-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
نام «حسین قوامی» هنرمندی که بیش از نیم قرن در خدمت موسیقی ایرانی بود، نامی آشنای صاحبدلان است و مقام والای او بر کسی پوشیده نیست. مردی فروتن و بیادعا که آوای دلنشین او در دلها جای دارد و صفحات یا نوارهای آوای جاودانیاش را در هر خانهای میتوان سراغ گرفت. قوامی نه تنها خدمتگزار موسیقی بلکه مروج شعر و ادبیات نیز بود. شعرها را چنان واضح و آشکار میخواند که هر شنوندهای میفهمید، احساس میکرد و بدان گوش میسپرد. با قوامی«رضیالدین آرتیمانی» را شناختیم و به حال و هوای اشعار سعدی و حافظ و مولانا نزدیک شدیم. صدای نرم و بیمانندش، درک فوقالعادهاش از شعر و آگاهی ژرفش از موسیقی ایرانی، نام و یاد او را هرگز از قلب دوستدارانش نخواهد زدود.
بخش اول
سال ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران زاده شد، مادرش آوای گرمی داشت و به گفتهی استاد « ….. هنگام تلاوت قرآن متوجه صدای گیرا و جذابش میشدیم ….» از ده – دوازده سالگی با صفحاتی که در دسترس بود به تقلید از صدای خوانندگان پرداخت، هر چند که کار آسانی نبود و مخالفت پدر را نمیتوانست سرسری بگیرد .
مرحوم «حسینخان اسماعیلزاده» استاد بزرگ موسیقی نزدیک خانهی قوامی کلاس تعلیم داشت. استادی که هنرمندانی مانند: «صبا»، «مرتضا محجوبی»، «رضا محجوبی»، «حسین یاحقی»، «حسین تهرانی» و …. از شاگردان او بودند. رفت و آمد خانوادگی سبب شد تا مرحوم اسماعیلزاده به قدرت صدای حسین پی ببرد و به او پیشنهاد تعلیم بدهد اما پدر تسلیم ناپذیر مینمود. همسایگان و اهل محل چون دیدند حسین ضمن علاقهمندی به آداب مذهبی صدای خوشی دارد، شبهای ماه رمضان دنبالش میرفتند و او را به مسجد سپهسالار میبردند و از روی دفترچهای که به دستش میدادند نزدیک به نیم ساعت در گلدستهها مناجات خوانی میکرد. این نیز چندان نپایید و با ممنوعیت پدر روبهرو شد. از آن پس حسین تنها میتوانست در خانه و دور از چشم پدر با استفاده از صفحه به تمرین آواز سرگرم شود.
پس از در گذشت پدر ، مادر روشنفکر فرمان آزادی حسین را صادر کرد و چون برادرش مشغول یادگیری تار بود به کمک وی با استادانی چون «احمد عبادی» و «حسین یاحقی» آشنا شد. سال ۱۳۰۸ تصادف به یاری او شتافت و مرحوم «ظلی» را شناخت. شناختی که به دوستی نزدیک انجامید و تا پایان عمر «ظلی» ادامه یافت. سال ۱۳۱۲ نخست با برادران وفادار و به دنبال آن با یکی از خوانندگان مشهور و سطح بالای آن دوران «مرحوم عبداله حجازی« آشنا شد و مدت ۶ سال نزد او به تعلیم آواز و شناخت ردیفهای موسیقی ایرانی گذراند. همزمان از محضر دیگر استادان کسب فیض کرد و به مقامی رسید که اساتید موسیقی معتقد شدند که او دستگاهها و مقامها را به کمال میشناسد و اجرا میکند.
سال ۱۳۲۵ شادروان «حسینقلی مستعان» نویسندهی مشهور که ریاست رادیو را داشت از او خواست تا همراه برادران وفادار برنامهای در رادیو اجرا کند. او خود در این مورد گفته «… شب قول دادم اما صبح پشیمان شدم. میخواستم تلفنی انصراف خود را اطلاع دهم اما مستعان شبانه خبر را به رادیو داده بود. کار از کار گذشته بود. ساعت ۵/۱ همراه با برادران وفادار و مرحوم «همدانیان» برنامه اجرا شد و بهدنبال آن تلفنهای رادیو برای شناختن این خواننده به صدا در آمد. اما کسی جواب قانع کنندهای نگرفت، قوامی افسر ارتش بود و خوانندگی برای نظامیان ممنوع. این برنامه آوازی در مایهی ابوعطا بود و او خود احساسش را چنین بیان کرده: «بار اول که میخواستم اجرای برنامه کنم، وحشت کرده بودم و حتا در شروع برنامه از فکر اینکه میلیونها نفر صدای مرا میشنوند و اگر وسط کار، برنامه خراب شود، چه آبروریزی خواهد شد، بدنم به لرزه افتاد. ولی بعدها این مسئله عادی شد.»
او شش ماه با نام «ناشناس« آواز خواند و پس از آن به پیشنهاد مرحوم «روحاله خالقی» نام مستعار «فاختهای» را برگزید و تا سال ۱۳۴۱ که باز نشسته شد، توانست با نام واقعی خودش برنامه اجرا کند. شادروان قوامی از سال ۱۳۲۵ تا سال ۱۳۳۱ هر هفته روزهای جمعه در رادیو برنامه داشت و نزدیک به ۳۰۰ برنامه اجرا کرد که متاسفانه به دلیل کمبود امکان ضبط و پخش مستقیم اثری از آنها بر جای نمانده.
ستاد قوامی در تلویزیون نیز فعالیت داشت و شاگردانی تعلیم داد، او خود گفته: «در سالهای آغازین کار تلویزیون، کلاسی در ساختمان تلویزیون تاسیس شد و از بین گروهی داوطلب ۱۸ نفر برای تمرین آواز انتخاب شدند. حدود یک سال به همراهی استاد «حنانه»، «زرین پنجه» و استاد «بهاری» به تعلیم شاگردان پرداختیم و هر کدام از ما آموزش یکی از رشتههای موسیقی را بر عهده داشتیم.»
شادروان قوامی، حال وهوای شعر و آهنگ را درک میکرد و همواره چنان میخواند که شاعر و آهنگساز را به شگفتی وا میداشت. در سال ۱۳۶۶ نواری با عنوان «آوای فاخته» با آهنگی از عماد رام و صدای قوامی با اشعار حافظ و نیما و سال ۱۳۶۷ نیز «بهار عاشقان» که شاهکاری از قوامی و همایون خرم است با اشعار مولانا منتشر شد که شگفتیآفرین است و بیانگر آنکه این هنرمند در مرز ۸۰ سالگی هم همان صدای گرم گیرا و دلنشین را داشت و چنین مردی هرگز نخواهد مرد.
بخش دوم
مرحوم قوامی در اواخر عمر به دلیل بیماری گوشهگیری گزید و خانهنشین بود، ضعف چشمان توان خواندن و نوشتن را از او گرفته بود. تنها یاران نزدیکی چون «عبدالعلی وزیری» و مهندس «گلشن ابراهیمی»، گاهی به دیدارش میرفتند و از میان موسیقیدانان، «شهرام ناظری» شاید تنها کسی بود که لحظهای او را فراموش نکرد. همه اورا دوست داشتند، حتا جوانان کم سن و سال که با دستههای گل به خانهاش میرفتند، چهرهی تکیده و مهربانش را میبوسیدند و او با لبخند به این بوسههای لبریز از صفا و محبت پاسخ میداد، شگفتزده میشد از اینکه میدید بر خلاف تصور، جوانان او را میشناسند و دوستش دارند. افسوس که «فاخته»ی خوشخوان و هنرمند، دیگر آن حال و حوصلهی گذشته را نداشت، میتوانست بخواند و خود میگفت: «این چشمه در من خشک نشده، شوق خواندن نمانده .»
سرانجام، غروب روز پنجشنبه هفدم اسفند ماه ۱۳۶۸ جهان را بدرود گفت و پرندهی روح «فاخته» به آسمانها پر کشید . مراسم تشییع شکوهمندی برگزار شد و پیکر آن روانشاد از برابر تالار وحدت (رودکی) با بدرقهی هزاران تن شیفتگان موسیقی ملی و دوستان به امامزاده طاهر کرج منتقل و در کنار دوست دیرین و همنوای هنر آفرینش، سلطان آواز شادروان «غلامحسین بنان» به خاک سپرده شد.
آیا میدانید ارتش سایبری ایران رادیو کوچه را هک کرد؟ ما داشتیم میگفتیم از آنجا که روز ۲۶ آوریل برای تست نظریه آقای صدیقی درباره وقوع زلزله قرار است گروهی از خانمهای دنیا سینه خود را به نمایش بگذارند و پیشتر تاکید شده بود که متلکپرانی آقایان هم در وقوع زمینلرزه تاثیر دارد، ما آقایان هم فردا به تمام زنان و دختران خوشگلی که در مسنجر یا فیسبوک از کنارمان رد شوند، متلک سنگین خواهیم انداخت تا در این آزمایش علمی بزرگ بینالمللی، سهمی داشته باشیم…. اما یهو رادیو هک شد. میخواهید بدانید چطور این اتفاق رخ داد؟
شهر کپنهاگ میزبان بیش از پنج هزار ایرانی است که در این شهر سکونت دارند. اکثر ایرانیان ساکن این شهر را پناهندگانی تشکیل میدهند که در دههی ۶۰ خورشیدی به دلیل فشارهای اجتماعی و سیاسی مجبور به پناهندگی به این کشور شدهاند.
پس از انتخابات خرداد ۸۸ بخشی از معترضین نسبت به جریانت داخل را گروههای فعال در این شهر تشکیل دادند. از جمله اینکه در هفتهی گذشته کمیتهی بینالمللی دفاع از دراویش نعمتالهی و دانشجویان زندانی، تجمع اعتراضآمیزی را برگزار کردند. آنچه امروز مورد اعتراض برخی از فعالان قرار گرفته است احیای مسجد «امام علی» در شهر کپنهاگ بهوسیلهی جمهوری اسلامی است.
فعالان معتقدند ممکن است این مسجد محل تجمع بنیادگرایان قرار گیرد. اردوان روزبه در خصوص این ادعا با «حسن فردوسیپور» یکی از فعالان مدنی که در این مورد اعتراض کرده، گفتوگویی داشته است.
دفتر «برنامه جهانی غذا» وابسته به سازمان ملل متحد بهرام رادان بازیگر سینما را به عنوان اولین سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا در مبارزه علیه گرسنگی منصوب کرد.
همکاری آقای رادان با این سازمان شامل بازدیدهای میدانی از پروژه برنامه جهانی غذا و همچنین ارتقای سطح آگاهی ایرانیان از گرسنگی در جهان و مسایل پناهندگان در کشور است.
این بازیگر ۳۱ ساله که تاکنون دو بار برنده جایزه سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده است در واکنش به این انتخاب گفت: «من بسیار مفتخرم به عنوان اولین سفیر ملی این نهاد در جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدهام و مشتاق همکاری با برنامه جهانی غذا در راستای کمک به گرسنگان جهان هستم. من میخواهم سهمی در تلاش جهانی برای ساختن دنیایی عاری از گرسنگی داشته باشم».
این نخستین بار است که یک ایرانی به چنین مقامی منصوب میشود.
یک مقام بلندپایه حقوق بشر سازمان ملل متحد ضمن ابراز نگرانی از سرکوب مخالفان در ایران، پس از انتخابات سال گذشته روز شنبه اعلام کرد در سال آینده دیداری از ایران خواهد داشت.
نوی پیلی، عضو کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در حقوق بشر گفت که ماه گذشته با برخی نمایندگان رسمی ایران در سازمان ملل گفتوگو کرده است و نتیجه این گفت گو پیشنهاد سفر به ایران و بازدید از این کشور شد.
تا کنون هیچ اظهار نظری در مورد رد این دیدار توسط مقامات جمهوری اسلامی اعلام نشده است.
پیش از این نهادهای حقوق بشری بسیاری تهران را به جهت سرکوب معترضان مخالف پس از انتخابات سال گذشته مورد انتقاد قرار دادهاند.
گفتنی است پس از انتخابات پر حاشیه ژوئن گذشته ایران، هزاران معترض به نتایج اعلام شده دستگیر شدند. بالغ بر ۸۰ نفر به احکام تا ۱۵ سال حبس محکوم شدند و دو تن از افراد محاکمه شده، اعدام شدند.
1980 میلادی – عملیات نظامی «مافوق سری» آمریکا علیه ایران، در صحرای طبس با کشته شدن هشت نظامی آمریکایی و از دست رفتن یک هواپیمای سی ـ ۱۳۰ و چند هلیکوپتر با شکست روبهرو و ادامه آن لغو شد. جیمیکارتر رییسجمهوری وقت آمریکا همان روز مسوولیت این شکست را برعهده گرفت و گفت که بهمنظور خارج ساختن گروگانها (کارکنان سفارت) از تهران، این عملیات برنامهریزی شده بود. قرار بود این نظامیان پس از تجدید سوخت هلیکوپترها در صحرای طبس، خود را به تهران و بازداشتگاههای گروگانها برسانند.
۱۷۹۲ میلادی – در انقلاب فرانسه، یک نظامی موسیقیدان فرانسوی که در یک اردوگاه نظامی در منطقه استراسبورگ بهسر میبرد بهمنظور برانگیخته شدن احساسات میهندوستانه سربازان فرانسوی، آهنگ و سرود «مارسییز» را نوشت که بعدها سرود ملی فرانسه شد و باقی مانده است. این فرانسوی که «کلود ژوزف روژه دو لیل» نام داشت یک جمهوریخواه بود که سلطنت طلبان مدتی هم او را زندانی کرده بودند.
۱۸۹۸ میلادی – دولت واشنگتن ۲۵ آوریل به اسپانیا اعلان جنگ داد. این دولت قبلن از اسپانیا خواسته بود که مسئله کوبا را از راه مسالمتآمیز حل کند. برخی از کوباییان از مدتها پیش خواهان استقلال بودند و چندبار برضد اسپانیا دست به انقلاب و عملیات مسلحانه زده بودند. انفجار یک کشتی نظامی آمریکایی که نام ایالت مین Maine این کشور برآن نهاده شده بود در آبهای هاوانا، بهانه مناسبی بهدست دولت واشنگتن داد تا با اسپانیا وارد جنگ شود. مورخان این جنگ را سرآغاز «امپریالیستشدن دولت واشنگتن» نوشتهاند که با ورود بهجنگهای دوردست یکم و و دوم جهانی آنرا ابرقدرت کرد.
۱۹۷۴ میلادی – تنها کودتای نظامی در تاریخ معاصر که بهخاطر دمکراسی صورت گرفت، سحرگاه ۲۵ آوریل ۱۹۷۴ در پرتغال انجام شد. این کودتا که بهتصمیم هفت افسر ارشد به انجام رسید حتا یک کشته نداشت و عنوان «تحول میخک سرخ» به آن داده شده است. افسران کودتاگر زمام امور را بهطور موقت به ژنرال اسپانیولا سپردند و پس از انجام انتخابات کنار رفتند. این کودتا به پنج دهه دیکتاتوری در پرتغال پایان داد.
۱۹۳۸ میلادی – دربار سلطنتی ایران در چنین روزی اعلام کرد که خواستگاری ولیعهد وقت «محمدرضا پهلوی» از «فوزیه» شاهزاده خانم مصری (خواهر ملک فاروق) پذیرفته شده و بزودی نخستوزیر ایران در صدر هیاتی برای تعیین روز عقدکنان به قاهره خواهد رفت. این هیت ۹ روز بعد عازم مصر شد. محمدرضا پهلوی پنجم اسفند آن سال یعنی ده ماه بعد برای عقد نکاح و آوردن عروس عازم قاهره شد.
۱۷۱۹ میلادی – انتشار رمان معروف «رابینسون کروزوئه» اثر دانیل دفو.
۱۹۲۰ میلادی – زادروز «جلیل ضیاپور» پدر نقاشی مدرن ایران در بندر انزلی.
۱۹۲۶میلادی – تاجگذاری «رضا پهلوی» بهعنوان نخستین پادشاه دودمان پهلوی.
۱۹۴۰ میلادی – تولد «آل پاچینو» هنرپیشه آمریکایی برنده جایزه اسکار در اینروز.
۱۹۵۳میلادی – دو زیستشیمیدان بهنامهای «فرانسیس کریک و جیمز واتسون» کشف خود درباره ساختار مارپیچی دوگانه مولکول «دیاِناِی» را اعلام کردند.
۱۹۵۶میلادی – ترانه هتل دلشکستگان «الویس پریسلی» خواننده آمریکایی در صدر جدول آهنگهای روز قرار گرفت.
۱۳۷۲ خورشیدی – درگذشت دکتر «محمد باقر» از استادان برجسته زبان فارسی در کشور پاکستان.
۱۳۶۱خورشیدی – «دولت جمهوری اسلامی ایران» در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد خواستار اخراج اسراییل شد.
۱۸۵۹میلادی – «عملیات حفر کانال سوئز» بهمنظور اتصال آب دریای مدیترانه به دریای سرخ آغاز شد. عامل اجرای این طرح «فردینالد دوله سپس» مهندس فرانسوی بود. اما طرح اولیه احداث چنین کانالی را به داریوش هخامنشی نسبت میدهند. عملیات نهایی حفر کانال سوئز نیز بهدست امریکاییها انجام گرفت .
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) یک خبرنگار خود را به دلیل شرکت در راهپیمایی معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخراج کرد.
زینب کاظمخواه خبرنگار این خبرگزاری روز ۱۸ بهمن ماه سال گذشته از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده بود و حدود یک ماه بعد آزاد شد.
گفته میشود مدیر عامل وقت خبرگزاری ایسنا با اخراج خانم کاظمخواه، این خبرنگار را «خائن به وطن» خواند و گفت دیگر نمیتواند وی را به عنوان نیروی کار ایسنا بپذیرد.
این در حالیست که این خبرنگار روز ۱۶ اسفند هنگام آزادشدن از زندان، نامهای از مسوولان زندان خطاب به مدیر عامل ایسنا، مبنی بر بیگناهی دریافت کرده که بیانگر بیگناهی اوست و به او گفته شده میتواند به عنوان خبرنگار به فعالیت حرفهای خود ادامه دهد.
سعید پورعلی که در شهریور ۸۸ به جای جمال رحیمیان به مدیرعاملی ایسنا منصوب شد ۲۲ فروردین سال جاری جای خود را به علی متقیان داد.
بهروز جاویدتهرانی، از جریانات پس از ۱۸ تیر ۷۸ در زندان است. یعنی بیش از ده سال. ده سال میدانی یعنی چه؟ میدانی اگر یک جوان را ده سال در بندی که تو میدانی چه بندی است به زنجیر کنند، چه میماند از او؟
تقصیر نظام نیست. تقصیر حکومت نیست. تقصیر دولت آقای خاتمی و محمود احمدینژاد هم نیست. شاهرودی و لاریجانی و سیدعلی خامنهای هم تقصیری ندارند. من و تو هم که اصلن هیچ. به ما چه؟
تقصیر بهروز است. تقصیر همان جوان ده سال پیش است که برای آزادی فریاد زد. شاید برای من و تو. نمیدانم. عصر جمعه ما را خراب نکن. میخواست فریاد نزند. به ما چه؟
بهروز جاویدتهرانی، آخرین زندانی بازمانده از قیام خونین ۱۸ تیر ۷۸، در اعتراض به انتقال خود به سلولهای انفرادی زندان گوهردشت و شرایط طاقتفرسا و غیر انسانی موجود، در هفتمین روز اعتصاب غذا بهسر میبرد. به گزارش تارنمای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، این زندانی سیاسی ۱۷ اسفند ماه گذشته با یورش گروهی از ماموران بند یک (به ریاست حسن آخریان) همراه با ضرب و شتم به سلولهای انفرادی معروف به سگدونی منتقل شد که طی این مدت چند بار به اطلاعات زندان منتقل شده و توسط کرمانی و فرجی، رییس و معاون اطلاعات زندان مورد شکنجههای جسمی قرار گرفته است.
علت فشارهای مضاعف بر بهروز جاویدتهرانی، ادامه اعتراضات این زندانی سیاسی در زندان و نارضایتی وی از حضور در بندهای جانیان خطرناک میباشد. گزارش فعالین حقوق بشر همچنین خاطرنشان میسازد بهروز در اعتراض به انتقال خود به سلولهای انفرادی، شکنجههای جسمی اعمال شده و همچنین شرایط طاقتفرسا و غیرانسانی بند مذکور، از ۱۱ فروردین ماه در اعتصاب غذا بهسر میبرد و شرایط جسمی او به دلیل شکنجههای جسمی، شرایط غیرانسانی و اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشته است.
بیانیه رسمی شرکت برق منطقه ای تهران بزرگ کافی بود تا ابهام در قطع برق ورزشگاه آزادی اوج بگیرد.
بازی روز جمعه پرسپولیس و صباباتری که با پیروزی تیم پرطرفدار تهرانی برگزار شد، صحنهای نادر داشت. برق ورزشگاه در شرایطی که طوفان عجیبی در ورزشگاه بود، قطع شد. در زیر بارش شدید باران و درحالی که باد شدیدی میوزید، حوار محمد عراقی به عنوان اولین پنالتی زن پشت توپ ایستاد و ضربهاش را از دست داد پرسپولیس پیش چشم همه تماشاگرانش شوکی بزرگ را تجربه کند. همان لحظه اما ناگهان برق ورزشگاه رفت تا شوکی بزرگ به صباباتری و بازیکنانش وارد شود که داشتند آماده شادی میشدند. ناگهان همه پروژکتورها خاموش شدند و ۱۰ دقیقهای شرایط به همین شکل پیش رفت. پرژکتورها خاموش بودند اما تمام چراقهای ورزشگاه روشن بودند.
با از سرگیری بازی اما این پرسپولیس بود که جریان پنالتیها را در دست گرفت و بازی باخته را با پیروزی عوض کرد تا هلهله شادی نصیب جمعیتی پر تعداد شود که ساعتها به انتظار این برد زیر باران، بیوقفه تیمشان را فریاد زدند. پرسپولیس بازی را برد و به فینال رسید. با شروع مجدد بازی انگار روحیه پرسپولیس بازگشت و این تیم توانست شادی را نصیب هوادارانش کند.
گزارشگر بازی علت این اتفاق نادر را اینگونه اعلام کرد:«شوک برق و قطع آن سبب شد تا پروژکتورها برای دقایقی خاموش شوند و این مشکل نه از ورزشگاه که از برق منطقه ۲۲ تهران بوده و قطعی برق در این بخش از تهران، سراسری بوده است.»
پس از مسابقه هم ضیاآذری در شرح آنچه آن لحظه رخ داد گفت: «لحظهای برق رفت و برگشت اما چون لامپهای پروژکتورها گازی هستند برای بازگشت به حالت عادی باید ابتدا خنک میشدند . همین سبب شد تا ما ۱۰ دقیقهای نور نداشته باشیم.»
این گفته رییس مجموعه میتوانست دقیقترین مرجع باشد برای از بین رفتن هر سوتفاهمی اما بیانیه شرکت توزیع برق منطقهای استان تهران که صبح امروز منتشر شد همه چیز را به هم ریخت. در این بیانیه آمده بود: «وجود اختلالات در شبکه داخلی استادیوم آزادی منجر به قطع برق این ورزشگاه در شامگاه جمعه ۳ اردیبهشت ماه جاری شده است.»
در این اطلاعیه با اشاره به عدم وجود مشکل فنی از سوی این شرکت در تامین برق ورزشگاه آزادی، بهینهسازی شبکه داخلی این ورزشگاه و تجهیز به مولدین برق اضطراری به منظور تامین برق مستمر و پایدار از سوی مسوولان ذیربط را خواستار شد.
بیانیهای که سبب شد تا باشگاه صباباتری و مردم قم به اتفاقات بازی تیمشان با پرسپولیس مشکوک شوند. عباس مردی قائممقام این تیم به خبرآنلاین میگوید: «ما شوکه شدیم که چطور چنین اتفاقی رخ داده است. موضوع را از طریق شرکت برق منطقهای که تعقیب کردیم متوجه شدیم هر مشکلی بوده از درون ورزشگاه رخ داده است و این تردیدهایمان را بیشتر کرده است. دقت کنید بازیکن ما ک پشت توپ میرود تا ضربهاش را بزند و در شرایطی که توپ آنها خراب شده، برق ورزشگاه میرود. این اتفاق کمک بزرگی بود تا پرسپولیسیها بتوانند به بازی برگردند. من این برد را به علی دایی و شاگردانش تبریک میگویم اما باید این ابهم ما بر طرف شود که چطور پس از اخراج حرف و حدیثدار بازیکنمان، ناگهان برق هم میرود تا نتیجه بازی علیه ما شود. از صبح تلاش میکنیم تا با ضیاآذری تماس بگیریم اما او در دسترس نیست. ما باید این شکمان را از بین ببریم و مطمئن شویم خدای ناکرده اتفاقی رخ نداده است. نباید مردم عزیز قم در این رابطه مردد بمانند. تا زمانی هم که این تردید مان رفع نشود، موضوع را پی میگیریم.»
دسترسی از صبح امروز به مدیر ورزشگاه آزادی تقریبن غیرممکن شده بود اما عزیز محمدی، رییس سازمان لیگ سعی میکند از آنچه در ورزشگاه رخ داده دفاع کند: «این ابهامسازیها کار درستی نیست. مدیر ورزشگاه که در این باره توضیحات لازم را داد. مگر ممکن است کسی برق ورزشگاه را قطع کند؟ باد و باران را مگر ندیدید؟ آنها هم ساختگی بودند؟»
به عکس او اما کربکندی، مربی صبا که تیمش بازنده بازی است، میگوید: «باختیم و اگر چیزی بگویم برای خیلیها قابل هضم نیست اما من میگویم اگر برق رفته چرا فقط پروژکتورها خاموش شدند. چرا سکوها برق داشتند؟ چرا رختکنها برقشان قطع نشد؟ مگر نمیگوییم قطع برق سراسری بوده پس باید تاریکی مطلق رخ میداد. ما فقط میخواهیم پاسخ این ابهاممان داده شود.»
دفتر مطبوعاتی نیروهای سازمان پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) در کابل با انتشار بیانیهای اعلام کرد که دو سرباز آمریکایی عضو این سازمان در نبرد با شورشیها مسلح مخالف دولت در شرق افغانستان کشته شدند.
به گزارش ایرنا، در این بیانیه به نحوه کشته شدن این سربازان و زمان دقیق آن اشارهای نشده است اما به نظر میرسد که این سربازان در پی عملیات قندهار و درگیری با اعضای گروه طالبان کشته شدند.
همچنین بنا به گفتهی مقامهای محلی در ۲۴ ساعت گذشته ۱۳ نفر مظنون به اتهام همکاری با گروه طالبان از سوی ارتش افغانستان بازداشت شدند و از متهمان تعدادی سلاح، مقداری مهمات و مواد منفجره برای حملات تروریستی کشف و ضبط شد.
درحال حاضر علاوه بر جنوب و جنوب شرق، در شرق افغانستان درگیریها میان نیروهای خارجی و ارتش افغانستان با گروه طالبان ادامه دارد.
هیت داوران جایزه هنرینانن در سال ۲۰۱۰ اعلام کردند که جایزه آزادی مطبوعات امسال به روزنامهنگاران تحت فشار ایران تعلق خواهد گرفت.
این جایزه که به خاطر تلاش روزنامهنگاران ایرانی برای گزارش واقعیتهای موجود در ایران به دنیا، اختصاص یافته قرار است به مازیار بهاری خبرنگار هفتهنامه نیوزویک که به تازگی از زندان آزاد شده به عنوان نماینده روزنامهنگاران ایران داده شود.
بنیاد هنرینانن در سایت رسمی خود ضمن اعلام این خبر نوشته که روزنامهنگاران در ایران برای فعالیتهای مستقلانه و بیطرف تهدید میشوند و دستگیری فعالان رسانهای «نشاندهنده موقعیت کنونی آزادی مطبوعات در ایران است.»
جایزه «هنرینانن» هر ساله از سال ۲۰۰۴ میلادی به افراد و شخصیتهایی داده میشود که در گستره رسانههای همگانی و در عرصه فرهنگ و ادب خدمات شایان توجهی انجام دادهاند.
محققان آلمانی فناوری جدیدی ابداع کردهاند که به رانندگان امکان میدهد تنها با کمک چشمهای خود، خودرو را هدایت کنند.
به گزارش مهر،«رائول روژاس» محقق هوش مصنوعی دانشگاه Free برلین اعلام کرد این تکنولوژی حرکات چشم راننده را دنبال کرده و در مقابل، خودرو را به هر مسیری که فرد در حال نگریستن به آن است، هدایت میکند. این فناوری جدید در فرودگاهی در پایتخت آلمان معرفی شد.
در این نمایش راننده توانست خودرو را با حرکت دادن مسیر نگاه کنترل کرده و آن را با سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت براند.
به گفته روژاس هدف بعدی استفاده از این تکنولوژی که «eyeDriver» نام دارد، در راندن خودرو با سرعتی برابر ۶۰ کیلومتر بر ساعت و در نهایت راندن خودرو در خیابانهایی است که عابران در آن رفت و آمد دارند.
با این حال گزینه های ایمنی درباره این تکنولوژی زمان تجاری سازی آن را با سوالهای متعددی مواجه میکند. گزینههایی مانند نگاه کردن به یک عابر پیاده یا نوشتن یک اساماس یا صحبتکردن با تلفن همراه در هنگام رانندگی با کمک این تکنولوژی از جمله مواردی است که میتوانند در هنگام استفاده از این تکنولوژی خطرساز باشند.
رییس دایمی کمیته ملی المپیک روز پنجشنبه در اسپانیا درگذشت. خوان آنتونیو سامارانش، رییس سابق کمیته بینالمللی المپیک که چند ماهی را به دلیل نارسایی قلبی تحت نظر پزشکان مراقبت میشد روز پنجشنبه در بیمارستانی در بارسلونای اسپانیا درگذشت. سامارانش در ۱۷ ژوئیه سال ۱۹۲۰ در بارسلون اسپانیا به دنیا آمد و از کودکی در رشته های هاکی،بوکس و فوتبال به تمرین میپرداخت. وی در سال ۱۹۵۶ به عضویت کمیته المپیک اسپانیا در آمد و از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ رییس کمیته المپیک اسپانیا بود و از سال ۱۹۶۶ به عضویت کمیته بینالمللی المپیک در آمد. سامارانش یکی از معروفترین و سرشناسترین چهرههای ورزشی اروپا بود و به گفتهی رسانههای اروپایی بیش از ۴ هزار نفر در مراسم تدفین وی شرکت داشتند.
حلیم سید مینویسد: «هفتاد خدمه نیروی دریایی آمریکا به همراه دریانوردان، به یک کودکستان متعلق به کودکان دارای بیماریهای روانی آمدند و شکل و شمایل خوبی به آن دادند و کودکان را با کلی شادمانی که برای آنها به ارمغان آورده بودند ترک گفتند.»
کوالالامپور: مثل صحنهای از فیلم G.I Joe ، مردان و زنانی درستکار ملبس به یونیفرمهای آبیرنگ نیروی دریایی آمریکا و دریانوردانی با شلوارهای سبز در کودکستان Taputra Perkim در خیابان پرکاسا ۹ در تامان ملوری با تجهیزاتی کامل ولی نه از نوع اسلحه بلکه با سمباده، رنگ و پاککننده و وسیله حرس درختان آمده بودند.
این مردان و زنان یونیفورم پوش از نیروی دریایی و دریانوردی آمریکا بودند که برای خدمات اجتماعی نیروی دریایی ثبت نام کرده بودند.
در هر جایی که نیاز بود این مردان به مراکز خیریه میرفتند تا برای انجام خدمات اجتماعی به نظافت، تعمیر، رنگ کردن، و ملاقاتهای اجتماعی بپردازند.
این ۷۰ داوطلب ناو «بنهم ریچاردز» پیش از بازگشت به محل استقرار خود در سانتیاگوی امریکا، به تازگی در بندر کلانگ توقف کرده بود. ۲۰ نفر داوطلب اول دسته در صبح چهارشنبه ۲۴ فوریه از این مرکز نگهداری بازدید کرده بودند و دیده شده بودند که مشغول نظافت آن محل بودند.
در کمتر از ۵ ساعت این داوطلبان درختان را حرس کردند، دیوارها را رنگآمیزی کردند و علفهای حیاط را چیدند. وقتی که کارشان تمام شد، این دریانوردان با غذای ایرانی پذیرایی شدند که آنها را با آب نارگیل درست کرده بودند.
در روز بعد بیش از ۲۵ داوطلب به دفتر اصلی Taputra Perkim در خیابان امپنگ هیلر رفتند تا با کودکان در ارتباط باشند و با آنها بازی کنند. آنها آنجا را هم نظافت و رنگآمیزی کردند. سرجوخه «روبرت دلاکروز» ۲۱ ساله از کالیفرنیا میگوید که از سپری کردن وقتش برای خدمات اجتماعی لذت میبرد. وی میگوید: «برای من حس خوبی دارد که به اجتماع برگردم، حتا اگر میخواهد در یک کشور دیگری باشد.» ملوان «بستی برانسان» ۲۱ ساله باز هم از کالیفرنیا که برای سه سال در دریا بوده میگوید که احساس وظیفه میکند که به کودکان محروم کمک کند.
کودکانی که در این مرکز هستند از بیماریهای روانی رنج میبرند یا مشکلات عصبی دارند که بهطور مادرزادی با آن مواجه بودند و برای همیشه حرکات و هماهنگی ماهیچههای آنها را تحت تاثیر قرار میدهند.
مرکز Taputra Perkim در سال ۱۹۸۷ برای کمک به کودکان روانی برای اینکه مستقل باشند و تواناییهای حرکتی خود را بهبود دهند تاسیس شد. هم اینک ۵۲ کودک در مرکز نگه داری میشوند و در طول هفته به نوبت به مراکز آموزشی برده میشوند و این در حالی است که برای بهتر کردن مهارتهایشان نیز تحت مداوا میباشند.
این مرکز کمکهای سالانهاش را از دولت میگیرد ولی این مقدار برای فراهم آوردن بهترین امکانات و وسایل یادگیری برای کودکان مرکز کافی نیست.
مدیر مرکز Taputra Perkim، الهه نورمن تشکر و قدردانی خود را از مردان و زنان خدمه نیروی دریایی آمریکا که برای دادن جلوهای نو به مرکز کمک کردند اعلام میکند. او میگوید: «من بسیار خوشحالم که چنین الطافی را دریافت کردم و آن زنان و مردان بهترین هدیه برای تمام کودکان بودند.»
سرپرست بخش دفاعی سفارت امریکا «مایکل استید» میگوید که خدمات اجتماعی بخشی از فعالیتهای کشتی است که موقعی که آنها در بندر یک کشور لنگر میاندازند بدان مشغول میشوند. این درحالی است که سایر خدمه کشتی بر روی نگهداری کشتی و تعویض امکانات آن مشغول بودهاند.
پنجم اردیبهشت برابر با زادروز جلیل ضیاپور در سال ۱۲۹۹ خورشیدی است، او نقاش، استاددانشگاه، پژوهشگر و مولف ایرانی است که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود. او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بودهاست، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را نیز در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشتهاست که نتایج آن به عنوان کتاب مرجع این رشته در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. او همچنین از پایه گذاران انجمن هنری «خروس جنگی» بود.
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
«فرخیسیستانی»
جلیل ضیاپور، در پنجم اردیبهشت سال ۱۲۹۹ خورشیدی در بندر انزلی زاده شد. خانوادهاش مازندرانی الاصل بودند، و یک نسل پیش از آن به گیلان مهاجرت کرده بودند. از علایق دوران کودکی جلیل، مجسمهسازی با گلهای مرداب انزلی بوده و به شنیدن موسیقی علاقه داشته است.
او تحصیلات هنری خود را از نوجوانی آغاز کرد، پس از به پایان رساندن مقدمات تحصیل، در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و برای آهنگسازی، به هنرستان موسیقی که در آن وقت ریاست آن با آقای «مینباشیان»، بود وارد شد و از عهده آزمایشهای ورودی برآمد. ولی در همان زمان، استادان خارجی هنرستان به کشور خود بازگشتند و او نتوانست نظرش را در آن مدرسه دنبال کند.
پس برای ادامه تحصیلات و آشنایی کامل با هنرهای سنتی در مدرسه صنایع «مستظرفه» قدیمه به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده سه دانشآموخته در رشته نقاشی معرفی کرد، که ضیاپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجه یک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدایی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشکدهی هنرهای زیبای «بوزار» پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامه تحصیل پرداخت.
در سال ۱۳۲۷ او به ایران بازگشت و همراه نقاشان آکادمی یعنی «جواد حمیدی» و «حسین کاظمی» فعالیت جدی نقاشی معاصر ایران را شکل دادند. در سال ۱۳۲۸، ضیاپور با همفکران خود به پایهگذاری انجمن هنری «خروس جنگی» که مجمعی پیشرو در زمینه طرح عرصههای هنر نو خاصه ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی بود و نیز چاپ مجلهای با همین نام اقدام کرد و در همین سال نظریهاش را در مورد هنر تجسمی (نقاشی) به نام لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر، «از پریمیتیو تا سوررئالیسم» عرضه نمود.
سرانجام مخالفین که مجله خروس جنگی را از نشریات وابسته به حزب توده معرفی کرده بودند و میپنداشتند که کوبیسم یعنی کمونیسم، سبب بازجویی ضیاپور در دادگاه تخلفات اداری و توقیف مجله شدند. او سپس مجله دیگری به نام «کویر» منتشر کرد که آن هم توقیف شد و پس از آن در نشریه «پنجهی خروس» به انعکاس افکار خود پرداخت.
وی در طول فعالیت هنری خود به عنوان نقاش، همواره به عنوان سردمدار نوگرایی و اشاعه دهندهی هنر مدرن مطرح بوده و آغاز کننده نقد هنری در ایران است. وی هدف انجمن خروس جنگی را «مبارزه در برابر کهنه پرستی و سنت گرایی به دور از واقعیات زمانه» بیان کرده است.
ضیاءپور در چهار جبهه به مبارزه پرداخت: مقلدان شیوههای گذشته، مدرنیستهای بیریشه برگشته از خارج، واپسگرایان تودهای، پیگیران روش کهنه اروپایی. سعی او بر این بود که با تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی، هویت ایرانی را حفظ کند اما با زبان جهانی سخن بگوید و آن را عرضه دارد و در نهایت فرهنگ ایرانی خویش را تعالی بخشد. او از سال ۱۳۳۱ از سوی اداره کل هنرهای زیبای کشور دعوت به کار شد و به فعالیتهای فرهنگی هنری، مشاغل و ماموریتهای متعددی مانند بنیانگذاری هنرستانهای هنرهای تجسمی دخترانه و پسرانه تهران و دانشکدهی هنرهای تزیینی، ریاست موزه مردمشناسی نیز پرداخت. سال ۱۳۵۷ از خدمات دولتی بازنشسته شد و از آن زمان تا روزهای پایانی زندگی به پژوهش، تألیف و تدریس در دانشکدههای هنرهای دراماتیک و هنرهای تزیینی، دانشگاه مجتمع هنر اسلامی، تربیت مدرس و الزهرا پرداخت.
جلیل ضیاپور، سرانجام در در روز سهشنبه، مورخ ۳۰ آذر ۱۳۷۸ در سن ۷۹ سالگی پس از سپری نمودن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و در روز دوم دی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
ضیاپور در طول فعالیت هنری و فرهنگی خود، به ایراد بیش از ۸۵ سخنرانی، ارایه بیش از ۷۰ مقاله فرهنگی و هنری، تالیف ۲۸ جلد کتاب در زمینههای پوشاک ایرانیان، هنر، تاریخ و همچنین خلق نزدیک به ۴۰ اثر نقاشی و دو مجسمه پرداخته است.
«الودی جورنت» مدیر تیم تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات «آ.سه.آن» در کمیسیون تجاری استرالیا گفت: «در زمینه بازار موبایل در منطقه شرق آسیا فرصتهای فراوانی نه تنها در اندونزی، فیلیپین و بلکه در کل آسیا وجود دارد.»
به نقل از روزنامه «استریت تایمز» چاپ مالزی جورنت اندونزی را به خاطر نفوذ بالای موبایل در این کشور بازار مناسبی دانست و خاطرنشان کرد: «تقاضا برای محصولات موبایل در اندونزی در حال رشد است و این عامل این کشور را به بازار هدف مناسبی در این منطقه تبدیل کرده است.»
«پاتریک کیارینس» مامور تجاری اندونزی نیز در کمیسیون تجاری اسرالیا گفت: «در اندونزی برخی از مردم دارای ۲ یا ۳ خط موبایل میباشند و این به این معناست که این کشور میتواند بازار مناسبی برای این صنعت باشد.»
گفتنی است که استرالیا اولین نمایشگاه موبایل را در روزهای ۲۲تا ۲۳ آوریل جهت معرفی تواناییهای خود در این زمینه و همچنین ایجاد بازار در اندونزی برگزار کرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه از نامزدی جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در کمیسیون بینالمللی حمایت از حقوق زن خبر داد.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) ایران ضمن تایید گزارشها درباره انصراف از عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل، اعلام کرد که نامزد عضویت در کمیسیون بینالمللی حمایت از حقوق زنان شده است.
رامین مهمانپرست روز شنبه با اعلام این خبر تصریح کرد: «طبق توافق میان کشورهای آسیایی، قرار بر این شده است که تنها یک کشور از آسیا برای عضویت در شورای حقوق بشر کاندیدا شود. علاوه بر ایران یک کشور دیگر از آسیا هم برای عضویت در شورای حقوق بشر نامزد شده بود و به همین خاطر جمهوری اسلامی ایران بجای کاندیداتوری برای کسب کرسی در شورای حقوق بشر، در عوض نامزد عضویت در کمیسیون بینالمللی حمایت از حقوق زن شده است.»
اظهارات آقای مهمانپرست در حالی بیان میشود که چهارکشور مالزی، مالدیو، قطر و تایلند از حوزه آسیا برای حضور در شورای حقوق بشر که انتخابات آن در ۱۳ مه سال جاری میلادی برگزار خواهد شد رقابت میکنند و بر اساس نظر کارشناسان علت انصراف ایران عدم توانایی در اخذ حداقل رای لازم برای عضویت در این شورا اعلام شده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران با صدور بیانیهای از اعتصاب غذای یک هفتهای جمعی از فعالان صنفی در اعتراض به «احکام غیرقانونی اعدام و حبس» صادر شده برای معلمان خبر داد.این بیانیه با اعلام این که اعضای شورای مرکزی کانون معلمان و فعالان صنفی در روزهای ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت جاری اعتصاب غذا خواهند کرد، از «تمامی» معلمان ایران خواست که در روز ۱۲ اردیبهشت، همزمان با روز معلم در ایران به این اعتصاب غذا بپیوندند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «از آنجا که برخی ایران را «آزادترین کشور جهان خواندهاند که در آن آزادی نزدیک به مطلق است» باید به این سوال پاسخ دهند که چرا دلسوزترین و صادقترین معلمان کشور صرفن به خاطر انتقاد از وضع موجود، با احکامی چون اعدام، حبس، تعلیق، اخراج، تبعید، بازخرید، بازنشسته اجباری، تنزل رتبهی شغلی، محرومیت از تدریس و … مواجه میشوند. هزینههایی که فرهنگیان ایران صرفن به لحاظ انتقاد تحمل کرده و میکنند در جوامع پیشرفته، نشانه رشد و بالندگی و شایستهی تقدیر و تحسین است.»
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
دوازده اردیبهشت را که در تقویم کشور روز معلم نامگذاری شده گرامی میداریم و بر روح معلمان شهید دکتر ابوالحسن خانعلی و استاد مطهری که در چنین روزی به شهادت رسیدند و هر دو قربانی خشونت عریانی شدند که هنوز هم جامعه ما از آن رنج میبرد درود میفرستیم. در جهان، معمول است در روزی که به نام معلم نامگذاری شده، معلمان اقدام به راهپیمایی، گردهمایی، طرح نقد و نظر و اندیشههای خود در حوزه آموزش و پرورش و بیان مسایل و مشکلات و تنگناهای شغلی خود میکنند. در ایران فرصت چنین اقداماتی در قانون به افراد داده شده است ولی در عمل هر معلمی که بر اساس حقوق صنفی، انسانی و شهروندی خود وبه تاسی از قانون اقدام به امور مذکور کند به مجازاتهایی فراقانونی محکوم شده و داد او به جایی نخواهد رسید. که مصداق بارز آن در حال حاضرعدم رعایت نص صریح قانون اساسی و اصول ۲۲، ۲۳، ۲۵،۲۶، ۲۶،۲۷،۲۸، ۳۲،۳۳ و۳۸ در حق بهترین معلمان این کشور میباشد که در زندانها بهسر میبرند.
فرهنگیان، با وجودی که خود از موثرترین گروهها در پیروزی انقلاب و جنگ بودهاند معتقدند هیچ گروهی سهم ویژه از انقلاب ندارد که خود را مافوق قانون و انقلاب بداند ونظام را برابر با قواره ی خود تصور نماید و هر کس را که با سلیقهاش همخوانی نداشت به مقابله با نظام متهم کند. یکی از اهداف انقلاب اسلامی مردم ایران برقراری فضای آزاد در کشور بود به گونهای که همهی آرا و اندیشهها ونقد ونظرها به مصداق آیهی شریفه «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» مجال طرح پیدا کند وهیچ مسوولی خود را مبرا از نقد نداند ودر برابر اعمال خود و سرنوشت ملت پاسخگو باشد. آیا به این اهداف رسیدهایم؟
چگونه است امروز فرهنگیانی که فرزندان حقیقی ملت بزرگ ایرانند ودلداده ی انقلاب، اسلام، عدالت و آزادیاند و دل در گرو کرامت انسانها و حفظ حقوق انسانی افراد دارند، صرفن به خاطر طرح انتقادهای خود به مجازاتهای عجیب و غریب محکوم میشوند؟ «فاین تذهبون؟»
جریان قدرت عاجز از درک این واقعیت است که جامعه فرهنگیان از در ریا و سالوس و مدح و ستایش برای هیچ صاحب قدرتی در نخواهند آمد و گوهر نقد را چون جان شیرین پاس خواهند داشت و کرامت آزادگی را که خدا به بنی آدم عطا کرده ارزان نخواهند فروخت.
از آنجا که برخی ایران را «آزادترین کشور جهان خواندهاند که در آن آزادی نزدیک به مطلق است» باید به این سوال پاسخ دهند که چرا دلسوزترین و صادقترین معلمان کشور صرفن به خاطر انتقاد از وضع موجود، با احکامی چون اعدام، حبس، تعلیق، اخراج، تبعید، بازخرید، باز نشسته اجباری، تنزل رتبهی شغلی، محرومیت از تدریس و … مواجه میشوند. هزینههایی که فرهنگیان ایران صرفن به لحاظ انتقاد تحمل کرده و میکنند در جوامع پیشرفته، نشانه رشد و بالندگی و شایستهی تقدیر و تحسین است.
فرهنگیان «آزادترین کشور جهان» میخواهند بدانند امثال بداقیها، خواستارها، داوریها ومومنیها چه جرمی مرتکب شدهاند که باید بدون محکومیت، ماهها حبس درشرایط نامناسب را تحمل کنند، حقوقشان قطع و فرزندان خرد سالشان در سختی و مضیقهی مادی، ناامنی وناامیدی و سراسیمگی زندگی کنند. معلمانی چون کمانگر و قنبری چه گناه نابخشودنی مرتکب شدهاند که به احکام هولناک اعدام محکوم شدهاند.
اثر روحی _ روانی این احکام بر خانوادهها و جامعه میلیونی فرهنگیان کشور زدودنی نیست و گذر زمان ایشان را مانند شهید ابوالحسن خانعلی به اسطورههای ماندگار ملی تبدیل خواهد کرد حتا با فرض پخش اعترافات از آنها در رسانهها، افکار عمومی مردم و فرهنگیان چنین اعترافاتی را نخواهند پذیرفت.
مشفقانه مدیران و گردانندگان چنین سیاستهایی را انذار میدهیم که این اعمال به هیچ روی نه دردی از شما دوا میکند و نه در شان نام جمهوری اسلامی است که همهی ما برای برپایی و حفظ آن خونها داده وخون دلها خوردهایم. بدیهی است لطمهای که صدور چنین احکامی به دین، میهن و انسجام ملی میزند از هیچ دشمنی ساخته نیست چرا که لطمهی بد دفاع کردن جبرانناپذیر است. چنین سادهاندیشانی به خاطر ضعف تحلیل و قوهی تمیز وبدبینی مفرط، دچار توهم توطئه شده و هر منتقدی را خصم پنداشته و خود را حق انگاشته وهر استدلالی را باطل میدانند چرا که: ذهنهایی که خیالاندیش شد گر دلیل آری خیالش بیش شد
ناگفته پیداست جامعهی عظیم فرهنگیان کشور به هیچ روی تحمل چنین احکامی را ندارد و شکی نیست که اجرای چنین احکامی جامعه و آموزش وپرورش را بیش از پیش ملتهب کرده و روی هرگونه آرامشی را از عرصه فرهنگ خواهد گرفت. صدور احکام رنگارنگ و زدن اتهامات واهی به فرهنگیان و تشکلهای ایشان، روش نخنمایی است که میخواهند با این اتهامات فرهنگیان و نمایندگان آنها را در موضع انفعال قرارداده تا به جای طرح مسایل ومشکلات حوزه آموزش وپرورش، در گیر پاسخگویی به اموری بیربط و بیهوده شوند تا از این طریق نیروهای آنها در دفاع از خویش صرف شود واز مسیر اصلی وهدف اولیه تشکلهای صنفی دور شوند. امید است عقلای قوم با تدبیر و درایت آبی بر آتش التهابات افشانند وبه خواست صدها هزار فرهنگی کشور توجه نمایند وبه عنوان حسن نیت در گام اول همهی فرهنگیان در بند را آزاد کنند.
با وجود همهی این بیرسمیها و جفاها در حق فرهنگیان کشور کماکان ناامید نشده و در عین ایستادگی بر حقوق خویش، بخشی از مسایل و مشکلات موجود در حوزهی آموزش وپرورش را با تصمیمگیران کلان کشور در میان میگذاریم، با این امید که با اصلاح رویکردها، آموزش وپرورش در مسیر صحیح خود قرارگیرد. بدیهی است ضمن انتقاد از بزرگنمایی های مکرر و رسانهای کردن موضوعاتی که فعلن در حد حرف باقی مانده و نقاط ضعف و قوت آن روشن نیست، از هر اقدام مثبت وسازنده در جهت حفظ کرامت فرهنگیان وارتقا منزلت ومعیشت ایشان کاملن استقبال میکنیم و با نگاهی مثبت منتظر اجرایی شدن برخی وعدههای رسانهای شده مسوولان ذیربط میمانیم. ۱- خط قرمز هر صنفی نقض حرمت، شان و منزلت افراد آن است. لذا خواسته اولیه فرهنگیان کشور آزادی سریع و بیقید وشرط همهی فرهنگیان در بند و صدور منع تعقیب قضایی ولغو کلیهی احکام اداری و قضایی صادره برای فرهنگیان منتقد است، تحقق این امر ضمن تلطیف فضا و کاستن از تنشها نشان از درایت و حسن نیت مسوولان امر و رویکردی انسانی در حوزه آموزش وپرورش دارد. ۲- رفع فضای امنیتی از مدارس و ادارات آموزش وپرورش، تامین امنیت شغلی فرهنگیان و پرهیز از مخبرپروری در فضای مقدس کلاس و مدرسه و اجتناب از پروندهسازی برای فرهنگیان منتقد. ۳- اصلاح نگاه مسوولان و تصمیمگیران کلان کشور به آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد زیر بنایی نه مصرفی. ۴- عدم تخصیص درآمدهای ملی نفت و گاز به هزینههای جاری و صرف آن در امور زیربنایی مانند آموزش وپرورش وبهداشت. ۵- پرهیز از هر گونه رفتار جناحی و خطی و سیاست بازی در تالیف کتب درسی و معیار قراردادن نظر همکاران متخصص. ۶- فراهم آوردن امکانات لازم و در حد استاندارد در مدارس دولتی به منظور جلوگیری از تنزل جایگاه و افت تحصیلی مدارس دولتی مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی.
۷- رفع تبعیض درون و برون سازمانی در خصوص دارندگان مدارک تحصیلی فوقلیسانس و دکترا در آموزش و پرورش. و اما سوالاتی که فرهنگیان کشور تاکید بر طرح آنها داشته وضرورت پاسخگویی متولیان امر را میطلبد:
۱- آیا قانون مدیریت خدمات کشوری (نظام هماهنگ) کارایی لازم را برای رفع تبعیض در بین کارکنان دولت داشته است؟ ۲- آیا با وجود وعدههای مکرر، آموزش و پرورش از عرصه بازیهای سیاسی خارج شده است؟ ۳- آیا تبدیل مدارس دولتی به مدارس تحت عنوان هیت امنایی از وجاهت قانونی برخوردار است؟ اگر پاسخ منفی است چه اقدام عاجلی برای حفظ حقوق دانشآموزان و خانوادههایشان در دستور کار است؟ ۴- طبق مصوبه ۶۷۳ شورای عالی آموزش و پرورش مدیران مدارس باید با رای فرهنگیان شاغل در هر آموزشگاه انتخاب شوند. علت عدم اجرای این قانون چیست؟ و اما همکاران عزیز، امیدواریم در بیانیهی بعدی از گشایشها و رفع مشکلات با شما سخن بگوییم از شما تقاضا داریم در هفته معلم و در فرصتهای استراحت در دفتر مدارس درخواستهای زیر را رعایت فرمایید: ۱- از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت ۸۹ اعضای شورای مرکزی (هیت مدیره) کانون معلمان و فعالان صنفی به نشانه اعتراض به احکام غیرقانونی اعدام و حبس غیرقانونی همکاران و در روز ۱۲ اردیبهشت عموم همکاران اعتصاب غذای کامل خواهند نمود. ۲- فرهنگیان تهران در روز ۱۲ اردیبهشت از ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۷:۳۰ بر سر مزار دکتر ابوالحسن خانعلی و در قم بر سر مزار استاد مطهری گرد هم میآیند. ودر شهرستانهای دیگر نیز از معلمان فرهیخته تجلیل به عمل میآید.
با توجه به عضویت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در سازمان آموزش بینالمللی (ei) از آن سازمان درخواست میگردد اقدام مقتضی در حمایت از معلمان ایران خاصه معلمان زندانی به عمل آورد. دبیرخانه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران اردیبهشت ۸۹
مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت ایران در گفتوگویی با هفتهنامه آلمانی اشپیگل اظهار داشت که برای تجمع و راهپیمایی روز ۲۲ خردادماه سال جاری از وزارت کشور تقاضای صدور مجوز کرده است.
به گزارش رسانههای داخلی ایران آقای کروبی با اشاره به وضعیت کنونی جامعه تصریح کرد: «هرچند آرامش بازگشته است، اما جامعه فقط منتظر یک جرقه است».
وی افزود: «مردم بدانند ما به مبارزه خود ادامه میدهیم و مبارزه ما بر علیه این جمهوری نیست.»
به گفتهی آقای کروبی اعتراضها تنها برای رعایت قانون اساسی است که در آن آزادی عقیده و دموکراسی تصریح شده است.
اظهارات این رهبر اصلاحطلب قرار است روز دوشنبه در هفتهنامه اشپیگل منتشر شود.
در پی اعتراضات خیابانی شش هفتهای معترضان سرخپوش ضددولتی در تایلند که منجر به کشته و زخمیشدن تعداد زیادی نیروهای دو طرف شد، مقامات دولتی این کشور خواستار مذاکره صلح با سرخپوشان شدند.
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مالزیا کینی، معترضان سرخپوش حامی «تاکسین شیناواترا» نخستوزیر پیشین تایلند روز جمعه اعلام کردند در صورتی که دولت در ۳۰ روزه آینده مجلس را منحل و انتخابات جدید برگزار کند به اعتراضات هفتهای خود در بانکوک پایان میدهند.
هنوز مشخص نیست که آیا ارتش تایلند با این برنامه زمانی موافق است یا خیر.
تحلیلگران معتقدند «آبهیسیت وجاجیوا» در حالی اقدام به این تصمیم گرفته است که معترضان در هفتههای اخیر توانستهاند در برخی موقعیتها موفقیتهایی به دست آورند.
«پیتچ پونگساوات» استاد علوم سیاسی در دانشگاه «چولالانگکورن» گفت: «دولت ممکن است با یک برنامه سهماهه در این مورد موافقت کند اما این بدان معنی نیست که تنشهای موجود کاهش مییابد.»
در ادامه آمده است: «اتفاقات حال حاضر در بانکوک نشاندهنده آن است که دولت نمیتوانند اوضاع خیابانی را کنترل کند.»
معترضان همچنین از نخست وزیر خواستند که در مورد حوادث ۱۰ آوریل که منجر به کشته شدن ۲۵ نفر و زخمی شدن صدها نفر شد یک تحقیق مستقل انجام دهد.
زلزلهای به بزرگی ۶٫۴ ریشتر عصر روز شنبه شمال اندونزی را لرزاند.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شین هوا)، بنابر اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز زمین شناسی اندونزی، این زلزله در عمق ۳۰کیلومتری و ۱۵۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر «لابوها» در ساعت ۱۴:۴۱ بعدازظهر روز گذشته رخ داد.
تاکنون از تلفات جانی و خسارات احتمالی این زلزله گزارشی ارایه نشده است.
در پی انفجاری در محدوده منطقه تجاری شهر بانکوک که به کشته شدن ۵ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نفر منجر شد، کشورهای آمریکا، استرالیا، انگلستان و فرانسه در مورد سفر به این کشور به شهروندان خود هشدار دادند.
دولت انگلستان در این زمینه به شهروندان خود هشدار داد از سفرهای غیرضروری به این کشور پرهیز کنند و این هشدار را دلیل نگرانی از امنیت شهروندان خود دانست و خاطرنشان کرد که خشونتها در این کشور ممکن است بدون هیچ اعلامی گسترش یابد.
در همین حال دفتر امور خارجه انگلستان اعلام کرد که شرایط تایلند روز به روز در حال تغییر است و از شهروندانی که در حال حاضر در کشور تایلند اقامت دارند و یا کسانی که قصد سفر به این کشور را دارند خواست با مراجعه به وبسایت وزارت امورخارجه از جزییات مربوط به اتفاقات تایلند آگاه شوند.
«برنارد والرو» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه نیز در سخنانی اعلام کرد: «ما از هموطنان خود تقاضا میکنیم که کاملن هوشیار باشند و از رفتن به مکانهایی که تجمعات سیاسی در آن دایر است خودداری نمایند.»
مقامات امریکایی و استرالیایی نیز پس از حملات نارنجکی در پایتخت تایلند از شهروندان خود خواستند از سفرهای غیر ضروری به این کشور خودداری کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر