-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

Latest News from Kaleme for 06/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کلمه: انتشار بیانیه ۱۸  میرحسین موسوی و منشور پیشنهادی بازتاب های گوتاگونی داشت و صاحبنظران و تحلیل گران از منظر خود با این متن مواجهه نظری داشتند. کلمه در راستای کمک به آگاهی بخشی و ایجاد فضایی برای گفت و گو و تبادل نظر اعلام می کند  آماده ی طرح نظرات کارشناسان در این زمینه است.

متن پیش رو نگرشی توضیحی و انتقادی به منشور است.

کلمه-داریوش محمدی:

تقدیم به : استقامت میر حسین

چکیده : این مقاله ،  مندرجات بیانیه ی شماره ۱۸ ، را  به سه بخش ( ریشه در آب ، بی سرو پا همچو آب ،  آب را گل نکنیم )  تقسیم می کند . در ابتدای هر بخش ، خلاصه ای از محتویات بیانیه را در ساختاری قابل ارجاع می آورد و  میزان وفاداری به متن و نگرش نگارنده را  نیز نمایان می سازد .در گام دیگر ، مهمات ِ بیانیه ، را  تحلیل می کند  و نکات مبهم و یا متناقض آن  را  برجسته می سازد . گام سوم ، با رویکردی تحلیلی – انتقادی و البته بنیادی تر ، به  مندرجات قبلی می پردازد . در پایان هر  بخش ملاحظات و پیشنهادات صاحب مقاله می آیند .


بخش نخست : ریشــه در آب

خلاصــه ی بیانیه   :

الف) عوامل وجودی جنبش سبز   ( آرمان ها و ریشه ها )

« عدالت ، استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی » آرمان هایی بودند که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ا ین  « آرمان ها »  بسان « عوامل مثبت » ، در کنار  مجموعه ای از « عوامل منفی »  به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان مردم ایران ، در سال های اخیر انجامید که بروز بارز و نیرومند آن،  در جنبش سبز مردم ایران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸  جلوه کرد.  بدین سان ، ریشه های جنبش را می توان  به موازات همان آرمانها ، در جدول  شماره (۱)  مشاهده کرد :

جدول شماره ( ۱ ):  عوامل وجودی جنبش سبز

اجتماعی

سیاسی ریشه ها »

و

آرمان ها

کارآمدی مشروعیت
محرومیت های ِ  اقتصادی و اجتماعی

افزایش فاصله طبقاتی

فراموشی تدریجی و دردناک ِ

اخلاق و معنویت برای قدرت

عدالت

نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی

استقلال

بی حرمتی به کرامت انسانی نقض حقوق بنیادین شهروندان

آزادی

قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون

سوءمدیریت دولتی

بروز انحرافات گوناگون در مسیر تحقق اهداف انقلاب

موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف انقلاب

ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی

جمهوری

اسلامی

ب)  ماهیت  جنبش سبز ( سوابق و رویکرد)  :

جنبش سبز  ، حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آرمان های  « آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی » است که دارای سوابق تاریخی است، اما با  « رویکرد خاص »  خود  به ارزش ها و هنجارها می پردازد .  این سوابق تاریخی و رویکرد جنبش  ، در جدول شماره (۲ )  به اختصار درج شده اند:

جدول شماره ( ۲ ) :  ماهیت جنبش سبز

ریشه های  تاریخی انقلاب مشروطیت

جنبش ملی شدن نفت

انقلاب اسلامی

رویکرد به

ارزش ها

و

هنجارها

پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی

پالایش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران

حرکت در چارچوب قانون اساسی

احترام به نظر و رای مردم

ج) اهداف جنبش سبز  ( اهداف بنیادین ) :

بازخوانی تجربه معاصر در ایران نشان میدهد ، که  « بستر  و زیر ساخت لازم »  برای  تحقق اهداف جنبش سبز  ، باید تامین شود . تامین  و تقویت این مهم ، مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش درکنار یکدیگر قرار می گیرند.  این زیر ساخت ، بسان ِ  « اهداف ِ بنیادین جنبش سبز » در جدول شماره ی (۳ )  آمده است  :

جدول شماره ( ۳ )  : اهداف بنیادین  جنبش سبز

ردیف

اهداف جنبش سبز

۱ تقویت جامعه مدنی
۲ گسترش فضای گفتگوی اجتماعی
۳ ارتقاءسطح آگاهی
۴ جریان آزاد اطلاعات
۵ مشارکت موثر احزاب و تشکل ها
۶ زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی

در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود

هـ ) راهکار های بنیادین جنبش سبز

جنبش سبز، با نفی هرگونه « مطلق نگریِ شرک آلود »  بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. بنیادی ترین راهکارهای  جنبش  ، در مواجهه با مشکلات و مسائل درونی ، هویت های رقیب و مخالف و هم چنین هویت های بی طرف و جهانی  ،  در جدول شماره (۳ ) دسته بندی شده اند .

جدول شماره ( ۴ ) : راه کارهای بنیادین جنبش  سبز

مواجهه

با :

راهکارها ی جنبش سبز

هویت خودی

موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی

گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش

دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه

تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش

گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی ( واقعی و مجازی)

هویت های

رقیب و مخالف

دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعیِ هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد.

تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان

آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش

هویت های بی طرف و جهانی

تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی

تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند

استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزادیخواهان و صلح طلبانی که برایِ

رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند.

***

تحلیل سطح  یک   :

  1. جنبش ها را می توان بر اساس «  رویکرد و خواسته » طبقه بندی کرد . به استناد جدول شماره (۲)  جنبش سبز ، جنبشی  است  پای بند به اصول و ارزش های بنیادین ،  « پالایش‌گر و اصلاح‌گر » و در  چارچوب قانون اساسی  . با این وصف جنبش سبز ، در دسته « جنبش های اصلاح طلب »  قرار می گیرد .
  2. جدول شماره (۱)  نشان می دهد  . « جمهوری اسلامی » ، بسان یک «خواسته » ، هنوز وجود دارد . یعنی سایر جنبش ها ( و انقلاب اسلامی ) نتوانسته اند  این خواسته را  به تمامی تامین کنند . هم چنین ، بروز خواسته ی « جمهوری اسلامی »  در قالب یک « جنبش اجتماعی » نشان می دهد ،  این خواسته  هنوز  « نهادینه »  نشده است . یعنی در قالب نهاد های رسمی و سازمان های سیاسی و نهاد های غالب  ، وجود ندارد  ! و یا نتوانسته است  در قالب » ارزش ها و هنجارهای » جامعه  ظاهر شود .
  3. جدول شماره (۱ ) ،  نه تنها تائید می کند که جنبش سبز  « همان » ریشه های انقلاب اسلامی و جنبش های قبلی را دارد  ، بلکه « تکرار» این خواسته ها ،  نشان می دهد که انقلاب اسلامی ( و سایر جنبش ها )  در دستیابی به اکثر قریب به اتفاق خواسته های خود موفق نبوده است . یعنی انقلاب اسلامی در « استقرار » نظامی که بتواند «عدالت اجتماعی » را تامین کند ، « امنیت » و « آزادی های فردی  » را  تضمین کند  ، موفق نبوده  است.
  4. جدول شماره  (۱ )  هم چنین ، نشان می دهد   « جمهوری اسلامی »  بسان ِ یک « نظام »  – آنچه که هست -  ، نتوانسته است ، عدالت اجتماعی و آزادی های فردی و حقوق بشر را تامین کند  و   « کارآمدی »  لازم را در خصوص مدیریت دولتی ، نظارت بر مدیریت دولتی و پرهیز از تمامیت خواهی ( در مقابل جمهوری ) نداشته است .
  5. بند های  قبل ، یک  « تناقض منطقی » را هم نمایش می دهند . یعنی  : جنبش سبز با خواسته های فعلی  (عدالت ، استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی ) یا نمی تواند منجر به «استقرار » جمهوری اسلامی شود و یا در صورت تاسیس « نظام »  جمهوری اسلامی ، تضمینی برای کارآمدی آن وجود ندارد.
  6. در جدول شماره ی (۳ )، در صورتی که احزاب و سازمان ها و تشکل ها، اجزاء جامعه ی مدنی محسوب شوند، ردیف های ۱ و ۵  یکی خواهد بود . یعنی تقویت آن و مشارکت این ، یکی است . در غیر این صورت لازم است  « تشریح و تبیین »  شوند .
  7. در جدول شماره (۳ ) ، « ارتقاء سطح آگاهی » ، « گسترش فضای گفتگوی اجتماعی »  و « زمینه سازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و… » تابع و تالیِ  « جریان آزاد اطلاعات» اند . جنبش سبز  « بسان یک جنبش اجتماعی »  مستقیماً ، نمی تواند ( و نباید ) به  « گسترش فضا » و  « زمینه پردازی » در خصوص گردش اطلاعات  دست یازد . این گونه بستر سازی ها  مختص به «دوران استقرارو تثبیت » و  مستلزم سیاست گذاری های دولتی  و سازمانی و نهادی است .
  8. با این اوصاف می توان اهداف جنبش سبز را  به «جریان آزاد اطلاعات » و تقویت جامعه ی مدنی خلاصه کرد . اگر چه تقویت جامعه ی مدنی  ( به معنی نهادها ) به خودی خود ،  به معنای پیروزی یک جنبش اجتماعی فراگیر می باشد !
  9. مندرجات جدول شماره ی (۴)  ، حاوی راهکارهای بنیادینی است که باید توسط سیاستگذاران  به دقت مراعات شود و در استرات‍ژ‍ی ها و تاکتیک ها  لحاظ گردد  ، زیرا « درک عملی »  این گونه راهکارهای بنیادین ، توسط  « بدنه ی  اجتماعی جنبش » دشوار است  و به سرعت با « واکنش های منفی » مواجهه می شود  و « همراهی عملی »  با آنها توسط روشنفکران ،  فعال های  سیاسی و اجتماعی  اغلب  مشروط و محدود است . (  بخصوص اگر در رفتار سران و فعالان جنبش نمونه های واضحی  از این گونه راهکارهای بنیادین ارائه نشود و یا متفاوت از آن عمل  شود . مثلاً : مانیفیست  مصطفی  تاج زاده  ، نامه ی محسن کدیور به سید حسن خمینی و نامه ی عبدالکریم سروش به مراجع تقلید و علما نمونه ای از دیده بانی  سیر حرکت و تعمیق فضای گفتگو است.  در مقابل، « عدم انتشار متن نامه ی سروش در سایت سایت رسمی جنبش !» ،  « عدم سرکشی به خانواده و درج خبر از حشمت الله طبرزدی در سایت کلمه»   و «  انتشار بیش از چند خبر و گزارش در یک روز در خصوص دستگیری محمد رضا جلایی پور  در  همین سایت » می تواند به عنوان نمونه هایی از  «مخالفت با تکثر» و « موافقت با انحصار طلبی »  قلمداد می شود.)

تحلیل سطح دو:

  1. ریشه بسیاری از انحراف ها در اندیشه ، انحراف در زبان است . استفاده از واژه ها و تعابیری که فاقد مصداق و  مدلول اند و یا  تنها  مدلول های استثنایی دارند، می تواند به « انحراف » در ریشه ها ، خواسته ها ، اهداف و بالتبع  استراتژی ها منجر شود  .  ( تعابیری چون :  جمهوری اسلامی  و خرد جمعی توحیدی از این دسته اند )
  2. خواسته ها و اهداف جنبش نباید آن گونه « کلی » و « انتزاعی » شوند که مجال حضور هویت مخالف  و تفسیر های برانداز را در بدنه ی  آن بدهد . به اعتباری دیگر ،  این خواسته ها و اهداف نباید  « غیر از جنبش »  را به ذهن متباین سازند ( مثلاً : عدالت خواهی در گفتمان احمدی ن‍‍ژاد  هم هست و یا  اسلام، امام  و استقلال هم همین طور )
  3. به نظر می رسد ، خواسته ها و اهداف جنبش سبز ، بنیادی تر  و کلان تر از آن است که از ابتدا در گفتمان ها ی سران و  رفتارهای  جمعی خرداد ۸۸ مشاهده شده است . مواجهه  با هویت های متفاوت جنبش سبز و  بهره گیری از سوابق و توانایی های هویت ِ بی طرف لازم است مستقل از گفتمان رقیب و یا هویت ِ مخالف انجام شود . به نظر می رسد القای ِ  گفتمان « توطئه » ، « دشمن » و « وابستگی »  توسط هویت مخالف توانسته است ، حصاری بر رفتار و گفتار ِ جنبش سبز ( و بخصوص سران ِ آن )  ایجاد کند  و این « راهکار های بنیادین » تا حدی  مغلوبِ  شده اند.
  4. از منظر بدنه ی جنبش سبز ، تا کنون تلاشی برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان  به « صورت آشکار » و « قابل دفاع »   توسط جنبش سبز انجام نشده است .  راهکاری که منشور سبز بر آن تاکید دارد و لازم است با قدرت  و شفافیت توسط سران جنبش اعمال شود .  ( چه اشکالی دارد که در یک بیانیه ، جنبش به صورت رسمی  «آمادگی ِ دائم » خود را برای چانه زنی در خصوص آزادی زندانیان و یا تاسیس شبکه ی ماهواره ای اعلام کند ؟ و یا در خصوص « حقوق اولیه » و انسانی شهدا و اسرا  و همراهی با خانواده های ِ آنان ،  متنی را تهیه کند و به اطلاع عموم برساند . متنی با استفاده از زبان دینی ، فقهی و حقوق بشری ؟ )

پیشنهادات و ملاحظات :

  1. لازم است ، منشور جنبش سبز ، و گفتمان آن بر مبنای « گزاره های جدی و قابل دفاع »  تاسیس شود . در این خصوص از اندیشمندان « مولف » باید بهره بگیرد  و به شدت از شبه اندیشمندان و شبه روشنفکران پرهیز کند و مواظب  خشت اول باشد .
  2. به نظر می رسد ، گفتمان  « قانون مداری » و « تاکید بر اجرای بلامنازعه ی قانون اساسی  »   می تواند بسان شمشیری دو لبه عمل کند .  از طرفی کنشگران جنبش را محدود کرده و از طرفی میدان عمل را برای برخوردهای قانونی و شبه قانونی وسیع می کند . گفتمانی که جنبش اجتماعی را به یک جنبش مدنی ( دولتی ) محدود می کند .
  3. « اکیـــــــداً » پیشنهاد می شود ، گفتمان « مسئولیت پذیری » جای گزین گفتمان « قانون » در جنبش شود . بدین گونه دامنه ی رفتار برای شهروندان  گسترده   و بالعکس دامنه ی برخوردهای  فراقانونی و غیر قانونی برای دولتیان کمتر می شود .
  4. آیا جنبش سبز در هویت ِ « نامشروع » و « تمامیت خواه » و « …»  دولت تردید دارد ؟ آیا جنبش سبز  به  «نافرمانی مدنی » و  کارکردِ منفی « دموکراسی دینی » اعتقاد ندارد ؟  آیا این راهکار های  بنیادین ! در منشور سبز غایب نیستند ؟
  5. فارغ از «سطح» خواسته ها و راهکارها، (شخصاً ) ادبیات و تعابیر و تاکیدات بیانیه های ۱۱ و ۱۷ را روشن تر و موثر تر  می دانم . نگارنده این گونه استنباط می کند که در مقایسه با بیانیه های پیشین ، بیانیه ی  شماره ی ۱۸ با « ادبیات » متفاوتی نگاشته شده است . هم چنین حضور خواسته های « نهادی »  و «حزبی » را در آن بیشتر احساس می کند . نیاز به تذکر نیست که رفتار های نهادی و خواسته های نهادی ، بسان یک « پاد جنبش » در بدنه ی  جنبش های اجتماعی اثر می کند.

پایان بخش اول


 


کلمه- گروه معارف:

علی جان تشنه ای که  نمی از دریای معرفت ترا چشید چگونه اعتراف به سیرابی نکند، و آنکه ادعای معرفت ترا داشت چگونه می توان به او فهماند که علی  نه این است .

رفتار علی (ع ) با دشمن، شاهکار بشر دوستی است و نظیرش را کسی ندیده  و نشنیده.

هنگامی که به خلافت رسید و حکومت را در دست گرفت، کسانی با وی از در دشمنی بدر امدند. سران سپاه بصره، ” جنگ جمل” را به راه انداختند محافظان بیت المال بصره را کشتند و بیت المال را غارت کردند. و اما حضرت علی (ع)با آنان چه کردند ؟

راه و رسم حضرت علی(ع) آن بود تا آنجا که می توانست دست به شمشیر نمی برد، و شدت نمی ورزید، و فقط در انجا شدت شمشیر را به کار می گرفت که چاره ای جز آن نبود. و آن شدت عمل و یا شمشیر نقش دارویی درمان کننده را داشت؛ همان سان که طبیبی دلسوز، و از سر رحمت و شفقت  به ناچار جراحی می کند و در این امر جز سلامت و بهبودی بیمار را نمی خواهد.

رحمت و مدارا نسبت به ناکثین :

۴ ماه از حکومت حضرت علی (ع) نگذشته بود،(۱)که طلحه و زبیر پیمان شکستند و به مکه رفتند تا به عایشه بپیوندند.

نقش طلحه و زبیر و عایشه در قتل عثمان :

شورش بر عثمان حرکتی عمومی و جنبشی بر ضد انحرافات سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی پیش آمده بود .البته در این میان طلحه و زبیر بودند که افراط می ورزیدند و مخالفان را به کشتن عثمان تحریک می کردند(۲).

عایشه اولین کسی بود که عثمان را “نَعثل” نامید ،که به معنا ” پیرخرفت” است و شعار عایشه با این تعبیر در تحریک مردم به کشتن عثمان معروف است :این پیر خرفت را بکشید . خدا این پیر خرفت را بکشد (۳).

طلحه و زبیر نیز گذشته از تحریک مردم بر ضد عثمان ،وقتی عثمان از برکناری خودداری کرد ،مردم را به محاصره خانه عثمان فراخواندند و سرپرستی این کار را بر عهده گرفتند (۴).

طلب خون عثمان ،آن هم از امیر مومنان علی (ع)بهانه ای بیش نبود و پوششی بود برای تبرئه کردن خود و نیز فریب دادن مردم .حضرت علی (ع) در افشای این امر فرمودند:

به خدا سوگند طلحه به این کار نپرداخت ،و خونخواهی عثمان را بهانه نساخت جز از بیم آنکه خون عثمان را از او خواهند ،که در این باره متهم می نمود ،و در میان مردم ،ازمندتر از او به کشتن عثمان نبود . پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت، مردمان را به خطا در اندازد ،و کار را به هم آمیزد و شک پدید آورد و حقیقت را مشتبه سازد (۵).

بدین ترتیب طلحه و زبیر در سهم خواهی، عثمان را بهانه ی مقابله با امام نمودند.

عملکرد ناکثین و رفتار امام با آنان:

در این هنگام خبر یافتند که عایشه در مکه پرچم مخالفت با حکومت حضرت را برافراشته  و در این میان طلحه و زبیر زمینه را فراهم دیدند و نزد علی رفتند و از او اجازه خواستند تا به عمره روند.امام آنها را از خیانت و پیمان شکنی بر حذر داشت و آن دو سوگند یاد کردند که قصد پیمان شکنی ندارند و امام با آنکه دریافته بود آن دو در صدد پیوستن به عایشه و کارگزاران فراری عثمان و دیگر مخالفان به قصد فتنه انگیزی اند ،از رفتنشان ممانعت نکرد و اجازه داد تا بروند (۶).

ابن عباس وقتی دید امام می داند که آن دو در صدد پیمان شکنی و فتنه انگیزی اند و با این حال به ایشان اجازه داده است که بروند، در شگفت شد و به امام گفت : حال که کار اینها تا به این حد برای شما  مشخص است چرا به آنان اجازه دادید که به مکه بروند(۷) ؟امام در پاسخ می فرمایند :ای پسر عباس آیا مرا فرمان می دهی که آغازگر ستم و بدی باشم پیش از آنکه نیکی نمایم ،و بر اساس گمان و تهمت مجازات کنم، و به اقدام صورت نگرفته کسی را دستگیر سازم ؟ هرگز- به خدا سوگند ،هیچ گاه از پیمانی که خداوند برای داوری به عدالت و ابراز حقیقت از من گرفته است عدول نخواهم کرد (۸).

چون گزارش خروج سپاه جمل که آنها را طلحه و زبیر و عایشه  از مکه به سمت بصره به راه انداخته بودند به امام رسید امام اندوهگین شدند (۹) . و امام تصمیم گرفتند جلوی آنها را پیش از رسیدن به بصره بگیرد . و نگذارد خود را به هلاکت بیندازند ،پس با ۷۰۰ نفر از مهاجران و انصار از مدینه حرکت نمود ، اما آنها مسیر را خیلی سریع می پیمودند و فرصتی برای مانع شدن برای امام نبود . آنها در ورود به بصره با مقاومت عثمان ابن حنیف (استاندار بصره ) روبه رو شدن با او پیمان بستند ،تا رسیدن حضرت علی (ع) دست به کاری نزنند و هر گروهی از جانب گروه دیگر در امان باشد (۱۰) ،ولی دو روزبیشتر بر سر آن پیمان نماندند(۱۱) و به بیت المال حمله برده و آنرا تصاحب نمودند ،و عثمان ابن حنیف را مورد ضرب و شتم قرار دادند و و موهای سر و ریش او را کندند (۱۲)پس از رسیدن اخبار به حضرت در “ربذه “حضرت علی (ع ) در نامه ای از مردم کوفه یاری طلبید تا در این حق او را یاری کنند و جمعیتی بسیار از مردم کوفه به یاری برخواستند و در “ذی قار “به آن حضرت پیوستند .(۱۳) و حضرت مواضع خود را در برابر فتنه پیش آمده اینچنین برای مردم بیان کردند : آنان حقی را می خواهند که خود واگذاردند ،و خونی را می جویند که خود ریخته اند ،و ایشان خود عهده دار آن هستند ، نه من. و اگر در این کار ناپسند بر ضد عثمان شریک آنان بودم ،بر من اعتراض نمی نمودند و پیامد و آثار خون عثمان جز بر گردن آنها بر عهده دیگری نیست ؛و بی گمان آنان همان گروه تجاوز گرند ؛با من بیعت کردند و بیعتم را شکستند و کمترین مدارا و درنگی در برابر من از خود نشان ندادند که بدان وسیله بیداد و داد مرا از یکدیگر بازشناسد ،و من به تمام بودن حجت خدا بر ایشان و علم خدا درباره ایشان راضیم .

با وجود این من آنان را به حق فردا می خوانم و عذر و حجت خدا را برایشان مطرح می کنم .اگر پذیرفتند و به حق روی آوردند ،توبه شان پذیرفته شود و در حق به رویشان گشاده باشد ،که بازگشت به حق از همه چیز شایسته تر است ؛و اگر سرپیچی کردند تیزی شمشیر را بدانان ارزانی خواهم داشت که تیزی شمشیر برای درمان بیماری باطل و یاری حق بسنده است .

سپس حضرت نامه ای به طلحه و زبیرو عایشه نوشتند و در آن از حرمت اسلام سخن به میان آوردند و درباره عملکردشان بیم داد  و اعمال زشتشان را نسبت به مردم و عثمان ابن حنیف را یاد آورشدند و آنها را نصیحت نمود ونامه را صعصعه ابن صوحان به پیش آن سه برد ، باز هم قبول نیفتاد.و در نزدیکی بصره نامه ای دیگر امام بدان ها فرستاند ولی افاقه نکرد . نامه سومی هم توسط عمان ابن حصین خزاعی فرستاده شد، باز هم اعتنا نکردند(۱۴) .

نامه های امام از منزل “ذی قار” و نیز از منزل “زاویه”نیز بی نتیجه ماند و پس از آنکه امام از مواضع کارگزاران فتنه جمل اگاه شد ،عبد الله ابن عباس (۱۵)و ققعقاع بن عمرو(۱۶) را خواست تا برای مذاکره و اتمام حجت به نزد طلحه و زبیر و عایشه روند و آنها از ابراز مخالفت و شکستن عهد و پیمان منع نمایند و بر آنها عهدشان را یاداور شوند .

و بعد از بازگشت فرستادگانش امام دریافتند که آنان در مخالفت خویش پایدارند ،سپس با مردم خویش اتمام حجت نمود (۱۷).

ای مردم ، من با این گروه مدارا کردم ،و انتظار بردم تا از خلافکاری و تباهی گری برگردند . و آنان را به سبب پیمان شکنیشان سرزنش نمودم ،ولی آنها شرم ننموده و مرا متهم به آرزوهای باطل و آمال نفسانی نموده و خود را مهیا برای نبرد نموده اند …..

و سپس حضرت علی (ع) سپاه ۲۰۰۰۰نفری را اراست و در طرف مقابل طلحه و زبیر  سپاهی  ۳۰۰۰۰ نفری را جمع نمودند (۱۸).

امام باز هم تلاش برای نجات و هدایت آنان دست بر نداشتند و گویند امام تا ظهر سعی نمود به کلام لطیف و نرم ،با آنان سخن بگویند ،(۱۹) شاید دست از فتنه گری بردارند “وَکَلََّمُوهُم بِاَلطَفِ اللکََلاَمِ “و به یاران خود فرمودند :(۲۰) .”لاَتَعجَلُوا حَتََّی اُعذِرَ اِلیَ القَومِ ”

برای جنگ شتاب مکنید تا حجت را بر این گروه تمام کنم.

سپس قرانی به عبدالله ابن عباس داد تا نزد آن سه برود و ایشان را به حق دعوت نماید ،و تنها پاسخ تهدید آمیز شنید (۲۱) ،ابن عباس به نزد امام بازگشت به حضرت می گوید :این قوم چیزی جز شمشیر به تو نخواهند داد ،پس به آنها حمله نما(۲۲). و حضرت در جواب می فرمایند : نه ، تا این که سپاه جمل تیر های خود را رها کردند ،و با این وجود حضرت اظهار کردند که بار دیگر حجت را بر ایشان تمام کنم (۲۳). حضرت قرانی را بر گرفتند و گفتند چه کسی به سوی آنها می رود و آنها را به احکام خدا فرا میخواند و البته کشته خواهد شد . و در این میان جوانی از کوفه  برای سه بار پیاپی داوطلب شد ،و حضرت قران را به دست او دادند و او رفت و کشته شد و جنگ اینچنین آغاز شد.(۲۴)

.و حضرت اینگونه آدابی را برای جنگ اعلام می دارند و رفتار ایشان با دشمن شاهکار بشر دوستی است و نذیرش را کسی ندیده است و نشنیده ایم،و این خود بیانگر رحمت و مدارا حتی در آداب نبرد است(۲۵) .

۱- با آنان مجنگید مگر این که ایشان به جنگ دست یازند ،زیرا حجت خدا با شما است . و آغاز جنگ از طرف آنها حجتی دیگر برای شما است .

۲- زخم خورده ای را از پای در نمیاورید .

۳- چون گریختند دنبال ننمایید.

۴-موضع ستر کسی را آشکار مسازید .

۵- پرده دری مکنید .

۶- مثله نکنید .

۷- وارد خانه ای مشوید .

۸- از اموال ایشان چیزی بر مگیرید .

۹- مبادا زنی را آزار دهید و او را برانگیزید گر چه به ناموس شما ناسزا گوید و امیران صالحان شما را دشنام گوید .

اتمام حجت با سپاه:

و حضرت در هنگام ظهر سر برهنه و بدون زره به میان دو سپاه رفت و زبیر را فراخواند ، در حالی که زبیر کاملا مسلح بود ، به او سخنی از پیامبر را یاداور شدند :آیا علی را دوست می داری . تو گفتی :چه گونه او را دوست نداشته باشم که پسر دایی من و همچون برادر من است؟ پیامبر فرمودند : همانا به زودی به جنگ  با او بر می خیزی ،در حالی که تو نسبت به او ستمگری . و زبیر تکانی خورد و گفت :آری سخنی را به یادم آوردی که روزگار آن را در من به فراموشی سپرده بود اگر این ماجرا را پیش از این به یاد داشتم با این سپاه نمی بودم ،اکنون با تو جنگ نمی کنم . و سپس از سپاه خارج و شخصی به نام عمروابن جرموز در بیرون از جنگ او را کشت(۲۶) .

رفتار حضرت علی (ع) پس از پیروزی :

۱- هیچ زخم داری را نکشند .

۲- گریزنده ای را تعقیب ننمایند .

۳- به سوی پشت کننده ای نیزه پرتاب نکنند .

۴- مالی به یغما نبرند .

۵- هر کس سلاح را بیندازد در امان بماند .

۶- هر کس در خانه بماند در امان است (۲۷).

و همچنین رفتار حضرت با اهل بصره که بر آنان شمشیر ننهاد یاد آور رفتار پیامبر (ص)در فتح مکه است (۲۸).

و حضرت عبد الله ابن زبیر را پناه داد و همچنین دو پسر عثمان (سعید و ابان ) را نیز امان دادند ،و این در حالی بود که بعضی از اصحاب حضرت را به کشتن ایشان تشویق می نمودند.و آنان با حضرت بیعت نمودند . (۲۹)

اما حضرت علی (ع) از پیروزی نظامی خویش هیچگاه خوشحال نگشتند ،بلکه بر کشته های آنها نیز گریه نمودند و حتی حضرت علی (ع) بر هر کشته ای که می گذشتند ،که کمال و شایستگی وخیری در او سراغ داشتند بیان می کنند .

بر سر هر کدام که می رسیدند ، می فرمودند : برخی گمان می کنند که جز بی سرو پایان ،به جنگ ما بیرون  نیامدند ، پس این پارسایان کوشا در میان ایشان چه می کنند (۳۰)؟

و چون بر کشته طلحه رسیدند فرمودند او در اینجا غریب مانده است و به خدا سوگند خوش نداشتم ،قریش کشته گشته و زیر تابش ستارگان افتاده باشد(۳۱) .

حضرت بر جنازه طلحه ایستادند وسپس رو به جنازه او کردند و فرمودند . ” ای ابو محمد برای من سخت دشوار است که تو را این گونه خاک آلود و چهره بر خاک ، زیر ستارگان آسمان و در دل این سرزمین ببینم ،آن هم پس از آن همه جهدت در راه خدا و دفاعت  از رسول خدا “(۳۲) و حتی روایت شده است که حضرت علی (ع) بر کشته او گریست(۳۳) .

و حضرت بر کشته شدگان دو طرف نماز خواندند و مراسم تدفین را به جا آوردند(۳۴) . و سه روز در بیرون بصره ماندند و مردم را فرا خواندند تا مردگان خود را به خاک بسپارند(۳۵) .

حضرت علی (ع)فقط اجازه دادند سلاح و مرکبی تصرف شود، که در جنگ مورد استفاده اصحاب جمل قرار گرفته بود ،و به هیچ وجه اجازه کمترین تعدی و بی حرمتی به مردمان و تجاوز به دارایی آنان را به کسی ندادند(۳۶) ،و فرمودند : آن چه را که از اموال خدا بر ضد شما به کار گرفته اند ،برگیرید و بدانید که چیزی از اموال مسلمانان کشته شده بر دیگر مسلمانان روا و حلال نیست ،و فقط این سلاح ها که بدون اجازه حکومت در دست آنها بوده است قابل بر گرفتن است (۳۷). این اقدام با مخالفت جمعی از سپاهیان روبه رو شد .

آن جماعت نمی دانستند و یا نمی خواستند بدانند که اینان مسلمانانی بودند که بر حکومت خروج نمودند و بالطبع از دایره ی مسلمانی بیرون نرفتند و از حقوق اسلامی بهره مند بودند .

همین جا یکی از پایه های عقاید خوارج شکل گرفت (۳۸)،و بعد ها خوارج به امام اشکال گرفتند که چرا پس از پیروزی بر ناکثین اجازه بر گرفتن دارایی های ایشان را به آنان نداده اند(۳۹) ؟

حضرت علی (ع)مخالفان و دشمنان خدا را تکفیر نکردند(۴۰) ،و انان را خارج از دین و مشرک ونامسلمان و منافق نخواندند، بلکه درباره
آنان فرمود ند:”اَخوَانُنَا بَغَوا بَینَناآنان برادران ما بودند که بر ما تعدی نمودند (۴۱).

رفتار حضرت با عایشه سرمشقی والا در رحمت و رفق ورزی ، و توفیق بی نظیر حضرت علی (ع) در حکومت داری است .

چون کار فتنه جمل فرو نشست ،امام به محمد ابن ابی بکر فرمان داد که عایشه را به بصره ببرند و در آنجا اسکان دهند تا مقدمات بازگشت او را به مدینه فراهم سازند . پس او را در خانه عبد الله بن خلف خزاعی نزد صفیه دختر حارث منزل دادند (۴۲)،و حضرت برای دیدن عایشه به آن خانه رفتند و با درشتگویی صفیه مواجه شدند ،اما بزرگوارانه گذشتند و بر عایشه درامدند و او را درود فرستاد . و چنان بود که عده ای از زخمیان به عایشه پناه برده بودند ،و حضرت از بودن آنان در آنجا خبر یافته بود اما ایشان تقافل نمودند .  در این میان مردی از ازدیان گفت: به خدا نباید این زن(صفیه)از دست ما خلاص شود .حضرت علی (ع) خشمگین شدند و بر سر او فریاد زدند : خاموش ،پرده ای را مدرید به خانه ای وارد مشوید  و زنی را آزار مدهید و برمینگیزید هر چند که به ناموس شما ناسزا گوید و امیران و صالحان شما را دشنام دهد که آنان طاقت خوداری ندارند . آنگاه که زنان در شرک به سر می بردند مامور بودیم دست از آنان باز داریم ،و اگر مردی زنی را مکافات دهد و او را بزند این عمل چنان زشت باشد که فرزندان او را نیز بدین کار سرزنش نمایند ،نشنوم که کسی متعرض زنی شده باشد که او را چون بدترین مردمان عقوبت نمایم(۴۳) .پس از این ماجرا حضرت دو نفر از ازدیان که به عایشه اهانت کرده بودن را تازیانه زدند (۴۴) .

حضرت علی (ع) عایشه را در نهایت احترام و با امکانات کامل از بصره روانه مدینه کرد و چهل زن از زنان متشخص و والامقام بصره را در هیبت مردانه با او همراه نمود و به محمد ابن ابی بکر فرمود که آنان را همراهی کند.

امام علی در ضمن خطبه ای خطاب به مردم بصره درباره عایشه فرمودند (۴۵) :

اما آن زن کینه در سینه اش چون کوره آهنگری بتافت ؛و اگر از او می خواستند از آنچه به من کرد به دیگری بکند ،نمی کرد و چنین نمی شتافت . به هر حال حرمتی را که داشت پابرجاست و حساب او با خداست . مجموعه رفتار و سلوک حضرت علی (ع) در ماجرای فتنه جمل و آن چه او با کارگزاران این فتنه و پیروان آنان و بصریان انجام داد میزانی است گرانقدر،در رفتارشناسی آن حضرت که بیانگر اوج رحمت و محبت ورزی،و مدارا و رفق ورزی است .

علی جان عدالت را بر تداوم حکومت ترجیح دادی که تا ابد نام بلند تو در تاریخ بماند ،و حکومتی بلند و با بی عدالت چه صدایی در تاریخ از خود بر جای میگذارد ؟

فهرست پاورقی ها :

۱- تاریخ طبری ،جلد ۴ ،ص۴۲۹٫

۲-تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص۱۷۵؛و ن.ک:تاریخ المدینه المنوره ،جلد ۴ ،ص،۱۱۶۹؛المعارف،ص ۲۲۸ ؛انساب الشراف،ج۶،ص ۲۰۱ ؛العقد الفرید ،ج۳،ص ۲۹۵٫

۳- الفتوح،ج۲،ص ۲۲۵؛شرح ابن ابی الحدید ،ج ۶،ص ۱۲۵؛النهایه فی غریب الحدیث والاثر ،ج۵،ص ۸۰ ؛لسان العرب ،ج۱۴،ص۱۹۸٫

۴-الجمل،ص ۱۴۵٫

۵- نهج البلاغه ،کلام ۱۷۴٫

۶-الجمل ص ۱۶۶٫

۷- همان صص۱۶۶-۱۶۷٫

۸-همان ،ص ۱۶۷٫

۹- الامامه و السیاسیه،ج ۱،ص ۵۹٫

۱۰- انساب الشراف،ج۳،ص ۲۶؛تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص۱۸۱؛تاریخ طبری ،ج۴،ص۴۶۷؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،صص ۲۱۵-۲۱۴٫

۱۱- تاریخ طبری ،ج۴،ص ۴۶۹؛الکامل فی التاریخ ،ج۳ ،ص ۲۱۶٫

۱۲- انساب الشراف،ج۳،صص۲۹-۲۶؛ تاریخ الیعقوبی،ج ۲،ص ۱۸۱؛ تاریخ طبری،ج۴،صص۴۷۴-۴۶۹؛فتوح، ابن اعثم،ج۲،صص۲۹۰-۲۸۹؛ الجمل،صص۲۸۵-۲۸۱؛الکامل فی التاریخ ،ج ۳ ، صص ۲۱۵-۲۱۹؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۹،صص ۳۲۳-۳۱۸٫

۱۳-الامامه و السیاسیه،ج۱،صص۶۴-۶۲؛الانساب الاشراف،ج۳،ص۲۹؛تاریخ الیعوبی ،ج۲،ص۱۸۱؛تاریخ الطبری ؛ج۴،صص۴۸۵-۴۷۷٫فتوح ،ابن اثیم ،ج۲،صص۲۹۰-۲۹۲؛مروج الذهب ،ج۲،ص۳۵۹؛الجمل ،صص ۲۴۲-۲۶۵؛الکامل فی تاریخ ،ج۳،صص ۲۳۱-۲۲۳٫

۱۴-اسد الغابه ،ج۳،صص۷۷۹-۷۷۸؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۱۷،صص ۱۳۲٫

۱۵-الجمل،صص ۳۱۸-۳۱۴٫

۱۶-تاریخ طبری،ج۴،صص۴۸۸-۴۸۹؛الکامل فی التاریخ،ج ۳،صص ۲۳۳-۲۳۴٫

۱۷-شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،ص ۳۰۶،با مختصر لختلاف در لفظ :فتوح ابن اعثم،ج۲،صص ۳۰۷-۳۰۸٫

۱۸-فتوح ابن اعثم ،ج۲،ص۲۹۹٫

۱۹- فتوح ابن اعثم ،ج۸،صص ۱۸۰-۱۸۱٫

۲۰-همان ،صص ۳۳۶-۳۳۸٫

۲۱-همان ،ص۳۳۹٫

۲۲-همان

۲۳-همان

۲۴- انساب الشراف،ج۳،صص۳۶-۳۷؛تاریخ الطبری ،ج۴،ص۵۱۱؛مروج الذهب ،ج۲،ص ۳۶۱؛القاضی ابو حنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی ،شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،االطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت،۱۴۱۴،ق.ج۱،ص۳۹۴؛الجمل ،ص۳۹،مناقب ابن شهر آشوب ،ج۳،ص۱۵۵؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،صص ۲۶۱-۲۶۲؛تذکره الخواص،ص۷۳٫

۲۵-شرح ابن ابی الحدید ،ج۶ ص۲۲۸؛و نیز ن.ک؛الامامه و السیاسیه ،ج۱،ص ۷۲:انساب الاشراف،ج۳،ص۳۶؛شرح الاخبار ،ج۱،ص ۳۹۵؛الکامل فی التاریخ،ج۳،ص۲۴۳؛تذکره الخواص،ص۱۴۷٫

۲۶-الامامه و السیاسیه ،ج ۱،صص۶۸-۶۹؛انساب الشراف،ج۳،صص ۵۲-۴۹؛الاخبار الطوال ،صص ۱۴۷-۱۴۸؛مروج الذهب ،ج۲،صص۳۶۴-۳۶۲؛ابوعبدالله محمدبن عبدالله الحاکم النیسابوری ،المستدرک علی الصحیحین ،دارالمعرفه،بیروت ،ج۳،صص ۳۶۵-۳۶۷؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،صص ۲۳۳-۱۳۵،ج۲،ص ۱۶۷٫

۲۷- الاخبار اطوال،ص ۱۵۱؛تاریخ الیعقوبی ،ج ۲،ص ۱۸۳؛العقد الفرید ،ج۳،ص ۳۲۷٫

۲۸- شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،صص ۲۴۸-۲۴۷٫

۲۹- الجمل ،ص ۳۸۲٫

۳۰-تاریخ الطبری،ج۴،ص۵۳۸،الکامل فی التاریخ ،ج ۳ ،صص ۲۵۵٫

۳۱- نهج البلاغه ،کلام ۲۱۹٫

۳۲- شرح ابن ابی الحدید،ج۱،ص ۲۴۸٫

۳۳- العقد الفرید،ج۳،ص ۳۲۰٫

۳۴- تاریخ الطبری،ج۵ ،ص ۵۳۸ ؛ الکامل فی التاریخ ، ج۳ ،ص۲۵۵٫

۳۵- همان

۳۶- تاریخ الطبری،ج۴ صص ۵۳۸-۵۳۹٫

۳۷- الکامل فی التاریخ،ج۳،ص ۲۵۵٫

۳۸- تاریخ الطبری ،ج۴،ص ۵۴۱٫

۳۹-انساب الشراف،ج۴،ص ۱۳۴٫

۴۰- العقد الفرید ،ج۳،ص ۳۲٫

۴۱- همان ،ص ۳۲۶٫

۴۲-تاریخ الطبری ،ج ۵ ،ص ۵۳۴٫

۴۳-همان ،صص ۵۳۹-۵۴۰؛و نیز ن.ک :الکامل فی التاریخ ،ج۳ ،صص ۲۵۶-۲۵۷٫

۴۴- تاریخ الطبری ،ج۴ ،ص ۵۴۰ ؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،ص ۲۵۷٫

۴۵- نهج البلاغه ،کلام ۱۵۶٫

—————————————————————————————–

منابع و ماخذ:

۱- الاخبار الطوال ،ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (ف۲۸۲ ق)تحقیق عبد المنعم عامر ،الطبعه الاولی ،دار احیاء الکتب العربیه ،القاهره ،۱۹۶۰ م .

۲- الامامه و السیاسیه،ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتبیه الدینوری (ف ۲۷۶ ق)،تحقیق طه محمد الزینی ،دارالمعرفه ،بیروت .

۳- انساب الشراف،ابوالحسن احمد بن یحیی البلاذری (ف ۲۷۹ق)،حققه و قدم له سهیل زرکار ،ریاض زرکلی،الطبعه الاولی ،دارالفکر،بیروت ،۱۴۱۷ ق.

۴- تاریخ الرسل و الملوک(تاریخ طبری )،ابو جعفر محمد بن جریر الطبری (ف ۳۱۰)تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ،الطبعه الرابعه،دارالمعارف ،القاهره ،۱۹۷۹ ق.

۵- تاریخ المدینه المنوره ،ابوزید عمر بن شبه النمیری (ف ۲۶۲ق)حققه فهیم محمد شلتوت . الطبعه الاولی ،دار التراث،بیروت ،۱۴۱۰ق.

۶- تاریخ یعقوبی ،احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن واضح الیعقوبی (ف ۲۸۴ق) . دار صادر ،بیروت.

۷- تذکره الخواص،شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاواغلی (سبط ابن الجوزی )(ف ۶۵۴ ق)موسسه اهل البیت ،بیروت ،۱۴۰۱ق.

۸- الجمل و الصره لسید العتره فی حرب البصره ،ابو عبد الله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید (ف ۴۱۳ ق). تحقیق السید علی میر شریفی،الطبعه الاولی ،مکتب الاعلام الاسلامی ،قم ،۱۴۱۳ ق.

۹- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،القاضی ابوحنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی (ف ۳۶۳ ق)،الطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت ،۱۴۱۴ق.

۱۰- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،القاضی ابو حنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی ، (ف ۳۶۳ ق)،الطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت،۱۴۱۴ ق.

۱۱- العقد الفرید ،ابو عمر ابو احمد ابن محمد بن ربه الاندلسی (ف ۳۲۸ ق) ،شرحه و ضبطه و عنون موضوعاته احمد امین ،احمد الرزین ،ابراهیم اتلابیاری ،الطبعه الاولی ،دارالاندس،بیروت ،۱۴۰۸ ق.

۱۲- الفتوح ،ابو محمد احمد بن علی بن اعثم الکوفی (ف۳۱۴ ق)دارالندوه الجدیده ،بیروت.

۱۳- الکامل فی التاریخ ،عز الدین ابوالحسن علی محمد المعروف بابن الاثیر (ف ۶۳۰ق)،دار صادر ،بیروت ،۱۳۸۵ ق .

۱۴- لسان العرب ،جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظور (ف ۷۱۱ ق)نسقه و علق علیه و وضع فهارسه علی شیری ،الطبعه الاولی ،داراحیاءالتراث العربی ،بیروت ،۱۴۰۸ ق.

۱۵- مروج الذهب و معدن الجواهر ،ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی (ف۳۴۶ق)دارالاندلس،بیروت.

۱۶- المستدرک علی الصحیحین ،ابو عبد الله محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری (ف ۴۰۵ ق)دارالمعرفه ،بیروت.

۱۷- المعارف ،ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (ف ۲۷۶ ق)،حققه و قدم له ثروه عکاشه ،الطبعه الاولی ،وزاره الثقافه و الارشاد القومی ،مطبعه دار الکتب ،القاهره ۱۳۷۹ ق.

۱۸-النهایه فی غریب الحدیث و الثر ،مجد الدین ابوالسعادات المبارک بن محمد بن الاثیر الجزری (ف ۶۰۶ق)تحقیق طاهر احمد الزواری ،محمد الطناحی ،چاپ چهارم ،افست انتشارات اسماعیلیان ،قم ف۱۳۶۴ ش.

۱۹- مناقب آل ابی طالب ،ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب (ف ۵۸۸ ق)،دارالاضواء،بیروت،۱۴۰۵ ق.


 


جانشین فرمانده نیروی انتظامی گفت: در طول دولت نهم و دهم کمک‌هایی که به نیروی انتظامی شده در هیچ دروه‌ای سابقه نداشته است.

به گزارش ایسنا، سردار احمدرضا رادان در جمع خبرنگاران در یاسوج در خصوص مساله حجاب و عفاف، افزود: راهکارهای اجرایی حجاب و عفاف توسط دولت ابلاغ شده و قبلا وزارت ارشاد باید پی‌گیری می‌کرد بعد از آن تحویل وزارت کشور شد که اجرایی تر شود و اطلاع دارم که دغدغه برای اجرای آن وجود دارد.

وی مدعی شد: ما بدور از حاشیه به دنبال اجرای قانون هستیم و اساسا تخصص بحث فقهی این مساله را نداریم که از لحاظ فقهی صحبت کنیم، چرا که موضوع ما قانون و اجرای قانون است که قطع به یقین همه این را از ما می‌خواهند.

جانشین فرمانده نیروی انتظامی افزود: اصل در زمینه حجاب و عفاف وجود ماموریت و اجرای ماموریت است که باید اجرا کرد، نظر فقهی این مساله کار بزرگان و علما ست.

سردار رادان اذعان کرد: مساله حجاب و عفاف از ماموریت‌هایی بود که دولت به تعداد زیادی از سازمان‌ها واگذار کرده و دولت متولی آن است و اینگونه نیست که نیروی انتظامی به تنهایی متولی آن و دولت کنار باشد.

وی ادامه داد: ما در کنار دولت هستیم و کار را انجام می‌دهیم و سبک و سیاق نیز سبک و سیاق قانون است.

وی همچنین در خصوص عزل و نصب فرماندهان نیروی انتظامی اظهار کرد: ‌معمول این است که فرماندهان یک دوره سه ساله بمانند، اما بعضی وقت‌ها بنا به ضرورت و نیاز شدید، این دوره سه ساله با اذن افزایش می‌یابد و بعضی اوقات به واسطه اهمیت موضوعات کمتر از سه سال می‌شود.

سردار رادان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره ابراز امیدواری کرد که با لایحه جدید که مجلس تصویب کرده و ابلاغ می‌شود، انضباط اجتماعی در حوزه راهنمایی و رانندگی بهتر ‌شود.

به گفته جانشین فرمانده نیروی انتظامی، در حال حاضر در زمینه شرارت‌ها شاهد هستیم که زشتی ‌هایی که ناشی از جرائم خشن است به شدت کاهش پیدا کرده و در حوزه کشفیات قاچاق نیز افزایش داشته‌ایم.

سردار رادان یادآور شد: در حوزه وقوع جرائم درصدی افزایش داشتیم که جبران آن را با کشفیات انجام داده‌ایم و هدف گذاری کرده‌ایم که از تیرماه بتوانیم وقوع جرم را کاهش دهیم.

وی همچنین با بیان اینکه عبدالمالک ریگی یک شروری بود تحت سرویس‌های بیگانه از جمله آمریکا، انگلیس و اسرائیل حمایت می‌شود و شرارت‌های خود را انجام می‌داد، ‌اظهار داشت: نقطه قوت ما در این خصوص این بود که با همه حمایت‌ها درسی برای مبارزه با تروریست به کشورهای منفی داده‌ایم که سالهای سال باید روی آن فکر و بررسی کنند و بیایند از ما یاد بگیرند.

جانشین فرمانده نیروی انتظامی تاکید کرد: اگر زمانی ریگی دیگری درست شود مطمئن باشید به سرنوشت همین ریگی دچار خواهد شد.

به گزارش ایسنا، سردار رادان با بیان اینکه با راه اندازی ۱۹۷ در حقیقت یک نظارت برون سازمانی را نیز به صورت هدفمند برنامه ریزی شده و کلاسیک برای خود ایجاد کرده‌ایم، ادامه داد: خوشبختانه مردم از این موضوع استقبال کردند و در حال حاضر یکی از شاخص‌های ما برای اندازه گیری و سنجش میزان موفقیت‌های خود در ماموریت‌ها بررسی تماس‌های مردم با ۱۹۷ است.

وی ادامه داد: سعی داریم که حضور چهره به چهره پلیس را کمتر کنیم و حضور فعال و هوشمند دوربین‌ها را برای کنترل تخلفات داشته باشیم.


 


کلمه- محمد‌مهدی مجاهدی: آن قدر در این یک سال گذشته سیلاب حوادث تندی کرده‌است که به سختی می‌توان هفته‌ای را یافت بی‌حادثه‌ای که به‌تنهایی نشانی از تحولی بزرگ در عمیق‌ترین لایه‌های سیاست و جامعه با خود نداشته باشد. بی‌شک خود انتخابات ۲۲ خرداد‌ماه سال پیش بود که سرنوشت‌ساز‌ترین روی‌داد تاریخ جمهوری اسلامی را پس از جنگ رقم‌زد. اما روزهای گذشته روزهای دیگری بود. به گمان من وقوع دو روی‌دادِ شگفت با دلالت‌های نمادین بسیار معنا‌دار، تاریخ جمهوری اسلامی را یک بار دیگر به دو قسمت ماقبل و ما‌بعد تقسیم خواهد‌کرد.

از یک سو جمعی از نمایند‌گان مجلس با جماعتی همر‌اهی کردند که دولت در‌برابر مجلس سامان‌اش داده ‌بود تا، به بهانه‌ی اعتراض به یک مصوبه، هم بخشی از حساب‌های شخصی رئیس دولت را با رئیس مجلس تسویه‌کنند، و هم با تهدید به ویران‌کردن مجلس و به‌توپ‌بستن آن طلیعه‌ی ظهور دوران استبداد صغیر را (درست در یک‌صد و دومین سالگرد به توپ‌بسته‌شدن مجلس شورای ملی) نوید ‌دهند و از خیالاتی که در سر و احیاناً بر‌نامه‌هایی که در دست اجرا دارند پرده‌بر‌دارند.

از سوی دیگر رئیس دستگاه قضا، به در‌خواست داد‌ستان کل، حکم دادگاهی را معلق‌می‌کند که ابلاغ و اجرای مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دانشگاه آزاد را سه روز پیش معلق‌کرده‌بود. استدلالی که به تعلیق حکم داد‌گاه انجامیده در این‌جا واجد اهمیتی بنیادین است. استدلال داد‌ستان این است که در‌مورد مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قوه‌ی قضائیه صلاحیت ورود و بر‌رسی و نقض و ابرام ندارد، چرا که این شورا به خاطر منشأ انتصاب‌اش و انتساب‌اش به رهبری خود مصدر قانون است و مصوبات‌اش یک‌سره عین قانون.

رئیس قوه‌ی قضائیه هم دقیقاً در آغاز هفته‌ی پاس‌داشت و بزرگداشت این قوه بر صفحه‌ی سیما ظاهر‌شد، هم از استقلال قاضی و دستگاه قضائی سخن گفت و هم آن را بلاٰفاصله معنا‌کرد و به علاوه، ابعاد جدیدی از یک پروژه‌ی بزرگ‌تر را هم باز‌کرد: «دیوان عدالت اداری در قانون اخیرش در ذیل ماده ۱۹ تصریح کرده که مصوبات چند نهاد مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی قابل بررسی در دیوان عدالت اداری نیست. بنابر این در جایی که حیطه و دایره ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی است نظر بنده به عنوان رئیس دستگاه قضا نه به عنوان قاضی این است که دستگاه قضائی حق ورود ندارد.»

آن از رکن تقنین که دولت روز روشن علیه آن لشکرکشی می‌کند و آینده‌ی آن را با ارجاع به ذاکره‌ی تاریخی ایرانیان با به‌توپ‌بسته‌شدن مجلس آن هم با پشتوانه‌ای روسی پیوند‌می زند. این هم از رکن قضا که داد‌ستان کل کشور‌‌اش که باید مدعی پاسداری از حقوق آحاد مردم باشد یک شورا و مصوبات آن را فرا‌تر از داد‌رسی می‌نشاند و رئیس قوه هم که باید پاسدار حریم قانونیت نظام سیاسی باشد از این قافله عقب‌نمی‌ماند و بر جای‌گاه ما‌فوق قانونی نهاد‌های انتصابی و مافوق-دادرسی-بودن آنها تاکید‌می‌کند. وقوع این دو روی‌داد دیروز در کنار هم دلالتی نمادین دارد بر جدی‌شدن عزمی که در مسیر تعلیقِ و بل‌که ریشه‌کنیِ باقی‌مانده‌ای از «جمهوریت» و «حکومت قانون» می‌کوشد که تا پیش از این پنج سالِ اخیر در مناسبات سیاسی جمهوری اسلامی ظاهراً بر‌جا‌بود.

سؤال اکنون دیگر این نیست که اگر نمایند‌گان چون‌این مجلسی – که پیش‌تر مؤید به تأییدات قدسی دانسته‌می‌شد و به قول رئیس مجلس مایه‌ی افتخار و مباهات همین نظام در شکل متأخر آن بود – هم در قبال یک مصوبه، از سوی گماشته‌گان دولت و بخشی از نمایند‌گان تهدید‌می‌شوند که به‌توپ‌بسته‌خواهند‌شد چون‌آن که توپ‌خانه‌ی تحت امر بیگانه با مجلس مشروطه و نمایند‌گان آن کرد و استبداد صغیر را از‌پی‌آورد، و اگر دستگاه قضا خود را به دست خود در این میان تعلیق‌می‌کند و به فرا-قانونی‌بودن بخشی از نظام سیاسی کشور حکم‌می‌کند و تعدد مصادر قانون‌گذاری را مشروعیت می‌بخشد، اساساً آیا دیگر از حکومت قانون، جمهوریت نظام سیاسی، استقلال و حتی اسلامیت آن چگونه به نحو معنا‌داری می‌توان‌سخن‌گفت؟ این سؤال پاسخ خود را یافته‌است.

گویی برنامه‌ای هم‌آهنگ برای احیای استبداد در جریان است و علی‌رغم همه‌ی پویش‌‌های اجتماعی و سیاسی سال گذشته، اکنون در سطح ساختار سخت قدرت به مراحل اجرایی و عملیاتی خود رسیده است. استبدادی که این بار از قضا دیگر گویی چندان اصراری به تظاهر به التزام‌های شرعی و اخلاقی و حتی ارتودکسی انقلاب اسلامی هم ندارد (حمله به بیوت مراجع در قم و حوادث ۱۴ خرداد در آرام‌گاه امام خمینی را به‌یاد‌آورید). اکنون به‌جا‌تر است که بپرسیم در قبال این رجعت فاش و بر‌نامه‌ریزی‌شده‌ی استبداد که نشانه‌های‌اش این‌گونه به‌زشتی و درشتی و هم‌زمان رخ‌نُموده‌اند، نیرو‌های سیاسی و اجتماعی خواهان حکومت قانون عادلانه دارند چه می‌کنند؟ چه می‌توانند بکنند؟ و چه می‌خواهند‌بکنند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که، علاوه بر سبز‌ها، بخشی مهم از مخاطبان آن هنوز در درون ساخت رسمی سیاست یا کنج‌هایی هم‌چون‌آن بی‌خطر در درون جامعه حاضر اند و اوضاع را نظاره‌می‌کنند، به هیچ معنایی سبز نیستند، اما می‌دانند که زمستان استبداد و سرمای بی‌قانونی که در‌رسد ریشه‌ی آن‌ها هم، به هر رنگی گو باش، سیاه‌ خواهد‌شد؛ باری، اگر خود ریشه‌ای از خزان در امان مانده‌باشد.

ستبری و سنگینی این پرسش‌ها زود است که صف‌بندی‌های جدیدی را در عرصه‌ی سیاسی ایران پدید‌آورد. به خاطر داریم که محافظه‌کاران در نقد راه‌پیمایی‌های خیابانی مردم برای اعتراض به نتایج انتخابات از جمله استدلال می‌کردند‌ که فرض‌کنیم کاندیدا‌ها شورای نگهبان را به‌خاطر طرفداری‌اش از یک نامزد و حتی به خاطر تأیید نتایج انتخابات بر‌خطا و متهم می‌بینند، خوب کشور قانون دارد، ‌بروند شکایت‌کنند. خوب شد حالا دیگر این سوء تفاهم برطرف‌شد. بله، کشور قانون دارد اما قانونی در تعلیق، که نمی‌تواند دادِ جمهوریتی نفس‌بریده و در محاق‌ نیستی را بستاند؛ خصوصاً آن‌جا که پای پاسداری از حقوق ملت در‌برابر اجحاف‌های نهاد‌‌های انتصابی در میان باشد.

اکنون دیگر کارد استبداد به استخوان حکومت قانون رسیده‌است و رهایی از این تهدید نیازمند همت و هوشیاری و اقدام همه‌ی کسانی است که حتی فارغ از هر گرایش سیاسی می‌دانند که با ویرانی بنیان‌های قانونی و زیر‌بنای حقوقی، سیاست عرصه‌ای خواهد شد از جنگ همه بر علیه همه و این زمینه‌ی سر‌برآوردن غول به غار رفته‌ی استبدادی بی‌مهار و تمامت‌خواه خواهد‌بود. حکومت قانون ولو قانون بد از بی‌قانونی بهتر است. تصدیق این حکم ربطی به یک گرایش سیاسی خاص ندارد. هر که سودای حد‌اقلی از حکومت قانون دارد اکنون باید به‌هوش آید و در‌یابد که آن‌چه این روز‌ها در شرف وقوع است تنها به تعلیق خود قانون می‌انجامد. مهم نیست که اولین قربانیان این بی‌قانونی رقبای ما باشند یا رفقای ما، این گرداب همه را یک‌به‌یک با خود به قعر خواهد کشید.

مباد که انقلاب مردمی حق‌جو در پی تأمین آرمان‌های اخلاقی دین و استقلال و آزادی میهن تنها پس از سه دهه به هاویه‌ی استبدادی بی‌مهار هبوطی بی‌بازگشت کند!


 


جمعی از فعالان سیاسی و دوستان محمدصابر عباسیان پنج‌شنبه‌شب گذشته، با حضور در منزل این دانشجوی دربند و برگزاری دعای کمیل، آزادی او و دیگر زندانیان سیاسی را از خداوند مسئلت کردند.

به گزارش کلمه، در این مراسم که محمود طراوت، وکیل محمدصابر عباسیان نیز حضور داشت، حاضران از آخرین وضعیت پرونده‌ی این دانشجوی زندانی و اقدامات و پی‌گیری‌های حقوقی انجام‌شده مطلع شدند.

گفتنی است محمدصابر عباسیان، رئیس ستاد ۸۸ استان فارس بود که اسفندماه سال گذشته، به دلایل نامعلومی توسط مأموران اداره‌ی اطلاعات شیراز بازداشت شد و تاکنون در بازداشتگاه این اداره به سر می‌برد. دادستانی شیراز به رغم گذشت بیش از صد روز از بازداشت وی، از تبدیل قرار وی سرباز زده و هفته‌ی گذشته قرار بازداشت او را تا دو ماه دیگر تمدید کرده‌است.


 


مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد بعدازظهر دیروز با حضور در منزل محسن آرمین، سخنگوی دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با خانواده محسن آرمین دیدار و از آنان دلجویی کردند.

به گزارش تحول سبز، مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد بعدازظهر دیروز با حضور در منزل سخنگوی دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با خانواده محسن آرمین دیدار و از آنان دلجویی کردند.

در این دیدار که در فضایی صمیمانه انجام گرفت، میر حسین موسوی با اشاره به سابقه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب، به مبارزات و تلاشهایی که برای رسیدن مردم به آزادی و برپایی جمهوری اسلامی از سوی آنان انجام گرفته اشاره کرد و با ابراز تأسف از بازداشت دکتر محسن آرمین، به زندان انداختن فرزندان انقلاب را وقیحانه توصیف کرد و بار دیگر خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد.

خانم شریعتی همسر محسن آرمین نیز با تشکر از حضور مهندس موسوی و دکتر رهنورد در منزلشان، گزارشی از چگونگی بازداشت وی ارائه کرد و گفت با توجه به پیگیری های مستمر در دادستانی تهران دکتر آرمین هنوز با خانواده خود دیدار نداشته است. محسن آرمین عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس ششم از روز ۲۶ اردیبهشت ماه در بازداشت به سر می برد.

این در حالی است که با گذشت بیش از یک ماه و نیم از بازداشت این چهره اصلاح طلب، وی تنها در دو تماس تلفنی کوتاه از سلامت جسمانی خود خبر داده است.

از اتهامات و محل نگهداری وی اطلاعاتی در دست نیست. گفته میشود که احتمالا ایشان در بند دو الف زندان اوین و تحت نظر اطلاعات سپاه میباشد.


 


مهدی غضنفری گفت: کسی حق ندارد به مردم القاء کند که در شرایط هدفمند کردن یارانه‌ها با فشار تقاضا مواجه خواهیم بود. ما فشار تقاضا نداریم و با کمبود عرضه در جریان هدفمندسازی یارانه‌ها هم رو به رو نخواهیم شد.

به گزارش ایسنا، وزیر بازرگانی در همایش روز ملی اصناف اظهار کرد: تمام مدل‌هایی که از کمبود کالاها در ذهن داریم، باید از ذهن خارج کنیم زیرا به محض اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها با تهاجم تقاضا مواجه نمی‌شویم. نباید کسی این طور به ذهنش خطور کند که کالاهای خود را انبار کند چون کارخانه‌های ما با تمام توان و ظرفیت بالا کار می‌کنند.

وی با ابراز نگرانی از برخی افراد که اطلاعات ناکافی نسبت به طرح هدفمند کردن یارانه‌ها دارند و درصددند تا این اطلاعات ناکافی را به سطح جامعه گسترش دهند، گفت: برخی از کالاهای انرژی‌بر ممکن است در جریان هدفمند کردن یارانه‌ها افزایش منطقی قیمت پیدا کند ولی این به منزله آن نیست که رابطه عرضه و تقاضا به هم بخورد. بنابراین نباید اجازه داد تا امواج روانی و شایعات بازار را اداره و تحت شعاع قرار بدهد.

وزیر بازرگانی خاطرنشان کرد: هرگاه با اصناف کار کرده‌ایم، پشیمان نشده‌ایم زیرا اصناف به طور دقیق، ‌ظریف و متعهدانه و مسوولانه ما را همراهی کردند و خوشبختانه فضای وزارت بازرگانی و کار در درون این وزارتخانه به گونه‌ای است که آمادگی هرگونه همکاری در حوزه‌های پیش‌بینی شده در سیاست‌های اصل ۴۴ را دارد.

غضنفری با بیان اینکه با کمک اصناف کشور تلاطم در بازار را مدیریت کرده‌ایم، گفت: در آستانه ماه مبارک رمضان قرار داریم و پس از آن به سمت بازگشایی مدارس پیش می‌رویم، بنابراین اصناف باید خود را همانطور که در تنظیم بازار شب عید مقتدرانه نشان دادند، در این ایام هم به خوبی نقش‌آفرینی کنند.

وزیر بازرگانی در ادامه با اشاره به تشکیل ۱۴ اتحادیه کشوری، گفت: ۴ اتحادیه دیگر هم در شرف برگزاری انتخابات هستند و تا پایان سال باید ۲۰ اتحادیه کشوری دیگر فعال شود.

وی با انتقاد از عملکرد اتحادیه‌های کشوری در بحث نظارت بر بازار، گفت: اگر اتحادیه‌های کشوری بازوی اجرایی وزارت بازرگانی هستند، انتظار داریم که به ما کمک فنی و اطلاعاتی بدهند؛ معنی سخن من این نیست که اتحادیه کشوری می‌تواند مانع واردات شود بلکه وقتی نزدیک به ۴۰ اتحادیه کشوری تشیکل می‌دهیم به این معنا است که این اتحادیه‌ها باید بر بازار نظارت کنند و هیچ کالای غیراستانداردی در بازار نباشد.

غضنفری گفت: بازار اسلامی نباید محل تهاجم کالاهای غیرکیفی باشد و واردات هر کالایی باید توسط واردکننده شناسنامه‌دار صورت بگیرد تا اگر در بازار دچار مشکل شد، اتحادیه مربوطه‌اش پاسخگوی مردم باشد.

او تصریح کرد: انتظار داریم که گروه واردکنندگان که توسط وزارت بازرگانی به ثبت رسیده، بیش از پیش فعال شود.

وزیر بازرگانی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که امروز مشتری نیازمند خدمات آسان و امن است،‌ اظهار کرد: اگر فروشگاه هایپراستار در غرب تهران افتتاح می‌شود و مورد استقبال گسترده قرار می‌گیرد، به این معناست که به سرویس‌های متنوع نیاز داریم. اگر این تنوع بخشی به سیستم‌های خدماتی و خدمات صنف بازرگانی را نپذیریم، مشتری ناچار است برای خرید به شکل جدیدی از سوپرمارکت‌ها که متعلق به جامعه اصناف نیست، تمایل پیدا کند.

به اعتقاد غضنفری اصناف باید از تجربیات جوانان و مهارت‌های آنان درعرصه بازار و بازاریابی و معرفی محصولات خود استفاده کنند.


 


نیروهای لباس شخصی که خود را از پرسنل معاونت اطلاعات سپاه معرفی می نمودند روز گذشته اقدام به بازرسی حسینیه دراویش کرج و همچنین احضار شش تن از دروایش به معاونت اطلاعات سپاه کرج نمودند.

به گزارش میزان، در ساعات پایانی روز چهارشنبه حدود ۲۰ نفر از نیروهای لباس شخصی مجهز به بی سیم و … که خود را ماموران معاونت اطلاعات سپاه معرفی می کردند بدون مجوز قضایی وارد حسینیه دراویش گنانبادی در کرج و منزل برخی دراویش شده و انجا را مورد بازرسی و تفتیش قرار دادند.

این افراد علت حضور خود در حسینیه دراویش را تحقیق و بازجویی پیرامون ضرب و شتم یکی از مأمورین خود در شهرستان کرج و شناسایی ضارب اعلام نمودند .

همچنین شش درویش گنابادی به اسامی سعید کریمایی، پوریابراتی، محمد ساکی، کمیل رحیم زاده، احسان دشتی وسعید دشتی ،شب گذشته از سوی بخش اطلاعات سپاه پاسداران شهرکرج به صورت غیرقانونی احضار شدند .

احضاریه این افراد بر روی سربرگ نیروی مقاومت بسیج و از سوی مقامی فاقد هویت و بدون رعایت تشریفات دادرسی تنظیم گردیده و برای روز یکشنبه ۶ تیرماه ، به معاونت اطلاعات سپاه احضار شدند .

بنابرگزارشهای پایگاه خبری مجذوبان وابسته به دراویش گنابادی ؛ بدون مجوز مقام قضایی منازل شخصی دو تن از دراویش به نامهای رحیم زاده و دشتی نیز مورد تفتیش و بازرسی مأمورین قرار گرفته است .

بنابراین گزارش ؛ مأمورین پس از بازجویی و استنطاق چند تن از حاضرین در حسینیه ، تهدید نموده اند در صورت عدم شناسایی و معرفی ضاربین ، نسبت به برخورد با دراویش اقدام خواهند کرد .

همچنین براساس این گزارش ؛ دراویش در نامه ای خطاب به دادستان نظامی شهرستان کرج ، نسبت به تحرکات گروهی آشوب طلب و مغرض که با سوء استفاده از عناوین برخی مراکز نظامی ، قصد بلوا ، جوسازی و درگیری با دراویش را دارند و اهداف و مقاصد شومی را دنبال می کنند ، اعتراض کردند . دراویش در این شکایت نامه ، به برخی رفتارهای ناشایست و ضد انسانی این گروه اشاره و می نویسند : این جماعت هر از چندی با اجتماع مقابل حسینیه دراویش و سردادن شعار و اهانت به بزرگان این سلسله ، قصد حمله به این مکان عبادی را دارند که خوشبختانه تاکنون با درایت و خویشتنداری دراویش ، از هرگونه درگیری و مقابله به مثل ممانعت به عمل آمده است . حتی در زمان برگزاری مجالس درویشی نیز سوار بر موتورسیکلت با حضوردر مقابل حسینیه و تردد درکوچه های اطراف با ایجاد سروصداهای مهیب و آزار دهنده ، علاوه بر اخلال در آسایش اهالی ، با فحاشی و بعضاً هتک نوامیس عابرین ، دراویش و مردم را تحریک به درگیری می کنند.


 


روزنامه جمهوری اسلامی با انتقاد شدید از «کوچه بازاری» کردن مخالفت‌ها با وقف دانشگاه آزاد، تاکید کرد:« این افراد بدانند که سوءاستفاده از افکار عمومی برای به کرسی نشاندن مقاصد سیاسی تابحال هیچکس را به ساحل آرامش نرسانده است.»

به گزارش «پارلمان‌نیوز»، روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود که طبق معمول، تحلیل سیاسی هفته است، نوشت:« موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد در این هفته به سوژه‌ای سیاسی و کشمکشی غوغاسالارانه در کشور تبدیل شد. مجلس شورای اسلامی در راستای وظیفه قانونگذاری و نظارتی خود مصوبه‌ای ارائه کرد که وقف اموال مراکز آموزش عالی غیردولتی بلامانع باشد اما گروهی که به دنبال تسخیر سنگر به سنگر مراکز قدرت و نهادهای علمی و اقتصادی کشور هستند، با برخوردهای خشن و اهانت‌آمیز نسبت به نهادها و قوای کشور، زمینه را برای دامن زدن به اختلافات و خارج کردن نبض تصمیم‌گیریها از کنترل مراکز قانونی فراهم کرده و تلاش نمودند اراده خود را از مجاری غیرقانونی و از مسیر شعارهای کف خیابانی به کرسی بنشانند.»

این روزنامه اصولگرا تاکید کرد:«صرفنظر از اینکه سرانجام موضوع دانشگاه آزاد – که اکنون به یک مسأله ملی تبدیل شده – چگونه و در کجا حل و فصل شود، این نکته اساسی باید مورد توجه مسئولین نظام و دلسوزان انقلاب قرار گیرد که اختلافات را از مسیر قانونی مورد رسیدگی قرار دهند و از کشاندن آن به سطح افکار عمومی و کوچه‌بازاری کردن آن خودداری کنند و بدانند که سوءاستفاده از افکار عمومی برای به کرسی نشاندن مقاصد سیاسی تابحال هیچکس را به ساحل آرامش نرسانده است. پرواضح است که دامن زدن به کشمکش‌های سیاسی داخلی و دمیدن در آتش‌افروزیهای جناحی برنده‌ای نخواهد داشت و دود آن قطعا به چشم مردمی خواهد رفت که اکنون در سطح جهانی با دشمنان دندان تیز کرده و تجهیز شده‌ای مواجه است که برای ضربه زدن به اساس انقلاب و موجودیت نظام از هیچ توطئه و ترفندی غافل نیستند.»

جمهوری اسلامی که نزدیک به مقام معظم رهبری است، خاطر نشان کرد:« بر همین اساس و با توجه به اوضاع خطیر کنونی کشور و دشمنی‌های بین‌المللی علیه نظام، رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز با اساتید بسیجی با تأکید بر نیاز مبرم به حفظ وحدت عمومی در سطوح مختلف جامعه فرمودند: “من با سخن، حرکت و نوشتاری که موجب انشقاق و شکاف می‌شود موافق نیستم، حتی اگر با انگیزه صادقانه باشد.” ایشان مردم و مسئولین را به اتحاد کلمه فراخوانده و تفرقه‌افکنی را سم مهلکی برای انقلاب دانستند.»


 


معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان با بیان اینکه هر ترم حدود ۸ نفر از دانشجویان این دانشگاه اقدام به خودکشی می کنند، گفت: با اقدامات به موقع، از خودکشی منجر به فوت جلوگیری کرده‌ایم.

مهرداد دشتی درگفتگو با ایسنا، با اشاره به افزایش مصرف سیگار در دوران امتحانات اظهارکرد: دانشجویان در این دوران به مصرف موادی همچون ریتالین، شیشه و تریاک روی می آورند.

وی با اشاره به تاثیر فوق العاده این مواد در ابعاد فکری، عاطفی و جنسی مصرف کننده، افزود: یادگیری مهارت‌های زندگی و مشاوره تحصیلی در طول ترم مهم ترین راهکار برای جلوگیری از مصرف مواد در دانشگاه است.

دشتی مهمترین معضل این مرکز با افکار خودکشی دانشجویان این دانشگاه را، ضعف دانشجویان از نظر مهارت های فردی، مدیریت استرس، مدیریت زمان، مهارت حل مساله و خودشناسی دانست.

معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان در دسترس بودن مواد مخدر را عامل دیگر مصرف مواد توسط دانشجویان دانست و گفت: فرد مصرف کننده در دانشگاه نباید احساس امنیت کند.

وی در ادامه رابطه گرم و صمیمی اساتید و دانشجویان در دانشگاه را بزرگترین سرمایه در زمینه‌های روحی و روانی و عامل ایجاد حس غلبه بر ضعف دانشجویان دانست.

دشتی با اشاره به دیگر مشکلات دانشجویان در دوران امتحانات، راهکار مقابله با ناهنجاری‌ها در دانشگاه‌ها را ایجاد رابطه موثر، و یادگیری ضرورت زندگی اجتماعی در برخورد با طبقه‌ها و اقشار مختلف جامعه دانست.


 


مدیر کل امور بیابان سازمان جنگل‌ها و مراتع ایران با اعلام اختصاص ۳۰۰ میلییارد تومان اعتبار بیابان‌زدایی در سال جاری، علت ورود گرد و غبار به تهران و سایر استان‌های مرکزی و شمالی ایران را تغییر مسیر آب هورالعظیم در کشور عراق ذکر کرد.

به گزارش ایلنا، غلام‌عباس‌عبدی‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با تأکید بر این که ورود گردوغبار تا زمانی که عراق در این زمینه همکاری نکند تدوام خواهد داشت گفت: مسوولان عراقی اولویت خود را به حل مسائل سیاسی و اقتصادی داده‌اند و هیچ اراده‌ای برای حل بحران زسیت محیطی به وجود آمده در آنها وجود ندارد.

وی گفت: چشم انداز مناسبی برای حل مسئله ورود گرد و غبار به کشور از سوی مسوولان عراقی وجود ندارد و کماکان باید شاهد ورود گرد و غبار به کشور باشیم.

به گفته وی مسوولان عراقی وعده داده‌اند که نزدیک به ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی خود را که در مجاورت با مرزهای ایران است ساماندهی کنند اما تاکنون این امر تحقق نیافته است.

مدیر کل امور بیابان سازمان جنگل‌ها و مراتع ایران پیش روی ورود گرد و غبار به دورن استان‌های شمالی و مرکزی کشور را تغییر مسیر آب هورالعظیم در کشور عراق ذکر کرد و گفت: کانون بحران فعلی از تغییر مسیر آب رودخانه هورالعظیم ایجاد شده است و همین موضوع گرد و غبار را تشدید کرده است.

وی همچنین از اختصاص ۳۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای بیابان‌زدایی در سال جاری خبر داد.

ورود گردوغبار به کشور همیشه در سالیان گذشته وجود داشته اما این پدیده طی سال‌های پس از اشغال کشور عراق در سال ۲۰۰۳ تشدید شده است که علت عمده آن عدم زیر کشت رفتن بسیاری از زمین‌های کشور عراق به خاطر ورشکستگی اقتصادی بوده است.


 


کلمه- سید مرتضی هاشمی مدنی: چرا مسخ شده‌ایم؟ تاریخ پرفراز و نشیب و خون‎آلودمان مقصر است؟ شاید! شاید این به خاطر تنش مدام در اجتماع ماست. تنش از سمت دولت‌های خودکامه، تنش از سمت متجاوزان همسایه و غیرهمسایه و بسیاری از تنش‌هایی که در روح ایرانی کارساز می‌شدند.

سوال این است که پس از هر تنش تاریخی، ما همان مانده‌ایم که قبلاً بوده‌ایم؟ طبیعتاً نه! پس چه بلایی بر سر ما می‌آمده و می‌آید؟

شاید به لحاظ "اخلاقی"، ایرانی‌ها دو دسته می‌شدند. دسته‌ی اول اکثریتی است که بعد از هر تنش تاریخی بنابر غریزه‌ی انسانی می‌خواستند زندگی کنند و مجبور بودند با آه و ناله و تحقیر، تن به استبداد و خفقان بدهند و اخلاق را در پای امنیت‌شان فدا کنند. یعنی هر چه می‌شده است از پای حقوق خود عقب می‌نشسته‌اند تا آرامش داشته باشند. بزدلانه و تحقیر شده و خشن! (خشن؛ چون تحقیر و خشونت دو روی یک سکه هستند. مثلاً خشونت مردی که در بیرون خانه توسط حکومت تحقیر شده برای خانواده‌اش است. فرزند هم حامل این خشونت برای نسل‌های آینده خواهد بود!)

دسته‌ی دوم کسانی بودند که بعد از مدتی تسلیم این بی‌اخلاقی اجتماعی نمی‌شدند و قیام می‌کردند. قیام بر ضد استعمار، بر ضد استثمار، بر ضد بهره‌کشی بی‌اساس، بر ضد بی‌دینی تحمیلی، بر ضد دین‌داری تحمیلی، بر ضد مالیات گیری بی حد و حصر و بسیاری دیگر.

این وفور قیام‌ها، این وفور قهرمانان اخلاقی، وفور شهدای راه احیای اخلاق و وفور حماسه‌های ملی و محلی نشانه‌ای برای یک واقعیت تاریخی تلخ است. نشانه‌ای بر این است که اجتماع آنقدر ناهنجار بوده‌ که عده‌ای از نخبگان نمی‌توانستند تحملش کنند.

کافی است که این نشانه را با دیگر جوامع مقایسه کنیم تا عجیب بودن ماجرا برای‌مان روشن شود. مثلاً مشهور است که انگلیسی‌ها به تاریخ‌ و هویت تاریخی‌شان اهمیت زیادی می‌دهند. هر کجای شهرهای بزرگ و کوچک انگلیس که پای بگذارید یادگارهای جنگ‌ها و حوادث تاریخی و مجسمه‌های بزرگان ادب و فرهنگ و سیاست را می‌بینید. درصد ناچیزی از اینها مربوط به گرامی‌داشت قیام‌های داخلی است. اکثریت این مجسمه‌ها و یادبودها یا برای بزرگداشت سربازان جنگ‌‌های خارجی ‌و یا برای گرامی‌داشت کسانی است که چیزی ساخته‌اند. حالا یا بنایی را ساخته‌اند، یا اثری هنری آفریده‌اند یا بنیانی نو در سیاست انداخته‌اند.

در مقابل، در وطن ما، اگر قرار بر بزرگداشتی باشد برای بی‌شمار افرادی است که بی‌اخلاقی حاکم را تاب نیاورده‌اند و قیامی را سامان داده‌اند. یعنی چیزی نساخته‌اند بلکه در پی ویرانی بنایی غیراخلاقی بوده‌اند. جالب‌تر اینکه بسیاری از این قیام‌ها را که بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که بیشتر شبیه خودکشی دسته‌جمعی‌اند تا قیام همگانی!

چه کسی باور می‌کند که شورش چند صد نفری در جنگل منجر به پیروزی بر سپاه حاکم شود؟ یا چند صد نفر از ایلات بتوانند قوای انگلیسی را در بخشی از ایران متوقف کنند؟ یا چند نفر مسلح با گرفتن یک پاسگاه در یک شهرستان بتوانند با رژیم مستقر در بیافتند؟ پس چرا به این خودکشی دسته جمعی اقدام می‌کنند؟ این عمل عقلانی است؟

جواب من مثبت است. این عمل برای آنها کاملاً عقلانی است. چندین عامل دست به دست هم می‌دهد تا این قیام‌های متکثر در تاریخ ما رخ دهد. یکی نیروی قوی برخی قرائت‌ها از دین و احساس عمل به وظیفه، دوم بی‌اخلاقی نهادینه شده در جامعه و نبود امکان بسیج همگانی و سوم بی‌تابی عده‎ای از نخبگان از ظلم و بی‌عدالتی و فساد سرتاسری. اینها دست به دست هم می‌دهند که در تاریخ شاهد وقوع مدام و دایره‌وار قیام‌های بی‌حاصل یا کم‌حاصل (به نسبت هزینه‌ی قیام) باشیم. اما در کل نتیجه‌ای حاصل نیاید جز اضافه شدن به خیل قهرمانان و اسطوره‌های ملی و میهنی!

قاعده بر فساد و مسخ و بی‌حسی جزام‌وار بوده اما کسانی بودند که دن کیشوت‌وار (۲) این فساد را تاب نمی‌آوردند و تسلیم نمی‌شدند. اما از مبارزه‌شان هم حاصلی به کف نمی‌آمد در عوض تاریخ‌مان دچار "تراکم قهرمان" شد.

پ.ن۱: پیشتر در یادداشت "جامعه‌ای که تاریخش می‌جهید!" نوشته بودم:

"افراد جامعه ی ما به راهی که آمده اند، فکر نمی کنند. حماسه زیاد داریم، اما اندیشه کم! قهرمان بسیار داریم اما حاصل تلاش قهرمانان انباشته نمی شود. قهرمانان ما بر دوش هم نمی ایستند."

پ.ن ۲: با به کار بردن استعاره‌ی دن کیشوت، قصد توهین به این نخبگان جوانمرد و بی‌تاب اخلاق را ندارم. دن‌کیشوت نماد انسانی است که در دنیای اشتباهی قدم گذاشته و قواعد این دنیای اشتباهی را نمی‌پذیرد یا درک نمی‌کند.

منبع: کلمه


 


گزارش‎های منتشرشده نشان می‎دهد که دست کم یک فلسطینی در سه حمله جنگنده‌های ارتش رژیم‌صهیونیستی به شهر «رفح» در جنوب غزه زخمی شده است.

به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، شامگاه پنجشنبه جنگنده‌های رژیم‌صهیونیستی سه بار، شهر رفح در جنوب غزه را هدف حمله هوایی قرار دادند.

جنگنده‌های اسرائیلی در ادامه بمباران غزه، به یک فرودگاه در جنوب و نیز شهر بیت حانون در شمال نوار غزه حمله کرده‎اند.

یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل با تائید این خبر، مدعی شد که این حملات هوایی در پاسخ به حمله راکتی پنجشنبه مبارزان فلسطینی، صورت گرفته است.

این حملات درحالی صورت گرفت که رژیم اسرائیل در ماه‌های گذشته نیز بارها به بهانه راکت پراکنی مبارزان فلسطینی به جنوب سرزمین‎های اشغال شده، منطقه نوار غزه را هدف حملات هوایی قرار داده‌‎اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته