از عجایب روزگار است که نویسنده ای حی و حاضر باشد و یکی دیگر هویت او را بدزدد و با نام او بنویسد! گفتند سعدی (یا انوری) از بازار می گذشت و دید کسی معرکه گرفته و شعر او را به نام خود برای مردم می خواند. رفت جلو گفت ببخشید ها ولی این شعر شعر سعدی است. گفت خب سعدی منم دیگر! حالا فردا نویسنده جرس لابد مدعی می شود که این پرویز جاهد خود منم دیگر. این سلسله گاف های روزنامه نگارانه جرس نشانه کمبودی جدی در کار سردبیری آن است. از ما گفتن.
نوشته ای با عنوان «انعکاس آوینی در اوین» در سایت جنبش راه سبز(جرس) به قلم نویسنده ای به نام پرویز جاهد منتشر شده است. همین جا اعلام می کنم که من نویسنده این مطلب نیستم و محتوای آن را تایید نمی کنم. من نمی دانم چه کسی این مطلب را به نام من در سایت جرس منتشر کرده است. برای روشن شدن موضوع ای میلی برای مدیران سایت جرس فرستادم و از آنها خواسته ام که در این باره توضیح دهند.
برای جلوگیری از ایجاد هرگونه شبهه، این ای میل را در اینجا منتشر می کنم:
مدير محترم سايت جرس- جنبش راه سبز
احتراما به اطلاع می رسانم که در تاریخ ۲۱ فروردین ماه ۱۳۸۹ مطلبی با عنوان « انعکاس آوینی در اوین» به قلم نویسنده ای به نام پرویز جاهد در سایت جرس منتشر شده است.
از آنجا که اين مطلب در باره دو شخصیت سیاسی و سینمایی و فرهنگی است، اين تصور وجود دارد که من يعنی پرویز جاهد، نویسنده و منتقد سینما این مطلب را نوشته ام. بنابراین می خواهم تاکید کنم که این مطلب هیچ ارتباطی به من ندارد و محتوای آن نیز مورد تایید من نیست.
تا آنجا که اطلاع دارم در حال حاضر جز من نویسنده دیگری با نام پرویز جاهد در مطبوعات و رسانهها فعالیت نوشتاری ندارد. لذا خواهش من این است که اگر هویت واقعی نگارنده این مطلب بر شما روشن است آن را به من معرفی کنید و اگر کسی با نام مستعار دارد به نام حقیقی من برای شما مطلب می نویسد، لطفا از انتشار آن خودداری کنید.
با احترام،
پرویز جاهد
نویسنده، فیلمساز و منتقد سینما
برگرفته از: خشت و آینه
گلشيفته فراهاني بازيگر ايراني يكي از اعضاي اصلي هيات داوران شصتو سومين جشنواره بينالمللي فيلم «لوكارنو» شد.
شصت و سومین جشنواره فیلم لوکارنو از 13 تا 23 مرداد ماه در سوئیس برگزار خواهد شد و ریاست هئیت داوران آن را اریک کو کارگردان سنگاپوری برعهده خواهد داشت.
جشنواره فیلم لوکارنو پس از جشنوارههای کن، برلین و ونیز یکی از معتبرترین جشنوارههای سینمایی اروپا بهشمار میآید و جایزه اصلی آن، یوزپلنگ طلایی، به بهترین فیلم حاضر در بخش مسابقه تعلق میگیرد.
این جشنواره از سال 1946 هر سال در شهر لوکارنوی سوئیس برگزار میشود و آثار شرکت داده شده در فضای باز و بر پرده بزرگی در میدان پیاتزا شهر لوکارنو، که ظرفیت نزدیک به هشت هزار تماشاگر را دارد، نمایش داده میشوند.
از ویژگیهای این جشنواره سینمایی تمرکز بر آثار فیلمسازان جوان است که علاوه بر بخش مسابقه، بخشهای دیگری چون «سینماگران زمان حال» و «یوزپلنگهای فردا»ی این جشنواره فرصتی برای نمایش آثار این فیلمسازان فراهم میکند.
منبع: ایسنا و مردمک
مجید انصاری، نماینده فراکسیون اقلیت مجلس در مناظره با غلامرضا مصباحی مقدم در دانشگاه تهران گفت: «اساسا کمیتهای برای پیگیری ماجرای حمله به کوی دانشگاه در مجلس تشکیل نشده و شما هم منتظر نباشید گزارشی از سوی مجلس در این خصوص ارائه شود.»
وی افزود: «تعابیری مثل کمیته حقیقتیاب و ویژه اساسا وجود خارجی نداشته است و اساسا در مجلس کمیتهای برای پیگیری کوی دانشگاه تشکیل نگردید.»
اظهارات انصاری در شرایطی مطرح میشود که پیشتر اعلام شده بود کمیته حقیقتیاب مجلس به ریاست محمدحسن ابوترابیفرد، مسئول تحقیق درباره حمله به کوی دانشگاه است.
در جریان حادثۀ حمله به کوی دانشگاه تهران نیروهای یگان ویژۀ پاسداران و شبه نظامیان لباس شخصی، به داخل کوی و ساختمانهای محل سکونت دانشجویان حمله کردند که در نتیجه گروهی زخمی و تعداد زیادی بازداشت شدند.
منبع: جرس
گروهی از فعالان حقوق زنان با انتشار نامهای از اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل خواستند تا با عضویت ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل مخالفت کنند.
در این نامه آمده است: «جایگاه خالی گروه آسیایی کمیسیون به مراتب بیش از قرار گرفتن ایران بر این جایگاه به نفع رشد و توسعه زنان در جهان خواهد بود.»
نویسندگان این نامه حضور ایران در این کمیسیون را «تهدید جدی برای هدفهای آن، متناقض با ماهیت آن و همچنین تهدیدی برای صلح، برابری و امنیت جهانی دانستهاند.»
مخالفت ایران با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در کنار نقض حقوق زنان و قوانین تبعیض آمیز در این کشور از مواردی است که نویسندگان این نامه برای مخالفت خود با عضویت ایران در جایگاه کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد عنوان کردهاند.
آسیه امینی، احمد باطبی، احمد رافت، شهلا بهاردوست، عشا مومنی، محبوبه عباسقلی زاده، مسیح علی نژاد، ناهید توسلی، نوشابه امیری و نیما راشدان از امضا کنندگان این نامه هستند.
متن کامل نامه را از اینجا بخوانید.
منبع: بیبیسی و روزآنلاین
احمد توکلى در نامهاى به محمود احمدىنژاد از وى خواست تا قانون هدفمند کردن یارانهها را به صورت تدریجى اجرا کند، چرا که به گفته وى «وضعیت کشور، اقتضاى شوک درمانى را ندارد.»
وی با اشاره به رویدادهاى پس از انتخابات ریاست جمهورى نسبت به پیامدهاى «اقتصادى، اجتماعى و سیاسى» ناشى از اجراى یکباره قانون هدفمند کردن یارانهها هشدار داد.
توکلی گفت: «ظاهراً قصد این است که در اصلاح قیمت بیشتر اقلام، ۶۰ درصد از راه، در سال اول طی شود. این کار عدول از قانون و خلاف مصلحت مردم و کشور است.»
وی افزود: «این یک گزاره مورد توافق همه اقتصاددانان است که تغییر رفتار مصرف کنندگان و ساختار تولید هر کشورى از امور بلند مدت است. به طورى که در مدل معروف و پایهاى عرضه و تقاضا، همیشه ثابت فرض مىشوند؛ چرا که تغییرشان امرى بلند مدت است و در مدل استاتیک دخالت داده نمىشود.»
احمد توکلى در بخش دیگرى از نامه خود به رییس دولت دهم خواستار آن شده است که در اجراى قانون هدفمندکردن یارانهها به تفاوتهاى میان «کالاها و خدمات موضوع این قانون» توجه شود.
به اعتقاد وی، «در مورد کالاها و خدماتى مانند برق، آب و گاز نباید براى همه مصرف کنندگان افزایش قیمت صورت گیرد و تنها کسانى که بیشتر مصرف مىکنند، باید به صورت تصاعدى بهاى بیشترى نیز بپردازند.»
توکلى همچنین از احمدىنژاد خواست، «در مورد افزایش قیمت مواد سوختى نیز، به دلیل آن که مصرفکنندگان آن طیفهاى مختلفى را شامل مىشود، جانب احتیاط را رعایت کند.»
وى در پیشنهاد دیگرى با انتقاد از طرح خوشهبندى خانوارهاى ایرانى، پرداخت یارانههاى نقدى به شهروندان ایرانى را بر اساس اطلاعات جمعآورى شده در باره میزان درآمد اعلام شده آنها را نادرست خوانده و خواستار حمایت از اقشار بدون درآمد ثابت و کم درآمد شد.
منبع: کلمه و رادیو فردا
جبهه مشارکت با ارسال نامهای که به امضای محسن صفایی فراهانی، رئیس هیات اجرایی حزب رسیده است به دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب اعلام کرده است که جبهه مشارکت تا دریافت حکم از طرف مرجع قضایی مبنی بر ممنوعیت فعالیت این حزب به کار خود ادامه خواهد داد.
محسن صفایی فراهانی در نامه خود از اینکه نمایندهای از این حزب، برای ارائه توضیحات به این کمیسیون دعوت نشد، ابراز تاسف کرده و خواستار تشکیل دادگاه علنی در این خصوص شده است.
وی افزوده است که در پاسخ به اخطارها و ادعاهای «كلی و غیر مستند» این کمیسیون در مرداد ماه سال گذشته «جوابیه قانونی» خود را فرستاده است.
در این نامه همچنین آمده است: ««هیچ یک از مواد قانون احزاب صراحت ندارد که توقیف پروانه یک حزب مانع از ادامه فعالیتهای آن حزب میشود.»
در پایان این نامه آمده است: «تا زمانی که امکان فعالیت برای این حزب مقدور و ممکن باشد در مسیر منافع ملی و مصالح کشور گام برخواهد داشت و برعهدی که بسته است پایدار خواهد ماند.»
منبع: جرس و زمانه
میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز گذشته در دیدار با یکدیگر، از تمام گروهها و تشکلهای اصلاحطلب خواستند برای راهپیمایی روز ۲۲ خرداد، از وزارت کشور درخواست صدور مجوز کنند.
میر حسین موسوی با انتقاد از سیاستهای موجود در کشور گفت: «اغلب سیاست های ما “باری به هر جهت” است و متاسفانه ساختارهای ما همچون ماسه زار و شن زاریست که آب در آن پایدار نمی ماند.»
وی با تاکید بر لزوم برگزاری راهپیمایی مخالفان در این روز، گفت چشمانداز «روشنی» برای جامعه ایران نمیبیند.
موسوی با ابراز نگرانی از وضعیت مدیریتی و نهادهای نظارتی در ایران اظهار داشت: «تمام دستگاههای نظارتی ما خوابیده است و یا برچیده شدهاند.»
وی با انتقاد از طرح محمود احمدینژاد مبنی بر پرداخت یک میلیون تومان به هر فرزند تازه متولدشده، گفت که «آقایان خوابنما» شدهاند و در برابر این مسائل، مردم را باید آگاه کرد.
به گفتهی موسوی «شرایط حکومت طوری شده است که همه را توطئهگر تصور میکند و دچار نوعی توهم توطئه گردیده است.»
وی افزود: «توهم و شایعهای را که خود ساخته و پرداختهاند، آن چنان بازگو میکنند که خود آنان باورشان میشود و چیزی که ساختهاند، دامن خودشان را میگیرد.»
موسوی در ادامه سخنان خود، از سیاست خارجی، وضعیت اقتصادی و مسائل داخلی ایران انتقاد کرد و اظهار داشت: «ما باور داریم مردم ما حافظه جمعی دارند. حکومت فکر میکند مردم اعمال، کارها و رفتارهای آنان را فراموش میکنند.»
به گفته موسوی «هر روز به گروهی مردم لقب مرتد و کافر و غیره میدهد، به جرم اینکه کلامی برخلاف دیدگاه و نظر آقایان بر زبان راندهاند.»
مهدی کروبی نیز در این دیدار، ضمن تائید سخنان میرحسین موسوی، افزود: «شرایط جامعه بسیار وحشتناک است، به طوری که هرچه میخواهند میگویند، هر تهمت و ناروایی که میخواهند به افراد نسبت میدهند.»
آقای کروبی گفت از اینکه این رفتارها به «نام اسلام» صورت میگیرد، متاسف است، چراکه این مسائل باعث میشود که به اسلام «ضربه» بخورد.
دبیرکل حزب اعتماد ملی، با انتقاد از سیاست خارجی دولت و آنچه که در زیمباوه در جریان سفر احمدینژاد به این کشور روی داد، گفت: «اینکه میگویند سفرهای ما عظمت است، همین است؟ زیمباوه و چند کشوری در همین سطوح عزت است؟ اینکه به پشه مالاریا و یا جلاد مخالفان تشبیه و خطابتان کنند، عزت است؟»
حزب رقیب رئیس جمهوری زیمبابوه، دعوت از محمود احمدینژاد برای شرکت در گردهمایی سرمایهگذاری در این کشور را به «دعوت از پشه برای درمان مالاریا» تشبیه کرده بود.
کروبی همچنین در مورد وضعیت حقوق بشر و زندانها در کشور اظهار داشت: «چطور در زمان شاه، سازمانهای حقوق بشر که به زندانهای ایران فشار وارد میکردند، خوب بودند و حالا که همین سازمانها پیگیر وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده آنان هستند، محکوم، مجرم و بدخواه هستند؟»
این رهبر مخالفان دولت در ادامه، با انتقاد شدید از سیستمهای نظارتی گفت: «بنا به نامهای که زندانیان به مراجع نوشتند، با همسر یک زندانی تماس گرفتهاند که از همسرت جدا شو! این چه قانونی است؟ آیا این یک مامور حکومت اسلامی است؟ این که میگویند عظمت داریم، همین است؟»
کروبی با «نخنما» دانستن سخنان و توطئههای رسانههای جریان حاکم، اظهار داشت: «از ما میخواهند که توبه کنیم، البته توبه خوب است اما آیا آن همه کشتار، دروغ، شکنجه، تجاوز به حقوق مردم و حیف و میل بیتالمال توبه نمیخواهد؟»
وی در بخش دیگری از اظهارات خود به بحث زلزله در تهران که از سوی احمدینژاد و چند خطیب جمعه مطرح شده، اشاره کرد و گفت: «مگر مردم مسخره افکار و اعمال کودکانه و به دور از خرد شما هستند؟ آیا این همه گرفتاری اقتصادی و بیکاری که همچون طاعون کشور را مبتلا کرده است، کافی نیست؟»
دبیرکل حزب اعتماد ملی در پایان سخنان خود، با انتقاد از «بیتوجهی» قوه قضائیه به گزارش مجلس درباره بازداشتگاه کهریزک گفت که این قوه، با محاکمه سه «بخت برگشته»، این پرونده را «مسکوت» گذاشته است.
منبع: کلمه و رادیو زمانه
محمود فرجامی
نقل است روزگاری مسابقهای گذاشتند بین فیلسوفان جهان که زرافه را توصیف کنند.
بعد از شش ماه تحقیق و تفحص جانانه؛ فیلسوفان آلمانی رسالهی دشوار فهمی در باب وجود زرافه دادند. فیلسوفان فرانسوی رسالهی جانانهای درباره سکوالیتهی زرافه و ارتباط آن با ماهیت این جانور ارائه کردند. فیلسوفان بریتانیایی با نظریه تکامل نشان داند که زرافه در واقع یک مولکول خودتکثیرشونده بوده که بعد از 4 میلیارد سال به این شکل درآمده و آن را شاهد دیگری بر عدم وجود خدا گرفتند.
فیلسوفان عرب هم برای عقب نماندن از قافله به بحثهای لغوی در مورد الزرافه پرداختند و بعد از 75 صفحه اطناب دربارهی صور مختلف این کلمه در کتابهای صرف و نحو، به آنجا رسیدند که زبان عربی با داشتن 1329 لغت مختلف برای زرافه و صرف آن در بابهای مختلف کاملترین زبان روی زمین است. …
تا اینکه نوبت به مقاله فیلسوفان ایرانی رسید. نماینده ایرانیها پشت تریبون قرار گرفت دستش را در جیبش کرد و گفت: ما معتقدیم زرافه همان شتر خودمان است که گردنش درازتر است و رنگش تغییر کرده. موضوع را الکی نپیچانید. والسلام.
این روزها تب “نقد جنبش سبز” بالا گرفته. کار بعضی از دوستان ما –به خصوص خارجنشینها- این شده که به جای تظاهرات و اعتراض و شعار و کمک فکری و مالی و سایر کارهایی که یک جنبش به آنها نیاز دارد؛ فقط به نقد میپردازند که البته مفتتر است و البته از شدت “آوانگاردیت” میتوان نوک تیزش را بدنه و رهبران جنبش کرد. ادعا هم این است که دارند آسیبشناسی میکنند. خوش به حالشان. چه راحت است هزاران کیلومتر آنسوتر نشست و برای مردمی که روح و جسمشان خرد میشود اشکالات کارشان را گوشزد کرد. بالای ابرها نشست مارمالاد خورد و به جوانی که هفت دندانش از ضربه مستقیم باتوم توی حلقش ریخته گفت: عزیزم؛ کار خوبی نکردی آن یارو را هل دادی ها!… چرا باتومشو از دستش گرفتی؟… نه نه نه… ببین خشونت از همینجاها شروع میشهها.
البته که یک جنبش مدرن محتاج نقد است. نقد روح مدرنیته است و بدون آن انسانگرایی فلج است. بی نقد آزادی مفهومی ندارد. اما سوال اینجاست که با چه غلظتی و در در چه جهتی؟ ذرهبین برداشتن و در جنبشی به این عظمت، با دشمنی به آن مخوفی که از هیچ دسیسهای فروگذار نمی کند، به دنبال عیبها گشتن و آن معدود –بسیار معدود- رسانههای آزاد را هم درگیر پخش این نقدها کردن چه هنریست و به چه کار می آید؟
در جایی که کیهان و صدا و سیما و صدها سایت و تریبون دروغزن و بهتانزن مشغول به بمبارانند و از آن سو کوچکترین صدها با مشت و باتوم و انفرادی خفه می شوند، جدا باید مدال شجاعت و موقعیتسنجی داد به کسانی که هنرشان مثلا این است که رای دادن سبزها به موسوی در مجله تایم را مصداق دروغگویی و تقلبکاری اینها می دانند و آن را با تقلب در انتخابات مقایسه میکنند! یعنی واقعا نمی دانند یا خودشان را به نفهمی میزنند که این فقط یک نظرسنجی نامحدود برای اندازهگیری کمیت و کیفیت هواداران شخصیتها مختلف در یک مجله خاص صرفا برای انتخاب طرح روی جلد آن است؟ و اصولا چندباره رای دادن در سایت تایم عمدا بازگذاشته شده است تا بدانند هوادارن کدامیک دوآتشهترند و گرنه بستن آیپی رای دهندهها برای رایدهی مجدد یکی از سادهترین کارها در طراحی سایت و نظرسنجی است. (و یک سوال اخلاقی: همه اینها بهکنار؛ وجدانا لیدی گاگا پارسال تاثیرگذارتر بود یا موسوی؟)
هشدارهای بهداشتی البته خوب است اما نه آنکه بالا سر کسی که گلوله پهلویش را شکافته و ترکش پایش را قطع کرده بروی و بگویی: عزیزم… نباید خودت را روی زمین ول کنی… میکرب داره…
انتقاد بجایی است اما پاسخ منطقی و طبیعی به آن این خواهد بود: ابله!… من دارم می میرم… بیا جلوی خونریزی را بگیر… کمک کن برسانم بیمارستان، یا یکی را خبر کن ببرد مرا… هیچ کاری هم ازت برنمیآید لااقل خفه شو!
انتقاد بجا هم نباید بیجا گفته شود؛ خصوصا اگر مصداق گزک دادن به دست جنایتکاران باشد.
تب “اینا همشون مثل همن” هم دست کمی از تب قبلی ندارد. اخیرا خانم صدر مقالهای نوشته و در آن مدعی شده که همه مردهای ایرانی مثل صدیقی امام جمعه تهران هستند که زلزله را به زن ها ربط داده. صدر مدعی شده که همه مردهای ایرانی تجربه زنآزاری جنسی و جسمی را دارند: «به من نگویید که میتوان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بیاغراق، این بخشی از روند بزرگشدن برای مردان در ایران است. تجربهای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمیشود.» البته ادعای بیربطیست و همانطور که بسیاری از اهل وبلاگستان گوشزد کردهاند مردها و پسرهای زیادی هم هستند که به دلایل مختلف اصلا اهل چنین کارهایی نبودهاند؛ اما من می خواهم بگویم گیریم که خیلیها هم باشند. آخر این چه حرفیست که مردانی را که تحت شرایط سنی خاصی دست به کار زشتی زدهاند (که البته میتواند مستحق مجازات هم باشد) را همشان و شعور آدم هایی دانست که از تریبونهای رسمی سخنان ضد زن میزنند و در حیطه عمل راه را برای تحقیر و طرد “کانالیزه” زنها هموار میکنند؟
یا آن رفیق خبرنگار ما که دائما در سایتش جار میزند اصلاحطلبها هم عده ای هستند متل اصولگراها و اصرار هم دارد که مشغول نقد است. سایت جرس را که به هزار بدبختی و مشکل درست شده و عده ای بی مزد و منت –بیاغراق- از جانشان مایه میگذارند تا آن را به عنوان یکی از معدود رسانههای سبز بهروز نگه دارند را کیهان سبز توصیف میکنند چون ادبیاتش کمی تند است. قبول. تند است و در ماجرای خبر درگذشت شجاعالدین شفا هم کار بسیار اشتباهی انجام داد (البته تصحیحش کرد) اما خدا را؛ چطور میتوانید چنین رسانهای را با عصاره بی اخلاقی و بیشرافتی کل تاریخ مطبوعات ایران مقایسه کرد؟
حتی این نوشته معقولتر خانم فاطمه صادقی را ببینید که چه اصراری دارد بگوید سیاستهای تکنوکراتی و لیبرالی زمان هاشمی فرقی با سیاستهای احمدینژادی نداشته و نهایتا به یک میزان در حق طبقه فرودست ظلم رواداشته و طبقه متوسط دوره پس از جنگ و حتی بدنه جنبش سبز هم همان بورژواهای زمان شاه است «با همهی ادا و اطوارهای همیشگی مصنوعی و تمایل تاریخی اش به ایجاد تمایز با به قول خودش دیگران.»
یعنی واقعا ماها هممون مثل همیم؟
پ.ن
1- شدیدا ابا دارم از اینکه از این نوشته این طور برداشت شود که من روی سخنم با بعضی از رفقای وبلاگ نویس یا روزنامهنگاریست که در عین کمکهایشان به جنبش مردم، اعتراضهایی هم به بعضی حرکتها دارند. از میان همه، لازم می دانم به داریوش محمدپور عزیز اشاره کنم که انصافا برای بهبود نظری و عملی جنبش مایه میگذارد و البته نقدهایی هم دارد.
2- اقتصاددانها مثال مشهوری در حیطه جرم و جزا دارند. میگویند اگر در کشوری مجازات تجاوز به عنف حبس ابد باشد و مجازات قتل عمد اعدام باشد؛ تبدیل مجازات تجاوز به عنف به اعدام، به میزان جرایم قتل عمد هم خواهد افزود. چرا که کسی که مرتکب تجاوز به عنف میشود مجازات خودش را با مجازات قاتل یکی میبیند و احتمالا قربانی را خواهد کشت تا شانس فرار بیشتری هم داشته باشد. دوست دارم نه فقط در مورد سبز که حتی در مورد مخالفان آن هم این مطلب را در نظر داشته باشیم. مثلا من هم مثل خیلیها معتقدم که احمد توکلی آدمیست کممایه و شدیدا مخالف با اصلاحات و آزادیخواهی که اپوزوسیون بودنش هم گلخانهای است اما همو را هم نباید با آدمهایی مثل شریعتمداری یا رسایی به یک چوب راند.
برگرفته از: باران در دهان نیمه باز
خبرگزاری فارس از سرقت مجسمههای برنزی نصب شده در برخی میادین شهر تهران خبر میدهد.
این خبرگزاری گزارش کرده که مجسمه «استاد شهریار»، «ستارخان»، «باقرخان»، «صنیع خاتم» و دو مجسمه برنزی دیگر از خانه هنرمندان ایران به سرقت رفته است.
مسئولان اداره حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران معتقدند که این مجسمهها احتمالاً به دلیل ارزش مواد آنها مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین مجسمه ابوسعید ابوالخیر نیز که در میدان منیریه نصب شده است، مدتی است در جای خود قرار ندارد.
منبع: فارس
رئیس جمهوری روسیه با «غیرمسئولانه» خواندن رفتار ایران در قبال پرونده هستهایاش گفت که تشدید تحریمها علیه تهران یکی از گزینههای ممکن است.
دمیتری مدودف رهبران ایران را به دنبال کردن رفتاری غیرمسئولانه در زمینه برنامه هستهای خود متهم کرده است.
به گفته آقای مدودف «ایران تاکنون خویشتنداری لازم را از خود نشان نداده و تقریباً غیرمسئولانه رفتار کرده است که این امر البته یک واقعیت تلخ است.»
وی گفته است: «چنانچه وضعیت کنونی تداوم یابد، ما نمیتوانیم اقدامات دیگر و از جمله (تشدید) تحریمها را از دستور کار خارج کنیم.»
ایران با سرپیچی از این خواسته جامعه جهانی برنامه غنی سازی اورانیوم خود را توسعه داده که این امر بالا گرفتن تنش بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی را در پی داشته است.
منبع: رادیو فردا، نووستی
معاون قضائی دادستان کل کشور پیشبینی کرد که در میان زائران ایرانی به حج، نزدیک به شش هزار معتاد وجود داشته باشد.
حسین ذبیحی گفته این افراد باید شناسایی و به مراکز ترک اعتیاد هدایت شوند.
آقای ذبیحی افزوده که سازمان حج و زیارت در صورت مشاهده افراد معتاد یا حامل مواد مخدر میتواند از اعزام آنها به حج جلوگیری کند.
قاضی عسگرنماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایران هم در این رابطه گفته «باید برای جلوگیری از خروج زائران معتاد و یا حامل مواد مخدر در زمان ثبتنام از آنها تعهد گرفته شود.»
منبع: خبرگزاری مهر و (+)
نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره یه موضوع مبنای مشروعیت حکومت، گفت که برخی تشکلها هنوز فکر میکنند مشروعیت ناشی از رای مردم است.
علی سعیدی با اشاره به موضوع منشاء مشروعیت حکومت و اینکه آیا مبنای آن از مردم است یا خدا، از مسائل مورد سوال در دوره فعلی است، گفته که «در این زمینه با بسیاری از تفکرات التقاطی، همچنان این مشکل را داریم.»
آقای سعیدی گفته که «مردمسالاری دینی که پس از جمهوری اسلامی ایجاد شد از پدیدههای عصر ماست که نیاز به تبیین مبانی دارند.»
وی افزوده که «امروز جمهوری اسلامی چالش و تهدیدهای زیادی دارد و جنگ نرم و ... اندیشههای دینی را هدف قرار گرفتهاند.»
اظهارات نماینده آقای خامنهای در سپاه در شرایطی ایراد میشود که آیتالله مصباح یزدی در چرخشی ناگهانی گفته که فقیه تنها با رضایت مردم میتواند حاکمیت را بر عهده بگیرد.
منبع: ایلنا
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی میگوید در صورتی که مردم فقیهی را قبول نداشته باشند، او نمیتواند حاکمیت را بر عهده بگیرد.
آقای مصباحیزدی گفته که بر فقیه واجب است خود را تصدی پست حاکمیت کند، «اما اگر مردم او را قبول نکردند، او نمیتواند حاکمیت را بر عهده بگیرد چراکه از یک نفر اجرای تمام قوانین ساخته نیست.»
این استاد حوزه علمیه افزوده است: «کسی که برای رای آوردنش صدها نفر کشته میشوند و کسی که اموال بیتالمال را خود و خانوادهاش بلعیدهاند، حق حاکمیت ندارد.»
به گفته این روحانی «کسی که نه روزنامه میخواند، نه تلویزیون میبیند و نه در مباحث سیاسی شرکت میکند، چگونه میخواهد جامعه را اداره کند.»
آقای مصباحیزدی در عین حال افزوده که «اگر شخصی در جامعه حضور دارد که هیچ خطایی از او سر نمیزند و در واقع معصوم است نباید از حکومت کنار گذاشته شود.»
منبع: فارس
دیدهبان حقوق بشر اعلام کرد انصراف ایران از تلاش برای عضویت در شورای حقوق بشر، پیروزی برای حقوق بشر و کسانی است که خواستار یک سازمان حقوق بشری موثری هستند.
پگی هیکس مدیر بخش حمایتهای جهانی دیدهبان حقوق بشر گفته که «انصراف ایران نشان میدهد فشارهای جهانی میتواند در بهبود ترکیب عضویت شورا موثر باشد».
سارا لی ویتسون مدیر بخش خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر هم در این رابطه گفته که «تلاش ایران برای کسب کرسی شورا توجهات را معطوف به نقض وسیع حقوق بشر از جمله سرکوبهای شدید پس از انتخابات ژوئن گذشته در این کشور کرد».
وی افزوده که «امیدواریم حکومت ایران اکنون تلاشهای خود را معطوف به بهبود وضعیت حقوق بشر و کسب صلاحیت برای عضویت در شورا کند».
منبع: وبسایت دیدهبان حقوق بشر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر