-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




 

 

سيامک پورزند در سن هشتاد سالگی در منزل شخصی خود در تهران در گذشت.
این روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی از سال ۱۳۸۰ تحت فشار نهادهای امنيتی جمهوری اسلامی و به  دور از خانواده‌اش در ايران زندگی می‌کرد و طی اين مدت هرگز اجازه خروج از کشور را نيافت.
سيامک پورزند متولد سال ۱۳۱۰ است و فعاليت های خود را در روزنامه‌نگاری در سال ۱۳۳۱ با روزنامه باختر امروز به مديريت حسين فاطمی آغاز کرد.
سيامک پورزند، ابتدا در اواخر پاييز ۱۳۸۰  توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
بنابر گزارش ها ، وی در يکی از بازداشتگاه‌های مخفی مجموعه‌ای از نهادهای امنيتی که در آن سال‌ها با عنوان کلی «دستگاه اطلاعات موازی» عليه جنبش اصلاح‌طلبی، دولت محمد خاتمی و روشنفکران و هنرمندان فعاليت می‌کردند، ماه‌ها در سلول انفرادی، «شکنجه‌های جسمی و روحی» را تحمل کرد.
سيامک پورزند پس از نزديک به يک سال که به کلی از حق داشتن وکيل و ملاقات با خانواده و همچنين همسرش مهرانگيز کار، وکيل حقوقدان و فعال حقوق بشر محروم بود در نهايت به «اعترافات اجباری» وادار شد.

 

 

وی پس از آن در دادگاهی غيرعلنی محاکمه و به یازده  سال زندان محکوم شد اما مدتی بعد به علت وخامت حال او که در ۷۱ سالگی همچنان در بازداشت بود به بيمارستان منتقل و تحت تدابير امنيتی به منزلش منتقل شد.
در اسفند سال ۸۲ و در جريان بازداشت شماری از نويسندگان و منتقدان سينمايی سيامک پورزند بار ديگر بازداشت و به زندان اوين منتقل شد و ماه‌ها بعد  از زندان آزاد شد.
طی سال های اخير سيامک پورزند به دليل شرايطی که در آن قرار داشت به شدت بيمار شده بود.
در همین دوران  تلاش خانواده سیامک پورزند برای رفع ممنوعیت خروج وی نتیجه ای در بر نداشت و مقامات جمهوری اسلامی به در خواست ها خانواده وی توجهی نکردند.

 

منبع:رادیو فردا


 


 

 

karoubi-fateme
فاطمه کروبی عصر دیروز بعد از انجام بخشی از امور درمانی خود، به حبس خانگی بازگشت.
پیش از بازگشت خانم کروبی فرصتی کوتاه برای سحام نیوز  بدست آمد تا با ایشان در ارتباط با شرایط و مشکلات 71 روز حبس و وضعیت آقای کروبی  مصاحبه ای کوتاه داشته باشیم.
در این مصاحبه فاطمه کروبی ابتدا به تجمع 6 شب  متوالی عده ای از اراذل و اوباش حکومتی بعد از راهپیمایی 25 بهمن ماه که در سایه حمایت های نیروهای امنیتی و نظامی به فحاشی، سلب آسایش از همسایگان در نیمه های شب، سرقت اموال نظیر دوربین های مدار بسته، تخریب منزل و نهایتا انداختن نارنجک های صوتی به منزل پرداختند. ایشان با اظهار تاسف از توسل به اوباش به جای قبول بار مسئوولیت، تحلیل برخی از مقامات امنیتی که این جماعت اوباش را  مردم خودجوش می نامند را به سخره گرفتند و تصریح کردند: « توسل به اراذل و اوباش کاری ساده برای حکومت های دیکتاتوری است و امروز می بینیم که در کشور های دیگر منطقه نیز اعمال می شود اما فراموش نکنیم  که لکه ننگ آن برای حاکمیت باقی خواهد ماند.»
همسر مهدی کروبی همچنین در ادامه تاکید کردند: «آنان که در این ظلم ها نقش دارند و یا با سکوت خود زمینه میدان گیری این جماعت را  فراهم می کنند بدانند این امر گزینشی نخواهد بود و دیر یا زود دامن آن را خواهد گرفت.»
در ادامه این مصاحبه از خانم کروبی درباره شرایط حبس و بازداشت پرسیدیم. در پاسخ ایشان اظهار نمودند: « تا پیش از عید شرایط بسیار سخت و و برخوردها خشن بود و اساسا من و همسرم از حقوق اولیه یک زندانی انفرادی هم برخوردار نبودیم. اما در سال جدید رویکرد دیگری حاکم شد و اوضاع حبس من و همسرم کمی بهتر گردید.»
فاطمه کروبی تصریح کرد:«واژه حصر که در بیرون رایج است درست نیست زیرا ماموران امنیتی نه تنها تمام مجتمع مسکونی را تصرف کرده اند بلکه حتی آپارتمان مسکونی ما را نیز در اختیار دارند.»
ایشان تاکید کردند: «من حقوق رایج یک زندانی نظیر حق هواخوری روزانه و یا دسترسی به تلفن؛ حتی برای یکبار هم در 71 روز گذشته نداشته ام. در این باب سخن بسیار است که ان شاالله در آینده به آن خواهم پرداخت.»
در ارتباط با وضعیت آقای کروبی ایشان تصریح کردند: «روحیه آقای کروبی بحمد لله بسیار خوب است و همانطور که بارها خود گفته اند به مسیر خود در جهت اصلاح انحراف بوجود آمده در انقلاب و دفاع از حقوق مردم ایمان دارند و در این راه آماده پرداخت هر هزینه ای هستند.»
خانم کروبی در پایان از محبت بی دریغ و حمایت های مردم شریف ایران در داخل و خارج از کشور  نسبت به  وی و آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد  تشکر و سپاسگذاری کرد. ایشان همچنین از همسایگان که بواسطه حضور اراذل و اوباش مجبور به شنیدن عربده کشی و الفاظ کثیف و زشت در نیمه های شب  شدند، عذر خواهی و اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک به جای مزدور پروری به محرومین و دردمندان  رسیدگی شود.

 


 


 

 

آیا واقعا داسرای تهران سرش اینقدر خلوت است که مجبور است به کار اموات شهرستان گناباد و بهداشت عمومی آن هم بپردازد! یا این پرونده سازی ها بهانه و دستاویزی است برای سرکوب بیشتراین جمعیت، که در سال های اخیر با تخریب حسینیه آنها در شهرهای قم، اصفهان و بروجرد و ضرب و شتم و دستگیری اعضایشان سخت مورد تهدید و تهاجم دستگاه های امنیتی بوده اند؟
این سئوال را نگارنده بارها از زبان کسانی شنیده است که چرا از میان شعب متعدد دراویش و اهل تصوف و عرفان، حاکمیت ما در سال های اخیر این همه به دراویش گنابادی به اصطلاح، گیر می دهد! و مزاحم این جمعیت غیر سیاسی و بی آزار می شود؟ مگر اینها چه کرده اند که هم نزدیک ترین شعبه درویشی به شریعت اند و به جای خانقاه حسینه دارند و هم هیچگاه داعیه قدرت نداشته اند؟
من بر این تنگ نظری و تلخ وتنگ گیری تمامیت طلبان نسبت به این گروه هیچ پاسخی نداشته ام جز اینکه گمان می کنم از آنجائی که در نظام استبدادی هیچ شخصیت مستقلی تحمل نمی شود، آزادگی، آگاهی و استقلال رای راس این سلسله، مقامات امنیتی را سخت نگران کرده است.
آقای نورعلی تابنده هم دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس و صاحب تالیفات فراوان است و هم یک عمر تجربه عملی درکارهای اجرائی دارد و با سابقه معاونتش دروزارتخانه های ارشاد و دادگستری در دولت موقت و عضویت هیئت امناء و مدیریت سازمان حج و زیارت، کارنامه خدماتی درخشانی در خدمت گزاری به ملت کسب کرده است.
اما آنچه برای دستگاههای امنیتی نگرانی می آورد؛ سابقه مبارزاتی ایشان است؛ از پذیرش وکالت رایگان برای دانشجویان و روحانیون زندانی در مبارزات قبل از انقلاب گرفته تا عضویت بعد از انقلاب در " جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت" که به جرم چنین عضویتی و امضای نامه اعتراضی ( معروف به نود امضائی) در سال ۱۳۶۹ به رئیس جمهور، آقای هاشمی رفسنجانی، همراه ۲۴ نفر دیگرحدود شش ماهی را در سلول انفرادی به سر برده است!
این قلم نیز که افتخار امضای آن نامه را داشته است، به خاطر می آورم پس از پنج ماه بلاتکلیفی در سلول انفرادی، روزی که برای نخستین بار جهت ملاقات از پشت شیشه با خانواده، از زندان توحید! به اوین برده می شدم، در قسمت عقب آمبولانسی که برای اختفاء مورد استفاده انتقال زندانیان قرار می گرفت، چشمم به دکتر تابنده و دکتر پارسا افتاد، در حالی که آنها را با چشم بند کف آمبولانس نشانده بودند تا از بیرون دیده نشوند. هرچند صحبت کردن ممنوع بود، اما با اغماض و انسانیت مامورمراقب، زیر لب و زیر چشم تا موقعی که به اوین رسیدیم، حرف و حدیث هائی را، در حالی که دکتر تابنده از درد دیسک دراز کشیده و به خود می پیچید، رد و بدل کردیم.در نگاه نخست، ایشان را از بس لاغر و ضعیف شده بود نشناختم، ظاهرا همسرشان نیزدر همان ایام به رحمت حق پیوسته و خود نیزسخت بیماربود.
بعدها از طریق ملاقاتی ها شنیدم این خانم لحظاتی پس از مکالمه ای تلفنی با ماموران زندان، که معلوم نیست چه سخنانی رد و بدل شده، سکته کرده است! می گفتند یکبار که به خاطر دیسک همسر، کمربندی طبی را در روزهای ملاقات به زندان آورده بود، از غصه این سخن نگهبان که با امتناع و تمسخر گفته بود؛ مگر کمری از او باقی مانده که این کمربند ببندد، در بازگشت به خانه از بلائی که بر جثه ضعیف و نحیف همسرش آورده بودند، یکسره در ماشین گریسته بود! همراهش در اتومبیل که خرمائی به او تعارف کرده بود تا کامش از آن تلخی  شیرین شود، می گفت وقتی هسته خرما را از شیشه به بیرون می انداخت گفت: به خدا قسم من درتمام عمرم چنین کار زشتی نکرده ام ، اما راه دیگری برای بازکردن بغضم نداشتم، آنها همه راههای اعتراض را بروی ما بسته اند!
یکسال و نیم بعد که بیرون آمدم، به اتفاق چند نفر از هم بندیان سابق به دیدارش رفتیم، از اصرارپیروان آن سلسله برای پذیرش مقام قطبی می گفت و این که پس از فوت پدر( صالح علیشاه) که قطب این سلسله به شمار می رفت، پیروان سراغ ایشان آمده و چنین درخواستی را با ارجاع به برادر کوچکتر، دکتر حسین تابنده، رد کرده است. بعد ازفوت برادر نیز که باردیگر سراغ ایشان آمدند، به بهانه این که من سالخورده ام و بهتراست به فرزند آن مرحوم که جوان و دارای فرصت و انرژی بیشتری است مراجعه کنید، ازپذیرش این مقام استنکاف کرده است. دراینجا بود که علاوه بر فضل و فرهیختگی و آزادگی، به فروتنی و بی اعتنائی ایشان به جاه و مقام دنیائی هم پی بردم.
چند سال بعد شنیدم متاسفانه آن برادر زاده ( محبوب علیشاه) نیزبه گونه غیر مترقبه ای به رحمت حق پیوسته و این بار برای سومین بار سراغ دکتر آمده اند و به ناچارمجبور به پذیرش عنوان "مجذوب علیشاه" شده است. دفعه بعد که همراه تنی چند از دوستان، که اصولا به چنین مناسباتی از مرید و مرادی باور نداشتند و منتقد هم بودند، به دیدارشان رفتیم، در پاسخ دوستی که ازموقعیت ایشان و سوابق استنکافشان مطلع بود، گفت: ببینید، حیات و حضور این جریان گسترده در جامعه ما واقعیتی است که به جای انکارو اعراض، باید در جهت وحدت ملی و نزدیکی بیشتر اعضاء به آفریدگار و سوق دادنشان به اخلاق و احسان و خدمت به خلق استفاده کرد. من از چنین موقعیتی می خواهم در راه این هدف استفاده کنم، از شما هم صمیمانه می خواهم اگر نظر و پیشنهادی دارید مرا یاری کنید.
مدتها بعد اطلاعیه ای رسمی از سفر جناب "مجذوب علیشاه" برای دیدار از فقرای کانادا!! را یکی از پیروان به دستم داد، خود را به نفهمی زده و به شوخی پرسیدم: عجب، مگر کانادا هم فقیر دارد؟ فقیر که قحط نیست، تا دلتان بخواهد انواعش را در مملکت خودمان داریم! از سادگی من خندید و گفت: منظورم فقر مادی نیست، این اصطلاحی عرفانی است. ایشان برای دیدار از فقیران نیازمند هدایت و رحمت خدا به کانادا تشریف برده اند.
امروز که به این ملاقات فکر می کنم، بهتر می فهمم نگرانی دستگاههای امنیتی منحصر به تجمع مردم در بیدخت گناباد، حتی ساختن حسینیه در قم و بروجرد و اصفهان نیست، بمبی که با اندیشه "همه با من" و "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله" بعد از انقلاب منفجر شد، ترکش هایش میلیونها نفر را به خارج پرتاب کرد که از میان آنها چه بسا هزاران درویش گنابادی در کشورهای اروپائی و آمریکا و کانادا مقیم باشند که به عنوان واقعیتی از ملت ما نمی توان به نیازهای معنوی شان دهان کجی کرد! تمامیت طلبان تن را تسلیم توانند کرد، اما دل ها را هرگز!
با چنین سوابقی از این سرسلسله و سطح سواد و موقعیت اجتماعی پیروان اش در داخل و خارج ، معلوم است در نظام ولایت مطلقه فقیه، که تنها "قطب" آسیا، کسی است، که هنگام تولد هم ذکر "یاعلی " گفته، "نور علی" باید مطیع "سید علی" و"مجذوب علیشاه" هم باید جذب "سلطان علی شاه" شود! وگرنه پای خویش از گلیم درویشی بیرون گذاشته است!

 


 


Sepah

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا طی فرمانی سه مقام سوریه، سازمان اطلاعات این کشور و نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را به اتهام شرکت در سرکوب معترضان سوریه مشمول تحریم کرده است.

این تحریم ها که روز جمعه اعلام شد، دارایی های احتمالی این افراد و تشکیلات را در آمریکا مسدود و شهروندان آمریکایی نیز از هر گونه معامله با آنها منع می کند.

به گفته مقام های آمریکایی، آقای اوباما این تحریمها را بدنبال خشونتهای خونین علیه مخالفان حکومت سوریه اعمال می کند که تاکنون منجر به کشته شدن پانصد نفر شده است.

نیروی قدس که شاخه برون مرزی سپاه پاسداران ایران است پیش تر نیز به اتهام فعالیت های تروریستی مورد تحریم آمریکا قرار گرفته بود.

اما اکنون دولت آمریکا نیروی قدس را متهم کرده است که به نیروهای امنیتی سوریه برای سرکوب تظاهرکنندگان کمک مادی می کند.

طی چند روز گذشته باراک اوباما و سایر مقام های آمریکایی ایران را به دخالت در خشونتهای خونین سوریه متهم کردند، اما ایران این اتهام را به شدت رد کرده است.

سه مقام سوریه که مورد تحریم آمریکا قرار گرفته اند عبارتند از: علی مملوک رئیس سازمان اطلاعات سوریه، عاطف نجیب پسر خاله بشار اسد و رئیس پیشین اداره امنیت سیاسی و ماهر اسد برادر بشار اسد و فرمانده لشگر چهارم زرهی سوریه که گفته می شود عامل کشتار های وسیع شهر درعا است.

گزارش شده است که تنها طی چند روز گذشته ده ها نفر در این شهر کشته شده اند.

نام بشار اسد هنوز در این فهرست قرار نگرفته است، اما مقام های آمریکایی می گویند اگر سرکوبها ادامه یابد ممکن است رئیس جمهور سوریه نیز مشمول این تحریم ها شود.

کاخ سفید با صدور بیانیه ای اعلام کرد که فرمان رئیس جمهور "ابزار جدیدی برای هدف قرار دادن افراد و تشکیلاتی است که مصمم به نقض حقوق بشر در سوریه هستند."

مقام های آمریکایی می گویند هدف از این تحریم ها ارسال این پیام به مردم سوریه است که سرکوبگران با تبعات اعمال خود مواجه خواهند شد.

وزارت بازرگانی آمریکا نیز قرار است اقدامات بیشتری علیه حکومت سوریه انجام دهد.

آقای اوباما در فرمان خود گفته است: "حکومت سوریه با نقض حقوق بشر ... تهدیدی غیرمعمول و خارق العاده متوجه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا می کند و باید مشمول تحریم های بیشتر شود."

جان کری، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا نیز گفته است: "خشونتهایی که علیه مردم سوریه اعمال شده برای همه ما هشدار دهنده است. جهان باید این اعمال را به قوی ترین شکل ممکن محکوم کند."

وی افزود: "مردم سوریه به اندازه مردم لیبی، تونس و مصر شایسته حقوق بشر و عزت هستند و حکومت باید به جای سرکوب کردن معترضان پاسخگوی آنها باشد."

گزارش ها از سوریه حاکی از تیراندازی نیروهای امنیتی به تظاهر کنندگان درشهر درعاست. در نتیجه این تیراندازی دستکم ۶۰ نفر کشته و شماری مجروح شده اند.

با وجود حضور گسترده نیروهای دولتی، هزاران نفر از مخالفان حکومت سوریه در شهرهای مختلف این کشور دست به تظاهرات زده اند.

منبع:بی بی سی


 


 

mesbah_yazdi
در ادامه واکنش‌ها نسبت به اختلاف‌های میان محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی، محمدتقی مصباح‌یزدی، یکی از روحانیان تندرو در ایران، گفته است، مخالفت با ولی‌ فقیه در حد شرک به خداوند است.
به گزارش خبرگزاري فارس، محمدتقی مصباح‌یزدی، از روحانیان تندرو در ایران روز جمعه در سخنانی مخالفت با ولی فقیه را به منزله شرک به خداوند ارزیابی کرده است.
وی که در دیدار با با شماری از پاسداران سخن می‌گفت، در این باره اظهار داشته است: «اگر پس از بررسي ادله ولايت فقيه به حقانيت آن پي برديم، بايد پاي آن بايستيم و بدانيم كه مخالفت با ولي‌فقيه مخالفت با ائمه و بر اساس روايات در حد شرك بالله است.» 

هر چند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، ولی فقیه از بیشترین اختیار‌ها برخوردار است و بیشتر نهادهای حکومتی به طور مستقیم یا غیر مستقیم زیر نظر وی فعالیت می‌کنند، اما بسیاری از روحانیان سنتی شیعه بنیان‌های مذهبی نظریه حاکمیت ولی فقیه را زیر سوال برده‌اند.

با این همه اظهارات تازه مصباح‌یزدی در ادامه واکنش‌ها به اختلاف‌های میان محمود احمدی‌نژاد و آیت‌الله خامنه‌ای بیان شده است که به دنبال مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با برکناری وزیر اطلاعات توسط رئیس دولت دهم علنی شده است.

محمود احمدی‌نژاد از زمان صدور حکم آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ادامه فعالیت حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات، در هیچ یک از نشست‌های هیات دولت شرکت نکرده و آخرین خبر مربوط به وی در سایت رسمی نهاد ریاست جمهوری به روز ۳۱ فروردین و همزمان با سفر استانی وی به کردستان مربوط می‌شود.

محمدتقی مصباح‌یزدی، که پیشتر از وی به عنوان یکی از حامیان محمود احمدی‌نژاد یاد می‌شد، در اظهارات تازه خود، یک بار دیگر تلویحاً اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهور، را آماج حملات خود قرار داده است.

وی با اشاره ضمنی به وجود شایعاتی درباره ارتباط رئیس دفتر رئیس جمهور با مرتاضان هندی اظهار داشته است: «شياطين انسي مانند مرتاض‌ها از قدرتي برخوردارند كه مي‌توانند به كمك آن ديگران را بفريبند؛ اما مردم بايد با انتخاب صحيح سعي كنند از دام‌ شياطين رها شوند و با استفاده از اسباب هدايت راه درست را پيدا كنند.»

مصباح‌یزدی همچنین در همین ارتباط گفته است: «دين را بايد به كمك علما از قرآن و كلمات معصومين آموخت، نه از مرتاض و جن‌گير؛ و با استناد به اين ‌كه برخي افراد كارهايي مي‌كنند كه ديگران از انجام آن عاجزند، نمي‌توان براي شناخت دين به آنها مراجعه كرد.» 

همچنین احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران نیز در خطبه‌های نماز جمعه این هفته، با اشاره تلویحی به اختلاف میان رهبر و رئیس جمهور گفته است، مسئولان دولتی تا زمانی که از ولایت فقیه تبعیت کنند، مورد حمایت مردم خواهند بود.

وی در این باره اظهار داشته است: «مشروعیت کل نظام به ولایت فقیه است و سه قوه وقتی مشروعیت دارند که امضای رهبری پای آنها باشد و هیچ قوه‌ای بدون امضای رهبری اعتبار ندارد، بنابراین اطاعت از ولایت فقیه بر مسئولان کشور بدون تردید واجب شرعی و قانونی است.»

همچنین احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد، ریشه همه مشکلات داخلی را «امام ناشناسي يا امامت ناپذيري» دانسته است.
منبع:رادیو فردا

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته