کلمه: به دنبال افزایش قیمت نهادههای دامی نظیر کنجاله سویا و دان مرغ، قیمت مرغ در هر کیلوگرم ۳۰۰ تومان افزایش یافت.
به گزارش فارس؛ مرغ زنده که پیش از این ۲۱۰۰ تومان الی ۲۲۰۰ تومان درب مرغداری به فروش میرسید با ۲۰۰ تومان افزایش به ۲۳۰۰ الی ۲۴۰۰ تومان رسیده است.
همچنین قیمت مصرف کننده که پیش از این به قیمت ۳ هزار و ۱۰۰ تومان بود با حدود ۳۰۰ تومان افزایش به سه هزار و ۳۰۰ الی ۳۴۰۰ تومان رسیده است.
تولیدکنندگان دلیل افزایش قیمت مرغ در بازار را افزایش نهادههای دامی نظیر کنجاله سویا و دان مرغ عنوان میکنند.
به گفته تولید کنندگان مرغ، طی دو روز گذشته قیمت کنجاله و سویا بیش از ۲۰۰ تومان افزایش داشته و از ۴۸۰ تومان در هر کیلو به ۷۲۰ تومان و دان مرغ نیز ۳۰۰ تومان افزایش داشته است. همچنین ذرت از کیلویی ۴۶۵ تومان به ۵۶۰ تومان رسیده است.
مردمک: جلسه مشترک مجلس و دولت برای بررسی بازار سکه و ارز ایران بار دیگر به دلیل عدم حضور وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی لغو شد.
در این جلسه که امروز هشتم بهمن قرار بود برگزار شود، علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، رئیس کمیسیونهای انرژی، صنایع و معادن، اصل ۴۴، برنامه و بودجه، رئیس مرکز پژوهشها و الیاس نادران عضو کمیسیون اقتصادی حضور داشتند.
به گزارش خبرگزاری مهر، قرار بود مسئولان اقتصادی دولت از جمله شمسالدین حسینی و محمود بهمنی گزارشی از نحوه عملکرد خود در بازار سکه و ارز و کنترل بحران به وجود آمده در این بازار ارائه دهند.
پیش از این نیز در ۱۸ دی، در پی عدم حضور رئیسکل بانک مرکزی، معاونان وزاری اقتصاد، صنعت و مسئولان خزنهداری در جلسه غیرعلنی مجلس برای بررسی وضعیت نوسان نرخ ارز در بازار ایران، این جلسه لغو شده بود.
جلسه امروز در حالی لغو شده که روز چهارشنبه محمود احمدینژاد برای کنترل بازار، با افزایش ۲۱ درصدی سود سپردههای بانکی موافقت کرد و پنجشنبه نیز دلار آمریکا با قیمت ۱۲۲۶ تومان، تکنرخی شد.
نوسانات بازار سکه و ارز ایران، هفته گذشته پس از دور تازه تحریمهای گسترده اتحادیه اروپا همچنین ایالات متحده شدت گرفت و ارز و سکه به بالاترین نرخها معامله شدند.
رئیس دولت دهم دو روز پیش این بحران را در ایران «کاذب» دانسته و اصولگرایان و اصلاحطلبان را متهم کرده بود که به دلیل مخالفت با او «میخواهند از ملت ایران انتقام بگیرند».
او با اشاره به اینکه «در این اوضاع ندیدم کسی یا دستگاهی این مسئله را پیگیری کند» به طور ضمنی دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی جمهوری اسلامی را نیز به کمکاری در این زمینه متهم کرد.
امروز وزیر اطلاعات ایران گفته است که در پی اقدامات نیروهای امنیتی «نتایج خوبی از شناسایی پشت صحنههای آشفتگی بازار ارز و طلا که دنبال ایجاد روح ناامیدی در مردم بودند، گرفته شده است».
حیدر مصلحی افزود که برای دریافت پاسخ این سوال که چه کسی در پشتصحنه این آشفتگی بوده، «باید حوصله کنید، الان قابل بیان نیست.»
از طرف دیگر، با وجود اینکه از امروز به گفته محمود بهمنی قرار بود دلار آمریکا در ایران تکنرخی شود و پیشفروش سکه هم ادامه دارد، نرخ این دو افزایش یافته است.
امروز تا ساعت دو بعدازظهر هر دلار آمریکا با صد تومان افزایش نسبت به روز پنجشنبه، ۱۸۰۰ تومان معامله شد و نرخ سکه تمام طرح جدید نیز از ۷۸۰ هزار تومان در روز پنجشنبه، به ۸۱۵ هزار تومان افزایش یافت.
«اظهارات وزیر اقتصاد فرافکنی است»
در دو روز گذشته، دو نماینده در واکنش به اظهارات وزیر اقتصاد که گفته بود وضعیت آشفته بازار، به دلیل دروغ، احتکار و فضاسازی روانی یک گروه و یک جریان رسانهای است، این اظهارات را فرافکنی دانستند.
جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته است «رها کردن مردم و بازکردن راه شایعات و بعد فرافکنی و انداختن گناه آشفتگی بازار به گردن رسانهها» مسئولیت مسئولان را رفع نمیکند.
پرویز سروری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه نیز «این ادعای مردان اقتصادی دولت» را «عذر بدتر از گناه» دانست و گفت در این میان، این سوال که نقش دولت در کنترل بازار چه بوده است بیپاسخ میماند.
خبرگزاری فارس: هیئت عالیرتبه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سرپرستی معاون مدیر کل، بامداد فردا (یکشنبه) وارد تهران خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، هیئت عالیرتبه آژانس بینالمللی انرژی اتمی بامداد فردا وارد تهران خواهد شد.
پیش از این علی اصغر سلطانیه نماینده کشورمان در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگو با فارس، با اشاره به سفر هیئت عالیرتبهای از آژانس به تهران گفته بود: این هیئت به سرپرستی "هرمن نارکاتس" معاون مدیر کل در امور پادمان و به مدت سه روز، برای انجام مذاکرات و گفتوگو پیرامون موضوعات مورد نظر آژانس به تهران سفر میکند.
وی یادآور شده بود که این سفر نشانی دیگر از شفافیت در برنامهها و فعالیتهای هستهای ایران و تعامل کشورمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی محسوب میشود.
بی بی سی فارسی: کمیته امور بانکی مجلس سنا هفته آینده طرح جدیدی را بررسی می کند که به منظور افزایش فشار بر برنامه اتمی ایران از طریق کاهش درآمدهای نفتی این کشور تهیه شده است.
بنا بر بیانیه سناتور تیم جانسون، رئیس دموکرات کمیته بانکی سنا و سناتور ریچارد شلبی، ارشدترین عضو جمهوری خواه این کمیته ، این طرح به وسیله اعضای هر دو حزب اکثریت و اقلیت حمایت می شود.
جزئیات این طرح که قرار است پنجشنبه آینده در کمیته امور بانکی سنا به رای گذاشته شود، اعلام نشده است ولی به گفته منابع آگاه شامل تحریم های تازه علیه شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفتکش ایران است.
از دیگر موارد در نظر گرفته شده در این طرح مجازات خریداران محصولات نفتی از شرکت های تابعه سپاه پاسداران است.
کنگره آمریکا به تازگی تحریم های جدیدی را تصویب کرد که بر اساس آن بانک های خارجی شرکت کننده در انتقال درآمدهای نفتی ایران مجازات می شوند. این قانون هنوز به اجرا گذاشته نشده است.
مهر: با اعلام ارز تک نرخی، خرید و فروش در بازار ارز رونق گرفت به طوری که در مقابل برخی صرافیهایی که ارز 1238 تومانی میفروشند، صفهایی از متقاضیان تشکیل شده است. در همین حال، برخی دیگر از صرافیها هم عنوان میکنند که در حال حاضر خرید و فروش ارز ندارند.
به گزارش خبرنگار مهر، در اولین روز اجرای سیاست ارز تک نرخی در بازار، نرخ تابلوی صرافی ها تغییر کرد، بر این اساس صرافی ها نرخ فروش دلار را 1238 تومان و نرخ خرید را 1226 تومان درج کردند.
پیش از این نرخ اعلام شده بر روی تابلوی صرافی ها، همان نرخ تعیین شده توسط کانون صرافی ها بود که نرخ خرید را 1390 تومان و نرخ فروش را 1400 تومان اعلام کرده بود.
بازار ارز امروز با ازدحام مواجه شد و خرید و فروش ارز دوباره رونق گرفت، برخی از صرافی ها نرخهای اعلام شده توسط بانک مرکزی را اعمال می کنند که بر این اساس، این صرافی ها با ازدحام جمعیت در مقابل صرافی خود مواجه شده اند. برخی دیگر از صرافی ها نیز عنوان می کنند که در حال حاضر خرید و فروش ارز نداریم.
مشاهدات خبرنگار مهر حاکی از فعالیت دلالان و واسطه گران ارزی حکایت دارد، گرچه گفته می شود که با برخی از دلالان برخورد جدی صورت گرفته اما هنوز تعداد واسطه های ارزی در بازار ارز زیاد است.
دلار در بازار سیاه؛ 1750 تومان
دلالان بازار ارز و صرافی هایی که دلار را با نرخ آزاد می فروشند، قیمت دلار در بازار سیاه را امروز 1750 تومان ذکر می کنند. نرخ فروش یورو در بازار آزاد امروز 2300 تومان و نرخ پوند 2900 تومان است.
اما قیمت خرید یورو بر روی تابلوی صرافی ها 1620 تومان و نرخ فروش 1637 تومان است. صرافی ها قیمت خرید هر پوند را که با کاهش بسیار شدیدی مواجه شده بود، امروز 1928 تومان و نرخ فروش را 1948 تومان بر روی تابلوهای خود درج کردند. بانک مرکزی نرخ رسمی هر یورو را امروز 1621 تومان اعلام کرد.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی هفته گذشته اعلام کرد که کسانی که در بازار سکه و ارز سیاسی کاری می کنند؛ حتی در روز تعطیل هم بر طبل گرانی می کوبند.
وی تصریح کرد: "در روز یکشنبه این هفته که تعطیل رسمی بود پیامکهایی دریافت می کردم که قیمت ارز و سکه افزایش یافته است، بنابراین، شخصا در منطقه چهار راه استانبول حاضر شدم و تمام مغازه ها بسته و هیچ خرید و فروشی انجام نمی شد."
بهمنی در حالی عنوان می کند که شخصا برای بررسی در بازار ارز حاضر شده است که این کار را در یک روز تعطیل انجام داده، اما امروز بازار ارز وضعیت دیگری دارد که بهتر است سرکشی ها در چنین روزهایی انجام شود.
براساس اطلاعیه بانک مرکزی، صرافان سراسر کشور مجازند با در نظر گرفتن هزینه های مربوط به نقل و انتقالات ارزی ، نرخ فروش ارز را حداکثر بین 3 الی 5 درصد بالاتر از نرخ مرجع بانک مرکزی تعیین کنند. ضمنا نرخ فروش نقدی ارز به صورت اسکناس نیز با در نظر گرفتن هزینه های تامین اسکناس ، حداکثر به میزان یک درصد بالاتر از نرخ مرجع این بانک خواهد بود.
صرافان سراسر کشور مکلفند، نسبت به ثبت دقیق اطلاعات مربوط به حواله ، اسکناس و هزینه های مربوطه در سامانه سنا اقدام نموده ،همچنین نرخ خرید و فروش ارز با شرایط فوق الذکر را بطور روزانه در تابلوی صرافی درج نمایند . در دستورالعمل بانک مرکزی تاکید شده است صرافانی که بخشنامه ابلاغی این بانک را از تاریخ 8/11/90 رعایت نکنند، مجوز فعالیت آنها ابطال خواهد شد.
شیراز - خبرگزاری مهر: وزیر راه و شهرسازی گفت: خطوط هواپیمایی کشورهای امارات و قطر فقط در پروازهای خارج از کشور فعالیت می کنند.
به گزارش خبرنگار مهر، علی نیکزاد در حاشیه مراسم عملیات اجرایی قطعه سه خط آهن گل گهر به شیراز در پاسخ به سوال خبرنگار مهر در خصوص فعالیتهای شرکت های هواپیمایی امارات و قطر در ایران افزود: رویکرد فعالیت این دو شرکت در ایران مباحث بین المللی است و با توافقات صورت گرفته قرار بر این شده که این دو شرکت بر تعداد پروازهای بین المللی خود از ایران اضافه کنند.
وزیر راه و شهرسازی تصریح کرد: هیچگونه بحثی در خصوص فعالیت این شرکتها در خطوط هوایی داخل کشور مطرح نبوده و تنها بر افزایش پروازهای خارجی آنها تأکید شده است.
تلفات جاده ای کشور 15 درصد کاهش داشته است
وزیر راه و شهرسازی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص محقق شدن برنامه ریزیهای این وزارتخانه در سال جاری یادآور شد: از جمله برنامه هایی که در دست اجرا داشتیم کاهش تلفات جاده ای به 10 درصد بود که با گذشت 9 ماه این آمار به 15 درصد رسیده است.
نیکزاد تأکید کرد: در مباحث مربوط به مسکن و حمل و نقل تا حد قابل قبولی برنامه ریزیهای ما محقق شده اما به طور یقین چشم انداز ما فراتر از این حد خواهد بود.
مهر: رئیس دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به جزئیات دستگیری یکی از استادان این دانشگاه گفت: با توجه به وضعیت جسمی وی، دادگاه آمریکا موافقت کرد در ازای وثیقه 460 هزار دلاری، این استاد دانشگاه صنعتی شریف در منزل تحت مداوا قرار گیرد.
رضا روستا آزاد درحاشیه مراسم اختتامیه مسابقه هواپیماهای بدون سرنش نشین، در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص جزئیات بازداشت مجتبی عطاردی - استاد دانشگاه صنعتی شریف، اظهار داشت: این استاد دانشگاه برای حضور در کنفرانسی به آمریکا سفر کرد که در بدو ورود توسط سیستم قضایی آمریکا دستگیر شد.
وی ادامه داد: این استاد به جرم اینکه در تابستان سال گذشته به منظور خرید تجیهزات آرمایشگاهی به آمریکا مسافرت کرده بود، بازداشت شد.
رئیس دانشگاه صنعتی شریف، این تجهیزات را شامل تجهیزاتی برای آزمایشگاه الکترونیک ذکر کرد و گفت: با توجه به اینکه این استاد دانشگاه، عمل جراحی قلب باز داشته و هم اکنون در قلبش 5 فنر قرار دارد، موافقت شد تا به صورت اخذ وثیقه آزاد شود.
روستاآزاد خاطرنشان کرد: در حال حاضر این استاد دانشگاه با وثیقه 460 هزار دلاری در خانه تحت مداوا است تا چند ماه دیگر در ادامه دادرسی حضور داشته باشد.
ایلنا: نماینده تبریز در مجلس هشتم معتقد است از آرمانهای موردنظر ابتدای انقلاب تا حدودي فاصله گرفتهايم.
شکور اکبرنژاد در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی ایلنا در این زمینه گفت: شعار اصلی انقلاب اسلامی ایران استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود اما امروز این مسئله آنگونه كه مورد انتظار بود محقق نشده است.
وی افزود: در مواجهه با مسائل دینی و اسلامی نیز هنوز جای کار زیادی داریم چرا که در حال حاضر بسیاری از جوانان از آداب و رسوم دینی و اسلامی فاصله گرفتند و اسلام در این زمینه مغفول مانده است.
رئیس سابق شورای شهر تبریز با اشاره به جایگاه مقتدرانه حوزههای علمیه در گذشته مدعي شد: متاسفانه امروز حوزههای علمیه زیرنظر دولت اداره و بعضا تابع سیاستهای ان شدند و این درحالی است که در گذشته این نهاد مذهبی از جایگاه مقتدرانهای در جامعه برخوردار بود و قرار نبود به این وضعیت دچار شده و زیر نظر دولت اداره شوند.
شکور اکبرنژاد در ادامه سخنان خود وجود احزاب را رکن اساسی جمهوریت نظام عنوان و خاطرنشان کرد: در هر کشوری که احزاب و گروههای سیاسی وجود ندارند مشکلات فراوانی وجود دارد و متاسفانه ما در ایران اجازه رشد به احزاب سیاسی را ندادیم.
نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم تصریح کرد: در این میان گروههای سیاسی اصولگرا نیز بعضا کاربرد انتخاباتی دارند تا اینکه بتوانند وظیفه نظارتی خود را انجام دهند.
وی معتقد است: ما از ابتدای انقلاب اشتباهاتی در اداره کشور داشتیم چرا که قرار نبود یک گروه خاص در کشور منتفع باشند بلکه قرار بود همه مردم کشور از شرایط و ثروتهای ملی بهرهمند شوند و ما بر فطرت و قلبهای مردم حکومت کنیم.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم خاطرنشان کرد: حکومت داری علمی است که بشر طی صدها و هزاران سال توانسته است به مدلهای مطلوب آن دسترسی داشته باشد ولی نباید با توسل به زور مردم را مجبور به کاری کرد چرا که در قرآن مجید هم بر اینکه اجباری در دین نیست اشاره شده است که خداوند میفرماید: لا اکراه فی الدین.
شکور اکبرنژاد در پایان تاکید کرد: اگر بتوانیم با وجدان مردم سخن بگوییم میتوانیم مردم را درعرصههای مختلف با خود همراه کنیم چرا که با زور و اجبار نمیتوانیم راه به جایی ببریم و باید گفت اگر در کنار دین، علم و عقلانیت را مدنظر قرار دهیم میتوانیم شرایط بهتری را در اداره کشور ایجاد کنیم.
ایلنا:عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت معتقد است كه ضعف نهادهای مدنی با معنای جمهوریت در تضاد است.
حجت الاسلام مصطفی درایتی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، گفت:استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی محوری ترین شعارهاي مردم در زمان انقلاب بود که در دستیابی به هر یک از اين مطالبات در مقاطع مختلف با فراز و فرودهایی مواجه بودیم.
وی ادامه داد:اصل منطقی بر این است که نباید به بهانه دستیابی به یکی از اهداف نظام اهداف دیگر را قربانی کرد.
درايتي گفت: امروز به اعتقاد من تحقق آزادی به عنوان یکی از کلیدی ترین اهداف انقلاب در جامعه مورد سوال است. به گونهای که برخي فرزندان انقلاب و ياران صديق امام(ره) كه از پشتوانههاي اصلي انقلاب به شمار ميروند با مشکلات و محدودیتهایی مواجه هستند.
مشاور رئیس جمهور دولت اصلاحات با بیان اینکه هم اکنون پس از گذشت 33 سال از پیروزی انقلاب، جمهوریت و حتی قرائتی که از اسلامیت مطرح میشود مورد تردید است، افزود: اگرچه ما مدعی این هستیم که در جمهوری اسلامی نقش اصلی از آن مردم است ولی از طرفی شاهد ضعف نهادهای مدنی هستیم که این با معنای جمهوریت در تضاد است. به گونهای که این وضعیت با واکنش افراد متدین نظام نیز مواجه شده است.
وی اضافه کرد: در راستای استقلال کشور نیز باید میان منافع و استقلال کشور پیوند عمیقی برقرار باشد در حالیکه تلقی نادرست برخی افراد از استقلال به گونهای انزواگرایانه است.
ایلنا: «تناسب آماری بین مردان و زنان بیخانمان در حال تغییر و از مجموع افراد بیسرپرست جمعآوریشده در شهر تهران با بررسی آماری متوجه میشویم که موضوع بیخانمانی در زنان در حال افزایش است.»
"رضا جاگیری"، معاون سازمان رفاه و خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران با بیان این مطلب به خبرنگار ایلنا گفت:«درباره اینکه آمار دقیق بیخانمانهای پایتخت چقدر است آماری دقیق نمیتوان ارائه داد چون این اعداد و ارقام متغیر است.»
او ادامه داد: «در فصول مختلف تعداد بیخانمانها در شهری همچون تهران شناور است زیرا با توجه به گرمی و سردی هوا تعداد مهاجران شهرستانی بیشتر و موجب افزایش تعداد آنها میشود.»
جاگیری افزود: « هماكنون در هر شبانه روز سازمان رفاه و خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران به يكهزار و 600 نفر بیخانمان خدمات رسانی میکند که تعداد آنها به طور یقین بیشتر از این آمار است.»
به گفته وی بین 70 تا 75 درصد بیخانمانها را معتادان پرخطر تشکیل میدهند که این افراد به اردوگاه و کمپ اجباری اعزام میشوند تا خدمات ترک اعتیاد در مورد آنها انجام شود.
معاون سازمان رفاه خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران با بیان اینکه ظرفیت اسکان بیخانمانها در پایتخت کافی نیست، اظهار داشت: «به دنبال آن هستیم که دستكم 4 گرم خانه دیگر را در تهران بسازيم و دستكم 3 مرکز شبانهروزی دیگر هم راهاندازی کنیم تا بتوانیم افراد را براساس شرایطشان از جمله سالمندی، بیماران خاص و معلولان ذهنی و حرکتی از هم تفکیک کنیم.»
او در مورد دلایل افزایش تعداد بیخانمان در شهر تهران نیز اظهار داشت:« حدود 50 درصد به تعداد واحد گشتی برای جمع آوری افراد بیخانمان در شهر تهران اضافه شده و طبیعیست که تعداد دستگیریها به ویژه در مورد زنان بیخانمان نیز افزایش داشته است.»
جایگیری افزود:« دلیل افزایش تعداد بیخانمانانها پایتخت ناشی از افزایش تعداد گشتهای جمع آوری است.»
به گفته وی در عین حال عواملی همچون اعتیاد و افزایش مهاجرت بیخانمانها از شهرستانها نیز تاثیر بسزایی در بالارفت این آمار داشته است.
او در مورد افزایش تعداد زنان بی سرپرست نیز گفت:« به اعتقاد من دلیل بی خانمان شدن زنان عمدتا به دلیل اعتیاد آنهاست چون این افراد باابتلا به اعتیاد از خانواده طرد میشوند زیرا خانواده توانایی نگهداری این افرادرا ندارند.»
وی توضیح داد: «زنان معتاد به ویژه در هنگامی که در این اعتیاد به مواد صنعتی است رفتارهای عجیب و غریبی از خود بروز میدهند که قابل تحمل توسط خانواده نیست.»
به گفته جاگیری معتادان افیونی خیلی رفتارهای سوء و غیر عادی از خود بروز نمی دهند وقتی رفتاری غیر عادی از خود بروز میدهند طرد میشوند.
به گفته وی در حال حاضر این سازمان در هر شبانه روز به 120 نفر زن بی سرپرست سرویس دهی میکند این درحالی است که به طور متوسط روزانه بین 5 تا 10 نفر از این زنان در شهر تهران جمع آوری میشود.
جاگیری با بیان اینکه در حال حاضر گرم خانه ویژه خانم ها درشهر تهران وجود ندارد اظهار داشت: «به لحاظ حساسیتیهایی که اینگونه گرم خانهها دارد در هر جایی امکان احداث آن وجود ندارد اما در حال تلاشیم تا سال 90 گرم خانه ویژه بانوان را ایجاد کنیم.»
این مقام مسوول اظهار داشت: متاسفانه یکی از شایع ترین علل بی خانمان در شهر تهران اعتیاد است.افراد اول معتاد و سپس بی خانمان میشوند.»
او ادامه داد:«در مردان 75 درصد و در زنان حدود50 تا 55 درصد از بی خانمانان دچار اعتیاد هستند و اعتیاد زنان بیشترافیونی ودر مردان بیشتر صنعتی است.»
به گفته وی به دلیل استفاده از روشهای تزریقی در بین بیخانمانان ابتلا به بیماریهای پر خطر در این افراد شایع تر است.
جاگیری با بیان اینکه زمستان امسال هیچ بیخانمانی به دليل سرما از بين نرفته است، تصریح کرد: « اگر مرگی در زمستان امسال برای بیخانمانان اتفاق افتاد براثر (اوور دوز) مصرف بیش از حد مواد مخدر بوده است ولی در عین حال این آمادگی در هر منطقه از پایتخت وجود دارد تا در صورت بروز سرمای شدید گرمخانه اضطراری برپا شود و به افراد سرویس دهد.»
ایلنا: یک کارشناس اقتصادی اعلام کرد: تا زماني كه بازار طلا و ارز سودده است مردم تمایلی به سپردهگذاری در بانک ها ندارند و سرمایهها از بخش تولید خارج و در بازار ارز پس انداز میشود.
دكتر محمد حسن اعتضادی در گفتگو با خبرنگار ایلنا افزایش نرخ سود سپردههای بانکی را موجب ورشکستگی واحدهاي توليدي و بیکاری تعداد زیادی از کارگران فعال در بخش صنعت اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: به منظور پیشگیری از رکود اقتصادی، دولت باید نرخ سود سپردههای بانکی را در کشور ترجیحی کند.
او با اشاره به کاهش نرخ رشد اقتصادی در پی افزایش نرخ سود سپردههای بانکی یاد آور شد: با افزایش نرخ سود سپردههای بانكی بانكها نمیتوانند با نرخهای فعلی به فعالان اقتصادی تسهیلات بدهند.
این کارشناس بانکی، با بیان این که نرخ بهره بانکی همچنان زیر تورم 25 درصدی است یاد آور شد: به منظور جذب سپردههای مردم در بانک ها باید نرخ سود سپرده گذاری در بانک های کشور نرخ جذاب و قابل قبولی باشد. از این رو تا زمانی که نرخ طلا و ارز در بازار ایران بالاست مردم تمایلی به سپرده گذاری در بانک ها ندارند. و سرمایه ها از بخش تولید خارج و در بازار ارز پس انداز می شود.
او با اشاره به افزایش حجم پول های سرگردان در کشور یاد آور شد: حجم پول های سرگردان در جامعه هم اکنون به 200 هزار میلیارد تومان رسیده است.
اعتضادی، با اشاره به افزایش قیمت ارز در ماههاي آینده تصریح کرد: در صورت تداوم تحریم بانک مرکزی قیمت ارز همچنان در بازار ایران رشد صعودی خواهد داشت.
ایلنا:نماینده تهران در مجلس هشتم و عضو جامعه روحانیت مبارز نسبت به تبعات اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها با توجه به عدم فراهم شدن بستر مناسب هشدار داد.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتوگو با ایلنا گفت: اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها مستلزم اصلاح دوباره قیمتها است و اگر غیر از این باشد تصور نمیکنم دولت چنین کاری را انجام دهد چرا که اجرای این کار، نیازمند فراهم شدن بستر مناسب است.
فاز دوم هدفمندی یارانهها در سال جاری اجرا نمیشود
وی در خصوص آماده بودن بستر مورد نظر معتقد است: بستر مناسب اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها فراهم نشده است چرا که ما علاوه بر نیاز به تامین بسترهای ذهنی نیاز زیادی به ایجاد بسترهای واقعی و عینی این روند داریم که لازم است رئیس جمهور درباره اصلاح دوباره قیمتها با مردم صحبت کند و صرف اینکه مبلغی اضافه بر مبلغ فعلی به حساب مردم ریخته شود نمیتواند کافی باشد.
نماینده تهران ادامه داد: یک طرف این ماجرا پرداخت مبالغ بیشتر به حساب مردم و طرف دیگر قیمت حاملهای انرژی از قبیل بنزین و... است که نیاز به تبیین جدید دارد البته از فواید اجرای این طرح از قبیل صرفه جویی در مصرف سوخت، عدم واردات گندم و... نباید غافل بود اما در هر صورت برای اجرای فاز دوم این طرح نیاز است که مسائل برای مردم تبیین شود و این وظیفه رئیس جمهور است و در این شرایط بعید است که دولت دست به این کار بزند.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در مورد جلسه نمایندگان مجلس با نمایندگان دولت در این زمینه گفت: پاسخ روشنی که وزیر اقتصاد داشتند این بود که هنوز در مورد هیچکدام از مسائل تصمیم روشن و قطعی گرفته نشده است و این نیست که ما بگوییم دولت تصمیم قاطعی به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها گرفته است البته مذاکراتی داشته است اما با استفساریه مجلس در این زمینه به نظر میرسد امکان اجرا در سال جاری نیست و شاید در حد یک وعده باقی بماند.
دولت حاضر به پرداخت حتی ۲۰ درصد سهم تولید از هدفمندی یارانهها نشد
حجت الاسلام مصباحی مقدم در ادامه گفتوگوی خود با اشاره به تاثیر منفی عدم پرداخت یارانه بخش تولید از سوی دولت گفت: در قانون هدفمندسازی یارانه دولت را مکلف کرده بودیم ۳۰ درصد درآمدهای ناشی از اصلاح قیمتها را به تولید کنندگان ارائه دهد و در ۳ قالب این کمکها درنظر گرفته شود. قالب اول کمک نقدی، قالب دوم وجوه اداره شده و قابل سوم سود تسهیلات بود که دولت اینها را ارائه نکرد.
وی افزود: در قانون بودجه ۹۰ مجلس ۳۰ درصد را به ۲۰ درصد تقلیل داد که این هم اجرایی نشد و بخشی از تولید به دلیل عدم کمک دولت برای اصلاح ساختار و دریافت تسهیلات دچار مشکل شد و باعث تعدیل نیرو و کاهش سطح تولید شد با اینکه این مسئله مشکل فراگیری نبود اما در بخشهای زیادی از تولید مشکلاتی را ایجاد کرد.
نماینده اصولگرای مجلس هشتم تاکید کرد: اگر دولت بتواند دو برابر درآمد کنونی را به دست بیاورد در این صورت بهتر این است که ۵۰ درصد این در آمد را به بخش تولید کمک کند چرا که مجلس حداقل ۳۰ درصد برای این بخش درنظر گرفته بود و ایرادی ندارد که این مقدار بیشتر باشد و به گونهای باشد که جوانان بیکار همین خانوادهها شاغل باشند و از سوی دیگر ما از این مسئله استقبال میکنیم چرا که هم کمک به تولید است و هم کمک به اقشار محروم جامعه.
عضو کمیسیون اقتصادی ادامه داد: اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها مثل تیغی دولبه است که هم میتواند تاثیر مثبت داشته باشد و هم میتواند آسیب زا باشد چرا که افزایش قیمت حاملهای انرژی به افزایش قیمت حمل و نقل بار و مسافر منجر میشود که بعضا این هزینهها به میزان ۱۰ درصد - کمتر یا بیشتر - افزایش مییابد که امیدواریم در فاز دوم این طرح دولت به بخش تولید بهای بیشتری دهد چرا که مجلس در این زمینه دغدغه بهجایی دارد و نمیخواهیم کاهش تولید و به تبع آن کاهش اشتغال در کشور داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: بعید میدانم که در فاز دوم اجرای این طرح شیب تند افزایش قیمتها مانند دوره اول باشد.
دولت در محاسبات اولیه هدفمندی یارانهها اشتباه کرد
حجت الاسلام مصباحی مقدم در خصوص تاکید دولت بر پرداخت یارانه نقدی به مردم گفت: دولت پیش بینی نمیکرد که نزدیک به ۹۵درصد خانوارهای ایرانی متقاضی دریافت یارانه باشند و این نشان میدهد محاسبات دقیقی صورت نگرفته است و از سوی دیگر با پرداخت نقدی به مردم، حقی برای آنها ایجاد شد که در حال حاضر نمیخواهند این مبلغ کم شود و ایده آل دولت این است که تعدادی از خانوادهها به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه نقدی خود داری کنند.
وی ادامه داد: این شرایط باعث شده است که پولی برای دولت باقی نماند تا به بخش تولید ارائه کند به این معنی که دولت کم آورده است و در این شرایط با در آمد ماههای قبل تلاش میکند بدهی خود را به خزانه پرداخت کند که بعید میدانیم تا پایان سال بتواند حساب خود را به صورت کامل تسویه کند.
مجلس همچنان در پی سوق دادن دولت به سمت اجرای قانون است
نماینده اصولگرای مجلس هشتم با اشاره به تخلفات دولت در زمینه اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها گفت: برنامه مجلس در اجرای فاز دوم این است که مقداری رفتار دولت را به سمت رعایت بیشتر قانون جهت دهد و خواستار ایجاد این تغییر در قانون بودجه سال ۹۱ هستیم اما باید ببینیم که دولت در لایحه بودجه ۹۱ چه برنامهای را برای خانوارها، بخش سلامت و تولید درنظر دارد.
مصباحی مقدم ادامه داد: در قانون آمده است که ۵۰ درصد کل درآمد ناشی از هدفمندی یارانهها به خانوار ایرانی پرداخت شود اما دولت مکلف به این کار نبود بلکه این اجازه به دولت داده شده بود یعنی ایده آل این است که خانوادههای کم درآمد سهم بیشتری از این مبلغ و خانوادههای پردرآمد سهم کمتری داشته باشند که اگر به این صورت عمل شود فکر میکنم خانوادههای پردرآمد عطای دریافت یارانه نقدی را به لقای آن میبخشند.
دلیل تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه سال ۹۱ اصلا روشن نیست
حجت الاسلام غلامرضا مصباححی مقدم در ادامه گفتوگوی خود با انتقاد صریح از عدم ارائه لایحه بودجه ۹۱ در مهلت قانونی از سوی دولت گفت: دلیل این تاخیر اصلا برای من روشن نیست چرا که سال قبل دولت عدم تصویب برنامه پنجم توسعه را بهانه کرد اما امسال چنین بهانهای وجود ندارد و اگر تا نیمه آذر ارائه میشد مجلس تا ۱۲ بهمن لایحه بودجه را تصویب میکرد.
وی با اشاره به صحبتهای نماینده پارلمانی دولت مبنی بر فرصت ۵۰ روزه مجلس برای تصویب بودجه سال ۹۱ گفت: باید گفت که آن زمان که ایشان نماینده بودند نیز همینطور فکر میکرد؟ چرا که ما ۵۵ روز کاری برای تصویب بودجه نیاز داریم و این جدای از تعطیلات رسمی و روزهای درگیر بودن نمایندگان برای انتخابات است و نمیتوان از آنها انتظار داشت که ۳ شیفت کار کنند از طرفی دیگر آیا دولت انتظار دارد مجلس دست و پا شکسته به این مسئله رسیدگی کند؟
نماینده تهران خاطرنشان کرد: تصور میکنم هر لحظهای که دولت لایحه بودجه را به مجلس دهد، بخشی از بررسیها به سال دیگر موکول میشود و این مطابق همان چیزی است که سال قبل اتفاق افتاد و با وجود اینکه نمایندگان به تصویب این لایحه اهتمام میکنند به این معنی نیست که این بررسی تا پایان سال به پایان خواهد رسید.
مصباحی مقدم درباره نقش نظارتی مجلس در این زمینه و تاثیرات تاخیر در تصویب بودجه گفت: با این شرایط دولت در تنگنا قرار میگیرد چرا که مجلس بودجه را برای دولت تصویب میکند و اگر همه چیز برای دولت در ابتدای سال روشن باشد، امور دولت نسبت به هزینه کرد ثبت میشود و در غیر اینصورت تخصیصهای دولت با مشکل مواجه میشود. در سال جاری دو ماه تخصیصهای عمرانی تاخیر داشت و فعالیتهای عمرانی دولت در توسعه کشور راکد شد که دود این مسئله به چشم کل ملت و مملکت میرود.
ایلنا: رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر گفت: با افزایش هرانس طلا در بازارهای جهانی و همچنین افزایش تقاضا برای خرید طلا، قیمت سکه دوباره سیر صعودی به خود گرفته است.
محمد کشتی آرای در گفتوگو با ایلنا افزود: امروز هرانس طلا در بازارهای جهانی به هزارو ۷۳۹ دلار در هرانس رسیده است و نسبت به هفته گذشته ۷۲ دلار افزایش داشته است.
وی تصریح کرد: از طرفی با توجه به کاهش قیمت طلا و سکه، تقاضا برای خرید طلا در حال افزایش است به طوری که باعث شد قیمتها نسبت به پنج شنبه گذشته مجددا سیر صعودی به خود بگيرد.
کشتی آرای با ببان اینکه قیمت سکه نسبت به هفته گذشته ۷۰ هزار تومان افزایش داشته است، خاطرنشان کرد: امروز در بازار هرقطعه سکه بهار آزادی طرح جدید ۸۰۰ هزار تومان، طرح قدیم ۸۱۰ هزار تومان، نیم سکه ۳۹۰ هزار تومان و ربع سکه ۲۰۰ هزار تومان معامله شد.
رئیس اتحاديه کشوری طلا و جواهر گفت: در حالی که هر گرم طلای ۱۸ عیار هفته گذشته ۶۷ هزار و ۵۰۰ تومان بود، امروز به ۷۰ هزار تومان افزایش یافت.
وی درباره تاثیر نرخ سود سپردههای بانکی با وجود گذشت ۳روز از تصویب آن افزود: افزایش نرخ سود سپردههای بانکی در دراز مدت میتواند کارساز باشد.
ايلنا:رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار جمعي از فعالان سياسي، دانشجويي و مطبوعاتي كشور به سؤالات و دغدغههاي آنان پاسخ داد.
به گزارش ايلنا، آيتالله هاشمي رفسنجاني در پاسخ به پرسشي در مورد تحليل وضعيت دشوار كنوني كشور و نيز راهكار خروج از مشكلات، به پيشينه ديني، تاريخي و فرهنگي مردم ايران اشاره كرد و گفت: مردم ايران و طبقات گوناگون آن به لحاظ تاريخي و فرهنگي نسبت به ساير كشورهاي منطقه و جهان سوم همواره پيشرو بوده و دليل مصداق بارز آن پيشگامي آنان در دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامي بوده است.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با يادآوري تحولات و انقلابهاي كنوني مردم منطقه، به مبارزات مردم ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) بر ضد استبداد و استعمار اشاره كرد و با يادآوري جلوداري حوزه و دانشگاه در اين حركت عظيم گفت: رمز پيروزي انقلاب اسلامي، تأكيد همه گروههاي حاضر در صحنه به پيشتازي روحانيت و نيروهاي مذهبي، بر هدف مشتركشان يعني نابودي استبداد داخلي و استعمار خارجي بود.
آيتالله هاشمي رفسنجاني وحدت و همدلي ميان تمام آحاد جامعه را دليل فرار مذبوحانه شاه و هواداران خارجي از ايران اسلامي خواند و تصريح كرد: زماني كه مردم، اتحاد ميان مبارزان را پشت سر حضرت امام مشاهده كردند، تجمعات و اعتراضات عظيم مردمي هم شكل گرفت كه در نهايت منجر به سقوط رژيم ديكتاتور پهلوي شد.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، دغدغهها و ديدگاههاي مطرح شده را معقول، دلسوزانه و خواست اكثريت قاطع جامعه دانست و راه خروج از مشكلات را بازگشت به اتحاد و همدلي قبل و بعد از انقلاب خواند و تصريح كرد: امروز به بركت ابزارها و وسايل ارتباطجمعي پيشرفته، آگاهي ملتها از حقوق خود و نيز راهكارهاي پيش رويشان براي مبارزه با ظلم و بيعدالتي افزايش چشمگيري يافته و در چنين شرايطي تحريف حقايق و عملكرد خارج از عدالت هم بسيار سخت و حتي غيرممكن شده است.
آيتالله هاشمي رفسنجاني با تأكيد بر اينكه در همه شرايط بايد اميد به بهبود و اصلاح را حفظ كرد، به نزديك بودن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: در اواخر دوران رژيم پهلوي، با استبداد و سختگيري كه حاكم كرده بود، بسياري از مبارزان مأيوس بودند، اما امام(ره) نااميديها را زدود و راه روشن مردم كه اتحاد و همدلي بود را نشان داد و همين امر به پيروزي كمهزينه انقلاب اسلامي ايران منجر شد.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، بازگشت از خطا، رجوع به مردم و ايجاد و تقويت اتحاد و همدلي ميان مردم و مسئولان و نيز ميان خود مردم و گروهها سياسي را راهكار عبور از گردنههاي سخت مقطع كنوني نظام و انقلاب خواند و با بيان اينكه در هيچ مقطعي از مقاطع انقلاب بيتفاوت نبوده و همواره راهكارهايش براي عبور از تنگناها و مشكلات را بيان داشته، تصريح كرد: مواضع و راهكارهايم را همواره با تجربه، دورانديشي و تأمل اتخاذ و بر آنان تأكيد كردهام.
آيتالله هاشمي رفسنجاني در پاسخ به سؤالي در مورد انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي، با تأكيد بر احترام كامل به مواضع همه گروهها براي حضور در اين صحنه گفت: همانگونه كه قبلاً گفتهام در انتخابات آينده حزب، داوطلب و كسي را تعيين نكردهام و در ملاقات با اقشار گوناگون هم به ديدگاههاي آنان در مورد انتخابات احترام گذاشتهام.
در ابتداي اين ديدار برخي از فعالان مطبوعاتي، سياسي و دانشجويي حاضر، به طرح ديدگاهها و دغدغههاي خود در مورد مسائل كشور پرداخته و خواستار ارائه ديدگاه و حضور فعالتر آيتالله هاشمي رفسنجاني براي برونرفت از مشكلات شدند.
خبرگزاری فارس: شورای نگهبان با بحث، بررسی و اصلاحات به عمل آمده، لایحه مجازات اسلامی را مغایر با موازین شرع و قانون اساسی ندانست.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، شورای نگهبان طرح دو فوریتی ادغام صندوق بازنشستگی کارکنان وزارت جهاد کشاورزی در صندوق بازنشستگی کشوری، طرح دو فوریتی استفساریه مفاد جزء (ب) بند (۴۶) قانون بودجه سال ۱۳۹۰ کل کشور و لایحه مجازات اسلامی را مغایر موازین شرع و قانون اساسی ندانست.
همچنین این شورا به طرح بهبود مستمر محیط کسب و کار ایراداتی به شرح زیر وارد دانسته است:
۱ـ در تبصره (۲) ماده (۵)، عبارت «نظارت بر فعالیت تشکلهای اقتصادی» و نیز عبارت «بررسی شکایات واصله توسط اتاقها» ابهام دارند، پس از رفع ابهام اظهارنظر خواهد شد.
۲ـ با توجه به مفاد مواد (۷)، (۹) و (۲۳) از آنجا که دستورالعملهای مذکور در این مواد، جنبه آییننامهای دارد، مغایر اصل ۱۳۸ قانون اساسی شناخته شد.
۳ـ بندهای (ب) و (چ) ماده (۱۱) واگذاری نظارت بر عهده شورای گفتوگو، مغایر اصول ۶۰ و ۱۷۴ قانون اساسی شناخته شد.
۴ـ در فراز اول ماده (۱۸) از این جهت که مشخص نیست تأمین فضای ساختمانی مورد نیاز برای این تشکلها از سوی شهرداری به صورت مجانی است یا خیر؟ ابهام دارد، پس از رفع ابهام اظهارنظر میشود و همچنین در فراز آن از این حیث که مقصود از «مسئول بودن تشکلهای مذکور» و نیز «رسیدگی به شکایات» توسط آنها، ابهام دارد، پس از رفع ابهام اظهارنظر میشود.
تذکر:
ـ تبصره یک ماده (۲۵)، نیاز به اصلاح عبارتی دارد.
شورای نگهبان در لایحه موافقتنامه همکاری در زمینه قرنطینه گیاهی و حفظ نباتات بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت فدراسیون روسیه که مصوب چهارم دی ماه سال جاری مجلس شورای اسلامی است، ایراد زیر را وارد دانست:
ـ نظر به اینکه ضمائم موافقتنامه ارسالی در اوراق غیر رسمی و بدون تعیین تعداد مواد و فاقد امضا میباشد، ضروری است ضمائم آن به صورت رسمی تنظیم و در انتهای آن مراتب تصویب در مجلس با تعداد مواد ذکر شود.
شورای نگهبان همچنین در بررسی طرح بیمه بیکاری و حمایت از بیکاران متقاضی کار مصوب جلسه چهارم دی 1390 مجلس در جلسات متعدد نظر خود را به شرح زیر اعلام کرد:
۱ـ در ماده (۱۱)، نظر به اینکه مکلف کردن دولت به پیشبینی بودجه در سالهای بعد، که به افزایش هزینه عمومی میانجامد و طریق جبران آن معلوم نشده، مغایر اصل ۷۵ قانون اساسی شناخته شد.
۲ـ تبصره (۲) ماده (۳۲) از این جهت که مشخص نیست اجرای آن منوط به تصویب در مجلس شورای اسلامی است یا خیر؟ ابهام دارد، پس از رفع ابهام اظهارنظر میشود.
فقهای شورای نگهبان همچنین در جلسه 21 دی 90، مصوبه شورای اسلامی شهر قم را مورد رسیدگی قرار داده و این مصوبه را به دلیل ذیل خلاف موازین شرع شناخته و باطل اعلام کردند.
رئیس محترم هیئت عمومی دیوان عدالت اداری
با سلام و تحیت
عطف به نامههای شماره هـ ۴/۹۰/۲۳۳ مورخ ۹/۹/۱۳۹۰ و شماره ۳۹۰۱۲/۱۰۰/د ۴۱ مورخ ۵/۴/۱۳۹۰؛ موضوع مصوبه شماره ۳۳۴۷/ش/ق مورخ ۱۸/۶/۱۳۸۷ شورای اسلامی شهر قم، در جلسه مورخ ۲۱/۱۰/۱۳۹۰ فقهای شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر فقهای معظم به شرح زیر اعلام میشود:
همانطور که در نظریه قبلی در مورد مشابه اظهارنظر شد و طی شماره ۳۸۲۰۶/۳۰/۸۹ مورخ ۱۵/۲/۱۳۸۹ به آن مرجع محترم اعلام شدد، مصوبه شورای شهر که در این پرونده نیز مورد اعتراض شکات قرار گرفته است، به دلیل اینکه شهرداری را الزام کرده است هنگام مراجعه مالکان برای اخذ پروانه ساختمانی بدون پرداخت ۵۰ پ قیمت منطقهای هر متر زمین ـ علاوه بر پرداخت هزینه معمولی پروانه ـ اجازه ساختمان را به مالکین شرعی و قانونی زمین ندهد و این منع خلاف حکم شرعی جواز تصرف مالکین در املاک خویش است، از اینرو مصوبه مذکور خلاف موازین شرع شناخته شده و باطل اعلام میشود.
خبرگزاری فارس: سخنگوی شورای نگهبان گفت که تأیید صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس نهم نسبت به انتخابات مجلس هشتم افزایش ۱۷ درصدی داشته است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان صبح امروز شنبه با حضور در یک نشست خبری به سؤالات اصحاب رسانه در موضوعات مختلف پاسخ داد.
وی در ابتدای سخنان خود با اعلام اینکه در حال حاضر شورای نگهبان در فرصت بررسی صلاحیتها قرار دارد گفت: تا یکم بهمن نوبت رسیدگی در هیئتهای نظارت استانی بود که پیش از آن نیز بررسی صلاحیتها در هیئتهای اجرایی انجام و نتایج به هیئتهای استانی اعلام شد.
سخنگوی شورای نگهبان اضافه کرد: پس از طی این مرحله، طبق قانون انتخابات از دوم بهمن تا ۲۱ بهمن به مدت ۲۰روز نوبت دریافت شکایات و رسیدگی به صلاحیتها در شورای نگهبان است؛ این رسیدگی ها مربوط به کسانی خواهد بود که نسبت به رسیدگی صلاحیت خود در مراحل گذشته اعتراض دارند.
کدخدایی با تأکید بر اینکه شورای نگهبان از هفته گذشته تاکنون جلسات فوقالعادهای را برای بررسی شکایات برگزار کرده است، از اعلام نتایج نهایی بررسیها در روز ۲۱ بهمن ماه جاری خبر داد.
وی خاطرنشان کرد: در مجموع بررسی صلاحیتها در مراحل قبل، کاهش زیادی در رد صلاحیتها نسبت به دورههای قبل داشتیم به نحوی که در این دوره نسبت به مجلس هشتم ۱۷ درصد تأیید صلاحیتها افزایش داشته و به همان نسبت نیز در عدم تأیید صلاحیتها با کاهش روبه رو بودیم.
سخنگوی شورای نگهبان گفت: در مجموع، ۵ هزار ۳۸۲ نفر ثبت نام کرده بودند که از این میزان ۳۳۳ نفر انصراف دادند که از مجموع ۴هزار و ۸۷۷ نفر ثبت نام کننده، دو هزار و ۷۰۰ نفر شکایت کردند و در مجموع نیز ۵۵درصد تأیید صلاحیت شدند؛ شورای نگهبان طبق قانون وظیفه رسیدگی به شکایات را نیز بر عهده دارد.
"در بخش عدم تأیید صلاحیتها هم هزار و ۲۰۰ نفر در هیئتهای مرکزی رد صلاحیت شدند که این عدد در جریان بررسی شکایات در شورای نگهبان روز به روز کاهش مییابد؛ در بخش عدم احراز نیز تعداد داوطلبانی که عدم احراز شدند به زیر هزار نفر رسیده و ما امیدواریم که این رقم کاهش چشمگیری داشته باشد و شاید رقم مذکور به یک سوم هم کاهش یابد".
کدخدایی در ادامه گفت وگوی خود با خبرنگاران اظهار داشت: ۳۳۳ نفر از ثبت نام کنندگان در مجموع انصراف داده بودند و ۱۷۲ نفر هم نسبت به نظرات هیئتهای اجرایی شکایت نکردند که البته ممکن است عدهای هم نسبت به نظرات هیئتهای مرکزی شکایت نکنند.
وی اشارهای هم به برگزاری انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان رهبری در برخی حوزههای انتخابیه داشت و در این زمینه گفت: در مورد مجلس خبرگان رهبری هم ما در دو استان خراسان رضوی و کردستان انتخابات میاندورهای داریم؛ تعدادی ثبت نام کرده بودند و نیاز بود از کسانی آزمون گرفته شود که این آزمون جمعه هفته گذشته در شهر قم گرفته شد و دوشنبه نتایج اولیه را اعلام خواهیم کرد و پس از آن نیز اعتراضات نسبت به نتایج را در ۵روز بررسی میکنیم.
سخنگوی شورای نگهبان تصریح کرد: این شورا در مورد انتخابات وظایف قانونی و نظارتی بر عهده دارد و در حال حاضر نیز شورا در مرحله فرصت ۲۰ روزه بررسی شکایات داوطلبان نسبت به نظرات هیئتهای اجرایی و نظارت قرار داشته و پس از آن نیز فرصت یک هفتهای تبلیغات انتخاباتی را خواهیم داشت و نهایتا در روز ۱۲ اسفند انتخابات برگزار میشود.
کدخدایی ادامه داد: در روز انتخابات نظارت جزئی تر خواهد بود و ناظران شورا پای صندوقهای رأی حضور دارند و گزارشها و موارد را ارسال خواهند کرد و پس از این مرحله نیز شورای نگهبان صحت حوزههای انتخابیه را بررسی خواهد کرد.
وی همچنین درباره مراحلی از انتخابات به صورت رایانهای نیز اظهار داشت: کارشناسان شورا با وزارت کشور همکاریهای لازم را دارند و اقدامات برای برگزاری مراحلی از انتخابات به صورت رایانهای انجام شده است.
سخنگوی شورای نگهبان در ادامه این نشست خبری تأکید کرد که برای چاپ تعرفه نیز ناظرانی دائمی که بر کیفیت و چاپ نظارت کامل دارند در چاپخانهها حضور داشته و تمهیدات لازم نیز در این زمینه اندیشیده شده است.
کدخدایی خاطرنشان کرد: شورای نگهبان اطمینان میدهد که انتخاباتی سالم و رقابتی در ۱۲ اسفند برگزار خواهد شد.
خبرنگاری از کدخدایی در رابطه با رد صلاحیت برخی نمایندگان فعلی مجلس به استناد عدم التزام به اسلام پرسید که وی هم در پاسخ گفت: در مورد عدم احراز در قانون انتخابات شرایطی ذکر شده است؛ آیا عدم التزام اسلام به معنای مسلمان نبودن است؛ شورای نگهبان بر اساس گزارشهای دریافتی اقدام میکند و مثلا اگر فردی اقدامی کرده باشد که آن اقدام گناه کبیره باشد این مسئله التزام عملی به اسلام را مخدوش میکند.
" ممکن است فردی بخشی از وظایف خود را انجام داده اما بخشی دیگر را انجام نداده باشد لذا در آن بخشی که به وظایف خود عمل نکرده است عدم احراز میشود و این عدم احراز فقط مربوط به همان بخش است".
سخنگوی شورای نگهبان در رابطه با تبلیغات زودهنگام برخی نمایندگان نیز گفت: نظارت شورای نگهبان نظارتی جامع و مؤثر است و اگر در فرصت تبلیغات یا خارج از آن اقداماتی صورت گیرد که خلاف و مؤثر در حوزه انتخابیه باشد، شورا در مورد آن اقدام خواهد کرد و پس از انتخابات در مرحله بررسی صحت اوضاع انتخابیه آن مسئله را نیز مورد بررسی قرار خواهد داد.
کدخدایی اضافه کرد: ما هیچ ادعا و تعریضی نسبت به هیچ یک از نمایندگان فعلی مجلس و ثبت نام کنندگان نداریم بلکه ناچاریم به وظایف خود عمل کنیم.
خبرگزاری فارس: نمایندگان مجلس پیشنویس طرح قطع صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران به اتحادیه اروپا را نهایی کردند.
ناصر سودانی نائب رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، از نهایی شدن طرح دو فوریتی قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا خبر داد وگفت: این طرح در 4 ماده طراحی شده است که یکی از مواد اصلی آن اعلام میکند که جمهوری اسلامی ایران تا پایان دادن کشورهای اروپایی به تحریم نفتی کشورمان، هر گونه صادرات نفت به این کشورها را قطع میکند.
وی با بیان اینکه ممکن است این طرح جرح و تعدیلهایی هم داشته باشد، خاطرنشان کرد: البته برخی نمایندگان معتقدند که باید در این طرح اتحادیه اروپا را به مدت 5 سال تحریم نفتی کنیم.
نائب رئیس کمیسیون انرژی مجلس تصریح کرد: در یکی دیگر از مواد این طرح دولت ملزم شده که هر نوع واردات کالا از کشورهای تحریم کننده کشورمان را متوقف کند. سودانی اضافه کرد: البته کمیسیونهای امنیت ملی و انرژی نیز باید نظر خود در مورد این طرح را اعلام کنند.
خبرگزاری فارس: نائب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ساده انگاری و توهم پیروزی در انتخابات، خشک سری، ترجیح منافع شخصی و حزبی به منافع ملی و حمایت مستقیم خارجی ها، همه از عوامل به وجود آمدن فتنه ۸۸ بود.
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
محمدرضا باهنر برادر شهید محمد جواد باهنر، نائب رئیس کنونی مجلس چندی قبل میهمان خبرگزاری فارس بود و طی گفتوگویی تقریباً دو ساعته با خبرنگاران ما به سؤالات متعدد پاسخ گفت . در سوابق وی عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست کمیسیون های تلفیق برنامه پنجساله و بودجه مجلس، ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس، عضویت در هیئت رئیسه مجلس، دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین به چشم می خورد. وی در اغلب انتخابات پس از انقلاب نقش تعیین کنندهای در ترکیب و پیروزی اصولگرایان داشته و تجربه های زیادی در اداره مجلس کسب کرده است و همین تجربه ها از وی چهره ای برجسته در ارتباط های سیاسی داخل و خارج مجلس ساخته است. عضویت در شورای مرکزی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی و جبهه متحد اصولگرایان که در انتخابات اخیر پیروزی اصولگرایان را در پی داشته از دیگر فعالیت های وی بوده است.متن کامل گفتوگوی مفصل خبرنگاران سیاسی خبرگزاری فارس که سئوالاتشان را با صراحت با وی در میان گذاشتند، به شرح ذیل است:
• فارس: مقام معظم رهبری قبل از هر انتخاباتی رهنمودهایی را به مسئولان اجرایی، نظارتی و امنیتی ارائه میفرمایند و بر همین اساس چندی پیش و در مراسم نماز عید سعید فطر نسبت به چالش امنیتی هشدار داد. نظر شما درباره چالش امنیتی چیست و چگونه میتوان برای جلوگیری از آن اقدام کرد؟
باهنر: انتخابات بعد از انقلاب اسلامی وجوه مشترکی دارد که اهمیت و حساسیت آن از جمله اشتراکات آنهاست اما برخی از انتخابات وجوه مختص به خودش را دارد. انتخابات مجلس نهم تمامی وجوه انتخاباتهای گذشته را دارد. مثلا لازم است که انتخابات با طراوات، پرشور و بانشاط برگزار شود، لذا برای چالش امنیتی در انتخابات آتی مسئولان باید اقدامات جدی را اعمال کنند. چرا که تلاش دشمن برای چالش امنیتی از ویژگیهای انتخابات مجلس نهم است.
• فارس: انتخابات مجلس نهم چه ویژگیهای بارزی دارد که در انتخابات گذشته وجود نداشته است؟
باهنر: انتخابات مجلس نهم اولین انتخابات بعد از فتنه 88 و بیداری اسلامی است. البته باید گفت فتنه 88 یک مسئله بینظیر در کشور ما بود. ما 30 انتخابات برگزار کرده بودیم اما از هیچ کدام از آنها بحث فتنه پیش نیامده بود. متاسفانه در فتنه 88 برخیها رقابت بر سر صندوقها را به کف خیابان کشیدند و گفتند حالا که در صندوقها پیروز نشدیم، پیروزی را در کف خیابان دنبال کنیم.
• فارس: تحلیل شما از فلسفه وجودی فتنه 88 و چرایی آن چیست؟
باهنر: تحلیلها در این باره متفاوت است. برخیها میگویند از گذشته دشمن برای فتنه 88 برنامه داشته است. اما در مقابل برخی دیگر میگویند که برخیها که فکر میکردند پیروز خواهند شد، وقتی شکست خوردند عصبی شدند وغائله فتنه را به پا کردند. اساسا حرف من این است که فتنه 88 بسیار نامیمون بود که به موجب آن عدهای به دلایل کج فهمی و یا عصبانیت، ساده انگاری و یا وابستگی به خارج از کشور به دنبال یک سناریو بودند. آنها فکر میکردند اتفاقهایی که در خارج رخ داده و منجر به پیروزی و انقلابهای مخملی شده، در ایران نیز امکان پذیر است. لذا "گفتند سنگ مفت، گنجشک مفت" حوادث بعد از انتخابات را کلید زدند که خیانت بزرگی به انقلاب اسلامی بود. آنها هزینه سنگینی به نظام تحمیل کردند که ناامنیها، بیاعتماد کردن مردم به نظام، اغتشاش و آشوب از جمله این هزینهها بود.
• فارس: نظرتان درباره عملکرد دستگاههای نظارتی و امنیتی در مقابل هزینههایی که جریان فتنه به نظام تحمیل کرده بود،چیست؟
باهنر: جریان فتنه کار خود را به طور مرحله به مرحله پیش برد. یعنی ابتدا گفتند تقلب شده است سپس نصایح مسئولان را نپذیرفتند، مردم را برای حضور در خیابان دعوت کردند و سپس به مقابله با نظام پرداختند. آنها در روز قدس که روز اختصاصی مرگ بر اسرائیل است، هنجارشکنی کردند و با بطریهای آب در ماه مبارک رمضان به خیابانها ریختند. در روز 13 آبان نیز که روز مبارزه با استکبار به رهبری آمریکا بود، روز ویژه مرگ بر آمریکا بود. اینها که نمیتوانستند بگویند درود بر آمریکا. آمدند چین و روسیه را شریک آمریکا کردند. البته ما دلمان از سایر کشورها خیلی خوش نیست. دشمنی ما با اسرائیل بیش از آمریکاست چون اسرائیل را از اساس مشروع نمیدانیم و به برخی رفتارهای غلط آمریکا اعتراض داریم اما ویژگی 13آبان شعار مرگ بر آمریکاست. فتنهگران آنقدر جلو رفتند که به عاشورا هم اهانت کردند که در روز عاشورا فتنهگران از امام، رهبری، نظام و انقلاب عبور کردند. عاشورا در فرهنگ ما به حدی مهم و حساس است که ابایی نداریم بگوییم که در ایران کسانی هستند که شاید تقیدی به نماز و دیگر احکام اسلامی نداشته باشند اما در ماه محرم و روز عاشورا شرایط متفاوتی دارند و به نگهداشتن حرمت این روز تعصب دارند.
حتی ممکن است برخیها انقلاب را هم قبول نداشته باشند اما اجازه نمیدهند کسی با عاشورا شوخی کند. اهانت فتنهگران به عاشورای حسینی یک اشتباه استراتژیک بود.
• فارس: آقای مهندس شما از تحلیلهای متفاوتی برای چرایی فتنه 88 سخن گفتید؟ میخواستیم تحلیل و نظر خودتان را درباره فتنه 88 بدانیم. آیا شما قائل به برنامه ریزی و هدایت فتنهگران توسط دشمن خارجی هستید؟
باهنر: به نظر من هیچ کدام از تحلیلهایی که درباره چرایی فتنه 88 مطرح شده، علت تامه نبوده است. یعنی ساده انگاری و توهم پیروزی در انتخابات، خشک سری، ترجیح منافع شخصی و حزبی به منافع ملی و حمایت مستقیم خارجی ها، همه از عوامل به وجود آمدن فتنه بود.
• فارس: چه کسانی توهم پیروزی را برای موسوی و کروبی به وجود آورده بود؟
باهنر: برخی اطرافیانشان به طور قطع به آنها میگفتند که شما پیروز هستید. مخصوصا به آقای موسوی. حتی آقای کروبی نیز برای پیروزی آمده بود و فکر میکرد مقبولیت بیشتری نسبت به آقای موسوی و احمدینژاد دارد.
آقای موسوی را همواره بین طرفدارانش میبردند و ایشان فکر میکرد همه طرفدار او هستند و هیچ کس نیست که به ایشان رای ندهد. مشکل دیگر این بود که اکثریت مردم پایتخت نامزد پیروز را انتخاب نکرده بودند و تمایل به آقای موسوی داشتند. 10-11 میلیون روستایی به آقای احمدینژاد رای داده بودند در حالی که نمیتوانستند مثل حامیان آقای موسوی برای دفاع از نامزد مورد حمایتشان، به کف خیابانهای تهران بیایند.
• فارس:از شما میخواهیم نظرتان را به طور صریح درباره اتهام ارتباط سران فتنه با سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل بفرمایید.
باهنر: ارتباط با خارج میتواند غلظتش در یک فرایند طولانی و به تدریج بیشتر شود. من مدعی نیستم و این تحلیل را که از روز اول آمریکاییها، موسوی را عامل جاسوسی آمریکا و اسرائیل کرده باشند، قبول ندارم. اصلا قبول ندارم که اسرائیلیها به موسوی گفته باشند ما از تو حمایت میکنیم تا رئیس جمهور شوی. اما وقتی در رسانههای اروپا مطرح میشود که اگر مهندس موسوی رئیس جمهور شود، آمریکا و اروپا خرسندتر میشوند تا اینکه آقای احمدینژاد رئیس جمهور شود. بعضا این خبرها که درباره ایران در اروپا تولید میشود واقعی نیست اما خبر خرسندی اروپا و آمریکا از اینکه چه کسی بهتر است در ایران رئیس جمهور شود، به مذاق سران فتنه خوش آمد و روی آن حساب باز کردند.
• فارس: یعنی شما معتقدید که آقای موسوی با فرض اینکه آمریکا و اروپا از وی حمایت میکنند، در مقابل رای مردم مقاومت کرد؟
باهنر: منظور من این است وقتی فردی فکر میکند اروپا و آمریکا، اوباما و دیگر شخصیتهای مطرح از او حمایت میکنند، از لحاظ شخصیتی هم خودخواه و خودمحور باشد، نتیجه این می شود که موافقت می کند در مقابل نظام بایستد و زمانی فرا میرسد که به کمک آنها نیازمند میشود. وقتی این شرایط به وجود میآید به طور طبیعی ممکن است ارتباط هم برقرار شود و فرد روی پشتیبانی خارجیها حساب کند. مثلا منافقین در اوایل انقلاب نیز فکر میکردند مورد حمایت مردم هستند و با کمک مردم میتوانند حق توهمی شان را بگیرند. اما چون آنها در محاسبه اشتباه میکردند، شکست خوردند. مریم و مسعود رجوی در ابتدای انقلاب یک سهمی میخواستند که به آنها داده نشد و البته اینها به مرور زمان چون احساس میکردند حقشان را نگرفتهاند در مقابل نظام ایستادند تا جاییکه جیره خوار صدام منفور و صهیونیست های بی آبرو شدند.
• فارس: شما به خانم و آقای رجوی اشاره کردید؟ به نظر شما برخیها در داخل به منافقین بهای بیخودی ندادند. آیا از این افراد حمایت بیجا نکردند و اگر حمایتها نبود مسعود رجوی قدرت مانور علیه نظام را داشت؟
باهنر: بله برخی حمایتها از رجوی و منافقین موجب پر و بال دادن به آنها شد که آن حمایتها درست نبود.
* فارس: اگر حمایتهای افراطی از منافقین غلط بود، شما چرا با تجربه زیادی که را داشتید، برخی می گویند در نامهای به مقام معظم رهبری از احتمال پیروزی موسوی خبر دادید در حالی که نظرسنجیها داخلی و خارجی خلاف نظر شما را داشت. آیا این رفتار شما به منزله حمایت غلط و متوهم کردن افرادی چون موسوی نبود؟
باهنر: بنده قبل از انتخابات به مقام معظم رهبری نامه شخصی و محرمانه نوشتم و حرف شما را تائید میکنم اما هنوز هم فکر میکنم که در نگارش آن نامه به رهبر انقلاب به وظیفه خودم عمل کردم. من ننوشتم که حتما مهندس موسوی پیروز میشود بلکه احتمال پیروزی آقای موسوی را مطرح کردم. در آن نامه به رهبری از احتمال تکرار دوم خرداد نوشتم. این جزء وظایف شرعی بنده بود. این نامه را به شخص مقام معظم رهبری تقدیم نمودم. اما متن و لحن نامه نه تنها بوی حمایت از موسوی را نمی داد بلکه یادآوری و تذکری بود که علیرغم میل اصولگرایان اگر موسوی پیروز شد چه کنیم.
* فارس: شما از جانب آقای موسوی قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خطری را احساس میکردید؟
باهنر: بله. در مجلس دوم بنده بیشترین درگیریها را با مهندس موسوی داشتم. اصلا نطقی که بنده در روز تحلیف آیتالله خامنهای کردم مشهور است. لذا بنده از ابتدای انقلاب آقای موسوی را میشناختم و به نسبت به ایشان خطراتی را نیز احساس میکردم. و منهای تمام اتفاقاتی که بعد از انتخابات بوجود آمد اصولا ایشان را صالح برای اداره کشور نمی دانستم.
* فارس: با این توصیف، آیا اظهارنظرها مبنی بر اینکه شما به آقای موسوی رأی دادهاید غلط است؟
باهنر: بله قطعاً غلط است و این اظهارات نادرست بیانصافی در حق بنده است. البته به آقای موسوی رأی ندادم به این معنی نیست که به آقای احمدینژاد رأی داده باشم.
* فارس: یعنی به آقای رضایی رأی دادید؟
باهنر: بله. اما اینکه برخیها نامه بنده به مقام معظم رهبری را درباره آقای موسوی نقطه ضعفم بدانند عجیب است. چراکه من نظرم کارشناسی بود. اگر کسی این نامه را بخواند متوجه میشود که نگارنده از ریاستجمهوری موسوی به هیچوجه استقبال نکرده و به این پیروزی احتمالی راضی نیست.
* فارس: یعنی شما از ابتدا با کاندیداتوری آقای موسوی مخالف بودید؟ آیا افکار عمومی میپذیرند که شما مخالف آقای موسوی بودید؟
باهنر: چند روز از آغاز تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری بیشتر نگذشته بود که بنده به آقای علیاصغر زارعی گفتم که هشیار باشید کروبی و موسوی جلو میروند. شما باید در مقابل آنها تدابیری اتخاذ کنید تا رأی احمدینژاد بالا بکشد که رای احمدی نژاد بعد در نظر مردم بالا کشید.
* فارس: آقای باهنر شما از ابتدای آغاز تبلیغات تا بعد از انتخابات چه زمانی برای اولین بار بوی فتنه را استشمام کردید؟
باهنر: برای اولین بار بعد از انتخابات متوجه شدم و قبل از انتخابات چنین احساسی نداشتم.
* فارس: آیا حمایتهای خارجیها، بیگانگان، سازمان مجاهدین و حزب مشارکت از موسوی را عامل خطرناکی نمیدانستید؟
باهنر: درباره خارجیها باید بگویم همانگونه که توضیح دادم در رسانههای خارجی مطرح بود که غربیها دوست دارند آقای موسوی رئیسجمهور شود. اما کاملاً مشخص بود که سازمان مجاهدین و حزب مشارکت حامی آقای موسوی هستند. ما مثل کف دستمان موسوی را میشناختیم اما در انتخابات 88، مقام معظم رهبری، شورای نگهبان و مجموعه نظام مخالفتی با کاندیداتوری موسوی نداشتند و حتی شورای نگهبان صلاحیت آقای موسوی را تأیید کرد. یعنی اینکه شورای نگهبان تایید کرد که که آقای موسوی رجل مذهبی سیاسی، مدیر و مدبر است. به نظر من کسانی که میگویند ما چهار پنج ماه قبل از انتخابات میدانستیم موسوی خائن است دعوای اصلیاش با شورای نگهبان است.
* فارس: چرا فتنه 88 در نطفه خفه نشد؟ و تا 9 دی به صورت خیابانی طول کشید؟
باهنر: در عرف میگویند میوه باید برسد تا چیده شود. فتنه هم همینگونه بود، فتنه باید میرسید. بنده صریح میگویم اگر اهانت عاشورا اتفاق نمیافتاد خبری از 9 دی نبود. فتنه عاشورا 9 دی را رقم زد. من میتوانم ادعا کنم که در 9 دی همه 40میلیون آمده بودند، حتی کسانیکه به آقای موسوی رأی داده بودند.
* فارس: یعنی برخورد زودهنگام با فتنه را قبول نداشتید؟
باهنر: برخی از دوستان میگفتند؛ موسوی و کروبی را فوراً باید اعدام کنیم که من به آنها گفتم، این که این دو نفر را در میدان قیام اعدام کنیم مشکل حل نخواهد شد و بنده همین الان هم میگویم که این روش را قبول نداشتم چرا که اینگونه نمیشود مملکت را اداره کرد. همه ما میفهمیدیم و میدانستیم که برای محودیت خانگی آقای موسوی و کروبی آخرین نفری که راضی شد حضرت آقا بود. قوه قضاییه 6ماه زودتر میخواست این دو نفر را محدود کند اما آقا موافق نبود. متأسفانه برخی دوستان تندروی ما میگفتند برای حصر کردن موسوی و کروبی باید فشار بیاوریم که آقا راضی شود اما گفتیم که فشار به رهبری خط قرمز ماست.
* فارس: مردم میدانند که فشار به رهبری نتیجهبخش نیست چون که ایشان هیچگاه تسلیم فشارها و نظرات تحمیلی نشد حال چطور شما میگویید برخیها به دنبال فشار به رهبری بودند؟
باهنر: اینکه نمیشود درست نیست، آقایان فشار میآوردند که بشود. اختلاف نظر ما با این آقایان همین بود که به رهبری فشار نیاورید، والا فتنه پدیده زشت و کار تمام عیار ضد انقلابی بود که هزینههای زیادی به کشور تحمیل کرد. بنده معتقدم که راهپیمایی 25بهمن از فتنه عاشورا هم بدتر بود، آنها میخواستند در راهپیمایی 25بهمن قدرت 22بهمن ملت را بشکنند و در ثانی امیدی به نظام استکبار که مأیوس شده بود بدهند. لذا خیانت کثیفتر و بدتر از راهپیمایی 25 بهمن بنده سراغ ندارم. اما بنده باز هم میگویم که معتقدم موسوی باور نمیکرد که کار به رویارویی با نظام بکشد. ایشان فکر میکرد قبل از اینکه کار به رویارویی با نظام بکشد به حق توهمی خود میرسد و کار تمام میشود اما کمکم جلو رفت و تبدیل شد به یک ضد انقلاب تمام عیار.
* فارس: شما که میگویید آقای موسوی را همانند کف دستتان میشناسید و میشناختید چرا خطر تقابل موسوی با نظام را به مردم نگفتید؟
باهنر: معتقدم اظهارنظر درباره افراد باید به مقتضی زمان و مکان انجام شود. اگر روز صفّین کسی مطمئن بود شمر در روز عاشورا آن اعمال فجیع را انجام می دهد، حق توهین به شمر نداشت و اگر توهین میکرد مرتکب گناه میشد. اگر کسی بگوید، ممکن است فردی شمر را میشناخت که بنده میگویم آیا آن فرد از مولا امیرالمؤمنین (ع) بالاتر بود؟ درست است خمیرمایه شمر صفّین، همان شمر عاشورا است. سؤال این است چرا مولا امیرالمؤمنین شمر را در جنگ صفّین طرد نکرد و شمر را جزء لشکر خود در مقابل معاویه پذیرفت؟ و مگر مولا امیرالمؤمنین (ع) بن ملجم را نمی شناخت. این جمله را ما به دوستانمان نمیتوانیم بگوییم.
* فارس: گفتید اولین ویژگی انتخابات90 ، اولین انتخابات بعد از فتنه 88 است، ویژگی دوم چیست؟
باهنر:ویژگی دوم انتخابات 90 این است که برخلاف گذشته که همواره یک جریان در مقابل جریان دیگر قرار میگرفت، یعنی گروهی محافظهکار، گروهی رادیکال، گروهی چپ، گروهی راست، گروهی اصلاحطلب بود و گروهی اصولگرا، اما امروز دو جریان در مقابل نیروهای انقلاب ایستادهاند؛ یکی فتنه و دیگری انحراف.
* فارس: بین فتنه و انحراف شما کدامیک را مسأله اصلی میدانید؟
باهنر: بنده معتقدم انحراف مسئله اصلی ما نیست، اما انحراف خیلی پیچیدهتر و خطرناکتر از فتنه است. علت این خطر هم این است که انحراف از دل اصولگرایی خارج شده است. اینها خودشان را خیلی امامزمانیتر از ما میدانند و مدعیاند ولایت فقیه را بهتر از ما میفهمند و قبول دارند. جریان انحرافی به فساد هم دست زده است. قدرت و ثروت این جریان را خطرناکتر کرده است.
* فارس: اگر فتنه و انحراف رقیب اصولگرایان در انتخابات آتی است راهکار اصولگرایان برای مقابله با این جریانها چیست؟
باهنر: وقتی جامعه مدرسین که چندین دوره است در انتخابات وارد نمیشود، خود را ملزم به ورود به انتخابات مجلس نهم میداند یا آیتالله مهدوی کنی پرچم وحدت را بلند میکند ما باید متوجه خطر انحراف و فتنه بشویم و وحدت کنیم. آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی احساسشان این است که امروز مبرمترین وظیفه نیروهای انقلاب وحدت برای انتخابات مجلس است. اینکه مقام معظم رهبری از خطر چالش امنیتی میگویند. فتنه و انحراف را شامل میشود. فتنه به صورت بالفعل و انحراف به صورت بالقوه میتواند یک فتنه و خطر بزرگ باشد.
* فارس: علت اینکه شما بالفعل شدن خطر جریان انحرافی را خطرناکتر از فتنه میدانید چیست؟
باهنر: بنده به صراحت میگویم که خطر بالفعل شدن جریان انحرافی بیشتر از جریان فتنه است. در صورت قدرت گرفتن جریان انحرافی، اصل نظام و ولایت فقیه به چالش کشیده و انقلاب اسلامی تهدید خواهد شد.
* فارس: آیا حضور جریان انحرافی در قدرت میتواند بالفعل شدن خطر این جریان را به تهدیدی علیه انقلاب تبدیل کند؟
باهنر: نمیخواهم درباره خطر جریان انحرافی از واژههای سخیف استفاده کنم. جریان فتنه رو در روی نظام ایستاد و گفت که بجنگ تا بجنگیم اما جریان انحرافی همچون موریانه داخل نظام را میخورد و خطر آن بسیار بزرگتر از آن است که حدسش را بزنیم.
* فارس: شما فکر میکنید جریان انحرافی تا کجا میتواند پیشرود و نهایت خطر این جریان چقدر میتواند باشد، لطفا صریح بفرمایید تا موضوع بحثتان روشنتر شود؟
باهنر: انشاالله که خواب انحرافیها تعبیر نخواهد شد اما نعوذبالله تعبیر شود پنج یا ده سال دیگر، از انقلاب اسلامی یک حکومت خالص بر مبنای اسلام آمریکایی درست میکنند بدون اینکه کودتایی بکنند به دنبال آمریکایی کردن اسلام و انقلاب اسلامی هستند.
* فارس: آیا شما اشاره و کدی دارید که برای مثال گفته خود مطرح کنید؟
باهنر: وقتی میگویند مکتب ایران را باید ترویج کنیم و اسلام دیگر پاسخگوی نیاز بشری نیست، آمریکایی کردن انقلاب است. ما در گذشته هم به کورش کبیر احترام میگذاشتیم اما اینکه کوروش جایگزین ائمه ما شود یک انحراف پیچیده و خطرناک است. شاید مصلحت نباشد این حرف را بگویم اما خدایی نکرده کار جریان انحرافی به جایی که نباید برسد، برسد،آن موقع ممکن است مصلحین نظام داستانی که حضرت امیر بر سر خوارج آورد را بر سر جریان انحرافی بیاورند در حالیکه ممکن است مردم توجیه نباشند و بگویند اینها که خدمت میکردند پیشانیشان به موجب نماز شب پینه بسته، امام زمان را قبول دارند،چرا با اینها می جنگید؟ در حالیکه اینها واقعا محارب هستند.
* فارس: درباره جریان انحرافی حرفهای تندی زدید که شاید شنیدنش از شما قابل پیشبینی نبود لذا میخواستیم بدانیم شما لیدر جریان انحرافی را در رأس این جریان میدانید یا همانند برخی اصولگرایان رئیس دولت را؟
باهنر: فکر میکنم بامزهترین تعبیر، حرف آقای ذالنور است که این دو تا لاله و لادن هستند و نمیشود آنها را از هم جدا کرد.
• فارس: آیا هر دو در رأس جریان انحرافی هستند؟
باهنر: گهی پشت به زین، گهی زین به پشت! خودش میگوید ما یک روح هستیم در دو بدن.
• فارس: راهکارتان برای خنثی کردن توطئههای حلقه انحراف با توجه به خطراتی که گفتید چیست؟
باهنر: ابتدا ما باید این جریان را به لحاظ ایدئولوژیک برای مردم تبیین کنیم و ثانیاً تا آنجا که میتوانیم آنها را از قدرت دور کنیم. اینکه محاسبات به سمت شخص رئیسجمهور تغییر جهت دهد درست نیست چون مجموعه نظام معتقد است آقای رئیسجمهور انشاءالله به سلامت دولت را به پایان رسانده و تحویل دهد.
• فارس: بعد از اتمام دولت آیا مباحث و خطراتی که شما از آن سخن میگویید تمام خواهد شد؟
باهنر: بعد از اتمام دولت از خط انحراف نباید چیزی باقی بماند.
• فارس: گفتمان چه میشود؟
باهنر:گفتمانی که میگویید مرخص است و قطعا گفتمان حاکم نخواهد بود.
• فارس: راهکار و مدل انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان را چقدر در مقابله با جریان فتنه و انحراف کارآمد میدانید؟
باهنر: ما فکر میکنیم جبهه متحد اصولگرایان از ظرفیت مناسب اصولگرایی برخوردار است و تحلیل بنده این است وحدت اصولگرایان در شرایط فعلی بیشتر از دوره مجلس هشتم است. نه اینکه صد در صد و ایدهآل باشد بلکه منظور ظرفیت اصولگراست. البته اینکه دوستان ما در جبهه پایداری میگویند حالا که فتنهگران و اصلاحطلبان نیستند باید با یکدیگر رقابت کنیم را قبول ندارم. اینکه اصلاحطلبان نباشند هیچوقت نمیشود چرا که اصلاحطلبی یک تفکر است و ما باید مدیریت کنیم تا اصلاحطلبان سالم در عرصههای رقابتی حضور داشته باشند.
• فارس: شما حضور اصلاحطلبان را بدون پیششرط در انتخابات قبول دارید؟
باهنر: خیر. من میگویم اصلاحطلبان هستند. اما پیششرط فعالیت سیاسی ایشان این است که باید اصلاحطلبی را تعریف و مرزشان را با فتنه مشخص کنند.
• فارس: اصلاحطلبان دوازده سال است که اصلاحطلبی را معنی نمیکنند، شما چطور انتظار دارید شب انتخابات به تعریف اصلاحطلبی و منظورشان از اصلاحات اقدام کنند؟
باهنر: نگویید اصلاحطلبان، اصلاحات را تعریف نمیکنند. ما خودمان تا یک سال قبل اصولگرایی را تعریف نکرده بودیم که روحانیت همت کرد و منشور اصولگرایی را تعریف کرد. اشکال اصلاحطلبان همین بود که آنها یک واژه را در جامعه مطرح میکردند و آن را تعریف نمیکردند. آقای خاتمی میگفت جامعه مدنی، یکی میگفت منظورش مدینه فاضله ارسطو است، دیگری میگفت جامعه لائیک است و برخیها میگفتند منظور خاتمی مدینهالنبی است. خوب این سه تعریف کاملاً متضاد با یکدیگر دارند. این که اصلاحات را درست تعریف کنند ما آن را قبول میکنیم چون معتقدیم بر اساس مبانی اسلامی، اصلاحطلب غیر اصولگرا و اصولگرای غیر اصلاحطلب وجود ندارد. همه اصولگرایان باید اصلاحطلب باشند و همه اصلاحطلبان اصولگرا. اما اگر اصلاحطلبی را به هنجارشکنی و ساختارشکنی تعریف کنند برای ما قابل پذیرش نیست. نهایت حرف اصلاحطلبان این است که حکومت ایدئولوژیک نمیتواند منافع ملی را تأمین کند و برای مثال می گفتند که حکم سلمانرشدی مغایر با منافع ملی ماست. بر اساس این تعریف، حکومت غیرایدئولوژیک یعنی رفتار تمام عیار ضدانقلابی.
• فارس: چرا اصلاحطلبان برخلاف فتنهگران و افراطیون که دم از تحریم انتخابات میزدند به صورت گسترده در انتخابات شرکت کردهاند؟
باهنر: اصلاحطلبان در انتخابات حاضر شدهاند و به صورت گسترده ثبتنام کردهاند، حالا ممکن است برخی بگویند اصلاحطلبانی که در انتخابات شرکت کردهاند گوشتتلخ و ساختار شکن نیستند اما کسی نمیتواند بگوید که اصلاحطلبان حضور ندارند. اینکه دوستان ما در جبهه پایداری میگویند اصلاحطلبان نیامدهاند باید بدانند همین اصلاحطلبانی که ساختار شکن نیستند مجلس نهم را بگیرند آنها و گفتمان انقلاب سود نخواهند برد و همه اصولگرایان ضرر خواهند کرد.
• فارس: چرا برخی اضلاع اصولگرا اصرار دارند رقابت درون گفتمانی را به رقابت بیرون گفتمانی ترجیح دهند؟
باهنر: این بحث را برادران ما در جبهه پایداری میگویند که من به هیچ عنوان این تحلیل را قبول ندارم، یعنی چی که با خودمان رقابت کنیم، مگر اصلاحطلبان، فتنهگران و منحرفان نیامدهاند برای رقابت با اصولگرایان. بر همین اساس است که ما هنوز هم به دوستانمان در جبهه پایداری میگوییم بیایید، بنشینید تا گفتوگو کنیم. اینکه دوستان جبهه پایداری نقدهایی به جبهه متحد دارند طبیعی است، جبهه متحد هم به جبهه پایداری نقدهایی دارد. این نقدها نباید موجب افتراق شده و تبدیل به خصومت و تخریب شود.
• فارس: اگر نقدها و اختلافنظرها نباید موجب افتراق در جبهه اصولگرایی شود چرا اکنون جبهه متحد و جبهه پایداری به وحدت نمیرسند؟
باهنر: علتش این است که دوستان میگویند جبهه پایداری با جبهه متحد گفتوگو میکند به شرطی که قالیباف نباشد، خوب در مقابل این حرف، جبهه متحد هم میگوید با جبهه پایداری گفتوگو میکنیم به شرطی که فلانی نباشد. با این پیششرطها نمیتوان نتیجه گرفت.
• فارس: برخی از اعضای نزدیک به جبهه متحد اصولگرایان، جبهه پایداری را منتسب به جریان انحرافی میداند، آیا شما این تحلیل را که جبهه پایداری همان جریان انحرافی است را قبول دارید؟
باهنر: اینکه جبهه پایداری همان جریان انحرافی است را اصلا قبول ندارم. البته یک اختلاف نظر با دوستان جبهه پایداری داریم که آنها میگویند رئیسجمهور11 روز خانهنشینی کرده و باید انرا فراموش کرد. میگویند، بر گذشته صلوات بفرستیم. نه ما این نگاه را که بر گذشته صلوات بفرستیم را قبول نداریم. یکبار به شوخی گفتم، این حرف دوستان مثل این میماند که کسی خنجر به پهلوی آدم وارد کند و وقتی بپرسی چرا این کار را کردی، بگوید حالا که خنجر را بیرون آوردم.
• فارس: برخی اعضای جبهه پایداری شما را رسماً به عنوان ساکت فتنه میشناسد آیا این تعبیر و صفت را برای خودتان قبول دارید؟
باهنر: آنها میگویند بنده هم باید مثل آنها از همان روز اول شعار مرگ بر موسوی سر میدادم و از طرفی هم درود بر مخالفان موسوی میگفتیم اما بنده با این نظر موافق نبودم. معتقدم بودم تا زمانی که ناامید نشدهایم باید از موسوی برای پیوستن به ملت دعوت میکردیم. ممکن است برخیها بگویند آقا چگونه فتنه را مدیریت کرد که در جواب باید گفت وظیفه آقا یک چیز است و وظیفه ما یک چیز دیگر. شما ببینید یک ماه بعد از انتخابات چقدر از شخصیت های مهم کشور با آقای موسوی دیدار کردند و در این دیدارها چه به آقای موسوی گفتند. من هم به دیدار آقای موسوی رفتم نمیتوانستم بگویم آقای موسوی تو خائن، منافق و ضدانقلاب هستی اما بیا به جبهه انقلاب برگرد. به طور طبیعی به ایشان گفتم شما نخست وزیر امام بودید، سرمایه اجتماعی دارید ، مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفتهاید باید رفتار متناسب با انقلاب داشته باشید و از خر شیطان پیاده شوید.
من در جلسه ام با آقای موسوی ده تعریف از ایشان کردم. نه اینکه فقط من این طور باشم هرکس پیش آقای موسوی میرفت همین گونه بود. اما اینکه برخیها امروز بیایند تعاریف آن روزهای من را پیدا کند و بگویند نظر باهنر درباره موسوی این است، منصفانه نیست. آقایان به کسانی که بعد از انتخابات تلاش میکردند دست موسوی را بگیرند و به آغوش انقلاب بازگردانند میگویند ساکت فتنه.
• فارس: برخی اعضای جبهه پایداری میگویند شما در دوران فتنه به عنوان عضو شاخص جبهه اصولگرایی حاضر به موضعگیری علیه آقای موسوی و کروبی نشدید و به همین دلیل به شما میگویند ساکت فتنه. آیا شما قبول دارید که موضع مشخصی علیه فتنهگران نداشتید؟
باهنر: موضع بنده علیه فتنه و فتنهگران کاملا روشن و مشخص است اما اینکه آقایان نمیخواهند موضع ما را ببینند بحث دیگری است. اگر منظورشان عملکرد من در مجلس است باید بگویم ما در مجلس ۶۰ اصلاح طلب داشتیم. برخی دلشان میخواست همه ۶۰ نفر را فتنهگر بنامیم و در مقابل نظام قرار بدهیم اما یک روش دیگر بود که بگوییم نمایندگان مجلس با فتنه نیستند و علیه فتنه موضع دارند که ما روش دوم را میپسندیدم.
• فارس: روش شما برای اداره مجلس در دوران فتنه چقدر کارایی داشت؟
باهنر: در اکثر بیانیههایی که مجلس شورای اسلامی علیه فتنهگران و اقدامات اغتشاشگران صادر میکرد با امضای نمایندگان اصلاح طلب همراه بود. یعنی بیانیههایی که مجلس علیه فتنهگران صادر میکرد به امضای همه نمایندگان میرسید به جز یکی دو نماینده. آقای تابش، علیخانی، خباز و دیگر اصلاح طلبان بیانیههای مجلس علیه فتنه را امضا میکردند و این نتیجه مدیریت ما در دوران فتنه بود. اما اینکه متأسفانه در پاسخ به این مدیریت روزنامه کیهان نوشته بود باید مشخص شود باهنر بیانیه مجلس علیه فتنهگران را امضا کرده یا نه؟ که من به کیهان پاسخ دادم آن بیانیه را خودم نوشتم و امضاهایش را خودم جمع کردم. البته اقای شریعتمداری هم محبت کرد جوابیه بنده را منتشر کرد. ما هنوز هم معتقدیم که در مجلس اصلاح طلب داریم اما فتنه گر نداریم در حالیکه بعضی از دوستان رادیکال ما علاقمند بودند ثابت کنند که اصلاح طلبان مجلس فتنه گر هستند.
• فارس: یک نقد دیگر به رفتار سیاسی شما وارد است که میگوید شما چرا برای مصلحت وحدت حاضر به پذیرش نظر آیتالله مهدوی کنی مبنی بر عدم حضور در جبهه متحد، نشدید این خبری بود که آقای بادامچیان و آقای صدر به رسانهها گفته بودند.
باهنر: این بحث از اساس غلط است. ابتدا جامعتین گفتند جبهه پیروان خط امام رهبری ۴نماینده معرفی کند تا ما از آن چهار نفر دو نفر را انتخاب کنیم. سپس گفتند که خودتان دو نفر را معرفی کنید. بر همین اساس در جبهه پیروان بین بنده ، آقای حبیبی، آقای صدر و آقای متکی رأی گیری شد که از ۱۵ نفری که در جلسه حاضر بودند ۱۱ نفر به بنده رأی دادند و رأی آقای متکی و حبیبی مساوی شد. بین آقای متکی و حبیبی هم قرعهکشی کردیم که قرعه به نام آقای متکی افتاد تا بنده به همراه آقای متکی به عنوان نمایندگان جبهه پیروان به جبهه متحد اصولگرایان معرفی شدیم. اما برخیها به آقای مهدویکنی خرده میگرفتند که چرا باهنر در جبهه متحد حضور دارد که طبق شنیدههای بنده آقای مهدویکنی هم به آنها گفته اعتراضتان را به جبهه پیروان بگویید.
• فارس: یعنی اگر مشکل با رفتن شما حل میشد حاضر میشدید از حضور در جبهه متحد انصراف بدهید.
باهنر: من بارها گفتم اگر مشکل با رفتن من حل میشود، اصراری برای ماندن ندارم. در دوره مجلس هشتم بنده به عنوان نماینده جبهه پیروان نشدم و در 5+6 حضور نداشتم و آقای صدر و بادامچیان انتخاب شدند. بعضی وقتها آقای صدر و آقای بادامچیان از بنده میپرسند ما کجای کاریم و من به آنها میگویم همانجا که باهنر دوره قبلی بود.
• فارس: آخرین اخبار از روند چگونگی تعیین نفرات لیست جبهه متحد اصولگرایان چیست؟
باهنر: اکنون برای لیست تهران تقریبا ۲۰۰ اسم به دست ما رسیده است که بعد از بررسیهای هیئت اجرایی ۶۰ نفر از آنها به شورای مرکزی معرفی خواهند شد تا از بین آنها ۳۰ نفر را برای تهران انتخاب کند. ما در انتخاب این ۶۰ نفر تلاش خواهیم کرد افرادی که رأیآورتر، مقبولتر، صالحتر و کارآمدتر هستند را انتخاب کنیم. اعضای شورا مرکزی این حق را دارند که چند نفر را به ۶۰ نفر اضافه کنند و در مقابل نفرات دیگری را حذف کند.
• فارس: برخیها میگویند حضور افرادی که عملکرد مناسبی نداشتهاند در لیست جبهه متحد اصولگرایان به شأن این لیست لطمه میزند نظر شما در این باره چیست؟
باهنر: یکی از شرایط انتخاب افراد برای لیست جبهه متحد مقبولیت آنهاست. ممکن است برخی ها حاشیه کمی داشته باشند اما کارآمدی بالایی داشته باشند تا مجبور شویم از حاشیههایی که دارد صرفنظر کنیم. اما اگر فردی حاشیههایش پرهزینه باشد در لیست جبهه متحد قرار نخواهد گرفت.
• فارس: اخیرا یک نشریه به نادرستی رقابت جبهه پایداری و جبهه متحد را به تقابل آیت الله مصباح یزدی با آیتالله هاشمی رفسنجانی تحلیل کردند نظر شما درباره این تحلیل چیست؟
باهنر: این تحلیل ظلم به انقلاب است اگر کسی بخواهد جبهه متحد را ساخته و پرداخته آقای هاشمی بداند ظلم بزرگ و از جمله توطئه های بزرگ است. برخی میگویند چون میشود از کنار رقابت پایداری با جبهه متحد دعوای هاشمی و احمدی نژاد خوب منفعت کرد، باید این مباحث مطرح شود. حضرت آیت الله مهدوی کنی بارها در انقلاب اسلامی راهگشا بوده است و اگر آقای مهدوی کنی ریاست خبرگان را نمیپذیرفت چه اتفاقی میافتاد؟ اینکه کسی بخواهد القا کند که آیت الله مهدوی کنی بازی خورده هاشمی رفسنجانی است نه تنها ظلم به روحانیت مبارز است، بلکه به نظام و انقلاب ظلم کرده است. آیت الله مصباح یزدی هم بارها فرمودهاند که رهبر جبهه پایداری نیستند و به اعضای این جبهه مشاوره میدهند و همواره جبهه پایداری را توصیه به وحدت کردهاند. من هنوز نفهمیده ام که جبهه پایداری چه توجیهی برای عدم وحدت و تخریب جبهه متحد اصولگرایان و اعضاء آن دارد.
• فارس: چقدر ممکن است اعضای جبهه پایداری و دیگر اصولگرایان در لیست جبهه متحد اصولگرایان باشند.
باهنر: ما در جبهه متحد اصولگرایان تفکیکی بین جبهه متحد و پایداری قائل نیستیم و افراد را بر حسب شایستگی بررسی خواهیم کرد. اما اینکه چه کسانی در لیست جبهه متحد باشند به حضور آنها در کدام جبهه اصولگرایی بستگی ندارد.
• فارس: درباره لیست مشترک صحبتهایی بین شما و جبهه پایداری انجام شده است؟
باهنر: ما بحثهایی درباره لیست مشترک انجام ندادیم اما به آنها پیغام خصوصی دادیم که برای گفتوگو تشریف بیاورند. اما اینکه بگویند جبهه پایداری به عنوان یک جبهه در مقابل جبهه متحد به عنوان یک جبهه دیگر بنشیند و گفتوگو کند را قبول نداریم. ما میگوییم جبهه پایداری یکی از اضلاع است و میتواند مثل جبهه پیروان در جلسات جبهه متحد شرکت کند.
• فارس: درباره سرلیست جبهه متحد گفت وگوهایی انجام شده است؟
هنوز در این زمینه بحثی نشده است. اما چند نفر هستند که می توانند مشترکا به عنوان نماد لیست جبهه متحد مطرح شوند.
حدود هفت ماه پیش، دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی، دیرپاترین کنشگر سیاسی ایران با ارسال نامه ای به آیت الله خامنهای، ملاحظات مهمی را برای رهبری عنوان کرد. نامه مزبور به شکل محرمانه برای آیت الله خامنهای ارسال شد.
دکتر حاج سیدجوادی، عضو شورای انقلاب وزیر دادگستری دولت موقت مهندس بازرگان، در سن ۹۴ سالگی از موکل پیشین خود در نظام شاهنشاهی، و رهبر کنونی، می خواهد که «ضمن صدور دستور آزادی تمامی زندانیان سیاسی و به ویژه رفع حصر از آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و اعلام آشتی ملی، زمینهی بازگشت به نظم و آرامش را فراهم نماید.» وی همچنین درخواست محاکمه و طرح عدم کفایت سیاسی احمدی نژاد را مطرح کرده است.
این نامه پیش از فراخوان اخیر محمد نوری زاد و پیشنهاد وی برای ارسال نامه به رهبر جمهوری اسلامی، در ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ نگاشته و به شکل محرمانه برای آیت الله خامنه ای فرستاده شده است.
دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی، از بنیانگزاران نهضت آزادی ایران و فعالان نهضت مقاومت ملی؛ دکترای حقوق و علوم سیاسی؛ دادستان پایتخت در ابتدای دهه ۴۰؛ وکیل بسیاری از فعالان سیاسی و روحانیان (ازجمله حجت الاسلام خامنه ای و آیت الله منتظری ) در دوران پهلوی؛ از تدوین کنندگان و نویسندگان پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ وزیر کشور و وزیر دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان؛ نماینده مجلس شورای ملی (مجلس اول پس از انقلاب ۵۷)؛ سرپرست دائره المعارف تشیع؛ عضو کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه؛ برنده قلم طلایی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در سال ۱۳۸۸؛ و مسن ترین کنشگر سیاسی حال حاضر در ایران است.
دکتر حاج سیدجوادی در سال ۱۳۸۰ و در سن ۸۴ سالگی در جریان بازداشت گروهی نیروهای ملی مذهبی، بازداشت و در سلول انفرادی بازداشتگاه ۵۹ سپاه پاسداران، محبوس شد. ایشان بعدتر به قید وثیقه آزاد گردید.
این فعال دیرپای ملی و مذهبی در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی که در شهریورماه سال جاری منتشر شد، با غیرقانونی خواندن دادگاه های انقلاب درخواست کرد که پرونده زندانیان سیاسی به دیوان عالی کشور ارسال شود تا دروغ بودن اتهاماتی که به آنان نسبت داده شده، آشکار گردد.
به گزارش کلمه متن کامل نامه دکتر احمد صدر حاج سید جوادی به آیت الله خامنه ای به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
« وَالصَق بِاهلِ الوَرعِ و الصِّدق، ثُمَّ رُضهُم عَلی أن لا یُطروک و لایُبَجِّحوک بِباطلٍ لَم تَفعَله، فَاِنَّ کَثرَه الاِطراء تُحدِثُ الزَّهوَ، و تُدنی مِنَ العِزَّه »
( نهج البلاغه - گزیدهای از نامه به مالک اشتر )
مقام محترم رهبری؛ حضرت آیت الله خامنهای
با عرض سلام و تحییات و با استعانت از الطاف خاصهی الهی در توفیق خدمت به ملت شریف ایران
مدتها بود که قصد آن داشتم تا مطالبی را خدمتتان معروض دارم، لیکن کهولت و بیماری شدید، رمقی بر جا نگذاشت تا رودررو، دغدغهها و نگرانیهای خود را با جنابعالی در میان گذارم و دریغ که موهبت قدرت و مشغلهی حکومت نیز مانعی جدی است تا مقامات، لااقل هرازگاهی از یاران و همراهان گذشته سراغی و احوالی بگیرند. از سوی دیگر، متعاقب تهدیدات مکرر تلفنی ماموران وزارت اطلاعات به چند تن از اعضای خانواده ( دختر و نوهی پسری ) که به جهت مکاتبات علنی و قانونی اینجانب به برخی مقامات داخلی و بینالمللی صورت گرفته بود، دوستان و آشنایان بر حذرم داشته و میدارند که مبادا موجبات زحمتی مضاعف برای دیگران فراهم آورده شود. نصیحت مشفقان، چندی قفل بر دهانم نهاد، لیکن مشاهدهی عسرت زندگی مردم و اختناق روزافزون حاکم بر جامعه به حدی آزردهام ساخت که وفای به عهد سکوت، روا ندیدم و دیگر نتوانستم بر هیچ مصلحتبینی و صلاحاندیشی فردی قناعت کنم و همچنین از باب وخامت اوضاع و احوال جسمانی که چه بسا حتی گرفتن قلم بر دست نیز در روزگاری نه چندان دور میسر نباشد، بر خود واجب دیدم تا در این فرصت پایانی، مکتوب حاضر را عرضه دارم.
صرفنظر از حوادث سیاسی و اتفاقاتی که این روزها در کشورهای دیگر منطقه در جریان است، رعایت مصالح ملی و ضرورت بازگشت صداقت و راستی به عرصهی حکومت و نظم و آرامش به زندگی عامهی مردم، جلب نظر آن مقام محترم به اشکالات و پیچیدگیهای مسایل اجتماعی که از طرف حکومت روا دانسته شده و موجب آزار روحی و فشارهای غیرقابل تحمل به مردم و به ویژه فعالان سیاسی و خانوادههای ایشان شده است، غرض اصلی تقریر مکتوب حاضر و تصدیع اوقات جنابعالی بود و انتظار میرود تا با استفاده از مقام و امکاناتی که هنوز در اختیار دارید، در رفع مشکلات و نگرانیها، اقدام عاجل و موثر بفرمایید.
جنابعالی بارها و بارها از رییس دولت - آقای احمدینژاد - حمایت کردهاید و حال آن که به زعم اینجانب، ایشان محور بحران در جامعهی ایران و عرصهی بینالمللی بوده و ادعاهایی داشته و دارد که هیچ دستاوردی برای ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی مقام رهبری و جایگاه ولایت فقیه ندارد. ادبیات مادون شأنی که امروزه بر کرسی ریاست قوهی مجریه تکیه زده است، امر مکتومی نیست که نیاز به توضیح فراوان داشته باشد. رییس دولتی که در عرصهی داخلی، کاری جز ویران کردن دستاوردهای مادی و معنوی انقلاب اسلامی و عدول از آرمانها و هنجارهای قانون اساسی نداشته و در صحنهی بینالمللی نیز به مثابهی کانون بحرانی در منطقه عمل کرده است.
آیا تا کنون اندیشیدهاید که حاصل حدود شش سال مدیریت آقای احمدینژاد، جز زیر سوال بردن عموم دستاوردهای سالیان پیش از زعامت ایشان، نقض فراگیر و مستمر حقوق بشر، نقض آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، حذف یاران و مدیران بعضاً توانمند دولتی، تخریب زیرساختهای اقتصاد ملی، ویرانی صنعت کشور و فربه ساختن سرمایهداری تجاری مبتنی بر واردات بیرویه چه بوده است؟ آیا اندیشه کردهاید که مراد از حبس افراد شایستهای مانند آقایان مهندس صفایی فراهانی، محمد نوری زاد، مصطفی تاجزاده، دکتر ابراهیم یزدی و بسیاری خادمان دیگر ملت ایران چه میتواند باشد؟ آیا برای چنین امری، هدفی جز آسیب رساندن به جان افرادی میتوان یافت که عظیمترین خدمات را به پیروزی انقلاب و برپایی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران داشتهاند و از باب کهولت سن و یا فشارهای روحی و جسمی رایج در محیط زندان در معرض بیماریهای سهمگین قرار دارند؟ آقای صفایی فراهانی ماهها در بخش مراقبتهای ویژه بهداری اوین محبوس بود و دکتر ابراهیم یزدی که روزگاری به عنوان نماینده " جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر " از انجام هرگونه خدمتی برای قربانیان نقض حقوق بشر در ایران و از جمله جنابعالی دریغ نمیکرد و به رغم تمامی خطرات و تهدیدها به وظیفهی دینی و ملی خویش عمل میکرد، پنج ماه در مکانی نامعلوم موسوم به خانههای امن وزارت اطلاعات ایام کهولت و کسالت را به تلخی و تنهاییگذراند. آیا حبس فردی مانند دکتر یزدی در خانهی امن وزارت اطلاعات که به مراتب از زندان رنجآورتر است با آن سوابق روشن، خدمات برجسته و حضور موثر و فداکارانه در دولت موقت و شورای انقلاب، در سی و دومین سالروز پیروزی انقلاب مردمی ۱۳۵۷، وهن آشکار انقلاب و آرمانهای تاریخی آن محسوب نمیشود و آیا جنابعالی بر خود تکلیف نمیبینید که در جهت کاهش این خسارات جبرانناپذیر اقدام موثری معمول دارید؟
حذف آشکار یاوران انقلاب و بار کردن عناوین غیرواقعی و توهینآمیزی چون " سران فتنه " برای کسانی که بهترین سالهای جوانی خود را برای برپایی انقلاب و تثبیت نظام هزینه کردهاند، با کدام توجیه میتواند در راستای تقویت نظام و آرمانهای انقلاب ارزیابی شود و آیا برای جنابعالی که در حال حاضر تنها عضو شورای انقلاب محسوب میشوید که لااقل به ظاهر از تیرهای این جریان منحرف در امانید و یگانه کسی هستید که هنوز از امکانات قابل توجهی برخوردار است، تکلیفی احساس نمیشود که تا فرصت باقی است، تغییری ایجاد کرده و به اصلاح امور پرداخت.
نهضت آزادی ایران در سال ۸۴ و با فاصلهی اندکی پس از پیروزی آقای احمدینژاد در بیانیهی شماره ۱۹۳۲ به صراحت اعلام نگرانی کرده و اذعان داشت که تنها حاصل این انتخاب، انزوای رهبری ( پروژهی تنهاسازی رهبر ) و تحمیل هزینههای سنگین به ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. گزیدهای از این بیانیه به شرح زیر است:
" انتخابات اخیر ایران شکاف بزرگ و آشکاری را که به تدریج در میان مدیران سطح بالای جمهوری اسلامی پدید آمده بود به بیشترین حد رساند. چنین به نظر میرسد که جریان ویژهای آگاهانه این سیاست را در راستای جداسازی و منزوی کردن رهبری پیش میبرد. اختلافات شخصیتهای کلیدی حاکمیت در این انتخابات، فرآیند « همه با من »- و نتیجهی اجتنابناپذیر آن، یعنی جداسازی- را به آخرین مرحلهی خود رسانده است. نهضت آزادی ایران، فارغ از موضوع اعتقاد یا عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه و رهبری، این روند را ناسالم و به زیان آیندهی جمهوری اسلامی و امنیت ملی میداند. نهضت آزادی ایران چنین ترتیباتی را، به ویژه در شرایطی که در برابر تهدیدات خارجی قرار داریم، نه به نفع مصالح مملکتی و نه در راستای امنیت ملی میداند. "
آرا و نظریات نهضت آزادی ایران پیرامون نظریهی ولایت مطلقهی فقیه بر همگان آشکار است و با این همه از آنجا که این نهاد، جزیی از اصول قانون اساسی بوده است، از سی و دو سال پیش تا کنون، بارها اعلام داشتهایم که حاکمیت قانون، گام نخست در راستای تامین حقوق و حاکمیت ملت محسوب میشود و از این رو، به رغم اختلاف نظرهای بنیادین، التزام خود را به کلیهی اصول این قانون ابراز داشتهایم، لیکن جریانی که البته به دروغ دم از ذوب شدگی در ولایت میزند، با بحرانسازی و تحمیل هزینههای سنگین و غیرقابل جبران بر پیکرهی اقتصاد و اجتماع سیاسی ایران، در عمل به کل نظام و حتی جایگاه ولایت فقیه نیز آسیبهای فراوان و جدی رسانده است، نمودار عملکرد این جریان به وضوح حکایت از آن دارد که جز نقض کل قانون اساسی و حتی حذف این جایگاه و برقراری حکومتی نظامی - ایدلوژیک بنا بر قرائتی خرافی و خودساخته از اسلام، هیچ هدف و چشمانداز دیگری برای آن نمیتوان ترسیم کرد. اجرای بدون تنازل قانون اساسی، خواستی اساسی است که نادیده گرفتن آن از هر سو به گسترش دامنهی بحران و افزایش خسارات مادی و معنوی جامعهی ایران خواهد انجامید.
صدر نامهی حاضر با کلامی از حضرت امیرالمونین (ع) آغاز شده که ترجمهی آن چنین است: « به پرهیزگاران و راستگویان بپیوند و از آنان بخواه که تو را فراوان نستایند و به باطلی که مرتکب نشدهای شادمانت ندارند. زیرا تمجید آمیخته به تملق سبب خودپسندی شود و آدمی را به سرکشی وادار کند. »
آیا تا کنون نیاندیشیدهاید که نتیجهی عملکرد این کارگزاران و مشاوران متملق در طی سالیان دراز زعامت حضرتعالی چه بوده است؟ آیا تا کنون اندیشیدهاید که مراد چاپلوسان از به کار بردن اوصافی مانند " امام خامنهای " چه میتواند باشد؟ آیا این دروغ بزرگی نیست که پایههای حکومت را سست میکند؟ و آیا ابزاری در دست تمامیتخواهان نیست که با اتکای به آن، منویات و منافع خویش را پیش ببرند؟ دادگاه انقلاب، سی و دو سال پس از پیروزی انقلاب و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران از چه پشتوانهی حقوقی، عقلی و اخلاقی برخوردار است و آیا زمان انحلال این نهاد قضایی ذاتاً موقت و اعلام دوران ثبات و تکیه بر قانون و اصول مسلم قضایی و در یک کلام تحقق حقوق شهروندی فرا نرسیده است؟ و آیا اساساً عنوان " دادگاه انقلاب "، کذب محض و استفادهی ابزاری از اعتبار و نام انقلابی نیست که مهمترین آرمانهایش، تحقق آزادی و کرامت انسان بود؟
تداخل عملکرد ماموران امنیتی در ادارهی زندانها و مدیریت عملی محاکم انقلاب در صدور و اجرای احکام سنگین علیه فعالان سیاسی و معترضان به عملکرد و شیوههای مدیریتی آقای احمدینژاد، اصل تفکیک قوا و استقلال نهاد قضایی را منتفی ساخته است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسوولیت نهایی عملکرد قوهی قضاییه بر عهدهی جنابعالی قرار دارد. از این رو توصیه میشود که لااقل به منظور حفظ و اعتبار نام و پیشینهی خود، نگذارید که در دوران زمامداریتان، چنین نقشی از شما بر جای بماند. بنابراین انتظار میرود که در اقدامی اساسی ضمن صدور دستور آزادی تمامی زندانیان دربند عقیدتی و سیاسی و انحلال تشکیلات دادگاه انقلاب، امکان پاسخگویی و استیضاح دولت و هرگونه تصمیم نمایندگان ملت در خصوص بررسی کفایت دولت و آقای احمدینژاد و همچنین، زمینهای جدی برای بازگشت نظم و آرامش به جامعه و اعلام آشتی ملی را فراهم آورید.
حذف یارانهها در غیاب نهادهای نظارتی بودجه مانند سازمان برنامهریزی و مدیریت و مطبوعات آزاد و مستقل و با روش و تعجیلی که دولت دهم برگزید، تیر خلاصی بود که رو به زندگی تنگدستان نشانه رفت. هشدار میدهد که اعمال فشار روزافزون به معیشت مردم و کوچک کردن سفرهی فقرا، پیامدهای سهمگینی برای نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت و از سوی دیگر، هزینههای این اقدام نابخردانه را کسی جز مردم زحمتکش نمیپردازد و هرگز تحول ناشی از این طرح، مثبت و در راستای منافع ملی ارزیابی نخواهد بود. پرسش اساسی آن است که آقای احمدینژاد، همراهان و حامیانشان این همه منابع مالی را با چه هدفی مطالبه میکنند؟ بنا بر گزارش دیوان محاسبات کشور، دولت دهم ۸۵% از قانون بودجه تخلف و انحراف داشته است. حال در شرایطی که دولت خود را به هیچکدام از ردیفهای قانون بودجه متعهد نمیداند، افزایش ۴۶ درصدی بودجهی سال ۱۳۹۰ چه معنایی میتواند داشته باشد جز تسلط بلامنازع دولت بر منابع عظیم مالی؟ و آیا نامی جز افساد فیالارض بر این اقدام میتوان نهاد؟
رییس دولت دهم ابایی از ارایهی آمارهای دروغین و غیرواقعی ندارد و متاسفانه، نه وی خود را ملزم به پاسخگویی میداند و نه هیچ مقام مسوولی، وی را به وظیفهی قانونی خویش رهنمون میدارد. عدم ارایهی رقم رشد اقتصادی و ادعای دروغین ایجاد یک میلیون و ششصد هزار شغل در سال گذشته تا جایی وقیحانه انجام میشود که حتی صدای نمایندگان محافظهکار مجلس را نیز در میآورد. رشد اقتصادی صفر درصدی در حالی که نفت بالغ بر صد دلار به فروش میرسد و توقف فعالیت بنگاههای اقتصادی و صنعتی و افزایش بیکاری در دو سالهی اخیر و همچنین عدم شفافیت موجودی صندوق ذخیرهی ارزی و دهها دلیل و نشانهی دیگر، دلایلی متقناند که حکایت از عدم صلاحیت مدیریتی و اخلاقی دولت دهم و رییس آن در ادارهی امور دارد.
این روزها خودشیفتگی، کیش شخصیت و استبداد رای آقای احمدینژاد تا میزانی شدت گرفته که حتی در عزل و نصب وزیران و همکاران خود، توجهی به عزت و مصلحت مملکت نکرده و بهترین گواه رفتاری است که ایشان در همین اواخر نسبت به وزرای امور خارجه و اطلاعات نشان داد. البته پرسش بنیادین آن است که رییس دولت دهم با اتکا بر حمایت چه بخش و یا افرادی تا بدین حد، بیپروا عمل کرده و حتی در برابر دستورات مقام رهبری که روزگاری خود را متصف به پیروی از او میدانست، ایستادگی میکند؟ به راستی آقای احمدینژاد و همراهانشان از کجا خط میگیرند؟
نتیجهی عملکرد و شعارهای دولت دهم و شیوع خرافهگرایی و معرفی چهرهای از اسلام که مغایر عقل و در تضاد با حقوق ملتها است، در عرصهی داخلی، افزون بر نارضایتی عمومی و نفی جمهوریت نظام، به افزایش گرایشات اسلامگریزانه در جوانان منجر شده و زمینهی نفی اسلامیت نظام را فراهم کرده است. در عرصهی بینالمللی نیز همانگونه که مشاهده شد، پاسخ قاطع مردم و رهبران سیاسی مصر و تونس، تاکید و اصرار بر این نکته بود که به هیچ وجه خواست برپایی حکومتی مشابه با نظام جمهوری اسلامی ایران را ندارند. با تاسف باید اذعان داشت که عملکرد نادرست مدیران حکومتی ایران نه تنها در سالیان اخیر به تقویت " موج بیداری اسلامی " که زمانی الهامبخش نهضتهای رهاییبخش خاورمیانه بود، نیانجامیده، بلکه منجر به تشدید نگرانی عظیمی تحت عنوان " جمهوری اسلامیهراسی " در منطقه و حتی در میان گروههای اسلامگرا شده است. یادآوری میکند که چندی پیش نیز، یکی از اعضای بلندپایهی حماس صراحتاً اعلام داشت که الگوی حکومتی مورد نظر ایشان، ترکیه است و نه ایران.
ترسیم نمودار عملکرد و شعائر آقای احمدینژاد، همراهان و حامیانشان در عرصههای داخلی و بینالمللی و همچنین میزان و حجم ثروتهای ملی و منابع مالی ناشی از فروش نفت و واردات بیرویه در سالهای اخیر که فارغ از نظارت و در غیاب نهادهایی مانند سازمان برنامهریزی و مدیریت، مستقیماً به جیب ایشان وارد شده است، حکایت از آن دارد که مشارالیه فراتر از اهدافی نظیر راهاندازی تاسیسات انرژی هستهای صلحآمیز و تامین برق برای مردم و بلکه در راستای تاسیس یک جریان تروریستی بینالمللی مشابه القاعده و البته با گرایش شیعی به سرعت در حرکت بوده و چنانچه جلوی این قطار بیترمز به موقع گرفته نشود، بیم آن میرود که چه بسا در آیندهای نه چندان دور، مردم جهان به تکرار تهدیدات و فجایعی همتراز با جنگهای جهانی گواهی دهند.
تاکیدات بیسابقه و تبلیغات گسترده مبنی بر ظهور قریبالوقوع امام زمان(عج) و حتی انتساب عملکرد و تصمیمسازیهای غیرعقلانی و فاقد مبانی کارشناسی دولت به نظرات امام عصر و طرح و تکرار ادعای واهی مدیریت جهان، تکیه بر نوعی ناسیونالیسم نوظهور که چفیه بر گردن تندیس کوروش انداخته و مکتب ایرانی را ترویج میکند، تعاملات آشکار و نهان با مقامات آمریکایی و اسراییلی و بهکارگیری افرادی با سوابق ناشناخته مانند آقایان حمید مولانا، محصولی، مشایی، سعیدلو، هاشمی ثمره و دهها موضوع دیگر، همه و همه از دلایل و نشانههایی محسوب میشوند که نگرانی فوق را واقعبینانهتر مینمایند.
آیا جنابعالی استحضار دارید که آقای رحیم مشایی در سخنرانی اخیر در جمع محفلی یاران گرمابه و گلستان خویش به صراحت ابراز میدارد که: « تفاوت مدیریت امام زمان و مدیریت به اصطلاح نایب امام زمان را در شعارهای مردمی که در اعتراضات دیروز ( ۲۵ بهمن ) شرکت کردند میتوان دید. استراتژی ما بعد از انتخابات ۸۸ علیرغم این که تمام شعارها علیه دولت و احمدینژاد بود به این صورت تدوین شد که تلاش کنیم مردم را متوجه مشکل اصلی کشور نماییم و در این راستا از بار فشاری که بر دولت و احمدینژاد بود بکاهیم. به لطف خدا و مدیریت امام زمان بر خلاف تظاهرات اعتراضی قبل، این بار رهبر بود که هدف قرار گرفته بود و هیچ کس علیه دولت و رییس جمهوری شعار نداد. »
در ابتدا به اصالت این سخنان تردید داشتم، لیکن قضایایی که اخیراً در مسالهی عزل وزیر اطلاعات رخ داد، نشان داد که اساسیترین پیامد این اقدام زیرکانهی رییس دولت دهم، مسوولیتگریزی و انتساب عملکرد ضد مردمی این وزارتخانه به عهدهی مقام رهبری و اقناع و جهتدهی افکار عمومی در راستای مواردی است که پیشتر، آقای مشایی به آنها اشاره کرده بود.
به خاک و خون کشیدن مردم و کشتن فرزندان و عزیزان این مملکت و آنگاه شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت و متوجه ساختن تمام تقصیرات به عهدهی رهبری و مدیریت کل سی سال گذشته از جمله پیامدهای حکومت آقای احمدینژاد بوده است. ملکوک نمودن اصالت و آرمانهای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ که روزگاری امید مستضعفان جهان و الهامبخش نهضتهای آزادیبخش، از خاورمیانه گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین محسوب میشد و تبدیل این ارزشها به احساس ناامنی جهانی و منطقهای و از سوی دیگر رواج خرافهگرایی و انجام اقدامات و تبلیغاتی که به گسترش امواج اسلامگریزی انجامیده است و همچنین، ارزیابی پیامدهای ناشی از تحریک مقامات کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس، همزمان با افزایش تنشهای بیسابقه در ماههای اخیر در استان خوزستان، از جمله دغدغههایی بودهاند که نویسنده را به رغم کهولت سن و بیماریهای متعدد جسمانی ناگزیر ساخت تا نگرانی خویش را از وضعیت ناگوار کنونی و خطری که تمامیت ارضی، یکپارچگی ملت ایران و اعتبار باورهای اسلامی ایرانیان را تهدید میکند، عیان سازد. به جد باور دارم که از حملهی مغول به این سو، چنین تهدیدی که توامان به سوی اسلام و ایران صورت گرفته باشد، بیسابقه بوده و بیتردید، این سنخ مخاطرات، تنها در راستای خواست و سیاستهای محافل صهیونیستی و منافع افراطیهای آژانس یهود قابل توجیه است.
مقام محترم رهبری!
در دوران مبارزه بارها تبرعاً وکالت و امر دفاع از جنابعالی را به عهده گرفتم و در طی سی سال گذشته که در مسند قدرت قرار داشتید و در روزگاری که چه بسا انگیزهای برای کسب مال و جاه باید وجود میداشت، گواهی و تایید میفرمایید که هرگز از بابت منافع و خواست شخصی، درخواستی نداشتهام اما اینک و در زمانهای که تنها، لقای محبوب مانع تداوم این همه درد و رنج جانکاه میشود، شرعاً و قانوناً حضرتعالی را وصی بر حفظ حقوق و جان اعضای خانواده و خانوادهی بزرگترم یعنی نهضت آزادی ایران و دیگر آزادیخواهان دربند اعلام میکنم. شایسته است تا به عنوان قدر متیقن حاکمیت و در مقام رهبری کل نظام و مردم ایران اقدام فرمایید و ضمن صدور دستور آزادی تمامی زندانیان سیاسی و به ویژه رفع حصر از آقایان مهندس میر حسین موسوی و حجه الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و اعلام آشتی ملی، زمینهی بازگشت به نظم و آرامش را فراهم نمایید. باشد که مجلس و قوهی قضاییه نیز در پرتو چنین سیاستی، از امکان بررسی کفایت سیاسی و اخلاقی رییس دولت دهم برخوردار شوند. امید دارد که رد وصیت نکرده و به این آخرین خواستهی فردی که شاید روزگاری حقی بر گردن آقای سید علی خامنهای و نه رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران داشته است، بیاعتنا نباشید.
ستمکاری و ظلم بر مردم، واقعهی تازه و حادثی نیست که بتوان پیامدهای آن را نادیده گرفت و آزموده را دوباره آزمود. سرنوشت خاندان شاه فراری و وقوع دو خودکشی در یک خانواده، حکایت از پریشیدگی بیمانندی دارد که هیچ توجیه نیازمندی مالی و یا دلیل ظاهری دیگری بر آن نمیتوان یافت و برای من و شما که در ایجاد حکومت جدید نقش آفریدهایم، عبرتآموز است.
تلخی سخنم را با حلاوت بیان سعدی علیهالرحمه خاتمه داده و گزیدهای از حکایات گلستان را به عنوان تکمله، خدمتتان عرض میکنم:
« یکی را از ملوک عجم، حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده، تا جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش، راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
نکند جورپیشه سلطانی که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند پای دیوار ملک خویش بکند
والسلام علی من اتبع الهدی
احمد صدر حاج سید جوادی
عضو شورای انقلاب
۲۸ / اردیبهشت / ۱۳۹۰
انتشار نامه احمد صدر حاج سید جوادی به رهبری بعد از ۷ ماه
بهمن ماه برای بسیاری از ایرانیان و اخیرا برای کشورهای عربی ایام پر خاطره و نشاط آوری است. در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ مردم ایران توانستند با مبارزات مستمر خود امام خمینی را پس از ۱۴ سال تبعید، با عزت و شکوه تمام به میهن بازگردانند.
شاه پس از سخنرانی آیتالله خمینی علیه اعطاء حق مصونیت قضایی به آمریکائیان به ویژه مستشاران شاغل در ایران، ایشان را در سال ۱۳۴۳ ابتدا به ترکیه و سپس به عراق تبعید کرده بود. در دوران تبعید امام خمینی، حکومت پهلوی آنقدر به بقا و پایداری خود امیدوار بود که جشن هنر شیراز را با افتضاح تمام برگزار کرد و جشنهای سلطنت ۲۵۰۰ ساله را با حضور تعدادی از سران کشورهای جهان به راه انداخت. کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا هم، ایران را جزیرة ثبات نامید ولی مردم ایران، این دوران را ایام توسعة ظلم و خفقان مینامیدند و با خود میگفتند:
فغان زین همه ظلم و بیداد و آه
شب است و حصار و دل قتلگاه
گرچه سکوت قبرستانی بر این دوران حاکم بود ولی بسیاری از مبارزین منتظر ایجاد جرقهای بودند تا بساط ظلم و طغیان را از سر کشور برچینند. با رحلت حاج آقا مصطفی فرزند امام خمینی در اول آبان ماه ۱۳۵۶ زمینه برای تحرک مردم آفریده شد. مردم با استفاده از این فرصت در مجالس ختم فرزند مرجع و پیشوای خود به دور هم جمع شدند.
امام هم درگذشت فرزندشان را از الطاف خفیة الهی نامیدند زیرا بار دیگر مردم ایران را علیه خودکامگی و استبداد نظام سلطنتی به خروش در آورد. به هر حال مردم ایران توانستند با مبارزهای ۱۵ ساله در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ حکومت خودکامه و استبدادی محمد رضا پهلوی را ساقط نمایند و به عمر ۲۵۰۰ سالة نظامهای پادشاهی در ایران خاتمه دهند. از فردای همین روز بود که فضای آزادی در ایران طنین افکن شد و مردم توانستند احساس کنند که حال میتوانند حکومت دلخواه خود را با رفتن بر سر صندوقهای رأی و با انتخاباتی آزاد و سالم بر سر کار آورند.
اما از سال گذشته بهمن ماه برای مردم کشورهای عربی هم ماه سرنگونی طاغوتها شد. در روزهای نزدیک به آغاز بهمن ماه ۱۳۸۹ حاکم مادام العمر تونس با قیام مردم این کشور به عربستان گریخت و از ۶ بهمن ماه هم قیام گستردة مردم مصر شروع شد و در ۲۲ بهمن سال گذشته هم حسنی مبارک دیکتاتور مصر از حکومت ۳۱ ساله به زیر کشیده شد. امسال هم در اول بهمن ماه، علی عبدالله صالح رئیسجمهور مادام العمر یمن به آمریکا فرار کرد و راه برای ایجاد مردم سالاری در این کشور باز شد.
البته سقوط قذافی هم که خود را رهبر مردم لیبی میخواند را نباید از نظر دور داشت. بنابراین به نظر میرسد که عمر نظامهای استبدادی در جهان به پایان رسیده است و دیکتاتورها نمیتوانند با خودکامگی بر مردم فرمانروایی کنند.آیا بهمن ماه سال آینده شاهد سقوط دیکتاتورهای دیگری چون بحرین، سعودی و... خواهیم بود؟ و سیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
به نام خدایی که شرم آفرید
یک خبرخیلی خیلی خوب!
سلام به رهبرگرامی جمهوری اسلامی ایران
پیش از آنکه این خبرخیلی خیلی خوب را به جناب شما تقدیم کنم، تقاضا دارم کمی صبوری بخرج دهید تا من به یک سخن کوتاه اشاره کنم. قول می دهم بلافاصله بعد ازطرح این سخن، به سروقت آن "خبرخوب" ومطول بازروم. آنجا که من خبرخوبی برای شما پدید آورده ام، چراخبرخوب شما ازمن وجمعی چون من دریغ شود؟ با این تفاوت که خبرخوب من به نجات وامنیت ورفاه رشد وآبادانی کل کشوروبقای خود شما منجرمی شود، وخبرخوب شما اما تکان مختصری به زندگی من و عده ای دیگراز زندانیان درمی اندازد.
واما سخن کوتاه من:
تقاضا دارم به حجة الاسلامان مصلحی و طائب دستور فرمایید آن پنج دستگاه کامپیوترحرفه ای ولوازمی را که از دوسال پیش ازمن برداشته اند، واقلام دیگری را که ازسایرین برده اند به ما باز بگردانند. اجاره ی دستگاههای خود من روزانه حداقل یکصد هزارتومان است. این یکصدهزارتومان را دردوسال ضرب کنید تا بدانید امثال من چقدراز اطلاعات و سپاه شما طلبکاریم. به این حجة الاسلامان بفرمایید: برداشتن اموال مردم اگرازهرسارق بی سروپایی پذیرفتنی باشد، ازکسانی که به لباس پیامبرفروشده اند پذیرفتنی که نیست، جزخسارت وآشوب وازهم دریدن شعارهای اسلامی وانقلابی بهره وفایده ندارد. بویژه آنکه این سرقت های بیشماربه تأیید کسانی صورت پذیرفته است که درمقام وزارت اطلاعات یک کشوراسلامی، و ریاست اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنا دارند از امنیت واموال وآبروی مردم صیانت کنند. به آنان بفرمایید: "هتک حرز" شهروندان، طبق قانون هرکشورکافروهربیقوله ای جرمی محرزاست. پس شما دو تن و دستگاه عریض و طویلتان چرا ازاین گناه و جرم مستمردست نمی شویید؟ حالا داستان اسکله های قاچاق و هزار هزار فرصت روبیده بماند برای بعد.
خوب، این ازسخن کوتاه من. واما "خبرخوبِ" من از دل اوضاع شکننده ودرهم پیچِ امروزِ ما برمی خیزد. شما نیک ترازهمه ی ما می دانید که حال و روز این روزهای ما اصلاً خوب نیست. شعارهای پوک ما وقرارگرفتن افراد نالایق برمصادراموراولاً، و حساسیت های جامعه ی جهانی ثانیاً، ودسیسه های کشورهایی که بهردلیل از ما خوششان نمی آید ثالثاً، ما را به تنگنایی سخت درافکنده است.
ما به کودک لجوجی می مانیم که ازآغوش مهرومعترضانه ی پدرومادرخود بدررفته. واکنون نه کسی را می شناسد، نه راه خانه می داند، نه وسعت نظری دارد، ونه جذابیتی که مردمان را بدو تمایلی باشد. سکه های توی جیبش نیز بیش از آنکه موجب رهایی او شود، دزدان راه را به وسوسه می اندازد. سرانجامِ این کودک لجوج چه می تواند باشد جزشیون وبه تاراج دادن دارایی اش و نهایتاً: تکدی گری؟ کسی که درهمان گدایی نیزمستقل نیست. وباید کل درآمدش را به حامیان گردن کلفتش بدهد تا لقمه نانی بدو بدهند.
بچشم خود می بینید که این روزها دیگرازشلتاق های رییس جمهورمطلوب تان خبری نیست. و شما نمی دانم چرا مجبورید این جنازه را تا پایان دوره اش به دوش بکشید؟ من بنا ندارم دراین نامه ای که بر"خبری خوب" مبتنی ست، برتلخی ها پای بکوبم و کامتان را برآشوبم. قراراست خبری با شما بگویم که ما را از این تنگنا بدر ببرد و دوام و بقای ما وشما را تضمین کند.
مقدمتاً ازبشاراسد سوری بپرسید این شبها را چگونه صبح می کند؟ از او بپرسید آیا از شبها و روزهای زندگی اش لذت می برد؟ ازاو بپرسید اگرزندگی اش بهمین منوال بدرازا بیانجامد و مثلاً سی سال دیگر نیزبا کشتارورعب وزندانی کردن معترضان به حکومت خود ادامه دهد، آیا طعمی ازلذت وآرامش نصیبش می شود؟ ازاو بپرسید برای برقراری چه شرافتی هموطنان خود را ازپا درمی آورد؟ به او بفرمایید این قبول که مردمان معترض همگی آلت دست اجانب اند وجاسوس و فتنه گر، اما تو درادامه ی رهبری ات بنا داری چه تاج گلی به سرمردمت بزنی که تا کنون نزده ای؟
حالا به داخل قبرقذافی فرو می شویم وهمین پرسشها را بگونه ای دیگر از او می پرسیم. این که: اگر زنده شوی و مجدداً بدنیا بیایی چه خواهی کرد؟ ازاو می شنویم: من می توانستم با بکار بستنِ کمی تعقل هنوززنده باشم وبا آبرودرگوشه ای ازکشورم زندگی کنم. اما لجوجانه خود نخواستم واکنون با هزار خسارتی که برای مردم لیبی ببارآورده ام، درگورخود چشم به راه عقوبت عقبایم. وباز از او می شنویم: آهای رهبران و حاکمان جهان، بگوش باشید، اگر طالب بقا و دوام و همراهی مردمید، با مردم خود یکی باشید. زبان لکنت مردم بگشایید. به خواست آنان بها بدهید. دست به جیب مردم نبرید. دوراز چشم آنان به هزارکار نابجا روی نبرید. واگرروزی همین مردم شما را نخواستند، ازعلیّ مرتضا بیاموزید و خود کنار بروید. و بدانید که خیرشما درهمین کناررفتن است. وگرنه: این من. سرنوشت شما.
رهبرگرامی،
من که بنا دارم خبرخوشی را با شما بگویم، غلط بکنم جناب شما را با قذافیِ پلید همسنگ و هم طراز بدانم. او جفا کاربود و نتیجه ی جفاکاری اش را چشید و به جهنم پیوست. شما کجا و قدافی کجا؟ نه نه، زبانم لال اگر یک چنین نیتی با من باشد. مرا اگر یک چنین نیت شومی درسربود، هرگزاز "خبری خوب" با شما نمی گفتم. خبرخوب را با کسی می گویند که هنوز کورسویی ازامید دراو بچشم آید. ما با شما دل به امید بسته ایم. بله، ما شما را اینگونه می بینیم.
گفتم: اوضاع زمینی و آسمانیِ این روزهای ما اصلاً خوب نیست. هم درزمین به تنگنا و آشفتگی درافتاده ایم، وهم بدلیل برزمین کوفتن بدیهی ترین سنتهای الهی، ازچشم و رحمت خدا دورمانده ایم. اگر دیر بجنبیم، بشاراسد سوری، فرشی ازروزها و شب های تلخ خود را پیش پای ما خواهد گستراند. اما هنوزما را فرصت اندکی مانده. ومن چتر"خبرخوب" خود را درهمین فرصت اندک وا می گشایم. منتها "خبرخوب" من به ضروت های ظریفی محتاج است. وبرای اثربخشی تامّ وتمامش به همراهی کسانی دیگرنیزنیاز دارد. من یک چند نفری را که حضورشان برای دستیابی به آن "خبرخوب" حتمی است برمی شمرم و از جناب شما نیز می خواهم که یک چند نفری را خود شما براینها بیفزایید. من و شما و این چند نفر باید به یک جایی برویم که آن "خبرخوب" برای ملاقات ما پای می کوبد. به کجا؟ خواهم گفت. ابتدا باید همراهان خود را برای آن ملاقات شورانگیز برگزینیم. من شخصاً این افراد و این جمعیت ها را پیشنهاد می کنم:
یک: جناب هاشمی رفسنجانی، بدلیل سهم ونقشی که درهزارتوی انقلاب داشته است. ومی شود سر انگشتِ ایشان را درهر حادثه ای رصد نمود. وی شاید بیش از همه ی ما بداند قافله ای که برقوس یک دایره راه می پیماید، نه به گمگشتگی، بل به خود فریبیِ مؤکّد دچار است. چرا که هرچه راه برود، به نقطه ی عزیمت خود نزدیکتر می شود. نقطه ی عزیمتی که ازشادابیِ روز نخست تهی است. خستگی وبی سرانجام مسافران این می گوید.
دو: جناب سید محمد خاتمی، ازآن روی که هشت سال تمام اراده ی بسیاری از امور کشور بدست او بود. او می توانست کارها بکند، ونکرد. او می توانست آنچنان اوج بگیرد که برای پایین کشیدنش به نفس تنگی بیفتند. او می دانست: قطب مخالفِ آن کسی که دروغ می گوید، کسی نیست که راست بگوید. بلکه آن کسی است که به رغم راستگویی، راه بردروغ ببندد. وخاتمی این دومی را نادیده گرفت. خاتمی باید مسئولیت را می جوید و فرو می برد. که اگر مسموم بود، بالا می آورد، واگر گوارا بود، خود بالا می رفت.
سه: جناب احمدی نژاد، از این روی که او تجلی عوامیت و برآمده از بُهت وبیماری ما ایرانیان است. برخی از آدمیانِ تاریخی غذا را می چرند. اینجا همانجاست که معده هایشان بهم لبخند می زند و احوال هم را می پرسند. معده هایی که باهم دست می دهند وبا هم روبوسی می کنند و بهم متلک می پرانند و زیر چشمی همدیگررا می پایند. ضیافت معده ها، یکی از رایج ترین های تاریخ بشربوده است. ضیافتی که درآن، حجم معده ها ملاک برتری است. جایی که عقل به حاشیه می رود و جهالت آذین می پوشد. آقای احمدی نژاد ازاین روی که عقلانیت ما ایرانیان را به طعنه گرفت و برتن بسیاری ازما معده ای از جهالت پوشاند، درنوع خود پدیده ای کم نظیراست. ما که نه، تاریخ باید به تحلیل این پدیده ی نوظهور دورخیز کند. حضوراین پدیده درآن صحنه ی ملاقات ضروری است. حتماً!
چهار: همه ی مراجع تقلید فعلی، بخاطراین که برعمده ی فعل و انفعالات کشور چشم داشته اند وبا سکوت یا همراهیِ خود آنها را امضا فرموده اند. اینان نیک می دانند که پای تاریخ از بلاهت آدمیان آبله گون است. ومی دانند: بنای مرجعیت شیعه ازابتدا برروبیدنِ جهل و بلاهت پاگرفته است نه اینکه بربلاهت مردمان برج بسازد. مراجع ما آزمونی سخت و سهمگین را ازسرگذرانده اند. آزمونی که جوانان ما را پیرکرد و پیران ما را فرسود. چه می گویم؟ روزهای سخت مراجع ما هنوز درپیش است. مراجع ما می دانند این جاذبه نیست که فرد را برمی کشد. گاه دوری وگریز است که آنان را به معرکه می خواند. علمای سابق ما چرا شجاعت را ضروری مرجعیت می دانسته اند؟ و گریز از دنیا را ضروری تر؟
پنج: همه ی نمایندگان مجلس درتمام دوره ها، که برای صیانت از حق مردم سوگند خوردند واین سوگند را صمیمانه بخاک افکندند. خیانت ها وغارت ها و قوانین خاک خورده را بچشم خود دیدند و دم برنیاوردند. برای شنودن آن "خبرخوب" حتماً آقایان روح الله حسینیان و احمد توکلی هم باشند. تا اولی اخلاق و ادب و امنیتی را که با لباس پیامبر آمیخته به نمایش بگذارد و دومی رنگهایی را که به صورت شعار افشانده صیقل دهد.
نمایندگان ما باید همانجایی که برصندلی نمایندگی نشسته بودند، زمین زیر پا را می خراشیدند و خاکش را پس می زدند و به گودیِ گورخود فرو می شدند. به جنازه ی مدفونشان که می رسیدند، به صورتش تُف می کردند و بازازسرگورخود برمی خاستند تا وقتی دیگر. جنازه ی آنان باید از دستشان کلافگی می گرفت. نبش قبر، یکبار و دوبار نه هرروز و هرساعت. بله، جنازه ها باید از یقه درانی نمایندگان ما پای فرارمی جستند. نماینده ای که بخاطر حقوق تباه شده ی مردم، دم به ساعت یقه ی خود را نگیرد و ندراند وبه نبش قبرخود نپردازد، همان جنازه ی بی تکان نشسته برصندلی نمایندگی است ونه بیشتر. وما متأسفانه دراین سالها، قبرستانی از نمایندگان فربه و بی تپش برآوردیم. با سنگ قبرهایی مجلل و سیستم صوتیِ دِبش. قانون؟ شوخی نفرمایید.
شش: همه ی وزرا از ابتدا تا کنون، آنانی که برزمین ناهموار این سرزمین بی دروپیکرشکم ساییدند و بزعم خود سنگ برسنگ نهادند اما عجبا که بنای درستی از بلندای های و هویشان بالا نرفت. وزرای ما باید بدون آنکه هیچ پیش شرطی برای خود قائل شوند، هراز چندی به یک جزیره ی متروک می رفتند و بخش قابل توجهی از فضولات فکری خود را درآنجا دفن می کردند و درراه بازگشت کل جزیره را با فشاریک دکمه بهوا می فرستادند. بدا که وزرای ما همیشه هزار مسئله ی فردی و صنفی را بدوش می کشیدند و تنها یکی از مسائلشان مردم بود. وزرای ما همه چیز داشتند الا همان جزیره را. والبته این "رفاقت" بود که دراغلب وزارتخانه ها جای "لیاقت" را گرفت تا وزرای ما راه آن جزیره را نپیمایند.
هفت: همه ی قاضیان دستگاه قضا، وبویژه شیخ محمد یزدی و همین جناب آملی لاریجانی، که قانون را با ندانم کاری های خود دم در دستگاه پرآوازه اش روبه قبله خواباندند و گوش تا گوش سرش را بریدند تا عبرت تاریخ شود و هرگزدم ازحقوق مردم و حاجت های قضایی آنان برنیاورد. معتقدم نوازندگان با هرمهارتی که دارند، تنها بخشی از ظرفیت سازها را برمی کشند. روزی را تجسم کنید که سازها با همه ی استعدادشان به صدا درآیند. بهشت نه مگر آنجاست؟ جایی که نغمه ها، فضای مناسب وگوش شنوا بیابند.
دستگاه قضایی ما نیز باید به یک چنین چشم اندازی دست می بُرد. که عدالت را از غربت بدر می آورد و غبارش می روبید و صدای دلنوازاورا بگوش جهانیان می رساند. نه این که براو زنگار بنشاند و جنازه اش را به گورعمیقی ازمذلت دراندازد و براو تلّی از تباهی فرو ریزد. برای خیلی ها رستگاری، زنگوله ای است تاهرکس به تناسب حال به آن تنه ای بزند و صدایی از او برآورد. برای دستگاه قضایی ما رستگاری درتعداد سنگهایی بود که می توانست از پیش پای مردمان بردارد که برنداشت. بلکه بالعکس، سنگ هایی سنگین به پای قانون ومردمان بست و به پایشان سنگ نیزکوفت.
هشت: روحانیان، که باید مثل کبریت، درهمجواریِ آتش، کمر به خاموشی می بستند. ونه چون چوبِ تر. که تا شعله ورشدن فاصله بسیار دارد. خاطره ای که یک چوب ترازآتش دارد، به اشتعال او نمی انجامد. وگرنه جنگلها با همین خاطره خاکسترمی شدند. دراین انقلاب، روحانیان ما خوش برآمدند اما بقدر همه ی عمرتاریخ، فرصت سوزاندند. روحانیان ما به کجاها که می توانستند سربزنند و سرنزدند. دریغ که فرصت گذشت و روحانیان ما از قافله ی پرشتابِ شهامت و علم و فرصت سنجی و حق گویی و حق گرایی جا ماندند.
کمی دیر شده اما چرا نگویم: تجاوز، حتماً درمعنای جنسی و مالی و سرزمینی اش متوقف نیست. تجاوز می تواند حتی درهمین کلمه ها صورت پذیرد. یک نویسنده درهرکجا که دروغ می نویسد، به حقِ کلمه هایی که برمی گزیند تجاوز می کند. روحانیان ما، هم به حقِ صنفی خودشان تجاوز کردند و هم به آن رسالتی که عهده دارش بودند.
خلاصه این که: روحانیان ما هم خودشان را هدر دادند وهم دینی را که بنا برتبلیغش داشتند. شما یک منبرآزاد دراین سرزمین فلک زده نشان من بدهید تا من بدانسو شتاب کنم. منبری که پایه های آن از حق باشد و پله های آن از ادب و انصاف و بلندای آن از علم. حیف که زمان سپری شد و رفت. مگراین "خبرخوب"ی که من بنای گفتن آن دارم چاره سازی کند وروحانیان ما را برسرقراری که با خدا بسته اند باز بگرداند. وگرنه اگر زمان گذرکند، واین نیم فرصت نیز بگذرد، روحانیان ما باید برای همیشه بجای آب افسوس بنوشند و بجای نان حسرت بخورند. مباد درحق روحانیانی جفا کنم که با همه ی سلامتشان، ناگزیردرامتداد روحانیان جفاکار قرارگرفتند وازآسیب آنان خراش خوردند. روحانیانی که بغض در گلو،مفری برای واگشودن فهمشان نیافتند.
نه: دستگاههای امنیتی، چه اطلاعاتی و چه سپاهی. ازاین روی که این دستگاهها دراین سی و سه سال علاوه بربایستگی های حرفه ای که جای تقدیرنیز دارد، توانستند به بازتعریف مشتقاتی از معارف دینی دست یابند که پیش از آن برای مردمان تاریخ نامکشوف بود. معتقدم دستاوردهای اینچنینی این جماعت که ازیک نظام دینی برآمدند وبرسراین کشورآوارشدند، باید درکتاب دستاوردهای بکرجهانی ثبت و ضبط شود تا مبادا دیگران اینهمه فراورده را به نام خود بالا بکشند. جماعتی که قانون را درپوزخند، حق مردم درخمیازه، پاکدستی را درطنز، انصاف را درخارش، آبروی مردم را درمستراح، حریم های خصوصی را دراستکان چای، ادب را درعطسه، واموال مردم را درجیب خود فرو فشردند وآنچنان برآیندی ازسکرات یک دین آسمانی برکشیدند که مگرانبیا عظام با آن اتصالی که به کانون وحی داشته اند به ترمیم اینهمه هرزگی حریف شوند.
ده: آن جماعت ازمردم که برسایرین جفا کردند. این جماعت با فریبکاری، با دروغ، با دورزدن قانون، با تطمیع دیگران، با ریاکاری، با بالاکشیدن حق این و آن، با رانت خواری و رابطه گرایی، با سکوت، با همراهی، وبا نفهمی های خود سهم تعیین کننده ای در تخریب شاکله ی کلی جامعه داشته اند. حضور اینان نیزدر جایگاه مخصوصی که من برای شنودن آن "خبرخوب" برساخته ام بسیارضروری است.
واما آن "خبرخوب"
حالا وقت آن رسیده است که ما و شما و این اشخاص واین جمعیت هایی که من پیشنهاد داده ام، و کسانی که خود جناب شما براینها افزوده اید به جایگاه برآمدنِ آن "خبرخوب" برویم. محل مورد نظرمن، یک سالن سرپوشیده مثل سالن های ورزشی است. همه برسکوها می نشینیم و شما ریاست جلسه را بعهده می گیرید. مقدمه ی "خبرخوب" اززبان جناب شما جاری می شود. این که: دوستان، بزرگان، هریک ازما درپدید آمدن نابسامانی های این سرزمین آسیب دیده دخیل بوده ایم. گرچه اوضاع زمینی و آسمانی این روزهای ما خوب نیست، اما ظاهراً خبرخوبی درراه است. ما هنوز به انتها نرسیده ایم. ما راهنوز امید هست. تا مگردرحد مقدور، آبِ رفته بجوی بازبگردانیم. صدا و تصویرما اکنون بطور زنده از شبکه های داخلی و خارجی پخش می شود. ما امروز درقدمگاه تاریخی خویش ایستاده ایم.....
کلمه ها نای بیرون خزیدن از گلوی مبارک شما را ندارند. ازادامه ی سخن بازمی مانید. به آقای هاشمی اشاره می فرمایید که رشته ی کلام را دردست بگیرد. شرمی غلیظ برچهره ی ایشان نشسته است. دل دل می کند اما او نیز پای برخاستن ندارد. به آقای خاتمی رو می کنید. که یعنی شما بیا و پشت این تریبون بایست وبا مردم ایران سخن بگو. آقای خاتمی چه بگوید؟ بگوید: ای مردم، من شرمنده ام که اوضاع کشوربدینجا انجامیده ومن بقدرسالهای مسئولیتم باید پاسخگوباشم؟ ازهرمرجع و روحانی و قاضی و وزیرومسئولی که می خواهید روبه مردم قرار گیرند و ازآنان بخاطرسالها خسارت پوزش بخواهند، کسی شهامت برخاستن و پای پیش نهادن ندارد. که اگر می داشت، تا کنون از مردم عذرخواسته بود.
نهایتاً منِ نوری زاد برمی خیزم تا این "خبرخوب" از گلوی من سرازیر شود و بقای ما و شما را تضمین کند وکشوررا ازهزار حادثه ی درکمین برهاند. ومن، اینگونه لب به سخن می گشایم:
سلام به مردمان سرزمینمان ایران
سلام به شما شیعیان و سنیان و مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان وبهاییان و درویشان و با دینان و بی دینان وبا حجابان و بی حجابان کشورمان ایران. سلام به شمایانی که با تبسم وهزار آرزو به روی ما آغوش گشودید و اداره این کشور را به ما سپردید و ما اما به امانت شما دست بردیم و تا توانستیم از آن برداشتیم یا امانت های شما را هدر دادیم و سوزاندیم و راه بجایی نیز نبردیم.
سلام به دختران و پسران
که تا چشم گشودید از ما ترشرویی و عصبیت و تحکم و محدودیت دیدید و ناگزیردم برنیاوردید. ای من فدای مظلومیت شما که بدست پرشقاوت ما جوانی تان ازکف رفت و ما مجالی برای سخن گفتن و اعتراض بشما ندادیم. ما شیعیان، مظلومیت را درکربلا می جوییم. وحال آنکه سالها شما مظلومانه درکنارما بوده اید وچشم ما لیاقت رؤیت جمال شما را نداشت. ای جوانان سرزمینمان ایران، این من، نوری زاد، مرا بگیرید و به تقاص سالها فریب و آسیب و غارت، بند از بندم بگسلید. بخاطرجوانی نابی که از شما ضایع کردم به صورتم تف کنید. بخاطرشادمانی و شادابی ای که از شما دریغ داشتم، گریبانم بگیرید و ازهم بدرید. بخاطرحقی که از شما در اجتماع ومجلس و دولت و دستگاه قضا تباه کردم، شماتتم کنید و از من روبگردانید.
من شما را بخاطر یک اعتراض ساده به زندان انداختم و درسلولهای انفرادی شما را بدست هیولاهای خود سپردم تا برشما شنیع ترین رویه های غیرانسانی فرو ریزند. من، نوری زاد، جوانی شما را سوختم. ای آتش برمن گوارا که سوختن شما را دیدم و ضجه های شما را شنیدم و از شما رو برگرداندم. آیا مرا می بخشایید؟ این من، قاتل و شکنجه گرو غارتگرو مانع رشد و شادابی شما، آیا می توانید به صورت من بنگرید و به من بگویید: بخشیدیمت؟ مرا ببخشایید ای دلسوختگان. من امروز ازهرخطایی که مرتکب شده ام پشیمانم. مرا به سرنوشت و بیچارگی ظالمان احالت مدهید. من خود برخطاکاری خویش معترفم. پوزش مرا بپذیرید و از من درگذرید. گرچه خود نمی دانم اگر بجای شما بودم، واینهمه آسیب از کسی دیده بودم، مرا آیا شجاعت بخشودن او بود یا نه. اما شما بزرگی کنید و مرا ببخشایید. شما را به جوانی ای که از شما تباه کردم سوگند، مرا نفرین مکنید. من امروز دلشکسته ام. از تجسم جفاهایی که برشما روا داشته ام. از آسیب هایی که برشما بارانده ام. به من رحم کنید. به کسی که به شما رحم نکرد.
سلام به بانوان این سرزمین زخمی
شما سرسلسله ی آسیب دیدگان این سرزمین زخمی هستید. ما بلافاصله پس از بعهده گرفتن سکان این کشور، به اول کسانی که جفا کردیم شما بودید. به اجبار شما را به رعایت حجاب مجبور کردیم و عبوس ترین چهره ها را برای برخورد با شما بکارگماردیم. شما را درامتداد یک باورغلط تاریخی، ناقص و رشد نایافته دانستیم وراه حضوردربخشهایی از جامعه ی علمی واجتماعی کشوررا برشما بستیم. از این که یک بانو با همه ی شرافت و علم و شایستگی اش به مقامی ومسئولیتی درآید تنمان لرزید. درمحافل رسمی و حکومتی، همه جا بانوان چادری را برسایرین برتری دادیم. و دراین میان، به سلامت فکری، وبه شرافت علمی، وبه برتری های مدیریتی بانوان کم حجاب اعتنایی نکردیم. اکنون این ما، این من، مرا و مارا ببخشایید. بخاطربزرگواری ای که درشما هست و درمن نوری زاد نبوده است. مرا از آن روی ببخشایید که اکنون پشیمانم. از جفاهایی که برشما باریدم. ازخطاهایی که مرتکب شدم. ازنسبت های ناروایی که به مقام شامخ شمایان روا داشتم. ازسنگهایی که پیش پای شما وانهادم. وازاین که قدر شمایان را ندانستم و راه را بررشد و برآمدنتان بستم. به صورت من بنگرید و حلالم کنید. مرا به آخرت و حساب و کتاب خدا حوالت مدهید. اگر می توانید درهمین دنیا، درهمین اکنون مرا ببخشایید.
سلام به پیروان سایر مذاهب و مسلک ها
آزادی و فراغت و حضور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی سالهای پیش از انقلاب شما بسیار بیشتربود. اما شما پا به پای ما درسرنگونی رژیم سابق همراهی کردید تا مگر به افق مطلوب تری چشم وا کنید. ما به شما فراوان ظلم کردیم. جوری که راه ورود شما را به دستگاهها و ادارات و سایر منصب ها بستیم. وشما را چاره ای باقی نگذاردیم الا پذیرفتن هرآنچه که ما به شما تحکم می فرمودیم. شما را واداشتیم که تمایلات دینی ما را رعایت کنید. وخود ما هرگز به شما اجازه ندادیم تمایلات دینی و سنتی خود را آشکار کنید. چهره ای که ما از دین خدا آراستیم، برخلاف شما که نرم و مصلحانه اید، خشماگین و عبوس و آکنده ازهیاهوبود. ما همسایگان دینی خوبی برای شما نبودیم. ما را بخاطر روح مصلحانه ای که از آسمان خدا دریافته اید، ببخشایید. ما دلهای شما را شکستیم. وراه ورود شما را به اجتماع مطلوبتان بستیم. ما هرگز شما را انسانهای انتقامجو ندانسته ایم. پس ازما انتقام مگیرید و از خطاهای ما درگذرید.
سلام به فرهیختگان و تحصیلکردگان و متخصصان و دانشجویان و اهالی فرهنگ و هنر
رفتارما با شما نیز خوب نبود. زاویه ی تنگی که ما از آن به جهان می نگریستیم، هرگز به ما اجازه نداد شما را بفهمیم و درکنار دغدغه های شما قرار گیریم. ما عرصه های حضور شما را درهم فشردیم. با گسیل اوباشان مذهبی به محافل علمی شما اجازه ندادیم فرزانگی و فرهیختگی دراین کشورپا بگیرد. چرا که درآن صورت، خود ما، با سواد کمی که داشتیم، از شما عقب می ماندیم و سخنی برای شما نداشتیم. ما جایگاه علم را درکشورمان خفیف ساختیم. وبه راهی که شما مشفقانه نشانمان می دادید درنیفتادیم. ومحیطی برای دانشگری و آراستگی های هنری نپرداختیم. راه گلوی دانش و هنرشما را بستیم و قدر شمایان را خوار فرمودیم. بخاطر بزرگی ای که درشما نهادینه است، وبخاطرخشمی که درشمایان نیست، وبخاطرادبی که ازشما برمی جوشد، وبخاطرفردایی که چشم به راه شماست، ازما درگذرید. ما خود بخاطر اخم یک نفر، سالها براو تنگ گرفتیم، پس به شما حق می دهیم که دربخشایش ما به تأمل بنشینید.
سلام به کارگران و کشاورزان و صاحبان مشاغل
جفای ما به شما کم نبود. ما شأن تولید را برزمین گرم ندانم کاری زدیم. انرژی و غیرت و توانمندی های شما را به حاشیه راندیم. شما را به آوارگی و مهاجرت از جایی به جایی و از این شغل به شغلی دیگر درانداختیم. محصولی را که شما به راحتی درهمین داخل تولید می کردید، جلوی چشم شما از خارج وارد کردیم واجازه دادیم دامنه ی ورشکستگی های شما گسترش یابد. درمسیراین بی تربیتی بزرگ، اکنون ما به چنان تنبلی ملی درافتاده ایم که مگر جوانان و پیران افغانی زیرپای ما را بروبند و دیوار کج خانه مان را راست کنند. مرا و مارا ببخشایید و از خطاهای بیشمار ما درگذرید تا مگر "فردا" با همه ی ظرافتهایش به روی بُهت زده ی ما لبخند بزند و ما را از این سردرگمی بدر ببرد.
سلام به پدران و مادران و خانواده های شهدا
ما فرزندان شما را فرسودیم. و گاه به بهانه های سست آنان را به زندان انداختیم و راه تحصیل و معیشت آنان را بستیم. جمعی از آنان را - بی آنکه فرصتی برای دفاعشان قائل شویم - کشتیم. قدرشهدای شما را ندانستیم. فرزندان شما برای برپایی برازندگی های جامعه به دل حادثه زدند تا این جامعه از دروغ و نفرت و دزدی تهی باشد. تجلیل ازمقام شهید به این نیست که با چند پوستر و چراغ چشمک زن به استقبال سالروز شهادتشان برویم. تجلیل از شهدا، روفتن زشتی از صورت جامعه است. همان که ما هم فراموشش کردیم وهم خود درتکثیرآن دخیل شدیم. می دانم انتظار بخشایش از شما دلشکستگان دشوار است. اما شما را به رفتگانتان سوگند، ازما بگذرید تا دیگران بیاموزند دراوج نفرت ازجماعتی که به شما ظلم کرده اند و به دل شما داغ نشانده اند، می شود درگذشت وبخشود و برای همیشه ریشه ی کینه های تمام نشدنی را برآورد و به دور انداخت. شما آموزگارآن برکتی باشید که ما شعارش را دادیم و بدان عمل نکردیم.
سلام به کودکان و نوجوانان
به آنانی که ما بسیاری ازفرصت ها و شایستگی ها و سرفرازی ها وسرمایه هایشان را ازهمین حالا به باد داده ایم. به آنانی که قرار است مردان و زنان بالغ و رشد یافته ی فردای ما باشند. به آنانی که تا آمدند بخندند و کودکی کنند، با عصبیت های ما مواجه شدند و به لاک کودکی خویش فرو خزیدند. شما نیز دست بخشایش به سرما بکشید. شمایی که هنوز با لبخند و با دلهای صاف و صیقلین همجوارید. شمایی که هنوز با کینه و نفرت بیگانه اید.
سلام به قهرکردگان و مهاجران
جفای ما بشما کم نبوده و نیست. شما از کشورخود بیرون نرفتید، بلکه از مسیرتوفان جهل ما بدر شدید. کدام عاقل به کشورش پشت می کند؟ وکشورش را با هزار هزار کارِ برزمین مانده بجای می گذارد و به دیاری دیگر می کوچد؟ شما را تاب جهالت ما نبود. رفتید تا مگربعدها به میهن خود بازآیید. چرا که درهیچ کجا - گرچه دربهشت روی زمین - دلتان آرام نخواهد گرفت. ای من خاک پای شما درآن لحظه هایی که از سوزدلتنگی می سوختید و ما را فهم سوز شمایان نبود. عزیزان، ما شما را تاراندیم با صفت های گوناگون. از لامذهب و جاسوس و روشنفکر و بی وطن و اجنبی گرا و خود باخته و غربزده و بی غیرت، تاهرزه وهرجایی و خود فروش.
شرممان باد از این همه جفایی که برشما رفت و ما هیچ فرصتی برای ترمیم این همه جفا به شما ندادیم. اموال وسهم شما را ازاین کشوربالا کشاندیم و با اسلحه ها و زندانهایمان برای شما دخمه های مخوفی از ترس پرداختیم تا مگر خیال بازآمدن به ذهن شما خطور نکند. شما مگر از ما چه می خواستید؟ می گفتید: این حق قانونی هرایرانی است که درهمه ی دستگاهها حضورداشته باشد و به تناسب شایستگی هایش مسئولیت پذیرد. می گفتید: چرا باید کودن ها و نورچشمی ها برکشیده شوند و دیگرانی که برترند، عقب رانده شوند. شما آزادی می خواستید. می گفتید: این حق هرایرانی است که اعتراض کند. راهپیمایی کند. واعتراضش را به گوش مسئولین برساند. اکنون این ماییم. خستگان و جفاکاران و ترشرویان و غضب کردگان. آیا هنوز الفتی ازبخشایشگری با شمایان هست؟ حتماً هست. پس ازخطاهای ما درگذرید و راه آشتی واکنید تا مگر این فرصت های باقیمانده را با شما و با برآمدن شما مدیریت کنیم. چه با حضورما وچه بی حضورما.
سلام به بیکاران و معتادان
کشوری که برسرهزار ثروت ملی خیمه بسته، چرا باید اینهمه بیکار و معتاد و ورشکسته داشته باشد؟ سهم شمایان ازاین همه ثروت ملی کجاست؟ ما با سرمایه های شما چه کرده ایم؟ به کجاها به دست باد سپرده ایم؟ وچرا باید دست شما از معیشت وکارو سلامت تهی باشد؟ جزاین که دستیابی به مقام نخست اعتیاد درمیان همه ی کشورهای جهان تنها ازاین روی نصیب ما شده است که ما سرمان بجایی دیگر گرم بود و دلمان درهوای مطلوبی دیگر خوش بود. وگرنه کدام کشور به ذخایرانسانی اش ایچنین جفا می کند که ما کردیم. ایکاش درشما اینهمه نفرت پا نمی گرفت و می توانستید از خطای ما گذرکنید. اینک این ما، ورشکستگان واقعی. آنانی که سی و سه سال برشما سواربودیم و برگرده های شما بارنهادیم و به شخصیت انسانی شما چیزی نیفزودیم. بلکه از شخصیت انسانی و هویت این جهانی شما فرو کاستیم. راستی آیا از ما درمی گذرید؟
رهبرگرامی،
من به نیابت از جناب شما و همه ی مقصران این سالهای پس از انقلاب، با آسیب دیدگان سخن گفتم. "خبرخوبِ" من همین است. این که رخ به رخِ این مردم تحقیرشده و توسری خورده بایستیم و ازآنان پوزش بخواهیم و دلجویی کنیم. این تنها راه بازگشت ما به عرصه ی برقراری است. چه این که مردمان ما را بخواهند یا نخواهند. مهم فرابردن این رسم پوزشگری است. همان خصلت مؤکدی که انبیا برآن تأکید ورزیده اند. که اگر خطا کردیم، پوزش بخواهیم و درجهت پاکسازی خطا قدم برداریم. شما را بخدا از این خیرخواهی بزرگ عبور نکنید. واین سخن مرا به حساب سخن یک بریده و پشت کرده به نظام نگذارید. ما وشما روزهای سختی پیش رو داریم. تنها راهی که ما را دراین بحران ویرانگر مدد می رساند، دلجویی ازمردمان است. کورشوم اگر شأن و منزلت شما را با این نوشته خفیف خواسته باشم. شما با بها دادن به این توصیه، قد می کشید و سربرمی آورید و به دلها پای می گذارید. مهم همان قدم نخست است. یک یاعلی بگویید و ازجا بربخیزید. یاعلی!
پنجم بهمن ماه سال نود
بدرود تا جمعه ای دیگر
با احترام و ادب : محمد نوری زاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر