ندای سبز آزادی:حمیدرضا(ماهان )محمدی قدیمی ترین زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین پس از مخالفت مسئولین دادستانی و زندان اوین با تمدید مرخصی اش به زندان اوین بازگشت.
به گزارش ندای سبز آزادی حمیدرضا(ماهان )محمدی پس از هفت سال حبس در ۲۳ خردادماه برای اولین بار به مرخصی آمد و پس از ۵۰ روز به زندان بازگشت.
وی برای دومین بار درآبان ماه سال جاری به مرخصی آمده بود و امروز پس ازمخالفت با تمدید مرخصی اش به زندان اوین بازگشت.
حمیدرضا(ماهان )محمدی برادر غلامرضا محمدی سرمربی سابق تیم ملی کشتی است که درهفته های گذشته از سمت خود استعفا کرد.
حمیدرضا(ماهان )محمدی براساس دو پرونده خود حکم یازده سال و نیم حبس دریافت کرده بود و در حال حاضر در این پرونده ها پنج سال از محکومیت او، باقی مانده است و گویا در پرونده دیگری نیز برای او حکم زندان صادر شده است.او قدیمی ترین فرد در بند ۳۵۰ اوین است.
حمیدرضا (ماهان) محمدی، در تاریخ ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۸۳، به همراه دو برادر، یک خواهر و خواهر زادهاش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. همزمان با او دو برادر و یک خواهر، خواهرزادهاش و هم دانشگاهیاش از اراک و همچنین چند نفر دیگر در کرمانشاه دستگیر شدند و همگی به بازداشتگاه ٢٠٩ منتقل شدند که پس از گذشت حدودا دو هفته تمامی کسانی همراه او دستگیر شده بودند آزاد شدند.
حمیدرضا (ماهان) محمدی سپس در دادگاهی که در شعبه چهاردهم بازپرسی امنیت و بدون دسترسی به وکیل تعیینی و یا تسخیری برگزار شد، به استناد مواد ۴٩٩ و ۵٠٠ به شش سال حبس تعزیری محکوم شد و برای بار دوم در تاریخ ٢٨ فروردین ماه سال ١٣٨٧ مجددا در شعبه ١٠۵٩ جزایی ویژه به استناد ماده ۵١٣، به پنج سال و شش ماه حبس تعزیری و پرداخت یک میلیون ریال جریمه محکوم شد که حکم صادره درتاریخ ٢٩اردیبهشت ماه ١٣٨٧ در زندان اوین به وی ابلاغ شد.
گفتنی است به علت تهدیدات وزارت اطلاعات خانوادهٔ این زندانی سیاسی در طی این مدت مجبور به سکوت رسانهای شدند و درسالیان گذشته اخبار معدودی از او منتشر شده است.
با گذشت نزدیک به هفت سال از دوران حبس حمیدرضا(ماهان )محمدی ، وی تا خرداد سال ۹۰ از حق استفاده مرخصی محروم بوده و این در حالی است که تماس تلفنی وی نیز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ قطع شده است.
حمیدرضا (ماهان محمدی) در طی دوران حبس خود چندین بار دست به اعصاب غذا زده و در پی آن بارها به سلول های انفرادی زندان اوین منتقل شده است.
.
ندای سبز آزادی- مهدی سادات شریف، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین آزاد شد.
آزادی این زندانی سیاسی از زندان در حالی است که در روزهای گذشته، وی در شرایط وخیم جسمی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود.
به گزارش ندای سبز آزادی، وضعیت جسمانی مهدی سادات شريف پس از نزدیک به یک ماه اعتصاب غذا که در اعتراض به کارشکنی دادستان تهران برای ابلاغ حکم تجدید نظر، صورت گرفته بود وخیم شد اما در نهایت او امروز از زندان آزاد شد .
حكم شش سال حبس مهدی سادات شریف در دادگاه تجدید نظر کاهش یافته و او باید هم اکنون آزاد می شد اما دولت آبادی دادستان تهران و قاضی صلواتی که او را در دادگاه بدوی محاکمه کرده بود، به شکل غیر قانونی مانع از ابلاغ حکم تازه شدند و باعث شدند او بیش از حدقانونی در زندان بماند.
مسوولان زندان پیش از این با مرخصی این زندانی سیاسی که در اعتصاب غذا نیز به سر می برد مخالفت کردند و اجازه حضور وی در مراسم تدفین پدرش را ندادند.
این زندانی سیاسی در خرداد ماه به اتهام هواداری از یک سازمان سیاسی مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد و در همان زمان نیز در اعتراض به این حکم دست به اعتصاب غذای چند روزه زد. حکم وی در دادگاه تجدید نظر به یک سال ونیم تقلیل پیدا کرد.
اصغر فرهادی، کارگردان و نویسنده فیلم جدایی نادر از سیمین در واکنش به نامزدی فیلمش در دو بخش اسکار این اتفاق را ارزشمند خواند و گفت که نامزدی جدایی نادر از سیمین در بخش فیلمنامه های تالیفی مراسم این آکادمی برای او ارزشمندتر است.
دست اندرکاران مراسم اسکار سال ۲۰۱۲ روز سه شنبه ۲۴ ژانویه فهرست نهایی نامزدهای قسمت های مختلف این جایزه بزرگ سینمایی را ارائه کردند. هیوگو، ساخته مارتین اسکورسیزی با نامزدی در ۱۱ رشته مختلف در صدر نامزدها قرار گرفت و جدایی نادر از سیمین در دو رشته بهترین فیلمنامه تالیفی و بهترین فیلم خارجی نامزد شد.
به گزارش بی بی سی، آقای فرهادی بعد از اعلام اسامی نامزدها به خبرنگاران گفت که نامزدی در رشته بهترین فیلمنامه تالیفی از این جهت بیشتر برایش اهمیت دارد که او کارش را با نویسندگی آغاز کرده است.
این کارگردان سینمای ایران در پاسخ به این سوال که اگر جایزه اصلی بهترین فیلمنامه را بگیرد چه احساسی خواهد داشت گفت: "این موفقیت تنها برای من نخواهد بود بلکه متعلق به همه کارگردانانی خواهد بود که به زبانهایی غیر از انگلیسی فیلم میسازند این به معنای آن است که زبان نمیتواند مانعی در ارتباط برقرار کردن تماشاگران با فیلمها در دنیای سینما باشد و سینما یک زبان مشترک جهانی است."
ندای سبز آزادی - فاطمه خردمند، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از پنج روز پیش تماسی با منزل نگرفته است.
خانم خردمند همسر مسعود لواسانی روزنامه نگاری است که چندی پیش و با پایان دوره محکومیت خود از زندان آزاد شد. اما ماموران امنیتی بعد از آزادی آقای لواسانی، همسر او را به جرم ارتباط با خانواده دیگر زندانیان سیاسی بازداشت کردند.
این درحالی است که فاطمه خردمند به بیماری صرع مبتلاست و دچار تشنج های حاد می شود. همچنین فرزند خردسال او که پیش از این به دلیل حضور پدرش در زندان دچار مشکل افسردگی شده بود، حال به دلیل بازداشت مادرش تحت فشار قرار دارد.
به گزارش ندای سبز آزادی، در پی محروم شدن فاطمه خردمند از تماس تلفنی، خانواده او در بلاتکلیفی و نگرانی شدید به سر می برند.
کریستف دو مارجوری، مدیرعامل شرکت نفت توتال فرانسه، روز چهارشنبه گفت این شرکت همگام با تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران، خرید نفت از این کشور را متوقف کرده است. وی در همین حال افزود که در تاثیر گذاری این تحریم ها بر درصد فروش نفت و کسب درآمد ایران، تردید دارد و ممکن است این تحریم ها فشار خاصی بر ایران وارد نکند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آقای دی مارجوری که در داووس در سوییس به سر می برد گفت: «درست است که ما خرید نفت از ایران را قطع کرده ایم ولی خوب نفت ایران خریدار دیگری پیدا می کند و به جای دیگری خواهد رفت. ایران حتی شاید تسهیلاتی برای فروش و پرداخت ایجاد کند که بتواند خریداران بهتری و تازه تری پیدا کند.»
به گزارش رادیو فردا مديرعامل شرکت نفتی توتال فرانسه گفت: ما حدود ۸۰ هزار بشکه نفت در روز از ايران می خريديم که روند خريد خود را متوقف کرده ايم و ديگر نفت از ايران نمی خريم.
اتحاديه اروپا چند روز پيش موافقت خود را با تحريم واردات نفت از ايران اعلام کرد که به موجب آن، از اين پس عقد قرارداد نفتی جديد با ايران برای اعضای اين اتحاديه ممنوع خواهد بود.
مديرعامل شرکت توتال گفت: نتيجه نشان می دهد تحريم های اتحاديه اروپا تاثير اندکی بر ايران دارند. چرا که بايد به آمار و ارقام نگاه کرد: در حال حاضر ايران ۲.۲ ميليون بشکه نفت در روز صادر می کند که ۱.۵ ميليون آن راهی آسيا و کشورهای آسيايی می شود. نزديک به ۰.۷ ميليون بشکه به کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (سازمان همکاری اقتصادی اروپا) می دهد که با قطع آن اتفاق خاصی روی نمی دهد. به عنوان شاهد کافی است به قيمت نفت در بازارهای جهانی نگاه کنيد.(اگر تاثير ويژه ای داشت، قيمت نفت به شدت بالا می رفت در حالی که تغيير چشمگير و شديدی نداشته است).
کریستف دی مارجوری گفت: مسئله دیگر این است که بازار به توان پرکردن خلاء نفت از سوی عربستان سعودی ایمان دارد. در نتیجه هرگونه اخلالی در شبکه تولید نفت پیش بیاید، عربستان سریع جای آن را می گیرد و همین باعث شد بازار نفت شاهد نوسان شدید قیمت نباشد که برای ما (کشورهای خریدار نفت) خبر خوبی است.
اتحادیه اروپا در تحریم های اخیر خود علیه ایران، نفت، بانک مرکزی، تجارت الماس، طلا و دیگر فلزات گرانبها با ایران را تحریم کرد.
وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنین موافقت کردند که همه داراییهای بانک مرکزی ایران را مسدود کنند و هرگونه تجارت الماس، طلا و دیگر فلزهای گرانبها با بانک مرکزی ایران و دیگر ارگانهای دولتی ایران نیز بر اساس این توافق ممنوع شد.
با این حال به منظور کاهش فشار اقتصادی بیشتر به کشورهایی که از ایران نفت وارد میکنند به این کشورها تا یکم ژوییه سال ۲۰۱۲ فرصت داده شدکه به قراردادهای موجود خود با ایران پایان دهند.
این تحریمها، در راستای سیاست هماهنگ اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا برای تنگتر کردن عرصه بر ایران به منظور توقف برنامه هستهایاش اعمال میشود.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در بیانیه ای تحریم های جدید اتحادیه اروپا علیه ایران را «جنگ روانی» خوانده و بر بی اثر بودن این فشارها تاکید کرده است.
شورای امنیت سازمان ملل تاکنون طی چهار قطعنامه تحریمی از ایران خواسته فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را به حال تعلیق درآورده و صحت صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود را به آژانس بین المللی انرژی اتمی ثابت کند. ایران این قطعنامه ها را رد کرده و به فعالیت های هسته ای خود ادامه داده است. آمریکا، اروپا، کانادا، استرالیا و سوییس، تحریم های یکجانبه بیشتری علیه ایران به اجرا گذاشته اند.
علی مزروعی
تاریخ معاصر ایران فراز و نشیب های چندی از تکاپوهای اصلاح طلبانه را در دل خود ثبت کرده است. در میان کشورهای آسیایی تقریبا ایران و ژاپن بطور همزمان برنامه اصلاحات دولتی را شروع کردند، در ایران میرزا تقی خان امیرکبیر به عنوان صدر اعظم پرچمدار اصلاحات شد و در ژاپن میجی ها، اما استبداد طلبان ایرانی که منافع خود را در خطر دیدند نه تنها در مقابله با اصلاحات بسیج و متحد گشتند بلکه ناصرالدین شاه را واداشتند تا به تبعید امیر فرمان دهد و آنقدر علیه او سخن چینی و دسیسه بافی کردند تا نهایت به کشتن او رضایت داد و حتی ملاحظه خویشاوندی و دامادی خاندانش را نکرد و بدینگونه اولین برنامه اصلاحات در ایران ناکام و استبداد طلبان پیروز شدند، ولی در ژاپن برنامه اصلاحات با پشتیبانی امپراطور روبرو و راه توسعه را بروی این کشور باز کرد، راهی که بجز با دو واقعه جنگ جهانی اول و دوم که ژاپنی ها خود را درگیر آن کردند با ناهمواری دیگری روبرو نشد و بطور خطی بصورت مستمر و صعودی ادامه یافت. اینکه ژاپن امروز یکی از کشورهای قدرتمند صنعتی و توسعه یافته است اما ایران همچنان در دام استبداد و عقب ماندگی دست و پا می زند، رازی جزاین ندارد که تلاش چندین باره ایرانیان برای اصلاحات هربار مغلوب استبداد طلبان شده و جریان توسعه کشور در سیاه چاله های اقتدارگرایی مدفون گشته است. به عبارت دیگر برعکس ژاپن، بدلیل بی ثباتی سیاسی و ناامنی اقتصادی اجتماعی ادواری در ایران، و شکل گیری چرخه استبداد – جنبش اصلاحی یا انقلاب – استبداد، هرگز توسعه خطی در کشور ما امکان ظهورنیافته است بلکه منحنی پرفراز و نشیب و سینوسی بوده که نتیجه اش جایگاه کنونی ایران در جهان و آسیاست، جایگاهی که با مختصات جغرافیایی و تاریخی ایران و امکانات و توانایی هایش هیچ تناسبی ندارد!
پس از مرگ امیرکبیر و ناکام ماندن اولین جریان اصلاحی در ایران، با ترور ناصرالدین شاه و در پی نزدیک به نیم قرن حکومت استبدادی وی، دومین جریان اصلاحی با مطالبه « عدالتخانه » جان گرفت و در طی مسیر به « مشروطه » رسید و اصلی ترین دستاوردش تشکیل « مجلس شورای ملی » و تدوین « قانون اساسی » شد که ایندو برای مردم جایگاه « عدالتخانه » و پیام « عدالت » داشتند اما این بار نیز استبداد طلبان در مقابله با این جریان اصلاحی قدعلم کردند و به فرمان محمد علیشاه مجلس به توپ بسته شد و تعطیلی قانون اساسی اعلام گشت. دوباره مشروطه طلبان به میدان مبارزه آمدند و با جانبازی براستبدادیان پیروز و باخلع محمد علیشاه و به تخت نشاندن فرزند نوجوانش به اجرای قانون اساسی همت گماشتند وتشکیل مجلس شورای ملی را وجهه همت خود قرار دادند اما طوفان جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط کشورهای متخاصم فرصتی برای تمرین مشروطه نگذاشت، و از دل این طوفان کودتایی نظامی به فرماندهی رضاخان قزاق و حمایت انگلیسی ها سر برآورد با این تفاوت که این بار کودتاگران خود پرچم اصلاح طلبی و اجرای قانون اساسی را بدست گرفتند و خیلی از روشنفکران و تجدد طلبان را با خود همراه کردند و بدینوسیله رضاخان راه خود را برای رسیدن به قدرت و سلطنت هموار کرد. رضاخان که بخوبی دریافته بود قانون اساسی مشروطه و مجلس شورای ملی چه پایگاه و جایگاهی در دل نخبگان و مردم دارد دستیابی به قدرت را بر پایه استفاده ابزاری از این دونهاد طراحی و پیگیری کرد و آنگاه که از این نردبان بالا رفت و بر فراز بام قدرت و سلطنت قرار گرفت همچون شاهان قبل عمل کرد و حتی بدتر از آنان استبداد ورزید چراکه صورت قانون اساسی و مجلس را حفظ کرد اما با انجام انتخابات های نمایشی و تشکیل مجالس فرمایشی به هر اقدامش شکل قانونی می داد. وی برای سرکوب و از میان برداشتن منتقدان و مخالفانش قانونی را گذراند که هر منتقد و مخالفی را به « اقدام علیه امنیت ملی » متهم و از سر راه برمی داشت، قانونی که دامنه اش تا امروز گسترش یافته وپیامدهای زیانبارش دامن بسیاری از سیاستمداران کشورمان را گرفته است. با همه این احوال رضا شاه از همین مجالس فرمایشی نیز دلخوشی نداشت چرا که برای حفظ ظاهر قانون ناچار از رجوع به آنها برای تصویب لوایح و قراردادهای با خارجیان بخصوص لایحه بودجه و امورمالی حاکمیت بود و از اینرو یکبار گفته بود :" یکروز باید در این طویله را ببندم ."
برای دریافت صحت این موضوع کافی است حوصله بخرج داده و نوشته های افرادی را که در ایندوران در عرصه سیاست فعال بوده اند، بخوانیم. در کتاب " تاریخ عصر حاضر " یا جلد چهارم " حیات یحیی " تالیف " یحیی دولت آبادی " در این باره بخوبی شرح داده شده است. وی که از مشروطه طلبان و تجدد خواهان زمانش بوده و در مقطعی جزء هیات مشاوران رضاخان، نوشته است :" چه آسان است زندگانی بی شرط و قید و چه دشوار است عکس آن در فصل پیش گفته شد کسانیکه پایه زندگانی خود را بروی اصل یا اصل های ثابت معینی نگذارده باشند در هرپیش آمد میتوانند نان را بنرخ روز خورده بی محذور بگفته عوام خر خود را برانند و دخالت آنها در کارهای سیاسی که در فرهنگش لغت های حقیقت و واقعیت و وجدان یافت نمیشود اشکالی ندارد ولی برای کسانیکه برعایت حقیقت و انصاف و وجدان مقید بوده باشند البته دخالت در سیاست کار مشکلی است بسیار هم مشکل است نگارنده از آن هنگام که برای زندگانی خود اصولی برگزیده ام تا اینوقت که بنمایندگی از ملت قدم در عرصه سیاست میگذارم در پیش آمدها که به آنها ابتلا میافته ام هر وقت پای صورت سازی و حقیقت کشی بمیان میآمده است خود را دور میگرفته ام که آن جریان مخالف در گذرد بی آنکه دامان من بآن آلوده شده باشد در اینوقت بحوزه ئی میفتم که اشخاص دارای این مسلک در آن کمند و اکثریت حکومت دارد در اینصورت نه میتوان تنها کار کرد و نه میتوان کورکورانه تابع اکثر شد خصوصا که این مجلس را سردار سپه آلتی در دست خود میداند و تصور نمیکند در این یکصد و چند نماینده مخالفی داشته باشد و یا اگر باشد نتوان اورا موافق کرد ...خلاصه مجلس (پنجم ) دائر می شود انجمنهایش انتخاب شده برسیدگی باعتبارنامه ها می پردازند و باعتبار تقدم سن اول جلسه عمومی بریاست نگارنده منعقد میشود و میرزا حسینخان موتمن الملک که در چند مجلس رئیس بوده است بریاست انتخاب میگردد میرزا حسینخان موتمن الملک میرزا حسن خان مشیرالدوله میرزا حسنخان مستوفی الممالک اقا سید حسن تقی زاده دکتر محمدخان مصدق السلطنه میرزا حسینخان علاء آقا سید رضای مساوات که همه دارای وجهه ملی هستند و در مشروطه خواهی دارای سوابق نیکو میباشند با یکدیگر روابط خصوصی دارند نگارنده هم با این جمع مربوط تر است تا با دیگر نمایندگان بدیهی است این کسان که بعضی از آنها غالبا بمشاغل مهم مملکتی میپرداخته اند و در آزادی خواهی شهرتی دارند مورد ملاحظه دیگرانند و دراین مجلس دارای نفوذ معنوی میباشند گرچه جزء منفردین هستند ولی با هم کار می کنند و نظریه یکدیگر را رعایت مینمایند.
بعد ازاین یک هیات روحانی و روحانی نما در مجلس هست بنام هیئت علمیه که بعضی از غیرروحانیان هم بآنها ملحق شده اند عددشان بپانزده نفر میرسد و در راس آنها آقا سید حسن مدرس قرار دارد که شرح حال اورا در آخر این فصل خواهید خواند و در این دو هیئت دارایان افکار تند و کند هر دو وجود دارند.
هیئت دیگری هست که خود را سوسیالیست میخواند با عده کمی و سلیمان میرزامحسن رئیس آنهاست که این سه هیئت اگر با هم اتفاق کنند باز اکثریت را تشکیل نمیدهند بلکه یکعده بنام تجددخواه که عددشان میان شصت و هفتاد است و طرفداران سردار سپه میباشند اکثریت دارند..." (صص ۳۱۰-۳۱۲)
نویسنده پس از شرح ماجرای جمهوری خواهی رضاخان و طرفدارنش که باهدف خلع سلطنت قاجاریه و تصاحب قدرت توسط سردارسپه طراحی شده بود اما با میدانداری نمایندگان ملی مجلس شکست خورده و مدرس بدلیل ایستادگی در مقابل رضاخان ترور شده اما از این واقعه جان سالم بدر می برد، به شرح ماجراهایی می پردازند که رضاخان برای تغییر سلطنت انجام داده و می نویسد:" مجلس امروز از هرجهت تازگی دارد اولا دستورش منحصر است بتغییر سلطنت طرفداران سردار سپه مانند لشگر فاتح بطالار مجلس وارد شده هر یک در جای خود قرار میگیرند ثانیا تماشاچیان این جلسه غالبا غیر ازجلسه های عادی مجلس هستند و در میان آنها اشخاصی دیده میشوند که با نگاههای غضب آلود خود میخواهند اگر مخالفی باشد اورا ترسانیده از خیال مخالفت بیندازند و بهر صورت مجلس روح وحشتناکی بخود گرفته است که نمیشود وصف کرد..."(ص ۳۸۴)
با همه این احوال مدرس، سید حسن تقی زاده، مصدق و دولت آبادی برپایه استناد به قانون اساسی با خلع سلطنت از قارجاریه مخالفت می کنند اما نویسنده پس از گزارش مذاکرات مجلس آورده است :" مجلس به رای گرفتن میپردازد رای مخفی گرفته میشود و با اکثریت تام لایحه تصویب شده کار خاتمه می یابد و نتیجه ائی که بر مذاکرات مخالفین مترتب میگردد این است که سردار سپه متوجه میشود این مجلس برای تصرف در قانون اساسی و تغییر سلطنت دادن صلاحیت ندارد و در صدد تشکیل یک مجلس بزرگتر که نمایندگان طبقات مختلف از ولایات آمده ضمیمه این مجلس شده صورت قانونی بکار خود بدهد برمیآید چنانکه نوشته خواهد شد. و از این جهت پس از آنچه در نهم آبان در مجلس شورایملی میگذرد تا موقع انعقاد مجلس عالی بسردار سپه عنوان اعلیحضرت گفته نمیشود بلکه والاحضرتش میگویند.
بهر صورت هیئت رئیسه مجلس بیفاصله بعد ار تمام شدن مجلس لایحه حاضر شده خود را بتوسط نایب رئیس و یکعده از شعب بحضور والاحضرت می برند والاحضرت آنها را استقبال کرده باحترام میپذیرد و بنایب رئیس مجلس در ازای این خدمت شش هزار تومان انعام میدهد." (صص ۳۸۷-۳۸۸)
" مجلس پنجم بعد از نهم آبانماه یکهزار و سیصد و چهار(۱۳۰۴) شمسی که کار تغییر سلطنت را انجام داد از جوش و خروشی که داشت افتاده مانند بارکشی که چون بار سنگین خود را بجا نهاد تکیه داده استراحت میکند راحت کرده بکارهای جزئی میپردازد و وظیفه ئی برای خود تصور نمیکند مگر آنکه لایحه ئی از طرف دولت بیاید و بقید یک فوریت یا دو فوریت آنرا با یک صورت سازی مختصر بگذراند و در حقیقت اکثریت مجلس تابع نظر تیمورتاش وزیر دربار پهلوی میشود چنانکه از پیش اشاره شد در اینصورت هر انتظار از مجلس باشد باید آن انتظار را از دربار داشت و بس آقا سید محمد تدین هم بآرزوی خود رسیده در چند ماه آخر مجلس پنجم از نیابت بریاست مجلس میرسد بی آنکه جز اطاعت اوامر دربار کاری داشته باشد." (ص ۳۹۴)
نویسنده در ادامه بشرح وضعیت سختی که برای نمایندگان مخالف با تغییر سلطنت بوجود میآید پرداخته و می نویسد:" رفقای من تا یک اندازه از رسیدن بمقام نمایندگی ناامید هستند با وجود این بعضی از ایشان کوشش مینمایند و بعضی چیزها هم در روزنامه ها برای جلب قلب شاه پهلوی نشر دادند. رفقای من تصمیم گرفتند که هریک جداگانه از شاه پهلوی دیدن نمایند شاه هم همه را بمهربانی پذیرفت بی آنکه از گذشته چیزی بروی خود بیاورد بلکه چون میدانست که دراین مخالفت که با لایحه سلطنت او شده است غیر از رعایت قانون اساسی نظری در کار نبوده است و در حقیقت وظیفه نمایندگی را اداء نموده ایم در ملاقاتها که روی میداد احترام میکرد..."(ص ۴۰۰)
اما در ادامه در باره انتخابات مجلس ششم و نتیجه اش آورده است :" بهر صورت در تهران چند نفر از ملیون خارج از صورتیکه دربار بنظمیه داده بود انتخاب شدند درباریان هم ناراضی نبودند زیرا مقصود حقیقی آنها در دست داشتن اکثریت کامل مجلس است و اینکار با انتخابات فرمایشی در ولایات کاملا تامین شده است در اینحال چند نفر اشخاص خارج از حوزه هم در تهران انتخاب شده باشند برای مقصد آنها مضر نخواهد بود خصوصا که از طرف شاه فرمانی هم صادر شده است که انتخابات آزاد است با اینکه معنیش این است که برای دولت و دولتیان آزاد است ولی باز بصورت ظاهر اشخاص بیخبر انتخاب شدن چند نفر از ملیون جاری شدن مفاد آن فرمان را میرساند و این آخر نمایش حکومت ملی است که باینصورت انجام میگیرد...
خلاصه مجلس ششم مانند یک موسسه دولتی در تحت نظر وزیر دربار دائر میشود و وجود چند نفرازاشخاص دارای رای و فکر مستقل در آنجا بی اثر میماند حتی یک انتقاد مختصر هم نمیتوانند بکنند و جز سکوت کردن و نزد وجدان خود خجل بودن چاره ئی ندارند.
وظیفه مجلس بظاهر رعایت کردن قوانین مشروطه است و در باطن اجرای هرآنچه از دربار دستور برسد بی چون و چرا مجلس ششم دوسال باین ترتیب عمر خود را میگذراند و کارکنان آن باستثناء معدودی که در انتخابات بغلط انتخاب شده اند یعنی از فهرست نظمیه ها بدر برگزیده گشته اند از روی احساسات ملی خشنود هستند که نمایندگی آنها مثل میراث پدر در دوره دیگر بلکه در دورهای دیگر هم حق آنهاست و بیک شغل دولتی بیشتر شباهت دارد تا بیک نمایندگی ملی.
نمایندگان مجلس هفتم ببعد بدون استثنا اول باید رضایت دربار پهلوی را تحصیل کنند و شنیده میشود که هریک مبلغ معینی هم در خفا باید بوزیر دربار بدهند و شرط معین را هم که رای دادن بهر لایحه ئی که از طرف دولت بیاید بمجلس بدون اعتراض تقبل کنند آنگاه نام آنها داخل فهرست نمایندگان در آن دوره شده با تعیین آنکه از چه محل انتخاب شوند و آن فهرست بدست نظمیه مرکز ولایات داده شده آنها هم تکلیفشان معین است و همه چیز در دست خودشان و کارکنان مخصوصی است که دارند نظمیه ها در موقع انتخابات دارالتحریری تشکیل داده هزارها اوراق مطابق فهرست دولت نویسانده حاضر میگذارند و آنها را بتوسط سر دسته ها بافراد میدهند که در صندوق انتخابات بریزند در اینصورت نتیجه قطعی است که مطابق دستور دولت انتخاب شده است و گاهی اهل محل بهیچوجه نمایندگان و یا نماینده خود را نمیشاسند بلکه شاید اسمش را هم نمی دانند."(صص۴۰۲-۴۰۴)
این ماجرا تا خروج رضاشاه از ایران بدستور انگلیسی ها ادامه می یابد و از مجلس چهاردهم تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوباره مجلس شورای ملی جان میگیرد و نمایندگان ملی اش پیشگام جنبش ملی شدن صنعت نفت می شوند اما با رخداد کودتا دوباره همان شیوه رضاشاهی احیا و انتخابات نمایشی و مجالس فرمایشی میشود.
با پیروزی انقلاب اسلامی در تدوین قانون اساسی جایگاهی ویژه برای مجلس و نمایندگی تعریف می شود و از سوی رهبری انقلاب امام خمینی مجلس به عنوان " مرکز همه قدرتها " و " در راس امور " معرفی میگردد و تا مجلس ششم کم و بیش همچون دوران پس از مشروطه مجالسی شکل میگیرد که تا حدودی می توانست بازتاب دهنده مطالبات ملی و مردمی باشد اما با اعمال نظارت استصوابی و قدرت گیری اقتدارگرایان و مداخله سپاه و بسیج در انتخابات و رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، ترکیب اکثریت مجلس هفتم پیش از انتخابات معلوم بود و در مجلس هشتم نیزاین شیوه فقط اجازه حضور اقلیتی را داد که تاثیرگذاری چندانی در روند امور نداشتند، و با تقلب و کودتا در انتخابات ریاست جمهوری دهم و برخورد با منتقدان و معترضان به نتیجه اعلامی تکلیف انتخابات نمایشی مجلس نهم و ترکیب آن از هم اکنون روشن است. ملاحظه می شود که تجربه های تلخ تاریخی ما چگونه تکرار شده است؟و « راز عقب ماندگی » در همین جاست.
مشکل تاریخی ما ربط چندانی به نوع نظام حاکم نداشته است، چه نظام سلطنتی سنتی، چه نظام سلطنتی سکولار پهلوی و چه نظام دینی برآمده از انقلاب در طی زمان همه یک راه و شیوه را پیموده اند که آنهم استبدادورزی و تمسک ظاهری به قانون اساسی و بی محتوا کردن مجلس بوده است. مشکل تاریخی ما این است که " حاکمیت قانون " برای ما معنا و مفهوم ندارد و از اینرو حاکمیت براحتی می تواند از آن عبور کرده و خود را بر فراز آن ببیند. بهره مندی از " عقل جمعی " در قالب مجلس ملی هم در غیبت " حاکمیت قانون " بآسانی شکل صوری می گیرد و حاکمیت با تقسیم شهروندان به " خودی و غیر خودی " در پی تشکیل مجلسی از " خودی ها " بر می آید و می شود آنچه در گذشته شده و امروز می شود. همه نظام های حاکم بر ایران برمدار این " خودی و ناخودی " عمل کرده اند و این همچون سمی مهلک برای اصلاحات و حیات توسعه ای ایران بوده است چرا که بخش قابل توجهی از شهروندان را محروم از مشارکت در اداره کشور کرده و توان ملی را برای رشد و آبادانی کاهش می دهد . جنبش سبز باید بتواند پادزهری برای این سم مهلک تمهید و تدارک کند و در پی بنیاد ایرانی برای همه ایرانیان باشد و راهی را بپیماید که " مجلس ملی " بازتاب دهنده " عقل جمعی " کشور با همه تنوع و تکثرش باشد، و اینکه " حاکمیت قانون " آنچنان ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی و اجتماعی ای را برای همه شهروندان به ارمغان آورد که توسعه مستمرو متوازن و خطی صعودی راهگشای ایران به جایگاهی باشد که با امکانات و توانایی ها و مختصات جغرافیایی و تاریخی اش تناسب دارد.
قیمت سکه و ارز پس از یک دوره افزایش سرسام آور، کمی کاهش یافت.
خبرگزاریهای ایران امروز از کاهش قیمت سکه خبر داده اند. مقدار این کاهش البته در خبرهای منتشر شده توسط هر خبرگزاری متفاوت است که این امر نیز خود نشان ازادامه آشفتگی دربازار دارد.
خبرگزاری ایسنا هم گزارش داده این ارزانی سبب افزایش تقاضا شده و افزایش تقاضا باعث افزایش ساعتی نرخها شد اما با عرضه سکه در بازار، قیمت ها روند نزولی یافته است.
براساس خبر این خبرگزاری برخی طلافروشان ، حاضر به خرید سکه نیستند یا گاه با ۵۰ هزار تومان اختلاف قیمت سکه میخرند و برخی نیز با ۱۰ هزار تومان اختلاف نرخ سکه میخرند.
سایت خبر انلاین گزارش داده که قیمت سکه طرح جدید که از یک میلیون و ۱۰ هزار تومان در روز دوشنبه، ظهر امروز (چهارشنبه) به ۹۳۰ هزار تومان رسیده بود و ۸۰ هزار تومان کاهش داشته است. براساس خبر این سایت سکه طرح قدیم نیزکه در روز دوشنبه یک میلیون و ۲۰ هزار تومان بود، ظهر امروز با ۹۵۰ هزار تومان رسیده که ۷۰ هزار تومان کاهش داشته است.
ایسنا نیز گزارش داده که قیمت سکه طرح جدید که از یک میلیون و ۵۰ هزار تومان در روز دوشنبه، به ۹۳۰ هزار تومان رسیده بود. این خبرگزاری همچنین از نوسان قیمتها خبر داده اعلام کرده که سکه طرح جدید در ساعت ۱۴ با ۸۵۰ هزار تومان معامله شد، در ساعت ۱۶ با افزایش تقاضا ۸۷۵ هزار تومان و در ساعت ۱۸ با نرخ ۸۱۵ هزار تومان معامله شد.
براساس این گزارش سکه طرح قدیم نیز که در روز دوشنبه یک میلیون و ۵۰ هزار تومان بود، ظهر امروز با ۹۵۰ هزار تومان، در ساعت ۱۴ با ۸۷۰ هزار تومان، در ساعت ۱۶ با ۸۸۰ هزار تومان و در ساعت ۱۸ با ۸۳۰ هزار تومان معامله شد.
توماس کونینگز رئیس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان درگزارشی از سفر خود به ایران اعلام کرد که پرونده عبدالفتاح سلطانی سیاسی است.
توماس کونینگز رئیس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان که چهاردهم دی ماه به ایران سفر کرده بود پیش از این نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرده که هدفش برای سفر به ایران دیدار با عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی و همچنین یوسف ندرخانی که به مسیحیت گرویده ،بوده است اما مسئولین ایران از این دیدارها ممانعت کرده اند.
وی درگزارش جدید خود از این سفر گفته است: حکومتی که قراردادهای بین المللی حقوق شهروندی را امضا کرده است نباید با ملاقات من با دو زندانی نباید مشکلی داشته باشد.
به گزارش رادیو فردا رئیس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان اعلام کرد که محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه اتهام عبدالفتاح سلطانی را سوء استفاده از شغل وکالت اعلام کرده است.
توماس کونینگزگفته است:پس از سفر به ایران این تصور من که پرونده عبدالفتاح سلطانی یک پرونده سیاسی است تائید شد.
به گفته رئیس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان جواد لاریجانی درباره پرونده همچنین یوسف ندرخانی که به مسیحیت گرویده گفته است که در حکومت جمهوری اسلامی هیچ کس به اتهام ارتداد اعدام نشده است.
براساس این گزارش جواد لاریجانی همچنین گفته است طرح قانونی جدیدی دردست تهیه است تا مجازات اعدام برای مواد مخدر حذف شود.
'توماس کونینگز' رییس کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان چهاردهم دی ماه به ایران سفر کرد و دراین مدت ملاقاتهایی را با برخی از مقامات جمهوری اسلامی داشت که رسانه های ایران تنها امکان انتشار سخنان مقامات ایرانی را یافتند و از سخنان وی خبری منتشر نشد.
چاه نفت شماره پانزده در سه راه بيبي حکيمه در گچساران از توابع استان کهگيلويه و بويراحمد آتش گرفت و موجب سوختگی سه کارگر شد.
به گزارش ايسنا، سرهنگ قدرتالله بيعتاصل، فرمانده انتظامی گچساران در اين باره گفت: عصر چهارم بهمن ماه بر اثر تعمير و جوشکاري در خط انتقال لوله گاز در سه راه بيبي حکيمه، سه کارگر در آتش سوختند.
وي اظهار کرد: دو كارگر كه به طور کامل در آتش سوختهاند، به مرکز درماني در شهرستان گناوه انتقال يافتند که حال عمومي آنها مطلوب نيست و يک نفر ديگر بصورت سطحي تحت مداوا قرار گرفت.
فرمانده انتظامي گچساران در پايان اضافه کرد: با توجه به حضور همزمان پليس و آتشنشاني در محل، حريق مهار و علت آتشسوزي توسط کارشناسان تحت بررسي است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس معتقد است، جمهوری اسلامی دچار فساد سیستمی و سازمان یافته شده است.
احمدی توکلی در گفت و گو با همشهری اقتصاد، با بیان اینکه در کشور گرفتار درجهای از فساد سیستمی هستیم، این نوع فساد را بهوضعیتی اطلاق کرد که در آن، کسانی که باید با فساد مبارزه کنند خودشان به درجاتی گرفتار فساد میشوند و گفت: در این زمینه لازم نیست که حتما پولی رد و بدل شود؛ مثلا کافی است که ملاحظه سیاسی صورت گرفته و بازرسی بهخوبی انجام نشود و در عوض بهشکل حمایت اداری جبران صورت گیرد. یا اینکه یک معاملهای بکنند تا پست آنها تضمین شود و از یک خطایی چشم بپوشند. اینها همه فساد است. بنابراین زمانی که فساد، سیستمی شد مبارزه هم دشوار میشود چون ابزارهای مبارزه برای مقابله و کاهش فسادهای موجود، خودشان دچار مسئله هستند. با کمال تاسف باید اعلام کنم که ما هماکنون در کشورمان به این مرحله رسیدهایم و متاسفانه مبارزه با این نوع فساد هم مشکل است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس که در زمره منتقدان دولت احمدی نژاد درآمده افزود: رئیس کمیته مبارزه با فساد سران سهقوه، معاون اول احمدی نژاد است و خودش در معرض اتهام! اقل اتهام اثبات شده ایشان این است که نسبت به مدرکش دروغ گفته است. این مطلب را ما مطرح کردیم. آقای نادران هم مطرح کرد و دادگاه هم دلایل را پذیرفت و با وجود شکایت آنها برای ما قرار عدمتعقیب صادر شد؛ کسی که برای حفظ موقعیت اجتماعی- اداری دروغ میگوید و از یک منزلت دروغین برخوردار میشود، ممکن است دست به هر کار دیگری هم بزند.
این نماینده مجلس با بیان اینکه در مبارزه با فساد اقتصادی وقتی که کار به قوهقضائیه میرسد باید مهمترین رکن را بیطرفی در اعمال آییندادرسی بدانیم گفت: الان آقای رحیمی در پروندهای که دارد بهجای اینکه مثل هر متهم دیگری نزد بازپرس برود، میرود در دفتر وزیر دادگستری مینشیند و بازپرس خدمت ایشان میرود. این بدترین نوع بیعدالتی است که ما الان شاهد هستیم و طبیعی است که با این اوضاع، پرونده به جایی نمیرسد. برای اینکه، متهمی که قاضی نزد وی برود معلوم است که این متهم دیگر از مجازات مصون میماند. بازپرسی هم که شکسته شود و به خدمت متهم برود، رأیش در معرض انحراف از حق است. بنابراین ما اولا دارای فساد سیستمی هستیم و ثانیا در آییندادرسی عدالت را رعایت نمیکنیم و بین متهمان فرق میگذاریم. این دو که با هم جمع شود کار خیلی سخت میشود؛ ظلمات بعضها فوق بعض.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر