-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

Latest News from Norooz for 06/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز چهارشنبه آقای کروبی به دیدار مهندس موسوی رفت. به گزارش سحام نیوز و کلمه این دیدار که در دفتر مهندس موسوی انجام شد، حوادث چند روز گذشته از جمله سفر آقای کروبی به قم و اهانت به ساحت مرجعیت و بیت امام مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در ابتدا این دیدار آقای کروبی دلایل سفر به قم و حوادث پیرامون آن را بازگو کردند که مورد تاسف و تاثر آقای مهندس موسوی شد. در این دیدار دو ساعته طرفین بر موارد زیر تاکید کردند:

تاکید بر حرمت مرجعیت و جایگاه رفیع آن در شیعه: در این دیدار آقایان کروبی و موسوی بر تاریخ تشیع پس از دوران غیبت صغری و تثبیت نهاد علمای دینی اشاره کردند و مرجعیت شیعه را از مهم ترین ارکان جامعه دانستند که شیعیان قرن ها این جایگاه را محترم شمرده و جسارت به ساحت مرجعیت را به هیچ شخص و یا جریانی اجازه نداده و نخواهد داد. آنان تاکید کردند هیچ دولت و صاحب قدرتی نمی‌تواند با توسل به عده ای قانون گریز ارج و قرب این متولیان شریعت را از دل مومنان بزداید فلذا اهانت و جسارت سازماندهی شده کم نظیر، تحت حمایت بخشی از حاکمیت در ورود غیر قانونی به بیت آیت اله العظمی صانعی و تخریب اموال دفتر ایشان و نیز بیت مرحوم آیت اله العظمی منتظری را محکوم کردند. همچنین اهانت های متعدد برخی از روزنامه های وابسته به قدرت به مراجع بزرگ شیعه و تلاش در جهت تخریب و تضعیف جایگاه مرجعیت را زمینه ساز این حوادث خواندند و با اظهار تاسف از اینکه بعد از حمله وحشیانه به بیوت مراجع و اهانت به نوه دانشمند امام، مقامات قضایی به جای پیگیری قضایی متجاوزان اقدام به پلمپ دفتر مرحوم آیت اله منتظری کردند را نشان از هماهنگی بین پیاده نظام و برخی از مقامات در جسارت به ساحت مرجعیت دانستند.
تضعیف جایگاه مجلس موجب نگرانی و تاسف است. آقایان کروبی و موسوی مراتب تاسف و نگرانی خود را از تضعیف نهاد قانونگذاری که با هجمه و قشون کشی به مجلس به بهانه تصویب مصوبه ای در خصوص وقف اموال دانشگاه آزاد شد، اظهار کردند. آنان همچنین تاکید کردند که مطابق قانون اساسی اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است و این مجلس در عموم مسایل در حدود مقرر قانون اساسی می‌تواند به وضع قانون مبادرت کند اما عده ای حتی جایگاه این مجلس که شرائط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان در آن رعایت نگردیده را بر نمی تابند. در این دیدار طرفین به عدم اجابت به خواست قانونی و مشروع مردم در برگزاری راهپیمایی سکوت اشاره و تصریح کردند که در مقابل عده ای سازمان یافته و در کمال امنیت به هر کس و هر کجا که می خواهند حمله می کنند، لازم است همگان در مقابل این گونه رفتارها که جایگاه نهاد قانونگذاری و اختیار نمایندگان را سلب می کند، موضع بگیرند و به قانون گریزان اجازه ندهند با چنین شیوه هایی مقاصد نامشروع خود را پیش ببرند. آنان همچنین تاکید کردند که اگر توسل به قانون گریزان و متجاوزان به یک قاعده نامبارک تبدیل گردد، دیگر حرمتی برای اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی باقی نخواهد ماند و این امر گزینش بردار نخواهد بود. امروز نه تنها مردم و معترضین به تقلب بلکه بیت امام، مراجع گرانقدر شیعه و حتی مجلس شورای اسلامی هم از اینگونه رفتارهای مذبوحانه در امان نیستند.
اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور و هزینه های آن بر منافع ملی: سخنان و اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور موضوع دیگری بود که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. طرفین این اظهارات را نه تنها با فرهنگ غنی و کهن ایران اسلامی در تعارض خواندند بلکه آن را زمینه ساز ورود آسیب های مادی و معنوی به کشور در عرصه های بین المللی و به مخاطره افتادن منافع ملی تلقی کردند. آقایان موسوی و کروبی ضمن تاکید بر مشکلات اظهار امیدواری کردند که در شرائط خاص فعلی مسئولین با استفاده از نیروهای توانمند حوزه های مختلف به جای ایجاد تشنج در جهت حل مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و بین المللی کشور اقدام کنند.
محکومیت بازداشت های اخیر: در این دیدار روند امنیتی موجود و بازداشت های اخیر بویژه بازداشت تعدادی از دانشجویان نخبه و قابل کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت و طرفین به وضعیت نابسامان بازداشتگاه ها و زندان های کشور که شرائط سختی را بر زندانیان سیاسی کشور تحمیل می کند، اشاره کردند و این روند را مغایر قوانین و مقررات کشور دانستند. موسوی و کروبی همچنین از مقامات قضایی خواستند که مطابق وظائف ذاتی آن قوه که باید پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت باشد و در جهت احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع قدم بردارد، عمل کند و با تظلم خواهی از زندانیان سیاسی، زمینه آزادی بی قید و شرط آنان را فراهم کند.
تلاش در جهت آگاهی نسبت به حقوق و آزادی های بنیادین بویژه اصناف و گروههای مختلف: در پایان این دیدار طرفین مجددا بر مطالبات به حق جنبش سبز و نقش آگاهی و دانش جامعه نسبت به حقوق مسلم و آزادی های بنیادین و اساسی تمامی اقشار جامعه اشاره کردند و از تمامی گروه ها بویژه اصناف خواستند در ارتقای آگاهی لایه های مختلف جامعه نسبت به مطالبات به حق و مشروع خود تلاش نمایند.


 


خانواده های گروهی از زندانیان سیاسی تبعیدی به زندان گوهردشت کرج، با ارسال نامه ای سرگشاده به دادستان تهران، در آستانه فرا رسیدن ولادت امام اول شیعیان و روز پدر، از رنجی که در این مدت (بعد از انتخابات ریاست جمهوری) متحمل شده سخن گفته و از وی تقاضا کرده اند که با توجه به نزدیک شدن به این روز بزرگ، شرایطی را فراهم کنند تا زندانیان سیاسی این زندان به نزد خانواده هایشان برگردند و حداقل در روز ولادت حضرت علی، پس از یک سال حبس ناعادلانه نزد خانواده هایشان برگردند .

به گزارش سامانه خبری – تحلیلی «کلمه»، متن این نامه که توسط خانواده های مسعود باستانی، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، داود سلیمانی، رسول بداغی، مهدی محمودیان، حشمت طبرزدی، رضا رفیعی فروشانی، نگاشته و منتشر شده، به شرح زیر است :

دادستان محترم تهران
جناب آقای جعفری دولت آبادی

با سلام
یک سال از بازداشت ناعادلانه و فله ای تعداد زیادی از خدمت گزاران و فرزندان این مرز و بوم می گذرد. یک سالی که برای ما خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی پر از رنج و غم اما همراه با هم دلی و هم زبانی بود.
اکنون در آستانه ۱۳ رجب، ولادت امیر مومنان حضرت علی (ع) که عدل و داد ایشان، نه تنها برای هر مسلمان با ایمان که الگویی برای تمامی بشر و انسان های آزادی خواه است، هستیم . آرزو می کردیم که ای کاش ما هم که مسلمان شیعه هستیم، می توانستیم تنها ذره ای از این عدل علی را بچشیم .

در تمامی این مدت همواره به این اندیشیده ایم که کاش این زندانیان هم می توانستند از عدالت و حقوق مصرح در قانون اساسی و آن چه رافت اسلامی می خوانند، برخوردار شوند . هر روز امید داشتیم که بی گناهی و خیرخواهی آن ها به اثبات برسد و به خانه و نزد خانواده شان بازگردند. اما متاسفانه هر روز فشار تازه ای بر پیکرمجروح و سخت آزرده خانواده بزرگ زندانیان سیاسی وارد شد .

اکنون به جای آن که زندانیان بی گناه ما را آزاد کنند، شاهدیم که در شرایطی ویژه احکام سنگین آنها را یک به یک و حتی به صورت کاملا ناعادلانه و غیرقانونی تعدادی را به زندان رجایی شهر منتقل می کنند . انتقال این عزیزان درحالی رخ داده است که برخی از آن ها حتی بدون برگزاری دادگاه، یک سال است که در بازداشت موقتی که بی پایان به نظر می رسد به سر می برند .

دوری عزیزان و رنج پی گیری های شبانه روزی قضایی از یک سو و برخوردهای بسیار ناشایست برخی از قضات و رییس دفترهای آنان از سویی دیگرو سایر بی عدالتی های درد و آلام ما را افزایش داده است.

جناب آقای دولت آبادی
چنان که می دانید، چندی است تعدادی از زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری را به جرم های ناکرده و کاملا غیر قانونی به زندان هایی خارج از تهران انتقال داده و در کنار مجرمان عادی قرار داده اند.بدون اینکه محل سکونت آنان در این شهرها باشد .

همان طور که خود بهتر از ما می دانید تفکیک جرایم و تحمل حبس در شهر و محل وقوع جرم، از اصول آیین نامه زندان هاست اما ما شاهدیم که زندانیان سیاسی که در واقع بی گناه و مظلومانه در زندان هستند،این گونه غیر قانونی به زندانی هایی خارج از شهر برده شده اند .

جناب آقای دادستان
احکام سنگین عزیزان ما که هیچ تناسبی با عملکرد آنان ندارد کم بود، اینک باید رنج دوری مسافت را هم تحمل کنیم و از تهران و محل سکونتمان هر دوهفته یک بار به کرج و زندان رجایی شهر برویم.

ما باید ساعت ها وقت صرف کنیم تا بتوانیم برای چند دقیقه عزیزانمان را ببینیم. نمی دانیم تا چه حد از شرایط زندان رجایی شهر مطلع هستید اما باید برایتان بگوییم که ملاقات های ما باید هر دوهفته یک بار باشد، به این معنا که یک هفته مردان می توانند به ملاقات زندانی شان بروند و یک هفته زنان. زنان باید از صبح زود راه بیافتند و در جاده تهران تا کرج چندین خط مترو و تاکسی را پشت سر بگذارند تا بتوانند چند دقیقه همسر یا فرزند خود را ببینند. در صورتی که طبق گفته های رییس سازمان زندان ها هر زندانی باید هفته ای یک بار حق ملاقات داشته باشد.
از طرف دیگر مدت کم ملاقات ها و رفتارهای نامناسب برخی از کارمندان این زندان، به همراه سختی و دوری راه تاب و توان را از ما گرفته و هربار باید با چشمانی پر از اشک رجایی شهر را ترک کنیم.

آقای دادستان
در هفته اخیر در کنار این فشارها و سختی های طاقت فرسا که تعدادی از آنها را برشمردیم ظلم مضاعفی نیز بر ما رفته است که ، وظیفه خود می دانیم که شما را در جریان قرار دهیم.

ایجاد محدودیت در تلفن های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، ظلم و تبعیض جدیدی است که به فشارهای وارده بر ما افزوده است. ما که مجبوریم در ماه تنها دو بار عزیز خود را ملاقات کنیم، تماس های تلفنی آنان اندک دل خوشی برای ما بود که از طریق آن می توانستیم از سلامت عزیزانمان مطلع شویم که این اندک دلخوشی را هم تاب نیاوردند و از ما گرفتند. در صورتی که سایر زندانیان این زندان که جرایمی از قبیل قتل و قاچاق مواد مخدر دارند ، به راحتی می توانند به هر میزان که دوست دارند از تلفن استفاده کنند اما زندانیان مظلوم ما که تنها به دلیل عقیده شان در محبس گرفتار شده اند، این امکان را ندارند و تنها چند دقیقه در روز می توانند با خانواده خود صحبت کنند و شرایطشان از زندانیان عادی بدتر است.

آقای جعفری دولت آبادی
در آستانه ولادت پرسعادت حضرت علی از شما که دادستان هستید، تقاضای داد داریم. تا به این وضعیت رسیدگی کنید و اجازه ندهید که بیش از این در حق ما و عزیزان دربندمان ظلم و جفا شود.

به یاد داشته باشیم همه آنچه انجام می دهیم در پیشگاه خداوند ثبت می شود: "انا کنا نستنسخ ما کنتم تعلمون"(جاثیه-۲۹)
اگر ایمان به خدا و روز اخرت در قلوب ما نفوذ کرده باشد و تنها به زبان اسلام نیاورده باشیم" قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم…"(حجرات ۱۴)، چگونه می توانیم بنشینیم و این بی عدالتی ها را ببینیم . در حالیکه حضرت علی حتی دزدیده شدن خلخال پای زن یهودی را تاب نیاورد.

ما تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر ضمن اینکه خواستار رفع محدودیت های ایجاد شده برای عزیزان دربند مان هستیم، از شما می خواهیم، آن دسته از زندانیانی که بازجویی های آنان پایان یافته و در بلاتکلیفی به سر می برند، بتوانند از آزادی برخوردار شوند تا در محکمه ای صالح به اتهامات آنان رسیدگی شود.

همچنین از جنابعالی تقاضا داریم زندانیانی که حکم شان صادر شده اما هنوز مورد تجدیدنظر قرار نگرفته است، تبرئه شوند و کسانی که حکمشان در دادگاه تجدیدظر تایید شده و در حال اجرای حکم هستند، بتوانند حتی الامکان با استناد به بندهایی از ماده ۲۷۲ آیین دادرسی کیفری از اعاده دادرسی برخوردار شوند، در غیر این صورت از حق مرخصی استفاده کنند و بتوانند دراین روز بزرگ کنار خانواده هایشان باشند.
خانواده های باستانی، زیدآبادی، سحرخیز، سلیمانی، بداغی، محمودیان، طبرزدی، رفیعی فروشانی
والسلام

لازم به ذکر است بعد از اعتراضات صورت گرفته در بند ٣۵۰ زندان اوین توسط گروهی از زندانیان سیاسی و اقداماتی چون روزه های سیاسی زنجیره ای، ارسال نامه های سرگشاده در مورد وضعیت زندان و بازجویی ها، اعتراض به اجرای احکام اعدام پنج زندانی سیاسی در اواسط بهار امسال و همچنین اعتصاب غذاهای متناوب، مسئولان زندان اوین، به فشار بر زندانیان و تبعید آنان به بخشها و زندان های دیگر دست زدند.


 


حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی ، دبیر کل حزب اعتماد ملی عصر دیروز به دیدار خانواده طبیب سبز دربند ، دکتر علی تاجرنیا رفت.
به گزارش تحول سبز، در این دیدار آقای کروبی ضمن جویا شدن از اخرین وضعیت پرونده این عضو ارشد ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی خواستار آزادی هر چه سریعتر وی شد.
دکتر تاجرنیا رییس کمیته صیانت از آرا استان تهران مهندس موسوی بود که بلافاصله بعد از انتخابات بازداشت شد و پس از گذشت ۶ ماه به قید وثیقه آزاد شد، اما درست ۵روز قبل از برگزاری کنفرانس سالانه بین المللی دندانپزشکی که وی سمت دبیری آن را بعهده داشت و با حضور انبوه میهمانان داخلی و خارجی برگزار شد، بازداشت گردید.
در پایان این دیدار خانواده آقای تاجرنیا نماز را به اقامت حجت الاسلام کروبی اقامه کردند.


 


شورای فعالان ملی مذهبی در اعتراض به شرایط و حکم صادر شده برای احمد زیدآبادی، بیانیه‌ای با عنوان "احمد زيد آبادي را از ستم نجات دهيد" صادر کرده‌اند.
به گزارش ندای سبز آزادی، در بخشی از این بیانیه آمده است: صدور حکم بي سابقه "پنج سال حبس و شش سال تبعيد در گناباد و محروميت دائم از فعاليت‌هاي سياسي و مطبوعاتي و حتي تحليل شفاهي"، حقوق دانان، فعالان عرصه رسانه اي و تلاش گران حوزه سياسي و همه انسان‌های آزاده طرفدار حقوق بشر را با شگفتی تأسف باري روبه‌رو کرد و تأسف بارتر اين که اين حکم در دادگاه تجديد نظر هم به تایيد رسيد.

متن کامل این بیانیه که نسخه آن در اختیار جرس قرار گرفت، به شرح زیر است:

دکتر احمد زيد آبادي روزنامه نگار برجسته و فعال سياسي ملي- مذهبي در بيست و سوم خرداد ماه سال گذشته و در اولين روز پس از انتخابات رياست جمهوري، به گونه اي غير متعارف و خشن از جلوي در خانه اش دستگير و روانه زندان شد. اين نحوه دستگيري، فرزندان خردسالش که از آيفون خانه با هراس و دلهره به تماشا نشسته بودند را مدت ها در آزار روحي و رواني شديدي قرار داد.

بازداشت در سلول انفرادي به مدت 141 روز با اعتصاب غذاي 17 روزه او همراه بود. چهره تکيده اما سربلند او در نمايش شبه دادگاهي که از تلويزيون سراسري در تابستان گذشته پخش شد، بر وضعيت دشوار روزگار سپري شده زيدآبادي در زندان گواهي مي داد. انتقال او به زندان رجايي شهر و هم بند کردنش با زندانيان عادي و مجرماني که هيچ سنخيت روحي و رفتاري با وي ندارند، بخش ديگري از فشارهاي دو چنداني بود که به وي اعمال شده است. اين اعمال خلاف قانون نه تنها زنداني را زير فشار مي گذارد بلکه گستردگي آن وابستگان و به ويژه خانواده اش را هم در بر مي گيرد.

صدور حکم بي سابقه "پنج سال حبس و شش سال تبعيد در گناباد و محروميت دائم از فعاليت‌هاي سياسي و مطبوعاتي و حتي تحليل شفاهي"، حقوق دانان، فعالان عرصه رسانه اي و تلاش گران حوزه سياسي و همه انسان هاي آزاده طرفدار حقوق بشر را با شگفتي تأسف باري روبرو کرد و تأسف بارتر اين که اين حکم در دادگاه تجديد نظر هم به تائيد رسيد.

اينک اين پرسش اساسي مطرح است که آيا بين مجازاتي اين چنين سخت و فعاليت روزنامه نگاري و نيز چند سخنراني در چهار چوب فعاليت هاي سياسي مسالمت آميز در عرصه انتخابات کمترين تناسب و توازني برقرار است؟

آيا تصريحات و تاکيدات قانون اساسي به ويژه اصل مرتبط با حقوق ملت مندرج در فصل سوم، در بازداشت و ادامه حبس و محکوميت آقاي زيدآبادي مورد اعتنا قرار گرفته است؟

آيا آموزه کاربردي آيه شريفه "اذا حکمتم بين الناس ان تحکموا بالعدل" (هنگامي که بين مردم حکم مي کنيد همانا به عدالت حکم کنيد) مبني بر رعايت عدالت در هنگام صدور حکم، درباره اين روزنامه‌نگار و کنشگر سياسي، رعايت و مورد توجه صاحبان قدرت، واقع شده است؟

آيا سزاوار و قابل دفاع است که زيد آبادي به جرم داشتن نگاهي انتقادي به عملکرد حاکميت و ابراز آن به صورت شفاف در روزنامه ها و هم چنين اعتقاد به مشي مسالمت آميز درچالش هاي سياسي و هم چنين مقاومت و صبوري در زندان ، با چنان برخوردها و صدور احکامي اين چنين روبرو و حتي از حق استفاده از مرخصي نيز محروم شود؟

آيا مفهوم عدالت گستري اسلام در دستگاه قضاي اين کشور بايد چنين تفسير و کارکردي داشته باشد؟ صادرکنندگان چنين احکامي در پيشگاه خدا و مردم انسان دوست و فهيم ايران و آيندگان چه پاسخي خواهند داشت؟

پس از گذشت يک سال و پس از مجموعه ظلم هايي که به دکتر احمد زيد آبادي تحميل شده بار ديگر از دست اندرکاران پرونده هاي فعالان سياسي مي خواهيم از رويکرد ضد قانون اساسي و مغاير با حقوق بشر که در عمل نيز بارها در تاريخ ايران به شکست و بن بست رسيده، دست بردارند و احمد زيد آبادي و همه زندانيان سياسي را آزاد کنند. هم چنين از دست اندرکاران قوه قضاييه مي خواهيم بيش از اين زير نفوذ فشارهاي سياسي و امنيتي قرار نگيرند و تنها بر اساس قانون و رعايت بي طرفي کامل و عدالت حکم کنند، زيرا خداوند آگاه به اعمال ماست.

شوراي فعالان ملي مذهبي

1/4/89


 


روزنامه‌‌ها آن روز طوفانی به راه انداخته‌بودند و واقعاً وقتی آدم صبح از خواب بیدار می‌شد و روزنامه‌ها را می‌گرفت، می‌دید که چقدر خطوط در این صفحه اول روزنامه‌ها دارد مردم را گمراه می‌کند –سرمقاله‌ها و چیزهایی که گفته می‌شد- آن موقع این روزنامه حزب جمهوری با آن همه فشارهایی که رویش می‌آمد، بالاخره یک خطی ارائه می‌داد و روی آن خط کار می‌کرد.
انتخابات؛ اگر ما آن تشکیلات را نداشتیم –حال فصل دوم خطر اینجاست. ببینید، اینها را به عنوان نمونه عرض می‌کنم و الّا اینها در تاریخ هست و می‌دانید، می‌خواهیم بدانید که تطبیق بکنید- ما در انتخابات ریاست جمهوری شکست خوردیم، و عوامل شکست را هم جداگانه باید بررسی کرد، یک مرکزی لازم بود که در مقابل این شکست فکری بکند و بلافاصله مجلس مطرح شد و انتخابات مجلس مطرح شد، آنها هم خیلی حساب شده کا رخودشان را کردند، کنگره عظیمی را که دفتر هماهنگی درست کرد، و آن شکلی که راه انداختند دیدید.
آن روز مجلس شورای ملی هم در جهت انتخابات ریاست جمهوری پیش رفته بود، البته، خداوند همه چیز را می‌تواند تغییر بدهد، اما نه، بلای خداوند این است. خداوند یک برنامه ریزیهایی کرده و این مردم هستند که باید راهشان را پیدا کنند و درست عمل کنند.
در زمان پیامبر (ص) هم نبوده و در زمان علی(ع) هم نبوده و هیچ وقت این جور برنامه‌های اجباری نبوده‌است، خوب! وقتی که ما [حزب جمهوری اسلامی] دیدیم در آن یک جریان و در یک اشتباه شکست خورده‌بودیم و یا در چند اشتباه، آمدیم برنامه‌ریزی کردیم که مجلس را نجات بدهیم، اگر همان موقع این جریان وجود نداشت و این حرکت نمی‌شد، هماهنگ می‌شدند و در عمل از دفتر هماهنگی می‌آمدند، دیگر فاتحه همه چیز خوانده شده ‌بود و یک دولت آن جوری درست می‌شد و یک رئیس‌جمهوری هم که داشتند و مجلس هم که داشتند و دیگر خدا می‌داند که قدم بعدی آن چه چیزی از آب در می‌آمد.
ولی یک جریان وجود داشت که نیم بند و حتی مظلوم و تحت فشار [بود] که تلاش وسیعی شد و ما یک وقتی از خودمان برای انتخابات گذاشتیم و در گذشته مشغول کار بودیم و بنی‌صدر دنبال انتخابات ریاست جمهوری رفته بود؛ این دفعه معکوس شد، ما این دفعه رفتیم به دنبال انتخابات و برای هر شهری یک نماینده تعیین کردیم و به وسیله انتخابات شدنشان فکر کردیم، و کار کردیم، و جریان جمهوری و انقلاب و مجلس را نجات دادیم و مجلس آمد و انصافاً نقطه عظیمی شد و توانست جلوی انحراف را که خوب هم پیشرفت کرده‌بود، بگیرد، که آنها به فکر به هم زدن این جریان افتادند و باز هم خود مجلس یک تشکل بود و توانست مقاومت کند، یعنی یکی از چیزهای مهم این بود که، مجلس هم یک نوع هدایت و راهنمایی وجود داشت.
این طور بود که در مجلس نمایندگانی که همفکر و همراه بودند، در مقابل مسائل انحرافی حساس شده‌بودند و کوچکترین چیزی که اینجا مطرح می‌شد، نبضها با سرعت می‌زد و تشخیص داده می‌شد و تصمیم‌گیری می‌شد. اینها از آثار هماهنگی است. بنابراین، در جامعه اسلامی یک شبه ممکن است به وجود بیاید و بگوید که در جامعه اسلامی که رهبرهست و فتوا هست و رساله هست، وجود یک حزب چه معنایی دارد؟ و اگر حزب بخواهد روی رساله اثر و فتوا اثر بگذارد و بخواهد روی اصول دین اثر بگذارد، چگونه است؟
منبع سخنرانی: سخنرانی‌های هاشمی‌رفسنجانی – سال ۱۳۶۱ / انتشارات دفتر نشر معارف انقلاب


 


آرش صادقی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حکم قاضی پیرعباس به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام و تبلیغ علیه نظام به ۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.

لازم به ذکر است که آرش صادقی در پرونده قبلی خود محکومیت ۳ سال حبس تعلیقی را دارد که حکم جدید صادره از شعبه ۲۶ مربوط به پرونده جدید وی است که پس از دستگیری وی در اردیبهشت ماه صادر گردیده است.


 


محمد نوری زاد ، نویسنده و کارگردان دربند به مرخصی آمد.

به گزارش کلمه محمد نوری زاد که نزدیک به شش ماه زندان که بخش زیادی از آن را در انفرادی گذرانده است از زندان آزاد شد.

این آزاده دربند به دلیل چند نامه انتفادی به زندان افتاده بود. بازجوها بارها تلاش کرده بودند از وی توبه نامه بگیرند که در این زمینه ناکام بودند.

دادگاه برای مرخصی نوری زاد ۳۰۰ میلیون وثیقه تعیین کرده است.


 


متن ذیل، بیانیه صد و یک تن از فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران در اولین سالگرد حمله ی وحشیانه به پردیس این دانشگاه در 26 خرداد 88 می باشد، که به دلیل فضای ملتهب و ایجاد رعب و وحشت توسط مسئولین دانشگاه در اولین سالگرد این رویداد، با یک هفته تاخیر توسط امضاکنندگان منتشر می شود.

متن بیانیه به شرح زیر است:

یکسال از حمله ی وحشیانه ی ایادی حکومت به دانشگاه مازندران می گذرد. حمله ای که در 26 خرداد 88 بر دانشگاه ما رفت، فراموش نشدنی است. نه از آن جهت که جماعتی شمشیر و چماق به دست بر دختر و پسر دانشجو حمله بردند و یک ماه فضای ارعاب و وحشت را نه تنها در خانواده های این دانشجویان، که در کل پهنه سبز استان مازندران گستراندند؛ بلکه از آن جهت که دانشجویان مظلومی که آن روز کتک خوردند، زخمی شدند، و به مرگ تهدید شدند، هنوز درگیر تاوان آزادیخواهی شان هستند. از آن روز تاکنون، بیش از صد نفر از دانشجویان آسیب دیده ی آن روز به زندان دستگاه سرکوب افتاده اند، بیش از بیست تن از آنان در راهروهای دادگستری مازندران، سرگردان حکم زندان، و شلاق و محرومیت از تحصیل اند و بیش از پنجاه تن از همین دانشجویان آسیب دیده، پشت درب کمیته انضباطی دانشگاه مازندران و رییس این دانشگاه، حکم انضباطی می گیرند. و ما در عجبیم از این وقاحت سیستماتیک! از این جنایتی که بر دو هزار دانشجوی متحصن در آن روز رفت و از صدر تا ذیل این قوم ظالم ِحاکم نه تنها آن را محکوم نکردند که در حمایت از آن، تمام دانشجویان مضروب آن روز را به اخلال در نظم عمومی یا اقدام علیه امنیت ملی متهم کردند. امنیت ملی ای که با تجمع دو هزار نفر در پردیس دانشگاه مازندران در شهرستان بابلسر به خطر افتاد!
فراموش نمی کنیم که در تجمع آن روز که برای فریاد زدن «رای مان را پس خواهیم گرفت» و اعتراض به بازداشت همکلاسی مان بود، ما دانشجویان هیچ خشونتی اعمال نکردیم. ما در آن دو روز به سازوکاری اعتراض کردیم که در بالادست رای ملت را می دزدد و در پایین دست به مامور حراست یک دانشگاه اجازه ی توهین و حمله به دانشجوی آزادیخواه را می دهد. به سیستمی معترض بودیم که نه فقط استبداد را تئوریزه می کند که وقاحت را به رکوردی تاریخی می رساند؛ دختران ایران زمین را مقابل دوربین جهان می زند و می کشد. ما در همان 26 خرداد دانشگاه مازندران کم ندیدیم که در آرامش ما دانشجویان چه تعداد از دخترانی که حتی در اعتراض ما شرکت هم نداشتند، هنگام خروج از دانشگاه مورد هجوم قوم سفله ی شمشیر و چماق به دست افتادند. ما خوب و به صرافت می دانیم، هنگامی که حکومتی برای حفظ خود، چوب و چماق به دست عمالش داد تا بر سر زنان و مردان ملتی بکوبند، باید آماده شد؛ باید آماده شد که اینان به آخر خط رسیده اند و آماده باشیم و هوشیار که ناکسانی دیگر بر ملتی پرتاریخ و شکوه حاکم نشوند.
ما امضاکنندگان این بیانیه، که فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران در حداقل دو سال اخیر بوده ایم، در این بیانیه ضمن محکوم کردن و اعلام انزجار نسبت به جنایتی که در 26خرداد 88 بر دانشجویان دانشگاه مازندران رفت، و در کوران خبری خرداد 88 در میان بسیاری جنایات دیگر حکومت گم شد، خواستار محاکمه ی تمامی مسئولین این جنایت سیستماتیک علیه گروهی از فعالین سیاسی یک کشور هستیم. از آنجا که اعتقاد واثق داریم که به زودی این بلبشوی ظالمان بر میهن مان رفتنی است، اسامی آن دسته از مسئولینی را که در جنایت 26خرداد دانشگاه مازندران نقش داشتند اعلام می کنیم تا با ثبت در تاریخ به زودی مورد استفاده ی محاکم قضایی عادلانه و ملت-نهاد قرار گیرند:
ما اعلام می کنیم که رییس نیروی انتظامی استان و رییس این نیرو در شهرستان، رییس سپاه در شهرستان بابلسر، سرهنگ عباسی رییس بسیج دانشجویی ، ابوالقاسم علیزاده ریاست دانشگاه مازندران ، حلیمی رییس وقت حراست کل دانشگاه مازندران ، مرتضی علویان معاون دانشجویی و رییس کمیته انضباطی دانشگاه ، حسین مولایی رییس حراست پردیس دانشگاه، و مهدی جلودار رییس وقت انتظامات دانشگاه کسانی بودند که تحت حمایت کامل مسئولین و نیروهای امنیتی اطلاعاتی استان در آن روز با پشتیبانی از چماق به دستان و فراهم کردن زمینه ضرب و شتم دانشجویان باعث رخداد جنایتی علیه دانشگاه شدند. حمایت مسئولین امنیتی و اطلاعاتی تا بدانجا رسید که حدود صد نفر از دانشجویان همان شب را در بازداشت و شکنجه مضاعف گذراندند. علاوه بر مسئولین فوق، قاضی سیفی دادستان بابلسر، معاون وی قاضی عمونیا، و قاضی رضانیا رییس شعبه 101 دادگاه عمومی شهرستان بابلسر با محکوم کردن دانشجویان مضروب و بازداشت شده به اخلال در نظم عمومی، تمام سعی شان را کردند تا این جنایت سیستماتیک فراموش شود و نیروهای وظیفه شناس حکومت که خوب می دانند چه گونه چماق بر سر جوانان بکوبند از پرونده دادخواهی حذف شوند.
ما امضاکنندگان این بیانیه، با معرفی افراد مذکور سعی در اعلام این نکته داریم که جنایتی که بر دانشگاه مان رفت، در اثر یک اشتباه نبود؛ برنامه ای بود برای سرکوب که هنوز فاز سومش توسط دادگستری استان در حال پیگیری است.
ما، مطمئنیم که جنبش سبز ملت ایران به زودی پیروز خواهد شد و نه تنها این آقایان (با ذکر تمامی جنایاتی که مرتکب شده اند) که تمامی آنهایی که در این حکومت اسلامی، چشم بر انسانیت فروبستند و به انسان ها ظلم کردند، به طور عادلانه و انسانی محاکمه خواهند شد.
پیشاپیش هرگونه سو استفاده از این بیانیه ی مدنی توسط سازمان ها و گروه های سیاسی داخل و خارج از کشور و به ویژه استفاده از آن علیه مصالح ملی را محکوم کرده و از آن برائت می جوییم.

فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران
امضاکنندگان بیانیه (به ترتیب حروف الفبا):
علی آدینه وند – مصطفی آرمان فر – آرنوش ازرحیمی – احسان احسانی – پویان احمدی – - محمد اصغریان – ایراندخت اکبرزاده - منا الهی – سیاوش امجدی - کاوه بابایی – عبدالله بابلی نیا - دانیال بارز نیا – محمود بالا بندی – حسین باقری – رحیم بهادری - یاسمن پاشا زانوسی – مهدی پیغان – مازیار پاینده پور – فاطمه تاری - جمال توت آغاجی – رقیه توحیدیان - مریم توکلی- صابر تیموری – یوسف جعفری – یونس جهانشیر- زینب حسن پور – مینا حسن پور- حسین حسن تبار- زهرا حسینی - محسن حسینی – میلاد حسینی کشتان – روشنک خرمرودی - صادق حکیم زاده - شاهین داداش پور – لیلی دانشور- مهدی داودیان – کامبیز دل آویز- مرتضی دهباشی – حمید دهقان - اشکان ذهابیان – پروانه رحمانی – فرشته رحمتی – هنگامه رضایی – سیاوش رضائیان – محمد رمضانی - شهاب رئیسی- مهناز روشن زاده – امیرزهرابی – میلاد سالاری – عارف سلیمانی – سودابه سعیدی – وحید شاهینی – میلاد شعبانی – رسول شیری – سیاوش صفوی – کبریا طاهری – فاطمه عالی شوندی - علی عباسی – رضا عرب – حمید عزیزی – مهدیه علیجانی – امیر حسین علی نژاد – فرشته عمران زاده– بهنام فرازمند – نیلوفر فرمانلو – ایمان قریب - امیر حسین قضوهی – لیلا کفاشیان - علیرضا کیانی – مهرک کیائیان – محمد گرجی – دانیال گلچهره – عزیز ماراماهی - منا مجیدی پور – نرگس محمدپور- سعید محمدنژاد - مجید محمدی – مرتضی محمدی – مهرداد محمدی – میثم محمدی – مهدی محمدی تکدام – سعید محمود ثانی – محمد محمودی – صفورا مشایخی - مریم مطهری – شهاب الدین معافی مدنی – مهدی منیرنژاد – رضوان مهدویان – جواد میر آقا زاده – کمیل میزاآقاپور – فریبا میری - علیرضا نجف آبادی – مختار نجفی – محسن نجفی خواه – علی نظری – هومن نعمتی – مصطفی هدایت نژاد - حسن همتی - علی اکبر یاغی تبار- رحمان یعقوبی .


 


روزنامه جمهوری اسلامی با انتقاد شدید از «کوچه بازاری» کردن مخالفت‌ها با وقف دانشگاه آزاد، تاکید کرد:« این افراد بدانند كه سوءاستفاده از افكار عمومی برای به كرسی نشاندن مقاصد سیاسی تابحال هیچكس را به ساحل آرامش نرسانده است.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود که طبق معمول، تحلیل سیاسی هفته است، نوشت:« موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد در این هفته به سوژه‌ای سیاسی و كشمكشی غوغاسالارانه در كشور تبدیل شد. مجلس شورای اسلامی در راستای وظیفه قانونگذاری و نظارتی خود مصوبه‌ای ارائه كرد كه وقف اموال مراكز آموزش عالی غیردولتی بلامانع باشد اما گروهی كه به دنبال تسخیر سنگر به سنگر مراكز قدرت و نهادهای علمی و اقتصادی كشور هستند، با برخوردهای خشن و اهانت‌آمیز نسبت به نهادها و قوای كشور، زمینه را برای دامن زدن به اختلافات و خارج كردن نبض تصمیم‌گیریها از كنترل مراكز قانونی فراهم كرده و تلاش نمودند اراده خود را از مجاری غیرقانونی و از مسیر شعارهای كف خیابانی به كرسی بنشانند.»

این روزنامه اصولگرا تاکید کرد:«صرفنظر از اینكه سرانجام موضوع دانشگاه آزاد - كه اكنون به یك مسأله ملی تبدیل شده - چگونه و در كجا حل و فصل شود، این نكته اساسی باید مورد توجه مسئولین نظام و دلسوزان انقلاب قرار گیرد كه اختلافات را از مسیر قانونی مورد رسیدگی قرار دهند و از كشاندن آن به سطح افكار عمومی و كوچه‌بازاری كردن آن خودداری كنند و بدانند كه سوءاستفاده از افكار عمومی برای به كرسی نشاندن مقاصد سیاسی تابحال هیچكس را به ساحل آرامش نرسانده است. پرواضح است كه دامن زدن به كشمكش‌های سیاسی داخلی و دمیدن در آتش‌افروزیهای جناحی برنده‌ای نخواهد داشت و دود آن قطعا به چشم مردمی خواهد رفت كه اكنون در سطح جهانی با دشمنان دندان تیز كرده و تجهیز شده‌ای مواجه است كه برای ضربه زدن به اساس انقلاب و موجودیت نظام از هیچ توطئه و ترفندی غافل نیستند.»

جمهوری اسلامی که نزدیک به مقام معظم رهبری است، خاطر نشان کرد:« بر همین اساس و با توجه به اوضاع خطیر كنونی كشور و دشمنی‌های بین‌المللی علیه نظام، رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز با اساتید بسیجی با تأكید بر نیاز مبرم به حفظ وحدت عمومی در سطوح مختلف جامعه فرمودند: "من با سخن، حركت و نوشتاری كه موجب انشقاق و شكاف می‌شود موافق نیستم، حتی اگر با انگیزه صادقانه باشد." ایشان مردم و مسئولین را به اتحاد كلمه فراخوانده و تفرقه‌افكنی را سم مهلكی برای انقلاب دانستند.»


 


فرمانده سپاه حضرت ولیعصر(عج) استان خوزستان در نامه‌ای به دبیر مجمع نمایندگان استان خوزستان با انتقاد از موافقت نمایندگان ملت با وقف دانشگاه آزاد، تاکید کرد که این مصوبه موجب نگرانی شدید امت حزب‌الله و بخصوص بسیجیان شده است.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، سرتیب دوم پاسدار حسن شاهوارپور در این نامه نوشته است:«احتراما همانطور که استحضار دارید انقلاب اسلامی به برکت عنایت خداوند متعال، پشتوانه عظیم امت حزب الله و رهبری امام خمینی(ره) با شهادت عزیزان این مرز و بوم محقق گردید.لذا اولویت حرکت انقلاب اسلامی مبارزه با زیاده خواهی و فرصت طلبان و عوامل استکبار جهانی بود که همه آن آثار شوم با هزینه بسیار سنگین از صحنه مملکت محو گردد و مردم ما خوشحال و امیدوار از اینکه مسئولین نظام از قشر محروم و جنس این امت بوده و هرگز فضا را برای توسعه طلبی فرصت طلبان فراهم نمی‌کنند.»

این فرمانده سپاه ادامه داد:« اما به مرور زمان عده‌ای خود را میراث دار و میراث خوار این مردم زجر کشیده دانسته و از هر تلاش برای تعدی به اموال مردم فروگذار نیستند؛ اکنون که شما عزیزان به عنوان نمایندگان مردم خوزستان مورد اعتماد اکثریت مردم قرار گرفته و در نمایندگی مجلس قرار دارید به عنوان وکیل الرعایا در دفاع از حق مظلومین در مملکت امام زمان دریغ ننموده و مدافع حقوق مردم باشید.»

سردار شاهوارپور خاطر نشان کرد:«از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق شما عزیزان از دلسوزان و بسیجیان بی‌نام نشان بوده‌اید انتظار می‌ر فت در خصوص وقف دانشگاه آزاد به عده‌ای خاص از حق مردم دفاع می‌شد و اینگونه مصوبه‌ای پیش نمی‌آمد، وقف دانشگاه آزاد به زیاده خواهان که نسل اندرنسل از منافع آن متنعم می‌شود احجاف نابخشودنی در حق شهدایی است که هنوز پیکر آنها در میادین مین باقی مانده و چشم مادران داغدار در انتظار دیدار همچنان منتظر است و بعضا در فراق انتظار مرده‌اند به هر حال محوریت بعضی از نمایندگان استان در خصوص طرح این مصوبه موجب نگرانی شدید امت حزب الله و بخصوص بسیجیان شده و انتظار می‌رود نسبت به بازپس گیری آن اقدام شود.»


 


بنابر گزارش‌های دریافتی، ۳۵ دانشجوی دیگر دانشگاه بین‌المللی قزوین نیز با احکام سنگین از سوی کمیته انضباطی دانشگاه مواجه شده‌اند.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، هنوز از جزییات این احکام اطلاعی در دست نیست. این احکام در حالی صادر شده که از خرداد ماه سال گذشته تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه، با احکام محرومیت از تحصیل مواجه شده و تعدادی دیگر بازداشت و با حکم‌های سنگین حبس روبه‌رو شده‌اند.

پس از خرداد سال گذشته، چهار تن از اساتید و پنج تن از دانشجویان این دانشگاه بازداشت شدند. به نظر می‌رسد این بازداشت‌ها به دلیل تجمع‌های اعتراضی دانشجویان در پی انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و کشته‌شدن معترضین صورت گرفته باشد.

ارسلان ابدی، دانشجوی رشته عمران این دانشگاه که از عاشورای سال ۸۸ تا کنون در زندان اوین به سر می‌برد نیز پس از برائت از اتهام محاربه در دادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی به ۹ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد. فرهاد فتحی، دبیر تشکل اصلاح‌طلب این دانشگاه نیز در آستانه ۲۲ خرداد بازداشت و با قرار کفالت آزاد شد. لازم به ذکر است پیش‌تر، با تشکل اصلاح‌طلب این دانشگاه برخورد شده بود.

۳۵ حکم انضباطی جدید برای دانشجویان این دانشگاه، در حالی صادر شده که به تازگی ۳۴ تن از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شده بودند. اسامی برخی از دانشجویان این دانشگاه که در یک سال گذشته، با حکم کمیته انضباطی روبرو و از تحصیل محروم شده‌اند به این شرح است: حامد هنرخواه، پیام حیدر قزوینی، فرزام معینی، فرشید آذرنیوش، سعید سکاکیان، فرهاد کیاشمشکی، محمدرضا آقایاری، دانیال کرانیان و سید روح‌الله ترابی.


 


اکبر اجدادی ،از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ،دیروز بعد از تحمل یکسال حبس از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.
اکبر اجدادی ،فروشنده یک مغازه و یکی از معترضان ساده به نتایج انتخابات بود که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.وی اکنون به صورت مشروط آزاد شده است.
به گزارش کلمه ، دادستانی تهران، فروردین ماه امسال به خانواده اکبر اجدادی اعلام کرده بود که فرزندشان با تامین وثیقه دویست میلیون تومانی ، می تواند برای یک هفته به مرخصی بیاید.
خانواده اجدادی که از قشرمحروم جامعه هستند، در جنوب شهر تهران و درخانه اجاره ای زندگی می کنند. پدر اکبر اجدادی یک کارگر ساده است که در واپسین روزهای زمستان سال پیش از کار بیکار شد و نه فقط امکان تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی را نداشت که حتی توان تامین وثیقه ای بسیار کمتر از این را هم نداشت .به همین دلیل اکبر اجدادی در یکسال گذشته نتوانست از امکان مرخصی استفاده کند.
مهدیه ،خواهر یازده ساله اجدادی پیش از این در نامه ای خطاب به دادستان تهران نوشته بود:
"من خواهر اکبر اجدادی هستم که بسیار به برادرم وابسته ام و او را دوست دارم. آقای دادستان برادر من بی گناه است و کاری نکرده. آقای دادستان برادر من کارگر یک مغازه بقالی است .از ساعت ۶ صبح مغازه را باز می کرده و ۱۲ شب می بسته .
آخه این انصافه؟ برادر من هیچ وقت علیه امنیت کشور کاری انجام نمی دهد و بی گناه است. از شما خواهش می کنم برادر من را به آغوش خانواده برگردانید. پدر من بیسواد است و مادرم هم سواد ندارد. پدرم نگهبان پارک بود. سال گذشته او را اخراج کردند. می گفتند کارگرها زیادند. برادر م تنها نان آور ما بود . "


 


سید حسین مرعشی دقایقی پیش به مرخصی آمد.
به گزارش تحول سبز، سید حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران دقایقی پیش به مرخصی یک هفته ای آمد.
وی که چند روز مانده به تحویل سال نو برای گذراندن محکومیت یک ساله عازم زندان شد، در اخرین روزهای سال ۸۸ برای مرخصی و با قید وثیقه ازاد شد و روز ۱۴ فروردین و همزمان با تولد نوه اش مجددا به زندان بازگشت.


 


زندانیان سیاسی بند های هفت و هشت زندان اوین در وضعیت بسیار نامناسبی به سر می برند .بندهایی که به اندرزگاه معروف هستند شرایط نامناسب این بندها موجب گلایه تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی هم شده است .
به گزارش کلمه ، وضعیت بهداشتی این بند ها بسیار نامناسب است و به قدری جمعیت در آن زیاد شده که زندانیان تا دم سلولها نیز بر زمین می خوابند . مادر یکی از زندانیان سیاسی می گوید : الان پسرم پنج ماه است که در اندرزگاه هفت به سر می برد اما چه اکنون که تابستان است و چه در زمستان همیشه از آب سرد برای حمام کردن استفاده کرده است .چون همیشه گاز این بخش از زندان قطع است.
او همچنین از وضعیت بد تغذیه زندانیان این بند گفت و افزود :" پسرم و دیگر زندانیان سیاسی دچار سو تغذیه شده اند . یک روز غذایشان پلوسفید با رب است و روز دیگر برنج سفید وسیب زمینی سرخ کرده آن هم با کیفیت نامناسب . فروشگاه زندان هم یا همیشه تعطیل است یا مواد زیادی برای فروش ندارد و مسولان زندان هم که هیچ خوراکی از ما نمی پذیرند .
خانواده های زندانیان می گویند :حالا که مسوولان زندان حاضر نیستند غذای مناسب و میوه برای فرزندان ما فراهم کنند ،لااقل اجازه بدهند که آنها با پول خودشان خرید کنند .چرا فروشگاه های زندان همیشه خالی از مواد غذایی مناسب و میوه و سبزی است و چرا در فروشگاه زندان گوشت به فروش نمی رسد؟
به گفته زندانیان سیاسی ،فروشگاههای زندان به قدری میوه کم عرضه می کنند که برای فروش آن به ناچار دست به قرعه کشی می زنند .براساس این قرعه کشی ها معمولا سهمیه هر زندانی برای یکماه یک سیب و یا یک گوجه فرنگی تعیین می شود
این در حالی است که زندانیان سیاسی زندان اوین هیچ گونه دسترسی هم به میوه ندارند و این کمبود ویتامین طی ماهها و سالها بیمارشان کرده است . فروشگاه زندان از فروحتن میوه خودداری می کند .این شرایط در بند ۳۵۰ و زندانی رجایی شهر نیز برای زندانیان سیاسی مشابه است.
گاز این بند نیز از مدتها قطع است و تهویه مناسبی نیز در این بندها وجود ندارد بنابراین زندانیان سیاسی به سختی روزگار می گذرانند .
خانواده های زندانیان سیاسی این بند از دادستان تهران تقاضا دارند به این دو بند برود و وضعیت اسف بار رفاهی ، بهداشتی زندانیان را از نزدیک ببیند .
در بند هفت و هشت زندان اوین،عرب مازار از مشاوران میر حسین موسوی و همچنین محسن میردامادی دبیر کل جبهه مشارکت ، حسین مرعشی ،عبدالله مومنی فعال دانشجویی و مهدی مرتضی پور از زندانیان گمنام پس از انتخابات و تعداد دیگری از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند .


 


قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میرحسین موسوی، هم به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی دی ماه سال گذشته، یک روز پس ازعاشورا، بازداشت شده بود. وی دیروز به همراه علیرضا بهشتی شیرازی، دیگر مشاور میرحسین موسوی به این بند منتقل شده بود
بند ۳۵۰ زندان اوین بارها به دلیل شرایط نامساعدش در خبرها مطرح شده و زندانیان سیاسی و خانواده هایشان مکررا از کمبود امکانات بهداشتی، وضعیت بد تغذیه و دشواری برقراری تماس شکایت کرده اند.
دو ماه پیشتر جمعی از خانواده های زندانیانی که در این بند محبوسند نامه ای مفصل به چند مرجع نوشتند و ضمن گزارش وضعیت تکان دهنده این بند و برخوردهایی که با زندانیان می شود، از مراجع خواستند نماینده های شان را به اوین بفرستند تا از نزدیک اوضاع را ببینند.
آخرین گزارش ها اما حاکی است، نماینده دادستان و رییس زندان با حضور در بند ۳۵۰ و نظارت بر ساخت و ساز دستور پیگیری اوضاع را صادر کرده ،اما همچنان بنایی در این بند ادامه دارد و زندانیان این بند همچنان با مشکلات مختلفی از جمله کمبود جا ،به هم ریختگی بند ، کمیت و کیفیت غذا، امکانات پزشکی و دارویی و مساله کمبود تماس تلفنی با بیرون از زندان روبرو هستند.


 


حمیدرضا جلایی‌پور، امروز در مراسم تولد همسر محمدرضا جلایی‌پور، فرزند زندانی‌اش، به بیان ظلم و ستم‌هایی که در یک سال گذشته به پسر و عروس‌اش رفته پرداخت و آن را نمونه‌ای از رفتار با نخبگان زندانی می‌داند. چکیدۀاین سخنرانی به شرح زیر است.

باسمه تعالی

برخوردهای لجوجانه با نخبگانِ جوان، متعهد و مسلمان کشور

اول اینکه تولد فاطمه شمس را تبریک می‌گویم. امیدوارم خداوند به او همچنان صبر و استقامت عطا بفرماید تا به رغم انتظار دردمندانه‌ای که به خاطر دوری از همسرش در این یک سال تحمل کرده، بتواند محکم به تحصیلاتش ادامه بدهد.

دوم اینکه از حضار گرامی که عنایت نموده به رغم گرمای هوا و ترافیک در این مناسبت باشکوه شرکت کرده‌اند، از صمیم قلب تشکر می‌کنم. شک نکنید همدردیِ شما با خانوادۀ زندانیان تسلی بخش و امیدآفرین است.

سوم اینکه اجازه بدهید قبل از ورود به بحث به این سؤال جواب بدهم که چرا تمرکز بحثم روی نقض حقوق محمدرضا و فاطمه و پیامدهای آن است. به خاطر اینکه اولاً در یک سال گذشته من شاهد ظلمی که به آن‌ها شده بوده‌ام و دقیقاً می‌توانم به صورت مستند توضیح بدهم و ثانیاً اغلب زندانیان سیاسی یک سال گذشته از افراد نخبة این کشورهستند (یکی از جوانان نخبة کشور که هشت‌ماه در زندان بود، پس از آزادی برای من تعریف می‌کرد که معدّل تحصیلی بچه‌های زندان در بندی که او بوده فوق‌لیسانس بوده است). لذا صحبتی که من راجع‌به نقض حقوق محمدرضا می‌کنم یک نمونه از وضع همه نخبگان زندانی در اوین است. وقتی من اسم محمدرضا را می‌آورم شما به همه زندانیان و خانواده‌های آن‌ها خصوصاً زندانیان بی‌نام و نشان فکر کنید و با آن‌ها همدردی داشته باشید. همین‌جا از همه دوستان تقاضا دارم در خاتمه هر نماز آزادی همة آن‌ها را از خداوند مهربان مسألت کنند. انشاالله.

1. شما می‌دانید در جریان انتخابات خرداد 88 محمدرضا در جمع بچه‌های موسوم به موج سوم فعال بود و پس از انتخابات به جای اینکه از این جوانان نخبه، متعهد و مسلمان کشور تشکر کنند، آن‌ها را تهدید و محمدرضا را دستگیر کردند. پس از سه ماه زندان و انفرادی بالاخره او را آزاد کردند. او از زمانی که آزاد شد تقریباً به مدت 8 ماه در راهروهای دادگستری پیگر کار قضایی‌اش بود تا بتواند پاسپورتش را پس بگیرد و به همسرش بپیوندد و تحصیلش را ادامه دهد. خوشبختانه پس از هفت ماه، دادسرای دادگاه شعبه چهار دادگاه انقلاب برای پروندة او منع تعقیب صادر و قرار وثیقه دویست ملیونی او را آزاد کرد و پس از این از سوی دادسرای انقلاب نامة تحویل گذرنامه‌اش نیز صادر شد و محمدرضا خوشحال شد که می‌تواند هرچه زودتر به خانوادة خود ملحق شود. در طول این مدت محمدرضا شب‌ها درس می‌خواند و روزها هم استراحت می‌کردو در طول این مدت نیز هر وقت کارشناس وزارت اطلاعات زنگ می‌زد او در خانه بود. حالا شما به شیرین کاری آقایان از این به بعد توجه کنید.

2. در بعدازظهر روزی که در دادگاه انقلاب نامة تحویل گذرنامه صادر شد (25/3/89)، کارشناس او (آقای احمدی) از وزارتخانه زنگ زد و گفت: محمدرضا بیا نزدیک وزارتخانه تا خودم پاسپورتت را بدهم. وقتی محمدرضا برای گرفتن پاسپورت مراجعه کرد پس از سلام با آقای احمدی پنج نفر مأموران وزارت او را دستگیر و در ساعت 2 بعدازظهر برای تفتیش خانه، به حریم خانة من، که بیشتر از دو ساعت طول کشید، تعرض کردند. نکته‌ای که در اینجا قابل ذکر است این است که آن آقای بازجو چرا باید دروغ بگوید؟ مگر محمدرضا در طول هشت ماه گذشته، خصوصاً در پانزده روز قبل از بازداشت، هر روز در دادسرای انقلاب نبود، چرا در همان‌جا دستگیرش نکردند؟ مگر هر وقت کارشناس او تلفن می‌کرد او به وزارت اطلاعات مراجعه نمی‌کرد؟ ما نفهمیدیم این دروغ برای چه بود؟ ولی می‌دانیم در شکنجه سفید که عمدتاً میراث و تجربه بلوک شرق است یکی از شکنجه‌های معمول، اعمال همین دروغ‌ها و بازی کردن با احساسات عمیق زندانی است.

3. مأموران وزارت وقتی به حریم خانة من تعرض کردند می‌بایست وسایل شخصی محمدرضا را بازدید می‌کردند ولی تمامی خانه و زندگی من را وارسی و فیلمبرداری کردند. حتی پنج مأمور مرد اتاق خواب من و لباس‌های همسر من را بازدید کردند و از وارسی وسایل و محل عکس‌های جنازه‌های تکه‌تکه شدة سه برادر شهیدم فروگذار نکردند. پسر کوچک‌تر من که روز بعد امتحان داشت به مدت هشت ساعت به خاطر این تعرض وحشت کرده بود و به خاطر محمدرضا گریه می‌کرد و فشار خون همسرم پایین افتاد و از حال رفت. مأموران وزات برای دستگیری و بازدید وسایل محمدرضا آمده بودند ولی کامپیوتر من و دفتر تلفن خانه ما را به همراه خود بردند. شما می‌دانید مهم‌ترین وسیله یک عضو هیئت علمی، خصوصاً در تابستان‌ها، کامپیوتر اوست ولی آن‌ها بدون هرگونه دغدغه شرعی، قانونی و اخلاقی آن را با خود بردند. ظریف اینکه متن نوشته تبریک سید محمد خاتمی به مناسبت سالروز تولد محمدرضا را با خود بردند. متأسفانه همه اعضای فامیل و دوستان من از این کار سخیف تعجب کرده و متأسف شدند که کار این کشور به کجا رسیده است. قطعاً اگر شِمر به محمدرضا تبریک گفته بود، متن نوشته او را با خود نمی‌بردند!

4- الآن ده روز است که از دستگیری محمدرضا و تعرض به حریم خانوادۀ ما می‌گذرد. من پیگیری‌های زیادی کرده‌ام ولی هنوز نمی‌دانم محمدرضا کجا است، جرمش چیست و وسائل کارم کجاست؟ ظاهراً آقای حیدری بازپرس جوان دادگاه انقلاب مشهد، حکم دستگیری محمدرضا را داده، او قول داده بود که پنج روز پیش با آوردن محمدرضا به مشهد تکلیف او را روشن کند. ولی ظاهراً وی فقط حکم دستگیری داده و هیچ نفوذی روی کارشناس وزارت ندارد و محمدرضا همچنان در سلول انفرادی است. ظاهراً این کارشناس وزارت می‌تواند تا هر وقت دلشان بخواهد محمدرضا را نگه دارد و آقای حیدری هم تلفن ما را جواب نمی‌دهد. گویا آقایان قصد دارند دوباره ابهت و عظمت اوین را به نخبگان این کشور نشان دهند و هیبت از دست رفته آن را بازگردانند. خلاصه الآن ده روز است که می‌گذرد اما هیچ مقام و نهادی پاسخگوی ما نیست. حالا شما حدس بزنید با خانواده‌های بی‌دست و پایِ مظلومِ زندانیِ سیاسی چه می‌کنند.

5- چرا کارشناس وزارت به قاضی پروندۀ محمدرضا مراجعه نکرد تا قاضی پرونده قرار منع تعقیب صادر نکند؟ چرا کارشناس وزارت محمدرضا را در همان دادسرای انقلاب دستگیر نکرد؟ چرا باید به حریم خانواده زندانی تعرض کنند؟ جواب من به این سؤالات این است که در شرایط فعلی که خیلی از کارشناسان پخته و صاحب تجربه وزارت بازنشسته شده یا به حاشیه رانده شده‌اند.، بعضی از کارشناسان جوان احساس قدرت می‌کنند و فکر می‌کنند هر کاری را که تشخیص بدهند می‌توانند اجرا کنند. همین کارشناس محمدرضا یک ماه قبل او را احضار کرده بود او را تهدید کرده بود که اگر همسرت (فاطمه شمس) به تهران نیاید، تو خواهی دید که چگونه بیچاره‌ات می‌کنیم. شما دیدید در همین مدت خواهر خانم محمدرضا (زهرا شمس) را به مدت بیست و یک روز در سلول انفرادی مشهد دستگیر کردند. (شما می‌دانید پدر و مادر فاظمه دو قاضی متدین، محترم و با تجربۀ شهر مشهد هستند و جمعاً شصت سال برای نظام جمهوری اسلامی جوانی خود را گذاشته‌اند و حالا با انفرادی کردن دخترانشان پاداش می‌گیرند) و حالا هم همین کارشناس کار خود را کرد و با اینکه برای محمدرضا قرار منع تعقیب صادر شده بود، حرف خود را به کرسی نشاند و محمدرضا را دستگیر کرد. تا اینجوری اولاً قدرت خود را به خانواده‌ها نشان بدهند، ثانیاً تا ظاهراً من به عنوان عضو حزب مشارکت حساب کا رخود را بکنم ثالثاً با گشتن خانه یک چیزی درست کنند تا بتوانند همچنان محمدرضا را در انفرادی و زندان نگه دارند. شما حالا این رفتارهای غیر کارشناسی و غیر اخلاقی را مقایسه کنید با عملکرد وزین وزارت اطلاعات در دوره دوم آقای خاتمی. من معتقدم در سال‌های اخیر فقط اقتصاد، روابط خارجی و مدیریت سیاسی کشور نیست که ضربه خورده است، بلکه عده‌ای با اعتبار کارشناسی وزارت اطلاعات نیز بازی می‌کنند.

6- شما می‌توانید حدس بزنید الآن محمدرضا در چه وضعیتی است؟ شما اگر با زندانیان آزاد شده در این یکسال صحبت کرده‌باشید پاسخ به این سؤال سخت نیست. الآن باید اینگونه تصور کنیم که اولاً او را به انفرادی انداخته‌اند تا بالاخره بشکند (چون قبلاً کارشناس گفته بود آدمت می‌کنم). ثانیاً کارشناسان جوان را به سراغ این نخبگان می‌فرستند تا با ده‌ها ساعت بازجویی کار یاد بگیرند و از طرفی روح زندانی را با بازجویی‌های مداوم خسته کنند. نکته نگران کننده این است که بازجویان جدید جوان هستند و کم تجربه و جویای نام و ما نگران هستیم اینها برای اینکه خود را در پیش مقامات بالای خود موفق نشان بدهند دست به «شیرین کاری‌هایی» بزنند. ببینید اگر کارشناس محمدرضا معتقد به شیرین کاری نبود به جای اینکه به محمدرضا دروغ بگوید و یا به خانۀ من تعرض کند در همان دادسرای انقلاب می‌توانستند محمدرضا را نگه دارند در همانجا از او سؤال کنند و اینگونه به او قدرت نمایی نمی‌کردند و برای دومین بار لازم نبود به حریم خانوادۀ شهدا تعرض کنند.

7- حالا این نقض حقوق شهروندان و خصوصاً نخبگان متعهد و جوان کشور ما چه پیامدی دارد؟ اجازه بدهید به سه مورد آن اشاره کنم. اول اینکه نخبگان جوان غیر سیاسی را سیاسی می‌کنند. شما همه فاطمه را می‌شناسید. او از نخبگان جوانی است که مدال نقره المپیاد را گرفته، فارغ التحصیل ممتاز دانشگاه تهران در رشته جامعه‌شناسی است، شاعر و نویسندۀ عمیق، پراحساس و عاطفه‌ای است، ولی شما همه می‌دانید فاطمه شمس هیچ وقت یک فعال سیاسی نبود. او همیشه سرش در کتاب و خصوصاً در منابع ادبی بود. ببینید از پیامدهای این ظلم‌هایی که می‌کنند این است که یک دانشجوی نخبه‌ای مثل فاطمه بجای اینکه راجع به قیصر امین‌پور (شاعر مورد علاقه‌اش) بنویسد راجع به شوهرش و امثال او می‌نویسد و قلب و روح صدها بلکه هزاران نفر تحت تأثیر نوشته‌های او است. کارشناس مربوطه به جای اینکه بگذارد قانون اجرا شود و محمدرضا به سر درس و خانواده‌اش برگردد با دستگیریِ همراه با دروغ، روح فاطمه را جریحه‌دار می‌کند. خدایا شما شاهد باش چگونه دارند کشورداری می‌کنند و تقریباً قضات قوۀ قضایی هم کاری از دستشان برنمی‌آید.

پیامد دیگر اینکه نه فقط نخبگان جوان را اعتراضی می‌کنند بلکه بیخودی به فضای ناراضی تراشی علیه مسؤلان کشور دامن می‌زنند. شما ببنید اگر محمدرضا سر درسش رفته بود دیگر کسی به او توجه نمی‌کرد. ولی باور کنید در همین چند روزه صدها نفر راجع به محمدرضا با من ابراز همدردی کردند و واقعاً از اقدامات مزبور از ته قلب ابراز انزجار می‌کنند. ولی سومین پیامد از همه مهمتر است. شما می‌دانید مهمترین هدفی که عاملان این اقدامات خلاف قانون انتظار دارند (و از بالا برای اقدامات خود چراغ سبز دارند) این است که جنبش اجتماعی برآمده از انتخابات (یا همان جنبش سبز) آرام شود. ولی آنها غافلند که اتفاقاً یکی از علل تداوم جنبش سبز در یک سال گذشته همین اقدامات غیر قانونیِ «ضد جنبش» است. شما ببنید با همین تعرض‌ها به شهروندان، به نخبگان جوان کشور و به شخصیت‌های با آبروی کشور بود که آنها فضای جنبشی کشور را تداوم بخشیدند. ببنید موضوع خیلی روشن است. به عنوان نمونه اگر در چهارده خرداد به نوۀ معزز امام در حرم امام(ره) اهانت نمی‌شد، این همه جامعۀ نخبه، مذهبی و شخصیت‌های بارز حوزه علمیه واکنش نشان نمی‌دادند. اگر محمدرضا را با دروغ دستگیر نمی‌کردند، شما در این گرما در اینجا حاضر نمی‌شدید و او هم داشت درسش را می‌خواند. خلاصه اینها با همین اِعمال قدرت لجوجانۀ‌شان، با مردم منتقد و نخبه‌های این کشور، تنور جنبش را گرم نگه داشته‌اند.

8- دوستان به من می‌گویند چه کار می‌توانیم بکنیم؟ اجازه بدهید در پاسخ به این سؤال در چارچوب بحثی که داشتیم پاسخ بدهم. اولاً وظیفه خود زندانی بیگناه این است که از خداوند کمک بخواهد تا بتواند زیر بار «شیرین کاریِ» این آقایان نشکند و بی‌خود و بی‌جهت به کار نکرده اعتراف نکند. ثانیاً وظیفۀ خانواده زندانیان سیاسی این است که موضوع نقض حقوق فرزندان خود را از طریق مقامات ذیربط بصورت خستگی‌ناپذیر پیگیری کنند. ثالثا همه ما وظیفۀ امر به معروف داریم. یکی از مصادیق مهم امر به معروف این روزها آشکار کردن ظلم‌هایی است که به زندانیان سیاسی کشور می‌شود. همه وظیفه داریم که دربارۀ موارد نقض قانون برای مردم روشنگری کنیم. با لب فروبستن و امر به معروف نکردن، مشکل تعرض به حقوق فرزندان ما حل نمی‌شود. و از همه مهمتر تداوم همین کار نیکوی دوستان همدرد است که با دیدن خانواده‌ها زندانی به آنها تسلی می‌دهند. تداوم این تسلی دادن‌ها کم کاری نیست. در پایان از خداوند بخواهیم که به کسانی که در کشور ما قدرت دارند، عقل، تدبیر و انصاف بدهد. صحبت خود را با آرزوی سلامتی برای فاطمه شمس و موفقیت در تحصیلش به پایان می‌برم و از تک تک حضار بخاطر حضورشان در این مجلس خداپسندانه تشکر می‌کنم.


 


با وجود گذشت بیش از پنج ماه از بازداشت احسان عبده تبریزی او همچنان بلاتکلیف در بند امنیتی (۲۰۹) وزارت اطلاعات به سر می برد . این در حالی است که زندانیان بعد از مراحل بازجویی شان باید به بند عمومی منتقل شوندو از شرایط فوق امنیتی این بند رهایی یابند .
به گزارش کلمه احسان عبده تبریزی ، فرزند حسین عبده تبریزی (دبیرکل اسبق بورس تهران و همچنین مدیرمسوول روزنامه توقیف شده سرمایه) است .احسان که دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان است وقتی خواستار استفاده از فرصت تعطیلات کریسمس برای دیدار با خانواده خود شد و به ایران بازگشت ، در فرودگاه امام خمینی (ره) پاسپورتش توقیف و سپس بازداشت شد.
از آن زمان پی گیری های خانواده این دانشجو که با این بازداشت بی دلیل از درس و دانشگاهش بازمانده نیز بی نتیجه بوده و تاکنون برای وی حتی دادگاهی نیز برگزار نشده است . وی و خانواده اش از مسولان قضایی و کارشناس پرونده تقاضا دارند که شرایط آزادی وی را با قزرار وثیقه فراهم کنند .
حسین عبده تبریزی پدر احسان یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد است و بارها با نقدهای جامع در روزنامه سرمایه واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاد دانی بود که در نامه هایی سرگشاده رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.


 


ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار جایزه خود را به شیوا نظرآهاری و بهمن احمدی امویی ،دو روزنامه نگار در بند تقدیم کرد .این جایزه تحت عنوان بهترین وبلاگ نویس به او اعطا و از تعهد فوق‌العاده او به آزادی بیان قدردانی شده است. بنی‌یعقوب به‌خاطر فعالیت‌های مطبوعاتی، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه‌نگاری محکوم شده است.
به گزارش دویچه وله ،ژیلا بنی‌یعقوب در ماه آوریل سال جاری در مسابقه وبلاگ‌های برتر که همه‌ساله از سوی دویچه وله در میان وبلاگ های سراسر دنیا برگزار می‌شود، برنده‌ جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز شد.
وبلاگ بنی‌یعقوب با نام «ما روزنامه‌نگار هستیم» این جایزه را به خود اختصاص داده است و شعبه‌ای از دادگاه انقلاب در ایران وی را از جمله به خاطر نوشته‌هایش در این وبلاگ، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم کرده است.
هیئت داوران مسابقه‌ی وبلاگ برتر اعلام کرد که با اعطای این جایزه به ژیلا بنی‌یعقوب، از «تعهد فوق‌العاده وی به آزادی بیان» تقدیر می‌کند.
همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز به هنگام انتخاب وبلاگ «ما روزنامه‌نگار هستیم» برای دریافت جایزه ویژه در اطلاعیه‌ای نوشت: «ژیلا بنی‌یعقوب از نخستین وبلاگ‌نویسان مدافع آزادی بیان در ایران است که در وبلاگ خود به مسائل روز ایران و به ویِژه موضوعات اجتماعی و حقوق زنان می‌پردازد. وی و نزدیکانش هزینه سنگینی برای تعهدات حرفه‌ای خود پرداخت کرده‌اند. گزارشگران بدون مرز مفتخر است که این جایزه را به وی اهدا و به نام او از همه‌ی وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران ایرانی که زندانی یا در ماه‌های گذشته مجبور به ترک کشور شده‌اند، تقدیر می‌کند.»
پیام ژیلا بنی‌یعقوب
ژیلا بنی‌یعقوب روز سه‌شنبه (۱ تیرماه ۱۳۸۹) در پیامی به "همایش جهانی رسانه‌ها" در آلمان، ضمن تشکر از گزارشگران بدون مرز که او را شایسته دریافت جایزه بهترین وبلاگ دانسته‌اند، این جایزه را به همسرش بهمن احمدی امویی، شیوا نظرآهاری و دیگر وبلاگ‌نویسان زندانی در ایران تقدیم کرد.
ژیلا بنی‌یعقوب در پیام خود نوشته است: «به تازگی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی در ایران به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه‌نگاری محکوم شده‌ام. یکی از دلایل محکومیت من مطالبی است که در وبلاگم نوشته‌ام؛ وبلاگی که جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز را در مسابقه بین‌المللی دویچه وله به خود اختصاص داده است و مطالبی که در آن درباره اعتراض‌های مردم ایران نسبت به نتیجه انتخابات پرمناقشه سال گذشته گزارش داده بودم.»
در پیام وی همچنین آمده است: «هم اکنون بیش از چهل روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس ایرانی در زندان‌های ایران به سر می‌برند. یکی از این وبلاگ‌نویسان زندانی همسرم، بهمن احمدی امویی است که در جریان جنبش اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده است. مهم‌ترین جرم او نوشتن مقالاتی انتقادی درباره دولت احمدی‌نژاد در وبلاگ شخصی‌اش و همچنین روزنامه‌های ایران است. او و بسیاری دیگر از روزنامه‌نگاران ایرانی یکسال است که بدون دلیل مشخص و موجه در زندان به سر می‌برند.»
گزارشگران بدون مرز در گزارشی درباره ژیلا بنی‌یعقوب نوشته است: او یکی از نخستین زنان گزارشگر مستقل در ایران است. وی بارها در دوره فعالیت‌اش با احضارها و بازداشت‌های متعدد و خودسرانه با هدف به سکوت وادار کردنش مواجه بوده است، اما وی هیچ گاه در برابر فشار های دائمی مقامات قضایی و امنیتی سرخم نکرد. این روزنامه‌نگار گزارش هایی درباره موضوعات مختلف همچون وضعیت تحصیلی زنان، و همچنین گزارش‌هایی از جنگ در عراق و افغانستان و لبنان منتشر کرده است.
ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی در تاریخ ٣٠ خرداد ۸۸ به همراه ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر در ارتباط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شدند. وی در تاریخ ٢ شهریورماه با سپردن وثیقه آزاد شد. اما بهمن احمدی امویی تا اواخر سال ۸۸ در زندان ماند. بهمن احمدی امویی در آستانه‌ی نوروز برای مدتی کوتاه آزاد شد، اما در آخرین روز اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹ مجددا به زندان اوین بازگردانده شد. وی به ۵ سال زندان محکوم شده است.


 


قربانعلی بهزادیان نژاد، استاد دانشگاه و مشاور میرحسین موسوی، هم به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی دی ماه سال گذشته، یک روز پس ازعاشورا، بازداشت شده بود. وی دیروز به همراه علیرضا بهشتی شیرازی، دیگر مشاور میرحسین موسوی به این بند منتقل شده بود
بند ۳۵۰ زندان اوین بارها به دلیل شرایط نامساعدش در خبرها مطرح شده و زندانیان سیاسی و خانواده هایشان مکررا از کمبود امکانات بهداشتی، وضعیت بد تغذیه و دشواری برقراری تماس شکایت کرده اند.
دو ماه پیشتر جمعی از خانواده های زندانیانی که در این بند محبوسند نامه ای مفصل به چند مرجع نوشتند و ضمن گزارش وضعیت تکان دهنده این بند و برخوردهایی که با زندانیان می شود، از مراجع خواستند نماینده های شان را به اوین بفرستند تا از نزدیک اوضاع را ببینند.
آخرین گزارش ها اما حاکی است، نماینده دادستان و رییس زندان با حضور در بند ۳۵۰ و نظارت بر ساخت و ساز دستور پیگیری اوضاع را صادر کرده ،اما همچنان بنایی در این بند ادامه دارد و زندانیان این بند همچنان با مشکلات مختلفی از جمله کمبود جا ،به هم ریختگی بند ، کمیت و کیفیت غذا، امکانات پزشکی و دارویی و مساله کمبود تماس تلفنی با بیرون از زندان روبرو هستند.


 


در سی و هفتمین روز از بازداشت محسن آرمین، عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، اعضای این سازمان با حضور در خانه وی با خانواده عضو دربند خود دیدار کردند.
در این دیدار که تعدادی از اعضای شورای مرکزی و سیاسی و برخی از دیگر اعضای سازمان حضور داشتند، حاضران ضمن دلجویی از خانواده آرمین، خواستار آزادی هرچه زودتر وی شدند.
خانم شریعتی، همسر محسن آرمین ضمن تشکر از اعضای سازمان، با اشاره به ملاقات خود با دادستان تهران، عمده ترین دلیل مطرح شده توسط دادستان برای بازداشت همسر خود را، بیانیه های سازمان مجاهدین انقلاب در طول یک سال گذشته ذکر کرد.
وی خاطرنشان کرد که در پاسخ به اظهارات دادستان تهران، ضمن دفاع از مواضع اصلاح طلبانه سازمان، مسئولیت بیانیه های مذکور را متوجه سازمان مجاهدین انقلاب، به عنوان یک شخصیت حقوقی مستقل دانسته و تعقیب قضایی افراد را به جهت اعمال یک شخصیت حقوقی مستقل، فاقد وجه قانونی معرفی کرده است.
شریعتی، همچنین با اشاره به اینکه به غیر از یک تماس تلفنی کوتاه، همسرش از زمان بازداشت تاکنون هیچگونه ارتباطی با خانواده خود نداشته است، خبر از آن داد که طی دیدار با دادستان تهران و معاونین وی، درخواست ملاقات حضوری خانواده آرمین با وی را داشته اند که تاکنون با این درخواست ساده و مبتنی بر حقوق اولیه افراد، موافقت به عمل نیامده است.
همسر آرمین همچنین خاطر نشان کرد، خانواده آرمین با مسئولین دادستانی درخصوص لزوم رعایت کمترین حقوق قانونی همسرش (ملاقات با خانواده) اتمام حجت کرده اند و مسئولیت عواقب اقدامات بعدی آنان برای احقاق حقوق قانونی خود را متوجه مسئولین قضایی کشور دانسته اند.


 


دومین جلسه محاکمه علی ملیحی، مسئول روابط عمومی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) امروز (چهارشنبه) برگزار شد و دادرسی بدوی به پرونده علی ملیحی به پایان رسید.

به گزارش ادوارنیوز، محاکمه علی ملیحی در شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قوه قضاییه برگزار شد و در این جلسه دکتر محمدعلی دادخواه و رضا زارعی وکلای مدافع و همچنین آقای ملیحی به دفاع در مقابل کیفرخواست پرداختند.

علی ملیحی بیستم بهمن ماه بازداشت شد و اولین جلسه دادگاه وی در 22 اردیبهشت ماه سال جاری برگزار شد. علی ملیحی به "اتهام و اجتماع علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "شرکت در تجمعات" و "توهین به رییس جمهور" متهم است.


 


در ادامه واکنش ها به مصاحبه تلویزیونی اخیر محمود احمدی نژاد و ادعای وی مبنی بر "عدم رضایت و مداخلۀ دولت در امر مبارزه با بدحجابی و ارتباط جوانان با یکدیگر"، فرمانده کل نیروی انتظامی معتقد است پاسخ رییس دولت در مصاحبه مذکور، "به دلیل کج سلیقگی مجری در طرح سوال پیرامون برخوردهای نیروی انتظامی بود" و "برخی آتش بیاران معرکه نیز بر آن دامن زدند و فوری مطالب را خلاف واقع منتشر نمودند. "

وی همچنین تاکید کرد یگان‌های مربوط که آموزش های لازم را دیده اند همانند قبل روند برنامه های نیروی انتظامی را ادامه می دهند.

محمود احمدی‌نژاد در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود (٢٣ خرداد ۸۹) که به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایراد کرد، همچنان مانند پنج سال پیش، مدعی "لزوم دادن آزادی اجتماعی به جوانان" و "نارضایتی دولت" از نحوه "مبارزه با بدحجابی" شد و ادعا نمود که "این برخوردها و مسائل پیش آمده، هیچ ربطی به دولت ندارد و در شان جامعه نیز نمی باشد."

این مسئله با واکنش بسیار تندی از سوی برخی مقامات سیاسی و مذهبی روبرو شد.

به گزارش ایسنا سردار اسماعیل احمدی مقدم در مراسم تودیع و معارفه فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان، با بیان اینکه "نیروی انتظامی در طول یک سال گذشته فراز و نشیب‌های سیاسی بسیاری را پشت سر گذاشت و به طور معمول ماموریت ما در سال گذشته به خنثی کردن و مهار عوامل این فتنه اختصاص یافت"، گفت "برخی این موضوع را تعطیلی ماموریت نیروی انتظامی برای مبارزه با فساد اجتماعی دانستند در حالی که تغییر ماموریت نیروی انتظامی به معنی تقسیم اولویت ها در زمان خاص است.

وی همچنین مدعی شد "تاکنون نیروی انتظامی پیرامون طرح عفاف و حجاب به غیر از تعداد کمی موارد خاص نه جریمه کرده و نه برخورد بدی داشته، چرا که نیروی انتظامی همواره مبنای کار خود را بر اساس تذکر، اصلاح و ارشاد قرار داده است."

وی ادامه داد: یگان‌های مربوط که آموزش های لازم را دیده اند همانند قبل روند برنامه های نیروی انتظامی را ادامه می دهند.

احمدی مقدم با بیان اینکه پاسخ رییس دولت در مصاحبه مطبوعاتی به دلیل کج سلیقگی مجری در طرح سوال پیرامون برخوردهای نیروی انتظامی بود گفت: این سوال توسط مجری در مصاحبه تلویزیونی طرح شد و برخی آتش بیاران معرکه نیز بر آن دامن زدند و فوری مطالب را خلاف واقع منتشر نمودند.

وی به ابلاغیۀ رئیس دولت در سال ۸۵ و اوایل بهار امسال برای طرحهای مختلفی چون عفاف و حجاب اشاره ای نکرد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته