روز چهارشنبه تیم ذوب آهن اصفهان با پیروزی در خانه برابر الاتحاد عربستان، به عنوان تیم نخست گروه B صعود کرد. این تیم در مرحله بعد، که به صورت یک بازی برگزار می شود، میزبان مس کرمان خواهد بود.
مس روز گذشته با پیروزی بر تیم پرقدرت الهلال عربستان و به لطف تساوی در دیگر دیدار گروه D توانسته بود به عنوان تیم دوم گروه به مرحله حذفی رقابتها راه پیدا کند.
در دیگر دیدار روز چهارشنبه، تیم استقلال تهران به مصاف الجزیره امارات رفت که این دیدار را با نتیجه دو بر یک به میزبانش واگذار کرد. استقلال با این نتیجه به عنوان تیم دوم گروه A به مرحله حذفی مسابقات رفت که دراین مرحله میهمان تیم الشباب عربستان خواهد بود.
روز سه شنبه علاوه بر مس کرمان، دیگر نماینده ایران، سپاهان اصفهان، هم به میدان رفت.
سپاهان که میهمان العین امارت بود، با نتیجه دو بر صفر از حریفش شکست خورد تا نتواند به مرحله بعد راه پیدا کند.
منبع: مهرنیوز (۳,۲,۱)
ده تشکل کارگری همسو، طی قطعنامهای مشترک به مناسبت روز جهانی کارگــر، ضمن گرامیداشت این روز، خواستار تحقق خواستههای جامعه کارگری ایران و حمایت از جنبشهای مدنی مردم ایران شدند.
در این قطعنامه آمده است: «همانگونه که ما کارگران ایران در انقلاب بهمن ۵۷ و سالهای اخیر نشان دادیم، تاب تحمل فلاکت و بی حقوقی موجود را نخواهیم آورد و علیرغم زندان و سرکوب، پیشاپیش عموم مردم ایران در مقابل لگد مال شدن بدیهی ترین حقوق انسانی خود ایستادگی خواهیم کرد.»
این قطعنامه میافزاید: «ما تولیدکنندگان اصلی تمامی ثروتها و تعمات موجود در جامعه هستیم و داشتن یک زندگی انسانی مطابق با بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز را حق مسلم خود و عموم تودههای مردم ایران میدانیم.»
«برپایی تشكلهای مستقل از دولت، پرداخت دستمزدهای معوقه كارگران، توقف اخراج و بیكارکردن كارگران، لغو کار کودکان، لغو مجازات اعدام و آزادی ابراهیم مددی، منصور اسانلو و علی نجاتی» برخی از خواستههای کارگران است که در این قطعنامه عنوان شده است.
منبع: جرس
دولت فرانسه با ابراز نگرانی از وضعیت عمادالدین باقی خواستار آزادی هر چه سریعتر این روزنامهنگار شده است.
در بیانیهای که وزارت امور خارجه فرانسه روز گذشته منتشر کرده، از مقامات ایرانی خواسته شده که آقای باقی را آزاد کنند تا وی بتواند به درمان خود بپردازد.
در این بیانیه دولت فرانسه به بیماریهای متعدد عمادالدین باقی، برنده جایزه حقوق بشر فرانسه در سال ۲۰۰۵ اشاره کرده که به دلیل ماندن او در زندان وخیمتر شدهاند.
برنار والرو، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت: «تقاضای فرانسه، از سوی دیگر، بیانگر نگرانی عمیقتر فرانسه از ادامه سرکوبی فعالان حقوق بشر و هزاران زندانی دیگر ایرانی است که به دلیل بیان صلحآمیز نظرات سیاسیشان اسیر شدهاند.»
منبع: مردمک
ماموران وزارت اطلاعات صبح امروز علی اکبر باغانی دبیرکل کانون صنفی معلمان و محمد بهشتی لنگرودی سخنگوی این کانون را دستگیر کردند. برخی از وبلاگهای معلمان نیز فیلتر شدهاند.
علی اکبر باغانی و محمد بهشتی لنگرودی روز شنبه چهارم اردیبهشت به دادگاه فراخوانده شده بودند. این دو با حضور در دادگاه به سوالات قاضی پاسخ داده و سپس به منازل خود بازگشتند.
پیمان عطار وکیل مدافع علی اکبر باغانی ضمن تایید این خبر از علت این بازداشت اظهار بی اطلاعی کرد.
آقای عطار گفت که پرونده قبلی موکلش که مربوط به سال ۱۳۸۵ میشده با صدور حکم بسته شده است و وی نمیداند این بار آقای باغانی به چه علت ابتدا احضار و سپس بازداشت شده است.
منبع: دویچه ووله
پنج نفر از اعضای مجمع فیلسمازان ایران در پی اظهارات ابوالحسن داودی در خصوص برکناری علیرضا رئیسیان، رئیس کانون کارگردانان خانه سینما، از عضویت در این مجمع استعفا کردند.
همایون اسعدیان، عبدالحسین برزیده، کامران قدکچیان، سامان مقدم و مازیار میری به نشانه اعتراض به سخنان آقای داودی، رئیس مجمع فیلمسازان ایران و عضو ناظر کانون کارگردانان در نامه ای نوشتند: «در پی صحبتهای نسنجیده و مغرضانه آقای ابوالحسن داودی در رابطه مسائل پیرامون كانون كارگردانان سینمای ایران، استعفای خود را از آن مجمع اعلام میداریم.»
ابوالحسن داودی نسبت به عملکرد شورای مرکزی کانون کارگردانان در برکناری علیرضا رئیسیان، انتقاد کرده بود.
او در گفت و گویی با خبرگزاری فارس گفته بود که باید از علیرضا رئیسیان اعاده حیثیت شود و «وقتی كسی به عنوان رئیس یك تشكیلات صنفی انتخاب میشود به عنوان آبروی آن صنف به حساب میآید و باید از وی حمایت كرد.»
شورای مرکزی کانون کارگردانان، روز ۲۹ فروردین آقای رئیسیان را با توجه به «عملکردهای فردی و عدم هماهنگی با شورای مرکزی» به اتفاق آرا از ریاست کانون برکنار کرد و همایون اسعدیان، نایب رئیس، را تا برگزاری مجمع عمومی جایگزین او کرد.
منبع: فرارو و بیبیسی
به دنبال سرقت سریالی مجسمههای شهری، علاوه بر سرقت ۶ مجسمه قبلی، دو مجسمه «شریعتی» و «مادر و فرزند» هم از پارک شریعتی و شهرک قدس ربوده شدند.
موسوی رئیس اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران با اعلام خبر سرقت دو مجسمه دیگر گفت: «به دنبال این سرقتها، طرح شکایتی را به مقامات قضایی خواهیم داشت تا این ماجرا را پیگیری کنند.»
وی گفت: «سازمان زیباسازی شهرداری تهران پس از آن که مجسمهای ساخته و آماده نصب میشود، آن را به مسؤولان همان منطقه تحویل میدهد و محافظت از این آثار بر عهده مسؤولان آن منطقه است.»
موسوی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان به جای متریال برنز که امکان بیشتری برای سرقت دارد، متریالهای دیگر از جمله سنگ را جایگزین آنها کنیم، گفت: «هنرمندان مختلف با متریال مختلف کار میکنند و تعداد هنرمندانی که با سنگ و یا سایر متریالها در ایران کار کنند بسیار اندک است در حالی که اغلب مجسمهسازان میتوانند با برنز کار کنند.»
سرقت سریالی مجسمههای شهری به گفته مسئولین در ایام نوروز ۸۹ اتفاق افتاده و تاکنون خبر سرقت ۸ مجسمه در نقاط مختلف شهر تهران منتشر شده است.
منبع: فارس
مقامات امنیتی از برگزاری نشست «نقش زن در اجتماع، سیاست و اقتصاد» که قرار بود روز چهارشنبه در دانشگاه قم برگزار شود، جلوگیری کردند.
قرار بود این نشست با حضور فاطمه راکعی، عضو کمیسیون زنان مجلس ششم برگزار شود.
بنابر این گزارش، دانشجویان این دانشگاه نزدیک به سه ماه بهدنبال برگزاری این همایش بودند که با «کار شکنی مسئولان حراست» مواجه میشدند، اما سرانجام پس از رد کردن بسیاری از اسامی مطرح شده برای حضور در این مراسم از جمله الهه کولایی، مجوز برگزاری با حضور فاطمه راکعی صادر شد.
این گزارش میافزاید: «متاسفانه طبق معمول این روزها تنها چند ساعت مانده به برگزاری نشست، مسئولان حراست اعضای ارشد اجمن اسلامی مستقل را فراخوانده و با تهدید و ارعاب اعلام کردند که مجوز برگزاری چنین مراسمی را مقامات استانی رد کردهاند.»
دلیل جلوگیری از برگزاری این نشست «مصادف شدن با ایام سوگواری حضرت زهرا» عنوان شده حال آنکه «انتخاب این روز به عنوان روز برگزاری نشست امری تعمدی بوده است.»
منبع: جرس
یک درجهدار و دو سرباز فرماندهی انتظامی شهرستان سقز عصر روز گذشته (سهشنبه) کشته شدند.
سرهنگ سیاوش زیستی فرمانده انتظامی شهرستان سقز گفته که این افراد در هفت کیلومتری پاسگاه بسطام سقز در کمین «ایادی استکبار جهانی» افتاده و کشته شدند.
آقای زیستی هویت این افراد را ستوان یکم محبتالله شفیعی فرمانده پاسگاه بسطام سقز، سرباز وظیفه احمد عباسی و سرباز وظیفه مبین رحمتی اعلام کرده است.
استانهای شمال غربی ایران که کردها نیز در آنجا سکونت دارند، اغلب صحنه درگیری نیروهای امنیتی با شورشیان پژاک است.
منبع: خبرگزاری فارس
گروهی از کودکان دانشآموز و فرهنگیان بسیجی، در حمایت از اجرای طرح «عفاف و حجاب» در میدان تجریش تهران دست به راهپیمایی زدند.
این راهپیمایان که تعداد آنها ۱۵۰۰ نفر اعلام شده، گروهی از دانشآموزان مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و فرهنگیان بسیجی بودند.
این دانشآموزان، شعارهایی همچون «ما دختران عاشورایی سپاهیان زهرائیم، با حجاب زهرائی، شکوه و فخر ایرانیم» و «پیش به سوی حجاب، زیبایی بیپایان» سر میدادند.
«بیحجاب بیعفت خجالت خجالت» و «عامل ترویج فساد بدحجاب بدحجاب» از دیگر شعارهای راهپیمایان گزارش شده است.
این راهپیمایی با همکاری مرکز تحقیقات و طرحهای کاربردی حجاب (ریحانةالنبی قم) و شهرداری تهران برگزار شد.
منبع: ایلنا و رادیو زمانه
گروه صنعتی ایران خودرو اعلام کرد که بنیادی به نام «تولید ملی، افتخار ملی» با هدف بزرگداشت روز «حماسه» حضور آیتالله علی خامنهای در این گروه صنعتی تشکیل شده است.
این گروه صنعتی افزوده که این بنیاد با هدف «ایجاد روندی پایدار در بهره گیری از برکات حضور مقام معظم رهبری در این شرکت» تشکیل شده است.
بنیانگذاران این بنیاد همچنین اعلام کردهاند که این اقدام «نشانهای از نهایت تعهد گروه صنعتی ایران خودرو به رهنمودهای مدبرانه و هدایت بخش حضرت آیتالله خامنهای است.»
این بنیاد قصد دارد هر ساله مراسمی در اولین روز سال کاری خود به پاس «نکوداشت عطر حضور مقام معظم رهبری» در ایران خودرو برگزار کند.
مقامهای ایران خودور همچنین اعلام کردهاند که «این روز به یادمانی و مبارک تحت عنوانی خاص در تقویم رسمی کشور درج» خواهد شد.
آقای خامنهای نهم فروردین ماه سال جاری از گروه صنعتی ایران خودرو بازدید کرده بود.
منبع: ایکوپرس (پایگاه اطلاعرسانی گروه صنعتی ایران خودرو)
سردبیر هفته نامه پرتو سخن میگوید که اکبر هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان رهبری برکنار خواهد شد و صلاحیت حسن خمینی در انتخابات آینده ریاست جمهوری تائید نمیشود.
قاسم روانبخش گفته که اعضای خبرگان رهبری سال آینده رای به برکناری هاشمی رفسنجانی خواهند داد.
آقای روانبخش همچنین اظهار امیدواری کرده که حسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نامزد شود تا «معلوم بشود که چقدر جایگاه در بین مردم دارد.»
وی در عین حال افزوده که حسن خمینی رد صلاحیت میشود چون یک رجل سیاسی نیست و مواضع خوبی در ماههای اخیر نگرفته است.
آقای روانبخش همچنین از علی لاریجانی و محمدرضا باهنر به خاطر سکوت در خصوص حوادث پس از انتخابات انتقاد کرده است.
منبع: وبسایت گفتارنو
محمد کوثری نماینده مجلس میگوید رهبران جنبش سبز «زیر ذره بین نیروهای اطلاعاتی» قرار دارند.
آقای کوثری گفته که در صورت بروز «کوچکترین خلافی» دستگاههای مربوطه با آنها به شدت برخورد خواهند کرد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس اسلامی همچنین ادعا کرده که جنبش سبز به طور «کامل مرده» است.
به گفته آقای کوثری، جنبش سبز «سعی دارد با هر اقدامی دوباره خود را در فضای سیاسی زنده کند.»
این نماینده محافظه کار مجلس در عین حال جنبش سبز را متهم کرد که به سران اصلی «فتنه» یعنی «آمریکا و انگلیس» وصل است.
منبع: روزنامه ابتکار
یک عضو فراکسیون انقلاب اسلامی گفت در برخورد قوه قضائیه با مفاسد اقتصادی، تبعیض کامل به چشم میخورد.
به گفته بیژن نوباوه در صورت ادامه این روند، مبارزه با مفاسد اقتصادی در حد شعار باقی میماند.
آقای نوباوه افزوده که «متاسفانه مساله مبارزه با مفاسد اقتصادی در کشور ما همواره با گرایش سیاسی همراه بوده است.»
اظهارات این نماینده مجلس در شرایطی بیان میشود که وبسایت جهاننیوز در خبری از به جریان افتادن پرونده یک «دانه درشت جنجالی» در قوه قضائیه خبر داده است.
بهنظر میرسد منظور این وبسایت، محمدرضا رحیمی معاون اول احمدینژاد است که از سوی الیاس نادران نماینده مجلس به دست داشتن در اداره یک باند فساد اقتصادی، متهم شده است.
منبع: ایلنا و وبسایت جهاننیوز
آیدا احدیانی
پیاده رو
زن سی و یک ساله : با اسدلله امرایی قرار داشتم در کتابفروشی تندیس. مانتویی سیاهی پوشیده بودم شلواری سیاه پوشیده بودم با روسری شالی بلند قرمز و کفشهای قرمز. بچه را سپردم دست مادرم که راه ببرد تا قرار ما تمام شود. مادرم گفت که ولیعصر را به سمت جنوب خواهد رفت. موبایل دست مادرم بود. بعد از قرار سرخوش و کتاب بدست مادرم را گم کردم. هرچه به جنوب رفتم نبود. کوروش قدیم را هم رد کردم. مادر و کالسکه نبودند. فهمیدم کارت تلفن ندارم. از مغازه دار خواستم اجازه بدهد که به تلفن مادرم زنگ بزنم. نمی گرفت. نگران گریه بچه گرسنه برای شیر بودم. پستانهایم تیر می کشید. دوبار مسیر را رفتم تا زرتشت و برگشتم. پژو نقره ای رنگ کنار خیابان سرعتش را با سرعت هروله من هماهنگ کرده بود و با من می آمد. از توی ماشین فریاد می زد :
” برسونمت شال قرمزی. می ترسی. کاریت ندارم. حالا بیا. کجا با این عجله . کفش قرمزی. دیگه چیت قرمزه؟ شورتت؟ … “
سر فاطمی بودم. چندین مرد آبمیوه می خوردند و به مکالمه پژویی و سکوت من گوش می کردند. مادرم را فراموش کردم. پسرم را هم. ایستادم و بلند داد زدم : ” مرتیکه جاکش کثافت. عوضی. متجاوز بد دهن . الدنگ . ” همه فحشهایی که دادم بخاطرم نیست. ولی یک دل سیر فحش دادم. مردان آبمیوه خور و کارمندان خبرگزاری نگاهم کردند. پژو رفت. من هم دوباره شروع کردم به گشتن. درونم می لرزید. دستهایم هم می لرزیدند. ولی من به این لرزش عادت دارم. به سکوت مردان هم عادت دارم. در خیال خیلی ( خیلی را برای آن پنج درصد/نود پنج درصد حساس نوشتم ) از آنها من ” بی چاک و دهن ” ” بی حیایی” بودم که مانند یک ” خانم ” سرم را پایین نیاندخته بودم و از ” کنار” یک متجاوز با متانت رد نشده بودم. در خیال خیلی از آنها چه ” طفلک ” است مردی که با من ” فمینیست پتیاره ” زندگی می کند.
دختر ده ساله : با مادرم سوار ماشین شده ایم. از سر پل سید خندان تا سه راه پاسداران. جلو نشسته ایم. من بین مادرم و راننده نشسته ام. برادر دو ساله ام در بغل مادرم است. برق رفته است و شب تاریک تاریک است. مهمان به خانه خاله می رویم. من تازه مانتو و روسری می پوشم. مانتو مدرسه تنم است با شلوار جین و روسری که هفت برابر سرم است. مرد راننده دستش را از روی دنده بر نمی دارد. دستش را روی پایم می کشد. نمی فهمم که چرا. بعد بیشتر می کشد. توی رانم. بین رانهایم. فشار می دهد. در گوشم می گوید : ” هیس ” آرام می گوید. نمی دانم چرا می ترسم. چرا می ترسم داد بزنم. فقط اشک می ریزم. مادرم حواسش به من نیست. دارد برادرم را آرام می کند که پوستی را که روی داشبرد انداخته اند را نکشد. که پیچ گوشتی نگاه دارنده لچکی شیشه را بیرون نکشد و مرد می مالد و هیس می کشد. من اشک می ریزم. پیاده که می شویم، مادرم پول را می دهد و در تاریک و روشنی شب چشمهای خیسم را می بیند. برایش با گریه می گویم چه شده است. تا میدان اختیاریه با هم می رویم و اشک می ریزیم.
مادرم دیگر جلو ماشین سوار نمی شود. اگر هم بشود بین من و راننده می نشیند. به پدرم نمی گوییم. چون بنا بر تعبیر مادرم از پدرم می ترسیم ما را دعوا کند. چون بنا بر تعبیر مادرم برای زن ” پیش می آید” و باید ” مواظب ” بود. مطمئن هستم که اگر من در جوب افتاده بودم مادرم هزار بار برای پدرم تعریف می کرد که : ” آیدا افتاد تو جوب” ولی هیچوقت نگفت که راننده پای دخترمان را مالید. شاید می ترسید که صلاحیتش برای بیرون بردن من دیگر تایید نشود. مادرم که نمی دانست عکس العمل پدرم چه می توانست باشد. مادرم هم دفعه اولش بود که دختر ده ساله اش ” مالیده ” می شد. مادرم هم سکوت و پیشگیری را انتخاب کرد.
جوان بیست ساله : یکی از پسرهای مهندسی عمران دانشگاه در خیابان دست زده است به باسن یک از دخترهای عمران. در خوابگاه ولوله است. هم اتاقی من می گوید : ” بسکه می رن خیابون خیام ( محل تردد جوانان در قزوین آن سالها که من دانشجو بودم) . بسکه بزک می کنند” حوصله بحث ندارم. ولی می دانم که خیابان خیام حق همه ماست. حق ماست که زیبا باشیم و راه برویم و بخندیم و کسی فکر نکند ”می خاریم”
می دانم که مثالهای بالا برای خیلی از شما حکم ” خاطرات یک جوجه فمینسیت ” را دارد. می دانم که همه مردان ایرانی به زنان متلک نگفته اند. همه مردان زنی انگشت نکرده اند. ولی سکوت در برابر آزار خیابانی زنان کاریست که بسیاری از مردان نود و پنج درصد” متلک نگو” و درصد بالایی از زنان کرده اند. سکوت در برابر قوانین نابرابر. سکوت در برابر حجاب اجباری. انگار نه انگار که حقوق نیمی از ساکنین کشورشان هر روز با به سر کردن روسری اجباری زایل می شود. انگار نه انگار که گشت ارشاد سر چهار راه به ” آزادی ” نیمی از کشور توهین می کند. روزی که ما در دانشگاه قزوین برای برداشتن چادر اجباری تحصن کردیم انگشت شمار بودند تعداد پسرانی که با ما تحصن کردند. از پنج درصد هم کمتر. خیلی از دختران هم نیامدند. به مردان که مربوط نبود و زنان دیگر هم نجیب تر بودند و ما دریده تر. سکوت در برابر آزاری که هر روز بر زنان سرزمین ما می رود کم از اعمال آن آزار نیست.
من نیازی به کمک مردان آبمیوه خور نداشتم ولی بدم نمی آمد در نگاهشان یا کلامشان تشویق را حس کنم یا یکی از آنها به حمایت از من فریادی بکشد. من زنانی را که در خیابان به مردان متجاوز حمله می کنند دوست دارم. من هم با آقای قدوسی موافقم که کاربرد صرف لفظ مردان غلط است. باید نوشت “ مردان و بسیاری از زنان ” . چون همه مردان دست برای گرفتن پستانهای زنی در خیابان دراز نکرده اند. ولی سکوت کرده اند . از کنارش گذشته اند. همه می دانیم که کسانی که موقع رخداد قتل یا سرقت در خیابان آبمیوه می خورند و قتل یا سرقت را نظاره گر هستند ” قاتل” یا ” دزد” نیستند. ولی به نظر شما چه هستند؟ من حق می دهم به خشم کهنه شادی که فاعل متلک و ناظر صامت آنرا با یک چوب بزند. ولی این را هم متذکر می شوم در در دسته ناظرین صامت و مروجین این فرهنگ ” اگر به شما تعرض شد خانم ” باش صرفا مردان نیستند. خیلی از ما هستیم!
----------------
* این مطلب در پاسخ به یادداشت شادی صدر در مردمک نوشته شده است. - سی میل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر