-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 04/20/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نهادهای امنیتی مازیار بهاری را تهدید کردند

 از روزی که مازیار بهاری بوی گلاب ماموری که برای دستگیری‌اش به خانه مادرش رفته بود را حس کرد، تا امروز، نزدیک به نه ماه می‌گذرد. بهاری که زیر شکنجه و فشار روانی مجبور به اعتراف تلویزیونی به داشتن رابطه با نهادهای امنیتی آمریکا و انگلیس و حتی مجله «نیوزویک» شده بود، امروز با وضعیت جدیدی روبرو شده است. کسانی که او را در تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت کرده بودند از سپاه بودند و بهاری چهار ماه در بند ۲-۱لف زندانی اینها بود. اگر فشارهای بین‌المللی و رسانه‌ای و نهایتا نامه همسر مازیار نبود، ساید هیچگاه آزادش نمی‌کردند، چه یک شهروند دیگر کانادا چند سلول آن طرف‌تر روزگارش سپری می‌شد. حسین درخشان، وبلاگ‌نویس ایرانی-کانادایی از آبان ماه ۱۳۸۷ در بازداشت به سر می‌برد.

بهاری اما با وجود آنکه بازجویش تهدیدش کرده بود که اگر در خارج از ایران زبان بگشاید، مثل همان کاری که اسرائیلی‌ها با آیشمن و فرماندهان ارتش نازی کرده بودند خواهند ربود وبه ایران بازخواهند گرداند. گویی بازجوی سپاه، خبرنگار نیوزویک را با ژنرال‌های ارتش نازی که قاتل هزاران یهودی بودند و به آمریکای جنوبی پناه برده بودند اشتباه گرفته بود. اما مازیار بهاری نیز با تماس با پلیس کشورهای انگلستان و ایالات متحده تهدید نیروهای امنیتی ایران را به اطلاع آنها رسانده است. با این حال حضور تعداد زیادی از ماموران امنیتی ایران در انگلستان و همکاری حامیان لبنانی و فلسطینی با این‌ها از چشم سازمان‌های امنیتی این کشورها پنهان نمانده است.

تلفن به نزدیکان بهاری و همچنین احضار او به دادگاه تنها می‌تواند نشانه‌ای از نگرانی دستگاه‌های امنیتی از تماس‌های مکرر این روزنامه‌نگار با مجامع بین‌المللی و دولت‌ها برای آوردن فشار بیشتر به ایران باشد. البته دور جدید فشارها با واکنش بهاری روبرو شد. شاید در سال‌های گذشته هر کسی ترجیح می‌داد با هیچ رسانه‌ای بعد از وارد آمدن این فشارها تماسی نگیرد، اما مازیار با بی‌بی‌سی، رادیو فردا و صدای آمریکا گفتگو کرده و میزان حساسیت‌ها به وضعیت او مجددا افزایش یافته است.

مازیار به صدای آمریکا گفت که تماس گیرندگان به خانواده او گفته بودند که «مازیار دارد زیادی حرف می‌زند و کار ممکن است به جاهای باریک کشیده شود و فکر نکند که چون در خارج از ایران است، دست ما به او نخواهد رسید.»

 بهاری در ماه‌های گذشته با همکاری نهادهای مدافع ازادی بیان همچون کمیته محافظت از روزنامه‌نگاران، به آگاه‌سازی مجامع مختلف از وضعیت روزنامه‌نگاران زندانی مشغول بوده و در کنفرانس‌ها و یا گفتگوهای رسانه‌ای زیادی حرف‌هایی زده که به مذاق دولت ایران خوش نمی‌آید.

بر اساس احضاریه دادگاه، بهاری باید روز ۱۲ اردیبهشت به دادگاه حاضر باشد. بر اساس شواهد، بهاری به تهران نخواهد رفت. اما همزمانی تهدید جدید علیه بهاری با گفته نزدیکان شاخه اطلاعاتی سپاه پاسداران در باره قدرت این نهاد برای آدم‌ربایی، همانطوری که «ریگی» را ربوده‌اند نشان می‌دهد که تحریم سپاه توسط نهادهای مختلف به عنوان یک مجموعه تروریستی بی‌ربط نیست.

 

واکنش کمیته محافظت از روزنامه‌نگاران به تهدید اخیر مازیار بهاری


 


متولد دهه‌ی، شصت نسلی که ما هستیم ...

نسل ما، متولد شلوغ‌ترین دوره از تاریخ ایران بود. دوره‌ی نا آرامی‌هایی که می‌رفت تا حکومت بعدی را به حکومت قبلی تحمیل کند. نسلی که در بلوای جنگ بدنیا آمد و صدای گریه‌اش در هیاهوی تیر و رگبار گم شد. در میان انبوه عکس شهدا و کاروان پیکرهای نیمه تمام مفقود الاثرها قد کشید و چندان دیده نشد. نسل شیرخشک‌های کوپنی، نسل تحریم‌ها و تبعیض‌ها. نسل قلک‌های پول تو جیبی برای بچه‌های جبهه، نسل بادبادکهای کاغذی، نسل اجبار مقنعه از شش سالگی. نسل «کتاب تاریخ‌»های تحریفی و نصایح ناگزیر چهارصد صفحه ای امام. نسلی که عادت کرده بود به دم نزدن از تناقض‌های خانه و مدرسه. نسل چوب دوسر نسوزی که بیست و دو بهمن‌ها با مدرسه به تظاهرات می‌رفت و تشویق می‌شد و عصر همان روز تحقیر و توبیخ میشد به جرم آستینهای کوتاه و موهای وحشی بی‌طاقت زیر روسری و شال‌ها !

 

 

نسلی که ما بودیم ... نسل کم توقعی که اگر به موی سرش، به روسری و پوشش‌اش، به دورهمی‌های هر از گاهش ایراد نمی‌گرفتند می‌رفت که نسل سر به راهی بماند. نسلی که چیز زیادی نمی‌خواست، داشت عادت می‌کرد به آنهمه محدودیت که تنهامهم کم و زیادش بود. دلش به حاشیه‌ها گرم بود، به هر از گاهی تئاتر شهر رفتن، کتاب‌های ممنوع را از دست و بال دستفروش‌ها درو کردن و این میانه فیلم به زبان اصلی دیدن و تحلیل‌های تخمی غیر کارشناسانه.

 

 

نسلی که در به در پیتزای پپرونی می‌خورد و سپس تا آخر شب در گودو اظهارات روشنفکرانه‌اش را لیست می‌کرد و بلند بلند فروغ و شاملو می‌خواند. نسل بی‌آوازه‌ای که می‌رفت تا همین چند وقتِ پیش، تمام موجودیتش به شش و هشت‌های پراکنده در ضیافت‌ها و میهمانی‌های بی‌خنده و دود محدود شود. به دلخوشیهای زودگذر که اگر آنهم نمیبود هیچ چیز دیگری هم نبود.

 

 

نسلی که رضا داده بود به تقدیرش بر زاده شدن در مختصات محدودیت و با این حال می‌بالید به تاریخ کهنش و متعصب بود بر ذره ذره از خاکش. نسل ما هرچند سرکش، اما انتظار کمی داشت. نه پول نفت را خواسته بود و نه ادعای جاه و مقام، نه هیچ چیز دیگر. فقط خواسته بود که رئیس جمهورش را خودش انتخاب کند و این درخواست نه خلاف شرعی بود که بارها به استناد همان محکوممان کرده بودند، و نه خلاف قانونی که از آن دم می‌زدند و ما آنرا نمی‌دیدیم.

 

 

حالا همان نسلی که دست پرورده انقلاب بود، خس و خاشاک افتخارآفرینی‌ست که آمده تا بغض ۳۰ ساله‌ی سرزمینش را بشکند. این نسل همان اغتشاش‌گر نجیبی‌است که می‌خواهد داد مظلومیت مردمانش را باز ستاند. نسل فرزندان انقلاب، که چشم و گوش باز کرده و ترسش ریخته. همان نسلی که تا پیش از ۲۲ خرداد در خود نمی‌دید رو در روی‌شان بایستد آنهم با دست خالی، و تنها سلاحش فریاد الله اکبری باشد که آن را هم تاب نیاوردند.

 

 

نسل ما زنده است، نه به آرمان، نه به کمال‌گرایی، که زنده است به توشه‌ای که هیچ چیز توان بازستاندنش را ندارد. نسلی که اخبار رسانش نه بی‌بی‌سی فارسی‌است و نه ضرغامی، که این نسل خودش رسانه است ... این نسل من است! نسل ماست. نسلی که دیگر خاموش نخواهد شد و پیوسته خود را تکرار خواهد کرد.


 


سکولاریزم دینی

نسبت سکولاریزم دینی به حکومتداری مانند نسبت Shemale بودن است به جنسیت.



 


سناریوی نسل‌کشی در جمهوری اسلامی


استفاده  ابزاری حکومت جمهوری اسلامی از سازمان مجاهدین خلق بیش از آن چیزی است که بتوان تصورش را کرد. این استفاده از اوایل انقلاب به اشکال گوناگون به ظهور رسید، گویی وجود این سازمان نعمتی برای جمهوری اسلامی بود چرا که  حکومت توانست از ابتدای انقلاب هر جنبش را با متصل کردن به ارتباط به این سازمان به صورت کامل سرکوب کند.


اصل ساختاری جمهوری اسلامی همیشه نیازمند دشمن است.این ساختار همواره مانند دیگر حکومت‌های دیکتاتوری برای ساکت نگاه داشتن مردم و توجیه رفتار خود نیاز به ساختن دشمن دارد، خواه این دشمن را خود بسازد و وجود خارجی‌ نداشته باشد و خواه سیاستی را در پیش بگیرد تا کل دنیا را دشمن خود نماید و مخالفینش را به آن منتسب نماید. وجود این دشمن فرضی‌ چنان با حیات این حکومت‌ها گره خورده است که اگر تمام دنیا هم متحد دست دوستی‌ به سویش دراز کنند نمیپذیرد. عطش به کشتن و خون و ایجاد رعب و وحشت اصل لاینفک حکومت‌های دیکتاتوریست که رهبر جمهوری اسلامی سر آمد آنهاست.

پس از انتخابات حکومت جمهوری اسلامی هرچند هیچگاه موفق به اجرای کامل این سناریو نگشته است اما به اجرای آن علاقه‌ وافر داشت. میل به اجرای اعدام‌های سال ۶۷ خواب از چشم حکومتیان گرفته بود. راهپیمایی در صحن مجلس و سناریو‌های وزارت اطلاعات و صدا و سیما از این دست هستند که تلاش برای اجرای سناریو محارب سازی را به خوبی‌ نشان می‌دهند.

نقطه ضعف این حکومت جنبشی است که از دل خودی‌ها در آمده است و خودی‌ها را هم در برگرفته است جنبشی  که قابل انتساب به دشمنان جمهوری اسلامی نباشد. حکومت نمی‌تواند شخص میر حسین موسوی یا مهدی کروبی را به مجاهدین یا آمریکا یا اسرائیل منتسب نماید به همین خاطر برای سرکوب با مشکل مواجه است. پس از اعتراضات به انتخابات هم بسیار کوشید تا جنبش سبز را به سازمان مجاهدین، آمریکا اسرائیل سلطنت طلبان و دیگر سازمان‌ها منتسب نماید و واقعیت را قلب نماید و هنوز هم بر این می‌کوشد و چون نمی‌تواند سران جنبش را به دشمنان خود منتسب کند به ناچار سناریوی جدیدی نوشته که افراد بی‌گناه جامعه را به آنها منتسب نماید و بتواند جنبش را از پائین به بالا سرکوب نماید. جنبش سبز  که نشان حبس و شلاق و شکنجه واعدام را در سینه داشت در سال تلاش مضاعف به همّت حکومت سراسر مهر ورز و عدالت گستر  به اعدام خانوادگی هم سرفرازشد چرا که اسلام به واسطه محاربه سبزها در منزل به خطر افتاده و برای حفظ اسلام  باید دودمانشان را بر باد داد...

دین هم نعمتی است در دست دیکتاتور چرا که همیشه دین در خطر است، چرا که با گفتن این واژه مخالفت‌ها رأ در نطفه خفه می‌کنند و برای ظلم و جور خود بر مخالفین برای پیروان خود  دلیل تراشی می‌کنند همان دلیلی‌ که سالها توانست امثال محمد نوریزاد که اکنون تاوان فهمش را می‌دهد را به سکوت بگمارد.

خبر بسیار وحشتناک است اعدام ۵ عضو یک خانواده در قرن ۲۱، حکمی که در قرون وسطی هم مضموم بوده است. اعدام در دنیا تقریبا ملغی شده است حال آنکه جمهوری اسلامی بدنبال شیوه‌های جدید تر آن مانند نسل کشی‌ است.شاید عطشش فروکش کند. یادم می آید تازه صادق لاریجانی رئیس قوه قضا شده بود که دوست اصلاح طلبی که نماینده مجلس دوره ششم هم بود مطلبی نگاشته بود که گویا آقای خامنه‌ای اصلا علاقه‌‌ای به مدارا ندارد که اگر داشت یک شخص معتدل تر از شیخ صادق بر اریکه قوه قضا می‌گمارد. خبر امروز نه تنها ثابت کرد که ایشان هیچ تمایلی به عقب نشینی یا مدارا ندارد که جویای انتقام است انتقامی بی‌رحمانه از همگان  به سبک صدام حسین  و هیتلر و عیدی امین.

این خبر تنها یک وجه ندارد؛ مساله فقط محاربه یا سازمان مجاهدین یا اعدام ۵ نفر نیست. این شروع دوباره برای نسق گیری از مردم است. این شروع دوباره‌ای است برای راه اندازی حمام خون ،شروعی برای تکرار کشتار۶۷.

واقعیت این است که حکومت نمی‌تواند جنبش سبز را بدون نسبت دادن به دشمنان خود سرکوب نماید، چون نه وابستگی به خارج دارد و نه شرایط محاربه را. این حکومت نیاز به دشمن دارد، چرا از جنبش سبز اینقدر می‌ترسد؟ چرا نمی‌تواند آن را سرکوب نماید؟

باید آگاه باشیم که لحظه‌ای غفلت ما می‌تواند حکومت را به مقاصد شوم خود برساند.

صدای خنده‌های شیطانی دیکتاتور به گوش می‌رسد


 


هتاکیت آخوندی

روز گذشته وقتی به کار جرس اشاره کردم، آقای محمد جواد اکبرین که گویا از دبیران سایت جرس می‌باشد، نوشت:

حمله به جرس به هر قیمتی!
حتی با تولید دروغ
راحت باش دوست من... میگذره این روزها هم


. آن زمان خود من هم شک کرده بودم چرا که سایت جرس مدتی خبر را برداشته بود و بعد «ادیت» شده‌اش را منتشر کرد بدون آوردن کلمه «متهتک».

سایت خودنویس هم بعدا تصویر مطلب جرس را به مطلب بنده اضافه کرد.

جرس باز هم چنین کرد که می‌شد چنین استنباط کرد که ولایت امر سایت گفته بود که این کلمه بلا اشکال است و مرحوم شجاع‌الدین شفا بواسطه مطالب هتاکانه نسبت به دین مبین اسلام مستوجب چنین عنوانی بوده است.

طرفداران جرس البته در توجیه نوشتند که «متهتک» معنای بدی ندارد و به ریشه‌های عربی آن اشارت کردند. این توجیه مثل این بود که  گفته شود «مزخرف» به معنای «زراندود» است و اگر گفته شود تمامی سخنان آقای کدیور و یا مهاجرانی «مزخرف» است، اشکالی ندارد، یعنی زراندود سخن می‌گویند!

گمان می‌رود که تکرار استفاده از کلمه «متهتک» توسط جرس، اصرار جناب کدیور باشد، چه این کلمه تنها در ادبیات آخوندی منطقی جلوه می‌کند.


 


«بهار» در فروردین خشکید

به گزارش روابط عمومی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه مورخ ۳۰/۱/۸۹ هیئت نظارت بر مطبوعات موضوع تخلفات روزنامه “بهار ” مطرح شد و به دلیل درج مطالب خلاف واقع‌، ایجاد شبهه در موضوعات اساسی چون انتخابات، زیر سؤال بردن ارکان نظام جمهوری اسلامی و همچنین افترا به نهادها و ارگان‌های رسمی کشور، مشمول بندهای ۱ ، ۸ و ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات تشخیص داده شد و به سبب اصرار بر تداوم تخلفات مورد اشاره در شماره‌های دو ماهه اخیر‌، مقرر شد با عنایت به تبصره ۲ ماده ۶ و به استناد تبصره ماده ۱۲ قانون مطبوعات‌، توقیف و موضوع جهت پیگرد قانونی به مرجع قضایی ارسال شود.

روزنامه بهار سومین نشریه از مجموعه روزنامه‌های زنجیره‌ای گروه صبح امروز بود که با وجود مدیر مسوولی سعید پورعزیزی، زیر نظر احمد ستاری اداره می‌شد.

نخستین بار این روزنامه در بهار سال ۱۳۷۹ بعد از تعطیلی گسترده مطبوعات روی دکه‌ها آمد. اداره کننده‌های آن نیز اکثر افراد تیم صبح امروز بود، اما از سردبیر روزنامه آفتاب امروز، یعنی رمضان‌پور در این مجموعه خبری نبود که می‌توان آن را به حساب نخستین موج تصفیه درونی این گروه رسانه‌ای دانست.

این روزنامه در مرداد همان سال به دنبال انتشار گفتگویی با احمد پورنجاتی، نماینده مجلس و ماجرای حکم حکومتی که منتهی به عدم پیگیری لغو اصلاحیه قانون انتخابات در مجلس ششم گردید توقیف شد.

روزنامه بهار مجددا در اواخر آذر ۱۳۸۱ لغو توقیف و منتشر شد، اما دوام نیاورد.

پس از سپری شدن دوره محکومیت، سعید پورعزیزی، مدیر مسوول بهار که زمانی مدیر کل اطلاعات و اخبار ریاست جمهوری در دروان خاتمی و مدیربولتن نهاد ریاست جمهوری بود، روزنامه را با ترکیبی جدید اما اصلاح‌طلب منتشر کرد، ولی این بار نیز روزنامه‌اش، نیامده رفت و در بهار ۱۳۸۹ خشکید.


 


حسن كريم‌زاده برنده جايزه دوم World Press Cartoon

به گزارش پرشين كارتون حسن كريم زاده،‌كاريكاتوريست ايراني موفق به دريافت جايزه دوم بخش فانتزي جشنواره بين المللي كارتون مطبوعاتي دنيا World Press Cartoon 2010 شد. اين اثر كريم زاده در روزنامه اعتماد ملي منتشر شده بود كه مرداد سال ۱۳۸۸ توسط هيئت نظارت بر مطبوعات توقيف شد.


كريم زاده در سال ۲۰۰۸ نيز رتبه اول اين جشنواره را در بخش كارتون هاي فانتزي دريافت كرده بود.


در بخش كاريكاتور چهره گابريل ايپوليتي از آرژانتين در بخش كاريكاتور موفق به كسب جايزه بزرگ (۲۰،۰۰۰ يورو) شد. واكلاو تچمان رتبه دوم و ديويد لاو جايزه سوم را به خود اختصاص داد. در بخش كارتون هاي مطبوعاتي،‌ آنجل بوليگان،‌جايزه اول را دريافت كرد.


جارباس دامينگوس رتبه دوم و كلوديو آنتونيو به مقام سوم رسيد. در بخش كارتون هاي فانتزي هم دالسيو ماچادو به مقام اول رسيد. حسن كريم زاده جايزه دوم را دريافت كرد و ويليام روسونيوو به مقام سوم رسيد.


 


رئیس مجلس با اشاره به انحراف از برنامه چهارم: رویکرد نظارتی مجلس، مچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری نیست

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، علی لاریجانی در جمع نمایندگان ناظر مجلس در دستگاه‌های اجرایی با بیان اینکه نمایندگان ناظر باید از پشتیبانی دقیق و قوی برخوردار باشند گفت: رویکرد نظارتی مجلس رویکرد مچ گیری نیست بلکه ما براساس منافع کشور نظارت می‌نماییم تا کارها درست انجام شود. 

مهمترین محورهای این سخنرانی به گزارش خبر گزاری خانه ملت به این قرار است:

* برخورداری از رویکرد نظارتی کمک به فضای سالم در کشور می‌کند. گاهی این تصور را در جامعه پمپاژ می‌کنند که البته غلط است مبنی بر اینکه مجلس تصمیم دارد اگر در کار مدیری اشکالی وجود داشته باشد آن مدیر را برکنار نماید در صورتی که کار مجلس هشتم این نیست و نگاه مجلس نگاه اصلاحی به امور است و داشتن نگاه اصلاحی کمک به فضای سالم در جامعه می‌کند.

*در بخش نظارت، مجلس با سلائق کار صورت نمی گیرد بلکه با مر قانون کار نظارتیمان را انجام می دهیم.

*گزارشات کمیسیون‌ها در خصوص مسایل مختلف مشخص می‌کند که آیا خدمات رسانی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها به موقع صورت گرفته یا تعلل داشته‌اند.

*پیشنهاد می‌کنم که بخش نظارت را جدی‌تر بگیرید ما در برنامه چهارم دچار انحرافی از آرمان‌های برنامه شده‌ایم و در بخش سلامت که گزارش آن در جلسه غیر علنی روز گذشته مطرح شد این زاویه را نشان می‌دهد در صورتی که همه مقید هستند که این بخش از اولویت برخوردار است و با اینکه همه به دنبال اولویت سلامت هستند اما در عمل انحرافاتی را در شاخص ها پیدا کرده‌ایم.

* اگر نظارتمان دقیق باشد نباید به این مرحله برسیم.

* اگر ما نظارت درست و دقیق داشته باشیم نباید در انتهای برنامه انحرافاتی را ببینیم. با توجه به استفاده از تجربیات گذشته شاید در انتهای برنامه پنجم شاهد انحراف نباشیم و در طول مسیر اجرای برنامه آن را ترمیم کنیم.


 


توضیح وزیر دفاع آمریکا درباره نامه‌اش به کاخ‌‌‌سفید درباره ایران

 به فاصله کوتاهی پس از انتشار گزارشی در شماره روز یکشنبه روزنامه نیویورک تایمز که می گفت وزیر دفاع آمریکا در نامه ای به کاخ سفید هشدار داده که دولت آمریکا فاقد یک استراتژی موثر برای مهار پیشروی ایران به سوی توانایی هسته ای است، رابرت گیتس تاکید کرد که محتوی و منظور نامه اش به درستی منعکس نشده است.

یک مقام ارشد آمریکایی گفت که یادداشت آقای گیتس "زنگ بیدارباش" بوده است و افزود که مقام های کاخ سفید نظر آقای گیتس را قبول ندارند و اصرار می ورزند که برای 15 ماه گذشته مشغول طراحی دقیق جهت داشتن آمادگی برای همه حالات ممکن درمورد برنامه اتمی ایران بوده اند.

نیویورک تایمز نوشت که یکی از نگرانی های گیتس در آن یادداشت، فقدان یک نقشه مشخص در صورت اقدام ایران برای مونتاژ همه بخش های اصلی لازم برای ساخت یک سلاح اتمی مانند سوخت، طراحی و چاشنی هاست، بدون آنکه سلاح نهایی سوار شود.

اما گیتس در بیانیه کوتاه خود که روز یکشنبه منتشر کرد گفت که محتوی و مقصود نامه او در این گزارش به درستی منعکس نشده است.

وزیر دفاع  آمریکا افزود " « آن یادداشت به منزله یک زنگ بیدارباش  نبود و تیم امنیت ملی رئیس جمهور نیز چنین برخوردی با آن نکرد. در عوض، شماری از سوالات و پیشنهادها را با هدف کمک به روند منظم و به موقع تصمیم گیری مطرح کردم.»


 


طرح‌های دفاعی سرلشگر فیروزآبادی برای مقابله با حمله نظامی احتمالی آمریکا به ایران!

به دنبال گمانه زنی درباره طرح‌های احتمالی حمله نظامی آمریکا به ایران، ستاد کل نیرهای مسلح با انتشار بیانیه‌ای از طرحهای احتمالی سرلشگر فیروز آبادی برای مقابله با این حملات خبر داد.

در قسمتی از این بیانیه آمده است: درصورت حمله احتمالی ازراه دریا نخستین اقدام سرلشگر در جهت مهار «لگن»های آمریکایی است. نامبرده با یک شیرجه درون خلیج فارس باعث بروز امواج سهمگین و جمع شدن آب در لگنهای مذکور و به حول و قوه الهی غرق شدن آنها خواهد شد. همچنین به دستور فرمانده کل قوا مقدار زیادی روغن کرچک و تنفلات برای سرلشگر تجویز شده که درصورت بروز حمله نامبرده به سواحل خلیج فارس رفته با چند صدای «مشکوک» و ایجاد امواج صوتی بسیار قوی دشمن کافر را با آن لگن‌هایش از پا درآورده و با مدد امدادهای غیبی به دیار عدم می‌فرستد. طرح‌های احتمالی برای مقابله با حمله هوایی دشمن درصورت اینکه سرلشگر رژیم غذایی را رعایت نموده و چند کیلو گرم از وزن مبارک کم کنند و قادر به سوار شدن به هواپیما باشند اجرا خواهد شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته