-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 04/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سروش / دفتر ترکیه / رادیو کوچه

soroush@koochehmail.com

یکی از مهم‌ترین پایه‌های سیستم قضایی هر کشوری، وجود و دخالت وکیل مدافع مستقل در مراجع قضایی است. حضور وکیل در دعاوی مختلف حقوقی که در دادگاه‌ها مطرح می‌شود  و سعی بر به دست آوردن نتایج دلخواه در پرونده‌ها همواره سبب‌ شده که این افراد مورد بی‌مهری برخی مسوولان و یا موکلان خود قرار گیرند.

بسیاری بر این باورند که وجود وکلای مدافع در دعاوی باعث تسریع در کار می‌شود و با توجه به دانش حقوقی خود می‌توانند راه‌های درست را برای سریع‌تر رسیدن به نتیجه بیان  کنند.

به دلیل ضرورت حضور وکیل مدافع در دادرسی‌ها بنا به تبحر و آگاهی از مبانی حقوقی و قضایی و این‌که از اطاله دادرسی و کثرت پرونده‌های حقوقی کاسته شود در سال ۸۴ در اجرای ماده ۳۲ قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری مصوب سال ۱۳۵۶، آیین نامه الزامی شدن حضور وکیل در دعاوی مدنی و حقوقی به تصویب آیت‌اله شاهرودی ریاست وقت قوه قضاییه رسید.

در سال ۱۳۸۴به استناد این ماده قانونی، در ماده یک آیین نامه الزامی شدن حضور وکیل در دعاوی مدنی و حقوقی مقرر شد که :« اقامه کلیه دعاوی مدنی و حقوقی و نیز شکایت از آرا  و دفاع از آن‌ها در دادگاه‌های دادگستری با دخالت وکیل دادگستری یا مشاوران حقوقی ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه انجام شود»

این قانون چهارسال اجرا شد اما در نهایت براساس رای وحدت رویه دیوان عالی کشور، این قانون متضاد با موازین شرعی و قانونی اعلام شد و طی جلسه‌ای که هیت عمومی دیوان عالی کشور برگزار کرد عدم الزامی بودن حضور وکیل در دادگاه‌ها به عنوان رای وحدت رویه  این هیت تایید شد.

بسیاری از کارشناسان حقوقی این تصمیم هیت عمومی دیوان عالی را در راستای تضعیف کانون وکلا خوانده‌اند و عقیده دارند که حضور وکیل می تواند از معضلات قضایی کشور تا حدودی بکاهد و بار پرونده‌های تشکیل شده در قوه قضاییه را نیز کم‌تر کند.

در خصوص این تصمیم هیت عمومی دیوان عالی جمهوری اسلامی سروش گفت‌و‌گویی با دکتر منوچهری عضو کانون وکلای مرکز و وکیل پایه یک دادگستری انجام داده است.


 


فرورتیش / رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

همان مقدار که از دوره عهد باستان تا رنسانس، ملت‌های جهان از طاعون و ابتلا به آن وحشت داشتند، امروز دختران ایرانی هم از پدیده گشت ارشاد می‌ترسند. این کم بود، حالا  در چند ماه اخیر، بارها به زن و مقام زن حمله شده و هیچ کسی هم صدایش در نیامده که بس است، خیلی از حرف‌هایی که آقایان می‌زنند، شرم‌آور است، من که رویم نمی‌شود این چیزها را بازگو کنم. خودتان باید گوش بدهید.


 


حمید جعفری / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه دوم اردیبهشت ماه،  همایش یک‌روزه «سعدی در غزل» با حضور جمعی از پژوهش‌گران در محل شهر کتاب مرکزی تهران برگزار شد. در این همایش که به مناسبت روز بزرگ‌داشت سعدی در شهر کتاب برگزار می‌شد چهره‌هایی چون دکتر «رضا داوری اردکانی»، دکتر ‌«نصراله پورجوادی»، دکتر «مریم حسینی»، دکتر «امیرعلی نجومیان»، دکتر «سعید حمیدیان»، دکتر «سعید سعید‌پور»، دکتر «مهدی محبتی»، دکتر «محمود فتوحی»، «کورش کمالی سروستانی»، «مهدی فیروزان»، «صفر عبداله»، دکتر «ضیا موحد»، دکتر «اصغر دادبه» و دکتر «ابراهیم خدایار» حضور داشتند. در سعدی نامه‌ی این هفته گزیده‌ای از سخنان دکتر امیرعلی نجومیان را خواهید شنید. این سخن‌رانی «واسازی عشق در غزل سعدی» نام داشت.

هم‌چنین یکی از زیباترین حکایات گلستان سعدی که در باب هفتم آن که «در تاثیر تربیت»  نام دارد را نیز در این‌جا خواهید شنید.


 


اردوان طاهری/ رادیو کوچه

a.taheri@koochehmail.com

«گاهی اوقات آدم‌های بزرگ و نام‌دار، حرف‌هایی می‌زنند و نوشته‌هایی را منشتر می‌کنند که تصور می‌رود درددل‌های شخصی و آرزوهاشان را بازتاب کرده‌اند. البته هر انسانی – چه شناخته‌شده و نامدار و چه ناشناس و گم‌نام – آزاد است، هر چه را که می‌خواهد و می‌داند بیان کند، اما حصاری هم این‌جا واقع است و آن، مرز شعور و دانش دیگران است. اگر کسی بخواهد با بیان حرف‌ها و نظراتی غیر واقع، با هر هدفی، به تحریف حقیقتی و یا دگرگون نمودن موقعیتی بپردازد، به نوعی، به شعور و دانش مخاطب خود توهین می‌کند.»

«محمدرضاشجریان»، استاد بزرگ آواز ایرانی، هنرمندی صاحب شیوه است که شاید به جرات به‌توان گفت که موسیقی دستگاهی ایران – تا آن‌جا که حافظه‌ی صوتی ما اجازه می‌دهد – خواننده‌ای هم‌چون او به خود ندیده است. از شجریان و استادی‌اش در پردازش آواز ایرانی نمی‌گویم که تکرار مکررات است. هر ایرانی صاحب ذوقی، شجریان و دلیل بزرگی‌اش را کمابیش می‌شناسد و می‌داند. اهل موسیقی نیز نیک می‌دانند که شجریان، علاوه بر حنجره‌ی آسمانی که گویی موهبتی الهی است، توان ادراکی و اجرایی بالایی در آوازخوانی و اجرای تصانیف ایرانی دارد، اما به نظر من،

استادی شجریان در آواز، نباید سبب شود که در برابر هر سخن و نوشته‌ی نسنجیده‌ی او سکوت کنیم و بگذاریم که فرهنگ غلط «بت‌سازی» به نسل‌های آینده هم سرایت کند.

«محمدرضاشجریان» پس از اجرای کنسرت اخیر «همایون‌شجریان» فرزند و شاگرد آوازش، «دست‌نوشته‌ای» در وب‌سایت رسمی شرکت دل‌آواز منتشر کرده است که از جهات مختلف، قابل تامل است. بار تبلیغاتی این «دست‌نوشته‌» که بر جنبه‌های فنی آن می‌چربد، آن قدر ناشیانه مطرح شده که حتا جمله‌ی «همایون نشان داد که فرزند خلف نغمه و آواز است»[۱] تاثیر مثبتی بر خواننده ندارد و شاید بتوان گفت که این تمجید بیشتر خانوادگی، توانایی‌های به حق «همایون» را نیز زیر سوال برده است. آیا به واقع بهتر نبود که استاد، تشخیص این خلفی نغمه و آواز را بر عهده شنوده می‌گذاشتند؟

در فرازی دیگر از این «دست‌نوشته‌» استاد «شجریان» آورده است: «با دیگر موسیقی‌های پیشرفته ملل کم و بیش آشنا بوده و به‌دقت گوش کرده‌ام، از کلاسیک تا جاز و پاپ ماندگار گرفته تا موسیقی‌هایی که هرچند سال یک‌بار از درون جوامع برمی‌خیزد و فروکش می‌کند را شنیده‌ام، اما اندیشه ریتمیک آهنگینی بدین‌گونه که ثانیه‌های زودگذر را متوقف کند و هر ثانیه بیش از ده صدای هماهنگ در پیوند با واژه‌های دلنشین و ریتم‌های ترکیبی و پیچیده را بیافریند تا به‌حال ندیده‌ام»[۲]

من نمی‌دانم استاد با هنرمندی از صنعت «غلو» علم «معانی» در ادبیات استفاده کرده است یا بر خلاف آن که خود بیان کرده، چنان که باید با موسیقی ایران و جهان آشنایی جدی نداشته است؟ مگر می‌شود شخص اهل هنری، موسیقی کلاسیک را تجربه کرده باشد و چندصدایی‌های هارمونیک و  ملودیک دوران باروک و موسیقی کلیسایی با «کُرال»های کم‌نظیر و اصوات منحصر به فرد «ارگ» کلیسایی را نشنیده باشد؟ یا شنیدن موسیقی «جز» بدون غرق شدن در ضدضرب‌ها و ضرب‌های تابیده و چندضربی‌های متنوع آن از بی‌سلیقگی شنوده نیست؟ از همه‌ی این‌ها که بگذریم، «هر ثانیه بیش از ده صدای هماهنگ» را من نتوانستم با دانش موسیقایی خودم تحلیل کنم. به‌طور معمول، موسیقی چندصدایی، از ملودی‌های مستقلی که بر اساس قوانین «هارمونی» و «کنترپوان» در هر لحظه و در مجموع، دارای نسبت خوشایندی با یکدیگر هستند، شکل می‌گیرد و با توجه به این که اصوات قابل استفاده که قابل شنیدن هم باشد، معدود است و البته فزونی نت‌های هم‌زمان، دلیل پیچیدگی و زیبایی صدای شنیده شده نیست، نمی‌دانم این تأکید استاد بر «ده صدای هماهنگ» غیر از «جلب مشتری» – و نه جذب مخاطب – دلیل دیگری هم داشته یا نه؟

با هم بشنویم تصنیف جاودانه «مرغ سحر» اثر «مرتضی خان نی‌داوود» با شعر «ملک‌الشعرا بهار» را که در کنسرت «همایون‌شجریان» با تنظیم مدرسه‌ای و اجرای غیرحرفه‌ای ارایه شده است.

Click here to view the embedded video.

در این برنامه کوتاه – به واقع – مجال نقد این «دست‌نوشته‌»‌ی احساسی استاد «شجریان» نیست، اما خواستم تلنگری باشد بر منتقدان خوب عرصه فرهنگ و موسیقی که در این گونه موارد، سکوت اختیار نکنند و قلم‌شان را در راه اعتلای هنر ایران، چنان بگردانند که باید، نه آن‌چنان که شاید.


۱ – به نقل از وب‌گاه شرکت فرهنگی و هنری دل‌آواز.

[۲] – همان.


 


سام شریف / رادیو کوچه

sam@koochehmail.com

یک هفته پس از اخراج دکتر «مرتضا مردی‌ها» از دانشگاه علامه طباطبایی، با اخراج دو تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت، پروژه اخراج اساتیدی که از نظر سیاسی دیدگاه‌های مختلفی با دولت دارند و یا در برخی موارد در جریان اعتراضات دانشجویی به حمایت از حقوق دانشجویی پرداخته‌اند ابعاد دیگری به خود گرفت. در ادامه  اجرای سیاست‌های دولت دهم در خصوص نظارت و کنترل بر فضای دانشگاه‌ها، «سید علی‌اصغر بهشتی» و «محمد شهری» دو تن دیگر از اساتید دانشگاه علم و صنعت نیز حکم کتبی اخراج خود را دریافت کردند.

این اخراج‌ها اولین دور اخراج اساتید دانشگاه پس از اظهارات «کامران دانشجو» وزیر علوم تحقیقات و فناوری بود که  در تاریخ ۱۳ اسفند ۸۸ اعلام کرد اساتیدی که به تعبیر وی «با نظام هم‌سو» نیستند و «التزام عملی به ولایت فقیه» ندارند اخراج خواهند شد. دانشجو گفته بود که «به وجود برخی اساتید که گرایش‌ها و برخوردهای آنان منطبق با نظام جمهوری اسلامی نباشد نیاز نداریم.» این صریح‌ترین اظهارنظر برای محروم کردن اساتید دانشگاه از مشاغل خود به جهت دیدگاه‌های سیاسی‌شان به شمار می‌رود. دانشجو هیچ توضیحی برای مشخص کردن معیارهای «هم‌سوبودن با نظام» نیز مطرح نکرد.

به گزارش وب سایت «کلمه» سید علی‌اصغر بهشتی شیرازی(پسرعموی علی‌رضا بهشتی) از اساتید با‌سابقه و مجرب مخابرات دانشگاه علم و صنعت و هم‌چنین پروفسور محمد شهری، از اساتید سابق دانش‌کده برق که در پژوهش‌کده برق مشغول فعالیت بودند، با دریافت حکم کتبی از این دانشگاه اخراج شدند. این اساتید طی نامه‌ای اعتراضی در قبال صدور احکام سنگین و بی‌سابقه‌ی انضباطی از سوی مسوولان دانشگاه از دانشجویان حمایت کرده و به ورود لباس شخصی‌ها و ضرب و شتم دانشجویان در ۸  دی ماه دردانشگاه علم و صنعت به شدت اعتراض کردند.  پروفسور تورج محمدی رییس دانش‌کده  مهندسی شیمی نیز در اواخر سال گذشته پس از فشارهای وارده از سوی دانشگاه و در اعتراض به سیاست‌های دانشگاه در قبال دانشجویان از سمت خود استعفا داد.

پیش از این نیز از زمان استقرار دولت دهم و با اجرای سیاست‌های اعمال فشار و کنترل امنیتی و سیاسی بر فضای دانشگاه‌ها طرحی تحت عنوان «بازنشتگی اجباری اساتید» به اجرا در آمده بود که در پی آن بیش از ۵۰ تن از اساتید برجسته‌ی دانشگاه‌ها بازنشسته و یا از کار برکنار شدند. اساتیدی هم‌چون «امیرناصر کاتوزیان»، «کریم مجتهدی»، «علی شیخ الاسلامی»، «حسین بشریه»، «محمود عرفانی»، «ابوالقاسم گرجی»، «محمد آشوری»، «جمشید ممتاز»، «محمدرضا شفیعی کدکنی»، «رضا داوری»، و تعدادی دیگر از جمله اساتیدی هستند که در پی اجرای این طرح سیاسی از سوی معاونت اداری دانشگاه‌ها برکنار شدند.

چندی پیش نیز در برخوردی دیگر از سوی مقامات دانشگاهی، مرتضا مردی‌ها استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی حکم اخراج خود را از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت کرد. مرتضا مردی‌ها و «صبا واصفی»، پژوهش‌گر و استاد دانشگاه شید بهشتی روز سی دی ماه ۸۸ از ادامه تدریس در دانشگاه محروم شدند. مردی‌ها از چهره‌های سرشناس فلسفه سیاسی در ایران به شمار می‌رود که به حکم مسوولان دانشگاه علامه طباطبایی از ادامه تدریس محروم شده است. این تصمیم در گروه فلسفه دانشکده ادبیات و پس از فشارهای مستمر رییس دانشگاه صورت گرفته بود. مردی‌ها عضو هیات علمی رسمی دانشگاه علامه طباطبایی است و ممانعت از تدریس وی فاقد مبنای قانونی است. صبا واصفی پژوهش‌گر، فعال حقوق بشر و استاد دانشگاه شهید بهشتی نیز از ادامه تدریس در این دانشگاه محروم و اخراج شده است. واصفی، سومین فعال جنبش زنان است که طی چند ماه گذشته از محل کارش اخراج می‌شود. تا کنون ۱۲  استاد برجسته دانش‌کده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با حکم امور اداری این دانشگاه بازنشسته شده‌اند.

پس از حوادث  انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ تیرها به سوی دانشگاه و به ویژه رشته‌های علوم انسانی نشانه رفت. به نحوی که آیت‌اله خامنه‌ای با انتقاد از تحصیل بیش از یک ملیون دانشجو در رشته‌های علوم انسانی خواستار بازنگری در علوم انسانی شد. سخنان آیت‌اله خامنه‌ای روند تصفیه اساتید دانشگاه‌ها را تشدید کرد. به نحوی که همگان صحبت از انقلاب فرهنگی دوم در ایران کردند.

اما به راستی انقلاب فرهنگی چه بود؟

انقلاب فرهنگی سی سال پیش با بستن دانشگاه‌ها و اخراج صدها استاد و دانشجو آغاز شد. با توجه به نارضایتی مسوولان از وضعیت موجود و موج جدید تصفیه دانشگاه‌ها، به نظر می‌رسد اسلامی کردن آموزش عالی پروژه‌ای شکست خورده باشد.

«ستاد انقلاب فرهنگی»، ۲۹ فروردین ۱۳۵۹، با انتشار بیانیه‌ی شورای انقلاب و با هدف به راه انداختن یک «انقلاب اساسی» در دانشگاه‌ها شکل گرفت. این ستاد در سال ۱۳۶۳ به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تغییر نام داد تا زمینه‌ی اسلامی کردن تمام فعالیت‌های فرهنگی را فراهم کند. آیت‌اله «روح‌اله خمینی» در فرمانی که خردادماه ۱۳۵۹ صادر کرد به تشریح وظایف ستاد در ارتباط با دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی پرداخت. او پیشتر، در پیام نوروزی سال ۵۹ خواستار به وجود آمدن انقلاب اساسی در دانشگاه‌ها شده بود تا آن‌گونه که می‌گوید «اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»

از نظارت بر واردات اسباب‌بازی تا برنامه‌ریزی برای وزارتخانه‌ها

ستاد انقلاب فرهنگی پس از کنار گذاشتن صدها استاد و دانشجو و بازگشایی دانشگاه‌ها، تغییر شکل داد تا سیاست‌گذاری در تمام زمینه‌های آموزشی، فرهنگی و اجتماعی را بر عهده بگیرد. با گسترش ستاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی که در زمان حیات آیت اله خمینی انجام شد، تعداد اعضا و دامنه وظایف این شورا بسیار گسترده شد. وظایفی که برای این شورا تعریف شده، از سازماندهی دانش‌آموزان، زنان، جوانان، و نخبگان تا برنامه‌ریزی برای وزارت‌خانه‌های علوم و بهداشت و آموزش و پرورش را در برمی‌گیرد. با تغییراتی که در ساختار شورا به جود آمد پیش‌برد «انقلاب فرهنگی» و اسلامی کردن تمام وجوه زندگی فرهنگی و اجتماعی بر عهده‌ی ده‌ها موسسه و نهادی قرار گرفت که به عنوان زیر‌مجموعه شورا فعالیت می‌کنند. این شورا اکنون دارای صدها مرکز برنامه‌ریزی، پژوهشی، و نظارتی است. در میان حوزه‌هایی که شورای عالی وظیفه سیاست‌گذاری و نظارت بر فعالیت آن‌ها را بر عهده دارد از واردات و توزیع اسباب‌بازی کودکان، و نام‌گذاری و نصب تندیس در میدان‌ها، تا تالیف و نشر کتاب‌های هنری و تدوین کتاب‌های علوم انسانی دانشگاه‌ها به چشم می‌خورد. نظارت بر گزینش دانشجو و استاد، برنامه‌ریزی برای آزمون سراسری و «تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش» از دیگر وظایفی است که برای تحقق هر یک از آن‌ها موسسه و کمیته‌ای در شورا تاسیس شده است.

شورایی تحت فرمان رهبری و فراتر از قانون

شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال ۶۳ از دو بخش اشخاص حقیقی و حقوقی تشکیل می‌شود. اشخاص حقیقی را رهبر جمهوری اسلامی انتخاب می‌کند و بیش از ۲۰ نفر هستند. بخش دیگر از رییسان سه قوه، سه کمیسون مجلس، رییسان تعداد دیگری از نهادهای حکومتی، سه وزیر و یکی از معاونان رییس جمهور تشکیل می‌شوند. در این جمع نیز کسانی چون رییس «نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها» و رییس سازمان صدا و سیما از منصوبین رهبر هستند.

با توجه وظایفی که برای شورای عالی انقلاب فرهنگی مشخص شده، کار این نهاد از حدود سیاست‌گذاری خارج، و به حیطه‌ی تدوین قوانین و فعالیت‌های اجرای کشیده شده است. از سوی دیگر با ترکیب جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، این نهاد کاملن در اختیار و زیر نظر رهبری قرار دارد. این در حالی است که در قانون اساسی چنین جای‌گاهی برای این نهاد در نظر گرفته نشده است. هم‌چنین تدوین قانون توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی که بارها از سوی مجلس با اعتراض روبه‌رو شده، از مواردی است که با اصول قانون اساسی مغایرت اشکار دارد. مطابق اصل ششم قانون اساسی «امور کشور باید به اتکا آرا عمومی اداره شود.» در این اصل نهادهایی مسوول اداره کشور شناخته شده‌اند که در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراها از سوی مردم برگزیده شده باشند.

دور زدن مجلس از راه شورای عالی

موازی کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی با نهاد قانون‌گذاری از سال‌ها پیش مورد مشاجره و انتقاد بوده است. بخش عمده‌ی این اختلاف‌ها به ماهیت شورا مربوط می‌شود که مطابق نظر و با تایید آیت‌اله خمینی وارد اموری شد که قانون اساسی نهادهای دیگری را برای تصمیم‌گیری در مورد آن‌ها مشخص کرده بود. دور تازه‌ای از این اختلاف‌ها به تلاش‌های محمود احمدی‌نژاد مربوط می‌شود که به اعتقاد برخی از نمایندگان قصد دارد با اهرم شورای عالی انقلاب فرهنگی مجلس را دور بزند. احمدی‌نژاد ریاست این شورا را در اختیار دارد.

بهمن ماه سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی مطابق با برنامه‌ی محمود احمدی‌نژاد طرح تغییر در نظام آموزشی کشور و حذف دوره پیش‌دانشگاهی را به تصویب رساند. «علی عباس‌پور»، رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هشتم یکی از نمایندگانی بود که با این کار به مخالفت برخاست و نامه‌های متعددی به احمدی‌نژاد، وزیر آموزش و پرورش و رییس مجلس، علی لاریجانی نوشت. او بهمن ماه ۱۳۸۸، در نامه‌ای خطاب به لاریجانی به دخالت شورای عالی در حیطه وظایف و اختیارات مجلس اعتراض کرد و خواستار مشخص شدن «حد و مرز هر کدام از مراکز تصمیم‌گیری آموزشی» شد.

نامه‌ی لاریجانی و موقعیت دشوار خامنه‌ای

علی عباس‌پور معتقد است وزارت آموزش و پرورش با توجه به مخالفت‌هایی که در مجلس نسبت به طرح اصلاح ساختار آموزشی وجود داشت آن را برای بررسی و تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه کرد. او سی و یکم فرودین ماه ۸۹ خبر از نامه‌ای داد که علی لاریجانی برای کسب تکلیف در مورد این اختلاف به آیت‌اله علی خامنه‌ای نوشته است. عباس‌پور به خبرگزاری ایلنا گفت: «ورود این شورا به بحث قانون‌گذاری بحث تداخل در قواست و دخالت در وظایف و اختیارات مجلس محسوب می‌شود که ما آن را درست نمی‌دانیم.»

نامه‌ی لاریجانی به خامنه‌ای که عباس‌پور خبر ارسال آن را داده، رهبر جمهوری اسلامی را در موقعیت دشواری قرار می‌دهد؛ محمود احمدی‌نژاد جز با اتکا به منصوبان خامنه‌ای نمی‌توانست طرح تغییر در ساختار آموزشی را به جای مجلس به شورای عالی انقلاب فرهنگی بفرستند. از سوی دیگر خامنه‌ای، ۲۹ بهمن ۱۳۶۳، دو ماه پس از تشکیل شورا و زمانی که رییس جمهور بود در نامه‌ای نظر آیت‌اله خمینی در مورد اعتبار مصوبات اجرایی این نهاد را جویا شد‌. خمینی در پاسخی که یک هفته بعد ارسال شد نوشت «ضوابط و قواعدی را که شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع می‌نمایند باید ترتیب اثر داده شود.»

اکنون دانشگاه‌های ایران منتظر پاسخ آیت‌اله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند. این پاسخ مواضع آیت‌اله خامنه‌ای را در برابر دانشگاه و اقدامات آتی این نهاد مشخص خواهد کرد.


 


گزارشی از مراسم تولد باقی

خانواده باقی به همراه سایر خانواده‌های زندانیان سیاسی و دوست‌داران وی، روز یک‌شنبه تولد عمادالدین باقی را جشن گرفتند تا یاد این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر را گرامی بدارند و به همه بگویند هرچند عزیزانشان در بند هستند اما تنها نیستند و خانواده‌ای به وسعت تمام زندانیان سبز دارند.

کلمه: «ای کاش می‌توانستند بدون کینه زیستن را از تو بیاموزند.» این جمله بر روی کیک تولدی نوشته شده بود که صاحب آن ماه‌هاست بدون هیچ امکاناتی دربند است.

به گزارش کلمه «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» خانواده عمادالدین باقی درحالی مراسم سال روز تولد این روزنامه‌نگار و دبیر انجمن دفاع از حقوق زندانیان را برگزار کردند که ۴ ماه است در زندان اوین و بدون هرگونه امکانات در سلول دربسته بند امنیتی ۲۴۰ دربند به سر می‌برد.

خانواده باقی به همراه سایر خانواده‌های زندانیان سیاسی و دوست‌داران وی، روز یک‌شنبه تولد عمادالدین باقی را جشن گرفتند تا یاد این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر را گرامی بدارند و به همه بگویند هرچند عزیزانشان در بند هستند اما تنها نیستند و خانواده‌ای به وسعت تمام زندانیان سبز دارند.

آنان با خواندن دعا، آزادی تمامی زندانیان سیاسی را از خداوند درخواست کردند و هر یک گزارشی از آخرین وضعیت عزیز دربند خود دادند.

فاطمه کمالی همسر عمادالدین باقی با تشکر از حضور خانواده های زندانیان سیاسی و دوستداران این روزنامه نگار، آزادی همه آزادگان دربند را آرزو کرد.

زیستن بدون کینه، همانند عمادالدین باقی آرزویی بود که این جمع برای همه انسان‌ها داشتند و هرچند که این روزنامه‌نگار و سایر فعالان سیاسی و مطبوعاتی، ماه‌ها است که در زندان به سر می‌برند، خانواده بزرگ زندانیان سیاسی با هم‌دلی و هم‌زبانی خود نشان دادند که حتا در غیاب عزیزانشان، به یاد آن‌ها هستند و اندیشه‌هایشان را گرامی می‌دارند.


 


تقی رحمانی

دموکراسی  توجه به امور جزیی است. دموکرات بودن با رادیکال یا حتا جسور بودن متفاوت است. رادیکال‌ها جسور و دموکرات نیستند . می‌گویند فرق شجاعت با جسارت این است که انسان شجاع از خودش هم انتقاد می‌کند و حاضر است خودشکنی هم کند. شاید فرق «تختی» و «عبداله موحد» در ورزش کشتی تفاوت شجاعت با جسارت باشد.

دموکراسی  با کلان‌گری ،ایده ال‌گرایی  و آرمان‌گرایی به ثمر نمی‌نشیند. دموکراسی امر پرداختن به جزییات است. اما رهایی و آزادی با کلان‌نگری و آرمان‌گرایی رابطه دارد. انقلاب و اصلاحات به عنوان روش می‌توانند به رهایی منجر شوند اما دموکراسی نیاوردند.

شرط لازم آزادی  رهایی است اما شرط کافی آزادی  دموکراسی و حقوق مدنی انسان‌ها با پذیرش هویت‌های گوناگون آن‌ها‌ست.

فرق جنبش سبز  با اصلاح‌طلبی گذشته و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در همین است. این‌بار دموکراسی مصداقی است و چارچوب معین تعریف شده اما مرحله‌ای دارد. اگر آزادی و دموکراسی  می‌خواهیم  در شرایط فعلی آزادی بیان قانون‌مند‌، حق تجمع مسالمت‌آمیز‌، حق اعتراض و تشکل صنفی‌، قومی‌، مدنی‌، مذهبی و سیاسی را طلب می‌کنیم. اما در قدم مرحله‌ای لغو نظارت استصوابی را خواهانیم ‌و آزادی بیان و حذف فیلتر شدن سایت و امکان آزادی مطبوعات توقیف شده را طلب می‌کنیم.

از طرف  دیگر جنبش سبز مشابه پختن «سمنو» است. اما پختن سمنو کاربر است  باید  بیداری کشید و با تلاش و کوشش و  کار کمک خدا را طلبید .‌

مادر بزرگ‌ام در هنگام پختن سمنو با تمام ظرافت  در پختن با امید به اجابت هم‌چون امید به اجابت «ابراهیم» به خداوند‌ از جا افتادن سمنو مطمئن بود. حوصله و درایتش در پختن سمنو او را در محله سر آمد کرده بود. شاید در اصلاح‌طلبی روشی  انگلیسی‌ها و در تسامح هندوها سر‌آمد جهان باشند. اما عنصر ایرانی در سازگاری و تقلید هنرمندانه کم‌نظیر است‌.  پس عنصر سازگاری خلاق ایرانی به ما امید می‌دهد  که حوصله‌، مدارا و سماجت رمز موفقیت جنبش سبز است. اما می‌گویند مشکل اجرایی در جزییات است. دموکراسی مصداقی که جنبش سبز را مورد توجه قرار می‌دهد دموکراسی جزئیات است. همانند پختن سمنو کارش سخت است  اگر چه غیرممکن نیست.

اکنون که جنبش سبز زمان‌بر و توجه به امور جزیی در آن مهم است باید رهبران‌، مدیران  و روشن‌فکران  جنبش سبز توجه داشته باشند چنان‌چه معماری این بنای سبز بخواهد از باد و باران گزند نیابد  و عاقبت کنام پلنگان نشود، ضروری است ادبیات نقد منصفانه درون جنبش جاری باشد. رشد‌، تقویت  و حمایت نقد پیش‌برنده در جنبش بسیار مهم است. باور درست به رهبران‌، مدیران و روشن‌فکران جنبش سبز به کارگیری دو ویژگی اعتماد و انتقاد است.‌

این باور درست را باید ترویج کرد  و در عمل  نشان داد‌. جمع بندی جنبش سبز نشان می‌دهد که هنوز رهبران ‌و برخی از مدیران و روشن‌فکران جنبش به قاعده خودی و غیر‌خودی و‌ ‌بی‌توجهی به خواسته اقوام و برخی اصناف رنج می‌برند و همین امر باعث شده که جنبش در گستردگی خود دچار کاستی شود .‌البته کاستی که قابل جبران است‌.

گستردگی جنبش و مفهوم خودی و غیر‌خودی

بی‌گمان پذیرفته  نیست  که همه جریان‌ها‌، افراد و ‌شخصیت‌ها‌ی جنبش را یک‌سان بدانیم‌. حتا متاسفانه معقول نیست  که سهم همه را برابر بگیریم. اما حق محوری امر بسیار مهمی است.

تجربه شورای  انقلاب ۱۳۵۷ نشان داد که رعایت اکثریت مطلق در تشکیل شورا از آغاز به حذف بسیاری انجامید و بعد از مدتی قاعده حذف غیر‌خودی و روند غیر‌خودی‌سازی تا امروز ادامه دارد.‌

در حالی که «طالقانی» از حضور مارکسیت‌ها در مجلس حتا اگر رای نمی‌آوردند به عنوان  مشاور دفاع می‌کرد. یا بازرگتن با ملیون و دموکرات‌ها سر سازگاری داشت. اما شورای انقلاب راهی دیگر را رفت یا به راه دیگری کشانده شد.‌

در ترکیب  شورای انقلاب عنصر سازگاری خلاق ایرانی اصل طلایی و عمل کننده نبود.‌

اما این ادعا در مورد جنبش سبز طرح می‌شود که متکثر‌، فراگیر و ایرانی است. به عنوان مثال  دیدار‌های اخیر مهندس «موسوی» و «مهدی کروبی» با فعالان ملی مذهبی عملی پیشروانه در شکستن مرزهای کذایی خودی و غیر‌خودی است  و این اقدام در‌خور تحسین است هر چند که جا داشت رهبران جنبش سبز حضوری یا تلفنی  جویای احوال دکتر «ابراهیم یزدی» نیز می‌شدند. کسی قبل از بازداشت سابقه بیماری قلبی نداشت اما بعد از آزادی مجبور شد عمل جراحی قلب باز انجام دهد‌.

اصلاح‌طلبان  درون حاکمیت و البته نه دورن دولت دیگر خودی قلمداد نمی‌شوند  و بهتر است رفتار خود را به گونه‌ای تنظیم‌ کنند که در قید و بند رعایت چراغ قرمز‌هایی نباشند که جناح افراطی و راست معین می‌کند. ‌باید سنت محافظه‌کارانه آقای «خاتمی» را در کلی‌گویی کنار گذاشت و به‌طور مشخص با حفظ مرزبندی و حتا باور به سهم نابرابر  بر رابطه انسانی- ملی با همه ایرانیان تاکید کرد. اگر امام علی الگوست او از ظلم به یک زن یهودی می‌نالید. پس بهتر است به تاسی از این الگو از بیماری سخت یزدی و ملکی نیز احوال‌پرسی شود. هر چند که امثال یزدی و ملکی و صمیمی آموخته‌اند خار در چشم و استخوان در گلو باشند. نکته مهم این است که می‌توان بدون از بین بردن اختلاف‌ها رابطه انسانی را پاس داشت‌. فراموش نکنیم که جنبش سبز هم توجه به جزییات است و هم جنبشی اخلاقی است.  در این جنبش اخلاق مدارا حتا از اخلاق مقاومت مهم‌تر است.

جنبش سبز  و اقوام ایرانی

ترک‌های هویت‌طلب  طرف‌دار ایران مقتدر  و مدنی تصریح می‌‌کنند که بی‌اعتنایی  رهبران و برخی از مدیران اصلاحات به خواسته‌های قومی بر‌حق که در قانون اساسی  هم منعکس شده است برایشان سخت است. به خصوص آن‌ها از آقای موسوی به عنوان فرزند آذربایجان می‌خواهند که با صراحت بیشتر و مشخص‌تر از خواسته‌هایشان دفاع کند. از کروبی نیز می‌خواهند که همانند خواسته‌های دیگر منشور حقوق بشر خود را تکرار کند. این درخواست همه اقوام ایرانی به خصوص کردها هم هست. بی‌گمان حتا می‌توان با اقوام ایرانی گفت‌وگوی انتقادی داشت  اما باید آنان را به حساب آورد و مورد توجه قرار داد. البته روشن‌فکری غالب زمانه ایرانی به دلیل کل‌نگری  و انتزاع‌گرایی  و افت مرکز‌گرایی به بی‌اعتنایی به اقوام ایرانی دامن‌زده و تهران‌ نشینی نیز این نقیصه را تشدید کرده است.‌

تجربه شورای  ملی صلح نشان داد که جریان‌ها، شخصیت‌ها  و اقوام ایرانی موثر با خواست‌های گوناگون مذهبی‌، قومی و فرهنگی  و زبانی بر ضرورت ایران مقتدر و ملی تاکید دارند. اما نباید فراموش کرد که در شورای ملی صلح بخشی از اصلاح طلبان با رعایت مرزهای خودی و غیرخودی چندان که باید فعال نشدند یا حمایت از راه دور کردند.

اما دامن کشیدن از نیروهای بیرون حاکمیت مانع زندان رفتن آن‌ها نشد  پس باید در چارچوب اصول‌، ایدئولوژی‌ها و هویت‌های مختلف در گام نخست وجود یکدیگر را در مصداق ‌و نه کلیت به رسمیت شناخت. در مرحله آغاز حتا هم‌کاری راه‌بردی لازم نیست  بلکه تفاهم بر سر تحقق جامعه مدنی بسیار مهم است. نخستین اقدام برای تحقق خواسته‌های پنج‌گانه مهم و اصولی جنبش سبز به رسمیت شناختن یکدیگر با صدای بلند و رساست. حتا این اقدام باید در حق نیروهای راست نیز صورت بگیرد.

اصناف ایرانی و جنبش سبز

باید پذیرفت که زنان‌، دانشجویان‌، اساتید‌، وکلا ‌و پزشکان ‌در جنبش جاافتاده‌اند.  اما عدم توجه جنبش به آن‌ها  به خصوص در ادبیات جنبش برخی از اصناف ایرانی را رنج می‌دهد. همان‌گونه که  اقوام ایرانی را سرخورده می‌کند. کارگران خواسته‌های بر حق اما فراموش شده دارند  و باید بر خواسته‌های مشروع آنان صحه گذاشت و آن‌ها را مخاطب قرار داد‌. هم‌چنین باید با اصناف‌، بازاریان با صراحت سخن گفت و صاحبان مشاغل را خطاب قرار داد‌. رهبران‌، روشن‌فکران  و مدیران جنبش سبز بیشتر از ادبیات مدنی -سیاسی فرهنگ و ادبیات سیاسی دارند‌. توجه به جزییات حتا با حفظ مرزبندی و اعلام تفاوت‌ها موجب شفافیت و اقتدار جنبش می‌شود.

فراموش نکنیم  که کل فکری لازم است اما کل‌گرایی خطرناک است چون آگاهی کاذب  و انتزاعی و دانای کل می‌آورد  و دانای کل فقط خداوند است.

در نتیجه  این‌که جنبش سبز مدنی –سیاسی زمان‌بر است‌. حوصله‌، سماجت و مدارا می‌خواهد‌. مداراگری خودی و غیر‌خودی را نمی‌پذیرد‌. لازم نیست مانند هم فکر و عمل کنیم.  پذیرفته نیست حتا به صورت کامل وحدت راه‌بردی داشته باشیم و حتا لازم نیست سهم برابر طلب کنیم اما با صدای بلند بر سهم افراد‌، جریانات‌، اقوام‌، اصناف و … تاکید کنیم  و حتا تفاوت‌های خود را اعلام کنیم.‌

جنبش سبز، ‌جنبش دموکراسی و حقوق مدنی است و  حقوق مدنی توجه به مصداق‌ها و جزییات است و اعلام آن نیازمند صدایی رسا‌، بلند و مداراگرایانه است.

باور کنیم راه کامیابی این‌گونه گشوده  می‌شود. از نقد منصفانه نهراسیم‌. این  نوع جای‌گاه افراد را روشن‌، نقش جریانات  را مشخص‌، اهمیت رهبران‌ را بارزتر و  از دل‌خوری‌ها می‌کاهد. این‌گونه عمل ‌کردن نه جنگ اول و نه صلح آخر  است. بلکه هماهنگی شفاف با تفاوت‌های  معین در قالب ایرانی فراگیر است.

فراموش نکنیم  تجربه ثابت کرده که ملاحظه‌کاری در مقابل جناح راست باعث نشده که اصلاح‌طلبان مورد توجه جناح مقابل قرار بگیرند. چه خوب بود که رهبران‌، برخی از مدیران جنبش  و روشن‌فکران درون حاکمیتی جنبش سبز درباره این تجربه فکر کنند و آن‌گاه بازتر عمل می‌کنند هر چند که تا کنون نشانه‌های امیدوار کننده‌ای مشاهده شده اما این مهم نیازمند ارتباط گسترده‌تر‌، شفاف‌تر و علنی‌تر است.

اردیبهشت ۸۹


 


سه شنبه ۷  اردیبهشت ماه – ۲۷  آوریل

شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا :  اعظم

استودیو: دامون

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات ایران

note3روزنگاشت – «دریانوردی که به ساحل نرسید» -  درگذشت «فردیناند ماژلان» – مریم

note3کوچه مهتابی – «جذب مخاطب یا جلب مشتری»- اردوان طاهری

note3 بخش اول اخبار

note3رادیو لیچار – «برنامه امروز را فقط خانم‌های بالای ۱۸ سال گوش بدهند» – قسمت بیست و هشتم – فرورتیش

note3آقای گجت – دامون

note3گزارش روز – «اخراج اساتید، انقلاب فرهنگی دوم» – سام

note3سعدی‌نامه – «واسازی عشق در غزل سعدی» – حمید جعفری

note3 بخش دوم اخبار

note3 گفت‌و‌گوی روز- «قانون اجباری یا اجبار قانونی» – سروش



 


میرحسین موسوی از رهبران مخالف دولت ایران روز گذشته (دوشنبه) به دیدار مهدی کروبی از دیگر رهبران اصلاح‌طلب رفت.

به گزارش سحام‌نیوز – ارگان حزب اعتماد ملی- در این دیدار یک ساعته مسایلی هم‌چون سیاست داخلی و خارجی کشور، وضعیت زندانیان سیاسی و حوادث و رخدادهای اخیر مملکتی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

در این دیدار ابتدا مهدی کروبی با آرزوی سال عزت و آزادی برای مردم ایران از خدا خواست تا آزادی هرچه زودتر زندانیان سیاسی را فراهم کند.

میر حسین موسوی نیز با انتقاد از سیاست‌های موجود در کشور آن را «باری به هر جهت» خواند و افزود: «در حال حاضر در زمینه ساختاری برنامه‌ای دقیق و روشن نداریم و باید برای دراز مدت فکری نمود. شرایط حکومت طوری شده است که همه را توطئه‌گر تصور می‌کند و دچار نوعی توهم توطئه گردیده است.»

Click here to view the embedded video.

به گفته‌ی آقای موسوی وضعیت اقتصادی،مسایل داخلی و فساد از جمله مشکلات روز کشور است.

در ادامه این دیدار مهدی کروبی  ضمن تایید سخنان میرحسین موسوی، اظهار داشت: «متاسفانه اعمالی که این افراد بر سر مردم می آورند با نام اسلام است و این رفتارها باعث میشود به اسلام ضربه وارد می‌شود.»

در پایان این دیدار  نیز مهدی کروبی و میرحسین موسوی نسبت به برگزاری راهپیمایی مردمی در روز ۲۲خرداد بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی و طبق ماده ۳۰ ، ۳۱ و ۳۲ آیین‌نامه اجرایی قانون احزاب، تاکید کردند و از همه گروه‌ها، تشکل‌ها و احزاب اصلاح‌طلب خواستند تا درخواست‌شان را در همین زمینه به وزارت کشور ارسال نمایند.

مشروح کامل این دیدار را از این‌جا بخوانید.


 


سما نورانی از فعالان حقوق بشر در ایران، عصر روز گذشته (دوشنبه) از زندان اوین آزاد شد.

به گزارش هرانا، سما نورانی فعال حقوق بشر و شهروند بهایی محروم از تحصیل ساکن شیراز که در روز ۱۲ اسفند ماه سال گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت و به تهران منتقل شده بود روز دوشنبه با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شد.

پیش از این هفت تن از  فعالان حقوق بشر در هفته‌های اخیر از زندان آزاد شده‌اند و سایر بازداشت شدگان نیز که غالبن در بند ۲- الف که به گفته برخی وابسته به سپاه است نگهداری می‌شوند،  کماکان در وضعیت بلاتکلیفی به سر می‌برند.


 


به گزارش خبرنگار علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، افتتاح «انجمن نجوم افغانستان» در مهر ماه گذشته (اکتبر ۲۰۰۹) و هم‌زمان با هفته جهانی فضا نطقه آغازی در عرصه نجوم آماتوری در این کشور جنگ‌زده است که به همت یک جوان علاقه‌مند به نجوم راه‌اندازی شده است، یونس بخشی که راه‌اندازی تارنمای نجومی «آسمان کابل» به کمک منجمان آماتور ایرانی و برگزاری چندین برنامه رصدی موفق را در کارنامه خود دارد.

بخشی در سال ۱۳۵۲ در کابل به دنیا آمده، دوره ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش خوانده و پس از آن در سال ۱۹۸۷ میلادی (۱۳۶۶ شمسی) برای ادامه تحصیل به شوروی سابق رفته است.

تحصیلاتش را در سال ۱۹۹۴ با کسب درجه فوق‌لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در یکی از دانشگاه‌های معروف شوروی سابق که در قفقاز شمالی شمالی قرار داشت به پایان برده و تا سال ۱۹۹۸ در بخش های مختلف و به صورت پراکنده فعالیت عملی داشته است و حتا در زمانی به عنوان مترجم موقت زبان انگلیسی در سفارت کانادا مشغول به فعالیت بوده است.

وی می‌گوید: «در آن سال‌ها قصد بازگشت به کشورم را داشتم اما وضعیت در افغانستان خوب نبود.»

بخشی بلاخره در سال ۲۰۰۳ میلادی به وطنش بازگشت در حال حاضر در یکی از دفاتر سازمان ملل متحد به عنوان مترجم زبان‌های انگلیسی و روسی کار می‌کند.


 


نخستین پرواز «هواپیمای فضایی»، وسیله‌ای بدون سرنشین با هدف پرواز چند ماهه در فضا، انجام شد

خبرگزاری آلمان از واشنگتن گزارش داد، راکت حامل «دستگاه آزمایشی مداری X-37B» روز گذشته (دوشنبه)‌ از فلوریدا پرتاب شد تا ماموریتی را به انجام برساند که نیروی هوایی آمریکا امیدوار است با آن امکان‌پذیری دست‌رسی هواپیماهای بدون سرنشین را به فضا اثبات کند.

این ماموریت با هدف آزمایش هدایت و دیگر سامانه‌های X-37B حین پرواز انجام گرفت. مقامات نیروی هوایی آمریکا می‌گویند هیچ تصمیمی درباره این‌که این دستگاه چه زمانی به زمین بازگردد، گرفته نشده است. با این حال محل فرود، پایگاه نیروی هوایی واندنبرگ در کالیفرنیا در نظر گرفته شده است.

نیروی هوایی آمریکا هیچ اطلاعاتی درباره محموله این دستگاه یا اینکه چه نوع آزمایشی قرار است انجام گیرد، نداده است.

گفتنی است طول بال‌های این هواپیما ۴٫۵ متر، طول آن ۸٫۹ متر و وزن آن ۴٫۹۹۰ کیلوگرم است.


 


مریم/ رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

امروز برابر با درگذشت «فردیناند ماژلان» است. وی در خانواده‌ای اشرافی در «سابروسا، ویلا رئال، ایالت ترس دوس مونتس» در ۱۴۸۰ میلادی متولد شد. وقتی که ده ساله بود، والدینش درگذشتند. دو سال بعد وی به نزد برادرش در لیسبون رفت و در دربار «شاه جان دوم و ملکه الونورا» به‌عنوان پیش‌خدمت مشغول به‌کار شد.

زندگی در لیسبون این فرصت را به او داد تا هم‌راه پسرعمویش «فرانسیسکو سرانو» ادامه تحصیل دهد و در جغرافیا و ستاره‌شناسی مهارت یابد. در ۱۴۹۶ میلادی ماژلان مقام سلحشوری کسب کرد.

در سن بیست سالگی برای اولین بار به دریا رفت. در ۱۵۰۵ میلادی دولت او را به هند فرستاد تا ترتیب انتصاب «فرانسیسکو د آلم‌ئیدا» را به‌مقام نیابت سلطنت پرتغال بدهد و در طول مسیر پایگاه‌های نظامی و دریایی برپا سازد. در این سفر بود که برای اولین بار ماژلان جنگ را تجربه کرد. (وقتی یک سلطان محلی آفریقایی از پرداخت خراج سرباز زد، افراد آلم‌ئیدا حمله بردند و شهر مسلمان‌نشین کیلوا در تانزانیای امروزی را به‌تصرف درآوردند.)

در ۱۵۰۶ میلادی ماژلان به هندشرقی سفر کرد تا هیاتی را که دولت پرتغال جزایر مل‌وک معروف به‌جزایر ادویه فرستاده بود همراهی کند. در ۱۵۱۰ میلادی درجه ناخدایی گرفت ولی مدتی بعد به‌دلیل اشتباه در فرماندهی برکنار و به پرتغال بازگردانده شد.

در ۱۵۱۱ میلادی به مراکش فرستاده شد و در نبرد «آزامور» علیه مراکشی‌ها شرکت کرد. با وجود زخم‌برداشتن در جنگ و دریافت مدال‌های متعدد، اطرافیان وی را به داد و ستد غیرقانونی با مسلمانان متهم کردند. آلم‌ئیدا نایب‌السلطنه هم که با ماژلان اختلاف داشت، در گزارشی به دربار از عمل‌کرد او ابراز نارضایتی کرد. هر چند ماژلان بالاخره از تمام اتهام‌ها تبرئه شد، ولی دیگر از چشم شاه امانوئل اول افتاده بود. پادشاه تقاضای افزایش حقوق ماژلان را نپذیرفت و اعلام کرد که دیگر در دولت پرتغال مقامی برای او درنظر نگرفته ‌است. ماژلان که اوضاع را چنین دید، کشور و شهروندی پرتغال را ترک کرد تا درخدمت دربار اسپانیا درآید و نام پرتغالی خود فرنون دی ماگالیانش را به فرناندو دی ماگالانس تغییر داد.

در ۲۰ اکتبر ۱۵۱۷ میلادی ماژلان به سویل پایتخت اسپانیا در آن دوران رسید و از آن‌جا به «والادولید» رفت تا با شاه نوجوان «چارلز اول» ملاقات کند. با یاری «جان د آراندا» عضو بلندپایه مرکز امور هند در سویل و دیگر دوستان بویژه یک پرتغالی به‌نام «دیوگو باربوسا» ماژلان سرانجام توانست تابعیت اسپانیا را به‌دست آورد. وی در سویل نفوذ زیادی یافت و در سایه تدبیر خود توانست شاه و جان رودریگیث د فونسیسکا، اسقف قدرت‌مند بورگوس و دشمن قسم‌خورده کریستف کلمب را پشتیبان خود کند.

در آن دوران تجارت ادویه رونق زیادی داشت و ادویه آسیای جنوب‌شرقی در بازارهای اروپا به‌قیمت بسیار گزاف به‌فروش می‌رفت. مرکز این تجارت پرسود جزایر ادویه در اندونزی امروزی بود که برای رسیدن به‌آن کشتی‌های اروپایی ناچار به دورزدن قاره آفریقا و پیمودن هزاران کیلومتر راه در اقیانوس هند بودند. روزی نقشه‌ای از آمریکای‌جنوبی به‌دست ماژلان رسید. در این نقشه – به اشتباه- دلتای عظیم رودخانه لاپلاتا به‌صورت گذرگاهی ترسیم شده بود که از طریق آن می‌شد به اقیانوس آرام راه برد. ماژلان به فکر افتاد که با استفاده از این مسیر و عبور از جنوب اقیانوس آرام آسان‌تر می‌توان به جزایر ادویه رسید. «روی فالیرو» ستاره‌شناس تبعیدی پرتغالی ماژلان را در پیش‌برد این نقشه یاری می‌کرد و یک بازرگان بسیار ثروتمند به‌نام «کریستوفر د هارو» که مخالف شاه پرتغال بود حاضر شد وی را از نظر مالی حمایت کند.

در ۲۲ مارس ۱۵۱۸ میلادی «شاه چارلز» طرح ماژلان را تصویب کرد. مطابق قرارداد، یک‌بیستم کل سود حاصل از سرزمین‌های کشف شده به‌علاوه حکومت آن‌ها مشترکن به ماژلان و فالیرو تعلق می‌گرفت. بعد از تامین بودجه دولتی، دو شریک پنج کشتی فراهم کردند ودر ۵ اوت ۱۵۱۸ میلادی پنج کشتی تحت فرمان ماژلان به‌همراه ۲۷۰ نفر همراهانش و خدمه کشتی‌ها سویل را ترک کردند و در طول رودخانه «گوادال کویی‌ویر» به‌حرکت درآمدند.

ناوگان او پس از توقف کوتاهی در جزایر قناری به جزایر «کیپ ورده» رفت و از آن‌جا راهی دماغه «سنت‌اوتین» در برزیل شد. در ۲۰ سپتامبر از خط استوا گذشتند و در ۶ دسامبر در ساحل برزیل قرار گرفت. چون برزیل در آن زمان محدوده پرتغال بود، ماژلان از آن دوری کرد و در ۱۳ دسامبر در منطقه خوش آب و هوایی نزدیک «ریو دو ژنیرو» امروزی لنگر انداخت. پس از تهیه آذوقه وآماده‌سازی کشتی به‌سوی جنوب حرکت کردند و در ۱۰ ژانویه ۱۵۲۰ میلادی به رودخانه «لاپلاتا» رسیدند.

جستجو برای یافتن گذرگاهی به اقیانوس آرام باید از همین نقطه آغاز می‌شد ولی چون در نیم‌کره جنوبی زمستان بود، ماژلان صلاح دید که برنامه سفر را به‌تاخیر بیاندازند و تا تمام‌شدن فصل سرما در پاتاگونی بمانند. خدمه هم برای گذراندن زمستان دست به‌کار ساختن اقامت‌گاهی شدند و آن‌را «پوئرتو سان جولیان» نامیدند.

بدین‌ترتیب باگذشت شش ماه هنوز در آغاز راه بودند و سرزمین جدیدی پیدا نشده بود. این وضعیت موجب نارضایتی گروهی از دریانوردان شد زیرا همه می‌دانستند که ماژلان تا به هدف خود دست نیابد اجازه بازگشت به اسپانیا را به‌آنان نخواهد داد. سه تن از ناخدایان مخالف ماژلان که موقعیت را برای سرنگون کردن وی مناسب می‌دیدند، با هم‌دستی تعدادی از افسران شورش کردند و کنترل سه کشتی را برای چند ساعت به‌دست گرفتند. اما وفادار ماندن بیشتر خدمه به ماژلان، توطئه آن‌ها را ناموفق گذاشت. با مساعدشدن هوا در ۲۴ اوت سفر دوباره آغاز شد. پیش از ترک اقامت‌گاه ماژلان کشتی کوچک سانتیاگو را برای بازرسی به پایین‌دست ساحل فرستاد ولی کشتی دربرخورد با صخره‌های زیرآبی غرق شد. بیشتر سرنشینان توانستند خود را به خشکی برسانند و از راه زمینی دوباره به ناوگان ملحق شوند.

در ۲۱ اکتبر ۱۵۲۰ میلادی در ۵۲ درجه عرض جنوبی چهار کشتی به‌دماغه «ویرجن» رسیدند. عمق زیاد و شوری آب حکایت از آن داشت که بالاخره گذرگاه را یافته‌اند. ماژلان ابتدا دو کشتی سان آنتونیو و کونس‌پسیون را برای کاوش پیش فرستاد. پس از شناسایی کلی مسیر، ناوگان مسافرت دشوار و ۳۷۳ مایلی خود را به درون تنگه آغاز کرد. این گذرگاه که ماژلان آن‌را به‌مناسبت فرا رسیدن عید اول نوامبر «گذرگاه همه قدیسان» خوانده بود اکنون «تنگه ماژلان» نامیده می‌شود. گومس فرمانده سان‌آنتونیو که ادامه‌‌دادن راه را با آذوقه‌ موجود ممکن نمی‌دانست سایر افسران را با خود همراه کرد و به اسپانیا گریخت. سه کشتی باقی‌مانده سرانجام در ۲۸ نوامبر به آب‌های اقیانوس آرام جنوبی وارد شدند.

«آرام» نامی بود که ماژلان به‌دلیل سکون و آرامش این اقیانوس به‌آن داده بود. ناوگان با بادبان‌کشیدن به‌سمت شمال‌غربی در ۱۳ فوریه ۱۵۲۱ میلادی از خط استوا گذشت، در ۶ مارس به جزایر ماریانا و در ۱۶ مارس به جزایر «هومونهون» فیلیپین رسید. ماژلان با یاری مترجم مالایایی خود به آسانی توانست با مردم بومی ارتباط برقرار کند. پس از تبادل هدایا با کالامبو راجه لیمساوا در ۷ آوریل ، وی آن‌ها را به جزایر سبو راهنمایی کرد. هومابون راجه سبو با آنان رفتاری دوستانه داشت و حتا پذیرفت که به آیین مسیحیت درآید. اما لاپولاپو راجه ماکتان این‌اندازه مطیع نبود و به‌جای پذیرش مسیحیت و خراج‌دادن به اسپانیا، جنگ را انتخاب کرد. ماژلان با تعداد کمی سرباز به‌مقابله با بومیان سرکش شتافت و در ۲۷ آوریل در نبرد ماکتان کشته شد. «آنتونیو پیگافتا» جهان‌گرد ثروتمندی که به‌عنوان وقایع‌نگار ناوگان ماژلان را همراهی می‌کرد، تنها شاهد عینی و قابل اعتماد این واقعه ‌است.

ماژلان وصیت کرده بود که مترجم مالایایی پس از مرگ او آزاد شود. سه کشتی باقیمانده درجستجوی جزایر ادویه مسیر خود را به‌سمت غرب ادامه دادند. پس از توقف کوتاهی در جزیره پالاوان در ۲۱ ژوئن ۱۵۲۱ میلادی دریانوردان محلی ایشان را به جزیره بورنئو هدایت کردند. دریانوردان در ۶ نوامبر ۱۵۲۱ میلادی به جزایر ادویه رسیدند و پس از داد و ستد با سلطان تیدور عازم اسپانیا شدند. مدت کوتاهی بعد از حرکت، ترینیداد کشتی فرماندهی، به‌علت فرسودگی در راه ماند و سرنشینانش ناگزیر به جزیره ترناته که متعلق به پرتغال بود پناهنده شدند. ویکتوریا به فرماندهی «جان سباستین دلکانو» راه خود را به‌سوی اسپانیا ادامه داد و در ۶ مه ۱۵۲۲ میلادی دماغه«امیدنیک» را دور زد. در کشتی جز برنج چیزی برای خوردن نبود. تا رسیدن به جزیره کیپ ورده بیست نفر از خدمه بر اثر سوتغذیه مردند. دریانوردان می‌دانستند که شاه پرتغال مصمم است مانع رسیدن کشتی‌های ماژلان به اسپانیا شود و ناوگانی جنگی برای نابودیشان فرستاده ‌است. کشتی در بندر پهلو گرفت و چند نفر به‌طور ناشناس برای تهیه آذوقه به ساحل رفتند ولی مقامات پرتغال به‌آن‌ها شک کردند. دلکانو مجبور شد تعدادی از افرادش را در جزیره بگذارد و فرار کند.

عاقبت در ۶ سپتامبر ۱۵۲۲ میلادی – سه سال بعد از ترک اسپانیا- جان سباستین دلکانو و هفده نفر خدمه سوار بر کشتی ویکتوریا به بندر سویل وارد شدند و ماموریت دور زدن کره زمین را با موفقیت به پایان بردند.


 


تندیس «استاد شهریار» اثر  زنده‌یاد علی قهاری که مقابل تاتر شهر تهران  نصب شده بود، به سرقت رفت.

به گزارش فارس، مجسمه نیم‌تنه «استاد شهریار» که سال گذشته در کنار مجسمه‌های کمال‌الملک و امیرکبیر در بوستان دانشجو و مقابل ساختمان تاتر شهر نصب شده بود،‌ مدتی است که از پایه آن جدا شده و اثری از آن دیده نمی‌شود.

مجسمه نیم‌تنه استاد شهریار اثر مرحوم علی قهاری است که از جنس برنز ساخته شده و پیش از این نیز مقابل تالار وحدت در بلوار استاد شهریار نصب شده بود که سال گذشته با نظر مسوولان به بوستان دانشجو منتقل شد.

مجتبا موسوی رییس اداره حجم شهرداری تهران‌ درباره این اتفاق توضیح داد: «سرقت مجسمه‌ها پیش از این هم اتفاق می‌افتاد، اما بیشتر مربوط به شناسنامه این آثار بود که از جنس برنج ساخته می‌شد و ارزش مادی اندکی داشت، به همین دلیل تصمیم گرفتیم که شناسنامه آثار را از جنس استیل بسازیم تا امکان ذوب و فروش آن وجود نداشته باشد، اما در مورد مجسمه‌هایی که سرقت می‌شد نیز مدت‌هاست که استحکام لازم در نصب این آثار رعایت می‌شود.»

وی تصریح کرد: «ما خودمان هم متعجبیم که چگونه مجسمه‌ای با این همه استحکام سرقت شده است.»

وسوی زمان احتمالی سرقت این مجسمه را تعطیلات نوروز اعلام کرد و تاکید کرد به هر حال پی‌گیر این موضوع هستیم.

هم‌اکنون نیم‌تنه کمال‌الملک اثر فریدون صدیقی و نیم‌تنه امیرکبیر اثری از علی لوایی در بوستان دانشجو در جای‌گاه خود قرار دارند، این شاهدان سرقت که کاری از دستشان برنیامده تا مانع دزدیده شدن شهریار شوند، مات و مبهوت و نگران از سرقت خودشان هم‌چنان محکم به پایه‌های خود چسبیده‌اند.


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

  • 53 پیش از میلاد – ایران و روم در آستانه جنگ کارهه (حران) قرار داشتند که «دوپوی» در صفحه ۱۲۹ تالیف خود ــ تاریخ جنگ ــ از آن به‌عنوان قاطع‌ترین نبرد نظامی بشر در قرون قدیم نام برده است. در این جنگ، کراسوس کنسول اول روم کشته شد و از ارتش آن کشور کمتر از پنج هزار تن موفق به فرار شدند.
  • ۸۴۷ میلادی – «یعقوب لیث‌صفار» که از جوانی در سر هوای احیا استقلال ملی و سپس امپراتوری ایران را داشت برای رسیدن به‌این هدف و اجرای گام به گام برنامه‌های خود، مصلحت دید که با حاکم اعزامی خلیفه عباسی به سیستان کار کند. این همکاری مصلحتی که از آوریل آغاز شده بود پنج سال طول کشید و پس از آن، یعقوب راه خود را با تصرف شهر زرنگ (واقع در افغانستان امروز) جدا ساخت. وی سپس تا لحظه واپسین عمر خود به آزادکردن سایر مناطق ایران و احیا استقلال ملی ادامه داد و جایگاه رفیع برای خود در تاریخ ایران‌زمین به‌وجود آورد.
  • ۱۳۱۷ خورشیدی – «رضاشاه پهلوی» باخشم تمام فرهنگستان ایران را که از عمر آن درست ۳ سال می‌گذشت به‌دلیل تنبلی اعضا آن، که هرکدام مشاغل دیگر داشتند تعطیل کرد و دو هفته بعد فرهنگستان تازه‌ای به‌ریاست وزیر فرهنگ وقت و ۲۴ عضو ثابت ایجاد کرد. از رییس وقت کشور نقل شده است که گفته بود: «اینان می‌آمدند، چای، شیرینی و میوه می‌خوردند، دیدار تازه می‌کردند و حق حضور می‌گرفتند بدون این‌که برای فرهنگ و زبان ما کاری انجام دهند. فردوسی نان خودش را خورد و زبان مارا زنده کرد. اینان پول گرفتند، آقایی کردند اما در راهی که آن مرد هزار سال پیش باز کرد یک گام به‌جلو برنداشتند. از گور آن مرد شرم نکردند. زبان زیربناست. شرم دارد که با واژه‌های بیگانه سنگ میهن به‌سینه بزنیم.»
  • ۱۳۳۲ خورشیدی – جنازه سرتیپ «افشار توس» رییس شهربانی کل کشور که شهرت وفاداری به دکتر مصدق را داشت و از اول اردیبهشت ناپدید شده بود در غار «تلو» در بلندی‌های شمال تهران کشف و متعاقب آن گروهی از افسرانی که دکتر مصدق آنان را بازنشسته کرده بود به‌اتهام ربودن و شکنجه و قتل او دست‌گیر و بازداشت شدند.
  • ۱۷۳۷ میلادی –  «ادوارد گیبون» نویسنده کتاب «تاریخ انحطاط و زوال امپراتوری روم» به‌دنیا آمد. این کتاب درچند جلد در دهه‌های آخر قرن ۱۸ نوشته شده و به خصوص فصول ۱۵ و ۱۶ آن هم‌واره مورد توجه دولت‌مردان و سیاست‌مداران بوده است، زیرا درس‌های جالبی از آن به‌دست می‌آید. وی در طول سال‌های اقامت خود در فرانسه از معاشران روشن‌فکر این کشور بود.
  • ۱۸۲۰ میلادی – «هربرت اسپنسر» اندیش‌مند انگلیسی به‌دنیا آمد و تا سال ۱۹۰۳ زندگی کرد. وی بود که فرضیه تحول را وارد فلسفه، جامعه‌شناسی و حتا روان‌شناسی کرد. او از حامیان حقوق طبیعی به‌شمار می‌رود.
  • ۱۵۲۱ میلادی – «فردیناند ماژلان» دریانورد اروپایی که نام پاسیفیک را بر بزرگ‌ترین بدنه آبی جهان گذارد در جزایر فیلیپین به‌دست یک بومی این جزایر کشته شد. او و همراهانش نخستین اروپاییان بودند که راه عبور از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام را به‌دست آوردند که بر تنگه مربوط نام ماژلان گذاشته شده است. او و همراهانش هم‌چنین نخستین اروپاییان به‌شمار می‌روند که عرض اقیانوس آرام را طی کردند و باقی‌مانده همراهان ماژلان موفق شدند که در همین سفر، گردش خود با کشتی به دور کره زمین را تکمیل کنند.
  • ۱۹۱۳ میلادی – «سلطان احمدشاه قاجار» در تهران ازدواج کرد.
  • ۱۷۹۱ میلادی – «ساموئل مورس» نقاش آمریکایی و مخترع کد مورس متولد شد.
  • ۱۷۵۹ میلادی – «مری وُلستون‌کرافت» نویسنده و فیلسوف فمینیست انگلیسی به‌دنیا آمد.
  • ۱۹۳۷ میلادی – «آنتونیو گرامشی» فیلسوف کمونیست ایتالیایی در ۴۶ سالگی در‌گذشت.

 


آیت‌اله مصباح یزدی می‌گوید در صورتی که مردم فقیهی را قبول نداشته باشند، او نمی‌تواند حاکمیت را بر عهده بگیرد.

به گزارش خبرگزاری حامی دولت (فارس) آیت‌اله مصباح یزدی شام‌گاه دوشنبه در مدرسه فیضیه قم طی سخنانی اظهار داشت: «اگر شرایطی پیش آید که مردم حاضر باشند حاکمیت فقیه را بپذیرند و اگر او این حاکمیت را بر عهده نگیرد، حاکمیت به غیرفقیه می‌رسد، در این شرایط اقامه حکومت برای فقیه به یک امر واجب تبدیل می‌شود.»

به گفته‌ی این مرجع تقلید آن‌چه برای فقیه واجب است، آن است که برای تصدی پست حاکمیت اعلام آمادگی کند، اما اگر مردم او را قبول نکردند، او نمی‌تواند حاکمیت را بر عهده بگیرد.

آیت‌اله مصباح یزدی در ادامه با بیان این‌که باید مصلحت در نظر گرفته شود تصریح کرد: «کسی که برای رای آوردنش صدها نفر کشته می‌شوند و کسی که اموال بیت‌المال را خود و خانواده‌اش بلعیده‌اند حق حاکمیت ندارد.»

این روحانی حامی دولت خاطرنشان کرد: «کسی که نه روزنامه می‌خواند، نه تلویزیون می‌بیند و نه در مباحث سیاسی شرکت می‌کند، چگونه می‌خواهد جامعه را اداره کند.»

وی در پایان یادآور شد که نمی‌توان هم‌زمان یک‌نفر هم فقیه باشد هم عالم باشد و هم به مسایل جامعه برتر باشد و آیت‌اله خمینی تنها به دلیل فقیه بودن رهبر نشد.

اظهارات این استاد حوزه علمیه در حالی بیان می‌شود که در جریان حوادث پس از انتخابات سال گذشته ایران شماری از مراجع تقلید و روحانیون نسبت به عمل‌کرد رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کردند.


 


در حالی که هفت ماه از بازداشت و محاکمه عزیز محمدزاده زندانی سیاسی محکوم به اعدام می‌گذرد خانواده و نزدیکان این فعال کرد از وضعیت وی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.

عزیز محمد‌زاده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد. نامبرده  ۲۶ سال سن دارد و اهل شهر بانه است.

آقای محمدزاده درمهرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی شهر  بانه دست‌گیر و به بازداشت‌گاه  این شهر منتقل شد  و پس از اعتراض به حکم اعدام خود دست به اعتصاب غذا زده بود که به این دلیل به زندان شهر سقز انتقال یافت.

به گفته‌ی نزدیکان این فعال سیاسی کرد نیروهای اطلاعاتی اجازه حضور وکیل در پرونده وی را نداده‌اند.

وضعیت عمومی عزیز محمد زاده بسیار وخیم گزارش شده است.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

روزنامه آمریکایی واشنگتن پست گزارش داده است که تعداد بیشتری از مقام‌ها و کارشناس‌های ایرانی در ماه‌های گذشته اطلاعات محرمانه‌ای از برنامه اتمی این کشور را در اختیار غرب قرار داده‌اند.

هم‌زمان، یک مقام اسراییلی اعلام کرده یکی از کارشناسان اتمی ایران از اسراییل درخواست پناهندگی کرده است.

واشنگتن پست یک‌شنبه، پنجم اردیبهشت (۲۵ آوریل) نوشت وقایع پس از انتخابات سال گذشته ایران موجب شده است که تعدادی از افراد مرتبط با جمهوری اسلامی که با محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری ایران مخالفند به جاسوسی علیه ایران یا پناهنده‌شدن به کشورهای دیگر روی بیاورند.

این روزنامه به پناهندگی محمد‌رضا حیدری، دیپلمات ایرانی در نروژ اشاره می‌کند و می‌نویسد، موارد مشابه دیگری نیز به وقوع پیوسته که هنوز اعلام نشده است.

در همین رابطه، ایوب قرا، سیاست‌مدار «دروز» از حزب لیکود و عضو پارلمان اسراییل، روز شنبه گفت که یکی از کارشناس‌های مرتبط با برنامه اتمی ایران خواهان پناهندگی به اسراییل شده است.

دولت اسراییل هنوز به طور رسمی درباره این ادعا اظهار نظر نکرده است.

به گفته سیاست‌مدار اسراییلی، متخصص ایرانی اکنون در یک «کشور دوست» به‌سر می‌برد.

واشنگتن پست به نقل از منابع اطلاعاتی که خواسته‌اند ناشناس باقی بمانند نوشته است، بیشتر اطلاعات جدید راجع به برنامه اتمی ایران توسط متخصصان یا افراد مرتبط با برنامه‌های نظامی ایران تامین شده است.

به نوشته واشنگتن پست، دریافت اطلاعات بیشتر یکی از دلایل تاخیر در انتشار گزارش «ارزیابی» جدید نهادهای اطلاعاتی آمریکا درباره وضعیت برنامه اتمی ایران است.

نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۰۷ میلادی با انتشار گزارشی اعلام کردند ایران کار طراحی سلاح‌های اتمی و بخش تسلیحاتی‌کردن برنامه اتمی‌اش را که در سال ۲۰۰۳ متوقف کرد از سر نگرفته است.

ایران اتهام تلاش برای تولید بمب اتمی را رد می‌کند و می‌گوید تمام جوانب برنامه هسته‌ای این کشور صلح‌آمیز است.

شبکه خبری ای‌بی‌سی آمریکا در ماه مارس خبر داد که شهرام امیری، کارشناس هسته‌ای ایرانی که سال گذشته در جریان سفر زیارتی به عربستان سعودی ناپدید شده بود، در آمریکا به سر می‌برد و با نهادهای امنیتی این کشور هم‌کاری دارد.

بر اساس این گزارش، پناهندگی شهرام امیری به آمریکا حاصل اقدام‌های سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برای ترغیب او به فرار از ایران و سکونت در ایالات متحده بوده است.

دولت آمریکا از تایید یا رد این خبر خودداری کرده است.

منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، پیش‌تر آمریکا را به دست داشتن در «گم شدن» شهرام امیری متهم کرده بود.

منبع


 


هیات رییسه فدراسیون فوتبال بار دیگر غلام‌حسین پیروانی را به عنوان سرمربی تیم ملی امید ایران انتخاب کرد.

به گزارش ایسنا جلسه هیت رییسه فدراسیون فوتبال با حضور علی کفاشیان، تاج، عزیز‌محمدی، آیت‌اللهی، نبی، شجاعی، فتح‌اله‌زاده، بهروان، شفق، خزایی، گنج‌علی‌خانی شب گذشته در مشهد به پایان رسید و مقرر شد بار دیگر «غلام‌حسین پیروانی» به تیم ملی امید بازگردد.

مهدی تاج، درخصوص مصوبات این جلسه گفت: «هیت رییسه تصمیم گرفت که غلام پیروانی را به سرمربی‌گری تیم امید بازگرداند.»

وی افزود: «بر اساس تصمیم هیت رییسه، مامور شدم تا با پیروانی مذاکره کنم و قرارداد جدیدی را طبق توافق طرفین با وی به امضا برسانم. از فردا به دبی می‌روم و چهارشنبه در بازگشتم به ایران جلسه‌ای با پیروانی خواهم داشت و درخصوص قراردادش تصمیم‌گیری خواهم کرد.»

تیم ملی امید در حال آماده‌سازی برای  بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ گوانژوی چین و مقدماتی بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن است.

گفتنی است ایران از سال ۱۹۸۰ تا کنون، از راه‌یابی به فوتبال بازی‌های المپیک ناکام مانده است.


 


زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی رهبر اصلاح‌طلبان روز گذشته (دوشنبه) با انتشار نامه‌ای نسبت به اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد واکنش نشان داد.

به گزارش تارنمای جرس در این نامه خانم رهنورد با اشاره به مصاحبه‌ی اخیر محمود احمدی‌نژاد رییس دولت ایران با یک شبکه آلمانی در انتقاد به سخنان وی که ادعا کرده بود در ایران آزادی مطلق وجود دارد و مصداق آن را آزاد گذاشتن و آزاد بودن سران مخالفان خود دانسته بود انتقاد کرد.

خانم رهنورد در این نامه با اشاره به بحران‌های جامعه ایران و بازداشت‌ها و برخورد با سران معترض اظهار داشت: «ای کاش به جای این‌همه اقدامات بی‌فایده، با سران اصلاحات و معترضین ملت به گفت‌وگو می‌نشستید و گره‌ای را که با دست باز می‌شود، به دندان‌های کند خودتان نمی‌سپردید.»

این فعال سیاسی در ادامه با اشاره به روز کارگر و معلم خاطرنشان کرد: «به مبارکی دو روز بزرگ، روز کارگر و معلم می‌توانید – به طور نسبی – نشان دهید که می‌‌خواهید دروغی را، که ادعا کرده‌اید، به راست و حقیقت نزدیک کنید».

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

در مصاحبه های خارج از کشور که سردمداران دولت فعلی انجام می دهند، مضمون یکی از مصاحبه‌ها نظر مرا به خود جلب کرد و البته بسیار متاثر شدم. آقای احمدی‌نژاد در یکی از مصاحبه‌هایی که در خارج از کشور داشته‌اند، ادعا کرده‌اند که در ایران آزادی وجود دارد، و مصداق آن را آزاد گذاشتن و آزاد بودن سران مخالفان خود دانسته‌اند.

دراین‌جا من زهرا رهنورد به‌عنوان فرد کوچکی از ملت – همان‌طور که در گذشته بارها اعلام کرده‌ام – اعلام می‌کنم که به شخصه ترجیح می‌دادم که هزار بار خونم ریخته شود، قطعه قطعه شوم، اما قطره خونی حتا از سرانگشت کسی به زمین نریزد. سران جنبش سبز نیز بارها چنین مضمونی را در سخنان خود اعلام کرده‌اند که از جان خود گشته‌اند و هیچ‌یک چیزی نمی‌خواهند جز سرافرازی و سعادت ملت؛ یعنی آزادی، دموکراسی، و قانون‌گرایی و رفاه ملی.

• اما این چه منتی است که بر سر ما می‌گذارید که محیطی امنیتی و پلیسی در جامعه برقرار کرده‌اید؟

• این چه منتی است که بر سر اصلاحات و رهبران آن که جوانان، زنان، و مردان را در خیابان‌ها به گلوله بسته‌اید، و زندان‌ها را پر کرده‌اید از انسان‌های شریف، انسان‌هایی که فریادرسی جز خدا را ندارند؟

• این چه منتی است که آزادی‌خواهان را در انفرادی‌های مخوف به غل و زنجیر کشیده‌اید؟ و عده‌ای را به بهانه‌های واهی و من‌درآوردی اعدام کرده‌اید؟

• و زنان را که عزت و آب‌روی ملتند در هلفدونی‌ها به اقرار وادار می‌کنید و البته موفق هم نمی‌شوید؟

ای کاش به جای این‌همه اقدامات بی‌فایده، با سران اصلاحات و معترضین ملت به گفت‌وگو می‌نشستید و گره‌ای را که با دست باز می‌شود، به دندان‌های کند خودتان نمی‌سپردید.

حالا هم فرصت باقی است. به مبارکی دو روز بزرگ، روز کارگر و معلم می‌توانید – به طور نسبی – نشان دهید که می‌خواهید دروغی را، که ادعا کرده‌اید، به راست و حقیقت نزدیک کنید:

۱٫ همه کارگران و معلمان زندانی را بعنوان مقدمه اولیه آزاد کنید.

۲٫ پس از مقدمه فوق، زنان را آزاد کنید و سپس باقی زندانیانی را که گمنام یا مشهور در سراسر کشور پخش کرده اید آزاد کنید.

۳٫ یک انتخابات آزاد و دموکراتیک را در کشور برگزار کنید

۴٫ به نصیحت مخالفان و نقد آنان توجه کنید که به ورشکستگی کشاندن اقتصاد ملی که حاصل آن بی‌کاری، اعتیاد و در هم ریختن خانواده‌ها است و بارها هشدار داده‌اند؛ یعنی کمربندها را محکم کنید، از واردات بی‌رویه که تراز تجاری کشور را منفی کرده است دست بردارید. بورکینافاسو و زیمبابوه و چین و امثالهم را که تاج سرتان کرده‌اید، کنار گذارید، تا طومار کارخانه‌های ورشکسته و شکم‌های گرسنه و کودکان چشم انتظار غذا و لباس، و کارگران بی‌کار، محصول سیاست‌های افتصادی غلط است، بسته شود.

۵٫ مطبوعات را که رکن چهارم نظامهای تفکیک قوا است آزاد کنید.

۶٫ با ایجاد فضای فرهنگی (نه امنیتی) شادی تنفسی فکورانه را به ملت هدیه کنید…

و البته همه این‌ها، برای این‌که بیش از این در سطح بین‌المللی و داخلی دروغ‌گو جلوه نکنید، یک قدم از هزار قدمی است که پیش رو دارید.


 


مهدی کروبی از رهبران مخالف نظام‌ با هشدار نسبت به راه‌اندازی موج جدید «جنگ روانی» از سوی افراطیون، گفت که مخالفان با افزایش فشار‌ها مقاوم‌تر خواهند شد.

آقای کروبی در دیدار با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی با اشاره به فشارها به نمایندگان مجلس تصریح کرد: «ایستادگی در برابر قانون شکنی و تلاش در جهت بازگشت کشور به قانون اساسی، بی‌شک آن‌ها (افراد افراطی)‌ را به زانو در خواهد آورد و پیروزی را نصیب ملت خواهد ساخت.»

این رهبر اصلاح‌طلب هم‌چنین هشدار داد نشانه‌هایی از افزایش فشار‌ها در برابر «جریان قانون‌خواه ملت» وجود دارد، اما «هر چقدر فشارها را بیشتر کنند، ما نیز بیشتر مقاومت کرده و انسجام بیشتری خواهیم یافت.»

به گفته آقای  کروبی، افراطیون قصد دارند با راه‌اندازی جنگ روانی فضایی ایجاد کنند که «افراد از یک‌دیگر بترسند» و حتا قصد دارند اقدام فیزیکی علیه وی و میرحسین موسوی بکنند.

رییس مجلس اصلاحات در ادامه به طرف‌داران جنبش سبز توصیه کرد برای مقابله با این «جنگ روانی»، تلاش‌های خود برای آگاهی‌بخشی را افزایش دهند.

مهدی کروبی با اشاره به فشار‌ها برای ترساندن نمایندگان مجلس اظهار داشت: «متحیر و متعجب و متاسفم از آن‌که شان نمایندگان مجلس را این‌گونه پایین می‌آورند که حق دیدارهای معمولی نمایندگان را از آنان سلب کنند.»

وی در پایان تصریح کرد: «در تلاشند که با ایجاد جو رعب و تهدید، نمایندگان را بی‌خاصیت جلوه داده و مجلس را فرمایشی کنند.»


 


هیت قضایی رسیدگی به شکایت‌های انتخاباتی در عراق، با صدور حکمی نتایج و آرای ۵۲ نامزد شرکت‌کننده در انتخابات پارلمانی این کشور را لغو کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه علی المحمود مدیررسانه‌ای هیت بازخواست و عدالت گفت: «هیت قضایی رسیدگی به شکایت‌های انتخاباتی آرای ۵۲ نامزد را که مشمول قانون بازخواست و عدالت شده بودند، لغو کرده است‌، بنابراین مشارکت آن‌ها در انتخابات پارلمانی، بی‌اعتبار تلقی می‌شود.»

به گفته‌ی آقای المحمود این هیت به دلیل ارتباط این افراد با حزب بعث عراق که وابسته به «صدام»، رییس‌جمهوری سابق این کشور بود،این تصمیم را گرفته است.

به گفته خبرنگاران احتمالن این تصمیم می‌تواند بر وضعیت دو تن از اعضای اتئلاف وابسته به نخست وزیر پیشین ایاد علاوی تاثیر داشته باشد.

این اقدام هیت قضایی در حالی انجام می‌شود که پیش از این بسیاری از فهرست‌ها و ائتلاف‌های عراقی از جمله ائتلاف دولت حاکم به ریاست نوری مالکی، به نتایج انتخابات اخیر پارلمانی این کشور که هفتم مارس گذشته برگزار شد، اعتراض کردند.


 


رادیو کوچه

چهارمین همایش جهانی انرژی گرمایی با حضور «سوسیلو بامبانگ یودهویونو» رییس‌جمهوری اندونزی در جزیره بالی روز دوشنبه گشایش یافت.

نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی «آنتارا»،این همایش که با موضوع «گرمایش: انرژی برای تغییر جهان» از امروز کار خود را آغاز کرد، میزبان شخصیت‌های علمی در این زمینه می‌باشد.

دولت اندونزی ۱۲ میلیون دلار برای ساخت طرح‌های انرژی حرارتی خود با ظرفیت کل ۳ هزار و ۹۹۷ مگاوات سرمایه‌گذاری کرده است که دومین فاز از طرح ۱۰ هزار مگاواتی این کشور می‌باشد.

بنا به گفته «حاتا رادجاسا» وزیر سازمان اقتصادی اندونزی این همایش از آن‌جا که اندونزی دارای سهم ۴۰ درصدی ذخایر گرمایی جهان می‌باشد برای این کشور از اهمیت خاصی برخوردار است.

این همایش که تا ۳۰ آوریل ادامه خواهد داشت میزبان ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از ۸۰ کشور دنیا می‌باشد که ۲۵ کشور از کشورهای حاضر طرح‌های انرژی گرمایی را در کشورهای خود آغاز کرده‌اند.


 


مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

روزنامه اطلاعات

  • واگذاری شرکت‌های دولتی امسال شتاب می‌گیرد.
  • پاسخ نمایندگان مجلس به اظهارات وزیر اماراتی.

روزنامه کیهان

  • یک قدم تا خودکفایی، بنزین تولید داخلی باز هم افزایش یافت.
  • ابراز نگرانی آیت‌اله سیستانی از تاخیر در لشکر دولت عراق.

روزنامه ابتکار

  • صاحب‌نظران پاسخ می‌دهند‌: «چرا مبارزه با مفاسد اقتصادی به انجام نمی‌رسد».
  • اولین پیوند نای جهان در ایران انجام شد.

روزنامه همشهری

  • تعیین تکلیف تک نرخی شدن بنزین پس از اصلاح قیمت‌ها: «کارت انرژی جای‌گزین کارت سوخت می‌شود».
  • حضور کم‌رنگ معماری ایران در اکسپوس ۲۰۱۰ شانگهای.

روزنامه دنیای اقتصاد

  • نتایج تازه‌ترین پژوهش مرکز تحقیقات مسکن «زمین‌لرزه‌ی تهران کی و چگونه».
  • علل تاخیر عرضه‌ی سهام خودروسازها.

روزنامه شرق

  • درخواست چهره‌های سیاسی از دستگاه‌های دیپلماسی: «برخورد مقتدرانه با امارات».
  • احمدی‌نژاد: «هیچ مجرمی نباید از مجازات مستثنی شود».

روزنامه ایران

  • سخن‌گوی کارگروه تحول اقتصادی‌: «کارت انرژی جای‌گزین کارت سوخت تا ۲ ماه آینده».
  • رییس شورای شهر تهران با استقبال از کاهش جمعیت پایتخت :«آمادگی مدیریت بحران زلزله‌ی احتمالی را داشته باشیم».

روزنامه جام جم

  • نعل وارونه‌ی امارات، شیخ نشین ابوظبی با طرح موضوعات تکراری و بی‌پایه علیه ایران در پی انحراف افکار عمومی اعراب از جنایت اسراییل است.
  • چمران:«در پی جلب نظر دولت برای افزایش عمر شورای شهر سوم هستیم.

روزنامه جمهوری اسلامی

  • تاکید آیت‌اله سیستانی بر تسریع در تشکیل دولت عراق.
  • تولید آزمایشی بیش از ۱۴ میلیون لیتر بنزین در مجتمع‌های پتروشیمی کشور.

 



 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • یک استاد حقوق انگلیسی پس از شهادت در دادگاه تئو بنگ هوک، ایمیل تهدید‌آمیزی دریافت کرد.
  • شرق آسیا ورود آمریکا به منطقه را خوش آمد می‌گوید.
  • یمن و مالزی روابط دو جانبه را در زمینه‌های آموزش عالی بهتر می‌کنند.
  • نجیب در مراسم بازنشستگی سخن‌گوی سنا شرکت می‌کند.
  • ترکیدن لوله و جاری شدن آب در خیابان باعث تصادف سه خودرو شد.
  • حزب پیش‌رو به مرحله بعدی برای ضربه زدن علیه زید می‌اندیشد.
  • ماهاتیر: «نجیب حزب پیش‌رو را به سمت نمایش بهتر انتخاباتی پیش می‌برد.»
  • پیروزی حزب پیش‌رو در سلانگور در سیبو هم تکرار می‌شود.
  • حزب دموکرات انتخابات سخت‌تری را برای سیبو پیش‌بینی می‌کند.
  • معاون وزیر صنایع و تجارت بین‌الملل گفت: «بیاید نوآوری را تبدیل به یک فرهنگ کنیم.»
  • بیشتری صنایع کوچک و متوسط انتظار دارند که از نمایشگاه‌های فروش محصولات مربوطه ۱میلیون رینگیت درآمد داشته باشند.
  • مالزی بانک‌داری اسلامی را در گفتگو‌های تجارت آزاد با پیمان همکاری‌های خلیج لحاظ می‌کند.
  • دولت انتقادات زیادی را در مورد سیاست محدود کردن بیمه شخص ثالث در مورد خودرو‌ها گرفته است.
  • یک زن جوان بخاطر پراکندن شایعه زلزله دست‌گیر شد.
  • محققان مکزیکی از چربی حیوانات سوخت دیزل ساختند.
  • در انتخابات سودان البشیر دوباره انتخاب شد.

روزنامه استار

  • نجیب: «حزب پیش‌رو پروژه‌هایی را که مردم به دنبال آن‌ها هستند را پی‌گیری می‌کند.»
  • نخست وزیر: «عامل ریسک برای بانک‌ها بالا است.»
  • ۸ نفر از دانش آموزان مدرسه بنتونگ مبتلا به H1N1 هستند.
  • محی‌الدین از افراد خواست تا حق امتیاز و مالکیت امور مجازی خود را ثبت کنند.
  • ماهاتیر: «نجیب حزبش را به سوی پیروزی‌های بهتر سوق می‌دهد.»
  • جناح راست به پیشنهاد حزب مردم در مورد انجمن‌های هندی و چینی را پاسخ منفی داد.
  • ترمینال حمل و نقل ۵۶۰ میلیون رینگیتی بندر تاکسین سلاتان تا ماه جولای آماده می‌شود.
  • ۲۲ زن خارجی خودفروش در ایپاه دست‌گیر شدند.
  • ترس از جنگ‌های خیابانی در تایلند بالا گرفت.
  • شانگهای نمایشگاهی برای صادرات بین‌المللی به راه انداخت.
  • اوباما قول داد که فصل جدیدی برای مسلمانان ایجاد شود.
  • در پی تظاهرات در تایلند، قطار ها از حرکت باز ایستادند.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • حزب پیش‌رو امروز کاندیدای خود را برای سیبو اعلام می‌کند.
  • نیروی دریایی در نظر دارد که عمل‌کرد خود را توسعه ببخشد.
  • با دست‌گیری ۷ نفر عامل ۵۰ مورد سرقت مشخص شد.

روزنامه سان

  • درس‌های سخت برای حزب‌های مردم و پیش‌رو.
  • جرایم خیابانی ۲۸ درصد کاهش یافته‌اند.

روزنامه مالایی میل

  • طرح توسعه دوباره کمپونگ بارو منتظر موافقت دولت است.
  • در پرونده تئو بنگ هوک پزشک انگلیسی اظهار کرد که تئو به قتل رسیده است.

 


شکوفه/ دفتر ترکیه / رادیو کوچه

گزارش این هفته در مورد مدرسه رفتن بچه‌های ایرانی در مدارس ترکیه است. این روزها وقتی از کنار ساختمان مدرسه‌ها رد می‌شوم یاد روزهای مدرسه رفتنمان در ایران می افتم. اگرچه مدارس این‌جا تفاوت‌های زیادی با مدرسه‌های ایران دارند. گفت‌و‌گویی داشتم با خانمی ایرانی که فرزندانش را در مدت پناهندگی به مدرسه می‌فرستد.

چند تا بچه دارید و آیا مدرسه می‌روند یا نه؟

دو تا. یک دختر و یک پسر.  دخترم کلاس پنجم و پسرم سوم راهنمایی. مرتب مدرسه هم می‌روند. حدودن  از اواخر مهر و اول آبان بود که ثبت نام کردیم

مدرسه‌های این‌جا از آبان شروع می‌شود یا شما دیر اقدام کردید؟

ترجمه‌ی مدارک تحصیلی‌شان دیر رسید وگرنه از مهر باید می‌رفتند.

من شنیدم که بچه‌های دبیرستانی موقع ثبت نام  کمی با مشکل مواجه می‌شوند. پسر شما مشکلی داشت؟

نه، مشکل فقط همان‌جاست که باید مدارکشان کامل ترجمه شده (فارسی به انگلیسی، انگلیسی به ترکی) در اختیارشان قرار بگیرد. برای این‌که بدانند در چه کلاسی قرارشان دهند.

گفتید دخترتان کلاس چهارم بوده و این‌جا پنجم را شروع کرده؟

بله، مستقیم به همان روند درسی قبل رفت.

از نظر زبان مشکل نداشتند؟ شما ترک هستید ؟

نه. اوایل متوجه نمی‌شدند . ولی بعد از یک مدتی با دوست‌های مدرسه‌اش که ارتباط برقرار می‌کند متوجه می‌شود.

خود شما مشکلی ندارید ؟ برایتان سخت نبود که بین کسانی قرار بگیرید که حرفتان را متوجه نمی‌شوند؟ اول چه‌طور ارتباط برقرار کردید؟

نه معلمی داشتم که معلم زبان انگلیسیمان بود و من هرچه می‌خواستم با انگلیسی منظورم را می‌فهماندم و او برای دوستانم ترجمه می‌کرد.

برخورد معلم‌ها با تو چه‌طور بود؟ بچه‌ها اذیتت نمی‌کردند؟

نه، از همه نظر عالی هست. از نظر اخلاق، تعصب داشتن، مشق دادن.

مشق‌هایت در سطح همان بچه‌هاست یا سبک‌تر؟

نه. من دقیقن مثل بقیه‌ی بچه‌های ترک هستم.

چه‌طور شد که این‌جا تصمیم گرفتید که بچه‌ها را مدرسه بفرستید؟ چرا نگذاشتید از وقتی رفتید استرالیا ادامه بدهند؟

چون مدت زمان زیادی را می‌خواستیم این‌جا بمانیم. و بچه‌ها دوست داشتند تبعن اول مهر مدرسه بروند خودشان هم مایل بودند.

بچه‌های ایرانی دیگری هم در مدرسه‌تان  هستند ؟ می‌شناسیدشان؟

بله، می‌شناسمشان. اما من با دوستان ترکم بیشتر رفت و آمد می‌کنم.

چه درس‌هایی  در  مدرسه دارید ؟

کامپیوتر، موزیک، ریاضی، انگلیسی.

واحد‌های مذهبی هم دارید؟

بله. کتاب دین داریم اما درس قرآن نداریم.

ترک‌های این‌جا سنی مذهب هستند؟

بله؛

شما بهایی هستید؟

بله

آیا می‌توانید کتاب‌های خودتان را هم در مدرسه آموزش بدهید؟ یا بتوانید از دینتان با دوستانتان بگویید؟

نه، کتاب مدرسه همان دینی اسلامی است. اما بله، می‌توانم از دینم برای دوستانم بگویم. مثلن یک روز من تصمیم گرفته بودم در ماه روزه‌ی بهایی روزه بگیرم. بعد زنگ خوراکی خوردن همه غذا می‌خوردند و به من تعارف کردند، اما من گفتم روزه هستم. پرسیدند که مگر در این ماه روزه می‌گیری؟ من هم برایشان توضیح دادم که ماه روزه‌ی ما فرق می‌کند. آن‌ها گفتند که ما سنی‌ها پنج تا تعلیم داریم شما چند تا؟ من هم گفتم که دوازده تعلیم داریم. به ترکی برایشان توضیح دادم. مثلن یکی از آن‌ها «بای، بایان، برابر». یعنی زن و مرد باهم مساوی هستند.

راحت با دوستانت ترکی صحبت می‌کنی؟

بله.

شما چه‌طور؟ در این مدت یاد گرفتید؟

نه، ما هنوز فارسی صحبت می‌کنیم. دست و پا شکسته ترکی متوجه می‌شوم ولی با زبان ترکی هنوز آن‌چنان راحت نیستم.

خودتان نخواستید، دوست نداشتید یا شرایط طوری بود که نتوانستید یاد بگیرید؟

دوست داشتن که بدم نمی‌آید، ولی مشغله‌ی ذهنی‌ام باعث شد که نتوانم آن‌چنان وقت بگذارم و یاد بگیرم ولی خیلی خوب هست. یاد گرفتنش  لازم هست ولی من متاسفانه مثل بچه‌ها نتوانستم.

مدارس این‌جا را دوست داری یا ایران را؟

مدارس این‌جا.

از چه نظر؟

چون ایران وقتی کسی می‌فهمید که بهایی هستم دوستی‌مان را به هم می‌زد اما این‌جا این‌طور نیست و تعصب ندارند.

کلاس سوم در جشن تکلیف خیلی مشکلات داشتیم چون مدیر قبول نمی‌کرد که دخترم در جشن شرکت نکند. می‌گفت چرا برای بچه‌ها تعیین تکیلف کردید. اما من گفتم که سن تکلیف در دین ما پانزده سالگی است و تا به آن سن نرسند نمی‌توانند انتخاب کنند. از آن به بعد هم متاسفانه خیلی رفتارشان عوض شد. ولی این‌جا این‌طور نیست. بچه‌ها وقتی می‌فهمند بهایی هستیم عکس‌العملی نشان نمی‌دهند و برایشان عادی است. حتا مشتاق هم هستند که بدانند که دین بهایی چه می‌گوید.

در ایران مشکل دیگری برایت پیش آمد؟ برای بقیه‌ی دوستانت چه‌طور؟

نه، ولی بچه‌ها اگر کاری برایمان می‌کردند سرم منت می‌گذاشتند. اما همان کار را برای دوست مسلمانشان می‌کردند منت نمی‌گذاشتند.  اما یکی از دوستانم توی کلاسشان وقتی به دوستانش گفته بود بهایی هستم مدیرشان گفته بود باید تعهد بدهد که دیگر حتا نگوید که بهایی هستم و این حرف را دیگر در کلاس نزند.

خیلی از بچه‌های مهاجرین این‌جا، مدرسه نمی‌روند. چون از چند نفر شنیده‌ام که گاهی هم‌کلاسی‌هاشان بچه‌ها را اذیت می‌کنند  یا معلم‌ها بد‌رفتاری می‌کنند. شما خودتان به عنوان کسی که بچه‌هایتان را مدرسه فرستادید توصیه می‌کنید که خانواده‌ها بچه‌هایشان را مدرسه بفرستند یا نه؟

من توصیه می‌کنم بفرستند چون هم برای سلامتی بچه‌ها خوب است و هم باعث می‌شود که طولانی مدت نخوابند. اکثر پناهنده‌ها چون کار خاصی برای انجام دادن ندارند، تا آخر شب‌ها بیدارند و خیلی دیر بیدار می‌شوند و به‌طور کلی برنامه‌ی استراحتشان تغییر می‌کند و این برای رشد بچه‌ها مضر است. در صورتی هم که بروند مدرسه خیلی مزایا دارد همین که بچه‌ها نظم می‌گیرند، یک چیزی یاد می‌گیرند و هم این‌که اگر مدرسه نروند، با وقفه‌ای که بین مدرسه‌های ایران و کشور مقصد می‌افتد، باز خیلی مشکل است که بچه‌ها عادت کنند به این‌که زود از خواب بیدار بشوند یا درس بخوانند.

رفتار بدی هم از دوستان مدرسه‌اش من ندیدم. اما اگر هم باشد، خوب به هر حال بچه هستند باهم بازی می‌کنند و ممکن است که بینشان برخوردی پیش بیاید. خوب این در ایران هم هست اما چون این‌جا ما این بچه‌ها را به دید خارجی می‌بینیم فکر می‌کنیم که حتمن از روی قصد و غرضی این کار‌ها را می‌کنند. این را نباید به حساب این بگذاریم که عمدی این کارها را می‌کنند.

این‌جا خیلی از بچه‌ها سیگار می‌کشند. اکثر دخترها هم دیده‌ام که سیگاری هستند. شما ناراحت نیستید از این‌که بچه‌هایتان جایی بروند که هم سن و سالانشان سیگار می‌کشند؟

نه. خودم هم دیدم در خیابان که سیگار دستشان هست، در مدرسه که حق ندارند بکشند. اما خارج از مدرسه چرا؛ می‌کشند. من به بچه‌ها آگاهی می‌دهم که این کار درستی نیست. اتفاقن پسر من خیلی مشتاق ورزش کردن هست و خودش تمایل زیادی به تفریح‌های سالم دارد. از طرفی هم خودمان این آگاهی را بهشان می‌دهیم که سیگار کشیدن برای سلامتی مضر است و کار درستی نیست.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته