-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 06/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

در آستانه سالگرد هفتم تیر ۱۳۶۰، خانواده آیت الله محمد بهشتی اعلام کرده اند که امسال مراسم یادبودی برگزار نخواهد شد.

در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ آیت الله بهشتی، نخستین رئیس دیوان عالی کشور (قوه قضاییه) و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی به همراه عده ای دیگر از اعضای این حزب بر اثر انفجار بمب کشته شد.

خانواده آیت الله بهشتی با انتشار اطلاعیه ای یکی از دلایل برگزار نشدن مراسم یادبود امسال را "ضرورت پاسداشت حریم شهدای هفتم تیر" عنوان کرده است.

در متن این اطلاعیه آمده است: "در پی تماس های مکرر بسیاری از عزیزان، دوستداران و بستگانی که همه ساله در مجلس خانواده‌ شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی به مناسبت واقعه‌ هفتم تیر به منظور بزرگداشت و ارج گذاری به فضایل، اندیشه ها و آرمان های آن شهید گرانقدر و هفتاد و دو تن از یاران صدیق انقلاب و خدمتگزاران راستین به مردم شرکت می کردند، به آگاهی می رسانیم که با توجه به جوانب گوناگون، بویژه ضرورت پاسداشت حریم این شهیدان، این مجلس در سال جاری برگزار نخواهد شد".

به نظر می رسد رفتارهایی که به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته با بستگان و نزدیکان برخی از شخصیت های سیاسی مطرح در سال های نخستین انقلاب اسلامی صورت گرفته در انتشار این اطلاعیه موثر بوده باشد.

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، علیرضا بهشتی، فرزند آیت الله بهشتی که یکی از اعضای ستاد انتخاباتی و از مشاوران میرحسین موسوی بود بازداشت شد.

علیرضا بهشتی همچنین نماینده میرحسین موسوی در کمیته پیگیری وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات هم بود.

اما در موردی دیگر که در اردیبهشت ماه امسال اتفاق افتاد یکی از مسئولان دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله بهشتی اعلام کرد که با وجود داشتن مجوز برای شرکت در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از برپایی فرقه آثار آیت الله بهشتی در این نمایشگاه جلوگیری کرده اند.

شاید اتفاقی که روز ۱۴ خردادماه امسال و در جریان برگزاری مراسم سالگرد فوت آیت الله خمینی در بهشت زهرا رخ داد تازه ترین مورد از چنین رفتارهایی با نزدیکان شخصیت های مطرح انقلاب باشد.

در جریان این مراسم عده ای با سر دادن شعارهایی علیه سید حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی مانع از سخنرانی او شدند.

آیت الله بهشتی در سالهای نخستین انقلاب اسلامی دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. حزبی که حدود دو هفته پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ اعلام موجودیت کرد و با اشاره‌ آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در خرداد ماه ۱۳۶۶ تعطیل شد.

محمد جواد باهنر، محمد بهشتی، علی خامنه ‌ای، عبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی مؤسسان این حزب بودند.

حزب جمهوری اسلامی، پس از گذشت سه سال از تأسیس آن توانست کنترل سه قوه قضاییه، مجریه و مقننه را در دست بگیرد.

آیت الله محمد بهشتی، به عنوان رئیس دیوان عالی کشور (عالی ترین مقام قضایی) منصوب شد و اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس شورای اسلامی برعهده گرفت. آیت الله علی خامنه ای هم به عنوان نخستین رئیس جمهور روحانی ایران انتخاب شد.

آیت الله محمد بهشتی در انفجار روز هفتم تیر ۱۳۶۰ به همراه ده‌ها تن از اعضای این حزب کشته شد.

منبع: بی بی سی


 


 

naft

بر اساس گزارش‌هاى منتشره، ميزان صادرات نفت خام ايران در يازده ماه سال ۸۸، ۲۴.۳ درصد كاهش داشته است و معاونت برنامه‌ریزی ریاست جمهوری ايران نيز از نصف شدن صادرات نفت ايران طى سى سال گذشته خبر داده است.

بر اساس گزارشى كه خبرگزارى نيمه رسمى فارس به صورت «اختصاصى» منتشر كرده است، صادرات نفت، فرآورده‌هاى نفتى، گاز طبيعى و ميعانات گازى از سوى ايران در ۱۱ ماه سال ۸۸ با ۲۴.۳ درصد كاهش به رقم ۵۹ ميليارد و ۵۵۵ ميليون دلار رسيده است.

درآمدهاى نفتى ايران در اين دوره در حالى كاهش يافته كه ميزان صادرات نفتى اين كشور در مدت مشابه سال ۸۷ بيش از ۷۸ ميليارد و ۶۵۸ ميليون دلار بوده است.

اين گزارش حاكى است كه صادرات غير نفتى ايران در يازده ماه سال ۸۸ بالغ بر ۱۹ ميليارد دلار بوده كه نسبت به دوره مشابه در سال ۸۷ ۱۲.۷ درصد رشد نشان مى دهد. صادرات غير نفتى ايران تا پايان بهمن ماه ۸۷ به ۱۶ ميليارد و ۸۷۸ ميليون دلار رسيده بود.

در گزارش خبرگزارى فارس اشاره اى به دلايل افت صادرات نفتى ايران نشده است ولى به نظر مى‌رسد كه شدت تحريم‌هاى بين‌المللى وضع شده بر صنعت نفت و گاز ايران مانع سرمايه‌گذارى‌هاى جديد در اين بخش حساس از اقتصاد ايران شده است.

روزنامه فایننشال تايمز اوائل خردادماه در گزارشى خبر داد كه توليد نفت ايران در اثر تحريم‌هاى اقتصادى و عدم سرمايه‌گذارى در صنايع نفت ‌و گاز دست كم ۳۰۰ هزار بشكه نفت در روز كاهش يافته ‌‌است.

جمهورى اسلامى ايران از اوايل دهه ۱۹۹۰ با تحريم‌هاى يكجانبه نفتى از سوى آمريكا و سپس قطعنامه‌هاى شوراى امنيت سازمان ملل روبه‌رو شده است كه سرمايه‌گذارى در صنعت نفت و گاز ايران را با دشوارى‌هاى زيادى روبه‌رو كرده است.

شدت اين تحريم‌ها همراه با تبعات ناشى از جنگ هشت ساله ميان ايران و عراق به گونه‌اى بوده كه بر اساس گزارش معاونت رياست جمهورى ايران، صادرات نفت ايران در سى سال گذشته از چهار ميليون و ۶۵۶ هزار بشكه در روز به دو ميليون و ۳۵۷ هزار بشكه رسيده است كه كاهشى ۵۰ درصدى را نشان مى‌دهد.

از سوى ديگر افزايش ميزان مصرف نفت در داخل يكى ديگر از عوامل كاهش صادرات نفتى ايران به شمار مى‌رود.

بر اساس گزارش معاونت برنامه‌ريزى و نظارت راهبردى رياست جمهورى كه از سوى خبرگزارى ايلنا منتشر شده است، در حالى كه طى سال ۱۳۵۷ تنها ۵۸۵ هزار بشكه نفت در داخل به مصرف مى‌رسيد، اين رقم در سال ۱۳۸۷ به يک ميليون و ۶۵۹ هزار بشكه رسيده است.

ايران دومين كشور صادركننده نفت در سازمان كشورهاى صادر كننده نفت، اوپک، است و دومين ذخيره گازى را در جهان در اختيار دارد ولى به دليل فشارهاى بين المللى از جذب سرمايه‌هاى خارجى براى توسعه ميادين نفتى خود و افزايش ظرفيت صادرات نفتى‌اش ناتوان بوده است.

فروش نفت بيش از ۸۰ درصد از منابع درآمدى ايران را تشكيل مى‌دهد.

توقف سوآپ نفت

در همين حال، احمد قلعه‌بانى، مدير عامل شركت ملى نفت ايران، گفته است كه بالا بودن هزينه‌هاى سوآپ نفت از كشورهاى حاشيه درياى خزر باعث توقف آن شده است چرا كه به گفته وى، «منافعى براى كشور نداشت.»

وى با بيان اينكه ايران به ازاى سوآپ هر بشكه نفت ۳۰ سنت دريافت مى‌كرده است، گفت: «هزينه‌هاى مترتب بر كار به مراتب بيش از اين رقم بوده است...و در واقع يک كار مفت و رايگان بوده است.»

جمهورى اسلامى ايران از ۱۳ سال پيش اقدام به سوآپ نفت كشورهاى حاشيه درياى خزر به ويژه تركمنستان و قزاقستان مى‌كرد ولى اخيراً قرارداد چهار شركت خارجى براى اين نوع قراداد را تمديد نكرد.

مقام‌هاى نفتى ايران دليل اين اقدام را بالا بودن هزينه‌ها عنوان كرده‌اند و برخى گزارش‌ها نيز حاكى است كه ايران خواستار رقم ۵.۵ دلار به ازاى سوآپ هر بشكه نفت شده‌اند. اين در حالى است كه رقم كنونى ۱.۱ دلار به ازاى هر بشكه نفت خام است.

قطع سوآپ نفتى در حال صورت مى‌گيرد كه به گزارش خبرگزارى مهر، بر اساس دستور رئيس جمهور، حجم سوآپ نفت ايران بايد به حدود ۳۰۰ هزار بشكه در روز افزايش يابد.

همچنين بر اساس برنامه پنجم توسعه كه هم اكنون در مجلس در حال بررسى است، «حجم سوآپ نفت خام ايران از متوسط سالانه پنج ميليون تن نفت (۱۰۰ هزار بشكه در روز) بايد به ۱۸ ميليون تن در سال (۳۱۷ هزار بشكه در روز) افزايش يابد.»

ايران در سال گذشته حدود ۹۰ هزار بشكه نفت در روز سوآپ نفتى براى كشورهاى حاشيه درياى خزر انجام داده است.


 


 

reza-taj

خانواده عبدالرضا تاجیک در گفتگو با "روز" از وضعیت این روزنامه نگار که برای سومین بار طی یکسال بازداشت شده ابراز نگرانی کرده اند و تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی نیز از احتمال تبدیل قرار همسرش به وثیقه، به "روز" گفته است. آن سوتر فرزند عیسی سحرخیز از انتقال پدرش به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خبر داده است.از میان زندانیان سیاسی، طی چند رو گذشته محمد نوری زاد، عماد الدین باقی، حسین مرعشی، محمد علی شیرزادی و اکبر اجدادی آزاد شده اند.

 

بی خبری مطلق از عبدالرضا تاجیک

پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک روز گذشته در گفتگو با "روز" از از وضعیت جسمی و روحی و محل نگهداری برادر روزنامه نگارش ابراز بی اطلاعی کرد.

او گفت: از لحظه بازداشت رضا تاکنون هیچ اطلاعی از او نداریم و نمی دانیم در چه شرایطی به سر می برد و این بار اتهام او چیست. درخواست دیدار با دادستان را هم کرده ام که تاکنون جوابی نداده اند و تا زمانی که خود رضا زنگ نزند و یا دادستان را نبینم نمی توانم درباره اتهام او اظهار نظر کنم.

عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و همکار کانون مدافعان حقوق بشر است که هفته گذشته و برای سومین بار پس از انتخابات 22 خرداد، بازداشت شد.

خانم تاجیک، با اشاره به احضار برادرش به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات افزود: به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات احضارش کردند و رفت و برنگشت. وضع روحی اش خوب بود اما خود او نیز نمیدانست چرا باز احضارش کرده اند. در عین حال ناراحت هم نبود؛او همیشه آماده پرداخت هزینه کارهایش بوده و هست.

خواهر عبدالرضا تاجیک درخصوص محل نگهداری وی گفت: به طور رسمی به ما نگفته اند کجا به سر می برد. اما دادگاه انقلاب که رفته بودم، در دفتر سابق آقای حداد گفتند معمولا این زندانیان را به اوین می برند اما رسما چیزی به ما نگفته اند.

خواهر این روزنامه نگار سپس درخصوص پرونده های بازداشت های اول و دوم او گفت: یک ماه پیش زنگ زدند و گفتند پرونده مربوط به بازداشت اول رضا منع تعقیب خورده و پرونده مختومه می شود و بیایید وثیقه تان را بردارید. ما هم رفتیم و وثیقه پرونده و بازداشت اول رضا را گرفتیم. منتظر تعیین تکلیف پرونده بازداشت دوم رضا بودیم اما به یکباره با بازداشت رضا برای سومین بار در طول یکسال مواجه و واقعا گیج شده ایم و نمیدانیم اصلا برای چه چنین برخوردهایی صورت می گیرد.

خانم تاجیک با اشاره به بازداشت دوم و پرونده دوم برادرش توضیح داد: وقتی رضا را بار دوم گرفتند رفتم پیش دادستان وگفتم که برادر من فرد صادق و سالمی است و او یک روزنامه نگار است و تمام فعالیت هایش نیز شفاف است. آقای دادستان هم حرفهای مرا تایید کرد و گفت رضا آدم سالمی است اما حاضر نیست از مواضع اش کوتاه بیاید. پرسیدم مواضع اش چیست که باید کوتاه بیاید؟ دادستان گفت مدافع حقوق بشر است. در اصل من شگفت زده شده ام که اتهام برادرم دفاع از حقوق بشر است. این در کجای دنیا جرم است آخر. فرض کنید در همین پرونده دوم برادرم، اتهام او این بود که از خانم شیرین عبادی دفاع کرده و گفته است خانم عبادی، آدم خوبی است!

وی با اشاره به بازداشت سوم آقای تاجیک افزود: این بار هنوز خبری نداریم که اتهام او چیست و این بار برای چی بازداشت اش کرده اند. رضا یک روزنامه نگار منتقد است نه دنبال پست و مقام است و نه اهل سوءاستفاده او فقط کار خود را بر مبنای چارچوب قانونی انجام میدهد.

خواهر عبدالرضا تاجیک سپس خطاب به دادستان تهران گفت: باید زمانی که فرد دستگیر می شود هم خود او و هم خانواده اش در جریان بازداشت و اتهام او قرار بگیرند. آقای دادستان خودشان را بگذارند جای خانواده های این بچه ها که وقتی آنها را می برند و هیچ خبری به خانواده ها نمی دهند، آنها در چه وضعیتی قرار می گیرند؟ هر کجا که می رویم خبری نیست پاسخی نمیدهند. دادگاه انقلاب می گوید ما خبری نداریم و پرونده ای تشکیل نشده، دفتر دادستان می گوید نامه بنویسید. می نویسیم ولی هیچی به هیچی. حداقل به قانون خود جمهوری اسلامی عمل کنید.

 

احتمال تبدیل قرار نرگس محمدی

تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از تماس تلفنی روز گذشته همسرش خبر داد و به "روز" گفت: امروز به دادسرای زندان اوین می روم تا ببینم چه اتفاقی می افتد. بازپرس پرونده گفته است احتمال دارد قرار بازداشت همسرم به قرار وثیقه تبدیل شود و من امروز برای پی گیری موضوع به دادسرای اوین می روم.

وی درباره اتهام انتسابی به همسرش نیز گفت: اتهامش فعالیت حقوق بشری است؛ این روزها به همه اتهام اقدام علیه امنیت ملی را نسبت میدهند.

نرگس محمدی روز 20 خرداد ماه بازداشت شده است.

 

وضعیت حاد جسمی عیسی سحرخیز

عیسی سحرخیز که از یکسال پیش تاکنون بدون محاکمه در بازداشت به سر می برد روز گذشته برای دومین بار با فشار بالای خون رو به شد و جهت مراقبت‌های ویژه به بیمارستان انتقال یافت.

براساس گزارش سایت کلمه، مهدی سحرخیز فرزند این روزنامه نگار سرشناس با بیان اینکه به دلیل عدم تثبیت وضعیت پزشکی سحرخیز و همچنین سابقه بروز اختلالات شدید فشار خون وی به مراقبت‌های تخصصی پزشکی نیاز دارد افزود :متاسفانه علیرغم اینکه در زندان رجایی شهر هیچ امکانات پزشکی مناسبی وجود ندارد اما مقامات امنیتی از صدور مرخصی پزشکی برای عیسی سحرخیز خودداری می کنند.

فزرند سحرخیز با اشاره به این نکته که پس از انتقال این روزنامه نگار به زندان رجایی شهر مشکلات فراوانی حتی برای ملاقات با وی پدید آمده است افزود خانواده سحرخیز و دیگر زندانیان محبوس در رجایی شهر نظیر زیدآبادی و باستانی و برای ملاقات با عزیزان اسیرشان ناچار به ساعت‌ها مسافرت هستند و به دلیل اجرای طرحی به نام تفکیک فقط یک هفته در میان همسران زندانیان بازداشتی امکان ملاقات با آنها را دارند و تنها نیمی از خانواده می توانند در ایامی نظیر روز پدر و … موفق به دیدار با عزیرانشان شوند.

مهدی سحرخیز با اشاره به اینکه هیچ رسیدگی بهداشتی و پزشکی در زندان رجایی شهر نسبت به زندانیان صورت نمی گیرد افزود: بعد از وخامت حال وی حتی از بستری نمودن وی در درمانگاه نیز خودداری می کنند و فقط چند داروی ساده و ابتدایی در اختیار وی می گذارند.

 

وضعیت جسمانی نامساعد مهدی کامرانی

مهدی کامرانی از زندانیان سیاسی بند۳۵۰ زندان اوین در اثر عملیات ساختمانی در این بند دچار مشکلات جدی تنفسی شده است و از امکانات درمانی لازم برخوردار نیست.

به گزارش ادوار نیوز، مهدی کامرانی برادر کیارش کامرانی است که در روز عاشورا بازداشت و به شش سال حبس محکوم شده است، مهدی کامرانی چندی پیش به همراه پدر و خواهرش به اتهام شعار نویسی در سالن ملاقات اوین بازداشت و به تبلیغ علیه نظام متهم شده است.

 

تایید سه سال حبس برای ابوالفضل قاسمی

حکم سه سال حبس تعزیری ابوالفضل قاسمی از بازداشتی های روز عاشورا تایید شد.

به گزارش کلمه، ابولفضل قاسمی که فوق لیسانس خود را در رشته حقوق عمومی از دانشگاه علامه گرفته و در حال حاضر کارآموز وکالت است، ظهر عاشورا در میدان انقلاب دستگیر و به زندان اوین منتقل می شود.

چندی پیش قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب او را به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت ملی و توهین به رهبری به تحمل سه سال حبس محکوم کرد و پرونده اش در مرحله تجدید نظر در شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تایید شد.

هم اکنون ابوالفضل قاسمی در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.

 

آزادی ها

عمادالدین باقی، محمد نوری زاد و حسین مرعشی به مرخصی امدند.

براساس گزارش ها محمد نوری زاد با وثیقه 300 میلیون تومانی به مرخصی آمده و عمادالدین باقی پس از 180 روز بازداشت با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی به طور موقت آزاد شده است.

سید حسین مرعشی نیز که محکومیت یک سال حبس را می گذراند به مدت یک هفته به مرخصی آمده است.

هفته پیش محمد علی شیرزادی نیز آزاد شده است. او در جریان مصاحبه عماد باقی با آیت الله العظمی منتظری تصویر بردار گفت گو بوده است.

اکبر اجدادی دیگر آزادشده روزهای گذشته است. او فروشنده یک مغازه و یکی از معترضان ساده به نتایج انتخابات بود که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشت و به اتهام شرکت در این تظاهرات به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.وی اکنون به صورت مشروط آزاد شده است.

منبع:روزآنلاین


 


 

ahmad_ghabel

شاگرد آيت الله منتظري بودن، اتهامی  است كه احمد قابل سالهاست به آن افتخار مي كند، اين روحاني 54 ساله كه كسوت روحاني را با حكم دادگاه روحانيت از تن به در كرده معتقد است كه خداوند حق خاصي براي هيچ كس و از جمله فقها براي حكومت به مردم قائل نشده است و در دادگاه قسم خورده است تا با آنچه او شبيه سازي افراد با ائمه شيعه می داند، مبارزه كند.

احمد قابل در سال80 زندان انفرادي 120 روزه اوين را تحمل كرد و بعد از آن هم در سال 84 به اتهام تبليغ عليه نظام  دادگاهي شد و به زندان افتاد . او دو سالي هم در تا جيكستان به سر برد و با زگشتش به وطن باز هم با زندان همراه  بود و اينبار وزارت اطلاعات تشخيص داد كه رفتن قابل به خارج از كشور به صلاح و مصلحت نيست . قابل چند مرتبه نامه هاي تند و انتقاد ي به رهبر جمهوري اسلامي نوشته است و تاوان اين نامه ها را با زنداني شدن پرداخته است .اين محقق حوزوي در سال 84 نامه سر گشاده اي به مناسبت شانزدهمين سال رهبري آقاي خامنه ای به او نوشت و گفت که ايران بر سر دوراهي قرائت استبدادي و قرائت دموكراتيك از حكومت قرار گرفته است .قابل در اين نامه متذكر  شد كه حكومت داري آقاي خامنه خودكامه و به روش استبداد راي است و با فهرست كردن اشتباهات و مديريت هاي به زعم خود مفسدانه متذكر  شد كه عاقبتي بدتر از صدام و ميليشويچ در انتظار رهبران نظام است.به رهبر و تبليغ عليه نظام عنوان شده بود. در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ احمد قابل که بعد از درگذشت آیت الله منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر می‌کرد در بین راه  بازداشت شد و بالاخره در روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ پس از تحمل حدود ۱۷۰ روز زندان، آزاد شد. با احمد قابل گفت و گويي كرده ايم درباره خطبه 13 رجب آيت الله منتظري كه چهارده سال از آن مي گذرد . در اين گفت و گو درباره موضوعات ديگري نيزبه بحث نشستيم .

 

امروز 13رجب است و ولادت امام علي ، آیت الله منتظري در سال  76و در چنين روزي خطبه معروفي خواندند كه حصر و تعرض به بيت را در پي داشت،خطبه رجبيه آیت الله منتظري درباره اختيارات ولايت فقيه بود و صيانت ازمرجعيت و اختيارات قانوني ريیس جمهور،شما بعد از 14سال اين خطبه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟


من تصور مي كنم دو نكته در اين باب وجود دارد .نکته اول این بود که تا سال 76 در صحنه ریاست جمهوری رقابت جدی برقرار نشده بود ولی در انتخابات سال 76 رقابت جدی در دو جناح سیاسی بروز کرده بود . پس از آن انتخابات به دلیل فشارهای سیاسی که برای محدود کردن و کنترل دولت جدید اعمال می شد که خبر از ویژگی های مایوس کننده ای می داد. پس از این ماجرا بود که آیت الله منتظری احساس کرد که مجموعه  جناح رقیب اردوگاه شان را به سمت بیت رهبری تغییر دادند تا اجازه ندهند که نیروی پیروز خواسته های خود را عملی سازد به گونه ای که پیش بینی می شد که در انتخاب وزرا دخالت های پنهان و آشکاری صورت می گیرد و خبرهای موثقی وجود داشت که در مورد وزارت کشور و وزارت خارجه افرادی را می خواهند به رئیس جمهور تحمیل کنند که این برخلاقف قاون اساسی بود.

آیت الله منتظری در این مقطع می خواستند با تذکر دادن به رییس جمهور ، حقوق قانونی او را متذکر  شوند و ایشان را وادار کنند که بر مواضع قانونی خودشان تاکید دارند تا اصلاحاتی  در سطح جامعه شکل گیرد. کمااینکه متاسفانه امروز هم هنوز شاهد این هستیم که بسیاری از حقوق مدنی و شهروندی آحاد مردم زیرپا گذاشته می شود. مطلب مهم دیگری که وجود داشت این بود که آیت الله منتظری احساس کرد که حاکمیت تصمیم گرفته که مرجعیت مستقل از حکومت را حذف کند.

آنچه که پیشتر رخ داده بود در جریان انتخاب رهبری این بود که بعد از فوت آیت الله خمینی شرط مرجعیت را برای انتصاب رهبر برداشتند و در بازنگری سال 68 بنا بر ضرورت خاصی مرجعیت از رهبری جدا شد و در این سالهای منتهی به 76 توقع و به اصطلاح پیشروی را برای حاکمیت در پی داشت که آنها می خواستند در این فاصله چند ساله 68 تا 76 قابلیت ها به گونه ای پیشرفت کرده که فردی که برای نداشتن مرجعیت قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفته تا به رهبری رسیده ، ایشان در این فاصله زمانی کوتاه توانسته که از سایر رقبا که مرجع هم بودند پیشی بگیرد و مرجعیت را به صورت واحد در اختیار خودش بگیرد. این دغدغه ای بود که طبیعتا می بایست تمام مراجع نسبت به این زیاده خواهی  موضع می گرفتند اما جرئت می خواست و هزینه هایی را برای آنها در پی داشت. اما تنها کسی که این شهامت و جرئت را  داشت و مقتدرانه در برابر این زیاده خواهی موضع گرفت آیت الله منتظری بود که الحق و الانصاف درست هم وارد میدان شدند و به جا مطالبی را فرمودند و هشدار دادند که شما به کار رهبری تان برسید و پا در وادی مرجعیت نگذارید چون این صلاحیت های خاصی می خواهد و فعلا این صلاحیت ها را ديگران دارند  و گاه وجود ندارد. این کل ماجرا بود به نظر من.


در همین خطبه آیت الله منتظری می فرمایند که خود مبدع ولایت فقیه بودند درحالیکه عده اي كه سوابقي در انقلاب و طرح ولايت فقيه ندارند ایشان را به ضدیت با ولایت فقیه متهم می کنند . جناب قابل آقاي منتظري در اين خطبه گفتند كه نقش ولايت فقيه تنها نظارتي است و نه حكومت داري ،آيا از همان ابتدا هم مرحوم منتظري همين نظر را داشتند و يا اين نظر ايشان دچار تطور تاريخي شده بود؟


خود مقوله ی ولایت فقیه در فقه شیعه یک مقوله سربسته بود تا قبل از اینکه در قانون اساسی بخواهد بیاید یا در کتاب ولایت فیقه مر حوم آیت الله منتظری اجزای آن مسئله را بخواهند مورد بررسی قرار دهند . اگر کسی نظریه ای را مطرح می کند شاید خودش قبول دارد که هنوز در جزئیات نیاندیشیده همه اجزا را مدلل بیان کند. چه مرحوم آیت الله خمینی و چه آیت الله منتظری کسانی بودند که مقوله ی ولایت فقیه را قبل از انقلاب مطرح می کردند قائل به کلیات بودند و جزئیات امر را توجه نکرده بودند . وقتی این به صحنه عمل نزدیک می شد در جریان پیروزی انقلاب طبیعتا اجزای مسئله خودش را نمایان  کرد و آنها متوجه  شدند که باید در نظریه ولایت فقیه که کلیاتش را گفتند با دقت بیشتری جزئیاتش را بیان کنند .


چه تفاوتی میان نظریه ولایت فقیه از منظر آیت الله منتظری و آیت الله خمینی وجود دارد؟

تفاوت عمده ای که بین این دو بزرگوار وجود داشت این بود که آقای خمینی قائل به نصب ولی فقیه از جانب خدا بود و نقشی را برای مردم نمی دانست الا جایی که به تزاحم فقها می اندیشید . همه فقها بنا بر نظر آقای خمینی صاحب ولایت بودند ولی از میان این فقها باید یک نفر انتخاب می شد. بدین معنا که شرکت در انتخابات نبود . ایشان می گفت کسی از فقها زودتر اقدام کرد و مردم هم اعمال ولایت او را پذیرفتند به طور طبیعی او ولی فقیه خواهد بود و سایر فقها حق تعرض به او را در محدوده ای که او اعمال ولایت کرده ندارند. ایشان در کتاب متوجه اشکالات می شوند و جواب هایی داده می شود که اجازه بدهید به امور کارشناسی واگذاریم  آن اشکالات. جواب کافی برای آن وجود نداشته است.

آیت الله منتظری وقتی شروع کردند بحث ولایت فقیه در کلاس های حوزه، در بحث اجتهادی باید ریز مسائل با دلایل آن عرضه شود به طور طبیعی خودشان نسبت به نکات مورد اشکال متوجه می شود و به تدریج به نکات تازه ای می رسیدند. اما یکی از موارد افتراق نظریه ولایت فقیه آیت الله منتظری و آیت الله خمینی در بحث نصب بود. برخلاف آقای خمینی، ایشان قائل به نصب ولی فقیه از جانب خدا نبودند بلکه به انتخابی بودن تاکید داشتند و می گفتند که ولی فقیه حتما باید انتخاب شود و بیعت شرط تحقق ولایت اوست .

و خداوند اینها را نصب نکرده و به رضایت عامه باز می گردد . این مثل این می ماند که شرط رییس جمهور این است که کمتر از 40 سال و بیش از 65 نداشته باشد و اگر کسی بیش از 65 سال داشته باشد نمی تواند رییس جمهور شود. انتخاب در این نظریه موضوعیت داشت اما در نظریه آیت الله خمینی از باب ضرورت با این اختلاف مبنا ، نظریه ایشان به حکومت دمکراتیک نزدیکتر بود . و این مسئله وجود داشت با کم و زیاد شدن برخی شرایط پیرامونی سازگار تر بود. بحث حاکمیت مطلقه را داشت.

ایشان با حاکمیت مطلقه فقیه مخالف بودند و در بازنگری هم رای ندادند و تاکید کردند که در قانون اساسی اولیه لفظ مطلقه ولایت فقیه نبود و حتی آقای خمینی هم که گفتند مقصودشان چه بود . اگر اصطلاح فقهی باشد آنچه در حال حاضر در صحنه سیاست در حال اجراست خیلی متفاوت است . اما اگر مقصودشان از مطلقه، مطلق العنان بودن  است  که برخی گفتارها را مصداق و شاهد می آورند . ایشان در یکی از مباحثشان می گویند که حتی رسول الله هم به این معنا ولایت مطلقه نداره. اجمالا در ماجرای ولایت فقیه آقای منتظری هم وقتی بحث را به صورت جدی در سال های 60 به بعد مورد بررسی قرار دادند و. در آنجا ایشان به طور واضح این مسئله را دریافتند که وقتی یک جزئیات به میان می آید برخی از حرفهای کلی تخصیص می خورد و از آن کلیتش پایین می آید و قیودی بدان می خورد که دیگر نمی توان با آن دید کلی بررسی کرد. در انتهای بررسی علمی که بررسی دقیق و طولانی مدتی هم بود تفاوت های عمده ای داشت و پس از اجرا هم بازنگری هایی در همان اجزای مسئله انجام داد که باز این تغییرات جزئی که پیش می آمد، از جمله اینکه مثلا موقت بودن انتخاب ولی فقیه  را ، این بحث مطرح می شود که انتخاب برای زمان مشخص یا همیشه که آقای منتظری می گفتند می تواند موقت و برای مدت معین باشد.

این خیلی نظریه را دموکراتیک تر می کرد. اینها مواردی بود که افزوده شد و قبلا نسبت به این مسئله سکوت شده بود. آیت الله منتظری واضع اصلی نظریه بودند و کسی است که به تمامی نظریه را شکافت و در یک بحث گسترده فقهی آن را بیان کرد. نهایتا بیان کرد که نظارت فقیه و مبادا رفتارهای حکومت برخلاف موازین شرعی باشد هست و بیش از این نمي توان چیزی را از ولایت فقیه بدست آورد. گرچه من و دوستان دیگر که شاگرد ایشان بودیم درباره همین نحوه ولایت تردید داریم و معتقدیم خداوند هیچ حق ویژه ای را برای هیچ کس از جمله ولی فقیه نداده است.

 

آیا به نظر شما حاکمیت و رهبری در برخورد سال 76 و حصر آیت الله منتظری نقش اصلی را داشتند؟


در قضیه ی آن سال، اینها پشت سر ولی فقیه آمدند و سعی کردند با استفاده از جایگاه ایشان به کنترل و مانع تراشی بر سر کار اصلاح طلبان اقدام کنند . متاسفانه این شروع شد و به حدی پیش رفت که به قول رییس جمهور وقت هر نه روز یکباردولت را با بحران مواجه کردند. به گونه ای که حتی بعد از شکست در انتخابات مجلس شورای اسلامی تا انحلال انتخابات مجلس و ابطال آرا پیش رفتند تا بتوانند بعضی از افراد را از راهیابی به مجلس بازدارند و افرادی را به مجلس آورند. نهایتا در آن جایگاه قرار گرفتند . تمام جناح رقیب دست به دست هم دادند تا با جایگاه فوق العاده قوی و قدرتمند که رهبری و اختیارات رهبری بود توانستند که از طریق ایشان در برابر اصلاح طلبان سدی بسازند که بعد از 8 سال دوران ریاست جمهوری اقای خاتمی ، عملا اصلاح طلبی را زمین گیر کنند و از صحنه ی سیاست کشور حذف کنند.


الان بعد از 14 سال شاهد حمله به یک مرجع هستیم . شما سیر ماجرای برخورد با مراجع را در سی سال جمهوری اسلامی چگونه می بینید؟ بنیان فکری این مسئله را ریشه در چه می دانید؟


مسئله ی برخورد با مرجعیت از نظر تاریخی اگر بخواهیم در سی و یک سال جمهوری اسلامی بررسی کنیم ،  دو رویکرد می توان داشت . برخورد با مراجع در آغاز انقلاب، مرحوم آیت الله شریعتمداری، آیت الله شبیرخاقانی، آیت الله خویی ، آیت الله فاضل قمی،آیت الله سید محمد روحانی و یا آیت الله سید محمد شیرازی و یا آیت الله صادق روحانی ، با خیلی از این افراد برخوردهای تندی شده است . بعضی از این آقایان بیش از 17 سال در حبس بودند. ولی آیت الله منتظری 5 سال در حصر بودند، آیت الله قمی یا صادق تهرانی 10 سال در حبس بودند. شما تصور کنید که این نحوه برخورد با مراجع از طریق نهاد های حاکمیت و در دستگاه های تصمیم گیری بودند و یا در دادگاه های انقلاب بودند یا در دادگاه های نظامی بودند تحت این عنوان که آقای شریعتمداری با کودتا چیان همکاری کرده و تهمت های اینچینی درست کردند. بعدها اگر می خواستند حمله کنند به مرجعی سعی کنند ایشان را مسبوق به سابقه کنند که این را رویه قبلی عنوان کنند .

بعضی از دوستان ما که امروز نگران هستند و از آنچه که امروز اتفاق می افتد تبری می جویند باید از خیلی رفتارهای پیشین هم تبری جو.یند . سکوت هایی که آن زمان کردند. این سکوت ها می توانسته تایید تلقی شود . در سال 75 با رسانه های اصلاح طلب من در مصاحبه ها می گفتم و بعد برادر من را در در دادگاه روحانیت زده بودند که شما این حرفها را زده اید و از آقای شریعتمداری حمایت کردید. ما باید برخی از تاریخ انقلابمان را بازنگری کنیم که کجا باید اقدام می کردیم ولی نکردیم. اگر شما بگویید کار درآن زمان درست بوده ولی حالا اشکال دارد می توانند به راحتی ادعا کنند که همان که آقای شریعتمداری را داشته همان را می توان به آقای صانعی منتسب کرد. برفرض که اینها تمکین نکنند. مگر مراجع باید در برابر هر تصمیم حاکمیت تمکین کنند؟! حتی مردم هم حق اعتراض دارند. چه برسد به مراجع که حق جداگانه ای هم دارند چون طبق قانون اساسی موضوع اجتهاد مستمر مبنای حرکت نظام عنوان شده و لذا مراجع حتی حق اعتراض اضافی هم دارند. حق نقد و امر به معروف و نهی از نمکر که همه افراد دارند . مجتهدین موظفند که چون قدرت تشخیص بیشتری دارند باید امر به معروف و نهی از منکر در اموری بشوند که شاید مردم عادی نتوانند آن را تشخیص دهند.

البته من نمی خواهم حق خاصی برای فقها در نظر بگیریم اما طبق قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه چنین چیزی نوشته شده است. ما عقاید خودمان را که فعلا نمی خواهیم صحبت کنیم. اگر این برخورد ها هست ، ما باید خطاهایی که در مباحثات سیاسی مان داشتیم  را بگوییم اشتباه کردیم. آن زمان که آقای شریعتمداری اعتراض کرد و ما خیال کردیم که حق اعتراض ندارد و اگر کسی از ما از برخورد با آقای شریعتمداری حمایت کردیم الان بگوییم آن کار اشتباه بوده و یا حمله به بیت آیت الله منتظری از سال 70 به این سو چند بار حمله شده اگر می خواسته محکوم شود باید از همان زمان محکوم کنیم . حتی در سال 76 که حمله شد با اینکه در حمایت اصلاح طلبان هم این حرفها را زده بود نتوانستند در برابر موجی که جناح رقیب علیه آیت الله منتظری به راه انداخت که منجر به حصر ناجوانمردانه ایشان در طول پنج سال شد، نتوانستند اقدامی فوق العاده انجام دهند یا جلو ایشان را بگیرند .

نهایت توجیه شان این بود که قرار بود حملات شدیدتری علیه آیت الله منتظری صورت بگیرد اما ما در جلسات شورای عالی امنیت ملی با تصمیماتی جلوی آن اقدامات را گرفتیم و از جان ایشان محافظت کردیم. به هرحال مجموعه ی آنچه که اتفاق افتاد از دید من یکی است. منتها ممکن است بگوییم بعضی از رهبران کشور در آن سالهای آغاز انقلاب خودشان تصمیم گیرنده نبودند بلکه بدنه تصمیم می گرفت و کار اشتباهی را انجام می داد و مسوولان حاکمیت  در برابر کار انجام شده قرار می گرفت و بعد دولت هم چون اقدام برای مجازات یا تنبیه این افراد  نمی کرد، شریک آنها می شد.اما در سال 76 تصمیم برخورد با آیت الله منتظری بعد از تحریک و تهییج و بعد از صحبت های تند و تحریک مردم ( طرفداران حاکمیت ) به حمله به بیت آیت الله بود. پس از اینکه آن موضع گیری های تند شد این امر صورت گرفت و عاملش خود آقایان بودند و نمی توانند بگویند مردم خودشان تصمیم گرفتند . شاید این دو مسئله را بتوان تا حدی تفکیک کرد اما در کل همه در اتفاقی که می افتد مقصرند از آن کسی که امر می کند تا آنکه تحریک می کند تا کسی که مباشر است و اقدام می کند . متاسفانه این روندی سی ساله دارد و اینگونه نیست که مربوط به چند سال اخیر بوده باشد.

 

اکنون در برابر توهین به مراجع چه باید کرد؟ آقای سروش در نامه ای پیشنهاد داده بودند تا روحانیت معترض، هجرت کنند و برخی راهکارها مثل تحصن در اماکن مقدس را طرح کردند. نظر شما چیست؟ آیا این راهکارها عملی است یا استقبالی می شود؟


پیشنهاد که پیشنهاد بدی نیست . اما اینکه عملی نمی شود ، علتش هم این است که کسی اگر کار روانکاوی درباره روحیات علما و مراجع و آشنا به تیپولوژِی آقایان باشد، می داند که اینها اهل چنین ریسک هایی نیستند. شاید به این دلیل که اتمام حجتی با آقایان کرده باشد. من نقد نمی کنم ولی اینکه به عنوان خبر از واقع اگر بخواهم بگویم که چنین اتفاقی می افتد یا این پیشنهاد موثر واقع می شود، من باورم این است که رفتار و سلوک آقایان تا جایی که اطلاع دارم بعید می دانم کسی اقدام کند و اگر کسانی اقدام کنند از آن رده تاثیرگذار که مورد نظر آقای سروش هست نخواهد بو د ولی شاید در رده میانی کسانی تصمیم بگیرند و بخواهند بروند . ولی از رده های بالا فکر نمی کنم کسی بخواهد هجرت کند یا بست بنشیند . البته اگر شرایط جامعه بگونه ای پیش رود که هر روز بخواهند حملات به مراجع را گسترش دهند، کمااینکه برخی حدس شان این است که فرستادن پیغام به سایر مراجع است . در گروه پیغام فرست ممکن است آدم هایی باشند که بخواهند اقدام عملی هم بکنند .

در برابر منزل مرجع دیگر هم داد و فریاد بکنند. اگر تعمیم یاید از سوی مهاجمان ممکن است از سوی آقایان واکنشی صورت گیرد اما قابل پیش بینی نیست. به هرحال من ندیدم فرد عاقلی حتی در جناح مقابل که از هجوم ها دفاع کند و بعضی از این مهاجمان چهره های شناخته شده ای هستند که به شرارت در شهر شهره هستند، مثلا یکی از ماموران نیروی انتظامی به یکی از همین مهاجمان به بیت آیت الله صانعی گفته که از اینجا دور بشو وگرنه من می گویم که چه شرارت ها و دزدی ها و سوابق بدی را داشتی. به هرحال بعضی از این مهاجمان چهر های شناخته شده ای هستند که سوابق دزدی و شرارت داشته اند. من واقعا نگران هستم که اینگونه ماموران با این سوابق ناشایست که در چنین ماموریت هایی آدم هایی نیستند که به قاعده حرف آمر را گوش کنند و ممکن است این تیپ افراد بنا بر هوا و هوس شان حملاتی انجام دهند که بعد خیلی کارها را خرابتر می کنند و این به صلاح آقایان نیست.  بروند لااقل آدم های مناسب تری پیدا کنند ...


در 13 رجب هستیم. آیا بنا بر روایات تاریخی، امام علی حکومت را امری آسمانی می دانستند یا آنرا با مقبولیت مردمی، مشروع تلقی می کردند؟


دو دیدگاه در بین علمای شیعه وجود دارد . یک دیدگاه مبحث امامت به معنای حکومت است و حکومت هم مخصوص خداست و در مورد ائمه اطهار وجود دارد. آیت الله منتظری می پذیرند که تا زمانی که در دست معصوم است صبغه ی الهی دارد ولی  تشریح همین صبغه ی الهی بر خی مسئله ی بیعت را به عنوان مقوم عملی و مقبولیت عامه را برای اصل اساسی از سوی ائمه برای رسیدن به حق الهی به رسمیت می شناسند و عده ای هم این را قبول ندارند. اعتقاد شخصی من این است که مقوله  حکومت منوط به اراده مردم است و خدای سبحان هم این حق را به مردم داده است . در قانون اساسی هم حاکمیت مطلق از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است . لذا کسی حق ندارد این حق را از انسان سلب و در اختیار گروهی قرار دهد. سلوک حضرت علی به گونه ایست که خود حکومت ارزشی از نظر وی نداشته بلکه نتیجه ای که از آن به دست می دهد برای ایشان مهم است . امام علی (ع) می گویند که مجموعه ی حکومت برای من از آب عطسه یک بز بی ارزش تر است .

یا یک پر کاهی که می خواهد به ظلم و جور از دهان مورچه گرفته شود کم ارزش تر است ، مگر اینکه این سبب شود که برای احقاق حقی و رساندن حقی به یک مظلوم . اگر حاکمیت کارکرد مثبت برای مردم داشته باشد آن زمان ارزش می یابد . این دید الهی است ولی اگر بنا باشد که ابزار حاکمیت منجر به سلب حقوق مردم شود بلکه حقوق دیگران هم ضایع شود مطمئنا در دیدگاه حضرت علی، پشیزی ارزش ندارد. این دیدگاهی است که ایشان ارائه می کند . پس طبیعتش به احقاق حقوق مردم بر می گردد . هر حاکمیتی که در آن حقوق مردم و عدالت بیشتری رعایت شود این حکومت نزدیک تر به دیدگاه الهی است و هر چه ظلم بیشتر باشد دورتر است . حکومت در مسئله  امامت یا شریعت مقدس اسلام موضوعیت ندارد. آنچه موضوعیت دارد این است که حکومت به عنوان یک ابزار، چگونگی حاکمیت به گونه ای است که منجر به احقاق حق می شود یا به ظلم می شود . اگر منجر به حق و عدل شود ارزش می یابد.

 

امروز شخص رهبری صراحتا حکومتشان را با دوران پیامبر و حضرت علی مقایسه می کنند و با همین قیاس مخالفان را کافران و منافقین نامگذاری می کنند. این شبیه سازی را ناشی از چه می دانید و چنین قیاسی چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟


مرحوم مولوی در مثنوی د استانی را نقل می کند و می گوید از قیاسش خنده آمد خلق را، وقتی فرق آنقدر بسیار است که فرق میان عدالت و ظلم است چگونه می شود که بین یک حکومت سراسر عدل با یک حکومتی که جا به جا می توان ظلم و ستمش را نشان داد و در آغاز بحث نمونه ای از مظالمش را بررسی می کردیم، چطور می شود که چنین حکومت ظلم و جوری را با حکومت سراسر عدل مقایسه کرد . خودشان را می خواهند با ائمه و پیامبران مقایسه کنند حقیقتا این قیاسی مع الفارق و غیر منطقی است من در جلسه دادگاه خودم خطاب به قاضی گفتم وقتی که من می بینم که در خطبه های نماز جمعه صحبت می کنند و رهبری کشور جا به جا ، مکرر در مکرر با حکومت سراسر عدل علی ع مقایسه می کنند دلم می گیرد .

مگر من غیرت دینی نداشته باشم که از ساحت امیر المومنین دفاع نکنم. گفتم چطور شما از ساحت رهبرتان دفاع می کنید اما به ما اجازه نمی دهید که از ساحت امیر الومنین دفاع کنیم و بگوییم که این مقایسه های باطل را نکنید و آبروی امیر المونین را نبرید. امیرالمونین اختصاص به شما ندارد. او به همه شیعیان و مسلمین اختصاص دارد . آبروی اسلام  را نبرید. آبروی رسول الله را نبرید . من قسم یاد کردم و گفتم والله در مقابل این چنین مقایسه های باطلی خواهم ایستاد حتی اگر یک روز از عمرم باقی مانده باشد و حتی اگر به قیمت از دست دادن جانم باشد برنخواهم گشت. این اعتقاد ماست و اگر اهانتی خدا ی نخواسته به ساحت امیرالمونین شود آن هم به گونه ای که هیچ منطقی ندارد و با وجود اینهمه تذکری که داده می شود. تنها چیزی که برای ما باقی می ماند این است که فریاد بکشیم و بگوییم این مقایسه ی باطلی است و فکر می کنم برای دفاع از عقیده، اگر انسان جانش را در برابر دفاع قانونی از عقیده اش نیز بدهد هیچ کس در این دنیا و در پیشگاه خدای سبحان ملامتش نخواهد کرد.


به عنوان آخرین سوال، شما فکر می کنید جمهوری اسلامی آیا به استقرار دین و ارزش های اسلامی کمکی کرده است و آیا شما فکر می کنید روحانیت صدمه دیده از استبداد دینی چگونه می تواند حیثیت تاریخی از دست رفته خود را اعاده کند؟


نه روحانیت همه هستی اش عبارت است از حکومتی به نام جمهوری اسلامی و نه اینکه نبود این حکومت به معنای بود و نبود اسلام تلقی می شود. و نه جمهوری اسلامی همه دیدگاه دین را در خود دارد که اگر صدمه ای به حکومت بخورد به کل دین خدا از بین رفته است. نمی خواهم منکر این بشوم که رفتاری که به نام دین صورت گرفته ضرری به دین نزده ولی ما معتقدیم به این بیان خداوند سبحان است که فرمود : خداوند نور خودش را به اتمام خواهد رساند و هیچ سر و صدا و نوساناتی که دیگران ایجاد می کنند و بدخواهی بدخواهان و جهالت جاهلان نمی تواند اصل نور خدا رو خاموش کند . و اگر دین و شریعت همان نور خدا باشد این صدمه ای نخواهد خورد. هر چند که ممکن است عده ای متالم شوند و بخشی دین گریز و برخی دین ستیز شوند ولی این گناهش به گردن آقایانی است که با رفتار بد خودشان باعث این دین گریزی و دین ستیزی شدند و بخشی از این هم به قصور خود این انسان ها باز می گردد که نتوانستند بین رفتار بد انسانهای مدعی با حقیقتی که در ورای این رفتارها به عنوان حقیقت اسلام وجود داشته است تفکیک کنند .علارغم رفتار صلیبیون ، قیصرهای رم و کشیشیان فبل از رنسانس و اربابان کلیسا، مسیحیت صدماتی متحمل شد اما باقی ماند. رفتارهای که در ایران انجام می گیرد آسیب زننده است اما اساس اسلام باقی خواهد ماند و دیدگاه های عقلانی و رحمانی اسلام مورد استقبال انسان های که اهل منطق هستند باقی خواهد ماند.


درباره روحانیت و استبداد دینی چطور؟


همانطور که رفتار روحانیون قبل از رنسانس به علما صدمه زد ولی همچنان می بینیم که احترام آنها در بسیاری از جوامع مراعات می شود. اگر آنها که در مسیر دین رحمانی قدم برمی دارند توقع اضافی نداشته باشند و بتوانند درک کنند که این رفتارهای ناشایست که به نام دین شده در بخش عمومی مردم اگر اتفاق می افتد قدری از آن حق مردم است . با توجه به رفتارهای بدی که دیده اند، اگر این روحانیون تساهل و مدارا داشته باشند و با مردم معترض در محیطی دوستانه و ازاد گفتگو کنند، این تیپ از روحانیون می توانند در جامعه محترم باقی بمانند علییرغم سوءظن های که مردم به آنها دارند احترام شان حفظ خواهد شد. مردم به کسانی که احترام شان را حفظ می کنند، و عقاید خرافی را نقد می کنند و بر عقاید محکم پای می فشارند، از جان و دل احترام می گذارند. فکر نمی کنم که جریان آیت الله منتظری دلیل کمی باشد برای ادعای من، احترامی که نسبت به آقای منتظری در میان بسیاری از مردم و حتی غیر مسلمانان وجود داشت ناشی از این بود که می دیدند تاکید ایشان بر دین رحمانی است. آیت الله منتظری فرصت نکرده بنا بر محضوراتی بسیاری از نکات را بگوید ولی مطمئنم که در آینده این موضوعات مطرح خواهد شد و افراد منطقی را به خود جلب خواهد کرد.

منبع:جرس/فرزانه بذرپور


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته