-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

Latest News from 30Mail for 01/20/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/10/29

رئیس تشخیص مصلحت نظام از «دهن‌کجی‌ علنی به قانون» انتقاد کرد و تاکید کرد: هیچ‌گاه تک صدائی و انحصارگرایی جوابگوی اداره کشور نبوده و نخواهد بود.

اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با شماری از استادان و محققان حوزه علمیه و دانشگاه‌های شهر قم گفت: اکنون شاهدیم که در برخی موارد علنا به قانون دهن‌کجی شده و به آن عمل نمی‌شود.

به اعتقاد این رئیس جمهوری سابق ایران، «آنچه موجب مشکلات شده، قانون اساسی و نظام نیست زیرا قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصلاحیه آن با وجود نقایصی که بعدا باید اصلاح شود، متناسب با نیازهای جامعه است و توانایی قابل قبولی برای احقاق حقوق مردم دارد».

او گفت: حاکم‌کردن سلیقه‌های فردی بر قانون و سیستم حکومتی و خارج کردن مسئولیت‌ها و عملکردها از حوزه نظارت‌های قانونی مشکل به وجود آورده است.

رئیس تشخیص مصلحت نظام همچنین گفت: بدون حضور مردم برگزاری انتخابات میسر نیست و با تک‌صدایی و انحصار گرایی نمی‌توان کشور را اداره کرد.

او افزود: پاسخ به سوال‌های مردم و اقشار مختلف حق آنها است. آنها با گذشت سه دهه از  تاسیس نظام اسلامی، خواستار تحقق کامل انتظارات خود هستند.

منبع: مردمک


 
 

1390/10/29

آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه می‌گوید که توافق نهایی اتحادیه اروپا در مورد تحریم خرید نفت از ایران و انسداد دارایی‌های بانک مرکزی این کشور، احتمالا در اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای عضو این اتحادیه در روز دوشنبه حاصل می‌شود.

آقای ژوپه پس از دیدار با کوین راد، وزیر امور خارجه استرالیا در پاریس به خبرنگاران گفت: "روز دوشنبه در نشست وزیران امور خارجه کشورهای اتحادیه اروپا قادر خواهیم بود که در مورد مجموعه ای از تحریم های تازه علیه ایران توافق کنیم".

فرانسه از پیشنهاددهندگان اصلی اعمال تحریم های جدید علیه ایران است که به منظور وادار کردن مقامات ایران به توقف برنامه اتمی شان مطرح شده است.

دیپلمات های اروپایی می گویند که کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور اصولی در مورد مسدود کردن دارایی های بانک مرکزی ایران و توقف خرید نفت از این کشور توافق کرده اند، اما هنوز در مورد چگونگی ادامه تجارت غیر نفتی با ایران توافقی به دست نیامده است.

کوین راد، وزیر امور خارجه استرالیا هم پس از دیدار با آقای ژوپه گفت: "چین و سایر کشورهایی که به خرید نفت از ایران ادامه می دهند باید در نظر داشته باشند که قدرت های جهانی در مورد اعمال فشار بر دولت ایران جدی هستند".

منبع: بی‌بی‌سی
 


 
 

1390/10/29

زمین‌لرزه‌ای نسبتا شدید روز پنج‌شنبه حوالی نیشابور را لرزاند و موجب شکستن شیشه‌های برخی از ساختمان‌‌ها شد.  براساس گزارش رسانه های دولتی ایران  بر اثر اين زلزله ۱۰۰  نفر مجروح شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، این زمین‌لرزه ساعت چهار و پنج دقیقه بعد از ظهر به وقوع پیوسته است. موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران قدرت این زلزله را ۵.۵ ریشتر اعلام و مرکز آن را حوالی نیشابور گزارش کرده و افزوده است که این زمین‌لرزه در مشهد، چناران و سبزوار نیز احساس شده است.

این خبرگزاری افزوده است که بر اثر این زمین‌لرزه شیشه‌های برخی از ساختمان‌ها شکسته شده و شبکه مخابرات این شهرستان نیز دچار اخلال شده است، به نحوی که تماس با نیشابور با دشواری همراه است.

به گزارش خبرگزاری فارس، مدت این زمین‌لرزه حدود پنج تا هفت ثانیه بوده و پیش‌بینی می‌شود که یکی از قوی‌ترین زمین‌لرزه‌های منطقه در طول ۱۰ سال اخیر باشد.

 در همین حال، به گزارش شبکه های تلویزیون دولتی ایران، شمار مجروحان به صد نفر رسیده است.

جلال هاشمی، فرماندار نیشابور،  به خبرگزاری مهر گفته است:« بيمارستان های بهمن و حکيم نيشابور برای درمان مصدومان زلزله تخليه شده و کار درمان زلزله زدگان در اين دو مرکز به خوبی پيش می رود.»

جلال هاشمی اضافه کرده است: بیشترین خسارت به  محله خرو عليا و شهر ۱۵ هزار نفری خرو از توابع بخش زبرخان نيشابور که دارای بافت مسکونی بسيار فرسوده است، وارد شده است.

گزارش ها حاکی است، نیروهای امدادی هلال احمر و ستاد بحران نیشابور برای بررسی خسارات احتمالی به منطقه اعزام شده‌اند.

مهدی زارع، معاون پژوهشی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله در گفت‌وگو با ایسنا درباره احتمال رخداد پس‌لرزه‌های این زلزله در ساعت‌های آینده هشدار داده است.

منبع: ایسنا، رادیو فردا و بی‌بی‌سی


 
 

1390/10/29
در توضیح این ویدیو در صفحه فیس بوک گلشیفته فراهانی آمده است: این ویدئو حرکتی نمادین برای رفع و دفع تابوهای رایج است که درجوامع گوناگون وجود دارد وهدف آن نه برهنگی است و نه سکس .. بلکه افراد حاضر در ویدئو با حرکات و گفتار خود به نوعی خود را فراتر از تابوها نشان میدهند و منظور ومقصودشان این است که روح و جسم توأمان باید آزاد گردد . و تا فرد نسبت به جسم خود اختیار و تصاحبی نداشته باشد در روح خود هم امکان تصاحب نداشته و آزادی به معنی واقعی شکل نمیگیرد . این گفتارترجمه ای کلی ست از آنچه که توسط حاضران دراین ویدئوگفته شده است: مرا بنگرید! /در این لحظه، عریان! /رها از جسم و روح./که تنها از من رنج می‌کشد./جسم و روحم را بر شما می‌گشایم./هنوز باکره،/هنوز سرشار./به آشفتگی می‌پیوندم./دی ان ای من برای همیشه ثبت شده است./به رقص درمی‌آیم،/این به من اعتبار می‌دهد./هنر من نقش بازی کردن است./رویاهای نو،/من به آنها تن می‌بخشم./احساسات لطیف را برمی‌انگیزم،/همچون میوه‌هایی بر زبانم./پوستم را به شما می دهم؛/بی ریا،/بی حس،/سرشار./از اشک و از لبخند،/نفستان را می‌گیرم./با فریاد،/با نور،/با ازدحام،/خود را مست می‌کنم./ناممکن شما،/اعتراف‌ناپذیر شما/خود را باز‌می‌یابید/گر سردم شود، اگر مضطرب باشم/ساعات نامطمئن/ناشنوا می مانم/دربرابر ساعت خلا/من باور دارم./من غوطه ور می‌شوم./در این لحظه،/رها از جسم و روح،/جسم و روحم را بر شما می‌گشایم./مرا بنگرید!/مرا بنگرید!... راه گشوده است. ترجمه ویدیو از رادیو زمانه

 
 

زهرا اچ بی

* خوب بحمدالله سوژه جدید فضای مجازی هم جور شده و در کسری از ثانیه کل فضای مجازی رو در بر گرفت و خوب طبعا مخالفین و موافقین زیادی هم داشت و بازهم طبعا قابل پیش بینی بود که چه کسانی موافق حرکت هستن و چه کسانی مخالف این حرکت. و بازهم قابل پیش بینیه که منه نوعی واکنشم به این ماجرا چیه.

* به نظر من از اونجائیکه حرکت یک حرکت عمومی و فرد انجام دهنده یک چهره عمومی هست، این حق رو داریم که درباره اش حرف بزنیم و نظر بدیم و نظر دادن هم همیشه موافق بودن نیست که موافقین محترم طبق معمول تو سر ما میکوبن که زن مالک بدن خودش هست و شما نمیتونی درباره اش حرف بزنی و خودش هست و راضیه و شما هم باش. من اتفاقا مشکلم دقیقا با همین استدلال نخ نمای زن مالک بدن خویش هست، هستش. فرضا گیریم صحیح باشه، مگه به لحاظ اخلاقی بازم انسان مختاره هرکاری با بدن خودش بکنه و کسی چیزی نگه؟

* واضحه که من یه آدم با بک گراند مذهبی هستم بنابراین اصل مخالفت من با این قضیه یک مخالفت بر مبنای استدلال دینی هست اما به نظر من برهنگی چیزی نیست که فقط بشه از منظر دینی نقدش کرد و اونو بیشرمانه دونست بلکه عرف هم همینو میگه و از اون مهمتر اخلاق. این عرف هم فقط مخصوص شرق نیست. اگه الان یه هنرپیشه غربی هم تماما لخت بشه، واکنشها همینقدر شوکه خواهد بود. منظور اینجا واکنشهای عمومی و عامه مردمه واضحه که روشنفکران طبق معمول براشون پدیده ای عادی هست و از مام خواهند خواست که باکلاس باشیم و با این پدیده  کاملا عادی برخورد کنیم! حالا منظر تکلیف گرایی اخلاقی به کنار که به ما میگه محجوب باشیم و من نمیدونم چطوری میشه از منظر اخلاق که طبیعتا نسبی نیست و جهان شمول هست اینکارو توجیه کرد!

* فکر کنم قبلا هم گفتم که استدلال زن مالک بدن خویش هست و اینکه حجاب در حوزه شخصی معنا داره چقدر کلیشه ای و پارادکسیکال هست. جایی که همین روشنفکران از قانون منع نقاب و حجاب در مجامع عمومی و مدارس غرب دفاع میکنن؛ و یاد شون میره که زن محجبه و نقابدار هم مالک بدن و چهره خودش هست؛ معنی نداره دربرابر لخت شدن همین استدلال رو بپذیریم. گویا یکسری عزیزان فقط وقتی زنها لخت میشن یادشون میاد که زن مالک بدن خودش هست و زن محجبه مالک بدن خودش نیست و بلکه باید تابع قوانین اجتماعی کشور تابعش باشه! در این زمینه برای اینکه کمیت توجیهشون هم بالا باشه از امنیت هم نام میبرن و گویا فقط حجاب هست که امنیت روانی، اجتماعی کشورها رو به خطر میندازه و لخت شدن چنین کارکردی نداره! در نظر اینها زن محجبه باید تاوان تمامی اشتباهات اینور و اونوری ها رو بده چون انتخابش این بوده. انگار که مثلا اختراع جمهوری اسلامی ایران هست یا واقعا حجاب امنیت یه کشوری رو به خطر میندازه!

* من نمیدونم از کی برهنگی و دفاع از اون شد نماد مدرنیت و روشنفکری. به این ترتیب نه تنها انسانهای اولیه مدرنتر از ما بودن که ما برای روشنفکر به نظر اومدن و مدرن بودن، هی باید لختتر و بی حیاتر بشیم. لااقل اگه نمیشیم، باید در برابر حرکات اینطوری و اون دختر مصری واکنش مدافعانه و موافق بگیریم. به شخصه اصلا کاری با عمل انجام شده ندارم و بعید میدونم غیر از همون وجه بیزینسی (تبلیغاتی) طرف هدف دیگه ای داشته باشه. به هرحال ایشون در حالیکه به اوج موفقیت هنری در ایران رسیده بود و بالاترین جوایز رو از جشنواره های دولتی هم برده بود برای اونچه که پیشرفت! نامید از کشور خارج شد و طبعا زندگی در اونجا خرجش بیشتر از اینجاست. بیشتر نحوه استدلال موافقین برام عجیبه. یه عده طوری حرف میزنن که انگار ایشون عضو بسیج یا سپاه قدس جمهوری اسلامی بوده که حالا این حرکتش تو دهنی به نظام باشه! یا چمیدونم ایشون ایران که بود ادعا کرده بود فاطمه زهرا الگوش هست که حالا نقض قرض کنه.

* از اون خنده دارتر استدلال کسانی هست که فکر میکنن اینطور روشهای انقلابی و رادیکال در عصر حاضر جواب بده و از اون به عنوان تابوشکنی و شیرزن هم نام میبرن. یه زمانی برای شیرزن بودن باید در جبهه میجنگیدی ولی گویا الان در نظر روشنفکران وطنی به درآوردن لباس در انظار عمومی تقلیل پیدا کرده! فراموش نکنیم که دقیقا چند روز بعد از لخت شدن دختر مصری، اخوان المسلمین یا همون سلفی های مصری (اسلام گرایان افراطی) در مصر به قدرت رسیدن و غیر از اینکه اون حرکت یه شوک بود، و در همون حد ارزیابی میشه، دستاورد دیگه ای نداشت (البته غیر از برای سوژه که مطمئنا الان زندگی بهتری از دید غرب-گرایانه و شهرت داره).

* منظورم اینه که چنین حرکتی هیچ نقشی در تابوشکنی نداره. همونقدر که در شکستن حجاب اجباری نخواهد داشت و همونقدر که هیچ آزادی ای برای زنی در داخل کشور به وجود نمیاره! و همونقدر هم تاثیری در وااسلاما سر دادن کسی نداره. یعنی لخت شدن یکی در یه کشور آزاد، اساسا غیر از شوکه کردن، هیچ تاثیری به حال زنان وطنیش نخواهد داشت، که اگه در داخل هم بود هم نداشت. حالا شما فرض کنید چند نفر دیگه هم به تقلید لخت شدن، آیا از منظر عمومی لخت شدن یه عده به آزادی و احقاق حقوق بقیه کمکی میکنه؟ اونم در جامعه ای که مبنایی مذهبی داره و خیلیا هستن کسانی که محجبه بودن براشون انتخاب و آزادی محسوب میشه.

* جنبه استراتژیکی این حرکت به کنار که راحت زمینه دمونایز کردن رو فراهم میاره. بعبارتی جایی که فرد در فیلمی بازی کرده که کارگردانش (به گفته خودشون) در حال حاضر زیر ذره بین نظام هست و تازه هم جایزه گرفتن، و خانه سینماش در شرف تعطیلیه، غیر از داغ کردن این شعله و تاثیر منفی، تاثیر دیگه ای نداره. حالا سوژه معتقده که حامی جنبش اجتماعی ضد دولتی هم هست. خوب الان با این حرکت چه کمکی به این جنبش میکنه که اعضاش در داخل کشور از راه امام و مردم سالاری دینی حرف میزنن؟ غیر از دادن بهانه بیشتر به مخالفین؟

* و در پایان اینکه خواهشا هی نیاین اینجور مواقع تا یکی مخالفت کرد، متحجر بخونیدش، با برچسب زدن کاری درست نمیشه که هیچ، الان کلاهتون رو قاضی کنید، چند درصد به اشتراک گذارندگان و بینندگان این عکس واقعا خواهان آزادی زنان و دارای خواسته های فمنیستی هستن؟ انگیزه واقعی درصد بالایی از اینها که در حال حاضر این بدن لخت براشون سوژه شده فکر می کنین چی باشه؟ اصلا فکر میکنین چنین عکسی واقعا چه پیامی داره؟ و فکر میکنین چند درصد با نگاه خریدارانه عکس رو سوژه کردن؟


 
 

1390/10/29

مسیح علی‌نژاد

 به این عکس نگاه کنید؛ بدن نیمه عریانش را سراسر پوشانده اند با ابری از عرف، قانون، قضاوت و هزار و یک دلیلِ‌ مرتبط با سپهرِِ سیاسی و  رسانه ای و اجتماعی ایران.

 

 

 این کاری است  که رسانه های  حامی و هوادار حاکمیت با عکسِ نیمه عریانِ گلشیفته فراهانی کرده اند. شاید این عکسِ محو شده یک حُسن دارد و آن اینکه نگاهِ بیننده محوِ نگاهِ یک بازیگرِ جوان ایرانی  می شود و به یادِ آدم  می آورد که با همین چشم ها  بارها روی صندلی های فرسوده ی سینمای ایرانی گریه کرده است، خندیده است و نفس گاهی در سینه حبس و گاهی رها کرده است. حُسنِ این عکس شاید  این باشد که حالا بعد از یک روز جدال و نزاع، نگاه ها از  دست های حصار شده بر پستان یک زن که «میم مثلِ مادر» را نه بازی که زندگی کرده بود، به چشم هایش خیره می ماند و  آنگاه می شود از زاویه ای دیگر نگاهی انداخت به اینکه مخالفان این حکومت و نه خودِ حکومت با این عکس و با این اتفاق که هنوز زوایای دیگرش از طرف خود گلشیفته فرهانی روشن نشده است چه کردند:

گلدن گلوب «غرور جریحه دارِ ایرانی» را بسامان کرد و گلشیفه  ایرانیِ سرشار از اما و اگر را «گیج و گنگ» .

 این دو تصویرِ کلی و عاری از پیشداوری است از ایران و ایرانی. و اما همه ی اشتباهِ ما همینجاست که گاهی یادمان می رود ایران دو شقه شده است شقه ای حقیقی و شقه ای دیگر مجازی.

 

 درست است که  ساکنان سرزمین مجازیِ ماهواره و اینترنت، از دل همان خیابان ها و خانه های حقیقی به خطوط اینترنت و ماهواره ای متصل می شوند، پس نماد و نماینگر بخش هایی از جامعه ی ایرانی اند اما ساده انگاری است اگر فکر کنیم آن دسته از مردمانی که در بزنگاه های مهمِ تصمیم سازی برای کشور به میدان «آورده» یا «فراخوانده» می شوند همپای ما با اصغر فرهادی  شاد شدند و با عکس های نیمه عریان گلشیفه فراهانی  گیج و درگیرِ بگو مگو شدند.

   این دنیایی است که ما در فضای مجازی ساخته ایم؛ دوراهی و دوگانه ی خوب و بدِ مطلق. یعنی به عکس عریان فراهانی و جایزه ی جهانیِ فرهادی  به مثابه ی یک ایدوئولوژی یا یک تئوری مهم سیاسی نگاه می کنیم که اگر  هواه خواه یک جریانِ فکری قرار است رای و نظری جلب کند حتما باید بگوید رابطه و نسبت فکری اش با عکس های نیمه عریان گلشیفته چیست، و در دیگر سو بگوید آیا اصغر فرهادی را سزاوارِ برنده شدن یک جایزه ی جهانی می دانست یا نه.  در چنین دوگانه سازی هایی نتیجه همین است که یک شب مست و مفتخر می شویم و بزن و بکوب و برقص و بخند که آبرو خریدیم در جهان و شبی دیگر  مفتضح پنجه بر صورت هم می کشیم که ای وای آبرومان بر باد رفت.

 

  موافقان و مخالفان یک عکس نیمه عریان دامنه ی اختلاف شان چنان بالا می گیرد و هر یک خود را محقِ مطلق می بینند که انگار یادشان رفت ما تا همین یک شب قبل با هم و با صدای بلند و شانه به شانه ی هم می خندیدیم  و همپایِ یک ایرانیِ دیگر از پله های سنِ افتخار بالا می رفتیم. حالا هی حواس همسایگانِ مجازی به صفحه ها و دست نوشته ها و واگویه های یکدیگر است و رابطه و نسبت خود را با آدم ها بر اساس موافق یا مخالف بودن با عکسِ عریانِ گلشیفته فراهانی تعریف می کنند و در این رهگذر هی  همدیگر را از پله های قضاوت به پایین پرتاب می کنند…

 

  گفتگوهای نابی هم در گرفت که حساب اش از این مقال جداست ، نکته در مورد آن بخشی از ماست که گفتیم اگر  عکس گلشیفته را پسندید پس روشنفکر هستید اگر نه، پس اخلاق گرای عقب مانده هستید و دسته ای دیگر که گفتند اگر عکس گلشیفته را ستایش کردید بی بند و باران روشنفکر نما هستید و اگر موضع ضدِ عریانی گرفتید اخلاق گرایانِ مبادیِ آداب. یعنی به همین سادگی هست؟ این عکس در هزارتوی پیچیده ی یک جامعه ی پیچیده باید قضاوت شود و بسیاری از ما به تناقض گرفتار آمدگان، هرگز قاضیان خوبی برای قضاوتِ یک شبه در مورد این عکس نیستیم….مجال دهیم گفتگو ها فارغ از دوگانه سازی های مبتنی بر قانونِ «همه یا هیچ» شکل گیرد. .

  ما بازجویانِ مجازی نیستیم که مدام می خواهیم دل و روده ی آدم ها را بالا بیاوریم و ببینیم آیا با ما هم نظر اند یا در جبهه ی مقابل ایستاده اند. کسانی هستند که در این میانه اساسا دغدغه شان عریانی  بانو و  و  حتی جایزه فرهادی نیست. آنها هم ایرانی اند اما دردها و دغدغه های دیگری دارند.  چه خطای فاحشی که جمعی  عریانی گلشیفته و جمعی  سخنوری نکردن فرهادی در مورد سانسور و فقدان آزادی در ایران را بی احترامی به دغدغه های زندانیان و مبارزان ایرانی می دانند و جمعی دیگر پایکوبی و شادی نکردن برای  این دو اتفاق هنری را ایزوله شدن در فضای خاکستری مبارزه ی سیاسی می دانند.

 

جمعی همه چیز را توطئه می بینند و اساسا انتشار عکس نیمه عریان یک هنرمند را زیر سوال بردن هنر و سینمای ایران و یک توطئه ی از پیش برنامه ریزی شده می بینند و جمعی اگر فردا هر کسی را در ایران به دار زنند و زندانی کنند  و  قفل بر در هر انجمن و صنف هنری زنند گلشیفته را مسوول می دانند که اذهان عمومی را از رنج دار و درفش به عریانی پرتاب کرده است غافل  از آنکه این حکومت سالها بی  آنکه منتظر بهانه بنشیند قفل بر دهان تک تک شهروندان و خانه های هنرمندان و دگراندیشانش زده است و چوبه ی دارش هم بی بهانه ی گلشیفته ها همیشه برپا و مهیاست و این مردم هستند که باید تمرین کنند با یک عکس و یک جایزه ملتِ در رنج را فراموش نکنند.

جمعی این عریانی را مبارزه با پوشش اجباری حکومت و  نفیِ نگاه  ناموس پرستِ ی یک جامعه می دانند و قفل بر دهان هر آنکس می زنند که تنها به بستر و فضا و زمان این عریانی منتقد اند و در ساده ترین شکل  ممکن هر منتقدی را مالک تن و جسمِ زن می دانند و با استدلال احترام به آزادیِ فردی  دیگران را  متحجر می خوانند.

 

این واکنش ها و واگویه های ضد و نقیض را ببینیم و باور کنیم که هیچ نگاه و نظری مطلق نیست و هرکه مثل ما فکر نمی کند الزاما دشمن «آزادی» یا «اخلاق» نیست. عینکِ «مطلق» بینی از چشم برداریم و نگذاریم «منطق» مظلوم افتد در افق نگاه مان. عریان شویم از تن پوشِ جنگ و جدل هایی که همیشه به فکر برنده شدنِ‌خویش ایم و بازنده شدنِ دیگری.

 خود را از لذتِ چنین عریان شدنی محروم نکنیم و لباسِ قضاوت های مطلق از تن در آوریم.


 
 

پارسا صائبی

فیلم اخیر اصغر فرهادی با نزدیك شدن به روزهای اعلام نامزدهای اسكار در كنار مراسم جوایز گولدن گلوب و نیز اكران عمومی در آمریكا برای چندمین بار در صدر توجه محافل هنری فرهنگی جهانی قرار گرفته است. یادداشتی كوتاه در مورد طرح داستان این فیلم، نوشته‌ام و باز به بهانه موفقیتهای جهانی این فیلم، حرفهای كه به نظرم میرسد میزنم و این هم طبیعتاً نقد فیلم نیست:

الف. شاهكار اصغر فرهادی را باید در ادامه كارهای قبلی او دید، اگر خطی از "چهارشنبه سوری" و "درباره الی" بگذرانیم و آنرا به "جدایی نادر از سیمین" وصل كنیم، می‌بینیم كه دغدغه عمده ذهنی فرهادی، دروغ است. گاه به شكل دروغی بزرگ كه در چهارشنبه سوری پنهان مانده و بعد از تعلیق طولانی وقتی آن دروغ بزرگ عریان میشود تماشاگر را میخكوب میكند. در "درباره الی" به قول انگلیسی زبانها "دروغهای سفید" و بیخود و بی‌جهت ما ایرانیان عاقبتی شوم برای همه ما رقم میزند؛ و در آخر زمانی كه دروغهای كوچك و بزرگ و گاه مصلحت‌اندیشانه ما در "جدایی" باز همه ما را اسیر خود كرده است و تعلیقی كه در پایان فیلم جدایی (تصمیم ترمه به انتخاب یكی از والدین) هست همان بدل از تعلیق زندگی ما ایرانیان و بلا تكلیفی ماست. بنظرم این پیام اصلی فرهادی در فیلمهایش است، ما ایرانیان و بلكه انسانها، گرفتار و اسیر دروغیم.

ب. در عین حال داستان "جدایی" چند لایه و تودرتو است در پوسته بیرونی پیام فیلم مضمونی دینی دارد، راضیه حاضر نیست قسم دروغ‌ بخورد و بر ارزشهای دینی خود می‌ماند. ارزشهایی كه همسرش حجت (شهاب حسینی) نیز در عین گرفتاری و تنگدستی، عملاً نمیتواند آٔنها را دور بزند و او خود راساً دست كم برای اینكه دل خودش را خنك كند و عدالت برقرار كند با سنگی به شیشه خودروی نادر (پیمان معادی) و شكستن آن تسویه حساب میكند. واكنش حجت تنها یك واكنش خشونت آمیز نیست، برقراری عدالت دست اولی و بسیط و ساده اندیشانه هم هست (چیزی كه همه ما گرفتارش هستیم)، كنشگری یك پایین‌شهری در مقابل بن‌بستی كه بوجود آمده هم هست. حتی با همه این ماجراها نمیشود حجت را یكسره و صددرصدی محكوم كرد و یكی از جلوه‌های هنر كار فرهادی همین است كه همراه با بازی فوق العاده و درخشان شهاب حسینی حجت اساساً بازیگر منفی فیلم نیست، اگر هم در این طیف خاكستری از همه منفی تر باشد، تماشاگر را اسیر و مفتون حرفهای خود میكند و رفتارش قابل درك است. این همه ماجرا البته نیست.

پ. لایه میانه ماجرا جدال و كشمش سنت و مدرنیته در صحنه اجتماعی ایران امروز است و هركدام از شخصیتها نماد و نماینده یك قشر از اقشار (اگر نگوییم طبقات) ایرانی هستند.

ت. لایه دیگر داستان (به نظرم مهمتر از جدال نمادین فوق الذكر)، فاصله عمیق اجتماعی ما جدای از همه كشمكشهای فرهنگی و جدال سنت و مدرنیته است. گسلی بشدت خطرناك كه در ابرشهر تهران به حد كافی خود را نشان میدهد و آن فاصله عمیق بین بالاشهریها و پایین شهریهاست. شكافی كه روزبه روز دارد عمیق‌تر میشود. طرفین با پیشداوری‌ها و ذهنیات غیرواقعی و كاذبی كه از همدیگر درست كرده‌اند دارند روز به روز از همدیگر دورتر میشوند. بالاشهری گمان دارد كه پایین شهری دست كج و دزد و فرصت‌طلب است، پایین شهری گمان دارد كه بالاشهری است كه از قضا دزد است منتها شیك و پیك و تروتمیز دزدی كرده یا پدرش دزد بوده و اگر فرصتی شد شاید بشود او را تیغید. دغدغه اینكه كی دزد است و كی دزد نیست و چطور میشود دزدها را ادب كرد یا تیغید و پیشداوریها در این مورد جانمایه انگیزه‌های اجتماعی و به طریق اولی سیاسی جامعه امروز ایران است. برای همین است كه بحث دزدی و سواستفاده فلان آقازاده یا بهمان وزیر می تواند همه رشته ها در مورد آزادیخواهی و دموكراسی طلبی و غیرذالك را كه در یكسال ریسیده شده در دو روز پنبه كند. بالاشهری و پایین شهری تنها با دو زبان توانستند در این فیلم با همدیگر حرف بزنند: زبان خشونت (یقه گیری و فحاشی و تهدید و كتك كاری) و زبان قسم آیه خوردن و دروغ همدیگر را درآوردن. ایندو زبان اصلاً برای تفاهم كافی نیستند.

ث. لایه دیگر و فلسفیتر ماجرا به گمانم دغدغه اخلاق و عدالت و وابستگی و همبستگی ایندو به همدیگر است كه عملاً چسبیده به هسته اصلی پیام فرهادی یعنی مساله یا در واقع رذیلت مهم دروغ در سپهر اجتماعی ایران است. بدون دروغگویی (حتی اگر دروغگویی بسیار ظریف رییس دادگاه برای كشف سرنخ و یافتن حقیقت) كاری انجام نمیشود، هركدام از شخصیتهای ماجرا دنبال عدالت هستند و در عین حال اخلاق را از دید خود تفسیر و تعبیر میكنند و از میانه میشود فهمید كه فرهادی هم به نوعی به نسبی بودن عدالت و اخلاق معتقد است. در عین حال همه آغشته به دروغ هستند و كسی در این میانه مبرا و منزه نیست. این هم پیام مهمی است.

ج. هنر بزرگ فرهادی این بوده كه همه این پیامهای تودرتو و لایه‌دار را به گونه‌ای بسته بندی كرده كه هم تماشاگر عام داخلی آنرا ببیند و بپسندد و هم منتقد فیلم خارج كشوری، هم بتواند از ارشاد مجوز بگیرد و هم اصولگرایان با آن دست كم مخالفتی نداشته باشند (بلكه بعضاً این فیلم را تحسین هم بكنند) و هم روشنفكران آن را بپسندند. دغدغه های این فیلم در عین بومی بودن، دغدغه های امروزی جهانی هم هستند. دروغ جهان را درنوردیده است، چه در عرصه سیاسی چه روابط بین الملل چه در خود جوامع دیگر. فاصله فقیر و غنی چنان وحشتناك است كه در شهرهای متمدن غربی هم بوضوح ملموس هستند. در عین حال جامعه ایرانی هم درگیریهای بیشتری از این دست دارد، مساله دروغ در جامعه ایرانی تشدید شده و بشدت جدی است. فاصله فقیر و غنی هم بیشتر شده. گسل فعال و در آستانه زلزله بالا شهریها و پایین شهریها را نمیشود ندیده گرفت و بر رویش برج لاغر و خوش ساخت و لرزان "دموكراسی مبتنی بر حقوق بشر" ساخت و امیدوار بود كه این بنا كه بحق هم باید مقاوم و درست ساخته شود، هراز چندگاه نلرزد و فرونریزد.

فرهادی شعار و پیام صریح و آشكار نداده، فیلمش در عین جسورانه بودن و نیشتر زدن به عمق مسائل و مشكلات ما تا حد امكان بی‌طرفانه است در هیچ لحظه از فیلم نمیشود آخر آنرا حدس زد. استقبال جهانی از فیلم او برخاسته از چنین ویژگیهایی است و نباید آنرا به سیاسی كاری جشنواره‌های غربی در تعامل و دیالوگ با مردم ایران و دیپلماسی در عرصه عمومی (كه البته غرب بشدت پیگیر آن است) پیوند زد.


 
 

1390/10/29

دولت آمریکا به اصغر فرهادی برای بردن جایزه گلدن گلوب تبریک گفت.

ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: "ما موفقیت و تعهد او را نسبت به فرهنگ غنی و مقاوم ایران تحسین می کنیم."

فیلم سینمایی "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی برنده جایزه بهترین فیلم خارجی شصت و نهمین دوره جوایز سالانه "گلدن گلوب" شد.

این جایزه، یکشنبه‌شب و در مراسم اهدای جوایز گلدن گلوب در هتل هیلتون بورلی هیلز شهر لس‌آنجلس توسط مدونا، خواننده و بازیگر شناخته‌شده آمریکایی، به اصغر فرهادی اهدا شد.

این برای نخستین‌بار است که یک فیلم ایرانی برنده این جایزه می‌شود.

دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بارها سعی کرده است تا نشان دهد مشکل آمریکا با دولت ایران است، نه مردم آن.

منبع: بی بی سی


 
 

1390/10/29

لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا روز چهارشنبه گفت نیروهای نظامی ایالات متحده هیچ نیازی برای آمادگی بیشتر و یا تمرین فراتر برای مقابله با بسته شدن احتمالی تنگه هرمز ندارند و اگر چنین اتفاقی روی دهد، آمادگی کامل برای برخورد با چنین شرایطی را دارند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای پانه تا روز چهارشنبه در پاسخ به خبرنگاران که آیا آمریکا آمادگی خاصی را برای بسته شدن احتمالی تنگه هرمز از سوی ایران در نظر دارد، گفت: «اصولا ما همیشه حضور نظامی کافی داریم و آمادگی لازم برای هر مسئله اضطراری را داریم ولی هیچ نیازی نمی بینیم که کار خاصی انجام دهیم. به اندازه کافی توان لازم را داریم و هیچ نیاز ویژه ای دیده نمی شود.»

در هفته های گذشته بحث لفظی میان ایران و آمریکا در مورد تنگه هرمز جریان داشته و دارد. متعاقب زمانی که اتحادیه اروپا اعلام کرد طرح تحریم نفت ایران را بررسی می کند، محمدرضا رحیمی، معاون محمود احمدی نژاد اعلام کرد اگر چنین کاری انجام شود، ایران تنگه هرمز را خواهد بست.

متعاقب آن مسئولان نظامی دو کشور به هم هشدار و پیام دادند و در آخرین اظهار نظر، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد منظور حفظ امنیت منطقه بوده و ایران نگفته که تنگه هرمز را می بندد.

وزیر دفاع آمریکا روز چهارشنبه گفت: «ایالات متحده همواره حضور نظامی قدرتمندی در منطقه داشته و الان هم به همان اندازه حضور نظامی مشخص و مقتدری در منطقه داریم. پیام آن هم کاملا مشخص است: به طور کامل آماده هستیم تا هرچه لازم باشد برای حفظ صلح و ثبات در آن منطقه از جهان را انجام دهیم.»

لئون پانه تا گفت: «ما به طور مشخص دو خط قرمز مشخص کرده و به ایران هم اعلام کردیم. دستیابی ایران به بمب اتمی و اقدام احتمالی ایران برای بستن تنگه هرمز. اما با این حال، هدف اصلی ما، این است که اختلافات را کنار گذاشته و بتوانیم به طور صلح آمیز و بدون هیچ گونه درگیری و به استناد قوانین و مقررات بین المللی، مسائل و نگرانی ها دو طرفه را حل کنیم.»

وزیر دفاع آمریکا اضافه کرد:«ما هميشه اين را روشن مطرح کرده ايم، اگر تهديدی برای منطقه باشند و برخی رفتار ها که درمنطقه انجام می دهند،در صورتی که مجبور بشويم، آماده پاسخگويی نظامی خواهيم شد.»

منبع: رادیو فردا


 
 

گزارشگران بدون مرز:
1390/10/29

سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور بیانیه ای با اعلام اینکه در روزهای گذشته سه روزنامه نگار بازداشت شده اند اعلام کرد که بازداشت روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران در ایران همچنان ادامه دارد.

در این بیانیه آمده است: «سهام‌الدین بورقانی روزنامه‌نگار و همکار سایت دیپلماسی ایران در تاریخ ٢٨ دی ماه در منزلش بازداشت شد.» بر اساس بیانیه سازمان گزارشگران  آقای بورقانی به هنگام بازداشت تنها در خانه بوده است. ماموران امنیتی یادداشتی بر در خانه گذاشته‌اند که " ما سهام و وسائل را بردیم." محل و علت بازداشت وی مشخص نیست.

در ادامه این بیانیه آمده است که ۲۵ دی ماه، پرستو دوکوهکی وبلاگ‌نویس و مدافع حقوق زنان و مرضیه رسولی، روزنامه نگار و همکار صفحات فرهنگی و ادبی بسیاری از روزنامه‌های تهران، در منازل خود بازداشت شدند.

بر اساس این بیانیه پیش از این در تاریخ ٢٠ دی ماه، محمد سلیمانی‌نیا مدیر سایت یو ٢٤ شبکه اجتماعی متخصصان ایرانیان، طراح و میزبان بسیاری از سایت‌های انجمن‌های جامعه مدنی و روشنفکران ایرانی، پس از احضار به دادگاه انقلاب کرج بازداشت شد.

در تاریخ ١٧ دی ماه نیز روزنامه‌نگاران فاطمه خردمند، احسان هوشمند، سعید مدنی و در تاریخ ١٩ دی ماه مهدی خزعلی وب‌نگار در تهران بازداشت شده‌ بودند.

به گفته سازمان گزارشگران بدون مرز در ایران هم‌اکنون ٣٠ روزنامه‌نگار و ٢٤ وب‌نگار در زندان بسر می‌برند.

منبع: گزارشگران بدون مرز
 


 
 

1390/10/29

یک مقام بانک مرکزی ایران خبرداده که نیروی انتظامی با لباس مبدل وارد بازار ارز تهران شده تا به گفته او با دلالان ارزی برخورد کند.

ابراهیم درویشی، معاون نظارتی بانک مرکزی، با اعلام این خبر به خبرگزاری مهر گفته است که بانک مرکزی هماهنگی‌های لازم را در این زمینه با نیروی انتظامی انجام داده و سایر ارگان‌ها و نهادهای نظارتی با بازرسان بانک مرکزی برای نظارت بر بازار ارز همکاری دارند.

این مقام مسئول بانک مرکزی اطمینان داده که دلالی در بازار به خرید و فروش آزاد ارز نمی‌پردازد

براساس گزارش خبرگزاری‌های ایران در روز چهارشنبه ۲۸ دی ماه قیمت هر سکه طلا در بازار تهران با جهش ۶۰ هزار تومانی به ۸۰۰ هزار تومان و قیمت دلار به مرز ۱۸۰۰ تومان رسید.

آقای درویشی گفته است که بانک مرکزی «ساماندهی ارزی» را شروع کرده و شماری از «صرافی‌ها» را برای اجرای این برنامه فعال کرده است.

براساس گزارش خبرگزاری ایسنا صرافان با اعلام قاچاق بودن ارز آزاد و امكان پلمپ صرافی، از خريد و فروش ارز دست نگاه داشتند، اما ارز در خیابان‌ها معامله می‌شود.

معاون نظارتی بانک مرکزی درمورد برنامه بانک مرکزی درمورد مهار قیمت سکه گفته است که بازار سکه نیز به زودی «ساماندهی» می‌شود.

براساس تحلیل ناظران سقوط ارزش ریال دربرابر ارزها در بازار ایران تقریباً یک سال پس از اجرای قانون موردنظر احمدی‌نژاد یعنی هدفمندی یارانه‌ها اتفاق افتاده است، قانونی که با اجرای آن نرخ انواع سوخت، مواد غذایی و تورم در ایران به‌شدت افزایش یافت.

سقوط ارزش ریال در یک ماه گذشته و پس از تحریم بانک مرکزی ایران توسط باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمریکا، نیز بی‌سابقه بوده است.

منبع: مردمک


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته