خبر / رادیو کوچه
وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در مورد گفتوگو با گروه 1+5 اظهار داشت که «همواره آماده مذاکره براساس احترام متقابل هستیم» و یادآور شده است سرپرست گفتوگوهای هستهای جمهوری اسلامی، در آخرین نامه خود به مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، این آمادگی را اعلام کرده است.
به گزارش فارس، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، روز چهارشنبه، 25 ژانویه، گفته است که در سفر اخیر خود به ترکیه، از «اطلاعاتی» که خانم اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در مورد چنین مذاکراتی در اختیار وزیر خارجه ترکیه قرار داده بود آگاه شد و این اطلاعات را به آقای جلیلی، سرپرست گفتوگوهای هستهای جمهوری اسلامی، منعکس کرده است.
وی در مورد این «اطلاعات» جزییات بیشتری در اختیار رسانهها قرار نداده، اما مقامات غربی، ضمن ابراز آمادگی برای از سرگیری گفتوگوهای هستهای با ایران، چنین مذاکراتی را به دریافت نشانههایی از «تعهد» جمهوری اسلامی به انجام گفتوگوهای «معنادار» مشروط کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«امیدوارم رویکرد مذاکرات هستهای ایران معنادار باشد»
«تحریمهای غرب بهطور قطع عملیاتی خواهد شد»
خبر / رادیو کوچه
بازماندگان سانحه غرق یک اتوبوس دریایی ایرانی در نزدیکی بندرعباس که به کشتهشدن ۱۶ نفر انجامید، گفته میشود که یک کشتی نجات عامل اصلی غرق شدن این شناور بوده است و خدمه این کشتی در کمک به سرنشینان شناور در حال غرق شدن، کوتاهی کردهاند.
به گزارش فارس، محمد نظمآرا، یکی از پنج نجات یافته این سانحه گفت که شناور آنها از قشم به سمت بندرعباس حرکت میکرد که سوخت آن در میانه راه تمام شد.
به گفته او کشتی نجاتی که پس از حدود ۴۵ دقیقه به کمک این شناور آمد «نیم ساعت دور آن چرخید و دو ضربه به آن زد» که سبب شکستن اتوبوس دریایی و غرق آن شد.
آقای نظم آرا افزود: «بهتر بود که کشتی نجات نمیآمد، چون در آن صورت نهایتن تا صبح روی آب میماندیم، ولی با آمدن آنها، کشتی ظرف دو دقیقه غرق شد.»
مهدی نوفرستی، یکی دیگر از نجاتیافتگان هم به فارس اظهار داشت: «کشتی امداد دو ضربه از دو طرف به ما زد و بعد خواست ما را با طناب بکسل کند… آنها سر کشتی را گرفتند و ته آن را در گل و لای فرو بردند که پس از آن همه خفه شدند.»
به گفته آقای نوفرستی، یکی از خدمه کشتی نجات گفته است که چون در دو ماه اخیر حقوقی به او پرداخت نشده «هیچ کاری» نمیکند و دیگری گفته است «کشتی چهار میلیاردی خود را تکان نمیدهد، چون نمیخواهد آن را به گل بنشاند.»
آقای نظمآرا هم گفت که کشتی نجات تنها یک حلقه لاستیک بادی و یک کشتی بادی داشت و روی اتوبوس دریایی هم تنها ۱۴ جلیقه نجات معیوب وجود داشت.
لازم به یادآوری است اتوبوس دریایی مذکور شامگاه شنبه، 21 ژانویه، با ۲۲ سرنشین در نزدیکی بندرعباس در جنوب ایران غرق شد و تنها ۵ تن از سرنشینان از جمله ناخدای آن نجات یافتند.
مقامات سازمان بنادر و دریانوردی ایران اعلام کردهاند که ناخدای این کشتی در بازداشت به سر میبرد.
به گزارش ایرنا، علیاکبر صفایی، مدیر کل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان در روز سانحه گفته بود: «این شناور با توجه به تعطیل بودن اسکله، به صورت غیرمجاز و در دریای طوفانی اقدام به سوار کردن مسافر و حرکت به سمت جزیره هرمز کرده بود.»
اما اکنون گفته میشود که این اتوبوس دریایی از جزیره قشم به سوی بندرعباس در حرکت بوده است.
بیشتر بخوانید:
«تعداد کشتهها در حادثه قایق غرق شده به ۱۶ تن رسید»
«جدال با مرگ در میان امواج ناهماهنگیها» (گزارش)
محمد تاجران/ رادیو کوچه
همیشه سالگردها و مناسبتهای زندگی روزهایی است که انسان دوست داره واسش خاص باشن و خاص هم برگزار بشن.
خوب توی سفر نه همیشه این امکان هست که بتونی این امکان رو داشته باشی که شرایط خاصی رو واسه خودت فراهم کنی و زمانی که یه اتفاق شرایط بسیار جذابی رو واست پیش میاره، خیلی بیشتر از زمانهای عادی لذت میبری و شاد میشی.
این اتفاقها زمانی که حرکت داری و سفر میکنی خیلی بیشتر به چشم میان و دیده میشن و خوب قدرمسلم که خیلی هم زیباتر هستند.
تنها بودن تو روز تولد شاید خیلی لذتبخش نباشه ولی همیشه راهی هست که باز شاد شد و تنها نبود…
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 25 ژانویه، به گزارش رسانههای خارجی، 23 تن در درگیری میان سربازان و شبهنظامیان در منطقه قبیلهای کرم در نزدیکی مرز با افغانستان کشته شدهاند.
به گزارش بیبیسی، مقامات امنیتی پاکستان گفتهاند که شش سرباز در میان کشتهشدگان هستند.
منطقه کرم یکی از هفت منطقه قبیلهای پاکستان است و نیروهای دولتی مدتهاست که در این منطقه با گروههای مرتبط با طالبان در حال نبردند.
بیشتر بخوانید:
«انتشار ویدئوی اعدام ۱۵ سرباز توسط طالبان پاکستان»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
آقای «بنیصدر» سخنرانی 22 بهمن را با این جملات به پایان برد: «…برادران و خواهران من! تمایل به استبداد از هر سو بیاید باید در مقابل آن بایستید و استقامت کنید آن روزی که خون شما را، نفت شما را، تا آخرین قطره بردند شما را در گرسنگی رهایتان میکنند. در برابر هر نارسایی، صدا به اعتراض بلند کنید تا ما مسوولان بدانیم شما بیدارید. به کسانی که نسبت به حقوق مردم لاقیدند تخفیف ندهید. کوشیدم در یک محیط تفاهم آنچه مشکلات کشور است، بگویم. خطرهای بزرگی را که در کمین شماست بگویم. قسمتی از بحرانها نتیجه خلافکاریهای ماست و قسمتی از آن نتیجه نارساییها در کارهای ماست. آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید، حق شماست. نباید اجازه بدهید هیچ گروه چماقدار و بیچماق این حقوق را از شما سلب کند.»
تمامی این درگیریهای حاکمان پایتختنشین برای اثبات ثبات خود در افکار توده در حالی صورت میگرفت، که کشور درگیر جنگی جدی بود، جنگی که اگرچه برای آنها میتوانست فرصتی مناسب برای تسویهحساب باشد، اما برای مردم بهخصوص ساکنان جنوب ایران ماجرایی به بزرگی حفظ بقا بود. باید اذعان داشت که در خصوص کسب آمادگی نظامی به منظور دفع حمله احتمالی دشمن، آقای بنیصدر بسیار آسیبپذیر است. دقیقن در مراحلی که او درگیر کشمکشهایاش با حزبجمهوری برآمد، عراق به صورت آشکاری در صدد حمله به ایران بود و فرماندهی کل قوا، مانند رقیباناش در حال تدارک مصاحبههای دندانشکن. مسولیتی که تنها به عهده او بود.
«محسن رشید» در مورد روزهای ابتدایی جنگ میگوید: «فردای روزی که عراق حمله کرد و «خان لیلی» را گرفت، سالگرد شهدای 17 شهریور 57 بود، مردم در میدان شهدای 17 شهریور تجمع کرده بودند و رییسجمهوری بنیصدر سخنران مراسم بود. در این تجمع مردم نیامده بودند ببینند رییسجمهوری درباره عراق و تهدیدات خارجی چه میخواهد بگوید بلکه آمده بودند ببینند که آیا اختلاف رییسجمهوری با نخستوزیر رجایی به پایان رسیده یا نه؟ بنیصدر سخنرانی میکرد و میگفت رجایی نباید باشد… برای همین مسئله اصلی کشور جنگ نبود، مسئله اصلی موضوعات داخلی بود. اصلن جنگ دیده نمیشد. حتا وقتی جنگ شروع شد تا زمانی که بنیصدر نرفته بود و حاکمیت یک دست نشده بود ما جبهه قوی نداشتیم…»
او ادامه میدهد: «حالا بعضیها این عدم مقبولیت روشها را دال بر خیانت او میدانند که به نظر من اینطور نبود. بنیصدری که در جبهه جنگ، ترک (پشت) موتور مینشست و به خطوط مقدم سر میزد نمیتواند خاین باشد. من یقین دارم که بنیصدر میخواست در جنگ پیروز شویم، ولیکن میخواست از پیروزی در جنگ، برای پیروزی جناح خود در داخل حاکمیت بهره بگیرد. دوست داشت در جنگ پیروز شود تا در تهران حرف اول را بزند و رقبای خود را منزوی کند. خوب این اسماش خیانت جنگی نیست، اما اینکه آیا میتوانست با این روشها از پس عراق برآید؟ به نظر من نمیتوانست، چون از پتانسیلهای ملی ـ مردمی نمیتوانست استفاده کند. حالا اینکه چرا نمیتوانست از این پتانسیلها استفاده کند بخشی از آن به دلیل مشاوراناش بود و بخشی به خاطر دیدگاههایاش و بخشی هم به خاطر رقابتهای داخلی بود.»
بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا حتا یک بار هم جلسه شورای عالی دفاع را قبل از آغاز حمله دشمن به منظور بررسی تهدیدات و پیدا کردن راهکارهای لازم برای مقابله با آن تشکیل نداد. او در مجموعه خاطرات خود «درس تجربه» در خصوص اطلاع از تهاجم دشمن میگوید: «به ما گزارش داده بودند که عراق دارد تدارک حمله به ایران را میبیند. البته بعدها مدارکی هم به دست قشون افتاد و معلوم شد که این خبر، صحیح بود.» «…موقعی که آقای رجایی میخواست نخستوزیر بشود، خطر تجاوز عراق دیگر شده بود مسئله روز. در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رویای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود. به هر حال، یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم. بله، وضعیت اینجوری بود.»
«غلامعلی رشید» در این خصوص اینگونه روایت میکند: «ما در اسفند 58 صاحب رییسجمهوری میشویم (بنیصدر) یعنی 7 ماه قبل از آغاز جنگ و امام به امید اینکه اوضاع نابهسامان داخلی را در ابعاد دفاعی- امنیتی سر و سامان دهند، فرماندهی کل قوا را به بنیصدر میدهند. این فرمانده کل قوا باید در 7 ماه قبل از جنگ امورات دفاعی را ساماندهی میکرد. در متن قانون اساسی داریم که ایشان باید شورایعالی دفاع را تشکیل دهد ولیکن هفته سوم جنگ این شورا را تشکیل میدهد در حالی که ما باید این شورا را از قبل تشکیل میدادیم.
بنیصدر که ادعای فهم و درک سیاسی بالایی هم داشت یک ماه مانده به جنگ، بازدیدی از منطقهی غرب در کرمانشاه انجام داد و مصاحبه کرد که جنگ اتفاق نمیافتد مگر این که موازنه قوا بر هم بخورد. یعنی این قدر شعور سیاسی نداشت که با بروز انقلاب اسلامی موازنه قوا بر هم خورده بود. حول و حوش خرداد 59 دیگر شورای انقلاب نداشتیم و باید نهادی مثل شورایعالی دفاع تشکیل میشد که ما به آن سطح استراتژیک کشور میگوییم. درون این نهاد است که تحرکات و تهدیدات دشمن رصد و کنترل میگردد. از این طرف فرمانده کل قوای ما شورایعالی دفاع را تشکیل نمیدهد. حتا یک رزمایش معمولی انجام نمیدهد. وقتی حوادث 6 ماهه قبل از جنگ را میبینیم در واقع دشمن به ما میگوید که آرایش میگیرد و باید خودمان را آماده میکردیم. اگر یک رزمایش ساده انجام میداد در تردید دشمن تاثیر میگذاشت. اگر بنیصدر میگفت 50 یا صد هزار بسیجی به کمک بچههای ارتش در 2 شهر کرمانشاه و اهواز بروند و یک رزمایش انجام دهند تاثیرگذار بود اما این کارها را نکرد، مصاحبه کرد که جنگی رخ نمیدهد و مردم را آماده نکردیم و دشمن دفعتن بعد از اتفاقات 6 ماهه اول 59 حمله میکند.»
با این وصف بنیصدر در اظهاراتی تعجببرانگیز تحلیل خود را در خصوص روزهای آغازین جنگ اینگونه برمیشمرد: «وقتی حمله عراق آغاز شد، من در کرمانشاه بودم. از سرتیپ فلاحی رییس ستاد ارتش پرسیدم: چند روز میتوانیم در برابر ارتش عراق مقاومت کنیم، گفت: چهار روز گفتم: شما این چهار روز را خوب بجنگید مسوول روز پنجم من هستم. خوب بلافاصله ارتش تجدید سازمان شد و دموکراتیزه کردن ساختار ارتش نقش تعیین کننده داشت. استعدادها و ابتکارات شگفت انسان بر فقر سازمانی و تجهیزاتی غلبه کرد و ایران نجات پیدا کرد.» این گفتههای بنیصدر در حالی است که نیروهای شبه نظامی مردمی حاضر در مناطق جنگی به شدت نسبت به مانعتراشیهای بنیصدر برای تامین تسلیحات از داخل معترضند.
«محسن رفیقدوست» که در زمان جنگ ابتدا مسوول تدارکات سپاه و بعد وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دولت «میرحسین موسوی» بوده است در این خصوص میگوید:
«در ابتدای جنگ و در دوره بنیصدر حتا برای تامین تسلیحات از داخل مشکل داشتیم. یک روز شهید کلاهدوز، قبل از شکست حصر آبادان، به من گفت اگر هزار قبضه اسلحه ژ3 بیشتر بدهی میتوانیم 4 هزار نفر را وارد عمل کنیم. رفتم دزفول. دیدم بنیصدر هم همراه استاندار آنجاست. گفتم دستور بدهید هزار قبضه اسلحه به ما بدهند. گفت برو از اربابانات بگیر. گفتم اربابهایام چه کسانی هستند. اسامی بزرگان انقلاب، آقایان خامنهای، بهشتی و هاشمیرفسنجانی را گفت. گفتم اسلحه دست اربابهای من نیست دست توست.
بنیصدر گفت نمیدهم. یادم هست لباس نظامی هم پوشیده بود. به محض اینکه بنیصدر سوار جیپ شد من هم رفتم زیر لاستیکهای جیپ خوابیدم. گفت چکار کنم. گفتم یک حواله هزارتایی ژ3 بنویس. نوشت و من هم آمدم تهران. اول که آمدم گفتند نمیدهیم. ما هم یک عده از بچهها را برداشتیم و رفتیم قفلها را شکستیم. سه هزار ژ3 و تیربار برداشتیم. همه را شمارهبرداری کردیم گذاشتیم آنجا و آمدیم بیرون.»
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
…و ﻣﺴﺎﻓﺖ راﻩ ﮐﻪ از ﺑﻠﺦ ﺑﻪ ﻣﺼﺮ ﺷﺪﻳﻢ و از ﺁن ﺟﺎ ﺑﻪ ﻣﮑﻪ و ﺑﻪ راﻩ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎرس رﺳﻴﺪﻳﻢ و ﺑﻪ ﺑﻠﺦ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﻏﻴﺮ ﺁن ﮐﻪ ﺑﻪ اﻃﺮاف ﺑﻪ زﻳﺎرتها و ﻏﻴﺮﻩ رﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻳﻢ دوهزار ودوﻳﺴﺖ و ﺑﻴﺴﺖ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﺑﻮد، و اﻳﻦ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺁﻧﭽﻪ دﻳﺪﻩ ﺑﻮدم ﺑﻪ راﺳﺘﯽ ﺷﺮح دادم و ﺑﻌﻀﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ رواﻳﺖها ﺷﻨﻴﺪم اﮔﺮ در ﺁن ﺟﺎ ﺧﻼﻓﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن از اﻳﻦ ﺿﻌﻴﻒ ﻧﺪاﻧﻨﺪ و ﻣﻮاﺧﺬت و ﻧﮑﻮهش ﻧﮑﻨﻨﺪ واﮔﺮ اﻳﺰد ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ و ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺗﻮﻓﻴﻖ دهد ﭼﻮن ﺳﻔﺮ ﻃﺮف ﻣﺸﺮق ﮐﺮدﻩ ﺷﻮد ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺸﺎهده اﻓﺘﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺿﻢ ﮐﺮدﻩ ﺷﻮد ...
به نظر من سفر کردن یکی از لذت بخشترین فعالیتهایی است که در زندگی میتوان انتخاب کرد. در سفر در کنار لذت بردن و تفریح با منطقههای جدید، زبان، فرهنگ و خوراکیهای گوناگون آشنا میشوی و تجربههای زیادی را توشه راهت می کنی. همیشه اتفاقهای جالبی در راه میافتند و خاطرات شنیدنی رقم میخورند که بعدها یادشان سبب میشود باز سفر را مزه مزه کنی. اما با وجود تمامی جذابیتهای سفر کمتر خود را ملزم میکنیم که خاطرات و تجربههای سفرمان را ثبت کنیم تا بعدها بتوانیم به مرور آنها بپردازیم. البته از زمانی که پای دوربین در زندگی بشر باز شد این امکان پیش آمد که لحظههایی از زندگی ثبت بشود که البته این کار که تا این زمان که دوربینهای دیجیتال به آسانی در دسترس همهگان قرار دارند، ادامه دارد و اساسن راحتترین راه حفظ کردن بخشی از خاطرات سفر بوده و هست.
اما در طول تاریخ ایران کم هم نبودند افرادی که تاریخ و فرهنگ را تحت تاثیر سفر نگاشتههای خود قرار دادهاند از ناصر خسرو و ناصرالدین شاه گرفته تا جلال آل احمد، ایرج افشار، برادران امیدوار و بسیاری دیگر از سفرنگاران وطنی.
امروزه هر چند در گستره دنیای ارتباطات برخی به روایت سفرهایشان در دنیای مجازی نیز میپردازند و تجربههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند اما هم چنان سفرنگاری در فرهنگ ما با وجود داشتن گنجینه غنی از ادبیات سفر که به صورت مکتوب خلق شده، مرسوم نیست و شاید همچنان رایجترین شکل آن به عکسها و فیلمهایی باز میگردد که به لطف رشد فنآوری و حضور انواع گوشیهای همراه و دوربینها در دست مردم میسر شده است.
این در حالی است که سفرنامه نویسی در بین گردشگران حرفهای به طور جدی مرسوم است و همین امر به ماندگاری تجربیات و خاطرات سفر کمک میکند.
این نبود فرهنگ مکتوب کردن سفر گروهی از دستاندکاران گردشگری در ایران را برآن داشته تا جشنواره ای را به این امر اختصاص دهند.
جشنواره «سفرنامه نویسی ناصر خسرو قبادیانی» که سیزدهم بهمن ماه اختتامیه آن برگزار میشود، با هدف ترویج سنت سفرنامه نویسی و پیوند زدن جامعه تخصصی گردشگری با مخاطبان اصلی سفر، یعنی گردشگران طراحی شده و از دیگر هدفهای آن می توان به ترویج فرهنگ و آداب سفر، ایجاد بستری برای تعامل و انتقال تجربیات، معرفی مقاصد سفر به گردشگران، احیای سنت سفرنامهنویسی، تشویق به مستندسازی وقایع و اتفاقات، آشنایی با اماکن تاریخی و محیطهای طبیعی، سبک زندگی، روحیات، اعتقادات و سنن اقوام گوناگون ایرانی بر اساس یافتههای عینی و در نهایت توجه دوباره به ادبیات ایرانزمین از زاویهای نو، اشاره کرد.
در این زمینه گفت وگویی داشتم با «آرش نورآقایی» از اعضای ستاد برگزاری این جشنواره که یکی از بانیان آن هم هست.
او معتقد است باید فرهنگسازی در زمینه سفرنامه نویسی و ثبت خاطرات و اندوختههای سفر از یک جایی آغاز شود و شاید این جشنواره بهانهای باشد برای آغاز فرهنگ سازی درباره سفرنگاری.
نورآقایی که عضو هیات مدیره انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران نیز هست و سالها درزمینه سفر فعالیت دارد، دلیل انتخاب نام «ناصر خسرو» برای این جشنواره را پاسداشت قدمت هزار ساله سفرنامه نویسی در ایران میداند که با سفرنامه ناصر خسرو آغاز شده است. سفرنامهای که به نظر او با وجود آن که راه کاوش در اعماق سالهای بسیار دور را به وجود آورده اما قدر آن، چنانکه باید دانسته نشده است.
از این رو است که عنوانهای فرعی جشنواره سفرنامه نویسی ناصر خسرو قبادیانی «۱۰۰۰ سال سفرنامه نویسی ایرانیان» و «سفرنامه نویسی از ناصر خسرو تا ایرج افشار» انتخاب شده است.
اما دیگر ویژگی این جشنواره سوای آن که به مقوله سفرنامه نگاری که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده میپردازد، به گفته نورآقایی، مخاطبان آن است.
او میگوید: «با برگزاری این جشنواره میتوان نیازها و تجربیات و خواستها و علایق گردشگران را استخراج کرد و لازم به ذکر نیست که این اطلاعات چقدر برای متولیان امر سفر مهم تلقی میشود.»
به اعتقاد دستاندرکاران این جشنواره که نوعی سفرنگاری است قرار نیست افراد سفرهایشان را تنها با قلم ثبت کنند و سعی بر این بوده است که هر کس به هر طریقی که میپسندد، بتواند ماهیت سفر را ثبت کند. به همین منظور بخشهای مختلف نوشتاری، عکاسی، صوتی، تصویری و «سفرنامهنویسی در محیط اینترنت» در سال اول درنظر گرفته شده است.
یکی از بخشهای ویژه این جشنواره سفرنامهنویسی در بخش وب است. آرش نورآقایی در این زمینه میگوید: «ما در محیط وب، وبلاگها و وبسایتهای زیادی از علاقهمندان به سفر داریم که تجربه سفرهایهای خود را مکتوب و منتشر میکنند. بنابر این، تیمی تشکیل شد که همه وبلاگها و وبسایتهای سفرنامه نویسی را رصد کرد و تعداد بسیاری از آنها را استخراج کرد. سپس یک هیات داوری شروع به مطالعه محتوای این وب سایتها کردند و بدون اینکه نگارندگان این سفرنامههای اینترنتی بدانند، کار آنها را مورد داوری قرار دادند تا بتوانند بهترین وبلاگهای سفرنامه نویسی را انتخاب کنند و در بخش ویژه این جشنواره شرکت دهند.»
دستاندکاران جشنواره ناصر خسرو امیدوارند که برای سالهای آتی این جشنواره به سمت سفرنگاری (به جای سفرنامه نویسی) و بینالمللی شدن پیش برود و هنرهایی مانند نقاشی و کاریکاتور و طراحی پوستر هم به آن وارد شود
او با اشاره به این که حدود 150 وبلاگ در زمینه اختصاصی سفر و سفرنامه نویسی پیدا شده میافزاید: «در واقع یکی از خروجیهای جشنواره سفرنامهنویسی شناسایی همین افرادی است که زیاد سفر میکنند و دوست دارند تجربیات سفرشان را با دیگران به اشتراک گذارند. با این کار میتوان این وبلاگها را هم به علاقهمندان سفر و سفرنامه نویسی معرفی کرد.»
بخش کودک و نوجوان نیز از دیگر بخشهای این جشن واره است که به منظور تشویق نونهالان و نوجوانان به سنت سفرنامهنویسی، در نظر گرفته شده است.
دستاندکاران جشنواره ناصر خسرو امیدوارند که برای سالهای آتی این جشنواره به سمت سفرنگاری (به جای سفرنامه نویسی) و بینالمللی شدن پیش برود و هنرهایی مانند نقاشی و کاریکاتور و طراحی پوستر هم به آن وارد شود.
از سوی دیگر آنها امیدوارند که بتوانند اقشار مختلف جامعه از ادیب و هنرمند و فیلمساز و کارگر و کارمند و… با مقوله سفر و ثبت کردن سفر درگیر کنند.
نخستین جشنواره «سفرنامه نویسی ناصر خسرو قبادیانی» با همکاری پرتال سفر ZORAQ. com، مرکز پژوهشهای تعطیلات نو، خانه جهانگرد استان تهران و انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران برگزار میشود.
امیدوارم بتوانید با سر زدن به تارنمای این جشنواره بیشتر از چگونگی آن مطلع شوید و اگر اهل سفر هستید سال آینده در این جشنواره هیجانانگیز شرکت کنید و یکی از برندگان آن باشید.
سایه کوثری/ رادیو کوچه
همایش «سعدی و پوشکین» در روزهای ۲۹ و ۳۰ فروردین سال ۱۳۹۱ در آستانه روز بزرگداشت «سعدی» در مرکز فرهنگی شهر کتاب و در نیمهی اول خرداد و همزمان با زادروز «پوشکین» و روز زبان روسی در مسکو با حضور سعدیشناسان و پوشکینشناسان ایران در روسیه برگزار میشود.
«علیاصغر محمدخانی»، معاون فرهنگی و بینالملل شهر کتاب، دربارهی برنامههای این همایش گفته است: «سعدی یکی از قلههای شعر فارسی است. زبان سعدی پایه و بنیان زبان فارسی است و پوشکین از مهمترین شاعران روسیه است که زبان او، پایه و اساس زبان ادبی روس را تشکیل میدهد و این دو شاعر از نمایندگان بسیار برجستهی فرهنگ بشری هستند.»
وی محورهای همایش را دریچههای آشنایی پوشکین با شرق و ادبیات فارسی، مضامین مشترک اشعار و آثار پوشکین و سعدی، جایگاه پوشکین در ادبیات روسی، تحلیل و بررسی آثار ترجمه شده پوشکین به زبان فارسی، تحلیل و بررسی آثار ترجمه شدهی سعدی به زبان روسی، گسترش و نفوذ سعدی در میان شاعران و نویسندگان و مردم روسیه اعلام کرد.
در صد سال گذشته، نویسندگان و پژوهشگران و مترجمهایی چون «سعید نفیسی»، «علیاصغر حکمت»، «کریم کشاورز»، «پرویز ناتلخانلری»، «کاظم انصاری»، «فاطمه سیاح»، «ابراهیم یونسی»، «حسینعلی هروی» و «عبداله کوثری» دربارهی پوشکین نوشته یا آثار او را به فارسی ترجمه کردهاند.
«الکساندر سرگیویچ پوشکین» شاعر و نویسندهی روسی سبک «رومانتیسیسم» است. او در ششم ژوئن ۱۷۹۹ در شهر مسکو چشم به جهان گشود و در دهم فوریه ۱۸۳۷ در سنپترزبورگ درگذشت. او بنیانگذار ادبیات روسی مدرن به حساب میآید و برخی او را بزرگترین شاعر زبان روسی میدانند.
پوشکین شاعری بود که بر معاصران خود تاثیر بسیار داشت. با آنکه به مکتب خاصی وابسته نبود اما آثارش الهامبخش اغلب مکاتب ادبی بعد از او بود. هیچ شاعری بیش از پوشکین خود را در آثارش چنین محو نکرده است. ایجاز و فصاحت او همراه با روح شاعرانه به آثارش مقامی والا میبخشد.
پوشکین بیآنکه تحولی در زبان ادب ایجاد کند، آن را از بسیاری از قیدها آزاد میکند. به انواع ادب صورت تازه میدهد و هنری سرشار از لطف و اعتدال و هماهنگی عرضه میکند. پوشکین نه تنها بزرگترین شاعر و نویسندهی روسی است، بلکه نبوغ مجسم ملتاش نیز به شمار میآید.
به اعتقاد الکساندر پوشکین شاعر، داستانپرداز و نمایشنامهنویس روس که از بنیانگذاران ادبیات نوین روسیه به شمار میرود، ادبیات وسیلهایست برای انعکاس واقعیتهای زندگی که باید به مضامین اجتماعی و فکری جامعه درآمیزد.
سبک تقلید و تاسی در آثار پوشکین چشمگیر است. او از موضوع و سبک آثار نویسندگان مختلف مانند «شکسپیر» و «کارامزین» پیروی میکرد و با استفاده از خلاقیت شاعرانه خود تغییراتی در این شیوه ایجاد کرد.
پوشکین در ژانویه ۱۸۳۷ پس از یک دویل با معشوقهی همسرش، از شدت جراحات جان سپرد. مرگ پوشکین به صورت عزای ملی درآمد و پنجاههزار نفر از مقابل تابوتش رژه رفتند. «گوگول» که در این هنگام خارج از کشور روسیه به سر میبرد، پس از شنیدن خبر مرگ پوشکین نوشت: «آن مرد بزرگ دیگر در میان ما نیست، همه زندگیم زهرآلود شد، حتا قادر نیستم که یک صدم اندوهم را بیان کنم، همه شادی زندگی، شادی پر ارج زندگیم با او از میان رفت.»
از مهمترین آثار الکساندر پوشکین میتوان به «زندانی قفقاز»، «داستان ماهیگیر و ماهیک»، «بیبی پیک»، «شوالیه خسیس» و «فواره باغچهسرای» اشاره کرد.
شعر زیر نمونهای از آثار اوست که به گفته منتقدان، تحت تاثیر شرق سروده شده است:
قسم به هر آنچه که زوج است و فرد
به شمشیر در روز سخت نبرد
قسم بر ستاره شفق، صبحگاه
قسم بر مناجات در نور ماه
که هرگز تو را یکه نگذاشتیم
تو را منجی خلق بگماشتیم
ز بد چشم مستوریات دادهایم
ز آرامشت جامه پوشاندهایم
در آن شب که لبهای تو تشنه شد
بیابانترین خاکها چشمه شد
بیانی عطا کردمت بس بلیغ
که نابخردان را ببرد چو تیغ
به پاخیز و مردانه پیکار کن
بیا راه حق را تو هموار کن
محبت نما بر یتیمان من
فراخوان جهان را به قرآن من
که چون بید میلرزد ایمانشان
به راه حقیقت، فراخوانشان
رضا حاجیحسینی/ رادیو کوچه
شاید این جمله را شنیده باشید که میگویند: «تاتر یک ضرورت است، چیزی شبیه نان». این جمله از «پیتر شومان»، یکی از بزرگترین نظریهپردازان تاتر مردمیست که دربارهی ضرورت پرداختن به هنر نمایش بیان شده است.
ما حالا به جای «تاتر» میگوییم «بازی». فرق چندانی هم نمیکند، چون تاتر هم خودش یک بازی است. یعنی میشود گفت هر تاتری بازی هم هست اما هر بازیای لزومن تاتر نیست. مثل اینکه میگویند: «هر گردی، گردو نیست.» یعنی گردو خودش گرد است اما هر چیز دایرهای شکل را که نمیشود جای گردو غالب کرد. بالاخره مردم عقل دارند، سواد دارند، میفهمند. درست است که دلار شده بیشتر از دو هزار تومان و یک سکهی ناقابل طلا بیش از یک میلیون تومان ارزش پیدا کرده، اما این که دلیل نمیشود. بازی است که بازی است. باز هم دلیل نمیشود. قرار نیست که ما حتا شده در بازی، سر کسی را کلاه بگذاریم. اصلن مگر هر کس که ریش داشت (در بعضی نسخهها آمده است سیبیل) بابای شماست؟ این هم شکلی امروزی و مدرن از ضربالمثل هر گردی، گردو نیست. حالا چه ربطی داشت را خود ما هم نمیدانیم.
بچه که بودیم یک بازیای بود به اسم «گردو بازی» که خب طبیعتن بیشتر در مناطقی رایج بود که گردو زیاد بود. پس، از تاثیر جغرافیا و اقلیم بر شکل و شمایل بازیها هم غافل نشوید که بسیار مهم است. خاطرهی محوی که از این گردوبازی به ذهنم مانده این است که بازیای بود مثل «تیلهبازی» و گویا باید گردوهای همدیگر را میزدیم و هر کس گردوی دیگری را میزد، برندهی آن گردو بود. حالا بروید گردوهایتان را جمع کنید تا دفعهی بعد یک گردوبازی حسابی با هم بکنیم.
دیدید از کجا به کجا رسیدیم؟ تاتر و ضرورت و نان و بازی و دلار و سکه و گردو و… اعصاب برای آدم نمیگذارند با این نانهایشان. غرض از همهی این رودهدرازیها اما این بود که بگوییم بازی کردن به اندازهی نان شب اهمیت دارد. بههمین دلیل هم هست که نظریههای بسیاری در حوزههای مختلف، از فلسفه و روانشناسی گرفته تا ریاضی و…، دربارهی بازی ارایه شده است و ما در آینده به این نظریهها خواهیم پرداخت. البته اگر عمری باشد و بازی روزگار بگذارد.
انسان باید انرژی مادی و روانی خود را یک جورهایی تخلیه کند که یکی از بهترین جورهای آن بازی کردن است. وگرنه میرود به «گلشیفته فراهانی» گیر میدهد یا اینکه میترکد
اما یکی از دلایل اهمیت بازی این است که در کنار همهی دستآوردهایش برای انسان، باعث میشود که یک چیزهایی هم از دست برود. اصلن نگران نشوید، چون پای جان و مال و ناموس و شرف و غیرت و آبرو و «گلشیفته فراهانی» در میان نیست، اما میتواند به همه اینها ربط داشته باشد. آنچه از دست میرود را بهنام «تخلیهی انرژی» میشناسیم که بسیار مهم است. انسان باید انرژی مادی و روانی خود را یک جورهایی تخلیه کند که یکی از بهترین جورهای آن بازی کردن است. وگرنه میرود به «گلشیفته فراهانی» گیر میدهد یا اینکه میترکد.
پس نتیجهی منطقی میگیریم که یکی از راههای جلوگیری از ترکیدن یا کاری به کار «گلشیفته فراهانی» نداشتن، بازی کردن است. حالا شما هم برو بازیات را بکن. کاری به کار ما هم نداشته باش. اصلن کاری به کار هیچکس نداشته باش. فحش هم نده. حرفی نزدیم که. گفتیم خوب است هر کدام از ما آدمها سرمان به کار خودمان باشد و بازی خودمان را بکنیم. ما نه در مقام قضاوت خوب و بد دیگرانیم و نه در مقام سنجش درستی یا نادرستی عمل آنها. حالا شما اگر فکر میکنید ما بد میگوییم، بگویید بد گفتی. اگر هم نه که برویم سر وقت بازی.
بزرگی را میشناسم «فرشید» نام که شهرتش «رمضانی» است. او این روزها بازی بازی، با بازیها شعر میگوید، آن هم شعر عاشقانه. وای وای، حالا که قرار است برویم سراغ بازی، یکی از شعرهای او را هم زیر لب زمزمه کنیم:
دنبال بهانه نباش محبوب من
چشم که گذاشتم
برو …
من تا بینهایت میشمارم …
به اسمت قسم
رویم را هم برنمیگردانم
یک شماره را هم جا نمیاندازم…
روزی مرد خواهم شد رفیق …
بهترین رفیق…
افشان برزگر/ رادیو کوچه
جنگ اتفاقی ناخوشایند و نفرتانگیز است که چیزی جز خونریزی و مرگ و آوارگی به دنبال ندارد. در طول تاریخ جنگهای زیادی اتفاق افتاده و پس از گرفتن جان بسیاری از انسانها به پایان رسیده، اما بسیاری از جنگها در زمان صلح نیز همچنان جان میگیرند و نفسها را در سینه خفه میکنند.
مینهای کاشته شده، همیشه مانند سربازان دشمن عمل میکنند که حتا در زمان جنگ نیز با بیرحمی تمام به عمر غیرنظامیان به خصوص زنان و کودکان پایان میدهند و یا برای طعمههای خود تا پایان عمر، معلولیت به ارمغان میآورند.
بر اساس آمارهای بینالمللی هماکنون 110 میلیون مین خنثا نشده در سراسر جهان وجود دارد و بیش از 84 کشور جهان با آن درگیر هستند.
مراجع بینالمللی تخمین زدهاند که هر روز 30 نفر در جهان به وسیله مینهای پاکسازی نشده، کشته و 60 نفر هم زمینگیر میشوند، به عبارت دیگر روزانه بین 70 تا 90 نفر در اثر انفجار مین کشته یا معلول میشوند که بیشتر آمار کشتهشدگان مربوط به کشورهای آنگولا، کامبوج، افغانستان و بوسنی و هرزگوین است.
البته بررسیها نشان داده است که خسارتهای مین تنها به این موارد محدود نیست و آنچه که بسیار مهم و ماندگار است، آثار ذهنی و روانی است که در کل جمعیت یک منطقه آلوده و آسیبدیده بر جای میگذارد که برآورد اقتصادی این آثار به هیچ شیوهای امکانپذیر نیست.
پاکسازی مناطق آلوده به مین نیز بسیار دشوار و زمانبر است، به طوری که یک فرد دارای مهارت و آموزش کافی، میتواند تنها روزانه 20 تا 50 مترمربع زمین را پاکسازی کند. همچنین طبق برآورد سازمان ملل، هزینه پاکسازی یک مین زمینی، شامل هزینههای آموزش، پشتیبانی و لجستیک بین 300 هزار تا یک میلیون دلار است.
بر این اساس برای پاکسازی 110 میلیون مین موجود در دنیا، حداقل 33 میلیارد تا 110 میلیارد دلار لازم است، این در حالیست که همیشه سرعت کاشت مینهای بیشتر از سرعت برداشت آنهاست، چرا که سالانه حدود دو میلیون مین جدید در مناطق مختلف دنیا کاشته میشود.
آسیبهایی که مینهای ضد نفر پس از پایان مخاصمات نظامی به افراد غیرنظامی وارد کرد، باعث شد که بعضی از کشورها به فکر محدود کردن و منع استفاده از مینهای زمینی بیافتند که سرانجام در سال 1997 میلادی کنوانسیون اتاوا به منظور منع بهکارگیری مینهای ضدنفر، انهدام ذخایر، جلوگیری از گسترش، تولید و فروش یا انتقال مینها تدوین شد و تاکنون نیز 158 کشور به این کنوانسیون پیوستهاند.
کشورهای عضو این پیمان به یکدیگر کمک میکنند تا زمینهای آلوده را پاکسازی کنند و در امر آموزش و خدمات پزشکی نیز به هم یاری رسانند.
موفقترین مورد پاکسازی مین در جهان مربوط به کورزو و در آسیا مربوط به کویت بوده که این موفقیتها نیز به دلیل حمایتهای مالی کشورهای غربی و آمریکا صورت گرفته است.
ایران هم به لحاظ آلودگی به مین در بالای لیست کشورهای آلوده قرار دارد و پس از مصر، بیشترین تعداد مینهای خنثا نشده در جهان را به خود اختصاص داده است.
براساس آمارهای رسمی دولت، هماکنون 16 میلیون مین خنثا نشده در ایران وجود دارد که این تعداد مین بیش از دو میلیون هکتار از مساحت کشور را غیرقابل استفاده و خطرناک کردهاند.
به طور متوسط بر اثر انفجار این مینها روزانه بیش از دو نفر دچار مرگ یا معلولیتهای دایمی میشوند. همچنین بنابر یک پژوهش دانشگاهی در طول سالهای گذشته به صورت میانگین هر ساله هفت هزار حادثه انفجار مین در نقاط مختلف مرزی ایران رخ داده که 95 درصد قربانیان آن غیرنظامی و بین 13 تا 25 درصد هم کودک بودهاند.
مناطق آلوده به مین به صورت عمده در شهرها و روستاهای پنج استان خوزستان، ایلام، آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه واقع شده است که در فاصله سالهای 59 تا 67 خطوط مقدم جنگ را تشکیل میدادند که اختصاص داشتن مسئله مین به این استانها که اکثرن جزو استانهای محروم نیز محسوب میشوند، باعث شده تا کمتر کسی به فکر حل مشکلات آنها باشد.
سال 1372، سال آغاز برنامه رسمی پاکسازی استانهای آلوده به مین در کشور تلقی میشود که در ابتدا مسوولیت کار با وزارت کشور بود، اما پاکسازی توسط ارتش و سپاه صورت میگرفت، اما این مسوولیت از سال 84 به وزارت دفاع و مرکز جامع مینزدایی واگذار شد. در حال حاضر پاکسازی استانهای خوزستان، کرمانشاه و ایلام بر عهده ارتش و پاکسازی استانهای آذربایجان غربی و کردستان بر عهده سپاه پاسداران است که در این راستا هفت شرکت خصوصی هم در این زمینه همکاری میکنند.
مسوولان کشور همچنین اعلام کردهاند که برای خنثا سازی تمام مینها، 300 میلیارد تومان بودجه مورد نیاز است که این رقم برای هر هکتار بیش از دو میلیون تومان است. البته بسیاری از کارشناسان بر این اعتقاد هستند که به دلیل اعمال تحریمهای بینالمللی، هزینههای عملیات پاکسازی به مراتب بیشتر از رقمی است که توسط مسوولان اعلام میشود، به طوری که بر اساس برآورد کارشناسان، هزینه خنثا سازی هر مین در کشور بین 300 تا 1000 دلار است.
همچنین وزیر دفاع اعلام کرده بود که کشور تا پایان سال 91 از مین پاکسازی میشود، در حالی که فرمانده قرارگاه پاکسازی ارتش گفته که تاکنون چهار میلیون هکتار از زمینهای آلوده، پاکسازی شده و تا سه سال دیگر در خاک ایران اثری از مین نخواهد بود.
همه اینها در حالی است که به گفته کارشناسان، هیچ وقت نمیتوان گفت یک منطقه آلوده به مین، به ویژه مناطق کوهستانی، 100 درصد پاکسازی شده است.
کار پاکسازی مناطق آلوده به مین در ایران با مشکل دیگری نیز روبهرو است و آن، نداشتن نقشه مناطق مینگذاریشده است، به طوری که طبق توافق انجام شده بین دولت ایران و عراق، قرار بود این نقشهها در اختیار ایران قرار گیرد که تاکنون اجرایی نشده و حتا برخی از مسوولان ایرانی اعلام کردهاند که دولت عراق با وجود در اختیار داشتن این نقشهها از ارایه آن به ایران خودداری میکند.
در این بین علاوه بر این که سرعت روند پاکسازی مین در کشور بسیار کند است، دولت ایران اعلام کرده که گذرگاههای مربوط به عبور و مرور قاچاقچیان و تروریستها را مینگذاری میکند که این امر مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت. هرچند که ایران عضو کنوانسیون اتاوا نیست.
بنا بر اظهارات مسوولان میادین مین تاکنون موجب کشته شدن بیش از 10 هزار غیرنظامی و بیش از 500 متخصص پاکسازی شده است که بر اساس قانون، افراد کشتهشده، شهید محسوب میشوند، اما پرونده افرادی که در جریان انفجار مین دچار معلولیت شدهاند به کمیسیونی به نام کمیسیون ماده دو ارجاع میشود.
اگر نظر کمیسیون بر این باشد که فرد آسیبدیده بر اثر سهلانگاری و عبور از مناطق ممنوعه، مصدوم شده است، به عنوان جانباز تلقی نمیشود و تنها باید با حقوق ناچیز کمیته امداد روزگار بگذراند، در حالی که این موضوع مورد انتقاد بسیاری از آسیبدیدگان، کارشناسان و نمایندگان مجلس قرار گرفته است.
در این راستا، برخی از سازمانهای غیردولتی اقدام به ارایه آموزش به منظور کاهش تلفات انفجار مین در کشور کردهاند، به طوری که این سازمانها گروههای در معرض خطر همچون مرزنشینان، قاچاقچیان خرد، چوپانان، کشاورزان، مسافران غیربومی و کودکان درباره خطرات مناطق مینگذاری شده را تحت آموزش قرار میدهند.
همچنین صلیبسرخ نیز با همکاری هلالاحمر کلاسهای آموزشی «مقابله با مین» هر ماهه در نقاط مختلف مرزى برگزار مىکند.
مینزدایی در غرب و جنوب غرب کشور در حالی دنبال میشود که تلاشهای ایران برای جذب منابع بینالمللی در این زمینه بینتیجه ماندهاست و به گفته کارشناسان، دولت به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی با مشکلات عدیدهای در زمینهی پاکسازی مواجه است.
همچنین از آنجا که سرعت کاشت مین 25 برابر سرعت خنثاسازی آن است، کارشناسان پیشبینی کردهاند که با ادامه روند فعلی، خنثاسازی 16 میلیون مین باقیمانده از جنگ، بیش از 20 سال طول خواهد کشید، بنابراین باید همچنان شاهد افزایش تلفات انسانی در این زمینه باشیم.
خبر / رادیو کوچه
تئو آنگلوپولوس، فیلمساز سرشناس یونانی شب گذشته، سهشنبه 24 ژانویه، در تصادف با موتور سیکلت در شهر پیره یونان درگذشته است.
این فیلمساز یونانی که هنگام مرگ ۷۶ سال داشت، پس از این تصادف به بیمارستان منتقل شد اما به علت خونریزی مغزی جان خود را از دست داد.
تئو آنگلوپولوس سازنده فیلمهایی چون «گامهای معلق لکلک»، «نگاه خیره اولیس»و «مرغزار گریان» بود و فیلم «ابدیت و یک روز» او در جشنواره کن در سال ۱۹۹۸ برنده نخل طلایی شد.
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 25 ژانویه، سخنگوی اقتصادی دولت جمهوری اسلامی از موافقت محمود احمدینژاد، رییس جمهوری، با مصوبه شورای پول و اعتبار مبنی بر افزایش نرخ سود بانکی خبر داده است.
به گزارش مهر، وی اظهار داشت: «بر این اساس رییس کل بانک مرکزی مکلف شد که هر چه سریعتر مصوبه شورا را برای اجرا به بانکها ابلاغ نماید.»
سیدشمسالدین حسینی امروز در حاشیه جلسه هیت دولت در جمع خبرنگاران از موافقت رییس جمهوری اسلامی با مصوبه شورای پول و اعتبار برای افزایش نرخ سود بانکی به 21 درصد خبرداد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: «بر این اساس محمود بهمنی رییس کل بانک مرکزی مکلف شد که هر چه سریعتر مصوبه شورای پول و اعتبار را برای اجرا به بانکهای کشور ابلاغ کند.»
این در حالی است که به گزارش رسانههای داخلی ایران، نرخ 21 درصد بیشتر از نرخ تورم یعنی 20.6 درصدی است که بانک مرکزی پیشتر اعلام کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«تحریمهای غرب بهطور قطع عملیاتی خواهد شد»
خبر / رادیو کوچه
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز چهارشنبه، 25 ژانویه، در واکنش به وضعیت بازار طلا و ارز در ایران «آشفتگی» بازار را ناشی از «نادانی و عدم تخصص» خواند و گفت: «آنچه بیشتر ملت را آزار میدهد خودتحریمیها و خودزنیهای داخلی است.»
به گزارش مهر، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه تاکید کرد: «تحریمهای اقتصادی آمریکا یک واقعیت است اما آنچه بیشتر ملت ما را آزار میدهد خودتحریمیها و خودزنیهای داخلی است که باعث شده تحریمها تشدید شود.»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: «با همکاری و وحدت و مدیریت درست در اقتصاد میتوانیم تحریمها را خنثا کنیم یا زیانهای آن را به حداقل خود برسانیم، اما وقتی در مدیریت اقتصادی یا در مسایل سیاسی وحدت کامل در کشور به وجود نمیآید یک حرکت کوچک و ضعیف از سوی غرب میتواند اثرات بزرگی ایجاد کند، لذا توصیه ما این است که دولت و مجلس در مدیریت اقتصادی توجه بیشتری داشته باشند و وحدت و همکاریها را افزایش دهند، به این ترتیب است که حتمن میشود مسئله ارز و طلا را کنترل کرد.»
وی در پاسخ به اینکه آیا تعمدی در برخی سیاستهای داخلی برای آشفتگی در بازار ارز و طلا وجود دارد، گفت: «فکر نمیکنم تعمدی در کار باشد، بیشتر از روی نادانی و عدم تخصص است. از کارشناسان و متخصصان اقتصاد باید بیشتر استفاده شود. در کشور ما اقتصاددانان بسیار برجسته و کارشناسان بسیار خوبی وجود دارند که برای مدیریت مباحث اقتصادی باید از همه ظرفیتهای کارشناسی کشور استفاده کنیم.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا تحریمهای غرب علیه ایران عملیاتی میشوند، گفت: «تحریمها حتمن عملیاتی میشوند ولی راههای خنثا کردن این تحریمها وجود دارد. حتمن غرب درصدد این است که تحریمها را تشدید کند و دنبال این کار خواهد بود. ما هم باید تحریمها را جدی بگیریم ولی این به معنای آن نیست که نمیشود این تحریمها را خنثا کرد، بلکه باید با مدیریت درست و وحدت کلمه، تحریمهای تحمیلی را مانند حادثه دفاع مقدس با پیروزی پشت سر بگذاریم.»
این در حالی است که پس از تعطیلی چند روزه در ایران، ظهر روز چهارشنبه، بهای ارز و طلا به روند رو به رشد خود ادامه داده بهطوریکه قیمت سکه طلا در بازار تهران 1 میلیون و پنجاه تا یکمیلیون یکصد هزار تومان و دلار نیز در بازار آزاد تا 2300 تومان افزایش یافته است.
بیشتر بخوانید:
«مصمم هستیم ایران به سلاح اتمی دست نیابد»
«حیثیت اقتصادی دولت بر باد رفت»
چهارشنبه 5 بهمن 90/ 25 ژانویه 2012
اجرا: اعظم
استودیو: ماندانا
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران
زخم- «مینها، مرگآفرینان همیشه بیدار»- افشان برزگر
بخش اول خبرها
پرسه- «گام به گام، در سفر با قلم»- سیمین
روزنگاشت- «وقتی حال پرواز عوض میشود»- محبوبه شعاع
بخش دوم خبرها
هفتسنگ- «بازی یک ضرورت است، چیزی شبیه نان» – رضا حاجیحسینی
مجله جاماندگان- «مستان مسیر ترسیم کردند» قسمت 68- شراره سعیدی
بخش سوم خبرها
گفتههای یک دوچرخهسوار جهانگرد -«تولدی در جادههای تاجیکستان» محمد تاجران
مجله خبری تاجیکستان- «تاجیکستان شرکت ایرانی «مترو» را متهم میکند»- کیومرث
گزارش ادبی- « پوشکین روس به مثابه سعدی ایرانی» سایه کوثری
بخش چهارم خبرها
خبر / رادیو کوچه
صندوق بینالمللی پول روز چهارشنبه، 25 ژانویه، هشدار داده است که بحران حوزه یورو، اقتصاد جهان را در معرض خطری جدی قرار داده است. این هشدار همزمان با توافق اعضای اتحادیه اروپا با تحریم نفت ایران اعلام شده است.
این صندوق در ارزیابی جدید خود، رشد اقتصادی در جهان را 3.25 تخمین زده است که 0.75 از پیشبینی اولیه همین نهاد کمتر است.
صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است که در سال ۲۰۱۲ کشورهای حوزه یورو، بهویژه ایتالیا و اسپانیا، دچار رکود اقتصادی خواهند شد. به گفته این صندوق تمام جهان اثر این رکود را احساس خواهد کرد.
صندوق بینالمللی پول از دولتها خواسته است که به چگونگی کاهش هزینههای خود و شدت و سرعت اجرای سیاستهای ریاضتی توجه کنند.
این در حالی است که سیاستهای ریاضتی در برخی کشورهای اروپا از جمله ایتالیا و یونان مورد اعتراض شهروندان قرار گرفته و طی چند نوبت دست به تجمع و برگزاری راهپیمایی زدهاند.
بیشتر بخوانید:
«هشدار رییس صندوق پول درباره وضع اقتصادی جهان»
سیاوش بریرانی
این روزها در ایران کسی خوشحال نیست و آینده برای همه، تصویری گنگ، مبهم و مملو از اتفاقات غیرقابل پیشبینی شده است. سکه، دلار، یورو و پوند از کلمات کلیدی و پر کاربرد این روزهای مردم ایران هستند. مردم وقتی ماهواره نگاه میکنند؛ میبینند کارشناسان بیبیسی و صدای آمریکا اغلب میگویند کمر اقتصاد ایران زیر بار تحریمها خم شده و هشدار میدهند اگر حکومت ایران نرمش به خرج ندهد؛ وضعیت بدتری در انتظار خواهد بود. آنها سقوط ارزش پول کشورشان را نه هر روز بلکه هر ساعت و دقیقه نظارهگر هستند و در خریدهای روزانهشان میبینند همهی صنوف به حالت آماده باش و انتظار برای بحرانی پیش رو هستند. نگرانی، صفتی مشترک بین اقشار و طبقات مختلف اجتماعی ایران امروز است. اما به راستی اوضاع تا چه حد خراب است؟ آیا اقتصاد ایران در مرحله ی اضطرار به سر میبرد؟
بررسی تاریخی وضعیتهای سختی که ایران معاصر شاهدش بوده نشان میدهد که بحران روانی ناشی از حوادث پیشبینی نشده، بیاعتمادی به تبلیغات رسمی حکومت و روی آوردن مردم به منابع خبری مختلف که معمولن مواضعی مخالف دولت و قدرت حاکم دارند جو ترس و اضطراب را همهگیر میکند و تلاش برای خروج سرمایه از کشور یا تبدیل آن به منابع مالی مطمئن را تسریع میبخشد.
جامعهی ایران را جامعهای کلنگی یا کوتاه مدت لقب نهادهاند یعنی ثبات، برنامهریزی و احساس اطمینان نسبت به وقوع منطقی اتفاقاتی مشخص مثل برنامههای توسعه چند ساله در این کشور به چشم نمیخورد و مردم، چشمانداز زندگی و سرمایهشان را بر اساس حوادث مقطعی و غیرقابل پیشبینی برنامهریزی میکنند چرا که اعتقاد دارند همهی تصمیمهای مهم کشور توسط کسانی دیگر و قدرتهای بزرگ مثل آمریکا و انگلیس با همکاری نظام جمهوری اسلامی یا به خاطر رقابت و دشمنی با این حکومت گرفته میشود. آنها به لحظه نگاه میکنند که چه در حال وقوع است. به همین خاطر، روند سقوط ارزش ریال و برقرار شدن نا آرامی در بازار مالی ایران، جدا از دلایل منطقی مانند تحریمهای جهانی، دلیل عمدهی دیگری مثل احساس ناامنی مردم و تلاش برای نجات سرمایههای شخصی از وضع توصیف شده دارد
ابراز نگرانی بعضی مقامهای ارشد سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی همچون اسداله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین نسبت به وقوع قحطی در آینده، عامل تقویت وضع بیثبات موجود و احساس ناامنی بیشتر مردم است. این روزها همه ناراضی و نگرانند شما چطور؟
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
شهریار رستمی
در ورای اختلافات و خطکشیهای ظاهری که در مواجهه با انتخابات پیش رو در فضای سیاسی جمهوری اسلامی شکل گرفته، تنها سه جریان و بازیگر عمده و اصلی در این عرصه حضور دارند:
یکم: علی خامنهای و مریدانش که از نهادها و جریانهایی چون جامعه روحانیت، جامعه مدرسین، هیت موتلفه، سپاه، بسیج و افرادی نظیر حداد عادل، برادران لاریجانی، محسن رضایی و …تشکیل شده است.
دوم: احمدینژاد و جریان موسوم به انحرافی.
سوم: سبزها.
سبزها که پیشاپیش تکلیف خود را با انتخابات آتی مشخص کرده و تصمیم به تحریم آن گرفتهاند.
براین اساس میتوان چنین نتیجه گرفت که انتخابات پیش رو مشخصن نزاع میان علی خامنهای و احمدینژاد است بر سر قدرت.
اما چه چیز موجب شد احمدینژاد که با عنایت رهبری یک شبه از شبانی به سلطانی رسیده بود، به ناگاه به رقیبی و تهدیدی برای «ولایت مطلق» ایشان بدل شود؟
به نظر میرسد پاسخ چنین باشد که: احمدینژاد به عنوان مجری کودتایی که به دستور رهبری و برای رهایی ایشان از شر حاکمیت دوگانهی اصلاحطلبان صورت گرفت، علی خامنهای را به واسطهی این خوش خدمتی بدهکار خود دانسته و به این ترتیب با تکیه بر ضعفهایی که به واسطهی همان «جرم مشترک» از ایشان به دست آورده، مدعی بخشی ثابت از قدرت برای خود و همفکرانش شده است.
نزاع در گرفته در حقیقت نزاعی است میان «آمران» و «عاملان» کودتا بر سر دستاورد کودتا.
نزاعی است بر سر قدرتی که تنها میتوانست به صورت نامشروع و با توسل به کودتا در دستان ولی فقیه و دولت کنونی حفظ شود.
طبیعی بود که احمدینژاد به عنوان کسی که آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات زده و «اصلاحطلبان» را علارغم میلشان از کشتی نظام پیاده کرد به این راحتی حاضر به کنارهگیری از قدرت نشده و خواهان بخشی از قدرتی باشد که خود نقش محافظ آن را بازی کرده است.
این خواسته حداقل تا امروز با مخالفت و مقاومت «پیشوا» روبهرو شده اما جدال هنوز به پایان نرسیده و انتخابات پیش رو عرصهای دیگر برای یک زور آزمایی مجدد و روشن شدن وزن حقیقی هر یک از طرفین دعواست.
بر این اساس احمدینژاد و همفکرانش خیز برداشته تا با بدست آوردن بخشی موثر از کرسیهای مجلس نهم مقدمه را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نیز هموار کرده و به این ترتیب «پیشوا» را به تسلیم و تقسیم قدرت خود واداشته و پروژه حاکمیت دوگانهشان را علارغم میل او عملی کنند.
اما «پیشوا» نیز منفعل نبوده و با تمام توان به میدان آمده تا با استفاده از شورای نگهبان و سپاه و بسیج و ائمه جمعه و صدا و سیما و … به عنوان کانونهای قدرت خود، مانع تحقق چنین پروژهای شود.
جریان احمدینژاد با استفاده از ملغمهای از روشهای متفاوت و بعضن متضاد در صدد تقویت پایگاه اجتماعی خود برآمده تا شاید بتوانند با توجه به پایگاه ضعیف اصولگرایان سنتی، آرا بیشتری نسبت به آنها بهدست آورده و با تکیه بر ضعفهایی که از ولایت دارند از آرائشان حراست کرده و سبب اثرگذاریشان شوند.
از طرفی تحریم انتخابات از سوی سبزها و کاهش احتمالی مشارکتکنندگان قاعدتن «امربران ولایت» را برآن خواهد داشت تا جهت تعبیر پیشبینی ایشان مبنی بر «حضور دشمنشکن مردم در انتخابات پیش رو» آرا مردم را دستکاری کنند، اما بعید به نظر میرسد که یکی از طرفین نزاع اجازه دهد که این تقلب به نفع دیگری انجام شود.
به هر حال اگر هیت اجرایی و نظارت بر سر چگونگی این تقلب، به اجبار یا اختیار به توافقی نرسند قطعن این موضوع نیز به چالشی اساسی برای حاکمیت بدل شده که احتمالن با بلند شدن صدای احمدینژاد و زیر سوال بردن سلامت انتخابات به پایان خواهد رسید.
به این ترتیب، این موازنه قوای موجود است که احمدینژاد و اطرافیانش را بر آن داشته تا جهت توسعه پایگاه اجتماعی خود و بهدست آوردن آرا مردم به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد در کارزار پیش رو، به تاکتیکهایی چون باستانگرایی، مهدیگرایی و استفاده از روشهای نخنما شدهای چون پخش کردن پولهای مقطعی در بین قشر فقیر جامعه و .. رو آورند.
اما چنان که من میفهمم، همگی این روشها در شرایط فعلی فاقد هرگونه اثرگذاری و جذابیتی خواهند بود.
آنها چنین میاندیشند که با طرح هم زمان شعارهایی همچون «باستانگرایی» و «مهدیگرایی» و دم زدن هم زمان از «امام زمان» و «کوروش کبیر»، میتواند هم نظر ملیگراها را جلب کنند و هم آرا مذهبیها را به دست آورند، در حالی که به نظر میرسد طرح همزمان چنین موضوعات متفاوت و بعضن متضادی، نه تنها سبب جذب هردو جریان نشده، بلکه در عمل به از دست دادن حمایت هر دو گروه نیز منتهی خواهد شد!
طرح شعارهای باستانگرایانه، آنهم توسط شخصی چون احمدینژاد که تا دیروز در قلههای تحجر قرار داشته و از ارتباط با امام زمان و دیدن هالهی نور دم میزد و نزد خاص و عام به دروغگویی مشهور است، همانقدر برای ملیگراها و آنهایی که دارای احساسات ناسیونالیستی هستند جذابیت دارد که یهود گرایی هیتلر برای یهودیان، البته اگر هیتلری بود و مانند احمدینژاد مرتکب چنین دروغهای بزرگی میشد.
در عین حال طرح شعارهایی چون مکتب ایرانی هم که با هدف جذب همین افراد و جریانهای ملیگرا انجام گرفت، به همت «پیشوا» و مراجع تقلید معادل کفر ارزیابی شده و سبب آزرده شدن همان بخشی از جامعه شد که قرار بود با تظاهر به تحجر مذهبی و .. جذب شوند.
حقیقت اینست که رفتار لمپنمآبانه، دروغهای نفرتانگیز و عملکرد چند سالهی احمدینژاد و یارانش همه را به این باور رسانده که این گروه نه تنها به این عقیده (ایران باستان و ارزشهایش) بلکه به هیچ عقیدهی دیگری هیچگونه اعتقادی نداشته و این توانایی را دارند که صرفن با هدف کسب قدرت، یک شبه از «امام زمان» دست کشیده و به «کوروش» و «آرش» بپیوندند.
به واسطهی سیر نزولی اقتصاد ایران در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد وخصوصن در طی دو سال گذشته و افشای فسادهای مالی حیرتانگیز مربوط به احمدینژاد و اطرافیانش در این اواخر نیز شعارهای کهنه و عوام فریبانهای چون سادهزیستی و ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی او هم کارآیی خود را از دست دادهاند.
مسئله اینست که مدتهاست «پیشوا» به واسطهی تمرد و زیادهخواهی احمدینژاد، فرمان تخریب او و همراهانش را صادر کرده و «امربران ولایت» نیز با رمال و جنگیر و فاسد خواندن «ریس جمهوری منتخب» و اطرافیانش آنها را رسوای خاص و عام کردهاند.
احمدینژاد نیز که پذیرفته با وجود چنین فضای نامناسبی حداقل در این مرحله نمیتواند کاندیداهای خود را به صورت رسمی معرفی کند و به این موضوع واقف است که انتساب هر کاندیدایی به او و همفکرانش سبب حذف شدنش توسط شورای نگهبان خواهد شد، تصمیم گرفته که به ضعم خود با چراغ خاموش حرکت کرده و افرادی را بدون پرچم یا با پرچم جعلی وارد مجلس کند.
اما اینجا هم به نظر میرسد چند مشکل اساسی وجود دارد:
یکی اینکه تنها کسانی میتوانند به صورت چراغ خاموش وارد عرصهی انتخابات شوند که دارای خط و خطوط سیاسی مشخص نبوده و برای جامعه و حتا برای جاسوسان شورای قدرتمند نگهبان ناآشنا باشند.
حال اینجا مشخص نیست افرادی که در چنین گمنامی به سر برده و در عین حال به واسطهی نظارت دقیق شورای نگهبان از هیچ امداد غیبی هم احتمالن برخوردار نخواهند بود، چگونه قرار است رای اکثریت را بهدست آورده و به عنوان نمایندهی مردم وارد مجلس شود.
اگر هم فرض کنیم که احمدینژاد و همفکرانش قصد دارند با پخش کردن پول توسط این افراد در بین مردم رای آنها را بخرند، باید گفت این روش نیز پیشاپیش شکست خورده و شورای نگهبان بارها تاکید کرده که در این دوره از انتخابات به طور جدی قصد دارد از ریخت و پاشهای برخی افراد و جریانها که منظور همان جریان انحرافی است جلوگیری کند.
حال فرض کنیم احمدینژاد به هر وسیلهای بتواند نمایندگان خود را وارد مجلس کرده و بتواند اکثریت مجلس آتی را در دست بگیرد.
آیا این مجلس میتواند قدرتمندتر از مجلس ششم، با آن پایگاه اجتماعی وسیعش عمل کند؟
آری! احمدینژاد دارای ارادهای قویتر از خاتمی بوده و در عین حال بحث آن «ضعفهای ولایت» هم مطرح است، اما در مقابل پایگاه اجتماعی فراگیری وجود ندارد و فکر میکنم وجود چند کاغذ پاره و ادهاهایی که به راحتی میتوانند توسط ماشین تبلیغات نظام جعلی و بیاساس ارزیابی شوند، نگرانکنندهتر از میلیونها نفر در خیابان نباشند که در خرداد 88 نتوانستند علی خامنهای را به عقبنشینی و تقسیم قدرت خود با اصلاحطلبان وادار کنند.
از طرفی به نظر میرسد گستاخی احمدینژاد و پیگیری پروژه حاکمیت دوگانه از سوی او نیز سبب شده که دیگر کنارهگیری عادی از سیاست برای او و همراهانش ممکن نبوده و در صورت شکست پروژهاش، به واسطه ی تمامی مشکلاتی که در مدت زمامداریش برای «پیشوا» ایجاد کرده، از جمله یازده روز خانهنشینیاش به واسطهی ابقای حکم مصلحی، مورد تنبیهات سختی قرار گیرد و همین مسئله را بغرنجتر کرده است.
شاید بتوان گفت به نوعی کار به «تنازع برای بقا» کشیده شده و همین واکنش طرفین را تا حد زیادی غیرقابل پیشبینی کرده است.
آیا اهرمهای احمدینژاد این قدرت را دارند که خامنهای را به تسلیم و تقسیم قدرت خود با او وادارند؟
یا علی خامنهای قدرتمند تر از آن است که حاضر به تقسیم قدرت خود با عروسک دست ساز و متمرد خود شود؟
باید منتظر بود و دید.
اما به باور نگارنده پایان ریاست جمهوری احمدینژاد، پایان هستی جریان انحرافی بوده و شکست در انتخابات آتی مجلس نیز آغاز این پایان است.
حذف احمدینژاد و جریان انحرافی احتمالن برای نظام هزینه زا خواهد بود، اما نه آنگونه که به پایان جمهوری اسلامی منجر شود.
به هر ترتیب چیدمان مجلس آتی و مقایسهی تصمیماتی که در آن گرفته خواهد شد با ترجیحات طرفین نزاع، میتواند وزن حقیقی هر یک از طرفین را مشخص کرده و از این راه سبب روشنتر شدن روند آتی اداره کشور شود.
در پایان اینکه انتخابات پیش رو برای سبزها هم به نوعی دیگر آزمون قدرت خواهد بود.
اگر سبزها را طیفی در نظر بگیریم که از اصلاحطلبان سابق شروع و به مخالفین نظام منتهی میشود و تمامی این افراد و جریانها هم حداقل در متقلبانه بودن انتخابات 88 با یکدیگر توافق نظردارند، شاید بتوان ادعا کرد که تنها بخش کوچکی از سبزها به تحریم انتخابات نخواهند پیوست.
سبزها برخلاف اقتدارگرایان جریانی رو به رشد بوده و سبزیشان هم مدام در حال پررنگتر شدن است.
اما هستند معترضانی که منافع کوتاه مدت یا ترسشان از هزینههای احتمالی ناشی از عدم شرکت در انتخابات، مانع پیوستن آنها به تحریمیون خواهد شد.
به هر حال انتخابات پیش رو هم مانند هر عرصه و موضوع دیگری که افراد و جریانها را به موضعگیری و ابراز عقیده وادار میکند، به روشنتر شدن فضا و توهمزدایی از همه منجر خواهد شد.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
هفتم بهمن برابر با زادروز «شادمهر عقیلی» آهنگساز، خواننده و بازیگر ایرانی است وی متولد 1351 خورشیدی است و با انتشار چند آلبوم موسیقی در ایران کار خودش را آغاز کرد و پس از مدتی ابتدا به کانادا و سپس به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. شادمهر تا کنون بیشاز ده آلبوم و چندین تکآهنگ انتشار داده است.
«شادمهر عقیلی» در هفتم بهمن ماه سال 1351 در تهران زاده شد او از کودکی به نوازندگی علاقه داشته و با پیانو موسیقی رو شروع کرده ولی بعد از مدتی ویلن را به عنوان ساز تخصصی خودش انتخاب کرد که در نواختن آن تبحر خاصی دارد.
او از سال ۱۳۷۶ در واحد موسیقی صدا و سیما ایران مشغول به کار شد ولی کارهایش برای کسب مجوز مشکل داشتند. بهعنوان اولین کار «معبود» و سپس «قسمت» را اجرا کرد و بعد از آن آلبوم «بهار من» اولین کاست او بود. بهار من کاست بدون کلامی بود شامل ترانههای قدیمی مانند «گل گندم»، «بهار من» و «جان مریم» که شادمهر نوازندگی پیانو، گیتار و ویلون را در آن بهعهده داشت.
کاست دوم شادمهر به نام «مسافر» که به بازار آمد، با استقبال زیای روبهرو شد و «دهاتی» آلبوم بعدی او بود. شرکت پخش کننده آلبوم دهاتی برای گرفتن مجوز با موانعی از سوی وزارت ارشاد روبهرو شد به طوری که شادمهر بارها مجبور شد ترانههای این آلبوم را بازخوانی و اصلاح کند. این آلبوم موفق شد تحولی بزرگ در موسیقی پاپ ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایجاد کند.
شادمهر عقیلی تجربه بازیگری در دو فیلم سینمایی «پر پرواز» در سال ۱۳۷۹ به کارگردانی خسرو معصومی و «شب برهنه» را نیز دارد که فیلم سینمایی پر پرواز پر فروشترین فیلم سینمایی سال در سال ۱۳۷۹ شد.
اما بازی در این دو فیلم باعث افزایش حساسیت روی کارهای وی شد و گرفتن مجوز برای کاست بعدی او یعنی آلبوم «آدم و حوا» دو سال ادامه پیدا کرد که در نهایت آلبوم به طور غیر رسمی در ایران پخش شد. گفته شده در همین حین فشار و محدودیت بر وی زیاد شد و او حتا اجازه ورود به استودیوهای رسمی موسیقی را هم نداشت و نوازندگیاش برای سایر هنرمندان هم ممنوع شد. شادمهر هم که عرصه را برای کار تنگ دید به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا فعالیتهایش را ادامه داد.
بعد از ترک ایران و مهاجرت به کانادا او موفق شد با کمپانی «نوامیدیا» قرارداد امضا کند. ولی هنوز چند وقتی تا انتشار اولین آلبوم او در خارج از کشور باقی مانده بود که ناگهان این آلبوم با کیفیت پایین در بازار ایران پخش شد. بعضی از آهنگهایی که او اصلن قصد انتشار آنها را نداشت در این آلبوم منتشر شده بود و بعد از یک ماه از این ماجرا آلبوم او به طور رسمی و با نام «خیالی نیست» پخش شد.
آلبوم بعدی او «آدم فروش» بود و آلبوم سوم او در خارج از کشور «پاپ کرن» نام داشت که در اسفند ۱۳۸۴ پخش شد. نام این آلبوم در ابتدا «تلافی» بود ولی به گفته خودش درست چند ماه پیش از انتشار این آلبوم عده ای سودجو مجموعهای از آهنگهای قدیمی که او را که در ایران خوانده بود جمع کرده و تحت عنوان آلبوم تلافی در بازار پخش کردند.
پس از آن هفت تک آهنگ شادمهر تحت عنوان آلبوم غیر رسمی با نام «سبب» در ایران منتشر شد که بعدها چهار آهنگ آن آلبوم به همراه چهار تکآهنگ دیگر به طور رسمی در آلبوم «تقدیر» از سوی کمپانی «سنتوری رکوردز» عرضه شد.
شادمهر در آلبومهای خود از معروفترین ترانههای «نیلوفر لاریپور» ترانهسرای ایرانی خوانده است. از دیگر ترانهسرایانی که با وی همکاری داشتهاند میتوان به مونا برزویی، جواد شریفپور، شاهکار بینش پژوه، فرید احمدی، شیدا شفیعی، محمدعلی بهمنی، پاکسیما زکیپور، آزیتا قاسمی، صمد وفایی، فرزاد حسنی، بابک روزبه و یغما گلرویی اشاره کرد.
شادمهر برای مهستی آهنگها و تنظیمهای آلبوم «از خدا خواسته» را نیز انجام داده است. او هم چنین آهنگسازی برای خوانندگان داخلی و خارجی زیادی را نیز برعهده داشته است که مرحوم ناصر عبدالهی، جمشید، مهران احراری، علیرضا عصار، محمد اصفهانی، حسین زمان، لیلا فروهر از آن میان هستند.
آخرین تک آهنگ شادمهر «حالم عوض میشه» است که در تیرماه ۱۳۹۰ ساخته و اولین آهنگ او با تنظیم الکتریک است. همچنین جدیدترین همکاری شادمهر با ابی بوده که دو آهنگ «بدبین» و «نوازش» را برای او ساخت. در این دو آهنگ صدای گیتار و پیانوی شادمهر شنیده میشود.
خبر / رادیو کوچه
مقامات دادسرای مستقر در زندان اوین در روزهای اخیر اعلام کردند که قاضی شعبه پنجم دادسرا برای پرستو دوکوهکی، روزنامهنگار و وبلاگنویس، که چندی پیش دستگیر شده بود، قرار بازداشت موقت صادر کرده است.
خانواده این وبلاگنویس در ادامه پیگیریهای خود، روز دوشنبه به دادستانی تهران مراجعه کردند که پس از ملاقات با معاون دادستان و توضیح شرایط پیش آمده، توانستند برای ملاقات با بازپرس پرونده نامهای از این مقام قضایی دریافت و برای پیگیری بیشتر وضعیت او به دادسرای اوین مراجعه کنند.
اما به گفته یکی از نزدیکان این خانواده، مقامات دادسرای اوین با وجود نامه رسمی معاون دادستان شرایط ملاقات با قاضی شعبه پنجم را فراهم نکردند و اعلام کردند: «برای پرستو دوکوهکی قرار بازداشت موقت صادر شده و تحقیقات در پرونده ادامه دارد، بنا بر این موضوعی نیست که قاضی بخواهد با خانواده زندانی ملاقات کند.»
پرستو دو کوهکی، روزنامهنگار، وبلاگنویس و فعال حقوق زنان از عصر یکشنبه، ۲۵ دی ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
لازم به اشاره است او پیش از این هم یک بار در ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» دستگیره شده بود که در ۴ خرداد ۱۳۸۹ در دادگاه از این اتهام تبرئه شد. خانم دوکوهکی در ماههای اخیر با بنیاد شریعتی همکاری میکرد.
بیشتر بخوانید:
«انتقال دوکوهکی و رسولی، دو روزنامهنگار به زندان اوین»
رادیو کوچه
1358 خورشیدی- نخستین دورهی انتخابات ریاستجمهوری ایران در پنجم بهمن 1358 و یک سال پس از انقلاب اسلامی، در حالی برگزار شد که با استعفای دولت موقت «مهدی بازرگان» ادارهی امور اجرایی کشور بر عهدهی «شورای انقلاب» بود.
در این دورهی انتخابات ریاستجمهوری، 124 نامزد شرکت کردند که پس از اعلام انصراف یا استعفای برخی از نامزدها، در نهایت 96 نامزد در روز انتخابات به رقابت با یکدیگر پرداختند. «ابوالحسن بنیصدر»، «احمد مدنی»، «داریوش فروهر»، «صادق قطبزاده»، «حسن ابراهیمحبیبی»، «کاظم سامی»، «صادق طباطبایی»، «صادق خلخالی» و «محمد مکری» از جمله نامزدهای اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران بودند که در نهایت، «ابوالحسن بنیصدر» به عنوان نخسیتن رییسجمهوری ایران انتخاب شد و تا خرداد ماه سال 1360 خورشیدی در این سمت بود.
1874- «ویلیام سامرست موآم» (William Somerset Maugham) داستاننویس و نمایشنامهنویس انگلیسی بود که در چنین روزی در فرانسه، هنگامی که پدرش در سفارت انگستان در پاریس مشغول به کار بود، زاده شد.
وی تا 10 سالگی در پاریس زندگی کرد. در مدرسههای «کینگز» و «کنتربری» درس خواند و دانشگاه «هایدلبرگ» را به پایان رساند. مدتی هم دانشجوی رشتهی طب بود اما موفقیت اولین کتابش به نام «لیزا لمبتی» (Liza of Lambeth) که در 1897 منتشر شد، او را به سوی ادبیات کشاند.
سامرست موآم را بیشتر به خاطر جملههای قصارش میشناسند، برای نمونه او گفته است: «ما مینویسیم، چون مجبوریم که بنویسیم.»
1882 میلادی- «ویرجینیا وولف» نویسندهی برجستهی انگلیسی، در چنین روزی در شهر لندن زاده شد. «آدلاین ویرجینیا وولف» (Adeline Virginia Woolf) بانوی رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمنیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون «خانم دالووی» (1925)، «به سوی فانوس دریایی» (1927) و «اتاقی از آن خود» (1929) را بهرشتهی تحریر درآورد.
او در سال 1912 با «لئونارد وولف» دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش، انتشارات «هوکارث» را در سال 1917 برپا کردند، انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (از جمله «کاترین منسفیلد» و «تی.اس. الیوت») را منتشر کرد. طی جنگهای جهانی اول و دوم، بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در بیستوهشتم مارس 1942، پس از اتمام آخرین رمان خود به نام «بین دو پرده نمایش»، خسته و رنجور از وقایع جنگ جهانی دوم و تحت تاثیر روحیهی حساس و شکنندهی خود، با جیبهای پر از سنگ به «رودخانه اوز» رفت و خود را غرق کرد.
ویرجینیا وولف، نویسنده رمانهای تجربیست که سعی در تشریح واقعیتهای درونی انسان را دارد. نظرات فمینیستی وی که از روح حساس و انتقادی او سرچشمه یافته، در دههی ششم قرن بیستم، تحولی در نظریههای جنبش زنان پدید آورد. وی در نگارش، از سبک سیال ذهن بهره میگرفت.
1915میلادی- در چنین روزی، یک خط تلفن سراسری در خاک آمریکا برقرار شد. آن روز رییس جمهوری آمریکا از کاخ سفید در واشنگتن با فرماندار کالیفرنیا ارتباط برقرار کرده بود و صدای او را میشنید. در این جشن که به مناسبت اولین راهاندازی تلفن انجام شد، فقط رییس جمهوری و فرماندار شرکت نداشتند، بلکه درست در همین هنگام، مردی به نام «بل» هم در نیویورک پشت میزی نشسته و با «واتسون» که در کالیفرنیا بود، درباره روزهای اولیه اختراع صبحت میکرد.
«الکساندر گراهام بل» (Alexander Graham Bell) مخترع، مبتکر و دانشمند بریتانیایی بود. «بل» اختراعات زیادی داشته، اما شهرت او بیشتر به خاطر اختراع تلفن است. او بعد از مهاجرت به آمریکا، اقدام به راهاندازی خط تلفن سراسری در این کشور کرد و با افتتاح این پدیدهای که مردم را به وجد آورد، تحول جدیدی را در آمریکا رقم زد.
———————————————-
برخی از رویدادهای دیگر
1301خورشیدی- «قوامالسلطنه» دو روز پس از انتشار مقاله روزنامه «قیام» که با اهانت به سلطان احمد شاه قاجار به او پرخاش کرده بود که با این همه مخالفت و نارضایی، چرا و به چه دلیل قوامالسلطنه را از نخستوزیری عزل نمیکند، کنارهگیری کرد.
1329 خورشیدی- «وثوق الدوله» در 78 سالگی درگذشت. گفته شده که در زمان رییسالوزرایی خود با دریافت رشوه از انگلستان با امضای قرارداد سال 1919 با تحتالحمایه انگلستان شدن ایران موافقت کرده بود.
1881میلادی- «امیل لودویگ» (Emil Ludwig) نویسنده آلمانی در چنین روزی در شهر «برسلاو» (Breslau) آلمان به دنیا آمد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
بیبیسی
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، روز سهشنبه، 24 ژانویه، مسعود باستانی، زندانی سیاسی و روزنامهنگار منتقد دولت جمهوری اسلامی، در پی وخامت حال جسمیاش به بیمارستانی در خارج از زندان اعزام شده است.
به گزارش هرانا، این روزنانهنگار از پس از چندین بار انتقال به بهداری زندان به دستور مسوول بهداری به بیمارستان خارج از زندان رجاییشهر منتقل شد.
مسعود باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر میبرد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ از زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل و در این زندان نگهداری شد.
بیشتر بخوانید:
«سازمان ملل به مقامهای جمهوری اسلامی تذکر دهد»
«ضرب و شتم مسعود باستانی در زندان»
«پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی رجاییشهر»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ابتکار
1) تحریم نفت ایران بازار نفت جهان را لرزاند، هشدار ایران به اروپا
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=93572
وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا، در یک اقدام ضد ایرانی تازه، روز دوشنبه در نشستی در بروکسل، تحریمهای جدید و بیسابقهای را علیه مردم ایران اعمال کردند. در این نشست، اعضای اتحادیه، بر سر توقف خرید و واردات نفت از ایران به صورت چند مرحلهای توافق رسیدند. اعلام رسمی تحریم نفت ایران توسط اروپاییها بلافاصله با واکنش سیاسی تهران و واکنش اقتصادی بازارهای جهانی نفت مواجه گردید. مقامهای سیاسی خارجی و نفتی کشورمان طی دو روز گذشته ضمن هشدار به اقدام غیر منطقی کشورهای اروپایی اعلام کردند که تهران به سرعت مشتریان جدید نفت را جایگزین اروپاییها میکند.
2) وزیر اطلاعات تشریح کرد، 15 طرح دشمن در آستانه انتخابات مجلس
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=93541
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران گفت: «دشمن 15 طرح مقابله با نظام را در آستانه انتخابات در دست اقدام دارد.» وی اظهارداشت: «تحریمهای بیاثر غرب علیه نظام اسلامی برای ما تهدید نیست بلکه فرصت است و تاکنون برکات فراوانی داشته است.» وی تصریح کرد: «اگر استکبار دانشمندان ما را مذبوحانه ترور میکند بهدلیل این است که میبینند تحریمهای آنها نتوانسته جلوی پیشرفت نظام اسلامی را بگیرد.»
جام جم
1) بازرسان آژانس شنبه به تهران میآیند
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100802391537
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی درحالی شنبه وارد تهران میشوند که یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای اعلام کرد تیم آژانس با رویکردی سازنده به ایران میرود. این سفر بعد از آن صورت میگیرد که آمانو در آخرین گزارش خود درباره برنامه هستهای ایران، فعالیتهای آن را زیر سوال برد و در اقدامی کمسابقه و بدون ارایه مدارک مستند، تهران را به تلاش برای دستیابی به اهداف نظامی و غیرصلحآمیز متهم کرد.
2) هشدار بانک مرکزی به خریداران سکه
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100802390187
در حالی که تلاشهای بانک مرکزی برای کنترل قیمتها در بازار ارز و سکه ادامه دارد، دیروز مقامات این بانک و سایر مقامات دولتی به مردم هشدار دادند محتاط باشند و گول جو و فضای موجود در بازار را نخورند.
به گزارش خبرنگار ما در چند روز اخیر قیمت دلار و سکه به رکوردهای باورنکردنی رسیده است. به طوری که قیمت دلار در بازار غیررسمی به حدود 2100 تومان و قیمت هر قطعه سکه بهار آزادی به حدود یک میلیون و 50 هزار تومان رسیده است. در همین حال وضعیت قیمتها ناپایدار و دارای نوسانات شدید است و شایعات موجود در بازار نیز به این نوسانات دامن میزند.
آفرینش
1) رییس کمیسیون امنیت: تصمیم اتحادیه اروپا در حوزه کشورهای عضو اعمال میشود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16599#95232
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تاکید به اینکه جمهوری اسلامی همواره تحریمها را به عنوان یک تهدید به فرصت تبدیل کرده است، گفت: «تحریمها نمیتواند تاثیری در سیاستهای ما بگذارد، چون سیاست ایران تابعی از سیاست غرب و اعمال فشار آنها نیست.» «علاالدین بروجردی» در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به موافقت وزیران خارجه اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران گفت: «با توجه به وضعیت به هم ریخته اقتصاد غرب و بحرانهای اجتماعی و سیاسی به وجود آمده در پی آن، اولین آثار سو تصمیم اخیر اتحادیه اروپا متوجه این کشورها میشود.»
2) واکنش روسیه به تحریم نفت ایران
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16599#95235
«سرگئی لاوروف» گفت که روسیه معتقد است برای از سرگیری مذاکرات میان ایران و گروه موسوم به 1+5 فرصت وجود دارد و از اعمال تحریمهای یک جانبه علیه تهران به دلیل دنبال کردن برنامهی هستهای انتقاد کرد. به گزارش رویترز، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با اشاره به گفتوگوهای میان ایران با گروه موسوم به 1+5 به خبرنگاران گفت: «ما همچنان قاطعانه امیدواریم که گفتوگوها در نزدیکترین زمان در آینده از سرگرفته شود.» او گفت که روسیه تلاش خواهد کرد تا مانع از آن شود که ایران و غرب حرکاتی غیرسازنده انجام دهند و در صدد از سرگیری مذاکرات میان دو طرف برخواهد آمد.
دنیای اقتصاد
1) قفل «السی» گشوده شد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=287067
سرانجام قفل اعتبارات اسناد داخلی گشوده شد و بانک مرکزی الزامات گشایش این اسناد را به بانکها و موسسههای اعتباری ابلاغ کرد. در الزامات جدید محدودیت اعمال شده پس از تخلف سه هزار میلیارد تومانی که گشایش اسناد را مشروط به مبادله با بخش دولتی کرده بود، برداشته شده است. البته در کنار این محدودیت برخی مقررات سختگیرانه جدید با هدف کاهش سو استفاده وضع شده که از جمله این اقدامات ممنوعیت تنزیل اسناد صادر شده است.
2) برخی منابع خبر دادند، بسته دولت برای مقابله با التهاب قیمتی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=287066
در حالی که بازار ارز و سکه روند متلاطم خود را حفظ کرده برخی منابع خبری از برنامههای جدید دولت برای مقابله شرایط جدید قیمتی خبر دادند. گفته میشود بدنه تصمیمسازی دولت راهکارهایی را در قالب یک بسته پیشنهادی تهیه کرده است.
یک مقام اقتصادی در دولت با تایید این خبر گفت: «دولت تصمیمهای خوبی در دستور کار دارد که با تدوین و اجرای آن در قالب یک بسته سیاستی به دنبال مقابله با التهاب قیمتی و ثبات بازار است.» به گفته وی این بسته مجموعه از اقدامات مالی و پولی را در برمیگیرد و به زودی از سوی دولت شکل اجرایی پیدا خواهد کرد.
مردم سالاری
1) طباطبایی: دولت به خاطر مشکلات اقتصادی از مردم عذرخواهی کند
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=125431
حجتالاسلاموالمسلمین «سید مهدی طباطبایی» عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در آخرین شب از مراسم عزاداری دهه آخر صفر حزب موتلفه اسلامی با اشاره به مشکلات اقتصادی در کشور اظهار داشت: «دولت باید از مردم عذرخواهی کند، عذرخواهی عزت و عظمت است. مردم آنقدر خوب هستند که اگر بفهمند ما اشتباه کردیم کمک و یاری میکنند.»
2) روسیه پیشپرداخت فروش اس300 و سود آن را به ایران برگرداند
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=125432
سفیر ایران در روسیه درباره قرارداد فروش سیستمهای اس300 به ایران گفت که روسیه پیشپرداخت و سود پیشپرداخت را به خاطر تحویل ندادن این سیستمها به ایران برگرداند. وی گفت: «این قرارداد به همراه پیشپرداخت و سود پیشپرداخت به ایران برگردانده شد اما ما همکاریهای دیگری نیز با روسیه داریم و تا زمانی که روسیه علاقهمند باشد این همکاریها ادامه پیدا خواهد کرد.»
خبر / رادیو کوچه
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، شامگاه سهشنبه، 24 ژانویه، در سومین سخنرانی سالانه خود در برابر کنگره این کشور درباره ضرورت برقراری عدالت اقتصادی و فراهم کردن شرایط مساوی سخن گفته است.
آقای اوباما گفت همه آمریکاییهای که بر اساس ضوابط و قوانین این کشور تلاش میکنند، باید از شرایط و مزایای برابر برخوردار باشند، موضوعی که به گفته تحلیلگران به اختلاف جمهوریخواهان با کاخ سفید بر سر موضوع اعطای تخفیفهای مالیاتی اشاره دارد.
باراک اوباما از این نطق که آخرین سخنرانی سالانه او در دوره نخست ریاست جمهوریاش است، برای ترسیم راهبرد مبارزات انتخاباتی خود در برابر جمهوریخواهان استفاده کرد.
سیاست خارجی هم از دیگر رئوس سخنرانی آقای اوباما بود.
آقای اوباما با اشاره به تنشها بر سر برنامه اتمی ایران گفت ایالات متحده مصمم است از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی ممانعت کند و او هیچ گزینهای را در این راه کنار نخواهد گذاشت.
باراک اوباما اظهار داشت: «رژیم ایران بیشتر از هر زمان دیگر در انزواست، رهبران آن با تحریمهای شکننده مواجه هستند و تا زمانی که آنها به مسوولیتهایشان خودداری میکنند، این فشار برداشته نخواهد شد.»
آقای اوباما موضعگیری جهانی در برابر ایران را از موفقیتهای سیاست خارجی خود دانست و گفت: «به ایران نگاه کنید، با استفاده از قدرت دیپلماسی خود توانستهایم جهان را که زمانی در رابطه با نحوه مقابله با برنامه اتمی ایران دچار اختلاف بود، متحد کنیم.»
او در این حال تاکید کرد که حل مسالمتآمیز این مناقشه همچنان امکانپذیر است.
آقای اوباما ادامه داد: «اگر ایران مسیرش را تغییر دهد و به تعهداتش عمل کند، میتواند به جامعه بینالمللی باز گردد.»
از دیگر دستآوردهایی که آقای اوباما در زمینه سیاست خارجی به آن اشاره کرد، خروج نظامیان آمریکا از عراق و کشته شدن اسامه بنلادن بود.
تاکید بر تعهد آمریکا در قبال امنیت اسراییل، کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان و برکناری معمر قذافی از رهبری لیبی و تغییر شرایط خاورمیانه پس از بهار عربی از دیگر موضوعهای مورد اشاره در سخنرانی آقای اوباما بود.
او گفت: «شک ندارم که در سوریه رژیم اسد به زودی کشف میکند که نمیتوان روند تغییر را معکوس کرد و نمیتوان شرافت انسانها را انکار کرد.»
این در حالی است که منتقدان جمهوریخواه آقای اوباما در ماههای گذشته عملکرد اقتصادی او را مورد حمله قرار دادهاند. رقم هشت و نیم درصدی بیکاری و بدهی ۱۵ تریلیون دلاری آمریکا از جمله انتقادهای آنهاست.
از سویی دیگر حامیان باراک اوباما تصریح کرده که وضع اقتصادی آمریکا در ماههای اخیر بهبود داشته، میزان محبوبیت او کمی افزایش یافته و منتقدان جمهوریخواه همچنان بر سر تعیین رقیب انتخاباتی او به توافق نرسیدهاند.
بیشتر بخوانید:
«گینگریچ در انتخابات کارولینا، رامنی را پشت سر گذاشت»
«احتمال حمله ناتو به ایران منتفی است»
خبر / رادیو کوچه
دولت سوریه روز چهارشنبه، 25 ژانویه، از موافقت دولت این کشور با تمدید ماموریت ناظران اتحادیه عرب به مدت یک ماه دیگر خبر داده است.
به گزارش الجزیره، این در حالی است که مقامهای این اتحادیه عنوان کرده بودند در صورت عدم پاسخ از سوی سوریه تا روز چهارشنبه، تعداد ناظران، کاهش خواهد یافت. تاکنون شش کشور عضو اتحادیه عرب به نشانه اعتراض به روند حکومت سوریه و عدم امیدواری به تغییر در این کشور، از هیت ناظران خارج شده بودند.
به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه، ولید المعلم، وزیر خارجه این کشور این خبر را به اطلاع دبیرکل اتحادیه عرب رسانده است.
بر این اساس، ناظران اتحادیه عرب میتوانند تا ۲۳ فوریه به فعالیت خود ادامه دهند.
ناظران اتحادیه عرب در ماه دسامبر و با هدف نظارت بر اجرای توافقهای سوریه با این اتحادیه برای پایان دادن به ناآرامیها وارد این کشور شدند.
موافقت سوریه با تمدید ماموریت این ناظران پس از آن اعلام شد که این کشور با درخواست تازه اتحادیه عرب برای کنارهگیری بشار اسد از قدرت مخالفت کرد.
این شورا با صدور بیانیهای از اعضای شورای امنیت خواست «همه تدابیر لازم را برای اعمال فشار بر سوریه برای اجرای تصمیمهای اتحادیه عرب و ابتکارعمل این اتحادیه» به کار گبرند.
همزمان کمیتههای محلی در سوریه، از کشته شدن دستکم ۶۰ نفر در ناآرامیهای سهشنبه در سراسر این کشور خبر داده که تعداد 41 نفر تنها در شهر حمص کشته شدند.
لازم به اشاره است پنج نفر از کشتهشدگان از سربازان جدا شده از ارتش سوریه بودند.
بیشتر بخوانید:
«سوریه آرام و ارتش از شهرها خارج شده است»
خبر / رادیو کوچه
مخالفان در مصر، شامگاه سهشنبه، 24 ژانویه، در میدان التحریر، کانون اعتراضات به حکومت حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین این کشور، گرده هم آمده و نخستین سالگرد انقلاب مصر و همچنین سقوط مبارک را جشن گرفتند.
به گزارش الجزیره، این در حالی است که شورای نظامی مصر که پس از حسنی مبارک اداره امور را در این کشور برعهده گرفته از برگزاری مراسمی در شهر اسکندریه همراه با نیروی دریایی این کشور خبر داد.
در عین حال مخالفان اعلام کردند که این انقلاب از سوی ژنرال حسین طنطاوی رییس شورای نظامی مصر، ربوده شده و وارد مسیر دیگری شده است.
همزمان حسین طنطاوی روز سهشنبه طی سخنانی که از تلویزیون رسمی این کشور پخش شد، لغو شرایط فوقالعاده را اعلام کرده است.
وی در پیام خود گفته بود: «امروز پس از آن که ملت مصر حرف خود را زد و نمایندگانش را به مجلس خلق فرستاد «تصمیم خود مبنی بر لغو شرایط فوقالعاده را از بامداد روز 25 ژانویه به استثنای حالتهای برخورد با اراذل و اوباش اعلام میدارم.»
سرلشکر طنطاوی در ادامه خاطرنشان کرد ملت مصر «شرایط تحمیلی و دیکته خارجیها را که هدف آن محو سربلندی و آزادگی است نمیپذیرد و از امنیت ملی خود در ابعاد گوناگون آن پاسداری کرده و با کسانی که درصدد نابودی امنیت، ثبات و وحدت ملی باشند ..سهلانگاری نخواهند کرد.»
همچنین رییس شورای نظامی مصر از دولت انتقالی این کشور که به گفته وی با مشکلات سختی دست و پنجه نرم میکند تمجید کرد.
بیشتر بخوانید:
«حزب آزادی و عدالت، برنده انتخابات پارلمانی مصر»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، در روزهای اخیر، سعید رضویفقیه، فعال سیاسی و عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت، در فرودگاه امام خمینی تهران توسط ماموران مستقر در فرودگاه بازداشت شده است.
این در حالی است که تاکنون از محل نگهداری و اتهام وارده به این فعال سیاسی گزارشی منتشر نشده است.
اما به گزارش بیبیسی، دوستان آقای رضویفقیه ضمن تایید این خبر گفتند که این فعال سیاسی هفته پیش از پاریس به تهران بازگشته و در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شده است.
آقای رضویفقیه، پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به دلایل سیاسی تحت تعقیب قرار گرفته بود.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
وزارت راه تاجیکستان شرکت ایرانی «مترو» را برای اجرا نکردن تعهداتش در اجرای طرحی در این کشور متهم کرد. «نظام حکیماف» وزیر راه تاجیکستان گفت، شرکت ایرانی «مترو» باید آموزش قسمت تاجیکستانی راهآهن «کاشغر-هرات» را باید تا آخر سال گذشته انجام میداد، اما این کار را نکرد.
یک میانرو میان «وزارت راه تاجیکستان» و شرکت «مترو» میگوید برعکس جانب «دوشنبه» در اجرای این طرح تاخیر میکند. به گفته او جانب ایران بارها خواسته است تا وزارت راه تاجیکستان نقشه این راهآهن را در اختیار آنها گذارد، اما جانب تاجیکستان رد کرده است. این راهآهن بینالمللی حدود دو هزار کیلومتر طول داشته باید چین، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران را وصل کند که وابستگی تاجیکستان از ازبکستان را کمتر خواهد کرد.
«بازداشت برادر یک مقام امنیتی تاجیکستان»
مقامات «آژانس ضد فساد» تاجیکستان از بازداشت برادر معاون رییس کمیته امنیت ملی اطلاع دادند. مسوولان این نهاد گفتند که «فردون عمراف» که خود معاون رهبر اداره مبارزه با قاچاق مواد مخدر در یکی از نواحی جنوبی کشور بود، در حمل و نقل غیرقانونی مواد مخدر متهم میشود.
برادر «فردون» «منصور عمراف» سالهای زیادی رهبری گروه محافظان رییس جمهوری «امام علی رحمان» را بر دوش داشته و سالهای آخر معاون رییس کمیته امنیت ملی است. در ضمن، کارمندان همین آژانسی یک ماه پیش یک گروه جنایی فرامرزی را نیز بازداشت کردهاند که این گروه را «ظفر مرزایف» سردار شعبه مبارزه با قاچاق مواد مخدر «وزارت امور داخله» رهبری میکرد.
«سفیر سابق رییس بانک ملی شد»
با فرمان رییس جمهوری تاجیکستان سفیر سابق این کشور در آمریکا «عبدالجبار شیریناف» رییس بانک مللی این کشور تعیین شد. «شریف رحیمزاده» رییس پیشین بانک ملی به کرسی وزیر رشد اقتصاد و تجارت تاجیکستان نشست.
وزیر پیشین رشد اقتصاد مشاور دولتی رییس جمهوری در امور اقتصاد تعیین شد. این ادامه تغیرات کادری در حکومت تاجیکستان بود که هر سال در ماه ژانویه انجام میشود. اما صاحبنظران تاجیک این تغییرات را جدی نمیگیرند و میگویند کادرهای کهنه که سالها باز در دالانهای حکومت میگردند، با جامههای نو به درد نمیخورند. اما خود رییس جمهوری تاجیکستان بارها اظهار داشته است که دیگر در انتخاب کادر اذیت میکشد. زیرا به گفته او در تاجیکستان دیگر کادر نماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر