-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
مشروطيت يك واقعه مهم در تاريخ ما است. البته تاريخ هر ملتي از جمله تاريخ ما سرشار از حوادث و رويدادهاي تلخ و شيرين فراوان بوده است. وقتي ميگويم واقعه مهم، مراد من رويدادي است كه مظهر يك تحول عميق يا منشأ آن در جامعه بوده است.
مشروطيت ويژگيهاي مختلفي داشت كه من به اجمال به بعضي از آنها كه به نظرم مهمتر از همه است، اشاره ميكنم:
اول،مهار استبداد لجام گسيخته حاكم بر جان و جهان ايراني و به تعبير نظريهپرداز بزرگ مشروطيت و به تعبير خود من، طراح اولين اساسنامه جامعه مدني سازگار با هويت فرهنگي و ملي ايران، آيتالله العظمي نائيني، صاحب تنبيهالامة، مشروطيت به معني نفي فرمانروايي ما يريد و مالكيت مايشاء است. اين اولين خصوصيت مشروطه بود در تاريخ ما.
دوم، در فرآيند مشروطيت، عنوان «رعيت» به «ملت» تبديل شد و اين حادثه مهمي است كه مردم به عنوان مملوكان پادشاه صاحبقران به صاحبان كشور و حكومت تبديل شدند. نيز همه اهالي ايران فرزندان مادري به نام ايران ناميده شدند كه سوابق تاريخي، نژادي، زباني و قومي در تقدم و تأخر آنها تأثير ندارد و اين به معني ظهور و زايش ملت در تاريخ ما است.
سوم، تكوين قانون اساسي به عنوان مبناي نظم و اساسنامه اعمال حاكميت در كشور و تعيينكننده نسبت ميان مردم و حكومت.
چهارم، گزينش دولت به وسيله ملت و در واقع تغيير نسبت ارباب و رعيت كه ارباب حاكم بود و مردم رعيت به اين موضوع كه دولت ناشي از ملت و ملت ارباب اصلي كشور و حكومت و دولت كارگزار اين ملت است. همچنين به رسميتشناختن آزادي مردم در نقد سياست و قدرت و برنامههاي دولت و مشاركت در بناي كشور. پنجم، تأسيس مجلس با عنوان خانه ملت و كانون نظارت بر قدرت.
ششم، پيدايش و گسترش مطبوعات در آن روز -و وسائط ارتباط جمعي بهطور عام در امروز- به عنوان ركن چهارم مشروطيت به جاي كاغذ خبري كه فقط تفرج و سير و سياحت درباريان را درج ميكرد.
اينها از جمله اموري بود كه در مشروطيت مطرح شد و مورد تأييد قرار گرفت. به عبارت ديگر، انقلاب مشروطيت اولين حركت دموكراتيك در ايران و خاورميانه بود و نقطه عطف ورود ايران به مناسبات جديد سياست در دوران جديد. توجه بفرماييد. اولين انقلاب دموكراتيك مردم ايران در ايران و در خاورميانه و به يك معنا در شرق و نقطه ورود ايران به مناسبات جديد سياست و قدرت در دنياي امروز. من در اين زمينه كمي توضيح خواهم داد.
اولا انقلاب مشروطيت، همانطور كه گفتم، اولين جنبش فراگير و مردمي مردمسالاري بود، منتها براي استقرار الگويي از مردمسالاري بومي كه امروز مردمسالاري ديني تعبير مي شود.
انقلاب مشروطيت يك انقلاب دموكراتيك بود، اما ملت ايران صورت و نسخهاي از دموكراسي سازگار با هويت ديني و ملي خود را ميخواست و اين مسئله نشانه خلاقيت اين ملت و منفعل نبودن او صرفا در برابر حوادث و زرق و برقها است. از مطالعه حوادث مشروطيت، زندگي رهبران مؤثر در مشروطيت و نيز بررسي مفاد قانون اساسي به عنوان بزرگترين دستاورد مشروطيت و ميثاق ملي، ترديد نميكنيم كه آنچه در تجربه مشروطيت رخ داد، پيگيري و تلاش براي استقرار نوعي از دموكراسي سازگار با دين بوده است. بنابراين، انقلاب دموكراتيك ملت ايران براي استقرار الگويي بومي از امر دموكراسي و مردمسالاري به عنوان خواست عمومي دوران جديد بود.
اما در مورد ورود ايران به دوران جديد سياست و قدرت بايد ببينيم كه در دوران جديد قدرت سياسي يعني چه؟ ماهيت قدرت در دوران مدرن و جديد با آنچه در گذشته بوده، فرق كرده است و ورود به دوران جديد يعني پذيرش قدرت مدرن و سياست جديد در ايران. خصوصيت قدرت و مناسبات جديد قدرت و سياست در دوران امروز اين است كه حضور و مشاركت مردم در عرصه قدرت نقش ممتاز و بيبديلي دارد. سياست جديد را فقط به ميزان حضور و اراده و قدرت و مشاركت مردم شناسايي و تعريف ميكنيم كه اين مناسبات جديد هر گام بر قدرت مردم ميافزايد. مقوله امنيت در مناسبات جديد به كلي و ماهيتا با مقوله امنيت در دوران قديم فرق كرده است. در دوران جديد، مشروعيت يك نظام به ميزان اتكاي او به اراده مردم و مقبوليت او در ميان مردم بستگي دارد؛ يعني امروز و در دنياي جديد قدرتي كه متكي به مردم و رأي مردم و تحت نظارت آنان نباشد، مشروع نيست. مرادم از مشروع legitimacyاست كه با شرعي بودن فرق دارد. به ميزاني كه حكومتي وابسته به مردم و برآمده از مردم و تحت نظارت آنان باشد، مشروعيت و مقبوليت دارد و در واقع پيوند ميان مردم و حكومت است كه در مشروعيت نظام نقش تعيينكنندهاي دارد.
مناسبات جديد قدرت مدرن در دنياي امروز و ورود ايران به اين عرصه مناسبات كه در مشروطيت تجلي پيدا كرد، طوري شد كه از آن پس هر حكومتي ولو ديكتاتور و ناسازگار با منافع ملي خودش را با دموكراسي و قانونگرايي توجيه ميكند. ما به وضوح اين تحولات را در سراسر زندگي اجتماعي ملت از 150سال پيش، كه اوجش نيز در يكصد سال پيش با صدور فرمان مشروطه بود، مشاهده ميكنيم.
حوادث بزرگي رخ داده است. اين قدرت جديد خودش را نمايانده و هنوز هم هست. حكومت قاجار اين قدرت را نپذيرفت، اما قدرت ظهوريافته با انقلاب مشروطيت خودش را به قاجار ديكته كرد. حكومت قاجار در برابر اين قدرت ايستاد و مجلس را كه مظهر قدرت مردم است، به توپ بست، اما قدرت جديد با فتح تهران، خود را بر حكومت جبار تحميل كرد.
آشفتگيهاي بعد از مشروطيت، به استقرار يكي از نفسگيرترين ديكتاتوريهاي دوران تاريخ ايران در زمان رضاشاه منجر شد، اما هنگامي كه قواي بيگانه براي روي كار آوردن يك حكومت وابسته تازه نفس و جوانتر، رضاخان را از مملكت بيرون كردند، او چشم اميد به همراهي مردم داشت، اما قدرت جديد با سكوت توأم با نفرت خويش شاه جبار را بدرقه كرد. و او در عين ذلت و خفت معناي قدرت جديد را در ايران ديد و بالاخره اين قدرت جديد با اتكا بر ايمان و باور مردم در انقلاب اسلامي نقطه پايان بر شاهنشاهي2500 ساله گذاشت و آن قدرتي را كه بارها قدرت مردم را ناديده انگاشته بود، از گردونه خارج كرد. به هر حال، انقلاب مشروطيت نخستين فصل قدرتنمايي عيني مردم و اولين تجربه ما براي جدي گرفتن قدرت جديد يعني قدرت مردم بود.
يكي از مناقشات جدي جامعه امروز ما، كه مبارك هم هست، درباره نسبت ميان اسلاميت و جمهوريت است. اين معنا به تعبيري از چالشهاي مهم دوران مشروطيت هم بود.
يك نكته، بلكه دو نكته مورد غفلت ديروزيان بود كه امروز نبايد از آن غفلت كنيم؛ يعني در واقع دو نكته كه اول هم گفتم در انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامي هم اين مسئله تجلي داشت و ما ادامهدهندگان راه بايد از آنچه بعد از مشروطيت هم رخ داد، درس بگيريم و پيش برويم: يكي اينكه نبايد قدرت جديد را ناديده گرفت. در دنياي امروز هيچ كاري بدون مردم و بدون خواست آنان نميشود انجام داد. منظورم اين نيست كه نميشود مردم را سركوب كرد، نميشود يك نظام را كه مورد خواست مردم نيست، بر مردم تحميل كرد، اما اين دوام نميآورد و نميتواند مثل گذشته كه قرنها چنين سيستمهايي بر جامعه حاكم بود، حاكم باشد.
دوم، اينكه ما قطعا بايد الگوي متناسب با فرهنگ خودمان را براي تحقق اين قدرت جديد و مردمسالاري داشته باشيم. نكتهاي كه در گذشته مورد غفلت قرار گرفت و امروز هم گاهي در بخشهايي از جامعه مورد غفلت قرار ميگيرد، يكي اين بود كه برخي از خواستاران دموكراسي چنين ميپنداشتند كه دموكراسي فقط به مدد تئوريها و نظريههاي خاستگاه دموكراسي در غرب قابل توجيه است. غافل از اينكه دموكراسي يك جوهر دارد و صورتهايي كه بايد متناسب با وضعيت فرهنگي و تاريخي و هويت اجتماعي جامعه باشد والا پايدار نخواهد شد و ميپنداشتند كه با نقشه و تئورياي كه از هر جا بگيريم، ميتوانيم نظامي مردمسالار و دموكراتيك داشته باشيم. اين يعني غفلت از واقعيتهاي تاريخي و اجتماعي.
غفلت از اين دو نكته در دوران مشروطيت سبب شد كه با آن همه فداكارياي كه مردم كرده بودند، استبداد و خودكامگي رضاخاني با كمك بيگانه روي كار بيايد و در آغاز هم رضاخان با شعارهاي طرفداري از دين سعي كرد كه استبداد مطلق خودش را توجيه كند و نيز غفلت از اين دو پايه سبب شد كه بعضي از رهبران مشروطيت در كنار عاملان و مباشران استبداد قرار بگيرند. در حالي كه نه رضاخان ديندار بود و نه آن رهبران در آغاز طرفدار استبداد بودند. غفلت از اين مسئله حساس تاريخي ما را به اين مشكل دچار كرد. ما امروز بايد از اين حادثه درس بگيريم و بر ضرورتهايي كه ثبات و پويايي سياسي را در دنياي امروز و در نظام اقتصادي و سياسي بينالمللي تأمين ميكند و اثرگذار است، پافشاري كنيم.
من معتقدم كه اگر بخواهيم هم از انقلاب اسلاميمان كه در ادامه انقلاب مشروطيت در سطحي بسيار عميقتر و وسيعتر تحقق پيدا كرد، و هم از دستاوردهاي محتوايي مشروطيت كه متأسفانه در عمل با مشكلات و موانع روبهرو شد، پاسداري كنيم، بايد بر چند نكته پافشاري كنيم.
نخست اينكه بپذيريم و همه بپذيرند نه در شعار، كه در واقعيت بايد بپذيريم كه در قدرت سياسي و مناسبات جديد قدرت، مردم اصيل و اصلاند و يك نظام سياسي در صورتي كه بر خواست و اراده و رأي مردم متكي باشد، ثبات پيدا ميكند.
دوم، اين نكته را بپذيريم كه اكثريت قاطع ما مسلمانيم و اسلام برخلاف بسياري از دينهاي ديگر، ديني است كه به حوزه فردي و خصوصي منحصر نميشود.
اگر ما هم زمان خودمان را بشناسيم، هم مقتضيات قدرت را در روزگار خودمان بشناسيم و هم بپذيريم كه دموكراسي با اينكه جوهر خاص خودش را دارد، بايد با معيارهاي فرهنگي و ديني سازگار باشد و نيز اگر بخواهيم يك حكومت سازگار با دين داشته باشيم، بايد اجتهاد پويا و تحولآفرين داشته باشيم، همچنانكه حضرت امام داشت -ميتوانيم راهمان را بهتر و مطمئنتر ادامه بدهيم، به شرط اينكه باز چند واقعيت را قبول كنيم:
يك، وقتي كه ميگوييم قدرت جديد -دموكراسي- را بپذيريم، بايد فقط نام دموكراسي را نپذيريم. دموكراسي، شرايط، مقومات و جوهري دارد كه اگر نباشد، هر عنواني هم روي آن بگذاريم، مردمسالاري نيست. قوام دموكراسي به اين نكاتي است كه من الآن خدمتتان عرض ميكنم: اصالت قدرت مردم، ابتناي قدرت سياسي بر رأي مردم، تحت نظارت مردم بودن قدرت سياسي، امكان جابهجايي قدرت به دست مردم بدون توسل به زور، اينها مقومات دموكراسي است؛ چه ديني و چه غيردينياش.
دوم، پذيرش تفاوت اسلام با عادتهاي ذهني غافل از زمان و مكان. در اينجا بهطور خاص من بر دغدغههايي تكيه ميكنم كه بهخصوص حضرت امام در سالهاي آخر عمرشان داشتند كه زمان و مكان دو عنصر مهم و تعيينكننده در اجتهاد اسلامي است. بايد اين دو چيز را از هم جدا كنيم. در اين صورت است كه راه درست را مي توان مطمئنتر ادامه داد.
اگر خواستار اين كشوريم، اگر دوستدار انقلاب اسلامي هستيم، اگر به مشروطيت احترام ميگذاريم، همه بايد تلاش كنيم تا بهتان غيردموكراتيك بودن جمهوري اسلامي را از دست دشمن بگيريم تا زمينه تجاوز او به ما فراهم نيايد و اين كار ميسر نيست جز با گسترش حق آزاد انتخاب كردن و انتخاب شدن ملت، آزادي بيان و به رسميت شناختن نقد قدرت و سياست در همه وجوه و مراتب آن، پايبندي به قانون و قانونمندي بهخصوص رعايت قانون از سوي قدرتمندان جامعه و طرح و استحكام حقوق شهروندي و رعايت موازين و حقوق و كرامت بشري در روزگار ما.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه با رد پیشنهاد رئیس جمهوری برزیل برای پناهندگی سکینه محمدی گفت «آقای داسیلوا شخصیتی بسیار انسانی و عاطفی است که احتمالا اطلاعات کافی درباره این پرونده به دستش نرسیده است.»
دو روز قبل رئیس جمهوری برزیل گفته بود «به دوستم احمدینژاد، رهبر و دولت ایران میگویم و از آنها میخواهم که به برزیل اجازه بدهند به سکینه محمدی، پناهندگی بدهد.»
سخنگوی وزارت امور خارجه در مورد وضعیت قضایی خانم محمدی گفت که «پرونده روند قضایی خود را براساس جرایمی که صورت گرفته طی می کند.»
مهمانپرست افزود: «کاری که در این خصوص می شود انجام داد این است که آقای داسیلوا را در جریان جزئیات جرائم فردی که متخلف بوده و محکوم شده است قرار داد که فکر می کنم مساله برایش روشن شود.»
سکینه محمدی آشتیانی پیشتر به سنگسار محکوم شده بود، اما در پی اعتراضهای جهانی، ایران اعلام کرد وی سنگسار نخواهد شد، اما حکم اعدامش همچنان پابرجاست.
دادستان استان کهکیلویه و بویراحمد چوببازی در عروسیهای این استان را ممنوع اعلام کرد.
چوببازی از بازی های سنتی و دیرین ایرانی است که تنها در استان کهکیلویه رواج ندارد؛ شکلی از چوببازی که بیش از آنکه بازی باشد، رقص گروهی مردان است، مثلا در تربت جام، از جمله رقصهای سنتی و مشهور آن دیار به حساب میآید. اما در استان کهکیلویه بیشتر شکل بازی دارد که توسط دو نفر و با چوب اجرا میشود. این بازی در نگاه ناظر بیرونی، بازی نسبتا خشنی به نظر میرسد، چون ابزار بازی چوبهای بلندی است که یکی سعی میکند به پای دیگری بزند. اما برای اهالی کهکیلویه و لرستان انجام و تماشای این بازی بخشی جداییناپذیر از جشنهای عروسی آنهاست. گفته میشود این بازی یادآور شکلی از مبارزه با شمشیر است و از آنجایی که اهالی لرستان و کهکیلویه معمولا از عشایر بختیاری و قشقایی هستند و تاریخ طولانیای در دفاع از سرزمین خود داشتهاند، شکل بازیهای معمول گروهی آنها هم تأثیرگرفته از فرهنگ و سنتهای مبارزاتی آنهاست. البته بخش مهم این بازی شامل حرکات نمایشی و رقصمانندی با چوبها و هماهنگ با آهنگ ساز و دهل است.
چوببازی، از رقصهای سنتی و گروهی اهالی تربت جام
حالا اینکه دادستان محترم از کجا تشخیص داده است این بازی پرطرفدار و مفرح باعث "بروز کينه بين افراد، اختلافات قومي و قبيلهاي و نزاعهاي دستهجمعي و به خطر افتادن سلامت جسمي افراد ميشود"، از جمله همان تئوریهایی است که هر روزه داریم از زبان دیگر مسئولان کشوری و لشکری درباره امور ریز و درشت داخلی و خارجی میشنویم.
کسی نیست از آقای دادستان بپرسد کینه بین افراد جامعه را چوببازی رواج میدهد یا دخالت حکومت در اینکه مردم چی بپوشند، چطور عروسی بگیرند، چی بخورند، چی ببینند، چی بشنوند و کلا درکشان از دنیای خارج چی باشد؟ اختلافات قومی و قبیلهای را یک بازی سنتی دیرین افزایش میدهد یا سیاستهای دولتی در قبال اقلیتهای قومی و مذهبی کشور؟ چوببازی سلامت جسمی افراد را به خطر میاندازد یا برنجهای آلودهای که قوت غالب مردم ایران است؟ یا نیترات موجود در آب؟ یا پارازیتهای روی شبکههای ماهوارهای؟ یا استرس و فشار حاصل از گرانی و تحریم؟
با دین و آئین مردم که هر کاری خواستید کردید، دیگر چه کار به سنتها و باورهای هزاران ساله ایرانی دارید؟ دیگر چیزی از این "فرهنگ" هم باقی مانده است که شما اجازه دستدرازی و دستاندازی به آن را به خودتان نداده باشید؟ هر آنچه از عناصر سازنده فرهنگ است، به تاراج دینکارانی رفته است که خود را صاحب جان و مال و ناموس و زیر و زبر قوم ایرانی میدانند. نمیدانم قوم مغول آیا حقیقتا بیش از هر قوم دیگری فرهنگ و تمدن ایرانی را به نابودی کشاند؟! واقعا قضاوت تاریخ، سالیان بعد درباره قومی که تا به امروز سی سال در ایران پادشاهی کردهاند، چه خواهد بود؟
چوببازی در میان عشایر استان کهکیلویه
انگار چیزی به نام عقل در تکتک این افرادی که مسئولیتهای حکومتی دارند تعطیل شده است و هر کدام صرفنظر از اینکه در کجای این کشور مشغول باشند و چه سمتی داشته باشند، از دادستان تا رئیس پاسگاه تا امام جمعه، تا فرماندار، چنان نوآوریهایی از اِعمال زور و دیکتاتورمنشی از خودشان صادر میکنند، تا لابد از همتایانشان در پایتخت عقب نیفتند.
این رفتاری که حکومت در یکساله اخیر اینقدر بیپروا و بیرحمانه با شهروندان خودش کرد، انگار مجوزی به دیگران با هرجور مسئولیت ریز و درشت داده است تا آنها هم هر حکمی دلشان خواست و در هر حوزهای که مایل بودند، بر مردم صادر کنند. انگار این خوی خشن و وحشی آدمیزاده که در دنیای مدرن به مدد عقلانیت و اِعمال قانون مهار شده بود، در ایران با تعطیلی مطلق عقل و قانون، در بسیاری از کسانی که مسئولیتی دولتی و حکومتی دارند، دارد بروز میکند.
دیگر مشکل از زندانیان سیاسی و اعتصاب غذا و کهریزک دوم و سنگسار و اعدامهای بیحساب و کتاب گذشته است. این خوی خشنِ بیافسارِ آدمیزاده که دیگران را بنده زرخرید خواستههای بیارزش خود میخواهد و به همنوع خودش رحم ندارد، دارد مثل ویروسی همهگیر مسئولان ریز و درشت را درمینورد.
انسان در ساختار حکومت ایران دارد به اصل خودش برمیگردد...
۸ تن از زندانیان رجاییشهر در بیانیهای از زندانیان بند ۳۵۰ که یک هفته است در اعتصاب غذا به سر میبرند، خواستهاند که به اعتصاب خود پایان دهند چراکه «ایران آزاد به آنها نیازمند است.»
در این بیانیه آمده است: «ما امضا کنندگان این بیانیه در وهله نخست از مقامهای سیاسی، قضایی و مسوولان زندان اوین می خواهیم تا ضمن توجه به درخواست ها، نیازها و مطالبات قانونی، شرعی و صنفی زندانیان بند ۳۵۰ اوین هر چه سریعتر نسبت به بازگرداندن آن دسته از زندانیان سیاسی که در سلول انفرادی نگهداری می شوند به بند عمومی اقدام کنند.»
زندانیان رجاییشهر افزودهاند: «از سوی دیگر خطاب به هم فکران و دوستان سبزاندیش خود که در حال اعتصاب غذاهستند اعلام می کنیم که به اعتقاد ما زندانیان سیاسی جنبش سبز در زندان رجایی شهرجنبش سبز دموکراسی خواهی، برای ساختن ایرانی آزاد به وجود نیروهایی توانمند وجوانان برومندی همچون شما نیاز دارد.»
در پایان این بیانیه آمده است: «ضمن حمایت از زندانیان بند 350 و ابرازهمدردی با خانواده های دردمندشان که چند روز است نگران سلامتی عزیزانشان هستند ازایشان می خواهیم که هر چه سریعتر به اعتصاب غذای خویش پایان داده تا بیش از این موجبات صدمه دیدن جان و روح خود و تشدید نگرانی خانواده های خود نشوند.»
این بیانیه به امضای عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، داوودسلیمانی، رسول بداغی، مهدی محمودیان، حشمت الله طبرزدی، رضا رفیعی فروشانی و منصور اسانلو رسیده است.
شش مرد و یک زن که به جاسوسی برای سپاه پاسداران در کشور کویت متهم شدند، در جلسه دادگاه خود که امروز برگزار شد، تمامی اتهامات وارده به خود را رد کرده و گفتهاند که «تحت فشار و شکنجه در زندان» به مواردی کذب اقرار کرده بودند.
سه نفر از این متهمان ایرانی هستند که در میان آنها نام یک زن هم دیده می شود؛ اما بر اساس گزارش ها، این زن تنها متهمی است که بر خلاف شش متهم مرد پرونده بدون قرار وثیقه آزاد بوده و در جلسه دادگاه امروز هم حضور نیافته است.
دو نفر از متهمان پاسپورت ندارند، یکی اهل کویت است و نفر آخر اهل سوریه. این شبکه برای شناسایی تاسیسات حیاتی و نظامی کویت و پایگاههای نیروهای آمریکایی در خاک این کشور فعالیت میکرد.
پیشتر دستگاه امنیتی کویت اعلام کرده بود که این بازداشت شدگان در اعترافات اولیه خود تاکید کردند که برای فعالیت اقدام به جذب کسانی کردند که افکار و عقایدی هماهنگ با سپاه پاسداران داشتند.
آنها همچنین اعتراف کرده بودند که به بهانههای مختلف از جمله درمان، جهانگردی و زیارت اماکن دینی چندین بار به ایران سفر میکردند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به موج جدید بازنشستگی اعضای هیأت علمی دانشگاهها میگوید: «اگر افراطكارى شود و اين افراد زودتر از موعد مقرر بازنشسته شوند، به ضرر كشور است و بالاخره كشورهاى همسايه، دانشگاههايى دارند كه منتظر استادان قوى هستند.»
منصور کبکانیان در سرمقاله روزنامه آرمان با انتقاد از بازنشستگى اجبارى استادان دانشگاه نسبت به «از بين بردن پتانسل علمى كشور» و «جذب استادان ايرانى در دانشگاههاى كشورهاى همسايه و نيز دانشگاههاى خارجى» هشدار دادهاست.
او تاکید کرده:«نگرانیها و شرایط مالی، استخدامی و تضمینهای مختلف باعث میشود نشاط علمی برخی افراد پس از بازنشستگی کاهش یابد و نتوانند مانند گذشته به فضای علمی کمک کنند.»
وی معتقد است در شرایطی که کشور در مرحله جهش علمی است، باید با احتیاط بیشتری درخصوص بازنشسته کردن اساتید دانشگاه تصمیمگیری شود.
او با بیان اينكه «متوسط سن كارايى و فعاليت فكرى، مغزى و فيزيكى استادان ، بيش از ساير كارمندان دولت است» تصریح کرده: «در بازنشستگى اعضاى هیئت علمى دچار افراط و تفريطهايى هستيم و درمجموع بازنشستگی پیش از موعد به زیان دانشگاههای دولتی کشورمان است.»
داریوش قنبری، سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس میگوید كه سیاستهای دولت روز به روز جاذبه ماندن در كشور را كاهش میدهد.
وی افزوده است: در شرایط كنونی احمدینژاد به جای آنكه دغدغه جذب ایرانیان خارج ازكشور را داشته باشد، بهتر است به فراریان فکر کند.
دو هفتهی قبل گمرک جمهوري اسلامي با انتشار آمار پنج ساله ورود و خروج مسافران اعلام کرد که حدود ۷ میلیون نفر در سال ۸۸ از کشور خارج شدهاند که این مقدار در مقایسه با سال ۸۴، افزایش ۱۳۸ درصدی داشته است.
پیش از آن نیز گزارشهای متعددی مبنی بر تمایل دانشجویان و نخبگان به خروج، و تمایل خانوادهها به مهاجرت و سفرهای تفریحی به خارج از کشور به خصوص در سال ۸۸ منتشر شده بود.
آقای قنبری در ادامه گفت «در حالی كه دولت با سیاستهای نادرست خود سرمایهگذاران داخلی را از كشور فراری داده است، برگزاری همایشی تحت عنوان ایرانیان مقیم خارج از كشور با هدف جذب سرمایهگذار، در تناقض آشكار با سیاستهای دولت است.»
وی ادامه داد: «احمدینژاد باید پاسخ دهد در شرایطی كه به دلیل سیاستهای اشتباهش سرمایهگذاران كشور به خارج مهاجرت كرده و وضعیت برای سرمایهگذاری در كشور مناسب نیست، این همایش چه پیامی دارد؟»
به جز خروج سرمایهگذاران که داریوش قنبری به آن اشاره کرده، بنا به گزارش صندوق بین المللی پول سالانه ۱۸۰ هزار تحصیل کرده نیز از کشور خارج میشوند که این روند سالانه ۵۰ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد می کند.
در حالی که وزیر مسکن هزینه طرح بنگاههای زودبازده را صدهزار میلیارد تومان تا کنون اعلام کردهبود وزیر کار از تصويب اختصاص ۱۱ هزار ميليارد تومان ديگر به اين طرح خبر داده و گفتهاست: «اين تسهيلات براى بانكها جنبه تكليفى دارد.»
روزنامه جهان صنعت نوشته با توجه به اعلام اين موضوع كه اعلام شدهبود براى ايجاد هر شغل بين يك تا ۱.۲ ميليون تومان نياز است، با این رقم صدهزار میلیارد تومانی امروز نبايد هيچ بيكارى در كشور داشته باشيم اما گزارشها نشان مىدهد كه در حال حاضر بيش از ۲۰ استان نرخ بيكارى دو رقمى دارند و نرخ بيكارى هر ماه در حال افزايش است.
این طرح از آغاز تا کنون مورد مخالفت شدید کارشناسان و برخی مسؤولین قرار داشته که از آن جمله میتوان به داود دانش جعفری وزیر پیشین اقتصاد و طهماسب مظاهری رییس پیشین بانک مرکزی اشاره کرد، که هر دو توسط رییس دولت برکنار شدند.
علیرغم همه این مخالفتها دولت در اجرای این طرح سرسختی ویژهای نشان دادهاست. اکنون نیز وزیر کار که رقم «تسهیلات تکلیفی بانکها برای این طرح» را 11 هزار میلیارد تومان اعلام کرده، میگوید 13 هزار میلیارد تومان دیگر هم اخیرا مصوب شدهاست. او تاکید کرده:« بانکها باید نسبت به پرداخت تسهیلات مصوب کارگروه اشتغال تن بدهند.»
دو روز پیش بهمنی رییس کل بانک مرکزی گفتهبود تسهیلات طرح بنگاههای زودبازده تکلیفی نیست.
روزنامه جهان صنعت در این باره نوشته «اكنون مشخص نيست كه شيخالاسلامى با چه استدلالى اصرار به پرداخت تسهيلات براى بنگاههاى زودبازده دارد؟ شايد روزهاى آينده ابعاد ديگرى از معماى بنگاههاى زودبازده روشن شود اما نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه بىترديد اين اقتصاد ايران است كه بهاى طرحهاى بدون پشتوانه علمى در كشور را مىپردازد.»
مدیرکل دفتر آموزشهای آزاد و غیرانتفاعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از راهاندازی دو دانشگاه تک جنسیتی دخترانه در تهران به نامهای «رفاه» و «ابرار» خبر داد.
غلامعلی نادری گفته که «پنج درخواست موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی دیگر نیز در دست بررسی است.»
به گفته آقای نادری این موسسات بیشتر در رشتههای علوم انسانی و فنی دانشجو میپذیرند.
مجوز ایجاد سه رشته کارشناسی ناپیوسته برای این موسسات، از سوی شورای گسترش آموزش عالی ارائه شده است.
نادری افزوده که «همچنین یک موسسه غیرانتفاعی پسرانه نیز از قم درخواست تأسیس کرده است که باید شرایط این موسسات مورد بررسی قرار گیرد که در صورت داشتن شرایط به آنها مجوز داده میشود.»
براساس اعلام یک شرکت مشاوره بازرگانی، حجم واردات بنزین ایران در ماههای تیر و مرداد به میزان ۵۰ در صد کاهش یافته و به ۶۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
چنین کاهشی پس از آن رخ داد که بدنبال تصویب تحریمها، کشورهایی همچون روسیه و امارات عربی متحده از صادرات بنزین به ایران خودداری کردند.
در حال حاضر بنزین در ایران بیشتر از طریق شرکتهای ترکیه و چین تأمین میشود.
کمپانی «پتروناس» مالزی، کمپانی روسی «لوک اویل» پیشتر اعلام کرده بودند از تحویل بنزین به ایران در راستای تحریمهای بینالمللی علیه تهران، خودداری می کنند.
پیش از این نیز شرکت نفتی «شل» فروش بنزین به ایران را متوقف کرده بود.
کمپانیهای «ویتول» سوئیس، ترافیگورای هلند و پترولیوم بریتانیا از دیگر شرکتهایی هستند که فروش بنزین به ایران را متوقف کردهاند.
عمدهترین تامینکنندگان بنزین ایران در سال گذشته امارات، هند و ترکمنستان بودند.
بر اساس آمارها، در سال گذشته بیش از ۷۲ درصد از کل بنزین وارداتی ایران از امارات وارد شده که ارزش آن بالغ بر سه میلیارد دلار است.
پنچ روزنامهنگار زندانی در رجایی شهر از محمود احمدینژاد خواستند به سوالات آنها در خصوص عملکرد دولت خود پاسخ دهد.
عیسی سحرخیز، رضا رفیعی، مهدی محمودیان، مسعود باستانی و حشمتالله طبرزدی پنچ روزنامهنگاری هستند که این درخواست را پس از آنکه احمدینژاد خواستار گفتگوی مستقیم با باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا شد، مطرح کردهاند.
احمدینژاد روز گذشته در همایش ایرانیان مقیم خارج با دعوت از اوباما برای شرکت در گفتگوی زنده تلویزیونی گفت: «در این گفتگو آمادهایم تا راه حل مسائل جهان را روی میز بگذاریم تا ببینیم روش چه کسی بهتر است.»
احمدینژاد در حالی این درخواست را مطرح میکند که از مناظره و گفتگو با سیاستمداران داخلی سر باز زده و حتی حاضر نیست در راستای عمل به وظایف قانونی خود مصوبات مجلس را اجرا کند.
هر چند رئیس دولت دهم تمایل زیادی برای مصاحبه با رسانههای خارجی دارد، اما تاکنون حاضر نشده در یک جلسه پرسش و پاسخ صریح با حضور خبرنگاران و رسانههای مستقل داخلی شرکت کند.
در زندان رجایی شهر که به محلی برای تبعید زندانیان سیاسی تبدیل شده، در حال حاضر تعدادی از روزنامهنگاران اصلاحطلب نگهداری میشوند.
این روزنامهنگاران که یکی از جرایم آنها اهانت به احمدینژاد است، از وی درخواست کردهاند در یک مناظره مستقیم به سوالات آنها در خصوص عملکرد پنچ ساله دولت نهم و دهم پاسخ دهد.
مهدی حجتی وکیل محمدعلی حاج آقایی گزارشها درباره تائید حکم موکلش در دادگاه تجدیدنظر را تائید کرد.
آقای حجتی گفته که موکلش «در دادگاه انقلاب به اتهام همکاری با مجاهدین خلق به استناد قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم شد که دادگاه تجدیدنظر عینا رای صادره در شعبه ۵۴ را تأیید کرده است.»
به گفته این وکیل دادگستری، «پرونده حاجآقایی در حال حاضر در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور در دست بررسی است.»
مهدی حجتی همچنین در خصوص اتهام محاربه به موکلش گفت: «به لحاظ حقوقی که به قضیه نگاه میکنیم این اتهام محاربه نیست. در حال حاضر با توجه به این که سازمان مجاهدین خلق خلع سلاح شدهاند ما در دادگاه بدوی و تجدید نظر استدلال کردیم که این اعمال محاربه نیست.»
محمدعلی حاج آقائی ۲۷ شهریور سال گذشته در ورامین دستگیر شد. او طی سالهای ۶۲ تا ۶۷ به جرم همکاری با سازمان مجاهدین خلق پنج سال در زندان به سر برده بود.
گفته میشود یکی از اتهامات وی دو بار سفر به قرارگاه سازمان مجاهدین خلق در شهر نجف است.
هفته گذشته نیز کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران به نقل از نسیم غنوی، وکیل دادگستری اعلام کرده بود که حکم اعدام جعفر کاظمی از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات در دادگاه تجدیدنظر تائید شده است.
روزنامه کیهان هم شنبه هفته جاری از تائید حکم اعدام شش تن از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری خبر داد.
به نوشته کیهان، این افراد همگی جزو سازمان مجاهدین خلق هستند که در ناآرامیهای پس از انتخابات دخالت داشتهاند.
مراسم ختم اسماعیل ططری نماینده اسبق مردم کرمانشاه در مجلس، با دخالت گروهی از لباس شخصیها و نیروهای بسیج برگزار نشد.
خبرگزاری فارس گزارش کرده که لباس شخصیها با احتمال اینکه مهدی کروبی در این مراسم شرکت خواهد کرد، با تجمع مقابل مسجد آیتالله بروجردی، مانع از برگزاری مراسم ختم اسماعیل ططری شدند.
این خبرگزاری افزوده که برگزار کنندگان مراسم، به ناچار مراسم ختم مرحوم ططری را در منزل وی برگزار کردند.
اسماعیل ططری نماینده اسبق مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی، روز جمعه بر اثر ایست قلبی در سن 57 سالگی در تهران درگذشت.
ططری در دورههای چهارم و ششم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی بود.
کروبی 24 خرداد ماه نیز به منظور شرکت در مراسم ختم پدر رئیس دفترش به قم سفر کرده بود که نیروهای لباس شخصی به وی حملهور شدند.
در این روز لباس شخصیها به دفاتر آیتالله صانعی و منتظری در قم حملهور شده و وسایل این دفاتر را بهکلی تخریب کردند.
تعدادی از لباس شخصیها همچنین مانع از شرکت آقای کروبی در مراسم ختم پدر محمدرضا عارف، معاون اول محمد خاتمی، در مسجد دانشگاه شریف شده بودند.
ژاپن با وضع تحریمهای تازهای علیه ایران اعلام کرد که اقدامات تنبیهی بیشتری را در اواخر ماه جاری میلادی علیه تهران در نظر خواهد گرفت.
نائو توکان، نخست وزیر ژاپن، این اقدامات تنبیهی را در آغاز سفر رابرت آینهورن، مشاور ویژه کنترل و منع گسترش تسلیحاتی وزارت امور خارجه آمریکا به توکیو اعلام کرده است.
تحریمهای تازه ژاپن، شامل ممنوعیت هرگونه معامله با ۴۰ مؤسسه و یک سرمایهدار ایرانی مظنون به همکاری با برنامه هستهای جمهوری اسلامی است.
یوشیتو سنگوکو، سخنگوی ارشد دولت ژاپن گفته که مقامات توکیو فهرستی از تحریمها علیه ایران را در نظر دارند که در ماه جاری میلادی منتشر خواهند کرد.
وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا نیز چندی پیش تحریمهای تازهای علیه صنایع نفت و گاز ایران وضع کردهاند.
تحریمهای اتحادیه اروپا فراتر از تحریمهای فراگیری است که اخیراً سازمان ملل متحد علیه ایران وضع کرده است.
در پیوند با این گزارش، یک شرکت دانمارکی نیز اخیرا به خاطر نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران و سودان، بیش از سه میلیون دلار جریمه پرداخت کرده است.
شرکت حمل و نقل مولر- مرسک روز دوشنبه اعلام کرد این جریمه به خاطر حمل کالاهای تجاری به ایران و سودان بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ میلادی با کشتیهایی بوده که در آمریکا ثبت شده بودند.
یک سخنگوی این شرکت گفته که در برخی موارد کالاهای صادراتی از ایران یا کالاهای وارداتی به این کشور با کشتیهایی حمل شدهاند که با پرچم آمریکا تردد میکردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر