-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

Lastest News from Shahrgon for 08/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نخستین سطرهای این شعر در زیر منشور ِ نور ِ ماه و در آن ساحل بر کاغذ نشست و سپس در سال 76 در "دفتر هتر" ویژه ی احمد شاملو یه سردبیری مهربانم بیژن اسدی پور در امریکا انتشار یافت.

در این لحظه، با بهره از کلام ِ فاخر ِ " سایه" ی عزیزم، به آن "بامداد ِ " همیشه می‌گویم:

یاد ِ دلنشینت ای امید ِ جان
هر کجا روم، روانه با من است

 

ققنوس در آتش

به قامت ِ بلند ِحماسه و عشق : 
احمد شاملو

 

..... پس

واژه را دوباره فرا خواند

تا از فراز عاطفه ی ابر، بگذرد

وز نور

وز غرور

جامی به سربلندی ی آوازِ عاشقان

بردارد

تا بامداد، بر سر ما خیمه گُسَترد.

 

همواره یک پرنده

بر شانه ی ستبرِ بلندش

رو سوی روشنایی ی یکدست

آواز های تازه، به لب دارد.

 

این کیست؟ از کدام تبار است؟

وقتی که برف را

بر حرف و بر هِجای جهان

می بیند

ما را به میهمانی ی خورشید می بَرَد.

 

گندم

صدای ماست

شادی

جوانه اش.

آن جا که آسمانِ زمان، خالی

از بوسه ی برهنه ی باران است

بر ریشه های تشنه ی ما

می بارد.

 

در کارگاهِ هستی

− این آفریدگار −

بومی ز خاک دارد

رنگی ز شاعرانگی ی افلاک

مضمونی از مناظرِ انسان.

 

هر جا که عشق

از آبی ی یگانه اش خالی ست

آوازی از سپیده دمان است.

 

دیری ست " آن کلام مقدس "

با پیکر ِ نشسته به خاکستر

در شعله های آتش

می سوزد.

شادا

ققنوس را بشارتِ او زنده می کند.

 

گیتار های تاریک!

گیتار های درد!

" اسپانیا " ترانه ی " لورکا " را

چون باغی از انار به جانش ریخت.

 

فریادِ " بامداد "

اما

میانِ زخمِ دلِ ما

ایستاده است.

اسپانیا ۱۹۹۷  

 Reza.maghsadi@gmx.de


 


وزارت اطلاعات از وی خواسته بوده که به عنوان «ندا» مقابل دوربین اعتراف کند که زنده است و ماجرای قتل ندا توطئه و سناریو بیگانگان بوده است. زهرا سلطانی هرگز شنیدن خبر مرگ خود از تلویزیون را فراموش نخواهد کرد، اتفاقی که درجریان کپی کردن عکس نمایه شخصی او روی فیس‌بوک به جای ندا آقا سلطان رخ داد.

او میگوید: یک روز تلویزیون را روشن کر دم و دیدم رسانه‌ها می‌گویند که من در جریان اعتراضات علیه انتخابات ریاست جمهوری کشته شده‌ام!  در واقع این اخبار در مورد زن دیگری با نام ندا آقا سلطان بود که از لحاظ ظاهری و نام با من شباهت داشت و در تیرماه سال 88، در نتیجه اعتراض به نتایج انتخابات در تهران کشته شده بود. وی به عنوان سمبل مبارزات مردم ایران در سراسر دنیا شناخته شده بود.

خانم سلطانی گفت: سریعا خود را در شرایطی پیچیده با پیشنهادات نیروهای امنیتی و کسانی که در قتل ندا دست داشتند دیدم که از من میخواستند مرگ ندا را انکار کنم. وی افزود: وزارت اطلاعات با اعمال فشار از من میخواست که مقابل دوربین و در رسانه های عمومی ظاهر شوم و بگویم تیراندازی و مرگ ندا ساختگی و غیرواقعی بوده، و زمانی که قبول نکردم با تهدید همچنان میخواستند این کار را انجام دهم.

خانم سلطانی 33 ساله، که در فعالیت‎های سیاسی حضور نداشته، پیش از انتخابات سال گذشته به عنوان استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به کار بوده و خود را برای شرکت در کنفرانسی در یونان آماده میکرده است. وی در روزهای پس از راهپیمائی وسیع مردم در تابستان گذشته ایران را ترک کرده و نهایتا چند ماه بعد در کشور آلمان تقاضای پناهندگی کرده است.

تحول در زندگی خانم سلطانی زمانی رخ داد که فیلم کشته شدن ندا بر روی اینترنت به سرعت منتشر شد. روزنامه نگاران زیادی از سراسر دنیا قصد شناسائی زنی را داشتند که در اعتراضات کشته شده است، اما زن تیر خورده حجاب به سر داشت و فیلم این واقعه هم زیاد واضح نبود. اولین نامی که منتشر شد، نام ندا آقا سلطان، دانشجوی 26 ساله دانشگاه آزاد اسلامی بود که شباهت زیادی با نام و چهره خانم سلطانی داشت.

یک نفر عکس من را از فیس‌بوک کپی کرده بود

در این میان، شخصی با جست و جو بر روی فیس‌بوک، عکس خانم سلطانی را به جای عکس ندا آقا سلطان کپی میکند و همین عکس در روزنامه‌ها و تلویزیونهای بسیاری به عنوان عکس «ندا» منتشر می‌شود. خانم سلطانی در این باره میگوید: وقتی روز31 تیر(یک روز پس از کشته شدن ندا) ای‌میل را چک کردم، با تعجب متوجه شدم که بیش از 60 نفر از سراسر دنیا من را به لیست دوستان خود اضافه کرده‌اند و هر لحظه به تعداد آنها افزوده میشود. من و مادرم گیج بودیم تا اینکه عکس من را در تلویزیون به عنوان قربانی نیروهای امنیتی ایران دیدیم.

وی افزود: پس از این ماجرا من و دوستم تلاش کردیم با رسانه‌ها تماس بگیریم و اعلام کنیم که این عکس متعلق به شخصی نیست که در تظاهرات کشته شده است. حتی زمانی که 3 روز بعد خانواده ندا عکس‌های او را منتشر کردند باز هم عکس‌های من در اعتراضات و رسانه‌ها نشان داده میشد.

چند روز پس از کشته شدن ندا، مامورین جست و جو برای یافتن خانم سلطانی را آغاز میکنند که باعث میشود وی با ترس با مرکز تحقیق سازمان عفو بین‌الملل تماس بگیرد. آن هریسون، از محققین عفو بین‌الملل در این زمینه میگوید: وی بسیار ترسیده بود و نمیدانست چه باید بکند. پس از این ماجرا، گروهی که این عکس را اشتباهی با نام ندا آقا‎سلطان منتشر کرده بود، در گزارشی این اشتباه را تصحیح کرد. شرح این اشتباه در وبلاگ بی‌بی‎سی و گزارش عفو بین الملل هم منتشر شده است.

گفتند به جای ندا جلوی دوربین ظاهر شو و غرب را محکوم کن

اما چند روز بعد نیروهای امنیتی خانم سلطانی را در خانه خودش بازداشت و جهت بازجوئی به خارج تهران منتقل میکنند. خانم سلطانی میگوید: از من خواستند که مقابل دوربین ظاهر شوم و اعلام کنم که من زنده هستم و ماجرای قتل «ندا» ساختگی بوده؛ عکس من را نیز سفارت یونان منتشر کرده است؛ چرا که عکس روی نمایه فیس‌بوک من همان عکسی بود که برای تقاضای ویزا به سفارت یونان داده بودم.

سلطانی میگوید: آنها میخواستند که من مقابل دوربین قتل "ندا" را انکار کنم و با جلب توجه رسانه ها و افکار عمومی اعلام کنیم: ببینید، این دروغ و توطئه غرب است و سناریوی توطئه‌گران را محکوم کنم. وی گفت: کسانی که از من میخواستند این کار را بکنم مدام میگفتند برای امنیت تو بهتر است که این کار را انجام دهی.

این فشارها و تهدیدات در چند روز بعد هم ادامه پیدا میکند. آن هریسون از مسئولین عفو بین الملل میگوید: خانم سلطانی در تماس‌هائی، ماجرای بازجوئی‌های خود در این زمینه را شرح داده‌است.

بلایی که رسانه ها بر سر من آوردند

در نهایت نیروهای امنیتی خانم سلطانی را به ارتباط با خارج کشور، جاسوسی و انتقال اطلاعات متهم کردند که موجب فرار وی از کشور شد. خانم سلطانی پس از خروج از مرز ترکیه به یونان و سپس به آلمان جهت تقاضای پناهندگی میرود.

سخنگوی سفارت جمهوری اسلامی در آلمان از اظهار نظر در این مورد خودداری کرد اما انریکو ماتنی، از سخنگویان سازمان مهاجرت و پناهندگی آلمان میگوید: ما در مورد پرونده خانم سلطانی مطمئن بودیم در غیر اینصورت با تقاضای پناهندگی ایشان موافقت نمیشد. وی افزود: ما برای تحقیق در مورد درستی یا نادرستی پرونده‌هائی که تقاضای پناهندگی میکنند از منابع اطلاعاتی خودمان استفاده میکنیم.

خانم سلطانی که در حال حاضر در اطراف فرانکفورت زندگی میکند و به دنبال شغل مناسب میگردد میگوید: بسیار دلتنگ خانه و شرایط کار و زندگی سابقم هستم. وی که همچنان عکس‌اش با نام ندا آقا سلطان در گوشه و کنار دنیا استفاده میشود گفت: امیدوارم روزی رسانه ها متوجه شوند که چه بلائی سر من آورده‌اند.

منبع: نیویورک تایمز
برگرفته از سایت سی میل


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به shahrgon-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به shahrgon@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته