-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 01/24/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شراره سعیدی/ رادیو کوچه

گفتیم که سخن‌رانی روز عاشورا موجب شد تا جو عمومی به نفع رییس‌جمهوری به حرکت درآید، این نخستین واکنش مقامی رسمی در جمهوری اسلامی نسبت به شکنجه بود. اگر چه در آن دوران خصومت آقای بنی‌صدر و آقای بهشتی بر کسی پوشیده نبود، اما سخنان رییس‌جمهوری به شایعات قوت بخشیده و حتا هم‌دلی گروه‌های محجور را با او افزایش داد. قسمتی از سخنان وی در عاشورا چنین است: «در همه انقلاب‌ها بدون استثنا پس از پیروزی انقلاب نیروهای قدرت‌طلب و نیروهایی که جز قدرت انحصاری چیزی طلب نمی‌کنند کوشیده‌اند انقلاب را به ضد انقلاب تبدیل کنند و جاهلیت را در لباس جدید از نو حاکم گردانند. آیا مردم ما نباید منزلت قانونی پیدا کنند و حقوق و تکالیف‌شان در قانون معین باشد؟ آیا ما در این رژیم هم می‌خواهیم همان سنت دست‌گاه‌ پهلوی را تجدید کنیم؟ چه کسی از نهاد قضایی می‌پذیرد که ناسزا گفتن به رییس‌جمهوری تشویق داشته باشد؟ چه کسی می‌پذیرد که اگر در یک مصاحبه تلویزیونی حرف‌هایی زده شد تعقیب و زندان داشته باشد ولی اگر نقاب‌دارانی به روزنامه میزان حمله کنند تشویق داشته باشد.

 مگر امام نگفت که امر تبلیغ جنگ به شورای عالی دفاع مربوط می‌شود پس شما چرا کاسه داغ‌تر از آش می‌شوید. این قدر با منزلت‌ها بازی نکنید. کجا دیده شده است که مسوولین یک دست‌گاهی به خود اجازه بدهند پیام رییس‌جمهوری را سانسور کنند و برای مسلط شدن به این دست‌گاه‌ از به کار بردن تیر و تفنگ مضایقه نکنند. همان‌طور که دشنام‌دهندگان به رییس‌جمهوری را نمی‌گیرید بلکه جایزه هم می‌دهید آن‌هایی را هم که می‌گویند چرا دشنام می‌دهید، نگیرید. در قانون اساسی ما مگر شکنجه حرام نشده است ممنوع نشده، در کجای دنیا در کدام دین و در کجای اسلام و کشور اسلامی و حکومت اسلامی‌اش شش نوع زندان وجود دارد چرا این‌ها تعطیل نمی‌شوند؟ چرا باید هر کسی و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ این‌ها باید تعطیل شوند، جو اسلامی جو اعتماد است. این همه دست‌گاه‌‌های ترسناک و مخوف درست نکنید چرا هیاتی تشکیل نمی‌شود و به کار این زندان‌های گوناگون نمی‌رسد. چرا در رژیم اسلامی انسان و جان او این همه بی‌منزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون این که کسی بفهمد کار او را تمام کرد.

چه‌طور می‌شود که اشخاص را می‌گیرند زندان می‌برند و ماه‌ها جز فراموش‌شدگان می‌شوند؟ بس کنید این کارها را. دست‌گاه‌ قضایی ما باید بی‌طرف باشد، مستقل باشد و نباید اجازه داد انواع و اقسام پیدا کند و ابزار قدرت سیاسی شود. اگر این‌طور شد این همان است که حسین به خاطرش قیام کرد و شهید شد. مسلمان مکتبی کسی است که در موقع ضعف تسلیم زورمندان نمی‌شود و در موقع قدرت زور نمی‌گوید در داخل جبهه جنگ روانی و سیاسی نداشته باشیم اقلن متارکه باشد. در دوران جنگ کوشش برای مواضع قدرت نباشد تبلیغات را چه دشمن بکند چه دوست نادان و چه دشمن دوست‌نما تاثیری در سرنوشت جنگ ندارد. این‌که می‌گوییم هر کس علم و تخصص دارد خط آمریکاست می‌شود رژیم سابق.

اگر دنبال قدرت استبدادی بودم آسان بود با این امور موافقت می‌کردم و یقینن هم به‌تر از من کسی پیدا نمی‌شد که بیاید این امور را برای شما توجیه کند.»

آقای بنی‌صدر به فاصله یک روز در حسینیه ارشاد سخن‌رانی دیگری کرد که مکمل سخنان وی در روز عاشورا بود. پس از این اظهارات آقای بنی‌صدر بود که گروه رسیدگی به شایعه شکنجه، کار خود را آغاز کرد گوشه‌هایی از سخن‌رانی حسینیه ارشاد چنین بود:

«من راجع به محدود شدن آزادی بیان هشدار می‌دهم. نپندارید که چنان‌چه آزادی بیان را با چوب و چماق مهار کنند و احتمالن درهم بریزند کار صحیحی است. همان‌طور که در اصل 9 آمده بین استقلال و آزادی تفکیکی نیست. اجتماع دیروز و امروز «عاشورا و حسینیه ارشاد» نشان داد که رادیو و تلویزیون وسیله‌ای برای محبوبیت من نبوده است. رادیو تلویزیون باید محلی برای برخورد آرا باشد و نباید یک یا چند گروه تلویزیون و رادیو را وسیله تبلیغ و استفاده قرار داده و آن را وسیله گروه‌گرایی خود سازند. مفهوم بحث آزاد این نیست که عده‌ای دور هم بنشینند و به هم اتهام وارد کنند بحث آزاد نباید میدانی برای رقابت و عرض وجود بوده و شرکت‌کننده به قصد کسب اعتبار در آن وارد شود. نقش رادیو تلویزیون ما دقیقن بر خلاف بوده و جز تضعیف و داشتن نقش در ضعف وحدت تاثیری دیگری نداشته است. رادیو تلویزیون باید کارش دادن راه حل باشد نه تحمیل عقیده و فکر. روزنامه‌ها اگر این شیوه را ادامه دهند شیوه‌ای است تخریبی. روزنامه‌ها باید به خط اسلام بروند و هدف و برنامه اسلام یعنی امر به معروف و نهی از منکر را پیشه خود کنند.

در اسلام قدرت بی‌معنا است و فقط خدا اصیل است. با تخطیه افکار و ناسزاگویی و نظایر این اعمال نمی‌توان انقلابی بود و انقلابی شد. باید منتظر باشیم تا عیب‌مان را بگویند و وقتی گفتند به جای برداشتن چوب تکفیر و چماق با منطق و استدلال عیب گفته شده را بپذیریم و راه حل‌اش را نیز بیابیم. این خلاف اسلام و نص صریح قرآن است که هر بار کسی حرفی زد بلافاصله با چماق به سرش بکوبیم و بگوییم که حرف نزند این قبیل اعمال موجب ضعف و زبونی است. ترس از این عمل و ترس از این‌که اگر حرفی بزنم با چماق به سرم می‌کوبند به مراتب از ترس چماق‌داران ساواک خطرناک‌تر است برای صلابت یافتن و هر چه نیرومندتر شدن به آزادی بیان نیازمندیم و وجود آزادی حتا در جبهه نیز حیاتی است. مگر زندگی دروغ است که ما بگوییم نمی‌خواهیم مهندس و طبیب نمی‌خواهیم.»

مناسبت بعدی که در آن سخن‌رانی مهم رییس‌جمهوری وقت انجام گرفت، 22 بهمن بود. در مراسم سال‌گرد 22 بهمن آقای بنی‌صدر برای جمعیت انبوهی که به خاطر بزرگ‌داشت سال روز پیروزی انقلاب اسلامی در میدان آزادی جمع شدند، سخن‌رانی کرد. قسمت‌هایی از آن چنین است:

«آن‌ها گمان نمی‌کردند که نیروهای مسلح ما بتوانند تجاوز را متوقف کنند و کردند. بدترین چیزها آن است که مردم از واقعیات امور کشور خویش اطلاع نداشته باشند. امروز کسری بودجه ما 80 میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به صد میلیارد تومان می‌رسد. پنبه کشور 54درصد کاهش داشته چغندر قند 19درصد و میزان سفارش گندم به خارج دو میلیون تن و صنعت نیز 30 تا 40درصد کاهش تولید داشته. میزان تورم در کلی فروشی 30 و در جزیی فروشی 35 درصد است. فقدان امنیت قضایی، وجود مراکز تصمیم‌گیری، اقدامات خودکامه و علاوه بر آن رواج روش ترور و بعضی روش‌های نادرست دیگر عاملیت و حاکمیت دولت را در بسیاری نقاط به خطر انداخته است. به شما مردم نسبت به نبود امنیت اعلام خطر می‌کنم. ما امنیت قضایی و اخلاقی می‌خواهیم. این‌که هنوز بتوان در خیابان‌ها کتاب سوزاند و هنوز بتوان به خواب‌گاه‌ها حمله کرد و هنوز بتوان به غیر از طریق مقامات قانونی مدرسه تعطیل کرد، امری نیست که با آن بتوان در جمهوری اسلامی پیش رفت. همه کارمندان ما باید امنیت شغلی و امنیت از هر لحاظ پیدا کنند.

 آقای پسندیده برادر امام گفتند که تبلیغات می‌شود که شما مسلمان نیستید قدری راجع به این که مسلمان هستید صحبت کنید. این‌که ما بخواهیم مسایل امنیتی را با چوب و چماق حل کنیم دو سال تجربه کافی نیست که ثابت کند شدنی نیست؟ این‌که بتواند با روش‌هایی که فرعون‌ها و طاغوت‌ها و استالین‌ها ابداع کرده‌اند در این جمهوری با حیثیات اشخاص بازی کنند این کاری نیست که این ملت در مقابل آن لاقید بماند. این جمهوری باید مرکز تلالو معنویت اسلام باشد. آیا در حال حاضر این آزادی‌ها که در قانون اساسی آمده رعایت می‌شود یا نه؟ می‌گویند ما می‌خواهیم مردم در لهو لعب و خراب‌کاری آزاد باشند. خطری که استقلال ما را تهدید می‌کند استقلال اقتصادی نیز هست و استقلال فرهنگی نیز در نتیجه استقلال سیاسی است. من در روش خود تغییر نخواهم داد استقامت خواهم کرد تا آزادی باز گردد. به شما روزنامه‌ها می‌گویم دروغ، ناسزا، فحش و تخریب همان‌طور که در پیام شما آمده است چیزی عاید شما نمی‌کند. آقایان گردانندگان حزب توده، سی سال است که ما حرف‌های شما را می‌شناسیم این ایجاد نفرت از آزادی شما از شماست. ایران انقلاب کرد تا عقیده اسلام حکومت کند. ایران انقلاب نکرد تا عقیده اسلام وسیله حکومت شود. مردان مسلمان من ایمان می‌دهم امسال سال، استقامت است. از استقلال و آزادی با تمام وجود دفاع می‌کنم و در این راه آماده مرگ‌ام. این ملت با حفظ آزادی‌ها با حفظ استقلال کشور با استقرار و اجرای اسلام راه را بر استبداد سد می‌کنند…»


 


اردشیر زارع‌زاده

 این روزها مسولین جمهوری اسلامی از سر درماندگی، به هر موضوعی چنگ می‌اندازند تا با به انحراف کشاندن افکار ایرانیان، تا آن‌ها را از آگاهی بر جنایاتی که انجام می‌دهند، دور نگاه دارند. آخرین تشبثی که این مسوولین به آن آویزان شده‌اند، موضوع نیمه‌برهنه شدن خانم گلشیفته فراهانی در فیلم کوتاهی است که در فیس‌بوک و سایت‌ها منتشر شده و شامل گفتاری بود چون‌؛ «به من نگاه کن که در این لحظه برهنه‌ام و رها از بند تن و روان و این‌که هنر من نقش بازی کردن است.»

حال که دست‌گاه‌های پرهزینه تبلیغاتی حکومت بلندگوی وا اسلاما را توسط مبلغان حکومتی و مذهبی سر داده‌اند، باید‌ پرسید چرا آنان در زمانی‌که پاسدار مزدور در زندان بکارت دختر نوجوان و یا جوانی را قبل از اعدام، به بهانه اجرای حکم مذهبی نافقیهان خود می‌گرفت، صدای گوش خراششان را کسی نشنید! آیا کسی از مسوولین حکومتی و مذهبی نظام جمهوری اسلامی صحنه دل‌خراش تحویل جسد قربانی به هم‌راه شیربها را توسط پاسداری که جسم و جان دختر آنان را گرفته بود و بدین صورت بر بیان رسمی تجاوز دولتی صحه می‌گذاشت، موجب ایجاد تنفر مردم از دین و مذهب نیانگاشت. گرچه گاهن جسدی تحویل نشد و یا مخفیانه در گورستان خاوران دفن شد. اما درعوض هزینه گلوله‌ای که صرف به خاک و خون کشیدن آن مبارزان شد از خانواده‌های قربانیان دریافت گردید. اینک شما قضاوت کنید: آیا تصویر نیمه برهنه گلشیفته که فریاد برابری جنسیتی را سر می‌دهد، بیش‌تر اسلام فقاهتی را به خطر می‌اندازد، یا تجاوز و کشتاری که به‌دست پاسداران و سپاهیان مجری فرمان مصباح‌ها و ولی فقیه‌ها در اوین، گوهردشت، کهریزک و… انجام گرفت؟

تاریخ همواره نشان داده است که دیکتاتورها تا آخرین روزهای حکومت خود غرق در باده‌ی غرور و قدرت هرگز در نمی‌یابند که چرا ملت‌ها به دنبال جامعه دموکراتیکی هستند که در آن برابری زن و مرد، آزادی بیان و اندیشه، آزادی مذهب و عقیده، آزادی تشکیل صنف و حقوق برابر، آزادی مدنی و اجتماعی و مواردی از این دست برای همه آحاد ملت و برای همه ایرانیان از هر قومیت و جنسیت و از هر تفکر تامین نماید. تعطیل‌کردن خانه سینما اندکی قبل از برآمدن جنجالی برهنگی اعتراضی خانم فراهانی، که تنها پای‌گاه باقی مانده از هنرمندان در شرایطی که محدودیت برای آن‌ها و نه امثال لمپن‌هایی هم‌چون ده نمکی و شریفی‌نیا، بی‌داد می‌کند مگر چیزی به جز از سیاست تحمیلی عدم تحمل هیچ مخالفی را در حکومت جمهوری اسلامی می‌رساند. آیا وظیفه یک هنرمند سینما این نیست که نقش واگذار شده را به نحوی اجرا کند که واقعیت داستان فیلم را نشان دهد و سرانجام اگر برهنه بودن کسی به اسلام فقاهتی ضربه می‌زند، پس چرا نیمه عریانی مردان در سوگواری‌های مذهبی تاسوعا و عاشورا و غیره مورد اعتراض این فریب‌کاران قرار نمی‌گیرد؟ آیا فساد اخلاقی که توسط مسوولین حکومتی و مذهبی در آپارتمان‌ها و خانه‌های لوکس انجام می‌گیرد از نظر آیین اسلام فقاهتی حلال و جایز است، آن‌هایی که پرونده‌هایشان در فجایعی هم‌چون «فلاحیان و مهمان‌دار هواپیما»، «سعید امامی و باشگاه زعفرانیه»، «روحانی معلم اخلاق و زنای محصنه» و هزاران موارد دیگری که چه تاکنون افشا شده و یا دیرتر فاش خواهد شد؟

امروزه مردم ایران با کوشش‌های پی‌گیر خود نشان داده‌اند که به دنبال جامعه‌ای به‌دور از هرگونه تبعیض و بی‌عدالتی هستند و آزادی مدنی و اجتماعی را در هر شرایطی جست‌وجو می‌کنند. این آزادی تنها می‌تواند خارج از هر نوع جنسیت‌گرایی، مذهب گرایی، ایتکا به قومیت، و یا محدود به هر نوع تفکری برقرار شود. حکومت جمهوری اسلامی تا امروز حتا کوچک‌ترین منفذی که می‌توانست مایه امیدواری کوشندگان سیاسی و مدنی برای تحقق جامعه‌ای مبتنی بر آرمان‌های حقوق بشر باشد، باقی نگذاشته است. این نظام منحط دینی امروز برای ادامه بقای خود به هر نوع سرکوبی دست می‌زند. حکومت در واقع امروز از بعد ایدئولوژیک خود نیز عبور کرده و ناچار شده است با در نوردیدن مرزهای ایدئولوژیک و انهدام کامل کردن قداست و مشروعیت ساختگی‌اش به حکومتی کاملن سرکوب‌گر تبدیل شود. حکومتی که در آستانه انتخابات فرمایشی بر تعداد اعدام‌ها افزوده است و یا با زندانی کردن دانش‌جویان، کارگران، زنان، معلمان، هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران، متفکران، افراد گروه‌های سیاسی و مدنی می‌کوشد نشان دهد که شنیدن هر صدای مخالفی برای او غیرقابل تحمل است. این حکومت در این راه حتا از دستگیری و حذف هم‌کاران و هم‌فکران سابق خود در حکومت ابایی ندارد. ارتکاب این همه جنایات به‌دست حکومت ولایت فقیه ثابت کرده است که دموکراسی و آزادی تنها و تنها در سایه جدایی کامل نهاد دین از نهاد حکومت میسر است.

شایسته است در راستای امکان برقراری چنین حکومتی که در آن آزادی عقیده‌، دین و مذهی، و هر نوع تفکری پاس‌داشته می‌شود ما ایرانیان بیش از این فریب دست‌گاه‌های تبلیغاتی حکومتی را در مورد تقابل برهنگی زن و حفظ بیضه اسلام و موارد  بسیاری از این دست را نخورده و اجازه ندهیم بر پایه قرائت سنتی بودن جامعه ایران و احترام به آن سنن، کسانی بر طبل تبلیغات حکومت بیش‌تر بکوبند. ایرانیان دنبال فرهنگی هستند که در ادامه تاریخ گذشته آنان و بر پایه‌های تمدن امروزی استوار باشد، جامعه‌ای که به همان میزان که برای زن محجبه آزادی قائل است که از آزادی برای سایر زنان با تفکر دیگر نیز دفاع می‌کند و اگر آزادی بیان و تفکر از هر نوع را برای افراد جامعه تضمین می‌نماید، هم‌چنان برنگرش و رفتار مذهبی افراد مذهبی نیز محدودیتی قائل نیست. بنابراین باید همه ایرانیان خارج از تفکر سیاسی و گروهی در یک هم‌بستگی، از طریق فشارهای بین‌المللی حکومت را وادار کنند تا ضمن جلوگیری از اعدا‌م‌ها، به آزادی زندانیان سیاسی مجبور گشته و از محدودیت‌های سیاسی و مدنی بکاهد، که این امر مقدمه سرنگونی نظام ولی فقیه خواهد بود.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

اگر کشورهای جهان‌ سوم بخواهند تا روزی فاصله‌ی طولانی کشورهای موسوم به شمال و جنوب در اقتصاد و هنر و رفاه اجتماعی کم‌تر شود راهی به جز گسترش علم، پژوهش و آزادی‌های اجتماعی و سیاسی پیش‌رو ندارند. در این میان تلاش‌های فردی فراوانی صورت گرفته است که جای ستایش دارد اما تا زمانی‌که این حرکت‌ها تبدیل به یک فرهنگ عمومی نشود کاری از پیش نخواهد برد. یک نمونه از انسان‌هایی که عمر پربار خود را در راه به ثمر رساندن این اندیشه صرف کردند بدون تردید دانش‌مند پر‌آوازه‌ی پاکستانی پروفسور «محمد عبدالسلام» بود.

«محمد عبدالسلام» در 29 ژانویه سال 1926 میلادی در شهر کوچکی به‌نام «ژانگ» در ایالت «پنجاب» «پاکستان» دیده به جهان گشود. او در خانواده‌ای مذهبی و متدین به دنیا آمد. پدر «سلام» مسوول آموزش در یک مجتمع کشاورزی بود. خیلی زود نشانه‌های نبوغ در «محمد» جوان پدیدار شد،‌ او در 14 سالگی بالاترین نمره‌های آزمون ورودی دانش‌گاه «پنجاب» را به خود اختصاص داد و از فرط شادی فاصله «لاهور» تا خانه خود را با دوچرخه طی کرد.

این توانایی هوشی بالا، مسوولان کالج دولتی دانش‌گاه «پنجاب» را متقاعد کرد تا به این نوجوان شایسته بورس تحصیلی اعطا کند. در سال 1946 و در سن 20 سالگی او مدرک کارشناسی‌ارشد خود را از دانش‌گاه ایالتی «پنجاب» دریافت کرد و در همان زمان موفق به اخذ بورسیه‌ی تحصیلی کالج «سنت جان» دانش‌گاه «کمبریج» انگلستان شد. «سلام» در آن‌جا دو مدرک کارشناسی ریاضی و فیزیک را در سال 1949 دریافت کرد و سال بعد از آن جایزه‌ی «اسمیت»  (smith prize)دانش‌گاه کمبریج را برای به‌ترین پژوهش پیش دکتری در زمینه فیزیک دریافت کرد.

در سال 1951 «عبدالسلام» با انتشار پایان‌نامه دکترای خود در زمینه «الکترو‌دینامیک‌ کوانتومی» موفق به اخذ درجه دکترای تخصصی فیزیک شد. همین کارهای او در زمینه الکترودینامیک کوانتومی برای او جایزه‌ی «آدامز» (Adams prize) و اعتبار گسترده‌ی جهانی را به هم‌راه داشت. در همان سال او با رویای انتقال آن‌چه در جوانی با تلاش فراوان آموخته بود به جوانان کشور خود به سرزمین مادری‌اش بازگشت و کرسی تدریس ریاضی دانش‌گاه دولتی را بر عهده گرفت و بعد از یک‌سال به سبب توان علمی پالایش به سمت ریاست دپارتمان ریاضی این دانش‌گاه برگزیده شد. ناکافی بودن امکانات در پاکستان و برخی اختلافات مذهبی موجود در این کشور باعث شد «عبدالسلام» که امکان تحقیق و ایجاد مرکزی پژوهشی در پاکستان را نمی‌دید،‌ سرزمین مادری خود را ذر سال 1954 به مقصد «انگلستان» ترک گوید.‌ این تجربه تلخ هرگز از ذهن او محو نشد و بعدها زمینه‌ساز تاسیس مرکز ICTP در ایتالیا شد.

از سال 1957 «سلام» به عنوان استاد فیزیک نظری در کالج سلطنتی «لندن» مشغول به‌کار شد.‌ او هم‌چنین از سال 1961 تا 1974 به‌عنوان مشاور علمی رییس جمهوری پاکستان و از سال 1964 تا 1993 مدیریت مرکز ICTP را بر‌عهده داشت. در دهه 70 میلادی «استیون واینبگر» (Steven Weinberg) و «شلدون گلاشو» و «عبدالسلام» هر سه به‌طور مستقل به نظریه وحدت نیروی الکترومغناطیسی و هسته‌ای ضعیف دست پیدا کردند،‌ که بعدها در شتاب‌دهنده‌های آزمایش‌گاه ذرات بنیادی CERN  در «ژنو»  به‌طور عملی صحت نظریه‌ی آن‌ها به اثبات رسید. این نظریه با پیشنهاد «سلام» نظریه electroweak یا «الکترو ضعیف» نامیده شد. نظریه «الکتروضعیف» بعدها زیرساخت‌های مدل استاندارد در فیزیک ذرات بنیادی را شکل داد.

دریافت جایزه‌ی نوبل در سال 1979 «عبدالسلام» را به نخستین دانش‌مند مسلمان که موفق به اخذ این جایزه در علوم شد مبدل کرد. این جایزه به سبب ارایه‌ی فرمول‌بندی واحدی برای نیروی «الکترومغناطیس» و «نیروی‌هسته‌ای ضعیف» به او داده شد. «عبدالسلام» که خود از کشوری در حال توسعه می‌آمد کاستی‌ها و مشکلات فیزیک‌دانان جوان این کشورها را درک می‌کرد، از این رو برای کمک به این جوانان و در سال 1964 مرکز ICTP را در ایتالیا تاسیس کرد. او بر این باور بود که با توسعه علمی می‌توان فاصله‌ی میان کشورهای جهان سوم و توسعه یافته را کم کرد. بنابراین از تمام اعتبار جهانی خود برای تاسیس این مرکز با حمایت سازمان ملل‌متحد و دولت «ایتالیا» بهره گرفت.

این مرکز اهداف عمده‌ی زیر را پی‌گیری می‌کند:

- حمایت از دانش‌جویان مقطع کارشناسی‌ارشد و دکترا و محققان فیزیک و ریاضی به وی‍‍‍ژه از کشورهای در حال توسعه

-انجام تحقیقات علمی با هدف تامین نیازهای کشورهای در حال توسعه

-انجام تحقیقات در بالاترین سطح کیفی بین‌المللی و ایجاد محیط تحقیقاتی و هدایت شده برای نیاز علمی بین‌المللی توسط دانش‌جویان و دانش‌مندان جهان سوم

«عبدالسلام» بیش‌تر طول عمر خود را به فعالیت در این مرکز اختصاص داده و تمامی سهم مالی خود از جوایز بین‌المللی را نیز صرف این مرکز کرد. پروفسور «محمد عبدالسلام» در 21 نوامبر 1996 در سن 70 سالگی و با کوله‌باری از خدمت به بشریت و اندوخته‌ی علمی در «آکسفورد» انگلستان دیده از جهان فرو‌بست. پیکر وی پس از انتقال به «پاکستان» در مسجد «احمدیه» و در حضور 13000 پاکستانی و دانش‌پژوهان برجسته‌ای از سراسر جهان به خاک سپرده شد.


 


در روزهای اخیر و هم‌زمان با آغاز گردهمایی نظارتی سازمان ملل متحد با عنوان کنفرانس جهانی ارتباطات رادیویی (‌دبلیو.آر.سی‌)، (World Radiocommunication Conference) تعدادی از دانش‌جویان و شهروندان ایرانی خواستار اقدام حقوقی اتحادیه بین‌المللی مخابرات علیه دولت جمهوری اسلامی شدند.

در این تجمع اعتراضی که توسط پلیس ژنو حفاظت می‌شد‌، شرکت‌کنندگان از اعضای این اتحادیه خواستند از همه ظرفیت‌های حقوقی خود در توقف پارازیت‌اندازی به رسانه‌های ماهوار‌های فارسی‌زبان و حذف سانسور در پروژه موسوم به اینترنت ملی استفاده نماید.

این کنفرانس هر ۴ سال یک‌بار با حضور هیت‌های نمایندگی از همه کشورهای عضو سازمان ملل برگزار و طبق لیست اعلام شده قرار است هیتی به نمایندگی از دولت جمهوری اسلامی و به سرپرستی  محمد کرم‌پور معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و رییس سازمان تنظیم مقررات در این اجلاس حضور یابد. این اجلاس که ۱۷ فوریه برگزار خواهد شد عالی‌ترین جای‌گاه تصمیم‌گیری در حوزه ارتباطات رادیویی سازمان ملل متحد به شمار می‌رود.

بیانیه کمپین بین‌المللی حقوق بشر ایران در اعتراض به سانسور امواج رادیویی را می‌توانید به زبان پارسی و انگلیسی دانلود کنید.

دانلود بیانیه پارسی

دانلود بیانیه انگلیسی


 


خبر / رادیو کوچه

آندرس فو راسموسن، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، روز سه‌شنبه، 24 ژانویه، ضمن استقبال از تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا علیه ایران، تاکید کرده است که این سازمان قصد مداخله نظامی در آن کشور را ندارد.

به گزارش روزنامه لا ریپوبلیکا، آقای راسموسن اظهار داشت: «من متقاعد شده‌ام که که بهترین راه حل (در مورد ایران) هنوز راه حل سیاسی است و به همین دلیل از تشدید تحریم‌های اتحادیه اروپا (علیه ایران) استقبال می‌کنم.»

دبیرکل ناتو افزود که تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران تاثیری قابل توجه بر وضعیت اقتصاد آن کشور و هم‌چنین رهبران جمهوری اسلامی خواهد داشت.

آقای راسموسن در پاسخ به این سوال که آیا مداخله ناتو در منطقه به کلی غیر‌قابل تصور است گفت: «هر گونه مداخله از سوی ناتو منتفی است.»

لازم به اشاره است وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا روز دوشنبه، در نشستی در بروکسل بر سر اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران به توافق رسیدند.

این تحریم‌ها شامل ممنوعیت خرید نفت خام و فرآورده‌های نفتی با ایران می‌شود.

برخی مقامات جمهوری اسلامی تهدید کرده‌اند که در صورت تحریم نفتی این کشور،جمهوری اسلامی با بستن تنگه هرمز مانع صادرات نفت سایر کشورهای منطقه از این آب‌راه خواهند شد.

این در حالی است که آمریکا به ایران هشدار داده که به آن کشور اجازه نخواهد داد در عبور و مرور کشتی‌ها از تنگه هرمز اخلالی ایجاد کند.

هم‌چنین وزیر دفاع بریتانیا هم روز سه‌شنبه هشدار داد که این کشور برای مقابله با هر‌گونه اقدام احتمالی ایران برای بستن تنگه هرمز، نیروی نظامی بیش‌تری به این منطقه اعزام می‌کند.

هم‌زمان علی‌اصغر خاجی، معاون اروپا و آمریکای وزرات خارجه جمهوری اسلام با احضار سفیر دانمارک، نسبت به اقدام اتحادیه اروپا در تحریم نفتی ایران اعتراض کرده است.

 دانمارک ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد و آقای خاجی در ملاقات با سفیر این کشور، «اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران را به این تصمیم غیرمنطقی» ابراز داشت.

 بیشتر بخوانید:

«تحریم بانک تجارت ایران از سوی آمریکا»

«یک ناو هواپیمابر دیگر آمریکا از تنگه هرمز عبور خواهد کرد»


 


مهشب‌‌تاجیک/ رادیو کوچه

در بسیاری از موارد جملاتی شبیه این‌‌ها به گوش ما خورده است که ایرانیان در رفتارهای فردی بسیار موفق‌‌تر هستند و عمل‌کرد به‌تری دارند، رفتارهای جمعی ما ضعیف است، ما نمی‌‌توانیم یک کار گروهی را بدون هرج و مرج و تنش به پایان برسانیم. نمونه‌‌های بسیاری هم در این زمینه‌‌ها به چشم می‌‌خورد، مانند ورزش‌‌های انفرادی و گروهی، المپیادها، سخن‌رانی‌‌ها و بسیاری موارد دیگر. البته این گزینه لزومن همیشه در مورد این گروه کارکرد ندارد و این مسئله در بعضی مواقع دچار نقص می‌‌شود. برای مثال ما در ورزش‌‌های انفرادی مانند کشتی و ورزش‌‌های رزمی قوی هستیم ولی به همان نسبت در ورزشی مانند شنا کم‌تر و این به بسیاری از مسایل درون جامعه‌‌ای ما باز می‌‌گردد، مانند این‌که ما این فرهنگ را داریم که کودکان پسر برای شوخی و تنوع هم که شده، حتا در جمع‌‌های فامیلی از سر و کول هم بالا بروند و برای یک‌دیگر زورآزمایی کنند، در حالی‌که امکان شنا و استفاده‌‌ی از استخر برای بسیاری از کودکان ما فراهم نیست. البته این مفهوم همیشه و همه‌جا عینی نیست، مانند تیم‌‌های والیبال و بسکتبال ما که به نسبت عمل‌کردی بسیار به‌تری از تیم فوتبال ما دارند، در حالی‌که کودکان ایرانی وقت بیش‌تری را به فوتبال بازی کردن اختصاص می‌‌دهند ولی در آینده با این‌که استعدادهای ناب فراوان است ولی به دلیل بسیاری از مسایل عمل‌کرد ضعیف‌‌تری دارند که البته ریشه‌‌های عمیق و قدیمی دارد. به هر حال اگر که عمل‌کرد جمعی ما به نسبت ضعیف‌‌تر است و عمل‌کرد فردی ما قوی‌‌تر، باید دید که چرا؟

وجود حداقلی از رفتارهای و جهت داشتن‌‌های جمع‏گرایانه برای هر جامعه از ضروریات است. اما در جامعه ما، بر طبق تحقیقاتی که انجام شده، این جهت‏گیری‏ها کم‌تر یافت می‏شود و بسیاری از مشکلات اجتماعی ریشه در کمبود جهت‏گیری‏های جمع‏گرایانه در سطح کلان و  عدم تعهدات جمعی دارد. نتایج تحقیقات انجام شده درباره جمع‏گرایی در ایران بر دو نکته مهم تاکید دارند. یک افرادی که تمایل دارند رفتارهای جمع‏گرایانه داشته باشند ولی در حدود میانه‏ی جمع‏گرایی و فردگرایی قرار دارند.  و دیگر این‌که در واقع تجلی هر رفتاری منوط به تمایلات نظام شخصیتی نیست، بلکه هم‏زمان وابسته به نوع قواعد اجتماعی، فرصت‏ها و نحوه آرایش آن‏ها است. بنابراین، می‏توان پذیرفت که در همان حال که میزان میل به فردگرایی در سطح نظام شخصیت در برهه‏ای از زمان، در میان جماعتی بالا باشد، اما در همان حال و به همان نسبت در سطح نظام رفتاری افراد می‌‌تواند بروز نداشته باشد.

برای مثال فردی که در داخل یک جمع نشسته است در حین انجام هر عملی یا قبل از آن نگران و مراقب رفتار یا عکس‏العمل افراد در مواجهه با رفتار خود بوده و می‏کوشد ابتدا آن‌‌ها را پیش‏بینی کرده و سپس عمل خود را انجام دهد. رفتار جمعی به طور کامل با رفتار فردی متفاوت است. رفتار جمعی افراد از دو جهت تحت کنترل است. اول مسایل اخلاقی و قیود اجتماعی ناشی از آموزه‏های فرهنگی، دینی و اخلاقی، دوم نظام نظارت ناشی از حاکمیت دولت و قانون و ترس از عواقب رفتاری که فرد در جامعه دارد. یعنی اگر فرد مطمئن باشد که اعمال او توسط قانون ارزیابی می‏شود یا افراد آن را مورد سنجش و قضاوت و عکس‏العمل قرار می‏دهند، در رفتارهای خود دقت کرده و هر عملی را در جامعه انجام نخواهد داد. به همان میزان ممکن است رفتار فردی‌‌اش متفاوت باشد. پس شخص در مواجهه با خود دچار یک سردرگمی می‌‌شود و این تناقض حتا اگر بخواهد نمی‌‌گذارد که صادقانه در فعالیت‌‌های جمعی شرکت کند. این تناقض به خصوص در کشورهایی که عرف و شرع برای افراد حد و مرز بسیاری از بایدها و نبایدها را معین می‌‌کنند بیش‌تر به چشم می‌‌خورد.

در نظریه‏هایی که به عمل اخلاقی یا تولید رفتار مثبت جمعی می‏پردازند، از افراد جامعه می‏خواهند که جمع‏گرایانه رفتار کنند، زیرا خوب و پسندیده است و اخلاق آن را توصیه می‏کند. اما انتخاب عقلانی مدعی است مردم به رفتارهایی تمایل دارند که نفع آن‏ها در آن رفتار بیش‌تر تامین می‏شود. برطبق این نظریه نفع عمومی جامعه نیز از طریق دنبال کردن نفع فردی توسط افراد جامعه زودتر و به‌تر به دست می‏آید. فرق است بین وقتی که یک فرد عمل جمعی را انجام می‏دهد، زیرا معتقد است آن‌چه که از نتیجه‌‌ی عمل او به‏دست می‏آید پسندیده است و با وقتی که فرد همان عمل را به طور فرض مانند کنار کشیدن ماشین خود در خیابان وقتی صدای آژیر آمبولانس یا ماشین آتش‏نشانی بلند می‏شود را انجام ‏دهد زیرا خود را در قبال یک رفتار جمعی پسندیده و نوشته نشده مسوول می‌‌داند. ولی گاهی افراد در جامعه بدون هیچ دلیل اخلاقی و مذهبی، تنها به باور احترام‌‌های اجتماعی اعمال جمعی پسندیده را انجام می‌‌دهند و از اعمال نادرست دوری می‌‌کنند، حتا زمانی که خیر در فردی عمل کردن و به نفع خود به جلو حرکت کردن است.

بسیاری از عوامل در حرکت‌‌های جمعی موثر هستند که در صورت عدم وجود آن‌ها و یا ضعف این نوع رفتارها، رفتارهای جمعی هم کم‌‌کم به سمت حرکت‌‌های فردی می‌‌رود. اعتماد به هم‌کاری با دیگران، اثربخشی اعمال جمعی، نفع جمعی درازمدت، پاداش عمل جمع‏گرایانه، شرایط رقابتی یا هم‌یارانه موقعیت، آگاهی از دوراهی اجتماعی و پیامدهای رفتار غیرهم‌یارانه در آن، تاثیر تجربه‌‌های جمعی قبلی که نتایج مثبت داده‌‌اند همه‌و‌همه از مصادیق بارز پررنگ‌‌تر شدن رفتارهای جمعی در یک جامعه هستند.  گاهی افراد در موقعیت‌‌های دو راهی قرار می‌‌گیرند که حرکت فردی به نفع آن‌هاست یا رفتارهای جمعی؟ در واقع حرکت‌‌های فردی پاداش‌‌های کوتاه مدتی در پی خواهد داشت و ضررهای دراز مدت. در واقع موقعیتی که تعقیب نفع فردی آنی، می‏تواند به زیان‏های جمعی بزرگی منجر شود، بنابراین آگاهی دادن به مردم در مورد دوراهی‏های اجتماعی و زیان‏های انتخاب گزینه‌‌های غیرهم‌یارانه، باعث افزایش رفتارهای جمعی آن‏ها می‏شود. البته صرف آگاهی دادن به افراد باعث افزایش رفتارهای هم‌یارانه و جمعی نمی‏شود، و باید موانع موقعیتی و اجتماعی آن‌ها را نیز رفع شود و اعتماد مردم را به رفتارهای اجتماعی و پیامدهای مثبت رفتار جلب کرد. همان‌طور که گفته شد نگاهی به متغیرهای موثر، نشان داده می‌‌شود که مقوله‌‌ی اعتماد، یکی از اساسی‏ترین عوامل موثر بر رفتار هم‌یارانه یا غیرهم‌یارانه مردم در دوراهی‏های اجتماعی است، این با رفتارهای جمعی و حرکت‌‌های اجتماعی رابطه‌‌ای مستقیم دارد.


 


خبر / رادیو کوچه

وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، روز سه‌شنبه، 24 ژانویه، در مصاحبه‌ با خبرگزاری جمهوری اسلامی از «برنامه‌ریزی دشمن» برای ضربه زدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سخن گفته است.

به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات گفته است که «دشمن برای ضربه زدن به انتخابات برنامه‌های فراوانی دارد و حدود پانزده برنامه را برای ضربه زدن به انتخابات طراحی کرده است.»

آقای مصلحی، ضمن تاکید بر این‌که «دست‌گاه‌های اطلاعاتی کشور اشراف کاملی بر برنامه دشمن دارند» گفت که «جنگ روانی و اقدامات دشمن علیه ایران اسلامی در ابعاد گوناگون و از مسیرهای مختلف انجام می‌شود.»

وزیر اطلاعات در توضیح این برنامه‌ها عنوان کرد که نخستین اقدام دشمن در این زمینه، ایجاد تفرقه بین هواداران حکومت، یا به گفته او «دامن زدن به اختلافات داخلی و به ویژه ایجاد اختلاف بین جریان‌های ارزش‌مدار و دل‌داده‌های انقلاب است.»

این مقام اطلاعاتی در مورد خصوصیات این «جریان‌ها» توضیح بیش‌تری نداد و مشخص نکرد که «دشمن» در نظر دارد از چه عوامل و مسایلی برای ایجاد اختلاف بین آن‌ها بهره‌برداری کند.

در مورد دومین برنامه «دشمن» برای این انتخابات، حیدر مصلحی، از ملتهب ساختن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات نام برد و افزود که چنین روی‌کردی «در برنامه برخی افراد و جریان‌های مختلف وجود دارد.»

آقای مصلحی گفت که زیر سوال بردن سلامت انتخابات هم موضوعی است که قرار است برای ضربه زدن به انتخابات آتی مجلس مطرح شود و افزود که «عوامل فتنه هم با خطی که از استکبار می‌گیرند به شدت دنبال این هستند تا سلامت انتخابات مجلس را زیر سوال ببرند.»

این مقام اطلاعاتی ضمن ابراز این نظر که مخالفان حکومت در نظر دارند از ضعف های موجود در کشور برای ضربه زدن به انتخابات استفاده کنند، قوه مجریه را مسوول این نارسایی‌ها معرفی کرد و گفت که «دشمن در صدد است تا ضعف‌ها و عمل‌کرد نامطلوب برخی دست‌گاه‌ها و عوامل اجرایی را به کل کشور تعمیم دهد.»

حیدر مصلحی هم‌چنین «استکبار» را متهم کرد که در صدد است حرکت اعتراضی جاری در منطقه را در ایران تکرار کند و برای این منظور، برگزاری اعتراضات خیابانی را پیش‌بینی کرده است.

وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی با یادآوری توصیه‌های آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، از مردم خواست تا برای خنثا کردن تمامی این توطئه‌ها، به طور گسترده در انتخابات شرکت کنند.

مقامات جمهوری اسلامی همواره بر حضور مردم در مراکز رای‌گیری تاکید داشته و شرکت گسترده در انتخابات را نشانه حمایت مردمی از رهبران حکومت و سیاست‌های آنان معرفی کرده‌اند.

لازم به اشاره است رای گیری در انتخابات نهمین دوره مجلس روز ۱۲ اسفند صورت گیرد و انتظار می‌رود طی هفته‌های آینده، شورای نگهبان فهرست نامزدهایی را که اجازه شرکت در انتخابات را دارند تعیین و اعلام کند.

در حال حاضر، تعدادی از تشکل‌ها و شخصیت‌های شناخته شده جناح اصلاح‌طلب از سوی مقامات و رسانه‌های حکومتی از صحنه فعالیت‌های سیاسی طرد شده و شماری از آنان شرایط را برای ورود به رقابت‌های انتخاباتی مناسب ندانسته‌اند.

انتظار می‌رود رقابت اصلی در انتخابات سال جاری بین نامزدهای مخالف و موافق محمود احمدی‌نژاد صورت گیرد.

 بیشتر بخوانید:

«انتخابات را به مبارزه علیه استبداد تبدیل کنیم»


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

«… حالا که پس از هفت برادر در محیطی پر از جهل و تبعیض به دنیا آمده‌ای، به تو می‌گویم اگر مانند برادرانت درس بخوانی، مانند آن‌ها از من ارث خواهی برد، وگرنه تو را از ارث محروم خواهم کرد.»

این جملاتی‌ست که پدری در نیمه دوم قرن گذشته در ایران به دخترش گفته است. پس از آن، دختر هم‌راه هفت برادرش در خانه زیر نظر پدر و استادان، آموختن دروس خود را آغاز کرد و خیلی زود نشان داد دختری‌ست که بیش‌تر از سن و زمان و مکان خود، استعداد پیش‌رفت دارد.

بعدها «صدیقه دولت‌آبادی» از زنان روزنامه‌نگار ایرانی و از فعالان انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایران شد. «صدیقه دولت‌آبادی» در سال ۱۲۵۸ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش حاج «میرزا هادی دولت آبادی» و مادرش «خاتمه بیگم» نام داشت. پدرش از روحانیان متجدد آن زمان محسوب می‌شد. صدیقه تحصیلات خود را در فارسی و عربی در تهران آغاز کرد و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون ادامه داد. او از موسسان انجمن «مشروطه‌خواهانه» و انجمن «مخدرات وطن» بود. هم‌چنین، بعدن از نخستین فعالان حقوق زنان در ایران شد و نشریه «زبان زنان» را درباره حقوق زن منتشر کرد.

هدف از انتشار این نشریه آگاهی دادن به زنان در مورد حقوق‌شان بود. حقوقی که در جامعه مردسالار ایران آن زمان کسی نه آن را می‌شناخت و نه رعایت می‌کرد.

«صدیقه دولت آبادی» هجده ساله که بود با پزشک خانوادگی‌شان، دکتر «اعتضاد الحکما» ازدواج کرد و با این‌که رسم نبود زن بعد از ازدواج از هم‌سرش جدا شود، صدیقه یک سال بعد به درخواست خود از شوهرش طلاق گرفت و پس از آن به اصفهان برگشت و در آن‌جا فعالیت‌هایش را به شکل جدی آغاز کرد. «صدیقه دولت‌آبادی» در سال 1296 اولین مدرسه دخترانه را به نام «مکتب‌خانه شرعیات» تاسیس و اولین نشریه به نام «زبان زنان» را در اصفهان منتشر کرد. هرچند سه ماه پس از تاسیس مدرسه دخترانه، وزارت فرهنگ وقت در دوران قاجاریه، مدیر مدرسه و روسای آن‌را به جرم دایر کردن مدرسه دخترانه که در آن زمان ممنوع بود، در طویله اداره معارف یا همان فرهنگ حبس کردند.

مطالب نشریه «زبان زنان» نیز آن‌قدر با آن‌چه به عنوان عرف در جامعه رایج بود، تضاد داشت که در کوچه و خیابان‌های اصفهان برخی تندروها، آن را به آتش می‌کشیدند.

«نورالهدی زنگنه»، درباره «صدیقه دولت‌آبادی» گفته است: «گروهی از زنان تحصیل کرده، به اتفاق صدیقه، کانون بانوان را تاسیس کرده بودند و برنامه‌ای مترقی برای نهضت آزادی زن را پی‌ریزی می‌کردند. با مقالاتی که در مجله «زبان زنان» نوشته می‌شد، زنان را آگاه می‌کردیم. تحریکات برای بازگشت دوران چاق‌چور و چادر و احوال زندگی اندرونی در گوشه و کنار ادامه داشت. مخالفین آزادی زن در کوچه و خیابان، به ما سنگ پرتاب می‌کردند.»

انتشار روزنامه «زبان زنان» ادامه داشت، دو سال پس از انتشار به دلیل نشر مقاله‌ای بر علیه وثوق‌الدوله، «زبان زنان» توقیف شد. رییس نظمیه وقتی برای توقیف دولت‌آبادی به در منزل او رفت، به او گفته بود: «خانم شما صد سال زود به دنیا آمدید.»

صدیقه در پاسخ گفته بود: «آقا من صد سال دیر متولد شدم. اگر صد سال زودتر به دنیا آمده بودم، نمی‌گذاشتم زنان چنین خوار و خفیف در زنجیر شما مردها اسیر باشند.»

پس از توقیف نشریه «زبان زنان»  دولت‌آبادی «شرکت خواتین اصفهان» را تاسیس کرد. مجموعه‌ای که شعارش این بود: «زن باید تحصیل کند.»

شعاری که در مقابل نظر توده مردم بود که اعتقاد داشتند سواد، ناموس و عفت زن را لکه‌دار می‌کند.

در عصری سیاه که عامه مردم اعتقاد به آزادی زن نداشتند و معتقد بودند که اگر دختری سواد بیاموزد شب و روز وقتش صرف نوشتن نامه عاشقانه می‌شود، صدیقه، یکه و تن‌ها در شهری مانند اصفهان، پرچم آزادی زن را به اهتزاز درآورد.

صدیقه در سال 1300 وقتی محیط سیاسی را برای افکار خود و دیگر زنان مساعدتر دید، به تهران آمد. یک مدرسه دخترانه تاسیس کرد و «انجمن آزمایش بانوان» را پایه‌گذاری کرد و سپس برای تحصیل در رشته تعلیم و تربیت به فرانسه رفت.

در نخستین سال‌های اقامت در پاریس، با روزنامه‌های معروف آن‌جا ارتباط برقرار کرد و در برخی نشریات سلسله مقالات حقوقی در مورد «استقلال زنان ایران در مایملک خود» منتشر کرد که بر افکار عمومی تاثیر بسیار داشت.

پس از فارغ‌التحصیلی از دانش‌گاه پاریس در سال 1306 در وزارت فرهنگ دوران پهلوی مشغول کار شد.

از جمله اقدامات او در سال‌های حضور در تهران می‌توان به این موارد اشاره کرد:

در سال ۱۳۰۰ انجمنی به نام «انجمن آزمایش بانوان» در تهران دایر و بر علیه استفاده از کالاهای خارجی اقدام کرد.

در سال ۱۳۰۱ به آلمان رفت و در کنگره بین‌المللی زنان در برلین شرکت کرد. او اولین زن ایرانی بود که در یک کنگره بین‌المللی به نمایندگی از زنان ایران حاضر شد و سخن‌رانی کرد.

در سال ۱۳۰۵ در دهمین کنگره بین‌المللی برای حق رای زنان، به نمایندگی از زنان ایران شرکت کرد.

در سال ۱۳۲۱ هم برای انتشار مجدد «زبان زنان» اقدام  و آن را به صورت مجله‌ای ۴۸ صفحه‌ای منتشر کرد.

«صدیقه دولت‌آبادی» هشتاد و پنج ساله بود که از دنیا رفت. در وصیت‌نامه خود نوشت: «در مراسم تشییع جنازه‌ام حتا یک زن با حجاب شرکت نکند، زنانی را که با چادر بر سر مزار من بیایند هرگز نمی‌بخشم.»

او حجاب را در حقیقت مانع و فاصله‌ای بین خالق و مخلوق آزادی و آزادگی زن می‌دانست.

او را در کنار برادرش در امام‌زاده «اسماعیل زرگنده» به خاک سپردند. مقبره وی در سال‌های پس از انقلاب ویران شد.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، افشین شافعی دانش‌جوی دکترای اطلاعات و امنیت دانش‌گاه لستر انگلستان در آذرماه سال‌جاری توسط نیروهای امنیتی در ایران بازداشت شده است.

به گزارش هرانا، افشین شافعی شهروند ایرانی و دانش‌جوی دکترای اطلاعات و امنیت در دانش‌گاه لستر انگلستان کە دارای تابعیت نروژی نیز است، گفته می‌شود چندی پیش به منظور دیدار خانواده به ایران بازگشت.

بر اساس این گزارش‌ها، وی در مدت حضور خود در ایران از سوی اداره اطلاعات تهران احضار و پاسپورت او ضبط و بعد از چند روزی به وی بازگردانده شد.

در تاریخ ٢۶ آذرماه ٩٠ کە آقای شافعی قصد بازگشت به نروژ را داشتند توسط نیروهای امنیتی، از هتل همای تهران به مکان نامعلومی منتقل شد‌. هم‌چنین در تاریخ ٣٠ آذرماه منزل وی توسط ماموران امنیتی، مورد بازرسی واقع، و کلیه مدارک و لوازم ایشان را با خود بردند.

پس از پی‌گیری‌های صورت گرفته در خصوص سرنوشت وی، مسوولان پاسخ درستی نداده‌اند، اما به صورت شفاهی اتهام ایشان را اقدام علیه امنیت ملی عنوان کرده‌اند.

لازم به ذکر است که وی از اقلیت‌های سنی مذهب استان کرمانشاه است.


 


پیمان عابدی/ رادیو کوچه

در پایان قرن 23 پیش از میلاد، «اشبا» (Eshba) یا «اشبوم» (Eshbum) حاکم شوش‏، مجسمه‌ی سرور اکدی خود «مانیش‏ توشو» (Manishtush) را وقف ایزد بانو «ناروندی»‏ (Narunde) کرده است. این ایزد بانویی است که فقط در دوران عیلام قدیم ظاهر می‏شود. او در منابع اکدی «خواهر هفت دیو» نامیده شده است. از قرار، دو گروه دیو وجود داشته است: دیوهای خیر و دیوهای شر که دیوهای خیر با عنوان «هفت مرد خردمند» نیز نامیده می‏شدند. خواهر آن‌ها ایزد بانو «ناروندی»، در متون جادویی مصمم به جنگ با دیوهای شر است و به نظر می‏رسد اغلب پیروز باشد، چرا که بعدها «ناروندی‏» به ایزد بانوی «پیروزی» بدل می‌شود و یک شیر همیشه او را هم‌راهی می‏کند.

در فهرستی از ایزدان بین‌النهرینی که «آن-آنوم» (An-Anum) نام دارد، به‏ «هفت ایزد عیلام» اشاره‏ای شده است که شاید همان «هفت دیو خیر» یا برادران «ناروندی» باشند. در متون اکدی دوران بابل قدیم به بعد نیز به یک‏ گروه هفت‌تایی از «ایزدان بزرگ آسمان» با نام«ایگی گی» (Igigi) بر‌می‏خوریم. این عنوان گویا لقب خودمانی برای واژه‏ عیلامی «ایگی» (igi) بوده که به معنای «برادر» است.

به طور‌خلاصه، «سیموت» ایزد عیلام، «ناروندی» ایزد بانوی «پیروزی»، و دو گروه از ایزدان یعنی «روزی‏دهندگان مشهور» و «هفت مرد خردمند» نخستین ایزدان عیلامی هستند که رد آن‌ها در تاریخ قابل پی‌گیری است.

قدیمی‏ترین سند بر جای مانده به زبان عیلامی، پیمان‏نامه‏ای است که بین‏ خیتا (Khita) پادشاه عیلامی و «نارامسین» پادشاه (Naram-sin) اکدی در حدود سال‌های 2254- 2218 پیش از میلاد بسته شده است.

در ابتدای این پیمان‏نامه سی‌و‌هفت ایزد به شهادت گرفته شده‏اند که در راس آن‌ها ایزد بانو «پی‌نین‌گر» (Pinengir) قرار دارد.

از آن‌جا که «پی‌نین‌گر» نخستین کسی است که در پیمان‏نامه به شهادت‏ گرفته شده است، می‏توان چنین پنداشت که در مجموعه‏ی ایزدان عیلامی او ایزد‌ بانوی اصلی بوده است. حتا نشانه‏هایی از یک مادرسالاری‏ عیلامی ابتدایی که شاید بازتابی از یک موقعیت مشابه زمینی در آسمان باشد در این متن وجود دارد. با این حال، این مادرسالاری آسمانی از سایر کتیبه‏ها استنباط نمی‏شود، حتا نام «پی‌نین‌گر» به ندرت در سایر متون آمده‏ است و نام‌های خاص بسیار کمی هم با نام او ترکیب شده‏اند.

تا قبل از دوران عیلام میانه درباره‏ی شخصیت «پی‌نین‌گر» چیزی نمی‏دانیم. «اونتاش ناپیریشا» (حدود 1240-1275 پیش از میلاد) در شهر مقدس خود، «دوراونتاش»‏ معبدی به این ایزد بانو اختصاص داد، یک مجسمه طلا به او هدیه کرد و یک «اشتام» (ashtam) هم برای وی ساخت. «اشتام» واژه‌ای است برگرفته از «اشتامو»  (ashtammu)  اکدی و به معنای «مهمان‌خانه» است. مهمانان در این مهمان‌خانه‏ها با آب‌جو پذیرایی می‏شدند. این مکان‌ها به منزله نوعی روسپی‌خانه هم‏ بوده‌اند. «پی‌نین‌گر» نیز مانند «اینانا»ی سومری (Inanna) مشخصن مسوول‏ عشق و زندگی جنسی بوده و هم‌چون «ایشتار» بین‌النهرین در طول هزاره‏ی‏ دوم پیش از میلاد، سیما و ترکیبی مادرانه پیدا کرده است. این موضوع از مجسمه‏های گلی‏ پخته که از معبد «پی‌نین‌گر» در «دوراونتاش» به دست آمده‏اند و مادرانی را در حال شیر دادن نشان می‏دهند، معلوم می‏شود.

مقارن با پایان تاریخ عیلام، دو تن از شاهان «پی‌نین‌گر» را پرستش می‏کردند. «شوتروک ناهونته دوم» (Shutruk-Nakhhunte)‌‌ حدود 699-717 پیش از میلاد او را «بانویاسمان، ایزدمن» و «تمپت ‌هومبان ‌اینشوشیناک»‏ (Tempt-Khumban-Inshushinak) حدود 653-668 پیش از میلاد نیز او را «ایزدمن» نامیده است و پس از آن دیگر ذکری از این ایزدبانو به میان نیامده است.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های حقوق بشری، روز دوشنبه، 23 ژانویه، ابراهیم رشیدی و افشین شهبازی، دو فعال سیاسی و مدنی در تبریز از سوی نیروهای اطلاعاتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند.

به گزارش هرانا، رشیدی مدرس زبان ترکی آذربایجانی و جامعه‌شناسی، دبیر پیشین و از بنیان‌گذاران کانون ادبی شهریار، عضو هیت موسس موسسه غیر‌دولتی آذر توپراق، دبیر کنگره گرامی‌داشت پروفسور زهتابی، ستارخان و کنگره‌ زبان ملل ساکن در ایران بوده است.

هم‌چنین وی مدیر مسوول نشریه اولدوز و صاحب امتیازی نشریه‌ی‌ بولود، عضو هیت تحریریه نشریه باخیش و نشریه‌ی اویانیش بوده است.

افشین شهبازی، نیز عضو فعال کانون آذربایجان‌‌شناسی دانش‌گاه تبریز و دانش‌جوی رشته‌ی مهندسی کشاورزی دانش‌گاه تبریز است. وی پیش از این در جریان اعتراضات به خشک‌شدن دریاچه اورمیه دستگیر شده بود.


 


کیومرث سجادی/ رادیو کوچه

در این مطلب بعد از چند هفته غیبت می‌خواهیم به بخشی از دلایلی بپردازیم که این روزها  منجر به محبوبیت روز افزون گوشی‌های اندروید حتا نسبت به گوشی‌های اپل شده‌اند. در ادامه ده مزیت گوشی‌های اندروید را نسبت به گوشی‌های آی فون مورد بررسی قرار خواهیم داد.

1-  صفحه‌کلیدهای متنوع

اندروید امکان انتخاب و اضافه کردن انواع صفحه‌کلید‌ها را به اشکال و زبان‌های مختلف به‌سادگی هر چه تمام‌تر برای کاربران خود فراهم می‌آورد حال آن‌که اگر به‌خواهیم یک صفحه‌کلید به گوشی آی‌فون خود اضافه کنیم به این راحتی‌ها نخواهد بود.

2-  کنترل و هدایت دست‌گاه به‌صورت خودکار

یکی از پرقدرت‌ترین و کاربردی‌ترین برنامه‌های اندروید «تسکر» (Tasker) است. «تسکر» یک برنامه‌ی تنظیم خودکار دست‌گاه است که اجازه می‌دهد تنظیمات برنامه‌های خود را بر اساس زمان، مکان و یا هر شرایط دیگری که فکر می‌کنید تنظیم کنید.

3-  سفارشی کردن صفحه اصلی

ضمن امکان اعمال تغییرات ظاهری، شما می‌توانید هر لینک و یا میان‌بری را که می‌خواهید در صفحه اصلی خود قرارداده و تنظیمات صفحه خانگی خود را کاملن تغییر دهید. در حالی که این امکان در آی-فون بصورت کاملن محدود برای کاربران فراهم است.

4-  «ابزارک‌ها»(Widgets)

این ابزارک‌ها به شما این امکان را می‌دهند تا به‌راحتی در مورد کارهایی  که می‌بایست انجام دهید، موزیکی که در حال پخش شدن است، وضعیت آب‌وهوای مکانی که در آن قرار دارید و غیره بدون نیاز مراجعه شما در صفحه‌خانگی گوشی‌تان اطلاعاتی را در اختیارتان می‌گذارد. اما در گوشی‌های اپل از برنامه‌هایی وجود دارند که شبیه این ابزارک‌ها هستند اما در صفحه‌ی خانگی‌شما و به‌راحتی اندروید در دست‌رس نخواهند بود.

5-  برای این‌که یک نرم‌افزار بر روی آی‌فون خود نصب کنید باید به App Store رفته و نرم‌افزار دل‌خواه خود را نصب کرده و یا از سایت‌های مختلف دانلود و نصب کنید. اما اندروید با داشتن نرم‌افزارهای مختلف مانند Android Market که این امکان را می‌دهند تا با یک کلیک نرم‌افزارهای مورد نظرتان را بر روی گوشی نصب کنید در حال پیشی گرفتن از اپل در این زمینه است.

6-  حافظه قابل تعویض

اگر حافظه آی‌فون خود پر شود چه می‌کنید؟ در گوشی‌های اندروید به‌راحتی می‌توانید اطلاعات «کارت اس‌دی» (SD Card) خود را به حافظه‌ای بزرگ‌تر منتقل کرده و کارت حافظه جدید را جای‌گزین قبلی نمایید.

7-  داشتن «رام»(ROM) های مختلف

کسانی که با اندروید سر کار داشته‌اند حتمن چیزهایی در مورد رام فارسی یا ورژن‌های مختلف رام شنیده‌اند. اندروید این امکان را به شما می‌دهد تا رام خودتان را توسعه‌داده و سیستم‌عامل اختصاصی شده خودتان را نصب کنید. این مزیتی است که اندروید از اپن‌سورس بودن خود نسبت به اپل یدک می‌کشد.

8-  کنترل کامل گوشی از طریق اینترنت

 در سیستم‌عامل اندروید شما می‌توانید به راحتی گوشی خود را از طریق اینترنت و از راه دور کنترل کنید و اقدام به ارسال اس‌ام‌اس دست‌رسی به بخش‌های مختلف گوشی خود داشته‌باشید. درست است که اپل نیز امکان دست‌رسی از راه دور را دارد اما امکانات آن قابل مقایسه با نرم‌افزارهای مختلفی نیست که برای اندروید به این منظور موجود است.

9-  امکان نمایش فایل‌های فلش

از گوشی‌های اندروید به‌راحتی می‌توانید به فایل‌های مختلف فلش دست‌رسی داشته و به تماشای‌ آن‌ها بپردازید. برای تماشای فایل‌های «یوتیوب» (Youtube) یک نرم‌افزار مخصوص دارید و این امکان نمایش فایل‌های فلش را می‌توان یکی دیگر از برجستگی‌های اندروید شمرد.

10- نرم‌افزارهای واقعن یک‌پارچه

اتصال به حساب کاربری گوگل شما اندروید را تبدیل به مجموعه‌ای از نرم‌افزارهای یک‌پارچه کرده است. اطاعات دوستان خود را از طریق نقشه گوگل و یا حساب کاربری‌شان در گوگل به‌دست می‌آورید. می‌توانید از طریق گوگل با آن‌ها ارتباط صوتی داشته، به آن‌ها ایمیل زده، عکس تماس‌شان را به روزرسانی کنید و ده‌ها امکان دیگری که روزانه در گوگل با آن‌ها درگیر هستیم.

به‌خاطر تمام این دلایل و ده‌ها دلیل دیگر با تمام لذتی که در دست داشتن یک گوشی اپل به شما می‌دهد و تمام زیبایی‌های گرافیکی و کاربری که هیچ گوشی دیگری در دنیا ندارد، اگر بخواهم امروز گوشی جدیدی بخرم حتمن گوشی‌ای را انتخاب خواهم کرد که آخرین نسخه سیستم‌عامل اندروید را نصب داشته باشد.


 


خبر / رادیو کوچه

نام اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی، فیلم «جدایی نادر از سیمین» که چندی پیش جایزه گلدن گلوب را نیز از آن خود کرد، روز سه‌شنبه، 24 ژانویه، به عنوان نامزد در دو رشته از جوایز اسکار سال ۲۰۱۲ اعلام شده است.

این فیلم در دو بخش اسکار بهترین فیلم خارجی و اسکار بهترین فیلم‌نامه اریژینال با دیگر نامزدها رقابت خواهد کرد.

آکادمی اسکار در آمریکا روز سه‌شنبه در مراسمی ویژه نامزدهای تمام رشته‌ها برای تصاحب جایزه اسکار سال ۲۰۱۲ را اعلام کرد.

این در حالی است که پیش‌تر نام آقای فرهادی و آخرین فیلم او تنها در بخش «بهترین فیلم خارجی» اسکار اعلام شده بود.

در بخش بهترین فیلمنامه اریژینال، اصغر فرهادی با فیلم‌ساز بزرگی چون وودی آلن رقابت خواهد کرد که امسال با فیلم نیمه‌شب در پاریس در اسکار حضور دارد.

فیلم اصغر فرهادی در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی نیز با فیلم‌های «کله‌شق» از بلژیک، «موسیو لازار» از کانادا، «پاورقی» از اسراییل، و «در تاریکی» از لهستان رقابت خواهد کرد.

اما در بخش «اسکار بهترین فیلم» ۹ فیلم نامزد شده‌اند که از این میان می‌توان به اسب جنگی استیون اسپیلبرگ، آرتیست از میشل هازاناویسیوس، اولاد از الکساندر پین، درخت زندگی از ترنس مالیک، هوگو از مارتین اسکورسسی و نیمه‌شب در پاریس از وودی آلن اشاره کرد.

اما در بخش بهترین کارگردانی پنج فیلم‌ساز برای دریافت اسکار رقابت خواهند کرد: «وودی آلن، مارتین اسکورسسی، ترنس مالیک، الکساندر پین و میشل هازاناویسیوس.»

دمین بشیر، جرج کلونی، برد پیت، گری الدمن و ژان دوژاردن پنج هنرپیشه‌ای هستند که شب اسکار به جایزه بهترین بازیگر مرد چشم خواهند دوخت.

پنج هنرپیشه زنی هم که برای اسکار بهترین بازیگر زن با یک‌دیگر رقابت خواهند کرد عبارت‌اند از مریل استریپ، وایولا دیویس، گلن کلوز، میشل ویلیامز و رونی مارا.

این نامزدهای اسکار در کنار باقی آن‌ها در رشته‌های دیگر روز هفتم اسفندماه به سالن کداک‌‌ لس‌آنجلس خواهند رفت.

بیشتر بخوانید:

«جدایی نادر از سیمین در فهرست اولیه اسکار»


 


سه‌شنبه 4 بهمن 90/ 24 ژانویه 2012

اجرا: اعظم

استودیو: مهدی

تقویم‌ تاریخ

دایره شکسته- «سوار تنها» – مه‌شب تاجیک

بخش اول خبرها

زن ایرانی- «صدیقه دولت‌آبادی، پیش‌گام جنبش زنان ایرانی»- سایه کوثری

تکنو کوچه- «اندروید در حال پیشی گرفتن از IOS اپل»- کیومرث سجادی

گردونه مهر- «اسطوره‌های عیلامی» )قسمت دوم)- پیمان عابدی

بخش دوم خبرها

مجله جاماندگان- «از ترس چماق­داران ساواک خطرناک­تر»- ‌شراره سعیدی‌

به مناسبت اهدای جایزه به دکتر قوام‌زاده -«برای برترین محقق جهان»- مازیار مهدوی‌فر

پس‌نشینی تند- «نابغه‌ای از جنوب»- اکبر ترشیزاد

بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

غلامرضا مصباحی‌مقدم، نماینده اصول‌گرا و عضو کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس شورای اسلامی، روز سه‌شنبه، 24 ژانویه، خواستار مداخله، محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی، برای مهار بازار ارز و سکه طلا شده است.

به گزارش مهر، وی هم‌چنین اظهار داشت که با بحران هفته‌های اخیر در این بازار «حیثیت اقتصادی دولت بر باد رفته است.»

این نماینده مجلس گفته است که در حالی‌که بخش عمده‌ای از سود ناشی از افزایش نرخ ارز به جیب دلالان می‌رود، اگر دولت به منظور کسب درآمد ریالی از طریق فروش ارز، به ‌عمد‌ مانع از افزایش نرخ ارز نشده باشد، خسارتی که این وضعیت به دولت وارد کرده به مراتب بیش از فواید اندک آن بوده است.

آقای مصباحی مقدم دولت و بانک مرکزی را به عدم مدیریت بازار ارز متهم کرده و با اشاره به وضعیت مشابهی در سال ۱۳۷۴، گفته است که در آن سال، قیمت دلار به ناگهان بالا رفت «اما مدیریت کردند و مشکل حل شد.»

این در حالی است که در آخرین بهای اعلام شده برای سکه، قیمت آن در بازار تهران 1 میلیون و پنجاه هزار تومان اعلام شده است. هم‌چنین نرخ دلار در بازار آزاد 2050 تومان و بر اساس برخی گزارش‌ها از شاهدان عینی بهای آن در برخی ساعات روز سه‌شنبه، به 2300 تومان نیز رسید است.

 بیشتر بخوانید:

«بهای سکه یک میلیون و ۵۰ هزار تومان و دلار ۲۰۵۰ تومان»


 


مازیار مهدوی‌فر / رادیو کوچه

حول وحوش سال هفتادوهشت بود و ما تازه بخش‌های تئوری دانشکده‌مان را تمام کرده بودیم و به عنوان دانش‌جوی پزشکی وارد بیمارستان شده بودیم. ما را به گروه‌های ده نفره تقسیم کردند و هر چند گروه را فرستادند یک بیمارستان. بعضی‌ها را فرستادند بیمارستان هزار تختخوابی، بعضی‌ها فارابی، بعضی‌ها رازی و ما هم به هم‌راه چند تا گروه دیگر که قرار بود بخش داخلی را بگذرانیم، قسمتمان شد بیمارستان شریعتی. از آن‌جایی که این بیمارستان بخش‌های مختلفی داشت، هر کدام از گروه‌ها فقط می‌توانست سه یا چهار تا از بخش‌های تخصصی داخلی را انتخاب کند و بگذراند. طبق معمول‌ همه‌ی بخش‌ها و دوره‌های قبلی، برای این‌که بدانیم کدام بخش بیش‌تر به دردمان می‌خور‌د و البته مهم‌تر از همه این‌که کدام بخش را می‌توانیم راحت‌تر و با دردسر کم‌تری طی کنیم رفتیم سراغ بچه‌های قدیمی و از آن‌ها مشورت گرفتیم.

- کدام بخش حضور و غیاب ندارد؟

- کدام بخش امتحانش آسان‌تر است؟

- کدام بخش معرفی صبح‌گاهی مریض ندارد؟

- کجا استادش کم‌تر گیر است؟ و به قول خودمان کدام بخش‌ها خوش‌خیم‌ترند؟

پاسخ‌ها کم و بیش با هم تفاوت‌هایی داشتند. اما همه‌ی قدیمی‌ها روی یک چیز بسیار مهم اتفاق نظر داشتند و آن این بود که حتا اگر یک ترم عقب بیفتی باید کاری کنی که سر و کارت به بخش خون نیفتد. می‌گفتند رییس بخش، آقای دکتری هست به شدت عصبی و مقرراتی که تا حالا سابقه نداشته کسی بتواند با یک بار برداشتن واحد درسی با او سالم از بخش بیرون بیاید. مردی بزرگ جثه با سر‌ طاس که صدایش لرزه بر اندام هر جنبنده‌ای می‌اندازد. می‌گفتند اساسن قانون بخش‌ خون‌ بیمارستان شریعتی اینست که نمی‌شود طی پانزده روز، چیزی راجع به خون یاد گرفت، به همین دلیل هر دانش‌جویی باید حداقل دوسه باری تجدید دوره شود تا حداقل یک چیزهایی یاد بگیرد. با چند تا از بچه‌هایی هم که این بخش را گذرانده بودند هم‌کلام شدیم و از آن هم‌کلامی چیزهای جدیدتری نصیبمان شد. مثلن این‌که ممکن است شانس بیاوری و دوره پانزده روزه‌ای که سر و کارت به بخش خون می‌افتد، رییس بخش که اسمش هم دکتر قوام‌زاده بود ایران نباشد. می‌گفتند دکتر، نصف سال ایران است و نصف دیگرش آن‌ور آب.

خلاصه این شد که تصمیم گرفتیم به هر قیمتی شده حتا اگر شده پولی خرج کنیم، یک کاری کنیم که سر و کارمان به این بخش جهنمی نیفتد. آخر آن موقع‌ها رسم بود بین دانش‌جوها که با رد و بدل کردن مقادیری پول، بخش‌ها را بین خودشان جابه‌جا می‌کردند.

سرانجام روز انتخاب بخش‌ها فرا رسید و از آن‌جایی که هیچ‌کس دوست نداشت با دکتر قوام‌زاده هم‌بخش شود کار به قرعه کشید. نتیجه قرعه‌کشی هم قابل پیش‌بینی است. ما یک‌راست افتادیم توی بخش خون و سرطان!

به خودمان امید دادیم که از کجا معلوم این بابا توی آن شش ماه سفرش به خارج نباشد. سعی کردیم از این‌ور و آن‌ور خبر بگیریم که کسی خبر نداشت. فردا صبح با هزار امید و آرزو رفتیم ساختمان خون تا اولین روز دانش‌جویی‌مان در این بخش را بگذرانیم. شب، قبل از خواب هم نذر کردیم آقای دکتر مورد نظر رفته باشد خارج برای سمینار!

اما وارد بخش که شدیم تمام آرزوهامان را بربادرفته دیدیم. دکتر قوام‌زاده، ساعتی زودتر از دانش‌جوهایش از پله‌های بخش خون و سرطان بیمارستان شریعتی بالا رفته بود و منتظر بود دانش‌جوهای جدیدش را ببیند.

راستی اصلن در بیمارستان شریعتی کسی خبردار شده که دکتر اردشیر قوام‌زاده محقق برتر سال دنیا شده؟

قیافه‌اش را که دیدم خنده‌ام گرفت. با خودم گفتم: «این بابا که به نظر نمی‌رسد حتا سلام علیک انگلیسی بلد باشد.» بیش‌تر شبیه بازیگرهای نقش منفی توی فیلم‌ها بود. مطمئن بودم اگر او را توی خیابان می‌دیدم امکان نداشت حدس بزنم دکتر باشد. ریش هم نداشت که بخواهم بگویم با پارتی‌بازی به این‌جا رسیده. کمی بیش‌تر به افکار دایی جان ناپلئونیم فشار آوردم و نتیجه گرفتم لابد ریشش را می‌تراشد که کسی نفهمد سهمیه‌ای است. توی این فکرها بودم که فریاد آقای دکتر لرزه بر اندامم انداخت. ظاهرن داشت در مورد مریضی حرف می‌زد که مسوولش من بودم. پرسیده بود دانش‌جوی مسوول این مریض کیست و من حواسم نبود. او هم توی لیست اسم من را دیده بود و داشت اسمم را فریاد می‌زد. باقی ماجرا هم قابل پیش‌بینی است.

خلاصه این‌که این تازه شروع دو هفته جهنمی بود. تنها دو هفته تمام دوران دانش‌جوییم که از ترس استاد، بعد از ظهرها هم می‌رفتم بیمارستان تا از حال مریض‌هایم باخبر شوم. آخر ممکن بود تا فردا صبح اتفاق جدیدی در احوالات مریض مربوطه افتاده باشد و من موقع معرفی بیمار آن را از قلم بیاندازم. آن موقع بود که با فحش‌های آقای دکتر مواجه می‌شدم که سر احوالات مریض با هیچ‌کس شوخی نداشت. دانش‌جو و انترن که جای خود داشتند، حتا دیدیم که جلوی ما یکی از استادهای قدیمی را هم از اتاق مریض با فحش بیرون کرد، به این خاطر که کار مریض را درست انجام نداده ‌بود.

آن دو هفته هر جور که بود گذشت، اگرچه ما تجدید دوره نشدیم و آن بخش را به‌هر شکلی بود گذراندیم اما نهضت دشمنی با دکتر قوام زاده و بخش خون توسط ما هم‌ ادامه یافت. تا آخرین روزی که دانش‌جو بودیم هر کسی از ما پرسید بخش خون چه‌طور است دوباره همان حرف‌هایی را که قبلی‌ها به ما گفته‌بودند برای دوستانمان تکرار کردیم و از بدی‌های دکتر قوام‌زاده و بخش خونش سخن‌ها راندیم.

حتا با این‌که خودمان  تجدید دوره نشده بودیم، باز هر کس از ما می‌پرسید، داستان تجدید دوره و این‌که حتمن باید دو سه باری این بخش را بگذرانی، را برایش تعریف می‌کردیم. یک جورهایی جگرمان حال می‌آمد وقتی ترس را توی چشمان هم‌کلاسی‌هامان می‌دیدیم.

از آن روزها سال‌ها می‌گذرد. هر کدام از ما رفتیم سراغ زندگی‌مان. خیلی‌هامان دور پزشکی را خط کشیدیم. خیلی‌ها هم نه. اما هیچ‌کدام از ما چند نفر، دیگر گذرمان به آن بخش نفرین شده نیفتاد. آقای دکتر قوام زاده، هم‌چنان رییس بخش خون بیمارستان شریعتی باقی ماند و لابد هم‌چنان لرزه بر اندام دانش‌جوها انداخت.

دیروز خبر کوتاهی خواندم که دلم را لرزاند. خبری که میان بسیاری از خبرهای دیگر این روزها جلوه زیادی نیافت این بود:

«دکتر اردشیر قوام‌زاده، فوق تخصص خون و سرطان، برنده جایزه 2012 «برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماری‌های خونی» کمیته مطالعات بین‌المللی مرکز تحقیق بین‌المللی خون و پیوند مغز استخوان امریکا شد.»

دلم که لرزید هیچ، اشک هم توی چشمانم جمع شد. دلم سوخت برای آدمی که این‌قدر بزرگ بود و حتا ما شاگردانش هم او را درست نمی‌شناختیم. دلم سوخت برای خودمان که قدرش را ندانستیم. دلم برای خودم سوخت که او را از روی چهره‌اش قضاوت کردم. دلم سوخت که توی آن دو هفته این‌قدر کارهایم را بد انجام دادم که مجبور شد بارها سرم فریاد بکشد.

احتمالن دکتر اردشیر قوام‌زاده، همان مرد بزرگ جثه طاس که آن روزها صدای کلفتش لرزه بر اندام همه، حتا هم‌کاران متخصصش می‌انداخت، و حالا لابد کمی پیرتر شده، هم‌چنان مورد طعن و لعن و نفرین دانش‌جوهاست و لابد هم‌چنان بچه‌ها آرزو می‌کنند یا به بخش خون نروند یا اگر هم می‌روند از قوام‌زاده خبری نباشد. احتمالن هنوز هم وقتی از خیابان رد می‌شود هیچ‌کس نمی‌فهمد او اولین کسی است که پیوند مغز استخوان را در ایران انجام داده. شاید حتا فامیل‌های نزدیکش هم ندانند بخش خون تحت مدیریت او یکی از موفق‌ترین بخش‌های خون در میان تمام بیمارستان‌های دنیاست.

راستی اصلن در بیمارستان شریعتی کسی خبردار شده که دکتر اردشیر قوام‌زاده محقق برتر سال دنیا شده؟


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: سحام نیوز

وفا غفاریان (۵۲ ساله)٬ عباس مهری (۵۲ ساله)٬ احمد سیاف‌زاده (۵۵ ساله) و منصور ترکان (۵۰ ساله) چهار فرمانده سابق سپاه پاسداران در چند روز گذشته بر اثر بیماری درگذشتند. این چهار سردار سابق در چهار روز درگذشتند.

وفا غفاریان٬ رییس هیت مدیره شرکت مخابرات ایران و از مدیران ارشد سابق سپاه و صنایع دفاع در حوزه‌ جنگ الکترونیک بود که اول بهمن آن‌طور که رسانه‌ها گزارش کرده‌اند بر اثر بیماری درگذشت. به گزارش سایت وزارت مخابرات، وفا غفاریان – رییس هیئت مدیره شرکت مخابرات ایران، در پی ماه‌ها بیماری، بامداد امروز اول بهمن ماه هم‌زمان با ایام وفات پیامبر معظم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا، دار فانی را وداع گفت.

خبر فوت عباس مهری از فرماندهان ارشد سپاه (بر اثر سکته مغزی) نیز طی روز‌های اخیر از سوی برخی رسانه‌ها منتشر شده است.

عباس مهری «جانشین دانشکده فرهنگی دانش‌گاه جامع امام حسین» بود. به گزارش فارس نیز سردار عباس مهری جانشین دانشکده فرهنگی دانش‌گاه جامع امام حسین و از فرماندهان دلاور دفاع مقدس در سن۵۲ سالگی بر اثر سکته مغزی دار فانی را وداع گفته و هم‌زمان با سال‌روز رحلت پیامبر در زادگاهش شهر گرگان به خاک سپرده شد.

احمد سیاف‌زاده٬ رییس سابق دانش‌گاه عالی سپاه پاسداران (دافوس) هم آن‌طور که رسانه‌ها اعلام کرده‌اند در روز‌های اخیر بر اثر عارضه قلبی درگذشته است.

منصور ترکان٬ مدیرعامل شرکت «یادمان‌ سازه» وابسته به شهرداری تهران و از سرداران سابق سپاه نیز اول بهمن ماه بر اثر سکته مغزی چشم از جهان فرو بست. هم‌چنین به گزارش سایت شهرداری تهران، مهندس منصور ترکان ازجمله مدیران ارزشی شهرداری تهران با سابقه حضور طولانی در جبهه‌های دفاع‌مقدس و برادر دو شهید بزرگوار عرصه جهاد و شهادت بود که چند روز پیش و متعاقب یک سکته مغزی غیرمترقبه در بیمارستان خاتم‌الانبیا‌ (ص‌) تحت عمل جراحی و مداوا قرارگرفت که متاسفانه اقدامات پزشکی صورت‌پذیرفته مؤثر واقع نگردید و شام‌گاه دیروز دعوت حق را لبیک گفته و درجوار رحمت الهی جای‌گرفت و به دیدار برادران و هم‌رزمان شهیدش شتافت. وی فارغ‌التحصیل رشته مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیربود و خصوصن در دهه اخیر در عرصه‌های مدیریت اجرایی و مهندسی یادگار‌های ارزنده و درخشانی را برجای گذاشت.

حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران با انتشار یادداشتی٬ درگذشت این چهار سردار سابق سپاه را تسلیت گفته است.

آقای علایی در پیام خود از احمد سیاف‌زاده یاد کرده و نوشته که این سردار سپاه در بسیاری از عملیات‌ها «علیه رژیم دیکتاتوری صدام» در جبهه‌های جنگ فعال بود.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، 23 ژانویه، وزارت خزانه‌داری آمریکا بانک تجارت جمهوری اسلامی را در فهرست بانک‌های تحریم شده خود قرار داد.

این وزارت‌خانه با صدور اطلاعیه‌ای علت این تصمیم را اقدام بانک تجارت ایران در ارایه خدمات اقتصادی به شماری از بانک‌ها و شرکت‌های دیگر ایرانی عنوان کرده است.

این بانک‌ها و شرکت‌ها‌ به گفته این وزارت‌خانه، پیش‌تر به خاطر دست داشتن در فعالیت‌های ایران در زمینه «سلاح‌های کشتار جمعی» تحریم شده بودند.

در بخش دیگری از این اطلاعیه، بانک تجارت به مشارکت مستقیم در برنامه هسته‌ای ایران نیز متهم شده و به عنوان نمونه، به جابه‌جایی ده‌ها میلیون دلار در سال ۲۰۱۱، برای سازمان انرژی اتمی ایران متهم شده است.

با احتساب بانک تجارت، در مجموع ۲۳ نهاد اقتصادی ایرانی، از جمله چهار بانک اصلی دولتی در ایران، توسط ایالات متحده آمریکا تحریم شده‌اند.

علاوه بر ارایه خدمات ارزی به بخش‌های مهمی از اقتصاد ایران، از جمله شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، آن طور که چند مقام دیپلماتیک گفته‌اند، حتا سفارت‌خانه‌های خارجی در تهران برای تامین هزینه‌های خود از بانک تجارت استفاده می‌کردند و با اعمال این تحریم، برخی از آن‌ها ممکن است ناچار شوند برای تامین هزینه‌های خود، وجه نقد به ایران وارد کنند.

بر اساس اطلاعیه وزارت خزانه‌داری آمریکا، بانک تجارت ایران علاوه بر داشتن ۲۰۰۰ شعبه در سراسر ایران، در پاریس و دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، نیز شعبه دارد.

بانک Trade Capital در مینسک، پایتخت بلاروس نیز به بانک تجارت تعلق دارد.

بیشتر بخوانید:

«‌ایران: تحریم نفت طولانی‌مدت نخواهد بود»


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، 24 ژانویه، بر اثر انفجار دو خودوری بمب‌گذاری شده در شهرک صدر، که از محله‌های عمدتن شیعه‌نشین بغداد است، دست‌کم شش تن کشته و بیش از سی زخمی برجای گذاشته است.

به گزارش الجزیره، براساس گزارش‌های اولیه، یکی از بمب‌ها در نزدیکی گروهی از کارگران روزمزد جویای کار که در گوشه‌ای اجتماع کرده بودند منفجر شد.

این در حالی است که بمب دوم در خارج از یک نانوایی و نیم ساعت پس از انفجار نخست روی داد.

هم‌چنین مقام‌های بیمارستانی که مجروحان را به آن منتقل کردند از وخیم بودن حال آن‌ها خبر دادند.

لازم به اشاره است پس از انفجارهای هفته‌های اخیر تنش میان گروه‌های مذهبی در عراق شدت یافته است.

 بیشتر بخوانید:

«بازداشت طارق الهاشمی، معاون نخست‌وزیر عراق»


 


فرامرز دادرس / پژوهش‌گر و کارشناس اطلاعاتی / رادیو کوچه

نظریه های موجود درباره امنیت ملی

تاکنون دونظریه سلبی و ایجابی، پیرامون مسئله امنیت ملی در جهان مطرح هستند:

1. نظریه سلبی‌؛ تاکید بر نفی تهدید و کاهش خطرات آن با استفاده از نیروهای امنیتی و زور است، هرچه تهدید افزایش یابد ضریب امنیتی کاهش می‌یابد، و هر چه ضریب امنیتی افزایش یابد در نتیجه تهدید کاهش می‌یابد.

بر پایه این نظریه، دموکراسی، حقوق و آزادی‌های فردی در پیوند با امنیت ملی تعیین می‌گردند. در این نظریه مردم بخش بزرگی از آزادی‌های خویش را به نهاد‌های مسوول امنیت ملی واگذار می‌کنند تا آن سازمان‌ها بتوانند از امنیت ملی دفاع کنند. این سازمان‌ها اجازه دارند با ایجاد فضای امن، درهمه زمینه‌های  سیاسی، نظامی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، هنری وغیره، تهدید‌ها را از میان بردارند. این نظریه بی‌تردید محدودیت‌هایی بدنبال خواهد داشت

«در ایران،حکومت اسلامی بی‌آن‌که نظر مردم را بپرسد خود‌‌سرانه حقوق و آزادی‌های فردی د‌ر جامعه را به بهانه تامین امنیت سلب کرده است.»

نظریه سلبی، جای‌گاه ویژه‌ای در سیاست امنیت ملی حکومت‌های خودکامه؛ سلطنتی، جمهوری و مذهبی، از راست تا چپ، دارا است. نمونه‌های تاریخی دوران معاصر را می‌توان حکومت‌های؛ رایش سوم در آلمان، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، فاشسیست‌های موسولینی درایتالیا، ژنرال فرانکو دراسپانیا، خلافت امام یمن و شماری از حکومت‌های کنونی در جهان امروز را نام برد.

در ایران معاصر،هر سه حکومت قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی، هر یک کم و بیش، پیرو نظریه سلبی بوده‌اند.

2. نظریه ایجابی؛ ضد نظریه سلبی است، پیروان این نظریه بر این باورند که زور و قدرت نمی‌تواند راه‌کار مؤثری برای حفظ امنیت ملی باشد، در این نظریه، مشروعیت نظام سیاسی، مدیریت اقتصادی قوی، مشارکت و هم‌زیستی، عدالت اجتماعی، آسودگی و آرامش مردم، بالا بردن سطح دانش و فرهنگ در جامعه وکاردانی و کارکرد درست نهاد های امنیتی و دفاعی مورد توجه قرار می‌گیرند.

پیش‌رفت‌های علمی و تکنولوژی در جهان امروز، نوع تهدیداتی که امنیت ملی را نشانه گرفته‌اند، دگرگون کرده است، این تهدیدات از حالت جنگ، رویارویی و برخورد‌های فیزیکی و سخت‌افزاری خارج شده وبه عوامل غیر فیزیکی، پنهانی، جاسوسی، جنگ‌های نرم افزاری و سایبری تبدیل گردیده‌اند.

نظریه ایجابی، در جهان کنونی با دموکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی مردم هم‌سو و سازگار است، بنا براین نظریه ایجابی در کشورهایی که مردم‌سالاری در آن‌ها نهادینه شده است کارآیی بیش‌تری دارد.

امنیت ملی ایران، در دوران باستان

پانصد سال پیش از میلاد مسیح، داریوش بزرگ، سومین شاهنشاه هخامنشی، برای برقراری امنیت در سرزمین پهناور ایران، دو نیروی کارآمد را بنیان نهاد:

1.«سپاه جاویدان» با ده هزار جنگ‌جوی زبده، سوار و پیاده،  که هیچ‌گاه از شمار آنان کاسته نمی‌شد.

2.«چشم و گوش»‌های پادشاه، جاسوسانی که نخستین هسته سازمان اطلاعاتی ایران بودند، آن‌ها درهمه جا با هشیاری هر حرکتی را زیرنظر داشتند و گزارش‌های خود را مستقیمن به پادشاه می‌رساندند.

سون زی (SUN ZI) سردار نام‌دار چینی و نویسنده کتاب هنر جنگ، در شش‌صد سال پیش از میلاد مسیح گفت: «یک ارتش بدون مامور مخفی ،مانند آدمی بی‌چشم و گوش است.»

داریوش بزرگ برای اداره سرزمین پهناورایران جاده‌هایی ساخت که به‌نام «جاده شاهی» نامیده شدند این جاده شوش را به بابل و سارد متصل می‌کرند. ‌داریوش برای برقراری امنیت در این راه‌ها‌، پادگان‌هایی در مسیر آن‌ها برپا کرد. جاده شاهی به گفته هرودوت 2400 کیلومتر بود

چاپارخانه‌هایی درطول این جاده‌ها آماده بودند تا اسب‌های تازه نفس در اختیار سربازان پیک شاهی بگذارند. پیک شاهی، از نوآوری‌های با اهمیت فرمان‌روایی هخامنشی بود، این پیام‌رسانان ارتباط سرزمین‌های گسترده هخامنشی را برقرار می‌کردند. هرودوت می‌گوید؛ سختی راه، خستگی، برف، باران، سرما و گرما یا تاریکی شب این مردان را از حرکت باز نمی‌داشت.

در روزگار هخامنشیان ارتش ایران از هفت سپاه سازمان یافته بود و سپاه جاویدان نیز یکی از هفت سپاه به‌شمار می‌رفت. انگیزه گزینش شماره هفت بر پایه باور ایرانیان به هفت امشاسپندان بود.

سپاه جاویدان یا  بی‌مرگ «امرتات» از ده هزار سپاهی رزم آزموده،  دلیر و چالاک و در تیراندازی و سواری سرآمد دیگران سازمان یافته بود و همواره سپاهیان دیگری آماده بودند تا اگر یکی از سپاهیان جاویدان کشته شد جای‌گزین وی شوند. از این‌رو به آن جاویدان می‌گفتند چون هیچ‌گاه از شمار آن کم نمی‌شد، نگهبانان پادشاه و خاندان پادشاهی از این سپاه بودند، و این یگان در میدان رزم نیز از نیرو‌های برتر ارتش ایران بود. این سپاه از ده هنگ سازماندهی شده بود و فرمانده آن را که یکی از شاهزادگان هخامنشی یا یکی افسران نزدیک به پادشاه بود سپهبد می‌نامیدند.

در روزگار داریوش، ارتش ایران سازمان نوینی یافت و پادگان‌هایی در بخش‌های گوناگون کشور بنا گردید، و در مرز‌ها ارگ‌هایی برای مرزبانی به‌فرماندهی یک «ارگ بد» بر پا شد.

در روزگار ساسانیان ایران به چهار بخش ارتشی و هر بخش به‌فرماندهی یک سپهبد در‌آمد، فرمانده ارتش ایران را سپهسالار می‌نامیدند.

سپاه جاویدان که پس از فروپاشی هخامنشیان به دست اسکندر مقدونی‌، به فراموشی سپرده شده بود، در دوران فرمان‌روایی ساسانیان به‌گونه‌ای دیگر باز سازی شد و تا شکست ایرانیان در برابر اعراب، یکی از یکان‌های ارتش ایران بود. در دوران ساسانیان، به دلیل حاکمیت دین زرتشتی بر ارکان حکومت‌ و زرتشتی بودن پادشاهان این سلسله که همه آنان درجه موبدی‌ نیز داشتند و در حقیقت شاه- موبد بودند، پنج موبد جوان زرتشتی، در مراسم رسمی و جنگ‌ها، درفش کاویانی را که پرچم ملی ایرانیان بود به میدان می‌آوردند و از آن پاس‌داری می‌کردند.

در دوران پادشاهی رضا شاه پهلوی، وی  خاطره این سپاه را با تشکیل گارد شاهنشاهی زنده کرد، استعداد این یکان در آغاز پادشاهی محمد‌رضا شاه پهلوی به یک هنگ پیاده رسید. هنگام فروپاشی حکومت پهلوی به دست خمینی، این یکان، از دو بخش تشکیل شده بود؛ لشکر پیاده و مجهزی، به نام لشکر یک پیاده گارد، در مرکز و شرق تهران جای گرفته بود، و یک تیپ سنگین به نام، رضا پهلوی، متشکل از یکان‌های پیاده، زرهی، توپ‌خانه، سوار، بهداری و اطلاعات و ضد اطلاعات، زیر نام  گارد جاویدان، در پادگان‌های سلطنت‌آباد و لویزان در شمال تهران مستقر بودند.

آخرین فرمانده گارد شاهنشاهی، سپهبد عبدالعلی بدره‌ای بود، وی در روی‌داد‌های انقلاب سال پنجاه و هفت، هم‌زمان، فرماندهی پادگان‌های تهران و نیروی زمینی ارتش را به عهده داشت، سپهبد بدره‌ای، در روی‌داد‌های روز بیست و دوم بهمن ماه 1357، هنگام ترک دفتر کار خود در ستاد فرماندهی نیروی زمینی در لویزان، هدف تیراندازی یک گروه کوچک که  لباس‌های نیروی هوایی ارتش ایران را به تن داشتند قرار گرفت و جان سپرد، گفته شد که این گروه از تعدادی نیرو‌های انقلابی ایرانی و چریک‌های فلسطینی تشکیل شده بود، آنان با راهنمایی چند تن  از همافران نیروی هوایی ارتش، که از مدت‌ها پیش به انقلابیون پیوسته بودند در ماموریت خود موفق شدند. کشته شدن سپهبد بدره‌ای که در آن زمان عملن فرماندهی بخش بزرگی از ارتش ایران به وی سپرده شده بود، ضربه جبران‌ناپذیری به نیرو‌های وفادار به شاه به‌شمار می‌رفت، در همان زمان، سرلشکر امین بیگلری، معاون فرمانده گارد شاهنشاهی، که برای دیدن بدره‌ای رهسپار دفتر وی  بود، پیش از رسیدن به آن محل به ضرب گلوله کشته شد، فاصله دفتر این دو ژنرال ارتش شاه چند صد متر بیش نبود. چند ساعت پیش از این روی‌داد‌ها، سپهبد مهدی رحیمی، جانشین فرمانده گارد و فرماندار نظامی‌ کل ایران، در نزدیکی‌های پادگان باغشاه تهران، به دست انقلابیون گرفتار و چند روز بعد ‌به هم‌راه چند تن از امرای ارتش شاه تیرباران شد.

دو هزار و پانصد سال پس از داریوش بزرگ، هنگامی‌که آیت‌اله خمینی، در ایران به حکومت رسید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیان گذاشت و به تقویت سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی خود پرداخت. هدف او درآغاز به‌کار‌گیری این نیرو‌ها برای سرکوب و از میان بردن مخالفین حکومت اسلامی بود، ولی به‌زودی کاربرد و حیطه عمل این نیرو‌ها  از مرز‌های ایران نیز فراتر رفت.


 


خبر / رادیو کوچه

سرلشکر محمد الدابی رییس کمیته ناظران اتحادیه عرب در سوریه، روز دوشنبه، 23 ژانویه، و پس از نشست سران این اتحادیه، تاکید کرد خشونت‌ها در سوریه کاهش یافته است.

به گزارش العربیه، او در یک کنفرانس خبری در قاهره تاکید کرد کمیته ناظران با عجله سازماندهی شد و امکانات لازم برای انجام ماموریت در اختیار نداشته است.

وی افزود‌: «نمایندگی اتحادیه عرب در 5 منطقه اساسی در سوریه آغاز به کار کرد و سپس دایره فعالیت خود را به 15 منطقه دیگر گسترش داد.»

الدابی تاکید کرد ماموریت ناظران انجام تحقیق در مورد اجرای توافقات است و هیچ صلاحیتی برای توقف درگیری‌ها ندارد.

او گفت‌: «پس از رسیدن ناظران اتحادیه عرب همه تانک‌ها و جنگ افزار نظامی سنگین از شهرها خارج شد.»

وی افزود‌: «دولت سوریه تعداد زیادی از بازداشت‌شدگان را آزاد کرده است و طی دو روز گذشته تنها 2239 تن از این زندانیان آزاد شده‌اند.»

این در حالی است که مخالفان به شذت به این گزارش واکنش نشان داده و آن را «غیرواقعی و تقلبی» توصیف کردند.

محمد الدابی تبعه سودان است و مخالفان حکومت سوریه او را به دست داشتن در جنایت‌های جنگی در کشور خودش متهم می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

«‌کشورهای اسلامی باید در مورد سوریه مسوولیت‌پذیر باشند»


 


REZA KAHLILI 

The threat by the Islamic regime in Iran to close down the Strait of Hormuz and of Revolutionary Guards Navy boats harassing U.S. Navy ships in the Persian Gulf has caused President Obama to send secret messages to the regime stating his concerns over the closure of the strait and the possibility of an accidental war.

Since then, Iranian officials have been revealing the contents of President Obama's letter to Iran's supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, which indicates a deep desire by the U.S. president for a dialogue with the radical leaders of Iran. However, on Saturday, Iranian officials also claimed that an oral message by Obama delivered through the Swiss ambassador in Tehran is even more revealing than the letter delivered to the Iranian supreme leader.

According to Fars News Agency, which is close to the Revolutionary Guards, Hossein Ebrahimi, the vice chairman of the Iranian Parliament's National Security and Foreign Policy Commission, alleged that on Saturday in a meeting between Swiss Ambassador Livia Leu Agosti and Iranian Foreign Ministry officials, Agosti informed the Iranian officials that Obama recognizes Iran's right of access to and use of nuclear technology.

Ebarhimi also disclosed another important point that the Swiss diplomat delivered: Obama said that "I didn't want to impose sanctions on your central bank, but I had no options but to approve it since a Congress majority had approved the decision."

Last month, the Obama administration pressed key Democrats on the defense bill conference committee to get their colleagues to water down the strong sanctions language against Iran, which passed the Senate by a 100-0 vote as part of the fiscal 2012 defense authorization bill. The administration, threatening a veto, managed to delay the implementation of sanctions and penalties from 60 to 180 days in the final draft, also allowing the president to waive those penalties for national security reasons or if it would harm the global economy.

President Obama boasted on Thursday that U.S.-led sanctions had reduced Iran's economy to a "shambles," defending his policy towards Iran following sharp Republican attacks.

President Obama boasted on Thursday that U.S.-led sanctions had reduced Iran's economy to a "shambles," defending his policy towards Iran following sharp Republican attacks

Foreign Ministry Spokesman Ramin Mehmanparast also disclosed on Saturday that Iran had received Obama's message through three different channels: U.S. Ambassador to the United Nations Susan Rice handed a letter to her Iranian counterpart, the Swiss ambassador conveyed the same message in Tehran, while Iraqi President Jalal Talabani delivered the same message to Iranian officials in Baghdad.

Last Wednesday, Ebrahimi for the first time disclosed the contents of Obama's letter in which the U.S. president had mentioned that cooperation and negotiation are based on the mutual interests of the two countries, and assured Iran that America will not take any action against the Islamic regime.

This is not the first letter sent to the leaders of Iran by Obama, Ebrahimi said. "He has repeatedly spoken in a soft tone about the Islamic Republic of Iran, but in practice, he has not acted accordingly."

In response to Obama's message to the leaders of the Islamic regime and his request for negotiations, Iranian officials have decided to reveal his message in order to further embarrass him on the international scene, claiming that Obama's approach shows the world the true power of the Islamic regime.


 


خبر / رادیو کوچه

مجلس سنای فرانسه لایحه‌ای را تصویب کرد که بر اساس آن تکذیب کشتار ارامنه در ترکیه در زمان عثمانی که از آن به عنوان «نسل‌کشی» یاد می‌کنند، جرم است و پی‌گرد قانونی و جریمه به ‌هم‌راه خواهد داشت.

به گزارش الجزیره، این لایحه شام‌گاه دوشنبه، 23 ژانویه، با 127 رای موافق برابر 86 رای مخالف به تصویب سنا رسیده است.

این لایحه باید به امضای نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه برسد که پیش‌تر و قبل از تصویب در مجلس نمایندگان نیز آن را تایید کرده بود.

در صورتی که رییس جمهوری فرانسه هم این قانون را امضا کند، لازم‌الاجرا می‌شود.

پس از آن ترکیه به سرعت به این تصویب واکنش نشان داده است.

وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد آنکارا در واکنش به این موضوع هر کاری را برای مقابله با آن‌چه وی «اشتباه سناتورهای فرانسوی» خوانده، خواهد کرد.

احمد داوود‌اغلو در ادامه آورد: «ما به شدت این لایحه را محکوم می‌کنیم زیرا این لایحه نشان از بی‌مسوولیتی و ساختارشکنی نمایندگان فرانسه دارد.»

وی فرانسه را تهدید کرده که اگر نیکلاس سارکوزی، قانون مربوط به «نسل‌کشی» ارامنه را امضا کند، این کشور را تحریم خواهد کرد.

این در حالی است که هم‌اکنون و پس از تصویب این قانون در مجلس سنای فرانسه، ترکیه مناسبات دو کشور در زمینه‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی را به حال تعلیق در آورد.

ناظران می‌گویند که احتمالن تحریم‌های جدید شامل فراخواندن سفیر ترکیه از فرانسه می‌شود.

در همین حال بر اساس برخی گزارش‌ها نزدیک به 15 هزار نفر در کشورهای فرانسه، بلژیک و هلند در اعتراض به این لایحه دست به زده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«ترکیه، فرانسه را به نسل‌کشی در الجزایر متهم کرد»


 


خبر / رادیو کوچه

ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوشنبه، 23 ژانویه، هم‌زمان با ارایه گزارش دیده‌بان حقوق بشر در مورد 90 کشور دنیا، گفته است آمریکا با باز نگه داشتن بازداشت‌گاه گوانتانامو، قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند.

خانم پیلای در ادامه تاکید کرد: «۱۷۰ زندانی این بازداشت‌گاه یا باید تفهیم اتهام شده یا در صورتی که مدرکی علیه آن‌ها وجود ندارد، آزاد شوند.»

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از این که دولت آمریکا به تعهدات خود در مورد بستن این زندان عمل نکرده، ابراز یاس و نومیدی کرده است.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های مخالف دولت جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 23 ژانویه، یاسر یوسف‌زاده یکی از فعالان سیاسی شهرستان بابلسر توسط نیروهای امنیتی در منزل پدریش بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است.

بر اساس این گزارش‌ها، پس از ورود ماموران امنیتی به منزل آقای یوسف‌زاده، پس از درخواست پدر وی جهت ارایه حکم مراجع قضایی و کارت شناسایی را از ماموران، گفته می‌شود که وی با استفاده از اپری فلفل مورد تعرض نیروهای امنیتی قرار گرفته است.

پس از آن، ماموران یاسر یوسف‌زاده را دست‌بند زده و به سمت منزل شخصی وی رفته و پس از بازرسی محل و ضبط وسایل او را به مکان نامعلومی منتقل کردند.

یاسر یوسف‌زاده از جمله فعالان ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود که در پی حوادث پس از انتخابات نیز در بهمن ماه ۸۸ نیز بازداشت شده بود که پس از تحمل دوماه انفرادی با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود.

لازم به ذکر است بر اساس آخرین خبرها وی توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه بابلسر بازداشت شده است.


 


رادیو کوچه

203 قمری- «علی‌ابن‌موسی‌الرضا» امام هشتم شیعیان به دست مامون مسموم و کشته شد. از القاب وی می‌توان «صابر»، «زکی»، «ولی»، «فاضل»، «صدیق»، «رضی» و مشهورترین لقبش «رضا» را نام برد. وی بعد از مرگ پدر مدت بیست سال، امامت شیعیان را برعهده داشت. وی به دعوت مامون به مرو رفت. بنا بر روایت شیعیان بعد از ورودش به خراسان، مامون پیشنهاد خلافت به او داد و چون وی نپذیرفت او را به قتل تهدید و در نتیجه با سم مسموم و به قتل رساند. او را در طوس در قبه هارونی به خاک سپردند. مرقد وی در شهر مشهد زیارت‌گاه شیعیان و  خاندان طه از سراسر جهان است .

1667 میلادی- معاهده «بردا»  (breda)میان دو کشور انگلستان و هلند در این تاریخ به امضا رسید . این معاهده درباره واگذاری مستعمرات هلند به انگلستان بود. مهم‏ترین منطقه‏ای که به موجب این معاهده به انگلیس واگذار شد، ایالت فعلی نیویورک در شرق آمریکا بود. انگلستان در ازای سرزمین‏هایی که از هلند دریافت کرد، منطقه سورینام یا گویان در آمریکای جنوبی را به این کشور استعماری، واگذار کرد و در قوانین تجاری انگلیس، تعدیلاتی به نفع هلند صورت پذیرفت.

1920 میلادی- «آمادو کلمنته مودیلیان»(Amedeo Clemente Modiliani)  نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایتالیایی درگذشت. او بیش‌تر دوران کاری خود را در فرانسه گذراند و تحصیلات هنری خود را در ایتالیا، قبل از رفتن به پاریس آغاز کرد. با وجود این‌که تحت تاثیر دوستان هنرمندش، نوع خاصی از فعالیت‌های هنری، و هنر اولیه بود اما آثاری منحصر به فرد و مخصوص به طرز فکر خود را داشت. او در پاریس از بیماری سل مننژیتی در سن ۳۵ سالگی درگذشت.

1965 میلادی- در چنین روزی «وینستون چرچیل» نخست وزیر انگلستان در نود سالگی درگذشت. او از بزرگ‌ترین رجال سیاسی انگلستان بود. او در جنگ جهانی دوم و در بحرانی‌ترین اوضاع انگلستان در سمت نخست‌وزیری این کشور ایفای وظیفه کرد. وی فردی ادیب نیز بود و در دوران زندگی خود آثار چندی به رشته تحریر در آورد و به همین دلیل نیز جایزه نوبل ادبی را در سال 1953 میلادی از آن خود کرد. «جنگ رودخانه»، «مسافرت آفریقایی من»، «بحران جهان»، «تاریخ مردم انگلیسی زبان»،‌‌ «معاصران بزرگ»، «جنگ جهانی دوم»،‌ «پیروزی و تراژدی»، «بحرانی جهانی»، «تاریخ جنگ جهانی دوم»، «اتحاد بزرگ« و «محور سرنوشت» از جمله معروف‌ترین آثار او هستند .

1331 خورشیدی- دکتر «محمد مصدق» نخست‌وزیر وقت در چنین روزی به ملت اطلاع داد که روس‌ها در شیلات ایران و منابع دریای مازندران سمتی ندارند و خلع ید از آنان تکمیل خواهد شد. امتیاز شیلات ایران 77 سال پیش از آن طی قراردادهای متعدد به روس‌ها داده شده بود. دولت مصدق شیلات را ملی و دست شوروی را از ماهی‌گیری در آب‌های ایران کوتاه کرد.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1909میلادی- «سیمون ویل» (Simone Weil) فیلسوف، عارف مسیحی و فعال اجتماعی فرانسوی بود که در چنین روزی در پاریس زاده شد. او در اواخر سنین نوجوانی به جنبش‌های کارگری پیوست و نویسنده‌ی پارچه‌نوشته‌هایی بود که در تظاهرات دفاع از حقوق کارگران حمل می‌شد.

1968میلادی- «محمد عبدالرئوف یاسر» معروف به «یاسر عرفات» مبارز فلسطینی و رییس سازمان آزادی‏بخش فلسطین، در چنین روزی به ریاست «سازمان آزادی بخش فلسطین» موسوم به «ساف»، متشکل از هشت گروه چریکی مسلح، رسید.

1373 خورشیدی- «عباس زریاب خویی»، مورخ، ادیب، نسخه‌شناس، نویسنده و مترجم ایرانی در چنین روزی درگذشت. وی در کتاب‌خانه مجلس شورای ملی بود که با «سید حسن تقی‌زاده» آشنا شد و مورد توجه خاص او قرار گرفت. بدین‌گونه بود که پس از تاسیس مجلس سنا و انتخاب تقی‌زاده به ریاست آن در سال ۱۳۲۸ و تاسیس کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا، محل خدمت «عباس زریاب خویی» به این کتاب‌خانه منتقل شد و چندی بعد به‌عنوان مدیر کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا معرفی شد.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

ریسمون

Iranian History

راسخون


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، 23 ژانویه، برگه احضاریه‌ای از سوی دادستان عمومی انقلاب تهران، جهت اجرای حکم زندان به محمد ملکی، نخستین رییس دانش‌گاه تهران پس از انقلاب ابلاغ شده است.

در این احضاریه از وی خواسته شده است تا ظرف مدت سه روز از زمان رویت نامه خود را به زندان اوین، بخش اجرای احکام دادسرای شهید مقدس، معرفی کند.

 محمد ملکی که هم اکنون 78 سال دارد، پس از انتخابات خرداد 88، در تاریخ 31 مرداد ماه در منزل خود بازداشت شد و مدت بیش از شش ماه را در زندان اوین گذراند.

وی به دلیل وضعیت نامناسب جسمی در اسفند سال 88 از زندان آزاد شد.

 پس از آزادی از زندان، طبق کیفرخواست صادره توسط دادگاه انقلاب، آقای ملکی به محاربه، توهین به آیت‌اله خمینى، آیت‌اله خامنه‌اى و نیز تبلیغ علیه نظام متهم شد. در تاریخ پنجم مرداد ماه امسال، دادگاه محمد ملکی به‌طور غیرعلنی برگزار شد که وی به‌دلیل غیرقانونی دانستن دادگاه و در اعتراض به غیرعلنی بودن آن، در دادگاه از خود دفاع نکرد.

سرانجام دادگاه، او را در مهر ماه امسال به جرم تبلیغ علیه نظام به یک‌سال حبس تعزیری محکوم کرد.

محمد ملکی که اولین رییس دانش‌گاه تهران بعد از انقلاب بوده است، از سال 1360 تا 1365 نیز بدلیل اعتراض به انقلاب فرهنگی در دانشگاهها، به مدت پنج سال زندانی بوده و بار دیگر در اسفند ماه سال 1379 به هم‌راه جمعی از فعالان ملی-مذهبی دستگیر شد و مدت بیش از 6 ماه را در زندان انفرادی گذراند.

او در شهریور ماه امسال در نامه‌ای سرگشاده به احمد شهید، گزارش‌گر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل، شرح مختصری از شکنجه‌هایی که در زندان‌های دوران مختلف دیده است را بازگو کرد و اعلام داشت حاضر است درباره مشاهدات خود از زندان‌ها شهادت دهد. آقای ملکی در ماه‌های اخیر، به‌دلیل نگارش این نامه احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفت.

بیشتر بخوانید:

«ابلاغ حکم ممنوع‌الخروجی محمد ملکی»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته