سیزده سال می شود که پدر بزرگم علامه محمد تقی جعفری را از دست دادم .
چقدر این ایام دلم برای ایشان تنگ شده است .نمی دانم از چیست ؟ شاید از این است که بزرگان و الگویمان در این زمانه ناچیز شده اند .
چقدر خوشحالم که ایشان در قید حیات نیستند تا حال و روز این ایام را که بر ما می گذرد را ببینند.
ایشان همیشه بر این نکته تاکید داشتند که انسانها سه دسته هستند .
۱- آنها که با بزرگی به دنیا آمده و با بزرگی هم از این دنیا رخت برمی بندند.
۲- آنها که به دنبال بزرگی هستند و با تلاش به آن دست پیدا می کنند.
۳- آنها که مانند لاشخور به دنبال بزرگیند و هر جور هست حتی با کشتن دیگران می خواهند به آن دست پیدا کنند.
خوشحالم که ۳۰ سال از عمرم را کنار بزرگمردی گذراندم که براستی با بزرگی به دنیا آمد و با بزرگی هم از این دنیای خاکی پرکشید و رفت. واقعا در این ۳۰سال چه چیزها که از این مرد ندیدم که شایداگر بخواهم آنها را بگویم برای کسانی غلو آمیز به نظر آید ، چه افراد سود جویی بودند که می خواستند ایشان را به طرف مسا ئل کاذب سیاست بازی خود بکشند و از ایشان به نفع خود سوء استفاده کنند. که همیشه ایشان نقشه های این افراد فرصت طلب را نقش بر آب می کرد.
یادم می آید اشخاصی دوروبر ایشان میآمدند و از مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم بازرگان بدگویی می کردند که همیشه ایشان آزرده دل شده و به این افراد کوته فکر خاطرنشان می کردند که به جای بد گویی از آفریده های خداوند به مطالعه و تحقیق بپردازید، که در پیشگاه خداارزشمند تر است.
هیچکس به یاد ندارد، علامه محمد تقی جعفری از کسی بد گویی کرده باشد. و یا کسی را آنقدر بالا ببرند که در جایگاه خداوند بنشانندش . خیلی ها همین مسئله را برای ایشان بزرگ کرده بودند که چرا شما در آخر سخرانی هایتان از فلان کس و بهمان کس اسم نمی برید و آنها را دعا نمی کنید؟ که ایشان در جواب گفته بودند که من حقیر چه کاره هستم که برای خدا تعیین تکلیف کنم ، هر کس در پیشگاه خداوند جایگاه خودش را دارد.
ایشان همانگونه که باید باشند بودند ، و جلوی هیچکس هم ماسک نگذاشتند. در سفری که به قم داشتند با ایشان به دیدن بزرگ مرجع شیعیان مرحوم آیت الله منتظری رفتیم ، به خیلی ها بر خورد و جوجه ها و کو ته فکران و بهتر بگویم آتش بیاران معرکه این بزرگ مرد را بسیار سرزنش کردند که چرا به دیدن ایشان رفتید؟ و در جواب این کوته نظران فرمودند که شما نمی خواهد برای من تصمیم بگیرید . مگر من می توانم تمام زندگیم را آنگونه که شما می خواهید انجام دهم . در اینصورت من نباید با هیچکسارتباط بر قرار کنم ، یک روز می گویید بازرگان بد است .یک روز می گویید طالقانی مشکل دارد. روز دیگر شریعتی را بدنام می کنید.
یک سالی بود که احمد شاملو در غرب به نقد فردوسی پرداخته بود و تمام هوچیها و بی سوادان در مطبوعات و رسانه ها به نقد و بی احترامی به او پرداخته بودند. از پدر بزرگ در این رابطه سوال کردم و ایشان در جواب گفتند که نمی گویم شاملو درست می گوید یا نه ولی این حق را به او می دهم که چون شاملو در ارتباط با ادبیات سررشته دارد . نظراتش را بگوید ، مگر فردوسی خداست.
واقعا هر چه که از اندیشه های این اندیشمند شرق بگویم کم گفته ام ، روزی استاد شجریان برای دیدن ایشان به منزل پدر بزرگ آمد و استاد شجریان تعجب کرده بود که چگونه است که یک روحانی تمام دستگاهای موسیقی را به خوبی می شناسد و به خوبی هم آن دستگاههارا اجرا می کند.
علامه جعفری هیچگاه خود را ارجح تر از کسی ندانست ، از اینکه از ایشان اسطورسازی کنند به دور بود. ایشان به تمام معنا روحانی بود ،نه روحانی نما .
روزی شخص جوانی پیش ایشان آمد که بسیار آدم متعصبی بود و ضمنا روی پیشانیش جای مهر بود ، آقا جون به ایشان گفت: فرزندم من هفتاد سال است که نماز می خوانم روی پیشانیم حتی به اندازه یک نخود جای مهر نیست ، چگونه شما با این سن کمتروی پیشانیت جای مهر حک شده ؟ که این جوان در جواب ایشان هیچ نداشت که بگوید.
ایشان همیشه از مراحل ساخت فیلمها و فیلمهای جشنواره از من سوال می کردند و برایم تعجب برانگیز بود که بهترین فیلم از دیدگاه ایشان، فیلم آهنگ برنادت بود.
چرا باید در این زمان روحانیان و مذهبیون آنقدر از جوانها و مردم به دور باشند. کاش به جای اینکه این افراد آنقدر در کائنات سیر کنند در همین کره خاکی سیر می کردند و می دیدند که اندیشه هایشان چه افرادی را از دین و مذهب زده کرده است.
پدر بزرگ بد ترین مسئله را این می دانستند که روحانیت وارد سیاست شود. چون ایشان به این دید رسیده بودند که کار سیاست اینگونه است که باید چشم خود را بر روی خیلی از مسائل ببندی و همین مسئله باعث می شود که دروغ را نیز باید چاشنی آن کنی و در این صورت از دید مردم یک دروغگو شناخته خواهی شد. در هر صورت حرفها زیاد است و وقت کم ، امیدوارم در فرصتی مناسب خیلی از مطالب نگفته از ایشان را که هیچگاه فرصتش پیش نیامد و افرادی هم نمی گذاشتند که این صحبتها مطرح شود چون موقعیتهای دروغینشان به خطر می افتاد را برایتان باز کنم.
چقدر خوشحالم که ایشان در اوج محبوبیت رفتند و مانند افرادی به دام سیاست بازان و فرصت طلبها نیافتادند . و وقتی به فکر نجات خود برآمدند که از چشم ملت افتاده اند. به راستی که در این زمانه چقدر از پروازت خوشحالم.
منبع: صفحه فیس بوک نویسنده
پس از پنج روز که از بازگشت محمد نوری زاد ،مستندساز و روزنامه نگار به زندان اوین می گذرد ،خانواده وی همچنان از او بی خبرند و نمی دانند که در کدام بند نگه داری می شود.
همسر نوری زاد در گفت و گو با خبرنگار کلمه ضمن بیان این موضوع گفت: دوشنبه پس از پنج روز بی خبری از آقای نوری زاد به زندان اوین مراجعه کردیم تا شاید بتوانیم ایشان را ببینیم اما متاسفانه هیچ خبری از ایشان در دست نبود. به نظر می رسد در این مرحله که ایشان دوره ی محکومیت خود را سپری می کنند، نباید نیاز به بازجویی و نوازش مجددداشته باشد و باید تاکنون از حال ایشان باخبر می شدیم
خانم نوری زاد افزود : اطلاع از مکانی که یک زندانی در آن به سر می برد کمترین حق خانواده اش است. اما دریغ!اینگونه برخورد با هیچ یک از موازین شناخته شده ی انسانی- شرعی و قانونی سنخیت ندارد. ما همچنان در انتظار خبری از نوری زاد به سر می بریم وامیدواریم مسوولان زندان اجازه بدهند با ما تماس تلفنی بگیرد.
محمد نوری زاد، چهارشنبه گذشته، در پی تماس ماموران امنیتی خود را به زندان اوین معرفی کرد.
نوریزاد پیش از این به دلیل نوشتن نامههای سرگشاده به رهبر انقلاب، پنج ماه را در زندان اوین تهران گذرانده و از سوی دادگاه تجدیدنظر به به سه سال و نیم حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم شده است.
به گفته خانواده نوری زاد مقامهای امنیتی در تماس برای احضار او، از دلایل بازگشتش به زندان، سخنی به میان نیاوردهاند.
محمد نوریزاد کارگردان، فیلمنامهنویس وروزنامهنگار ، دارای مدرک مهندسی برق ازدانشگاه علم وصنعت و مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ با پیوستن به گروه فیلمسازی جهادسازندگی و برنامه روایت فتح مرتضی آوینی آغاز کرد.
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین
سلام آقای دادستان
عریضه نهم را در حالی برای شما می نویسم که دعای روز سیزدهم را بارها تکرار کرده و هم نشینی با نیکان و اهل تقوی را از خدای رحمان و مایه چشم روشنی مسکینان، طلب کرده ام و شما چه نیکو مصاحبی را ده روز تمام است از من که شریک زندگیش هستم و از دردانه هایش و خانواده و دوستانش جدا کرده اید و خوشا به حال آنان که در این ماه رحمت و برکت، چون او هم صحبت و هم نشینی دارند. اما دریغ که هنوز کوچکترین خبری از او به ما نرسانیده اید و لابد او را هم در بی خبری محض از خانواده قرار داده اید ولی چرا؟ آیا سید مصطفی تاجزاده یک خدمتگزار سی ساله که به پاداش محافظت از آرای مردم و ایستادن در برابر آنان که پایه کج تقلب و تخلف را در انتخابات مجلس ششم گذاشتند، سی ماه انفعال از خدمات دولتی نصیبش شد چه جرمی مرتکب شده که باید دوران اجرای حکمش در ناکجا آباد باشد؟
آقای دادستان شما هیچگاه از خود پرسیده اید رأی مردم که امانتی در دست هیأت اجرایی و نظارت است و شرف و ایمان همسر عزیز من در اثر مشاهده جابه جایی آن در آن دوران، موجب شکایت از متخلف شده چه میزان اهمیت داشته است؟ یکی را از ورود به مجلس بازداشته و دیگری را به جای او بر کرسی نشانده اند و ... همین؟ از رئیس ستاد انتخابات وقت انتظار داشتند که از این امر به سادگی بگذرد و چشم پوشی کند اما او نپذیرفت و شاکی شد و شکایتش ماند تا آیندگان بگویند در نظام جمهوری اسلامی برخی مصونیت قضایی دارند و ماند تا شاید سرانجام روزی آنان که حق را نا حق کردند خود بر اثر عذاب وجدان به محکمه مراجعه کنند و عقاب بطلبند. گیریم شکایت ده سال پیش را به بایگانی ذهنتان سپرده اید در مورد این شکایت اخیر چه می گویید؟ البته در این مورد شما نباید پاسخگو باشید. ما خانواده های عزیزان شاکی بی شک ساکت نخواهیم ماند و از کسانی که شکایتنامه خطاب به آنان نوشته شده پی گیری خواهیم کرد.اما شما در مورد محل و نحوه نگهداری همسر بی گناه و آزاده من که بایدپاسخگو باشید.
آقای دادستان
مبادا تصور کنید من از این طرح مکرر پرسش ساده و ابتدایی خود خسته می شوم نه؟ من به میزان دغدغه های روز و شبم و به میزان سکوت در مقابل سوالات بی پاسخ فرزندانم و پدر و مادر و خانواده همسرم برای خودم حق سوال قائلم و شرمنده ام از این که عریضه های روزانه برای وادار کردن شما مقام مسئول به پاسخگویی در نظام جمهوری اسلامی که برای تأسیس و قوامش زحمت ها کشیدیم، کفایت نمی کند.
آقای دادستان
امروز شکایت شما را به مقام مافوقتان کردم. حالا که دادستان به خود زحمت پاسخ گویی نمی دهد، برای چه من باید با این وحشت و اضطراب از بلاهای احتمالی که بر سر یار و یاور و تکیه گاه زندگیم در این چند روزه آمده یا خواهد آمد، سر کنم؟ کدام انسان عاقلی سکوت مرا و رخوت و سستی مرا می پذیرد در حالی که ما تجربه سال گذشته را داشته ایم؟
آری من امروز از رئیس قوه قضائیه خواستم حالا که مسئولیت قاضی القضاتی را پذیرفته پاسخ یک شهروند نگران را در اسرع وقت بدهد و منتظر می مانم تا ایشان با رویت نامه من و شنیدن صدایم به رفع این مشکل ساده که شما و همکارانتان طی این ده روز به مسئله ای بغرنج تبدیلش کرده اید، بپردازد.
آقای دادستان
من وقت قاضی القضاتمان را زیاد نگرفتم و پاره ای نکات را به یاد ایشان نیاوردم. بماند برای بعد. اما دوست دارم از شما بپرسم آیا در سفره افطار و سحرتان میوه تازه دارید؟ و آیا می توانید به راحتی این میوه ها را نوش جان کنید؟ من اما از همسر آیت الله قدوسی در یکی از جلسات ختم قرآن و دعایمان که شما دوستش ندارید، شنیدم که می گفت ایشان وقتی به دلیل بیماری طبیب برایشان شیر تجویز کرده بود، گفته بود تا زمانی که همه زندانیان نتوانند شیر بنوشند من نیز نوشیدن آن را بر خود حرام خواهم کرد و نیز گفته بود خانواده زندانی نباید به دلیل مجرمیت او مجازات شود. تصور می کنم که شنیده های شما در این زمینه بسیار بیشتر است و رمضان فرصت گرانبهایی است برای پالایش روح ها پس شما هم با ما تکرار کنید:
«اللهم طهرنی فیه من الدنس و الاقذار»
"امروز: مسوولین زندان... با لبخند مضحکی که نشان از حظ وافر او از سرکارگذاشتن مردم داشت گفت: انتظار بکشید... انتظار..." اینها جملات همسر معاون سابق وزیر خارجه این کشور است که از رفتار نامناسب زندانبان با خانواده یک زندانی گلایه دارد. البته این روزها تمامی خانواده های اسرای سبز انتظار می کشند. معاون وزیر امور خاراجه اصلاحات به دلیل شکایت از تیم کودتا کننده در انتخابات راهی زندان برای بار دوم راهی زندان شده است .
همسر این اسیر در بند در یادداشتی که در اختیار کلمه قرار داده از شیوه ی برخورد زندانبان نوشته است.
متن یادداشت خانم اصغر زاده پیش روی شماست:
ظهر دوشنبه اولین ملاقات با همسرم را انجام دادم. حال عمومی اش خوب بود و مثل همیشه با روحیه بود و سرحال. به بند ۳۵۰ اوین منتقل شده بود. بندی که این روزها برای تمام خانواده هایی که عزیزی در آنجا دارند نگران کننده شده است...
تنها درخواستی که همسرم در این ملاقات از من داشت این بود که چند لباس و حوله برایش تهیه کنم. چون هنگام رفتن تنها یک پیراهن به همراه خود برده بود، که ظاهراً آن هم دزدیده شده بود و از یکی از دوستانش آقای تاجرنیا لباس قرض کرده بود.
همسرم گفت که با رئیس بند آقای بزرگ نیا هماهنگ شده است تا فردا صبح به آقای پاداشی که کارمند زندان است وسایل لازم برای او را تحویل دهیم.
اما امروز صبح که من و دخترم به دم در اوین رفتیم، بعد از مدت ها معطل شدن زیر آفتاب با زبان روزه، با برخورد زشت آن کارمند اوین به نام پاداشی مواجه شدیم، و تازه فهمیدیم ایشان خود را از مسئولین زندان هم مهمتر می داند. او بعد از آن همه معطلی، با چشم و ابرو نازک کردن و پاسخ درست ندادن سعی داشت که ما را بیشتر آزار دهد. در آخر هم که من بعد از چندین سؤال بی جواب پرسیدم که چرا وسایل را تحویل نمی گیرید، با لبخند مضحکی که نشان از حظ وافر او از سرکارگذاشتن مردم داشت گفت: انتظار بکشید... انتظار...
انگار کارمندان زندان خوششان می آید خانواده ها را آزار دهند، چون هفته پیش برخوردی مشابه نیز با خانم صفائی فراهانی شده بود.
اما می خواستم به آقای بزرگ نیا رئیس این بند بگویم که همسر من بیش از چهارماه را در سلول انفرادی گذرانده است و پیش از این هم هشت ماه در اوین بوده است و نرساندن وسایل اولیه به ایشان، در مقابل شرائط سخت زندان و بی خبری های چند ماهه چیزی نیست که روحیه ما را خراب کند.
کاش اگر مسئولین زندان احیاناً در این ماه روزه می گیرند، تنها با نخوردن غذا خیال خود را آرام نسازند و به فکر زندانیان روزه داری که امروز در بند های مختلف زندان هستند و تنها به خاطر نیات ناپاک توطئه گران است که آنجا مهمان آنها شده اند هم باشند.
رمضان ماه بخشش گناهان است، اما برای کسانی که بار گناهانشان را در این ماه بیشتر می کنند، حتماً عذابی الیم در انتظار است.
وقتی ۲۵ خرداد سال پیش برای دستگیر کردن همسرم به در خانه ما آمده بودند، گویی دادستان به سرعت حکم شکستن درب منزل را صادر کرده بود، اما نمی دانم چرا نهاد قضائی ما برای گرفتن چند لباس از خانواده فردی که سال ها برای این مملکت خدمت کرده است، باید این قدر زمان بگذارد؟!
امروز خانواده زندانیان عادی را می دیدم که طبق قوانین به کارشان رسیدگی می شد، اما انگار زندانیان سیاسی در ایران هیچ حق و حقوقی ندارند. قبل از شروع انتخابات حکم به دستگیری شان می دهند و به برهم زدن نظم عمومی متهم می شوند و بعد از شکایت به خاطر تحمل شکنجه روحی و روانی ناشی از برخوردهای زشت بازجویان، به زندان برمی گردند و حالا هم که حتی از حق تلفن زدن به خانواده هایشان هم محروم شده اند...
تنها می توانم بگویم که شما را به خدا وا می گذاریم که خود ناظر این همه بی عدالتی از جانب شماست...
امروز: حامد بهداد در یادداشتی که در یکی از هفته نامه ها منتشر شده است به تمجید از ربنای استاد شجریان پرداخته است .
به گزارش پارس توریسم، بهداد در یادداشت خود که در هفته نامه پیک سبز منتشرشده نوشته است :امروز به این فکر می کردم که چرا خاطره های مااز رمضان مدام کم می شود .
مگر می شود ماه رمضان را بدون صدای ربنا سر کرد .چه طور دلشان می آید که چنین کاری راانجام دهند؟خیلی دلم می خواهد بدانم که آیا این افطار به دل خودشان می چسبد وقتی تلویزیون یا رادیو را روشن می کنند و صدای ربنا از آن نمی آید .مگر آنها که پخش ربنا را ممنوع کرده اند خودشان غیر از ما هستند که می توانند ماه رمضان بدون ربنا داشته باشند؟!آیا آن روزه ،روزه می شود که با دل خوش ورغبت و رضایت نباشد ؟مگر آن ضیافت الهی که می گویند چگونه تدارک دیده می شود ؟ما با همین صدای اذان موذن زاده اردبیلی ،صدای ربنای شجریان و خاطرات شیرینی که داریم با میل روزه می گیریم وبا میل سر سفره افظار می نشینیم .
به گزارش پارس توریسم ،بهداد درادامه یادداشت خود نوشته است :حالا دل تک تک ما پر است از این اتفاق. کدام مصلحت مهم تر است از دل مومنانی که خوشند به این خاطرات و این نغمه های روحانی و جوانانی که بااین صداهای دلنشین و جاودانه جذب می شوند . ما صدای ربنا رادر موبایل هایمان داریم .وقت افطار که می شود پای سفره افطار می نشینیم صدای تلویزیون را می بندیم و با صدای ربنا صبر می کنیم تا وقت افطار برسد.
امروز: میرباقری امروز به صورت رسمی با حضور مراسم تودیع و معارفه معاونت سیما جای خود را به دارابی داد.
به گزارش کلمه وی پیش از ترک رسمی این پست آخرین مواضع صدا و سیما پیرامون پخش نشدن ربنای استاد شجریان را اعلام کرد.
معاون سابق سیما درباره پخش ربنا با صدای محمدرضا شجریان از صداوسیما در ماه مبارک رمضان گفته است: شجریان به خاطر مواضع ضد انقلابی خود دیگر صلاحیت کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد.
به گزارش فارس، مرتضی میرباقری شب گذشته در حاشیه بازدید از پشت صحنه مجموعه تلویزیونی «نون و ریحون» که هر شب از شبکه تهران پخش میشود، درباره مواضع صداوسیما در مقابل پخش ربنای شجریان از سیما در جمع خبرنگاران گفت: آقای شجریان به خاطر مواضع ضد انقلابی و مواضع بدی که علیه مردم کشور خود گرفته دیگر صلاحیتهای کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد و خودش وجهه خود را مخدوش کرده است.
وی گفت: ما امیدوار هستیم که همچنان تا فرصت باقی است، ایشان برگردند و به تبع آن نظام هم دست لطف خود را به سر ایشان بکشد.
میرباقری توضیح نداد پس از اینکه به مردم ابلاغ شد شجریان صلاحیت حضور در قلبشان را ندارد چه اقداماتی در این زمینه باید از سوی مردم صورت گیرد.
امروز: میرحسین موسوی در تازه ترین دیدار خود میزبان جمعی از فرزندان خانواده های ایثارگران بود.
موسوی در این دیدار ضمن ترسیم آثار جنبش سبز مردم ایران، بر اتحاد و استقامت تا تحقق تغییرات مطلوب در کشور تاکید کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه میرحسین موسوی جنبش سبز مردم ایران را موجب الفت و نزدیکی اقشار مختلف مردم به یکدیگر دانست و گفت: «راهبرد زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن در سطح ملی دنبال می شود و همه ما با تکثر آرا، عقاید و فرهنگها و قومیت ها به تدریج لکنت زبان خود را از دست می دهیم و می توانیم راحت تر با هم صحبت کنیم.»
حلقه وصل تشکلها: آزادی٬ عدالت و پاسداری از حقوق ملت
جنبش سبز زمینه آشتی ملی را فراهم آورده است
وی در همین زمینه افزود :«تشکل های سیاسی که با سیاست های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است.»
عده ای نفع خود را در تفرقه می بینند
به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی می کنند
رسانه ملی را به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند
موسوی گفت :«گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می دانند با پرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود. آنها می خواهند همانطور که رسانه ملی را با دخالت خود به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند فضای مجازی برآمده از جنبش سبز را با ویروس های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.»
سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را قرین هم می دانستند
نخست وزیر دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تاسف از اینکه نظام دچار جمود، فساد و ظلم شده است، گفت: «نظام هم اکنون نمی تواند متناسب با تغییرات جهانی و تغییرات داخلی تحول لازم را در خود ایجاد کند. این موضوع طبیعی هم هست چرا که موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب دخالت مردم در همه امور و رعایت حق تعیین سرنوشت برای ملت و رعایت حقوق شهروندی است. حتی سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را با هم قرین می دانستند.»
امروز زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده
میرحسین گفت :«قدیم ها در کتابهای دینی خود از زندانهای منصور دوانیقی ها و هارون الرشیدها می خواندیم و امروزه زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده است. حتی کسانی که شاکی از اتهاماتی هستند که بر آنها وارد شده به زندان برده می شوند و تهمت زننده و دستگاههای حامی او دور از دسترس قوه قضاییه قرار می گیرند.»
رمز بازگشت نشاط به جامعه
موسوی کلیدی ترین رمز تحقق مردمسالاری را قبول آرای مردم دانست و گفت : «آرای مردم است که می تواند کشور را از بحرانی که در آن گرفتار شده ،نجات بدهد و شور و نشاط را به جامعه بازگرداند.»
امروز: فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده که اخیرا به دلیل شکایت از سردار مشفق به زندان فراخوانده شده است، نامه ایرا به رییس قوه قضاییه نوشته و وی را مسئول سلامت جان همسر خود دانشته است. لازم به یادآوریست که تاج زاده پس از مراجعت به زندان تاکنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته و بیم آن می رود که کودتاچیان دوباره فشارهای سبعانه خود را بر او برای اعترافات واهی و دروغین درباره سلامت انتخابات آغاز کرده باشند. متن کامل این نامه به نقل از بلاگ فخرالسادات محتشمی پور در پی می آید.
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
مستحضرید که همسر عزیزم سید مصطفی تاجزاده به دنبال شکایت حقوقی از فردی موسوم به مشفق و همکاران کودتاگرش، به همراه چندتن دیگر از امضاء کنندگان این شکایت نامه به زندان بازخوانده شده است. از آن جا که دلیل این احضار اتمام مرخصی بیان شده ایشان باید پس از زمان کوتاهی به بند عمومی منتقل شوند که متأسفانه پیگیری های خانواده نشانگر عدم انتقال است و از آن بدتر در بی اطلاعی نگاه داشتن خانواده از محل و شرایط نگهداری ایشان است که عواقب بعدی را به دنبال خواهد داشت.
از آن جا که دادستان منتصب شما، که قرار بود بدنامی و سوء سابقه دادستان معزول را جبران کند، طی این ده روز به رغم مکاتبات و پیگیری های اینجانب زحمت هیچ گونه اطلاع رسانی از وضعیت همسرم را به خود نداده است. این در حالی است که همسرم به تازگی عمل جراحی دیسک کمر داشته و نیاز به مراقبت ویژه و اقدامات تشخیصی درمانی متعاقب آن را دارد، نگارش این نامه ضرورت پیدا کرد.
متأسفم که برای درخواست ساده ای چون تماس تلفنی، گرفتن اطلاعات اولیه از محل و شرایط نگهداری و ملاقات حضوری که از حقوق اولیه هر زندانی، چه رسد به زندانیان سیاسی و فرزندان صادق و خدوم امام و انقلاب و کشور و مردم است، باید مصدع اوقات قاضی القضات شویم اما نگرانی ها و دلمشغولی های ناشی از تحرکات اخیر روزنامه دولتی ارگان کودتاگران نظامی که درعین حال تأیید کننده اعترافات سردار مشفق بوده است، موجب شد علاج واقعه را قبل از وقوع از دستگاه مسئول طلب کرده و مسئولیت هرگونه صدمه و لطمه احتمالی به جسم و جان این فرزند عزیز و غیور ملت را متوجه فوه مستقل قضائیه و شخص قاضی القضات کنیم.
بدیهی است برای رفع نگرانی های موجود ملاقات همسرم با خانواده در اسرع وقت ضروری می نماید.
فخرالسادات محتشمی پور
3/6/1389 برابر با سیزدهم رمضان المبارک 1431
امروز: عصر ديروز حجت الاسلام والمسلمين مهدی کروبی به ديدار محمدرضا جلايی پور زندانی تازه آزاد شده، رفت. در اين ديدار ايشان جويای احوالات زندانيان و بخصوص زندانيان گمنام شدند. مهدی کروبی در بخشی از سخنانش در اين ديدار گفت: " جای دارد از همينجا يادی از زندانيان گمنان نموده و تلاش و ايستادگی آنها و خانواده هايشان را ارج نهيم . در اين ماه، انتظار آزادی زندانيان، خواسته ای بيراه و زياده ای نيست که ملت آنرا می طلبند. "
تلاش و ايستادگی زندانيان گمنام و خانواده های آنان را ارج می نهيم
دبيرکل حزب اعتماد ملی در اين ديدار گفت: "متاسفم از اينکه کار به اينجا کشيده شده که فرزندان کشور را به بهانه های مختلف بازداشت و در زندانها نگهداری کنند. اين برای نظام ما جالب نيست." ايشان در ادامه يادی از زندانيان گمنام کردند و افزودند: " هستند بسياری که معروف نيستند و هزينه های زيادی را بی گناه متحمل شده اند. جای دارد از همينجا يادی از آنان نموده و تلاش و ايستادگی آنها و خانواده هايشان را ارج نهيم."
قسم خورده اند که فندق را با پتک بشکنند!
مهدی کروبی با بيان اينکه نمی توان با رعب و تهديد حکومت کرد، افزود: " قسم خورده اند که فندق را با پتک بشکنند! مگر می شود با رعب و وحشت و ترساندن مردم، حکومت کرد! هيچگاه وضعيت سياسی کشور را اينچنين تصور نمی کرديم . متاسفانه مساله درگذشت و برگزاری مراسم ها برای نظام به چالشی بزرگ تبديل شده است. اين افتخار نيست که کار نظام به اينجا رسيده است که مردن آدم ها نيز به بحرانی بزرگ مبدل شده و مجبورند برای هر فردی که می ميرد جلسه ی امنيتی تشکيل دهند که آيا اجازه برگزاری مراسم عزاداری به خانواده وی بدهند يا خير؟! اگر اجازه دادند حال بايد تصميم بگيرند در کدام نقطه از کشور اين مراسم برگزار شود تا اندک مردمانی بتوانند حضور يابند!! البته باز هم کار شورای تامين امنيت به اينجا ختم نمی شود بلکه بايد در نهايت افرادی را در ليست عدم ورود به مجلس ترحيم بگنجانند و هم به آن افراد اخطار دهند و هم به صاحبان عزاء!! "
رئيس مجالس سوم و ششم در اينباره افزود: " اخيرا نيز همين مساله برای مرحوم آقای ططری نماينده پيشين مجلس و بيسجی واقعی، جبهه رفته و مسوول بسيج عشاير و همچنين حجت الاسلام و المسلمين آقای درچه ای که از روحانيون مبارز و خوش سابقه بودند، به تلخی تکرار شد. هر دوی آنها مورد تائيد همه گروه ها و جناح ها بودند. ببينيد کار به کجا رسيده است!! آيا اين رسم و شيوه ی صحيح حکومتداری است؟!"
مهدی کروبی در مورد رفتار دولتمردان ادامه داد: "چنان رفتار می کنند که گويی تمام مشکلات کشور را حل کرده اند و اکنون وقت کافی دارند تا در امورات شخصی مردم از مراسم عروسی گرفته تا مراسم ختم دخالت کرده و تصميم گيری کنند!
انتظار آزادی زندانيان را در اين ماه پربرکت و پر رحمت داريم
دبيرکل حزب اعتماد ملی در پايان گفت: " ماه رحمت و برکت و ميهمانی بزرگ مسلمين جهان نزد خداوند متعال است. در اين ماه انتظار آزادی زندانيان، خواسته ای بيراه و زياده ای نيست که ملت آنرا می طلبند. اميدوارم هر چه زودتر شاهد آزادی زندانيان باشيم تا انشاا.. شادی را در اين ماه عزيز برای خانواده هايشان و ملت عزيز ايران به ارمغان بياورد"
در ابتدای اين ديدار خانواده جلايی پور از حضور مهدی کروبی قدردانی و تشکر نموده و محمدرضا جلايی پور نيز شرحی مختصر از روند دستگيری و دوران بازداشت خود ارائه نمود.
امروز:مهسا امرآبادی، روزنامه نگار و همسر مسعود باستانی روزنامه نگار دربند، از عفونت فک و دهان باستانی در زندان رجایی شهر خبر داد.
امرآبادی در گفت و گو با «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» به شدت نسبت به وضعیت همسرش اظهار نگرانی کرد و گفت: متاسفانه بدون اینکه حتی یک دلیل بیاورند، همچنان با درخواست مرخصی استعلاجی مسعود مخالفت می شود.
وی ادامه داد: دیگر نمی دانم داد خود را به کجا ببرم، هیچ یک از مسئولین قضایی پاسخ شفاف و روشنی به ما نمی دهند و عفونت دهان همسرم به شدت ما را نگران کرده است. جالب است که ما هیچ گاه رافت و عطوفت اسلامی که آقایان مدام از آن دم می زنند را ندیده ایم، گویا این رافت اسلامی تنها شامل زندانیان فرانسوی و انگلیسی می شود و ما که بچه همین مملکت هستیم باید با این ظلم ها بسازیم و از طرف دیگر توقع دارند ما دم بر نیاوریم و ساکت باشیم که مبادا دشمنان و بیگانگان سوءاستفاده کنند!
امرآبادی همچنین وضعیت روحی مسعود باستانی را بسیار خوب توصیف کرد و افزود: مسعود در زندان رجایی شهر با انسان های بزرگی هم بند است و از این فرصت ها برای مطالعه و خودسازی و عبادت، حداکثر استفاده را می کند اما به هر حال دردی که می کشد بسیار طاقت فرسا است، از طرف دیگر ما از تبعیضی که تا کنون بر ما روا داشته شده است، گله مندیم زیرا حتی در عید نوروز نیز به مسعود مرخصی ندادند و اکنون که بیمار است و نیاز به معالجه فوری خارج از زندان دارد، با تقاضای ما جهت مرخصی استعلاجی مخالفت می شود.
وی گفت: بارها به دادستانی مراجعه کرده ام اما دادستان هیچ گاه به تقاضای ملاقات من با ایشان پاسخ مثبت نداده است و من از ایشان سوال می کنم که چرا علی رغم درخواست های مکرر من برای دیدار با وی، حاضر نیست صحبت های من را بشنود؟
امروز: فخرالسادات محتشمی پور در نامه ی هشتم خود به دادستان تهران به او یادآوری کرد خدا فریاد خانواده شهدا را شنید و یک دادستان که مظهر زشتی و بداخلاقی و بدسیرتی و بدکرداری بود قرار است به سزای اعمال کثیف و ضد بشری و ضد اسلامی اش برسد. وی از دادستان درخواست کرد او صدای مردم زجر کشیده را بشنود و داد آنها را بستاند.
به گزارش کلمه متن عریضه ی هشتم محتشمی پور به دادستان تهران به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم زینی فیه بالسّتر والعفاف واسترنی فیه بلباس القنوع والکفاف واحملنی فیه علی العدل والانصاف و امنّی فیه من کلّ مااخاف بعصمتک یا عصمة الخائفین.
عریضه هشتم در دوازدهم رمضان المبارک :
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
امروز چطورید؟ سلامتید انشاء الله ؟ در روز هشتم ماه نزول قرآن فرصت عبادت برایتان فراهم است؟ این پیگیری های ما خانواده های زندانیان سیاسی خدای نکرده مانع علو روحتان نمی شود؟ البته برای من امروز مبرهن شد که نه تنها شما بلکه مجموعه همکارانتان سخت مشغول عبادتید چون به جز چند تلفن چی، هیچ کس حتی مسئول دفتر هم زحمت پاسخگویی را به خود نداد. من خیلی سعی کردم نام ها را بپرسم و برای تاریخ نقل کنم ولی جز به نام یک خانم اشاره ای نشد و من هم چون فکر کردم توطئه ای برای تخریب زنان و خدشه دار کردن مسئولیت پذیری شان در کار باشد، در این عریضه نامی نمی آورم! یادش به خیر زمان اصلاحات که طرح تکریم ارباب رجوع پیاده می شد و حق با مشتری بود و ارباب رجوعی که مورد بی کرامتی و بی اعتنایی قرار می گرفت، می توانست شکایت کند. راستی ما باید به کجا شکایت کنیم از این عدم احساس مسئولیت شما؟ و عدم پاسخگویی تان و بی توجهی به سلامت عزیز دربند ما و حال و روز خانواده مضطربش؟ از شما می پرسم که داشتید پایان نامه تان را آماده دفاع می کردید پارسال این موقع ها. شما که دانشجوی حقوقید. آیا برای مظلومین بی پناه جایی برای شکایت از مسئولین پیش بینی شده است این که به شکایت رسیدگی شود یا خیر امر دیگری است. اگر ما از خود شما آقای دادستان شهرمان شاکی باشیم باید جز به خدا و مردم شکایتمان را به کجا ببریم آقای دادستان؟ آری از شما که در سال گذشته بالاخره پس از تهیه گزارش شناخت از حوزه مسئولیت دادستان معزول، در اولین ملاقات با ما صراحتا گفتید من باید داد «دیگری» را هم بستانم و فقط شما نیستید که دادخواهی می کنید و ما دلمان برای شما سوخت که چه مسئولیت بزرگی دارید و حالا دیگر دلمان نمی سوزد چون می بینیم داد ما که ستانده نشد هیچ، بی دادهایی بر عزیزانمان رفت و می رود که نه تنها نامه عمل اصحاب عدالتخانه را سنگین و سنگین تر می کند بلکه موجب شرمساری مسلمانان به دلیل انجام این بی عدالتی ها در کشوری به نام اسلام می شود. نکند این هزینه های گزاف تاوان دادستانی از آن «دیگری» باشد؟؟؟!!!مبادا
امروز وقتی که دوستانی که به ملاقات عزیزانشان رفته بودند به من که علیرغم میلم داشتم آماده ملاقات کابینی می شدم، خبر دادند که نام شریف همسرم در میان سایر نام های شریف آن بند سیاسیون زندانی نیست و خبر آمد که این دلاور مومن هنوز در قرنطینه (بخوانید انفرادی) به سر می برد، آه از نهادم برآمد. با وکیل همسرم تماس گرفتم و از غیرقانونی بودن این اقدام اطمینان حاصل کردم و بعد زنگ زدم به معاون شما که از دیروز موفق به گفتگو با خودشان نشده ام. پاسخ این بود: از خود دادستان باید بپرسید. چه پاسخ آسانی است این از خودشان بپرسید! خودشان را حالا از کجا گیر بیاوریم. گرفتاری دارند ایشان باید احکام جدید بازداشت صادر کنند. بروند بیایند بخوانند بنویسند جلسه بگذارند برخیزند و بنشینند و ... در روز دوازدهم به عبادتشان بپردازند در سر و ته و وسط ساعت اداری لابد. کجا وقت پاسخگویی به این سوالات دون و خرد ما را دارند حضرات؟ پیش خود گفتم لابد دست دو الفی هاست دوباره همسرجانم. پریشان خاطر زنگ زدم به آقای کارشناس ششم ایشان گفتند بله شنیده ام که برشان گردانده اند و دیگر دست ما نیست! خوب پس باید دوباره با شما تماس می گرفتم. آقایی گفت: گوشی! و وصل کرد به یک جایی و ما چه فیض عظمایی بردیم از موزیک متن سریال امام علی(ع) در ماه شهادت مولایمان و چقدر دلمان می خواست دوره حکومت داریش را و خصوصا سفارش ها به کارگزارانش را مرور کنیم در همان مدت طولانی انتظار برای پاسخگویی ولی خوب مشغول کار دیگری بودیم و نشد. آقای دادستان من امروز پشت خط شما نصف بیشتر مقاله ام را ویراستاری کردم و کسی آن سوی خط کلامی نگفت. مقاله من مدت ها بود که زمین مانده بود و چون به همسرجان قول داده بودم در نبودنش و در اسارتش زندگی را عادی سازی کنم باید تمامش می کردم. امروز تقریبا تمام شد. نمی دانم شاید آخرین مرحله بماند برای ساعات دیگری که پشت خط تماس دادستان شهرم می مانم برای دادستانی که نه، تنها گرفتن یک پاسخ. همسرم کجاست؟؟؟ مصطفی تاجزاده که من خوشحال بودم در زندان از دست خشونت طلبان کینه توز خودسر خیابانی در امان است، همسرم نازنین و شجاعم کجاست آقای دادستان؟ می دانید که من تا پاسخم را نگیرم آرام نخواهم نشست. اگر دست سپاه نیست، دست کیست. اگر برای اجرای حکم به زندان بازخوانده شده شما باید پاسخگو باشید. پزشک معالج همسرم به شدت نگران وضعیت کمر و گردن اوست. من برای جزء جزء اعضاء و جوارحش نگرانم و نگرانی ام را به همه دنیا اعلام می کنم. و فریاد وااسلاما سر خواهم داد تا فردا روز شرمنده یار عزیز و مردم مهربان وطنم نباشم.
من همه کارهای غیرمجاز از نظر شما را برای حفظ جان همسرم و ایجاد شرایط مناسب برای او انجام خواهم داد. کارهای غیرمجاز؟! بله همه آن کارهایی که شما و بازپرس و بازجوها مستقیم و غیرمستقیم از آن منعمان می کردند. خنده دار نیست آقای دادستان که جرایم ما از نظر شما و دوستان تان مصاحبه، مکاتبه، وبلاگ نویسی و هرگونه ملاقات و گفتگو با مقامات مسئول برای اطلاع رسانی شرایط دهشتناک همسرم بود و برای وادار کردن آدم های دارای تعهد برای به کار گرفتن این تعهد و مسئولیت. ما فریاد ها زدیم آقای دادستان و خدا فریادمان را شنید و خدا فریاد خانواده شهدا را هم شنید و یک دادستان که مظهر زشتی و بداخلاقی و بدسیرتی و بدکرداری بود و دیگر مجرمان قرار است به سزای اعمال کثیف و ضد بشری و ضد اسلامی شان برسند. ما باز هم فریاد می زنیم و اقدامات غیرقانونی و غیر حقوقی و غیر شرعی و غیرانسانی و غیراخلاقی را افشا می کنیم و خدا صدایمان را می شنود. آقای دادستان بیایید شما هم در میان عبادت های ماه خدای عدل و انصاف، صدای دادخواهی بندگان خدا را هم بشنوید. تصور نمی کنم صدای ما چندان ضعیف باشد؟ وکیل من و همسرم برای من و آن عزیز دربند ستم، درخواست ملاقات کرده پاسخش را فوری می خواهیم.
اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین
امروز:یارانه نقدى براساس تعهدنامه کتبى که در سامانه وزارت رفاه آمده و داراى ابهامات بسیارى است تنها به کسانى تعلق مى گیرد که گزینه «قبول دارم» را انتخاب کنند وگرنه اسامى آنان از فهرست دریافت یارانه نقدى حذف مى شود، در حالیکه به نظر مى رسد این «تعهدنامه» مغایر قانون هدفمندى یارانه ها، سایر قوانین و حتى حقوق شهروندى است.
به گزارش مهر، با مراجعه به سامانه اعلام حساب خانوار براى دریافت یارانه پس از وارد کردن کد ملى، تعهد نامه اى در مقابل شما قرار مى گیرد که یا باید آن را قبول کنید و منتظر دریافت یارانه نقدى باشد یا قید دریافت یارانه نقدى را بزنید.
در این تعهد نامه آمده است: به سازمان هدفمندى یارانه ها اجازه مى دهم: در صورت احراز عدم صحت اطلاعات ارائه شده در فرم اطلاعات اقتصادى خانوار یا به هر دلیل دیگر یا اشتباه واریزى به حسابم، معادل کلیه وجوهى که به ناحق و بر خلاف مفاد قانون هدفمند کردن یارانه ها و مقررات و ضوابط اجرایى آن واریز شده است از حسابهاى اینجانب برداشت نماید و بانک هاى مربوطه با اعلام سازمان، مکلف به انجام آن مى باشند.
در واقع، با قبول این تعهد نامه شما علاوه بر اینکه به دستگاههاى ذیربط اجازه داده اید با چک کردن حسابهایتان از آن برداشت کنند، تا حدودى نیز باید از دریافت یارانه نقدى ناامید شوید چرا که ممکن است سازمان هدفمندى یارانه ها به این نتیجه برسد که اطلاعات ارائه شده شما با هر ضریب اهمیت صحت ندارد و شما را از دریافت این یارانه که براساس قانون، حق تمام شهروندان ایرانى است، محروم کند.این در حالى است که اطلاعات خانوار ثابت نبوده و این امکان وجود دارد فرداى ارائه این اطلاعات، اطلاعات خانواده تغییر کند و بسیارى موردهاى دیگر که مى تواند دلیلى براى تغییر اطلاعات خانوار باشد و شما با امضاى این تعهد نامه عملا حق اصلاح اطلاعات را نیز از خود سلب خواهید کرد؛ هر چند چاره اى ندارید و در صورت قبول نکردن آن به کل از دریافت یارانه محروم خواهید شد.بر خلاف آنچه در این تعهد آمده است، بر اساس بند الف ماده ۷ قانون هدفمندى یارانه ها دولت موظف به پرداخت این یارانه در قالب پرداخت نقدى و غیر نقدى با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به کلیه خانوارهاى کشور به سرپرست خانوار است.از طرفى، تبصره ۲ این قانون مى گوید دولت مى تواند حساب هدفمندسازى یارانه ها را بنام سرپرست خانواده هاى مشمول یا فرد واجد شرایط دیگرى که توسط دولت تعیین مى شود افتتاح نماید. اعمال مدیریت دولت در نحوه هزینه کرد وجوه موضوع این حساب از جمله زمان مجاز، نوع برداشت هزینه ها و برگشت وجوهى که به اشتباه واریز شده اند مجاز است.بر اساس این تبصره قانونى دولت تنها مجاز به برگشت وجوهى است که به اشتباه واریز شده اند نه برداشت از حسابهاى فرد به هر دلیلى.
گفته مى شود این موضوع قرار است توسط نمایندگان مجلس بررسى شده و تذکرهاى لازم به دولت داده شود تا نسبت به اصلاح این تعهد کتبى که داراى ایرادات اساسى است، اقدام شود.
امروز:خانواده های پانزده زندانی اعتصاب کننده بند ۳۵۰ اوین که بیش از دو هفته در اعتصاب غذا ،سه تا چهار هفته در انفرادی و یکماه ممنوع الملاقات بودند ،امروز با خانواده های خود ملاقات کردند.
براساس گزارش های رسیده به کلمه، خانواده های زندانیان اعتصاب کننده روحیه این زندانیان را خوب توصیف کرده اما گفته اند همگی به شدت وزن کم کرده اند.
خانواده ها به نقل از زندانیان گفتند که درشب انتقال هفده زندانی به سلول های انفرادی دهها پلیس ضد شورش در برابر بند۳۵۰ اوین صف آرایی کرده بود ،تمامی پلیس های ضد شورش مسلح به گازهای آشک آور و باتوم بوده اند.
این موضوع امروز بیش از هرچیز موجب حیرت خانواده های زندانیان بند۳۵۰ شده بودند و می پرسیدند چرا برای انتقال ۱۷ زندانی بدون دفاع مسوولان این زندان اقدام به چنین صف آرایی بزرگی کرده بودند.
زندانیان همچنین به خانواده های خود در این ملاقات خبر های مربوط به تهدید زندانیان را از سوی مسوولان زندان اوین بویژه بزرگ نیا و صداقت تایید کردند.
اغلب زندانیان در ملاقات با خانواده های خود از پشتیبانی اقشار مختلف مردم در داخل و خارج ازکشور و همچنین پیام های همراهان جنبش سبز بویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکر کردند و گفتند که بازتاب گسترده اعتراض شان در جامعه موجب دلگرمی آنها شده است.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، ، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی،بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،کیوان صمیمی روزنامه نگار ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، غلامحسین عرشی ، محمد حسین سهرابی راد و پیمان کریمی آزاد ازجمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی بودند که بیش از دوهفته اعتصاب غذا کردند.
تعطیل شدن مناجاتِ ربنا در صدا و سیما ، نه از عظمت ربنا می کاهد و نه شرحی بر منادی ربنا می خواهد. تعطیل شدن ربنا، تنها نشان آن است که صدا و سیما ترجیح می دهد همه چیزش به هم بیاید .
اما ؛ اعتراض به این خواسته ی صداو سیما، سبب شد این جریان همه چیز خواه، در یک گزارش تحلیلی در رسانه های خود به «واکاوی دلایل پخش نشدن ربنای شجریان از صدا و سیما» بپردازد و به زعم خود استاد شجریان را در اردوگاه دشمنان تابلو دار جای دهد و او را از مخالفان سرسخت نظام بخواند و لایه های انحراف فکری او را آشکار سازد . در هسته ی اصلی این تحلیل آمده است:
«تناقض گویی های فراوانی هم در نظرات شجریان در این برنامه وجود دارد. محمدرضا شجریان در گفتوگو با بیبیسی توضیح میدهد که در زندگیاش هیچگاه گرایش سیاسی خاصی نداشته ولی میگوید که همیشه با خواستههای مردم برای آزادی و دموکراسی همسو بوده است، یعنی از یک طرف خود را خارج از چارچوبهای تعریف شده سیاسی به حساب میآورد و از طرف دیگر تندترین انتقادات خود را به رئیس جمهور و نظام جمهوری اسلامی بیان میکند.»
من به محتویات این مدعا کاری ندارم. درست و نادرست بودنش با مردم . من با همان واژه ی آغازین جمله مشکل دارم . همان « تناقضی » که نویسنده هم از آن «رنج» برده است و در آن « اشکال » کرده است و بر بنیاد آن استاد شجریان و هوادارانش را ضد انقلاب و ضد نظام خوانده است .
مسئله ی اصلی این است که ، این « تناقض » اصالتاً وجود ندارد و نکته این است که ریشه ی این تناقض موهوم ، « یکی دانستنِ دولت و ملت» است و جالب آن جاست که تاریخ قرن بیستم راوی دولتمردان و حکمرانانی است که به این « تناقض موهوم » گرفتار بوده اند .
این «یکی دانستن و یکی خواستن و یکی کردنِ مردم و دولت »، در واقع نتایج عجیبی دارد. مثلاً : خواننده ای که برای ملت بخواند و دولت را قبول نداشته باشد، مردمی نیست که هیچ ؛ سیاستمداری است که به مخالفت با نظام و حکومت مشغول است . هنرمندی که گرایشات سیاسی نداشته باشد ، مردمی نیست و اگر همراه مردم بود ، باید گرایش سیاسی موافق دولت داشته باشد . نتیجه ی عجیب تر آن که ، اگر «دولت را همان ملت بخواهیم» ، آن گاه همه ی ملت باید به رنگ دولت درآیند و حتی « ربنــا» یشان را به اذن دولت بگویند و به اذن دولت بشنوند و بهترین آن است که صدا ی مردم و سیمای ملت با صدا و سیمای دولت یکی شود !
اما؛ داستان به همین جا ختم نمی شود و گرفتاری وقتی آغاز می شود که « یک هنرمند بزرگ و مردمی » با این «پیش فرض» در افتد . آن وقت است که باید زمین و زمان را بهم دوخت و مفاهیم را عوض کرد و تاریخ را جابجا کرد تا به نحوی این تناقض، موجه بیاید که مثلاً به « واکاوی دلایل » مشغول ایم ! اگر هم در این میان میلیون ها هوادار این هنرمند بزرگ و مردمی به هوادران یک جریان سیاسی و «دشمنان تابلو دار » تبدیل شدند ، چه باک ! مهم آن است که مجبور نشویم در آن پیش فرضِ جادویی تجدید نظر کنیم . استالین هم برای آنکه در این پیش فرض ، تجدید نظر نکند ، دستور داد تا در تاریخ شوروی بنویسند « نسخه ی اصلی خمسه ی نظامی ، به زبان ترکی است و پارسیان برای آن که نظامی را از آنِ خود کنند ، آن را به پارسی برگردانده اند و نسخه اصلی را نابود کرده اند ! »
باری ؛ پخش نشدن ربنـا ی استاد شجریان در صدا و سیما، چندان دلایل پیچیده و عجیبی ندارد. علت همان «یکی نبودن دولت و ملت » است و سخن همان تفاوتی است که استاد گفته است « آنها کار خودشان را میکنند و "مـا " هم کار خودمان را میکنیم.»
امروز:در پی چاپ خبر "حکم تعلیق 3 مقام ارشد قضایی مرتبط با پرونده کهریزک" آقای حیدریفرد دادیار سابق دادسرای ویژه امنیت تهران جوابیهای ارسال نمود که ذیلا از نظرتان میگذرد:
1 ـ در خصوص رسیدگی به اتهامات اغتشاشاگرانی که در روز 18 تیر 1388 براساس فراخوان رسانه های ضدانقلاب و گروههای معاند خارجی و داخلی متعاقب فتنههای بعد از انتخابات مقابل دانشگاه تهران نظم و امنیت شهر را مختل و با آتش زدن وسایل نقلیه و امکانات مربوط به خدمات عمومی با نیروهای امنیتی و انتظامی درگیر و تعدادی از پرسنل پلیس امنیت تهران در اثر اصابت چاقو و قمه مضروب و عدهای از آنها در حالت کما و بیهوشی در بیمارستان بستری گردیدند.
افراد دستگیر شده پس از 24 ساعت بازداشت اولیه در پلیس امنیت به لحاظ دستگیری حین ارتکاب جرم علنی با صورتجلسه مفصل و مشروح مبنی بر دستگیری متهمان در محل ارتکاب جرم و اغتشاشات مذکور و ذکر بیتوجهی آنها به تذکرات و هشدارهای پلیس و احصاء اعمال مجرمانهای که توسط متهمین دستگیر شده انجام گردیده اینجانب به عنوان یکی از قضات ویژه امنیت تهران، پروندههای مربوطه را با نظارت معاون امنیت دادستان تهران رسیدگی و قرار تامین قانونی با لحاظ محتویات پرونده، گزارش پلیس امنیت و اظهارات متهمین وفق مقررات صادر نمودم.
لذا مسئولیت رسیدگی قضائی و صدور قرار تامین مناسب بر عهده اینجانب و معاون امنیت دادستانی تهران میباشد و در این رابطه چنانچه کوچکترین اشتباه قضائی در ارتباط با تناسب قرار صادره و تصمیم قضائی با محتویات پرونده باشد قضات رسیدگی کننده پاسخگو خواهند بود ولیکن پاسخگویی نسبت به جرایم احتمالی که منتسب به مامورین زندان کهریزک میباشد و حتی فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران نیز از آن بیاطلاع بوده و در خصوص وی که مسئول مستقیم براساس سلسله مراتب آنان است نیز دادگاه نظامی تهران حکم برائت صادر نموده بسیار بدیهی است که قضات رسیدگی کننده هیچگونه مسئولیتی نسبت به اقدامات خودسرانه مأموران خاطی ندارند... و براساس (اصل شخصی بودن جرم و مجازاتها) کسانی که احیانا مرتکب ضرب و شتم غیرقانونی شده اند خودشان باید پاسخگو بوده باشند و مسئولیت رسیدگی قضائی به پرونده اغتشاشگران 18تیر با مسئولیت اقدامات غیرقانونی در بازداشتگاه کهریزک دو مقوله متفاوت بوده که خلط آن ظلم بزرگی نسبت به قضات ویژه امنیت میباشد ... اینجانب و همه همکاران قضائی مرتبط با پرونده مزبور از آنچه در زندان کهریزک رخ داده بیش از همه متأثریم اما هر عمل خلاف قانون احتمالی که در این ارتباط محقق گردیده بدون اطلاع و خواست قضات رسیدگی کننده و حتی فرماندهی مستقیم آنان انجام شده است.
زندان کهریزک زندان رسمی و قانونی بوده و اقدام نیروی انتظامی و پلیس امنیت و سایر نیروهای امنیتی در دستگیری اغتشاشگران 18 تیرماه که علنا و آشکارا مرتکب حرکتی خلاف امنیت ملی گردیده بودند و همچنین نوع و نحوه رسیدگی انجام شده در بازجویی اولیه متهمان توسط قضات امنیت کاملا منطبق با موازین قانونی و شرعی بوده است اما هر اقدام و عمل انجام شده در بازداشتگاه کهریزک مقوله جدا از این دو موضوع میباشد و ارتباطی به قضات رسیدگی کننده ندارد ...
2 ـ دادسرای کارکنان دولت پیرو اعلام شکایت و گزارشات مراجع مختلف براساس ارجاع ریاست محترم قوه قضائیه در رابطه با قضات رسیدگی کننده به پرونده اغتشاشگران 18 تیر 1388 و موضوع بازداشتگاه کهریزک وارد رسیدگی شده و پس از تحقیقات جامع بازپرس دادسرای کارکنان دولت و استعلام از مراجع مربوطه از جمله دادسرای نظامی تهران، بیمارستانهای مربوطه، شورای پزشکی قانونی و غیره و تحقیق از شکات و بررسی دلایل و مدارک طرفین و اخذ دفاعیات قضات مرتبط با تمایل خود قضات در نهایت پس از حدود 10 ماه رسیدگی نسبت به سه نفر قضاتی که در این پرونده از آنان شکایت شده بود به نحو مشروح و مستدل در 43 صفحه قرار منع پیگرد و رأی بر بیگناهی و عدم توجه هرگونه اتهامی در خصوص حوادث کهریزک صادر و با ارجاع به قاضی اظهارنظر دادسرای کارکنان دولت رای مذکور تأیید و قطعی و به طرفین پرونده ابلاغ گردید. بنابراین خبر صدور قرار تعلیق مصونیت قضائی در رابطه با موضوعی که سابقا در دادسرای کارکنان دولت رسیدگی قضائی شده و قضات مربوطه تبرئه و از توجه هر نوع اتهام و ادعای متصور و ممکن مبرا شناخته شدهاند اقدامی غیرعادلانه و غیرمعمول به نظر میرسد زیرا صرفنظر از اینکه براساس اغراض سیاسی و جناحی که در فرصت مناسب در رابطه با آن توضیح داده و دلایل متقن ارائه خواهد شد حیثیت قضات ویژه امنیت تهران به نحو بیسابقهای در رسانهها و افکار عمومی در اثر این عمل مخدوش گردید و در رابطه با موضوعی که وفق مقررات در مورد آن رسیدگی شده و تصمیم قضائی مبنی بر منع پیگرد قضات به دلیل عدم توجه اتهام صادر و در مسیر قضائی قاضی اظهارنظر نیز آن را تأیید نموده امری خلاف قواعد آمره قانون آئین دادرسی کیفری به نظر میرسد که اینگونه برخوردها مورد انتظار نمیباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر