خبرنگاران سبز/ سیاست: سید ابراهیم نبوی، طنز نویس کنشگر سیاسی، در آخرین نوشته خود که یک نامه سرگشاده آمیخته با طنز به علی خامنهای است دلایل گوناگون خود را برای بیبصیرتی و اشتباهات غیرقابل توضیح علی خامنهای در بالا کشیدن احمدینژاد و حمایت از او را برشمرده و به همین دلیلها او را مسئول تمام شوربختیها و فقر گسترده جامعه ایرانی دانسته و از او خواسته جایگاه رهبری را رها کند و بگذارد مردم ایران برای آینده خود تصمیم گیری کنند.
متن کامل این نوشته که در روزآنلاین انتشار یافته است در زیر میآید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقای خامنه ای!
حضور علی آقای خامنه ای از راه دور سلام می رسانم. اول که خواستم نامه را بنويسم، گفتم بنويسم آيت الله خامنه ای، اما ديدم اکثر شاگردان شما مثل آقای اميری فر بعد از ۲۲ سال شاگردی تازه شده رمال و فالگير و رفته به زندان و در زندان هم مقداری خودکشی کرده. گفتم اين چه آيت اللهی است که بلد نيست شاگرد تربيت کند؟ گفتم بنويسم پدر ملت، يادم افتاد آدمی که مجتبی پسر خودش را چنان تربيت کرده که بلايی مثل احمدی نژاد را به جان ملت که هيچ، به جان پدرش انداخته، لايق اسم پدر برای پسرش نيست، چه برسد به اينکه پدر ملت باشد و بقول عشقی پدر ملت ايران اگر فلان است که خودتان تا آخرش را بلديد. خواستم بنويسم رهبر جمهوری اسلامی، يادم افتاد که رهبر بفرض اينکه وجودش را قبول کنيم، بايد عدالت داشته باشد و اولين شرط عدالت، داشتن قدرت تشخيص است. کسی که قدرت تشخيص ندارد و وسط چهار تا آدمی که حداقل هر کدام شان می توانستند چهار سال دولت را اداره کنند و اگر خيلی خوب نباشند، حداقل گند فعلی را نزنند، کسی مثل احمدی نژاد را انتخاب کند و بخاطرش همه را قربانی کند، خودش بهتر از همه می داند که از رهبری ساقط است.
حالا همه اينها به کنار. جان من! شما که می گويند هفته ای يکبار به معراج می رويد، حالا رويتان نشد از خدا بپرسيد، از جبرئيل نمی توانستيد يک سووالی درباره احمدی نژاد بپرسيد؟ که حالا وسط گل گير نکند وسيله نقليه تان و بمانيد اره به گوش که چطور شر اين يارو را از اين کشور بکنم؟ حالا جبرائيل هيچی، شما که روز تولدتان گفتيد ياعلی، نمی توانستيد از اين همه علمايی که صبح تا شب در دفترتان غيبت صغری و کبری می کنند، يک کلمه سووال کنيد که از امام زمان بپرسند که داستان احمدی نژاد چيست؟ از امام زمان رويتان نشد بپرسيد، از آقای مصباح يزدی که بقول شما مطهری دوران و طباطبايی دوران است نمی توانستيد سووال کنی که آتقی! مشتی! تو که می گوئی احمدی نژاد موهبت الهی است، يک چيزی می دانی، يا داری راست شکم ات نطق می کنی؟
فرض کنيم هاشمی و خاتمی و کروبی و موسوی که همه شان همه اين حرف ها را که امروز خودتان می زنيد، سه سال است می زنند، به کنار، يک کلمه نمی توانستيد از اين همه اره و عوره و شمسی کوره که دور و برتان نشسته اند و می خورند و حال شان را می برند، يک کلمه سووال کنيد که اين بابا که من اين قدر دارم سنگش را به سينه می زنم، کارش درست است يا نه؟ همه که بی بصيرت و کر و کور بودند، شما که بصيرت داشتيد اصلا يک بار به مغزتان خطور نکرد که ممکن است کل بازی های طرف يک حماقت باشد و وسط کار با اولين توپ و تشر معلوم بشود اين شازده قراضه تمام اين شش سال داشته چرند می گفته و اصلا چيزی ته بساطش نبوده.
فرض را بر اين بگذاريد که همين چيزهايی که آقايان مصباح و توکلی و لاريجانی و جنتی و بقيه دارند می گويند درست باشد و اين آدم از اول هيچی نبوده باشد، با اين فرض دوباره به عقب برگرديد و نگاه کنيد که چه اتفاقاتی افتاده است. ببينيد چقدر ساده لوحی کرديد؟ گفته می شود که رفتار ديوانگان و نوابغ به هم شبيه است. من که آدم کم عقل و بی بصيرتی هستم از همان روز اول هزار بار نوشتم که احمدی نژاد کلا يک سوء تفاهم است که رفع خواهد شد، يک مشنگ است که نه که بخواهد همه را سر کار بگذارد، بلکه هميشه احمقانه ترين کارها را کرده است. شما در اين شش سال اصلا به ذهن تان خطور نکرد که با يک نابغه سروکار نداريد و با يک احمق خودخواه سروکار داريد؟ لطفا با اين ديد يک بار گذشته را مرور کنيد.
رئيس جمهور ايران هر سال می رفت نيويورک و هر سال نمايندگان همه کشورها از سالن برای اعتراض می آمدند بيرون. هميشه هم سيمای جمهوری اسلامی می گفت که اين يک حماسه بزرگ بود. فرض کنيد يک روضه خوان ساده لوحی که هيچ چيزی از سياست و ديپلماسی و رفتار نمی فهمد را می خواهيد بفرستيد به عنوان نماينده کشور به سازمان ملل و اين آدم هم برحسب عادت همان دعای فرج امام زمان را که اول سخنرانی در پشتکوه می خواند برود در سازمان ملل بخواند. بعد هم فرمان حضرت علی به مالک اشتر را عينا برای همه رهبران جهان که نه با اعتقادات ما آشنا هستند، نه اگر هم آشنا باشند آن را قبول دارند، بخواند. طبيعی است که سال اول فکر می کنند طرف دارد حرف مهمی می زند، بعد هی می روند ترجمه اش را می خوانند، هيچ چيزی نمی فهمند. سال بعد می گويند که لابد يک حرف تازه می خواهد بزند. ولی می بينند دوباره همان حرف ها را زد. بلند می شوند از سالن می روند بيرون. اين بدترين کاری است که می توانستند بکنند.
اگر يک کسی همين کار را در تهران کرده بود، چه اتفاقی می افتاد؟ مثلا فرض کنيد يکی از دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی می آمد به مجلس ايران و شروع می کرد فحش خواهر و مادر دادن به بالا تا پائين جمهوری اسلامی، بعد خواستار تغيير ساختار مجلس، تغيير در رياست سازمان ملل، در دست گرفتن مديريت جمهوری اسلامی و بقيه می شد. نمايندگان مجلس چکار می کردند؟ آيا او را همه با هم نمی کشيدند پائين و آنقدر می زدند که کف مجلس را ليس بزند؟ حالا اگر در سازمان ملل ديپلمات ها يا ادب دارند، يا اهل کتک کاری نيستند، يا چنان می زنند که معلوم نمی شود ولی صدايش شش سال بعد در می آيد، شما نبايد بعد از شش بار تکرار اين موضوع را می فهميديد؟ باور کنيد که شش سال احمدی نژاد همين کار را کرد.
يا مثلا مصاحبه هايی که در آمريکا می کرد. شما يک بچه بسيجی اسگل بی عقل را بفرستيد آمريکا و بگوئيد که هر چه دلت می خواهد بگو. اين آدم هم برود آنجا و بروبر به صورت لری کينگ در سی ان ان نگاه کند و علنا دروغ بگويد. لری کينگ که سنگ بر نمی دارد توی سرش بزند. بالاخره دو تا خنده می کند و مسخره می کند و بعدش تمام می شود. دو گروه به اين موضوع نگاه می کنند، مردم باشعور دنيا می گويند عجب احمقی بود اين احمدی نژاد، آن چهار تا مسلمانی که در هلند و پاريس و کلن دارند می خورند و می خوابند و پول بيکاری از اروپايی ها می گيرند، و عقل شان از احمدی نژاد هم کمتر است، از چرنديات او خوششان می آيد. اين شد ملاک؟ شش سال اين فاجعه احمقانه تکرار شد، شما آدم با بصيرت و فرزانه و جيگر و انشتين و ژان ژاک روسوی جهان اسلام هر بار مثل ببوها از اين موجود استقبال کرديد و يک کلمه نگفتيد که اوی! يابو، اين کارها احمقانه است. يعنی جان من! اصلا به ذهن تان نرسيد، يا عين من فکر کرديد، ولی گفتيد شايد اشتباه می کنم؟
اين دولت را دولت عدالت خوانديد، حالا داد می زنيد که وضع عدالت در اين کشور مطلوب نيست. يواش! آرام تر! به ما چه؟ مگر ما کرديم که شما به خودتان حق می دهيد که عليه وضع موجود اعتراض کنيد. ما که گفته بوديم اين مسخره بازی ها فقرا را فقير تر می کند. شما نه تنها الآن بلکه در تمام اين سالها، برای دولت هم بخشنامه اقتصادی صادر کرديد. حالا چنان می کنيد که بقول مصباح که جانش برای احمدی نژاد در می رفت " احمدی نژاد و مشائی شيطان اند". اصلا شيطان باشند، ای حضرت خداوند! اين شيطان را شما خلق کرديد، خبرتان برسد، می خواستيد به جايش صد تا فرشته و پری دريايی خلق کنيد. در ايران امروز هر کسی فقير است، شخص شما مسوول اول بدبختی او هستيد. هر خانواده ای که به دليل وضع اقتصادی فرو می پاشد شما مسوولش هستيد. هر انسان شريفی که دزد می شود، شما مسوول گناه و جرمش هستيد.
رفت کلمبيا، به او گفتند ديکتاتور کوتوله، رفت دوربان از جلسه بيرون رفتند، رفت ايتاليا همه مسخره اش کردند، رفت حج پادشاه عربستان از دستش قايم شد. يک بار شد که يک قبرستانی برود و آبروريزی نشود؟ در تمام اين سالها شما يک بار هم فکر نکرديد که اين آدم نابغه نيست و احمق است؟ اين تحفه ارادان، روز روشن، رفت جلوی دوربين خانه آقای جوادی آملی، گفت در آنجا من در هاله نور بودم. دارم تصور می کنم که وقتی به شما گفتند که چنين حرفی زده، گفتيد امکان ندارد، باز يک نفر پيدا شده از من طرفداری کند، همه برايش شايعه می سازند و دارم تصور می کنم لحظه ای که آن فيلم را ديديد. آقای جوادی آملی که در تمام زندگی اش يک بار هم عليه شما يک کلمه حرف نزد، هميشه هم طرفدار حکومت بود. آنقدر دروغ های احمدی نژاد بزرگ بود که ايشان نتوانست طاقت بياورد و نصيحتش کرد که برو به مشکلات مردم برس و اين حرفها را ديگر نزن. اين يعنی يک روحانی مثل شما يا آقای مصباح براحتی می توانست تشخيص بدهد که اين آدم يا توهم دارد، يا فکر می کند بقيه احمق اند، يا از فرط پررويی گذاشته بود شما را سرکار.
من که معتقد نيستم که اين آدم نابغه و باهوش است. به نظرم آدم احمقی است که فرض را بر اين گذاشته که بقيه هم همانطورند. به او کاری ندارم، اما شما، آقای سيد علی خامنه ای، شما چطور توانستيد آن فيلم را ببينيد و باز هم از آدمی که صريحا دروغ می گفت حمايت کنيد. حالا فرض کنيم دروغ گفتن پيش کفار و منافقين اشکالی نداشته باشد، ولی آقای جوادی آملی که جزو کفار و منافقين نبود. من هم مثل پسر حاج آقا صانعی که از شما همين موضوع را سووال کرد و به او پاسخ نداديد و از سالن ملاقات بيرون رفتيد، سووالم اين است که وقتی اين آدم اعلام کرد که اصلا من نگفتم که در هاله نور بودم و شما می دانستيد که او گفته، با چه منطقی باز هم به يک دروغگويی که به يک مرجع تقليد دروغ گفته بود، اعتماد کرديد؟ من مطمئنم که خود آن فيلمبردار آن فيلم را به شما نشان داده، هر چه فکر می کنم نمی توانم بفهمم که معنای اين کار چه بود.
آقای خامنه ای!
من دارم به اين فکر می کنم که اصلا مشکل ما احمدی نژاد نيست، مشکل ما شمائيد. نه اينکه آن آدم بی تقصير است. من پنج سال قبل نوشتم که احمدی نژاد مثل يک بچه شيطان شلوغ کن عقب مانده است که حرکت های احمقانه اضافی دارد. اين بچه را وقتی ببريد به يک آنتيک فروشی يا فروشگاه بلور و چينی، هر تکان اضافی که بخورد، دو ميليون ضرر به پدر و مادرش می زند. ننه بابا، اگر ننه بابا باشند، نبايد بچه را ببرند به آنتيک فروشی، يا اگر هم بردند، بايد خسارتش را بدهند. نمی شود که يک ديوانه را بياوريد، به زور اسلحه او را رئيس جمهور کنيد. حق ملت را ضايع کنيد، او را نزديک ترين فرد به خودتان بخوانيد، به مجلس و کارگزاران کشور اجازه انتقاد از او را ندهيد، آخر کار يک مشت آدم را بياندازيد به جان اين ديوانه که اين فالگير و رمال است و طلسم شده. داستان اصلا ربطی به طلسم و اين چيزها ندارد. حتی اگر فالگير و رمال هم پشت اين داستان باشد، شما مسوول مستقيم رفتارهای آدمی هستيد که از رمال برای کار دولت استفاده می کند. ماجرای رمال بازی مشائی را سه سال قبل همه نوشتند، يعنی شما و آقای مصباح که در اين مدت از اين عقب مانده حمايت کرديد، داستان مرتاض هندی را نمی دانستيد؟ آقای فرزانه با بصيرت!
لطفا لايی نکشيد! جوری حرف می زنيد که انگار دفعه اولی است که احمدی نژاد رئيس جمهور شد. آقای پرفسور مصباح با پنج تن ماده خاکستری می گويد که احمدی نژاد را با طلسم تسخير کردند. اين موجود قبل از تسخيرش هم همين بود. اين همه دادار دودور راه انداختيد که با فاميل سالاری می خواهيم مبارزه کنيم. احمدی نژاد آمد که با فاميل سالاری مبارزه کند. شب انتخابات داوود برادرش به اتهام توزيع سی دی قاچاق زندانی شد، دامادش شد رئيس دفتر مشاورين، پدر عروس اش شد شخص دوم کابينه، خواهرش شد عضو شورای شهر، سه تا داماد خواهرش شدند مسوولين اين طرف و آن طرف. آن يکی دامادشان شد وزير. باز اگر هاشمی رفسنجانی بچه هايش وارد سياست يا مديريت شدند، بخاطر توانايی و عقل شان بود، نه اينکه با مينی بوس از دهات شان لشگرکشی کنند و يک مشت ديوانه تر از خودش را بگذارد رئيس و محض رضای خدا يکی از اعضای کابينه اش نباشد که دزد رسمی از آب در نيامده باشد.
اگر در کل کابينه هاشمی و خانواده اش پنج نفر با رانت به جايی رسيده باشند، ايشان همه خاندانش با رانت روی کار آمدند. همين قوه قضائيه نورچشمی شما می گويد که ۲۵۰ نفر از وابستگان به دولت و رئيس جمهور پرونده مالی کثيف دارند. و بخش وسيعی از آنها محکوم شده اند. اگر آنها دزد شده اند، شما فضای امنی را فراهم کرديد که او بتواند هر چه می خواهد بکند و کجا ديديد که يک انسان قدرت داشته باشد و سوء استفاده نکند؟ اگر برادر خاتمی نماينده اول تهران شد با حدود سه ميليون رای نماينده شد، اگر دختر هاشمی وکيل مجلس شد نفر دوم تهران شد. در حالی که پروين احمدی نژاد با زور وزارت کشور نفر آخر شورای شهر تهران شد. اصلا پنج نفر را در کابينه احمدی نژاد نام ببريد که به دليلی غير از رابطه خصوصی و شخصی در دولت وزير يا مشاور و معاون شده باشند. ممکن است بگوئيد که احمدی نژاد روز اول آدم سالم و تميزی بود. اين هم مستند نيست. از روز اول اين آدم يا با پول دولتی يا بودجه شورای نگهبان بالا آمد، يا با پول آقای محصولی. چطور يک مهدی هاشمی که بفرض تمام شايعات در موردش درست باشد و ۵۳ ميليون دلار از توتال رشوه گرفته باشد. تمام اين پول در مقابل يک رقم کمک مالی مستقيم محصولی به احمدی نژاد، پول خورد است. نه اينکه بخواهم از کسی دفاع کنم. مشکلم با شماست که بفرض اينکه راست می گفتيد، دفع افسد به فاسد کرديد.
جناب باهوش خردمند!
از روز اول گفته شد که احمدی نژاد چون چهره ای مردمی دارد، رئيس جمهور خوبی است. خودش همين بازی را کرد. دقيقا فرمول پوتين را در دولت به کار بست. لباس کاراته پوشيد، وارد زمين فوتبال شد. گفته شد که اصلا غذا نمی خورد و از صبح تا شب مثل موتور دوازده سيلندر کار می کند. چند بار بخاطر همين نمايش ها پول ملت دود شد و رفت. بزرگراه تهران پرديس را دو روزه دستور داد افتتاح کنند، در حالی که علامت های راهنمايی نداشت و يک روز بعد تعطيل شد. پالايشگاه آبادان آتش گرفت. راه آهن شيراز به اصفهان که پروژه آقای خاتمی بود و قرار بود سال ۸۹ افتتاح شود، بدون آمادگی افتتاح شد و سه روز بعد تعطيل شد. برای ملاقات با الهام علی اف چادر مخصوصی را با ميليونها هزينه آماده کردند و ايشان برنامه را به هم ريخت. مرکز پلی اتيلن اميرکبير بعد از افتتاح بخاطر نداشتن مواد اوليه کاملا تعطيل شد. وسط سخنرانی در اقليد فارس يک باره دهانش را باز کرد و نام روستايی که دهها سال عامل اختلاف بين دو منطقه بود، عوض کرد و چهار نفر در درگيری های محلی کشته شدند. همه به اين خاطر که نمايش مرد فعال را بدهد.
در سفر خراسان هيئت دولت در عرض دويست دقيقه صد طرح را تصويب کردند و حتی يک استان نيست که طرح هايی که پنج سال قبل دولت آنها را تصويب کرد اجرا شده باشد و شما در تمام اين مدت از او حمايت کرديد. از آدمی که ميلياردها دلار پول کشور را با احمقانه ترين شکل صرف نمايش تبليغاتی خودش کرد. يعنی شما که بخشنامه جزء به جزء برای اقتصاد کشور می نويسيد، نفهميديد که اين آدم شما و مردم را منتر خودش کرده است؟ چطور می شود که ۸۰ اقتصاد دان اعلام خطر کردند، دوستان خودتان در مجلس اعلام خطر کردند، نزديک ترين روحانيون سابقه دار کشور به شما اعلام خطر کردند، و باز هم نفهميديد. اين نبوغ از کجا به شما حلول کرده است؟ يک آدم عاقلی که از دولت پول نگرفته باشد، نشان بدهيد که فجايع اقتصادی کنونی را رسما نگفته باشد؟
اگر شما بخاطر حفظ شخص خودتان، چنانکه آقای احمدی نژاد گفته است، در انتخابات دخالت کرده باشيد و در همه مراحل از او حمايت قطعی کرده باشيد، به چه حقی فکر می کنيد که او نبايد از موقعيتش سوء استفاده کند؟ علائم يک موجود احمق چيست؟ بی سواد است، جلوی چشم مردم دروغ می گويد، با بزرگتر از خودش کار نمی کند، رفتارهای عنيف و غيرمنطقی دارد، حرف های نامربوط می زند. اينها نشانه های موجود احمق است. بياييد فرض کنيد که يک احمق يا ديوانه را از تيمارستان درآورديد و گذاشتيد رئيس جمهور و به او هر سال صد ميليون دلار پول داديد. فکر می کنيد رفتارش از کارهای احمدی نژاد احمقانه تر خواهد بود؟
هال اشبی کارگردان آمريکايی فيلمی دارد درباره باغبانی که تا کنون از خانه خارج نشده و با مرگ صاحبخانه برای اولين بار از خانه بيرون می رود. او تصادفا در موقعيتی قرار می گيرد که با سياستمداران و بزرگان کشور همنشين می شود. در تمام اين مدت او رفتارهای احمقانه می کند و حرف های بی ربط می زند، ولی عده ای که انتظار ندارند يک مشنگ در موقعيت جدی و مهمی باشد، چون باورشان نمی شود که يک احمق مثلا رئيس جمهور باشد، حرفش را چيز تازه ای فرض می کنند. در حالی که اصلا حرف تازه ای نيست. طرف فقط يک احمق ساده لوح است. همه حرفهايش هم بخاطر سادگی و بلاهت است. مساله اين است که در هر جای دنيا وقتی مردم بدانند يک احمق حرفی زده با نقد و رای مردم او را کنار می گذارند يا حذف می کنند، ولی شما جلوی همه را گرفتيد.
همه تصور می کنند که با يک موجود جدی و خاص سروکار دارند. يکی مثل فاطمه رجبی که کمابيش احمق تر از احمدی نژاد است او را معجزه هزاره می خواند و چهار سال بعد توبه می کند. مصباح يزدی او را موهبت الهی می خواند و بعد می گويد فريب خورده است. چطور است که سه ميليون نفر از مردم تهران می فهميدند با يک احمق سروکار دارند، ولی شما نوابغ نمی فهميديد؟ من البته همه اين حرفها را در تمام اين سالها نوشتم، اما من هم براساس حرفهای دوستان دلسوز اين کشور اين حرفها را گفتم. همان هايی که به زندان انداختيد يا آنقدر به آنها زور گفتيد تا از کشور فرار کردند يا در داخل ايران به سکوت مرگ دچارشان کرديد، تمام اين اتفاقات و رخدادها را پيش بينی کردند. فقط هم مخالفان تان نگفتند. آقای محسن رضايی در عرض نيم ساعت تمام اين حرف ها را زد و بسيار هم بهتر از خيلی از مخالفان عين واقعيت ها را گفت، ولی بعدا او را هم خريديد بخاطر اينکه نمی خواستيد بپذيريد که بلاهتی چنين بزرگ را داريد در روز روشن انجام می دهيد.
آقای مهدوی کنی ديروز حرفی زد که شايد از درست ترين گفته های ممکن است. او گفت که شما در اين ۲۲ سال جريان هايی را مهار کرديد که آيت الله خمينی هم در ده سال حکومتش نتوانست مهار کند. هبذا بر اين توانايی! مرحبا بر اين هوش! ولی داستان شما مانند حکايت جحای ساده لوح است که گوسفند مردم را می دزديد و گوشتش را صدقه می داد و می گفت اين گناه به آن ثواب در، که در اين ميان دنبه و پوستش را فايده ببرد. اين چه عقلی است که احمقی را با زور و گلوله و پول سرکار بياوريد و بعد با دروغ و پول و اسلحه و فشار بگذاريدش کنار؟
اصلا از اول برای چه آورديد که بعدا مجبور شويد بگذاريدش کنار؟ يعنی اين همه هوش تا قبل از سال ۱۳۹۰ موجود نبود و يکباره در فروردين امسال به حضرتعالی وحی شد؟ يعنی اين وزارت اطلاعات که کشف کرده است که مباشر و همراه دولت جن گيری است که مدفوع خشک خودش را می خورده، تا به حال هيچ کار اطلاعاتی نکرده بود؟ يعنی اين آقای مشائی که امروز دوستان تان افشا می کنند که با پانته آ و کامليا و صغری و کبری جلسات مشکوک دارد، شش سال قبل در جلسه ترکيه در محفل رقص حاضر نبود و بعدا به خبرنگار ترک نگفته بود که نظرش راجع به حجاب چيست؟
ما که خودمان طرفدار رقص هستيم و الحمدالله هرگز موهبت ديدن رقص را به تماشای اطوار اراذل و اوباشی مثل حاج منصور ارضی نفروختيم و از اساس با حجاب اجباری مخالفيم، ولی شما که مصداق بارز اخلاق ايد و کليد بهشت توی جيب تان است و دور فلانجای تان سيم خاردار کشيديد که مبادا گناهی مرتکب شويد، اين چيزها را نمی دانستيد؟ اگر نمی دانستيد که عجب است که هنوز قبای رهبری را از تن بيرون نمی کنيد که پدر خانه آخرين آدمی باشد که بداند دخترش هر روز با يکی می پرد. و اگر هم نمی دانستيد و همه گفتند و همه را دروغ انگاشتيد که چه فرزانگی است اين حجم عظيم بی اطلاعی و بی خردی؟
آقای خامنه ای!
در دولت مورد تائيد شما تعداد دزدان دولتی به نسبت دولت مخالف شما ده برابر و تعداد سارقان شهری هشت برابر شده است. دروغ و ريا و خرافات نه فقط در دولت، بلکه در ميان همه ملت بيداد می کند. وقتی مصباح يزدی حرف از تسخير رئيس جمهور می زند يعنی آقای فيلسوف هم يک خرافاتی است مثل همه خرافاتی ها، وقتی فلاحيان معتقد است ارواح پليد منابع خبری دولت دهم هستند، يعنی روحانی طرفدار شما هم يک خرافاتی است مثل هر آدم بيسواد ديگری. مشکل اين نيست که دولت شما دولت رمالی است، مشکل اين است که وقتی شما از اين دولت حمايت کرديد، ميرحسين موسوی گفته بود اين دولت دولت رمالی و خرافات است. مشکل اين نيست که شما احساس می کنيد دولت خودسر و ديکتاتور است، مهم اين است که ملت دو سال است می گويند مرگ بر ديکتاتور و شما اين ديکتاتور کوتوله را انتخاب کرديد.
آقای حسن عباسی ديوانه مدتی قبل بعد از پنج سال که همه احمدی نژاد را کوتوله سياسی می خوانند، نبوغ به خرج داده و کشف کرده که اين دولت کوتوله است. عين اين حرف ها را همه نويسندگان کشور نوشتند، برای آن صدها جوک ساخته شده. آقای عباسی و فلاحيان و مصباح در تمام اين سالها خودشان را برای احمدی نژاد جر دادند. در حالی که ميرحسين موسوی و کروبی رسما در سخنان شان کوتوله بودن احمدی نژاد را بارها گفتند. شما چطور نفهميديد؟ فرزانه عزيز! واقعا نفهميديد يا می فهميديد و به دليلی که هيچ انسان معقولی نمی تواند درک کند، از کوتوله ها حمايت کرديد؟
چند سال احمدی نژاد گفت که بزرگترين دستآورد دولتش هسته ای شدن کشور است. کو؟ چه شد؟ کجا رفت؟ نکند برق خانه شما از نيروگاه اتمی می آيد و اينقدر بدجنس هستيد که می خواهيد آقای واعظ زاده بشود رئيس جمهور و بعد خبرش را اعلام کنيد. من می دانستم شما خيلی کلک هستيد، ولی نه اينقدر. از دولت احمدی نژاد حمايت کرديد، چون با آمريکا و اسرائيل مخالف بود. امروز خبرش را می شنويم که يک شرکت اسرائيلی بخاطر ارتباط با ايران تحريم شده است. بدجنس ها! سر حسن نصرالله را هم کلاه گذاشتيد، يارو هنوز فکر می کند شما ضدآمريکايی هستيد.
من هيچ وقت نمی توانم بفهمم معنای نبوغ شما را که وقتی ايران در زمان خاتمی در اوج قدرت بود و آمريکا برای آشتی با ايران له له می زد، او را در فشار گذاشتيد تا با کلينتون باشعور ملاقات نکند، بعد آقای احمدی نژاد که هر روز وعده سقوط آمريکا را می دهد، برای جورج بوش پسر احمق نامه فدايت شوم نوشت و او حتی پاسخ نامه را هم نداد. حتما نمی خواهيد بگوئيد که شما در جريان نبوديد و احمدی نژاد سرخود اين کار را کرد و شما بعد از اين کار که با اصول تان ظاهرا تضاد دارد، از او حمايت کرديد؟ امروز اکثر انقلاب هايی که در دنيا به نتيجه می رسد، ناشی از بلاهت جمهوری اسلامی در چند سال گذشته است و همه اين انقلاب ها عملا به نفع آمريکا و اسرائيل و دموکراسی تمام می شود. حالا هی سرتان را بکنيد زير برف و دستور بدهيد به جهانيان که همه موظفند که حتی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ شوروی و انقلاب فرانسه ۱۷۸۹را هم انقلاب اسلامی بنامند. راستش را بخواهيد، با آنچه در دو سال گذشته انجام داديد، هيچ روحانی شايسته تر از حضرت تان برای اعطای لقب شيخ ساده لوح نيست. حالا شيخ و سيدش را خودتان انتخاب کنيد.
اين دولت را دولت عدالت خوانديد، حالا داد می زنيد که وضع عدالت در اين کشور مطلوب نيست. يواش! آرام تر! به ما چه؟ مگر ما کرديم که شما به خودتان حق می دهيد که عليه وضع موجود اعتراض کنيد. ما که گفته بوديم اين مسخره بازی ها فقرا را فقير تر می کند. شما نه تنها الآن بلکه در تمام اين سالها، برای دولت هم بخشنامه اقتصادی صادر کرديد. حالا چنان می کنيد که بقول مصباح که جانش برای احمدی نژاد در می رفت " احمدی نژاد و مشائی شيطان اند". اصلا شيطان باشند، ای حضرت خداوند! اين شيطان را شما خلق کرديد، خبرتان برسد، می خواستيد به جايش صد تا فرشته و پری دريايی خلق کنيد. در ايران امروز هر کسی فقير است، شخص شما مسوول اول بدبختی او هستيد. هر خانواده ای که به دليل وضع اقتصادی فرو می پاشد شما مسوولش هستيد. هر انسان شريفی که دزد می شود، شما مسوول گناه و جرمش هستيد. اين دولت را آورديد برای اين که از دين مبين اسلام و شيعه حمايت کنيد. حالا شيخ و سيد و مردم و وزرا و وکلا و قاضيان و فقير و ثروتمند روز به روز بی ايمان تر می شوند. مردم نشسته بودند با خدای خودشان حال می کردند. می رفتند در عزای امام حسين گريه می کردند و سياه می پوشيدند. حالا نشستند و برای ائمه صبح تا شب جوک می سازند. چرا؟ عامل اين بی ايمانی و گسترش بی دينی کيست؟ رئيس جمهور آمريکا که مقصر نيست، او که خودش اسمش حسين است و نصف وقتش به تبريک گفتن نوروز و عيد فطر و عيد قربان می گذرد و اگر چيزی به او نگوئی دو ماه ديگر لخت می شود و زنجير می زند و دسته سينه زنی کاخ سفيد را تشکيل می دهد.
وقتی احمدی نژاد دروغگو می شود معجزه هزاره، وقتی حجت الاسلام سعيدی می گويد حضرتعالی موقع تولد گفتی يا علی، وقتی می نويسند که شما هر هفته به معراج می رويد، وقتی می گويند مخالفت با ولايت فقيه باعث حرام شدن زن آدم می شود، طبيعی است که مردم ديگر احترامی به دين نمی گذارند. ساده زيستی تان که آخرش به دولت اجنه تبديل شد، توسعه علمی تان که باعث توليد انبوه کردان و رحيمی و زاهدی شد که يک مشت جاعل مدرک وزير اين مملکت شده اند، دولت يکدست تان هم که تبديل شده به احمدی نژادی که يک دامادش عليه خاله اش سخنرانی می کند و پدر دامادش دشمن خونی عمو جانش است.
آقای فرزانه با بصيرت!
البته که احمدی نژاد موجودی ابله است، اگر ابله نبود، بايد می فهميد که خامنه ای آدمی نيست که قدرت را با کسی تقسيم کند. شش سال بعد از هاشمی، شش سال بعد از خاتمی و شش سال بعد از احمدی نژاد، شما شروع کرديد به بستن دست و پای دولت تا صندلی قدرت تان آسيب نبيند. حالا هی جن کشف کنيد و رمال دستگير کنيد. مردم ممکن است ساده باشند، ولی احمق نيستند. مشکل حکومت هم دقيقا اين است که ضريب هوشی شان از متوسط مردم کمتر است. تنها دليلی که شما احمدی نژاد را سريعا کنار نمی گذاريد اين است که نمی دانيد با اين مردم چه کنيد و تنها دليلی که مردم به خيابان نمی ريزند و شما را از صحنه تاريخ حذف نمی کنند، فقط بخاطر اين است که مردم بيشتر از شما، کشور ايران و جامعه ايران را دوست دارند. اگر ايران نابود شود برای شما اهميتی ندارد، اما بقول ميرحسين موسوی مردم نمی خواهند در اين موقعيت که شما برای حفظ خودتان همه کشور را نابود می کنيد، شريک جرم شما شوند.
از خدا می خواهم به شما بصيرت يا قناعتی بدهد که زودتر برويد و اين کشور و اين ملت را رها کنيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر