ندای سبز آزادی: اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی روز پنجشنبه، سوم مارس (۱۲ اسفند) با حضور در یک کنفرانس خبری به سوالات خبرنگاران فرانسوی و ایرانی از جمله خبرنگار جرس پاسخ داد.
به گزارش جرس امیرارجمند با تأکید بر حبس غیرقانونی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همرانشان خبرهای ضد و نقیض حکومت را دلیلی بر ترس و دروغگویی آنها دانست و گفت «هیچکس حتی خانواده این عزیزان از وضعیت آنان خبر ندارد و حاکمیت هم در انتشار این خبر اقدام به دروغگویی و فرافکنی کرده است به طوریکه ابتدا دادستان تهران اعلام کرد که رهبران جنبش مردمی ایران در منزلشان محبوساند و تنها وسائل ارتباطی آنان قطع شده است در حالیکه خبر انتقال مهدی کروبی و همسرش پیش از انتقال میرحسین موسوی و زهرا رهنورد تایید شده بود و از سوی دیگر وبسایت فارس که وابسته به سپاه ایران است چنین خبری را از قول منبع معتبری که نخواست نامش فاش شود کذب خواند در حالیکه اگر حاکمیت جرات اعلام این خبر را داشت حداقل ترتیب دیدارشان با خانوادهشان را میداد».
اعتصاب و تحصن؛ راههای دیگر اعتراض
مشاور ارشد میرحسین موسوی در بخش دیگری از پاسخ به پرسشها، راههای مبارزه با نظام سرکوبگر ایران فقط تظاهرات خیابانی نیست و مردم نیز روشهای خود را تغییر دادهاند اظهار داشت «حاکمیت ایران در روند سرکوب نتوانست به موفقیت دست یابد که اگر چنین بود بعد از قریب به دو سال سرکوب، زندانی کردن و حبس رهبران جنبش، سران احزاب، دانشجویان، خبرنگاران و به کار بردن اعمال شنیعی مثل تجاوز، نتوانست این جنبش را متوقف کند و البته باید گفت که نیرو و امکانات بالایی دارند که به جای هزینه برای توسعه ایران صرف سرکوب مردم میشود اما ما باید بدانیم که تظاهرات خیابانی تنها نوع ابراز اعتراض نیست و تظاهرات خیابانی هم میتواند مانند قبل نباشد و با به وجود آوردن شبکههای جدید محلی و انوع دیگر مقاومت مدنی، تحصن و اعتصاب وضعیت را تغییر داد».
وی در پاسخ به خبرنگار جرس با اشاره به اعتصاب بازاریان در مقابل افزایش مالیات بر درآمد افزوده تاکید کرد «اقشار متفاوت، منافغ و مطالبات خاص خودشان را دارند و باید بین مطالبات و مجموعه حرکت جنبش هماهنگی ایجاد کرد و این کار جز با ایجاد شبکه و اطلاعرسانی مستمر ممکن نیست».
تاثیر جنبش زنان بر جنبش سبز
اردشیر امیر ارجمند با اشاره بر دعوت گروهها برای تجمع اعتراضی همزمان با 8 مارس روز جهانی زن گفت «مهم این است که جنبش سبز تاثیر زیادی از شبکههای زنان و ابتکارات هستههای آنان گرفته و این دو جنبش بر یکدیگر تاثیرگذار بودهاند و طبیعتا حامی هم هستند در نتیجه اگر در هشتم مارس اقدامی از سوی فعالان جنبش زنان طرحریزی شود مردم با قرارگیری در کنار آنها از اصل برابریخواهی حمایت خواهند کرد».
دفاع از خود آری؛ خشونت نه
خبرنگار جرس ضمن اشاره به هزینههای فراوانی که مردم در تظاهرات خیابانی پرداختهاند نظر مشاور ارشد میرحسین موسوی را درباره راهکارهای موجود برای مهار سرکوب خشونتآمیز حکومت و ضرورت دفاع مردم از خود پرسید.
امیرارجمند در ابتدا هرگونه خشونتی را محکوم کرد و گفت «مردم با صبوری نشان خواهند داد که راهکار حاکمیت در سرکوب مردم در خیابانها دوامی نخواهد داشت اما از نظر حقوقی برای دفاع از خود دو مسالهی تفکیک شده از هم وجود دارد؛ یک بحث مقابله به مثل است و دیگری دفاع مشروع. دفاع مشروع یک حق ذاتی است و کسی نمیتواند از دیگری سلب کند، اگر کسی خواست دیگری را بکشد طرف مقابل نباید بایستد و مقاومتی نشان ندهد و لزوما باید از خود دفاع کند و اجازه چنین کاری را ندهد اما اگر این روش بخواهد بستری برای توجیه خشونت در لوای دفاع شود، ما با آن مخالفت خواهیم کرد».
مقایسه ایران و مصر، اشتباه است
در بخش دیگری از کنفرانس، خبرنگار دیگری، سوال خود را مبنی بر تاثیر حمایت خارجی از مردم و موفقیت معترضان درمصر و تونس مطرح کرد که مشاور ارشد میرحسین موسوی در پاسخ گفت: «ارتش مصر وابسته به آمریکا است و فشار آمریکا بر ارتش مصر تعیین کننده است، اگر ارتش مصر به دیگران وابسته بود فشارها از او برداشته میشد و به راحتی سقوط میکرد اما نمیتوان عنوان کرد که سپاه پاسداران ایران مانند ارتش مصر است لذا وضعیت ایران با مصر کاملا متفاوت است و مقایسه این دو با هم اشتباه استراتژیک خواهد بود، ما نیز همه افرادی را که با مردم مخالفند را دشمن نمیدانیم، برخی افراد بینش متفاوتی با ما دارند و از آنجا که ما نمیخواهیم مانند احمدینژاد عمل کنیم خواستار این هستیم که آنها نیز چنین تفاوتی را باور کنند، من معتقدم که بحث نیروهای انتظامی ما با سپاه پاسداران متفاوت است به طوریکه نیروهای انتظامی دستهای از افراد هستند که آلوده به منافع اقتصادی شدهاند به طوریکه کاری به ایدئولوژی، دین و منافع ملی ندارند و دستشان نیز به خون مردم آلوده شده است اما از نظر من بدنه سپاه آمادگی پیوستن به مردم را دارد و به همین دلیل نیز امروز حکومت به نهادهای غیررسمی روی آورده است و بچههای ۱۴ ساله را همهجوره مجهز میکند و به خیابانها میفرستد».
اردشیر امیرارجمند در پایان کنفرانس خبری در پاسخ به پرسشی درباره هویت اعضای شورای هماهنگی جنبش سبز گفت: «شورا با پیش بینی و نظر رهبران جنبش تشکیل شده است و سعی میکند که نقش هماهنگ سازی را اجرا کند اما اطلاعات بیشتر با توجه به ملاحظات امنیتی نمیتوان داد و باید چنین مساله ای درک شود؛ زیرا ممکن است جان این افراد مورد خطر قرار گیرد، باید صبور بود و شورا نیز در موقعیت مناسب حتما اطلاعات بیشتری در اختیار همه قرار خواهد داد».
ندای سبز آزادی: بنا به گزارش هاي رسيده از چند روز گذشته ماموران امنيتي اقدام به نصب دوربين هاي مداربسته و استقرار كيوسك هاي امنيتي با شيشه هاي دودي در درب منازل مراجع عظام آيت الله وحيد خراساني و آيت الله شبيري زنجاني نموده اند.
به گزارش سحام نيوز ماموران امنيتي اين افدام خود را حفاظت از اين مراجع معظم اعلام نموده اند. اين در حاليست كه با توجه به رخ دادهاي اخير در كشور، اين شائبه بوجود مي آيد كه اين تمهيدات نهاد هاي امنيني اقدامي در جهت ايجاد محدوديت براي اين مراجع است.
از طرف ديگر احساس مي گردد اين اقدامات امنيتي هدف هايي همچون نظارت بر رفت و آمد زندانيان سياسي و خانواده هاي آنان به منازل مراجع و نيز ايجاد رعب و وحشت ميان آنها را، در دستور كار دارد
ندای سبز آزادی: دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در بیانیه دوم خود از تداوم مبارزات اعلام حمایت کرد.
متن این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
هر ناظر آگاهی که اندکی صلاحیت انتقاد داشته باشد، از آنچه امروز در فضای سیاسی ایران می گذرد تنها یک نتیجه را می گیرد و آن شدت گرفتن زوال حکومت کودتا و پیروزی محتوم مردم است. آنچه پشتوانه تحلیلی چنین ادعایی است همانا پیدایش واقعیتی است به نام « زیست مبارزه ». حقیقت این است که امروز زندگی مردم ایران و مبارزه ایشان با رژیم ظلم و جور عمومی حاکم بر کشور یکی شده است و راز تداوم جنبش اعتراضی پس از بیست ماه سرکوب خونین و وحشیانه نیز همین است.
مقاومت حماسی مردم ایران در مقابل ارعاب و سرکوب حکومت کودتا ثابت می کند که اصطلاح " مردم مبارز ایران" نه لایق مزدوران تا بن دندان مسلح حکومت کودتا، بلکه شایسته مردمی است که بیست ماه است با دست های خالی در مقابل یکی از بی رحم ترین حکومت های دنیای معاصر ایستاده اند و حاضر نیستند به زندگی زیر بیرق سیاه استبداد تن دهند.
تظاهرات اعتراضی مردم در روز دهم اسفند نیز در چهارچوب چنین زیست مبارزاتی قابل تحلیل است. این تظاهرات نشان داد که درنتیجه بیش از بیست ماه مبارزه خونین با کودتاچیان حاکم، اکنون مردم ایران آموخته اند که چگونه با تحمل کمترین هزینه بیشترین ضربات را بر پیکر رو به زوال استبداد حاکم بر ایران وارد نمایند. شیوه جدید مبارزاتی مردم که مشخصه آن تاکید بر عدم خشونت از یک سو و تمایل به سمت اعتصابات عمومی از سوی دیگر است ، دو نتیجه بلافصل دارد: از یک سو باعث می شود که اقشاری از جامعه که با وجود نارضایتی عمیق اما به علت پرهزینه بودن مبارزات تاکنون در حاشیه قرار گرفته بودند به صفوف مبارزات ملحق شوند . از سوی دیگر این شیوه مبارزاتی رسوایی اخلاقی حکومت کودتا را بیش از پیش آشکار می کند. چرا که هر ناظری مشاهده می کند که در اعتراضات مردمی گلوله می خورند، مردمی بازداشت می شوند، مردمی باتوم می خورند و سرکوب می شوند که هیچ حرکت خشونت باری انجام نمی دهند. ادامه این روند قطعا کودتاچیان حاکم بر ایران را با بحران سرکوب روبرو خواهد کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، ما اطمینان داریم که رژیم ظلم و جور عمومی حاکم بر ایران علاوه بر بحران مشروعیت، بحران اقتصادی و بحران کارامدی که اکنون با آن روبروست با بحران سرکوب نیز روبرو شده و در آینده این بحران تشدید خواهد شد. تشدید بحران سرکوب حکومت ناشی از برتری اخلاقی مردم بر کودتاچیان حاکم بر کشور است و این برتری اخلاقی قطعا نیرو های حکومتی را در سرکوب مردم دچار تردید خواهد کرد کما اینکه در تظاهرات اخیر ما شاهد بودیم که از سوی نیرو های رسمی کمترین خشونت با مردم صورت می گرفت و عمده خشونت ها از سوی لباس شخصی های سازماندهی شده انجام می شد.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ضمن درود فرستادن به مردم فداکار و مبارز ایران، با ایمان به پیروزی نهایی مردم، همگان را به تداوم اعتراضات و تظاهرات در روز های هفدهم و بیست و چهارم اسفند فرا می خوانیم. آنچه مبنای ایمان ما به پیروزی نهایی مردم است همانا ایمان به برتری اخلاقی حقیقت بر دروغ، آزادی بر استبداد و مردم بر مستبدان حاکم بر کشور می باشد.
جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس
پنج شنبه دوازده اسفند 1389
شیرین عبادی در بیانیه ای خطاب به زنان ایرانی نوشت: «سه شنبه آینده ۱۷ اسفند ماه برابر با هشتم مارس، در روز جهانی زن همگام و هم دوش با برادران هموطن خود به خيابانها آمده و از خواست همگانی حمايت میکنيم.»
خانم عبادی افزود «دسترسی به «حقوق برابر» جز در يک حکومت دموکراتيک امکان پذير نيست، اما نبايد اجازه داد که به بهانه بروز بحران سياسی و يا پرهيز از تفرقه باز هم خواستههايمان را ناديده بگيرند. بديهی است که دسترسی به «حقوق برابر» متضمن اصلاح قوانين تبعيض آميز است و رسيدن به اين هدف، مستلزم اصلاح موادی از قانون اساسی است تا امکان چنين اصلاحاتی فراهم آيد و از اين رو بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، نه يک خواست سياسی بلکه مقدمه يک حرکت مدنی است.»
خانم عبادی در ابتدای بیانیه خود با اشاره به تبعیض در مورد حقوق زنان، پس از انقلاب اسلامی نوشت: « ۳۲ سال قبل در ۸ مارس – روز جهانی زن – طبق اطلاعيه ای که از صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران قرائت شد، زنانی که کارمند دولت بودند از ابتدایی ترين حق خود يعنی آزادی در پوشش محروم شدند و از آن پس به تدريج هويت و شخصيت زن ايرانی دستخوش هجوم مردانی شد که حق مادری را پاس نمی داشتند. آنان که خود را حتی از مادران شان با ارزش تر می پنداشتند، بيشرمانه در قانونشان نوشتند که: «ديه زن نصف ديه مرد است.»
جمهوری اسلامی هشت مارس، روز جهانی زن را به رسمیت نمی شناسد و اجازه گردهم آیی به گروه ها و سازمان های مدافع حقوق زنان در این روز را نمی دهد.
این حقوقدان ایرانی برنده جایزه صلح نوبل افزود: «سال ها صدای حق طلبی زنان را به انحاء مختلف خفه کرده اند. گاه به بهانه سوء استفاده ضد انقلاب، گاه به دستاویز جنگ با عراق، زمانی برای حفظ امنیت ملی و زمانی دیگر به علت مبارزه با استکبار جهانی و دردناک تر آن که نه تنها حاکمان سیاسی که حتی بسیاری از روشنفکران نیز در به فراموشی سپردن زنان، سهیم بوده اند – در سی و دو سال گذشته که برخی برای کسب قدرت سیاسی و بعضی دیگر برای تثبیت ایدئولوژی خود می جنگیدند، فریاد حق طلبی زنان به گونه ای شایسته، شنیده نشد.»
در این بیانیه همچنین آمده است: «زنان شجاعی که از حق برابر دم زدند و ندای تساوی طلبی سر دادند، گرفتار باتوم و شلاق پاسداران رژیم شده و یا سر از زندان ها در آوردند. چند نفری هم به چوبه دار سپرده شدند - روزی که رهائی انسان و نه فقط مردان را جشن بگیریم، فرزندانمان تاریخ را به گونه ای دیگر خواهند نوشت.»
در همين حال شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيه شماره ۵ خود همراهی با برنامههای فعالان و نهادهای حوزه زنان را مورد تأييد قرار داده و تصريح کرده است: در اين روز تجمعهای اعتراضی نسبت به زندانی بودن رهبران مخالفان، آقايان موسوی و کروبی و همسرانشان برگزار خواهد شد.
سید مصطفی تاجزاده
مقدمه
«امواج انقلاب ایران پس از سی سال به کشورهای منطقه رسیده است» این جمله مضمون مشترکت بلیغات رسمی کشور طی هفته های اخیر در باره تحولات منطقه خاورمیانه و عربی است. نظیر این جمله را تقریباً هرروز از این یا آن مسئول و به ویژه در تحلیل های سیاسی صدا و سیما می شنویم. این اظهارات تبلیغاتی و سیاسی صورت دیگر ادعایی است که طی سال های اخیر از اصول گرایان حاکم زیاد شینده شده است. آنان که با اتخاذ راهبرد و مواضع تنش آفرین خود کشور را در عرصه سیاست خارجی گرفتار بحران های سخت کرده و در سطح بین الملل به انزوا کشانده اند، در توجیه عملکرد خود همواره بر این نکته تأکید دارند که اگر روابط دیپلماتیک ما با بسیاری از دولت ها تیره شده است، چه باک، در عوض در میان ملت ها محبوبیت بسیاری داریم و ملت ها با ما هستند. بنابراین اصول گرایان می کوشند اوج گیری حرکت های اعتراضی مردمی در کشورهای عربی، را شاهد و دلیلی بر صحت رویکردها و جهت گیری های خود در سطح مدیریت کشور و نیز عرصه سیاست خارجی و معرفی می کنند. آنان پارا فراتر نهاده سیاست ها و مواضع خود را الهام بخش مردم تونس و مصر و یمین و... در خیزش های اخیر معرفی می کنند. این احساس الهام بخشی چنان است که یکی از ایشان گفته بود مشکل مردم به پاخاسته این کشوره رهبری است و اگر بخواهند ایران می تواند این خلاء را برطرف کند. در تبلیغات اصول گرایان این جنبش ها اسلامی معرفی می شوند. آنان در تبلیغات رسمی از نظام های مقابل این جنبش ها با عنوان نظام ضد اسلامی یاد می کنند و عامدانه از به کار بردن اوصافی نظیر استبدادی و دیکتاتوری برای این نظام ها خودداری می کنند تا به مخاطبان خود القا کنند که ملت های منطقه نه از فقدان آزادی و محرومیت از حقوق اساسی خود بلکه از عدم اجرای احکام شریعت در کشور خود به ستوه آمده اند. هدف من در نوشتار حاضر این است که نشان دهم خیزش های مردمی در کشورهای مسلمان فرصت مغتنمی را فراهم آورده تا صحت و سقم ادعاهای اصول گرایان مبنی بر محبوبیت حاکمان کنونی ایران و الهام بخشی نظام سیاسی واقعاً موجود ایران در میان ملت های مسلمان روشن شود.
الف- حرکتی که از انقلاب اسلامی از سی و دو سال پیش در ایران آغاز شد، تا کنون مراحل و نقاط عطف مهمی را پشت سر گذاشته است. حرکت اصلاحی و جنبش سبز از جمله مهمترین این نقاط عطف بوده اند. به رغم این که تحولات سیاسی اجتماعی منطقه یکسال و نیم پس از آغاز جنبش سبز در ایران رخ می دهند و در مطالبات آزادی خواهانه بسیار شبیه به این جنبش هستند، اما تبلیغات رسمی کشور هیچ اشاره ای به این واقعیت ندارند و اساساً هرگونه رابطه ای را میان این جنبش سبز ایران و تحولات مذکور به شدت تکذیب می کنند. تنها اشاره به رابطه میان این دو را می توان در صحبت های اخیر وزیر اطلاعات کشور در برنامه دیروز امروز فردا مشاهده کرد. آقای مصلحی در پاسخ به سؤال مجری برنامه در باره رابطه حوادث اخیر ایران با جنبش های منطقه گفت: حوادث اخیر ایران و برخورد موفق ما با آن، موجب شد آمریکا و غرب از کشورهای منطقه غافل شوند و فرصت کافی برای آغاز نهضت در این کشورها فراهم شود!!!(نقل به مضمون) پاسخ وزیر اطلاعات به این پرسش اگر چه بسیار سطحی و سست می نماید اما در بطن خود اعتراف به این حقیقت دارد که فی الجمله میان جنبش سبز و حرکت های اعتراضی در کشورهای منطقه رابطه ای وجود دارد.
طبیعی است طرفداران جنبش سبز برخلاف جریان حاکم جنبش های منطقه را ضد استبدادی تحلیل می کنند و معتقدند همین ویژگی مضمون مشترک این جنبش ها و جنبش سبز ایران را تشکیل می دهد. آن ها التزم ملت های منطقه را به اسلام انکار نمی کنند اما در عین حال مطالبه این ملت ها را نه نظامی سیاسی شبیه ایران بلکه نفی استبداد و ستم و تحقیر و برپایی نظامی دموکراتیک ارزیابی می کنند که ضمن پایبندی به هویت و فرهنگ اسلامی ، حقوق اساسی و آزادی های ملت را به رسمیت بشناسد و برای ایشان عدالت و رفاه به ارمغان آورد.
ب- طبیعتاً فقدان سازوکار دموکراتیک در عرصه عمومی ایران و نابرابری فاحش و آشکار در برخورداری از وسائل ارتباط جمعی و نیز وجود سانسور و محدودیت های جدی برای تضارب آزاد آراء و اندیشه ها امکان هرگونه بحث و مناظره آزاد را برای تبیین حقایق و ازجمله در موضوع مورد بحث منتفی ساخته است. در عین حال می توان برای فهم ماهیت جنبش های کنونی در کشورهای منطقه خاور میانه و کشورهای عرب آفریقایی ملاک ها و شاخص های عینی بدست داد.برای این منظور ابتدا ذکر یکی دو نکته را ضروری می دانیم:
1. تحقیقات نظریه پردازان انقلاب و جنبش های اجتماعی سیاسی، به ما می گوید این تحولات اجتماعی و سیاسی طیف گسترده و متنوعی را تشکیل می دهند به گونه ای که نمی توان همه آن ها را در یک مقوله گرد آورد. هرگاه جنبش های دهه اخیر را به فهرست انقلاب ها و نهضت های سیاسی اجتماعی جوامع مختلف بیفزاییم آن گاه با طیفی گسترده از جنبش ها و انقلاب ها با ایدئولوژی ها، شعارها، روش های اعتراض و مبارزه و رهبری های متفاوت روبرو خواهیم بود. به رغم چنین تکثر و تنوعی می توان گفت همه آن ها در یک امر مشترکند و آن این که مردمی ستم دیده، تحقیر شده تصمیم می گیرند به استبداد، فساد، فقر و فریب و تحقیر پایان دهند.
2. در این حقیقت نیز نمی توان تردید کرد که انقلاب ها و جنبش های اجتماعی مانند دیگر پدیده های اجتماعی بر یکدیگر تأثیر می گذارند و از یکدیگر الهام می گیرند. بدون تردید انقلاب اسلامی مردم ایران، هم چون جنبش اصلاحی و سبز آن در ایجاد خود باوری ملت های منطقه و آگاهی آن ها به قدرت خویش، تأثیر داشته است. کما این که این جنبش ها تأثیر محتوم خود را بر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران برجای خواهند گذاشت.
3. نکته دیگری نیز که باید بدان توجه داشت این است که کشورهای عربی گرفتار بحران، طیفی از کشورهای فقیر (مصر و یمن و اردن) که بعضاً دریافت کننده کمکهای مالی از دیگر کشوها هستند، تا کشورهای ثروتمند و نفت خیز(لیبی و بحرین) را شامل می شوند. این کشورها همچنین طیفی از کشورهای غیر وابسته (لیبی) تا کشورهایی که مشکل بتوان عدم وابستگی آن ها را پذیرفت(بحرین) تا کشورهایی که غرب در آن ها نفوذی غیر قابل انکار دارد(مصر) را شامل می شوند. اما به رغم این اختلاف، همه این کشورها در یک چیز مشترکند و آن برخورداری از نظام های دیکتاتوری و خودکامه است.
ج- با این توضیحات برای این که معلوم شود مطلوب مردم این کشورها چیست و تحلیل های دستگاه تبلیغات رسمی کشور تا چه میزان به حقیقت نزدیک است، باید دید مردم معترض وخشمگینی که در مصر و تونس و یمن و بحرین... به خیابان ها آمده اند و خواهان تعیین حق سرنوشت خود شده اند، چه مدلی از نظام سیاسی را انتخاب کرده اند یا انتخاب خواهند کرد؟
چنان چه آنان کشور را نه همچون مِلکی مشاء و متعلق به همه ساکنان بلکه همچون اتوبوسی بخواهند که فقط یک نفر آن را می راند و مسافران تنها باید برای سلامتی او صلوات بفرستند، و در نتیجه طالب ولایت مطلقه انتصابی شوند و رهبری سیاسی را در یک فقیه متمرکز بخواهند و هم زمان خواهان اجرای احکام اسلامی با توسل به زور شوند و دیگر اندیشان و غیر خودی ها را از ورود به عرصه سیاست و قدرت و رقابت انتخاباتی محروم کنند یا مانع تشکیل احزاب قانونی و انتشار روزنامه های سراسری توسط آنان شوند و اقوام و اقلیت های مذهبی را از مشارکت در ساختار قدرت محروم کنند، معلوم می شود که حاکمیت کنونی کشورمان آن گونه که ادعا می کند توانسته است در سطح جهان اسلام و ملت های مسلمان، خود را به عنوان الگوی مطلوب و ایده آل مطرح سازد. اما اگر مردم معترض و به فریاد در آمده از ظلم و ستم در این کشورها، اعم از مسلمان و غیرمسلمان چنین مدلی را نپذیرفتند و بر دموکراسی، انتخابات آزاد و تأمین حقوق همه مردم و حضور تمام جناح ها و گرایش های دینی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی تأکید کنند و تنها شرط فعالیت و حیات سیاسی را مخالفت با خشونت و التزام به قانون بدانند، باید گفت مدل حکومتی مورد نظر اصولگراهای ایرانی نه فقط الگوی مردم منطقه نیست بلکه برعکس مایه عبرت آنان شده است. بدین معنا که از تجربه ایران و اشتباهات ما درس گرفته و حاضر نیستند آن دسته از تجارب شکست خورده ما را تکرار کنند.
البته تاکنون هیچ کشوری حاضر به قبول مدلی نشده است که اصول گرایان حاکم به نمایش گذاشته و آن را تبلیغ می کنند. حتی هم فکرترین و نزدیک ترین اشخاص و احزاب و حکومت ها به ما از عراق و افغانستان گرفته تا لبنان و فلسطین و تونس حاضر نشده اند مدل سیاسی حاکم بر ایران به تفسیر اقتدارگراها را برگزینند و خواهان اجرای آن باشند.
در عراق مسلمانان اعم از شیعه و سنی که اکثریت قاطع جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، همواره بر توزیع قدرت، تکثر و رقابت سیاسی، انتخابات آزاد و حضور مشارکت اقوام و مذاهب و جریان های مختلف در ساختار قدرت و اداره کشور تأکید کرده اند. در تونس راشد الغنوشی رهبر اسلام گرایان این کشور که روابط بسیار نزدیکی با ایران دارد، از همان آغاز جنبش تونس، با صدای بلند اعلام کرد به هیچ وجه خواهان عملی شدن الگوی ایران در این کشور نیست. در تونس اخوان المسلمین بزرگترین حزب اسلامی این کشور که رهبران آن عموماً نسبت به انقلاب اسلامی ایران موضع مثبتی داشته اند، درجریان خیزش اخیر مردمی این کشور بارها اعلام کرده اند که به هیچ وجه خواهان ایجاد نظامی شبیه نظام ایران نیست. دلیل این همه تأکید ها و اعلان های مکرر روشناست. آنان به خوبی از حساسیت منفی جامعه خود نسبت به اجرای مدلی شبیه به ایران در کشور خود آگاه هستند. بنابرین ایران به رغم جاذبه اولیه انقلاب اسلامی در ترویج حرکت های ضد استعماری در منطقه، متأسفانه قادر به صدور الگوی سیاسی و حکومتی خویش، حتی به نزدیکترین جریان های سیاسی به خود نیوده است و جوامع دیگر در تلاشند تا برای مقابله با استبداد و توسعه طلبی اسرائیل و دخالت های دولت آمریکا مرتکب خطاها و اشتباهات ما نشوند.
د- اکنون تا آن جا که به جنبش سبز مربوط می شود ، این جنبش باید بر ضرورت حمایت از حرکت های ضد استبدادی و ضد استعماری و در جهت تثبیت حق حاکمیت ملت ها بر سرنوشت خود از طرق دموکراتیک و برخورداری آن ها از حقوق و آزادی های مدنی و سیاسی و فرهنگی تأکید کند و همچون شعار «ایران برای همه ایرانیان»، «مصر را برای همه مصریان» و «تونس را برای همه تونسی ها» بخواهد. به باور من اقتدار گرایان حاکم نخواهند توانست به تظاهر خود در حمایت از جنبش های کنونی جوامع مسلمان منطقه ادامه دهند. تحقق مطالبات آزادی خواهانه و برقراری مناسبات دموکراتیک در این کشورها به ضرر اقتدار گرایان وطنی خواهد بود و آنان دیر یا زود به میزان عملی شدن مطالبات مردم به پاخاسته منطقه مدعی انحراف این جنبش ها از مسیر اسلامی (البته به زعم خود) خواهند شد. متقابلاً فاصله گرفتن کشورهای منطقه از استبداد و برقراری نظام های دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر و استقرار «آزادی» به جای «بندگی و بردگی» در این کشورها به سود همه از جمله ملت ایران خواهد بود. مهم آن است که کشورهای منطقه به چنان رشدی برسند که با هر دیکتاتوری به هرنام، اسلام یا سکولاریزم، مخالفت کنند. تحقق این مطالبات در کشورهای منطقه و همسایگی بدون شک دستاوردهای مبارکی برای ملت ما خواهد داشت. بنابراین حمایت جنبش ملی سبز ایران از خیزش های دمکراسی خواهی در کشورهای اسلامی علاوه بر دفاع از حقوق ملت های به پاخاسته مطقه با این انگیزه صورت می گیرد که از نظر این جنبش، ثبات و منافع بلند مدت کشور عزیز ما ایران در گرو استقرار دموکراسی در منطقه و در همسایگی ماست.
همسران زندانیان سیاسی در نامهای به مراجع تقلید در مورد بازداشت فاطمه کروبی و زهرا رهنورد گفتند: «امروز گویا دوباره باید خطبه های فاطمه زهرا علیهما السلام را فریاد کرد. دو همنامش فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، به همراه دلاورانی که نخواستند به بازی مکاره روزگار و غداران، دست آلوده کنند به زندان نشسته اند، زنان شکیبایی که خم بر ابرو نیاوردند و سنگری ساختند برای مقاومت مردانشان.»
متن کامل نامه این نامه به شرح زیر است:
بسمه الله الرحمن الرحیم
صدای زهرا که درود خداوند بر او باد در مسجد رسول خدا، هنوز در گوش زمان پیچیده است که از حق امیر المومنین می گفت و فدک. خطبه های گوهرِ پیامبر اسلام را شما علمای دین به ما آموختید و ما به چشم جان دیدیم که فاطمه آنگاه که حق در میانه بود چه جانانه به میان می آمد و چه رسا و متین و آتشین، پرده از خورشید پنهان مانده حقیقت بر می انداخت.
امروز همان روز است، آتش بیداد و ستم بر کاشانه ما افتاده است و عده ای نا پاک که ادب نمی شناسند و زبانشان به تهمت و توهین عادت کرده است. در شهر و کوی و برزن جولان می دهند و مرد و زن را حقیر می کنند و در میان قهقهه ظلم از اسلام و علی و فاطمه هم دم می زنند.
ما زنان در صف اول انقلاب بودیم، وقتی میدان ژاله به خون نشست و شهدا به آسمان رفتند، معراج از دامان ما بود. سوزن ما دوخت و آتش ما سوخت، پسران ما در جبهه های جنگ برایمان هدیه شهادت آوردند، اما سوگ بزرگ ما، آن همه رنج نبود، این همه ستم است که درختش به بار نشسته و حالا السابقون انقلاب در زندان هوس و تکبر، زعمای حکومت اسیرند و همسران وفادار شان در کنار مردان با صلابت به زنجیر کشیده شدند.
امروز گویا دوباره باید خطبه های فاطمه زهرا علیهما السلام را فریاد کرد. دو همنامش فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، به همراه دلاورانی که نخواستند به بازی مکاره روزگار و غداران، دست آلوده کنند به زندان نشسته اند، زنان شکیبایی که خم بر ابرو نیاوردند و سنگری ساختند برای مقاومت مردانشان.
این دو شیر زن به راستی شیعه فاطمه (س) بودند استوار در دفاع از دین و حقیقت و تکیه گاهی استوار برای همسرانشان، نجابت را در عرصه اجتماع به دختران جوان می آموختند و درایت را عرصه تدبیر خانه، هم بسیار بیش از هر مردی تاثیر گذار بودند بر آنچه بر مملکتشان می گذرد و هم پایبند سنتها و ارزشهای ملی و اسلامی.
یکی ده ها کتاب و مقاله در تبیین شخصت “زن مسلمان” دارد و دیگری سالهاست محرم و غمخوار همسران و خانواده شهداست.
و امروز این دو نیز معلوم نیست در کنج کدام محبس و سجن به اسارت درآمده اند.
اکنون چه باید کرد با این همه ناروایی و نا مردمی و نامردی که هر روز اسلام را ملکوک و ایران را مجروح می کند.
آیا وقت آن نرسیده است که علمای دین بر این تیرگی بشورند و با شعله ایمان که حاصل خرمن فقه جواهری و مذهب جعفری است به این جماعت زمان انذار دهند که شیعیان و نسل بنی فاطمه زنده و زنده ترند.
هیهات تا مبادا داستان ظلمی که بر همسر فداکار علی (ع) رفت سرنوشت این دو شیر زن باشد و علمای اسلام با پای برهنه در کوچه نیایند.
ما زنان نشانه های روشن ایثاریم، در این دوسال در صف مقدم ایستادیم تا دست خشونت ظلم با باتوم بی رحمی بر ما فرود آید نه بر مردان و فرزندانمان ، مادران و دختران ایرانی در قبال این ناحقی، سنت شکیبایی را رها نکردند ، اما بر شماست که شیوه شجاعت پیشه کنید و داد دین بستانید.
ندای سبز آزادی: مردم انقلابی قم یکصدا حمایت خود را از سید حسن خمینی ابراز داشتند : نواده خمینی، سید حسن خمینی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در پایان مراسم هفتم مرحوم دکتر محمود بروجردی (در مسجد اعظم قم) گروهی اندک که از ابتدای جلسه به طور هماهنگ شده در کنار هم نشسته بودند با فریاد "نواده روح الله، سید حسن نصر الله " خواستند که نظم جلسه را بهم بریزند که با اقدام انقلابی مردمی مواجه شدند که وفاداری خود را به امام و خاندان ایشان با شعار "نواده خمینی، سید حسن خمینی" نشان دادند.
این همه در شرایطی بود که آیات اعظام جوادی آملی و شبیری زنجانی در جلسه جاضر بودند و به یادگار امام تسلیت می گفتند.
مردم انقلابی قم در پایان مراسم علاوه بر عصبانیت از اقدام آن گروه اندک از ناکامی آنها ابراز خوشحالی می کردند.
بنابراین گزارش ، محافظان سید حسن خمینی و برخی از شاگردان ایشان به محافظت از آن گروه اندک پرداختند تا توسط مردم مورد تعرض قرار نگیرند.
ندای سبز آزادی: دفتر آیت الله علی خامنه ای امروز خبر دیدار ایشان از وزارت اطلاعات را در حالی منتشر کرد که بازهم در سخنرانی رهبری، اشاره ای به فتنه و حوادث بهمن 89 نشد.
آیت الله علی خامنه ای که پس از حوادث 25 بهمن در چهارمین سخنرانی خودش این بار میهمان وزارت اطلاعات بود تا از دستاوردهای این وزارتخانه بازدید کند. ایشان در سخنرانی که در جمع مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات ایراد کرد، بدون اشاره به حوادث 2 هفته اخیر در کشور به تمجید از حرکت های منطقه پرداخت و از وزارت اطلاعات خواست ضمن حفظ انسجام درونی، نگاهی فراجناحی داشته باشد و از تجارب نیروهای مجرب استفاده کند. این قسمت از سخنان رهبری نظام می تواند ناظر به انتقادهای درونی از این وزارتخانه باشد که حیدر مصلحی، وزیر فعلی اطلاعات را یک فرد ضعیف می دانند که شایسته مدیریت سیستم اطلاعاتی کشور نیست.
ندای سبز آزادی پس از حوادث 25 بهمن از احضار وزیر اطلاعات به دفتر رهبری و انتقاد شدید آیت الله خامنه ای از حیدر مصلحی خبر داده بود. آیت الله خامنه ای در آن دیدار گزارش قبلی وزارت اطلاعات در مورد نابودی کامل جنبش سبز را به وزیر نشان داد و گفت اگر اینها از بین رفته اند پس در روز 25 بهمن چه کسانی به خیابان آمده اند؟
آیت الله خامنه ای پس از حوادث 25 بهمن 88 به صورت کامل در قبال آنچه که جریان فتنه نامیده می شد سکوت کرده است. سکوتی که در هیچ دوره زمانی از رهبری آیت الله خامنه ای در شرایط مشابه تکرار نشده بود. آیت الله خامنه ای در جریان حوادث 18 تیر، سه روز پس از حمله به کوی دانشگاه سخنرانی و گریه کرد. در جریان غائله نشریه موج در دوران اصلاحات بازهم صحبت کرد و طرفداران خود را از تندروی بر حذر داشت. در جریان حوادث 22 خرداد 88 و پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز به فاصله دو روز با میرحسین موسوی و مسئولان ستادهای انتخاباتی کاندیداهای معترض دیدار کرد و در نمازجمعه به بیان دیدگاه های خود پرداخت. از آن پس، رهبری عالی نظام در هر مناسبتی که سخنرانی می کرد ضمن انتقاد از دشمن و بازی خوردن فتنه گران، آنها را به زبان طعن و لعن مورد خطاب قرار می داد. این بار اما سکوت آیت الله خامنه ای وارد هفته سوم می شود.
فخرالسادات محتشمی پور، عضو جبهه مشارکت و همسر مصطفی تاج زاده که روز ۱۰ اسفند بازداشت شده در بند ۲ الف سپاه به سر می برد.به خانواده وی گفته شده تا پایان بازجویی ها، او اجازه تماس تلفنی ندارد.
به گزارش تحول سبز، بازداشت خانم محتشمی پور در حالی صورت گرفته که بیش از ۲۰ ماه است مصطفی تاج زاده در بازداشت به سر می برد و فشارها بر خانواده او به دلیل انتشار نامه ها و مقالات تاج زاده فزونی گرفته. گزارش ها نیز از وضعیت جسمانی نامساعد آقای تاج زاده حکایت دارد که همچنان در بند قرنطینه به سر می برد و در آخرین دیدار با خانواده اش، رفتار او به گونه ای بوده که نگرانی های شدید خانواده را برانگیخته است.
فخرالسادات محتشمی پور در وبلاگ شخصی اش “روزنه” که تاکنون ۴ بار فیلتر و مسدود شده به افشاگری درباره رفتارهای صورت گرفته با زندانیان و خانواده های آنها می پرداخت. او در نامه هایی به دادستان و مقامات قضایی در خصوص وضعیت همسرش اطلاع رسانی میکرد.
علی طباطبایی ، داماد خانم محتشمی پور در مصاحبه با روز درباره نحوه بازداشت اومی گوید: روز ده اسفند، خانم محتشمی پور به جلسه قرآن که هر هفته در منزل زندانیان سیاسی برگزار می شود رفته بود و ساعت ۶:۳۰ از این جلسه خارج و حدود ساعت ۸:۳۰ بازداشت شده. ما از محلی که او را بازداشت کرده اند بی اطلاع ایم چون او تنها بوده است.
به گفته او، خانم محتشمی پور در هنگام بازداشت، شماره تلفن دخترش را گرفته و موبایل را نگه داشته و دختر او شنیده که ماموران می گویند باید تو را ببریم و بازداشت هستی و او در پاسخ می گفته چرا؟ مگر من چه کرده ام؟
آقای طباطبایی می گوید: در پی گیری هایی که خانواده انجام داده اند گفته شده خانم محتشمی پور در بند ۲ الف سپاه است و تا زمانی که بازجویی های او تمام نشود اجازه تماس با خانواده را ندارد.
خانواده خانم محتشمی پور از دلیل بازداشت و نهادی که این فعال سیاسی را بازداشت کرده اطلاعی ندارند اما احتمال میدهند بازداشت او به احتمال زیاد برای فشار بیشتر بر مصطفی تاج زاده و جلوگیری از انتشار نامه ها و بیانیه های وی صورت گرفته باشد.
علی طباطبایی در این زمینه به تهدید های قبلی خانواده آقای تاج زاده اشاره می کند و می گوید: هفته گذشته سه سرباز اوین را بازداشت کرده اند و فشارهایی نیز بر برخی نزدیکان ما که گمان میکنند واسطه انتقال نامه ها و مقالات آقای تاج زاده به بیرون هستند وارد کرده اند. از طرفی به خانم محتشمی پور هم خیلی فشار می آوردند، حتی تا تطمیع و تهدید هم پیش رفتند و گفته بودند اگر چیزی ننویسی و ساکت باشی اجازه ملاقات می دهیم؛ دیده بودند تاثیری ندارد تهدید به بازداشت کرده بودند.
او می افزاید: اکنون فکر میکنیم از این موقعیت استفاده کرده اند تا بگویند خانم محتشمی پور در تجمع غیر قانونی شرکت کرده و به همین دلیلی او را بازداشت کردیم و …
آقای طباطبایی سپس به بازداشت دختر مصطفی تاج زاده و ادعای برگزاری پارتی مختلط در منزل این فعال سیاسی در هفته های گذشته از سوی رسانه های حکومتی اشاره می کند و می افزاید: فاطمه را دو شب بازداشت و آن ادعای پارتی را مطرح کردند برای اینکه آقا مصطفی را بشکنند؛ الان بازداشت خانم محتشمی پور هم در همان راستا است. مقاله ها و نامه های آقا مصطفی گویا خیلی آقایان را اذیت میکند.
از او درباره ادعاهای مطرح شده از سوی رسانه های حکومتی درباره پارتی مختلط در منزل مصطفی تاج زاده می پرسم؛ توضیح میدهد: سالگرد ازدواج آقا مصطفی و خانم محتشمی پور بود. فاطمه با چند تن از دوستان نزدیک خانوادگی سفارش کیک میدهند و دور هم جمع می شوند تا خانم محتشمی پوررا سورپرایز کنند. تلفن خانه همیشه شنود است و آقایان فکر میکنند می توانند سناریو بچینند و اجرا کنند. می ریزند توی خانه وخودشان شوکه می شوند وقتی می بینند خبری نیست و چند خانواده مذهبی دور هم هستند اما با اینحال بازداشت می کنند و به منکرات می برند.
او می افزاید: حکمی نشان نمی دهند و وقتی همسایه ها اعتراض میکنند از توی ماشین فردی می آید و می گوید نماینده دادستان است. بعد هم حکمی نشان میدهند که تاریخ آن مربوط به دو سه روز قبل بوده.
به گفته او، کاغذهایی آورده بودند که روی آنها نوشته شده بود “پارتی مختلط خونه مصطفی تاج زاده” و قصد داشتند گردن بچه ها بیندازند و از آنها عکس بگیرند که تیرشان به سنگ خورده بود. بعد هم نقاشی های فاطمه را از دیوار خانه جمع کرده و با خود برده بودند که باید نشان دهیم تاج زاده چه خانواده فاسدی دارد و … در پرونده هم به دروغ نوشته بودند ۵۳ بطری مشروب کشف کرده اند و …
آقای طباطبایی می گوید: دو شب فاطمه را نگهداشتند و بعد آزاد کردند و این سناریو شان نقش بر آب شد. حالا هم خانم محتشمی پور را برده اند.
از آقای طباطبایی درباره وضعیت مصطفی تاج زاده می پرسم. هفته گذشته خانم محتشمی پور و دخترش موفق به ملاقات با او شده بودند.
داماد آقای تاج زاده می گوید: آقا مصطفی همچنان در قرنطینه است و تا هفته پیش هم اجازه ملاقات نداشتند اما هفته قبل خانواده با او ملاقات کردند.اما بعد از اینکه آقا مصطفی را دیدند نگرانی خانواده شدیدتر شد چون از نظر جسمانی وضعیت ایشان خیلی بد بوده و علیرغم توصیه و خواسته پزشک برای “ام آر آی” از گردن و کمر آقا مصطفی تاکنون امکان و اجازه آن را نداده اند. احساس خانواده هم این بوده که شدیدا تحت فشار است و همین مساله باعث نگرانی شدید خانم محتشمی پور و دختر آقای تاج زاده شده بود.
علی طباطبایی می گوید رفتار آقای تاج زاده طوری بوده که خانواده به شدت نگران وضعیت او شده اند و نمیدانند او اکنون در چه شرایطی است و چه فشارهایی بر او وارد می کنند.
مصطفی تاج زاده پیش از این به اتفاق محمد نوری زاد در بند قرنطینه به سر می برد و اکنون با فرد دیگری در یک سلول است. این در حالیست که او در حال گذراندن حکم محکومیت خود است و طبق قانون و براساس آئین نامه زندان ها باید به بند عمومی منتقل شود.
آقای طباطبایی می گوید: میخواهند اسم انفرادی نباشد و نگویند در انفرادی است؛ گفته اند فردی را پیش او برده اند و تنها نیست، خانم محتشمی پور هم از آقا مصطفی پرسیده بود که این فرد کیست. آقا مصطفی تنها پاسخ داده بود: “خدا شفایش بدهد” و هیچ توضیح دیگری نداده بود.
فخر السادات محتشمی پور از فعالان اصلاح طلب و همسر مصطفی تاجزاده عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در مصاحبه ای که حدود دو هفته پیش از بازاشت خود با "العربیه.نت" انجام داد، تاکید کرد که تهدید به بازداشت شده است.
محتشمیپور سه شنبه 1-3-2011 در تظاهراتی که در اعتراض به دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شده بود بازداشت شد. او در این مصاحبه که پیشتر به دلایل فنی منتشر نشده بود به ماه ها بی خبری از وضعیت همسرش اعتراض کرده بود که این اعتراض ها و تهدید به اعتصاب باعث شد که سر انجام بتواند با تاج زاده ملاقات کند.
او پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری سال گذشته ایران که شمار زیادی از فعالان ارشد اصلاح طلب دستگیر شده اند، مقالات و گزارش های فراوانی درباره وضعیت و اخبار مصطفی تاج زاده و همچنین اوضاع دیگر زندانیان سیاسی و خانواده های آن ها منتشر کرده است.
محتشمی پور درباره اخبار ضد و نقیضی که درباره وضعیت زندانیان سیاسی به ویژه آقای تاج زاده منتشر می شود به "العربیه.نت" گفت: "در فضای نبود ارتباطات و تبادل سالم اطلاعات، هر گونه شایعه ای ممکن است وجود داشته باشد. به ویژه در شرایطی که الان در آن به سر می بریم نگرانی هایی که برای زندانیان سیاسی وجود دارد. زندانیان سیاسی در شرایط عادی هفته ای یک بار با خانواده خود ملاقات دارند و در فاصله میان دو ملاقات، خانواده به طور کامل از وضعیت زندانی خود بی خبر می ماند. این در حالی است که همسر من آقای تاج زاده مدتهاست که ممنوع الملاقات شده است."
او درباره محل نگهداری تاج زاده در زندان گفت: "آقای تاج زاده در قرنطینه یعنی غیر از محل عمومی که زندانیان حضور دارند نگهداری می شود و تا قبل از اعتضاب آقای نوری زاد، او همراه آقای تاج زاده بود ولی با انتقال آقای نوری زاد به بیمارستان و سپس بند دو-الف سپاه، فرد دیگری را پیش آقای تاج زاده آورند. آقای تاج زاده علیرغم این که مقام های مسئول می گویند حالش خوب است اما نیاز به معاینات پزشکی دارد، هم به دلیل عمل دیسک کمری که داشت و آرتروزی که به آن مبتلا است و هم به دلیل بیماری دستگاه گوارش. علیرغم این شرایط ایشان دائم به دلیل رفتار غیر قانونی مسئولان دائم روزه دار است. شش ماه تمام است که آقای تاج زاده به جای این که به بند عمومی منتقل شود، در شرایط قرنطینه نگهداری می شود و متاسفانه اعتراض های ما به جایی نرسیده است."
مدیر کل سابق امور بانوان وزارت کشور ایران در دولت محمد خاتمی در این مصاحبه گفت که مسئول تیم بازجویی تاج زاده می گوید که اخبار منتشر شده درباره وضعیت او شایعه و کار ضد انقلاب است و در این باره تاکید کرد برای جلوگیری از انتشار اخبار ضد انقلاب، امکان تماس های تلفنی و ملاقات ها را فراهم کنند.
او در ادامه گفت: "آقایان جایی نشسته اند که تصمیم می گیرند کدامیک از اعضای خانواده صلاحیت و شایستگی ملاقات با عزیز خود را دارد. این در حالی است که طی این مدت فشارهای بسیار زیاد روحی و مشکلات مادی و انوادع دیگر از مشکلات را برای ما به وجود آوردند."
تهدید به بازداشت شده ام
او با بیان این که "من متوجه این هستم که آن ها در صدد هستند آقای تاج زاده را از راه حقی که انتخاب کرده و زبان حق گویی که دارد منصرف کنند و فشار بر خانواده برای این است که ما را ساکت کنند تا از مطالبه حق خود دست بکشیم" و تاکید کرد: "به هیچ وجه این فشارها به روی ما اثر نگذاشته است و من سعی کردم در حد توان خود مصائبی که بر ما می گذرد خدمت مراجع بزرگوار تقلید در قم، علما و فضلا و شخصیت های دلسوزی که قصد توان این را دارند به سامان در آورند منتقل کنم" اما در عین حال یاد آور شد: "متاسفانه اکنون وضعیت کشور ما به نحوی است که خشونت طلبان هستند که حرف اول را می زنند و اجازه این را که عاقلانه و مطنقی مسائل کشور حل و فصل شود را نمی دهند."
عضو جبهه مشارکت درباره اخبار منتشر شده درباره تهدید شدن او به بازداشت به "العربیه.نت" گفت: "من از طریق خواهر آقای تاج زاده به مسئولان خبر داده بودم که اگر وضعیت آقای تاج زاده را از طریق خود او مطلع نشوم به زندان اوین مراجعه خواهم کرد و این حق طبیعی من است و هیچ کس حق ندارد من را از این حق طبیعی منع کند. من می دانم چه کینه توزی هایی علیه آقای تاج زاده وجود دارد زیرا دلیلی ندارد که با وجود گذشت یک سال و هشت ماه از کودتا، ایشان در این وضعیت قرار داده شود."
او ادامه داد که پس از این سخنان گفته بودند که هر کس به اینجا بیاید او را بازداشت می کنیم و "در حقیقیت من را تهدید به بازداشت کردند."
آزادی زندانیان سیاسی کمترین خواسته
فخر السادات محتشمی پور همچنین خاطر نشان کرد: "آزادی زندانیان سیاسی جزو مطالبات اولیه اصلاح طلبان بوده است که نه تنها توجهی به آن نشد بلکه روز به روز شرایط سخت تری برای زندانیان فراهم شد و محدودیت ها را هر روز بیشتر کردند. زندانیان بند 350 امکان تماس تلفنی با خانواده را ندارند. خانواده نمی تواند منتظر بماند هفته ای تنها 20 دقیقه ملاقات کابینی با عزیز خود را داشته باشند. ملاقات های زندان رجایی شهر هم که حضوری بوده کابینی کردند. ملاقات حق طبیعی، شرعی و قانونی خانواده ها است که از آن ها سلب می شود. در روزهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها شرایط مساعدتری برای زندانیان سیاسی فراهم نشد بلکه چند روز مانده به آن موج جدید دستگیری ها آغاز شد. نمی دانم چه دستی وجود دارد که اجازه نمی دهد شرایط کشور ما به سمت امنیت برود و به حد اقل های مطرح توجه شود؟"
او تاکید کرد: "اجرای بدون تنازل قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی حد اقل هایی است که مطرح شد و ضرری را نیز متوجه اقتدارگرایان نمی کند. من نمی دادنم بی توجهی به این مطالبات و سپردن سکان هدایت کشور به دشت خشونت طلبان افراطی چه شرایط خوبی برای ما می تواند به وجود بیاورد که برخی به دنبال آن هستند؟ به هیچ وجه این شیوه ها شیوه های اسلامی نیست و ما متاسفیم از این که می بینیم در کشوری که ادعای حکومت اسلامی دارد، روز به روز دستگاه قضایی ما با عدالت فاصله می گیرد و شرایط سخت تری را برای زندانیان سیاسی و خانواده های آن ها به وجود می آورد."
ندای سبز آزادی: در واکنش به ادامه حصر و بازداشت راهبران جنبش سبز، گروهی از فعالان مدنی و همچنین کنشگران جنبش زنان ایران، با انتشار نامه ای به دبیر کل سازمان ملل متحد، خواستار تلاش این مقام ارشد بین المللی برای آزادی زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی شدند.
امضا کنندگان این نامه همچنین خطاب به بان کی مون، گوشه ای اقدامات اخیر حکومت ایران در مواجهه با مردم و راهبران جنبش آزادیخواهانه آنها را شرح داده و خاطرنشان کرده اند “ما خواهان رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران هستیم و تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم همراهی خواهیم کرد.”
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
نامه جمعی از فعالان حقوق زنان به بان کی مون
در اعتراض به حبس و حصر خانم ها زهرا رهنورد فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد، عالی جناب بان کی ـ مون
رونوشت: سرکار خانم ناوانتم پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
تاریخ: ٢٨ فوریه ٢٠۱۱
تقاضای توقف حبس و اعدام معترضین در ایران
«این همه در آهنی و حفاظ و قفل برای چیست؟ این مردان نقابپوش بدون حکم، به دستور چه کسی پدر و مادری را در پس درهای آهنین پنهان کردهاند؟ دوهفته میگذرد از ندیدنشان، هیچ نشنیدیم جز فحاشی، توهین و نگاههای سرد و یخی، نمیدانیم این درد را کجا فریاد بزنیم؟»
این بخشی از نامهی دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی است که مدتی است به صف خانوادههای رنج کشیده پیوستهاند، صف فرزندان جدا مانده از پدر یا مادر، خانوادههای درهم ریخته از سرکوب، تفتیش، زندان و اعدامهای سیاسی و عقیدتی که حاصل سی و دو سال حکومتی است که بنا بود در پی انقلاب مردم، آزادی و عدالت اجتماعی را به ارمغان بیاورد.
حکومتی که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تلاش مسالمتجویانه و اصلاحطلبانهی میلیونها مردم ایران را که به امید گشایش پنجرهای به سوی آزادی، به امید بهبود در وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و به امید کاهش فساد، فقر و زورگویی به پای صندوقهای رای رفته بودند و در سراشیبی یاس و ناامیدی افکند و اعتراض برحق ومدنی میلیونها تن از مردم معترض را با باطوم، گاز اشک آور و گلوله، زندان، شکنجه و تجاوز پاسخ داد.
حکومتی که فریاد خشونت پرهیز جوانانش را با خشونت سبعانه و در خون غلتیدن نداها و سهرابها، کیانوشها و محسنها و شیرینها و به زندان کشیدن شیواها، بهارهها، نسرینها، مجیدها و احمدها و رسولها و سعیدها پاسخ داده است و برای خاموش کردن فریاد و ضجههای جانسوز مادران عزادار جز تهدید، ضرب و شتم و دستگیری، راه دیگری نیافته است. حقطلبی و برابریخواهی زنانی را که دفترچههای حقوقی و امضاهای جمع آوری شده برای اصلاح قوانین تبعیضآمیز تنها سلاح مبارزاتیاشان بود و چیز دیگری در دست نداشتهاند را نیز برنتابیدند و برای آنان ارمغانی جز چند همسری، صیغه و قوانین تبعیضآمیز و خشونتافزا نیاوردهاند. حکومتی که تنها در میدان ضرب و شتم، زندان و شکنجه، تجاوز و اعدام و سنگسار، برابری میان زنان و مردان را رعایت کرده است. لیکن به رغم تمامی فشارها، سرکوب و تهدیدها، جنبش حقطلبانهی زنان همچنان محکم و استوار به راه خود ادامه میدهد.
خیزش دوباره مردم ایران در ٢۵ بهمن ٨٩ که این بار پیوندی به هنگام و نمادین را با بیداری و خیزش زنان و مردان آزادیخواه در سایر کشورهای دیکتاتور زده خاورمیانه و آفریقا به نمایش گذاشت، جمهوری اسلامی را بیش از پیش نسبت به تعمیق مطالبات دموکراسیخواهانهی مردم دچار وحشت کرده است.
در جمهوری اسلامی ایران که «نماینده»اش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده است: «ایران آزادترین کشور جهان است»، نه تنها دانشجویان، فعالان حقوق زن، روزنامهنگاران، معلمان، فعالین کارگری و وکلای مدافع حقوقبشر به بند و زندان افکنده میشوند، بلکه از روز ٢۵ بهمن ٨٩، خانمها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی را که از چهرههای شاخص جنبش سبز دموکراسیخواهی هستند، در حبس قرار داده اند. اما هیچ کس از اعضای خانواده، مشاوران و دوستان آنها از محل نگهداری، وضعیت جسمی، روحی و سلامتی آنها اطلاعی ندارد و این وضعیت موجب نگرانی همه است.
جمهوری اسلامی ایران سرنوشت دیکتاتورهای منطقه از جمله تونس، مصر و لیبی را نمیبیند. آنها به جای پندگیری از روند تحولاتی که امروز به یمن تکنولوژی جدید ارتباطات سرعتی بیسابقه یافته است و به جای شنیدن صدای مردم و خواستههای برحق آنها به تلاش مذبوحانه برای بستن درها، انسداد خبر، ایجاد پارازیت در امواج رادیویی و تلویزیون ها، فیلتر کردن شبکههای اینترنتی و نظامی کردن خیابان ها مشغولند و در رویارویی با مردم معترض، با استفاده از نارنجکهای آلوده به مواد سمی بر میزان خشونت و سرکوب افزودهاند.
ما امضا کنندگان این بیانیه، از جنابعالی تقاضای عاجل داریم نسبت به ضمانت سلامت زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی و آزادی آنان، اقدام فوری بهعمل آورید. همچنین ما خواهان رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران هستیم و تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم همراهی خواهیم کرد.
امضا کنندگان:
آزاده دواچی، آزاده کیان، آسیه امینی، آصف بیات، آیدا قجر، آیدا سعادت، آینده آزاد، اکرم محمدی، اکرم خیرخواه، امید کوهی، امیر رشیدی، امیر صالح پور، بهاره افقهی، بهاره میرزا حسین، بنتا پاپستاتی، پروین اردلان، پیمان ملاذ، پرستو فروهر، پریسا احمدیان، ثریا فلاح، جواد جواهری، حسن نایب هاشم، حسن یوسفی اشکوری، حمیده نظامی، حسین علی زاده، خدیجه مقدم، درنا بندری، رضا فانی یزدی، رضوان مقدم، روحی شفیعی، روجا بندری، رامین جهانبگلو، رضا گوهرزاد، زیبا میرحسینی، ژانت آفاری، سارا زارع، ساقی قهرمان، سپیده یوسف زاده، سحر مفخم، سعید پیوندی، سمانه موسوی، سوده راد، سوفیا صادق پور، سهراب بهداد، شعله شمس، شهلا بهاردوست، سپیده فارسی، شهلا صادقی، شیرین فامیلی، شیوا نوجو، عفت ماهباز، عشاء مومنی، علی افشاری، علی اکبر مهدی، علی بانوعزیزی، فاطمه فرهنگ خواه، فرزانه ثابتان، فری فرد، فریده فرهی، فرشته فراهانی، کاظم علمداری، گلبرگ باشی، گودرز اقتداری، لیلی پورزند، مجید محمدی، محمد شیرزاد، محبوبه عباسقلی زاده، مریم اهری، مریم بهشتی، مریم مولوی، مژگان ثروتی، مسیح علی نژاد، معصومه ضیاء، منصور فرهنگ، منصوره شجاعی، منصور معدل، مهرانگیز کار، مهستی افشار، مهرداددرویش پور، مهرداد مشایخی، مهشید راستی، مهدی مهدوی آزاد، مهدیه صالح پور، میترا شجاعی، مینا انصاری، مینا زند سیگل، نادر هاشمی، نازنین جواهری، نسرین بصیری، نسیم سرابندی، نیره توحیدی، وحیده محمودی و تعدادی امضا از داخل ایران.
" آقا " ساکت است. سکوتی ساکت و سرد. سکوتی سرشار از ناگفته ها. سکوت سنگین این روزهای رهبر ایران نشانه چیست؟ آیا آیت الله خامنه ای دچار تردید شده است؟ آیا او صدای مردم را شنیده است؟ آیا چیزی در درون رهبر نظام سیاسی ایران فرو ریخته است؟ یا اینکه این سکوت واکنشی زیرکانه است برای دمیدن بر آتش تنور خشونت طلبانی که میکروفونهای مجلس را با چاله میدان اشتباه گرفته اند و خواستار اعدام رهبران جنبش سبز هستند؟ براستی راز سکوت عالی ترین مقام سیاسی ایران در چیست؟ ترس؟ اضطراب؟ تردید؟ وحشت و یا تدبیر؟
سرانجام یک گاف سیاسی
برخی از کارشناسان امور سیاسی در ایران معتقدند سکوت این روزهای آیت الله خامنه ای در برابر وقایع رخ داده پس از 25 بهمن بیشتر از آنکه از عجز و ناتوانی او ناشی شود، نشانه ای از تردیدهای کلانی است که رهبر نظام سیاسی ایران این روزها به آن دچار شده است. به عقیده این دسته از کارشناسان، ورود آیت الله خامنه ای به ماجراهایی که در تونس و مصر می رفت، یک خطای بزرگ سیاسی برای او بود. او در خطبه های نمازجمعه تهران در 15 بهمن 1389 به اشتباه تلاش کرد تا سرچشمه قیامهای مردمی مصر و تونس را به ایدئولوژیهای سیاسی حاکم بر نظام سیاسی ایران پیوند بزند و از این وقایع به نفع خودش بهره برداری تبلیغاتی و یا همانطور که مخالفانش می گویند، آنها را مصادره کند.
غرور رهبر نظام سیاسی ایران اما به عقیده این عده از صاحب نظران کار دستش داد و بهترین فرصت و زمینه را به رهبران جنبش سبز داد تا پس از یکسال تحمل بدترین ضربات حریفان خشونت طلب خود به جنبش به ظاهر فرو خفته شان، فرصت بیداری دوباره بدهد. آنها حمایت آیت الله خامنه ای را بهانه کردند و خواستار حضور سمبلیک هوادارانشان در خیابانها شدند و در این راه حتی به ارائه درخواست رسمی به وزارت کشور دولتی که نامشروعش می خواندند هم تن دادند.
روز 25 بهمن، روز غافلگیری حاکمیت فعلی ایران بود. روز بهم ریختن تمام طنطراق و دبدبه و کبکبه ای بود که چکمه پوشان استبداد از سکوت هوشیارانه سبزها برای خود ساخته بودند. آنها در این روز با بهت باورنکردنی غافلگیر شدند و تمام تئوریها و خیالبافیهایشان فرو ریخت و سهم ایت الله علی خامنه ای در این فروپاشی بیشتر از همه بود. او که مخالفان خودش را " میکروبهای سیاسی " خوانده بود و نظامش را " واکسینه " شده از هر حرکت اعتراضی می پنداشت بازی را از هر دوجهت باخته بود.
مصیبتی به نام 25 بهمن
25 بهمن ماه مردم ایران بار دیگر شدت و علاقه خودشان را به میرحسین موسوی و مهدی کروبی نشان دادند و به رغم تمام تهدیدها و فضای رعب آور امنیتی حاکم در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران، ندای رهبران سبزاندیششان را لبیک گفتند و به خیابانها آمدند و شد آنچه نباید بشود. شعارها که قرار بود در حمایت از مردم مصر و تنس باشد، بواسطه خشونت اعمال شده از سوی گاردیهای حکومتی و نیروهای لباس شخصی به تیزابهای تندی علیه هیئت حاکمه ایران تبدیل شد. " مبارک، بن علی، نوبت سید علی! " یکی از شعارهای مردمی شد که در بدترین شرایط امنیتی موفق به تشکیل اجتماعاتی چند هزار نفره شده بودند. اجتماعاتی که اگر فضای امنیتی نیروهای پلیس و لباس شخصی را در پی نداشت قطعن به میلیونها نفر می رسید.
شب 25 بهمن ماه در هیئت حاکمه ایران غوغایی بود و بیشتر از آن این ایت الله سید علی خامنه ای بود که در تنهایی خویش، فروپاشیدن اقتدار و اعتبار نیم بندش در میان هواداران خود را مشاهده می کرد. نیم بند دیگر این اعتبار در روز عاشورای سال 1388 فروپاشیده بود و او برای ممانعت از فروپاشیدن نیمه دیگر آن هزینه سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی فراوانی کرده بود و سالی و ماهی می شد که به خیال خودش اعتبار و مشروعیتش دوباره جان گرفته بود. ای بسا که آن نطق نابجای نمازجمعه 15 بهمنش هم ناشی از اعتماد به نفس دوباره بازیافته اش بوده باشد.
با این همه 25 بهمن بار دیگر به خشونت طلبان استبدادی در ایران ثابت کرد که مشروعیت و اقتدارشان نه در میان مردم و نه حتی در میان هوادارانش، محلی از اعراب ندارد. از سر همین خودباختگی سیاسی است شاید که خبرهای پشت پرده از فشار رهبر نظام سیاسی ایران به نیروهای اصولگرای میانه رو تری نظیر ناطق نوری، قالیباف و حتی هاشمی رفسنجانی خبر می دهد که باید در برابر این حادثه چیزی بگویند و از آن برائت بجویند و این درخواست آیت الله خامنه ای از ژنرالهای معتدل تر سپاهش، معنایی جز هزینه کردن بیش از پیش از کیسه مشروعیت و اقتدارش ندارد.
25 بهمن با این همه می تواند آغاز یک پایان هم محسوب می شد. چرا که نظام سرکوب امروز با مشکل تازه ای روبروست. " خواست " و " اراده " مردمی که اینک پایان یافتن حصر و زندان رهبران خود را به هر بهانه و ترفندی از حاکمیت طلب می کنند و اهمیت روزهای " اول اسفند " و " دهم اسفند " هم در همین پافشاری مردم بر خواست اساسی خود یعنی بازپس گیری رهبرانشان از چنگال استبدادیان است. اول اسفند و دهم اسفند به رهبر نظام سیاسی حاکم بر ایران نشان داد که مردم به رغم تمام سرکوبها و دستگیریها و محصور و زندانی شدن رهبرانشان، بر تغییرات اساسی در نظام سیاسی ایران تاکید و اصرار دارند. اصراری که موجب عمیق تر شدن شکاف میان هواداران آیت الله خامنه ای است.
ماشین سرکوب حالا با انبوهی از مشکلات درونی و بیرونی روبروست. گذشته از تمام نابسامانیهای مدیریتی حاکم بر نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران که محصول خرابکاریهای محمود احمدی نژاد و یاران حلقه زده بر گرد اوست، چند دستگی مدیران عالی نظام سیاسی حاکم بر ایران و شدت گرفتن منازعات سیاسی فی مابین شان، افزایش فشارهای بین المللی بر ایران از سوی قدرتهای جهانی، موج فراگیر قیامهای مردمی منطقه خاورمیانه، و وحدت دوباره شکل گرفته میان سطوح مختلف و گروههای گوناگون جنبش سبز ایران ( چه در داخل و چه در خارج از کشور ) بر سر آزاد کردن رهبران جنبش سبز، باعث شده تا غرور " آقا " ترکهای جدی و عمیقی بر دارد. ترکهایی که می تواند به فروپاشیدن تمام پیش فرضهای او در هواداری از کودتای رخ داده در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته گردد و همین امر او را به سکوت واداشته است.
اگر اعلام حمایت و پشتیبانی از قیامهای مردمی در مصر و تونس توسط آیت الله سید علی خامنه ای در خطبه نمازجمعه 15 بهمنش را گاف اول ایشان در جدال با مخالفانش طی دو سال گذشته بدانیم، گاف دوم و البته بزرگتر رهبری عالی نظام همانا دستگیری و زندانی کردن میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان است. چه این دستگیری دو نتیجه بیشتر در پی ندارد. یا حاکمیت استبدادی ایران وادار به آزاد کردن این چهار نفر خواهد شد، که در آن صورت مردم آمده به خیابان در روزهای 25 بهمن، اول و دهم اسفند آن را نوعی عقب نشینی حاکمیت تلقی کرده و برای بدست آوردن خواستهای بعدی شان دچار انگیزه مضاعف می شوند. یا اینکه حاکمیت همچنان به دستگیری این چهار نفر ادامه می دهد و کار را به محاکمه آنها هم می کشاند که در این صورت علاوه بر شدت بخشیدن به خشم و انزجار عمومی و رادیکالیزه کردن خواست مردم، موجبات استمرار جنبش را ایران را فراهم می آورد.
ضمن آنکه استمرار دستگیری این چهار نفر موجب قوام یافتن وحدت تمام نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور برای آزاد سازی آنان و در نتیجه مستحکم تر شدن قدرت مقاومت و برنامه ریزی و مدیریت جنبش سبز در آینده خیلی نزدیک می گردد. علاوه بر این طیفهای میانه رو تر اصلاح طلبان نیز به نیروهای تندرو تر تمایل بیشتری پیدا کرده و دست کم مجبور به اظهار انزجار از دستگیری آنان خواهند شد. موضعگیریهای اخیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیانیه مجمع نمایندگان ادوار مجلس و موضعگیریهای آیات عظام دستغیب و صانعی و بیات، بهترین نمونه برای این ماجراست.
و دست آخر اینکه ادامه رفتار وقیحانه حاکمیت با میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، این سئوال را در میان صفوف مدیران هوادار ایت الله خامنه ای بوجود می آورد که " وقتی عاقبت نخست وزیر هشت ساله امام خمینی و رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی این است، وای به حال ما که اعتقاد و ابرامی به محمود احمدی نژاد و نظامیان خشونت طلب افراطی هوادار او نداریم! "
ندای سبز آزادی: دادستان دادگاه جرایم ضد بشری در لاهه اعلام کرد که پرونده ای علیه معمر قذافی و نزدیکانش در لیبی به اتهام ارتکاب جنایات ضد بشری گشوده شده است.
به گزارش رادیو فردا لوئیس مور ِ نُو اوکامپو، دادستان گفت که نیروهای امنیتی لیبی از 15 ماه فوریه به تظاهرات مسالمت آمیز مخالفان در چند شهر لیبی حمله کرده اند و فرماندهی این نیروها، رسما یا عملا با سرهنگ قذافی و اطرافیانش بوده است.
شورای امنیت سازمان ملل، هفته گذشته به اتفاق آراء پرونده لیبی را به دادگاه جرایم ضد بشری در لاهه ارجاع داده بود.
زهرا ربانی املشی، فرزند مرحوم آیت الله ربانی املشی و عروس مرحوم آیت الله منتظری در نامه ای خطاب به فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی با اشاره به اینکه در تنگنا قرار دادن و حصر غیر قانونی خانواده شما، خاطره حصر ظالمانه آیتالله منتظری را که بیش از پنج سال طول کشید تازه کرد، تاکید می کند: این دوران نیز خواهد گذشت و عزت و سربلندی برای شما خانوادههای محترم، و خواری و پشیمانی برای عاملان باقی خواهد ماند. در این میان، شاید کمی شکسته شویم اما مهم این است که نشکنیم و مقاوم بایستیم.
به گزارش کلمه متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
فرزندان عزیز و محترم آقایان موسوی و کروبی
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (سوره فصلت آیه ۳۰)
“در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید”.
با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت؛
خبر حصر و سپس دستگیری بدون محکمه اولیاء گرام و محترمتان موجب آزردگی خاطر همه انسانهای آزاده متدین و با وجدان گردیده است.
عاملان این گونه حصر و حبسها چه اهدافی را دنبال میکنند؟ آیا می خواهند جلوی اعتراض های مردم را بگیرند؟ در حالی که حاکمیت خوب می داند که درشرایط کنونی، که مردم خود راه اعتراض را یافته اند و نیز با توجه به پیشرفت رسانهها، چنین امری امکان پذیر نیست. یا شاید تصور کردهاند که از دل برود هر آن که از دیده رود! و لذا میخواهند با غایب کردنشان از انظار، آنان را برای مردم غریبه کنند و از چشم مردم بیندازند. این نیز با توجه به بالا بودن شعور اجتماعی مردم و آگاهی نسبی عامه از وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حاصل نخواهد شد.
گرامیان، در تنگنا قرار دادن و حصر غیر قانونی خانواده شما، خاطره حصر ظالمانه آیتالله منتظری را که بیش از پنج سال طول کشید تازه کرد.
در سال ۱۳۷۶ زمانی که ایشان را در خانه زندانی کردند برای اینکه تحت فشار و آزار بیشتر قرار دهند، ابتدا دفتر را پلمب کردند، سپس بعضی اعضای دفتر و نیز فرزند و دو تن از دامادهایشان را محبوس کردند و منزل شخصی فرزند دیگرشان را به بهانه اینکه افراد معاند و مسئلهدار در آنجا رفت و آمد میکنند، با درهای آهنی جوش داده و بستند. آنان نه تنها از هیچ کوششی در راه بایکوت نمودن تفکر ایشان کوتاهی نکردند بلکه از هر طریق ممکن اعم از روزنامه و رسانه و مسجد و منبری سعی در ترور شخصیتی ایشان نمودند، غافل از اینکه درب خانه ایمان و عقیده را نمیتوان مسدود نمود، و اندیشه ها خود در جامعه تسری مییابد هر چند که صاحب اندیشه در بند و حصر و فشار باشد.
خوشبختانه به لطف الهی هیچکدام از این تضییقات، در اراده آن پیر فرزانه و خانوادهاش تأثیری نگذاشت، و پس از پنج سال و دو ماه موانع حصر برداشته شد و ایشان آزاد گردید. البته با محبوبیت بیشتر و با عزمی راسختر، و ثابت شدکه عزت امری خدادادی است (تعزّ من تشاء).
عزیزان؛ این دوران نیز خواهد گذشت و عزت و سربلندی برای شما خانوادههای محترم، و خواری و پشیمانی برای عاملان باقی خواهد ماند. در این میان، شاید کمی شکسته شویم اما مهم این است که نشکنیم و مقاوم بایستیم. صاحبان وجدان بیدار، به این مطلب واقفند که نه تنها افرادی چون حضرات آقایان موسوی و کروبی قصد براندازی ندارند، بلکه با جرأت میتوانم بگویم که هیچ شخص وطندوست و دلسوزی که انقلاب و مشکلات آن را درک کرده باشد، چنین قصدی ندارد و خواسته ها همگی پیرامون اصلاح امور آن هم بر حسب وظیفه شرعی و ملّی است. البته در صورتیکه روند سرکوب به همین صورت پیش رود و دوستداران انقلاب را زندان و حبس و حصر کنند، دیگر تضمینی وجود ندارد که نسل جدید که زمان انقلاب را درک نکردهاند چنین رفتاری را داشته باشند.
امید است که مسئولین تا قدرت و فرصت ابتکار عمل دارند حق قانونی اعتراض را به ملت باز پس داده، و با آزادی تمامی زندانیان سیاسی به ویژه والدین گرامی شما،که یار و همراه و مورد اعتماد مردمند، آرامش نسبی را به ملت باز گردانند .
صبر و پایداری شما عزیزان و پیروزی ملت شریف ایران را از خداوند کریم خواهانم. انشاالله موفق و سربلند باشید.
۱۲/۱۲/۱۳۸۹ زهرا ربانی املشی
در مراسم روز امور تربیتی که در سالن حجاب برگزار شد، وزیر آموزش و پرورش دولت کودتا پس از قرار گرفتن پشت تریبون، نزدیک به دو ساعت سخنرانی کرد که در نوع خود جالب بود. این سخنرانی آنقدر طولانی شد که برخی از مدعوین صندلی های خود را ترک کردند.
حاجی بابایی در این مراسم، از سخنان “دکتر غلامرضا افروز” رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور که عنوان کرده بود”بیش از ۵۰ درصد بزهکاران کانونهای اصلاح و تربیت شهرهای تهران، شیراز، اهواز، مشهد و زاهدان بازماندگان از تحصیل دوره راهنمایی و اخراج شدگان این دوره هستند” انتقاد و به شدت آن را تکذیب کرد.
وی با اعلام اینکه باید یک هفته مدارس را تعطیل کنیم تا همه جامعه قدر آموزش و پرورش را بدانند، گفت: چنین آماری دروغ است و اشاعه آن توسط رسانه ها آن هم در آستانه هفته امور تربیتی اشتباه است.
تکذیبیه های حاجی بابایی به سخنان دکتر افروز در هفته جاری ختم نشد و وی رسمی ترین آمار وزارتخانه خود را که به گفته اسدی گرمارودی رئیس مرکز آمار و فناوری آموزش و پرورش دقیق ترین آمار در طول تاریخ آموزش و پرورش است، نیز تکذیب کرد.
در حالی که هفته گذشته مرکز آمار و فناوری وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود که ۱۰۰ هزار نفر از فرهنگیان این وزارتخانه دارای مدرک دیپلم و زیر دیپلم هستند، حاجی بابایی با صراحت آن را تکذیب کرده و گفته است:” این آمار غیرواقعی است.”
حاجیبابایی همچنین گفت: «آنقدر در آموزش و پرورش میمانم تا به زور مرا بیرون بیندازند و به هیچ چیز جز آموزش و پرورش فکر نمیکنم بنابراین همه به آموزش و پرورش کمک کنند تا به اهدافش برسد».
ندای سبز آزادی: خانواده نازنین خسروانی، روزنامه نگار دربند اوین، امروز موفق به دیدار با وی شدند.
به گزارش کلمه، نازنین خسروانی در این دیدار که به صورت کابینی انجام شد، به خانواده خود اعلام کرده که شرایط زندان را با روحیه ای مناسب تحمل می کند و زندان خللی به روحیه وی وارد نکرده است.
این در حالی است که نازنین خسروانی از بیماری قلبی رنج می برد و نگرانی هایی در مورد وضعیت جسمی وی و شرایط کنترل این بیماری او در زندان مطرح است.
نازنین خسروانی ۱۲ آبان ماه سال جاری در منزل پدری خود بازداشت شد و بخش عمده دوران بازداشت خود را در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین گذرانده است. وی چند روزی است که به یکی از سلول های دونفره همین بند منتقل شده است.
این در حالیست که چندی پیش و با برگزاری دادگاه این زندانی سیاسی، دادگاه برای وی قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی صادر کرد که علیرغم افزایش این وثیقه به ۶۰۰ میلیون تومان و تودیع آن از سوی خانواده وی، این قرار به دلایلی نامعلوم لغو، و آزادی وی منتفی شد.
نازنین خسروانی با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب همکاری داشته و دادستان تهران چندی قبل در گفتگویی مطبوعاتی، اتهامات وی را “امنیتی” عنوان کرد.
ندای سبز آزادی: پس از بازداشت فخرالسادات محتشمی پور و تعداد دیگری از زنان فعال بعد از جلسه ی قرآن خانواده های زندانیان سیاسی، شب گذشته نیروهای امنیتی با هجوم به خانه خالی محتشمی پور و تاج زاده به تفتیش پرداخته و باز هم بخشی از وسایل ایشان را با خود برده اند.
محتشمی پور که به گزارش کلمه در بند دو الف سپاه نگهداری می شود فعلا در جلسات بازجویی به سر می برد و تا به حال امکان تماس با خانواده خود را نداشته است.
مسئولیت این حمله شبانه مخفیانه به خانه تاج زاده در شرایطی که دختر این دو اسیر سبز هم در منزل نبوده است تا کنون از طرف هیچ ارگانی پذیرفته نشده است.
پس از ۱۸ روز از ناپدید شدن نخست وزیر محبوب امام و همسر همراهش و پس از درج اخبار در رسانه های امپراطوری دروغ که روز گذشته ضمن زیر سوال بردن خبر بازداشت اعلام کرده بودند خانواده میرحسین موسوی و مهدی کروبی با بستگان درجه نخست خود اجازه دیدار دارند و تنها محدودیت هایی بر ارتباط آنان اعمال شده است، دختران وی دوباره به خانه پدری مراجعه کردند اما با درهای بسته و سخنان درشت مواجه شدند. پس از آن دختران رهنورد و موسوی در بیانیه ای خطاب به مردم آن ها را در جریان آنچه گذشت قرار دادند و اتفاقات اخیر را بهای کینه به پدر به خاطر ایستادن بر سر آرمانها دانستند.
.به گزارش کلمه متن کامل بیانیه دختران میرحسین و رهنورد به شرح زیر است:
دوستان و یاران مهربان ما
این روزها
ما نگرانیم، مانند هر فرزند دیگری که به ناگهان همه ی ارتباطاتش با خانواده ی خود قطع شده و در بی خبری مطلق از عزیزترین های زندگیش به سر می برد.
عزیزترین هایی که بر همه روشن است در بند کسانی هستند که جز تنفر و کینه به خاطر آرمانهایشان از ایشان به دل ندارند.
ما نگرانیم که در روزنامه ها می خوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبر ها می خوانیم آنان اسکورت هم می شوند! و ما یعنی فرزندان می توانیم آنها را ببینیم.
اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان می افزاید همین تناقض گویی هاست.
برایتان بگوییم که ما برای اتمام حجت و روشن شدن واقعیت، که این روزها کمیاب شده، پس از این همه خبر بی اساس، همگی در شب پنجشنبه بازهم به در خانه مراجعه کردیم و از نیروهای درون کوچه، از پشت آن در آهنی که از پس آن کوچه و خانه و پدر و مادر باهم گم شده اند، پرسیدیم اگر پدر و مادر ما اینجا هستند، آیا می توانیم آنها را ببینیم؟ گفتند چه کسی گفته؟ گفتیم کیهان، دادستان، وزیر امور خارجه. و ما فکر می کردیم برخی از این مراجع خبر، قاعدتا باید آنقدر محکم باشند که بشود باورشان کرد که دیدار میسر گردد و این نگرانی ها رفع گردد.
گفتیم شاید واقعا می شود ببینیمشان و ما نمی دانستیم. بی خبر بودیم!
جواب سوال ما باز هم نه بود. نه! نمی توانید. خبرها اشتباه بوده است ! هرکسی گفته اشتباه گفته است. بروید دادگاه انقلاب. بروید پیش قاضی.
اما پدر و مادر ما که مجرم نیستند و آنها گم شده اند. ما پیش قاضی خواهیم رفت. اما قاضی واقعی، قاضی عادل دنیای این روزهای ما خداست. ما از او می خواهیم حکم کند.
ما فرزندان پدر و مادری که بیش از دوهفته است که چنان در اسارت اند و ربوده شده اند، که گویی نیستند و نبوده اند، به حکم فرزندی نگرانیم. اما صبر می کنیم که خودش گفته است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ما صبر می کنیم هم چون دو عزیز گم شده مان که تا کنون بر این همه جفا، راست قامت، صبر کرده اند و خدا را خوانده اند و به او پناه آورده اند و ایمان داریم اکنون نیز به یقین صبر می کنند.
ما هم یارشانیم و یاورشان در این راه حق که سختی آن از ابتدا بر همه روشن بود.
برای شما که در این روزهای تلخ بی خبری از والدین و دل نگرانی از گم شدن عجیبشان و حصر و زندان و هرچه که هست یا بگویند، از سر محبت مرهم دردهای جانمان بودید و هستید، می نویسیم که با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند .
اگر از آن روزها می گوییم تنها درددلی است دوستانه با شما درد آشنایان. به همین دلیل بود که در تمام این روزها نه شکوه ای از آنها شنیدیم و نه واگویه ی دردی و نه حدیث ستم ها و تلخی هایی که بر آنان رفت و شما خود بیش از ما می دانید.
به یاد می آوریم شب ۲۲ خرداد پس از آن حمله هایی که مدام تکرار می شد، دل نگران از پدر پرسیدیم که فردا چه خواهد شد؟ او با همان آرامش و شرافت و صلابت دوست داشتنی پاسخمان داد که آنچه بیش از نتیجه مهم است سربلندی نزد خدا و مردم و تاریخ است. فردا آمد، روزهای سخت و سخت تر هم از پس آمدند. باران رنج و تهمت و افترا بر جانشان نشست. اما آن دو، هم چون شما یارانشان، ایستادند تا سربلند نزد خدا، مردم و تاریخ خود باشند. و این امید و آرزوی ماست.
به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی، صبح امروز با نظر مراجع قضايي قرار بازداشت شهربانو اماني تبديل به قرار وثيقه شد پس از تامين وثيقه و طي شدن مراحل اداري نامه آزادي وي صادر گشت و ايشان از زندان آزاد شد.
بنا به گزارش ارسالي ايشان با قرار وثيقه به مبلغ يكصد و پنجاه ميليون تومان آزاد شده است.
گفتني است شهربانو امانی، نماینده مردم ارومیه در مجالس پنجم و ششم، بوده.
این نماینده مجلس در زمان آخرین انتخابات ریاست جمهوری از “فضای رسانهای ناعادلانه انتخابات” گله کرده و گفته بود: هیچ دولتی به اندازه دولت نهم از حمایت های ویژه نهادهای مختلف برخوردار نبوده است.
همچنین گفته میشود امضای این نماینده سابق ارومیه در میان امضاهای احزاب اصلاحطلب برای درخواست راهپیمایی ۲۲ خرداد سال جاری بوده است.
امانی همچنین از جمله نمایندگان مخالف لایحه حمایت از خانواده بود که پیشتر در این باره اظهار داشته بود: قانون به نوعی به جای اینکه تظلم خواهی مظلوم را داشته باشد، به نوعی حق از مظلوم ضایع می کند
به گزارش خبرنگار نداي سبز آزادي، دو تن از دانشجويان دانشگاه شريف به نام هاي سيامك سهرابي و امير گل از 9 اسفند ماه در بازداشت به سر ميبرند
بنا به گزارش ارسالي اين دانشجو پس از خروج از دانشگاه توسط نيروهاي امنيتي دستگير و به محل نامعلومي منتقل شده اند، تا كنون خبري از وضعيت آنها نيز در دست نیست.
ندای سبز آزادی: زندانیانی که اتهام آن ها اقدام علیه امنیت ملی باشد که همان زندانیان سیاسی هستند عید نوروز به مرخصی نخواهند آمد.
به گزارش ایسنا، رییس قوه قضاییه در بخشنامهای به واحدهای قضایی و دادسراهای سراسر کشور اعلام کرد: به زندانیان محکوم با رعایت شرایط و گرفتن تامین مناسب، ۱۵ روز مرخصی نوروزی اعطا میشود.
در بخشنامه آیت الله آملی لاریجانی آمده است:
به مناسبت فرا رسیدن سال نو هجری شمسی و با توجه به آثار مثبت و سازنده حضور زندانیان در کنار خانواده و به منظور نیل به اهداف عالی در بازسازی اجتماعی و اخلاقی زندانیان و نیز برقراری روابط عاطفی بین زندانیان و اعضای خانواده آنها به ویژه در ایام نوروز مقتضی است به زندانیان محکوم با رعایت شرایط ذیل و اخذ تامین مناسب ۱۵ روز مرخصی داده شود.
الف) زندانیان محکوم به حبس:
۱ ـ محکومان به حبس ابد به شرط تحمل حداقل ۵ سال حبس
۲ ـ محکومان به حبس بیش از ۱۰ سال به شرط تحمل حداقل دو سال حبس
۳ ـ محکومان به حبس از ۵ تا ۱۰ سال به شرط تحمل حداقل یک سال حبس
۴ ـ محکومان به حبس از یک سال تا ۵ سال به شرط تحمل حداقل سه ماه حبس
۵ ـ محکومان به حبس کمتر از یک سال به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس
تبصره: محکومان به حبس که باقیمانده حبس آنها کمتر از یک ماه باشد مرخصی منتهی به آزادی اعطا میشود.
ب) زندانیانی که صرفاً به دلیل عجز از پرداخت جزای نقدی در حبس به سر میبرند:
۱ ـ محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن بیش از سی میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل سه ماه حبس
۲ ـ محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن ده تا سی میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس
تبصره: محکومان به جزای نقدی که مقدار باقیمانده آن کمتر از ده میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل دو ماه حبس، مرخصی منتهی به آزادی اعطا میشود.
ج) محکومان جرایم غیرعمدی و محکومان مالی
زندانیانی که به لحاظ عجز از پرداخت دیه در جرایم غیرعمد، بازداشت هستند و همچنین دارندگان محکومیتهای مالی، صرف نظر از مدت اقامت در زندان از مرخصی موضوع این بخشنامه برخودار خواهند بود.
د) مرتکبین جرایم ذیل از شمول این بخشنامه مستنثنی خواهند بود.
محکومین جرایم سرقت (اعم از مسلحانه، عادی و یا کیف قاپی)، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، آدمربایی، جرایم باندی و سازمان یافته، تجاوز به عنف، دایر کردن مراکز فساد و فحشاء، اسیدپاشی، اخلال در نظام اقتصادی، ورود، تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومان به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومان دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب همان جرم، محکومانی که به شرارت مشهورند، قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر و روانگردانها و سایر محکومانی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونهای بوده که بنا به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رییس زندان یا شورای طبقهبندی شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.
تبصره یک: سارقین عادی فاقد سابقه که حداکثر محکومیت آنها یک سال حبس باشد پس از تعطیلات نوروزی از این مرخصی بهرهمند میشوند.
تبصره دو: منظور از قاچاق عمده موادمخدر و روانگردانها عبارت است از:
۱ ـ خرید، فروش و توزیع بیش از ۲۰ کیلوگرم تریاک و ملحقات آن
۲ ـ حمل و نگهداری بیش از ۱۰۰ کیلوگرم تریاک و ملحقات
۳ ـ خرید و فروش و توزیع بیش از ۱۰۰ گرم هرویین و روانگردانها و ملحقات آنها
۴ ـ حمل و نگهداری بیش از یک کیلوگرم هرویین و روانگردانها و ملحقات آنها
ندای سبز آزادی: رئیس سازمان زندان ها گفت: در یک سال و نیم گذشته ۵۵ هزار نفر به آمار زندانیان کشور اضافه شده این در حالی است که حتی ۵۵ متر هم به فضای زندانها اضافه نشده است.
به گزارش خبر، غلامحسین اسماعیلی روز چهارشنبه در همایش دادستانهای عمومی و انقلاب سراسر کشور افزود: در حال حاضر با ظرفیت اسمی ۸۵ هزار نفری زندانهای سراسر کشور بیش از ۲۲۰ هزار نفر زندانی وجود دارد و در دوره مسئولیت یک سال و نیمه بنده در سازمان زندان ها ۵۵ هزار نفر به آمار زندانیان سراسر کشور اضافه شده این در حالی است که حتی ۵۵ متر هم به فضای زندانها اضافه نشده است.
وی با انتقاد از فضای کم زندان ها و حجم بالای زندانی در کشور اتخاذ تدابیری برای حل مشکلات کنونی سازمان زندان ها در این بخش را خواستار شد.
پیش از این نیز اسماعیلی، رئیس سازمان زندانهای کشور با اشاره به کمبود ۲۵ هزار نفر کادر زندانبان، از مسئولان خواسته بود ردیف و بودجه مناسب برای استخدام این نیرو را مهیا کنند. آمارهای نیروی انسانی شاغل در زندانهای کشور نشان می دهد کمبود شدید زندانبان ها، یکی از اصلی ترین مشکلات ندامتگاه ها و بازداشتگاه ها شمرده می شود. به گفته اسماعیلی در دنیا به طور متوسط به ازای هر سه زندانی یک زندانبان وجود دارد که این میزان در کشور ما به ازای هر ۱۳ یا ۱۴ زندانی یک زندانبان است
ندای سبز آزادی: نزدیک به ۳۰۰ نفر از کارگران پالایشگاه آبادان و ۶۰ نفر از پرسنل شهرداری آبادان در آستانه نوروز و شروع سال جدید، توسط شرکت های پیمانکاری در آستانه اخراج قرار دارند.
به گزارش جرس، یکی از فعالین کارگری در آبادان در این رابطه می گوید: “این اقدامی ضد کارگری و چپاولگرانه است که به خاطر اینکه شرکت های پیمانکاری نمی خواهند زیر بار پرداخت مزایای مختلف به کارگران خود بروند، در آستانه عید کارگران خود را اخراج می کنند و سپس در شروع سال جدید نفرات جدیدی را به کار می گیرند و از آنجا که به خاطر بحران بیکاری حتی متخصصین را به عنوان کارگر ساده می توانند بکار گیرند و این اقدام آنها با قانون هم مغایرتی ندارد لذا این ظلم آشکار، عملا به صورت یک سنت هر ساله در آمده و در آستانه عید انبوهی از خانواده های کارگری دچار مشکلات اقتصادی و خانوادگی می شوند.”
بر اساس همین گزارش به نقل از ایران کارگر، یکی ازکارگران شهرداری روز یکشنبه هشتم اسفندماه در این رابطه با نگرانی زیاد گفت : “ما حدود ۶۰ نفر هستیم که به ما گفته اند دیگر نیاز به کار شما نداریم، یعنی می خواهند اخراجمان کنند. در حالیکه نداشتن کار و منبع درآمد، برای یک کارگر که هیچ شغل و کار دیگری نداشته باشد، جز نابودی تدریجی خود و خانواده اش پیامد دیگری نخواهد داشت.”
وی در ادامه افزود: “این درحالی است، که سال های زیادی در این شهرداری خدمت کرده ایم اما از حداقلهای حقوق کارگری محروم بوده ایم.
ندای سبز آزادی: روز گذشته ۶ نفر از خانواده های زندانیان سیاسی، به نمایندگی از خانواده بزرگ زندانیان سیاسی با مسئولان قوه قضاییه دیدار و گفتگو داشتند.
به گزارش کلمه، صبح دیروز ۶ نفر از خانواده های زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات به نمایندگی از خانواده بزرگ زندانیان سیاسی با یکی از مسئولان قوه قضاییه دیدار کرده و در ارتباط با مشکلات خانواده ها و عدم رعایت ابتدایی ترین حقوق زندانیان گفتگو کردند.
خانواده های زندانیان در این جلسه، ضمن یاد آوری مشکلاتی که از سر اختلافات شخصی نیروهای امنیتی با زندانیان و همچنین مواضع سیاسی و نه حقوقی و قانونی آنان وجود دارد تاکید کردند که بسیاری از زندانیان از بهار و تابستان سال گذشته در زندان هستند و حتی یک روز هم به مرخصی نیامده اند، تلفن ها قطع است امکاناتی نظیر استفاده از کتاب و روزنامه وجود ندارد.
مشکلات جدیدی که زندانیان رجایی شهر با آن رو به رو شدند یکی دیگر از محورهای این جلسه بوده است که با اظهار تاسف مسئول مربوطه همراه بوده و ایشان اظهار امیدواری کردند که بتوانند با انتقال صحیح آن به مسئولانی که در جریان هستند اوضاع را برای این زندانیان قابل تحمل تر کنند
ندای سبز آزادی: در ادامه واکنش های اعتراضی به اقدامات اخیر حاکمیت در برخورد با معترضان و تشدید فضای امنیتی و خفقان در کشور، مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد: در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند، نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.
به گزارش سایت این تشکل اصلاح طلب، در بیانیه فوق الذکر همچنین خاطرنشان شده است کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟
متن بیانیه هشدار آمیز مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به شرح زیر است:
بسم اله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین
ملت مسلمان و آزاده ی ایران در حالی که چهارمین دهه از حیات سیاسی خود در دوران نظام جمهوری اسلامی را تجربه می کند،که ندای استقلال طلبی و آزادی خواهی و استبداد ستیزی و اسلام گرایی سراسر منطقه را فراگرفته است.
خوشبختانه ملت بزرگ ایران چه در جریان مقابله با قراردادهای استعماری دوره ی قاجار و به رهبری زعمای عالیقدر شیعه و چه در جریان انقلاب مشروطه، با همراهی اقشار مختلف و پیشتازی روحانیت و چه در نهضت ملی شدن نفت با همراهی نیروهای مذهبی و ملیّون و چه در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی با خیزش همه جانبه همۀ اقشار و طبقات ملت و راهبری هوشمندانه امام، پیشتاز و الگوی ملت های مسلمان بوده است و ثمره ی این پیشتازی این بوده است که ایران از اولین کشورهای منطقه است که حکومت مشروطه و قانونمدار در آن اعلام شده و از اولین کشورهای منطقه است که با سلطه و نفوذ استثمارگران مقابله نموده است.مستقل ترین کشور منطقه است که توانسته با ترکیب مبارک مردم سالاری با ارزش ها و اصول دین راهی برای زیست امروز انسان مسلمان ارائه دهد.
امید این بوده و هست که جمهوری اسلامی بزرگ راه رهایی همه ی کشورهای اسلامی از استعمار و استبداد و عقب ماندگی تلقی شده و الگوی حکومتی پیشرو،مردمی،مستقل،با ثبات و مقتدر در جهان اسلام باشد؛ و معنی صدور انقلاب از طریق ارائه ی فرهنگی متعالی که مورد اشاره ی بنیانگذار فقید انقلاب بود همین است.
آنچه این آرمان را تهدید و سینه های مشتاقان به آزادی و کرامت انسانی در فضای حکومت مردم سالار اسلامی را تنگ و تلاشگران و دلسوختگان سال ها مبارزه با حکومت طاغوت و مقابله با تجاوز خارجی را با غمی مضاعف مواجه می کند،رفتارها و رویه ها و حوادثی است که متأسفانه این روزها در کشور ما در حال وقوع است.
در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند،نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.
در کدام باور می گنجد که خطیبانی که لباس روحانیت بر تن و شعار اسلام بر لب دارند،در مقامی که باید دعوت به تقوا و نزاهت و خدا ترسی باشد،تهمت و بهتان و ناسزاگویی را درآمیزند و حکم غیر حق دهند و رفتار غیر مرضی خداوند مرتکب شوند؟
چگونه است که همه ی اموال عمومی که از آن همه ی ملت است در اختیار یک فکر و یک جناح است؟رسانه ای که باید صادقانه و خیرخواهانه افکار و اخبار ملتی را منعکس کند، برنامه هایش را روی اتهام و تهدید و توبیخ کسانی متمرکز کرده است که نه تنها امکان دفاع از خود را ندارند بلکه همواره برای دفاع از آرمان های انقلاب کوشیده اند؟چگونه تربیتی در جامعه و فضای سیاسی ما رواج دارد که بانویی محترم را در جوار حرمی مقدس با زشت ترین و وقیحانه ترین ناسزاها دوره می کنند و هیچ دادرسی داد او را نمی ستاند؟
کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟
شخصیت های گرانقدری چون مهندس میر حسین موسوی،نخست وزیر سال های پر درد و رنج جنگ تحمیلی و مؤیّد به حمایت های مکرر امام و مشاور عالی مسئولان عالی رتبه نظام که از سوی رهبر نظام در موارد مختلف منصوب و مورد تأیید بوده است؛ و حجة الاسلام کروبی که یار وفادار و مورد اعتماد امام راحل و منصوب آن حضرت در امور مختلف و هشت سال رئیس قوه ی مقننه بوده است و سال های متمادی از عمر شریف خویش را در خدمت ایثارگران و خانواده های شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی سپری نموده است؛ و سرکار خانم رهنورد دانشمند قرآن پژوه و هنرمند معنوی و اندیشمند تعالی جویی که از مفاخر جامعه ی اسلامی ماست؛ و سرکار خانم کروبی، مدیر لایق و فداکار و خدومی که مرهم گذار زخم های دردمندان و ایثارگران بوده است،چرا و به چه جرمی محدود و محصور و از همه ی حقوق شرعی و قانونی خود محروم و از دسترس علاقه مندان و خویشان و فرزندان خود دور شده اند و هر کس از قدرتمندان به هر زبان که می تواند با طعن و توهین به آنان به اقطاب قدرت تقرب می جوید. نکند نامحرمان و نااهلان به حریم انقلاب راه یافته اند! و همانگونه که امام راحلمان فرمودند انتقام او را از یاران و اطرافیان او می گیرند.
برادرانه و خاضعانه از همه اولیاء امور در هر مرتبه و حدی که بسط ید دارند می خواهیم تا دیر نشده است به راه نورانی آرمان های انقلاب باز گردند، حقوق شرعی و قانونی ملت را به رسمیت بشناسند، قانون اساسی را به عنوان عالی ترین مرجع داوری ملی به موقع عمل درآورند، با آزادی زندانیان سیاسی و شخصیت های دلسوز و با سابقه نظام روح برادری و رأفت را در جامعه زنده کنند و راه را بر طعنه زنی دشمنان این دین و ملت و کشور و نفوذ ایادی استعمار ببندند و عرصه ی رسانه ای را از رفتار های خلاف اخلاق پاک سازی کنند. به همه ی ملت و خصوصاً منتقدان مسالمت جوی، اجازه ابراز عقیده دهند. پویش مسالمت آمیز در مسیر حرکت سیاسی را تأمین و تضمین کنند، متجاوزان به حقوق و حریم مردم را تأدیب کنند و رضایت خدای قادر مهربان را بجویند و از هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند نترسند که والله یعصمک من الناس.
امید است بار دیگر غبار ها از چهره ی نورانی جمهوری اسلامی زدوده شود تا مردم منطقه هم دلگرم تر الگوی آرمانی خود را در حکومت مردم سالاری پیدا کنند که بر محور اسلام استوار است.
جمهوری اسلامی میراث مبارک همه این ملت است.مردم حق خواه ایران آن را به مشتی انحصارگر وا نخواهند گذاشت و همواره از اسلامیت و جمهوریت نظام دفاع خواهند کرد.
مباد که فردا در برابر تاریخ و در روز فرجام در پیشگاه عدل الهی با این خطاب مواجه شویم :
الم تر الی الذّین بدّلوا نعمت الله کفراً و احلّوا قومهم دار البوار
۱۱/۱۲/۸۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم
ندای سبز آزادی: در پی درخواست فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از مراجع عظام تقلید مبنی بر شکستن سکوت خود در برابر مظالم موجود، آیت الله سید علی محمد دستغیب، مرجع تقلید حامی جنبش، تاکید کرد “هیچ عقلی تصدیق نمی کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می آیند و طلب کمک می کنند وظیفه علما ست که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند.” این مرجع مردمی همچنین خاطرنشان کرد “بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی باشد.”
به گزارش جرس به نقل از تارنمای «حدیث سرو»، آیت الله دستغیب طی گفتگویی اختصاصی با این رسانه، مواضع خود پیرامون شرایط موجود در کشور و ظلم و خفقان حاکم را جهت تنویر افکار عمومی اعلام کرده و در تبیین مواضع خود پس از انتخابات بیست و دوم خرداد تا آخرین بیانیه اش که در پنجم اسفندماه هشتادونه منتشر شده، گفت “شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است. صدا و سیما نیز یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. در کشور سپاه دفاع از نظر گروه خاصی می کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت.”
وی در خاتمه ایشان برای برون رفت از وضعیت موجود، پیشنهاد دادند که از آقایان موسوی و کروبی دعوت شود تا به صداوسیما بیایند و مطالب خود را بیان کنند؛ آن وقت مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با حفظ قانون نظر دهند.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
جنابعالی در تمام بیانیه هایی که داده اید تقاضای اجرای دقیق قانون اساسی نموده اید، امّا اعضای مجلس خبرگان رهبری آن را نادیده گرفته و راضی به خواندن آ ن نیستند، در صورتی که ملت ایران اعضای مجلس خبرگان را چشم و گوش نظام و اهل منطق و علم می دانند، چرا چنین برخورد می شود؟
بعضی از نمایندگان محترم خود را تابع اعضای شورای نگهبان می دانند، در صورتی که خود اعضای شورای نگهبان به وظیفه ی قانونی خویش که حفظ آراء مردم و پایبندی به قانون اساسی است عمل نکرده اند. چندبار عرض شده که انتخابات یک معامله بین مردم و وزارت کشور است که وظیفه دارد به نحو احسن افراد صالح کاندید شده یعنی کسانی که شرایط قانونی را داشته باشند که در آیین نامه انتخابات معلوم است. و شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است.
اما در بیست سال گذشته، شورای نگهبان نظر خود را بر نظر مردم مقدّم داشته و مانع تحقّق جمهوری اسلامی و آزادی در انتخابات شده، یعنی تمام امور باید از طرف شورای نگهبان تعیین شود و الا شورای نگهبان انتخابات مردم را تأیید نمی کند. مردم نسبت به اینگونه نظارت شورای نگهبان اعتراض دارند، و کارهای او را تأیید نمی کنند چون فراتر از وظیفه قانونی خود در امور دخالت کرده است. نظارت استصوابی را مطرح نموده و مردم را بی اختیار و فاقد شعور سیاسی می داند، و حال آنکه امام می فرمود: “مردم ولی نعمت ما هستند.”
البته در زمان آقای خاتمی مسأله آنچنان روشن بود که به هیچ عنوان نتوانستند اِعمال نظر کنند. و در زمان جناب موسوی این مسئله بیشتر واضح شد، اما شورای نگهبان قرائن موجود بر معلوم را نادیده گرفت و نگذاشت که مردم از مسائلی که اتفاق افتاده آگاه شوند، لذا اولین خواسته مردم “رأی ما کجاست؟” بوده که اگر شورای نگهبان این معنا را متوجه می شد این همه آبروریزی و مخالفت در پی نداشت. شرع و عقل حکم می کند که مردم را از آنچه اتفاق افتاده آگاه و صادقانه بیان کنند، و آرامش با زور و سرنیزه رجوع به گذشته و نفی آزادی و جمهوری اسلامی می باشد. ملاحظه کنید که بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی باشد. لذا باید نظارت استصوابی برداشته شود.
شما در این بیانیه مورخ ۵/۱۱/۸۹ فرموده اید که اکثر مراجع تخلفات صورت گرفته در نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند. پس وضع موجود نظام مورد تأیید آنها نمی باشد؟
بله چنین است، مثلاً صدا و سیما یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. ضایع کردن آبروی اشخاص بدون اثبات جرم در محکمه عدل، بر خلاف احکام اسلام و حتی جوامع بین المللی است. اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و سایر معصومین (علیهم السلام) و در این اواخر امام بودند، به این وضع راضی نبودند. آیا می شود آبروی اشخاص متهم را برد بدون اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط؟ مراجع و آیات عظام در مسائل جزئی وارد نمی¬شوند، اما در این وضع موجود نمی شود در برابر چنین خلاف شرعهای روشنی ساکت بود. البته یقیناً این خلاف شرعها را تأیید نمی کنند.
جنابعالی تأکید دارید که نیروی نظامی و انتظامی نباید وارد مسائل سیاسی شوند. این به چه دلیل می باشد؟
وظیفه نیروهای نظامی و انتظامی حفاظت از خاک کشور و مال و جان و ناموس مردم است و اگر وارد مسائل سیاسی شوند باید نظر حزبی یا گروهی را تأیید نمایند، و وظیفه اصلیش فراموش می شود. شما این مسئله را (بنابر آنچه از خبرگزاریها نقل شده) در ارتش مصر ملاحظه می فرمایید که مورد احترام مردم است چون حافظ جان مردم است. البته مسائل سیاسی باید مطرح شود اما با عقل و منطق و درایت، و نمی شود با زور و سرنیزه آنچه خواست یک حزب یا گروه است تحمیل شود.
در ایران اسلامی ما سپاه وارد شده و دفاع از نظر گروه خاصی می کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت. تکرار می کنم مسائل سیاسی باید مطرح شود اما نیروهای نظامی و انتظامی مأمن و ملجأ همه گروه ها هستند و نباید مدافع حزب یا گروه خاصی شوند. اینکه امام فرمودند “نیروهای نظامی و انتظامی وارد مسائل سیاسی نشوند” ، مسئله شخصی نیست بلکه حفظ آبروی آنها است. اگر محکمه عدلی تشکیل شود و عادلانه برای جریانات ۲۲ ماه گذشته به قضاوت بنشیند آنگاه معلوم خوهد شد که چقدر تخلّف از شرع و قانون حاصل شده. نادیده گرفتن دستور امام موجب شده سپاه که در دل مردم جاداشت از مردم دور شود. مگر مردم چه کسانی هستند، پدر و مادر و وابستگان همین نیروهای نظامی و انتظامی هستند. آنها هرگز راضی نیستند که این نیروها اینقدر افول کنند، و عزت و سربلندیشان را می خواهند. این معنا در زمان جنگ و دفاع مقدس ظاهر شد که اگر نبود حمایت مردم از سپاه و نیروهای دیگر، این محبوبیت هرگز نصیبش نمی شد.
با وجودی که حضرتعالی وسائل تبلیغی در اختیارتان نیست، اما مسائل را به هر نحوی ابلاغ می فرمایید؛ آیا این روند نتیجه دارد؟
بیان مطالب حق، وظیفه هر شخصی است که تکلیف دارد، اگر عالم نسبت به مسائل خلاف شرع علنی در جامعه ساکت باشد، در عدالت و حتی علمش باید تردید کرد. در این زمان سکوت در حکم موافقت با خلاف شرع است. هیچ عقلی تصدیق نمی کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می آیند و طلب کمک می کنند وظیفه علما است که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند. چطور می توان گفت تکلیف نیست؟ کشور ما اسلامی است یعنی پایه آن باید بر قرآن و سنت باشد، اگر خلاف قرآن و سنّت عمل شود، مسئولین هیچگونه تسلّط و حقّی بر کشور ندارند.
حضرتعالی برای برون رفت از وضع موجود چه پیشنهادی دارید؟
اینجانب چندین بار این مطلب را بیان کرده ام که باید دو بزرگوار آقایان موسوی و کروبی که سالها مورد تأیید امام امّت بوده اند و محبوب قلوب صاحبان عقل در ایران و سایر کشورها می باشند، در صدا و سیما حاضر شوند و مطالب خود را بیان کنند و مردم که صاحب اصلی انقلاب هستند و مجلس خبرگان و شورای اسلامی با انصاف و حفظ قانون نظر دهند، و یا در نزد هیأتی که طرفین قبول دارند بطور علنی که همه بفهمند مطالب خود را بیان کنند. آنگاه معلوم شود مسئولین چقدر از شرع و قانون و مردم دور شده اند. ضمناً آنچه بخواهد در مجلس خبرگان اتفاق بیفتد باید حتما به نظر و سمع مراجع معظم رسانده شود، و رضایت ایشان کسب شود وگرنه از محتوای اسلامی و فقاهتی خارج می شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر