-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

Latest News from Emrooz for 01/27/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

حضور با سعادت حضرت آیت الله العظمی آقای صانعی دامت برکاته

پس از عرض سلام، رحلت مرحومه مغفوره حاجیه خانم شفیعی همسر محترم جنابعالی را تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم آن مؤمنه صالحه با حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) محشور گردد.

کرامت و شجاعت و لطف و محبت به مردم و صبر و مقاومت در برابر فشارها و ظلم‌ها، صفاتی بود که اینجانب در طول 30 سال همسایگی با آن مرحومه شناختم و به فاطمی بودن و زینبی بودنش یقین پیدا کردم.

از خداوند کریم و رحیم برای شما مرجع عالیقدر شیعه و یاور ستم‌دیدگان، و فرزندان و دیگر بستگان، صبر جمیل و اجر جزیل و سلامتی و طول عمر با عزت و برکت خواهانم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری
احمد منتظری - 7/11/1390


 


جرس: همسر آیت الله صانعی ساعاتی پیش دارفانی را وداع گفت

سایت آیت الله صانعی با اعلام این خبر نوشت:

انالله و اناالیه راجعون

با نهایت تألم و تأثر به اطلاع می رساند بانوی متقی و پرهیزگار حاجیه خانم شفیعی همسر مکرمه حضرت آیت الله العظمی صانعی مدظله العالی دار فانی را وداع گفت.

زمان و مکان مراسم ترحیم

سایت آیت الله صانعی در اطلاعیه دیگری، آورده است:

به مناسبت درگذشت همسر مکرمه حضرت آیت الله العظمی صانعی مدظله العالی مجلس ترحیمی روز شنبه مورخ 8/11/1390 (هشتم بهمن ماه) بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه شهدا واقع در خیابان صفائیه قم برقرار می باشد.

حضور عموم مردم و سلسله جلیله روحانیت موجب تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.

خبرگزاری کار ایران، ایلنا،نیز گفته است که مراسم تشییع فردا (شنبه) ساعت 14 برگزار خواهد شد.


 


مردمک: شیرین عبادی، وکیل حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل با انتشار بیانیه‌ای از فراخوان ۳۹ زندانی سیاسی برای پایان دادن به حصر خانگی رهبران مخالفان در ایران حمایت کرد.

خانم عبادی، در این بیانیه که روز پنجشنبه ششم بهمن ماه منتشر شد، از «تمامی آزادی‌خواهان سراسر دنیا» خواست تا با به راه انداختن یک کمپین پایدار بین‌المللی، برای آزادی زندانیان عقیدتی- سیاسی در ایران، به ویژه زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی تلاش کنند.

مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، میرحسین موسوی، نخست‌وزیر سال‌های ۶۰، زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و فاطمه کروبی، نماینده پیشین مجلس، به دنبال دعوت از مردم برای شرکت در تظاهرات ۲۵ بهمن‌ ۸۹ در حمایت از قیام مردم کشورهای عربی در حبس خانگی به‌سر می‌برند. فاطمه کروبی پس از ۷۱ روز از حصر خانگی آزاد شد.

مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو رقیب اصلاح‌طلب محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ بودند که با اعتراض به نتیجه این انتخابات از «مهندسی آرا و تقلب» در انتخابات سخن گفتند.

حصر خانگی این رهبران مخالف دولت، از همان ساعات اولیه، موجی از اعتراض‌های داخلی و خارجی را به دنبال داشت اما به رغم تلاش‌های فعالان و نهادهای حقوق بشری، اعتراض‌ها راه به جایی نبرد.

در آخرین مورد ۳۹ زندانی سیاسی از طیف‌های مختلف فکری با امضای بیانیه‌ای از از آزادی‌خواهان جهان و نهادهای مستقل مدافع حقوق بشر» خواسته‌اند برای آزادی «رهبران زندانی جنبش سبز» در «ماه بهمن» تلاش کنند.

این ۳۹ زندانی سیاسی همچنین در بیانیه خود نوشته‌اند: اصلاح‌طلبان و آزادی‌خواهان حقیقی به ارزیابی رهبران محبوس خود، ندای ما از درون زندان و خواست اکثریت ایرانیان و جمعیت‌های سیاسی وطن‌دوست، پاسخ مثبت دادند و حاضر به گرم کردن تنور انتخابات مهندسی شده و بازتولید استبداد نشدند.

آنها همچنین از مردم خواسته‌اند به «آگاهی‌بخشی در مورد انتخابات دروغین و مهندسی شده و فرمایشی اسفندماه» بپردازند.

خانم عبادی نیز در بیانیه خود به انتخابات مجلس نهم اشاره کرده و از هم‌وطنان خواسته تا «با تحریم انتخابات نمایشی مجلس شورای اسلامی که در دوازدهم اسفند ماه سال جاری برگزار می‌شود، یک بار دیگر عدم مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان نشان دهند».

پیشتر شخصیت‌های سرشناس اصلاح‌طلب مانند محمد خاتمی، عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، شورای هماهنگی راه سبز امید، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی اعلام کرده‌ بودند که در انتخابات مجلس نهم شرکت نخواهند کرد.

این در حالی است که مقام‌های ایران، تحریم انتخابات مجلس نهم را اقدامی ضد امنیتی دانسته‌اند و می‌گویند با تحریم‌کنندگان آن برخورد می‌کنند.

به گفته برخی نمایندگان اصولگرای مجلس، تحریم انتخابات کار «ضدانقلاب» است و تحریم‌کنندگان «زیر سقف نظام جمهوری اسلامی نیستند».


 


مردمک: وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خبر داده است که طرح آتیه مهر نوزادان به دلیل مشکلات قانونی و تامین نشدن اعتبار و منابع آن، در حال حاضر عملی نیست.

به گزارش خبرگزاری مهر، عبدالرضا شیخ الاسلامی امروز ششم بهمن با اشاره به اینکه وزارتخانه‌ او مسئولیتی در قبال اجرای این طرح نداشته، گفت «ما برای اجرای آن داوطلب بودیم.»

رئیس‌جمهوری ایران پنجم مرداد سال گذشته وعده داد که در «طرح ملی تامین آتیه» مبلغ یک میلیون تومان به نوزادان متولد ۱۳۸۹ اعطا و هر سال نیز ۱۰۰ هزار تومان به آن اضافه می‌شود.

محمود احمدی‌نژاد از خانواده‌های ایرانی خواسته بود که «ماهانه حداقل ۲۰ هزار تومان» به این حساب اضافه کنند تا صندوق آتیه به این نوزادن در زمان جوانی ۱۲۰ میلیون تومان برای اشتغال، ازدواج و مسکن بدهد.

البته آقای شیخ‌الاسلامی می‌گوید اگر مجلس با تصویب قانون در این زمینه، تامین منابع و اعتبارات لازم برای اجرایی شدن طرح تامین آتیه مهر را مشخص کند، «آماده اجرای آن هستیم.»

پیش‌تر در شهریور ماه، سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس خبر داد که این طرح متوقف شده و حتی شنیده شده که مبلغ یک میلیون تومان واریزشده به حساب نوزادان، از حساب آنان برداشته شده است.

جواد زمانی این طرح را از جمله طرح‌های دولت دهم بر شمرد که «به دور از عقل و منطق» و «فقط برای دلخوش‌کردن مردم و بازی‌گرفتن افکار عمومی» مطرح می‌شوند.

به گفته احمد توکلی، نماینده اصولگرا نیز دولت برای یک میلیون و ۳۴۸ هزار نفری که طی یک سال به دنیا آمده‌اند، باید مبلغی حدود هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان هزینه کند، در صورتی‌که فقط ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه برای آن در نظر گرفته شده است.

با وجود این، در تیر امسال و با گذشت نزدیک به یک سال از وعده اعطای یک میلیون تومان به نوزادان متولد ۸۹ و عملی‌نشدن آن، رئیس سازمان ثبت ‌احوال ایران گفته بود که این طرح متوقف نشده است.

محمد ناظمی‌اردکانی با اشاره به اینکه «شخص رئیس‌جمهوری ایران حامی اجرای این طرح است» گفته بود در بودجه ۹۰ اعتبار ویژه‌ای برای آن پیش‌بینی شده و بر اساس مصوبه دولت، بانک توسعه‌تعاون، به عنوان بانک عامل اجرای آن در نظر گرفته شده است.

پیش‌تر آقای احمدی‌نژاد، در واکنش به اظهارات برخی نمایندگان که این طرح را «تورم‌زا» نامیده بودند، این اقدام دولت را «ضد تورم» دانسته و گفته بود عده‌ای از اینکه ما می‌خواهیم پول خود مردم را به خود مردم بازگردانیم ناراحت هستند.

او همچنین در واکنش به این موضوع که ممکن است این طرح بر خلاف سیاست کنترل جمعیت، به افزایش جمعیت منجر شود گفت که «خدا روز‌ی‌رسان است» و به نظر او با سیاست کنترل جمعیت تا ۴۰ سال دیگر نامی از ایران وجود ندارد.

این طرح آقای احمدی‌نژاد، انتقاد گروهی از کارشناسان و تحلیلگران را در پی داشت که معتقدند چنین حمایت‌هایی، مایه افزایش رشد جمعیت می‌شوند؛ موضوعی که به نظر می‌رسد رئیس جمهوری ایران درباره آن نگرانی‌ای ندارد. او پیش‌تر بارها بر مخالفت خود با طرح مهار رشد جمعیت تاکید کرده است.


 


مردمک:منابع بانکی و تجاری اعلام کرده‌اند که در پی تحریم‌های اخیر ایران، بانک‌های عمده اتحادیه اروپا از هر گونه عملیات بانکی که با تحویل غلات به ایران مرتبط باشد منع شده‌اند.

خبرگزاری رویترز که روز پنجشنبه ششم بهمن ماه (۲۶ ژانویه) این خبر را منتشر کرده بدون ذکر نام این منابع بانکی تاکید کرده که از این پس هر گونه معامله جدیدی در رابطه با غلات می‌تواند تنها در مقادیر کوچک انجام گیرد.

در همین رابطه یک تاجر غلات در اروپا به خبرگزاری رویترز گفت: این یک واقعیت است که در حال حاضر هیچ کدام از بانک‌های اتحادیه اروپا عملیات بانکی که مربوط به صادرات محموله‌های غلات، حبوبات، دانه‌های دیگری یا هر چیز دیگری به ایران باشد، انجام نمی‌دهند.

به گفته این تاجر غلات، مسئله اصلی این است که تجارت با ایران از طریق سیستم‌های بانکی بسیار دشوار است؛ برخی خریداران در تلاش هستند تا وجوه مالی خرید خود را نه از راه‌ها صدور اعتبارنامه بلکه از راه پرداخت مستقیم رد و بدل کنند اما این روش برای معاملات بزرگ ممکن نیست.

این تاجر ادامه داد: تا آنجا که من اطلاع دارم، در حال حاضر شش کشتی بزرگ و سه کشتی کوچک‌ حمل غلات در بنادر ایران هستند، اما به دلیل مشکلات پرداخت مالی نمی‌توانند بار خود را در این بنادر تخلیه کنند.

بنابه گزارش خبرگزاری رویترز از آنجا که کشتی‌های بزرگ حمل غلات، ظرفیت حمل حدود ۵۵ هزار تن بار و کشتی‌های کوچک حدود ۳۰ هزار تن غله را دارند، در حال حاضر تخلیه حدود ۴۲۰ هزار تن غله در بنادر ایران به حال تعلیق درآمده است.

به گفته یک منبع صنعت صادرات در اوکراین برخی از شرکت‌ها، شماری کشتی به ایران فرستاده‌اند و آمادگی آن را دارند که محموله‌های بیشتری نیز بفرستند اما در پی تحریم‌‌های اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا، دست نگه داشته‌اند.

به گواه تاجران، بیشتر معاملات غله ایران با اشخاص خصوصی انجام می‌گیرد.

ایران در تامین مواد غذایی و کشاورزی به واردات وابسته است و این واردات در شش سال دولت محمود احمدی‌نژاد افزایش نیز داشته است و این موضوع، اعتراض‌های پیاپی مجلس و کارشناسان اقتصادی را در پی داشته است.

از جمله پیش‌تر روزنامه اقتصادی «جهان صنعت»، خبر داده بود که شش قلم عمده واردات ایران به محصولات کشاورزی اختصاص دارد.

طبق گزارش‌ها، در هفت ماه نخست امسال واردات ذرت به ایران رشدی حدود ۳۱ درصدی داشته و واردات برنج نیز ۲۲ درصد افزایش یافته است.

اتحادیه اروپا روز دوشنبه، سوم بهمن‌ماه بانک مرکزی، توافق کرد که نفت، بانک مرکزی، فروش فلزات گرانبها ازجمله طلا، جواهرات و سکه طلا و همچنین فروش اسکناس را علیه ایران تحریم کند.

اقدامی که برخی نمایندگان ایران آن را «شتابزده» و «بی‌اثر» می‌دانند و معتقد هستند که با وجود بحران اقتصادی غرب، این تصمیم بیشتر تحریم کنندگان را هدف قرار می‌دهد.

کشورهای غربی می‌کوشند از راه افزایش فشارهای اقتصادی، جمهوری اسلامی را وادار به تعلیق برنامه هسته‌ای خود کنند.

نگرانی‌های این کشورها و اسرائیل درباره احتمال وجود ابعاد نظامی در برنامه هسته‌ای ایران، پس از انتشار گزارش آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در آبان ماه، بالا گرفته است. ایران این نگرانی‌ها را بی‌اساس شمرده و فعالیت نظامی هسته‌ای را تکذیب کرده است.


 


دویچه وله: محمد رضا فرزین، معاون وزیر اقتصاد ایران اعلام کرد که یارانه نقدی ده میلیون نفر قطع می‌شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، فرزین در این باره گفت براساس اعلامی که دو ماه پیش در خصوص حذف خانوارهای پردرآمد اعلام شد، حدود ۱۰ میلیون نفر مشمول حذف دریافت یارانه نقدی شدند.
معاون وزیر اقتصاد ایران در ادامه گفت از هفته آینده اطلاع‌رسانی در مورد آنها با همکاری استانداری‌های کشور و از راه مکاتبات کتبی به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.


 


دویچه وله: با افزایش تنش سیاسی میان ایران و غرب خطر جنگ شدت گرفته است. بنا به تفسیری در روزنامه آلمانی "تاتس" انتخابات آمریکا امکان توافق در مذاکرات اتمی در سال ۲۰۱۲ را ناممکن کرده و هر گونه خطایی می‌تواند آتش جنگ را شعله‌ور کند.

افزایش تنش‌های سیاسی و مشاجرات لفظی میان جمهوری اسلامی و آمریکا نگرانی از بروز یک جنگ ناخواسته را بیش از پیش تقویت کرده است. هم‌سویی اتحادیه اروپا با آمریکا در اعمال تحریم‌های بی‌سابقه علیه نفت و بانک مرکزی ایران به این رویارویی افزوده است.

به‌رغم اینکه مقامات رسمی ایران تحریم نفت را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند و وانمود می‌کنند که به آسانی خریداران دیگری خواهند یافت، برخی از سیاستمداران ایرانی این مرحله جدید را نوعی اعلان جنگ می‌دانند. محسن رضایی، دبیر شورای تشخیص مصلحت نظام، در مقاله‌ای مرحله کنونی را "جنگ اقتصادی و فرهنگی" خوانده است.

مقامات جمهوری اسلامی نیز پیشتر تهدید کرده بودند که تحریم نفت و بانک مرکزی ایران در عمل اعلان جنگ علیه کشور خواهد بود و در مقابل بستن تنگه هرمز را به عنوان اهرم فشار علیه سیاست‌های غرب مطرح کردند. روزنامه آلمانی "تاتس"، چاپ برلین، در تفسیری شرایط کنونی در آستانه انتخابات در آمریکا، ایران و فرانسه را بسیار حساس و خطرناک ارزیابی می‌کند.

در تفسیر روزنامه "تاتس" آمده است که آغاز جنگ علیه ایران احتمالاَ می‌تواند ابعادی جهانی یابد و پیامدهایی به مراتب مخرب‌تر از جنگ اعراب و اسراییل در منطقه داشته باشد.

با نگاهی دقیق به شرایط سیاسی و اقتصادی در دو کشور به نظر می‌رسد که جنگ، خواست هیچ یک از کشورهای ایران و آمریکا نیست. به نظر مفسر روزنامه "تاتس" ایران و آمریکا هیچ منفعتی عینی برای شروع جنگ ندارند.

آمریکا در عراق یکی از طولانی‌ترین و پرهزینه‌ترین جنگ‌ها در طول تاریخ عملیات نظامی خود را تجربه کرده است. جنگ در افغانستان نیز بر خلاف تصورات سیاستمداران و نظامیان آمریکا تا کنون جریان داشته و نتایج آن نیز هنوز روشن نیست. بر اساس گزارش روزنامه "تاتس" هر دو جنگ (عراق و افغانستان) بر شدت بحران مالی در آمریکا افزوده و تا کنون نیز راه برون‌رفتی از آن مشاهده نمی‌شود.

اما از سویی دیگر رزمایش دریایی ایران در خلیج‌فارس و تنگه هرمز نشان داد که توانایی و كارآیی نظامی ایران تا چه اندازه است. این مانور دریایی برخلاف انتظارات ایران به خوبی بیانگر برتری نظامی آمریکا و متحدانش در منطقه بود. "تاتس" می‌نویسد: «جنگی احتمالی که از سوی نیروهای دریایی و هوایی آمریکا علیه ایران آغاز شود به نابودی گسترده زیرساخت‌های حتا غیرنظامی ایران منجر خواهد شد. این شرایط می‌تواند به شورشی علیه رژیم بدل شود و به سرنگونی حکومت ایران بیانجامد. رهبران جمهوری اسلامی نیز از این وضعیت آگاهی دارند.»

«جمهوری‌خواهان تنور جنگ را گرم نگاه می‌دارند»

تحریم‌های آمریکا علیه نفت و بانک مرکزی ایران از اوایل ژوئیه به اجرا گذاشته خواهد شد. بدین معنا هنوز زمان کافی برای تخفیف تنش‌ها از هر دو سو وجود دارد. کشورهای آلمان، بریتانیا، فرانسه و آمریکا خواهان توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران هستند، خواستی که جمهوری اسلامی تا کنون بارها آن را غیرعملی و مردود خوانده است.
در حال حاضر به سختی می‌توان پیش‌بینی کرد که آیا مذاکرات اتمی با حسن ‌نیت طرف‌های درگیر و بدون پیش‌شرط‌ برگزار خواهد شد یا خیر. به نظر تحلیل‌گر "تاتس"، «شانس بسیار کمی برای دستیابی به یک توافق میان ایران و کشورهای غربی در سال ۲۰۱۲ میلادی وجود دارد».

دلیل عمده این بن‌بست سیاسی وجود انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا است. نامزدهای حزب‌جمهوری‌خواه می‌کوشند سیاست‌های اوباما را ناکارآمد جلوه دهند و تحریم‌ها را ابزاری ناتوان برای تغییر برنامه اتمی ایران بدانند. اغلب نامزدهای جمهوری‌خواه سخن از حمله نظامی به ایران می‌رانند.

بنا به ارزیابی تحلیل‌گران سیاسی، ایران یکی از موضوعات مهم در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا میان اوباما و رقیب جمهوری‌خواهش خواهد بود. بدین خاطر اوباما نمی‌تواند به سیاست مداراجویانه در آغاز زمامداریش درباره ایران از یک‌سو و صلح میان فلسطین و اسراییل از سوی دیگر بازگردد. «شاید تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران تنها در سال ۲۰۱۳ با شروع دور دوم ریاست‌جمهوری اوباما قابل تصور باشد.»

خطر جنگ در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است

شرایط در ایران نیز متفاوت از وضعیت آمریکا نیست. انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران در تابستان ۲۰۱۳ برگزار خواهد شد. به احتمال زیاد نامزدهای احراز این پست همچون احمدی‌‌نژاد برای مقابله با "شیطان بزرگ" از هر ترفندی استفاده خواهند کرد.

در فرانسه نیز انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش است و نیکلا سارکوزی در امور داخلی و خارجی با مشکلات عدیده‌ای روبرو است. نظرسنجی‌های کنونی نشان می‌دهند که رقیب سوسیالیست‌اش از وی پیشی گرفته است. سارکوزی برای تغییر این شرایط تا آوریل امسال مجبور است برخی مسایل سیاست خارجی را به خدمت گیرد، همان‌گونه که از جنگ لیبی برای مقاصد سیاسی خود بهره برد.
دولت‌های آلمان و بریتانیا به دلایل اوضاع داخلی و ناتوانی سیاسی نمی‌خواهند یا نمی‌توانند به تخفیف تنش ‌میان ایران و جامعه جهانی یاری رسانند. به نظر مفسر "تاتس" همه این شرایط داخلی و خارجی «خطر جنگ در سال جاری میلادی در خلیج‌فارس را پررنگ‌تر می‌کند».

بنا به ارزیابی این گزارش، «خطرناک‌ترین زمان چهار ماه نخست پس از اجرایی شدن تحریم‌ها کشورهای غربی علیه ایران است. یعنی از اوایل ژوئیه تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در ماه نوامبر».

در گزارش روزنامه "تاتس" آمده است: «هر گونه خطا یا درگیری کوچک، همچون دست‌گیری ملوانان بریتانیایی توسط مرزبانان ایرانی در سال‌های گذشته، می‌تواند آتش جنگ را در خلیج‌فارس شعله‌‌ور سازد.»


 


بی بی سی فارسی: اصغر فرهادی با انتشار یادداشتی از کسانی که بعد از موفقیت فیلم جدایی نادر از سیمین در گلدن گلوب به او تبریک گفتند تشکر کرد.
آقای فرهادی در این یادداشت چند خطی به "روزهای سرد" سینمای ایران اشاره کرده و موفقیت فیلمش را بهانه ای برای "اندکی دلگرمی" دانسته است.
کارگردان و نویسنده فیلم جدایی نادر از سیمین که در فرانسه بسر می‌برد در این یادداشت نوشته:"پاسخ این همه مِهر هم‌میهنان در توان من نیست. خوشحالم در ادامه‌ راهی که پیش از من سینماگران کشورم با بردباری گشودند و پیمودند، فیلم جدایی نادر از سیمین بهانه‌ای شد برای اندکی دلگرمی در روزهای سردی که بر سینمای این سرزمین رقم خورد."
آقای فرهادی یادداشتش را با "امید پایداری همدلی" به پایان برده است.
جدایی نادر از سیمین هفته گذشته برنده جایزه بهترین فیلم خارجی جوایز گلدن گلوب شد. بعد از آن هم در دو رشته بهترین فیلم نامه تالیفی و بهترین فیلم خارجی اسکار، به عنوان یکی از نامزدهای نهایی این آکادمی معرفی شد.


 


بی بی سی فارسی: گزارش شده است که یکی از استادان دانشگاه صنعتی شریف ایران در آمریکا دستگیر و به نقض قوانین صادراتی آن کشور متهم شده است.
به گزارش خبرگزاری اسوشیتدپرس، مجتبی عطاردی، دانشیار دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف متهم است که با خرید تجهیزات پیشرفته آزمایشگاهی آمریکایی، قوانین صادراتی آن کشور را زیر پا گذاشته است.
این خبرگزاری گزارش می دهد که فهرست‌های رسمی اسامی زندانیان در آمریکا حاکیست که آقای عطاردی، ۵۴ ساله و متخصص میکرو‌الکترونیک، در یک بازداشتگاه دولت فدرال آمریکا در حومه سانفرانسیسکو تحت بازداشت قرار دارد.
دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان در واشنگتن گفته است که از دستگیری این شهروند ایرانی آگاه است.
به گزارش اسوشیتدپرس آقای عطاردی که هفتم دسامبر سال ۲۰۱۱ هنگام پیاده شدن از هواپیمایی در لس آنجلس دستگیر شد، روز پنجشنبه در دادگاهی فدرال در سانفرانسیسکو حضور یافت.
خانواده مجتبی عطاردی بعد از جلسه ۱۰ دقیقه ای دادگاه گفتند که قرار است او به قید وثیقه و مشروط به نصب دستگاه ردیاب الکترونیکی به او آزاد شود.
به گفته خانواده آقای عطاردی یکی از دلایل موافقت با آزادی او به قید وثیقه، بیماری او است.
وکیل آقای عطاردی هم به اسوشیتدپرس گفته که در زندان با موکلش خوب رفتار شده و مسئولان زندان به نگرانی های موجود در مورد سلامتی اش توجه کامل داشتند.
آقای عطاردی که گفته می شود برای درمان به آمریکا سفر کرده، تاکنون دوبار دچار حمله قلبی شده و در ۱۴ ماه گذشته هم دو بار جراحی شده است.
اسوشیتدپرس گزارش داده که مقامات قضایی آمریکا از اظهار نظر در مورد این خبر خودداری کرده اند اما یکی از مسئولان دانشگاه صنعتی شریف که خواسته نامش فاش نشود، به این خبرگزاری گفته که آقای عطاردی به اتهام خرید تجهیزات علمی از آمریکا، تحت بازداشت قرار گرفته است.
به گفته این مقام دانشگاه صنعتی شریف تحقیقات آقای عطاردی جنبه نظامی نداشته و او صرفا می خواسته "تجهیزات ساده ای را که هر کسی می تواند بخرد برای آزمایشگاهش خریداری کند."


 


بی بی سی فارسی: ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل به جامعه جهانی هشدار داد که اگر به سرعت جلوی برنامه اتمی ایران را نگیرد، این برنامه به نقطه‌ای می رسد که دیگر با یک حمله نظامی "موضعی" [به مراکز اتمی] نمی‌توان جلوی دست یافتن ایران به سلاح هسته ای را گرفت.
آقای باراک امروز جمعه ۷ بهمن (۲۷ ژانویه) در نشستی در جریان اجلاس داووس در سوئیس با اشاره به گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه اتمی ایران گفت: "گمان نمی کنم این برنامه فقط مشکلی برای اسرائیل باشد. آقای آمانو (مدیرکل آژانس) برنامه اتمی ایران را مشکلی برای تمام دنیا توصیف کرده است".
وزیر دفاع اسرائیل تحریم هایی را که در روزهای اخیر علیه ایران اعمال شده است موثرتر از گذشته دانست، اما گفت که باید اقدامات بیشتری علیه بانک مرکزی ایران انجام و گام های بلندتری برای توقف تجارت نفت این کشور برداشته شود.
آقای باراک گفت: "این تحریم ها باید طوری تشدید شود که بتوانیم به موقع متوجه شویم که آیا ایران حاضر به دست کشیدن از برنامه سلاح اتمی خود خواهد بود یا نه".
آمریکا، اسرائیل و کشورهای غربی ایران را متهم می کنند که در صدد دست یافتن به توانایی تولید سلاح اتمی است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در چند قطعنامه از ایران خواسته است که تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند، اما ایران از پذیرفتن این قطعنامه ها خودداری می کند و غنی سازی اورانیوم را حق قانونی خود می داند.
تا کنون چند دور تحریم بین المللی علیه ایران از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا به منظور وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه های شورای امنیت اعمال شده است.
اما آقای باراک می گوید که مقامات ایران مصمم هستند که از خواست جامعه جهانی پیروی نکنند و دنیا را فریب دهند.
به گفته او "دنیا متوجه این امر شده است و رهبران دنیای آزاد مصمم هستند که جلوی اتمی شدن ایران را بگیرند".
او گفت: "عقیده دارم که گزارش سه ماه پیش آژانس به دقت ماهیت نظامی مقاصد ایران را نشان داده است.
یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی هم که در اجلاس داووس شرکت دارد، گفت هیأتی از بازرسان این آژانس فردا (شنبه ۸ بهمن) وارد ایران می شوند.
او گفت: "انتظار دارم که ایران از طریق این هیأت عالیرتبه تمام چیزهایی را که لازم است بدانیم به ما اطلاع بدهد و مشکلات را حل کند".


 


مهر: رئیس کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه تصمیم گیری درباره واکنش به تحریم های نفتی اروپا علیه ایران باید از سوی افراد ذی صلاح، باشد نه اینکه هر فردی از هر گوشه کشور اظهارنظر و اعلام سیاست کند، گفت: بهتر است نهادها، دستگاهها و افرادی که صلاحیت ورود به مسائل تخصصی را ندارند و اساسا نسبت به تبعات اظهارنظرهای مختلف آگاه نیستند، به این حوزه ورود پیدا نکنند.
حمیدرضا کاتوزیان در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر، با ابراز بی اطلاعی از تهیه طرحی مبنی بر توقف صادرات نفت ایران به اروپا در پی تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا، توسط نمایندگان مجلس، گفت: من هم صرفا شنیده ام که نمایندگانی قصد ارائه این طرح را به مجلس دارند اما این موضوع با توجه به تعطیلی هفته گذشته مجلس هنوز در کمیسیون انرژی بررسی نشده است و چنین نیست که کلیت مجلس به تصمیمی در این باره رسیده باشد.

رئیس کمیسیون انرژی مجلس تصریح کرد: ما در مسائل بین المللی و سیاسی و اقتصادی باید بسیار مدیریت شده، هماهنگ و منسجم جلو برویم و تمام تصمیم گیری ها باید از مبادی رسمی و توسط افراد ذی صلاح و مسئولان مربوطه اعلام شود. شرایط امروز کشور بسیار خاص و حساس است، بهتر است نهادها، دستگاهها و افرادی که صلاحیت ورود به مسائل تخصصی را ندارند و اساسا نسبت به تبعات اظهارنظرهای مختلف آگاه نیستند، به این حوزه ورود پیدا نکنند.

نماینده تهران مجددا تاکید کرد: تصمیم گیری درباره واکنش به تحریم های نفتی اروپا علیه ایران باید از سوی افراد ذی صلاح با عقلانیت و استفاده از خرد جمعی و مشورت با صاحب نظران باشد و آنها باشند که در این باره اعلام نظر کنند نه اینکه هر فردی از هر گوشه کشور اظهارنظر و اعلام سیاست کند، یکی بگوید نفت صادر نمی کنیم، دیگری بگوید به صادرات ادامه می دهیم، یکی بگوید از همین هفته صادرات را متوقف می کنیم! این نوع اظهار نظرها جز ایجاد تشتت نتیجه ای ندارد و نشان می دهد در ایران مجموعه ناهماهنگی وجود دارد که هر کسی ساز خود را می زند.

کاتوزیان گفت: نه این اعلام نظرها در تصمیم گیری های کلان نقش دارد و نه لحاظ می شود، آثار منفی این نوع سخنان بیش از آثار مثبت آن است. این اظهارات می تواند به عنوان پیشنهاد مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد اما اینکه فردی یا نماینده ای اعلام کند جمهوری اسلامی ایران چنین تصمیمی دارد، از آنجایی که به طور واقع هنوز مسئله به طور کامل رسیدگی نشده است، نمی تواند درست و به صلاح کشور باشد.

وی در توصیه به مسئولان و چهره های سیاسی کشور در برخورد با چنین مسائلی گفت: همه باید صبر داشته باشند و از تصمیمات و اظهارنظرهای عجولانه پرهیز کنند. مشکلات با بهره گیری از عقلانیت و خرد جمعی قابل حل است.

رئیس کمیسیون انرژی مجلس درباره تلاش عده ای مبنی بر ورود مجلس به موضوع تحریم نفتی اروپا قبل از ورود کارشناسی و تخصصی دولت نیز گفت: چطور است که مجلس در تصمیم گیری های حساس و پر اهمیت داخلی دخالت داده نمی شود، اما جایی که می خواهند رفتار کاملا منفی و برخورد خصمانه در فضای بین المللی داشته باشند از مجلس به عنوان ابزار استفاده می کنند.

وی تاکید کرد: استفاده از جایگاه مجلس به عنوان ابزار در دست دیگران لطمه به این جایگاه می زند. مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن هرگاه در طی سالهای گذشته احساس کردند که ورودشان به مسائل بین المللی لازم است ورود داشته و به وظیفه خود عمل کرده اند. در این مورد اخیر نیز ابتدا موضوع باید به طور کارشناسی بررسی شود و این کلیت مجلس باشد که با هماهنگی با سایر دستگاهها به تصمیم واحد در راستای اهداف نظام و کشور برسد.

به گزارش مهر، در پی تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، تعدادی از نمایندگان مجلس و چهره های غیر دولتی درباره توقف صادرات نفت ایران به اروپا اظهار نظرهایی کردند . همچنین روز چهارشنبه 5 بهمن ماه برخی نمایندگان از تهیه طرحی برای توقف صادرات نفت به اروپا خبر دادند.


 


مهر: رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: در صورتی که طرح گام به گام منافع ایران در دست یابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را تامین کند جمهوری اسلامی با بررسی این طرح در مذاکرات خود با 1+5 مشکلی ندارد.
علاالدین بروجردی در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر ادامه سناریوی تحریم ها از طرف اتحادیه اروپا را تکرار اشتباهات گذشته خواند و اظهار داشت: در آشفته بازار اقتصاد اتحادیه اروپا، ادعای تحریم نفتی ایران اقدامی نمایشی است که طی چند روز اخیر نیز تاثیر منفی خود را بر اقتصاد اروپا نشان داده است و مطمئنا در 6 ماه آینده نیز اجرا نخواهد شد.

نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: جمهوری اسلامی آماده مذاکره با اتحادیه اروپا درباره حق ایران در دست یابی به فناوری صلح آمیز هسته ای است و در همین راستا گفتگو ایران و 1+5 در زمان مقرر در ترکیه انجام می شود.

وی افزود: گفتگوی ایران و 1+5 زمانی موفق خواهد بود که بر مبنای بسته پیشنهادی و طرح مسائل منطقه ای انجام شود.

بروجردی با اشاره به همکاری های ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی برای شفاف سازی فعالیت های هسته ای اظهار داشت: انتظار جمهوری اسلامی این است که خروجی مذاکرات ایران و 1+5 نقطه پایانی بر تصمیمات قبلی شورای امنیت در وضع تحریم های ناعادلانه علیه جمهوری اسلامی ایران باشد.

وی به 1+5 توصیه کرد واقعیت موجود مبنی بر اینکه ایران کشوری با توانمندی هسته ای صلح آمیز است بپذیرند و بر میز مذاکرات هسته ای با ایران حاضر شوند.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در رابطه با امکان بررسی طرح گام به گام در مذاکرات ایران و1+5 گفت: مقامات ایران تاکنون به صورت جداگانه با روس ها در رابطه با این طرح مذاکره کرده اند در صورتی که این طرح منافع جمهوری اسلامی را تامین کند با بررسی آن در مذاکرات مشکلی نداریم.

وی در پایان افزود: بررسی این طرح در مذاکرات ایران و1+5 درصورتی که از سوی روس ها پیشنهاد داده شود، امکانپذیر است.

به گزارش خبرنگار مهر چندی پیش داوود اغلو وزیر امور خارجه ترکیه به ایران سفر کرد به نظر می رسد وی حامل پیام اتحادیه اروپا در مورد ادامه مذاکرات با ایران بوده است . پس از آن علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به ترکیه سفر کرد و مذاکرات طولانی با مسئولان ارشد این کشور پشت درهای بسته داشت.

هفته گذشته نیز صالحی وزیر امور خارجه به ترکیه سفر کرد در این سفر ترکیه به عنوان محل مذاکرات ایران و1+5 اعلام شد.


 


ایلنا: خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به افزایش قیمت‌ها در بازار داخلی و افزایش حبابی قیمت سکه و دلار گفت: اینجا جای مچ گیری نیست اما تو را به حضرت عباس به داد این ملت برسید. نظارت باشد و جلوی تصمیمات غیر کار‌شناسی باید گرفته شود، تقاضا می‌کنم در این عرصه کسی سیاسی عمل نکند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران امروز در خطبه دوم نماز جمعه عبادی سیاسی تهران با اشاره به اینکه تقوا گوهری ارزشمند است گفت: در روز قیامت راه نجات صداقت در رفتار و گفتار است و باید عنصر صداقت را در همه عرصه‌های زندگی داشته باشیم.

خاتمی با اشاره به روز شهادت امام حسن عسگری گفت: اولین روز امامت امام زمان نیز باید با استقبال باشکوه همراه باشد.

وی با اشاره به نزدیکی دهه فجر گفت: بعد از ۵۷ سال سیاه برای دین، اخلاق و ایمان ستیزی خدا به کشور ما نور هدیه کرد و باید قدر‌دان این روز بود.

امام جمعه موقت تهران با اشاره به اینکه رسانه‌ها نیز باید در این باره عمل مناسبی داشته باشند، گفت: باید خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران به تصویر کشیده شود.

خاتمی ادامه داد: تحریم خرید نفت از سوی اتحادیه اروپا مساله تازه‌ای نیست و قبل از این‌ها دشمنان پیامبر این کار را علیه پیامبر انجام دادند.

وی با اشاره به وضعیت شعب ابی‌طالب و فتح خیبر توسط علی (ع) گفت: اسلام به فضل خدا به راه خود ادامه می‌دهد و رهبری نیز فرمودند که ما در شرایط بدر هستیم.

خطیب نماز جمعه تهران گفت: درست است که دنیا علیه ما جنگ احزاب راه انداخته است اما به یاری خداوند در این عرصه نیز ما پیروز هستیم.

وی با اشاره به اینکه در کشور ما تحریم بی‌سابقه نیست، گفت: از اول انقلاب تا کنون ما تحریم بوده‌ایم نه ایران گوشش به این حرف‌ها بدهکار است نه کشورهایی که تحریم کرده‌اند می‌توانند در این راه استقامت کنند و آمریکا نیز هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

خاتمی با اشاره به اینکه از ویژگی‌های انقلاب فرصت سازی است، تصریح کرد: از دل همین تحریم‌ها پیشرفتهای بزرگ ایجاد شد و امیدوارم این تحریم باعث شود ملت ما برای اقتصاد منهای نفت، خیز بردارند وبرای این مهم باید به تولید بها داد.

وی گفت: تولید راز رشد اقتصاد است و باید مشکلات تولید کنندگان و کسانی که در عرصه تولید‌ فعال هستند برطرف شود تا کشور آباد و بیکاری ریشه کن شود.

امام جمعه موقت تهران خاطر نشان کرد: این تحریم‌ها تاثیر اساسی در اقتصاد ما ندارد زیرا تنها ۱۷ درصد نفت ما را کشورهای اروپایی خریداری می‌کردند که خود غرق در مشکلات اقتصادی خود هستند و مطمعنا با این کار برمشکلاتشان افزوده می‌شود.

خاتمی با اشاره به افزایش قیمت نفت در بازار جهانی ادامه داد: نفت ما مشتری دارد، مشتری‌هایی که ملتمسانه درخواست خرید دارند و اتحادیه اروپا با اعلام این تحریم با طناب آمریکا به چاه رفت و خود را بد بخت کرد.

وی گفت: ملتی که می‌خواهد مستقل باشد و آقا بالاسر نداشته باشد باید هزینه بدهد و این تحریم‌ها هزینه استقلال است و با مقابله با آن دشمن را به زیر خواهیم کشید.

خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به مهلت شش ماهه اروپا برای اعمال تحریم علیه ایران گفت: اروپایی‌ها خودشان گرفتارند و می‌خواهند با این کار‌ها بر انتخابات تاثیر بگذارند و چون می‌دانند اعمال این تحریم بر مشکلاتشان خواهد افزود بعد از مدتی دست از پا دراز‌تر فرار می‌کنند و تحریم را نادیده می‌گیرند.

وی گفت: آنچه در این جریان خنده دار است بازی‌گری عربستان است که می‌خواهد نیازهای نفتی اروپا را تامین کند. شما عرضه این کار را ندارید و ملت‌های بیدار شده منطقه شما را به روز سیاه می‌نشانند. با این کار پرونده سیاهی به پرونده سیاه عربستان افزوده شد.

خاتمی گفت: اوباما در سخنرانی‌های اخیر فضولی‌های زیادی کرده و گفته ما ایران را منزوی کردیم و جلوی اتمی شدن ایران را خواهیم گرفت و پاسخش این است که جنبش ۹۹درصدی شما را به خاک سیاه نشانده و به کوری چشم شما ایران اتمی شد.

امام جمعه موقت تهران درباره گرانی‌های فزاینده‌ای است که در هفته‌های گذشته داشه‌ایم، گفت: طی روزهای گذشه مسئولین به صحنه آمدند و قدری حباب قیمتهای سکه و دلار شکسته شد. آدم باید از حوادث عبرت بگیرد. چه شد که دلار گران شد؟

خاتمی ادامه داد: منطقه یورو و کشورهای بزرگ، حساب خود را از دلار جدا کردند و جنبش وال استریت منطقه آمریکا را با مشکل مواجه کرده است و عوامل داخلی مانند جنگ روانی دشمن، فضا سازی رسانه‌ای، فراوانی حجم نقدینگی در دست مردم، سوء استفاده دلال‌ها، تحلیل نادرست عرصه اقتصاد، برخی از سوء تدبیر‌ها موجب شد دلار در کشور گران شود.

وی افزود: اینجا جای مچ گیری نیست اما تو را به حضرت عباس به داد این ملت برسید. نظارت باشد و جلوی تصمیمات غیر کار‌شناسی باید گرفته شود. تقاضا می‌کنم در این عرصه کسی سیاسی عمل نکند.

خطیب نماز جمعه تهران درباره انتخابات گفت: دشمنان بیرونی و داخلی و ضد انقلاب‌ها به انتخابات ایران زوم کرده و می‌دانم که مردم در انتخابات مشارکت می‌کنند. انتخابات جشن ملی مردم است و کسانی کام مردم را تلخ نکنند.

خاتمی با اشاره به نکاتی که کام مردم را در زمان انتخابات تلخ خواهد کرد به کاندید‌ها توصیه کرد: ایجاد اختلاف نکنند، مصالح نظام را فدای مصالح خود نکنند، قانون شکنی نداشته باشند،وعده‌های دروغ ندهند، اسراف نکنند، تبلیغات تخریبی نداشته باشند، وابسته نباشند و از شیوه‌های غربی و امکانات بیت المال استفاده نکنند.

وی افزود: شکل گیری مجلس مصر و سقوط دیکتاتور یمن از خبرهای خوش گذشته بود و نشان داد در هر جای جهان اسلام انتخابات آزاد صورت بگیرد باطل می‌رود.

امام جمعه موقت تهران با اشاره به جنایات حکام بحرین گفت: در کشوری که اکثریت شیعه دارند جنایت انجام می‌شود و به فضل خدا، خداوند به آن‌ها عمر این جنایت را نخواهد داد و مردم باید تا نابودی این دیکتاتور‌ها از پای ننشینند.

سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران امروز در خطبه اول نماز جمعه عبادی سیاسی تهران با تاکید بر اینکه ایمان به وعده‌های خدا دارای اهمیت است، افزود: خدا در قران وعده‌های زیادی در عرصه‌های مختلف داده است و ایمان به وعده‌های خدا زیر مجموعه ایمان به غیب است.

خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به اینکه فراموشی قیامت زمینه ساز جهنمی شدن است، گفت: بسیاری از مضامین اخلاقی می‌خواهند بشر را با خدا آشتی دهند.

وی گفت: آنچه خدا اراده کند واقع خواهد شد. زیر بنای ایمان به وعده‌های خدا این است که باور داشته باشیم که خدا هم سبب ساز است و هم سبب سوز.

خاتمی با اشاره به داستان تولد حضرت موسی و فرعون ادامه داد: داستان تولد حضرت موسی نکته‌هایی دارد که نشان دهنده خواست خدا و تحقق وعده‌های خدا است و این نشان دهنده سبب ساز بودن خدا است.

وی همچنین با اشاره به داستان سوزاندن حضرت ابراهیم، گفت: باید وعده‌های خدا را باور کرد و دانست اگر یار خدا باشیم خدا نیز یار ما خواهد بود.

خطیب نماز جمعه تهران تصریح کرد: در طول این ۳۳ سال که از عمر انقلاب می‌گذرد آنچه داریم با یاری خدا به دست آمده است و تازمانی که با خدا باشیم هیچ ابر قدرتی هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.


 


بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی:واقعه دیگری که در ارتباط با تفکر و شخصیت دکتر بهشتی مورد توجه من هست مربوط است به مراجعات مکرر رهبران گروههای تندروی عربی (كه واقعاً پدرخوانده‌های القاعده و طالبان بودند) و به سبب آشنایی من اصرار می‌كردند كه امام را ببینند. من هم از حاج احمد آقا که در پاریس بودند برای دیدار آنها با امام وقت گرفتم و رفتند آنجا. بعد كه به پاریس رفتم از مرحوم حاج احمد آقا سؤال کردم چه شد؟ ایشان گفتند: آمدند پهلوی امام و خیلی هم احترام كردند، ولی از موضع بالا، كه آقا این جمهوری یک بدعت است. جمهوری اسلامی یعنی چی؟ شما به‌عنوان خلیفه مسلمین بیایید، ما با شما بیعت می‌كنیم. تمام امكاناتمان را هم در اختیار شما می‌گذاریم. و امام عصبانی شدند و پرخاش كردند. گفتند: نخیر! جمهوری اسلامی بدعت نیست! من هم خلیفه مسلمین نیستم، به كمك شما هم احتیاج ندارم.


من تعبیری از مرحوم داماد که بزرگترین اساتید ایشان بودند و عمده آموزش‌های فقه و اصول شهید بهشتی نزد آقای داماد انجام شد، شنیدم که ایشان گفته بود من هیچ کسی را به استعداد آقای بهشتی ندیده‌ام و حتماً می‌دانید که برجستهترین فضلایی که هنوز هم برخی از آنها هستند، و برخی دیگر هم رفته‌اند شاگرد آقای داماد بودند. این قضاوت، قضاوت کسی نیست که مثلاً پنجاه یا صد نفر شاگرد داشته باشند و در میانشان یک نفر مثل آقای بهشتی شاخص باشد و این تعبیر را در مورد او به کار برد. قریب به اتفاق شاگردان ایشان شاخص بودند و وقتی كه آقای داماد می‌گویند استعدادی مثل ایشان ندیدم واقعاً این نشانه نخبگی شهید بهشتی است.

بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی در راستای پژوهش و تحقیق درباره طرح «روحانی تراز نوین» که به بررسی وظایف و اهداف و رسالت روحانیت در عصر جدید و آسیب‌شناسی وجوه مختلف آن اختصاص دارد، به سراغ سید محمد خاتمی رفت تا علاوه بر شرح و توضیح تجربیات وی از سال‌ها تلاش درراه شناساندن اندیشه عمیق و اصیل اسلامی و نیز تلاش عملی در راه نشر اخلاق اسلامی، به بازگویی تفسیر خاتمی از شهید آیتالله دکتر بهشتی نیز بپردازد و اندیشه و گفتار بهشتی را در آینه قول و سخن خاتمی به نسل امروز ارائه دهد. گفت‌وگو با خاتمی فرصت مغتنمی بود تا بتوان از خلال ادبیات و نگاه یکی از نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین افراد به شهید دکتر بهشتی با مشی و مرام او دقیق‌تر و صریح‌تر آشنا شد و حتی سختی و صعوبت راه بهشتی و چون او زیستن و راه رفتن را بهتر دریافت. گفت‌وگوی حاضر بخشی از این پروژه تحقیقی است که در اختیار مخاطبین سایت قرار می‌گیرد.

شهید بهشتی یک دوره چهارساله در هامبورگ فعالیت داشتند که به نوعی دوره باروری شخصیت اجتماعی ایشان به حساب می‌آید، اما وجوه شخصیت ایشان بزرگتر از آن است که بخواهیم آن را در قالب مرکز اسلامی هامبورگ ببینیم؛ ایشان را باید در افق وسیع تری دید.

آیت الله دکتر بهشتی، پنج سال در مرکز اسلامی هامبورگ حضور و فعالیت داشتند و پس از آن در امر تدوین کتابهای درسی دینی که به نظرم بسیار مهم و تأثیرگذار بود نقش محوری داشتند و بعد از پیروزی انقلاب در ساماندهی و شکل‌دهی نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشتند. همه اینها اموری است که در شناخت شخصیت ایشان می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد. اما به نظر من خوب است حتی گسترده‌تر از این موارد صحبت کنیم. امروز وقتی از یک روحانی صحبت می‌کنیم، باید موقعیت آن روحانی را بسنجیم و ببینیم چه توقعی از او هست؟ و چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

امروز دین با چالش‌های بسیار سنگین و بزرگی مواجه است. بعد از ظهور پدیده مدرنیسم و مدرنیته در دنیا، دین با چالش‌های جدیدی روبه‌رو شده است که به هر حال متصدیان امر دین را هم بی‌نصیب نگذاشته است.

از دوران‌های گذشته نیز به یک معنی همیشه این مسئله مطرح بوده است که بین عقل و وحی چه رابطه‌ای و بین دین و دنیا چه نسبتی برقرار است؟ و نقشی که دین در زندگی این جهانی انسان دارد چیست؟ آیا اصلاً نقشی دارد؟ برخی خیال خود را راحت کردند؛ گفتند دین در این زمینه نقشی ندارد، به‌خصوص در این دنیای امروزی و مدرن؛ اما مسئله با این پاسخ حل نشد و نخواهد شد.

این چالش‌ها همواره وجود داشته و در دنیای جدید چالش‌های جدیدتری هم به آن افزوده شده که منشأ پیدایش شخصیتهایی متفاوت از دیگران شده است؛ کسانی که در عین پایبندی به دین، در عین تسلط بر مبانی دینی، شخصیت‌های کاملاً متفاوتی نسبت به اسلاف خود داشته‌اند و به نظر من بزرگ‌ترین عاملی که سبب تفاوت چشم گیر این افراد نسبت به اسلاف خود شده، همین حساسیت و دل مشغولیشان به این سؤال بشر بوده که دین در زندگی این جهانی انسان چه کاره است؟ و دین در این دنیا چه کار می‌تواند بکند؟ دین در مصاف با آیین‌های دیگر و روشهای دیگر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ و اصلاً اینکه ما دین را (به‌خصوص دین اسلام را) جاودانه می‌دانیم، لوازم این جاودانگی دین چیست؟ آیا دین جاودانه دینی است که فقط با یک سلسله مسائل خاص گذشته روبه‌رو است و به آن مسائل پاسخ می‌گوید؟ در حالی که زندگی انسان مدام در حال تغییر است و هر روز مسائل نو پیش روی بشر قرار می‌گیرد و دین جاودان باید بتواند مسائل جدید را شناخته، به هر یک پاسخی متناسب بدهد. اگر بخواهیم احکام دین در زندگی روزمره انسان امروزی جاری باشد، آیا این احکام فقط تکالیفی هستند که از طرف خداوند وضع شده‌اند تا نشان دهند چه کسانی مطیع‌اند و چه کسانی مطیع نیستند؟ آیا هدف ادیان بزرگ الهی همین بوده و هیچ نگاهی به زندگی آدمی نداشته‌اند؟ یا این احکام برای برآوردن نیازهایی وضع شده‌اند که انسان هر روز با آن روبه‌روست و لزوماً همه این نیازها نیازهای ثابتی نیستند (البته نیازهای ثابتی هم در طول تاریخ وجود داشته است)؟ ادیان الهی چگونه پاسخگوی این نیازهای نوظهور خواهند بود؟ اینها دغدغه‌هایی است که همواره وجود داشته است، به‌خصوص با تفکراتی که در دنیای امروز راجع به انسان و جهان و طبیعت و هستی پیدا شده است. همواره عده‌ای بوده‌اند که این دغدغه خاطر برایشان وجود داشته و در صدد این بوده‌اند که به این پرسشها پاسخ بدهند و در واقع به خاطر علاقه به دین و آگاهی به زمان در زمینه توانمند ساختن دین، با بالا بردن توان پاسخگویی آن به پرسشهای انسان و نیازهای روز بشر تلاش کرده‌اند.

من فکر می‌کنم افرادی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری و امام موسی صدر کسانی بودند که این دغدغه را داشتند. ممکن است که جنس دغدغه‌هایشان یکی بوده ولی نوع آن با هم تفاوت داشته و رویکردهایی که برای حل مشکلات داشتند با همدیگر یکسان نبوده است، ولی بین اینها وجه اشتراکی وجود دارد که به راحتی قابل درک است.

با این مقدمه من آقای بهشتی را این‌گونه توصیف می‌کنم که ایشان انسانِ عالمِ پرهیزگاری است که جهان خودش را می‌شناسد، نسبت به دین خودش دغدغۀ خاطر دارد و در عین حال باور دارد که این دین، دین حقانی است و باید در عرصه زندگی حضور داشته باشد و نیز کسی است که معتقد است امروز هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم باید با اتکای به میراث گرانبهای ما از دین باشد، ولی در عین حال اکتفا کردن به این میراث و اینکه با ابزار این میراث بخواهیم همۀ مسائلمان را حل کنیم، هم کاری نادرست است و هم کاری ناشدنی. بلکه باید با استفاده از این منابع و مآخذ پاسخ‌های دین به پرسش‌های زمان حاضر را در عین حفظ هویت و اصالت دین استخراج کرد.

به همین دلیل آیت‌الله بهشتی برای شناخت جهان امروز تلاش می‌کند ما عالمانی داشته باشیم که در عین بزرگی، هرگز خود را از شناخت زمان بی‌نیاز ندانند. من در جای دیگر هم عرض کرده‌ام غرب، چه خوب و چه بد، مهم‌ترین حادثه واقعه تاریخ ماست و درباره "اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی روات حدیثنا" نکته این است که نباید حدیث را در این روایت و حدیث‌های لفظی خلاصه کنیم. مراد ما از حدیث آن پدیده نویی است که در شخصیت، بینش و منش ما بروز می‌کند. گرچه خود حدیث به معنی خاص لغوی از بازرترین مصادیق همان حدیثنا (حدیث ما) است، اما شخص پیامبر یک حدیث است، خود امام یک حدیث است. حال پرسش من این است که آیا حادثه واقعه‌ای بزرگ‌تر از تحقق دوران جدید تاریخ در غرب که بعد منجر به تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی در دنیا شده است وجود دارد؟ این حادثه واقعه (یعنی غرب جدید) دیدگاه‌ها را نسبت به انسان و جهان عوض کرده است (که بحث در مورد درست یا غلط بودنش در این مجال میسر نیست) و دستاوردهای بزرگی چون تکنولوژی، امواج، انرژی‌ها و کشف‌های عجیب و اختراعات شگفت‌انگیز داشته است که بر توهم ابن سینا که می‌گفت: «از قعر دل سیاه تا اوج زحل / کردم همه مشکلات آدم را حل» خط بطلان کشیده است. دنیای تا قعر دل سیاهِ امروز تا هسته اتم رفته و از سوی دیگر آسمان‌ها را درنوردیده است؛ اما هنوز هم جهل بشر بسیار است. گرچه دستاوردهای غرب در تکنولوژی و امور فنی، صنعتی و اقتصادی بی شمار است، اما من معتقدم که از مهمترین دستاوردهایش نگاهی است که به انسان دارد. گرچه ما در عین حال معتقدیم که این نگاه، نگاهی یک بعدی است، ولی این نگاه به انسان نگاه مهمی است و مهمترین مسئله هم این است که اگر نخواهیم تعبیر کانت را به کار ببریم که انسان مدرن انسانی است که از قیمومیت هر چیزی رها شده و تنها متکی به عقل خود بنیاد است، که واقعاً هم انسان نمی‌تواند از قیمومیت هر چیزی رها شود، به نظر من انسان مدرن از دو جباریت رهایی پیدا کرده است؛ جباریت امر قدسی و جباریت نیروهای سیاسی حاکم بر جامعه. این بشر، بشر آزاد شده است. البته جباریت امر قدسی به این معنا نیست که انسانهای غیرمقدس خودشان را و كلامشان را قدسی میدانستند و مردم را مجبور می‌کردند که تابع آنها باشند و متأسفانه در مواجهه با این امر ناگوار، بسیاری از انسان‌های روزگار ما از اصل امر قدسی هم بریده‌اند. این مسئله مهمی است که بدانیم امر قدسی وجود دارد، ولی امور غیر مقدسی که قدسی شده‌اند، وقتی بر جامعه تحمیل می‌شوند ایجاد مشکل می‌کنند. جهان بدون امر قدسی، جهان بی‌معنایی است، جهان بی‌هویتی است و به تعبیری که اگزیستانسیالیست‌ها می‌گویند جهانی پر از دلهره است. ولی به نظر ما جهان مطلوب، جهانی است که خداوند می‌گوید "لا خوف علیهم و لا هم یحزنون" نه حزنی در آن هست نه خوفی. جهان ما اگر متصل به امر قدسی مطلق نشود، همواره خوف و حزن در آن هست.

در عین حال اینکه کسانی که مقدس نیستند، مطلق نیستند و در زمان و مکان محدودند، مقدس شوند یا اندیشه آنها مقدس شمرده شود، یا برداشتهای خاصی مقدس قلمداد شوند و این امر بر جامعه تحمیل بشود و هزینه‌های گزافی هم داشته باشد و تا آنجا پیش برود که حتی اعتراض کردن به این بشر هم خطا و جرم به حساب آید، این مناسبتی با امر قدسی ندارد.

خوشبختانه بشر امروز از این مسئله رها شده و این امر مهم و مبارکی است که دست کم در عالم نظر، انسان از حکومتهای مستبد و جبار و حکومتهای مطلقی که پیشتر حاکم بودند رهایی یافته است. این است جهان امروز و امر مستحدثی که از آن سخن می‌گوییم. آیا واقعاً امروز که ما به دین رجوع می‌کنیم شبهه ابن کمونه که در کلام کلاسیک می‌خواندیم مسئله اصلی ما است یا مسائل دیگری که بروز و ظهور کرده است؟ امروز وقتی از دین صحبت می‌کنیم صحبت از این است که نگاهش به انسان چیست؟ درباره آزادیهای انسان چگونه فکر می‌کند، درباره زمینه‌سازی برای رشد نیروهای جامعه چگونه حکم می‌کند. اینها مسائلی است که دغدغه خاطر بزرگانی چون شهید بهشتی، امام موسی صدر و سایرین بوده است. البته نمی‌خواهم بگویم اینها انسانهایی بودند که هیچ عیب و نقصی در کارشان نبوده، نه! به اعتقاد من این نقطه حرکتی است که ما اگر بخواهیم شخصیت این بزرگواران را بشناسیم باید از این نقطه شروع کنیم. اعتقاد به دین، اعتقاد به توانایی دین برای حل مشکلات بشر و اعتقاد به اینکه راه حلی که دین دارد بهترین راه حل برای مسائل پیش روی بشر است.

اما بشر یک امر تاریخی است؛ زندگی هم یک امر تاریخی است. پرسش و پاسخهایی که ما در زمان خودمان داریم چیست؟ شناخت اینها و اینکه چه کنیم که دین توان پاسخگویی به این پرسشها را داشته باشد؟ این اجمالا مسئله‌ای است که من برای افرادی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگران مورد توجه قرار می‌دهم و بسته به اینکه چقدر زمان خودشان و مسائل آن را بشناسند، و رجوعشان به منابع اصلی دین چگونه باشد، جوابهای متفاوتی ممکن است در این زمینه بگیرند.

البته خصوصیات شهید بهشتی را از جهات دیگری هم می‌توان و باید دید.

اولین موضوع تبار شهید بهشتی است. تبار او علم و فضیلت و نوعی اشرافیت معنوی است (گرچه شاید تعبیر اشرافیت هم درست نباشد که ترجمه اریستوکراسی غربی است)، ولی مرادم از اشرافیت معنوی همان اشرافیتی است که در بعضی از روایات ما هم آمده و ستوده هم هست. این تبار، تبار مهمی است. یعنی واقعاً اینکه آدم از کدام ریشه باشد و از کجا آمده باشد، خیلی مهم است. آدمهای بی‌ریشه همیشه کار را خراب می‌کنند. آدمهای بی‌ریشه همیشه چون ظرفیت کافی را ندارند، مشکل ایجاد می‌کنند و همین است که می‌بینیم در کلام امیرالمؤمنین و دیگر بزرگان دین و آیین ما به اولیای امر خطاب می‌کنند که برای سپردن امور مردم سراغ کسانی بروید که دارای ریشه‌های عمیق هستند، چه از نظر جایگاه اجتماعی، چه از نظر جایگاه علمی.

دومین موضوع استعداد فوق‌العاده ایشان است. من تعبیری از مرحوم داماد که بزرگترین اساتید ایشان بودند و عمده آموزش‌های فقه و اصول شهید بهشتی نزد آقای داماد انجام شد، شنیدم که ایشان گفته بود من هیچ کسی را به استعداد آقای بهشتی ندیده‌ام و حتماً می‌دانید که برجسته‌ترین فضلایی که هنوز هم برخی از آنها هستند، و برخی دیگر هم رفته‌اند شاگرد آقای داماد بودند. این قضاوت، قضاوت کسی نیست که مثلاً پنجاه یا صد نفر شاگرد داشته باشند و در میانشان یک نفر مثل آقای بهشتی شاخص باشد و این تعبیر را در مورد او به کار برد. قریب به اتفاق شاگردان ایشان شاخص بودند و وقتی كه آقای داماد می‌گویند استعدادی مثل ایشان ندیدم واقعاً این نشانه نخبگی شهید بهشتی است.

شاهد دیگر این سخنم کلام آیت الله آقای موسی شبیری زنجانی درباره شهید بهشتی است. آیت الله شبیری زنجانی و امام موسی صدر و فضلای دیگری با آیت‌الله بهشتی هم‌درس و هم مباحثه بودند. من از سال 1353 این افتخار را پیدا كردم كه درس خاصی را با آیت الله آقای آقاموسی زنجانی شروع كنم و در روزهایی که تقریبا موضوع رفتن من به آلمان و ارتباطم با آقای بهشتی روشن و قطعی شده بود ایشان خاطره‌هایی از شهید بهشتی ذکر کردند. یکی از تعابیری که از ایشان در مورد آقای بهشتی شنیدم این بود که فرمودند آقای بهشتی یقیناً مجتهد است. آقای آقاموسی شبیری زنجانی انسان بسیار محتاطی هستند و به سادگی قضاوت نمی‌كند و قضاوت علمی درباره افراد بسیار برایشان دشوار است، ولی برای من خیلی جالب بود که گفتند یقیناً آقای بهشتی مجتهد است. این روزها الحمدلله! عناوین آیت‌الله و مجتهد و بالاتر و پایین تر از این خیلی زیاد شده، ولی مجتهد واقعی و مجتهد به آن معنایی كه به آن قلۀ درك و استنباط رسیده باشد انگشت شمار است. آن هم زمانی که آقای آقاموسی شبیری زنجانی بگوید كسی یقیناً مجتهد است. این نشانۀ علم و فضل ایشان و جایگاه والای علمی ایشان است. بله آیت‌الله بهشتی در عین حال كه از نظر فكر و اندیشه بسیار قوی بودند و كار كرده بودند؛ فلسفه خوانده بودند، فقه و اصول خوانده بودند، زمان خودشان را می‌شناختند. ما هنوز هم کمتر كسی را داریم که مثل آقای بهشتی بر سه زبان زنده دنیا مسلط باشد. تسلط ایشان بر زبان‌های آلمانی و انگلیسی را كه خود شما درك كرده بودید. در سفری كه ایشان به آلمان آمده بودند من تسلط ایشان بر زبان عربی را به چشم خودم دیدم. در آن سفر آقای حسام العطار هم از شهر آخن آمده بودند و جمع كثیری از مریدان حسام هم در كتابخانه مرکز اسلامی هامبورگ جمع شده بودند. من هم تازه به آلمان رفته بودم و لابد می‌دانید که دو سه هفته بعد از رفتن من آقای شبستری برگشتند و من در سامان دادن کارها تنها مانده بودم. بعد از یكی دو ماه آقای بهشتی که قبلا ممنوع الخروج بودند اجازه خروج از کشور یافتند و با خانواده به آلمان آمدند و بعد هم رفتند به بسیاری ممالک دیگر و بازگشتند. این نشست، اولین سمینار سراسری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود كه حالا اگر مجالی شد در این زمینه هم صحبت می كنم. اردیبهشت ماه سال 1357 بود. من نوزدهم فرودین ماه 1357 به هامبورگ رفتم و ایشان حدوداً یك ماه بعد به آلمان آمدند در حالی که من دست تنها بودم و به زبان آلمانی هم مسلط نبودم. ورود آقای بهشتی قوت قلب بزرگی برای من بود و در انجام امورات جاری و كارهای اداری هم ایشان پشتیبان خوبی بودند.

در شب برگزاری جلسه‌ای که گفتم با حضور آقای حسام العطار در مرکز برگزار می‌شد، اغلب حضار نوعاً عرب زبان بودند. در آن نشست آقای بهشتی در باب مسائل مطرح روز سخنرانی به زبان عربی ایراد كردند. گاهی انسان به زبانی غیر از زبان مادری با شخصی سلام و علیک و حال و احوال می‌كند، اما گاهی شخص یك سخنرانی علمی را به زبانی غیر از زبان مادری خود در مقابل کسانی ایراد می‌کند که زبان مادریشان است و این بسیار متفاوت است. در دوره‌ای که حتی گاهی فراگرفتن فلسفه اسلامی ملاصدرا ممنوع بود، وقتی یک روحانی این آموزش‌های نوین را دنبال کند امر بسیار مهمی است. من بین سالهای 1340 تا 1344 در قم بودم و از سال 1344 تا 1348 برای تحصیل به اصفهان رفتم. از سال 1348 تا 1350 هم برای گذراندن دوره نظام وظیفه به تهران آمدم و با آقای بهشتی دورادور آشنا بودم. اتفاقاً نخستین باری که ایشان را دیدم زمانی بود که از حسینیه ارشاد بیرون آمده بودم و ایشان هم همزمان بیرون آمده بودند، آمدند به سمت من، من ایشان را می‌شناختم ولی ایشان من را نمی‌شناختند. دیده بودند یك بچه طلبه آنجاست، آمدند جلو و خیلی برخورد گرمی داشتند. این اولین دیدار رودرروی من با آقای بهشتی بود، اولین دیداری كه با هم مواجه شدیم و صحبت كردیم. در سال 1340 كه من در قم درس می‌خواندم ایشان مدرسه دین و دانش قم را اداره می‌کردند. برای طلبه‌ها كلاس زبان گذاشته بودند از جمله كسانی كه من به خاطر می‌آورم آقای سید هادی خسروشاهی، آقای مصباح و فكر می‌كنم آقای مصطفی محقق داماد به مدرسه ایشان می‌رفتند. اکثر علمایی كه زبان یاد گرفته (کم یا زیاد) در آنجا فراگرفته‌اند. ایشان خودش به زبان انگلیسی مسلط بود. این آدمی است كه در زمان خودش است و یك ملای زمان‌شناس و ناظر به عمل است.

من كسی را ندیدم که مانند آقای بهشتی فكر منظم و سامان یافته‌ای داشته باشد. اتفاقاً در همان جلسه‌‌‌ای كه با حضور آقای حسام العطار با عربها صحبت می كردیم بحث ایشان این بود كه ما مسلمانان در ساماندهی و سازماندهی ناتوانیم. عیب كار مسلمانها این است كه سازمان و سامانی برای كارهایشان ندارند، به خصوص اگر بخواهیم زندگی مردم را اداره بكنیم. در مورد نظم آقای بهشتی که طبعاً شما بیشتر از من می‌دانید ایشان چقدر منظم بودند و مهم تر از همه اینکه فكر منظم و فكر سازماندهی شده داشتند. سؤال از "كجا باید شروع بكنیم؟" برای آقای بهشتی خیلی مهم بود.

اشاره‌ای به آلمان بكنم و بعد برگردم به ایران. در آن بحبوحه مسایل مختلف و بگومگوها و اختلافات میان جریانات سیاسی، پیدایش گرایشهای چریكی، نهضتی كه امام در رأسش بودند، مسائل زندانها، دربه‌دری‌ها، و موضوعات دیگری که به اصطلاح گاهی دامان آقای بهشتی را هم كم‌وبیش می‌گرفت و برایشان محدودیتهایی ایجاد می‌کرد. این نکته که آقای بهشتی به این فكر می‌کند كه به جایی برود كه کماً و کیفاً می‌تواند بیشترین تأثیر را بر جامعه داشته باشد و نسلی كه در حال پرورش یافتن است را مورد توجه قرار دهد و سازمان كتب درسی از دورۀ راهنمایی تا دورۀ دبیرستان را دگرگون کند، به نظر من یك انقلاب بزرگ بود؛ انقلاب آرام و بی صدا، انقلاب سفید اما نه از جنس انقلاب سفید شاه.

فکر نمی‌کنم شما به یاد بیاورید! ما كتب تعلیمات دینی یا علوم اجتماعی یا سایر مسائلی که به نحوی با دین مرتبط بود را می‌خواندیم، ولی واقعاً اگر ما را از دین دل زده نمی‌كرد، هیچ جذابیتی هم برای ما نداشت. ایشان در آن زمان تیمهای قوی از افراد برجسته نظیر شهید باهنر و آقای گل زاده غفوری و امثالهم را دور هم جمع کردند و این کار را به سامان رساندند. اتفاقاً من در جلساتی كه قبل از رفتن به آلمان با ایشان داشتم، به دفعات در همان دفتر ایشان در آموزش و پرورش ملاقاتشان کردم. چند مرتبه‌ای هم در منزل خودشان با ایشان صحبت كردم و از نزدیک در جریان این حرکت بزرگی که ایشان آغازگر آن بودند قرار گرفتم. این واقعاً یك تحول عظیم بود و هوشمندی ایشان را ببینید كه می‌دانستند باید "كجا اثر بگذاریم؟" و "چگونه تحول ایجاد كنیم؟"

شما مطمئن باشید بخش قابل‌توجهی از افرادی که از نسل‌های مختلف بعد از پیروزی انقلاب در عرصه‌های گوناگون جبهه و جهاد و مدیریت كشور نقش آفریدند، تربیت‌شدۀ همان كتابهای درسی بودند که آقای بهشتی ساماندهی کردند و البته كارهای دیگری كه ایشان به یادگار گذاشتند.

در آلمان، اصلاً من به یك معنا باید عرض كنم كه مركز اسلامی هامبورگ با وجود آقای بهشتی و خصوصیات ویژه‌ای که داشتند هویت یافت. البته بجاست یاد مرحوم محققی را هم گرامی بدارم. ایشان هم خیلی زحمت كشیدند، از زمانی که احداث ساختمان مرکز را شروع كردند، تا بعدها که افراد را دور هم جمع كردند و جلسات مختلفی برگزار نمودند. ولی اگرچه گامهایی برداشتند، مجال چندانی برای ساماندهی محتوایی مركز پیدا نكردند. به یک معنی مركز اسلامی هامبورگ با حضور آقای بهشتی بنیان‌گذاری شد، همانطور که اعتقاد دارم آقای بهشتی بودند که نقش اول را در شكل‌دهی و سامان بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی ایفا نمودند. مركز اسلامی هامبورگ طبیعتاً یک مرکز شیعی بود و نامش هم امام علی علیه السلام بود. طبیعی است که در چنین مرکزی یك عده ایرانیان مسلمان دور هم جمع شوند و كار را سر و سامان دهند و به شیعه بودن خود هم افتخار کنند. اما این مرکز شیعی كه به مسائل رویكردی شیعی داشت، با حضور آقای بهشتی به یک «مركز اسلامی» تبدیل شد؛ «مركز اسلامی جامع» به گونه‌ای كه این مركز همچنان كه با شیعیان ایرانی در ارتباط بود با سایر مسلمانان غیرشیعه‌ای كه مهاجر یا محصل بودند هم همان ارتباط را داشت، همانطور که با مسلمانهای آلمانی مقیم. یعنی آقای بهشتی سه شعبۀ ارتباط را برقرار كرد، نه تنها با ایرانیان و نه تنها با اهالی هامبورگ بلکه كل آلمان به یك معنا و تا حدودی با دیگر كشورهای غربی.

مثلاً در ایام عزاداری ماه محرم یا مثلاً اعیاد، علاوه بر علاقه‌مندان ساکن هامبورگ، از سراسر آلمان افراد علاقه‌مند می‌آمدند و جلسات را پررونق‌تر و پربارتر می‌کردند. گاهی می‌دیدیم كه از انگلستان یا فرانسه و کشورهای دیگر هم افراد در جلسات مرکز حضور می‌یافتند.

ارتباط مرکز هم با غیر ایرانی‌ها و آلمانی زبان‌ها و مسلمانان سایر کشورهای اروپایی یا اتباع کشورهای عربی یا پاکستان و امثالهم که بعضا شیعه هم نبودند همانند ارتباطی بود که با شیعیان ایرانی داشت. همۀ این افراد فعال بودند و همه آنجا را مركز خودشان می‌دانستند. این خصوصیاتی بود كه آقای بهشتی داشتند.

در ساماندهی مركز اولین نقش با شخص آقای بهشتی بود. در ساماندهی تشكل‌های دانشجویی مسلمان در اروپا و امریكا هم همین طور. شما می‌دانید كه قبل از شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی به هر حال دوران مبارزات ضداستبدادی ملت ایران 150 تا 200 سال قدمت داشته است. در طول این دوران هم به هر حال یكی از وجوه بارز دانشجویان و نخبگان خارج از كشور (از دهه چهل به بعد) و كسانی كه فعال‌تر و پویاتر بودند، مبارزه با شاه بود. قبلا فعالیت‌های دانشجویان در قالب كنفدراسیون سازمان می‌یافت. كنفدراسیون هم اگرچه بعد از دهۀ چهل شكل گرفت ولی یک تشكل دانشجویی قوی بود و به اقتضای زمان تفكر چپ بر آن غالب بود و ماركسیستها بر آن غلبه داشتند. گرچه دانشجویان مسلمان هم به‌عنوان زائده‌هایی از جریان موجود در جامعه به آن مجموعه متصل بودند و حتی در موارد حضور هم داشتند، اما از سال 1340 به بعد كه به یك معنا نهضت اسلامی منجر به انقلاب شکل گرفت و تحركات اسلامی دانشجویی هم در داخل و هم در خارج از كشور بیشتر شد، آقای بهشتی تصمیم گرفتند كه این هویت اسلامی را با همان مواضع به اصطلاح عدالت خواهانه و روشنفكرانه و ضد ظلم و استبداد و استعمار سامان بدهند و گرچه شاید بعضی انجمنهای اسلامی پراكنده وجود داشتند، ولی اینكه از دل كنفدراسیون، انجمن‌های اسلامی را با هویتی مستقل بیرون بیاورند و بعد با یك هویت جامع تحت نام «اتحادیه انجمنهای اسلامی» به جامعه معرفی کنند، حاصل اندیشه و تلاش آقای بهشتی بود.

سازماندهی مركز اسلامی هامبورگ هم به گونه‌ای که با همه طبقات مختلف و دیدگاههای گوناگون و مذاهب اسلامی در ارتباط باشد و به‌عنوان یك مرجعِ رسمی اسلامی از سوی دولت آلمان و تا حدودی سایر دولتهای اروپایی شناخته شود، ثمره اندیشه و تلاش آقای بهشتی بود.

مرکز اسلامی هامبورگ مرجع بود. مثلاً اگر گواهی میداد برای كل دولت آلمان یا حتی سایر دولتهای اروپایی معتبر بود. یا وقتی سوالی در مورد اسلام و مسائل دینی مطرح می‌شد پاسخ مرکز برای آنها حجت بود و مرکز، تبدیل به یك كانون مرجع برای اسلام و مسلمانان شده بود و نه مختص به یك مذهب خاص. در عین حال كه رویكرد مرکز، رویكرد شیعی بود.

آخرین نقش یا حضوری كه آقای بهشتی داشتند در همان تابستان 1357 بود. مركز در آن سالها تقریبا منفعل شده بود، هم آقای شبستری قدری خسته شده بودند و هم مركز پویایی خود را از دست داده بود و به‌خصوص ارتباطش با انجمنهای اسلامی بسیار کم شده بود. به همین میزان كه نهضت مردمی در ایران شتاب بیشتری پیدا میكرد، انجمنهای اسلامی هم به اصطلاح تندتر میشدند و طبعاً فاصله‌شان با مرکز زیادتر میشد. اولین كاری كه ما كردیم و آقای بهشتی هم تشریف آوردند در هانوفر نشستی ترتیب دادیم. به اتفاق ایشان در آن نشست حاضر شدیم و دوستان دیگر هم حضور داشتند و همانجا قرار یك ارتباط مستمر میان مركز اسلامی و اتحادیه انجمنهای اسلامی گذاشته شد و اولین اثرش هم همان نشست سراسری اروپایی- امریكایی بود كه اگر شما (دکتر علیرضا بهشتی) هم یادتان باشد، خودتان هم تشریف داشتید، كه آقای بهشتی سخنرانی كردند. مفصلترین سخنرانی من هم در آنجا بود، كه در مكتب مبارز با عنوان «ولایت از آن كیست؟» چاپ شده است. گرچه امروز به اقتضای زمان ممکن است در باب بعضی نکات و مسائلی كه در آن سخنرانی عرض كردم حرفهای دیگری داشته باشم، ولی هنوز هم معتقدم كه چارچوبی كه برای جمهوری اسلامی و البته نظریه ولایت فقیه در آن سخنرانی مطرح كردم را قبول دارم و اگر همان چارچوب پیاده شود ما می‌توانیم جمهوریت را به معنای واقعی كلمه همراه با اسلامیت داشته باشیم. اما چرا به جای جمهوری اسلامی خلافت اسلامی مطرح نشد؟ چرا حكومت اسلامی مطرح نشد؟ ما كه افتخار می‌كنیم به حكومت علی بن ابی طالب و حكومت پیامبر، ولی چرا اینجا حكومت اسلامی مطرح نشد؟ استناد من به این حرف مرحوم مهندس سحابی است که می‌گفتند تا آخر هم همه ما می‌گفتیم «حكومت اسلامی» و امام می‌گفتند «جمهوری اسلامی».

واقعه دیگری که در ارتباط با تفکر و شخصیت دکتر بهشتی مورد توجه من هست مربوط است به مراجعات مکرر رهبران گروههای تندروی عربی (که حالا اسمشان را نمیبرم، كه واقعاً پدرخوانده‌های القاعده و طالبان بودند) و به سبب آشنایی من اصرار می‌كردند كه امام را ببینند. من هم از حاج احمد آقا که در پاریس بودند برای دیدار آنها با امام وقت گرفتم و رفتند آنجا. بعد كه به پاریس رفتم از مرحوم حاج احمد آقا سؤال کردم چه شد؟ ایشان گفتند: آمدند پهلوی امام و خیلی هم احترام كردند، ولی از موضع بالا، كه آقا این جمهوری یک بدعت است. جمهوری اسلامی یعنی چی؟ شما به‌عنوان خلیفه مسلمین بیایید، ما با شما بیعت می‌كنیم. تمام امكاناتمان را هم در اختیار شما می‌گذاریم. و امام عصبانی شدند و پرخاش كردند. گفتند: نخیر! جمهوری اسلامی بدعت نیست! من هم خلیفه مسلمین نیستم، به كمك شما هم احتیاج ندارم.

و از همان جلسه که بیرون آمدند مخالفت این جریانات تند با امام شروع شد. شما اگر یادتان باشد در الجزایر وقتی كه مسلمانها برو بیایی داشتند، دستیار عباس مدنی (كه البته من به عباس مدنی به‌عنوان یک انسان معتدل علاقمند بودم) كه مدتی هم در زندان بود، هر وقت سخنرانی می‌كرد اول از انقلاب اسلامی و امام خمینی اعلام برائت میكرد و بعد از اسلام سخن می‌گفت.

در آن شرایط چرا جمهوری اسلامی مطرح شد؟ عده‌ای ممکن است بگویند امام العیاذبالله برای فریب مردم جمهوری اسلامی را مطرح کرده‌اند! ولی من معتقدم امام مقتضیات زمان را درک كرده بود. یعنی زمان را، زمانی را دیده بود كه جز با حاكمیت مردم بر سرنوشت خود چیزی آرام نمیگیرد. یعنی اگر واقعاً بخواهیم بگوییم تقدیر تاریخی، شما (دکتر علیرضا بهشتی) بهتر از من می‌دانید که واقعاً جمهوری خواهی و خواست مردم سالاری یک تقدیر تاریخی است و حاكمیت از آن مردم است و هیچ حكومت و قدرتی نیست كه جز با اتكاء به رأی مردم دارای ارزش و اعتبار باشد و مردم می‌توانند از حاکمان بازخواست بكنند و بدون توسل به زور صاحب منصبان را جابهجا كنند و این تقدیر روزگار است. میان شرق و غرب و دنیای اسلام و دیگر ممالک هم در این زمینه فرقی نیست. امواجی كه امروز در خاورمیانه شاهد خروش آن هستیم طرف سلبی آن فقط برای رفع دیكتاتوری، خودكامگی، وضعیت‌های فوق‌العاده و سركوب است و طرف ایجابی‌اش برگزاری انتخابات آزاد است. اینها همه مسلمانند، نماز می‌خوانند ولی خواهان استقرار مردم سالاری و رفع عقب ماندگی‌اند.

اتفاقاً من معتقدم یکی از روشن‌بینی‌های امام این بود كه درك كرد زمان، زمانِ جمهوری است و جز این نمی‌تواند باشد. وقتی می‌گویید اسلامی، باید اسلامی که می‌گویید با جمهوریت سازگار باشد. نمی‌توانیم بگوییم جمهوری اسلامی ولی اسلامی را عرضه کنیم که هیچ اعتقادی به رأی و نظر و آزادی مردم نداشته باشد. من هنوز هم معتقدم چارچوبی كه در آن نشست در هانوفر صحبت كردم در این تعریف می‌گنجد، گرچه حتماً در بعضی نقطه‌نظرهایم باید تغییراتی بدهم.

در آن نشست كه شهید بهشتی هم تشریف داشتند، ساز و کار ارتباط مرکز اسلامی با اتحادیه انجمنهای اسلامی تنظیم شد و اولین ثمره‌اش هم نشست سراسری بود كه در آنجا برگزار شد. آقای بهشتی دوستان خیلی خوبی در كلیساها و محافل غیر اسلامی داشتند و همین طور با آموزش و پرورش و دانشگاههای آنجا ارتباط قوی برقرار کرده بودند؛ به طوری كه مرتب هفته‌ای دو سه هیأت دانش‌آموزی و دانشجویی برای آشنایی با اسلام به مرکز اسلامی هامبورگ می‌آمدند، مركز را می‌دیدند، صحبت می‌شد، بحث می‌کردند و پرسش و پاسخ داشتیم و از رهگذر همین دیدارها و ارتباطات و پرسش و پاسخها بود که ما با مسائل روزگارخودمان آشنا می‌شدیم و در عین حال توانمان در پاسخگویی به مسائل روزگار بالاتر میرفت.

البته من آقای بهشتی را به‌عنوان رئیس و امام مركز اسلامی درك نكردم. میان ریاست ایشان و دوران مسؤولیت من پنج شش سال فاصله افتاده بود.

وقتی كه به آلمان میرفتم چون رژیم میخواست اداره این مركز را از دست ما دربیاورد و تحت سلطه خودش قرار بدهد، آقای بهشتی خیلی نگران بودند، آقای شبستری هم می‌خواستند برگردند و نگرانی عمده این بود كه این مركز به دست رژیم نیفتد. درست مقارن آغاز مرحله جدید نهضت، سال 1356 بود كه من با ایشان برای رفتن به آلمان صحبت می‌كردم و سال 1357 كه دیگر اوج مسائلی بود كه به انقلاب منجر شد به آلمان رفتم و یك نوع ارتباطی كه این مركز باید با انقلاب اسلامی داشته باشد طراحی شد. موقعی که من به آنجا می‌رفتم نمی‌دانستیم که انقلاب به این زودی به پیروزی می‌رسد، لذا آقای بهشتی به من می‌گفتند كه شما حداقل بنا را بر این بگذار كه 10 سال به ایران نخواهی آمد. گرچه ممكن است بیشتر از این نتوانی بیایی. آن طور که من و شما می‌خواهیم مرکز را اداره کنیم خوشایند رژیم نیست و بنابراین آمدن شما به ایران هم تا دوام این رژیم ممكن نیست، بنابراین شما برو و قطعا بنا را بر این بگذار كه باید ده سال یا بیشتر در آنجا بمانی. بعد از پیروزی انقلاب هم بنا بود ده پانزده سالی در آنجا بمانم و كار كنم و كم كم بر زبان آلمانی هم مسلط شده بودم و می‌توانستم بیش از پیش مفید باشم، ولی آقای بهشتی دوباره من را تشویق كردند كه به ایران برگردم. انتخابات مجلس كه شروع شد از اردكان آمدند و اصرار كردند كه شما نامزد بشوید. من گفتم نمی‌توانم این کار را بکنم. دلم می‌خواهد به ایران برگردم، ولی الان در آلمان هستم و می‌خواهم در این راه و افق تازهای که به رویم گشوده شده پیش بروم و مؤثر باشم. دوستان نزد آقای بهشتی رفتند و ایشان هم همانطور که با قدرت استدلالشان رأی مرا برای رفتن به آلمان تغییر داده بودند مرا قانع کردند که برگردم به ایران و من در سال 1359 به ایران بازگشتم.

سید محمد خاتمی: حاكمیت از آن مردم است و هیچ حكومت و قدرتی نیست كه جز با اتكاء به رأی مردم دارای ارزش و اعتبار باشد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته