-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 06/30/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بینندگان ایرانی هنگام عوض کردن ایستگاه های تلویزیون روی شبکه ای متوقف می شوند: سریال های پر سوز و گداز سطحی عامه پسند و کمدی موقعیت که از شبکه ای به سهامداریِ روپرت مردوک پخش می شوند؛ و این امر روحانیون جمهوری اسلامی و مسئولین صدا و سیما را به خشم و تکاپو واداشته است.

بر خلاف بسیاری از کانال های خارجی در دسترس تهرانی ها، برنامه های شبکه «فارسی ۱» شامل سریال های معروف کره ای، کلمبیایی و نمایش (شو)های امریکایی است و بیشتر این برنامه ها نه به همراه زیرنویس که به زبان ملی ایران یعنی فارسی دوبله و پخش می شوند.

آسانیِ دسترسی به این برنامه ها و گستردگی آنها باعث شده از ۱۱ ماه پیش که اولین برنامه شبکه فارسی ۱ بر روی آنتن رفت هر روز بینندگان بیشتری را به خود جذب کند.

«داستانش قشنگ است» این را مریم، زن خانه داری در غرب تهران می گوید؛ درباره تازه ترین سریال پر سر و صدا و پر بیننده فارسی۱: مجموعه رمزآلودی به نام «بادی آو دیزایر- تنِ خواهش». برای دیدن این تله نوولا -عاشقانه اسپانیایی زبان، مریم آنتن ماهواره استتار شده اش را به تازگی بر روی این شبکه تنظیم کرده است. وی که خواست نام خانوادگی اش قید نشود می گوید که (هرچند) تماشای برخی صحنه های آن در حضور خانواده زشت است، ولی با این وجود نمی تواند از دیدن سریال بگذرد.

می گوید: «تمام داستان سریال درباره بخشش، میل و غریزه، و عدالت است» و ادامه می دهد وقتی ماریو سیمارو بازیگر کوبایی در نقش سالوادور بازی می کند، از دریای آبی بیرون می آید و موهای بلند و تیره اش تنها بخشی از ماهیچه های ورزیدهء بالاتنه اش را می پوشاند.

آنتن گیرنده ماهواره در اینجا، تهران، غیر قانونی است ولی به گونه ای گسترده در دسترس همه یافت می شود. مقامات تصدیق کرده اند که بسیاری از کانال های خارجی را به وسیلهء ضد موج رادیویی مسدود نموده اند ولی فارسی۱ که از مرکز مخابرهء زیر مجموعه استار تی وی در هنگ کنک بر روی آنتن ماهواره می رود هنوز در تهران قابل دیدن است.

هر روز بینندگان بیشتری از شش کانال داخلی دولت ایران روی گردان می شوند. برنامه شبکه داخلی با درونمایه سیاسی، مذهبی و اعتقدی، مخاطبین خود را به سوی برنامه های چالش برانگیزتر فراری می دهد؛ برنامه هایی چون مجموعه های امریکایی «فرار از زندان - پریزون بریک» و «دارما و گریگ» و همچنین مجموعه «۲۴» که از فارسی۱ پخش می شوند.

داستان های تلویزیون داخلی، بیشتر در حاشیه موضوعات نخ نما شده ای چون «ازدواج دارا و ندار» و «دزد بی شرم» دور می زند. نشان دادن صحنه های رقص و آواز، مهمانی، الکل، بوسه زن و مرد یا تماس فیزیکی آنها از سوی مقامات ایران ممنوع اعلام شده است. برهنگی که دیگر جای پرسیدن ندارد. به همین دلیل مجموعه های خارجی (برای پخش) به شدت سانسور می شوند.

مترجمین شبکه با کمی میانه روی نام مجموعهء «بادی آو دیزایر- تنِ خواهش» را «فرصت دوباره» نهاده اند. (به گمانم این مجموعه «سفری دیگر» نام گرفته باشد، و «فرصت دوباره» ترجمه تحت الفظی نام یکی از نسخه های مرجع ترجمه در این شبکه باشد-م). داستان، ماجرای مرد ثروتمندی را دنبال می کند که کشته شده و روح وی به گونه ای اسرار آمیز در بدن کشاورز جذابی به نام سالوادور حلول کرده است. سالوادور به عنوان راننده قاتل خود مشغول به کار شده، در استخدام کسی که به تازگی عاشق همسر جوانش «ایزابلا»ست. دیگر اعضای خانواده نیز با مسائلی چون عشق ممنوع دوره نوجوانی و الکل دست و پنجه نرم می کنند.

برخی نقدها مردوک را مسئول و مقصر تهاجم فرهنگی غرب می دانند. پنجره، مجله وابسته به متعصبین تندرو، بیشتر مطالب اخیر خود را به فارسی۱ اختصاص داده است. در یکی از همین شماره ها تصویری دستکاری شده و شیطان گونه از مردوک را با سنجاق سینه سفید و صورتی شبکه فارسی۱، روی جلد چاپ کرد. این مجله در نوشته اش اعلام کرد که «مردوک یک یهودی است که تلاش می کند رسانه های دنیا را در دست بگیرد و فارسی۱ را در این راستا تاسیس کرده است.»

مرتضی نجفی یکی از نویسنده های هر شمارهء مجله پنجره می نویسد: «شاید برنامه های فاسی۱ مورد پذیرش فرهنگ غرب باشد... ولی این اولین باری است که چنین چیزهایی این گونه مستقیم برای جامعه ایرانی به نمایش گذاشته و پیشنهاد داده می شود. آیا کسی زنگ هشدار را می شنود؟»

اقدامات پراکنده ای نیز (در پاسخ به این موج) انجام گرفته است. روز چهارشنبه پلیس به چندین مجتمع آپارتمانی در یکی از محله های مرفه تهران یورش برد و تعداد زیادی بشقاب گیرنده ماهواره را مصادره کرد. برخی از زنان سالخورده تر با اعتراض در سرسرای (لابی) ساختمان اعلام کردند که می خواسته اند شبکه فارسی۱ را تماشا کنند که در نهایت در خانه یکی از دوستان همسایه موفق به دیدن مجموعه «بدن خواهش» شدند.

شماری از ایرانیان شبکه های داخلی را مقصر فرار دسته جمعی مخاطبان می دانند و می گویند که برنامه های جذاب تری باید در این شبکه ها ساخته شود. اسماعیل عفیفه، تهیه کننده تلویزیون، به مجله پنجره گفته است که ریشه جذابیت شبکه فارسی۱ برای بینندگان، ناتوانی و ضعف کانال های داخلی است.

سال گذشته، پیش از انتخاب دوباره و بحث برانگیز محمود احمدی نژاد، به نظر می رسید تلویزیون داخلی ایران به گونه ای، امروزی (مدرن) تر شده باشد؛ پخش برنامه گفتگو میان نامزدهای انتخاباتی اولین باری بود که در ایران انجام می گرفت. در کنار آن برنامه های عامه پسند و مجموعه های طنز وطنی نیز در این شبکه ها در حال پا گرفتن بود. پس از انتخابات، ماه ها ناآرامی سیاسی و تاثیر فزاینده متعصبین، پخش برنامه دادگاه شمار زیادی از مخالفان و مصاحبه های طولانی با طرفداران دولت جایگزین برنامه های مردم پذیرتر شدند.

بسیاری از ایرانیان از جمله مریم و خانواده اش اظهار می کنند که به گمان آن ها دیگر شبکه های داخلی سخنی برای گفتن به آنها ندارند. مریم می گوید: «تلویزیون داخلی فکر می کند مدام باید در حال تربیت اخلاقی بینندگانش باشد.» و ادامه می دهد: «می دانم که سالوادور و ایزابلا در دنیایی خیالی حضور دارند، ولی لطفا اجازه دهید خودم تصمیم بگیرم کدام کار آنها درست و یا کدام یک اشتباه است.»

* گزارش توماس اِردبرینک در تهران/واشنگتن پست

عکس از: Thomas Erdbrink - The Washington Post


 


به گفته تحلیل‌گران پادشاه عربستان سعودی روز سه‌شنبه با رئیس‌جمهور امریکا، باراک اوباما در واشنگتن درباره هراس‌های کشورش درباره تحریم‌های علیه ایران، به بن‌بست رسیدن روند صلح در خاورنزدیک و جنگ در افغانستان، دیدار خواهد کرد.

به گفته منابع در صنعت اسلحه‌سازی، این دیدار می‌تواند همین‌طور منقعد شدن قرارداد سلاح برای قوی‌تر کردن ظرفیت‌های دفاعی ریاض علیه تهدیدات ایران را آسان‌تر کند، به علاوه می‌تواند به تقاضای عربستان سعودی برای دریافت ۷۲ هواپیمای جنگی عقاب F-۱۵، که هنوز به آن پاسخ مثبت داده نشده کمک کند. تحلیل‌گران می‌گویند که در سومین دیدار پادشاه عبدالله ۸۶ ساله، رئیس‌جمهور اوباما باید از مخاطبش بخواهد که درباره از سرگیری مذاکرات صلح در خاور نزدیک صبور باشد و به مبارزه علیه طالبان افغانستان و پاکستان کمک کند.

توماس لیپمن، از شورای روابط خارجی ایالات‌متحده تصریح می‌کند که میان این دو کشور اختلافات استراتژیک بزرگی وجود ندارد و «مانند گذشته شکافی برای پر کردن هم وجود نخواهد داشت».

اولین دیدار ملک عبدالله و اوباما در روز ۳ ژوئن سال ۲۰۰۹ در ریاض و سخنرانی روز بعد اوباما از قاهره و خطاب به مردمان عرب و مسلمان جهان تا حد زیادی شکافی را که از زمان جورج بوش وجود داشت، پر کرد. آقای لیپمن، که کتابی درباره روابط عربستان و امریکا آماده می‌کند، به هماهنگی تنگاتنگی که میان دو کشور در جنگ علیه القاعده وجود دارد، اشاره می‌کند. اما با وجود آن‌که آنها نقش واشنگتن در مسائل اساسی منطقه را تایید می‌کنند، اما درباره چگونگی برخورد امریکا با پرونده ایران و افغانستان دچار ترس و ابهام هستند.

آنها می‌ترسند که تعهد اوباما در مقابل ناسازگاری اسرائیل برای رسیدن به یک توافق صلح میان اسرائیل و فلسطین ضعیف شود. آقای لیپمن می‌افزاید: «من معتقدم که سعودی‌ها درباره چند مساله ناراضی هستند، ولی نمی‌دانند چه باید بکنند یا آن‌که ما در این‌باره باید چه بکنیم؟»

مصطفی علانی، رئیس بخش امنیت و حفاظت در مرکز تحقیق خلیج در دوبی می‌‌گوید: «برای سلطان عبدالله، مساله روند صلح بسیار مهم است. در عربستان سعودی و در همه جهان عرب درباره توانایی رئیس‌جمهور اوباما برای عمل به تعهداتش در مقابل ایران یک ناامیدی عمیق وجود دارد». آقای علانی، توضیح می‌دهد که «سعودی‌ها معتقدند که تحریم‌های اقتصادی هیچ تاثیری ندارند». وی اضافه می‌کند: «اما آنها خود جایگزین دیگری برای پیشنهاد کردن ندارند.»

جان آلترمن، رئیس مرکز امریکایی تحقیقات استراتژیک و بین‌المللی که مسئول مسائل خاورمیانه است، معتقد است که کشورهای عرب و خلیج «می‌خواهند حرفشان را در سیاست امریکا در مقابل ایران بزنند، حتی اگر تصور روشنی درباره روش محدود کردن بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران نداشته باشند.»

سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی که به طور سنتی محتاط است، علنا در ماه فوریه از تحریم‌ها انتقاد کرد. اما به طور واضح از انتظارات ریاض حرفی نزد، ولی سعوی‌ها همیشه گمان می‌کردند که تسویه حساب مساله فلسطین به حل دیگر مشکلات منطقه، از جمله تهدید ایران، رقیبشان، کمک خواهد کرد.

در ماه مه، رئیس سابق وزارت اطلاعات عربستان، شاهزاده ترکی الفیصل تاکید کرد که امریکایی‌ها برای حل مشکلات افغانستان «ناتوان» هستند و واشنگتن «نباید فکر کند که خواهد توانست مسائل افغانستان را با روش‌های نظامی حل کند.» برای آقای علانی، ریاض معتقد است که واشنگتن بر روی پاکستان، متحد عربستان بیش از حد فشار وارد می‌کند، و نقش ایران و هند در افغانستان را زیادی بزرگ می‌کند.

عکس از: الجزیره


 


در تهران نمی شود، اینجا در تاورنی چرا. ده ها هزار نفر از ایرانیان مخالف حکومت در آخرهفته به این شهر کوچکِ آرام آمدند. از همۀ دنیا. اینجا در شمال غربی پاریس ایرانیان تبعیدی می خواهند خشم خود را از روحانیون بر زبان بیاورند، بگویند که گزینۀ سیاسی هستند.

فریاد «آزادی آزادی» در خیابان ها طنین می افکند، اتوبوس های سفری به آهستگی راه خود را از میان تودۀ مردم باز می کنند. بویژه جوانانی که سال گذشته در ایران بی نتیجه به مخالفت برخاستند اینجا صدای خود را بلند می کنند.

امیر، پیتزایی ۲۶ ساله از ناتینگهام انگلیس، می خواهد به دنیا نشان دهد: «ما گزینۀ سیاسی به جای روحانیون هستیم!» سحر صانعی ۲۴ ساله از فرانکفورت که تعلیم و تربیت خوانده آمده «تا یادآوری کند تبعیدیان زیادی وجود دارند که خواهان ایرانی آزاد هستند.» و دانشجوی ۲۲ ساله شهین که با قطار از پاریس آمده با هیجان می پرسد: «چرا غرب از ما که خواهان دمکراسی هستیم اینقدر کم پشتیبانی می کند؟»

منظور از ما برگزارکنندگان گردهمایی است: مجاهدین خلق و بازوی سیاسی آن شورای ملی مقاومت ایران. و اگر غرب از این سازمان که علیه دیکتاتوری شاه هم مبارزه می کرده درعمل با تردید پشتیبانی می کند و حتی به آنها بعنوان تروریست های سابق شک دارد از این روست که مشخصۀ این سازمان کمتر دمکراسی درونی و بیشتر ساختار انعطاف ناپذیر تشکیلاتی و کیش شخصیت است.

رهبربلامنازع جنبش مقاومت مریم رجوی است. چهرۀ مریم عذرا گونۀ وی بر بادبادک ها و پارچه ها و نوشته های تبلیغاتی وجود دارد. پیروان رجوی هیچ چیز را به اتفاق نسپرده اند. در گردهمایی اصلی هر بخش زیرمجموعۀ بخش دیگر است و مردم با هیجان منتظر نقطۀ اوج مراسم یعنی سخنرانی رجوی هستند.

کبوترهای صلح به آسمان پرواز می کنند. روی صحنه طبل و دهل و سنج می زنند. نوازندگان رو به مردم فریاد می کنند «بیا بیا!» و مردم با صدای بلند جواب می دهند «بیا بیا». این فریادها خطاب به دشمن است. روحانیون باید از قدرت جنگندگی تظاهرکنندگان آگاه شوند.

کاغذهای رنگی آسمان را تیره کرده و از بلندگوها سمفونی شمارۀ نه بتهوون را بصورت موسیقی پاپ پخش می کنند. و دست آخر رجوی می آید، فریاد و سوت او را همراهی می کند. رجوی از برقراری دمکراسی در ایران حرف می زند و از سقوط فاشیست های عمامه به سر، و از شهیدان راه آزادی تجلیل می کند.

به هرکسی دادن آنچه می خواهد، راه حلی است که تبعیدیان کنار هم جمع شده را متحد می کند: به صلح خواهان کبوتر صلح، به دمکرات ها خواستۀ انتخاباتی آزاد و برابر، به کسانی که دنبال جشن هستند موسیقی پاپ، به آگاهان از تاریخ عکس شهیدان، به جنگ جویان طبل جنگی. امیر براین باور است که راه دیگری وجود ندارد، «که برای مقاومت علیه روحانیون مبارزه و اطاعت لازم است». می پرسد: «چگونه می توانیم با حکومتی که سازمان اطلاعاتیش ما را در سرتاسر جهان تعقیب می کند به روش دیگری برخورد کنیم؟»

وی در ادامه می گوید: «مذاکره و حرف زدن چیزی نمی آورد، اگر ما در ایران صدایمان را درآوریم ما را به زندان می اندازند و می کشند.» نه فقط تشکیلات منسجم شورای مقاومت بلکه دشمن مشترک نیز مخالفان را که سنتاً با هم درگیرند و بلکه از هم پاشیده اند متحد می کند.

حکومت وحشت آفرین روحانیون را که دنبال سلاح اتمی است همه رد می کنند. امیر،خیسِ عرق اما با چشمان درخشان همراه با آخرین نواهای طبل ورزشگاه را ترک می کند. می گوید: «معلوم شد که شورای مقاومت ملی پرنفوذترین گروه مخالف است. هر نظری هم در مورد ما می خواهند داشته باشند، اما بدون ما چیزی ممکن نیست.»

از: آکسل فایِل / در: اشتوتگارتر تسایتونگ


 


سناریوی کابوس وار خیلی ها همین است: بعد از ۶۵ سال وقفه و شکاف، هنوز هم از بمب اتمی به عنوان سلاح استفاده می شود. در حال حاضر ۹ کشور مجهز به بمب اتمی هستند و دیگر کشورهایی، مثل ایران که می خواهند به بمب اتمی دست یابند. کشورهای مجهز به سلاح اتمی حاضر به خلع سلاح کامل نیستند چرا که آن روزی را در نظر می گیرند که دولت های خطرناک به بمب اتمی مجهز شوند و به آن دست یابند.

ما نمی توانیم خلع سلاح اتمی را کامل اجرا کنیم چرا که دولت هایی هستند که به طور مخفیانه بمب اتم می سازند.

اول، وقتی کشوری به بمب اتمی دست می یابد، به این دلیل است که دیگر کشورها نتوانسته اند جلوی آن را بگیرند و نه این که بقیه در این موضوع غافلگیر شده و با یک واکنش ناگهانی روبرو شده باشند.

هر قدم از دستیابی به بمب اتمی، حکایت خودش را دارد. برای ساخت بمب، به اورانیوم یا پلوتونیوم خیلی غنی شده نیاز است. فقط چند جای دنیا اورانیوم وجود دارد و سازمان های اطلاعاتی خرید و فروش آن را زیر نظر دارند. ساخت پلوتونیوم اما سخت تر است که نیاز به تاسیسات تخصصی و پیشرفته تر دارد. آزمایش بمب اتمی هم که کاملا مشخص و شفاف است و آثار آن به جا می ماند و نمی توان آن را مخفیانه آزمایش کرد.

هیچ کشور بدون اطلاع قبلی آمریکا، نتوانسته قدم های ساخت بمب اتمی را بردارد. با شروع دهه ۱۹۶۰ و با استفاده از ماهواره، آمریکا حرکت های ساخت بمب اتمی را زیرنظر گرفت و حرکت چین، پاکستان و آفریقای جنوبی را از قبل می دانست. تکنیک های سنتی جاسوسی قدیمی اما برنامه اتمی فرانسه، هند و ایران را لو داد. واردات قطعات حساس هم برنامه اسراییل را از قبل نشان داد.

سیستم های مانیتورینگ جهانی الان به تلاش های آمریکا کمک می کند. آژانس بین المللی انرژی اتمی که فعالیت های اتمی سرتاسر جهان را زیر نظر دارد، خود کره شمالی یکی از این مقیاس هاست و وقتی در سال ۲۰۰۲ بازرسان آژانس را اخراج کرد، معلوم شد که خبری هست. پیمان منع آزمایش سلاح های خطرناک هم کارکردهای ردیابی خودش را دارد که در حال تکمیل شدن است.

بمب اتمی تصمین کننده امنیت است.

دوم، گفته می شود بمب اتمی قدرت مناسبی برای شروع جنگ و یا حذر از باخت در جنگ است. تاریخ جدید اما چیز دیگری می گوید. از بمب اتمی استفاده شده و حتی جنگ ها واگذار شده و با باخت به پایان رسیده است.

مصر و سوریه در سال ۱۹۷۳ به اسراییل حمله کردند. در سال ۱۹۹۱ و در جریان جنگ کویت، به رغم مسلح بودن اسراییل به بمب اتمی، این کشور هدف حمله موشکی قرار گرفت. آمریکا در جنگ کره مجبور به عقب نشینی شد و جنگ ویتنام را باخت به رغم این که هزاران کلاهک اتمی در اختیار داشت. ضمن این که بمب اتمی در افغانستان و یا عراق به کار آمریکا نیامده است. اتحاد جماهیر شوروی هم نه تنها در افغانستان شکست خورد که در جنگ سرد هم ناکام ماند. شوروی هم زرادخانه اتمی آماده ای داشت اما با این حال سقوط کرد و تجزیه شد.

این افسانه با حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن و پایان دادن به جنگ جهانی دوم آغاز شد. این را بچه ها در مدرسه یاد می گیرند اما سوابق ژاپنی ها نشان می دهد جنگ با عملیات شجاعانه در آنسوی اقیانوس پیروز شد و نه به دست شماری دانشمند که در منهتن کار می کردند. در تابستان سال ۱۹۴۵ حدود ۶۶ شهر ژاپن توسط سلاح های متعارف مورد حمله قرار گرفته بود. هیروشیما فقط یک شهر بیشتر از این شهرها نبود. ضمن این که در سال ۲۰۰۷ وارد ویلسون که اکنون کارشناس امنیتی است، در مقاله ای نوشت که شورای عالی رهبری ژاپن پس از حمله بمب اتمی تصمیم به تسلیم نگرفت و این تصمیم وقتی گرفته شد که ژاپنی ها فهمیدند شوروی علیه ژاپن اعلان جنگ کرده و منچوری را به اشغال خود درآورده است. سه روز پس از آن، ژاپن تسلیم شد.

تا وقتی که انرژی هسته ای باشد، بمب اتمی هم در کار خواهد بود.

سوم، خط بین فعالیت اتمی و فعالیت هسته ای نظامی کاملا مشخص است. اورانیوم برای سوخت غنی می شود و می تواند بیشتر غنی شود و پلوتونیوم هم در جریان بازیافت سوخت می تواند به دست آید. اروپا پیش از این که به واحد پول مشترک برسد، تاسیاست چند ملیتی هسته ای داشت و روسیه هم به کشورهای خاورمیانه پیشنهاد کرده که کارهای اتمی آنها را به عهده بگیرد. امارات متحده عربی قبول کرده که عملیات اتمی در خارج از کشور و توسط یک عضو دیگر انجام شود که اگر دیگر کشورهای خاورمیانه آن را دنبال کنند، می تواند مشوق مناسبی برای ایران هم باشد.

اما تاریخ خودش را تکرار نمی کند. می توان این و خط میان تهیه سوخت و ساخت بمب را کاملا به لحاظ تکنیکی از هم جدا کرد. می توان حضور بین المللی روی تاسیسات اتمی را بیشتر کرد و از چرخش ساخت سوخت به سمت سلاح جلوگیری کرد.

اگر همه کشورها خلع سلاح اتمی را به اجرا بگذارند، آن وقت یک کشور متقلب ممکن است پیدا شود و هدایت جهان را به عهده گیرد.

چهارم، همه ما قهرمانان منفی فیلم های جیمز باند یادمان هست که به فکر فرمانروایی بر جهان هستند و ابزار آنها هم بمب اتمی است. اما یک دولت شیطانی هم که بمب اتمی به دست آورد، به چه کارش می آید؟ که در جنگ از آن استفاده کند. آن هم در حالی که برای از بین بردن بیش از صدها کلاهک نیاز دارد.

یک متقلب می تواند فقط بلوف حمله اتمی بزند. حتی این گونه زورگیری هم همیشگی نخواهد بود. دیگر ملت ها می توانند حتی با سلاح های متعارف، آن تاسیسات را از بین ببرند. حتی در بدترین حالت، در کمتر از یکسال دولت های پیشتر اتمی، می توانند بمب اتمی را بسازند.

امروز، شخصیت های منفی جیمزباند با تروریست ها عوض شده اند. اگر یک تروریست بمب اتمی داشته باشد، نتیجه بسیار فاجعه خواهد بود. اما تروریست ها را نمی توان با سیاست بازدارندگی عقب نگه داشت و در برابر خطر تروریست اتمی، یک جواب وجود دارد که سلاح ها را باید از دست آنها دور نگه داشت، یا بیرون آورد یا نابودشان کرد.

بمب اتمی تنها راه تبدیل به قدرت جهانی است.

پنجم، این عقیده مال زمان جنگ سرد بود که دو ابرقدرت در جهان وجود داشتند و مجهز به سلاح اتمی بودند. اما در حال حاضر بمب اتمی هیچ ارتباطی با این وضعیت ندارند. کره شمالی به بمب اتمی مجهز است اما حتی شکم ملت خودش را نمی تواند سیر کند چه برسد به این که به قدرت منطقه ای تبدیل شود. فعالیت های ایران هرچند توجه جهانی را جلب کرده اما فقط مواضع مخالف و اقتصاد خراب و صنعت نفت و گاز عقب افتاده و انزوای سیاسی را به دنبال داشته است.

بریتانیا و فرانسه هم بمب اتمی دارند اما در میان کشورهای اروپایی، هر دو زیر سایه آلمان قرار گرفته اند که بمب اتمی ندارد و قدرت اقتصادی بسیار خوبی دارد. برزیل که برنامه ساخت بمب اتمی را کنار گذاشت، آفریقای جنوبی هم برنامه اتمی را منحل کرد. چین و هند در حال تبدیل به قدرت های رو به گسترش هستند اما کلاهک های اتمی زیادی در اختیار ندارند و این پیشرفت فناوری، رشد اقتصادی و عملگرایی سیاسی است که به این کشورها اعتبار و قدرت بیشتر داده است.

ایالات متحده تنها ابرقدرت باقی مانده است اما نه به دلیل بمب اتمی که به دلیل قدرت اقتصادی و قدرت دیپلماسی است که می تواند هنوز در جهان تاثیرگذار باشد و با سلاح های متعارف خود می تواند وزن خود را در جهان حفظ کند. همانگونه که کشورهای بدون بمب اتمی در ۶۵ سال گذشته نشان داده اند، بمب اتمی به هیچ کاری نمی آید. و کشورها بیشتر ترجیح می دهند قدرت متعارف اقتصادی خود را افزایش دهند.


 


حکومت های خودکامه ای که وضع در داخل کشور دیگر به دلخواهشان پیش نمی رود بیشتر در خارج ماجرا می جویند. برای نمونه دولت ایران می خواست یک شنبه دیروز یک «کشتی صلح» به غزه بفرستد، اما بعد خودداری کرد چرا که اسرائیلی ها به این تحریک واکنشِ مورد نظر ایران را نشان ندادند.

اینکه دولت ایران موضع مشخصی در مورد به اصطلاح ناوگان صلح دارد – کشتی های حامل کمکی که می خواستند در آخرهای ماه مه محاصرۀ غزه را بشکنند – واضح است. نامه های منتشرشده بین ایرانیان در تبعید هم نشان می دهد که نفرت از اسرائیل بویژه هنوز در میان نسل قدیمی تر از مخالفان وجود دارد، اما در بین جوان ترها خیلی کمتر.

۷۵ روشنفکر ایرانی در تبعید نامه ای سرگشاده به حمایت از محاصره شکنان نوشتند. حرفشان: فعالان طرفدار فلسطین غیرمسلح بوده اند و صلح جو. و: «تمام جهان با این رویدادها .... توانست ببیند که سرشت اسرائیل اشغالگر و جنگ خواه است».

اوج این اعلامیه این ادعاست که عملکرد اسرائیل قابل مقایسه با کاربرد زور در جمهوری اسلامی است.

از این گذشته امضا کنندگان می گویند از جنبش سبز در ایران حمایت می کنند که «شانه به شانه با جنبش مقاومت فلسطین» و اصولاً با همۀ «جنبش های آزادی خواهانۀ دنیا» ایستاده است.

کسان نامداری، از هنرمندان و دانشمندان گرفته تا نویسندگان و فعالان سیاسی این نامه را امضا کرده اند. برای نمونه فرج سرکوهی، نویسندۀ ایرانی ساکن آلمان، یا شیرین نشاط، کارگردان ایرانی در نیویورک، در بین این کسانند. جامعه شناس و روزنامه نگار اکبر گنجی و همسرش معصومۀ شفیعی که اینان نیز در آمریکا زندگی می کنند نامه را امضا کرده اند.

گسترۀ امضاکنندگان کسانی چون گنجی را در خود دارد که در آغاز پشتیبان خودکامگی در ایران بود و سپس از حکومت روی گرداند و نیز روشنفکران چپ گرا.

بیشترِ این ۷۵ نفر از نسلی هستند که خود انقلاب اسلامی را دیده اند و ایران را سال ها قبل ترک کرده اند.

چند روز بعد از انتشارنامه، گروهی از ایرانیان جوان نامه ای در جواب نوشتند. اینان از نوشته های آن ۷۵ ایرانی تبعیدی خرده می گیرند که یک جانبه و عقیدتی و علیه منافع ایران است.

ایرانیان جوان در نامۀ خود گله می کنند که آن نامۀ دیگر به جنبش آزادی خواهانۀ ایران آسیب می زند بویژه در زمانی که حکومت این جنبش را زیرفشارِ زیاد گرفته است.

به باور نویسندگان نامۀ دوم، نادرست است که انسان های خشونت خواه را در کشتی ناوگان غزه صلح جو دانست. نویسندگان توضیح می دهند که مسافران کشتی به سربازان اسرائیلی با چوب حمله برده اند.

نامه نویسان دوم از آن ۷۵ نفر می پرسند که ایشان اصولاً از چه جنبش سبزی حرف می زنند؟ زیرا جنبش سبزی که در پاییز گذشته در خیابان های تهران فریادِ «نه غزه، نه لبنان – جانم فدای ایران !» سرداده اند در سنت مقاومت فلسطین حرکت نمی کند.

نویسندگان نامۀ دوم کسانی هستند مانند سعید قاسمی نژاد، مهندسی جوان که فعال سیاسی و سخنگوی دانش جویان لیبرال ایران است.

چون بسیاری دیگر از امضاکنندگانِ نامۀ دوم، قاسمی نژاد به تازگی ایران را ترک کرده و اکنون در پاریس زندگی می کند. او به همراه دیگر امضاکنندگان از نسلی است که بعد از انقلاب بدنیا آمده اند – همۀ آنها در سال های گذشته در دانشگاه های ایران فعالیت سیاسی داشتند، برخی از این میان بازداشت شده اند.

اینان در شکل دهی به جنبش سبز بسی پرکار بوده اند. و اینان از نسلی هستند که از اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی چیره بر ایران بریده اند.

در انتقاد خود آزادی را در کانون می گذارند و میهن دوستند و منافع برحق کشورهای دیگر را هم محترم می دارند. و می خواهند آزاد باشند. اینکه حکومت ایران از این جنبش آگاه است به دلیلی است که در پی می آید: بعد از ماجرای غزه دولت جرأت نکرد به نفع فلسطین در شهرهای ایران تظاهرات به راه بیندازد. اینگونه کارها که معمولاً بخش مهم تبلیغات حکومت ایران است از بعد از تابستان گذشته دیگر بدون مشکل انجام پذیر نیست: کسان بسیاری از بین مردم علیه حکومت شعار می دهند.

نامه نویسان جوان از مسن ترها می پرسند از چه رو خود را نمایندۀ جنبش سبز می دانند و این جنبش را در ردۀ مقاومت فلسطین می آورند.

قاسمی نژاد و همراهانش می پرسند: باید ایرانی ها اسلحه به دست گیرند و ترور کنند؟ باید آدم ربایی و باج گیری و اعدام کنند همان گونه که در نبرد مسلحانۀ فلسطین اتفاق افتاده است؟

نامه نویسان جوان می گویند زبان نامۀ ضد اسرائیلی بسیار شبیه زبان و تفکرِ حکم رانِ ایران محمود احمدی نژاد است. اینان باور دارند صلح و ثبات درخاورمیانه به سود ایران است و حق موجودیت و امنیت اسرائیل و حکومت دمکراتیک فلسطین را در دل این صلح و ثبات می بینند.

و از این رو از گروه ۷۵ نفری می پرسند: از فلسطین که حرف می زنید منظورتان کدام فلسطین است؟ فلسطین محمود عباس یا فلسطینِ حماس؟

زیرا در نامۀ اول صحبتی از این نیست که حماس باید حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

در چشمان امضا کنندگانِ جوان ساده انگاری است که بحران اسرائیل و فلسطین را تنها در دوگانۀ ستمگر و ستمکش دید.

می نویسند: «بحران بین اسرائیل و فلسطین هرچه باشد – این ماجرا بحرانی است بین این دو طرف، هیچکدام حق کامل یا باطل کامل نیست و باید این بحران با گفتگو بین این دو طرف حل شود.»

در: دی تاگس تسایتونگ


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته