-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 01/29/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

روز شنبه بیست و هشتم  ژانویه «محمد رهسپار» ایرانی پناه جویی که نزدیک به هفت ماه در کمپ   منتظر دریافت پاسخ بود، خود را حلقه آویز کرده است. این پناه جوی ایرانی که در کمپی موسوم به «جی بی» به سر می برد. گفته می شود وی در روزهای اخیر به دلیل شرایط بد زندگی و مشکلات پناه جویی به شدت دچار افسرده گی بوده است.

سامان شوهانی یکی از دوستان او در این کمپ به رادیو کوچه گفت که علی رغم بیماری روحی شدید، آقای رهسپار چندان مورد توجه قرار نمی گرفته است. حتا مدتی برای بهبود روحی به منزل خواهرش رفته بوده اما این شرایط کمکی به وی نکرده است.

هم چنین محمد تهرانی یکی از هنرمندان ایرانی که مدت سه سال است در این کمپ به سر می برد به رادیو کوچه گفت: «من نمی توانم قضاوت کنم اما به نظر می رسد کسی که هفت ماه پیش به این کمپ آمده و بسیار قوی و ورزش کار و با روحیه بود تحت چه فشاری به شدت افسرده و خسته شد. به حدی که حتا تقاضای بازگشت به ایران را داده بود. در حالی که به گفته خودش در صورت برگشت به ایران در خطر مرگ قرار می گرفته است.»

محمد رهسپار سی ساله، متاهل و دارای یک فرزند بوده که هنوز در ایران خانواده اش به سر می بردند. آقای رهسپار در ایران در نیروهای مسلح خدمت می کرده است.

لازم به اشاره است بسیاری از پناه جویان در آلمان نسبت به شرایط شان در اردوگاه ها اعتراض دارند. بر خلاف این که دولت آلمان پناه جویان ایرانی در این کشور را برنمی گرداند اما گروهی از این پناه جویان اعتقاد دارند این دولت فشار های اجتماعی و محدودیت ها را چنان افزایش می دهد که خود پناه جویان از ماندن منصرف شوند. در حال حاضر در کمپ «جی بی» در ایالت بایرن آلمان نزدیک به پانصد پناه جو سکونت دارند که نزدیک به شصت نفر از آن ها ایرانی هستند.

اتحادیه اروپا علی رغم تحریم نفت ایران و هم چنین همراهی با جامعه جهانی در برخورد با فشارهای سیاسی و اجتماعی در ایران بنابر نظر برخی از کارشناسان همواره سیاست دوگانه ای نسبت به جنبش مردمی ایران داشته است.

خبرهای بعدی و گزارش این روی داد به همراه نظر دیگر پناه جویان این کمپ را در بخش گزارش روز رادیو کوچه در دوشنبه دنبال کنید.


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

دو روز بعد از اتفاقات 14 اسفند سال 59، حزب جمهوری‌اسلامی طی بیانیه‌ای به طور رسمی بنی‌صدر را مورد سرزنش قرارداد و او را مسوول درگیری و اغتشاشات خواند و از مقامات قضایی و امنیتی خواست تا فورن نسبت به ادعاهای بنی‌صدر در آن روز رسیدگی کرده و حقایق را برای مردم آشکار کنند. در این اطلاعیه آمده بود که حزب نمی‌تواند در مقابل اعمال غیرقانونی و ضرب و شتم گارد ریاست‌جمهوری که بی‌شباهت به گارد شاهنشاهی نیست، سکوت کند. حزب جمهوری اسلامی نمی‌تواند در مقابل گروهی که به عوض مرگ بر آمریکا، شعار مرگ بر بهشتی سر می‌دهند، بی‌تفاوت بماند. حمله کردن به کسانی که ریش داشتند، چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ آیا داشتن ریش به تنهایی جرم و گناه محسوب می‌شود، درحالی که سبیل (اشاره به خود بنی‌صدر) کاری صحیح و قانونی است. در این اطلاعیه هم‌چنین آمده بود که ملت ایران دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی را به خوبی می‌شناسند و کسانی که در آن روز «14اسفند» در محوطه دانش‌گاه تهران جمع شده بودند، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی، ساواک و عده‌ای از گروه‌های چپ‌نما می‌باشند.

خلخالی نماینده مجلس شورای اسلامی نیز بنی‌صدر را متهم به نقض قانون اساسی و خیانت کرد. او به منظور نشان دادن میزان تنفر خود از بنی‌صدر یک نسخه از روزنامه انقلاب‌ اسلامی را در مجلس و در حضور نمایندگان پاره کرد و اضافه کرد که در مخالفت با رییس‌ جمهوری از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد، حتا اگر شغل و موقعیت او در مجلس به خطر افتد.

بهشتی نیز در مخالفت با بنی‌صدر گفت: «که هر آن‌چه را که نمایندگان مجلس تصویب کنند باید جملگی مورد پذیرش مردم از جمله رییس ‌جمهوری قرار گیرد.»

پس از این روی‌داد آقای بنی‌صدر در تاریخ 17 اسفند 1359 نامه‌ای به آقای خمینى به این‌گونه نوشت:

بسمه تعالى

معروض می‌دارد:

این‌بار مسئله بیش از حد تصور روشن است: صبح پنج‌شنبه آقاى میرسلیم که تا آن وقت مسوول شهربانى بود و همان روز تغییر داده شد، به این‌جانب اطلاع داد که بعد از ظهر دو دسته براى برهم زدن نظم و کارهاى دیگر خواهند آمد. چه کسى باید مانع می‌شد؟…

سخنان امروز آقاى هاشمى در مجلس بعد از نمایش آقاى خلخالى، این‌جانب را ناگزیر مى‏کند مطالب زیر را به عرض برسانم:

1 -ایشان گفته‏اند، ستون پنج در خانه برادر امام و بعضى از مراجع رخنه کرده است. یک‌ هفته پیش نیز در مسجد اعظم قم به فرزند شما تاختند و در جزوه‏یى که به اسم روحانیت بیدار منتشر کرده‏اند، داماد شما آقاى اشراقى را مورد تاخت و تاز قرار داده‏اند و از جمله نوشته‏اند نوه‏هاى شما در مشهد ظرف دو سه روز 60 هزار تومن خرج غذا کرده‏اند. اگر در این فرصت برنده بشوند، همان حرفى را که به پیامبر در بستر مرگ گفتند به شما نیز خواهند گفت. و وقتى چماق‌داران رییس‌جمهورى را که یک‌ روز پیش از واقعه شما فرمودید بر قلب‏ها حکومت مى‏کند «آن هم به سران کشورهاى اسلامى و خطاب به دنیاى اسلام» کنار بزنند، البته دیگر هیچ‌کس حریف آن‌ها نخواهد شد. امروز دیگر همه می‌دانند که سازمان چماق‌داران را این آقایان مى‏گردانند و با صراحت نیز تهدید مى‏کنند. دایره تهدید دور بود اینک‌ نزدیک‌ مى‏شود و به نزدیک‌‏ترین کسان شما رسیده است. رادیو و تلویزیون و قلم و تریبون مجلس و… در انحصار آن‌هاست.

2 -آقاى خامنه‏اى بدون این که بحثى در شوراى دفاع شده باشد، در نماز جمعه گفتند شوراى دفاع به اتفاق آرا پیشنهاد 8 کشور را رد کرد. مقصود خوب و بد پیشنهاد نیست. منظور صداقت و عدالت است. لازم است وضع ارتش برشما معلوم باشد تا فردا بلایى صد بار بدتر از گروگان‌ها برسر کشور نیاید:

- نیروى هوایى براى هواپیماهاى 4F تنها 79 خلبان دارد و هوانیروز نیز همین طور نه مهمات دارد و نه هلى‌ک‌وپترها قطعات لازم. فرسودگى به تمام است.

- مهمات نیروى‌زمینى در حال تمام شدن است و افراد آن به غایت فرسوده شده‏اند.

- اگر جنگ تا تمام شدن مهمات ادامه پیدا کند، و نقشه بعدى را که وارد عمل شدن ضد انقلاب است به اجرا بگذارند، دیگر هیچ چیز نداریم که کشور را حفظ کند.

- تمام امید به اجراى طرح آب است و روحیه ارتش که با این ترتیبات آن هم از بین مى‏رود. ادامه جنگ ممکن است کار را به جایى برساند که ارتش از بین برود. یک‌ عده هستند که مقصودى جز این ندارند. به نظر این‌جانب هر چه می‌شود باید ظرف یک‌ ماه بشود.

- اول هفته طرح دوفوریتى آوردند. به این بهانه که 3 وزارت‌خانه خوب اداره نمی‌شود و عجب این که طرح براى این بوده که همان ترتیب اداره، ادامه پیدا کند. آن را دخالت فرمودید، انجام نشد. آخر هفته این داستان را درست کردند. این‌جانب کاملن آماده‏ام بروم. این به‌ترین فرصت است. همه مردم می‌دانند چرا کنار مى‏روم. در کشور اسلامى که رییس مجلس و امام جمعه آن این طور قلب حقایق کنند و به این آشکارى از عده‌ای که خود سازمان می‌دهند دفاع کنند، قانون مستقر نمی‌شود. باور این جانب این‌ست پیش از آمدن به ایران هم چند نوبت نوشته و عرض کرده‏ام، مقصود این‌ها (یعنى آمریکا) اسلام و شما هستید. از زورپسندى و قدرت دوستى این آقایان دارند کمال استفاده را مى‏کنند. تصمیم با شما است. امروز خواسته‏اند بازار تهران را با تهدید به در هم کوبیدن مغازه‏ها ببندند، موفق نشدند، دیروز در قم خواسته‏اند این ‌کار را بکنند باز موفق نشده‏اند. ملاحظه بفرمایید اگر در این اوضاع مصلحت است که این‌جانب بمانم، باید ترتیبى معین بفرمایید که هر روز یک‌ بازى درنیاورند. خدا می‌داند و تنها او که یک‌ ذره مایل به ماندن نیستم و هرچه نوشتم به خاطر دین او است. هم‌راه این‌جانب 20 نفر بوده‏اند از بام تا کف ساختمان را حفاظت می‌کرده‏اند و از ساختمان نیز بیرون نرفته‏اند. یک‌ واحد حفاظت وجود دارد والا گارد ندارم و بفرمایید یک‌ نظامى بیاید حضور شما به عرض شما برساند که این عک‌س‏ها از نظامى‏ها است یا گارد ناموجود این‌جانب.

ابوالحسن بنى‌صدر- 17 اسفند

آیت‌اله خمینی پس از این ماجرا، دستوری برای پی‌گیری و رسیدگی به این موضوع صادر کرد و رسیدگی قضایی به پرونده چهاردهم اسفند شروع شد و ده نفر قاضی تحقیق، تا اوایل خرداد 1360 به تحقیقات وسیع و دامنه‌داری در این زمینه دست زدند. پس از رسیدگی طولانی قوه‌قضاییه به پرونده حادثه دانش‌گاه تهران در 14 اسفند و جمع‌آوری مدارک جرم در این‌باره، برخی از نتایج به دست آمده از این رسیدگی اعلام شد و گروه‌های طرف‌دار رییس‌ جمهوری به اعمال تحریک‌آمیز و حمل اسلحه، به عنوان متهمان حادثه چهاردهم اسفند معرفی شدند. هم‌چنین به دلیل آن‌که اعلام جرایمی نیز علیه شخص رییس ‌جمهوری صورت گرفته بود، در این‌باره نیز تحقیقاتی صورت گرفت و مجرمیت وی در مواردی چون سواستفاده از قدرت، تخلف از اختیارات قانونی، تحریک مردم، سر دستگی طاغیان و گروه‌های مسلح اعلام شد. البته باید به یاد داشت که این هیت رسیدگی‌کننده زیرمجموعه قوه قضاییه‌ای بود که از 4 اسفند 58 ریاست آن را آقای بهشتی بر عهده داشت.


 


سیمین / رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

 این روزها بیش‌ترین موضوعی که ذهن ایرانی‌ها به خصوص ایرانی‌های مالزی‌نشین را به خودش مشغول کرده، تغییر ناگهانی بهای دلار و به دنبال آن «رینگیت» پول رایج مالزی است. بهایی که هم‌چنان سیر صعودی خود را طی می‌کند و اعتنایی به وعده‌های دولتی ندارد. در هر محفلی که قدم بگذاری به هر حال حرف به این موضوع کشیده می‌شود و  هر کسی از زاویه دید خودش موضوع را تحلیل می‌کند.

فکر کردم در برنامه امروز سراغ مردم در گروه‌های مختلف بروم و نظر آن‌ها را در این زمینه جویا شوم:

با وجود موج نگرانی گسترده‌ای که به نسبت افراد و موقعیتشان شدت و حدت می‌یابد، دوستی معتقد است که این مردم هر بار به سوژه‌ای نیاز داند تا بازار بحث‌هایشان داغ باشد و مدتی با آن مشغول باشند و در نهایت اتفاق خاصی هم نمی‌افتد و زندگی جریان دارد. این بار این سوژه بهای دلار است، بسیاری فقط انتقاد می‌کنند و غر می‌زنند اما به هر روی ماجرا سیر خود را طی می‌کند.

اما تمامی افرادی که در مالزی زندگی می‌کنند یا به این کشور سفر کردند، محله «بوکیت بینتانگ» را به خوبی می‌شناسند. محله‌ای که هر گردش‌گری حتمن روزها یا ساعت‌هایی را در آن جا می‌گذراند برای بودن در قلب شهر و دیدار از مراکز خرید و انواع رستوران‌ها و خلاصه درک شلوغی زندگی در شهر کوالالامپور.

 در هفته‌ای که گذشت، در یکی از شلوغ‌ترین شب‌ها و ساعت‌های این محله گذارم به آن‌جا افتاد. به‌طور معمول وقتی در این خیابان‌ها قدم می‌زنی کلی ایرانی می‌بینی که یا گردش‌گرند و یا برای گذران وقت به آن‌جا آمده‌اند اما این بار در کمال تعجبم چندان خبری نبود! با خودم فکر کردم یعنی گرانی پول خارجی این قدر تاثیر گذاشته؟! هم‌چنان کنجکاوانه و متعجب می‌رفتم که در مرکز خرید «پاویلیون» محلی که جشن سال نوی چینی برپابود، بلخره چشمم به چند تا ایرانی خورد و یک کمی خیالم راحت شد. اما به راستی این اوضاع چه تاثیری روی آمد و رفت گردش‌گران گذاشته؟

برخی از افرادی که با دفاتر مسافرتی و هواپیمایی سرو کار دارند معتقدند که در این مدت کمی از تعداد گردش‌گرانی که از ایران می‌آیند، کاسته شده. تعدادی از راهنمایان تور نیز می‌گویند که مسافران کم‌تر از تورهای پیشنهادی آژانس‌ها که باید برای آن دلار پرداخت کنند، استفاده می‌کنند و از خریدهای آن چنانی در مراکز خرید خبری نیست.

سری می‌زنم به یک هتل آن‌هم از نوع پنج ستاره‌اش. با چند مسافر ایرانی در آخرین روز سفرشان در ارتباط با این موضوع گفت و‌گو می‌کنم.

نگرانی از آینده، اثر روانی این بحران و محدودیت در خرید از دیگر مشکلاتی است که برای مسافران پیش آمده و برخی می‌گویند که شاید این آخرین سفر آنان به خارج از کشور باشد

مسافران معتقدند که این تغییر بها اثر منفی بر سفرشان داشته و بسیاری از دوستانشان سفرشان را لغو کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند که تورشان را با بهای قبلی دلار خریداری کرده‌اند و اگر با قیمت امروزه بود هر گز به این سفر نمی‌آمدند. نگرانی از آینده، اثر روانی این بحران و محدودیت در خرید از دیگر مشکلاتی است که برای مسافران پیش آمده و برخی می‌گویند که شاید این آخرین سفر آنان به خارج از کشور باشد.

از دیگر سو یکی از کارکنان ایرانی هتل می‌گوید که باوجود شرایط جدید و این که مسافران از گرانی‌ها شکوه دارند اما از تعداد مسافران هتل در این روزها چیزی کم نشده است.

اما کمی این طرف‌تر خبرها حاکی از این هست که روز به روز تعداد بیش‌تری تصمیم می‌گیرند کارو کاسبی خود را جمع کنند و راهی ایران شوند. آن دسته افرادی هم که هنوز دارند ادامه می‌دهند از کسادی بازارشان خبر می‌دهند و تاکید دارند که شرایط کنونی تنها برای افرادی مناسب است که بتوانند درآمدی خارج از ایران داشته باشند.

 البته این که کلن در مالزی چندان نمی‌شود به راه انداختن یک تجارت پول‌ساز امیدوار بود موضوع چندان جدیدی نیست و به طور معمول کم‌تر فعالیت اقتصادی را می‌توان یافت که با توجه به هزینه‌های بالای راه‌اندازی و محدودیت‌هایی که وجود دارد، توانسته باشد برای صاحبانش سودی به همرا بیاورد و این امر به خوبی با مشاهده تعطیلی های پیاپی رستوران‌ها، فروش‌گاه‌ها و مراکز تجاری ایرانی مشهود است. اما به هر حال اوضاع فعلی نیز در کم رونق کردن بازار فعالیت اقتصادی ایرانیان در این کشور بی‌تاثیر نبوده است.

و البته شاید در دل برخی نیز آب از آب تکان نخورده باشد و زندگی هم‌چنان بر وفق مراد باشد آن چنان که گاهی از آن چه بر دیگر هم‌وطنانشان می‌گذرد بی خبرند!

و در این میان تنها گروهی که توانسته‌اند از گوشه و کنار برای خود کاری دست و پا کنند و درآمدی به رینگیت داشته باشند دغدغه گرانی ارز را ندارند و شاید به نوعی از آن خوش حال هم باشند چرا که ارزش درآمدشان افزایش می‌یابد. هر چندکه تعداد این افراد به نسبت جمعیت ایرانی ساکن مالزی بسیار محدود است.

   از دیگرسو بسیاری از خانواده‌ها نیز مانده‌اند که با شهریه‌های پرداخت شده مدارس و دانشگاه های فرزندانشان در عمل امکان باز گشت ندارند هرچند که عرصه زندگی برایشان تنگ شده و مجبورند آن‌چه درایت و توان مندی دارند در مدیریت مالی خانواده به کار گیرند تا شاید به زودی زود تغییری صورت گیرد و البته در این میان برای خانواده‌هایی چاره‌ای به جز بازگشت به وطن باقی نمی‌ماند.

   اما گروه عمده‌ای از ساکنان ایرانی مالزی را دانش‌جویان تشکیل می‌دهند. جوانانی که اغلب درآمدی جز آن‌چه از سوی خانواده‌هایشان برایشان ارسال می‌شده ندارند و تا کنون از رفاه نسبی نیز برخوردار بودند.

اما با شرایط کنونی، وضعیت فرق کرده و این را می‌توان از اعلان‌های درخواست کار در فضاهای مجازی تا آگهی‌های فروش ماشین و واگذاری و انتقال آپارتمان‌های مسکونی به وضوح دید. گروهی که به ناگهان با شوک‌های وارده خود را بی‌پناه و ناتوان یافته‌اند و در فکر راه چاره.

 در این میان شاید بتوان گفت این گروه بیش‌ترین آسیب را از این کاهش ارزش پول ایران دیده اند.

دانش‌جویی می‌گوید که پدرش گفته اگر نمی‌تواند کاری بیابد باید بازگردد و درسش را نیمه رها کند.

یکی از مغازه داران ایرانی می‌گوید در این چند روز چندین مراجعه داشته که از او درخواست کار داشته‌اند و با تعجب و افسوس می‌گوید: «آن‌ها می‌گویند به کارگر نیاز ندارید؟!»

جوان دیگری که دانش‌جوی مقطع دکتراست، با شرح سابقه کاری درخشان خود در جست و جوی کار نوشته که حاضر است در رستوران ظرف‌شویی کند (که البته این کارها از نظر من اصلن هم بد نیست و شاید ما هم اگر از نوجوانی عادت داشتیم که فارغ از حمایت‌های خانواده، استقلال مالی داشته باشیم تحمل انجام این گونه کارها و یافتن راه حل در این شرایط کمی ساده‌تر می‌نمود. هر چند که در این کشور حتا این طور کارها هم به سختی برای ما یافت می‌شود.)

یکی از مغازه داران ایرانی می‌گوید در این چند روز چندین مراجعه داشته که از او درخواست کار داشته‌اند و با تعجب و افسوس می‌گوید: «آن‌ها می‌گویند به کارگر نیاز ندارید؟!»

بسیاری از دانش‌جویانی که پیش از این تنها درگیر درس بودند و دغدغه خاصی نداشتند اکنون به دنبال راهی غیر از بازگشت به ایران و در تکاپوی یافتن شغلی ولو نیمه وقت هستند آن‌هم در کشوری که بر خلاف سایر کشورهای مهاجر پذیر کار یافتن و کار کردن در آن اصلن برای مهاجران ساده نیست.

    شاید وقتی در جست و جوی کار، شرایط اقتصادی کشورت را برای یک مالزیایی یا چینی یا هندی‌تبار توضیح می‌دهی، تعجب کند و کمی ابراز هم دردی اما من مطمئنم که این روزها کسی جز خود ایرانی‌ها نمی تواند این فشار و بی‌ثباتی را درک کند.

برخی بر این باورند که اگر این شرایط هم‌چنان ادامه یابد این کشور تنها جایی برای افراد متمول و سرمایه دار خواهد بود البته اگر جای دیگری را برای مهاجرت نیابند و مالزی دیگر مکان ارزانی برای افرادی با درآمدهای متوسط از ایران دارند یا دانش‌جویان نخواهد بود.

به هر روی جامعه ایرانی مقیم مالزی در شرایط کنونی فشار مضاعفی را تحمل می‌کند. از سویی تبعات بحران اقتصادی و سوی دیگر فشار روانی ناشی از خبرهای ناگواری که یکی یکی از راه می‌رسد.

شاید زمان آن باشد که کمی هم‌راه‌تر و هم‌سوتر باشیم تا از این بحرانی که امید می‌رود چندان طولانی نباشد به سلامت بیرون رویم.

شاید بد نباشد کارآفرینان مالزی‌نشین کمی هم دست یاری به این قشر جوان و پرتوان بدهند …

و هر چند که گاهی کف دستی را که مو ندارد، نمی‌توان از آن مویی کند اما شاید بد نباشد فکر کنیم که این شرایط می‌تواند محکی باشد برای سنجش توان‌مندی‌ها…

و شاید خیلی شایدهای دیگر …

با امید به روزی خوش که به زودی از راه برسد ….


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

مالزی کشوری در حال توسعه است که به سرعت در حال پیش‌رفت است. این کشور در منطقه‌ای قرار دارد که هر لحظه سستی‌اش به قیمت عقب ماندن از دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا تمام خواهد شد و این چیزی است که رهبران این کشور چند قومیتی و فرهنگی به هیچ عنوان آن را برنمی‌تابند. از سوی دیگر مالزی کشوری است اسلامی که بسیار تلاش دارد تا جای‌گاه خود را به عنوان یکی از الگوهای مدیریتی در جهان اسلام تثبیت کند.

بخش اندکی از احزاب و گروه‌ها در مالزی همواره تمایل داشته‌اند تا این کشور را به سمت الگوی حکومتی اسلامی بر مبنای اجرای احکام شریعت پیش ببرند اما واقعیت این‌ست که به دلایل متفاوت این امر شدنی نیست. مالزی کشوری است چند فرهنگی و قومیتی که با وجود در اکثریت قرارداشتن مسلمانان، فرهنگ اسلامی در آن غالب نیست. بدین معنا که اکثریت مسلمانان این کشور با وجود آن‌که اصرار عجیبی بر برگزاری پررنگ عیدها و مناسبت‌های اسلامی دارند اما در عمل هیچ‌گونه پای‌بندی به اجرا و رعایت احکام شریعت از خود نشان نمی‌دهند. به عنوان نمونه هم‌جنس‌گرایی از نظر قانونی در مالزی جرم محسوب می‌شود اما با یک گشت و گذار ساده در خیابان‌های پایتخت مدرن مالزی می‌توان هزارها هزار دختر و پسر هم‌جنس‌گرا را دید که آزادانه دست در دست یک‌دیگر در شهر قدم می‌زنند و بدون هیچ مشکل و مانعی در اماکن عمومی به هم ابراز محبت می‌کنند.

یکی از منابع درآمد اصلی مالزی بدون شک بحث صنعت توریسم است. سالانه میلیون‌ها توریست از دیگر کشورهای آسیایی، اروپایی و قاره‌ی آمریکا به این کشور استوایی می‌آیند تا تعطیلات خود را در مالزی بگذرانند. اگر دولت‌مردان مالزی بخواهند کوچک‌ترین حرکتی را در جهت ایجاد محدودیت‌های اجتماعی و یا مذهبی به‌وجود بیاورند این درآمد به راحتی به جیب همسایگان این کشور سرازیر خواهد شد. درست است که قانون‌گذران این کشور با تصویب لوایح و قوانین دست و پاشکسته‌ای هم‌چون «مالیات بر گناه» سعی در کسب رضایت اقلیت مسلمان تندروی این کشور داشته‌اند اما در نهایت هیچ‌گاه حرکت و برخوردی را صورت نداده‌اند تا به ضرر وجه‌ی مداراگرایانه‌ی آنان در جهان تمام شود. مالزی شاید تنها کشور اسلامی در جهان باشد که روسپیان در آن تا این حد از آزادی در کسب و کار خود برخوردارند. گرچه که مجریان قانون و پلیس این کشور هر از چند گاهی با دستگیری شمار اندکی از روسپیان که بیش‌تر به اجرای نمایش‌های تلویزیونی می‌ماند سعی بر این دارند تا بر غیرقانونی بودن این تجارت تاکید کنند اما در عمل این برخوردها بیش‌تر متوجه وضعیت اقامت و ویزای این زنان می‌شود تا کسب و کارشان.

به هر روی رهبران و سیاست‌مداران مالزی به خوبی دریافته‌اند که الگوی کشورداری اسلامی بر مبنای پیاده‌سازی شریعت آنان را به سرنوشت کشورهایی چون پاکستان و یا افغانستان دچار خواهد کرد و ادامه‌ی شرایط موجود آن‌ها را به سمت و سویی می‌برد که ترکیه رفته است. چنین است که گمان نمی‌رود در آینده‌ای نه چندان نزدیک اسلام‌گرایان بتوانند محبوبیت و یا جای‌گاه قابل توجهی را در هرم قدرت سیاسی این کشور به دست بیاورند. سکولاریسم هدیه‌ و سنت باارزش «ماهاتیر محمد» برای این کشور است که پیامدش برای مالزی چیزی به جز ثروت و آرامش نبوده است.


 


مه‌شب تاجیک/ رادیو کوچه

چند سالی است بسیاری از مردمی که داخل ایران زندگی می‌کنند به پدیده‌ای به نام ایران زدگی دچار شده‌اند. چرا یک هم‌چنین حسی در ساکنان یک مرز و بوم که به هر دلیلی از یک خطه‌ی جغرافیایی تا افتخارات، حس‌های ناسیونالیستی و حتا شکست‌های آن سرزمین خود را متعلق به آن خاک می‌دانند به‌وجود می‌آید؟ در واقع چه عواملی باعث می‌شود که افرادی سکونت و مهاجرت به کشورهای دیگر به کشور خود ترجیح دهند و بخواهند به هر صورتی که هست و با امکان‌های متفاوت زندگی را در جای دیگری دنبال کنند.

به طور حتم بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، متفق‌القول هستند، که هر کشوری که شما در آن‌جا ساکن هستی، مزایا و معایبی دارد، مزایایی که باعث آرامش می‌شود و معایبی که این آرامش را به دلایل مختلف برهم می‌ریزد. ولی به هر حال این مسئله که افراد زیادی در یک مملکت به فکر مهاجرت و در اصل فرار از میهن خود باشند، مسئله‌ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذر کرد.

مهاجرت یک پدیده‌ی واقعی است. علت دارد. تعریف دارد و ممکن است هر کس علتی متفاوت برای خود و مهاجرتش داشته باشد که به حتم چنین است. اما یکی از مشکلات آزار دهنده در پدیده‌ی ایران زدگی در چند سال اخیر این مسئله شده که چنین نیست که مهاجرت به این دلیل است که به طور مثال رشته‌ی پزشکی دانش‌گاهی در فرانسه از هم‌تای این رشته در دانش‌گاه شهید بهشتی قوی‌تر است. ممکن است این مسئله برای عده‌ای دلیل مهاجرت باشد. اما موضوع مهاجرت افراد یک سرزمین که آزاردهنده نیز می‌شود این است که آن‌ها به دلایل نیاز به امنیت، آرامش، مقابله با سیستم‌های اقتصادی ناروا بر یک زندگی، فقدان مدارای اجتماعی، آلودگی هوا و یا خشونت‌های ناشی از دین و ایدئولوژی، سرکوب و خشونت، عدم آزادی‌های اولیه‌ی انسانی، خشونت‌های جنسی روا شده و عصیان در مقابل فقر بی‌اندازه به فکر مهاجرت می‌افتند، آن زمان است که پدیده‌ی ایران زدگی خود را بیش‌تر بروز می‌دهد.

زمانی که یک هنرمند برای پیاده کردن بدیهی‌‌ترین زوایا و گوشه‌های هر هنری که دارد، یا مجبور است ساعت‌ها پشت درهای بسته‌ی ارشاد بماند یا ممیزی و پدیده‌ی چرکین سانسور، هنر او را به یک مانیفست از نوع دیگر تبدیل می‌کند، ایران زدگی و مهاجرتش تبدیل به یک پدیده‌ی غیر طبیعی می‌شود. زمانی که یا مهاجرت راه حل هنرمند است، یا کار در رشته‌ای دیگر، یا رها کردن علایق و خواسته‌ها تنها برای گذران امورات بدیهی زندگی. در واقع این‌گونه نیست که در دیگر ممالک هم آسمان آبی خوش‌رنگی باشد و لکه‌های ابر بر هیچ کجای آسمان آن‌ها نباشد. اما علت مهاجرت به آن کشورها و دست و پنجه نرم کردن با فرهنگی بیگانه که خود خطابه‌ای هفت من کاغذ می‌خواهد، شاید این باشد که جوانی برای بدیهی‌ترین نیازهای وجودش مجبور به هزاران دروغ و ریاکاری و بازی نباشد. این‌چنین است که پدیده‌ای به نام ایران زدگی در همه جا بروز کرده و در واقع هم نمی‌توان به هیچ‌کس بابت پی یک زندگی گشتن بااجازه‌ی فکر کردن، صحبت کردن و بیان عقاید خرده گرفت.

در کشوری که برای یک آینده‌ حتا تا دو روز بعدش نتوان برنامه‌ریزی کرد، کسی نتواند شغل مورد علاقه‌ی خود را پیدا کند، درس خوانده و بی‌کار باشی، هیچ کجا برای تفریح نباشد، و رکود و رکورد در همه‌ی زمینه‌ها حرف اول را بزند، چنین است که پدیده‌ی ایران زدگی هر روز بیش‌تر بروز می‌کند، با یک نگاه ساده در پای‌گاه‌های اینترنتی و وبلاگ‌ها می‌توان تنها بخشی از این افسردگی فراگیر را مشاهده کرد. آن‌ها که تنها اندکی شانس برای رفتن دارند، حتمن آن را امتحان می‌کنند و دیگران هر روز بیش‌تر ایران زده‌تر می‌شوند.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، روز یک‌شنبه، 29 ژانویه، به طور رسمی حکم اعدام سعید‌ ملک‌پور، فعال سایبری، از سوی دیوان عالی جمهوری اسلامی تایید شده است.

به گزارش فارس، پرونده سعید ملک‌پور «پس از رفع نواقص، مجدد‌ در دیوان عالی کشور رسیدگی» و حکم اعدام وی بار دیگر از سوی این دیوان تایید شده است.

قویه قضاییه سعید ملک‌پور را به «راه‌اندازی سایت‌های پورنوگرافی» و  «افساد فی‌الارض» متهم کرده است.

به گزارش رادیو فردا، رسانه‌های داخلی در حالی از رفع نواقص پرونده آقای ملک‌پور سخن به میان آورده است که خواهر آقای ملک‌پور ۲۸ دی‌ماه در گفت‌و‌گویی، ضمن اعلام تایید شفاهی حکم اعدام سعید ملک‌پور تاکید کرده بود که نواقص این پرونده برطرف نشده است.

مریم ملک‌پور گفته بود که دیوان عالی کشور پیش‌تر پرونده را برای برطرف شدن برخی نواقص پس فرستاده بود، اما به گفته وی این پرونده بدون هیچ‌گونه تغییر و به همان شکل قبلی به دیوان بازگردانده شده و دیوان نیز بر اساس همین پرونده، حکم اعدام سعید ملک‌پور را تعیین کرده است.

آقای ملک‌پور که از سال ۲۰۰۴ به کانادا رفته و دارای اقامت این کشور است، پس از بازگشت به ایران برای دیدار از پدر بیمار خود، در سال ۲۰۰۸ بازداشت شد.

وی که از سه سال پیش در زندان به سر می‌برد، از سوی دست‌گاه قضایی ایران متهم به «افساد فی‌الارض» است، اتهامی که به گفته خانواده وی و سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری، مربوط به استفاده سایت‌های پورنوگرافی از برنامه ابداعی آقای ملک‌پور برای انتشار عکس در اینترنت بوده است.

وکلا و خانواده آقای ملک‌پور بارها تاکید کرده‌اند که سعید ملک‌پور تنها مبدع این نرم‌افزار بوده و اطلاعی از محل استفاده آن نداشته است.

این در حالی است که روز ۲۹ دی‌ماه سازمان عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از اعدام قریب‌الوقوع سعید ملک‌پور، خواستار لغو این حکم شد.

هم‌چنین دولت کانادا تاکنون چندین بار صدور حکم اعدام برای سعید ملک‌پور را محکوم کرده و خواستار آزادی وی شده است.

بیشتر بخوانید:

«تایید حکم اعدام ملک‌پور در دیوان عالی جمهوری اسلامی»


 


رضا حاجی‌حسینی/ رادیو کوچه

چند سال پیش کتابی داشتم توی کتاب‌خانه‌ام که نامش بود «رویاهایت را از دست نده». کتابی که البته بیش‌تر کتاب‌سازی بود و مجموعه‌ای بود از سخنان بزرگان درباره‌ی رویاها. به نام‌های دیگری هم چاپ شده بود این کتاب.

کتاب من الان کجاست و سرنوشت آن چه شد، داستانی است مفصل که شاید روزی، جایی، برای‌تان تعریف کنم. اما رویاهایی که قرار بود از دست نروند، رفتند و دیگر هم باز نیامدند. البته درست‌تر این است که بگوییم در سرزمین ما، رویاها را هم مثل همه‌ی خوبی‌های دیگر خیلی زود از آدم‌ها می‌گیرند و دفن‌شان می‌کنند. یعنی به آدم یاد می‌دهند که رویایی در سر نپروراند و به بیان دیگر «تو غلط می‌کنی که رویایی در سر داشته باشی.»

- چرا این کار را می‌کنند؟

- برای این‌که بندی به پایت بزنند تا حواست باشد که بلند‌پروازی نکنی.

همه‌ی این‌ها را گفتم تا برسم به همین‌جا. کجا؟ این‌جا که گرچه رویاهای ما را گرفتند و دزدیدند و بردند و خوردند، اما هنوز چیزهایی برای ما مانده که هویت‌مان را می‌سازد. یکی از این چیزها، «بازی» است و به همین خاطر می‌گوییم که حالا لازم است به جای رویاها، بازی‌های‌مان را از دست ندهیم.

- چرا لازم است بازی‌های‌مان را از دست ندهیم؟

- چون بازی‌ها، میراث معنوی ما هستند که از گذشتگان به ما رسیده‌اند و خوب است اگر بشود که ما هم آن‌ها را به آیندگان‌مان برسانیم. البته این‌طور که ما همه چیز از جمله بازی‌ها را به بازی گرفته‌ایم، بعید است که از اساس میراثی برای آیندگان‌مان به‌جا بماند.

همان‌طور که گفتیم و دیگران هم در جاهای دیگر می‌گویند، یکی از مصداق‌های بارز میراث معنوی، بازی‌ها هستند و سازمان میراث فرهنگی ایران هم به دنبال تعیین شاخص‌ها و آماده کردن پرونده‌ی ثبت ملی و جهانی بازی‌های سنتی است. اگرچه گستردگی این بازی‌ها و گوناگونی آن‌ها، مثل وضعیت‌های مشابه در دیگر حوزه‌های فرهنگی، کار را طبق معمول برای مسوولان دشوار کرده است که امیدواریم یک روز بالاخره کارهای سخت هم آسان بشوند. شنیده‌اید که می‌گویند معما چو حل گشت آسان شود؟ حالا حکایت ماست و مسوولان مثلن فرهنگی.

اما از این حرف‌ها که بگذریم «کودکان در قالب بازی می‌توانند هنر با هم زیستن را بیاموزند و از بودن در کنار هم لذت ببرند. بازی به آن‌ها یاد می‌دهد که با بزرگ‌تر از خود چه‌طور رفتار کنند و برخوردشان با کوچک‌ترها چگونه باشد و همه‌ی این ویژگی‌ها در بازی‌های سنتی ایران نهفته است.» این حرف‌ها که حرف‌ ما هم هست، صحبت‌های «ناهید سخاییان» است و تاکیدی است بر ضرورت تلاش برای حفظ بازی‌ها به عنوان میراث معنوی. حالا ناهید سخاییان کیست؟ زنی است که سال‌های زیادی در پژوهش‌کده‌ی مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی فعالیت می‌کرده است و توانسته تعدادی از بازی‌های محلی را گردآوری کند و تفاوت‌ها و شباهت‌های میان آن‌ها را ارایه دهد. حرف‌های او، درباره‌ی بازی‌هایی است که فراموش می‌شوند.

خلاصه این‌که لزوم توجه به بازی‌ها به عنوان ارثی که از نیاکان‌ ما به ما رسیده و در حال حاضر جزو معدود به درد بخورهای باقی‌مانده است و هنوز کسی نتوانسته آن‌ها را به غارت ببرد‌‌‌ (که البته اگر می‌شد تا حالا برده بودند)، نکته‌ای بود که ما گفتیم. حالا «تو خواه پند بگیر، خواه ملال.»

راستی هیچ می‌دانستید همین هفت‌سنگ ما هم که با هفت سنگ و یک توپ و دو گروه بازی‌کن برگزار می‌شود، قرار است به فهرست میراث فرهنگی معنوی کشور بپیوندد؟ این خبر چند روزی بیش‌تر از یک ماه است که منتشر شده و قرار است تا پایان سال به بهره‌برداری برسد. جالب اما این‌که خبر این واقعه با عکسی از بازی فوتبال منتشر شده است. این‌جاست که باید گفت: «مملکته داریم.»

و اما آخر بازی امروز این است که: «بازی تمام شد… تو را در بازی کشتند…»

از سروده‌های «شمس لنگرودی»

بیش‌تر مواظب خودتان باشید، البته ما را هم کشتند.

 


 


خبر / رادیو کوچه

درپی تصمیم وزارت ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما، دو هزار تن از سینماگران عضو خانه سینما با امضای بیانیه‌ای خطاب به نخبگان، مسوولان و مردم، مخالفت خود را با انحلال خانه سینما اعلام کرده‌اند.

به گزارش ایلنا، چهره‌های امضاکننده این بیانیه از طیف‌های مختلف هنری و اعضای صنف‌های خانه سینما تشکیل شده‌اند و در برگیرنده نسل‌های متنوع سینمای ایران هستند.

در این بیانیه از جمله آمده است: «ما سینماگران ایران با صدور دستور انحلال خانه سینما مخالفیم و دل‌سوزانه خواهان ماندگاری این خانه هستیم.»

اعلام انحلال خانه سینما از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، موجی از اعتراض‌ها و واکنش‌های گسترده سینماگران، اصناف سینمایی، شخصیت‌های فرهنگی، هنری، حقوق‌دانان، نهادهای مدنی و صنفی و نمایندگان مجلس اسلامی ایران را در پی داشت.

بیشتر بخوانید:

«کناره‌گیری رافعی، کارگردان ایرانی از جشن‌واره فجر»


 


پیمان عابدی/ رادیو کوچه

وضعیت نیمه استعماری و وابستگی اقتصاد سنتی جامعه‌ی ایران به بازار نوپای جهانی در سده سیزدهم هجری قمری باعث سلطه‌ی اقتصادی همسایگان شمالی و جنوبی (که معطوف به اهداف سیاسی‌شان بود) شد. علایق قدرت‌های استعماری در ایران ابتدا متوجه منافع صرفن سیاسی بود و سپس با پیدایش و گسترش بازار جهانی در اواخر سده‌ی سیزدهم هجری قمری هم منافع اقتصادی در کنار منافع سیاسی مورد توجه خاص بود و هم گسترش فعالیت اقتصادی وسیله‌ای برای تحکیم و تثبیت موقعیت سیاسی در نظر آمد.

در شرایط نیمه استعماری ایران آن زمان، نهاد حکومتی به نسبت مناسبی برای اداره‌ی امور داخلی وجود داشت ولی کشاکشی هم بین دو نیروی متخاصم استعماری وجود داشت که آن‌ها به طور مستقیم اداره‌ی امور کشور را به‌دست نگرفته، آن را هم‌چون حایلی میان خود نگاه داشته بودند و برای تثبیت نفوذ خویش در آن سرزمین به رقابت پرداختند. این وضعیت آثار و نتایجی از نظر ماهیت و تحولات اجتماعی در کشور نیمه مستعمره‌ی ما در پی داشت از جمله: حمایت از نهادهای کهن حکومتی و حفظ وضع موجود سیاسی،  پاشیدگی بازارهای کوچک و غیر قابل انعطاف محلی، رشد تجارت خارجی، تخصص در تولید و صدور مواد خام، رکود صنایع دستی‌، اعتیاد به مصرف مصنوعات غربی، برهم خوردن توازن پرداخت‌ها‌، افزایش بدهی‌های خارجی‌، سلطه‌ی قدرت‌های استعماری بر موسسات اقتصادی مانند بانک‌ها، گمرکات و بازارهای محلی و هم‌چنین تسلط آنان بر بازرگانان و اصناف.

به طور کلی با وجود وابستگی اقتصادی به قدرت‌های دوگانه استعماری در وضعیت نیمه استعماری و علارغم مساعد نبودن شرایط داخلی به خاطر انگیزه‌های خارجی‌، بازرگانی بین‌المللی رشدی شتابان یافت و در نتیجه در هم‌سازی با آن، دگرگونی در تولید کشاورزی و تولید صنعتی و مبادلات تجاری به‌دست آمد.

کشاورزان دست‌مایه‌ی اقتصاد سنتی برای ایجاد قدرت لازم برای واردات و مصنوعات غربی بودند و از طرفی بازارها و صنایع غربی به مواد خام تولید بخش کشاورزی نیاز داشتند و باید تولید مواد خام تخصصی می‌شد تا روابط استعماری توسعه یابد.

رقابت روسیه و انگلستان و وضعیت نیمه استعماری باعث شد شبکه‌ی ارتباطی به جز چند رشته‌، در حوزه‌ی نفوذ این دو قدرت احداث شود. پس رشد اقتصادی کشور به شکل رشد و توسعه‌ی ناهماهنگ و ناقص در جهت وابستگی اقتصادی و صنعتی به غرب پیش می‌رفت.

عوامل خارجی رشد سرمایه‌داری را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

1- پیدایش و استقرار وضعیت نیمه استعماری

2- وابسته‌گی اقتصاد کشور به بازارهای جهانی

3- خصوصیات اقتصادی تجار ایرانی

این عوامل به هم‌راه افزایش رشد بازرگانی خارجی در اواخر سده‌ی سیزدهم و اوایل سده‌ی چهاردهم هجری قمری، تجار خارجی را به بازارهای بکر و قابل توسعه‌ی ایران جلب کرد و تجار ایرانی را که در گذشته در بازارهای محدود محلی فعالیت داشتند به حرکت درآورد و به گسترش فعالیت واداشت.

هنگامی که تجار ایرانی  در صنایع و  تجارت به سرمایه‌گذاری پرداختند، در زمینه‌ی تجارت با تجار غربی که در ایران فعال بودند پهلو می‌زدند ولی در سرمایه‌گذاری صنعتی در برابر آنان نقش ناچیزی داشتند. «کارخانه» در این دوران تاسیس شد و تنها کارخانه‌هایی موفق بودند که به آماده‌سازی محصولات کشاورزی پرداختند مثل کارخانه‌های «پنبه پاک‌کنی»، حال آن‌که کارخانه‌هایی که با مصنوعات خارجی رقابت داشتند مانند کارخانه‌ی «ریسندگی و بافندگی» و «قند» با شکست روبه‌رو شدند.


 


رامین ملک‌جانی

افزایش شدید قیمت سکه و دلار طی مدت اخیر و کاهش ناگهانی بها با اعلام سیاست‌های جدید بانک مرکزی در روزهای گذشته اصلی‌ترین بحث محافل خبری کشور بوده است؛ نگاهی به گذشته‌ای نه چندان دور نشان می‌دهد افزایش قیمت ارز و سکه از دو ماه گذشته شیبی تندتر به خود گرفت و روند افزایشی قیمت باعث شد روند افزایش بها تا ابتدای هفته گذشته نیز ادامه داشته باشد، اما با اعلام تک نرخی شدن ارز و افزایش سود سپرده‌های بانکی در روزهای پایانی هفته گذشته شوکی ناگهانی به بازار وارد شد که نتیجه آن کاهش بیش از 200 هزار تومانی بهای هر سکه تمام بهار آزادی و 500 تومانی دلار در معاملات انجام شده بود.

افزایش سود سپرده‌های بانکی هر چند در نگاه اول به عنوان اقدامی موثر در کاهش قیمت ارز و مسکوکات موجود در بازار جلوه‌گری کرده و سرمایه‌گذاران رو ترغیب به سرمایه‌گذاری در بانک‌ها و عدم برداشت وجوه موجود در حساب‌های بانکی جهت خرید ارز و سکه و طلا می‌کند اما افزایش سود سپرده‌های بانکی به جای افزایش تولید داخلی که در نهایت منجر به کاهش تورم و هم‌چنین کاهش آمار بی‌کاری می‌شود اقدامی بی‌پشتوانه محسوب می‌شود که فقط به طور موقت نقش مرهم را بر زخم اقتصادی کشور ایفا کرده است و به زودی اثرات خود را از دست خواهد داد.

از سویی دیگر اقدام دیگر بانک مرکزی در آزاد گذاشتن بانک‌ها در تعیین نرخ سود تسهیلات بانکی شرایط افزایش تورم را مساعدتر می‌کند، گزارش‌های دریافتی از سطح شهر نیز نشان‌دهنده‌ی امتناع بانک‌ها از اعطای وام به دلیل نامشخص بودن سود دریافتی از مشتریان می‌باشد که با تعیین دقیق نرخ‌های سود دریافتی توسط بانک‌ها و اخذ آن از مردم در وام‌های بلند مدت و کوتاه مدت شاهد افزایش قابل انتظار تورم خواهیم بود.

 از زمان آغاز طرح هدف‌مندی یارانه‌ها تاکنون دولت از پرداخت سهم صنعت به این بخش خودداری کرده که این تخلف دولت نیز مشابه تمامی دیگر تخلفات دولت جز در حد اشاره تعدادی از نمایندگان مجلس منتقد دولت پی‌گیری نشده است که با این وجود صنعت‌گران در صورت امکان ناچار به افزایش قیمت کالاهای تولیدی یا تعطیلی و اعلام ورشکستگی می‌شوند که در هر دو صورت وضعیت و تاثیر آن بر اقتصاد کشور و مردم مخرب خواهد بود.

با اعمال تحریم‌های جدید از سوی اتحادیه اروپا علیه ایران وضعیت اقتصادی کشور وارد فاز جدیدی شده است، زیرا وضعیت فعلی به اندازه‌ی کافی شرایط را نامساعد کرده و تصویب تحریم‌های شدید اقتصادی هم‌چون ممنوعیت معامله طلا و نفت با ایران اوضاع را متشنج‌تر کرده و کشور را در انزوای اقتصادی فرو برده است.

افزایش 20 درصدی بهای حامل‌های انرژی تا پایان سال 90 نیز که امروز به تایید شورای نگهبان رسید نشان‌دهنده‌ی اوضاع نگران‌کننده‌ی اقتصادی کشور و تثبیت روند افزایشی تورم در جامعه از اجرایی شدن آن تا شب عید و ادامه‌ی آن در سال آینده خواهد بود.

افزایش تعداد ناوهای جنگی آمریکا و اروپا در منطقه خلیج فارس و تاثیر روانی احتمال بروز جنگ بین ایران و سایر کشورهای مخالف باعث تنش در جامعه شده و نگرانی‌های را بین مردم از بروز قطحی و فقر در آینده‌ای نزدیک ایجاد کرده است.

مشاهدات به خصوص در شهر تهران نشان دهنده هجوم مردم به مراکز خرید و بازار فروش مواد غذایی با شدت گرفتن وضعیت نا‌امید‌کننده اقتصادی کشور در نتیجه سیاست‌های بانک مرکزی و تصویب تحریم‌های کشورهای مختلف بوده است.

دولت مرتبن اوضاع اقتصادی را مناسب و حتا عالی دانسته است و روی تمام اخبار مرتبط با بحران‌های کنونی خط بطلان کشیده و اخبار مرتبط با اوضاع فعلی را که نشان دهنده‌‌ی پیش‌روی کشور به سوی فلج کامل اقتصاد کشور است تکذیب می‌کند.

سابقه‌ی دولت در سال جاری ثابت کرده که هرگاه دولت مردم را تشویق به سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری در حوزه‌ای اقتصادی کرده اوضاع بالعکس شده است؛ دعوت به سرمایه‌گذاری در سپرده طلا بانک صادرات و بورس انرژی که منجر به ضرر سرمایه‌گذاران شد و منع مردم از خرید و فروش ارز و سکه با وجود افزایش قیمت تنها بخشی از اقدامات دولت طی سال جاری بودند که مردم بازنده اصلی آن‌ها تلقی می‌شوند.

با تداوم سیاست‌های جاری و شدت گرفتن تنش‌‌ها در منطقه و تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد کشور به سوی نابودی پیش خواهد رفت و همه‌ی پتانسیل‌ها و نیروهای مستعد را در باتلاق رکود اقتصادی که در نتیجه‌ی سیاست‌های غلط اعمال‌شده می‌باشد غرق خواهد کرد.


 


یک‌شنبه 9 بهمن 90 / 29 ژانویه 2012

اجرا: اعظم

استودیو: مهدی

تقویم تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

پس‌نشینی تند- «سنت باارزش مدارا»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبر‌ها

هفت‌سنگ- «بازی‌هایت را از دست نده»- رضا حاجی‌حسینی

پرسه- «در بوکیت دیگر ایرانی پر نمی‌زند می‌زند؟»- سیمین

روزنگاشت- «پایان صید قزل‌ آلا در آمریکا»- محبوبه شعاع

بخش دوم خبرها واکنش اتحادیه عرب پس از نشست شورای امنیتی در خصوص سوریه

مجله جاماندگان- «هیچ‌کس حریف آن‌ها نخواهد شد»- شراره سعیدی

دایره‌ی شکسته- «هوای وطن»- مه‌شب تاجیک

پانوراما- «موانع رشد سرمایه‌داری در عصر قاجار»- پیمان عابدی

بخش سوم خبرها


 


 آتوسا صاد

آیا می‌توان اد‌عا کرد که همه‌ی تحقیقات علمی به دور از اغراض شخصی محققان و در شرایطی کاملن بی‌طرفانه انجام می‌شوند؟ آیا بررسی موضوعاتی چون تفاوت‌های زنان و مردان، فارغ از اغراض شخصی و کلیشه‌های رایج فرهنگی امکان‌پذیر است؟‌ آیا رسانه‌های مردمی در جست‌وجوی بازتاب حقایق علمی هستند یا به دنبال رواج کلیشه‌های فرهنگی؟

در سال ۲۰۰۷ مجله‌ی آمریکایی «ساینس» (Science)  مقاله‌ای را چاپ کرد که اساس کلیشه‌ی پر طرف‌دار «زنان پر حرف‌تر از مردان هستند» را زیر سوال می‌برد. این تحقیق که مکالمات روزانه‌ی ۳۹۶ دانش‌جوی دختر و پسر را با دست‌گاه ویژه‌ای به نام ایر(EAR) ‌اندازه‌گیری کرده بود، نشان داد که بر خلاف کلیشه‌های رایج، زنان در سخنان خود به طور متوسط ۱۶۰۰۰ لغت در روز به کار می‌‌برند و مردان فقط اندکی کم‌تر از  ۱۶۰۰۰ لغت. ماتیاس مَهل که سرپرستی این تیم تحقیق را بر عهده داشت اذعان داشت که سه نفری که به طور متوسط بیش از همه سخن گفته بودند، هر سه مرد بودند.

به گفته ی مَهل، آن چه در کنار ساختارهای رایج فرهنگی کلیشه‌هایی چون «زنان پر‌حرف‌تر از مردان هستند» را بسط می‌دهد، کتب روان‌شناسی عامه (pop-psychology)  هستند من باب مثال‌ مردان مریخی زنان ونوسی اثر جان گری یا ذهنیت زنانه اثر لوئان بریزنداین. سناریوی رایج این کتاب‌ها داستان مردی است که بعد از خستگی روزانه به منزل باز می‌گردد و نیاز به خزیدن در غار شخصی خود دارد، و عملن به حرف‌های همسرش -که تمام مدت را در خانه گذرانده است و نیاز به تخلیه‌ی روانی از طریق سخن گفتن دارد- بی‌توجه است.

مَهل در مقدمه‌ی مقاله‌ی خود بر بی‌اساس بودن چنین ادعایی تاکید دارد و فقدان بنیان علمی آن را نشانه‌ی ضعف بنیادین این نوع تقسیم‌بندی‌های محرز جنسیتی می‌داند. به گفته‌ی مَهل، خوانندگان این آثار معمولن به جای تحلیل نیازها و انتخابات فردی خود و شریک زندگیشان، دست به دامان کلیشه‌های فرهنگی حاضر و آماده‌ای می‌شوند که به تقسیمات ذهن زن و مرد پرداخته‌اند (مثال: زنان احساسی‌‌تر از مردان هستند یا مردان ذهن تحلیل‌گر و ریاضی قوی‌تری دارند).

کلیشه سازی از طرفی زندگی را آسان (و البته سطحی) جلوه می‌دهد و از طرف دیگر بی‌مسوولیتی افراد را در قبال نیازها و رفتارهای دیگران امری رایج و فیزیولوژیکی می‌داند.

بیش‌تر روان‌شناسان عامه -به دلایل شخصی یا به منظور بازاریابی- از انعکاس یافته‌های دقیق علمی طفره می‌روند و عقاید خود را با تکیه بر تجربیات شخصی یا کلیشه‌های فرهنگی رونق می‌بخشند. جالب این‌جاست که این کتاب‌ها به دلیل هم‌خوانی با کلیشه‌های ذهنی خوانندگان معمولن از فروش بسیار بالایی برخوردارند (من باب مثال کتاب مردان مریخی زنان ونوسی پرفروش‌ترین کتاب جهان در زمینه‌ی خود‌آموزی فردی نام گرفته است).

روان‌شناسی عامه معمولن با تاکید بر درستی غرایز توده‌پسند و بدون ارایه‌ی مدرک و دلیل علمی موثق به نتیجه‌گیری دل‌خواه خود در مورد شخصیت و جنسیت افراد می‌پردازد. در حقیقت، این کتاب‌ها اتاقک‌های جنسیتی محدودی خلق می‌کنند که در آن زن و مرد به رضایت روانی نهایی نخواهند رسید. قبول کلیشه‌های جنسیتی که به سرکوب بخش عظیمی از پتانسیل‌های فردی می‌انجامد، فرصت زندگی صادقانه و مسوولانه را از افراد می‌گیرد، و زن و مرد موجودات ساده‌ای تبدیل می‌کند که برای جلب رضایت دیگری به تکرار عمل یا حرف دل‌خواه او می‌پردازند. به گفته‌ی مَهل، چنین نگرشی محصول برخورد ماتریالیستی جوامع کاپیتالیست با روابط انسانی و تبدیل این روابط به ماتریالیسم سودجویانه و سهل‌الوصول است.

خیل عظیمی از هواداران مکتب فمینیسم هم مخالف چنین نگرشی به انسان هستند و کتب روان‌شناسی عامه را به سکسیسم (sexism) متهم می‌کنند. سکسیسم – یا جنسیت‌گرایی- نگرشی است که در آن جنسیت افراد مبنای قضاوت در مورد گرایش‌های روانی و اجتماعی آن‌هاست. من باب مثال تفکیک رشته‌های درسی یا مشاغل اجتماعی بر مبنای جنسیت، نوعی سکسیسم است. هم‌چنین بسیاری از واژه‌های تحقیرآمیز رایج در زبان که گرایش‌های جنسی خاص را هدف قرار می‌دهند، محصول فرهنگ سکسیست هستند.

نگاهی عمیق‌تر به ریشه‌ی کلیشه‌های فرهنگی می‌تواند ما را با انگیزه‌های پنهان در امر کلیشه‌سازی آشنا کند. این که عقاید قومی و مذهبی جوامع تا چه حد در تولید چنین کلیشه‌هایی موثر هستند، سوالی است که پاسخ به آن نیاز به تحقیقات علمی- آماری گسترده دارد. در این جا بدین حد بسنده می‌کنیم که صنعت چاپ و رسانه‌ها با گزینش مغرضانه‌ی تحقیقات علمی، نقش بزرگی در ترویج کلیشه‌ها بازی می‌کنند.


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

دکتر مایکل کافمن

نریمان رحیمی / برگردان

منبع: مدرسه فمینیستی

سخت بر این باورم که مردان هم نفع فراوانی از فمینیسم عایدشان می‌شود. این موضوعی بوده که طی سی سال گذشته به‌طور عمومی درباره‌ی آن گفته و یا نوشته‌ام و یکی از آخرین کارهایم کتا«‌راهنمای مردان درباره‌ی فمینیسم»* است که هم‌راه با مایکل کیممل نوشته‌ایم. در این‌جا نیز می‌خواهم به این موضوع بپردازم که چرا برخی از مردان هنوز از فمینیسم می‌ترسند؟

دلیل اول: وا دادن در برابر چالش‌ها کار سختی است

بگذارید با موضوع مستقیمن رو در رو شویم. شما نمی‌توانید بدون شکستن تخم‌مرغ‌ها املت درست کنید. در موضوعی که به ما مربوط می‌شود تخم‌مرغ‌ها آن شکل‌هایی از قدرت و امتیازها هستند که مردان به‌طور سنتی از آن برخوردار شده‌اند:

- در گذشته ما مردان برای دست‌یابی به بیش‌تر مشاغل مجبور بودیم که فقط با نیمی از جامعه‌ی بشری رقابت کنیم. امروزه ما مردان مجبوریم با کل افراد جامعه – از زن و مرد- رقابت کنیم.

- شب پس از ساعت‌های کار، ما مردان می‌توانستیم به سادگی استراحت کنیم، با رفقایمان بیرون برویم و یا به موقعیت کاری‌مان، به ورزش و یا سرگرمی‌های مورد علاقه‌مان بپردازیم. در همان حال همسران ما (حتا اگر در بیرون خانه هم شاغل بودند) سرپرستی بچه‌ها و بیش‌تر کارهای خانه را انجام می‌دادند. امروزه، از ما مردان انتظار می‌رود که سهم خودمان را در بچه‌داری و کارهای خانه کاملن ادا کنیم.

- سابق بر این بعضی محل‌های کار، خیلی رک و راست، مانند رخت‌کن برای زنان شده بودند. امروزه، با به چالش کشیده شدن رفتارهای تبعیض‌آمیز جنسی و سکسیستی، دیگر مثل سابق محل کار، محل تفریح برای بعضی از مردان نیست.

- بدون در نظر گرفتن توانایی‌های مان، امروزه جامعه به‌طور خودکار برای همه‌ی ما ارزش قائل است. در گذشته، بعضی ادیان می‌گفتند که ما مردان به خدا نزدیک‌تریم. به‌طور خودکار به ما مردان به‌عنوان انسان‌های قویتر، با عقل و هوش بیش‌تر که شایسته‌ی رهبری کردن هستیم نگاه می‌شد.

- در روابط‌مان با دیگران، ما مردان کسانی بودیم که برای مان غذا پخته می‌شد، برای مان خرید می‌شد، محل زندگی و کارمان تمیز می‌شد و از نظر روحی موجبات آسایش‌مان فراهم می‌شد.

- در رابطه‌مان با زنان اگر با آن‌ها صمیمی و نزدیک بودیم، این ما مردان بودیم که قدرت کام‌جویی جنسی را داشتیم. امروزه، ما می‌توانیم برای چیزهایی که تا دیروز حق طبیعی مردانه تلقی می‌شد، حتا به زندان بیافتیم.

- در برخی خانواده‌ها و در روابط با دیگران، ما مردان تصمیم‌گیران نهایی بودیم. امروزه ما باید قدرت تصمیم‌گیری را با زنان تقسیم کنیم.

به عبارت دیگر، بعضی از مردان به‌خاطر به چالش کشیده شدن قدرت و امتیازهای مردانه، از فمینیسم در هراس‌اند. قدرت و امتیازهایی که آن نیمه‌ی دیگر نوع انسان، زنان، حدود هشت هزار سال پیش از دست‌شان گرفته شد. برای این دسته مردان، وا دادن در برابر چالش‌ها کار سختی است.

دلیل دوم: مرد بودن کار سختی است

موضوع عجیب این‌جاست: بسیاری از مردان به‌خاطر این از فمینیسم وحشت دارند که می‌‌ترسند خودشان «مرد واقعی» نباشند. درباره‌ی این موضوع زیاد نوشته‌ام. من این را «تجربیات متناقض مردان از قدرت» نام گذاشته‌ام. این به معنی آن است که آن‌گونه که ما جوامع مردسالارانه را پایه گذاشته‌ایم، از یک سو برای مردان قدرت و امتیاز می‌آورد و از سوی دیگر به منبعی برای درد و رنج خود مردان تبدیل می‌شود.

یکی از منابع این درد و رنج، ایده‌آل‌های ناممکن و دست‌نیافتنی است که برای مردانگی قائل شده‌ایم. خودتان حتمن مثال‌هایش را می‌دانید: همیشه پر قدرت، شجاع و نترس، همه چیز را زیر کنترل داشتن و غیره و غیره. بدیهی است که هیچ مردی نمی‌تواند با دست یافتن به این ایده‌آل‌ها زندگی کند، ولی تا امروز که این شکل بلامنازع مردسالارانه را در جامعه داشته‌ایم، وانمود کرده‌ایم که به این ایده‌آل‌ها رسیده‌ایم. چرا؟ به‌خاطر این‌که ما توانسته‌ایم خودمان را در مقابل آن نیمه‌ی دیگر نوع انسان، زن، قرار بدهیم که به‌طور مشخص هیچ‌کدام از آن ایده‌آل‌ها را نداشته است.

امروزه که زنان که به‌دنبال اثبات و دفاع از قدرت، توانایی، هوش و استعداد و تمایلات جنسی‌شان هستند، امروزه که زنان می‌گویند که هر چه مردان قادر به انجامش باشند زنان هم به همان خوبی قادرند، همه‌ی این‌ها باد را از بادبان قدرت بسیاری مردان بر می‌دارد. اگر تا پیش از این، آن‌ها در اعماق وجود‌شان نمی‌توانستند خودشان را مرد واقعی بدانند، امروزه آن احساسات به‌طور ناخودآگاه چند برابر شده‌اند.

دلیل سوم: تغییر افکار کار سختی است

با وجود تغییرات شگفت‌انگیزی که موجب بهره مندی بیش‌تر زنان و مردان شده‌اند، افکار و عقاید مربوط به تسلط مردانه هنوز با سرسختی مقاومت می‌کنند:

- ادیان و باورهای سنتی زندگی خودشان را دارند هم‌راه با یک قدرت ماندگاری سخت جان. به‌ویژه در دوران تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و در زمانی که آینده بدون ثبات می‌نماید، برخی مردان (و برخی زنان) به آرا‌ و عقاید قدیمی می‌چسبند.

- آرا‌ و عقاید کهنه به تغییر شکل و انطباق‌شان ادامه می‌دهند. شما ممکن است فکر کنید که دست راستی‌ها ضد برابری زنان هستند. ولی در واقع، بسیاری از ایده‌ها و عقاید امروزی آن‌ها، چهل سال پیش به‌عنوان عقاید دیوانه وار فمینیستی تلقی می‌شدند: آیا زن می‌تواند رییس جمهوری یا نخست وزیر شود؟ آیا زنان به اندازه‌ی مردان با هوش هستند و توانایی دارند؟ آیا زنان باید به اندازه‌ی مردان حق دنبال کردن شخصیت حرفه‌ای و یا تحصیل داشته باشند؟… به عبارت دیگر، فمینیسم در واقع تاثیر بزرگی داشته است حتا اگر چنین به نظر برسد که هنوز هم مخالفت زیادی از سوی برخی مردان و زنان نسبت به آن وجود دارد.

- بخش‌هایی از رسانه‌های همگانی به کار قابل توجه‌شان روی فمینیسم ادامه می‌دهند. از مردم در بسیاری از کشورها درباره ی مسایل مشخص برابری جنسیتی یا خشونت علیه زنان بپرسید. بسیاری (و در بعضی کشورها اکثریت) آن‌ها در پاسخ‌های‌شان در یک جای‌گاه فمینیستی قرار می‌گیرند. ولی اگر از آن‌ها بپرسید که آیا با فمینیسم موافق‌اند، چند قالب کلیشه‌ای از این‌که چه کسی فمینیست است می‌آورند و بالاخره می‌گویند: «نه!».

و سرانجام این‌که زنان فمینیست و مردان هوادر فمینیسم هنوز کار بسیار موثری روی  تغییر و تحول جریان غالب جامعه انجام نداده‌اند. اگر ما به‌راستی و صادقانه بر این باوریم که آرا‌ و ایده‌های ما عادلانه و درست هستند، پس هر کدام از ما باید آن‌ها را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ما نباید از کار کردن روی جریان غالب اجتماعی بهراسیم. ما نباید از تفاوت‌های میان خودمان وحشت داشته باشیم بلکه بر عکس باید راه‌هایی را برای کار کردن با آن‌ها که ما را متحد طبیعی‌شان نمی‌دانند پیدا کنیم. باید بر سر این‌که با هم متفاوت هستیم توافق کنیم. هم‌چنین ما نباید از اشتباه کردن و کامل و بی‌نقص نبودن بترسیم.

—————————————————–

پانوشت:

* Guy's Guide to Feminism


 


Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

If you happened to wonder around in downtown Kuala Lumpur, you would have probably seen ”Isfahan” street. This street was named after the city of Isfahan with the intention to show the level of bilateral ties between the two countries.

Many believe that Iran and Malaysia have strong ties. Iran has always tried to show their friendly relationship whenever possible in the past years.

Financial turnover, the presence of tens of thousands of Iranians in Malaysia and also the gossips and informal relations between Iran and Malaysia show that these two countries have had and still have strong ties. But maybe if you live in Malaysia, as an Iranian, you might find that this relationship is not as strong as it has been assumed. Increasing sanctions against Iran and the Iranian crisis after the presidential election Iran was involved in, in reality impacted on the relationship between Iran and Malaysia anyways. Even though Malaysia would like to maintain good relationship with Iran, but they have to consider the world and the global economy. It is what supporting one’s own national interests means, however insignificant and low-priority this concept can sound in Iran these days.

 With the increased Iranian immigration, the growing wave of protests after the elections was pulled out of Iran to Malaysia too. On one hand it is easy for Iranian citizens to enter the country which is a heaven gift these days and on the other hand, the huge number of young Iranians who came to study in Malaysia accompanied the wave of protest.

Protest rallies in front of the Iranian embassy, the UN Office and other meetings are things that the partisans of the so-called “green movement” did in Malaysia.

Although some activists have been summoned by the Diplomatic Police in Malaysia, they have only very respectfully been asked to appertain to the rules of the country

The Iranians protesters in Malaysia encountered lot of resistance in organizing their gatherings which they believe is caused by the Iranian regime. Some were even concerned about Iranian political and social activists to be summoned or arrested by the Malaysian authorities. We have even heard some rumors about this but according to a ”green” activists  called ”Resam”, no active political and civil activist has been deported, or arrested from Malaysia so far.

Although some activists have been summoned by the Diplomatic Police in Malaysia, they have only very respectfully been asked to appertain to the rules of the country.

Somehow, Malaysian authorities, more than being concerned by the conditions in Iran, are concerned about similar events in their own country.

Many believe on the other hand that threats come from Iranian authorities in order to prevent Iranian dissidents from their activities outside the country, but it seems that Iranians themselves feed these rumors.

 Radio Koocheh organized a panel discussion with three Iranian civil activists who have a history of civil rights activism in Malaysia: Hossein Sobhanallahi from ”Rasam” in Malaysia, Ali Tabatabai, civil rights activist and protester of the aftermath of the elections, and Mr. Akbar, journalist and political refugees in Malaysia.

My first question is for Mr. Sobhanollahi. After the Iranian election, a group of Iranian protesters in Malaysia, had similar activities to those in Iran at that time. What was the atmosphere in Malaysia?

”Many spontaneous movements and gatherings took place by Iranian dissidents in Malaysia after the elections in Iran. Some of which were the gathering in front of The Iranian Embassy, and in front of the United Nation office. These gatherings became hectic because of the Police reaction with the protesters as they could not control the situation due to the huge number of participants. But after that, people in Kuala Lumpur and Selangor found that they could cut the activities to different groups and ask help from different people. Finally, a number of different people organized different gatherings. And all the activities were respectful of the host country rules and laws. Since then, most of the gatherings were indoors or out but with previous announcement in order not to violate the laws of the host country. But still there were some clashes that I will explain later.”

Mr. Tabatabai! You have participated in the protests after the election in 2009. Some argue that the Malaysian government has a close relationship with the Islamic Republic. Do you find that the Malaysian Government has shown any sensitivity with ”green” activists in Malaysia?

”As Mr. Sobhanollahi noted, there were some clashes in the past. We were summoned along with Mr. Sobhanollahi and some other friends for the gathering we wanted to organize in front of United Nation’s office. One of their concerns was that the activities of the opposition against the Islamic Republic in Malaysia, do not tie with the opposition activities of the Chinese dissidents in Malaysia. Also, the The Iranian Embassy, because of their good relations with Malaysia puts lot of pressure on them and wants to deal with the Iranian opposition in Malaysia.

In all the interrogations, it was obvious that the Malaysian government was reluctant to put pressure on the Iranian activists in Malaysia but wanted us to respect the rules. They were afraid of such gatherings and opposition protests to become common. They are highly sensitive to the street demonstrations because of their own problems and do not want the street protests to become widespread. Therefore, that was a good thing for the Islamic Republic. But considering the fact that the Islamic Republic is gradually becoming more and more isolated in the international community, Malaysian interests in connection with other countries are impacted if they continue to maintain good relations with the Islamic Republic.”

Do you believe then that it was more about the Malaysian interests rather than trying to maintain good relationships with Iran?

”Both questions were raised. In a part of the interrogations, they were asking us why we were against the Islamic Republic and it was obvious that the question was tailored by the Iranian authorities and the second most important concern was related to their own country Malaysia and the respect of their laws.”

Mr. Akbar! you are journalist and asylum seeker in Malaysia. Most people choose a country like turkey, which is close to Iran for asylum but you choose Malaysia. Has the good relationship between Iran and Malaysia, made things more difficult for you?

”What is obvious and even UN is trying to show is that there is no difference between Malaysia with Turkey or other countries in terms of Immigration and the kind of treatment and facilities that Malaysia offers to refugees. But as everyone knows, Malaysia has not signed the refugees convention Charter, so they are more free in the way they deal with each individual asylum seeker. Our feeling is that after the elections, Malaysian government along with the UN has tried to have a very slow process for the asylum seekers because of their good relationships with the Islamic Republic. They have no desire for an Iranians asylum seeker immigration in Malaysia. This can be easily sensed in the length of time the Iranians’  cases are treated in Malaysia in comparison with Turkey. They are at least thirty to forty percent slower.

Mr. Sobhanallahi! you were living in Malaysia for seven years prior to the events after the elections of 2009 in which you were very active. Although any official statistics is not available on the number of Iranian dissidents living in Malaysia but some believe that about 60 thousand Iranians live in Malaysia. What do you think Iranians might do that can affect our conditions in this country?

In the past six-year stay in Malaysia, I see that the number of Iranians in Malaysia, especially after the elections of 2009, had grown substantially and I think the number of Iranians in Malaysia is much more than what you mentioned. The Iranian immigration to Malaysia was at first mostly about students, and businessmen. Then the immigration grew out of control and since three years we are witnessing Iranian drug dealer problems which impacts negatively the image of Iranians. But I strongly believe that the type of relations and exchanges with Malaysian society is very effective and can help us to live in a calmer atmosphere.

I believe that a false mindset of the Malaysian society makes the living more difficult. Most definitely, Malaysia is very different from other countries but many problems exist because of what we do ourselves preventing us from living in a peaceful atmosphere.

Mr. Tabatabai! Certain pressures have been imposed on the opposition movement but, as a journalist I believe that there might be some exaggeration. It is suggested that some kind of political pressure exist on Iranians in Malaysia. And even lately we have heard that some had been summoned, or have been dealt with violently. Are these things effective in Iranians situation in Malaysia?

”In the every day life is definitely effective. But the most important thing is that the Islamic Republic loves creating and spreading an atmosphere of fear and terror in order to better control the opposition. As Malaysia is among the most active countries in opposing the Islamic Republic of Iran and Iranian community is very large, it is one of the primary sites that they want to control. They love to show off and make believe that they control the opposition activities abroad. The Secretary of Information, the Attorney General, the Deputy Culture of the Corps announced that the political activists overseas are not safe and they have even threatened them with assassination. This shows how badly they want to increase  the fear among many people who are not even political activists.

This atmosphere will affect people’s life and we should not be feed the Islamic Republic of "political bluff". I believe that these things are most likely just "political bluff", because for Malaysian government, their international relations are more important than the expectations of a country which is politically isolated. I do not think that Malaysia would put such pressures on the Iranian opposition in Malaysia. We should not get involved in the Islamic Republic’s game and live peacefully in this country. And the Political activists can more or less continue their activities.

Mr. Akbar! considering the fact that you are an asylum seeker in this country, what do the exaggerations of this kind can bring up for you in your situation?

I just wanted to add something to my friends’ description. I think that for the last two years,  the Malaysian government has a more positive view regarding to the Iranian opposition and  we should not forget that a large part of Malaysian intellectuals were somehow in contact with their Iranian dissidents friends and intellectuals in Iran. So since the events and the police reaction in Malaysia against Iranian protestors opened their eyes about Iran and the fact that Iran is not the country they can rely on and have friendly relations in the current situation. While trying to do their duty, they are trying to deal with a friendly and strong opposition also in order to keep both sides happy.

Concerning your question, I should say that the Malaysian police does not want things to get out of control. By feeding the atmosphere of false claims, the only ones benefiting from the situation is the Islamic republic informative forces. Because they expected Malaysians to what they want but they know also that their expectations have to be limited. But we are creating an atmosphere in which the living for a good number of Iranian opposition has become difficult.

Why do you think these rumours exist? Even from people who are not probably related to the Iranian regime but creates these kind stories. What is their goal?

I do not know about the individuals’ inner intentions but I do know that the biggest problem is the same kind of individual movements that cause problem in our political movements and in Iranian opposition. Perhaps it is based on personal interests or a bad analysis. I compare the Iranian atmosphere in Malaysia to a ship in which every individual can not do something that causes the ship to drown. If some people think that by creating this kind of atmosphere, they create a safer environment for themselves, they are mistaken and they only make things more difficult for others.

Mr. Sobhanallahi! Some believe that events in Malaysia has a clear central decisive source. Do you confirm this and whether each movements or events are centrally organized?

First I escape briefly to the previous question. In the last two years I have heard several times about some people being dealt with violently or some have been deported and other issues in Malaysia. But as far as I know, no one have been deported from Malaysia because of political activities. If someone has been deported from the airport, it has definitely had to do with some other immigration laws of Malaysia and he has been denied entry. And as far as I am concerned there have not been any abusive behavior to the described extent. In the meantime, different people have different experiences but what is certain is that a natural, logical and systematic process shows the type of behavior discussed here but exceptions exist, and in every place in the world is possible that these type of behavior happen and there are unconventional and have unconventional causes too. The Iranian regime is following  a goal since two years to create an insecure atmosphere and environment in Malaysia and I believe it has not reached its goal because of the kind of attitude Iranian dissidents have  here. But we need to be careful not only not to prepare the situation they would like to achieve but also not to help them achieve more than they would have expected.

In Facebook, there is a page called the Green Network in Malaysia, where friends exchange news and thoughts regarding the green movement. But over all, all the activities in Malaysia, are based on the agreement of the group on Facebook, a lot like to respect the laws of the host country. Therefore, activities are decided by the activists friends and have no specific reference. Friends consult and held meetings, but no direction is taken from anywhere outside of Malaysia. Friends were trying to gather different sets of thoughts that have no other purpose except to free Iran from the current situation together, and express their views and critics within the Malaysian civil law.

Do you mean that if something is announced by them, it is not the result of a meeting  but their own thoughts? Is there a council or group of people in Malaysia monitoring the statements?

Over the past two years, all the statements published by the ”Green Community” in Malaysia, has been from the organization ”Resam”, (The Green way of Iranians in Malaysia), and you can be sure that any statements that does not have this title, has not been issued by the activists in Malaysia. The majority of Iranians outside Iran, in Malaysia and all over the world are against the current situation in Iran and opposed to the election results over the past two years. In Malaysia, they have expressed that too. But some of us has spent more time and energy to form this group. Their positions and programs also go through Facebook where it is expressed and statements are released with the same name and title. If any other group declares anything stating that we have approved, it is not true.

Mr. Tabatabai! Iranian’s activities in Malaysia started in the past two years, and those who were protesting the elections were frequently gathering. These days, with the  rumors of arrests, deportation and summons, it seems that something has changed. What are your impressions? Do you think this is the result of our own way of feeding rumors?

”Yes, definitely. The Islamic Republic creates the atmosphere and we, by feeding rumors help the Islamic Republic. When you search well, you see that nothing has happened and none of it is true except that the IR can not impose their expectations to the Malaysian authorities. I believe that this atmosphere will disappear very soon because the security services are even unable inside Iran. That’s the reason why they keep all the activists in prison. If their security system was effective, they wouldn’t have to keep the slightest young activist in prison. This is  the proof that they cannot control people outside of prison. So how are they supposed to control activists outside Iran?

They even likes to pretend they can control all the political activists in Canada, but this is not true. Three years ago when I was living in Malaysia, it was still before the elections take place and Iran was not as politically isolated as it is now, Malaysia denied entrance to Iran in the  Islamic Republic military exhibition upon the United States request. At that time the Malaysian Prime Minister declared officially that they did it because of the western countries pressure. This proves that whatever decision the Malaysian State makes is based on their own interests and international relations and not because of the expectations of a very isolated country that has no clear future.

Therefore, feeding the Islamic Republic’s rumors is the only thing the Islamic Republic wants. This is only an illusion that we create ourselves. I can assure all the political activists. The Islamic Republic is now too weak to control any activists abroad. Where have you seen such a thing that a political activist being deported? There has been a case in Norway, but in a country like Malaysia, we have not seen such incidences.

Mr. Akbar! Do you have a similar opinion? Did you have any serious problem as a journalist?

No. I definitely confirm our friends’ comments here. I think we should be vigilant and respect the laws of Malaysia. While trying not to be affected by rumors, we should not do anything  to raise the Malaysian government sensitivity.
Malaysia has laws like any other country. Although, even with their own protesters that did not have authorization, the police did not reacted violently. This is being rational in the multinational or multi-racial country such as Malaysia.

You can be sure, to Malaysia’s security forces, in a meeting in an enclosed space, doesn not matter what is said and done. What they do not want is the gatherings in front of Tourists.  The Malaysian government does not like to show weakness of their security forces in front of tourists. If you touch the sensitive spot, they will not tolerate because they decide based on their national interests. Activists must act more rationally in coordination with the Malaysian laws. We have always witnessed that individual actions are not effective.

We should not make the Malaysian police an enemy to us. This is an experience that all the activists have had even before the revolution in foreign countries. We should not get trapped twice. The Police in Malaysia or anywhere else in the world is not the enemy of foreign dissents and the opposition. If Malaysia did not tolerate us, where we would have been? While we continue our activities, we should be very grateful to them.

Do you have something to add?

Mr. Sobhanallahi: ”the activities of ”greens” in Malaysia for the past two years has been respectful of our host country and holding meetings in an enclosed space has caused less sensitivity. If there has been a Police presence, it has been because of the IR’s pressure. And since the past two years, there has been no clashes or problem with the Malaysian security forces. We hope our activities continue. Things have changed, we had more activities after the first year but now we need to focus on important things that can have a more important impact on the future of our country.”

Mr. Tabatabai: ”Considering the fact that in the past few days, some friends in Malaysia and other countries were concerned about their political activities outside the country, I can totally assure them that no danger is threatening them from Iran. And as people who live in free countries we have the obligation to complement the activities of people inside the country, and to bring their voice to the world. Do not get fooled by the IR’s scenarios.

Mr. Akbar: ” I would like to ask our friends and countrymen not to get impressed easily and act emotionally, because the political atmosphere has nothing to do with emotions, we should be rational. When something happens, we should deal with it with the importance it has. No more nor less. Any decision made collectively will be benefit-able to each and everyone of us.

Thank you.”

فارسی


 


خبر / رادیو کوچه

علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز یک‌شنبه، 29 ژانویه، نسبت به ماموریت هیت اعزامی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران ابراز خوش‌بینی کرده و تاکید کرد که هم‌کاری‌های ایران با آژانس همواره خوب بوده است.

به گزارش مهر، آقای صالحی که به آدیس آبابا در اتیوپی سفر کرده، گفت شفاف‌سازی، یکی از اصول هم‌کاری‌های ایران با این آژانس بوده است

او تاکید کرد که ایران چیزی برای مخفی کردن ندارد و فعالیت سری هم نداشته است.

وزیر خارجه جمهوری اسلامی هم‌چنین تصریح کرد: «به سوالات هیت اعزامی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران پاسخ لازم داده خواهد شد.»

تیم شش نفره اعزامی سازمان ملل متحد تحت ریاست هرمان نکرتس، معاون مدیرکل این آژانس بامداد روز یک‌شنبه، 29 ژانویه‌، وارد تهران شد.

 بیشتر بخوانید:

«امیدوارم موضوعات مبهم برنامه اتمی ایران برطرف شود»


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

سی‌ام ژانویه زادروز «ریچارد‌گری براتیگان» نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی است. او زاده سال 1935 بود و در سال 1984 درگذشت. از ریچارد نه رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده که رمان «صید قزل‌آلا» در آمریکا اولین و شناخته شده‌ترین اثر اوست. وی هم‌چنین عضو جنبش بیت بود.

«ریچارد گری براتیگان» در سی‌ام ژانویه سال  ۱۹۳۵ میلادی در تاکوما واشنگتن به دنیا آمد. او دوران کودکی‌ سختی را داشته، پدرش پیش از به دنیا آمدن ریچارد، خانواده را ترک کرده و پس از آن که خبر درگذشت او را خوانده، تازه متوجه شده که پسری به نام ریچارد داشته ‌است. باربارا خواهر ریچارد درباره دوران کودکی ریچارد گفته:«او شب‌ها را به نوشتن می‌گذراند و تمام روز را می‌خوابید. اطرافیان خیلی اذیتش می‌کردند و سر به سرش می‌گذاشتند. آن‌ها هیچ‌وقت نفهمیدند که نوشته‌های او چه‌قدر برایش مهم هستند.»

او در بیست سالگی شیشه پاس‌گاه پلیس را با سنگ شکست و یک هفته را در زندان گذراند و بعد به بیمارستان دولتی تحویل داده شد و به تشخیص پزشکان به دلیل ابتلا به جنون جوانی پارانوئیدی در بیمارستان تحت شوک درمانی و مراقبت ویژه قرار گرفت و پس از مرخص شدن از بیمارستان به سان‌فرانسیسکو رفت.

سال ۱۹۵۶ بود که براتیگان به سانفرانسیسکو رفت و آن زمان دوران اوج جنبش بیت بود و نویسندگان و شاعران سرشناس این جنبش در این شهر فراوان یافت می‌شدند. افرادی مانند: جک کرواک، آلن گینزبرگ، رابرت کریلی، میکل میک‌کلور، فیلیپ والن و گری اشنایدرو، او تحت تاثیر جنبش بیت‌ قرار گرفت و نخستین مجموعه شعرش را در بیست و یک سالگی منتشر کرد و همان سال نیز ازدواج کرد. در تابستان ۱۹۶۱ بود، که او به هم‌راه همسر و کودک خردسالش به آیداهو رفت و زندگی در چادر کنار رودخانه‌های پر از قزل‌آلای آن‌جا را تجربه کرد و «رمان صید قزل‌آلا در آمریکا» را نوشت. این رمان شش سال بعد در ۱۹۶۷ منتشر شد و براتیگان را که در فقر مطلق به‌سر می‌برد و حتا در تامین غذای روزانه دچار مشکل بود از نظر مالی نجات یافت.

ریچارد قبل از رمان صید قزل‌آلا در آمریکا چند مجموعه شعر منتشر کرد که یا به رایگان توزیع شد یا خود او در خیابان به فروش نسخه‌های آن‌ها می‌پرداخت. «رمان ژنرال متفقین، اهل بیگ‌سور» هر چند دومین رمان او محسوب می‌شود اما اولین رمان منتشر شده‌ اوست. این رمان در سال ۱۹۶۴ منتشر شد و تنها هفت‌صد‌و چهل و سه نسخه از آن فروش رفت.

اما پس از موفقیت صید قزل‌آلا در آمریکا براتیگان دیگر هر کتابی می‌توانست منتشر کند و چنین هم کرد. او حتا کتابی منتشر کرد با نام «لطفن این کتاب را بکارید» که شامل هشت شعر بود و به هم‌راه هر شعر بسته‌ای بذر بود. گفته شده: بسته‌های باز نشده این مجموعه اکنون نزد مجموعه‌دارن چندین هزار دلار خرید و فروش می‌شود. سه شعر از این اشعار با ترجمه «علی‌رضا بهنام» در کتاب «کلاه کافکا» گزیده شعرهای ریچارد براتیگان در ایران هم منتشر شده ‌است، البته بدون بذر.

هم‌چنین ریچارد براتیگان به سفارش «جان لنون» و «پل مک‌کارتنی»، که دوستان‌اش در گروه «بیتلز» بودند، چند شعر و بخش‌هایی از رمان‌هایش را در نوار کاستی با عنوان گوش دادن به ریچارد براتیگان خواند و منتشر کرد. این نوار که هم‌زمان با مجموعه شعر کاشتنی او منتشر شده بود نیز حاوی ابتکارهای جالبی بود. به طور مثال شعری به نام «عاشقانه» با هجده لحن مختلف توسط افراد مختلف از جمله خود ریچارد و دخترش لانته خوانده شد.

ریچارد در سال ۱۹۷۰ پس از سیزده سال زندگی زناشویی پرفراز و نشیب از همسرش ویرجینیا جدا شد و دو سال بعد به  مونتانا رفت و تا هشت سال پس از آن در مجامع ظاهر نشد و حاضر به ایراد سخن‌رانی یا انجام مصاحبه هم نبود.

او در دوازدهم می ۱۹۷۶ برای اولین بار به ژاپن رفت. گفته شده او از کودکی با ژاپنی‌ها بر سر بمباران «بندر پرل هاربر» مشکل داشت. زیرا عموی‌اش در آن حادثه ترکش خورد بود و هر چند یک سال بعد بر اثر حادثه‌ای از بلندی سقوط کرد و مرد، اما ریچارد هفت ساله مرگ عمو خود  را به حساب ژاپنی‌ها نوشته بود و از آن‌ها متنفر بود. ولی سفر به ژاپن دیدگاه‌اش را نسبت به ژاپنی‌ها تغییر داد و شیفته فرهنگ ژاپنی شد تا آن‌جا که بارها به ژاپن سفر کرد و وطن‌اش را سانفرانسیسکو، مونتانا و توکیو می‌دانست. او حتا با آکیکو که یک دختر  ژاپنی بود ازدواج کرد و این ازدواج دو سال هم دوام یافت.

ریچارد نویسنده‌ای خاصی بود و تعلق‌اش به سبک یا جریان ادبی ویژه دشوار است. «زیبایی‌شناسی او ترکیبی از دست‌آوردهای سورئالیسم فرانسوی و تفکر ضدبورژوازی است که جان مایه آثار هنری معاصرش را شکل داده و در عین حال در تضاد کامل با پدرسالاری قرار می‌گیرد.»

«علی‌رضا طاهری عراقی» مترجم مجموعه‌ داستان «اتوبوس پیر» در یادداشت مترجم می‌نویسد: «توصیف آثار براتیگان کار ساده‌ای نیست. هیچ سبک و مکتب ادبی و سنت تاریخی را نمی‌توان زادگاه یا مبنای شیوه خاص نویسندگی و شاعری او دانست. در مورد آثار نثرش حتا این مشکل وجود دارد که آن‌ها را باید در کدام گونه‌ ادبی جای داد؟ آیا رمان‌هایش را واقعن می‌توان رمان نامید؟ آیا اصلن در حوزه ادبیات داستانی قرار می‌گیرد؟ شاید ساده‌تر این باشد که آن را سبک براتیگانی بخوانیم و بس. به هر حال به نظر می‌رسد که آثار براتیگان هم مثل خودش یتیم‌اند.»

هم‌چنین در مورد آثار او گفته شده: نقاط اوج داستان‌هایش یک‌دست نیست و از این نظر به کنکاش بیش‌تری برای درک به‌تر این آثار نیاز است. در رمان صید قزل آلا در آمریکا و نیز دیگر آثار او از جمله در مجموعه اشعارش تمایل درونی نویسنده به خودکشی منعکس شده است. آثار او شباهت به آثار «ویرجینیا وولف» و «ولادیمیر مایاکوفسکی» دارد و خواسته‌های درونی نویسنده به خوبی از آن‌ها مشخص است. به این دلیل خواننده آثار وی خود را خارج از فضای آن‌ها حس نمی‌کند چون براتیگان نویسنده‌ای است که با چیره دستی و مهارت لازم از آثار خود برای ارتباط مستقیم با خواننده استفاده کرده است.

زندگی و مرگ ریچارد هم مانند آثارش بسیار پرفراز و نشیب و متفاوت و غیرمنتظره بوده است. او در فصل شکار همیشه به مونتانا می‌رفت و با دوستان‌اش به شکار می‌پرداخت هر چند او هیچ‌وقت نمی‌توانست به موجود زنده‌ای شلیک کند و بیش‌تر ادای شکارچیان را در می‌آورد. در فصل شکار در سال ۱۹۸۴، او به مونتانا نرفت. دوستان‌اش نگران شدند. امکان تماس با او وجود نداشت به همین دلیل پلیس شهر بولیناس در شمال کالیفرنیا که محل زندگی او بود را خبر کردند و پلیس در بیست‌و‌پنجم اکتبر ۱۹۸۴ در خانه ریچاردگری را شکست و یک بطری مشروب و یک تفنگ کالیبر ۴۴ کنار جسدش پیدا کرد. بنابر اظهار نظر پزشکی قانونی او ایستاده رو به دریا و پشت به پنجره به شقیقه‌اش شلیک کرده و به عمر خود در چهل‌و‌نه سالگی پایان داده است.

از رمان‌های او می‌توان به: صید قزل‌آلا در آمریکا، ژنرال متفقین اهل بیگ‌سور، در رویای بابل، سقط جنین، در قند هندوانه،  پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد، یک زن بدبخت و هیولای هاوکلاین اشاره کرد او هم چنین چندین داستان بلند و کوتاه و دفتر شعر هم انتشار داده است.


 


خبر / رادیو کوچه

خبرگزاری‌های خارجی گزارش دادند خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس روز یک‌شنبه، 29 ژانویه برای اولین بار طی ده سال گذشته به اردن سفر می‌کند.

رهبران اسلام‌گرای حماس در سال ۱۹۹۹ از اردن اخراج شدند و از آن زمان تا‌کنون دفتر سیاسی حماس در دمشق، پایتخت سوریه مستقر بوده است.

به دنبال ناآرامی‌های سوریه که طی ماه‌های اخیر شدت گرفته، دفتر سیاسی حماس به دنبال آن بوده تا مقر جدیدی را برای خود بیاید.

دولت اردن نیز امیدوار است تا بتواند میان گروه‌های رقیب فلسطینی میانجی‌گری کند و آن‌ها را به تشکیل دولت وحدت ملی ترغیب کند.

لازم به اشاره است دولت اردن در عین حال خواهان آن نیست که دفتر حماس به این کشور منتقل شود.

 بیشتر بخوانید:

«خروج خالد مشعل، رییس دفتر حماس از سوریه»


 


PHOENIX (January 26, 2012) – Dr. M. Zuhdi Jasser, a devout Muslim and the president and founder of the American Islamic Forum for Democracy (AIFD) issued the following statement regarding the vicious and malignant attack by the New York Times and the Council for American Islamic Relations (CAIR) on the NYPD and Chief Raymond Kelly:

 "The American Islamic Forum for Democracy unequivocally supports the efforts of the New York Police Department and its Commissioner Raymond Kelly to fight the insidious ideology of militant Islamism.  The NYPD has been an international leader in this fight and has paid a heavy price for being at the forefront of the ideological war that must be waged.  Lost in the shoddy and biased reporting was the most basic fact that NYPD's counter-terrorism programs have protected New Yorkers and Americans from a vast number of increasing threats like Faisal Shahzad, the Time Square Bomber, who embodies the radicalization described in the Third Jihad.

This week's attacks on the NYPD and now Chief Kelly are yet another example of the depths of deception that groups such as CAIR are willing to go in order to suppress any criticism of the organization.  This attack has nothing to do with the rights of American Muslims and everything to do with the efforts of CAIR to use American Muslims as a tool to suppress dissent and frame our communities as victims of American society.

The editorial board and reporter Michael Powell of The New York Times should be ashamed of themselves.  They have abandoned any journalistic standards in their factless regurgitation of the CAIR mantra. The New York Times seems to care little about genuine Muslim diversity or addressing the root causes of terrorism.  This latest attack is simply part of a systematic attempt to dismantle the efforts of NYPD to address the root causes of radicalization within American Muslim communities.

In 2007 the NYPD released a landmark report entitled Radicalization in the West: The Homegrown Threat.  This report was a seminal piece of research now used around the world on how radicalization occurs.  As an American Muslim I embraced this research as a blueprint which Muslims should have initiated to confront the threat knocking on the door of our communities every day.  Groups like CAIR saw it as an opportunity to drive a wedge between American Muslims and law enforcement and to preach a victim mindset within our community.  Interestingly the behaviors that CAIR is illustrating are eerily similar to the models laid out in the NYPD report.

The story that the New York Times ran this week is over a year old. It didn't gain momentum last year primarily because it is an insignificant story and its merits paled in comparison to world-wide attention brought to bear on the revolutions in Egypt which erupted shortly thereafter. America's attention span for the Middle East has worn thin and when a new kernel of information was released CAIR seized that opportunity to reignite the furor.  The "shocking" evidence was that 1,500 NYPD officers saw a film that is readily available to the general public and probably already viewed by millions.

This effort by CAIR is a blatant attempt to punish the NYPD and Chief Kelly for doing their job and to strike fear in the heart of anyone that does legitimate work in exposing their lifeblood of Islamism.  Political correctness has made mere claims of discrimination and racial bias irrefutable and removed the ability for Americans to have honest discourse on religious issues. The Third Jihad is not anti-Islam or anti-Muslim. If it were I would not have been a part of it.

For me, it was an opportunity to speak with my co-religionists about the threat that exists to our children and our very way of life. It is a wake-up call for our community to accept our responsibility to fight against an ideology within our communities that seeks to strip us of  our Constitutional freedoms. CAIR's victimization of American Muslims emboldens that sinister ideology.

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، 28 ژانویه، اعضای اتحادیه عرب در پس از یک نشست اعلام کردند که به علت تشدید خشونت‌ها در سوریه درحال معلق کردن ماموریت نظارتی خود در این کشور هستند، اما ناظران تا اطلاع ثانوی در خاک سوریه باقی خواهند ماند.

سوریه گفته است که از تصمیم اتحادیه عرب «متعجب و متاسف» است.

هم‌زمان شورای ملی سوریه منسوب به مخالفان، روز شنبه ایران را به «مشارکت» در سرکوب خونین معترضان سوریه متهم کرده و از تهران خواسته است حمایت از حکومت بشار اسد را متوقف کند.

این ماموریت در ماه دسامبر برای نظارت بر اجرای طرح اتحادیه عرب برای پایان خشونت‌ها توسط دمشق ایجاد شده بود. اما چندین کشور ناظران خود را از آن‌جا خارج کردند.

نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب در بیانیه‌ای اظهار داشت: «با توجه به وخامت گراییدن اوضاع سوریه و ادامه استفاده از خشونت… تصمیم گرفته شده که کار ماموران اتحادیه عرب در سوریه فورن متوقف شود.»

او گفت که مسئله اکنون در شورای اتحادیه عرب بررسی خواهد شد.

خبرگزاری رسمی سوریه، سانا، نوشت: «سوریه از تصمیم آقای العربی برای تعلیق ماموریت ناظران که قبلن تصمیم به تمدید آن برای یک ماه گرفته شده بود، متعجب و متاسف است.»

اتحادیه عرب روز سه‌شنبه ماموریتش را برای یک ماه تمدید کرده بود. اما عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج پارس ناظران خود را خارج کردند که شمار آن را به ۱۱۰ نفر کاهش داد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، از سویی دیگر سمیر نشار، از اعضای کمیته اجرایی شورای ملی سوریه روز شنبه در کنفرانسی خبری در استانبول گفت: «شورا مشارکت رژیم ایران در کشتار مردم سوریه که خواستار آزادی هستند را محکوم می‌کند و آن کشور را ترغیب می‌کند از مشارکت در فرونشاندن انقلاب سوریه دست بردارد، تا روابط میان دو ملت حفظ شود.»

ارتش آزاد سوریه متشکل از نظامیان سابق و مخالفان مسلح حکومت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، روز جمعه ادعا کرد که پنج افسر نظامی ایران را در شهر ناآرام حمص گرفته است و تهران را ترغیب کرد به‌سرعت باقی نیروهایش را که ممکن است در سوریه باشند خارج کند.

این در حالی است که لوا‌ رودباری وابسته اطلاع‌رسانی سفارت جمهوری اسلامی در سوریه وابستگی این پنج نفر به نیروهای نظامی ایران را رد کرده است.

ارتش آزاد سوریه اعلام کرد که تا وقتی دولت یکی از افسران شورشی بازداشت شده را آزاد نکند و به عملیات در شهر حمص پایان ندهد این ایرانیان را آزاد نخواهند کرد.

کسانی که در فیلم دیده می‌شوند به ترتیب خود را سجاد امیریان، احمد سهرابی، حسن حسنی، مجید قنبری و کیومرث قبادی معرفی می کنند. این اسامی نیز با نام‌هایی که پیش‌تر توسط مقامات جمهوری اسلامی منتشر شده بود مطابقت دارد.

 بیشتر بخوانید:

«در قطع‌نامه پیشنهادی برخی خطوط قرمز نقض شده است»


 


رادیو کوچه

1866 میلادی- «رومن رولان» (Romain Rolland) نویسنده فرانسوی متولد شد.

در چهارده سالگی به هم‌راه خانواده‌اش برای تحصیل به پاریس رفت و در رشته تاریخ ادامه تحصیل داد و در ۱۸۹۵ به رم رفت در رشته هنر مدرک دکترا گرفت. پس از آن در مدرسه عالی به تدریس تاریخ هنر اشتغال داشت و از آن پس دوره‌ای کوتاه در دانشگاه سوربن تاریخ موسیقی تدریس کرد. از سال 1912 به نوشتن روی آورد و رمان «ژان کریستف» را نوشت. علا‌رغم تمایل به اندیشه‌های مارکس، علیه استالین و حکومت شوروی مقالات متعددی منتشر کرد. رومن رولان در سال 1913 جایزه بزرگ آکادمی فرانسه و سه سال بعد نیز جایزه ادبی نوبل را به دست آورد.

از دیگر آثار او «جان شیفته» رمانی چهار جلدی از رومن رولان است.

1886 میلادی- «کارل بنز» مهندس اتومبیل و طراح موتور ماشین، اختراع تازه خود یعنی موتور بنزینی، را در آلمان به ثبت رساند.

وی که به خاطر بنیان‌گذاری مرسدس بنز نیز مشهور است، برای نخستین بار در جهان جزییات ساختار موتور اتومبیلی را به ثبت داده بود که دارای کاربوراتور و شمع و هم‌چنین دارای کلاچ برای تعویض دنده بود.

1963 میلادی- «رابرت فراست» (Robert Frost) شاعر معروف آمریکایی درگذشت. وی استاد دانش‌گاه میشیگان بود.

وی هم‏چون پدرش، شغل روزنامه نگاری را برگزید، اما سرودن شعر روی آورد. پس از به پایان بردن دوره‌ی دبیرستان وارد کالج «هاروارد» شد. نخستین کتاب که از او به چاپ رسید «خواست کودک» (A Boy's Will) نام داشت که مورد توجه قرار گرفت. در مه ‌1924 جایزه‌ی «پولیتزر» را برای کتاب «نیو همپشایر» (New Hampshire) نصیب خود کرد. وی با نخستین مجموعه‌ی شاعرانه‌ی خود «خواست کودکانه» طبع شاعرانه‌ی خویش را در جهان ادبیات به ثبت رسانید. فراست به عنوان یکی از شعرای بزرگ آمریکا، چهار بار موفق به کسب جایزه ادبی «پولیتزر» شد.

کندی رییس جمهوری وقت آمریکا از او خواست که در مراسم نخستین ریاست جمهوری که در ۱۹۶۱ برگزار می‌شد هم‌راهی‌اش کند و برای شرکت در یک برنامه‌ی تبادل فرهنگ‌ها به دعوت کندی به اتحاد جماهیر شوروی رفت.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1320 خورشیدی- در چنین روزی قرارداد معروف به «پیمان سه‌جانبه» بین ایران، شوروی و بریتانیا امضا شد. این پیمان در زمان نخست‌وزیری «علی سهیلی» و پس از هجوم دو کشور شوروی و انگلیس به ایران در زمان جنگ جهانی دوم این پیمان در جهت خروج این نیروها میان سه دولت امضا شد.

1860 میلادی- امروز زادروز «آنتون پاولوویچ چخوف»  (Anton Pavlovich Chekhov)داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس روس است. داستان کوتاه «از دفترچه خاطرات یک دوشیزه» و نمایش‌نامه «باغ آلبالو» از آثار این نویسنده هستند.

1979 میلادی- «جیمی کارتر» رییس جمهوری وقت آمریکا رسمن به «دنگ شیائو پینگ» مشاور نخست وزیر چین برای ورود به کاخ سفید خوش آمد گفت که منجر به عادی سازی روابط میان دو کشور شد، روابطی که به مدت سی سال در تعلیق بود.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

مردم‌سالاری

1) جلسه مشترک اقتصادی دولت و مجلس تشکل نشد

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=125704

جلسه دیروز مجلس و دولت که قرار بود با حضور وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی برای بررسی بازار سکه و ارز تشکیل شود، به دلیل عدم حضور مسوولان دولتی به تعطیلی کشیده شد.

اما در ادامه واکنش‌های دیرهنگام دولت به بازار سکه و ارز، معاون پارلمانی رییس جمهوری در واکنش به ادعای برخی مبنی بر این که دولت برای تامین کسری بودجه نرخ ارز را افزایش داده، گفت: «این افترا یکی از ناجوان‌مردانه‌ترین تهمت‌هایی بوده که تاکنون به دولت زده شده است.»

2) سخن‌گوی شورای نگهبان: تاکنون 55 درصد کاندیداها تایید صلاحیت شده‌اند

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=125703

عضو حقوق‌دان شورای نگهبان با بیان این‌که «در بررسی صلاحیت‌ها دقت لازم صورت گرفته و خواهد گرفت» تصریح کرد: «در مجموع نسبت به مجلس هشتم حدود 17 درصد افزایش تایید صلاحیت‌ها را داشتیم. بیش از دو هزار و 700 نفر از میزان چهار هزار و 877 نفر تایید صلاحیت شدند که در حقیقت 55درصد از این تعداد تایید صلاحیت شده‌اند.»

آفرینش

1) مصباحی‌مقدم: منبع درآمد دولت برای افزایش بی‌برنامه یارانه نقدی محدود شد

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16628#95419

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با تاکید بر این‌که افزایش قیمت حامل‌های انرژی در سال اول بیش از حد مجاز و خلاف قانون بوده است‌، افزود: «دولت از مصوبه مجلس مبنی بر ممانعت از افزایش قیمت حامل‌های انرژی در دوماه پایانی سال اظهار نارضایتی کرده چرا که مدعی است با میزان مقرر شده فعلی برای افزایش قیمت حامل‌های انرژی نمی‌تواند مرحله دوم این قانون را اجرا کرد.» غلامرضا مصباحی‌مقدم در گفت‌و‌گو با خانه ملت گفت: «در طول یک سال گذشته قیمت حامل‌های انرژی بیش از اندازه مجاز و مصوب مجلس در قانون هدف‌مندی یارانه‌ها افزایش داده شده است.»

2) بازرسان آژانس ارتباط غیر قابل انکاری با برخی سازمان‌های اطلاعاتی غرب دارند

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16628#95428

حشمت‌اله فلاحت‌پیشه در گفت‌و‌گو با خانه ملت، درباره ورود بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به کشور، گفت: «این‌ها ارتباط غیر قابل انکاری با برخی سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای غربی دارند و در گذشته نیز تلاش‌هایی را برای ایجاد وقفه در برنامه‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران به کار بستند.»

خراسان

1) طرح ۲ فوریتی قطع صادرات نفت ایران به اروپا امروز در مجلس بررسی می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=9&id=1424254

هم‌زمان با انتشار گزارش‌های رسانه‌های اروپایی و آسیایی درباره افزایش بهای نفت در صورت اقدام پیش دستانه ایران در توقف فوری صادرات نفت به اتحادیه اروپا حجت‌الاسلام حسین سبحانی‌نیا، دبیر هیت رییسه مجلس شورای اسلامی در گفت‌ وگو با خراسان اعلام کرد که در جلسه علنی امروز مجلس، دو فوریت طرح توقف فوری صادرات نفت ایران به اتحادیه اروپا به رای گذاشته می‌شود.

2) کشورهای عضو شورای هم‌کاری خلیج فارس برای مذاکره با دولت ترکیه به آنکارا رفتند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=11&day=9&id=1424227

یک روز پس از نشست شورای امنیت پشت درهای بسته درباره سوریه، وزرای خارجه کشورهای عضو شورای هم‌کاری خلیج فارس به ترکیه رفتند. مذاکره کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با مقامات ترک، در چهارمین نشست مشترک، در ادامه تلاش‌ها برای فشار به دولت سوریه و هم‌چنین تلاش برای تصویب قطع‌نامه علیه دمشق در شورای امنیت است.

کیهان

1) مبارک برای فرار از اعدام دست به دامن آمریکا و عربستان شد

http://www.kayhannews.ir/901109/16.htm#other1604

به گزارش خبرگزاری مهر، مبارک با ارسال 9 نامه جداگانه برای آمریکا، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان، کویت، بحرین و دیگر هم‌پیمانان خود از آن‌ها خواسته است وی را از محاکمه و اعدام شدن نجات دهند. مبارک در نامه خود، روابط صمیمانه مصر با آن‌ها را در طول حاکمیت 30 ساله‌اش متذکر شده است.

2) عسگری: 7500 بده‌کار مالیاتی ممنوع‌الخروج شدند

http://www.kayhannews.ir/901109/4.htm#other407

عسگری در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت معوقات مالیاتی و بده‌کاران نظام مالیاتی گفت: «هم‌اکنون 7500 بده‌کار مالیاتی ممنوع‌الخروج هستند که البته این تعداد دایمن در حال کاهش یا افزایش است.»

جام جم

1) سفیر آمریکا در ترکیه: ایران می‌تواند قدرت هسته‌ای بدون سلاح اتمی باشد

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100802739142

اظهارات متناقض مقامات آمریکایی درباره فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران کماکان ادامه دارد. در جدیدترین این اظهارات سفیر آمریکا در ترکیه گفته است: «ایران می‌تواند صاحب قدرت هسته‌ای شود، اما به شرطی که دنبال سلاح‌های هسته‌ای نباشد.»

2) برگزاری دومین دوره ساخت هواپیمای بدون سرنشین

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100802738765

مراسم اختتامیه و اهدای جوایز دومین دوره مسابقه ملی طراحی و ساخت هواپیمای بدون سرنشین روز گذشته در سالن جابر بن حیان دانش‌گاه صنعتی شریف برگزار شد.

دنیای اقتصاد

1) وزیر اطلاعات و معاون پارلمانی رییس ‌جمهوری خبر دادند، کشف پشت صحنه‌ آشفتگی بازار ارز و طلا

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=287575

رییس‌ جمهوری روز پنج‌شنبه هفته گذشته در سفر خود به کرمان پس از مدت‌ها سکوت درباره بازار متلاطم ارز و سکه، افزایش قیمت‌ها را متوجه دلالان و برخی سیاسیونی دانست که برای رفتن به مجلس دست به هر کاری می‌زنند و در بازار اختلال ایجاد می‌کنند.

پس از این اظهارات احمدی‌نژاد، وزیر اطلاعات از اقدامات «سربازان گمنام امام زمان» برای شناسایی پشت صحنه‌های آشفتگی بازار ارز و طلا خبر داد و گفت: «به لطف خداوند در پی این اقدامات، نتایج خوبی هم گرفته‌ایم که در زمان مناسب اعلام خواهد شد.»

اما معاون پارلمانی رییس ‌جمهوری، عضو دیگر کابینه هم روز گذشته از وجود تشکیلات سازمان‌دهی شده برای اخلال در بازار ارز و سکه خبر داد و افزود: «ایجاد اخلال و التهاب در بازار ارز و سکه از سوی برخی سازمان‌دهی شده بود که عوامل به خوبی شناسایی شدند و به اطلاعاتی در خصوص عوامل اقتصادی و رسانه‌ای و نقش آن‌ها دست پیدا کرده‌ایم.»

2) احیای کد اقتصادی پس از 10 سال

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=287581

رییس‌کل سازمان امور مالیاتی کشور از احیای کد (شماره) اقتصادی پس از 10 سال خبر داد و اعلام کرد: «فراخوان ثبت‌نام کد اقتصادی جدید از دهه فجر امسال آغاز می‌شود. علی عسکری دیروز در نشستی خبری به تشریح جزییات استفاده از شماره اقتصادی پرداخت و گفت: «در راستای طرح جامع مالیاتی باید کد اقتصادی به اشخاص حقیقی و حقوقی اختصاص یابد.»


 


خبر / رادیو کوچه

رییس هیت اعزامی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش از ورود به ایران، روز شنبه، 28 ژانویه در مصاحبه‌ای با خبرنگاران اظهار امیدواری کرد که تمام موضوعات مهم و حل نشده در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران، حل و فصل شود.

ژنرال هرمان نکرتس پیش از آن که در راس هیت نمایندگان ارشد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از فرودگاه وین راهی تهران شود، در جمع خبرنگاران گفت که امیدوار است «به طور مشخص، ایران بر سر نگرانی‌های ما درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای این کشور وارد مذاکره شود.»

او اضافه کرد: «ما چشم انتظار آغاز مذاکرات هستیم. مذاکراتی که برای مدتی طولانی به تاخیر افتاده است.»

تیم شش نفره سازمان ملل متحد تحت ریاست هرمان نکرتس بامداد روز یک‌شنبه، 29 ژانویه‌، وارد تهران شد و برای سه روز در این کشور خواهد بود.

در عین حال، آقای نکرتس درباره این که در سفر سه روزه‌اش به تهران با چه کسانی ملاقات خواهد کرد، اظهار نظری نکرده است.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ابراز امیدواری کرده است که اعلام آمادگی ایران برای گفت‌وگو در باره برنامه هسته‌ای این کشور، به مناقشه‌ای چندین ساله پایان دهد.

کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که برنامه‌های هسته‌ای خود را در راستای دست‌یابی به تسلیحات اتمی پیش می‌برد، ولی این کشور همواره تاکید دارد که این فعالیت‌ها با اهدافی صلح‌جویانه دنبال می‌شود.

 بیشتر بخوانید:

«سفر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران»


 


خبر / رادیو کوچه

علی عبدله صالح، رییس جمهوری یمن یک هفته پس از خروج از کشورش، صبح روز یک‌شنبه، 29 ژانویه، وارد آمریکا شده است.

هواپیمای حامل رییس جمهوری یمن روز شنبه در فرودگاهی در نزدیکی لندن به زمین نشست و پس از سوخت‌گیری روانه نیویورک شد.

سفر آقای صالح به آمریکا برای درمان جراحت‌های ناشی از حمله به او در ماه ژوئن و با هدف خارج کردنش از کشور در دوره انتقالی انجام می‌شود.

او در ماه نوامبر با کناره‌گیری از قدرت و زمینه‌سازی برای انتخاب رییس جمهوری جدید موافقت کرده بود.

پارلمان یمن در ۲۱ ژانویه به آقای صالح مصونیت قضایی اعطا کرد و او به هم‌راه همسر و پنج فرزندش راهی عمان شد تا مقدمات سفرش به آمریکا فراهم شود.

سفارت یمن در واشنگتن در بیانیه‌ای اعلام کرد آقای یمن برای شرکت در مراسم تحلیف رییس جمهوری جدید به صنعا باز خواهد گشت.

علی عبداله صالح سه دهه بر یمن حکومت کرد و در ماه‌های گذشته با اعتراض‌های گسترده و شورش‌های مسلحانه مخالفان روبه‌رو بوده است.

بیشتر بخوانید:

«خروج رییس جمهوری یمن از کشور هم‌راه با اعتراضات مردمی»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته