا نماز را به اقامت حجت الاسلام کروبی اقامه کردند.
 


 


قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میرحسین موسوی، هم به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی دی ماه سال گذشته، یک روز پس ازعاشورا، بازداشت شده بود. وی دیروز به همراه علیرضا بهشتی شیرازی، دیگر مشاور میرحسین موسوی به این بند منتقل شده بود
بند ۳۵۰ زندان اوین بارها به دلیل شرایط نامساعدش در خبرها مطرح شده و زندانیان سیاسی و خانواده هایشان مکررا از کمبود امکانات بهداشتی، وضعیت بد تغذیه و دشواری برقراری تماس شکایت کرده اند.
دو ماه پیشتر جمعی از خانواده های زندانیانی که در این بند محبوسند نامه ای مفصل به چند مرجع نوشتند و ضمن گزارش وضعیت تکان دهنده این بند و برخوردهایی که با زندانیان می شود، از مراجع خواستند نماینده های شان را به اوین بفرستند تا از نزدیک اوضاع را ببینند.
آخرین گزارش ها اما حاکی است، نماینده دادستان و رییس زندان با حضور در بند ۳۵۰ و نظارت بر ساخت و ساز دستور پیگیری اوضاع را صادر کرده ،اما همچنان بنایی در این بند ادامه دارد و زندانیان این بند همچنان با مشکلات مختلفی از جمله کمبود جا ،به هم ریختگی بند ، کمیت و کیفیت غذا، امکانات پزشکی و دارویی و مساله کمبود تماس تلفنی با بیرون از زندان روبرو هستند.
 


 


حمیدرضا جلایی‌پور، امروز در مراسم تولد همسر محمدرضا جلایی‌پور، فرزند زندانی‌اش، به بیان ظلم و ستم‌هایی که در یک سال گذشته به پسر و عروس‌اش رفته پرداخت و آن را نمونه‌ای از رفتار با نخبگان زندانی می‌داند. چکیدۀاین سخنرانی به شرح زیر است.

باسمه تعالی

 

برخوردهای لجوجانه با نخبگانِ جوان، متعهد و مسلمان کشور

 

اول اینکه تولد فاطمه شمس را تبریک می‌گویم. امیدوارم خداوند به او همچنان صبر و استقامت عطا بفرماید تا به رغم انتظار دردمندانه‌ای که به خاطر دوری از همسرش در این یک سال تحمل کرده، بتواند محکم به تحصیلاتش ادامه بدهد.

 

دوم اینکه از حضار گرامی که عنایت نموده به رغم گرمای هوا و ترافیک در این مناسبت باشکوه شرکت کرده‌اند، از صمیم قلب تشکر می‌کنم. شک نکنید همدردیِ شما با خانوادۀ زندانیان تسلی بخش و امیدآفرین است.

 

سوم اینکه اجازه بدهید قبل از ورود به بحث به این سؤال جواب بدهم که چرا تمرکز بحثم روی نقض حقوق محمدرضا و فاطمه و پیامدهای آن است. به خاطر اینکه اولاً در یک سال گذشته من شاهد ظلمی که به آن‌ها شده بوده‌ام و دقیقاً می‌توانم به صورت مستند توضیح بدهم و ثانیاً اغلب زندانیان سیاسی یک سال گذشته از افراد نخبة این کشورهستند (یکی از جوانان نخبة کشور که هشت‌ماه در زندان بود، پس از آزادی برای من تعریف می‌کرد که معدّل تحصیلی بچه‌های زندان در بندی که او بوده فوق‌لیسانس بوده است). لذا صحبتی که من راجع‌به نقض حقوق محمدرضا می‌کنم یک نمونه از وضع همه نخبگان زندانی در اوین است. وقتی من اسم محمدرضا را می‌آورم شما به همه زندانیان و خانواده‌های آن‌ها خصوصاً زندانیان بی‌نام و نشان فکر کنید و با آن‌ها همدردی داشته باشید. همین‌جا از همه دوستان تقاضا دارم در خاتمه هر نماز آزادی همة آن‌ها را از خداوند مهربان مسألت کنند. انشاالله.

 

1. شما می‌دانید در جریان انتخابات خرداد 88 محمدرضا در جمع بچه‌های موسوم به موج سوم فعال بود و پس از انتخابات به جای اینکه از این جوانان نخبه، متعهد و مسلمان کشور تشکر کنند، آن‌ها را تهدید و محمدرضا را دستگیر کردند. پس از سه ماه زندان و انفرادی بالاخره او را آزاد کردند. او از زمانی که آزاد شد تقریباً به مدت 8 ماه در راهروهای دادگستری پیگر کار قضایی‌اش بود تا بتواند پاسپورتش را پس بگیرد و به همسرش بپیوندد و تحصیلش را ادامه دهد. خوشبختانه پس از هفت ماه، دادسرای دادگاه شعبه چهار دادگاه انقلاب برای پروندة او منع تعقیب صادر و قرار وثیقه دویست ملیونی او را آزاد کرد و پس از این از سوی دادسرای انقلاب نامة تحویل گذرنامه‌اش نیز صادر شد و محمدرضا خوشحال شد که می‌تواند هرچه زودتر به خانوادة خود ملحق شود. در طول این مدت محمدرضا شب‌ها درس می‌خواند و روزها هم استراحت می‌کردو در طول این مدت نیز هر وقت کارشناس وزارت اطلاعات زنگ می‌زد او در خانه بود. حالا شما به شیرین کاری آقایان از این به بعد توجه کنید.

 

2. در بعدازظهر روزی که در دادگاه انقلاب نامة تحویل گذرنامه صادر شد (25/3/89)، کارشناس او (آقای احمدی) از وزارتخانه زنگ زد و گفت: محمدرضا بیا نزدیک وزارتخانه تا خودم پاسپورتت را بدهم. وقتی محمدرضا برای گرفتن پاسپورت مراجعه کرد پس از سلام با آقای احمدی پنج نفر مأموران وزارت او را دستگیر و در ساعت 2 بعدازظهر برای تفتیش خانه، به حریم خانة من، که بیشتر از دو ساعت طول کشید، تعرض کردند. نکته‌ای که در اینجا قابل ذکر است این است که آن آقای بازجو چرا باید دروغ بگوید؟ مگر محمدرضا در طول هشت ماه گذشته، خصوصاً در پانزده روز قبل از بازداشت، هر روز در دادسرای انقلاب نبود، چرا در همان‌جا دستگیرش نکردند؟ مگر هر وقت کارشناس او تلفن می‌کرد او به وزارت اطلاعات مراجعه نمی‌کرد؟ ما نفهمیدیم این دروغ برای چه بود؟ ولی می‌دانیم در شکنجه سفید که عمدتاً میراث و تجربه بلوک شرق است یکی از شکنجه‌های معمول، اعمال همین دروغ‌ها و بازی کردن با احساسات عمیق زندانی است.

 

3. مأموران وزارت وقتی به حریم خانة من تعرض کردند می‌بایست وسایل شخصی محمدرضا را بازدید می‌کردند ولی تمامی خانه و زندگی من را وارسی و فیلمبرداری کردند. حتی پنج مأمور مرد اتاق خواب من و لباس‌های همسر من را بازدید کردند و از وارسی وسایل و محل عکس‌های جنازه‌های تکه‌تکه شدة سه برادر شهیدم فروگذار نکردند. پسر کوچک‌تر من که روز بعد امتحان داشت به مدت هشت ساعت به خاطر این تعرض وحشت کرده بود و به خاطر محمدرضا گریه می‌کرد و فشار خون همسرم پایین افتاد و از حال رفت. مأموران وزات برای دستگیری و بازدید وسایل محمدرضا آمده بودند ولی کامپیوتر من و دفتر تلفن خانه ما را به همراه خود بردند. شما می‌دانید مهم‌ترین وسیله یک عضو هیئت علمی، خصوصاً در تابستان‌ها، کامپیوتر اوست ولی آن‌ها بدون هرگونه دغدغه شرعی، قانونی و اخلاقی آن را با خود بردند. ظریف اینکه متن نوشته تبریک سید محمد خاتمی به مناسبت سالروز تولد محمدرضا را با خود بردند. متأسفانه همه اعضای فامیل و دوستان من از این کار سخیف تعجب کرده و متأسف شدند که کار این کشور به کجا رسیده است. قطعاً اگر شِمر به محمدرضا تبریک گفته بود، متن نوشته او را با خود نمی‌بردند!

 

4- الآن ده روز است که از دستگیری محمدرضا و تعرض به حریم خانوادۀ ما می‌گذرد. من پیگیری‌های زیادی کرده‌ام ولی هنوز نمی‌دانم محمدرضا کجا است، جرمش چیست و وسائل کارم کجاست؟ ظاهراً آقای حیدری بازپرس جوان دادگاه انقلاب مشهد، حکم دستگیری محمدرضا را داده، او قول داده بود که پنج روز پیش با آوردن محمدرضا به مشهد تکلیف او را روشن کند. ولی ظاهراً وی فقط حکم دستگیری داده و هیچ نفوذی روی کارشناس وزارت ندارد و محمدرضا همچنان در سلول انفرادی است. ظاهراً این کارشناس وزارت می‌تواند تا هر وقت دلشان بخواهد محمدرضا را نگه دارد و آقای حیدری هم تلفن ما را جواب نمی‌دهد. گویا آقایان قصد دارند دوباره ابهت و عظمت اوین را به نخبگان این کشور نشان دهند و هیبت از دست رفته آن را بازگردانند. خلاصه الآن ده روز است که می‌گذرد اما هیچ مقام و نهادی پاسخگوی ما نیست. حالا شما حدس بزنید با خانواده‌های بی‌دست و پایِ مظلومِ زندانیِ سیاسی چه می‌کنند.

 

5- چرا کارشناس وزارت به قاضی پروندۀ محمدرضا مراجعه نکرد تا قاضی پرونده قرار منع تعقیب صادر نکند؟ چرا کارشناس وزارت محمدرضا را در همان دادسرای انقلاب دستگیر نکرد؟ چرا باید به حریم خانواده زندانی تعرض کنند؟ جواب من به این سؤالات این است که در شرایط فعلی که خیلی از کارشناسان پخته و صاحب تجربه وزارت بازنشسته شده یا به حاشیه رانده شده‌اند.، بعضی از کارشناسان جوان احساس قدرت می‌کنند و فکر می‌کنند هر کاری را که تشخیص بدهند می‌توانند اجرا کنند. همین کارشناس محمدرضا یک ماه قبل او را احضار کرده بود او را تهدید کرده بود که اگر همسرت (فاطمه شمس) به تهران نیاید، تو خواهی دید که چگونه بیچاره‌ات می‌کنیم. شما دیدید در همین مدت خواهر خانم محمدرضا (زهرا شمس) را به مدت بیست و یک روز در سلول انفرادی مشهد دستگیر کردند. (شما می‌دانید پدر و مادر فاظمه دو قاضی متدین، محترم و با تجربۀ شهر مشهد هستند و جمعاً شصت سال برای نظام جمهوری اسلامی جوانی خود را گذاشته‌اند و حالا با انفرادی کردن دخترانشان پاداش می‌گیرند) و حالا هم همین کارشناس کار خود را کرد و با اینکه برای محمدرضا قرار منع تعقیب صادر شده بود، حرف خود را به کرسی نشاند و محمدرضا را دستگیر کرد. تا اینجوری اولاً قدرت خود را به خانواده‌ها نشان بدهند، ثانیاً تا ظاهراً من به عنوان عضو حزب مشارکت حساب کا رخود را بکنم ثالثاً با گشتن خانه یک چیزی درست کنند تا بتوانند همچنان محمدرضا را در انفرادی و زندان نگه دارند. شما حالا این رفتارهای غیر کارشناسی و غیر اخلاقی را مقایسه کنید با عملکرد وزین وزارت اطلاعات در دوره دوم آقای خاتمی. من معتقدم در سال‌های اخیر فقط اقتصاد، روابط خارجی و مدیریت سیاسی کشور نیست که ضربه خورده است، بلکه عده‌ای با اعتبار کارشناسی وزارت اطلاعات نیز بازی می‌کنند.

 

6- شما می‌توانید حدس بزنید الآن محمدرضا در چه وضعیتی است؟ شما اگر با زندانیان آزاد شده در این یکسال صحبت کرده‌باشید پاسخ به این سؤال سخت نیست. الآن باید اینگونه تصور کنیم که اولاً او را به انفرادی انداخته‌اند تا بالاخره بشکند (چون قبلاً کارشناس گفته بود آدمت می‌کنم). ثانیاً کارشناسان جوان را به سراغ این نخبگان می‌فرستند تا با ده‌ها ساعت بازجویی کار یاد بگیرند و از طرفی روح زندانی را با بازجویی‌های مداوم خسته کنند. نکته نگران کننده این است که بازجویان جدید جوان هستند و کم تجربه و جویای نام و ما نگران هستیم اینها برای اینکه خود را در پیش مقامات بالای خود موفق نشان بدهند دست به «شیرین کاری‌هایی» بزنند. ببینید اگر کارشناس محمدرضا معتقد به شیرین کاری نبود به جای اینکه به محمدرضا دروغ بگوید و یا به خانۀ من تعرض کند در همان دادسرای انقلاب می‌توانستند محمدرضا را نگه دارند در همانجا از او سؤال کنند و اینگونه به او قدرت نمایی نمی‌کردند و برای دومین بار لازم نبود به حریم خانوادۀ شهدا تعرض کنند.

 

7- حالا این نقض حقوق شهروندان و خصوصاً نخبگان متعهد و جوان کشور ما چه پیامدی دارد؟ اجازه بدهید به سه مورد آن اشاره کنم. اول اینکه نخبگان جوان غیر سیاسی را سیاسی می‌کنند. شما همه فاطمه را می‌شناسید. او از نخبگان جوانی است که مدال نقره المپیاد را گرفته، فارغ التحصیل ممتاز دانشگاه تهران در رشته جامعه‌شناسی است، شاعر و نویسندۀ عمیق، پراحساس و عاطفه‌ای است، ولی شما همه می‌دانید فاطمه شمس هیچ وقت یک فعال سیاسی نبود. او همیشه سرش در کتاب و خصوصاً در منابع ادبی بود. ببینید از پیامدهای این ظلم‌هایی که می‌کنند این است که یک دانشجوی نخبه‌ای مثل فاطمه بجای اینکه راجع به قیصر امین‌پور (شاعر مورد علاقه‌اش) بنویسد راجع به شوهرش و امثال او می‌نویسد و قلب و روح صدها بلکه هزاران نفر تحت تأثیر نوشته‌های او است. کارشناس مربوطه به جای اینکه بگذارد قانون اجرا شود و محمدرضا به سر درس و خانواده‌اش برگردد با دستگیریِ همراه با دروغ، روح فاطمه را جریحه‌دار می‌کند. خدایا شما شاهد باش چگونه دارند کشورداری می‌کنند و تقریباً قضات قوۀ قضایی هم کاری از دستشان برنمی‌آید.

 

پیامد دیگر اینکه نه فقط نخبگان جوان را اعتراضی می‌کنند بلکه بیخودی به فضای ناراضی تراشی علیه مسؤلان کشور دامن می‌زنند. شما ببنید اگر محمدرضا سر درسش رفته بود دیگر کسی به او توجه نمی‌کرد. ولی باور کنید در همین چند روزه صدها نفر راجع به محمدرضا با من ابراز همدردی کردند و واقعاً از اقدامات مزبور از ته قلب ابراز انزجار می‌کنند. ولی سومین پیامد از همه مهمتر است. شما می‌دانید مهمترین هدفی که عاملان این اقدامات خلاف قانون انتظار دارند (و از بالا برای اقدامات خود چراغ سبز دارند) این است که جنبش اجتماعی برآمده از انتخابات (یا همان جنبش سبز) آرام شود. ولی آنها غافلند که اتفاقاً یکی از علل تداوم جنبش سبز در یک سال گذشته همین اقدامات غیر قانونیِ «ضد جنبش» است. شما ببنید با همین تعرض‌ها به شهروندان، به نخبگان جوان کشور و به شخصیت‌های با آبروی کشور بود که آنها فضای جنبشی کشور را تداوم بخشیدند. ببنید موضوع خیلی روشن است. به عنوان نمونه اگر در چهارده خرداد به نوۀ معزز امام در حرم امام(ره) اهانت نمی‌شد، این همه جامعۀ نخبه، مذهبی و شخصیت‌های بارز حوزه علمیه واکنش نشان نمی‌دادند. اگر محمدرضا را با دروغ دستگیر نمی‌کردند، شما در این گرما در اینجا حاضر نمی‌شدید و او هم داشت درسش را می‌خواند. خلاصه اینها با همین اِعمال قدرت لجوجانۀ‌شان، با مردم منتقد و نخبه‌های این کشور، تنور جنبش را گرم نگه داشته‌اند.

 

8- دوستان به من می‌گویند چه کار می‌توانیم بکنیم؟ اجازه بدهید در پاسخ به این سؤال در چارچوب بحثی که داشتیم پاسخ بدهم. اولاً وظیفه خود زندانی بیگناه این است که از خداوند کمک بخواهد تا بتواند زیر بار «شیرین کاریِ» این آقایان نشکند و بی‌خود و بی‌جهت به کار نکرده اعتراف نکند. ثانیاً وظیفۀ خانواده زندانیان سیاسی این است که موضوع نقض حقوق فرزندان خود را از طریق مقامات ذیربط بصورت خستگی‌ناپذیر پیگیری کنند. ثالثا همه ما وظیفۀ امر به معروف داریم. یکی از مصادیق مهم امر به معروف این روزها آشکار کردن ظلم‌هایی است که به زندانیان سیاسی کشور می‌شود. همه وظیفه داریم که دربارۀ موارد نقض قانون برای مردم روشنگری کنیم. با لب فروبستن و امر به معروف نکردن، مشکل تعرض به حقوق فرزندان ما حل نمی‌شود. و از همه مهمتر تداوم همین کار نیکوی دوستان همدرد است که با دیدن خانواده‌ها زندانی به آنها تسلی می‌دهند. تداوم این تسلی دادن‌ها کم کاری نیست. در پایان از خداوند بخواهیم که به کسانی که در کشور ما قدرت دارند، عقل، تدبیر و انصاف بدهد. صحبت خود را با آرزوی سلامتی برای فاطمه شمس و موفقیت در تحصیلش به پایان می‌برم و از تک تک حضار بخاطر حضورشان در این مجلس خداپسندانه تشکر می‌کنم.

 

 


 


با وجود گذشت بیش از پنج ماه از بازداشت احسان عبده تبریزی او همچنان بلاتکلیف در بند امنیتی (۲۰۹) وزارت اطلاعات به سر می برد . این در حالی است که زندانیان بعد از مراحل بازجویی شان باید به بند عمومی منتقل شوندو از شرایط فوق امنیتی این بند رهایی یابند .
به گزارش کلمه احسان عبده تبریزی ، فرزند حسین عبده تبریزی (دبیرکل اسبق بورس تهران و همچنین مدیرمسوول روزنامه توقیف شده سرمایه) است .احسان که دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان است وقتی خواستار استفاده از فرصت تعطیلات کریسمس برای دیدار با خانواده خود شد و به ایران بازگشت ، در فرودگاه امام خمینی (ره) پاسپورتش توقیف و سپس بازداشت شد.
از آن زمان پی گیری های خانواده این دانشجو که با این بازداشت بی دلیل از درس و دانشگاهش بازمانده نیز بی نتیجه بوده و تاکنون برای وی حتی دادگاهی نیز برگزار نشده است . وی و خانواده اش از مسولان قضایی و کارشناس پرونده تقاضا دارند که شرایط آزادی وی را با قزرار وثیقه فراهم کنند .
حسین عبده تبریزی پدر احسان یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد است و بارها با نقدهای جامع در روزنامه سرمایه واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاد دانی بود که در نامه هایی سرگشاده رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.

 


 


ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار جایزه خود را به شیوا نظرآهاری و بهمن احمدی امویی ،دو روزنامه نگار در بند تقدیم کرد .این جایزه تحت عنوان بهترین وبلاگ نویس به او اعطا و از تعهد فوق‌العاده او به آزادی بیان قدردانی شده است. بنی‌یعقوب به‌خاطر فعالیت‌های مطبوعاتی، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه‌نگاری محکوم شده است.
به گزارش دویچه وله ،ژیلا بنی‌یعقوب در ماه آوریل سال جاری در مسابقه وبلاگ‌های برتر که همه‌ساله از سوی دویچه وله در میان وبلاگ های سراسر دنیا برگزار می‌شود، برنده‌ جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز شد.
وبلاگ بنی‌یعقوب با نام «ما روزنامه‌نگار هستیم» این جایزه را به خود اختصاص داده است و شعبه‌ای از دادگاه انقلاب در ایران وی را از جمله به خاطر نوشته‌هایش در این وبلاگ، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم کرده است.
هیئت داوران مسابقه‌ی وبلاگ برتر اعلام کرد که با اعطای این جایزه به ژیلا بنی‌یعقوب، از «تعهد فوق‌العاده وی به آزادی بیان» تقدیر می‌کند.
همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز به هنگام انتخاب وبلاگ «ما روزنامه‌نگار هستیم» برای دریافت جایزه ویژه در اطلاعیه‌ای نوشت: «ژیلا بنی‌یعقوب از نخستین وبلاگ‌نویسان مدافع آزادی بیان در ایران است که در وبلاگ خود به مسائل روز ایران و به ویِژه موضوعات اجتماعی و حقوق زنان می‌پردازد. وی و نزدیکانش هزینه سنگینی برای تعهدات حرفه‌ای خود پرداخت کرده‌اند. گزارشگران بدون مرز مفتخر است که این جایزه را به وی اهدا و به نام او از همه‌ی وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران ایرانی که زندانی یا در ماه‌های گذشته مجبور به ترک کشور شده‌اند، تقدیر می‌کند.»
پیام ژیلا بنی‌یعقوب
ژیلا بنی‌یعقوب روز سه‌شنبه (۱ تیرماه ۱۳۸۹) در پیامی به “همایش جهانی رسانه‌ها” در آلمان، ضمن تشکر از گزارشگران بدون مرز که او را شایسته دریافت جایزه بهترین وبلاگ دانسته‌اند، این جایزه را به همسرش بهمن احمدی امویی، شیوا نظرآهاری و دیگر وبلاگ‌نویسان زندانی در ایران تقدیم کرد.
ژیلا بنی‌یعقوب در پیام خود نوشته است: «به تازگی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی در ایران به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه‌نگاری محکوم شده‌ام. یکی از دلایل محکومیت من مطالبی است که در وبلاگم نوشته‌ام؛ وبلاگی که جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز را در مسابقه بین‌المللی دویچه وله به خود اختصاص داده است و مطالبی که در آن درباره اعتراض‌های مردم ایران نسبت به نتیجه انتخابات پرمناقشه سال گذشته گزارش داده بودم.»
در پیام وی همچنین آمده است: «هم اکنون بیش از چهل روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس ایرانی در زندان‌های ایران به سر می‌برند. یکی از این وبلاگ‌نویسان زندانی همسرم، بهمن احمدی امویی است که در جریان جنبش اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده است. مهم‌ترین جرم او نوشتن مقالاتی انتقادی درباره دولت احمدی‌نژاد در وبلاگ شخصی‌اش و همچنین روزنامه‌های ایران است. او و بسیاری دیگر از روزنامه‌نگاران ایرانی یکسال است که بدون دلیل مشخص و موجه در زندان به سر می‌برند.»
گزارشگران بدون مرز در گزارشی درباره ژیلا بنی‌یعقوب نوشته است: او یکی از نخستین زنان گزارشگر مستقل در ایران است. وی بارها در دوره فعالیت‌اش با احضارها و بازداشت‌های متعدد و خودسرانه با هدف به سکوت وادار کردنش مواجه بوده است، اما وی هیچ گاه در برابر فشار های دائمی مقامات قضایی و امنیتی سرخم نکرد. این روزنامه‌نگار گزارش هایی درباره موضوعات مختلف همچون وضعیت تحصیلی زنان، و همچنین گزارش‌هایی از جنگ در عراق و افغانستان و لبنان منتشر کرده است.
ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی در تاریخ ٣٠ خرداد ۸۸ به همراه ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر در ارتباط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شدند. وی در تاریخ ٢ شهریورماه با سپردن وثیقه آزاد شد. اما بهمن احمدی امویی تا اواخر سال ۸۸ در زندان ماند. بهمن احمدی امویی در آستانه‌ی نوروز برای مدتی کوتاه آزاد شد، اما در آخرین روز اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹ مجددا به زندان اوین بازگردانده شد. وی به ۵ سال زندان محکوم شده است.

 


 


قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میرحسین موسوی، هم به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی دی ماه سال گذشته، یک روز پس ازعاشورا، بازداشت شده بود. وی دیروز به همراه علیرضا بهشتی شیرازی، دیگر مشاور میرحسین موسوی به این بند منتقل شده بود
بند ۳۵۰ زندان اوین بارها به دلیل شرایط نامساعدش در خبرها مطرح شده و زندانیان سیاسی و خانواده هایشان مکررا از کمبود امکانات بهداشتی، وضعیت بد تغذیه و دشواری برقراری تماس شکایت کرده اند.
دو ماه پیشتر جمعی از خانواده های زندانیانی که در این بند محبوسند نامه ای مفصل به چند مرجع نوشتند و ضمن گزارش وضعیت تکان دهنده این بند و برخوردهایی که با زندانیان می شود، از مراجع خواستند نماینده های شان را به اوین بفرستند تا از نزدیک اوضاع را ببینند.
آخرین گزارش ها اما حاکی است، نماینده دادستان و رییس زندان با حضور در بند ۳۵۰ و نظارت بر ساخت و ساز دستور پیگیری اوضاع را صادر کرده ،اما همچنان بنایی در این بند ادامه دارد و زندانیان این بند همچنان با مشکلات مختلفی از جمله کمبود جا ،به هم ریختگی بند ، کمیت و کیفیت غذا، امکانات پزشکی و دارویی و مساله کمبود تماس تلفنی با بیرون از زندان روبرو هستند.

 


 


 امروز چهارشنبه آقای کروبی به دیدار مهندس موسوی رفت. به گزارش سحام نیوز و کلمه این دیدار که در دفتر مهندس موسوی انجام شد، حوادث چند روز گذشته از جمله سفر آقای کروبی به قم و اهانت به ساحت مرجعیت و بیت امام مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در ابتدا این دیدار آقای کروبی دلایل سفر به قم و حوادث پیرامون آن را بازگو کردند که مورد تاسف و تاثر آقای مهندس موسوی شد. در این دیدار دو ساعته طرفین بر موارد زیر تاکید کردند:

تاکید بر حرمت مرجعیت و جایگاه رفیع آن در شیعه: در این دیدار آقایان کروبی و موسوی بر تاریخ تشیع پس از دوران غیبت صغری و تثبیت نهاد علمای دینی اشاره کردند و مرجعیت شیعه را از مهم ترین ارکان جامعه دانستند که شیعیان قرن ها این جایگاه را محترم شمرده و جسارت به ساحت مرجعیت را به هیچ شخص و یا جریانی اجازه نداده و نخواهد داد. آنان تاکید کردند هیچ دولت و صاحب قدرتی نمی‌تواند با توسل به عده ای قانون گریز ارج و قرب این متولیان شریعت را از دل مومنان بزداید فلذا اهانت و جسارت سازماندهی شده کم نظیر، تحت حمایت بخشی از حاکمیت در ورود غیر قانونی به بیت آیت اله العظمی صانعی و تخریب اموال دفتر ایشان و نیز بیت مرحوم آیت اله العظمی منتظری را محکوم کردند. همچنین اهانت های متعدد برخی از روزنامه های وابسته به قدرت به مراجع بزرگ شیعه و تلاش در جهت تخریب و تضعیف جایگاه مرجعیت را زمینه ساز این حوادث خواندند و با اظهار تاسف از اینکه بعد از حمله وحشیانه به بیوت مراجع و اهانت به نوه دانشمند امام، مقامات قضایی به جای پیگیری قضایی متجاوزان اقدام به پلمپ دفتر مرحوم آیت اله منتظری کردند را نشان از هماهنگی بین پیاده نظام و برخی از مقامات در جسارت به ساحت مرجعیت دانستند.
تضعیف جایگاه مجلس موجب نگرانی و تاسف است. آقایان کروبی و موسوی مراتب تاسف و نگرانی خود را از تضعیف نهاد قانونگذاری که با هجمه و قشون کشی به مجلس به بهانه تصویب مصوبه ای در خصوص وقف اموال دانشگاه آزاد شد، اظهار کردند. آنان همچنین تاکید کردند که مطابق قانون اساسی اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است و این مجلس در عموم مسایل در حدود مقرر قانون اساسی می‌تواند به وضع قانون مبادرت کند اما عده ای حتی جایگاه این مجلس که شرائط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان در آن رعایت نگردیده را بر نمی تابند. در این دیدار طرفین به عدم اجابت به خواست قانونی و مشروع مردم در برگزاری راهپیمایی سکوت اشاره و تصریح کردند که در مقابل عده ای سازمان یافته و در کمال امنیت به هر کس و هر کجا که می خواهند حمله می کنند، لازم است همگان در مقابل این گونه رفتارها که جایگاه نهاد قانونگذاری و اختیار نمایندگان را سلب می کند، موضع بگیرند و به قانون گریزان اجازه ندهند با چنین شیوه هایی مقاصد نامشروع خود را پیش ببرند. آنان همچنین تاکید کردند که اگر توسل به قانون گریزان و متجاوزان به یک قاعده نامبارک تبدیل گردد، دیگر حرمتی برای اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی باقی نخواهد ماند و این امر گزینش بردار نخواهد بود. امروز نه تنها مردم و معترضین به تقلب بلکه بیت امام، مراجع گرانقدر شیعه و حتی مجلس شورای اسلامی هم از اینگونه رفتارهای مذبوحانه در امان نیستند.
اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور و هزینه های آن بر منافع ملی: سخنان و اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور موضوع دیگری بود که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. طرفین این اظهارات را نه تنها با فرهنگ غنی و کهن ایران اسلامی در تعارض خواندند بلکه آن را زمینه ساز ورود آسیب های مادی و معنوی به کشور در عرصه های بین المللی و به مخاطره افتادن منافع ملی تلقی کردند. آقایان موسوی و کروبی ضمن تاکید بر مشکلات اظهار امیدواری کردند که در شرائط خاص فعلی مسئولین با استفاده از نیروهای توانمند حوزه های مختلف به جای ایجاد تشنج در جهت حل مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و بین المللی کشور اقدام کنند.
محکومیت بازداشت های اخیر: در این دیدار روند امنیتی موجود و بازداشت های اخیر بویژه بازداشت تعدادی از دانشجویان نخبه و قابل کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت و طرفین به وضعیت نابسامان بازداشتگاه ها و زندان های کشور که شرائط سختی را بر زندانیان سیاسی کشور تحمیل می کند، اشاره کردند و این روند را مغایر قوانین و مقررات کشور دانستند. موسوی و کروبی همچنین از مقامات قضایی خواستند که مطابق وظائف ذاتی آن قوه که باید پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت باشد و در جهت احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع قدم بردارد، عمل کند و با تظلم خواهی از زندانیان سیاسی، زمینه آزادی بی قید و شرط آنان را فراهم کند.
تلاش در جهت آگاهی نسبت به حقوق و آزادی های بنیادین بویژه اصناف و گروههای مختلف: در پایان این دیدار طرفین مجددا بر مطالبات به حق جنبش سبز و نقش آگاهی و دانش جامعه نسبت به حقوق مسلم و آزادی های بنیادین و اساسی تمامی اقشار جامعه اشاره کردند و از تمامی گروه ها بویژه اصناف خواستند در ارتقای آگاهی لایه های مختلف جامعه نسبت به مطالبات به حق و مشروع خود تلاش نمایند.


 


حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی ، دبیر کل حزب اعتماد ملی عصر دیروز به دیدار خانواده طبیب سبز دربند ، دکتر علی تاجرنیا رفت.
به گزارش تحول سبز، در این دیدار آقای کروبی ضمن جویا شدن از اخرین وضعیت پرونده این عضو ارشد ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی خواستار آزادی هر چه سریعتر وی شد.
دکتر تاجرنیا رییس کمیته صیانت از آرا استان تهران مهندس موسوی بود که بلافاصله بعد از انتخابات بازداشت شد و پس از گذشت ۶ ماه به قید وثیقه آزاد شد، اما درست ۵روز قبل از برگزاری کنفرانس سالانه بین المللی دندانپزشکی که وی سمت دبیری آن را بعهده داشت و با حضور انبوه میهمانان داخلی و خارجی برگزار شد، بازداشت گردید.
در پایان این دیدار خانواده آقای تاجرنیا نماز را به اقامت حجت الاسلام کروبی اقامه کردند.

 


 


محمدرضا باهنر با انتقاد تلويحي از واگذاري‌ بنگاه‌هاي اقتصادي براساس اصل 44 قانون اساسي خواستار بازنگري در اين اصل پس از اجراي كامل آن شد و از رشد اقتصادي 1.5درصدي در سال 88 برخلاف برنامه چهارم توسعه خبر داد.

به گزارش ايلنا، معاون نظارتي مجلس هشتم در همايش شوراهاي استاني و شوراي مركزي سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي گفت: اصل 44 قانون اساسي بنابر تاكيدات مقام معظم رهبري بايد اجرا شود و در اين زمينه دولت بايد وظايف خود را در اين راستا بازنويسي كند.

به گفته محمدرضا باهنر برخي از واگذاري‌ها در بنگاه‌هاي اقتصادي نه تنها واگذاري به بخش خصوصي نبوده بلكه نوعي جابه جايي بوده است.

معاون نظارتي مجلس در اين باره توضيح داد: نمي‌خواهم وارد بحث‌هاي حاشيه‌اي شوم اما هنگامي كه واگذاري بانك صادرات، مخابرات، ‌بانك تجارت يا در حوزه خودرو و فولاد واگذاري‌ها را مشاهده مي‌كنيم چه كسي باور مي‌كند كه اين واگذاري‌ها به بخش خصوصي صورت گرفته است.

باهنر ادامه داد: وقتي كه هنوز مخابرات فلان روستا و يا مديرعامل بانك فلان به وسيله وزير فناوري و يا اقتصادي و يا شوراي عالي بانك‌ها تهيه مي‌شود اين چه واگذاري است.

رئيس كميسيون تلفيق مجلس در عين حال اظهار مسرت كرد و گفت: همين كه توانستيم اين را بقبولانيم كه اصل 44 قانون اساسي بايد اجرا شود كار بسيار ارزنده‌اي انجام داده‌ايم و گلايه‌اي نداريم.

اين نماينده مجلس تاكيد كرد: اما به هر حال بازنگري در اصل 44 قانون اساسي پس از اجراي كامل آن يك امر ضروري است.

باهنر در ادامه در مورد هزينه‌هايي كه در راه تصويب اصل 44 قانون اساسي به هدر رفت توضيح داد و گفت: اصل 44 قانون اساسي محل مناقشه بين گروه‌هاي چپ و راست درون نظام سياسي كشور بود كه از زمان دولت دفاع مقدس آغاز و تا بيست سال بعد از آن ادامه داشت.

به گفته وي حتي تقسيم بندي‌هاي سياسي چپ و راست گفته مي‌شود از درون اين مناقشه به وجود آمد گروه‌هاي چپ و راستي كه بعدها نه چپ شان مشخص بود نه راست شان.

وي ادامه داد: البته من يك راست‌گرا هستم كه همچنان بر سر اعتقادات خود پايبندم. وي در اين سخنراني نقدي بر دولت داشت و خواستار بازنگري دولت در وظايفش شد.

رئيس كميسيون تلفيق مجلس در ادامه اين سخنراني از اين‌كه رشد اقتصادي كشور در برنامه چهارم محقق نشده است بار ديگر به صورت تلويحي انتقاد كرد و گفت: جالب آنجاست كه هنوز در طول برنامه چهارم جمع بندي كه بتواند رشد اقتصادي كشور را مشخص كند انجام نگرفته است.

باهنر گفت: آقايان رشد اقتصادي كشور را در سال 87 معادل 6.5 درصد اعلام كردند اما ما به آنها گفتيم كه چگونه شما اين رشد را محاسبه كرديد و آنها بار ديگر آمار ديگري به اما اعلام كردند.

وي آمار اعلام شده با حذف احتساب بخش‌هايي كه در اثر خشكسالي و حوادث ديگر بوده است منهاي 12 درصد بيان كرد.

 


 


 امروز: در سی و هفتمین روز از بازداشت محسن آرمین، عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، اعضای این سازمان با حضور در خانه وی با خانواده عضو دربند خود دیدار کردند.
در این دیدار که تعدادی از اعضای شورای مرکزی و سیاسی و برخی از دیگر اعضای سازمان حضور داشتند، حاضران ضمن دلجویی از خانواده آرمین، خواستار آزادی هرچه زودتر وی شدند.
خانم شریعتی، همسر محسن آرمین ضمن تشکر از اعضای سازمان، با اشاره به ملاقات خود با دادستان تهران، عمده ترین دلیل مطرح شده توسط دادستان برای بازداشت همسر خود را، بیانیه های سازمان مجاهدین انقلاب در طول یک سال گذشته ذکر کرد.
وی خاطرنشان کرد که در پاسخ به اظهارات دادستان تهران، ضمن دفاع از مواضع اصلاح طلبانه سازمان، مسئولیت بیانیه های مذکور را متوجه سازمان مجاهدین انقلاب، به عنوان یک شخصیت حقوقی مستقل دانسته و تعقیب قضایی افراد را به جهت اعمال یک شخصیت حقوقی مستقل، فاقد وجه قانونی معرفی کرده است.
شریعتی، همچنین با اشاره به اینکه به غیر از یک تماس تلفنی کوتاه، همسرش از زمان بازداشت تاکنون هیچگونه ارتباطی با خانواده خود نداشته است، خبر از آن داد که طی دیدار با دادستان تهران و معاونین وی، درخواست ملاقات حضوری خانواده آرمین با وی را داشته اند که تاکنون با این درخواست ساده و مبتنی بر حقوق اولیه افراد، موافقت به عمل نیامده است.
همسر آرمین همچنین خاطر نشان کرد، خانواده آرمین با مسئولین دادستانی درخصوص لزوم رعایت کمترین حقوق قانونی همسرش (ملاقات با خانواده) اتمام حجت کرده اند و مسئولیت عواقب اقدامات بعدی آنان برای احقاق حقوق قانونی خود را متوجه مسئولین قضایی کشور دانسته اند.


 


عواقب اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، فقط حمله به ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در روز رای گیری و دستگیری فعالان این ستاد و همچنین فعالان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و تعطیلی روزنامه های متعلق به این دو نامزد معترض به انتخابات نبود.

به گزارش کلمه، جان باختن ده ها شهروند در راهپیمایی های اعتراضی، کشته شدن رسمی چهار نفر در اثر شکنجه و ضرب و شتم در کهریزک، زندانی شدن هزاران نفر در سراسر ایران به صورت فله ای و حبس صدها فعال سیاسی و رسانه ای، از دیگر نتایج اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری بود که تا کنون هیچ پاسخ مشخصی از سوی مسولان کشور به این بحران یک ساله داده نشده است و علی رغم فشار افکار عمومی، مجلس شورای اسلامی نیز کمیته ای برای تحقیق و تفحص در مورد این انتخابات، نحوه شمارش آرا و حوادث پس اعلام این آرا در کشور، تشکیل نداده است.

 

در آغاز روزهای بحران، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی کمیته ای را تحت عنوان «کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات تشکیل دادند که تنها چند ماه پس از فعالیت این کمیته و جمع آوری اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات، در هفدهم شهریور ماه چند تن از اعضای کمیته دستگیر شدند.

علیرضا بهشتی، مرتضی الویری و ابراهیم امینی و محمد رضا مقیسه از جمله اعضای دستگیر شده این کمیته بودند که اگرچه عضویت آنان در کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات به عنوان اتهام در پرونده آنان عنوان شده بود، اما در نهایت دادگاه این عضویت را جرم تلقی نکرد و دو تن از اعضای کمیته از اتهام مطرح شده، تبرئه شدند اما حاصل این حبس و فشارهای سیاسی پس از آن توقف و تعطیلی کمیته ای بود که شهروندان آسیب دیده در وقایع تلخ پس از انتخابات به آن مراجعه می کردند.

آغاز حمله به کمیته و دستگیری اعضا از زمانی صورت گرفت که آمار تعداد کشته شدگان در وقایع پس از انتخابات از مرز مرز هفتاد گذشت. بلافاصله پس از اعلام این تعداد از سوی دکتر بهشتی سخنگوی کمیته، هم اعلام کننده تعداد شهدا و هم اعضای دیگر کمیته بازداشت و هم دفتر کمیته پیگیری پلمپ شد. در جریان این تعطیلی و دستگیری اعضا، کلیه مدارک، اسناد و وسایل موجود در کمیته نیز ضبط شد.

نکته جالب توجه این است که در این کمیته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیات حقیقت یابی که از سوی مجلس هشتم تشکیل شده بود نیز حضور داشتند و از نزدیک شاهد روایت های زندانیان آزاد شده از روند برخوردها و شکنجه های صورت گرفته در بازداشتگاه ها و زندان ها بودند.

از آنجایی که کمیته با قرار دادن شماره تماس و نشانی الکترونیکی خود در روزنامه ها به صورت آشکار و شفاف فعالیت می کرد، نیروهای امنیتی نیز به صورت ناشناس و یا با هویت اصلی خود به کمیته رفت و آمد داشتند و این نکته چندان برای اعضای کمیته پنهان نبود.

بنا به گفته اعضای ستاد موسوی و کروبی، کمیته با این نیت راه اندازی شده بود تا حداقل پس از فجایع صورت گرفته مردم امیدوار باشند که هنوز در جمهوری اسلامی مرکزی وجود دارد که به آنها کمک کند تا پیکر عزیزان شان را تحویل گرفته و از نحوه نگهداری اعضای خانواده شان در بازداشتگاه های کشور نیز از طریق این کمیته مطلع شوند.

بر این اساس کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان وظایف و دستورالعمل های کاری خود را در چند بخش مشخصی پی گرفت:

جمع آوری اطلاعات، تحقیق و تفحص برای تایید اطلاعات و در نهایت اقدامات لازم برای رسیدگی های حقوقی (اعم از مشاوره حقوقی و اخذ وکیل و پیگیری های حقوقی پرونده های افراد دستگیر شده ) از جمله وظایف مشخص و تقسیم بندی شده اعضای این کمیته بود.

وظایف دیگر کمیته در مواجهه با خانواده های دستگیر شدگان، کمک های پزشکی، مالی، اداری و حقوقی بود و بر این اساس از همان ابتدا کمیته پیگری به صورت شفاف اعلام کرد به دور از گرایش های سیاسی عمل خواهد کرد و در همین راستا هیچ بیانیه سیاسی هم از سوی این کمیته منتشر نشد .

پس ازآنکه اعضای کمیته، آمار و اطلاعات مربوط به شهدا را دریافت کردند، کلیه اطلاعات جمع آوری شده را به مقامات امنیتی و قضایی اعلام کردند با این امید که صحت و سقم این آمار و اطلاعات از طریق نهادهای مسوول به کمیته اعلام شود اما پیش از آنکه پاسخی رسمی از سوی دستگاه های مسوول به کمیته برسد و حتی پیش از انکه خود کمیته لیستی از شهدا را به صورت رسانه ای اعلام کند، برخی از رسانه ها و ارگان های هوادار دولت خودشان، اعلام کردند که فلان کسی که کمیته می گوید شهید شده است، زنده است وهیچ آسیبی به او در ماجرای پس از انتخابات نرسیده است و این نشان می داد که اسامی و نام برخی از کشته شدگانی که در اختیار کمیته قرار داشت را این ارگان ها هم کاملا در اختیار داشت.

وقتی شمار کشته شدگان وقایع پس از انتخابات به۷۲ نفر رسیده بود، یکی از اعضای کمیته پیگیری در دیداری که با دکتر علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس داشت، عدد ۷۲ تن شهید را اعلام می کند که ایشان عدد ۷۲ تن را رد می کند و اعلام می کند بر اساس یافته ها و تحقیقات برخی از نمایندگان مجلس تعداد افراد کشته شده ۸۹ نفر است. پس از آن یکی از مقامات ارشد نیروی انتظامی که در دیداری با سران نظام نیزحضور داشت، این عدد اعلام شده توسط آقای مطهری را هم تکذیب می کند و فراتر از آن اعلام می کند که تعداد کشته های بعد از انتخابات بسیار بیش از این تعداد است و عدد درد آور دیگری را اعلام می کند.

اما در نهایت کمیته با تکیه بر مستندات جمع آوری شده خود آمار نهایی و اسامی ۶۹نفر جان باخته را به مجلس شورای اسلامی ارائه می کند که تنها چند روز بعد مجلس اعلام کرد هیچ اطلاعاتی از طرف کمیته دریافت نکرده است، مجددا نسخه دیگری از لیست این کشته شدگان به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارسال می شود تا آن زمان کمیته پیگری اطلاعات مربوط به ۶۹ نفر را کامل در اختیار داشت که پس از رسیدن به عدد هفتاد و دو، بلافاصله با دستگیری اعضا کار را متوقف کردند.

همان زمان اعضای کمیته در مورد سعیده پور آقایی و ترانه موسوی ایجاد شبهه کردند و در نهایت مشخص شد که در ماجرای سعیده پورآقایی برخی از نهادهای چگونه دست به یک سناریوسازی زده بودند و همچنین در مورد ترانه موسوی نیز که بنا به گفته مرتضی الویری آخرین اطلاعات رسیده به کمیته این بود که او روبروی مسجد قبا دستگیر شده است اما پیچیدگی این ماجرا آنقدر زیاد بود… که پس از دستگیری اعضای کمیته، روند بررسی این پرونده ها متوقف باقی ماند.

همچنین کمیته پیگری با معرفی یکی از اعضا به سازمان بهشت زهرا نیز در صدد بر آمد تا اطلاعات مربوطه را از آن طریق نیز جمع آوری کند، جلسه ای با حضور اعضای شورای شهر تهران برگزار شده بود که کمیته منتخب این شورا برای پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز برای تبادل اطلاعات با اعضای کمیته نشستی را برگزار کردند. در نهایت علی رغم تمامی تلاش های اعضای کمیته پیگری وضعیت آسب دیدگان پس از انتخابات، نه تنها شمار و تعداد کشته شدگان این انتخابات مشخص نشده است، بلکه برخی از ارگان ها و نهادها با مراجعه با خانواده برخی از جان باختگان آنها را تحت فشارهای جدی قرار می دهند تا علیه موسوی و کروبی شکایتی را تنظیم و در اختیار قوه قضاییه قرار دهند.

خانواده های جان باختگان زیادی این نکته را در مصاحبه با رسانه های مختلف عنوان کرده اند که علی رغم فشارهای برخی نهادها مبنی بر مصاحبه صدا و سیما و خبرگزاری فارس، تا کنون تن به این کار نداده اند و از عدم پیگیری شکایت های خود در دستگاه قضایی و بلاتکلیف ماندن پرونده شناسایی قاتلان رنج می کشند.

در پایان باید مسوولان امر باید توجه کنند که پگیری صادقانه توام با شفافیت و صداقت با مردم است که می تواند آب رفته را به جوی بازگرداند و اعتماد جریحه دار شده عمومی را باز ستاند نه پنهان کاری و خبر سازی و تهدید؛ چرا که در نهایت دست خداوند بالای همه دست هاست.

 


 


 ادوارنیوز: دومین جلسه محاکمه علی ملیحی، مسئول روابط عمومی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) امروز (چهارشنبه) برگزار شد و دادرسی بدوی به پرونده علی ملیحی به پایان رسید.

به گزارش ادوارنیوز، محاکمه علی ملیحی در شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قوه قضاییه برگزار شد و در این جلسه دکتر محمدعلی دادخواه و رضا زارعی وکلای مدافع و همچنین آقای ملیحی به دفاع در مقابل کیفرخواست پرداختند.

علی ملیحی بیستم بهمن ماه بازداشت شد و اولین جلسه دادگاه وی در 22 اردیبهشت ماه سال جاری برگزار شد. علی ملیحی به "اتهام و اجتماع علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "شرکت در تجمعات" و "توهین به رییس جمهور" متهم است.


 


بهمن احمدی امویی ، روزنامه نگار در بند ،در آخرین روزهای اسفندماه سال گذشته به طور موقت و برای دو ماه آزاد شد .او پس از آزادی پیش از آنکه به منزل خودش برود به همراه همسر روزنامه نگارش ژیلا بنی یعقوب ، به منزل مسعود باستانی و شیوانظرآهاری رفت تا به انها بگوید گرچه ازاد شده اما دلش همچنان با دوستان دربندش از جمله مسعود و شیواست.

مهسا امرآبادی ،همسر مسعود باستانی در نخستین سالگرد بازداشت بهمن احمدی امویی ،ضمن روایت دیدار بهمن در اولین روز ازادی اش ، نوشته است :" بهمن جان !خدا به همراه تو و دیگر عزیزانمان باشد. یک سال زندان را پشت سر گذاشتیم، تمام می شود این سال های بدون شما، تکیه گاهمان خدا است و من می دانم ما را دوست دارد. "

متن این نامه که در اختیار «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» قرار گرفته این، به شرح زیر است:

1- در را که باز می کنم، اولین چیزی که به نظرم می آید چشمان پر از اشک و شرمنده ات است. مدام می گویی شرمنده ای که تو آمده ای و مسعود هنوز نیامده و من که بعد از مدت ها خوشحالم، مدام دوست دارم به تو و ژیلا نگاه کنم. آزاد شده ای و اول از همه می آیی به خانه من و شیوا. می آیی و مدام اشک در چشمانت جمع می شود. به عکس مسعود که گوشه خانه به ما نگاه می کند، چشم می دوزی و باز هم اشک است که می بینم در چشمان مظلومت.

هی می خواهم بگویم خوشحالم از آزادیت، هی می خواهم بگویم حالا که آمده ای خیال مسعود هم راحت تر است، می خواهم بگویم همان اندازه که از آزادی مسعود خوشحال می شوم از آزادی و حضورت در خانه ما شادم. به قول یکی از دوستان آزادی ات را لقمه نکردی و تنهایی نخوردی، آمدی و با ما قسمتش کردی.

مدام در حال و هوای زندانی. دلت برای بچه ها تنگ شده و بی قراری. شرایط زندانیان گمنام را می گویی، کسانی که حتی اسمشان را هم نشنیده ایم، از مسعود می گویی و من چشم می دوزم به دهانت تا شاید چیز بیشتری از شرایط مسعود در زندان بفهمم.

با آرامش از مسعود می گویی و این برای من یک نعمت است.

2- وقتی زنگ زدی و با نگرانی پرسیدی تصادف کردی، انگار تازه فهمیدم چقدر ترسیده ام . یک باره بغض کردم و با گیجی گفتم" آره. چقدر دلم می خواست مسعود باشه." می گویی "می آیم تا دکتر بریم" اما دکتر احتیاجی نبود، حضور دوستان و نگرانی شان برایم از هرچیزی مهم تر بود. ژیلا مدام می گوید چرا به ما زنگ نزدی اما واقعیت آن بود که وقتی تماس گرفتید گویی ترس را از یاد بردم و یادم آمد چقدر حضورتان خوب است و چقدر می توان به تو و کمک های بی دریغ و انسانی ات تکیه کرد.

3- ژیلا می گوید «اولین نفری هستی که خبر را می گویم. بهمن باید فردا به زندان بازگردد.» یکباره ته دلم خالی می شود. خالی هستم و خالی تر می شوم. باز هم می ترسم.خودم را می رسانم به خانه تان تا بگویم چقدر ناراحتم اما برای چه باید به خود زحمت داد و از واژه استفاده کرد؟ زحمت را کم می کنم. این بار چشم های من است که شرمنده گی را می بارد. به خانه تان نگاه می کنم که به هم ریخته است و بنایی دارید. فکر می کنم حتی فرصت ندادند تا از دکوراسیون جدید خانه کوچک و صمیمی تان لذت ببری و ژیلا هم از فردا باید باز هم به فکر خانه ای بدون تو باشد.

4- یک سال از زمانی که به زندان رفته ای می گذرد. پس از پایان مرخصی دو ماهه ات و روبه روی زندان اوین چشم هایت دیگر شرمنده نیست. می توانم ببینم که دیگر خیالت راحت است. دیگر نمی خواهد مدام به فکر فلان زندانی باشی که مادر و پدر پیرش نتوانسته اند در این مدت از کرمانشاه برای ملاقات فرزندشان به تهران بیایند، دیگر نگران آن دیگری نیستی که پولی برای خرج کردن در زندان نداشت، دیگر نمی خواهد مدام چشم بدوزی به اخبار و دوستانت را از راه خبر ببینی و دیگر...

خدا به همراه تو و دیگر عزیزانمان باشد بهمن جان. یک سال زندان را پشت سر گذاشتیم، تمام می شود این سال های بدون شما، تکیه گاهمان خدا است و من می دانم ما را دوست دارد.


 


از قدیم تاکنون بحث و در بعضی از مواقع درگیری میان طرفداران و مخالفان روشنفکران و سیاستمداران در ایران وجود داشته‌است. این بحث و دعوا در دوره جدید همچنان داغ است. در این زمینه چندین سوال و مسئله وجود دارد که با دادن پاسخ به آنها می‌توان به قضاوت دقیق‌تری نشست. آیا واقعا جامعه ایرانی در دوره قدیم و جدید حاصل بحث و منازعه بین این دو گروه است؟ آیا روشنفکران و سیاستمداران در مقایسه با دیگر گروه‌های اجتماعی اصلی‌ترین گروه اجتماعی جامعه ایرانی هستند؟ اگر پاسخ مثبت است، پس اهداف، استراتژی و روش‌های کاری آنها چیست؟ ریشه‌ها و عوامل منازعه بین آنها چیست؟ منشا دعوای آنها بنیادی است یا ساختگی و خیالی؟ به عبارت دیگر، آیا منازعه میان آنها تنها برای حذف رقیب است؟ زیرا هر یک از دو گروه - فرقی نمی‌کند روشنفکر یا سیاستمدار - برای ارتقای موقعیت فردی تلاش می‌کند. جایگاه هر یک از این دو گروه اجتماعی در ساختار اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی کجاست؟ کدام یک از این دو گروه نیروی اولی و کدام یک نیروی دومی است؟‏ منافع هر یک از این دو گروه اجتماعی چیست؟ کدام یک از این دو نیرو در مناسبات اجتماعی نقش مهم‌تری ایفا می‌کند؟ جامعه بیشتر به کدام یک از آن دو توجه می‌کند؟

 

با کمی مسامحه می‌توان روشنفکران را به عنوان افرادی در نظر گرفت که در حوزه فرهنگ و اندیشه و فکر درگیر هستند. این افراد یا تولید کننده اندیشه هستند یا اشاعه‌دهنده آن. روحانیون، دانشگاهیان، مولفان‏،‏ مترجمان، منتقدان، هنرمندان، نقاشان، بازیگران،‏ دانشجویان، ناشران و صاحبان مراکز آموزشی، ‏پژوهشی، و هنری اصلی‌ترین افراد و گروه‌های تشکیل‌دهنده حوزه روشنفکری ایرانی هستند.

 

با توجه به واقعیات تاریخی،‏ جای انکار روشنفکران ایرانی در صحنه عمل اجتماعی و اندیشه‌ای ایران وجود ندارد. در دوره کلاسیک تاریخ ایران - از دوره تشکیل جامعه ایرانی تا عصر مدرن - همیشه عده‌ای با عشق و علاقه و هدف به کار فکری و علمی مشغول بوده‌اند. اگر این گروه افراد وجود نداشتند، ما از گذشته تاریخی‌مان هرگز خبری نداشتیم. آگاهی ما از گذشته‌مان ناشی از نقش و سهم این افراد است. مورخان ایرانی، شاعران و مولفان ایرانی، کتابداران و ... در انتقال میراث فرهنگی سهم ب‌سزایی داشته و ما را نسبت به خودمان آگاه ساخته‌اند. اندیشه دینی از طریق حراست، نظارت و آموزش روحانیت شیعی در طول تاریخ پر حادثه ایران برای ما باقی مانده‌است.

 

برای آگاهی از اهمیت نقشی که این افراد در انتقال اندیشه و فکر برای نسل ما به عهده داشته‌اند،‏ کار و تلاش بسیاری لازم است. ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا در حوزه‌های متعدد قابل توجه هستند. بیرونی در انتقال معارف اجتماعی و ریاضی نقش مهمی ایفا کرد، به نحوی که بسیاری از صاحبان قدرت در آن زمان برای تصاحب او تلاش کرد و این دعوا بر سر تصاحب بیرونی حکایت از اهمیت نقش دانشمندان در ساختن دولت و جامعه و فرهنگ دارد. ابن سینا به صورتی دیگر برای حفظ فرهنگ و فلسفه و اندیشه اسلامی میان‌داری دولت‌های زمانه‌اش را به عهده گرفت. از این میان تنها ملاصدرا است که همه را رها کرد و برای ساماندهی نظام فلسفی خود بیابان و کوه و کمر را بر خانه امن ترجیح داد. در نقطه مقابل ملاصدرا، خواجه نصیرالدین طوسی قرار دارد که ضمن میان‌داری سیاسی و اجتماعی و ایفای نقش فقیه و متکلم به اصلاحگری هم پرداخت. به همین خاطر است که کتاب «اخلاق ناصری» او به عنوان دستورالعملی اخلاقی، اجتماعی و سیاسی قلمداد می‌شود .

 

با توجه به بحث فوق یک اصل و نتیجه حاصل می‌آید؛ در تاریخ ایران، دانشمندان جایگاه مهم و تعیین‌کننده‌ای در سیاست داشته‌اند. در گذشته سیاستمداران ایرانی به خاطر عدم تجربه و پیشینه مدیریت سیاسی به اندیشمندان نیاز داشته‌اند. با وجود این که قدرت سیاسی به ظاهر در اختیار سیاستمداران و مدیران اجرایی بود، ولی در واقع از طریق دانشمندان و روش‌های پیشنهادی آنها محقق می‌شد. این نوع عمل و رابطه بین سیاسمتداران و دانشمندان تا دوره مدرن ادامه دارد. دانشمندان از طریق سلطه و غلبه‌ای که بر ذهن و اندیشه سلاطین می‌یافتند بر دامنه عمل خود می‌افزودند و موجب ماندگاری بیشتر خود و اندیشه‌شان می‌شدند. سلاطین برای ارتباط با دیگر دولت‌ها و فرهنگ‌ها نیازمند سفرای فرهنگی بودند، آنها همچنین برای ادامه سلطنت خاندان خود نیازمند کسانی بودند که به تعلیم و تربیت فرزندانشان بپردازند. تعدد دانشمندان در دربارهای حکومت‌ها به سهولت عمل اجتماعی و توسعه اجتماعی و فرهنگی می‌انجامید. تشکیل کتابخانه، رصدخانه، مکتب، مدرسه و مراکز پژوهشی و آموزشی حاصل کار دانشمندان در دوره کلاسیک و میانه است. سلطان بی سواد و بدوی که بر اساس زور و عصبیت قومی و قبیله‌ای به قدرت رسیده‌است از طریق ارتباط با دانشمندان کشور را اداره می‌کند. تبدیل صاحب قدرتی بدوی به رئیس دولتی مدعی حکومت و کشورداری ناشی از قدرت و نفوذ دانشمندان است. قدرتی که می‌بایست به کشتن دانشمندان اقدام می‌کرد اسیر دست دانشمندان می‌شد و نظرات آنها را اساس تصمیم و کار و سیاست‌ورزی قرار می‌داد.

 

حال بهتر است به امروز برگردیم و نوع رابطه بین این دو نیروی اجتماعی را مورد مداقه قرار دهیم. در این سطح از بحث با چندین سوال اصلی روبه‌رو هستیم؛ در دوره جدید چه اتفاقی افتاده‌است؟ آیا روشنفکران و دانشمندان همراه با سیاستمداران و مدیران جامعه به فکر ساختن جامعه جدید هستند یا این که از نظر معرفتی و منفعتی در مقابل با یکدیگر قرار دارند؟ رابطه میان سیاستمداران و روشنفکران چگونه باشد بهتر است؟ جای مردم کجاست؟ چرا این همه بحث و مشاجره در این زمینه وجود دارد؟ مشاجره‌سازان چه کسانی هستند؟ چه منافعی در این زمینه برای آنها وجود دارد؟ و...

 

برای فهم این واقعیت به گفته آقای قرائتی اشاره می‌کنم. به یاد دارم در یکی از گفت‌وگوهای تلویزیونی از او در مورد میزان اثرگذاری برنامه‌اش پرسیده شد: «آقای قرائتی برنامه شما چقدر بیننده دارد؟ آیا جامعه روحانیت از آن استقبال می‌کند؟»

 

آقای قرائتی در پاسخ به این سئوال به دیداری خصوصی با یکی از دوستانش اشاره کرد. او گفت: در یکی از نشست‌های دوستانه مورد لطف و مرحمت دوستی قرار گرفتم. دوستم اشاره کرد که آقای قرائتی برنامه بسیار موفقی دارید و اهل و عیال (منظورشان فرزندان و همسر بود) از برنامه شما استفاده می‌کنند. آقای قرائتی به او گفته بود که خودتان هم استفاده می‌کنید. اشکالی ندارد. این که برنامه تهیه شده مورد استفاده قرار گرفته، منظور حاصل شده‌است.

 

این مثال حکایت از اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم کار و فعالیت روشنفکران در جامعه ایرانی دارد. سیاستمداران و مدیران ایرانی خواسته یا ناخواسته متاثر از فضاهای فکری و اندیشه‌ای هستند که روشنفکران فراهم می‌کنند. به عبارت دیگر،‏ این گروه از افراد که فرصت کار فکری ندارند، از فضاهای فکری و اندیشه‌ای ایجاد شده تاثیر می‌پذیرند و سیاست‌های کاری خود را طراحی می‌کنند. بعضی از سیاست‌گذاری‌ها همان داعیه‌های فکری منتقدان است و بعضی‌ها هم در جهت مخالف. در هر صورت، عمل مدیران و کارگزاران در خلأ صورت نمی‌گیرد، بلکه در متن‌های فرهنگی صورت می‌گیرد که سازندگان آنها دانشمندان و روشنفکران هستند. در بعضی از مواقع مدیران و سیاستمداران از دانشمندان قدردانی می‌کنند و در بعضی مواقع هم با سکوت تاثیرپذیری خود را نشان می‌دهند .

 

با مروری اجمالی بر رویدادهای دو دهه اخیر در ایران می‌توان رابطه‌ای معین بین روشنفکری و سیاستمداری را دید. ما در این دوران به چندین نوع عمل و رابطه بین آنها برخورد می‌کنیم:

 

(1) دوره همزیستی نسبی و گزینشی بین آنها

(2) دوره بعدی، دوره تمایز روشنفکری و سیاستمداری است. سیاستمدارانی که داعیه روشنفکری داشتند، بیشتر به نقش روشنفکری تا اجرایی متمایل شدند. در این وضعیت تصمیم‌گیری در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی دچار تزلزل شد و بیشترین تمرکز کاری در حوزه سیاسی و فرهنگی بود.

(3) دوره سوم، دوره‌ای که در آن زیست می‌کنیم. تولید فرهنگ و اندیشه، حل مناقشات سیاسی در سطح جهانی و ملی و تنظیم رابطه با جامعه جهانی دچار تحول شده‌است. اصلی‌ترین ادعای من در این بود که روشنفکری ایرانی با کنار ماندن از عرصه سیاست شانس بازبینی فکری و سازمانی دارد. این برکناری از سیاست به معنای یافتن جایگاه واقعی خود ،یعنی تولید معنی و سهم‌آفرینی در تولید اندیشه و نظریه است. روشنفکری دینی تلاش مضاعفی برای بازسازی و سازماندهی نیرو برای حرکت درست در حوزه فرهنگ را پیشه خود ساخته‌است.

 

با توجه به این مباحث، می‌توان به دو نتیجه‌گیری کلی دست یافت: اول این که روشنفکری و سیاستمداری در ایران - در دوره قدیم و جدید - همراه هم رشد کرده و توانسته‌اند در ساماندهی حیات اجتماعی ایران مفید واقع شوند. کمتر امکانی برای نقش‌آفرینی منفرد هر یک از دو نیروی اشاره شده که همراه با پیروزی باشد، وجود دارد و انشقاق بین آنها منجر به شکل‌گیری مباحث جدی و اساسی در جامعه می‌شود

 

دوم اینکه در دوره جدید امکانی برای بازسازی جریان روشنفکری دینی در ایران فراهم شده ‌است.

منبع: آرمان


 


اولين جلسه رسيدگي به اتهامات حسين درخشان صبح امروز چهارشنبه برگزار شد.

به گزارش فارس، حسين درخشان امروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي براي پاسخ گويي به اتهامات حاضر شد. سپس نماينده دادستان در حضور قاضي، خانواده درخشان و "مهدوي " وكيل مدافع وي، كيفرخواست در خصوص اتهامات وي را قرائت كرد.

درخشان كه شهرتش در وبلاگ نويسي است در مهر ماه 87 بازداشت شد. "همكاري با دول متخاصم، تبليغ عليه نظام اسلامي، تبليغ به نفع گروهك هاي ضد انقلاب، توهين به مقدسات، راه اندازي و مديريت سايت هاي مبتذل و مستهجن" از جمله اتهامات وي است.

ادامه رسيدگي به اتهامات درخشان به جلسه بعدي دادگاه موكول شد.

گفتنی است حسین درخشان از قدیمی‌ترین وبلاگ‌نویسان فارسی است. وی در سال‌های نخست دوره اصلاحات فعالیت مطبوعاتی خود را در روزنامه‌های اصلاح‌طلب آغاز کرد و پس از آن به همراه همسرش به کانادا مهاجرت کرد.

درخشان در سال‌‌های حضورش در خارج از کشور، مواضع تندی نسبت به حاکمان جمهوری اسلامی داشت و به اسراییل نیز سفر کرد. اما ناگهان چرخش بزرگی در مواضع وی رخ داد و با نوشتن مطالب جدیدی در وبلاگش خود را طرفدار سرسخت رهبر ایران و محمود احمدی‌نژاد معرفی کرد و در نهایت در پاییز سال 87 به ایران بازگشت.

گفته می‌شود بازگشت او به ایران، با هماهنگی ودعوت اسفندیار رحیم مشایی بوده است. او مدت کوتاهی پس از بازگشت به ایران بازداشت شد و تا مدت بسیار زیادی خبری از مکان نگهداری و شرایط او نبود.


 


رییس سازمان‌زندان‌ها با بیان اینكه در اعطای مرخصی به زندانیان امنیتی، بنای اولیه برعدم اعطا به آنها است،گفت:‌ اعطای مرخصی به زندانیان امنیتی در آیین‌نامه دیده شده است، اما مرجع تصویب اعطای مرخصی به مجرمان این جرائم بر عهده دادستان است.

به گزارش ایلنا، غلامحسین اسماعیلی در نشست خبری صبح امروز خود كه به مناسبت هفته قوه قضائیه برگزار شد از اصلاح آیین‌نامه اعطای مرخصی به زندانیان خبردادو گفت: در دوره‌های گذشته به زندانیان بیش از حد مرخصی داده می‌شد كه این امر موجب گلایه مردم و برخی از مقامات امنیتی و انتظامی شده بود كه چگونه پس از بازداشت یك متهم وی بعد از مدت كوتاهی به جامعه باز‌می‌گردد.

رییس سازمان زندان‌ها ادامه داد: ما توانستیم با یك كار جامع كارشناسی و كسب نظرات مقامات قضایی،امنیتی و انتظامی آیین نامه جدید مرخصی را تدوین و به امضا رییس قوه قضاییه برسانیم.

وی با بیان اینكه این آیین‌نامه از روز گذشته و مصادف با اولین روز هفته قوه قضاییه به اجرا گذاشته شد، خاطرنشان كرد: ‌از دیروز برای اینكه زندانیان از مرخصی برخودار باشند، باید تحمل كیفر اولیه را داشته باشند؛ به این معنا كه حداقل یك ششم دوران تحمل محكومیت خود را مطلقا بدون مرخصی سپری كرده باشند.محكومان به بیش از 15 سال حبس نیز باید سه سال اول محكومیت خود را بدون مرخصی پشت سر گذاشته باشند.

اسماعیلی افزود:‌در این آیین‌نامه میان محكومان جرائم غیرعمدی، عمدی و جرائم عمدی دارای سابقه تفاوت‌هایی را قائل شده‌ایم به این صورت كه محكوم به جرائم غیر عمدی را هر دوماه،عمدی را هر سه ماه و محكومان جرائم عمدی دارای سابقه را هر چهار ماه یكبار به مرخصی خواهیم فرستاد.

رییس سازمان‌زندان‌ها خاطرنشان كرد:‌ قرار شده به محكومان جرائم آدم ربایی، سرقت مسلحانه،تجاوز به نوامیس، سرقت مقرون به آزارو اذیت ، اخلال در نظام اقتصادی، قاچاق مشروبات الكلی ، جرایم مواد مخدر و اسید پاشی مرخصی اعطا نشود. همچنین به سارقان معمولی نیز قرار شده در ایام نوروز مطلقا اعطای مرخصی صورت نگیرد.

اسماعیلی درباره شرایط ملاقات زندانیان با خانواده‌های خود گفت: ما برای زندانیان درون زندان سه نوع ملاقات كابینی، حضوری و خصوصی داریم كه نصاب این ملاقات‌ها با هم تفاوت دارد. برای ملاقات كابینی هفته‌ای یكبار در نظر گرفته شده اما برای ملاقات خصوصی و حضوری نصابی قرار داده نشده است.

وی خاطرنشان كرد: در برهه‌ای از زمان به متهمان امنیتی سیاسی بیشتر امكان مرخصی داده شد، اما جدا از سازمان زندان‌ها، مرجع قضایی نیز در مورد ملاقات‌ها تصمیم‌گیری می‌كند. از نظر ما هم زندانی امنیتی و هم غیرامنیتی هر دو انسان بوده و دارای حقوق یكسانی برای برخورداری از ملاقات هستند.

اسماعیلی ادامه داد: بر حسب دستور مراجع قضایی، به محكومان جرائم امنیتی ملاقات نمی‌دهیم و زمانی كه قاضی بنویسد متهمی ممنوع‌الملاقات است ما باید از این دستور تبعیت كنیم.

رییس سازمان زندان‌ها درخصوص شرایط و نحوه اعطای مرخصی به متهمان و مجرمان جرائم امنیتی نیز گفت: این امر جزء مواردی است كه مبنای اولیه را بر عدم اعطای مرخصی گذاشته‌ایم، اما این موضوع درآیین‌نامه دیده شده و مرجع تصویب اعطای مرخصی به مجرمان این جرائم دادستان است.

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینكه آیا در پرونده كهریزك از پرسنل سازمان زندان‌ها فردی متهم یا محكوم شده است، اظهارداشت: در این پرونده هیچ‌یك از پرسنل سازمان حتی در مظان اتهام هم قرار نگرفتند.

رئیس سازمان زندان‌ها اقدامات تامینی و تربیتی در پاسخ به این پرسش كه برخی از زندانیان از رعایت حقوق شهروندی و وجود شپش در زندان اظهار گلایه می‌كنند، آیا نظارتی در زندان‌ها صورت می‌گیرد گفت: مطلب اینگونه كه در مورد حقوق زندانیان به شما منعكس می‌شود،صحیح نیست.ما علی‌رغم تراكم مددجویان و پایین بودن سطح بهداشت فردی خود زندانیان و همچنین آمار بالای حضور معتادان در زندان، سعی كرده‌ایم خدمات بهداشتی بالایی را به مددجویان ارائه دهیم.

وی به شیوع آنفلوآنزای نوع A در سال گذشته اشاره كرد و گفت: به دلیل اینكه امكان شیوع این ویروس در مكان‌های پرجمعیت بیشتر است، ما حج عمره را دو ماه به تعویق انداخته و در برخی شهرستان‌ها مدارس را تعطیل كردیم اما نمی‌توانستیم زندان‌ها را تعطیل كنیم، بلكه بایستی با مدیریت خوب اجازه نمی‌دادیم كه با وجود تراكم بالای زندانیان در زندان، این ویروس شیوع پیدا كند چراكه اگر سرایت می‌كرد قطعا یك فاجعه و از بین رفتن افراد متعددی را در پی داشت.این امر حاكی از این است كه ما به بهداشت در زندان بسیار اهمیت می‌دهیم.

وی ادامه داد:‌ همچنین با توجه به كارهای صورت گرفته در زمینه بهداشت،دریك سال اخیر درصد مبتلایان به ایدز را از 3 درصد به 3/1 رسانده‌ایم.

اسماعیلی در خصوص برخی اخبار مبنی برآزار و اذیت زندانیان از سوی زندانبان‌ها، با تاكید بر اینكه وظیفه سازمان زندان‌ها نگهداری و اصلاح مجرمان است، تصریح كرد: آزار و اذیت معنا و مفهومی در بازداشتگاه‌های ما ندارد و در سراسر دنیا نیز به جز در زندان‌هایی كه با اعمال شاقه است، هیچ فردی در دوران تحمل كیفر مورد آزار و اذیت قرار نمی‌گیرد.

وی ادامه داد: اگر خدایی نكرده استثنائا موردی در كشور رخ دهد، بیشتر در زمان تعقیب و كشف جرم است كه شاید برای اقرار متهم به آن تشر بزنند، اما ما كشف جرم نمی‌كنیم و كاری هم نداریم كسی كه به زندان می‌آید،جرمش چیست.

رئیس سازمان زندان‌ها در مورد نظارت بر بازداشتگاه‌های كشور اظهارداشت: كاری كه در دوره جدید انجام داده‌ایم این است كه بسیاری از بازداشتگاه‌های مراجع امنیتی و انتظامی را شناسایی و بازدید كردیم و استانداردهای لازم را به آنان گفته و آنها هم استانداردسازی كرده‌اند.

وی با بیان اینكه ابلاغ رئیس بازداشتگاه‌ها را ما صادر كرده و حفاظت و نظارت بر آنها را نیز برعهده داریم، خاطرنشان كرد: از نظر ما این بازداشتگاه مجاز و تحت نظارت سازمان زندان‌ها است.همچنین ما لیستی از بازداشتگاه‌هایی را كه تحت نظارت ما است را به مراجع قضایی ارسال و اعلام كردیم، معرفی زندانیان به این مراكز صورت گیرد.

وی در پاسخ به این پرسش كه آیا بازداشتگاهی خارج از نظارت سازمان زندان‌ها وجود دارد،تصریح كرد: ما بازداشتگاه‌های بسیاری داریم، اما اشكال این بود كه در گذشته برخی از این بازداشتگاه‌ها تحت نظارت ما نبودند، اما در حال حاضر تحت نظارت ما آمده و رئیس بازداشتگاه‌ها از ما ابلاغ گرفته‌است. ما به آنها اعلام كرده‌ایم كه محل بازداشت با محل بازجویی باید متفاوت باشد.


 


نامه را برای كسی می‌نویسند كه بتواند بخواند و جواب دهد ، ولی من تا موقعی كه نمی‌توانی جواب بدهی برایت خواهم نوشت.

خواهرم ،سلام گرم و درد آلود مرا از آن سوی سلولهای سرد و نمناك پذیرا باش . بغض گلویم را فرا گرفته است ، می‌خواهم گریه كنم ، گریه‌ای از اعماق وجود ، بدون هراس از آنكه اگر گریه كنم داغ مادر تازه‌تر می‌شود ، بدون ترس از آنكه باز هم گریه من موجب جاری شدن اشكهای پدر خواهد شد ، اشكهای پیر مردی كه عرش خدا را خواهد لرزاند ، بدون هراس از نگاه معصوم برادر كوچكم كه در كوران امتحانات صدای آه كشیدنش را از لابه لای صفحات درس می‌شنوم .

به یاد داری چندی پیش زنگ زدی و با صدایی پر امید پیشنهاد كردی : ' هدیه روز مادر ، مامان رو بفرستیم سوریه زیارت' . و الله جگرم می‌سوزد ، كجا بودی روز مادر كه چشمهای گریان مادر را ببینی ، كه دلهای شكسته برادران را ببینی ، كه دوستانت را كه خانه را گلباران كردند ببینی ، اما آنچه من در اعماق نگاه مادر می‌دیدم را ندیدند و ندیدی .

سجاده‌ات هنوز در گوشه عبادت اتاقت بی‌تاب توست ، بی‌تاب ناله‌هایت ، بی‌تاب مناجاتت ، بی تاب زیارت عاشورایت ، بی تاب یا رب یا رب یا رب‌ات .

بیاد داری كه مادر با صدای ناله‌های دردناكت هراسان به سراغت می‌آمد ؟ دیگر خواب به چشم مادر نمی‌آید كه صدای ناله‌ات هراسانش كند ، مادری كه دلشكسته و نگران دختر است ، مادری كه نبض زندگیش این روزها با قلب بیمار تو در تنهایی آن سلول می‌تپد ، و الله جگرم می‌سوزد .

خدانكند پدری دستهایش را یارای یاری فرزند نباشد ، اعظم جان تا این حد پدر را مضطر دیده‌ای ؟ در آستانه روز پدر ، پدر را گریان دیده‌ای ؟ و الله جگرم می‌سوزد ، چگونه می‌توان راه اشك را بست .

راستی شنبه - روز پدر- عازم حرم حضرت عبدالعظیم هستیم ، سابقه ارادت بابا به سید الكریم را كه می‌دانی ، می‌ترسم اعظم جان ، از دل شكسته مادر می‌ترسم ، از گریه‌های بابا در جوار حضرت می‌ترسم ، می‌ترسم كه آه بكشند می ترسم ..

هر صبح كه بابا با آه و ناله زمزمه می‌كند 'حسبنا الله و نعم الوكیل' و الله جگرم می‌سوزد .

اما با لخته لخته‌ی جگر سوخته‌ام می‌دانم از آن سوی دیوارها ، آنطرف همه دریاها ، از میان دو پلك فرشتگان ، صبا خبر رهایت را به یمن قدمهای مولود كعبه ، به شادی دلهای عرشیان در خجسته میلاد امیر مومنان خواهد آورد كه ان مع العسر یسرا .


 


 

“سبزبرگ روزانه” طرحي ساده، موثر و بسيار کم‌خطر براي اطلاع رساني در جنبش سبز است. کافي است هر روز فقط يک برگه‌ي ساده از يک دفتر معمولي جدا کنيم و پشت و رويش با خط درشت و خوانا (با ماژيک، خودکار يا به هر شکل ديگر) يک شعار بنويسيم و موقعي که از منزل خارج شديم، هر جايي که توانستيم آن را روي زمين بيندازيم، مهم نيست يک کوچه‌ي خلوت باشد يا پياده روي يک خيابان شلوغ، يا ايستگاه اتوبوس يا پارکينگ يا هر جاي ديگر. اين به انتخاب خودمان بستگي دارد.

مزاياي اين طرح:

1. بسيار کم خطر است.

2. بسيار کم خرج است.

3. زمان و انرژي زيادي از ما نمي‌گيرد.

4. هر کس با هر شرايطي از عهده‌اش برمي‌آيد.

علاوه بر اينها، "سبزبرگ" يک يادآوري روزانه براي فراموش نکردن آرمان‌هاي سبزمان خواهد بود.

چند نکته درباره سبزبرگ:

1. به همه ي دوستان و آشنايان "سبزبرگ روزانه" را سفارش کنيم.

2. محل انداختن سبزبرگ را هربار تغيير دهيم.

3. ترجيحا رنگ سبز (ماژيک سبز، خودکار سبز، مداد رنگي سبز) را براي نوشتن سبزبرگ‌مان استفاده کنيم. 4. به نظر مي‌رسد بهتر است براي تقويت روحيه‌ي مثبت انديشي، سازندگي و ايجاد اميد و سرزندگي از شعار “مرگ بر …” در سبزبرگ استفاده نشود تا هم تاکيدي باشد بر ماهيت سازنده‌ي جنبش سبز و هم ما را دچار دردسرهاي احتمالي نکند.

5. اگرچه شعارهاي سبزبرگ به صورت درشت نوشته شده و سبزبرگ‌ها در نقاط مختلف پخش مي‌شوند، با اين حال بهتر است در هنگام نوشتن سبزبرگ، خطمان را عوض کنيم.

6. مراقب اثر انگشت خود روي برگه باشيم. از دستکش استفاده کنيم.

“سبزبرگ” هاي بي شمار ما، کوچه‌ها و خيابان‌هاي شهرمان را سبزتر از پيش نگاه مي‌دارند.

از امروز موقع خروج از منزل “سبزبرگ” فراموش نشود .
 


 


می دانید این اولین بار در ایران نیست که بحث تقلب در انتخابات مطرح می شود. درباره انتخابات اخیر ریاست جمهوری یعنی انتخاب دهم سخن می گوییم . شاید به همین دلیل است که کاندیداهای معترض این دوره و معترضان به انتخابات اخیر بیش از هر چیز بر برگزاری یک انتخابات سالم و آزاد تاکید می کنند . آرزویی که سالهاست در دل هر ایرانی آزادیخواه می تپد . آنها هر بار و پس تخلف در هر انتخاباتی می پرسند رای ما کجاست ؟ تاکنون در ایران چند مورد اتهام تقلب دربرگزاری چند انتخابات مطرح شده است که در اینجا مروری کوتاه بر آنها خواهیم داشت .

یکی از این موارد به سال 1379 وانتخابات مجلس ششم باز می گردد . انتخاباتی که اکبر هاشمی رفسنجانی در صدر فهرست ائتلاف خط امام قرار داشت. در این فهرست 30 نفره اصلاح طلبان با کاندیداهاي اصولگرا رقابت می کردند فهرستی که در آن اسامی محمود احمد ي نژاد،رییس دولت ،علی لار یجا نی رییس مجلس کنونی و غلامعلی حداد عادل از نزدیکان محمود احمدی نژاد نیز به چشم می خورد .1

پس از اعلام نتایج مشخص شد که اصول گراها از کاندیداهاي اصلاح طلب شکست خورده اند.

در آن زمان احمدي نژاد به عنوان یکی از کاندیداهاي شکست خورده به نتایج انتخابات اعتراض شدیدی کرد و گفت:« 48 ساعت در اعلام نتایج انتخابات تاخیر کردند تا در بعضی صندوق ها اقداماتی انجام دهند. 2 پس از این اعتراض ها بود که شور اي نگهبان 700 هزار ر أي اعلام شده توسط وزارت کشور را باطل اعلام کرد و به این ترتیب ، حداد عادل به مجلس شور اي اسلامی راه یافت.

هاشمی رفسنجانی نیز در رتبه آخر از فهرست سی نفره کاند یداهایی اصلاح طلبان قرار گرفت. شوراي نگهبان در آن زمان با اعلام اینکه در انتخابات تقلب شده است به بازشماري آراء پرداخت و آراي کاندیداهاي دیگر را کاهش و رتبه هاشمی را تا رتبه 20 ارتقاء داداما او خود از نمایندگی انصراف داد.

در انتخابات هاي دیگر نیز اعتراض به نتایج انتخابات و سلامت آن دیده شده است :« مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی نیز یک بار به نتایج انتخابات دوم خرداد 76 اعتراض کرد و چنین گفت:« در آن دوره جهرمی که در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد وزیر کار شد .معاون آقاي جنتی و اجرایی شورای نگهبان بود و این گروه را اداره می کرد . یکی از معاونان ایشان هم آقا ي احمد ي نژاد بود که به دستور او به آذربایجان غربی رفت و در انتخابات خو ي و ارومیه دست برد . یکی دیگر از معاونان ایشان هم محمد زاده استاندار لرستان بود. در شهرهاي آن استان 180 درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند و 130 درصد به ر قیب آقاي خاتمی راي دادند».

در آن دوره وقتی از این استاندار پرسیدند که چرا این گونه به آرای مردم خیانت کردی او پاسخ داد : « بقیه استانداران خیانت کردند . چرا که آن ها هم قرار بود همین کار را بکنند »

جالب است بدانید که مشاور این گروه علی کردان بود که زمانی درباره فساد سیاسی ، اداری و مالی وی به خصوص مدرک جعلی تحصیلی اش بحث های زیادی شده است.

در سال 1384 هم پس از آنکه در دور اول انتخابات نهم ریاست جمهور ي محمود احمدي نژاد در رتبه دوم پس ازهاشمی رفسنجا نی قرار گرفت یک مقام وزارت کشور به تقلب گسترده اعضا ي شور اي نظار تی شور اي نگهبان اعتراض کرد.

این اعتراض موجب شد او به مدت چند ساعت هم زندا نی شود .همچنین مهدي کروبی یکی از کاندیداهاي انتخابات آن دوره و یکی از معترضان انتخابات دهم ریاست جمهوری مجتبی خامنه اي (پسر رهبری ایران )، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج را متهم به تقلب در انتخابات کرد.

یک بار دیگر این اتفاق در انتخابات مجلس هشتم در شهر تهران رخ داد . امیررضا خادم ورزشکار و سیاست مدار متما یل به جناح راست که در انتخابات دوره هفتم نفر دوم شد ه بود در انتخابات مجلس هشتم ناکام ماند. او در استدلال هایش درباره تقلب در این دوره گفت : «در نظرسنجی هاي پیش از انتخابات مجلس هشتم در رده اول یا دوم شهر تهران قرار داشتم . اما در نها یت شصتم شدم.»3

او این موضوع را پی گیری و حتی اسنادی را مبنی بر تقلب به مراجع قانونی ارایه کرد اما در نهایت و با وجود گذشت یکسال و نیم پی گیری موضوع هرگز پاسخی از شوراي نگهبان و فرمانداري تهران دریافت نکرد. مجید انصاري عضو مجمع روحانیون مبارز نیز در این زمینه گفته است :«در دهه شصت و پس از آن، شاهد انجام تقلب هایی در انتخابات بوده ایم. براي نمونه در دو مرحله انتخابات استان اصفهان از سوي شوراي نگهبان تماماً باطل اعلام شد.».

در نمونه دیگر مابین وزارت کشور و شوراي نگهبان در مورد نحوه شمارش بعضی از صندوق هاي رأ ي گیري در سومین دوره انتخابات مجلس شور اي اسلامی در تهران اختلاف نظر پیش آمد .

امام خمینی (ره) در این مورد با تعیین حجت الاسلام محمدعلی انصار ي کرما نی که از اعضا ي دفتر و مورد اعتماد ایشان بود، شخصاً دخالت کردند و ر أي نما ینده خود را بر اي دو طرف لازم الاجرا دانستند که د ر نتیجه با اعلام ر أي نماینده ایشان ،به نفع وزارت کشور پس از بازشمار ي بعضی از صندوق هاي مورد اختلاف باطل نشدند .

این روزها و درست با گذشت بیش از ده ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم هنوز بحث سلامت انتخابات این دوره و همچنین انتخابات در سالهای آینده مورد بحث است و بیشتر مردم آزادیخواه کشورمان تنها یک آرزوی بزرگ دارند برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد با نظارتی آگاهانه و بی طرفانه . آرزویی که سالهاست مردم ایران آن را به دوش می کشند.

پی نویس ها :

- 1 http://www.hamshahrionline.ir/News/...

2- هفته نامه شما سیزدهم اسفند 1378

3- http://amirrezakhadem.blogfa.com/po...

منبع: رای من کجاست


 


مدیر اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران برای اینکه سایر مجسمه‌های تهران دزدیده نشود، هیچ تضمینی قائل نشد.
سیدمجتبی موسوی (مدیر اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران و مدیرنگارخانه برگ) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا گفت: خدا را شکر که چند وقتی است دیگر هیچ خبری درمورد سرقت نمی‌شنویم و این بسیار خوب است.
وی گفت: البته به ما گفته‌اند که درباره سرقت‌های مجسمه‌های تهران با هیچ رسانه‌ای صحبت نکنیم و در دلیل این کار هم بحث وحدت‌ رویه‌ی صحبت‌ها ذکر شده است.
وی درباره جایگزینی آثار به سرقت رفته نیز توضیح داد: بنابه دستور آقای شوشتری (مدیر سازمان زیباسازی شهرداری تهران) قصد داریم بجای مجسمه‌های دزدیده شده، دقیقا مشابه همان مجسمه‌ها را نصب کنیم.
موسوی در پاسخ به سئوال خبرنگار ایلنا دراین باره که چه تضمینی برای دوباره ربوده نشدن مجسمه‌های نصب شده است؟‌ وجود دارد، گفت: من نمی‌توانم تضمین بدهم. وظیفه ما برنامه‌ریزی برای توسعه مجسمه به‌عنوان یک المان شهری در سطح شهر است و مطمئنا همکاران ما در حوزه‌های دیگر شهرداری می‌توانند برای سرقت نشدن آنها فکر کنند.
وی درپایان گفت: ما درحال حاضر کارهایی در دست ساخت داریم که فرآیند ساخت‌شان شروع شده است.

 


 


میرحسین موسوی امروز در تماسی تلفنی با پدر صابر عباسیان رئیس ستاد ۸۸استان فارس ضمن اطلاع پیدا کردن از اوضاع این جوان خانواده را به صبر و استقامت دعوت کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه موسوی در این گفت و گوی تلفنی نوید اصلاح امور را دادد و برای آزادی ایشان دعا کرد و سلام خانم رهنورد را نیز به مادر این جوان رساند.
صابر عباسیان ۱۰۷ روز است که در بازداشت موقت متعلق به پلاک صد( وزارت اطلاعات شیراز) به سر می برد. به تازگی قرار بازداشت وی برای دو ماه دیگر تمدید شد. هنوز دادگاه قرار وثیقه خانواده را برای آزادی این جوان صادر نکرده است. گفتنی است وی که دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی است از امتحانات ترم جاری نیزبازماند.

 


 


عضو فراكسیون اصولگرایان مجلس پس گرفتن مصوبه روز یكشنبه مجلس را موجب وهن آن دانست.

به گزارش ایلنا، علی مطهری كه در مخالفت با طرح یك فوریتی اعتبار مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دانشگاه آزاد اسلامی سخن می‌گفت، اظهار داشت: این مورد كه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حكم قانون است كاملا مشخص است و اگر مجلس قانونی مخالف آنها تصویب كرد باید منتظر نظر شورای نگهبان باشیم تا ایرادات رفع شود، زیرا در غیر این صورت باید چنین طرحی را ارائه كنیم.

وی یادآور شد: در ماده 160 آیین‌نامه داخلی مجلس آمده است توجیه طرح یك فوریتی نیاز فوری جامعه و اولویت آن طرح یا لایحه نسبت به سایر موارد مطروحه است اما الان چه نیاز فوری وجود دارد؟ قانونی تصویب شده و چند روز به مجلس برمی‌گردد و واقعا جز این جنجال‌های سیاسی چه چیزی توجیه‌گر این فوریت است و اگر ما خودمان شلوغ نكنیم واقعا چه فوریتی وجود دارد؟

نماینده مردم تهران با اشاره به استفاده از نظرات رهبری، تصریح كرد: نظرات ایشان را باید از مجموع صحبت‌هایشان به دست آورد نه اینكه یك بخش كه مورد قبل ماست را مطرح كنیم و بقیه را نادیده بگیریم. ایشان در دیدار با كمیسیون فرهنگی مجلس گفت: وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست‌گذاری، مجلس قانون‌گذاری و دولت اجرا است، لذا ایشان به طور مثال طراحی نقشه مهندسی فرهنگی و الگوی توسعه ایرانی اسلامی را به عهده این شورا گذاشتند و اگر این شورا در مواردی قانون‌گذاری هم كرده از روی اضطرار بوده است.

مطهری تاكید كرد: ما این را قبول می‌كنیم كه حضرت امام گفته‌اند مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حكم قانون است و حالا اگر مصوبه مجلس اشكالی دارد، شورای نگهبان آن را مطرح خواهد كرد.

این عضو فراكسیون اصولگرایان در واكنش به این سخن حسینیان كه گفته بود اصولگرایان برای رفع مشكلاتشان به این طرح رای دهند خطاب به وی گفت: اصولگرایان هیچ مشكلی جز امثال جنابعالی و دوستانتان كه برنامه دیروز را اجرا كردید ندارند، مثل آقای كوچك‌اف كه ریشه روسی دارد و نام كوچك‌اف را به كوچك‌زاده تبدیل كرد.

كوچك‌زاده نماینده تهران در واكنش به این سخنان مطهری قصد حمله به وی و پرتاب كردن شی‌ء را داشت و خواستار تذكر بود، با ممانعت برخی نمایندگان دیگر از جمله حسینیان مواجه شد كه در واكنش به این رفتار كوچك‌زاده مطهری با آرامش خواستار سكوت وی شد.

همچنین یكی دیگر از نمایندگان مجلس از آن سوی صحن با القاب ناشایست( خفه شو، بتمرگ و...) علی مطهری را مورد خطاب قرار داد.

نماینده مردم تهران در ادامه سخنان خود با یادآوری وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سیاستگذاری در امور كلان كشور اظهار داشت: بسیاری از پاسخ‌های مقام معظم رهبری درباره وظایف این شورا در دوره مجلس ششم بوده است زیرا آن مجلس این شورا را زیر سوال می‌برد و می‌گفت اساسا چنین نهادی در قانون نیست و لذا رهبری بر این امر صحه گذاشتند كه مصوبات آن شورا قانون است ما هم نمی‌گوییم مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قانون نیست ولی عرض می‌كنم كه آن سخن رهبری را باید در كنار سخن دیگر ایشان بگذاریم كه وظیفه این شورا سیاستگذاری است.

مطهری در پایان با بیان اینكه صبر می‌كنیم تا شورای نگهبان نظراتش را ارائه كند و اگر مشكلی باشد مجلس مشكل را رفع می‌كند، تاكید كرد: نیازی نیست كه مجلس بعد از سه روز بگوید اشتباه كردم و تحت فشار برخی آقایان مصوبه خود را پس بگیرد زیرا این موجب وهن مجلس است و مجلس باید از شخصیت خودش دفاع كند و نگذارد عده كمی آن را زیر سوال ببرند.

 


 


پارلمان‌نیوز: روزنامه کیهان که نقش اصلی در هدایت حملات سازماندهی شده به شخصیت‌ها و نهادها را دارد، در تازه‌ترین اقدام خود با الفاظ مختص به خود نمایندگان مجلس را به خیانت متهم کرد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، این روزنامه حامی دولت که با بودجه بیت‌المال تمام هم و غم خود را بر متشنج کردن فضا و حذف چهره‌های انقلاب گذاشته، با اشاره به مصوبه مجلس در مورد دانشگاه آزاد نوشت:«با وجود خطای فاحش نمایندگان رای دهنده- و خیانت محرز برخی از آنان- كه جای توبیخ و سرزنش دارد، روند ماجرا به نفع اصولگرایی در كشور تمام خواهد شد كه یكی از ابعاد آن قطعا اعمال مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است.»

مشخص نیست این روزنامه که اتفاقا دارای مصونیت آهنین نیر می‌باشد، خود را در چه جایگاهی می‌داند که اینگونه حکم به خیانت و تنبیه نمایندگان می‌دهد و اینگونه یک روزنامه با تیراژ زیر 40 هزار نسخه به خود اجازه می‌دهد شان نمایندگان یک ملت و مجلس را زیر سئوال ببرد؟

 


 


 میرحسین موسوی و مهدی کروبی صبح امروز ۲ تیرماه در دفتر مهندس موسوی به دیدار و گفتگو در مورد حوادث دو هفته گذشته پرداختند.
شرح این دیدار متعاقبا منتشر خواهد شد.


 


رئيس مجلس شورای اسلامی در ابتدای جلسه علنی امروز مجلس نسبت به شعارهای سرداده شده در تجمع ديروز عليه نمايندگان به شدت انتقاد کرد و آن را برخلاف شان قوه مقننه دانست.

به گزارش خبرنگار ايلنا، علی لاريجانی در ابتدای جلسه امروز مجلس با اشاره به تجمع ديروز اظهار داشت: روز گذشته در موضوع طرح ساماندهی به موسسات آموزشی غير دولتی نکاتی را به استحضار رساندم و هر چند به نظر بنده ورود مجلس به اين موضوع به مصلحت نبود، اما اولا مجلس و نمايندگان حق رسيدگی به کليه امور کشور را دارند و ثانيا با توجه به وجود شورای نگهبان در مواردی که خروج از قانون اساسی رخ می‌دهد موضوع حل خواهد شد و به هيچ بن‌بستی در کار وجود ندارد.

وی افزود: اما در برخی از شعارهايی که روز گذشته در اجتماع برخی عزيزان بسيجی دانشجو در جلوی مجلس مطرح کردند هيچ با مصالح نظام و ادب اسلامی سازگار نبود، شعارهايی که به اين جانب داده شد قاعدتا حجت شرعی دارند و بنده مسئله‌ای با آن بيانات ندارم و آن بايد بين بنده و خدا باشد، اما توهين به يک نهاد مهم و يک قوه کشور از سه قوه نه سنت امام بود و نه رای و مسلک رهبر معظم انقلاب.

رئيس مجلس تصريح کرد: ملاحظه می‌کنيد که شعارهايی مانند «وای بر اين مجلس جاسبی‌گرا»،« مجلس بی‌کفايت حمايت حمايت»، «وکيل جاسبی گرا استعفا استعفا»، «مجلس اشرافيت مايع ننگ ملت»، «نماينده جاهل نمی‌خواهيم نمی‌خواهيم»، «خانه ملت ننگ ملت»، «مجلس بی‌ولايت تعطيل بايد گردد»، ‌»مافيا- مجلس پيوندتان مبارک» و« مرگ بر منافق» سرداده شد و تابلوی کيف انگليسی را نيز برای توهين به مجلس آوردند.

لاريجانی خطاب به نمايندگان مجلس گفت: دوستان عزيز اين شعارها و متاسفانه مطالب موهن ديگر در بنرها چيزی نبود که اگر مخفی باشد، در منظر تمام رسانه‌های خارجی و داخلی اين اقدامات صورت گرفت، آيا درست است قوه مقننه کشور که مفتخر به اسلامی بودن و ولايی بودن است اين گونه در معرض ناسزا و دشمنان قرار گيرد. رئيس قوه مقننه اظهار داشت: اين مجلس را متهم به کيف انگليسی بودن می‌کنيد و متهم بی‌ولايتی و تهديد به تعطيلی می‌کنيد، اين مجلس مجلس خمينی و خامنه‌ای است(در اين لحظه فرياد احسنت و تکبير نمايندگان بلند شد). رئيس مجلس ادامه داد: اين مجلس خامنه‌ای که شما درباره آن چنين می‌گويد آيا اين راه و رسم رفتار حزب‌الله و ولايی است.

وی يادآور شد: در سنت ۳۰ ساله انقلاب از لسان امام و رهبر معظم انقلاب کوچک‌ترين توهينی به مجلس سراغ نداريم و آيا اين شعارها مصداق بی‌بندباری گفتاری است که رهبر معظم انقلاب چند سال پيش انذار دادند نيست، آيا وقت آن نرسيده تا قدری در رفتار و گفتار خود تجديد نظر کنيد.

رئيس مجلس ادامه داد: گيريم که از يک مصوبه از صدها مصوبه مجلس ايراد وجود دارد آيا به حق است که به توهين‌های ناحق به مجلس شود.

رئيس قوه مقننه تصريح کرد: بنده ضمن تاسف از اين رفتار غير اسلامی و غير ولايی و محکوم کردن آن به اين عزيزان جوان نصيحت می‌کنم که مراقب باشيد برای انجام وظيفه اسلامی دچار ده‌ها لغزش غير اسلامی نشويد و مراکزی که اين گونه تجمعات را شکل می‌دهند به رفتار خود توجه کنند، زيرا اين دفاع از رهبری نيست و رهبری نيازی به اين حرکات ضعيف ندارند، زيرا همه قوا تحت نظر ولايت فقيه هستند و به اين امر مفتخر هستند.

لاريجانی اظهار داشت: مجددا عرض می‌کنم در شرايط فعلی به هيچ وجه اين گونه تشنج‌ها را به مصلحت جامعه نمی‌دانم و زمان همدلی و مقاومت است نه تخطئه و تخريب و متاسفم که اين گونه اقدامات و شعارها مستمسکی برای رسانه‌های بيگانه فراهم کرد که به اختلافات دامن بزنند و همه عزيزان را به وحدت دعوت می‌کنم.

رئيس مجلس شورای اسلامی تاکيد کرد: در شرايط آرام و متعادل کشوری می‌تواند از حقوق ملت دفاع کند و درست است که نهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی محترم است اما مجلس يک قوه کشور است و احترام همه نهادها و قوا دال فهم درست راه رهبری است.

لاريجانی يادآور شد: همانگونه که روز گذشته بيان کرديم اگر برخی دوستان نصحيت حقير را می‌پذيرفتند و از طرح موضوع منصرف می‌شدند به صلاح مجلس کشور بود، اما فعلا هم با توهين موضوع حل نخواهد شد و بی‌جهت نبايد اين مساله چه در داخل و چه بيرون آن دامن زد زيرا از طريق درست و قانونی موضوع حق خواهد شد و از نمايندگان می‌خواهم همه نسبت به اين مسائل با مدارا برخورد کنند.

 


 


 بنا به گزارشات رسیده به تحول سبز، دقایقی پیش عماالدین باقی به مرخصی آمد. گفتنی است عمادالدین باقی پژوهشگر و روزنامه نگار سومین باری است که راهی زندان اوین شده بود. پیش از این یک بار به مدت سه سال و باردیگر به مدت یک سال تحمل حبس کرده و نزدیک به ۸۰ بار احضار و بازجویی داشته است.

باقی در روز هفتم دی ماه، فردای عاشورای خونین تهران برای بار سوم بازداشت شد. به گفته همسر وی، عمادالدین باقی بوسیله حکمی که به امضای دادستان وقت تهران رسیده بود ( به تاریخ روز فوت آیت الله منتظری ) و با عنوان پیشگیری از حوادث پس از فوت آیت الله منتظری ، بازداشت شده است.


 


به گزارش تحول سبز : نماینده مردم صومعه‌سرا با اشاره به تجمع روز ‌گذشته در مقابل مجلس تاکید کرد: وزارت کشور در این زمینه اهمال کرده است چطور احزاب دیگر برای راهپیمایی باید مجوز بگیرند اما این افراد حتی ناهار، ‌کیک، ساندیس و اتوبوس‌شان فراهم بود و در قالب حدود ۱۵۰ نفر به اسم دانشجو تجمع کردند ولی هیچ اقدامی (از سوی وزارت کشور) صورت داده نشد.

به گزارش ایلنا، کاظم دلخوش در تذکر آیین‌نامه‌ای ضمن تشکر صمیمانه از رئیس مجلس به خاطر سخنانش در ابتدای جلسه علنی امروز مجلس که به انتقاد از شعارهای مطرح شده در تجمع دیروز مجلس پرداخته بود، اظهار داشت: از خانواده شهدا عذرخواهی می‌کنم که افرادی سابقه و خانواده آنها روشن است این حرکات را انجام دادند و از اصولگرایان عذرخواهی می‌کنم.

وی در پاسخ به این سوال لاریجانی که تذکر براساس چه موادی از آیین‌نامه داخلی مجلس است با بیان اینکه این تذکر براساس اصول ۸۴، ۸۶ وماده ۸۷ و بند ۱۱ ماده ۲۳ است، افزود: نام ما و برخی نمایندگان اصولگرا در تجمع ذکر شد و من به‌ عنوان کسی که سال‌ها رزمنده بوده‌ام می‌گویم که در چند دوره گذشته اگر دفاع و بسیجیان شهدا صورت گرفته توسط نمایندگان بوده است و کسانی که این تجمع را سازماندهی کردند افرادی را به‌ عنوان دانشجو فرماندهی کردند و دادگاه ویژه باید سوابق خانوادگی آنها را بررسی کند.

نماینده مردم صومعه سرا در مجلس تصریح کرد: این‌ها اشک تمساح ریختند غافل اینکه در دفاع از خانواده شهدا ما پیشگام بودیم.

دلخوش خطاب به رئیس مجلس گفت: به وزارت کشور تذکر دهید، زیرا در شرایطی که طرح قانونی در مجلس رسیدگی می‌شود امروز باید فحش بشنویم، آیا این رسم اصولگرایی است مگر شما رئیس اصولگرا نیستید، وزارت کشور در این زمینه اهمال کرده است چطور احزاب دیگر برای راهپیمایی باید مجوز بگیرند اما این افراد حتی ناهار، ‌کیک، ساندیس و اتوبوس‌شان فراهم بود و در قالب حدود ۱۵۰ نفر به اسم دانشجو تجمع کردند ولی هیچ اقدامی (از سوی وزارت کشور) صورت داده نشد.

وی خطاب به رئیس‌جمهور هشدار داد: آقای احمدی نژاد دوست و دشمن خود را بشناس و ما اگر قدمی بر می‌داریم صادقانه است. «ما را ز چه می‌ترسانی، ما را ز سر بریده می‌ترسانی، گر ما ز سر بریده می‌ترسیدیم، ‌در مجلس عاشقان نمی‌رقصیدیم»

وی در پایان با بیان اینکه من ابتدا از طرفداران وقف دانشگاه آزاد بودم اما وقتی دیدیم سیاسی کاری می‌شود خود را کنار کشیدم، خطاب به تجمع‌کنندگان اظهار داشت: اگر شما عرضه داشتید رای احمدی‌نژاد را در تهران بیشتر از رقبا می‌کردید و تهران را بهتر اداره می‌کردید.

نطق دلخوش در ابتدا با احسنت تعدادی از نمایندگان و در قسمت‌های پایانی با واکنش و فریاد دیگر مواجه شد و پس از اتمام نطق تعداد زیادی از نمایندگان دور صندلی وی جمع شده و برسر وی فریاد کشیدند که برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس تلاش کردند تا تعدادی از نمایندگان را آرام کنند.

آن‌هایی که خودپرونده دارند و مشکل‌دارند صحنه‌گردان قضیه شدند/ مجلس حوصله این دو سه نفر را ندارد

نماینده صومعه‌سرا در مجلس با اشاره به تجمع روز گذشته در مقابل مجلس در اعتراض به مصوبه‌ اخیر خانه ملت، درباره مراکز آموزش عالی غیردولتی، عنوان کرد: برخی آقایانی که خود پرونده و مشکل دارند، صحنه‌گردان این قضیه شدند.

به گزارش ایسنا، کاظم دلخوش در حاشیه‌ جلسه‌ی علنی امروز مجلس در جمع خبرنگاران پارلمانی با اظهار این مطلب که «البته یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور نیز به این قضیه دامن می‌زند»، گفت: ما از وزارت اطلاعات می‌خواهیم که این مساله را مورد بررسی قرار دهد و با متخلفان برخورد کند.

وی با توضیح روند طرح حمایت و تقویت مراکز آموزش عالی و غیردولتی در مجلس، افزود: از ابتدا طرحی تهیه شده بود و بنده به عنوان نایب رییس فراکسیون وقف در کنار سایر دوستان تلاش کردیم که مساله‌ی وقف را در بخش‌های مختلف و از جمله در بخش موسسات غیردولتی ساماندهی کنیم.

وی گفت: از مدت‌ها پیش این طرح تهیه شده بود و بعد از آن‌که جلوتر آمدیم، بحث دانشگاه آزاد در این موضوع یک حالت سیاسی پیدا کرد و ما از آن‌جا که کارمان بیشتر اقتصادی است، پایمان را کنار کشیدیم.

این نماینده‌ی اصولگرای مجلس با اظهار تاسف از اتفاقات روز گذشته در مقابل مجلس گفت: متاسفانه برخی آقایان صحنه‌گردان این اتفاقات شدند و البته اینها دو سه نفری هستند که مجلس هم حوصله‌ آنها را ندارد اما اینها روز گذشته آن قضایا را ساماندهی و هدایت کردند و به تجمع کنندگان بلندگو و وسایل مورد نیاز را دادند تا به مجلس توهین کنند.

دلخوش با بیان این‌که حتی در زمان مشروطیت، ما این اوضاع را نداشتیم، درعین حال به این فرمایش امام خمینی (ره) که مجلس عصاره‌ فضایل ملت است اشاره کرد و گفت: ما پیش از این در جلسه‌ هیات رییسه فراکسیون اصولگرایان بحث کرده بودیم که اگر این طرح به صحن آمد تدبیری اندیشیده شود که حرمت شورای عالی انقلاب فرهنگی هم حفظ شود، اما متاسفانه برخی آقایان قبل از این‌که این اتفاق بیافتد نسبت به این قضیه جوسازی کردند.

این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با یادآوری این‌که طی دو دوره‌ی اخیر مجلس بیش از ۲ هزار طرح برای کمک به دولت به مجلس آمد، گفت: ما از همه این طرح‌ها دفاع کردیم و بنده می‌توانم بگویم که بیشترین دفاع را تاکنون از دولت داشته‌ام، اما این آقایان دوستان ناباب دولت هستند و مجلس و نمایندگان امروز نگران ادامه‌ این روند هستند. سوال این‌جاست که چرا برخی طرح‌های نمایندگان به خاطر حضور این افراد باید رای نیاورد؟

نماینده‌ صومعه‌سرا با اعتقاد به این‌که وزارت کشور در این مساله قصور کرده است،درعین حال یادآور شد که تجمع روز گذشته درمقابل مجلس فاقد مجوز بوده است و گفت: تجمعات باید ازسوی وزارت کشور مجوز داشته باشد. اگر حقیقتا جلوی وزارت کشور این جمعیت جمع می‌شدند، آقایان چه می‌کردند؟

وی با اشاره به دفاعیات خود در بحث هدفمندسازی یارانه‌ها ازدولت گفت: در آن مقطع ما مدام زیر سوال بودیم که چرا بیش از حد دفاع می‌کنید، اما این افراد نمایندگانی هستند که حتی یک کلمه در مجلس درخصوص مسائل تخصصی حرف نمی‌زنند.

این نماینده اصولگرای مجلس با تاکید بر این نکته که رییس مجلس و هیات رییسه‌ مجلس باید در مقابله با این نوع رفتارها کاری کنند، در عین حال تاکید کرد که قوه‌ی قضاییه نیز باید با این افراد برخورد کند.

وی گفت: شاید افرادی که روز گذشته مقابل مجلس جمع شده بودند اطلاعات دقیقی از روند نداشتند و به آنها بد اطلاع‌رسانی شده بود.

دلخوش توهین به دستگاه‌ها را به ضرر منافع ملی دانست و گفت: حرمت صاحب خانه را ما خودمان باید نگه داریم.

 


 


بیش از یک هفته از بازداشت سه باره عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر می گذرد و او هنوز تماسی با خانواده اش نداشته است.
به گزارش خبرنگار تا آزادی روزنامه نگاران زندانی،رضا تاجیک ۲۲ خرداد ماه امسال برای بار سوم از انتخابات به این طرف دستگیر شد. روز ۲۲ خرداد در پی احضار تلفنی، این روزنامه نگار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه می کند که از همان جا او را به زندان می برند اما هنوز مشخص نیست که او به کجا منتقل شده است.

گفتنی است پیگیری های خانواده این روزنامه نگار برای آگاهی از مکان نگهداری وی تا کنون به نتیجه ای نرسیده است و مشخص نیست تاجیک در کدام زندان است.

عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار و فعال حقوق بشر با روزنامه‌های اصلاح طلبی همچون فتح، بنیان، بهار و شرق و با کانون مدافعان حقوق بشر همکاری داشته‌است، از سال ۱۳۸۷ و پس از آغاز برخورد گسترده دولت ایران با اعضای این کانون ممنوع الخروج شده است. او در جریان درگیری های انتخابات ۸۸ دو بار بازداشت و هر بار با قرار وثیقه ازاد شد.


 


سازمان عفو بين الملل، در سندی که عصر دوشنبه منتشر کرد، با نام بردن از بهزاد باقری، دانشجوی دربند ايرانی، وی را يکی از زندانيان عقيدتی خواند که صرفا به خاطر فعاليت های مسالمت آميز خود در رابطه با آزدی بيان بازداشت شده است.
به گزاش کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی، عفو بين الملل همچنين از همگان خواست تا با ارسال نامه به مقامات مسئول جمهوری اسلامی، خواستار آزادی بی قيد و شرط اين فعال دانشجويی شوند.

عفو بين الملل گفت، دليل بازداشت وی روشن نيست، اما احتمالا بازداشت وی بخشی از موج دستگيری فعالان سياسی، مدافعان حقوق بشر، دانشجويان و اعضای اتحاديه های کارگری پيش از سالگرد انتخابات بحث برانگيز رياست جمهوری در ۲۲ خرداد است.

بهزاد باقری کاهکش از فعالان دانشجويی طيف چپ، هشتم خرداد ماه ۱۳۸۹ در خانه‌اش در شاهین‌ شهر اصفهان توسط ماموران لباس شخصی بازداشت و از آن زمان تاکنون در زندان دستگرد اصفهان به سر می برد. باقری، از فعالان دو نشريه (تعطيل شده) دانشجويی طلوع و خاک، پيش از اين نيز در سال ۸۶ و در جريان دستگيری گسترده دانشجويان طيف چپ بازداشت شده بود و در اسفند سال ۸۶ به قيد وثيقه ۱۰۰ ميليون تومانی آزاد شد.


 


داوود صدری، یکی از شهدای روز 25 خرداد است که مادر داغدیده اش به "روز" خبر می دهد علیرغم شکایت برای معرفی و پی گیری قاتل فرزندش، تاکنون هیچ پاسخی به او داده نشده است؛ مادر این جوان 26 ساله می پرسد: ""چرا مردم را بازی دادند. این همه حرف زدند تبلیغ کردند تا مردم رای بدهند، خب اگر نمی خواستند می رفتند از همان اول اعلام می کردند فلانی رئیس جمهور است و مردم را بازی نمی دادند و کار را به جایی نمی کشاندند که جگر گوشه های ما کشته شوند".

داوود صدری، روز 25 خرداد در آزادی و در مقابل پایگاه بسیج مقداد، هدف گلوله قرار گرفت. براساس فیلمی که از صحنه تیرخوردن آقای صدری بر سایت های اینترنتی منتشر شده، او از ناحیه قلب مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و تعدادی از مردم سعی در کمک به او دارند.

گفتگوی "روز" با مادر شهید داوود صدری، حاصل ساعت ها و روزهای متوالی درد دل این مادر داغدیده است. درد دل هایی که بخشی از آنها به درخواست خانم صدری فعلا منتشر نمی شود.

این گفتگو را در ذیل بخوانید.

 

خانم صدری، سالگرد شهادت داوود گذشت؛ آیا شما موفق شدید مراسمی برای فرزند شهیدتان بگیرید؟

گفته بودند که روز های 25 و 30 خرداد مراسم نباشد. از طرفی وسط هفته بود و ما روز 28 خرداد که آخر هفته بود مراسم گرفتیم مشکلی پیش نیامد و چیزی هم نگفتند.

 

آیا تاکنون به شکایت شما رسیدگی شده و پاسخی به شما داده اند؟

هنوز که هیچ؛ هر بار می رویم می گویند داریم پی گیری می کنیم. هیچ جواب دیگری نمی دهند. همین دیروز هم به همسرم گفتند در دست بررسی است. برخی می گویند قاتل داوود را پیدا کرده اند و شناسایی شده اما دادگاه جواب درستی به ما نمیدهد. برخی آشنایان هم می گویند اگر قاتل هم پیدا شود به شما نخواهند گفت. نمی دانیم چه باید بکنیم جز اینکه مدام به دادگاه برویم و دست خالی برگردیم.

 

شما چگونه از شهادت داوود مطلع شدید؟

داوود در تهران کار می کرد و همیشه با پدرش بر می گشت. آن روز که پدرش آمد پرسیدم داوود کجاست گفت زنگ زده و گفته کار دارد و دیرتر می آید. دل شوره داشتم. تا اینکه خودش زنگ زد. گفت: در آزادی هستم، نگران نباشید خودم ماشین می گیرم و می آیم. حدود ساعت 9 شب بود که تلفن خانه زنگ زد. دوستان داوود بودند گفتند که به موبایل داوود زنگ میزنیم اما کس دیگری جواب میدهد. نگران شدیم زنگ زدیم به موبایل داوود و یک نفر جواب داد و گفت بیایید بیمارستان رسول اکرم. خدا میداند چگونه خود را رساندیم. گفتند اتاق عمل است. رفتیم و مقابل اتاق عمل بودیم که خانمی آمد و به من گفت پسرتان تمام کرد. گفتم چی می گویید شما! یعنی چی که تمام کرد؟ بچه من توی اتاق عمل است هنوز بیرون نیامده و...که گفتند: زیر عمل تمام کرده است. نفهمیدم دیگر چه اتفاقی افتاد جگرم سوخت. آتش گرفتم یک سال است که می سوزد این جگر. در بیمارستان نگذاشتند بچه ام را، حتی جنازه اش را ببینم.

 

پیکر داوود را چگونه تحویل گرفتید؟

بیمارستان نداد. پدر داوود 5 روز تمام دنبال جسد پسرم دوید و به این در و آن در زد. پزشکی قانونی هم نداد، خودشان آوردند و دفن کردند. فقط موقع دفن اجازه دادند صورت پسرم را ببینم و دیگر چیزی ندیدم.

 

و مراسم ختم گرفتید؟

پدر داوود کارمند صنایع هواپیمایی بود تازه بازنشسته شده بود اما همکارانش کمک کردند. مراسم گرفتیم و مشکلی پیش نیاوردند با اینکه همه جا مأمور بود. ما هم آدمی سیاسی نبودیم اصلا کاری به سیاست نداشتیم. یک خانواده کارگری هستیم که فقط سرمان به زندگی خودمان است. من با بدبختی بچه ام را بزرگ کرده بودم. بچه من بی گناه کشته شد. وسایلش را ندادند. کیف و مدارکش نمیدانم چی شد از شرکت که آمده بود چک و پول های شرکتی که در آنجا کار میکرد در کیفش بود سه میلیون پول نقد در کیفش بوده که نمیدانیم چی شد.

همان اوایل شایع شده بود که از خانواده شما برای تحویل پیکر فرزندتان پول گلوله گرفته اند درست است؟

نه پولی نگرفتند اما من حاضر بودم هر چه میخواهند بدهم تا بچه ام را برای بار آخر در آغوش بگیرم. بغلش کنم، بویش کنم و ....... اما فقط صورتش را گذاشتند ببینم.

خانم صدری، فیلم لحظه تیر خوردن فرزندتان منتشر شده است. شما این فیلم را دیده اید؟

نمی توانم ببینم. مدام می گویم کاش مادرت می مرد. کاش آن روز من با تو می آمدم و کنار تو بودم. من بودم و من جای تو گلوله میخوردم. کاش بودم و نمی گذاشتم زمین بیفتی و .......... بگذارید با درد بسوزم. این درد ، قلبم را از جا میکند و من فقط به خدا امید دارم که داد مرا بگیرد..

با گذشت یک سال، قاتل فرزند شما و سایر بچه ها معرفی نشده است و در مقابل ادعا می کنند که میرحسین موسوی مسئول خون این بچه ها است. شما در این مورد چه نظری دارید؟

قاتل بچه من همان کسی است که به او شلیک کرد و با گلوله او را از پا در آورد و من میخواهم او را بیاورند و معرفی کنند. از بنیاد شهید آمدند خانه ما و گفتند برای داوود کارت صادر می کنند. اما اینها بچه مرا برنمی گرداند. قاتلش را بیاورند و معرفی کنند. مقصر کسانی هستند که مردم را بازی دادند. گفتند بیایید رای بدهید. خب اگر نمیخواستید مردم رای بدهند چرا گفتید بیایید چرا همه را بازی دادید.. این همه حرف زدند تبلیغ کردند تا مردم رای بدهند، خب اگر نمی خواستند می رفتند از همان اول اعلام می کردند فلانی رئیس جمهور است و بین خودشان فیصله می دادند و مردم را بازی نمی دادند و کار را به جایی نمی کشاندند که جگر گوشه های ما کشته شوند و...

 

با توجه به عدم رسیدگی به شکایت تان، چگونه می خواهید پرونده قتل فرزندتان را پی گیری کنید؟

ضربه ای که خورده ایم را هیچ کسی نمی تواند درک کند و بفهمد. جوان 26 ساله ام را بی گناه کشتند. من فقط قاتل فرزندم را میخواهم. بیاید و بگوید چگونه بچه بی گناه مرا کشت. اگر رسیدگی نکنند و قاتل را معرفی نکنند من واگذارشان کرده ام به خدا. ببینیم خدا چه معامله ای با آنها می کند. یک سال است که زندگی را از ما گرفته اند. در این یک سال چه کسی آمده بپرسد از من که مادری، داغداری، جگر گوشه ات را کشتند، حالت چطور است؟ چرا من باید بنشینم و با عکس بچه ام حرف بزنم؟ خودش کجاست؟ چرا نباید بتوانم لمسش کنم؟ در آغوشش بگیرم؟ چگونه دلشان آمد آخر؟... گاهی دیگر می بُرم، کم می اورم، می گویم لابد قسمت بچه ام این بوده، اما چشمانم دیگر دارد کور می شود از گریه و زاری.نمیدانم خدا خود باید معامله کند با قاتلان بچه های بیگناه ما... این درد، قلبم را از جا می کند و من فقط به خدا امید دارم که داد مرا بگیرد".

منبع:روز

 


 


محسن عبدی، دانشجوی دربند از جمله زندانیان سیاسی است که با مرخصی اش موافقت نمی شود. وی در روز عاشورا بازداشت شده و تقاضای مرخصی دارد اما مسولان با تقاضای قانونی او و دیگر دانشجویان زندانی موافقت نمی کنند .
به گزارش کلمه ،وی بیست و دو ساله و دانشجوی باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان است که به دلیل شرکت در تجمع روز عاشورا از سوی مقیسه، ریاست شعبه ۲۸دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد و از آنجا که حکم قطعی برایش صادر شده از مسولان تقاضای مر خصی دارد .
به او و دیگر زندانیان سیاسی این بند و بندهای دیگر اعلام شده که حق استفاده از مرخصی را ندارند . حتی زندانیان سیاسی قدیمی این بند نیز که طبق قانون از مرخصی های شان استفاده می کردند دیگر حق استفاده از مرخصی را ندارند و به همه گفته شده فعلا به مرخصی فکر نکنید .
زندانیان این بند از مسولا ن زندان و دادستان تهران می پرسند که لغو مرخصی شان بدون توضیح و بدون دلیل موجه چه معنایی دارد ؟و چرا قانون درباره این زندانیان که بیشترشان حکم تایید شده دارند رعایت نمی شود .
این دانشجو نیز مانند بسیاری دیگر از دانشجویان زندانی به این وضعیت معترض است و برای پی گیری امور تحصیلی اش نیاز دارد که از حق قانونی مرخصی استفاده کند .


 


بانک مرکزی ایران با رونمایی از اسکناس یکصد هزار ریالی (ده هزار تومانی) ورود این اسکناس جدید به بازار پولی را رسما اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری های مختلف ایران ،بهزاد قیاسوند، مدیر اداره نشر اسکناس و خزانه بانک مرکزی ایران، روز سه شنبه اول تیر گفت: “اسکناس های جدید ده هزار تومانی به منظور تسهیل در معاملات روزمره صورت می گیرد.” اسکناس جدید ده هزار تومانی بر روی خود تصویر امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را دارد و در پشت آن تصویر آرامگاه سعدی به همراه شعری از این شاعر نامی ایران قرار داده شده است.
به گزارش مهر اسکناس ۱۰هزار تومانی در حالی در تهران رونمایی شد که اشتباهی فاحش در شعر معروف سعدی بر پشت آن خود نمایی می‌کرد. طرح پشت این اسکناس تصویر آرامگاه سعدی است و در کنار آن بیت معروف “بنی‌آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند” به صورت اشتباه “بنی‌آدم اعضای یکدیگرند” نوشته شده است. این اشتباه تاکنون بارها در گفتار و نوشتار مسئولین و در مطبوعات و رسانه‌ها مشاهده شده است و اکنون این اشتباه رایج، بر روی اسکناس جدیدالطبع نمایان شده است.
 


 


عواقب اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، فقط حمله به ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در روز رای گیری و دستگیری فعالان این ستاد و همچنین فعالان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و تعطیلی روزنامه های متعلق به این دو نامزد معترض به انتخابات نبود.
جان باختن ده ها شهروند در راهپیمایی های اعتراضی، کشته شدن رسمی چهار نفر در اثر شکنجه و ضرب و شتم در کهریزک، زندانی شدن هزاران نفر در سراسر ایران به صورت فله ای و حبس صدها فعال سیاسی و رسانه ای، از دیگر نتایج اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری بود که تا کنون هیچ پاسخ مشخصی از سوی مسولان کشور به این بحران یک ساله داده نشده است و علی رغم فشار افکار عمومی، مجلس شورای اسلامی نیز کمیته ای برای تحقیق و تفحص در مورد این انتخابات، نحوه شمارش آرا و حوادث پس اعلام این آرا در کشور، تشکیل نداده است.
در آغاز روزهای بحران، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی کمیته ای را تحت عنوان «کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات تشکیل دادند که تنها چند ماه پس از فعالیت این کمیته و جمع آوری اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات، در هفدهم شهریور ماه چند تن از اعضای کمیته دستگیر شدند.
علیرضا بهشتی، مرتضی الویری و ابراهیم امینی و محمد رضا مقیسه از جمله اعضای دستگیر شده این کمیته بودند که اگرچه عضویت آنان در کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات به عنوان اتهام در پرونده آنان عنوان شده بود، اما در نهایت دادگاه این عضویت را جرم تلقی نکرد و دو تن از اعضای کمیته از اتهام مطرح شده، تبرئه شدند اما حاصل این حبس و فشارهای سیاسی پس از آن توقف و تعطیلی کمیته ای بود که شهروندان آسیب دیده در وقایع تلخ پس از انتخابات به آن مراجعه می کردند.
آغاز حمله به کمیته و دستگیری اعضا از زمانی صورت گرفت که آمار تعداد کشته شدگان در وقایع پس از انتخابات از مرز مرز هفتاد گذشت. بلافاصله پس از اعلام این تعداد از سوی دکتر بهشتی سخنگوی کمیته، هم اعلام کننده تعداد شهدا و هم اعضای دیگر کمیته بازداشت و هم دفتر کمیته پیگیری پلمپ شد. در جریان این تعطیلی و دستگیری اعضا، کلیه مدارک، اسناد و وسایل موجود در کمیته نیز ضبط شد.
نکته جالب توجه این است که در این کمیته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیات حقیقت یابی که از سوی مجلس هشتم تشکیل شده بود نیز حضور داشتند و از نزدیک شاهد روایت های زندانیان آزاد شده از روند برخوردها و شکنجه های صورت گرفته در بازداشتگاه ها و زندان ها بودند.
از آنجایی که کمیته با قرار دادن شماره تماس و نشانی الکترونیکی خود در روزنامه ها به صورت آشکار و شفاف فعالیت می کرد، نیروهای امنیتی نیز به صورت ناشناس و یا با هویت اصلی خود به کمیته رفت و آمد داشتند و این نکته چندان برای اعضای کمیته پنهان نبود.
بنا به گفته اعضای ستاد موسوی و کروبی، کمیته با این نیت راه اندازی شده بود تا حداقل پس از فجایع صورت گرفته مردم امیدوار باشند که هنوز در جمهوری اسلامی مرکزی وجود دارد که به آنها کمک کند تا پیکر عزیزان شان را تحویل گرفته و از نحوه نگهداری اعضای خانواده شان در بازداشتگاه های کشور نیز از طریق این کمیته مطلع شوند.
بر این اساس کمیته پیگری وضعیت آسیب دیدگان وظایف و دستورالعمل های کاری خود را در چند بخش مشخصی پی گرفت:
جمع آوری اطلاعات، تحقیق و تفحص برای تایید اطلاعات و در نهایت اقدامات لازم برای رسیدگی های حقوقی (اعم از مشاوره حقوقی و اخذ وکیل و پیگیری های حقوقی پرونده های افراد دستگیر شده ) از جمله وظایف مشخص و تقسیم بندی شده اعضای این کمیته بود.
وظایف دیگر کمیته در مواجهه با خانواده های دستگیر شدگان، کمک های پزشکی، مالی، اداری و حقوقی بود و بر این اساس از همان ابتدا کمیته پیگری به صورت شفاف اعلام کرد به دور از گرایش های سیاسی عمل خواهد کرد و در همین راستا هیچ بیانیه سیاسی هم از سوی این کمیته منتشر نشد .
پس ازآنکه اعضای کمیته، آمار و اطلاعات مربوط به شهدا را دریافت کردند، کلیه اطلاعات جمع آوری شده را به مقامات امنیتی و قضایی اعلام کردند با این امید که صحت و سقم این آمار و اطلاعات از طریق نهادهای مسوول به کمیته اعلام شود اما پیش از آنکه پاسخی رسمی از سوی دستگاه های مسوول به کمیته برسد و حتی پیش از انکه خود کمیته لیستی از شهدا را به صورت رسانه ای اعلام کند، برخی از رسانه ها و ارگان های هوادار دولت خودشان، اعلام کردند که فلان کسی که کمیته می گوید شهید شده است، زنده است وهیچ آسیبی به او در ماجرای پس از انتخابات نرسیده است و این نشان می داد که اسامی و نام برخی از کشته شدگانی که در اختیار کمیته قرار داشت را این ارگان ها هم کاملا در اختیار داشت.
وقتی شمار کشته شدگان وقایع پس از انتخابات به۷۲ نفر رسیده بود، یکی از اعضای کمیته پیگیری در دیداری که با دکتر علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس داشت، عدد ۷۲ تن شهید را اعلام می کند که ایشان عدد ۷۲ تن را رد می کند و اعلام می کند بر اساس یافته ها و تحقیقات برخی از نمایندگان مجلس تعداد افراد کشته شده ۸۹ نفر است. پس از آن یکی از مقامات ارشد نیروی انتظامی که در دیداری با سران نظام نیزحضور داشت، این عدد اعلام شده توسط آقای مطهری را هم تکذیب می کند و فراتر از آن اعلام می کند که تعداد کشته های بعد از انتخابات بسیار بیش از این تعداد است و عدد درد آور دیگری را اعلام می کند…
اما در نهایت کمیته با تکیه بر مستندات جمع آوری شده خود آمار نهایی و اسامی ۶۹نفر جان باخته را به مجلس شورای اسلامی ارائه می کند که تنها چند روز بعد مجلس اعلام کرد هیچ اطلاعاتی از طرف کمیته دریافت نکرده است، مجددا نسخه دیگری از لیست این کشته شدگان به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارسال می شود تا آن زمان کمیته پیگری اطلاعات مربوط به ۶۹ نفر را کامل در اختیار داشت که پس از رسیدن به عدد هفتاد و دو، بلافاصله با دستگیری اعضا کار را متوقف کردند.
همان زمان اعضای کمیته در مورد سعیده پور آقایی و ترانه موسوی ایجاد شبهه کردند و در نهایت مشخص شد که در ماجرای سعیده پورآقایی برخی از نهادهای چگونه دست به یک سناریوسازی زده بودند و همچنین در مورد ترانه موسوی نیز که بنا به گفته مرتضی الویری آخرین اطلاعات رسیده به کمیته این بود که او روبروی مسجد قبا دستگیر شده است اما پیچیدگی این ماجرا آنقدر زیاد بود… که پس از دستگیری اعضای کمیته، روند بررسی این پرونده ها متوقف باقی ماند.
همچنین کمیته پیگری با معرفی یکی از اعضا به سازمان بهشت زهرا نیز در صدد بر آمد تا اطلاعات مربوطه را از آن طریق نیز جمع آوری کند، جلسه ای با حضور اعضای شورای شهر تهران برگزار شده بود که کمیته منتخب این شورا برای پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز برای تبادل اطلاعات با اعضای کمیته نشستی را برگزار کردند. در نهایت علی رغم تمامی تلاش های اعضای کمیته پیگری وضعیت آسب دیدگان پس از انتخابات، نه تنها شمار و تعداد کشته شدگان این انتخابات مشخص نشده است، بلکه برخی از ارگان ها و نهادها با مراجعه با خانواده برخی از جان باختگان آنها را تحت فشارهای جدی قرار می دهند تا علیه موسوی و کروبی شکایتی را تنظیم و در اختیار قوه قضاییه قرار دهند.
خانواده های جان باختگان زیادی این نکته را در مصاحبه با رسانه های مختلف عنوان کرده اند که علی رغم فشارهای برخی نهادها مبنی بر مصاحبه صدا و سیما و خبرگزاری فارس، تا کنون تن به این کار نداده اند و از عدم پیگیری شکایت های خود در دستگاه قضایی و بلاتکلیف ماندن پرونده شناسایی قاتلان رنج می کشند.
در پایان باید مسوولان امر باید توجه کنند که پگیری صادقانه توام با شفافیت و صداقت با مردم است که می تواند آب رفته را به جوی بازگرداند و اعتماد جریحه دار شده عمومی را باز ستاند نه پنهان کاری و خبر سازی و تهدید؛ چرا که در نهایت دست خداوند بالای همه دست هاست…
منبع: کلمه


 


کلمه: در خبرها آمده بود که دادگاه در قبال شکایت دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به مصوبة شورای انقلاب فرهنگی در مورد تغییر اساسنامه و تعیین هیئت امنای آن دانشگاه، حق را به دانشگاه آزاد داده است. همزمان، مجلس شورای اسلامی نیز قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن، تغییر اساسنامة دانشگاه ها بر عهدة هیئت امنای آنهاست و نه شورای انقلاب فرهنگی. بدین ترتیب، اقدام دولت که سعی کرده بود جبهة سیاسی دیگری علیه مخالفان خود بگشاید، خلاف قانون از کار درآمد.
اقدامات خلاف قانون دولت البته به این اقدام خلاصه نمی شود و کارنامة پنج سالة تیم ادارة کنندة آن مملو است از این دست تلاش های غیرقانونی. اما آنچه این اقدام اخیر را حائز اهمیت می کرد، حضور نام اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و سیدحسن خمینی در هیئت امنای کنونی دانشگاه آزاد اسلامی و بی تابی دولتمردان برای دست اندازی به نهاد آموزشی که همسنگ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاه های تابعة آن است.
به گزارش خبرنگار کلمه، آنچه در این میان جالب توجه است، نقشی است که قرار بود برادر وزیر علوم در این رابطه بازی کند. چندی پیش فرهاد دانشجو در اقدامی نمایشی (که البته یکبار دیگر هم اجرا شده بود) اعلام کرد که به دلیل نیاز پدر و مادرش به مراقبت های بیشتر، تصمیم گرفته از ریاست دانشگاه تربیت مدرس کناره گیری کند. هنوز چندروزی نگذشته بود که نام او توسط شورای انقلاب فرهنگی در میان اعضای هیئت امنای جدید دانشگاه آزاد اسلامی آورده شد، حادثه ای که می رفت مقدمات را برای ریاست وی بر دانشگاه آزاد هموار کند.
باید بیاد داشت که دانشجو در کارنامة خود، تصفیة گستردة اساتید منتقد دولت، که غالبا در کسوت روحانیت هم بودند، و نیز صدور غیرقانونی حکم تعلیق دکتر بهزادیان نزاد و دکتر علیرضا بهشتی، دو تن از مشاوران مهندس موسوی را ثبت کرده بود (که بعدا معلوم شد تصمیمی شخصی و نه برآمده از هیئت مربوطه در دانشگاه بوده) و در مقابل، پاداشی بزرگ را انتظار می کشید.
البته روز های آینده و لابی های فراقانونی در باره حکم دادگاه را نباید دست کم گرفت. اما مهمتر از آن تکرار سنت الهی است چرا که آنچه تاکنون اتفاق افتاده، بجای اجرای نمایش از پیش طراحی شده، تکرار تلخ تاریخ بوده که تا این زمان، نه گندم و نه جو ملک ری را نصیب این نظامی در کسوت دانشگاهی نساخته است.
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته