-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 01/29/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شبکه اجتماعی ۶ دی به آدرس  www.facebook.com/shesh.deyو  به یاد حماسه جاودانه و تاریخی عاشورای ۸۸  آغاز رسمی فعالیت خود را در فضای مجازی اعلام کرد.

این شبکه از همراهان و ملت ایران دعوت کرده که ضمن تشکیل حلقه های کوچک ، گامی به سوی توانمند سازی جامعه در مقابل حاکمیت بردارند.

این شبکه با تاکید بر ایجاد و سازماندهی شبکه‌های اجتماعی، شامل حلقه‌های مردمی کوچک اما به هم پیوسته افزوده است:  این فرایند می تو اند در محیطهای دانشجویی، اداری، فرهنگی‌، ورزشی، سیاسی و ... به طور مستقل سازماندهی و تشکیل شده تا این حلقه‌ها با ساز و کار مناسب با یکدیگر مرتبط گردیده و در زمینه اطلاع رسانی، آگاهی‌ سازی، تهیه و جمع آوری اخبار و اطلاعات، تشکیل تجمعات اعتراضی و فعالیتهای مدنی و اجتماعی، به گونه‌ای هماهنگ و موثر فعال شوند.

 

متن کامل این بیانیه درپی می آید:

 

ملت شریف و سرفراز ایران

 

همانگونه که می دانید، کشور ما امروز در برهه ای حساس و سرنوشت ساز از تاریخ خود قرار دارد که در آن  بیش از هر زمان دیگر امنیت، ثبات اقتصادی-سیاسی و تمامیت ارضی آن مورد هجمه قرار گرفته است

به کارگیری شیوه های غلط و ویرانگر اقتصادی و سیاستهای بدون پشتوانه و تفکر در عرصه های بین المللی و داخلی، کشور را با خطراتی جدی مواجه کرده است. ادامه شرایط موجود، راه گریز و چشم انداز روشنی را برای آینده متصور نمی سازد، بلکه ما را در مسیری خطرناک و تاریک، به تباهی خواهد رساند

پس از گذشت نزدیک به ۳ سال از کودتای انتخاباتی ۸۸  و حوادث و فجایع رخ داده در جریان اعتراضات به حق مردم و با وجود هشدار ها و نصایح مطرح شده از جانب دلسوزان، به ویژه میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای اصلاح خطاها و جبران خسارات وارده بر ملت توسط حاکمیت مستبد، نه تنها هیچ گونه تغییری در رفتار و سیاستهای حکومت ملاحظه نمی شود، بلکه بر اِعمال فشارها و اقدامات غیر قانونی افزوده شده. حصر همراهان جنبش سبز، صدور احکام غیر قانونی  برای منتقدین و معترضین، اعمال خشونت های منجر به قتل فعالین نظیر شهادت هاله سحابی و هدی صابر، عدم رعایت حقوق قانونی زندانیان سیاسی، هتک حرمت خانواده های زندانیان، ایجاد خفقان سیاسی و انسداد رسانه ای، سرکوب  هر گونه فعالیت انتقادی و اعتراضی و بسیاری موارد دیگر،  که ذکر همه آنها در این مجال نمی گنجد تنها نمونه هایی از این دست اقدامات سرکوبگرایانه حاکمیت تمامیت خواه  میباشند

از طرف دیگر افزایش روزافزون فساد اقتصادی، گسترش رانت خواری در حوزه های مختلف اطلاعاتی و مالی (منشا اختلاس های میلیاردی اخیر)، به همراه عملکرد مصیبت بار و غیر کارشناسانه و البته سودجویانه ی دولت نهم ( انحلال خود سرانه سازمان برنامه و بودجه) و ادامه آن در دولت غصبی و غیر قانونی دهم، باعث ایجاد مشکلات عدیده و شدید معیشتی برای مردم و بروز معضلات اجتماعی چون فقر، بیکاری، تورم، فساد و ناامنی شده است

متاسفانه در این سال ها حاکمیت بر طبل خودکامگی بیش از پیش کوبیده و اندک کورسو های امید به جمهوریت نظام و اصلاح ساختار های غلط آن را در نطفه خاموش کرده است. از همه مهم تر خواست رهبری مبنی بر تغییر روش اداره کشور از جمهوری به پارلمانی آغاز فرایندی را رقم می زند که نتیجه آن جمع شدن بساط هر گونه انتخابات و نظر خواهی از مردم در باره اداره کشور و تعیین سرنوشت خود خواهد بود، به عبارت دیگر آنچه حاکمان امروز می خواهند پایان جمهوریت در این کشور است

در این میان به نظر می رسد تنها راه ممانعت از چپاول و ویرانی کشور، بازگشت مردم به صحنه مبارزات مدنی و مقابله با حکمرانانی است که گویی قصدی جز نابودی کشور را در سر ندارند

آنچه از مرور حوادث پس از عاشورای ۸۸ بر می آید حاکی از آن است که فعالیت های سیاسی اجتماعی پس از آن تاریخ، بیشتر محدود به فضای مجازی و شبکه های اینترنتی گردیده  که با توجه به محدودیت زیر ساخت های شبکه در کشور و عدم دسترسی عمومی به آن و همچنین اعمال محدودیت هایی از قبیل فیلترینگ و  مدیریت بر روی نحوه و زمان استفاده کاربران، فعالیت در خارج از این فضا ضروری و اجتناب ناپذیر گردیده است به نحوی که ادامه این روند تک بعدی، حیات جنبش و مبارزات مدنی را با چالشی جدی روبرو خواهد کرد

یکی‌ از راهکار‌های مورد نظر و پیشرو برای استفاده هر چه بیشتر و بهتر از پتانسیل نهفته در بطن جامعه جوان ما، ایجاد و سازماندهی شبکه‌های اجتماعی، شامل حلقه‌های مردمی کوچک اما به هم پیوسته می‌باشد.  این فرایند میتواند در محیطهای دانشجویی، اداری، فرهنگی‌، ورزشی، سیاسی و ... به طور مستقل سازماندهی و تشکیل شده تا این حلقه‌ها با ساز و کار مناسب با یکدیگر مرتبط گردیده و در زمینه اطلاع رسانی، آگاهی‌ سازی، تهیه و جمع آوری اخبار و اطلاعات، تشکیل تجمعات اعتراضی و فعالیتهای مدنی و اجتماعی، به گونه‌ای هماهنگ و موثر فعال شوند.

در همین راستا، شبکه اجتماعی ۶ دی که به یاد حماسه جاودانه و تاریخی عاشورای ۸۸  به این نام مفتخر گردیده، در راستای نیل به اهدف فوق الذکر اعلام موجودیت نموده و آغاز رسمی  فعالیت خود را اعلام می نماید

به این منظور از همه دوستان و همراهان و ملت بزرگ ایران نیز دعوت می کنیم که به ما بپیوندند   و با تشکیل حلقه های کوچک و ارتباط گیری و همکاری با یکدیگر، گامی به سوی توانمند سازی جامعه در مقابل حاکمیت برداریم، تا بتوانیم جنبش را بار دیگر و همچون ایام پرخاطره و سرافراز ۸۸، از فضای مجازی به بطن جامعه گسترش داده و موجبات پویایی هر چه بیشتر آنرا فراهم سازیم

آگاهی در جامعه ای توانمند، چشم اسفندیار حکومت است

به امید ایرانی آباد و آزاد

www.facebook.com/shesh.dey

shesh.day@gmail.com

 

 


 


یک سایت وابسته به محافل امنیتی جمهوری اسلامی، در پی صدور بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ادعا کرد که این سازمان یک سخنگوی پنهانی دارد که اگرچه حاضر به افشای نام خود نیست اما با این سایت امنیتی مصاحبه می کند.

سایت "ندای انقلاب" سپس از قول این سخنگوی مخفی، بیانیه مجاهدین انقلاب را با این توجیه که بدون نام اشخاص حقیقی منتشر شده تکذیب کرده است.

این رسانه محفلی البته توضیح نداده که چرا سخنگوی مورد ادعا حاضر به افشای نام خود نیست و اطلاعات خود را تنها با "ندای انقلاب" در میان می گذارد.

این رسانه حامی رهبر جمهوری اسلامی که تا کنون مدعی انحلال سازمان مجاهدین بود اما ظاهرا به انعکاس اخبار و مواضع سازمان علاقه مند شده و از قول سخنگوی مخفی نوشته است: "به اطلاع می رسانیم هنوز موضع رسمی سازمان مجاهدین انقلاب در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسیده است و البته موضع سازمان تحریم انتخابات نخواهد بود. طبق بیانیه های قبلی این سازمان موضع مجاهدین انقلاب در انتخابات مشارکت فعال است و استفاده از فضای پر شور انتخابات برای بیان حرفهای اصلاح طلبانه با گفتمان درون نظام و نه گفتمان ضدانقلاب خارج نشین امری لازم و ضروری به نظر می رسد و عدم مشارکت فعال در انتخابات به دور از شان و ساحت مجاهدین انقلاب است."

 


 


شبکه اجتماعی ستاد سبز امید ضمن راه اندازی شبکه خود درفیس بوک از همه طیف های همراه جنبش سبز و عموم مردم برای ارائه طرح ها و ایده های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز و گسترش آن در سطح عموم دعوت کرده است.

برای پیوستن به این شبکه اجتماعی، اینجا را کلیک کنید.

متن کامل اطلاعیه این ستاد به شرح زیر است

بیش از دوسال از شعار «رای من کجاست؟» در اعتراض به نتیجه انتخابات مخدوش سال 88 که تجلی همان زنجیره های سبز انسانی بود که سر تا سر میهن را درنوردید می گذرد.  زنجیره هایی که به امید پیگیری و تحقق مطالبات انباشت شدهء ملت ایران در حوزه های مختلف بود که شکل گرفت و گسترش یافت. اما تمامیت خواهان چنان خوابی برای ملت دیده بودند که نه تنها نهاد انتخابات، که رای مردم را مصادره به مطلوب کردند.

ملت به پا خاستند و در خروشی سبز، آرام و مسالمت آمیز حق قانونی و به یغما رفته خویش را از اقتدارگریان و کودتاگران طلب کردند.  اما پاسخی جز باتوم، گلوله، حبس، حصر و زندان دریافت نکردند و تمامیت خواهان دچار چنان کابوسی شدند که بازگشت مشروعیت از دست رفته خویش را جز در طرح اتهامات واهی و نسبت دادنِ خروشی مردمی که حال جنبش سبز ملت ایران نام گرفته بود، به بیگانه (و..) نمی دیدند.

با گسترش فضای سرکوب و خفقان، و نیز گسترش فقر، فساد و تبعیض، و از سویی گفتمان مدنی و مسالمت آمیز جنبش سبز ملت ایران که تجلی آن را می توان در بیانیه های راهبران سبز جستجو کرد، چنان در جامعه تعمیق یافت که تبلور آن در راهپیمایی 25 بهمن 89 چنان کرد که اقتدارگرایان هیچ راهی را جز حصر راهبران جنبش سبز نیافتند.

اکنون در حالی ماه بهمن بویژه روز بیست و دوم آن که یادآور انقلاب مردمی 57 است فرا می رسد که در نتیجه عملکرد اقتدارگرایان حاکم، از این نظام نه جمهوریتِ آن باقی مانده و نه اسلامیت، و آنچنان از آرمان های نخستینش دور گشته است که بنیان گذاران و رزمندگانش، وضعیت کنونی را آنی نمیدانند که برایش انقلاب کردند و در جنگ تحمیلی به پاسداری از آن برخاستند. چنین شد که برای حمایت از بهار دموکراسی خواهی و ضد استبدادی عرب، جنبش سبز ملت ایران در لبیک به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، بر آن شدند که در 25 بهمن 1389 به خیابان ها بیایند و فریاد خود را بر سر حاکمان جبار و نظام های استبدادی منطقه فرود آورند.  اما اقتدارگرایان نه تنها به سرکوب این حرکت پرداختند، بلکه راهبران جنبش سبز را نیز به حصر کشیدند. اما همه اینها نتوانست خللی در حضور با شکوه مردم در 25 بهمن بوجود آورد.

امروز در حالی رهبران جنبش سبز در حصر هستند و نیز سالروز 25 بهمن ماه در حال فرارسیدن است، که حاکمیت اقتدارگرا در پی وقع ننهادن به پیشنهادات دلسوزانه سیدمحمد خاتمی مبنی بر پیش شرط های طبیعیِ برگزاری انتخاباتی آزاد، در صدد برگزاری انتخاباتی نمایشی و برقراری مجلسی فرمایشی است. تا شعار "میزان رای ملت است" را نیز برای همیشه به گور بسپارد و بار دیگر به اثبات برساند برای رای مردم هیچ ارزشی جز تزئینی بودنِ آن قائل نیست.

از این رو، هم مسیر با منشور جنبش سبز، و هم قدم با شورای هماهنگی راه سبز امید و بویژه به تاسی از آخرین بیانیه این شورا که در آن آمده است "طیف‌هایی از همراهان جنبش سبز، بازه زمانی بزرگداشت اولین سالگرد 25 بهمن تا روز رأی گیری را فرصتی مناسب برای تبلور و ابراز مجدد جنبش، و تأکید دوباره بر مواضع اصولی آن و نیز پیگیری چشم‌اندازها می‌دانند. شورای هماهنگی راه سبز امید تمامی فعالان و حامیان جنبش سبز به ویژه جوانان و دانشجویان را به همیاری و همفکری در این باره، و نیز برای اخذ تصمیمات بهینه و کنش مؤثر در مقطع انتخابات مجلس آینده، با هدف گسترش و تعمیق و ارتقای جنبش سبز، تعقیب حاکمیت ملی، و مهار خودکامگی در کشور فرامی‌خواند. " بر آن شدیم «ستاد سبز امید» را در لزوم کنشگری، اتحاد و هماهنگی هر چه بیشتر جبش سبز، در ادامه حرکتِ راه سبز امید، آغاز کنیم.

"ستاد سبز امید" دعوتی است از همه طیف های همراه جنبش سبز و عموم مردم برای ارائه طرح ها و ایده های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز و گسترش آن در سطح عموم و همچنین تاکید بر شبکه سازی به  عنوان اصلی بدیهی در شرایط کنونی و شیوه مبارزات مدنی. از این رو از تمامی طیف های همراه و فعالان جنبش سبز و نیز عموم مردم برای مشارکت فعالانه و مبتکرانه هر چه بیشتر دعوت به عمل می آوریم و همچنین در بیانیه ها و اطلاعیه های پی در پی و آتی به تشریح بیشتر خواهیم پرداخت.


 


اکبر اعلمی در یادداشتی نسبت به نامه تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شده، واکنش نشان داده است.

جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات در واکنش به ثبت نام اکبر اعلمی و تعدادی دیگر از نمایندگان، که تا به حال خود را اصلاح طلب می نامیدند، برای نامزدی مجلس آینده، نامه ای  انتقادی نوشته بودند.

این بیانیه به امضای  این فعالان سیاسی رسیده بود که تعدادی از آنان با پایان یافتن دوره ی حبس خود آزاد شده و بخشی دیگر نیز با وثیقه های سنگین در مرخصی و یا منتظر دادگاه خود هستند.

آقای اعلمی در جوابیه خود با هتاکی و توهین به نویسندگان نامه و  نیز وبسایت کلمه و رهبران و همراهان جنبش سبز، دلایل ثبت نام و مشارکت خود در انتخابات پیش رو را  توجیه کرده و نوشته است: تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.

با این حال نامه اعلمی پس از ردصلاحیت او در این مرحله از انتخابات نمایشی مجلس منتشر شده و احتمالا می تواند به تغییر نظر شورای نگهبان و تایید صلاحیت این اصلاح طلب سابق در مرحله بعدی انتخابات کمک کند.

وی در بخشی از جوابیه خود نوشته است: “برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است.”

البته سایت کلمه که این نامه را منتشر کرده بود می گوید، نام این نزدش محفوظ است و در صورتی که نویسندگان نامه از نظر امنیتی با مشکلی رو به رو نشوند، اسامی این افراد قابل انتشار و یا ارایه به آقای اعلمی است.

سایت کلمه ضمن احترام به آقای اعلمی و پوزش از نویسندگان و کاربران این نامه بخاطر توهین ها و هتاکی ها به زندانیان، سبزها و  رهبران زندانی جنبش سبز متن کامل این جوابیه که در وبسایت وی منتشر شده است را برای آشنایی مخاطبان با دیدگاه های این نماینده سابق مجلس و  نامزد انتخابات اسفند باز نشر کرده است:

در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان “نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات” کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستان و کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.

اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:

۱-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!

اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛

ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:

۲-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست “”چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:

۳-یک ضرب المثل ایرانی می گوید:”ادب مرد به از دولت اوست” و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.

اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: “دوروئی”، “فرصت طلبی”، “مشتاق رسیدن به قدرت”، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان “گودرزی” و “شقایق” را به مخاطب تداعی می کند!

۴-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!

در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!

مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!

۵-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: “برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند…”!

ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی “اکثر مردم” از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!

مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این “اکثریت مردم” در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.

مضحک تر از این بنده در سایتی،”اصلاح طلب سابق” خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت ۲۰ سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از ۸۸، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!

۶--در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که “خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند”، نوشته اند: “ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز”!

نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران”کلمه” پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال ۶۹ با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول ۸ سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.

بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!

۷-نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که “قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد”!

در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!

گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از “حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق “کلمه ای ها ” پاسخ آنها را می دهم؛

۷/۱- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ باشم، مایلم “کلمه” ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:

 

آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال ۸۸ عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت ۳۲ ساله دارد؟

آیا در ۸ سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟

آیا قبل از انتخابات ۸۸ همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال ۸۸ کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا….!؟

اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است “کلمه ای ها” قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال ۸۸ برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟

و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، “رهبر و یا رهبران کلمه ای ها” و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله “مراد کلمه ای ها” اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟

آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟

به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!

لذا نسبت دادن اوصاف و تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و … به اینجانب کمال بی انصافی و بداخلاقی است!

وانگهی گفته اند: “انّما الاعمال بالنّیات” و شیوه عملکرد راقم در ۸ سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟

۷/۲-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر پر) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!


 


شبکه  اجتماعی بیست و پنجم بهمن ضمن  دعوت به حضور گسترده در تظاهرات روز ۲۵ بهمن   ساعت ۱۶ تا ۱۹ را برای این تظاهرات  به مراجع جنبش سبز پیشنهاد کرد.

شبکه اجتماعی بیست و پنجم بهمن مقصد پیشنهادی را نیز حرکت به سمت حد فاصل میدان فردوسی تا تقاطع نواب از تمامی‌مسیرهای ممکن در ساعت ۱۶ روز بیست و پنجم بهمن ذکر کرده است.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است." میرحسین موسوی

نه میرحسین. متوجه نیستند. اگر بودند سرزمینی که می توانست دوست شان داشته باشد را به دو راهی خطرناک انقلاب یا خطر حمله بیگانه نمی کشاندند. رئیس جمهور دروغینی که روزی برای مدیریت جهان  به رهبران کشورها  نامه می نوشت و رهبری که در رویاهای شبانه اش خود را والی مطلق تمام هستی می انگارد را چه کار به دردهای ملت. سر کوچه خیالشان که گوجه و گوشت یک سوم قیمت است ایستاده اند تا با سیب زمینی و یارانه شرف ملتی را ارزان معامله کنند، آنها را چه کار به آزادی. متکبرند چون فراعنه. غروری که از دیوانگان، ظالمانی می سازد که به سادگی انسان ها را به بند می کشند، جان شان را می گیرند و خم به ابرو نمی آورند. پیش بینی شما باز محقق شد، فراعنه صدای ملت را نشنیدند و دیر شد. نمی دانستند روزی خواهد رسید که آنسوی گذر کوچه خیال شان دیگر کسی آنها را نشناسد. شما و شیخ اما تنها گفتید یار مردم و جنبش سبزشان هستید.  رسم "یاری" می دانستید که اسم شب سقوط فراعنه است. بیانیه هاتان پر بود از تنها دو کلمه: جنبش سبز و مردم. جایی دل نسلی که در زندانی چنین به دنیا می آمد و بزرگ می شد را بردید. نسلی زیبا که زیبایی را دید و از سکوت گذشت. نسلی که تصویرتان را در حالی که زیر آسمان آفتابی 25 خرداد با دستانی باز ایستاده اید قابی از طلا گرفته است. جنبش سبز کار بزرگ نسل ماست.  مردم جان به لب رسیده ای که طعم تازیانه را هر روزمی چشند، دندان قرچه هایشان نشان سکوت و مرگ نیست آنها ایرانی سبز را خواب دیده اند و از رویایی چنین زیبا به سادگی نمی توان گذشت. ما همان ملت هستیم، ملت 25 خرداد، 30 خرداد، همان ها که با گوشه چشمی در 25 بهمن زمانی که فکر می کردند دیگر وجود نداریم چنان از جا کنده شدیم که می خواستیم چنان کنیم  آن کنیم که در خرداد 88 تمام خاورمیانه را از خواب پرانده و لبخند شادی بر لبان ملل اسیر نشانده بودیم.

روح بیانیه بیست و پنجم بهمن میرحسین موسوی سرکش است. سر سازگاری با هیچ فرعونی ندارد،  پای سفره نامرد نمی نشیند. تکلیف اش روشن است. بیانیه ای که آغاز این صفحه بود. شبکه ای که هیچ ندارد جز اعضایش و برای احقاق حق حاضر است از سالن های سینما تا سواحل خشک دریاچه ارومیه ای که دیگر با هیچ اشک چشمی پر نمی شود، در هر نقطه از این سرزمین در میانه میدان ظاهر شود. می گویند آغاز سفر سخت است اما اگر مرد و زن راه باشیم رسیدن به مقصد سخت نیست. آغاز و پایان این جنبش شما هستید. زیبائید که طلسم سکوت دیو را شکستید، توانگرید که روی خاکی از جنس طلا نشسته اید، توانا هستید که حتی سکوت تان خواب از چشمانشان می رباید. ایران فردا را دوست داریم چون شما آن را خواهید ساخت. زمستان هیچ گاه پایان قصه نبوده، شما از نسل بهارید، از نسل فردا و فریاد.

 برادران و خواهران تان در این شبکه برحسب وظیفه و برای ادامه این راه سبز نظراتتان را جمع بندی و در ادامه این بیانیه منتشر می کنند.امید است در مقام اعضا یک شبکه اجتماعی فعال به بخشی از وظایف خود عمل کرده باشیم. طبیعی است که آرا و پیشنهادهای منتشره نظر همه ما را جلب نخواهد کرد اما اطمینان داشته باشید در این یازده ماه تمامی ایمیل ها و کامنت ها مطالعه و پیش از هر مراسمی جمع بندی شده اند.

برنامه پیش از روز بیست و پنجم بهمن:

ایجاد ترافیک و به صدا در آوردن بوق ماشین ها در عصر روزهای 23 و 24 بهمن در نقاط شلوغ شهر به جز حوالی بیمارستان ها. این برنامه در صورت پوشش رسانه ای مناسب علاوه بر ایجاد تحرک می تواند به اطلاع رسانی مراسم 25 بهمن نیز کمک بزرگی نماید.

روز بیست و پنجم بهمن:

به طور خلاصه بازخورد نظرات اعضا شبکه درباره برگزاری تظاهرات مثبت است. در این راستا و با تاسی از بیانیه 39 زندانی سبز که از قلب اوین ما را به شکست حصر میرحسین موسوی، شیخ مهدی کروبی و همسران ایشان دعوت کرده اند، گروه بیست و پنجم بهمن حمایت خود را از تظاهرات خیابانی در این روز اعلام می کند. با توجه به نظرات دریافتی، مقصد پیشنهادی حرکت به سمت حد فاصل میدان انقلاب تا آزادی (ترجیحا میدان فردوسی تا تقاطع خیابان آزادی و نواب) از تمامی مسیرهای ممکن در ساعت پنج بعد از ظهر روز بیست و پنجم بهمن می باشد.

در نهایت باید عرض کنیم به دلیل انتخابات پیش رو، مراسم 25 بهمن امسال اهمیت ویژه ای خواهد داشت. مشارکت فعال در این مراسم برگزاری این انتخابات نمایشی را در هاله ای از ابهام فرو خواهد برد. حاکمیت ترس خود را از برگزاری انتخابات پیش تر و در انتخابات شوراها نشان داده است. یادمان باشد برگزاری  مراسم اعتراضی پیش از 12 اسفند راه را برای راهپیمایی میلیونی و مستمر هموار خواهد کرد. شکی هم نداشته باشیم پیروزی هر کدام از دو طرف حاضر در انتخابات به دیکتاتوری بسته تری خواهد انجامید. از شعله های امید در دلهای خود محافظت کنیم که اگر امید بمیرید انسانها هم زنده زنده می میرند. چه باک اگر دیکتاتور سنگ ها را ببندد و سگها را رها کند؟ قرعه فال به نام ما زده اند، در سکوتی که هیچ شنیده نمی شود جز صدای به هم خوردن دندانها، زمستان را باور نکنیم.

 


 


هاشمی رفسنجانی  مجددا تاکید کرد که دراین انتخابات از هیچ کاندیدا یا حزبی حمایت نخواهد کرد.

وی در ديدار جمعي از فعالان سياسي، دانشجويي و مطبوعاتي كشور گفت:همان‌گونه كه قبلاً گفته‌ام در انتخابات آينده حزب، داوطلب و كسي را تعيين نكرده‌ام و در ملاقات با اقشار گوناگون هم به ديدگاه‌هاي آنان در مورد انتخابات احترام گذاشته‌ام.

هاشمی رفسنجانی در مورد تحليل وضعيت دشوار كنوني كشور و نيز راهكار خروج از مشكلات، گفت: مردم ايران و طبقات گوناگون آن به لحاظ تاريخي و فرهنگي نسبت به ساير كشورهاي منطقه و جهان سوم همواره پيشرو بوده و دليل مصداق بارز آن پيشگامي آنان در دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامي بوده است.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: رمز پيروزي انقلاب اسلامي، تأكيد همه گروه‌هاي حاضر در صحنه به پيشتازي روحانيت و نيروهاي مذهبي، بر هدف مشتركشان يعني نابودي استبداد داخلي و استعمار خارجي بود.

به گزارش ایلنا هاشمی رفسنجانی ، دغدغه‌ها و ديدگاه‌هاي مطرح شده دراین جلسه را معقول، دلسوزانه و خواست اكثريت قاطع جامعه دانست و راه خروج از مشكلات را بازگشت به اتحاد و همدلي قبل و بعد از انقلاب خواند و تصريح كرد: امروز به بركت ابزارها و وسايل ارتباط‌جمعي پيشرفته، آگاهي ملت‌ها از حقوق خود و نيز راهكارهاي پيش رويشان براي مبارزه با ظلم و بي‌عدالتي افزايش چشمگيري يافته و در چنين شرايطي تحريف حقايق و عملكرد خارج از عدالت هم بسيار سخت و حتي غيرممكن شده است.

هاشمي رفسنجاني با تأكيد بر اينكه در همه شرايط بايد اميد به بهبود و اصلاح را حفظ كرد گفت: در اواخر دوران رژيم پهلوي، با استبداد و سختگيري كه حاكم كرده بود، بسياري از مبارزان مأيوس بودند، اما امام(ره) نااميدي‌ها را زدود و راه روشن مردم كه اتحاد و همدلي بود را نشان داد و همين امر به پيروزي كم‌هزينه انقلاب اسلامي ايران منجر شد.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، بازگشت از خطا، رجوع به مردم و ايجاد و تقويت اتحاد و همدلي ميان مردم و مسئولان و نيز ميان خود مردم و گروه‌ها سياسي را راهكار عبور از گردنه‌هاي سخت مقطع كنوني نظام و انقلاب خواند.

.


 


بانک مرکزی بخشنامه جدیدی را به کلیه شعب ارزی بانک‌های ملی ایران و ملت ابلاغ کرد که بر اساس آن، شعب بانک ها دیگر حق پرداخت نقدی ارز مسافرتی به متقاضیان را ندارند.

در این بخشنامه آمده است:شعب ارزی بانک های ملی و ملت برای فروش ارز مسافرتی ضمن رعایت کامل مقررات ارزی، پس از دریافت معادل ریالی مربوطه ، به جای پرداخت ارز به متقاضی نسبت به صدور سندحسابداری و یا رسید که در متن آن مبلغ ، نام متقاضی ، کد ملی، شماره پاسپورت و سایر اطلاعات مرتبط درج شده باشد ، اقدام کرده و سند حسابداری / رسید که ممهور به مهر و امضای شعبه است را به متقاضی تحویل دهند.
ضمنا" شعبه / باجه بانک های ملی ایران و ملت مستقر در مبادی خروجی فرودگاه ( پس از گیت خروجی)،در مقابل دریافت سند حسابداری و یا رسید مزبور نسبت به پرداخت ارز مسافری مربوطه اقدام خواهند کرد.

سرگردانی مردم مشهد برای گرفتن ارز مسافرتی

خبرگزاری فارس  نیز خبر داد که  بسیاری از مسافران خارج از کشور برای  گرفتن ارز مسافرتی در بانک‌های مشهد به‌ویژه در بانک مرکزی این شهر امروز سرگردان هستند.
براساس این گزارش بسیاری از پروازهای این مسافران فردا صبح انجام می‌شود، اما در حال حاضر در بانک‌های مشهد برای گرفتن ارز مسافرتی سرگردان هستند.
با وجود قول‌ بانک مرکزی مبنی بر حل این مشکل، اما تا زمان ارسال این خبر  هنوز اقدامی صورت نگرفته است و اگر مسافران خارجی پرواز خود را کنسل کنند حدود ۴ تا ۵ میلیون تومان ضرر به آنان وارد می‌شود.


 


سوسن شریعتی دریادداشتی حکایت آشنایی خود با پرستو دو کوهکی روزنامه نگار بازداشت شده را روایت کرده است.

او دراین یادداشت نوشته است :بی فایده است. این اول شخص مفرد را نمی شود با تجربه هایی که متعلق به خودش نیست قانع کرد. با حصر چطور؟با ضبط اموال خصوصی شاید؟ دفترچه های یادداشت؟ بی فایده است. این اول شخص مفردبرای پنهان کردن چیزی ندارد. همین نیست که نگران کننده است؟ قبلاً پنهانی ها نگران می کرد و حال این همه شفافیت . ماجرا همین است.

متن کامل این یادداشت درپی می آید

دو سالی می شود با پرستو دو کوهکی آشنا شده ام. پایان دوره ای برای یکی و آغاز دوره ای جدید برای آن دیگری. شده ایم همکار و این یعنی روزهایی در هفته را زیر یک سقف می گذرانیم. هفته ای سه روز سر صبحی می رسد، گوشه ای از اتاق را می گیرد، بساطش را پهن می کند تا بعد از ظهر که دیگر پایان روز کاری است. گاه در هیئتی آشفته ، چشمانی پف کرده ، مهتابی و پریده رنگ، گاه سرحال و بشاش . طی این دو سال، دیگر دستم آمده است که در هر یک از این حالات باید روز را چگونه کلید زد. در شکل اول معلوم است که نباید زیاد پا پیچش شد، مثلاً از این دست که چطوری و چه خبر و... باید بگذاری برود سر کارش، چایی اش را بخورد، و سرش را فرو برد در مانیتور کامپیوترش و غوطه ور شود در اوراق آرشیوی که برگه هایی است از دیروز آدمی به نام شریعتی.

همکاری ما به این قضیه بر می گردد: دیروز و شریعتی. کار من میراث داری است و کار او ثبت تاریخ. فرصتی یا بهانه ای تا بتواند از امروز فاصله بگیرد، از خودش، از روزگارش. درمان خوبی است. در اوقات فراغتی که در طی روز پیش می آید گاه قهقهه خنده است، گاه بحثهای انتلکتوئلی ...(پیش آمده هق-هق گریه هم باشد) خوب البته در مقام پیرانه سر شده است حرفهایی هم بزنم از جنس توصیه و یا نصیحت ...و البته با دقت بسیار تا او بویی نبرد. مودب و محجوب است با این همه از وجناتش پیداست قادر به صراحت لهجه هم هست و حوصله رهنمود را ندارد.

این هم نشینی با نوعی از بیست سالگی که پیوند خورده بوده است با بهار مطبوعات و با آن«اول شخص مفردی »که در هزارتوی وبلاگ ها سر زد، برای آدمهایی مثل ما غنیمت است. اول شخصی که طی سالها خود را در میان گذاشت، با دیگری تقسیمش کرد، شفاف و بی رودربایستی و زندگی با دستان رو را تحمیل کرد به آدم های هم نسل من که تقیه «کد اگزیستانسیل »شان بود: زیست در پس پرده، پناه بردن به سمبولیزم، چند لایه و چند پهلو. در سیاست ورزی چنانچه در زندگی،  در بروز احساسات شخصی و یا نظرات اجتماعی شان.

اینها، برعکس همانهایی بودند که بر خلاف ما یاد گرفته بودند که سیاست بورزند به نام همین «من» شفاف، همه چیز را به خود مربوط بدانند بی کلیشه ایدئولوژی و تعلقات حزبی و گروهی، از غم و اضطراب و روحیاتشان پرده بردارند همانجور که از تزویر بزرگان پرده بر می دارند. شاید همینجور بیست سالگی بوده است که گاه او را دستخوش نوستالژی می کند مثل اینکه سی سالگی اش مانده باشد روی دستش: شبیهِ «خوب! که چی؟» و یا «اما بعد».

اینجاست که تجربیات امثال من می تواند به کاری بیاید. همین مایی که به یمن زیست های چندلا و چند لایه، راز بقایی داریم و می شود در میان گذاشت. آدم های مجرب اگر آن وسواس غریب برای درمیان گذاشتن تجربیاتشان را کنار بگذارند می توانند امنیت بخش باشند.

آیا با گفتن اینکه خیلی از بیست سالگی ها در تاریخ معاصر ما با سرخوشی آغاز شده است و بعد خورده است به تنگنا، می شود امنیت بخش بود؟ یا گفتن اینکه در زندگی هر کسی لحظات حدی است و باید با صبوری نشست پای این لحظه ها، می توان تسلی بود؟ گوش می کند و می گوید: مرسی خیلی استفاده کردم.

بی فایده است. این اول شخص مفرد را نمی شود با تجربه هایی که متعلق به خودش نیست قانع کرد. با حصر چطور؟با ضبط اموال خصوصی شاید؟ دفترچه های یادداشت؟ بی فایده است. این اول شخص مفردبرای پنهان کردن چیزی ندارد. همین نیست که نگران کننده است؟ قبلاً پنهانی ها نگران می کرد و حال این همه شفافیت . ماجرا همین است.


 


مسعود لواسانی همسر فاطمه خردمند  از ادامه بی خبری از همسرش درپی قطع تماس تلفنی او در۸ روز گذشته خبر داد.
وی به بی بی سی فارسی گفت:همسرم ۸ روز گذشته پس از اینکه حالش بد شده بود تماس تلفنی داشت  و با من و پسر ۴ ساله مان  صحبت کرد.
لواسانی افزود:همسرم درآن روز گفت  که ممکن است در روزهای آینده برای مراقبت از وضع سلامتی اش به سلول دو نفره منتقل شود تا اگر نیمه شب ای دچار حمله شد، هم سلولی اش نگهبان ها را خبر کند. تا اتفاق ناگواری رخ ندهد.

وی با بیان اینکه پس از آن تماس در ۸ روز گذشته تماس تلفنی همسرم قطع شده است افزود: حتی امکان مراجعه  به دادسری اوین و پیگیری از مسئولین هم وجود ندارد و در رایانه  زندان هم مقابل اسم وی همچنان کلمه ممنوع الملاقات نوشته شده است.

همسر فاطمه خردمند گفت: با توجه به وضعیت نگران کننده و  داروهای خاصی که همسرم مصرف می کند این بی خبری به شدت خانواده را آزار می دهد.
همسر فاطمه خردمند پیش از این نیز از بیماری صرع وی خبر داده بود.فاطمه خردمند اواسط دی ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.مسعود لواسانی همسر وی نیز از زندانیان دستگیر شده در حوادث پس از انتخابات است  که درشهریور ماه سال جاری آزاد شد.


 


ندای سبز آزادی – ریحانه موسوی: افزایش نرخ ارز و سکه و نوسانات هفته گذشته قیمت ها بار دیگر بی کفایتی مدیران و مسئولان سیاسی را در معرض نقد عمومی قرار داد.

در حالی که کشور در دو تعطیلی ایام مذهبی بود و برای مدت یک هفته بخش اعظمی از بازار و اقتصاد در حالت نیمه تعطیل بود، بازار ارز و طلا روزهای پرالتهاب و سختی را پشت سرگذاشت. روزهایی که با سکوت معنا دار مردان اقتصادی احمدی نژاد روبه رو شد.

در این روزها حامیان دیروز احمدی نژاد بی مهابا به میدان آمده و شدیدترین انتقادات را به عملکرد اقتصادی دولت کردند. اصولگرایانی که طی انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری، همه افتخارشان حمایت از کسی بود که نزدیک ترین دیدگاه را به رهبری دارد. آنان امروز دوستان قدیم خود را آماج حمله و بی مهری قرار داده اند؛ ولی زمانی پشت سر این سیاستمدار کم تجربه پرادعا صف کشیدند؛ هر کسی ابراز تمایل می کرد که در اداره کشوری که مدیریتش " امام زمانی" است و می خواهد " مدیریت جهانی" را عهده دار شود، همراه شود. غافل از آنکه دوران ماه عسل احمدی نژاد با حامیانش خیلی طولانی نشد و در کوتاه مدت دوران جدایی و حرمان فرا رسید.

این در حالی که رهبران جنبش سبز از زمان مناظرات انتخاباتی به تبعات و پیامدهای مدیریت اقتصادی و سیاسی تیم احمدی نژاد انتقادات جدی داشتند. آنان بر این باور بوده و هستند که چنین مدیریتی، کشور را با بحران های جدی داخلی و بین المللی روبه رو خواهد کرد. منتقدان امروز احمدی نژاد در صف واحد مخالفت با اعتراضات مردمی و کاندیداهای اصلاح طلب تا آنجا پیش رفتند که به صراحت خواستار حبس و حصر رهبران جنبش سبز شدند. منتقدان امروز احمدی نژاد (همراهان دیروز او) همه آنچه  را که موسوی و کروبی برای حل مشکلات و عدم ابتلای کشور به بحران های فراگیر ارائه می دادند، نشنیده گرفتند. همه آنچه آنها دیدند، رییس هیات دولتی بود که مردمی است و می خواهد علیه " اشرافی گری" مبارزه کند.

تحصیلکرده انگلیسی محبوب

احمد توکلی، اقتصاد دان شصت ساله ای است که بواسطه نسبت فامیلی اش با رییس مجلس شورای اسلامی گاهی در زمره مردان علی لاریجانی محاسبه می شود. توکلی هر چند می خواهد مثل همیشه ادعای " استقلال" داشته باشد، اما انصرافش در زمان کاندیداتوری احمدی نژاد به نفع این شهردار تازه کار فراموش نشدنی است.

احمد توکلی از اوایل انقلاب تاکنون در مناصب مختلف مشغول به کار بوده است. از همکاری در کمیته انقلاب اسلامی تا رییس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی. حتی زمانی دادیار و دادستان بهشهر بود و گفته می شود که در  زمان وی " داد"ستانی به آنجا رسید که به قطع دست هم منجر شد.

مثل خیلی از سیاستمداران بعد از انقلاب، مدرک تحصیلی اش را از انگلیس گرفته و برخلاف برخی که تحصیل در انگلستان برایش لکه ننگی در پرونده بوده است، برای این پسرخاله لاریجانی ها چنین دستاوری به همراه نداشت.

هرچند در  کابینه میرحسین موسوی وزیر کار و سخنگو بود، اما از همان ابتدا با این نخست وزیر جوان سر سازگاری نداشت . شاید همان استعفایش بود که فرصتی در اختیارش گذاشت که در زمانی که خیلی ها مشغول امور جنگ و جبهه بودند راهی انگلستان شود تا درسش را به جایی برساند. 

توکلی سابقه روزنامه نگاری هم در پرونده خود دارد. او از موسسان روزنامه رسالت و فرداست. توکلی برای انتشار روزنامه هم زمانی مبالغ نجومی ارز و کمک از ارشاد دریافت کرد. او اینک چند سالی است که مسئولیت سایت " الف" را برعهده دارد. سایتی که به همه تلاشش برای کار حرفه ای نمی تواند حمایت خود را دولت منتخب آیت الله خامنه ای و دشمنی اش با رهبران جنبش سبز را پنهان کند.

حامی احمدی نژاد و منتقد دولت!

احمد توکلی نماینده سه دوره از مجلس بوده است و ابایی ندارد که دولت سازندگی و اصلاحات را به نقد بکشد همانطور که این روزها به نقد دولت احمدی نژاد پرداخته است. همان کسی که برای به  کرسی نشاندنش تلاش زیادی کرده بود.

حالا که در اثر بی تدبیری مسئولان اقتصادی و سیاسی، کشور در آستانه بحران و تورم غیر قابل کنترلی قرار گرفته است، رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی از " ورشکستگی " سخن می گوید.

او حتی از " بی کفایتی" سخن گفته و افزوده است:‌ علت این بی ثباتی بازار ارز و طلا چه بی کفایتی باشد چه خیانت، اقتصاد را متوقف می کند. 

برخلاف احمدی نژاد و رهبری که بر این باورند تحریم ها تاثیری در پیشرفت اقتصادی کشور ندارد، توکلی معتقد است "تحریم ها در بی ثباتی بازار طلا و ارز اثر دارد اما تدبیر، سلامت، عقل و جدیت می تواند آثار تحریم ها را خنثی کند، اما زمانی که تصمیماتی گرفته می شود که وضعیت بی ثبات اقتصادی را تشدید می کند باید به عقلانیت و سلامت برخی تردید کرد."

او منتقد همه سیاستهای اقتصادی دولت است از نرخ سود سرمایه گذاری تا میزان تولید، و از از افزایش تورم تا گرانی و بیکاری.

پرمدعا و بی کفایت

توکلی دولت را "پرمدعا" می خواند و از "بی اعتمادی" مردم سخن می گوید، همان چیزی که بارها و بارها در سخنان رهبران جنبش سبز دیده شد. کسانی که شرط بقا و ماندگاری دولت و قدرت و مشروعیت آن را در گروی اعتماد عمومی و اتکای به نیروی مردم می دانستند.

فریادهای دردمندانه و دلسوزانه ای موسوی و کروبی نه تنها شنیده نشد بلکه اقتدارگرایان حاکم در به انزوا بردن و حبس و حصر آنان از هیچ کوششی دریغ نکردند.  اقدامی که توکلی هم با آن همدلی و همراهی کرد. کسی سخن اعتراضی در این خصوص از نماینده منتقد احمدی نژاد نشنید.

این نماینده مجلس که خود ریاست کمیسیون مهم برنامه ریزی و بودجه را برعهده دارد و در همین حال ریاست مرکز پژوهش های مجلس را، حتی از مجلس گلایه مند است و می گوید:‌ "متاسفانه مجلس وظیفه خود را در برخورد با بی کفایتی دولت انجام نمی دهد."

او از قوه قضائیه هم شاکی است که چرا علیرغم پرونده های متعددی که مجلس از تخلفات دولت به این قوه ارسال نموده وظیفه قانونی خود را در رسیدگی به تخلفات دولت انجام نمی دهد. به عقیده ی او، به خاطر این ملاحظات سیاسی مجلس و قوه قضاییه است که "دولت هر کاری دلش می خواهد انجام می دهد."

اما رئیس مرکز پژوهش های مجلس نمی گوید که آیا این اتفاقات یک شبه افتاده است یا سیری که دولت احمدی نژاد از دولت نهم شروع کرد اینک به جایی رسیده است که بی انضباطی مالی و فساد اداری در جای جای کشور خود را به نمایش می گذارد.

این نماینده مجلس توضیح نمی دهد که بعنوان نماینده مردم در مجلس تاکنون چند بار از اختیارات قانونی خود برای پرسش از رییس هیات دولت و قوه قضاییه برای عدم رسیدگی به مفاسد اقتصادی مردان احمدی نژاد استفاده کرده است.

برای مردم یا قدرت؟

او آنچنان از دولت احمدی نژاد قطع امید کرده است که حتی می خواهد با هیات رییسه مجلس رایزنی کند تا شاید بتواند برای ‌ عزل مسئولان اقتصادی "بی لیاقت" دولت یا "تعیین تکلیف کل دولت" اقدامی انجام دهد. توکلی اما نمی گوید چرا این همه دیر و چرا همزمان با انتخابات مجلس نهم.

احمد توکلی که به مرد همیشه منتقد همه عصرها و همه نسل  ها تبدیل شده است، نمی گوید این همه ضربه زدن به اصلاح طلبان و " عامل فتنه" و " مجری بیگانگان" و " زمینه سازی برای ترورهای سازمان مجاهدین خلق" و ده ها اتهام دیگر که تاکنون حتی یکی به اثبات نرسیده است، با کدامین از اصول اخلاقی و انسانی این نماینده اصولگرای سه دوره مجلس همخوانی دارد.

توکلی از قتل شهروندان معترض در خیابان آشفته نشد. شکنجه بازداشت شدگان را در کهریزک و دیگر زندان ها مورد اعتراض و پیگیری قرار نداد. به ادامه حبس ده ها نخبه سیاسی و روزنامه نگار و استاد دانشگاه و دانشجو و حقوقدان بی توجهی نشان داد. او ترجیح داد زیر سایه ولایت مطلقه فقیه، انتقادهای خود را متوجه دولت احمدی نژاد کند و همچنان به عنوان یک آلترناتیو برای رییس قوه مجریه، خودنمایی کند.

او نمی گوید چرا در زمانی که اصلاح طلبان دست یاری می طلبیدند برای نجات کشور از این همه بی انضباطی و مفسده اقتصادی آقای احمد توکلی در زمین چه کسی بازی می کرد و جبهه چه کسی را تقویت می کرد؟ جبهه مردم یا صاحبان قدرت و اقتدارگرایان. حالا چه شده باز در بحبوحه بحران مشارکت مردم برای انتخابات فرمایشی، به یاد مصالح ملی افتاده و از " بی کفایتی" رییس هیات دولتی سخن می گوید که در وصف " مردم گرایی " و " سادگی " اش سخن ها گفته بود.

چرا وقتی مهدی کروبی از  ۳۰۰ میلیارد تومان فساد مالی احمدی نژاد در دوره شهرداری تهران، فساد مالی او در پرونده نفت اردبیل در دوره شهرداری اردبیل، ارائه آمار نادرست تورم توسط رییس هیات دولت، ۷۰۰ میلیون دلار برداشت غیر قانونی از بانک مرکزی در دوره ریاست جمهوری نهم و وام ۴۰ میلیارد تومانی احمدی نژاد به صادق محصولی سخن گفت، احمد توکلی یادش نبود که دولت امام زمانی احمدی نژاد از همان روز نخست دچار فساد و نابسامانی بوده است و این داستان امروز او نیست.

امروز افکار عمومی از احمد توکلی می پرسد وقتی میرحسین موسوی فریاد می زد و از فساد و دیکتاتوری دولت احمدی نژاد پرده بر می داشت کجا بود؟ چرا به جای اینکه به یاری آنها بیاید، با محصورکنندگان این سیاستمداران دلسوز همراه شد؟ آیا آنچه رهبران جنبش سبز می گفتند، چیزی متفاوت از کشف توکلی و دوستانش بعد از هفت سال است؟

"ما آمده‌ايم تا حساب‌هاي ميلياردها تومان پول گمشده را روشن كنيم و بگوييم اين پول‌ها كجا رفته و مصرف شده است و ما از عوام فريبي بيزاريم....اگر مردم و جوانان را دوست داريد اينجا هستند، اگر كشورتان را دوست داريد، اين مردم كشور شما هستند، شما كساني را به دولت راه مي‌دهيد كه آنها مشكوك هستند. ما مي‌گوييم كه اين تراول چك‌ها را از كجا آورده‌ايد و بين بعضي‌ها پخش مي‌كنيد. اگر اينها مال مردم است بگذاريد كه براي همه پخش شود، اگر مال خود شما ست بياييد و ريشه‌اش را روشن كنيد كه ميلياردها تومان را شما از كجا كسب كرده‌ايد."


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته