جنجال بر سر وقف دانشگاه آزاد اسلامی هفته هاست که خبر سازی میکند و منشا این ماجرا به زیاده خواهی های هواداران دولت و نیت شوم آنان برای تصاحب تک تک سازمان ها و نهادی مختلف کشور که منجر به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شد، بر می گردد. حمله به دفتر هیات امنا دانشگاه آزاد، بازداشت رییس دانشگاه آزاد اسلامشهر ، حکم دادگاه در لزوم توقف اجرای اساسنامه جدید دانشگاه، مصوبه مجلس در حمایت از وقف دانشگاه آزاد، تجمع گروهی از اراذل و اوباش در مقابل مجلس و تهدید به به توپ بستن مجلس و درگیری علی مطهری و هواداران دولت کودتا در صحن مجلس همه و همه ازتبعات خیز دولتیان برای تصاحب دانشگاه آزاد است .
به گزارش تحول سبز، در ادامه واکنش ها نسبت به این ماجرا، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز با صدور بیانیه ای از مصوبه مجلس حمایت کرده اند و خواستار وقف این دانشگاه شده اند.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار سایت تحول سبز قرار گرفته است ، بدین شرح است :
از زمان شروع به کار دولت نهم در سال۸۴ و در ادامه در دولت دهم این دولت همواره تلاش کرده است تا منتقدان و مخالفان را در تمامی صحنه های علمی ، سیاسی ، فرهنگی
و… از میان بردارد چرا که به جای بهبود نقاط ضعفش که فراوان بود خواسته است راه آسانتر را انتخاب کند و با روشهای متعدد از قبیل بستن نشریات دگراندیش، لغو مجوز احزاب مخالف، به انحصار در آوردن رسانه ی ملی ، تهدید و بازداشت مخالفان و منتقدان و ایجاد فضای خفقان سیاسی سعی در لاپوشانی نا کارآمدی خویش کند. اما نا کار آمدی ها به حدی بود که به زودی دست دولت پیش همگان رو شد و مردم چهره ی واقعی منتخبشان را دیدند .با این حال در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری….
به جرات می توان گفت که نسل جوان مخصوصا دانشجویان بیشترین نا مهربانی هاو صدمه ها را از این دولت دیدند . و همان تشکل های دانشجویی را که به فرموده امام باید ناظر بر امور باشند بر نتابیدند و در این دوره اکثر تشکلهای دانشجویی منتقد یا لغو مجوز شدند و یا به حالت تعلیق در آمدند.در تبریز انجمن های اسلامی همه دانشگاهای دولتی که زیر نظر مستقیم دولت و وزارت علوم فعالیت می کردند بسته شدند.(انجمن های اسلامی دانشگاه تبربز، دانشگاه صنعتی سهند و دانشگاه آذربایجان )
در جریان اقتدار گرایی و مخالف ستیزی این بار نوبت به دانشگاه آزاد رسید دولت تحمل دانشگاهی که دانشجویانش از دانشجویان دانشگهای سراسری در شرایط بهتر و آزادتری فعالیت سیاسی می کردند را نداشت. زیرا نمی توانست آن طور که باید دانشجویان و اساتید دانشگاه آزاد را تحت تسلط خود درآورد. پس ضمن زیر پا گذاشتن اصل ۴۴ قانون اساسی که همواره عمل به این اصل از قانون را افتخار خود می دانست و مثل همیشه با شعارهای عوام فریبانه در صدد بر آمد تا آخرین و قویترین سنگر قانونی دانشجویان و اساتید دلسوز و منتقد را در اختیار خود گیرد.اما آیا نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی چشم خود را بر این قانون شکنی دولت نیز می بستند؟!
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز به عنوان نماینده تمام دانشجویان کشور از رئیس جمهور این سئوال را دارد که آیا مصوبات مجلس شورای اسلامی به عنوان نهادی که گفته شد باید در راس امور باشد، موقعی که حکم ریاست جمهوری جنابعالی را تایید می کرد یا در مواردی که باب میل دولت می باشد مورد قبول است و در غیر این صورت باید از جانب طرفداران دولت و نمایندگان دولت محکوم به فساد شوند؟ آیا با این کارها نمایندگان ملت مجبور می شوند قانون را زیر پا بگذارند ؟!؟!
انجمن اسلامی دانشجویان ضمن حمایت از مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در مورد وقف دانشگاه آزاد اسلامی خطاب به نمایندگان مردم اعلام می دارد که همواره شجاعت پیشه کنند و فراموش نکنند در مقابل رای مردم مسئول هستند.
دریا قوشیام سارسیدا بیلمز منی طوفان
نینر بیراُولی داغّ اگر تسگیرّ وُلقان؟
طوفاندا نه قودرّت کی منی سالسین اّیاخدان
ائلدن دی گوجوم ائل گوجونّ باغلیام هر عان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز
۴ تیرماه ۱۳۸۹
مطهره آرمین به مناسبت روز پدر نامه ای را برای بازجوی پدرش نوشته است. در بخشی از این نامه با اشاره به مقاومت و ایستادگی محسن آرمین، آمده است: "پدر من خود را برای سالهای طولانی حبس آماده کرده است. خودش این را به من گفته بود. او همین حبس بودن را لطفی می انگارد از سوی معبودش و به هر چه خداوند برایش خواسته راضی است". متن این کامل نامه در پی می آید.
به نام حق
بازجوی محترم پدر عزیزتر از جانم
سلام
بیشتر از یک ماه است که همنشین پدرم هستید و به همین جهت با شما احساس آشنایی میکنم و برایتان مینویسم. و طبق شواهد این یک سال میدانم که میخوانید.
روزیکه که خواهرم به ساعت 8 صبح این دورستان خبر داد که پدرم را برده اید، بعد از آنکه به خود آمدم، گفتم: «خدایا شکرت». چرا؟ چون من فرزند همان بزرگمردی هستم که شاید همین الان روبروی شما ایستاده است. سالها و فرسنگها با او فاصله دارم و کجا تا که به مقامی برسم که او نایل آمده. اما شکر خدا را و صبر را و چون کوه ایستادن را ذره ای از او یاد گرفته ام. من هیچ نگران او نیستم. برایم سالهاست که ثابت شده خدا خودش در هر لحظه حافظ اوست. ولی آنچه وادارم میکند برای شما بنویسم نگرانی ایست که برایتان دارم.
بازجوی محترم پدر فرهیخته من
پدر من خدای روی زمین من است. همیشه این را به او میگویم. میبینید چگونه به او عشق میورزم؟ باور نمیکنم با او باشید و عاشقش نشوید. مریدش نشوید. به شما حسودی میکنم که هم صحبت اویید. من چند سالی میشود که از او دورم و از شاگردیش محروم. و چه قدر کم می آورم دانش و معرفت او را. این فرصت را شما مغتنم بشمارید. معتقدم انسان در هر شرایطی در حال یادگیری است حتی اگر در حال ارتکاب گناه یا عملی اشتباه باشد. شایسته نیست روبروی یک مبارز جبهه های جنگ ایستادن، و متهم ساختن کسی که عمر خود را خالصانه در راه اعتلای کشور و مردمش سپری کرده و از دادن هیچ هزینه ای در این راه دریغ نداشته. که او از خوبان روزگار است. بری از حب مقام و ثروت. پاکباز است و مسلم. سخت است رودررویی با چنین شخصیتی. روزهای دشواری دارید بازجوی محترم. اما در حین انجام وظیفه و بحثهایتان از پدرم بیاموزید تاریخ اسلام را، تاریخ ایران و انقلاب را، معنای سخت ترین و پیچیده ترین مفاهیم و معارف اسلام و قران را و تفسیر کلام خدا را. او استاد علوم قران است. از او درس بگیرید شیوه انساندوستی و وظیفه شناسی را، استقامت و بردباری را، حق جویی و شجاعت را. یک کلام که مسلمانی را در کنار او تجربه کنید. پدر من خود را برای سالهای طولانی حبس آماده کرده است. خودش این را به من گفته بود. او همین حبس بودن را لطفی می انگارد از سوی معبودش و به هر چه خداوند برایش خواسته راضی است. پس آسوده تعلم کنید. ساجده فرزند فیض الله عربسرخی راست میگفت که آنجا دیگر دانشگاه اوین است. بدانید که استادان خبره ای را به اسارت برده اید. پس دانشجوهای خوبی باشید.
هر روز احتمالا ملاقاتش میکنید. میبینید چه استوار است؟ از این استواری او احساس شکستگی نمیکنید؟ از سنگینی حضورش احساس تکیدگی نمیکنید؟ از منطق و بلاغت او درمانده نمیشوید؟ از شیوه ستودنی مباحثه اش در عجب نمیمانید؟ حس استیصال نمیکنید؟ وقتی صلابت او را در ایمان به باورها و دینش و وقتی صراحت لهجه اش و سازگاری تمام ارکان وجودش و توکلش را میبینید و وقتی با متانت و بزرگواری و وارستگی اش مواجه میشوید، از اینکه روبروی او چه میکنید، شرمنده خودتان نمیشوید؟ وقتی آن پرونده مملو از بیانیه های سازمان و مقاله ها و سخنرانیهای فسفری شده و طرز فکرش را به عنوان اتهام پیش رویش میگذارید، برای خودتان مضحک به نظر نمیرسد؟ با خود روراست باشید. به باور خود شک نمیکنید؟ وقتی مجبور میشوید به هر روشی متوسل شوید تا بر او فشار وارد کنید، لبخند و نگاه معنادارش از آن بالا، خردتان نمیکند؟ آشفته نمیشوید؟ روحتان درد نمیگیرد؟ اصلا شهامت داشته اید چشمبند را از چشمانش بردارید؟.
شاید پدر من اولین انقلابی نباشد که بعد از انتخابات بازجوییش میکنید. حتما در جریان بازجویی شخصیتهای برجسته ای مانند بهزاد نبوی، محسن میردامادی، محسن امین زاده، فیض الله عربسرخی، و مصطفی تاجزاده و تعداد بیشماری بزرگواران دیگر بوده اید. میدانم که خسته اید. چه قدر باید سوالهای مسلسل وار و اتهام های بی اساس را بارها و بارها تکرار کنید؟ خسته نباشید. این دلاوران، یکی از دیگری داناتر، کاردانتر و ماهرترند. شاید روزی شما نیز همگام اینان بوده اید. با خود بیاندیشید که چرا کارتان به اینجا رسید که وظیفه شما در بازجویی مردان و زنان اصلاحات، که بزرگترین جریان مردمی تاریخ 30 ساله انقلاب است، تعریف شد؟ راستی چگونه به این سرباز گمنام بودن میبالید و دل خوش میکنید حال آنکه در ظلم بر نیک نامان این مرز و بوم سهیم
هستید؟ باور دارم روزی میرسد که به راه و مکتب این فرهیختگان ایمان می آورید، که خورشید توان نتابیدن ندارد. من برایتان دعا میکنم که آن روز شهامت ابراز یافته خویش را داشته باشید و مورد عفو خداوند قرار گیرید. بعید میدانم به فرزندتان گفته باشید که به چه کاری مشغولید. او نمیداند و نمیتواند برای شما دعا کند. که اگر بداند خوشحال نخواهد بود. اما من به جای فرزندتان از خدا میخواهم برای شما نگهدار باشد که اگر تا کنون بود، دست روزگار شما را بجایی نمیرساند که مخاطب چنین نوشته ای باشید.
بازجوی محترم پدر گرانقدر من
کنار همه این مشورتهایی که در جایگاه فرزندتان با شما طرح کردم، در پایان از شما سپاسگزار هم هستم. چراکه لااقل الان میدانیم که پدرم اوین است و با او حرف زده ایم.
ولی اگر مهربانی کردید و خواستید پیامی از طرف من به او برسانید، بگویید که سلام داده ام و نوشته ام که هیچ نگرانش نیستم. و من و خانواده ام روز پدر را به او تبریک میگوییم. بگویید همیشه به او افتخار کرده و میکنیم و در رکاب او برای تجربه آنچه او خود را آماده آن ساخته، حاضریم.
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (112 بقره)
آری، هر کس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و محسن باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شد.
مطهره آرمین
علی اکبر باغانی دبيرکل کانون صنفی معلمان ايران پس از گذشت دو هفته همچنان ممنوع الملاقات است.
به گزارش هرانا، علی اکبر باغانی دبير کل کانون صنفی معلمان ايران که از تاريخ ۸ اردی بهشت ماه سالجاری در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می برد طی دو هفته گذشته ممنوع الملاقات بوده است.
پيگيری های خانواده باغانی برای ملاقات با معلم بازنشسته و فعال صنفی علی رغم صدور برگه ملاقات از سوی دادستانی تهران به جايی نرسيده است، روز گذشته نيز با وجود صدور برگه ملاقات ماموران وزارت اطلاعات اجازه ديدار وی با خانواده اش را ندادند.
خانواده وی نسبت به سلامت جسمی او به شدت نگران هستند نامبرده از بيماری پروستات در رنج است و می بايست تحت نظر پزشک باشد.
عروس منصور اسانلو رئيس سنديکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه ربوده شد و مورد شکنجه وحشيانه قرار گرفت.
به گزارش "فعالين حقوق بشر و دمکراسی ايران" روز چهارشنبه ۲ تيرماه حوالی ساعت ۱۷:۳۰ هنگامی که زويا صمدی عروس منصور اسانلو رئيس سنديکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه از محل کارش عازم منزل بود در ايستگاه متروی کرج مورد يورش وحشيانه ماموران وزارت اطلاعات قرار گرفت. آنها در مقابل چشمان بهت زده مسافران، موهای صمدی را چنگ زدند و در حالی که او را از موهايش گرفته بودند و می کشاندند وی را مورد ضرب وشتم قرار می دادند.
بر اساس این گزارش در حالی که صمدی فرياد می زد و تقاضای کمک می کرد و به مسافرين اعلام می کرد که من عروس آقای اسانلو هستم ماموران بر دهان او چسب زدند و او را به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
او را به سلولی در نقطه نامعلوم منتقل کرده و در حالی که به او دستبند ،پابند و چشم بند زدند وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
در حال حاضر آثار شکنجه بر تمامی اعضای بدن او عيان است و باعث پارگی لثه،آسيب ديدگی دندانها،متورم شدن سر،زخمی شدن دستها و پای راست او شده است.
مامورين وزارت اطلاعات هنگامی که او را مورد شکنجه وحشيانه قرار می دادند با فريادهای وحشيانه به خانم صمدی می گفتند: «تو بايد تعهد بدهی که اگر اسانلو آزاد شد نبايد اينجا بمونه و نبايد کاری انجام بده».
مامورين در نهایت او را حوالی ساعت ۲۱:۴۵ در خیابان رها کردند.آنها همچنين به او تاکيد کردند که نبايد شکايت کند و در اين مورد با کسی صحبت کند در غير اينصورت عواقب آن را خواهد ديد.
زويا صمدی عليرغم گذشت نزديگ به ۲۴ ساعت هنوز در شوک بسر می برد و وضعيت عادی خود را باز نيافته است.
اوچند ماه است که ممتد مورد تهديد تلفنی بازجويان وزارت اطلاعات قرار دارد و حتی يک بار او را به شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب احضار کردند . اما وقتی که خانواده به آنجا مراجعه کرد به آنان گفته می شود که ما چنين احظاريه ای را صادر نکرده ايم.
مادر فرزاد کمانگر، معلم اعدام شده کرد طی پيامی از همه وجدان های آگاه که در اين مدت به هر شيوه با خانواده وی ابراز همدردی کرده اند تشکر کرد.
به گزارش هرانا، مادر فرزاد کمانگر با اشاره به ادامه فعالیت هایی که جهت همدردی با خانواده زندانیان سیاسی اعدام شده صورت می گیرد مانند پوشیدن لباس مشکی و توقف برگزاری مراسم عروسی در منطقه نوشته است:من ضمن تشکر و قدردانی از همه اين افراد، ديگر لزومی به ادامه انجام چنين کارهايی را جايز نمی بينم .
وی در پایان نوشته است: بار ديگر به مقاومت همه زندانيان سياسی درود و سلام می فرستم
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است
با سلام و درود به ملت ازاده و سرفراز ایران
اینک که اولین سالگرد جنبش مردمی و مدنی سبز را سپری می کنیم شاهد آنیم که در شبهای سرزمین اهوراییمان بانگ الله اکبر است که فرش را به عرش پیوند می دهد و ندای حق جویی و حق گویی نازنین مردمان ایران زمین را به گوش یزدان پاک و بی همتا می رساند . آزاد مردمانی که هوشمندانه و از سر خیر خواهی و ازادی طلبی با حضور گرم و پر شور خود تنور انتخابات را گرم کردند تا نانی پخته شود که نصیب تمام سفره های سبز ایرانیان بزرگوار شود. ولی دریغ که انها که قرار بود پول نفت را بر سر سفره ها بیاورند ، نه تنها چنین نکردند بلکه همین نانی که با مشقت فراهم شده بود را نیز به یغما برده و تنها داغ ان را بر دل ملت گذاردند. تخلفات عیان و تقلبات اشکارآانها با پاسخ مدنی و متمدنانه مردم سبز اندیش مواجه گشت و در شرایطی که اعتراضات مسالمت امیز توجه و تحسین مردمان بسیاری از کشورها را به همراه داشت ، در داخل کشور با باتوم ، گاز اشک اور ، بازداشت و شکنجه های روحی و جسمی مورد سرکوب حاکمان تمامیت خواه قرار گرفت . حاکمیتی که هم قطعنامه های جهانی را ورق پاره هایی بی مقدار می داند ، هم با رفتار خویش علنا اعلام میدارد که حتی قانون اساسی موجود کشور را ، خصوصا فصل سوم آن که مربوط به رعایت حقوق ملت است را ناچیز میشمارد.
در چنین شرایطی و با توجه به راهبرد اصلی راه سبز امید که همان اگاهی سازی است و در راستای توصیه حیاتی پیشروان جنبش سبز که تجهیز و تقویت ارتش آگاهی می باشد ؛ ما جمعیت سبزاندیشان پارس سوگند یاد می کنیم با تمام توان خویش تا رسیدن به اهداف و خواستهای به حق و قانونی ملت سبز اندیش و آزاد منش ایران از جهد و کوشش دست بر نداریم و سرانجام روزی بتوانیم خون های به ناحق ریخته شده شهدای جنبش سبز را به ثمر برسانیم.
به امید آن روز
علی جان تشنه ای که نمی از دریای معرفت ترا چشید چگونه اعتراف به سیرابی نکند، و آنکه ادعای معرفت ترا داشت چگونه می توان به او فهماند که علی نه این است .
رفتار علی (ع ) با دشمن، شاهکار بشر دوستی است و نظیرش را کسی ندیده و نشنیده.
هنگامی که به خلافت رسید و حکومت را در دست گرفت، کسانی با وی از در دشمنی بدر امدند. سران سپاه بصره، ” جنگ جمل” را به راه انداختند محافظان بیت المال بصره را کشتند و بیت المال را غارت کردند. و اما حضرت علی (ع)با آنان چه کردند ؟
راه و رسم حضرت علی(ع) آن بود تا آنجا که می توانست دست به شمشیر نمی برد، و شدت نمی ورزید، و فقط در انجا شدت شمشیر را به کار می گرفت که چاره ای جز آن نبود. و آن شدت عمل و یا شمشیر نقش دارویی درمان کننده را داشت؛ همان سان که طبیبی دلسوز، و از سر رحمت و شفقت به ناچار جراحی می کند و در این امر جز سلامت و بهبودی بیمار را نمی خواهد.
رحمت و مدارا نسبت به ناکثین :
۴ ماه از حکومت حضرت علی (ع) نگذشته بود،(۱)که طلحه و زبیر پیمان شکستند و به مکه رفتند تا به عایشه بپیوندند.
نقش طلحه و زبیر و عایشه در قتل عثمان :
شورش بر عثمان حرکتی عمومی و جنبشی بر ضد انحرافات سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی پیش آمده بود .البته در این میان طلحه و زبیر بودند که افراط می ورزیدند و مخالفان را به کشتن عثمان تحریک می کردند(۲).
عایشه اولین کسی بود که عثمان را “نَعثل” نامید ،که به معنا ” پیرخرفت” است و شعار عایشه با این تعبیر در تحریک مردم به کشتن عثمان معروف است :این پیر خرفت را بکشید . خدا این پیر خرفت را بکشد (۳).
طلحه و زبیر نیز گذشته از تحریک مردم بر ضد عثمان ،وقتی عثمان از برکناری خودداری کرد ،مردم را به محاصره خانه عثمان فراخواندند و سرپرستی این کار را بر عهده گرفتند (۴).
طلب خون عثمان ،آن هم از امیر مومنان علی (ع)بهانه ای بیش نبود و پوششی بود برای تبرئه کردن خود و نیز فریب دادن مردم .حضرت علی (ع) در افشای این امر فرمودند:
به خدا سوگند طلحه به این کار نپرداخت ،و خونخواهی عثمان را بهانه نساخت جز از بیم آنکه خون عثمان را از او خواهند ،که در این باره متهم می نمود ،و در میان مردم ،ازمندتر از او به کشتن عثمان نبود . پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت، مردمان را به خطا در اندازد ،و کار را به هم آمیزد و شک پدید آورد و حقیقت را مشتبه سازد (۵).
بدین ترتیب طلحه و زبیر در سهم خواهی، عثمان را بهانه ی مقابله با امام نمودند.
عملکرد ناکثین و رفتار امام با آنان:
در این هنگام خبر یافتند که عایشه در مکه پرچم مخالفت با حکومت حضرت را برافراشته و در این میان طلحه و زبیر زمینه را فراهم دیدند و نزد علی رفتند و از او اجازه خواستند تا به عمره روند.امام آنها را از خیانت و پیمان شکنی بر حذر داشت و آن دو سوگند یاد کردند که قصد پیمان شکنی ندارند و امام با آنکه دریافته بود آن دو در صدد پیوستن به عایشه و کارگزاران فراری عثمان و دیگر مخالفان به قصد فتنه انگیزی اند ،از رفتنشان ممانعت نکرد و اجازه داد تا بروند (۶).
ابن عباس وقتی دید امام می داند که آن دو در صدد پیمان شکنی و فتنه انگیزی اند و با این حال به ایشان اجازه داده است که بروند، در شگفت شد و به امام گفت : حال که کار اینها تا به این حد برای شما مشخص است چرا به آنان اجازه دادید که به مکه بروند(۷) ؟امام در پاسخ می فرمایند :ای پسر عباس آیا مرا فرمان می دهی که آغازگر ستم و بدی باشم پیش از آنکه نیکی نمایم ،و بر اساس گمان و تهمت مجازات کنم، و به اقدام صورت نگرفته کسی را دستگیر سازم ؟ هرگز- به خدا سوگند ،هیچ گاه از پیمانی که خداوند برای داوری به عدالت و ابراز حقیقت از من گرفته است عدول نخواهم کرد (۸).
چون گزارش خروج سپاه جمل که آنها را طلحه و زبیر و عایشه از مکه به سمت بصره به راه انداخته بودند به امام رسید امام اندوهگین شدند (۹) . و امام تصمیم گرفتند جلوی آنها را پیش از رسیدن به بصره بگیرد . و نگذارد خود را به هلاکت بیندازند ،پس با ۷۰۰ نفر از مهاجران و انصار از مدینه حرکت نمود ، اما آنها مسیر را خیلی سریع می پیمودند و فرصتی برای مانع شدن برای امام نبود . آنها در ورود به بصره با مقاومت عثمان ابن حنیف (استاندار بصره ) روبه رو شدن با او پیمان بستند ،تا رسیدن حضرت علی (ع) دست به کاری نزنند و هر گروهی از جانب گروه دیگر در امان باشد (۱۰) ،ولی دو روزبیشتر بر سر آن پیمان نماندند(۱۱) و به بیت المال حمله برده و آنرا تصاحب نمودند ،و عثمان ابن حنیف را مورد ضرب و شتم قرار دادند و و موهای سر و ریش او را کندند (۱۲)پس از رسیدن اخبار به حضرت در “ربذه “حضرت علی (ع ) در نامه ای از مردم کوفه یاری طلبید تا در این حق او را یاری کنند و جمعیتی بسیار از مردم کوفه به یاری برخواستند و در “ذی قار “به آن حضرت پیوستند .(۱۳) و حضرت مواضع خود را در برابر فتنه پیش آمده اینچنین برای مردم بیان کردند : آنان حقی را می خواهند که خود واگذاردند ،و خونی را می جویند که خود ریخته اند ،و ایشان خود عهده دار آن هستند ، نه من. و اگر در این کار ناپسند بر ضد عثمان شریک آنان بودم ،بر من اعتراض نمی نمودند و پیامد و آثار خون عثمان جز بر گردن آنها بر عهده دیگری نیست ؛و بی گمان آنان همان گروه تجاوز گرند ؛با من بیعت کردند و بیعتم را شکستند و کمترین مدارا و درنگی در برابر من از خود نشان ندادند که بدان وسیله بیداد و داد مرا از یکدیگر بازشناسد ،و من به تمام بودن حجت خدا بر ایشان و علم خدا درباره ایشان راضیم .
با وجود این من آنان را به حق فردا می خوانم و عذر و حجت خدا را برایشان مطرح می کنم .اگر پذیرفتند و به حق روی آوردند ،توبه شان پذیرفته شود و در حق به رویشان گشاده باشد ،که بازگشت به حق از همه چیز شایسته تر است ؛و اگر سرپیچی کردند تیزی شمشیر را بدانان ارزانی خواهم داشت که تیزی شمشیر برای درمان بیماری باطل و یاری حق بسنده است .
سپس حضرت نامه ای به طلحه و زبیرو عایشه نوشتند و در آن از حرمت اسلام سخن به میان آوردند و درباره عملکردشان بیم داد و اعمال زشتشان را نسبت به مردم و عثمان ابن حنیف را یاد آورشدند و آنها را نصیحت نمود ونامه را صعصعه ابن صوحان به پیش آن سه برد ، باز هم قبول نیفتاد.و در نزدیکی بصره نامه ای دیگر امام بدان ها فرستاند ولی افاقه نکرد . نامه سومی هم توسط عمان ابن حصین خزاعی فرستاده شد، باز هم اعتنا نکردند(۱۴) .
نامه های امام از منزل “ذی قار” و نیز از منزل “زاویه”نیز بی نتیجه ماند و پس از آنکه امام از مواضع کارگزاران فتنه جمل اگاه شد ،عبد الله ابن عباس (۱۵)و ققعقاع بن عمرو(۱۶) را خواست تا برای مذاکره و اتمام حجت به نزد طلحه و زبیر و عایشه روند و آنها از ابراز مخالفت و شکستن عهد و پیمان منع نمایند و بر آنها عهدشان را یاداور شوند .
و بعد از بازگشت فرستادگانش امام دریافتند که آنان در مخالفت خویش پایدارند ،سپس با مردم خویش اتمام حجت نمود (۱۷).
ای مردم ، من با این گروه مدارا کردم ،و انتظار بردم تا از خلافکاری و تباهی گری برگردند . و آنان را به سبب پیمان شکنیشان سرزنش نمودم ،ولی آنها شرم ننموده و مرا متهم به آرزوهای باطل و آمال نفسانی نموده و خود را مهیا برای نبرد نموده اند …..
و سپس حضرت علی (ع) سپاه ۲۰۰۰۰نفری را اراست و در طرف مقابل طلحه و زبیر سپاهی ۳۰۰۰۰ نفری را جمع نمودند (۱۸).
امام باز هم تلاش برای نجات و هدایت آنان دست بر نداشتند و گویند امام تا ظهر سعی نمود به کلام لطیف و نرم ،با آنان سخن بگویند ،(۱۹) شاید دست از فتنه گری بردارند “وَکَلََّمُوهُم بِاَلطَفِ اللکََلاَمِ “و به یاران خود فرمودند :(۲۰) .”لاَتَعجَلُوا حَتََّی اُعذِرَ اِلیَ القَومِ ”
برای جنگ شتاب مکنید تا حجت را بر این گروه تمام کنم.
سپس قرانی به عبدالله ابن عباس داد تا نزد آن سه برود و ایشان را به حق دعوت نماید ،و تنها پاسخ تهدید آمیز شنید (۲۱) ،ابن عباس به نزد امام بازگشت به حضرت می گوید :این قوم چیزی جز شمشیر به تو نخواهند داد ،پس به آنها حمله نما(۲۲). و حضرت در جواب می فرمایند : نه ، تا این که سپاه جمل تیر های خود را رها کردند ،و با این وجود حضرت اظهار کردند که بار دیگر حجت را بر ایشان تمام کنم (۲۳). حضرت قرانی را بر گرفتند و گفتند چه کسی به سوی آنها می رود و آنها را به احکام خدا فرا میخواند و البته کشته خواهد شد . و در این میان جوانی از کوفه برای سه بار پیاپی داوطلب شد ،و حضرت قران را به دست او دادند و او رفت و کشته شد و جنگ اینچنین آغاز شد.(۲۴)
.و حضرت اینگونه آدابی را برای جنگ اعلام می دارند و رفتار ایشان با دشمن شاهکار بشر دوستی است و نذیرش را کسی ندیده است و نشنیده ایم،و این خود بیانگر رحمت و مدارا حتی در آداب نبرد است(۲۵) .
۱- با آنان مجنگید مگر این که ایشان به جنگ دست یازند ،زیرا حجت خدا با شما است . و آغاز جنگ از طرف آنها حجتی دیگر برای شما است .
۲- زخم خورده ای را از پای در نمیاورید .
۳- چون گریختند دنبال ننمایید.
۴-موضع ستر کسی را آشکار مسازید .
۵- پرده دری مکنید .
۶- مثله نکنید .
۷- وارد خانه ای مشوید .
۸- از اموال ایشان چیزی بر مگیرید .
۹- مبادا زنی را آزار دهید و او را برانگیزید گر چه به ناموس شما ناسزا گوید و امیران صالحان شما را دشنام گوید .
اتمام حجت با سپاه:
و حضرت در هنگام ظهر سر برهنه و بدون زره به میان دو سپاه رفت و زبیر را فراخواند ، در حالی که زبیر کاملا مسلح بود ، به او سخنی از پیامبر را یاداور شدند :آیا علی را دوست می داری . تو گفتی :چه گونه او را دوست نداشته باشم که پسر دایی من و همچون برادر من است؟ پیامبر فرمودند : همانا به زودی به جنگ با او بر می خیزی ،در حالی که تو نسبت به او ستمگری . و زبیر تکانی خورد و گفت :آری سخنی را به یادم آوردی که روزگار آن را در من به فراموشی سپرده بود اگر این ماجرا را پیش از این به یاد داشتم با این سپاه نمی بودم ،اکنون با تو جنگ نمی کنم . و سپس از سپاه خارج و شخصی به نام عمروابن جرموز در بیرون از جنگ او را کشت(۲۶) .
رفتار حضرت علی (ع) پس از پیروزی :
۱- هیچ زخم داری را نکشند .
۲- گریزنده ای را تعقیب ننمایند .
۳- به سوی پشت کننده ای نیزه پرتاب نکنند .
۴- مالی به یغما نبرند .
۵- هر کس سلاح را بیندازد در امان بماند .
۶- هر کس در خانه بماند در امان است (۲۷).
و همچنین رفتار حضرت با اهل بصره که بر آنان شمشیر ننهاد یاد آور رفتار پیامبر (ص)در فتح مکه است (۲۸).
و حضرت عبد الله ابن زبیر را پناه داد و همچنین دو پسر عثمان (سعید و ابان ) را نیز امان دادند ،و این در حالی بود که بعضی از اصحاب حضرت را به کشتن ایشان تشویق می نمودند.و آنان با حضرت بیعت نمودند . (۲۹)
اما حضرت علی (ع) از پیروزی نظامی خویش هیچگاه خوشحال نگشتند ،بلکه بر کشته های آنها نیز گریه نمودند و حتی حضرت علی (ع) بر هر کشته ای که می گذشتند ،که کمال و شایستگی وخیری در او سراغ داشتند بیان می کنند .
بر سر هر کدام که می رسیدند ، می فرمودند : برخی گمان می کنند که جز بی سرو پایان ،به جنگ ما بیرون نیامدند ، پس این پارسایان کوشا در میان ایشان چه می کنند (۳۰)؟
و چون بر کشته طلحه رسیدند فرمودند او در اینجا غریب مانده است و به خدا سوگند خوش نداشتم ،قریش کشته گشته و زیر تابش ستارگان افتاده باشد(۳۱) .
حضرت بر جنازه طلحه ایستادند وسپس رو به جنازه او کردند و فرمودند . ” ای ابو محمد برای من سخت دشوار است که تو را این گونه خاک آلود و چهره بر خاک ، زیر ستارگان آسمان و در دل این سرزمین ببینم ،آن هم پس از آن همه جهدت در راه خدا و دفاعت از رسول خدا “(۳۲) و حتی روایت شده است که حضرت علی (ع) بر کشته او گریست(۳۳) .
و حضرت بر کشته شدگان دو طرف نماز خواندند و مراسم تدفین را به جا آوردند(۳۴) . و سه روز در بیرون بصره ماندند و مردم را فرا خواندند تا مردگان خود را به خاک بسپارند(۳۵) .
حضرت علی (ع)فقط اجازه دادند سلاح و مرکبی تصرف شود، که در جنگ مورد استفاده اصحاب جمل قرار گرفته بود ،و به هیچ وجه اجازه کمترین تعدی و بی حرمتی به مردمان و تجاوز به دارایی آنان را به کسی ندادند(۳۶) ،و فرمودند : آن چه را که از اموال خدا بر ضد شما به کار گرفته اند ،برگیرید و بدانید که چیزی از اموال مسلمانان کشته شده بر دیگر مسلمانان روا و حلال نیست ،و فقط این سلاح ها که بدون اجازه حکومت در دست آنها بوده است قابل بر گرفتن است (۳۷). این اقدام با مخالفت جمعی از سپاهیان روبه رو شد .
آن جماعت نمی دانستند و یا نمی خواستند بدانند که اینان مسلمانانی بودند که بر حکومت خروج نمودند و بالطبع از دایره ی مسلمانی بیرون نرفتند و از حقوق اسلامی بهره مند بودند .
همین جا یکی از پایه های عقاید خوارج شکل گرفت (۳۸)،و بعد ها خوارج به امام اشکال گرفتند که چرا پس از پیروزی بر ناکثین اجازه بر گرفتن دارایی های ایشان را به آنان نداده اند(۳۹) ؟
حضرت علی (ع)مخالفان و دشمنان خدا را تکفیر نکردند(۴۰) ،و انان را خارج از دین و مشرک ونامسلمان و منافق نخواندند، بلکه درباره
آنان فرمود ند:”اَخوَانُنَا بَغَوا بَینَنا“آنان برادران ما بودند که بر ما تعدی نمودند (۴۱).
رفتار حضرت با عایشه سرمشقی والا در رحمت و رفق ورزی ، و توفیق بی نظیر حضرت علی (ع) در حکومت داری است .
چون کار فتنه جمل فرو نشست ،امام به محمد ابن ابی بکر فرمان داد که عایشه را به بصره ببرند و در آنجا اسکان دهند تا مقدمات بازگشت او را به مدینه فراهم سازند . پس او را در خانه عبد الله بن خلف خزاعی نزد صفیه دختر حارث منزل دادند (۴۲)،و حضرت برای دیدن عایشه به آن خانه رفتند و با درشتگویی صفیه مواجه شدند ،اما بزرگوارانه گذشتند و بر عایشه درامدند و او را درود فرستاد . و چنان بود که عده ای از زخمیان به عایشه پناه برده بودند ،و حضرت از بودن آنان در آنجا خبر یافته بود اما ایشان تقافل نمودند . در این میان مردی از ازدیان گفت: به خدا نباید این زن(صفیه)از دست ما خلاص شود .حضرت علی (ع) خشمگین شدند و بر سر او فریاد زدند : خاموش ،پرده ای را مدرید به خانه ای وارد مشوید و زنی را آزار مدهید و برمینگیزید هر چند که به ناموس شما ناسزا گوید و امیران و صالحان شما را دشنام دهد که آنان طاقت خوداری ندارند . آنگاه که زنان در شرک به سر می بردند مامور بودیم دست از آنان باز داریم ،و اگر مردی زنی را مکافات دهد و او را بزند این عمل چنان زشت باشد که فرزندان او را نیز بدین کار سرزنش نمایند ،نشنوم که کسی متعرض زنی شده باشد که او را چون بدترین مردمان عقوبت نمایم(۴۳) .پس از این ماجرا حضرت دو نفر از ازدیان که به عایشه اهانت کرده بودن را تازیانه زدند (۴۴) .
حضرت علی (ع) عایشه را در نهایت احترام و با امکانات کامل از بصره روانه مدینه کرد و چهل زن از زنان متشخص و والامقام بصره را در هیبت مردانه با او همراه نمود و به محمد ابن ابی بکر فرمود که آنان را همراهی کند.
امام علی در ضمن خطبه ای خطاب به مردم بصره درباره عایشه فرمودند (۴۵) :
اما آن زن کینه در سینه اش چون کوره آهنگری بتافت ؛و اگر از او می خواستند از آنچه به من کرد به دیگری بکند ،نمی کرد و چنین نمی شتافت . به هر حال حرمتی را که داشت پابرجاست و حساب او با خداست . مجموعه رفتار و سلوک حضرت علی (ع) در ماجرای فتنه جمل و آن چه او با کارگزاران این فتنه و پیروان آنان و بصریان انجام داد میزانی است گرانقدر،در رفتارشناسی آن حضرت که بیانگر اوج رحمت و محبت ورزی،و مدارا و رفق ورزی است .
علی جان عدالت را بر تداوم حکومت ترجیح دادی که تا ابد نام بلند تو در تاریخ بماند ،و حکومتی بلند و با بی عدالت چه صدایی در تاریخ از خود بر جای میگذارد ؟
فهرست پاورقی ها :
۱- تاریخ طبری ،جلد ۴ ،ص۴۲۹٫
۲-تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص۱۷۵؛و ن.ک:تاریخ المدینه المنوره ،جلد ۴ ،ص،۱۱۶۹؛المعارف،ص ۲۲۸ ؛انساب الشراف،ج۶،ص ۲۰۱ ؛العقد الفرید ،ج۳،ص ۲۹۵٫
۳- الفتوح،ج۲،ص ۲۲۵؛شرح ابن ابی الحدید ،ج ۶،ص ۱۲۵؛النهایه فی غریب الحدیث والاثر ،ج۵،ص ۸۰ ؛لسان العرب ،ج۱۴،ص۱۹۸٫
۴-الجمل،ص ۱۴۵٫
۵- نهج البلاغه ،کلام ۱۷۴٫
۶-الجمل ص ۱۶۶٫
۷- همان صص۱۶۶-۱۶۷٫
۸-همان ،ص ۱۶۷٫
۹- الامامه و السیاسیه،ج ۱،ص ۵۹٫
۱۰- انساب الشراف،ج۳،ص ۲۶؛تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص۱۸۱؛تاریخ طبری ،ج۴،ص۴۶۷؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،صص ۲۱۵-۲۱۴٫
۱۱- تاریخ طبری ،ج۴،ص ۴۶۹؛الکامل فی التاریخ ،ج۳ ،ص ۲۱۶٫
۱۲- انساب الشراف،ج۳،صص۲۹-۲۶؛ تاریخ الیعقوبی،ج ۲،ص ۱۸۱؛ تاریخ طبری،ج۴،صص۴۷۴-۴۶۹؛فتوح، ابن اعثم،ج۲،صص۲۹۰-۲۸۹؛ الجمل،صص۲۸۵-۲۸۱؛الکامل فی التاریخ ،ج ۳ ، صص ۲۱۵-۲۱۹؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۹،صص ۳۲۳-۳۱۸٫
۱۳-الامامه و السیاسیه،ج۱،صص۶۴-۶۲؛الانساب الاشراف،ج۳،ص۲۹؛تاریخ الیعوبی ،ج۲،ص۱۸۱؛تاریخ الطبری ؛ج۴،صص۴۸۵-۴۷۷٫فتوح ،ابن اثیم ،ج۲،صص۲۹۰-۲۹۲؛مروج الذهب ،ج۲،ص۳۵۹؛الجمل ،صص ۲۴۲-۲۶۵؛الکامل فی تاریخ ،ج۳،صص ۲۳۱-۲۲۳٫
۱۴-اسد الغابه ،ج۳،صص۷۷۹-۷۷۸؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۱۷،صص ۱۳۲٫
۱۵-الجمل،صص ۳۱۸-۳۱۴٫
۱۶-تاریخ طبری،ج۴،صص۴۸۸-۴۸۹؛الکامل فی التاریخ،ج ۳،صص ۲۳۳-۲۳۴٫
۱۷-شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،ص ۳۰۶،با مختصر لختلاف در لفظ :فتوح ابن اعثم،ج۲،صص ۳۰۷-۳۰۸٫
۱۸-فتوح ابن اعثم ،ج۲،ص۲۹۹٫
۱۹- فتوح ابن اعثم ،ج۸،صص ۱۸۰-۱۸۱٫
۲۰-همان ،صص ۳۳۶-۳۳۸٫
۲۱-همان ،ص۳۳۹٫
۲۲-همان
۲۳-همان
۲۴- انساب الشراف،ج۳،صص۳۶-۳۷؛تاریخ الطبری ،ج۴،ص۵۱۱؛مروج الذهب ،ج۲،ص ۳۶۱؛القاضی ابو حنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی ،شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،االطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت،۱۴۱۴،ق.ج۱،ص۳۹۴؛الجمل ،ص۳۹،مناقب ابن شهر آشوب ،ج۳،ص۱۵۵؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،صص ۲۶۱-۲۶۲؛تذکره الخواص،ص۷۳٫
۲۵-شرح ابن ابی الحدید ،ج۶ ص۲۲۸؛و نیز ن.ک؛الامامه و السیاسیه ،ج۱،ص ۷۲:انساب الاشراف،ج۳،ص۳۶؛شرح الاخبار ،ج۱،ص ۳۹۵؛الکامل فی التاریخ،ج۳،ص۲۴۳؛تذکره الخواص،ص۱۴۷٫
۲۶-الامامه و السیاسیه ،ج ۱،صص۶۸-۶۹؛انساب الشراف،ج۳،صص ۵۲-۴۹؛الاخبار الطوال ،صص ۱۴۷-۱۴۸؛مروج الذهب ،ج۲،صص۳۶۴-۳۶۲؛ابوعبدالله محمدبن عبدالله الحاکم النیسابوری ،المستدرک علی الصحیحین ،دارالمعرفه،بیروت ،ج۳،صص ۳۶۵-۳۶۷؛شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،صص ۲۳۳-۱۳۵،ج۲،ص ۱۶۷٫
۲۷- الاخبار اطوال،ص ۱۵۱؛تاریخ الیعقوبی ،ج ۲،ص ۱۸۳؛العقد الفرید ،ج۳،ص ۳۲۷٫
۲۸- شرح ابن ابی الحدید ،ج۱،صص ۲۴۸-۲۴۷٫
۲۹- الجمل ،ص ۳۸۲٫
۳۰-تاریخ الطبری،ج۴،ص۵۳۸،الکامل فی التاریخ ،ج ۳ ،صص ۲۵۵٫
۳۱- نهج البلاغه ،کلام ۲۱۹٫
۳۲- شرح ابن ابی الحدید،ج۱،ص ۲۴۸٫
۳۳- العقد الفرید،ج۳،ص ۳۲۰٫
۳۴- تاریخ الطبری،ج۵ ،ص ۵۳۸ ؛ الکامل فی التاریخ ، ج۳ ،ص۲۵۵٫
۳۵- همان
۳۶- تاریخ الطبری،ج۴ صص ۵۳۸-۵۳۹٫
۳۷- الکامل فی التاریخ،ج۳،ص ۲۵۵٫
۳۸- تاریخ الطبری ،ج۴،ص ۵۴۱٫
۳۹-انساب الشراف،ج۴،ص ۱۳۴٫
۴۰- العقد الفرید ،ج۳،ص ۳۲٫
۴۱- همان ،ص ۳۲۶٫
۴۲-تاریخ الطبری ،ج ۵ ،ص ۵۳۴٫
۴۳-همان ،صص ۵۳۹-۵۴۰؛و نیز ن.ک :الکامل فی التاریخ ،ج۳ ،صص ۲۵۶-۲۵۷٫
۴۴- تاریخ الطبری ،ج۴ ،ص ۵۴۰ ؛الکامل فی التاریخ ،ج۳،ص ۲۵۷٫
۴۵- نهج البلاغه ،کلام ۱۵۶٫
—————————————————————————————–
منابع و ماخذ:
۱- الاخبار الطوال ،ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (ف۲۸۲ ق)تحقیق عبد المنعم عامر ،الطبعه الاولی ،دار احیاء الکتب العربیه ،القاهره ،۱۹۶۰ م .
۲- الامامه و السیاسیه،ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتبیه الدینوری (ف ۲۷۶ ق)،تحقیق طه محمد الزینی ،دارالمعرفه ،بیروت .
۳- انساب الشراف،ابوالحسن احمد بن یحیی البلاذری (ف ۲۷۹ق)،حققه و قدم له سهیل زرکار ،ریاض زرکلی،الطبعه الاولی ،دارالفکر،بیروت ،۱۴۱۷ ق.
۴- تاریخ الرسل و الملوک(تاریخ طبری )،ابو جعفر محمد بن جریر الطبری (ف ۳۱۰)تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ،الطبعه الرابعه،دارالمعارف ،القاهره ،۱۹۷۹ ق.
۵- تاریخ المدینه المنوره ،ابوزید عمر بن شبه النمیری (ف ۲۶۲ق)حققه فهیم محمد شلتوت . الطبعه الاولی ،دار التراث،بیروت ،۱۴۱۰ق.
۶- تاریخ یعقوبی ،احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن واضح الیعقوبی (ف ۲۸۴ق) . دار صادر ،بیروت.
۷- تذکره الخواص،شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاواغلی (سبط ابن الجوزی )(ف ۶۵۴ ق)موسسه اهل البیت ،بیروت ،۱۴۰۱ق.
۸- الجمل و الصره لسید العتره فی حرب البصره ،ابو عبد الله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید (ف ۴۱۳ ق). تحقیق السید علی میر شریفی،الطبعه الاولی ،مکتب الاعلام الاسلامی ،قم ،۱۴۱۳ ق.
۹- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،القاضی ابوحنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی (ف ۳۶۳ ق)،الطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت ،۱۴۱۴ق.
۱۰- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ،القاضی ابو حنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی ، (ف ۳۶۳ ق)،الطبعه الاولی ،دارالثقلین ،بیروت،۱۴۱۴ ق.
۱۱- العقد الفرید ،ابو عمر ابو احمد ابن محمد بن ربه الاندلسی (ف ۳۲۸ ق) ،شرحه و ضبطه و عنون موضوعاته احمد امین ،احمد الرزین ،ابراهیم اتلابیاری ،الطبعه الاولی ،دارالاندس،بیروت ،۱۴۰۸ ق.
۱۲- الفتوح ،ابو محمد احمد بن علی بن اعثم الکوفی (ف۳۱۴ ق)دارالندوه الجدیده ،بیروت.
۱۳- الکامل فی التاریخ ،عز الدین ابوالحسن علی محمد المعروف بابن الاثیر (ف ۶۳۰ق)،دار صادر ،بیروت ،۱۳۸۵ ق .
۱۴- لسان العرب ،جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظور (ف ۷۱۱ ق)نسقه و علق علیه و وضع فهارسه علی شیری ،الطبعه الاولی ،داراحیاءالتراث العربی ،بیروت ،۱۴۰۸ ق.
۱۵- مروج الذهب و معدن الجواهر ،ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی (ف۳۴۶ق)دارالاندلس،بیروت.
۱۶- المستدرک علی الصحیحین ،ابو عبد الله محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری (ف ۴۰۵ ق)دارالمعرفه ،بیروت.
۱۷- المعارف ،ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (ف ۲۷۶ ق)،حققه و قدم له ثروه عکاشه ،الطبعه الاولی ،وزاره الثقافه و الارشاد القومی ،مطبعه دار الکتب ،القاهره ۱۳۷۹ ق.
۱۸-النهایه فی غریب الحدیث و الثر ،مجد الدین ابوالسعادات المبارک بن محمد بن الاثیر الجزری (ف ۶۰۶ق)تحقیق طاهر احمد الزواری ،محمد الطناحی ،چاپ چهارم ،افست انتشارات اسماعیلیان ،قم ف۱۳۶۴ ش.
۱۹- مناقب آل ابی طالب ،ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب (ف ۵۸۸ ق)،دارالاضواء،بیروت،۱۴۰۵ ق.
منبع : کلمه ، گروه معارف
فرزند شهیر سیدعلی موسوی، خواهر زاده مهندس موسوی که در عاشورای سال قبل به دست عواملی که هنوز ناشناخته مانده اند، مظلومانه به شهادت رسید، در آستانه روز پدر نامه ای را خطاب به پدر شهیدش نگاشته است.
متن این نامه در پی می آید:
بنام خداوند قادر متعال
سلام پدر، 6 ماه است که واژه پدر برایم غریب شده است. 6 ماه است که دیگر سلامهایم جوابی برایشان پیدا نمی شود. حسرت گفتن یک پدر و شنیدن جواب، 6 ماه است که مرا می آزارد. صدای زنگ در و سلام های بلند و توأم با خنده های تو هنوز در گوشم طنین انداز است و چه سخت است که تو آن جا باشی و من این جا روز پدر را برایت جشن بگیرم. خاطرت هست که مناسبت ها را خودم کیک می پختم و منتظر می شدم تا تو بیایی و کیک را در حضور تو می بریدم. امسال هم به بهانه روز پدر کیک می پزم و رویش با سبز می نویسم: پدر شهیدم روزت مبارک. هدیه امسال را خودم برایت می آورم، چند شاخه گل و لبخندی که بر روی لبانم نشسته است و می دانم که تو را شاد می کند. به پسر 8 ساله ات که تازه باسواد شده می گویم واژه پدر را خودش برایت بنویسد و همراه با گل ها بر سر مزارت بیاورد، پسری که با شوق حروف الفبا را یاد گرفت تا بتواند با نوشتن نامت تو را خوشحال کند. افسوس که آنها دلشان به چشمان غمناک پسر کوچکی هم رحم نکرد و او اولین بار نام تو را در دفترش این گونه نوشت: «شهید سیدعلی موسوی حبیبی» و با شوقی کودکانه به من نشان می داد که: فاطمه ببین درست نوشته ام و من بغضم را مثل همیشه فرو می خوردم و می گفتم: آره درسته عزیزم، نمره ات بیست است. نمره تو و پدر شهیدمان.
مادرمان نیز سخت دلتنگ است ولی محکم ایستاده تا جای تو را هم برایمان پر کند، حتی سعی می کند اشکهایش را از ما مخفی کند تا دلمان نلرزد ولی من خوب می فهمم در قلبش طوفانی برپاست. پدرجان! تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.
پدرم، بابای خوبم، دلم تنگ است برای خنده هایت، برای شوخی هایت، برای دست های نوازشگرت، برای شانه هایت که تکیه گاهی محکم برایمان بود. همیشه می گفتی تا من هستم از هیچ چیزی نترس ولی الان که نیستی.... اما نه، تو باعث شدی که تکیه گاهی محکمتر پیدا کنم.«خدا» کسی که امانتش را از ما گرفت و خود کفیل ما شد و من راضیم به رضای او، می دانم که مرا به آزمایشی سخت مبتلا کرد تا من حضورش را پررنگ تر از قبل حس کنم و این طور هم شد و من بسیار خوشحالم که تو در کنار او آرامش یافته ای.
به قول دکتر شریعتی: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من 6 ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.
به گفته شهید مطهری: «مپندارید که شهدا رفته اند و ما مانده ایم بلکه آنها مانده اند و گذر زمان ما را با خود برده است.»
و من در گذر زمان ایستاده ام همچون درختی تنومند و سبز که ریشه هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.
پدرم! چه کنیم که تو برای این دنیا ساخته نشده بودی، دلت جای دیگری بود دلتنگ او بودی و وعده هایش و عاقبت چه زیبا و عاشقانه به سوی محبوبت شتافتی، برو سفر بخیر ولی هراز گاهی به ما هم سری بزن.
«رفت تا از گرد زمین پاک بماند آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند»
پدرم روزت مبارک. امیدوارم خدا به همراه دیگر شهدای راه آزادی روزتان را برایتان جشن بگیرد. ببخش مرا که دیگر قلمم توان ندارد تا بیشتر از دلتنگی هایی که خود بیش از همه به آن آگاهی، برایت بنویسد. بدان که ما راضی هستیم به رضای خدا و شادیم به شادی تو.
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
دخترت فاطمه
کنگره آمریکا تحریم صنایع انرژی، بانکداری و ناقضان حقوق بشر در ایران را تصویب کرد.
مجالس نمایندگان و سنای آمریکا طرح تحریم فراگیر ایران را با هدف وارد کردن فشار بر صنایع انرژی و بانکداری ایران و همچنین "ناقضان حقوق بشر" در این کشور تصویب کرده اند.
به گزارش بی بی سی، این طرح بخش های انرژی و بانکداری ایران را هدف قرار داده و از جمله دامنه تحریم شرکت های سرمایه گذار در ایران، به ویژه در صنایع نفت و گاز این کشور، و تامین کنندگان تجهیزات محدود کننده آزادی اطلاع رسانی را گسترش می دهد.
کنگره، اشخاص حقیقی یا حقوقی، اعم از شرکت های نفتی، بیمه، موسسه های اعتباری یا بانک هایی را که به هر نحوی مبلغی بیش از بیست میلیون دلار در سال در "منابع نفتی ایران" سرمایه گذاری کنند هدف تحریم های ایالات متحده قرار می دهد.
کنگره برای اولین بار صادرات و فروش "فرآورده های نفتی تصفیه شده" به ایران، شامل بنزین، گازوئیل و سوخت موتور جت را تحریم کرده است.
بر اساس این مصوبه، هر شرکتی که از طریق فروش "فرآورده های نفتی تصفیه شده" به ایران عوایدی معادل یک میلیون دلار یا بیشتر کسب کند و یا در طول یک سال به تدریج به فروش این فرآورده ها به ایران به ارزش بیش از پنج میلیون دلار مبادرت ورزد مشمول تحریم های آمریکا قرار می گیرد.
چنین شرکت هایی اجازه فعالیت در بخش های مالی، بانکی یا بازارهای سهام آمریکا را نخواهند داشت.
ایران با کمبود ظرفیت پالایشگاهی روبروست و تولید داخلی تکافوی نیاز مصرف کنندگان به بعضی فرآورده های نفتی، به خصوص بنزین را نمی کند و در نتیجه، این کشور حدود یک سوم بنزین مورد نیاز خود را از خارج وارد می کند.
این مصوبه عملا بانک های خارجی را در صورت معامله با بانک های عمده یا نهادهای وابسته به سپاه پاسداران، از دسترسی به نظام مالی آمریکا محروم می کند.
بخش دیگری از این مصوبه به تحریم شرکت هایی اختصاص دارد که ابزار و تجهیزات قابل استفاده علیه آزادی اطلاع رسانی را هدف قرار داده و مواردی مانند فروش امکانات فیلترینگ اینترنت و شنود مکالمات و تماس های تلفنی را نام می برد.
شرکت های خارجی تامین کننده این نوع ابزار و وسایل با محدودیت هایی در عقد قراردادهای عمده دولتی و دسترسی به سایر امکانات مالی موسسات آمریکایی مواجه می شوند.
سنا نیز طرح تحریم ایران را پنجشنبه با ۹۹ رای موافق و بدون رای مخالف تصویب کرد.
سناتور دموکرات باربارا میکولسکی در جلسه سنا گفت: "تحریم های سازمان ملل، هرچند قدم اول خوبی است، اما کم جان است. به این دلیل کم جان است که اعضای دیگری در شورای امنیت هستند که می خواهند همچنان با ایران معامله کنند.... بنابراین آمریکا باید این تحریم های یکجانبه را وضع کند."
مجلس نمایندگان نیز چند ساعت بعد طرح مذکور را با چهارصد و هشت رای موافق در برابر هشت رای مخالف تصویب کرد.
این مصوبه به زودی برای باراک اوباما، رئیس جمهوری فرستاده می شود و در صورتبکه به امضای او برسد، به قانون لازم الاجرا تبدیل خواهد شد.
کنگره به آقای اوباما اجازه داده است که در صورت صلاحدید، تحریم های تصویب شده علیه شرکت های متعلق به کشورهای "همکاری کننده علیه ایران" را، البته به شکل مورد به مورد، حداکثر تا دوازده ماه به اجرا نگذارد.
این بخش از طرح کنگره ظاهرا در واکنش به درخواست دولت به تصویب رسیده و امتیازاتی را برای آن گروه از کشورهایی منظور می کند که در وارد کردن فشار بین المللی بر ایران، با دولت آمریکا همکاری نزدیک دارند.
قانونگذران آمریکا میزان جریمه نقدی اشخاصی را که تحریم ایران را نقض کنند از ده هزار دلار به یک میلیون دلار، و مجازات حبس برای چنین اقدامی را هم از حداکثر ده سال به حداکثر بیست سال افزایش داده اند.
کنگره آمریکا دولت باراک اوباما را موظف کرده است که ظرف نود روز پس از امضای این مصوبه، گزارشی را درباره روابط تجاری و نفتی ایران با کشورهای گروه بیست، که شامل کشورهای توسعه یافته ای مثل کانادا و بریتانیا و نیز کشورهای در حال توسعه مهم از جمله برزیل و هند است به کنگره ارائه کند.
کنگره همچنین اختیار مسدود کردن دارایی های دیپلمات های ایرانی و مقام ها یا شرکت های وابسته به سپاه پاسداران را به رئیس جمهوری داده است.
حقوق بشر
قانونگذاران در بند ۱۰۵ طرح مصوب خود، رئیس جمهوری آمریکا را موظف کرده اند که حداکثر ظرف نود روز پس از امضای این مصوبه، طی گزارشی، اسامی مقام ها یا افرادی در ایران را که مسوول صدور دستور، اجرا یا هدایت اقداماتی در "نقض جدی حقوق بشر" پس از وقایع انتخابات خرداد ۸۸ ایران بوده اند به آگاهی کنگره برساند و در این زمینه، به گروهک انصار حزب الله و بسیج اشاره کرده اند.
براساس این مصوبه، گزارش رئیس جمهوری در این زمینه باید در وبسایت وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا منتشر و اسامی افراد مندرج در این گزارش به فهرست اشخاص تحت تحریم اضافه شود.
مصوبه کنگره ایالات متحده از دولت این کشور می خواهد که برای مقام های ایران که "ناقض جدی حقوق بشر" تشخیص داده می دهد ویزا صادر نکند و در صورت امکان، به مسدود کردن دارایی های آنها مبادرت ورزد.
کنگره همچنین خواهان افزایش بودجه وزارت امور خارجه آمریکا برای اطلاع رسانی بیشتر درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و به ویژه درباره وقایع پس از انتخابات خرداد ۸۸ شده است.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز با وضع تحریم های تازه علیه ایران موافقت کرده اند.
مراسمی جهت بزرگداشت سیزدهم رجب (ولادت امیرالمومنین) و همچنین گرامیداشت هفتم تیر، با سخنرانی احمد قابل در نجف آباد اصفهان و در شامگاه شنبه، ۵ تیرماه برگزار خواهد شد.
این مراسم بعد از نماز مغرب و عشاء، در حسینیه اعظم شهرستان نجف آباد برگزار خواهد شد و پژوهشگر دینی، احمد قابل، به دو مناسبت فوق الذکر، سخنرانی خواهد کرد.
مرحوم آیت الله العظمی منتظری، همه ساله در آن مکان برای علاقه مندان و مردم سخرانی می کرد و حسینیه اعظم نجف آباد، پایگاه اصلی طرفداران آن مرجع عالیقدر می باشد.
نیروهای لباس شخصی که خود را از پرسنل معاونت اطلاعات سپاه معرفی می کردند روز گذشته اقدام به بازرسی حسینیه دراویش کرج و همچنین احضار شش تن از دروایش به معاونت اطلاعات سپاه کرج کردند.
به گزارش میزان، در ساعات پایانی روز چهارشنبه حدود ۲۰ نفر از نیروهای لباس شخصی مجهز به بی سیم و … که خود را ماموران معاونت اطلاعات سپاه معرفی می کردند بدون مجوز قضایی وارد حسینیه دراویش گنانبادی در کرج و منزل برخی دراویش شده و انجا را مورد بازرسی و تفتیش قرار دادند.
این افراد علت حضور خود در حسینیه دراویش را تحقیق و بازجویی پیرامون ضرب و شتم یکی از مأمورین خود در شهرستان کرج و شناسایی ضارب اعلام کردند .
همچنین شش درویش گنابادی به اسامی سعید کریمایی، پوریابراتی، محمد ساکی، کمیل رحیم زاده، احسان دشتی وسعید دشتی ،شب گذشته از سوی بخش اطلاعات سپاه پاسداران شهرکرج به صورت غیرقانونی احضار شدند .
احضاریه این افراد بر روی سربرگ نیروی مقاومت بسیج و از سوی مقامی فاقد هویت و بدون رعایت تشریفات دادرسی تنظیم گردیده و برای روز یکشنبه ۶ تیرماه ، به معاونت اطلاعات سپاه احضار شدند .
بنابرگزارشهای پایگاه خبری مجذوبان وابسته به دراویش گنابادی ؛ بدون مجوز مقام قضایی منازل شخصی دو تن از دراویش به نامهای رحیم زاده و دشتی نیز مورد تفتیش و بازرسی مأمورین قرار گرفته است .
بنابراین گزارش ؛ مأمورین پس از بازجویی و استنطاق چند تن از حاضرین در حسینیه ، تهدید کرده اند در صورت عدم شناسایی و معرفی ضاربین ، نسبت به برخورد با دراویش اقدام خواهند کرد .
همچنین براساس این گزارش ؛ دراویش در نامه ای خطاب به دادستان نظامی شهرستان کرج ، نسبت به تحرکات گروهی آشوب طلب و مغرض که با سوء استفاده از عناوین برخی مراکز نظامی ، قصد بلوا ، جوسازی و درگیری با دراویش را دارند و اهداف و مقاصد شومی را دنبال می کنند ، اعتراض کردند . دراویش در این شکایت نامه ، به برخی رفتارهای ناشایست و ضد انسانی این گروه اشاره و می نویسند : این جماعت هر از چندی با اجتماع مقابل حسینیه دراویش و سردادن شعار و اهانت به بزرگان این سلسله ، قصد حمله به این مکان عبادی را دارند که خوشبختانه تاکنون با درایت و خویشتنداری دراویش ، از هرگونه درگیری و مقابله به مثل ممانعت به عمل آمده است . حتی در زمان برگزاری مجالس درویشی نیز سوار بر موتورسیکلت با حضوردر مقابل حسینیه و تردد درکوچه های اطراف با ایجاد سروصداهای مهیب و آزار دهنده ، علاوه بر اخلال در آسایش اهالی ، با فحاشی و بعضاً هتک نوامیس عابرین ، دراویش و مردم را تحریک به درگیری می کنند.
خانواده احمدرضا احمدپور، عضو جبهه مشارکت مرکزی قم، از سوی معاونت امور طلاب حوزه قم تحت فشار قرار دارند تا در نبود احمدپور خانهای که در آن ساکن هستند را تخلیه کنند.
30 خرداد طی حکمی از سوی معاونت امور طلاب حوزه علمیه قم برای حجت الاسلام احمد پور، خواستار تخلیه خانه محل سکونت خانوادهاش شدند.
با وجود حضور وی در زندان و نبودن در کنار خانواده، این حکم به خانواده او تحویل داده شد و تا تاریخ پنج تیرماه به این خانواده جهت تخلیه مهلت داده شد.
این اقدام یک بار دیگر قبل از صادر شدن حکم جهت تحت فشار قرار دادن احمد پور اتفاق افتاده بود. این حکم در زمانی صادر شده است که خانواده او با وجود مشکلات فراوان در نبود آقای احمد پور مواجه هستند و قدرت برخورد با این مسئله را در حال حاضر ندارند.
سید احمدرضا احمدپور، محقق حوزه و وبلاگ نویس پژواک خاموش عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت منطقه قم، در تاریخ ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۹ به اتهام تبلیغ علیه نظام (به دلیل مصاحبه با رسانه های خارجی)، نشر اکاذیب و هتک حیثیت روحانیت، به یک سال حبس و خلع لباس دائمی محکوم شد. سیداحمد رضا احمدپور در تاریخ ۲۹ فروردین ماه خود را برای اجرای حکم به دادگاه ویژه روحانیت معرفی کرد.
جانشين فرمانده نيروي انتظامي گفت: در طول دولت نهم و دهم كمكهايي كه به نيروي انتظامي شده در هيچ دروهاي سابقه نداشته است.
به گزارش ایسنا، سردار احمدرضا رادان در جمع خبرنگاران در ياسوج در خصوص مساله حجاب و عفاف، افزود: راهكارهاي اجرايي حجاب و عفاف توسط دولت ابلاغ شده و قبلا وزارت ارشاد بايد پيگيري ميكرد بعد از آن تحويل وزارت كشور شد كه اجرايي تر شود و اطلاع دارم كه دغدغه براي اجراي آن وجود دارد.
سردار رادان اذعان کرد: مساله حجاب و عفاف از ماموريتهايي بود كه دولت به تعداد زيادي از سازمانها واگذار كرده و دولت متولي آن است و اينگونه نيست كه نيروي انتظامي به تنهايي متولي آن و دولت كنار باشد.
معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان با بیان اینکه هر ترم حدود ۸ نفر از دانشجویان این دانشگاه اقدام به خودکشی می کنند، گفت: با اقدامات به موقع، از خودکشی منجر به فوت جلوگیری کردهایم.
مهرداد دشتی درگفتگو با ایسنا، با اشاره به افزایش مصرف سیگار در دوران امتحانات اظهارکرد: دانشجویان در این دوران به مصرف موادی همچون ریتالین، شیشه و تریاک روی می آورند.
دشتی مهمترین معضل این مرکز با دانشجویان این دانشگاه را، ضعف دانشجویان از نظر مهارت های فردی، مدیریت استرس، مدیریت زمان، مهارت حل مساله و خودشناسی دانست.
معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان در دسترس بودن مواد مخدر را عامل دیگر مصرف مواد توسط دانشجویان دانست و گفت: فرد مصرف کننده در دانشگاه نباید احساس امنیت کند.
وی در ادامه رابطه گرم و صمیمی اساتید و دانشجویان در دانشگاه را بزرگترین سرمایه در زمینههای روحی و روانی و عامل ایجاد حس غلبه بر ضعف دانشجویان دانست.
دشتی با اشاره به دیگر مشکلات دانشجویان در دوران امتحانات، راهکار مقابله با ناهنجاریها در دانشگاهها را ایجاد رابطه موثر، و یادگیری ضرورت زندگی اجتماعی در برخورد با طبقهها و اقشار مختلف جامعه دانست.
جمعی از فعالان سیاسی و دوستان محمدصابر عباسیان پنجشنبهشب گذشته، با حضور در منزل این دانشجوی دربند و برگزاری دعای کمیل، آزادی او و دیگر زندانیان سیاسی را از خداوند مسئلت کردند.
به گزارش کلمه، در این مراسم که محمود طراوت، وکیل محمدصابر عباسیان نیز حضور داشت، حاضران از آخرین وضعیت پروندهی این دانشجوی زندانی و اقدامات و پیگیریهای حقوقی انجامشده مطلع شدند.
گفتنی است محمدصابر عباسیان، رئیس ستاد ۸۸ استان فارس بود که اسفندماه سال گذشته، به دلایل نامعلومی توسط مأموران ادارهی اطلاعات شیراز بازداشت شد و تاکنون در بازداشتگاه این اداره به سر میبرد. دادستانی شیراز به رغم گذشت بیش از صد روز از بازداشت وی، از تبدیل قرار وی سرباز زده و هفتهی گذشته قرار بازداشت او را تا دو ماه دیگر تمدید کردهاست.
مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد بعدازظهر دیروز با حضور در منزل محسن آرمین، سخنگوی دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با خانواده محسن آرمین دیدار و از آنان دلجویی کردند.
به گزارش تحول سبز، مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد بعدازظهر دیروز با حضور در منزل سخنگوی دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با خانواده محسن آرمین دیدار و از آنان دلجویی کردند.
در این دیدار که در فضایی صمیمانه انجام گرفت، میر حسین موسوی با اشاره به سابقه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب، به مبارزات و تلاشهایی که برای رسیدن مردم به آزادی و برپایی جمهوری اسلامی از سوی آنان انجام گرفته اشاره کرد و با ابراز تأسف از بازداشت دکتر محسن آرمین، به زندان انداختن فرزندان انقلاب را وقیحانه توصیف کرد و بار دیگر خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد.
خانم شریعتی همسر محسن آرمین نیز با تشکر از حضور مهندس موسوی و دکتر رهنورد در منزلشان، گزارشی از چگونگی بازداشت وی ارائه کرد و گفت با توجه به پیگیری های مستمر در دادستانی تهران دکتر آرمین هنوز با خانواده خود دیدار نداشته است. محسن آرمین عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس ششم از روز ۲۶ اردیبهشت ماه در بازداشت به سر می برد.
این در حالی است که با گذشت بیش از یک ماه و نیم از بازداشت این چهره اصلاح طلب، وی تنها در دو تماس تلفنی کوتاه از سلامت جسمانی خود خبر داده است.
از اتهامات و محل نگهداری وی اطلاعاتی در دست نیست. گفته میشود که احتمالا ایشان در بند دو الف زندان اوین و تحت نظر اطلاعات سپاه میباشد.
جمعی از اساتید و دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در نامهای به رییس قوه قضاییه، خواستار آزادی محمدرضا جلاییپور شدند.
به گزارش وبلاگ "حمایت علوم اجتماعی از محمدرضا جلاییپور" در این نامه با اشاره به سابقه درخشان تحصیلی جلاییپور آمده است: محمد رضا جلایی پور در ماه های اخیر هیچگونه فعالیت غیر قانونی نداشته و مشغول انجام کار روی تز دکترای خود بوده است. شگفت آنکه شیوه تهاجم به حریم این خانواده شناخته شده و برخورد اهانت آمیز با پدر ایشان که سه برادر خود را تقدیم انقلاب و نظام اسلامی کرده اند به هیچ روی در شان نظامی که به رأفت و رحمت خود می بالد، نیست.
متن کامل این نامه به این شرح است:
ریاست محترم قوه قضائیه
حضرت آیت الله صادق آملی لاریجانی
مستحضر هستید جوان فرهیخته و نخبه کشورمان محمد رضا جلایی پور که دارنده مدال طلای المپیاد و دانشجوی دکترای یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیاست هم اکنون در بازداشت به سرمی برد. ایشان سال گذشته و در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت و مدت 88 روز را در زندان بودند. اما در نهایت پس از بررسی پرونده ایشان توسط دستگاه تحت امر حضرتعالی، برای وی قرار منع تعقیب صادر گردید و حتی در روزهای اخیر از وی خواسته شد برای دریافت گذرنامه ضبط شده اش به مسئولین امر مراجعه نماید. اما در کمال ناباوری، مجددا ایشان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و منزل پدری وی مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت. این در حالی است که محمد رضا جلایی پور در ماه های اخیر هیچگونه فعالیت غیر قانونی نداشته و مشغول انجام کار روی تز دکترای خود بوده است. شگفت آنکه شیوه تهاجم به حریم این خانواده شناخته شده و برخورد اهانت آمیز با پدر ایشان که سه برادر خود را تقدیم انقلاب و نظام اسلامی کرده اند به هیچ روی در شان نظامی که به رأفت و رحمت خود می بالد نیست.
ما اساتید و دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شهادت می دهیم که محمد رضا جلایی پور دانشجوی اسبق این دانشکده، از افتخارات علمی کشور و معتقد به نظام جمهوری اسلامی است. از جنابعالی درخواست داریم دستور پیگیری پرونده ایشان را صادر و امکان آزادی وی را فراهم آورید. امیدواریم با مساعدت حضرتعالی زمینه بهره مندی ایران اسلامی از دانش و خلاقیت جوانان این مرز و بوم ایجاد گردد.
ندای سبز آزادی: مسعود پیوسته - اشاره : در بین جنب و جوش های صنفی و سیاسی در گروه های مختلفی چون معلمان و کارگران ودانشجویان و ... در ایران ، " زنان ایرانی " کجا قرار دارند ؟ چه کسانی همراه وضع موجود اند و چه گروه هایی از زنان پیگیر حقوق خود اند و در پی تغییر وضع موجود اند ؟ آیا جنبشی به نام جنبش زنان در ایران واقعا جدی است یا حرکت نرسیده به جنبش است و یا فقط های و هوی است؟ اگر پدیده ای به نام جنبش زنان در صحنه اجتماعی سیاسی فعلی ایران واقعا مشهود است ، تناسب آن با " جنبش سبز " چیست ؟ آیا همراه آن است یا منفک از آن ؟ و پرسش های فراوان دیگر که ظرف سه ماه گذشته منجر به پرسش و پاسخ با سه تن از چهره های فعال زنان در ایران در سه طیف مختلف ملی مذهبی ، اصلاح طلب عضو حزب مشارکت ایران اسلامی و اصولگرای موید وضع موجود شده که شرح آن در ذیل می آید :
چندی پیش مرضیه مرتاضی لنگرودی در نشست مشترک دکتر پیمان و او ، درباره اشتراکات و تفاوت های جنبش سبز و جنبش زنان سخنرانی کرد . این گفت و گو متاثر از همان نشست است . از مرتاضی لنگرودی که یک حقوق دان و درعین حال از فعالان جنبش زنان در ایران است در باره اشتراکات و افتراقات دو جنبش سبز و زنان پرسیدیم و اینکه آیا او نیز در نشست اخیر خانم های میانه رو از دو سوی جریان های اصولگرا و اصلاح طلب با محمد رضا باهنر – نایب رئیس سابق مجلس – حضور داشت یا خیر که مشروح آن در پی می آید :
دو جنبش مسالمت آمیز و مطالبه محور
مرضیه مرتاضی لنگرودی : به نظر من اساسی ترین اشتراکات جنبش سبز با جنبش زنان در مسالمت آمیز بودن این دو جنبش است . در عقلانی بودن و مطالبه محور بودن شان است و اینکه هردوی این جنبش یعنی جنبش سبز و جنبش زنان در واقع به لحاظ ساختار جنبشی آن ، درردیف جنبش های نوین هویتی که معطوف به مطالبات روشن و معینی است شکل گرفته . یعنی هردو جنبش، مطالبه محوراند . می دانند که چه می خواهند . اگر درجنبش های کلاسیک ، وجوه آرمانی آرزوها و خواسته های مردم غلبه دارد و منجر می شود به اینکه اول تغییرات انجام شود بعد ببینند چه می خواهند ، جنبش زنان و جنبش سبز هردو از آغاز می دانند چه می خواهند. چون می دانند چه می خواهند به ویژه فعالان جنبش سبز و جنبش زنان که قبلا در چالش با قدرت سیاسی به این نتیجه رسیده اند که یک شبه نمی توانند به مقصد برسند از فرصت ها استفاده می کنند . سعی می کنند در فرصت هایی که به دست می آورند صبورانه عمل کنند و با استراتژی دوگام به پیش یک گام به پس ، تماشاچی ناآگاه بی تفاوت را تبدیل به یک فعال آگاه کنند .
درواقع پرکردن این گسست و شکاف جنسیتی و مبارزه با تبعیضات را در دستور کار خود قرار می دهند .
فکر می کنم اشتراکات این دو جنبش بیشتر از تفاوت های شان است . جنبش سبز شمار بیشتری از گروه های اجتماعی را در خود جای داده است . در حالی که جنبش زنان ، عمدتا جریان مبارزه با تبعیض را در برنامه هایش قرار داده . بدیهی است این جنبش یعنی جنبش زنان به عنوان خرده جنبش و جنبش سبز به عنوان جنبش فراگیر و کلان ، تفاوت هایی هم با یکدیگر دارند . جنبش زنان در فعالیت هایش برای پرکردن شکاف ناشی از تبعیض و گسست جنسیتی فقط باقدرت سیاسی چالش نمی کند بلکه چالش با باورها و آداب و رسوم خرافه آمیز نیز در برنامه هایش است . در حالی که جنبش سبز ، فعلا به این موضوع کاری ندارد . ببینید خانم هایی از کشور مهاجرت کرده اند . آنان که رفتند در واقعیت امروز زنان ایران زندگی نمی کنند . آن خانم های فعال حقوق زنان از کشور خارج شدند تا بار دیگر آن امر تاریخی که عموما پس از پیروزی زحمات شان نادیده گرفته می شد تکرار نشود !
چون همواره در تاریخ ، زنان در مبارزات اگر نگوییم دوشادوش مردان بلکه پشت سر مردان حضور داشتند اما پس از پیروزی سهمی نداشتند . به نظرم جنبش سبز خودش را در جایگاهی نمی داند که به این موضوعات بپردازد. یعنی ضمن چالش با قدرت سیاسی به چالش با باورها و خرافه ها و ... هم بپردازد . چون ممکن است بخشی از آن سرمایه اجتماعی را که گروه هایی از اصولگرایان نیز در بین شان است از دست بدهد .
خانم مرتاضی ! مصادیقی از این خرافه ها و باورهایی که می گویید می توانید مثال بزنید ؟
مرتاضی لنگرودی : باورهایی که از آن زن ستیزی بیرون می آید . مثلا امام جمعه ای آمده در خطبه هایش گفته چون زن ها بی حجاب بیرون می آیند زلزله می آید. حال آنکه همه می دانیم تغییرات طبیعی روند خود را دارد . اگر هم بلا هست این شما هستید که باید برای در امان ماندن جامعه ای که خود بر آن حکومت می رانید فکری برای هموطنان خود کنید !
اخیرا نشستی به میزبانی خانم بهروزی – دبیرکل جامعه زینب – و با حضور جمعی از خانم های معتدل اصولگرا و اصلاح طلب از جمله خانم فائزه هاشمی و البته با حضور آقای باهنر – نائب رئیس مجلس – برگزار شد آیا شماهم دعوت شده بودید ؟
مرتاضی لنگرودی : ( با لبخند) اول بگویم من با این کلمه معتدل شما مشکل دارم! شما پیشاپیش با یک ذهنیت و سوگیری آمدید گفتید آنان که لابد نبودند معتدل نبودند! نه چنین نیست . خیلی از خانم ها که در جلسه بودند در دوره آقای خاتمی پست های دولتی داشتند . اصلا ای کاش قبل از اینکه این سئوال را بپرسید می گفتید مبنای دسته بندی گروه های زنان در ایران چگونه است ؟ ببینید خانم ها راکعی و فائزه هاشمی و بهروزی از زنان غیر خودی نبودند .
الان هم پس از پایان دوران اصلاحات ، این خانم ها ( راکعی در مشارکت ، و هاشمی در کارگزاران ) فعال اند و حالا به شکل اپوزیسیون در آمدند و منتقد شدند . اینان پیشتر چتر امنیتی داشتند و از امنیت گسترده ای برخوردار بودند . حال آنکه خانم هایی که خیلی زود به عنوان غیر خودی معرفی شده وبه حاشیه رانده شدند اتفاقا عملیات و کنش های سیاسی اجتماعی شان ، محافظه کارانه ، غیر رادیکال و همواره مسالمت آمیز بوده است. اساسا زنانی که نقشی در قدرت ندارند ، محتاط تر اند . به خصوص زنانی که 25 ، 26 سال است که از صحنه بازی درون قدرت کنار گذاشته شده اند و سال ها ست در جنبش زنان حضور فعال دارند اما کنش آنها همراه با احتیاط ومراقبت است و هرگز رفتار رادیکال نداشته اند . حال آنکه زنانی که طعم قدرت را چشیده اند هنوز در نمی یابند که شنیدن بعضی تهمت ها چگونه است . ناگفته نگذاریم زنان اصلاح طلبی که هنوز اپوزیسیون نشده بودند خیلی حق دارند نسبت به زنانی که پیشتر غیر خودی محسوب می شدند . چون بسترهای مناسبی را برای فعالان غیردولتی زنان ایجاد کردند البته در عین حال متقابلا فعالان جنبش زنان نیز به گردن همان زنان حق دارند . زیرا معیار و محک اصلاح طلبی شان از طریق مطبوعاتی بود که خود از نگاه واندیشه های زنان به اصطلاح غیر خودی بازتاب می دادند . از جمله حرکت های قابل توجه فعالان خودی زنان اصلاح طلب این بود که " آگاهی جنسیتی " را در زنان ارتقاء داد . به طوری که توانستند در احزاب شان دارای مسئولیت شوند . پیشتر در احزاب ، خانم ها در هیئت رئیسه نبودند ولی بعدها دیدیم تقریبا یک سوم احزابی مثل مشارکت و کارگزاران و اعتماد ملی را زنان تشکیل دادند .
به هر حال اعتقاد دارم فعالیت جنبش زنان از هر جهت ، معتدل است .
بله در جلسه زنان با باهنر درباره لایحه موسوم به حمایت از خانواده صحبت شد. گروه های زنان ائتلافی تشکیل دادند . البته جنبش زنان پرهیز دارد از به کار بردن واژه " ائتلاف " . چون بیشتر جنبه سیاسی و مردانه دارد .
این هم اندیشی برگزارشد و خانم ها از دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب به مشترکات و همگرایی هایی رسیدند . خانم راکعی از جمعیت زنان نواندیش و فائزه هاشمی از کارگزاران و مریم بهروزی از جامعه زینب که از زنان معتدل اصولگرا است توانستند در ائتلاف به یک جمع بندی برسند . دو سال پیش به قم و نزد مراجع رفتند . خانم محتشمی پور هم بودند درخانه احزاب و در آن دیدار حضور داشتند. جریان زنان اصلاح طلب که نه حزب بود و نه ان جی او رفتند مجلس . رفتند قم . این هم اندیشی ها موجب شد که از دستور کار مجلس خارج شود .اما درهیاهوی جنبش سبز ، چراغ خاموش بردند و تصویبش کردند .
در حالی که آیت الله امینی این لایحه را در نماز جمعه نقد کردند و گفتند برای آنکه زنان از این لایحه آسیبی نبینند باید فکری برای شان شود .
آیا مرزبندی های مشخصی در جنبش زنان وجود دارد یا خیر ؟
مرتاضی لنگرودی : جنبش زنان قیم ندارد . چون در دستور کارش مبارزه با قیم مآبی است . در این جنبش باز است . ساختار جنبش افقی است . هر کس می تواند در را باز کند و بیاید تو . چون نه حزب است و ان جی او.
حرکت زنان به جنبش سبز نزدیک است:
فاطمه راکعی، دبیرکل حزب زنان نواندیش ، استاد دانشگاه ، شاعر و مدیرعامل خانه شاعران ایران، درباره تعامل جنبش زنان با جنبش سبز می گوید :
جنبش سبز ، حقیقتا فراگیرتر از حرکت زنان است .
راکعی در این گفت و گو که در محل خانه شاعران ایران انجام شد درباره اهداف جنبش زنان گفت :
زنان ، نصف جامعه ماهستند و حرکت شان به جنبش سبز نزدیک است . اهدافی که این حرکت دنبال می کند صلح طلبی و دفع خشونت است . احترام به انسان ها و به یکدیگر است . مشارکت همه در سرنوشت خود است .
در همه حرکت ها شما زنان را در صحنه می بینید . زنان ، جزء زمینه سازان بوده اند البته در جنبش سبز ، حرکت های اجتماعی زیاد است . معلمان ، کارگران ، کشاورزان ، و ... برای احقاق حقوق خود در تلاش اند اما زنان در سنین مختلف با همین برچسب برای خود ( زنان ) تلاش می کنند . یعنی فقط زن ها در سنین مختلف برای حقوق خود تلاش می کنند . این را هم بگویم که حرکت زنان در دل جنبش سبز قرار دارد .
راکعی در پاسخ به این پرسش که آیا اکثر زنان ایرانی در دل جنبش سبز قراردارند می گوید :
" بله ، به گمان من هستند . چون جنبش سبز ، درچارچوب قانون پیگیر مطالبات عمومی است .
راکعی در پاسخ به این پرسش که شما به عنوان دبیرکل حزب زنان نواندیش ، فکر می کنید میزان حضور حزب شما در جریان جنبش سبز چقدر است می گوید :
جامعه شناسان ، تعریف مشخصی از جنبش ارایه میدهند، و بر اساس آن تعریف شاید نشود حرکت زنان را جنبش نامید به تعبیر علمی اش کاری ندارم . من همین حرکت ها و فعال بودن زنان و اهدافی را که دنبال می کنند می بینم که برای گرفتن حقوق انسانی و اساسی خود ، چه در خانواده و چه در اجتماع ، حرکتی عمیق ، وسیع ، واقعی و جدی است . حالا اسمش را هرچه که می خواهید بگذارید . جنبش یا حرکت .
در جنبش ها ، ما رهبری را می بینیم ، هدف هایی را تعیین می کنند با یک استراتژی مدون اما در حرکت زنان نه ، این گونه نیست . در این حرکت ، زنان با اندیشه های مختلف و باورهای مختلف از نظر دینی و اعتقادی حضوردارند ولی همه شان برای احقاق حقوق انسانی خود تلاش می کنند و نهایتا همه حرکت ها به نقطه ای می رسد که امور خانوادگی و مقابله با قوانین تبعیض آمیزی است که وجود دارد . ما داریم پیشگیری می کنیم .
ما دو سه سال درباره ماده 23 و ماده 25 و لایحه حمایت از خانواده ، کارکردیم در قالب میزگرد ، کارکارشناسی ، مصاحبه و سخنرانی و سمینار فعالیت ها را ادامه دادیم .
کمپین یک میلیون امضا در خارج از کشور ریشه دارد
مریم بهروزی – دبیرکل اصولگرای جامعه زینب – در باره جنبش زنان می گوید : " ما قبل از انقلاب ، یک حرکت هایی که اگر بتوانیم نام جنبش بر آن بگذاریم داشتیم که تحت نظر رژیم بود . در واقع همان وابستگی نظام شاهنشاهی به غرب و موج برابری خواهی که در دنیا راه افتاده بود به ایران هم رسید و جمعی از زنان برای حقوق خود وارد فعالیت شدند که عمدتا تحت مدیریت اشرف پهلوی بود یا همان سازمان زنان .
بعد از انقلاب ، با نظریات مترقیانه حضرت امام که فضا برای عموم زنان باز شد ، چندین حزب زنان پدید آمد و زن ها در اظهار نظر و حضور در مجامع و بیان نظرات خود آزاد شدند و در سال های بعد یعنی سال های 80 به بعد بود که خانه احزاب تشکیل شد و زن ها هم توانستند حزب راه اندازی کنند . بنابراین نیازی به جنبش زنان ، به عنوان جمعی که بخواهد مطالباتش را و پیامش را به نظام و یا دنیا برساند نبود . همین احزاب بودند و اتفاقا از همه جریان ها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب از طریق تریبون حزب و نشریه شان حرف های شان را می زدند . خانم ها در احزاب فعال بودند مثل خانم هایی که در حزب کارگزاران حضورداشتند. اما اتفاقاتی طی دو سه سال اخیر رخ داد که بعضی از این خانم ها مصمم شدند جنبش زنان راه بیندازند . به خصوص از زمانی که مساله لایحه حمایت از خانواده و تعدد زوجات و این مسائل پیش آمد . آن کمپین یک میلیون امضا را راه انداختند. البته این موضوع کمپین هم از آن موضوعاتی است که ریشه در خارج از کشور دارد . حضور خانم شیرین عبادی در این کمپین و ... اینها با تمام تلاشی که کردند توانستند دویست هزار امضا جمع کنند . من روی این حرفم ایستاده ام و مدارکی دارم .نه تنها به یک میلیون امضا نرسید بلکه کمتر از دویست هزار امضا بود . خود امضا کنندگان هم بعد ها به ما گفتند که توی اتوبوس ، توی خیابان ، توی بانک و هر جای دیگر جلوی ما را می گرفتند و می گفتند که گروهی از خانم ها هستند که می خواهند از حقوق شما دفاع کنند آیا شما موافقید بعد ما هم می گفتیم موافقیم ! هر چند در لا به لای این امضا ها ما امضاهای برخی نمایندگان مجلس و شخصیت های دیگر را هم می دیدیم که در کمپین بود .
بهروزی افزود: در مقابل جمعی از زنان که مستقل بودند پدید آمدند و برای این لایحه پیشنهادی به مجلس دادند و در همین راستا " ائتلاف اسلامی زنان " پدید آمد . در این ائتلاف ، زنان انقلابی متعهد به قانون اساسی جمهوری اسلامی و پای بند به ولایت فقیه هم حضرت امام و هم مقام معظم رهبری حضور داشتند .در واقع این اساسنامه و یا آیین نامه اجرایی ائتلاف برای ورود زنان به این ائتلاف بود .
وی افزود: قرار شد در این ائتلاف ، نه سکولارها را دعوت کنیم و نه متحجرین را . ما در آن بحث ماده 23 که تعدد زوجات را آزاد گذاشته ، پیشنهاداتی به مجلس فرستادیم . در واقع این کار جمعی ، ماحصل این ائتلاف بود . حالا چرا ما مسامحه کاران و سکولارها را و از آن طرف ، متحجرین را در بین خود نپذیرفتیم چون آنها طرفدار ندارند بلکه این " متعادل ها " هستند که در بین زنان ما طرفدار دارند ."
مریم بهروزی به عنوان یک زن وابسته به جناح اصولگرای معتدل، آیا پدیده جنبش سبز را می پذیرد یا خیر ؟
وی قاطعانه پاسخ منفی می دهد و می گوید : " نه . معمولا جنبش ها در شرایط خفقان پدید می آیند . در جامعه ما که خفقان نیست . اتفاقاتی پس از انتخابات دهم در کشور ما افتاد که واقعا جدید بود ولی نمی تواند منجر به پدید آمدن جنبش شود . الان چند سالی است که در کشورهای غربی و شرقی مطرح می شود که دیگر احزاب جواب نمی دهد . اینها می خواهند همان مدل را پیاده کنند اینجا ولی نه هنوز نیاز به جنبش را در ایران احساس نمی کنم . ما الان هفتاد نماینده اقلیت در مجلس داریم . احزاب دارند کارشان را می کنند . نشریه دارند . خانه احزاب دارند . قانون مطبوعات و قانون احزاب داریم که از همان دوره های دوم و سوم مجلس کماکان به قوت خود باقی است . اینها بیایند خود را با قوانین تطبیق دهند و کار کنند تا به مجلس یا ریاست جمهوری برسند .
وی که تقلب گسترده در انتخابات را انکار می کند گفت: آقای موسوی 20 سال رفت در محاق . نه موضع گیری می کرد و نه مقاله ای می نوشت و نه دیده میشد . شش هفت ماه فعالیت کرد برای ریاست جمهوری و 14 میلیون رای آورد . مردم ما وفادار و آزاداندیش اند . رای کمی نیست . آقای موسوی باید قدر این 14 میلیون رای را می دانست .
وی با اشاره به راهپیمایی گسترده مردم معترض در روز 25 خرداد سال گذشته گفت: اگر شما 25 خرداد 88 از نظر کارشناسان شهرداری 3میلیون نفر در خیابان آزادی حاضر بودند در واقع به نوعی ادامه همان شور حضور خیابانی روزهای قبل از انتخابات بود .اما ما نهم دی و 22 بهمن را داریم که مردم آمدند و وفاداری خود به نظام و ولایت فقیه را نشان دادند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر