-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 10/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبرگزاری هرانا - گزارش‌های جدید حکایت از آن دارد که جواد ابوعلی از فعالان سیاسی، اجتماعی و دانشجویی بهبهان که به یک سال حبس محکوم شده بود، برای گذراندن دوره حبس خود راهی زندان شده است.

به گزارش دانشجونیوز، این فعال سیاسی، اجتماعی که در شهریور ماه ۸۹ توسط اداره اطلاعات بهبهان دستگیر و ماه‌ها در بی‌خبری کامل نگهداری می‌شد با رای شعبهٔ دوم دادگاه انقلاب ماهشهر مستقر در بهبهان جمعا به ۱۲ ماه حبس محکوم شدند که این حکم در شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر استان خوزستان به تایید رسید.

گفتنی است که جواد ابوعلی به اتهام فعالیت تبلیغی به شش ماه و به اتهام توهین به رهبری نیز به شش ماه حبس محکوم شده است.


 


کلمه:محمد خاتمی در پیامی مصیبت وارده به محمد دادکان را تسلیت گفت.

به گزارش خبرآنلاین؛ از روز پنجشنبه که مراسم خاکسپاری مادر دکتر انجام شد تا به امروز شخصیت‌های مختلفی این ضایعه را به دکتر تسلیت گفته‌اند که بیشتر آنها از اهالی فوتبال بوده‌اند؛ اما دیروز سید محمد خاتمی در متنی که با دستخط خود نوشته بود و در اختیار فضای سایبری قرار گرفت، به آقای دادکان تسلیت گفت.

در بخشی از این پیام آمده است: گر چه مرگ عزیزترین عزیزان سخت و جانسوز است ولی مومنان خوب خدا که اهل توکل و تسلیم در برابر تقدیر الهی هستند، در برابر مصیبت، صبور و شکیبایند و شما از خوبان مومن و متوکل و فاضل و کارآمدید. از درگاه حضرت حق برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان منظور صبر سلامتی و برای جنابعالی طول عمر با عزت تواءم با توفیق خدمت روزافزون به انقلاب، فرهنگ و مردم مسالت می‌کنم.

پیش از پیشکسوتان فوتبال از جمله حشمت مهاجرانی، علی پروین، جعفر کاشانی، پیشکسوتان ورزش باستانی، محمدرضا طالقانی، فدراسیون فوتبال، جمعی از بازیکنان حال حاضر فوتبال ایران از جمله علی کریمی و اهالی ورزش در پیام‌هایی جداگانه به این پیشکسوت فوتبال تسلیت گفته بودند.


 


کلمه:یکی از ماموران امنیتی وابسته به دولت، این روزها در پوشش خبرنگار به گزارش تحولات جنبش آزادی خواهانه مردم سوریه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی می پردازد.

به گفته تعدادی از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات در گقت و گو با کلمه، حسن شمشادی که این روزها به عنوان خبرنگار واحد مرکزی خبر در شهر دمشق حضور دارد، وظیفه تهیه و ضبط اعترافات اجباری متهمان سیاسی را در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۸ برعهده داشته است.

به گفته تعدادی از زندانیان حامی جنبش سبز، شمشادی حتی در انجام بازجویی و وادار کردن زندانیان سیاسی به انجام اعترافات، در بند ۲۰۹ متعلق به وزارت اطلاعات و بند دو الف وابسته به سپاه پاسداران، با بازجویان همکاری فعالی داشته است. وی در دادگاه نمایشی متهمان حوادث عاشورای ۸۸ تهران نیز به عنوان همکار نیروهای امنیتی ایران حضور داشته است.

حضور فعال این مامور امنیتی ایران در دمشق و تهیه گزارش های جهت دار از جنبش آزادی خواهانه مردم سوریه، فرضیه همکاری برخی نهادهای امنیتی ایران و سوریه را در سرکوب اعتراض های مردمی سوریه تقویت می کند.

حسن شمشادی در یکی از تازه ترین فعالیت های خود، از وضعیت دختری در دمشق که گفته می شد کشته شده، گزارش تهیه کرده بود، و تلویزیون دولتی سوریه نیز فیلم این دختر را به عنوان شاهدی بر دروغگویی مخالفان خود در کشته شدن معترضان نشان داده بود؛ داستانی که مشابهت زیادی از یک سو با سناریوی سعیده پورآقایی و از سوی دیگر با رفتار صداوسیما در ماجرای ترانه موسوی در ماههای پس از انتخابات ایران داشت و به نظر می رسد طراحان این پروژه ها در ایران و سوریه همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند.


 


بيانيه وزارت امورخارجه در واكنش به ادعاي مقامات امريكايي در خصوص توطئه عمليات تروريستي در واشينگتن

• دادستاني كل امريكا در تاريخ 19 مهرماه برابر با 11 اكتبر 2011 طي مصاحبه اي ادعا نمود توطئه ترور سفير دولت پادشاهي عربستان سعودي در واشينگتن توسط نيروهاي امنيتي امريكا خنثي شده و در اين رابطه فردي نام منصور ارباب سير بازداشت شده است.
• فرد بازداشت شده حداقل از حدود شانزده سال قبل در امريكا اقامت داشته است. چنين فردي هيچ ارتباطي با نهادهاي دولت ج.ا.ا.يران نداشته است. اعلام يكجانبه اتهامات به شهروند ساكن امريكا بدون ارائه مستندات و ايجاد موج رسانه اي عليه ج.ا.ايران ، با هيچ منطق حقوقي سازگار نيست و صرفا مي تواند يك نمايش سياسي و رسانه اي باشد.
• بر اساس بديهيات حقوقي ، در صورت وجود هرگونه ادعا نسبت به دولت ديگر ، دولت امريكا بايد حداقل اطلاعات فردي متهم / متهمين را جهت بررسي ، اعلام نظر و درخواست همكاري به كشور مورد نظر تسليم مي نمود. دولت امريكا عليرغم درخواست صريح جمهوري اسلامي ايران و برخلاف كنوانسيون هاي شناخته شده بين المللي، تا كنون هيچگونه اقدامي در اين زمينه انجام نداده است.
• بديهيات فوق الذكر در كنار ساير ادله روشن موجب شده است كارشناسان و شخصيت هاي مجرب سياسي در سطح بين المللي و حتي خود امريكا نيز ادعاي مقامات دولت امريكا در خصوص اصل توطئه - صرف نظر از انتساب آن به دولت ديگر - را رد نموده و بعضا از آن به تمسخر ياد كنند.
• پايه ادعاي مقامات امريكايي صرفا گزارش يك مامورمخفي بي نام و نشان است كه بر اساس اظهارات توام با حدس و گمان افراد دخيل در قاچاق موادمخدر تهيه شده است! در اين گزارش ، هيچ سند و مدرك محكمه پسندي ارائه نشده است بر اساس معيارهاي شناخته شده حقوقي، چنين ادعاي غير حرفه اي در هيچ دادگاه صالح و بي طرفي قابل تائيد نيست.
• در سه دهه گذشته بيش از 16000 نفر شهروند ايراني از جمله دانشمندان و مقامات ارشد ج.ا.ايران و شماري از ديپلمات هاي ج.ا.ايران در افغانستان و عراق قرباني عملياتي تروريستي شده اند. جمهوري اسلامي ايران بعنوان يكي از قربانيان اصلي تروريزم و مخالف ريخته شدن خون انسان هاي بيگناه بر اساس ارزشهاي اسلامي، همواره از پيشگامان مبارزه بين المللي با اين پديده شوم بوده است. اين در حالي است كه حمايت مستمر دولت امريكا از برخي گروه هاي تروريستي عليه ج.ا.ايران امري آشكار بوده و مي باشد.

• بيش از سه دهه حاكميت ج.ا.ايران نشان مي دهد نظام ج.ا.ايران بعنوان دولتي مسئول و بر اساس اصول ثابت در سياست خارجي خود ، كمك به صلح و ثبات بين المللي و منطقه اي را همواره در صدر اولويت هاي خود قرار داده است.
• بر اساس مباني ثابت سياست خارجي ج.ا.ايران ، راهبرد ج.ا.ايران در قبال جهان اسلام و كشورهاي عربي، بويژه كشورهاي همسايه از جمله دولت پادشاهي عربستان سعودي بر مبناي صلح ، برادري ، همكاري همه جانبه با هدف توسعه و تعميق ثبات و امنيت دسته جمعي و سعادت شهروندان در منطقه حساس خاورميانه و خليج فارس استوار بوده است.
• ضمن تكذيب قاطع و شديد هرگونه ارتباط ج.ا.ايران با اين ادعاي مقامات امريكايي، يادآوري مي نمايد رفتار غيرمنطقي دولت امريكا در طراحي انتساب سخيف اين سناريو و نمايش سياسي - رسانه اي آن صرفا در چارچوب شكست همه جانبه سياست خارجي امريكا در پرتو بيداري اسلامي ، ناكامي همه اقدامات غيرقانوني آن كشور عليه ج.ا.ايران و مشكلات فزاينده داخلي آن كشور قابل توجيه است. بديهي است مسئوليت ايجاد تنش و مخدوش نمودن امنيت بين المللي از ناحيه اينگونه سناريوهاي تبليغاتي بي پايه متوجه دولت امريكاست.


 


بی بی سی فارسی:وزارت امور خارجه ایران در واکنش به ادعای آمریکا مبنی بر دست داشتن ایران در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا، اعلام کرده است که مسئولیت ایجاد تنش و مخدوش کردن امنیت بین‌المللی ناشی از این ادعا، متوجه دولت آمریکا است.
در بیانیه وزارت امور خارجه ایران با اشاره به بازداشت یک شهروند ایرانی‌تبار آمریکا به نام منصور ارباب سیر، آمده است که فرد بازداشت شده، دست‌کم از حدود ۱۶سال قبل در آمریکا اقامت داشته و چنین فردی هیچ ارتباطی با نهادهای دولت جمهوری اسلامی ایران نداشته است.
در بیانیه وزارت امور خارجه ایران آمده است که بر اساس بدیهیات حقوقی، در صورت وجود هرگونه ادعا نسبت به دولت دیگر، دولت آمریکا باید حداقل اطلاعات فردی متهم یا متهمین را برای بررسی، اعلام نظر و درخواست همکاری، به کشور مورد نظر تسلیم می‌کرد، اما دولت آمریکا با وجود درخواست صریح ایران و برخلاف کنوانسیون‌های شناخته‌شده بین‌المللی، تاکنون هیچگونه اقدامی در این باره انجام نداده است.


 


بی بی سی فارسی:بر اساس گزارش‌ها، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ایران، طرح استیضاح مجید نامجو، وزیر نیرو را برای دومین بار تهیه کرده‌اند.
آقای نامجو در اسفند سال گذشته هم در جلسه مجلس شورای اسلامی ایران برای بررسی طرح استیضاح خود حاضر شد، ولی توانست با ۱۰۲ رای مخالف استیضاح، در برابر ۱۰۱ رای موافق استیضاح، همچنان به کارش ادامه دهد.
گزارش شده است که "پرداخت نشدن مطالبات پیمانکاران و به ورشکستگی کشاندن آنها، بی‌کفایتی در اخذ مطالبات وزارت نیرو از دولت، ناتوانی در حل مشکلات آب کشور، عدم انجام موادی از قانون بودجه و برنامه‌های توسعه چهارم و پنجم و نیز دادن مجوز برای پرداخت یارانه‌ها از محل درآمدهای وزارت نیرو" از محورهای طرح استیضاح وزیر نیرو در مجلس شورای اسلامی است.


 


مهدی تاجیک

ندای سبز آزادی:ایده برگزاری نشستی با حضور گروه های سیاسی ایران را برخی گروه های اپوزسیون خارج از کشور طی سالهای اخیر مطرح کرده‌اند اما این ایده هیچ گاه به ثمر ننشسته است. به تازگی مجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی بر پیگیری این ایده به عنوان یکی از پیش زمینه های توفیق جریان دموکراسی خواهی تاکید کرده و آن را ضروری دانسته است. او معتقد است که همه گروه های خواهان مشارکت در فضای سیاسی ایران باید در یک نشست ملی حضور یابند و برنامه‌های خود را ارایه کنند. در نظر وی چنین نشستی می تواند گستره‌ای وسیع شامل براندازان، اصلاح‌طلبان و حتی معتقدان به ولایت فقیه را دربرگیرد. واحدی در گفت‌وگو با ندای سبز آزادی بر عملی بودن پیشنهادش تاکید دارد و معتقد است گردهمایی گروه‌های سیاسی به افزایش امیدواری نسبت به آینده سیاسی کشور در بدنه جنبش دموکراسی‌خواه ایران منجر خواهد شد.

آقای واحدی! شما مدتی پیش ایده برگزاری نشستی متشکل از گروه‌های اپوزسیون جمهوری اسلامی را تحت عنوان کنگره ملی مطرح کردید و به تازگی نیز از سفر یک ماهه اروپا بازگشتید. سفری که برخی رسانه ها هدف از آن را زمینه سازی برای تشکیل چنین نشستی دانسته‌اند. آیا واقعن چنین ایده‌ای را در شرایط کنونی قابل تحقق می‌دانید؟
اول از همه باید تصریح کنم که هدف سفر اخیر من ایجاد کنگره ملی نبود. قبلا هم یادآور شده بودم که نه درباره اسم و نه درباره برنامه های احتمالی چنین کنگره‌ای به نتیجه نرسیده‌ام. منتها تاکید دارم همه کسانی که در جمع مخالفان، معارضان و منتقدان قرار دارند باید کنار هم بنشینند و برای امروز و فردای ایران فکر کنند. حتی تصریح کردم که اگر قرار است برای آینده ایران کاری صورت گیرد باید از براندازان و معتقدان به اصلاح گرفته تا طرفداران آقای خامنه‌ای هم دعوت به عمل بیاید. پیشاپیش نیز می توان حدس زد که برخی از گروه‌ها حاضر به شرکت در این نشست نخواهد شد. با این حال عدم شرکت هر گروه در چنین نشستی نشان می دهد که آن گروه به پایگاه مردمی خود اعتماد ندارد.

اصولا چه عاملی باعث شده که شما تشکیل یک نشست از گروه‌های سیاسی را ضروری بدانید؟
برای این که اهمیت برگزاری چنین نشستی را مورد تاکید قرار دهم مایلم به این روحیه ایرانی ها اشاره کنم که ما حتی برای فحش دادن به همدیگر نیز حاضر نیستیم کنار هم بنشینیم لذا نیازمند سازگاری و هم نشینی هستیم تا از این ضعف بزرگ فرهنگ سیاسی عبور کنیم. از طرفی اگر امروز هنوز بسیاری از دولت‌ها نسبت به نظام جمهوری اسلامی مدارا می کنند و اگر مردم در داخل کشور با تردید نسبت به جنبش سبز نگاه می کنند، علتش این است که نمی دانند با تغییر وضع موجود قرار است به چه نقطه ای برسیم.

منظورتان از تغییر اوضاع چیست؟ براندازی نظام جمهوری یا اصلاحات درون نظام؟
به نظر من در حال حاضر براندازی به دست آقای خامنه ای انجام شده است. امروز من حتی معتقدم که نظام حکومتی در ایران وجود ندارد. در هیچ نظام حکومتی دنیا، نفر اول و دوم مملکت از طریق تریبون های رسمی با همدیگر دعوا نمی‌کنند. در هیچ نظام حکومتی دنیا این طور نیست که 3 هزار میلیارد تومان اختلاس صورت بگیرد و حتی یک مسوول سطح پایین استعفا ندهد. در ایران صرفا یک سیستم سرکوب حاکم است که با استفاده از زور اوضاع را کنترل می کند. در این شرایط بعضی گروه‌ها شاید معتقد باشند که نظام قابل اصلاح است و بعضی گروه ها بگویند که نظام باید تغییر کند. من بر این باورم که همه این گروه‌ها برای رسیدن به نتیجه باید کنار یکدیگر بنشینند و با هم گفتگو کنند. تا زمانی که چنین گفتگویی در سطح ملی صورت نگیرد نه جامعه بین‌الملل و نه مردم داخل ایران به گروه های اپوزسیون اعتماد نخواهند کرد.آنها چون احساس بلاتکلیفی می کنند حاضر به پذیرش ریسک و به خطر انداختن جانشان نخواهند بود. پیشنهاد من برای گفتگوی ملی محصول چنین نگاهی است. حال اسمش می تواند کنگره ملی باشد. می تواند لوی‌جرگه، شورای انتقال یا شورای اصلاح باشد.

شما اشاره کردید که در یک نشست ملی نمایندگان آقای خامنه‌ای هم باید دعوت شوند. با لحاظ کردن این پیش فرض اصولا چه شانسی برای به نتیجه رسیدن گفتگوها وجود خواهد داشت؟
به صورت کلی من اعتقاد دارم که همه گروه‌ها می توانند در این کنگره یا نشست حضور داشته باشند اما اگر طرفداران آقای خامنه‌ای نیامدند نشان دهنده آن است که آنها احساس نیاز نمی کنند و فکر می‌کنند با زور می توانند کنترلشان بر مردم را استمرار بخشند. جای خالی چنین تشکلی را اکثر منتقدان و مخالفان وضع موجود احساس می کنند. البته طرح موضوع، اولین گام در برگزاری چنین نشستی است. قبل از این هم کسانی این موضوع را مطرح کرده و زحماتی کشیده بودند. من هم گفتم که نه متولی چنین نشستی هستم و قصد دارم که عضو آن باشم . با این حال چه برای تشکیل آن هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهم.

آقای واحدی! بهرحال رهبران جنبش سبز به عنوان کسانی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری، بیشترین نیروی اجتماعی را با خود همراه کردند اکنون در حبس به سر می برند. ایا تشکیل کنگره ملی در شرایط خلاء این رهبران، نمی تواند به دو دستگی یا احیانا چند دستگی در صف گروه‌های اپوزسیون منجر شود و نتیجه‌ای خلاف انتظار از آن حاصل شود؟
در تحولات بعد از انتخابات بارها تجمع ها و راهپیمایی‌هایی برگزار شد و آقای موسوی و کروبی به صراحت گفتند که ما دنبال مردم می رویم. این طور نبود که آنها احساس رهبری کنند. اگرچه بسیاری از مردم در حال حاضر شٲن و پتانسیل و لیاقت رهبری را در این افراد می‌بینند. من با شناختی که از آقای کروبی دارم می توانم بگویم که ایشان از هر امکانی برای دورهم نشستن همه گروه‌های موثر در اینده ایران استقبال می کند. گروه هایی هم که تاکنون به مساله کنگره ملی اندیشده اند اکثرا به نکاتی انگشت می گذارند که آقای کروبی و موسوی هم با آن همراه هستند. خواسته مورد اجماع گروه های اپوزسیون این است که باید انتخابات آزاد در ایران برگزار شود. آنها همچنین با آقای کروبی و موسوی در این ایده هم نظرند که نیروهای نظامی نباید به این صورت کودتا گونه در همه مسائل اقتصادی و سیاسی اشغالگری کنند. یک نفر نباید برای کل مردم و کل کشور تصمیم گیری کند. بنابراین من کنگره ملی را یک صدای متفاوت از آقای موسوی و کروبی تلقی نمی‌کنم اگرچه صدای متفاوت هم هیچ ضرری ندارد.

به عنوان کسی که در تدارک برگزاری نشست ملی میان گروه‌های سیاسی بودید آیا خط قرمزی هم برای حضور برخی گروه‌ها قائلید؟
من گمان می‌کنم که هیچ کس حق ندارد بگوید چه گروهی در آینده ایران مشارکت داشته باشد و چه گروهی نداشته باشد. هدف این است که فضایی فراهم شود تا مردم از بین گروه های مختلف دست به انتخاب بزنند. اما نظر شخصی من این است که دو گروه صلاحیت کسب قدرت در آینده ایران را ندارند. یکی گروه های معتقد به حکومت فردی و فرقی هم نمی کنند که این فرد پادشاه باشد یا دیکتاتور دینی. یکی هم گروه هایی که دستشان به خون مردم آلوده است و سابقه ترور و بمب گذاری دارند و هنوز هم هیچ نشانه‌ای را بروز نداده اند که ثابت کند از آن روش دست برداشته‌اند. با این حال باز تاکید می کنم که اگر مردم این گروه ها را هم انتخاب کردند ما صلاحیت نداریم که با این انتخاب مقابله کنیم هر چند برآورد ما این است که انتخاب مردم این نخواهد بود.

پس از نظر شما جریان های طرفدار حکومت فردی و گروه های دارای سابقه تروریستی جایی در یک نشست گفتگوی ملی ندارند؟
من گمان می کنم حضور گروه هایی با این تفکرات در آینده سیاسی ایران نقض غرض است. هدف فعلی ما مبارزه با حکومت فردی است و اگر قرار باشد باز گروه های طرفدار چنین حکومتی در قدرت حضور پیدا کنند که پس چه نیازی به مبارزه کنونی است؟ گروه های دارای سابقه تروریستی هم از این جهت صلاحیت حضور در قدرت را ندارند که معتقد به همزیستی نیسستند.

آقای واحدی! شما چطور گروه های طرفدار حکومت فردی را فاقد صلاحیت برای حضور در قدرت می دانید اما از طرفی معتقدید که باید طرفداران آقای خامنه ای را به یک نشست ملی برای آینده ایران دعوت کرد؟
منظور من است که راه را برای هیچ گروهی حتی طرفداران آقای خامنه ای نباید ببندیم. نمی توان تکذیب کرد که امروز گروه آقای خامنه ای طرفدارانی در ایران دارد و ممکن است 10 درصد جمعیت را همراه خود داشته باشند ولی البته طرفداران ایشان هم متکثر هستند . گروهی از طرفداران ولی فقیه می گویند که رهبری باید در چارچوب قوانین و مقررات فعالیت کند و کسانی هم هستند که معتقدند نظر رهبری دو میلیمتر از نظر باری تعالی پایین تر است. این تلقی هم که ما بگوییم همه طرفداران آقای خامنه ای" ساندیس خور" هستند مشکلی را حل نمی‌کند.

به نظر می رسد بحث کنگره ملی متاثر از جنبش های اخیر خاورمیانه علیه حکومت های اقتداگرا مطرح شده است. جنبش‌هایی که برای پیشبرد مبارزه دست به کار شورای ملی دربرگیرنده گروه‌های اپوزسیون شدند. با توجه به شرایط کنونی منطقه به نظر شما تا چه حد تشکیل یک شورای ملی با هر عنوانی می تواند مشوق نیروهای هوادار دموکراسی در ایران برای استمرار اعتراض باشد؟
فکر می کنم تنها موردی که میان همه نحله‌های اپوزسیون با حکومت ایران بر سر آن توافق وجود دارد این است که جنبش‌های منطقه بر شرایط ایران تاثیر داشته است. آقای خامنه‌ای معتقد است که این جنبش ها از انقلاب ایران تاثیر گرفته اند و ما می گوییم آنها از جنبش سبز تاثیرپذیری داشته اند. جنبش سبز فضایی را در منطقه ایجاد کرد که مردم حس کردند باید اعتراض‌هایی را علیه سیستم‌های اقتدارگرا در کشورهایشان سامان دهند. مردم در داخل ایران وقتی اخبار جنبش های منطقه را رصد می کنند هم امید می‌گیرند و هم تهییج می‌شوند. این جنبش‌ها قطعا بر ایران اثر گذار خواهد بود اما این که چه زمان و به چه طریقی اثر می‌گذارد نیازمند بررسی زمینه های تعلیق اعتراض‌هاست.

چه عواملی از نظر شما باعث تعلیق اعتراض های جنبش سبز( البته در وجه خیابانی) بوده است؟
نوع سرکوب در ایران قابل مقایسه با هیچ یک از کشورهای منطقه نیست. ممکن است بگویید در سوریه نزدیک 3 هزار نفر کشته شدند و اعتراض ادامه دارد ولی در ایران نزدیک 100 کشته داشتیم و فضای اعتراضی در تعلیق است. این نکته در ظاهر درست است اما باید به شیوه سرکوب در ایران دقت بیشتری کرد. در زندان‌های ایران پس از انتخابات به معترضان تجاوز شد. برای خیلی از خانواده‌های ایرانی غم و اندوه ناشی از تجاوز به فرزندانشان بیش از آن زمانی است که عزیزانشان را از دست می دهند. آنها از تجاوز به فرزندشان احساس سرشکستی پیدا می کنند. باید به این شکنجه ها در بدنه جنبش و در سطح رهبران توجه توامان کرد. از طرفی آقای موسوی و کروبی 8 ماه در زندان هستند و به آنها نه اجازه ملاقات منظم می دهند و نه کتاب و روزنامه در اختیارشان قرار می گیرد. این نوع سرکوب بسیار موثر بوده در این که خانواده ها نسبت به حضور فرزندانشان در تجمع‌های اعتراضی نگران شوند. حضور صدها هزار نفری نیروهای سرکوب برای خنثی‌سازی تجمع های اعتراضی که به اتکای پول نفت سازماندهی می شدند نیز عامل مهمی برای تعلیق تجمع های اعتراضی بوده است. این نیروهای سرکوب در هنگامه تجمع ها اجازه نمی دادند که یک زن و شوهر با هم از یکجا رد شوند. هر کس می داند که برگزاری یک تجمع نیاز به یک هسته اولیه دارد. آنها حتی از شکل گیری هسته جلوگیری می کنند. مساله مهم دیگری که تفاوت میان جنبش های موفق خاورمیانه با ایران را نشان می دهد، به وضعیت نیروهای مسلح مربوط است. در کشورهای منطقه هر کجا که جنبش ها پیشروی کردند، نیروهای نظامی به سرعت به مردم پیوستند اما در ایران، سپاه به دلیل منفعت های کلانی که از ادامه وضع موجود می برد حاضر به عقب نشینی در مقابل خواست مردم نیستند. نیروهای نظامی ارکان مهمی از قدرت را در اختیار دارند و به تازگی وزارت نفت را هم تصرف کرده اند. طبیعی است که آنان حاضر نیستند قدرت خود را واگذارند.یکی از عمده دلایل تعلیق جنبش اما این است که مردم به فردا تردید دارند. اساس پیشنهاد من برای تشکیل کنگره ملی هم همین است که طرفداران دموکراسی چشم انداز روشنی از آینده ایران ندارند. ترسیم فضایی از فردا کاملا در اختیار ما نیست. نیروهای سرکوب تصمیم خودشان را می گیرند اما اگر گروه های پیشگام برای دموکراسی در کنار هم بنشینند و برای آینده برنامه ریزی کنند من یقین دارم که علیرغم همه فضای سرکوب فعلی، بسیاری از مردم اعتراض‌ها را ادامه خواهند داد.

به شکاف نیروهای قدرت در ایران اشاره کردید. به نظر شما این شکاف‌ها که ظاهرا رو به افزایش هم هست چه تاثیری بر روند اعتراض‌های جنبش سبز می گذارد؟
گمان می کنم شکاف موجود دو طرفه است. یعنی هم نابسامانی اقتصادی بر افزایش شکاف اثر داشته است و هم این شکاف بر افزایش نابسامانی ها اثر دارد. وقتی مقام های ارشد حکومت سر مسائل کوچک و بزرگ با یکدیگر در نزاع هستند، بخش عمده‌ای از توان مدیریتی کشور صرف این تنش های فرساینده می شود. از طرفی هر یک از گروه‌های قدرت سعی می کنند که دامن خود را از این نابسامانی ها مبرا کنند و برای انداختن توپ به زمین دیگر فراکسیون قدرت ناچار می شوند که بخشی از اختلاف را علنی سازند. مثلا در همین ماجرای اختلاس مطمئن باشید که آقای خامنه‌ای دلش نمی خواست فساد علنی شود اما از طرف دیگر فکر می کند اگر توپ را به زمین احمدی‌نژاد نیندازد و دامن خود را از این فساد مبرا نکند بعدا باید در قبال آن جوابگو باشد. به همین جهت یک رقابتی در فراکسیون های قدرت هست و هر گروه سعی می کند مفاسد و کجی ها و سوء مدیریت ها را به گردن دیگری بیاندازد. همین مساله باعث علنی شدن بخشی از فسادهای درون حکومتی شده و از ظاهر امر پیداست که روز به روز هم جلوه های بیشتر و مهم تری از آن اشکار می شود. در نتیجه این اختلاف‌ها وضع اقتصادی و مدیریتی وخیم و وخیم تر می شود. قطعا در آینده ای نه چندان دور، هم شاهد بحران های اجتماعی ناشی از فشارهای اقتصادی در کشور خواهیم بود و هم این که فراکسیون‌های قدرت برای سلب مسوولیت از خود به ناگزیر شکاف را علنی‌تر خواهند کرد.


 


کلمه:مجید نیری از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس گذراندن ۶ ماه حبس تعزیری خود از زندان اوین آزاد شد.

بنا به گزارش های رسیده به کلمه، مجید نیری، از مدیران وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی که در جریان بازداشت های پس از انتخابات سال ۸۸ بازداشت شده و اواسط مردادماه برای گذراندن دوره ی حبس خود به زندان اوین رفته بود.

حکم وی ۵ سال تعلیقی و ۶ ماه تعزیری اعلام بوده که سه ماه آن در سال ۸۸ گذرانده شده بود.


 


کلمه:به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری ها، آمریکا دیروز جمعه شکایت نامه ای را علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرد. در این شکایت نامه، ایران به طراحی، برنامه ریزی و تلاش برای اجرای طرح ترور سفیر سعودی در واشنگتن متهم شده است.

این شکایت نامه به "بان کی مون" دبیر کل سازمان ملل متحد ارائه شد تا از این طریق در اختیار تمامی اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت قرار بگیرد. آمریکا همزمان تلاش های خود را برای جلب حمایت بین المللی برای تحریم بانک مرکزی ایران ادامه می دهد.

"سوزان رایس" نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در شکایت نامه خود، سپاه قدس ایران را به حمایت از توطئه ای متهم می کند که "صلح و امنیت بین المللی"را تهدید می کند. در این شکایت نامه به عمد عبارت "تهدید صلح و امنیت بین الملل" آورده شده است تا این مسئله در حوزه وظایف شورای امنیت قرار بگیرد.

به پیوست این نامه، اسناد اتهام علیه "منصور ارباب سیار" شهروند ایرانی آمریکایی و "غلام شکوری" شهروند ایران متهم به دخالت در طرح ترور سفیر سعودی نیز آورده شده است. ارباب سیار هم اکنون توسط دولت آمریکا بازداشت شده ولی ادعا می شود غلام شکوری در ایران است.

در متن این نشکایت نامه آمده است که افرادی از دولت ایران، در طرح ترور سفیر سعودی دخالت داشتند واگر این طرح ، خنثی نشده بود ممکن بود باعث زخمی شدن یا قتل سفیر سعودی در واشنگتن و افراد دیگری بشود.

واکنش ها در مجلس نمایندگان آمریکا

"ایلیانا روس لیتینن" رئیس جمهوری خواه کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز در نشست این کمیته گفت: ایران درگیری را به داخل کشورمان کشانده است.

وی همچنین از واکنش دولت آمریکا نسبت به ایران و پافشاری باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بر شیوه قبلی اش در تعامل با ایران یعنی تمرکز بر چماق تحریم ها و هویج مشوق ها به شدت انتقاد کرد.

لیتینن تاکید کرد: کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا تا قبل از پایان ماه جاری میلادی اعمال تحریم هایی علیه شخص محمود احمدی نژاد و بانک مرکزی ایران را به رای می گذارد.

هدف اصلی از تحریم بانک مرکزی ایران، تحریم غیر مستقیم صادرات نفت خام ایران است. ایران هم اکنون روزانه حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت خام صادر می کند و دومین تولید کننده بزرگ نفت در اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام) است.

در این نشست کمیته روابط خارجی، شماری از نمایندگان اعتراضات شدیدی را علیه دولت آمریکا مطرح کرده و گفته اند که صبر آنها درباره سیاست ارائه مشوق هایی به تهران و نزدیکی به ایران به پایان رسیده است.

این نمایندگان از دولت آمریکا این سئوال را پرسیده اند که آیا دولت اوباما تغییر حکومت در ایران را تایید می کند یا خیر؟

جان مک کین سناتور برجسته آمریکایی هم گفت که طرح ترور سفیر سعودی با دخالت ایران ، به معنی وجود مشکل جدی و واقعی است.

وی افزود: شک و تردیدی وجود ندارد که ایران به دنبال اعمال سیطره و هیمنه خود بر منطقه است.


 


جرس: درحالیکه کماکان نسبت به اتهامات وارده از سوی مقامات آمریکایی پیرامون "دخالت ایران در طراحی عملیات تروریستی در خاک آمریکا" تردیدهای بسیاری جدی وارد شده، مقامات دیپلماتیک عربستان در ادامۀ مواضع تند دولتمردان خود در این رابطه، طی نامه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک خواستار بررسی دقیق موضوع ادعای "دخالت ایران در طرح ترور سفیر سعودی در واشنگتن" شدند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، همزمان با نامۀ دفتر نمایندگی عربستان در سازمان ملل به شورای امنیت سازمان ملل، سوزان رایس نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد نیز رایزنی‌های خود را با اعضای شورای امنیت درباره این موضوع آغاز کرده است .
دفتر نمایندگی عربستان سعودی در سازمان ملل متحد در نیویورک در نامه‌ای از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواست موضوع ادعای دخالت ایران در طرح ترور سفیر سعودی در واشنگتن را بررسی کند.

هفته گذشته در پی ادعای برخی مقامات آمریکایی در خصوص دست داشتن برخی مرتبطین نیروی قدس سپاه در طراحی عملیات تروریستی در خاک آمریکا، سران ایالات متحده و عربستان در مکالمه تلفنی، درباره ارائه این موضوع به شورای امنیت توافق کرده بودند.
گفتنی است، ایران تمامی اتهامات وارده را تکذیب کرده و آنرا در جهت انحراف افکار عمومی و همچنین دامن زدن به تیرگی روابط میان تهران و ریاض ذکر کرده اند.

در همین خصوص، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز، با بیان اینکه "مردم عربستان به این سناریوی تصنعی واقفند"، گفته است: "آنها این سناریو را پوششی بر شکست‌های آمریکا در داخل و خارج می دانند."
به گزارش فارس، علی‌اکبر صالحی در مصاحبه با رادیو «گفت‌وگو»، از ضعف این سناریوی اتهام خبر داد و اظهار داشت: "درصد بالایی از مردم عربستان به این سناریوی تصنعی واقفند و می‌دانند که این پوششی بر شکست‌های آمریکا در داخل و خارج است و رسانه‌های غربی با یک صحنه سازی ناشیانه به این موضوع پرداختند که کاملا کذب آن مشهود بود."


 


کلمه:روزنامه دولتی ایران از تایید محکومیت حبس جعفر پناهی و کاهش محکومیت محمد رسول‌اف در مرحله تجدیدنظر خبر داد.

به نوشته این روزنامه، دادگاه تجدیدنظر استان تهران پس از رسیدگی نهایی به پرونده متهمان حکم [شش سال حبس] جعفر پناهی را تأیید کرد، اما محکومیت محمد رسول‌اف از شش سال به یک سال حبس کاهش یافت.

این روزنامه همچنین اتهام این دو کارگردان را "اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام" از طریق "ساخت فیلمی به نام «فردا»، سیاه‌نمایی و منفی‌بافی درباره اوضاع اجتماعی، فرهنگی جامعه اسلامی و همراهی با فتنه‌گران اغتشاشات بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری " ذکر کرده و از محاکمه آنها "در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی میرعباسی" (که صحیح‌اش پیرعباسی است!) خبر داده است.

روزنامه رسمی دولت احمدی‌نژاد در عین حال خبر داده که پناهی علاوه بر شش سال حبش، به "۲۰ سال محرومیت از ساخت و کارگردانی هر نوع فیلم و نوشتن فیلمنامه و هر نوع مصاحبه با رسانه‌های نوشتاری و شنیداری و دیداری داخلی و خارجی و خروج از کشور جز برای سفر حج و یا درمان ضروری با تودیع وثیقه" نیز محکوم شده است.

خانواده جعفر پناهی روز شنبه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری فرانسه اعلام کردند که حکم حدود دو هفته پیش صادر شده، و فریده غیرت، وکیل جعفر پناهی، نیز گفته است که تأییدیه این حکم هنوز به او ابلاغ نشده است.

پناهی و رسول‌اف شامگاه دهم اسفندماه سال ۸۸ پس از یورش نیروهای امنیتی به منزل پناهی به همراه همسر، دختر و ۱۲ نفر از مهمانانش بازداشت شدند. همراهان آقای پناهی پس از چندی آزاد شدند. رسول‌اف نیز در تاریخ ۲۷ اسفندماه از زندان آزاد شد. اما پناهی تا چهارم خرداد ۱۳۸۹ که برای او قرار وثیقهٔ ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شد، در بازداشت بود.

بازداشت و صدور حکم حبس برای این دو هنرمند، اعتراضات گسترده‌ی داخلی و بین‌المللی را در پی داشته است و هنرمندانی از کشورهای مختلف در جشنواره‌هایی نظیر کن، ونیز، برلین و سارایوو به انتقاد از این حکم پرداخته‌اند.


 


جرس: فرمانده قرارگاه امنیتی موسوم به «عمار»، طی سخنانی مدعی شد: "ما نیاز به ترور سفیر عربستانی نداریم. اما اگر نیاز به ترور کسی را داشته باشیم آنقدر توان داریم که خود ملک عبدالله را ترور کنیم اصلا مورچه چیه که کله‌پاچش چی باشه! "

به گزارش باشگاه خبرنگاران، مهدی طائب در آخرین شب از پنج‌شنبه سالگرد شهدای مسجد طوس تهران به اهمیت هشت سال جنگ از منظر ایدئولوژیکی آن اشاره کرد و این جنگ را "مرتبط با حقیقتِ وعده های خداوند" عنوان کرد و گفت: "این همان ان تنصراله ینصرکم است که تجلی توان و عمل خداوند تبارک و تعالی به یک وعده را نشان می‌دهد اگر خداوند نبودند ما همان روز اول باید شکست می‌خوردیم چرا که اصلاً در جنگ برابری نبود... پشتیبانی استکبار جهانی از نیروهای بعثی و قدرت دشمن از یک طرف، نبود سلاح و مهمات و ادوات نظامی برای ایران، همچنین کارشکنی‌های داخلی که حزب توده و منافقین در راس آنها قرار داشت،از طرف دیگر این نابرابری را به وضوح محسوس کرده بود، اما تنها چیزی که عامل پیروزی ما در این جنگ شده بود همان "وعده الهی" است و ما باید قدر این مملکت را بدانیم. "

رئیس قرارگاه راهبردی عمار، ادعا و اتهامات آمریکایی‌ها مبنی بر مداخلۀ نیروی قدس سپاه در برنامه ترور سفیر عربستان را، "دستپاچگی" مقامات آن کشور در واکنش به جنبش وال استریت عنوان و تصریح کرد: "کجاست آن افراد که برای آمریکا به به و چه‌چه می‌کردند. جنبش وال استریت چگونگی عملکرد ضعیف سیاست‌مداران و اوضاع امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و ... مردم آمریکا را به جهانیان نشان داد و این کشور مثل شوروی سابق رو به اضمحلال است."

این روحانی عضو محافل امنیتی همچنین اظهار عقیده کرد: "امریکا با ادعای ترور سفیر عربستان، می‌خواهد مسیر نگاه‌ها را به ایران برگرداند. والا ما نیاز به ترور سفیران عربستانی نداریم. ما اگر نیاز به ترور کسی را داشته باشیم، آنقدر توان داریم که خود ملک عبدالله را ترور کنیم، اصلاً مورچه چیه که کله‌پاچش چی باشه!"

اظهارات این مقام امنیتی - نظامی در حالی بیان می شود که برخی از مقام های ارشد جمهوری اسلامی کوشیده اند در روزهای اخیر، مستقیم و غیرمستقیم تاکید کنند اتهام و ادعای اخیر واشنگتن فاقد هرگونه مبناست و چنین نگاهی در جمهوری اسلامی هیچ پشتوانه و حامی ای ندارد.


 


کلمه:گفت‌وگویی با مقصود فراستخواه؛ منتشر شده در ویژه نامه اعتماد، ۲۳ مهر ۱۳۹۰

برای اینکه بحث ما برای مخاطبان‌، بیش‌تر قابل فهم شود، از یک اتوپیایی آغاز می‌کنیم که رایج است؛ هم بین عوام هم بین نخبگان و آن شیفتگی‌ست بر مبنای یک باور چندین قرنی که یک کشورهایی تولید‌گر نخبه هستند و نخبه‌گرا و یک کشورهایی هرگز نخبه‌پرور نبوده‌اند و نیستند. برای نمونه می شود از شیفتگی نخبگان ما به فرانسه و آلمان نام برد که در برابر سرخوردگی استوار و تاریخی ما نسبت به ایران وجود دارد. چه تفاوت‌هایی وجود دارد میان کشورهایی که نخبه‌پرور می‌شود و کشورهایی که این ویژگی در آن‌ها روشن و قابل لمس نیست؟

جامعه ما نخبه‌پرور که نیست، نخبه ستیز هم هست. البته لازم است میان نخبه گرایی و نخبه پروری تفکیکی داشته بشیم. در جامعه ما نخبه پروری نیست ولی نخبه گرایی بر آن غالب است. زمینه های نخبه گرایی و نخبه سالاری سنتی از دیر باز در ایران وجود داشت ودر دورۀ معاصر هم گرفتار نخبه گرایی پوپولیستی شده ایم. ما از ملت هایی هستیم که متأسفانه همچنان نیاز به قهرمان داریم و بیش‌تر وقت‌ها این قهرمان نماها سوار بر امواج شوند و پوپولیسم راه می اندازند. اما هرگز ما نخبه پرور نبوده‌ایم.

یک دلیل تجربی تاریخی بر این ادعاهست؛ ابوریحان در جامعه ما به بند کشیده شد، خیام آه و ناله سرداد، ابن سینا تکفیر شد، ابن مقفع، کشته شد، مولانا مهاجرت کرد و ... . همه اینها نشان می دهد که جامعه ای نخبه پرور نبودیم .هرچند شکل‌هایی از نخبه گرایی سنتی یا توده وار در میان ما وجود داشته است. حافظ که خود یک نخبه جدّی بود شرح حال جامعه مان را چنین به افسوس توصیف می کند؛«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد، تو اهل دانش وفضلی، همین گناهت بس».

این حکایت حال ما از گذشته است. همین امروز ما با موج سوم "فرار مغزها" و مهاجرت نخبه ها روبه‌رو هستیم. نخبه ستیزی در جامعه ما نیرومند است. این است که یا به بیرون مهاجرت می کنند یا به درون. در بیت دیگر همان غزل حافظ می‌گوید؛ «دگر زمنزل جانان سفر مکن درویش، که سیر معنوی و کنج خانگاهت بس». نخبه‌های ما یا مهاجرت وسیر آفاق می‌کنند و یا به انزوا وسیر معنوی می‌روند.

البته در بررسی این مساله نباید دچار مغالطه اِسناد بیرونی بشویم؛ به این معنا که همه چیز را به عواملی در بیرون از از نخبه ها و در ساختارهای نخبه‌ستیز ببینیم و جامعه را مسؤول این امر بدانیم بلکه باید مسوولیت خود نخبه ها نیز لازم است در افق بحث ما قرار بگیرد. اگر نخبه هست، انتظار می رود که با این ساختارهای نخبه ستیز درگیر بشود ، برخلاف جریان آب حرکت کند، طرحی بیفکند و تغییر بدهد،...

خودش را تحمیل کند...

بله، خود را بر سیستم هایی که میل به یکسان سازی ومیان مایگی وحتی فرومایگی دارند، تحمیل بکند. یکی از ویژگی های نخبه ها، سازگاری فعال با محیط است، همین که اگر محیط بیرونی مساعد نیست، نخبه بتواند ادامه بدهد و از پای درنیاید. اگر از پای در می‌آید، به معنای این است که در خود نخبه هم ضعف هایی هست که باید به آن‌ها دقت کرد.

در اینجا از کتاب "آلن تورن"، «بازگشت بازیگر» می خواهم استفاده کنم. تورن می گوید؛ عوامل ساختاری و زمینه ای می توانند قلمرو انتخاب های فردی و گروهی را محدود بکند ولی نمی توانند تمام فکر وعمل انسانها را حذف بکند. اگر ساختارها هستند، عاملیت های انسانی هم هستند. عاملان اجتماعی وکنشگران می توانند با استفاده از امکانات اندک هم که در ساختارها به دست می آورند، آنها را بهبود ببخشند و تغییر بدهند . انتظار می‌رود فردی در حد یک نخبۀ فکری، کنشگری نیرومند نیزم باشد و بتواند با انرژی فکری وروحی وعملی سرشار، شرایط و محیط را دگرگون بکند.

این تعریف از نخبه را روشن می‌کنید؟ نخبه کیست؟

نخبه در دپارتمان ها و انجمن های روان شناسی و آموزشی، در فلسفه ذهن و دیگر حوزه های مختلف تعریف شده است . بنده درک خودم از نخبه را عرض می کنم. نخبه کسی‌است که ظرفیت های سرشار ذهنی دارد، برخورداری خاصی از انواع هوش دارد . توانایی یادگیری وتجربه اندوزی در او بالاست، خلاق است، قدرت تحلیل یا شهود یا درک زیباشناسی دارد. از دیگر مولفه های یک نخبه ؛ سرعت انتقال، معناسازی، فهم فرهنگی و تفکر انتقادی است.

بخش عمده ای از این مولفه هایی که شما نام بردید غیراکتسابی هستند مانند ذهنی سرشار. میخواهم این تعریف شما را یک پایه درنظر بگیریم، چون تعریف کاملی از نخبه را به دست می‌داد و قابل لمس بود. آیا نخبه به لحاظ ذاتی یک ویژگی های هیرو یا شبه‌هیرویی دارد یا به مرور زمان و به وسیله کمک‌های اکتسابی مانند تحصیلات آکادمیک، خواندن، نوشتن و تفکر کردن به مفهوم «تفکر عمیق» که آلمان‌ها آن را نام‌گذاری کرده‌اند، به این ویژگی های شبه هیرویی دست پیدا می کند؟

ترکیبی از زمینه های بیولوژیک و ژنتیک، تاریخچه زندگی در دوره جنینی و در زمان رشد اولیه سبب می شود که نخبه ها با تفاوت های فردی به بار بیایند ولی این‌ها همه یک سوی ماجراست. سویۀ دیگر آن، فرآیند یادگیری اجتماعی و جنبۀ اکتسابی ا‌ست. به قول مشهور بخش زیادی از نبوغ نیز در پشتکار است. به نظرم اگر بخواهیم فراهم آمدن نخبه ها را توضیح بدهیم، لازم است هم به زمینه های غیر اکتسابی وهم به عوامل اکتسابی توجه بکنیم. هم ویژگی‌های ذاتی افراد را ببینیم و هم ویژگی‌ محیطهایی که این نخبه ها در آن پرورش یافتند وکوشش وپشتکاری که خود آنها به کار گرفته اند.

در سطح فردی ما نمونه هایی از نخبه‌های مشهور را داشتیم که محققان از بهرۀ هوشی (آی‌کیو ) آنها بحث کرده اند؛ برای مثال لئوناردو داوینچی (۲۲۰)، گوته (۲۱۰)، پاسکال (۱۹۵)، نیوتن (۱۹۰)، لاپلاس (۱۹۰)، ولتر (۱۹۰)، کوپرنیک (۱۶۰) دکارت (۱۸۵)، گالیله (۱۸۵)، کانت (۱۷۵)، داروین (۱۶۵)، موزارت (۱۶۵)، اینشتین (۱۶۰) و بیل گیتس (۱۶۰). زندگی‌نامه‌ی این‌ها در دسترس ماست و می توانیم ببینیم که این‌ها چه‌قدر زمینه مساعد داشتند و چقدر هم خود تلاش کرده‌اند.

در سطح جمعیت‌شناختی معمولا یک «توزیع نرمال» وجود دارد؛ یک پنجم منحنی توزیع نرمال جامعه پر هوش هستند و میانگین بالای ۱۱۵ دارند، در سوی دیگر منحنی نرمال، یک پنجم کم هوش اند و میانگین زیر ۸۵ دارند. این رقم البته در جامعه‌های گوناگون فرق می کند. در کشورهای توسعه‌یافته و یا پیشرو مانند آمریکا و انگلیس تا ژاپن، کره جنوبی، تایوان و هنگ‌کنگ، بهرۀ هوشی به طور متوسط بین ۱۰۰ تا ۱۰۵ است، در کشورهای در حال توسعه مانند ترکیه و این‌ها ، حدود ۸۰ تا ۹۰ گفته شده است و درکشورهای محروم و مشکل‌دار مثلا در آفریقا، بهرۀ هوشی پایین تر از ۷۵ است.می‌بینید که هم در سطح فردی ، تفاوت‌های قابل لمسی هست و هم در سطح جوامع و درمیان کشورها.

درباره میانگین هوشی ایران و جایگاه کشور در این رده هم کاری انجام شده است؟

تا آن‌جا که بنده پیگیری کردم، متوسط ضریب هوشی ایران را حدود ۸۴ براورد می کنند. این البته در حد گمانه ای است که باید مورد بررسی ومداقّه قرار بگیرد اما بنابر پاره ای داده ها ،رتبه ایران در ۱۸۵ کشور جهان ۹۷ بوده است. روشن است که اینجانب به ژنوم قومی خاصی به آن مفهوم ذات‌باورانه قائل نیستم ودیدگاه نژادپرستانه را موجه نمی دانم ، این‌که بیاییم بگوییم برای نمونه نژاد "ژرمن" یا نژاد دیگر بهرۀ هوشی بیشتر و برتری دارد.

از این نموداری که زحمت کشیدید برای ما ترسیم کردید و آن ویژگی‌های الیتی که درباره‌اش سخن رفت، می‌توان به یک برآیندی رسید که باور شما را تکمیل می‌سازد. برخلاف آن نگاه نژادپرستانه به این بحث‌ها که خب پیش‌تر نتیجه‌اش در جنبش‌های فاشیستی آشکار شده و گاهی هم در میان ایرانیان به شکل یک باور خام رایج بوده، ما با یک مرور شتابان هم درمی‌یابیم که بخش بزرگی از کشورهایی که جایگاه‌های بالا را در ریتینگ آی‌کیو از آن خود کرده‌اند، کشورهایی پیش‌رفته و قدرتمند هستند. در حقیقت درست است که یک‌سری پارامترهای غیراکتسابی در فرآیند نخبه‌سازی مهم است اما این ریتینگ‌ها نشان می‌دهد که بستر اجتماعی بیش‌تر قابل توجه است. این کشورهای «باهوش» کشورهایی هستند که بستر آموزشی آن‌‌ها، فضای آزاداندیشی در آن‌ها، لوازم پژوهش و تحقیق و ‌همه‌ی ابزارهای لازم در فربه‌تر شدن اندیشه را دارند و به همین سبب شاهد جهش هوشی آن‌ها بوده‌ایم. به این مفهوم است که کشورهای برخوردار از دید اقتصادی و اجتماعی، کشورهای برخوردارتری از هوش هستند.

بله وتحقیقات زیادی هست که عوامل ساختی و کارکردی مانند فقر غذایی وضعف نهادهای آموزشی، متوسط هوش مردم را پایین می آورد و خود این می‌تواند بیان‌گر تاثیر ساختار های اقتصادی وفرهنگی در نخبه‌پروری باشد. برمبنای برخی مطالعات علمی، میانگین متوسط هوشی ایرانیان در چند سال اخیر افت آشکاری داشته است! البته هیچ کدام از این‌ها در حکم «امر پیشین» نیستند بلکه «امر پسینی» به شمار می‌روند وباید به صورت تجربی بررسی وتحقیق وتبیین بشوند.

برای تحقیقات تجربی ما می توانیم روی جمعیت ایران متمرکز بشویم. وقتی می گوییم «نخبه»، نمونه های جمعیت شناختی از آنها را می توانیم ردیابی بکنیم. مثلا دانش‌آموزان المپیادی یا دانشجویان که از خود نبوغ و نوآوری، اکتشاف و تفکر انتقادی نشان می دهند، یا اعضای هیات علمی و دست‌اندرکاران مشاغل فکری تخصصی ودانشکاران(Knowledge workers )که عملکرد بالایی از خود برجای گذاشته اند. البته با این سیستم‌های گزینشی موجود، روشن است که بخشی زیادی از نخبگان ما پشت در دانشگاه‌ها می‌مانند و حتی به آن سوی مرزها می روند و صندلی آن‌ها به کسانی می‌رسد که لیاقت چندانی هم برای نخبه بودن ندارند.

خب یک دلیل این افتی که گفتید، بی‌شک مهاجرت نخبگان است. دارد چه اتفاقی می‌افتد، چمدان‌های نخبگان ما چرا همیشه برای رفتن آماده است؟

براساس آمارهای منتشر شده ما ۴ تا ۵ میلیون مهاجر ایرانی در ۳۲ کشور جهان داریم که آمریکا بیشترین سهم را از آن دارد و یک میلیون ایرانی به آنجا مهاجرت کرده اند. بیش از یک چهارم ایرانی‌تبارهای آمریکا دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا هستند که در ۶۷ گروه نژادی آمریکا، این بالاترین شاخص تحصیلات است. ایرانیان مقیم خارج از کشور، دست‌کم سرمایه ای بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار دارا هستند...

برابر با بیش از یک دهه پول فروش نفت کشور...

بله، دقیقن. حالا این ۸۰۰ میلیارد دلار به کنار. سرمایه فکری و سرمایه انسانی ما نیز علاوه بر این سرمایه اقتصادی‌، در خارج از کشورگردش می کند وخیر آن به سیستمهای فراملی می رسد. امروز بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی در ایالت‌های متحد آمریکا وجود دارد که در ام آی تی یا استنفورد یا دیگر مراکزعلمی ودانشگاهی آمریکا تاثیرگذار هستند و این رقم برابر با یک پنجم کل استادان ما در داخل کشور است.

کل تعداد استادان در داخل کشور در سال۸۹-۹۰ برابر با ۲۵۶۰ نفر بوده است اما هم‌اکنون تنها ۵۰۰ استاد ایرانی در استانداردهای سطح بالای جهانی در آمریکا مشغول به کارند، آیا می توانید عمق ماجرا را تصور بکنید؟ تنها در آمریکا و نه در تمامی کشورهای دنیا، یک پنجم استادان در داخل، استاد داریم!

همچنین متخصصان ایرانی در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه برابر با یک چهارم کل متخصصان ما در داخل هستند. بنا بر آمار خود آقایان مسوول، تنها نیم تا دو درصد از این ایرانیان مهاجرت کرده به خارج، فعالیت سیاسی دارند و مخالف سیاسی فعال نظام محسوب می شوند. می‌بینید که مساله‌ی ما فقط این نیست که نتوانسته‌ایم اپوزوسیون را در داخل نگه داریم و با آن در یک تعامل سازنده باشیم تا کشور در مسیر پیشرفت حرکت بکند، چون اپوزوسیون در دنیای آزاد،سبب پیشرفت جوامع است،ما نه‌تنها از این ظرفیت استفاده نکرده‌ایم بلکه کل نخبگان‌مان را هم داریم از دست می‌دهیم. وقتی خودشان می‌گویند نیم تا دو درصد اینها نیروی مخالف هستند، به این معنی ا‌ست که دست‌کم ۹۸ درصد دیگر از این نخبگانی که رفتند، به سبب وضعیت و ناکارآمدی ساختار است که می‌روند و نمی‌توانند این‌جا بمانند و این حقیقتا یک فاجعه است؛ ما نه می‌توانیم مخالفان خودمان را برای بهره وری سرزمین مان به طور رضایتبخش نگه بداریم ونه کل نخبگانمان را می توانیم ارج وقرب بدهیم ونگه بداریم که خودمان اعتراف داریم مخالف سیاسی فعال هم نیستند.

ما سه موج مهاجرت داشتیم؛ یکی در دوران پهلوی بود، که بر اثر اقتدارگرایی‌های آن دوره و عوامل دیگری که وجود داشت، مهاجرت ها آغاز شد. موج دوم مهاجرت با انقلاب از سر گرفته شد و در پی آن با جنگ و دیگر مساله‌ها اوج گرفت. اکنون از اوایل دهه ۸۰ شمسی وارد موج سوم شدیم که دیگر موج نیست، به آن «سونامی مهاجرت» می گویند. تفاوت این سونامی مهاجرت با آن دو موج پیشین در این است که دو موج قبلی پس از چندسال فروکش کردند ولی این سونامی همچنان رو به افزایش است و به همین سبب هم سونامی خوانده شده است. چرا که ۱۰ سال است تداوم دارد و نه‌تنها فروکش نکرده است بلکه در دو سال اخیر شتاب هم گرفته است.

چندی پیش سازمان توسعه ملل متحد گزارشی را منتشر کرد و در آن آشکار شد که ایران رکورددار مهاجرت نیروی متخصص است، با ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر خروجی در سال. براساس معادله‌های اقتصادی، خروج سالانه‌ی این میزان نیروی متخصص برابر است با خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه در هر سال. اگر شما این را برای چند سال درنظر بگیرید، برابر می‌شود با همان چند صد میلیارددلاری که اندکی قبل از آن صحبت کردیم.

درسال ۲۰۰۹ ، صندوق بین المللی پول گزارشی کرد که ایران از نظر «مهاجرت نخبگان»؛ رتبۀ نخست را در بین ۹۱ کشور جهان دارد که این ۹۱ کشور هم همگی کشورهای در حال توسعه و یا توسعه نیافته بودند. براساس گزارش های خود مجلس، ۶۰ هزار نفر از مهاجرین سال ۸۹، نخبه بودند. یک آمار بهت‌آور دیگری هم هست؛ ۲۵% تمامی ایرانیان تحصیل‌کرده، در خارج از ایران زندگی می‌کنند! آمارهای رسمی نسبت مهاجرت در کل دانش آموختگان ما را ۱۵ درصد اعلام می کنند اما بنده دو هفته پیش در جلسه دفاع دانشجوی دکتری بودم که از پایان نامه اش دفاع کرد و دکترا گرفت. ایشان پژوهش خود را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به صورت یک پیمایش انجام داده بود؛ بیش از ۷۰ درصد دانشجویان دکترای آن دانشگاه، براساس بررسی های میدانی این دانشجوی دکترا که اکنون دکترایش را دریافت کرده است، در فکر مهاجرت بودند.

براساس برخی آمارها ؛ احتمالن سه چهارم، المپیادی‌های ایران که رتبه جهانی آورده اند، تنها در آمریکا در حال تحصیل هستند، به مفهوم ساده‌تر از هر ۱۰ ایرانی که در المپیادهای علمی جهانی مقام به‌دست آورده، اکنون حدود ۷ نفر تنها در آمریکا درس می‌خواند و روشن نیست، سه نفر دیگر در کدام گوشه‌ی دیگر جهان هستند. اجازه بدهید یک آماری هم از"سازمان بین المللی مهاجرت"(International Organization for Migration) عرض بکنم که براساس آن‌، شاخص مهاجرت در ایران تنها ۲.۸ درصد است، به این مفهوم که از کل جمعیت هفتاد واند میلیون نفری ایران، رقم ناچیز ۲.۸ درصدی مهاجرت می‌کنند اما وقتی که می‌بینیم گاهی بیش‌از ۷۰ درصد دانشجویان دکترا اظهار می کنند که می خواهند بروند یا بنابر برخی آمارها ۷۵ درصد المپیادی ها و ۲۵ درصد کل ایرانیان تحصیلکرده در خارج از ایران هستند، متوجه عمق فاجعه می‌شویم . این نشان می‌دهد که بخش درخور اعتنایی از نیروهای نخبه وفکری وخلاق و متخصص ما با وضعیت کنونی نهادها و ساختارها وعملکردهایمان مشکل دارند و نمی توانند زندگی کنند.

پیامدهای آشکار مهاجرت نخبگان، لابه‌لای حرف‌های شما روشن است. یک پیامدهای پنهان تاثیرگذارتری هم دارد که پیش‌تر اشاره‌ی کوچکی به آن در باب کاهش متوسط بهره هوشی داشتید. وقتش رسیده که کامل برای‌مان بازگویید.

یکی از استادان محترم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پژوهشی انجام داده اند و به این نتیجه رسیده اند که در سه دهه اخیر برابر برخی تخمین ها ، در حدود ۳ درجه از میانگین هوشی ما براثر مهاجرت کاسته شده است. یعنی آن آی کیویی که گفتیم به طور متوسط ۸۴ بوده، براساس بررسی‌های ایشان سه واحد دیگر هم کم شده است. تز ایشان «رقیق شدگی» ِ متوسط هوش ایرانیان است و می‌گویند دلیل پایین رفتن میانگین هوشی ایرانیان، کاسته شدن از طیف پرهوش جامعه است، این‌که دارد مداوم از طیف پرهوش جامعه‌ی ما کاسته می شود نتیجه اش این است که یک کاهش ذخیره ژنتیکی اتفاق می افتد. مفهوم ساده‌ای دارد، شما که نخبه هستید می روید و با خودتان ژن نخبه‌گی، دخترتان، پسرتان و خانواده تان را هم می‌برید. در اثر اپیدمی‌شدن این پدیده میان طیف پرهوش جامعه، به تدریج کاهش ذخیره ژنتیکی در جامعه اتفاق می‌افتد که ایشان «رقیق شدن ضریب هوشی»( Intellectual Dilution ) تعبیر می کنند، به این مفهوم که ضریب هوشی‌مان دارد رقیق می شود وبه آب می‌رود. این در دنیا هم تجربه شده است. در نیمه نخست قرن بیستم در اسکاتلند اتفاق افتاد که آن‌زمان نیز نخبگان اسکاتلند به انگلستان می‌رفتند، و در بررسی های بعدی روشن شد که میانگین ضریب هوشی در اسکاتلند کاهش یافته است.

نگاه ساختارهای رسمی به نخبگان می‌تواند این گرایش به رفتن را تقویت بکند؟

مطمئنا یک عامل اصلی مهاجرت همین رویکردهای رسمی است. من همه‌ی این آمارها را گفتم تا در ابتدا ببینیم که فاجعه تا به چه میزان بزرگ است و سپس دربارۀ چرایی آن می‌شود بحث کرد. یکی همین شکل نگاه های رسمی است. نسبت به نخبگان دو رویکرد متفاوت قابل مقایسه است، یکی رویکرد انسان‌گراست و دیگری رویکرد ابزارگرا و عملگراست. ببینید رویکرد انسان گرا از اساس به ظهور استعدادهای انسانی وکمال وتعالی بشری توجه دارد اما رویکرد ابزارگرا بر این پایه استوار شده است که ما اگر این نخبگان را نداشته باشیم، نمی توانیم پیشرفت بکنیم، پس بیاییم اینها را حفظ بکنیم تا توسعه پیدا بکنیم.

در موج نخست مهاجرت، تفکری در درون دولت وقت آن دوره شکل گرفت که ما نمی توانیم بدون نخبگانمان توسعه پیدا کنیم، پس لازم است انگیزه‌هایی برای ماندن این‌ها ایجاد بکنیم. سیاستی که دنبال شد و به نتیجه‌هایی رسید. متأسفانه در اوایل انقلاب حتی همین نگاه ابزار انگار هم از میان رفت و موج دوم مهاجرت شکل گرفت. طی دهه ۷۰ در دورۀ موسوم به سازندگی، آقایان مجددا به صرافت افتادند که ما نمی توانیم بدون نخبگان رشد بکنیم و بخشی از عقلای حواشی دولت تلاش کردند زمینه‌هایی را فراهم بیاورند تا نخبگان بازبگردند. البته چندان هم به نتیجه نرسید اما ایجاد این زمینه ها، توانست موج مهاجرت را تا حدی کندتر بکند. همین روند در دورۀ اصلاحات هم کم وبیش دنبال شد.

اما در مجموع ما هیچ‌گاه در این سه دهه، رویکرد انسان گرا به نخبگان به صورت نهادمند نداشتیم؛ این باور در کشور ما رسمیت نیافته است ونهادمند نشده است که انسان «حق» دارد خود را با همه استعدادهایش عیان وبیان بکند و دولت، مسؤول است که بستر شکوفایی انسان ایرانی را فرآهم بیاورد . در این دیدگاه انسانگرا که متأسفانه ما به رغم تمامی دعاوی لفظی، در عمل به رسمیت نشناخته ایم و نهادمند نکرده ایم ، نخبگان ایرانی ، مایملک ما وحتی ابزار توسعه کشور نیستند بلکه بخشی از مواهب و ذخایر انسانی اصیل این سیاره هستند.

همان‌گونه که شما گفتید اصالت باید با نگاه انسانی به نخبه‌ها باشد تا ابزاری. آیا در دیگر کشورهای جهان، به‌ویژه کشورهای پیش‌رفته اصالت را به نگاه انسانی می‌دهند؟ شما به نمونه‌ای از نگاه انسان‌گرا به نخبگان در گوشه‌ای از این جهان دست یافته‌‌اید؟

نکته جالبی را اشاره کردید. باید عرض بکنم متاسفانه در همه جای دنیا غلبه با رویکرد توسعه‌گرا ونه انسانگراست. به عبارت دیگر حتی در کشورهای موفق نیز، آن چیزی که فراوانی داشت، نگاه توسعه‌گرا بود ونه نگاه انسانگرا. البته انصافا این را هم باید افزود که در سایۀ توسعه مدنی نهادها، یک درجه عقلانیتی در سیستم‌ها و نهادهای اجتماعی آنها شکل گرفته است که در دامن آن عقلانیت، نگاه انسان گرا نیز در حال جوانه زدن هست. ولی در کل به نظر بنده ، در دنیا هم متأسفانه نگاه انسان گرا به نخبه ها و به رشد استعدادهای انسانی، هنوز نتوانسته است یک سرمشق غالب باشد و غلبه با عقلانیت ابزاری است و این جای دریغ است.

جز این نگاه، نخبگان به‌حتم دلیل‌های قدرتمندتری هم برای ترک میهن در دست دارند. عوامل مهاجرت دقیقن چیست؟

در این فرصت محدود من تلاش می‌کنم که مختصر به پرسش خوب شما پاسخ ‌بدهم. یک نظریه، نظریه اقتصادی ا‌ست که می گوید اشکال کار در بازار کار و نظام دستمزد است؛ چرا نخبه می‌رود؟ چون فرصت شغلی ندارد، امنیت شغلی ندارد، هزینه مبادله این‌جا بالاست، هزینه ریسک زیاد است و انتخاب عقلانی تان به شما می گوید که برو. این یک نظریه است اما بعدها نظریه‌های دیگری آمدند که چندجانبه نگاه کرده‌اند و فاکتورهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را با هم دیدند.تاثیر عامل محیطی را دیدند.

برای نمونه جامعه‌ای که در آن تعارض‌های اجتماعی به شکل رضایت‌بخشی حل نشود، دارای درصد بالایی از مهاجرت نخبگان خواهد بود. به نظر من جامعه ایران ما یکی از همین نمونه هاست. ما نمی توانیم تعارض‌های میان گروه‌های اجتماعی مختلف خود را به طور مطلوب وحتی نیمه مطلوب حل بکنیم. ما این‌جا در ۲ واحد درسی بحث مدیریت تعارض را به دانشجویانمان شرح می دهیم، اینها با این دو واحد درسی یاد می گیرند که تعارض یعنی چه، اما بسیاری از گردانندگان جامعه نمی دانند که حل تعارض به چه گفته می‌شود وچه هنری می خواهد وبایسته های حل رضایتبخش تعارض در جامعه چیست! مثال دیگر از عوامل، عامل اختلال در حمایت اجتماعی و ناکارآمدی نظام آموزشی است. من نمی‌توانم در دانشگاه به دانشجویم کیفیت قابل‌قبولی را ارائه بکنم، پس میگذارد می رود بیرون از این خاک و در دانشگاه کشور دیگر تحصیل خود را پی می‌گیرد.

اما بعد از این‌ها، نظریه‌های دیگری هم پدیدار شدند که یک نمونۀ آن نظریه رانش و کشش(Push-pull model) راونشتاین یا اوِرت لی است. بنده در جایی اینها را مفصل توضیح داده ام. در این نظریه ها، عوامل مختلف بررسی شده است. نظریه‌های روان شناختی به سطوح نیازها توجه کرده اند و یکی از مشهورترین آن‌ها در میان عموم، سطوح نیازهای آبراهام مازلو است. وی می گوید؛ انسان در یک سطح، نیازهای فیزیولوژیکی دارد، در سطح دیگر نیازهای اجتماعی دارد و بعد نیازهای دوستی دارد و بعد نیازهای ایمنی دارد و همینطور سطوح مختلف نیازها را مطرح می کند و می گوید؛ وقتی انسان‌ها نیازهای سطوح پایین ترشان تامین می شود، بلافاصله نیازهای دیگری سر بر می آورد. مازلو می گوید؛ انسان موجودی‌ است همواره خواهان با نیازهای جانشین‌پذیر اما پایان‌ناپذیر. علت بنیادی مهاجرت ها براساس این نظریه‌ها، این است که ما نمی توانیم سطوح مختلف نیازهای انسانی را تامین نماییم و در نتیجه نخبگان که بی‌شک دارای نیازهای بیش‌تر وفراانگیزشهایی هستند، دلیلی برای ماندن در این‌جا ندارند. چون بخشی از نیازهای دیگر آن‌ها را که سربر آورده است، ما اصلا نمی‌فهمیم.

نظریه‌ دیگر نظریۀ جهانی‌سازی است .این دیدگاه به مساله‌های رودروی جهان کنونی به شکل رادیکال نگاه می کند، برای نمونه ساختارهای نابرابر را با نگاه انتقادی می بینید، موقعیت های هژمونیک را و امپراتوری رسانه ای متکی بر کارتل ها وکمپانی های بزرگ را می بیند. برای نمونه آمریکا یک موقعیت هژمونیکی دارد، انواع رسانه ها در تبلیغ سبک زندگی آمریکایی در دنیا وجود دارد، پس طبیعی‌ است که جاذبه هایی برای نخبگان ایجاد می شود که مهاجرت کنند به آمریکا. از سوی دیگری نابرابری های امکاناتی که در کشور های جهان سومی نسبت به آمریکا وجود دارد، برای یک جوان و یک نخبه مهم است. طبیعی‌ست که او بر اساس این نابرابری هایی که در ساختار جهان وجود دارد، مهاجرت می کند به جایی که بتواند از بختهای بیش‌تر زندگی برخوردار بشود.

به آن‌چه برشمردید، یک سری فاکتورهای ساختاری و درونی‌ست که سبب می‌شود ما کشور نخبه‌پروری هم نباشیم، بیش‌تر نخبه‌ستیز باشیم. بیایید تمرکز کنیم بر گلوگاه‌های این ساختاری که سبب چنین روی‌کردی به نخبگی می‌شود؟ می‌شود بر عقب‌ماندگی‌های فرهنگی و اقتصادی اشاره کرد یا به پس‌رفت تمدنی، من هم بر این باور هستم که به دلیل سه حمله‌ی بزرگی که در کم‌تر از یک هزاره به ایران شده، ما یک افول تمدنی بودیم. در این‌جا اما می‌خواهم تکیه کنیم بر ساخت معاصر، همین ساختاری که موجود است، چه چیزی را برای نخبه‌پروری مهیا نمی‌کند؟

ببنید می‌شود گفت که ما ساختارهای نخبه پرور نداریم، چون نه نهادهای آموزشی ما، نه نهادهای فرهنگی، و نه نهادهای اجتماعی و سیاسی ما، قابلیت‌های لازم برای نخبه پروری را نه تنها دارا نیستند که نخبه‌‌ستیزی‌هایی را هم به شکل رویه، قانون و مقررات راه می اندازند. برای نمونه عرض بکنم که در یونان باستان «پایدیا » وجود داشت. من نمی‌دانم، پایدیا را به چه لفظی‌ میتوانیم ترجمه بکنیم اما اگر بخواهیم آن را توضیح بدهیم این می‌شود که می خواستند جوانان از راه ریاضیات، هنر، علم آموزی، گفت‌وگو و بحث و همپرسه در یک فضای عمومی آزاد، فرهیخته بشوند. این پایدیاست.

چیزی شبیه یک کرسی آزاداندیشی واقعی...

ما در ایران فاقد «پایدیا» هستیم، چون حوزه عمومی کارامد نداریم. اگر در یونان «پایدیا»بود، برای این بود که آنها حوزه عمومی داشتند، دموکراسی شکسته بسته ای داشتند، در این حوزه عمومی، امکان گفت و گو فراهم می آمد. این دیالوگ ها و گفت و گوهاست که امکان خلاقیت و شکوفایی استعدادها را فراهم می کند اما شما به کلاس‌های درس ما بنگرید. بیش‌تر کلاس ها، سخنرانی یکطرفه وصوری ا‌ست وانگهی آموزش و پرورش‌مان در سطح سیستم رسمی، ایدئولوژیک و سیاسی ا‌ست. کلاس‌های درسی‌مان، انتقال پیام های بسته بندی شدۀ یک‌طرفه است و در چنین کلاس‌هایی، خیلی از بحث ها امکان بازشدن ندارد. بچه ها نمی توانند در در بحث ها شرکت بکنند. اینها تازه در سطح خُرد است و کلاس، معرّفی ا‌ست از کل نظام آموزش و آموزش عالی ما. با این وضع نهادهایمان گویا اصلا قرار نیست انسان ها دوستدار دانایی بار بیایند. ببینید در دنیا بالاترین درجۀ رسمی نظام آموزشی، PhDاست یعنی کسی که به سطح فرهیختگی می رسد و دوستدار دانایی می شود. اما ما دوست داشتن« دانایی و خلاقیت» در فرزندان‌مان را چه بسا سرکوب می کنیم. کمکی نمی‌کنیم تا اینها شیفته دانایی بشوند و شوق دانستن به هم برسانند؛ آگاهی زیاد از نظر نهادهای رسمی ما نه تنها پاداش ندارد بلکه مستوجب عقوبت است. دانستن ژرفتر تنبیه در پی دارد، چون همراه با پرسشگری و تفکر انتقادی است. نظام های آموزشی ما خلاقیت پرور نیستند ، ریشۀ این را به یک جهت باید در ساخت نهادهای آموزشی ما و نظام های حقوقی حاکم بر آموزش و به ویژه سایه سنگین ایدئولوژی ‌محوری وسیطره سیاست دولت بر نظام آموزشی جستجو کرد.

دلیل‌های دیگری هم برای فرار مغز ها وجود دارد مانند «شکاف دولت و ملت». نخبه کجاست؟ نخبه ها نوعا در زیست جهان‌ هستند؛ وقتی سیستم‌های رسمی، تعامل لازم را با این «جهان زندگی» ندارند، و شکافی عظیم باز می شود میان سیستم های رسمی و جهان زندگی ، نتیجه اش این می شود که در زیست جهان نسبت به سیستم ، بیگانگی به‌وجود می‌آید و این بیگانگی می تواند یکی از سبب‌های مهاجرت باشد. در حقیقت بسیاری از نخبه های جوان و جدید ما زبانی دارند چه بسا متفاوت با زبان رسمی. افق آن‌ها متفاوت است. در نتیجه مساله تنها مساله معیشت و شرایط مادی نیست، شاید می توانند در همین جا امکانات شغلی هم داشته باشند اما شکاف‌ها و بیگانگی‌ها وناهمزیانی وناهمزمانی سیستم های رسمی با آنها ، موجب رانش آنها می شود.

یکی از عوامل بسیار مهم فقدان شایسته گرایی‌ست البته مراد من شایسته‌سالاری نیست بلکه شلیسته گرایی است . قبلا عرض کردم که نخبه‌پروری، یک امرمطلوب است ولی نخبه‌گرایی و نخبه سالاری ؛خیر. چون در عقبۀ نخبه‌سالاری ، سرکوب دیگری‌ در کمین است . همچنین در نخبه سالاری، انحصار فرصت ها وبی عدالتی هست. همه انسان ها باید فرصت رشد و شکوفایی برای‌شان فراهم بشود و این همان نخبه پروری است. شایسته گرایی نیز بدین معناست که کار ها به دست حائزین شرایط علمی و تخصصی باشد. اگر کار در دست کوتوله ها باشد نخبه ها می روند. ما از اساس شاهد مرجعیت علمی در کشور نیستیم. در حقیقت بر اساس علم و شایستگی های حرفه ای رفتار نمی‌شود.

عامل دیگر مهاجرت ، «حکمروایی خوب» است وشاخص هایی دارد مانند شفافیت و جز آن که در این زمینه هم وضعیت ما مناسب نیست. یکی دیگر از عوامل، سیاست های تشنج آفرینی‌ست که در کشور دنبال می‌شود و این سبب بی‌ثباتی است. بی ثباتی یکی از دلیل‌های مهم مهاجرت است. ما دیدیم که بسیاری از بچه هایی که مهاجرت می کنند، از یک سری مساله‌ها رنج می‌برند و از بعضی وضعیت‌های خاص، احساس ترس و ناامنی دارند. ترکیه را با خودمان مقایسه بکنیم. نمونه‌ی مواجهه آن‌ها با رخ‌دادهای منطقه به شکل کلی و به شکل ویژه درباره فلسطین، متفاوت از ما وانصافا نتیجه‌بخش است. ادبیات رسمی سیاسی و رویکردهای رسمی به گونه‌ای‌ست که باثبات سازگار نیست و تشنج آفرینی می‌کند. خب اینها هم به نوبۀ خود می تواند سبب مهاجرت شود.

بعد از این‌ها می رسیم به مساله‌ی مهمتری به اسم فقدان سرمایه های اجتماعی و بی‌اعتمادی. اگر اعتماد نباشد، امکان مشارکت اجتماعی وپیوند وهمدلی نیز سلب می‌شود و به تدریج نخبگان را دچار انزوا می‌کند. همچنین محدودیت‌های مربوط به آزادی های فردی، اجتماعی و مدنی و اقلیت‌ها، محدودیت‌های سیاسی و محدودیت های مربوط به سبک زندگی‌ نیز جزو عوامل رانش مغزها به شمار می آیند. به ویژه این آخری در مورد جوانان، انگیزه‌‌های مهاجرت را بالا می‌برد. جوان باید بتواند سبک زندگی خودش را داشته باشد، خود را بیان و عیان کند اما وقتی محدودیت هایی در سبک زندگی وآزادی های اجتماعی وجود دارد، نمی تواند فکر و سبک زندگی خودش را راحت دنبال بکند و طبیعی است که می رود.

اجازه بدهیدنموداری را برایتان نشان‌بدهم و آن «شاخص کامیابی لگاتیوم » (Legatum Prosperity Index )است.این شاخص ۹ مولفه دارد وعبارت اند از ۱٫مبانی اقتصادی، ۲٫فضای کارآفرینی، ۳٫وجود نهادهای دموکراتیک، ۴٫آموزش، ۵٫سلامت، ۶٫ایمنی وامنیت، ۷٫دولت خوب، ۸٫آزادی های شخصی و۹٫ سرمایه اجتماعی. بر اساس این ۹ مولفه، ایران را به عنوان کشوری مهاجر فرست می توانیم با سه کشور مهاجر پذیر استرالیا، کانادا و آمریکا مقایسه بکنیم. می‌بینید که نموداری بسیار کوچک و بدون تناسب، وضعیت شاخص در ایران را نشان می‌دهد. مولفه های ۹ گانه‌ی ما چقدر در سطح پایین قرار گرفته است. در همین نمودار روشن است که سرمایه اجتماعی چقدر کم است، نهاد دولت چه‌قدر مشکل دارد. باز تنها چیزی که اندکی پیش‌رفت کرده است آموزش است و یک مقداری هم سلامت . این را مقایسه کنید با کانادا یا با آمریکا و بعد با استرالیا که شاخص کامیابی در آنها نمودار بزرگی‌ است. این سه تقربیا در یک وضعیت مشابه بالایی هستند و ما تفاوت فاحش داریم با آنها. نتیجه اش این می شود که ما مهاجر فرست بزرگی می شویم وآنها مهاجر پذیر بزرگ می شوند. در این نمودار ایران با خط قرمز؛ آمریکا، قهوه ای ؛ استرالیا، آبی و کانادا به رنگ سبز نشان داده شده است.

نمودار را در اینجا ببینید

خب یک ویژگی دیگر هم در ساختار ایران وجود دارد که سبب نخبه‌کشی می‌شود. با ساختاری روبه‌رو هستیم که دوست دارد، آدم ها متوسط باشند. هیچ وقت این تمایل دیده نمی‌شود که بخواهند آدم‌ها بالاتر از یک سطحی قرار بگیرند. در حقیقت نهاد بروکراتیک مدام، متوسط بودن را در کشور ترویج می‌کند. این تمایل به متوسط بودن آدم‌ها، چه‌قدر در لاغر شدن جریان نخبه‌گی کشور تاثیر دارد؟

اشاره بسیار فوق‌العاده‌ مهمی داشتید. اصرار به یکسان‌سازی و میل به میان‌مایگی در کشور ما نهادینه شده است و بدترین عامل شکوفایی است نشانه‌هایش را هم در فرهنگ عمومی و هم در صحبت‌های کوچه و بازار درمی‌یابیم. به ویژه بیش‌تر در نهادهای رسمی میل به توزیع و تقسیم کردن کوپنی بین همه دارند، انگار که سفره‌ای نذری پهن شده باشد که به همه یکی حصه ای می دهند. این تقسیم کردن و میل به میان‌مایگی سبب شده است که وقتی کسی می خواهد اوج بگیرد، سرکوب می شود و از سوی سیستم "پس زده" می‌شود، چرا ؟ چون وقتی می خواهد اوج بگیرد، قواعد دیگری برای بازی می خواهد، زبان دیگری دارد، تفکر انتقادی پیدا می کند ، تفکر وارونه دارد اما در ساختار قدرت، قابلیت نهادمندی نیست که وی را تحمل کند. ساختارهای رسمی همین متوسط بودن را می خواهند که شما گفتید ، این را ما در سیستم های آموزشی مان هم داریم. می بینیم که واریانس نمرات‌مان خیلی کم شده است. سال هاست که در دانشگاه ها از نزدیک می بینم گرایش آشکار به وجود آمده است که همه ، سطح میان مایه ای داشته باشند. همین است که دانشگاه های ما تبدیل می‌شوند به فروشگاه های مدرک.

افزون بر متوسط‌گرایی یا به قول شما گرایش به میان‌مایگی، باور دیگری به ویژه در دو دهه‌ی اخیر در ایران میان خود نخبگان رایج شده است. ما در خارج از کشور می بینیم، یک اتوپیایی وجود دارد که نخبه‌گی همراه با قهرمانی و المان‌های الیت و شاخص بودن را تبلیغ و تقویت می‌کند‌ اما در این‌جا بین خود نخبه‌گان ایرانی مدت هاست که بحث ضدهیرو را داریم. مدام سخن از این می‌شود که نباید قهرمان بود. یک سرخوردگی‌های جدی در این زمینه و پس‌زمینه‌های فرهنگی وجود دارد، یک تلاش برای پیش‌رفت اجتماعی هم هست که همه‌ی این‌ها می‌تواند درست باشد اما این‌که نخبگان به شکل جزمی و قالبی با پدیده‌ی هیرو برخورد می‌کنند، آیا سببی بر دیگر سبب‌ها نمی‌شود که آن تاثیر نخبگان از دست برود و احساس بی‌هودگی پیروز شود و آن‌ها را به سوی دروازه‌‌های بیرون شهر بکشاند؟

نکته جالبی‌ست. وضعیت ما در این خصوص متنافی الاجزاست. از یکسو گویا هنوز هم که هنوز است نیاز به قهرمان داریم ودر سوی دیگر ، حسّ چندان خوبی هم نسبت به قهرمان نداریم. یک دلیلش شاید این است که در جامعه ما موج سواری زیاد شده است . کوتوله‌هایی هستند که نقش قهرمان را بازی می کنند؛ صورتکهای تقلبی هیرو. اینها موج سواری می کنند و بر گرده‌ی توده ها می‌نشینند.

سقراط در یونان یک قهرمان است ولی موج سواری نمی کند، او از پایین تا به بالا دست به نقد می زند ، حتی دموکراسی یونانی را را در آتن نقد می کند، می‌رود و در کوچه و بازار با جوان ها گفت و گو می کند و می‌کوشد فرآیند پیچیده دانایی را نشان آن‌ها بدهد. می کوشد ابهام را نشان بدهد وجهل مرکب را به رخ خود و مخاطب بکشد، جوانان را به اکتشاف و به پرسش‌گری فرا می خواند و مفروض‌ها و باورهای‌ خودش و آنان را سؤال پیچ می کند. سقراط نخبه‌ای‌ست که مفروضات ومسلمات قوم را به چالش می کشد نه آن‌که بخواهد بر موج تودۀ جماعت سوار بشود. این مساله بسیار مهمی‌ست که یک نخبه‌ دست به نقد اجتماعی ونقد قدرت وحتی نقد مردم بزند و افقی نو نشان بدهد.

نمونه‌اش در ادبیات ما حافظ است که یک نخبه‌ است با دیدگاه های تند انتقادی. او می‌آید عارضه هایی مانند ریا وسالوس وزاهد مأبی وشیخ گرایی را که در فرهنگ جامعه رخنه کرده است، مورد انتقاد قرار می‌دهد و تندترین زبان رندی خود را بر ذهن جامعۀ میان مایه می کوبد. هرکس از ما که حافظ را می‌خواند، گویی خودش را، همسایه اش و نهادهای اجتماعی را در آیینۀ نقد او می بیند ومی سنجد. حافظ گویی آیینه‌ای شده است برای ریزبینی و موشکافی وخود تأملی وخود انتقادی اجتماعی ما. خوش‌بختانه جایگاه بالایی هم پیدا کرده است. می‌بینیم با تمام رندی و زبان تندی که نسبت به باورهای مردم دارد، از خلوتهای عارفان تا متفکران وتا شب‌نشینی‌ها و فرهنگ عمومی ما جایی درخور یافته است. این یک قهرمان واقعی است که نقش موج‌سوار را بازی نمی‌کند.

دکتر با توجه به همه این بحث هایی که کردیم، این آمارها که رفت، ریشه‌های هولناکی که گفته شد و برخی دردهای بی‌درمان، خودتان چرا با همه‌ی این‌ها در داخل کشور مانده‌اید؟

در ابتدای گفت‌وگو ، شعری از حافظ خواندم ؛ کسانی که در منزل‌جانان(ایران) باقی می مانند، انگار گونه‌ای درویشی انتخاب می کنند، به دلیل مطلوبیت‌های معنوی ووابستگی نسبت به آب و خاک این سرزمین. روشن است که بنده در این حد نیستم اما فکر می کنم ققنوسی در فرهنگ ایرانی هست. ققنوس از میان تمام خاکستر های سوخته و مصائب سر برمی‌آورد. من فکر نمی کنم، این تعبیری رمانتیک باشد، با توجه به ظرفیت هایی که در جامعه‌ی ایران وجود دارد.


 


بی بی سی فارسی:روابط عمومی شرکت هواپیمایی ایران ایر اعلام کرده که این شرکت به تصمیم انجمن بین المللی حمل و نقل هوایی، یاتا برای تعلیق خدمات به این شرکت اعتراض کرده و از این انجمن خواسته که این تصمیم اجرا نشود.
شاهرخ نوش آبادی مدیر روابط عمومی شرکت ایران ایر به خبرگزاری فارس گفته که مدیر عامل شرکت ایران ایر (هما) هم از طریق تلفن و هم با ارسال نامه ای اعتراض آمیز به دبیر کل یاتا اعلام کرده که اقدامات این انجمن در تحریم ایران "خلاف مقررات بین المللی و اساسنامه یاتا" است.
به گفته آقای نوش آبادی، ایران از یاتا خواسته که "این تصمیم اجرا نشود."
ده روز پیش روز سیزدهم مهر ماه (پنجم اکتبر) انجمن بین المللی حمل و نقل هوایی، یاتا نامه ای به شرکت هواپیمایی ایران ایر نوشت و در آن اعلام کرد که تمامی خدمات تسویه حسابهای شرکت های هواپیمایی را با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به حالت تعلیق درآورده است.


 


ايلنا: چهارمین روز سفر رهبر معظّم انقلاب اسلامی به استان کرمانشاه به عطر دیدار با مردم مومن، مقاوم و وفادار گیلان غرب معطر شد.

به گزارش ايلنا، آیت الله خامنه ای در اجتماع عظیم و پرشور مردم گیلان غرب، آحاد ملت پر استقامت ایران به ویژه جوانان را، "مدافعان هوشیار مرزهای هویت، شخصیت و شرف ملی و دینی" خواندند و با اشاره به تهمت های تروریستی اخیر آمریکا به جمهوری اسلامی ایران تأکید کردند: دشمن برای منزوی کردن ملت ایران و گسترش ایران هراسی یقه می دَرّاند و جان می کند اما همانند گذشته جز نفرت بی پایان ملتها از رژیم آمریکا و افزایش علاقه مردم به شعارهای پر افتخار ملت ایران هیچ نتیجه ای بدست نمی آورد.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که صبح امروز(شنبه) در ورزشگاه شهدای گیلان غرب برگزار شد پایداری پرشکوه مردم غیور و عزیز این شهر را در دوران هجوم رژیم بعثی، مایه افتخار جوانان این منطقه دانستند و با اشاره به بازدید چند باره خود از گیلان غرب و مناطق اطراف در طول هشت سال جنگ تحمیلی افزودند: جوانان این منطقه بدانند که در دامان خانواده هایی پرورش یافته اند که شجاعت و دلاوری توأم با غربت آنها در دفاع مقدس، حقیقتاً جای افتخار دارد و نشان دهنده وجود زمینه های با ارزش معنوی و انسانی است.

آیت الله خامنه ای، دوران کنونی را دوران دفاع مقدس از "هویت و عزت ملی و اعتقادات مستحکم اسلامی" برشمردند و خاطر نشان کردند: همه دختران و پسران جوان و زنان و مردان مومنی که دوران دفاع نظامی از کشور و ملت را درک نکرده اند اکنون با همان روحیه ملی در میدان پر افتخار دفاع از شرف و شخصیت عظیم ملی و اسلامی به نقش آفرینی بپردازند.

ایشان حفظ خاطرات پر معنای دفاع مقدس را از عوامل موثر در حفظ هویت ملی برشمردند و با تجلیل از بانوی مسلمان و شجاع گیلان غربی که در آن دوران تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند و اسیر کرد افزودند: حفظ خاطرات پایداری مردم گیلان غرب، قصر شیرین و اسلام آباد، سرپل ذهاب و دیگر مناطق کشور در حفظ هویت ملی، دارای چنان اهمیتی است که شخصیت های برجسته، دانشمندان و عناصر فعال و متفکر باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند.

رهبر انقلاب اسلامی انکار هویت اسلامی ملت مبارز و قهرمان ایران و منزوی کردن جمهوری اسلامی را مهمترین هدف هجوم مستمر جبهه استکبار خواندند و خاطر نشان کردند: آمریکا، اروپا و دولتهای وابسته برای درهم شکستن مقاومت ملت ایران به آب و آتش می زنند و خود را می کشند و این واقعیت نشان می دهد که ارزش تاریخی پایداری این ملت عزیز بر سر آرمانها، تا چه حد است.

آیت الله خامنه ای جنجال روزهای اخیر رسانه های وابسته به شبکه صهیونیستی بین الملل را درباره حمایت ایران از تروریزم، حلقه ای از توطئه های پی در پی مستبدان جهانی خواندند و افزودند: آنها با نسبت دادن یک تهمت مُهمَل و بی معنا به چند ایرانی تلاش کردند بهانه ای بدست آورند و جمهوری اسلامی ایران را بعنوان مدافع تروریزم مورد هجوم تبلیغاتی سیاسی قرار دهند اما این توطئه نیز نگرفت و نخواهد گرفت و مانند دیگر اقدامات آنها بی فایده و بی اثر می ماند و بر خلاف تصورشان به انزوای بیشتر خود آنها منجر خواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به واقعیات و حوادث منطقه و جهان، رژیم آمریکا را در چشم ملتهای جهان حکومتی منزوی و منفورترین دولتها برشمردند و خاطرنشان کردند: رئیس جمهور کنونی آمریکا دو سال قبل برای فریب افکار عمومی منطقه، در مصر به تملق گویی پرداخت اما امروز در همان کشور و دیگر کشورهای منطقه، مردم شعارهای ضد آمریکایی سر می دهند.

آیت الله خامنه ای با اشاره به هراس رئیس جمهور آمریکا از مردم منطقه افزودند: این شخص حتی هنگام سفر به افغانستانِ تحت اشغال نیروهای آمریکایی و ناتو نیز، از پایگاه هوایی بگرام خارج نشد و جرأت نکرد به کابل برود چرا که در میان ملتها منزوی است و از آنها می ترسد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گسترش جنبش وال استریت به شهرهای مختلف آمریکا خطاب به مقامات این کشور تأکید کردند: شما در میان ملت خود نیز منزوی هستید و از اکثریت مردم می هراسید، آنوقت می خواهید با حرفهای بیهوده ایران هراسی را عمومی کنید؟

ایشان با تحسین و تجلیل از پایداری ملت ایران به سردمداران استکبار خاطر نشان کردند: این نکته را بخاطر بسپارید که جمهوری اسلامی ایران طرفدار ملتهای مظلوم است، با ظالمان مخالفت و مبارزه می کند و در مقابل زورگویی و زیاده خواهی شما با همه وجود می ایستد و از هیچ آرمانی عقب نشینی نمی کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به علاقمندی و طرفداری ملتها از شعارهای جمهوری اسلامی افزودند: در مقابل این اشتیاق روزافزون، سردمداران آمریکا طرفدارانی اقلیتی و یک درصدی دارند و این واقعیت، درست در نقطه مقابل جایگاه جمهوری اسلامی ایران است.

ایشان جوانان کشور را به قدرشناسی از این جایگاه و ظرفیت عظیم توصیه کردند و افزودند کشور متعلق به جوانان عزیز ایران است و نسل جوان و پر شور، باید با حضور هر چه گسترده تر در میدانهای علم و فناوری و دیگر عرصه ها، و مقابله هوشیارانه با نفوذ دشمن، خود را برای آینده درخشان ایران آماده کنند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گسترش روز به روز نهضت اسلامی در منطقه بسیار مهم خاورمیانه تأکید کردند: جوانان فهیم کشور، اسلام را بعنوان عامل نجات بخش مادی و معنوی، پاسداری کنند چرا که هیچ تردیدی نیست که آینده متعلق به اسلام است و پرچم اسلام انشاءالله در همه منطقه به اهتراز در خواهد آمد و مجموعه ای مقتدر متحد و با عزت از ملتهای منطقه تشکیل خواهد داد.

آیت الله خامنه ای در بخش دیگر از سخنانشان با اشاره به وجود زمینه های مستعد در استان کرمانشاه، افزودند میزان بیکاری در منطقه بالاست و دولت باید با استفاده از امکانات و توانایی های خود برای حل مشکلات استان اقدام کند و جوانان عزیز نیز با پیامدهای اجتماعی بیکاری از جمله اعتیاد و فساد اخلاقی مبارزه کنند.

در ابتدای این دیدار امام جمعه گیلان غرب، ضمن تشکر و خیر مقدم به رهبر انقلاب اسلامی به سابقه درخشان مبارزات مردم این منطقه در جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: تقدیم 750 شهید از جمله 100 زن شهیده و چند کودک خردسال و بیش از 2300 جانباز و آزاده نمره ممتازی را در کارنامه رشادت مردم این خطه به ثبت رسانده است.

حجت الاسلام رضوانی در ادامه بر ضرورت رفع مشکل بیکاری جوانان، کمبود آب کشاورزی و توجه به مقوله فرهنگی تاکید کرد و خواستار توجه بیشتر مسئولان به این منطقه شد.


 


ایلنا: نماینده خدابنده از برگزاری جلسه اضطراری کمیسیون اصل ۹۰ درباره رای گیری نهایی گزارش این کمیسیون درخصوص اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی خبر داد.

سید فاضل موسوی در گفت‌و‌گو با خبرنگار پارلمانی ایلنا، با اعلام این خبر افزود: این جلسه روز دوشنبه صبح با حضور کلیه اعضای ثابت و غیر ثابت کمیسیون اصل ۹۰ مجلس برگزار می‌شود، که در این جلسه اضطراری گزارش نهایی کمیسیون درباره اختلاس ۳ هزارمیلیارد تومانی به رای گذاشته می‌شود.

نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ خاطرنشان کرد: درصورتی که مشکل خاصی ایجاد نشود و دوستان نظری نداشته باشند این گزارش رای گیری و برای قرائت در صحن آماده می‌شود.

موسوی افزود: جلسات عادی کمیسیون هم در تاریخ‌های اعلام شده برگزار و به دستور رسیدگی می‌شود.


 


ايلنا: در جلسه امروز مجمع تشخيص مصلحت نظام، ادامه بررسي سياست‌هاي كلي پيرامون روابط خارجي پيگيري شد و سه بند ديگر اين سياست‌ها به تصويب رسيد.

به گزارش ايلنا، در ابتداي اين جلسه، اعضاء به تحليل شانتاژ تبليغاتي اخير آمريكا در خصوص جمهوري اسلامي ايران با همكاري و هماهنگي قبلي با برخي رسانه‌هاي همسوي صهيونيستي و برخي كشورهاي منطقه پرداختند و آن را محكوم كردند.

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نيز با محكوميت اين توطئه جديد آمريكايي‌ها، تأكيد كرد: تبليغات سوء وسيع استكبار جهاني هماهنگ با اظهارات منفي مديركل آژانس هسته‌اي و گزارش گزارشگر شوراي حقوق بشر، ضرورت هوشياري مردم، ديپلماسي فعال و ارزيابي عميق اين توطئه جديد استكبار را در مراكز ذي‌صلاح و شوراي عالي امنيت كشور مضاعف مي‌سازد.

در ادامه جلسه، تدوين سياست‌هاي كلي نظام، پيرامون روابط خارجي پيگيري و موارد ذيل تصويب شد:

-بهره‌گيري از ظرفيت هاي ديني و فرهنگي جهت توسعه و تعميق هويت اسلامي بر پايه قرآن و مكتب اهل بيت در ميان مسلمانان جهان
-ترويج فرهنگ و تمدن ايراني در جهان با رعايت ارزش‌هاي اسلامي و آموزشي زبان فارسي به ويژه در حوزه فرهنگي و تمدني ايران بزرگ
-تقويت هويت ايراني- اسلامي ايرانيان خارج از كشور و ايجاد زمينه‌هاي لازم در جهت مشاركت فعال آنان در توسعه ملي و حمايت از حقوق فردي و جمعي آنان و همچنين حقوق ايرانيان در خارج از كشور با رعايت مصالح و منافع ملي.

ادامه بررسي اين سياست‌ها به جلسه آتي مجمع موكول گرديد.


 


بی بی سی فارسی:ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، با وجود تکذیب دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، بار دیگر گفته است که مقام های آمریکایی با مقام های جمهوری اسلامی دیدار کرده اند.
دفتر روابط عمومی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد روز جمعه خبر ملاقات سوزان رایس با محمد خزاعی، نمایندگان دائم آمریکا و ایران در سازمان ملل متحد را تکذیب کرد.

ویکتوریا نولاند گفته است: "آنها به خوبی از این امر آگاهند. هرگونه تلاش از سوی آنان (مقام های ایران) برای تکذیب این خبر، بیانگر این است که تا چه حد درباره این مسائل صادق هستند."
او افزود که نمی تواند تایید کند این دیدار در کجا یا بین چه مقام هایی انجام شده است.
این سخنگو گفت هدف از دیدار یادشده این بوده است که آمریکا برای مقام های ایرانی تصریح کند که طرح ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان در واشنگتن، را مغایر قوانین داخلی خود و مقررات بین المللی می داند و قصد دارد که ایران را در این زمینه پاسخگو بداند.
دولت ایران این اتهام را که نیروی قدس سپاه پاسداران قصد داشته است سفیر عربستان را در یک بمبگذاری ترور کند، قویا رد و آنرا یک "بازی کودکانه" توصیف می کند.
شبکه سی بی اس آمریکا پیش از این به نقل از مقام‌های این کشور که خواستند ناشناس باقی بمانند، گزارش داده بود که خانم رایس با دیپلمات‌های ایرانی در نیویورک دیدار کرده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، مقام های دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل می‌گویند: "هیچگونه ملاقات و یا مذاکره‌ای بین دو کشور وجود نداشته و ما از چنین تماسی اطلاع نداریم."
سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده پنجشنبه به خبرنگاران گفته بود: "ما با ایران تماس مستقیم داشته ایم. من جزئیات بیشتری در این باره به شما نخواهم داد اما فقط بگویم که ما درباره این مساله با ایران تماس مستقیم داشته ایم."
این سخنان در حالی بیان شد که باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، اعلام کرده که مقام های ایران را مسوول این ماجرا می داند و از احتمال در نظر گرفتن تحریم های شدیدتری علیه تهران خبر داده است.
دیوید کوهن، از مقام های ارشد وزارت خزانه داری آمریکا، روز جمعه در نشست کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان حاضر شد و به آنان گفت که دولت باراک اوباما مشغول جلب حمایت بین المللی از تحریم بانک مرکزی ایران است.
وزارت خزانه داری آمریکا شرکت هواپیمایی ماهان ایر را به اتهام همکاری با نیروی قدس سپاه پاسداران تحریم کرده است.


 


جرس: محمد جهرمی، وزیر دولت نهم و مدیر عامل انتصابی بانك صادرات در دولت دهم كه به دلیل روابط خاص سیاسی و نزدیکی به دولتی ها، هنوز مانند محمودرضا خاوری، مدیر عامل مستعفی و فراری بانك ملی مورد پیگرد قرار نگرفته، با مشكل دیگری در كنار پرونده سه هزار میلیارد تومانی مواجه شده و آن بازداشت پسرش می باشد. به گزارش آینده، در حالی كه توجه افكار عمومی در دو ماه گذشته متوجه موضوع اختلاس سه هزار میلیارد تومانی (بزرگترین اختلاس تاریخ کشور تا کنون) مرتبط با بانك صادرات بوده، گفته می شود فرزند مدیر عامل برکناری شدۀ این بانك نیز به مدت یك هفته بازداشت شده است. بر اساس این گزارش، گفته می شود فرزند جهرمی به دلیل اتهامات مالی از سوی مراجع قضایی به مدت یك هفته بازداشت شده و هم اكنون با قید وثیقه آزاد شده و اگرچه برخی شایعات از ارتباط آقازاده جهرمی با پرونده سه هزار میلیارد تومانی حكایت داشت، اما اخبار و اطلاعات تكمیلی، علت بازداشت وی را به برخی واسطه گری ها مرتبط می كند. بنابر این اخبار، برخی شركتهای بزرگ كه برای مشاركت مالی بانك صادرات در طرح هایشان و دریافت تسهیلات سنگین به این بانك مراجعه می كردند، از سوی مسئولان بانك صادرات به شركت مشاوره سرمایه گذاری مالی معرفی می شدند و از آنها خواسته می شد با همكاری این شركت، طرح توجیه اقتصادی و فیزیبیلیتی پیشنهاد خود برای مشاركت مالی و دریافت تسهیلات توسط این شركت تهیه كنند. این گزارش می افزاید "پس از مراجعه شركتهای اقتصادی به شركت مذكور، آقازاده جهرمی به عنوان مذاكره كننده در برابر آنها قرار می گرفت و در برابر دریافت چند درصد از مبلغ وام، قول تهیه طرح توجیهی كه با ارائه آن موافقت با درخواست آنها در بانك صادرات صورت می گیرد را می داده است" و طبق گزارش ها، شرایط آقازاده جهرمی، دریافت نیمی از مبلغ حق الزحمه مورد نظر قبل از پرداخت وام و نیم دیگر بعد از پرداخت وام بوده است.

گفتنی است محمد جهرمی روز سه شنبه پنجم مهر ماه، در حالیکه در جمع روسای شعب بانک صادرات در تهران مشغول سخنرانی بوده با یادداشتی از سوی مجید ابوالفتحی، مدیر روابط عمومی بانک صادرات مواجه شده بود که "وزارت اقتصاد اعلام کرده : جهرمی برکنار شد"، اما جهرمی در واکنش به این یادداشت، با خونسردی کامل به سخنرانی ادامه داده و ذیل همان یادداشت می نویسد: "تکذیب کنید!"

اما با اعلام برکناری وی از مدیرعاملی بانک صادرات، و بلافاصله بعد از اعلام استعفای محمودرضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی از سمتِ خود، در جریان اختلاس بزرگ، و انتشار اخباری مبنی بر عدم حضور وی در کشور (هنگام استعفا)، جهرمی نیز که از سمت خود عزل شده بود، با انتشار بیانیه‌ای به تشریح چرائی عدم استعفای خود پس از کشف اختلاس پرداخت و انگشت اتهام را به سمت خاوری مدیرعامل مستعفی بانک ملی نشانه گرفت و وی را "فراری به کانادا" ذکر کرد.

این درحالیست که رسانه های خبری بعد از دستور رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر "کش ندادن موضوع اختلاس"، کمتر امکان انعکاس اخبار مربوط به این فساد بزرگ را پیدا می کنند.


 


بی بی سی فارسی:برای دومین روز متوالی، شماری از مقام های ارشد کنگره آمریکا خواهان تحریم بانک مرکزی ایران در واکنش به آنچه تلاش جمهوری اسلامی برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن می خوانند، شده اند.
دیوید کوهن، از مقام های ارشد وزارت خزانه داری آمریکا، روز جمعه در نشست کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان حاضر شد و به آنان گفت که دولت باراک اوباما مشغول جلب حمایت بین المللی از تحریم بانک مرکزی ایران است.
هاورد برمن، رئیس دموکرات این کمیته گفت: "به نظر من حمایت فزاینده ای از تحریم بانک مرکزی ایران وجود دارد."
او افزود: "هیچ چیزی به غیر از این تحریم ها بر اقتصاد و درآمد ایران اثر نخواهد گذاشت."
دیوید کوهن پنجشنبه در کمیته بانکی سنای آمریکا نیز تاکید کرده بود که دولت اوباما گزینه تحریم بین المللی بانک مرکزی ایران را مد نظر دارد.
ایران که اتهام تلاش برای ترور سفیر عربستان سعودی را قویا رد می کند تاکید دارد که تحریم ها بر خطی مشی این کشور اثری نمی گذارد.


 


رادیو فردا:یک مقام وزارت خزانه‌داری آمریکا بار دیگر تاکید کرد که ایالات متحده به دنبال جلب‌ حمایت‌های جهانی برای اعمال تحریم‌های تازه و چندجانبه علیه بانک مرکزی ایران است.

دیوید کوهن، معاون وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، روز جمعه به کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت: «ما در تلاشیم تا حمایت چندجانبه به دست آوردیم که در کارآمد بودن اقدام علیه بانک مرکزی ایران، بسیار حائز اهمیت است.»

بیشتر بانک‌های ایرانی طی ۲۰ سال گذشته هدف تحریم‌های فراگیر ایالات متحده بوده‌اند و هرگونه داد و ستد با آنها طبق مقررات آمریکا غیرقانونی به شمار می‌رود.

دیوید کوهن در ادامه به کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت: «پرسش اصلی این است که آیا ما می‌توانیم اقدام دیگری علیه بانک مرکزی ایران چه تحت اختیاراتمان در حوزه منع گسترش سلاح یا تحت عنوان ضدترویسم انجام دهیم و اینکه آیا ما می‌توانیم توجه چندچانبه برای این اقدام جلب کنیم؟ این کاری است که در جریان است.»

خبرگزاری فرانسه می‌نویسد، گرچه آمریکا از فعالیت‌های اتمی و «حمایت از تروریسم» در مورد ایران دارای نگرانی است اما دولت‌های مختلف در آمریکا نتوانسته‌اند شرکای خود به ویژه اروپایی‌ها را قانع کنند که تحریم‌های چندجانبه علیه بانک مرکزی ایران وضع کنند.

خبرگزاری فرانسه در ادامه می‌نویسد، در حالی که بانک مرکزی جمهوری اسلامی عمدتا تسهیلات مالی بخش نفت و انرژی ایران را فراهم می‌کند، اگر تلاش آمریکا به ثمر بنشیند، چه بسا شرکت‌های خارجی در آینده باید میان تجارت با ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند.

این خبرگزاری آنگاه نظر برخی کارشناسان را منعکس کرده که به گفته آنها اگر آمریکا موفق به چنین کاری بشود، تاثیرش بر بانک‌های خارجی، خزانه دولت و پول ملی ایران بسیار جدی خواهد بود.

هوارد برمن، عضو دموکرات کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در این باره گفت: «ما امیدواریم که قطار اتمی ایران را کند کنیم و ماشین مالی آن را از کار بیندازیم.»

هوارد برمن افزود: «تحریم بانک‌ها و شرکت‌هایی که در دیگر کشورها با بانک مرکزی ایران دادوستد دارند تاثیر عمیق و منحصر به فردی برای اقتصاد ایران خواهد داشت.»

حضور دیوید کوهن معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا در مجلس نمایندگان پس از آن صورت گرفته است که ایران از سوی واشینگتن متهم به ترور سفیر سعودی در خاک آمریکا شده است؛ ادعایی که ایران آن را به شدت رد کرده است.

دیوید کوهن در مجلس نمایندگان گفت که اقدامات آمریکا در انزوای مالی ایران بسیار موثر افتاده و از شمار بانک‌هایی که با ایران دادوستد می‌کنند کاسته شده است.

به گفته این مقام وزارت خزانه‌داری آمریکا، ایران هم‌اکنون برای پرداخت و دریافت وجوه واردات و صادراتش به شدت با مشکل روبرو است.


 


جرس: ده‌ها تن از فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در ایران با ارسال نامه‌ای سرگشاده به خاتمی تاکید کردند: در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت. به گزارش جرس، این نامه با اشاره به تاکیدات چندی پیش خاتمی بر «حق مردم برای برگزاری انتخابات آزاد» و شرط های او برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، می افزاید: «اکنون و با گذشت بیش از سه ماه از تاریخ اعلام شرایط جنابعالی، کوچکترین نشانه ای دال بر اراده حاکمان برای تامین آن شروط قانونی و انسانی ملاحظه نمی‌شود. برعکس، در ماه‌های اخیر، محدودیت بیشتری برای فعالان سیاسی، زندانیان و خانواده‌های ایشان ایجاد شده تا جایی که نهادهای امنیتی حتی در ماه مبارک رمضان از برگزاری مراسم احیای شبهای قدر و میهمانی‌های افطار آنان جلوگیری کردند. مقامات حتی اعتراض مدنی و آرام علیه تخریب محیط زیست را نیز برنتافتند. از این‌رو، بی‌شک شما نیز تایید می‌کنید که با توجه به ادامه حصر غیرقانونی آقایان مهندس میرحسین موسوی، حضرت حجت الاسلام مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد، ادامه بازداشت غیرقانونی بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی و فقدان نهاد مستقل مجری و ناظر انتخابات، حداقل شرایط انتخابات آزاد، سالم و عادلانه وجود ندارد.» امضاکنندگان نامه با «سپاس» از خاتمی به‌خاطر «استواری، صراحت و شجاعت» او در «دفاع از آزادی و حق حاکمیت مردم ایران»، و ضمن تاکید بر «پشتیبانی از مواضع و دیدگاه‌ها»ی خاتمی تصریح کرده اند: «ضمن تاکید بر ضرورت ادامه تلاش برای تعامل و متقاعد کردن مسئولان امر به پذیرش حق حاکمیت مردم بر پایه اصول مصرح قانون اساسی و تن دادن آنان به تامین حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه، به‌صراحت اعلام می‌کنیم، در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت.» گفتنی است، حبیب الله پیمان، مصطفی تاج­زاده، غلامعباس توسلی، محمد توسلی، جلال جلالی زاده، حمیدرضا جلایی پور، نجفقلی حبیبی، محمود حجتی، سیدصفدر حسینی، هادی خانیکی، محمدعلی دادخواه، علی­رضا رجایی، محمدجواد رجاییان، تقی رحمانی، محمدحسین رفیعی، اعظم طالقانی، رضا رییسی طوسی، عبدالله رمضان زاده، حسین زمان، محمد ستاری فر، عبدالفتاح سلطانی، داوود سلیمانی، علی شکوری راد، سعید شیرکوند، احمد شیرزاد، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادی ، کیوان صمیمی، فیض ­الله عرب ­سرخی، علیرضا علوی تبار، فریده غیرت، مقصود فراستخواه، فریده ماشینی، مرتضی مبلغ، زهرا مجردی، فخرالسادات محتشمی پور، سیدعلی محمودی، سعید مدنی، مرضیه مرتاضی لنگرودی، محمد جواد مظفر، محسن میردامادی، محمد نعیمی ­پور، صدیقه وسمقی، و ابراهیم یزدی ازجمله امضاکنندگان این نامه هستند. متن کامل این نامه به شرح زیر است: به نام خدا حضرت حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی با سلام و آرزوی تندرستی و توفیق شما همچنان‌که به‌خوبی می‌دانید، مردم میهن عزیز ما ایران در برابر شرایط پیچیده وسختی قرار داده شده‌اند. در حوزه اجتماعی انحطاط اخلاقی و بر باد رفتن سرمایه‌های اجتماعی، گسترش روزافزون فساد، فزون طلبی و سوء استفاده‌های کلان، بنیان جامعه را به‌شدت تهدید می‌کند. از این گذشته اعمال سیاست‌های اجتماعی غیر قابل دفاع جامعه را به‌سوی فروپاشی سوق داده و به سقوط ارزشهای اجتماعی و گسترش روزافزون انواع جرایم و مشکلات اجتماعی منجر شده است. در حوزه اقتصادی، اعمال سیاستهای نادرست موجب شده هر روز نسبت به روز پیش از آن وضعیت معیشتی مردم سخت‌تر، رشد اقتصادی پایین‌تر، زیرساخت‌ها در معرض تلاشی بیشتر و فساد در ساختارهای موجود گسترده‌تر شود. در عرصه سیاسی نیز تسلط نظامیان و مقامات امنیتی موجب شده که علاوه بر انسداد سیاسی، جمع کثیری از حامیان عدالت و آزادی راهی زندانها شوند و حداقل حقوق شهروندی آنان نقض شود. در عرصه بین‌الملل نیز به علت ندانم‌کاریهای مسئولان و تعارض و تناقض در موضع گیریها و عدم توجه آنان به شرایط جهانی پس از جنگ سرد، روند انزوای ایران تشدید و منافع ملی کشور در معرض مخاطره قرار گرفته است. در چنین شرایطی و زیر نفوذ و سلطه روزافزون مقامات نظامی و امنیتی در همه ارکان اجرایی، قضایی و تقنینی، حاکمان وعده برگزاری انتخابات آزاد می‌دهند و انتظار دارند مردمی که امید هرنوع تغییر و بهبود در زندگی خود را از دست داده اند، پای صندوق‌های رای بروند تا آراء‌شان در قربانگاه طالبان انحصاری قدرت ذبح شرعی شود. جناب آقای خاتمی شما چندی پیش با تاکید بر حق مردم برای برگزاری انتخابات آزاد وبا ابراز نگرانی از شرایط کنونی، که هر گونه انتظار نسبت به سلامت انتخابات آینده را منتفی می‌کند، شرط هایی را برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه مطرح کردید که مهمترین آنها عبارت بودند از: - رفع حصر خانگی آقایان میرحسین موسوی ، مهدی کروبی و همسرانشان - آزادی همه زندانیان سیاسی - آزادی فعالیت احزاب و مطبوعات مستقل و اصلاح طلب - از بین رفتن فضای امنیتی - ایجاد نهادهای ناظر و مجری مستقل انتخابات و رفع هرگونه شائبه جانبداری آنان از رقبای انتخاباتی اکنون و با گذشت بیش از سه ماه از تاریخ اعلام شرایط جنابعالی، کوچکترین نشانه ای دال بر اراده حاکمان برای تامین آن شروط قانونی و انسانی ملاحظه نمی‌شود. برعکس، در ماه‌های اخیر، محدودیت بیشتری برای فعالان سیاسی، زندانیان و خانواده‌های ایشان ایجاد شده تا جایی که نهادهای امنیتی حتی در ماه مبارک رمضان از برگزاری مراسم احیای شبهای قدر و میهمانی‌های افطار آنان جلوگیری کردند. مقامات حتی اعتراض مدنی و آرام علیه تخریب محیط زیست را نیز برنتافتند. از این‌رو، بی‌شک شما نیز تایید می‌کنید که با توجه به ادامه حصر غیرقانونی آقایان مهندس میرحسین موسوی، حضرت حجت الاسلام مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد، ادامه بازداشت غیرقانونی بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی و فقدان نهاد مستقل مجری و ناظر انتخابات، حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه وجود ندارد. بر این اساس، ضمن تاکید بر ضرورت ادامه تلاش برای تعامل و متقاعد کردن مسئولان امر به پذیرش حق حاکمیت مردم بر پایه اصول مصرح قانون اساسی و تن دادن آنان به تامین حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه، به‌صراحت اعلام می‌کنیم، در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت. در پایان لازم می‌دانیم سپاس‌مان را به‌خاطر استواری، صراحت و شجاعت شما در دفاع از آزادی و حق حاکمیت مردم ایران اعلام کنیم، و ضمن تاکید بر پشتیبانی از مواضع و دیدگاه‌های جنابعالی، مصرانه خواستار تداوم تلاش‌ها و اقدامات اصلاح طلبانه‌تان برای جلوگیری از سقوط بیشتر کشور در سراشیب بحران‌های داخلی و بین‌المللی باشیم. جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی 23مهرماه 1390 زهره آغاجری - حمید امین اسماعیلی - مهدی امینی زاده - مرتضی امیری جرقویه - مرتضی اشفاق - محمد ابراهیم زاده- حمید احراری- اکبر بدیع زادگان - ابوالفضل بازرگان - ملکه بازرگان - مجتبی بدیعی - محمد بهزادی- محمد حسین بنی اسدی- عماد بهاور- صفا بیطرف - حبیب اله پیمان - وفا تابش - مصطفی تاج­زاده - علی­رضا تاجیک -غلامحسین تکفلی - مصطفی تنها - رضا تهرانی - غلامعباس توسلی - محمد توسلی- مرتضی توکل - مجید جابری- مهرنوش جعفری- جلال جلالی زاده- حمیدرضا جلایی پور- نجف قلی حبیبی- محمود حجتی - سید صفدر حسینی- سید محمود حسینی- جمشید حقگو- بهزاد حق پناه-ابوالفضل حکیمی- عبدالکریم حکیمی- مجید حکیمی- محمد رضا حمسی- جعفر خائف- هادی خانیکی- حسین خلیلی اردکانی- محمدعلی خلیلی اردکانی- ابراهیم خدادادی- سید امیر خرم- محمدحسین خوربک - محمد علی دادخواه- مصطفی درایتی -علیرضا دلیرثانی - مصیب دوانی - محمد صادق رسولی - احد رضایی - فاطمه راکعی - بهمن رضاخانی - فیروزه رضازاده صابر- علی­رضا رجایی- محمد جواد رجاییان - تقی رحمانی - حسین رفیعی - اعظم طالقانی - رضا رییس طوسی- عبدالله رمضان زاده - جمال زره ساز- فیاض زاهد - حسین زمان - محمد ابراهیم زمانی- پرویز زندی نیا - حیدر زندیه - علیرضا ساریخانی- مصطفی سبطی- محمد ستاری فر- بیوک سعیدی- عبدالفتاح سلطانی- داوود سلیمانی- سمیعی زاده-سیاسی راد- علی اصغر شاپوریان- حسین شاه­حسینی - علی شکوری راد- سعید شیرکوند - احمد شیرزاد- ابراهیم شاکری - الله وردی شمبوری- هاشم صباغیان - احمد صدر حاج سید جوادی - اسماعیل صحابه - بهروز صحابه تبریزی- فضل الله صلواتی - کیوان صمیمی - کریم عابدی - فیض ­الله عرب ­سرخی - محمود عمرانی - علی علیزاده نایینی - علیرضا علوی تبار - علی اصغر غروی- علیرضا غروی- سعید غفارزاده- علی غفرانی- فریده غیرت - اکبر طاهری قزوینی- محمد فرید طاهری قزوینی - هادی قابل - نظام­الدین قهاری- مقصود فراستخواه - غفار فرزدی- حسن فرید اعلم- حسین کاشفی - داوود کریمی- محمد کیانوش راد - رحمان کارگشا - فاطمه گوارایی - فریده ماشینی- مرتضی مبلغ - زهرا مجردی- فخرالسادات محتشمی پور- اروج علی محمدی- محسن محققی- سید علی محمودی- سعید مدنی - مرضیه مرتاضی لنگرودی- علی مومنی- محمود مومنی- وحید میرزاده - مصطفی مسکین - محمد جواد مظفر- مهدی معتمدی مهر- عباس مصلحی - شهاب محمودی- خسرو منصوریان- محسن میردامادی- احمد میدری- حسین نورانی نژاد- محمد نعیمی ­پور- محمود نکوروح - صدیقه وسمقی- شمس­الدین وهابی - هادی هادیزاده - علیرضا هندی- احسان هوشمند- ناصر هاشمی- فرید یحیایی- ابراهیم یزدی- محمود یگانلی

 


جرس: فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد چند روز پیش با فاطمه کروبی در منزل وی دیدار کردند.

به گزارش خبرنگار سحام در این دیدار چندساعته سه فرزند خانواده میرحسین موسوی با همسر مهدی کروبی دیدار و از یکدیگر دلجویی نمودند. این دو خانواده در حالی با یکدیگر دیدار می کردند که اکنون نزدیک به ۸ ماه از حبس خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد می گذرد.

عبدالله نوری نیز میهمان دیگر این دیدار بود. وزیر کشور دولت هاشمی و دولت اصلاحات که برای دیدار با همسر مهدی کروبی به منزل وی رفته بود ضمن گفتگو با خانواده میرحسین موسوی، آخرین وضعیت آقای موسوی و خانم رهنورد را از ایشان جویا شد.
دختران زهرا رهنورد نیز ضمن ابراز نگرانی، گفتند که از هرگونه تماس تلفنی و دیدار با والدینشان محروم شده اند و مدتی است که خبری از ایشان ندارند.
لازم به توضیح است از چندماه قبل نیروهای امنیتی با انتقال مهدی کروبی به آپارتمانی کوچک، عملا مانع از حضور فاطمه کروبی در کنار همسرش شده اند.


 


الف:افراشته(داماد احمدی نژاد) طی نامه ای خطاب به بقایی برای برگزاری همایش بین المللی جوانان در تیرماه سال آینده درخواست تأمین بودجۀ ۵۱ میلیارد تومانی از محل بودجۀ نهاد را نموده است.

به گزارش تعامل، همانگونه که حدس زده میشد حمیدرضا افراشته به همراه همسرش برای شرکت در اجلاس جهانی ان. جی. او‌ها در ژنو حضور یافت. پیش از این "تعامل" طی خبری با عنوان "آیا داماد احمدی‌نژاد به سوئیس می‌رود؟"به این سفر اشاره کرده بود.

بنابر پیگیری‌های خبرنگار تعامل نیوز، سهمیه شرکت در این اجلاس جهانی جزو سهمیه‌های سازمان ملی جوانان بوده ولی مشخص نشد افراشته از جانب چه ارگانی در این اجلاس شرکت کرده است.
و حال خبر جدید اینکه افراشته پس از بازگشت از سفر ژنو به مدیریت آموزش مرکز ملی جهانی شدن منصوب شده است.

در اواخر مرداد ماه هم خبری مبنی بر نامۀ دفتر رئیس جمهور دربارۀ "درخواست اعطای بورس تحصیل داخل کشوری و همچنین جایابی و تعهد خدمت در دانشگاه صنعتی امیر کبیر" خطاب به وزیر علوم در خبرگزاریها منتشر شده بود. در پایین این نامه آمده بود: "فوری. جناب دانشجو! شخصاً حل مشکل و اعلام نتیجه کنید."

"افراشته" داماد خانم پروین احمدی‌نژاد است که علاوه بر عضویت در گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری از جانب رییس دفتر رییس جمهور به عنوان دبیر همایش بین المللی جوانان نیز منصوب شده است.

آنچه که از رئیس جمهور مکتبی و انقلابی انتظار میرود اینست که در اجرای عدالت، عادل باشند. ما در اینجا اصلاً قصد نداریم که اقدامات و شعارهای عدالت طلبانۀ شخص رئیس جمهور را نفی کنیم. اما نکته اینجاست که چون انتظارات از ایشان بالاتر است، اقدامات ایشان بیشتر زیر ذره بین قرار میگیرد و آنچه که در جواب نامۀ منتشر شده از دفتر رئیس جمهور توسط حمیدرضا افراشته گفته شده توجیهی بیش نیست. وی مدعی شده بود که "مخالفان گفتمان عدالت دکتر احمدی‌نژاد به این نتیجه رسیده‌اند که... گفتمان وی را با مثال‌های نقض زیر سؤال ببرند." و "مردم به رئیس جمهور اعتماد دارند و چنین وصله‌ای به رئیس جمهور نمی‌چسبد".

بله، نمیچسبید! با آنچه که در مناظرات از ایشان دیدیم واقعاً هم چنین وصله ای به ایشان نمیچسبید. اما نامۀ منتشر شده حقیقت دارد هرچند که به نتیجه نرسیده باشد. مسلماً اجرای عدالت مهم است نه حرف از اجرای آن و فرقی بین رئیس جمهور و نزدیکان ایشان با دیگران وجود ندارد. "رئیس جمهور نگفته که اقدام شود، گفته که حل مشکل کنید." هم از آن جمله هاست! یعنی هرکس دیگر هم میخواست این درخواست "فوری، حل مشکل شود" در پای نامه میخورد؟ یا اصلاً نامه ای نوشته میشد؟ تلاش افراشته برای ایجاد ارتباط این نامه با مبانی عدالت هم در نوع خود جالب به نظر میرسد.

همچنین طی چند روز اخیر خبرنگار تعامل نیوز به سندی دست یافته است که در آن آقای افراشته طی یک نامه خطاب به آقای بقایی برای برگزاری همایش بین المللی جوانان در تیرماه سال آینده درخواست تأمین بودجۀ ۵۱ میلیارد تومانی از محل بودجۀ نهاد را نموده است.

نظر خوانندگان محترم را جلب می کنیم به محتوای این درخواست و ارقام درخواستی کاملا غیرواقعی آن؛ از جمله برای سفرهای احتمالی(!!) ۱۵میلیارد تومان، ایجاد و مدیریت پایگاه اطلاع رسانی ۵ میلیارد تومان(!) و...
1868_568.jpeg
1869_382.jpg
1870_172.jpeg
1871_190.jpeg


 


ايلنا: نماینده کارگران در هیات‌های حل اختلاف اعلام کرد: ۵۵ درصد از مواد قانون کار به نفع دولت اجرایی می‌شود.

داوود اخوان در گفتگو با خبرنگار ایلنا خواستار اجرای صحیح قانون کار درواحدهای تولیدی کشور شد و افزود: نمایندگان کارگری در صورتی موافقت خود را با اصلاح قانون کار اعلام خواهند کرد که پیش نویس به صورت سه جانبه تدوین شود.

نماینده کارگران در هیات‌های حل اختلاف پیش نویس فعلی اصلاح قانون کار را موجب کاهش امنیت شغلی کارگران در کشور اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: با تایید و تصویب پیش نویس فعلی ۹۹ درصد از کارگران امنیت شغلی خود را از دست خواهند داد.

اخوان با اشاره به افزایش نرخ بیکاری در کشور تصریح کرد: در حال حاضر سرانه معیشت یک خانوار در کشورهای در حال توسعه قابل قیاس با کشورهای جهان سوم نیست.

وی دربخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اجرای سیاست‌های برنامه پنجم توسعه در کشور خاطرنشان ساخت: براساس سیاست‌های برنامه پنجم توسعه ما باید نرخ بیکاری را به ۱۰ درصد برسانیم که این اقدام تنها با همکاری شرکای اجتماعی (کارگران، کارفرمایان ودولت) قابلیت اجرایی دارد.


 


به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، هیئت اعزامی از سوی مقام رهبری به نمایندگی حجت‌الاسلام رحیمیان به همراهی حجت‌الاسلام علوی از فردا سفر خود را به شهرستان‌های دالاهو و گهواره آغاز می‌‌کنند و پس از بازدید شورای اداری تشکیل می‌شود.
همچنین هیئت اعزامی از سوی مقام رهبری روز دوشنبه به شهرستان مرزی قصرشیرین رفته و پس از دیدار با مردم در شورای اداری حضور یافته و پس از جلسه شورا به دیدار خانواده معظم شهدا می‌رود.
حجت‌الاسلام رحیمیان و حجت‌الاسلام علوی نیز به نمایندگی از مقام رهبری، سه‌شنبه به سرپل ذهاب رفته و برای دیدار با مردم و زیارت بارگاه حضرت احمدابن‌اسحاق به این خطه سفر می‌کنند.
همچنین 27 مهر ماه هیئت دولت در حضور مقام رهبری در کرمانشاه تشکیل جلسه می‌دهند و در روز بعد نیز دیدار مقام رهبری با شهرداران و اعضای شورای اسلامی شهر صورت می‌گیرد.


 


فارس:موسی‌الرضا ثروتی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی باشگاه خبری فارس «توانا» ضمن تأکید بر اینکه در ارتباط با هدفمندی یارانه‌ها باید مطابق قوانین و سازوکارهای اجرایی مصوب عمل کرد، اظهار داشت: تا کنون از مجموعه قانون هدفمندی یارانه‌ها که هشت بند یا مرحله را شامل می‌شود یک یا دو بند به صورت نسبی اجرایی شده است.
وی ادامه داد: بحث نظام‌مند کردن مصرف در کشور، ثبت‌نام و پالایش افراد مشمول دریافت یارانه‌های نقدی و پرداخت یارانه به بخش تولید از جمله مراحلی است که به طور نسبی مورد توجه مسئولان امر بوده‌اند.
وی با اشاره به اینکه در باقی موارد از جمله بهداشت و درمان، بهبود نظام بهره‌وری، اصلاح چرخه نظام بانکی کشور، تأمین اجتماعی و مباحثی از این دست، دولت عملکرد مثبتی نداشته، افزود: علی‌رغم گذشت یک سال از اجرایی شدن قانون هدفمندکردن یارانه‌ها متأسفانه تا به امروز هنوز هیچ گزارش رسمی و مکتوبی در این رابطه توسط دولت به مجلس ارائه نشده است.
عضو کمیسیون برنامه‌ و بودجه ضمن تأکید بر اینکه مجلس در جریان کم و کیف قضیه نیست، گفت: بر اساس اطلاعات دریافتی حدود پنج هزار میلیارد تومان به منظور پوشش اعتباری هدفمندی یارانه‌ها از بانک مرکزی استخراج،‌ حدود پنج هزار میلیارد تومان از درآمدهای نفتی برداشت، حدود دو هزار میلیارد تومان از منابع اعتباری وزارت نیرو و بخشی هم از محل افزایش درآمدها تأمین شده است.
وی تصریح کرد: نکته حائز توجه در این باره اینکه به سبب برداشت بخشی از منابع اعتباری وزارت نیرو، دولت توان تأمین کنتور‌های برق ثبت‌نام شده که پیشاپیش هزینه‌های آن را دریافت کرده را ندارد و عملاً نارضایتی مردم را موجب شده است.
وی خاطرنشان کرد: آخرین رقم مصوبه مجلس در این باره بالغ بر 54 هزار میلیارد تومان بوده که از این میزان حدود 10 هزار میلیارد تومان سهم یارانه‌های تولید، چهار هزار میلیارد تومان سهم عوارض، شهرداری‌ها و دهیاری‌ها و 40 هزار میلیارد تومان هم سهم بازپرداختی به مردم است.
ثروتی اظهار داشت: در همین شرایط اعتباری برگشتی از محل افزایش هشت قلم کالای مشمول هدفمندی یارانه‌ها بالغ بر 27 هزار میلیارد تومان، اعتبار تخصیصی به این سبب از محل نفت هفت هزار میلیارد تومان، چهار هزار میلیارد تومان یارانه برق و سه هزار و 500 میلیارد تومان هم از محل یارانه نان در بودجه لحاظ شده است.
وی تأکید کرد: با کسر 35 هزار میلیارد تومان لحاظ شده در بودجه از کل 54 هزار میلیارد تومان مصوبه مجلس، بالغ بر 18 هزار میلیارد تومان کسری محرز است بنابراین برای تأمین نقدینگی یارانه فعلی مردم با کسری 18 هزار میلیارد تومانی مواجه هستیم.
وی افزود: کسری مورد بحث قرار بود توسط دولت از محل 20 درصد افزایش قیمت‌ها جبران شود در حالی که دولت در صورت تأمین مجموع 20 درصد درآمد حاصله از محل افزایش قیمت‌ها قادر به تأمین تنها هشت هزار میلیارد تومان است بنابراین هنوز با 10 هزار میلیارد تومان کسری قطعی در بحث هدفمندی مواجه هستیم.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه با اشاره به اینکه دولت طی مدت اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها برای جبران این 10 هزار میلیارد تومان کسری بودجه متوسل به روش‌های نامتعارف شده است، گفت: در واقع این 10 هزار میلیارد تومان از محل بانک مرکزی و کمیسیون نفت علاوه بر نرخ مصوب مجلس برداشت شده است.
وی تصریح کرد: با هزار و 500 میلیارد تومانی هم که از محل فروش کنتورهای برق برداشت کرده در واقع دولت 11 هزار و 500 میلیارد تومان برداشت غیرقانونی از منابع برای تأمین کسری هدفمندی یارانه‌ها داشته است. در چنین شرایطی افزایش سه برابری که هیچ، توان افزایش حتی دو برابری نقدینگی پرداختی به مردم از محل هدفمندی یارانه‌ها را ندارد.
وی تأکید کرد: البته دولت پیش‌زمینه‌هایی را برای افزایش قیمت‌ها فراهم کرده است که حتی در صورت تحقق این مهم و افزایش قیمت‌ها هم باز در خوشبینانه‌ترین حالت قادر به جبران کسری‌ها خواهد بود بنابراین طرح موضوع امکان افزایش دو یا چند برابری نقدینگی پرداختی به مردم بحث غیرکارشناسی است که نباید مطرح شود.
وی خاطرنشان کرد: در بحث تبعات ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها نیز تبعات ناشی از افزایش قیمت‌ها تا سقف 20 درصدی قابل کنترل و جبران بود اما بیش از این نه برای دولت و نه برای مجلس قابل کنترل و جبران نخواهد بود.
ثروتی عدم اقدام دولت برای مقابله با افزایش بیش از 20 درصد قیمت‌ها طی ماه‌های گذشته از سال 90 را دلیل دیگری بر عدم امکان رشد سه برابری نقدینگی پرداختی به مردم برشمرد و تأکید کرد:‌ دولت در شرایط فعلی برای جبران کسری‌ها و الزامات افزایش حداقل دو برابری نقدینگی پراختی به مردم از محل هدفمندی یارانه‌ها مکلف به افزایش قیمت‌ها تا سقف 100 درصد است.


 


فارس:محمدرضا قمشه، نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و کتاب باشگاه خبری فارس «توانا» درباره کتاب در دست انتشار خود دریاره لیدر جریان انحرافی گفت: این کتاب در رابطه با جریان‌شناسی جریان موسوم به انحرافی بود برای اخذ مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شد اما نتوانست مجوز انتشار اخذ کند.

وی با بیان اینکه این اثر در رابطه با «اسفندیار رحیم مشایی» به نگارش در آمده بود، اضافه کرد: به این اثر ایراداتی وارد آمده که باید آن را اصلاح کنم و معتقدم اگر این اصلاحات صورت گیرد محتوای کتاب از دست خواهد رفت به همین دلیل این اثر را مسکوت گذاشتم.


 


بی بی سی فارسی:عصر جمعه نسخه ای از گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران، در اختیار بی بی سی فارسی قرار گرفت. این سند که قرار است تا ساعاتی دیگر به طور رسمی منتشر شود، نخستین ارزیابی آقای شهید از وضع حقوق بشر در ایران است. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ماه فروردین گذشته به تعیین یک گزارشگر ویژه برای ایران رای داد و در ماه خرداد، احمد شهید، وزیر امور خارجه سابق مالدیو را به عنوان گزارشگر ویژه انتخاب کرد. ایران که اتهام نقض گسترده حقوق بشر را رد می کند با سفر احمد شهید به این کشور مخالفت کرده است. احمد شهید نوشته است که به سبب کمبود وقت، این گزارش کوتاه تر از گزارش های بعدی اش خواهد بود. این سند به غیر از مقدمه، شیوه تحقیق و نتیجه، دارای بخش "وضعیت حقوق بشر" است که به شش فصل تقسیم می شود: نحوه رفتار با فعالان جامعه مدنی ( به وضعیت فعالان سیاسی روزنامه نگاران فعالان دانشجویی، هنرمندان، وکلا و فعالان محیط زیست می پردازد) آزادی اجتماعات حقوق زنان اقلیت های قومی و مذهبی مجازات اعدام حبس به خاطر ارتباط با نهادهای خارجی آقای شهید در بخش فعالان سیاسی از گفتگوهایش با دو شاهد مطلع می نویسد که با او در مورد وضع میر حسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی، از رهبران مخالفان دولت در ایران، صحبت کرده اند. او شرایط این چهار نفر را بسیار نگاران کننده خوانده است و از زبان یکی از شاهدان می گوید: "آقای موسوی و خانم رهنورد بدون تفهیم هر گونه اتهامی از بهمن ماه سال گذشته در خانه هایشان حبس شده اند. شرایطی که هر دو آن را زندانیان حکومت می خوانند." وضع مهدی کروبی هم در این گزارش به طور مفصل از زبان شاهد دیگر شرح داده شده است. او می نویسد که ارتباط آقای کروبی کاملا با دنیای خارج قطع شده است و در طول ماه های بازداشت خانگی فقط شش بار موفق به دیدار با اعضای خانواده اش شده است و در نهایت روز ۲۵ تیر ماه از منزل خود به محل دیگری منتقل شده است. بر اساس این گزارش، همه آنها در دوران بازداشت از دیدار و ارتباط آزادانه با اعضای خانواده های خود، دسترسی به روزنانه ها و اخبار و نیز رسیدگی به نیازهای درمانی و معاینه توسط پزشک مورد اعتمادشان محروم بوده اند. احمد شهید در بخش بعدی به وضعیت روزنامه نگاران زندانی پرداخته و از میان ۳۴ روزنامه نگاری که به استناد نامه کمیته دفاع از روزنامه نگاران در ایران زندانی هستند از احمد زیدآبادی، محمد داوری، عیسی سحرخیز، حسین رونقی مالکی، مسعود باستانی، بهمن احمدی امویی، محمد صدیق کبودوند، و کیوان صمیمی نام برده و موارد محرومیت آنها از حقوق اولیه شهروندی را شرح داده است. وی احکام "اختیاری و مستبدانه" زندان برای آنها و رفتار "تبعیض آمیز" با آنان را موجب نگرانی شدید دانسته است. آقای شهید همچنین مرگ هدی صابر در زندان در پی اعتصاب غذا و عدم رسیدگی پزشکی را یکی از نمونه های بسیار نگران کننده از رفتاری های به گفته وی اختیاری با زندانیان خوانده است. در بخش فعالان دانشجویی که در زندان به سر می برند آقای شهید از جمله به عبدالله مومنی و موضوع "فشردن گردن" وی به وسیله طناب توسط بازجو تا مرز مرگ به عنوان نمونه ای از شکنجه زندانیان اشاره می کند. احمد همچنین از رامین پرچمی، علی ملیحی و آرش صادقی به عنوان دیگر زندانیان سیاسی نام می برد. وی همچنین محروم کردن دانشجویان زندانی از دریافت خدمات درمانی را نمونه نقض حقوق ابتدایی آنان خوانده است. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در بخش هنرمندان گزارش خود از حکم شش سال حبس برای کارگردانان سرشناس سینمای ایران، جعفر پناهی و محمود رسول اف و حکم پنج سال زندان که در غیاب محسن نامجو برای این خواننده صادر شده، به عنوان نمونه های نقض حقوق بشر انتقاد کرده است. آقای شهید در بخش وکلا، با استناد به گزارش شیرین عبادی؛ وکیل و برنده جایزه صلح نوبل، می گوید ۴۲ وکیل دادگستری در ایران عمدتا به خاطر دفاع از موکلین شان با آزار و اذیت، بازداشت، زندان و محدودیت در انجام وظایف وکالت مواجه شده اند. در صدر این فهرست، نام نسرین ستوده و حکم ۱۱ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت در دادگاه بدوی قرار دارد. این گزارش در بخش حامیان محیط زیست، به بازداشت دست کم ۶۰ نفر در پی اعتراضات مردم به خشک شدن دریاچه ارومیه اشاره می کند و از سرکوب حق اعتراض و آزادی بیان ابراز نگرانی می کند. آقای شهید برای نمونه از خانم فرانک فرید که از زمان این اعتراضات در زندان تبریز به سر می برد نام برده است. این گزارش در آغاز فصل آزادی اجتماعات با یادآوری به رسمیت شناخته شدن حق مردم برای تجمع مسالمت آمیز در کنوانسیون جهانی حقوق بشر که دولت ایران به آن پیوسته و باید آن را رعایت کند از "نقض گسترده" این حق در ایران انتقاد کرده است. آقای شهید برای نمونه می گوید دولت ایران از صدور مجوز برای راهپیمایی در سالروز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خودداری کرد. او همچنین می گوید ماموران امنیتی از تجمع های کوچک تر از جمله گردهم آمدن دوستان و اقوام برای تشییع جنازه عزت الله سحابی ممانعت به عمل آوردند. او در بخش حقوق زنان با اشاره به "قوانین تبعیض آمیز" علیه زنان در ایران به تلاش های فعالان حقوق آنان پرداخته است. او می نویسد: "برای مثال زنانی که برای برابری حقوق زنان در کمپین یک میلیون امضا فعالیت می کرده اند به صورت مکرر مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، تهدید، بازجویی و بازداشت می شوند." این گزارش همچنین از برخوردهای خشن پلیس با زنانی که پوشش آنها مورد تایید حکومت نیست به شدت انتقاد کرده است و از احکام زندان فعالان سیاسی و اجتماعی از جمله بهاره هدایت، عضو دفتر تحکیم وحدت‌ که به نه سال و نیم زندان محکوم شده و محبوبه کرمی، که محکومیت سه سال زندان را می گذراند به عنوان مثال های نقض آزادی های ابتدایی نام برده است. آقای شهید در بخش اقلیت های قومی و مذهبی، از "نقض گسترده" حقوق اساسی این بخش بزرگ از جامعه، توسط دولت ایران انتقاد کرده است. او با اشاره به "آزار و اذیت تاریخی" بهائیان از شدت گرفتن تبعیض ها از جمله محروم شدن حق تحصیلات عالیه و فرصت های شغلی دولتی،‌ تخریت اموال و بازداشت بیش از ۱۰۰ نفر آنان در سال های اخیر از جمله زندانی شدن هفت رهبر این اقلیت شدیدا ابراز نگرانی کرده است. این گزارش می گوید نقض حقوق اساسی اقلیت های مذهبی به بهاییان محدود نمی شود. بنا بر این سند، مسیحیان به ویژه کسانی که از سایر ادیان به ویژه اسلام به مسیحیت گرویده اند به زندان می افتند و احکام سنگین از جمله اعدام برایشان صادر می شود. از پرونده یوسف ندرخانی که بنا بر گزارش ها، در ۱۹ سالگی به مسیحیت گرویده است به عنوان نمونه یاد شده است. آقای شهید می نویسد: "صوفیان نیز در جمهوری اسلامی ایران با نقض آزادی انجام آیین های مذهبی و محدودیت های گسترده و تبعیض های گسترده رو به رو هستند." او از برخورد های اخیر با دراویش و حکم چهار سال زندان برای غلامعباس زارع حقیقی یکی از دروایش گنابادی، ابراز نگرانی کرده است. او همچنین از محدودیت های جاری برای روحانیت مذهبی شیعه که با سیاست های حکومت مخالفت کرده اند از جمله آیت الله یوسف صانعی و احمد قابل انتقاد کرده است. در این گزارش به عدم صدور مجوز ساخت مسجد برای اهل تسنن در تهران و "حمله به محل عبادت آنها و بازداشت روحانی حاضر در محل" به عنوان نمونه های این محدودیت ها استناد شده است. آقای شهید از افزایش چشمگیر اعدام ها در زندان های ایران به شدت انتقاد کرده است. او با اشاره به آمار رسمی ۲۰۰ اعدام در ۱۰ ماه اخیر و گزارش ها مبنی بر ۳۰۰ اعدام مخفیانه در زندان وکیل آباد مشهد و ۱۰۰ زندانی جوان و نوجوان که در انتظار اعدام به سر می برند، استفاده گسترده از این مجازات را بسیار نگران کننده خوانده است. احمد شهید در پایان این گزارش ابراز امیدواری کرده است که حکومت ایران راه را برای گفتگوی سازنده باز کند. او بار دیگر با ابراز نگرانی از وضعیت زندانیان سیاسی، از مقام های جمهوری اسلامی خواسته است اجازه دهند او به ایران سفر کند. این در حالیست که ایران می گوید که در این کشور زندانی سیاسی وجود ندارد و اتهام نقض حقوق بشر را رد می کند.

اولین گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته