خبر / رادیو کوچه
محمدرضا باهنر، نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی، در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین با اشاره به اختلاف آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و محمود احمدینژاد در مورد وزیر اطلاعات گفت: «برداشت ما این بود که آقا حاضر است خیلی هزینهها داده شود و دولت دهم کارش را پایان دهد.»
وی در این خصوص اضافه کرد: «ولی دیدیم که آقا حاضراند اتفاق غیرمعمول نیافتد و دولت فعلی به کارش ادامه دهد.»
به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا باهنر در مورد اتفاقات اخیر دولت و عدم پذیرش وزیر اطلاعات از سوی محمود احمدینژاد گفت: «اتفاق نامیمون و نامبارکی بود و ده، پانزده روز هم طول کشید، ولی آقای رییس جمهور پذیرفتند که آقای مصلحی با حکم رهبری در وزارت اطلاعات باقی بمانند و آقای احمدینژاد هم که کار را تا استعفا جلو برده بودند، در جمعبندی نهایی به این نتیجه رسیدند که در ریاست جمهوری باقی بمانند.»
محمود احمدینژاد، که در اوایل اردیبهشتماه و پس از ابقای وزیر اطلاعات توسط رهبر جمهوری اسلامی از حضور در محل کار خود و شرکت در جلسات هیت دولت خودداری کرده بود، درباره دلایل خانهنشینی ۱۰ روزه خود گفته بود: «البته دورکاری و خانهنشینی چند روزه دلایلی دارد که این دلایل را در دل خود نگه میدارم چون بسیاری از حرفها باید در دل انسان باقی بماند.»
آیتاله خامنهای مداخله خود در موضوع ابقای وزیر اطلاعات را معلول غفلت دولت از «مصلحتی بزرگ» خوانده و در عین حال تصریح کرده بود که بنا ندارد در حوزه فعالیتهای دولت دخالت کند.
اقدام محمود احمدینژاد در خودداری از شرکت در جلسات کاری، نقطه عطف تازهای در اختلافات میان اصولگرایان بود، چرا که بسیاری از چهرههایی که به تبعیت از آیتاله خامنهای تا امروز به حمایت بیچون و چرا از دولت میپرداختند، در زمره منتقدان و مخالفان آن قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
«تظاهرکنندگان در اعتراض به دولت، استانداری فارس را قفل زدند»
خبر / رادیو کوچه
در جریان یک انفجار انتحاری در ولایت تخار در شمال افغانستان، ژنرال داوود داوود، فرمانده پلیس حوزه شمال افغانستان و دستکم شش نفر دیگر کشته شدهاند. شاه جهان نوری، فرمانده پلیس تخار و دو محافظ و دو سرباز آلمانی در میان کشتهشدگان هستند.
عبدالجبار تقوا، والی تخار و ژنرال مارکوس کنایپ فرمانده آلمانی نیروهای ناتو در شمال افغانستان، نیز بر اثر این انفجار مجروح شدهاند.
طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفتهاند.
حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان این حمله را محکوم کرده است.
ژنرال داوود داوود زمانی معاون وزیر کشور افغانستان در امور مبارزه با مواد مخدر نیز بود.
محل وقوع انفجار، مقر والی تخار بود و در زمان انفجار، ژنرال داوود داوود، فرمانده پلیس حوزه شمال، شاه جهان نوری، فرمانده پلیس تخار و همچنین عبدالجبار تقوا، والی تخار در نشستی امنیتی در این ساختمان حضور داشتند.
چند تن از نیروهای غربی و افغان نیز در انفجار مجروح شدهاند.
ژنرال داوود فرمانده نیروهای وزارت کشور در شمال افغانستان بود و بلندپایه ترین مقامی است که در تهاجم بهاری طالبان کشته شده است.
ولایت تخار افغانستان طی ماه جاری صحنه تظاهرات و اعتراضهای بیسابقهای بوده که در مواردی به خشونت کشیده شده است.
این خشونتها پس از یک حمله نیروهای ناتو، آغاز شد. در جریان حمله ناتو به افرادی که ظن آن میرفت از پیکارجویان باشند، چهار نفر کشته شدند که دو نفر از آنها زن بودند. ناتو کشتهشدگان را وابسته به گروه طالبان میداند، اما تظاهرکنندگان و مقامهای دولتی افغانستان گفتهاند که آنها غیرنظامی بودهاند.
در جریان این تظاهرات دستکم ۱۲ تن کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.
بیشتر بخوانید:
«پنج تن در ولایت تخار افغانستان زخمی شدند»
خبر / رادیو کوچه
در پی انتصاب سرپرست جدید برای استانداری فارس، عدهای از منتقدان این انتصاب در مقابل ساختمان استانداری دست به تحصن زدهاند. بر اساس برخی گزارشهای محلی تحصنکنندگان بر در استانداری قفل زدهاند.
به گزارش فارس، تحصنکنندگان سرپرست جدید استانداری را وابسته به جریان آنچه اصولگرایان منتقد دولت دهم «انحرافی» میخوانند دانسته و اعلام کردهاند که تا برکناری وی به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
این واکنش در حالی رخ میدهد که روز گذشته خبرگزاری مهر گزارش کرده بود که درپی استعفای عبداله حسینی از سرپرستی استانداری فارس، سیدفرهاد سجادی، معاون برنامهریزی استانداری جایگزین وی شده است.
انتصاب آقای سجادی تنها چهار روز پس از آن صورت گرفت که آقای حسینی، از سوی وزارت کشور به عنوان سرپرست استانداری فارس معرفی شد.
بیشتر بخوانید:
«بخشی از اعتبار مصرفنشده میراث فرهنگی به رسانه فارس داده شد»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در دو برنامه گذشته در مورد روشنفکر دینی آقای عبدالکریم سروش گفتیم و در جستوجوی علت خشم ایشان که بنا بر جایگاهشان بسیار نامتعارف مینمود، سوالاتی را بیان کردیم و اما از آنجا که بر تعصب حواریان آقای سروش در هموزنی منتقدان واقفیم، تنها چند نکته را از زبان منتقدانشان یادآوری میکنیم:
آقای سروش به عنوان پدر معنوی جریان اصلاحطلبی به دور از قضاوت در مورد نیتشان توانستند موجب شوند که کلیت نظام جمهوری اسلامی دوام دوبارهای بیابد، البته اشتباه مشروعیتبخشی به جمهوری اسلامی اگر از سوی رایدهندگان عامی صورت گیرد قابل اغماض است، زیرا شاید آنان هرگز در مسیر درستی صورت به صورت این حکومت نشسته باشند و یا حتا تمامی مشی سیاسیشان بر اساس گفتار افراد مورد وثوق سیاستمدارشان باشد، این اتفاقی عادی برای تمامی جوامع است، اما وقتی صحبت از حلقه کیان و آقای سروش و دیگر دوستانشان است موضوع کمی پیچیده میشود، نه جهل به ماهیت رژیم و نه تقلید بهانهای مناسب نیست، مگر در خوشبینانهترین حالت امید به تغییر ناممکن را با انجام ریسکی پرهزینه به بهای سرنوشت ملتی، بپذیریم .
به هر روی چه حال که آقای خاتمی در حال جلب نظر توده برای عذرخواهی از رهبر به منظور تصاحب چند کرسی قراضه در مجلسی فرمایشی است و چه در گذشته که آقای سروش و دوستانشان در حال وصله زدن مسلمات دین برای هماهنگی با شعارهای حقوق بشری بودند، واقعیتی مسلم آن است که اقدام بیهوده این تلاش برای آشتی بیسرانجام، از نگاه تاریخ پنهان نخواهد ماند، جابهجایی واژهها با زبان مولانا راه علاج این زخم عفونت کشیده نیست، مشکل در جای دیگریست، نهایت عوام فریبی وقتی است که به جوانی عاصی، پرورش یافته در محیطی مذهبی با انواع خرافات، که ترس سوالی ساده در ذهنش از پروردگاری ندیده کابوس است، برای گذر از تمامی بحرانهای ذهنی و واقعی جامعهاش نوع دیگری از نگرش به دین را عرضه کنی، زاویه نگاه ماهیت منظر را تغییر نمیدهد، ظالمانهترین کار تفسیر است.
نشریه فارین پالسی آقای سروش را جزو ۵۰ متفکر برتر دنیا در قرن ۲۱ام قرار داده، آیا آقای سروش به نوع تاثیرگذاریاش اندیشیده؟ اصلاحطلبی چه تاثیری بر زندگی ایرانیان گذاشته است؟ پشیمانی و اقرار به اشتباه در تثبیت نظام به واسطه تز اصلاحطلبی حداقل رفتار درست غیرنسبی است
نشریه فارین پالسی آقای سروش را جزو ۵۰ متفکر برتر دنیا در قرن ۲۱ام قرار داده، آیا آقای سروش به نوع تاثیرگذاریاش اندیشیده؟ اصلاحطلبی چه تاثیری بر زندگی ایرانیان گذاشته است؟ پشیمانی و اقرار به اشتباه در تثبیت نظام به واسطه تز اصلاحطلبی حداقل رفتار درست غیرنسبی است. جوانان ایرانی به واسطه این بلوف سیاسی سالهای بیشتری را مانند پدران و مادرانشان که پس از انقلاب فرهنگی مسیر زندگیشان تغییر یافت، بیهوده از کف دادند، حلقه کیان ساعت شنی را در جهت دیکتاتوری چرخاند و عمر اتفاقی را زیاد کرد که عمر آنها را برباد داد .
اگر اسلام و پیامبرش درست گفتار و درستاندیشاند که هیچ، اگر هم ابهامی در این نکته مستتر است و این نکته به بزرگی الهامات و تراوشات ذهنی مردی در ۱۴۰۰ سال قبل در شبه جزیره عربستان است، که توانسته مسیر عرفی زندگی مسلمانان را حتا در سویی دیگر از کره زمین پس از قرنها تغییر دهد، چرا پس خیال آنان را با کلامی واضح رها نمیکنیم؟ تناقض مرزی دارد که باید به آن احترام گذاشت، درک نثر زمان بیهقی آنقدر هم پیچیده نیست و فارسیزبانان هم ماهیت این کلمات را حتا با دشواری هم که شده درک میکنند.
در شرایط کنونی مشکل ایرانیان نام اسلام رحمانی روحانیت و یا اسلام رحمانی روشنفکران دینی نیست، مسئله حتا نوع نگارش قرآن هم نیست، ماجرا آنجا جدی میشود که به خانهها سرکشی کنید و خلوتها را ببیند، اگر روزی ترس از خرافات و تابوها از دینداری ایرانیان برداشته شود، ماهیت و اصالت دینداری آنان برملا میشود، روشنفکران کافیست از ترسهای جهنم اطلاعرسانی درست انجام دهند و موشکافانه تعابیر جدیدی از انتقامهای خداوند قهار ارایه کنند تا مومنان ایرانی را عیان ببینند، ما در هر سخنی از جامعه مومن ایرانی سخن میگوییم و دغدغه روشنفکران دینی تثبیت لطافت در باایمانان خشن و جایگزین کردن مدرنیته در قالب تنگ ظرفی با ظرفیت محدود است، اما دید دقیق از کشور ما با تجربه حقیقی از دین گویای واقعیت دیگریست، حب حسین و قهر یزید سر به جای دیگری دارد، ای کاش استعدادهای قابل، مصروف ترسزدایی از جامعهای بیمار بود، آنگاه اسلام رحمانی مشتری واقعی داشت.
آقای سروش در مقاله «دین اقلی و اکثری» نوشتهاند:
«اخلاقیات به دو دسته بزرگ تقسیم مىشوند: اخلاقیات مخدوم و خادم. مخدوم بودن یا خادم بودن را در نسبت با زندگى لحاظ مىکنیم، یعنى یک دسته ارزشهاى اخلاقى داریم که زندگى براى آنهاست و یک دسته ارزشهاى اخلاقى داریم که آنها براى زندگىاند. ارزشهایى را که زندگى براى آنهاست، ارزشهاى مخدوم مىنامیم، یعنى ما به آنها خدمت مىکنیم، و ارزشهایى را که براى زندگى، یا در خدمت زندگىاند، ارزشهاى خادم مىنامیم. حقیقت این است که حجم عظیم و بدنه اصلى علم اخلاق را ارزشهاى خادم تشکیل مىدهند. ۹۹درصد ارزشها خادماند، ۱درصد آنها مخدوم (اگر به یک درصد برسند) خاموشى گزیدن، ادب زندگى کردن در نظامهاى استبدادى گذشته بوده است. راستگویى و دروغگویى را در نظر بگیرید، اینها از ارزشهاى عام اخلاقىاند، ولى همچنان ارزش خادماند، نه مخدوم. زندگى براى راست گفتن نیست، راست گفتن براى زندگى کردن است.
در جهان جدید ارزشهاى خادم عوض مىشوند. در بحث توسعه و مدرنیته، تحول ارزشها، در واقع، به تحول ارزشهاى خادم برمىگردد، نه مخدوم. اخلاق، یعنى ادب مقام، ادب جنگ، ادب خلوت، ادب کلاس، ادب خلق… این نسبیت نیست، این مقتضاى مقام است، چون طفلى که بزرگ شود و جامهاش را عوض کند. استثنائات اخلاقى هم گواه همین امرند، همه اخلاقیون گفتهاند در بعضى مواقع دروغ گفتن رواست، چرا؟ براى آن که وقتى مقام عوض شود، ادب مربوط هم عوض خواهد شد. این به هیچ وجه به معناى نسبى شدن اخلاق نیست، نسبیت اخلاقى وقتى است که شما نسبیت را در ارزشهاى مخدوم ببرید.»
این نسبیت مطرح شده توسط آقای سروش باوری در حد یک مقاله نیست، تجربهایست که در پهنای کشور ایران تجربه شده، اخلاقیات بنا بر قامت افراد تغییر میکنند، اما متاسفانه این قامت تعداد معدودی از افراد خودباور، موجب شده سرنوشت ملتی با آزمون و خطاهایشان هر آن با توجه به قامتی تکه تکه شود، اقدام به تفسیر اسلام رحمانی در جامعه باهوش و بیتعصب رفتاری بیهوده است، ابتدا باید از حکمت اصالت ایمان گفت، اگر… اگر استدلال اصالت دینپذیری پذیرفته شد، آنگاه روشنفکران خود را به زحمت انداخته و بر سر جمع اضداد مجادله کنند .
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
فرض کنید که به تماشای یک بازی فوتبال از تلویزیون نشستهاید و در انتهای بازی تیم مورد علاقهی شما بازنده از زمینبازی بیرون بیاید. آیا فکر میکنید اگر به استادیوم رفته بودید و از نزدیک این بازی را دیده بودید، نتیجهی مسابقه تغییری میکرد؟ فرضیه را پیچیدهتر میکنیم، اگر حتا در استادیوم حضور داشتید و درست یک دقیقه پیش از زمانی که تیم حریف گل پیروزیبخش را وارد دروازهی تیم شما بکند به دستشویی میرفتید، امکان داشت که این گل به ثمر نرسد و تیم شما بازنده نباشد؟ شاید بیربط به نظر برسد ولی بر مبنای نظریهی «اثر پروانهای» (Butterfly Effect) پاسخ این پرسشها مثبت است، بله امکان داشت.
«نظریهی آشوب» یا «نظریهی بینظمیها» به مطالعهی سیستمهای دینامیکی آشوبناک میپردازد. سیستمهای آشوبناک، سیستمهای دینامیکیای غیرخطی هستند که نسبت به شرایط اولیهشان بسیار حساساند. تغییری اندک در شرایط اولیهی چنین سیستمهایی باعث تغییرات بسیار در آینده خواهد شد. این پدیده در «نظریهی آشوب» به «اثر پروانهای» مشهور است. این نظریه توضیح میدهد که چگونه دگرگونیهای کوچک، میتواند بر سیستمهای عظیم و پیچیده همچون الگوهای آب و هوایی، موثر باشد. عبارت «اثر پروانهای» در «نظریهی آشوب» به این سبب مطرح شد که نشان دهد حرکت بالهای یک پروانه میتواند موجب دگرگونیهای قابل توجه در قدرت باد و جریانات سیستمهای آب و هوایی سراسر دنیا شده و از لحاظ نظری، در نیمی از جهان، طوفان به پا کند.
اصطلاح «اثر پروانهای» به «ادوارد نورتون لورنز» (Edward Norton Lorenz) منتسب است. او ریاضیدان، هواشناس و یکی از نخستین طرفداران «نظریه آشوب» بود. اگرچه «لورنز» حدود ده سال با طرح این پرسش اساسی که آیا حرکت بال مرغان دریایی میتواند موجب ایجاد دگرگونی در هوا شود یا نه، روی نظریهی خود کار میکرد، در سال ۱۹۷۳، به پروانه که شاعرانهتر بود، روی آورد. عنوان یکی از سخنرانیهای لورنز این بود: «آیا بالزدن یک پروانه در برزیل میتواند طوفانی در تگزاس به پا کند؟». در واقع یکی از همکاران دانشمند او با نام «فیلیپ مریلیس» این عنوان را پیشنهاد کرده بود چون «لورنز»، خود نمیدانست چه عنوانی را برگزیند. پیش از مطرحشدن «اثر پروانهای» به صورت علمی، داستانهای علمی-تخیلی به این موضوع پرداخته بودند. به ویژه، نویسندگانی همچون «ریبردبری» (Ray Douglas Bradbury)، به آن دسته از مشکلات توجه داشتند که در صورت سفر به گذشته، به دلیل تسلسل وقایع، برای فرد به وجود میآیند. آیا به راستی کارهای جزیی و کماهمیتی که در گذشته انجام گرفتهاند، میتوانند پیامدهای شایان توجهی در آینده داشته باشند؟
براساس این نظریهی جذاب تاکنون چندین فیلم کوتاه و بلند ساخته شده است. یکی از مشهورترین آنها فیلمی به همین نام به کارگردانی «اریک برس جی مکی گروبر» و با بازی «اشتون کاچر» و «امی اسمارت»، محصول سال ۲۰۰۴ آمریکا است. نسخهی دوم این فیلم هم با نام «اثر پروانهای۲» در سال ۲۰۰۶ ساخته شده است. در این فیلم، شخصیتی به نام «ایوان»، از دوران کودکی خاطرههایش را از دست میداده است. پس شروع به یادداشت خاطرات روزانهاش میکند. اتفاقات بسیار عجیبی میافتد که زندگی آنها را زیر و رو میکند، و «ایوان» تمام آنها را از یاد میبرد. اما زمانی که بزرگ میشود، روشی پیدا میکند که با استفاده از همان خاطراتی که یادداشت کرده، به خاطرههای فراموش شده برسد و این توانایی را پیدا میکند تا گذشته را عوض کند. اما با عوضکردن گذشته، آینده زیرو رو میشود و هر بار زندگی یکی از دوستانش خراب میشود. «ایوان» هیچ نمیدانست که تغییر یک چیز کوچک در گذشته هزاران برابر آینده را تغییر میدهد. از نمونه فیلمهای موفق دیگری که با الهام از این نظریه ساخته شدهاند، فیلم کوتاه ایرانی «طوفان سنجاقک» ساختهی «شهرام مکری» است.
«اثر پروانهای»، در علم، آثار تخیلی و یا علوم اجتماعی، در حد نظریه باقی میماند. با این حال، به نظر میرسد این نظریه، توجیهی منطقی برای غیرقابل پیشبینی بودن حوادث است. تا آنجا که به رفتار انسانی مربوط میشود، مطابق نظریهی «اثر پروانهای»، کوچکترین اعمال فرد، میتوانند نتایجی مثبت یا منفی، به دنبال داشته باشند. دانشسنتی بر ثبات و پایداری تاکید دارد. حال آنکه بر اساس نظریههای پیشرفتهی دهههای اخیر، عدمثبات، حساسیت و غیرقابل پیشبینی بودن، بنمایهی بسیاری از پدیدههایی را تشکیل میدهند که در مقیاسهای زمانی و مکانی قابل رویت اتفاق میافتند، یعنی تجربیات روزمره و معمولی ما. بسیاری از سیستمهای مورد توجه، از اتمسفر زمین گرفته تا بازار بورس، باید به نحوی بازرسی، مراقبت، طرحریزی و پیشبینی شوند که با پیچیدگی ذاتشان مطابقت داشته باشد، در غیر این صورت، ممکن است مشخصههای اساسی آنها از قلم بیفتد و نتایج دیگری به بار آورند. «اثر پروانهای»، نمادی از این منطق جدید است.
شهره شعشعانی / رادیو کوچه
«ویدیادهار سوراجپراساد نی پل» (Vidiadhar Surajprasad Naipaul) معروف به «سر وی.اس. نی پل» (V. S. Naipaul) نویسندهی ترینیدادی–بریتانیایی متولد ۱۷ آگوست ۱۹۳۲ است. او را بیشتر به خاطر رمانهایی که بر میراث استعمار امپراتوری بریتانیا تمرکز دارد میشناسند، هرچند در میان آثار غیرداستانی او میتوان از چندین سفرنامهی مشهور نیز یاد کرد. نی پل در سال ۲۰۰۱ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او را «استاد نثر مدرن انگلیسی» میخوانند. در سال ۲۰۰۸ تایم لندن، نی پل را از میان ۵۰ نویسنده بزرگ انگلیسی از ۱۹۴۵ به بعد در رتبه هفتم قرار داد.
نی پل در چگواناس توبیگوی ترینیداد به دنیا آمد. پدر، برادر، عمو و پسر عمویش همه دستی به قلم داشتند و همسر کنونی او، نادیرا نی پل، یکی از روزنامهنگارهای سابق پاکستانی است. همسر اول نی پل، پاتریشیا انگلیسی بود که پس از ۴۱ سال زندگی مشترک در سال ۱۹۹۶ از سرطان درگذشت. پاتریشیا را ویرایشگر غیررسمی آثار نی پل میدانند.
نی پل معتقد است نوشتههایش عاری از نگاه ایدئولوژیک است و میگوید: «داشتن نگاه سیاسی باعث پیش قضاوت میشود. من نگاه سیاسی ندارم.»
داستان «بزدل» از مجموعه داستانهای خیابان میگوئل انتخاب شده، کتابی زندگینامه مانند، بازتاب دهندهی فرهنگ و شرایط جامعهای که نویسنده در آن رشد کرده و بالیده است، یا به قول چارلز پور منتقد ادبی نیویورک تایمز: «کتابی جذاب دربارهی بزرگ شدن در کاراییب. طرح داستانها ساده است و سعی در کمرنگ کردن لحظههای تراژیک و اغراق در کمدی دارد، هرچند حقیقت همواره خود را نمایان می سازد.»
«بزدل» ترجمه مهدی غبرایی است.
موسیقی متن:
Philmore, Ken;Rhythm in the Groove
Watanabe, Sadao; California Shower
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
نیمهی دوم قرن بیستم را میتوان با افتخار عصر کودکان نامید. برای اینکه جامعه به رشد و تعالی برسد باید طفل تربیت و برای زندگی عادی و اجتماعی آماده شود. کودکان آسیبپذیرتر از سایر افراد جامعه هستند و این آسیبپذیری دلایل گوناگونی دارد. این دلایل میتواند کوچکی، عدم توانایی تطابق با محیط و نیز قدرت اندیشیدن و تشخیص خوب و بد باشد. به همین دلیل برای جبران این آسیبپذیری والدین و افرادی سرپرستی کودکان را به عهده میگیرند. و حال این سرپرستی و روشهای غلط تربیتی باعث شده است که بعضی کودکان از طرف سرپرستان خود مورد آزار و اذیت و یا ضرب و شتم قرار بگیرند.
بدرفتاری با کودک یک مشکل بهداشتی، روانی، اجتماعی است که مورد بیتوجهی زیادی قرار گرفته است. در ایران به دلیل وجود فراوانی عوامل مستعد کننده و همچنین شواهد گوناگون اینطور به نظر میرسد که میزان شیوع بدرفتاری با کودکان بالاست ولی به دلیل عدم حمایتهای قانونی از کودکان و همچنین در دسترس نبودن آن گزارشهای قانونی در این زمینه اندک است. موارد مربوط به کودک آزاری بهطور غالب مخفی میماند و موارد اندکی از آن فاش میرود. خیلی از همسایهها و یا شاهدان کودک آزاری به علت دوستی یا ترس از آزار و اذیت کودک آزار، نداشتن حوصله برای مراجعه به پلیس و عدم دسترسی به مراکز مربوط به کودک آزاری تمایلی به اعلام اینگونه گزارشها ندارند.
یکى از نکات برجسته در خانوادههاى کودکان آزاردیده انتقال خشونت از نسلى به نسل دیگر است. به این ترتیب کودکى که تحت آزار و اذیت والدین قرار مىگیرد، به وسیله ساز و کارهاى روانى، بهویژه همانندسازى و یا مشابهت با مهاجم به تدریج خود نیز رفتارهاى خشونتآمیز بروز مىدهد و به همین شکل این رویه را به فرزندان و نسلهاى بعدى منتقل مىکند. بنابراین کارشناسان معتقدند براى کاهش شمار کودک آزارىهاى پرخطر و خشن، دستگاههاى نظارتى و حمایتى باید با بهرهمندى از نظرات کارشناسان و خبرگان در یک نقطه این چرخهی معیوب را قطع کنند.
بالطبع برای تربیت کودک لازم است که والدین اعمال انضباط کنند اما بعضی از والدین خواسته یا ناخواسته دست به اعمالی میزنند که منجر به کودک آزاری میشود، بهطور مثال برخی والدین به علت نبود آگاهی و مهارت در به کارگیریهای استراتژیهای تربیتی و یا بیتوجهی به نیازهای کودک دچار کودک آزاری میشوند حتا ممکن است در ابتدا از روشهای ملایم تنبیهی استفاده کنند اما کمکم به علت گم کردن مرزها بر میزان خشونت خود میافزایند و مرتکب کودک آزاری میشوند. آزار جسمی میتواند متوسط، شدید و یا خیلی شدید باشد. حال مسئلهای که برای این والدین روشن نیست این است تنبیه با انضباط تفاوت دارد و انضباط عبارت است از آموختن یک روش منظم برای زندگی به کودک تا اعتماد به نفس او را تقویت کند.
عوامل بسیاری در کودک آزاری جسمی دخیل است از آن جمله میتوان به بیکاری، فقر فرهنگی و اقتصادی، آزاردیدگی والدین در کودکی، بارداری ناخواسته، اختلاف زناشویی، اعتیاد، ارضا نشدن نیازهای عاطفی والدین آزارگر، عزت نفس پایین والدین یا مراقب کودک، داشتن ناپدری و نامادری و یا داشتن کودکی که چهره یا جنسیت او مورد علاقهی پدر و مادر نیست و یا بیماری روانی والدین اشاره کرد. کودک آزاری چه جنبه تادیبی بیش از اندازه عقلانی داشته باشد که منتهی به جرح و مصدومیت کودک شده باشد، چه جنبههای تادیبی بزهکارانه داشته باشد، بهطور تقریبی ریشه یکسانی دارد. اگر به صفحه حوادث روزنامهها در چند سال اخیر که مبادرت به انتشار اخبار جرایم و جنایات میکنند توجه کنیم، تمام حوادث مرتبط با کودک آزاری دارای یک نقطه مشترک است. نقطهی مشترک در تمام جریم علیه کودک این است که کسی که مرتکب چنین عملی میشود یا قصد از بین بردن و کشتن تدریجی کودک را دارد یا قصد ایجاد رعب و وحشت در دل او.
بسیار دیده شده است که هنگامی که نیروی انتظامی و یا قاضی از والدینی که فرزند خردسالشان را مورد ضرب و شتم یا قتل قرار داده در خصوص مجرمانه بودن این عمل پرسوجو میکند با آسودگی میگویند حق پدر و مادر است که برای تربیت فرزندشان او را تنبیه کند و آنها از این حق مشروع خود استفاده کردهاند. در نهایت اگر قاضی رسیدگی کننده به پروندهی اتهامی چنین والدینی اگر بسیار مصمم در کیفر رسانی به آنها باشد مجاز به تعیین دیه برعلیه آنها و تعزیر متهمین میباشد. از دیگر نواقص قانونی و اجرایی در رعایت حقوق کودک در ایران، نقص قانون در سرپرستی از کودکان بدون سرپرست و یا بدسرپرست است. همچنین در مقام اجرا نیز مقامات امدادی نظیر سازمان بهزیستی کشور از امکانات مادی و معنوی کافی برای حفظ و نگهداری و سرکشی از کودکان بیسرپرست و یا بدسرپرست برخوردار نیستند.
استثمار کودکان، بهرهکشی، تنبیه روحی و روانی، آزار جنسی و کودک ربایی بخشی از نقض حقوق کودکان در جامعه جهانی و بالطبع جامعه ایران است. بهطور مثال، با نگاهی به قوانین کیفری ایران متوجه خواهیم شد که هیچ قانون خاصی در رابطه با کودک آزاری، جنسی و جرم انگاری آن وجود ندارد. از سوی دیگر در کشور هیچ نهادی برای نظارت بر رعایت حقوق کودکان و کنترل و بررسی میزان آن وجود ندارد.
برای اثبات این ادعا باید گفت که در زمینه کودک آزاری کنوانسیون بینالمللی بر جرمانگاری خاص در مورد کودک آزاری، تاکید کرده، اما در ایران هنوز قانونی خاص برای آزار جنسی کودکان و حمایت ویژه اندیشیده نشده است.
خشونت غیرقابل اجتناب نیست بلکه در بسیاری اوقات قابل پیشبینی و پیشگیری است. بسیاری از عواملی را که در کودک آزاریها دخیل هستند میتوان محدود کرد و دولتها، سازمانهای دولتی و غیردولتی مرتبط و مردم میتوانند با پیگیری حق و حقوق کودکان و بررسی نیازهای مادی و روانی آنان خشونت علیه آنها را به میزانی قابل توجه کاهش دهند. تنبیه بدنی تیشه به ریشهی اعتماد به نفس میزند. کودک نیاز به پذیرش در خانواده دارد. نیاز دارد تا بداند هرچند دچار اشتباه شود باز هم سینهی خانواده به رویش گشاده است و میتوانند مامن او باشد. بنابراین جای خالی ارزیابی سلامت روان همسران پیش از ازدواج در میان آزمایشهای ضروری در این زمان، بهطور کامل احساس میشود چرا که افراد کودک آزار بهطور معمول خود از سلامت روان مطلوب برخوردار نیستند .
اردوان روزبه / رادیو کوچه
adavan@koochehmail.com
حضور در جلسههای غیرقانونی، مناسبتهای فرقهای، عضو یابی در سایت ضدانقلابی فیس بوک و ارتباط با بیش از پانصد نفر در این سایت و انجام کارهای فکری بر روی آنها برای آموزشهای انحرافی و ضددینی…
این بخشی از اتهامها و دلایل صدور حکم چهارسال و نیمهای است که «هوشنگ فناییان» شهروند ایرانی بهایی ساکن آمل، چهل و هشت ساله با آن اینک روبهرو است. از سوی دیگر این شهروند محکوم به چهار و نیم سال زندان از دیگر جرایماش نوشتن نامه به رهبر جمهوری اسلامی است. وی که در چند سال پیش علیرغم تایید کارشناسان در یک دعوای حقوقی مسیر پروندهاش تغییر کرده بود، نامهای به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود و در آن از این مقام عالی تظلمخواهی کرده بود. ژانت خانلری، همسر آقای فناییان میگوید: «نامه را حتا به دادستان شهر نشان دادیم، او نیز معتقد بود در این نامه توهینی نشده است، اما رای صادره دادگاه نشان میدهد که همسرم با نوشتن این نامه به رهبر ایران توهین کرده است.»
وی در نامه خود، به عنوان یک شهروند ایرانی بهایی، از آیتاله خامنهای خواسته بود دستور بدهد که «به ظلمی که به نام وی و شرع شیعه به جامعه اقلیتی بهایی وارد میشود پایان داده شود.» او در بخشی دیگر از نامه خود نیز اشاره داشته است که احساس قلبیاش میگوید رهبر ایران اعتقاد به محبت و مودت نسبت به اقلیتهای دینی دارد لذا اجازه دهد که این احساس «تبلور» پیدا کند.
اینک هفتاد و دو روز است که وی در زندان به سر میبرد و از دیدار با خانوادهاش محروم شده است. اگرچه این رای دادگاه بدوی است اما به نظر نمیرسد حتا در مهلت بیست روزه برای اعتراض با توجه به تغییر رویکرد رسیدگیکنندگان پرونده تغییری در حکم حاصل شود. خانم خانلری، همسر هوشنگ فناییان در خصوص صدور حکم همسرش به رادیو کوچه میگوید: «حتا دادستان بعد گذشت بیش از دو ماه از پذیرفتن وثیقه برای اینکه همسرم خودش بتواند در بیرون مدارکی را تهیه کند و یا پیگیر کارهایش باشد سرباز میزند.»
هوشنگ فناییان به خاطر عضویت در جامعه بهایی به سه سال، عضویت در فیس بوک به یک سال و نوشتن نامه به رهبر ایران شش ماه، حبس محکوم شده است. وی همچنین در طی این مدت در اداره اطلاعات شهر آمل در شمال ایران، استان مازندران تحت بازجویی بوده است
این در حالی است که گفته میشود وی از دو روز پیش از دستگیری تصادفی داشته است که از ناحیه کمر آسیب دیده است و تاکنون با این شرایط از لحاظ پزشکی نیز مورد درمان قرار نگرفته است. یک بهایی دیگر که در جریان شرایط آقای فناییان بوده است، به کوچه اظهار میکند: «در زندانی که آقای فناییان محبوس است، در یک اتاق سی متری نود و شش زندانی به سر میبرند، در این زندان بیماری پوستی شیوع پیدا کرده است.»
این فرد که مایل نبود نامش منتشر شود همچنین اشاره میکند: «وجود کتابهای دینی بهایی در منزل آقای فناییان به همراه کامپیوتر و سی دی از لوازم و آلات و ادوات جرم برای وی محسوب شده است.»
اینک با حکم دادگاه اولیه هوشنگ فناییان به خاطر عضویت در جامعه بهایی به سه سال، عضویت در فیس بوک به یک سال و نوشتن نامه به رهبر ایران شش ماه، حبس محکوم شده است. وی همچنین در طی این مدت در اداره اطلاعات شهر آمل در شمال ایران، استان مازندران تحت بازجویی بوده است.
این در شرایطی است که در در ابتدای خرداد ماه امسال نزدیک به سیزده تن از مدیران و اعضای فعال در موسسه آموزش عالی بهاییها در ایران در شهرهای مختلف دستگیر شده بودند. این مرکز آموزش عالی پس از آنکه دولت جمهوری اسلامی بهاییها را از تحصیل در مراکز آموزش عالی منع کرد در سال ۱۳۶۴ تاسیس شد و بعدها در رشتهای مختلف گسترش یافت و در زمان دستگیری برخی از دست اندر کاران آن به صورت «آنلاین» و غیرحضوری به بهاییها آموزش میداده است.
«ژانت خانلری» همسر هوشنگ فناییان در گفتوگویی با اردوان روزبه آخرین وضعیت آقای فناییان را توضیح میدهد:
خانم خانلری همسر شما آقای هوشنگ فناییان در ارتباط با فعالیت در فیس بوک و توهین به رهبری به چهار سال و نیم زندان محکوم شده است. دلیل محکومیت همسر شما چیست؟
توسط ماموران اطلاعات ساری دستگیر شدند و به بازداشتگاه کچویی ساری انتقال پیدا کردند و ۲۸ روز در این بازداشتگاه در انفرادی بودند و یک بار بیشتر هم نتوانستند تماس بگیرند و بعد از آن او را به آمل انتقال دادند که فقط تماس تلفنی داشتیم و با مراجعههای زیادی که به مراکز دولتی داشتیم توانستیم با او ملاقات کنیم و این ملاقات، حضوری نبود و در کابین بود.
در ۲۱ اردیبهشت هم توسط قاضی مربوطه آقای حسنزاده مورد محاکمه قرار گرفته بود که بعد از دو هفته حکم او را اعلام کردند و طبق آن به خاطر مواردی چون بهایی بودن، عضویت در گروههای مخالف نظام به سه سال و برای تبلیغ علیه نظام و شرکت در فیس بوک به یک سال و به خاطر نامه سرگشاده که چند ماه قبل برای رهبر نوشته بودند، شش ماه برای او حبس بریدند که روی هم ۴ سال و نیم میشود.
مضمون نامهای که آقای فناییان به رهبر ایران نوشتند چه بوده که توهینآمیز قلمداد شده؟
حدود چهار سال پیش مشکل مالی برای ما پیش آمد که با مراجعه به دادگاه برای رسیدگی به پرونده، تشخیص دادند که سه کارشناس باید روی این پرونده کار کنند. رای این سه کارشناس به نفع ما بود بعد از اینکه به دادگاه مراجعه کردیم دیدیم قضیه پرونده برعکس شده و متوجه شدیم اطلاعات پرونده را بسته است. بعد از آن پنج نفر از اداره اطلاعات به خانه ما آمدند با بیاحترامی تمام، کتابهای مقدس ما را بیرون ریختند و شمایل حضرت عبدالبهاء را پاره کردند و اتاق بچهها و خانه را به هم ریختند که نمیدانم دنبال چه چیزی میگشتند. کامپیوتر بچهها، سیدی و نوار را بردند. میخواستند همسر من را هم ببرند که با واسطه یکی از آنها این کار صورت نگرفت. هرجا که مراجعه کردیم پیگیری انجام ندادند و به همین خاطر شوهر من نامه را نوشتند که این جریان به گوش رهبر برسد تا بداند در مملکت چه میگذرد.
کجای این نامه به رهبر توهینآمیز بوده که قاضی چنین تشخیصی داده؟
اصلن هیچ موردی را به ما اشاره نکردند و قبل از این قضیه من به دادستان شهر آقای فولادی مراجعه کردم که ایشان گفتند این نامه هیچ موردی نداشته و توهینآمیز نبوده است. اما بعد از اینکه حکم را به ما اعلام داشتند، نوشتن این نامه را جرم تلقی کردند و برای آن شش ماه حبس نوشتند. این نامه را در سراسر دنیا خواندند و هیچکس از توهینآمیز بودن آن صحبتی نکرده است. حتا با چند قاضی صحبت کردم و نامه را دیدند و گفتند توهینآمیز نیست. نمیدانیم بر چه اصلی چنین کاری کردند. حکمی دادند که انگار تمام بهاییان به خاطر بهایی بودن باید سه سال به زندان بروند.
همسر شما در حال حاضر در زندان و در حال سپری کردن محکومیت خود هستند؟
الان در زندان هستند و ۲۰ روز به ما مهلت دادند که برای تجدیدنظر دفاعیه بنویسیم. چندجا مراجعه کردیم که با وثیقه ایشان را بیرون بیاوریم تا اقداماتی انجام دهند، اما هنوز موفق نشدیم.
خبر / رادیو کوچه
معلم زندانی، رسول بداقی، در پنجمین روز اعتصاب غذای خود به سلولهای انفرادی بند یک زندان گوهردشت کرج منتقل شده است.
به گزارش تارنمای فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، معلم زندانی رسول بداقی در اعتراض به «خفقان موجود، عدم آزادی بیان، عدم وجود تشکلهای مستقل، برقراری دادگاههای فرمایشی، اعمال محدودیتهای غیرانسانی علیه زندانیان سیاسی و همچنین تحت فشار قرار دادن خانوادههای زندانیان سیاسی توسط دولت»، از روز یکشنبه اول خرداد ماه همراه با تعداد دیگری از زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زد و طی نامهای به مسوولان زندان اعلام کرد که تا رسیدگی به مطالباتش به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
بهدستور بازجویان وزارت اطلاعات، روز پنجشنبه پنج خرداد ماه، در پنجمین روز اعتصاب غذای این معلم زندانی، او را به سلولهای انفرادی بند یک منتقل کردند.
وی مطالباتش را بهطور مشخص به این شکل عنوان کرده است:
۱- اجرای آییننامه زندانها بهطور کامل شامل ملاقات حضوری،تلفن و حق استفاده از مرخصی
۲- جلوگیری از فشار بر خانوادههای زندانیان سیاسی و امنیتی
۳- بهبود وضعیت صنفی و رفاهی زندانیان
گفته میشود وضع جسمی رسول بداقی نامناسب بوده است.
بیشتر بخوانید:
«پنج زندانی سیاسی به اعتصاب غذای جمعی پیوستند»
«تایید محکومیت بداقی، عضو کانون صنفی معلمان»
علی پورواحدی
در سالهای اخیر وضعیت پناهجویان به خصوص پناهجویان ایرانی در کشورهای مختلف دچار بحرانهایی شده است که از جمله میتوان به وضعیت وخیم جسمانی و همچنین وضعیت نابهسامان مالی اشاره کرد. از سویی دیگر عدم پاسخگویی و تاخیر در اعلام نتیجه از سوی دفترهای سازمان ملل مزید بر علت شدهاند.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است که علی پورواحدی با یکی از این پناهجویان ایرانی در ترکیه انجام داده است:
خودتون رو معرفی کنید؟
مریم اسماعیلی متولد تهران
چه زمانی وارد ترکیه شدید و دلیل درخواستتان برای پناهندگی چه بوده است؟
من مهر ماه سال ۸۹ به دلیل مشکلات خانوادگی و خطرات جانی که مرا تهدید میکرد مجبور به ترک شهر و کشور شدم و به همراه دو فرزندم به ترکیه آمدم و خودم را به سازمان ملل ترکیه معرفی کردم و درخواست پناهندگی کردم. در ایران به دلیل زندان افتادن همسرم و حکم طولانیی زندانی بودنش از او غیابی و به صورت پنهانی جدا شدم. اما با متوجه شدن خانوادهام از این جدایی و با توجه به اینکه خانواده من از خانوادهی قومی طابفهای هستند و رسم و سنت خاص خودشان را دارند و اینکه زن حق جدا شدن از همسر را ندارد، بسیار برای من مشکلساز شدند تا جایی که توسط برادرم مورد ضرب و شتم و تهدید قرار گرفتم و حتا یکبار از ساختمان ۳ طبقهای به پایین پرت شدم که نتیجه آن شکستی در ناحیه مچ پا و مهرههای کمر بود که خوشبختانه به لطف خدا جان سالم به در بردم. اما پس از بهبودی دوباره دچار همان تهدیدها گشتم تا اینکه تصمیم به فرار گرفتم تا هم جان خود و هم جان دو فرزندم را نجات دهم.
روند بررسی پرونده و درخواست شما توسط سازمان ملل به چه نحو بوده است؟
در ابتدا تاریخی رو برای مصاحبه با من تعیین کردند و شهری رو انتخاب کردند (به دلیل مسایل امنیتی شهر ذکر نشد). روز موعود برای مصاحبه رفتم که خبر دادند مصاحبه به تاخیر افتاده (بدون خبر قبلی) و تاریخ دیگری رو برای من تعیین کردند که در آن تاریخ مصاحبه شدم و الان نزدیک به چهار ماه هست که منتظر جواب هستم.
شرایط زندگی پناهجوییتان را مختصر شرح دهید؟
مگر من در چه شرایطی هستم که وقت مصاحبه را به تاخیر میاندازند و بدون هیچ کمکی حتا جواب پرونده را نمیدهند
من اینجا در شرایط بسیار بدی به سر میبرم و دیر جواب دادن سازمان ملل ترکیه هم به این شرایط دامن میزند. در حال حاضر با داشتن دو فرزند هم دارای مشکل مالی و هم مشکل جسمانی هستم. با این که مدارک پزشکی خود را به سازمان نشان دادهام و تایید کردهاند اما همچنان در این اوضاع به سر میبرم. حتا پزشکان خود شهری که در آن هستم این مدارک را تابید کردند. دو فرزند کوچکم هر دو دچار مشکلات روحی شده و از لحاظ خورد و خوراک در وضعیت بدی هستند.
سازمان ملل ترکیه آیا اقدامی برای امکانات رفاهی یا مالی شما نکرده است؟
نه امکانات رفاهی و نه امکانات مالی، به هیچ وجه کمکی نکرده است،حتا با اینکه در مصاحبه مالی سازمان ملل قبول شدم اما هیچ پولی از بانک معرفی شده از طرف خود سازمان ملل دریافت نکردهام و مدام به روزهای بعد موکول میشود.
سخنی اگر دارید میتوانید بیان کنید.
من فقط میخواهم بگویم که واقعن به سازمان ملل ترکیه پناه آوردم و از مشاهده وضع کنونی خود دچار نگرانی شدهام. آیا این سازمان نباید به بررسی پرونده سرعت ببخشد؟ آیا وضعیت سلامتی و روحی پناهجویان برایشان اهمیت دارد؟ آیا سازمانهای حقوق بشری فشار و یا درخواستی به سازمان ملل ترکیه برای توجه به پناهجویان و پروندههایشان دارند؟ مگر من در چه شرایطی هستم که وقت مصاحبه را به تاخیر میاندازند و بدون هیچ کمکی حتا جواب پرونده را نمیدهند. من یک زن تنها با دو فرزند کوچک با مشکلات مالی و جسمانی در یک کشور غریب هستم و روزها و شبها از فکر اینکه اتفاقی برایمان بیافتد نگران هستم و مرگ را پیش رو میبینم. امیدوارم این گفتوگو صدای مرا به کسی برساند.
علی انجیدنی/ رادیو کوچه
شنبه شما به خیر و شادی. هفتمین برنامه روان به سلامت را در خدمت شما آغاز می کنیم. آقای دکتر روان پاک ! همکاران ما تذکر دادهاند که شما به همه مسایل پزشکی نگاه سیاسی دارید که این باعث مشکل میشه. خواهش میکنم امروز از بحثهای سیاسی دوری کنید و بحث رو فقط پزشکی و علمی جلو ببرید. لطفن در خصوص بیماری اعتیاد صحبت بفرمایید.
سلام . اعتیاد چیز بدی است. خداحافظ.
چی شد؟ خداحافظی میکنید؟ هنوز که اول برنامه است. نکنه ناراحت شدین و بهتون برخورد. ما منظوری نداشتیم میخواستیم شما جوری صحبت کنید که برای کسی مشکلی پیش نیاد.
عزیز من در مملکت ما اگه قرار باشه حرف سیاسی نزنیم کلن روزی سه جمله میتونیم بگیم: صبحبخیر، ظهربخیر، شببخیر. تازه اگه این سه جمله رو هم سر جای خودش بهکار نبریم معنای سیاسی میده. مثلن دکتر روانپاک فرضی ما میره یه طرح اقتصادی رو افتتاح کنه. صبح افتتاح میشه، ظهر منفجر میشه، شب تعطیل میشه. حالا اگر مثلن بهجای صبحبخیر به ایشان بگوییم ظهربخیر میشه تخریب مقامات و سیاهنمایی و…
آقای دکتر مثل اینکه از شما خواهش کردیم. لطفن در مورد اعتیاد، غیرسیاسی صحبت کنید.
ببین خانم محترم، من سیاسی حرف نمیزنم ولی همه وقتی گوش میکنند، صحبتهای من رو با سیاست قاطی میکنند. البته تقصیر خودشون نیست اکثر مردم کشور ما معتاد به خبر سیاسی شدهاند. از ساعت ۵ که برنامههای خبری تلویزیونی مثل بیبیسی شروع میشه و وقتی خبر جدیدی وجود نداشته باشه تا ساعت یک شب، پنج تا خبر رو مرتب تکرار میکنند. همه مردم تمام ده برنامه خبری این شبکه رو میبینند. چون خبر سیاسی جدیدی وجود نداره، مردم دنبال خبر سیاسی میگردن. مثلن تلویزیون اعلام میکنه که در غرب ده متر بارون اومده، مردم میگن: این غربیها ابرها رو نمیذارن بیان کشور ما ببارن.
حالا آقای دکتر از این بحث خارج بشوید و در مورد اعتیاد به مواد مخدر و روانگردانها صحبت کنید. مثلن انواع قرصهای روانگردان رو برای ما توضیح بدهید.
شما که هر هفته به این انواع گیر میدی و ول کن هم نیستی. حالا بیچارهها به یه چیزی اعتیاد پیدا کردن، چیکارشون داری که چه نوع قرصی یا شربتی یا شیافی رو استفاده میکنند. شما دنبال این باش که چه جوری کمکشون میتونی بکنی.
باشه اشکالی نداره از خیر انواع گذشتیم. شما درمان اعتیاد را بگویید.
روش درمان زندانی کردن و به تخت بستن است که خیلی هم خوب جواب میدهد.
آقای دکتر، این روشها که قدیمی شدهاند. الان روشهای سمزدایی سریع و فوق سریع تو بورس هستند و متدهای مختلفی برای ترک دایمی…
این سوسولبازیها اصلن جواب نمیده. بهترین روش همونه که من گفتم. شما وقتی یکی رو تو خونه حبس کنی یا کاری کنی از خونه بیرون نیاد همهچیز از سرش میافته. البته این قضیه شاید در مورد دکتر روانپاک ما جوابش فوری معلوم نشه ولی اونم با خانهنشینی طولانیتر اعتیادش حتمن برطرف میشه.
شما رو هر کار کنند دست از حرفهای سیاسی بر نمیدارید. بذارین ببینیم سووالات شنوندههامون چیه. شنونده اول بفرمایید.
سلام آقای دکتر! شوی ما به قرص ضد حاملگی اعتیاد پیدا کرده هر روز یکی میخوره. هرچی بهش مگم این قرصها مال زناست گوش نمیکنه. چکار کنیم؟
ببخشید شوهر شما نمیگه چرا این قرصها رو میخوره؟ احساس خوبی بهش دست میده یا باعث تقویت مقویت میشه؟
شنونده اول: نه تقصیر خودمان بود. این خانم مامای محلهمان گفت: «این قرصها رو بذار دهان رحم. مایم دادیم شوهرمون خورد آخه میدونین اسم شوهر ما رحیمه. یه مدت گذشت ما حامله شدیم شومان هم معتاد به این قرصها. حالا نمیدونم چکارش کنم؟»
دکتر: عزیز من بذار به کارش برسه این آقا رحیم ما. من الان یه روش بگم خوردن این قرصها رو ترک کنه. فردا شما فلان شیاف و دستگاه و هزار چیز دیگر رو میدی به خوردش دوباره معتاد میشه. به نظر من همین قرصها ضررش کمتره . بذار حالشو رو ببره.
بعله . این هم حرفیه. شنونده دوم شما مشکلتون رو بفرمایید.
شنونده دوم: آقای دکتر، من معتاد نیستم ولی عادت دارم صبحها همراه چای ناشتام یه نخود تریاک بخورم. ظهرها هم بعد از نهار و چای، دو سه پیکی عرق میخورم البته به اون هم اعتیاد ندارم. شبها هم با دوستان میریم بیرون شهر چای قلیون میزنیم. دوستام همیشه میگن خوش به حال تو که وابسته به چیزی نمیشی. سوال من اینه که این همه چای که من هر روز میخورم برام ضرری نداره؟ نکنه به چای معتاد بشم؟
دکتر: نه عزیز دلم. نگران اعتیاد به چای نباش. این چایهای که به خورد ما میدن اینقدر توش آشغال میریزن که در اصل ما چای نمیخوریم آشغال میخوریم. پس تو خیالت راحت باشه. فقط منم میخواستم بگم واقعن خوش به حالت که وابسته به چیزی نمیشی. سعی کن در اولین فرصت خاطرات زندگیات رو برای همه بنویسی تا بقیه هم بتونند از این موفقیتهای تو درس بگیرند.
خوب نوبت میرسد به شنونده بعدی. در خدمت شما هستیم.
شنونده سوم: سلام دکی جون. مرسی امروز رفتی تو کار بچههای ما. قربون قدمات، این محمود نخود ما هر روز نخوداش کوچیکتر میشه. میگیم آقا چرا نخودات آب میره؟ میگه: «نه. کی گفته؟» من هر روز وزنش میکنم. تازه مدرک هم به ما نشون میده که یعنی حرفاش درسته. ولی ما باورمون نمیشه. آخه ما هر روز برای رفع خماری باید مصرف رو ببریم بالاتر. یعنی دریافتیمون کم شده. درست میگم داداش. حالا واقعیت رو بپذیریم یا اسناد و مدارک اوس محمود رو؟
دکتر: ببین داداش جون، اوس محمود که حرف الکی نمیزنه. به قول خودت رسید باسکول نشون میده. حالا ممکنه مسوول دفترش تو باسکول دست برده باشه یا رییساش برای اینکه خرابش کنه این کار رو میکنه. ولی خود بیچارهاش اصلن تو این مایهها نیست. اون پاک پاکه. از همه نظر. قول میدم به خدا. اصلن وقتی من میگم روانپاکه یعنی همین.شما فرض کن …
با اجازه تهیهکننده برنامه، صحبتهای سیاسی شما رو قطع میکنم و در همینجا از خدمت همه شنوندگان عزیز مرخص میشویم، بدرود.
بر اساس اعلام بنیاد پژوهشهای زنان ایران، بیست و دومین کنفرانس بینالمللی این بنیاد در زمینههای مختلف حول محور زنان در ماه ژوئن ۲۰۱۱ در کشور هلند برگزار میشود.
بنا بر اعلام این بنیاد در این کنفرانس در خصوص رابطه جنبش زنان در ایران و خارج از ایران، زنان و جنبشهای اجتماعی در خاورمیانه، جنسیت و خشونت، جنبش زنان و نسل جوان به بحث و بررسی پرداخته میشود.
زمان برگزاری این کنفرانس از تاریخ ۲۴ ژوئن، جمعه تا تاریخ ۲۶ ژوئن، یکشنبه اعلام شده است.
بیست و دومین کنفرانس بینالمللی بنیاد پژوهشهای زنان ایران در سالن دفیلینت شهر آمرسفورت برگزار میشود.
برای اطلاعات بیشتر فایل پیدیاف را دانلود کنید.
فایل پیدیاف ۱
فایل پیدیاف ۲
شنبه ۷ خرداد ۹۰/ ۲۸ می ۲۰۱۱
اجرا: اعظم
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران
پسنشینی تند- «طوفانی عظیم که بال پروانهای به پا میکند»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
مجله جاماندگان- «علت تفسیر اسلام رحمانی چیست؟»- شراره سعیدی
مجله خبری کابل- آرین
روان به سلامت- «اعتیاد روانپاک»- علی انجیدنی
با صدور حکم دادگاه یک بهایی در آمل اعلام شد-«چهار و سال نیم زندان از جمله برای فیس بوک»-اردوان روزبه
بخش دوم خبرها
دایره شکسته- «آدم باش بچه را نزن»- مهشب تاجیک
قصههای ما، از رویا تا واقعیت- «بزدل»- شهره شعشعانی
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه مصر گذرگاه مرزی رفح را بر روی فلسطینیان باز کرده است.
به گزارش بیبیسی، نیروهای مرزبانی فلسطینی، ۵۰۰ مسافر را برای ورود به خاک مصر، آماده کردهاند. پیش از این به طور متوسط، تنها ۳۰۰ نفر امکان عبور مییافتند. مقامهای مصری خاطرنشان کردهاند که هیچ محدودیتی قائل نخواهند شد.
اقدام دولت مصر اجازه خواهد داد تا بیشتر فلسطینیان آزادانه رفتوآمد کنند. البته این گذرگاه مرزی کماکان برای تجارت مسدود باقی خواهد ماند.
اولین گروهی که وارد خاک مصر شد، پنجاه بیمار فلسطینی بودند که برای درمان سفر کردهاند.
انتظار می رود باز کردن این مرز، به اقتصاد غزه کمک کند.
زنان و کودکان و مردان بالای چهل سال اجازه دارند آزادانه رفت و آمد کنند و مردان بیت ۱۸ تا ۴۰ سال باید مجوز دریافت کنند.
گذرگاه رفح، مهمترین راه ارتباطی غزه با دنیای خارج است که از خاک اسراییل عبور نمیکند.
از زمانی که حماس، در چهار سال پیش کنترل نوار غزه را به عهده گرفت، مصر و اسراییل گذرگاههای مرزی خود با این منطقه را مسدود کردند.
اسراییل از اقدام مصر برای بازگشایی این گذرگاه مرزی انتقاد کرده است و میگوید بسته بودن آن برای جلوگیری از قاچاق اسلحه حیاتی است.
این در حالی است که مصر میگوید با بازرسی دقیق، مانع از این امر خواهد شد.
تحلیلگران میگویند با نزدیک شده به زمان انتخابات در مصر، این انتظار وجود دارد که سیاستهای این کشور بیشتر در راستای حقوق فلسطینیان باشد.
بیشتر بخوانید:
«مصر گذرگاه رفح به غزه را بازگشایی میکند»
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر و بر اساس گزارشهای منتشر شده در برخی رسانهها، سه شهروند بازداشتی اهل مهاباد به نامهای جعفر، حبیب و ولی افشاری به زندان مرکزی ارومیه منتقل شدهاند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، این افراد که عضو یک خانواده هستند و در آذرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به سپس به زندان مهاباد منتقل شده بودند اخیرن به بند عمومی زندان ارومیه انتقال یافتهاند.
گفته میشود اتهام این سه شهروند همکاری با احزاب غیرقانونی عنوان شده است.
لازم به یادآوری است پیشتر نیز علی افشاری شهروند مهابادی به بند عمومی زندان ارومیه انتقال یافته است؛ وی در آذرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به علت زخمی شدن در هنگام بازداشت، مدتی را در بیمارستان بستری شده بود.
جلال ایجادی / استاد دانشگاه در فرانسه
چندی پیش «دومینیک استروسکان» یکی از رهبران حزب سوسیالیست فرانسه، مدیر صندوق بینالمللی پول و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در فرانسه با اتهام «خشونت و تجاوز جنسی» توسط پلیس آمریکا دستگیر شد و در برابر دادگاه قرارگرفت. واقعهای مهم برای محافل جهانی اقتصاد، رویدادی اسفناک برای محافل سیاسی و پدیدهای دردناک برای جامعه زنان. مردی ثروتمند و با قدرت بزیر میافتد و بهعنوان یک فردی «خشن و متجاوز» در زمینه سکسی مورد قضاوت قرار میگیرد. مردی که برنده آتی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه تلقی میشد، مورد انتقاد و تمسخر جامعه قرار میگیرد، مردی که بهعنوان مسوول سیاسی قلمداد میگردید، اینک بهمثابه فردی «پست و متجاوز به زن» در برابر دادگاه افکار عمومی باید جواب دهد. نظام قضایی آمریکا از زمان دستگیری و اعلام بررسی جرم، بهطرز سنگین «استروسکان» را بهعنوان یک مجرم بهافکار عمومی معرفی کرد. صرفنظر از اینکه نتیجه قطعی دادگاه چه باشد این رویداد نکات زیر را مورد بحث قرار میدهد.
اخلاق سیاسی. اخلاق و اتیک ضرورتی برای یک جامعه است. اخلاق که از نظر فلسفه کانت بهمعنای مجموعهای از ارزشهای خوب و مثبت که در جامعه باید برقرار باشد و مقوله اتیک که از نگاه اسپینوزایی همچون روند رفتاری برای بهبود جامعه و جهت خوشبختی همگانی مورد توجه است، در دنیای سیاست باید اساس کار باشد. روشن است که منظور از اخلاق و اتیک، دین ومذهب نیست. سیاستمداری که با اخلاق و اتیک سروکار ندارد، مورد اعتماد نمیتواند باشد. سیاستمداری که مافیابی و فاسد باشد، سیاستمداری که تجاوز به زن و روسپیگری را پا میدهد، سیاستمداری که فساد مالی را تحمل کرده و خود مشارکت میکند، چگونه میتواند نماینده درستی برای جامعه باشد؟ چگونه میتوان امور شهروندان را به سیاستمداری سپرد که قادر برعایت حیثیت افراد نیست وامیال خودپرستانه پولی و سکسی و سیاسیاش امر اصلی او گشته و منافع عمومی تنها بهوسیلهای برای کسب امتیاز بیشتر تبدیل شده است. مسوولیت سیاستمدار سنگین است. هر شهروندی میتواند با منش خود سرچشمهای برای ارتقا جامعه باشد و روشن است که سیاستمدار بهلحاظ قدرت تصمیمگیری خود بهطور برجستهای میتواند با ارزشهای اخلاقی و آرمانی به ارتقا جامعه کمک نموده و روحیه جامعه را بهسوی همبستگی و کمال انسانی سوق دهد. ممکن است بمن گفته شود که برخورد ایده الیستی دارم و این خواست دور از واقعیت است. بسیارخوب، روشن است که من از آرزوی خود و تمایل خود حرف میزنم، روشن است که کردار واقعی بسیاری از این سیاستمداران در جهان به انحطاط و فرومایگی سو دارد، ولی آیا ما نباید این خواست را مطرح کنیم؟ همه باید با سقوط همگی خوشحال باشند واز تلاش دست بردارند؟ دفاع از حقوق بشر، ارتقا فرهنگی جامعه، مخالفت با مرد سالاری و اعتراض به ستمی که بر زنان وارد میشود، همبستگی با رنج کشیدگان، اعتراض به انهدام طبیعت، خواست آرامش وصلح برای جامعه انسانی، مقابله با بردگی روح انسانی جزو اخلاق و اتیک من در این جهان است. در سیاست اگر اخلاق نباشد تبهکاری است و تبهکاری جز فساد و نابودی پیوندهای انسانی و سلطه خودپرستانه منافع فرد چیز دیگری نیست.
موقعیت زنان. زنان زیرفشار مردسالاری و فرهنگ مذهبی ضد زن وسنتهای اجتماعی خشونتورزی نسبت به زن پیوسته مورد تعرض قرار داشته و از حقوق خود و جایگاه اجتماعی خود محروم بودهاند. مذهب یهودی و مسیحیت و اسلام در برابر زنان و علیه آنان تبلیغ کرده و عمل نمودهاند، قدرتهای سیاسی مردسالار از پیشرفت و تقسیم مسوولیت موافق زنان پیوسته در کردار جلوگیری نمودهاند، و فرهنگ و رفتار جاری در بسیاری از جوامع با خشونت علیه زن، بامتلکهای سکسی، با پیشداوریهای بیاساس، منافع مردانه را طبیعی و برتر دانستهاند. در سه دستگاه مذهبی یادشده هیچ زنی دارای مسوولیت نیست و بهمثابه رهبر و پیشوای مذهبی نمیتواند مطرح باشد و تمام مسوولیتهای دینی مخصوص مردان است. زن نه خاخام میتواند بشود و نه کشیش و آیتاله، و از این نگاه زن تنها باید تولید نسل کند و در خدمت مرد باشد. در جمهوری اسلامی حقوق زنان پایمال میشود و زن باید زیر حجاب باشد و مرد چند همسر را بپذیرد و نصف مرد ارث داشته باشد. در جامعه فرانسه تنها هفده درصد مجلس را زنان تشکیل میدهند و نابرابری دستمزد بین زن و مرد گاه تا بیست درصد میرسد. در واقع فرهنگ ضد زن کهن و ریشهدار است. فرهنگ ضد زن از یکسو تلاش دارد تا کندفکری زن و یا پستبودن او را اثبات کند واز سوی دیگر هوش برتر مرد و شایستگی او در هدایت جامعه را تاکید میکند. این فرهنگ سلطهگرا در تمامی جوامع و در تمامی اقشار و گروهبندی اجتماعی وجود دارد.
این فرهنگ همیشه عریان عمل نمیکند، گاه در قالب یک قانون، گاه در یک تصمیمگیری اجتماعی واقتصادی، گاه در یک شوخی و متلک، گاه در خشونت و تجاوز، گاه در تفسیری دانشمندانه و گاه در تقسیم کار خانوادگی خود را نشان میدهد. هنگامی که ماجرای استروسکان پیش میآید، در فرانسه در رسانهها و گفتار شخصیتها قبل از هرچیز از بیگناهی استروسکان و توطئه احتمالی علیه اوحرف زده میشود، تا تجاوز نسبت به خدمتکار هتل که یک زن سیاهپوست است. از اولی صحبت میشود که چه بسا بیگناه باشد ولی از دومی حرف زده نمیشود که چه بسا صادق باشد. چندین شخصیت مهم با گفتار خود تمایل مردسالارحاکم را همراهی نموده و و بهطور غیر مستقیم تجاوز جنسی نسبت به یک خدمتکار آفریقایی را واقعهای بیاهمیت تلقی میدهند. آقای «روبرت بدنتر» از حزب سوسیالیست و شخصیت برجسته قضایی فرانسوی و «برنارد هانری لوی» فیلسوف و نویسنده فرانسوی به حمایت شدید از استروسکان برخاسته و روزنامهنگاران را بهاین خاطر که بیگناهی استروسکان را زیر سوال برده و یا زیادهگویی میکنند، مورد حمله قرار میدهند. «ژاک لانگ» وزیر فرهنگ سوسیالیست پیشین فرانسه میگوید در این ماجرا قتلی اتفاق نیافتاده است. روزنامهنگار سرشناس ژان فرانسوا کان میگوید خشونتی در کار نبوده بلکه فقط یک همخوابگی با یک خدمتکار رخ داده است. این واکنشها در اجتماع اتفاقی نیست بلکه ناشی از تحقیر زن و یا فرهنگ مردسالارنه در اعماق جامعه میباشد. اینگونه واکنشها خود را زمانی بهتر نشان میدهد که دفاع از مردی است که قدرتمند است و دارای شبکه و روابط رفیقانه و سیاسی و مذهبی و ایدئولوژیک گسترده است. زمانی که «رییس نر» مورد انتقاد بوده و در شرایط دشوار قرار دارد، همه افراد نزدیک و همبسته بهپا میخیزند.
روانشناسی جامعه. مردان و زنان فاسد همیشه از حمایت معنوی و اجتماعی بخشی از جامعه برخوردارند. فرصتطلبها، بادمجان دورقاپچیها، جیرهخوارها، سازشطلبها، خیرخواهان، دعاگویان و آنانی که در اتحاد و اتفاق سیاسی واجتماعی با این افراد قرار دارند، کارشان سکوت کردن و بیاهمیت جلوه دادن پدیده دردناک و حمایت از قدرتمندان و سروران است. این افراد حامی و حاشیهای برای امتیازات ریز و درشت، واقعی و تصوری، خود به نگهداری قدرت شخصی و مالی و سیاسی قدرتمندان پرداخته و با کردار و نوازشهای خود صاحبان قدرت را پناه میدهند و دلگرم میکنند. در جامعه رابطهها و پیوندها، هم صادقانه و دوستانه و محبتآمیز و انساندوستانهاند و هم با منافع گوناگون گره خورده و با دروغ و نیرنگ و چاپلوسی همراه میباشند. عوامفریبی یکی از پایههای اساسی جامعه معاصر و «تعادل» آن بهشمار میآید. البته در پیچیدگی اجتماعی دیوار چین این دو طیف را جدا نمیکند و آنها گاه درهم آمیختهاند، ولی بحث بر سر گرایشات سنگین و عمیق است. پدیده بزرگ فریب و دروغ را درون حکومت اسلامی ایران و حامیان وجیرهخواران قدرت سیاسی موجود میتوان مشاهده کرد، فریبکاری را در تمامی دستگاههای دولتی در جهان میتوان ردیابی نمود و یا در رفتار تمامی سازمانها و احزاب سیاسی و رهبران آنها میتوان مورد تحلیل قرار داد و بالاخره اینگونه بدیها را در اطرافیان دور و نزدیک افراد سیاسی که فرصتطلب بوده و گاه چه بسابه فسادآلوده میباشند نیز میتوان پیداکرد.
قدرت میفریبد و فریفته در خودفریبی لذت میبرد. قدرت هم جاذبه دارد و هم سرسپردگی و کرنش بهوجود میآورد و قدرتمند برای حفظ این مکانیسم کشش و وابستگی، فعالانه عمل کرده و اخلاق و اتیک را زیر پا میگذارد. به گفته اسپینوزا آنچه که زیباست مشکل و کمیاب میگردد. افراد قدرتمند ناسالم تلاش دارند روان و روح جامعه را نرم کنند و آنرا بهسلطه درآورند. بهطور مسلم در جامعه کسانی یافت میشوند که وارد معامله میگردند و بازیگرانی موجودند که وارد استراتژی اتحاد برای منافع آتی میگردند. استروسکان در سفر اخیر خود در پاریس قبل از آنکه ماجرای دستگیریاش پیش آید، با تمامی نشریات متمایل به چپ فرانسوی ملاقات کرده و از آنها میخواهد تا در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری فرانسه از او پشتیبانی کنند. در همین ملاقاتها او میگوید حریفان انتخاباتیاش چه بسا در پی آن باشند تا از مناسبات او با زنها استفاده کرده و ایجاد مشکل بکنند و بنابراین او انتظار کمک دارد. استروسکان از نفوذ شخصی و موقعیت سیاسی ویژه خود و شبکه ارتباطی گسترده استفاده میکند تا روزنامهنگاران را تطمیع و مجذوب کند، تا راه پیروزی را هموار نماید. قدرتمندی که پرعطش است و فاقد اخلاق و اتیک روشن است، آرام میکند، همراه میکند، فاسد میکند و برای حفظ قدرت همه اهرمها را بهکار میگیرد: «سکس، خشونت، دروغ، نیرنگ، دین، پول، رابطهها و رسانهها.»
پاریس ۲۶ مه ۲۰۱۱
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
یک تن از سه مهندس ترکی که بیست روز پیش توسط افراد مسلح نامعلوم در جنوب شرق افغانستان ربوده شده بود، آزاد گردید.
این مهندس ترکی که کمالالدین نام دارد با دو تن از مهندسان دیگر ترکی و رانندهشان، زمانى در ولایت لوگر ربوده شدند که به سوی کابل در حرکت بودند.
غلام سخی روغ لیونی فرمانده پلیس لوگر، گفت طالبان این مهندسان ترکی را ربوده بودند، اما شب گذشته یک تن از این مهندسان خود را نزدیک نیروهای امنیتی افغان رسانده است.
یک مقام محلی دیگر گفته است وضعیت صحی این مهندس ترکی خوب نمیباشد و نشان میدهد که طالبان وی را لت و کوب کرده است.
اما طالبان نیز مسوولیت این آدمربایی را به عهده نگرفته و در مورد رهایی این شهروند ترکی ابراز نظر نکردهاند.
تاکنون مشخص نیست که این مهندس ترکی فرار کرده است و یا آدم ربایان وی را آزاد کردهاند.
مقامات محلی میگویند پس از صحت یاب شدن این شهروند ترکیه، مشخص خواهد شد که وی چگونه آزاد شده است.
خبر / رادیو کوچه
در روز جمعه که با اعتراض سراسری در سوریه همراه بود، دستکم هشت تن از معترضان به دست نیروهای امنیتی کشته شدهاند و این در حالی است که مسکو هم به جمع منتقدان حکومت بشار اسد پیوسته و خواهان انجام اصلاحات در این کشور شده است.
به گفته رامی عبدالرحمان، رییس کمیته نظارت بر حقوق بشر سوریه، در شهر جنوبی داعل سه نفر، در قطنا واقع در حومه دمشق سه نفر، یک نفر در حومه زبدانی، و یک نفر دیگر در جبله روز جمعه کشته شدهاند.
برپایه گزارشهای منتشر شده، الگوی اعتراضهای روز جمعه نیز مانند هفتههای گذشته بود و معترضان پس از اقامه نماز جمعه تجمعهای ضدحکومتی در شهرهای مختلف سوریه برپا کردند.
جمعه گذشته دستکم ۴۴ نفر در سوریه در اعتراضها ضدحکومتی کشته شده بودند.
بیشتر بخوانید:
«تظاهرات در سوریه با نام جمعه پاسداران مرز»
رادیو کوچه
81میلادی- به نوشته برخی مورخان رومی، برکناری «اردوان چهارم» در جلسه «مهستان» (سنای ایران) از سوی تنی چند از بزرگان کشور پیشنهاد شد. بحث درباره این پیشنهاد مدتها طول کشید و بالاخره به رایگیری گذاشته شد و مهستان رای به برکناری اردوان چهارم از شاهی ایران داد.
در زمان اشکانیان انتخاب و برکناری شاه از اختیارات مهستان بود که «اردشیر» بنیادگذار دودمان ساسانی این قاعده را موقوف کرد.
۱۹۱۸میلادی- جمهوری دمکراتیک آذربایجان در «گنجه» آذربایجان توسط تعدادی از سیاستمداران ملیگرا بعد از منحل شدن فدراسیون ماورای قفقاز اعلام استقلال کرد. جمهوری دمکراتیک آذربایجان اولین جمهوری دمکراتیک در میان ملل مسلمان محسوب میشود. در آذربایجان زنان برای اولین بار در انتخابات مجلس موسسان شرکت کردند. تلاش این جمهوری برای اتحاد با ایران با حمله ارتش سرخ شکست خورد.
سرزمین آذربایجان در زمانهای گذشته در تصرف ایران بود تا اینکه پس از شکست ایران در نبردهای توسعهطلبانهی روسیه در زمان «فتحعلی شاه قاجار»، به موجب عهدنامهی «گلستان»، به روسیه ضمیمه شد. در پی وقوع انقلاب روسیه، این کشور پس از مدتی که از اعلام استقلال آن گذشته بود، به یکی از جمهوریهای شوروی تبدیل شد. در اواخر دههی ۱۹۸۰، فعالیتهای استقلالطلبانه در این جمهوری و نیز منطقهی ارمنینشین «قرهباغ» شدت یافت.
۱۹۱۲ میلادی- «پاتریک وایت» (Patrick White) در انگلستان زاده شد. او به همراه پدرش به استرالیا رفت و از مشهورترین نویسندگان این کشور محسوب میشود. وایت به دلیل «هنر روایت حماسی و روانشناختیاش که موجب شد قاره اقیانوسیه به دنیای ادبیات معرفی شود» جایزه نوبل را دریافت کرد. «دره شاد»، «درخت انسان» و «ووس» (Voss) برخی از آثار این نویسنده هستند. وی چند نمایشنامه هم از خود به جای گذاشت.
وایت دستنویس «باغ معلق» را در مجموعهای از کاغذها و یادداشتها گذاشته و وصیت کرده بود تا پس از مرگش نابود شود. اما این رمان ناتمام همزمان با صدمین سال تولد این نویسنده به چاپ رسید. «باربارا مابز»، کارگزار ادبی این نویسنده به وصیت وایت عمل نکرد و پس از یک دهه نگهداری از این نوشتهها تصمیم گرفت آنها را نسوزاند. دستنویس این رمان در کتابخانه ملی استرالیا نگهداری میشود، و حالا نسخه تایپشده آن موجود است.
۱۹۴۰ میلادی- چند ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم، هیتلر تصمیم گرفت تا فرانسه را به تصرف خود درآورد. از اینرو به جای حمله مستقیم به خطوط دفاعی فرانسه در طول مرزهای آلمان، حمله به خاک فرانسه از طریق مرزهای بلژیک را در پیش گرفت. به همین جهت، نیروهای آلمان در ۱۰ می ۱۹۴۰، هر سه کشور کوچک بلژیک، هلند و لوکزامبورگ را مورد حمله قرار دادند. این امر باعث واکنش سریع نیروهای انگلستان شد و به مقابله در برابر آلمان پرداختند. اما این مقاومت چندان دیری نپایید و در نهایت، مردم بلژیک پس از چند روز مقاومت در برابر هجوم ارتش آلمان، به فرمان پادشاه بلژیک، جنگ را متوقف کردند و بلژیک در چنین روزی به دست آلمان افتاد. این تصمیم باعث نارضایتی مردم بلژیک و در نهایت برکناری رسمی پادشاه این کشور از سلطنت در سال ۱۹۵۱ شد.
۱۹۹۸ میلادی- هند و پاکستان از زمان استقلالشان در سال ۱۹۴۷ سه جنگ را با یکدیگر پشتسر گذاشتهاند که دو جنگ از این جنگها بر سر کشمیر بوده است.
هند در سال ۱۹۷۴ به قدرت هستهای تبدیل شد و پاکستان نیز در چنین روزی اولین آزمایش هستهای خود را انجام داد. از سال ۲۰۰۴ مذاکرات صلح میان دو طرف جریان دارد.
——————————————-
برخی از رویدادهای دیگر
۵۸۵ پیش از میلاد- خورشید گرفتگی باعث شد که جنگ طولانی «ایران» و کشور «لیدی» تمام شود و یک ماه بعد اختلافات به پایان رسید.
۱۹۰۸ میلادی- «یان فلمینگ» نویسنده انگلیسی و خالق شخصیت مشهور «جیمز باند»، در لندن متولد شد.
۱۳۵۹خورشیدی- اولین دوره مجلس شورای اسلامی افتتاح شد.
منبعها:
ویکیپدیا (فارسی و انگلیسی)
بیبیسی انگلیسی
وبلاگ مصطفی بیان
راسخون
Iranian history
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
۱) موفقیت محققان ایرانی در پیوند نای به مری
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=63561
دکتر ولایتی با اشاره به جدیدترین دستآوردهای علمی در حوزه درمان بیماریهای تنفسی از موفقیت محققان ایرانی در پیوند نای به مری، کشف ژن جذام در یک خانواده و کشف تغییر شکل میکروب سل مقاوم خبر داد.
۲) توسط دولت مصر، گذرگاه رفح باز شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=63625
منابع خبری دیروز از قاهره گزارش دادند که دولت مصر گذرگاه رفح را بهطور کامل باز کرده است. گذرگاه رفح در دوران حکومت رژیم حسنی مبارک در راستای محاصره مردم نوار غزه و فشار بر دولت حماس بسته شد.
خراسان
۱) بقایی: قرارداد ۴۵۰ میلیارد تومانی تالارهای کیش وجود خارجی ندارد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=3&day=7&id=726468
حمید بقایی که هم زمان معاونت اجرایی رییس جمهوری و دبیری شورای هماهنگی امور مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور را برعهده دارد، روز گذشته در گفتوگویی اختصاصی و البته تفصیلی با ایرنا به اتهاماتی پاسخ گفت که علیه وی و همچنین اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری در برخی رسانهها مطرح شده است. اتهاماتی که بقایی به آنها پاسخ گفت عمومن ماهیت اقتصادی دارد و در زمره آنها موضوع قرارداد ۴۵۰ میلیارد تومانی ساخت مجموعه تالارهای بینالمللی کیش است که وی درباره آن تصریح کرد که اساسن وجود خارجی ندارد.
۲) انقلابیون یک پادگان نظامی در صنعا را تصرف کردند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=3&day=7&id=726438
در حالی که در چند روز گذشته درگیریها میان نیروهای امنیتی یمن و معترضان مسلح در صنعا، پایتخت این کشور، بیش از ۸۰ کشته بر جای گذاشته، گزارشها حاکی از آن است که از روز پنجشنبه صنعا، به دو بخش تحت کنترل موافقان و مخالفان رییس جمهوری تقسیم شده است.
جام جم
۱) سفر ناگهانی کلینتون به پاکستان
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100844642092
حدود چهار هفته پس از قتل اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا بهطور غیرمنتظرهای به پاکستان سفر کرد. او در این سفر سعی بر تحکیم رابطه آمریکا و پاکستان دارد.
۲) پاسخ ایران به گزارش آمانو: اتهامات ادعایی خستهکننده است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100844645088
گزارش جدید مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای درباره ایران بدون پاسخ نماند و مقامات کشورمان، اتهامات ادعایی آمانو را بیاساس، خستهکننده و تکراری دانستند.
کیهان
۱) فرماندهی سرکوب مخالفان آل خلیفه را سفیر آمریکا برعهده دارد
http://www.kayhannews.ir/900307/16.htm#other1613
فعال سیاسی بحرینی اظهار داشت، سفیر آمریکا در منامه فرماندهی سرکوبگران در بحرین را برعهده دارد.
«کریم المحروش» فعال سیاسی بحرینی در گفتوگو با شبکه خبری العالم تاکید کرد، سفیر آمریکا در منامه نیروهای اشغالگر سعودی و سایر کشورها در بحرین را برای سرکوب انقلاب مردمی فرماندهی میکند.
۲) وزیر اطلاعات: جریان نفاق برای مقابله با نظام تغییر چهره داده است
http://www.kayhannews.ir/900307/2.htm#other204
وزیر اطلاعات گفت: «برخی افراد که در جریان حوادث و فتنه سال ۸۸ که یا با فتنهگران همراهی کرده و یا ساکت نشسته بودند، این روزها روش دیگری با عنوان حمایت از ولایت فقیه در پیش گرفتهاند که باید مراقب آنان بود.»
آفرینش
۱) رایزنی وزرای خارجه ایران و اندونزی انجام شد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=83028
وزیر امور خارجه کشورمان در آخرین روز حضورش درمحل برگزاری شانزدهمین اجلاس وزرای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در بالی اندونزی با همتای اندونزیایی خود و میزبان اجلاس دیدار و گفتوگو کرد. به گزارش واحد مرکزی خبر، صالحی اظهار داشت: «مردم ایران و اندونزی، دو ملت مسلمان، دوست و نزدیک با سابقه و گذشتهای درخشان هستند که لازم است با این زیربنای مستحکم بر روی آینده مناسبات دو کشور سرمایهگذاری شود.»
۲) وزیر کشور لبنان استعفا کرد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=83033
بخش اطلاعات پلیس لبنان ظهر روز پنجشنبه ساختمان وزارت مخابرات لبنان واقع در منطقه «متحف» در بیروت را محاصره کرد و مانع ورود «شربل نحاس» وزیر مخابرات لبنان (مسیحی و عضو ۸ مارس) به این ساختمان شد.
وزیر کشور لبنان نیز که به دلیل موقت بودن دولت، سرپرستی این وزارتخانه را برعهده داشت، عملن طی کنفرانسی مطبوعاتی از جایگاه خود کناره گرفت و اعلام کرد دیگر در محل کار خود حاضر نخواهد شد.
دنیای اقتصاد
۱) «قصاب سربرنیتسا» در چنگال عدالت
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=255541
راتکو ملادیچ، ژنرال پیشین صرب که متهم به قتلعام حدود ۸ هزار مرد و پسر مسلمان شهر سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵ است روز پنجشنبه دستگیر شد، اقدامی که حاکی از قصد صربستان برای خروج از انزوایی است که پس از دوران جنگ بالکان در آن گرفتار شدهبود، جنگی که خشنترین جنگ اروپا پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرود.
۲) بمباران ارزی بازار دلار
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=255485
محمود بهمنی رییس کل بانک مرکزی با اشاره به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده برای سکه اظهار کرد: «با اجرای این قانون و گران شدن قیمت سکه، تقاضای کاذب در این بازار رو به سوی بازار ارز آورد.» رییسکل بانک مرکزی در گفتوگو با فارس، راهکار بانک مرکزی برای از بین بردن تقاضا را عرضه زیاد ارز در بازار عنوان و اظهار کرد: «از روز شنبه به شدت دلار وارد بازار میکنیم و قیمتها را به شدت میشکنیم.»
آرین / دفتر کابل/ رادیو کوچه
نوی پیلی (Navy Pillay) کمیسار حقوق بشر سازمان ملل متحد از سیاستهای دولت استرالیا مبنی بر بازداشت اجباری پناهجویان، انتقاد کرده است.
بانو پیلی گفته است همه افرادی که به صورت غیرقانونی وارد استرالیا میشوند تحت بازداشت اجباری در اردوگاهها قرار میگرند و هماکنون ۶۷۱۵ تن از این پناهجویان در سراسر استرالیا در اردوگاه به سر میبرند.
به گفته وی بیشتر این بازداشتشدهگان را افغانیها و ایرانیها تشکیل میدهد و از ۶ می سال جاری تا حال ۱۴۶۰ پناهجوی ایرانی و ۲۱۸۴ پناهجوی افغانی تحت بازداشت قرار گرفتهاند.
بانو پیلی گفته است، سیاست بازداشت اجباری مهاجران از سالها به این سو بالای وضعیت حقوق بشر در استرالیا سایه انداخته است.
کیمسار حقوق بشر سازمان ملل متحد افزوده است: «وقتی بازداشت مهاجرین اجباری صورت میگیرد و مطابق خواست این افراد نمیباشد میتوان آن را خودسرانه خواند که نقض قوانین بینالمللی مهاجرت به شمار میرود.»
وی به خانم جولیا گیلارد نخست وزیر استرالیا و آقای چرس بوون وزیر مهاجرت استرالیا گفته است سیستم بازداشت اجباری مهاجرین نقض تعهدات بینالمللی حقوق بشر توسط استرالیا است.
بانو پیلی که در یک کنفرانس مطبوعاتی در کانبرا Canberra سخن میگفت، افزود هزاران تن از مردان، زنان و اطفال بدون این که جرمی را مرتکب شده باشند برای مدتی زیادی است در بازداشتگاههای استرالیا به سر میبرند.
وی همچنان از اردوگا داروین دیدار نموده و از دلسردی و بیتوجهی مهاجران سخن زد و گفت پناهجویانی زیاد در بازداشت هستند که برخی از این بیشتر از یک سال میشود که در بازداشت اجباری قرار دارند.
کیمسار حقوق بشر سازمان ملل متحد همچنان از تفاهمنامه استرالیا با مالزی نیز انتقاده نموده گفت، مالزی کنوانسیون بینالمللی ۱۹۹۵ در مورد پناهندهگی و منع شکنجه را امضا نکرده است.
وی اضافه نمود: «من مصرانه از تمام رهبران احزاب سیاسی استرالیا میخواهم تا شجاعانه با اتخاذ موضع اصولی در مقابل این سیاست دولت استرالیا علیه پناهجویان، بیایستد.»
بیشتر بخوانید:
«محاکمه دو پناهجوی ایرانی در استرالیا»
Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
March twenty-fourth two thousand eleven was the day the UN Human Rights Council in Geneva, after several meetings over several weeks, voted for choosing a Special Rapporteur for Human Rights review in Iran.
Earlier, also Mr. “Gallian De Paul” and Mr. “Maurice Copithorne” were chosen as Special Rapporteurs on human rights in Iran but except a short trip to Iran, no access to documents were provided in Iran for Mr. De Paul.
Now, after nearly a decade, the council has again determined the necessity to announce a Special Rapporteur for Iran.
However, after consultations with members of the council and considering the suggestions, three candidates have been determined. Of these three people, on June sixteen and seventeen 2011, the Human Rights Council will select one.
According to the report of ''Justice'' concerning Iran:
The ”Consultative Group” composed of representatives of the Human Rights Council members from India, Finland, Romania, Zambia and Panama, had over six formal meetings to review the proposed candidates and has t choose the one who satisfy the general requirements and special requirements of the country where they are supposed to be sent. At these six sessions that were held on April 20th, May 4th , 5th, 11th, 20th, and 23d, all members of the group attended. Among the candidates for Special Rapporteur post, Nasrin Mosaffa, president of Human Rights Center of Tehran University and Hassan Ziaifar , head of the Islamic Human Rights Center, can be seen. Both these candidates have been nominated by the Islamic Republic. Also ”Payam Akhavan”, Professor of International Law at, “McGill” University in Canada is listed among the candidates.
Now, after nearly a decade, the council has again determined the necessity to announce a Special Rapporteur for Iran
But the question remains whether the Iranian government is going to be cooperative.
Organization ”Justice” concerning the candidate's reports:
These three candidates are all men and two of them come from Muslim countries.
Ahmad Shahid is currently the Prime Minister’s adviser in foreign policy in Maldives. He has been the Maldives Secretary of Foreign Affairs in 2005, 2007, 2008, and 2010. He has been activists in signing nine of international commitments to human rights and has worked well on the implement of these obligations in domestic laws.
Roberto Toscano is currently working at Woodrow Wilson Research Center, researching about Iran and has been Ambassador of Italy respectively in Iran and India. He teaches also Human Rights at University of Pisa and LUISS University in Rome.
Amin Madani is a human rights lawyer and currently works as a lawyer in Khartoum in a legal institution. He is also representatives of Iraq and Afghanistan at the UN.
Considering that all the group members anonymously considered Ahmed Shahid’s candidature, it seems that Amin Madani has more luck than the two other candidates to be chosen for this task.
Regarding the latest events in the UN Human Rights Council in Geneva, Radio Koocheh has been talking with “Hasan Nayeb Hashem”, civil activist in Europe who has been present in all the meetings of this organization:
Mr. Nayeb Hashem, on March 23, the case of human rights in Iran reached the point that the issue of nominating an inspector was raised. It has been 3 months since then. What are the latest news regarding the UN Special Rapporteur on human rights situation in Iran?
I hope all Iranians and human rights defenders try to know these people and in case they are chosen later, they could contact them and help them to accomplish their responsibility in the best way possible
After the Special Rapporteur is determined, a Commission in the Human Rights Council composed of five different countries which are part of the Advisory Commission in Human Rights Council will be responsible as official report to select one of the candidates and suggest the candidate to the next council meeting. So in June 17, in this meeting the Special Rapporteur will be definitely identified. This year Human Rights Council from June 2010 to June this year, delegates are India, Finland, Romania, Zambia and Panama. They have already began their review and had several sessions. They have come from 283 candidates and chosen 43 people. And among these 43 persons, 3 persons will be suggested to the Human Rights Council session. On the last day of the meeting, June 17, the Human Rights Council will determine which one among the three candidates will be the Special Rapporteur for Iran.
Who are these candidates and where do they come from?
Mr. Roberto Toscano is from Italy, Ahmed Shahid from Maldives and Amin Madani is from Sudan. Mr. Toscano has already been Italian Ambassador in Iran and is familiar with a lot of issues in Iran and has different responsibilities including the Human Rights Council in Geneva. Ahmed Shahid has been Maldives Secretary of Foreign Affairs and since Maldives have been moving toward democratization, he has been playing a serious role. When he was Maldives Secretary of Foreign Affairs, many human rights conventions were signed. Amin Madani has been active in Sudan, and Beirut in the framework of the UN activities. They are diplomates who are working in human rights fields and all three of them are mighty in their activities but in terms of familiarity with human rights issues in Iran and being able to connect with human rights defenders in Iran, things can be different.
It all depends on what the Human Rights Council is going to decide in three weeks. I hope all Iranians and human rights defenders try to know these people and in case they are chosen later, they could contact them and help them to accomplish their responsibility in the best way possible.
If this process is done and the reporter who should go to Iran and be able to analyze the human rights issues closely in Iran, what do you think this Special Rapporteur could be able to do considering Iran’s not very friendly collaboration?
We should be hopeful that he will be able to make it to Iran. The Special Rapporteur on North Korea never made it to this country and the Special Rapporteur on Burma never had the opportunity to travel there and after years with the new developments in Burma in recent years, he was able to visit Burma. We must hope that the Special Rapporteur be admitted in Iran. Mr. Gallien De Paul ” and ” Maurice Copithorne ” had a very limited trip to Iran before and after two trips, they did not provide any further possibility for them. After the Special Rapporteur on special subject who went to Iran in 2005, no one else was able to go to Iran. We should try that the selected person could go to the country and be fed by information. Human rights defenders were trying to give information to Copithorne and Gallien De Paul. Although Gallien De Paul did not have the possibility to get to some sections of prisons but even speaking with a few people made it pretty clear what was going on in the prisons in those years.
These are facilities that human rights defenders abroad should try to use in the best way possible. The Special Rapporteurs try to get in touch with human rights defenders within the country. There should be conditions allowing them to connect with these people.
Farsi
عرفان قانعیفرد / محقق تاریخ معاصر
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب این مطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
تعجب نکنید!، هر ایرانی با غیرتی از این تفکر دوری میکند و مردم ایران و نسل جوان هم چنین تفکری ندارند، اما این خواسته قلبی برخی از حضرات است که امروزه به صورت کادو شده و یا تلویحی بیان میکنند.
ماجرا را در ۳ اپیزود (قسمت) دنبال میکنیم.
…………………………
۱-کنفرانس کانادا- کنفرانسی که حال اپوزیسیون برگزار کرده یا هر سازمان دیگری، خود مبحث جداگانهای است. اما گروهی که هنوز فکرشان رشد چندانی نداشته است آن را ایران فدرال مینامند؛ یعنی اگر در اینده ایران، تغییراتی رخ داد، انگاه حضرات به بهانه فدرال بودن و ملت– ملت کردن، ایران را تکه و پاره کنند. از نظر آزادی بیان، در دنیای امروز، مبارکشان باشد؛ میتوانند هر سخنی را بیان کنند؛ اما نکته قابل توجه این است که خود را کفیل و کیل و وصی ایران ننامند، مثلن کسی تحت عنوان دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در این مراسم حضور مییابد و خود را نماینده ملت کرد معرفی میکند. به زبان بسیار محترمانه باید گفت ایشان مسوول یک سازمان یا نهاد محلی کردستان است و نه جامعه کردستان [این حزب یادگار تلاش سیاسی شادروان قاضی محمد است که ایرانیتر از هر ایرانی بود و نمیخواست که یک وجب از مهاباد در اختیار اجانب قرار گیرد. گرچه انگلیس برای او مزاحمی– به نام بارزانی- را روانه کرد تا بساط او را بهم بزند و بعدها خود به سینه افسر ایرانی آتش گشود و به آغوش روسها رفت؛ اما او خود به استقبال ارتش ایران رفت تا مبادا علیه امنیت کشور، شناسانده شود و عوامل انگلیسیها به دور از چشم شاه، او را اعدام کردند. پس این افراد دنباله رو آرمان قاضی محمد نبوده و نیستند و نه شان و منزلت قاضی محمد با مصطفی بارزانی قابل قیاس است– که قاضی رهبری تحصیلکرده و آگاه و ایرانخواه بود و بارزانی یک شورشی امی و قبیلهای– و نه جانشین مدعی امروزش– هجری- در آن شان و منزلت قرار دارد. قاضی محمد بنا به گفته صریح سرلشگر فضلاله همایونی در صاحبه با تاریخ شفاهی دانشگاههاروارد، وقتی که قاضی محمد به دیدار نمایندگان حکومت مرکزی رفت، بارزانی و سربازانش به سوی او و ماشین ارتش و جیب همایونی، شلیک کردند؛ زیرا نمیخواستند او به روسها و تجزیهطلبها، پشت کند و همین نکته را بعدها در مصاحبه با آدامسون تکرار کرد و قاضی محمد را انسانی ترسو و جبون نامید!]
به هر حال، کردستان ملک شخصی کسی نیست که بخواهد آن را در سر هر بازار به حراج بگذارد، همین آقای هجری از حمله جرج بوش به ایران حمایت کرد، یعنی کسی است که دوست دارد دائمن در کردستان جنجال و آشوب باشد تا او نامی در میان رسانهها داشته باشد، اما بهتر است در همان شهر کویه، به اداره نانواییاش بپردازد و ۱۲۰۰ خانواری که هر ماه از اقلیم کردستان، برایشان حقوق میگیرد؛ و نکته بامزه حکایت هم نشستن رضا پهلوی در کنار اوست که به یاد دارد در مصاحبهام با وی گفت «ایران، یکپارچه بودن و رنگرنگ بودن مردم و زبانش، مهمترین ویژگیاش میباشد، و یک ملت واحد به اسم ایران داریم»، حال فراموش فرمودهاند این کلام عقلانی را؟ اگر نه، چرا با هجری نشسته و هم آواز شدهاند؟ … شادروان داریوش همایون گفت: «که این گروهها در پس پرده فدرالیسم، همان تجزیه را دنبال میکنند»، و آن پیر دانا، به حق گفت داستان را.
۲-گروهی هم مانند حزب ناشناخته PAK خواهان بازگشت به تاسیس جمهوری مهاباد شدهاند. میدانیم که جمهوری مهاباد حاصل تشویق روسها در ایران بود که میخواست در شمال غربی ایران، خط مشی تازهای را بیازماید و به تبلیغ ناسیونالیسم افراطی پرداخت. جمهوری آذربایجان و جمهوری مهاباد درست شدند که اولی در آذر ۱۳۲۴ و دومی در بهمن همان سال حکومت خودمختار خود را در تبریز و مهاباد اعلام کردند و جمهوری مهاباد نقطه عطف آغاز فعالیت سیاسی در کردستان بود و حتا بر ادب و هنر کردستان ایران و عراق و ترکیه هم تاثیرگذار بود و سالهاست که مورد بررسی و نقد قرار میگیرد. شاه ایران برای دلجویی کردها، فرزندان قاضی محمد– از جمله علی قاضی– را با بورس ساواک به ادامه تحصیل فرستاد و رابطه علی قاضی با اداره ساواک آلمان، چیزی پنهانی نبوده و نیست و تا ۱۳۵۷ ادامه داشت و حتا قران خطی پدرش را به ساواک اهدا کرد. این حزب پاک، که تحت نظارت و کنترل و تحتالحمایه حزب دمکرات کردستان عراق است، به تازگی بیان داشته است که جبهه کردی تشکیل شود و همه به عهد و ایام جمهوری مهاباد بازگردند و چهارچوب ارضی ایران و حفظ تمامیت ارضی کشور را یک اصل تحمیلی نامیده است و خواهان تشکیل کردستان بزرگ شده است. این آقایان که خود را بیشتر به بارزانی نزدیک میبینند، یک سند بارزانی را یا فراموش فرمودهاند و یا نمیخواهند بشنوند:
در نامهای که مصطفی بارزانی در پاسخ به امیر بوتان– از رهبران کردستان سوریه– نوشته است نکات قابل توجهی ذکر شده است. گرچه آغازاین نامه بارزانی با احترام نوشته شده اما در میانه نامه به استهزا و تمسخر امیر بوتان میپردازد. یکی از کردهای سیاسی کردستان سوریه– عمر شیخ موس– که از دوستان جلال طالبانی محسوب میشود و مدتی هم مسوولیت بخش کردی رادیو صدای آمریکا را به عهده داشت اخیرن در خاطرات خود این نوشته را منتشر کرده است ، گرچه راقم این سطور آن نامه را نزد شادروان دکتر محمد مکری در پاریس دیده بودم. و آن استاد فقید هم همواره میگفت «به هر حال در جریان تاریخ معاصر کردها، بارها و بارها از حربه استقلال کردستان و تشکیل کشور، توسط کشورهای آلمان و شوروی و انگلستان و آمریکا سواستفاده شده است»، اما در واقع تحقق چنین امری محال مینماید و به تازگی هم جلال طالبانی آن را رویای شاعرانه نامیده است.
در نامه بارزانی در پاسخ به امیر بوتان چنین آمده است: «تقدیم به برادر عزیز و دوستداشتنی امیر بوتان/ …نامهات به دستم رسید و از معنی و مفهوم محتوی آن متوجه شدم و نامههای قبلیات نیز رسیده است… عرض شما در این نامه بسیار ناپاک و نجس این است که تو را فراموش نکنیم با این چیزهایی که میفرستید… چون تصور میکنی که ما خسته شویم و تو را شریک خودمان کنیم، و باید به تو اعلام کنم که یاغی بودن در شمال عراق تنها برای تفریح و خوشی زندگی ماست، انگار تو بسیار خل وضع و احمق هستی که باور کردهای ما برای آن خواب و رویای دست نیافتنی، جنگ میکنیم. و تا کنون ما در تاریخ نشنیده و نخواندهایم که روزی روزگاری کشوری باشد که نامش کردستان باشد و هیچ چیزی که سبب مادی و معنوی داشته باشد برای آن- چه که ما کردستان مینامیم- وجود ندارد….در پایان از تو میخواهم که به ارسال نامههای مزخرف خود ادامه ندهی که از ما میخواهی که سهیم و شریک شوی در آن خوابی که میبینیم و ما چه بسیار افرادی مانند تو را آزمایش کردهایم، حتا امپراتور پیر را که بریتانیای کبیر نام دارد، که به ما وعده داد و چنان کرد که ما در دام بیفتیم و سپس دست از ما شست و رفت … اگر هم تو در سخنانت راست میگویی و دلسوز هستی، وظیفه تو آن است که تلاش کنی ما را یاری دهی و نباید از وعدههایت، عقبنشینی کنی …و من آن افرادی را که برایشان نامه نوشتهای، مطلع کردهام که پاسخی به تو ندهند چون نامههایت نشانه اثبات طمعهای توست… / بزرگ تو: ژنرال مصطفی بارزانی [کتاب زندگی نامه عمر شیخ موس، ص ۲۸۷ / پشکۆیهک له خۆڵهمێشدا (ژیاننامهی هۆمهر شێخمووس)/ چاپ عراق]
و این در حالی است که گروهی معتقدند «حسین یزدانپناه، علی قاضی- را رهبر این گروه پاک نامید تا از اعتبار و نام و نفوذ شهرت قاضی محمد برای به رسمیت شناختن محفل جدیدالتاسیس پاک (حزب آزادی کردستان) استفاده کند» و خود نیز، تسبیح ریا و مداحی کرد و کردستان را میچرخاند و خود را ناجی کردستان میداند، کسی که گزارشها متفاوت رسانههای محلی و یا ارسال شده به اداره امنیت عراق و ترکیه او را به قاچاق مواد مخدرو قاچاق انسان و … متهم کردند که وی همه را شایعه ضد–کردها نامید و بعد اعتراض و انشعاب سمکو یزدانپناه یا همان حسن یزدانپناه– برادرش– نیز تحت عنوان (اتحادیه انقلابیون کردستان) را توطئه علیه آرمان خلق کرد نامید و بنا به روابطاش با حزب پارتی دمکرات کردستان عراق، برادرش را به زندان افکند. و این حرکت موجب شد تا بیش از پیش منتقدان علی قاضی– فرزند قاضی بزرگ را- یک ربات بیتحرک و مجسمهای نمادین بر سکان رهبری حزب آزادی کردستان» بنامند.
۳-العربیه خبر داد که «نمایندگان اقوام و اقلیتهای ایرانی روز دوشنه ۲۳ می ۲۰۱۱ در کنگره آمریکا برای بررسی اوضاع جاری در ایران سمیناری تحت عنوان «ملیتها، اقوام و اقلیتهای اتنیکی و مذهبی در محاصره حکومت ایران» برگزار کردند. در این سمینار نمایندگان برخی از احزاب وتشکلهای ایرانی مخالف جمهوری اسلامی و همچنین تعدادی از نمایندگان کنگره وکارمندان ارشد آن شرکت داشتند.» اینکه هر گروهی میتواند یکی از اتاقهای کنگره را به منظور یک گردهمایی اجاره کند و برنامهای را اجرا کند، زیاد نیازی به توضیح ندارد و لزومن این جلسات نشانه تایید کنگره نبوده و نیست، اما نکته در خبر العربیه اینکه «مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، کریم عبدیان نماینده کنگره ملیتهای ایران فدرال درآمریکا، محمدحسن حسینبر فعال بلوچ، لیلی میلانی رییس سازمان دفاع از حقوق زنان ایران، کارول پرون هوبر نویسنده کتاب مرگ دکترقاسملو، سام یربی وکیل و فعال دفاع از حقوق اقلیت یهودی در ایران و نویسنده کتاب «۳۰ سال بعد» حضور داشتند. و مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در این سمینار جمهوری اسلامی ایران را به نقض گسترده حقوق بشر و آسمیلاسیون (همگرایی) اجباری ملیتهای غیرفارس متهم کرد و لیستی از موارد نقض حقوق بشر در کردستان ارایه کرد. و هجری برکناری و سقوط جمهوری اسلامی ایران را اولین شرط هر نوع تغیر دمکراتیک در ایران دانسته و نظام ولایت فقیه را «سیستم حکومتی عقب افتاده و غیردمکراتیک» خواند.
در حالی که در همان کنگره، چند روز پیش- در روز ۲۸ آوریل ۲۰۱۱، یکی از سخنرانها Anthony Codesman عضو ارشد CSIS بود که سخنانی بسیار سنجیده درباره تغییرات سیاسی منطقه اظهار داشت و همان روز و روز پس از آن، در مصاحبتم با او پی بردم که آمریکا هرگز خواهان دفاع از ناسیونالیسم کور در منطقه نبوده و نیست و صلاح و مصلحت جامعه ایران هم حفظ یکپارچگی است و اتحاد. این استراتژیست معروف آمریکایی نیک میداند که این نوع گفتارهای تجزیهطلبانه جامعه جوان و آگاه ایران را پس خواهد زد.
هجری– زاده نقده ۱۹۴۵ و آموزگار ابتدایی– پس از ترور شادروان سعید شرفکندی– استاد دانشگاه در رشته شیمی- در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ دربرلن– رستوران میکونوس، بر صندلی قدرت تکیه زد؛ برخلاف اسلافش در آوریل ۱۹۹۳ به همان کنگره واشنگتن رفت و بعد به لندن و دیدارهای دیگر. – که در کنگره ۱۹ آوریل ۱۹۹۵ صندلی را برای عبداله حسنزاده ترک میکند– در این ۱۰ -۱۱ سال کنگره، برای ایران و ایرانی خوابی دیده است که هجری به انتظار تعبیرش نشسته است ؟
…………………………………………….
پس از این ۳ اپیزود کوتاه، باید بگویم ایرانیان در ۱٫۵ قرن اخیر، راه آزادی و استقلال را کجدار و مریض پیمودهاند، و هر کسی که سنگ بنای سیاستش را بر یک خارجی بنا کرد، دیر یا زود، از اوج قدرت به حضیض سقوط کرد، و اینها درس تاریخ معاصر ماست که نه سیاست آلمان و روس و نه ترک و انگلستان و آمریکا، راه نجات ایران نیست؛ اما باز هم دنبال یک رویای غیرواقعی رفتن، نشانه سلامت فکر و اندیشه نیست و میتوان پرسید آیا تفکر غالب بر جامعه ایران و به ویژه نسل جوان ایرانی، ملت– ملت کردن و تجزیه و فدرال کردن ایران است؟ … در سال ۱۳۲۴ شادروان آصف اعظم– والی کردستان ایران– از سنندج، پیامی به قاضی محمد فرستاد که باید در جهت به رسمیت شناختن هویت کردها در نزد حکومت مرکزی تلاش کرد، نه آنکه خرد و دل خود را به دست احساسات و موج هیجان گروهی بی برنامه سپرد، همان توصیهای که بعدها صارمالدین صادق وزیری در بهار ۱۳۵۸ به شادروان دکتر عبدالرحمن قاسملو باز گفت. برای هویت و تاریخ و فرهنگ کردی باید تلاش کرد و اگر در سیاست حکومت مرکزی و یا حرکت اجتماعی ایران شرکت جسته میشود، دل درگرو رشد و اعتلای خط استقلال و آزادی ایران و ایرانی نهاده شود نه اینکه چنین مضحکه خاص و عام شد و خود را نماینده مردمان کرد نامید. خرد و عقل و اندیشه هر ایرانی و به ویژه کردها، رشد و اعتلا و زدودن غبارها و پلشت بری از راه اندیشه آزاد جامعه ایرانی است نه سرگرم شدن به داستانی بیمزه و تکراری .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر